Ùروغ در صØنه، Ú¯Ù¾ÛŒ با نمایشنامه نویس عزت گوشه گیر
من از زمانیکه از ایران خارج شده ام، در یک اتاق Ú©ÙˆÚ†Ú© نوشته ام. اتاق Ú©ÙˆÚ†Ú©Ù… مملو است از نوشته های Ùارسی Ùˆ انگلیسی Ú©Ù‡ هیچکس آنها را هنوز نخوانده است. Ùقط چهار کتاب به زبان Ùارسی چاپ کرده ام Ùˆ دو نمایشنامه به زبان انگلیسی در دو مجموعه.
Ùروغ در صØنه، Ú¯Ù¾ÛŒ با نمایشنامه نویس عزت گوشه گیر
1386-08-30 نویسنده هایده ترابی – شهرزاد نیوز
شهرزاد نیوز: Ù‡. ت. - عزت جان خوشØالم Ú©Ù‡ با هم به Ú¯Ùتگو دربارۀ "Ùروغ" Ùˆ "کار صØنه" Ù…ÛŒ نشینیم. پیش از هر چیز اجازه بده اشاره ای کنم به مشترکاتمان Ú©Ù‡ زمینه ای شده برای این Ú¯Ùتگو. ما هر دو سالهای جوانی Ùˆ دانشجویی را در Ùضای مشترکی گذراندیم. آن دانشکدۀ نقلی هنری را Ù…ÛŒ گویم در تهران، با همۀ عارضه ها Ùˆ تب Ùˆ تابهایش... دانشجوی یک رشته هم بودیم، گرچه تازه ترا در اینسوی دنیا، خارج از ایران کش٠کردم
ع. Ú¯. - خوشØالم Ú©Ù‡ همدیگر را پیدا کردیم.
- Ù…ÛŒ دانم Ú©Ù‡ پرکار هستی Ùˆ به Ùارسی Ùˆ انگلیسی Ù…ÛŒ نویسی. نمایشنامه، داستان، یادنگاری...
- من از زمانیکه از ایران خارج شده ام، در یک اتاق Ú©ÙˆÚ†Ú© نوشته ام. اتاق Ú©ÙˆÚ†Ú©Ù… مملو است از نوشته های Ùارسی Ùˆ انگلیسی Ú©Ù‡ هیچکس آنها را هنوز نخوانده است. Ùقط چهار کتاب به زبان Ùارسی چاپ کرده ام Ùˆ دو نمایشنامه به زبان انگلیسی در دو مجموعه.
- به غیر از آن سالها Ú©Ù‡ به گذشته مان بر Ù…ÛŒ گردد، ما هر دو در تبعید به سر Ù…ÛŒ بریم، برای صØÙ†Û€ تئاتر Ù…ÛŒ نویسیم Ùˆ دربارۀ Ùروغ، برانگیخته از او، یا به یاد او، متنهایی را نوشته ایم برای نمایش. به عمد نمی گویم "نمایشنامه"ØŒ چون هم در این کار تو Ùˆ هم در آن کار من، کاراکتر نویسی در باÙتی روایتی Ùˆ یک خطی وجود نداشت. Ùˆ نیز هر دومان به تک گویی Ùˆ تک بازیگری روی آوردیم، گرچه هر کدام از نگاه Ùˆ زاویه ای دیگر...
- چرا تک گویی؟ این پرسشی است Ú©Ù‡ من از توهم دارم. Ùاکتورهای زیادی در نوشتن این کار به شیوۀ تک گویی دخالت داشتند. Ùروغ باید خودش آزادنه Øر٠می زد. با همان زلال بودنش Ùˆ جسارتش. بدون واسطۀ هیچ آدم دیگری. ØµØ±ÛŒØ Ùˆ ساده. من سالهای زیادی Ùروغ را آبستن بودم... ÙˆÙروغ ٠من بعد از یک Øاملگی طولانی، در سه روز متولد شد. یعنی خودش، خودش را بدنیا آورد.
- من باور نمی کنم Ú©Ù‡ او خودش را بدنیا آورد. این متن نوشتۀ تو بوده Ùˆ برآمدۀ نگاه Ùˆ دریاÙتهای تو است. هر نویسنده ای پشت متنش هست. من هم تک گویی کردم، اما بسیار با Ùاصله تر از تو. شعر Ùروغ برجسته شده بود، اما Ùیکشن شبه داستانی هم داشتم. گاه Ø´Ú©Ù„ روایت Ùˆ مستند سازی هم داخل Ù…ÛŒ شد. البته تو هم مستند سازی داشتی. من تصورم این بود Ú©Ù‡ با تک گویی Ùˆ روایتگری، سریعتر Ù…ÛŒ توانم از Ùضایی به Ùضای دیگر بپرم Ùˆ در عین Øال هر جا لازم شد Ùاصله بگیرم، براستی در Ù¾ÛŒ Ú¯Ùتگو Ùˆ " دیداری" با Ùروغ بودم Ùˆ بعد هم به Ùضاهایی رسیدم Ú©Ù‡ زندگی Ùرد Ùروغ را دور میزد. *
- Ùکر Ù…ÛŒ کنم بسیار خوبست Ú©Ù‡ داریم همه از گونه های متÙاوت اندیشگی Ùˆ جنسیتی Ùˆ با طی٠رنگارنگ گوناگونی
Ùکر Ù…ÛŒ کنم بسیار خوبست Ú©Ù‡ داریم همه از گونه های متÙاوت اندیشگی Ùˆ جنسیتی Ùˆ با طی٠رنگارنگ گوناگونی مان دربارۀ Ùروغ Øر٠می زنیم. تلاقی اندیشه Ùˆ نظر، زمان چندانی نیست Ú©Ù‡ در Ùرهنگمان رخ داده است، بسیار نوپاست Ùˆ هنوز مملوست از زبان برتری جویانه Ùˆ یک بÙعدی دیکتاتورهای Ú©ÙˆÚ†Ú© Ùˆ بزرگ، Ùˆ ایده های سرکوبگر Ùˆ خود مدار...
- برگردیم به مشترکاتمان. گویا ما هر دو از طبقۀ نسوان هم باشیم...
- گویا؟... راستش هنوز هم بعضیها وقتی Ú©Ù‡ برایم نامه Ù…ÛŒ نویسند مرا "آقای" عزت گوشه گیر خطاب Ù…ÛŒ کنند، شاید باید مثل شخصیت نمایشنامۀ "من تو من (1)" اثر مانÙرد کارگه Ùˆ " زن نیک سچوان" برشت، گاهی "مرد" بشوم!
- به غیر از ما زنان دیگری هم دربارۀ "Ùروغ" نمایش ساختند. پری صابری در ایران کاری را به روی صØنه برد، گویا با رویکردی عرÙانی Ùˆ البته پروانه سلطانی در لندن Ú©Ù‡ او هم از قضا هم دانشکده ای مان بود، بازیگری Ùˆ کارگردانی Ù…ÛŒ خواند Ùˆ شاید کسان دیگری Ú©Ù‡ من نمی دانم...
- دربارۀ Ùروغ زیاد Ùیلم ساخته شده، اما تئاتر... راستش نمی دانم.
- من هم متأسÙانه کارهای دیگر را ندیدم، اما Ùیلم ویدئویی اجرای کار ترا به نام "عروس گلهای اقاقی" در خانۀ خودت دیدم. خوشبختانه ضبط ØرÙÙ‡ ای خوبی بود. اجرا هم قوی بود، به زبان انگلیسی Ùˆ به کارگردانی یک خانم جوان امریکایی. در آن اجرا دیدم Ú©Ù‡ متن با یک بازیگر زن Ú©Ù‡ بیشتر رقصنده بود، کارگردانی شده است. اینجا هم امپرسیونهایی را از شعر Ùˆ زندگی Ùروغ دیدم. کاری عاطÙی، لطی٠و شاعرانه بود در باÙتی سیاسی
-"عروس گلهای اقاقی" یک نمایش اعتراضی است. اعتراض "Ùروغ" است به عنوان یک دختر، یک همسر، یک عاشق، یک مادر، یک زن تنها، یک شاعر، یک ÙیلسوÙ... Ùˆ به معنای کاملش یک زن. اعتراض یک انسان به جامعه ای Ú©Ù‡ نیمۀ مؤثر Ùˆ Øیات بخشش را مدام سرکوب Ùˆ مقهور کرده است. من در نوشتن این نمایشنامه به اثرات غیر مستقیم کودتای 28 مرداد، به پرسشهای بی انتهای Ùروغ دربارۀ چیستی Ùˆ هستی انسان، دربارۀ چیرگی ÙلسÙÛ€ اگزیستانسیالیسم در جهان روشنÙکری آنروز نیز توجه داشتم.
- تا آنجا Ú©Ù‡ یادم Ù…ÛŒ آید، تو از Ùروغ به عنوان "سوم شخص" یاد نکردی. همه جا "من" او Øضور داشت Ùˆ شعرش، البته از دریچۀ نگاه خودت. درست است؟
- کاملاً درست Ù…ÛŒ گویی. این "من" Ú©Ù‡ یک Øضور دائمی Ùˆ مداوم در من داشت، به "من" ٠خودم بسیار نزدیک بود Ùˆ Ù…ÛŒ دانم به "من" Ùبسیاری از زنان Ùˆ مردان ایرانی. این "من" ٠مستØیل شده در من، Ù…Ùهوم عمیق زندانی بودن در جهان هستی را جستجو Ù…ÛŒ کرد، Ù…Ùهوم زن بودن Ùˆ انسان بودن را با تمام Ù…Ùاهیم ریشه ای اش.
- آثارÙروغ، چهرۀ ÙˆÛŒ Ùˆ آنچه بر او گذشت، تبدیل به یک چالش Ùˆ جدل هنری، تاریخی Ùˆ Ùرهنگی معاصر شده است. هیچ چهره ای در ادبیات ما چنین جایگاهی نیاÙته، شاید از این منظر تنها بشود هدایت را تا Øدی به او نزدیک دید. همه از "Ùروغ" Ù…ÛŒ گویند Ùˆ ما هم Ù…ÛŒ گوییم Ùˆ نمایش Ù…ÛŒ دهیم. چرا؟ او را داریم وسیله Ù…ÛŒ کنیم؟ به او بدهکاری داریم؟ به دنبال یک همدست Ù…ÛŒ گردیم؟ Ù…ÛŒ خواهیم خود را توجیه کنیم؟ Ùˆ یا این آثار Ùˆ "صدا"ÛŒ اوست Ú©Ù‡ ما را رها نمی کند؟
- این پرسشها مستلزم پاسخهای تØلیلی طولانی است. اما در یک کلام ریز: Ùروغ پرسشگری تیزبین بود Ú©Ù‡ در گذار زندگیش از Ø³Ø·Ø Ù¾ÙˆØ³Øª به عمق استخوان سÙر کرد Ùˆ به همین دلیل شعرش Ùˆ زندگیش به همین گونه نیز بر ما اثر گذاشته است. این تأثیرگذاری، ما جستجوگران را در این سÙر با او همراه کرده است.
- چهره هایی هستند Ú©Ù‡ بازتاب Ùˆ برآمد چرخش ها Ùˆ دگرگونیهای رادیکال Ùرهنگی Ù…ÛŒ شوند، با خود جریانی اجتماعی را دامن Ù…ÛŒ زنند Ùˆ تبدیل به گونه ای "شناسامۀ Ùرهنگی Ùˆ تاریخی" Ù…ÛŒ شوند. Ùروغ در گسترۀ شعر Ùˆ هنر تبدیل به چنین چهره ای شد، دهه ها پس از مرگش، با گذشت "نامها Ùˆ ننگها" خوانشهای دیگری از او شد...
- Ú†Ù‡ خوب Ú©Ù‡ با انگشت گذاشتن بر دهه های بعد از مرگ او، به تÙاوت دیدن اشاره Ù…ÛŒ Ú©Ù†ÛŒ... مرگ آموزگار بزرگی است Ùˆ از دست دادن هم. ما در "مرگ" Ùˆ "از دست دادن" به Ùروغ نزدیکتر Ùˆ نزدیکتر شدیم. Ùروغ این "دو" را عمیقاً تجربه کرده بود.
- برخی سعی کردند او را از ظنّ خود تعری٠بکنند، اما آثار Ùروغ همۀ این تعریÙها را بی اعتبار Ù…ÛŒ کند. برخی مردان، اهل شعر Ùˆ قلم، خیلی هنر کردند، سی چهل سال پس از مرگش، Ú¯Ùتند یا غیر مستقیم نوشتند Ú©Ù‡ "معشوقۀ خودم بود!" یا " با من هم خوابید!" جمهوری اسلامی او را Ù…Øجبه کرد Ùˆ Ùیلمسازی از نسل آن نظام او را "خواهر خودم" خواند. هنوز هستند کسانی Ú©Ù‡ او را با ترØÙ…ØŒ به "نسبت زن بودنش" یا "بخاطر زن بودنش" ØŒ یکی از بهترینها Ù…ÛŒ دانند...
- مهم نیست Ú©Ù‡ لاÙزنان همخوابگی Ùˆ اینان Ùˆ آنان Ú†Ù‡ Ù…ÛŒ گویند، مهم مردم اند Ú©Ù‡ او را شاعر بزرگ معاصر ایران Ù…ÛŒ دانند.
- بیش از همه، کدام ویژگی Ùروغ ترا برای یک کار تئاتری برانگیخت؟ بزرگی اش در شعر یا زندگی Ùˆ سرنوشتش؟
- Ùروغ در من مثل یک همزاد زندگی کرده است. او در شعر Ùˆ تجربه های زندگیش مرا تا بی نهایت پرسشهایم با خود برده است. ده سال بعد از نوشتن نمایشنامه ام، Ùˆ با داشتن چند اجرای روخوانی با بازیگران Ùˆ کارگردانان مختلÙØŒ اجرای سال 2006 در تئاتر شوپن شیکاگو، مرا از او رها کرد. بند نا٠بریده شد Ùˆ من راهرویی شدم آزاد در بی نهایت هستی... من به Ùروغ مدیونم. چرا Ú©Ù‡ در تاریک ترین Ù„Øظات زندگیم نجات دهندۀ من بوده است.
- او ترا رها کرد و بند نا٠بریده شد... پایان خوبیست برای آغازی نو!
* "دیداری با Ùروغ" در سال 1996 به زبان آلمانی Ùˆ Ùارسی در ÙرانکÙورت به روی صØنه آمد.
....
Ùرستنده ÛŒ مطلب خانم عرت گوشه گیر
این مصاØبه اولین بار در شهرزاد نیوز منشر شده است. لطÙا به لینک رجوع کنید