ب . رمزی / مرگ را هم خصوصي کردن
ÙØ¹Ù„اً Ú©Ù‡ دست اینهاست ØŒ مي دونی با عزرائیل وارد معامله شدن ØŒ امتیاز مرگ رو ازش خریدن ØŒ تو بازار بورس میگن غوغا شده
برج 120، طبقه 1700، ایستگاه انتقال نوری .
انبوه جمعیتی Ú©Ù‡ برای انتقال نوری ص٠کشیدن ØŒ ÙŠÚ©ÙŠ ÙŠÚ©ÙŠ وارد دستگاه شده با دادن کد مسیر Ùˆ ÙØ´Ø§Ø± دادن دگمه به مقصد مورد نظر منتقل Ù…ÛŒ شوند.
در درون ص٠دو کارگر ÙØ¶Ø§ÛŒÛŒ Ú©Ù‡ برای کار به مریخ Ù…ÛŒ روند در ØØ§Ù„ Ú¯ÙØªÚ¯Ùˆ هستند.
- خبر را شنیدی ؟
- کدÙÙ… خبر Ùˆ مي Ú¯ÙŠ ØŸ
- خبر دیشب رو Ù…ÛŒ Ú¯Ù… ØŒ همه کانال های تلویزیونی مرتب راجع به اون ØØ±Ù Ù…ÛŒ زدند .
مرگ را هم خصوصی کردن !
- بالاخره بعد از آموزش پرورش ، بهداشت ، خدمات شهری ، دولت ، وزارت خانه ها ، دانشگاه ها ، منابع طعبيی و .... ارتش ، مرگ را هم خصو صي کردند.
- آخه چه جوری ؟ مگه مرگ آدمیزاد دست اینهاست !؟
- ÙØ¹Ù„اً Ú©Ù‡ دست اینهاست ØŒ مي دونی با عزرائیل وارد معامله شدن ØŒ امتیاز مرگ رو ازش خریدن ØŒ تو بازار بورس میگن غوغا شده .
- خوب ØØ§Ù„ا Ú†ÛŒ مي شه ØŸ
- چی ؟
- هيچي ، از این به بعد هر که خواست بمیر باید بر٠با این شرکتها قرارداد ببنده .
يک روز تابستانی ، ساعت دو بعداظهر
خیابانی عریض Ùˆ طولانی ØŒ بدون اتومبیل ØŒ بدون دوچرخه ØŒ بدون هر سوله نقلیه مو توری امروزی ØŒ دو طرÙÙ‡ خیابان ساختمان Ùˆ برج های بلند به Ø§Ø±ØªÙØ§Ø¹ سه هزار يا چهار هزار متر ØŒ شاید هم بیشتر ØŒ چون اصلا گردن آدم به آن اندازه به پشت خم نمي شود Ú©Ù‡ بتوانی نوک ساختمان را ببینی. برای اینکه بتوانی نوک آن را ببینی باید روی زمین رو به آسمان دراز بکشی تازه اگر ابرها مانع نشوند .
انبوه جمعیت Ú©Ù‡ به سرعت از دیدگان آدمی Ù…ÛŒ گذرند با Ú©ÙØ´ های مخصوصی Ú©Ù‡ با کوچکترین اشاره پا به سرعت به ØØ±Ú©Øª در Ù…ÛŒ آیند .
اگر کسی به کسی هم تنه ای بزند بدون عذر خواهی به راهش ادامه می دهد ، طر٠مقابل هم اصلاً به روی خودش نمی آورد چون مجالی برای این کارها نیست .
شخصی به دنبال آدرس می گردد .
جلوی ÙŠÚ© نقشه دیجیتال توق٠کرده اسم موسسه خدماتی مورد نظر خود را وارد Ù…ÛŒ کند M. S .R Ùˆ بلا ÙØ§ØµÙ„Ù‡ آدرس با نقشه دقیق Ù…ØÙ„ موسسه روی ØµÙØÙ‡ ظاهر Ù…ÛŒ شود.
خیابان نئو لیبرالیسم ، ساختمان ريگان ، شماره ،1985
M. S . R مرگ سریع Ùˆ Ø±Ø§ØØª با مجرب ترین کارشناسان موسسه خدماتی
- آها خودشه ، بهتر است اول برم اطلاعات .
- ببخشید می خواستم يک قرارداد ببندم ، چی کار باید بکنم ؟
- اولین باراست که می آیید ؟ پرونده ندارید ؟
- بله ، اوّلین بار می آیم .
- برين پیش اون خانم تا مشخصات شما رو ثبت کند .
- سلام .
- سلام ØŒ Ø¨ÙØ±Ù…ائید !
- می خواستم يه قرارداد ببندم .
- اوّلین باره ؟
- بله .
- خوب اسم ، آدرس اینترنتی تون و اميل تون .
بعد از ثبت کردن اسم و آدرسها ....
- ØŒ اين ÙØ±Ù… ها رو بگیرن ! دقیق به سوال ها جواب بدین ! بعد ما با شما تماس Ù…ÛŒ گيريم .
- چقدر طول می کشه ؟
- بستگی به جواب های داره که می دهید .
- یعنی چه جوری ؟
- هرچه مايش بیشتر باشه زودتر بهت جواب می دن .
- Ù…ÛŒ تونم نمونه ÙØ±Ù… رو ببینم ØŸ
- Ø¨ÙØ±Ù…ائید ØŒ این نمونه بروشورهای تبلیغاتی ماست ØŒ نمونه سوال ها هم آنجا است .
اگر مشکلی داشتین از طریق اميل يا چت مستقیم با کارشناس های ما تماس بگيرين . همه اطلا عات داخل بروشور است .
- ممنون .
نگاهی به داخل بروشور انداخت نمونه سوال ها را پيدا کرد ، سوالهای عجیب و غریبی بود ، چه نوع مرگی را دوست داريد ؟ چقدر مايلين بپردازين ؟ دوست دارین در کجا بميرين ، روی زمین يا کرات دیگر .......
سرش را Ú©Ù…ÛŒ خا راند ØŒ وقت نداشت باید Ùورا به سر کارش بر Ù…ÛŒ گشت ØŒ به زور توانسته بود دو ساعت مرخصی بگیرد ØŒ در معدنی در مریخ کار Ù…ÛŒ کرد .
با کشیدن پا يش به روی زمین باسرعت از Ù…ØÙ„ دور شد تا خود را به برج 120ØŒ طبقه 1700ØŒ ایستگاه انتقال نوری برساند .
بعد از پایان کار ، هنگام بازگشت به زمین .
- من Ø±ÙØªÙ… ØŒ تا بعد ...
- کجا با این عجله ؟
- باید اینهارا مطالعه کنم ØŒ این ÙØ±Ù… ها رو هم پر کنم Ø¨ÙØ±Ø³ØªÙ… ....
- چی هستن ؟
- ÙØ±Ù… قرارداد .
- قرارداد کار جدید ؟
- نه بابا ، قرارداد مردن ...
- آه ØŒ من Ú©Ù‡ از این چیزها سر در نمی آرم ØŒ Ø±ÙØªÙ… پیش مشاور اجتماع ام ØŒ ÙØ±Ù… ها رو دادم بهش اونم Ú¯ÙØª ترتیب شو Ù…ÛŒ ده بعد جوابش رو به من Ù…ÛŒ ده .
این جواب براش خیلی عجیب بود ØŒ یعنی Ú†Ù‡ ØŸ Ù…Ú¯Ù‡ آدم اختیار مرگ شو Ù…ÛŒ ده دست یکی دیگه Ú©Ù‡ براش تعيين کنه Ø®Ø¯Ø§ØØ§Ùظی کرد Ùˆ داخل دستگاه شد .
وقتی به زمین رسید سر راهش دو تا ساندویچ از دستگاه Ú¯Ø±ÙØª Ùˆ دوباره به راهش ادامه داد تا رسید به برجه بلندی Ú©Ù‡ در طبقه 405 آن آپارتمانش قرار داشت .
در صندلی مخصوص آسانسور نشست ، کمر بند ش را بست و بنداز دادن شماره اطاقش دگمه استارت را زد .
آسانسور بسرعت شروع به بالا Ø±ÙØªÙ† کرد .
ک٠دستش را به روی ØµÙØÙ‡ مخصوصی Ú©Ù‡ روی در نصب شده بود چسباند در باز شده Ùˆ داخل شد.
وسايلش را روی ميز گذاشت و خودش را روی يکی از صندلی ها ولو کرد .
گرسنه Ùˆ خسته بود . ÙŠÚ©ÛŒ از ساندويچ ها را برداشته شروع به خوردن کرد اولين لقمه هنوز از گلويش پايين Ù†Ø±ÙØªÙ‡ بود ÙØ±Ù… سوالها را برداشت . ØµÙØÙ‡ اول را باز کرد . اولين سوال را Ú©Ù‡ خواند ( بابت مرگتان چقدر مايليت هزينه کنيد ØŸ ) لقمه در گلويش گير کرد.
داشت Ø®ÙÙ‡ Ù…ÛŒ شد بسرعت خود را به شير آب رساند دهانش را زير شير آب Ú¯Ø±ÙØª ØŒ لقمه با ÙØ´Ø§Ø± آب پايين Ø±ÙØª .
برگشت دوبار شروع کرد به خواندن ( Ú†Ù‡ نوع مرگی را Ù…ÛŒ خواهيد ØŒ معمولی يا ويژه ) در جلوی اين سوال علامت ستاره اشاره به پايين ØµÙØÙ‡ Ù…ÛŒ کرد Ú©Ù‡ اگر اطلاعات بيشتری Ù…ÛŒ خواهيد به سايت اينترنتی ما مراجعه کنيد .
بلند شد کنترل کامپيوتر را برداشت . آن ر روشن کرد روی ØµÙØÙ‡ مانيتور Ú©Ù‡ به ديوار نصب بود کلمه خوش آمديد ØÚ© شد .
آدرس را به آن داد Ø¨Ù„Ø§ÙØ§ØµÙ„Ù‡ سايت باز شد خانمی زيبا رو با کت دامنی شيک به رنگ خاکستری Ùˆ صدای دل انگيز خوش آمد Ú¯ÙØªÙ‡ . سپس سوال کرد Ú†Ù‡ کاری از دست ما بر Ù…ÛŒ آيد برايتان انجام بدهيم ØŸ
- ببخشيد Ù…ÛŒ خواستم بدانم در اين ÙØ±Ù… Ú©Ù‡ شما نوشتيد ØŒ مرگ معمولی يا ويژه ØŒ منظورتان چيست ØŸ!
- بسيار خوب شما را توجه Ù…ÛŒ دهم به اين Ùيلم ØŒ اگر باز سوالی داشتيد من در خدمت تان هستم .
Ùيلم شروع شد در ØØ§Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ به همراه آن صدای دل انگيز خانم شنيده Ù…ÛŒ شد .
- در اين قسمت شمارا توجه Ù…ÛŒ دهيم به مرگ های معمولی ØŒ اين شخص را Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ بينيد در سن صد Ùˆ پنچاه سالگی با سکته قلبی Ùوت کرده Ú©Ù‡ در ØØ¯ÙˆØ¯ دوماه طول کشيد يا اين ÙŠÚ©ÛŒ بر اثر ضربه مغزی Ú©Ù‡ بر اثر تصاد٠با شخص ديگری Ú©Ù‡ بسرعت با اسکت Ù…ÛŒ Ø±ÙØªÙ‡ Ùوت کرده است نزديک شش ماه در Ú©Ùما بوده يا اين شخص سوم در سن دويست سالگی بعداز اينکه ÙŠÚ© سال روی تخت بود Ùوت کرد واين چهارمی در سن صد Ùˆ هشتاد سالگی در خواب به مرگ Ø±ÙØª ...
- ببخشيد ØŒ قيمت هر کدام از اينها با هم ÙØ±Ù‚ Ù…ÛŒ کنه ØŸ
- البته ØŒ مثلاً اين آخری Ú©Ù…ÛŒ گرانتر از بقيه است چون مرگی Ø±Ø§ØØª Ùˆ بدون درد است .
- خوب ، مرگ ويژه يعنی چه ؟
- مرگ ويژه ØŒ مثلاً شما Ù…ÛŒ خواهيد به عنوان ÙŠÚ© قهرمان بميريد ØŒ هنگام نجات جان ÙŠÚ© رهبر مورد اثابت گلوله قرار گيريد يا هنگام خنثی سازی ÙŠÚ© بمب در مرکز شهر يا هنگام تØÙ‚يق بر روی ÙŠÚ© ميکروب قوی Ùˆ يا به عنوان هنرپيشه بدل هنگام اجرای نقشی خطرناک Ùˆ يا به عنوان قهرمان رانندگی هنگام مسابقه اتوموبيل های ÙØ¶Ø§ÛŒ Ùˆ يا به عنوان قهرمان کاراته هنگام انجام مسابقه .
- لابد قيمت هر کدام از اينها هم ÙØ±Ù‚ Ù…ÛŒ کند ØŸ
- مسلماً ...
آيا مرگ های ارزان قيمت تر هم وجود دارد ؟
- صد درصد ، من اکنون به شما ارزان ترين آگهی های خودمان را نشان می دهم .
مثلاَ اينجا شما در ØØ§Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ مشغول عشق بازی هستيد معشوق قبلی طر٠از راه Ù…ÛŒ رسد Ùˆ شمارا از برج Ù‡ÙØªØµØ¯ طبقه به پايين پرت Ù…ÛŒ کند Ùˆ شما Ø¯Ø±ØØ§Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ ÙŠÚ© Ù…Ø³Ø§ÙØª طولانی را Ø·ÛŒ Ù…ÛŒ کنيد با زمين برخورد کرده تمام Ù…ÛŒ کنيد .
- خوب اين طر٠مرا می کشد چرا من بايد هزينه اش را پرداخت کنم ؟
- سوال درستی است . به خاطر همين ارزان است Ú©Ù‡ چون طر٠دنبال ارضای تمايلات Ø§ØØ³Ø§Ø³ مالکيت بر انسان ديگری است نياز به مرگ کسی دارد تا با کشتن آن خودرا ارضا کند Ùˆ به خاطر همين بخش اعظم هزينه را او پرداخت Ù…ÛŒ کند Ùˆ Ùقط بخش Ú©Ù…ÛŒ را شما پرداخت Ù…ÛŒ کنيد .
يا مثلاَ ÙŠÚ© شرکت داروئی نياز به تعدادی کشته دارد تا جديد ترين داروی خود را مورد آزمايش قرار دهد . بخش اعظم هزينه ها را او پرداخت کرده است شما مقدار خيلی Ú©Ù…ÛŒ پرداخت Ù…ÛŒ کنيد آنهم بابت اين است Ú©Ù‡ مرگش Ø±Ø§ØØª Ù…ÛŒ باشد يعنی بعداز مصر٠دارو به مورور به خواب عميق Ù…ÛŒ رويد تا جای Ú©Ù‡ ديگر بيدار نمی شويد .
- Ùکر Ù…ÛŒ کنم برای امروز کاÙÛŒ باشد . اچازه بدهيد من بقيه ÙØ±Ù… را مطالعه کنم باز خدمتتان Ù…ÛŒ رسم .
- بله ØŒ ما هم از شما ممنون هستيم Ú©Ù‡ با ما تماس Ú¯Ø±ÙØªÙŠØ¯ ØŒ نکته آخر در مورد قيمتها Ù…ÛŒ توانيد به جدول قيمتها در ØµÙØÙ‡ قيمت ها مراجعه کنيد با تشکر مجدد از شما به اميد عقد قرارداد .
تصوير خانم از ØµÙØÙ‡ Ù…ØÙˆ شده بجايش ÙŠÚ© موزيک ملايم پخش شد .
از جايش بر خاست بطر٠پنچره Ø±ÙØª از طبقه چهار صدم به زمين خيره شد Ø§Ø±ØªÙØ§Ø¹ زيادی بود Ùکری به مغزش خطور کرد ...
- من اگه از اين بالا خودم را به زمين پرت کنم صدردرصد زنده نمی مانم Ú©Ù‡ کسی بخواهد ازمن پول بگيرد . بسرعت به عقب Ø±ÙØª تا دور خيز کند بطر٠پنچره دويد پايش به پايه صندلی گير کرد Ùˆ با صورت به زمين خورد . دماغش ØØ³Ø§Ø¨ÛŒ Ú©ÙˆÙØªÙ‡ شد در ØØ§Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ سرش را بلند Ù…ÛŒ کرد نگاهش به ØµÙØÙ‡ مانيتور روی ديوار نصب شده Ø§ÙØªØ§Ø¯ Ú©Ù‡ همان خانم با صدای دل انگيز Ú¯ÙØª...
- بی خود تقلا نکنيد ! بدون قرداد امکان ندارد . ....
از جايش برخاست جلوی آينه Ø±ÙØª ØŒ دماغش ØØ³Ø§Ø¨ÛŒ Ú©ÙˆÙØªÙ‡ شده بود با خود انديشيد ...
- اصلاًَ گور پدر همتون ØŒ ØØ§Ù„ا Ú©Ù‡ اينطوره Ú©ÛŒ Ù…ÛŒ خواد بميره ...
مشتش را گره کرده يه ØÙˆØ§Ù„Ù‡ به اونجای همشون کرده از خانه زد بيرون .
قسمت دوم
سنش به صد Ùˆ Ù‡ÙØªØ§Ø¯ Ù…ÛŒ رسيد ديگر توانائی کار کردن نداشت .
سن بازنشتگی را هم به تازگی با تواÙÙ‚ Ø§ØªØØ§Ø¯ÙŠÙ‡ ها کرده بودن صد وهشاد سال بنابر اين Ù…ÛŒ بايد ده سال ديگر هم کار Ù…ÛŒ کرد . مدتی بود Ú©Ù‡ اين Ùکر مدام آزارش Ù…ÛŒ داد ØŒ ده سال ديگر .....
چند بار هنگام کار سرش گيج Ø±ÙØªÙ‡ بود Ùˆ مجبور شده بود کار را ترک کرده Ùˆ به زمين باز گردد Ùˆ به همين خاطر از Ø·Ø±Ù ØµØ§ØØ¨Ø§Ù† معدن به شرکتی Ú©Ù‡ او کارگر اجاره ای آن بود اخطاريه ÙØ±Ø³ØªØ§Ø¯Ù‡ بودن Ú©Ù‡ در صورت تکرار اين وضع شخص ديگری را به جايش Ø¨ÙØ±Ø³ØªÙ†Ø¯ .
ديگر نمی خواست به سر کار برود . ÙŠÚ© مرخصی ÙŠÚ© Ù‡ÙØªÙ‡ ای برای خود نوشت Ùˆ برای شرکتش اميل کرد Ùˆ Ø¨Ù„Ø§ÙØ§ØµÙ„Ù‡ جواب Ú¯Ø±ÙØª Ú©Ù‡ ...
- Ù…ØªØ§Ù‹Ø³ÙØ§Ù†Ù‡ با در خواست شما نمی توانيم مواÙقت کنيم . درخواست خود را ØØ¯Ø§Ù‚Ù„ ÙŠÚ© ماه قبل Ø¨ÙØ±Ø³ØªÙŠØ¯.
- آه ØŒ بی پدرها ØŒ من الان Ø§ØØªÙŠØ§Ø¬ دارم نه ÙŠÚ© ماه ديگر ....
لباسهای کارش را پوشيده وبه راه Ø§ÙØªØ§Ø¯ وقتی رسيد به سياره مريخ باز دوباره Ø§ØØ³Ø§Ø³ سرگيجه کرد . اما با وجود آن به سر کارش Ø±ÙØª Ùˆ پشت دستگاه کنترل نشست . بايد ØÙˆØ§Ø³Ø´ را جمع Ù…ÛŒ کرد تا اشتباهی مرتکب نشود .
بعداز چند ساعت کار عضلات گردنش شروع به تير کشيدن کرد Ùˆ دوبار سرگيجه لعنتی به سراغش آمد چشمانش سياهی Ø±ÙØª Ùˆ اشتباها دکمه تخليه را ÙØ´Ø§Ø± داد Ùˆ در نتيجه کاميون ÙØ¶Ø§ÛŒ تمام مواد معدنی را در ÙØ¶Ø§ تخليه کرد Ù‡ Ùˆ بدون بار عازم زمين شد به Ù…ØØ¶ رسيدن به زمين اخطاريه ÙØ±Ø³ØªØ§Ø¯Ù‡ Ù…ÛŒ شد Ú©Ù‡ اين Ú†Ù‡ وضعی است Ùˆ در نتيجه به سراغش Ù…ÛŒ آمدن .
از پشت دستگاه بلند شده اعلام ترک کار کرد .
به ايستگاه انتقال نوری Ø±ÙØªÙ‡ خود را به زمين منتقل کرد در پايين برج انتقال نوری بار بزرگی وجود داشت .
ÙŠÚ© راست داخل بار شده پشت پيشخوان بار نشست ØŒ ÙŠÚ© بطری ودکا Ø³ÙØ§Ø±Ø´ داده خالی خالی شروع کرد به نوشيدن آن .
ساعت از نيمه های شب هم گذشته بود تلو تلو خوران خود را به آپارتمانش رساند . با همان لباسهای کارش روی تخت ولو شد .
نزديک ظهر بود که با صدای ، شما پست دارين ، از خواب بيدار شد .
نگاهش را به ØµÙØÙ‡ مانيتور نصب شده روی ديوار انداخت ØŒ Ù¾ÙØ³Øª از شرکتی Ú©Ù‡ او کارگر اجاره ای آن بود نامه ای داشت .
کنترل را برداشته و آن را باز کرد .
شرکت اجاره داری آدم با مسئوليت Ù…ØØ¯ÙˆØ¯
شماره پرونده 0×13
موضوع ØÚ©Ù… اخراج
انسان شمار 0×13
Ù…ØØªØ±Ù…انه به اطلاع Ù…ÛŒ رسانيم به علت Ø¯Ø±ÙŠØ§ÙØª شکايت نامه های متعدد از جانب شرکت معدن ÙØ¶Ø§ÛŒ تاچر مبنی بر Ú©Ù… کاری Ùˆ خراب کاری به خدمت شما در اين شرکت از امروز خاتمه Ù…ÛŒ دهيم .
صورت ØØ³Ø§Ø¨ های شما بعلاوه تمامی موارد قانونی Ú©Ù‡ به شما تعلق Ù…ÛŒ گيرد بعداً برايتان ارسال Ù…ÛŒ شود .
در صورت داشتن اعتراض ظر٠24 ساعت می توانيد اعتراضتان را برای ما ايميل کنيد .........
...........
ديگر بقيه اش را نخوانده ØµÙØÙ‡ را خاموش کرد . دو باره به خواب Ø±ÙØª .
...........
اگر ÙØ´Ø§Ø± گرسنگی نبود روز Ùˆ شب را همينطوری Ù…ÛŒ گذراند . ازجايش بلند شده به طر٠شير آب Ø±ÙØª سرش را زير آن Ú¯Ø±ÙØª سپس مقداری هم از آب شير را نوشيد .
از آپارتمان بيرون زد . داخل آسانسور شد وقتی به طبقه هم ک٠رسيد ÙŠÚ© راست به طر٠دستگاه اتوماتيک Ø³ÙØ§Ø±Ø´ غذا Ø±ÙØª . جلوی دستگاه Ú©Ù‡ رسيد مکثی کرد . از Ø³ÙØ§Ø±Ø´ دادن خوداری کرده راهش را به طر٠بيرون از سالن Ú¯Ø±ÙØª .
در آنطر٠خيابان مشروب ÙØ±ÙˆØ´ÛŒ قرار داشت ØŒ داخل شده چند بطری ودکا خريد Ùˆ دوباره بطر٠سالن هم ک٠ساختمان آپارتمانش برگشت .
جلوی دستگاه Ø±ÙØª کارت اعتباری خود را در دستگاه ÙØ±Ùˆ کرد سپس Ø³ÙØ§Ø±Ø´ غذاها را با ÙØ´Ø§Ø± دادن دکمه های مخصوص انجام داد Ùˆ منتظر ايستاد .
طولی نکشيد که غذا های آماده شده با بسته بندی داخل سبد جلوی دستگاه ريخته شد .
غذاها را برداشته دوباره به آپارتمانش برگشت . قبل از اينکه يکی از بسته های غذا را باز کند در بطری را باز کرده با شکم خالی نص٠آنرا سر کشيد .
هنوز لقمه اول از گلويش پاين Ù†Ø±ÙØªÙ‡ بود Ú©Ù‡ دوباره نص٠ديگر بطری را سرکشيد . بعداز چند لقمه بطری دوم را باز کرده شروع به سر کشيدن کرد ØŒ ديگر ميلی به خوردن غذا نداشت Ùˆ ودکا را خالی سرمی کشيد .
Ú©Ù… Ú©Ù… Ø§ØØ³Ø§Ø³ کرد Ú©Ù‡ اطاق دور سرش Ù…ÛŒ چرخد در ØØ§Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ قدم هايش را Ú†Ù¾ Ùˆ راست بر Ù…ÛŒ داشت Ùˆ دستهايش را بالا Ùˆ پايين Ù…ÛŒ برد تا تعادلش را ØÙظ کند به زور خود را به تخت رساند Ùˆ خود را روی آن ولو کرد .
روزها Ùˆ شب ها را بدين صورت Ù…ÛŒ گذراند Ú©Ù… Ú©Ù… ديگر نای پايين Ø±ÙØªÙ† Ùˆ غذا خريدن را هم نداشت. از اين وضع ديگر خسته شده بود آرزوی مرگ کرد Ú©Ù‡ ناگهان ØµÙØÙ‡ مانيتور روشن شده Ùˆ خانم شيک پوش با صدای دل انگيز ظاهر شد .
- شب بخير دوست عزيز ، ما خيلی وقت منتظر شما هستيم ، چه کاری از دست ما بر می آيد ؟
- خسته شدم می خوام بميرم ....
- چه نوع مرگی می خواهين ؟
- نمی دونم ØŒ ÙØ±Ù‚ÛŒ نمی کنه ....
- پول چقدر دارين ؟
- پول ؟!
- بله پول ؟
- نمی دونم ...
- پس Ù„Ø·ÙØ§ شماره کارت اعتباريتان را بدهيد کنترل کنم !
- انسان0×13 .
- OK. ، کمی صبر داشته باشين !
- آه ØŒ متاسÙÙ… ØŒ شما هيچ پس انداز اضاÙÙ‡ ای نداريد به شما Ùقط به اندازه مخارج روزانه تان پرداخت Ù…ÛŒ شود نه بيشتر . ببينم سهامی ØŒ جواهری ØŒ اوراق قرضه ای ØŒ عتيقه ای يادگار مانده از گذشته يا بطور Ú©Ù„ÛŒ چيز با ارزشی Ú©Ù‡ بشود برايش قيمت تعين کرد نداريد ØŸ
- نه .
- متاسÙÙ… شما ÙŠÚ© پرولتر هستيد Ùˆ من نمی توانم برای شما کاری انجام بدم .
- يعنی Ú†Ù‡ ØŸ ما Ú©Ù‡ ØÙ‚ ØÙŠØ§Øª نداشتيم ØŒ ØØ§Ù„ا ØÙ‚ مرگ هم نداريم ØŸ!
- نه ØŒ يعنی کاری از دست من برای شما بر نمی آد من شما را معرÙÛŒ Ù…ÛŒ کنم به مسئول مربوطه او Ù…ÛŒ تواند به شما Ú©Ù…Ú© کند .
خانم شيک پوش با صدای دل انگيز از ØµÙØÙ‡ Ù…ØÙˆ شده بعداز پخش کوتاه آهنگی ملايم آقای شيک پوش با کت Ùˆ شلوار خاکستری Ùˆ کراوات مشکی ظاهر شد .
- شب بخير انسان شمار 0×13 ، چه کاری از من بر می آد .
- خسته شدم ØŒ ØÙ‚ ØÙŠØ§Øª Ú©Ù‡ نداشتم ØŒ ØÙ‚ مردن Ù…ÛŒ خوام .
- آه ØŒ بله مسلما ØŒ اما Ù…ØªØ§Ø³ÙØ§Ù†Ù‡ Ú©Ù…ÛŒ بايد صبر کنيد در ØØ§Ù„ ØØ§Ø¶Ø± تمام ظرÙيت های مرگ مجانی پر است .
- چقدر بايد صبر کنم ؟
- Ùکر کنم زياد طول نمی کشت ما با چند دولت Ùˆ شرکت دارويی در ØØ§Ù„ مذاکره هستيم اگر به تواÙÙ‚ برسيم کار تمام است .
- دولت ، شرکت ، يعنی چه ؟ چه ربطی به دولت ها و شرکت ها دارد ؟
- ببينيد مثلا دولتی Ù…ÛŒ خواهد جنگ هسته ای راه بياندازد Ùˆ ÙŠÚ© سياره را تماما زير Ùˆ رو کند تا بتواند بعداز آن با Ú¯Ø±ÙØªÙ† امتياز بازسازي آن توسط ديگرشرکای تجاريش برای سالهای متمادی سود ببرد ØŒ خوب در نتيجه جنگ بدون کشته امکان ندارد آنهم جنگ هسته ای . امتياز مرگ هم دست ماست پس او بايد هزينه کشته شدن اين آدم ها را بپردازد .
در اين رابطه ما شروع Ù…ÛŒ کنيم به تهيه ليست از کسانی Ú©Ù‡ قدرت پرداخت هزينه مرگ را ندارن Ùˆ يا اØÙŠØ§Ù†Ø§ دنبال مرگ مجانی هستند وقتی Ú©Ù‡ ليست تکميل شد اعلام Ù…ÛŒ کنيم ما آماده هستيم آنوقت آن دولت جنگش را شروع Ù…ÛŒ کند .
- خوب منی که روی زمين هستم چه جوری سر از سياره ديگر در می آرم ؟
- بسيار ساده ، با يک جابجای ساده و تغيير سرنوشت .
- شما از شرکت های داروئی ØµØ¨ØØª کرديد ØŸ
- بله چند شرکت داروئی در رقابت با همديگر قصد دارن داروهای تقلبی مرگ آور با نام شرکت رقيب به بازار عرضه کنند تا به اين وسيله رقيب خود را به ورشکستگی بکشند طعبيعتا نياز به کشته دارند ما Ù…ÛŒ توانيم اسم شما را در ليست آنها وارد کنيم البته چون هنوز اطلاعات دقيق از نوع دارو Ùˆ مرگ به ما ندادن ما نمی توانيم قول صد درصد در اين زمينه به شما بدهيم چون ممکن است يه Ú©Ù…ÛŒ هزينه داشته باشد اگر مرگش Ø±Ø§ØØª Ùˆ بدون درد باشد .
- موارد مرگ مجانی همين ها هستند ؟
- نه ØŒ موارد بيشمار ديگری است ØŒ مثلا کمپانی های ÙØ¶Ø§ÛŒ برای پاين Ù†Ú¯Ù‡ داشتن هزينه های خود سÙينه های ÙØ¶Ø§ÛŒ را خوب سرويس نمی کنند Ùˆ يا هنوز از سÙينه های Ú©Ù‡ از رده خارج شده برای جابجای کارگران بين کراتی Ú©Ù‡ هنوز انتقال نوری ندار Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ Ù…ÛŒ کنند . خوب طبيعتا ØÙˆØ§Ø¯Ø«ÛŒ دارد قابل پيش بينی Ú©Ù‡ با ÙŠÚ© Ù…ØØ§Ø³Ø¨Ù‡ رياضی دقيق Ù…ÛŒ توان آنرا پيش بينی کرد . به ما مراجعه کرده Ùˆ هزينه های مربوطه را پرداخت Ù…ÛŒ کنند Ùˆ سپس بعدا از شرکت های بيمه پولش را Ù…ÛŒ گيرند . ما هم در عوض مشتری برای آنها جور Ù…ÛŒ کنيم باز اين را بگم برای اين نوع مرگ ها بايد مدتی صبر داشته باشی .
به هر ØØ§Ù„ من Ù…ÛŒ توانم اسم شما را الان در ليست نوبت ها ثبت کنم تا هر مواردی از مرگ مجانی پيش آمد با شما تماس بگيريم در صورت مواÙقت ÙŠÚ©ÛŒ از آنها را انتخاب کنيد Ùˆ يا اينکه شما از هم اکنون ÙŠÚ© وکالت نامه به ما Ù…ÛŒ دهيد تا ما خودمان ÙŠÚ©ÛŒ از موارد مرگ مجانی را برای شما ثبت Ù…ÛŒ کنيم . در اين صورت همه چيز اتوماتيک انجام Ù…ÛŒ شود .
- منظورتان چيست اتوماتيک ؟
- يعنی اينکه شما از نوع Ùˆ زمان Ùˆ مکان مرگ هيچ اطلاعی نداريد ÙŠÚ© Ø¯ÙØ¹Ù‡ به سراغ شما Ù…ÛŒ آيد .
- خيلی ممنون ØŒ Ùکر Ù…ÛŒ کنم روی اين موضوع بايد Ú©Ù…ÛŒ Ùکر کنم .
- هر موقع به نتيجه رسيديد ما در خدمت شما هستيم تا بعد .
آقای شيک پوش از ØµÙØÙ‡ Ù…ØÙˆ شد Ùˆ دوباره موزيک ملايم شروع به نواختن شد . Ø¨Ù„Ø§ÙØ§ØµÙ„Ù‡ ØµÙØÙ‡ را خاموش کرده از آپارتمان خارج شد به طبقه هم ک٠رسيد . به سراغ مشروب ÙØ±ÙˆØ´ÛŒ مقابل ساختمان Ø±ÙØª ÙŠÚ© بطری ودکا خريده براه Ø§ÙØªØ§Ø¯ روی ÙŠÚ©ÛŒ از نيمکت های کنار پارک رودخانه نشسته شروع کرد به نوشيدن آن .
ديگر تصميم Ú¯Ø±ÙØª هيچ گاه به آپاتمان خود باز نگردد.
Ùˆ اکنون هزار سال است Ú©Ù‡ انسان 0×13 با نوشيدن ودکايش در روی نيمکت پارک کنار رودخانه به ريش همه Ù…ÛŒ خندد Ùˆ هنوز تصميمی هم برای مردن Ù†Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است ....
20.05.2005
ÙØ±Ø§Ù†Ú©Ùورت- ب . رمزی
برج 120، طبقه 1700، ایستگاه انتقال نوری .
انبوه جمعیتی Ú©Ù‡ برای انتقال نوری ص٠کشیدن ØŒ ÙŠÚ©ÙŠ ÙŠÚ©ÙŠ وارد دستگاه شده با دادن کد مسیر Ùˆ ÙØ´Ø§Ø± دادن دگمه به مقصد مورد نظر منتقل Ù…ÛŒ شوند.
در درون ص٠دو کارگر ÙØ¶Ø§ÛŒÛŒ Ú©Ù‡ برای کار به مریخ Ù…ÛŒ روند در ØØ§Ù„ Ú¯ÙØªÚ¯Ùˆ هستند.
- خبر را شنیدی ؟
- کدÙÙ… خبر Ùˆ مي Ú¯ÙŠ ØŸ
- خبر دیشب رو Ù…ÛŒ Ú¯Ù… ØŒ همه کانال های تلویزیونی مرتب راجع به اون ØØ±Ù Ù…ÛŒ زدند .
مرگ را هم خصوصی کردن !
- بالاخره بعد از آموزش پرورش ، بهداشت ، خدمات شهری ، دولت ، وزارت خانه ها ، دانشگاه ها ، منابع طعبيی و .... ارتش ، مرگ را هم خصو صي کردند.
- آخه چه جوری ؟ مگه مرگ آدمیزاد دست اینهاست !؟
- ÙØ¹Ù„اً Ú©Ù‡ دست اینهاست ØŒ مي دونی با عزرائیل وارد معامله شدن ØŒ امتیاز مرگ رو ازش خریدن ØŒ تو بازار بورس میگن غوغا شده .
- خوب ØØ§Ù„ا Ú†ÛŒ مي شه ØŸ
- چی ؟
- هيچي ، از این به بعد هر که خواست بمیر باید بر٠با این شرکتها قرارداد ببنده .
يک روز تابستانی ، ساعت دو بعداظهر
خیابانی عریض Ùˆ طولانی ØŒ بدون اتومبیل ØŒ بدون دوچرخه ØŒ بدون هر سوله نقلیه مو توری امروزی ØŒ دو طرÙÙ‡ خیابان ساختمان Ùˆ برج های بلند به Ø§Ø±ØªÙØ§Ø¹ سه هزار يا چهار هزار متر ØŒ شاید هم بیشتر ØŒ چون اصلا گردن آدم به آن اندازه به پشت خم نمي شود Ú©Ù‡ بتوانی نوک ساختمان را ببینی. برای اینکه بتوانی نوک آن را ببینی باید روی زمین رو به آسمان دراز بکشی تازه اگر ابرها مانع نشوند .
انبوه جمعیت Ú©Ù‡ به سرعت از دیدگان آدمی Ù…ÛŒ گذرند با Ú©ÙØ´ های مخصوصی Ú©Ù‡ با کوچکترین اشاره پا به سرعت به ØØ±Ú©Øª در Ù…ÛŒ آیند .
اگر کسی به کسی هم تنه ای بزند بدون عذر خواهی به راهش ادامه می دهد ، طر٠مقابل هم اصلاً به روی خودش نمی آورد چون مجالی برای این کارها نیست .
شخصی به دنبال آدرس می گردد .
جلوی ÙŠÚ© نقشه دیجیتال توق٠کرده اسم موسسه خدماتی مورد نظر خود را وارد Ù…ÛŒ کند M. S .R Ùˆ بلا ÙØ§ØµÙ„Ù‡ آدرس با نقشه دقیق Ù…ØÙ„ موسسه روی ØµÙØÙ‡ ظاهر Ù…ÛŒ شود.
خیابان نئو لیبرالیسم ، ساختمان ريگان ، شماره ،1985
M. S . R مرگ سریع Ùˆ Ø±Ø§ØØª با مجرب ترین کارشناسان موسسه خدماتی
- آها خودشه ، بهتر است اول برم اطلاعات .
- ببخشید می خواستم يک قرارداد ببندم ، چی کار باید بکنم ؟
- اولین باراست که می آیید ؟ پرونده ندارید ؟
- بله ، اوّلین بار می آیم .
- برين پیش اون خانم تا مشخصات شما رو ثبت کند .
- سلام .
- سلام ØŒ Ø¨ÙØ±Ù…ائید !
- می خواستم يه قرارداد ببندم .
- اوّلین باره ؟
- بله .
- خوب اسم ، آدرس اینترنتی تون و اميل تون .
بعد از ثبت کردن اسم و آدرسها ....
- ØŒ اين ÙØ±Ù… ها رو بگیرن ! دقیق به سوال ها جواب بدین ! بعد ما با شما تماس Ù…ÛŒ گيريم .
- چقدر طول می کشه ؟
- بستگی به جواب های داره که می دهید .
- یعنی چه جوری ؟
- هرچه مايش بیشتر باشه زودتر بهت جواب می دن .
- Ù…ÛŒ تونم نمونه ÙØ±Ù… رو ببینم ØŸ
- Ø¨ÙØ±Ù…ائید ØŒ این نمونه بروشورهای تبلیغاتی ماست ØŒ نمونه سوال ها هم آنجا است .
اگر مشکلی داشتین از طریق اميل يا چت مستقیم با کارشناس های ما تماس بگيرين . همه اطلا عات داخل بروشور است .
- ممنون .
نگاهی به داخل بروشور انداخت نمونه سوال ها را پيدا کرد ، سوالهای عجیب و غریبی بود ، چه نوع مرگی را دوست داريد ؟ چقدر مايلين بپردازين ؟ دوست دارین در کجا بميرين ، روی زمین يا کرات دیگر .......
سرش را Ú©Ù…ÛŒ خا راند ØŒ وقت نداشت باید Ùورا به سر کارش بر Ù…ÛŒ گشت ØŒ به زور توانسته بود دو ساعت مرخصی بگیرد ØŒ در معدنی در مریخ کار Ù…ÛŒ کرد .
با کشیدن پا يش به روی زمین باسرعت از Ù…ØÙ„ دور شد تا خود را به برج 120ØŒ طبقه 1700ØŒ ایستگاه انتقال نوری برساند .
بعد از پایان کار ، هنگام بازگشت به زمین .
- من Ø±ÙØªÙ… ØŒ تا بعد ...
- کجا با این عجله ؟
- باید اینهارا مطالعه کنم ØŒ این ÙØ±Ù… ها رو هم پر کنم Ø¨ÙØ±Ø³ØªÙ… ....
- چی هستن ؟
- ÙØ±Ù… قرارداد .
- قرارداد کار جدید ؟
- نه بابا ، قرارداد مردن ...
- آه ØŒ من Ú©Ù‡ از این چیزها سر در نمی آرم ØŒ Ø±ÙØªÙ… پیش مشاور اجتماع ام ØŒ ÙØ±Ù… ها رو دادم بهش اونم Ú¯ÙØª ترتیب شو Ù…ÛŒ ده بعد جوابش رو به من Ù…ÛŒ ده .
این جواب براش خیلی عجیب بود ØŒ یعنی Ú†Ù‡ ØŸ Ù…Ú¯Ù‡ آدم اختیار مرگ شو Ù…ÛŒ ده دست یکی دیگه Ú©Ù‡ براش تعيين کنه Ø®Ø¯Ø§ØØ§Ùظی کرد Ùˆ داخل دستگاه شد .
وقتی به زمین رسید سر راهش دو تا ساندویچ از دستگاه Ú¯Ø±ÙØª Ùˆ دوباره به راهش ادامه داد تا رسید به برجه بلندی Ú©Ù‡ در طبقه 405 آن آپارتمانش قرار داشت .
در صندلی مخصوص آسانسور نشست ، کمر بند ش را بست و بنداز دادن شماره اطاقش دگمه استارت را زد .
آسانسور بسرعت شروع به بالا Ø±ÙØªÙ† کرد .
ک٠دستش را به روی ØµÙØÙ‡ مخصوصی Ú©Ù‡ روی در نصب شده بود چسباند در باز شده Ùˆ داخل شد.
وسايلش را روی ميز گذاشت و خودش را روی يکی از صندلی ها ولو کرد .
گرسنه Ùˆ خسته بود . ÙŠÚ©ÛŒ از ساندويچ ها را برداشته شروع به خوردن کرد اولين لقمه هنوز از گلويش پايين Ù†Ø±ÙØªÙ‡ بود ÙØ±Ù… سوالها را برداشت . ØµÙØÙ‡ اول را باز کرد . اولين سوال را Ú©Ù‡ خواند ( بابت مرگتان چقدر مايليت هزينه کنيد ØŸ ) لقمه در گلويش گير کرد.
داشت Ø®ÙÙ‡ Ù…ÛŒ شد بسرعت خود را به شير آب رساند دهانش را زير شير آب Ú¯Ø±ÙØª ØŒ لقمه با ÙØ´Ø§Ø± آب پايين Ø±ÙØª .
برگشت دوبار شروع کرد به خواندن ( Ú†Ù‡ نوع مرگی را Ù…ÛŒ خواهيد ØŒ معمولی يا ويژه ) در جلوی اين سوال علامت ستاره اشاره به پايين ØµÙØÙ‡ Ù…ÛŒ کرد Ú©Ù‡ اگر اطلاعات بيشتری Ù…ÛŒ خواهيد به سايت اينترنتی ما مراجعه کنيد .
بلند شد کنترل کامپيوتر را برداشت . آن ر روشن کرد روی ØµÙØÙ‡ مانيتور Ú©Ù‡ به ديوار نصب بود کلمه خوش آمديد ØÚ© شد .
آدرس را به آن داد Ø¨Ù„Ø§ÙØ§ØµÙ„Ù‡ سايت باز شد خانمی زيبا رو با کت دامنی شيک به رنگ خاکستری Ùˆ صدای دل انگيز خوش آمد Ú¯ÙØªÙ‡ . سپس سوال کرد Ú†Ù‡ کاری از دست ما بر Ù…ÛŒ آيد برايتان انجام بدهيم ØŸ
- ببخشيد Ù…ÛŒ خواستم بدانم در اين ÙØ±Ù… Ú©Ù‡ شما نوشتيد ØŒ مرگ معمولی يا ويژه ØŒ منظورتان چيست ØŸ!
- بسيار خوب شما را توجه Ù…ÛŒ دهم به اين Ùيلم ØŒ اگر باز سوالی داشتيد من در خدمت تان هستم .
Ùيلم شروع شد در ØØ§Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ به همراه آن صدای دل انگيز خانم شنيده Ù…ÛŒ شد .
- در اين قسمت شمارا توجه Ù…ÛŒ دهيم به مرگ های معمولی ØŒ اين شخص را Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ بينيد در سن صد Ùˆ پنچاه سالگی با سکته قلبی Ùوت کرده Ú©Ù‡ در ØØ¯ÙˆØ¯ دوماه طول کشيد يا اين ÙŠÚ©ÛŒ بر اثر ضربه مغزی Ú©Ù‡ بر اثر تصاد٠با شخص ديگری Ú©Ù‡ بسرعت با اسکت Ù…ÛŒ Ø±ÙØªÙ‡ Ùوت کرده است نزديک شش ماه در Ú©Ùما بوده يا اين شخص سوم در سن دويست سالگی بعداز اينکه ÙŠÚ© سال روی تخت بود Ùوت کرد واين چهارمی در سن صد Ùˆ هشتاد سالگی در خواب به مرگ Ø±ÙØª ...
- ببخشيد ØŒ قيمت هر کدام از اينها با هم ÙØ±Ù‚ Ù…ÛŒ کنه ØŸ
- البته ØŒ مثلاً اين آخری Ú©Ù…ÛŒ گرانتر از بقيه است چون مرگی Ø±Ø§ØØª Ùˆ بدون درد است .
- خوب ، مرگ ويژه يعنی چه ؟
- مرگ ويژه ØŒ مثلاً شما Ù…ÛŒ خواهيد به عنوان ÙŠÚ© قهرمان بميريد ØŒ هنگام نجات جان ÙŠÚ© رهبر مورد اثابت گلوله قرار گيريد يا هنگام خنثی سازی ÙŠÚ© بمب در مرکز شهر يا هنگام تØÙ‚يق بر روی ÙŠÚ© ميکروب قوی Ùˆ يا به عنوان هنرپيشه بدل هنگام اجرای نقشی خطرناک Ùˆ يا به عنوان قهرمان رانندگی هنگام مسابقه اتوموبيل های ÙØ¶Ø§ÛŒ Ùˆ يا به عنوان قهرمان کاراته هنگام انجام مسابقه .
- لابد قيمت هر کدام از اينها هم ÙØ±Ù‚ Ù…ÛŒ کند ØŸ
- مسلماً ...
آيا مرگ های ارزان قيمت تر هم وجود دارد ؟
- صد درصد ، من اکنون به شما ارزان ترين آگهی های خودمان را نشان می دهم .
مثلاَ اينجا شما در ØØ§Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ مشغول عشق بازی هستيد معشوق قبلی طر٠از راه Ù…ÛŒ رسد Ùˆ شمارا از برج Ù‡ÙØªØµØ¯ طبقه به پايين پرت Ù…ÛŒ کند Ùˆ شما Ø¯Ø±ØØ§Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ ÙŠÚ© Ù…Ø³Ø§ÙØª طولانی را Ø·ÛŒ Ù…ÛŒ کنيد با زمين برخورد کرده تمام Ù…ÛŒ کنيد .
- خوب اين طر٠مرا می کشد چرا من بايد هزينه اش را پرداخت کنم ؟
- سوال درستی است . به خاطر همين ارزان است Ú©Ù‡ چون طر٠دنبال ارضای تمايلات Ø§ØØ³Ø§Ø³ مالکيت بر انسان ديگری است نياز به مرگ کسی دارد تا با کشتن آن خودرا ارضا کند Ùˆ به خاطر همين بخش اعظم هزينه را او پرداخت Ù…ÛŒ کند Ùˆ Ùقط بخش Ú©Ù…ÛŒ را شما پرداخت Ù…ÛŒ کنيد .
يا مثلاَ ÙŠÚ© شرکت داروئی نياز به تعدادی کشته دارد تا جديد ترين داروی خود را مورد آزمايش قرار دهد . بخش اعظم هزينه ها را او پرداخت کرده است شما مقدار خيلی Ú©Ù…ÛŒ پرداخت Ù…ÛŒ کنيد آنهم بابت اين است Ú©Ù‡ مرگش Ø±Ø§ØØª Ù…ÛŒ باشد يعنی بعداز مصر٠دارو به مورور به خواب عميق Ù…ÛŒ رويد تا جای Ú©Ù‡ ديگر بيدار نمی شويد .
- Ùکر Ù…ÛŒ کنم برای امروز کاÙÛŒ باشد . اچازه بدهيد من بقيه ÙØ±Ù… را مطالعه کنم باز خدمتتان Ù…ÛŒ رسم .
- بله ØŒ ما هم از شما ممنون هستيم Ú©Ù‡ با ما تماس Ú¯Ø±ÙØªÙŠØ¯ ØŒ نکته آخر در مورد قيمتها Ù…ÛŒ توانيد به جدول قيمتها در ØµÙØÙ‡ قيمت ها مراجعه کنيد با تشکر مجدد از شما به اميد عقد قرارداد .
تصوير خانم از ØµÙØÙ‡ Ù…ØÙˆ شده بجايش ÙŠÚ© موزيک ملايم پخش شد .
از جايش بر خاست بطر٠پنچره Ø±ÙØª از طبقه چهار صدم به زمين خيره شد Ø§Ø±ØªÙØ§Ø¹ زيادی بود Ùکری به مغزش خطور کرد ...
- من اگه از اين بالا خودم را به زمين پرت کنم صدردرصد زنده نمی مانم Ú©Ù‡ کسی بخواهد ازمن پول بگيرد . بسرعت به عقب Ø±ÙØª تا دور خيز کند بطر٠پنچره دويد پايش به پايه صندلی گير کرد Ùˆ با صورت به زمين خورد . دماغش ØØ³Ø§Ø¨ÛŒ Ú©ÙˆÙØªÙ‡ شد در ØØ§Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ سرش را بلند Ù…ÛŒ کرد نگاهش به ØµÙØÙ‡ مانيتور روی ديوار نصب شده Ø§ÙØªØ§Ø¯ Ú©Ù‡ همان خانم با صدای دل انگيز Ú¯ÙØª...
- بی خود تقلا نکنيد ! بدون قرداد امکان ندارد . ....
از جايش برخاست جلوی آينه Ø±ÙØª ØŒ دماغش ØØ³Ø§Ø¨ÛŒ Ú©ÙˆÙØªÙ‡ شده بود با خود انديشيد ...
- اصلاًَ گور پدر همتون ØŒ ØØ§Ù„ا Ú©Ù‡ اينطوره Ú©ÛŒ Ù…ÛŒ خواد بميره ...
مشتش را گره کرده يه ØÙˆØ§Ù„Ù‡ به اونجای همشون کرده از خانه زد بيرون .
قسمت دوم
سنش به صد Ùˆ Ù‡ÙØªØ§Ø¯ Ù…ÛŒ رسيد ديگر توانائی کار کردن نداشت .
سن بازنشتگی را هم به تازگی با تواÙÙ‚ Ø§ØªØØ§Ø¯ÙŠÙ‡ ها کرده بودن صد وهشاد سال بنابر اين Ù…ÛŒ بايد ده سال ديگر هم کار Ù…ÛŒ کرد . مدتی بود Ú©Ù‡ اين Ùکر مدام آزارش Ù…ÛŒ داد ØŒ ده سال ديگر .....
چند بار هنگام کار سرش گيج Ø±ÙØªÙ‡ بود Ùˆ مجبور شده بود کار را ترک کرده Ùˆ به زمين باز گردد Ùˆ به همين خاطر از Ø·Ø±Ù ØµØ§ØØ¨Ø§Ù† معدن به شرکتی Ú©Ù‡ او کارگر اجاره ای آن بود اخطاريه ÙØ±Ø³ØªØ§Ø¯Ù‡ بودن Ú©Ù‡ در صورت تکرار اين وضع شخص ديگری را به جايش Ø¨ÙØ±Ø³ØªÙ†Ø¯ .
ديگر نمی خواست به سر کار برود . ÙŠÚ© مرخصی ÙŠÚ© Ù‡ÙØªÙ‡ ای برای خود نوشت Ùˆ برای شرکتش اميل کرد Ùˆ Ø¨Ù„Ø§ÙØ§ØµÙ„Ù‡ جواب Ú¯Ø±ÙØª Ú©Ù‡ ...
- Ù…ØªØ§Ù‹Ø³ÙØ§Ù†Ù‡ با در خواست شما نمی توانيم مواÙقت کنيم . درخواست خود را ØØ¯Ø§Ù‚Ù„ ÙŠÚ© ماه قبل Ø¨ÙØ±Ø³ØªÙŠØ¯.
- آه ØŒ بی پدرها ØŒ من الان Ø§ØØªÙŠØ§Ø¬ دارم نه ÙŠÚ© ماه ديگر ....
لباسهای کارش را پوشيده وبه راه Ø§ÙØªØ§Ø¯ وقتی رسيد به سياره مريخ باز دوباره Ø§ØØ³Ø§Ø³ سرگيجه کرد . اما با وجود آن به سر کارش Ø±ÙØª Ùˆ پشت دستگاه کنترل نشست . بايد ØÙˆØ§Ø³Ø´ را جمع Ù…ÛŒ کرد تا اشتباهی مرتکب نشود .
بعداز چند ساعت کار عضلات گردنش شروع به تير کشيدن کرد Ùˆ دوبار سرگيجه لعنتی به سراغش آمد چشمانش سياهی Ø±ÙØª Ùˆ اشتباها دکمه تخليه را ÙØ´Ø§Ø± داد Ùˆ در نتيجه کاميون ÙØ¶Ø§ÛŒ تمام مواد معدنی را در ÙØ¶Ø§ تخليه کرد Ù‡ Ùˆ بدون بار عازم زمين شد به Ù…ØØ¶ رسيدن به زمين اخطاريه ÙØ±Ø³ØªØ§Ø¯Ù‡ Ù…ÛŒ شد Ú©Ù‡ اين Ú†Ù‡ وضعی است Ùˆ در نتيجه به سراغش Ù…ÛŒ آمدن .
از پشت دستگاه بلند شده اعلام ترک کار کرد .
به ايستگاه انتقال نوری Ø±ÙØªÙ‡ خود را به زمين منتقل کرد در پايين برج انتقال نوری بار بزرگی وجود داشت .
ÙŠÚ© راست داخل بار شده پشت پيشخوان بار نشست ØŒ ÙŠÚ© بطری ودکا Ø³ÙØ§Ø±Ø´ داده خالی خالی شروع کرد به نوشيدن آن .
ساعت از نيمه های شب هم گذشته بود تلو تلو خوران خود را به آپارتمانش رساند . با همان لباسهای کارش روی تخت ولو شد .
نزديک ظهر بود که با صدای ، شما پست دارين ، از خواب بيدار شد .
نگاهش را به ØµÙØÙ‡ مانيتور نصب شده روی ديوار انداخت ØŒ Ù¾ÙØ³Øª از شرکتی Ú©Ù‡ او کارگر اجاره ای آن بود نامه ای داشت .
کنترل را برداشته و آن را باز کرد .
شرکت اجاره داری آدم با مسئوليت Ù…ØØ¯ÙˆØ¯
شماره پرونده 0×13
موضوع ØÚ©Ù… اخراج
انسان شمار 0×13
Ù…ØØªØ±Ù…انه به اطلاع Ù…ÛŒ رسانيم به علت Ø¯Ø±ÙŠØ§ÙØª شکايت نامه های متعدد از جانب شرکت معدن ÙØ¶Ø§ÛŒ تاچر مبنی بر Ú©Ù… کاری Ùˆ خراب کاری به خدمت شما در اين شرکت از امروز خاتمه Ù…ÛŒ دهيم .
صورت ØØ³Ø§Ø¨ های شما بعلاوه تمامی موارد قانونی Ú©Ù‡ به شما تعلق Ù…ÛŒ گيرد بعداً برايتان ارسال Ù…ÛŒ شود .
در صورت داشتن اعتراض ظر٠24 ساعت می توانيد اعتراضتان را برای ما ايميل کنيد .........
...........
ديگر بقيه اش را نخوانده ØµÙØÙ‡ را خاموش کرد . دو باره به خواب Ø±ÙØª .
...........
اگر ÙØ´Ø§Ø± گرسنگی نبود روز Ùˆ شب را همينطوری Ù…ÛŒ گذراند . ازجايش بلند شده به طر٠شير آب Ø±ÙØª سرش را زير آن Ú¯Ø±ÙØª سپس مقداری هم از آب شير را نوشيد .
از آپارتمان بيرون زد . داخل آسانسور شد وقتی به طبقه هم ک٠رسيد ÙŠÚ© راست به طر٠دستگاه اتوماتيک Ø³ÙØ§Ø±Ø´ غذا Ø±ÙØª . جلوی دستگاه Ú©Ù‡ رسيد مکثی کرد . از Ø³ÙØ§Ø±Ø´ دادن خوداری کرده راهش را به طر٠بيرون از سالن Ú¯Ø±ÙØª .
در آنطر٠خيابان مشروب ÙØ±ÙˆØ´ÛŒ قرار داشت ØŒ داخل شده چند بطری ودکا خريد Ùˆ دوباره بطر٠سالن هم ک٠ساختمان آپارتمانش برگشت .
جلوی دستگاه Ø±ÙØª کارت اعتباری خود را در دستگاه ÙØ±Ùˆ کرد سپس Ø³ÙØ§Ø±Ø´ غذاها را با ÙØ´Ø§Ø± دادن دکمه های مخصوص انجام داد Ùˆ منتظر ايستاد .
طولی نکشيد که غذا های آماده شده با بسته بندی داخل سبد جلوی دستگاه ريخته شد .
غذاها را برداشته دوباره به آپارتمانش برگشت . قبل از اينکه يکی از بسته های غذا را باز کند در بطری را باز کرده با شکم خالی نص٠آنرا سر کشيد .
هنوز لقمه اول از گلويش پاين Ù†Ø±ÙØªÙ‡ بود Ú©Ù‡ دوباره نص٠ديگر بطری را سرکشيد . بعداز چند لقمه بطری دوم را باز کرده شروع به سر کشيدن کرد ØŒ ديگر ميلی به خوردن غذا نداشت Ùˆ ودکا را خالی سرمی کشيد .
Ú©Ù… Ú©Ù… Ø§ØØ³Ø§Ø³ کرد Ú©Ù‡ اطاق دور سرش Ù…ÛŒ چرخد در ØØ§Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ قدم هايش را Ú†Ù¾ Ùˆ راست بر Ù…ÛŒ داشت Ùˆ دستهايش را بالا Ùˆ پايين Ù…ÛŒ برد تا تعادلش را ØÙظ کند به زور خود را به تخت رساند Ùˆ خود را روی آن ولو کرد .
روزها Ùˆ شب ها را بدين صورت Ù…ÛŒ گذراند Ú©Ù… Ú©Ù… ديگر نای پايين Ø±ÙØªÙ† Ùˆ غذا خريدن را هم نداشت. از اين وضع ديگر خسته شده بود آرزوی مرگ کرد Ú©Ù‡ ناگهان ØµÙØÙ‡ مانيتور روشن شده Ùˆ خانم شيک پوش با صدای دل انگيز ظاهر شد .
- شب بخير دوست عزيز ، ما خيلی وقت منتظر شما هستيم ، چه کاری از دست ما بر می آيد ؟
- خسته شدم می خوام بميرم ....
- چه نوع مرگی می خواهين ؟
- نمی دونم ØŒ ÙØ±Ù‚ÛŒ نمی کنه ....
- پول چقدر دارين ؟
- پول ؟!
- بله پول ؟
- نمی دونم ...
- پس Ù„Ø·ÙØ§ شماره کارت اعتباريتان را بدهيد کنترل کنم !
- انسان0×13 .
- OK. ، کمی صبر داشته باشين !
- آه ØŒ متاسÙÙ… ØŒ شما هيچ پس انداز اضاÙÙ‡ ای نداريد به شما Ùقط به اندازه مخارج روزانه تان پرداخت Ù…ÛŒ شود نه بيشتر . ببينم سهامی ØŒ جواهری ØŒ اوراق قرضه ای ØŒ عتيقه ای يادگار مانده از گذشته يا بطور Ú©Ù„ÛŒ چيز با ارزشی Ú©Ù‡ بشود برايش قيمت تعين کرد نداريد ØŸ
- نه .
- متاسÙÙ… شما ÙŠÚ© پرولتر هستيد Ùˆ من نمی توانم برای شما کاری انجام بدم .
- يعنی Ú†Ù‡ ØŸ ما Ú©Ù‡ ØÙ‚ ØÙŠØ§Øª نداشتيم ØŒ ØØ§Ù„ا ØÙ‚ مرگ هم نداريم ØŸ!
- نه ØŒ يعنی کاری از دست من برای شما بر نمی آد من شما را معرÙÛŒ Ù…ÛŒ کنم به مسئول مربوطه او Ù…ÛŒ تواند به شما Ú©Ù…Ú© کند .
خانم شيک پوش با صدای دل انگيز از ØµÙØÙ‡ Ù…ØÙˆ شده بعداز پخش کوتاه آهنگی ملايم آقای شيک پوش با کت Ùˆ شلوار خاکستری Ùˆ کراوات مشکی ظاهر شد .
- شب بخير انسان شمار 0×13 ، چه کاری از من بر می آد .
- خسته شدم ØŒ ØÙ‚ ØÙŠØ§Øª Ú©Ù‡ نداشتم ØŒ ØÙ‚ مردن Ù…ÛŒ خوام .
- آه ØŒ بله مسلما ØŒ اما Ù…ØªØ§Ø³ÙØ§Ù†Ù‡ Ú©Ù…ÛŒ بايد صبر کنيد در ØØ§Ù„ ØØ§Ø¶Ø± تمام ظرÙيت های مرگ مجانی پر است .
- چقدر بايد صبر کنم ؟
- Ùکر کنم زياد طول نمی کشت ما با چند دولت Ùˆ شرکت دارويی در ØØ§Ù„ مذاکره هستيم اگر به تواÙÙ‚ برسيم کار تمام است .
- دولت ، شرکت ، يعنی چه ؟ چه ربطی به دولت ها و شرکت ها دارد ؟
- ببينيد مثلا دولتی Ù…ÛŒ خواهد جنگ هسته ای راه بياندازد Ùˆ ÙŠÚ© سياره را تماما زير Ùˆ رو کند تا بتواند بعداز آن با Ú¯Ø±ÙØªÙ† امتياز بازسازي آن توسط ديگرشرکای تجاريش برای سالهای متمادی سود ببرد ØŒ خوب در نتيجه جنگ بدون کشته امکان ندارد آنهم جنگ هسته ای . امتياز مرگ هم دست ماست پس او بايد هزينه کشته شدن اين آدم ها را بپردازد .
در اين رابطه ما شروع Ù…ÛŒ کنيم به تهيه ليست از کسانی Ú©Ù‡ قدرت پرداخت هزينه مرگ را ندارن Ùˆ يا اØÙŠØ§Ù†Ø§ دنبال مرگ مجانی هستند وقتی Ú©Ù‡ ليست تکميل شد اعلام Ù…ÛŒ کنيم ما آماده هستيم آنوقت آن دولت جنگش را شروع Ù…ÛŒ کند .
- خوب منی که روی زمين هستم چه جوری سر از سياره ديگر در می آرم ؟
- بسيار ساده ، با يک جابجای ساده و تغيير سرنوشت .
- شما از شرکت های داروئی ØµØ¨ØØª کرديد ØŸ
- بله چند شرکت داروئی در رقابت با همديگر قصد دارن داروهای تقلبی مرگ آور با نام شرکت رقيب به بازار عرضه کنند تا به اين وسيله رقيب خود را به ورشکستگی بکشند طعبيعتا نياز به کشته دارند ما Ù…ÛŒ توانيم اسم شما را در ليست آنها وارد کنيم البته چون هنوز اطلاعات دقيق از نوع دارو Ùˆ مرگ به ما ندادن ما نمی توانيم قول صد درصد در اين زمينه به شما بدهيم چون ممکن است يه Ú©Ù…ÛŒ هزينه داشته باشد اگر مرگش Ø±Ø§ØØª Ùˆ بدون درد باشد .
- موارد مرگ مجانی همين ها هستند ؟
- نه ØŒ موارد بيشمار ديگری است ØŒ مثلا کمپانی های ÙØ¶Ø§ÛŒ برای پاين Ù†Ú¯Ù‡ داشتن هزينه های خود سÙينه های ÙØ¶Ø§ÛŒ را خوب سرويس نمی کنند Ùˆ يا هنوز از سÙينه های Ú©Ù‡ از رده خارج شده برای جابجای کارگران بين کراتی Ú©Ù‡ هنوز انتقال نوری ندار Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ Ù…ÛŒ کنند . خوب طبيعتا ØÙˆØ§Ø¯Ø«ÛŒ دارد قابل پيش بينی Ú©Ù‡ با ÙŠÚ© Ù…ØØ§Ø³Ø¨Ù‡ رياضی دقيق Ù…ÛŒ توان آنرا پيش بينی کرد . به ما مراجعه کرده Ùˆ هزينه های مربوطه را پرداخت Ù…ÛŒ کنند Ùˆ سپس بعدا از شرکت های بيمه پولش را Ù…ÛŒ گيرند . ما هم در عوض مشتری برای آنها جور Ù…ÛŒ کنيم باز اين را بگم برای اين نوع مرگ ها بايد مدتی صبر داشته باشی .
به هر ØØ§Ù„ من Ù…ÛŒ توانم اسم شما را الان در ليست نوبت ها ثبت کنم تا هر مواردی از مرگ مجانی پيش آمد با شما تماس بگيريم در صورت مواÙقت ÙŠÚ©ÛŒ از آنها را انتخاب کنيد Ùˆ يا اينکه شما از هم اکنون ÙŠÚ© وکالت نامه به ما Ù…ÛŒ دهيد تا ما خودمان ÙŠÚ©ÛŒ از موارد مرگ مجانی را برای شما ثبت Ù…ÛŒ کنيم . در اين صورت همه چيز اتوماتيک انجام Ù…ÛŒ شود .
- منظورتان چيست اتوماتيک ؟
- يعنی اينکه شما از نوع Ùˆ زمان Ùˆ مکان مرگ هيچ اطلاعی نداريد ÙŠÚ© Ø¯ÙØ¹Ù‡ به سراغ شما Ù…ÛŒ آيد .
- خيلی ممنون ØŒ Ùکر Ù…ÛŒ کنم روی اين موضوع بايد Ú©Ù…ÛŒ Ùکر کنم .
- هر موقع به نتيجه رسيديد ما در خدمت شما هستيم تا بعد .
آقای شيک پوش از ØµÙØÙ‡ Ù…ØÙˆ شد Ùˆ دوباره موزيک ملايم شروع به نواختن شد . Ø¨Ù„Ø§ÙØ§ØµÙ„Ù‡ ØµÙØÙ‡ را خاموش کرده از آپارتمان خارج شد به طبقه هم ک٠رسيد . به سراغ مشروب ÙØ±ÙˆØ´ÛŒ مقابل ساختمان Ø±ÙØª ÙŠÚ© بطری ودکا خريده براه Ø§ÙØªØ§Ø¯ روی ÙŠÚ©ÛŒ از نيمکت های کنار پارک رودخانه نشسته شروع کرد به نوشيدن آن .
ديگر تصميم Ú¯Ø±ÙØª هيچ گاه به آپاتمان خود باز نگردد.
Ùˆ اکنون هزار سال است Ú©Ù‡ انسان 0×13 با نوشيدن ودکايش در روی نيمکت پارک کنار رودخانه به ريش همه Ù…ÛŒ خندد Ùˆ هنوز تصميمی هم برای مردن Ù†Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است ....
20.05.2005
ÙØ±Ø§Ù†Ú©Ùورت- ب . رمزی
mahsa نوشت