جان مایکل کرویز1 بازنگری کاسیرر در برنامه روشنگری2 ترجمه یدالله موقن
نگارنده در مقدمه خود بر ترجمه اش از کتاب اسطوره دولت کاسیرر در سال 1377 نوشت :
"کتاب اسطوره ÙŠ دولت از Ù„ØØ§Ø¸ÙŠ Ø§Ø¯Ø§Ù…Ù‡ ÙŠ کتاب ÙلسÙÙ‡ ÙŠ روشنگري Ùˆ از Ù„ØØ§Ø¸ÙŠ Ø¯Ù†Ø¨Ø§Ù„Ù‡ ÙŠ جلد دوم ÙلسÙÙ‡ ÙŠ ÙØ±Ù… هاي سبمليک : انديشه ÙŠ اسطوره اي است. موضوع کتاب ÙلسÙÙ‡ ÙŠ روشنگري تولد سوژه يا ÙØ±Ø¯ÙŠØª انساني است Ú©Ù‡ زنجير Ø®Ø±Ø§ÙØ§Øª Ùˆ اعتقادات تعبدي را پاره کرده Ùˆ خرد خود را Ú©Ù‡ Ù…ØØ¨ÙˆØ³ پيشداوري ها بود آزاد ساخته است. ÙلسÙÙ‡ ÙŠ روشنگري استقلال ÙØ±Ø¯ Ùˆ ØÙ‚وق سلب ناشدني Ùˆ تÙويض ناپذير او را اعلام مي کند Ùˆ استقلال خرد Ùˆ علم را در همه ÙŠ ØÙˆØ²Ù‡ ها تأمين Ùˆ تضمين مي نمايد. اما ØŒ گويي، اين روند رهايي بخش ÙØ±Ø¯ از زنجير سنت ها Ùˆ پيشداوري ها هنوز به کمال نرسيده بود Ú©Ù‡ سير معکوس در پيش Ú¯Ø±ÙØª Ùˆ انساني Ú©Ù‡ تازه از سيطره ÙŠ اسطوره هاي کهن رهايي ÙŠØ§ÙØªÙ‡ بود در چنگال اسطوره هاي سياسي Ø§ÙØªØ§Ø¯ Ùˆ مجدداً به بند کشيده شد. موضوع کتاب اسطوره ÙŠ دولت نيز مانند کتاب ÙلسÙÙ‡ ÙŠ روشنگري نبرد با اسطوره است. ولي در اين جا ميدان رزم، قلمرو سياست است . پس از اين Ù„ØØ§Ø¸ کتاب اسطوره ÙŠ دولت مکمل کتاب ÙلسÙÙ‡ ÙŠ روشنگري است. در جلد دوم کتاب ÙÙ„Ø³ÙØ© ÙØ±Ù…هاي سمبليک: انديشه ÙŠ اسطوره اي ØŒ کاسيرر Ùقط به بررسي Ùˆ تØÙ„يل مقولات انديشه ÙŠ اسطوره اي پرداخته Ùˆ آنها را با مقولات نظيرش در قلمرو علم مقابله Ùˆ مقايسه کرده بود ولي به نقش اجتماعي اسطوره در زندگي ÙØ±Ø¯ÙŠ Ùˆ اجتماعي بشر Ùˆ به ويژه در قلمرو انديشه ÙŠ سياسي کاري نداشته بود. ولي درکتاب اسطوره ÙŠ دولت به مسئله ÙŠ نقش اجتماعي اسطوره توجه بيشتري کرده است .در کتاب انديشه ÙŠ اسطوره ا ÙŠ ØŒ سوژه ØŒ ÙØ±Ø¯ پرسشگر Ùˆ جستجوکننده غايب است ØŒ زيرا ذهنيتي از آن خود Ùˆ مستقل از قوم Ùˆ قبيله خويش ندارد Ùˆ وجود او مستØÙŠÙ„ در قوم است. در کتاب اسطوره ÙŠ دولت نيز مجدداً شاهد Ù…ØÙˆ شدن سوژه يا شخص پرسشگر Ùˆ جستجوگر هستيم.
جامعه ÙŠ زير سلطه ÙŠ اسطوره ØŒ جامعه اي بسته است Ùˆ بر جامعه ÙŠ بسته يا سنتي تÙکر اسطوره اي يا ذهنيت پيش- منطقي ØØ§Ú©Ù… است. Ùˆ اين موضوعي است Ú©Ù‡ روان شناس برجسته ژان پياژه نيز تصديق کرده Ùˆ در Ø¯ÙØ§Ø¹ از نظريات لوي - برول اظهار داشته است وي مي گويد:
"نظريه ÙŠ لوي - برول در مورد جوامع بسته Ùˆ تئوکراتيک نيز کاملاً درست است ." زيرا به نظر ژان پياژه در اين جوامع نيز در قلمرو علم Ùˆ ÙلسÙÙ‡ ØŒ Ùˆ به طور کلي تÙکر ØŒ از خلاقيت هاي ÙØ±Ø¯ÙŠ Ø§Ø«Ø±ÙŠ مشهود نيست." "
جان مایکل کرویز در مقاله زیر " باز نگری کاسیرر در برنامه روشنگری " که در سال 1977 میلادی (تقریبا همزمان با نگارش مقدمه من ) نوشته است می گوید:
برای Ùهم تاکید کاسیرر بر زیبایی شناسی Ùˆ هنر در کتاب ÙلسÙÙ‡ روشنگری باید کتاب اسطورۀ دولت او را نیز به دقت خواند. کاسیرر در کتاب اسطورۀ دولت Ù…ÛŒ گوید Ú©Ù‡ اندیشۀ اسطوره ای را Ùقط تا وقتی Ù…ÛŒ توان مهار کرد Ú©Ù‡ نیروهای برتر آن را منقاد کرده باشند؛ Ùˆ این نیروها، نیروهای تخیل Ùˆ هنر Ùˆ نیروهای عقلانی Ùˆ اخلاقی هستند. («نیروهای برتر جلو قدرت های اسطوره ای را Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ اند Ùˆ آن ها رام Ùˆ مطیع ساخته اند. تا وقتی Ú©Ù‡ این نیروهای برتر یعنی نیروهای عقلانی، اخلاقی Ùˆ هنری با همه توان خود وجود دارند اسطوره رام Ùˆ مطیع است. اما همین Ú©Ù‡ این نیروهای برتر سستی گیرند Ø¢Ø´ÙØªÚ¯ÛŒ Ùˆ آشوب دوباره بر Ù…ÛŒ گردد Ùˆ اندیشۀ اسطوره ای خیزش Ù…ÛŒ کند Ùˆ بر همه Ø´Ú©Ù„ های ØÛŒØ§Øª ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ Ùˆ اجتماعی بشر چیره Ù…ÛŒ شود.») (ترجمه ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ اسطورۀ دولت ØµÙØÙ‡ 424)
روشنگری تاریخی نخستین دوره ای در ÙلسÙÙ‡ بود Ú©Ù‡ بر استقلال قلمرو زیبایی شناسی Ùˆ هنرتاکید ورزید؛ اما پیش- ÙØ±Ø¶ های عقلانی آن اجازه ندادند Ú©Ù‡ دامنۀ تاثیر تخیل Ùˆ عاطÙÙ‡ را بر چگونگی کارهای ذهن بشناسد، تا Ú†Ù‡ رسد به این Ú©Ù‡ نیاز به Ùهم اندیشۀ اسطوره ای را دریابد. تکنولوژی های ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ از سده هجدهم ،بدین سو، به طوررادیکال تغییر کرده اند، اما انسان ها تغییر نکرده اند. کاسیرر Ù¾ÛŒ برد Ú©Ù‡ تکنولوژی مدرن را Ù…ÛŒ شود برای ساختن اندیشۀ اسطوره ای به کار برد Ùˆ او دشواری هایی را دید Ú©Ù‡ خردگرایی تنگ نظرانه در راه رویایی با مخالÙÛŒ Ú©Ù‡ استدلال های عقلی بر آن بی اثرند، ایجاد کرده است. Ùهم٠سرشت٠اندیشۀ اسطوره ای مستلزم بررسی دقیق تر تخیل Ùˆ عاطÙÙ‡ است؛ اما خیلی بیشتر از آنچه ÙÛŒÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† قرن هجدهم قادر به درکشان بودند. در (جلد دوم) ÙلسÙÙ‡ صورتهای سمبلیک (:اندیشه اسطوره ای) کاسیر نشان Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ تخیل Ùˆ عاطÙÙ‡ کارکردهای شناختی خاص خود را دارند Ùˆ به سادگی غیرعقلانی نیستند. کاسیرر در کتاب اسطورۀ دولت نیاز به تÙکر مجدد در این باره را Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØª Ú©Ù‡ چگونه قلمروهای زیبایی شناسی Ùˆ هنر به روشنگری یاری Ù…ÛŒ رسانند.37 شناخت این نیاز یکی از وظای٠ناتمام در ÙلسÙۀکاسیرر بود Ùˆ مهمترین وظیÙÛ€ ناتمام٠برنامۀ روشنگری باقی Ù…ÛŒ ماند."
او هم در سراسر مقاله اش سه کتاب کاسیرر ا- ÙلسÙÛ€ روشنگری 2- ÙلسÙÛ€ صورت های سمبلیک : اندیشۀ اسطوره Ùˆ 3- اسطورۀ دولت را وابستۀ به هم Ùˆ مکمل یکدیگر Ù…ÛŒ داند.
جان مایکل کرویز1 بازنگری کاسیرر در برنامه روشنگری2 ترجمه یدالله موقن
«وظیÙÙ‡ ÙلسÙÙ‡ سیستماتیک- Ú©Ù‡ دامنه اش بسیار
ÙØ±Ø§Ø® تر از دامنه نظریه شناخت است- این است Ú©Ù‡
تصویر جهان را از یکسونگری رها سازد.»3
https://telegram.me/moughen
هنگامی Ú©Ù‡ تاریخ نگاران از «عصر روشنگری» سخن Ù…ÛŒ گویند، معمولا منظورشان تØÙˆÙ„ات قرن هجدهم اروپاست، در آن دوره ایده های ÙلسÙÛŒ تاثیر چنان عظیمی بر مردم Ùˆ سیاست داشتند Ú©Ù‡ تا آن هنگام بی سابقه بود. بخشی از این تاثیر به اختراع چاپ Ùˆ ظهور ناشران وابسته بود. وجود «دائره المعارÙ» (دیدرو Ùˆ دالامبر) Ùˆ آثار روسو Ùˆ ولتر Ú©Ù‡ کتاب های این دو ÙÛŒÙ„Ø³ÙˆÙ Ù¾Ø±ÙØ±ÙˆØ´ ترین کتاب ها بودند Ùˆ نیز ظهور تعداد زیادی مجلات ادبی نیز این جنبه از روشنگری را نشان Ù…ÛŒ دهند. اندیشه هایی Ú©Ù‡ متعلق به آن عصر هستند هنوز هم مجادله آمیز Ùˆ الهام بخش Ùˆ نیز خشم انگیزند.4
این اندیشه ها شامل Ù…Ùهوم ØÙ‚وق جهانی Ùˆ سلب ناشدنی (بشر) (از جمله ØÙ‚ Ùˆ آزادی بیان) ØÙ‚ ØØ§Ú©Ù…یت مردم (نه ØÙ‚ الهی پادشاهان) Ø¨ØØ« بر رد ÙˆØÛŒ Ùˆ خرد Ù…ØØ¶ به منزله سرچشمه های شناخت- Ú©Ù‡ نتیجه این انتقادها درخواست برای مدارا با اعتقادات دینی مختل٠و جدایی کلیسا از دولت بود. اینها ØµØ±ÙØ§ Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… Ú©Ù„ÛŒ Ùˆ برداشت های تئوریک نیستند، بلکه ÙØ±Ø§Ø®ÙˆØ§Ù† به عمل اند. از این روست Ú©Ù‡ آنها را ایده های Ù…ØØ¶ نمی دانند بلکه از «برنامه روشنگری» سخن Ù…ÛŒ گویند. مردم نسبت به این برنامه نه در گذشته بی ØªÙØ§ÙˆØª بودند Ùˆ نه اکنون بی ØªÙØ§ÙˆØªÙ†Ø¯. این برنامه آنان- ØØªÛŒ متÙکری خردمند مانند ارنست کاسیرر- را تکان داده است. در ØÙ‚یقت، به خصوص Ù…ÛŒ توان تمامی ÙلسÙÙ‡ کاسیرر را به عنوان «بازنگری در برنامه روشنگری» خلاصه کرد.
گزارش مشهور کاسیرر از ÙلسÙÙ‡ روشنگری (1932)5 بی Ø´Ú© اثری کلاسیک است Ùˆ بیش از هر کتاب دیگری Ú©Ù‡ درباره تاریخ ÙلسÙÙ‡ عصر روشنگری نوشته شده است مورد استناد بوده Ùˆ مشهورترین Ùˆ شناخته شده ترین کتاب کاسیرر درباره تاریخ ÙلسÙÙ‡ است. اما ÙلسÙÙ‡ روشنگری واقعا پژوهشی تاریخی به معنای معمولی نیست. کاسیرر کتاب را با ذکر این نکته آغاز Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ کتاب ÙلسÙÙ‡ روشنگری Â«ØØ§ØµÙ„ جمع» Ùˆ «تمامی» اندیشه ها Ùˆ تعالیم متÙکران برجسته قرن هجدهم نیست Ùˆ نیزط Ø´Ø±Ø Ø¢Ù…ÙˆØ²Ù‡ های خاصی نیست Ú©Ù‡ تصور Ù…ÛŒ شود «سرشت» یا «هستۀ» ÙلسÙÙ‡ روشنگری را تشکیل Ù…ÛŒ دهند. کاسیرر مدعی است Ú©Ù‡ خصوصیت بارز ÙلسÙÙ‡ روشنگری «درهم شکستن موانع صلب سیستمی» است (همین کتاب ØµÙØÙ‡ 50) Ùˆ درآمدن به Ø´Ú©Ù„ یک «نیروی عقلی» است. خصلت عمدۀ عصر روشنگری این است Ú©Ù‡ ÙÛŒÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† اندیشه را دیگر شیوۀ تعمق٠نظری ندانستند بلکه آغاز به این کردند Ú©Ù‡ به اندیشه «توان Ùˆ وظیÙÛ€ Ø´Ú©Ù„ بخشیدن دوباره به زندگی» را نسبت دهند. (همین کتاب ØµÙØÙ‡ 50)
این نظر در تقابل با این اتهام همیشگی است Ú©Ù‡ روشنگری را عصر انتقاد Ù…ÛŒ دانند Ú©Ù‡ Ùقط ویران Ù…ÛŒ کرد اما چیزی نداشت Ú©Ù‡ به جای آن آنچه از میان برده بود بگذارد. اگر بپرسیم Ú©Ù‡ منظور کاسیرر از «توان Ùˆ وظیÙÛ€ Ø´Ú©Ù„ بخشیدن به زندگی» چیست به این نتیجه Ù…ÛŒ رسیم Ú©Ù‡ کتاب ÙلسÙÛ€ روشنگری Ùقط پژوهش گذشته نیست بلکه واقعا از دیدگاه ÙلسÙÛŒ خود کاسیرر جدا ناشدنی است.
تمامی ÙلسÙÛ€ کاسیرر واقعا متکی بر این برنهاد (تز) است Ú©Ù‡ قدرت Ø´Ú©Ù„ بخشیدن به زندگی از توانایی در Ùهم٠سمبلیسم Ùˆ به کارگیری آن ناشی Ù…ÛŒ شود؛ Ùˆ Ùهم٠سمبلیسم Ùˆ به کارگیری آن خصلت مشخص زندگی انسان است.6 کاسیرر بر این باور نیست Ú©Ù‡ آزادی داده Ù…ÛŒ شود؛ او از ÙØ±Ø§ÛŒÙ†Ø¯ «خود- آزادی» انسان از طریق ÙØ±Ù… های سمبلیک سخن Ù…ÛŒ گوید: آزادی٠از ترس، از سرکوب Ùˆ از نادانی. این دیدگاه، ÙلسÙÛ€ روشنگری قرن هجدهم را با برداشت کاسیرر از هوش خلاق مزدوج Ù…ÛŒ کند، اما این ازدواج مستلزم این است Ú©Ù‡ ÙلسÙÛ€ روشنگری خلوص خرد را کنار بگذارد. مورخان مایلند Ú©Ù‡ قرن هجدهم را «عصر خرد» بنامند؛ اما در ÙلسÙÛ€ کاسیرر خرد دیگر مرجع٠نهایی نیست. وجود خرد واقعیت٠سمبلیسم را پیش ÙØ±Ø¶ Ù…ÛŒ گیرد، نه برعکس. کاسیرر Ù…Ùهوم سمبلیسم را جایگزین Ù…Ùهوم خرد Ù…ÛŒ کند این کار کاسیرر بازنگری Ú©ÙˆÚ†Ú©ÛŒ در سنت ÙلسÙÛŒ غرب نبود. مسئلۀ کاسیرر با سنت ÙلسÙÛŒ این نبود Ú©Ù‡ ÙÛŒÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† برای خرد ØØ±Ù…ت قائل بودند بلکه مسئلۀ او این بود Ú©Ù‡ آنان کالبد را نادیده Ù…ÛŒ Ú¯Ø±ÙØªÙ†Ø¯ Ùˆ به همین خاطر خرد را از عمل Ùˆ عواط٠جدا Ù…ÛŒ انگاشتند. نوآوری کاسیرر در مقام Ùیلسو٠را Ù…ÛŒ توان در این ØÙ‚یقت دید Ú©Ù‡ او نه تنها آن چیزی را Ù¾Ø°ÛŒØ±ÙØª Ú©Ù‡ بعدها در ÙلسÙÙ‡ به «چرخش زبانی» مشهور شد؛بلکه او با پذیرش زبان در آن متوق٠نماند. او اعتقاد داشت Ú©Ù‡ سمبلیسم را Ù…ÛŒ توان در Ø´Ú©Ù„ های غیرزبانی Ùˆ غیرگزاره ای٠معنا نیز ÛŒØ§ÙØª مانند: بیان٠با چهره، بیان٠با ایما Ùˆ اشاره Ùˆ بیانÙ٠با انجام شعائر Ùˆ مناسک، Ú©Ù‡ همۀ این نوع بیان ها برای ادای٠خود به کالبد وابسته اند. کاسیرر اظهار Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ «سرنمونه Ùˆ مدل برای یک رابطۀ سمبلیک» را رابطۀ «کالبد Ùˆ روان» Ù…ÛŒ داند Ùˆ این رابطه برای او یک اصل است. رابطۀ «کالبد Ùˆ روان» رابطه ای ØØ§Ù„ت نما (expressive) است نه مرجع (referential) Ø› با این وص٠این رابطه سمبلیک است.7 این رابطۀ سمبلیک میان «کالبد Ùˆ روان» را Ú©Ù‡ بیان با چهره، بیان٠با ایما Ùˆ اشاره Ùˆ بیان٠با Ø±ÙØªØ§Ø± مناسکی نشان Ù…ÛŒ دهند وابسته به ØØ±Ú©Øª های جسمانی برای بیان معنا هستند. این بیان ها سمبلیک اند؛ اما در مرز میان زیست شناسی Ùˆ روانشناسی، در مرز میان Ø±ÙØªØ§Ø± جانوری Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ انسانی قرار دارند.
کاسیرر این نوع بیان را در انبوهی از نوشته هایش Ú©Ù‡ به بررسی معنای ØØ§Ù„ت نما (Audruck) Ù…ÛŒ پردازند، به ویژه با آنچه او «اندیشۀ اسطوره ای» Ù…ÛŒ نامد، ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¯Ø§Ø¯Ù‡ است. از نظر کاسیرر اندیشۀ اسطوره ای ØµØ±ÙØ§ موضوع داستان ها (یا روایاتی) نیست Ú©Ù‡ آنها را اسطوره ها Ù…ÛŒ نامیم.
کاسیرر Ù…ÛŒ Ú¯ÙØª Ú©Ù‡ "روایت داستان اسطوره ای" هیچ کلیدی برای Ùهم مناسک ارائه نمی دهد. این مناسک است Ú©Ù‡ مرØÙ„Û€ نخستین Ùˆ شالودۀ اسطوره را تشکیل Ù…ÛŒ دهد.»8 کاسیرر با Ø¨Ø§Ø²Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†ÛŒ مشروØÙ شیوۀ های درک٠اسطوره ای Ùˆ مقوله بندی های اسطوره ای نشان Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ اسطوره نخست Ùˆ بیش از هر چیز Ø´Ú©Ù„ÛŒ از زندگی است Ú©Ù‡ به معنی عمل است نه بینشی تئوریک از جهان. با این وص٠اندیشۀ اسطوره ای پیش- منطقی نیست؛ زیرا اندیشۀ اسطوره ای بر Ø´Ú©Ù„ خاصی از Ù…Ùهوم سازی متکی است. کاسیرر در مقالۀ «شکل Ù…Ùهوم در اندیشۀ اسطوره ای»9 Ùˆ نیز در دیگر نوشته های خود منطق اندیشۀ اسطوره ای را به طور Ù…Ø´Ø±ÙˆØ ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ù…ÛŒ دهد Ùˆ تاکید Ù…ÛŒ کند اسطوره، علم ابتدائی یا دین اولیه نیست بلکه شیوه ای بی همتا Ùˆ ÙØ±Ùˆ ناکاستنی٠از Ùهم است. این ØÙ‚یقت Ú©Ù‡ کاسیرر ضروری دانست Ú©Ù‡ این طور گسترده به بررسی اسطوره بپردازد روشن ترین نشانه بر این موضوع است Ú©Ù‡ او Ù…ÛŒ کوشید تا روشنگری را بازاندیشی کند.
این بازاندیشی از زمان مرگ کاسیرر در سال 1945 تاکنون واقعا جذب ÙلسÙÙ‡ نشده است. برای ÙÛŒÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† آسان نبوده است Ú©Ù‡ «چرخش سمبلیک» کاسیرر را بپذیرند یا ØØªÛŒ بÙهمند. کاسیرر زبان را Ùقط یک ÙØ±Ù… سمبلیک در میان ÙØ±Ù… های سمبلیک بسیار Ù…ÛŒ دانست نه آن Ú©Ù‡ آن را شالودۀ همۀ ÙØ±Ù… های سمبلیک بداند. امروزه عقیدۀ مشترک ÙÛŒÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† این شده است Ú©Ù‡ تصور کننده Ú©Ù‡ اندیشیدن بدون زبان کاری Ù…ØØ§Ù„ است؛ از این رو معتقدند Ú©Ù‡ زبان مقدم بر هرگونه اندیشه ای است Ú©Ù‡ ما بپروریم. اما نظر کاسیرر این است Ú©Ù‡ وجود زبان مستلزم وجود سخن گویان است. Ùˆ آنان پیش از آن Ú©Ù‡ زبانی را ÙØ±Ø§ بگیرند Ù…ÛŒ توانند بÙهمند Ùˆ یا یکدیگر تبادل نظر کنند Ùˆ با جهان در کنش Ùˆ واکنش باشند Ùˆ این کارها را از طریق بیان٠با چهره، بیان٠با ایما Ùˆ اشاره Ùˆ بیان با Ø´Ú©Ù„ های ØªÙ‚Ù„ÛŒØ¯ÛŒÙ Ø±ÙØªØ§Ø± انجام Ù…ÛŒ دهند. این اعتقاد کاسیرر Ú©Ù‡ Ø³Ù…Ø¨Ù„ÛŒØ³Ù…Ù ØØ§Ù„ت نما مقدم٠(بر بیان از طریق زبان) بوده است او را به پژوهش در اندیشۀ اسطوره ای هدایت کرد Ùˆ تاکید او بر اسطوره بسیاری از ÙÛŒÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† را Ø¨Ø±Ø¢Ø´ÙØªÙ‡ است از جمله نلسون گودمن (Nelson Goodman) را، Ú©Ù‡ از جهات دیگر در تاکید بر سمبلیسم با کاسیرر مواÙÙ‚ است. گودمن مواÙÙ‚ است Ú©Ù‡ برای ÙلسÙÛ€ تئوریک مهم است Ú©Ù‡ هنر را به منزلۀ ÙØ±Ù…ÛŒ از سمبلیسم بررسی کند، اما هنر مانند علم، ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØªÙ‡ است. گودمن تاکید کاسیرر بر اندیشۀ اسطوره ای را رد Ù…ÛŒ کند Ùˆ مدعی است Ú©Ù‡ (اندیشۀ اسطوره ای) به تاریک اندیشی Ù…ÛŒ انجامد Ùˆ رویه ای ضد علمی دارد. گودمن به سنت٠روشنگری٠تاریخی تعلق خاطر دارد، برای (روشنگری٠کلاسیک) اسطوره به طور ساده «غیر- عقل» است ØŒ یعنی ÙÛŒ Ù†ÙØ³Ù‡ غیرعقلانی است. همین برداشت روشنگری (از اندیشه اسطوره ای بود) Ú©Ù‡ کاسیرر در آن بازنگری کرد.
II)
بازنگری به معنای رد کردن نیست. کاسیرر عصر٠روشنگری٠قرن٠هجدهمی را با ØªØØ³ØªÛŒÙ† آشکار بررسی Ù…ÛŒ کند، برخلا٠نظری Ú©Ù‡ کاسیرر آن را «اتهام نهضت رومانتیک بر روشنگری» Ù…ÛŒ نامد Ùˆ در میان Ø·Ø±ÙØ¯Ø§Ø±Ø§Ù† این اتهام کسانی مانند کلاگس (Klages) Ùˆ هایدگر نیز قرار دارند.10 کاسیرر در کتاب ÙلسÙÛ€ روشنگری مدعی است Ú©Ù‡ روشنگری تاریخی Ù…ÛŒ تواند Ùˆ بایسته است Ú©Ù‡ به منزلۀ مدل برای ÙلسÙÛ€ امروز باشد: «آن قرنی Ú©Ù‡ برای خرد Ùˆ علم، به عنوان عالیترین قوای٠شناخت انسانی، ØØ±Ù…ت قائل بود نمی تواند Ùˆ نمی باید ØØªÛŒ برای ما به دست ÙØ±Ø§Ù…وشی سپرده شود.» (همین کتاب ØµÙØÙ‡ 54)Ø› اما کاسیرر ØªÙØ³ÛŒØ± خود از ÙلسÙÙ‡ روشنگری را با ØªÙØ³ÛŒØ±Ù‡Ø§ÛŒ (مرسوم از ) ÙلسÙÛ€ قرن هجدهمی هم هویت نمی داند Ùˆ دربررسی خود از آن عصر در کتاب ÙلسÙÙ‡ روشنگری به شیوه ای تازه ØªÙØ³ÛŒØ±ÛŒ نو از گنجینۀ روشنگری ارائه Ù…ÛŒ دهد.
«تاریخ» (ÙلسÙÛ€ روشنگری) کاسیرر از بسیاری جهات Ù…ØªÙØ§ÙˆØª با نظر دیگر Ù…ÙØ³Ø±Ø§Ù† روشنگری است Ú©Ù‡ نظرشان ،به طورگسترده، Ù¾Ø°ÛŒØ±ÙØªÙ‡ شده اند.
در همان آغاز کتاب ÙلسÙÛ€ روشنگری کاسیرر دربارۀ ØªÙØ§ÙˆØª نظر خود از روشنگری تاریخی (با نظر دیگر Ù…ÙØ³Ø±Ø§Ù† روشنگری) ØµØ±ÛŒØØ§ Ù…ÛŒ گوید: «برای ما ØØªÛŒ اگر با هدÙهای بنیادی ÙلسÙÙ‡ روشنگری مواÙقت اصولی دلاشته باشیم واژه "خرد" مدتهاست Ú©Ù‡ سادگی Ùˆ روشنی خود را از دست داده است.» (همین کتاب ØµÙØÙ‡ 59). کاسیرر Ù…ÛŒ گوید Ù…Ùهوم٠خرد «مبهم» است Ùˆ مانند واژۀ «عقلانیت» نمی تواند آنچه را ویژگی موجودات انسانی است مشخص کند. کاسیرر در تعری٠کلاسیک موجودات انسانی به منزلۀ «جانور عقلانی» بازنگری Ù…ÛŒ کند Ùˆ به جایش «جانور سمبل ساز» را Ù…ÛŒ گذارد.11
واژه های «خرد» Ùˆ «عقلانیت» بندرت در نوشته های کاسیرر پیدا Ù…ÛŒ شوند مگر هنگامی Ú©Ù‡ درباره نظر دیگر ÙÛŒÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù†ÛŒ Ø¨ØØ« کند Ú©Ù‡ این دو Ù…Ùهوم را به کار برده اند.12 با این وص٠او تاکید Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ بازنگری او در تعری٠نوع انسان به منزله جانور سمبل ساز به معنی رد اعتبار هنجارگذار (normative valuer) Ù…Ùهوم عقلانیت نیست. متوسل شدن به خرد Ø¨ÙØ¹Ø¯ÛŒ اخلاقی نیز دارد Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ توان آن را نگاهداشت Ø› در ØØ§Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ نابسندگی Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Â«Ø®Ø±Ø¯Â» به منزلۀ شیوه Ùهم موجودات انسانی Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ انسانی را نیز باید شناخت. مناسک، ایماها Ùˆ اشاره ها، سخن٠شعری، تصویرگری، هنر، دین، روایات تاریخی Ùˆ دیگر جنبه های ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ انسانی را نمی توان به طور بسنده به منزلۀ (Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ های) «خرد» تبیین کرد؛ اما Ù…ÛŒ توان آنها را انواع گوناگون سمبلیسم دانست.
سمبلیسم نه تنها در تقابل با خرد یا علم نیست بلکه این دو را ممکن Ù…ÛŒ سازد. کاسیرر مایل بود Ú©Ù‡ این ادعای دیوید هیلبرت را نقل کند Ú©Ù‡ ریاضیات با به کارگیری نشانه ها وابسته است: «در آغاز نشانه ها بودند.»13 مقدم بر علم Ùˆ سواد، اندیشۀ اسطوره ای بوده است Ú©Ù‡ دربردارندۀ نشانه های غیرزبانی Ùˆ سمبل هاست. نظریۀ ÙØ±Ù…های سمبلیک کاسیرر سیستم های نشانه ای صورت بندی شده ØŒ زبان Ùˆ معانی غیرزبانی را در Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØªÛŒ ÙˆØ§ØØ¯ جمع Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ سمبلیسم، «خرد» Ùˆ علم را ممکن Ù…ÛŒ سازند، اما سمبلیسم چیزی بیش از این دو است. بازنگری کاسیرر از برنامه روشنگری مانند عمل هاملت بود Ú©Ù‡ دوست خود هوراشیو (Horatio) را به خاطر آن Ú©Ù‡ نمی توانست ظهور Ø§Ø´Ø¨Ø§Ø Ø±Ø§ به هنگام شب در اÙلسینور (Elsinore) دریابد او را تنبیه کرد. تÙکر روشنگری Ù…ÛŒ باید با این ØÙ‚یقت روبرو شود Ú©Ù‡ Ù…Ù†ØØµØ±Ø§ آن چیزهایی Ú©Ù‡ ÙلسÙÛ€ روشنگری ارائه Ù…ÛŒ داد وجود ندارند بلکه چیزهای دیگری هم در واقعیت ØØ¶ÙˆØ± دارند.14 از نظر کاسیرر برنامۀ روشنگری به خاطر ناتوانیش در Ùهم آنچه به عنوان امور «غیرعقلانی» Ù…ÛŒ شناخت Ùˆ مردودشان Ù…ÛŒ دانست از ØØ±Ú©Øª بازماند. ÙلسÙÛ€ کانت بر استقلال خرد تاکید Ù…ÛŒ ورزید؛ اما کاسیرر بر استقلال Ú¯ÙˆÙ†Ø§Ú¯ÙˆÙ†ÛŒÙ ÙØ±Ù…های٠سمبلیک تاکید Ù…ÛŒ کرد Ú©Ù‡ نمی توان همه آنها را ØªØØª Ù…Ùهوم خرد قرار داد. شناختن این کمبود نه Ùقط برای Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ø¨Ø±Ù†Ø§Ù…Û€ روشنگری ØÛŒØ§ØªÛŒ بود، بلکه برای نجات آن نیز ضروررت داشت.
بسیاری از ÙÛŒÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† ØªÙØ³ÛŒØ± خود از برنامۀ روشنگری را ارائه داده اند. هنگامی Ú©Ù‡ متÙکران ØÙ„Ù‚Û€ وین بیانیۀ خود را با عنوان «جهان بینی علمی» منتشر کردند، اهدا٠خود برای Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ø¬Ù‡Ø§Ù† از طریق علم را با آنچه Â«Ø±ÙˆØ Ø±ÙˆØ´Ù†Ú¯Ø±ÛŒÂ» Ù…ÛŒ نامیدند یکی دانستند. همین طور بنیان گزاران مکتب ÙØ±Ø§Ù†Ú©Ùورت، آدورنو Ùˆ هورکهایمر نیز شرØÛŒ ایده آلی شده از «روشنگری»، به رغم ارزیابی منÙÛŒ شان، ارائه دادند Ùˆ روشنگری را این طور نشان دادند Ú©Ù‡ به خاطر تاکیدش بر علم Ùˆ اندیشۀ ابزاری به انقیاد {انسان} انجامیده است، در ØØ§Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ وعده آزادی Ù…ÛŒ داد. نیکلاس کپالدی در کتابی نسبتا قطور15 با اسناد Ùˆ مدارک نشان داده است Ú©Ù‡ چگونه ÙÛŒÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† تØÙ„یلی به طور منسجم Ùˆ Ù¾ÛŒ گیر مواضع روشنگری تاریخی را اتخاذ کرده اند. تعری٠کپالدی از برنامه روشنگری Ú©Ù‡ او پیش ÙØ±Ø¶ شده در ÙلسÙÙ‡ تØÙ„یلی Ù…ÛŒ یابد همچنین Ù…ÛŒ تواند Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… ØÙ„قه وین Ùˆ نیز مکتب ÙØ±Ø§Ù†Ú©Ùورت را، به رغم ارزیابی های متقابل شان از برنامه روشنگری، توصی٠کند؛ کپالدی Ù…ÛŒ گوید Ú©Ù‡ برنامه روشنگری «کوشش در جهت تعری٠وضع انسان Ùˆ تبیین آن از طریق علم Ùˆ نیز چیره شدن بر آن از طریق به کار بردن تکنولوژی اجتماعی» است.16 نیوراث (Neurath) Ùˆ آدورنو Ù…ÛŒ توانستند چنین تعریÙÛŒ از روشنگری را Ø¨Ù¾Ø°ÛŒØ±ÙØªÙ†Ø¯Ø› اما کاسیرر برنامه روشنگری را بدین شیوه نمی دید.
این موضوع انکار ناشدنی است Ú©Ù‡ روشنگری تاریخی از ظهور علم مدرن الهام Ù…ÛŒ Ú¯Ø±ÙØªØŒ Ùˆ کاسیرر اغلب این شعر الکساندر پوپ را به منزلۀ بهترین بیان اشتیاق روشنگری برای علم نقل Ù…ÛŒ کرد: «طبیعت Ùˆ قوانین آن در تاریکی Ù†Ù‡ÙØªÙ‡ بودند. خدا Ú¯ÙØª: بگذاریم نیوتن بیاید Ùˆ همه چیز روشن شد.» (همین کتاب ØµÙØÙ‡ 112). از دیدگاه تاریخی، بسیاری از متÙکران روشنگری اعتقاد داشتند Ú©Ù‡ علم طبیعی جهان نوی را وعده Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ در آن طبیعت را Ù…ÛŒ توان کنترل کرد، Ø®Ø±Ø§ÙØ§Øª را از اعتقادات دینی پاک کرد Ùˆ ØØªÛŒ هنر Ù…ÛŒ تواند از قواعد بی زمانی پیروی کند Ú©Ù‡ قابل مقایسه با قوانین طبیعت باشند. بیکن، ولتر Ùˆ بوآلو (Boileau) چنین ادعایی Ù…ÛŒ کردند. اما کاسیرر در کتاب ÙلسÙÛ€ روشنگری خود دلیل Ù…ÛŒ آورد Ú©Ù‡ این برداشت ها آنچه را مهمترین چیز در ÙلسÙÛ€ روشنگری بود نادیده Ù…ÛŒ گیرند.
کاسیرر روش Ùهرست کردن آثار نویسندگانی مانند ولتر، هیوم، دالامبر را به منزله رشته ای از سیستم های (ÙلسÙÛŒ) Ú©Ù‡ از آنها Ù…ÛŒ توان پیکرۀ آموزه های کلیدی را به عنوان جوهرۀ ÙلسÙÛ€ روشنگری انتزاع کرد مردود Ù…ÛŒ داند. برعکس، کاسیرر مدعی است Ú©Ù‡ روشنگری با Â«Ø±ÙˆØ Ø³ÛŒØ³ØªÙ…Â» (ÙلسÙÛŒ) قطع رابطه Ù…ÛŒ کند Ùˆ رضایت مندانه Ù…ÛŒ کوشد «تا از انضباط سخت سیستماتیک بگریزد.» (همین کتاب ØµÙØÙ‡ 50). کاسیرر مدعی است Ú©Ù‡ به جای آغاز کردن با Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ…ÛŒ بنیادی، اصول از پیشی، مقولات اسکولاستیکی یا ØØªÛŒ متقن های ریاضی (همان گونه Ú©Ù‡ دکارت کرد) Ùˆ ØÙظ آنها، ÙلسÙÛ€ روشنگری Ù…ÛŒ کوشد Ú©Ù‡ «منطق امور واقع» (ÙØ§Ú©ØªÙ‡Ø§) را بیابد. (همین کتاب ØµÙØÙ‡ 63) کاسیرر این Ù…Ùهوم را از Â«Ø±ÙˆØ Ø±ÛŒØ§Ø¶ÛŒÂ» متمایز Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ نقش خود را یگانه کردن ØªÙØ³ÛŒØ± Ù…ÛŒ کند. (همین کتاب ØµÙØÙ‡ 84). «منطق امور واقع» انتظام امر کانکریت را تبیین Ù…ÛŒ کند، بی آن Ú©Ù‡ یگانگی را با یکسانی یکی بگیرد.17 کاسیرر در ÙلسÙÛ€ لایب نیتس تبیین «منطق ÙØ§Ú©Øª ها» را Ù…ÛŒ دید Ú©Ù‡ به جای یک بنی سپینوزا Ùˆ دو بنی دکارت ،«جهانی چند بنی» را گذاشته است. (همین کتاب ØµÙØÙ‡ 93) Ú©Ù‡ در آن ØØªÛŒ مونادها «دینامیک» هستند. این دینامیسم به این معنی بود Ú©Ù‡ انگیزۀ بنیادینی Ú©Ù‡ بر ÙلسÙÛ€ لایب نیتس ØØ§Ú©Ù… است «Ùقط به ظاهر اصل این همانی است، اما در واقع اصل "پیوستگی" است. کاسیرر تاکید Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ "پیوستگی" یعنی یگانگی در چندگانگی، بودن در شدن، ثبات در تغییر.» (همین کتاب ØµÙØÙ‡ 94). این مطلب تکرار ادعای کاسیرر است Ú©Ù‡ سی سال پیشتر از آن در کتابش: سیستم لایب نیتس اظهار کرده بود، مبنی بر این Ú©Ù‡ ÙلسÙÙ‡ لایب نیتس از یک ÙØ±Ø¯ÛŒØª Ú©ÛŒÙÛŒ Ø¯ÙØ§Ø¹ Ù…ÛŒ کند. با لایب نیتس Ù…Ùهوم خشک Ùˆ انعطا٠ناپذیر ÙØ±Ù… از میان Ø±ÙØª Ùˆ به جایش ایدۀ «تØÙˆÙ„» (یا تکامل) نشست. (همین کتاب ØµÙØÙ‡ 100) Â«ÙØ±Ù…» به معنی «پیوستگی در تØÙˆÙ„» است. بنابراین ÙØ±Ø¯ÛŒØª Ùˆ عمومیت دیگر با یکدیگر در تقابل نیستند.
در همۀ این سخنان کاسیرر همان قدر خصلت ÙلسÙÙ‡ لایب نیتس یا خصلت ÙلسÙÛ€ قرن هجدهم را بیان Ù…ÛŒ شوند Ú©Ù‡ خصلت ÙلسÙÛ€ خودش. بر اثر این دیدگاه خصلت بخشیدن به روشنگری تاریخی از سوی کاسیرر با بسیاری از عقاید متداول درباره روشنگری تاریخی، ØØªÛŒ در مورد ØªÙØ³ÛŒØ± علم، تباعد پیدا Ù…ÛŒ کند.
ارائۀ علم در کتاب ÙلسÙÙ‡ روشنگری با ارائه علم در دیگر کتاب های متداول درباره روشنگری تاریخی همانند نیست؛ زیرا کاسیرر منکر این موضوع Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ خصلت علم در دوره روشنگری مکانیستی بود. کاسیرر در ÙØµÙ„ دوم کتاب ÙلسÙÙ‡ روشنگری با عنوان: «طبیعت Ùˆ شناخت طبیعت در اندیشۀ ÙلسÙÛ€ روشنگری» بیان Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ ÙلسÙÙ‡ های مکانیستی هولباخ Ùˆ لامتری، Ú©Ù‡ اغلب به منزلۀ ÙلسÙÛ€ نوعی٠روشنگری شناخته Ù…ÛŒ شدند، ابدا خصلت مهمی ندارند. آنها Ù¾Ø³Ø±ÙØª به نوعی دگماتیسم را نشان Ù…ÛŒ دهند Ú©Ù‡ ÙلسÙÛ€ روشنگری Ù…ÛŒ کوشید تا آن را از میان بردارد. به جای آن، کاسیرر ÙلسÙÙ‡ های هولباخ Ùˆ لامتری را مردود Ù…ÛŒ داند Ùˆ به سود برداشت اصیل نیوتنی از سوی دالامبر موضع گیری Ù…ÛŒ کند Ùˆ آن را برجسته Ù…ÛŒ کند. این برداشت، Ù…Ùهوم آنالیز ریاضی را شامل است Ùˆ آن را Ù†Ú¯Ù‡ Ù…ÛŒ دارد Ùˆ هرگونه اصل گروی foudationalism)) ÙلسÙÛŒ را مردود Ù…ÛŒ داند. آنالیز ریاضی هیچ امر مطلقی نمی شناسد Ùقط توق٠های نسبی Ùˆ موقت را Ù…ÛŒ پذیرد. بنابراین، کاسیرر Ù…ÛŒ گوید جاذبه، گرچه پدیدۀ جهانی طبیعت است اما تبیین اش نهایی نیست، Ùقط نیوتن در جاذبه توق٠کرده است. (همین کتاب ØµÙØÙ‡ 124). در توصی٠کاسیرر از تئوری طبیعت در ÙلسÙÙ‡ روشنگری او ØØ±Ù آخر را- از میان همه روشنگران- از قول دیدرو Ù…ÛŒ زند. دیدرو نه Ùقط دائره المعار٠را با دالامبر سردبیری Ù…ÛŒ کرد، بلکه با تاکید دالامبر بر آنالیز ریاضی به منزلۀ امری غیرمکانیستی مواÙÙ‚ یود. کاسیرر این Ú¯ÙØªÙ‡ دیدرو را تایید Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ نادرست است اگر بپنداریم Ú©Ù‡ جهان همیشه همین گونه Ú©Ù‡ اکنون هست باید باشد. (همین کتاب ØµÙØÙ‡ 177). او با این اعتقاد دیدرو مواÙÙ‚ است Ú©Ù‡ مهمترین اصل در کیهان نوآوری است، کاسیرر توجه ما را به این ادعای دیدرو در رویای دالامبر جلب Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡: شعار کیهان این است: «نظمی نو از اشیا Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡ Ù…ÛŒ شود.» (همین کتاب ØµÙØÙ‡ 177).
البته کاسیرر این ØÙ‚یقت را نادیده Ù…ÛŒ گیرد Ú©Ù‡ جبر مکانیستی چنان کانت را نگران کرده بود Ú©Ù‡ او ناچار شد تا امر پدیداری را از امر ذاتی جدا کند تا آزادی را نجات دهد. از نظر کاسیرر این کار غیرضرور ÛŒ بود. لازم نبود تا برای ظهورتئوری کوانتوم صبر کنیم، کاÙÛŒ است Ú©Ù‡ Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØª های خود سازمان ÛŒØ§ÙØªÙ‡ را در نظر بگیریم تا Ù…ØÙ‚Ù‚ شود Ú©Ù‡ طبیعت در واقعیت، مکانیکی یا جبری نیست. به طور ساده باید روش های ریاضی علم جدید را Ùهمید Ùˆ کورکورانه اصل دلیل کاÙÛŒ را نگاه نداشت. کاسیرر اصل دلیل کاÙÛŒ را بیشتر یک اصل متاÙیزیکی Ù…ÛŒ داند تا یک اصل علمی.
III)
کاسیرر زنده نبود Ú©Ù‡ گزارش آدورنو Ùˆ هورکهایمر از تاریخ را در کتابشان: دیالکتیک روشنگری18 بخواند. اگر کاسیرر کتاب را Ù…ÛŒ خواند آن را نمونۀ چنین تÙکر متاÙیزیکی Ù…ÛŒ دانست (یعنی اعتقاد به جبر یا دترمینیسم مکانیستی). روایت بزرگ تک سونگری٠(unitary) تاریخی٠دیالکتیک روشنگری کتاب Ø§Ù†ØØ·Ø§Ø· باختر اشپنگلر را به یاد کاسیرر Ù…ÛŒ آورد، کتابی Ú©Ù‡ او به خوبی Ù…ÛŒ شناخت؛19 Ùˆ بی Ø´Ú© کتاب دیالکتیک روشنگری را به همان شیوه ای توصی٠می کرد Ú©Ù‡ کتاب اشپنگلر را توصی٠کرده بود، به این معنی Ú©Ù‡ دیالکتیک روشنگری را ÙلسÙÙ‡ ای Ù…ÛŒ ÛŒØ§ÙØª Ú©Ù‡ درگیر ÙØ§Ù„ گویی است.
مانند کتاب اشپنگلر، کتاب آدورنو Ùˆ هورکهایمر نیز این ØÙ‚یقت را نادیده Ù…ÛŒ گیرد Ú©Ù‡ تاریخ، مانند ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ØŒ به ÙØ±Ø§ÛŒÙ†Ø¯Ù‡Ø§ÛŒ سمبلیک وابسته است، بنابراین پیش بینی تØÙˆÙ„ تاریخی نیازمند پیش بینی ÙØ±Ø§ÛŒÙ†Ø¯Ù‡Ø§ÛŒ سمبلیکی است. البته به شرطی Ú©Ù‡ این ÙØ±Ø§ÛŒÙ†Ø¯Ù‡Ø§ را مانند ÙØ±Ø§ÛŒÙ†Ø¯Ù‡Ø§ÛŒ مکانیستی در طبیعت نپنداریم (همچنان Ú©Ù‡ آدورنو Ùˆ هورکهایمر پنداشته اند.) برخلا٠این برداشت مکانیستی٠آدورنو Ùˆ هورکهایمر از تاریخ، کاسیرر در ÙØµÙ„ پنجم کتاب ÙلسÙÛ€ روشنگری با عنوان: «تسخیر جهان تاریخ» Ù…ÛŒ گوید متÙکران قرن هجدهم Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØªÙ†Ø¯ Ú©Ù‡ مطالعۀ تاریخ شیوه ای به آنها ارائه Ù…ÛŒ دهد تا ØªÙØ§ÙˆØª های پیش بینی ناشدنی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ Ùˆ ÙØ±Ø¯ÛŒØªÛŒ (رویداد های تاریخی) را بÙهمند. هردر در مقام کسی دیده Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ تئوری لایب نیستی تاریخ را عرضه Ù…ÛŒ کند؛ کاسیرر Ù…ÛŒ گوید Ú©Ù‡ هردر «طلسم اصل اینهمانی را شکست». هردر اعصار تاریخی را به طور Ø§Ù†ÙØ±Ø§Ø¯ÛŒ Ù…ÛŒ گیرد نه این Ú©Ù‡ آنها را به زور درون یک الگوی یکنواخت Ùˆ قالب گونه بریزد. (همین کتاب ØµÙØÙ‡ 360). نسلی از دانشجویان از کتاب دیالکتیک روشنگری آدورنو Ùˆ هورکهایمر Ù…ØÙوظ شده اند. این دو، داستان Ø§Ù†ØØ·Ø§Ø· باختر را به شیوه ای ÙˆØÛŒ گونه Ù…ÛŒ گویند، بی آن Ú©Ù‡ کوچکترین دلیل Ùˆ مدرکی برای پشتیبانی نظر خود ارائه دهند، اما استقبال زیادی Ú©Ù‡ از این کتاب Ù…ÛŒ شود، مانند استقبال از کتاب اشپنگلر ،که بالاترین ÙØ±ÙˆØ´ را داشت، آسان Ùهم است. ÙلسÙÙ‡ به منزلۀ ÙØ§Ù„ گویی جذاب است، زیرا ÙØ§Ù„ گویی مطلب هیجان انگیزی است. ÙØ§Ù„ گویی به عمیق ترین برداشت اسطوره ای توسل Ù…ÛŒ جوید: سرنوشت20 ØØªÛŒ آن انسان هایی Ú©Ù‡ آموخته اند Ú©Ù‡ عقلانی بیندیشند، هرگز مصون از ÙØ±Ù… های اسطوره ای اندیشه نیستند. کاسیرر Ù…ÛŒ گوید انسان ها، جانوران اسطوره ای باقی Ù…ÛŒ مانند. کاسیرر نقل Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ چگونه خود او شاهد چنین چیزی بوده است: «در نخستین روزها، Ú©Ù…ÛŒ پس از به قدرت رسیدن هیتلر، اغلب از میان دهان مردم ÙØ±Ù‡ÛŒØ®ØªÙ‡ØŒ پژوهشگران یا ÙÛŒÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù†ØŒ این کلمات شوم را Ù…ÛŒ شیندم «تاریخ سخن Ú¯ÙØªÙ‡ است» این کلمات مشمئزکننده بارها Ùˆ بارها تکرار Ù…ÛŒ شدند. کسانی Ú©Ù‡ به هیچ وجه Ø·Ø±ÙØ¯Ø§Ø± ØØ²Ø¨ ناسیونال سوسیالیست نبودند ناگهان تغییر عقیده دادند. از نظر آنان پیروزی سیاسی ØØ²Ø¨ ناسیونال سویالیست دلیل ابطال ناپذیری بر «ØÙ‚یقت» Ùˆ «درستی» آن ØØ²Ø¨ بود، ØÚ©Ù… نقص ناشدنی تاریخ بود، ÙØ±Ù…ان سرنوشت بود.»21
کاسیرر در مقام Ùیلسو٠روشنگری Ù…ÛŒ دانست Ú©Ù‡ تاریخ سخن Ù†Ú¯ÙØª Ùˆ سخن هم نمی گوید. هرآنچه Ø§ØªÙØ§Ù‚ Ù…ÛŒ Ø§ÙØªØ¯ از ترکیب علل عمدی Ùˆ غیرعمدی Ùˆ عوامل Ø§ØªÙØ§Ù‚ÛŒ است . مزاج رای دهندگان دمدمی است Ùˆ نتیجه انتخابات به بسیاری چیزها وابسته است جز ÙØ±Ù…ان سرنوشت. این آمادگی Ú©Ù‡ به «تاریخ سخن Ú¯ÙØªÙ‡ است» اعتقاد پیدا کنند نشان Ù…ÛŒ داد Ú©Ù‡ در سیاست چیزهای دیگری هم غیر از تصمیم گیری دخالت دارند؛ Ùˆ همین موضوع Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ÛŒØª های برداشت تنگ نظرانه روشنگری را نمایان Ù…ÛŒ کند. کاسیرر از سیاستمداران جمهوری وایمار برای این نوع عقلانیت تنگ نظرانه انتقاد Ù…ÛŒ کند. در متنی Ú©Ù‡ در زمان ØÛŒØ§ØªØ´ منتشر نشد (اما اکنون منتشر شده است)22 Ù…ÛŒ نویسد: «دشمنان٠سیاستمداران٠جمهوری٠وایمار آنان را متهم Ù…ÛŒ کردند Ú©Ù‡ دچار "خردورزی" Ø§ÙØ±Ø§Ø·ÛŒ بودند. این اتهام بارها Ùˆ بارها تکرار Ùˆ شعار سیاسی رایجی شد Ù‡ بود. اما من Ø§ØØ³Ø§Ø³ Ù…ÛŒ کنم Ú©Ù‡ متمایل به این هستم Ú©Ù‡ این اتهام را وراونه کنم. از نظر من تنگ نظری خاصی در آموزه های رهبران جمهوری وایمار وجود داشت، پیشداوری دگماتیک Ú©Ù‡ آنان را از Ø¯ÛŒØ¯Ù†Ù Ø¯ÛŒØ¯Ú¯Ø§Ù‡Ù Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØ§Ù†Ø´Ø§Ù† باز Ù…ÛŒ داشت. قصور آنان به خاطر خردورزی Ø§ÙØ±Ø§Ø·ÛŒ نبود؛ برعکس، به خاطر Ùقدان شناخت بود: ØªÙØ³ÛŒØ± نابسنده آنان از وضعیت سیاسی بود. در مبارزۀ سیاسی همیشه این موضوع اهمیت ØÛŒØ§ØªÛŒ دارد Ú©Ù‡ مخال٠را بشناسیم و، تا ØØ¯ÙˆØ¯ÛŒØŒ به نظرات او واق٠شویم: شیوه تÙکر Ùˆ Ù†ØÙˆÙ‡ استدلال او را بÙهمیم.»23
نکتۀ کلیدی در این انتقاد رد٠«پیشداوری دگماتیکی است Ú©Ù‡ آنان را از دیدن دیگاه Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØ§Ù†Ø´Ø§Ù† باز Ù…ÛŒ داشت.» رهبران جمهوری وایمار تا آنجا دگماتیک بودند Ú©Ù‡ قلمرو سیاسی را Ùقط در قالب مقولات عینی اقتصادی Ù…ÛŒ شناختند؛ آنان در مقابل توسل جستن (Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØ§Ù†) به سرنوشت ناتوان بودند.
در کتاب اسطوره دولت 24کاسیرر هشدار Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ اندیشه اسطوره ای را Ùقط هنگامی Ù…ÛŒ توان مهار کرد Ú©Ù‡ «نیروهای انقادی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Â» آن قدر قوی باشند Ú©Ù‡ بتوانند آن را خنثی کنند. او سه نوع نیرو: عقلانی، اخلاقی Ùˆ هنری را ذکر Ù…ÛŒ کند. این ها یک سه پایه ÙلسÙÛŒ کلاسیک هستند. مطالب بسیار زیادی درباره دو تای نخست در آثار کاسیرر نوشته شده اند. اما بازنگری کاسیرر در برنامه روشنگری را به بهرتین وجه در Ùهم او از نوع سوم نیروهای انتقادی Ù…ÛŒ توان دید چیزی Ú©Ù‡ او نیروی «هنری» Ù…ÛŒ نامد.
کاسیرر در کتاب ÙلسÙÙ‡ روشنگری خطوط Ú©Ù„ÛŒ بینش روشنگری را از یک جامعۀ بدون خراÙه، مدارا مدار Ùˆ هوشمند ارائه Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ بر پایه قراردادهای (اجتماعی Ùˆ ØØ§Ú©Ù…یت) Ùˆ ØÙ‚وق (سلب ناشدنی بشر) متکی باشد Ú©Ù‡ در ÙØµÙ„ ششم کتاب با عنوان: «قانون، دولت، جامعه» به Ø´Ø±Ø Ø¬Ø²Ø¦ÛŒØ§Øª آنها Ù…ÛŒ پردازد. کاسیرر این موضوع را بارها Ùˆ بارها بیان Ù…ÛŒ کرد Ú©Ù‡ برای او اخلاق، هنجارگذار واقعی است Ùˆ ادعاهای اخلاقی اعتباری جهانی دارند Ùˆ ØµØ±ÙØ§ قراردادی Ùˆ دلبخواهی نیستند.25 اما کاسیرر در کتاب ÙلسÙÙ‡ روشنگری ØµÙØØ§Øª خیلی بیشتری را به Ø¨ØØ« درباره دین اختصاص Ù…ÛŒ دهد تا درباره قانون طبیعی. تنها موضوع دینی Ú©Ù‡ در ÙØµÙ„ چهارم کتاب با عنوان: «ایدۀ دین» بررسی Ù…ÛŒ شود گناه نخستین است؛ Ú©Ù‡ آشکارا تاثیرات عملی اجتماعی دارد. اما کانون اصلی ÙØµÙ„٠«ایدۀ دین» مدارای٠دینی است Ú©Ù‡ عملی کلیدی برای برنامۀ روشنگری است. کاسیرر در این ÙØµÙ„ تاکید Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ برای دین بزرگترین دشمن نه Ø´Ú© بلکه دگماتیسم است. (همین کتاب ØµÙØÙ‡ 268) تقابل رادیکال با ایمان، Ø´Ú© نیست بلکه Ø®Ø±Ø§ÙØ§Øª است. او در این باره از قول دیدرو تکرار Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ Ø®Ø±Ø§ÙØ§Øª «توهین زننده تری» نسبت به خداست تا Ø§Ù„ØØ§Ø¯. نادانی به ØÙ‚یقت نزدیکتر است تا پیشداوری» (همین کتاب ØµÙØÙ‡ 270). کاسیرر اعلام Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ مدارا، سهل انگاری یا بی ØªÙØ§ÙˆØªÛŒ نیست بلکه نشانه ÙØ±ÙˆØªÙ†ÛŒ است، Ùˆ این مدارا در تقابل با کسی است Ú©Ù‡ «جز عقیدۀ خود دیگر عقاید را تØÙ…Ù„ نمی کند Ùˆ آنها را سرکوب Ù…ÛŒ کند.» (همین کتاب ØµÙØÙ‡ 272). کاسیرر در این مورد Ø´Ú©ÛŒ باقی نمی گذارد Ú©Ù‡ کجا ایستاده است. او ØµØ±ÛŒØØ§ با نظر بل مواÙÙ‚ است Ú©Ù‡ «هر معنای ØªØØª Ø§Ù„Ù„ÙØ¸ÛŒ کتاب مقدس Ú©Ù‡ انسان را ملزم به ارتکاب جنایت کند نادرست است.» Ùˆ کاسیرر به مطلب بل Ù…ÛŒ Ø§ÙØ²Ø§ÛŒØ¯: «اصل ØØ§Ú©Ù… بر همه ØªÙØ³ÛŒØ±Ù‡Ø§ÛŒ کتاب مقدس باید این باشد Ú©Ù‡ هر ØªÙØ³ÛŒØ±ÛŒ Ú©Ù‡ قطعی ترین اصول عالی اخلاقی را نقض نماید Ùˆ ارتکاب جنایت را توصیه Ùˆ توجیه کند نادرست است.» (همین کتاب ØµÙØÙ‡ 277).
داستان توراتی ØØ§Ø¶Ø± بودن ابراهیم Ú©Ù‡ ÙØ±Ø²Ù†Ø¯ خود Ø§Ø³ØØ§Ù‚ را به ÙØ±Ù…ان خدا قربانی کند اغلب به منزلۀ خط ممیزی میان ÙلسÙÙ‡ Ùˆ دین شناخته شده است. این ادعای کاسیرر Ú©Ù‡ هیچ وظیÙÛ€ شرعی نباید وجود داشته باشد Ú©Ù‡ ارتکاب جنایت را ضروری بداند از دست یازیدن او به هنجارهای عقلانی در تقابل با هنجارهای دینی نیست بلکه از Ùهم او از دین ناشی شده است. کاسیرر مدعی است Ú©Ù‡ دین آن چیزی است Ú©Ù‡ سبب شد تا ÙلسÙÛ€ روشنگری به کش٠اهمیت تاریخ Ù¾ÛŒ ببرد. (همین کتاب ØµÙØÙ‡ 297). دین، امر داده شده ای نیست. دین از اسطوره سر بر Ù…ÛŒ کشد. اعمال قربانی کردن، از جمله داستان توراتی ابراهیم، نه به دین بلکه متعلق به اندیشۀ اسطوره ای است. طولانی ترین Ø¨ØØ« در کتاب اندیشۀ اسطوره ای26 در ارتباط با اعمال قربانی کردن است. در دین کشتن مناسکی مبدل به شعائر ØµØ±ÙØ§ سمبلیک بدون خونریزی Ù…ÛŒ شود. مسخ تاریخی اندیشۀ اسطوره ای هرگز به پایان نمی رسد؛ هرچند Ú©Ù‡ اندیشۀ اسطوره ای ØØªÛŒ یکبار هم Ú©Ù‡ مغلوب شده باشد Ù…ÛŒ تواند دوباره سر بلند کند از این Ù„ØØ§Ø¸ کاسیرر Ù…Ùهوم Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØª را Ú©Ù‡ اغلب با روشنگری مرتبط Ù…ÛŒ دانند کنار Ù…ÛŒ نهد. برداشت کاسیرر از «خود- رهایی پیشرونده» به معنی Â«ØØ±Ú©Øª مداوم تاریخ» به جلو نیست. در «جهان چندبنی» کاسیرر از این برداشت این طور استنباط Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ «خود- رهایی پیشرونده» انسان کار پایان ناپذیری است Ú©Ù‡ کوشش همیشگی ÙØ±Ø¯ را Ù…ÛŒ طلبد Ú©Ù‡ در آن معکوس شدن Â«Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØªÂ» نیز همیشه امکان پذیر است.
کاسیرر در کتاب ÙلسÙÙ‡ روشنگری به طور بسیار گسترده به بررسی مسائل زیبایی شناسی Ùˆ هنر Ù…ÛŒ پردازد. بررسی طولانی ÙØµÙ„٠زیبایی شناسی در کتاب ÙلسÙÙ‡ روشنگری Ú©Ù‡ در قیاس با دیگر ÙØµÙ„ها اندازه اش نامتناسب است خیلی از Ø´Ø§Ø±ØØ§Ù† کتاب را ØÛŒØ±Øª زده کرده است، به ویژه اگر به یاد آوریم Ú©Ù‡ Ø¨ØØ« های مربوط به علم در روشنگری قرن هجدهمی مورد تاکید بیشتری قرار Ù…ÛŒ گیرد (تا هنر). بخشی از این تاکید بر زیبایی شناسی Ùˆ هنر ناشی از این ØÙ‚یقت است Ú©Ù‡ «جهان چندبنی» ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ از ÙلسÙÙ‡ Ù…ÛŒ خواهد Ú©Ù‡ زیبایی شناسی Ùˆ هنر را به عنوان های قلمروی مستقل به رسمیت بشناسد. این تقاضا از ÙلسÙÙ‡ برای نخستین بار در ÙلسÙÙ‡ روشنگری Ø§ØªÙØ§Ù‚ Ø§ÙØªØ§Ø¯ØŒ هنگامی Ú©Ù‡ باوم گارتن، لسینگ، کانت Ùˆ دیگر ÙÛŒÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† روشنگری زیبایی شناسی را به منزلۀ رشته ای مستقل بررسی کردند. طولانی بودن ÙØµÙ„ زیبایی شناسی تا ØØ¯ÙˆØ¯ زیادی به خاطر همکاری کاسیرر با آبی واربورگ Ùˆ دیگر مورخان هنر در «کتابخانۀ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ تاریخی» است. بررسی های کاسیرر درباره اهمیت Ø³Ù…Ø¨Ù„ÛŒØ³Ù…Ù ØØ§Ù„ت نما (expressive) متکی به منابع کتابخانه واربورگ Ùˆ نیز وابستگان به آن کتابخانه است. اما دلایل سیستماتیک دیگری نیز برای تاکید کاسیرر بر زیبایی شناسی Ùˆ هنر وجود دارد. قهرمان ÙØµÙ„ زیبایی شناسی Ùˆ هنر در کتاب ÙلسÙÙ‡ روشنگری لسینگ است؛ زیرا بنا بر ادعای کاسیرر ÙلسÙÙ‡ روشنگری «بر اثر کوششهای او بود» Ú©Ù‡ طعمۀ نقش منÙÛŒ نقد نشد Ùˆ توانست نقد را به ÙØ¹Ø§Ù„یت خلاق مبدل کند Ùˆ آن را به منزلۀ ابزاری ضروری برای زندگی Ø±ÙˆØ Ùˆ پرورش Ùˆ تجدید قوای آن Ø´Ú©Ù„ دهد Ùˆ به کار برد.» (همین کتاب ØµÙØÙ‡ 529) لسینگ به شیوه ای تازه نقد را برای تبدیل دستاوردهای گذشته به چیزهای نو کرد. از نظر کاسیرر هنر، به طور عام، قلمروی است Ú©Ù‡ در آن، آن گونه Ú©Ù‡ کاسیرر در کتاب ÙلسÙÙ‡ روشنگری ادعا Ù…ÛŒ کند، قانون دلیل کاÙÛŒ هیچ ØÚ©Ù…یتی ندارد. («آنچه برای علم عالی ترین مرØÙ„Ù‡ کمال است برای هنر نابودکننده است. زیرا هنر راز تمامی Ù…ØØªÙˆØ§ÛŒ ملموس Ùˆ ØØ³ÛŒ پدیدار خالی Ù…ÛŒ کند.») (همین کتاب ØµÙØÙ‡ 516). به نظر Ù…ÛŒ رسد Ú©Ù‡ کاسیرر تاکید قرن بیستم بر نوآوری Ùˆ خلاقیت را، Ú©Ù‡ به طور متمایزی قرن بیستمی است ØŒ به زیبایی شناسی قرن هجدهم ÙØ±Ø§ÙÚ©Ù†ÛŒ کرده باشد. این تمایل را در سراسر کتاب ÙلسÙÙ‡ روشنگری Ù…ÛŒ یابیم. در هر چرخشی، او Ù…ÛŒ کوشد تا نشان دهد Ú©Ù‡ روشنگری ØŒ دگماتیسم را مردود Ù…ÛŒ دانست Ùˆ آماده بود تا انتقاد، تغییر، چشم اندازهای گوناگون، نوآوری Ùˆ ÙØ±Ø¯ÛŒØª را بپذیرد. این تمایل کاسیرر مستلزم این بود Ú©Ù‡ توسل جستن قرن هجدهم به «خرد» Ùˆ بینش مکانیکی از طبیعت را Ú©Ù‡ معمولا با روشنگری تاریخی مرتبط Ù…ÛŒ دانستند بازبینی کند. عصر روشنگری Ú©Ù‡ کاسیرر را ارائه Ù…ÛŒ دهد طبیعت Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ را بر پایۀ مدل کار ساعت نمی بیند بلکه با ØªÙØ§ÙˆØª های ÙØ±Ø¯ÛŒ Ùˆ نوآوری های نوظهور اشباع شده است. از این رو Ø´Ú¯ÙØªÛŒ آور نیست Ú©Ù‡ در بازنگری کاسیرر از برنامه روشنگری هنر چنین مکان مهمی را اشغال کند.27
IV)
از بازنگری کاسیرر در روشنگری دو نگرۀ جدید ØØ§ØµÙ„ Ù…ÛŒ شوند: یکی مرتبط Ù…ÛŒ شود با قدرت های سازندۀ اندیشه Ùˆ دیگری با قدرت های انتقادی آن. نگرۀ نخست را Ù…ÛŒ توان با تقابل Ù…Ùهوم کاسیرر از ذهن (به منزله «سمبلیک») با برداشت های خردورزانه تر از آن نشان داد. برداشت خردورزانه را اخیرا دانشمند زبان شناس Ùˆ علم شناختی به نام ستیون پینکر در کتابش: چگونه ذهن کار Ù…ÛŒ کند نیز تکرار کرده است. در Ø¨ØØ«ÛŒ درباره زبان او موسیقی را نوعی »کیک پنیری٠شنیداری» Ù…ÛŒ داند. کیک٠پنیری خوشمزه است زیرا شکر Ùˆ چربی دارد اما ÙØ§Ù‚د ارزش غذایی است. در مقابل کاسیرر مانند ویکو، روسو Ùˆ هردر- بر این نظر است Ú©Ù‡ موسیقی Ùˆ رقص اساسی برای Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ زبان ارائه Ù…ÛŒ دهند؛ زیرا توانایی درک الگوها Ùˆ چیزها به Ø´Ú©Ù„ گروهی با سمبلیسم های پیش- زبانی آغاز Ù…ÛŒ شود Ùˆ این سمبلیسم ها ÙØ±Ø§ÛŒÙ†Ø¯Ù‡Ø§ÛŒ عاطÙÛŒ Ùˆ Ù…ØØ±Ú© را دارا هستند.28
Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØª کاسیرر از سمبولیسم او را از نارسایی های Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØª های خردگرایانه از ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ آگاه کرد. ماکس وبر مدعی بود Ú©Ù‡ عصر مدرن از جهان Ø§ÙØ³ÙˆÙ† زدایی کرده است.29
بنا بر نظر وبر عقلانی کردن به این اعتقاد انجامیده است Ú©Ù‡ قدرت های مرموز Ùˆ Ù…ØØ§Ø³Ø¨Ù‡ ناپذیری (در طبیعت) وجود ندارند Ú©Ù‡ نتوان آنها را مهار کرد. در ØØ§Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ انسان های اولیه Ù…ÛŒ بایست بکوشند تا دیوها را با وسایل جادویی ( مانند :خواندن اوراد Ùˆ درست کردن طلسمات Ùˆ قربانی کردن Ùˆ غیره) آرام کنند، اما اکنون کنترل طبیعت با وسایل ÙÙ†ÛŒ انجام Ù…ÛŒ گیرد. کاسیرر با این نظر وبر مواÙÙ‚ است Ú©Ù‡ تکنولوژی از بسیاری جهات جانشین اندیشۀ اسطوره ای شده است؛ اما با این وص٠کاسیرر معتقد نیست Ú©Ù‡ این ÙØ±Ø§ÛŒÙ†Ø¯ جایگزینی هرگز کامل شود یا روند معکوس در پیش نگیرد. هنوز هم وضعیت های استثنایی پیش Ù…ÛŒ آیند: خطرات هنوز هم در کمین جامعه نشسته اند، همیشه مرگ وجود دارد. دستاورد عمدۀ اندیشۀ اسطوره ای این بود Ú©Ù‡ مرگ را تبیین Ù…ÛŒ کرد، یا آن گونه Ú©Ù‡ کاسیرر بیان Ù…ÛŒ کند، اسطوره، مرگ را «تاویل Ù…ÛŒ کند.» (اسطورۀ دولت ØµÙØÙ‡ 122). این واقعیت های اجتماعی Ùˆ شخصی طبیعتا سرشار از عواط٠شدیدند. همان گونه Ú©Ù‡ کاسیرر Ù…ÛŒ گوید: «اندیشۀ اسطوره ای عاطÙÛŒ است: Ùˆ اندیشۀ عاطÙÛŒ خیلی آسان تر با Ù…ØØ§Ù„ات Ù…ÛŒ تواند ØªØØ±ÛŒÚ© شود تا با Ù…Ù…Ú©Ù†Ø§ØªÙ Ù…ØØ¶. اندیشۀ اسطوره ای واقعیاتۀ تجربی را نمی سنجد Ùˆ تاثیراتۀ ممکن را متوازن نمی کند. اندیشۀ اسطوره ای کورکورانه در Ù¾ÛŒ چیزی ÙØ±Ø§Ø³ÙˆÛŒ سیر عادی رویداد ها Ùˆ شیوه های پیش Ø§ÙØªØ§Ø¯Û€ زندگی معمولی است.»30
بنابراین به جای اندیشه اسطوره ای هرگز نمی توان (بتمامی) عقلانیت را جایگزین کرد. هنگامی که عواط٠در اوج خود هستند، اندیشۀ اسطوره ای چیره می شود. کاسیرر همین نکته را در مورد وضعیت آلمان پس از جنگ جهانی اول به کار می برد:
«زندگی آلمانی پس از جنگ (جهانی اول) به مرØÙ„Ù‡ Ø¨ØØ±Ø§Ù†ÛŒ رسیده بود Ùˆ در بالاترین ØØ§Ù„ت تنش قرار داشت. Ú©Ù„ گسترۀ عواط٠انسانی، از پایین ترین تا عالی ترین آنها، در غلیان بودند. همۀ این Ø¹ÙˆØ§Ø·ÙØŒ عشق Ùˆ Ù†ÙØ±ØªØŒ خود- Ø´ÛŒÙØªÚ¯ÛŒ Ùˆ دل شکستگی، غرور Ùˆ نومیدی سهم خود را در پیدایش «اسطورۀ قرن بیستم»31 داشتنند. عمیق ترین سرخوردگی به ناگهان جایش را به واهی ترین امیدها داد. دیگر کاÙÛŒ نبود Ú©Ù‡ آلمان Ø±ÙØ§Ù‡ اقتصادی خود یا مکان پیشین خود را در میان ملت های اروپایی به دست آورد. آلمان Ù…ÛŒ بایست Ú©Ù„ جهان را مسخر خویش Ù…ÛŒ کرد Ùˆ بر آن ÙØ±Ù…ان Ù…ÛŒ راند. چنین انتظاری به تمامی در سرشت Ùˆ Ø±ÙˆØ Ø§Ù†Ø¯ÛŒØ´Û€ اسطوره ای بود.»32
کاسیرر در کتاب اسطورۀ دولت ادعا Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡: «اسطوره از Ù„ØØ§Ø¸ÛŒ آسیب ناپذیر است: استدلال های عقلی بر آن بی اثرند Ùˆ نمی توان آن را با قیاس منطقی ابطال کرد.» (ترجمه ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ اسطوره دولت ØµÙØÙ‡ 422). اعتقادات اسطوره ای تناقض را تØÙ…Ù„ نمی کنند؛ زیرا آنها شیوه های خاص Ùˆ معینی از عمل Ùˆ باور را، ÙÛŒ Ù†ÙØ³Ù‡ØŒ خوب Ù…ÛŒ دانند.33 طبقه بندی های اسطوره ای بر پایه ارزش های عاطÙÛŒ اند Ùˆ نمی توان عاطÙÙ‡ را ابطال کرد. همین موضوع سبب Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ اسطوره راه را بر هرگونه استدلال عقلی ببندد؛ هر نظری Ú©Ù‡ با دگم های اسطوره ای متناقض باشد نه Ùقط غلط بلکه «شرّ» است.
در نتیجه گیری کتاب اسطورۀ دولت (Ú©Ù‡ در کتاب یاد شده) چاپ نشده است کاسیرر اعلام Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ موضوع Ùقط این نیست Ú©Ù‡ این عواط٠را بشناسیم یا بر ضدشان استدلال عقلی کنیم، بلکه موضوع نبرد با آنها از طریق دیگر عواط٠است. کاسیرر مطلب را این گونه بیان Ù…ÛŒ کند: «یک عاطÙÙ‡ را تنها Ù…ÛŒ توان با عاطÙÙ‡ ای قوی تر از میان برد.»34 کاسیرر با سپینوزا مواÙÙ‚ است Ú©Ù‡ علاوه بر Ø¹ÙˆØ§Ø·Ù ØºÛŒØ±ÙØ¹Ø§Ù„ ØŒ دو عاطÙÛ€ ÙØ¹Ø§Ù„ نیز وجود دارند: بردباری Ùˆ بخشایندگی. او Ù…ÛŒ گوید Ú©Ù‡ در قدرت ماست Ú©Ù‡ استقامت کنیم Ùˆ بخشاینده باشیم؛ Ùˆ این دو عاطÙÙ‡ ما را «از همۀ انواع پیشداوری ها Ùˆ Ø®Ø±Ø§ÙØ§ØªÂ» آزاد Ù…ÛŒ کنند.35 بردباری Ùˆ بخشایندگی عواطÙÛŒ هستند Ú©Ù‡ در تقابل با عواطÙÛŒ هستند Ú©Ù‡ اندیشۀ اسطوره ای را اشباع کرده اند. شخصی Ú©Ù‡ اعتقاد اسطوره ای دارد از روی ترس Ùˆ امید تسلیم اندیشۀ اسطوره ای Ù…ÛŒ شود. قدرت اعتقادات اسطوره ای از قدرت این عواط٠ناشی Ù…ÛŒ شود Ùˆ ایثاری Ú©Ù‡ این عواط٠می طلبد: باورمندان باید کاملا عاری از Ø´Ú© Ùˆ به تمامی در اعتقادشان راسخ باشند. اعتقادات اسطوره ای قوی هستند به این سبب Ú©Ù‡ Ø§ØØ³Ø§Ø³Ø§ØªÛŒ Ú©Ù‡ همراه آنها هستند باورمند را تسخیر Ù…ÛŒ کنند. اما اعتقادات اسطوره ای در عین ØØ§Ù„ ضعی٠هستند چون آزاد نیستند.
ترکیب Ø¹ÙˆØ§Ø·Ù ÙØ¹Ø§Ù„٠بردباری Ùˆ بخشایندگی رهایی بخش است چون ØØ§ØµÙ„Ø´ گونه ای از اصل خیرخواهی است. ما در بخشایندگی خود استقامت Ù…ÛŒ کنیم Ùˆ به اعمالی Ú©Ù‡ ØØªÛŒ در نظرمان غیرعقلانی Ùˆ بیگانه با ما هستند معنا Ù…ÛŒ دهیم. امروزه هنگامی Ú©Ù‡ ÙÛŒÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù†Ù زبان به اصل٠خیرخواهی متوسل Ù…ÛŒ شوند منظورشان کوشش در ØªÙØ³ÛŒØ± دیگری از کلمات شخص به شیوه ای است Ú©Ù‡ برای ما با معنی باشد. کاسیرر از ما Ù…ÛŒ خواهد Ú©Ù‡ اصل خیرخواهی را به شیوه های تÙکر Ùˆ عملی Ú©Ù‡ با ما کاملا بیگانه اند به کار ببریم، ØØªÛŒ هنگامی Ú©Ù‡ این خیرخواهی نمی تواند دو سویه باشد.
عواطÙÛŒ Ú©Ù‡ همراه اعتقادات اسطوره ای هستند بارومند را از این Ú©Ù‡ نسبت به دیدن چیزها به شیوه ای دیگر خیرخواه باشد باز Ù…ÛŒ دارند. این بازدارندگی Ù…ÛŒ تواند به ÙˆØØ´ÛŒ ترین انواع عواط٠و Ø±ÙØªØ§Ø±Ù‡Ø§ بینجامد. اما از یک Ù„ØØ§Ø¸ØŒ کاسیرر معتقد است Ú©Ù‡ عواط٠بردباری Ùˆ بخشایندگی Â«ØØªÛŒ قوی تر» ند: آنها ØØ§Ù„ت آزاد را نشان Ù…ÛŒ دهند. نوع انسان، برخلا٠جانوران، ضرورتا در جهان ÙˆØ§ØØ¯ (سمبلیکی) زندانی نیست. هرچه مردم توانایی های مختل٠خود را بیشتر به کار گیرند، Ù…ÛŒ توانند هزاران عاطÙÙ‡ بیشتری ایجاد کنند Ùˆ کمتر در معرض یکنواختی ترس Ùˆ تسلیم قرار گیرند.36
زیبایی شناسان معمولا تراژدی را ÙØ±Ù… عالی تری از هنر Ù…ÛŒ دانند تا کمدی را؛ چون در تراژدی عواط٠والاترند. اما به نظر کاسیرر ترکیب این دو ÙØ±Ù… هنری از ÙØ±Ù… تراژدی هم عالی تر Ù…ÛŒ شود. «تطابق تقابلها» ÛŒ عاطÙÛŒ قوی ترین نوع عاطÙÙ‡ است، درست همانند انجام دادن عمل ممنوعه Ú©Ù‡ خیلی هیجان انگیز است. چون انجام عمل ممنوعه هم جاذبه دارد Ùˆ هم Ø¯Ø§ÙØ¹Ù‡Ø› همین طور نیز دیدن همزمان چشم اندازهای Ù…ØªÙØ§ÙˆØª ما را از Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ÛŒØª ها Ùˆ هیبت دیدگاه ÙˆØ§ØØ¯ رها Ù…ÛŒ سازد. عوامل عاطÙی٠درگیر Ùقط یکدیگر را ØØ°Ù نمی کنند بلکه رهایی علی السویه Ùˆ طعن را بر جای Ù…ÛŒ گذارند. در مقابل، ما آگاهی والایش ÛŒØ§ÙØªÙ‡ تری را Ø§ØØ³Ø§Ø³ Ù…ÛŒ کنیم Ú©Ù‡ به Ø³Ø¨Ø¨Ù Â«ØØ±Ú©Øª درونیÙ» جاذبه های شناخته شدۀ همزمان٠این چشم اندازهای Ù…ØªÙØ§ÙˆØª دست Ù…ÛŒ دهد. این چنین کاسیرر عاطÙÛŒ بودن را در آخرین مقالات خود دربارۀ زیبایی شناسی، خصلت بخشی Ù…ÛŒ کند. (مثلا بنگرید به : مقالۀ او دربارۀ تصویر گوته اثر توماس مان). تطابق تقابلهای٠عاطÙÛŒ از ØÙظ چشم اندازهای Ù…ØªÙØ§ÙˆØª ناشی Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ تاثیری رهایی بخش دارد. یک چنین رهایی در قلمرو اندیشۀ اسطوره ای وجود ندارد.
یکی از بزرگترین نقص های- آنچه به اندیشۀ Ù¾ÙØ³Øª- مدرن مشهور است- نادیده Ú¯Ø±ÙØªÙ† عاطÙÙ‡ است، ØØ°Ù عاطÙÙ‡ در ÙلسÙÙ‡ ای Ú©Ù‡ مرگ سوژه (=من بنیاد، شخص آگاه Ùˆ دارای اراده) را اعلام Ù…ÛŒ کند Ùهم پذیر است.
اما برای ÙلسÙÙ‡ ای Ú©Ù‡ Ù‡Ø¯ÙØ´ بررسی ØÛŒØ§Øª سیاسی است نادیده Ú¯Ø±ÙØªÙ† عواط٠اشتباهی مهلک است. برای Ùهم تاکید کاسیرر بر زیبایی شناسی Ùˆ هنر در کتاب ÙلسÙÙ‡ روشنگری باید کتاب اسطورۀ دولت او را نیز به دقت خواند. کاسیرر در کتاب اسطورۀ دولت Ù…ÛŒ گوید Ú©Ù‡ اندیشۀ اسطوره ای را Ùقط تا وقتی Ù…ÛŒ توان مهار کرد Ú©Ù‡ نیروهای برتر آن را منقاد کرده باشند؛ Ùˆ این نیروها، نیروهای تخیل Ùˆ هنر Ùˆ نیروهای عقلانی Ùˆ اخلاقی هستند. («نیروهای برتر جلو قدرت های اسطوره ای را Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ اند Ùˆ آن ها را رام Ùˆ مطیع ساخته اند. تا وقتی Ú©Ù‡ این نیروهای برتر یعنی نیروهای عقلانی، اخلاقی Ùˆ هنری با همه توان خود وجود دارند اسطوره رام Ùˆ مطیع است. اما همین Ú©Ù‡ این نیروهای برتر سستی گیرند Ø¢Ø´ÙØªÚ¯ÛŒ Ùˆ آشوب دوباره بر Ù…ÛŒ گردد Ùˆ اندیشۀ اسطوره ای خیزش Ù…ÛŒ کند Ùˆ بر همه Ø´Ú©Ù„ های ØÛŒØ§Øª ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ Ùˆ اجتماعی بشر چیره Ù…ÛŒ شود.») (ترجمه ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ اسطورۀ دولت ØµÙØÙ‡ 424)
روشنگری تاریخی نخستین دوره ای در ÙلسÙÙ‡ بود Ú©Ù‡ بر استقلال قلمرو زیبایی شناسی Ùˆ هنرتاکید ورزید؛ اما پیش- ÙØ±Ø¶ های عقلانی آن اجازه ندادند Ú©Ù‡ دامنۀ تاثیر تخیل Ùˆ عاطÙÙ‡ را بر چگونگی کارهای ذهن بشناسد، تا Ú†Ù‡ رسد به این Ú©Ù‡ نیاز به Ùهم اندیشۀ اسطوره ای را دریابد. تکنولوژی های ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ از سده هجدهم ،بدین سو، به طوررادیکال تغییر کرده اند، اما انسان ها تغییر نکرده اند. کاسیرر Ù¾ÛŒ برد Ú©Ù‡ تکنولوژی مدرن را Ù…ÛŒ شود برای ساختن اندیشۀ اسطوره ای به کار برد Ùˆ او دشورای هایی را دید Ú©Ù‡ خردگرایی تنگ نظرانه در راه رویایی با مخالÙÛŒ Ú©Ù‡ استدلال های عقلی بر آن بی اثرند، ایجاد کرده است. Ùهم٠سرشت٠اندیشۀ اسطوره ای مستلزم بررسی دقیق تر تخیل Ùˆ عاطÙÙ‡ است؛ اما خیلی بیشتر از آنچه ÙÛŒÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† قرن هجدهم قادر به درکشان بودند. در (جلد دوم) ÙلسÙÙ‡ صورتهای سمبلیک (:اندیشه اسطوره ای) کاسیر نشان Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ تخیل Ùˆ عاطÙÙ‡ کارکردهای شناختی خاص خود را دارند Ùˆ به سادگی غیرعقلانی نیستند. کاسیرر در کتاب اسطورۀ دولت نیاز به تÙکر مجدد در این باره را Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØª Ú©Ù‡ چگونه قلمروهای زیبایی شناسی Ùˆ هنر به روشنگری یاری Ù…ÛŒ رسانند.37 شناخت این نیاز یکی از وظای٠ناتمام در ÙلسÙۀکاسیرر بود Ùˆ مهمترین وظیÙÛ€ ناتمام٠برنامۀ روشنگری باقی Ù…ÛŒ ماند.
پانوشت ها:
1- جان مایکل کرویز (2010-1943) John Michael Krois))او Ùیلسو٠آمریکایی Ú©Ù‡ در راه اØÛŒØ§ÛŒ ÙلسÙÙ‡ کاسیرر نقش مهمی داشت Ùˆ تلاش بسیار کرد. کتابی با عنوان : ارنست کاسیرر ØŒ صورتهای سمبلیک Ùˆ تاریخ ( چاپ دانشگاه ییۀ ØŒ1987 ) نوشت. او در ویرایش Ùˆ چاپ دست نوشته های کاسیرر نقش عمده ای داشت Ùˆ مقالات زیادی نیز در باره جنبه های مختل٠ÙلسÙÙ‡ کاسیرر نگاشته است.
2-این مقاله در جلد پانزدهم(Cassirer – Forschungen)
« کاسیرر- پژوهی » به چاپ رسیده است. مشخصات آن :
John Michael Krois : Cassirer 's Revision of the Enlighenment Project ,
در:
Birgit Recki (Hg. ) : Philosophie der Kultur- Kultur des Philosophieren , Ernst Cassirer im 20 und 21,Jahrhundert, Felix Verlag , Hamburg 2012 , S.89-105.
3- Ernst Cassirer: Zur Einsteinschen Relativitatstheorie. Erkenntnistheoretische Betrachtungen (1921), in: Ernst Cassirer: Gesammelte Werke. Hamburger Ausgabe, hg. Von Birgit Recki, Humburg 1997 ff., (E C W) Bd. 10,113.
4- برای Ùهمیدن ادامه مجادله پیرامون برنامه روشنگری، کاÙÛŒ است Ú©Ù‡ مورد ایان هرسی علی (Hyaan Hirsi Ali) را در نظر بگیریم. او خود را پیرو روشنگری قرن هجدهمی Ù…ÛŒ داند. اما یان بوروما در کتاب خود: قتل در آمستردام، مرگ تئو وان Ú¯ÙˆÚ¯ Ùˆ ØØ¯ÙˆØ¯ مدارا، خانم هرسی را یک «بنیادگرای روشنگری» Ù…ÛŒ نامد.
Ian Buruma: Murder in Amesterdam. The Death of Theo Van Gogh and the Limits of Tolerance, New York 2003.
5- ترجمه عالی انگلیسی کتاب ÙلسÙÙ‡ روشنگری Ú©Ù‡ در سال 1951 دانشگاه پرینستون منتشر کرده این جمله را دانشجوی سابق کاسیرر ÙØ±ÛŒØªØ³. کوئلن (Fritz C. Koelln) Ùˆ جیمز پترگرو (James P.Pettgrove) Ú©Ù‡ در دانشگاه آکسÙورد هنگام اقامت کاسیرر در آنجا از نزدیک با او کار Ù…ÛŒ کرد انجام داده اند.
6- در سراسر این مقاله منظور از همین کتاب ترجمه ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ ÙلسÙÙ‡ روشنگری است. مترجم
7- نظر کاسیرر در این باره زمان درازی است Ú©Ù‡ تایید شده است. اکنون در علوم تجربیÙ٠اجتماعی Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ ØŒ سمبل Ùˆ ÙØ±Ø§ÛŒÙ†Ø¯ های نشانه ØŒ به طور عام ØŒ برای ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ØÛŒØ§ØªÛŒ دانسته شده اند.متÙکران تاثیر گذاری مانند بوردیو(Bourdieu)ØŒ اکو (ÙEcco) Ùˆ گیرتس(Geertz) تاثیر کاسیرر را بر خود تایید کرده اند. امروز ØŒ ØØªÛŒ عصب شناسان آماده اند Ú©Ù‡ انسان ها را به منزله جانور نوع سمبلیک تعری٠کنند. بنگرید به :
Terrence Deacon : The Symbolic Species . The Co- Evolution of Language and the Brain ,New York 1997.
8- کاسیرر در جلد سوم «ÙلسÙÙ‡ صورتهای سمبلیک: پدیدارشناسی شناخت» Ù…ÛŒ نویسد: «رابطه کالبد Ùˆ روان (Leib und Seele) سرنمونه Ùˆ مدل یک رابطه ØµØ±ÙØ§ سمبلیک را ارائه Ù…ÛŒ دهد، رابطه ای Ú©Ù‡ نمی توان آن را به رابطه ای میان اشیا یا به رابطه ای علّی تبدیل کرد.»
Ernst Cassirer: The Phenomenology of Knowledge, trans. By Ralph Mannheim, New York, 1957, 100.
و در مجموعه آثار کاسیرر:
ECW, 13, 113.
9- ارنست کاسیرر: «ÙلسÙÙ‡ صورتهای سمبلیک» جلد دوم: «اندیشه اسطوره ای» ترجمه یدالله موقن (تهران، نشر هرمس، چاپ چهارم 1393) ØµÙØÙ‡ 330.
10- Die Begriffsform in mythischen Denken.
11- (برای آگاهی از اتهام رومانتیک بر روشنگری بنگرید به: کتاب ÙلسÙÙ‡ روشنگری ØµÙØØ§Øª 317-315. مترجم)
12- Ernst Cassirer: An Essay on Man. An Introduction to a Philosophy of Human Culture (1944),
و در مجموعه آثار کاسیرر:
ECW 23,31.
و نیز در:
Nachgelassene Manuskripte und Texte, hg. Von John Michael Krois und Oswald Schwemmer (ECN), Bd. 6: Vorlesungen und Studien zur philosophischen Anthropologie, hg. Von Gerald Hartung und Herbert Kopp-Oberstebrink, Hamburg 2005, 411
13- کاسیرر خود همه جا واژه «روØÂ» «Geist» را به کار Ù…ÛŒ برد نه «خرد» یا «عقلانیت» را.
14- Cassirer: Philosophie der symbolischen Formen, Dritter Teil, ECW 13, 437.
15- «چیزهای بیشتری در آسمان Ùˆ زمین اند... بیشتر از آنچه تو در ÙلسÙÙ‡ ات خوابشان را دیده ای» (ویلیام شکسپیر: هاملت پرده یکم، صØÙ†Ù‡ پنجم).
16- Nicolas Capaldi: The Enlightenment Project in the Analytic Conversation, Dordrecht 1998.
17-Loc. Cit. 17.
18- مشتبه کردن٠«یگانگی» (Einheit) با یکسانی (Einerleiheit) موضوعی است که کاسیرر بررسی کرده است بنگرید به:
Ernst Cassirer: Aufsatze und Kleine Schriften, in: ECW 17, 354-355.
19- کتاب دیالکتیک روشنگری در سال 1947 در آمستردام منتشر شد.
20- Oswald Spengler: Der Untergang des Abendlandes, Umrisse einer Morpholohie der Weltgeschichte, 2 Bande, Wien/Munchen 1992.
21- کاسیرر Ù…ÛŒ نویسد: «شاید هیچ Ù…Ùهوم اسطوره ای دیگری کهن تر، عمیق تر Ùˆ عمومی تر از Ù…Ùهوم سرنوشت نباشد.»
Ernst Cassirer: The Myth of the State, its origin and Meaning. Third Part, The Myth of the twentieth century, in:
ECN 9.217.
(این عبارات در کتاب اسطوره دولت ترجمه یدالله موقن (تهران، نشر هرمس، چاپ اول 1377، چاپ سوم1393 ) پیدا نشدند. تصور می کنم مربوط به نسخه ویرایش نشده کتاب باشند که اکنون چاپ شده اند. مترجم)
22- Loc, cit, 219, note B.
23- (کتاب اسطورۀ دولت پس از مرگ کاسیرر منتشر شد. دست نوشته اسطورۀ دولت Ù…ÙØµÙ„ تر از متن ویرایش شده است. بنابراین مطالبی را Ú©Ù‡ در ویرایش کتاب ØØ°Ù شده اند اکنون در جلد نهم آثاری Ú©Ù‡ در زمان ØÛŒØ§Øª کاسیرر منتشر نشده اند به چاپ رسیده اند. مترجم)
24- Loc. Cit, 201.
25- Loc, cit, 222
( در ترجمه ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ اسطوره Ø¯ÙˆÙ„ØªØµÙØÛ€424 )
26- بنگرید به Ø¨ØØ« درباره این موضوع در مقاله Ø¬ÙØ±ÛŒ آندریو بارش با عنوان «سمبل چیست؟» Ù…Ù„Ø§ØØ¸Ø§ØªÛŒ درباره مواضع انتقادی پل ریکور درباره Ù…Ùهوم سمبل در ÙلسÙÙ‡ ارنست کاسیرر:
Jeffrey Andrew Barash: (Was ist ein Symbol?)
در مجله:
Internationales Jahrbuch fur Hermeneutik 6: , 2007, esp. 272
27- (اندیشه اسطوره ای جلد دوم ÙلسÙÙ‡ صورتهای سمبلیک ترجمه یدالله موقن تهران، نشر هرمس، چاپ اول 1378ØŒ چاپ چهارم 1393ØŒ مترجم)
28- هنر در ÙلسÙÙ‡ کاسیرر نقش بس مهمتری دارد تا آنچه عموما شناخته شده است. این موضوع به طور Ù…Ø´Ø±ÙˆØ Ø¯Ø± کتاب زیر نشان داده شده است:
Marion Lauschke : Ästhetik im Zeichen des Menschen: Die ästhetische Vorgeschichte der Symbolphilosophie Ernst Cassirers und die symbolische Form der Kunst ,Hamburg 2007.
29- Steven Pinker: How the Mind Works, New York, 1997, 534.
30-برای آگاهی از ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ú©Ø§Ø³ÛŒØ±Ø± درباره شالوده زیست شناختی سمبلیسم بنگرید به:
Ernst Cassirer: (The Problem of the Symbol as the Fundamental Problem of Philosophical Anthropology).
در کتاب:
Ernst Cassirer: The Philosophy of Symbolic Forms, vol, 4, The Metaphysics of Symbolic Forms, New Havan 1996, 34-111,
یا:
Ernst Cassirer: Zur Metaphysik der symbolischen Formen.
در:
ECN,Bd.1, 32-109.
30- ماکس وبر در مقاله «علم به منزله ØØ±Ùه» Ù…ÛŒ گوید: بنابراین Ø§ÙØ²Ø§ÛŒØ´ اندیشه ورزانه Ùˆ خردورزانه کردن نشانه Ø§ÙØ²Ø§ÛŒØ´ شناخت عمومی از شرایطی Ú©Ù‡ ØªØØª آنها زندگی Ù…ÛŒ کنیم نیست. این Ø§ÙØ²Ø§ÛŒØ´ چیز دیگری معنی Ù…ÛŒ دهد، این Ø§ÙØ²Ø§ÛŒØ´ به این معنی است Ú©Ù‡ این آگاهی یا این اعتقاد وجود دارد Ú©Ù‡ هرگاه کسی بخواهد Ù…ÛŒ تواند هر چیزی را در هر زمان ÙØ±Ø§ بگیرد. از این رو این سخن به این معنی است Ú©Ù‡ اصولا هیچ نیروی مرموز Ùˆ Ù…ØØ§Ø³Ø¨Ù‡ ناپذیری وجود ندارد Ú©Ù‡ در امور بشری دخالت کند؛ بلکه برعکس؛ هرکس Ù…ÛŒ تواند، در اصل، با Ù…ØØ§Ø³Ø¨Ù‡ بر همه چیز چیره شود. این موضوع به این معنی است Ú©Ù‡ از جهان Ø§ÙØ³ÙˆÙ† زدایی شده است. دیگر به وسایل جادویی برای چیره شدن بر Ø§Ø±ÙˆØ§Ø ÛŒØ§ التماس کردن به آنها، نیازی نیست، آن چنان Ú©Ù‡ انسان ÙˆØØ´ÛŒØŒ Ú©Ù‡ برایش چنین قدرت های مرموزی وجود داشتند، انجام Ù…ÛŒ داد. اکنون وسایل ÙÙ†ÛŒ Ùˆ Ù…ØØ§Ø³Ø¨Ø§Øª (ÙÙ†ÛŒ) این خدمت را انجام Ù…ÛŒ دهند. این وضع بیش از همه نتیجه آن چیزی است Ú©Ù‡ اندیشه ورزانه کردن معنی Ù…ÛŒ دهد.» در:
Max Weber: Wissenschaft als Beruf.
در کتاب:
Gesammelte Aufsatze zur Wissenschaft, hg. Von Johannes Winckelmann, Tubingen 1985, 594).
مترجم از ترجمۀ انگلیسی عبارات Ùوق در کتاب زیر نیز Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ کرده است:
Max Weber:From Max Weber : Eassays in socoiology, London 1948, p. 139.
27-Ernst Cassirer: The Myth of the State, its origin and Meaning. Third Part, The Myth of the twentieth century, in:
ECN 9,196.
31- (اسطوره قرن بیستم عنوان کتاب Ø¢Ù„ÙØ±Ø¯ روزنبرگ ایدئولوگ ØØ²Ø¨ نازی است. مترجم)
32- Loc, cit, 196f.
33- مترجم این ارزیابی کرویز از اندیشه اسطوره ای را نمی پذیرد. ذهنیت ابتدایی و اندیشه اسطوره ای اصل امتناع تناقض را نقض می کنند.
34- Loc. Cit., 224.
35- Loc. Cit., 223.
36- بنگرید به:
Willard Van Orman Quine: Ontological ,
در:
Relativity Ontological Relativity and Other Essays, New York/ London 1969, 46.
37- برای آگاهی از این موضوع در ÙلسÙÙ‡ رنسانس Ú©Ù‡ در پس این برداشت است بنگرید
به Ø¨ØØ« کاسیرر از «شور قهرمانی» («Heroici Furori») در جوردانو برونو در سخنرانیش در مرگ واربورگ:
Nachruf auf Aby Warburg: Ernst Cassirer: Aufsatze und kleine Schriften (1927-1931), in: ECW 17, 373f.
(همچنین بنگرید به ارنست کاسیرر: ÙØ±Ø¯ Ùˆ کیهان در ÙلسÙÙ‡ رنسانس ترجمه یدالله موقن. تهران، نشر ماهی، چاپ اول 1391ØŒ چاپ دوم 1393ØŒ ØµÙØÙ‡ 270. مترجم).
38- کاسیرر در مقاله «ارزش آموزشی هنر» خاطر نشان Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ آنچه را Ù…ÛŒ بینیم Ùˆ Ø§ØØ³Ø§Ø³ Ù…ÛŒ کنیم «Ùقط ØØ§Ù„ت ها (ÛŒ روانی) نیستند بلکه اعمال خود من اند» کاسیرر نتیجه Ù…ÛŒ گیرد Ú©Ù‡: توانایی این Ú©Ù‡ ما عواط٠شدید را Ø§ØØ³Ø§Ø³ کنیم Ùˆ در عین ØØ§Ù„ با آنها ÙØ§ØµÙ„Ù‡ بگیریم کار بی نظیر هنر است Ú©Ù‡ «ذهن انسان را رهایی Ù…ÛŒ بخشد.» در:
Donald Philip Verene (ed.) Symbol, Myth, and Culture, Essays and Lectures of Ernst Cassirer, 1935-1945, New Haven/ London 1979, 215.