Øامد زارع در Ú¯Ùتگو با یدالله موقن چاپ شده در مجله مهر نامه شماره 24 مرداد 1391
. لوي – برول كتابي نوشته است با عنوان «ذهنيت ابتدايي» كه بيشتر به بررسي عليت در ذهن انسان‌‌هاي ابتدايي مي‌پردازد. متأسÙانه من وقتي به ØرÙ‌هاي «روشنÙكران» خودمان گوش مي‌دهم Ùˆ علتي كه براي Øوادث ذكر مي‌كنند؛ درمي‌يابم كه برداشت آنان از عليت همان چيزي است كه لوي – برول در كتابش «ذهنيت ابتدايي» آورده است. از اين Ù„Øاظ گويي ذهنيت «روشنÙكران» ما با انسان‌هاي ابتدايي تÙاوتي ندارد. مثالي از كتاب لوي – برول مي‌آورم. مي‌گويد يكي از كدخدايان يكي از روستاها در بهمان كشور Ø¢Ùريقايي دختر خردسالش را به همراه يكي از بستگانش به روستاي مجاور Ùرستاد. اما در ميان راه تمساØÙŠ به دختر خردسال Øمله مي‌برد Ùˆ او را مي‌خورد. كدخداي روستا يعني پدر دختر مي‌گويد بايد تØقيق كرد Ùˆ Ùهميد كه كدام جادوگر خود را به شكل ØªÙ…Ø³Ø§Ø Ø¯Ø±Ø¢ÙˆØ±Ø¯Ù‡ Ùˆ دختر او را خورده است Ø› يا بايد تØقيق كرد كه كدام جادوگر ØªÙ…Ø³Ø§Ø Ø±Ø§ تØريك كرده است كه دختر او را بكشد Ùˆ ببلعد. يعني انسان ابتدايي معتقد نيست كه ØªÙ…Ø³Ø§Ø Ù…ÙŠâ€Œâ€ŒØªÙˆØ§Ù†Ø¯ انساني را بخورد بلكه معتقد است كه جادوگري خود را به شكل ØªÙ…Ø³Ø§Ø Ø¯Ø±Ø¢ÙˆØ±Ø¯Ù‡ يا جادوگري وردي در گوش ØªÙ…Ø³Ø§Ø Ø®ÙˆØ§Ù†Ø¯Ù‡ Ùˆ او را واداشته است كه دخترك خردسال را بخورد. آثار لوي – برول براي شناخت انديشه ما سودمند اند.
چاپ شده در مجله مهر نامه شماره 24 مرداد 1391
کاسیرر بنیادگذار رشته تاریخ اندیشه ها در در دانش تاریخ نگاری است
اسطوره، علم، ÙلسÙÙ‡ Ùˆ دانش دوران رنسانس به روایت ارنست کاسیرر در Ú¯Ùتگو با یدالله موقن
Øامد زارع
* جناب آقای موقن! Øدود 20 سال است Ú©Ù‡ جنابعالی متکÙÙ„ ترجمه Ùارسی آثار ÙیلسوÙÛŒ هستید Ú©Ù‡ به معنای واقعی کلمه اندیشمندی دایره المعارÙÛŒ است Ùˆ این خصلت او در کمتر اندیشمند قرن بیستمی دیده Ù…ÛŒ شود. به عبارت بهتر از آغاز قرن بیستم به این سو، بروز اندیشه Ùˆ ظهور اندیشمندان به سمت تخصصی نگری Ùˆ تک ساØتی نگری پیش رÙته است. اما ارنست کاسیرر در این میانه یک استثنا است. به عنوان نخستین پرسش بÙرمائید Ú©Ù‡ دلیل این چندجانبه نگری Ùˆ بین رشته ای بودن کاسیرر چیست Ú©Ù‡ از ریاضیات، Ùیزیک، شیمی، زیست شناسی گرÙته تا انسان شناسی Ùˆ دین شناسی Ùˆ اسطوره شناسی Ùˆ روان شناسی Ùˆ زبان شناسی را عرصه ورود خود قرار Ù…ÛŒ دهد.
موقن- تا اواسط قرن نوزدهم Ùيلسو٠به معناي كسي بود كه جامع‌العلوم باشد يعني در همه رشته‌ها صاØب‌نظر باشد. اÙلاطون Ùˆ ارسطو در يونان باستان نمونه چنين ÙيلسوÙاني هستند. مخصوصاً ارسطو كه با نبوغ خود منطق را سيستماتيك كرد، زيست‌شناسي را شكل داد Øتي در ÙلسÙÙ‡ سياست Ùˆ نقد ادبي نيز الگوهايي جاودان براي نظريه‌‌پردازي در اين رشته‌ها Ø¢Ùريد. در زمان‌هاي متأخر مي‌‌توان از دكارت ØŒ سپينوزا، لايب نيتس، كريستيان ول٠و كانت نام برد. Øتي مي‌‌توان Ú¯Ùت كه ولتر نيز تا Øدودي جامع‌‌العلوم بود. ولي هر Ú†Ù‡ به جلو مي‌‌آييم رشته‌هاي مختل٠ÙلسÙÙ‡ نيز تخصصي مي‌شوند Ùˆ كمتر ÙيلسوÙÙŠ را مي‌يابيم كه به همه شاخه‌هاي ÙلسÙÙ‡ اØاطه داشته باشد تا Ú†Ù‡ رسد به علوم. در قرن بيستم وايتهد Ùˆ برتراند راسل نيز تا Øدودي جامع‌‌العلوم بودند. البته من از اين دو Ùيلسو٠در رشته ÙلسÙÛ€ زيست‌شناسي كتابي سراغ ندارم ولي هر دوي اينها منطق‌دانان بزرگي بوده‌اند Ùˆ مخصوصاً وايتهد كه علاوه بر اينكه آثار زيادي در قلمرو رياضيات Ù…Øض دارد نظريه‌اي نيز در نسبيت دارد. اما به رغم وسعت دانش وسيع وايتهد Ùˆ راسل ان دو به جز در قلمرو رياضيات Ùˆ منطق رياضي كتاب‌هاي سيستماتيكي مانند آثار ارنست كاسيرر ندارند. بعضي از دوستان از من مي‌خواستند كه كتابي نيز از برتراند راسل ترجمه كنم. من درخواست آنان را به اين دليل رد كردم كه بهترين آثار راسل در زمينه منطق رياضي Ùˆ ÙلسÙÛ€ رياضي است كه اين نوع كتاب‌‌ها در ايران خواننده زيادي ندارد. ديگر آثار راسل كه ظاهراً او براي اÙراد ميان مايه نوشته نيز چندان Ù…Ùهوم نيست. البته نثر راسل بسيار زيبا Ùˆ ÙØµÙŠØ Ø§Ø³Øª اما او چندان اعتنايي به اين موضوع نمي‌‌كند كه سواد Ùˆ دانش خواننده آثارش به اندازه خود او نيست Ùˆ بايد مطالب را بيشتر شكاÙت Ùˆ ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø¯Ø§Ø¯. راسل برخلا٠كاسيرر عقيده‌اي را كه بيان مي‌كند نقد نمي‌‌كند Ùˆ عقايد مخال٠با آن را يا اصلاً بيان نمي‌كند يا در چند جمله كوتاه آنها را مردود مي ‌داند Ùˆ ارزشي برايشان قائل نمي‌شود. اما سبك نويسندگي كاسيرر مانند برتراندراسل نيست. او موضوع را به طور سيسماتيك بيان مي‌كند، تاريخچه آن را پيگيري مي‌كند؛ نظر متÙكران طرÙدار آن موضوع را از هر مليتي كه مي‌خواهند باشند بيان مي‌كند Ùˆ برخلا٠راسل عقايد مخالÙان را نيز به تÙصيل Ø´Ø±Ø Ù…ÙŠâ€ŒØ¯Ù‡Ø¯ Ùˆ از اين طريق نقاط ضع٠و قوت هم هواداران Ùˆ هم مخالÙان را آشكار مي‌كند. كاسيرر هم Ùيلسو٠است Ùˆ هم از بنيان‌‌گذاران رشته جديدي در تاريخ نگاري است به نام تاريخ انديشه‌ها. هيچ ÙيلسوÙÙŠ پيش از كاسيرر به مسائل ÙلسÙÙŠ Ùˆ به ويژه به مسائل شناخت اعم از ÙلسÙÙŠ Ùˆ علمي با اين روش سيسماتيك برخورد نكرده بود. عنوان مهمترين اثر ÙلسÙÙŠ – تاريخي كاسيرر" مسألۀ شناخت در علم Ùˆ ÙلسÙÙ‡ در زمان‌هاي جديد" است. پرداختن به مسأله شناخت از رنسانس به بعد نياز به دانش وسيعي در همه رشته‌ها اعم از ÙلسÙÙŠ Ùˆ علمي دارد كه خود علم نيز به رشته‌هاي گوناگون مانند رياضيات (كه خود رياضيات رشته‌‌هاي گوناگوني دارد مانند: Øساب، هندسه، جبر Ùˆ غيره)ØŒ Ùيزيك (كه خود به شاخه‌هاي بسياري تقسيم مي‌شود)ØŒ شيمي، زيست‌‌شناسي، انسان‌شناسي، دين‌شناسي، زبان‌شناسي، اسطوره‌شناسي Ùˆ شناخت تاريخي. پس كاسيرر از همان آغاز كه رساله دكتري‌اش را درباره دكارت مي‌نويسد Ùˆ نخستين كتابش را با عنوان «سيستم لانيتس» منتشر مي‌كند Ùˆ جايزه مي‌گيرد جامع‌‌العلوم بوده است. كساني كه با من از نزديك آشنا هستند مي‌‌دانند كه علائق خود من نيز دائره المعارÙÙŠ است. همان قدر از خواندن آثار ÙلسÙÙŠ لذت مي‌‌برم كه از خواندن كتاب‌هايي درباره نسبيت، مكانيك كوانتوم يا كيهان‌شناسي لذت Ù…ÛŒ برم. همان قدر از خواندن كتاب‌‌هاي زيست‌شناسي مشعو٠مي‌شوم كه از خواندن كتاب‌هايي كه درباره دين‌شناسي نوشته شده‌‌اند. همان قدر از خواندن كتاب‌هاي تاريخي به وجد مي‌‌آيم كه از خواندن شعر Ùˆ شنيدن موسيقي به وجد مي‌آيم...
* اما بلاخره ارنست کاسیرر یک متÙکر نوکانتی است...
موقن- بله! دقیق تر اگر بخواهیم بگوئیم، كاسيرر در ÙلسÙÙ‡ پيرو كانت است Ùˆ از ÙيلسوÙان نوكانتي به Øساب مي‌آيد. كاسيرر در نقدي كه بر كتاب‌ هايدگر «كانت Ùˆ مسأله متاÙيزيك» نوشته است مي‌گويد كه كانت Ùيلسو٠روشنگري بود Ùˆ Ùيلسو٠روشنگري نيز باقي مي‌ماند. كاسيرر آثار خود را از همين ديدگاه مي‌‌نويسد Ùˆ به شيوه‌‌اي سيستماتيك. من جز كاسيرر Ùيلسو٠ديگري را سراغ ندارم كه از اين زاويه به مسائل ÙلسÙÙŠ – تاريخي نگريسته باشد. كانت در مقاله مشهور خود «روشنگري چيست؟» مي‌‌گويد «روشنگري خروج انسان از صغارتي است كه خود بر خويش تØميل كرده است. صغارت، ناتواني در به كار بردن Ùهم خود بدون راهنمايي ديگري است. اين صغارت خود – تØميلي است اگر علت آن نه در سÙيه بودن بلكه در Ùقدان عزم Ùˆ شهامت در به كارگيري Ùهم خود بدون راهنمايي ديگري باشد. شعار روشنگري اين است: «در به كارگيري Ùهم خود شهامت داشته باش.»
* نظرگاه ارنست کاسیرر در مورد تاریخ اندیشه بشری را چگونه باید ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¯Ø§Ø¯ØŸ او Ú†Ù‡ نگاهی به تاریخ اندیشه اروپا با مدنظر قرار دادن تØولاتی نظیر رنسانس Ùˆ رÙورماسیون Ùˆ برآمدن اندیشه جدید دارد؟
ببینید! كاسيرر مي‌خواهد تاريخ بشر را به طور ÙلسÙÙŠ بÙهمد. بشر چگونه زبان را Ø¢Ùريد، چگونه تصاوير اسطوره‌‌اي را خلق كرد Ùˆ چگونه علم را به وجود آورد. كاسيرر علوم دقيق را عالي‌‌ترين Ùˆ بارزترين بيان قدرت‌‌هاي ذهن انسان مي‌‌دانست. از نظر او ابداع رياضيات Ùˆ Ùيزيك٠نظري خلاق‌ترين كار ذهن بشر است Ùˆ نوعي خودشناسي است. از نظر او هنگامي كه Ù…Ùاهيم علوم طبيعي Ùˆ به ويژه Ùيزيك را تØليل مي‌كنيم سرشت خود انسان را تØليل كرده‌‌ايم. در همه آثار كاسيرر Ú†Ù‡ آنهايي كه در آلمان نوشته Ùˆ Ú†Ù‡ آنهايي كه در مهاجرت به رشته تØرير كشيده است معنا Ùˆ تÙسير دستاوردهاي دوران‌‌ساز Ùˆ خلاق Ùيزيك، هستۀ پژوهش او را درباره سرشت انسان تشكيل مي‌‌دهند. رهايي انسان از زنجير خراÙات دستاورد علوم طبيعي است. كاسيرر مقالاتي اساسي درباره گاليله نوشته كه اميدوارم بتوانم آنها را به Ùارسي ترجمه كنم. همچنين كتابي درباره نسبيت نوشته با عنوان «نسبيت اينشتاين: يك بررسي شناخت‌شناسانه» كه آن را به Ùارسي ترجمه كرده‌‌ام Ùˆ تØويل ناشرش هرمس داده‌‌ام Ùˆ اكنون مشغول نوشتن مقدمه‌‌اي بر آنم. در مقدمه ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø®ÙˆØ§Ù‡Ù… داد كه پيش از اينشتاين پوآنكاره Ùˆ لورنتس نيز دو اصل موضوعۀ نسبيت را بيان كرده بودند Ùˆ برخلا٠آنچه بسياري مي‌‌پندارند نظريه‌هاي نسبيت متعددي همزمان با اينشتاين يا كمي پيش از او يا پس از او ارائه شده‌اند. اگر بنا بر نظر كاسيرر اوج توانايي ذهني انسان در Ùيزيك نظري متجلي مي‌شود Ùˆ به نظر من Øر٠كاسيرر درست است پس Ùيزيكدانان بيش از هر كس ديگري صلاØيت دارند كه درباره شناخت جهان اظهارنظر كنند. استÙان هاوكينگ، Ùيزيكدان اÙليج انگليسي ،كه يكي از بزرگترين Ùيزيكدانان عصر كنوني است در صÙØات نخست كتابش Â«Ø·Ø±Ø Ø¨Ø²Ø±Ú¯Â» مي‌‌گويد ÙلسÙÙ‡ مرده است زيرا ØرÙÙŠ براي Ú¯Ùتن ندارد. ÙيلسوÙان نتوانستند پا به پاي پيشرÙت علم، دانش خود را ارتقا دهند. بنابراين Ùيلسو٠در عصر كنوني، برخلا٠قرون پيشين ØŒØرÙÙŠ براي Ú¯Ùتن به ويژه درباره جهان Ùيزيكي ندارد. ممكن است بعضي‌‌ها بگويند كه عنوان كتاب هايدگر هست: «هستي Ùˆ زمان». پس ÙيلسوÙان هنوز مي‌توانند درباره هستي Ùˆ Ùضا Ùˆ زمان سخن بگويند. اØياناً پاسخ دانشمنداني مانند هاوكينگ اين خواهد بود كه آن هستي كه هايدگر بررسي مي‌كند هستي مابعدالطبيعي است Ùˆ ارتباطي به هستي‌اي كه Ùيزيكدان بررسي مي‌كند ندارد. كاسيرر نيز معتقد است Ùضايي كه هايدگر در كتاب «هستي Ùˆ زمان» از آن سخن مي‌‌گويد Ùضاي اسطوره‌‌اي است Ùˆ بررسي هايدگر از Ùضا در همان Ù…Øدوده اسطوره‌‌اي متوق٠مي‌ماند Ùˆ راه به Ùضاي هندسه اقليدسي يا Ùضاهاي هندسه‌‌هاي غيراقليدسي ندارد. البته لويناس نيز در مقاله‌‌اي كه درباره آثار لوي – برول نوشته تأكيد مي‌كند Ú©Ù‡ Ùضاي Ù…Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù‡ در كتاب «هستي Ùˆ زمان» هايدگر Ùضاي اسطوره‌‌اي است. ولي براي Ùيزيكدان Ùضاي اسطوره‌اي متعلق به دوران پيش از علم است. كاسيرر در كتاب نسبيت اينشتاين مي‌گويد كه Ùضا Ùˆ زماني كه Øكيمان مابعدالطبيعي مورد بØØ« قرار داده‌اند با Ùضا Ùˆ زماني كه رياضيدانان Ùˆ Ùيزيكدانان از آن بØØ« مي‌كنند متÙاوتند. در جهان‌‌هاي سمبليك، مقولات گرچه نام واØدي دارند اما Ùرم‌هايشان متÙاوت اند. مثلاً Ùضا Ùˆ زمان در جهان سمبليك اسطوره با جهان سمبليك علم كاملاً متÙاوتند. كساني كه در جامعه ما علاقه‌مند به ÙلسÙÙ‡ هستند بيشتر گرايش به متاÙيزيك Ùˆ اسطوره دارند تا به علم. ولي در جوامع پيشرÙته ÙيلسوÙان‌شان منØصر به متاÙيزيسين‌ها نمي‌شود بلكه ÙيلسوÙان علمي نيز هستند كه در زمينه ÙلسÙÛ€ Ùضا Ùˆ زمان يا عليت يا ÙلسÙÛ€ Ùيزيك به طور عام يا در ÙلسÙÛ€ نسبيت يا ÙلسÙÛ€ مكانيك كوانتوم به طور خاص متخصص Ùˆ متبØرند.
* در ایران وقتی صØبت از اندیشه عقلانی Ùˆ Øوزه های Ùکری معطو٠به مدرنیته Ù…ÛŒ شود، غالبا علوم انسانی Ùˆ ÙلسÙÙ‡ در ذهن نخبگان نقش اصلی را در Ùهم انگاره های مدرن بازی Ù…ÛŒ کند. اما با کوشش های شما به Ù†ØÙˆÛŒ انضمامی روشن Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ تÙکر جدید، تØولی است Ú©Ù‡ در همه Øوزه های ریاضیاتی، تجربی Ùˆ ÙلسÙÙ‡ بشری رخ داده است.
ببینید! تصوري كه Ùرهيختگان جامعه ما از متÙكر دارند شمول رياضيدانان، Ùيزيكدانان يا زيست‌شناسان نمي‌‌شود. ولي در غرب سردمدار تÙكر همين Ùيزيكدانان Ùˆ رياضيدانان Ùˆ زيست‌‌شناسان هستند. نوابع را در ميان اين گروه مي‌جويند. ولي در جامعه ما نه به علم بهايي داده مي‌‌شود نه به ÙلسÙÛ€ علم. مثلاً سال 2005 را سال Ùيزيك نامگذاري كردند چون مصاد٠بود با يكصدمين سال انتشار مقالات دوران‌ساز اينشتاين. ولي پس از يكصد سال اين مقالات هنوز كه هنوز است به Ùارسي ترجمه نشده است؛ از اين رو بنده به انتشارات هرمس پيشنهاد كردم كه اين مقالات Ùˆ نيز مقالات لورنتس، هرمان مينکوسكي Ùˆ هرمان ويل را كه نخست در كتابي با عنوان «اصل نسبيت» به زبان آلماني منتشر شده Ùˆ سپس به ديگر زبان‌هاي جهان ترجمه شده است به زبان Ùارسي برگردانم كه با پيشنهاد من مواÙقت شد Ùˆ اكنون مشغول ترجمه آنها هستم. كاسيرر كتاب «نسبيت اينشتاين» را به اينشتاين داده Ùˆ او هم پيش از انتشار آن مطالعه‌اش كرده Ùˆ نكاتي را به كاسيرر گوشزد كرده است Ùˆ اين را نيز در پرانتز بگويم كه اينشتاين را Ùيلسو٠– دانشمند مي‌دانند Ùˆ كتابي نيز در مجموعه «ÙيلسوÙان زنده جهان» تØت همين عنوان به چاپ رسيده Ùˆ در يكي از آن مقالات كه به نقد اÙكار اينشتاين مي‌‌پردازند یک Ùيزيكدان آمريكايي كه در عين Øال Ùيلسو٠هم بوده متذكر مي‌شود كه اینشتاین تØت تاثر کانت بوده Ùˆ اندیشه هایش همانند انديشه‌هاي ارنست كاسيرر است. علاوه بر كتاب يادشده كاسيرر كتابي نيز درباره مسائل مطروØÙ‡ در مكانيك كوانتوم نوشته با عنوان «موجيت Ùˆ عدم موجيت در Ùيزيك مدرن» كه درباره عليت در Ùيزيك مدرن بØØ« مي‌كند Ùˆ بسياري از ادعاهاي هايزنبرگ در خصوص مردود بودن عليت در قلمرو كوانتوم را نادرست مي‌‌داند. پس كاسيرر از جمله ÙيلسوÙاني است كه هاوكينگ نمي‌‌تواند دست رد بر سينه‌‌شان بگذارد. امروزه مرز ميان علم Ùˆ داستان علمي Ù…ØÙˆ شده است. متأسÙانه كساني كه در ايران Ùيزيك Ùˆ رياضيات Ùˆ به طور كلي علوم تجربي مي‌خوانند علاقه‌‌اي به مسائل تاريخي Ùˆ ÙلسÙÙŠ رشته‌هاي خود ندارند. چون در بØØ« ÙلسÙÛ€ علم هستيم بي‌ارتباط نيست كه مسائلي را Ùهرست‌وار بازگو كنم كه امروزه در قلمرو Ùيزيك مطرØ‌اند Ùˆ ÙيلسوÙان گذشته Ø·Ø±Ø Ú†Ù†ÙŠÙ† مسائلي را Øتي به خواب هم نمي‌ديدند. امروز در كيهان‌شناسي سخن از تعدد كيهان‌‌ها ست. در قرون وسطي وقتي بØØ« از تعدد جهان‌ها مي‌شد – كه منظور تعدد كراتي مانند كره زمين بود – كليسا پيشاپيش اين بØØ« را مردود مي‌دانست. بعداً نظريه خورشيد – مركزي را كوپرنيك Ù…Ø·Ø±Ø ÙƒØ±Ø¯ كه كليسا هواداران اين نظريه را مورد تعقيب قرار ‌داد. سپس گاليله با دوربين ماه‌هاي مشتري را ديد Ùˆ پي برد كه علاوه بر زمين ديگر سيارات نيز اقمار دارند. پس از آن معتقد شدند كه جهان يا كيهان منØصر مي‌شود به كهكشان راه شيري ما. اما در سال 1923 هوبل با قوي‌ترين تلسكوپ آن زمان آسمان را رصد كرد Ùˆ اعلام كرد كه كيهان شامل ميلياردها كهكشان نظير كهكشان راه شيري است Ùˆ علاوه بر اين، كهكشان‌ها از هم دور مي‌شوند يعني كيهان در Øال بزرگ‌تر شدن است. اما از دهه گذشته تا امروز بØØ« كيهان‌شناسان تعدد كيهان‌ها است. قبلاً مي‌گÙتند يونيورز (Universe) يعني يك ورز اكنون مي‌گويند مولتي ورز يعني ورزهاي متعدد يا كيهان‌‌هاي متعدد. در قرن بيستم سخن از بيگ بنگ يا انÙجار بزرگ بود يعني كيهان با همه عظمتي كه دارد از ذره‌اي كه Øجمش يك ميليارد ميليارد... ام يك اتم بود پا به عرضه وجود گذاشت Ùˆ همراه با آن Ùضا Ùˆ زمان نيز پا به عرصه وجود گذاشتند؛ ولي اكنون سخن بر سر بيگ بنگ‌‌هاي پياپي است. كيهان‌ها پياپي متولد مي‌شوند، پير مي‌شوند Ùˆ مي‌‌ميرند. قبلاً سخن از ماده بود سپس ضد ماده كش٠شد اما اكنون علاوه بر اينها سخن از مادۀ تاريك Ùˆ انرژي تاريك به ميان آمده است Ú©Ù‡ نود وشش در صد کیهان را تشکیل Ù…ÛŒ دهند Ùˆ هيچ Ùيزيكداني هم نمي‌داند Ú©Ù‡ ماهيت اينها چيست.
* اما این توضیØات شما Ú†Ù‡ نسبتی با تØقیقات ارنست کاسیرر دارد؟
همچنان كه كاسيرر در كتاب «Ùرد Ùˆ كيهان در ÙلسÙÙ‡ رنسانس» مي‌گويد Ù…Ùهوم قانون طبيعي يعني قانوني كه بر پديده‌هاي طبيعي Øاكم است دستاورد رنسانس است. Ù…Ùهوم انتظام طبيعت Ùˆ جبر Øاكم بر رويدادهاي طبيعي نيز دستاورد رنسانس است. اما در مقطع زير اتمي Ù…Ùهوم موجبيت Øاكم بر رويدادهاي طبيعي ديگرمانند Ùیزیک کلاسیک صادق نيست. در اينجا Ù…Ùهوم عليت آماري Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÙŠâ€ŒØ´ÙˆØ¯. اينشتاين به مكانيك نيوتوني Ùˆ به ويژه به نيروي جاذبه در مكانيك كلاسيك اين ايراد را وارد مي‌كرد كه نيروي جاذبه از راه دور هم عمل مي‌كند. بنابراين او نظريه نسبيت عام را ارائه داد. Ùيزيك كلاسيك جادو Ùˆ طالع‌‌بيني را از دور خارج كرد Ùˆ آنها را مردود دانست Ùˆ جزو عقايد خراÙÙŠ معرÙÙŠ كرد. اما جادو از در بيرون نرÙته از پنجره دوباره وارد تÙسيرهاي مكانيك كوانتوم شده است. مسأله‌اي كه اكنون مركز بØث‌هاي ÙلسÙÙŠ است مسأله درهم تنيده بودن ذرات كوانتومي است. شما اگر سيستمي داشته باشيد كه Øاوي مثلاً دو الكترون باشد وسپين spin يكي عكس سپين ديگري باشد Ùˆ مثلاً يكي از آنها سپين‌اش باشدبه اضاÙÛ€ يك دوم Ùˆ ديگري منهای يك دوم Ùˆ سپس اين دو الكترون را از هم جدا كنيد Ùˆ مثلاً يكي از آنها را به كره ماه ببريد سپس الكتروني كه در زمين است سپين‌اش را كه مثلاً به اضاÙÛ€ يك دوم بوده منهای يك دوم شود الكتروني كه در ماه است بي‌درنگ سپين خود را عكس مي‌كند يعني از منهای يك دوم به اضاÙÛ€ يك دوم تغيير مي‌دهد بي‌آنكه از الكتروني كه روي زمين است به آن علامتي Ùرستاده شده باشد. اينشتاين اين Ùرايند را اينطور توصي٠كرده است: «عمل جادويي از راه دور.»
* یعنی واقعا یک Ùیلسو٠مدرن باید با این دقائق هستی شناختی در Øوزه نظر آشنا باشد؟
Ùيلسو٠مخصوصاً ÙيلسوÙÙŠ كه درباره مسأله شناخت پژوهش مي‌كند ناگزير است كه با اين مسائل آشنا باشد. اينشتاين را Ùيزيكدان رئاليست مي‌دانند؛ يعني او معتقد بود كه واقعيت Ùيزيكي مستقل از Ùيزيكدان است. مثلاً اگر Ùيزيكداني نباشد كه بخواهد سپين الكترون را اندازه‌‌گيري كند، الكترون وجود دارد Ùˆ داراي سپين است. اما نيلز بوهر Ùيزيكدان دانماركي معتقد بود كه اين طور نيست. وقتي Ùيزيكدان به جست‌وجوي الكترون مي‌پردازد الكترون پا به عرصه وجود مي‌گذارد Ùˆ در دستگاهي كه Ùيزيكدان براي كش٠و اندازه‌‌گيري سپين‌اش برپا كرده ظاهر مي‌‌شود. يعني اگر Ùيزيكداني نباشد كه بخواهد الكترون را كش٠كند Ùˆ سپين‌اش را اندازه‌گيري كند دلیلی نیست Ú©Ù‡ الكتروني موجود باشد. بر سر اين موضوع ميان اينشتاين Ùˆ بوهر مجادله سختي درمي‌گيرد Ùˆ اينشتاين به بوهر مي‌گويد كه «اگر تو درست بگويي پس وقتي كه ما به ماه نگاه نمي‌كنيم، ماه در آسمان نيست Ùˆ Ùقط نگاه ما است كه موجب پيدا شدن ماه در آسمان مي‌شود؟» سپس شرودنيگر وارد بØØ« مي‌شود Ùˆ مقاله‌اي مي‌نويسد كه در آن پارادوكسي را Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÙŠâ€ŒÙƒÙ†Ø¯ كه از تÙسير عليت آماري نتيجه مي‌شود. اين پارادوكس بعداً به نام «پارادوكس گربۀشرودنيگر» مشهور شد. بنده اين مقالات را جمع‌‌آوري كرده‌ام Ùˆ با انتشارات هرمس قرارداد بسته‌ام كه آنها را با Ø´Ø±Ø Ùˆ تÙصيل به Ùارسي ترجمه كنم كه عنوان آن كتاب اØتمالاً خواهد بود: «واقعيت Ùيزيكي از ديدگاه مكانيك كوانتوم.» برتراندراسل مي‌گÙت كه وظيÙÙ‡ Ùيلسو٠شناخت جهان است Ùˆ اين دقيقا كاري است كه Ùيزيكدانان برجسته در Øوزه كيهان‌شناسي Ùˆ Ùيزيك ذرات بنيادي مي‌كنند. پس از اين Ù„Øاظ ØÙ‚ با هاوكينگ است كه Ùيزيكدانان جاي ÙيلسوÙان را گرÙته‌اند. البته ÙيلسوÙاني هم هستند كه با رياضيات Ùˆ Ùيزيك در سطØÙŠ بسيار بالا آشنايند. اما اين نوع ÙيلسوÙان را Ùيلسو٠علم مي‌گويند؛ Ùˆ كاسيرر يكي از برجسته‌ترين ÙيلسوÙان علم Ùˆ يكي از متبØرترين مورخان علم بود.
* دلیل جلب نظر Øضرتعالی به ارنست کاسیرر Ùˆ ترجمه آثار او به Ùارسی را چگونه Ù…ÛŒ توان ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¯Ø§Ø¯ØŸ آیا شما به عنوان یک انسان ایرانی Ùˆ با پیش روی داشتن مسائل هویتی، ÙلسÙÛŒ Ùˆ Ùرهنگی ایران، کاسیرر را به Ùارسی باز Ù…ÛŒ گردانید Ùˆ مداقه در اندیشه های او را Ù…Ùید Ù…ÛŒ دانید، یا اینکه در ترجمه کاسیرر تنها به وجهه ÙلسÙÛŒ او Ùˆ جایگاه جهانی کاسیرر در تاریخ اندیشه نظر دارید؟
مسلماً من با توجه به پرسش‌هايي كه در مورد جامعه ايراني برايم Ù…Ø·Ø±Ø Ø§Ø³Øª Ùˆ پاسخ‌هايي كه از نظر خودم براي آنها دارم دست به گزينش آثار متÙكران غربي مي‌زنم Ùˆ آنچه را در Øال Øاضر به Øال جامعه خودم Ù…Ùيد مي‌دانم ترجمه مي‌كنم Ùˆ معتقدم كه مناسبت‌‌ترين آثار براي جامعه ما آشنايي با آثار متÙكراني از نوع كاسيرر است كه به خرد بشر ارج مي‌‌نهند Ùˆ بالاترين دستاورد عقل بشر را علم Ùˆ به ويژه علوم دقيق مي‌‌دانند Ùˆ دوران رنسانس Ùˆ روشنگري را مي‌ستايند كه موجب رهايي انسان از جهل Ùˆ خراÙات شدند Ùˆ علم جديد را بنا نهادند. دانشمند امروزي مدعي است كه كيهان در Øدود چهارده ميليارد Ùˆ دویست ميليون سال پيش بر اثر انÙجار بزرگ (بيگ بنگ) پا به عرصه وجود گذاشت. او از جايگاه كنوني‌اش بر سياره‌‌اي ناچيز به كيهان مي‌نگرد Ùˆ تاريخ چهارده ميليارد Ùˆ دویست ميليون سالي را كه بر آن گذشته از نظر مي‌‌گذراندو این موضوع بسیار Ø´Ú¯Ùت انگیز است.
* اما اگر مواÙÙ‚ باشید به آخرین کتابی بپردازیم Ú©Ù‡ شما از کاسیرر به Ùارسی بازگردانده اید. روش شناسی ÙلسÙÛŒ کاسیرر در «Ùرد Ùˆ کیهان در ÙلسÙÙ‡ رنسانس» به Ú†Ù‡ Ú©ÛŒÙیت است؟ اصولا دلیل توجه کاسیرر به رنسانس Ú†Ù‡ بود Ùˆ چگونه تصویری از جهان شناسی Ùˆ انسان شناسی آن به دست Ù…ÛŒ دهد؟ به عبارت دیگر روش کاسیرر به عنوان مورخ اندیشه Ú†Ù‡ تمایزی با تاریخ نگاران اندیشه دارد؟
كتاب «Ùردو كيهان در ÙلسÙÙ‡ رنسانس» يكي از مهمترين نوشته‌‌هاي تاريخي – ÙلسÙÙŠ كاسيرر است. همچنان كه در عنوان كتاب ديده مي‌شود Ù…Øور بØØ« Ùرد Ùˆ رابطه‌‌اش با كيهان است.در قرون وسطی اشخاص را بر Øسب تعلقشان به صنÙÛŒ خاص مانند کشاورزی،آهنگری یا برØسب عضویتشان در مذهبی خاص مانند مسیØیت ØŒ یهودیت وغیره Ù…ÛŒ شناختند؛ اما شخص به عنوان یک Ùرد، Ù…Ùهومی ناشناخته بود. وظیÙÛ€ انسان عبودیت بود وسر سپردگی به پاپ.انسان Ùقط اجازه داشت خلقت خدا را ستایش کند؛ اما اجازۀ شناختن خلقت را نداشت. اما این وضع در دورۀ رنسانس تغییر کرد. انسان سوژه شد Ùˆ کیهان ابژه. شايد يكي از دلايلي كه چرا Ùرديت در جامعه ما شكل نگرÙته است اين باشد كه Ùرهيختگان جامعه ما بيشتر ذهن ادبي Ùˆ عرÙاني دارند تا ذهن علمي Ùˆ تØليلي. آنچه موجب Ùروريزي قرون وسطي شد بØث‌‌هاي علمي درباره سيستم زمين مركزي يا خورشيد مركزي بود. كليسا معتقد بود كه زمين مركز كائنات است Ùˆ انسان سرور مخلوقات Ùˆ از عمر زمين نيز بيش از چند هزار سال نمي‌گذرد. ولي علمي كه در Øال ظهور بود اين اعتقادات را مردود مي‌‌دانست. چيزي به نام قانون كه بر پديده‌هاي طبيعي Øاكم باشد وجود نداشت. Ù…Ùهوم قانون طبيعي، Ù…Ùهوم ضرورت يا جبر Øاكم بر طبيعت، انتظامي كه در طبيعت Ùˆ پديده‌هاي وجود دارد همه دستاورد رنسانس است Ùˆ اين Ù…Ùاهيم همچنان در قلمرو علم پايدارند. اگر چنين انتظامي وجود نمی داشت علم اصلاً معنا پيدا نمي‌كرد. اگر قانون بر پديده‌ها Øاكم نبود خورشيدها نمي‌توانستند ميلياردها سال بدرخشند، نيروگاه‌‌هاي اتمي از كار مي‌اÙتادند يا كارخانه‌هاي برق از توليد بازمي‌ماندند. گرچه امروزه سخن Ú¯Ùتن از انتظام طبيعت آسان است. اما در قرون وسطي بر زبان راندن چنين سخناني ÙƒÙر Ùˆ الØاد دانسته مي‌شد Ùˆ جزايش زنده زنده سوزانده شدن بود. Ùرد وقتي Ùرد مي‌شود كه همبسته‌اي به نام كيهان يا جهان داشته باشد. Ùرديت وقتي شكل مي‌گيرد كه انسان زنجير سنت Ùˆ عقايد تعبدي را پاره كند Ùˆ با ذهني باز Ùˆ نو به جهان Ùˆ پيرامونش بنگرد. Ùرديت وقتي شكل مي‌گيرد كه شخص بتواند مانند دكارت بگويد «مي‌انديشم، پس هستم.» مي‌‌انديشم يعني مي‌توانم بشناسم. Ùقط موجود آزاد Ùˆ داراي آزادي اراده مي‌تواند بينديشد، Ùقط انسان آگاه مي‌تواند بينديشد. انديشيدن يعني شناختن، آگاه شدن Ùˆ دامنۀ دانش خود را گسترش دادن. انساني كه در بند سنت است Ùˆ مي‌خواهد Ùقط در قالب پيشينيان بينديشد او هنوز انسان بالغ Ùˆ آگاه نشده است. شناختن جهان Ùˆ چون Ùˆ چرا كردن در امور آن نشانه انديشيدن است. دستاوردهاي رنسانس بسيار سترگ‌‌اند. آزمايشگاه يكي از آنهاست، دوربين، قطب‌نما، توپ، چاپ، باغ ÙˆØØ´ØŒ باغ گل‌ها، اØداث موزه‌ها، نمايشگاه‌‌ها. انسان اروپايي با رنسانس است كه انسان اجتماعي مي‌‌شود. با رنسانس است كه آن چيزي را كه امروزه جامعه مدني مي‌ناميم پا به عرصه وجود مي‌گذارد. با رنسانس است كه آنچه را ارزش‌هاي سكولار مي‌نامند ظهور مي‌كنند. تشكيل دولت های ملي از دستاوردهاي رنسانس است قبلاً همه دولت‌ها، كم Ùˆ بيش، تئوكراتيك بودند Ùˆ دست‌‌نشانده پاپ. معماري Ùˆ نقاشي Ùˆ مجسمه‌سازي ساختن سالن‌هاي اپرا Ùˆ تماشاخانه‌ها (تئاتر) از ابداعات دوره رنسانس است. رنسانس سرآغاز عصر مدرن است. نگارش آثار علمي به زبان بومي هر كشور نيز Ù…Øصول رنسانس است. تولد علم Ùيزيك (به وسيله گاليله Ùˆ لئوناردو داوينچي) علم سياست (به وسيله ماكياولي) Ùˆ بسياري چيزهاي ديگر Ùرآورده رنسانس‌اند.
* اگر مواÙÙ‚ باشید Ú©Ù…ÛŒ در مورد لوسین لوی- برول نیز صØبت کنیم. اØتمالا این متÙکر Ùرانسوی با Ùیلسو٠آلمانی مورد علاقه شما اشتراکاتی داشته است Ú©Ù‡ زØمت ترجمه اینچنین اثری از او را به جان خریده اید Ùˆ Øتی یک کتاب مستقل در باب Ùعالیت های علمی او به رشته تØریر درآورده اید. ضمن تقدیر Ùˆ ارج زØمتی Ú©Ù‡ برده اید، به ما بگوئید Ú©Ù‡ جایگاه لوی- برول در غرب چگونه جایگاهی است؟ آیا او را نیز باید در بستری به اسم «ÙلسÙÙ‡ Ùرهنگ» Ùهمید یا به گونه ای دیگر؟ البته شما اشاراتی از این دست داشته اید مبنی بر اینکه «لوی برول Ùˆ کاسیرر عقلانیت غربی یا علم غربی را معیار تمایز ساختارهای ذهنیت قرار دادند». ولی از دیدگاه شما آیا لوی- برول را باید همانند کاسیرر دارای دغدغه شناخت ÙلسÙÛŒ دانست یا خیر؟ به عبارت دیگر ارنست کاسیرر یک نئوکانتی است Ú©Ù‡ از نظرگاه برخی توانسته است ایمانوئل کانت Ùˆ معرÙت شناسی او را در قرن بیستم زنده کند. آیا لوی برول هم اینچنین دلمشغولی هایی دارد؟
دغدغه خاطر لوسين لوي – برول مانند كاسيرر شناخت‌شناسي بود. هر وقت بØØ« بر سر غيرعقلانيت باشد، Ú†Ù‡ در يونان باستان Ú†Ù‡ در رم باستان Ùˆ Ú†Ù‡ در قرون وسطي Ùˆ Ú†Ù‡ در جوامع ابتدايي Ùˆ عقب‌مانده نام لوي – برول به ميان مي‌آيد Ùˆ برپايه مرجعيت او در اين قلمرو از آثارش شواهد Ùˆ مدارك ارائه مي‌گردد. اين موضوع كه بشر چگونه مي‌‌انديشد Ùˆ آيا آنچه تÙكر ÙلسÙÙŠ در يونان باستان Ùˆ رم باستان Ùˆ سپس انديشه مدرن از رنسانس به بعد ناميده مي‌شود با آنچه اعتقادات انسان‌هاي عامي Ùˆ انسان‌هاي ابتدايي خوانده مي‌شود از Ù„Øاظ Ùرم انديشه تÙاوت كيÙÙŠ وجود دارد یا نه موضوعی بود Ú©Ù‡ ذهن لوی-برول را به خود مشغول داشته بود. مثلاً یکی از دغدغه های خاطر لوي – برول این بود Ú©Ù‡ انسان ابتدايي از علت رويدادها Ú†Ù‡ تصوري دارد؟ آيا اين تصورات يا به قول لوي – برول اين بازنمايي‌‌ها به مقام Ù…Ùهوم رسيده‌‌اند؟ يا اين كه اين بازنمايي‌ها Øتي هنوز بازنمايي نشده‌‌اند؟ اگر چنين است چگونه انسان ابتدايي مي‌تواند بينديشد؟ آيا اين شيوه تÙكر نبايد خود را در زبان‌هايي كه اقوام ابتدايي به كار مي‌برند منعكس كرده باشد؟
پس بايد واژه‌ها Ùˆ عبارات Ùˆ ساخت دستوري اين زبان‌ها را مطالعه كرد تا شايد كليدي براي شناختن شيوه تÙكر انسان‌‌هاي ابتدايي به دست دهند. آيا در اين زبان‌‌ها Ù…Ùاهيم شكل گرÙته‌اند؟ اگر چنين است پس چگونه انسان ابتدايي معتقد است كه سنگ‌ها يا Øيوانات با بشر Ùˆ به زبان بشر سخن مي‌گويند؟ چرا انسان ابتدايي به جادو Ùˆ امور عجيب Ùˆ غريب اعتقاد دارد؟ چرا ذهن انسان ابتدايي اين همه خراÙÙŠ است؟ چرا انسان ابتدايي در زنجير سنت است Ùˆ از انديشيدن Ùˆ خلاق بودن ÙˆØشت مي‌كند؟ چرا انسان ابتدايي اين همه از چيزهاي نو هراس دارد؟ عليت، Ùضا Ùˆ زمان، توالي زماني Ùˆ مجاورت مكاني را انسان‌‌هاي ابتدايي چگونه درك مي‌كنند؟ آيا انسان ابتدايي از وجود Ùردي خودش آگاه است يا اينكه خود را جزئي از گروه اجتماعي Ùˆ از گروه توتميش مي‌داند؟ همه اين سوالات جنبه شناخت‌شناسانه دارند. لوي – برول كتابي نوشته است با عنوان «ذهنيت ابتدايي» كه بيشتر به بررسي عليت در ذهن انسان‌‌هاي ابتدايي مي‌پردازد. متأسÙانه من وقتي به ØرÙ‌هاي «روشنÙكران» خودمان گوش مي‌دهم Ùˆ علتي كه براي Øوادث ذكر مي‌كنند؛ درمي‌يابم كه برداشت آنان از عليت همان چيزي است كه لوي – برول در كتابش «ذهنيت ابتدايي» آورده است. از اين Ù„Øاظ گويي ذهنيت «روشنÙكران» ما با انسان‌هاي ابتدايي تÙاوتي ندارد. مثالي از كتاب لوي – برول مي‌آورم. مي‌گويد يكي از كدخدايان يكي از روستاها در بهمان كشور Ø¢Ùريقايي دختر خردسالش را به همراه يكي از بستگانش به روستاي مجاور Ùرستاد. اما در ميان راه تمساØÙŠ به دختر خردسال Øمله مي‌برد Ùˆ او را مي‌خورد. كدخداي روستا يعني پدر دختر مي‌گويد بايد تØقيق كرد Ùˆ Ùهميد كه كدام جادوگر خود را به شكل ØªÙ…Ø³Ø§Ø Ø¯Ø±Ø¢ÙˆØ±Ø¯Ù‡ Ùˆ دختر او را خورده است Ø› يا بايد تØقيق كرد كه كدام جادوگر ØªÙ…Ø³Ø§Ø Ø±Ø§ تØريك كرده است كه دختر او را بكشد Ùˆ ببلعد. يعني انسان ابتدايي معتقد نيست كه ØªÙ…Ø³Ø§Ø Ù…ÙŠâ€Œâ€ŒØªÙˆØ§Ù†Ø¯ انساني را بخورد بلكه معتقد است كه جادوگري خود را به شكل ØªÙ…Ø³Ø§Ø Ø¯Ø±Ø¢ÙˆØ±Ø¯Ù‡ يا جادوگري وردي در گوش ØªÙ…Ø³Ø§Ø Ø®ÙˆØ§Ù†Ø¯Ù‡ Ùˆ او را واداشته است كه دخترك خردسال را بخورد. آثار لوي – برول براي شناخت انديشه ما سودمند اند. قدر لوي – برول را آنچنان كه بايد Ùˆ شايد نشناخته اند؛ ولي شايد در آینده مانند كاسيرر كه اخيراً به آثار او توجه زيادي شده است آثار لوي – برول نيز مورد توجه واقع شوند. البته لويناس مقاله‌‌اي نوشته است با عنوان «لوي – برول Ùˆ ÙلسÙÙ‡ معاصر». لويناس معتقد است كه ÙلسÙه‌‌هاي وجود يا ÙلسÙه‌هاي اگزيستانسياليستي ذيلي بر ÙلسÙÙ‡ لوي – برول هستند. او مي‌گويد كه لوي – برول مي‌‌گويد كه ذهن انسان ابتدايي «عرÙاني» است Ùˆ او نه با Ù…Ùاهيم بلكه با بازنمايي‌هايي كه در Øقيقت هنوز بازنمايي نشده‌اند، مي‌انديشد. لويناس مدعي است كه داشتن اين نوع ذهنيت نعمت بزرگي است ؛چون انسان ابتدايي به خاطر داشتن اين ذهنيت هميشه با خود هستي روبه‌‌رو مي‌شود. ولي انسان Ùرهيخته غربي چون با Ù…Ùاهيم مي‌انديشد نمي‌تواند با خود هستي روبه‌‌رو شود. لويناس مدعي است كه ÙلسÙÙ‡ هايدگر Ùˆ ÙلسÙÙ‡ او در صدد بازايي همين ذهنيت ابتدايي هستند. شايد يكي از دلايل توجه به هايدگر در ميان بعضي از روشنÙكران ما همين باشد كه هايدگر ستايشگر ذهنيت ابتدايي است Ùˆ تØقيركننده ذهنيت علمي.
* جناب آقای موقن! امروز در جامعه ایرانی Ùˆ در گستره زبان Ùارسی شما متولی آثار «ارنست کاسیرر» Ùˆ در مرØله بعد «لوسین لوی- برول» شناخته Ù…ÛŒ شوید. متÙکرانی Ú©Ù‡ هیچکدام جنگ جهانی دوم را ندیدند! هیچکدام درگیر هستی شناسی اگزیستانسیالیستی نشدند Ùˆ از سوی دیگر خود را از پوزیتیویسم دورنگه داشتند. خصلت ویژه ای در آرا Ùˆ اÙکار آنان است. در مورد کاسیرر شما این خصلت ویژه را در واژه «سازش دهنده» خلاصه Ù…ÛŒ کنید. این خصائل ویژه تا Ú†Ù‡ اندازه Ù…ÛŒ تواند بسط یابد تا بتوان از این انبساط نظری برای مسائل جامعه ایرانی بهره مند شد؟
برخلا٠دهه‌هاي گذشته در دهه اخير در آمريكا Ùˆ به ويژه در آلمان توجه زيادي به آثار كاسيرر شده است. وقتي كه من شروع به ترجمه آثار كاسيرر كردم Ùقط دو سه كتاب درباره كاسيرر به زبان انگليسي وجود داشت ولي امروزه اين رقم سه يا Øتي چهار برابر شده است. به زبان آلماني جز ترجمه آلماني «ÙلسÙÙ‡ ارنست كاسيرر» كه جزو مجموعه «ÙيلسوÙان زنده» در آمريكا چاپ شده بود كتاب ديگري به زبان آلماني درباره ÙلسÙÙ‡ كاسيرر نبود. اما اكنون هر سال لااقل يك كتاب درباره كاسيرر چاپ مي‌شود Ùˆ تعداد تك‌نگاري‌‌هايي كه در باره جنبه مختل٠ÙلسÙÙ‡ كاسيرر نوشته شده‌اند متجاوز از بيست كتاب مي‌باشد. دولت آلمان Ùˆ نهادهاي Ùرهنگي آن كشور مي‌كوشند تا كاسيرر را به عنوان نمونه اعلاي يك Ùيلسو٠آلماني معرÙÙŠ كنند نه هايدگر را. يكي از اين دلايل اين است كه هايدگر با نازيسم ارتباط‌هايي داشت ولي كاسيرر ليبرال Ùˆ جهان وطني بوده است. كاسيرر مداÙع رنسانس Ùˆ روشنگري Ùˆ علم Ùˆ خرد است. ولي هايدگر دشمن رنسانس Ùˆ روشنگري Ùˆ علم Ùˆ خرد است. اما اين موضوع كه كاسيرر آشتي‌دهنده دو گرايش متخاصم در ÙلسÙÙ‡ است شايد چندان مورد تأييد قرار نگيرد. اگر كاسيرر را با برتراندراسل مقايسه كنيم وجوه مشترك بسياري دارند مانند عشقشان به دوره روشنگري، اØترامشان براي علم Ùˆ پيشرÙت انسانيت. ولي وجوه اÙتراقي هم دارند. كاسيرر درباره ساخت انديشه اسطوره‌اي كتاب مهمي مي‌نويسد اما برتراندراسل اسطوره Ùˆ دين را قبول ندارد Ùˆ موضوع مطالعه عميق ÙلسÙÙŠ قرار نمي‌‌دهد. كاسيرر آثار متعددي درباره شاعران آلماني نوشته است ولي راسل چنين كاري در مورد شاعران انگليسي نكرده است. وجوه اÙتراق كاسيرر با راسل، وجوه اشتراك كاسيرر با هايدگر Ùˆ تا Øدود بسیار زیادي با سارتر مي‌شود. سارتر Ùˆ هايدگر درباره شعر Ùˆ شاعران كتاب نوشته‌اند، هستي‌‌شناسي يا ÙلسÙÙ‡ وجود را كانون ÙلسÙه‌شان قرار داده‌اند Ùˆ كاسيرر هم ÙلسÙÙ‡ صورت‌هاي سمبليك نوشته كه به زبان Ùˆ اسطوره Ùˆ علم اختصاص دارد. ولي از سوي ديگر ÙلسÙÙ‡ كاسيرر ÙلسÙÙ‡ Ø±ÙˆØ Ø§Ø³Øª يعني ÙلسÙه‌اي است كه بر خرد تكيه دارد نه براØساس Ùˆ بر ÙلسÙÛ€ زندگی. دستاورد بزرگ ذهن انسان را Ùيزيك نظري مي‌‌داند نه شعر Ùˆ شاعري. خرد را اصل مي‌داند نه تخيل را. ولي هايدگر Ùˆ تا Øدود زيادي سارتر در مقابل اين گرايش كاسيرر هستند. هايدگر بر تخيل تكيه مي‌كند Ùˆ قصدش بازآÙريني ذهنيت ابتدايي Ùˆ Øاكم كردن آن است؛ ولي كاسيرر ذهنيت اسطوره‌اي را Ùرو مرتبه‌تر از ذهنيت علمي مي‌داند. كاسيرر «سازش‌دهنده» هست اما تا جايي كه وجوهي از اين دو گرايش سازش‌پذير باشند.
* به عنوان سوال آخر بÙرمائید Ú©Ù‡ Ú†Ù‡ متون دیگری از کاسیرر را در دست ترجمه دارید؟
همانطور كه در بالا Ú¯Ùتم كتاب كاسيرر «نسبيت اينشتاين: يك بررسي شناخت‌شناسانه» را ترجمه كرده‌ام Ùˆ مشغول نوشته مقدمه‌اي بر آن هستم. دو كتاب درباره نسبيت Ùˆ كوانتوم در دست ترجمه دارم؛ اگر پس از اتمام اينها هنوز زنده بودم Ùˆ هوش Ùˆ Øواس داشتم به اØتمال قوي جلد اول «ÙلسÙÙ‡ صورت‌هاي سمبليك: زبان» را ترجمه خواهم كرد، چون Ø¢Ùرينش زبان به وسيله انسان گام گذاشتن در جاده تÙكر Ùˆ Ùرهنگ است. مسلماً انسان بدون زبان قادر به انديشيدن نمي‌بود. گويا ارسطو انسان را جانور ناطق مي‌نامد. ولي بي‌ميل هم نيستم كه كتاب «ذهنيت ابتدايي» لوي – برول را كه Øول مبØØ« عليت در ذهن انسان ابتدايي است به Ùارسي برگردانم. چون معتقدم Øتي Ùيزيكداناني كه در قلمرو مكانيك كوانتوم كار مي‌كنند سخناني درباره ذرات اتمي مي‌گويند كه Ùقط براي كسي كه با خصوصيات ذهنيت ابتدايي آشنا باشد Ùهم‌پذير است. مثلاً الكترون مي‌‌تواند همزمان در هر جايي باشد. انسان ابتدايي نيز مدعي است كه انسان مي‌تواند همزمان در چند جا Øضور داشته باشد. يا مي‌گويند اگر Ùوتوني را به سوي الكترون بÙرستند پيش از اصابت Ùوتون به الكترون، الكترون وضعيتي به خود مي‌گيرد كه گويي Ùوتون به آن اصابت كرده است؛ يعني معلول پيش از علت ظاهر مي‌شود Ùˆ در ذهنيت ابتدايي در بيشتر موارد معلول پيش از علت ظاهر مي‌‌شود؛ مثلاً اول جنگ مي‌‌شود Ùˆ قبيله در جنگ شكست مي‌خورد، اما سال بعد كسو٠واقع مي‌شود كه به اعتقاد انسان ابتدايي كسو٠موجب جنگ Ùˆ بدبختي بوده است.
چاپ شده در مجله مهر نامه شماره 24 مرداد 1391
کاسیرر بنیادگذار رشته تاریخ اندیشه ها در در دانش تاریخ نگاری است
اسطوره، علم، ÙلسÙÙ‡ Ùˆ دانش دوران رنسانس به روایت ارنست کاسیرر در Ú¯Ùتگو با یدالله موقن
Øامد زارع
* جناب آقای موقن! Øدود 20 سال است Ú©Ù‡ جنابعالی متکÙÙ„ ترجمه Ùارسی آثار ÙیلسوÙÛŒ هستید Ú©Ù‡ به معنای واقعی کلمه اندیشمندی دایره المعارÙÛŒ است Ùˆ این خصلت او در کمتر اندیشمند قرن بیستمی دیده Ù…ÛŒ شود. به عبارت بهتر از آغاز قرن بیستم به این سو، بروز اندیشه Ùˆ ظهور اندیشمندان به سمت تخصصی نگری Ùˆ تک ساØتی نگری پیش رÙته است. اما ارنست کاسیرر در این میانه یک استثنا است. به عنوان نخستین پرسش بÙرمائید Ú©Ù‡ دلیل این چندجانبه نگری Ùˆ بین رشته ای بودن کاسیرر چیست Ú©Ù‡ از ریاضیات، Ùیزیک، شیمی، زیست شناسی گرÙته تا انسان شناسی Ùˆ دین شناسی Ùˆ اسطوره شناسی Ùˆ روان شناسی Ùˆ زبان شناسی را عرصه ورود خود قرار Ù…ÛŒ دهد.
موقن- تا اواسط قرن نوزدهم Ùيلسو٠به معناي كسي بود كه جامع‌العلوم باشد يعني در همه رشته‌ها صاØب‌نظر باشد. اÙلاطون Ùˆ ارسطو در يونان باستان نمونه چنين ÙيلسوÙاني هستند. مخصوصاً ارسطو كه با نبوغ خود منطق را سيستماتيك كرد، زيست‌شناسي را شكل داد Øتي در ÙلسÙÙ‡ سياست Ùˆ نقد ادبي نيز الگوهايي جاودان براي نظريه‌‌پردازي در اين رشته‌ها Ø¢Ùريد. در زمان‌هاي متأخر مي‌‌توان از دكارت ØŒ سپينوزا، لايب نيتس، كريستيان ول٠و كانت نام برد. Øتي مي‌‌توان Ú¯Ùت كه ولتر نيز تا Øدودي جامع‌‌العلوم بود. ولي هر Ú†Ù‡ به جلو مي‌‌آييم رشته‌هاي مختل٠ÙلسÙÙ‡ نيز تخصصي مي‌شوند Ùˆ كمتر ÙيلسوÙÙŠ را مي‌يابيم كه به همه شاخه‌هاي ÙلسÙÙ‡ اØاطه داشته باشد تا Ú†Ù‡ رسد به علوم. در قرن بيستم وايتهد Ùˆ برتراند راسل نيز تا Øدودي جامع‌‌العلوم بودند. البته من از اين دو Ùيلسو٠در رشته ÙلسÙÛ€ زيست‌شناسي كتابي سراغ ندارم ولي هر دوي اينها منطق‌دانان بزرگي بوده‌اند Ùˆ مخصوصاً وايتهد كه علاوه بر اينكه آثار زيادي در قلمرو رياضيات Ù…Øض دارد نظريه‌اي نيز در نسبيت دارد. اما به رغم وسعت دانش وسيع وايتهد Ùˆ راسل ان دو به جز در قلمرو رياضيات Ùˆ منطق رياضي كتاب‌هاي سيستماتيكي مانند آثار ارنست كاسيرر ندارند. بعضي از دوستان از من مي‌خواستند كه كتابي نيز از برتراند راسل ترجمه كنم. من درخواست آنان را به اين دليل رد كردم كه بهترين آثار راسل در زمينه منطق رياضي Ùˆ ÙلسÙÛ€ رياضي است كه اين نوع كتاب‌‌ها در ايران خواننده زيادي ندارد. ديگر آثار راسل كه ظاهراً او براي اÙراد ميان مايه نوشته نيز چندان Ù…Ùهوم نيست. البته نثر راسل بسيار زيبا Ùˆ ÙØµÙŠØ Ø§Ø³Øª اما او چندان اعتنايي به اين موضوع نمي‌‌كند كه سواد Ùˆ دانش خواننده آثارش به اندازه خود او نيست Ùˆ بايد مطالب را بيشتر شكاÙت Ùˆ ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø¯Ø§Ø¯. راسل برخلا٠كاسيرر عقيده‌اي را كه بيان مي‌كند نقد نمي‌‌كند Ùˆ عقايد مخال٠با آن را يا اصلاً بيان نمي‌كند يا در چند جمله كوتاه آنها را مردود مي ‌داند Ùˆ ارزشي برايشان قائل نمي‌شود. اما سبك نويسندگي كاسيرر مانند برتراندراسل نيست. او موضوع را به طور سيسماتيك بيان مي‌كند، تاريخچه آن را پيگيري مي‌كند؛ نظر متÙكران طرÙدار آن موضوع را از هر مليتي كه مي‌خواهند باشند بيان مي‌كند Ùˆ برخلا٠راسل عقايد مخالÙان را نيز به تÙصيل Ø´Ø±Ø Ù…ÙŠâ€ŒØ¯Ù‡Ø¯ Ùˆ از اين طريق نقاط ضع٠و قوت هم هواداران Ùˆ هم مخالÙان را آشكار مي‌كند. كاسيرر هم Ùيلسو٠است Ùˆ هم از بنيان‌‌گذاران رشته جديدي در تاريخ نگاري است به نام تاريخ انديشه‌ها. هيچ ÙيلسوÙÙŠ پيش از كاسيرر به مسائل ÙلسÙÙŠ Ùˆ به ويژه به مسائل شناخت اعم از ÙلسÙÙŠ Ùˆ علمي با اين روش سيسماتيك برخورد نكرده بود. عنوان مهمترين اثر ÙلسÙÙŠ – تاريخي كاسيرر" مسألۀ شناخت در علم Ùˆ ÙلسÙÙ‡ در زمان‌هاي جديد" است. پرداختن به مسأله شناخت از رنسانس به بعد نياز به دانش وسيعي در همه رشته‌ها اعم از ÙلسÙÙŠ Ùˆ علمي دارد كه خود علم نيز به رشته‌هاي گوناگون مانند رياضيات (كه خود رياضيات رشته‌‌هاي گوناگوني دارد مانند: Øساب، هندسه، جبر Ùˆ غيره)ØŒ Ùيزيك (كه خود به شاخه‌هاي بسياري تقسيم مي‌شود)ØŒ شيمي، زيست‌‌شناسي، انسان‌شناسي، دين‌شناسي، زبان‌شناسي، اسطوره‌شناسي Ùˆ شناخت تاريخي. پس كاسيرر از همان آغاز كه رساله دكتري‌اش را درباره دكارت مي‌نويسد Ùˆ نخستين كتابش را با عنوان «سيستم لانيتس» منتشر مي‌كند Ùˆ جايزه مي‌گيرد جامع‌‌العلوم بوده است. كساني كه با من از نزديك آشنا هستند مي‌‌دانند كه علائق خود من نيز دائره المعارÙÙŠ است. همان قدر از خواندن آثار ÙلسÙÙŠ لذت مي‌‌برم كه از خواندن كتاب‌هايي درباره نسبيت، مكانيك كوانتوم يا كيهان‌شناسي لذت Ù…ÛŒ برم. همان قدر از خواندن كتاب‌‌هاي زيست‌شناسي مشعو٠مي‌شوم كه از خواندن كتاب‌هايي كه درباره دين‌شناسي نوشته شده‌‌اند. همان قدر از خواندن كتاب‌هاي تاريخي به وجد مي‌‌آيم كه از خواندن شعر Ùˆ شنيدن موسيقي به وجد مي‌آيم...
* اما بلاخره ارنست کاسیرر یک متÙکر نوکانتی است...
موقن- بله! دقیق تر اگر بخواهیم بگوئیم، كاسيرر در ÙلسÙÙ‡ پيرو كانت است Ùˆ از ÙيلسوÙان نوكانتي به Øساب مي‌آيد. كاسيرر در نقدي كه بر كتاب‌ هايدگر «كانت Ùˆ مسأله متاÙيزيك» نوشته است مي‌گويد كه كانت Ùيلسو٠روشنگري بود Ùˆ Ùيلسو٠روشنگري نيز باقي مي‌ماند. كاسيرر آثار خود را از همين ديدگاه مي‌‌نويسد Ùˆ به شيوه‌‌اي سيستماتيك. من جز كاسيرر Ùيلسو٠ديگري را سراغ ندارم كه از اين زاويه به مسائل ÙلسÙÙŠ – تاريخي نگريسته باشد. كانت در مقاله مشهور خود «روشنگري چيست؟» مي‌‌گويد «روشنگري خروج انسان از صغارتي است كه خود بر خويش تØميل كرده است. صغارت، ناتواني در به كار بردن Ùهم خود بدون راهنمايي ديگري است. اين صغارت خود – تØميلي است اگر علت آن نه در سÙيه بودن بلكه در Ùقدان عزم Ùˆ شهامت در به كارگيري Ùهم خود بدون راهنمايي ديگري باشد. شعار روشنگري اين است: «در به كارگيري Ùهم خود شهامت داشته باش.»
* نظرگاه ارنست کاسیرر در مورد تاریخ اندیشه بشری را چگونه باید ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¯Ø§Ø¯ØŸ او Ú†Ù‡ نگاهی به تاریخ اندیشه اروپا با مدنظر قرار دادن تØولاتی نظیر رنسانس Ùˆ رÙورماسیون Ùˆ برآمدن اندیشه جدید دارد؟
ببینید! كاسيرر مي‌خواهد تاريخ بشر را به طور ÙلسÙÙŠ بÙهمد. بشر چگونه زبان را Ø¢Ùريد، چگونه تصاوير اسطوره‌‌اي را خلق كرد Ùˆ چگونه علم را به وجود آورد. كاسيرر علوم دقيق را عالي‌‌ترين Ùˆ بارزترين بيان قدرت‌‌هاي ذهن انسان مي‌‌دانست. از نظر او ابداع رياضيات Ùˆ Ùيزيك٠نظري خلاق‌ترين كار ذهن بشر است Ùˆ نوعي خودشناسي است. از نظر او هنگامي كه Ù…Ùاهيم علوم طبيعي Ùˆ به ويژه Ùيزيك را تØليل مي‌كنيم سرشت خود انسان را تØليل كرده‌‌ايم. در همه آثار كاسيرر Ú†Ù‡ آنهايي كه در آلمان نوشته Ùˆ Ú†Ù‡ آنهايي كه در مهاجرت به رشته تØرير كشيده است معنا Ùˆ تÙسير دستاوردهاي دوران‌‌ساز Ùˆ خلاق Ùيزيك، هستۀ پژوهش او را درباره سرشت انسان تشكيل مي‌‌دهند. رهايي انسان از زنجير خراÙات دستاورد علوم طبيعي است. كاسيرر مقالاتي اساسي درباره گاليله نوشته كه اميدوارم بتوانم آنها را به Ùارسي ترجمه كنم. همچنين كتابي درباره نسبيت نوشته با عنوان «نسبيت اينشتاين: يك بررسي شناخت‌شناسانه» كه آن را به Ùارسي ترجمه كرده‌‌ام Ùˆ تØويل ناشرش هرمس داده‌‌ام Ùˆ اكنون مشغول نوشتن مقدمه‌‌اي بر آنم. در مقدمه ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø®ÙˆØ§Ù‡Ù… داد كه پيش از اينشتاين پوآنكاره Ùˆ لورنتس نيز دو اصل موضوعۀ نسبيت را بيان كرده بودند Ùˆ برخلا٠آنچه بسياري مي‌‌پندارند نظريه‌هاي نسبيت متعددي همزمان با اينشتاين يا كمي پيش از او يا پس از او ارائه شده‌اند. اگر بنا بر نظر كاسيرر اوج توانايي ذهني انسان در Ùيزيك نظري متجلي مي‌شود Ùˆ به نظر من Øر٠كاسيرر درست است پس Ùيزيكدانان بيش از هر كس ديگري صلاØيت دارند كه درباره شناخت جهان اظهارنظر كنند. استÙان هاوكينگ، Ùيزيكدان اÙليج انگليسي ،كه يكي از بزرگترين Ùيزيكدانان عصر كنوني است در صÙØات نخست كتابش Â«Ø·Ø±Ø Ø¨Ø²Ø±Ú¯Â» مي‌‌گويد ÙلسÙÙ‡ مرده است زيرا ØرÙÙŠ براي Ú¯Ùتن ندارد. ÙيلسوÙان نتوانستند پا به پاي پيشرÙت علم، دانش خود را ارتقا دهند. بنابراين Ùيلسو٠در عصر كنوني، برخلا٠قرون پيشين ØŒØرÙÙŠ براي Ú¯Ùتن به ويژه درباره جهان Ùيزيكي ندارد. ممكن است بعضي‌‌ها بگويند كه عنوان كتاب هايدگر هست: «هستي Ùˆ زمان». پس ÙيلسوÙان هنوز مي‌توانند درباره هستي Ùˆ Ùضا Ùˆ زمان سخن بگويند. اØياناً پاسخ دانشمنداني مانند هاوكينگ اين خواهد بود كه آن هستي كه هايدگر بررسي مي‌كند هستي مابعدالطبيعي است Ùˆ ارتباطي به هستي‌اي كه Ùيزيكدان بررسي مي‌كند ندارد. كاسيرر نيز معتقد است Ùضايي كه هايدگر در كتاب «هستي Ùˆ زمان» از آن سخن مي‌‌گويد Ùضاي اسطوره‌‌اي است Ùˆ بررسي هايدگر از Ùضا در همان Ù…Øدوده اسطوره‌‌اي متوق٠مي‌ماند Ùˆ راه به Ùضاي هندسه اقليدسي يا Ùضاهاي هندسه‌‌هاي غيراقليدسي ندارد. البته لويناس نيز در مقاله‌‌اي كه درباره آثار لوي – برول نوشته تأكيد مي‌كند Ú©Ù‡ Ùضاي Ù…Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù‡ در كتاب «هستي Ùˆ زمان» هايدگر Ùضاي اسطوره‌‌اي است. ولي براي Ùيزيكدان Ùضاي اسطوره‌اي متعلق به دوران پيش از علم است. كاسيرر در كتاب نسبيت اينشتاين مي‌گويد كه Ùضا Ùˆ زماني كه Øكيمان مابعدالطبيعي مورد بØØ« قرار داده‌اند با Ùضا Ùˆ زماني كه رياضيدانان Ùˆ Ùيزيكدانان از آن بØØ« مي‌كنند متÙاوتند. در جهان‌‌هاي سمبليك، مقولات گرچه نام واØدي دارند اما Ùرم‌هايشان متÙاوت اند. مثلاً Ùضا Ùˆ زمان در جهان سمبليك اسطوره با جهان سمبليك علم كاملاً متÙاوتند. كساني كه در جامعه ما علاقه‌مند به ÙلسÙÙ‡ هستند بيشتر گرايش به متاÙيزيك Ùˆ اسطوره دارند تا به علم. ولي در جوامع پيشرÙته ÙيلسوÙان‌شان منØصر به متاÙيزيسين‌ها نمي‌شود بلكه ÙيلسوÙان علمي نيز هستند كه در زمينه ÙلسÙÛ€ Ùضا Ùˆ زمان يا عليت يا ÙلسÙÛ€ Ùيزيك به طور عام يا در ÙلسÙÛ€ نسبيت يا ÙلسÙÛ€ مكانيك كوانتوم به طور خاص متخصص Ùˆ متبØرند.
* در ایران وقتی صØبت از اندیشه عقلانی Ùˆ Øوزه های Ùکری معطو٠به مدرنیته Ù…ÛŒ شود، غالبا علوم انسانی Ùˆ ÙلسÙÙ‡ در ذهن نخبگان نقش اصلی را در Ùهم انگاره های مدرن بازی Ù…ÛŒ کند. اما با کوشش های شما به Ù†ØÙˆÛŒ انضمامی روشن Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ تÙکر جدید، تØولی است Ú©Ù‡ در همه Øوزه های ریاضیاتی، تجربی Ùˆ ÙلسÙÙ‡ بشری رخ داده است.
ببینید! تصوري كه Ùرهيختگان جامعه ما از متÙكر دارند شمول رياضيدانان، Ùيزيكدانان يا زيست‌شناسان نمي‌‌شود. ولي در غرب سردمدار تÙكر همين Ùيزيكدانان Ùˆ رياضيدانان Ùˆ زيست‌‌شناسان هستند. نوابع را در ميان اين گروه مي‌جويند. ولي در جامعه ما نه به علم بهايي داده مي‌‌شود نه به ÙلسÙÛ€ علم. مثلاً سال 2005 را سال Ùيزيك نامگذاري كردند چون مصاد٠بود با يكصدمين سال انتشار مقالات دوران‌ساز اينشتاين. ولي پس از يكصد سال اين مقالات هنوز كه هنوز است به Ùارسي ترجمه نشده است؛ از اين رو بنده به انتشارات هرمس پيشنهاد كردم كه اين مقالات Ùˆ نيز مقالات لورنتس، هرمان مينکوسكي Ùˆ هرمان ويل را كه نخست در كتابي با عنوان «اصل نسبيت» به زبان آلماني منتشر شده Ùˆ سپس به ديگر زبان‌هاي جهان ترجمه شده است به زبان Ùارسي برگردانم كه با پيشنهاد من مواÙقت شد Ùˆ اكنون مشغول ترجمه آنها هستم. كاسيرر كتاب «نسبيت اينشتاين» را به اينشتاين داده Ùˆ او هم پيش از انتشار آن مطالعه‌اش كرده Ùˆ نكاتي را به كاسيرر گوشزد كرده است Ùˆ اين را نيز در پرانتز بگويم كه اينشتاين را Ùيلسو٠– دانشمند مي‌دانند Ùˆ كتابي نيز در مجموعه «ÙيلسوÙان زنده جهان» تØت همين عنوان به چاپ رسيده Ùˆ در يكي از آن مقالات كه به نقد اÙكار اينشتاين مي‌‌پردازند یک Ùيزيكدان آمريكايي كه در عين Øال Ùيلسو٠هم بوده متذكر مي‌شود كه اینشتاین تØت تاثر کانت بوده Ùˆ اندیشه هایش همانند انديشه‌هاي ارنست كاسيرر است. علاوه بر كتاب يادشده كاسيرر كتابي نيز درباره مسائل مطروØÙ‡ در مكانيك كوانتوم نوشته با عنوان «موجيت Ùˆ عدم موجيت در Ùيزيك مدرن» كه درباره عليت در Ùيزيك مدرن بØØ« مي‌كند Ùˆ بسياري از ادعاهاي هايزنبرگ در خصوص مردود بودن عليت در قلمرو كوانتوم را نادرست مي‌‌داند. پس كاسيرر از جمله ÙيلسوÙاني است كه هاوكينگ نمي‌‌تواند دست رد بر سينه‌‌شان بگذارد. امروزه مرز ميان علم Ùˆ داستان علمي Ù…ØÙˆ شده است. متأسÙانه كساني كه در ايران Ùيزيك Ùˆ رياضيات Ùˆ به طور كلي علوم تجربي مي‌خوانند علاقه‌‌اي به مسائل تاريخي Ùˆ ÙلسÙÙŠ رشته‌هاي خود ندارند. چون در بØØ« ÙلسÙÛ€ علم هستيم بي‌ارتباط نيست كه مسائلي را Ùهرست‌وار بازگو كنم كه امروزه در قلمرو Ùيزيك مطرØ‌اند Ùˆ ÙيلسوÙان گذشته Ø·Ø±Ø Ú†Ù†ÙŠÙ† مسائلي را Øتي به خواب هم نمي‌ديدند. امروز در كيهان‌شناسي سخن از تعدد كيهان‌‌ها ست. در قرون وسطي وقتي بØØ« از تعدد جهان‌ها مي‌شد – كه منظور تعدد كراتي مانند كره زمين بود – كليسا پيشاپيش اين بØØ« را مردود مي‌دانست. بعداً نظريه خورشيد – مركزي را كوپرنيك Ù…Ø·Ø±Ø ÙƒØ±Ø¯ كه كليسا هواداران اين نظريه را مورد تعقيب قرار ‌داد. سپس گاليله با دوربين ماه‌هاي مشتري را ديد Ùˆ پي برد كه علاوه بر زمين ديگر سيارات نيز اقمار دارند. پس از آن معتقد شدند كه جهان يا كيهان منØصر مي‌شود به كهكشان راه شيري ما. اما در سال 1923 هوبل با قوي‌ترين تلسكوپ آن زمان آسمان را رصد كرد Ùˆ اعلام كرد كه كيهان شامل ميلياردها كهكشان نظير كهكشان راه شيري است Ùˆ علاوه بر اين، كهكشان‌ها از هم دور مي‌شوند يعني كيهان در Øال بزرگ‌تر شدن است. اما از دهه گذشته تا امروز بØØ« كيهان‌شناسان تعدد كيهان‌ها است. قبلاً مي‌گÙتند يونيورز (Universe) يعني يك ورز اكنون مي‌گويند مولتي ورز يعني ورزهاي متعدد يا كيهان‌‌هاي متعدد. در قرن بيستم سخن از بيگ بنگ يا انÙجار بزرگ بود يعني كيهان با همه عظمتي كه دارد از ذره‌اي كه Øجمش يك ميليارد ميليارد... ام يك اتم بود پا به عرضه وجود گذاشت Ùˆ همراه با آن Ùضا Ùˆ زمان نيز پا به عرصه وجود گذاشتند؛ ولي اكنون سخن بر سر بيگ بنگ‌‌هاي پياپي است. كيهان‌ها پياپي متولد مي‌شوند، پير مي‌شوند Ùˆ مي‌‌ميرند. قبلاً سخن از ماده بود سپس ضد ماده كش٠شد اما اكنون علاوه بر اينها سخن از مادۀ تاريك Ùˆ انرژي تاريك به ميان آمده است Ú©Ù‡ نود وشش در صد کیهان را تشکیل Ù…ÛŒ دهند Ùˆ هيچ Ùيزيكداني هم نمي‌داند Ú©Ù‡ ماهيت اينها چيست.
* اما این توضیØات شما Ú†Ù‡ نسبتی با تØقیقات ارنست کاسیرر دارد؟
همچنان كه كاسيرر در كتاب «Ùرد Ùˆ كيهان در ÙلسÙÙ‡ رنسانس» مي‌گويد Ù…Ùهوم قانون طبيعي يعني قانوني كه بر پديده‌هاي طبيعي Øاكم است دستاورد رنسانس است. Ù…Ùهوم انتظام طبيعت Ùˆ جبر Øاكم بر رويدادهاي طبيعي نيز دستاورد رنسانس است. اما در مقطع زير اتمي Ù…Ùهوم موجبيت Øاكم بر رويدادهاي طبيعي ديگرمانند Ùیزیک کلاسیک صادق نيست. در اينجا Ù…Ùهوم عليت آماري Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÙŠâ€ŒØ´ÙˆØ¯. اينشتاين به مكانيك نيوتوني Ùˆ به ويژه به نيروي جاذبه در مكانيك كلاسيك اين ايراد را وارد مي‌كرد كه نيروي جاذبه از راه دور هم عمل مي‌كند. بنابراين او نظريه نسبيت عام را ارائه داد. Ùيزيك كلاسيك جادو Ùˆ طالع‌‌بيني را از دور خارج كرد Ùˆ آنها را مردود دانست Ùˆ جزو عقايد خراÙÙŠ معرÙÙŠ كرد. اما جادو از در بيرون نرÙته از پنجره دوباره وارد تÙسيرهاي مكانيك كوانتوم شده است. مسأله‌اي كه اكنون مركز بØث‌هاي ÙلسÙÙŠ است مسأله درهم تنيده بودن ذرات كوانتومي است. شما اگر سيستمي داشته باشيد كه Øاوي مثلاً دو الكترون باشد وسپين spin يكي عكس سپين ديگري باشد Ùˆ مثلاً يكي از آنها سپين‌اش باشدبه اضاÙÛ€ يك دوم Ùˆ ديگري منهای يك دوم Ùˆ سپس اين دو الكترون را از هم جدا كنيد Ùˆ مثلاً يكي از آنها را به كره ماه ببريد سپس الكتروني كه در زمين است سپين‌اش را كه مثلاً به اضاÙÛ€ يك دوم بوده منهای يك دوم شود الكتروني كه در ماه است بي‌درنگ سپين خود را عكس مي‌كند يعني از منهای يك دوم به اضاÙÛ€ يك دوم تغيير مي‌دهد بي‌آنكه از الكتروني كه روي زمين است به آن علامتي Ùرستاده شده باشد. اينشتاين اين Ùرايند را اينطور توصي٠كرده است: «عمل جادويي از راه دور.»
* یعنی واقعا یک Ùیلسو٠مدرن باید با این دقائق هستی شناختی در Øوزه نظر آشنا باشد؟
Ùيلسو٠مخصوصاً ÙيلسوÙÙŠ كه درباره مسأله شناخت پژوهش مي‌كند ناگزير است كه با اين مسائل آشنا باشد. اينشتاين را Ùيزيكدان رئاليست مي‌دانند؛ يعني او معتقد بود كه واقعيت Ùيزيكي مستقل از Ùيزيكدان است. مثلاً اگر Ùيزيكداني نباشد كه بخواهد سپين الكترون را اندازه‌‌گيري كند، الكترون وجود دارد Ùˆ داراي سپين است. اما نيلز بوهر Ùيزيكدان دانماركي معتقد بود كه اين طور نيست. وقتي Ùيزيكدان به جست‌وجوي الكترون مي‌پردازد الكترون پا به عرصه وجود مي‌گذارد Ùˆ در دستگاهي كه Ùيزيكدان براي كش٠و اندازه‌‌گيري سپين‌اش برپا كرده ظاهر مي‌‌شود. يعني اگر Ùيزيكداني نباشد كه بخواهد الكترون را كش٠كند Ùˆ سپين‌اش را اندازه‌گيري كند دلیلی نیست Ú©Ù‡ الكتروني موجود باشد. بر سر اين موضوع ميان اينشتاين Ùˆ بوهر مجادله سختي درمي‌گيرد Ùˆ اينشتاين به بوهر مي‌گويد كه «اگر تو درست بگويي پس وقتي كه ما به ماه نگاه نمي‌كنيم، ماه در آسمان نيست Ùˆ Ùقط نگاه ما است كه موجب پيدا شدن ماه در آسمان مي‌شود؟» سپس شرودنيگر وارد بØØ« مي‌شود Ùˆ مقاله‌اي مي‌نويسد كه در آن پارادوكسي را Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÙŠâ€ŒÙƒÙ†Ø¯ كه از تÙسير عليت آماري نتيجه مي‌شود. اين پارادوكس بعداً به نام «پارادوكس گربۀشرودنيگر» مشهور شد. بنده اين مقالات را جمع‌‌آوري كرده‌ام Ùˆ با انتشارات هرمس قرارداد بسته‌ام كه آنها را با Ø´Ø±Ø Ùˆ تÙصيل به Ùارسي ترجمه كنم كه عنوان آن كتاب اØتمالاً خواهد بود: «واقعيت Ùيزيكي از ديدگاه مكانيك كوانتوم.» برتراندراسل مي‌گÙت كه وظيÙÙ‡ Ùيلسو٠شناخت جهان است Ùˆ اين دقيقا كاري است كه Ùيزيكدانان برجسته در Øوزه كيهان‌شناسي Ùˆ Ùيزيك ذرات بنيادي مي‌كنند. پس از اين Ù„Øاظ ØÙ‚ با هاوكينگ است كه Ùيزيكدانان جاي ÙيلسوÙان را گرÙته‌اند. البته ÙيلسوÙاني هم هستند كه با رياضيات Ùˆ Ùيزيك در سطØÙŠ بسيار بالا آشنايند. اما اين نوع ÙيلسوÙان را Ùيلسو٠علم مي‌گويند؛ Ùˆ كاسيرر يكي از برجسته‌ترين ÙيلسوÙان علم Ùˆ يكي از متبØرترين مورخان علم بود.
* دلیل جلب نظر Øضرتعالی به ارنست کاسیرر Ùˆ ترجمه آثار او به Ùارسی را چگونه Ù…ÛŒ توان ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¯Ø§Ø¯ØŸ آیا شما به عنوان یک انسان ایرانی Ùˆ با پیش روی داشتن مسائل هویتی، ÙلسÙÛŒ Ùˆ Ùرهنگی ایران، کاسیرر را به Ùارسی باز Ù…ÛŒ گردانید Ùˆ مداقه در اندیشه های او را Ù…Ùید Ù…ÛŒ دانید، یا اینکه در ترجمه کاسیرر تنها به وجهه ÙلسÙÛŒ او Ùˆ جایگاه جهانی کاسیرر در تاریخ اندیشه نظر دارید؟
مسلماً من با توجه به پرسش‌هايي كه در مورد جامعه ايراني برايم Ù…Ø·Ø±Ø Ø§Ø³Øª Ùˆ پاسخ‌هايي كه از نظر خودم براي آنها دارم دست به گزينش آثار متÙكران غربي مي‌زنم Ùˆ آنچه را در Øال Øاضر به Øال جامعه خودم Ù…Ùيد مي‌دانم ترجمه مي‌كنم Ùˆ معتقدم كه مناسبت‌‌ترين آثار براي جامعه ما آشنايي با آثار متÙكراني از نوع كاسيرر است كه به خرد بشر ارج مي‌‌نهند Ùˆ بالاترين دستاورد عقل بشر را علم Ùˆ به ويژه علوم دقيق مي‌‌دانند Ùˆ دوران رنسانس Ùˆ روشنگري را مي‌ستايند كه موجب رهايي انسان از جهل Ùˆ خراÙات شدند Ùˆ علم جديد را بنا نهادند. دانشمند امروزي مدعي است كه كيهان در Øدود چهارده ميليارد Ùˆ دویست ميليون سال پيش بر اثر انÙجار بزرگ (بيگ بنگ) پا به عرصه وجود گذاشت. او از جايگاه كنوني‌اش بر سياره‌‌اي ناچيز به كيهان مي‌نگرد Ùˆ تاريخ چهارده ميليارد Ùˆ دویست ميليون سالي را كه بر آن گذشته از نظر مي‌‌گذراندو این موضوع بسیار Ø´Ú¯Ùت انگیز است.
* اما اگر مواÙÙ‚ باشید به آخرین کتابی بپردازیم Ú©Ù‡ شما از کاسیرر به Ùارسی بازگردانده اید. روش شناسی ÙلسÙÛŒ کاسیرر در «Ùرد Ùˆ کیهان در ÙلسÙÙ‡ رنسانس» به Ú†Ù‡ Ú©ÛŒÙیت است؟ اصولا دلیل توجه کاسیرر به رنسانس Ú†Ù‡ بود Ùˆ چگونه تصویری از جهان شناسی Ùˆ انسان شناسی آن به دست Ù…ÛŒ دهد؟ به عبارت دیگر روش کاسیرر به عنوان مورخ اندیشه Ú†Ù‡ تمایزی با تاریخ نگاران اندیشه دارد؟
كتاب «Ùردو كيهان در ÙلسÙÙ‡ رنسانس» يكي از مهمترين نوشته‌‌هاي تاريخي – ÙلسÙÙŠ كاسيرر است. همچنان كه در عنوان كتاب ديده مي‌شود Ù…Øور بØØ« Ùرد Ùˆ رابطه‌‌اش با كيهان است.در قرون وسطی اشخاص را بر Øسب تعلقشان به صنÙÛŒ خاص مانند کشاورزی،آهنگری یا برØسب عضویتشان در مذهبی خاص مانند مسیØیت ØŒ یهودیت وغیره Ù…ÛŒ شناختند؛ اما شخص به عنوان یک Ùرد، Ù…Ùهومی ناشناخته بود. وظیÙÛ€ انسان عبودیت بود وسر سپردگی به پاپ.انسان Ùقط اجازه داشت خلقت خدا را ستایش کند؛ اما اجازۀ شناختن خلقت را نداشت. اما این وضع در دورۀ رنسانس تغییر کرد. انسان سوژه شد Ùˆ کیهان ابژه. شايد يكي از دلايلي كه چرا Ùرديت در جامعه ما شكل نگرÙته است اين باشد كه Ùرهيختگان جامعه ما بيشتر ذهن ادبي Ùˆ عرÙاني دارند تا ذهن علمي Ùˆ تØليلي. آنچه موجب Ùروريزي قرون وسطي شد بØث‌‌هاي علمي درباره سيستم زمين مركزي يا خورشيد مركزي بود. كليسا معتقد بود كه زمين مركز كائنات است Ùˆ انسان سرور مخلوقات Ùˆ از عمر زمين نيز بيش از چند هزار سال نمي‌گذرد. ولي علمي كه در Øال ظهور بود اين اعتقادات را مردود مي‌‌دانست. چيزي به نام قانون كه بر پديده‌هاي طبيعي Øاكم باشد وجود نداشت. Ù…Ùهوم قانون طبيعي، Ù…Ùهوم ضرورت يا جبر Øاكم بر طبيعت، انتظامي كه در طبيعت Ùˆ پديده‌هاي وجود دارد همه دستاورد رنسانس است Ùˆ اين Ù…Ùاهيم همچنان در قلمرو علم پايدارند. اگر چنين انتظامي وجود نمی داشت علم اصلاً معنا پيدا نمي‌كرد. اگر قانون بر پديده‌ها Øاكم نبود خورشيدها نمي‌توانستند ميلياردها سال بدرخشند، نيروگاه‌‌هاي اتمي از كار مي‌اÙتادند يا كارخانه‌هاي برق از توليد بازمي‌ماندند. گرچه امروزه سخن Ú¯Ùتن از انتظام طبيعت آسان است. اما در قرون وسطي بر زبان راندن چنين سخناني ÙƒÙر Ùˆ الØاد دانسته مي‌شد Ùˆ جزايش زنده زنده سوزانده شدن بود. Ùرد وقتي Ùرد مي‌شود كه همبسته‌اي به نام كيهان يا جهان داشته باشد. Ùرديت وقتي شكل مي‌گيرد كه انسان زنجير سنت Ùˆ عقايد تعبدي را پاره كند Ùˆ با ذهني باز Ùˆ نو به جهان Ùˆ پيرامونش بنگرد. Ùرديت وقتي شكل مي‌گيرد كه شخص بتواند مانند دكارت بگويد «مي‌انديشم، پس هستم.» مي‌‌انديشم يعني مي‌توانم بشناسم. Ùقط موجود آزاد Ùˆ داراي آزادي اراده مي‌تواند بينديشد، Ùقط انسان آگاه مي‌تواند بينديشد. انديشيدن يعني شناختن، آگاه شدن Ùˆ دامنۀ دانش خود را گسترش دادن. انساني كه در بند سنت است Ùˆ مي‌خواهد Ùقط در قالب پيشينيان بينديشد او هنوز انسان بالغ Ùˆ آگاه نشده است. شناختن جهان Ùˆ چون Ùˆ چرا كردن در امور آن نشانه انديشيدن است. دستاوردهاي رنسانس بسيار سترگ‌‌اند. آزمايشگاه يكي از آنهاست، دوربين، قطب‌نما، توپ، چاپ، باغ ÙˆØØ´ØŒ باغ گل‌ها، اØداث موزه‌ها، نمايشگاه‌‌ها. انسان اروپايي با رنسانس است كه انسان اجتماعي مي‌‌شود. با رنسانس است كه آن چيزي را كه امروزه جامعه مدني مي‌ناميم پا به عرصه وجود مي‌گذارد. با رنسانس است كه آنچه را ارزش‌هاي سكولار مي‌نامند ظهور مي‌كنند. تشكيل دولت های ملي از دستاوردهاي رنسانس است قبلاً همه دولت‌ها، كم Ùˆ بيش، تئوكراتيك بودند Ùˆ دست‌‌نشانده پاپ. معماري Ùˆ نقاشي Ùˆ مجسمه‌سازي ساختن سالن‌هاي اپرا Ùˆ تماشاخانه‌ها (تئاتر) از ابداعات دوره رنسانس است. رنسانس سرآغاز عصر مدرن است. نگارش آثار علمي به زبان بومي هر كشور نيز Ù…Øصول رنسانس است. تولد علم Ùيزيك (به وسيله گاليله Ùˆ لئوناردو داوينچي) علم سياست (به وسيله ماكياولي) Ùˆ بسياري چيزهاي ديگر Ùرآورده رنسانس‌اند.
* اگر مواÙÙ‚ باشید Ú©Ù…ÛŒ در مورد لوسین لوی- برول نیز صØبت کنیم. اØتمالا این متÙکر Ùرانسوی با Ùیلسو٠آلمانی مورد علاقه شما اشتراکاتی داشته است Ú©Ù‡ زØمت ترجمه اینچنین اثری از او را به جان خریده اید Ùˆ Øتی یک کتاب مستقل در باب Ùعالیت های علمی او به رشته تØریر درآورده اید. ضمن تقدیر Ùˆ ارج زØمتی Ú©Ù‡ برده اید، به ما بگوئید Ú©Ù‡ جایگاه لوی- برول در غرب چگونه جایگاهی است؟ آیا او را نیز باید در بستری به اسم «ÙلسÙÙ‡ Ùرهنگ» Ùهمید یا به گونه ای دیگر؟ البته شما اشاراتی از این دست داشته اید مبنی بر اینکه «لوی برول Ùˆ کاسیرر عقلانیت غربی یا علم غربی را معیار تمایز ساختارهای ذهنیت قرار دادند». ولی از دیدگاه شما آیا لوی- برول را باید همانند کاسیرر دارای دغدغه شناخت ÙلسÙÛŒ دانست یا خیر؟ به عبارت دیگر ارنست کاسیرر یک نئوکانتی است Ú©Ù‡ از نظرگاه برخی توانسته است ایمانوئل کانت Ùˆ معرÙت شناسی او را در قرن بیستم زنده کند. آیا لوی برول هم اینچنین دلمشغولی هایی دارد؟
دغدغه خاطر لوسين لوي – برول مانند كاسيرر شناخت‌شناسي بود. هر وقت بØØ« بر سر غيرعقلانيت باشد، Ú†Ù‡ در يونان باستان Ú†Ù‡ در رم باستان Ùˆ Ú†Ù‡ در قرون وسطي Ùˆ Ú†Ù‡ در جوامع ابتدايي Ùˆ عقب‌مانده نام لوي – برول به ميان مي‌آيد Ùˆ برپايه مرجعيت او در اين قلمرو از آثارش شواهد Ùˆ مدارك ارائه مي‌گردد. اين موضوع كه بشر چگونه مي‌‌انديشد Ùˆ آيا آنچه تÙكر ÙلسÙÙŠ در يونان باستان Ùˆ رم باستان Ùˆ سپس انديشه مدرن از رنسانس به بعد ناميده مي‌شود با آنچه اعتقادات انسان‌هاي عامي Ùˆ انسان‌هاي ابتدايي خوانده مي‌شود از Ù„Øاظ Ùرم انديشه تÙاوت كيÙÙŠ وجود دارد یا نه موضوعی بود Ú©Ù‡ ذهن لوی-برول را به خود مشغول داشته بود. مثلاً یکی از دغدغه های خاطر لوي – برول این بود Ú©Ù‡ انسان ابتدايي از علت رويدادها Ú†Ù‡ تصوري دارد؟ آيا اين تصورات يا به قول لوي – برول اين بازنمايي‌‌ها به مقام Ù…Ùهوم رسيده‌‌اند؟ يا اين كه اين بازنمايي‌ها Øتي هنوز بازنمايي نشده‌‌اند؟ اگر چنين است چگونه انسان ابتدايي مي‌تواند بينديشد؟ آيا اين شيوه تÙكر نبايد خود را در زبان‌هايي كه اقوام ابتدايي به كار مي‌برند منعكس كرده باشد؟
پس بايد واژه‌ها Ùˆ عبارات Ùˆ ساخت دستوري اين زبان‌ها را مطالعه كرد تا شايد كليدي براي شناختن شيوه تÙكر انسان‌‌هاي ابتدايي به دست دهند. آيا در اين زبان‌‌ها Ù…Ùاهيم شكل گرÙته‌اند؟ اگر چنين است پس چگونه انسان ابتدايي معتقد است كه سنگ‌ها يا Øيوانات با بشر Ùˆ به زبان بشر سخن مي‌گويند؟ چرا انسان ابتدايي به جادو Ùˆ امور عجيب Ùˆ غريب اعتقاد دارد؟ چرا ذهن انسان ابتدايي اين همه خراÙÙŠ است؟ چرا انسان ابتدايي در زنجير سنت است Ùˆ از انديشيدن Ùˆ خلاق بودن ÙˆØشت مي‌كند؟ چرا انسان ابتدايي اين همه از چيزهاي نو هراس دارد؟ عليت، Ùضا Ùˆ زمان، توالي زماني Ùˆ مجاورت مكاني را انسان‌‌هاي ابتدايي چگونه درك مي‌كنند؟ آيا انسان ابتدايي از وجود Ùردي خودش آگاه است يا اينكه خود را جزئي از گروه اجتماعي Ùˆ از گروه توتميش مي‌داند؟ همه اين سوالات جنبه شناخت‌شناسانه دارند. لوي – برول كتابي نوشته است با عنوان «ذهنيت ابتدايي» كه بيشتر به بررسي عليت در ذهن انسان‌‌هاي ابتدايي مي‌پردازد. متأسÙانه من وقتي به ØرÙ‌هاي «روشنÙكران» خودمان گوش مي‌دهم Ùˆ علتي كه براي Øوادث ذكر مي‌كنند؛ درمي‌يابم كه برداشت آنان از عليت همان چيزي است كه لوي – برول در كتابش «ذهنيت ابتدايي» آورده است. از اين Ù„Øاظ گويي ذهنيت «روشنÙكران» ما با انسان‌هاي ابتدايي تÙاوتي ندارد. مثالي از كتاب لوي – برول مي‌آورم. مي‌گويد يكي از كدخدايان يكي از روستاها در بهمان كشور Ø¢Ùريقايي دختر خردسالش را به همراه يكي از بستگانش به روستاي مجاور Ùرستاد. اما در ميان راه تمساØÙŠ به دختر خردسال Øمله مي‌برد Ùˆ او را مي‌خورد. كدخداي روستا يعني پدر دختر مي‌گويد بايد تØقيق كرد Ùˆ Ùهميد كه كدام جادوگر خود را به شكل ØªÙ…Ø³Ø§Ø Ø¯Ø±Ø¢ÙˆØ±Ø¯Ù‡ Ùˆ دختر او را خورده است Ø› يا بايد تØقيق كرد كه كدام جادوگر ØªÙ…Ø³Ø§Ø Ø±Ø§ تØريك كرده است كه دختر او را بكشد Ùˆ ببلعد. يعني انسان ابتدايي معتقد نيست كه ØªÙ…Ø³Ø§Ø Ù…ÙŠâ€Œâ€ŒØªÙˆØ§Ù†Ø¯ انساني را بخورد بلكه معتقد است كه جادوگري خود را به شكل ØªÙ…Ø³Ø§Ø Ø¯Ø±Ø¢ÙˆØ±Ø¯Ù‡ يا جادوگري وردي در گوش ØªÙ…Ø³Ø§Ø Ø®ÙˆØ§Ù†Ø¯Ù‡ Ùˆ او را واداشته است كه دخترك خردسال را بخورد. آثار لوي – برول براي شناخت انديشه ما سودمند اند. قدر لوي – برول را آنچنان كه بايد Ùˆ شايد نشناخته اند؛ ولي شايد در آینده مانند كاسيرر كه اخيراً به آثار او توجه زيادي شده است آثار لوي – برول نيز مورد توجه واقع شوند. البته لويناس مقاله‌‌اي نوشته است با عنوان «لوي – برول Ùˆ ÙلسÙÙ‡ معاصر». لويناس معتقد است كه ÙلسÙه‌‌هاي وجود يا ÙلسÙه‌هاي اگزيستانسياليستي ذيلي بر ÙلسÙÙ‡ لوي – برول هستند. او مي‌گويد كه لوي – برول مي‌‌گويد كه ذهن انسان ابتدايي «عرÙاني» است Ùˆ او نه با Ù…Ùاهيم بلكه با بازنمايي‌هايي كه در Øقيقت هنوز بازنمايي نشده‌اند، مي‌انديشد. لويناس مدعي است كه داشتن اين نوع ذهنيت نعمت بزرگي است ؛چون انسان ابتدايي به خاطر داشتن اين ذهنيت هميشه با خود هستي روبه‌‌رو مي‌شود. ولي انسان Ùرهيخته غربي چون با Ù…Ùاهيم مي‌انديشد نمي‌تواند با خود هستي روبه‌‌رو شود. لويناس مدعي است كه ÙلسÙÙ‡ هايدگر Ùˆ ÙلسÙÙ‡ او در صدد بازايي همين ذهنيت ابتدايي هستند. شايد يكي از دلايل توجه به هايدگر در ميان بعضي از روشنÙكران ما همين باشد كه هايدگر ستايشگر ذهنيت ابتدايي است Ùˆ تØقيركننده ذهنيت علمي.
* جناب آقای موقن! امروز در جامعه ایرانی Ùˆ در گستره زبان Ùارسی شما متولی آثار «ارنست کاسیرر» Ùˆ در مرØله بعد «لوسین لوی- برول» شناخته Ù…ÛŒ شوید. متÙکرانی Ú©Ù‡ هیچکدام جنگ جهانی دوم را ندیدند! هیچکدام درگیر هستی شناسی اگزیستانسیالیستی نشدند Ùˆ از سوی دیگر خود را از پوزیتیویسم دورنگه داشتند. خصلت ویژه ای در آرا Ùˆ اÙکار آنان است. در مورد کاسیرر شما این خصلت ویژه را در واژه «سازش دهنده» خلاصه Ù…ÛŒ کنید. این خصائل ویژه تا Ú†Ù‡ اندازه Ù…ÛŒ تواند بسط یابد تا بتوان از این انبساط نظری برای مسائل جامعه ایرانی بهره مند شد؟
برخلا٠دهه‌هاي گذشته در دهه اخير در آمريكا Ùˆ به ويژه در آلمان توجه زيادي به آثار كاسيرر شده است. وقتي كه من شروع به ترجمه آثار كاسيرر كردم Ùقط دو سه كتاب درباره كاسيرر به زبان انگليسي وجود داشت ولي امروزه اين رقم سه يا Øتي چهار برابر شده است. به زبان آلماني جز ترجمه آلماني «ÙلسÙÙ‡ ارنست كاسيرر» كه جزو مجموعه «ÙيلسوÙان زنده» در آمريكا چاپ شده بود كتاب ديگري به زبان آلماني درباره ÙلسÙÙ‡ كاسيرر نبود. اما اكنون هر سال لااقل يك كتاب درباره كاسيرر چاپ مي‌شود Ùˆ تعداد تك‌نگاري‌‌هايي كه در باره جنبه مختل٠ÙلسÙÙ‡ كاسيرر نوشته شده‌اند متجاوز از بيست كتاب مي‌باشد. دولت آلمان Ùˆ نهادهاي Ùرهنگي آن كشور مي‌كوشند تا كاسيرر را به عنوان نمونه اعلاي يك Ùيلسو٠آلماني معرÙÙŠ كنند نه هايدگر را. يكي از اين دلايل اين است كه هايدگر با نازيسم ارتباط‌هايي داشت ولي كاسيرر ليبرال Ùˆ جهان وطني بوده است. كاسيرر مداÙع رنسانس Ùˆ روشنگري Ùˆ علم Ùˆ خرد است. ولي هايدگر دشمن رنسانس Ùˆ روشنگري Ùˆ علم Ùˆ خرد است. اما اين موضوع كه كاسيرر آشتي‌دهنده دو گرايش متخاصم در ÙلسÙÙ‡ است شايد چندان مورد تأييد قرار نگيرد. اگر كاسيرر را با برتراندراسل مقايسه كنيم وجوه مشترك بسياري دارند مانند عشقشان به دوره روشنگري، اØترامشان براي علم Ùˆ پيشرÙت انسانيت. ولي وجوه اÙتراقي هم دارند. كاسيرر درباره ساخت انديشه اسطوره‌اي كتاب مهمي مي‌نويسد اما برتراندراسل اسطوره Ùˆ دين را قبول ندارد Ùˆ موضوع مطالعه عميق ÙلسÙÙŠ قرار نمي‌‌دهد. كاسيرر آثار متعددي درباره شاعران آلماني نوشته است ولي راسل چنين كاري در مورد شاعران انگليسي نكرده است. وجوه اÙتراق كاسيرر با راسل، وجوه اشتراك كاسيرر با هايدگر Ùˆ تا Øدود بسیار زیادي با سارتر مي‌شود. سارتر Ùˆ هايدگر درباره شعر Ùˆ شاعران كتاب نوشته‌اند، هستي‌‌شناسي يا ÙلسÙÙ‡ وجود را كانون ÙلسÙه‌شان قرار داده‌اند Ùˆ كاسيرر هم ÙلسÙÙ‡ صورت‌هاي سمبليك نوشته كه به زبان Ùˆ اسطوره Ùˆ علم اختصاص دارد. ولي از سوي ديگر ÙلسÙÙ‡ كاسيرر ÙلسÙÙ‡ Ø±ÙˆØ Ø§Ø³Øª يعني ÙلسÙه‌اي است كه بر خرد تكيه دارد نه براØساس Ùˆ بر ÙلسÙÛ€ زندگی. دستاورد بزرگ ذهن انسان را Ùيزيك نظري مي‌‌داند نه شعر Ùˆ شاعري. خرد را اصل مي‌داند نه تخيل را. ولي هايدگر Ùˆ تا Øدود زيادي سارتر در مقابل اين گرايش كاسيرر هستند. هايدگر بر تخيل تكيه مي‌كند Ùˆ قصدش بازآÙريني ذهنيت ابتدايي Ùˆ Øاكم كردن آن است؛ ولي كاسيرر ذهنيت اسطوره‌اي را Ùرو مرتبه‌تر از ذهنيت علمي مي‌داند. كاسيرر «سازش‌دهنده» هست اما تا جايي كه وجوهي از اين دو گرايش سازش‌پذير باشند.
* به عنوان سوال آخر بÙرمائید Ú©Ù‡ Ú†Ù‡ متون دیگری از کاسیرر را در دست ترجمه دارید؟
همانطور كه در بالا Ú¯Ùتم كتاب كاسيرر «نسبيت اينشتاين: يك بررسي شناخت‌شناسانه» را ترجمه كرده‌ام Ùˆ مشغول نوشته مقدمه‌اي بر آن هستم. دو كتاب درباره نسبيت Ùˆ كوانتوم در دست ترجمه دارم؛ اگر پس از اتمام اينها هنوز زنده بودم Ùˆ هوش Ùˆ Øواس داشتم به اØتمال قوي جلد اول «ÙلسÙÙ‡ صورت‌هاي سمبليك: زبان» را ترجمه خواهم كرد، چون Ø¢Ùرينش زبان به وسيله انسان گام گذاشتن در جاده تÙكر Ùˆ Ùرهنگ است. مسلماً انسان بدون زبان قادر به انديشيدن نمي‌بود. گويا ارسطو انسان را جانور ناطق مي‌نامد. ولي بي‌ميل هم نيستم كه كتاب «ذهنيت ابتدايي» لوي – برول را كه Øول مبØØ« عليت در ذهن انسان ابتدايي است به Ùارسي برگردانم. چون معتقدم Øتي Ùيزيكداناني كه در قلمرو مكانيك كوانتوم كار مي‌كنند سخناني درباره ذرات اتمي مي‌گويند كه Ùقط براي كسي كه با خصوصيات ذهنيت ابتدايي آشنا باشد Ùهم‌پذير است. مثلاً الكترون مي‌‌تواند همزمان در هر جايي باشد. انسان ابتدايي نيز مدعي است كه انسان مي‌تواند همزمان در چند جا Øضور داشته باشد. يا مي‌گويند اگر Ùوتوني را به سوي الكترون بÙرستند پيش از اصابت Ùوتون به الكترون، الكترون وضعيتي به خود مي‌گيرد كه گويي Ùوتون به آن اصابت كرده است؛ يعني معلول پيش از علت ظاهر مي‌شود Ùˆ در ذهنيت ابتدايي در بيشتر موارد معلول پيش از علت ظاهر مي‌‌شود؛ مثلاً اول جنگ مي‌‌شود Ùˆ قبيله در جنگ شكست مي‌خورد، اما سال بعد كسو٠واقع مي‌شود كه به اعتقاد انسان ابتدايي كسو٠موجب جنگ Ùˆ بدبختي بوده است.