روشنگری نوشتۀ ارنست کاسیرر ترجمۀ یدالله موقن
سخن مترجم
گرچه همه جاسخن از ØÙ‚وق بشر است اما درکمتر جایی یا شاید اصلا هیچ جا در بارۀ مبانی ÙلسÙÛŒ ØÙ‚وق بشر سخن Ú¯ÙØªÙ‡ نمی شود. در مقاله زیر کاسیرر این مبانی ÙلسÙÛŒ را Ø´Ø±Ø Ù…ÛŒ دهد.
در سالهای اخیر گرچه عده ای در کشورمان به " نو اندیشان دینی " متص٠شده اند Ùˆ هواداران Ùˆ منتقدان سرسختی هم دارند؛ اما درØÙ‚یقت این نخبگان " نواندیش دینی " نیستند. گریز به Ø¹Ø±ÙØ§Ù† Ùˆ مولانا " نواندیشی دینی " نیست بلکه ماندن در قرون وسطی Ùˆ گریززدن به قلمرو تاریک Ø¹Ø±ÙØ§Ù† است نه گام نهادن به قلمرو نور Ùˆ روشنایی. مطلب زیر نشان Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ "نواندیشان دینی "اروپایی در قرن های Ù‡ÙØ¯Ù‡Ù… Ùˆ هجدهم Ú†Ù‡ Ù…ÛŒ Ú¯ÙØªÙ†Ø¯ . اگر آنان " نواندیش دینی " بوده اند " نواندیشان دینی " ما چیستند؟!
آیا زمانی خواهد آمد Ú©Ù‡ ذهنیت نخبگان Ùˆ استادان دانشگاه ها Ùˆ دانشجویان ما مانند ذهنیت متÙکران عصرروشنگری بشود ØŸ
این مقاله ضمیمه چاپ چهارم ترجمۀ ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ کتاب ÙلسÙÙ‡ روشنگری (تهران ØŒ انتشارات Ù†ÛŒÙ„ÙˆÙØ± ØŒ 1395 )است. همچنین این مقاله در مجله " سیاستنامه " ( تهران ØŒ شماره 6 ØŒ دی1395 ØŒ ØµÙØØ§Øª 144-133) به چاپ رسیده است.
«روشنگری خروج انسان از صغارتی است Ú©Ù‡ خود بر خویش تØÙ…یل کرده است. صغارت، ناتوانی در به کار بردن Ùهم خود بدون راهنمایی دیگری است. این صغارت خود- تØÙ…یلی است اگر علت آن نه در سÙیه بودن بلکه در Ùقدان عزم Ùˆ شهامت در به کارگیری Ùهم خود بدون راهنمایی دیگری باشد. شعار روشنگری این است: Sapere Aude. «شهامت داشته باش Ùˆ Ùهم خود را به کار بر».
این عبارت مشهور کانت Ú©Ù‡ در مقاله اش: « در پاسخ به پرسش: روشنگری چیست؟»2 (1784) آمده به ÙˆØ¶ÙˆØ Ø±ÙˆÛŒÛ€ قاطع خردورزانۀ ÙلسÙÛ€ روشنگری Ùˆ نیز خصلت تاریخی Ùˆ ماموریت آن را بیان Ù…ÛŒ کند. ÙلسÙÛ€ روشنگری در برابر آن بینشی از جهان Ú©Ù‡ نیروی خود را از اعتقاد به ÙˆØÛŒ الهی کسب Ù…ÛŒ کرد Ùˆ عمدتا قدرت مرجعیت (کلیسا Ùˆ کتاب مقدس) Ùˆ نیز سنت ØØ§Ù…ÛŒ آن بودند بینش دیگری را Ù…ÛŒ گذارد Ú©Ù‡ بر خرد Ùˆ قدرت های Ùهم متکی بود. آن اندیشه اساسی Ú©Ù‡ زیرساخت همۀ گرایش های روشنگری است این اعتقاد بود Ú©Ù‡ Ùهم انسان توانایی این را دارد Ú©Ù‡ با قدرت خود Ùˆ بدون توسل جستن به Ú©Ù…Ú© Ùوق طبیعی، سیستم جهان را بشناسد. این شیوۀ Ùهم جهان به شیوۀ تازه ای برای سلطه بر طبیعت نیز Ù…ÛŒ انجامد. روشنگری Ù…ÛŒ کوشد تا برپایۀ این اصل (یعنی اعتقاد به قدرت Ùهم) در قلمرو علوم طبیعی Ùˆ عقلی، Ùیزیک Ùˆ اخلاق، Ùˆ ÙلسÙÛ€ دین، ÙلسÙÛ€ تاریخ، ÙلسÙÛ€ ØÙ‚وق Ùˆ ÙلسÙÛ€ سیاست شناختی جهان شمول به دست آورد.
از دیدگاه تاریخی، در وهلۀ نخست از Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø±ÙˆØ´Ù†Ú¯Ø±ÛŒ تØÙˆÙ„ÛŒ را Ù…ÛŒ Ùهمند Ú©Ù‡ این اصل در انگلستان، ÙØ±Ø§Ù†Ø³Ù‡ Ùˆ آلمان از سر گذراند. گرچه اندیشه های اساسی روشنگری تØÙˆÙ„ کامل خود Ùˆ پیروزی نهایی خویش را در جنبش عقلی سده های Ù‡ÙØ¯Ù‡Ù… Ùˆ هجدهم به دست آورد ØŒ اما ریشه این اندیشه ها را باید در گذشته های دورتر ÛŒØ§ÙØª. روشنگری Ùقط تداوم Ùˆ استمرار تØÙˆÙ„ بعضی گرایش ها را در ذهن اروپایی عرضه Ù…ÛŒ کند. منشا این گرایش ها را Ù…ÛŒ توان به قرن های پانزدهم Ùˆ شانزدهم میلادی یعنی قرن های رنسانس پیگیری کرد. در اینجا در آستانۀ دوران مدرن، در برخورد شدید قرون وسطی با رنسانس، برای نخستین بار مسائل Ùˆ پرسش هایی Ù…Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù†Ø¯ Ú©Ù‡ روشنگری بعدًا کوشید تا راه ØÙ„ÛŒ برای آنها بیابد. مزیت عمدۀ روشنگری این بود Ú©Ù‡ این پرسش ها را جدای از هم Ù…Ø·Ø±Ø Ù†Ú©Ø±Ø¯ بلکه آنها را ØÙˆÙ„ یک نقطه مرتب Ùˆ منظم کرد.
در قلمرو طبیعت روشنگری نقطۀ شروع علم طبیعی است. علم طبیعی مدرن، آن چنان Ú©Ù‡ گالیله Ùˆ کپلر آن را در قرن Ù‡ÙØ¯Ù‡Ù… بنا نهادند، بر این پیش- ÙØ±Ø¶ متکی بود Ú©Ù‡ طبیعت، سیستم بسته ای از علت ها Ùˆ معلول ها، از دلایل Ùˆ نتایج است. لایب نیتس اصل موضوعۀ دلیل کاÙÛŒ را ÙØ±Ù…ول بندی کرد Ú©Ù‡ نقطۀ آغاز روش شناختی علم طبیعی شد. طبق اصل دلیل کاÙÛŒ هیچ امر تصادÙÛŒ یا دلبخواهی در طبیعت نیست. هرچیز در طبیعت ØªØØª قوانین ضروری (یا جبری) Ùˆ
جها Ù†ÛŒ قرار دارد. اما این قوانین از تجربۀ Ù…ØØ¶ ادراک ØØ³ÛŒÙ بیواسطه به دست نمی آیند. تجربه، پدیده ها را بی نهایت پیچیده عرضه Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ در نگاه نخست Ùهم را کاملا گیج Ù…ÛŒ کنند Ùˆ ادراک شدنی Ùˆ Ùهم پذیر نیستند. برای این Ú©Ù‡ به Ùهم٠پدیده های طبیعی برسیم، یا به قول بیکن طبیعت را ØªÙØ³ÛŒØ± کنیم، ضروری است Ú©Ù‡ کلا٠رشته های درهم تنیده شدۀ هر پدیده ای را از هم باز کنیم. نه مشاهدۀ بیواسطۀ پدیده های طبیعی بلکه تØÙ„یل Ù…Ùهومی آنهاست Ú©Ù‡ دربارۀ قوانین طبیعت به ما بصیرت Ù…ÛŒ دهد. گالیله با چنین روش تØÙ„یلی بود Ú©Ù‡ برای نخستین بار به نتایج قطعی آزمایش های خود دست ÛŒØ§ÙØª. گالیله بر این باور بود Ú©Ù‡ برای شناخت همۀ پدیده های طبیعی باید راه دوگانه ای پیمود: یکی روش «تجزیه» Ùˆ دیگری روش «ترکیب» Ø› روش «تØÙ„یل» Ùˆ روش «تالیÙ». شناخت طبیعت ØŒ هر پدیده پیچیده ای را به شرایط (یا عوامل) سادۀ غایی اش ÙØ±Ùˆ Ù…ÛŒ کاهد. صدق هر ÙØ±Ø¶ÛŒÙ‡ ای را باید از طریق این شرایط (یا عواملی) Ú©Ù‡ به دست آمده سنجید؛ به این معنی Ú©Ù‡ باید آن پدیدۀ واقعی را Ú©Ù‡ در طبیعت مشاهده شده بود دوباره با همین عوامل (یا شرایط) با موÙقیت بازسازی کرد. مثلا سنگ پرتاب شده ای در طول مسیری پیچیده ØØ±Ú©Øª Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ ØÙˆØ§Ø³ از مشاهدۀ آن مسیر ناتوانند؛ اما اندیشۀ علمی این مسیر را به دو عامل اساسی ÙØ±Ùˆ Ù…ÛŒ کاهد: یکی نیروی Ù…ØØ±Ú©Û€ اولیه Ú©Ù‡ طبق قانون٠لختی (=اینرسی) ØÙظ Ù…ÛŒ شود Ùˆ دیگری نیروی گرانش، Ú©Ù‡ ØØ±Ú©Øª سنگ را هر Ù„ØØ¸Ù‡ طبق قانونی ساده ØªØØª تاثیر قرار Ù…ÛŒ دهد. بدین سان Ø´Ú©Ù„ مسیر سنگ مشخص Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ Ø´Ú©Ù„ هندسی ساده ای دارد؛ یعنی یک سهمی است. این روند ÙØ±ÙˆÚ©Ø§Ø³ØªÙ† پدیده های طبیعی به تئوری ریاضی (مانند به دست آوردن Ø´Ú©Ù„ سهمی برای مسیر پرتابه ها) با کش٠هندسۀ تØÙ„یلی از سوی دکارت، تØÙ„یل بی نهایت لایب نیتس Ùˆ ØØ³Ø§Ø¨ بی نهایت Ú©ÙˆÚ†Ú© های نیوتن تایید شد وگسترش ÛŒØ§ÙØª.
گام بعدی روشنگری ضرورتا این بود Ú©Ù‡ همین اصلی را Ú©Ù‡ در قلمرو شناخت طبیعت مستقر کرده بود به قلمرو امور اجتماعی Ùˆ تاریخی نیز تعمیم دهد. در اینجا هم نباید با امور واقع (ÙØ§Ú©Øª های) ساده به آن گونه Ú©Ù‡ خود را در اخلاق Ùˆ رسوم، در ساختار سیاسی Ùˆ Ø±ÙØªØ§Ø± اجتماعی، در آیین نامه های ØÙ‚وقی Ùˆ ارکان ایمان دینی عرضه Ù…ÛŒ کنند، خرسند بود. به جای آن Ú©Ù‡ آنها بر اساس ایمان Ù¾Ø°ÛŒØ±ÙØªÙ‡ شوند باید منشا آنها کش٠شود Ùˆ درستی علت پدیدار شدنشان با معیارهای خرد به اثبات برسند. در غیر این صورت نباید انتظار داشت Ú©Ù‡ نهاد موجود به رسمیت شناخته شود. این پیش- ÙØ±Ø¶ مشترک همه متÙکران روشنگری بود Ú©Ù‡ وجود بشر جزئی از طبیعت Ùˆ تابع قوانین جهانی آن است؛ بنابراین وجود انسان نیز باید با قوانین طبیعت تبیین شود. جهان انسان، به Ú¯ÙØªÙ‡ سپینوزا دیگر «دولتی در درون دولت» نیست3 Ùˆ جایی استثنایی در سپهر شناخت ندارد. اراده Ùˆ ØØ±Ú©Øª های اراده Ú©Ù‡ جهان انسانی بر آنها متکی اند تابع قواعدی جهانی اند Ø› درست مانند ØØ±Ú©Øª های اجسام مادی Ú©Ù‡ تابع قوانین جهانی اند. همچنان Ú©Ù‡ مکانیک اجسام آسمانی وجود دارد، همان طور نیز مکانیک تمایلات، انگیزه ها Ùˆ هیجانات Ùˆ عواط٠بشری وجود دارد. ÙلسÙÙ‡ روشنگری آن چنان بر این مقایسه تاکید کرد Ú©Ù‡ سرانجام (میان این دو قلمرو) اینهمانی منطقی به وجود آمد.
ویژگی مسلط بر نظریۀ سیاسی قرون وسطی Ùˆ نظریۀ اجتماعی قرون وسطی این بود Ú©Ù‡ Ú©Ù„ جامعه را یک «پیکرۀ اجتماعی» تصور Ù…ÛŒ کرد. اما این تصور بر بینشی ØµØ±ÙØ§ روØÛŒ متکی بود. بشریت Ú©Ù„ÛŒ یکپارچه نمایان Ù…ÛŒ شد Ú©Ù‡ خداوند آن را Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡ Ùˆ بر آن ØØ§Ú©Ù… بود. این وضعیت یکپارچه خود را در دو نهاد متجلی Ù…ÛŒ کرد: یکی سلطنت جهانی Ùˆ دیگری کلیسای جهانی. بشریت یک پیکرۀ Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ÛŒ بود Ú©Ù‡ در راس آن خدا Ùˆ Ù…Ø³ÛŒØ Ù‚Ø±Ø§Ø± داشتند. اما از قرن Ù‡ÙØ¯Ù‡Ù… به بعد این مبنای روØÛŒ دولت Ùˆ جامعه به تدریج جای خود را به بینشی ØµØ±ÙØ§ مادی گرایانه داد. این بینش مادی رادیکال ترین سخنگوی خود را در هابز ÛŒØ§ÙØª Ú©Ù‡ در ÙلسÙÙ‡ خود دربارۀ دولت ØµØ±ÛŒØØ§ به گالیله Ùˆ الگوی روش شناختی او رجوع Ù…ÛŒ کند. هابز با این پیش- ÙØ±Ø¶ آغاز Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ Ù…Ùهوم «پیکره» Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ù…Ø´ØªØ±Ú©ÛŒ است Ú©Ù‡ هم طبیعت Ùˆ هم جامعه را شامل Ù…ÛŒ شود Ùˆ این دو را Ù…ØªØØ¯ Ù…ÛŒ کند. طبق تعری٠هابز Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Â«Ù¾ÛŒÚ©Ø±Ù‡Â» در عام ترین معنایش بر چیزی دلالت Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ بتوان به اجزا (سازنده اش) تقسیم کرد Ùˆ دوباره آن را با همان اجزا Ø¨Ø§Ø²Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯. Ùقط از طریق این تجزیه Ùˆ ترکیب است Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ توان ماهیت هر پیکره ای را Ùهمید، خواه پیکرۀ Ùیزیکی باشد خواه پیکرۀ اجتماعی. این پیش- ÙØ±Ø¶ روشی را معین Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ هابز Ùˆ دیگر نظریۀ پردازان سیاسی Ùˆ اجتماعی روشنگری دنبال کردند. آنان همۀ تشکل های سیاسی Ùˆ اجتماعی را به منزلۀ ØØ§ØµÙ„ جمع تاثیراتی دانستند Ú©Ù‡ برای Ùهم شان باید آنها را تجزیه کرد Ùˆ به عناصر ساده شان ÙØ±ÙˆÚ©Ø§Ø³Øª. ارادۀ جمعی دولت ØØ§ØµÙ„ جمع اراده های ÙØ±Ø¯ÛŒ است. بنابراین مسئلۀ بنیادی ÙلسÙÛ€ سیاسی کش٠آن روشی است Ú©Ù‡ طبق آن، اراده هایی Ú©Ù‡ ØµØ±ÙØ§ Ù…ØØµÙˆØ± در Ù…Ù†Ø§ÙØ¹ خود هستند Ùˆ در آغاز Ùقط اراده هایی ØµØ±ÙØ§ داده شده اند، با هم ترکیب شوند تا پیکرۀ اجتماع Ø´Ú©Ù„ گیرد Ùˆ در آن این اراده ها با هم همکاری کنند.
ÙلسÙÛ€ روشنگری برای ØÙ„ این مسئله همواره به نظریۀ باستانی قرارداد بر اساس قانون طبیعی رجوع Ù…ÛŒ کند. جامعه Ùˆ دولت با عمل Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ÛŒ پا به عرصه وجود Ù…ÛŒ گذارند Ú©Ù‡ بر پایه قرارداد اولیه ای وارد رابطۀ قید متقابل Ù…ÛŒ شوند Ùˆ از روی اراده برخی قیود Ùˆ Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ÛŒØª ها را بر یکدیگر تØÙ…یل Ù…ÛŒ کنند. هر یک از متÙکران روشنگری Ù…ØØªÙˆØ§ÛŒ این قرارداد اولیه را به طور Ù…ØªÙØ§ÙˆØªÛŒ ØªÙØ³ÛŒØ± کرده است. اما ایدۀ قرارداد به منزلۀ روش مشترک Ùˆ غالب باقی Ù…ÛŒ ماند. Ùقط ÙØ±Ø¯ Ù…ÛŒ تواند «شخص» ØÙ‚یقی Ùˆ سوژۀ (=من) ØÙ‚یقی Ùˆ راستین قانون شناخته شود؛ در ØØ§Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ دولت Ùˆ همه سازمان های اجتماعی Ùقط شخصیت های مصنوعی (persona articialis) اند . این شخصیت مدنی یا شخصیت اخلاقی وجود مستقلی ندارد. بلکه ØµØ±ÙØ§ نام Ùˆ ÙØ±Ù…ول کوتاه شده ای برای رابطه ای ØÙ‚وقی است. همه سازمان های اجتماعی بر اجماع آشکار یا اجماع ساکت مشارکت کنندگان (در قرارداد) متکی اند. تشکیل همۀ سازمان های اجتماعی از Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ÛŒØª هایی ناشی Ù…ÛŒ شوند Ú©Ù‡ Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ با اراده خود Ù¾Ø°ÛŒØ±ÙØªÙ‡ اند. ØØªÛŒ ØÙ‚وق ØØ§Ú©Ù…یت٠دولت ØµØ±ÙØ§ نتیجۀ قربانی کردن ارادی Ùˆ نیز اجتماعی کردن٠ارادی چنین ØÙ‚وق ÙØ±Ø¯ÛŒ است ( این نظر آلتوسیوس( Althusius) است). بدین سان برداشت ارگانیک از دولت Ú©Ù‡ در قرون وسطی نظریۀ مسلط بود جایش را به نظریۀمکانیکی از دولت Ù…ÛŒ دهد.
در اینجا اصل بنیادی روشنگری بیش از هر چیز با این ØÙ‚یقت ØÙظ Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ هرگونه نظریۀ تئوکراتیک از دولت یا جامعه مردود دانسته Ù…ÛŒ شود، Ùˆ اصول موضوعه ای Ú©Ù‡ دربارۀ دولت Ùˆ جامعه ارائه Ù…ÛŒ شود همه اصول موضوعۀ «خرد طبیعی» هستند. در این ارتباط نظریۀ سیاسی یوهانس آلتوسیوس اهمیتی دوران ساز داشت. «روش سیاسی منتظم» (1603) او گرچه بیانگر اعتقاد دینی قویی است (آلتوسیوس کالونیست تمام عیاری بود) اما او این کوشش را Ú©Ù‡ شالوده های نظریۀ سیاسی را در دین یا اعتقاد به ÙˆØÛŒ بجویند مردود Ù…ÛŒ دانست. او شالوده های نظریۀ سیاسی را اکیدا از طریق روش عقلی Ùˆ برداشت ØµØ±ÙØ§ سکولار از جامعه استنتاج Ù…ÛŒ کرد. نظام مستقل Ùˆ منسجم سیاست باید از تعداد Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ÛŒ اصول متعارÙÛŒ Ú©Ù‡ خرد Ù…ØØ¶ آنها را Ù…ÛŒ Ùهمد به دست آید، درست مانند قلمرو ریاضیات Ú©Ù‡ همۀ قضایای ریاضی بر سیستم اصول متعارÙÛŒ [Ùˆ اصول موضوعه] Ùˆ تعاری٠متکی اند. بنابراین در شالودۀ نظریۀ سیاسی Ùˆ اجتماعی به وجود الهی Ùˆ اراده الهی رجوع نمی شود، Ùقط بعضی از نظریۀ پردازان آن هم ØµØ±ÙØ§ برای زینت بخشیدن به نظریۀ خود وجود الهی Ùˆ اراده الهی را در نظریۀ خود نگاه داشتند.
در آلمان همین روش آلتوسیوس را بیش از همه ساموئل پوÙندور٠(Samuel Pufendorf) Ùˆ کریستیان ول٠(Christian Wolff) Ù¾Ø°ÛŒØ±ÙØªÙ†Ø¯ Ùˆ دنبال کردند.
در تØÙˆÙ„ نظریۀ ØÙ‚وق طبیعی تمایز میان قرارداد اجتماعی Ùˆ قرارداد ØØ§Ú©Ù…یت نقش مهمی Ø§ÛŒÙØ§ Ù…ÛŒ کند. از Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ù‚Ø±Ø§Ø±Ø¯Ø§Ø¯ اجتماعی عملی استنباط Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ از طریق آن Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ در آغاز یگانه Ù…ÛŒ شوند Ùˆ بر اساس همین یگانگی از «وضع ØµØ±ÙØ§ طبیعی» ÙØ±Ø§ØªØ± Ù…ÛŒ روند. بر پایه این قرارداد هر ÙØ±Ø¯ØŒ یعنی ÙØ±Ø¯ Ù…Ù†ÙØ±Ø¯ جزئی، به مقام ÙØ±Ø¯ÛŒ اجتماعی Ùˆ کلی٠واقعی ارتقا Ù…ÛŒ یابد Ùˆ ارادۀ مشترک (یا اردۀ عمومی) پا به عرصۀ وجود Ù…ÛŒ گذارد؛ این ارادۀ مشترک Ú©Ù‡ بر اثر اجماع آزاد Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ به وجود آمده است قدرت مقید کردن Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ به انجام بعضی اعمال را نیز دارد. اما قرارداد٠متابعت از این قرارداد اجتماعی متمایزاست . قرارداد٠متابعت قراردادی است Ú©Ù‡ جامعه از طریق آن بعضی ØÙ‚وقی را Ú©Ù‡ در آغاز از قرارداد اجتماعی به دست آورده بود به ØØ§Ú©Ù…یت واگذار Ù…ÛŒ کند.
نظریۀ پردازان قدرت مطلقۀ دولت این واگذاری [ØÙ‚وق] را بدون قید Ùˆ شرط Ùˆ بازگشت ناپذیر Ù…ÛŒ دانستندو بدین سان بودن (Bodin) Ùˆ هابز اعلام Ù…ÛŒ کنند Ú©Ù‡ هرگونه تقسیم ØØ§Ú©Ù…یت یا ÙØ§Ø¹Ù…ال Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ÛŒØª بر آن از Ù„ØØ§Ø¸ منطقی با خود متناقض است. ØÙ‚ ØØ§Ú©Ù…یت یا کاملا انتقال پذیر است یا اصلا انتقال پذیر نیست. ØÙ‚ ØØ§Ú©Ù…یت را نمی توان تقسیم کرد یا بر آن قیودی گذاشت؛ خواه این قیود اخلاقی باشد خواه دینی. بنابراین از نظر هابز ØÙ‚٠دولت، Ú©Ù‡ در ÙØ±Ù…انروا متمرکز شده است، «ØÙ‚ بر همه کس Ùˆ همه چیز است»؛ ÙØ±Ù…انروا «خدای میرا» یی است Ú©Ù‡ کاملا دارایی Ùˆ ØÛŒØ§Øª Ùˆ ØØªÛŒ عقاید Ùˆ دین اتباع خود را کنترل Ù…ÛŒ کند. برای این Ú©Ù‡ هابز چنین نتایج Ø§ÙØ±Ø§Ø·ÛŒ را بگیرد، ناگزیر Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ Ø·Ø±Ø Ú©Ù„ÛŒ نظریۀ قرارداد را اساسا تغییر دهد. او دوگانگی میان قرارداد اجتماعی با قرارداد ØØ§Ú©Ù…یت را انکار Ù…ÛŒ کند؛ او Ùقط یک عمل تقسیم ناپذیری را Ù…ÛŒ شناسد Ú©Ù‡ قدرت آن، Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ را وا Ù…ÛŒ دارد تا همه ØÙ‚وق جداگانه خود را به طور کامل به ÙØ±Ù…انروا واگذار کننند. بدین سان از نظر هابز جامعه یک سوژۀ (=شخص) ØÙ‚وقی Ùˆ صالØÙ‡ نیست Ú©Ù‡ خود را تابع ÙØ±Ù…انروا Ù…ÛŒ کند، بلکه عمل٠متابعت است Ú©Ù‡ Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ را در یک کل٠اجتماعی Ù…ØªØØ¯ Ù…ÛŒ کند؛ Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ÛŒ Ú©Ù‡ پیش از آن، چیزی جز انبوهه ای Ù…ØØ¶ از اراده های Ù…Ù†ÙØ±Ø¯ نبودند. قرارداد٠متابعت تغییر ناپذیر است. چون تغییر آن به معنای بازگشت به وضع طبیعی است. یعنی وضع «جنگ همه با همه». مردم کلیت خود را Ùقط در ÙØ±Ù…انروا به دست Ù…ÛŒ آورند، بدون او آنان انبوهه ای درهم Ùˆ برهم از اراده های متناقضی هستند Ú©Ù‡ همدیگر را Ù†ÙÛŒ Ù…ÛŒ کنند. آلتوسیوس دوگانگی میان قرارداد اجتماعی با قرارداد ØØ§Ú©Ù…یت را نگاه Ù…ÛŒ دارد Ùˆ ØªÙØ§ÙˆØª اساسی آن دو را به دست Ù…ÛŒ آورد Ùˆ دقیقا به نتیجه ای وارونۀ (نتیجۀ هابز) Ù…ÛŒ رسد. دیدگاه آلتوسیوس ضرورتا به آموزۀ ØØ§Ú©Ù…یت مردم Ù…ÛŒ انجامد. او معتقد است Ú©Ù‡ قرارداد اجتماعی باید ضرورتا پیش از قرارداد متابعت باشد؛ زیرا باید جامعه در مقام یک سوژۀ (=شخص) ØÙ‚وقی از قبل وجود داشته باشد تا بتواند به انعقاد قید ØÙ‚وقی تن دردهد. پس نتیجه ای Ú©Ù‡ به دست Ù…ÛŒ آید این است Ú©Ù‡ پذیرش قید هرگز نمی تواند مطلق باشد بلکه ØªØØª شرایط معینی اعتباردارد. مردم ØØ§Ú©Ù…یت اولیه خود را ترک نمی کنند؛ ØØªÛŒ اگر بخشی از آن را داوطلبانه واگذار کنند؛ زیرا این واگذاری همیشه Ùقط با اجرای قدرت ارتباط دارد نه با دارندگی ØÙ‚وق. مردم همان قدر نمی توانند از ØÙ‚ ÙØ±Ù…انروایی خود درگذرند Ùˆ آن را به ØØ§Ú©Ù…یت واگذارند Ú©Ù‡ کسی بخواهد Ø±ÙˆØ Ùˆ جان خود را به دیگری واگذارد. Ú©Ø§Ø±ØØ§Ú©Ù…یت Ùقط مدیریت ادارۀ مردم است Ùˆ کارش همان Ù„ØØ¸Ù‡ ای به پایان Ù…ÛŒ رسد Ú©Ù‡ نادرست انجام وظیÙÙ‡ کرده باشد یا کارش همان Ù„ØØ¸Ù‡ ای به سر Ù…ÛŒ رسد Ú©Ù‡ مردم بر اثر عمل تازۀ ØÙ‚٠تعیین ÙØ±Ù…انروا این مدیریت را از ØØ§Ú©Ù…یت پس بگیرند. این موضوع هم در مورد مشروطۀ سلطنتی، هم ØÚ©ÙˆÙ…ت آریستوکراتیک Ùˆ هم ØÚ©ÙˆÙ…ت دموکراتیک صادق است؛ زیرا ØªÙØ§ÙˆØª اینها از نوع ÙØ±Ù… سیاسی نیست بلکه ØµØ±ÙØ§ از نوع مدیریت Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت است.
این خط Ùکری در ÙلسÙÛ€ روشنگری یعنی در آموزۀ قرارداد اجتماعی روسو به کمال Ù…ÛŒ رسد. آموزۀ روسو به خاطر تاکیدی Ú©Ù‡ بر Ù…Ùهوم ØØ§Ú©Ù…یت Ù…ÛŒ کند با آموزه های هابز Ùˆ آلتوسیوس در تواÙÙ‚ است. روسو نیز با این گزاره آغاز Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ ØØ§Ú©Ù…یت تقسیم ناپذیر Ùˆ Ù†Ø§Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ است. ÙØ±Ø¯ با ورود به اجتماع همه ØÙ‚وق خود را بی قید Ùˆ شرط به ØØ§Ú©Ù…یت واگذار Ù…ÛŒ کند. اما روسو در مورد رابطۀ قرارداد اجتماعی با قرارداد ØØ§Ú©Ù…یت دقیقا نظری مخال٠با نظر هابز دارد. او قرارداد ØØ§Ú©Ù…یت را کاملا از میان Ù…ÛŒ برد Ùˆ اعلام Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ قرارداد اجتماعی یگانه شالودۀ یک اجتماع٠سیاسی است. تنها منبع٠ممکن Ùˆ قانونی برای تاسیس اجتماع، عملی است Ú©Ù‡ با انجام دادن آن مردم، برای نخستین بار، مردم Ù…ÛŒ شوند؛ این عمل عبارت از این است Ú©Ù‡ Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ داوطلبانه به یک اراده عمومی گردن Ù…ÛŒ نهند. با این عمل همه ØÙ‚وق ÙØ±Ø¯ÛŒ از میان Ù…ÛŒ روند Ùˆ به ارادۀ Ú©Ù„ منتقل Ù…ÛŒ شوند. با این ÙˆØµÙØŒ جامعه با ÙØ§Ø¹Ù…ال نیروی Ù…ØØ¶ ÙØ±Ù…ان نمی راند؛ زیرا جامعه چنان سازمان ÛŒØ§ÙØªÙ‡ Ú©Ù‡ Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ با تبعیت از آن، بیان Ù…ØØ¶ هستی خود را در قوانین عمومی جامعه Ù…ÛŒ یابند. بنا بر نظر روسو آزادی ØÙ‚یقی نه در Ùقدان Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ÛŒØª بلکه در Ø´Ú©Ù„ معینی از قیود یعنی در قانون قرار دارد Ú©Ù‡ این قانون از خارج بر اراده تØÙ…یل نمی شود بلکه از طریق ارادۀ ÙØ±Ø¯ Ùˆ برای ارادۀ ÙØ±Ø¯ وضع Ù…ÛŒ شود. این ایدۀ بنیادی نظریۀ سیاسی روسو اهمیت ÙلسÙÛŒ عامی در نظریۀ اخلاق کانت به دست آورد. دربارۀ جزئیات نظریۀ روسو باید Ú¯ÙØª Ú©Ù‡ روسو معتقد است Ú©Ù‡ مردم را، Ú©Ù‡ ØØ§Ù…Ù„
ارادۀ عمومی هستند، Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ یا گروه های معینی از Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ - برای اجرای این ارادۀ مشترک- Ù…ÛŒ توانند نمایندگی کنند. اما جامعه با گزینش نماینده هرگز ØÙ‚وق بنیادی خود را از دست نمی دهد. هنگامی Ú©Ù‡ ØÙ‚ ادارۀ جامعه به نماینده واگذار شد Ù…ÛŒ توان در هر زمان آن را از او پس Ú¯Ø±ÙØª.
سمت گیری ذهنی ÙلسÙÛ€ روشنگری برای ÙلسÙÛ€ قانون اهمیت خاص Ùˆ قاطعی داشت. ÙلسÙÛ€ روشنگری در استنتاج قانون به نظریۀ ØÙ‚وق طبیعی باز Ù…ÛŒ گردد. قانون پوزیتیو (=قانون شرع، قانون عرÙÛŒ) ØµØ±ÙØ§ بر پایه رسوم است Ùˆ رسوم Ù…ÛŒ تواند آن را تغییر دهد یا از میان ببرد. از این رو ÙلسÙÛ€ روشنگری قانون پوزیتیورا زیر سیطرۀ کلیت آن نوع دستورهای قانونی قرار Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ اعتبار آنها ضروری Ùˆ تغییرناپذیرند Ùˆ برای همۀ زمان ها Ùˆ همۀ Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ یکسان اند. این ØÙ‚وق رانمی توان بر اثر پذیرش Ø§ØØªÙ…الی برخی تعهدات از سوی شخص ØÙ‚وقی نقض کرد؛ زیرا این ØÙ‚وق سلب ناشدنی اند.. در هلند هوگو گروسیوس آموزۀ ØÙ‚وق بنیادین سلب ناشدنی[بشر ] را به طور سیستماتیک پروراند. کتاب اصلی او: ØÙ‚وق جنگ Ùˆ ØµÙ„Ø (1625) از برجسته ترین Ùˆ پربارترین دستاوردهای روشنگری است. گروسیوس Ø·Ø±Ø Â«Ø¹Ù„Ù… ØÙ‚وق جهانی» را ریخت Ú©Ù‡ دربردارنده ØÙ‚وق خصوصی Ùˆ عمومی بود Ú©Ù‡ Ú©Ù„ Ù…ØØªÙˆØ§ÛŒ هر دو ØÙˆØ²Ù‡ ( یعنی ØÙ‚وق خصوصی ÙˆØÙ‚وق عمومی) را به اصولی ثابت ÙØ±Ùˆ Ù…ÛŒ کاست. بنا بر نظر گروسیوس این اصول به همان اندازۀ اصول متعارÙÛŒ ریاضیات معتبر Ùˆ ضروری اند. Ù…ØØªÙˆØ§ÛŒ این «قانون طبیعی» چنان بی قید Ùˆ شرط معتبر است Ú©Ù‡ نه Ùقط انسان بلکه «همه موجودات معقول» نیز آن را Ù…ÛŒ پذیرند Ùˆ ØØªÛŒ خدا توانایی تغییر آن را ندارد؛ زیرا این Ù…ØØªÙˆØ§ بر ارادۀ او متکی نیست بلکه بیان Ù…ØØ¶Ù ذات٠اوست، Ú©Ù‡ در مقام هستی٠جاودان بی تغییر Ùˆ تبدیل است. «درست همان گونه Ú©Ù‡ خدا نمی تواند سبب شود Ú©Ù‡ دو برابر دو چهار نشود همان طور نیز نمی تواند سبب شود Ú©Ù‡ آنچه شّر است دیگر شّر نباشد.»4
این ایده های بنبیادین از طریق لایب نیتس Ùˆ کریستیان ول٠وارد ÙلسÙÛ€ آلمانی قرن های Ù‡ÙØ¯Ù‡Ù… Ùˆ هجدهم Ù…ÛŒ شوند Ùˆ مقبولیت عمومی پیدا Ù…ÛŒ کنند Ùˆ پرورده Ù…ÛŒ شوند. لایب نیتس در برابر نظام ØÙ‚وقی مطلق (Jus stricturn) گروسیوس قانون عالی تری را Ù…ÛŒ گذارد Ú©Ù‡ ØµØ±ÙØ§ منشا روØÛŒ [یا ذهنی ] دارد، این قانون، قانون٠خرد Ùˆ قانون٠موجودات معقول است. مزیت قانون اخیر این است Ú©Ù‡ این نوع قوانین ذاتا آزادند Ùˆ آزادی آنها را بر اثر قیود بعدی ØŒ هرچه این قیود Ù…ÛŒ خواهند باشند، نمی توان از میان برد یا از آنها سلب کرد. کریستیان ول٠این بینش را به طور کامل Ùˆ روش مند در نظریه اش درباره قانون طبیعی Ù…ÛŒ پروراند. او میان ØÙ‚وقی Ú©Ù‡ به دست آمده اند (ØÙ‚وق قراردادی) Ùˆ ØÙ‚وق ÙØ·Ø±ÛŒ تمایز قائل Ù…ÛŒ شود، ØÙ‚ØŒ به ویژه ØÙ‚ امنیت ÙØ±Ø¯ÛŒ جزو ØÙ‚وق اخیر است. هر ÙØ±Ø¯ÛŒ ØÙ‚ دارد Ú©Ù‡ بی وقÙÙ‡ همۀ آن اعمالی را انجام دهد Ú©Ù‡ برای ØÙظ٠جان Ùˆ Ú©Ù…Ø§Ù„Ù Ø±ÙˆØØ´ ضروری اند. این بینش تئوریک٠روشنگری به خاطر تاثیری Ú©Ù‡ بر اعلامیۀ استقلال ایالات Ù…ØªØØ¯Ù‡ آمریکا گذاشت Ùˆ نیز پذیرشش به منزلۀ الگویی برای قانون اساسی آمریکا اهمیت سیاسی برجسته ای Ù…ÛŒ یابد. بنا بر نظری Ú©Ù‡ در کتاب یلینگ (Jellinek)5 بیان شده است به نظر Ù…ÛŒ رسد Ú©Ù‡ «منشورهای ØÙ‚وق» Ùˆ به ویژه «اعلامیه ØÙ‚وق دولت آزاد ویرجینیا» (1776) به طور قاطع بر «اعلامیه ØÙ‚وق بشر Ùˆ شهروند» در قانون اساسی ÙØ±Ø§Ù†Ø³Ù‡ مصوب مجلس قانونگذاری (1789) تاثیر داشته است. بدین سان نظریۀ ØÙ‚وق طبیعی، آن چنان Ú©Ù‡ روشنگری آن را پروراند به طور مستقیم وارد نظام های عملی سیاسی شد Ùˆ اغلب تØÙˆÙ„ ØØªÛŒ Ù…Ù†ÙØ±Ø¯ØªØ±ÛŒÙ† خصوصیات آنها را تعیین کرد.6
درست همان گونه Ú©Ù‡ روشنگری در نظریۀ قانون خود، قانون٠«نانوشته» را در برابر قانون٠«مدون» Ùˆ قانون Ù…ØØ¶Ù خرد را در مقابل قانون٠پوزیتیو (=قانون شرع، قانون عرÙÛŒ) قرار Ù…ÛŒ دهد همان طور نیز Ù…ÛŒ کوشد تا همین تمایز بنیادین را در دین انجام دهد. بنا بر نظر روشنگری هستۀ دین را نباید Ùقط در دگم هایی جستجو کرد Ú©Ù‡ از طریق ÙˆØÛŒ Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØª Ù…ÛŒ شوند Ùˆ به همان صورتی Ú©Ù‡ سنت آنها را منتقل Ù…ÛŒ کند بر پایۀ ایمان Ù¾Ø°ÛŒØ±ÙØªÙ‡ Ù…ÛŒ شوند.ØÙ‚یقت٠دینی، مانند هر ØÙ‚یقت٠دیگری، شایسته است Ú©Ù‡ Ùقط بر پایۀ اصول غایی٠خرد شناخته شوند. از این رو همواره تÙوق٠دین٠طبیعی بر دین ÙˆØÛŒØ§Ù†ÛŒ مورد تاکید قرار Ù…ÛŒ گیرد. در دین نیز باید اصل مرجعیت Ù…ØØ¶ (کلیسا Ùˆ سنت) Ùˆ کتاب مقدس را کنار گذاشت تا شاید بتوان دین را بر سرشت٠انسان یعنی بر Ù‚ÙˆØ§ÛŒÙ ÙØ·Ø±ÛŒ اصیل اش Ù…ØÚ©Ù… تر بنیاد نهاد. این بینش اساسی روشنگری را هربرت چربوری (Herbert Cherbury) خیلی زود یعنی در سال 1624 به ÙˆØ¶ÙˆØ Ø¯Ø± کتابش: ØÙ‚یقت پروراند Ùˆ الهیات «عقلی» سدۀ هجدهم نیز به طور ÙØ²Ø§ÛŒÙ†Ø¯Ù‡ ای آن را Ù¾Ø°ÛŒØ±ÙØª. بنا بر نظر چربوری ØÙ‚یقت٠دینی، تا زمانی Ú©Ù‡ بر مرجعیت Ùˆ ÙˆØÛŒ استوار باشد، جز اعتباری ÙØ±Ø¶ÛŒØŒ اعتبار دیگری ندارد؛ اما Ù…ØØªÙˆØ§ÛŒ جهان شمول تجربۀ دینی Ùقط در اعتقاد Ù…ØØ¶ به خدا جای دارد Ùˆ این Ù…ØØªÙˆØ§ نیازی به ÙˆØÛŒ ندارد بلکه Ù…ÛŒ تواند بی واسطه از سرشت٠ذهن٠انسان ناشی شود Ùˆ Ùهم٠انسان آن را به اثبات برساند. در وجود چنین خدایی دیگر نمی توان Ø´Ú© کرد؛ اما Ù…ÛŒ توان تعینات خاص تر او یعنی ØµÙØ§ØªÛŒ را Ù…ØÙ„ تردید دانست Ú©Ù‡ انسان به خدا نسبت Ù…ÛŒ دهد. وجود این خدا برای همه ذهن های بخرد به طور بی واسطه در نظم طبیعت، در قانونمند بودن Ùˆ غایت آن Ùˆ نیز در نظم اخلاقی جهانی - Ú©Ù‡ برای همه موجودات معقول Ùˆ دارای اراده یکی است- مشهود Ù…ÛŒ باشد. هربرت برای این Ú©Ù‡ اینهمانی(جهانی ) اخلاق را تایید کند به آموزۀ رواقی اجماع٠همگانی رجوع Ù…ÛŒ کند. چنین اجماع همگانی اثبات Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ همۀ موجودات دارای ارادۀ ÙØ±Ø¯ÛŒ از یک منشا الهی هستند؛ Ùˆ تمامی٠امکان٠شناخت٠ØÙ‚یقت Ùˆ شناخت٠همۀ موازین ØÙ‚یقت به همین منشا یگانۀ الهی وابسته است. بدین سان خود٠یقین٠اخلاقی معیار بنیادی ØÙ‚یقت٠دینی شناخته Ù…ÛŒ شود؛ Ùقط با به کارگیری وجدان Ù…ÛŒ توان به یقین٠عینی٠وجود خدا Ùˆ ØÛŒØ§Øª پس از مرگ رسید.
در روشنگری تلاش برای Ù…ØÙˆ همۀعناصر عرضی Ùˆ Ø§ØªÙØ§Ù‚ÛŒ از Ù…ØØªÙˆØ§ÛŒ اساسی دین با ایدۀ مدارای دینی پیوند Ù…ÛŒ یابد. این مدارا به معنی مدارای ØµØ±ÙØ§ عملی نبود بلکه بر پایۀ این ایده بود Ú©Ù‡ همۀ دین های وضعی (یعنی یهودیت، مسیØÛŒØª Ùˆ اسلام) اعتباری برابر دارند؛ چون هرکدام از آنها دارای معنای جهان شمول٠دین٠طبیعی، یعنی به منزلۀ دین ØµØ±ÙØ§ اخلاÙی٠خرد، است. هر دینی با دین دیگر Ùقط از Ù„ØØ§Ø¸ سمبل هایی Ú©Ù‡ این معنا را توصی٠می کند ØªÙØ§ÙˆØª دارد. در دورۀ رنسانس کوزانوس این ایده را ارائه داد: «دین ها Ùقط در شعائر Ùˆ مناسک خود با یکدیگر ØªÙØ§ÙˆØª دارند .»7 اما ایدۀ ØµÙ„Ø Ù…ÛŒØ§Ù† ادیان گسترده ترین شناسایی را در ÙلسÙÛ€ روشنگری به دست Ù…ÛŒ آورد. کتاب دیگری Ú©Ù‡ دقیقا مشابه با کتاب کوزانوس: ØµÙ„Ø Ù…ÛŒØ§Ù† ادیان (1490) است گردهمایی Ù‡ÙØª Ù†ÙØ±Ù‡ (1588) اثر ژان بودن است Ú©Ù‡ در آن پیروان Ù‡ÙØª دین مختل٠معرÙÛŒ Ù…ÛŒ شوند تا با یکدیگر Ù…Ø¨Ø§ØØ«Ù‡ کنند Ùˆ هرکدام از دین خود Ø¯ÙØ§Ø¹ کند Ùˆ نشان دهد Ú©Ù‡ دین ØÙ‚یقی در همۀ آنها مشترک است. سرانجام این ایده در ØÚ©Ø§ÛŒØª انگشتر در نمایشنامه: ناتان خردمند اثر لسینگ Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÛŒ شود. اما لسینگ به برداشت عمومی روشنگری (از ØµÙ„Ø Ù…ÛŒØ§Ù† ادیان) چیز تازه ای Ø§ÙØ²ÙˆØ¯ به این معنی Ú©Ù‡ تØÙˆÙ„ دین ها را ØªØØª ایدۀ : آموزش نوع بشر (1780) قرار داد. طبق این ایده ØŒ دین های وضعی مختل٠(یعنی یهودیت، مسیØÛŒØª Ùˆ اسلام) به گونه ای در Ù¾ÛŒ یکدیگر آمده اند Ú©Ù‡ عناصر Ùˆ مراØÙ„ Ø·Ø±Ø ÛŒÚ¯Ø§Ù†Ù‡ ای برای آموزش نوع بشر را تشکیل Ù…ÛŒ دهند Ú©Ù‡ بر اثر آن نوع بشر از مبدائی خام Ùˆ ابتدائی آغاز Ù…ÛŒ کند Ùˆ گام به گام به پیش Ù…ÛŒ رود تا به عالی ترین هد٠که «اعتقادی عقلانی» است Ù…ÛŒ رسد. این «اعتقاد عقلانی» از Ù„ØØ§Ø¸ اخلاقی ÙˆØ¶ÙˆØ Ø¯Ø§Ø±Ø¯ Ùˆ سرانجام (این اعتقاد نیز) در ایدۀ ØµØ±ÙØ§ اخلاقی ØÙ„ Ù…ÛŒ شود.
در چارچوب ÙلسÙÛ€ روشنگری٠دینی مسئله معجزات از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بیشتر نمایندگان ÙلسÙÛ€ روشنگری معجزات را به طور Ú©Ù„ÛŒ انکار نمی کنند؛ اما Ù…ÛŒ گویند Ú©Ù‡ معجزات را نباید مداخلۀ Ùوق طبیعی٠خدا در سیر امور طبیعت دانست. واقعیت٠قانونمند بودن٠جهان شمول٠پدیده های طبیعی Ùˆ تغییرناپذیری سیر امور طبیعت خود، آزمون٠ØÙ‚یقی٠خداست Ùˆ اثبات این موضوع است Ú©Ù‡ منشا جهان در Ùهمی برترین قرار دارد. این موضوع استثنا نیست بلکه قاعده است Ùˆ باید مبدا آگاهی دینی قرار گیرد.
«بزرگترین معجزه در میان همه معجزات
این است که همۀ آنها برای ما اموری عادی شده اند
و باید هم امور عادی بشوند».8
معجزۀ جهانی بودن قوانین اخلاقی Ùˆ قوانین طبیعی ØŒ آشکارشدگی (ÙˆØÛŒ) بنیادی Ùˆ بسندۀ خدا هستند Ùˆ این معجزۀ جهانی بودن، همۀ معجزات خاص Ùˆ جزئی را منØÙ„ Ù…ÛŒ کند Ùˆ آنها را سطØÛŒ Ù…ÛŒ نماید. ذهن انسان خودش عالی ترین معجزه است Ú©Ù‡ همۀ دیگر معجزات را در بر دارد. «(...) همه چیز (...) معجزه است اما همۀ آنها معجزه های خرد هستند.»9
تØÙˆÙ„ روشنگری٠دینی در کشورهای مختل٠به شیوه های Ù…ØªÙØ§ÙˆØª به پیش Ø±ÙØª. در انگلستان جنبش الهیات عقلانی در قرن Ù‡ÙØ¯Ù‡Ù… آغاز Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ نمایندگان آن در کلیسای انگلیکن عبارتند از : جان هیلز (John Hales) Ùˆ چیلینگ ورث (Chilingworth) Ùˆ در ÙلسÙÙ‡ به ویژه اÙلاطونیان کمبریج: ویچکوت (Whichcote)ØŒ جان سمیت (John Smith) کودورث (Cudworth) Ùˆ هنری مور (Henry More). در Ù¾ÛŒ آنان دائیست ها یا آزاداندیشان آمدند Ú©Ù‡ در انگلستان جان تولاند (John Toland) Ùˆ آنتونی کولینز (Anthony Collins) Ùˆ در آلمان هرمان ساموئل رایماروس (Hermann Samuel Reimarus) بودند. آنان Ù…ØØªÙˆØ§ÛŒ دین را Ù…Ù†ØØµØ± به اعتقاد به خدا Ùˆ بعضی ØÙ‚ایق بنیادی اخلاقی کردند. در ØÙ„Ù‚Û€ الهیات آلمانی قرن هجدهم اعتقاد روشنگری٠دینی را زملر (Semler)ØŒ یروزالم (Jerusalem) سپالدینگ (J.J.Spalding) نمایندگی Ù…ÛŒ کردند Ú©Ù‡ در این باره به اصول ÙلسÙÛŒ کریستیان ول٠اعتقادی راسخ داشتند. در ÙØ±Ø§Ù†Ø³Ù‡ روشنگری٠دینی به ادبیات عمومی وارد شد Ùˆ چرخش٠جدلی٠Ùوق العاده ای ÛŒØ§ÙØª Ùˆ به نام خرد به سنت Ùˆ Ø®Ø±Ø§ÙØ§Øª Ùˆ دگماتیسم Ùˆ Ùناتیسم Ø±ÙˆØØ§Ù†ÛŒÙˆÙ† اعلان جنگ داد. در اینجا ولتر رهبر واقعی Ùˆ قهرمان روشنگری Ù…ÛŒ شود. مهمترین سند معتبر ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ روشنگری، Ùˆ در عین ØØ§Ù„ موثرترین وسیلۀ اشاعۀ ایده های روشنگری دائره المعار٠دیدرو Ùˆ دالامبر بود. Ú©Ù„ تØÙˆÙ„ روشنگری در قلۀ ÙلسÙÛŒ اش به کانت ختم Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ در کتابش: دین در Ù…ØØ¯ÙˆØ¯Û€ Ùقط عقل (1793) دامنه Ùˆ ØØ¯ÙˆØ¯Ù دین٠طبیعی را، با ÙØ±ÙˆÚ©Ø§Ø³ØªÙ† تقریبا تمامی آن به آگاهی اخلاقی، تعری٠می کند.
کوشش روشنگری در ÙØ±ÙˆÚ©Ø§Ø³ØªÙ† Ú©Ù„ Ù…ØØªÙˆØ§ÛŒ تجربۀ دینی به تجربۀ اخلاقی مستلزم این پیش ÙØ±Ø¶ است Ú©Ù‡ تجربۀ اخلاقی پیشاپیش خود بسنده Ùˆ در قلمرو خودش کامل است. اگر موازین اخلاقی متقن Ùˆ متعین نبودند نمی توانستند شالودۀ دین قرار گیرند. بنابراین روشنگری هرچه بیشتر به این نتیجه Ù…ÛŒ رسد Ú©Ù‡ خودبسندگی٠اخلاق را اصل موضوعه بنیادیش قرار دهد. روشنگری ایده آل خود بسندگی اخلاق را از اخلاقیات باستان، یعنی از عناصر ÙلسÙÛ€ رواقی Ù…ÛŒ گیرد Ú©Ù‡ از همان آغاز به Ø´Ú©Ù„ گیری اخلاق٠خودبسنده Ú©Ù…Ú© کرده بود. سرآغاز این تØÙˆÙ„ را نیز Ù…ÛŒ توان به رنسانس Ù¾ÛŒ گیری کرد. کتاب پیترو پومپونازی: بقای Ø±ÙˆØ (1516)10 یکی از نخستین کوشش های اندیشه مدرن در جهت رهایی اخلاق از استبداد٠متاÙیزیک٠دینی بود. کتاب پومپونازی مدلل Ù…ÛŒ ساخت Ú©Ù‡ تصمیم گیری در باره مسائل دینی Ùˆ دگمها ارتباطی به صدق اخلاقیات Ùˆ قطعیتشان ندارند؛ زیرا گرانیگاه اینها در خودشان است. خوب پاداش خودش Ùˆ بد مجازات خودش را با خود دارد. در کتاب پییر شارون: در ØÚ©Ù…ت (1601) این ایده ØµØ±ÛŒØ ØªØ± بیان Ù…ÛŒ شود. در اینجا ایده آل یک اخلاق ØµØ±ÙØ§ «طبیعی» به شیوه ای پرورانده Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ بر اجباری درونی متکی Ù…ÛŒ شود Ùˆ دیگر نیازی به پشتیبانی مرجعیت یا ØÙ…ایت دینی ندارد. این اخلاق همواره ثابت است Ùˆ هرگز قاعدۀ عمل خود را بر ØØ³Ø¨ شرایط تغییر نمی دهد؛ Ùˆ بر وعدۀ پاداش یا تهدید مجازات متکی نیست. «من این عبارات ترسناک Ùˆ مکروه را بررسی Ù…ÛŒ کنم: اگر مسیØÛŒ نبودم، اگر خدایی نبود Ùˆ اگر ترسی از لعنت ابدی نداشتم، در این صورت Ú†Ù‡ عملی انجام Ù…ÛŒ دادم؟ من در خواست Ù…ÛŒ کردم Ú©Ù‡ تو Ø´Ø±Ø§ÙØªÙ…ند باشی؛ زیرا طبیعت Ùˆ خرد یعنی خدا- آن را Ù…ÛŒ خواهد؛ Ùˆ انتظام عمومی٠جهان Ùˆ طبیعت Ú©Ù‡ تو جزئی از آنی آن را Ù…ÛŒ طلبد- انتظامی Ú©Ù‡ نمی توانی بر ضد آن بشوری بی آن Ú©Ù‡ وجود خودت را Ù†ÙÛŒ Ú©Ù†ÛŒ Ùˆ بر ضد خود بجنگی، Ùˆ دربارۀ دیگر امور نیز شاید آنچه را اراده Ú©Ù†ÛŒ روی دهند.10» در این قطعه از کتاب شارون موضوع بنیادینی Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ با تغییرات Ú©Ù…ÛŒ (در آثار دیگر متÙکران روشنگری تکرار Ù…ÛŒ شود Ùˆ بر اثر آنها) اخلاق روشنگری پرورانده Ù…ÛŒ شود. گروسیوس ØµØ±ÛŒØØ§ میان استنتاج٠طبیعی٠اخلاق از استنتاج٠دینی آن تمایز قائل Ù…ÛŒ شود. اعتبار گزاره های ØÙ‚٠طبیعی به پیش- ÙØ±Ø¶ دینی وابسته نیستند: آنها معنا Ùˆ اتقان خود را- ØØªÛŒ اگر خدایی نباشد- ØÙظ Ù…ÛŒ کنند. در آلمان لسینگ برای اصل استقلال اخلاقی جنگید Ø› ØØªÛŒ پیش از آن Ú©Ù‡ شالودۀ اکیدا سیستماتیک آن در کتاب کانت: نقد خرد عملی به دست آید. پایان
پانوشت ها :
1- این مقاله نخست در جلد پنجم «دائره المعار٠علوم اجتماعی» (به سردبیری ادوین زلینگمن (Edwin Selingman) Ùˆ الوین جانسون (Alvin Johnson) نیویورک 1931ØŒ ØµÙØØ§Øª 552-547) به چاپ رسیده است.
2- ایمانوئل کانت: «در پاسخ به پرسش: روشنگری چیست؟» در مجموعه آثار کانت (ویرایش ارنست کاسیرر با همکاری هرمان کوهن) یازده جلد (برلین، 1912ØŒ جلد چهارم ویراسته آرتور بوخناو (Artur Bucheneu) ØµÙØØ§Øª 176-167 Ú©Ù‡ نقل قول بالا در ØµÙØÙ‡ 169 آن آمده است. در مجموعه آثار کانت (چاپ آکادمی پروس، جلد هشتم، ØµÙØÙ‡ 35)
(مترجم مقاله کانت را به ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ برگردانده است Ú©Ù‡ به مناسبت دویست Ùˆ هشتاد Ùˆ پنجمین زاد روز ایمانوئل کانت در تاریخ دوم اردیبهشت هزار Ùˆ سیصد Ùˆ هشتاد Ùˆ هشت در روزنامه «اعتماد ملی» به چاپ رسید. خواننده علاقمند Ù…ÛŒ تواند ترجمه مرا از این مقاله در سایت های اینترنتی ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ ونیزدر کانال تلگرامم به آدرس : https://telegram.me/moughen بیاید.)
3- (Baruch de Spinoza, Ethica ordine geometrico demonstrate
در :
Opera quae supersunt omnia, hrsg, v.Karl Hermann Bruder, Bd. I, Leipzig 1843, S. 149-416: S.270: imperium in imperio.
4- Hugo Grotius (1583-1645), The Rights of War and Peace, (Edited and With an Introduction by Richard Tuck) Liberty Fund Inc. 2005. p.155.
(کاسیرر به متن اصلی لاتین کتاب ارجاع داده است؛ اما چون کتاب گروسیوس به انگلیسی ترجمه شده Ùˆ در اختیار مترجم است ØµÙØÙ‡ نقل قول از متن لاتین کتاب را در ترجمه انگلیسی کتاب پیدا کرد Ùˆ در اینجا آورد. مترجم)
5-(Georg Jellinek: The Declaration of the Rights of Man and of citizens, New York, 1901. مترجم)
6-- Ernst Cassirer, Die Idee der republikanischen Verfassung, Hamburg, 1929.
7- Nicolaus Cusanus De pace seu concordantia fidei (Kap.1)
(برای آگاهی از ÙلسÙÛ€ نیکولاس کوزانوس رجوع شود به: ارنست کاسیرر: ÙØ±Ø¯ Ùˆ کیهان در ÙلسÙÙ‡ رنسانس ترجمه یدالله موقن (تهران،نشر ماهی، چاپ اول 1931 چاپ دوم 1393) ØµÙØØ§Øª 138-69. برای آگاهی بیشتر از کتاب ØµÙ„Ø Ù…ÛŒØ§Ù† ادیان نوشته کوزانوس به ØµÙØØ§Øª 95-92 کتاب یاد شده رجوع شود. مترجم)
8- Gotthold Ephraim Lessing, Nathan der Weise Ein dramatisches Gedicht, in funf aufzugen,
در:
Samtliche Schriften, hrsg. V. Karl Lachmann, 3.,neu.durchges. U.verm. Aufl., besorgt v. Franz Munker, Bd. III. Stuttgart 1887, S.1-177: S. 12.
(برای آگاهی از ÙلسÙÛ€ دین لسینگ بنگرید به کتاب ÙلسÙÙ‡ روشنگری ØµÙØØ§Øª 314-307. مترجم)
9- Gottfried Wilhelm Leibniz, Brief an Jacques-Benigne Bossuet vom 18.April 1692, in Oeuvres, publiees pour la premiere fois d' apres les manuscrits originawx, hrsg, v. Louis-Alexandre Foucher de Careil, Bd.1, Paris 1859, S.271-278 : S.277.
10- (برای آگاهی از ÙلسÙÛ€ پومپونازی رجوع شود به: ارنست کاسیرر: ÙØ±Ø¯ Ùˆ کیهان در ÙلسÙÙ‡ رنسانس ترجمه یدالله موقن (تهران،نشر ماهی، چاپ اول 1931 چاپ دوم 1393)بویژه ØµÙØØ§Øª 210-212. مترجم)
11- Pierre Charron, De la sagesse trois livers (Buch 2, Kap.5) (Bordeaux 1646, S.322 f.)