نظریه:خلاقیت یعنی اتصال به بی نهایت!-ناتاشا امیری
Ù†Ú© مداد برای ØÚ© کردن کلمات داستان روی سÙیدی کاغذ تیز، سکوت برهمه جا ØÚ©Ù… Ùرما Ùˆ موضوع مورد نظر کاملا" روشن است؛ تصادÙØŒ خیانت، قتل......اماچند Ù„Øظه نگذشته، باوجود Ú©Ù…Ú© گرÙتن از تمام قوای ذهنی برای نوشتن، کلمات بی مایه Ùˆ سرد Ù…ÛŒ شوند وهیچ چیز درست درنمی آید؛ نه صØنه ها Ùˆ نه شخصیت ها ونه زبان...روند نگارش وآن Ú†Ù‡ دردرون رخ Ù…ÛŒ دهد انگار اتصالی یا نارسائی هایی دارد چیزی Ú©Ù‡ به درستی آشکار نیست از کجاست از عدم آرامش، اÙکار آشÙته، Ùقدان اطلاعات...اگر بایگانی ذهن انباشته ازموضوعات کتاب های آموزشی ورمان های بزرگ تاریخ وخط Ùکری مان تکمیل شده باشد Ú†Ù‡ مانعی درراه نگارش وجود دارد؟ چرا آن Ú†Ù‡ Ù…ÛŒ نویسیم، آن نیست Ú©Ù‡ خیال Ù…ÛŒ کردیم ØŸ چیزی Ú©Ù‡ برای نوشتن Ú©Ù… داریم واقعا "چیست واز کجا Ù…ÛŒ توان به دستش آورد ØŸ اثر هنري Ù…Øصول تÙكر است يا عامل ناشناخته ای دیگر ØŸ
*
برای بررسی روند درونی نگارش Ú©Ù‡ خود متشکل از مراØÙ„ مختلÙÛŒ است باید قبل تر بدانیم مولÙÙ‡ های لازم داستان نویسی کدامند:
1- استعداد
2- تلاش و پشت کار ومداومت در نوشتن
3- بینش قوی
4- تÙØص در خلق Ùˆ خوی مردم جامعه
5- آموختن اصول تئوریک
6- کالبد شکاÙÛŒ آثار ادبی Ùˆ برجسته ÛŒ تاریخ ادبیات (بررسی دقیق Ùˆ چگونگی نگارش آثار )
7- خلاقیت و نوآوری
8- هنجار گریزی
9- جرات خطر پذیری ونترسیدن از شکست (اگر خواهان نوآوری هستیم باید خطر پذیر باشیم Ùˆ اگر در صدد Øمايت از خطر پذیری باشیم باید به ناگزیر بودن اشتباه تن بدهیم. )
10- مبارزه با شرطی شدگی و چارچوب های ذهنی
11- مبارزه با توهم دانایی Ú©Ù‡ براساس مطالعات زیاد Øاصل Ù…ÛŒ شود.
اما کدام مولÙÙ‡ در نگارش تاثیر گذارتر است ØŸ
خلاقیت
کلمه ÛŒ خلاقيت يادآور آثار برجسته ÛŒ هنرمندان است اما هر کس در کار روزمره ÛŒ خود امکان دارد آن را نشان دهد هرچند ميزان شكوÙابودن اين توانايي در اÙراد مختل٠و پشتکار در به کار گيري این استعداد، متÙاوت به نظر Ù…ÛŒ رسد.
تÙکر کانالیزه شدن Ùکر Ù…ÛŒ باشد ولی هرچه قدر هم انباشته ازایده های ÙلسÙÛŒ ناب وبه ظاهر بکر باشد ابزاری این جهانی است Ùˆ نمی توان Ùقط با تÙکر داستان نوشت دراین صورت هر متÙکری داستان نویس هم Ù…ÛŒ شد. تÙاوت نویسنده با متÙکر در بازسازى جهان با ابزار،معرÙت علمى، آگاهي وتجربه ای مختل٠است. تÙکر Ùˆ داشتن بینش وجهان بینی قوی برای نوشتن لازم Ù…ÛŒ باشداما کاÙÛŒ نیست چون دراین جایگاه خبری از ناشناخته های اعماق روان به چشم نمی خورد اما خلاقیت Ú©Ù‡ بالاترین توانمندی تÙکر Ùˆ Ù…Øصول نهایی ذهن Ùˆ اندیشه Ùˆ ابزاراصلی نویسنده است، Øوزه‌اي ناشناخته از نوع تجارب اØساسي Ùˆ رÙتار ناخودآگاه Ú©Ù‡ Ù…Ùهومی اسرار آمیزدارد Ùˆ آن را پیش تر ناشی از نیروی اسطوره ایی Ùˆ ماورایی Ù…ÛŒ پنداشتند، Ùرآيندي Ú©Ù‡ نه غيرعقلاني كه Ùوق‌ عقلاني‌است، نیروی انگیزشی ناشناخته Ùˆ ناخود آگاه Ú©Ù‡ سلطه بران بسیار اندک وقابلیت برنامه ریزی Ùˆ سازمان دهی از پیش تعیین شده ندارد. خلاقيت توانايي ايجاد ايده‌هاي تازه از طريق ترکيب، تغيير يا دوباره استÙاده کردن از ايده‌هاي موجود است. عد Ù‡ ای اعتقاد دارند هرداستانی Ùقط درصورتی Ú©Ù‡ تقلیدی نباشد دارای خلاقیت است. خلاقيت موجب ارائه ÛŒ كيÙيت‌هاي تازه ازمÙاهيم Ùˆ معاني Ùˆ گذار از روش هنجارین Ù…ÛŒ شود. معروÙ‌ترين شاخصه های يك كارخلاق، نو Ùˆ تازه بودن Ùˆ توانايي "نوع ديگر ديدن" است كه تنها به يك Øالت، يك تعريÙØŒ يك گونه از رويدادها بسنده نشود یا طوری به موضوعی تکراری نگاه شود انگار بار اول است روایت Ù…ÛŒ شود. با تمرین Ùˆ آموزش وایجاد پروسه ÛŒ تÙکر خلاق Ú©Ù‡ سوال" دیگر Ú†Ù‡" از سوال های بنیادین Ù…ÛŒ شود، را Ù‡ ØÙ„ ها Ùˆ ايده هاي خلاق بسياري كه Øاوي پاسخ هاي ما هستند به ذهن مان متبادر خواهند شد وگذر ازشناخته شده ها Ùˆ مواجهه با ناشناخته‌ها صورت مي گیرد. این آموزش جنبه ÛŒ عام دارد اما مطابق با تعری٠اشو خلاقیت، مرØله ÛŒ جهش‌های غیر منتظره است. اÙراد واجد استعداد خلاقیت برای این Ú©Ù‡ ذهنشان را آزاد کنند، زمانی را برای "هیچ کار نکردن" ‌می‌گذرانند Ùˆ در آن کاری کاملاً متÙاوت مثل گوش دادن به موسیقی یا دوچرخه سواری انجام می‌دهند تا چيزي از طريق شان آشكار‌شود كه هر Ú†Ù‡ كمرنگ‌تر باشند پر رنگ‌تر مي‌گردد. به تعبیری به تسخير خداوند درآمدن، يعني خلاقيت Ú©Ù‡ از طريق کانال شهود انجام مي‌گيرد .
شهود
به ادعای بسیاری از اندیشمندان، دانشمندان Ùˆ هنرمندان خصوصاً عرÙا، شهود ارزشمندترین راه برای خلق آثار هنری جاویدان است. وقتی تعقل مثل یک رشته Ú©Ø´ یا Ùنر تا Øدی کشیده شود Ú©Ù‡ بیشتر از آن ممکن نباشد ،جریان معرÙت شهودي؛ داده هایی بی واسطه ازدرون؛ نکته ÛŒ تاریک یا معمایی را Ú©Ù‡ به مدد تØلیل روشن نشده بود، ØÙ„ خواهد کرد. مهمترین ویژگی آن توصی٠ناپذیرى است Ùˆ در برابر عقل نظري قرارمي‌گيرد Ú©Ù‡ مستلزم استÙاده از Ù…Ùاهیم طبقه بندی شده Ùˆ شیوه ÛŒ الگوريتم ( عمل قانونمند روشن Ùˆ مشخص براي رسيدن به جواب) است ولی اكتشا٠راه معين زمانمند Ùˆ از پيش تعيين شده‌اي ندارد Ùˆ از رهگذر ماوراءالطبيعه Ùˆ قلمرو اسطوره والهام تبیین Ù…ÛŒ یابد..
انواع نگارش داستان
Øال بااین توصیÙات نگارش را درسه دسته بررسی Ù…ÛŒ کنم :
1- غریزی
این دسته از نویسندگان استعداد پایه ÛŒ داستان نویسی را دارند اما آثارشان Ùاقد اصول تئوریک یا قواعد Ù†ØÙˆÛŒ یا تÙکری Ù…ØÚ©Ù… Ùˆ ترÙند های ابداعی Ù…ÛŒ باشد تولید این دسته بیشتر داستان های «مخاطب Ù…Øور»عامه پسند Ùˆ آثار نازل پاررقی Ù…ÛŒ باشد كه صرÙاً سرگرم کننده اند اما دربرخی موارد اثار درخور توجهی ازاین طریق ایجاد Ù…ÛŒ شود .
2- کوششی
داستان نویس در Ù…Øدوده ÛŒ اطلاعات دانش خارجی والگوهايي سازماندهي شده Ùˆ تئوری های مختل٠می نویسد . ولی چون داستان از لایه های سطØÛŒ ذهن ومØÙوظات همان جا Ú©Ù‡ اÙکار مزاØÙ… هم ذهن را درگیر Ù…ÛŒ کند تراوش Ù…ÛŒ شوند، نمی توانند چاشنی موثر Ùˆ لازم برای نوشتن را بدهند بنابراین اغلب آثار تقلیدی هستند از ابداعاتی Ú©Ù‡ دیگر نویسند گان پیش ازآن ها به رشته ÛŒ تØریر دراورده اند اما گاه به خاطر اهتمام نویسنده آثاری درخورهم ارائه داد Ù‡ Ù…ÛŒ شوند.
یكي از خصوصيات بارز آثاردرنوع اول خام وناپختگی Ùˆ در نوع دوم تصنعی بودن است. البته گاه درهر دو دسته، Øداقل Ø¯Ø±Ø³Ø·Ø Ø§ÛŒØ¯Ù‡ ÛŒ اولیه، رگه هایی خلاقانه به چشم Ù…ÛŒ خورد اما ذهن بر اساس تجربيات گذشته خود مملو از موانع دروني Ùˆ مقابله کننده با اØياي مجدد توانايي خلاقيت است مثل چاهی Ú©Ù‡ اگر از آب زیرزمینی تغذیه نشود پس از مدتی خشک خواهد شد.
3- شهودی
نویسند Ù‡ نه برمبنای تÙکر Ú©Ù‡ براساس شهود از پتانسيل خلاقش به بهترين شكل استÙاده Ù…ÛŒ کند. تخيل Ùˆ Øسی ناشناخته وارد Ùضای ساختاری قصه ها Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ ادراکی تازه ازموضوع ارائه Ù…ÛŒ دهد نه این Ú©Ù‡ تکرار معناهای پیشین باشد. دانش تئوریک Ùˆ بیرونی بعد از نگارش داستان آن جاکه پای مهندسی آگاهانه ÛŒ کار Ùˆ باز نویسی Ùˆ ویرایش وسط کشیده Ù…ÛŒ شود کارآیی Ù…ÛŒ یابد. بنابراین شهود Ùˆ تعقل در طول یکدیگر قرار Ù…ÛŒ گیرند نه برخلا٠هم. بزرگترین آثار ادبی جها Ù† با قابلیت Ùراروی از زمان دراین دسته قرار دارند Ùˆ درك برخی از آن ها بدون آموزش برای مخاطب مبهم Ù…ÛŒ ماند.
این تقسیم بندی به Ø´Ú©Ù„ Ú©Ù„ÛŒ است اما انواع ادغام شد Ù‡ برÙرض شهودی- کوششی، غریزی – کوششی، غریزی- شهودی Ùˆ...نیز برای آن قابل بازیاÙت است .
روند خلاقه ی داستا ن نویسی
اگر مراØÙ„ پیچیده ÛŒ سوخت رسانی Ùˆ هماهنگی اجزا ÛŒ ماشین را ازیاد ببریم، وقت رانندگی درجاده، گمان Ù…ÛŒ کنیم نقش مهمی درراندن آن داریم. هنگامی Ú©Ù‡ نقصی دریکی از اجزا Øاصل میشود Ùˆ ناگزیریم درØاشیه ÛŒ راه متوق٠شویم تازه به خود Ù…ÛŒ اییم Ú©Ù‡ ما Ùقط یک مجری درهدایت ان بودیم Ùˆ اگر نقص برطر٠نشود توانایی ما دررانندگی دردی را دوا نمی کند.
همه ÛŒ ما قادریم چیزهایی بنویسیم اما این دلیل نمی شود عامل دیگری، هرچند هم نتوانیم ماهیتش را به درستی درک کنیم، در این کار به ما Ú©Ù…Ú© نکرده باشد. داستان گذر واقعیت از صاÙÛŒ تخیل نویسنده به مدد دانش نامØدود شهودی Ùˆ بازسازی مجدد جهان مادی بیرون در قالب واژگان است.
اما ماهیت درونی این امر به راستی چیست؟
وقتی تÙکر درباره ÛŒ موضوعی مشخص به قدری پیچیده است Ú©Ù‡ نتوان تÙکیک شده بیانش کرد، وضعیت دشوار ایجاد مراØÙ„ منطقی Ùˆ Ùاز بندی شده برای روند ناشناخته ÛŒ نگارش داستان برمبنای خلاقیت Ùˆ شهود، بیشتر آشکارمی شود. هرچند درمواجهه با وقایعی Ú©Ù‡ علتشان هم پا درناشناخته ها دارد نمی توان به تبعیت از منطق Øاکم برشناخته ها رابطه ا ÛŒ علی را کش٠کرد اما میتوان از الگوی علیت برای توجیه وقابل Ùهم تر کردنش بهره جست Ùˆ زیر میکروسکوپ اجزایش را با درشت نمایی زیاد بررسی کرد .
اغلب کسانی Ú©Ù‡ اکتشاÙÛŒ کرده اند از ندایی درونی Ú©Ù‡ به آن هاالقاشده Ú¯Ùته اند. دراساطیرکه تلاشی به منظور ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø§Ø³Ø±Ø§Ø± زندگی Ùˆ واقعیت‌های پیرامون توسط امور Ùراطبیعی است به ایزد بانوو الهه های نه گانه ÛŒ هنر، دختران زئوس یا muse ها برمی خوریم Ú©Ù‡ الهام بخش جویند گان هنر بودند. نویسند گان هم درمواجهه با صداها، نداها یا ارتعاشاتی الهام بخش Ú©Ù‡ درامر نوشتن به کمکشان Ù…ÛŒ آمد به میوس ها متوسل Ù…ÛŒ شدند Ùˆ به آن ها صورتی انسانی اما ماورایی Ù…ÛŒ بخشیدند Ú©Ù‡ در جایی برÙرض کوه هلیکون Øضور دارند Ùˆ با این توجیهات تخیلی Ù…ÛŒ کوشیدند برای Øس ناشناخته شان داستانی توجیه پذیر بسازند.
نباید از یاد برد Ú©Ù‡ رد پای کالبد انرژیک( بیوپلاسمیک) را به Ø´Ú©Ù„ هاله گرد سر انسان ها درنقاشی های روم، یونان Ùˆ مصر باستان Ù…ÛŒ توان یاÙت. این کالبد یا Øوزه ÛŒ انرژیکی انسان، متشکل از 7لایه، 7مرکزمدور Ùˆ3 نادی ست Ú©Ù‡ کالبد Ùیزیکی را اØاطه کرده است. دراغلب مردم سه یا چهار مرکز انرژی مدورو پایینی Ùعال است اما با گسترش علم، مراکز بالاتر مثل پنجم Ùˆ ششم Ú©Ù‡ با منبع الهام، خلاقیت، Ú©Ø´Ù Ùˆ شهود در ارتباط اند، Ùعال Ù…ÛŒ شود.
خلاقیت به مثابه ی ابر
برای روشن شدن Ú©ÛŒÙیت نیروی خلاقه ومثالی ملموس ازآن از تمثیل ابرنوراني استÙاده Ù…ÛŒ کنم :" Ø±ÙˆØ Ø®Ù„Ø§Ù‚ را در انسان مانند توده متراکمي از ابر غليظ تصور Ú©Ù†. اين ابر، چشمه قدرت Ø¢Ùرينندگي است...هر چيزي Ú©Ù‡ به هر Ù†ØÙˆ در ارتباط با اين ابرخلاق قرار گيرد Ùˆ با قدرت Ø¢Ùريننده آن در تماس باشد، بارور Ùˆ Ùعال Ùˆ دگرگون مي¬شود. "
به زعم نگارنده ابر نورانی را Ù…ÛŒ توان در مرکز خلاقیت کالبد انرژیک متصور شد Ú©Ù‡ با ضمیر ناهشیار روان ارتباط دارد ( برÙرض اعتقاد به اصالت ذهن Ú©Ù‡ یک واقعیت روانی متمایز از واقعیت مادی Ùˆ Ùعالیت های مغزی است Ùˆ تقسیم روان به سه شعبه ÛŒ هشیار، آستانه ÛŒ هشیاری Ùˆ ناهشیار).
اما آیا این مرکز خلاقه منشایی بیرونی نیز ندارد ؟نمی توان آن را همچون گیرند Ù‡ ای دردرون Ùرض کرد Ú©Ù‡ از Ùرستند Ù‡ ای بیرونی هم تغذیه شده باشد ØŸ
از دید عمیق تر باطنی دو جريان شعور Ùˆ انرژي، جهان را در بر گرÙته. يكي جريان شعور خلاق Ùˆ ديگري جريان مخرب. يكي از نوع سازنده، شكوÙا كننده...Ùˆ به طور كلي جريان خوب Ùˆ تعالي بخش ...ديگري جرياني منÙÙŠØŒ ويرانگر...
Ùیزیک کوانتوم انرژی Øیاتی را تایید Ù…ÛŒ کند وارتعاشات Øوزه ÛŒ انرژی بیرونی Ù…ÛŒ تواند برØوزه ÛŒ انرژی انسان تاثیر بگذارد. بنابراین Ù…ÛŒ شود این طور نتیجه گرÙت خلاقیت ازشعور خلاق جاری در هستی ،ارتعاشات خردی برتر یا بی نهایتی ناشناخته (∞) در کائنات، تغذیه شود. این انتقال Ù…ÛŒ تواند ازطریق دو نادی موجود درکالبد انرژیایی انسان (Ú©Ù‡ یکی با جهان درون ذهن ارتباط دارد ودیگری با جهان بیرون Ùˆ مدام انرژی Øیاتی را مثل جریان خون دررگ ها دربدن Ù…ÛŒ گرداند )،صورت گیرد. این نادی ها را چون کانال شهود Ù…ÛŒ توان Ùرض کرد Ú©Ù‡ پلی ارتباطی است میا Ù† این جریان خلاق بیرونی Ùˆ ابرخلاقه ÛŒ انسان تا پیام ها به نویسنده منتقل شود. خلاقیت اشعه ای از شعور خلاق بیرونی است، بعدی از ابعاد آن، جریان Ùرعی از جریان رودخانه، یک رشته نور از شعاع های مختل٠آن. وقتی ارتعاشات الهام بخش شعور خلاق از طریق کانال شهود در مرکزخلاقیت(ابرنورانی ) متمرکز شود، موجب Ùعال شدن Ùˆ شارژ آن Ù…ÛŒ گردد مثل لامپی خاموش Ú©Ù‡ روشن شود Ùˆ اجازه ÛŒ نگارش تخیلی صادرمیشود.
Ùرض رابراین Ù…ÛŒ گیریم نویسنده پیش تر همچون مشاهده گری دقیق جهان هستی را بررسی کرده وبا دید خود جهان را دیده Ùˆ کالبد شکاÙÛŒ آثار ادبی Ùˆ برجسته ÛŒ تاریخ ادبیات را نیز انجام داده Ùˆ برمبنای موضوعی عناصری مبهم Ùˆ طرØÛŒ اولیه را در ذهن خود پایه ریزی کرده است هرچند وقت هشیاری، آگاه است ولی نمی تواند به نو Ùˆ ناشناخته دست یابد. هنگامی Ú©Ù‡ Ùواصل بین اÙکار ازهم گسیخته زیاد شود طوری Ú©Ù‡ بتوان در خلا میا Ù† اندیشه ها تامل کرد، امکان تجلی ناشناخته ناگهانی Ùˆ بی مقدمه برذهن وجود دارد. ازاین جاست Ú©Ù‡ اشو هیچ کار نکردن را برای خلاقیت لازم Ù…ÛŒ داند.درپروسه ÛŒ نگارش از این طریق، نوعی عمل از طریق بی عملی نویسنده واقع Ù…ÛŒ شود. ناخود آگاه بودن،آگاهی واقعی است نه خود آگاهی انباشته از اØساسات منÙÛŒ Ùˆ برداشت های بعضا" نادرست. جرقه ای ذهن را روشن Ù…ÛŒ کند Ùˆ تصوری را دربرابرش قرار Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ تواند سرنوشت نوشته را دگرگون کند هرچند ممکن است Øتی با Ø·Ø±Ø Ùˆ ساختار کار، سازگاری نداشته باشد یا هم سو Ùˆ تشدید کنند Ù‡ ÛŒ آن باشد. گاه از توان Ùکری نویسنده خارج است Ùˆ گاه Øتی با Ùکرش مغایرت دارد. نویسنده تابع گونه ای ادراک شهودی، داده هایی خاص یا Ú©Ø´Ù Ù„Øظه ای یا برانگیخته شدن Øسی خاص Ù…ÛŒ شود؛ چیزهایی ازیاد رÙته، خاطرات بازیاÙته، سیل بی پایان کلمات Ùˆ تصاویری ناب Ùوران Ù…ÛŒ کنند گاه با تصاویری مواجه Ù…ÛŒ شودکه اØتمال وقوعشان درجهان بیرون مساوی صÙر است؛ مثلا" کور شدن اهالی یک شهر در" کوری "ساراماگو، سوسک شدن یک انسان در" مسخ" کاÙکا، چهارسال Ùˆ یازده ماه Ùˆ دوروز باران باریدن در" صد سال تنهایی" گابریل گارسیا مارکز، بازگشت Ø±ÙˆØ Ø¯Ø±"بیلاود" تونی موریسون، دیدن دنیا از دریچه ÛŒ چشم یک عقب اÙتاده در"خشم Ùˆ هیاهوی" Ùاکنر...گاهی هم همه چیز از اصول علی تبعیت Ù…ÛŒ کند مثل Øالت تبعیض گرایانه ÛŒ مادری نسبت به پسر Ú©ÙˆÚ†Ú©Ø´ در" دلشکسته " ÛŒ بالزاک، کسالت زندگی Ùˆ هیجان خواهی شخصیت زن" مادام بواری " گوستاو Ùلوبر، رخداد های جنگ در"جنگ Ùˆ ØµÙ„Ø " تولستوی ...
این تصاویر بعد از گذر از آستانه ÛŒ هشیاری، از طریق خود آگاه به میان اÙکار سامان داده ÛŒ نویسنده درØین نگارش Ù…ÛŒ ریزند ونویسنده Ùˆ دستش گذرگاهی Ù…ÛŒ شوند تا جریان بی پایان تخیل راعبور دهند تا کاملا" Ø´Ú©Ù„ ناظری را به خود بگیرد Ú©Ù‡ شاهد عبور جریان تخیل است. هم Ù…ÛŒ داند Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ نویسد وهم نمی داند این سیل بÙÛŒ پایان از کجا Ù…ÛŒ اید. تجربه ثابت کرده بهتر است دراین Øالت از سیلان جریان ممانعت به عمل نیاورد Øتی اگر آن Ú†Ù‡ نوشته Ù…ÛŒ شود یکسره به نظر بی ربط بیاید Ùˆ Ù…Øاسبات را برهم زند Ùˆ ناگزیرازانتخاب کند؛ اعتماد به نا خود آگاه یا خود آگاه ØŸ چنین انتخابی نویسندگان را از هم متمایز Ù…ÛŒ کند. نویسنده قصد ØªØ´Ø±ÛŒØ Ù‚ØªÙ„ÛŒ راداشت Ùˆ درعوض تخیل اسبی Ú©Ù‡ درمرتع چرا Ù…ÛŒ کند را ایجاد Ù…ÛŒ کند. اما رازی دراین صØنه نهÙته است Ú©Ù‡ اگر بهآن بیشتر از اÙکار خود اعتماد کند برایش آشکارمی کند قتل دربرابر شاهدی مثل اسب Ù…ÛŒ تواند چقدرجذاب تراز شاهدی باشد Ú©Ù‡ شها د ت دروغ Ù…ÛŒ دهد !
شهود
↓↓↓
پردازش داده های شهود (روندخلاقه و ناخود آگاه )
↓↓↓
خود آگاهی وتÙکر خلاق
بنابراین براساس روند خود انگیخته ÛŒ شهودی اولین ومهم ترین وجه ماهیتی ماورایی دارد ( ارتعاشات الهام بخش ) جریانی مداوم Ùˆ همیشگی هم نیست اما وقوعش به Ø´Ú©Ù„ متناوب درست مثل مخزنی Ú©Ù‡ سوخت لازم برای Øرکت را تامین Ù…ÛŒ کند؛ با سیل بی پایان کلما ت برای نگارش همراه است ودرمقاطع مختل٠نوشتن هم تجلی Ù…ÛŒ یاد نه صرÙا" در آغازآن. وجه بعدی وابسته به نویسنده است اما درکالبد انرژیایی Ùˆ ابر خلاقه Ùˆ ناخود آگاه او جا دارد. مهم ترین کار بازیاÙت چیزی است Ú©Ù‡ پا درناشناخته دارد Ùˆ پردازش ذهنی آن Ùˆ برگردان شهود به واقعیت داستانی Ù…ÛŒ باشد تا از داده Ù‡ ها ÛŒ شهودی، آگاهی درستی به دست آید Ùˆ پردازش شده ÛŒ آن به Ø´Ú©Ù„ نوشتار تولید شود.روان درخلال نگارش با عرق ریزی Ø±ÙˆØ Ø¨Ù†Ø§ به ایدئولوژی خاصش، باید پیام شهودی را به علائم متÙاوتی تبدیل کند Ùˆ دوباره سازمان دهد، دراین مسیر قاعد Ù‡ های آشنا دگرگون Ùˆ تصاویرو وقایعی جدید Ù…ÛŒ سازد Ùˆ روی کاغذ مکتوب Ù…ÛŒ شود.
مدل سازی تبادل کدها
این روند درون پویی به قدری سریع رخ Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ Øس نمی شود، اما باید مثل Ùیلمی با دور کند نمایش داد Ù‡ شود تا بتوان Ùهمید Ú†Ù‡ وقایعی در آن اتÙاق اÙتاده است. Ú©Ù„ تبادلات به عینیت درآمدن Øس شهودی را Ù…ÛŒ توان با صورت بندی ملموس در Ùازهای زیر خلاصه کرد :
کد های شهودی ↠کد های ذهنی خلاقه ↠کدهای واژگان ↠ارزش گذاری و مهندسی نهایی واژگان
کد های شهودی
چیزی را Ú©Ù‡ نویسنده از جنس ارتعاشات الهام بخش با کش٠وشهود یاÙته است،اگر روی کاغد نیاوردش مثل آهنگی است Ú©Ù‡ نت هایش نوشته نشده باشد اما گرچه به قالب کلمات درآوردنش دشواراست اما باید راهی برای تبیین آن درقالب کلمات پیدا کند. پیام شهودی به مثابه ÛŒ علائم راهنمایی رانندگی عمل Ù…ÛŒ کنند، تابلوی توق٠ممنوع یعنی نباید آن جا ماشین پارک شود اما این اندیشه هیچ ربطی به آن علامت ندارد. چون این علامت را به آن تعبیر Ù…ÛŒ شناسیم متوجه Ù…Ùهوم Ù…ÛŒ شویم Ùˆ این اتÙاقی است Ú©Ù‡ در روند نگارش باید بیÙتد .
کد های ذهنی خلاقه
در مرکزخلاقیت(ابرنورانی ) کالبد انرژیک پردازش Ùˆ تبدیل شهود به نوشتاروقتی صورت Ù…ÛŒ گیرد Ú©Ù‡ کد تابلوی راهنمایی رانندگی رمز گشایی شود تا براساس تاویل پذیری بعدی قابل بازیاÙت باشد. دراین مرØله واØد های نشانه ای Ùˆ دلالت های نهÙته درپیام های شهودی Ú©Ù‡ تبعی، سایه وار Ùˆ به Ù„Øاظ علت Ùˆ معلولی عقیم اند، به پیام تصویری یا به قالب کلمات Ùˆ به Ø´Ú©Ù„ معنا ÛŒ متمایز در زبان ذهن برگردان Ù…ÛŒ شوند. تصورات ناشناخته Ùˆ ایماژهای خلاقانه، ازیاد رÙته ها، خاطرات بازیاÙته، سیل بی پایان کلمات Ùˆ تصاویری ناب، ترجمه ÛŒ کد شهودی به خلاقه هستند ÙˆØس به کلمه یا تصویریا پیام ذهنی بدل Ù…ÛŒ شود.
کدهای واژگان
این واسط مادی برای دگردیسی است تا علائم ملموس تری ایجاد شود Ùˆ عمل گذر از صاÙÛŒ ذهن نویسنده صورت گیرد. وجود ذهنی مستقل از هویت موجود Ø´ÛŒ درجهان بیرون Ù…ÛŒ باشد Ùˆ نویسنده باید ساخته هاى ذهنى یا رمزگان تصویری را Ú©Ù‡ در ذهن Ù…ÛŒ بیند با رمزگانی Ú©Ù‡ دیگران Ù…ÛŒ شناسند یعنی کلمات هم خوان کند به این ترتیب نخست تجسم آن واژه درذهن نویسنده استقرار یابد. (یاÙتن کلمات متناسب Ú©Ù‡ ذاتی گذرا Ùˆ مهار نشدنی دارند باموضوع مورد نظر) این مرØله رابطه ای تنگا تنگ با سبک نویسند Ù‡ دارد Ùˆ ازاین رهیاÙت پیام تخیلی در قالب کلمات متعارÙØŒ شناخته شد Ù‡ Ùˆ قرار دادی؛ به Ø´Ú©Ù„ نوشتار روی کاغذ قرارمی گیرد تامØصول نهایی به جنس کلمات Ùˆ کاغذ Ùˆ مرکب عینیت یابد Ùˆ زمینه ÛŒ مناسبات درونی رمزگان Ùراهم Ù…ÛŒ شود. اگر چیزی این روند را مختل نکند، شهود کاملا" منتقل خواهد شد اما گاه نویسنده کد لازم برای ØªØ´Ø±ÛŒØ Ú†ÛŒØ²ÛŒ را Ú©Ù‡ از طریق شهود دریاÙت کرده نمی داند Ùˆ درنتیجه چید مان واژگان به سختی صورت خواهد گرÙت. گاه او نمی تواند کلمات لازم یا ساختار منطقى علامات برای انتقال معنی را بیابد. گاه هم اصلا" کلمه ای شناخته شده Ùˆ متعار٠و معادل برای بیان Øس وجود ندارد. درنتیجه جملات متن مبهم ونماد های اثر پیچیده Ù…ÛŒ شوند، نشانه هایی Ú©Ù‡ درتاویل باید رمزگشایی شوند. گاه به همین ترتیب تخیل میان ما Ùˆ واقعیت Ùاصله Ù…ÛŒ اندازد Ùˆ قاعد Ù‡ های شناخته شده ÛŒ جهان بیرون را دگرگون Ù…ÛŒ کند. تصاویر Ùˆ رخداد های نگاشته شده ÛŒ داستان شبیه به واقعیت هستند اما ارتباطی با جهان بیرون ندارند ازاین نظرکه عبارات به شكل تركيب هاى خاصى از علائم ظاهر مى شوند وواقعیتی را بازسازی Ù…ÛŒ کنند Ú©Ù‡ شبیه جهان بیرون اما از جنس آن ها نیست.
ارزش گذاری و مهندسی نهایی واژگان
Ú©Ù„ اثر هنری براساس خودانگیختگی شهود تبیین نخواهد یاÙت چون آن Ú†Ù‡ ابلاغ شده درون تجربه ÛŒ نویسنده Ø´Ú©Ù„ Ù…ÛŒ گیرد مثل آبی Ú©Ù‡ در ظر٠ریخته شود پس باید شهود باعبارات Ùˆ اصطلاØاتى كه به كار رÙته کاتالوگ وار خارج از متن نماند Ùˆ با تØليل منطقى قابل صورت بندى باشد. بنابراین درپایان نویسنده، بادانش بیرونی Ùˆ برپایه ÛŒ تÙکر استنتاجی، عقلانیت، قواعد معناشناختى، قراردادهاى Ù†Øو، ارزش گذاری جملات Ùˆ توصيÙهاى خاص ( Ú©Ù‡ تØت Ú†Ù‡ شرايطى يك جمله بايد پذيرÙته يا Øذ٠شود یا بامشابه جایگزین یا به Ù„Øاظ موسیقیایی با ضرباهنگ دیگرجملات همخوان باشد)اصول Ùˆ مبانی تئوریک دربازنویسی های مکرر، نواقص ÙÙ†ÛŒ را پیرایش، تعدیل Ùˆ رÙع Ù…ÛŒ کند Ùˆ موجب ارتقا Ø³Ø·Ø Ú©ÛŒÙÛŒ متن Ù…ÛŒ شود. شخصیت ها در کنش بررسی وممکن است چیدمان توالی Øوادث تغییر یابد. اهمیت این پروسه ÛŒ آگاهانه ÛŒ بازسازی نظام مند از مرØله ÛŒ ناخودآگاه نوشتن کمتر نیست چون دراین مرØله دیگر مولÙÙ‡ های داستان نویسی نیز مورد استÙاده قرار Ù…ÛŒ گیرد، پشت کار ومداومت در نوشتن، تÙØص در خلق Ùˆ خوی مردم جامعه، کش٠راه هایی برای هنجار گریزی Ùˆ جرات خطر پذیری ونترسیدن از شکست Ùˆ مبارزه با شرطی شدگی Ùˆ توهم دانایی چراکه گرچه لازمه ÛŒ خلاقيت Øتما" نبوغ نيست اما خلاقيتي Ú©Ù‡ در Ø³Ø·Ø Ø¬Ù‡Ø§Ù†ÙŠ قابل Ø·Ø±Ø Ø¨Ø§Ø´Ø¯ اغلب با نبوغ همراه است Ùˆ داستان مثل یک ارکستر Ù…ÛŒ ماند Ú©Ù‡ از هم نوایی سازهای مختل٠ایجاد Ù…ÛŒ گردد.
کد های شهودی
↓↓↓
کد های ذهنی خلاقه
↓↓↓
کدهای واژگان
↓↓↓
ارزش گذاری و مهندسی نهایی واژگان
↓↓↓
اثر خلاقه
به مرور زمان Ùˆ با نگارش مداوم انگار مناطق متروک روان گردگیری Ùˆ ارتباط با نیروی انگیزش خود جوش، مستØÚ©Ù… ترمیشوداما این اÙزایش Øجم خودآگاه را بی چون Ùˆ چرا مرهون آن جنبه ÛŒ نادیدنی هستیم وتازگی تجربه ÛŒ خلاقه همیشه باقی Ù…ÛŒ ماند. هر بار اØساس Ù…ÛŒ کنیم آن اتÙاق خواهد اÙتاد چون بار قبل هم رخ داده است، اما اندکی هراس Ùˆ ÙˆØشت هم داریم مبادا دیگر ارتباط با آن منبع برقرارنشود. گاهی این اتÙاق Ù…ÛŒ اÙتد...وقتی Ú©Ù‡ بیش از Øد به خود اعتماد میکنیم Ùˆ ازیاد Ù…ÛŒ بریم Ú©Ù‡ جریان دیگری هم درکاربوده است ...دراین Øالت با نویسنده ÛŒ غریزی یاکوششی تÙاوت چندانی نداریم.
Øال به آغاز مقاله برمی گردیم، آیا تلاش Ùˆ کوشش تعمدی Ùˆ کلنجار ذهن برای نوشتن چند سطر اضاÙÙ‡ تر روی کاغذ مانع از نوشتن بیشتر نمی شود ØŸ
به نظر Ù…ÛŒ رسد هرچه بیشتر با موضوع درگیر شویم، هرچه بیشتر به خود Ùˆ اÙکار Ùشار آورده شود، دیوار Ù†Ùوذ ناپذیرتری میا Ù† نویسنده Ùˆ شعور خلاق کشیده Ù…ÛŒ شود Ùˆ بی آن Ú©Ù‡ بداند دچار عارضه ای Ù…ÛŒ شود به نام «سندوم مازوخیستی ازنوع کوششی »!ØŒ درست مثل مادری Ú©Ù‡ تعمد دارد در شش ماهگی Ùرزندش را با هر سختی Ùˆ مشقتی به دنیا بیاورد Ú©Ù‡ برخلا٠زمان معهود Ùˆ تعیین شده است. ثمره ÛŒ چنین تولدی کودکی نارس است. گاهی پیش Ù…ÛŒ آید واقعا " نمی تواند چیزی بنویسد. بهترین کار پذیرÙتن این امر است Ú©Ù‡ به خود مهلت دهد، مانع ایجاد نکند Ùˆ اجازه دهد آن Ú†Ù‡ قرار است واقع شود، واقع شود. نیازی به شکنجه Ùˆ Ùشارو عذاب واتکای صر٠به دانسته های خود Ùˆ تلاش با شیوه ای کاملا" کوششی یا ناگزیری مثل انجام تکلیÙÛŒ (خلق کردن با ادای تکلی٠بسیار متÙاوت است) ازسراجبارنیست. شهود درهرزمان Ù…ÛŒ تواند رخ دهد. مهم عدم ایجاد تداخل درکار آن است تا انرژی بی Øد Ùˆ Øصرش جاری شود Ùˆ Ø´Ú©Ù„ÛŒ جدید وجلوه ای نوظهور به اثر ببخشد طوری Ú©Ù‡ Øتی درصورت تکراری بودن مضمون، به نظر برسد برای نخستین بار رخ داده است. لزوم پیدایش پدیداری چون خلاقیت ناشی از ضرورت راهیابی به چیزی ناب، متÙاوت Ùˆ نوین است با تجربه ای Ú©Ù‡ مثل آذرخش رخ دهد. دست اورد، اهمیتی ندارد لذت نوشتن در ناشناختگی اش است Ùˆ خود نوشتن اوج شاد کامی...وهمین معجزه ÛŒ ادبیات است.
منابع :
 اسÙار اربعه
 کتاب تعالیم ØÙ‚ جلد دوم
 آمین خدا بامن است
 مقالات نشریه ÛŒ تÙکر متعالی
 پزشکی مکمل و درمان های موازی
 هنرنویسندگی خلاق
 شهود دردرک Ùˆ Ø¢Ùرینش اثر هنری طلایه رویایی
 سهروردی نامه
 نظرات کالینگوود وکروچه
 قصه ی روانشناختی نو
 مبانی نقد ادبی
 مدرنیته و اندیشه ی انتقادی
 كتاب استعدادها Ùˆ مهارت‌هاي خلاقيت Ùˆ راه‌هاي آزمون Ùˆ پرورش آنها از دكتر ئي پال تورنس، ترجمه دكتر Øسن قاسم زاده.
 كتاب ماهيت خلاقيت Ùˆ شيوه‌هاي پرورش آن از دكتر اÙضل السادات Øسيني
 كتاب خلاقيت اشو ترجمه خانم مرجان Ùرجي