غربت کتاب در بازار نشر ایران
در آستانه‌ی برگزاری نمایشگاه به Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø¨ÛŒÙ†â€ŒØ§Ù„Ù…Ù„Ù„ÛŒ کتاب Ú©Ù‡ هر سال در اردیبهشت ماه برگزار می‌شود Ùˆ بسیاری آن را مهم‌ترین رویداد Ùرهنگی کشور تلقی می‌کنند Ùˆ با این‌همه بعد از دولت نهم به یک کتابÙروشی بزرگ بیشتر شباهت دارد، کار خبررسانی کتاب تقریباً تعطیل شده است.
در آستانه‌ی برگزاری نمایشگاه به Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø¨ÛŒÙ†â€ŒØ§Ù„Ù…Ù„Ù„ÛŒ کتاب Ú©Ù‡ هر سال در اردیبهشت ماه برگزار می‌شود Ùˆ بسیاری آن را مهم‌ترین رویداد Ùرهنگی کشور تلقی می‌کنند Ùˆ با این‌همه بعد از دولت نهم به یک کتابÙروشی بزرگ بیشتر شباهت دارد، کار خبررسانی کتاب تقریباً تعطیل شده است.
مجوز کتاب چشمه Ú©Ù‡ تا پیش از عید جلساتی را در رونمایی، نقد Ùˆ معرÙÛŒ کتاب برگزاری می‌کرد، لغو شد. در چنین شرایطی، در آستانه‌ی برگزاری نمایشگاه کتاب تهران از میان Ú¯Ùت‌وگوها Ùˆ نقدهایی Ú©Ù‡ در روزنامه‌ی اعتماد منتشر شده بود، Ú¯Ùت‌وگوی عباس Ù…Øبعلی با خانم دکتر ناهید توسلی را برگزیدیم.
دکتر ناهید توسلی، پژوهشگر جنبش زنان Ùˆ مدیر مسئول نشریه‌ی ادبی «ناÙه»، از اندک Ùصل‌نامه‌های مستقل باقی‌مانده در ایران است. او در این Ú¯Ùت‌وگو به جدایی نمایشگاه مطبوعات از نمایشگاه کتاب Ùˆ به مشکلات نشریه‌های ادبی مستقل اشاراتی Ù…Ùید دارد Ùˆ همچنین درباره‌ی ادبیات معاصر به نکات مهمی اشاره می‌کند:
دکتر ناهید توسلی، پژوهشگر جنبش زنان Ùˆ مدیر مسئول نشریه‌ی ادبی «ناÙه»
چند سال است نمايشگاه مطبوعات از نمايشگاه کتاب جدا شده است. برخی اين اتÙاق را رويکرد مثبت دولت نسبت به نشريات می‌دانند Ùˆ برخی آن را به بی‌توجهی رسانه‌ها به کتاب نسبت می‌دهند. با توجه به اينکه نشريات تخصصی عمدتاً کارکردی روشنگرانه دارند تا رسانه‌ای Ùˆ در روزهای نمايشگاه از Øضور در کنار غرÙه‌های کتاب Ù…Øروم هستند، شما اين اتÙاق را چطور ارزيابی مي کنيد؟
نمايشگاه سالانه کتاب در ايران، Ú©Ù‡ سابقه‌ای چندان طولانی در Ùرهنگ کتابخوانی ما ندارد، پايگاه بسيار Ù…Ùيد Ùˆ ارزنده‌ی اعلام، ابلاغ Ùˆ تعامل انديشه Ùˆ کردار Ùرهنگی است. پايگاهی Ú©Ù‡ Ù…ØÙ„ ديدار Ùˆ Ú¯Ùت ÙˆÚ¯Ùˆ با پديدآورندگان (نويسندگان)ØŒ توليدکنندگان (ناشران) Ùˆ نيز Ùروشندگان (يعني کتابÙروشان)ØŒ Ùˆ ديگر دست اندرکاران Øوزه‌ی کتاب Ùˆ کتابخوانی است.
در کنار اين توليدات ادبي مسلماً Øضور نشريات ادبی Ùˆ تخصصی Ú©Ù‡ بيش از هرچيز توانايی معرÙÙŠ Ùˆ نقد Ùˆ بررسی Ùˆ تØليل اين Ù…Øصولات Ùرهنگی را دارند Ùˆ به نوعی کار اين گروه با آنان همپوشانی دارد، ارزنده Ùˆ اساساً بسيار لازم است. من Ùکر می‌کنم - Øداقل- Øضور نشريات تخصصی- موضوعی کتاب‌ها در نمايشگاه کتاب به شدت اØساس می‌شود.
به عبارتی ديگر اين نوع نشريات تخصصی Ú©Ù‡ کارکرد وجودی‌شان ارائه Ùˆ نقد Ùˆ بررسی‌های تØليلی Ùˆ تأويلی در Øوزه‌های شعر Ùˆ داستان Ùˆ نقد Ùˆ مقاله Ùˆ نيز معرÙÛŒ آنها به جامعه‌ی کتابخوان است (اعم از کتاب‌های ادبی، علمی، Ùرهنگی، اقتصادی، سياسی، اجتماعی Ùˆ...) بايد Øتماً در توازی با نمايشگاه کتاب Ùˆ در کنار آن در نمايشگاه Øضور داشته باشند.
ما سه سال است اين جدايی را تجربه می‌کنيم. جداسازی نمايشگاه کتاب از نمايشگاه مطبوعات به ويژه مطبوعات تخصصی ادبی، به هيچ عنوان قابل پذيرش Ùˆ در هيچ منطقی قابل دÙاع نيست. بسياری از مطبوعات، مانند مطبوعات خبری، ورزشی، سياسی، اقتصادی، اجتماعی، خانوادگی، کامپيوتری Ùˆ Øتی سينمايی Ùˆ... Ú©Ù‡ مخاطبان عام دارند می‌توانند جدا از نمايشگاه کتاب، تنها در نمايشگاه مطبوعات Øضور داشته باشند.
اما نشريات ادبی Ùˆ تخصصی به دليل مخاطبان خاص خود Ú©Ù‡ همه اهل کتاب، به ويژه در Øوزه‌های شعر Ùˆ داستان Ùˆ نقد Ùˆ تئوری‌های ادبی هستند Ùˆ کارکردشان «وابسته» Ùˆ در امتداد Ùˆ ادامه به همين مخاطبان خاص کتاب است، عدم Øضور توازی Ùˆ توأمان‌شان در نمايشگاه کتاب بسيار Ù…Øسوس است. به اين معنا Ú©Ù‡ اين Ù‡Ùت - هشت نشريه ادبی باقيمانده Ùˆ Ùعلاً رهيده از توقيÙØŒ در اين دو سه سالی Ú©Ù‡ جدا از نمايشگاه کتاب، تنها در نمايشگاه مطبوعات شرکت می‌کردند، در غربتی غم‌انگيز از مخاطب قرار داشتند زيرا نويسنده، شاعر، مترجم Ùˆ منتقدی Ú©Ù‡ اين روزها به نمايشگاه کتاب می‌رود، در زمره تنها گروه مخاطبان نشريات ادبی در نمايشگاه مطبوعات است. اگر اين دو نمايشگاه در کنار هم باشند، به مراتب بهره گيری Ùرهنگی غنی‌تر Ùˆ بيشتری از نشريات تخصصی خواهند برد. بسيارند نويسندگان، شاعران، مترجمان Ùˆ منتقدانی Ú©Ù‡ يا علاقه يا تمايل يا از همه مهم‌تر، Ùرصت Øضور در نمايشگاه مطبوعات را صرÙاً برای ديدن يا مشترک شدن يا خريدن چند نشريه ادبی ندارند.
نمايشگاه کتاب در ايران بيشتر به ÙŠÚ© Ùروشگاه بزرگ شبيه است Ùˆ اين نشان از خلاء بزرگی در بازار کتاب کشور دارد. اÙتادن پخش کتاب‌های ادبی به دست دلالان Ùˆ پخش‌کنندگان سودجو، عدم اطلاع رسانی دقيق ناشران، رواج کتاب سازی برای بالا بردن عناوين کتاب‌ها Ùˆ بهره بردن از کمک‌های دولتی از جمله اين مشکلات است Ú©Ù‡ مردم را به Øضور در نمايشگاه ترغيب می‌کند. Øال سؤال اينجاست Ú©Ù‡ جايگاه نشريات ادبی Ùˆ بهاء دادن به Øضور پررنگ‌تر آنها در Ø³Ø·Ø Ø¬Ø§Ù…Ø¹Ù‡ برای اطلاع رسانی کجاست؟
خلأ در بازار کتاب (Ú©Ù‡ من آن را دو گونه می‌Ùهمم)ØŒ ÙŠÚ©ÙŠ خلاء Ú©Ù…ÛŒ کتاب است Ùˆ ديگری خلاء بازار (به معنای اقتصادی‌اش، يعنی کمبود کتابÙروشی‌ها)ØŒ Ú©Ù‡ از قضا هر دو درست است. خلاء Ú©Ù…ÛŒ کتاب، به دليل ماندن در اداره کتاب ارشاد برای کسب مجوز، کاملاً Ù…Øسوس است، به ويژه کتاب‌هايی Ú©Ù‡ ده دوازده بار چاپ شده اما Øالا ناگهان ممنوع شده‌اند. چرا؟ هيچ دليل منطقی Ùˆ به قول معرو٠مØکمه‌پسندی نمی‌توان بر آن برشمرد، خلاء بازار کتاب هم Ú©Ù‡ امری کاملاً بديهی است.
بهتر است سری به نمايشگاه‌های کتاب Ùˆ مطبوعات کشورهای باتجربه بزنيم Ùˆ ببينيم چرا نمايشگاه کتاب در ايران به Ùروشگاه کتاب تبديل شده است؟ اگر تمام ناشران يا کتابÙروشی‌ها آثار خود را هميشه با تخÙي٠عرضه کنند، باز مردم تنها برای خريد کتاب به نمايشگاه خواهند رÙت؟
مدت هاست می‌بينيم کتابÙروشی‌ها مغازه‌های خود را تعطيل کرده Ùˆ به شغل‌های ديگری (غيرÙرهنگی Ùˆ بعضاً اقتصادی Ùˆ درآمدزا) رو می‌آورند. من ÙŠÚ© بار در سرمقاله‌ی «ناÙه» نوشته بودم در Ù…Øله ما در پاسداران ÙŠÚ©ÛŒ از کتابÙروشی‌های خوب مغازه‌اش را Ùروخت Ùˆ لباس Ùروشی «هنگ تن» به جايش باز شد.
در مورد پخش کتاب نيز مانند پخش نشريات، از جمله «ناÙه» گرچه شرکت هاي معتبر پخش، مي توانند مانع دلال بازي شوند اما متاسÙانه درصد بالاي ØÙ‚ توزيع، ضررهاي بسيار زيادي را به نشريات تØميل مي کند. Û´Û° درصد ØÙ‚ توزيع در تهران Ùˆ Û´Ûµ درصد ØÙ‚ توزيع در شهرستان ها براي نشريه يي تخصصي/ ادبي مانند «ناÙه» نيز Ú©Ù‡ هر شماره اش بالغ بر چهار هزار تومان هزينه مي شود Ùˆ قيمت روي جلد آن تنها دوهزار تومان درصد بالايي است، در Øالي Ú©Ù‡ مجلاتي مانند «ناÙه» Ùقط از طريق معرÙÙŠ Ùˆ اعلام Øضور Ùˆ توزيع آن، در روزنامه هاي ØµØ¨Ø Ùˆ سايت هاي ادبي امکان اعلام خبررساني دارند Ú©Ù‡ آن هم معمولاً با بي مهري يا مشغله زياد دبيران بخش ادب Ùˆ هنر روبه رو هستند.
من Ùکر می‌کنم برای Ú©Ù…Ú© به توزيع نشريات به ويژه نشريات تخصصی Ùˆ ادبی، وزارت ارشاد بايد Ùکری کند اگر واقعاً مساله ادبيات Ùˆ نقد ادبی برايش مساله‌ای Ùرهنگی Ùˆ جدی است. چرا ما بايد برای توزيع ÙŠÚ© شماره «ناÙه» چهل درصد ØÙ‚ توزيع بدهيم، تازه اگر از ÙŠÚ© ميزانی کمتر Ùروش برود، بابت هر شماره بايد هزينه‌ای- مثلاً صدتومان- به شرکت توزيع کننده غرامت بپردازيم.
می‌دانم پخش کتاب کاری سخت‌تر از پخش نشريات است. به ويژه کتاب‌هايی Ú©Ù‡ با وجود چند بار تجديد چاپ، ناگهان از سوی ارشاد لغو امتياز می‌شوند. اين وضعيت موجب توزيع زيرزمينی کتاب با قيمت بسيار زياد Ùˆ بی‌انصاÙانه می‌شود Ú©Ù‡ تنها جيب دلالان اين Ù…Øصول Ùرهنگی را به جای آنکه مغز Ùˆ انديشه جوانان را غنی سازد، پر می‌کند.
مسأله‌ی دردناک‌تر ديگری Ú©Ù‡ مانع اطلاع رسانی انتشار ÙŠÚ© نشريه (يا کتاب) در Ø³Ø·Ø Ú©Ø´ÙˆØ± می‌شود Ùˆ عملاً مانع Øضور Ùˆ همچنین مانع در دسترس بودن مخاطب این نوع نشریات است (Ú©Ù‡ خود به نوعی Ú©Ù…Ú© به بی‌اطلاعی خواهنده آن نیز تلقی Ù…ÛŒ شود) عدم خرید کتاب Ùˆ نشریات از جمله همین Ù‡Ùت هشت نشریه‌ی ادبی از سوی نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور است Ú©Ù‡ معلوم نیست ماهیت وجودی‌اش تØت این نام چیست Ùˆ چگونه این نام را یدک Ù…ÛŒ کشد؟ البته خرید کتاب یا مجله برای کتابخانه های عمومی کشور متوق٠نشده، بلکه گزینشی شده است. باید پرسید این گزینش ها بر اساس Ú†Ù‡ معیارهایی صورت Ù…ÛŒ گیرد؟
از آغاز سال Û¸Ûµ Ùˆ Ùعالیت دولت نهم با یک تلÙÙ† از سوی همین نهاد Ùرهنگی - Ú©Ù‡ کارش خرید نشریات ادبی با Û³Û· درصد تخÙی٠بود- دستور رسید Ú©Ù‡ نشریات تان را تا اطلاع ثانوی به انبار نهاد کتابخانه‌های عمومی Ù†Ùرستید. من همان موقع با خبرگزاری‌های ایسنا Ùˆ مهر مصاØبه Ùˆ به شدت به این توق٠اعتراض کردم. یکی دو Ù†Ùر از نهاد مزبور صØبت‌هایی کردند، Ú©Ù‡ بعضاً ضد Ùˆ نقیض بود Ùˆ بی آنکه ما بÙهمیم Ú†Ù‡ شد، موضوع خاتمه یاÙت. البته «اطلاع ثانوی» هم هنوز زمانش نرسیده است، این یعنی هم عدم دسترسی شهروندان علاقه‌مند Ùˆ خوانندگانی Ú©Ù‡ در تهران Ùˆ دیگر شهرستان های دوراÙتاده توانایی پرداخت هزینه اشتراک یا خرید این نشریات را ندارند (در Øالی Ú©Ù‡ می‌توانستند از طریق کتابخانه‌های عمومی در شهر Ùˆ روستاهای خود امکان Øضور در Ùضای ادبی Ùˆ Ùرهنگی را داشته باشند) Ùˆ هم پایین آوردن Ø³Ø·Ø Ø¯Ø§Ù†Ø´ ادبی Ùˆ Ùرهنگی خواهندگان به ویژه جوانان در Øوزه‌های ادب Ùˆ Ùرهنگ، Ú©Ù‡ هیچ کانالی برای در جریان بودن مسائل ادبی ندارند.
من دو بار در این چهار سال با نهاد کتابخانه های عمومی کشور جهت ادامه خرید نشریه «ناÙه» مکاتبه کرده‌ام؛ یک بار خودم Ùˆ یک بار هم همراه با درخواستم از طریق وزارت ارشاد. هر دو بار پاسخ این بوده است Ú©Ù‡ نشریه شما شرایط لازم جهت خرید برای کتابخانه های عمومی کشور را ندارد. (نقل به Ù…Ùهوم، چون Ø´Ùاهی ابلاغ شده است.)
آیا شما Ùکر نمی کنید Øضور همزمان این نوع نشریات ادبی در کنار نمایشگاه کتاب، Ú©Ù…Ú© بیشتری به آشنایی شاعران Ùˆ نویسندگان گمنام شهرهای دوراÙتاده با نشریاتی Ù…ÛŒ کند تا آنان بتوانند جایی برای انتشار Ù…Øصولات ادبی - Ùرهنگی خود داشته باشند؟ آیا این رواست Ú©Ù‡ نهادی Ùرهنگی Ùˆ وابسته به وزارت Ùرهنگ Ùˆ ارشاد اسلامی، شهروندان خود را از دستیابی به اینچنین نشریاتی، با عدم خرید آنها برای کتابخانه‌های عمومی کشور (Ú©Ù‡ اساساً ÙلسÙÙ‡ وجودی Ùˆ کارش همین است) Ùˆ با عدم امکان Øضور همزمان آنان در نمایشگاه کتاب Ù…Øروم سازد؟ آیا این کور کردن ذهن خلاق جوانانی نیست Ú©Ù‡ با این استعدادهای درخشان در دوراÙتاده‌ترین نقاط ایران شعر Ùˆ قصه Ùˆ نقد Ù…ÛŒ نویسند؟ آن وقت Ù…ÛŒ خواهیم «جهانی» هم بشویم؟
در مورد جایگاه اطلاع‌رسانی برای Øضور پررنگ نشریات ادبی است Ú©Ù‡ من نسبت به عدم خرید این نوع نشریات از سوی نهاد کتابخانه‌های عمومی گلایه دارم. هزینه‌ی کتابخانه‌های عمومی کشور از بودجه دولت Ú©Ù‡ از بیت‌المال است، تأمین می‌شود Ùˆ مردم این ØÙ‚ را دارند Ú©Ù‡ در این کتابخانه‌ها دنبال نشریات مطلوب خود بگردند. من بر اساس تقاضای اشتراک از سوی نویسندگان، شاعران Ùˆ مشترکین نقاط دوراÙتاده این تجربه رادارم. آنها به دلیل بضاعت ناچیز اقتصادی، مشترک شدن یک نشریه ادبی برایشان خالی از اشکال نیست زیرا علاوه بر قیمت نشریه Ú©Ù‡ ناگزیر هرازگاهی به دلیل وضعیت اقتصادی Ùˆ گران شدن هزینه کاغذ Ùˆ چاپ بالا Ù…ÛŒ رود، هزینه پست نیز سرسام آور شده است.
به نظر من انگیزه برگزاری نمایشگاه کتاب Ùˆ نمایشگاه مطبوعات، یکی ارائه Ù…Øصولات Ùرهنگی تازه Ùˆ جدید است تا اهل کتاب Ùˆ مطبوعات بتوانند Øالا Ú©Ù‡ اطلاع رسانی بدین گونه- Øداقل از طریق کتابخانه های عمومی کشور- ØØ°Ù Ù…ÛŒ شود، در جایی بتوانند مجموعه کتاب ها Ùˆ نشریات جدید را Ú©Ù‡ منتشر شده، ببینند Ùˆ با آن آشنا شوند. دیگر اینکه انگیزه‌ی برگزاری نمایشگاه کتاب، همان طور Ú©Ù‡ در همه‌ی جهان معمول است، باید Øضور نویسندگان Ùˆ شاعران Ùˆ اهالی ادب Ùˆ Ùرهنگ در آنجا باشد تا مردم بتوانند با آنان Ú¯Ùت ÙˆÚ¯Ùˆ کنند Ùˆ از نزدیک با آنان آشنا شوند. این امر معمولاً در نمایشگاه کتاب در ایران صورت Ù…ÛŒ گیرد ولی این هماهنگی‌ها باید از سوی متولیان وزارت ارشاد Ùˆ غیرگزینشی صورت بگیرد.
ناÙÙ‡ با اینکه از Ú©ÛŒÙیت مطلب بالایی برخوردار است اما تقریباً Øضور کمرنگی در ادبیات معاصر دارد Ùˆ چندان هم جریان‌ساز نیست، البته مثل بیشتر نشریات ادبی دیگر. علت این قضیه چیست؟
از رودربایستی نسبت به تعار٠تان در مورد بالا بودن Ú©ÛŒÙیت مطالب ناÙÙ‡ سپاسگزارم، اما باید بگویم در طول این نه سال هنوز Ú©ÛŒÙیت مطالب هیچ یک از شماره های «ناÙه»، Øداقل خود من را هم به عنوان یک نویسنده Ùˆ هم به عنوان مدیرمسئول Ùˆ سردبیر، راضی نکرده است. به همین دلیل از تعارÙ‌تان سپاسگزاری کردم، مدیرمسئول نشریه‌ی ادبی Ú©Ù‡ از روز انتشار مجله تا چند Ù‡Ùته هر شب از ترس Ùˆ دلهره‌ی اینکه مبادا ارشاد انگشت روی نقطه‌ای گذاشته Ùˆ عبور از خط قرمز را در یک پاکت ممهور به آرم وزارت ارشاد Ú©Ù‡ از صندوق پستی تØویل گرÙته به اطلاع او برساند، تا ØµØ¨Ø Ø¯Ù‡ بار از خواب Ù…ÛŒ پرد Ùˆ اضطراب همه‌ی وجودش را Ùرا می‌گیرد، چگونه می‌تواند مطالبی با Ú©ÛŒÙیت بالا را Ú©Ù‡ با موازین قانون مطبوعات همخوان باشد، چاپ کند؟ Ú†Ù‡ بسیار مطالبی Ú©Ù‡ از داخل ایران یا از خارج از ایران (به ویژه از طریق ای میل) به «ناÙه» رسید Ù‡ است Ú©Ù‡ در «ممیزی مدیرمسئول» از گرÙتن مجوز Ù…Øروم مانده است.
اشاره کرده اید Ú©Ù‡ «ناÙه» Øضور کمرنگی در ادبیات معاصر دارد Ùˆ چندان هم جریان ساز نیست. انگار شما در این کشور زندگی نمی‌کنید. گاهی اوقات انسان اØساس Ù…ÛŒ کند بعضی مسائل در شأن اش نیست Ú©Ù‡ به آنها اشاره کند. بهتر است یک بار دیگر به مقدمه‌ی Ú¯Ùت ÙˆÚ¯Ùˆ نگاه کنید؛ آنجا Ú©Ù‡ به نقل از اریک Ùروم می‌گویم همان گونه Ú©Ù‡ انسان ها جامعه را می‌سازند، جامعه نیز آنها را می‌سازد، تا متوجه شوید بیهوده این مقدمه را نیاورده‌ام، کار کردن در Øوزه‌ی ادبیات Ú©Ù‡ بخش عظیم آن استعاری Ùˆ نمادین است، مانند نوشتن Ùˆ خلق اثری هنری، آن هم در جامعه‌ای Ú©Ù‡ دچار بØران‌های گوناگون Ùرهنگی، اجتماعی، اقتصادی Ùˆ... هست، راه رÙتن روی لبه تیغ است.
نشریات ادبی، زمانی جایگاه Ùˆ Øضور پررنگ خود را پیدا Ù…ÛŒ کنند Ú©Ù‡ در دسترس عموم خوانندگان خود در کتابخانه‌های کشور دیده شوند.
نمایشگاه مطبوعات در کنار نمایشگاه کتاب Ùرصت بسیار مناسبی برای آشنا شدن خوانندگان این نوع نشریات است اما Øی٠که وزارت ارشاد Ú©Ù‡ متولی مطبوعات است Ùˆ باید خود، در این مورد نقش مؤثری در اطلاع‌رسانی داشته باشد، با کمال بی‌میلی Ùˆ بی‌تÙاوتی نسبت به این مسأله برخورد Ù…ÛŒ کند.
مدت‌هاست مشغول نوشتن کتابی درباره خاطراتم از «ناÙه» هستم چون به دلیل نگرانی از عدم دریاÙت مجوز، مجموعه داستان‌هایی Ú©Ù‡ نوشته‌ام در بایگانی Ù‚Ùسه‌ها خاک می‌خورد، بنابراین Ùکر کردم شاید این یکی را بتوانم به چاپ Ùˆ پخش برسانم. اگر آن کتاب را بخوانید متوجه می‌شوید هیچ چیز سخت‌تر Ùˆ کشنده‌تر از کار کردن با برخی از هنرمندان (آن هم در Øوزه‌ی نقد) نیست، همه با تو دوست هستند Ùˆ بسیار مهربان، اما اگر نقدی چاپ Ú©Ù†ÛŒ Ú©Ù‡ گوشه‌اش اشاره‌ای به مطلبی داشته باشد Ú©Ù‡ شاعر یا نویسنده عزیز از آن خوشش نیاید، باید دیگر قطع رابطه با او را ØªØ±Ø¬ÛŒØ Ø¯Ù‡ÛŒ Ùˆ در گوش‌هایت پنبه Ùرو Ú©Ù†ÛŒ تا هر Ú†Ù‡ را از تو Ùˆ «ناÙه» Ù…ÛŒ گوید نشنوی. اگر هم لازم شد چشم‌ها را نیز ببندی، زیرا ما هنوز نمی دانیم «نقد» در جامعه ادبی ایران با تعری٠و تمجید یا با عیب Ùˆ ایراد گرÙتن یکی نیست.
اگر به زعم شما، ناÙÙ‡ Øضور کمرنگی دارد، دلیلش (شاید Øداقل یکی از دلایلش) بده بستان‌های تبلیغاتی باشد Ú©Ù‡ نشریات ادبی باید با هم داشته باشند ولی متأسÙانه این تبادل به طور جدی صورت نمی گیرد. ما بچه یتیمی هستیم Ú©Ù‡ باید بند ناÙ‌مان را خودمان ببریم. ما نشریات ادبی به جای تعامل Ùˆ همکاری با هم، (همان گونه Ú©Ù‡ سنت Ùرهنگی ایرانی‌مان ما را «Ùردگرا» بار آورده است) همه چیز را برای خود می‌خواهیم Ùˆ دوست داریم همه چیز به نام Ùˆ به یاد ما مصادره شود. آنچه این میان Ù…Ø·Ø±Ø Ù†ÛŒØ³Øª «نÙس» Ùرهنگ Ùˆ ادبیات است.
اگر بخواهم به نمونه‌ای از مدعایم اشاره کنم، مطمئن هستم بی‌شک با برخوردی نامهربانانه از سوی همکاران Ùˆ دوستان خوبم روبه رو خواهم شد؛ دوستانی Ú©Ù‡ مسلماً دوستی‌شان برایم باارزش‌تر از گلایه است. اما چون نسبت به «ادبیات» Ùˆ «نشریات ادبی» بسیار متعهد Ùˆ جدی هستم Ùˆ اØساس بی‌تÙاوتی نمی‌کنم، ناگزیر از اشاره‌ای کوتاه Ùˆ ضمنی به یکی از آن موارد هستم.
چندی پیش از سوی نشریه‌ای بسیار معتبر با مدیرمسئولی بسیار توانا Ùˆ نویسنده Ùˆ مترجمی بسیار دانشمند، گروهی از مسوولان نشریات ادبی Ùرانسه به ایران آمدند Ùˆ درباره ادبیات Ùˆ نشریات ادبی نشستی داشتند. آیا می‌دانید هیچیک از مدیران مسئول نشریات ادبی Ú©Ù‡ در Øال Øاضر منتشر می‌شوند به این نشست دعوت نشده بودند تا Øداقل آن گروه Ùرانسوی بداند در ایران چند نشریه ادبی وجود دارد Ú©Ù‡ سردبیرشان «زن» هستند Ùˆ با Ú†Ù‡ همت Ùˆ خون دلی نشریه‌شان را منتشر می‌کنند؟ آیا این آماری درست برای ارائه به کشوری دیگر است؟ آیا این- امیدوارم Ùراموش کردن‌ها Ùˆ نه ØØ°Ù‌ها- امکان Øضور کمرنگ «ناÙه» Ùˆ دیگر نشریات ادبی را توجیه نمی کند؟ اینکه می‌Ùرمایید در ادبیات معاصر Øضور Ú©Ù… رنگی داریم، یعنی چه؟ شما تعریÙÛŒ از ادبیات معاصر بدهید تا ما هم بگوییم در کجایش ایستاده‌ایم. آیا اساساً ادبیات معاصر می‌تواند در جامعه‌ای Ú©Ù‡ هر بخش‌اش در زمان تاریخی خود می‌اندیشد Ùˆ می‌زید وجود داشته باشد؟ «عصریت»، عنصری «هم زمانی» است. چگونه می‌شود ادبیات را Ú©Ù‡ جوهرش «هم زمانی» است Ùˆ Ùرازمان Ùˆ Ùرامکان است، در جامعه‌ای Ú©Ù‡ هنوز به زمان Øال خود- به معنای تاریخی Ùˆ نیز علمی‌اش - نرسیده معاصر تلقی کرد؟ شاید این موضوع به بØØ« Ùˆ تبادل نظر Ùˆ مقالاتی جامع تر Ùˆ در Ùرصتی دیگر نیاز داشته باشد.
Ùراموش نکنیم هیچ نشریه ادبی در Øال Øاضر نمی تواند ادعا کند ادبیات معاصر را نمایندگی می‌کند، مگر اینکه نخست ادبیات معاصر تعری٠و سپس موجودیت‌اش در این جامعه اثبات شود تا ببینیم آیا نشریه‌ای آن را نمایندگی می‌کند یا خیر. شاید به روایتی Ùˆ آن هم با قید اØتیاط بتوان Ú¯Ùت تمام نشریاتی Ú©Ù‡ به طور جدی به ادبیات می‌پردازند، همه به نوعی ادبیات معاصر را به زعم من ادبیات «در زمانی» مقطعی نمایندگی Ù…ÛŒ کنند.
چقدر در نشریه ناÙÙ‡ دنبال جریان‌های ادبی را Ù…ÛŒ گیرید Ùˆ از آنها انتقاد Ù…ÛŒ کنید. به نظر Ù…ÛŒ رسد در چند سال گذشته نشریات ادبی کشور به جای اینکه بار انتقادی داشته باشند بیشتر به سمت بازخوانی Ùˆ تØلیل آثار غربی رÙته‌اند، چرا؟
نمی‌دانم منظورتان از جریان های ادبی چیست. ادبیات نمی‌تواند کوتاه مدت باشد تا جریان‌سازی کند. ادبیات سیاست نیست Ú©Ù‡ جریان‌ساز Ùˆ موج‌آÙرین باشد. ادبیات، همان گونه Ú©Ù‡ در آغاز این مصاØبه اشاره کردم از درون Ùرهنگ یک جامعه بیرون می‌زند Ùˆ Ùرهنگ ریشه‌ای سخت عمیق در درون جامعه دارد. جریان‌سازی در Øوزه‌ی ادبیات کار نشریه‌ی ادبی نیست. اگر هم برخی به جریان‌سازی ادبی باورمند باشند، این جریان‌سازی باید از درون Ù…Øصول ادبی Ùˆ ژانر ادبی بیرون بیاید نه از سوی نشریه‌ی ادبی Ú©Ù‡ کارش ارائه Ùˆ اطلاع‌رسانی انواع جدید ژانرها Ùˆ تئوری‌های ادبی Ùˆ آثار پدیدآورندگان آن است.
من به جریان‌های ادبی با عنوان جریان‌سازی، به گونه‌ای Ú©Ù‡ امروزه از این Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ù…Ùهوم می‌شود باورمند نیستم. آنچه «ناÙه» باورمند Ùˆ متعهد به انجام آن است، همان «بار انتقادی» است Ú©Ù‡ به آن اشاره کردید Ú©Ù‡ درباره‌ی آن هم باز ارجاع‌تان می‌دهم به مطلبی Ú©Ù‡ Ú©Ù…ÛŒ پیشتر در بالا به آن اشاره کردم Ùˆ آن مسأله نقد در Ùرهنگ دیرینه‌ی استبدادزده ایران است. نقد یا انتقاد ادبی، بی‌آنکه اساساً در جامعه‌ی ادبی ما تعری٠دقیق علمی Ùˆ آکادمیک داشته باشد، مقوله‌ای (با پوزش از به کارگیری این اصطلاØات) در Øد Øال طر٠را گرÙتن، روی کسی را Ú©Ù… کردن، خرده Øساب‌های شخصی Ùˆ سیاسی را رسیدن، وارد عرصه‌های شخصی Ùˆ عقیدتی دیگران شدن، اتهامات روا Ùˆ ناروا نثار کردن Ùˆ... بسیاری دیگر از این مقولات شناخته شده است.
من بعید Ù…ÛŒ دانم «ناÙه» تاکنون تن به چاپ Ùˆ انتشار این گونه نقدها داده باشد. جامعه‌ی ایران در هیچ زمینه‌ای ظرÙیت «نقد» به معنای علمی‌اش را نداشته Ùˆ ندارد، دلیل آن هم این است Ú©Ù‡ اساساً «نقد» را نمی‌شناسد.
نشریات ما در هدایت جریان های ادبی در دو دهه گذشته چه نقشی بازی کرده اند؟
باز هم ناچارم تکرار کنم Ùˆ بگویم از جریان‌های ادبی (Ú©Ù‡ مورد نظر شماست)ØŒ چیزی سر درنمی‌آورم Ùˆ نمی‌Ùهمم زیرا من در Øوزه ادبیات در ایران پدیده‌ای به عنوان جریان ادبی- اگر هم با تعری٠خودم Ú©Ù‡ شاید با تعری٠شما متÙاوت باشد، بگنجد- نمی‌بینم. من اØساس می‌کنم این اندیشه Ùˆ این گمان Ú©Ù‡ می‌خواهد با اصرار، برای ادبیات «جریان سازی» قائل باشد، قویاً متأثر از وضعیت سیاسی در کشور است. البته از سیاسی منظور سیاسی ندارم، بلکه Ùضایی را Ú©Ù‡ در جامعه ایران به وجود آمده، برگرÙته از این نگاه Ùˆ گمان می‌بینم. اگر اشتباه هم می‌کنم، می‌توانم با توضیØات کسانی Ú©Ù‡ به این دو مساله باورمند هستند، توجیه Ùˆ تصØÛŒØ Ø´ÙˆÙ….
«جریان های ادبی» Ùˆ هم «ادبیات پیشرو» به این صورت بیشتر جنبه اجباری Ùˆ تØمیلی پیدا می‌کند. هر دو مورد بیان شده باید در Øوزه‌ی ادبیات Ùˆ در روند خلاقیت اثر هنری اتÙاق بیÙتد. هیچ کدام پدیده‌ای نیستند Ú©Ù‡ به زور Ùˆ ادا وارد ادبیات شوند. ببینید، هیچ نویسنده‌ای هنگام نوشتن تصمیم نمی‌گیرد پیشرو بودن یا جریان‌سازی را الگو کند Ùˆ جلوی خود بگذارد. ادبیات، همان گونه Ú©Ù‡ Ú¯Ùتم Ø¢Ùرینندگی Ùˆ خلاقیت است Ùˆ این، در روند Ø¢Ùرینش اثر هنری خود را نشان می‌دهد. مانند گرامر یا دستور زبان. ما هیچ وقت اول دستور زبان نمی‌نویسیم Ùˆ بعد از روی آن Øر٠بزنیم. ما زبان را به کار می‌گیریم، یعنی Øر٠می‌زنیم، می‌نویسیم Ùˆ در روند به کارگیری زبان، گرامر یا دستور زبان خود، Ø¢Ùریده Ù…ÛŒ شود Ùˆ ما Ú©Ø´Ù‌اش می‌کنیم.
این نشریات چقدر توانسته‌اند نیازهای واقعی مخاطبان را برآورده کنند Ùˆ شما کدامیک از این نشریات را در این Øوزه موÙÙ‚ می‌دانید؟
نیازهای مخاطبان ادبیات، در وهله ÛŒ اول بستگی به درک Ùˆ لذتی دارد Ú©Ù‡ هر اهل ادبی از ادبیات می‌Ùهمد Ùˆ درک می‌کند. بسیاری هستند Ú©Ù‡ ادبیات برایشان تÙنن است، بسیاری برایشان آرمان است، بسیاری برایشان ایدئولوژی است، بسیاری برایشان شغل است، بسیاری برایشان عشق است، بسیاری برایشان نام است، همان طور Ú©Ù‡ برای برخی نان، Ùˆ... اما.... اما بسیاری هستند Ú©Ù‡ ادبیات برایشان زندگی است، زیستن است، Ù†Ùس کشیدن است، تنÙس در هوای آزاد است، هستی‌شان است، آب Øیات‌شان است. این مخاطبان، مسلماً به سختی Ù…ÛŒ توانند نیازهای خود را از این چند نشریه ادبی Ú©Ù‡ باید در چارچوب های از پیش تعیین شده Ùˆ با ضوابطی Ú©Ù‡ ادبیات نمی تواند خود را در آن تعری٠کند Ùعالیت Ù…ÛŒ کنند، نیازهای خود را برآورده کنند.
ادبیات زمان Ùˆ مکان ندارد. ادبیات Ùرازمانی Ùˆ Ùرامکانی است Ùˆ در هیچ زمان Ùˆ مکانی قرار Ùˆ آرام ندارد. ادبیات باید در همه جا Ùˆ در همه وقت آزادانه Øضور خود را اعلام کند. بنابراین با این تعری٠و Øرمتی Ú©Ù‡ من برای ادبیات قائلم، هیچ یک از نشریات ادبی موجود نیاز مخاطبی این گونه شیدای ادبیات را برآورده نمی تواند بکند Ú©Ù‡ من نام یکی از آنها را ببرم.
به نظر شما آیا در Øال Øاضر در کشورمان جریانی به نام جریان ادبی پیشرو وجود دارد؟
من منظورتان از «ادبیات پیشرو» را هم خوب نمی‌Ùهمم زیرا از نگاه من، اساساً ادبیات یعنی پدیده‌ای پیشرو. در غیر این صورت ادبیات چگونه Ù…ÛŒ تواند خود را در ظر٠زمانی - مکانی خود تعری٠و توجیه کند؟ اگر پیشرو نباشد چگونه می‌تواند ادبیات خوانده شود؟ شاید منظور شما این است Ú©Ù‡ چیزکی پسرو هست Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ خواهد خود را ادبیات بنامد؟ اگر چنین است باید بگویم «خیر». زیرا پیشرو بودن در ذات ادبیات نهÙته است.
اگر منظورتان ژانرهای جدید ادبی است Ú©Ù‡ باید بگویم متأسÙانه ادبیات ما در Øال Øاضر بیشتر گرته‌برداری از ادبیات قبلاً پیشرو غربی است یا ادبیاتی گرته‌برداری شده از سبک نوشتاری چند تن از نویسندگانی Ú©Ù‡ کلاس‌های ادبی Ùˆ داستان‌نویسی داشته‌اند Ùˆ شاگردان آنان اکنون پایشان را جای پای استادان‌شان می‌گذارند. البته در این میان ادبیاتی ابداعی Ùˆ متÙاوت هم داریم Ú©Ù‡ برخی نویسندگان به آن رو آورده‌اند، اما اینکه بشود نام پیشرو بر آن نهاد یا نه، نمی‌دانم.
چقدر وجود یک جریان ادبی پیشرو برای ادبیات ما لازم است؟
Ùکر Ù…ÛŒ کنم «ادبیات پیشرو» باید تعری٠شود. شکر خدا در این Û³Û° سال، ما همه به دام «تئوری»ها Ùˆ «ایسم»های گوناگون- Ú†Ù‡ در Øوزه های ادبی Ùˆ Ú†Ù‡ در Øوزه‌های ÙلسÙی، Ùکری، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی Ùˆ... - اÙتاده ایم (Ùˆ با عرض پوزشی دیگر) برای عقب نماندن از قاÙله‌ی «جریان‌ها» Ùˆ «پیشرو» Ùˆ «پسرو» Ùˆ... امثال اینها خودمان هم راستی راستی به Øضور Ùˆ کارکرد این بدعت‌ها (البته در جامعه خودمان) باورمند شده‌ایم، بی‌آنکه اصلاً شرایط خودمان را در جهان هزاره‌ی سوم بدانیم Ùˆ بی‌آنکه جایگاه سنتی، دینی، سیاسی خود را (Ú©Ù‡ واقعیتی غیرقابل‌انکار است) در این جهان مدرن Ùˆ Øتی پسامدرن بشناسیم، Ùˆ بدانیم در کجای تاریخ امروز این جهان Ùˆ با Ú†Ù‡ ابزار Ùرهنگی ایستاده‌ایم؟
ادبیات، سیاست نیست Ú©Ù‡ موج‌آÙرینی کند Ùˆ ما هم سوار موج شده Ùˆ به هر جا Ú©Ù‡ موج Ù…ÛŒ خواهد ما را ببرد همراه شویم. ما در درون Ùرهنگی سخت غنی Ùˆ ریشه‌دار می‌زییم Ú©Ù‡ شعر از سرزمین ما، یعنی ایران بزرگ برخاسته است. گاه زرتشت در اوستا تماماً شعر است با عروض Ùˆ قاÙیه. در این مورد به کتاب «شعر در ایران باستان» دکتر Ù…Øسن ابوالقاسمی رجوع کنید. دیگر ژانرهای هنری نیز. ما چرا باید خود تولیدکننده ژانر ادبی نباشیم Ùˆ همیشه منتظر بمانیم ژانری از بیرون برایمان برسد.
ما «الینه» این نوع «بی‌اعتماد به Ù†Ùس بودن» نسبت به خود Ùˆ Ùرهنگ خود شده‌ایم Ùˆ نباید بگذاریم این الیناسیون Ùرهنگی تØمیل Ùرهنگ Ùˆ ادبیات غنی ما شود. اشتباه نشود، من هرگز به هیچ پدیده‌ای Ú©Ù‡ در Øوزه‌ی ادبیات ظهور می‌کند پشت نمی‌کنم Ùˆ از قضا همیشه آمادگی رودررو شدن با آن را دارم، ولی نکته‌ی بسیار مهم ØÙظ «هویت» Ùرهنگ ایرانی‌مان است. جهان ما را با مولانا Ùˆ سعدی Ùˆ ØاÙظ می‌شناسد.
ما باید با این پشتوانه قوی سوار بر موج‌هایی Ú©Ù‡ بعضاً سوار شدن بر آنان اجتناب ناپذیر است Ùˆ Ù†Ùی‌شان به اندیشه Ùˆ ذهنیت نواندیش ما لطمه Ù…ÛŒ زند- شویم. موج‌هایی Ú©Ù‡ خود گزینش Ùˆ در صورت لزوم آن را اگر نه «بومی» (Ú©Ù‡ بØØ« بر سر آن بسیار است)ØŒ Øداقل «ایرانیزه» می‌کنیم.
اگر ادبیات پیشرو در این Øوزه تعری٠شود Ú©Ù‡ برساخته از Ùرهنگ خود ما باشد، یا اگر عاریتی از Ùرهنگ دیگری است، ما آن را با ابزار Ùرهنگ خود بازسازی کنیم، آن وقت ادبیات پیشرو می‌تواند معنا پیدا کند. ادبیات پیشروی Ú©Ù‡ ما سوارش باشیم نه اینکه آن را سوار ما کنند.