یدالله موقن : کارل شمیت: ØÙ‚وقدان٠کاتولیک٠اگزیستانسیالیست Ùˆ نازی آلمانی
این مقاله در مجله قلمیاران (تهران ØŒ شماره 8 ØŒ بهمن 1396 ) ØµÙØØ§Øª 32-22 به چاپ رسیده است.
برای ÙØ§ÛŒÙ„ Ù¾ÛŒ.دی.اÙ. این مقاله Ùˆ دیگر مقالات این سایت به کانال تلگرامم به این آدرس رجوع ÙØ±Ù…ایید:
https://t.me/moughen
یدالله موقن
کارل شمیت: ØÙ‚وقدان٠کاتولیک٠اگزیستانسیالیست Ùˆ نازی آلمانی
« خلوص [نژادیÙ] قوم Ù…ØªØØ¯Ù آلمانی ضروری ترین پیش ÙØ±Ø¶ برای Ù…Ùهوم رهبری سیاسی٠قوم آلمانی وشالوده ÛŒ آن است. اندیشۀ نژاد (...) اصل موضوعه ÛŒ تئوریک بی ÙØ§ÛŒØ¯Ù‡ ای نیست. زیرا بدون خلوص [نژادی]ØŒ دولت ناسیونال سوسیالیست نمی تواند وجود داشته باشد Ùˆ ØÛŒØ§Øª قانونی اش تصور پذیر نیست. (...) همه ÛŒ پرسش ها Ùˆ پاسخ ها در خواسته ÛŒ خلوص [نژادی] به هم Ù…ÛŒ پیوندند؛ بدون خواسته ÛŒ خلوص (نژادی ) ،یک دولت تمامت خواه Ú©Ù‡ متکی بر پیشوا باشد نمی تواند ØØªÛŒ برای یک روز دوام آورد.»
کارل شمیت: دولت، جنبش، قوم
کارل شمیت در تاریخ یازدهم ژوئن 1888 میلادی در خانواده ÛŒ میان مایه ای کاتولیک در شهرستان پلتنبرگ Plettenberg)) در غرب آلمان چشم به جهان گشود Ùˆ در همان شهرستان نیز در نود Ùˆ شش سالگی درگذشت. او از هیتلر Ú©Ù‡ سرنوشتش را رقم زد، یک سال بزرگتر بود. شمیت ØªØØª تأثیر آثار کیرکه گور، به ویژه کتاب : « یا این، یا آن» (Either, or) بود.
او مرتجع یا Ù…ØØ§Ùظه کاری انقلابی بود Ú©Ù‡ از روی کار آمدن راست رادیکال ØÙ…ایت Ù…ÛŒ کرد. مارتین هایدگر در نامه ای به تاریخ بیست Ùˆ دوم آوریل 1933 از کارل شمیت دعوت Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ به جنبش ناسیونال سوسیالیست بپیوندد Ùˆ اونیر چنین Ù…ÛŒ کند. (این نامه در آرشیوهای خصوصی کارل شمیت بوده است.»1 هایدگر در نامه ای دیگر Ú©Ù‡ به تاریخ 22 اوت 1933 به کارل شمیت نوشته است Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØª کتاب شمیت : "Ù…Ùهوم امر سیاسی " ( چاپ سوم ) را اعلام Ù…ÛŒ کند Ùˆ شمیت را برای باز سازی دانشکده ØÙ‚وق طبق خواسته های ایدئولوژی نازیسم دعوت Ù…ÛŒ کند.2 در این نامه هایدگر اندیشه های شمیت را مشابه اندیشه های هراکلیتوس Ù…ÛŒ داند. پس از جنگ جهانی دوم Ùˆ اشغال آلمان توسط متÙقین کمیته های نازی زدایی تشکیل Ù…ÛŒ شوند تا به سابقه ÛŒ نازی ها Ùˆ کارهایی Ú©Ù‡ انجام Ù…ÛŒ داده اند رسیدگی کنند. بنابراین ØŒ کمیته ای نیز در دانشگاه ÙØ±Ø§ÛŒØ¨ÙˆØ±Ú¯ تشکیل Ù…ÛŒ شود Ùˆ مارتین هایدگر را Ú©Ù‡ در زمان نازی ها برای مدت کوتاهی ریاست دانشگاه ÙØ±Ø§ÛŒØ¨ÙˆØ±Ú¯ را برعهده داشت Ø§ØØ¶Ø§Ø± Ù…ÛŒ کند. مارتین هایدگر کارل یاسپرس Ùˆ یک کشیش را به عنوان ØÙŽÚ©Ù… معرÙÛŒ Ù…ÛŒ کند تا درباره ÛŒ او داوری کنند. کمیته نازی زدایی دانشگاه ÙØ±Ø§ÛŒØ¨ÙˆØ±Ú¯ نامه ای به کارل یاسپرس Ù…ÛŒ نویسد Ùˆ نظرش را درباره ÛŒ هایدگر جویا Ù…ÛŒ شود. یاسپرس به تاریخ بیست Ùˆ دوم دسامبر 1945 در نامه ÛŒ خود به کمیته ÛŒ نازی زدایی دانشگاه ÙØ±Ø§ÛŒØ¨ÙˆØ±Ú¯ Ù…ÛŒ نویسد: «(...) هایدگر Ùˆ [Ø¢Ù„ÙØ±Ø¯] بویملا (Baeumler) Ùˆ کارل شمیت Ú©Ù‡ سه دانشگاهی با تخصص های Ù…ØªÙØ§ÙˆØª هستند برای به دست Ú¯Ø±ÙØªÙ† رهبری Ùکری جنبش ناسیونال سوسیالیست تلاش Ù…ÛŒ کردند. گرچه در این تلاش ناموÙÙ‚ بودند؛ اما هر سه ÛŒ اینها همه ÛŒ توانایی های Ùکری خود را در راه ØØµÙˆÙ„ به این هد٠به کار بردند؛ اما ØØ§ØµÙ„ کوشش آنان در پایان این بود Ú©Ù‡ چهره ÛŒ ÙلسÙÙ‡ ÛŒ آلمانی را سیاه کنند. بنابراین من هم با شما [یعنی اعضای کمیته ÛŒ نازی زدایی دانشگاه ÙØ±Ø§ÛŒØ¨ÙˆØ±Ú¯] مواÙقم Ú©Ù‡ نوعی تراژدی شرارت در کارهای اینها هست.»3 غیر از این سه Ù†ÙØ± Ùیلسو٠دیگری Ú©Ù‡ تأثیر زیادی بر جنبش نازیسم Ùˆ به ویژه بر هایدگر Ùˆ شمیت داشته است ارنست یونگر (Ernst Junger) Ùیلسو٠نازی آلمانی است. نگارنده در نوجوانی هنگامی Ú©Ù‡ کتاب :غربزدگی جلال آل اØÙ…د را - Ú©Ù‡ به طور مخÙیانه به ÙØ±ÙˆØ´ Ù…ÛŒ Ø±ÙØª- خواند به نام یونگر برخورد. .جلال آل اØÙ…د در ØµÙØÙ‡ ÛŒ نخست کتاب غربزدگی Ù…ÛŒ نویسد:
« Ø·Ø±Ø Ù†Ø®Ø³ØªÛŒÙ† آنچه در این Ø¯ÙØªØ± خواهید دید گزارشی بود Ú©Ù‡ به «شورای Ù‡Ø¯Ù ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران» داده شد (...) این گزارش منتشر نشد Ùˆ نسخه های ماشین شده ÛŒ آن به دست این دوست Ùˆ آن بزرگوار رسید Ú©Ù‡ خواندند (...) از جملۀ این سروران یکی دکتر Ù…ØÙ…ود هومن بود Ú©Ù‡ سخت تشویقم کرد به دیدن اثری از آثار «ارنست یونگر» آلمانی به نام «عبور از خط» Ú©Ù‡ Ù…Ø¨ØØ«ÛŒ است در نیهیلیسم. چرا Ú©Ù‡ به قول او، ما هر دو، در ØØ¯ÙˆØ¯ÛŒØŒ یک مطلب را دیده بودیم اما به دو چشم Ùˆ یک مطلب را Ú¯ÙØªÙ‡ بودیم به دو زبان». ارنست یونگر ازمرتجعان٠انقلابی سرشناس آلمانی است. اگر اÙکار آل اØÙ…د، آن طور Ú©Ù‡ خودش ،به نقل از دکتر Ù…ØÙ…ود هومن ØŒ Ù…ÛŒ گوید شبیه اندیشه های یونگر باشد پس آل اØÙ…د هم باید مرتجعی انقلابی یعنی یک ÙØ§Ø´ÛŒØ³Øª باشد Ú©Ù‡ بود.
شمیت Ùˆ یونگر دو نماینده ÛŒ کلاسیک٠«انقلاب Ù…ØØ§Ùظه کار» بودند Ú©Ù‡ نوعی ÙØ§Ø´ÛŒØ³Ù… آلمانی بود Ú©Ù‡ باید آن را به روشنی از نازیسم متمایز کرد. Ù…ØØ§Ùظه کاران٠انقلابی نقشی ØÛŒØ§ØªÛŒ در سقوط دموکراسی آلمان داشتند. «انقلاب Ù…ØØ§Ùظه کار» در دوره ÛŒ وایمار Ù…ØµØ·Ø Ø´Ø¯ ؛اما در سال 1949 رایج گشت Ùˆ به کار Ø±ÙØª. 4
هایدگر در کتاب : هستی Ùˆ زمان از رویارویی با مرگ سخن Ù…ÛŒ گوید. در اینجا منظوراو Ùقط مرگ٠طبیعی نیست بلکه کشته شدن در راه جنبش Ù…ØØ§Ùظه کاران انقلابی آلمانی است. علی شریعتی نیز همین ØØ±Ù ها را به نوعی دیگر تکرار Ù…ÛŒ کرد. Ù…ÛŒ بینیم Ú©Ù‡ سر دمداران روشنÙکری ایران جلال آل اØÙ…د Ùˆ علی شریعتی Ùقط ØªØØª تأثیر بلشویسم نبوده اند بلکه ØªØØª تأثیر نازیسم هم بوده اند.
واژه های «تصمیم» Ùˆ «تصمیم گیری» در آثار کیر Ú©Ù‡ گور Ùیلسو٠اگزیستانسیالیست دانمارکی آمده اند. اما در آثار ارنست یونگر، کارل شمیت Ùˆ مارتین هایدگر نیز این واژه ها به کار Ø±ÙØªÙ‡ اند؛ چون هر سه ÛŒ اینها ØªØØª تأثیر کیرکه گور بوده اند. اما معنایی Ú©Ù‡ این واژه ها در آثار سه Ùیلسو٠اخیر پیدا کرده اند علاوه بر معنای اگزیستانسیالیستی شان ØŒ باری ÙØ§Ø´ÛŒØ³ØªÛŒ نیز به دست آورده اند. من همیشه در ØÛŒØ±Øª بوده ام Ú©Ù‡ اگر در کتاب هستی Ùˆ زمان هایدگر مطالب ÙØ§Ø´ÛŒØ³ØªÛŒ هست چرا استاد هایدگر، ادموند هوسرل، Ú©Ù‡ کتاب ( در چاپ اولش) به او تقدیم شده بود( ولی در چاپ های بعدی در زمان ØÚ©ÙˆÙ…ت نازی ها این تقدیمی ØØ°Ù شد) این موضوع را در Ù†ÛŒØ§ÙØªØŸ همین طور کاسیرر؟ این دو Ùیلسو٠یهودی بودند Ùˆ در معرض خطر. کاسیرر در مطالبی Ú©Ù‡ در باره ÛŒ کتاب هستی Ùˆ زمان نوشته مدعی است Ú©Ù‡ هایدگر ØªØØª تاثیر لوتر Ùˆ
کیرکه گوربوده است.
البته کاسیرر انگشت روی موضوع مهمی Ù…ÛŒ گذارد، به این معنی Ú©Ù‡ ÙلسÙÙ‡ ÛŒ هایدگر را ÙلسÙÙ‡ ای دینی Ù…ÛŒ داند. ولی نه هوسرل Ùˆ نه کاسیرر بار ÙØ§Ø´ÛŒØ³ØªÛŒ واژه هایی مانند «تصمیم» ØŒ «تصمیم گیری» Ùˆ غیره را در Ù†ÛŒØ§ÙØªÙ‡ بودند. بنابراین اگر خواننده ÛŒ غربزدگی جلال آل اØÙ…د Ùˆ آثار علی شریعتی بار ÙØ§Ø´ÛŒØ³ØªÛŒ مطالب آنها را در نیابد جای Ø´Ú¯ÙØªÛŒ نیست. کارل شمیت علاقه ÛŒ زیادی به آثار کیرکه گور Ùˆ به ویژه کتاب
«یا این، یا آن» (Either , Or) او داشته Ùˆ اگزیستانسیالیست شده بود. اما Ø§Ú¯Ø²ÛŒØ³ØªØ§Ù†Ø³ÛŒØ§Ù„ÛŒØ³ØªÛŒÙ ÙØ§Ø´ÛŒØ³Øª. کریستیان گرا٠Ùون
کرو Ú©Ùˆ کتابی به زبان آلمانی با عنوان : تصمیم گیری : یک بررسی در باره ÛŒ ارنست یونگر وکارل شمیت Ùˆ مارتین هایدگر نوشته است.5 در دوران ØÚ©ÙˆÙ…ت وایمار، شمیت کتاب ها Ùˆ مقالات متعددی نوشت Ú©Ù‡ در آنها مدعی بود Ú©Ù‡ عصر دموکراسی به سر آمده Ùˆ عصر دیکتاتوری ÙØ±Ø§ رسیده است. از نظر او دموکراسی به این سبب مشروعیتش را از دست داده است چون نهادهای لیبرالی برای زمانی طولانی بی چالش تداوم داشته اند Ùˆ از این رو ÙØ±Ø³ÙˆØ¯Ù‡ شده اند.
شمیت پنج کتاب Ùˆ سی Ùˆ پنج مقاله در پشتیبانی از رایش سوم Ùˆ هیتلر نوشت. ارنست کاسیرر در کتاب اسطوره ÛŒ دولت Ù…ÛŒ نویسد: «اسطوره را همیشه نتیجه ÛŒ ÙØ¹Ø§Ù„یت ناآگاه Ùˆ تخیل آزاد توصی٠کرده اند. اما در این جا [یعنی در رایش سوم] اسطوره هایی Ù…ÛŒ یابیم Ú©Ù‡ طبق نقشه ساخته Ùˆ پرداخته شده اند. اسطوره های سیاسی جدید آزادانه رشد نمی کنند؛ آن ها میوه های ÙˆØØ´ÛŒ تخیل لگام گسیخته نیستند؛ بلکه مصنوعاتی هستند Ú©Ù‡ به دست صنعتگرانی ماهر Ùˆ زیرک ساخته شده اند. تØÙˆÙ„ ÙÙ† اسطوره سازی برای قرن ما، یعنی عصر تکنولوژی ذخیره شده بود. از این پس Ù…ÛŒ توان اسطوره ها را به همان معنا Ùˆ بنابر همان روش هایی ساخت Ú©Ù‡ Ø³Ù„Ø§Ø Ù‡Ø§ÛŒ مدرن مانند مسلسل Ùˆ هواپیما را Ù…ÛŒ سازند. Ùنّ اسطوره سازی چیز تازه ای است؛ چیزی Ú©Ù‡ اهمیت ØÛŒØ§ØªÛŒ دارد Ùˆ تمامی Ø´Ú©Ù„ ØÛŒØ§Øª اجتماعی ما را دگرگون کرده است. در سال 1933 بود Ú©Ù‡ جهان سیاست درباره ÛŒ تجهیز ØªØ³Ù„ÛŒØØ§ØªÛŒ مجدد آلمان Ùˆ Ù¾ÛŒ آمدهای اجتماعی بین المللی آن Ø±ÙØªÙ‡ Ø±ÙØªÙ‡ Ø§ØØ³Ø§Ø³ نگرانی کرد. اما در واقع تجهیز ØªØ³Ù„ÛŒØØ§ØªÛŒ آلمان سال ها پیش آغاز شده بود، منتهی تقریباً نادیده Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ Ù…ÛŒ شد. تجهیز ØªØ³Ù„ÛŒØØ§ØªÛŒ واقعی با پیدایش Ùˆ ظهور اسطوره های سیاسی شروع گردید. کار اصلی، پیش از تجهیز نظامی صورت Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ بود. تجهیز ØªØ³Ù„ÛŒØØ§ØªÛŒ Ùقط Ù¾ÛŒ آمد ضروری Ùˆ ناگزیر تجهیز ØªØ³Ù„ÛŒØØ§ØªÛŒ ذهنی بود. این ØªØ³Ù„ÛŒØØ§Øª ذهنی را اسطوره های سیاسی ÙØ±Ø§Ù‡Ù… کرده بودند.»6
یکی از مهمترین اسطوره سازان سیاسی در آلمان پیش از جنگ جهانی دوم Ùˆ در دوره ÛŒ رایش سوم همین کارل شمیت است. کارل شمیت در تمجید از موسولینی Ùˆ ÙØ§Ø´ÛŒØ³Ù… ایتالیایی Ù…ÛŒ نویسد:
«تاکنون دموکراسی٠نوع بشر Ùˆ پارلمان گرایی Ùقط یکبار آن هم با استهزا Ùˆ تØÙ‚یر Ùˆ از طریق توسل جستن آگاهانه به اسطوره کنار نهاده شده است؛ Ùˆ این نمونه ای بود از قدرت غیر عقلانی اسطوره ÛŒ ملی. موسولینی در سخنرانی مشهور خود در اکتبر 1922 در نابلز Ùˆ پیش از Ø±ÙØªÙ† به سوی رÙÙ… Ú¯ÙØª: «ما یک اسطوره ساخته ایم، این اسطوره یک اعتقاد است، اشتیاقی اصیل است Ú©Ù‡ نیازی ندارد Ú©Ù‡ واقعیت داشته باشد، این اسطوره، کوشش وامید است، ایمان Ùˆ جرات است اسطوره ÛŒ ما، ساختن ملتی بزرگ است Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ خواهیم برایمان واقعیت عینی پیدا کند.» 7
کارل شمیت در ادامه مطلب Ù…ÛŒ نویسد: «نظریه ÛŒ اسطوره قوی ترین نشانه ÛŒ Ø§Ù†ØØ·Ø§Ø· نسبی خرد گرایی٠اندیشه ÛŒ پارلمانی است، لااقل تا آنجا Ú©Ù‡ اسطوره امکان تØÙ‚Ù‚ اتوریته ای متکی بر Ø§ØØ³Ø§Ø³ برای نظم، انضباط Ùˆ سلسله مراتب را ارائه Ù…ÛŒ دهد.» آموزه های سیاسی شمیت Ù…ÛŒ کوشند تا Ø¨ÙØ¹Ø¯ کاریزماتیک رهبری سیاسی را اØÛŒØ§ کنند Ú©Ù‡ تصور Ù…ÛŒ شد در ØÛŒØ§Øª سیاسی قرن بیستم از میان Ø±ÙØªÙ‡ باشد. همین موضوع، اشتیاق او را برای امر استثنایی (یا وضع Ùوق العاده) به منزله ÛŒ نوعی وضعیت وجودی Ú©Ù‡ بر لبه ÛŒ Ø¨ØØ±Ø§Ù† قرار دارد Ùˆ نیز دلمشغولی او را با ØØ§Ú©Ù…یت٠«تصمیم» Ùˆ توانایی تصمیم گیری برای اØÛŒØ§ÛŒ «عنصر شخصی» در سیاست Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ پنداشت تضعی٠شده است Ùˆ نیز علاقه ÛŒ او را به غیر عقلانی بودن اسطوره ÛŒ سیاسی ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ù…ÛŒ دهد. کارل شمیت با جلد دوم کتاب ارنست کاسیرر: ÙلسÙÙ‡ ÛŒ صورت های سمبلیک: اندیشه ÛŒ اسطوره ای آشنا بوده است. ولی کاسیرر تا پیش از ظهور نازیسم در آلمان به تأثیر سیاسی اسطوره توجهی نداشت. ژرژ سورل درباره ÛŒ نقش سیاسی اسطوره در کتابش: تأملاتی درباره ÛŒ خشونت مطالبی نوشته بود Ú©Ù‡ مورد توجه کارل شمیت قرار Ù…ÛŒ گیرد. من در مقدمه ای Ú©Ù‡ بر ترجمه خودم از جلد دوم کتاب: ÙلسÙÙ‡ ÛŒ صورت های سمبلیک: اندیشه ÛŒ اسطوره ای8 نوشته ام به ØªÙØµÛŒÙ„ درباره ÛŒ نظریه ÛŒ ژرژ سورل درباره ÛŒ اسطوره سخن Ú¯ÙØªÙ‡ ام. هم چنین در مقاله ام با عنوان: «لوکاچ در کوه جادو »که در نقد Ùˆ معرÙÛŒ داستان کوه جاده نوشته ÛŒ توماس مان است به نظریات ژرژ سورل نیز پرداخته ام.9
ژرژ سورل هم مارکسیست بود Ùˆ هم ÙØ§Ø´ÛŒØ³Øª. موسولینی پیرو ژرژ سورل بود. سورل هم Ù…Ø¯Ø§Ø Ù„Ù†ÛŒÙ† بود Ùˆ هم Ù…Ø¯Ø§Ø Ù…ÙˆØ³ÙˆÙ„ÛŒÙ†ÛŒ. Ø§ØªÙØ§Ù‚اً کارل شمیت نیزاستالین Ùˆ برنامه ÛŒ او برای صنعتی کردن روسیه از بالا را Ù…ÛŒ ستود. از نظر سورل معتقدان به یک اسطوره تشکل پیدا Ù…ÛŒ کنند Ùˆ وضع موجود را بی آن Ú©Ù‡ بهشتی داشته باشند Ú©Ù‡ جایگزین آن کنند از میان Ù…ÛŒ برند. نقش اسطوره سازمان دادن به معتقدانش است Ùˆ از میان بردن Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØ§Ù†Ø´. اهمیت اسطوره در نیروی ویرانگرش است.
کاسیرر Ù…ÛŒ گوید Ú©Ù‡ اسطوره نه بر عقل بلکه بر Ø§ØØ³Ø§Ø³ تکیه دارد. اسطوره نیرویی غیر عقلانی است. اسطوره جهان را به دو نیروی دوست Ùˆ دشمن تقسیم Ù…ÛŒ کند. همین تصویر اسطوره ای را کارل شمیت در مهمترین کتابش: Ù…Ùهوم امر سیاسی به کار Ù…ÛŒ گیرد. این کتاب بهترین اثرشمیت است Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ توان با مطالعه ÛŒ آن با اندیشه ÛŒ او آشنا شد. ارنست یونگر در توصی٠این کتاب Ù…ÛŒ Ú¯ÙØª: «مینی است Ú©Ù‡ بی صدا Ù…Ù†ÙØ¬Ø± Ù…ÛŒ شود.» این کتاب در آغاز مقاله ای بود Ú©Ù‡ در سال 1927 در مجله ای به چاپ رسید؛ سپس شمیت بر مطالبش Ø§ÙØ²ÙˆØ¯ Ùˆ بارها در آن تجدید نظر کرد. شمیت در این کتاب مانند هر نظریه پرداز سیاسی این پرسش را Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡: سیاست چیست؟ سپس او این پرسش را به این صورت تغییر Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ «امر سیاسی» چیست؟ منظور او از «امر سیاسی» شیوه ای از زندگی یا مجموعه ای از نهادها نیست؛ بلکه Ù…ÛŒ خواهد معیار یا سنجه ای ارائه دهد Ú©Ù‡ بتوان با آن به نوعی «تصمیم گیریÙ»٠مشخص رسید. مثلاً سنجه ÛŒ اخلاق تمایز میان خوب Ùˆ بد است، سنجه ÛŒ زیبایی شناختی تشخیص زیبا از زشت است. اما سنجه یا معیاری Ú©Ù‡ متناسب با امر سیاسی باشد چیست؟ پاسخ شمیت این است. «تمایز خاص امر سیاسی Ú©Ù‡ اعمال Ùˆ انگیزه های سیاسی را Ù…ÛŒ توان به آن ÙØ±Ùˆ کاست تمایز میان دوست از دشمن است.» اکنون به جاست Ú©Ù‡ بپرسیم شمیت برای تشخیص دوست یا دوستی Ú†Ù‡ معیاری معرÙÛŒ Ù…ÛŒ کند؟ هیچ. بنابراین شاید این نتیجه Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ شود Ú©Ù‡ دوستی Ùقط وقتی ایجاد Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ دشمنانی مشترک در برابر گروه ها یا قوم ها باشند. منظور شمیت از دشمن، نه دشمن٠خصوصی بلکه دشمن٠عمومی است. از نظر او تنها هنگامی یک جمع، یک جمع سیاسی Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ دشمنانی داشته باشد.از نظر شمیت امر سیاسی وقتی تجلی پیدا Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ امکان وجود دشمن ØŒ دیگری Ùˆ بیگانه باشد. او در چاپ سوم کتاب : Ù…Ùهوم امر سیاسی (1927 ) در سی Ùˆ سه پاراگرا٠، Ù‡ÙØªØ§Ø¯ Ùˆ Ù‡ÙØª بار از جنگ سخن Ù…ÛŒ گوید.
همچنان که لوسین لوی- برول در کتاب : کارکردهای ذهنی در جوامع عقب مانده10 نشان داده است در ذهنیت ابتدائی یا
اسطوره ای جزء با Ú©Ù„ یکی است. عضو قبیله با خود قبیله یکی است. اگر عضو قبیله ای، عضو قبیله ÛŒ دیگری را به قتل رساند، اعضای قبیله ÛŒ مقتول وظیÙÙ‡ خود Ù…ÛŒ دانند Ú©Ù‡ یکی از اعضای قبیله ÛŒ قاتل را به قتل برسانند؛ نه ضرورتاً خود قاتل را. ذهنیت شمیت هم یک ذهنیت قبیله ای است. او کلکتیویستی Ù…ÛŒ اندیشد:
«اگر من آلمانیم Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت روسیه با ØÚ©ÙˆÙ…ت من سر دشمنی دارد، پس همه ÛŒ روس ها دشمن همه ÛŒ آلمانی ها هستند.» از نظر شمیت خصومت دقیقاً رابطه ای تعری٠می شود Ú©Ù‡ Ùقط هنگامی بروز Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ من بعضی اشخاص یا گروهها را از Ù„ØØ§Ø¸ وجودی چیزی Ù…ØªÙØ§ÙˆØª یا بیگانه با خودم بشناسم یا او را «دیگری یا بیگانه» بدانم. شمیت واژه ÛŒ «وجودی» را به معنای اگزیستانسیالیستی به کار Ù…ÛŒ برد. همچنان Ú©Ù‡ در بالا Ú¯ÙØªÙ‡ شد اواگزیستانسیالیست هم بود. او بر پایه ÛŒ همین Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø§Ú¯Ø²ÛŒØ³ØªØ§Ù†Ø³ÛŒØ§Ù„ÛŒØ³ØªÛŒ ØŒ دشمن را تعری٠می کند Ùˆ هر کس با تعری٠دشمنی Ú©Ù‡ دارد نخستین گام را در جهت تعری٠ذات خودش بر Ù…ÛŒ دارد. او دردÙنر یاداشت هایش به نام گلوساریوم (Glossarium) (منطقه ÛŒ جغراÙیایی Ù†ÙوذÙ) [قوم آلمانی] Ù…ÛŒ نویسد: «به من بگو Ú©Ù‡ دشمنت کیست تا به تو بگویم Ú©Ù‡ تو کیستی.»
اگر عمل متمایز کردن دوست از دشمن جوهره ÛŒ سیاست است، پس سیاست در بر دارنده ÛŒ تهدید به تخاصم Ùˆ سرانجام امکان جنگ است. توماس هابز نخستین کسی بود Ú©Ù‡ اعتقاد داشت Ú©Ù‡ دشمنی به طور طبیعی از مناسبات انسانی سرچشمه Ù…ÛŒ گیرد Ùˆ کتاب او: لوایتان یک نظم سیاسی را تصور Ù…ÛŒ کرد Ú©Ù‡ توانایی کنترل خصومت ها را داشته باشد. از زمان هابز متÙکران سیاسی جنگ را نتیجه ÛŒ شکست سیاست٠سالم Ù…ÛŒ دانند Ùˆ آن را بیشتر امری استثنایی Ù…ÛŒ پندارند نه قاعده.
برعکس، شمیت معتقد است Ú©Ù‡ چنین استثناهایی نشان Ù…ÛŒ دهند Ú©Ù‡ همه چیز بالقوه سیاسی اند؛ زیرا هر چیزی، اخلاق، دین، اقتصاد، هنر، Ù…ÛŒ تواند، در وضعیت های Ø§ÙØ±Ø§Ø·ÛŒØŒ به موضوعی سیاسی تبدیل شود، یعنی موضوعی برای رویارویی با دشمن شود Ùˆ به منبعی برای برخورد Ùˆ درگیری.
شمیت می نویسد: « زندگی انسان تماما یک مبارزه است، هر انسانی به طور نمادین یک رزمنده است. جهانی بی جنگ، جهانی بدون سیاست است؛ جهانی بدون سیاست، جهانی بدون دشمنی است؛ و جهانی بدون دشمنی، جهانی بدون انسان هاست.»
در اینجا موضوع قابل توجه این است Ú©Ù‡ کارل شمیت به این دیدگاه براثر پژوهش های تجربی در اسناد ثبت شده ÛŒ تاریخ٠سیاسی نرسیده است. او این سخنان را بر پایه ÛŒ یک ÙØ±Ø¶ÛŒÙ‡ ÛŒ انسان شناختی درباره ÛŒ سرشت انسان Ù…ÛŒ گوید Ùˆ معتقد است Ú©Ù‡ این ÙØ±Ø¶ÛŒÙ‡ درس های واقعی٠تاریخ را ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ù…ÛŒ دهند. شمیت بر پایه ÛŒ این ÙØ±Ø¶ÛŒÙ‡ نتیجه Ù…ÛŒ گیرد Ú©Ù‡ همه ÛŒ گروه های انسانی نیازمند یک ÙØ±Ù…انروا هستند Ú©Ù‡ وظیÙÙ‡ ÛŒ او این است Ú©Ù‡ بداند در وضعیت های اضطراری Ùˆ استثنایی Ú†Ù‡ باید بکند. تصمیم گیری Ø¯ÙˆÙ„ØªÙ ÙØ±Ù…انروا بر پایه ÛŒ هیچ اصل جهانشمولی نیست Ùˆ مقید به رعایت هیچ قید طبیعی هم نیست.
این آموزه ÛŒ شمیت به آموزه ÛŒ «تصمیم گیری» (decisionism) شهرت ÛŒØ§ÙØªÙ‡ است. هد٠این آموزه ØÙ…له به لیبرالیسم مدرن بود Ú©Ù‡ دولت را نهادی بی طر٠می داند، دولتی Ú©Ù‡ مقید به رعایت قواعد قانونی است Ùˆ درگیر مصالØÙ‡ Ùˆ Ø±ÙØ¹ اختلا٠ها در میان Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ Ùˆ گروه ها از طریق روش های مسالمت آمیز است.
بنابراین به نظر شمیت ایده آل لیبرالیسم این است Ú©Ù‡ از Ù„ØØ§Ø¸ اخلاقی ØŒ نظمی جهانی Ùˆ سراسری Ùˆ ØµÙ„Ø Ø¢Ù…ÛŒØ² ØØ§Ú©Ù… باشد. مسلم است Ú©Ù‡ این ایده آل در تقابل آشکار با خصومت طبیعی میان گروه های انسانی Ùˆ تصمیم گیری خودسرانه ÛŒ ÙØ±Ù…انرواست. از نظر شمیت این ایده آل بر عناصر بنیادین امر سیاسی متکی نیست. او اعتقاد داشت Ú©Ù‡ «سیاست لیبرالی مطلقاً وجود ندارد بلکه Ùقط انتقاد لیبرالی از سیاست وجود دارد.»
این عقیده ÛŒ شمیت در بردارنده ÛŒ یک دشواری Ù…Ùهومی است Ú©Ù‡ او هرگز نتوانست آن را Ø±ÙØ¹ کند. بسیاری اوقات او به گونه ای سخن Ù…ÛŒ گوید Ú©Ù‡ لیبرالیسم موÙÙ‚ شده تا دشمنی٠طبیعی میان Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ Ùˆ گروهها را Ø±ÙØ¹ کند Ùˆ این موضوع را قابل تأس٠می داند. شمیت پیاپی شکایت Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ عصر ما ØŒ عصر خنثی سازی Ùˆ سیاست زدایی است Ùˆ تنش های سالم٠ØÛŒØ§Øª سیاسی از طریق مصر٠خصوصی Ùˆ سرگرمی های عمومی Ùˆ Â«Ø¨ØØ« های مداوم» Ø±ÙØ¹ شده اند Ùˆ ماهیت لیبرالیسم همین است. اما گهگاهی نیز مدعی Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ لیبرالیسم،امری سیاسی است اما امر سیاسی٠ناموÙÙ‚.
شمیت Ù…ÛŒ Ú¯ÙØª: «ضرورتی ندارد Ú©Ù‡ دشمن از Ù„ØØ§Ø¸ اخلاقی ÙØ§Ø³Ø¯ Ùˆ شرور Ùˆ از Ù„ØØ§Ø¸ زیبایی شناختی زشت Ùˆ کریه باشد (...) با این ÙˆØµÙØŒ دشمن، دیگری Ùˆ بیگانه است.» اندیشه ÛŒ کارل شمیت با اندیشه ÛŒ مرتجعان انقلابی مانند: دومستر، موراس، جنتیله، موسولینی Ùˆ Ø¢Ù„ÙØ±Ø¯ روزنبرگ خویشاوندی دارد. همه ÛŒ آنان اعتقاد داشتند Ú©Ù‡ ØÙ‚وق بشر پوچ ترین ایده در اندیشه ÛŒ مدرن است.
از نظر شمیت: «دشمنی، بخشی از نظم الهی است، Ùˆ جنگ خصلت٠داوری٠خداوند را دارد.» از این دیدگاه جستجوی سیاستی لیبرالی برای ØµÙ„Ø Ùˆ امنیت، نمایانگر قیام بر ضد خداوند است؛ کتاب شمیت: لواتیان در نظریه ÛŒ دولت توماس هابز: معنا Ùˆ شکست یک سمبل سیاسی (1938) شاید اندیشه های شمیت را به آشکار ترین وجه بیان کند ونیز ضد یهودی ترین اثر او باشد. از نظر شمیت، هابز یک نظام ØÚ©ÙˆÙ…تی مطلقاً سکولار درست کرده Ú©Ù‡ به طور مکانیکی کار Ù…ÛŒ کند Ùˆ ÙØ±Ù…انروایش «خدایی میرا» ست. این «خدای میرا» نیروی مرکزی کنترل کننده ای در دینی مدنی است نه در دینی مسیØÛŒ. هابز با گذاشتن خدای انسانی به جای خدای ØÙ‚یقی به اروپای مسیØÛŒ آموخت Ú©Ù‡ چگونه این ÙØ±Ù…ان خدا : « با دشمن بجنگ» را زیر پا بگذارد.
از نظر استدلال شمیت سود بران واقعی از ØµÙ„Ø Ù„ÛŒØ¨Ø±Ø§Ù„ÛŒÙ Ù…Ø¯Ø±Ù† نه بزدلان Ùˆ مرتدان Ú©Ù‡ یهودیان بودند؛ یعنی «بیگانگانÙ» خانگی. شمیت مدعی است Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ توان این موضوع را با مطالعه آثار سپینوزا «نخستین لیبرال٠یهودی» Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØª. شمیت یهودیان Ùˆ به ویژه سپینوزا را بنیانگذار لیبرالیسم Ùˆ سکولاریسم Ù…ÛŒ داند.
شمیت معتقد بود Ú©Ù‡ دولت سکولار٠لیبرال Ù…ØØµÙˆÙ„ نبرد میان ملت ها یا طبقات نیست؛ بلکه نتیجه ÛŒ جنگ انسان با خداست. انسان تصمیم Ú¯Ø±ÙØª Ú©Ù‡ دشمنی را Ú©Ù‡ ÙØ±Ù…ان خداست وآن را ÙØ±Ù…انی ظالمانه Ù…ÛŒ دانست کنار نهد Ùˆ در Ù¾ÛŒ ØµÙ„Ø Ùˆ Ø±ÙØ§Ù‡ باشد نه در Ù¾ÛŒ معجزات قدیسان Ùˆ تصمیمات ØØ§Ú©Ù…ان مستبد.
شمیت را در رژیم نازی « ØÙ‚وقدان تاجدار» (Crown Jurist) Ù…ÛŒ نامیدند. ØØ§Ù…ÛŒ شمیت در دستگاه نازی گورینگ مشهور بود. شمیت وکیل Ù…Ø¯Ø§ÙØ¹ هیتلر در انجام جنایاتش بود. پس از پیوستن به ØØ²Ø¨ نازی جزوه هایی نوشت Ú©Ù‡ در آنها از اصل رهبری، تقدم ØØ²Ø¨ نازی Ùˆ نژادپرستی Ø¯ÙØ§Ø¹ Ù…ÛŒ کرد. از نژاد پرستی براین اساس Ø¯ÙØ§Ø¹ Ù…ÛŒ کرد Ú©Ù‡ «همه ÛŒ ØÙ‚وق، ØÙ‚وق قومی خاص است». پس از «شب٠خنجرهای بلند» در ژون 1934 Ú©Ù‡ هیتلر رهبران پیراهن قهوه ای ها از جمله ارنست روم (Ernst Rohm) را اعدام کرد Ùˆ در میان اعدام شدگان یکی از دوستان شمیت هم بود، شمیت جزوه ای منتشر کرد Ùˆ در آن استدلال کرد Ú©Ù‡ عمل هیتلر «عالی ترین اجرای عدالت بود.»
شمیت به پایین ترین Ø³Ø·Ø Ø§Ø®Ù„Ø§Ù‚ÛŒ هنگامی نزول کرد Ú©Ù‡ او در Ú©Ù†ÙØ±Ø§Ù†Ø³ÛŒ Ú¯ÙØª: «آیین دادرسی آلمان در جنگ با Ø±ÙˆØ ÛŒÙ‡ÙˆØ¯ÛŒ است.» متن این سخنرانی در مجله ÛŒ ØÙ‚وقدانان آلمانی Ú©Ù‡ او سردبیرش بود به چاپ رسید ولی هرگز در آثارش تجدید چاپ نشد.
(مجله ÛŒ ØÙ‚وقدانان آلمانی، پانزدهم اکتبر 1936ØŒ ØµÙØØ§Øª 1199- 1193).
البته بعدها ØÙ‚وقدانان٠رقیب ونیز Ø§ÙØ³ Ø§ÙØ³ او را مورد ØÙ…له قرار دادند. اما او استاد ØÙ‚وق در دانشگاه برلین باقی ماند Ùˆ همچنان عضو شورای دولتی پروس بود. او هیچگاه از همکاریش با رژیم نازی Ø§ØØ³Ø§Ø³ پشیمانی نکرد Ùˆ به عنوان یک نازی درگذشت. پس از پایان جنگ، برلین را متÙقین اشغال کردند Ùˆ ÙØ±Ù…اندهان روسی کارل شمیت را دستگیرنمودند. او به بازجو کنندگان روسی خود Ù…ÛŒ Ú¯ÙØª: «من از باکتری نازیسم خوردم اما آن را واگیر نکردم.» شمیت به مدت هیجده ماه در اردوگاهی باز داشت بود تا این Ú©Ù‡ سرانجام او را برای Ù…ØØ§Ú©Ù…Ù‡ به نورنبرگ ÙØ±Ø³ØªØ§Ø¯Ù†Ø¯. او Ù…ÛŒ کوشید تا بازجویان آمریکایی را متقاعد کند Ú©Ù‡ او خود را برتر از هیتلر Ù…ÛŒ دانست Ùˆ کوشیده بود تا ØªÙØ³ÛŒØ± خود از ناسیونال سوسیالیسم را بر هیتلر تØÙ…یل کند.اودر باره هولوکاست به بازجویانش Ù…ÛŒ Ú¯ÙØª « مسیØÛŒØª نیز میلیون ها Ù†ÙØ± را کشت تا سرانجام به پایان رسید. » سرانجام او را آزاد کردند. اما او دیگر ØÙ‚ تدریس در دانشگاه را نداشت Ùˆ به زادگاهش باز گشت Ùˆ تا پایان عمرش در آنجا بود.
دامنه ÛŒ Ù†Ùوذ نظرات کارل شمیت گسترده است. علاوه بر راست های Ø§ÙØ±Ø§Ø·ÛŒ غربی ØŒ اسلام گرایان (کسانی مانند وائل بن خلاق) ØŒ Ø¬Ù†Ø§Ø Ú†Ù¾ ØØ²Ø¨ سوسیال دموکرات آلمان ونیز بعضی متÙکران مکتب ÙØ±Ø§Ù†Ú©Ùورت یعنی کسانی مانند: اتو کیرشهایمر (1965-1905) Otto) Kirchheimer ) Ùˆ ÙØ±Ø§Ù†ØªØ³ نیومن (1954-1900) Franz) Neumann) ØªØØª تأثیر اوبوده Ùˆ بنیانگذار Ú†Ù¾ شمیتی شده اند.11 از غرائب آن Ú©Ù‡ این دو نیز مانند هورکهایمر Ùˆ آدورنو یهودی بودند Ùˆ به آمریکا گریخته بودند. Ù…ØØ§Ùظه کاری مانند ÙØ±Ø¯Ø±ÛŒØ´ هایک - Ú©Ù‡ به نادرست در ایران لیبرال معرÙÛŒ شده است - دل به او سپرده بود. هایک را پیامبر Ù†ÙˆÙ…ØØ§Ùظه کاران Ù…ÛŒ دانند. این اواخر هم در مکتب ÙØ±Ø§Ù†Ú©Ùورت انتقال از هربرت مارکوزه به کارل شمیت از طریق نظرات میشل ÙÙˆÚ©Ùˆ درباره ÛŒ قدرت Ùˆ سلطه صورت Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است.12 آموزه ÛŒ شمیت درباره¬ی دوست Ùˆ دشمن بر Ú†Ù¾ Ø§ÙØ±Ø§Ø·ÛŒ تأثیر زیادی داشته است. آنان زØÙ…تکشان را دوست Ùˆ بورژوازی را دشمن Ù…ÛŒ نامند Ùˆ نظریه ÛŒ شمیت در باره« دوست – دشمن» را به این دو نیز تعمیم Ù…ÛŒ دهند.
.
علاوه بر تأثیر هایدگر بر Ù¾ÙØ³Øª مدرنیست ها ØŒ آنان شدیداً ØªØØª تأثیر کتاب شمیت : الهیات سیاسی بوده اند Ú©Ù‡ در پایان مقاله به آنان خواهم پرداخت.
شمیت میان سال های 1939تا 1941کوشید تا Ù†Ùوذ از دست Ø±ÙØªÙ‡ ÛŒ خود را با ارائه ÛŒ نظریه ÛŒ :« منطقه ÛŒ بزرگ Ù†Ùوذ» قوم آلمانی باز گرداند؛ ولی موÙÙ‚ نشد. او در Ø¯ÙØªØ± یاد داشت های خود: گلو ساریوم (منطقه ÛŒ جغراÙیایی Ù†ÙوذÙ) [قوم آلمانی] Ú©Ù‡ میان سال های 1947تا1951 نوشته است Ù…ÛŒ گوید: «یهودیان، یهودی باقی Ù…ÛŒ مانند. در ØØ§Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ کمونیست ها Ù…ÛŒ توانند خود را Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ú©Ù†Ù†Ø¯ Ùˆ تغییر یابند (...) دشمن واقعی یهودیان جذب شده [در جامعه ÛŒ آلمانند].» «دشمنی هیتلر با یهودیان بهتر از دوستی با این مهاجران Ùˆ بشر دوستان است.» در اهریمن شناسی شمیت، یهودیان دشمن خدا بودند Ú©Ù‡ باید در برابرشان مقاومت شود Ùˆ این مقاومت «اجرای ÙØ±ÛŒØ¶Ù‡ ÛŒ خداوندی است.»
شمیت ظهور سکولاریسم را ظهور دجال (ضد مسیØ) Ù…ÛŒ داند Ú©Ù‡ باید با آن جنگید Ùˆ مؤسس سکولاریسم را سپینوزای یهودی Ù…ÛŒ شناسد.او یهودیان را دجال Ù…ÛŒ شناسد. بنابراین یهودیان باید به عنوان دشمنان خدا Ù…ØÙˆ Ùˆ نابود شوند. اما از غرائب آن Ú©Ù‡ در مطالعاتی Ú©Ù‡ اخیراً درباره ÛŒ لئو شتراوس داشته ام به مطالب عجیب Ùˆ غریبی برخوردم .
لئوشتراوس یهودی Ùˆ آلمانی Ùˆ سر سپرده ÛŒ هایدگر بود. بعضی ها او را ÙØ§Ø´ÛŒØ³Øª Ù…ÛŒ دانند یا لااقل اÙکارش را نزدیک به ÙØ§Ø´ÛŒØ³Ù… Ù…ÛŒ پندارند. او معتقد بود Ú©Ù‡ نازیسم ،اوج سکولاریسم است. او با کلاین مکاتباتی داشته است. در این مکاتبات کلاین این نظر را Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ آیا نازیسم، یهودیت بی خدا نیست ØŸ آیا نازیسم ØŒ یهودیتی نیست Ú©Ù‡ از آن تقدس زدایی شده Ùˆ به Ø§Ù†ØØ±Ø§Ù کشیده شده است؟ بعضی کشیشان پروتستان آلمانی ظهور نازیسم را کار خدا برای مجازات یهودیان Ù…ÛŒ دانستند . چون از نظر آنان یهودیان به جای ایمان آوردن به Ù…Ø³ÛŒØ Ø§Ùˆ را مصلوب کردند. گرچه بعضی از کشیشان پروتستان با یهودیان دوست بودند Ùˆ آنها را پناه Ù…ÛŒ دادند Ú©Ù‡ به Ú†Ù†Ú¯ نازی ها Ù†ÛŒÙØªÙ†Ø¯ØŒ با این وص٠این کشیشان نیز نازیسم را یهودیت بی یهوه Ùˆ یهودیت Ù…Ù†ØØ±Ù شده Ù…ÛŒ دانستند. شاید این اتهام را براین اساس Ù…ÛŒ زدند Ú©Ù‡ نازی ها، قوم ژرمن را قوم برگزیده ÛŒ طبیعت Ù…ÛŒ دانستند Ùˆ یهودیان هم خود را قوم برگزیده ÛŒ خدا Ù…ÛŒ دانستند. یهودیان خود را از سایر اقوام برای هزاره ها جدا Ù†Ú¯Ù‡ داشته بودند Ùˆ در Ù…ØÙ„Ù‡ های مخصوص به خود یا گتو ها زندگی Ù…ÛŒ کردند Ùˆ از آمیزش با دیگر اقوام پرهیز داشتند. نازی ها نیز به پاک سازی نژادی اعتقاد داشتند. نازی ها Ù…ÛŒ Ú¯ÙØªÙ†Ø¯ Ú©Ù‡ یهودیان خود را قوم برگزیده Ù…ÛŒ دانند؛ اما نازی ها مدعی بودند Ú©Ù‡ نژاد ژرمن ØŒ قوم برگزیده است نه قوم یهود. پس باید یهودیان را از Ù„ØØ§Ø¸ Ùیزیکی نیز Ù…ØÙˆ Ùˆ نابود کرد. کارل شمیت در همین دسته از نازی ها جای Ù…ÛŒ گیرد. نازی ها به خاطر این Ú©Ù‡ مارکس یهودی الاصل بوده است کمونیسم را اعتقادی یهودی Ù…ÛŒ شناختند. ولی هم چنان Ú©Ù‡ در مقدمه ÛŒ خودم بر کتاب ارنست کاسیرر: اسطوره ÛŒ دولت( ØµÙØØ§Øª 31-30)Ú¯ÙØªÙ‡ ام یکی از اعضای مکتب ÙØ±Ø§Ù†Ú©Ùورت به نام ÙØ±Ø§Ù†ØªØ³ نویمان در کتابش : بهیموت : ساختار Ùˆ عملکرد ناسیونال سوسیالیسم نازیسم را شبه مارکسیسم Ù…ÛŒ داند. کمونیست های بین الملل سوم ظهور نازیسم را بر اثر Ø¨ØØ±Ø§Ù† سرمایه داری Ùˆ دیکتاتوری سرمایه ÛŒ کلان Ù…ÛŒ دانستند Ùˆ پولانتزاس در کتابش : ÙØ§Ø´ÛŒØ³Ù… Ùˆ دیکتاتوری ØŒ ÙØ§Ø´ÛŒØ³Ù… را قیام خرده بورژوازی Ù…ÛŒ پندارد. ( برای Ø´Ø±Ø Ø¨ÛŒØ´ØªØ± بنگرید به مقدمه من بر ترجمه ام از کتاب ارنست کاسیرر : اسطوره ÛŒ دولت( ØµÙØØ§Øª 50-1 ). در هزار توی آرا Ùˆ عقاید متضاد ما را Ú†Ù‡ باید کرد؟
الهیات سیاسی (1922)
پیش از آن به بررسی کتاب شمیت: الهیات سیاسی بپردازم لازم است Ú©Ù‡ قدری Ù…Ùهوم الهیات سیاسی را بشکاÙÙ…. در این باره از کتاب هانریش مایر با عنوان: درس کارل شمیت : چهار ÙØµÙ„ درباره ÛŒ تمایز میان الهیات سیاسی Ùˆ ÙلسÙÙ‡ سیاسی ØŒ Ú©Ù…Ú© Ù…ÛŒ گیرم. مایر Ù…ÛŒ نویسد: «الهیات سیاسی با ایمان به ÙˆØÛŒ سر پا Ù…ÛŒ ماند یا ÙØ±Ùˆ Ù…ÛŒ Ø§ÙØªØ¯. زیرا الهیات سیاسی متکی بر این پیش- ÙØ±Ø¶ است Ú©Ù‡ ØÙ‚یقتی ÙˆØÛŒØ§Ù†ÛŒ وجود دارد؛ این ØÙ‚یقت، ØÙ‚یقتی است Ú©Ù‡ مومنان به آن ایمان دارند. بنابراین از همان آغاز الهیات سیاسی نمی تواند ناباوران را دشمن نپندارد.
در مقابله ÛŒ با نا باوران، الهیات سیاسی از آنچه مهمترین باور است Ø¯ÙØ§Ø¹ Ù…ÛŒ کند. بی دینی در Ø´Ú©Ù„ ÙØ´Ø±Ø¯Ù‡ اش Ù…ÛŒ تواند ،مانند انواع دین های باطل ØŒ به طور اساسی الهیات سیاسی را مورد تردید قرار دهد. مهمترین چیز برای الهیات سیاسی این است Ú©Ù‡ معتقد باشد این نوع بی ایمانی نوعی دین باطل است Ùˆ باید با آن به منزلۀ دشمن٠«وجودی»، رویارویی کند؛ بی توجه به آن Ú©Ù‡ آیا بی ایمانی وضعی ØªØ¯Ø§ÙØ¹ÛŒ Ù…ÛŒ گیرد یا تهاجمی. در جنگ میان ØÙ‚ Ùˆ باطل نباید «بی طرÙ» وجود داشته باشد. بر سر ØÙ‚یقت ÙˆØÛŒØŒ دوست Ùˆ دشمن از یکدیگر جدا Ù…ÛŒ شوند. هر کس Ú©Ù‡ ØÙ‚یقت٠وØÛŒ را منکر شود کذاب است. هر کس Ú©Ù‡ در ØÙ‚یقت ÙˆØÛŒ Ø´Ú© کند از دشمن تبعیت کرده است. زیرا قدرت٠این ØÙ‚یقت - Ú©Ù‡ الهیات سیاسی مدعی نمایندگی آن است- قدرتی است Ú©Ù‡ همه چیز را در بر Ù…ÛŒ گیرد وبه همه چیز Ù†Ùوذ Ù…ÛŒ کند. قدرتی است Ú©Ù‡ دقیقاً ما را وا Ù…ÛŒ دارد تا تصمیم بگیریم. این قدرت ما را در برابر گزینش میان «یا این ØŒ یا آن»
[کیرکه گوری] قرار Ù…ÛŒ دهد، گزینشی Ú©Ù‡ نمی توان از آن Ø·ÙØ±Ù‡ Ø±ÙØª.« دشمنی» ØŒ در ایمان به ÙˆØÛŒ Ù†Ù‡ÙØªÙ‡ است.
رودل٠بولتمن Ù…ÛŒ گوید: «چون Ùقط ÙˆØÛŒ خدا وجود دارد دشمنی به او نیزاز همین جا به وجود Ù…ÛŒ آید.» Ùˆ نیز «هر کجا Ú©Ù‡ ÙˆØÛŒ ایمان را بیدار نکند، در آنجا طغیان را بیدار خواهد کرد.»
بدین سان تمایز میان دوست Ùˆ دشمن، [در آموزه های کارل شمیت] تنها توجیه تئوریک خود را در ایمان به ÙˆØÛŒ Ù…ÛŒ یابد؛ Ùˆ همزمان ØŒ اجتناب ناپذیری عملی اش را نیز در چنین ایمانی به اثبات Ù…ÛŒ رساند. الهیات سیاسی شمیت این خصلت دو گانه [یعنی دوست Ùˆ دشمن] را بیان Ù…ÛŒ کند. تصوری Ú©Ù‡ الهیات سیاسی از مبنای این دو گانگی دارد،(یعنی ØÙ‚یقت٠وØÛŒ ) اهمیت سیاسی این دو گانگی را هم در نظر Ùˆ هم در عمل متعین Ù…ÛŒ کند.
شمیت از دیدگاه آموزه اش [یعنی تمایز دوست از دشمن] Ú©Ù‡ در ØÙ‚یقت٠وØÛŒ قرار دارد نه تنها این تمایز را در سیاست به کار Ù…ÛŒ گیرد بلکه Ù…ÛŒ کوشد تا ÙˆØÛŒ را به منزلۀ چیزی Ú©Ù‡ ذاتاً امری سیاسی است دریابد. در اجرای این تمایز Ú©Ù‡ آن را عملی تاریخی Ù…ÛŒ داند پای Ø§Ù…ØªØØ§Ù† Ùˆ داوری الهی رابه پیش Ù…ÛŒ کشد تا میان دوست از دشمن تمایز ایجاد کند. (...) آیا هر الهیاتی Ú©Ù‡ جداً مدعی است Ú©Ù‡ بر ÙˆØÛŒ متکی است نباید خود را الهیات سیاسی بداند؟ از نظر کارل شمیت Ú©Ù‡ کاتولیک٠اگزیستانسیالیست Ùˆ نازی بود ،الهیات Ùˆ امر سیاسی در هم ادغام اند.»13
شمیت در کتاب الهیات سیاسی (1922)می نویسد :
« امر سیاسی تمامت خواه است. در نتیجه در Ù…ÛŒ یابیم Ú©Ù‡ هر تصمیمی در این باره Ú©Ù‡ آیا چیزی غیر سیاسی وجود دارد یا نه ØŒ خود همیشه یک تصمیم سیاسی است (...) این موضوع در مورد این پرسش نیز صدق Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ آیا الهیات٠خاصی سیاسی است یا غیر سیاسی .» بنابراین همچنان Ú©Ù‡ Ú¯ÙØªÙ‡ شد از نظر شمیت هم الهیات ØŒ سیاسی است Ùˆ هم امر سیاسی ØŒ الهیاتی است.
کلیسای کاتولیک دادگاه ØªÙØªÛŒØ´ عقایدی تأسیس کرده بود Ú©Ù‡ دانشمندان Ùˆ ÙÛŒÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† Ùˆ مرتدان را دستگیر Ù…ÛŒ کرد Ùˆ پس از Ù…ØØ§Ú©Ù…Ù‡ در آتش زنده Ù…ÛŒ سوزاند. شمیت Ú©Ù‡ دشمنان سیاسی خود را، دشمنان٠خدا Ù…ÛŒ داند، پس باید طبق سنت انگیزیسیون خواستار سوزانده شدن دشمنان خدا باشد.بنابراین میان الهیات سیاسی شمیت Ùˆ کوره های آدم سوزی نازی ها یک گام بیشتر ÙØ§ØµÙ„Ù‡ نیست. کمونیسم، ÙØ§Ø´ÛŒØ³Ù… Ùˆ نازیسم نوعی اعتقاد دینی بودند Ùˆ رهبران این جنبش ها Ùناتیک مذهبی Ùوق Ø§ÙØ±Ø§Ø·ÛŒ. موسولینی ÙØ§Ø´ÛŒØ³Ù… را این طور تعری٠می کند:
Â«ÙØ§Ø´ÛŒØ³Ù… اعتقادی دینی است Ú©Ù‡ در آن انسان خود را در رابطه ای نزدیک با اراده ای عینی Ùˆ عالی تر Ù…ÛŒ بیند. این ارتباط، وجود ÙØ±Ø¯ÛŒ Ùˆ جزئی او را تعالی Ù…ÛŒ بخشد، Ùˆ او را به مقام عضویت در یک جماعت ربانی ارتقاء Ù…ÛŒ دهد.»
Ùˆ در مورد کشته شدن در راه Ø§Ù‡Ø¯Ø§Ù ÙØ§Ø´ÛŒØ³Ù… - یا به قول هایدگر Ùˆ علی شریعتی رویارویی با مرگ - موسولینی Ù…ÛŒ نویسد: «ما آن نوع زندگی را خواستاریم Ú©Ù‡ ÙØ±Ø¯ از طریق قربانی کردن Ù…Ù†Ø§ÙØ¹ خصوصی خود Ùˆ از طریق مرگ خویش، آن وجود Ø±ÙˆØØ§Ù†ÛŒ کاملی را تØÙ‚Ù‚ ببخشد Ú©Ù‡ ارزش او در مقام انسان در آن قرار دارد.»
ÙØ§Ø´ÛŒØ³Ù… در ایتالیا یعنی در یک کشور کاتولیک ظهور کرد، ÙØ±Ø§Ù†Ø³Ù‡ نیز کاتولیک است Ùˆ پس از اشغال ÙØ±Ø§Ù†Ø³Ù‡ توسط نازی ها ØŒ ØÚ©ÙˆÙ…ت ÙØ§Ø´ÛŒØ³Øª ویشی سر کار آمد. هیتلر، کارل شمیت، هایدگر Ùˆ بسیاری دیگر از نازی های آلمانی کاتولیک بودند به رغم آنکه آلمان کشور لوتر Ùˆ پروتستان است.
الهیات سیاسی متکی به یک تصویر است . تصویری از رابطه ÛŒ میان خدا ØŒ انسان Ùˆ جهان.تصویر مسیØÛŒÙ تثلیث بیش از هزار سال سرنوشت تمدن غرب را Ø´Ú©Ù„ Ù…ÛŒ داد. هنگامی Ú©Ù‡ یهودیان باستان ØÚ©ÙˆÙ…ت سلطنتی مستقلی داشتند تورات Ú©Ù‡ آن را قانون خدا Ù…ÛŒ دانستند بر آنان ØØ§Ú©Ù… بود نه قانون بشری. برجوامع قرون وسطایی مسلمان نیزشریعت Ú©Ù‡ آن را قانون خدا Ù…ÛŒ دانستند ØØ§Ú©Ù… بود.در این دودین جدالی میان دو نهاد «ØÚ©ÙˆÙ…ت » Ùˆ «کلیسا » وجود نداشت.از نظر ماکس وبر ،که استاد کارل شمیت بوده است ØŒ در یهودیت Ùˆ اسلام نهادهای دینی Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…تی در هم ادغام بوده اند. اما مسیØÛŒØª قوانین توراتی را به Ù†ÙØ¹ قانون دل کنار گذاشت Ùˆ Ùقط ده ÙØ±Ù…ان راکه در Ø³ÙØ± خروج آمده اند Ù¾Ø°ÛŒØ±ÙØª. در یونان باستان Ùˆ رم باستان نیز چیزی به نام قوانین شرع وجود نداشت؛ بلکه قانون٠طبیعی Ùˆ مرسوم ØØ§Ú©Ù… بودند.. دین های مدنی تابع قوانین دولت بودند. نکته مهم دیگر این Ú©Ù‡ یهودیت Ùˆ اسلام مانند مسیØÛŒØª ØªØØª ÙØ´Ø§Ø± ÙلسÙÙ‡ های یونانی Ùˆ رمی نبودند.از اینرو مسیØÛŒØª گاه Ùˆ بیگاه در Ø¨ØØ±Ø§Ù† قرار Ù…ÛŒ Ú¯Ø±ÙØª.
کارل شمیت ÙØµÙ„ سوم از کتاب الهیات سیاسی (1) را با این عبارت Ú©Ù‡ مورد Ø¨ØØ« ÙÛŒÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† Ùˆ دیگر ØµØ§ØØ¨ نظران قرار Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است آغاز Ù…ÛŒ کند:
«تمام Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… مهم نظریه ÛŒ مدرن دولت، Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ…ÛŒ الهیاتی اند Ú©Ù‡ عرÙÛŒ شده اند.» [ترجمه ÛŒ ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ لیلا چمن خواه، تهران، نشر نگاه نو، 1390ØŒ ØµÙØÙ‡ ÛŒ 75]
Ú¯ÙØªÛŒÙ… Ú©Ù‡ شمیت سکولاریسم را ظهور دجال یا ضد Ù…Ø³ÛŒØ Ù…ÛŒ داند. مترجم Ù…ØØªØ±Ù… هم برای ÙØ±Ø§Ø± از دجّال از بردن نام او خودداری کرده است Ùˆ به جای «سکولار شده»، «عرÙÛŒ شده» را به کار برده Ùˆ به این ترتیب صورت مسئله را کاملا پاک کرده است.عر٠یک واژه ÛŒ عربی است نه ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ. آیا نویسندگان Ùˆ مترجمان عرب در برابر سکولار، عر٠گذاشته اند؟ به هیچ وجه.
پس اگر عرب ها عر٠را Ú©Ù‡ یک واژه ÛŒ عربی است معادل سکولار نمی دانند، پس چرا بعضی از نویسندگان Ùˆ مترجمان ایرانی آن را معادل سکولار Ù…ÛŒ دانند؟ پاسخ این است Ú©Ù‡ آنها نه کارنامه ÛŒ واژه عر٠در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ Ùˆ زبان عربی را Ù…ÛŒ شناسند Ùˆ نه کاربرد واژه سکولار در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ پس از رنسانس اروپا را. عر٠را اسلام شناسان Common law ترجمه Ù…ÛŒ کنند. قانون عرÙÛŒ را به انگلیسی traditional law هم Ù…ÛŒ گویند. ÙØ±Ù‚ میان قانون عرÙÛŒ با قانون سکولار چیست؟ قانون عرÙی،قانونی است ماهوی یعنی واضعش Ùˆ تاریخ وضعش نامعلوم است. قانون عرÙÛŒ غیر عقلانی هم هست؛ یعنی برای وضعش شور Ùˆ مشورتی صورت Ù†Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است. پس عقل در وضعش نقشی نداشته است. اما قانون سکولار ØŒ واضعش معلوم است .مثلاً اعضای Ùلان پارلمان. پس قانونی Ø´Ú©Ù„ÛŒ است.
چون برای تصویبش شور Ùˆ مشورت شده است Ùˆ بعد هم رأی گیری؛ پس قانونی عقلانی هم هست. عر٠نه تنها معادل سکولارنیست بلکه ناقض Ùˆ ناÙÛŒ آن است: عرب ها در برابر سکولار واژه ÛŒ «عَلَمانی» (یعنی این جهانی) را گذاشته اند Ùˆ ترک ها در ابتدا «لادینی »را در برابر سکولار وضع کرده بودند ولی چون دیدند لادینی، بی دینی هم معنی میدهد آن را دیگر به کار نبردند Ùˆ اکنون کلمه ÛŒ لائیک را به کار Ù…ÛŒ برند. Ùیزیک، زیست شناسی، روانشناسی Ùˆ جامعه شناسی Ùˆ تاریخ ØŒ علومی سکولارند. یعنی در Ùیزیک پارامتری به نام خدا نیست. در زیست شناسی چیزی به نام Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ú¯Ø§Ø± نیست. در روانشناسی چیزی به نام Ø±ÙˆØ Ùˆ بقای Ø±ÙˆØ Ù†ÛŒØ³Øª. در تاریخ نگاری چیزی به نام مداخله ÛŒ خدا در تاریخ نیست Ùˆ غیره. پس سکولاریسم معنای گسترده ای دارد Ú©Ù‡ یکی از آنها البته جدایی دین از ØÚ©ÙˆÙ…ت است. ولی در قلمرو مناسبات با کشیشان Ùˆ کلیسا به معنی کوتاه شدن دست کشیشان از امور آموزشی Ùˆ قضایی بود Ùˆ در انقلاب ÙØ±Ø§Ù†Ø³Ù‡ØŒ اموال کلیسا به Ù†ÙØ¹ جامعه ÛŒ مدنی ضبط شد. سکولاریسم یعنی خدا در امور بشری Ùˆ جهان دخالت نمی کند. اگر هم در آغاز خدا ØŒ جهان Ùˆ انسان را Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡ باشد Ø› اما پس از Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù†Ø´Ø§Ù† در کارشان دخالت نمی کند.
کارل شمیت پس از پیروزی نازیسم در آلمان اعلام کرد Ú©Ù‡ به پیش از انقلاب ÙØ±Ø§Ù†Ø³Ù‡ بازگشتیم. یعنی سکولاریسم را نابود کردیم Ùˆ دستاوردهای روشنگری را از میان بردیم Ùˆ به قرون وسطای جدیدی وارد شدیم.
هایدگر هم چنین اÙکاری داشت. گرچه اندیشه های هایدگر Ùˆ شمیت را رقبای ØØ²Ø¨ÛŒ این دو قبول نداشتند.
اندیشه های شمیت را از دیدگاه های مختل٠می توان بررسی کرد، مثلاً در ارتباطشان با اگزیستانسیالیسم یا با نهاد های کلیسای کاتولیک. البته شمیت دوبار ازدواج کرد و به همین خاطر کلیسای کاتولیک او را طرد کرده بود.
اما اعتقادات کاتولیکی او بر اثر طرد شدنش سست نشدند. دیدگاه دیگر این است Ú©Ù‡ نظرات او را با Ø¨ØØ« هایی Ú©Ù‡ هانس بلومنبرگ بر سر همین عبارت با کارل شمیت داشته است مورد پژوهش قرار دهیم. من به اجمال نظر بلومنبرگ را درباره ÛŒ این عبارت: «تمام Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… مهم نظریه ÛŒ مدرن دولت Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… الهیاتی اند Ú©Ù‡ سکولار شده اند.» بیان Ù…ÛŒ کنم.
ولی پیش از آن نظر کاسیرر را در باره ظهور مدرنیته Ùˆ روشنگری Ù…ÛŒ آورم. کاسیرر سه کتاب در ارتباط با ظهور مدرنیته نوشته است Ú©Ù‡ دو تای از آنها را من ترجمه کرده ام. یکی : ÙØ±Ø¯ Ùˆ کیهان در ÙلسÙÙ‡ ÛŒ رنسانس14 Ú©Ù‡ در آنجا یکی: Ø´Ú©Ù„ گیری ÙØ±Ø¯ را نوآوری رنسانس Ù…ÛŒ داند Ùˆ دیگری: خورشید مرکزی به جای زمین مرکزی بطلمیوس را. این دو در تقابل آشکار با جهان بینی قرون وسطایی کلیسای کاتولیک بودند. کاسیرر در کتاب ÙلسÙÙ‡ ÛŒ روشنگری ،«قواعد استدلال در ÙلسÙÙ‡ » را Ú©Ù‡ نیوتن در کتابش : اصول ریاضی ÙلسÙÙ‡ ÛŒ طبیعی بیان کرده است الگوی ÙÛŒÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† Ùˆ دانشمندان برای برپایی علوم جدید Ùˆ ØÙ‚وق Ùˆ علوم اجتماعی Ù…ÛŒ داند. از نظر کاسیررمدرنیته آغازی نو در اندیشه ÛŒ اروپایی است.عنوان ÙØµÙ„ اول کتاب : ÙلسÙÙ‡ روشنگری هست : ÙØ±Ù… اندیشه ÛŒ عصر روشنگری؛ یعنی ذهنیت جدیدی ظهور کرده است Ú©Ù‡ دیگر دینی نیست. الگوی تقلید گروسیوس٠ØÙ‚وقدان Ùˆ ارائه دهنده ÛŒ نظریه ØÙ‚وق بشر،گالیله است. او هم Ù…ÛŒ خواست گالیه ÛŒ علم ØÙ‚وق باشد Ùˆ علم ØÙ‚وق را مانند ریاضیات بر اصول متعارÙÛŒ قرار دهد. الگوی قانونگذاری ØŒ قانون طبیعی در نظریات رواقیان Ù…ÛŒ شود نه قانون شرع . رواقیان پیش از مسیØÛŒØ§Ù† بودند. کاسیرر در مقاله ای Ú©Ù‡ در باره روشنگری برای دائره المعار٠علوم اجتماعی نوشته است Ù…ÛŒ گوید :
« ویژگی مسلط بر نظریۀ سیاسی قرون وسطی Ùˆ نظریۀ اجتماعی قرون وسطی این بود Ú©Ù‡ Ú©Ù„ جامعه را یک «پیکرۀ اجتماعی» تصور Ù…ÛŒ کرد. اما این تصور بر بینشی ØµØ±ÙØ§ روØÛŒ متکی بود. بشریت Ú©Ù„ÛŒ یکپارچه نمایان Ù…ÛŒ شد Ú©Ù‡ خداوند آن را Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡ Ùˆ بر آن ØØ§Ú©Ù… بود. این وضعیت یکپارچه خود را در دو نهاد متجلی Ù…ÛŒ کرد: یکی سلطنت جهانی Ùˆ دیگری کلیسای جهانی. بشریت یک پیکرۀ Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ÛŒ بود Ú©Ù‡ در راس آن خدا Ùˆ Ù…Ø³ÛŒØ Ù‚Ø±Ø§Ø± داشتند. اما از قرن Ù‡ÙØ¯Ù‡Ù… به بعد این مبنای روØÛŒ دولت Ùˆ جامعه به تدریج جای خود را به بینشی ØµØ±ÙØ§ مادی گرایانه داد. این بینش مادی رادیکال ترین سخنگوی خود را در هابز ÛŒØ§ÙØª Ú©Ù‡ در ÙلسÙÙ‡ خود دربارۀ دولت ØµØ±ÛŒØØ§ به گالیله Ùˆ الگوی روش شناختی او رجوع Ù…ÛŒ کند. (...) در اینجا اصل بنیادی روشنگری بیش از هر چیز با این ØÙ‚یقت ØÙظ Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ هرگونه نظریۀ تئوکراتیک از دولت یا جامعه مردود دانسته Ù…ÛŒ شود، Ùˆ اصول موضوعه ای Ú©Ù‡ دربارۀ دولت Ùˆ جامعه ارائه Ù…ÛŒ شود همه اصول موضوعۀ «خرد طبیعی» هستند.(...) آلتوسیوس Ú©Ù‡ کالونیست تمام عیاری بود ØŒ این کوشش را Ú©Ù‡ شالوده های نظریۀ سیاسی را در دین یا اعتقاد به ÙˆØÛŒ بجویند مردود Ù…ÛŒ دانست. او شالوده های نظریۀ سیاسی را اکیدا از طریق روش عقلی Ùˆ برداشت ØµØ±ÙØ§ سکولار از جامعه استنتاج Ù…ÛŒ کرد. نظام مستقل Ùˆ منسجم سیاست باید از تعداد معدودی اصول متعارÙÛŒ Ú©Ù‡ خرد Ù…ØØ¶ آنها را Ù…ÛŒ Ùهمد به دست آید، درست مانند قلمرو ریاضیات Ú©Ù‡ همۀ قضایای ریاضی بر سیستم اصول متعارÙÛŒ [Ùˆ اصول موضوعه] Ùˆ تعاری٠متکی اند. بنابراین در شالودۀ نظریۀ سیاسی Ùˆ اجتماعی به وجود الهی Ùˆ اراده ÛŒ الهی رجوع نمی شود(... ) سمت گیری ذهنی ÙلسÙÛ€ روشنگری برای ÙلسÙÛ€ قانون اهمیت خاص Ùˆ قاطعی داشت. ÙلسÙÛ€ روشنگری در استنتاج قانون به نظریۀ ØÙ‚وق طبیعی باز Ù…ÛŒ گردد. قانون٠پوزیتیو (=قانون شرع، قانون عرÙÛŒ) ØµØ±ÙØ§ بر پایۀ رسوم است Ùˆ رسوم Ù…ÛŒ تواند آن را تغییر دهد یا از میان ببرد. از این رو ÙلسÙÛ€ روشنگری قانون٠پوزیتیو را زیر سیطرۀ کلیت آن نوع دستورهای قانونی قرار Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ اعتبار آنها ضروری Ùˆ تغییرناپذیرند Ùˆ برای همۀ زمان ها Ùˆ همۀ Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ یکسان اند. این ØÙ‚وق رانمی توان بر اثر پذیرش Ø§ØØªÙ…الی برخی تعهدات از سوی شخص ØÙ‚وقی نقض کرد؛ زیرا این ØÙ‚وق سلب ناشدنی اند.. در هلند هوگو گروسیوس آموزۀ ØÙ‚وق بنیادین سلب ناشدنی[بشر ] را به طور سیستماتیک پروراند. کتاب اصلی او: ØÙ‚وق جنگ Ùˆ ØµÙ„Ø (1625) از برجسته ترین Ùˆ پربارترین دستاوردهای روشنگری است. »15
پس روشنگری در نظریه ÛŒ قانون خود، قانون٠نانوشته را در مقابل قانون٠« مدون » Ùˆ قانون٠خرد را در برابر قانون٠پوزیتیو(=قانون شرع، قانون عرÙÛŒ) قرار Ù…ÛŒ دهد.
هانس بلومنبرگ هم تا ØØ¯ÙˆØ¯ÛŒ بر همین نظر است. بلومنبرگ در کتاب: مشروعیت عصر مدرن 16نظرات کارل لوویت در کتاب: معنا در تاریخ Ùˆ نیز همین نظر شمیت را مورد Ø¨ØØ« قرار Ù…ÛŒ دهد Ùˆ نظرات این دو را نادرست Ù…ÛŒ داند. کارل لوویت در کتابش: معنا در تاریخ (1949) مدعی Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ مدرنیته نتیجه ÛŒ سکولار شدن ایده آل های مسیØÛŒ هستند Ùˆ بدین سان در نهایت از قرون وسطی متمایز نیستند. مثلاً از این دیدگاه، Ù…Ùهوم Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØª یا ترقی نوع بشر سکولار شده ÛŒ اعتقادات هزاره ای مسیØÛŒ است. ( یعنی این اعتقاد Ú©Ù‡ هزار سال پس از مصلوب شدن Ù…Ø³ÛŒØ Ø§Ùˆ دو باره باز Ù…ÛŒ گردد واین بار زمین را بهشت برین Ù…ÛŒ کند.) لوویت Ù…ÛŒ گوید Ú©Ù‡ اگر بدین شیوه به مدرنیته نگاه کنیم ØŒ گزارش های معمول از ظهور مدرنیته Ú©Ù‡ آن را پیروزی خرد بر Ø®Ø±Ø§ÙØ§Øª Ù…ÛŒ دانند نقص جدی دارند. البته کارل لوویت شاگرد هایدگر بوده است Ùˆ مانند دیگر دانشجویان هایدگر ضد مدرنیته Ùˆ Ø·Ø±ÙØ¯Ø§Ø± دین Ùˆ قرون وسطی است. او نیز Ù…ØØ§Ùظه کار است.
تز سکولارشدن در دهه های 1950 Ùˆ 1960 Ø·Ø±ÙØ¯Ø§Ø±Ø§Ù† بسیاری داشت؛ اما این تز را بلومنبرگ به چالش Ù…ÛŒ کشد. او استدلال Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ عصر مدرن، سکولار شده ÛŒ قرون وسطی نیست، بلکه چیزی نو Ùˆ بی همتاست.
در Ø³Ø·Ø Ø¸Ø§Ù‡Ø±ØŒ موضع بلومنبرگ به نظر Ù…ÛŒ رسد Ú©Ù‡ همان نظر مرسوم باشد Ú©Ù‡ مدرنیته را با پیروزی خرد متراد٠می داند؛ اما در ØÙ‚یقت ØŒ موضع او بیشتر نیچه ای است. او مدرنیته را خود- اظهاری وجود انسان Ù…ÛŒ داند. این خود- اظهاری برخلا٠نظر نیچه خود- اظهاری یی نیست Ú©Ù‡ ØµØ±ÙØ§Ù‹ Ùˆ به طور Ø§ØªÙØ§Ù‚ÛŒ اراده ی٠به قدرت باشد بلکه به سوی ØÙ„Ù‘ مسئله یا ØÙ„ پرسشی معطو٠شده Ú©Ù‡ بر اثر ÙØ±ÙˆØ±ÛŒØ²ÛŒ جهان قرون وسطی ØÙ„Ù‘ ناشده باقی مانده است. او مدرنیته را نتیجه ÛŒ دومین راه ØÙ„Ù‘ مسئله ای Ù…ÛŒ داند Ú©Ù‡ براثر نخستین Ø·Ø±ØØ´ مسیØÛŒØª ظهور کرد. این مسئله ØŒ مسئله ای گنوسیستی بود. برای مسئله ای Ú©Ù‡ گنوسیسم Ù…Ø·Ø±Ø Ú©Ø±Ø¯Ù‡ بود، از نظر بلومنبرگ ØŒ راه ØÙ„Ù‘ دومی ضروری بود. او Ù…ÛŒ گوید Ú©Ù‡ کوشش مسیØÛŒØª برای از میان بردن گنوسیسم از همان آغاز نابسنده بود. به نظر بلومنبرگ گنوسیسم در اواخر قرون وسطی دوباره به Ø´Ú©Ù„ نام انگاری (nominalism) ظهور کرد Ú©Ù‡ سکولاستیک را از میان برد Ùˆ به جای خدایی بخرد، خدایی اراده گرا را نشاند. در تقابل با این خدای اراده گرا، مدرنیته Ù…ÛŒ کوشد تا اساسی برای آسایش انسان در Ù…Ùهوم خود- اظهاری وجود انسان ارائه دهد. از دیدگاه بلومنبرگ، ظهور مدرنیته به این شیوه ØµØ±ÙØ§Ù‹ سکولار شدن مسیØÛŒØª نبود بلکه چیزی نو بود Ùˆ مشروعیت به ØÙ‚ خود را داشت.
بلومنبرگ مدعی است Ú©Ù‡ آنچه به نظر سکولار شده ÛŒ عناصر بینش مسیØÛŒ از جهان Ù…ÛŒ نامد در ØÙ‚یقت، «اشغال مجدد» مواضعی است Ú©Ù‡ مسیØÛŒØª ترک کرده بود Ùˆ خالی مانده بودند. یعنی کوشش هایی بودند در جهت پاسخ دادن به پرسش های کهن مسیØÛŒ اما به شیوه ای مدرن. از این دیدگاه Â«Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØªÂ» یا ترقی نوع بشر، Ø´Ú©Ù„ سکولار شده ÛŒ اعتقاد به هزارگان مسیØÛŒ نیست بلکه «اشغال مجددÙ» این نیاز٠قرون وسطایی است Ú©Ù‡ نشان داده شود Ú©Ù‡ دست پنهان خدا در همه ÛŒ رویدادها دخیل است. بنابر نظر بلومنبرگ این نیاز- Ú©Ù‡ نادرست درک شده - پاسخی است به چنین پرسش های٠بی معنی Ùˆ همین سبب شده است Ú©Ù‡ Ùهم ما را از مدرنیته تیره Ùˆ تار کند Ùˆ ما را به نادرست به جایی هدایت کند Ú©Ù‡ در مورد مشروعیت دوران مدرن تردید کنیم. شاید بتوان نظر بلومنبرگ را این گونه بیان کرد Ú©Ù‡ مدرنیته نه در تقابل با ساختارهای متاÙیزیکی Ùˆ الهیاتی سنت قرون وسطی Ùˆ نه در تداوم قرون وسطی بلکه از ویرانه های آن سر برکشید. مدرنیته با روبیدن ویرانه های قرون وسطی Ú©Ù‡ از جنگ میان سکولاستیک ها Ùˆ نام انگاران به وجود آمده بود ظهور کرد. شاید نظر بلومنبرگ Ú©Ù‡ مدرنیته نتیجه ÛŒ خود- اظهاری وجود انسان است نیاز به تعدیل داشته باشد به این صورت Ú©Ù‡ امکاناتی Ú©Ù‡ سنت های پیش از مسیØÛŒØª برای پاسخ به پرسش های متاÙیزیکی Ùˆ الهیاتی داشتند Ø¨Ø§Ù„ÙØ¹Ù„ شدند. گنوسیسم این پرسش اساسی را برای پدران کلیسا Ù…Ø·Ø±Ø Ú©Ø±Ø¯ Ú©Ù‡ چگونه خدای قادر متعال Ú©Ù‡ جهان را Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡ است در عین ØØ§Ù„ Ù…ÛŒ تواند این جهان را نابود کند Ùˆ نجات انسان ها را از این نابودی در مرکز ÙØ¹Ø§Ù„یت خود قرار دهد؟ این مشکل ناشی از ترکیب خدای تورات Ú©Ù‡ Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ú¯Ø§Ø± جهان است با خدای انجیل ها ست Ú©Ù‡ نجات بخش انسان است. گنوستیسیم با تبدیل خدای Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ به خدایی شرور ØŒ هم برای موقعیت جهان Ùˆ هم برای مکان انسان در آن Ø¨ØØ±Ø§Ù† ایجاد کرد.
بلومنبرگ با مهارت نشان Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ چگونه پدران کلیسا Ùˆ در Ù¾ÛŒ آنان سکولاستیک ها به این Ø¨ØØ±Ø§Ù† پاسخ دادند. آنان Ú¯ÙØªÙ†Ø¯ Ú©Ù‡ این وضع براثر گناه نخستین (Ú©Ù‡ آدم٠ابوالبشر برخلا٠توصیه ÛŒ خدا میوه ای از درخت دانش خورد Ùˆ چشمانش باز شد وپی برد Ú©Ù‡ عریان است) پیش آمده است ووظیÙÙ‡ ÛŒ کلیسا مراقبت از جهان هبوط کرده است. این پاسخ کلیسا به پرسش گنوستیسیسم سبب شد Ú©Ù‡ قرون وسطی به منزله ÛŒ دوره ای متمایز از دوران کلاسیک باستان مشروعیت به دست آورد. اما گنوستیسیسم در اواخر قرون وسطی دوباره به Ø´Ú©Ù„ نام انگاری ظهور کرد Ú©Ù‡ تبلور آن را در تمایز آکام میان قدرت مطلق٠(خدای تورات) Ùˆ قدرت٠انتظام بخش یا Ù‚Ø¯Ø±ØªÙ Ù…ØØ¯ÙˆØ¯( دمی اورگ٠اÙلاطون) Ù…ÛŒ بینیم.
کاسیرر در کتاب : اسطوره ÛŒ دولت Ù…ÛŒ نویسد : «صانعÙdemiurge) ) اÙلاطون Ù…Ùهومی کیهان شناختی است نه اخلاقی Ùˆ دینی. سخن Ú¯ÙØªÙ† از پرستش صانع، پوچ Ùˆ مضØÚ© است Ùˆ دلایل مهم تری وجود دارند Ú©Ù‡ نمی گذارند میان اسطوره ÛŒ صانع در نظریه ÛŒ اÙلاطون Ùˆ یکتاپرستی تورات نوعی توازی قائل شویم. صانع جهان در نظریه ÛŒ اÙلاطون، Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ú¯Ø§Ø± جهان نیست. او یک صنعتگر است. او جهان را از عدم خلق نمی کند، بلکه Ùقط ماده ÛŒ بی Ø´Ú©Ù„ Ùˆ ÙØ±Ù… را صورت Ùˆ ÙØ±Ù… Ù…ÛŒ بخشد Ùˆ امور را ØªØØª نظم Ùˆ ترتیب در Ù…ÛŒ آورد. قدرت او Ù†Ø§Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ نیست؛ بلکه در مقابل او «ضرورت» قرار دارد Ú©Ù‡ هم قدرت او را Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ Ù…ÛŒ کند Ùˆ هم با عمل Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ú¯ÛŒ او مقابله Ù…ÛŒ نماید. (ارنست کاسیرر: اسطوره ÛŒ دولت ترجمه ÛŒ یدالله موقن ØµÙØÙ‡ ÛŒ 169).
پاسخ به این پرسش اکامی را Ú©Ù‡ از نظر بلومنبرگ پاسخ بهتری بود در نظریات ÙÛŒÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† اوایل دوره ÛŒ مدرن یعنی بیکن Ùˆ دکارت Ù…ÛŒ یابیم Ú©Ù‡ به طور مؤثر عصر مدرن را بر برنامه ای وجودی بنا نهادند Ú©Ù‡ «بنابر آن انسان وجود خود را در یک وضعیت تاریخی Ù…ÛŒ دید Ú©Ù‡ به او نشان Ù…ÛŒ داد Ú©Ù‡ Ú†Ù‡ موجودی است Ùˆ چگونه باید واقعیت پیرامون خود را بررسی نماید Ùˆ از امکاناتی Ú©Ù‡ پیش روی اوست چگونه Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ کند.» (هانس بلومنبرگ: مشروعیت عصر جدید، ØµÙØÙ‡ 138).
بلومنبرگ در پاسخ به این ادعای شمیت Ú©Ù‡ «همه ÛŒ Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… مدرن درباره ÛŒ دولت، Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… سکولار شده ÛŒ الهیات مسیØÛŒ هستند.» Ù…ÛŒ گوید Ú©Ù‡ این ادعا یک ادعای٠«الهیات استعاری» است (مشروعیت عصر مدرن ترجمه انگلیسی ØµÙØÙ‡ ÛŒ 101). به این معنی Ú©Ù‡ این ادعا وقتی معنا پیدا Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ بگوییم الهیات، ادامه ÛŒ سیاست است اما به طریقی دیگر یا بگوییم Ú©Ù‡ اتوریته ÛŒ الهی با شخص ØØ§Ú©Ù… به طور استعاری پیوند دارد. مثلا خدا ØØ§Ú©Ù… مطلق Ùˆ قانونگذار است Ùˆ دیکتاتور نیز ØØ§Ú©Ù… مطلق است Ùˆ ØØ±Ù او در ØÚ©Ù… قانون است. خدا با معجزه وضع عادی امور را به هم Ù…ÛŒ زند Ùˆ دیکتاتورنیز با اعلام وضع Ùوق العاده یا وضع استثنایی وضع امور عادی را بر هم Ù…ÛŒ زند. اما وقتی شمیت تز سکولار شدن را به کار Ù…ÛŒ برد نقش استعاره را تیره Ùˆ تار Ù…ÛŒ کند Ùˆ مدعی Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ عصر مدرن، تقلید رنگ باخته ای از عصر اصیل تر الهیاتی است، Ùˆ بر اساس همین ادعا، شمیت از دموکراسی انتقاد Ù…ÛŒ کند. از نظر بلومنبرگ شمیت الهیات سیاسی را Ù„ÙØ§Ø¸Ø§Ù†Ù‡ (rhetorically) توجیه Ù…ÛŒ کند؛ یعنی به طور بدگمانه ای Ùˆ نیز به طور دست کاری شده ای؛ یعنی او دین را ابزاری Ù…ÛŒ سازد در خدمت Ø³ÛŒØ§Ø³ØªÙ ØØ§Ú©Ù…٠مطلقه Ùˆ این کار را با معنای٠دورغینی Ú©Ù‡ به تاریخ Ù…ÛŒ دهد ،لاپوشانی Ù…ÛŒ کند.
اتهام بلومنبرگ شمیت را بر آن داشت تا در استدلال پیشین خود تجدید نظر کند Ùˆ تک نگاری دیگر بنویسید با عنوان الهیات سیاسی (2) Ú©Ù‡ به زبان آلمانی در سال 1970 منتشر شد. بلومنبرگ در پاسخ به الهیات سیاسی (2) مقاله ای در سال (1971) نوشت با عنوان Â«Ø±Ù‡ÛŒØ§ÙØª انسان شناختی به معنای خطابه» (شاید در اینجا بهتر باشد Ú©Ù‡ rhetoric را مغالطه یا Ù„ÙØ§Ø¸ÛŒ ترجمه کنیم). گرچه در این مقاله بلومنبرگ نامی از کارل شمیت نمی برد اما روی سخنش با اوست. در این مقاله او به نقش خطابه [یا Ù„ÙØ§Ø¸ÛŒ] در عمل سیاسی Ù…ÛŒ پردازد؛ به این معنی Ú©Ù‡ آن را اصطلاØÛŒ Ù…ÛŒ داند Ú©Ù‡ مورد سوء Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ قرار Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است.
منظور او از خطابه یا Ù„ÙØ§Ø¸ÛŒ این است Ú©Ù‡ تمامی سیاست مدرن بر خطابه به منزلۀ عملی استعاری متکی است، یعنی خطابه شیوه ای است برای Ùهم شرایط، رویدادها Ùˆ مسائل از طریق مقایسه با شرایط، رویدادها Ùˆ مسائلی Ú©Ù‡ در گذشته شبیه به آنها بوده اند. بلومنبرگ از این طریق نوشته های شمیت را بازنگری Ù…ÛŒ کند Ùˆ دیگر او را شیاد Ùˆ مغالطه Ú©Ù† نمی داند بلکه او را کسی Ù…ÛŒ شناسد Ú©Ù‡ خطابه یا شبیه سازی را به کار Ù…ÛŒ گیرد تا ادعاهای بی پایه ای بکند. بلومنبرگ از طریق همین شبیه سازی Ú©Ù‡ شمیت انجام Ù…ÛŒ دهد «دولت استثنایی» Ùˆ Â«ØªØµÙ…ÛŒÙ…Ù Ø´Ø®ØµÙ ØØ§Ú©Ù…» را،که شمیت به کار Ù…ÛŒ برد، بازنگری Ù…ÛŒ کند. شمیت شخصیت های الهیاتی را به گونه ای دست کاری Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ بتواند ادعا کند Ú©Ù‡ آنها تأثیر واقعی در پیدایش مدرنیته داشته اند. شمیت نماینده ÛŒ سیاست به منزله ÛŒ خطابه (یا در واقع سیاست به منزله ÛŒ شبیه سازی) است.
Ù¾ÙØ³Øª - مدرنیست ها Ú©Ù‡ اصل Ùˆ نسب ازنازیسم Ù…ÛŒ برند مجذوب الهیات سیاسی کارل شمیت شده اند. نسل جانشین پست- ساختارگرایان یا پست- مدرنیست ها در جهتی رادیکال تر از نسل قبلی ØØ±Ú©Øª Ù…ÛŒ کند. آنان جهانشمولی، خرد گرایی، روشنگری Ùˆ همه انواع روایت هایی را مردود Ù…ÛŒ شمارند Ú©Ù‡ معتقد به Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØªØŒ ملت، مردم یا طبقه ÛŒ کارگر باشند.
در نظر آنان این تصورات Ú©Ù„ÛŒ بخشی از امپریالیسم غربی هستند Ú©Ù‡ در Ù¾ÛŒ استیلا بر ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ های کمتر رشد ÛŒØ§ÙØªÙ‡ ÛŒ جهان Ùˆ منقاد کردن آنها بودند Ùˆ Ù…ÛŒ خواستند آنها را در مدار سرمایه داری جهانی قرار دهند. دریدا، Ùوکو، دلوز، لیوتار، باردیار، بدیو، ژیژک Ùˆ دیگران اروپا Ù…ØÙˆØ±ÛŒØŒ منطق Ù…ØÙˆØ±ÛŒ Ùˆ همه ÛŒ Ø´Ú©Ù„ های اتوریته ÛŒ لیبرال را به منزله ÛŒ ساختارهای توتالیتری٠کنترل مردود اعلام Ù…ÛŒ کنند. در تقابل با سلطه ÛŒ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ غربی Ùˆ سرمایه داری جهانی، آنان ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ های جهان سومی Ùˆ زیر ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ های ØØ§Ø´ÛŒÙ‡ ای در جهان غرب را ارج Ù…ÛŒ نهند.
چون از نظر آنان ساختارهای زبانی و اجتماعی به طور قطع انسان ها را شکل می دهند، بنابراین برای پست- مدرنیست ها دشوار است که خواستار تغییر سیاسی در کشورهای غربی یا جاهای دیگر باشند.
از این رو به نظر Ù…ÛŒ رسد Ú©Ù‡ پست- ساختارگرایان در Ø·Ø±ÙØ¯Ø§Ø±ÛŒ از وضع موجود در جا بزنند. هر چند این موضع گیری شان عمیقاً در تقابل با تعهدشان برای عدالت است. آنان برای ÛŒØ§ÙØªÙ† درمانی برای Ø±ÙØ¹ این تناقض به الهیات سیاسی روی Ù…ÛŒ آورند.
از همان آغاز، ساختارگرایان Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØªÙ‡ بودند Ú©Ù‡ باید چیزی باشد Ú©Ù‡ ÙØ±Ø§Ø¨Ø§Ø´ تر از ساختارهای Ù…ØØ¶ باشد. چون از نظر آنان غیر ممکن Ù…ÛŒ نمود Ú©Ù‡ چنین ساختارهایی مولد خودشان باشند. این عنصر ÙØ±Ø§Ø¨Ø§Ø´ یا ÙØ±Ø§ رونده هر Ú†Ù‡ Ù…ÛŒ خواست باشد. اما در نظر Ù¾ÙØ³Øª- ساختارگرایان این عنصر ÙØ±Ø§Ø¨Ø§Ø´ در مقابل سمبل شدن مقاومت Ù…ÛŒ کرد Ùˆ بدین سان نمی شد آن را در تور زبان انداخت یا آن را در زبان بازنمایی کرد.
با بنا نهادن بر تصور Ú©Ù„ÛŒ هایدگر از تغییر٠رادیکال٠هستی Ùˆ بر پایه ÛŒ آثار لویناس Ùˆ بنیامین، این عنصر ÙØ±Ø§Ø¨Ø§Ø´ به منزله ÛŒ چیزی واقعی تصور شد (لاکان)ØŒ یا به منزله ÛŒ چیزی Ù…ØØ§Ù„ تصور شد (دریدا) ونیز به منزله ÛŒ چیزی والا تصور شد (ژیژک). این ها Ùقط سه نمونه اند. بدین شیوه پست – ساختارگرایان یا پست- مدرنیست ها راه خود را به گذشته پیدا کردند، به چیزی مانند تصور مسیØÛŒ یا یهودی از امر ÙØ±Ø§Ø¨Ø§Ø´. آنان به خدای پنهان بازگشتند. وجود این خدای پنهان برای الهیات سیاسی شان اساسی بود . چون الهیات سیاسی شان به طور شدیدی به الهیات سیاسی کارل شمیت متکی بود Ùˆ اساساً گنوستیکی بود.
در Ù…ØØ¯ÙˆØ¯Ù‡ ÛŒ قلمرو سمبلیک زبان Ùˆ ساختارهای اجتماعی هر چیز از طریق ØªÙØ§ÙˆØªØ´ با چیز دیگری متعین Ù…ÛŒ شود. اما امر ÙØ±Ø§Ø¨Ø§Ø´ نه تابع تناقض است ونه تقسیم پذیر. لاکان مدعی است Ú©Ù‡ Ø§Ù…Ø±ÙØ±Ø§Ø¨Ø§Ø´ ØªÙØ§ÙˆØª پذیر نیست Ùˆ دریدا معتقد است Ú©Ù‡ امر ÙØ±Ø§Ø¨Ø§Ø´ عدالت٠بی نهایت است. این امر ÙØ±Ø§Ø¨Ø§Ø´ Ùقط از طریق ÙˆØÛŒ یا آشکار شدنش «شناختی» است. انسان ها نمی توانند آن را کش٠کنند یا به طور شهودی دریابندش یا وجودش را استنتاج کنند؛ بلکه باید برای ورودش Ùˆ آشکار شدنش صبر کنند. بدین طریق همه ÛŒ Ù¾ÙØ³Øª- ساختار گرایان ادعای هایدگر را Ù…ÛŒ پذیرند Ú©Ù‡ Ùقط «خدایی» Ù…ÛŒ تواند ما را نجات دهد. پست - ساختارگرایان وظیÙÙ‡ ÛŒ خود Ù…ÛŒ دانند Ú©Ù‡ وردی بجویند تا با جاری کردنش این «خدا» را Ø§ØØ¶Ø§Ø± کنند. از این رو لاکان امید داشت Ú©Ù‡ متونش به خواننده تجربه ای Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ÛŒ بدهند Ú©Ù‡ راهی به سوی تجربه ÛŒ امر ÙØ±Ø§Ø¨Ø§Ø´ باز کند. به طور مشابه ژیژک امیدوار است Ú©Ù‡ آثارش امر والا را به قلمروسمبلیک بیاورند Ùˆ بدین شیوه، اساسی برای تغییر نظم اجتماعی ٠توتالیتر٠موجود ÙØ±Ø§Ù‡Ù… آورند. در اینجا انگیزه ÛŒ گنوستیکی کاملا آشکار است. اما چنانچه امر ÙØ±Ø§Ø¨Ø§Ø´ در قلمرو سمبلیک ظاهرشود تابع آن تقابل دوتایی Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ بر این قلمرو ØØ§Ú©Ù… است. در این Ù…ØØªÙˆØ§ تصور شمیت از ضرورت٠تقابل Ùˆ نقش دشمن ØŒ ØÛŒØ§ØªÛŒ است. مثلا از نظر ژیژک رهبرجدیدی Ú©Ù‡ قادربه تغییر نظم اجتماعی موجود باشد Ùقط در صورتی Ù…ÛŒ تواند ظاهر شود Ú©Ù‡ در تقابل با « یهودی » جدیدی باشد. بدین ترتیب الهیات سیاسی پست - ساختارگرایان یا به Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ù¾Ø³Øª - مدرنیست ها ØµØ±ÙØ§ گنوستیکی نیست بلکه مانوی هم هست.
با توجه به مطالب بالا باید Ú¯ÙØª Ú©Ù‡ پست – مدرنیسم واقعا پیش- مدرنیسم است. پایان
پانوشت ها :
1-Victor Farias : Heidegger and Nazism , Temple University Press, 1989,
p. 138.
2- Hugo Ott : Martin Heidegger: A Political Life , Basic Books, 1993 ,p.237.
3-Ibid,p.244.
4-Zeev Sternhell, The Anti-Enlightenment Tradition,
Yale University Press, 2009,p.316.
5-Christian Graf von Krockow ,Die Entscheidung: Eine Untersuchung über Ernst Jünger, Carl Schmitt, Martin Heidegger.
Campus Verlag, 1990.
6-ارنست کاسیرر: اسطوره ÛŒ دولت، ترجمه ÛŒ یدالله موقن، (تهران، نشر هرمس، چاپ اول، 1377ØŒ چاپ سوم، 1393ØŒ ØµÙØÙ‡ ÛŒ 405).
در همین مورد بنگرید به کتاب زیر :
Christian Graf von Krockow:Von deutschen Mythen,
Deutsche Verlags-Anstalt DVA; 2. Aufl. edition (1995)
7 – Carl Schmit ,Crisis of Parliamentary Democracy, The MIT Press; Later Printing Used edition , 1988,pp. 75-76.
8- ارنست کاسیرر: ÙلسÙÙ‡ ÛŒ صورت های سمبلیک: اندیشه ÛŒ اسطوره ای ترجمه یدالله موقن (تهران ØŒ نشر هرمس ØŒ چاپ اول 1378ØŒ چاپ سوم 1390 ØµÙØØ§Øª 14-12.)
9- یدالله موقن : زبان ØŒ اندیشه Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯: مقالات ترجمه Ùˆ تالی٠( تهران ØŒ نشر هرمس ،چاپ اول 1378،نایاب ØµÙØØ§Øª 102- 85 Ùˆ در کانال تلگرامم به آدرس : https://t.me/moughen)
10- لوسین لوی-برول : کارکردهای ذهنی در جوامع عقب مانده ترجمه ی یدالله موقن ( تهران ، نشر هرمس ، چاپ اول 1393،چاپ سوم 1395).
11- William E. Scheuerman , Between the Norm and the Exception: The Frankfurt School and the Rule of Law, The MIT Press, 1994.
ÙØµÙ„ عنوان ÙØµÙ„ نخست کتاب بالا هست : کارل شمیت Ùˆ کارل مارکس دیدار Ù…ÛŒ کنند. Ú©Ù‡ منظور معاشقه ÛŒ اعضای مکتب ÙØ±Ø§Ù†Ú©Ùورت با نظرات کارل شمیت نازی است. در کتاب بالا Ùˆ نیز کتاب زیر تاثیرکارل شمیت بر ÙØ±Ø¯Ø±ÛŒØ´ هایک نیز بررسی شده است.
Carl Schmitt : The End of Law by William E. Scheuerman , Rowman & Littlefield Publishers ,1999.
12- Richard Wolin ,The Frankfurt School Revisited, Routledge, 2006.
در کتاب بالا در باره تاثیر کارل شمیت بر اعضای مکتب ÙØ±Ø§Ù†Ú©Ùورت وبر ارنست Ù„Ú© Ø¨ØØ« شده است. Chatal Mouffeلائوو خانم شاتا موÙ
13-Heinrich Meier,The Lesson of Carl Schmitt: Four Chapters on the Distinction between Political Theology and Political Philosophy, Expanded Edition, University Of Chicago Press, 2011,pp. 66-67.
14- ارنست کاسیرر : ÙØ±Ø¯ Ùˆ کیهان در ÙلسÙÙ‡ ÛŒ رنسانس ترجمه یدالله موقن ( تهران ØŒ نشر ماهی ØŒ چاپ اول 1391ØŒ چاپ دوم 1393 ).
15- ارنست کاسیرر : ÙلسÙÙ‡ ÛŒ روشنگری ترجمه ÛŒ یدالله موقن ( تهران ØŒ نشر Ù†ÛŒÙ„ÙˆÙØ± ØŒ چاپ اول 1379 ØŒ چاپ چهارم با Ø§ÙØ²ÙˆØ¯Ù‡ هایی ØŒ1395ØŒ
ØµÙØØ§Øª بیست Ùˆ پنج تا بیست Ùˆ هشت.)
16-Hans Blumenberg, The Legitimacy of the Modern Age, The MIT Press, 1985.
برای ÙØ§ÛŒÙ„ Ù¾ÛŒ.دی.اÙ. این مقاله Ùˆ دیگر مقالات این سایت به کانال تلگرامم به این آدرس رجوع ÙØ±Ù…ایید:
https://t.me/moughen
یدالله موقن
کارل شمیت: ØÙ‚وقدان٠کاتولیک٠اگزیستانسیالیست Ùˆ نازی آلمانی
« خلوص [نژادیÙ] قوم Ù…ØªØØ¯Ù آلمانی ضروری ترین پیش ÙØ±Ø¶ برای Ù…Ùهوم رهبری سیاسی٠قوم آلمانی وشالوده ÛŒ آن است. اندیشۀ نژاد (...) اصل موضوعه ÛŒ تئوریک بی ÙØ§ÛŒØ¯Ù‡ ای نیست. زیرا بدون خلوص [نژادی]ØŒ دولت ناسیونال سوسیالیست نمی تواند وجود داشته باشد Ùˆ ØÛŒØ§Øª قانونی اش تصور پذیر نیست. (...) همه ÛŒ پرسش ها Ùˆ پاسخ ها در خواسته ÛŒ خلوص [نژادی] به هم Ù…ÛŒ پیوندند؛ بدون خواسته ÛŒ خلوص (نژادی ) ،یک دولت تمامت خواه Ú©Ù‡ متکی بر پیشوا باشد نمی تواند ØØªÛŒ برای یک روز دوام آورد.»
کارل شمیت: دولت، جنبش، قوم
کارل شمیت در تاریخ یازدهم ژوئن 1888 میلادی در خانواده ÛŒ میان مایه ای کاتولیک در شهرستان پلتنبرگ Plettenberg)) در غرب آلمان چشم به جهان گشود Ùˆ در همان شهرستان نیز در نود Ùˆ شش سالگی درگذشت. او از هیتلر Ú©Ù‡ سرنوشتش را رقم زد، یک سال بزرگتر بود. شمیت ØªØØª تأثیر آثار کیرکه گور، به ویژه کتاب : « یا این، یا آن» (Either, or) بود.
او مرتجع یا Ù…ØØ§Ùظه کاری انقلابی بود Ú©Ù‡ از روی کار آمدن راست رادیکال ØÙ…ایت Ù…ÛŒ کرد. مارتین هایدگر در نامه ای به تاریخ بیست Ùˆ دوم آوریل 1933 از کارل شمیت دعوت Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ به جنبش ناسیونال سوسیالیست بپیوندد Ùˆ اونیر چنین Ù…ÛŒ کند. (این نامه در آرشیوهای خصوصی کارل شمیت بوده است.»1 هایدگر در نامه ای دیگر Ú©Ù‡ به تاریخ 22 اوت 1933 به کارل شمیت نوشته است Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØª کتاب شمیت : "Ù…Ùهوم امر سیاسی " ( چاپ سوم ) را اعلام Ù…ÛŒ کند Ùˆ شمیت را برای باز سازی دانشکده ØÙ‚وق طبق خواسته های ایدئولوژی نازیسم دعوت Ù…ÛŒ کند.2 در این نامه هایدگر اندیشه های شمیت را مشابه اندیشه های هراکلیتوس Ù…ÛŒ داند. پس از جنگ جهانی دوم Ùˆ اشغال آلمان توسط متÙقین کمیته های نازی زدایی تشکیل Ù…ÛŒ شوند تا به سابقه ÛŒ نازی ها Ùˆ کارهایی Ú©Ù‡ انجام Ù…ÛŒ داده اند رسیدگی کنند. بنابراین ØŒ کمیته ای نیز در دانشگاه ÙØ±Ø§ÛŒØ¨ÙˆØ±Ú¯ تشکیل Ù…ÛŒ شود Ùˆ مارتین هایدگر را Ú©Ù‡ در زمان نازی ها برای مدت کوتاهی ریاست دانشگاه ÙØ±Ø§ÛŒØ¨ÙˆØ±Ú¯ را برعهده داشت Ø§ØØ¶Ø§Ø± Ù…ÛŒ کند. مارتین هایدگر کارل یاسپرس Ùˆ یک کشیش را به عنوان ØÙŽÚ©Ù… معرÙÛŒ Ù…ÛŒ کند تا درباره ÛŒ او داوری کنند. کمیته نازی زدایی دانشگاه ÙØ±Ø§ÛŒØ¨ÙˆØ±Ú¯ نامه ای به کارل یاسپرس Ù…ÛŒ نویسد Ùˆ نظرش را درباره ÛŒ هایدگر جویا Ù…ÛŒ شود. یاسپرس به تاریخ بیست Ùˆ دوم دسامبر 1945 در نامه ÛŒ خود به کمیته ÛŒ نازی زدایی دانشگاه ÙØ±Ø§ÛŒØ¨ÙˆØ±Ú¯ Ù…ÛŒ نویسد: «(...) هایدگر Ùˆ [Ø¢Ù„ÙØ±Ø¯] بویملا (Baeumler) Ùˆ کارل شمیت Ú©Ù‡ سه دانشگاهی با تخصص های Ù…ØªÙØ§ÙˆØª هستند برای به دست Ú¯Ø±ÙØªÙ† رهبری Ùکری جنبش ناسیونال سوسیالیست تلاش Ù…ÛŒ کردند. گرچه در این تلاش ناموÙÙ‚ بودند؛ اما هر سه ÛŒ اینها همه ÛŒ توانایی های Ùکری خود را در راه ØØµÙˆÙ„ به این هد٠به کار بردند؛ اما ØØ§ØµÙ„ کوشش آنان در پایان این بود Ú©Ù‡ چهره ÛŒ ÙلسÙÙ‡ ÛŒ آلمانی را سیاه کنند. بنابراین من هم با شما [یعنی اعضای کمیته ÛŒ نازی زدایی دانشگاه ÙØ±Ø§ÛŒØ¨ÙˆØ±Ú¯] مواÙقم Ú©Ù‡ نوعی تراژدی شرارت در کارهای اینها هست.»3 غیر از این سه Ù†ÙØ± Ùیلسو٠دیگری Ú©Ù‡ تأثیر زیادی بر جنبش نازیسم Ùˆ به ویژه بر هایدگر Ùˆ شمیت داشته است ارنست یونگر (Ernst Junger) Ùیلسو٠نازی آلمانی است. نگارنده در نوجوانی هنگامی Ú©Ù‡ کتاب :غربزدگی جلال آل اØÙ…د را - Ú©Ù‡ به طور مخÙیانه به ÙØ±ÙˆØ´ Ù…ÛŒ Ø±ÙØª- خواند به نام یونگر برخورد. .جلال آل اØÙ…د در ØµÙØÙ‡ ÛŒ نخست کتاب غربزدگی Ù…ÛŒ نویسد:
« Ø·Ø±Ø Ù†Ø®Ø³ØªÛŒÙ† آنچه در این Ø¯ÙØªØ± خواهید دید گزارشی بود Ú©Ù‡ به «شورای Ù‡Ø¯Ù ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران» داده شد (...) این گزارش منتشر نشد Ùˆ نسخه های ماشین شده ÛŒ آن به دست این دوست Ùˆ آن بزرگوار رسید Ú©Ù‡ خواندند (...) از جملۀ این سروران یکی دکتر Ù…ØÙ…ود هومن بود Ú©Ù‡ سخت تشویقم کرد به دیدن اثری از آثار «ارنست یونگر» آلمانی به نام «عبور از خط» Ú©Ù‡ Ù…Ø¨ØØ«ÛŒ است در نیهیلیسم. چرا Ú©Ù‡ به قول او، ما هر دو، در ØØ¯ÙˆØ¯ÛŒØŒ یک مطلب را دیده بودیم اما به دو چشم Ùˆ یک مطلب را Ú¯ÙØªÙ‡ بودیم به دو زبان». ارنست یونگر ازمرتجعان٠انقلابی سرشناس آلمانی است. اگر اÙکار آل اØÙ…د، آن طور Ú©Ù‡ خودش ،به نقل از دکتر Ù…ØÙ…ود هومن ØŒ Ù…ÛŒ گوید شبیه اندیشه های یونگر باشد پس آل اØÙ…د هم باید مرتجعی انقلابی یعنی یک ÙØ§Ø´ÛŒØ³Øª باشد Ú©Ù‡ بود.
شمیت Ùˆ یونگر دو نماینده ÛŒ کلاسیک٠«انقلاب Ù…ØØ§Ùظه کار» بودند Ú©Ù‡ نوعی ÙØ§Ø´ÛŒØ³Ù… آلمانی بود Ú©Ù‡ باید آن را به روشنی از نازیسم متمایز کرد. Ù…ØØ§Ùظه کاران٠انقلابی نقشی ØÛŒØ§ØªÛŒ در سقوط دموکراسی آلمان داشتند. «انقلاب Ù…ØØ§Ùظه کار» در دوره ÛŒ وایمار Ù…ØµØ·Ø Ø´Ø¯ ؛اما در سال 1949 رایج گشت Ùˆ به کار Ø±ÙØª. 4
هایدگر در کتاب : هستی Ùˆ زمان از رویارویی با مرگ سخن Ù…ÛŒ گوید. در اینجا منظوراو Ùقط مرگ٠طبیعی نیست بلکه کشته شدن در راه جنبش Ù…ØØ§Ùظه کاران انقلابی آلمانی است. علی شریعتی نیز همین ØØ±Ù ها را به نوعی دیگر تکرار Ù…ÛŒ کرد. Ù…ÛŒ بینیم Ú©Ù‡ سر دمداران روشنÙکری ایران جلال آل اØÙ…د Ùˆ علی شریعتی Ùقط ØªØØª تأثیر بلشویسم نبوده اند بلکه ØªØØª تأثیر نازیسم هم بوده اند.
واژه های «تصمیم» Ùˆ «تصمیم گیری» در آثار کیر Ú©Ù‡ گور Ùیلسو٠اگزیستانسیالیست دانمارکی آمده اند. اما در آثار ارنست یونگر، کارل شمیت Ùˆ مارتین هایدگر نیز این واژه ها به کار Ø±ÙØªÙ‡ اند؛ چون هر سه ÛŒ اینها ØªØØª تأثیر کیرکه گور بوده اند. اما معنایی Ú©Ù‡ این واژه ها در آثار سه Ùیلسو٠اخیر پیدا کرده اند علاوه بر معنای اگزیستانسیالیستی شان ØŒ باری ÙØ§Ø´ÛŒØ³ØªÛŒ نیز به دست آورده اند. من همیشه در ØÛŒØ±Øª بوده ام Ú©Ù‡ اگر در کتاب هستی Ùˆ زمان هایدگر مطالب ÙØ§Ø´ÛŒØ³ØªÛŒ هست چرا استاد هایدگر، ادموند هوسرل، Ú©Ù‡ کتاب ( در چاپ اولش) به او تقدیم شده بود( ولی در چاپ های بعدی در زمان ØÚ©ÙˆÙ…ت نازی ها این تقدیمی ØØ°Ù شد) این موضوع را در Ù†ÛŒØ§ÙØªØŸ همین طور کاسیرر؟ این دو Ùیلسو٠یهودی بودند Ùˆ در معرض خطر. کاسیرر در مطالبی Ú©Ù‡ در باره ÛŒ کتاب هستی Ùˆ زمان نوشته مدعی است Ú©Ù‡ هایدگر ØªØØª تاثیر لوتر Ùˆ
کیرکه گوربوده است.
البته کاسیرر انگشت روی موضوع مهمی Ù…ÛŒ گذارد، به این معنی Ú©Ù‡ ÙلسÙÙ‡ ÛŒ هایدگر را ÙلسÙÙ‡ ای دینی Ù…ÛŒ داند. ولی نه هوسرل Ùˆ نه کاسیرر بار ÙØ§Ø´ÛŒØ³ØªÛŒ واژه هایی مانند «تصمیم» ØŒ «تصمیم گیری» Ùˆ غیره را در Ù†ÛŒØ§ÙØªÙ‡ بودند. بنابراین اگر خواننده ÛŒ غربزدگی جلال آل اØÙ…د Ùˆ آثار علی شریعتی بار ÙØ§Ø´ÛŒØ³ØªÛŒ مطالب آنها را در نیابد جای Ø´Ú¯ÙØªÛŒ نیست. کارل شمیت علاقه ÛŒ زیادی به آثار کیرکه گور Ùˆ به ویژه کتاب
«یا این، یا آن» (Either , Or) او داشته Ùˆ اگزیستانسیالیست شده بود. اما Ø§Ú¯Ø²ÛŒØ³ØªØ§Ù†Ø³ÛŒØ§Ù„ÛŒØ³ØªÛŒÙ ÙØ§Ø´ÛŒØ³Øª. کریستیان گرا٠Ùون
کرو Ú©Ùˆ کتابی به زبان آلمانی با عنوان : تصمیم گیری : یک بررسی در باره ÛŒ ارنست یونگر وکارل شمیت Ùˆ مارتین هایدگر نوشته است.5 در دوران ØÚ©ÙˆÙ…ت وایمار، شمیت کتاب ها Ùˆ مقالات متعددی نوشت Ú©Ù‡ در آنها مدعی بود Ú©Ù‡ عصر دموکراسی به سر آمده Ùˆ عصر دیکتاتوری ÙØ±Ø§ رسیده است. از نظر او دموکراسی به این سبب مشروعیتش را از دست داده است چون نهادهای لیبرالی برای زمانی طولانی بی چالش تداوم داشته اند Ùˆ از این رو ÙØ±Ø³ÙˆØ¯Ù‡ شده اند.
شمیت پنج کتاب Ùˆ سی Ùˆ پنج مقاله در پشتیبانی از رایش سوم Ùˆ هیتلر نوشت. ارنست کاسیرر در کتاب اسطوره ÛŒ دولت Ù…ÛŒ نویسد: «اسطوره را همیشه نتیجه ÛŒ ÙØ¹Ø§Ù„یت ناآگاه Ùˆ تخیل آزاد توصی٠کرده اند. اما در این جا [یعنی در رایش سوم] اسطوره هایی Ù…ÛŒ یابیم Ú©Ù‡ طبق نقشه ساخته Ùˆ پرداخته شده اند. اسطوره های سیاسی جدید آزادانه رشد نمی کنند؛ آن ها میوه های ÙˆØØ´ÛŒ تخیل لگام گسیخته نیستند؛ بلکه مصنوعاتی هستند Ú©Ù‡ به دست صنعتگرانی ماهر Ùˆ زیرک ساخته شده اند. تØÙˆÙ„ ÙÙ† اسطوره سازی برای قرن ما، یعنی عصر تکنولوژی ذخیره شده بود. از این پس Ù…ÛŒ توان اسطوره ها را به همان معنا Ùˆ بنابر همان روش هایی ساخت Ú©Ù‡ Ø³Ù„Ø§Ø Ù‡Ø§ÛŒ مدرن مانند مسلسل Ùˆ هواپیما را Ù…ÛŒ سازند. Ùنّ اسطوره سازی چیز تازه ای است؛ چیزی Ú©Ù‡ اهمیت ØÛŒØ§ØªÛŒ دارد Ùˆ تمامی Ø´Ú©Ù„ ØÛŒØ§Øª اجتماعی ما را دگرگون کرده است. در سال 1933 بود Ú©Ù‡ جهان سیاست درباره ÛŒ تجهیز ØªØ³Ù„ÛŒØØ§ØªÛŒ مجدد آلمان Ùˆ Ù¾ÛŒ آمدهای اجتماعی بین المللی آن Ø±ÙØªÙ‡ Ø±ÙØªÙ‡ Ø§ØØ³Ø§Ø³ نگرانی کرد. اما در واقع تجهیز ØªØ³Ù„ÛŒØØ§ØªÛŒ آلمان سال ها پیش آغاز شده بود، منتهی تقریباً نادیده Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ Ù…ÛŒ شد. تجهیز ØªØ³Ù„ÛŒØØ§ØªÛŒ واقعی با پیدایش Ùˆ ظهور اسطوره های سیاسی شروع گردید. کار اصلی، پیش از تجهیز نظامی صورت Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ بود. تجهیز ØªØ³Ù„ÛŒØØ§ØªÛŒ Ùقط Ù¾ÛŒ آمد ضروری Ùˆ ناگزیر تجهیز ØªØ³Ù„ÛŒØØ§ØªÛŒ ذهنی بود. این ØªØ³Ù„ÛŒØØ§Øª ذهنی را اسطوره های سیاسی ÙØ±Ø§Ù‡Ù… کرده بودند.»6
یکی از مهمترین اسطوره سازان سیاسی در آلمان پیش از جنگ جهانی دوم Ùˆ در دوره ÛŒ رایش سوم همین کارل شمیت است. کارل شمیت در تمجید از موسولینی Ùˆ ÙØ§Ø´ÛŒØ³Ù… ایتالیایی Ù…ÛŒ نویسد:
«تاکنون دموکراسی٠نوع بشر Ùˆ پارلمان گرایی Ùقط یکبار آن هم با استهزا Ùˆ تØÙ‚یر Ùˆ از طریق توسل جستن آگاهانه به اسطوره کنار نهاده شده است؛ Ùˆ این نمونه ای بود از قدرت غیر عقلانی اسطوره ÛŒ ملی. موسولینی در سخنرانی مشهور خود در اکتبر 1922 در نابلز Ùˆ پیش از Ø±ÙØªÙ† به سوی رÙÙ… Ú¯ÙØª: «ما یک اسطوره ساخته ایم، این اسطوره یک اعتقاد است، اشتیاقی اصیل است Ú©Ù‡ نیازی ندارد Ú©Ù‡ واقعیت داشته باشد، این اسطوره، کوشش وامید است، ایمان Ùˆ جرات است اسطوره ÛŒ ما، ساختن ملتی بزرگ است Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ خواهیم برایمان واقعیت عینی پیدا کند.» 7
کارل شمیت در ادامه مطلب Ù…ÛŒ نویسد: «نظریه ÛŒ اسطوره قوی ترین نشانه ÛŒ Ø§Ù†ØØ·Ø§Ø· نسبی خرد گرایی٠اندیشه ÛŒ پارلمانی است، لااقل تا آنجا Ú©Ù‡ اسطوره امکان تØÙ‚Ù‚ اتوریته ای متکی بر Ø§ØØ³Ø§Ø³ برای نظم، انضباط Ùˆ سلسله مراتب را ارائه Ù…ÛŒ دهد.» آموزه های سیاسی شمیت Ù…ÛŒ کوشند تا Ø¨ÙØ¹Ø¯ کاریزماتیک رهبری سیاسی را اØÛŒØ§ کنند Ú©Ù‡ تصور Ù…ÛŒ شد در ØÛŒØ§Øª سیاسی قرن بیستم از میان Ø±ÙØªÙ‡ باشد. همین موضوع، اشتیاق او را برای امر استثنایی (یا وضع Ùوق العاده) به منزله ÛŒ نوعی وضعیت وجودی Ú©Ù‡ بر لبه ÛŒ Ø¨ØØ±Ø§Ù† قرار دارد Ùˆ نیز دلمشغولی او را با ØØ§Ú©Ù…یت٠«تصمیم» Ùˆ توانایی تصمیم گیری برای اØÛŒØ§ÛŒ «عنصر شخصی» در سیاست Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ پنداشت تضعی٠شده است Ùˆ نیز علاقه ÛŒ او را به غیر عقلانی بودن اسطوره ÛŒ سیاسی ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ù…ÛŒ دهد. کارل شمیت با جلد دوم کتاب ارنست کاسیرر: ÙلسÙÙ‡ ÛŒ صورت های سمبلیک: اندیشه ÛŒ اسطوره ای آشنا بوده است. ولی کاسیرر تا پیش از ظهور نازیسم در آلمان به تأثیر سیاسی اسطوره توجهی نداشت. ژرژ سورل درباره ÛŒ نقش سیاسی اسطوره در کتابش: تأملاتی درباره ÛŒ خشونت مطالبی نوشته بود Ú©Ù‡ مورد توجه کارل شمیت قرار Ù…ÛŒ گیرد. من در مقدمه ای Ú©Ù‡ بر ترجمه خودم از جلد دوم کتاب: ÙلسÙÙ‡ ÛŒ صورت های سمبلیک: اندیشه ÛŒ اسطوره ای8 نوشته ام به ØªÙØµÛŒÙ„ درباره ÛŒ نظریه ÛŒ ژرژ سورل درباره ÛŒ اسطوره سخن Ú¯ÙØªÙ‡ ام. هم چنین در مقاله ام با عنوان: «لوکاچ در کوه جادو »که در نقد Ùˆ معرÙÛŒ داستان کوه جاده نوشته ÛŒ توماس مان است به نظریات ژرژ سورل نیز پرداخته ام.9
ژرژ سورل هم مارکسیست بود Ùˆ هم ÙØ§Ø´ÛŒØ³Øª. موسولینی پیرو ژرژ سورل بود. سورل هم Ù…Ø¯Ø§Ø Ù„Ù†ÛŒÙ† بود Ùˆ هم Ù…Ø¯Ø§Ø Ù…ÙˆØ³ÙˆÙ„ÛŒÙ†ÛŒ. Ø§ØªÙØ§Ù‚اً کارل شمیت نیزاستالین Ùˆ برنامه ÛŒ او برای صنعتی کردن روسیه از بالا را Ù…ÛŒ ستود. از نظر سورل معتقدان به یک اسطوره تشکل پیدا Ù…ÛŒ کنند Ùˆ وضع موجود را بی آن Ú©Ù‡ بهشتی داشته باشند Ú©Ù‡ جایگزین آن کنند از میان Ù…ÛŒ برند. نقش اسطوره سازمان دادن به معتقدانش است Ùˆ از میان بردن Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØ§Ù†Ø´. اهمیت اسطوره در نیروی ویرانگرش است.
کاسیرر Ù…ÛŒ گوید Ú©Ù‡ اسطوره نه بر عقل بلکه بر Ø§ØØ³Ø§Ø³ تکیه دارد. اسطوره نیرویی غیر عقلانی است. اسطوره جهان را به دو نیروی دوست Ùˆ دشمن تقسیم Ù…ÛŒ کند. همین تصویر اسطوره ای را کارل شمیت در مهمترین کتابش: Ù…Ùهوم امر سیاسی به کار Ù…ÛŒ گیرد. این کتاب بهترین اثرشمیت است Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ توان با مطالعه ÛŒ آن با اندیشه ÛŒ او آشنا شد. ارنست یونگر در توصی٠این کتاب Ù…ÛŒ Ú¯ÙØª: «مینی است Ú©Ù‡ بی صدا Ù…Ù†ÙØ¬Ø± Ù…ÛŒ شود.» این کتاب در آغاز مقاله ای بود Ú©Ù‡ در سال 1927 در مجله ای به چاپ رسید؛ سپس شمیت بر مطالبش Ø§ÙØ²ÙˆØ¯ Ùˆ بارها در آن تجدید نظر کرد. شمیت در این کتاب مانند هر نظریه پرداز سیاسی این پرسش را Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡: سیاست چیست؟ سپس او این پرسش را به این صورت تغییر Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ «امر سیاسی» چیست؟ منظور او از «امر سیاسی» شیوه ای از زندگی یا مجموعه ای از نهادها نیست؛ بلکه Ù…ÛŒ خواهد معیار یا سنجه ای ارائه دهد Ú©Ù‡ بتوان با آن به نوعی «تصمیم گیریÙ»٠مشخص رسید. مثلاً سنجه ÛŒ اخلاق تمایز میان خوب Ùˆ بد است، سنجه ÛŒ زیبایی شناختی تشخیص زیبا از زشت است. اما سنجه یا معیاری Ú©Ù‡ متناسب با امر سیاسی باشد چیست؟ پاسخ شمیت این است. «تمایز خاص امر سیاسی Ú©Ù‡ اعمال Ùˆ انگیزه های سیاسی را Ù…ÛŒ توان به آن ÙØ±Ùˆ کاست تمایز میان دوست از دشمن است.» اکنون به جاست Ú©Ù‡ بپرسیم شمیت برای تشخیص دوست یا دوستی Ú†Ù‡ معیاری معرÙÛŒ Ù…ÛŒ کند؟ هیچ. بنابراین شاید این نتیجه Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ شود Ú©Ù‡ دوستی Ùقط وقتی ایجاد Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ دشمنانی مشترک در برابر گروه ها یا قوم ها باشند. منظور شمیت از دشمن، نه دشمن٠خصوصی بلکه دشمن٠عمومی است. از نظر او تنها هنگامی یک جمع، یک جمع سیاسی Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ دشمنانی داشته باشد.از نظر شمیت امر سیاسی وقتی تجلی پیدا Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ امکان وجود دشمن ØŒ دیگری Ùˆ بیگانه باشد. او در چاپ سوم کتاب : Ù…Ùهوم امر سیاسی (1927 ) در سی Ùˆ سه پاراگرا٠، Ù‡ÙØªØ§Ø¯ Ùˆ Ù‡ÙØª بار از جنگ سخن Ù…ÛŒ گوید.
همچنان که لوسین لوی- برول در کتاب : کارکردهای ذهنی در جوامع عقب مانده10 نشان داده است در ذهنیت ابتدائی یا
اسطوره ای جزء با Ú©Ù„ یکی است. عضو قبیله با خود قبیله یکی است. اگر عضو قبیله ای، عضو قبیله ÛŒ دیگری را به قتل رساند، اعضای قبیله ÛŒ مقتول وظیÙÙ‡ خود Ù…ÛŒ دانند Ú©Ù‡ یکی از اعضای قبیله ÛŒ قاتل را به قتل برسانند؛ نه ضرورتاً خود قاتل را. ذهنیت شمیت هم یک ذهنیت قبیله ای است. او کلکتیویستی Ù…ÛŒ اندیشد:
«اگر من آلمانیم Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت روسیه با ØÚ©ÙˆÙ…ت من سر دشمنی دارد، پس همه ÛŒ روس ها دشمن همه ÛŒ آلمانی ها هستند.» از نظر شمیت خصومت دقیقاً رابطه ای تعری٠می شود Ú©Ù‡ Ùقط هنگامی بروز Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ من بعضی اشخاص یا گروهها را از Ù„ØØ§Ø¸ وجودی چیزی Ù…ØªÙØ§ÙˆØª یا بیگانه با خودم بشناسم یا او را «دیگری یا بیگانه» بدانم. شمیت واژه ÛŒ «وجودی» را به معنای اگزیستانسیالیستی به کار Ù…ÛŒ برد. همچنان Ú©Ù‡ در بالا Ú¯ÙØªÙ‡ شد اواگزیستانسیالیست هم بود. او بر پایه ÛŒ همین Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø§Ú¯Ø²ÛŒØ³ØªØ§Ù†Ø³ÛŒØ§Ù„ÛŒØ³ØªÛŒ ØŒ دشمن را تعری٠می کند Ùˆ هر کس با تعری٠دشمنی Ú©Ù‡ دارد نخستین گام را در جهت تعری٠ذات خودش بر Ù…ÛŒ دارد. او دردÙنر یاداشت هایش به نام گلوساریوم (Glossarium) (منطقه ÛŒ جغراÙیایی Ù†ÙوذÙ) [قوم آلمانی] Ù…ÛŒ نویسد: «به من بگو Ú©Ù‡ دشمنت کیست تا به تو بگویم Ú©Ù‡ تو کیستی.»
اگر عمل متمایز کردن دوست از دشمن جوهره ÛŒ سیاست است، پس سیاست در بر دارنده ÛŒ تهدید به تخاصم Ùˆ سرانجام امکان جنگ است. توماس هابز نخستین کسی بود Ú©Ù‡ اعتقاد داشت Ú©Ù‡ دشمنی به طور طبیعی از مناسبات انسانی سرچشمه Ù…ÛŒ گیرد Ùˆ کتاب او: لوایتان یک نظم سیاسی را تصور Ù…ÛŒ کرد Ú©Ù‡ توانایی کنترل خصومت ها را داشته باشد. از زمان هابز متÙکران سیاسی جنگ را نتیجه ÛŒ شکست سیاست٠سالم Ù…ÛŒ دانند Ùˆ آن را بیشتر امری استثنایی Ù…ÛŒ پندارند نه قاعده.
برعکس، شمیت معتقد است Ú©Ù‡ چنین استثناهایی نشان Ù…ÛŒ دهند Ú©Ù‡ همه چیز بالقوه سیاسی اند؛ زیرا هر چیزی، اخلاق، دین، اقتصاد، هنر، Ù…ÛŒ تواند، در وضعیت های Ø§ÙØ±Ø§Ø·ÛŒØŒ به موضوعی سیاسی تبدیل شود، یعنی موضوعی برای رویارویی با دشمن شود Ùˆ به منبعی برای برخورد Ùˆ درگیری.
شمیت می نویسد: « زندگی انسان تماما یک مبارزه است، هر انسانی به طور نمادین یک رزمنده است. جهانی بی جنگ، جهانی بدون سیاست است؛ جهانی بدون سیاست، جهانی بدون دشمنی است؛ و جهانی بدون دشمنی، جهانی بدون انسان هاست.»
در اینجا موضوع قابل توجه این است Ú©Ù‡ کارل شمیت به این دیدگاه براثر پژوهش های تجربی در اسناد ثبت شده ÛŒ تاریخ٠سیاسی نرسیده است. او این سخنان را بر پایه ÛŒ یک ÙØ±Ø¶ÛŒÙ‡ ÛŒ انسان شناختی درباره ÛŒ سرشت انسان Ù…ÛŒ گوید Ùˆ معتقد است Ú©Ù‡ این ÙØ±Ø¶ÛŒÙ‡ درس های واقعی٠تاریخ را ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ù…ÛŒ دهند. شمیت بر پایه ÛŒ این ÙØ±Ø¶ÛŒÙ‡ نتیجه Ù…ÛŒ گیرد Ú©Ù‡ همه ÛŒ گروه های انسانی نیازمند یک ÙØ±Ù…انروا هستند Ú©Ù‡ وظیÙÙ‡ ÛŒ او این است Ú©Ù‡ بداند در وضعیت های اضطراری Ùˆ استثنایی Ú†Ù‡ باید بکند. تصمیم گیری Ø¯ÙˆÙ„ØªÙ ÙØ±Ù…انروا بر پایه ÛŒ هیچ اصل جهانشمولی نیست Ùˆ مقید به رعایت هیچ قید طبیعی هم نیست.
این آموزه ÛŒ شمیت به آموزه ÛŒ «تصمیم گیری» (decisionism) شهرت ÛŒØ§ÙØªÙ‡ است. هد٠این آموزه ØÙ…له به لیبرالیسم مدرن بود Ú©Ù‡ دولت را نهادی بی طر٠می داند، دولتی Ú©Ù‡ مقید به رعایت قواعد قانونی است Ùˆ درگیر مصالØÙ‡ Ùˆ Ø±ÙØ¹ اختلا٠ها در میان Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ Ùˆ گروه ها از طریق روش های مسالمت آمیز است.
بنابراین به نظر شمیت ایده آل لیبرالیسم این است Ú©Ù‡ از Ù„ØØ§Ø¸ اخلاقی ØŒ نظمی جهانی Ùˆ سراسری Ùˆ ØµÙ„Ø Ø¢Ù…ÛŒØ² ØØ§Ú©Ù… باشد. مسلم است Ú©Ù‡ این ایده آل در تقابل آشکار با خصومت طبیعی میان گروه های انسانی Ùˆ تصمیم گیری خودسرانه ÛŒ ÙØ±Ù…انرواست. از نظر شمیت این ایده آل بر عناصر بنیادین امر سیاسی متکی نیست. او اعتقاد داشت Ú©Ù‡ «سیاست لیبرالی مطلقاً وجود ندارد بلکه Ùقط انتقاد لیبرالی از سیاست وجود دارد.»
این عقیده ÛŒ شمیت در بردارنده ÛŒ یک دشواری Ù…Ùهومی است Ú©Ù‡ او هرگز نتوانست آن را Ø±ÙØ¹ کند. بسیاری اوقات او به گونه ای سخن Ù…ÛŒ گوید Ú©Ù‡ لیبرالیسم موÙÙ‚ شده تا دشمنی٠طبیعی میان Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ Ùˆ گروهها را Ø±ÙØ¹ کند Ùˆ این موضوع را قابل تأس٠می داند. شمیت پیاپی شکایت Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ عصر ما ØŒ عصر خنثی سازی Ùˆ سیاست زدایی است Ùˆ تنش های سالم٠ØÛŒØ§Øª سیاسی از طریق مصر٠خصوصی Ùˆ سرگرمی های عمومی Ùˆ Â«Ø¨ØØ« های مداوم» Ø±ÙØ¹ شده اند Ùˆ ماهیت لیبرالیسم همین است. اما گهگاهی نیز مدعی Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ لیبرالیسم،امری سیاسی است اما امر سیاسی٠ناموÙÙ‚.
شمیت Ù…ÛŒ Ú¯ÙØª: «ضرورتی ندارد Ú©Ù‡ دشمن از Ù„ØØ§Ø¸ اخلاقی ÙØ§Ø³Ø¯ Ùˆ شرور Ùˆ از Ù„ØØ§Ø¸ زیبایی شناختی زشت Ùˆ کریه باشد (...) با این ÙˆØµÙØŒ دشمن، دیگری Ùˆ بیگانه است.» اندیشه ÛŒ کارل شمیت با اندیشه ÛŒ مرتجعان انقلابی مانند: دومستر، موراس، جنتیله، موسولینی Ùˆ Ø¢Ù„ÙØ±Ø¯ روزنبرگ خویشاوندی دارد. همه ÛŒ آنان اعتقاد داشتند Ú©Ù‡ ØÙ‚وق بشر پوچ ترین ایده در اندیشه ÛŒ مدرن است.
از نظر شمیت: «دشمنی، بخشی از نظم الهی است، Ùˆ جنگ خصلت٠داوری٠خداوند را دارد.» از این دیدگاه جستجوی سیاستی لیبرالی برای ØµÙ„Ø Ùˆ امنیت، نمایانگر قیام بر ضد خداوند است؛ کتاب شمیت: لواتیان در نظریه ÛŒ دولت توماس هابز: معنا Ùˆ شکست یک سمبل سیاسی (1938) شاید اندیشه های شمیت را به آشکار ترین وجه بیان کند ونیز ضد یهودی ترین اثر او باشد. از نظر شمیت، هابز یک نظام ØÚ©ÙˆÙ…تی مطلقاً سکولار درست کرده Ú©Ù‡ به طور مکانیکی کار Ù…ÛŒ کند Ùˆ ÙØ±Ù…انروایش «خدایی میرا» ست. این «خدای میرا» نیروی مرکزی کنترل کننده ای در دینی مدنی است نه در دینی مسیØÛŒ. هابز با گذاشتن خدای انسانی به جای خدای ØÙ‚یقی به اروپای مسیØÛŒ آموخت Ú©Ù‡ چگونه این ÙØ±Ù…ان خدا : « با دشمن بجنگ» را زیر پا بگذارد.
از نظر استدلال شمیت سود بران واقعی از ØµÙ„Ø Ù„ÛŒØ¨Ø±Ø§Ù„ÛŒÙ Ù…Ø¯Ø±Ù† نه بزدلان Ùˆ مرتدان Ú©Ù‡ یهودیان بودند؛ یعنی «بیگانگانÙ» خانگی. شمیت مدعی است Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ توان این موضوع را با مطالعه آثار سپینوزا «نخستین لیبرال٠یهودی» Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØª. شمیت یهودیان Ùˆ به ویژه سپینوزا را بنیانگذار لیبرالیسم Ùˆ سکولاریسم Ù…ÛŒ داند.
شمیت معتقد بود Ú©Ù‡ دولت سکولار٠لیبرال Ù…ØØµÙˆÙ„ نبرد میان ملت ها یا طبقات نیست؛ بلکه نتیجه ÛŒ جنگ انسان با خداست. انسان تصمیم Ú¯Ø±ÙØª Ú©Ù‡ دشمنی را Ú©Ù‡ ÙØ±Ù…ان خداست وآن را ÙØ±Ù…انی ظالمانه Ù…ÛŒ دانست کنار نهد Ùˆ در Ù¾ÛŒ ØµÙ„Ø Ùˆ Ø±ÙØ§Ù‡ باشد نه در Ù¾ÛŒ معجزات قدیسان Ùˆ تصمیمات ØØ§Ú©Ù…ان مستبد.
شمیت را در رژیم نازی « ØÙ‚وقدان تاجدار» (Crown Jurist) Ù…ÛŒ نامیدند. ØØ§Ù…ÛŒ شمیت در دستگاه نازی گورینگ مشهور بود. شمیت وکیل Ù…Ø¯Ø§ÙØ¹ هیتلر در انجام جنایاتش بود. پس از پیوستن به ØØ²Ø¨ نازی جزوه هایی نوشت Ú©Ù‡ در آنها از اصل رهبری، تقدم ØØ²Ø¨ نازی Ùˆ نژادپرستی Ø¯ÙØ§Ø¹ Ù…ÛŒ کرد. از نژاد پرستی براین اساس Ø¯ÙØ§Ø¹ Ù…ÛŒ کرد Ú©Ù‡ «همه ÛŒ ØÙ‚وق، ØÙ‚وق قومی خاص است». پس از «شب٠خنجرهای بلند» در ژون 1934 Ú©Ù‡ هیتلر رهبران پیراهن قهوه ای ها از جمله ارنست روم (Ernst Rohm) را اعدام کرد Ùˆ در میان اعدام شدگان یکی از دوستان شمیت هم بود، شمیت جزوه ای منتشر کرد Ùˆ در آن استدلال کرد Ú©Ù‡ عمل هیتلر «عالی ترین اجرای عدالت بود.»
شمیت به پایین ترین Ø³Ø·Ø Ø§Ø®Ù„Ø§Ù‚ÛŒ هنگامی نزول کرد Ú©Ù‡ او در Ú©Ù†ÙØ±Ø§Ù†Ø³ÛŒ Ú¯ÙØª: «آیین دادرسی آلمان در جنگ با Ø±ÙˆØ ÛŒÙ‡ÙˆØ¯ÛŒ است.» متن این سخنرانی در مجله ÛŒ ØÙ‚وقدانان آلمانی Ú©Ù‡ او سردبیرش بود به چاپ رسید ولی هرگز در آثارش تجدید چاپ نشد.
(مجله ÛŒ ØÙ‚وقدانان آلمانی، پانزدهم اکتبر 1936ØŒ ØµÙØØ§Øª 1199- 1193).
البته بعدها ØÙ‚وقدانان٠رقیب ونیز Ø§ÙØ³ Ø§ÙØ³ او را مورد ØÙ…له قرار دادند. اما او استاد ØÙ‚وق در دانشگاه برلین باقی ماند Ùˆ همچنان عضو شورای دولتی پروس بود. او هیچگاه از همکاریش با رژیم نازی Ø§ØØ³Ø§Ø³ پشیمانی نکرد Ùˆ به عنوان یک نازی درگذشت. پس از پایان جنگ، برلین را متÙقین اشغال کردند Ùˆ ÙØ±Ù…اندهان روسی کارل شمیت را دستگیرنمودند. او به بازجو کنندگان روسی خود Ù…ÛŒ Ú¯ÙØª: «من از باکتری نازیسم خوردم اما آن را واگیر نکردم.» شمیت به مدت هیجده ماه در اردوگاهی باز داشت بود تا این Ú©Ù‡ سرانجام او را برای Ù…ØØ§Ú©Ù…Ù‡ به نورنبرگ ÙØ±Ø³ØªØ§Ø¯Ù†Ø¯. او Ù…ÛŒ کوشید تا بازجویان آمریکایی را متقاعد کند Ú©Ù‡ او خود را برتر از هیتلر Ù…ÛŒ دانست Ùˆ کوشیده بود تا ØªÙØ³ÛŒØ± خود از ناسیونال سوسیالیسم را بر هیتلر تØÙ…یل کند.اودر باره هولوکاست به بازجویانش Ù…ÛŒ Ú¯ÙØª « مسیØÛŒØª نیز میلیون ها Ù†ÙØ± را کشت تا سرانجام به پایان رسید. » سرانجام او را آزاد کردند. اما او دیگر ØÙ‚ تدریس در دانشگاه را نداشت Ùˆ به زادگاهش باز گشت Ùˆ تا پایان عمرش در آنجا بود.
دامنه ÛŒ Ù†Ùوذ نظرات کارل شمیت گسترده است. علاوه بر راست های Ø§ÙØ±Ø§Ø·ÛŒ غربی ØŒ اسلام گرایان (کسانی مانند وائل بن خلاق) ØŒ Ø¬Ù†Ø§Ø Ú†Ù¾ ØØ²Ø¨ سوسیال دموکرات آلمان ونیز بعضی متÙکران مکتب ÙØ±Ø§Ù†Ú©Ùورت یعنی کسانی مانند: اتو کیرشهایمر (1965-1905) Otto) Kirchheimer ) Ùˆ ÙØ±Ø§Ù†ØªØ³ نیومن (1954-1900) Franz) Neumann) ØªØØª تأثیر اوبوده Ùˆ بنیانگذار Ú†Ù¾ شمیتی شده اند.11 از غرائب آن Ú©Ù‡ این دو نیز مانند هورکهایمر Ùˆ آدورنو یهودی بودند Ùˆ به آمریکا گریخته بودند. Ù…ØØ§Ùظه کاری مانند ÙØ±Ø¯Ø±ÛŒØ´ هایک - Ú©Ù‡ به نادرست در ایران لیبرال معرÙÛŒ شده است - دل به او سپرده بود. هایک را پیامبر Ù†ÙˆÙ…ØØ§Ùظه کاران Ù…ÛŒ دانند. این اواخر هم در مکتب ÙØ±Ø§Ù†Ú©Ùورت انتقال از هربرت مارکوزه به کارل شمیت از طریق نظرات میشل ÙÙˆÚ©Ùˆ درباره ÛŒ قدرت Ùˆ سلطه صورت Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است.12 آموزه ÛŒ شمیت درباره¬ی دوست Ùˆ دشمن بر Ú†Ù¾ Ø§ÙØ±Ø§Ø·ÛŒ تأثیر زیادی داشته است. آنان زØÙ…تکشان را دوست Ùˆ بورژوازی را دشمن Ù…ÛŒ نامند Ùˆ نظریه ÛŒ شمیت در باره« دوست – دشمن» را به این دو نیز تعمیم Ù…ÛŒ دهند.
.
علاوه بر تأثیر هایدگر بر Ù¾ÙØ³Øª مدرنیست ها ØŒ آنان شدیداً ØªØØª تأثیر کتاب شمیت : الهیات سیاسی بوده اند Ú©Ù‡ در پایان مقاله به آنان خواهم پرداخت.
شمیت میان سال های 1939تا 1941کوشید تا Ù†Ùوذ از دست Ø±ÙØªÙ‡ ÛŒ خود را با ارائه ÛŒ نظریه ÛŒ :« منطقه ÛŒ بزرگ Ù†Ùوذ» قوم آلمانی باز گرداند؛ ولی موÙÙ‚ نشد. او در Ø¯ÙØªØ± یاد داشت های خود: گلو ساریوم (منطقه ÛŒ جغراÙیایی Ù†ÙوذÙ) [قوم آلمانی] Ú©Ù‡ میان سال های 1947تا1951 نوشته است Ù…ÛŒ گوید: «یهودیان، یهودی باقی Ù…ÛŒ مانند. در ØØ§Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ کمونیست ها Ù…ÛŒ توانند خود را Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ú©Ù†Ù†Ø¯ Ùˆ تغییر یابند (...) دشمن واقعی یهودیان جذب شده [در جامعه ÛŒ آلمانند].» «دشمنی هیتلر با یهودیان بهتر از دوستی با این مهاجران Ùˆ بشر دوستان است.» در اهریمن شناسی شمیت، یهودیان دشمن خدا بودند Ú©Ù‡ باید در برابرشان مقاومت شود Ùˆ این مقاومت «اجرای ÙØ±ÛŒØ¶Ù‡ ÛŒ خداوندی است.»
شمیت ظهور سکولاریسم را ظهور دجال (ضد مسیØ) Ù…ÛŒ داند Ú©Ù‡ باید با آن جنگید Ùˆ مؤسس سکولاریسم را سپینوزای یهودی Ù…ÛŒ شناسد.او یهودیان را دجال Ù…ÛŒ شناسد. بنابراین یهودیان باید به عنوان دشمنان خدا Ù…ØÙˆ Ùˆ نابود شوند. اما از غرائب آن Ú©Ù‡ در مطالعاتی Ú©Ù‡ اخیراً درباره ÛŒ لئو شتراوس داشته ام به مطالب عجیب Ùˆ غریبی برخوردم .
لئوشتراوس یهودی Ùˆ آلمانی Ùˆ سر سپرده ÛŒ هایدگر بود. بعضی ها او را ÙØ§Ø´ÛŒØ³Øª Ù…ÛŒ دانند یا لااقل اÙکارش را نزدیک به ÙØ§Ø´ÛŒØ³Ù… Ù…ÛŒ پندارند. او معتقد بود Ú©Ù‡ نازیسم ،اوج سکولاریسم است. او با کلاین مکاتباتی داشته است. در این مکاتبات کلاین این نظر را Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ آیا نازیسم، یهودیت بی خدا نیست ØŸ آیا نازیسم ØŒ یهودیتی نیست Ú©Ù‡ از آن تقدس زدایی شده Ùˆ به Ø§Ù†ØØ±Ø§Ù کشیده شده است؟ بعضی کشیشان پروتستان آلمانی ظهور نازیسم را کار خدا برای مجازات یهودیان Ù…ÛŒ دانستند . چون از نظر آنان یهودیان به جای ایمان آوردن به Ù…Ø³ÛŒØ Ø§Ùˆ را مصلوب کردند. گرچه بعضی از کشیشان پروتستان با یهودیان دوست بودند Ùˆ آنها را پناه Ù…ÛŒ دادند Ú©Ù‡ به Ú†Ù†Ú¯ نازی ها Ù†ÛŒÙØªÙ†Ø¯ØŒ با این وص٠این کشیشان نیز نازیسم را یهودیت بی یهوه Ùˆ یهودیت Ù…Ù†ØØ±Ù شده Ù…ÛŒ دانستند. شاید این اتهام را براین اساس Ù…ÛŒ زدند Ú©Ù‡ نازی ها، قوم ژرمن را قوم برگزیده ÛŒ طبیعت Ù…ÛŒ دانستند Ùˆ یهودیان هم خود را قوم برگزیده ÛŒ خدا Ù…ÛŒ دانستند. یهودیان خود را از سایر اقوام برای هزاره ها جدا Ù†Ú¯Ù‡ داشته بودند Ùˆ در Ù…ØÙ„Ù‡ های مخصوص به خود یا گتو ها زندگی Ù…ÛŒ کردند Ùˆ از آمیزش با دیگر اقوام پرهیز داشتند. نازی ها نیز به پاک سازی نژادی اعتقاد داشتند. نازی ها Ù…ÛŒ Ú¯ÙØªÙ†Ø¯ Ú©Ù‡ یهودیان خود را قوم برگزیده Ù…ÛŒ دانند؛ اما نازی ها مدعی بودند Ú©Ù‡ نژاد ژرمن ØŒ قوم برگزیده است نه قوم یهود. پس باید یهودیان را از Ù„ØØ§Ø¸ Ùیزیکی نیز Ù…ØÙˆ Ùˆ نابود کرد. کارل شمیت در همین دسته از نازی ها جای Ù…ÛŒ گیرد. نازی ها به خاطر این Ú©Ù‡ مارکس یهودی الاصل بوده است کمونیسم را اعتقادی یهودی Ù…ÛŒ شناختند. ولی هم چنان Ú©Ù‡ در مقدمه ÛŒ خودم بر کتاب ارنست کاسیرر: اسطوره ÛŒ دولت( ØµÙØØ§Øª 31-30)Ú¯ÙØªÙ‡ ام یکی از اعضای مکتب ÙØ±Ø§Ù†Ú©Ùورت به نام ÙØ±Ø§Ù†ØªØ³ نویمان در کتابش : بهیموت : ساختار Ùˆ عملکرد ناسیونال سوسیالیسم نازیسم را شبه مارکسیسم Ù…ÛŒ داند. کمونیست های بین الملل سوم ظهور نازیسم را بر اثر Ø¨ØØ±Ø§Ù† سرمایه داری Ùˆ دیکتاتوری سرمایه ÛŒ کلان Ù…ÛŒ دانستند Ùˆ پولانتزاس در کتابش : ÙØ§Ø´ÛŒØ³Ù… Ùˆ دیکتاتوری ØŒ ÙØ§Ø´ÛŒØ³Ù… را قیام خرده بورژوازی Ù…ÛŒ پندارد. ( برای Ø´Ø±Ø Ø¨ÛŒØ´ØªØ± بنگرید به مقدمه من بر ترجمه ام از کتاب ارنست کاسیرر : اسطوره ÛŒ دولت( ØµÙØØ§Øª 50-1 ). در هزار توی آرا Ùˆ عقاید متضاد ما را Ú†Ù‡ باید کرد؟
الهیات سیاسی (1922)
پیش از آن به بررسی کتاب شمیت: الهیات سیاسی بپردازم لازم است Ú©Ù‡ قدری Ù…Ùهوم الهیات سیاسی را بشکاÙÙ…. در این باره از کتاب هانریش مایر با عنوان: درس کارل شمیت : چهار ÙØµÙ„ درباره ÛŒ تمایز میان الهیات سیاسی Ùˆ ÙلسÙÙ‡ سیاسی ØŒ Ú©Ù…Ú© Ù…ÛŒ گیرم. مایر Ù…ÛŒ نویسد: «الهیات سیاسی با ایمان به ÙˆØÛŒ سر پا Ù…ÛŒ ماند یا ÙØ±Ùˆ Ù…ÛŒ Ø§ÙØªØ¯. زیرا الهیات سیاسی متکی بر این پیش- ÙØ±Ø¶ است Ú©Ù‡ ØÙ‚یقتی ÙˆØÛŒØ§Ù†ÛŒ وجود دارد؛ این ØÙ‚یقت، ØÙ‚یقتی است Ú©Ù‡ مومنان به آن ایمان دارند. بنابراین از همان آغاز الهیات سیاسی نمی تواند ناباوران را دشمن نپندارد.
در مقابله ÛŒ با نا باوران، الهیات سیاسی از آنچه مهمترین باور است Ø¯ÙØ§Ø¹ Ù…ÛŒ کند. بی دینی در Ø´Ú©Ù„ ÙØ´Ø±Ø¯Ù‡ اش Ù…ÛŒ تواند ،مانند انواع دین های باطل ØŒ به طور اساسی الهیات سیاسی را مورد تردید قرار دهد. مهمترین چیز برای الهیات سیاسی این است Ú©Ù‡ معتقد باشد این نوع بی ایمانی نوعی دین باطل است Ùˆ باید با آن به منزلۀ دشمن٠«وجودی»، رویارویی کند؛ بی توجه به آن Ú©Ù‡ آیا بی ایمانی وضعی ØªØ¯Ø§ÙØ¹ÛŒ Ù…ÛŒ گیرد یا تهاجمی. در جنگ میان ØÙ‚ Ùˆ باطل نباید «بی طرÙ» وجود داشته باشد. بر سر ØÙ‚یقت ÙˆØÛŒØŒ دوست Ùˆ دشمن از یکدیگر جدا Ù…ÛŒ شوند. هر کس Ú©Ù‡ ØÙ‚یقت٠وØÛŒ را منکر شود کذاب است. هر کس Ú©Ù‡ در ØÙ‚یقت ÙˆØÛŒ Ø´Ú© کند از دشمن تبعیت کرده است. زیرا قدرت٠این ØÙ‚یقت - Ú©Ù‡ الهیات سیاسی مدعی نمایندگی آن است- قدرتی است Ú©Ù‡ همه چیز را در بر Ù…ÛŒ گیرد وبه همه چیز Ù†Ùوذ Ù…ÛŒ کند. قدرتی است Ú©Ù‡ دقیقاً ما را وا Ù…ÛŒ دارد تا تصمیم بگیریم. این قدرت ما را در برابر گزینش میان «یا این ØŒ یا آن»
[کیرکه گوری] قرار Ù…ÛŒ دهد، گزینشی Ú©Ù‡ نمی توان از آن Ø·ÙØ±Ù‡ Ø±ÙØª.« دشمنی» ØŒ در ایمان به ÙˆØÛŒ Ù†Ù‡ÙØªÙ‡ است.
رودل٠بولتمن Ù…ÛŒ گوید: «چون Ùقط ÙˆØÛŒ خدا وجود دارد دشمنی به او نیزاز همین جا به وجود Ù…ÛŒ آید.» Ùˆ نیز «هر کجا Ú©Ù‡ ÙˆØÛŒ ایمان را بیدار نکند، در آنجا طغیان را بیدار خواهد کرد.»
بدین سان تمایز میان دوست Ùˆ دشمن، [در آموزه های کارل شمیت] تنها توجیه تئوریک خود را در ایمان به ÙˆØÛŒ Ù…ÛŒ یابد؛ Ùˆ همزمان ØŒ اجتناب ناپذیری عملی اش را نیز در چنین ایمانی به اثبات Ù…ÛŒ رساند. الهیات سیاسی شمیت این خصلت دو گانه [یعنی دوست Ùˆ دشمن] را بیان Ù…ÛŒ کند. تصوری Ú©Ù‡ الهیات سیاسی از مبنای این دو گانگی دارد،(یعنی ØÙ‚یقت٠وØÛŒ ) اهمیت سیاسی این دو گانگی را هم در نظر Ùˆ هم در عمل متعین Ù…ÛŒ کند.
شمیت از دیدگاه آموزه اش [یعنی تمایز دوست از دشمن] Ú©Ù‡ در ØÙ‚یقت٠وØÛŒ قرار دارد نه تنها این تمایز را در سیاست به کار Ù…ÛŒ گیرد بلکه Ù…ÛŒ کوشد تا ÙˆØÛŒ را به منزلۀ چیزی Ú©Ù‡ ذاتاً امری سیاسی است دریابد. در اجرای این تمایز Ú©Ù‡ آن را عملی تاریخی Ù…ÛŒ داند پای Ø§Ù…ØªØØ§Ù† Ùˆ داوری الهی رابه پیش Ù…ÛŒ کشد تا میان دوست از دشمن تمایز ایجاد کند. (...) آیا هر الهیاتی Ú©Ù‡ جداً مدعی است Ú©Ù‡ بر ÙˆØÛŒ متکی است نباید خود را الهیات سیاسی بداند؟ از نظر کارل شمیت Ú©Ù‡ کاتولیک٠اگزیستانسیالیست Ùˆ نازی بود ،الهیات Ùˆ امر سیاسی در هم ادغام اند.»13
شمیت در کتاب الهیات سیاسی (1922)می نویسد :
« امر سیاسی تمامت خواه است. در نتیجه در Ù…ÛŒ یابیم Ú©Ù‡ هر تصمیمی در این باره Ú©Ù‡ آیا چیزی غیر سیاسی وجود دارد یا نه ØŒ خود همیشه یک تصمیم سیاسی است (...) این موضوع در مورد این پرسش نیز صدق Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ آیا الهیات٠خاصی سیاسی است یا غیر سیاسی .» بنابراین همچنان Ú©Ù‡ Ú¯ÙØªÙ‡ شد از نظر شمیت هم الهیات ØŒ سیاسی است Ùˆ هم امر سیاسی ØŒ الهیاتی است.
کلیسای کاتولیک دادگاه ØªÙØªÛŒØ´ عقایدی تأسیس کرده بود Ú©Ù‡ دانشمندان Ùˆ ÙÛŒÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† Ùˆ مرتدان را دستگیر Ù…ÛŒ کرد Ùˆ پس از Ù…ØØ§Ú©Ù…Ù‡ در آتش زنده Ù…ÛŒ سوزاند. شمیت Ú©Ù‡ دشمنان سیاسی خود را، دشمنان٠خدا Ù…ÛŒ داند، پس باید طبق سنت انگیزیسیون خواستار سوزانده شدن دشمنان خدا باشد.بنابراین میان الهیات سیاسی شمیت Ùˆ کوره های آدم سوزی نازی ها یک گام بیشتر ÙØ§ØµÙ„Ù‡ نیست. کمونیسم، ÙØ§Ø´ÛŒØ³Ù… Ùˆ نازیسم نوعی اعتقاد دینی بودند Ùˆ رهبران این جنبش ها Ùناتیک مذهبی Ùوق Ø§ÙØ±Ø§Ø·ÛŒ. موسولینی ÙØ§Ø´ÛŒØ³Ù… را این طور تعری٠می کند:
Â«ÙØ§Ø´ÛŒØ³Ù… اعتقادی دینی است Ú©Ù‡ در آن انسان خود را در رابطه ای نزدیک با اراده ای عینی Ùˆ عالی تر Ù…ÛŒ بیند. این ارتباط، وجود ÙØ±Ø¯ÛŒ Ùˆ جزئی او را تعالی Ù…ÛŒ بخشد، Ùˆ او را به مقام عضویت در یک جماعت ربانی ارتقاء Ù…ÛŒ دهد.»
Ùˆ در مورد کشته شدن در راه Ø§Ù‡Ø¯Ø§Ù ÙØ§Ø´ÛŒØ³Ù… - یا به قول هایدگر Ùˆ علی شریعتی رویارویی با مرگ - موسولینی Ù…ÛŒ نویسد: «ما آن نوع زندگی را خواستاریم Ú©Ù‡ ÙØ±Ø¯ از طریق قربانی کردن Ù…Ù†Ø§ÙØ¹ خصوصی خود Ùˆ از طریق مرگ خویش، آن وجود Ø±ÙˆØØ§Ù†ÛŒ کاملی را تØÙ‚Ù‚ ببخشد Ú©Ù‡ ارزش او در مقام انسان در آن قرار دارد.»
ÙØ§Ø´ÛŒØ³Ù… در ایتالیا یعنی در یک کشور کاتولیک ظهور کرد، ÙØ±Ø§Ù†Ø³Ù‡ نیز کاتولیک است Ùˆ پس از اشغال ÙØ±Ø§Ù†Ø³Ù‡ توسط نازی ها ØŒ ØÚ©ÙˆÙ…ت ÙØ§Ø´ÛŒØ³Øª ویشی سر کار آمد. هیتلر، کارل شمیت، هایدگر Ùˆ بسیاری دیگر از نازی های آلمانی کاتولیک بودند به رغم آنکه آلمان کشور لوتر Ùˆ پروتستان است.
الهیات سیاسی متکی به یک تصویر است . تصویری از رابطه ÛŒ میان خدا ØŒ انسان Ùˆ جهان.تصویر مسیØÛŒÙ تثلیث بیش از هزار سال سرنوشت تمدن غرب را Ø´Ú©Ù„ Ù…ÛŒ داد. هنگامی Ú©Ù‡ یهودیان باستان ØÚ©ÙˆÙ…ت سلطنتی مستقلی داشتند تورات Ú©Ù‡ آن را قانون خدا Ù…ÛŒ دانستند بر آنان ØØ§Ú©Ù… بود نه قانون بشری. برجوامع قرون وسطایی مسلمان نیزشریعت Ú©Ù‡ آن را قانون خدا Ù…ÛŒ دانستند ØØ§Ú©Ù… بود.در این دودین جدالی میان دو نهاد «ØÚ©ÙˆÙ…ت » Ùˆ «کلیسا » وجود نداشت.از نظر ماکس وبر ،که استاد کارل شمیت بوده است ØŒ در یهودیت Ùˆ اسلام نهادهای دینی Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…تی در هم ادغام بوده اند. اما مسیØÛŒØª قوانین توراتی را به Ù†ÙØ¹ قانون دل کنار گذاشت Ùˆ Ùقط ده ÙØ±Ù…ان راکه در Ø³ÙØ± خروج آمده اند Ù¾Ø°ÛŒØ±ÙØª. در یونان باستان Ùˆ رم باستان نیز چیزی به نام قوانین شرع وجود نداشت؛ بلکه قانون٠طبیعی Ùˆ مرسوم ØØ§Ú©Ù… بودند.. دین های مدنی تابع قوانین دولت بودند. نکته مهم دیگر این Ú©Ù‡ یهودیت Ùˆ اسلام مانند مسیØÛŒØª ØªØØª ÙØ´Ø§Ø± ÙلسÙÙ‡ های یونانی Ùˆ رمی نبودند.از اینرو مسیØÛŒØª گاه Ùˆ بیگاه در Ø¨ØØ±Ø§Ù† قرار Ù…ÛŒ Ú¯Ø±ÙØª.
کارل شمیت ÙØµÙ„ سوم از کتاب الهیات سیاسی (1) را با این عبارت Ú©Ù‡ مورد Ø¨ØØ« ÙÛŒÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† Ùˆ دیگر ØµØ§ØØ¨ نظران قرار Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است آغاز Ù…ÛŒ کند:
«تمام Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… مهم نظریه ÛŒ مدرن دولت، Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ…ÛŒ الهیاتی اند Ú©Ù‡ عرÙÛŒ شده اند.» [ترجمه ÛŒ ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ لیلا چمن خواه، تهران، نشر نگاه نو، 1390ØŒ ØµÙØÙ‡ ÛŒ 75]
Ú¯ÙØªÛŒÙ… Ú©Ù‡ شمیت سکولاریسم را ظهور دجال یا ضد Ù…Ø³ÛŒØ Ù…ÛŒ داند. مترجم Ù…ØØªØ±Ù… هم برای ÙØ±Ø§Ø± از دجّال از بردن نام او خودداری کرده است Ùˆ به جای «سکولار شده»، «عرÙÛŒ شده» را به کار برده Ùˆ به این ترتیب صورت مسئله را کاملا پاک کرده است.عر٠یک واژه ÛŒ عربی است نه ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ. آیا نویسندگان Ùˆ مترجمان عرب در برابر سکولار، عر٠گذاشته اند؟ به هیچ وجه.
پس اگر عرب ها عر٠را Ú©Ù‡ یک واژه ÛŒ عربی است معادل سکولار نمی دانند، پس چرا بعضی از نویسندگان Ùˆ مترجمان ایرانی آن را معادل سکولار Ù…ÛŒ دانند؟ پاسخ این است Ú©Ù‡ آنها نه کارنامه ÛŒ واژه عر٠در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ Ùˆ زبان عربی را Ù…ÛŒ شناسند Ùˆ نه کاربرد واژه سکولار در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ پس از رنسانس اروپا را. عر٠را اسلام شناسان Common law ترجمه Ù…ÛŒ کنند. قانون عرÙÛŒ را به انگلیسی traditional law هم Ù…ÛŒ گویند. ÙØ±Ù‚ میان قانون عرÙÛŒ با قانون سکولار چیست؟ قانون عرÙی،قانونی است ماهوی یعنی واضعش Ùˆ تاریخ وضعش نامعلوم است. قانون عرÙÛŒ غیر عقلانی هم هست؛ یعنی برای وضعش شور Ùˆ مشورتی صورت Ù†Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است. پس عقل در وضعش نقشی نداشته است. اما قانون سکولار ØŒ واضعش معلوم است .مثلاً اعضای Ùلان پارلمان. پس قانونی Ø´Ú©Ù„ÛŒ است.
چون برای تصویبش شور Ùˆ مشورت شده است Ùˆ بعد هم رأی گیری؛ پس قانونی عقلانی هم هست. عر٠نه تنها معادل سکولارنیست بلکه ناقض Ùˆ ناÙÛŒ آن است: عرب ها در برابر سکولار واژه ÛŒ «عَلَمانی» (یعنی این جهانی) را گذاشته اند Ùˆ ترک ها در ابتدا «لادینی »را در برابر سکولار وضع کرده بودند ولی چون دیدند لادینی، بی دینی هم معنی میدهد آن را دیگر به کار نبردند Ùˆ اکنون کلمه ÛŒ لائیک را به کار Ù…ÛŒ برند. Ùیزیک، زیست شناسی، روانشناسی Ùˆ جامعه شناسی Ùˆ تاریخ ØŒ علومی سکولارند. یعنی در Ùیزیک پارامتری به نام خدا نیست. در زیست شناسی چیزی به نام Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ú¯Ø§Ø± نیست. در روانشناسی چیزی به نام Ø±ÙˆØ Ùˆ بقای Ø±ÙˆØ Ù†ÛŒØ³Øª. در تاریخ نگاری چیزی به نام مداخله ÛŒ خدا در تاریخ نیست Ùˆ غیره. پس سکولاریسم معنای گسترده ای دارد Ú©Ù‡ یکی از آنها البته جدایی دین از ØÚ©ÙˆÙ…ت است. ولی در قلمرو مناسبات با کشیشان Ùˆ کلیسا به معنی کوتاه شدن دست کشیشان از امور آموزشی Ùˆ قضایی بود Ùˆ در انقلاب ÙØ±Ø§Ù†Ø³Ù‡ØŒ اموال کلیسا به Ù†ÙØ¹ جامعه ÛŒ مدنی ضبط شد. سکولاریسم یعنی خدا در امور بشری Ùˆ جهان دخالت نمی کند. اگر هم در آغاز خدا ØŒ جهان Ùˆ انسان را Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡ باشد Ø› اما پس از Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù†Ø´Ø§Ù† در کارشان دخالت نمی کند.
کارل شمیت پس از پیروزی نازیسم در آلمان اعلام کرد Ú©Ù‡ به پیش از انقلاب ÙØ±Ø§Ù†Ø³Ù‡ بازگشتیم. یعنی سکولاریسم را نابود کردیم Ùˆ دستاوردهای روشنگری را از میان بردیم Ùˆ به قرون وسطای جدیدی وارد شدیم.
هایدگر هم چنین اÙکاری داشت. گرچه اندیشه های هایدگر Ùˆ شمیت را رقبای ØØ²Ø¨ÛŒ این دو قبول نداشتند.
اندیشه های شمیت را از دیدگاه های مختل٠می توان بررسی کرد، مثلاً در ارتباطشان با اگزیستانسیالیسم یا با نهاد های کلیسای کاتولیک. البته شمیت دوبار ازدواج کرد و به همین خاطر کلیسای کاتولیک او را طرد کرده بود.
اما اعتقادات کاتولیکی او بر اثر طرد شدنش سست نشدند. دیدگاه دیگر این است Ú©Ù‡ نظرات او را با Ø¨ØØ« هایی Ú©Ù‡ هانس بلومنبرگ بر سر همین عبارت با کارل شمیت داشته است مورد پژوهش قرار دهیم. من به اجمال نظر بلومنبرگ را درباره ÛŒ این عبارت: «تمام Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… مهم نظریه ÛŒ مدرن دولت Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… الهیاتی اند Ú©Ù‡ سکولار شده اند.» بیان Ù…ÛŒ کنم.
ولی پیش از آن نظر کاسیرر را در باره ظهور مدرنیته Ùˆ روشنگری Ù…ÛŒ آورم. کاسیرر سه کتاب در ارتباط با ظهور مدرنیته نوشته است Ú©Ù‡ دو تای از آنها را من ترجمه کرده ام. یکی : ÙØ±Ø¯ Ùˆ کیهان در ÙلسÙÙ‡ ÛŒ رنسانس14 Ú©Ù‡ در آنجا یکی: Ø´Ú©Ù„ گیری ÙØ±Ø¯ را نوآوری رنسانس Ù…ÛŒ داند Ùˆ دیگری: خورشید مرکزی به جای زمین مرکزی بطلمیوس را. این دو در تقابل آشکار با جهان بینی قرون وسطایی کلیسای کاتولیک بودند. کاسیرر در کتاب ÙلسÙÙ‡ ÛŒ روشنگری ،«قواعد استدلال در ÙلسÙÙ‡ » را Ú©Ù‡ نیوتن در کتابش : اصول ریاضی ÙلسÙÙ‡ ÛŒ طبیعی بیان کرده است الگوی ÙÛŒÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† Ùˆ دانشمندان برای برپایی علوم جدید Ùˆ ØÙ‚وق Ùˆ علوم اجتماعی Ù…ÛŒ داند. از نظر کاسیررمدرنیته آغازی نو در اندیشه ÛŒ اروپایی است.عنوان ÙØµÙ„ اول کتاب : ÙلسÙÙ‡ روشنگری هست : ÙØ±Ù… اندیشه ÛŒ عصر روشنگری؛ یعنی ذهنیت جدیدی ظهور کرده است Ú©Ù‡ دیگر دینی نیست. الگوی تقلید گروسیوس٠ØÙ‚وقدان Ùˆ ارائه دهنده ÛŒ نظریه ØÙ‚وق بشر،گالیله است. او هم Ù…ÛŒ خواست گالیه ÛŒ علم ØÙ‚وق باشد Ùˆ علم ØÙ‚وق را مانند ریاضیات بر اصول متعارÙÛŒ قرار دهد. الگوی قانونگذاری ØŒ قانون طبیعی در نظریات رواقیان Ù…ÛŒ شود نه قانون شرع . رواقیان پیش از مسیØÛŒØ§Ù† بودند. کاسیرر در مقاله ای Ú©Ù‡ در باره روشنگری برای دائره المعار٠علوم اجتماعی نوشته است Ù…ÛŒ گوید :
« ویژگی مسلط بر نظریۀ سیاسی قرون وسطی Ùˆ نظریۀ اجتماعی قرون وسطی این بود Ú©Ù‡ Ú©Ù„ جامعه را یک «پیکرۀ اجتماعی» تصور Ù…ÛŒ کرد. اما این تصور بر بینشی ØµØ±ÙØ§ روØÛŒ متکی بود. بشریت Ú©Ù„ÛŒ یکپارچه نمایان Ù…ÛŒ شد Ú©Ù‡ خداوند آن را Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡ Ùˆ بر آن ØØ§Ú©Ù… بود. این وضعیت یکپارچه خود را در دو نهاد متجلی Ù…ÛŒ کرد: یکی سلطنت جهانی Ùˆ دیگری کلیسای جهانی. بشریت یک پیکرۀ Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ÛŒ بود Ú©Ù‡ در راس آن خدا Ùˆ Ù…Ø³ÛŒØ Ù‚Ø±Ø§Ø± داشتند. اما از قرن Ù‡ÙØ¯Ù‡Ù… به بعد این مبنای روØÛŒ دولت Ùˆ جامعه به تدریج جای خود را به بینشی ØµØ±ÙØ§ مادی گرایانه داد. این بینش مادی رادیکال ترین سخنگوی خود را در هابز ÛŒØ§ÙØª Ú©Ù‡ در ÙلسÙÙ‡ خود دربارۀ دولت ØµØ±ÛŒØØ§ به گالیله Ùˆ الگوی روش شناختی او رجوع Ù…ÛŒ کند. (...) در اینجا اصل بنیادی روشنگری بیش از هر چیز با این ØÙ‚یقت ØÙظ Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ هرگونه نظریۀ تئوکراتیک از دولت یا جامعه مردود دانسته Ù…ÛŒ شود، Ùˆ اصول موضوعه ای Ú©Ù‡ دربارۀ دولت Ùˆ جامعه ارائه Ù…ÛŒ شود همه اصول موضوعۀ «خرد طبیعی» هستند.(...) آلتوسیوس Ú©Ù‡ کالونیست تمام عیاری بود ØŒ این کوشش را Ú©Ù‡ شالوده های نظریۀ سیاسی را در دین یا اعتقاد به ÙˆØÛŒ بجویند مردود Ù…ÛŒ دانست. او شالوده های نظریۀ سیاسی را اکیدا از طریق روش عقلی Ùˆ برداشت ØµØ±ÙØ§ سکولار از جامعه استنتاج Ù…ÛŒ کرد. نظام مستقل Ùˆ منسجم سیاست باید از تعداد معدودی اصول متعارÙÛŒ Ú©Ù‡ خرد Ù…ØØ¶ آنها را Ù…ÛŒ Ùهمد به دست آید، درست مانند قلمرو ریاضیات Ú©Ù‡ همۀ قضایای ریاضی بر سیستم اصول متعارÙÛŒ [Ùˆ اصول موضوعه] Ùˆ تعاری٠متکی اند. بنابراین در شالودۀ نظریۀ سیاسی Ùˆ اجتماعی به وجود الهی Ùˆ اراده ÛŒ الهی رجوع نمی شود(... ) سمت گیری ذهنی ÙلسÙÛ€ روشنگری برای ÙلسÙÛ€ قانون اهمیت خاص Ùˆ قاطعی داشت. ÙلسÙÛ€ روشنگری در استنتاج قانون به نظریۀ ØÙ‚وق طبیعی باز Ù…ÛŒ گردد. قانون٠پوزیتیو (=قانون شرع، قانون عرÙÛŒ) ØµØ±ÙØ§ بر پایۀ رسوم است Ùˆ رسوم Ù…ÛŒ تواند آن را تغییر دهد یا از میان ببرد. از این رو ÙلسÙÛ€ روشنگری قانون٠پوزیتیو را زیر سیطرۀ کلیت آن نوع دستورهای قانونی قرار Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ اعتبار آنها ضروری Ùˆ تغییرناپذیرند Ùˆ برای همۀ زمان ها Ùˆ همۀ Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ یکسان اند. این ØÙ‚وق رانمی توان بر اثر پذیرش Ø§ØØªÙ…الی برخی تعهدات از سوی شخص ØÙ‚وقی نقض کرد؛ زیرا این ØÙ‚وق سلب ناشدنی اند.. در هلند هوگو گروسیوس آموزۀ ØÙ‚وق بنیادین سلب ناشدنی[بشر ] را به طور سیستماتیک پروراند. کتاب اصلی او: ØÙ‚وق جنگ Ùˆ ØµÙ„Ø (1625) از برجسته ترین Ùˆ پربارترین دستاوردهای روشنگری است. »15
پس روشنگری در نظریه ÛŒ قانون خود، قانون٠نانوشته را در مقابل قانون٠« مدون » Ùˆ قانون٠خرد را در برابر قانون٠پوزیتیو(=قانون شرع، قانون عرÙÛŒ) قرار Ù…ÛŒ دهد.
هانس بلومنبرگ هم تا ØØ¯ÙˆØ¯ÛŒ بر همین نظر است. بلومنبرگ در کتاب: مشروعیت عصر مدرن 16نظرات کارل لوویت در کتاب: معنا در تاریخ Ùˆ نیز همین نظر شمیت را مورد Ø¨ØØ« قرار Ù…ÛŒ دهد Ùˆ نظرات این دو را نادرست Ù…ÛŒ داند. کارل لوویت در کتابش: معنا در تاریخ (1949) مدعی Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ مدرنیته نتیجه ÛŒ سکولار شدن ایده آل های مسیØÛŒ هستند Ùˆ بدین سان در نهایت از قرون وسطی متمایز نیستند. مثلاً از این دیدگاه، Ù…Ùهوم Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØª یا ترقی نوع بشر سکولار شده ÛŒ اعتقادات هزاره ای مسیØÛŒ است. ( یعنی این اعتقاد Ú©Ù‡ هزار سال پس از مصلوب شدن Ù…Ø³ÛŒØ Ø§Ùˆ دو باره باز Ù…ÛŒ گردد واین بار زمین را بهشت برین Ù…ÛŒ کند.) لوویت Ù…ÛŒ گوید Ú©Ù‡ اگر بدین شیوه به مدرنیته نگاه کنیم ØŒ گزارش های معمول از ظهور مدرنیته Ú©Ù‡ آن را پیروزی خرد بر Ø®Ø±Ø§ÙØ§Øª Ù…ÛŒ دانند نقص جدی دارند. البته کارل لوویت شاگرد هایدگر بوده است Ùˆ مانند دیگر دانشجویان هایدگر ضد مدرنیته Ùˆ Ø·Ø±ÙØ¯Ø§Ø± دین Ùˆ قرون وسطی است. او نیز Ù…ØØ§Ùظه کار است.
تز سکولارشدن در دهه های 1950 Ùˆ 1960 Ø·Ø±ÙØ¯Ø§Ø±Ø§Ù† بسیاری داشت؛ اما این تز را بلومنبرگ به چالش Ù…ÛŒ کشد. او استدلال Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ عصر مدرن، سکولار شده ÛŒ قرون وسطی نیست، بلکه چیزی نو Ùˆ بی همتاست.
در Ø³Ø·Ø Ø¸Ø§Ù‡Ø±ØŒ موضع بلومنبرگ به نظر Ù…ÛŒ رسد Ú©Ù‡ همان نظر مرسوم باشد Ú©Ù‡ مدرنیته را با پیروزی خرد متراد٠می داند؛ اما در ØÙ‚یقت ØŒ موضع او بیشتر نیچه ای است. او مدرنیته را خود- اظهاری وجود انسان Ù…ÛŒ داند. این خود- اظهاری برخلا٠نظر نیچه خود- اظهاری یی نیست Ú©Ù‡ ØµØ±ÙØ§Ù‹ Ùˆ به طور Ø§ØªÙØ§Ù‚ÛŒ اراده ی٠به قدرت باشد بلکه به سوی ØÙ„Ù‘ مسئله یا ØÙ„ پرسشی معطو٠شده Ú©Ù‡ بر اثر ÙØ±ÙˆØ±ÛŒØ²ÛŒ جهان قرون وسطی ØÙ„Ù‘ ناشده باقی مانده است. او مدرنیته را نتیجه ÛŒ دومین راه ØÙ„Ù‘ مسئله ای Ù…ÛŒ داند Ú©Ù‡ براثر نخستین Ø·Ø±ØØ´ مسیØÛŒØª ظهور کرد. این مسئله ØŒ مسئله ای گنوسیستی بود. برای مسئله ای Ú©Ù‡ گنوسیسم Ù…Ø·Ø±Ø Ú©Ø±Ø¯Ù‡ بود، از نظر بلومنبرگ ØŒ راه ØÙ„Ù‘ دومی ضروری بود. او Ù…ÛŒ گوید Ú©Ù‡ کوشش مسیØÛŒØª برای از میان بردن گنوسیسم از همان آغاز نابسنده بود. به نظر بلومنبرگ گنوسیسم در اواخر قرون وسطی دوباره به Ø´Ú©Ù„ نام انگاری (nominalism) ظهور کرد Ú©Ù‡ سکولاستیک را از میان برد Ùˆ به جای خدایی بخرد، خدایی اراده گرا را نشاند. در تقابل با این خدای اراده گرا، مدرنیته Ù…ÛŒ کوشد تا اساسی برای آسایش انسان در Ù…Ùهوم خود- اظهاری وجود انسان ارائه دهد. از دیدگاه بلومنبرگ، ظهور مدرنیته به این شیوه ØµØ±ÙØ§Ù‹ سکولار شدن مسیØÛŒØª نبود بلکه چیزی نو بود Ùˆ مشروعیت به ØÙ‚ خود را داشت.
بلومنبرگ مدعی است Ú©Ù‡ آنچه به نظر سکولار شده ÛŒ عناصر بینش مسیØÛŒ از جهان Ù…ÛŒ نامد در ØÙ‚یقت، «اشغال مجدد» مواضعی است Ú©Ù‡ مسیØÛŒØª ترک کرده بود Ùˆ خالی مانده بودند. یعنی کوشش هایی بودند در جهت پاسخ دادن به پرسش های کهن مسیØÛŒ اما به شیوه ای مدرن. از این دیدگاه Â«Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØªÂ» یا ترقی نوع بشر، Ø´Ú©Ù„ سکولار شده ÛŒ اعتقاد به هزارگان مسیØÛŒ نیست بلکه «اشغال مجددÙ» این نیاز٠قرون وسطایی است Ú©Ù‡ نشان داده شود Ú©Ù‡ دست پنهان خدا در همه ÛŒ رویدادها دخیل است. بنابر نظر بلومنبرگ این نیاز- Ú©Ù‡ نادرست درک شده - پاسخی است به چنین پرسش های٠بی معنی Ùˆ همین سبب شده است Ú©Ù‡ Ùهم ما را از مدرنیته تیره Ùˆ تار کند Ùˆ ما را به نادرست به جایی هدایت کند Ú©Ù‡ در مورد مشروعیت دوران مدرن تردید کنیم. شاید بتوان نظر بلومنبرگ را این گونه بیان کرد Ú©Ù‡ مدرنیته نه در تقابل با ساختارهای متاÙیزیکی Ùˆ الهیاتی سنت قرون وسطی Ùˆ نه در تداوم قرون وسطی بلکه از ویرانه های آن سر برکشید. مدرنیته با روبیدن ویرانه های قرون وسطی Ú©Ù‡ از جنگ میان سکولاستیک ها Ùˆ نام انگاران به وجود آمده بود ظهور کرد. شاید نظر بلومنبرگ Ú©Ù‡ مدرنیته نتیجه ÛŒ خود- اظهاری وجود انسان است نیاز به تعدیل داشته باشد به این صورت Ú©Ù‡ امکاناتی Ú©Ù‡ سنت های پیش از مسیØÛŒØª برای پاسخ به پرسش های متاÙیزیکی Ùˆ الهیاتی داشتند Ø¨Ø§Ù„ÙØ¹Ù„ شدند. گنوسیسم این پرسش اساسی را برای پدران کلیسا Ù…Ø·Ø±Ø Ú©Ø±Ø¯ Ú©Ù‡ چگونه خدای قادر متعال Ú©Ù‡ جهان را Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡ است در عین ØØ§Ù„ Ù…ÛŒ تواند این جهان را نابود کند Ùˆ نجات انسان ها را از این نابودی در مرکز ÙØ¹Ø§Ù„یت خود قرار دهد؟ این مشکل ناشی از ترکیب خدای تورات Ú©Ù‡ Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ú¯Ø§Ø± جهان است با خدای انجیل ها ست Ú©Ù‡ نجات بخش انسان است. گنوستیسیم با تبدیل خدای Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ به خدایی شرور ØŒ هم برای موقعیت جهان Ùˆ هم برای مکان انسان در آن Ø¨ØØ±Ø§Ù† ایجاد کرد.
بلومنبرگ با مهارت نشان Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ چگونه پدران کلیسا Ùˆ در Ù¾ÛŒ آنان سکولاستیک ها به این Ø¨ØØ±Ø§Ù† پاسخ دادند. آنان Ú¯ÙØªÙ†Ø¯ Ú©Ù‡ این وضع براثر گناه نخستین (Ú©Ù‡ آدم٠ابوالبشر برخلا٠توصیه ÛŒ خدا میوه ای از درخت دانش خورد Ùˆ چشمانش باز شد وپی برد Ú©Ù‡ عریان است) پیش آمده است ووظیÙÙ‡ ÛŒ کلیسا مراقبت از جهان هبوط کرده است. این پاسخ کلیسا به پرسش گنوستیسیسم سبب شد Ú©Ù‡ قرون وسطی به منزله ÛŒ دوره ای متمایز از دوران کلاسیک باستان مشروعیت به دست آورد. اما گنوستیسیسم در اواخر قرون وسطی دوباره به Ø´Ú©Ù„ نام انگاری ظهور کرد Ú©Ù‡ تبلور آن را در تمایز آکام میان قدرت مطلق٠(خدای تورات) Ùˆ قدرت٠انتظام بخش یا Ù‚Ø¯Ø±ØªÙ Ù…ØØ¯ÙˆØ¯( دمی اورگ٠اÙلاطون) Ù…ÛŒ بینیم.
کاسیرر در کتاب : اسطوره ÛŒ دولت Ù…ÛŒ نویسد : «صانعÙdemiurge) ) اÙلاطون Ù…Ùهومی کیهان شناختی است نه اخلاقی Ùˆ دینی. سخن Ú¯ÙØªÙ† از پرستش صانع، پوچ Ùˆ مضØÚ© است Ùˆ دلایل مهم تری وجود دارند Ú©Ù‡ نمی گذارند میان اسطوره ÛŒ صانع در نظریه ÛŒ اÙلاطون Ùˆ یکتاپرستی تورات نوعی توازی قائل شویم. صانع جهان در نظریه ÛŒ اÙلاطون، Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ú¯Ø§Ø± جهان نیست. او یک صنعتگر است. او جهان را از عدم خلق نمی کند، بلکه Ùقط ماده ÛŒ بی Ø´Ú©Ù„ Ùˆ ÙØ±Ù… را صورت Ùˆ ÙØ±Ù… Ù…ÛŒ بخشد Ùˆ امور را ØªØØª نظم Ùˆ ترتیب در Ù…ÛŒ آورد. قدرت او Ù†Ø§Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ نیست؛ بلکه در مقابل او «ضرورت» قرار دارد Ú©Ù‡ هم قدرت او را Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ Ù…ÛŒ کند Ùˆ هم با عمل Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ú¯ÛŒ او مقابله Ù…ÛŒ نماید. (ارنست کاسیرر: اسطوره ÛŒ دولت ترجمه ÛŒ یدالله موقن ØµÙØÙ‡ ÛŒ 169).
پاسخ به این پرسش اکامی را Ú©Ù‡ از نظر بلومنبرگ پاسخ بهتری بود در نظریات ÙÛŒÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† اوایل دوره ÛŒ مدرن یعنی بیکن Ùˆ دکارت Ù…ÛŒ یابیم Ú©Ù‡ به طور مؤثر عصر مدرن را بر برنامه ای وجودی بنا نهادند Ú©Ù‡ «بنابر آن انسان وجود خود را در یک وضعیت تاریخی Ù…ÛŒ دید Ú©Ù‡ به او نشان Ù…ÛŒ داد Ú©Ù‡ Ú†Ù‡ موجودی است Ùˆ چگونه باید واقعیت پیرامون خود را بررسی نماید Ùˆ از امکاناتی Ú©Ù‡ پیش روی اوست چگونه Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ کند.» (هانس بلومنبرگ: مشروعیت عصر جدید، ØµÙØÙ‡ 138).
بلومنبرگ در پاسخ به این ادعای شمیت Ú©Ù‡ «همه ÛŒ Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… مدرن درباره ÛŒ دولت، Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… سکولار شده ÛŒ الهیات مسیØÛŒ هستند.» Ù…ÛŒ گوید Ú©Ù‡ این ادعا یک ادعای٠«الهیات استعاری» است (مشروعیت عصر مدرن ترجمه انگلیسی ØµÙØÙ‡ ÛŒ 101). به این معنی Ú©Ù‡ این ادعا وقتی معنا پیدا Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ بگوییم الهیات، ادامه ÛŒ سیاست است اما به طریقی دیگر یا بگوییم Ú©Ù‡ اتوریته ÛŒ الهی با شخص ØØ§Ú©Ù… به طور استعاری پیوند دارد. مثلا خدا ØØ§Ú©Ù… مطلق Ùˆ قانونگذار است Ùˆ دیکتاتور نیز ØØ§Ú©Ù… مطلق است Ùˆ ØØ±Ù او در ØÚ©Ù… قانون است. خدا با معجزه وضع عادی امور را به هم Ù…ÛŒ زند Ùˆ دیکتاتورنیز با اعلام وضع Ùوق العاده یا وضع استثنایی وضع امور عادی را بر هم Ù…ÛŒ زند. اما وقتی شمیت تز سکولار شدن را به کار Ù…ÛŒ برد نقش استعاره را تیره Ùˆ تار Ù…ÛŒ کند Ùˆ مدعی Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ عصر مدرن، تقلید رنگ باخته ای از عصر اصیل تر الهیاتی است، Ùˆ بر اساس همین ادعا، شمیت از دموکراسی انتقاد Ù…ÛŒ کند. از نظر بلومنبرگ شمیت الهیات سیاسی را Ù„ÙØ§Ø¸Ø§Ù†Ù‡ (rhetorically) توجیه Ù…ÛŒ کند؛ یعنی به طور بدگمانه ای Ùˆ نیز به طور دست کاری شده ای؛ یعنی او دین را ابزاری Ù…ÛŒ سازد در خدمت Ø³ÛŒØ§Ø³ØªÙ ØØ§Ú©Ù…٠مطلقه Ùˆ این کار را با معنای٠دورغینی Ú©Ù‡ به تاریخ Ù…ÛŒ دهد ،لاپوشانی Ù…ÛŒ کند.
اتهام بلومنبرگ شمیت را بر آن داشت تا در استدلال پیشین خود تجدید نظر کند Ùˆ تک نگاری دیگر بنویسید با عنوان الهیات سیاسی (2) Ú©Ù‡ به زبان آلمانی در سال 1970 منتشر شد. بلومنبرگ در پاسخ به الهیات سیاسی (2) مقاله ای در سال (1971) نوشت با عنوان Â«Ø±Ù‡ÛŒØ§ÙØª انسان شناختی به معنای خطابه» (شاید در اینجا بهتر باشد Ú©Ù‡ rhetoric را مغالطه یا Ù„ÙØ§Ø¸ÛŒ ترجمه کنیم). گرچه در این مقاله بلومنبرگ نامی از کارل شمیت نمی برد اما روی سخنش با اوست. در این مقاله او به نقش خطابه [یا Ù„ÙØ§Ø¸ÛŒ] در عمل سیاسی Ù…ÛŒ پردازد؛ به این معنی Ú©Ù‡ آن را اصطلاØÛŒ Ù…ÛŒ داند Ú©Ù‡ مورد سوء Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ قرار Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است.
منظور او از خطابه یا Ù„ÙØ§Ø¸ÛŒ این است Ú©Ù‡ تمامی سیاست مدرن بر خطابه به منزلۀ عملی استعاری متکی است، یعنی خطابه شیوه ای است برای Ùهم شرایط، رویدادها Ùˆ مسائل از طریق مقایسه با شرایط، رویدادها Ùˆ مسائلی Ú©Ù‡ در گذشته شبیه به آنها بوده اند. بلومنبرگ از این طریق نوشته های شمیت را بازنگری Ù…ÛŒ کند Ùˆ دیگر او را شیاد Ùˆ مغالطه Ú©Ù† نمی داند بلکه او را کسی Ù…ÛŒ شناسد Ú©Ù‡ خطابه یا شبیه سازی را به کار Ù…ÛŒ گیرد تا ادعاهای بی پایه ای بکند. بلومنبرگ از طریق همین شبیه سازی Ú©Ù‡ شمیت انجام Ù…ÛŒ دهد «دولت استثنایی» Ùˆ Â«ØªØµÙ…ÛŒÙ…Ù Ø´Ø®ØµÙ ØØ§Ú©Ù…» را،که شمیت به کار Ù…ÛŒ برد، بازنگری Ù…ÛŒ کند. شمیت شخصیت های الهیاتی را به گونه ای دست کاری Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ بتواند ادعا کند Ú©Ù‡ آنها تأثیر واقعی در پیدایش مدرنیته داشته اند. شمیت نماینده ÛŒ سیاست به منزله ÛŒ خطابه (یا در واقع سیاست به منزله ÛŒ شبیه سازی) است.
Ù¾ÙØ³Øª - مدرنیست ها Ú©Ù‡ اصل Ùˆ نسب ازنازیسم Ù…ÛŒ برند مجذوب الهیات سیاسی کارل شمیت شده اند. نسل جانشین پست- ساختارگرایان یا پست- مدرنیست ها در جهتی رادیکال تر از نسل قبلی ØØ±Ú©Øª Ù…ÛŒ کند. آنان جهانشمولی، خرد گرایی، روشنگری Ùˆ همه انواع روایت هایی را مردود Ù…ÛŒ شمارند Ú©Ù‡ معتقد به Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØªØŒ ملت، مردم یا طبقه ÛŒ کارگر باشند.
در نظر آنان این تصورات Ú©Ù„ÛŒ بخشی از امپریالیسم غربی هستند Ú©Ù‡ در Ù¾ÛŒ استیلا بر ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ های کمتر رشد ÛŒØ§ÙØªÙ‡ ÛŒ جهان Ùˆ منقاد کردن آنها بودند Ùˆ Ù…ÛŒ خواستند آنها را در مدار سرمایه داری جهانی قرار دهند. دریدا، Ùوکو، دلوز، لیوتار، باردیار، بدیو، ژیژک Ùˆ دیگران اروپا Ù…ØÙˆØ±ÛŒØŒ منطق Ù…ØÙˆØ±ÛŒ Ùˆ همه ÛŒ Ø´Ú©Ù„ های اتوریته ÛŒ لیبرال را به منزله ÛŒ ساختارهای توتالیتری٠کنترل مردود اعلام Ù…ÛŒ کنند. در تقابل با سلطه ÛŒ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ غربی Ùˆ سرمایه داری جهانی، آنان ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ های جهان سومی Ùˆ زیر ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ های ØØ§Ø´ÛŒÙ‡ ای در جهان غرب را ارج Ù…ÛŒ نهند.
چون از نظر آنان ساختارهای زبانی و اجتماعی به طور قطع انسان ها را شکل می دهند، بنابراین برای پست- مدرنیست ها دشوار است که خواستار تغییر سیاسی در کشورهای غربی یا جاهای دیگر باشند.
از این رو به نظر Ù…ÛŒ رسد Ú©Ù‡ پست- ساختارگرایان در Ø·Ø±ÙØ¯Ø§Ø±ÛŒ از وضع موجود در جا بزنند. هر چند این موضع گیری شان عمیقاً در تقابل با تعهدشان برای عدالت است. آنان برای ÛŒØ§ÙØªÙ† درمانی برای Ø±ÙØ¹ این تناقض به الهیات سیاسی روی Ù…ÛŒ آورند.
از همان آغاز، ساختارگرایان Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØªÙ‡ بودند Ú©Ù‡ باید چیزی باشد Ú©Ù‡ ÙØ±Ø§Ø¨Ø§Ø´ تر از ساختارهای Ù…ØØ¶ باشد. چون از نظر آنان غیر ممکن Ù…ÛŒ نمود Ú©Ù‡ چنین ساختارهایی مولد خودشان باشند. این عنصر ÙØ±Ø§Ø¨Ø§Ø´ یا ÙØ±Ø§ رونده هر Ú†Ù‡ Ù…ÛŒ خواست باشد. اما در نظر Ù¾ÙØ³Øª- ساختارگرایان این عنصر ÙØ±Ø§Ø¨Ø§Ø´ در مقابل سمبل شدن مقاومت Ù…ÛŒ کرد Ùˆ بدین سان نمی شد آن را در تور زبان انداخت یا آن را در زبان بازنمایی کرد.
با بنا نهادن بر تصور Ú©Ù„ÛŒ هایدگر از تغییر٠رادیکال٠هستی Ùˆ بر پایه ÛŒ آثار لویناس Ùˆ بنیامین، این عنصر ÙØ±Ø§Ø¨Ø§Ø´ به منزله ÛŒ چیزی واقعی تصور شد (لاکان)ØŒ یا به منزله ÛŒ چیزی Ù…ØØ§Ù„ تصور شد (دریدا) ونیز به منزله ÛŒ چیزی والا تصور شد (ژیژک). این ها Ùقط سه نمونه اند. بدین شیوه پست – ساختارگرایان یا پست- مدرنیست ها راه خود را به گذشته پیدا کردند، به چیزی مانند تصور مسیØÛŒ یا یهودی از امر ÙØ±Ø§Ø¨Ø§Ø´. آنان به خدای پنهان بازگشتند. وجود این خدای پنهان برای الهیات سیاسی شان اساسی بود . چون الهیات سیاسی شان به طور شدیدی به الهیات سیاسی کارل شمیت متکی بود Ùˆ اساساً گنوستیکی بود.
در Ù…ØØ¯ÙˆØ¯Ù‡ ÛŒ قلمرو سمبلیک زبان Ùˆ ساختارهای اجتماعی هر چیز از طریق ØªÙØ§ÙˆØªØ´ با چیز دیگری متعین Ù…ÛŒ شود. اما امر ÙØ±Ø§Ø¨Ø§Ø´ نه تابع تناقض است ونه تقسیم پذیر. لاکان مدعی است Ú©Ù‡ Ø§Ù…Ø±ÙØ±Ø§Ø¨Ø§Ø´ ØªÙØ§ÙˆØª پذیر نیست Ùˆ دریدا معتقد است Ú©Ù‡ امر ÙØ±Ø§Ø¨Ø§Ø´ عدالت٠بی نهایت است. این امر ÙØ±Ø§Ø¨Ø§Ø´ Ùقط از طریق ÙˆØÛŒ یا آشکار شدنش «شناختی» است. انسان ها نمی توانند آن را کش٠کنند یا به طور شهودی دریابندش یا وجودش را استنتاج کنند؛ بلکه باید برای ورودش Ùˆ آشکار شدنش صبر کنند. بدین طریق همه ÛŒ Ù¾ÙØ³Øª- ساختار گرایان ادعای هایدگر را Ù…ÛŒ پذیرند Ú©Ù‡ Ùقط «خدایی» Ù…ÛŒ تواند ما را نجات دهد. پست - ساختارگرایان وظیÙÙ‡ ÛŒ خود Ù…ÛŒ دانند Ú©Ù‡ وردی بجویند تا با جاری کردنش این «خدا» را Ø§ØØ¶Ø§Ø± کنند. از این رو لاکان امید داشت Ú©Ù‡ متونش به خواننده تجربه ای Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ÛŒ بدهند Ú©Ù‡ راهی به سوی تجربه ÛŒ امر ÙØ±Ø§Ø¨Ø§Ø´ باز کند. به طور مشابه ژیژک امیدوار است Ú©Ù‡ آثارش امر والا را به قلمروسمبلیک بیاورند Ùˆ بدین شیوه، اساسی برای تغییر نظم اجتماعی ٠توتالیتر٠موجود ÙØ±Ø§Ù‡Ù… آورند. در اینجا انگیزه ÛŒ گنوستیکی کاملا آشکار است. اما چنانچه امر ÙØ±Ø§Ø¨Ø§Ø´ در قلمرو سمبلیک ظاهرشود تابع آن تقابل دوتایی Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ بر این قلمرو ØØ§Ú©Ù… است. در این Ù…ØØªÙˆØ§ تصور شمیت از ضرورت٠تقابل Ùˆ نقش دشمن ØŒ ØÛŒØ§ØªÛŒ است. مثلا از نظر ژیژک رهبرجدیدی Ú©Ù‡ قادربه تغییر نظم اجتماعی موجود باشد Ùقط در صورتی Ù…ÛŒ تواند ظاهر شود Ú©Ù‡ در تقابل با « یهودی » جدیدی باشد. بدین ترتیب الهیات سیاسی پست - ساختارگرایان یا به Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ù¾Ø³Øª - مدرنیست ها ØµØ±ÙØ§ گنوستیکی نیست بلکه مانوی هم هست.
با توجه به مطالب بالا باید Ú¯ÙØª Ú©Ù‡ پست – مدرنیسم واقعا پیش- مدرنیسم است. پایان
پانوشت ها :
1-Victor Farias : Heidegger and Nazism , Temple University Press, 1989,
p. 138.
2- Hugo Ott : Martin Heidegger: A Political Life , Basic Books, 1993 ,p.237.
3-Ibid,p.244.
4-Zeev Sternhell, The Anti-Enlightenment Tradition,
Yale University Press, 2009,p.316.
5-Christian Graf von Krockow ,Die Entscheidung: Eine Untersuchung über Ernst Jünger, Carl Schmitt, Martin Heidegger.
Campus Verlag, 1990.
6-ارنست کاسیرر: اسطوره ÛŒ دولت، ترجمه ÛŒ یدالله موقن، (تهران، نشر هرمس، چاپ اول، 1377ØŒ چاپ سوم، 1393ØŒ ØµÙØÙ‡ ÛŒ 405).
در همین مورد بنگرید به کتاب زیر :
Christian Graf von Krockow:Von deutschen Mythen,
Deutsche Verlags-Anstalt DVA; 2. Aufl. edition (1995)
7 – Carl Schmit ,Crisis of Parliamentary Democracy, The MIT Press; Later Printing Used edition , 1988,pp. 75-76.
8- ارنست کاسیرر: ÙلسÙÙ‡ ÛŒ صورت های سمبلیک: اندیشه ÛŒ اسطوره ای ترجمه یدالله موقن (تهران ØŒ نشر هرمس ØŒ چاپ اول 1378ØŒ چاپ سوم 1390 ØµÙØØ§Øª 14-12.)
9- یدالله موقن : زبان ØŒ اندیشه Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯: مقالات ترجمه Ùˆ تالی٠( تهران ØŒ نشر هرمس ،چاپ اول 1378،نایاب ØµÙØØ§Øª 102- 85 Ùˆ در کانال تلگرامم به آدرس : https://t.me/moughen)
10- لوسین لوی-برول : کارکردهای ذهنی در جوامع عقب مانده ترجمه ی یدالله موقن ( تهران ، نشر هرمس ، چاپ اول 1393،چاپ سوم 1395).
11- William E. Scheuerman , Between the Norm and the Exception: The Frankfurt School and the Rule of Law, The MIT Press, 1994.
ÙØµÙ„ عنوان ÙØµÙ„ نخست کتاب بالا هست : کارل شمیت Ùˆ کارل مارکس دیدار Ù…ÛŒ کنند. Ú©Ù‡ منظور معاشقه ÛŒ اعضای مکتب ÙØ±Ø§Ù†Ú©Ùورت با نظرات کارل شمیت نازی است. در کتاب بالا Ùˆ نیز کتاب زیر تاثیرکارل شمیت بر ÙØ±Ø¯Ø±ÛŒØ´ هایک نیز بررسی شده است.
Carl Schmitt : The End of Law by William E. Scheuerman , Rowman & Littlefield Publishers ,1999.
12- Richard Wolin ,The Frankfurt School Revisited, Routledge, 2006.
در کتاب بالا در باره تاثیر کارل شمیت بر اعضای مکتب ÙØ±Ø§Ù†Ú©Ùورت وبر ارنست Ù„Ú© Ø¨ØØ« شده است. Chatal Mouffeلائوو خانم شاتا موÙ
13-Heinrich Meier,The Lesson of Carl Schmitt: Four Chapters on the Distinction between Political Theology and Political Philosophy, Expanded Edition, University Of Chicago Press, 2011,pp. 66-67.
14- ارنست کاسیرر : ÙØ±Ø¯ Ùˆ کیهان در ÙلسÙÙ‡ ÛŒ رنسانس ترجمه یدالله موقن ( تهران ØŒ نشر ماهی ØŒ چاپ اول 1391ØŒ چاپ دوم 1393 ).
15- ارنست کاسیرر : ÙلسÙÙ‡ ÛŒ روشنگری ترجمه ÛŒ یدالله موقن ( تهران ØŒ نشر Ù†ÛŒÙ„ÙˆÙØ± ØŒ چاپ اول 1379 ØŒ چاپ چهارم با Ø§ÙØ²ÙˆØ¯Ù‡ هایی ØŒ1395ØŒ
ØµÙØØ§Øª بیست Ùˆ پنج تا بیست Ùˆ هشت.)
16-Hans Blumenberg, The Legitimacy of the Modern Age, The MIT Press, 1985.