ØØ§Ù…د زارع در Ú¯ÙØªÚ¯Ùˆ با یدالله موقن چاپ شده در مجله مهر نامه شماره 24 مرداد 1391
. لوي – برول كتابي نوشته است با عنوان «ذهنيت ابتدايي» كه بيشتر به بررسي عليت در ذهن انسان‌‌هاي ابتدايي مي‌پردازد. Ù…ØªØ£Ø³ÙØ§Ù†Ù‡ من وقتي به ØØ±Ù‌هاي «روشنÙكران» خودمان گوش مي‌دهم Ùˆ علتي كه براي ØÙˆØ§Ø¯Ø« ذكر مي‌كنند؛ درمي‌يابم كه برداشت آنان از عليت همان چيزي است كه لوي – برول در كتابش «ذهنيت ابتدايي» آورده است. از اين Ù„ØØ§Ø¸ گويي ذهنيت «روشنÙكران» ما با انسان‌هاي ابتدايي ØªÙØ§ÙˆØªÙŠ Ù†Ø¯Ø§Ø±Ø¯. مثالي از كتاب لوي – برول مي‌آورم. مي‌گويد يكي از كدخدايان يكي از روستاها در بهمان كشور Ø¢ÙØ±ÙŠÙ‚ايي دختر خردسالش را به همراه يكي از بستگانش به روستاي مجاور ÙØ±Ø³ØªØ§Ø¯. اما در ميان راه تمساØÙŠ Ø¨Ù‡ دختر خردسال ØÙ…له مي‌برد Ùˆ او را مي‌خورد. كدخداي روستا يعني پدر دختر مي‌گويد بايد تØÙ‚يق كرد Ùˆ Ùهميد كه كدام جادوگر خود را به شكل ØªÙ…Ø³Ø§Ø Ø¯Ø±Ø¢ÙˆØ±Ø¯Ù‡ Ùˆ دختر او را خورده است Ø› يا بايد تØÙ‚يق كرد كه كدام جادوگر ØªÙ…Ø³Ø§Ø Ø±Ø§ ØªØØ±ÙŠÙƒ كرده است كه دختر او را بكشد Ùˆ ببلعد. يعني انسان ابتدايي معتقد نيست كه ØªÙ…Ø³Ø§Ø Ù…ÙŠâ€Œâ€ŒØªÙˆØ§Ù†Ø¯ انساني را بخورد بلكه معتقد است كه جادوگري خود را به شكل ØªÙ…Ø³Ø§Ø Ø¯Ø±Ø¢ÙˆØ±Ø¯Ù‡ يا جادوگري وردي در گوش ØªÙ…Ø³Ø§Ø Ø®ÙˆØ§Ù†Ø¯Ù‡ Ùˆ او را واداشته است كه دخترك خردسال را بخورد. آثار لوي – برول براي شناخت انديشه ما سودمند اند.
چاپ شده در مجله مهر نامه شماره 24 مرداد 1391
کاسیرر بنیادگذار رشته تاریخ اندیشه ها در در دانش تاریخ نگاری است
اسطوره، علم، ÙلسÙÙ‡ Ùˆ دانش دوران رنسانس به روایت ارنست کاسیرر در Ú¯ÙØªÚ¯Ùˆ با یدالله موقن
ØØ§Ù…د زارع
* جناب آقای موقن! ØØ¯ÙˆØ¯ 20 سال است Ú©Ù‡ جنابعالی متکÙÙ„ ترجمه ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ آثار ÙیلسوÙÛŒ هستید Ú©Ù‡ به معنای واقعی کلمه اندیشمندی دایره المعارÙÛŒ است Ùˆ این خصلت او در کمتر اندیشمند قرن بیستمی دیده Ù…ÛŒ شود. به عبارت بهتر از آغاز قرن بیستم به این سو، بروز اندیشه Ùˆ ظهور اندیشمندان به سمت تخصصی نگری Ùˆ تک Ø³Ø§ØØªÛŒ نگری پیش Ø±ÙØªÙ‡ است. اما ارنست کاسیرر در این میانه یک استثنا است. به عنوان نخستین پرسش Ø¨ÙØ±Ù…ائید Ú©Ù‡ دلیل این چندجانبه نگری Ùˆ بین رشته ای بودن کاسیرر چیست Ú©Ù‡ از ریاضیات، Ùیزیک، شیمی، زیست شناسی Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ تا انسان شناسی Ùˆ دین شناسی Ùˆ اسطوره شناسی Ùˆ روان شناسی Ùˆ زبان شناسی را عرصه ورود خود قرار Ù…ÛŒ دهد.
موقن- تا اواسط قرن نوزدهم Ùيلسو٠به معناي كسي بود كه جامع‌العلوم باشد يعني در همه رشته‌ها ØµØ§ØØ¨â€ŒÙ†Ø¸Ø± باشد. اÙلاطون Ùˆ ارسطو در يونان باستان نمونه چنين ÙÙŠÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù†ÙŠ Ù‡Ø³ØªÙ†Ø¯. مخصوصاً ارسطو كه با نبوغ خود منطق را سيستماتيك كرد، زيست‌شناسي را شكل داد ØØªÙŠ Ø¯Ø± ÙلسÙÙ‡ سياست Ùˆ نقد ادبي نيز الگوهايي جاودان براي نظريه‌‌پردازي در اين رشته‌ها Ø¢ÙØ±ÙŠØ¯. در زمان‌هاي متأخر مي‌‌توان از دكارت ØŒ سپينوزا، لايب نيتس، كريستيان ول٠و كانت نام برد. ØØªÙŠ Ù…ÙŠâ€Œâ€ŒØªÙˆØ§Ù† Ú¯ÙØª كه ولتر نيز تا ØØ¯ÙˆØ¯ÙŠ Ø¬Ø§Ù…Ø¹â€Œâ€ŒØ§Ù„Ø¹Ù„ÙˆÙ… بود. ولي هر Ú†Ù‡ به جلو مي‌‌آييم رشته‌هاي مختل٠ÙلسÙÙ‡ نيز تخصصي مي‌شوند Ùˆ كمتر ÙيلسوÙÙŠ را مي‌يابيم كه به همه شاخه‌هاي ÙلسÙÙ‡ Ø§ØØ§Ø·Ù‡ داشته باشد تا Ú†Ù‡ رسد به علوم. در قرن بيستم وايتهد Ùˆ برتراند راسل نيز تا ØØ¯ÙˆØ¯ÙŠ Ø¬Ø§Ù…Ø¹â€Œâ€ŒØ§Ù„Ø¹Ù„ÙˆÙ… بودند. البته من از اين دو Ùيلسو٠در رشته ÙلسÙÛ€ زيست‌شناسي كتابي سراغ ندارم ولي هر دوي اينها منطق‌دانان بزرگي بوده‌اند Ùˆ مخصوصاً وايتهد كه علاوه بر اينكه آثار زيادي در قلمرو رياضيات Ù…ØØ¶ دارد نظريه‌اي نيز در نسبيت دارد. اما به رغم وسعت دانش وسيع وايتهد Ùˆ راسل ان دو به جز در قلمرو رياضيات Ùˆ منطق رياضي كتاب‌هاي سيستماتيكي مانند آثار ارنست كاسيرر ندارند. بعضي از دوستان از من مي‌خواستند كه كتابي نيز از برتراند راسل ترجمه كنم. من درخواست آنان را به اين دليل رد كردم كه بهترين آثار راسل در زمينه منطق رياضي Ùˆ ÙلسÙÛ€ رياضي است كه اين نوع كتاب‌‌ها در ايران خواننده زيادي ندارد. ديگر آثار راسل كه ظاهراً او براي Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ ميان مايه نوشته نيز چندان Ù…Ùهوم نيست. البته نثر راسل بسيار زيبا Ùˆ ÙØµÙŠØ است اما او چندان اعتنايي به اين موضوع نمي‌‌كند كه سواد Ùˆ دانش خواننده آثارش به اندازه خود او نيست Ùˆ بايد مطالب را بيشتر Ø´ÙƒØ§ÙØª Ùˆ ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø¯Ø§Ø¯. راسل برخلا٠كاسيرر عقيده‌اي را كه بيان مي‌كند نقد نمي‌‌كند Ùˆ عقايد مخال٠با آن را يا اصلاً بيان نمي‌كند يا در چند جمله كوتاه آنها را مردود مي ‌داند Ùˆ ارزشي برايشان قائل نمي‌شود. اما سبك نويسندگي كاسيرر مانند برتراندراسل نيست. او موضوع را به طور سيسماتيك بيان مي‌كند، تاريخچه آن را پيگيري مي‌كند؛ نظر متÙكران Ø·Ø±ÙØ¯Ø§Ø± آن موضوع را از هر مليتي كه مي‌خواهند باشند بيان مي‌كند Ùˆ برخلا٠راسل عقايد Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØ§Ù† را نيز به ØªÙØµÙŠÙ„ Ø´Ø±Ø Ù…ÙŠâ€ŒØ¯Ù‡Ø¯ Ùˆ از اين طريق نقاط ضع٠و قوت هم هواداران Ùˆ هم Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØ§Ù† را آشكار مي‌كند. كاسيرر هم Ùيلسو٠است Ùˆ هم از بنيان‌‌گذاران رشته جديدي در تاريخ نگاري است به نام تاريخ انديشه‌ها. هيچ ÙيلسوÙÙŠ پيش از كاسيرر به مسائل ÙلسÙÙŠ Ùˆ به ويژه به مسائل شناخت اعم از ÙلسÙÙŠ Ùˆ علمي با اين روش سيسماتيك برخورد نكرده بود. عنوان مهمترين اثر ÙلسÙÙŠ – تاريخي كاسيرر" مسألۀ شناخت در علم Ùˆ ÙلسÙÙ‡ در زمان‌هاي جديد" است. پرداختن به مسأله شناخت از رنسانس به بعد نياز به دانش وسيعي در همه رشته‌ها اعم از ÙلسÙÙŠ Ùˆ علمي دارد كه خود علم نيز به رشته‌هاي گوناگون مانند رياضيات (كه خود رياضيات رشته‌‌هاي گوناگوني دارد مانند: ØØ³Ø§Ø¨ØŒ هندسه، جبر Ùˆ غيره)ØŒ Ùيزيك (كه خود به شاخه‌هاي بسياري تقسيم مي‌شود)ØŒ شيمي، زيست‌‌شناسي، انسان‌شناسي، دين‌شناسي، زبان‌شناسي، اسطوره‌شناسي Ùˆ شناخت تاريخي. پس كاسيرر از همان آغاز كه رساله دكتري‌اش را درباره دكارت مي‌نويسد Ùˆ نخستين كتابش را با عنوان «سيستم لانيتس» منتشر مي‌كند Ùˆ جايزه مي‌گيرد جامع‌‌العلوم بوده است. كساني كه با من از نزديك آشنا هستند مي‌‌دانند كه علائق خود من نيز دائره المعارÙÙŠ است. همان قدر از خواندن آثار ÙلسÙÙŠ لذت مي‌‌برم كه از خواندن كتاب‌هايي درباره نسبيت، مكانيك كوانتوم يا كيهان‌شناسي لذت Ù…ÛŒ برم. همان قدر از خواندن كتاب‌‌هاي زيست‌شناسي مشعو٠مي‌شوم كه از خواندن كتاب‌هايي كه درباره دين‌شناسي نوشته شده‌‌اند. همان قدر از خواندن كتاب‌هاي تاريخي به وجد مي‌‌آيم كه از خواندن شعر Ùˆ شنيدن موسيقي به وجد مي‌آيم...
* اما بلاخره ارنست کاسیرر یک متÙکر نوکانتی است...
موقن- بله! دقیق تر اگر بخواهیم بگوئیم، كاسيرر در ÙلسÙÙ‡ پيرو كانت است Ùˆ از ÙÙŠÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† نوكانتي به ØØ³Ø§Ø¨ مي‌آيد. كاسيرر در نقدي كه بر كتاب‌ هايدگر «كانت Ùˆ مسأله متاÙيزيك» نوشته است مي‌گويد كه كانت Ùيلسو٠روشنگري بود Ùˆ Ùيلسو٠روشنگري نيز باقي مي‌ماند. كاسيرر آثار خود را از همين ديدگاه مي‌‌نويسد Ùˆ به شيوه‌‌اي سيستماتيك. من جز كاسيرر Ùيلسو٠ديگري را سراغ ندارم كه از اين زاويه به مسائل ÙلسÙÙŠ – تاريخي نگريسته باشد. كانت در مقاله مشهور خود «روشنگري چيست؟» مي‌‌گويد «روشنگري خروج انسان از صغارتي است كه خود بر خويش تØÙ…يل كرده است. صغارت، ناتواني در به كار بردن Ùهم خود بدون راهنمايي ديگري است. اين صغارت خود – تØÙ…يلي است اگر علت آن نه در سÙيه بودن بلكه در Ùقدان عزم Ùˆ شهامت در به كارگيري Ùهم خود بدون راهنمايي ديگري باشد. شعار روشنگري اين است: «در به كارگيري Ùهم خود شهامت داشته باش.»
* نظرگاه ارنست کاسیرر در مورد تاریخ اندیشه بشری را چگونه باید ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¯Ø§Ø¯ØŸ او Ú†Ù‡ نگاهی به تاریخ اندیشه اروپا با مدنظر قرار دادن تØÙˆÙ„اتی نظیر رنسانس Ùˆ رÙورماسیون Ùˆ برآمدن اندیشه جدید دارد؟
ببینید! كاسيرر مي‌خواهد تاريخ بشر را به طور ÙلسÙÙŠ بÙهمد. بشر چگونه زبان را Ø¢ÙØ±ÙŠØ¯ØŒ چگونه تصاوير اسطوره‌‌اي را خلق كرد Ùˆ چگونه علم را به وجود آورد. كاسيرر علوم دقيق را عالي‌‌ترين Ùˆ بارزترين بيان قدرت‌‌هاي ذهن انسان مي‌‌دانست. از نظر او ابداع رياضيات Ùˆ Ùيزيك٠نظري خلاق‌ترين كار ذهن بشر است Ùˆ نوعي خودشناسي است. از نظر او هنگامي كه Ù…ÙØ§Ù‡ÙŠÙ… علوم طبيعي Ùˆ به ويژه Ùيزيك را تØÙ„يل مي‌كنيم سرشت خود انسان را تØÙ„يل كرده‌‌ايم. در همه آثار كاسيرر Ú†Ù‡ آنهايي كه در آلمان نوشته Ùˆ Ú†Ù‡ آنهايي كه در مهاجرت به رشته ØªØØ±ÙŠØ± كشيده است معنا Ùˆ ØªÙØ³ÙŠØ± دستاوردهاي دوران‌‌ساز Ùˆ خلاق Ùيزيك، هستۀ پژوهش او را درباره سرشت انسان تشكيل مي‌‌دهند. رهايي انسان از زنجير Ø®Ø±Ø§ÙØ§Øª دستاورد علوم طبيعي است. كاسيرر مقالاتي اساسي درباره گاليله نوشته كه اميدوارم بتوانم آنها را به ÙØ§Ø±Ø³ÙŠ ØªØ±Ø¬Ù…Ù‡ كنم. همچنين كتابي درباره نسبيت نوشته با عنوان «نسبيت اينشتاين: يك بررسي شناخت‌شناسانه» كه آن را به ÙØ§Ø±Ø³ÙŠ ØªØ±Ø¬Ù…Ù‡ كرده‌‌ام Ùˆ تØÙˆÙŠÙ„ ناشرش هرمس داده‌‌ام Ùˆ اكنون مشغول نوشتن مقدمه‌‌اي بر آنم. در مقدمه ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø®ÙˆØ§Ù‡Ù… داد كه پيش از اينشتاين پوآنكاره Ùˆ لورنتس نيز دو اصل موضوعۀ نسبيت را بيان كرده بودند Ùˆ برخلا٠آنچه بسياري مي‌‌پندارند نظريه‌هاي نسبيت متعددي همزمان با اينشتاين يا كمي پيش از او يا پس از او ارائه شده‌اند. اگر بنا بر نظر كاسيرر اوج توانايي ذهني انسان در Ùيزيك نظري متجلي مي‌شود Ùˆ به نظر من ØØ±Ù كاسيرر درست است پس Ùيزيكدانان بيش از هر كس ديگري صلاØÙŠØª دارند كه درباره شناخت جهان اظهارنظر كنند. Ø§Ø³ØªÙØ§Ù† هاوكينگ، Ùيزيكدان اÙليج انگليسي ،كه يكي از بزرگترين Ùيزيكدانان عصر كنوني است در ØµÙØØ§Øª نخست كتابش Â«Ø·Ø±Ø Ø¨Ø²Ø±Ú¯Â» مي‌‌گويد ÙلسÙÙ‡ مرده است زيرا ØØ±ÙÙŠ براي Ú¯ÙØªÙ† ندارد. ÙÙŠÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† نتوانستند پا به پاي Ù¾ÙŠØ´Ø±ÙØª علم، دانش خود را ارتقا دهند. بنابراين Ùيلسو٠در عصر كنوني، برخلا٠قرون پيشين ØŒØØ±ÙÙŠ براي Ú¯ÙØªÙ† به ويژه درباره جهان Ùيزيكي ندارد. ممكن است بعضي‌‌ها بگويند كه عنوان كتاب هايدگر هست: «هستي Ùˆ زمان». پس ÙÙŠÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† هنوز مي‌توانند درباره هستي Ùˆ ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان سخن بگويند. اØÙŠØ§Ù†Ø§Ù‹ پاسخ دانشمنداني مانند هاوكينگ اين خواهد بود كه آن هستي كه هايدگر بررسي مي‌كند هستي مابعدالطبيعي است Ùˆ ارتباطي به هستي‌اي كه Ùيزيكدان بررسي مي‌كند ندارد. كاسيرر نيز معتقد است ÙØ¶Ø§ÙŠÙŠ ÙƒÙ‡ هايدگر در كتاب «هستي Ùˆ زمان» از آن سخن مي‌‌گويد ÙØ¶Ø§ÙŠ Ø§Ø³Ø·ÙˆØ±Ù‡â€Œâ€ŒØ§ÙŠ است Ùˆ بررسي هايدگر از ÙØ¶Ø§ در همان Ù…ØØ¯ÙˆØ¯Ù‡ اسطوره‌‌اي متوق٠مي‌ماند Ùˆ راه به ÙØ¶Ø§ÙŠ Ù‡Ù†Ø¯Ø³Ù‡ اقليدسي يا ÙØ¶Ø§Ù‡Ø§ÙŠ Ù‡Ù†Ø¯Ø³Ù‡â€Œâ€ŒÙ‡Ø§ÙŠ غيراقليدسي ندارد. البته لويناس نيز در مقاله‌‌اي كه درباره آثار لوي – برول نوشته تأكيد مي‌كند Ú©Ù‡ ÙØ¶Ø§ÙŠ Ù…Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù‡ در كتاب «هستي Ùˆ زمان» هايدگر ÙØ¶Ø§ÙŠ Ø§Ø³Ø·ÙˆØ±Ù‡â€Œâ€ŒØ§ÙŠ است. ولي براي Ùيزيكدان ÙØ¶Ø§ÙŠ Ø§Ø³Ø·ÙˆØ±Ù‡â€ŒØ§ÙŠ متعلق به دوران پيش از علم است. كاسيرر در كتاب نسبيت اينشتاين مي‌گويد كه ÙØ¶Ø§ Ùˆ زماني كه ØÙƒÙŠÙ…ان مابعدالطبيعي مورد Ø¨ØØ« قرار داده‌اند با ÙØ¶Ø§ Ùˆ زماني كه رياضيدانان Ùˆ Ùيزيكدانان از آن Ø¨ØØ« مي‌كنند Ù…ØªÙØ§ÙˆØªÙ†Ø¯. در جهان‌‌هاي سمبليك، مقولات گرچه نام ÙˆØ§ØØ¯ÙŠ Ø¯Ø§Ø±Ù†Ø¯ اما ÙØ±Ù…‌هايشان Ù…ØªÙØ§ÙˆØª اند. مثلاً ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان در جهان سمبليك اسطوره با جهان سمبليك علم كاملاً Ù…ØªÙØ§ÙˆØªÙ†Ø¯. كساني كه در جامعه ما علاقه‌مند به ÙلسÙÙ‡ هستند بيشتر گرايش به متاÙيزيك Ùˆ اسطوره دارند تا به علم. ولي در جوامع Ù¾ÙŠØ´Ø±ÙØªÙ‡ ÙÙŠÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù†â€ŒØ´Ø§Ù† Ù…Ù†ØØµØ± به متاÙيزيسين‌ها نمي‌شود بلكه ÙÙŠÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† علمي نيز هستند كه در زمينه ÙلسÙÛ€ ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان يا عليت يا ÙلسÙÛ€ Ùيزيك به طور عام يا در ÙلسÙÛ€ نسبيت يا ÙلسÙÛ€ مكانيك كوانتوم به طور خاص متخصص Ùˆ Ù…ØªØ¨ØØ±Ù†Ø¯.
* در ایران وقتی ØµØØ¨Øª از اندیشه عقلانی Ùˆ ØÙˆØ²Ù‡ های Ùکری معطو٠به مدرنیته Ù…ÛŒ شود، غالبا علوم انسانی Ùˆ ÙلسÙÙ‡ در ذهن نخبگان نقش اصلی را در Ùهم انگاره های مدرن بازی Ù…ÛŒ کند. اما با کوشش های شما به Ù†ØÙˆÛŒ انضمامی روشن Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ تÙکر جدید، تØÙˆÙ„ÛŒ است Ú©Ù‡ در همه ØÙˆØ²Ù‡ های ریاضیاتی، تجربی Ùˆ ÙلسÙÙ‡ بشری رخ داده است.
ببینید! تصوري كه ÙØ±Ù‡ÙŠØ®ØªÚ¯Ø§Ù† جامعه ما از متÙكر دارند شمول رياضيدانان، Ùيزيكدانان يا زيست‌شناسان نمي‌‌شود. ولي در غرب سردمدار تÙكر همين Ùيزيكدانان Ùˆ رياضيدانان Ùˆ زيست‌‌شناسان هستند. نوابع را در ميان اين گروه مي‌جويند. ولي در جامعه ما نه به علم بهايي داده مي‌‌شود نه به ÙلسÙÛ€ علم. مثلاً سال 2005 را سال Ùيزيك نامگذاري كردند چون مصاد٠بود با يكصدمين سال انتشار مقالات دوران‌ساز اينشتاين. ولي پس از يكصد سال اين مقالات هنوز كه هنوز است به ÙØ§Ø±Ø³ÙŠ ØªØ±Ø¬Ù…Ù‡ نشده است؛ از اين رو بنده به انتشارات هرمس پيشنهاد كردم كه اين مقالات Ùˆ نيز مقالات لورنتس، هرمان مينکوسكي Ùˆ هرمان ويل را كه نخست در كتابي با عنوان «اصل نسبيت» به زبان آلماني منتشر شده Ùˆ سپس به ديگر زبان‌هاي جهان ترجمه شده است به زبان ÙØ§Ø±Ø³ÙŠ Ø¨Ø±Ú¯Ø±Ø¯Ø§Ù†Ù… كه با پيشنهاد من مواÙقت شد Ùˆ اكنون مشغول ترجمه آنها هستم. كاسيرر كتاب «نسبيت اينشتاين» را به اينشتاين داده Ùˆ او هم پيش از انتشار آن مطالعه‌اش كرده Ùˆ نكاتي را به كاسيرر گوشزد كرده است Ùˆ اين را نيز در پرانتز بگويم كه اينشتاين را Ùيلسو٠– دانشمند مي‌دانند Ùˆ كتابي نيز در مجموعه «ÙÙŠÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† زنده جهان» ØªØØª همين عنوان به چاپ رسيده Ùˆ در يكي از آن مقالات كه به نقد اÙكار اينشتاين مي‌‌پردازند یک Ùيزيكدان آمريكايي كه در عين ØØ§Ù„ Ùيلسو٠هم بوده متذكر مي‌شود كه اینشتاین ØªØØª تاثر کانت بوده Ùˆ اندیشه هایش همانند انديشه‌هاي ارنست كاسيرر است. علاوه بر كتاب يادشده كاسيرر كتابي نيز درباره مسائل مطروØÙ‡ در مكانيك كوانتوم نوشته با عنوان «موجيت Ùˆ عدم موجيت در Ùيزيك مدرن» كه درباره عليت در Ùيزيك مدرن Ø¨ØØ« مي‌كند Ùˆ بسياري از ادعاهاي هايزنبرگ در خصوص مردود بودن عليت در قلمرو كوانتوم را نادرست مي‌‌داند. پس كاسيرر از جمله ÙÙŠÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù†ÙŠ Ø§Ø³Øª كه هاوكينگ نمي‌‌تواند دست رد بر سينه‌‌شان بگذارد. امروزه مرز ميان علم Ùˆ داستان علمي Ù…ØÙˆ شده است. Ù…ØªØ£Ø³ÙØ§Ù†Ù‡ كساني كه در ايران Ùيزيك Ùˆ رياضيات Ùˆ به طور كلي علوم تجربي مي‌خوانند علاقه‌‌اي به مسائل تاريخي Ùˆ ÙلسÙÙŠ رشته‌هاي خود ندارند. چون در Ø¨ØØ« ÙلسÙÛ€ علم هستيم بي‌ارتباط نيست كه مسائلي را Ùهرست‌وار بازگو كنم كه امروزه در قلمرو Ùيزيك مطرØâ€ŒØ§Ù†Ø¯ Ùˆ ÙÙŠÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† گذشته Ø·Ø±Ø Ú†Ù†ÙŠÙ† مسائلي را ØØªÙŠ Ø¨Ù‡ خواب هم نمي‌ديدند. امروز در كيهان‌شناسي سخن از تعدد كيهان‌‌ها ست. در قرون وسطي وقتي Ø¨ØØ« از تعدد جهان‌ها مي‌شد – كه منظور تعدد كراتي مانند كره زمين بود – كليسا پيشاپيش اين Ø¨ØØ« را مردود مي‌دانست. بعداً نظريه خورشيد – مركزي را كوپرنيك Ù…Ø·Ø±Ø ÙƒØ±Ø¯ كه كليسا هواداران اين نظريه را مورد تعقيب قرار ‌داد. سپس گاليله با دوربين ماه‌هاي مشتري را ديد Ùˆ پي برد كه علاوه بر زمين ديگر سيارات نيز اقمار دارند. پس از آن معتقد شدند كه جهان يا كيهان Ù…Ù†ØØµØ± مي‌شود به كهكشان راه شيري ما. اما در سال 1923 هوبل با قوي‌ترين تلسكوپ آن زمان آسمان را رصد كرد Ùˆ اعلام كرد كه كيهان شامل ميلياردها كهكشان نظير كهكشان راه شيري است Ùˆ علاوه بر اين، كهكشان‌ها از هم دور مي‌شوند يعني كيهان در ØØ§Ù„ بزرگ‌تر شدن است. اما از دهه گذشته تا امروز Ø¨ØØ« كيهان‌شناسان تعدد كيهان‌ها است. قبلاً Ù…ÙŠâ€ŒÚ¯ÙØªÙ†Ø¯ يونيورز (Universe) يعني يك ورز اكنون مي‌گويند مولتي ورز يعني ورزهاي متعدد يا كيهان‌‌هاي متعدد. در قرن بيستم سخن از بيگ بنگ يا Ø§Ù†ÙØ¬Ø§Ø± بزرگ بود يعني كيهان با همه عظمتي كه دارد از ذره‌اي كه ØØ¬Ù…Ø´ يك ميليارد ميليارد... ام يك اتم بود پا به عرضه وجود گذاشت Ùˆ همراه با آن ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان نيز پا به عرصه وجود گذاشتند؛ ولي اكنون سخن بر سر بيگ بنگ‌‌هاي پياپي است. كيهان‌ها پياپي متولد مي‌شوند، پير مي‌شوند Ùˆ مي‌‌ميرند. قبلاً سخن از ماده بود سپس ضد ماده كش٠شد اما اكنون علاوه بر اينها سخن از مادۀ تاريك Ùˆ انرژي تاريك به ميان آمده است Ú©Ù‡ نود وشش در صد کیهان را تشکیل Ù…ÛŒ دهند Ùˆ هيچ Ùيزيكداني هم نمي‌داند Ú©Ù‡ ماهيت اينها چيست.
* اما این ØªÙˆØ¶ÛŒØØ§Øª شما Ú†Ù‡ نسبتی با تØÙ‚یقات ارنست کاسیرر دارد؟
همچنان كه كاسيرر در كتاب Â«ÙØ±Ø¯ Ùˆ كيهان در ÙلسÙÙ‡ رنسانس» مي‌گويد Ù…Ùهوم قانون طبيعي يعني قانوني كه بر پديده‌هاي طبيعي ØØ§ÙƒÙ… است دستاورد رنسانس است. Ù…Ùهوم انتظام طبيعت Ùˆ جبر ØØ§ÙƒÙ… بر رويدادهاي طبيعي نيز دستاورد رنسانس است. اما در مقطع زير اتمي Ù…Ùهوم موجبيت ØØ§ÙƒÙ… بر رويدادهاي طبيعي ديگرمانند Ùیزیک کلاسیک صادق نيست. در اينجا Ù…Ùهوم عليت آماري Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÙŠâ€ŒØ´ÙˆØ¯. اينشتاين به مكانيك نيوتوني Ùˆ به ويژه به نيروي جاذبه در مكانيك كلاسيك اين ايراد را وارد مي‌كرد كه نيروي جاذبه از راه دور هم عمل مي‌كند. بنابراين او نظريه نسبيت عام را ارائه داد. Ùيزيك كلاسيك جادو Ùˆ طالع‌‌بيني را از دور خارج كرد Ùˆ آنها را مردود دانست Ùˆ جزو عقايد خراÙÙŠ معرÙÙŠ كرد. اما جادو از در بيرون Ù†Ø±ÙØªÙ‡ از پنجره دوباره وارد ØªÙØ³ÙŠØ±Ù‡Ø§ÙŠ Ù…ÙƒØ§Ù†ÙŠÙƒ كوانتوم شده است. مسأله‌اي كه اكنون مركز Ø¨ØØ«â€ŒÙ‡Ø§ÙŠ ÙلسÙÙŠ است مسأله درهم تنيده بودن ذرات كوانتومي است. شما اگر سيستمي داشته باشيد كه ØØ§ÙˆÙŠ Ù…Ø«Ù„Ø§Ù‹ دو الكترون باشد وسپين spin يكي عكس سپين ديگري باشد Ùˆ مثلاً يكي از آنها سپين‌اش باشدبه اضاÙÛ€ يك دوم Ùˆ ديگري منهای يك دوم Ùˆ سپس اين دو الكترون را از هم جدا كنيد Ùˆ مثلاً يكي از آنها را به كره ماه ببريد سپس الكتروني كه در زمين است سپين‌اش را كه مثلاً به اضاÙÛ€ يك دوم بوده منهای يك دوم شود الكتروني كه در ماه است بي‌درنگ سپين خود را عكس مي‌كند يعني از منهای يك دوم به اضاÙÛ€ يك دوم تغيير مي‌دهد بي‌آنكه از الكتروني كه روي زمين است به آن علامتي ÙØ±Ø³ØªØ§Ø¯Ù‡ شده باشد. اينشتاين اين ÙØ±Ø§ÙŠÙ†Ø¯ را اينطور توصي٠كرده است: «عمل جادويي از راه دور.»
* یعنی واقعا یک Ùیلسو٠مدرن باید با این دقائق هستی شناختی در ØÙˆØ²Ù‡ نظر آشنا باشد؟
Ùيلسو٠مخصوصاً ÙيلسوÙÙŠ كه درباره مسأله شناخت پژوهش مي‌كند ناگزير است كه با اين مسائل آشنا باشد. اينشتاين را Ùيزيكدان رئاليست مي‌دانند؛ يعني او معتقد بود كه واقعيت Ùيزيكي مستقل از Ùيزيكدان است. مثلاً اگر Ùيزيكداني نباشد كه بخواهد سپين الكترون را اندازه‌‌گيري كند، الكترون وجود دارد Ùˆ داراي سپين است. اما نيلز بوهر Ùيزيكدان دانماركي معتقد بود كه اين طور نيست. وقتي Ùيزيكدان به جست‌وجوي الكترون مي‌پردازد الكترون پا به عرصه وجود مي‌گذارد Ùˆ در دستگاهي كه Ùيزيكدان براي كش٠و اندازه‌‌گيري سپين‌اش برپا كرده ظاهر مي‌‌شود. يعني اگر Ùيزيكداني نباشد كه بخواهد الكترون را كش٠كند Ùˆ سپين‌اش را اندازه‌گيري كند دلیلی نیست Ú©Ù‡ الكتروني موجود باشد. بر سر اين موضوع ميان اينشتاين Ùˆ بوهر مجادله سختي درمي‌گيرد Ùˆ اينشتاين به بوهر مي‌گويد كه «اگر تو درست بگويي پس وقتي كه ما به ماه نگاه نمي‌كنيم، ماه در آسمان نيست Ùˆ Ùقط نگاه ما است كه موجب پيدا شدن ماه در آسمان مي‌شود؟» سپس شرودنيگر وارد Ø¨ØØ« مي‌شود Ùˆ مقاله‌اي مي‌نويسد كه در آن پارادوكسي را Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÙŠâ€ŒÙƒÙ†Ø¯ كه از ØªÙØ³ÙŠØ± عليت آماري نتيجه مي‌شود. اين پارادوكس بعداً به نام «پارادوكس گربۀشرودنيگر» مشهور شد. بنده اين مقالات را جمع‌‌آوري كرده‌ام Ùˆ با انتشارات هرمس قرارداد بسته‌ام كه آنها را با Ø´Ø±Ø Ùˆ ØªÙØµÙŠÙ„ به ÙØ§Ø±Ø³ÙŠ ØªØ±Ø¬Ù…Ù‡ كنم كه عنوان آن كتاب Ø§ØØªÙ…الاً خواهد بود: «واقعيت Ùيزيكي از ديدگاه مكانيك كوانتوم.» برتراندراسل Ù…ÙŠâ€ŒÚ¯ÙØª كه وظيÙÙ‡ Ùيلسو٠شناخت جهان است Ùˆ اين دقيقا كاري است كه Ùيزيكدانان برجسته در ØÙˆØ²Ù‡ كيهان‌شناسي Ùˆ Ùيزيك ذرات بنيادي مي‌كنند. پس از اين Ù„ØØ§Ø¸ ØÙ‚ با هاوكينگ است كه Ùيزيكدانان جاي ÙÙŠÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† را Ú¯Ø±ÙØªÙ‡â€ŒØ§Ù†Ø¯. البته ÙÙŠÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù†ÙŠ Ù‡Ù… هستند كه با رياضيات Ùˆ Ùيزيك در سطØÙŠ Ø¨Ø³ÙŠØ§Ø± بالا آشنايند. اما اين نوع ÙÙŠÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† را Ùيلسو٠علم مي‌گويند؛ Ùˆ كاسيرر يكي از برجسته‌ترين ÙÙŠÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† علم Ùˆ يكي از Ù…ØªØ¨ØØ±ØªØ±ÙŠÙ† مورخان علم بود.
* دلیل جلب نظر ØØ¶Ø±ØªØ¹Ø§Ù„ÛŒ به ارنست کاسیرر Ùˆ ترجمه آثار او به ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ را چگونه Ù…ÛŒ توان ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¯Ø§Ø¯ØŸ آیا شما به عنوان یک انسان ایرانی Ùˆ با پیش روی داشتن مسائل هویتی، ÙلسÙÛŒ Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ ایران، کاسیرر را به ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ باز Ù…ÛŒ گردانید Ùˆ مداقه در اندیشه های او را Ù…Ùید Ù…ÛŒ دانید، یا اینکه در ترجمه کاسیرر تنها به وجهه ÙلسÙÛŒ او Ùˆ جایگاه جهانی کاسیرر در تاریخ اندیشه نظر دارید؟
مسلماً من با توجه به پرسش‌هايي كه در مورد جامعه ايراني برايم Ù…Ø·Ø±Ø Ø§Ø³Øª Ùˆ پاسخ‌هايي كه از نظر خودم براي آنها دارم دست به گزينش آثار متÙكران غربي مي‌زنم Ùˆ آنچه را در ØØ§Ù„ ØØ§Ø¶Ø± به ØØ§Ù„ جامعه خودم Ù…Ùيد مي‌دانم ترجمه مي‌كنم Ùˆ معتقدم كه مناسبت‌‌ترين آثار براي جامعه ما آشنايي با آثار متÙكراني از نوع كاسيرر است كه به خرد بشر ارج مي‌‌نهند Ùˆ بالاترين دستاورد عقل بشر را علم Ùˆ به ويژه علوم دقيق مي‌‌دانند Ùˆ دوران رنسانس Ùˆ روشنگري را مي‌ستايند كه موجب رهايي انسان از جهل Ùˆ Ø®Ø±Ø§ÙØ§Øª شدند Ùˆ علم جديد را بنا نهادند. دانشمند امروزي مدعي است كه كيهان در ØØ¯ÙˆØ¯ چهارده ميليارد Ùˆ دویست ميليون سال پيش بر اثر Ø§Ù†ÙØ¬Ø§Ø± بزرگ (بيگ بنگ) پا به عرصه وجود گذاشت. او از جايگاه كنوني‌اش بر سياره‌‌اي ناچيز به كيهان مي‌نگرد Ùˆ تاريخ چهارده ميليارد Ùˆ دویست ميليون سالي را كه بر آن گذشته از نظر مي‌‌گذراندو این موضوع بسیار Ø´Ú¯ÙØª انگیز است.
* اما اگر مواÙÙ‚ باشید به آخرین کتابی بپردازیم Ú©Ù‡ شما از کاسیرر به ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ بازگردانده اید. روش شناسی ÙلسÙÛŒ کاسیرر در Â«ÙØ±Ø¯ Ùˆ کیهان در ÙلسÙÙ‡ رنسانس» به Ú†Ù‡ Ú©ÛŒÙیت است؟ اصولا دلیل توجه کاسیرر به رنسانس Ú†Ù‡ بود Ùˆ چگونه تصویری از جهان شناسی Ùˆ انسان شناسی آن به دست Ù…ÛŒ دهد؟ به عبارت دیگر روش کاسیرر به عنوان مورخ اندیشه Ú†Ù‡ تمایزی با تاریخ نگاران اندیشه دارد؟
كتاب Â«ÙØ±Ø¯Ùˆ كيهان در ÙلسÙÙ‡ رنسانس» يكي از مهمترين نوشته‌‌هاي تاريخي – ÙلسÙÙŠ كاسيرر است. همچنان كه در عنوان كتاب ديده مي‌شود Ù…ØÙˆØ± Ø¨ØØ« ÙØ±Ø¯ Ùˆ رابطه‌‌اش با كيهان است.در قرون وسطی اشخاص را بر ØØ³Ø¨ تعلقشان به صنÙÛŒ خاص مانند کشاورزی،آهنگری یا Ø¨Ø±ØØ³Ø¨ عضویتشان در مذهبی خاص مانند مسیØÛŒØª ØŒ یهودیت وغیره Ù…ÛŒ شناختند؛ اما شخص به عنوان یک ÙØ±Ø¯ØŒ Ù…Ùهومی ناشناخته بود. وظیÙÛ€ انسان عبودیت بود وسر سپردگی به پاپ.انسان Ùقط اجازه داشت خلقت خدا را ستایش کند؛ اما اجازۀ شناختن خلقت را نداشت. اما این وضع در دورۀ رنسانس تغییر کرد. انسان سوژه شد Ùˆ کیهان ابژه. شايد يكي از دلايلي كه چرا ÙØ±Ø¯ÙŠØª در جامعه ما شكل Ù†Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است اين باشد كه ÙØ±Ù‡ÙŠØ®ØªÚ¯Ø§Ù† جامعه ما بيشتر ذهن ادبي Ùˆ Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ÙŠ Ø¯Ø§Ø±Ù†Ø¯ تا ذهن علمي Ùˆ تØÙ„يلي. آنچه موجب ÙØ±ÙˆØ±ÙŠØ²ÙŠ Ù‚Ø±ÙˆÙ† وسطي شد Ø¨ØØ«â€Œâ€ŒÙ‡Ø§ÙŠ Ø¹Ù„Ù…ÙŠ درباره سيستم زمين مركزي يا خورشيد مركزي بود. كليسا معتقد بود كه زمين مركز كائنات است Ùˆ انسان سرور مخلوقات Ùˆ از عمر زمين نيز بيش از چند هزار سال نمي‌گذرد. ولي علمي كه در ØØ§Ù„ ظهور بود اين اعتقادات را مردود مي‌‌دانست. چيزي به نام قانون كه بر پديده‌هاي طبيعي ØØ§ÙƒÙ… باشد وجود نداشت. Ù…Ùهوم قانون طبيعي، Ù…Ùهوم ضرورت يا جبر ØØ§ÙƒÙ… بر طبيعت، انتظامي كه در طبيعت Ùˆ پديده‌هاي وجود دارد همه دستاورد رنسانس است Ùˆ اين Ù…ÙØ§Ù‡ÙŠÙ… همچنان در قلمرو علم پايدارند. اگر چنين انتظامي وجود نمی داشت علم اصلاً معنا پيدا نمي‌كرد. اگر قانون بر پديده‌ها ØØ§ÙƒÙ… نبود خورشيدها نمي‌توانستند ميلياردها سال بدرخشند، نيروگاه‌‌هاي اتمي از كار Ù…ÙŠâ€ŒØ§ÙØªØ§Ø¯Ù†Ø¯ يا كارخانه‌هاي برق از توليد بازمي‌ماندند. گرچه امروزه سخن Ú¯ÙØªÙ† از انتظام طبيعت آسان است. اما در قرون وسطي بر زبان راندن چنين سخناني ÙƒÙØ± Ùˆ Ø§Ù„ØØ§Ø¯ دانسته مي‌شد Ùˆ جزايش زنده زنده سوزانده شدن بود. ÙØ±Ø¯ وقتي ÙØ±Ø¯ مي‌شود كه همبسته‌اي به نام كيهان يا جهان داشته باشد. ÙØ±Ø¯ÙŠØª وقتي شكل مي‌گيرد كه انسان زنجير سنت Ùˆ عقايد تعبدي را پاره كند Ùˆ با ذهني باز Ùˆ نو به جهان Ùˆ پيرامونش بنگرد. ÙØ±Ø¯ÙŠØª وقتي شكل مي‌گيرد كه شخص بتواند مانند دكارت بگويد «مي‌انديشم، پس هستم.» مي‌‌انديشم يعني مي‌توانم بشناسم. Ùقط موجود آزاد Ùˆ داراي آزادي اراده مي‌تواند بينديشد، Ùقط انسان آگاه مي‌تواند بينديشد. انديشيدن يعني شناختن، آگاه شدن Ùˆ دامنۀ دانش خود را گسترش دادن. انساني كه در بند سنت است Ùˆ مي‌خواهد Ùقط در قالب پيشينيان بينديشد او هنوز انسان بالغ Ùˆ آگاه نشده است. شناختن جهان Ùˆ چون Ùˆ چرا كردن در امور آن نشانه انديشيدن است. دستاوردهاي رنسانس بسيار سترگ‌‌اند. آزمايشگاه يكي از آنهاست، دوربين، قطب‌نما، توپ، چاپ، باغ ÙˆØØ´ØŒ باغ گل‌ها، Ø§ØØ¯Ø§Ø« موزه‌ها، نمايشگاه‌‌ها. انسان اروپايي با رنسانس است كه انسان اجتماعي مي‌‌شود. با رنسانس است كه آن چيزي را كه امروزه جامعه مدني مي‌ناميم پا به عرصه وجود مي‌گذارد. با رنسانس است كه آنچه را ارزش‌هاي سكولار مي‌نامند ظهور مي‌كنند. تشكيل دولت های ملي از دستاوردهاي رنسانس است قبلاً همه دولت‌ها، كم Ùˆ بيش، تئوكراتيك بودند Ùˆ دست‌‌نشانده پاپ. معماري Ùˆ نقاشي Ùˆ مجسمه‌سازي ساختن سالن‌هاي اپرا Ùˆ تماشاخانه‌ها (تئاتر) از ابداعات دوره رنسانس است. رنسانس سرآغاز عصر مدرن است. نگارش آثار علمي به زبان بومي هر كشور نيز Ù…ØØµÙˆÙ„ رنسانس است. تولد علم Ùيزيك (به وسيله گاليله Ùˆ لئوناردو داوينچي) علم سياست (به وسيله ماكياولي) Ùˆ بسياري چيزهاي ديگر ÙØ±Ø¢ÙˆØ±Ø¯Ù‡ رنسانس‌اند.
* اگر مواÙÙ‚ باشید Ú©Ù…ÛŒ در مورد لوسین لوی- برول نیز ØµØØ¨Øª کنیم. Ø§ØØªÙ…الا این متÙکر ÙØ±Ø§Ù†Ø³ÙˆÛŒ با Ùیلسو٠آلمانی مورد علاقه شما اشتراکاتی داشته است Ú©Ù‡ زØÙ…ت ترجمه اینچنین اثری از او را به جان خریده اید Ùˆ ØØªÛŒ یک کتاب مستقل در باب ÙØ¹Ø§Ù„یت های علمی او به رشته ØªØØ±ÛŒØ± درآورده اید. ضمن تقدیر Ùˆ ارج زØÙ…تی Ú©Ù‡ برده اید، به ما بگوئید Ú©Ù‡ جایگاه لوی- برول در غرب چگونه جایگاهی است؟ آیا او را نیز باید در بستری به اسم «ÙلسÙÙ‡ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Â» Ùهمید یا به گونه ای دیگر؟ البته شما اشاراتی از این دست داشته اید مبنی بر اینکه «لوی برول Ùˆ کاسیرر عقلانیت غربی یا علم غربی را معیار تمایز ساختارهای ذهنیت قرار دادند». ولی از دیدگاه شما آیا لوی- برول را باید همانند کاسیرر دارای دغدغه شناخت ÙلسÙÛŒ دانست یا خیر؟ به عبارت دیگر ارنست کاسیرر یک نئوکانتی است Ú©Ù‡ از نظرگاه برخی توانسته است ایمانوئل کانت Ùˆ Ù…Ø¹Ø±ÙØª شناسی او را در قرن بیستم زنده کند. آیا لوی برول هم اینچنین دلمشغولی هایی دارد؟
دغدغه خاطر لوسين لوي – برول مانند كاسيرر شناخت‌شناسي بود. هر وقت Ø¨ØØ« بر سر غيرعقلانيت باشد، Ú†Ù‡ در يونان باستان Ú†Ù‡ در رم باستان Ùˆ Ú†Ù‡ در قرون وسطي Ùˆ Ú†Ù‡ در جوامع ابتدايي Ùˆ عقب‌مانده نام لوي – برول به ميان مي‌آيد Ùˆ برپايه مرجعيت او در اين قلمرو از آثارش شواهد Ùˆ مدارك ارائه مي‌گردد. اين موضوع كه بشر چگونه مي‌‌انديشد Ùˆ آيا آنچه تÙكر ÙلسÙÙŠ در يونان باستان Ùˆ رم باستان Ùˆ سپس انديشه مدرن از رنسانس به بعد ناميده مي‌شود با آنچه اعتقادات انسان‌هاي عامي Ùˆ انسان‌هاي ابتدايي خوانده مي‌شود از Ù„ØØ§Ø¸ ÙØ±Ù… انديشه ØªÙØ§ÙˆØª كيÙÙŠ وجود دارد یا نه موضوعی بود Ú©Ù‡ ذهن لوی-برول را به خود مشغول داشته بود. مثلاً یکی از دغدغه های خاطر لوي – برول این بود Ú©Ù‡ انسان ابتدايي از علت رويدادها Ú†Ù‡ تصوري دارد؟ آيا اين تصورات يا به قول لوي – برول اين بازنمايي‌‌ها به مقام Ù…Ùهوم رسيده‌‌اند؟ يا اين كه اين بازنمايي‌ها ØØªÙŠ Ù‡Ù†ÙˆØ² بازنمايي نشده‌‌اند؟ اگر چنين است چگونه انسان ابتدايي مي‌تواند بينديشد؟ آيا اين شيوه تÙكر نبايد خود را در زبان‌هايي كه اقوام ابتدايي به كار مي‌برند منعكس كرده باشد؟
پس بايد واژه‌ها Ùˆ عبارات Ùˆ ساخت دستوري اين زبان‌ها را مطالعه كرد تا شايد كليدي براي شناختن شيوه تÙكر انسان‌‌هاي ابتدايي به دست دهند. آيا در اين زبان‌‌ها Ù…ÙØ§Ù‡ÙŠÙ… شكل Ú¯Ø±ÙØªÙ‡â€ŒØ§Ù†Ø¯ØŸ اگر چنين است پس چگونه انسان ابتدايي معتقد است كه سنگ‌ها يا ØÙŠÙˆØ§Ù†Ø§Øª با بشر Ùˆ به زبان بشر سخن مي‌گويند؟ چرا انسان ابتدايي به جادو Ùˆ امور عجيب Ùˆ غريب اعتقاد دارد؟ چرا ذهن انسان ابتدايي اين همه خراÙÙŠ است؟ چرا انسان ابتدايي در زنجير سنت است Ùˆ از انديشيدن Ùˆ خلاق بودن ÙˆØØ´Øª مي‌كند؟ چرا انسان ابتدايي اين همه از چيزهاي نو هراس دارد؟ عليت، ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان، توالي زماني Ùˆ مجاورت مكاني را انسان‌‌هاي ابتدايي چگونه درك مي‌كنند؟ آيا انسان ابتدايي از وجود ÙØ±Ø¯ÙŠ Ø®ÙˆØ¯Ø´ آگاه است يا اينكه خود را جزئي از گروه اجتماعي Ùˆ از گروه توتميش مي‌داند؟ همه اين سوالات جنبه شناخت‌شناسانه دارند. لوي – برول كتابي نوشته است با عنوان «ذهنيت ابتدايي» كه بيشتر به بررسي عليت در ذهن انسان‌‌هاي ابتدايي مي‌پردازد. Ù…ØªØ£Ø³ÙØ§Ù†Ù‡ من وقتي به ØØ±Ù‌هاي «روشنÙكران» خودمان گوش مي‌دهم Ùˆ علتي كه براي ØÙˆØ§Ø¯Ø« ذكر مي‌كنند؛ درمي‌يابم كه برداشت آنان از عليت همان چيزي است كه لوي – برول در كتابش «ذهنيت ابتدايي» آورده است. از اين Ù„ØØ§Ø¸ گويي ذهنيت «روشنÙكران» ما با انسان‌هاي ابتدايي ØªÙØ§ÙˆØªÙŠ Ù†Ø¯Ø§Ø±Ø¯. مثالي از كتاب لوي – برول مي‌آورم. مي‌گويد يكي از كدخدايان يكي از روستاها در بهمان كشور Ø¢ÙØ±ÙŠÙ‚ايي دختر خردسالش را به همراه يكي از بستگانش به روستاي مجاور ÙØ±Ø³ØªØ§Ø¯. اما در ميان راه تمساØÙŠ Ø¨Ù‡ دختر خردسال ØÙ…له مي‌برد Ùˆ او را مي‌خورد. كدخداي روستا يعني پدر دختر مي‌گويد بايد تØÙ‚يق كرد Ùˆ Ùهميد كه كدام جادوگر خود را به شكل ØªÙ…Ø³Ø§Ø Ø¯Ø±Ø¢ÙˆØ±Ø¯Ù‡ Ùˆ دختر او را خورده است Ø› يا بايد تØÙ‚يق كرد كه كدام جادوگر ØªÙ…Ø³Ø§Ø Ø±Ø§ ØªØØ±ÙŠÙƒ كرده است كه دختر او را بكشد Ùˆ ببلعد. يعني انسان ابتدايي معتقد نيست كه ØªÙ…Ø³Ø§Ø Ù…ÙŠâ€Œâ€ŒØªÙˆØ§Ù†Ø¯ انساني را بخورد بلكه معتقد است كه جادوگري خود را به شكل ØªÙ…Ø³Ø§Ø Ø¯Ø±Ø¢ÙˆØ±Ø¯Ù‡ يا جادوگري وردي در گوش ØªÙ…Ø³Ø§Ø Ø®ÙˆØ§Ù†Ø¯Ù‡ Ùˆ او را واداشته است كه دخترك خردسال را بخورد. آثار لوي – برول براي شناخت انديشه ما سودمند اند. قدر لوي – برول را آنچنان كه بايد Ùˆ شايد نشناخته اند؛ ولي شايد در آینده مانند كاسيرر كه اخيراً به آثار او توجه زيادي شده است آثار لوي – برول نيز مورد توجه واقع شوند. البته لويناس مقاله‌‌اي نوشته است با عنوان «لوي – برول Ùˆ ÙلسÙÙ‡ معاصر». لويناس معتقد است كه ÙلسÙه‌‌هاي وجود يا ÙلسÙه‌هاي اگزيستانسياليستي ذيلي بر ÙلسÙÙ‡ لوي – برول هستند. او مي‌گويد كه لوي – برول مي‌‌گويد كه ذهن انسان ابتدايي Â«Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ÙŠÂ» است Ùˆ او نه با Ù…ÙØ§Ù‡ÙŠÙ… بلكه با بازنمايي‌هايي كه در ØÙ‚يقت هنوز بازنمايي نشده‌اند، مي‌انديشد. لويناس مدعي است كه داشتن اين نوع ذهنيت نعمت بزرگي است ؛چون انسان ابتدايي به خاطر داشتن اين ذهنيت هميشه با خود هستي روبه‌‌رو مي‌شود. ولي انسان ÙØ±Ù‡ÙŠØ®ØªÙ‡ غربي چون با Ù…ÙØ§Ù‡ÙŠÙ… مي‌انديشد نمي‌تواند با خود هستي روبه‌‌رو شود. لويناس مدعي است كه ÙلسÙÙ‡ هايدگر Ùˆ ÙلسÙÙ‡ او در صدد بازايي همين ذهنيت ابتدايي هستند. شايد يكي از دلايل توجه به هايدگر در ميان بعضي از روشنÙكران ما همين باشد كه هايدگر ستايشگر ذهنيت ابتدايي است Ùˆ تØÙ‚يركننده ذهنيت علمي.
* جناب آقای موقن! امروز در جامعه ایرانی Ùˆ در گستره زبان ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ شما متولی آثار «ارنست کاسیرر» Ùˆ در مرØÙ„Ù‡ بعد «لوسین لوی- برول» شناخته Ù…ÛŒ شوید. متÙکرانی Ú©Ù‡ هیچکدام جنگ جهانی دوم را ندیدند! هیچکدام درگیر هستی شناسی اگزیستانسیالیستی نشدند Ùˆ از سوی دیگر خود را از پوزیتیویسم دورنگه داشتند. خصلت ویژه ای در آرا Ùˆ اÙکار آنان است. در مورد کاسیرر شما این خصلت ویژه را در واژه «سازش دهنده» خلاصه Ù…ÛŒ کنید. این خصائل ویژه تا Ú†Ù‡ اندازه Ù…ÛŒ تواند بسط یابد تا بتوان از این انبساط نظری برای مسائل جامعه ایرانی بهره مند شد؟
برخلا٠دهه‌هاي گذشته در دهه اخير در آمريكا Ùˆ به ويژه در آلمان توجه زيادي به آثار كاسيرر شده است. وقتي كه من شروع به ترجمه آثار كاسيرر كردم Ùقط دو سه كتاب درباره كاسيرر به زبان انگليسي وجود داشت ولي امروزه اين رقم سه يا ØØªÙŠ Ú†Ù‡Ø§Ø± برابر شده است. به زبان آلماني جز ترجمه آلماني «ÙلسÙÙ‡ ارنست كاسيرر» كه جزو مجموعه «ÙÙŠÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† زنده» در آمريكا چاپ شده بود كتاب ديگري به زبان آلماني درباره ÙلسÙÙ‡ كاسيرر نبود. اما اكنون هر سال لااقل يك كتاب درباره كاسيرر چاپ مي‌شود Ùˆ تعداد تك‌نگاري‌‌هايي كه در باره جنبه مختل٠ÙلسÙÙ‡ كاسيرر نوشته شده‌اند متجاوز از بيست كتاب مي‌باشد. دولت آلمان Ùˆ نهادهاي ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÙŠ Ø¢Ù† كشور مي‌كوشند تا كاسيرر را به عنوان نمونه اعلاي يك Ùيلسو٠آلماني معرÙÙŠ كنند نه هايدگر را. يكي از اين دلايل اين است كه هايدگر با نازيسم ارتباط‌هايي داشت ولي كاسيرر ليبرال Ùˆ جهان وطني بوده است. كاسيرر Ù…Ø¯Ø§ÙØ¹ رنسانس Ùˆ روشنگري Ùˆ علم Ùˆ خرد است. ولي هايدگر دشمن رنسانس Ùˆ روشنگري Ùˆ علم Ùˆ خرد است. اما اين موضوع كه كاسيرر آشتي‌دهنده دو گرايش متخاصم در ÙلسÙÙ‡ است شايد چندان مورد تأييد قرار نگيرد. اگر كاسيرر را با برتراندراسل مقايسه كنيم وجوه مشترك بسياري دارند مانند عشقشان به دوره روشنگري، Ø§ØØªØ±Ø§Ù…شان براي علم Ùˆ Ù¾ÙŠØ´Ø±ÙØª انسانيت. ولي وجوه Ø§ÙØªØ±Ø§Ù‚ÙŠ هم دارند. كاسيرر درباره ساخت انديشه اسطوره‌اي كتاب مهمي مي‌نويسد اما برتراندراسل اسطوره Ùˆ دين را قبول ندارد Ùˆ موضوع مطالعه عميق ÙلسÙÙŠ قرار نمي‌‌دهد. كاسيرر آثار متعددي درباره شاعران آلماني نوشته است ولي راسل چنين كاري در مورد شاعران انگليسي نكرده است. وجوه Ø§ÙØªØ±Ø§Ù‚ كاسيرر با راسل، وجوه اشتراك كاسيرر با هايدگر Ùˆ تا ØØ¯ÙˆØ¯ بسیار زیادي با سارتر مي‌شود. سارتر Ùˆ هايدگر درباره شعر Ùˆ شاعران كتاب نوشته‌اند، هستي‌‌شناسي يا ÙلسÙÙ‡ وجود را كانون ÙلسÙه‌شان قرار داده‌اند Ùˆ كاسيرر هم ÙلسÙÙ‡ صورت‌هاي سمبليك نوشته كه به زبان Ùˆ اسطوره Ùˆ علم اختصاص دارد. ولي از سوي ديگر ÙلسÙÙ‡ كاسيرر ÙلسÙÙ‡ Ø±ÙˆØ Ø§Ø³Øª يعني ÙلسÙه‌اي است كه بر خرد تكيه دارد نه Ø¨Ø±Ø§ØØ³Ø§Ø³ Ùˆ بر ÙلسÙÛ€ زندگی. دستاورد بزرگ ذهن انسان را Ùيزيك نظري مي‌‌داند نه شعر Ùˆ شاعري. خرد را اصل مي‌داند نه تخيل را. ولي هايدگر Ùˆ تا ØØ¯ÙˆØ¯ زيادي سارتر در مقابل اين گرايش كاسيرر هستند. هايدگر بر تخيل تكيه مي‌كند Ùˆ قصدش Ø¨Ø§Ø²Ø¢ÙØ±ÙŠÙ†ÙŠ Ø°Ù‡Ù†ÙŠØª ابتدايي Ùˆ ØØ§ÙƒÙ… كردن آن است؛ ولي كاسيرر ذهنيت اسطوره‌اي را ÙØ±Ùˆ مرتبه‌تر از ذهنيت علمي مي‌داند. كاسيرر «سازش‌دهنده» هست اما تا جايي كه وجوهي از اين دو گرايش سازش‌پذير باشند.
* به عنوان سوال آخر Ø¨ÙØ±Ù…ائید Ú©Ù‡ Ú†Ù‡ متون دیگری از کاسیرر را در دست ترجمه دارید؟
همانطور كه در بالا Ú¯ÙØªÙ… كتاب كاسيرر «نسبيت اينشتاين: يك بررسي شناخت‌شناسانه» را ترجمه كرده‌ام Ùˆ مشغول نوشته مقدمه‌اي بر آن هستم. دو كتاب درباره نسبيت Ùˆ كوانتوم در دست ترجمه دارم؛ اگر پس از اتمام اينها هنوز زنده بودم Ùˆ هوش Ùˆ ØÙˆØ§Ø³ داشتم به Ø§ØØªÙ…ال قوي جلد اول «ÙلسÙÙ‡ صورت‌هاي سمبليك: زبان» را ترجمه خواهم كرد، چون Ø¢ÙØ±ÙŠÙ†Ø´ زبان به وسيله انسان گام گذاشتن در جاده تÙكر Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ است. مسلماً انسان بدون زبان قادر به انديشيدن نمي‌بود. گويا ارسطو انسان را جانور ناطق مي‌نامد. ولي بي‌ميل هم نيستم كه كتاب «ذهنيت ابتدايي» لوي – برول را كه ØÙˆÙ„ Ù…Ø¨ØØ« عليت در ذهن انسان ابتدايي است به ÙØ§Ø±Ø³ÙŠ Ø¨Ø±Ú¯Ø±Ø¯Ø§Ù†Ù…. چون معتقدم ØØªÙŠ Ùيزيكداناني كه در قلمرو مكانيك كوانتوم كار مي‌كنند سخناني درباره ذرات اتمي مي‌گويند كه Ùقط براي كسي كه با خصوصيات ذهنيت ابتدايي آشنا باشد Ùهم‌پذير است. مثلاً الكترون مي‌‌تواند همزمان در هر جايي باشد. انسان ابتدايي نيز مدعي است كه انسان مي‌تواند همزمان در چند جا ØØ¶ÙˆØ± داشته باشد. يا مي‌گويند اگر Ùوتوني را به سوي الكترون Ø¨ÙØ±Ø³ØªÙ†Ø¯ پيش از اصابت Ùوتون به الكترون، الكترون وضعيتي به خود مي‌گيرد كه گويي Ùوتون به آن اصابت كرده است؛ يعني معلول پيش از علت ظاهر مي‌شود Ùˆ در ذهنيت ابتدايي در بيشتر موارد معلول پيش از علت ظاهر مي‌‌شود؛ مثلاً اول جنگ مي‌‌شود Ùˆ قبيله در جنگ شكست مي‌خورد، اما سال بعد كسو٠واقع مي‌شود كه به اعتقاد انسان ابتدايي كسو٠موجب جنگ Ùˆ بدبختي بوده است.
چاپ شده در مجله مهر نامه شماره 24 مرداد 1391
کاسیرر بنیادگذار رشته تاریخ اندیشه ها در در دانش تاریخ نگاری است
اسطوره، علم، ÙلسÙÙ‡ Ùˆ دانش دوران رنسانس به روایت ارنست کاسیرر در Ú¯ÙØªÚ¯Ùˆ با یدالله موقن
ØØ§Ù…د زارع
* جناب آقای موقن! ØØ¯ÙˆØ¯ 20 سال است Ú©Ù‡ جنابعالی متکÙÙ„ ترجمه ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ آثار ÙیلسوÙÛŒ هستید Ú©Ù‡ به معنای واقعی کلمه اندیشمندی دایره المعارÙÛŒ است Ùˆ این خصلت او در کمتر اندیشمند قرن بیستمی دیده Ù…ÛŒ شود. به عبارت بهتر از آغاز قرن بیستم به این سو، بروز اندیشه Ùˆ ظهور اندیشمندان به سمت تخصصی نگری Ùˆ تک Ø³Ø§ØØªÛŒ نگری پیش Ø±ÙØªÙ‡ است. اما ارنست کاسیرر در این میانه یک استثنا است. به عنوان نخستین پرسش Ø¨ÙØ±Ù…ائید Ú©Ù‡ دلیل این چندجانبه نگری Ùˆ بین رشته ای بودن کاسیرر چیست Ú©Ù‡ از ریاضیات، Ùیزیک، شیمی، زیست شناسی Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ تا انسان شناسی Ùˆ دین شناسی Ùˆ اسطوره شناسی Ùˆ روان شناسی Ùˆ زبان شناسی را عرصه ورود خود قرار Ù…ÛŒ دهد.
موقن- تا اواسط قرن نوزدهم Ùيلسو٠به معناي كسي بود كه جامع‌العلوم باشد يعني در همه رشته‌ها ØµØ§ØØ¨â€ŒÙ†Ø¸Ø± باشد. اÙلاطون Ùˆ ارسطو در يونان باستان نمونه چنين ÙÙŠÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù†ÙŠ Ù‡Ø³ØªÙ†Ø¯. مخصوصاً ارسطو كه با نبوغ خود منطق را سيستماتيك كرد، زيست‌شناسي را شكل داد ØØªÙŠ Ø¯Ø± ÙلسÙÙ‡ سياست Ùˆ نقد ادبي نيز الگوهايي جاودان براي نظريه‌‌پردازي در اين رشته‌ها Ø¢ÙØ±ÙŠØ¯. در زمان‌هاي متأخر مي‌‌توان از دكارت ØŒ سپينوزا، لايب نيتس، كريستيان ول٠و كانت نام برد. ØØªÙŠ Ù…ÙŠâ€Œâ€ŒØªÙˆØ§Ù† Ú¯ÙØª كه ولتر نيز تا ØØ¯ÙˆØ¯ÙŠ Ø¬Ø§Ù…Ø¹â€Œâ€ŒØ§Ù„Ø¹Ù„ÙˆÙ… بود. ولي هر Ú†Ù‡ به جلو مي‌‌آييم رشته‌هاي مختل٠ÙلسÙÙ‡ نيز تخصصي مي‌شوند Ùˆ كمتر ÙيلسوÙÙŠ را مي‌يابيم كه به همه شاخه‌هاي ÙلسÙÙ‡ Ø§ØØ§Ø·Ù‡ داشته باشد تا Ú†Ù‡ رسد به علوم. در قرن بيستم وايتهد Ùˆ برتراند راسل نيز تا ØØ¯ÙˆØ¯ÙŠ Ø¬Ø§Ù…Ø¹â€Œâ€ŒØ§Ù„Ø¹Ù„ÙˆÙ… بودند. البته من از اين دو Ùيلسو٠در رشته ÙلسÙÛ€ زيست‌شناسي كتابي سراغ ندارم ولي هر دوي اينها منطق‌دانان بزرگي بوده‌اند Ùˆ مخصوصاً وايتهد كه علاوه بر اينكه آثار زيادي در قلمرو رياضيات Ù…ØØ¶ دارد نظريه‌اي نيز در نسبيت دارد. اما به رغم وسعت دانش وسيع وايتهد Ùˆ راسل ان دو به جز در قلمرو رياضيات Ùˆ منطق رياضي كتاب‌هاي سيستماتيكي مانند آثار ارنست كاسيرر ندارند. بعضي از دوستان از من مي‌خواستند كه كتابي نيز از برتراند راسل ترجمه كنم. من درخواست آنان را به اين دليل رد كردم كه بهترين آثار راسل در زمينه منطق رياضي Ùˆ ÙلسÙÛ€ رياضي است كه اين نوع كتاب‌‌ها در ايران خواننده زيادي ندارد. ديگر آثار راسل كه ظاهراً او براي Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ ميان مايه نوشته نيز چندان Ù…Ùهوم نيست. البته نثر راسل بسيار زيبا Ùˆ ÙØµÙŠØ است اما او چندان اعتنايي به اين موضوع نمي‌‌كند كه سواد Ùˆ دانش خواننده آثارش به اندازه خود او نيست Ùˆ بايد مطالب را بيشتر Ø´ÙƒØ§ÙØª Ùˆ ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø¯Ø§Ø¯. راسل برخلا٠كاسيرر عقيده‌اي را كه بيان مي‌كند نقد نمي‌‌كند Ùˆ عقايد مخال٠با آن را يا اصلاً بيان نمي‌كند يا در چند جمله كوتاه آنها را مردود مي ‌داند Ùˆ ارزشي برايشان قائل نمي‌شود. اما سبك نويسندگي كاسيرر مانند برتراندراسل نيست. او موضوع را به طور سيسماتيك بيان مي‌كند، تاريخچه آن را پيگيري مي‌كند؛ نظر متÙكران Ø·Ø±ÙØ¯Ø§Ø± آن موضوع را از هر مليتي كه مي‌خواهند باشند بيان مي‌كند Ùˆ برخلا٠راسل عقايد Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØ§Ù† را نيز به ØªÙØµÙŠÙ„ Ø´Ø±Ø Ù…ÙŠâ€ŒØ¯Ù‡Ø¯ Ùˆ از اين طريق نقاط ضع٠و قوت هم هواداران Ùˆ هم Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØ§Ù† را آشكار مي‌كند. كاسيرر هم Ùيلسو٠است Ùˆ هم از بنيان‌‌گذاران رشته جديدي در تاريخ نگاري است به نام تاريخ انديشه‌ها. هيچ ÙيلسوÙÙŠ پيش از كاسيرر به مسائل ÙلسÙÙŠ Ùˆ به ويژه به مسائل شناخت اعم از ÙلسÙÙŠ Ùˆ علمي با اين روش سيسماتيك برخورد نكرده بود. عنوان مهمترين اثر ÙلسÙÙŠ – تاريخي كاسيرر" مسألۀ شناخت در علم Ùˆ ÙلسÙÙ‡ در زمان‌هاي جديد" است. پرداختن به مسأله شناخت از رنسانس به بعد نياز به دانش وسيعي در همه رشته‌ها اعم از ÙلسÙÙŠ Ùˆ علمي دارد كه خود علم نيز به رشته‌هاي گوناگون مانند رياضيات (كه خود رياضيات رشته‌‌هاي گوناگوني دارد مانند: ØØ³Ø§Ø¨ØŒ هندسه، جبر Ùˆ غيره)ØŒ Ùيزيك (كه خود به شاخه‌هاي بسياري تقسيم مي‌شود)ØŒ شيمي، زيست‌‌شناسي، انسان‌شناسي، دين‌شناسي، زبان‌شناسي، اسطوره‌شناسي Ùˆ شناخت تاريخي. پس كاسيرر از همان آغاز كه رساله دكتري‌اش را درباره دكارت مي‌نويسد Ùˆ نخستين كتابش را با عنوان «سيستم لانيتس» منتشر مي‌كند Ùˆ جايزه مي‌گيرد جامع‌‌العلوم بوده است. كساني كه با من از نزديك آشنا هستند مي‌‌دانند كه علائق خود من نيز دائره المعارÙÙŠ است. همان قدر از خواندن آثار ÙلسÙÙŠ لذت مي‌‌برم كه از خواندن كتاب‌هايي درباره نسبيت، مكانيك كوانتوم يا كيهان‌شناسي لذت Ù…ÛŒ برم. همان قدر از خواندن كتاب‌‌هاي زيست‌شناسي مشعو٠مي‌شوم كه از خواندن كتاب‌هايي كه درباره دين‌شناسي نوشته شده‌‌اند. همان قدر از خواندن كتاب‌هاي تاريخي به وجد مي‌‌آيم كه از خواندن شعر Ùˆ شنيدن موسيقي به وجد مي‌آيم...
* اما بلاخره ارنست کاسیرر یک متÙکر نوکانتی است...
موقن- بله! دقیق تر اگر بخواهیم بگوئیم، كاسيرر در ÙلسÙÙ‡ پيرو كانت است Ùˆ از ÙÙŠÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† نوكانتي به ØØ³Ø§Ø¨ مي‌آيد. كاسيرر در نقدي كه بر كتاب‌ هايدگر «كانت Ùˆ مسأله متاÙيزيك» نوشته است مي‌گويد كه كانت Ùيلسو٠روشنگري بود Ùˆ Ùيلسو٠روشنگري نيز باقي مي‌ماند. كاسيرر آثار خود را از همين ديدگاه مي‌‌نويسد Ùˆ به شيوه‌‌اي سيستماتيك. من جز كاسيرر Ùيلسو٠ديگري را سراغ ندارم كه از اين زاويه به مسائل ÙلسÙÙŠ – تاريخي نگريسته باشد. كانت در مقاله مشهور خود «روشنگري چيست؟» مي‌‌گويد «روشنگري خروج انسان از صغارتي است كه خود بر خويش تØÙ…يل كرده است. صغارت، ناتواني در به كار بردن Ùهم خود بدون راهنمايي ديگري است. اين صغارت خود – تØÙ…يلي است اگر علت آن نه در سÙيه بودن بلكه در Ùقدان عزم Ùˆ شهامت در به كارگيري Ùهم خود بدون راهنمايي ديگري باشد. شعار روشنگري اين است: «در به كارگيري Ùهم خود شهامت داشته باش.»
* نظرگاه ارنست کاسیرر در مورد تاریخ اندیشه بشری را چگونه باید ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¯Ø§Ø¯ØŸ او Ú†Ù‡ نگاهی به تاریخ اندیشه اروپا با مدنظر قرار دادن تØÙˆÙ„اتی نظیر رنسانس Ùˆ رÙورماسیون Ùˆ برآمدن اندیشه جدید دارد؟
ببینید! كاسيرر مي‌خواهد تاريخ بشر را به طور ÙلسÙÙŠ بÙهمد. بشر چگونه زبان را Ø¢ÙØ±ÙŠØ¯ØŒ چگونه تصاوير اسطوره‌‌اي را خلق كرد Ùˆ چگونه علم را به وجود آورد. كاسيرر علوم دقيق را عالي‌‌ترين Ùˆ بارزترين بيان قدرت‌‌هاي ذهن انسان مي‌‌دانست. از نظر او ابداع رياضيات Ùˆ Ùيزيك٠نظري خلاق‌ترين كار ذهن بشر است Ùˆ نوعي خودشناسي است. از نظر او هنگامي كه Ù…ÙØ§Ù‡ÙŠÙ… علوم طبيعي Ùˆ به ويژه Ùيزيك را تØÙ„يل مي‌كنيم سرشت خود انسان را تØÙ„يل كرده‌‌ايم. در همه آثار كاسيرر Ú†Ù‡ آنهايي كه در آلمان نوشته Ùˆ Ú†Ù‡ آنهايي كه در مهاجرت به رشته ØªØØ±ÙŠØ± كشيده است معنا Ùˆ ØªÙØ³ÙŠØ± دستاوردهاي دوران‌‌ساز Ùˆ خلاق Ùيزيك، هستۀ پژوهش او را درباره سرشت انسان تشكيل مي‌‌دهند. رهايي انسان از زنجير Ø®Ø±Ø§ÙØ§Øª دستاورد علوم طبيعي است. كاسيرر مقالاتي اساسي درباره گاليله نوشته كه اميدوارم بتوانم آنها را به ÙØ§Ø±Ø³ÙŠ ØªØ±Ø¬Ù…Ù‡ كنم. همچنين كتابي درباره نسبيت نوشته با عنوان «نسبيت اينشتاين: يك بررسي شناخت‌شناسانه» كه آن را به ÙØ§Ø±Ø³ÙŠ ØªØ±Ø¬Ù…Ù‡ كرده‌‌ام Ùˆ تØÙˆÙŠÙ„ ناشرش هرمس داده‌‌ام Ùˆ اكنون مشغول نوشتن مقدمه‌‌اي بر آنم. در مقدمه ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø®ÙˆØ§Ù‡Ù… داد كه پيش از اينشتاين پوآنكاره Ùˆ لورنتس نيز دو اصل موضوعۀ نسبيت را بيان كرده بودند Ùˆ برخلا٠آنچه بسياري مي‌‌پندارند نظريه‌هاي نسبيت متعددي همزمان با اينشتاين يا كمي پيش از او يا پس از او ارائه شده‌اند. اگر بنا بر نظر كاسيرر اوج توانايي ذهني انسان در Ùيزيك نظري متجلي مي‌شود Ùˆ به نظر من ØØ±Ù كاسيرر درست است پس Ùيزيكدانان بيش از هر كس ديگري صلاØÙŠØª دارند كه درباره شناخت جهان اظهارنظر كنند. Ø§Ø³ØªÙØ§Ù† هاوكينگ، Ùيزيكدان اÙليج انگليسي ،كه يكي از بزرگترين Ùيزيكدانان عصر كنوني است در ØµÙØØ§Øª نخست كتابش Â«Ø·Ø±Ø Ø¨Ø²Ø±Ú¯Â» مي‌‌گويد ÙلسÙÙ‡ مرده است زيرا ØØ±ÙÙŠ براي Ú¯ÙØªÙ† ندارد. ÙÙŠÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† نتوانستند پا به پاي Ù¾ÙŠØ´Ø±ÙØª علم، دانش خود را ارتقا دهند. بنابراين Ùيلسو٠در عصر كنوني، برخلا٠قرون پيشين ØŒØØ±ÙÙŠ براي Ú¯ÙØªÙ† به ويژه درباره جهان Ùيزيكي ندارد. ممكن است بعضي‌‌ها بگويند كه عنوان كتاب هايدگر هست: «هستي Ùˆ زمان». پس ÙÙŠÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† هنوز مي‌توانند درباره هستي Ùˆ ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان سخن بگويند. اØÙŠØ§Ù†Ø§Ù‹ پاسخ دانشمنداني مانند هاوكينگ اين خواهد بود كه آن هستي كه هايدگر بررسي مي‌كند هستي مابعدالطبيعي است Ùˆ ارتباطي به هستي‌اي كه Ùيزيكدان بررسي مي‌كند ندارد. كاسيرر نيز معتقد است ÙØ¶Ø§ÙŠÙŠ ÙƒÙ‡ هايدگر در كتاب «هستي Ùˆ زمان» از آن سخن مي‌‌گويد ÙØ¶Ø§ÙŠ Ø§Ø³Ø·ÙˆØ±Ù‡â€Œâ€ŒØ§ÙŠ است Ùˆ بررسي هايدگر از ÙØ¶Ø§ در همان Ù…ØØ¯ÙˆØ¯Ù‡ اسطوره‌‌اي متوق٠مي‌ماند Ùˆ راه به ÙØ¶Ø§ÙŠ Ù‡Ù†Ø¯Ø³Ù‡ اقليدسي يا ÙØ¶Ø§Ù‡Ø§ÙŠ Ù‡Ù†Ø¯Ø³Ù‡â€Œâ€ŒÙ‡Ø§ÙŠ غيراقليدسي ندارد. البته لويناس نيز در مقاله‌‌اي كه درباره آثار لوي – برول نوشته تأكيد مي‌كند Ú©Ù‡ ÙØ¶Ø§ÙŠ Ù…Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù‡ در كتاب «هستي Ùˆ زمان» هايدگر ÙØ¶Ø§ÙŠ Ø§Ø³Ø·ÙˆØ±Ù‡â€Œâ€ŒØ§ÙŠ است. ولي براي Ùيزيكدان ÙØ¶Ø§ÙŠ Ø§Ø³Ø·ÙˆØ±Ù‡â€ŒØ§ÙŠ متعلق به دوران پيش از علم است. كاسيرر در كتاب نسبيت اينشتاين مي‌گويد كه ÙØ¶Ø§ Ùˆ زماني كه ØÙƒÙŠÙ…ان مابعدالطبيعي مورد Ø¨ØØ« قرار داده‌اند با ÙØ¶Ø§ Ùˆ زماني كه رياضيدانان Ùˆ Ùيزيكدانان از آن Ø¨ØØ« مي‌كنند Ù…ØªÙØ§ÙˆØªÙ†Ø¯. در جهان‌‌هاي سمبليك، مقولات گرچه نام ÙˆØ§ØØ¯ÙŠ Ø¯Ø§Ø±Ù†Ø¯ اما ÙØ±Ù…‌هايشان Ù…ØªÙØ§ÙˆØª اند. مثلاً ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان در جهان سمبليك اسطوره با جهان سمبليك علم كاملاً Ù…ØªÙØ§ÙˆØªÙ†Ø¯. كساني كه در جامعه ما علاقه‌مند به ÙلسÙÙ‡ هستند بيشتر گرايش به متاÙيزيك Ùˆ اسطوره دارند تا به علم. ولي در جوامع Ù¾ÙŠØ´Ø±ÙØªÙ‡ ÙÙŠÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù†â€ŒØ´Ø§Ù† Ù…Ù†ØØµØ± به متاÙيزيسين‌ها نمي‌شود بلكه ÙÙŠÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† علمي نيز هستند كه در زمينه ÙلسÙÛ€ ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان يا عليت يا ÙلسÙÛ€ Ùيزيك به طور عام يا در ÙلسÙÛ€ نسبيت يا ÙلسÙÛ€ مكانيك كوانتوم به طور خاص متخصص Ùˆ Ù…ØªØ¨ØØ±Ù†Ø¯.
* در ایران وقتی ØµØØ¨Øª از اندیشه عقلانی Ùˆ ØÙˆØ²Ù‡ های Ùکری معطو٠به مدرنیته Ù…ÛŒ شود، غالبا علوم انسانی Ùˆ ÙلسÙÙ‡ در ذهن نخبگان نقش اصلی را در Ùهم انگاره های مدرن بازی Ù…ÛŒ کند. اما با کوشش های شما به Ù†ØÙˆÛŒ انضمامی روشن Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ تÙکر جدید، تØÙˆÙ„ÛŒ است Ú©Ù‡ در همه ØÙˆØ²Ù‡ های ریاضیاتی، تجربی Ùˆ ÙلسÙÙ‡ بشری رخ داده است.
ببینید! تصوري كه ÙØ±Ù‡ÙŠØ®ØªÚ¯Ø§Ù† جامعه ما از متÙكر دارند شمول رياضيدانان، Ùيزيكدانان يا زيست‌شناسان نمي‌‌شود. ولي در غرب سردمدار تÙكر همين Ùيزيكدانان Ùˆ رياضيدانان Ùˆ زيست‌‌شناسان هستند. نوابع را در ميان اين گروه مي‌جويند. ولي در جامعه ما نه به علم بهايي داده مي‌‌شود نه به ÙلسÙÛ€ علم. مثلاً سال 2005 را سال Ùيزيك نامگذاري كردند چون مصاد٠بود با يكصدمين سال انتشار مقالات دوران‌ساز اينشتاين. ولي پس از يكصد سال اين مقالات هنوز كه هنوز است به ÙØ§Ø±Ø³ÙŠ ØªØ±Ø¬Ù…Ù‡ نشده است؛ از اين رو بنده به انتشارات هرمس پيشنهاد كردم كه اين مقالات Ùˆ نيز مقالات لورنتس، هرمان مينکوسكي Ùˆ هرمان ويل را كه نخست در كتابي با عنوان «اصل نسبيت» به زبان آلماني منتشر شده Ùˆ سپس به ديگر زبان‌هاي جهان ترجمه شده است به زبان ÙØ§Ø±Ø³ÙŠ Ø¨Ø±Ú¯Ø±Ø¯Ø§Ù†Ù… كه با پيشنهاد من مواÙقت شد Ùˆ اكنون مشغول ترجمه آنها هستم. كاسيرر كتاب «نسبيت اينشتاين» را به اينشتاين داده Ùˆ او هم پيش از انتشار آن مطالعه‌اش كرده Ùˆ نكاتي را به كاسيرر گوشزد كرده است Ùˆ اين را نيز در پرانتز بگويم كه اينشتاين را Ùيلسو٠– دانشمند مي‌دانند Ùˆ كتابي نيز در مجموعه «ÙÙŠÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† زنده جهان» ØªØØª همين عنوان به چاپ رسيده Ùˆ در يكي از آن مقالات كه به نقد اÙكار اينشتاين مي‌‌پردازند یک Ùيزيكدان آمريكايي كه در عين ØØ§Ù„ Ùيلسو٠هم بوده متذكر مي‌شود كه اینشتاین ØªØØª تاثر کانت بوده Ùˆ اندیشه هایش همانند انديشه‌هاي ارنست كاسيرر است. علاوه بر كتاب يادشده كاسيرر كتابي نيز درباره مسائل مطروØÙ‡ در مكانيك كوانتوم نوشته با عنوان «موجيت Ùˆ عدم موجيت در Ùيزيك مدرن» كه درباره عليت در Ùيزيك مدرن Ø¨ØØ« مي‌كند Ùˆ بسياري از ادعاهاي هايزنبرگ در خصوص مردود بودن عليت در قلمرو كوانتوم را نادرست مي‌‌داند. پس كاسيرر از جمله ÙÙŠÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù†ÙŠ Ø§Ø³Øª كه هاوكينگ نمي‌‌تواند دست رد بر سينه‌‌شان بگذارد. امروزه مرز ميان علم Ùˆ داستان علمي Ù…ØÙˆ شده است. Ù…ØªØ£Ø³ÙØ§Ù†Ù‡ كساني كه در ايران Ùيزيك Ùˆ رياضيات Ùˆ به طور كلي علوم تجربي مي‌خوانند علاقه‌‌اي به مسائل تاريخي Ùˆ ÙلسÙÙŠ رشته‌هاي خود ندارند. چون در Ø¨ØØ« ÙلسÙÛ€ علم هستيم بي‌ارتباط نيست كه مسائلي را Ùهرست‌وار بازگو كنم كه امروزه در قلمرو Ùيزيك مطرØâ€ŒØ§Ù†Ø¯ Ùˆ ÙÙŠÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† گذشته Ø·Ø±Ø Ú†Ù†ÙŠÙ† مسائلي را ØØªÙŠ Ø¨Ù‡ خواب هم نمي‌ديدند. امروز در كيهان‌شناسي سخن از تعدد كيهان‌‌ها ست. در قرون وسطي وقتي Ø¨ØØ« از تعدد جهان‌ها مي‌شد – كه منظور تعدد كراتي مانند كره زمين بود – كليسا پيشاپيش اين Ø¨ØØ« را مردود مي‌دانست. بعداً نظريه خورشيد – مركزي را كوپرنيك Ù…Ø·Ø±Ø ÙƒØ±Ø¯ كه كليسا هواداران اين نظريه را مورد تعقيب قرار ‌داد. سپس گاليله با دوربين ماه‌هاي مشتري را ديد Ùˆ پي برد كه علاوه بر زمين ديگر سيارات نيز اقمار دارند. پس از آن معتقد شدند كه جهان يا كيهان Ù…Ù†ØØµØ± مي‌شود به كهكشان راه شيري ما. اما در سال 1923 هوبل با قوي‌ترين تلسكوپ آن زمان آسمان را رصد كرد Ùˆ اعلام كرد كه كيهان شامل ميلياردها كهكشان نظير كهكشان راه شيري است Ùˆ علاوه بر اين، كهكشان‌ها از هم دور مي‌شوند يعني كيهان در ØØ§Ù„ بزرگ‌تر شدن است. اما از دهه گذشته تا امروز Ø¨ØØ« كيهان‌شناسان تعدد كيهان‌ها است. قبلاً Ù…ÙŠâ€ŒÚ¯ÙØªÙ†Ø¯ يونيورز (Universe) يعني يك ورز اكنون مي‌گويند مولتي ورز يعني ورزهاي متعدد يا كيهان‌‌هاي متعدد. در قرن بيستم سخن از بيگ بنگ يا Ø§Ù†ÙØ¬Ø§Ø± بزرگ بود يعني كيهان با همه عظمتي كه دارد از ذره‌اي كه ØØ¬Ù…Ø´ يك ميليارد ميليارد... ام يك اتم بود پا به عرضه وجود گذاشت Ùˆ همراه با آن ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان نيز پا به عرصه وجود گذاشتند؛ ولي اكنون سخن بر سر بيگ بنگ‌‌هاي پياپي است. كيهان‌ها پياپي متولد مي‌شوند، پير مي‌شوند Ùˆ مي‌‌ميرند. قبلاً سخن از ماده بود سپس ضد ماده كش٠شد اما اكنون علاوه بر اينها سخن از مادۀ تاريك Ùˆ انرژي تاريك به ميان آمده است Ú©Ù‡ نود وشش در صد کیهان را تشکیل Ù…ÛŒ دهند Ùˆ هيچ Ùيزيكداني هم نمي‌داند Ú©Ù‡ ماهيت اينها چيست.
* اما این ØªÙˆØ¶ÛŒØØ§Øª شما Ú†Ù‡ نسبتی با تØÙ‚یقات ارنست کاسیرر دارد؟
همچنان كه كاسيرر در كتاب Â«ÙØ±Ø¯ Ùˆ كيهان در ÙلسÙÙ‡ رنسانس» مي‌گويد Ù…Ùهوم قانون طبيعي يعني قانوني كه بر پديده‌هاي طبيعي ØØ§ÙƒÙ… است دستاورد رنسانس است. Ù…Ùهوم انتظام طبيعت Ùˆ جبر ØØ§ÙƒÙ… بر رويدادهاي طبيعي نيز دستاورد رنسانس است. اما در مقطع زير اتمي Ù…Ùهوم موجبيت ØØ§ÙƒÙ… بر رويدادهاي طبيعي ديگرمانند Ùیزیک کلاسیک صادق نيست. در اينجا Ù…Ùهوم عليت آماري Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÙŠâ€ŒØ´ÙˆØ¯. اينشتاين به مكانيك نيوتوني Ùˆ به ويژه به نيروي جاذبه در مكانيك كلاسيك اين ايراد را وارد مي‌كرد كه نيروي جاذبه از راه دور هم عمل مي‌كند. بنابراين او نظريه نسبيت عام را ارائه داد. Ùيزيك كلاسيك جادو Ùˆ طالع‌‌بيني را از دور خارج كرد Ùˆ آنها را مردود دانست Ùˆ جزو عقايد خراÙÙŠ معرÙÙŠ كرد. اما جادو از در بيرون Ù†Ø±ÙØªÙ‡ از پنجره دوباره وارد ØªÙØ³ÙŠØ±Ù‡Ø§ÙŠ Ù…ÙƒØ§Ù†ÙŠÙƒ كوانتوم شده است. مسأله‌اي كه اكنون مركز Ø¨ØØ«â€ŒÙ‡Ø§ÙŠ ÙلسÙÙŠ است مسأله درهم تنيده بودن ذرات كوانتومي است. شما اگر سيستمي داشته باشيد كه ØØ§ÙˆÙŠ Ù…Ø«Ù„Ø§Ù‹ دو الكترون باشد وسپين spin يكي عكس سپين ديگري باشد Ùˆ مثلاً يكي از آنها سپين‌اش باشدبه اضاÙÛ€ يك دوم Ùˆ ديگري منهای يك دوم Ùˆ سپس اين دو الكترون را از هم جدا كنيد Ùˆ مثلاً يكي از آنها را به كره ماه ببريد سپس الكتروني كه در زمين است سپين‌اش را كه مثلاً به اضاÙÛ€ يك دوم بوده منهای يك دوم شود الكتروني كه در ماه است بي‌درنگ سپين خود را عكس مي‌كند يعني از منهای يك دوم به اضاÙÛ€ يك دوم تغيير مي‌دهد بي‌آنكه از الكتروني كه روي زمين است به آن علامتي ÙØ±Ø³ØªØ§Ø¯Ù‡ شده باشد. اينشتاين اين ÙØ±Ø§ÙŠÙ†Ø¯ را اينطور توصي٠كرده است: «عمل جادويي از راه دور.»
* یعنی واقعا یک Ùیلسو٠مدرن باید با این دقائق هستی شناختی در ØÙˆØ²Ù‡ نظر آشنا باشد؟
Ùيلسو٠مخصوصاً ÙيلسوÙÙŠ كه درباره مسأله شناخت پژوهش مي‌كند ناگزير است كه با اين مسائل آشنا باشد. اينشتاين را Ùيزيكدان رئاليست مي‌دانند؛ يعني او معتقد بود كه واقعيت Ùيزيكي مستقل از Ùيزيكدان است. مثلاً اگر Ùيزيكداني نباشد كه بخواهد سپين الكترون را اندازه‌‌گيري كند، الكترون وجود دارد Ùˆ داراي سپين است. اما نيلز بوهر Ùيزيكدان دانماركي معتقد بود كه اين طور نيست. وقتي Ùيزيكدان به جست‌وجوي الكترون مي‌پردازد الكترون پا به عرصه وجود مي‌گذارد Ùˆ در دستگاهي كه Ùيزيكدان براي كش٠و اندازه‌‌گيري سپين‌اش برپا كرده ظاهر مي‌‌شود. يعني اگر Ùيزيكداني نباشد كه بخواهد الكترون را كش٠كند Ùˆ سپين‌اش را اندازه‌گيري كند دلیلی نیست Ú©Ù‡ الكتروني موجود باشد. بر سر اين موضوع ميان اينشتاين Ùˆ بوهر مجادله سختي درمي‌گيرد Ùˆ اينشتاين به بوهر مي‌گويد كه «اگر تو درست بگويي پس وقتي كه ما به ماه نگاه نمي‌كنيم، ماه در آسمان نيست Ùˆ Ùقط نگاه ما است كه موجب پيدا شدن ماه در آسمان مي‌شود؟» سپس شرودنيگر وارد Ø¨ØØ« مي‌شود Ùˆ مقاله‌اي مي‌نويسد كه در آن پارادوكسي را Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÙŠâ€ŒÙƒÙ†Ø¯ كه از ØªÙØ³ÙŠØ± عليت آماري نتيجه مي‌شود. اين پارادوكس بعداً به نام «پارادوكس گربۀشرودنيگر» مشهور شد. بنده اين مقالات را جمع‌‌آوري كرده‌ام Ùˆ با انتشارات هرمس قرارداد بسته‌ام كه آنها را با Ø´Ø±Ø Ùˆ ØªÙØµÙŠÙ„ به ÙØ§Ø±Ø³ÙŠ ØªØ±Ø¬Ù…Ù‡ كنم كه عنوان آن كتاب Ø§ØØªÙ…الاً خواهد بود: «واقعيت Ùيزيكي از ديدگاه مكانيك كوانتوم.» برتراندراسل Ù…ÙŠâ€ŒÚ¯ÙØª كه وظيÙÙ‡ Ùيلسو٠شناخت جهان است Ùˆ اين دقيقا كاري است كه Ùيزيكدانان برجسته در ØÙˆØ²Ù‡ كيهان‌شناسي Ùˆ Ùيزيك ذرات بنيادي مي‌كنند. پس از اين Ù„ØØ§Ø¸ ØÙ‚ با هاوكينگ است كه Ùيزيكدانان جاي ÙÙŠÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† را Ú¯Ø±ÙØªÙ‡â€ŒØ§Ù†Ø¯. البته ÙÙŠÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù†ÙŠ Ù‡Ù… هستند كه با رياضيات Ùˆ Ùيزيك در سطØÙŠ Ø¨Ø³ÙŠØ§Ø± بالا آشنايند. اما اين نوع ÙÙŠÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† را Ùيلسو٠علم مي‌گويند؛ Ùˆ كاسيرر يكي از برجسته‌ترين ÙÙŠÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† علم Ùˆ يكي از Ù…ØªØ¨ØØ±ØªØ±ÙŠÙ† مورخان علم بود.
* دلیل جلب نظر ØØ¶Ø±ØªØ¹Ø§Ù„ÛŒ به ارنست کاسیرر Ùˆ ترجمه آثار او به ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ را چگونه Ù…ÛŒ توان ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¯Ø§Ø¯ØŸ آیا شما به عنوان یک انسان ایرانی Ùˆ با پیش روی داشتن مسائل هویتی، ÙلسÙÛŒ Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ ایران، کاسیرر را به ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ باز Ù…ÛŒ گردانید Ùˆ مداقه در اندیشه های او را Ù…Ùید Ù…ÛŒ دانید، یا اینکه در ترجمه کاسیرر تنها به وجهه ÙلسÙÛŒ او Ùˆ جایگاه جهانی کاسیرر در تاریخ اندیشه نظر دارید؟
مسلماً من با توجه به پرسش‌هايي كه در مورد جامعه ايراني برايم Ù…Ø·Ø±Ø Ø§Ø³Øª Ùˆ پاسخ‌هايي كه از نظر خودم براي آنها دارم دست به گزينش آثار متÙكران غربي مي‌زنم Ùˆ آنچه را در ØØ§Ù„ ØØ§Ø¶Ø± به ØØ§Ù„ جامعه خودم Ù…Ùيد مي‌دانم ترجمه مي‌كنم Ùˆ معتقدم كه مناسبت‌‌ترين آثار براي جامعه ما آشنايي با آثار متÙكراني از نوع كاسيرر است كه به خرد بشر ارج مي‌‌نهند Ùˆ بالاترين دستاورد عقل بشر را علم Ùˆ به ويژه علوم دقيق مي‌‌دانند Ùˆ دوران رنسانس Ùˆ روشنگري را مي‌ستايند كه موجب رهايي انسان از جهل Ùˆ Ø®Ø±Ø§ÙØ§Øª شدند Ùˆ علم جديد را بنا نهادند. دانشمند امروزي مدعي است كه كيهان در ØØ¯ÙˆØ¯ چهارده ميليارد Ùˆ دویست ميليون سال پيش بر اثر Ø§Ù†ÙØ¬Ø§Ø± بزرگ (بيگ بنگ) پا به عرصه وجود گذاشت. او از جايگاه كنوني‌اش بر سياره‌‌اي ناچيز به كيهان مي‌نگرد Ùˆ تاريخ چهارده ميليارد Ùˆ دویست ميليون سالي را كه بر آن گذشته از نظر مي‌‌گذراندو این موضوع بسیار Ø´Ú¯ÙØª انگیز است.
* اما اگر مواÙÙ‚ باشید به آخرین کتابی بپردازیم Ú©Ù‡ شما از کاسیرر به ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ بازگردانده اید. روش شناسی ÙلسÙÛŒ کاسیرر در Â«ÙØ±Ø¯ Ùˆ کیهان در ÙلسÙÙ‡ رنسانس» به Ú†Ù‡ Ú©ÛŒÙیت است؟ اصولا دلیل توجه کاسیرر به رنسانس Ú†Ù‡ بود Ùˆ چگونه تصویری از جهان شناسی Ùˆ انسان شناسی آن به دست Ù…ÛŒ دهد؟ به عبارت دیگر روش کاسیرر به عنوان مورخ اندیشه Ú†Ù‡ تمایزی با تاریخ نگاران اندیشه دارد؟
كتاب Â«ÙØ±Ø¯Ùˆ كيهان در ÙلسÙÙ‡ رنسانس» يكي از مهمترين نوشته‌‌هاي تاريخي – ÙلسÙÙŠ كاسيرر است. همچنان كه در عنوان كتاب ديده مي‌شود Ù…ØÙˆØ± Ø¨ØØ« ÙØ±Ø¯ Ùˆ رابطه‌‌اش با كيهان است.در قرون وسطی اشخاص را بر ØØ³Ø¨ تعلقشان به صنÙÛŒ خاص مانند کشاورزی،آهنگری یا Ø¨Ø±ØØ³Ø¨ عضویتشان در مذهبی خاص مانند مسیØÛŒØª ØŒ یهودیت وغیره Ù…ÛŒ شناختند؛ اما شخص به عنوان یک ÙØ±Ø¯ØŒ Ù…Ùهومی ناشناخته بود. وظیÙÛ€ انسان عبودیت بود وسر سپردگی به پاپ.انسان Ùقط اجازه داشت خلقت خدا را ستایش کند؛ اما اجازۀ شناختن خلقت را نداشت. اما این وضع در دورۀ رنسانس تغییر کرد. انسان سوژه شد Ùˆ کیهان ابژه. شايد يكي از دلايلي كه چرا ÙØ±Ø¯ÙŠØª در جامعه ما شكل Ù†Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است اين باشد كه ÙØ±Ù‡ÙŠØ®ØªÚ¯Ø§Ù† جامعه ما بيشتر ذهن ادبي Ùˆ Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ÙŠ Ø¯Ø§Ø±Ù†Ø¯ تا ذهن علمي Ùˆ تØÙ„يلي. آنچه موجب ÙØ±ÙˆØ±ÙŠØ²ÙŠ Ù‚Ø±ÙˆÙ† وسطي شد Ø¨ØØ«â€Œâ€ŒÙ‡Ø§ÙŠ Ø¹Ù„Ù…ÙŠ درباره سيستم زمين مركزي يا خورشيد مركزي بود. كليسا معتقد بود كه زمين مركز كائنات است Ùˆ انسان سرور مخلوقات Ùˆ از عمر زمين نيز بيش از چند هزار سال نمي‌گذرد. ولي علمي كه در ØØ§Ù„ ظهور بود اين اعتقادات را مردود مي‌‌دانست. چيزي به نام قانون كه بر پديده‌هاي طبيعي ØØ§ÙƒÙ… باشد وجود نداشت. Ù…Ùهوم قانون طبيعي، Ù…Ùهوم ضرورت يا جبر ØØ§ÙƒÙ… بر طبيعت، انتظامي كه در طبيعت Ùˆ پديده‌هاي وجود دارد همه دستاورد رنسانس است Ùˆ اين Ù…ÙØ§Ù‡ÙŠÙ… همچنان در قلمرو علم پايدارند. اگر چنين انتظامي وجود نمی داشت علم اصلاً معنا پيدا نمي‌كرد. اگر قانون بر پديده‌ها ØØ§ÙƒÙ… نبود خورشيدها نمي‌توانستند ميلياردها سال بدرخشند، نيروگاه‌‌هاي اتمي از كار Ù…ÙŠâ€ŒØ§ÙØªØ§Ø¯Ù†Ø¯ يا كارخانه‌هاي برق از توليد بازمي‌ماندند. گرچه امروزه سخن Ú¯ÙØªÙ† از انتظام طبيعت آسان است. اما در قرون وسطي بر زبان راندن چنين سخناني ÙƒÙØ± Ùˆ Ø§Ù„ØØ§Ø¯ دانسته مي‌شد Ùˆ جزايش زنده زنده سوزانده شدن بود. ÙØ±Ø¯ وقتي ÙØ±Ø¯ مي‌شود كه همبسته‌اي به نام كيهان يا جهان داشته باشد. ÙØ±Ø¯ÙŠØª وقتي شكل مي‌گيرد كه انسان زنجير سنت Ùˆ عقايد تعبدي را پاره كند Ùˆ با ذهني باز Ùˆ نو به جهان Ùˆ پيرامونش بنگرد. ÙØ±Ø¯ÙŠØª وقتي شكل مي‌گيرد كه شخص بتواند مانند دكارت بگويد «مي‌انديشم، پس هستم.» مي‌‌انديشم يعني مي‌توانم بشناسم. Ùقط موجود آزاد Ùˆ داراي آزادي اراده مي‌تواند بينديشد، Ùقط انسان آگاه مي‌تواند بينديشد. انديشيدن يعني شناختن، آگاه شدن Ùˆ دامنۀ دانش خود را گسترش دادن. انساني كه در بند سنت است Ùˆ مي‌خواهد Ùقط در قالب پيشينيان بينديشد او هنوز انسان بالغ Ùˆ آگاه نشده است. شناختن جهان Ùˆ چون Ùˆ چرا كردن در امور آن نشانه انديشيدن است. دستاوردهاي رنسانس بسيار سترگ‌‌اند. آزمايشگاه يكي از آنهاست، دوربين، قطب‌نما، توپ، چاپ، باغ ÙˆØØ´ØŒ باغ گل‌ها، Ø§ØØ¯Ø§Ø« موزه‌ها، نمايشگاه‌‌ها. انسان اروپايي با رنسانس است كه انسان اجتماعي مي‌‌شود. با رنسانس است كه آن چيزي را كه امروزه جامعه مدني مي‌ناميم پا به عرصه وجود مي‌گذارد. با رنسانس است كه آنچه را ارزش‌هاي سكولار مي‌نامند ظهور مي‌كنند. تشكيل دولت های ملي از دستاوردهاي رنسانس است قبلاً همه دولت‌ها، كم Ùˆ بيش، تئوكراتيك بودند Ùˆ دست‌‌نشانده پاپ. معماري Ùˆ نقاشي Ùˆ مجسمه‌سازي ساختن سالن‌هاي اپرا Ùˆ تماشاخانه‌ها (تئاتر) از ابداعات دوره رنسانس است. رنسانس سرآغاز عصر مدرن است. نگارش آثار علمي به زبان بومي هر كشور نيز Ù…ØØµÙˆÙ„ رنسانس است. تولد علم Ùيزيك (به وسيله گاليله Ùˆ لئوناردو داوينچي) علم سياست (به وسيله ماكياولي) Ùˆ بسياري چيزهاي ديگر ÙØ±Ø¢ÙˆØ±Ø¯Ù‡ رنسانس‌اند.
* اگر مواÙÙ‚ باشید Ú©Ù…ÛŒ در مورد لوسین لوی- برول نیز ØµØØ¨Øª کنیم. Ø§ØØªÙ…الا این متÙکر ÙØ±Ø§Ù†Ø³ÙˆÛŒ با Ùیلسو٠آلمانی مورد علاقه شما اشتراکاتی داشته است Ú©Ù‡ زØÙ…ت ترجمه اینچنین اثری از او را به جان خریده اید Ùˆ ØØªÛŒ یک کتاب مستقل در باب ÙØ¹Ø§Ù„یت های علمی او به رشته ØªØØ±ÛŒØ± درآورده اید. ضمن تقدیر Ùˆ ارج زØÙ…تی Ú©Ù‡ برده اید، به ما بگوئید Ú©Ù‡ جایگاه لوی- برول در غرب چگونه جایگاهی است؟ آیا او را نیز باید در بستری به اسم «ÙلسÙÙ‡ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Â» Ùهمید یا به گونه ای دیگر؟ البته شما اشاراتی از این دست داشته اید مبنی بر اینکه «لوی برول Ùˆ کاسیرر عقلانیت غربی یا علم غربی را معیار تمایز ساختارهای ذهنیت قرار دادند». ولی از دیدگاه شما آیا لوی- برول را باید همانند کاسیرر دارای دغدغه شناخت ÙلسÙÛŒ دانست یا خیر؟ به عبارت دیگر ارنست کاسیرر یک نئوکانتی است Ú©Ù‡ از نظرگاه برخی توانسته است ایمانوئل کانت Ùˆ Ù…Ø¹Ø±ÙØª شناسی او را در قرن بیستم زنده کند. آیا لوی برول هم اینچنین دلمشغولی هایی دارد؟
دغدغه خاطر لوسين لوي – برول مانند كاسيرر شناخت‌شناسي بود. هر وقت Ø¨ØØ« بر سر غيرعقلانيت باشد، Ú†Ù‡ در يونان باستان Ú†Ù‡ در رم باستان Ùˆ Ú†Ù‡ در قرون وسطي Ùˆ Ú†Ù‡ در جوامع ابتدايي Ùˆ عقب‌مانده نام لوي – برول به ميان مي‌آيد Ùˆ برپايه مرجعيت او در اين قلمرو از آثارش شواهد Ùˆ مدارك ارائه مي‌گردد. اين موضوع كه بشر چگونه مي‌‌انديشد Ùˆ آيا آنچه تÙكر ÙلسÙÙŠ در يونان باستان Ùˆ رم باستان Ùˆ سپس انديشه مدرن از رنسانس به بعد ناميده مي‌شود با آنچه اعتقادات انسان‌هاي عامي Ùˆ انسان‌هاي ابتدايي خوانده مي‌شود از Ù„ØØ§Ø¸ ÙØ±Ù… انديشه ØªÙØ§ÙˆØª كيÙÙŠ وجود دارد یا نه موضوعی بود Ú©Ù‡ ذهن لوی-برول را به خود مشغول داشته بود. مثلاً یکی از دغدغه های خاطر لوي – برول این بود Ú©Ù‡ انسان ابتدايي از علت رويدادها Ú†Ù‡ تصوري دارد؟ آيا اين تصورات يا به قول لوي – برول اين بازنمايي‌‌ها به مقام Ù…Ùهوم رسيده‌‌اند؟ يا اين كه اين بازنمايي‌ها ØØªÙŠ Ù‡Ù†ÙˆØ² بازنمايي نشده‌‌اند؟ اگر چنين است چگونه انسان ابتدايي مي‌تواند بينديشد؟ آيا اين شيوه تÙكر نبايد خود را در زبان‌هايي كه اقوام ابتدايي به كار مي‌برند منعكس كرده باشد؟
پس بايد واژه‌ها Ùˆ عبارات Ùˆ ساخت دستوري اين زبان‌ها را مطالعه كرد تا شايد كليدي براي شناختن شيوه تÙكر انسان‌‌هاي ابتدايي به دست دهند. آيا در اين زبان‌‌ها Ù…ÙØ§Ù‡ÙŠÙ… شكل Ú¯Ø±ÙØªÙ‡â€ŒØ§Ù†Ø¯ØŸ اگر چنين است پس چگونه انسان ابتدايي معتقد است كه سنگ‌ها يا ØÙŠÙˆØ§Ù†Ø§Øª با بشر Ùˆ به زبان بشر سخن مي‌گويند؟ چرا انسان ابتدايي به جادو Ùˆ امور عجيب Ùˆ غريب اعتقاد دارد؟ چرا ذهن انسان ابتدايي اين همه خراÙÙŠ است؟ چرا انسان ابتدايي در زنجير سنت است Ùˆ از انديشيدن Ùˆ خلاق بودن ÙˆØØ´Øª مي‌كند؟ چرا انسان ابتدايي اين همه از چيزهاي نو هراس دارد؟ عليت، ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان، توالي زماني Ùˆ مجاورت مكاني را انسان‌‌هاي ابتدايي چگونه درك مي‌كنند؟ آيا انسان ابتدايي از وجود ÙØ±Ø¯ÙŠ Ø®ÙˆØ¯Ø´ آگاه است يا اينكه خود را جزئي از گروه اجتماعي Ùˆ از گروه توتميش مي‌داند؟ همه اين سوالات جنبه شناخت‌شناسانه دارند. لوي – برول كتابي نوشته است با عنوان «ذهنيت ابتدايي» كه بيشتر به بررسي عليت در ذهن انسان‌‌هاي ابتدايي مي‌پردازد. Ù…ØªØ£Ø³ÙØ§Ù†Ù‡ من وقتي به ØØ±Ù‌هاي «روشنÙكران» خودمان گوش مي‌دهم Ùˆ علتي كه براي ØÙˆØ§Ø¯Ø« ذكر مي‌كنند؛ درمي‌يابم كه برداشت آنان از عليت همان چيزي است كه لوي – برول در كتابش «ذهنيت ابتدايي» آورده است. از اين Ù„ØØ§Ø¸ گويي ذهنيت «روشنÙكران» ما با انسان‌هاي ابتدايي ØªÙØ§ÙˆØªÙŠ Ù†Ø¯Ø§Ø±Ø¯. مثالي از كتاب لوي – برول مي‌آورم. مي‌گويد يكي از كدخدايان يكي از روستاها در بهمان كشور Ø¢ÙØ±ÙŠÙ‚ايي دختر خردسالش را به همراه يكي از بستگانش به روستاي مجاور ÙØ±Ø³ØªØ§Ø¯. اما در ميان راه تمساØÙŠ Ø¨Ù‡ دختر خردسال ØÙ…له مي‌برد Ùˆ او را مي‌خورد. كدخداي روستا يعني پدر دختر مي‌گويد بايد تØÙ‚يق كرد Ùˆ Ùهميد كه كدام جادوگر خود را به شكل ØªÙ…Ø³Ø§Ø Ø¯Ø±Ø¢ÙˆØ±Ø¯Ù‡ Ùˆ دختر او را خورده است Ø› يا بايد تØÙ‚يق كرد كه كدام جادوگر ØªÙ…Ø³Ø§Ø Ø±Ø§ ØªØØ±ÙŠÙƒ كرده است كه دختر او را بكشد Ùˆ ببلعد. يعني انسان ابتدايي معتقد نيست كه ØªÙ…Ø³Ø§Ø Ù…ÙŠâ€Œâ€ŒØªÙˆØ§Ù†Ø¯ انساني را بخورد بلكه معتقد است كه جادوگري خود را به شكل ØªÙ…Ø³Ø§Ø Ø¯Ø±Ø¢ÙˆØ±Ø¯Ù‡ يا جادوگري وردي در گوش ØªÙ…Ø³Ø§Ø Ø®ÙˆØ§Ù†Ø¯Ù‡ Ùˆ او را واداشته است كه دخترك خردسال را بخورد. آثار لوي – برول براي شناخت انديشه ما سودمند اند. قدر لوي – برول را آنچنان كه بايد Ùˆ شايد نشناخته اند؛ ولي شايد در آینده مانند كاسيرر كه اخيراً به آثار او توجه زيادي شده است آثار لوي – برول نيز مورد توجه واقع شوند. البته لويناس مقاله‌‌اي نوشته است با عنوان «لوي – برول Ùˆ ÙلسÙÙ‡ معاصر». لويناس معتقد است كه ÙلسÙه‌‌هاي وجود يا ÙلسÙه‌هاي اگزيستانسياليستي ذيلي بر ÙلسÙÙ‡ لوي – برول هستند. او مي‌گويد كه لوي – برول مي‌‌گويد كه ذهن انسان ابتدايي Â«Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ÙŠÂ» است Ùˆ او نه با Ù…ÙØ§Ù‡ÙŠÙ… بلكه با بازنمايي‌هايي كه در ØÙ‚يقت هنوز بازنمايي نشده‌اند، مي‌انديشد. لويناس مدعي است كه داشتن اين نوع ذهنيت نعمت بزرگي است ؛چون انسان ابتدايي به خاطر داشتن اين ذهنيت هميشه با خود هستي روبه‌‌رو مي‌شود. ولي انسان ÙØ±Ù‡ÙŠØ®ØªÙ‡ غربي چون با Ù…ÙØ§Ù‡ÙŠÙ… مي‌انديشد نمي‌تواند با خود هستي روبه‌‌رو شود. لويناس مدعي است كه ÙلسÙÙ‡ هايدگر Ùˆ ÙلسÙÙ‡ او در صدد بازايي همين ذهنيت ابتدايي هستند. شايد يكي از دلايل توجه به هايدگر در ميان بعضي از روشنÙكران ما همين باشد كه هايدگر ستايشگر ذهنيت ابتدايي است Ùˆ تØÙ‚يركننده ذهنيت علمي.
* جناب آقای موقن! امروز در جامعه ایرانی Ùˆ در گستره زبان ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ شما متولی آثار «ارنست کاسیرر» Ùˆ در مرØÙ„Ù‡ بعد «لوسین لوی- برول» شناخته Ù…ÛŒ شوید. متÙکرانی Ú©Ù‡ هیچکدام جنگ جهانی دوم را ندیدند! هیچکدام درگیر هستی شناسی اگزیستانسیالیستی نشدند Ùˆ از سوی دیگر خود را از پوزیتیویسم دورنگه داشتند. خصلت ویژه ای در آرا Ùˆ اÙکار آنان است. در مورد کاسیرر شما این خصلت ویژه را در واژه «سازش دهنده» خلاصه Ù…ÛŒ کنید. این خصائل ویژه تا Ú†Ù‡ اندازه Ù…ÛŒ تواند بسط یابد تا بتوان از این انبساط نظری برای مسائل جامعه ایرانی بهره مند شد؟
برخلا٠دهه‌هاي گذشته در دهه اخير در آمريكا Ùˆ به ويژه در آلمان توجه زيادي به آثار كاسيرر شده است. وقتي كه من شروع به ترجمه آثار كاسيرر كردم Ùقط دو سه كتاب درباره كاسيرر به زبان انگليسي وجود داشت ولي امروزه اين رقم سه يا ØØªÙŠ Ú†Ù‡Ø§Ø± برابر شده است. به زبان آلماني جز ترجمه آلماني «ÙلسÙÙ‡ ارنست كاسيرر» كه جزو مجموعه «ÙÙŠÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† زنده» در آمريكا چاپ شده بود كتاب ديگري به زبان آلماني درباره ÙلسÙÙ‡ كاسيرر نبود. اما اكنون هر سال لااقل يك كتاب درباره كاسيرر چاپ مي‌شود Ùˆ تعداد تك‌نگاري‌‌هايي كه در باره جنبه مختل٠ÙلسÙÙ‡ كاسيرر نوشته شده‌اند متجاوز از بيست كتاب مي‌باشد. دولت آلمان Ùˆ نهادهاي ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÙŠ Ø¢Ù† كشور مي‌كوشند تا كاسيرر را به عنوان نمونه اعلاي يك Ùيلسو٠آلماني معرÙÙŠ كنند نه هايدگر را. يكي از اين دلايل اين است كه هايدگر با نازيسم ارتباط‌هايي داشت ولي كاسيرر ليبرال Ùˆ جهان وطني بوده است. كاسيرر Ù…Ø¯Ø§ÙØ¹ رنسانس Ùˆ روشنگري Ùˆ علم Ùˆ خرد است. ولي هايدگر دشمن رنسانس Ùˆ روشنگري Ùˆ علم Ùˆ خرد است. اما اين موضوع كه كاسيرر آشتي‌دهنده دو گرايش متخاصم در ÙلسÙÙ‡ است شايد چندان مورد تأييد قرار نگيرد. اگر كاسيرر را با برتراندراسل مقايسه كنيم وجوه مشترك بسياري دارند مانند عشقشان به دوره روشنگري، Ø§ØØªØ±Ø§Ù…شان براي علم Ùˆ Ù¾ÙŠØ´Ø±ÙØª انسانيت. ولي وجوه Ø§ÙØªØ±Ø§Ù‚ÙŠ هم دارند. كاسيرر درباره ساخت انديشه اسطوره‌اي كتاب مهمي مي‌نويسد اما برتراندراسل اسطوره Ùˆ دين را قبول ندارد Ùˆ موضوع مطالعه عميق ÙلسÙÙŠ قرار نمي‌‌دهد. كاسيرر آثار متعددي درباره شاعران آلماني نوشته است ولي راسل چنين كاري در مورد شاعران انگليسي نكرده است. وجوه Ø§ÙØªØ±Ø§Ù‚ كاسيرر با راسل، وجوه اشتراك كاسيرر با هايدگر Ùˆ تا ØØ¯ÙˆØ¯ بسیار زیادي با سارتر مي‌شود. سارتر Ùˆ هايدگر درباره شعر Ùˆ شاعران كتاب نوشته‌اند، هستي‌‌شناسي يا ÙلسÙÙ‡ وجود را كانون ÙلسÙه‌شان قرار داده‌اند Ùˆ كاسيرر هم ÙلسÙÙ‡ صورت‌هاي سمبليك نوشته كه به زبان Ùˆ اسطوره Ùˆ علم اختصاص دارد. ولي از سوي ديگر ÙلسÙÙ‡ كاسيرر ÙلسÙÙ‡ Ø±ÙˆØ Ø§Ø³Øª يعني ÙلسÙه‌اي است كه بر خرد تكيه دارد نه Ø¨Ø±Ø§ØØ³Ø§Ø³ Ùˆ بر ÙلسÙÛ€ زندگی. دستاورد بزرگ ذهن انسان را Ùيزيك نظري مي‌‌داند نه شعر Ùˆ شاعري. خرد را اصل مي‌داند نه تخيل را. ولي هايدگر Ùˆ تا ØØ¯ÙˆØ¯ زيادي سارتر در مقابل اين گرايش كاسيرر هستند. هايدگر بر تخيل تكيه مي‌كند Ùˆ قصدش Ø¨Ø§Ø²Ø¢ÙØ±ÙŠÙ†ÙŠ Ø°Ù‡Ù†ÙŠØª ابتدايي Ùˆ ØØ§ÙƒÙ… كردن آن است؛ ولي كاسيرر ذهنيت اسطوره‌اي را ÙØ±Ùˆ مرتبه‌تر از ذهنيت علمي مي‌داند. كاسيرر «سازش‌دهنده» هست اما تا جايي كه وجوهي از اين دو گرايش سازش‌پذير باشند.
* به عنوان سوال آخر Ø¨ÙØ±Ù…ائید Ú©Ù‡ Ú†Ù‡ متون دیگری از کاسیرر را در دست ترجمه دارید؟
همانطور كه در بالا Ú¯ÙØªÙ… كتاب كاسيرر «نسبيت اينشتاين: يك بررسي شناخت‌شناسانه» را ترجمه كرده‌ام Ùˆ مشغول نوشته مقدمه‌اي بر آن هستم. دو كتاب درباره نسبيت Ùˆ كوانتوم در دست ترجمه دارم؛ اگر پس از اتمام اينها هنوز زنده بودم Ùˆ هوش Ùˆ ØÙˆØ§Ø³ داشتم به Ø§ØØªÙ…ال قوي جلد اول «ÙلسÙÙ‡ صورت‌هاي سمبليك: زبان» را ترجمه خواهم كرد، چون Ø¢ÙØ±ÙŠÙ†Ø´ زبان به وسيله انسان گام گذاشتن در جاده تÙكر Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ است. مسلماً انسان بدون زبان قادر به انديشيدن نمي‌بود. گويا ارسطو انسان را جانور ناطق مي‌نامد. ولي بي‌ميل هم نيستم كه كتاب «ذهنيت ابتدايي» لوي – برول را كه ØÙˆÙ„ Ù…Ø¨ØØ« عليت در ذهن انسان ابتدايي است به ÙØ§Ø±Ø³ÙŠ Ø¨Ø±Ú¯Ø±Ø¯Ø§Ù†Ù…. چون معتقدم ØØªÙŠ Ùيزيكداناني كه در قلمرو مكانيك كوانتوم كار مي‌كنند سخناني درباره ذرات اتمي مي‌گويند كه Ùقط براي كسي كه با خصوصيات ذهنيت ابتدايي آشنا باشد Ùهم‌پذير است. مثلاً الكترون مي‌‌تواند همزمان در هر جايي باشد. انسان ابتدايي نيز مدعي است كه انسان مي‌تواند همزمان در چند جا ØØ¶ÙˆØ± داشته باشد. يا مي‌گويند اگر Ùوتوني را به سوي الكترون Ø¨ÙØ±Ø³ØªÙ†Ø¯ پيش از اصابت Ùوتون به الكترون، الكترون وضعيتي به خود مي‌گيرد كه گويي Ùوتون به آن اصابت كرده است؛ يعني معلول پيش از علت ظاهر مي‌شود Ùˆ در ذهنيت ابتدايي در بيشتر موارد معلول پيش از علت ظاهر مي‌‌شود؛ مثلاً اول جنگ مي‌‌شود Ùˆ قبيله در جنگ شكست مي‌خورد، اما سال بعد كسو٠واقع مي‌شود كه به اعتقاد انسان ابتدايي كسو٠موجب جنگ Ùˆ بدبختي بوده است.