محسن سراجي


محسن سراجي شاعر و نويسنده خوبي است. در كار هاي اجرايي هم دست توانايي دارد.
قصد دارم به زودي مصاحبه اي با او داشته باشم در باره جشنواره داستان هاي ايراني كه براي بسياري از داستان نويسان داخل كشور آشناست. پيش در امد اين مقاله را با هم مطالعه مي كنيم .


جوایز ادبی خصوصی ، ظرفیت گمشده
محسن سراجی / دبیر نخستین جایزه ی ادبی ایران
یکی از بزرگترین مشکلاتی که در این چند سال اخیر دامن ادبیات کشور را فراگرفته است نحوه ی برخورد دولت با جوایز ادبی خصوصی است و اگر شما در یکی از همین جوایز ادبی خصوصی – که تعدادشان زیاد هم نیست – شرکت کرده باشید یا پیگیر اخبار این جوایز باشید ، حتما متوجه این مشکلات شده اید . نبودن محل برگزاری برای اختتامیه ی جوایز ادبی ، مرموز بودن فعالیت های برگزارکنندگان این جوایز ، غیر قانونی بودن آنها و بالاخره منتسب کردن آنها به یک جریان فکری و یا سیاسی خاص قسمتی از مشکلاتی است که گریبان برگزارکنندگان جوایز ادبی خصوصی در کشور را می گیرد . اما به راستی آیا همه ی جوایز ادبی خصوصی کشور دچار انحراف هستند ؟ سیاست مشت آهنین دولت در مقابل جوایز ادبی خصوصی به چه دلیلی است ؟
من در این یادداشت به مشکلات جوایز ادبی خصوصی کشور با دولت می پردازم ، و بررسی نحوه ی رفتار و سیستم های داوری جوایز ادبی خصوصی - که خود نیز موضوعی قابل بحث و قابل تامل است – را به فرصتی دیگر موکول می کنم .
معتقدم هر وقت دولت با موضع تصدی گری وارد حوزه ای شد یقینا با مشکلات سیستمی و در نهایت با شکست مواجه خواهد شد . چون هم شرایط رقابتی را از دست خواهد داد و هم دچار رکود خواهد شد ، مخصوصا اگر این حوزه ، حوزه ی فرهنگ و هنر باشد . البته مساله آن قدر هم پیچیده نیست . بررسی آمار آثار رسیده به جوایز ادبی دولتی در مقایسه با جوایز ادبی خصوصی مصداق کاملی بر همین موضوع است . ضمن اینکه به نظر من بودجه ای که به جوایز ادبی دولتی تعلق می گیرد رقم غیر قابل مقایسه ای نسبت به آنچه که در جوایز ادبی خصوصی خرج می شود هست . بنابراین من معتقدم اگر بر اساس داشته های دولت و آنچه که بهتر است بگویم نداشته های جوایز ادبی خصوصی وجود دارد قضاوت کنیم جوایز ادبی دولتی بازنده ی این قضاوت خواهند بود .
مهمترین مشکلی که بر سر راه جوایز ادبی خصوصی و برگزارکنندگان آن وجود دارد نبودن ساز و کار منظمی برای قانونمند کردن فعالیت های جوایز ادبی خصوصی است و برگزارکنندگان در برگزاری این جوایز باید پاسخگوی گروه های مختلفی باشند که علاوه بر نداشتن تخصص در این حوزه ، عامل اصلی سنگ اندازی در برگزاری این جوایز نیز هستند . مبهم بودن این شرایط ، فرصت را ایجاد می کند تا متولیان ارائه ی مجوزهای قانونی به جوایز خصوصی در یک بازی از پیش طراحی شده مسئولیت صدور مجوزها را به گردن نهادهای موازی بیاندازند تا ضمن وقت کشی در این حیطه نهایتا از ارائه ی مجوز سر باز بزنند .
بنابراین جوایز ادبی خصوصی که فرصتی مناسب برای حفظ و احیا و اعتلای فرهنگ هر جامعه ای هستند روز به روز ضعیف تر می شوند و هر روز اخباری از حذف شدن و برگزار نشدنشان می شنویم . در اکثر کشورهای توسعه یافته قسمتی از درآمدهای دولت به جوایز ادبی خصوصی تعلق می گیرد . حمایت بدون چشم داشتی که فقط با هدف پیشرفت فرهنگ جامعه انجام می شود . اتفاقی که ماهیت آن در ایران مسئله ی رد شده ای است و ما هنوز – شاید – در پله ای اول مانده ایم .
دولت اگر نگاه کنترل کننده به جوایز دارد باید حتما بر یک مبنای مشخص و علمی این کار را انجام دهد . اول از همه محدودیت ها و نگاه بد بینانه اش را کم کند - تا به حال چند جایزه ی ادبی در کشور چالش جدی برای جریان فرهنگی کشور ایجاد کرده اند – به نظر من از پشت عینک دودی به برگزارکنندگان این جوایز نگاه کردن نه اینکه مشکلی را حل می کند بلکه شرایط را برای آن دسته از کسانی که دنبال فرصت می گرددند تا از این فضا استفاده های شخصی ببرند را بیشتر مهیا می کند . ضمن اینکه مخاطب اکثر این جوایز ادبی نخبگان و بزرگان و فعالان حوزه ی فرهنگ هستند و این تصدی گری به نوعی بی احترامی به یکی از مهمترین قشرهای تاثیر گذار در اجتماع می باشد .
معتقدم اگر که دولت در نگاه به آنچه که به تعبیر من تصدی گری در برگزاری جوایز ادبی است تجدید نظر نکند ، به اهدافی که در نظر گرفته است نخواهد رسید . جوایز ادبی دولتی زمانی اعتبار پیدا می کنند که جوایز ادبی خصوصی در کنار آنها فرصت رقابت و ارائه ی خودشان را داشته باشند و گرنه آن چه که به فضای فرهنگی وارد می شود همین رکودی است که سالهاست گریبان ادبیات کشور را گرفته است .
در پایان معتقدم اگر جوایز ادبی خصوصی از مدیریت قوی برخوردار باشند و مخاطب داشته باشند تحت هر شرایطی – حتی با برگزارنشدن مراسم اختتامیه - به کار خودشان ادامه خواهند داد . اما آنچه مهم است تغییر نگاه دولت به جوایز ادبی خصوصی به عنوان ظرفیت گمشده ی ادبیات کشور می باشد . اتفاقی که شاید به این زودی ها نیفتد ... !