متÙکران ÙØ±Ø§Ù†Ø³ÙˆÛŒ Ùˆ مسئله تØÙˆÙ„ ذهن انسان
یدالله موقن
متÙکران ÙØ±Ø§Ù†Ø³ÙˆÛŒ Ùˆ مسئله تØÙˆÙ„ ذهن انسان
«جامعه شناسی شناخت یا جامعه شناسی آگاهی»
چاپ شده در Ù‡ÙØªÙ‡ نامه « صدا » (شماره 58 آبان 94 ) ØµÙØØ§Øª 38 Ùˆ 39
بنا بر نظر مسیØÛŒØª تاریخ بشر با هبوط آدم آغاز Ù…ÛŒ شد Ùˆ با بازگشت Ù…Ø³ÛŒØ Ø¯Ø± پایان هزاره اول میلادی نجات نوع بشر ÙØ±Ø§ می‌رسید. در پایان هزاره نخست میلادی مسیØÛŒØ§Ù† نشانه‌ای از بازگشت Ù…Ø³ÛŒØ Ù†Ø¯ÛŒØ¯Ù†Ø¯ پس به این Ùکر Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù†Ø¯ Ú©Ù‡ سرزمین‌های خود را آباد کنند تا هرگاه Ù…Ø³ÛŒØ Ø¨Ø§Ø²Ú¯Ø´Øª با سزمین‌های آباد مسیØÛŒ نشین روبرو شود. سن اگوستین در کتابش «شهرخدا» نمایشی الهی بر زمین می‌بیند Ú©Ù‡ ابتدایش هبوط آدم Ùˆ انتهایش نجات Ùˆ رستگاری بود. او تصوری خطی از تاریخ داشت. تاریخ به سوی غایت خودش Ú©Ù‡ بازگشت Ù…Ø³ÛŒØ Ùˆ نجات بود به پیش Ù…ÛŒ Ø±ÙØª Ùˆ این واقعه هنگامی Ø§ØªÙØ§Ù‚ Ù…ÛŒ Ø§ÙØªØ§Ø¯ Ú©Ù‡ تعداد مقدسان مسیØÛŒ کامل شده باشد. اما در قرن دوازدهم یوآخیم اهل ÙÛŒ یوری، تاریخ بشر را به سه دوره تقسیم کرد. عصر پرودگار، عصر پسرش Ù…Ø³ÛŒØ Ùˆ عصر روØâ€ŒØ§Ù„قدس. او اعلام کرد Ú©Ù‡ عصر ØØ§Ø¶Ø± عصر استیلای کشیشان است Ùˆ عصر ÙØ³Ø§Ø¯ Ùˆ تباهی است. یوآخیم به خاطر این اظهارات Ù…Ù„ØØ¯ شناخته شد Ùˆ در آتش زنده سوزانده شد. دوره رنسانس به نظریه دورگشت یا «سیکل» تاریخ بازگشت. در دوره روشنگری ÙÛŒÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† تاریخ کسانی مانند وینکلمان ØŒ ویکو (1) Ùˆ مندلسون Ù…ÛŒâ€ŒÚ¯ÙØªÙ†Ø¯ Ú©Ù‡ تاریخ از دوره‌هایی تشکیل شده Ú©Ù‡ این دوره‌ ها وقتی به انتها رسیدند تاریخ دوباره از ابتدا آغاز می‌شود.
اندیشه Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØª یا ترقی به این معنی Ú©Ù‡ تاریخ در خطی مستقیم به سوی هدÙÛŒ مشخص ØØ±Ú©Øª Ù…ÛŒ کند در پایان قرن هجدهم توسط تورگو ( 1727- 1781) بیان شد. تورگو در کابینه پیش از انقلاب ÙØ±Ø§Ù†Ø³Ù‡ وزیر اقتصاد بود ( سال‌های 1770). تورگو انواع Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØª Ùˆ رابطه آنها را با هم برشمرد. او Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØª را در صنعت ،در علم، در اخلاقیات ( به معنای متمدن شدن Ùˆ پرهیز از خشونت) Ùˆ در زیبایی می‌دید. بنابرنظر تورگو، Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØª پدیده‌ای چندگانه بود. در هر قلمروی توسعه نابرابر وجود داشت. از نظر او Ùقط اختراعات مکانیکی Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØª بی‌وقÙه‌ای داشته اند. او Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØª را برای انسان امری طبیعی می‌دانست چون به نظر او سرشت بشر تکامل پذیر بود. با این وص٠او موانعی Ú©Ù‡ جلوی ترقی Ùˆ نیز عواملی Ú©Ù‡ ترقی را شتاب می‌بخشند درنظر داشت. با تورگو تمامی تاریخ تابع معیار Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØª Ùˆ ترقی Ùˆ ارزش غایی آن دانسته شد. در اندیشه قرون وسطایی مسیØÛŒ هرچیز نو، بدیع Ùˆ غیرعادی مذموم Ùˆ بد بود. درمقابل هر چیز کهنه Ùˆ آشنا Ùˆ معلومی خوب دانسته می‌شد؛ اما تورگو این نظر سنتی را واژگون کرد. اکنون هرچیز ایستا Ùˆ غیر متØÙˆÙ„ مضر Ùˆ بد شناخته می‌شد. جوامع بد جوامعی Ù…ØªØØ¬Ø± بودند Ú©Ù‡ خود را از دیگر کشورهای جهان مجزا می‌کردند Ùˆ توسط دارودسته اداره می‌شدند؛ مانند ماندارین‌های چینی Ùˆ کاهنان مصری Ú©Ù‡ با ممانعت از تغییر در جوامع خود Ùˆ منجمد کردن رشد ذهنی انسان چینی Ùˆ مصری ترقی انسانیت را متوق٠کردند. از نظر تورگو خطر دیگری Ú©Ù‡ در کمین Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØª است ØÙ…له بربرها به کشورهای متمدن اروپایی است. او Ø§Ù†ØØ·Ø§Ø· رم باستان را از یاد نبرده بود Ø› اما خطر واقعی را Ø±ÙØ¹ شده می‌دید؛ زیرا جلوی ØÙ…له ترکیه به اروپا Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ شده بود Ùˆ کشیشان هم مغلوب شده بودند. از این رو تورگو ترقی را بی انتها Ù…ÛŒ دانست Ùˆ معتقد بود Ú©Ù‡ روشنگری از طریق ریاضی شدن علم، وضعیت مستØÚ©Ù…ÛŒ پیدا کرده Ùˆ وجودش جاودانه شده است. تورگو تاریخ ترقی ذهن انسان را Ø·ÛŒ سه مرØÙ„Ù‡ می‌دانست: مرØÙ„Ù‡ اول اعتقاد به Ø§Ø±ÙˆØ§Ø ÙˆØ³Ù„Ø·Ù‡ اندیشه دینی، مرØÙ„Ù‡ دوم سلطه اندیشه متاÙیزیکی Ùˆ سرانجام سلطه اندیشه علمی Ú©Ù‡ مشخصه روشنگری مترقی است. تورگو معتقد بود Ú©Ù‡ برخلا٠طبیعت Ú©Ù‡ در دور زایش Ùˆ مرگ Ú¯Ø±ÙØªØ§Ø± است، Ùˆ Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØª نمی‌کند نوع انسان تغییرات بی‌پایانی دارد. او تکامل پذیری ذهن انسان را اصل موضوع قرار می‌دهد. واسطه ØÛŒØ§ØªÛŒ Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØªØŒ ÙØ±Ø§ÛŒÙ†Ø¯ ارتباطات انسانی است. اندیشه‌هایی Ú©Ù‡ از ØØ³Ø³ÛŒØ§Øª ناشی شده‌اند از طریق به کارگیری نشانه‌ها Ùˆ تصاویر Ùˆ به ویژه زبان توسعه می‌یابند Ùˆ از این طریق علم Ùˆ تجربه نسل به نسل منتقل می‌شوند. از همه اینها مهم‌تر وجود نوابغ است Ú©Ù‡ درس‌های تجربه Ùˆ استلزامات آن را درک می‌کنند Ùˆ به درس‌های تجربه جامه بیان می‌پوشانند. وظیÙÙ‡ جامعه این است Ú©Ù‡ از نوابغ ÙØ·Ø±ÛŒ ØÙ…ایت کند Ùˆ به سخنان آنان گوش ÙØ±Ø§ دهد. شرایط معنوی Ùˆ اخلاقی برای پرورش نوابغ Ùˆ نیز تعیین نوع Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØª Ùˆ دامنه آن امور مهم‌تری هستند تا شرایط اقلیمی.
کندورسه (1743- 1794) نظریات تورگو درباره تاریخ Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØª ذهن انسان را اقتباس می‌کند Ùˆ توسعه می‌دهد. او در کتابش Ø·Ø±Ø Ù†Ù‚Ø´Ù‡â€ŒØ§ÛŒ تاریخی از Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØªâ€ŒÙ‡Ø§ÛŒ ذهن انسان تایید می‌کند Ú©Ù‡ تناظر کاملی میان نوع جامعه Ùˆ سیستم آگاهی وجود دارد. Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ در هر نوع جامعه‌ای آگاهی مرتبط با آن جامعه را دارند. نوع جامعه Ùˆ نوع آگاهی یا نوع شناخت ارتباط تنگاتنگی با هم دارند. مثلا انسانی Ú©Ù‡ در ÙØ±Ø§Ù†Ø³Ù‡ متولد شده نوع آگاهیش با نوع آگاهی کسی Ú©Ù‡ در چین متولد شده Ù…ØªÙØ§ÙˆØª است.کندرسه تاریخ ترقی ذهن انسان را به ده دوره تقسیم می‌کند. کتاب کندورسه هم ده ÙØµÙ„ دارد Ú©Ù‡ هر ÙØµÙ„ به توصی٠یکی از این ده دوره تاریخی می‌پردازد. این ده دوره عبارتند از : 1- Ù…ØªØØ¯ شدن خانواده‌ها به Ø´Ú©Ù„ عشایر Ùˆ قبایل. 2- گله‌داری Ùˆ کشاورزی. 3- اختراع خط. 4- Ø´Ú©ÙˆÙØ§ شدن ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ یونانی تا زمان اسکندر. 5- توسعه علم Ø·ÛŒ ظهور Ùˆ Ø§Ù†ØØ·Ø§Ø· امپراتوری روم. 6- دوران تاریک قرون وسطی ( از سال 476 میلادی تا زمان جنگ‌های صلیبی). 7- رشد علم در ÙØ§ØµÙ„Ù‡ میان جنگ‌های صلیبی Ùˆ اختراع چاپ. 8- از گوتنبرگ تا بیکن، گالیله Ùˆ دکارت Ú©Ù‡ «یوغ مرجعیت سنت، کلیسا Ùˆ کتاب مقدس را کنار زدند.» 9- از دکارت تا بنیان‌گذاری جمهوری‌های امریکا Ùˆ ÙØ±Ø§Ù†Ø³Ù‡. 10- دوره رهایی ذهن از زنجیرهای سنت Ùˆ عبودیت. کندورسه هم مانند ولتر برای قرون وسطی ارزشی قایل نبود. او قرون وسطی را عصر تاریکی اندیشی Ùˆ سلطه کشیشان Ù…ÛŒ دانست Ùˆ Ù…ÛŒ Ú¯ÙØª: «زمانی خواهد رسید Ú©Ù‡ خورشید Ùقط بر Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ آزاد خواهد تابید، Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ÛŒ Ú©Ù‡ به جز عقل خود مرجعی نمی‌شناسند.»
در دست ‌های تورگو Ùˆ کندورسه تاریخ یا دقیق‌تر تاریخ ترقی ذهن بشر ترازوی مطلق اندازه‌‌گیری معنای انسانیت شد. در نظریات این دو معنای واژه پروگره ( Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØªØŒ ترقی) دگرگون شد. قبلا پروگره به معنای آغاز کردن از مبدا Ùˆ رسیدن به مقصد بود بی آنکه به این معنا باشد Ú©Ù‡ مرØÙ„Ù‡ بعدی از مرØÙ„Ù‡ قبلی برتر است. اما با تورگو Ùˆ کندورسه زمان تاریخی ذهن به معنای ØØ±Ú©Øª از مرØÙ„Ù‡ پایین‌تر به مرØÙ„Ù‡ عالی‌تر بود. به این طریق تاریخ منبع ایمان جدیدی شد. تاریخ، نمایش مسیØÛŒ هبوط Ùˆ رستگاری انسان را مردود شناخت. اکنون آینده، نویدبخش عمیق‌ترین Ø§ØØ³Ø§Ø³â€ŒÙ‡Ø§ Ùˆ امیدهای انسانی شد. Ùˆ به این طریق رستگاری انسان در مسیØÛŒØªØŒ به Ø´Ú©Ù„ سکولار Ùˆ علمی در آمد. روشنگری از انسان می‌خواست Ú©Ù‡ همه سنت‌ها را مردود بداند Ùˆ به کلیسا Ùˆ کشیشان ایمان نداشته باشد. اسید خرد Ùلز ایمان را تØÙ„یل برده بود. اکنون ایمان مسیØÛŒ جایش را به ایمان جدیدی داده بود. شهر آسمانی آینده علمی به جای شهر آسمانی خدا نشسته بود.
پیش از آنکه آگوسنت کنت (1798- 1857) ظاهر شود، Ùˆ قانون سه مرØÙ„Ù‡ ای تØÙˆÙ„ ذهن انسان را Ù…Ø·Ø±Ø Ú©Ù†Ø¯ØŒ طبق کتاب «خاطرات درباره علم انسانی» نوشته سن سیمون، پزشکی ÙØ±Ø§Ù†Ø³ÙˆÛŒ به نام ژان بوردن، این اندیشه را بیان کرد Ú©Ù‡ هر علمی از سه مرØÙ„Ù‡ گذر کرده است. 1- مرØÙ„Ù‡ گمانه‌زنی 2- مرØÙ„Ù‡ نیمه گمانه‌زنی- نیمه اثباتی 3- مرØÙ„Ù‡ اثباتی یا پوزیتیو. آگوست کنت خود اذعان می‌کند Ú©Ù‡ وامدار تورگو Ùˆ کندورسه Ùˆ ژان بوردن است. با این وص٠مدعی است Ú©Ù‡ قانون سه مرØÙ„ه‌ای را خود کش٠کرده است. کنت در این باره می‌گوید Ú©Ù‡ به دست آوردن یک قانون از تعدادی ÙØ§Ú©Øªâ€Œ یک چیز است Ùˆ Ùهمیدن اهمیت اساسی آن Ùˆ Ù¾ÛŒ بردن به اینکه این قانون بنیادین بر Ú©Ù„ تکامل انسانیت ØØ§Ú©Ù… است چیزی دیگر. از نظر کنت ذهن انسان ( اروپایی) از سه مرØÙ„Ù‡ گذر کرده است. 1- مرØÙ„Ù‡ خداشناختی. 2- مرØÙ„Ù‡ متاÙیزیکی 3- مرØÙ„Ù‡ اثباتی یا پوزیتیو Ú©Ù‡ مرØÙ„Ù‡ نهایی است. اگر این سه مرØÙ„Ù‡ را با سه مرØÙ„Ù‡ پیشنهادی ژان بوردن مقایسه کنیم کنت در برابر مرØÙ„Ù‡ «گمانه‌زنی» Ú©Ù‡ مرØÙ„Ù‡ آغازین هر علمی است مرØÙ„Ù‡ «خداشناسی» Ùˆ در برابر مرØÙ„Ù‡ «نیمه گمانه‌زنی- نیمه اثباتی» مرØÙ„Ù‡ « متاÙیزیکی‌» را قرار داده Ùˆ مرØÙ„Ù‡ سوم Ú©Ù‡ مرØÙ„Ù‡ اثباتی است در هر دو تغییری نکرده است. البته در نظام ÙلسÙÛŒ آگوست کنت، Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§Øª « خداشناختی» ØŒ «متاÙیزیکی» Ùˆ «اثباتی» معنای خاصی دارند. کنت می‌نویسد «طبق سرشت تÙکر انسان هر شاخه ای از دانش ما ضرورتا باید در سیر Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØªØ´ Ùˆ درسیر تØÙˆÙ„Ø´ به ترتیب از این سه مرØÙ„Ù‡ تئوریک بگذرد: مرØÙ„Ù‡ خداشناختی یا مرØÙ„Ù‡ Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡â€ŒØ§ÛŒØŒ دوم مرØÙ„Ù‡ متاÙیزیکی یا مرØÙ„Ù‡ تجریدی Ùˆ سرانجام مرØÙ„Ù‡ علمی Ùˆ یا پوزیتیو.» کنت در نخستین درس کتاب «دوره ÙلسÙÙ‡ اثباتی» پس از این عبارات Ù…ÛŒâ€ŒØ§ÙØ²Ø§ÛŒØ¯: « به دیگر سخن، ذهن انسان به خاطر سرشتش در هر پژوهشی به ترتیب این سه روش ÙلسÙÙ‡ پردازی را به کار می‌برد. سه روشی Ú©Ù‡ اساسا Ù…ØªÙØ§ÙˆØª Ùˆ ØØªØ§ در تقابل با یکدیگرند: نخست روش خداشناختی سپس روش متاÙیزیکی Ùˆ سرانجام روش اثباتی یا پوزیتیو. به این ترتیب ما سه نوع ÙلسÙÙ‡ می‌یابیم. یا سه نوع سیستم عمومی درک٠کلیت٠پدیدارها را می‌یابیم Ú©Ù‡ متقابلا یکدیگر را Ù†ÙÛŒ می‌کنند. روش مرØÙ„Ù‡ نخست نقطه آغاز ضروری برای هوش انسانی است Ùˆ روش سوم، مرØÙ„Ù‡ نهایی Ùˆ ثابت است. Ùˆ روش دوم ØµØ±ÙØ§ مرØÙ„Ù‡ انتقالی Ùˆ گذرا ست. » در اینجا واژه‌ های «خداشناختی» Ùˆ «متاÙیزیکی» معنای خاصی دارند Ùˆ دقیقا تعری٠می‌شوند.
کنت «خداشناسی» یا «الهیات» را نظامی عمومی از برداشت‌هایی می‌داند Ú©Ù‡ مربوط به پدیدارهای Ú©Ù„ÛŒ است. این نظام عمومی تÙکر وقوع پدیدارها را براثر اراده خدایان می‌داند. منظور کنت این است Ú©Ù‡ در مرØÙ„Ù‡ خداشناختی ØªÙØ³ÛŒØ± پدیدارهای طبیعی از طریق علل Ùوق طبیعی Ùˆ یا علل دلبخواهی صورت می‌گیرد. بنابراین در اینجا «خداشناختی» به معنای Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡â€ŒØ§ÛŒ است ودر جاهای دیگر کنت این شیوه تبیین پدیدارهای طبیعی را «خیالی» یا «اسطوره‌ای » می‌نامد. در این معنا کنت می‌توانست بگوید Ú©Ù‡ آیا هریک از ما به خاطر نمی‌آورد Ú©Ù‡ در دوران کودکی‌اش همین سیستم عمومی درک را به کار می‌برده است. از این رو انسان در دوره کودکی خود متاله است Ùˆ در نوجوانی ØÚ©ÛŒÙ… مابعد الطبیعه Ùˆ وقتی به بلوغ می‌رسد Ùیزیکدان می‌شود. منظور کنت در اینجا این نیست Ú©Ù‡ کودک اعتقادات دینی والدین خود را می‌گیرد Ùˆ طبق آنها امور را تبیین می‌کند Ø› بلکه منظورش این است Ú©Ù‡ تمایلی خودانگیخته در کودک وجود دارد Ú©Ù‡ وقوع پدیدارهای طبیعی را بر اثر اراده اشخاص ،چه ØÙ‚یقی Ùˆ Ú†Ù‡ موهومی ØŒ ‌بداند نه طبق قوانین Ùیزیک. روانشناسی تکوینی ژان پیاژه این نظر کنت را تایید می‌کند. در اینجا «خداشناسی» متراد٠است با انسان‌گونه پنداری در درک علل وقایع. همینطور کنت واژه «متاÙیزیک» را در رایج‌ترین معنای آن به کار نمی‌برد. منظور او از متاÙیزیک علم جوهر یا علم به نخستین اصول نیست Ø› بلکه منظور او نوعی شیوه تبیین پدیدارها در تجربه است. مثلا در Ùیزیک ÙØ±Ø¶ÛŒÙ‡ اثیر Ú©Ù‡ پدیده‌های نور Ùˆ الکتریسیته را تببین می‌کرد ÙØ±Ø¶ÛŒÙ‡â€ŒØ§ÛŒ متاÙیزیکی بود. یا مثلا در Ùیزیولوژی «اصل ØÛŒØ§ØªÛŒÂ» یا در روانشناسی «روØÂ» ÙØ±Ø¶ÛŒÙ‡â€ŒÙ‡Ø§ÛŒ «متاÙیزیکی» یا تجریدی بودند. این روش٠تبیین، چندان ÙØ±Ù‚ÛŒ با روش خداشناختی ندارد Ú©Ù‡ با درک بهتر پدیدار ‌های طبیعی کم‌کم رنگ می‌بازد Ùˆ Ù…ØÙˆ می‌شود. هرچه پدیدارهای طبیعی دقیق‌تر مشاهده شوند تبیین آنها نه از طریق اراده خدایان Ùˆ شیاطین بلکه از طریق قوانین طبیعت تبیین می‌شود. در مرØÙ„Ù‡ تبیین خداشناختی Ú©Ù‡ مرØÙ„Ù‡ نخست از قانون سه مرØÙ„ه‌ای کنت است ذهن انسان پدیدارهای طبیعی یا اجتماعی را به این شیوه تبین می‌کند Ú©Ù‡ علل به وجود آورنده آنها موجوداتی شبیه به انسان هستند. لوی برول این شیوه تÙکر را Â«Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ÛŒÂ» Ùˆ «پیش - منطقی» می‌نامد Ùˆ کاسیرر آن را شیوه اندیشه اسطوره‌ای می‌خواند.
رشد ذهن انسان خاورمیانه‌ای از جمله رشد ذهن ایرانی گویا در همین مرØÙ„Ù‡ متوق٠مانده است. همچنان Ú©Ù‡ Ú¯ÙØªÛŒÙ… ذهن انسان غربی از این مرØÙ„Ù‡ گذر می‌کند Ùˆ به مرØÙ„Ù‡ دوم Ú©Ù‡ مرØÙ„Ù‡ متاÙیزیک است Ù…ÛŒ رسد . از این مرØÙ„Ù‡ نیز گذر می‌کند Ùˆ به مرØÙ„Ù‡ علمی Ùˆ یا به قول کنت پوزیتیو می‌رسد. در مرØÙ„Ù‡ نخست سازمان جامعه ابتدایی است. آنچه امور جامعه را انتتظام Ù…ÛŒ بخشد سنت است. در جامعه سنتی تÙکر غالب Ùˆ ØØ§Ú©Ù… تÙکر دینی است، کشیشان زمام امور ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒØŒ سیاسی Ùˆ قضایی جامعه را برعهده دارند Ùˆ همه‌کاره‌اند. از نظر آگوست کنت جامعه سنتی دوخصلت اساسی Ùˆ به هم وابسته دارد: یکی اینکه «تئوکراتیک» است Ùˆ دیگر اینکه «نظامی» است. جامعه سنتی، دین‌مدار است Ùˆ ÙØ¹Ø§Ù„یت غالب در آن، ÙØ¹Ø§Ù„یت نظامی است. به این معنی که؛ همواره بر طبل جنگ می‌کوبد تا از این طریق غنایمی به دست آید Ùˆ جیب‌ها پر شود. در این نوع جامعه عالی‌ترین مقام‌ها به نظامیان داده می‌شود. اما این جامعه در برابر چشمان آگوست کنت در ØØ§Ù„ Ù…ØÙˆ شدن بود Ùˆ نوع تازه‌ای از جامعه پدیدار می‌شد Ú©Ù‡ وجه تÙکر ØØ§Ú©Ù… بر آن، علمی بود. به دیگر سخن ذهن انسان غربی دو مرØÙ„Ù‡ پیشین را پشت‌سر گذاشته بود Ùˆ وارد مرØÙ„Ù‡ سوم یعنی مرØÙ„Ù‡ علمی شده بود. در این مرØÙ„Ù‡ ذهن انسان پدیدارها را مشاهده می‌کند Ùˆ به این خرسند می‌شود Ú©Ù‡ درخصوص پدیدار شدن‌شان قاعده Ùˆ یا قانونی بیابد. وقتی Ú©Ù‡ قوانین ØØ§Ú©Ù… بر وقوع پدیدارها را به دست آورد خرسند می‌شود Ùˆ دیگر درپی ÛŒØ§ÙØªÙ† یک اصل متاÙیزیکی Ú©Ù‡ در پشت آنها باشد بر نمی‌آید.
Ú¯ÙØªÛŒÙ… Ú©Ù‡ جامعه سنتی جامعه‌ای دین‌مدار Ùˆ یا خدا مدار بود، کشیشان Ùˆ نظامیان همه کاره بودند؛ اما در جامعه مدرن جای کشیشان را دانشمندان Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ اند Ùˆ جای نظامیان را مدیران صنعتی Ùˆ کارخانه‌داران. کنت از تØÙ„یل جامعه‌ای Ú©Ù‡ در آن به سر می‌برد به این نتیجه رسید Ú©Ù‡ شرط اساسی برای Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ùˆ یا تØÙˆÙ„ جامعه، Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ùˆ یا تØÙˆÙ„ اندیشه است. زیرا در جامعه‌شناسی، آنچنان Ú©Ù‡ کنت آن را Ù…ÛŒ Ùهمید، قانون سه مرØÙ„ه‌ای تکامل ذهن، قانون اساسی دینامیک اجتماعی بود. بنابراین قانون اساسی Ú©Ù„ علم اجتماع است. زیرا در همه عوامل اجتماعی Ú©Ù‡ در تکامل Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØª Ùˆ ترقی انسانیت دخیل هستند عامل Ùکر Ùˆ ذهن مهم‌ترین عامل است. عامل ذهن، عامل غالب است به این معنی Ú©Ù‡ وابستگی دیگر عوامل به عامل ذهن بیشتر است تا وابستگی عامل ذهن به آنها. از نظر کنت تاریخ هنر، تاریخ نهادهای سیاسی Ùˆ اجتماعی، تاریخ اخلاق، تاریخ قانون Ùˆ به طورکلی تاریخ تمدن بدون درک تاریخ تØÙˆÙ„ ذهن یعنی بدون درک تاریخ علم Ùˆ ÙلسÙÙ‡ Ú©Ù‡ بیان این تØÙˆÙ„ هستند Ùهم ناپذیر است .بنابراین تاریخ تØÙˆÙ„ ذهن از طریق مطالعه تاریخ علم Ùˆ ÙلسÙÙ‡ مستقل از دیگر تاریخ‌ها درک می‌شود. از اینرو برای کنت تØÙˆÙ„ ذهن Ù…ØÙˆØ± اصلی است Ú©Ù‡ ØÙˆÙ„ آن دیگر پدیده‌های اجتماعی قرار می‌گیرند. پس قانون سه مرØÙ„ه‌ای تØÙˆÙ„ ذهن انسان، «بنیادی‌ترین» Ùˆ «عمومی‌» ترین قانون را بیان می‌کند.
نظریه مارکس درباره تقسیم تاریخ اروپا به 1- دوره کمون اولیه 2- دوره برده‌داری 3- دوره ÙØ¦ÙˆØ¯Ø§Ù„یته 4- دوره سرمایه‌داری Ùˆ سرانجام دوره نهایی یعنی دوره سوسیالیسم برپایه شیوه تولید اقتصادی صورت Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است. زیرا مارکس Ú©Ù„ تاریخ را تاریخ اقتصادی Ù…ÛŒ دانست. این تقسیم بندی را کمونیست‌ها در ایران رواج دادند Ùˆ پذیرش بی‌چون Ùˆ چرایی به دست آورده است. مارکس تاریخ را تاریخ مبارزه طبقاتی می‌دانست نه تاریخ تØÙˆÙ„ ذهن . از نظر او هر طبقه ای برای Ù…Ù†Ø§ÙØ¹ اقتصادی خود مبارزه Ù…ÛŒ کند. در مارکسیسم ذهنیت به روساخت تعلق دارد Ùˆ امری ÙØ±Ø¹ÛŒ است.شیوه تولید اقتصادی زیر ساخت Ùˆ اصل است. اما ایرادی Ú©Ù‡ ماکس وبر به مارکس Ù…ÛŒ گیرد این است Ú©Ù‡ تشخیص Ù…Ù†Ø§ÙØ¹ امری ذهنی است Ùˆ بر ØØ³Ø¨ ذهنیت Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ این Ù…Ù†Ø§ÙØ¹ Ù…ØªÙØ§ÙˆØªÙ†Ø¯. در کشور ما به خاطر Ù†Ùوذ Ú†Ù¾ ها موضوع تØÙˆÙ„ Ùˆ یا ترقی ذهن اصلا مورد توجه قرار Ù†Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است. یک سال پس از آن Ú©Ù‡ لوسین لوی- برول کتاب «ذهنیت ابتدایی 1922» را منتشر کرد، در انجمن ÙØ±Ø§Ù†Ø³ÙˆÛŒ ÙلسÙÙ‡ یکی از پیروان امیل دورکم ادعا کرد Ú©Ù‡ کتاب "ذهنیت ابتدایی" لوی- برول به نوعی مرØÙ„Ù‡ نخست قانون سه مرØÙ„ه‌ای کنت یعنی مرØÙ„Ù‡ «خداشناسی» را توصی٠می‌کند. البته لوی -برول در دانشگاه سوربن ÙلسÙÙ‡ آگوست کنت را تدریس می‌کرده است Ú©Ù‡ بعدا براساس این Ø¯Ø±Ø³â€ŒÚ¯ÙØªØ§Ø±Ù‡Ø§ کتاب «ÙلسÙÙ‡ آگوست کنت» را نوشت. لوی- برول ØªØØª تاثیر پوزیتویسم خردگرا بود. لوی- برول شناسان یکی تاثیر آگوست کنت را بر او زیاد می‌دانند Ùˆ دیگر نظریه Â«Ø±ÙˆØ Ù‚ÙˆÙ…ÛŒÂ» Ú©Ù‡ ÙÛŒÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† Ùˆ روانشتاسان آلمانی ارایه داده بودند. نگارنده شخصا با Ú©Ù…Ú© کتاب «کارکردهای ذهنی در جوامع عقب‌مانده» (2) اثر لوی- برول Ùˆ جلد دوم کتاب« ÙلسÙÙ‡ صورت‌های سمبولیک: اندیشه اسطوره‌ای »(3) نوشته ارنست کاسیرر می‌توانم ÙˆØØ´ÛŒâ€ŒÚ¯Ø±ÛŒâ€ŒÙ‡Ø§ÛŒ داعشی‌ها را درک کنم. مثلا نابودی مجسمه‌ها Ùˆ دیگر آثار هنری به این Ù†ØÙˆ قابل تبیین است Ú©Ù‡ اندیشه اسطوره‌ای میان Ø´ÛŒ Ùˆ تصویر Ø´ÛŒ تمایز قایل نمی‌شود Ú©Ù‡ همین امر Ùˆ همین موضوع اساس بت‌پرستی است. هنر میان Ø´ÛŒ Ùˆ تصویر Ø´ÛŒ تمایز قایل است. اما دین گاهی اوقات میان Ø´ÛŒ Ùˆ تصویر Ø´ÛŒ تمایز قایل می‌شود Ùˆ گاهی وقت ها قایل نمی‌شود. آگاهی داعشی‌ها به آگاهی اسطوره‌ای نزدیک تر است. از همین رو مجسمه‌ها Ùˆ دیگر آثار هنری را بت می‌بینند Ùˆ به انهدام آنها می‌پردازند. لوسین لوی- برول به تکامل ذهن به آن Ø´Ú©Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ انسان شناسان انگلیسی مانند ادوارد تایلور Ùˆ جیمز ÙØ±ÛŒØ²Ø± اعتقاد داشتند معتقد نبود. او جوامع را به دو دسته تقسیم می‌کرد: جوامع Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØªÙ‡ Ú©Ù‡ به اندیشه علمی رسیده‌اند Ùˆ جوامع ابتدایی؛ او برای هرکدام ذهنیت ویژه ای قایل است Ùˆ این دو ذهنیت را با هم مقابله Ùˆ مقایسه Ù…ÛŒ کند. با تورگو Ùˆ به ویژه کندروسه Ùˆ نیز کنت نوعی جامعه شناسی پا به عرصه وجود می‌گذارد Ú©Ù‡ امروزه آن را جامعه شناسی آگاهی یا جامعه شناسی شناخت می‌نامند Ú©Ù‡ آثار لوی- برول دستاورد این ÙØ±Ø§ÛŒÙ†Ø¯ سه قرنه است. البته چون جوامع مدرن انسجام جوامع باستانی Ùˆ ابتدایی را ندارند Ùˆ از طبقات Ùˆ قشرهای مختل٠با جهان‌بینی‌های Ù…ØªÙØ§ÙˆØª تشکیل شده‌اند، برای هر قشر درون یک جامعه نیز ذهنیت خاص آن قشر را قایل هستند. ژرژ گورویچ در کتابش :«چارچوب ‌های اجتماعی شناخت» نه تنها ذهنیت ØØ§Ú©Ù… بر جوامع قدیم بلکه ذهنیت Ùˆ چارچوب شناختی کلیسای کاتولیک Ùˆ نیز ذهنیت بورژوازی Ùˆ پرولتاریا را نیز مطالعه کرده است Ùˆ در آن از لوی - ستروس انتقادهایی کوبنده Ùˆ از لوی - برول تجلیل کرده است.
1 - برای اطلاع بیشتر از نظریه ویکو در باره دورگشت تاریخ رجوع کنید به: یدالله موقن،« لوسین لوی برول Ùˆ مسئله ذهنیت‌ها » تهران، Ø¯ÙØªØ± پژوهش‌های ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒØŒ 1389 ØµÙØØ§Øª 89- 92
2- لوسین لوی برول: «کارکردهای ذهنی در جوامع عقب مانده »ترجمه یدالله موقن، تهران، انتشارات هرمس، چاپ سوم 1393
3 - ارنست کاسیرر: «ÙلسÙÙ‡ صورت‌های سمبولیک: اندیشه اسطوره‌ای»، ترجمه یدالله موقن. تهران انتشارات هرمس، چاپ سوم. 1393
4-Geoges Gurvitch . The Social Frameworks of Knowledge , Basil Blacklwell & Mott,Ltd. Oxford ,1971.
متÙکران ÙØ±Ø§Ù†Ø³ÙˆÛŒ Ùˆ مسئله تØÙˆÙ„ ذهن انسان
«جامعه شناسی شناخت یا جامعه شناسی آگاهی»
چاپ شده در Ù‡ÙØªÙ‡ نامه « صدا » (شماره 58 آبان 94 ) ØµÙØØ§Øª 38 Ùˆ 39
بنا بر نظر مسیØÛŒØª تاریخ بشر با هبوط آدم آغاز Ù…ÛŒ شد Ùˆ با بازگشت Ù…Ø³ÛŒØ Ø¯Ø± پایان هزاره اول میلادی نجات نوع بشر ÙØ±Ø§ می‌رسید. در پایان هزاره نخست میلادی مسیØÛŒØ§Ù† نشانه‌ای از بازگشت Ù…Ø³ÛŒØ Ù†Ø¯ÛŒØ¯Ù†Ø¯ پس به این Ùکر Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù†Ø¯ Ú©Ù‡ سرزمین‌های خود را آباد کنند تا هرگاه Ù…Ø³ÛŒØ Ø¨Ø§Ø²Ú¯Ø´Øª با سزمین‌های آباد مسیØÛŒ نشین روبرو شود. سن اگوستین در کتابش «شهرخدا» نمایشی الهی بر زمین می‌بیند Ú©Ù‡ ابتدایش هبوط آدم Ùˆ انتهایش نجات Ùˆ رستگاری بود. او تصوری خطی از تاریخ داشت. تاریخ به سوی غایت خودش Ú©Ù‡ بازگشت Ù…Ø³ÛŒØ Ùˆ نجات بود به پیش Ù…ÛŒ Ø±ÙØª Ùˆ این واقعه هنگامی Ø§ØªÙØ§Ù‚ Ù…ÛŒ Ø§ÙØªØ§Ø¯ Ú©Ù‡ تعداد مقدسان مسیØÛŒ کامل شده باشد. اما در قرن دوازدهم یوآخیم اهل ÙÛŒ یوری، تاریخ بشر را به سه دوره تقسیم کرد. عصر پرودگار، عصر پسرش Ù…Ø³ÛŒØ Ùˆ عصر روØâ€ŒØ§Ù„قدس. او اعلام کرد Ú©Ù‡ عصر ØØ§Ø¶Ø± عصر استیلای کشیشان است Ùˆ عصر ÙØ³Ø§Ø¯ Ùˆ تباهی است. یوآخیم به خاطر این اظهارات Ù…Ù„ØØ¯ شناخته شد Ùˆ در آتش زنده سوزانده شد. دوره رنسانس به نظریه دورگشت یا «سیکل» تاریخ بازگشت. در دوره روشنگری ÙÛŒÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† تاریخ کسانی مانند وینکلمان ØŒ ویکو (1) Ùˆ مندلسون Ù…ÛŒâ€ŒÚ¯ÙØªÙ†Ø¯ Ú©Ù‡ تاریخ از دوره‌هایی تشکیل شده Ú©Ù‡ این دوره‌ ها وقتی به انتها رسیدند تاریخ دوباره از ابتدا آغاز می‌شود.
اندیشه Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØª یا ترقی به این معنی Ú©Ù‡ تاریخ در خطی مستقیم به سوی هدÙÛŒ مشخص ØØ±Ú©Øª Ù…ÛŒ کند در پایان قرن هجدهم توسط تورگو ( 1727- 1781) بیان شد. تورگو در کابینه پیش از انقلاب ÙØ±Ø§Ù†Ø³Ù‡ وزیر اقتصاد بود ( سال‌های 1770). تورگو انواع Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØª Ùˆ رابطه آنها را با هم برشمرد. او Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØª را در صنعت ،در علم، در اخلاقیات ( به معنای متمدن شدن Ùˆ پرهیز از خشونت) Ùˆ در زیبایی می‌دید. بنابرنظر تورگو، Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØª پدیده‌ای چندگانه بود. در هر قلمروی توسعه نابرابر وجود داشت. از نظر او Ùقط اختراعات مکانیکی Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØª بی‌وقÙه‌ای داشته اند. او Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØª را برای انسان امری طبیعی می‌دانست چون به نظر او سرشت بشر تکامل پذیر بود. با این وص٠او موانعی Ú©Ù‡ جلوی ترقی Ùˆ نیز عواملی Ú©Ù‡ ترقی را شتاب می‌بخشند درنظر داشت. با تورگو تمامی تاریخ تابع معیار Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØª Ùˆ ترقی Ùˆ ارزش غایی آن دانسته شد. در اندیشه قرون وسطایی مسیØÛŒ هرچیز نو، بدیع Ùˆ غیرعادی مذموم Ùˆ بد بود. درمقابل هر چیز کهنه Ùˆ آشنا Ùˆ معلومی خوب دانسته می‌شد؛ اما تورگو این نظر سنتی را واژگون کرد. اکنون هرچیز ایستا Ùˆ غیر متØÙˆÙ„ مضر Ùˆ بد شناخته می‌شد. جوامع بد جوامعی Ù…ØªØØ¬Ø± بودند Ú©Ù‡ خود را از دیگر کشورهای جهان مجزا می‌کردند Ùˆ توسط دارودسته اداره می‌شدند؛ مانند ماندارین‌های چینی Ùˆ کاهنان مصری Ú©Ù‡ با ممانعت از تغییر در جوامع خود Ùˆ منجمد کردن رشد ذهنی انسان چینی Ùˆ مصری ترقی انسانیت را متوق٠کردند. از نظر تورگو خطر دیگری Ú©Ù‡ در کمین Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØª است ØÙ…له بربرها به کشورهای متمدن اروپایی است. او Ø§Ù†ØØ·Ø§Ø· رم باستان را از یاد نبرده بود Ø› اما خطر واقعی را Ø±ÙØ¹ شده می‌دید؛ زیرا جلوی ØÙ…له ترکیه به اروپا Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ شده بود Ùˆ کشیشان هم مغلوب شده بودند. از این رو تورگو ترقی را بی انتها Ù…ÛŒ دانست Ùˆ معتقد بود Ú©Ù‡ روشنگری از طریق ریاضی شدن علم، وضعیت مستØÚ©Ù…ÛŒ پیدا کرده Ùˆ وجودش جاودانه شده است. تورگو تاریخ ترقی ذهن انسان را Ø·ÛŒ سه مرØÙ„Ù‡ می‌دانست: مرØÙ„Ù‡ اول اعتقاد به Ø§Ø±ÙˆØ§Ø ÙˆØ³Ù„Ø·Ù‡ اندیشه دینی، مرØÙ„Ù‡ دوم سلطه اندیشه متاÙیزیکی Ùˆ سرانجام سلطه اندیشه علمی Ú©Ù‡ مشخصه روشنگری مترقی است. تورگو معتقد بود Ú©Ù‡ برخلا٠طبیعت Ú©Ù‡ در دور زایش Ùˆ مرگ Ú¯Ø±ÙØªØ§Ø± است، Ùˆ Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØª نمی‌کند نوع انسان تغییرات بی‌پایانی دارد. او تکامل پذیری ذهن انسان را اصل موضوع قرار می‌دهد. واسطه ØÛŒØ§ØªÛŒ Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØªØŒ ÙØ±Ø§ÛŒÙ†Ø¯ ارتباطات انسانی است. اندیشه‌هایی Ú©Ù‡ از ØØ³Ø³ÛŒØ§Øª ناشی شده‌اند از طریق به کارگیری نشانه‌ها Ùˆ تصاویر Ùˆ به ویژه زبان توسعه می‌یابند Ùˆ از این طریق علم Ùˆ تجربه نسل به نسل منتقل می‌شوند. از همه اینها مهم‌تر وجود نوابغ است Ú©Ù‡ درس‌های تجربه Ùˆ استلزامات آن را درک می‌کنند Ùˆ به درس‌های تجربه جامه بیان می‌پوشانند. وظیÙÙ‡ جامعه این است Ú©Ù‡ از نوابغ ÙØ·Ø±ÛŒ ØÙ…ایت کند Ùˆ به سخنان آنان گوش ÙØ±Ø§ دهد. شرایط معنوی Ùˆ اخلاقی برای پرورش نوابغ Ùˆ نیز تعیین نوع Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØª Ùˆ دامنه آن امور مهم‌تری هستند تا شرایط اقلیمی.
کندورسه (1743- 1794) نظریات تورگو درباره تاریخ Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØª ذهن انسان را اقتباس می‌کند Ùˆ توسعه می‌دهد. او در کتابش Ø·Ø±Ø Ù†Ù‚Ø´Ù‡â€ŒØ§ÛŒ تاریخی از Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØªâ€ŒÙ‡Ø§ÛŒ ذهن انسان تایید می‌کند Ú©Ù‡ تناظر کاملی میان نوع جامعه Ùˆ سیستم آگاهی وجود دارد. Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ در هر نوع جامعه‌ای آگاهی مرتبط با آن جامعه را دارند. نوع جامعه Ùˆ نوع آگاهی یا نوع شناخت ارتباط تنگاتنگی با هم دارند. مثلا انسانی Ú©Ù‡ در ÙØ±Ø§Ù†Ø³Ù‡ متولد شده نوع آگاهیش با نوع آگاهی کسی Ú©Ù‡ در چین متولد شده Ù…ØªÙØ§ÙˆØª است.کندرسه تاریخ ترقی ذهن انسان را به ده دوره تقسیم می‌کند. کتاب کندورسه هم ده ÙØµÙ„ دارد Ú©Ù‡ هر ÙØµÙ„ به توصی٠یکی از این ده دوره تاریخی می‌پردازد. این ده دوره عبارتند از : 1- Ù…ØªØØ¯ شدن خانواده‌ها به Ø´Ú©Ù„ عشایر Ùˆ قبایل. 2- گله‌داری Ùˆ کشاورزی. 3- اختراع خط. 4- Ø´Ú©ÙˆÙØ§ شدن ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ یونانی تا زمان اسکندر. 5- توسعه علم Ø·ÛŒ ظهور Ùˆ Ø§Ù†ØØ·Ø§Ø· امپراتوری روم. 6- دوران تاریک قرون وسطی ( از سال 476 میلادی تا زمان جنگ‌های صلیبی). 7- رشد علم در ÙØ§ØµÙ„Ù‡ میان جنگ‌های صلیبی Ùˆ اختراع چاپ. 8- از گوتنبرگ تا بیکن، گالیله Ùˆ دکارت Ú©Ù‡ «یوغ مرجعیت سنت، کلیسا Ùˆ کتاب مقدس را کنار زدند.» 9- از دکارت تا بنیان‌گذاری جمهوری‌های امریکا Ùˆ ÙØ±Ø§Ù†Ø³Ù‡. 10- دوره رهایی ذهن از زنجیرهای سنت Ùˆ عبودیت. کندورسه هم مانند ولتر برای قرون وسطی ارزشی قایل نبود. او قرون وسطی را عصر تاریکی اندیشی Ùˆ سلطه کشیشان Ù…ÛŒ دانست Ùˆ Ù…ÛŒ Ú¯ÙØª: «زمانی خواهد رسید Ú©Ù‡ خورشید Ùقط بر Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ آزاد خواهد تابید، Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ÛŒ Ú©Ù‡ به جز عقل خود مرجعی نمی‌شناسند.»
در دست ‌های تورگو Ùˆ کندورسه تاریخ یا دقیق‌تر تاریخ ترقی ذهن بشر ترازوی مطلق اندازه‌‌گیری معنای انسانیت شد. در نظریات این دو معنای واژه پروگره ( Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØªØŒ ترقی) دگرگون شد. قبلا پروگره به معنای آغاز کردن از مبدا Ùˆ رسیدن به مقصد بود بی آنکه به این معنا باشد Ú©Ù‡ مرØÙ„Ù‡ بعدی از مرØÙ„Ù‡ قبلی برتر است. اما با تورگو Ùˆ کندورسه زمان تاریخی ذهن به معنای ØØ±Ú©Øª از مرØÙ„Ù‡ پایین‌تر به مرØÙ„Ù‡ عالی‌تر بود. به این طریق تاریخ منبع ایمان جدیدی شد. تاریخ، نمایش مسیØÛŒ هبوط Ùˆ رستگاری انسان را مردود شناخت. اکنون آینده، نویدبخش عمیق‌ترین Ø§ØØ³Ø§Ø³â€ŒÙ‡Ø§ Ùˆ امیدهای انسانی شد. Ùˆ به این طریق رستگاری انسان در مسیØÛŒØªØŒ به Ø´Ú©Ù„ سکولار Ùˆ علمی در آمد. روشنگری از انسان می‌خواست Ú©Ù‡ همه سنت‌ها را مردود بداند Ùˆ به کلیسا Ùˆ کشیشان ایمان نداشته باشد. اسید خرد Ùلز ایمان را تØÙ„یل برده بود. اکنون ایمان مسیØÛŒ جایش را به ایمان جدیدی داده بود. شهر آسمانی آینده علمی به جای شهر آسمانی خدا نشسته بود.
پیش از آنکه آگوسنت کنت (1798- 1857) ظاهر شود، Ùˆ قانون سه مرØÙ„Ù‡ ای تØÙˆÙ„ ذهن انسان را Ù…Ø·Ø±Ø Ú©Ù†Ø¯ØŒ طبق کتاب «خاطرات درباره علم انسانی» نوشته سن سیمون، پزشکی ÙØ±Ø§Ù†Ø³ÙˆÛŒ به نام ژان بوردن، این اندیشه را بیان کرد Ú©Ù‡ هر علمی از سه مرØÙ„Ù‡ گذر کرده است. 1- مرØÙ„Ù‡ گمانه‌زنی 2- مرØÙ„Ù‡ نیمه گمانه‌زنی- نیمه اثباتی 3- مرØÙ„Ù‡ اثباتی یا پوزیتیو. آگوست کنت خود اذعان می‌کند Ú©Ù‡ وامدار تورگو Ùˆ کندورسه Ùˆ ژان بوردن است. با این وص٠مدعی است Ú©Ù‡ قانون سه مرØÙ„ه‌ای را خود کش٠کرده است. کنت در این باره می‌گوید Ú©Ù‡ به دست آوردن یک قانون از تعدادی ÙØ§Ú©Øªâ€Œ یک چیز است Ùˆ Ùهمیدن اهمیت اساسی آن Ùˆ Ù¾ÛŒ بردن به اینکه این قانون بنیادین بر Ú©Ù„ تکامل انسانیت ØØ§Ú©Ù… است چیزی دیگر. از نظر کنت ذهن انسان ( اروپایی) از سه مرØÙ„Ù‡ گذر کرده است. 1- مرØÙ„Ù‡ خداشناختی. 2- مرØÙ„Ù‡ متاÙیزیکی 3- مرØÙ„Ù‡ اثباتی یا پوزیتیو Ú©Ù‡ مرØÙ„Ù‡ نهایی است. اگر این سه مرØÙ„Ù‡ را با سه مرØÙ„Ù‡ پیشنهادی ژان بوردن مقایسه کنیم کنت در برابر مرØÙ„Ù‡ «گمانه‌زنی» Ú©Ù‡ مرØÙ„Ù‡ آغازین هر علمی است مرØÙ„Ù‡ «خداشناسی» Ùˆ در برابر مرØÙ„Ù‡ «نیمه گمانه‌زنی- نیمه اثباتی» مرØÙ„Ù‡ « متاÙیزیکی‌» را قرار داده Ùˆ مرØÙ„Ù‡ سوم Ú©Ù‡ مرØÙ„Ù‡ اثباتی است در هر دو تغییری نکرده است. البته در نظام ÙلسÙÛŒ آگوست کنت، Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§Øª « خداشناختی» ØŒ «متاÙیزیکی» Ùˆ «اثباتی» معنای خاصی دارند. کنت می‌نویسد «طبق سرشت تÙکر انسان هر شاخه ای از دانش ما ضرورتا باید در سیر Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØªØ´ Ùˆ درسیر تØÙˆÙ„Ø´ به ترتیب از این سه مرØÙ„Ù‡ تئوریک بگذرد: مرØÙ„Ù‡ خداشناختی یا مرØÙ„Ù‡ Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡â€ŒØ§ÛŒØŒ دوم مرØÙ„Ù‡ متاÙیزیکی یا مرØÙ„Ù‡ تجریدی Ùˆ سرانجام مرØÙ„Ù‡ علمی Ùˆ یا پوزیتیو.» کنت در نخستین درس کتاب «دوره ÙلسÙÙ‡ اثباتی» پس از این عبارات Ù…ÛŒâ€ŒØ§ÙØ²Ø§ÛŒØ¯: « به دیگر سخن، ذهن انسان به خاطر سرشتش در هر پژوهشی به ترتیب این سه روش ÙلسÙÙ‡ پردازی را به کار می‌برد. سه روشی Ú©Ù‡ اساسا Ù…ØªÙØ§ÙˆØª Ùˆ ØØªØ§ در تقابل با یکدیگرند: نخست روش خداشناختی سپس روش متاÙیزیکی Ùˆ سرانجام روش اثباتی یا پوزیتیو. به این ترتیب ما سه نوع ÙلسÙÙ‡ می‌یابیم. یا سه نوع سیستم عمومی درک٠کلیت٠پدیدارها را می‌یابیم Ú©Ù‡ متقابلا یکدیگر را Ù†ÙÛŒ می‌کنند. روش مرØÙ„Ù‡ نخست نقطه آغاز ضروری برای هوش انسانی است Ùˆ روش سوم، مرØÙ„Ù‡ نهایی Ùˆ ثابت است. Ùˆ روش دوم ØµØ±ÙØ§ مرØÙ„Ù‡ انتقالی Ùˆ گذرا ست. » در اینجا واژه‌ های «خداشناختی» Ùˆ «متاÙیزیکی» معنای خاصی دارند Ùˆ دقیقا تعری٠می‌شوند.
کنت «خداشناسی» یا «الهیات» را نظامی عمومی از برداشت‌هایی می‌داند Ú©Ù‡ مربوط به پدیدارهای Ú©Ù„ÛŒ است. این نظام عمومی تÙکر وقوع پدیدارها را براثر اراده خدایان می‌داند. منظور کنت این است Ú©Ù‡ در مرØÙ„Ù‡ خداشناختی ØªÙØ³ÛŒØ± پدیدارهای طبیعی از طریق علل Ùوق طبیعی Ùˆ یا علل دلبخواهی صورت می‌گیرد. بنابراین در اینجا «خداشناختی» به معنای Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡â€ŒØ§ÛŒ است ودر جاهای دیگر کنت این شیوه تبیین پدیدارهای طبیعی را «خیالی» یا «اسطوره‌ای » می‌نامد. در این معنا کنت می‌توانست بگوید Ú©Ù‡ آیا هریک از ما به خاطر نمی‌آورد Ú©Ù‡ در دوران کودکی‌اش همین سیستم عمومی درک را به کار می‌برده است. از این رو انسان در دوره کودکی خود متاله است Ùˆ در نوجوانی ØÚ©ÛŒÙ… مابعد الطبیعه Ùˆ وقتی به بلوغ می‌رسد Ùیزیکدان می‌شود. منظور کنت در اینجا این نیست Ú©Ù‡ کودک اعتقادات دینی والدین خود را می‌گیرد Ùˆ طبق آنها امور را تبیین می‌کند Ø› بلکه منظورش این است Ú©Ù‡ تمایلی خودانگیخته در کودک وجود دارد Ú©Ù‡ وقوع پدیدارهای طبیعی را بر اثر اراده اشخاص ،چه ØÙ‚یقی Ùˆ Ú†Ù‡ موهومی ØŒ ‌بداند نه طبق قوانین Ùیزیک. روانشناسی تکوینی ژان پیاژه این نظر کنت را تایید می‌کند. در اینجا «خداشناسی» متراد٠است با انسان‌گونه پنداری در درک علل وقایع. همینطور کنت واژه «متاÙیزیک» را در رایج‌ترین معنای آن به کار نمی‌برد. منظور او از متاÙیزیک علم جوهر یا علم به نخستین اصول نیست Ø› بلکه منظور او نوعی شیوه تبیین پدیدارها در تجربه است. مثلا در Ùیزیک ÙØ±Ø¶ÛŒÙ‡ اثیر Ú©Ù‡ پدیده‌های نور Ùˆ الکتریسیته را تببین می‌کرد ÙØ±Ø¶ÛŒÙ‡â€ŒØ§ÛŒ متاÙیزیکی بود. یا مثلا در Ùیزیولوژی «اصل ØÛŒØ§ØªÛŒÂ» یا در روانشناسی «روØÂ» ÙØ±Ø¶ÛŒÙ‡â€ŒÙ‡Ø§ÛŒ «متاÙیزیکی» یا تجریدی بودند. این روش٠تبیین، چندان ÙØ±Ù‚ÛŒ با روش خداشناختی ندارد Ú©Ù‡ با درک بهتر پدیدار ‌های طبیعی کم‌کم رنگ می‌بازد Ùˆ Ù…ØÙˆ می‌شود. هرچه پدیدارهای طبیعی دقیق‌تر مشاهده شوند تبیین آنها نه از طریق اراده خدایان Ùˆ شیاطین بلکه از طریق قوانین طبیعت تبیین می‌شود. در مرØÙ„Ù‡ تبیین خداشناختی Ú©Ù‡ مرØÙ„Ù‡ نخست از قانون سه مرØÙ„ه‌ای کنت است ذهن انسان پدیدارهای طبیعی یا اجتماعی را به این شیوه تبین می‌کند Ú©Ù‡ علل به وجود آورنده آنها موجوداتی شبیه به انسان هستند. لوی برول این شیوه تÙکر را Â«Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ÛŒÂ» Ùˆ «پیش - منطقی» می‌نامد Ùˆ کاسیرر آن را شیوه اندیشه اسطوره‌ای می‌خواند.
رشد ذهن انسان خاورمیانه‌ای از جمله رشد ذهن ایرانی گویا در همین مرØÙ„Ù‡ متوق٠مانده است. همچنان Ú©Ù‡ Ú¯ÙØªÛŒÙ… ذهن انسان غربی از این مرØÙ„Ù‡ گذر می‌کند Ùˆ به مرØÙ„Ù‡ دوم Ú©Ù‡ مرØÙ„Ù‡ متاÙیزیک است Ù…ÛŒ رسد . از این مرØÙ„Ù‡ نیز گذر می‌کند Ùˆ به مرØÙ„Ù‡ علمی Ùˆ یا به قول کنت پوزیتیو می‌رسد. در مرØÙ„Ù‡ نخست سازمان جامعه ابتدایی است. آنچه امور جامعه را انتتظام Ù…ÛŒ بخشد سنت است. در جامعه سنتی تÙکر غالب Ùˆ ØØ§Ú©Ù… تÙکر دینی است، کشیشان زمام امور ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒØŒ سیاسی Ùˆ قضایی جامعه را برعهده دارند Ùˆ همه‌کاره‌اند. از نظر آگوست کنت جامعه سنتی دوخصلت اساسی Ùˆ به هم وابسته دارد: یکی اینکه «تئوکراتیک» است Ùˆ دیگر اینکه «نظامی» است. جامعه سنتی، دین‌مدار است Ùˆ ÙØ¹Ø§Ù„یت غالب در آن، ÙØ¹Ø§Ù„یت نظامی است. به این معنی که؛ همواره بر طبل جنگ می‌کوبد تا از این طریق غنایمی به دست آید Ùˆ جیب‌ها پر شود. در این نوع جامعه عالی‌ترین مقام‌ها به نظامیان داده می‌شود. اما این جامعه در برابر چشمان آگوست کنت در ØØ§Ù„ Ù…ØÙˆ شدن بود Ùˆ نوع تازه‌ای از جامعه پدیدار می‌شد Ú©Ù‡ وجه تÙکر ØØ§Ú©Ù… بر آن، علمی بود. به دیگر سخن ذهن انسان غربی دو مرØÙ„Ù‡ پیشین را پشت‌سر گذاشته بود Ùˆ وارد مرØÙ„Ù‡ سوم یعنی مرØÙ„Ù‡ علمی شده بود. در این مرØÙ„Ù‡ ذهن انسان پدیدارها را مشاهده می‌کند Ùˆ به این خرسند می‌شود Ú©Ù‡ درخصوص پدیدار شدن‌شان قاعده Ùˆ یا قانونی بیابد. وقتی Ú©Ù‡ قوانین ØØ§Ú©Ù… بر وقوع پدیدارها را به دست آورد خرسند می‌شود Ùˆ دیگر درپی ÛŒØ§ÙØªÙ† یک اصل متاÙیزیکی Ú©Ù‡ در پشت آنها باشد بر نمی‌آید.
Ú¯ÙØªÛŒÙ… Ú©Ù‡ جامعه سنتی جامعه‌ای دین‌مدار Ùˆ یا خدا مدار بود، کشیشان Ùˆ نظامیان همه کاره بودند؛ اما در جامعه مدرن جای کشیشان را دانشمندان Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ اند Ùˆ جای نظامیان را مدیران صنعتی Ùˆ کارخانه‌داران. کنت از تØÙ„یل جامعه‌ای Ú©Ù‡ در آن به سر می‌برد به این نتیجه رسید Ú©Ù‡ شرط اساسی برای Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ùˆ یا تØÙˆÙ„ جامعه، Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ùˆ یا تØÙˆÙ„ اندیشه است. زیرا در جامعه‌شناسی، آنچنان Ú©Ù‡ کنت آن را Ù…ÛŒ Ùهمید، قانون سه مرØÙ„ه‌ای تکامل ذهن، قانون اساسی دینامیک اجتماعی بود. بنابراین قانون اساسی Ú©Ù„ علم اجتماع است. زیرا در همه عوامل اجتماعی Ú©Ù‡ در تکامل Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØª Ùˆ ترقی انسانیت دخیل هستند عامل Ùکر Ùˆ ذهن مهم‌ترین عامل است. عامل ذهن، عامل غالب است به این معنی Ú©Ù‡ وابستگی دیگر عوامل به عامل ذهن بیشتر است تا وابستگی عامل ذهن به آنها. از نظر کنت تاریخ هنر، تاریخ نهادهای سیاسی Ùˆ اجتماعی، تاریخ اخلاق، تاریخ قانون Ùˆ به طورکلی تاریخ تمدن بدون درک تاریخ تØÙˆÙ„ ذهن یعنی بدون درک تاریخ علم Ùˆ ÙلسÙÙ‡ Ú©Ù‡ بیان این تØÙˆÙ„ هستند Ùهم ناپذیر است .بنابراین تاریخ تØÙˆÙ„ ذهن از طریق مطالعه تاریخ علم Ùˆ ÙلسÙÙ‡ مستقل از دیگر تاریخ‌ها درک می‌شود. از اینرو برای کنت تØÙˆÙ„ ذهن Ù…ØÙˆØ± اصلی است Ú©Ù‡ ØÙˆÙ„ آن دیگر پدیده‌های اجتماعی قرار می‌گیرند. پس قانون سه مرØÙ„ه‌ای تØÙˆÙ„ ذهن انسان، «بنیادی‌ترین» Ùˆ «عمومی‌» ترین قانون را بیان می‌کند.
نظریه مارکس درباره تقسیم تاریخ اروپا به 1- دوره کمون اولیه 2- دوره برده‌داری 3- دوره ÙØ¦ÙˆØ¯Ø§Ù„یته 4- دوره سرمایه‌داری Ùˆ سرانجام دوره نهایی یعنی دوره سوسیالیسم برپایه شیوه تولید اقتصادی صورت Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است. زیرا مارکس Ú©Ù„ تاریخ را تاریخ اقتصادی Ù…ÛŒ دانست. این تقسیم بندی را کمونیست‌ها در ایران رواج دادند Ùˆ پذیرش بی‌چون Ùˆ چرایی به دست آورده است. مارکس تاریخ را تاریخ مبارزه طبقاتی می‌دانست نه تاریخ تØÙˆÙ„ ذهن . از نظر او هر طبقه ای برای Ù…Ù†Ø§ÙØ¹ اقتصادی خود مبارزه Ù…ÛŒ کند. در مارکسیسم ذهنیت به روساخت تعلق دارد Ùˆ امری ÙØ±Ø¹ÛŒ است.شیوه تولید اقتصادی زیر ساخت Ùˆ اصل است. اما ایرادی Ú©Ù‡ ماکس وبر به مارکس Ù…ÛŒ گیرد این است Ú©Ù‡ تشخیص Ù…Ù†Ø§ÙØ¹ امری ذهنی است Ùˆ بر ØØ³Ø¨ ذهنیت Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ این Ù…Ù†Ø§ÙØ¹ Ù…ØªÙØ§ÙˆØªÙ†Ø¯. در کشور ما به خاطر Ù†Ùوذ Ú†Ù¾ ها موضوع تØÙˆÙ„ Ùˆ یا ترقی ذهن اصلا مورد توجه قرار Ù†Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است. یک سال پس از آن Ú©Ù‡ لوسین لوی- برول کتاب «ذهنیت ابتدایی 1922» را منتشر کرد، در انجمن ÙØ±Ø§Ù†Ø³ÙˆÛŒ ÙلسÙÙ‡ یکی از پیروان امیل دورکم ادعا کرد Ú©Ù‡ کتاب "ذهنیت ابتدایی" لوی- برول به نوعی مرØÙ„Ù‡ نخست قانون سه مرØÙ„ه‌ای کنت یعنی مرØÙ„Ù‡ «خداشناسی» را توصی٠می‌کند. البته لوی -برول در دانشگاه سوربن ÙلسÙÙ‡ آگوست کنت را تدریس می‌کرده است Ú©Ù‡ بعدا براساس این Ø¯Ø±Ø³â€ŒÚ¯ÙØªØ§Ø±Ù‡Ø§ کتاب «ÙلسÙÙ‡ آگوست کنت» را نوشت. لوی- برول ØªØØª تاثیر پوزیتویسم خردگرا بود. لوی- برول شناسان یکی تاثیر آگوست کنت را بر او زیاد می‌دانند Ùˆ دیگر نظریه Â«Ø±ÙˆØ Ù‚ÙˆÙ…ÛŒÂ» Ú©Ù‡ ÙÛŒÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† Ùˆ روانشتاسان آلمانی ارایه داده بودند. نگارنده شخصا با Ú©Ù…Ú© کتاب «کارکردهای ذهنی در جوامع عقب‌مانده» (2) اثر لوی- برول Ùˆ جلد دوم کتاب« ÙلسÙÙ‡ صورت‌های سمبولیک: اندیشه اسطوره‌ای »(3) نوشته ارنست کاسیرر می‌توانم ÙˆØØ´ÛŒâ€ŒÚ¯Ø±ÛŒâ€ŒÙ‡Ø§ÛŒ داعشی‌ها را درک کنم. مثلا نابودی مجسمه‌ها Ùˆ دیگر آثار هنری به این Ù†ØÙˆ قابل تبیین است Ú©Ù‡ اندیشه اسطوره‌ای میان Ø´ÛŒ Ùˆ تصویر Ø´ÛŒ تمایز قایل نمی‌شود Ú©Ù‡ همین امر Ùˆ همین موضوع اساس بت‌پرستی است. هنر میان Ø´ÛŒ Ùˆ تصویر Ø´ÛŒ تمایز قایل است. اما دین گاهی اوقات میان Ø´ÛŒ Ùˆ تصویر Ø´ÛŒ تمایز قایل می‌شود Ùˆ گاهی وقت ها قایل نمی‌شود. آگاهی داعشی‌ها به آگاهی اسطوره‌ای نزدیک تر است. از همین رو مجسمه‌ها Ùˆ دیگر آثار هنری را بت می‌بینند Ùˆ به انهدام آنها می‌پردازند. لوسین لوی- برول به تکامل ذهن به آن Ø´Ú©Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ انسان شناسان انگلیسی مانند ادوارد تایلور Ùˆ جیمز ÙØ±ÛŒØ²Ø± اعتقاد داشتند معتقد نبود. او جوامع را به دو دسته تقسیم می‌کرد: جوامع Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØªÙ‡ Ú©Ù‡ به اندیشه علمی رسیده‌اند Ùˆ جوامع ابتدایی؛ او برای هرکدام ذهنیت ویژه ای قایل است Ùˆ این دو ذهنیت را با هم مقابله Ùˆ مقایسه Ù…ÛŒ کند. با تورگو Ùˆ به ویژه کندروسه Ùˆ نیز کنت نوعی جامعه شناسی پا به عرصه وجود می‌گذارد Ú©Ù‡ امروزه آن را جامعه شناسی آگاهی یا جامعه شناسی شناخت می‌نامند Ú©Ù‡ آثار لوی- برول دستاورد این ÙØ±Ø§ÛŒÙ†Ø¯ سه قرنه است. البته چون جوامع مدرن انسجام جوامع باستانی Ùˆ ابتدایی را ندارند Ùˆ از طبقات Ùˆ قشرهای مختل٠با جهان‌بینی‌های Ù…ØªÙØ§ÙˆØª تشکیل شده‌اند، برای هر قشر درون یک جامعه نیز ذهنیت خاص آن قشر را قایل هستند. ژرژ گورویچ در کتابش :«چارچوب ‌های اجتماعی شناخت» نه تنها ذهنیت ØØ§Ú©Ù… بر جوامع قدیم بلکه ذهنیت Ùˆ چارچوب شناختی کلیسای کاتولیک Ùˆ نیز ذهنیت بورژوازی Ùˆ پرولتاریا را نیز مطالعه کرده است Ùˆ در آن از لوی - ستروس انتقادهایی کوبنده Ùˆ از لوی - برول تجلیل کرده است.
1 - برای اطلاع بیشتر از نظریه ویکو در باره دورگشت تاریخ رجوع کنید به: یدالله موقن،« لوسین لوی برول Ùˆ مسئله ذهنیت‌ها » تهران، Ø¯ÙØªØ± پژوهش‌های ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒØŒ 1389 ØµÙØØ§Øª 89- 92
2- لوسین لوی برول: «کارکردهای ذهنی در جوامع عقب مانده »ترجمه یدالله موقن، تهران، انتشارات هرمس، چاپ سوم 1393
3 - ارنست کاسیرر: «ÙلسÙÙ‡ صورت‌های سمبولیک: اندیشه اسطوره‌ای»، ترجمه یدالله موقن. تهران انتشارات هرمس، چاپ سوم. 1393
4-Geoges Gurvitch . The Social Frameworks of Knowledge , Basil Blacklwell & Mott,Ltd. Oxford ,1971.