آیا ØªÙØ³ÛŒØ± انتقادی از Ùیزیک مدرن درست است یا ØªÙØ³ÛŒØ± تجربه¬گرا؟موریس شلیک ترجمه ÛŒ یدالله Ù…
موریس شلیک
ترجمه ی یدالله موقن
آیا ØªÙØ³ÛŒØ± انتقادی از Ùیزیک مدرن درست است یا ØªÙØ³ÛŒØ± تجربه¬گرا؟
نکاتی درباره ی کتاب نظریه ی نسبیت اینشتاین نوشته ی ارنست کاسیرر(1921)
موریتس شلیک(Moritz Schlick:1936-1882( در وهله ÛŒ نخست به عنوان رهبر ØÙ„قه ÛŒ وین یا پوزیتیویست های منطقی Ú©Ù‡ دراوایل دهه ÛŒ 1930درخشید شناخته Ù…ÛŒ شود. دیگر اعضای ØÙ„قه ÛŒ وین عبارت بودند از : رودل٠کارناپ ØŒ هانس رایشنباخ ØŒ کورت گودل ØŒ اوتو نویریت ØŒ Ùیلیپ ÙØ±Ø§Ù†Ú© Ùˆ چند تنی دیگر. شلیک پس از اتمام ØªØØµÛŒÙ„ات دبیرستانی وارد دانشگاه برلین شد Ùˆ به ØªØØµÛŒÙ„ در رشته ÛŒ Ùیزیک پرداخت. او زیر نظر ماکس پلانک، Ùیزیکدان مشهور آلمانی دوره ÛŒ دکتری خود را گذارند Ùˆ در سال 1904 دکتری خود را Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØª کرد. پس از یک سال کار آزمایشگاهی در دانشگاه گوتینگن سرانجام به دانشگاه زوریخ Ø±ÙØª تا به ØªØØµÛŒÙ„ ÙلسÙÙ‡ بپردازد. درسال1910دردانشگاه روستوک(Rostock) تدریس کرد Ùˆ سرانجام در سال 1922 کرسی استادی٠پرآوازه ÛŒ ÙلسÙÙ‡ ÛŒ طبیعی(Naturphilosophie) رادردانشگاه وین به دست آورد. شلیک ،در ØÙ‚یقت ØŒ ÙیلسوÙÙ Ùیزیکدان بود. باید Ú¯ÙØª Ú©Ù‡ همه ÛŒ ÙلسÙÙ‡ ها لاطائلات¬ نیستند. ÙÛŒÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù†ÛŒ هم بوده Ùˆ هستند Ú©Ù‡ در رشته¬های علمی ØªØØµÛŒÙ„ات Ùˆ پژوهش¬های Ø³Ø·Ø Ø¨Ø§Ù„Ø§ÛŒÛŒ دارند. اما Ù…ØªØ£Ø³ÙØ§Ù†Ù‡ در کشور ما ÙلسÙÙ‡ متردا٠شده است با ضدیت با علم Ùˆ خرد Ùˆ مدرنیته Ùˆ روشنگری. شلیک عمر نسبتاً کوتاهی داشت. او در سن پنجاه Ùˆ پنج سالگی توسط یک دانشجوی سابق ÙلسÙÙ‡ با شلیک چهار گلوله Ú©Ù‡ به پا Ùˆ شکمش اصابت کرد درگذشت. مقاله ÛŒ1 زیر نقدی است بر کتاب ارنست کاسیرر، نظریه ÛŒ نسبیت اینشتاین: یک بررسی شناخت¬شناسانه. به رغم اینکه برخی از پژوهشگران برداشت شلیک از کتاب کاسیرر را نادرست می¬دانند، با این وص٠این نقد سرآغازی برای تأسیس مکتب پوزیتیویسم منطقی شد. نگارنده کتاب ارنست کاسیرر: نظریه ÛŒ نسبیت اینشتاین: Ø¨ØØ«ÛŒ شناخت¬شناسانه را ترجمه کرده است Ú©Ù‡ به زودی از سوی انتشارات هرمس منتشر خواهد شد Ùˆ مقاله ÛŒ شلیک Ø§ÙØ²ÙˆØ¯Ù‡ ¬ای بر آن کتاب خواهد بود. شماره ÛŒ ØµÙØØ§Øª داخل پرانتز ها شماره ÛŒ ØµÙØØ§Øª ترجمه ÛŒ ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ کتاب کاسیرر هستند. مترجم.
یک خصوصیت ماندگار Ùˆ از بین Ù†Ø±ÙØªÙ†ÛŒ ÙلسÙÙ‡ ÛŒ انتقادی [کانت] شیوه ¬ای است Ú©Ù‡ در علم دقیق ریشه دارد. بنابر نظر کاملاً رایج (به ویژه نظری Ú©Ù‡ هرمان کوهن بر آن تأکید Ù…ÛŒ ¬کرد) هدÙÛŒ Ú©Ù‡ کانت در نقد خرد Ù…ØØ¶ دنبال می¬کرد این بود Ú©Ù‡ برای اصول نیوتونی علم¬ طبیعی توجیه ÙلسÙÛŒ ارائه دهد. همینطور نیز مکتب¬های نوکانتی می¬کوشند تا صدق ایده¬های اساسی ÙلسÙÙ‡ ÛŒ انتقادی [کانت] را با نشان دادن Ù…Ùید Ùˆ مثمر بودن این ایده¬ها برای Ùیزیک امروز به اثبات برسانند. برای نوکانتی¬ها دشوار نبوده است Ú©Ù‡ پا به پای علم طبیعی پیش بروند، تØÙˆÙ„ÛŒ Ú©Ù‡ از بینش مکانیکی از جهان به بینش انرژتیک Ùˆ سرانجام به بینش الکترودینامیکی از جهان سیر کرده است. اما آیا نوکانتیسم توان کاÙÛŒ Ùˆ نیز انعظاÙ¬پذیری لازم را دارد Ú©Ù‡ در آن جهشی سهیم شود Ú©Ù‡ از طریق آن Ùیزیک زمان ما در راه جدیدی گام گذاشته است؟ برای جذب نظریه ÛŒ نسبیت خاص در دیدگاه انتقادی کانت Ùقط کوشش¬های اندکی صورت Â¬Ú¯Ø±ÙØª Ø·ÛŒ این مدت Ú©Ù‡ هنوز نظریه ÛŒ نسبیت عام کامل نشده بود، من بر این نظر بودم Ú©Ù‡ باید به پرسش بالا پاسخ منÙÛŒ داد. به نظر می¬رسید Ú©Ù‡ اصولی Ú©Ù‡ برای روشن Ùˆ ÙˆØ§Ø¶Ø Ú©Ø±Ø¯Ù† ÙلسÙÛŒ نظریه ÛŒ نسبیت Ùˆ Ø¯ÙØ§Ø¹ Ùˆ ØÙ…ایت از آن مورد نیاز بودند از نظریه ÛŒ شناخت تجربه ¬گرا آسان¬تر قابل استنتاج بودند تا از نظریه ÛŒ شناخت کانتی.2 ØØªÛŒ در Ø§ØªÙØ§Ù‚ات بعدی نیز دلیلی Ù†ÛŒØ§ÙØªÙ… Ú©Ù‡ این موضع خود را تغییر دهم؛ Ùˆ به ویژه آن Ú©Ù‡ با تکمیل موÙقیت¬آمیز نظریه ÛŒ نسبیت عام Ú©Ù‡ مدت کوتاهی پس از ارائه نظریه ÛŒ نسبیت خاص صورت Ú¯Ø±ÙØª پیروزی نصیب ایده¬ای شده بود Ú©Ù‡ از درون تجربه ¬گرایی Ø§ÙØ±Ø§Ø·ÛŒ(یعنی پوزیتیویسم ماخ) سر بر آورده بود. اما با توجه به اهمیت پرسش Ùˆ دشواری پاسخ دادن به آن، وظیÙÙ‡ ÛŒ خود می¬دانم Ú©Ù‡ در هر موقعیت جدی یکبار دیگر به آزمون موضوع بپردازم. با انتشار کتاب ارنست کاسیرر3 چنین موقعیتی پیش آمد Ùˆ بنا براین دعوت سر دبیران مجله ÛŒ «کانت – پژوهش ÛŒ » را با خشنودی Ù¾Ø°ÛŒØ±ÙØªÙ… تا در پرتو کتاب کاسیرر این پرسش را دوباره بررسی کنم، بررسی یی Ú©Ù‡ به دلایل جانبی، مسلماً Ùقط می¬تواند به Ø´Ú©Ù„ یک بررسی نسبتاً کوتاه باشد.
کاسیرر موضوع کتاب خود را اثبات این نظر Ù…ÛŒ داند Ú©Ù‡ Ùقط در قلمرو ÙلسÙÙ‡ ÛŒ انتقادی می¬توان مبانی ÙلسÙÛŒ نظریه ÛŒ نسبیت را ÛŒØ§ÙØªØ› Ùˆ به سخن دقیق¬تر، در آن Ø´Ú©Ù„ از دیدگاه انتقادی Ú©Ù‡ او با مسرت ایده¬آلیسم منطقی می¬نامد. او این وظیÙÙ‡ را بر عهده می¬گیرد Ú©Ù‡ با تØÙ„یل شناخت¬شناسانه معلوم کند Ú©Ù‡ آیا منشأ Ùˆ تØÙˆÙ„ این تئوری را باید نمونه Ùˆ شاهدی از Ù…Ùهوم انتقادی تجربه دانست یا Ù…Ùهوم ØØ³ ¬گرایانه ÛŒ آن ØŸ (ترجمه ÛŒ ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ کتاب کاسیرر ØŒ ØµÙØÙ‡ ÛŒ 27 ). اما در پرتو این ÙØ±Ù…ول¬بندی، تردید¬ها بی¬درنگ سر بلند می¬کنند: آیا واقعاً مسئله Ùقط به این دو Ù…Ùهوم ÙØ±ÙˆÚ©Ø§Ø³ØªÙ†ÛŒ است Tertium non datur)) ØŸ آیا در اینجا با وضعیتی رو به رو هستیم Ú©Ù‡ راه میانه¬ ای وجود ندارد؟ قطعاً یک نوع تجربه¬ گرایی وجود دارد Ú©Ù‡ متمایز از ØØ³Â¬Ú¯Ø±Ø§ÛŒÛŒ است Ùˆ نمی¬توان آن را به ØØ³Â¬Ú¯Ø±Ø§ÛŒÛŒ ÙØ±ÙˆÚ©Ø§Ø³ØªØŒ همچنان Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ-توان آن را، هم از دیدگاه تاریخی Ùˆ هم در قالب Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§Øª موضوع ØŒ تشخیص داد. بنا بر این اگر نشان داده شود (Ú©Ù‡ نشان دادنش هم دشوار نیست) Ú©Ù‡ نظریه ÛŒ نسبیت نمی¬تواند ØµØ±ÙØ§Ù‹ از مقد مات [ÙلسÙÙ‡ ÛŒ] ØØ³Â¬Ú¯Ø±Ø§ ناشی شده باشد، این موضوع نه ضرورت ØªÙØ³ÛŒØ± انتقادی Ùˆ نه پذیرش آن را اثبات می¬کند، مگر آنکه Ù…Ùهوم ایده¬آلیسم منطقی چنان گسترده در نظر Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ شود Ú©Ù‡ Ùقط دو شق بالا باقی بمانند. اما در این صورت ایده¬ آلیسم منطقی، خصوصیت بارز خود Ùˆ اعتبار ÙلسÙی¬اش را از دست می¬دهد Ø› زیرا در این وضعیت می¬توان نامنسجم¬ترین عقاید را ذیل آن قرار داد. در بعضی از جا های کتاب واقعاً به نظر می¬رسد Ú©Ù‡ کاسیرر متمایل به چنین ÙØ±Ù…ول¬بندی¬های عامی است Ú©Ù‡ مرزهای دیدگاه انتقادی او را در معرض خطر نامتمایز شدن قرار می¬دهد Ú©Ù‡ ما باید در اینجا این مرزها را ردیابی کنیم.
برای اینکه شالوده ÛŒ Ù…ØÚ©Ù…ÛŒ برای بررسی¬های زیر ایجاد کنیم باید به اختصار آن خصوصیات ضروری را Ú©Ù‡ با Ù…Ùهوم انتقادی مرتبط می¬دانیم بر شماریم. وجود چنین شالوده-ای مطلقا ضروری است Ú©Ù‡ بر پایه ÛŒ آن بتوانیم از رخنه ÛŒ پرسش¬های خسته¬ کننده ÛŒ تکراری درباره ÛŒ ØªÙØ³ÛŒØ± کانت اجتناب کنیم. تا وقتی Ú©Ù‡ هرکس بتواند به این استدلال رایج توسل جوید Ú©Ù‡ مخال٠او گزارش درستی از بینش کانت ارائه نمی¬دهد چنین Ø¨ØØ«ÛŒ بی ØØ§ØµÙ„ خواهد بود.
بنا بر این بگذارید تا مقدمات زیر را مبنا قرار دهیم. تمامی علم دقیقه Ú©Ù‡ توجیه ÙلسÙÛŒ آن بی¬شک نخستین هد٠نظریه ÛŒ شناخت را تشکیل می¬دهد Ùˆ کانت پایه¬ریزی کرده مبتنی بر مشاهده Ùˆ اندازه¬گیری است؛ اما ØØ³ÛŒØ§Øª Ù…ØØ¶ Ùˆ ادارک ØØ³ÛŒ هم می¬توانند به مقام مشاهدات Ùˆ انداز¬گیری¬ها برسند به شرطی Ú©Ù‡ منظم Ùˆ مرتب شوند Ùˆ مورد ØªÙØ³ÛŒØ± قرار گیرند. بنا بر این شکل¬گیری Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ…٠ابژه¬های Ùیزیکی بی¬تردید بعضی از اصول انتظام¬بخش Ùˆ ØªÙØ³ÛŒØ±Ú©Ù†Ù†Ø¯Ù‡ را پیش- Â¬ÙØ±Ø¶ می¬گیرد. اکنون درمی¬یابیم Ú©Ù‡ جوهر بینش انتقادی در این ادعا است Ú©Ù‡ این اصول انتظام¬ بخشÙ[مشاهدات Ùˆ اندازه¬گیری¬ها]ØŒ اØÚ©Ø§Ù… ترکیبی٠از پیشی هستند؛ در این اØÚ©Ø§Ù…ØŒ Ù…Ùهوم از پیشی خاصیت اعتباری جهانی، ضروری Ùˆ الزام¬آور را دارد Ú©Ù‡ از آن جدا ناشدنی است. در ØÙ‚یقت متقاعد شده¬ام Ú©Ù‡ این تبیین گزارشی صØÛŒØ ازبینش خود کانت است، ØØªÛŒ اگر خود او یا پیروانش هرگز به این نوع ÙلسÙÙ‡ ÛŒ انتقادی معتر٠نبوده باشند. از این روی، بر ØµØ¯Ù‚Ù ÙØ§Ú©ØªÛŒ یا Ú©Ø°Ø¨Ù ÙØ§Ú©ØªÛŒÙ اØÚ©Ø§Ù… زیر کاملاً بی¬اثر هستند Ùˆ این موضوعی است Ú©Ù‡ در پژوهشی Ú©Ù‡ بیشتر معطو٠به پرسش¬های سیستماتیک است تا پرسش¬های تاریخی باید مدنظر باشد.
مهم¬ترین پی¬آمد این بینش Ú©Ù‡ هم اکنون ØªØ´Ø±ÛŒØ Ø´Ø¯ این است Ú©Ù‡ متÙکری Ú©Ù‡ ØµØ±ÙØ§Ù‹ اصول سازنده ÛŒ تجربه ÛŒ علمی را در نظر دارد، به این خاطر نباید Ùیلسو٠انتقادی خوانده شود. مثلا یک تجربه گرا هم Ù…ÛŒ تواند به Ø±Ø§ØØªÛŒ وجود چنین اصولی را بپذیرد Ø› ولی Ùقط ترکیبی یا از پیشی بودن آنها را، آن هم در معنایی Ú©Ù‡ در بالا ØªØ´Ø±ÛŒØ Ø´Ø¯ØŒ انکار ¬کند.
کاسیرر اذعان می¬کند Ú©Ù‡ "تجربه¬گرایی Ùˆ ایده¬آلیسم" در اعتقاد به برخی پیش¬- ÙØ±Ø¶Â¬Ù‡Ø§ Ø§ØªÙØ§Ù‚ نظر دارند(...) هر دو نقش قطعی تجربه را تضمین Ù…ÛŒ کنند Ùˆ هر دو معتقدند Ú©Ù‡ هر اندازه¬ گیری دقیق مستلزم پیش- Â¬ÙØ±Ø¶ های مربوط به وجود قوانین تجربی٠جهان¬شمول است(ترجمه ÛŒ ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ کتاب Ú©Ø§Ø³ÛŒØ±Ø±ØµÙØÙ‡ ÛŒ 139.) سپس کاسیرر این پرسش اساسی را Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÛŒÂ¬Ú©Ù†Ø¯:
«اما چگونه به این قوانین دست می¬یابیم؟امکان تمامی اندازه¬ گیری تجربی بر Ú†Ù‡ اساسی متکی است؟ Ùˆ Ú†Ù‡ نوع اعتباری(...) برای آنها قائلیم ؟»(متن ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ همان ØµÙØÙ‡). کاسیرر دیدگاه انتقادی را Ùقط در مقابل دیدگاه ØØ³Â¬Ú¯Ø±Ø§ÛŒØ§Ù†Ù‡ می¬گذارد Ú©Ù‡ آن را پوزیتیویسم «اکید» Ù…ÛŒ-نامد. او کوشش های گهگاهی ماخ برای ÙØ±ÙˆÚ©Ø§Ø³ØªÙ† قوانین آنالیز ریاضی به اموری اشیاء¬گونه را «که خواصشان را می¬توان از ادراک بیواسطه ÛŒ ØØ³ÛŒ Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØªÂ» به درستی Ù…ØÚ©ÙˆÙ… می¬کند (ترجمه ÛŒ ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ کتاب کاسیرر ØµÙØÙ‡ ÛŒ 140). اما این موضوع درستی Ùˆ صدق ایده¬ئالیسم منطقی را اثبات نمی¬کند بلکه ØµØ±ÙØ§Ù‹ نظریه ÛŒ ØØ³Â¬Ú¯Ø±Ø§ÛŒØ§Ù†Ù‡ را رد می¬کند. اما هنوز هم دیدگاه تجربه ¬گرا را داریم Ú©Ù‡ طبق آن ØŒ این اصول انتظام¬بخش ،یا ÙØ±Ø¶ÛŒÙ‡ هستند یا قرارداد. در ØØ§Ù„ت نخست [ ÙØ±Ø¶ÛŒÙ‡ بودنشان ] ØŒ آنها از پیشی نیستند(زیرا صدق آنها به اثبات نرسیده است) Ùˆ در ØØ§Ù„ت دوم [ قرار دادی بودنشان ] ØŒ آنها ترکیبی نیستند. آیا دلیلی وجود دارد Ú©Ù‡ ثابت کند Ú©Ù‡ Ùیزیک اینشتاینی این خصوصیتات را ندارد Ùˆ ادعا شود Ú©Ù‡ آنها گزاره هایی از نوع ترکیبی از پیشی هستند؟
بی¬شک خود کانت در میان چیزهایی Ú©Ù‡ ترکیبی از پیشی Ù…ÛŒ داند این ها هستند: اصول تشکیل¬دهنده اشیاء، اصول هندسه ÛŒ اقلیدسی Ùˆ سینماتیک (نظریه ÛŒ عمومی ØØ±Ú©Øª) گالیله . ØØªÛŒ پس از آن Ú©Ù‡ هندسه¬ های غیراقلیدسی ابداع شدند، اکثر کانتی¬ها به بینش اقلیدسی٠از طبیعت به عنوان یگانه هندسه ÛŒ ممکن، پایبند ماندند. به عنوان نمونه آلوئیز ریل(Alois Riehl) Ùˆ ریشارد هونیگزوالد(Richard Honigswald) آشکارا اعلام کردند Ú©Ù‡ هندسه ÛŒ اقلیدسی، در ØÙ‚یقت، دارای آن ضرورت شهودی است Ú©Ù‡ کانت به آن نسبت داده است، در ØØ§Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ دیگر هندسه ¬ها Ùقط از Ù„ØØ§Ø¸ Ù…Ùهومی قابل تأمل هستند Ùˆ به همین دلیل با بینش کانت در باره ÛŒ هندسه اقلیدسی Ù…Ù†Ø§ÙØ§ØªÛŒ ندارند.
اما اکنون نظریه ÛŒ نسبیت خاص با اصول سینماتیک (نظریه ÛŒ عمومی ØØ±Ú©Øª) گالیله¬ ای Ùˆ نظریه ÛŒ نسبیت عام با اصول گزاره¬ های هندسه ÛŒ اقلیدسی ناسازگارند. بنا بر این هرکسی Ú©Ù‡ نظریه ÛŒ نسبیت اینشتاین را بپذیرد باید نظریه ÛŒ کانت را در Ø´Ú©Ù„ اصلی آن مردود بداند؛ کاسیرر نیز خود اغلب تأکید می¬کند Ú©Ù‡ باید گامی ÙØ±Ø§Ø³ÙˆÛŒ کانت برداشت. اما در اینجا، این موضوع به هیچ وجه مورد موضوع Ø¨ØØ« ما نیست. با این ÙˆØµÙØŒ بینش انتقادی، آنچنان Ú©Ù‡ در بالا تعری٠شد، توانست همچنان خود را در برابر نظریه ÛŒ نسبیت پا بر جا Ù†Ú¯Ù‡ دارد Ùˆ خود را ØÙظ کند؛ ØØªÛŒ پیروزی¬ های بزرگتری را جشن بگیرد. آنچه مورد نیاز است این است Ú©Ù‡ بنیان¬های غایی نظریه ÛŒ نسبیت خود را به منزله ÛŒ گزاره¬ های ترکیبی٠معتبرو مطلقاً ضروری برای تمامی تجربه آشکار کند. اما این گزاره¬ها چیستند؟
مسلماً این موضوع باید مورد توجه قرار گیرد: Ú©Ù‡ هرکس Ú©Ù‡ به ادعای [ÙلسÙÙ‡ ÛŒ ] انتقادی پای¬بند است، اگر می¬خواهد Ú©Ù‡ به او اعتبار بخشیده شود باید واقعاً آن اصول از پیشی را ارائه دهد Ú©Ù‡(معتقد است) پایه ÛŒ Ù…ØÚ©Ù… علم دقیق هستند. برای ÙلسÙÙ‡ ÛŒ ÙØ±Ø§Ø¨Ø§Ø´ÛŒ [ترانسدانتال]ØŒ همچنان Ú©Ù‡ کاسیرر به درستی می¬گوید ØŒ ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان شئ نیستند بلکه "منابع شناخت" هستند(ترجمه ÛŒ ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ کتاب کاسیرر ØµÙØÙ‡ ÛŒ111). بنا بر این انتظار داریم Ú©Ù‡ دلایل شناخت ،مثلا ÙØ¶Ø§ ØŒ به منزله ÛŒ منبع شناخت ارائه شوند. ایده¬آلیست انتقادی باید این دلایل را با قطعیت Ùˆ به روشنی بیان کند، همچنان Ú©Ù‡ کانت توانست به هندسه ÛŒ [اقلیدسی] Ùˆ نظریه ÛŒ عمومی ØØ±Ú©ØªØŒ Ú©Ù‡ در زمان او شناخته Ùˆ معلوم بودند، به عنوان گزاره¬های ترکیبی از پیشی اشاره کند. همه ÛŒ کسانی Ú©Ù‡ درباره ÛŒ نظریه ÛŒ نسبیت از دیدگاه کانتی داوری می¬کنند خاطرنشان کرده ¬اند Ú©Ù‡ نظریه ÛŒ نسبیت با زمان تجربی (یعنی با زمانی Ú©Ù‡ با روش¬های Ùیزیکی اندازه¬ گیری می¬شود) Ùˆ با ÙØ¶Ø§ÛŒ تجربی سر Ùˆ کار دارد، آنان "شهود Ù…ØØ¶ کانتی" از ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان را در مقابل این ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان تجربی می¬گذارند Ùˆ مدعی می¬شوند Ú©Ù‡ شهود Ù…ØØ¶ Ú©Ø§Ù†ØªÛŒÙ ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان این ساختارهای تجربی از ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان را ممکن ساخته اند. بنا بر این از نظر آنان شهود Ù…ØØ¶ Ú©Ø§Ù†ØªÛŒÙ ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان بر اثر Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØª در علم Ùیزیک دچار خلل نمی¬شوند. Ø²ÛŒØ±Ø§Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØª علم Ùیزیک در خصوص ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان به Ù†ØÙˆ تغییرناپذیری Ùقط به ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان تجربی رجوع می¬کند. با این چرخش، وضع این مسئله تغییری نمی¬کند، بلکه ØµØ±ÙØ§Ù‹ به شیوه ÛŒ دیگری بیان می¬شود؛ زیرا شهود Ù…ØØ¶ به سادگی منبع شناخت آن اصول از پیشی دانسته Ù…ÛŒ شوند Ú©Ù‡ برای ساختن زمان تجربی Ùˆ ÙØ¶Ø§ÛŒ تجربی مورد نیاز هستند. برای بسیاری از [کانتی¬ها]ØŒ Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø§Ø² پیشی اصطلاØÛŒ جامع برای بیان جوهره ÛŒ خود آن اصول است. در هر ØØ§Ù„ت وجود "ÙØ¶Ø§ÛŒ Ù…ØØ¶" Ùˆ "زمان Ù…ØØ¶" چنانی را می¬توان Ùقط با نشان دادن سیستم اصول ترکیبی از پیشی یا دست Ú©Ù… ارائه ÛŒ نشانه ¬ای غیر مبهم از این Ú©Ù‡ چگونه می¬توان آن دو را ÛŒØ§ÙØª ØŒ به اثبات رساند. نیازی نیست Ú©Ù‡ تاکید شود Ú©Ù‡ هوادار ÙلسÙÙ‡ ÛŒ انتقادی Ùقط با ایجاد چنین سیستمی ازاØÚ©Ø§Ù… می¬تواند از بینش [کانتی] خود ØÙ…ایت کند. هر کوششی در جهت آشتی دادن اینشتاین با کانت باید با کش٠اصول ترکیبی٠از پیشی در نظریه ÛŒ نسبیت باشد، در غیر این صورت باید از همان آغاز این کوشش را شکست خورده دانست؛ زیرا این کوشش ØØªÛŒ به بیان درست مسئله هم نمی رسد.
البته کاسیرر مسئله را در پرتو درستش می¬بیند Ùˆ در دو جای کتابش به نظر می¬رسد Ú©Ù‡ تعری٠نزدیک ¬تری به Ù…ØØªÙˆØ§ÛŒ شهود Ù…ØØ¶ÛŒ ارائه داده باشد Ú©Ù‡ ایده¬آلیسم منطقی ادعا می¬کند. در جا ÛŒ نخست(ترجمه ÛŒ ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ کتاب کاسیرر ØµÙØÙ‡ ÛŒ 122) او در Ù…Ùهوم تطابق٠"نقطه های - جهان" این Ù…ØØªÙˆØ§ÛŒ شهود Ù…ØØ¶ را می¬بیند. نظریه ÛŒ نسبیت عام همه ÛŒ قوانین طبیعت را، آشکارا به "نقطه های- جهان" ÙØ±ÙˆÙ…ی¬کاهد. اما به نظر من این تطابق Ù…ØØ¶ نمی¬تواند به منزله ÛŒ جوهره ÛŒ Ù…ØØ¶ گزاره ¬های از پیشی Ùˆ تکیه¬ گاه آنها شناخته شود، زیرا این "تطابق"ØŒ اساسش دقیقا نمایاننده ÛŒ یک تجربه ÛŒ روان¬شناختی٠در کنار هم آمدن است، درست مانند واژه "زرد" Ú©Ù‡ تجربه ÛŒ ساده ÛŒ رنگ را بیان می¬کند، اما نمی¬توان تعری٠بیشتری از آن ارائه داد. بنا بر این واژه ÛŒ زرد Ùقط می¬تواند نقشی واسطه میان واقعیت Ùˆ ساختار علمی- Ù…Ùهومی Ø§ÛŒÙØ§Ø¡ کند، نقشی Ú©Ù‡ تئوری به آن می¬دهد. به دیگر سخن ما در اینجا با شهود تجربی رو به رو هستیم.4
دومین پاسخی Ú©Ù‡ کاسیرر به این پرسش می¬دهد: Ú©Ù‡ گزاره¬های ترکیبی از پیشی درباره ÛŒ ÙØ¶Ø§ Ú©Ù‡ هنوز باقی¬ مانده¬اند چیستند این است:
« از پیشی بودن ÙØ¶Ø§ (...) مستلزم(...) هیچ گونه اظهار نظری درباره ÛŒ تعری٠خود ساختار خاص ÙØ¶Ø§ نیست، بلکه Ùقط با کارکرد "ÙØ¶Ø§ÛŒÛŒ بودن" به طور عام ارتباط Ù…ÛŒ یابد، Ú©Ù‡ این کار کرد ØØªÛŒ در Ù…Ùهوم مولÙÙ‡ ÛŒ خطی ds نیز، بدون توجه کامل به جزئیات خصلتش ØŒ بیان Ù…ÛŒ شود. »( ترجمه ÛŒ ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ کتاب کاسیرر ØµÙØÙ‡ ÛŒ 151.)
اما این ÙØ±Ù…ولبندی٠[ÙØ¶Ø§ÛŒ از پیشی] Ú©Ù‡ می¬کوشد تأیید کند Ú©Ù‡ خیلی ساده باید چیزی مانند مولÙÙ‡ ÛŒ خطی ds در توصی٠طبیعت وجود داشته باشد به دشواری می¬تواند ÙØ±Ù…ولبندی رضایت ¬بخشی باشد. مجموعه اصولی Ú©Ù‡ در در این ادعا Ù…ÙØ±Ùˆ ض انگا شته Ù…ÛŒ شوند کدامند ØŸ اصول متعارÙÛŒ ثابت بودن ds نمی¬توانند جزء [اصول متعارÙÛŒ] باشند؛ زیرا ریمان امکان٠تعینات ÙØ¶Ø§ÛŒ ناپیوسته را قبلاً بیان کرده است. چیزی Ú©Ù‡ در یک وجبی نظریه ÛŒ مدرن کوانتوم قرار دارد. همینطور در مورد اصول متعارÙÛŒ دیگری Ú©Ù‡ ممکن است گزیده شوند. زیرا دلیلی وجود ندارد Ú©Ù‡ بتوان ادعا کرد Ú©Ù‡ این اصول متعارÙÛŒ دقیقاً ساختار ضروری ÙØ¶Ø§ را تشکیل می¬دهند؛ زیرا دیگر اصول متعارÙÛŒ Ú©Ù‡ کمتر " بدیهی" بوده¬اند بر اثر Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØª Ùیزیک مردود شناخته شده¬اند.
هر ادعایی درباره ÛŒ Ù…ØØªÙˆØ§ØŒ هرچه هم این ادعا بتواند عام باشد، در اینجا به نظر می¬رسد Ú©Ù‡ خیلی Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ Ùˆ خاص باشد Ùˆ این پاسخ با پرسش زیر کاملاً سازگار است. پرسش این است Ú©Ù‡ اصول غایی ترکیبی از پیشی تمامی علم Ú†Ù‡ می¬تواند باشد؟ پرسش این پاسخ را ( از نامه ÛŒ Ù…ØØ¨Øª آمیز ارنست کاسیرر استخراج می¬کنم Ú©Ù‡ ) می¬گوید، این "اصول غایی" «واقعاً Ùقط شامل ایده ÛŒ "یگانگی٠طبیعت" می¬شوند، به این معنی Ú©Ù‡ خصلت قانونمند بودن تجربه به Ù†ØÙˆ عام یا شاید موجزتر: سرشت تک ¬صدایی٠هماهنگی است .» اما به نظر من این سخن، همان خطر گریزناپذیری را در بر دارد Ú©Ù‡ در بالا به منزله ÛŒ نتیجه ÛŒ اجتناب¬ناپذیری گسترش بسیار وسیع دامنه ÛŒ برداشت [ÙلسÙÙ‡ ÛŒ ]انتقادی توصی٠کردم. زیرا اکنون دیگر ممکن نخواهد بود Ú©Ù‡ یک تئوری Ùیزیکی ادعا کند Ú©Ù‡ ÙلسÙÙ‡ ÛŒ انتقادی را تأیید می¬کند؛ بلکه برعکس، ÙلسÙÙ‡ ÛŒ انتقادی مدعی است Ú©Ù‡ هر تئوری تا آنجا Ú©Ù‡ شرایط Ù…ØØ¶ علمی بودن را برآورده ¬سازد با ÙلسÙÙ‡ ÛŒ انتقادی سازگار است. در این صورت ÙلسÙÙ‡ ÛŒ انتقادی امکان گزینش میان تئوری¬های علمی را نخواهد داشت. پیروی بی چون Ùˆ چرا از قانون طبیعی مسلماً شرط ضروری یک تئوری علمی است، زیرا همچنانکه خود کاسیرر می¬گوید:( ترجمه ÛŒ ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ کتاب کاسیرر ØµÙØÙ‡ ÛŒ 61) « نظریه ÛŒ عمومی تغییر ناپذیری Ùˆ متعین بودن بعضی مقادیر [ مثلا تغییر ناپذیری Ùˆ متعین بودن سرعت نور در خلاء] (...)باید در هر تئوری مربوط به طبیعت تکرار شود ØØªÛŒ برای تجربه گرایان نیز.» ؛همچنان Ú©Ù‡ کاسیرر اذعان Ù…ÛŒ کند (ترجمه ÛŒ ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ کتاب کاسیرر ØµÙØÙ‡ ÛŒ 139 ) قوانین «چیزی هستند Ú©Ù‡ ØÙ‚یقتاً پایدار Ùˆ جوهری» اند. تجربه¬ گرا ØØªÛŒ به یگانگی طبیعت Ùˆ خصلت تبعیت٠تمامی٠تجربه از قانون اعتقاد دارد، اما [علاوه بر این] آنچه او معتقد است این است Ú©Ù‡ اعتبار Ùˆ ضرورت عینی[قوانین طبیعت] را نمی¬توان از طریق قیاس ÙØ±Ø§Ø¨Ø§Ø´ÛŒ[=ترانساندانتال] یا به هر شیوه ÛŒ دیگری اثبات کرد. در اینجا Ùیلسو٠انتقادی به هیچ تئوری Ùیزیکی نمی¬تواند متوسل شود، زیرا هر تئوری Ùیزیکی با تأییدش در تجربه Ùقط اثبات می¬کند Ú©Ù‡ امر ÙØ§Ú©ØªÛŒ[=امر واقعی] است نه اثبات٠اعتبار٠ضروری اصل٠یگانگی٠طبیعت.
در کتاب کاسیرر استدلال مانند نخی سرخ ÙØ§Ù… در سراسر مطالب کتاب تنیده شده Ùˆ با به کارگیری درخشان٠ظریÙ¬ترین٠پژوهش٠تاریخی Ùˆ ÙلسÙÛŒ نشان می¬دهد Ú©Ù‡ نظریه ÛŒ نسبیت نه تنها ایده¬آلی را Ú©Ù‡ راهنمای تØÙˆÙ„ علم دقیق از اÙلاطون تا زمان کنونی بوده است نقض نمی-کند، بلکه برعکس، کامل¬ترین تØÙ‚Ù‚ آن را می¬نمایاند. نسبیت٠اندازه¬ گیری¬ها Ú©Ù‡ نظریه ÛŒ نسبیت ارائه می¬دهد به هیچ وجه قانونمندی تک ¬معنایی اکیداً عینی را ابطال نمی¬کند، بلکه برعکس، شیوه¬ای است Ú©Ù‡ با آن جهان¬شمول¬ترین قوانین طبیعت به دست می¬آیند Ùˆ ناورد ها (Invariants) کش٠می¬شوند. مقاله ÛŒ جدید تر کاسیرر(در شماره ÛŒ دسامبر مجله ÛŒ نویه روندشاو«Neue Rundschau») اساساً به همین موضوع اختصاص ÛŒØ§ÙØªÙ‡ است. زیرا ضروری Ùˆ با ارزش است Ú©Ù‡ چنین بررسی¬هایی صورت گیرند تا با بد Ùهمی طبیعی عوام از نظریه ÛŒ نسبیت اینشتاین مقابله شود Ùˆ نظریه ÛŒ اینشتاین را از نسبی¬گرایی گمراه¬ کننده از نوع شکاکانه ¬اش دور کند؛ این کار Ú©Ù…Ú©ÛŒ برای تأیید نظریه ÛŒ نسبیت است: زیرا دقیقاً این نظریه، نظریه¬ای علمی است Ùˆ طبیعتاً نمایانگر برقراری معتبرترین Ùˆ جهانشمول¬ترین قوانین طبیعت است نه Ù…ØÙˆ آنها. تصویر جهان اینشتاین اجازه می¬دهد Ú©Ù‡ یگانگی طبیعت کامل¬ تر ظاهر شود تا در تصویر- جهان نیوتونی، اما نه به خاطر اینکه نظریه ÛŒ نسبیت با ÙلسÙÙ‡ ÛŒ انتقادی مطابق¬ تر است Ø› بلکه به این سبب Ú©Ù‡ ØØªÛŒ وقتی با برداشت Ùیزیکی٠شناخت سنجیده شود، بی¬توجه به ØªÙØ³ÛŒØ± نهایی ÙلسÙی¬اش، مرØÙ„Ù‡ عالی¬ تری از شناخت٠[Ùیزیکی] را ارائه Ù…ÛŒ-دهد.
این پرسش Ú©Ù‡ آیا ایدئالیسم منطقی Ú©Ù‡ کاسیرر عمیقاً درباره اش اندیشیده است در اثبات درست بودن این ادعا Ú©Ù‡ Ùقط بر اساس نظریه ÛŒ شناخت انتقادی می¬توان نظریه ÛŒ نسبیت را به طور ÙلسÙÛŒ مستقر Ùˆ توجیه کرد- موÙÙ‚ بوده است، پرسشی است Ú©Ù‡ بر اساس آنچه Ú¯ÙØªÙ‡ شد نمی¬توان پاسخ تأیید ¬کننده¬ای به آن داد؛ دقیقاً به این سبب Ú©Ù‡ نظریه ÛŒ نسبیت نمی¬تواند تأیید روشنی در مورد آموزه ÛŒ اØÚ©Ø§Ù… ترکیبی٠از پیشی به منزله ÛŒ اصول سازنده ÛŒ علم دقیق به دست دهد. از نظر من مشاهدات کاسیرر نمی¬توانند دلایل قانع ¬کننده ای در این باره ارائه دهند Ú©Ù‡ چگونه می¬توان زخمی را Ú©Ù‡ Ùیزیک اقلیدسی بر دیدگاه اولیه ÛŒ کانت وارد آورده است درمان کرد. اما این سخن به این معنی هم نیست Ú©Ù‡ اکنون میان ÙلسÙÙ‡ ÛŒ انتقادی [کانت] Ùˆ نظریه ÛŒ نسبیت رابطه ¬ای ØµØ±ÙØ§Ù‹ منÙÛŒ وجود دارد. ممکن است در دیگر نقاط ارتباط ¬های مهمی میان این دو دیدگاه رخ نمایند Ùˆ عناصر مهم مشترکی میانشان کش٠شوند.
خیلی طبیعی است Ú©Ù‡ در جست¬و¬جوی تشابهی میان آموزه ÛŒ انتقادی [کانت] از وجوه ایده-آلی(Ideality) ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان با ایده¬های نظریه ÛŒ نسبیت برآمد. غیرجوهری بودن ÙØ¶Ø§ Ú©Ù‡ به نظر می¬رسد در نظریه ÛŒ نسبیت از طبیعت وجود دارد، آن را متمایز از ÙØ¶Ø§ÛŒ ثابت [یا مطلق] نیوتون می¬کند(والبته زمان را نیز)ØŒ در ØÙ‚یقت این ÙØ¶Ø§ÛŒ غیرجوهری به منزله ÛŒ تأییدی بر ÙلسÙÙ‡ ÛŒ کانتی دانسته می¬شود Ùˆ هواداران ÙلسÙÙ‡ ÛŒ کانت به آن خوش¬آمد می¬گویند. کاسیرر نیز بر همین عقیده است. کاسیرر با ارجاع به این نظر من که، بر پایه ÛŒ نظریه ÛŒ نسبیت عام ÙˆØØ¯Øª ÙØ¶Ø§ØŒ زمان Ùˆ ماده هنوز هم Ù…ØÙ…Ù„ واقعیت است5ØŒ مدعی می¬شود Ú©Ù‡ این بصیرت "به آموزه¬های بنیادی ایده آلیسم انتقادی تعلق دارد"( ترجمه ÛŒ ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ کتاب کاسیرر ØµÙØÙ‡ ÛŒ 137) Ùˆ ادامه می¬دهد:"جدایی ایده¬آلی ÙØ¶Ø§ÛŒ Ù…ØØ¶ Ùˆ زمان Ù…ØØ¶ از اشیاء(Ùˆ به سخن دقیق¬تر جدایی شان از پدیدارهای تجربی) نه Ùقط "ÙˆØØ¯Øª" تجربی را اجازه می¬دهد بلکه دقیقاً چنین "ÙˆØØ¯ØªÛŒ" را Ù…ÛŒ طلبد »( ترجمه ÛŒ ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ کتاب کاسیرر ØµÙØÙ‡ ÛŒ 138). سخن اخیر به قدر کاÙÛŒ درست است، زیرا ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان به Ø´Ú©Ù„ شهودی از ماده ÛŒ Ø´Ú©Ù„ Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ در آن دوی دیگر جداشدنی نیست Ùˆ همینطور ماده نیز بدون ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان نمی¬تواند وجود داشته باشد. اما "ÙˆØØ¯ØªÛŒ" Ú©Ù‡ نظریه ÛŒ نسبیت اعلام می¬کند Ú©Ù‡ کوشیدم در عبارت بالا مورد تأکید قرار دهم، خیلی تنگاتنگ ¬تر از ÙˆØØ¯Øª ماده با ÙØ±Ù… در ÙلسÙÙ‡ ÛŒ ترانساندانتال است؛ ÙˆØØ¯ØªÛŒ Ú©Ù‡ ÙلسÙÙ‡ ÛŒ ترانساندانتال هیچ کجا آن را ارتقاء نداده است. بنا بر این هنگامی Ú©Ù‡ کاسیرر ادامه می¬دهد Ú©Ù‡:" نظریه ÛŒ نسبیت عام به شیوه¬ای جدید این ÙˆØØ¯Øª[یعنی ÙˆØØ¯Øª ماده با ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان] را پژوهیده Ùˆ به اثبات رسانده است(...)» باید کاملاً بر واژه جدید تأکید کرد. این جدید بودن را ای. زلین کاملاً نادرست بازسازی کرده است. او می¬نویسد:
«برای تعین امر واقعیÙ(Factual) ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان در تجربه، ÙØ¶Ø§Ùˆ زمان Ùˆ اجسام به یک ¬دیگر متعلق هستند. این گزاره دستاورد تئوری اینشتاین نیست، آنچنان Ú©Ù‡ شلیک آن را قاطعانه اعلام می¬کند، این گزاره مدت¬ها است Ú©Ù‡ شناخته بوده است Ùˆ به هیچ وجه آموزه ÛŒ کانت در مورد زمان Ù…ØØ¶ را ابطال نمی¬کند. چون این گزاره خیلی ساده، ارتباطی با زمان Ù…ØØ¶ ندارد.»6
البته اگر پنداشته شود Ú©Ù‡ در نظریه ÛŒ نسبیت عام Ùقط جدایی ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان از یکدیگر Ù†ÙÛŒ شده است Ùˆ نه جدایی این دو از ماده Ø› مشاهده ÛŒ مذکور در بالا را می¬توان اینگونه بیان کرد Ú©Ù‡ Ùقط ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان به هم مرتبط اند Ùˆ به ماده ارتباطی ندارند (Ùˆ برعکس.) دراین صورت این برداشت ØØ§Ú©ÛŒ از این است Ú©Ù‡ نظریه ÛŒ نسبیت عام کاملاً بد Ùهمیده شده است Ùˆ این قطعاً همان برداشت عامیانه ÛŒ مرسوم است. در نظریه ÛŒ اینشتاین وابستگی متقابل ÙØ¶Ø§ØŒ زمان Ùˆ ماده بسیار عمیق¬تر از اینهاست. مثلاً بر اساس این نظریه غیرممکن است Ú©Ù‡ از اندازه¬ گیری-های تشکل ÙØ¶Ø§ÛŒÛŒ سخن بگوییم بی¬آن Ú©Ù‡ به شیوه¬ای ارجاع نکنیم Ú©Ù‡ ماده همراه این تشکل ÙØ¶Ø§ÛŒÛŒ است. به همین دلیل است Ú©Ù‡ تئوری ÙØ¶Ø§ شاخه¬ای از علم Ùیزیک می¬شود Ùˆ شایسته این است Ú©Ù‡ بر آن تأکید بسیار شود. Ùقط ریمان بود Ú©Ù‡ این موضوع را با ÙˆØ¶ÙˆØ Ú©Ø§Ù…Ù„ پیش-بینی کرده بود؛ این موضوع[یعنی نظریه ÛŒ ÙØ¶Ø§ شاخه¬ای از Ùیزیک است] نه Ùقط بسیار دور از تصور ÙلسÙÙ‡ ÛŒ انتقادی است 7Ø› بلکه به نظر می¬رسد Ú©Ù‡ نقیض آن باشد؛ زیرا ÙلسÙÙ‡ ÛŒ انتقادی [کانت]ØŒ این نظر را ناممکن می¬سازد Ú©Ù‡ ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان ÙØ±Ù…های Ù…ØØ¶ به معنای سنتی باشند Ú©Ù‡ بتوان قوانین آنها را مستقل از Ù…ØØªÙˆØ§ÛŒØ´Ø§Ù† بررسی کرد. همچنان Ú©Ù‡ اینشتاین می¬گوید: با ارائه ÛŒ نسبیت عام آخرین بقایای "عینیت Ùیزیکی" از ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ شد. کاسیرر Ùکر می¬کند Ú©Ù‡ "نظریه ÛŒ نسبیت عام Ùقطدیدگاه ÙلسÙÙ‡ ÛŒ انتقادی را در درون علم تجربی به قطعی ترین Ùˆ کاملترین وجه به کار برده است(ترجمه ÛŒ ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ کتاب کاسیرر ØµÙØÙ‡ ÛŒ 114 .) اما اگر نخستین وظیÙÙ‡ ÛŒ شناخت¬شناسی- Ú©Ù‡ کاسیرر نیز بر آن تأکید می¬ورزد- باید این باشد Ú©Ù‡ معنای Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø "عینیت Ùیزیکی" را کاملاً روشن کند ØŒ دوباره به ÛŒØ§ÙØªÙ‡ ÛŒ پیشین می¬رسیم Ú©Ù‡ آموزه ÛŒ ایده¬آلی بودن [یا ÙØ±Ù… Ù…ØØ¶ بودن] ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان Ùقظ می¬تواند به جنبه ÛŒ منÙی¬اش عدالت را روا دارد؛ زیرا معلوم می¬شود Ú©Ù‡ با رد "عینیت" [Ùیزیکی برای ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان]ØŒ در ØÙ‚یقت، هرگونه استقلال ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان را از ماده مردود دانسته¬ایم؛ اما آنچه از ÙØ¶Ø§ÛŒ Ùیزیکی Ùˆ زمان Ùیزیکی در ترکیب با ماده باقی می¬ماند همان واقعیتی را دارد Ú©Ù‡ ماده داراست. اینشتاین خود بارها Ú¯ÙØªÙ‡ است Ú©Ù‡ ØØªÛŒ طبق نسبیت عام، ÙØ¶Ø§ÛŒ Ùیزیکی واقعیت دارد، اما نه واقعیتی مستقل؛ بنا بر این ÙØ¶Ø§ÛŒ Ùیزیکی Ùˆ زمان Ùیزیکی معنایی را در خود نگاه می¬دارند Ú©Ù‡ دیگر ØµØ±ÙØ§Ù‹ به منزله ÛŒ "ÙØ±Ù…¬ها" به معنای معمول نیست؛ بلکه اکنون به تعینات Ùیزیکی اجسام تعلق دارند؛ "متریک" Ùقط به معنای اندازه ¬گیری واقعیت Ùیزیکی نیست؛ بلکه خودش به ØØ¶ÙˆØ± این واقعیت بیان می¬بخشد. ÙØ¶Ø§ Ùˆ ماده، همچنان Ú©Ù‡ کاسیرر مطلب را به بیانی در خور ادا می¬کند:«[ÙØ¶Ø§ Ùˆ ماده دیگر به منزله گونه¬های] Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ…Ù Ù…ØªÙØ§ÙˆØªÙ ابژه ÛŒ Ùیزیکی نمایان نمی¬شوند» (ترجمه ÛŒ ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ کتاب کاسیرر ØµÙØÙ‡ ÛŒ 85 .) بنا بر این هنگامی Ú©Ù‡ ادعا می¬شود Ú©Ù‡ Ùیزیک اینشتاینی «از دیدگاه ترانساندانتال کانتی تناقضات کمتری در بر دارد تا Ùیزیک پیش از اینشتاین»8. به نظر من این ادعا نوعی بدÙهمی از جنبه ÛŒ مثبت نظریه ÛŒ اینشتاین درباره ÛŒ ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان را القاء می¬کند. همچنین اگر [هواداران ÙلسÙÙ‡ ÛŒ کانت معتقد باشند Ú©Ù‡] نظریه ÛŒ شناخت٠کانتی چنین آشکارا با بینش نیوتونی طبیعت در تناقض است موضوع Ùوق¬العاده¬ای است Ø› زیرا یکی از اهدا٠اصلی نظریه ÛŒ شناخت کانتی تأیید Ùˆ اثبات ÙلسÙÛŒ [مکانیک نیوتونی] بود.
ØØªÛŒ اگر اصول [ÙلسÙÙ‡] ÛŒ انتقادی کانت از ارزیابی درست عمومی¬ترین ÙØ±Ù… نسبیت یعنی هموردایی(Covariance) ØªØØª هرگونه جایگزینی، به زبان تئوری قاصر باشد، معهذا شاید بتواند اساس Ù…ØÚ©Ù…ÛŒ برای نظریه ÛŒ اینشتاین ارائه دهد؛ یعنی اصول [ÙلسÙÙ‡ ÛŒ انتقادی] بتواند دست Ú©Ù…ØŒ در رابطه¬ای مساعد با اصل نسبیت همه ÛŒ ØØ±Ú©ØªÙ‡Ø§( هموردایی ØªØØª گروه معینی از جایگزین¬ها) قرار گیرد. البته از یک سیستم ÙلسÙÛŒ نمی¬توان خواست Ú©Ù‡ این اصل را به منزلۀ یک تئوری پیش ببرد. اما این اصل را می¬توان به خوبی از تئوری، از طریق اصول موضوعۀ ضرورت به دست آورد. ØØªÛŒ اگر انجام این کار انتظار زیادی باشد، می¬توانیم لاأقل، انتظار داشته باشیم Ú©Ù‡ این اصل یک مرتبه هم Ú©Ù‡ شده بر شالوده ÛŒ دیگری استوار شود. در این صورت به یکباره به منزله ÛŒ اصلی سازگار شناخته می¬شود Ùˆ سیستم [ÙلسÙÛŒ کانت] آن را با ØØ¯Ø§Ú©Ø«Ø± قوت پذیرا خواهد شد. ÙلسÙÙ‡ ÛŒ انتقادی بر پایه ÛŒ مقدمات [منطقی] خود در ØÙ‚یقت در جایگاه خوبی برای انجام این مقصود است. اما ÙلسÙÙ‡ ÛŒ انتقادی در تجلی تاریخی خود هیچ یک از این ملزوماتی را ØŒ Ú©Ù‡ هم اکنون بیان کردیم ØŒ برآورده نکرده است. برعکس، این ماخ پوزیتیویست بود Ú©Ù‡ نخست مؤکداً اصل عمومی نسبیت را به یک اصل موضوعه برای توصی٠طبیعت ارتقاء داد. او درخواست کرد- Ùˆ این درخواست واقعاً بر شالوده های ÙلسÙÛŒ متکی بود- Ú©Ù‡ مثلاً ÙØ±Ù…ولبندی قوانین طبیعی مانند گردش زمین در برابر ستارگان ثابت را می¬توان با توجیهی برابر، گردش معکوس ÙÙ„Ú© به گرد زمین دانست. برای کش٠رویه ÛŒ کانت نسبت به این نظر _Ú©Ù‡ در زمان خود کانت بیانش ممکن می¬بود- باید کتاب کانت مبانی متاÙیزیکی علم طبیعی 9را خواند. کانت در ÙØµÙ„ نخست کتاب - در مشاهده ¬ای Ú©Ù‡ در Ù¾ÛŒ اصل یکم Ùˆ نیز در گزاره ÛŒ دوم Ùˆ مشاهده ÛŒ عام درباره ÛŒ پدیدارشناسی در [ÙØµÙ„] چهارم - مسئله را مورد Ø¨ØØ« قرار می¬دهد. کانت مانند لایب¬نیتس Ùˆ هویگنز Ùˆ دیگران قطعاً Ø§ØØ³Ø§Ø³ می¬کند Ú©Ù‡ ÙØ±Ø§Ø®ÙˆØ§Ù†Ø¯Ù‡ شده است تا نسبیت همه ÛŒ ØØ±Ú©ØªÙ‡Ø§ را تأیید کند. در ØØ§Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ نیوتون نسبیت همه ÛŒ ØØ±Ú©ØªÙ‡Ø§ را مغایر با مکانیک خود می¬دانست؛ بنا بر این نیوتون از Ù„ØØ§Ø¸ منطقی ØØ±Ú©Øª مطلق را به جای نسبیت همه ÛŒ ØØ±Ú©ØªÙ‡Ø§ØŒ اصل موضوعه کرد(گرچه شاید نه شادمانه). با این ØØ§Ù„ کانت کوشید تا راهی برای این معضل پیدا کند؛ او علاوه بر تقابل ØØ±Ú©Øª نسبی با ØØ±Ú©Øª مطلق، تقابل ØØ±Ú©Øª "ØÙ‚یقی" با ØØ±Ú©Øª "ظاهری" را نیز وضع کرد!10
کاسیرر در کتابش: Ù…Ùهوم جوهر Ùˆ Ù…Ùهوم Ùونکسیون11(1910) موضوع نسبیت ØØ±Ú©Øª گردشی(ØµÙØÙ‡ ÛŒ 230 متن آلمانی ÙˆØµÙØÙ‡ ÛŒ 170 ترجمه ÛŒ انگلیسی) را بررسی کرده بود. این نکته بسیار قابل توجه است Ú©Ù‡ کاسیرر با Ú†Ù‡ تیزهوشی نتایج بینش ماخی را ارزیابی می¬کند:
«انتقادات پوزیتیویستی Ú©Ù‡ بر "ÙØ¶Ø§ÛŒ Ù…ØØ¶ Ùˆ زمان Ù…ØØ¶Ù" مکانیک Ù…Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù‡ چیزی را اثبات نمی¬کنند. اگرچه این انتقادات Ù…ÛŒ خواهند خیلی چیزها را اثبات ¬کنند، این انتقادات Ú©Ù‡ به طور منطقی اندیشیده شده¬اند باید هرگونه بازنمایی اجسام داده شده را در سیستم هندسی Ú©Ù‡ در آن وضعیت¬ها Ùˆ Ùواصل ثابت وجود دارند منع کند.»12
بدین سان در اینجا کاسیرر Ùˆ نیز در مطالبی Ú©Ù‡ پیش از ØµÙØÙ‡ مورد استناده آمده، از دیدگاه ÙلسÙÙ‡ ÛŒ انتقادی کانت دقیقاً نتایجی را رد می¬کند Ú©Ù‡ اکنون علم ناگزیر به پذیرش آنها شده است. قطعا کاسیرر از دیدگاه خود درست می¬اندیشد وقتی Ú©Ù‡ مدعی Ù…ÛŒ-شود Ú©Ù‡ تأیید تز نسبیت ماخی، ÙÛŒÂ¬Ù†ÙØ³Ù‡ØŒ دلیل الزام¬آوری بر ضرورت ØªÙØ³ÛŒØ± تجربه¬ گرا از نظریه ÛŒ اینشتاین ارائه نمی¬دهد.
(ترجمه ÛŒ ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ کتاب کاسیرر ØµÙØÙ‡ ÛŒ 143( معهذا به نظر من، این نشانه ÛŒ خیلی مهمی[برای ØªÙØ³ÛŒØ± تجربه گرا] از نسبیت است Ùˆ نه نشانه¬ ای گمراه¬ کننده. زیرا انگیزه شناخت ¬شناسانه¬ای Ú©Ù‡(درست یا نادرست) ماخ Ùˆ اینشتاین را به اصل موضوعه کردن نسبیت همه ÛŒ ØØ±Ú©ØªÙ‡Ø§ هدایت کرد این اصل بود Ú©Ù‡ ØªÙØ§ÙˆØªÂ¬Ù‡Ø§ÛŒ در واقعیت را Ùقط در جایی می¬توان به ØØ³Ø§Ø¨ آورد Ú©Ù‡ این ØªÙØ§ÙˆØªÂ¬Ù‡Ø§ را بتوان در اصل، تجربه کرد.
این قاعده ÛŒ اساسی اغلب اعلام شده است، ØØªÛŒ از سوی متاÙیزیسین¬هایی مانند لایب¬نیتس. در آثار او این قاعده واقعاً به دو صورت نمایان می¬شود، یکی به منزله ÛŒ اصل اینهمانی نامتمایزها[=چیزهایی Ú©Ù‡ نتوان آنها را از یکدیگر متمایز کرد] Ùˆ دیگری به منزله ÛŒ اصل مشاهده¬ پذیری(کاسیرر این قاعده را به صورت اخیر(ترجمه ÛŒ ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ کتاب کاسیرر ØµÙØÙ‡ ÛŒ 48) معرÙÛŒ می¬کند. اما از این اظهارات تا بیان این قاعده به صورت منسجم Ùˆ به کارگیری الزام¬آور آن ÙØ§ØµÙ„Ù‡ بسیار است. با این وص٠اگر این اصل به اصل٠والای تمامی ÙلسÙÙ‡ ÛŒ تجربی یعنی به اصل راهنمای غایی ارتقاء پیدا کند، اصلی Ú©Ù‡ باید بر رویه ÛŒ ما نسبت به جزئیات هر پرسشی ØØ§Ú©Ù… شود Ùˆ کاربرد بیرØÙ…انه ÛŒ آن به همه ÛŒ مسائل خاص انجام شود، در آن صورت، روش پژوهش Ùوق¬العاده پرباری خواهد شد. اگر این نظر درست باشد، پیوند نظریه ÛŒ نسبیت با نظریه ÛŒ تجربه ¬گرا از شناخت، تنگاتنگ دیده می¬شود Ùˆ این پیوند دقیقاً یک امر واقعی(ÙØ§Ú©Øª) است Ùˆ نه ØµØ±ÙØ§Ù‹ پیوندی عَرَضی Ùˆ برونی.
کاسیرر در ÙØµÙ„ نهایی کتابش مؤکداً تأکید می¬کند Ú©Ù‡ ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان در نظریه ÛŒ نسبیت Ùقط ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان Ùیزیک هستند، نه واقعیت آن چنانی؛ مثلاً ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان٠روانشناختی در تقابل با آن دو ست Ùˆ از نوع کاملاً Ù…ØªÙØ§ÙˆØªÛŒ اند. در ØÙ‚یقت، این موضوع خیلی مهم است Ú©Ù‡ همیشه درباره ÛŒ این ØÙ‚یقت روشن باشیم Ú©Ù‡ می¬توان از ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان به معناهایی کاملاً Ù…ØªÙØ§ÙˆØª سخن Ú¯ÙØª. Ùˆ از همه مهمتر دقیقاً برای کسی Ú©Ù‡ علاقه¬ مند است Ú©Ù‡ سرانجام پیوند میان این معناهای مختل٠را تشخیص دهد. هنگامی Ú©Ù‡ من در جاهای دیگری13 ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان روانشناختی را به مثابه ÛŒ ØµØ±ÙØ§Ù‹ شهودی- در تقابل با ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان Ùیزیکی به منزله ÛŒ ساختاری ØµØ±ÙØ§Ù‹ Ù…Ùهومی - قرار دادم، کاملاً آگاه بودم Ú©Ù‡ کانت «شهود» را به شیوه¬ ای کاملاً Ù…ØªÙØ§ÙˆØª تعری٠می¬کند. در این خصوص منتقدان از Ù¾ÛŒ یک¬دیگر نظر من را Ù†Ùهمیده ¬اند. کاسیرر اعلام می¬کند(ترجمه ÛŒ ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ کتاب کاسیرر ØµÙØÙ‡ ÛŒ f185 ) Ú©Ù‡ شهود Ù…ØØ¶ کانت، روش خاص عینی کردن است Ú©Ù‡ در ØÙ‚یقت ادعای درستی است، اما سرشت آن با این تعری٠کاملاً بیان نمی¬شود. قطعاً کانت می¬خواست ÙØ¶Ø§ را از هرچیزروانشناختی پاکسازی کند؛ ولی من شخصاً هرگز قانع نشده¬ام Ú©Ù‡ او توانسته باشد این کار را انجام دهد زیرا چنین موÙقیتی Ù…ØØ§Ù„ است.14 زیرا بدون به کارگیری یگانه روشی Ú©Ù‡ به ما اجازه می¬دهد عناصر ØµØ±ÙØ§Ù‹ Ù…Ùهومی هندسه را از شهود روانشناختی جدا کنیم این کار نا شدنی است. به کارگیری روش تعری٠،بی¬چون چرا ØŒ نخست در ریاضیات مدرن Ø´Ú©Ù„ Ú¯Ø±ÙØª.15 بدون این روش نمی¬توانیم ØØªÛŒ ایده ÛŒ Ù…Ùهوم Ù…ØØ¶Ù [ÙØ¶Ø§] را درک کنیم یا آن را به Ø´Ú©Ù„ انتزاع شده از همه ÛŒ عناصر روانشناختی بÙهمیم. بنا بر این ÙØ¶Ø§ÛŒ شهود Ù…ØØ¶ کانت ضرورتاً در بر دارنده ÛŒ چنین عناصری است، این عناصر٠روانشناختی به Ù…Ùهوم ÙØ¶Ø§ Ù…ØØªÙˆØ§ÛŒÛŒ Ù…ÛŒ ¬دهند Ú©Ù‡ بدون آنها، کانت ÙØ¶Ø§ را "تهی" بررسی می¬کند. در ØÙ‚یقت، کانت ÙØ¶Ø§ÛŒ خود را اینهمان با ÙØ¶Ø§ÛŒ نیوتون می¬شناخت(کاسیرر نیز بر همین عقیده است، عقیده¬ای Ú©Ù‡ من خودم همیشه داشته¬ام، اما زلین16ØŒ Ú©Ù‡ کاسیرر جز در این مورد در دیگر موارد نظر او رابا تأیید نقل می¬کند، به نظر می¬رسد Ú©Ù‡ این عقیده را نقض می¬کند)ØŒ اما ÙØ¶Ø§ÛŒ نیوتونی برای کانت ØµØ±ÙØ§Ù‹ ÙØ¶Ø§ÛŒÛŒ شهودی است، ÙØ¶Ø§ÛŒÛŒ است Ú©Ù‡ هنوز از عناصری Ú©Ù‡ ما باید آنها را رواشناختی توصی٠کنیم پیراسته نشده است. بنابراین شهود Ù…ØØ¶ کانت متناظر است با Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØªÛŒ از ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان Ú©Ù‡ [قبلا] وجود داشته است. این Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØª مانند خانه ¬ای میان Ø±Ø§Ù‡Ù ÙØ¶Ø§ÛŒ ØµØ±ÙØ§Ù‹ Ù…Ùهومی Ùˆ ÙØ¶Ø§ÛŒ شهودی روانشناختی است Ùˆ چون من آن را یکی از مهمترین ÛŒØ§ÙØªÙ‡Â¬ های تئوری مدرن علم¬ دقیق Ù…ÛŒ-دانم(هنری پوآنکاره در این مورد نظر ÙلسÙÛŒ ویژه¬ای دارد) به این معنی Ú©Ù‡ چیزی التقاطی مانند خانه¬ای میان راه وجود ندارد؛ بنا بر این ناگزیر بوده¬ام Ú©Ù‡ از یکسو وجود شهودی Ù…ØØ¶ مانند شهود Ù…ØØ¶ کانت17 را مردود بدانم، اما از دیگر سو جرأت کرده¬ام تا از آمیختگی Ù…Ùهوم Ùیزیکی با بازنمایی ØØ³ÛŒÂ¬Ø§Ø´ سخن بگویم.18 اما از سوی دیگر ناگزیر بوده¬ام Ú©Ù‡ اعلام کنم Ú©Ù‡ هسته¬ای از ØÙ‚یقت را می¬توان در آموزه ÛŒ ÙØ±Ù…¬های ØµØ±ÙØ§Ù‹ ذهنی شهود ÛŒØ§ÙØªØŒ دقیقاً تا آنجا Ú©Ù‡ آنها هنوز از عناصر رواشناختی پیراسته نشده باشند. از این رو، این نظریات را نمی¬توانم کنار بگذارم.
کاسیرر تغییر معنای Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§Øª "ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان" را در قلمروهای مختل٠زندگی٠Ùکری انسان دنبال می¬کند Ùˆ همین موضوع این امکان را به او می¬دهد Ú©Ù‡ بینش خودرا از نظریه ÛŒ نسبیت در چارچوب بزرگتری وسعت بخشد Ùˆ از این طریق نه Ùقط پرتو نقد شناخت٠تخصصی را به موضوع بتاباند بلکه همچنین نور ÙلسÙÙ‡ ÛŒ سیستماتیک را به آن بیÙکند. از این رو کتاب کاسیرربا مساØÛŒ یی پایان می¬یابد Ú©Ù‡ پهنه¬ اش با Ø³Ø·Ø Ø¨Ø§Ù„Ø§ÛŒ دیدگاهی Ú©Ù‡ برگزیده¬ام سازگاری دارد. اما ما با این تأثیر کتاب را به پایان می¬بریم Ú©Ù‡ دیدگاه کاسیرر هم-اکنون از قلمرو خاص ÙلسÙÙ‡ ÛŒ انتقادی [کانت] ÙØ±Ø§ØªØ± Ø±ÙØªÙ‡ Ùˆ به همین دلیل موÙÙ‚ شده است تا توجیه ÙلسÙÛŒ درخور توجهی از نظریه ÛŒ نسبیت ارائه دهد Ùˆ این دستاورد٠کتاب٠هوشمندانه Ùˆ پر از تÙکر او است.
(البته در ادامه مطلب Ùوق Ú©Ù‡ ØØ¯ÙˆØ¯ یک ØµÙØÙ‡ Ùˆ نیم است شلیک به معرÙÛŒ کتاب ماکس بورن: نظریه ÛŒ نسبیت اینشتاین Ùˆ مبانی Ùیزیکی آن(1920) Ùˆ نیز کتاب هانس رایشنباخ : نظریه ÛŒ نسبیت Ùˆ شناخت از پیشی(1920) Ù…ÛŒ-پردازد. چون مطالب این یک ØµÙØÙ‡ Ùˆ نیم ارتباطی به کتاب کاسیرر نداشت ترجمه نشد.)
پانوشت ها
1 - این مقاله نخست در مجله ی "کانت¬- پژوهی" Kant-Studien (26 Hest 1-2 (Juni) 1921, S. 96-111) چاپ شده است. این مقاله اکنون در جلد پنجم چاپ انتقادی مجموعه آثارموریتس شلیک با این مشخصات آمده است:
Moritz Schlick, Aufsätze, Beiträge, Rezensionen, 1919-1925, Kritische Gesamtausgabe Ableitung, 1, Veröffenlichte Schriften Band 5. Springer Verlag/ Wien 2012, S. 217-247.
مترجم از ترجمه ی انگلیسی این مقاله نیز سود برده است:
Schlick, Moritz .â€Critical or Empirical interpretation of Modern Physics :
Remarks on Ernst Cassirer’s Einstein Theory of Relativelyâ€.
در کتاب:
Schlick, Moritz, Philosophical Papers, Vol. I, (1909-1922), Trans. by Peter Health, ed. Henk L. Mulder and B.F.B. van de Velde Schlick , (Dordrecht. D. Reidel. Pub. Co. 1978)PP. 322-334.
2-Die philosophische Bedeutung des Relativitätsprinzip
Zeitschrifft für Philosophie und Philosophische Kritik, 159.
3 -Ernst Cassirer, zur Einsteinschen Relativitätstheorie,
Erkenntnistheoretische Betrachtungen, Berlin, 1921.
4-همین نکته، معنای درست آن نکاتی است Ú©Ù‡ در کتابم Ú¯ÙØªÙ‡Â¬Ø§Ù…:
Raum und zeit in der gegenwärtigen Physik, 3rd ed. P.83.
[ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان در Ùیزیک معاصر، چاپ سوم، ØµÙØÙ‡ 83. ]
5-Ibid.,p.67.
6-Die erkenntnistheoretische Bedeutung der Relativitätstheorie,
Dissertation, Kiel 1919, p.37.
همچنین در شماره 48 کانت - پژوهشی¬ (Kant- studien) به عنوان ضمیمه چاپ شده است.
7- در این باره کوشش¬هایی شده است تا کانت را در مقام پیشگام اینشتاین نشان دهند. بر پایه بعضی نکته-سنجیی¬هایی Ú©Ù‡ کانت در نخستین اثرش: نکته¬هایی درباره ÛŒ ارزیابی ØÙ‚یقی انرژی جنبشی(Gedanken von der wahren Schätzung der lebendigen Kräfte)انجام داده است.
شنایدر درکتابش:
(Schneider, Das Ruam- Zeitproblem bei Kant und Einstein, Berlin, 1921, p. 70.)
مسئله ÛŒ ÙØ¶Ø§- زمان نزد کانت Ùˆ اینشتاین می¬نویسد: « از این رو کانت نخستی کسی است Ú©Ù‡ پیوند میان هندسه Ùˆ Ùیزیک ØŒ وبه ویژه گرانش، را نشان می¬دهد.» اما در ØÙ‚یقت کوشش کانت برای بر قرار کردن ارتباط میان سرشت سه بعدی ÙØ¶Ø§ Ùˆ ÙØ±Ù…ول قانون جاذبه ÛŒ نیوتونی را به هیچ وجه نمی¬توان چنان تعمیم داد Ú©Ù‡ به منزله ÛŒ اعلام ÙˆØØ¯Øª هندسه با Ùیزیک ØŒ به معنای شناخت¬شناسانه ØŒ پیش از نظریه ÛŒ نسبیت شناخته -شود؛ برعکس ØŒ کوشش کانت هیچ ربطی به موضوع ÙˆØØ¯Øª هندسه با Ùیزیک ندارد. کسی ممکن است Ú©Ù‡ در این خصوص با ØÙ‚انیت برابر، به اینهمانی بودن جوهر Ùˆ امتداد در ÙلسÙÙ‡ ÛŒ دکارت اشاره کند، کاری Ú©Ù‡ کاسیرر کرده است(ترجمه ÛŒ ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ کتاب کاسیرر ØµÙØÙ‡ ÛŒ 84 ) بی¬آنکه در اهمیت واقعی آن راه غلوّ پوئیده باشد.
8-Iise Scneider, Op. Cit., p.65.
9-I. Kant, Metaphysische Anfangsgründe der Naturwissenschaft, 1786.
10-Iise Schneider, Op. Cit., P.14.
خانم شنایدر ØµÙØÙ‡ ÛŒ مربوطه در کتاب کانت را با تأیید نقل می¬کند. او از کانت یک مخال٠نظریه ÛŒ ØØ±Ú©Øª مطلق می¬سازد؛ اما خانم شنایدر ÙØ±Ø§Ù…وش می¬کند Ú©Ù‡ دقیقاً از دیدگاه نظریه ÛŒ نسبیت، این تمایزات [یعنی ØØ±Ú©ØªÙ "ØÙ‚یقی" Ùˆ ØØ±Ú©ØªÙ "ظاهری"] یک هیولا را می¬نمایانند.
11-Ernst Cassirer, Substanzbegriff und Functionsbegriff, 1910.
[ترجمه انگلیسی12-Op. Cit., P.246.[pp.185.f.
13-Moritz Schlick, Raum und Zeit, 3rd ed. 1920. P.81.
ونیز در :
Mortiz Schlick, Allgemeine Erkenntnislehre
Ist ed. 1918, p.301.
.
14-همچنان Ú©Ù‡ می¬توان به عنوان نمونه از اظهارنظرهای زلین در اثرش در ÛŒØ§ÙØª[ ماخذ پانوشت شماره ÛŒ 6] ØµÙØÙ‡ ÛŒ 40
15-Moritz Schlick, Allgemeine Erkenntnislehre, pp 30ff.
16- کتاب زلین(ماخذ پانوشت شماره ÛŒ 6 ) ØµÙØÙ‡ ÛŒ 16. البته ارجاع کتاب به زمان است اما استدلال¬هایش به طور مشابه در مورد ÙØ¶Ø§ نیز به کار می¬روند.
17-Moritz Schlick, Allgemeine Erkenntnislehre, P.300.
18-Moritz Schlick, Raum und Zeit, 3rd ed. 1920. P.83.
ترجمه ی یدالله موقن
آیا ØªÙØ³ÛŒØ± انتقادی از Ùیزیک مدرن درست است یا ØªÙØ³ÛŒØ± تجربه¬گرا؟
نکاتی درباره ی کتاب نظریه ی نسبیت اینشتاین نوشته ی ارنست کاسیرر(1921)
موریتس شلیک(Moritz Schlick:1936-1882( در وهله ÛŒ نخست به عنوان رهبر ØÙ„قه ÛŒ وین یا پوزیتیویست های منطقی Ú©Ù‡ دراوایل دهه ÛŒ 1930درخشید شناخته Ù…ÛŒ شود. دیگر اعضای ØÙ„قه ÛŒ وین عبارت بودند از : رودل٠کارناپ ØŒ هانس رایشنباخ ØŒ کورت گودل ØŒ اوتو نویریت ØŒ Ùیلیپ ÙØ±Ø§Ù†Ú© Ùˆ چند تنی دیگر. شلیک پس از اتمام ØªØØµÛŒÙ„ات دبیرستانی وارد دانشگاه برلین شد Ùˆ به ØªØØµÛŒÙ„ در رشته ÛŒ Ùیزیک پرداخت. او زیر نظر ماکس پلانک، Ùیزیکدان مشهور آلمانی دوره ÛŒ دکتری خود را گذارند Ùˆ در سال 1904 دکتری خود را Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØª کرد. پس از یک سال کار آزمایشگاهی در دانشگاه گوتینگن سرانجام به دانشگاه زوریخ Ø±ÙØª تا به ØªØØµÛŒÙ„ ÙلسÙÙ‡ بپردازد. درسال1910دردانشگاه روستوک(Rostock) تدریس کرد Ùˆ سرانجام در سال 1922 کرسی استادی٠پرآوازه ÛŒ ÙلسÙÙ‡ ÛŒ طبیعی(Naturphilosophie) رادردانشگاه وین به دست آورد. شلیک ،در ØÙ‚یقت ØŒ ÙیلسوÙÙ Ùیزیکدان بود. باید Ú¯ÙØª Ú©Ù‡ همه ÛŒ ÙلسÙÙ‡ ها لاطائلات¬ نیستند. ÙÛŒÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù†ÛŒ هم بوده Ùˆ هستند Ú©Ù‡ در رشته¬های علمی ØªØØµÛŒÙ„ات Ùˆ پژوهش¬های Ø³Ø·Ø Ø¨Ø§Ù„Ø§ÛŒÛŒ دارند. اما Ù…ØªØ£Ø³ÙØ§Ù†Ù‡ در کشور ما ÙلسÙÙ‡ متردا٠شده است با ضدیت با علم Ùˆ خرد Ùˆ مدرنیته Ùˆ روشنگری. شلیک عمر نسبتاً کوتاهی داشت. او در سن پنجاه Ùˆ پنج سالگی توسط یک دانشجوی سابق ÙلسÙÙ‡ با شلیک چهار گلوله Ú©Ù‡ به پا Ùˆ شکمش اصابت کرد درگذشت. مقاله ÛŒ1 زیر نقدی است بر کتاب ارنست کاسیرر، نظریه ÛŒ نسبیت اینشتاین: یک بررسی شناخت¬شناسانه. به رغم اینکه برخی از پژوهشگران برداشت شلیک از کتاب کاسیرر را نادرست می¬دانند، با این وص٠این نقد سرآغازی برای تأسیس مکتب پوزیتیویسم منطقی شد. نگارنده کتاب ارنست کاسیرر: نظریه ÛŒ نسبیت اینشتاین: Ø¨ØØ«ÛŒ شناخت¬شناسانه را ترجمه کرده است Ú©Ù‡ به زودی از سوی انتشارات هرمس منتشر خواهد شد Ùˆ مقاله ÛŒ شلیک Ø§ÙØ²ÙˆØ¯Ù‡ ¬ای بر آن کتاب خواهد بود. شماره ÛŒ ØµÙØØ§Øª داخل پرانتز ها شماره ÛŒ ØµÙØØ§Øª ترجمه ÛŒ ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ کتاب کاسیرر هستند. مترجم.
یک خصوصیت ماندگار Ùˆ از بین Ù†Ø±ÙØªÙ†ÛŒ ÙلسÙÙ‡ ÛŒ انتقادی [کانت] شیوه ¬ای است Ú©Ù‡ در علم دقیق ریشه دارد. بنابر نظر کاملاً رایج (به ویژه نظری Ú©Ù‡ هرمان کوهن بر آن تأکید Ù…ÛŒ ¬کرد) هدÙÛŒ Ú©Ù‡ کانت در نقد خرد Ù…ØØ¶ دنبال می¬کرد این بود Ú©Ù‡ برای اصول نیوتونی علم¬ طبیعی توجیه ÙلسÙÛŒ ارائه دهد. همینطور نیز مکتب¬های نوکانتی می¬کوشند تا صدق ایده¬های اساسی ÙلسÙÙ‡ ÛŒ انتقادی [کانت] را با نشان دادن Ù…Ùید Ùˆ مثمر بودن این ایده¬ها برای Ùیزیک امروز به اثبات برسانند. برای نوکانتی¬ها دشوار نبوده است Ú©Ù‡ پا به پای علم طبیعی پیش بروند، تØÙˆÙ„ÛŒ Ú©Ù‡ از بینش مکانیکی از جهان به بینش انرژتیک Ùˆ سرانجام به بینش الکترودینامیکی از جهان سیر کرده است. اما آیا نوکانتیسم توان کاÙÛŒ Ùˆ نیز انعظاÙ¬پذیری لازم را دارد Ú©Ù‡ در آن جهشی سهیم شود Ú©Ù‡ از طریق آن Ùیزیک زمان ما در راه جدیدی گام گذاشته است؟ برای جذب نظریه ÛŒ نسبیت خاص در دیدگاه انتقادی کانت Ùقط کوشش¬های اندکی صورت Â¬Ú¯Ø±ÙØª Ø·ÛŒ این مدت Ú©Ù‡ هنوز نظریه ÛŒ نسبیت عام کامل نشده بود، من بر این نظر بودم Ú©Ù‡ باید به پرسش بالا پاسخ منÙÛŒ داد. به نظر می¬رسید Ú©Ù‡ اصولی Ú©Ù‡ برای روشن Ùˆ ÙˆØ§Ø¶Ø Ú©Ø±Ø¯Ù† ÙلسÙÛŒ نظریه ÛŒ نسبیت Ùˆ Ø¯ÙØ§Ø¹ Ùˆ ØÙ…ایت از آن مورد نیاز بودند از نظریه ÛŒ شناخت تجربه ¬گرا آسان¬تر قابل استنتاج بودند تا از نظریه ÛŒ شناخت کانتی.2 ØØªÛŒ در Ø§ØªÙØ§Ù‚ات بعدی نیز دلیلی Ù†ÛŒØ§ÙØªÙ… Ú©Ù‡ این موضع خود را تغییر دهم؛ Ùˆ به ویژه آن Ú©Ù‡ با تکمیل موÙقیت¬آمیز نظریه ÛŒ نسبیت عام Ú©Ù‡ مدت کوتاهی پس از ارائه نظریه ÛŒ نسبیت خاص صورت Ú¯Ø±ÙØª پیروزی نصیب ایده¬ای شده بود Ú©Ù‡ از درون تجربه ¬گرایی Ø§ÙØ±Ø§Ø·ÛŒ(یعنی پوزیتیویسم ماخ) سر بر آورده بود. اما با توجه به اهمیت پرسش Ùˆ دشواری پاسخ دادن به آن، وظیÙÙ‡ ÛŒ خود می¬دانم Ú©Ù‡ در هر موقعیت جدی یکبار دیگر به آزمون موضوع بپردازم. با انتشار کتاب ارنست کاسیرر3 چنین موقعیتی پیش آمد Ùˆ بنا براین دعوت سر دبیران مجله ÛŒ «کانت – پژوهش ÛŒ » را با خشنودی Ù¾Ø°ÛŒØ±ÙØªÙ… تا در پرتو کتاب کاسیرر این پرسش را دوباره بررسی کنم، بررسی یی Ú©Ù‡ به دلایل جانبی، مسلماً Ùقط می¬تواند به Ø´Ú©Ù„ یک بررسی نسبتاً کوتاه باشد.
کاسیرر موضوع کتاب خود را اثبات این نظر Ù…ÛŒ داند Ú©Ù‡ Ùقط در قلمرو ÙلسÙÙ‡ ÛŒ انتقادی می¬توان مبانی ÙلسÙÛŒ نظریه ÛŒ نسبیت را ÛŒØ§ÙØªØ› Ùˆ به سخن دقیق¬تر، در آن Ø´Ú©Ù„ از دیدگاه انتقادی Ú©Ù‡ او با مسرت ایده¬آلیسم منطقی می¬نامد. او این وظیÙÙ‡ را بر عهده می¬گیرد Ú©Ù‡ با تØÙ„یل شناخت¬شناسانه معلوم کند Ú©Ù‡ آیا منشأ Ùˆ تØÙˆÙ„ این تئوری را باید نمونه Ùˆ شاهدی از Ù…Ùهوم انتقادی تجربه دانست یا Ù…Ùهوم ØØ³ ¬گرایانه ÛŒ آن ØŸ (ترجمه ÛŒ ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ کتاب کاسیرر ØŒ ØµÙØÙ‡ ÛŒ 27 ). اما در پرتو این ÙØ±Ù…ول¬بندی، تردید¬ها بی¬درنگ سر بلند می¬کنند: آیا واقعاً مسئله Ùقط به این دو Ù…Ùهوم ÙØ±ÙˆÚ©Ø§Ø³ØªÙ†ÛŒ است Tertium non datur)) ØŸ آیا در اینجا با وضعیتی رو به رو هستیم Ú©Ù‡ راه میانه¬ ای وجود ندارد؟ قطعاً یک نوع تجربه¬ گرایی وجود دارد Ú©Ù‡ متمایز از ØØ³Â¬Ú¯Ø±Ø§ÛŒÛŒ است Ùˆ نمی¬توان آن را به ØØ³Â¬Ú¯Ø±Ø§ÛŒÛŒ ÙØ±ÙˆÚ©Ø§Ø³ØªØŒ همچنان Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ-توان آن را، هم از دیدگاه تاریخی Ùˆ هم در قالب Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§Øª موضوع ØŒ تشخیص داد. بنا بر این اگر نشان داده شود (Ú©Ù‡ نشان دادنش هم دشوار نیست) Ú©Ù‡ نظریه ÛŒ نسبیت نمی¬تواند ØµØ±ÙØ§Ù‹ از مقد مات [ÙلسÙÙ‡ ÛŒ] ØØ³Â¬Ú¯Ø±Ø§ ناشی شده باشد، این موضوع نه ضرورت ØªÙØ³ÛŒØ± انتقادی Ùˆ نه پذیرش آن را اثبات می¬کند، مگر آنکه Ù…Ùهوم ایده¬آلیسم منطقی چنان گسترده در نظر Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ شود Ú©Ù‡ Ùقط دو شق بالا باقی بمانند. اما در این صورت ایده¬ آلیسم منطقی، خصوصیت بارز خود Ùˆ اعتبار ÙلسÙی¬اش را از دست می¬دهد Ø› زیرا در این وضعیت می¬توان نامنسجم¬ترین عقاید را ذیل آن قرار داد. در بعضی از جا های کتاب واقعاً به نظر می¬رسد Ú©Ù‡ کاسیرر متمایل به چنین ÙØ±Ù…ول¬بندی¬های عامی است Ú©Ù‡ مرزهای دیدگاه انتقادی او را در معرض خطر نامتمایز شدن قرار می¬دهد Ú©Ù‡ ما باید در اینجا این مرزها را ردیابی کنیم.
برای اینکه شالوده ÛŒ Ù…ØÚ©Ù…ÛŒ برای بررسی¬های زیر ایجاد کنیم باید به اختصار آن خصوصیات ضروری را Ú©Ù‡ با Ù…Ùهوم انتقادی مرتبط می¬دانیم بر شماریم. وجود چنین شالوده-ای مطلقا ضروری است Ú©Ù‡ بر پایه ÛŒ آن بتوانیم از رخنه ÛŒ پرسش¬های خسته¬ کننده ÛŒ تکراری درباره ÛŒ ØªÙØ³ÛŒØ± کانت اجتناب کنیم. تا وقتی Ú©Ù‡ هرکس بتواند به این استدلال رایج توسل جوید Ú©Ù‡ مخال٠او گزارش درستی از بینش کانت ارائه نمی¬دهد چنین Ø¨ØØ«ÛŒ بی ØØ§ØµÙ„ خواهد بود.
بنا بر این بگذارید تا مقدمات زیر را مبنا قرار دهیم. تمامی علم دقیقه Ú©Ù‡ توجیه ÙلسÙÛŒ آن بی¬شک نخستین هد٠نظریه ÛŒ شناخت را تشکیل می¬دهد Ùˆ کانت پایه¬ریزی کرده مبتنی بر مشاهده Ùˆ اندازه¬گیری است؛ اما ØØ³ÛŒØ§Øª Ù…ØØ¶ Ùˆ ادارک ØØ³ÛŒ هم می¬توانند به مقام مشاهدات Ùˆ انداز¬گیری¬ها برسند به شرطی Ú©Ù‡ منظم Ùˆ مرتب شوند Ùˆ مورد ØªÙØ³ÛŒØ± قرار گیرند. بنا بر این شکل¬گیری Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ…٠ابژه¬های Ùیزیکی بی¬تردید بعضی از اصول انتظام¬بخش Ùˆ ØªÙØ³ÛŒØ±Ú©Ù†Ù†Ø¯Ù‡ را پیش- Â¬ÙØ±Ø¶ می¬گیرد. اکنون درمی¬یابیم Ú©Ù‡ جوهر بینش انتقادی در این ادعا است Ú©Ù‡ این اصول انتظام¬ بخشÙ[مشاهدات Ùˆ اندازه¬گیری¬ها]ØŒ اØÚ©Ø§Ù… ترکیبی٠از پیشی هستند؛ در این اØÚ©Ø§Ù…ØŒ Ù…Ùهوم از پیشی خاصیت اعتباری جهانی، ضروری Ùˆ الزام¬آور را دارد Ú©Ù‡ از آن جدا ناشدنی است. در ØÙ‚یقت متقاعد شده¬ام Ú©Ù‡ این تبیین گزارشی صØÛŒØ ازبینش خود کانت است، ØØªÛŒ اگر خود او یا پیروانش هرگز به این نوع ÙلسÙÙ‡ ÛŒ انتقادی معتر٠نبوده باشند. از این روی، بر ØµØ¯Ù‚Ù ÙØ§Ú©ØªÛŒ یا Ú©Ø°Ø¨Ù ÙØ§Ú©ØªÛŒÙ اØÚ©Ø§Ù… زیر کاملاً بی¬اثر هستند Ùˆ این موضوعی است Ú©Ù‡ در پژوهشی Ú©Ù‡ بیشتر معطو٠به پرسش¬های سیستماتیک است تا پرسش¬های تاریخی باید مدنظر باشد.
مهم¬ترین پی¬آمد این بینش Ú©Ù‡ هم اکنون ØªØ´Ø±ÛŒØ Ø´Ø¯ این است Ú©Ù‡ متÙکری Ú©Ù‡ ØµØ±ÙØ§Ù‹ اصول سازنده ÛŒ تجربه ÛŒ علمی را در نظر دارد، به این خاطر نباید Ùیلسو٠انتقادی خوانده شود. مثلا یک تجربه گرا هم Ù…ÛŒ تواند به Ø±Ø§ØØªÛŒ وجود چنین اصولی را بپذیرد Ø› ولی Ùقط ترکیبی یا از پیشی بودن آنها را، آن هم در معنایی Ú©Ù‡ در بالا ØªØ´Ø±ÛŒØ Ø´Ø¯ØŒ انکار ¬کند.
کاسیرر اذعان می¬کند Ú©Ù‡ "تجربه¬گرایی Ùˆ ایده¬آلیسم" در اعتقاد به برخی پیش¬- ÙØ±Ø¶Â¬Ù‡Ø§ Ø§ØªÙØ§Ù‚ نظر دارند(...) هر دو نقش قطعی تجربه را تضمین Ù…ÛŒ کنند Ùˆ هر دو معتقدند Ú©Ù‡ هر اندازه¬ گیری دقیق مستلزم پیش- Â¬ÙØ±Ø¶ های مربوط به وجود قوانین تجربی٠جهان¬شمول است(ترجمه ÛŒ ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ کتاب Ú©Ø§Ø³ÛŒØ±Ø±ØµÙØÙ‡ ÛŒ 139.) سپس کاسیرر این پرسش اساسی را Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÛŒÂ¬Ú©Ù†Ø¯:
«اما چگونه به این قوانین دست می¬یابیم؟امکان تمامی اندازه¬ گیری تجربی بر Ú†Ù‡ اساسی متکی است؟ Ùˆ Ú†Ù‡ نوع اعتباری(...) برای آنها قائلیم ؟»(متن ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ همان ØµÙØÙ‡). کاسیرر دیدگاه انتقادی را Ùقط در مقابل دیدگاه ØØ³Â¬Ú¯Ø±Ø§ÛŒØ§Ù†Ù‡ می¬گذارد Ú©Ù‡ آن را پوزیتیویسم «اکید» Ù…ÛŒ-نامد. او کوشش های گهگاهی ماخ برای ÙØ±ÙˆÚ©Ø§Ø³ØªÙ† قوانین آنالیز ریاضی به اموری اشیاء¬گونه را «که خواصشان را می¬توان از ادراک بیواسطه ÛŒ ØØ³ÛŒ Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØªÂ» به درستی Ù…ØÚ©ÙˆÙ… می¬کند (ترجمه ÛŒ ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ کتاب کاسیرر ØµÙØÙ‡ ÛŒ 140). اما این موضوع درستی Ùˆ صدق ایده¬ئالیسم منطقی را اثبات نمی¬کند بلکه ØµØ±ÙØ§Ù‹ نظریه ÛŒ ØØ³Â¬Ú¯Ø±Ø§ÛŒØ§Ù†Ù‡ را رد می¬کند. اما هنوز هم دیدگاه تجربه ¬گرا را داریم Ú©Ù‡ طبق آن ØŒ این اصول انتظام¬بخش ،یا ÙØ±Ø¶ÛŒÙ‡ هستند یا قرارداد. در ØØ§Ù„ت نخست [ ÙØ±Ø¶ÛŒÙ‡ بودنشان ] ØŒ آنها از پیشی نیستند(زیرا صدق آنها به اثبات نرسیده است) Ùˆ در ØØ§Ù„ت دوم [ قرار دادی بودنشان ] ØŒ آنها ترکیبی نیستند. آیا دلیلی وجود دارد Ú©Ù‡ ثابت کند Ú©Ù‡ Ùیزیک اینشتاینی این خصوصیتات را ندارد Ùˆ ادعا شود Ú©Ù‡ آنها گزاره هایی از نوع ترکیبی از پیشی هستند؟
بی¬شک خود کانت در میان چیزهایی Ú©Ù‡ ترکیبی از پیشی Ù…ÛŒ داند این ها هستند: اصول تشکیل¬دهنده اشیاء، اصول هندسه ÛŒ اقلیدسی Ùˆ سینماتیک (نظریه ÛŒ عمومی ØØ±Ú©Øª) گالیله . ØØªÛŒ پس از آن Ú©Ù‡ هندسه¬ های غیراقلیدسی ابداع شدند، اکثر کانتی¬ها به بینش اقلیدسی٠از طبیعت به عنوان یگانه هندسه ÛŒ ممکن، پایبند ماندند. به عنوان نمونه آلوئیز ریل(Alois Riehl) Ùˆ ریشارد هونیگزوالد(Richard Honigswald) آشکارا اعلام کردند Ú©Ù‡ هندسه ÛŒ اقلیدسی، در ØÙ‚یقت، دارای آن ضرورت شهودی است Ú©Ù‡ کانت به آن نسبت داده است، در ØØ§Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ دیگر هندسه ¬ها Ùقط از Ù„ØØ§Ø¸ Ù…Ùهومی قابل تأمل هستند Ùˆ به همین دلیل با بینش کانت در باره ÛŒ هندسه اقلیدسی Ù…Ù†Ø§ÙØ§ØªÛŒ ندارند.
اما اکنون نظریه ÛŒ نسبیت خاص با اصول سینماتیک (نظریه ÛŒ عمومی ØØ±Ú©Øª) گالیله¬ ای Ùˆ نظریه ÛŒ نسبیت عام با اصول گزاره¬ های هندسه ÛŒ اقلیدسی ناسازگارند. بنا بر این هرکسی Ú©Ù‡ نظریه ÛŒ نسبیت اینشتاین را بپذیرد باید نظریه ÛŒ کانت را در Ø´Ú©Ù„ اصلی آن مردود بداند؛ کاسیرر نیز خود اغلب تأکید می¬کند Ú©Ù‡ باید گامی ÙØ±Ø§Ø³ÙˆÛŒ کانت برداشت. اما در اینجا، این موضوع به هیچ وجه مورد موضوع Ø¨ØØ« ما نیست. با این ÙˆØµÙØŒ بینش انتقادی، آنچنان Ú©Ù‡ در بالا تعری٠شد، توانست همچنان خود را در برابر نظریه ÛŒ نسبیت پا بر جا Ù†Ú¯Ù‡ دارد Ùˆ خود را ØÙظ کند؛ ØØªÛŒ پیروزی¬ های بزرگتری را جشن بگیرد. آنچه مورد نیاز است این است Ú©Ù‡ بنیان¬های غایی نظریه ÛŒ نسبیت خود را به منزله ÛŒ گزاره¬ های ترکیبی٠معتبرو مطلقاً ضروری برای تمامی تجربه آشکار کند. اما این گزاره¬ها چیستند؟
مسلماً این موضوع باید مورد توجه قرار گیرد: Ú©Ù‡ هرکس Ú©Ù‡ به ادعای [ÙلسÙÙ‡ ÛŒ ] انتقادی پای¬بند است، اگر می¬خواهد Ú©Ù‡ به او اعتبار بخشیده شود باید واقعاً آن اصول از پیشی را ارائه دهد Ú©Ù‡(معتقد است) پایه ÛŒ Ù…ØÚ©Ù… علم دقیق هستند. برای ÙلسÙÙ‡ ÛŒ ÙØ±Ø§Ø¨Ø§Ø´ÛŒ [ترانسدانتال]ØŒ همچنان Ú©Ù‡ کاسیرر به درستی می¬گوید ØŒ ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان شئ نیستند بلکه "منابع شناخت" هستند(ترجمه ÛŒ ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ کتاب کاسیرر ØµÙØÙ‡ ÛŒ111). بنا بر این انتظار داریم Ú©Ù‡ دلایل شناخت ،مثلا ÙØ¶Ø§ ØŒ به منزله ÛŒ منبع شناخت ارائه شوند. ایده¬آلیست انتقادی باید این دلایل را با قطعیت Ùˆ به روشنی بیان کند، همچنان Ú©Ù‡ کانت توانست به هندسه ÛŒ [اقلیدسی] Ùˆ نظریه ÛŒ عمومی ØØ±Ú©ØªØŒ Ú©Ù‡ در زمان او شناخته Ùˆ معلوم بودند، به عنوان گزاره¬های ترکیبی از پیشی اشاره کند. همه ÛŒ کسانی Ú©Ù‡ درباره ÛŒ نظریه ÛŒ نسبیت از دیدگاه کانتی داوری می¬کنند خاطرنشان کرده ¬اند Ú©Ù‡ نظریه ÛŒ نسبیت با زمان تجربی (یعنی با زمانی Ú©Ù‡ با روش¬های Ùیزیکی اندازه¬ گیری می¬شود) Ùˆ با ÙØ¶Ø§ÛŒ تجربی سر Ùˆ کار دارد، آنان "شهود Ù…ØØ¶ کانتی" از ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان را در مقابل این ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان تجربی می¬گذارند Ùˆ مدعی می¬شوند Ú©Ù‡ شهود Ù…ØØ¶ Ú©Ø§Ù†ØªÛŒÙ ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان این ساختارهای تجربی از ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان را ممکن ساخته اند. بنا بر این از نظر آنان شهود Ù…ØØ¶ Ú©Ø§Ù†ØªÛŒÙ ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان بر اثر Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØª در علم Ùیزیک دچار خلل نمی¬شوند. Ø²ÛŒØ±Ø§Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØª علم Ùیزیک در خصوص ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان به Ù†ØÙˆ تغییرناپذیری Ùقط به ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان تجربی رجوع می¬کند. با این چرخش، وضع این مسئله تغییری نمی¬کند، بلکه ØµØ±ÙØ§Ù‹ به شیوه ÛŒ دیگری بیان می¬شود؛ زیرا شهود Ù…ØØ¶ به سادگی منبع شناخت آن اصول از پیشی دانسته Ù…ÛŒ شوند Ú©Ù‡ برای ساختن زمان تجربی Ùˆ ÙØ¶Ø§ÛŒ تجربی مورد نیاز هستند. برای بسیاری از [کانتی¬ها]ØŒ Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø§Ø² پیشی اصطلاØÛŒ جامع برای بیان جوهره ÛŒ خود آن اصول است. در هر ØØ§Ù„ت وجود "ÙØ¶Ø§ÛŒ Ù…ØØ¶" Ùˆ "زمان Ù…ØØ¶" چنانی را می¬توان Ùقط با نشان دادن سیستم اصول ترکیبی از پیشی یا دست Ú©Ù… ارائه ÛŒ نشانه ¬ای غیر مبهم از این Ú©Ù‡ چگونه می¬توان آن دو را ÛŒØ§ÙØª ØŒ به اثبات رساند. نیازی نیست Ú©Ù‡ تاکید شود Ú©Ù‡ هوادار ÙلسÙÙ‡ ÛŒ انتقادی Ùقط با ایجاد چنین سیستمی ازاØÚ©Ø§Ù… می¬تواند از بینش [کانتی] خود ØÙ…ایت کند. هر کوششی در جهت آشتی دادن اینشتاین با کانت باید با کش٠اصول ترکیبی٠از پیشی در نظریه ÛŒ نسبیت باشد، در غیر این صورت باید از همان آغاز این کوشش را شکست خورده دانست؛ زیرا این کوشش ØØªÛŒ به بیان درست مسئله هم نمی رسد.
البته کاسیرر مسئله را در پرتو درستش می¬بیند Ùˆ در دو جای کتابش به نظر می¬رسد Ú©Ù‡ تعری٠نزدیک ¬تری به Ù…ØØªÙˆØ§ÛŒ شهود Ù…ØØ¶ÛŒ ارائه داده باشد Ú©Ù‡ ایده¬آلیسم منطقی ادعا می¬کند. در جا ÛŒ نخست(ترجمه ÛŒ ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ کتاب کاسیرر ØµÙØÙ‡ ÛŒ 122) او در Ù…Ùهوم تطابق٠"نقطه های - جهان" این Ù…ØØªÙˆØ§ÛŒ شهود Ù…ØØ¶ را می¬بیند. نظریه ÛŒ نسبیت عام همه ÛŒ قوانین طبیعت را، آشکارا به "نقطه های- جهان" ÙØ±ÙˆÙ…ی¬کاهد. اما به نظر من این تطابق Ù…ØØ¶ نمی¬تواند به منزله ÛŒ جوهره ÛŒ Ù…ØØ¶ گزاره ¬های از پیشی Ùˆ تکیه¬ گاه آنها شناخته شود، زیرا این "تطابق"ØŒ اساسش دقیقا نمایاننده ÛŒ یک تجربه ÛŒ روان¬شناختی٠در کنار هم آمدن است، درست مانند واژه "زرد" Ú©Ù‡ تجربه ÛŒ ساده ÛŒ رنگ را بیان می¬کند، اما نمی¬توان تعری٠بیشتری از آن ارائه داد. بنا بر این واژه ÛŒ زرد Ùقط می¬تواند نقشی واسطه میان واقعیت Ùˆ ساختار علمی- Ù…Ùهومی Ø§ÛŒÙØ§Ø¡ کند، نقشی Ú©Ù‡ تئوری به آن می¬دهد. به دیگر سخن ما در اینجا با شهود تجربی رو به رو هستیم.4
دومین پاسخی Ú©Ù‡ کاسیرر به این پرسش می¬دهد: Ú©Ù‡ گزاره¬های ترکیبی از پیشی درباره ÛŒ ÙØ¶Ø§ Ú©Ù‡ هنوز باقی¬ مانده¬اند چیستند این است:
« از پیشی بودن ÙØ¶Ø§ (...) مستلزم(...) هیچ گونه اظهار نظری درباره ÛŒ تعری٠خود ساختار خاص ÙØ¶Ø§ نیست، بلکه Ùقط با کارکرد "ÙØ¶Ø§ÛŒÛŒ بودن" به طور عام ارتباط Ù…ÛŒ یابد، Ú©Ù‡ این کار کرد ØØªÛŒ در Ù…Ùهوم مولÙÙ‡ ÛŒ خطی ds نیز، بدون توجه کامل به جزئیات خصلتش ØŒ بیان Ù…ÛŒ شود. »( ترجمه ÛŒ ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ کتاب کاسیرر ØµÙØÙ‡ ÛŒ 151.)
اما این ÙØ±Ù…ولبندی٠[ÙØ¶Ø§ÛŒ از پیشی] Ú©Ù‡ می¬کوشد تأیید کند Ú©Ù‡ خیلی ساده باید چیزی مانند مولÙÙ‡ ÛŒ خطی ds در توصی٠طبیعت وجود داشته باشد به دشواری می¬تواند ÙØ±Ù…ولبندی رضایت ¬بخشی باشد. مجموعه اصولی Ú©Ù‡ در در این ادعا Ù…ÙØ±Ùˆ ض انگا شته Ù…ÛŒ شوند کدامند ØŸ اصول متعارÙÛŒ ثابت بودن ds نمی¬توانند جزء [اصول متعارÙÛŒ] باشند؛ زیرا ریمان امکان٠تعینات ÙØ¶Ø§ÛŒ ناپیوسته را قبلاً بیان کرده است. چیزی Ú©Ù‡ در یک وجبی نظریه ÛŒ مدرن کوانتوم قرار دارد. همینطور در مورد اصول متعارÙÛŒ دیگری Ú©Ù‡ ممکن است گزیده شوند. زیرا دلیلی وجود ندارد Ú©Ù‡ بتوان ادعا کرد Ú©Ù‡ این اصول متعارÙÛŒ دقیقاً ساختار ضروری ÙØ¶Ø§ را تشکیل می¬دهند؛ زیرا دیگر اصول متعارÙÛŒ Ú©Ù‡ کمتر " بدیهی" بوده¬اند بر اثر Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØª Ùیزیک مردود شناخته شده¬اند.
هر ادعایی درباره ÛŒ Ù…ØØªÙˆØ§ØŒ هرچه هم این ادعا بتواند عام باشد، در اینجا به نظر می¬رسد Ú©Ù‡ خیلی Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ Ùˆ خاص باشد Ùˆ این پاسخ با پرسش زیر کاملاً سازگار است. پرسش این است Ú©Ù‡ اصول غایی ترکیبی از پیشی تمامی علم Ú†Ù‡ می¬تواند باشد؟ پرسش این پاسخ را ( از نامه ÛŒ Ù…ØØ¨Øª آمیز ارنست کاسیرر استخراج می¬کنم Ú©Ù‡ ) می¬گوید، این "اصول غایی" «واقعاً Ùقط شامل ایده ÛŒ "یگانگی٠طبیعت" می¬شوند، به این معنی Ú©Ù‡ خصلت قانونمند بودن تجربه به Ù†ØÙˆ عام یا شاید موجزتر: سرشت تک ¬صدایی٠هماهنگی است .» اما به نظر من این سخن، همان خطر گریزناپذیری را در بر دارد Ú©Ù‡ در بالا به منزله ÛŒ نتیجه ÛŒ اجتناب¬ناپذیری گسترش بسیار وسیع دامنه ÛŒ برداشت [ÙلسÙÙ‡ ÛŒ ]انتقادی توصی٠کردم. زیرا اکنون دیگر ممکن نخواهد بود Ú©Ù‡ یک تئوری Ùیزیکی ادعا کند Ú©Ù‡ ÙلسÙÙ‡ ÛŒ انتقادی را تأیید می¬کند؛ بلکه برعکس، ÙلسÙÙ‡ ÛŒ انتقادی مدعی است Ú©Ù‡ هر تئوری تا آنجا Ú©Ù‡ شرایط Ù…ØØ¶ علمی بودن را برآورده ¬سازد با ÙلسÙÙ‡ ÛŒ انتقادی سازگار است. در این صورت ÙلسÙÙ‡ ÛŒ انتقادی امکان گزینش میان تئوری¬های علمی را نخواهد داشت. پیروی بی چون Ùˆ چرا از قانون طبیعی مسلماً شرط ضروری یک تئوری علمی است، زیرا همچنانکه خود کاسیرر می¬گوید:( ترجمه ÛŒ ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ کتاب کاسیرر ØµÙØÙ‡ ÛŒ 61) « نظریه ÛŒ عمومی تغییر ناپذیری Ùˆ متعین بودن بعضی مقادیر [ مثلا تغییر ناپذیری Ùˆ متعین بودن سرعت نور در خلاء] (...)باید در هر تئوری مربوط به طبیعت تکرار شود ØØªÛŒ برای تجربه گرایان نیز.» ؛همچنان Ú©Ù‡ کاسیرر اذعان Ù…ÛŒ کند (ترجمه ÛŒ ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ کتاب کاسیرر ØµÙØÙ‡ ÛŒ 139 ) قوانین «چیزی هستند Ú©Ù‡ ØÙ‚یقتاً پایدار Ùˆ جوهری» اند. تجربه¬ گرا ØØªÛŒ به یگانگی طبیعت Ùˆ خصلت تبعیت٠تمامی٠تجربه از قانون اعتقاد دارد، اما [علاوه بر این] آنچه او معتقد است این است Ú©Ù‡ اعتبار Ùˆ ضرورت عینی[قوانین طبیعت] را نمی¬توان از طریق قیاس ÙØ±Ø§Ø¨Ø§Ø´ÛŒ[=ترانساندانتال] یا به هر شیوه ÛŒ دیگری اثبات کرد. در اینجا Ùیلسو٠انتقادی به هیچ تئوری Ùیزیکی نمی¬تواند متوسل شود، زیرا هر تئوری Ùیزیکی با تأییدش در تجربه Ùقط اثبات می¬کند Ú©Ù‡ امر ÙØ§Ú©ØªÛŒ[=امر واقعی] است نه اثبات٠اعتبار٠ضروری اصل٠یگانگی٠طبیعت.
در کتاب کاسیرر استدلال مانند نخی سرخ ÙØ§Ù… در سراسر مطالب کتاب تنیده شده Ùˆ با به کارگیری درخشان٠ظریÙ¬ترین٠پژوهش٠تاریخی Ùˆ ÙلسÙÛŒ نشان می¬دهد Ú©Ù‡ نظریه ÛŒ نسبیت نه تنها ایده¬آلی را Ú©Ù‡ راهنمای تØÙˆÙ„ علم دقیق از اÙلاطون تا زمان کنونی بوده است نقض نمی-کند، بلکه برعکس، کامل¬ترین تØÙ‚Ù‚ آن را می¬نمایاند. نسبیت٠اندازه¬ گیری¬ها Ú©Ù‡ نظریه ÛŒ نسبیت ارائه می¬دهد به هیچ وجه قانونمندی تک ¬معنایی اکیداً عینی را ابطال نمی¬کند، بلکه برعکس، شیوه¬ای است Ú©Ù‡ با آن جهان¬شمول¬ترین قوانین طبیعت به دست می¬آیند Ùˆ ناورد ها (Invariants) کش٠می¬شوند. مقاله ÛŒ جدید تر کاسیرر(در شماره ÛŒ دسامبر مجله ÛŒ نویه روندشاو«Neue Rundschau») اساساً به همین موضوع اختصاص ÛŒØ§ÙØªÙ‡ است. زیرا ضروری Ùˆ با ارزش است Ú©Ù‡ چنین بررسی¬هایی صورت گیرند تا با بد Ùهمی طبیعی عوام از نظریه ÛŒ نسبیت اینشتاین مقابله شود Ùˆ نظریه ÛŒ اینشتاین را از نسبی¬گرایی گمراه¬ کننده از نوع شکاکانه ¬اش دور کند؛ این کار Ú©Ù…Ú©ÛŒ برای تأیید نظریه ÛŒ نسبیت است: زیرا دقیقاً این نظریه، نظریه¬ای علمی است Ùˆ طبیعتاً نمایانگر برقراری معتبرترین Ùˆ جهانشمول¬ترین قوانین طبیعت است نه Ù…ØÙˆ آنها. تصویر جهان اینشتاین اجازه می¬دهد Ú©Ù‡ یگانگی طبیعت کامل¬ تر ظاهر شود تا در تصویر- جهان نیوتونی، اما نه به خاطر اینکه نظریه ÛŒ نسبیت با ÙلسÙÙ‡ ÛŒ انتقادی مطابق¬ تر است Ø› بلکه به این سبب Ú©Ù‡ ØØªÛŒ وقتی با برداشت Ùیزیکی٠شناخت سنجیده شود، بی¬توجه به ØªÙØ³ÛŒØ± نهایی ÙلسÙی¬اش، مرØÙ„Ù‡ عالی¬ تری از شناخت٠[Ùیزیکی] را ارائه Ù…ÛŒ-دهد.
این پرسش Ú©Ù‡ آیا ایدئالیسم منطقی Ú©Ù‡ کاسیرر عمیقاً درباره اش اندیشیده است در اثبات درست بودن این ادعا Ú©Ù‡ Ùقط بر اساس نظریه ÛŒ شناخت انتقادی می¬توان نظریه ÛŒ نسبیت را به طور ÙلسÙÛŒ مستقر Ùˆ توجیه کرد- موÙÙ‚ بوده است، پرسشی است Ú©Ù‡ بر اساس آنچه Ú¯ÙØªÙ‡ شد نمی¬توان پاسخ تأیید ¬کننده¬ای به آن داد؛ دقیقاً به این سبب Ú©Ù‡ نظریه ÛŒ نسبیت نمی¬تواند تأیید روشنی در مورد آموزه ÛŒ اØÚ©Ø§Ù… ترکیبی٠از پیشی به منزله ÛŒ اصول سازنده ÛŒ علم دقیق به دست دهد. از نظر من مشاهدات کاسیرر نمی¬توانند دلایل قانع ¬کننده ای در این باره ارائه دهند Ú©Ù‡ چگونه می¬توان زخمی را Ú©Ù‡ Ùیزیک اقلیدسی بر دیدگاه اولیه ÛŒ کانت وارد آورده است درمان کرد. اما این سخن به این معنی هم نیست Ú©Ù‡ اکنون میان ÙلسÙÙ‡ ÛŒ انتقادی [کانت] Ùˆ نظریه ÛŒ نسبیت رابطه ¬ای ØµØ±ÙØ§Ù‹ منÙÛŒ وجود دارد. ممکن است در دیگر نقاط ارتباط ¬های مهمی میان این دو دیدگاه رخ نمایند Ùˆ عناصر مهم مشترکی میانشان کش٠شوند.
خیلی طبیعی است Ú©Ù‡ در جست¬و¬جوی تشابهی میان آموزه ÛŒ انتقادی [کانت] از وجوه ایده-آلی(Ideality) ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان با ایده¬های نظریه ÛŒ نسبیت برآمد. غیرجوهری بودن ÙØ¶Ø§ Ú©Ù‡ به نظر می¬رسد در نظریه ÛŒ نسبیت از طبیعت وجود دارد، آن را متمایز از ÙØ¶Ø§ÛŒ ثابت [یا مطلق] نیوتون می¬کند(والبته زمان را نیز)ØŒ در ØÙ‚یقت این ÙØ¶Ø§ÛŒ غیرجوهری به منزله ÛŒ تأییدی بر ÙلسÙÙ‡ ÛŒ کانتی دانسته می¬شود Ùˆ هواداران ÙلسÙÙ‡ ÛŒ کانت به آن خوش¬آمد می¬گویند. کاسیرر نیز بر همین عقیده است. کاسیرر با ارجاع به این نظر من که، بر پایه ÛŒ نظریه ÛŒ نسبیت عام ÙˆØØ¯Øª ÙØ¶Ø§ØŒ زمان Ùˆ ماده هنوز هم Ù…ØÙ…Ù„ واقعیت است5ØŒ مدعی می¬شود Ú©Ù‡ این بصیرت "به آموزه¬های بنیادی ایده آلیسم انتقادی تعلق دارد"( ترجمه ÛŒ ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ کتاب کاسیرر ØµÙØÙ‡ ÛŒ 137) Ùˆ ادامه می¬دهد:"جدایی ایده¬آلی ÙØ¶Ø§ÛŒ Ù…ØØ¶ Ùˆ زمان Ù…ØØ¶ از اشیاء(Ùˆ به سخن دقیق¬تر جدایی شان از پدیدارهای تجربی) نه Ùقط "ÙˆØØ¯Øª" تجربی را اجازه می¬دهد بلکه دقیقاً چنین "ÙˆØØ¯ØªÛŒ" را Ù…ÛŒ طلبد »( ترجمه ÛŒ ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ کتاب کاسیرر ØµÙØÙ‡ ÛŒ 138). سخن اخیر به قدر کاÙÛŒ درست است، زیرا ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان به Ø´Ú©Ù„ شهودی از ماده ÛŒ Ø´Ú©Ù„ Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ در آن دوی دیگر جداشدنی نیست Ùˆ همینطور ماده نیز بدون ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان نمی¬تواند وجود داشته باشد. اما "ÙˆØØ¯ØªÛŒ" Ú©Ù‡ نظریه ÛŒ نسبیت اعلام می¬کند Ú©Ù‡ کوشیدم در عبارت بالا مورد تأکید قرار دهم، خیلی تنگاتنگ ¬تر از ÙˆØØ¯Øª ماده با ÙØ±Ù… در ÙلسÙÙ‡ ÛŒ ترانساندانتال است؛ ÙˆØØ¯ØªÛŒ Ú©Ù‡ ÙلسÙÙ‡ ÛŒ ترانساندانتال هیچ کجا آن را ارتقاء نداده است. بنا بر این هنگامی Ú©Ù‡ کاسیرر ادامه می¬دهد Ú©Ù‡:" نظریه ÛŒ نسبیت عام به شیوه¬ای جدید این ÙˆØØ¯Øª[یعنی ÙˆØØ¯Øª ماده با ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان] را پژوهیده Ùˆ به اثبات رسانده است(...)» باید کاملاً بر واژه جدید تأکید کرد. این جدید بودن را ای. زلین کاملاً نادرست بازسازی کرده است. او می¬نویسد:
«برای تعین امر واقعیÙ(Factual) ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان در تجربه، ÙØ¶Ø§Ùˆ زمان Ùˆ اجسام به یک ¬دیگر متعلق هستند. این گزاره دستاورد تئوری اینشتاین نیست، آنچنان Ú©Ù‡ شلیک آن را قاطعانه اعلام می¬کند، این گزاره مدت¬ها است Ú©Ù‡ شناخته بوده است Ùˆ به هیچ وجه آموزه ÛŒ کانت در مورد زمان Ù…ØØ¶ را ابطال نمی¬کند. چون این گزاره خیلی ساده، ارتباطی با زمان Ù…ØØ¶ ندارد.»6
البته اگر پنداشته شود Ú©Ù‡ در نظریه ÛŒ نسبیت عام Ùقط جدایی ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان از یکدیگر Ù†ÙÛŒ شده است Ùˆ نه جدایی این دو از ماده Ø› مشاهده ÛŒ مذکور در بالا را می¬توان اینگونه بیان کرد Ú©Ù‡ Ùقط ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان به هم مرتبط اند Ùˆ به ماده ارتباطی ندارند (Ùˆ برعکس.) دراین صورت این برداشت ØØ§Ú©ÛŒ از این است Ú©Ù‡ نظریه ÛŒ نسبیت عام کاملاً بد Ùهمیده شده است Ùˆ این قطعاً همان برداشت عامیانه ÛŒ مرسوم است. در نظریه ÛŒ اینشتاین وابستگی متقابل ÙØ¶Ø§ØŒ زمان Ùˆ ماده بسیار عمیق¬تر از اینهاست. مثلاً بر اساس این نظریه غیرممکن است Ú©Ù‡ از اندازه¬ گیری-های تشکل ÙØ¶Ø§ÛŒÛŒ سخن بگوییم بی¬آن Ú©Ù‡ به شیوه¬ای ارجاع نکنیم Ú©Ù‡ ماده همراه این تشکل ÙØ¶Ø§ÛŒÛŒ است. به همین دلیل است Ú©Ù‡ تئوری ÙØ¶Ø§ شاخه¬ای از علم Ùیزیک می¬شود Ùˆ شایسته این است Ú©Ù‡ بر آن تأکید بسیار شود. Ùقط ریمان بود Ú©Ù‡ این موضوع را با ÙˆØ¶ÙˆØ Ú©Ø§Ù…Ù„ پیش-بینی کرده بود؛ این موضوع[یعنی نظریه ÛŒ ÙØ¶Ø§ شاخه¬ای از Ùیزیک است] نه Ùقط بسیار دور از تصور ÙلسÙÙ‡ ÛŒ انتقادی است 7Ø› بلکه به نظر می¬رسد Ú©Ù‡ نقیض آن باشد؛ زیرا ÙلسÙÙ‡ ÛŒ انتقادی [کانت]ØŒ این نظر را ناممکن می¬سازد Ú©Ù‡ ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان ÙØ±Ù…های Ù…ØØ¶ به معنای سنتی باشند Ú©Ù‡ بتوان قوانین آنها را مستقل از Ù…ØØªÙˆØ§ÛŒØ´Ø§Ù† بررسی کرد. همچنان Ú©Ù‡ اینشتاین می¬گوید: با ارائه ÛŒ نسبیت عام آخرین بقایای "عینیت Ùیزیکی" از ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ شد. کاسیرر Ùکر می¬کند Ú©Ù‡ "نظریه ÛŒ نسبیت عام Ùقطدیدگاه ÙلسÙÙ‡ ÛŒ انتقادی را در درون علم تجربی به قطعی ترین Ùˆ کاملترین وجه به کار برده است(ترجمه ÛŒ ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ کتاب کاسیرر ØµÙØÙ‡ ÛŒ 114 .) اما اگر نخستین وظیÙÙ‡ ÛŒ شناخت¬شناسی- Ú©Ù‡ کاسیرر نیز بر آن تأکید می¬ورزد- باید این باشد Ú©Ù‡ معنای Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø "عینیت Ùیزیکی" را کاملاً روشن کند ØŒ دوباره به ÛŒØ§ÙØªÙ‡ ÛŒ پیشین می¬رسیم Ú©Ù‡ آموزه ÛŒ ایده¬آلی بودن [یا ÙØ±Ù… Ù…ØØ¶ بودن] ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان Ùقظ می¬تواند به جنبه ÛŒ منÙی¬اش عدالت را روا دارد؛ زیرا معلوم می¬شود Ú©Ù‡ با رد "عینیت" [Ùیزیکی برای ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان]ØŒ در ØÙ‚یقت، هرگونه استقلال ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان را از ماده مردود دانسته¬ایم؛ اما آنچه از ÙØ¶Ø§ÛŒ Ùیزیکی Ùˆ زمان Ùیزیکی در ترکیب با ماده باقی می¬ماند همان واقعیتی را دارد Ú©Ù‡ ماده داراست. اینشتاین خود بارها Ú¯ÙØªÙ‡ است Ú©Ù‡ ØØªÛŒ طبق نسبیت عام، ÙØ¶Ø§ÛŒ Ùیزیکی واقعیت دارد، اما نه واقعیتی مستقل؛ بنا بر این ÙØ¶Ø§ÛŒ Ùیزیکی Ùˆ زمان Ùیزیکی معنایی را در خود نگاه می¬دارند Ú©Ù‡ دیگر ØµØ±ÙØ§Ù‹ به منزله ÛŒ "ÙØ±Ù…¬ها" به معنای معمول نیست؛ بلکه اکنون به تعینات Ùیزیکی اجسام تعلق دارند؛ "متریک" Ùقط به معنای اندازه ¬گیری واقعیت Ùیزیکی نیست؛ بلکه خودش به ØØ¶ÙˆØ± این واقعیت بیان می¬بخشد. ÙØ¶Ø§ Ùˆ ماده، همچنان Ú©Ù‡ کاسیرر مطلب را به بیانی در خور ادا می¬کند:«[ÙØ¶Ø§ Ùˆ ماده دیگر به منزله گونه¬های] Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ…Ù Ù…ØªÙØ§ÙˆØªÙ ابژه ÛŒ Ùیزیکی نمایان نمی¬شوند» (ترجمه ÛŒ ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ کتاب کاسیرر ØµÙØÙ‡ ÛŒ 85 .) بنا بر این هنگامی Ú©Ù‡ ادعا می¬شود Ú©Ù‡ Ùیزیک اینشتاینی «از دیدگاه ترانساندانتال کانتی تناقضات کمتری در بر دارد تا Ùیزیک پیش از اینشتاین»8. به نظر من این ادعا نوعی بدÙهمی از جنبه ÛŒ مثبت نظریه ÛŒ اینشتاین درباره ÛŒ ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان را القاء می¬کند. همچنین اگر [هواداران ÙلسÙÙ‡ ÛŒ کانت معتقد باشند Ú©Ù‡] نظریه ÛŒ شناخت٠کانتی چنین آشکارا با بینش نیوتونی طبیعت در تناقض است موضوع Ùوق¬العاده¬ای است Ø› زیرا یکی از اهدا٠اصلی نظریه ÛŒ شناخت کانتی تأیید Ùˆ اثبات ÙلسÙÛŒ [مکانیک نیوتونی] بود.
ØØªÛŒ اگر اصول [ÙلسÙÙ‡] ÛŒ انتقادی کانت از ارزیابی درست عمومی¬ترین ÙØ±Ù… نسبیت یعنی هموردایی(Covariance) ØªØØª هرگونه جایگزینی، به زبان تئوری قاصر باشد، معهذا شاید بتواند اساس Ù…ØÚ©Ù…ÛŒ برای نظریه ÛŒ اینشتاین ارائه دهد؛ یعنی اصول [ÙلسÙÙ‡ ÛŒ انتقادی] بتواند دست Ú©Ù…ØŒ در رابطه¬ای مساعد با اصل نسبیت همه ÛŒ ØØ±Ú©ØªÙ‡Ø§( هموردایی ØªØØª گروه معینی از جایگزین¬ها) قرار گیرد. البته از یک سیستم ÙلسÙÛŒ نمی¬توان خواست Ú©Ù‡ این اصل را به منزلۀ یک تئوری پیش ببرد. اما این اصل را می¬توان به خوبی از تئوری، از طریق اصول موضوعۀ ضرورت به دست آورد. ØØªÛŒ اگر انجام این کار انتظار زیادی باشد، می¬توانیم لاأقل، انتظار داشته باشیم Ú©Ù‡ این اصل یک مرتبه هم Ú©Ù‡ شده بر شالوده ÛŒ دیگری استوار شود. در این صورت به یکباره به منزله ÛŒ اصلی سازگار شناخته می¬شود Ùˆ سیستم [ÙلسÙÛŒ کانت] آن را با ØØ¯Ø§Ú©Ø«Ø± قوت پذیرا خواهد شد. ÙلسÙÙ‡ ÛŒ انتقادی بر پایه ÛŒ مقدمات [منطقی] خود در ØÙ‚یقت در جایگاه خوبی برای انجام این مقصود است. اما ÙلسÙÙ‡ ÛŒ انتقادی در تجلی تاریخی خود هیچ یک از این ملزوماتی را ØŒ Ú©Ù‡ هم اکنون بیان کردیم ØŒ برآورده نکرده است. برعکس، این ماخ پوزیتیویست بود Ú©Ù‡ نخست مؤکداً اصل عمومی نسبیت را به یک اصل موضوعه برای توصی٠طبیعت ارتقاء داد. او درخواست کرد- Ùˆ این درخواست واقعاً بر شالوده های ÙلسÙÛŒ متکی بود- Ú©Ù‡ مثلاً ÙØ±Ù…ولبندی قوانین طبیعی مانند گردش زمین در برابر ستارگان ثابت را می¬توان با توجیهی برابر، گردش معکوس ÙÙ„Ú© به گرد زمین دانست. برای کش٠رویه ÛŒ کانت نسبت به این نظر _Ú©Ù‡ در زمان خود کانت بیانش ممکن می¬بود- باید کتاب کانت مبانی متاÙیزیکی علم طبیعی 9را خواند. کانت در ÙØµÙ„ نخست کتاب - در مشاهده ¬ای Ú©Ù‡ در Ù¾ÛŒ اصل یکم Ùˆ نیز در گزاره ÛŒ دوم Ùˆ مشاهده ÛŒ عام درباره ÛŒ پدیدارشناسی در [ÙØµÙ„] چهارم - مسئله را مورد Ø¨ØØ« قرار می¬دهد. کانت مانند لایب¬نیتس Ùˆ هویگنز Ùˆ دیگران قطعاً Ø§ØØ³Ø§Ø³ می¬کند Ú©Ù‡ ÙØ±Ø§Ø®ÙˆØ§Ù†Ø¯Ù‡ شده است تا نسبیت همه ÛŒ ØØ±Ú©ØªÙ‡Ø§ را تأیید کند. در ØØ§Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ نیوتون نسبیت همه ÛŒ ØØ±Ú©ØªÙ‡Ø§ را مغایر با مکانیک خود می¬دانست؛ بنا بر این نیوتون از Ù„ØØ§Ø¸ منطقی ØØ±Ú©Øª مطلق را به جای نسبیت همه ÛŒ ØØ±Ú©ØªÙ‡Ø§ØŒ اصل موضوعه کرد(گرچه شاید نه شادمانه). با این ØØ§Ù„ کانت کوشید تا راهی برای این معضل پیدا کند؛ او علاوه بر تقابل ØØ±Ú©Øª نسبی با ØØ±Ú©Øª مطلق، تقابل ØØ±Ú©Øª "ØÙ‚یقی" با ØØ±Ú©Øª "ظاهری" را نیز وضع کرد!10
کاسیرر در کتابش: Ù…Ùهوم جوهر Ùˆ Ù…Ùهوم Ùونکسیون11(1910) موضوع نسبیت ØØ±Ú©Øª گردشی(ØµÙØÙ‡ ÛŒ 230 متن آلمانی ÙˆØµÙØÙ‡ ÛŒ 170 ترجمه ÛŒ انگلیسی) را بررسی کرده بود. این نکته بسیار قابل توجه است Ú©Ù‡ کاسیرر با Ú†Ù‡ تیزهوشی نتایج بینش ماخی را ارزیابی می¬کند:
«انتقادات پوزیتیویستی Ú©Ù‡ بر "ÙØ¶Ø§ÛŒ Ù…ØØ¶ Ùˆ زمان Ù…ØØ¶Ù" مکانیک Ù…Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù‡ چیزی را اثبات نمی¬کنند. اگرچه این انتقادات Ù…ÛŒ خواهند خیلی چیزها را اثبات ¬کنند، این انتقادات Ú©Ù‡ به طور منطقی اندیشیده شده¬اند باید هرگونه بازنمایی اجسام داده شده را در سیستم هندسی Ú©Ù‡ در آن وضعیت¬ها Ùˆ Ùواصل ثابت وجود دارند منع کند.»12
بدین سان در اینجا کاسیرر Ùˆ نیز در مطالبی Ú©Ù‡ پیش از ØµÙØÙ‡ مورد استناده آمده، از دیدگاه ÙلسÙÙ‡ ÛŒ انتقادی کانت دقیقاً نتایجی را رد می¬کند Ú©Ù‡ اکنون علم ناگزیر به پذیرش آنها شده است. قطعا کاسیرر از دیدگاه خود درست می¬اندیشد وقتی Ú©Ù‡ مدعی Ù…ÛŒ-شود Ú©Ù‡ تأیید تز نسبیت ماخی، ÙÛŒÂ¬Ù†ÙØ³Ù‡ØŒ دلیل الزام¬آوری بر ضرورت ØªÙØ³ÛŒØ± تجربه¬ گرا از نظریه ÛŒ اینشتاین ارائه نمی¬دهد.
(ترجمه ÛŒ ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ کتاب کاسیرر ØµÙØÙ‡ ÛŒ 143( معهذا به نظر من، این نشانه ÛŒ خیلی مهمی[برای ØªÙØ³ÛŒØ± تجربه گرا] از نسبیت است Ùˆ نه نشانه¬ ای گمراه¬ کننده. زیرا انگیزه شناخت ¬شناسانه¬ای Ú©Ù‡(درست یا نادرست) ماخ Ùˆ اینشتاین را به اصل موضوعه کردن نسبیت همه ÛŒ ØØ±Ú©ØªÙ‡Ø§ هدایت کرد این اصل بود Ú©Ù‡ ØªÙØ§ÙˆØªÂ¬Ù‡Ø§ÛŒ در واقعیت را Ùقط در جایی می¬توان به ØØ³Ø§Ø¨ آورد Ú©Ù‡ این ØªÙØ§ÙˆØªÂ¬Ù‡Ø§ را بتوان در اصل، تجربه کرد.
این قاعده ÛŒ اساسی اغلب اعلام شده است، ØØªÛŒ از سوی متاÙیزیسین¬هایی مانند لایب¬نیتس. در آثار او این قاعده واقعاً به دو صورت نمایان می¬شود، یکی به منزله ÛŒ اصل اینهمانی نامتمایزها[=چیزهایی Ú©Ù‡ نتوان آنها را از یکدیگر متمایز کرد] Ùˆ دیگری به منزله ÛŒ اصل مشاهده¬ پذیری(کاسیرر این قاعده را به صورت اخیر(ترجمه ÛŒ ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ کتاب کاسیرر ØµÙØÙ‡ ÛŒ 48) معرÙÛŒ می¬کند. اما از این اظهارات تا بیان این قاعده به صورت منسجم Ùˆ به کارگیری الزام¬آور آن ÙØ§ØµÙ„Ù‡ بسیار است. با این وص٠اگر این اصل به اصل٠والای تمامی ÙلسÙÙ‡ ÛŒ تجربی یعنی به اصل راهنمای غایی ارتقاء پیدا کند، اصلی Ú©Ù‡ باید بر رویه ÛŒ ما نسبت به جزئیات هر پرسشی ØØ§Ú©Ù… شود Ùˆ کاربرد بیرØÙ…انه ÛŒ آن به همه ÛŒ مسائل خاص انجام شود، در آن صورت، روش پژوهش Ùوق¬العاده پرباری خواهد شد. اگر این نظر درست باشد، پیوند نظریه ÛŒ نسبیت با نظریه ÛŒ تجربه ¬گرا از شناخت، تنگاتنگ دیده می¬شود Ùˆ این پیوند دقیقاً یک امر واقعی(ÙØ§Ú©Øª) است Ùˆ نه ØµØ±ÙØ§Ù‹ پیوندی عَرَضی Ùˆ برونی.
کاسیرر در ÙØµÙ„ نهایی کتابش مؤکداً تأکید می¬کند Ú©Ù‡ ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان در نظریه ÛŒ نسبیت Ùقط ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان Ùیزیک هستند، نه واقعیت آن چنانی؛ مثلاً ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان٠روانشناختی در تقابل با آن دو ست Ùˆ از نوع کاملاً Ù…ØªÙØ§ÙˆØªÛŒ اند. در ØÙ‚یقت، این موضوع خیلی مهم است Ú©Ù‡ همیشه درباره ÛŒ این ØÙ‚یقت روشن باشیم Ú©Ù‡ می¬توان از ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان به معناهایی کاملاً Ù…ØªÙØ§ÙˆØª سخن Ú¯ÙØª. Ùˆ از همه مهمتر دقیقاً برای کسی Ú©Ù‡ علاقه¬ مند است Ú©Ù‡ سرانجام پیوند میان این معناهای مختل٠را تشخیص دهد. هنگامی Ú©Ù‡ من در جاهای دیگری13 ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان روانشناختی را به مثابه ÛŒ ØµØ±ÙØ§Ù‹ شهودی- در تقابل با ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان Ùیزیکی به منزله ÛŒ ساختاری ØµØ±ÙØ§Ù‹ Ù…Ùهومی - قرار دادم، کاملاً آگاه بودم Ú©Ù‡ کانت «شهود» را به شیوه¬ ای کاملاً Ù…ØªÙØ§ÙˆØª تعری٠می¬کند. در این خصوص منتقدان از Ù¾ÛŒ یک¬دیگر نظر من را Ù†Ùهمیده ¬اند. کاسیرر اعلام می¬کند(ترجمه ÛŒ ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ کتاب کاسیرر ØµÙØÙ‡ ÛŒ f185 ) Ú©Ù‡ شهود Ù…ØØ¶ کانت، روش خاص عینی کردن است Ú©Ù‡ در ØÙ‚یقت ادعای درستی است، اما سرشت آن با این تعری٠کاملاً بیان نمی¬شود. قطعاً کانت می¬خواست ÙØ¶Ø§ را از هرچیزروانشناختی پاکسازی کند؛ ولی من شخصاً هرگز قانع نشده¬ام Ú©Ù‡ او توانسته باشد این کار را انجام دهد زیرا چنین موÙقیتی Ù…ØØ§Ù„ است.14 زیرا بدون به کارگیری یگانه روشی Ú©Ù‡ به ما اجازه می¬دهد عناصر ØµØ±ÙØ§Ù‹ Ù…Ùهومی هندسه را از شهود روانشناختی جدا کنیم این کار نا شدنی است. به کارگیری روش تعری٠،بی¬چون چرا ØŒ نخست در ریاضیات مدرن Ø´Ú©Ù„ Ú¯Ø±ÙØª.15 بدون این روش نمی¬توانیم ØØªÛŒ ایده ÛŒ Ù…Ùهوم Ù…ØØ¶Ù [ÙØ¶Ø§] را درک کنیم یا آن را به Ø´Ú©Ù„ انتزاع شده از همه ÛŒ عناصر روانشناختی بÙهمیم. بنا بر این ÙØ¶Ø§ÛŒ شهود Ù…ØØ¶ کانت ضرورتاً در بر دارنده ÛŒ چنین عناصری است، این عناصر٠روانشناختی به Ù…Ùهوم ÙØ¶Ø§ Ù…ØØªÙˆØ§ÛŒÛŒ Ù…ÛŒ ¬دهند Ú©Ù‡ بدون آنها، کانت ÙØ¶Ø§ را "تهی" بررسی می¬کند. در ØÙ‚یقت، کانت ÙØ¶Ø§ÛŒ خود را اینهمان با ÙØ¶Ø§ÛŒ نیوتون می¬شناخت(کاسیرر نیز بر همین عقیده است، عقیده¬ای Ú©Ù‡ من خودم همیشه داشته¬ام، اما زلین16ØŒ Ú©Ù‡ کاسیرر جز در این مورد در دیگر موارد نظر او رابا تأیید نقل می¬کند، به نظر می¬رسد Ú©Ù‡ این عقیده را نقض می¬کند)ØŒ اما ÙØ¶Ø§ÛŒ نیوتونی برای کانت ØµØ±ÙØ§Ù‹ ÙØ¶Ø§ÛŒÛŒ شهودی است، ÙØ¶Ø§ÛŒÛŒ است Ú©Ù‡ هنوز از عناصری Ú©Ù‡ ما باید آنها را رواشناختی توصی٠کنیم پیراسته نشده است. بنابراین شهود Ù…ØØ¶ کانت متناظر است با Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØªÛŒ از ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان Ú©Ù‡ [قبلا] وجود داشته است. این Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØª مانند خانه ¬ای میان Ø±Ø§Ù‡Ù ÙØ¶Ø§ÛŒ ØµØ±ÙØ§Ù‹ Ù…Ùهومی Ùˆ ÙØ¶Ø§ÛŒ شهودی روانشناختی است Ùˆ چون من آن را یکی از مهمترین ÛŒØ§ÙØªÙ‡Â¬ های تئوری مدرن علم¬ دقیق Ù…ÛŒ-دانم(هنری پوآنکاره در این مورد نظر ÙلسÙÛŒ ویژه¬ای دارد) به این معنی Ú©Ù‡ چیزی التقاطی مانند خانه¬ای میان راه وجود ندارد؛ بنا بر این ناگزیر بوده¬ام Ú©Ù‡ از یکسو وجود شهودی Ù…ØØ¶ مانند شهود Ù…ØØ¶ کانت17 را مردود بدانم، اما از دیگر سو جرأت کرده¬ام تا از آمیختگی Ù…Ùهوم Ùیزیکی با بازنمایی ØØ³ÛŒÂ¬Ø§Ø´ سخن بگویم.18 اما از سوی دیگر ناگزیر بوده¬ام Ú©Ù‡ اعلام کنم Ú©Ù‡ هسته¬ای از ØÙ‚یقت را می¬توان در آموزه ÛŒ ÙØ±Ù…¬های ØµØ±ÙØ§Ù‹ ذهنی شهود ÛŒØ§ÙØªØŒ دقیقاً تا آنجا Ú©Ù‡ آنها هنوز از عناصر رواشناختی پیراسته نشده باشند. از این رو، این نظریات را نمی¬توانم کنار بگذارم.
کاسیرر تغییر معنای Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§Øª "ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان" را در قلمروهای مختل٠زندگی٠Ùکری انسان دنبال می¬کند Ùˆ همین موضوع این امکان را به او می¬دهد Ú©Ù‡ بینش خودرا از نظریه ÛŒ نسبیت در چارچوب بزرگتری وسعت بخشد Ùˆ از این طریق نه Ùقط پرتو نقد شناخت٠تخصصی را به موضوع بتاباند بلکه همچنین نور ÙلسÙÙ‡ ÛŒ سیستماتیک را به آن بیÙکند. از این رو کتاب کاسیرربا مساØÛŒ یی پایان می¬یابد Ú©Ù‡ پهنه¬ اش با Ø³Ø·Ø Ø¨Ø§Ù„Ø§ÛŒ دیدگاهی Ú©Ù‡ برگزیده¬ام سازگاری دارد. اما ما با این تأثیر کتاب را به پایان می¬بریم Ú©Ù‡ دیدگاه کاسیرر هم-اکنون از قلمرو خاص ÙلسÙÙ‡ ÛŒ انتقادی [کانت] ÙØ±Ø§ØªØ± Ø±ÙØªÙ‡ Ùˆ به همین دلیل موÙÙ‚ شده است تا توجیه ÙلسÙÛŒ درخور توجهی از نظریه ÛŒ نسبیت ارائه دهد Ùˆ این دستاورد٠کتاب٠هوشمندانه Ùˆ پر از تÙکر او است.
(البته در ادامه مطلب Ùوق Ú©Ù‡ ØØ¯ÙˆØ¯ یک ØµÙØÙ‡ Ùˆ نیم است شلیک به معرÙÛŒ کتاب ماکس بورن: نظریه ÛŒ نسبیت اینشتاین Ùˆ مبانی Ùیزیکی آن(1920) Ùˆ نیز کتاب هانس رایشنباخ : نظریه ÛŒ نسبیت Ùˆ شناخت از پیشی(1920) Ù…ÛŒ-پردازد. چون مطالب این یک ØµÙØÙ‡ Ùˆ نیم ارتباطی به کتاب کاسیرر نداشت ترجمه نشد.)
پانوشت ها
1 - این مقاله نخست در مجله ی "کانت¬- پژوهی" Kant-Studien (26 Hest 1-2 (Juni) 1921, S. 96-111) چاپ شده است. این مقاله اکنون در جلد پنجم چاپ انتقادی مجموعه آثارموریتس شلیک با این مشخصات آمده است:
Moritz Schlick, Aufsätze, Beiträge, Rezensionen, 1919-1925, Kritische Gesamtausgabe Ableitung, 1, Veröffenlichte Schriften Band 5. Springer Verlag/ Wien 2012, S. 217-247.
مترجم از ترجمه ی انگلیسی این مقاله نیز سود برده است:
Schlick, Moritz .â€Critical or Empirical interpretation of Modern Physics :
Remarks on Ernst Cassirer’s Einstein Theory of Relativelyâ€.
در کتاب:
Schlick, Moritz, Philosophical Papers, Vol. I, (1909-1922), Trans. by Peter Health, ed. Henk L. Mulder and B.F.B. van de Velde Schlick , (Dordrecht. D. Reidel. Pub. Co. 1978)PP. 322-334.
2-Die philosophische Bedeutung des Relativitätsprinzip
Zeitschrifft für Philosophie und Philosophische Kritik, 159.
3 -Ernst Cassirer, zur Einsteinschen Relativitätstheorie,
Erkenntnistheoretische Betrachtungen, Berlin, 1921.
4-همین نکته، معنای درست آن نکاتی است Ú©Ù‡ در کتابم Ú¯ÙØªÙ‡Â¬Ø§Ù…:
Raum und zeit in der gegenwärtigen Physik, 3rd ed. P.83.
[ÙØ¶Ø§ Ùˆ زمان در Ùیزیک معاصر، چاپ سوم، ØµÙØÙ‡ 83. ]
5-Ibid.,p.67.
6-Die erkenntnistheoretische Bedeutung der Relativitätstheorie,
Dissertation, Kiel 1919, p.37.
همچنین در شماره 48 کانت - پژوهشی¬ (Kant- studien) به عنوان ضمیمه چاپ شده است.
7- در این باره کوشش¬هایی شده است تا کانت را در مقام پیشگام اینشتاین نشان دهند. بر پایه بعضی نکته-سنجیی¬هایی Ú©Ù‡ کانت در نخستین اثرش: نکته¬هایی درباره ÛŒ ارزیابی ØÙ‚یقی انرژی جنبشی(Gedanken von der wahren Schätzung der lebendigen Kräfte)انجام داده است.
شنایدر درکتابش:
(Schneider, Das Ruam- Zeitproblem bei Kant und Einstein, Berlin, 1921, p. 70.)
مسئله ÛŒ ÙØ¶Ø§- زمان نزد کانت Ùˆ اینشتاین می¬نویسد: « از این رو کانت نخستی کسی است Ú©Ù‡ پیوند میان هندسه Ùˆ Ùیزیک ØŒ وبه ویژه گرانش، را نشان می¬دهد.» اما در ØÙ‚یقت کوشش کانت برای بر قرار کردن ارتباط میان سرشت سه بعدی ÙØ¶Ø§ Ùˆ ÙØ±Ù…ول قانون جاذبه ÛŒ نیوتونی را به هیچ وجه نمی¬توان چنان تعمیم داد Ú©Ù‡ به منزله ÛŒ اعلام ÙˆØØ¯Øª هندسه با Ùیزیک ØŒ به معنای شناخت¬شناسانه ØŒ پیش از نظریه ÛŒ نسبیت شناخته -شود؛ برعکس ØŒ کوشش کانت هیچ ربطی به موضوع ÙˆØØ¯Øª هندسه با Ùیزیک ندارد. کسی ممکن است Ú©Ù‡ در این خصوص با ØÙ‚انیت برابر، به اینهمانی بودن جوهر Ùˆ امتداد در ÙلسÙÙ‡ ÛŒ دکارت اشاره کند، کاری Ú©Ù‡ کاسیرر کرده است(ترجمه ÛŒ ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ کتاب کاسیرر ØµÙØÙ‡ ÛŒ 84 ) بی¬آنکه در اهمیت واقعی آن راه غلوّ پوئیده باشد.
8-Iise Scneider, Op. Cit., p.65.
9-I. Kant, Metaphysische Anfangsgründe der Naturwissenschaft, 1786.
10-Iise Schneider, Op. Cit., P.14.
خانم شنایدر ØµÙØÙ‡ ÛŒ مربوطه در کتاب کانت را با تأیید نقل می¬کند. او از کانت یک مخال٠نظریه ÛŒ ØØ±Ú©Øª مطلق می¬سازد؛ اما خانم شنایدر ÙØ±Ø§Ù…وش می¬کند Ú©Ù‡ دقیقاً از دیدگاه نظریه ÛŒ نسبیت، این تمایزات [یعنی ØØ±Ú©ØªÙ "ØÙ‚یقی" Ùˆ ØØ±Ú©ØªÙ "ظاهری"] یک هیولا را می¬نمایانند.
11-Ernst Cassirer, Substanzbegriff und Functionsbegriff, 1910.
[ترجمه انگلیسی12-Op. Cit., P.246.[pp.185.f.
13-Moritz Schlick, Raum und Zeit, 3rd ed. 1920. P.81.
ونیز در :
Mortiz Schlick, Allgemeine Erkenntnislehre
Ist ed. 1918, p.301.
.
14-همچنان Ú©Ù‡ می¬توان به عنوان نمونه از اظهارنظرهای زلین در اثرش در ÛŒØ§ÙØª[ ماخذ پانوشت شماره ÛŒ 6] ØµÙØÙ‡ ÛŒ 40
15-Moritz Schlick, Allgemeine Erkenntnislehre, pp 30ff.
16- کتاب زلین(ماخذ پانوشت شماره ÛŒ 6 ) ØµÙØÙ‡ ÛŒ 16. البته ارجاع کتاب به زمان است اما استدلال¬هایش به طور مشابه در مورد ÙØ¶Ø§ نیز به کار می¬روند.
17-Moritz Schlick, Allgemeine Erkenntnislehre, P.300.
18-Moritz Schlick, Raum und Zeit, 3rd ed. 1920. P.83.