متÙکران Ùرانسوی Ùˆ مسئله تØول ذهن انسان
یدالله موقن
متÙکران Ùرانسوی Ùˆ مسئله تØول ذهن انسان
«جامعه شناسی شناخت یا جامعه شناسی آگاهی»
چاپ شده در Ù‡Ùته نامه « صدا » (شماره 58 آبان 94 ) صÙØات 38 Ùˆ 39
بنا بر نظر مسیØیت تاریخ بشر با هبوط آدم آغاز Ù…ÛŒ شد Ùˆ با بازگشت Ù…Ø³ÛŒØ Ø¯Ø± پایان هزاره اول میلادی نجات نوع بشر Ùرا می‌رسید. در پایان هزاره نخست میلادی مسیØیان نشانه‌ای از بازگشت Ù…Ø³ÛŒØ Ù†Ø¯ÛŒØ¯Ù†Ø¯ پس به این Ùکر اÙتادند Ú©Ù‡ سرزمین‌های خود را آباد کنند تا هرگاه Ù…Ø³ÛŒØ Ø¨Ø§Ø²Ú¯Ø´Øª با سزمین‌های آباد مسیØÛŒ نشین روبرو شود. سن اگوستین در کتابش «شهرخدا» نمایشی الهی بر زمین می‌بیند Ú©Ù‡ ابتدایش هبوط آدم Ùˆ انتهایش نجات Ùˆ رستگاری بود. او تصوری خطی از تاریخ داشت. تاریخ به سوی غایت خودش Ú©Ù‡ بازگشت Ù…Ø³ÛŒØ Ùˆ نجات بود به پیش Ù…ÛŒ رÙت Ùˆ این واقعه هنگامی اتÙاق Ù…ÛŒ اÙتاد Ú©Ù‡ تعداد مقدسان مسیØÛŒ کامل شده باشد. اما در قرن دوازدهم یوآخیم اهل ÙÛŒ یوری، تاریخ بشر را به سه دوره تقسیم کرد. عصر پرودگار، عصر پسرش Ù…Ø³ÛŒØ Ùˆ عصر روØ‌القدس. او اعلام کرد Ú©Ù‡ عصر Øاضر عصر استیلای کشیشان است Ùˆ عصر Ùساد Ùˆ تباهی است. یوآخیم به خاطر این اظهارات ملØد شناخته شد Ùˆ در آتش زنده سوزانده شد. دوره رنسانس به نظریه دورگشت یا «سیکل» تاریخ بازگشت. در دوره روشنگری ÙیلسوÙان تاریخ کسانی مانند وینکلمان ØŒ ویکو (1) Ùˆ مندلسون می‌گÙتند Ú©Ù‡ تاریخ از دوره‌هایی تشکیل شده Ú©Ù‡ این دوره‌ ها وقتی به انتها رسیدند تاریخ دوباره از ابتدا آغاز می‌شود.
اندیشه پیشرÙت یا ترقی به این معنی Ú©Ù‡ تاریخ در خطی مستقیم به سوی هدÙÛŒ مشخص Øرکت Ù…ÛŒ کند در پایان قرن هجدهم توسط تورگو ( 1727- 1781) بیان شد. تورگو در کابینه پیش از انقلاب Ùرانسه وزیر اقتصاد بود ( سال‌های 1770). تورگو انواع پیشرÙت Ùˆ رابطه آنها را با هم برشمرد. او پیشرÙت را در صنعت ،در علم، در اخلاقیات ( به معنای متمدن شدن Ùˆ پرهیز از خشونت) Ùˆ در زیبایی می‌دید. بنابرنظر تورگو، پیشرÙت پدیده‌ای چندگانه بود. در هر قلمروی توسعه نابرابر وجود داشت. از نظر او Ùقط اختراعات مکانیکی پیشرÙت بی‌وقÙه‌ای داشته اند. او پیشرÙت را برای انسان امری طبیعی می‌دانست چون به نظر او سرشت بشر تکامل پذیر بود. با این وص٠او موانعی Ú©Ù‡ جلوی ترقی Ùˆ نیز عواملی Ú©Ù‡ ترقی را شتاب می‌بخشند درنظر داشت. با تورگو تمامی تاریخ تابع معیار پیشرÙت Ùˆ ترقی Ùˆ ارزش غایی آن دانسته شد. در اندیشه قرون وسطایی مسیØÛŒ هرچیز نو، بدیع Ùˆ غیرعادی مذموم Ùˆ بد بود. درمقابل هر چیز کهنه Ùˆ آشنا Ùˆ معلومی خوب دانسته می‌شد؛ اما تورگو این نظر سنتی را واژگون کرد. اکنون هرچیز ایستا Ùˆ غیر متØول مضر Ùˆ بد شناخته می‌شد. جوامع بد جوامعی متØجر بودند Ú©Ù‡ خود را از دیگر کشورهای جهان مجزا می‌کردند Ùˆ توسط دارودسته اداره می‌شدند؛ مانند ماندارین‌های چینی Ùˆ کاهنان مصری Ú©Ù‡ با ممانعت از تغییر در جوامع خود Ùˆ منجمد کردن رشد ذهنی انسان چینی Ùˆ مصری ترقی انسانیت را متوق٠کردند. از نظر تورگو خطر دیگری Ú©Ù‡ در کمین پیشرÙت است Øمله بربرها به کشورهای متمدن اروپایی است. او انØطاط رم باستان را از یاد نبرده بود Ø› اما خطر واقعی را رÙع شده می‌دید؛ زیرا جلوی Øمله ترکیه به اروپا گرÙته شده بود Ùˆ کشیشان هم مغلوب شده بودند. از این رو تورگو ترقی را بی انتها Ù…ÛŒ دانست Ùˆ معتقد بود Ú©Ù‡ روشنگری از طریق ریاضی شدن علم، وضعیت مستØÚ©Ù…ÛŒ پیدا کرده Ùˆ وجودش جاودانه شده است. تورگو تاریخ ترقی ذهن انسان را Ø·ÛŒ سه مرØله می‌دانست: مرØله اول اعتقاد به Ø§Ø±ÙˆØ§Ø ÙˆØ³Ù„Ø·Ù‡ اندیشه دینی، مرØله دوم سلطه اندیشه متاÙیزیکی Ùˆ سرانجام سلطه اندیشه علمی Ú©Ù‡ مشخصه روشنگری مترقی است. تورگو معتقد بود Ú©Ù‡ برخلا٠طبیعت Ú©Ù‡ در دور زایش Ùˆ مرگ گرÙتار است، Ùˆ پیشرÙت نمی‌کند نوع انسان تغییرات بی‌پایانی دارد. او تکامل پذیری ذهن انسان را اصل موضوع قرار می‌دهد. واسطه Øیاتی پیشرÙت، Ùرایند ارتباطات انسانی است. اندیشه‌هایی Ú©Ù‡ از Øسسیات ناشی شده‌اند از طریق به کارگیری نشانه‌ها Ùˆ تصاویر Ùˆ به ویژه زبان توسعه می‌یابند Ùˆ از این طریق علم Ùˆ تجربه نسل به نسل منتقل می‌شوند. از همه اینها مهم‌تر وجود نوابغ است Ú©Ù‡ درس‌های تجربه Ùˆ استلزامات آن را درک می‌کنند Ùˆ به درس‌های تجربه جامه بیان می‌پوشانند. وظیÙÙ‡ جامعه این است Ú©Ù‡ از نوابغ Ùطری Øمایت کند Ùˆ به سخنان آنان گوش Ùرا دهد. شرایط معنوی Ùˆ اخلاقی برای پرورش نوابغ Ùˆ نیز تعیین نوع پیشرÙت Ùˆ دامنه آن امور مهم‌تری هستند تا شرایط اقلیمی.
کندورسه (1743- 1794) نظریات تورگو درباره تاریخ پیشرÙت ذهن انسان را اقتباس می‌کند Ùˆ توسعه می‌دهد. او در کتابش Ø·Ø±Ø Ù†Ù‚Ø´Ù‡â€ŒØ§ÛŒ تاریخی از پیشرÙت‌های ذهن انسان تایید می‌کند Ú©Ù‡ تناظر کاملی میان نوع جامعه Ùˆ سیستم آگاهی وجود دارد. اÙراد در هر نوع جامعه‌ای آگاهی مرتبط با آن جامعه را دارند. نوع جامعه Ùˆ نوع آگاهی یا نوع شناخت ارتباط تنگاتنگی با هم دارند. مثلا انسانی Ú©Ù‡ در Ùرانسه متولد شده نوع آگاهیش با نوع آگاهی کسی Ú©Ù‡ در چین متولد شده متÙاوت است.کندرسه تاریخ ترقی ذهن انسان را به ده دوره تقسیم می‌کند. کتاب کندورسه هم ده Ùصل دارد Ú©Ù‡ هر Ùصل به توصی٠یکی از این ده دوره تاریخی می‌پردازد. این ده دوره عبارتند از : 1- متØد شدن خانواده‌ها به Ø´Ú©Ù„ عشایر Ùˆ قبایل. 2- گله‌داری Ùˆ کشاورزی. 3- اختراع خط. 4- Ø´Ú©ÙˆÙا شدن Ùرهنگ یونانی تا زمان اسکندر. 5- توسعه علم Ø·ÛŒ ظهور Ùˆ انØطاط امپراتوری روم. 6- دوران تاریک قرون وسطی ( از سال 476 میلادی تا زمان جنگ‌های صلیبی). 7- رشد علم در Ùاصله میان جنگ‌های صلیبی Ùˆ اختراع چاپ. 8- از گوتنبرگ تا بیکن، گالیله Ùˆ دکارت Ú©Ù‡ «یوغ مرجعیت سنت، کلیسا Ùˆ کتاب مقدس را کنار زدند.» 9- از دکارت تا بنیان‌گذاری جمهوری‌های امریکا Ùˆ Ùرانسه. 10- دوره رهایی ذهن از زنجیرهای سنت Ùˆ عبودیت. کندورسه هم مانند ولتر برای قرون وسطی ارزشی قایل نبود. او قرون وسطی را عصر تاریکی اندیشی Ùˆ سلطه کشیشان Ù…ÛŒ دانست Ùˆ Ù…ÛŒ Ú¯Ùت: «زمانی خواهد رسید Ú©Ù‡ خورشید Ùقط بر اÙراد آزاد خواهد تابید، اÙرادی Ú©Ù‡ به جز عقل خود مرجعی نمی‌شناسند.»
در دست ‌های تورگو Ùˆ کندورسه تاریخ یا دقیق‌تر تاریخ ترقی ذهن بشر ترازوی مطلق اندازه‌‌گیری معنای انسانیت شد. در نظریات این دو معنای واژه پروگره ( پیشرÙت، ترقی) دگرگون شد. قبلا پروگره به معنای آغاز کردن از مبدا Ùˆ رسیدن به مقصد بود بی آنکه به این معنا باشد Ú©Ù‡ مرØله بعدی از مرØله قبلی برتر است. اما با تورگو Ùˆ کندورسه زمان تاریخی ذهن به معنای Øرکت از مرØله پایین‌تر به مرØله عالی‌تر بود. به این طریق تاریخ منبع ایمان جدیدی شد. تاریخ، نمایش مسیØÛŒ هبوط Ùˆ رستگاری انسان را مردود شناخت. اکنون آینده، نویدبخش عمیق‌ترین اØساس‌ها Ùˆ امیدهای انسانی شد. Ùˆ به این طریق رستگاری انسان در مسیØیت، به Ø´Ú©Ù„ سکولار Ùˆ علمی در آمد. روشنگری از انسان می‌خواست Ú©Ù‡ همه سنت‌ها را مردود بداند Ùˆ به کلیسا Ùˆ کشیشان ایمان نداشته باشد. اسید خرد Ùلز ایمان را تØلیل برده بود. اکنون ایمان مسیØÛŒ جایش را به ایمان جدیدی داده بود. شهر آسمانی آینده علمی به جای شهر آسمانی خدا نشسته بود.
پیش از آنکه آگوسنت کنت (1798- 1857) ظاهر شود، Ùˆ قانون سه مرØله ای تØول ذهن انسان را Ù…Ø·Ø±Ø Ú©Ù†Ø¯ØŒ طبق کتاب «خاطرات درباره علم انسانی» نوشته سن سیمون، پزشکی Ùرانسوی به نام ژان بوردن، این اندیشه را بیان کرد Ú©Ù‡ هر علمی از سه مرØله گذر کرده است. 1- مرØله گمانه‌زنی 2- مرØله نیمه گمانه‌زنی- نیمه اثباتی 3- مرØله اثباتی یا پوزیتیو. آگوست کنت خود اذعان می‌کند Ú©Ù‡ وامدار تورگو Ùˆ کندورسه Ùˆ ژان بوردن است. با این وص٠مدعی است Ú©Ù‡ قانون سه مرØله‌ای را خود کش٠کرده است. کنت در این باره می‌گوید Ú©Ù‡ به دست آوردن یک قانون از تعدادی Ùاکت‌ یک چیز است Ùˆ Ùهمیدن اهمیت اساسی آن Ùˆ Ù¾ÛŒ بردن به اینکه این قانون بنیادین بر Ú©Ù„ تکامل انسانیت Øاکم است چیزی دیگر. از نظر کنت ذهن انسان ( اروپایی) از سه مرØله گذر کرده است. 1- مرØله خداشناختی. 2- مرØله متاÙیزیکی 3- مرØله اثباتی یا پوزیتیو Ú©Ù‡ مرØله نهایی است. اگر این سه مرØله را با سه مرØله پیشنهادی ژان بوردن مقایسه کنیم کنت در برابر مرØله «گمانه‌زنی» Ú©Ù‡ مرØله آغازین هر علمی است مرØله «خداشناسی» Ùˆ در برابر مرØله «نیمه گمانه‌زنی- نیمه اثباتی» مرØله « متاÙیزیکی‌» را قرار داده Ùˆ مرØله سوم Ú©Ù‡ مرØله اثباتی است در هر دو تغییری نکرده است. البته در نظام ÙلسÙÛŒ آگوست کنت، اصطلاØات « خداشناختی» ØŒ «متاÙیزیکی» Ùˆ «اثباتی» معنای خاصی دارند. کنت می‌نویسد «طبق سرشت تÙکر انسان هر شاخه ای از دانش ما ضرورتا باید در سیر پیشرÙتش Ùˆ درسیر تØولش به ترتیب از این سه مرØله تئوریک بگذرد: مرØله خداشناختی یا مرØله اÙسانه‌ای، دوم مرØله متاÙیزیکی یا مرØله تجریدی Ùˆ سرانجام مرØله علمی Ùˆ یا پوزیتیو.» کنت در نخستین درس کتاب «دوره ÙلسÙÙ‡ اثباتی» پس از این عبارات می‌اÙزاید: « به دیگر سخن، ذهن انسان به خاطر سرشتش در هر پژوهشی به ترتیب این سه روش ÙلسÙÙ‡ پردازی را به کار می‌برد. سه روشی Ú©Ù‡ اساسا متÙاوت Ùˆ Øتا در تقابل با یکدیگرند: نخست روش خداشناختی سپس روش متاÙیزیکی Ùˆ سرانجام روش اثباتی یا پوزیتیو. به این ترتیب ما سه نوع ÙلسÙÙ‡ می‌یابیم. یا سه نوع سیستم عمومی درک٠کلیت٠پدیدارها را می‌یابیم Ú©Ù‡ متقابلا یکدیگر را Ù†ÙÛŒ می‌کنند. روش مرØله نخست نقطه آغاز ضروری برای هوش انسانی است Ùˆ روش سوم، مرØله نهایی Ùˆ ثابت است. Ùˆ روش دوم صرÙا مرØله انتقالی Ùˆ گذرا ست. » در اینجا واژه‌ های «خداشناختی» Ùˆ «متاÙیزیکی» معنای خاصی دارند Ùˆ دقیقا تعری٠می‌شوند.
کنت «خداشناسی» یا «الهیات» را نظامی عمومی از برداشت‌هایی می‌داند Ú©Ù‡ مربوط به پدیدارهای Ú©Ù„ÛŒ است. این نظام عمومی تÙکر وقوع پدیدارها را براثر اراده خدایان می‌داند. منظور کنت این است Ú©Ù‡ در مرØله خداشناختی تÙسیر پدیدارهای طبیعی از طریق علل Ùوق طبیعی Ùˆ یا علل دلبخواهی صورت می‌گیرد. بنابراین در اینجا «خداشناختی» به معنای اÙسانه‌ای است ودر جاهای دیگر کنت این شیوه تبیین پدیدارهای طبیعی را «خیالی» یا «اسطوره‌ای » می‌نامد. در این معنا کنت می‌توانست بگوید Ú©Ù‡ آیا هریک از ما به خاطر نمی‌آورد Ú©Ù‡ در دوران کودکی‌اش همین سیستم عمومی درک را به کار می‌برده است. از این رو انسان در دوره کودکی خود متاله است Ùˆ در نوجوانی Øکیم مابعد الطبیعه Ùˆ وقتی به بلوغ می‌رسد Ùیزیکدان می‌شود. منظور کنت در اینجا این نیست Ú©Ù‡ کودک اعتقادات دینی والدین خود را می‌گیرد Ùˆ طبق آنها امور را تبیین می‌کند Ø› بلکه منظورش این است Ú©Ù‡ تمایلی خودانگیخته در کودک وجود دارد Ú©Ù‡ وقوع پدیدارهای طبیعی را بر اثر اراده اشخاص ،چه Øقیقی Ùˆ Ú†Ù‡ موهومی ØŒ ‌بداند نه طبق قوانین Ùیزیک. روانشناسی تکوینی ژان پیاژه این نظر کنت را تایید می‌کند. در اینجا «خداشناسی» متراد٠است با انسان‌گونه پنداری در درک علل وقایع. همینطور کنت واژه «متاÙیزیک» را در رایج‌ترین معنای آن به کار نمی‌برد. منظور او از متاÙیزیک علم جوهر یا علم به نخستین اصول نیست Ø› بلکه منظور او نوعی شیوه تبیین پدیدارها در تجربه است. مثلا در Ùیزیک Ùرضیه اثیر Ú©Ù‡ پدیده‌های نور Ùˆ الکتریسیته را تببین می‌کرد Ùرضیه‌ای متاÙیزیکی بود. یا مثلا در Ùیزیولوژی «اصل Øیاتی» یا در روانشناسی «روØ» Ùرضیه‌های «متاÙیزیکی» یا تجریدی بودند. این روش٠تبیین، چندان Ùرقی با روش خداشناختی ندارد Ú©Ù‡ با درک بهتر پدیدار ‌های طبیعی کم‌کم رنگ می‌بازد Ùˆ Ù…ØÙˆ می‌شود. هرچه پدیدارهای طبیعی دقیق‌تر مشاهده شوند تبیین آنها نه از طریق اراده خدایان Ùˆ شیاطین بلکه از طریق قوانین طبیعت تبیین می‌شود. در مرØله تبیین خداشناختی Ú©Ù‡ مرØله نخست از قانون سه مرØله‌ای کنت است ذهن انسان پدیدارهای طبیعی یا اجتماعی را به این شیوه تبین می‌کند Ú©Ù‡ علل به وجود آورنده آنها موجوداتی شبیه به انسان هستند. لوی برول این شیوه تÙکر را «عرÙانی» Ùˆ «پیش - منطقی» می‌نامد Ùˆ کاسیرر آن را شیوه اندیشه اسطوره‌ای می‌خواند.
رشد ذهن انسان خاورمیانه‌ای از جمله رشد ذهن ایرانی گویا در همین مرØله متوق٠مانده است. همچنان Ú©Ù‡ Ú¯Ùتیم ذهن انسان غربی از این مرØله گذر می‌کند Ùˆ به مرØله دوم Ú©Ù‡ مرØله متاÙیزیک است Ù…ÛŒ رسد . از این مرØله نیز گذر می‌کند Ùˆ به مرØله علمی Ùˆ یا به قول کنت پوزیتیو می‌رسد. در مرØله نخست سازمان جامعه ابتدایی است. آنچه امور جامعه را انتتظام Ù…ÛŒ بخشد سنت است. در جامعه سنتی تÙکر غالب Ùˆ Øاکم تÙکر دینی است، کشیشان زمام امور Ùرهنگی، سیاسی Ùˆ قضایی جامعه را برعهده دارند Ùˆ همه‌کاره‌اند. از نظر آگوست کنت جامعه سنتی دوخصلت اساسی Ùˆ به هم وابسته دارد: یکی اینکه «تئوکراتیک» است Ùˆ دیگر اینکه «نظامی» است. جامعه سنتی، دین‌مدار است Ùˆ Ùعالیت غالب در آن، Ùعالیت نظامی است. به این معنی که؛ همواره بر طبل جنگ می‌کوبد تا از این طریق غنایمی به دست آید Ùˆ جیب‌ها پر شود. در این نوع جامعه عالی‌ترین مقام‌ها به نظامیان داده می‌شود. اما این جامعه در برابر چشمان آگوست کنت در Øال Ù…ØÙˆ شدن بود Ùˆ نوع تازه‌ای از جامعه پدیدار می‌شد Ú©Ù‡ وجه تÙکر Øاکم بر آن، علمی بود. به دیگر سخن ذهن انسان غربی دو مرØله پیشین را پشت‌سر گذاشته بود Ùˆ وارد مرØله سوم یعنی مرØله علمی شده بود. در این مرØله ذهن انسان پدیدارها را مشاهده می‌کند Ùˆ به این خرسند می‌شود Ú©Ù‡ درخصوص پدیدار شدن‌شان قاعده Ùˆ یا قانونی بیابد. وقتی Ú©Ù‡ قوانین Øاکم بر وقوع پدیدارها را به دست آورد خرسند می‌شود Ùˆ دیگر درپی یاÙتن یک اصل متاÙیزیکی Ú©Ù‡ در پشت آنها باشد بر نمی‌آید.
Ú¯Ùتیم Ú©Ù‡ جامعه سنتی جامعه‌ای دین‌مدار Ùˆ یا خدا مدار بود، کشیشان Ùˆ نظامیان همه کاره بودند؛ اما در جامعه مدرن جای کشیشان را دانشمندان گرÙته اند Ùˆ جای نظامیان را مدیران صنعتی Ùˆ کارخانه‌داران. کنت از تØلیل جامعه‌ای Ú©Ù‡ در آن به سر می‌برد به این نتیجه رسید Ú©Ù‡ شرط اساسی برای Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ùˆ یا تØول جامعه، Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ùˆ یا تØول اندیشه است. زیرا در جامعه‌شناسی، آنچنان Ú©Ù‡ کنت آن را Ù…ÛŒ Ùهمید، قانون سه مرØله‌ای تکامل ذهن، قانون اساسی دینامیک اجتماعی بود. بنابراین قانون اساسی Ú©Ù„ علم اجتماع است. زیرا در همه عوامل اجتماعی Ú©Ù‡ در تکامل پیشرÙت Ùˆ ترقی انسانیت دخیل هستند عامل Ùکر Ùˆ ذهن مهم‌ترین عامل است. عامل ذهن، عامل غالب است به این معنی Ú©Ù‡ وابستگی دیگر عوامل به عامل ذهن بیشتر است تا وابستگی عامل ذهن به آنها. از نظر کنت تاریخ هنر، تاریخ نهادهای سیاسی Ùˆ اجتماعی، تاریخ اخلاق، تاریخ قانون Ùˆ به طورکلی تاریخ تمدن بدون درک تاریخ تØول ذهن یعنی بدون درک تاریخ علم Ùˆ ÙلسÙÙ‡ Ú©Ù‡ بیان این تØول هستند Ùهم ناپذیر است .بنابراین تاریخ تØول ذهن از طریق مطالعه تاریخ علم Ùˆ ÙلسÙÙ‡ مستقل از دیگر تاریخ‌ها درک می‌شود. از اینرو برای کنت تØول ذهن Ù…Øور اصلی است Ú©Ù‡ Øول آن دیگر پدیده‌های اجتماعی قرار می‌گیرند. پس قانون سه مرØله‌ای تØول ذهن انسان، «بنیادی‌ترین» Ùˆ «عمومی‌» ترین قانون را بیان می‌کند.
نظریه مارکس درباره تقسیم تاریخ اروپا به 1- دوره کمون اولیه 2- دوره برده‌داری 3- دوره Ùئودالیته 4- دوره سرمایه‌داری Ùˆ سرانجام دوره نهایی یعنی دوره سوسیالیسم برپایه شیوه تولید اقتصادی صورت گرÙته است. زیرا مارکس Ú©Ù„ تاریخ را تاریخ اقتصادی Ù…ÛŒ دانست. این تقسیم بندی را کمونیست‌ها در ایران رواج دادند Ùˆ پذیرش بی‌چون Ùˆ چرایی به دست آورده است. مارکس تاریخ را تاریخ مبارزه طبقاتی می‌دانست نه تاریخ تØول ذهن . از نظر او هر طبقه ای برای مناÙع اقتصادی خود مبارزه Ù…ÛŒ کند. در مارکسیسم ذهنیت به روساخت تعلق دارد Ùˆ امری Ùرعی است.شیوه تولید اقتصادی زیر ساخت Ùˆ اصل است. اما ایرادی Ú©Ù‡ ماکس وبر به مارکس Ù…ÛŒ گیرد این است Ú©Ù‡ تشخیص مناÙع امری ذهنی است Ùˆ بر Øسب ذهنیت اÙراد این مناÙع متÙاوتند. در کشور ما به خاطر Ù†Ùوذ Ú†Ù¾ ها موضوع تØول Ùˆ یا ترقی ذهن اصلا مورد توجه قرار نگرÙته است. یک سال پس از آن Ú©Ù‡ لوسین لوی- برول کتاب «ذهنیت ابتدایی 1922» را منتشر کرد، در انجمن Ùرانسوی ÙلسÙÙ‡ یکی از پیروان امیل دورکم ادعا کرد Ú©Ù‡ کتاب "ذهنیت ابتدایی" لوی- برول به نوعی مرØله نخست قانون سه مرØله‌ای کنت یعنی مرØله «خداشناسی» را توصی٠می‌کند. البته لوی -برول در دانشگاه سوربن ÙلسÙÙ‡ آگوست کنت را تدریس می‌کرده است Ú©Ù‡ بعدا براساس این درس‌گÙتارها کتاب «ÙلسÙÙ‡ آگوست کنت» را نوشت. لوی- برول تØت تاثیر پوزیتویسم خردگرا بود. لوی- برول شناسان یکی تاثیر آگوست کنت را بر او زیاد می‌دانند Ùˆ دیگر نظریه Â«Ø±ÙˆØ Ù‚ÙˆÙ…ÛŒÂ» Ú©Ù‡ ÙیلسوÙان Ùˆ روانشتاسان آلمانی ارایه داده بودند. نگارنده شخصا با Ú©Ù…Ú© کتاب «کارکردهای ذهنی در جوامع عقب‌مانده» (2) اثر لوی- برول Ùˆ جلد دوم کتاب« ÙلسÙÙ‡ صورت‌های سمبولیک: اندیشه اسطوره‌ای »(3) نوشته ارنست کاسیرر می‌توانم ÙˆØشی‌گری‌های داعشی‌ها را درک کنم. مثلا نابودی مجسمه‌ها Ùˆ دیگر آثار هنری به این Ù†ØÙˆ قابل تبیین است Ú©Ù‡ اندیشه اسطوره‌ای میان Ø´ÛŒ Ùˆ تصویر Ø´ÛŒ تمایز قایل نمی‌شود Ú©Ù‡ همین امر Ùˆ همین موضوع اساس بت‌پرستی است. هنر میان Ø´ÛŒ Ùˆ تصویر Ø´ÛŒ تمایز قایل است. اما دین گاهی اوقات میان Ø´ÛŒ Ùˆ تصویر Ø´ÛŒ تمایز قایل می‌شود Ùˆ گاهی وقت ها قایل نمی‌شود. آگاهی داعشی‌ها به آگاهی اسطوره‌ای نزدیک تر است. از همین رو مجسمه‌ها Ùˆ دیگر آثار هنری را بت می‌بینند Ùˆ به انهدام آنها می‌پردازند. لوسین لوی- برول به تکامل ذهن به آن Ø´Ú©Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ انسان شناسان انگلیسی مانند ادوارد تایلور Ùˆ جیمز Ùریزر اعتقاد داشتند معتقد نبود. او جوامع را به دو دسته تقسیم می‌کرد: جوامع پیشرÙته Ú©Ù‡ به اندیشه علمی رسیده‌اند Ùˆ جوامع ابتدایی؛ او برای هرکدام ذهنیت ویژه ای قایل است Ùˆ این دو ذهنیت را با هم مقابله Ùˆ مقایسه Ù…ÛŒ کند. با تورگو Ùˆ به ویژه کندروسه Ùˆ نیز کنت نوعی جامعه شناسی پا به عرصه وجود می‌گذارد Ú©Ù‡ امروزه آن را جامعه شناسی آگاهی یا جامعه شناسی شناخت می‌نامند Ú©Ù‡ آثار لوی- برول دستاورد این Ùرایند سه قرنه است. البته چون جوامع مدرن انسجام جوامع باستانی Ùˆ ابتدایی را ندارند Ùˆ از طبقات Ùˆ قشرهای مختل٠با جهان‌بینی‌های متÙاوت تشکیل شده‌اند، برای هر قشر درون یک جامعه نیز ذهنیت خاص آن قشر را قایل هستند. ژرژ گورویچ در کتابش :«چارچوب ‌های اجتماعی شناخت» نه تنها ذهنیت Øاکم بر جوامع قدیم بلکه ذهنیت Ùˆ چارچوب شناختی کلیسای کاتولیک Ùˆ نیز ذهنیت بورژوازی Ùˆ پرولتاریا را نیز مطالعه کرده است Ùˆ در آن از لوی - ستروس انتقادهایی کوبنده Ùˆ از لوی - برول تجلیل کرده است.
1 - برای اطلاع بیشتر از نظریه ویکو در باره دورگشت تاریخ رجوع کنید به: یدالله موقن،« لوسین لوی برول Ùˆ مسئله ذهنیت‌ها » تهران، دÙتر پژوهش‌های Ùرهنگی، 1389 صÙØات 89- 92
2- لوسین لوی برول: «کارکردهای ذهنی در جوامع عقب مانده »ترجمه یدالله موقن، تهران، انتشارات هرمس، چاپ سوم 1393
3 - ارنست کاسیرر: «ÙلسÙÙ‡ صورت‌های سمبولیک: اندیشه اسطوره‌ای»، ترجمه یدالله موقن. تهران انتشارات هرمس، چاپ سوم. 1393
4-Geoges Gurvitch . The Social Frameworks of Knowledge , Basil Blacklwell & Mott,Ltd. Oxford ,1971.
متÙکران Ùرانسوی Ùˆ مسئله تØول ذهن انسان
«جامعه شناسی شناخت یا جامعه شناسی آگاهی»
چاپ شده در Ù‡Ùته نامه « صدا » (شماره 58 آبان 94 ) صÙØات 38 Ùˆ 39
بنا بر نظر مسیØیت تاریخ بشر با هبوط آدم آغاز Ù…ÛŒ شد Ùˆ با بازگشت Ù…Ø³ÛŒØ Ø¯Ø± پایان هزاره اول میلادی نجات نوع بشر Ùرا می‌رسید. در پایان هزاره نخست میلادی مسیØیان نشانه‌ای از بازگشت Ù…Ø³ÛŒØ Ù†Ø¯ÛŒØ¯Ù†Ø¯ پس به این Ùکر اÙتادند Ú©Ù‡ سرزمین‌های خود را آباد کنند تا هرگاه Ù…Ø³ÛŒØ Ø¨Ø§Ø²Ú¯Ø´Øª با سزمین‌های آباد مسیØÛŒ نشین روبرو شود. سن اگوستین در کتابش «شهرخدا» نمایشی الهی بر زمین می‌بیند Ú©Ù‡ ابتدایش هبوط آدم Ùˆ انتهایش نجات Ùˆ رستگاری بود. او تصوری خطی از تاریخ داشت. تاریخ به سوی غایت خودش Ú©Ù‡ بازگشت Ù…Ø³ÛŒØ Ùˆ نجات بود به پیش Ù…ÛŒ رÙت Ùˆ این واقعه هنگامی اتÙاق Ù…ÛŒ اÙتاد Ú©Ù‡ تعداد مقدسان مسیØÛŒ کامل شده باشد. اما در قرن دوازدهم یوآخیم اهل ÙÛŒ یوری، تاریخ بشر را به سه دوره تقسیم کرد. عصر پرودگار، عصر پسرش Ù…Ø³ÛŒØ Ùˆ عصر روØ‌القدس. او اعلام کرد Ú©Ù‡ عصر Øاضر عصر استیلای کشیشان است Ùˆ عصر Ùساد Ùˆ تباهی است. یوآخیم به خاطر این اظهارات ملØد شناخته شد Ùˆ در آتش زنده سوزانده شد. دوره رنسانس به نظریه دورگشت یا «سیکل» تاریخ بازگشت. در دوره روشنگری ÙیلسوÙان تاریخ کسانی مانند وینکلمان ØŒ ویکو (1) Ùˆ مندلسون می‌گÙتند Ú©Ù‡ تاریخ از دوره‌هایی تشکیل شده Ú©Ù‡ این دوره‌ ها وقتی به انتها رسیدند تاریخ دوباره از ابتدا آغاز می‌شود.
اندیشه پیشرÙت یا ترقی به این معنی Ú©Ù‡ تاریخ در خطی مستقیم به سوی هدÙÛŒ مشخص Øرکت Ù…ÛŒ کند در پایان قرن هجدهم توسط تورگو ( 1727- 1781) بیان شد. تورگو در کابینه پیش از انقلاب Ùرانسه وزیر اقتصاد بود ( سال‌های 1770). تورگو انواع پیشرÙت Ùˆ رابطه آنها را با هم برشمرد. او پیشرÙت را در صنعت ،در علم، در اخلاقیات ( به معنای متمدن شدن Ùˆ پرهیز از خشونت) Ùˆ در زیبایی می‌دید. بنابرنظر تورگو، پیشرÙت پدیده‌ای چندگانه بود. در هر قلمروی توسعه نابرابر وجود داشت. از نظر او Ùقط اختراعات مکانیکی پیشرÙت بی‌وقÙه‌ای داشته اند. او پیشرÙت را برای انسان امری طبیعی می‌دانست چون به نظر او سرشت بشر تکامل پذیر بود. با این وص٠او موانعی Ú©Ù‡ جلوی ترقی Ùˆ نیز عواملی Ú©Ù‡ ترقی را شتاب می‌بخشند درنظر داشت. با تورگو تمامی تاریخ تابع معیار پیشرÙت Ùˆ ترقی Ùˆ ارزش غایی آن دانسته شد. در اندیشه قرون وسطایی مسیØÛŒ هرچیز نو، بدیع Ùˆ غیرعادی مذموم Ùˆ بد بود. درمقابل هر چیز کهنه Ùˆ آشنا Ùˆ معلومی خوب دانسته می‌شد؛ اما تورگو این نظر سنتی را واژگون کرد. اکنون هرچیز ایستا Ùˆ غیر متØول مضر Ùˆ بد شناخته می‌شد. جوامع بد جوامعی متØجر بودند Ú©Ù‡ خود را از دیگر کشورهای جهان مجزا می‌کردند Ùˆ توسط دارودسته اداره می‌شدند؛ مانند ماندارین‌های چینی Ùˆ کاهنان مصری Ú©Ù‡ با ممانعت از تغییر در جوامع خود Ùˆ منجمد کردن رشد ذهنی انسان چینی Ùˆ مصری ترقی انسانیت را متوق٠کردند. از نظر تورگو خطر دیگری Ú©Ù‡ در کمین پیشرÙت است Øمله بربرها به کشورهای متمدن اروپایی است. او انØطاط رم باستان را از یاد نبرده بود Ø› اما خطر واقعی را رÙع شده می‌دید؛ زیرا جلوی Øمله ترکیه به اروپا گرÙته شده بود Ùˆ کشیشان هم مغلوب شده بودند. از این رو تورگو ترقی را بی انتها Ù…ÛŒ دانست Ùˆ معتقد بود Ú©Ù‡ روشنگری از طریق ریاضی شدن علم، وضعیت مستØÚ©Ù…ÛŒ پیدا کرده Ùˆ وجودش جاودانه شده است. تورگو تاریخ ترقی ذهن انسان را Ø·ÛŒ سه مرØله می‌دانست: مرØله اول اعتقاد به Ø§Ø±ÙˆØ§Ø ÙˆØ³Ù„Ø·Ù‡ اندیشه دینی، مرØله دوم سلطه اندیشه متاÙیزیکی Ùˆ سرانجام سلطه اندیشه علمی Ú©Ù‡ مشخصه روشنگری مترقی است. تورگو معتقد بود Ú©Ù‡ برخلا٠طبیعت Ú©Ù‡ در دور زایش Ùˆ مرگ گرÙتار است، Ùˆ پیشرÙت نمی‌کند نوع انسان تغییرات بی‌پایانی دارد. او تکامل پذیری ذهن انسان را اصل موضوع قرار می‌دهد. واسطه Øیاتی پیشرÙت، Ùرایند ارتباطات انسانی است. اندیشه‌هایی Ú©Ù‡ از Øسسیات ناشی شده‌اند از طریق به کارگیری نشانه‌ها Ùˆ تصاویر Ùˆ به ویژه زبان توسعه می‌یابند Ùˆ از این طریق علم Ùˆ تجربه نسل به نسل منتقل می‌شوند. از همه اینها مهم‌تر وجود نوابغ است Ú©Ù‡ درس‌های تجربه Ùˆ استلزامات آن را درک می‌کنند Ùˆ به درس‌های تجربه جامه بیان می‌پوشانند. وظیÙÙ‡ جامعه این است Ú©Ù‡ از نوابغ Ùطری Øمایت کند Ùˆ به سخنان آنان گوش Ùرا دهد. شرایط معنوی Ùˆ اخلاقی برای پرورش نوابغ Ùˆ نیز تعیین نوع پیشرÙت Ùˆ دامنه آن امور مهم‌تری هستند تا شرایط اقلیمی.
کندورسه (1743- 1794) نظریات تورگو درباره تاریخ پیشرÙت ذهن انسان را اقتباس می‌کند Ùˆ توسعه می‌دهد. او در کتابش Ø·Ø±Ø Ù†Ù‚Ø´Ù‡â€ŒØ§ÛŒ تاریخی از پیشرÙت‌های ذهن انسان تایید می‌کند Ú©Ù‡ تناظر کاملی میان نوع جامعه Ùˆ سیستم آگاهی وجود دارد. اÙراد در هر نوع جامعه‌ای آگاهی مرتبط با آن جامعه را دارند. نوع جامعه Ùˆ نوع آگاهی یا نوع شناخت ارتباط تنگاتنگی با هم دارند. مثلا انسانی Ú©Ù‡ در Ùرانسه متولد شده نوع آگاهیش با نوع آگاهی کسی Ú©Ù‡ در چین متولد شده متÙاوت است.کندرسه تاریخ ترقی ذهن انسان را به ده دوره تقسیم می‌کند. کتاب کندورسه هم ده Ùصل دارد Ú©Ù‡ هر Ùصل به توصی٠یکی از این ده دوره تاریخی می‌پردازد. این ده دوره عبارتند از : 1- متØد شدن خانواده‌ها به Ø´Ú©Ù„ عشایر Ùˆ قبایل. 2- گله‌داری Ùˆ کشاورزی. 3- اختراع خط. 4- Ø´Ú©ÙˆÙا شدن Ùرهنگ یونانی تا زمان اسکندر. 5- توسعه علم Ø·ÛŒ ظهور Ùˆ انØطاط امپراتوری روم. 6- دوران تاریک قرون وسطی ( از سال 476 میلادی تا زمان جنگ‌های صلیبی). 7- رشد علم در Ùاصله میان جنگ‌های صلیبی Ùˆ اختراع چاپ. 8- از گوتنبرگ تا بیکن، گالیله Ùˆ دکارت Ú©Ù‡ «یوغ مرجعیت سنت، کلیسا Ùˆ کتاب مقدس را کنار زدند.» 9- از دکارت تا بنیان‌گذاری جمهوری‌های امریکا Ùˆ Ùرانسه. 10- دوره رهایی ذهن از زنجیرهای سنت Ùˆ عبودیت. کندورسه هم مانند ولتر برای قرون وسطی ارزشی قایل نبود. او قرون وسطی را عصر تاریکی اندیشی Ùˆ سلطه کشیشان Ù…ÛŒ دانست Ùˆ Ù…ÛŒ Ú¯Ùت: «زمانی خواهد رسید Ú©Ù‡ خورشید Ùقط بر اÙراد آزاد خواهد تابید، اÙرادی Ú©Ù‡ به جز عقل خود مرجعی نمی‌شناسند.»
در دست ‌های تورگو Ùˆ کندورسه تاریخ یا دقیق‌تر تاریخ ترقی ذهن بشر ترازوی مطلق اندازه‌‌گیری معنای انسانیت شد. در نظریات این دو معنای واژه پروگره ( پیشرÙت، ترقی) دگرگون شد. قبلا پروگره به معنای آغاز کردن از مبدا Ùˆ رسیدن به مقصد بود بی آنکه به این معنا باشد Ú©Ù‡ مرØله بعدی از مرØله قبلی برتر است. اما با تورگو Ùˆ کندورسه زمان تاریخی ذهن به معنای Øرکت از مرØله پایین‌تر به مرØله عالی‌تر بود. به این طریق تاریخ منبع ایمان جدیدی شد. تاریخ، نمایش مسیØÛŒ هبوط Ùˆ رستگاری انسان را مردود شناخت. اکنون آینده، نویدبخش عمیق‌ترین اØساس‌ها Ùˆ امیدهای انسانی شد. Ùˆ به این طریق رستگاری انسان در مسیØیت، به Ø´Ú©Ù„ سکولار Ùˆ علمی در آمد. روشنگری از انسان می‌خواست Ú©Ù‡ همه سنت‌ها را مردود بداند Ùˆ به کلیسا Ùˆ کشیشان ایمان نداشته باشد. اسید خرد Ùلز ایمان را تØلیل برده بود. اکنون ایمان مسیØÛŒ جایش را به ایمان جدیدی داده بود. شهر آسمانی آینده علمی به جای شهر آسمانی خدا نشسته بود.
پیش از آنکه آگوسنت کنت (1798- 1857) ظاهر شود، Ùˆ قانون سه مرØله ای تØول ذهن انسان را Ù…Ø·Ø±Ø Ú©Ù†Ø¯ØŒ طبق کتاب «خاطرات درباره علم انسانی» نوشته سن سیمون، پزشکی Ùرانسوی به نام ژان بوردن، این اندیشه را بیان کرد Ú©Ù‡ هر علمی از سه مرØله گذر کرده است. 1- مرØله گمانه‌زنی 2- مرØله نیمه گمانه‌زنی- نیمه اثباتی 3- مرØله اثباتی یا پوزیتیو. آگوست کنت خود اذعان می‌کند Ú©Ù‡ وامدار تورگو Ùˆ کندورسه Ùˆ ژان بوردن است. با این وص٠مدعی است Ú©Ù‡ قانون سه مرØله‌ای را خود کش٠کرده است. کنت در این باره می‌گوید Ú©Ù‡ به دست آوردن یک قانون از تعدادی Ùاکت‌ یک چیز است Ùˆ Ùهمیدن اهمیت اساسی آن Ùˆ Ù¾ÛŒ بردن به اینکه این قانون بنیادین بر Ú©Ù„ تکامل انسانیت Øاکم است چیزی دیگر. از نظر کنت ذهن انسان ( اروپایی) از سه مرØله گذر کرده است. 1- مرØله خداشناختی. 2- مرØله متاÙیزیکی 3- مرØله اثباتی یا پوزیتیو Ú©Ù‡ مرØله نهایی است. اگر این سه مرØله را با سه مرØله پیشنهادی ژان بوردن مقایسه کنیم کنت در برابر مرØله «گمانه‌زنی» Ú©Ù‡ مرØله آغازین هر علمی است مرØله «خداشناسی» Ùˆ در برابر مرØله «نیمه گمانه‌زنی- نیمه اثباتی» مرØله « متاÙیزیکی‌» را قرار داده Ùˆ مرØله سوم Ú©Ù‡ مرØله اثباتی است در هر دو تغییری نکرده است. البته در نظام ÙلسÙÛŒ آگوست کنت، اصطلاØات « خداشناختی» ØŒ «متاÙیزیکی» Ùˆ «اثباتی» معنای خاصی دارند. کنت می‌نویسد «طبق سرشت تÙکر انسان هر شاخه ای از دانش ما ضرورتا باید در سیر پیشرÙتش Ùˆ درسیر تØولش به ترتیب از این سه مرØله تئوریک بگذرد: مرØله خداشناختی یا مرØله اÙسانه‌ای، دوم مرØله متاÙیزیکی یا مرØله تجریدی Ùˆ سرانجام مرØله علمی Ùˆ یا پوزیتیو.» کنت در نخستین درس کتاب «دوره ÙلسÙÙ‡ اثباتی» پس از این عبارات می‌اÙزاید: « به دیگر سخن، ذهن انسان به خاطر سرشتش در هر پژوهشی به ترتیب این سه روش ÙلسÙÙ‡ پردازی را به کار می‌برد. سه روشی Ú©Ù‡ اساسا متÙاوت Ùˆ Øتا در تقابل با یکدیگرند: نخست روش خداشناختی سپس روش متاÙیزیکی Ùˆ سرانجام روش اثباتی یا پوزیتیو. به این ترتیب ما سه نوع ÙلسÙÙ‡ می‌یابیم. یا سه نوع سیستم عمومی درک٠کلیت٠پدیدارها را می‌یابیم Ú©Ù‡ متقابلا یکدیگر را Ù†ÙÛŒ می‌کنند. روش مرØله نخست نقطه آغاز ضروری برای هوش انسانی است Ùˆ روش سوم، مرØله نهایی Ùˆ ثابت است. Ùˆ روش دوم صرÙا مرØله انتقالی Ùˆ گذرا ست. » در اینجا واژه‌ های «خداشناختی» Ùˆ «متاÙیزیکی» معنای خاصی دارند Ùˆ دقیقا تعری٠می‌شوند.
کنت «خداشناسی» یا «الهیات» را نظامی عمومی از برداشت‌هایی می‌داند Ú©Ù‡ مربوط به پدیدارهای Ú©Ù„ÛŒ است. این نظام عمومی تÙکر وقوع پدیدارها را براثر اراده خدایان می‌داند. منظور کنت این است Ú©Ù‡ در مرØله خداشناختی تÙسیر پدیدارهای طبیعی از طریق علل Ùوق طبیعی Ùˆ یا علل دلبخواهی صورت می‌گیرد. بنابراین در اینجا «خداشناختی» به معنای اÙسانه‌ای است ودر جاهای دیگر کنت این شیوه تبیین پدیدارهای طبیعی را «خیالی» یا «اسطوره‌ای » می‌نامد. در این معنا کنت می‌توانست بگوید Ú©Ù‡ آیا هریک از ما به خاطر نمی‌آورد Ú©Ù‡ در دوران کودکی‌اش همین سیستم عمومی درک را به کار می‌برده است. از این رو انسان در دوره کودکی خود متاله است Ùˆ در نوجوانی Øکیم مابعد الطبیعه Ùˆ وقتی به بلوغ می‌رسد Ùیزیکدان می‌شود. منظور کنت در اینجا این نیست Ú©Ù‡ کودک اعتقادات دینی والدین خود را می‌گیرد Ùˆ طبق آنها امور را تبیین می‌کند Ø› بلکه منظورش این است Ú©Ù‡ تمایلی خودانگیخته در کودک وجود دارد Ú©Ù‡ وقوع پدیدارهای طبیعی را بر اثر اراده اشخاص ،چه Øقیقی Ùˆ Ú†Ù‡ موهومی ØŒ ‌بداند نه طبق قوانین Ùیزیک. روانشناسی تکوینی ژان پیاژه این نظر کنت را تایید می‌کند. در اینجا «خداشناسی» متراد٠است با انسان‌گونه پنداری در درک علل وقایع. همینطور کنت واژه «متاÙیزیک» را در رایج‌ترین معنای آن به کار نمی‌برد. منظور او از متاÙیزیک علم جوهر یا علم به نخستین اصول نیست Ø› بلکه منظور او نوعی شیوه تبیین پدیدارها در تجربه است. مثلا در Ùیزیک Ùرضیه اثیر Ú©Ù‡ پدیده‌های نور Ùˆ الکتریسیته را تببین می‌کرد Ùرضیه‌ای متاÙیزیکی بود. یا مثلا در Ùیزیولوژی «اصل Øیاتی» یا در روانشناسی «روØ» Ùرضیه‌های «متاÙیزیکی» یا تجریدی بودند. این روش٠تبیین، چندان Ùرقی با روش خداشناختی ندارد Ú©Ù‡ با درک بهتر پدیدار ‌های طبیعی کم‌کم رنگ می‌بازد Ùˆ Ù…ØÙˆ می‌شود. هرچه پدیدارهای طبیعی دقیق‌تر مشاهده شوند تبیین آنها نه از طریق اراده خدایان Ùˆ شیاطین بلکه از طریق قوانین طبیعت تبیین می‌شود. در مرØله تبیین خداشناختی Ú©Ù‡ مرØله نخست از قانون سه مرØله‌ای کنت است ذهن انسان پدیدارهای طبیعی یا اجتماعی را به این شیوه تبین می‌کند Ú©Ù‡ علل به وجود آورنده آنها موجوداتی شبیه به انسان هستند. لوی برول این شیوه تÙکر را «عرÙانی» Ùˆ «پیش - منطقی» می‌نامد Ùˆ کاسیرر آن را شیوه اندیشه اسطوره‌ای می‌خواند.
رشد ذهن انسان خاورمیانه‌ای از جمله رشد ذهن ایرانی گویا در همین مرØله متوق٠مانده است. همچنان Ú©Ù‡ Ú¯Ùتیم ذهن انسان غربی از این مرØله گذر می‌کند Ùˆ به مرØله دوم Ú©Ù‡ مرØله متاÙیزیک است Ù…ÛŒ رسد . از این مرØله نیز گذر می‌کند Ùˆ به مرØله علمی Ùˆ یا به قول کنت پوزیتیو می‌رسد. در مرØله نخست سازمان جامعه ابتدایی است. آنچه امور جامعه را انتتظام Ù…ÛŒ بخشد سنت است. در جامعه سنتی تÙکر غالب Ùˆ Øاکم تÙکر دینی است، کشیشان زمام امور Ùرهنگی، سیاسی Ùˆ قضایی جامعه را برعهده دارند Ùˆ همه‌کاره‌اند. از نظر آگوست کنت جامعه سنتی دوخصلت اساسی Ùˆ به هم وابسته دارد: یکی اینکه «تئوکراتیک» است Ùˆ دیگر اینکه «نظامی» است. جامعه سنتی، دین‌مدار است Ùˆ Ùعالیت غالب در آن، Ùعالیت نظامی است. به این معنی که؛ همواره بر طبل جنگ می‌کوبد تا از این طریق غنایمی به دست آید Ùˆ جیب‌ها پر شود. در این نوع جامعه عالی‌ترین مقام‌ها به نظامیان داده می‌شود. اما این جامعه در برابر چشمان آگوست کنت در Øال Ù…ØÙˆ شدن بود Ùˆ نوع تازه‌ای از جامعه پدیدار می‌شد Ú©Ù‡ وجه تÙکر Øاکم بر آن، علمی بود. به دیگر سخن ذهن انسان غربی دو مرØله پیشین را پشت‌سر گذاشته بود Ùˆ وارد مرØله سوم یعنی مرØله علمی شده بود. در این مرØله ذهن انسان پدیدارها را مشاهده می‌کند Ùˆ به این خرسند می‌شود Ú©Ù‡ درخصوص پدیدار شدن‌شان قاعده Ùˆ یا قانونی بیابد. وقتی Ú©Ù‡ قوانین Øاکم بر وقوع پدیدارها را به دست آورد خرسند می‌شود Ùˆ دیگر درپی یاÙتن یک اصل متاÙیزیکی Ú©Ù‡ در پشت آنها باشد بر نمی‌آید.
Ú¯Ùتیم Ú©Ù‡ جامعه سنتی جامعه‌ای دین‌مدار Ùˆ یا خدا مدار بود، کشیشان Ùˆ نظامیان همه کاره بودند؛ اما در جامعه مدرن جای کشیشان را دانشمندان گرÙته اند Ùˆ جای نظامیان را مدیران صنعتی Ùˆ کارخانه‌داران. کنت از تØلیل جامعه‌ای Ú©Ù‡ در آن به سر می‌برد به این نتیجه رسید Ú©Ù‡ شرط اساسی برای Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ùˆ یا تØول جامعه، Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ùˆ یا تØول اندیشه است. زیرا در جامعه‌شناسی، آنچنان Ú©Ù‡ کنت آن را Ù…ÛŒ Ùهمید، قانون سه مرØله‌ای تکامل ذهن، قانون اساسی دینامیک اجتماعی بود. بنابراین قانون اساسی Ú©Ù„ علم اجتماع است. زیرا در همه عوامل اجتماعی Ú©Ù‡ در تکامل پیشرÙت Ùˆ ترقی انسانیت دخیل هستند عامل Ùکر Ùˆ ذهن مهم‌ترین عامل است. عامل ذهن، عامل غالب است به این معنی Ú©Ù‡ وابستگی دیگر عوامل به عامل ذهن بیشتر است تا وابستگی عامل ذهن به آنها. از نظر کنت تاریخ هنر، تاریخ نهادهای سیاسی Ùˆ اجتماعی، تاریخ اخلاق، تاریخ قانون Ùˆ به طورکلی تاریخ تمدن بدون درک تاریخ تØول ذهن یعنی بدون درک تاریخ علم Ùˆ ÙلسÙÙ‡ Ú©Ù‡ بیان این تØول هستند Ùهم ناپذیر است .بنابراین تاریخ تØول ذهن از طریق مطالعه تاریخ علم Ùˆ ÙلسÙÙ‡ مستقل از دیگر تاریخ‌ها درک می‌شود. از اینرو برای کنت تØول ذهن Ù…Øور اصلی است Ú©Ù‡ Øول آن دیگر پدیده‌های اجتماعی قرار می‌گیرند. پس قانون سه مرØله‌ای تØول ذهن انسان، «بنیادی‌ترین» Ùˆ «عمومی‌» ترین قانون را بیان می‌کند.
نظریه مارکس درباره تقسیم تاریخ اروپا به 1- دوره کمون اولیه 2- دوره برده‌داری 3- دوره Ùئودالیته 4- دوره سرمایه‌داری Ùˆ سرانجام دوره نهایی یعنی دوره سوسیالیسم برپایه شیوه تولید اقتصادی صورت گرÙته است. زیرا مارکس Ú©Ù„ تاریخ را تاریخ اقتصادی Ù…ÛŒ دانست. این تقسیم بندی را کمونیست‌ها در ایران رواج دادند Ùˆ پذیرش بی‌چون Ùˆ چرایی به دست آورده است. مارکس تاریخ را تاریخ مبارزه طبقاتی می‌دانست نه تاریخ تØول ذهن . از نظر او هر طبقه ای برای مناÙع اقتصادی خود مبارزه Ù…ÛŒ کند. در مارکسیسم ذهنیت به روساخت تعلق دارد Ùˆ امری Ùرعی است.شیوه تولید اقتصادی زیر ساخت Ùˆ اصل است. اما ایرادی Ú©Ù‡ ماکس وبر به مارکس Ù…ÛŒ گیرد این است Ú©Ù‡ تشخیص مناÙع امری ذهنی است Ùˆ بر Øسب ذهنیت اÙراد این مناÙع متÙاوتند. در کشور ما به خاطر Ù†Ùوذ Ú†Ù¾ ها موضوع تØول Ùˆ یا ترقی ذهن اصلا مورد توجه قرار نگرÙته است. یک سال پس از آن Ú©Ù‡ لوسین لوی- برول کتاب «ذهنیت ابتدایی 1922» را منتشر کرد، در انجمن Ùرانسوی ÙلسÙÙ‡ یکی از پیروان امیل دورکم ادعا کرد Ú©Ù‡ کتاب "ذهنیت ابتدایی" لوی- برول به نوعی مرØله نخست قانون سه مرØله‌ای کنت یعنی مرØله «خداشناسی» را توصی٠می‌کند. البته لوی -برول در دانشگاه سوربن ÙلسÙÙ‡ آگوست کنت را تدریس می‌کرده است Ú©Ù‡ بعدا براساس این درس‌گÙتارها کتاب «ÙلسÙÙ‡ آگوست کنت» را نوشت. لوی- برول تØت تاثیر پوزیتویسم خردگرا بود. لوی- برول شناسان یکی تاثیر آگوست کنت را بر او زیاد می‌دانند Ùˆ دیگر نظریه Â«Ø±ÙˆØ Ù‚ÙˆÙ…ÛŒÂ» Ú©Ù‡ ÙیلسوÙان Ùˆ روانشتاسان آلمانی ارایه داده بودند. نگارنده شخصا با Ú©Ù…Ú© کتاب «کارکردهای ذهنی در جوامع عقب‌مانده» (2) اثر لوی- برول Ùˆ جلد دوم کتاب« ÙلسÙÙ‡ صورت‌های سمبولیک: اندیشه اسطوره‌ای »(3) نوشته ارنست کاسیرر می‌توانم ÙˆØشی‌گری‌های داعشی‌ها را درک کنم. مثلا نابودی مجسمه‌ها Ùˆ دیگر آثار هنری به این Ù†ØÙˆ قابل تبیین است Ú©Ù‡ اندیشه اسطوره‌ای میان Ø´ÛŒ Ùˆ تصویر Ø´ÛŒ تمایز قایل نمی‌شود Ú©Ù‡ همین امر Ùˆ همین موضوع اساس بت‌پرستی است. هنر میان Ø´ÛŒ Ùˆ تصویر Ø´ÛŒ تمایز قایل است. اما دین گاهی اوقات میان Ø´ÛŒ Ùˆ تصویر Ø´ÛŒ تمایز قایل می‌شود Ùˆ گاهی وقت ها قایل نمی‌شود. آگاهی داعشی‌ها به آگاهی اسطوره‌ای نزدیک تر است. از همین رو مجسمه‌ها Ùˆ دیگر آثار هنری را بت می‌بینند Ùˆ به انهدام آنها می‌پردازند. لوسین لوی- برول به تکامل ذهن به آن Ø´Ú©Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ انسان شناسان انگلیسی مانند ادوارد تایلور Ùˆ جیمز Ùریزر اعتقاد داشتند معتقد نبود. او جوامع را به دو دسته تقسیم می‌کرد: جوامع پیشرÙته Ú©Ù‡ به اندیشه علمی رسیده‌اند Ùˆ جوامع ابتدایی؛ او برای هرکدام ذهنیت ویژه ای قایل است Ùˆ این دو ذهنیت را با هم مقابله Ùˆ مقایسه Ù…ÛŒ کند. با تورگو Ùˆ به ویژه کندروسه Ùˆ نیز کنت نوعی جامعه شناسی پا به عرصه وجود می‌گذارد Ú©Ù‡ امروزه آن را جامعه شناسی آگاهی یا جامعه شناسی شناخت می‌نامند Ú©Ù‡ آثار لوی- برول دستاورد این Ùرایند سه قرنه است. البته چون جوامع مدرن انسجام جوامع باستانی Ùˆ ابتدایی را ندارند Ùˆ از طبقات Ùˆ قشرهای مختل٠با جهان‌بینی‌های متÙاوت تشکیل شده‌اند، برای هر قشر درون یک جامعه نیز ذهنیت خاص آن قشر را قایل هستند. ژرژ گورویچ در کتابش :«چارچوب ‌های اجتماعی شناخت» نه تنها ذهنیت Øاکم بر جوامع قدیم بلکه ذهنیت Ùˆ چارچوب شناختی کلیسای کاتولیک Ùˆ نیز ذهنیت بورژوازی Ùˆ پرولتاریا را نیز مطالعه کرده است Ùˆ در آن از لوی - ستروس انتقادهایی کوبنده Ùˆ از لوی - برول تجلیل کرده است.
1 - برای اطلاع بیشتر از نظریه ویکو در باره دورگشت تاریخ رجوع کنید به: یدالله موقن،« لوسین لوی برول Ùˆ مسئله ذهنیت‌ها » تهران، دÙتر پژوهش‌های Ùرهنگی، 1389 صÙØات 89- 92
2- لوسین لوی برول: «کارکردهای ذهنی در جوامع عقب مانده »ترجمه یدالله موقن، تهران، انتشارات هرمس، چاپ سوم 1393
3 - ارنست کاسیرر: «ÙلسÙÙ‡ صورت‌های سمبولیک: اندیشه اسطوره‌ای»، ترجمه یدالله موقن. تهران انتشارات هرمس، چاپ سوم. 1393
4-Geoges Gurvitch . The Social Frameworks of Knowledge , Basil Blacklwell & Mott,Ltd. Oxford ,1971.