سنت / تجدد
وقتی کتاب آقای دکتر سید جواد طباطبایی "ابن خلدون Ùˆ علوم اجتماعی " منتشر شد من معرÙÛŒ ونقدی بر آن نوشتم با عنوان " سنت/ تجدد" Ú©Ù‡ در .مجله " نگاه نو" ( شماره 27 ØŒ بهمن 1374 ØŒ صص229-243 ) به چاپ رسید
یدالله موقن
سنت / تجدد
دکتر سید جواد طباطبایی پس از انتشار دو کتاب "درآمدی ÙلسÙÛŒ بر تاریخ اندیشه سیاسی در ایران" (تهران: Ø¯ÙØªØ± مطالعات سیاسی Ùˆ بین المللی، چاپ دوم، 1368) Ùˆ" زوال اندیشه سیاسی در ایران" (تهران: کویر، 1372) کتاب "ابن خلدون Ùˆ علوم اجتماعی"( تهران ØŒ Ø·Ø±Ø Ù†Ùˆ ØŒ )1374 را منتشر کرده است. انتشار این کتاب ÙØ±ØµØªÛŒ پیش Ù…ÛŒ آورد تا بار دیگر مسائلی در خصوص سنت Ùˆ تجدد Ù…Ø·Ø±Ø Ø´ÙˆØ¯. دکتر طباطبایی Ù…ÛŒ نویسد:
"در شرایط امتناع اندیشه Ùˆ تصلب سنت، تنها با نقادی از سنت Ù…ÛŒ توان به طور جدی با سنت روبرو شد Ùˆ گرنه، نمی توان سنت را با امکانات خود سنت مورد پرسش قرار داد. سنتی Ú©Ù‡ توان Ø·Ø±Ø Ù¾Ø±Ø³Ø´ Ùˆ لاجرم، تجدید نظر در مبانی خود را از دست داده باشد، نمی تواند شالوده ای استوار برای تذکر Ùˆ تجدید آن ÙØ±Ø§Ù‡Ù… آورده Ùˆ به دست دهد Ùˆ بنابراین در نهایت، هرگونه کوشش برای تجدید نظر در مبانی، در Ù…ØØ¯ÙˆØ¯Ù‡ آن، در عمل Ù…ØØªÙˆÙ… به شکست خواهد بود. با توجه به چنین Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØªÛŒ از Ø·Ø±Ø Ù¾Ø±Ø³Ø´ از ماهیت سنت، در دوره اسلامی متأخر بود Ú©Ù‡ اندیشه تجدد را به عنوان تکیه گاهی در بیرون سنت، اما برای Ø·Ø±Ø Ù¾Ø±Ø³Ø´ÛŒ در ماهیت سنت پیش کشیدیم." (صص 8-7)
جمله ها Ùˆ عبارت های بالا در ØµÙØÙ‡ های دیگر کتاب نیز، Ùˆ تقریبا شعارگونه، به کرات آمده است. ولی مؤل٠این Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… را تعری٠نکرده اند، نه "ماهیت سنت" تعری٠شده Ùˆ نه "اندیشه تجدد"Ø› درباره معنی "شرایط امتناع اندیشه" نیز مطلبی Ú¯ÙØªÙ‡ نشده است! ایشان Ù…ÛŒ نویسد: "در شرایط کنونی، هیچ تØÙ„یل جامعی از تاریخ اندیشه معاصر امکان پذیر نیست Ùˆ در واقع، این تاریخ، به تبع خود اندیشه، تاریخی عدمی است. Ø¨ØØ« Ø¯ÙØªØ± ØØ§Ø¶Ø± به مبادی مربوط Ù…ÛŒ شود."(ØµÙØÙ‡ 10) اما منظور خود را از "مبادی" روشن نکرده اند؛ "تاریخ عدمی است" به Ú†Ù‡ معناست؟ آیا منظورشان این است Ú©Ù‡ "اندیشه" ای در ایران وجود نداشته است Ú©Ù‡ " تاریخ" تغییر Ùˆ تØÙˆÙ„ آن را مطالعه کنیم؟ آقای طباطبایی Ù…ÛŒ نویسند:
"اگر تأسیس Ùˆ تدوین اندیشه تجدد در مغرب زمین، به دنبال Ø¨ØØ«ÛŒ در شرایط امکان آن صورت Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ØŒ در وضعیت Ø§Ù†ØØ·Ø§Ø· مزمن تاریخ متأخر ایران، امکان تأسیس تجدد، جز از مجرای Ø¨ØØ«ÛŒ بنیادین در شرایط امتناع Ùˆ مبادی آن صورت نخواهد Ú¯Ø±ÙØª." (ØµÙØÙ‡11)
جمله های بالا نیز دارای عبارت هایی نامÙهوم اند. منظور ایشان "از تأسیس Ùˆ تدوین اندیشه تجدد در مغرب زمین، به دنبال Ø¨ØØ«ÛŒ در شرایط امکان آن صورت Ú¯Ø±ÙØªÙ‡" چیست؟ گویا ایشان در Ù†ÛŒØ§ÙØªÙ‡ اند Ú©Ù‡ وقتی از "شرایط امکان" سخن Ú¯ÙØªÛŒÙ… در قالب ÙلسÙÙ‡ کانت Ù…ÛŒ اندیشیم، ØØ§Ù„ آنکه اساس مدرنیته را دستاوردهای گالیله (1594-1642) Ùˆ دکارت (1596-1650) تشکیل Ù…ÛŒ دهد. در واقع جنگ با خراÙÙ‡ پرستی Ùˆ رسوم سنتی را ÙلسÙÙ‡ دکارت پیروزمندانه به انجام رساند. ÙلسÙÙ‡ کانت قله ÙلسÙÙ‡ روشنگری است اما کانت مؤسس مدرنیته نبوده است. آقای طباطبایی در کتاب خود جلال آل اØÙ…د، علی شریعتی، داریوش شایگان، Ø§ØØ³Ø§Ù† نراقی، رضا داوری Ùˆ چند Ù†ÙØ± دیگر را به عنوان "تجدد ستیز" آماج انتقاد قرار Ù…ÛŒ دهند. در مورد کتاب "غرب زدگی" Ù…ÛŒ نویسند:
"آل اØÙ…د از سویی درباره ماهیت سنت، به دلیل تصوری سطØÛŒ Ùˆ سیاست زده Ú©Ù‡ از عملکرد Ø§ØØªÙ…الی آن دارد، در توهم است Ùˆ از سوی دیگر، توجهی به بنیاد اندیشه غربی ندارد، ÙØ±Ø¢ÙˆØ±Ø¯Ù‡ هایی ایدئولوژیکی از آن را Ú©Ù‡ از ØØ¯ نازل انتقاد روزنامه ای Ùˆ نیز از ظاهر تمدن جدید غربی ÙØ±Ø§ØªØ± نمی رود، به عنوان اندیشه ای ناب Ùˆ اساسی درباره ماهیت تمدن غربی Ù…Ø·Ø±Ø Ú©Ø±Ø¯Ù‡ است." (ØµÙØÙ‡ 11)
اما جلال آل اØÙ…د کیست Ùˆ کتاب "غرب زدگی" او Ú†Ù‡ تأثیری بر Ù…ØÛŒØ· روشنÙکری ایران داشته Ú©Ù‡ در اینجا آماج ØÙ…له قرار Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است؟ آقای هوشنگ گلشیری در Ú¯ÙØª Ùˆ Ú¯Ùˆ با خانم سیمین دانشور، همسر مرØÙˆÙ… آل اØÙ…د، (مجله Ù…Ùید، تیرماه 1366ØŒ ØµÙØÙ‡ 16) Ù…ÛŒ گوید: "...غولی مثل جلال Ú©Ù‡ ( غول بود از نظر تأثیر در دیگران) خیلی از ما ØªØØª تأثیر ØÚ©Ù…های او بودیم، دیگر مد هم شده بود." Ùˆ آقای داریوش آشوری در Ù…ØµØ§ØØ¨Ù‡ با نگاه نو (شماره 14ØŒ ØµÙØÙ‡ 24) Ù…ÛŒ گوید: "ما گروهی از روشنÙکران جوان بودیم Ú©Ù‡ با مرØÙˆÙ… آل اØÙ…د ØØ´Ø± Ùˆ نشر داشتیم. جلال مانند مرشد ما بود." شهادت این دو تن گواهی است بر اینکه تأثیر آل اØÙ…د Ùˆ کتابش "غرب زدگی" بر Ù…ØÛŒØ· "روشنÙکری" ایران عظیم بوده است؛ Ùˆ اگر داوری آقای طباطبایی در مورد کتاب " غرب زدگی" آل اØÙ…د درست باشد، Ú©Ù‡ درست است، باید نتیجه Ú¯Ø±ÙØª Ú©Ù‡ Ù…ØÛŒØ· "روشنÙکری" ایران در Ùقر ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ ÙˆØØ´ØªÙ†Ø§Ú©ÛŒ به سر Ù…ÛŒ برده Ùˆ به قول طباطبایی "شرایط امتناع اندیشه" بر آن ØØ§Ú©Ù… بوده است. آقای طباطبایی درباره آقای شایگان Ù…ÛŒ نویسند:
"مورد جالب توجهی از خیال اندیشی در ØÙˆØ²Ù‡ اندیشه، کتاب "آسیا در برابر غرب" اثر داریوش شایگان است Ú©Ù‡ با تعبیری Ú©Ù‡ نویسنده آن برای توصیی٠هنر جدید از هایدگر وام Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ØŒ Ù…ÛŒ توان مجموعه آن Ø¨ØØ«Ù‡Ø§ را "اندیشه بی جایگاه" نامید. سرگردانی داریوش شایگان در "آسیا در برابر غرب"ØŒ به عنوان مثال، Ùˆ نوسان او میان ارزیابی مثبتی Ú©Ù‡ از سنت ارائه Ù…ÛŒ دهد Ùˆ تأیید بر اینکه به هر ØØ§Ù„ØŒ در وضعیت کنونی در صورت بازپرداختن نااندیشه به سنت، بقایای آن جز به "موتاسیون" نمی تواند منجر شود، ریشه در همین ناروشنی موضع او نسبت به بنیاد اندیشه در غرب Ùˆ شرق دارد. نویسنده "آسیا در برابر غرب"ØŒ به طور Ú©Ù„ÛŒ Ùˆ یکسره، به تØÙ„یل بیرونی روی کرده Ùˆ لاجرم به Ø·Ø±Ø Ø¯ÛŒØ¯Ú¯Ø§Ù‡ÛŒ پرداخته Ú©Ù‡ او را از دیدگاه Ø·Ø±Ø Ù…Ø´Ú©Ù„ دوره گذار Ùˆ امتناع تأسیس اندیشه تجدد دور Ùˆ به جریان تجدد ستیزی نزدیک کرده است." (صص 38-44)
نگارنده با این داوری آقای طباطبایی اساسا مواÙÙ‚ است. "روشنÙکر" ایرانی ÙØ§Ù‚د ذهن استدلالی- علمی است. این ضع٠گریبانگیر همه کسانی است Ú©Ù‡ در ایران به مطالعه ÙلسÙÙ‡ پرداخته اند. (از جمله خود آقای طباطبایی). Ùقدان تربیت علمی موجب شده است Ú©Ù‡ اینان به ÙلسÙÙ‡ هایی روی بیاورند Ú©Ù‡ بیشتر با تتبعات ادبی Ùˆ نقد متون ارتباط دارد. Ùˆ به علت سیطره بازنمایی های جمعی بر ذهنشان، Ùˆ پرورش ÛŒØ§ÙØªÙ† در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ Ú©Ù‡ ذاتا Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ÛŒ Ùˆ خرد ستیز است، Ø´ÛŒÙØªÙ‡ ÙلسÙÙ‡ هایی شده اند Ú©Ù‡ خصلتی خرد ستیزانه Ùˆ تاریک اندیشانه دارند. مثلا آقای شایگان همراه با مرتجعان Ùˆ تاریک اندیشان Ùˆ علم ستیزان غرب بر ÙØ±ÙˆØ±ÛŒØ²ÛŒ قرون وسطی مویه Ù…ÛŒ کند Ùˆ پیدایش علم را Ú©Ù‡ موجب Ø§ÙØ³ÙˆÙ† زدایی از جهان شده است "ØØ±Ú©Øª نزولی" Ùˆ "نیهیلیسم" Ù…ÛŒ داند. ( "آسیا در برابر غرب"ØŒ ØµÙØÙ‡ 47). آقای شایگان Ùˆ مرشدش، هانری کربن، ذهنیتی "Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ÛŒ" دارند. ولی خود آقای طباطبایی نیز از ذهنیت Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ÛŒ بی نصیب نیست. اگر شایگان به هایدگر(Ùیلسو٠رمانتیک Ùˆ نازی آلمانی) Ùˆ هانری کربن (عار٠و تاریک اندیش ÙØ±Ø§Ù†Ø³ÙˆÛŒ) سرسپرده است، آقای طباطبایی هم به مارکس رمانتیک Ùˆ تجدد ستیز آلمانی Ùˆ آلتوسر (ایدئولوگ استالینیست) تعلق خاطر دارد Ùˆ ضمنا مترجم کتاب هانری کرین "تاریخ ÙلسÙÙ‡ اسلامی" به ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ نیز هست! آقای طباطبایی در انتقاد به جا Ùˆ به موقع Ùˆ تأمل برانگیز خود از بعضی نویسندگان ایرانی Ù…ÛŒ نویسند:
"به جای آنکه مشکل آینده ایران را Ù…Ø·Ø±Ø Ú©Ø±Ø¯Ù‡ باشیم، به زوال Ù…ØØªÙˆÙ… غرب Ù…ÛŒ اندیشیم، در ØØ§Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ بازپرداختی کژتاب ار ایدئولوژی های جدید غربی Ú©Ù‡ واپسین ÙØ±Ø¢ÙˆØ±Ø¯Ù‡ آنها ایدئولوژی به Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ù¾Ø³Øª مدرنیته است، هم چنانکه دهه های پیش، جامعه شناسی Ùˆ نظریه تجدد ستیز بود- جانشین علم به گذشته غرب شده است. زوال Ù…ØØªÙˆÙ… غرب، توهم یا وجهی از ایدوئولوژی جدید غربی است Ú©Ù‡ درباره آن خشت پرتوان زد. چرا Ú©Ù‡ پایه ای در واقعیت ندارد، ولی وجدان نگونبخت ما را Ú©Ù‡ پای در Ú¯Ù„ وضعیت زوال Ùˆ Ø§Ù†ØØ·Ø§Ø· مانده است، نوازش Ù…ÛŒ دهد. اما به هر ØØ§Ù„ØŒ این پرسش را از خود نکرده ایم Ú©Ù‡ در صورت سقوط غرب، وضع Ùˆ ØØ§Ù„ آن بخشی از جهان Ú©Ù‡ در دوران جدید، در نهایت، ØØªÛŒ مشکل خود را جز در نسبت با غرب Ùˆ اندیشه غربی نمی تواند Ø·Ø±Ø Ú©Ù†Ø¯ØŒ Ú†Ù‡ خواهد بود؟
البته این پرسش جدی است Ùˆ در واقع، به مشکل Ø¨ØØ±Ø§Ù† عقلانیتی باز Ù…ÛŒ گردد Ú©Ù‡ از همان نخستین سده دوره اسلامی تاریخ ما، پیوسته، مشکل عمده ای بوده است." (ØµÙØÙ‡ 16)
نگارنده با آنچه آقای طباطبایی Ù…ÛŒ گوید کاملا مواÙÙ‚ است ولی این نکته را از نظر دور نمی دارد Ú©Ù‡ کسانی Ú©Ù‡ ایدئولوژی پست مدرنیته را علم کرده اند نقطه اتکای ایدئولوژی خود را کتاب "دیالکتیک روشنگری" اثر مشترک هورکهایمر Ùˆ آدرونو قرار داده اند. این دو ایدئولوگ مارکسیست، به دنبال لوکاچ، سنت Ù‡Ú¯Ù„ÛŒ – مارکسی را اØÛŒØ§ کردند، یعنی همان سنتی Ú©Ù‡ آقای طباطبایی Ø´ÛŒÙØªÙ‡ آن است. (البته بگذریم از اینکه نمی توان Ù‡Ú¯Ù„ تاریخ گرا را با ساخت گرایی آلتوسر Ùˆ ØªÙØ³ÛŒØ± ضد اومانیستی Ùˆ ضد تاریخ گرایی او از مارکسیسم سازش داد.) اما آقای شایگان Ú©Ù‡ بنا بر عقیده آقای طباطبایی به تجددستیزی نزدیکتر است تا تجدد خواهی برای جنگ با علم Ùˆ خرد Ùˆ تخطئه مدرنیته بخشی از ابزارهای Ù…Ùهومی خود را از همین کتاب "دیالکتیک روشنگری" بدست آورده است. ("زیر آسمان های جهان"ØŒ ØµÙØÙ‡ 155) Ùˆ از غرایب دیگر آنکه هم علم کنندگان پست مدرنیته به آثار میشل ÙÙˆÚ©Ùˆ استناد Ù…ÛŒ کنند Ùˆ هم آقای شایگان Ùˆ طباطبایی! بنابراین Ù…ÛŒ بینیم Ú©Ù‡ آقای طباطبایی به خاطر ذهنیت مشترکی Ú©Ù‡ با غرب ستیزان Ùˆ تجدد ستیزان دارد از ØÙ„ مسائلی Ú©Ù‡ در کتاب خود Ù…Ø·Ø±Ø Ú©Ø±Ø¯Ù‡ است بر نمی آید. در واقع به خاطر همان ذهنیت Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ÛŒ Ú©Ù‡ ذکرش گذشت Ø´ÛŒÙØªÙ‡ آن گروه از ÙÛŒÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† غربی شده است Ú©Ù‡ علم ستیز Ùˆ تجدد ستیزند Ùˆ به رومانتیسیسم خرد ستیز Ùˆ علم ستیز اروپایی تعلق دارند Ùˆ نه به سنت خردگرا Ùˆ علمی غرب. آقای طباطبایی به خاطر همین وابستگی ذهنی Ùˆ Ùکری به سنت رومانتیسیسم اروپایی در گزینش غرب ستیزان Ùˆ تجدد ستیزان Ùˆ نقد آثار آنان مشکل Ùکری Ùˆ ذهنی داشته است. تأثیر آقای شایگان، Ø§ØØ³Ø§Ù† نراقی Ùˆ رضا داوری بر Ù…ØÛŒØ· "روشنÙکری" ایران تقریبا ناچیز بوده Ùˆ در واقع برخورد "روشنÙکران" ایرانی با آثار آنان خصمانه بوده است. از این گذشته هیچ یک از آنان ایدئولوگ هیچ ØØ²Ø¨ سیاسی نبوده است. ØØ²Ø¨ÛŒ Ú©Ù‡ تشکیلات وسیعی داشته باشد، چندین روزنامه Ùˆ نشریه منتشر کند Ú©Ù‡ از طریق آنها بتوان اÙکار تجددستیز را تبلیغ کرد Ùˆ اشاعه داد. اما برعکس Ø§ØØ²Ø§Ø¨ چپ، Ùˆ در رأس آنها ØØ²Ø¨ توده، از چنین امکاناتی برخوردار بوده Ùˆ آنها را در اختیار ایدئولوگ های خود قرار Ù…ÛŒ داده اند؛ مثلا امکاناتی Ú©Ù‡ ØØ²Ø¨ توده در اختیار Ø§ØØ³Ø§Ù† طبری قرار داده بود. ولی آقای طباطبایی در این مورد از Ø§ØØ³Ø§Ù† طبری اسمی به میان نمی آورد Ùˆ Ùقط به اشاره ای Ú¯Ù†Ú¯ Ø§Ú©ØªÙØ§ Ù…ÛŒ کند: " اندیشه ای برآمده از علوم اجتماعی جدید غربی، بنیان ÙلسÙÙ‡ سیاسی تجدد را مورد تردید جدی قرار داد Ùˆ بدین سان راه بسط آن را بست" (ØµÙØÙ‡ 9). ایشان معتقدند Ú©Ù‡ پست مدرنیته Ú©Ù‡ بیشتر سردمداران آن مارکسیستهای علم ستیزند، "ایدئولوژی" است اما مارکسیسم- لنینیسم نوع کیانوری – طبری "اندیشه برآمده از علوم اجتماعی جدید غربی" است! مگر از نظر یک مارکسیست، مدرنیته ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ بورژوایی نیست Ú©Ù‡ باید براÙکنده شود؟ مگر مارکسیست ها در همه کشورها، به ویژه در آلمان، نیروهای عقلانی Ùˆ خردگرا Ùˆ دموکراسی لیبرالی را تخطئه نمی کردند Ùˆ با این کار موجبات تضعی٠نیروهای عقلانی جامعه را ÙØ±Ø§Ù‡Ù… نمی آوردند Ùˆ راه را برای پیروزی ÙØ§Ø´ÛŒØ³Ù… Ùˆ نازیسم هموار نمی کردند؟ Ùˆ از یاد نبریم Ú©Ù‡ علی شریعتی Ùˆ جلال آل اØÙ…د نیز در مکتب مارکسیسم – لنینیسم آموزش دیده بودند.
تشکیلات سیاسی دیگری Ú©Ù‡ در پروردن اسطوره اهریمن غرب Ùˆ در تجدد ستیزی نقش مهمی داشته است بخشی از جبهه ملی است. تأثیر نیروهای Ú†Ù¾ Ùˆ جبهه ملی بر Ù…ØÛŒØ· "روشنÙکری" ایران عظیم بوده است نه تأثیر شایگان، Ø§ØØ³Ø§Ù† نراقی Ùˆ رضا داوری. گویی آقای طباطبایی از Ø¯Ø±Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù† با اینان واهمه ای ندارد اما از درگیر شدن با پیروان مرØÙˆÙ… دکتر مصدق Ùˆ هواداران نیروهای Ú†Ù¾ ØØ°Ø± Ù…ÛŒ کند! پس در گزینش "غرب ستیزان Ùˆ "تجدد ستیزان" بی طر٠و بی غرض نبوده است.
به Ø¨ØØ« اصلی بازمی گردیم. مطالبی Ú©Ù‡ آقای طباطبایی درباره Ù‡Ú¯Ù„ Ùˆ مارکس نوشته اند خالی از اشکال نیست. Ù…ØØªÙˆØ§ÛŒ کتاب "علم منطق" Ù‡Ú¯Ù„" بازنمایی خداست بدان گونه Ú©Ù‡ ذات جاودانش پیش از Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù† طبیعت Ùˆ هر Ø±ÙˆØ Ù…ØªÙ†Ø§Ù‡ÛŒ بوده است." گوته به بهترین وجه خصلت منطق دیالکتیکی Ù‡Ú¯Ù„ را توصی٠کرده، Ù…ÛŒ گوید: "Ù‡Ú¯Ù„ Ù…ÛŒ خواهد واقعیت جاودان طبیعت را با شوخی زننده Ùˆ Ø³ÙØ³Ø·Ù‡ آمیزی از میان ببرد." در ØØ§Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ Ùیزیک نیوتونی هر روز موÙقیت بیشتری به دست Ù…ÛŒ آورد Ùˆ الگوی روش پژوهش برای دیگر رشته های علمی شده بود، Ù‡Ú¯Ù„ بر علم Ùیزیک ردیه Ù…ÛŒ نوشت! ØØ§Ù„ا چگونه چنین منطقی، Ú©Ù‡ گوته آن را شوخی زننده ای Ù…ÛŒ نامید، دستاورد بزرگی برای علوم اجتماعی ( صص 48ØŒ 227ØŒ 230ØŒ 231Ù244-245) به شمار Ù…ÛŒ آید؟ Ùˆ چگونه Ù‡Ú¯Ù„ Ú©Ù‡ بزرگترین Ùیلسو٠پروتستان است Ùˆ "ایده" یا خدا را وارد "طبیعت" کرده است Ùˆ در واقع بنا بر ÙلسÙÙ‡ او "طبیعت"ØŒ ایده در دیگر بودگی خویش است Ùˆ Ù‡Ú¯Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ عصر روشنگری را تØÙ‚یر Ù…ÛŒ کرد، Ùیلسو٠مدرنیته Ù…ÛŒ شود؟ معلوم نیست! چنین ادعایی نشانه ناآگاهی از سرشت ÙلسÙÙ‡ Ù‡Ú¯Ù„ Ùˆ مبادی علم جدید Ùˆ مدرنیته است. البته نگارنده مقام ÙلسÙÛŒ Ù‡Ú¯Ù„ را انکار نمی کند. دستاورد مثلا نقشی را Ú©Ù‡ Ù‡Ú¯Ù„ برای دین قائل است Ù…ÛŒ پذیرد. Ù‡Ú¯Ù„ معتقد بود Ú©Ù‡ دین آگاهی یی است Ú©Ù‡ هر قوم از خود Ùˆ از ذات پروردگار خویش دارد، یا ØŒ درکی است Ú©Ù‡ یک قوم از خود دارد. Ù‡Ú¯Ù„ میان دین هر قوم Ùˆ نظام سیاسی Ùˆ قضایی آن ارتباطی تنگاتنگ Ù…ÛŒ بیند. بنابراین بهترین راه شناخت یک قوم، مطالعه دین او است. او به پیروی از منتسکیو معتقد است Ú©Ù‡ هر نظام ØÚ©ÙˆÙ…تی با هر دینی سازگار نیست. دموکراسی را نمی توان در هر جامعه ای صر٠نظر از دین آن، مستقر کرد. اما Ù…ØªØ£Ø³ÙØ§Ù†Ù‡ آقای طباطبایی این بخش از اندیشه Ù‡Ú¯Ù„ را Ú©Ù‡ هنوز Ù…Ø·Ø±Ø Ø§Ø³ØªØŒ نادیده Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ اند، یعنی بخشی را Ú©Ù‡ به شرایط "امتناع اندیشه" Ùˆ " امتناع تجدد" ارتباط Ù…ÛŒ یابد مسکوت گذاشته اند Ùˆ به بخش مرده ÙلسÙÙ‡ Ù‡Ú¯Ù„ یعنی منطق پرداخته اند. آقای طباطبایی Ù…ÛŒ نویسند:
"مارکس در نخستین نوشته های خود زمینه تØÙˆÙ„ÛŒ در بنیادهای روش شناسی علوم اجتماعی را ÙØ±Ø§Ù‡Ù… Ù…ÛŒ اورد، اما این تØÙˆÙ„ در روش شناسی با نخستین نقادی مارکس از اقتصاد سیاسی در جهتی رانده خواهد شد Ú©Ù‡ از نظر روش Ùˆ Ù…Ø¹Ø±ÙØª شناسی علوم اجتماعی جدید ØØ§Ø¦Ø² اهمیت ÙØ±Ø§ÙˆØ§Ù†ÛŒ است." (ØµÙØÙ‡ 232)
ولی با کمال تعجب دو ØµÙØÙ‡ بعد نقیض Ú¯ÙØªÙ‡ بالا را Ù…ÛŒ خوانیم: " نقادی مبانی نظری دیدگاه Ù‡Ú¯Ù„ØŒ در نهایت، مارکس Ùˆ بیشتر از او مارکسیستها را به سقوط در روش Ùˆ Ù…Ø¹Ø±ÙØª شناسی پیش از "انقلاب کوپرنیکی" کانت بازگرداند؟ مطالبی Ú©Ù‡ آقای طباطبایی درباره منطق Ù‡Ú¯Ù„ در ØµÙØØ§Øª 48ØŒ 227ØŒ 230-231ØŒ 244-245 Ù…ÛŒ گویند در تناقض آشکار با مطالبی است Ú©Ù‡ در ØµÙØØ§Øª 228ØŒ 233- 234 اظهار داشته اند. آیا این تناقض گویی ها را باید به پای ذهنیت "Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ÛŒ" یا اسطوره ای ایشان بگذاریم Ú©Ù‡ تناقض را درنمی یابد یا اینکه آقای طباطبایی مانند Ù‡Ú¯Ù„ Ùˆ مارکس به اصل امتناع تناقض اعلان جنگ داده اند Ùˆ از Ú¯ÙØªÙ† عبارات متناقض ابایی ندارند؟
البته نگارنده آقای طباطبایی را در زمره ÙØ±Ù‡ÛŒØ®ØªÚ¯Ø§Ù†ÛŒ Ù…ÛŒ داند Ú©Ù‡ تعدادشان Ù…ØªØ£Ø³ÙØ§Ù†Ù‡ در ایران اندک است. اختلا٠نظر نگارنده با ایشان بر سر بعضی مطالب نباید بر Ø§ØªÙØ§Ù‚ نظر میان من Ùˆ ایشان بر سر بسیاری از مسائل خدشه وارد کند.نگارنده معتقد است Ú©Ù‡ هر ایرانی ÙØ±Ù‡ÛŒØ®ØªÙ‡ ای باید کتاب "ابن خلدون Ùˆ علوم اجتماعی" Ùˆ به ویژه Ù¾ÛŒØ´Ú¯ÙØªØ§Ø± Ùˆ ÙØµÙ„ اول Ùˆ ÙØµÙ„ خاتمه را به دقت بخواند. هشداری را Ú©Ù‡ کتاب Ù…ÛŒ دهد باید بسیار جدی Ú¯Ø±ÙØª. پرسش هایی را Ú©Ù‡ Ù…Ø·Ø±Ø Ú©Ø±Ø¯Ù‡ است در خور تأمل جدی است. نگارنده خود با همدلی Ùˆ همدردی ÙØµÙ„های یاد شده را خواند. ولی پیش از پرداختن به مطالب ÙØµÙˆÙ„ مذکور چند نکته را باید خاطرنشان کرد. آقای طباطبایی ایران پرست است Ùˆ ایران پرستی او موجب شده است Ú©Ù‡ نسبت به تاریخ گذشته ایران دچار توهم شود Ùˆ در ارزیابی اهمیت Ùˆ جایگاه اندیشه ÙلسÙÛŒ در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران غلو کند. ایشان تاریخ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران را نه آنگونه Ú©Ù‡ بوده است بلکه آن گونه Ú©Ù‡ آرزو دارند Ù…ÛŒ باید بوده باشد درک Ù…ÛŒ کنند Ùˆ به خاطر همین ذهن گرایی، بسیاری از ادعاهایی Ú©Ù‡ درباره اندیشه سیاسی "ایرانشهری" کرده اند مورد تردید جدی قرار Ù…ÛŒ گیرد. ایشان از سویی مدعی اند Ú©Ù‡ در ایران اواخر قرن بیستم- به رغم همه گونه ارتباط ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ Ú©Ù‡ با غرب برقرار است Ùˆ کتابخانه هایی Ú©Ù‡ در کشور موجود است Ùˆ استادانی Ú©Ù‡ ØªØØµÛŒÙ„کرده دانشگاه های غرب اند- تاریخ اندیشه، تاریخ عدمی است؛ Ùˆ از سوی دیگر مدعی Ù…ÛŒ شوند Ú©Ù‡ در ایران قدیم اندیشه سیاسی"ایرانشهری" وجود داشته است،گرچه تعداد باسوادان از تعداد انگشتان یک دست بیشتر نبوده Ùˆ ÙÙ† چاپ Ùˆ مدرسه Ùˆ دانشگاهی نیز وجود نداشته است. نگارنده از ایشان Ù…ÛŒ پرسد: کدام ایرانی پیش از اسلام کتابی در مورد تاریخ ایران، ØØªÛŒ به Ø´Ú©Ù„ ذکر سلسله شاهان نگاشته است؟ آنچه ما درباره پیش از اسلام خود Ù…ÛŒ دانیم از مورخان یونانی Ùˆ رمی است. آیا این امر به این معنا نیست Ú©Ù‡ ایرانی درکی از تاریخ ندارد؟ آنچه در دوره ساسانیان از ØØ§Ù„ت Ø´ÙØ§Ù‡ÛŒ به صورت مکتوب درآمد متون دینی Ùˆ خدای نامکها (داستان ها Ùˆ Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ ها) بود. این از وضع تاریخی Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ ما پیش از اسلام. اما ایران پس از اسلام: چند قرن Ú©Ù‡ برده اعراب بوده است. بعد هم نوبت به ترک ها ÛŒ زردپوست آسیای میانه Ùˆ ترکمنها Ùˆ مغولان Ù…ÛŒ رسد Ú©Ù‡ تیغ در میان ایرانیان نهند. ØØªÛŒ پادشاهان قاجار نیز اصل Ùˆ نسب مغولی داشته اند. Ù…ÛŒ بینیم Ú©Ù‡ تاریخ ایران پس از اسلام، در واقع، تاریخ مهاجمانی است Ú©Ù‡ این سرزمین را از Ù¾ÛŒ یکدیگر تسخیر کرده Ùˆ آن را منقاد خویش ساخته اند.
آقای صادق زیباکلام کتابی نوشته اند به نام " ماچگونه ما شدیم" (با زیر عنوان "ریشه یابی علل عقب ماندگی در ایران"). ایشان نیز مانند آقای طباطبای در ارزیابی نقش علم Ùˆ ÙلسÙÙ‡ در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران دچار توهم هستند. گرچه از بعضی جهات ارزیابی ایشان از انتقال علوم به تمدن اسلامی Ùˆ Ù†ØÙˆÙ‡ رشد Ùˆ بالندگی Ùˆ سپس زوال آن واقع بینانه تر است، اما توهم یادشده ایشان را دچار توهم بزرگتری کرده Ú©Ù‡ در عنوان کتابشان مشهود است: "ما چگونه ما شدیم". در پاسخ به ایشان باید Ú¯ÙØª: برادر، ما همین Ú©Ù‡ هستیم قبلا نیز بوده ایم! Ø±ÙˆØ Ù‚ÙˆÙ…ÛŒ ما Ú©Ù‡ تغییری نکرده است. بازنمایی های جمعی ما هیچ گاه پذیرای تÙکر علمی Ùˆ انتقادی نبوده است. برای روشنتر شدن ایرادی Ú©Ù‡ به آقایان طباطبایی Ùˆ زیباکلام Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ ام، نظر ویلهلم ویندلباند ( از بزرگترین ÙÛŒÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† Ùˆ مورخان اندیشه ÙلسÙÛŒ Ùˆ از رهبران مکتب نوکانتی هیدلبرگ) را در مورد وضع علم Ùˆ ÙلسÙÙ‡ در تمدن اسلامی نقل Ù…ÛŒ کنم. او در کتاب "تاریخ ÙلسÙÙ‡" Ú©Ù‡ از کتاب های مرجع است Ù…ÛŒ نویسد:
"به علت وجود شرایط خاص در تمدن اسلامی، بخش اعظم بنیانگذاران Ùˆ ØØ§Ù…یان علم Ùˆ ÙلسÙÙ‡ پزشکان بودند در ØØ§Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ در غرب این نقش را Ø±ÙˆØØ§Ù†ÛŒÙˆÙ† بر عهده داشتند. از این روی در کشورهای عربی آموزش پزشکی قدیم Ùˆ علوم طبیعی همراه با تعلیم ÙلسÙÙ‡ بود. آثار بقراط Ùˆ جالینوس مانند اثار اÙلاطون Ùˆ ارسطو Ùˆ نو اÙلاطونیان به عربی ترجمه شد. به همین علت در مابعدالطبیعه عربی، دیالکتیک همیشه در توازن با ÙلسÙÙ‡ طبیعی قرار داشت. اما به دستاوردهای تازه اعراب (= دانشمندان کشورهای اسلامی) در قلمرو طب Ùˆ علوم طبیعی نباید بیش از ØØ¯ بها داد. دانشی Ú©Ù‡ اعراب بعدها به غرب انتقال دادند عمدتا عبارت بود از کتاب های یونانی. Ú©Ù„ این ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ علمی را به طور مصنوعی به تمدن اسلامی پیوند زده بودند. این ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ علمی (بیگانه) در تمدن اسلامی ریشه ندوانید Ùˆ پس از رشدی کوتاه مدت، بی آنکه رمقی داشته باشد پژمرد Ùˆ خشکید. علم در تمدن اسلامی همیشه در Ù…ØÙلهای تنگ Ùˆ بسته به ØÛŒØ§Øª خود ادامه Ù…ÛŒ داد Ùˆ هرگز مورد توجه Ùˆ ØÙ…ایت توده مردم قرار Ù†Ú¯Ø±ÙØª."
Ùˆ جرج سارتون در شش بال علم (ترجمه اØÙ…د آرام، تهران، انتشار 1339ØŒ ØµÙØÙ‡ 15) Ù…ÛŒ نویسد: "رنسانس تنها انقلاب در برابر اÙکار Ø§ØµØØ§Ø¨ مدرسه نبود، بلکه قیام در برابر اÙکار عربی Ùˆ اسلامی( مخصوصا ابن سینا Ùˆ ابن رشد) نیز بود." آقای طباطبایی Ù…ÛŒ نویسند:
"اگر در شرایط "قرون وسطی" تأسیس علم جدید امکان پذیر نمی بوده است، چرا با پایان آن دوره Ùˆ با تأسیس علم جدید Ùˆ ØØªÛŒ ورود آن به کشورهایی Ú©Ù‡ موضوع مورد Ø¨ØØ« ماست، دست Ú©Ù…ØŒ پرداختن کمابیش جدی به این علوم نیزممکن نشده است Ùˆ این کشورها نه تنها نتوانستند گامی با تØÙˆÙ„ جدید بردارند بلکه پس از ØØ±Ú©ØªÛŒ آغازین، به نظر Ù…ÛŒ رسد Ú©Ù‡ در آستانه ÙØ±Ùˆ Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù† در چاه ویل "قرون وسطای" دیگری قرار دارند Ú©Ù‡ خروج از آن، به طور Ú©Ù„ÛŒ بسیار بعید Ù…ÛŒ نماید." (ØµÙØÙ‡ 116)
آقای طباطبایی مشخص نکرده اند Ú©Ù‡ "شرایط قرون وسطی" چیست؟ Ùˆ سوالی را Ú©Ù‡ Ù…Ø·Ø±Ø Ú©Ø±Ø¯Ù‡ اند، بی پاسخ گذاشته اند. پاسخ بنده به ایشان نقل قولی است Ú©Ù‡ از ویندلباند آوردم؛ Ùˆ شاید در قالب Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§Øª مکتب جامعه شناسی امیل دورکم بتوان Ú¯ÙØª Ú©Ù‡ بازنمایی های جمعی این اقوام با علم غربی در تخاصم است. یا باید علم غربی سرکوب شود Ùˆ به عنوان زایده ای بیگانه با اعتقادات آنان به دور اÙکنده شود یا برعکس بازبینی Ùˆ دگرگونی عظیمی در بازنمایی های جمعی آنان صورت گیرد، به گونه ای Ú©Ù‡ بتوانند با علم Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ غربی سر سازش پیدا کنند. Ùˆ Ù…ÛŒ دانیم Ú©Ù‡ کشورهای اسلامی همیشه راه نخست را برگزیده اند. البته تذکر این نکته ضروری است Ú©Ù‡ علم Ùˆ ÙلسÙÙ‡ غرب در خود غرب نیز با مبارزه ای طولانی Ùˆ جانکاه مستقر شد Ùˆ در نتیجه رویارویی دانشمندان Ùˆ ÙÛŒÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† با کلیسا، مسیØÛŒØª Ø§Ø³ØªØØ§Ù„Ù‡ درونی ÛŒØ§ÙØª Ùˆ با علم Ùˆ ÙلسÙÙ‡ به نوعی ØªÙØ§Ù‡Ù… Ùˆ همزیستی مسالمت آمیز رسید. آقای طباطبایی Ù…ÛŒ نویسند:
"مشکل شرایط امتناع Ùˆ اینکه چگونه به بن بست کنونی رانده شده ایم، مشکل بنیادینی است Ú©Ù‡ باید جدی Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ شود Ùˆ تدوین نظریه ای در مبانی آن، امر عاجلی است Ú©Ù‡ باید، پیش از آنکه طشت ایران زمین از بام Ø¨ÛŒÙØªØ¯ØŒ به آن پرداخت."(ØµÙØÙ‡ 18)
شاید آقای طباطبایی Ù…Ø³ØªØØ¶Ø± نباشند Ú©Ù‡ قبل از ایشان ماکس وبر نیز شرایط امتناع ظهور سرمایه داری (به دیگر سخن، ظهور عقلانیت از نوع غربی Ùˆ مدرنیته) را در کشورهای اسلامی مطالعه جدی کرده است. گرچه جامعه شناسی اسلام ماکس وبر به هنگام مرگ ÙˆÛŒ ناتمام ماند، اما از همان تکه پاره ها Ù…ÛŒ توان استنباط هایی کرد Ùˆ در این خصوص ماکس وبر شناسان نیز Ø´Ø±Ø Ù‡Ø§ÛŒÛŒ بر نظریات ÙˆÛŒ نگاشته اند. ØØªÛŒ پیش از ماکس وبر، منتسکیو در "Ø±ÙˆØ Ø§Ù„Ù‚ÙˆØ§Ù†ÛŒÙ†" Ùˆ در "نامه های ایرانی" Ùˆ مارکس نیز در مقاله های خود درباره چین Ùˆ هند، از دیدگاه خودشان، پاسخ پرسش شرایط امتناع تجدد در کشورهای آسیایی را داده بودند. نا آشنایی آقای طباطبایی با این گونه پژوهش ها (یا سکوت ایشان در این موارد) لطمات جدی به تØÙ‚یق ایشان وارد کرده Ùˆ کتاب ایشان بر اثر نادیده Ú¯Ø±ÙØªÙ† این پژوهش ها از بنیاد سست شده است. اگر ایشان نظریات منتسکیو، مارکس Ùˆ ماکس وبر را در این مورد قبول ندارند Ù…ÛŒ توانستند به نقد آنها بپردازند.
آقای طباطبایی می نویسند:
"اگر در شرایط کنونی کشوری نظیر ایران، انتقال آگاهی دوران جدید Ùˆ اندیشه تجدد امری Ù…ØØ§Ù„ است Ùˆ چنانکه به عیان Ù…ÛŒ توان دید،شکا٠میان آگاهی مغرب زمین Ùˆ ایران در گذر زمان ژر٠تر Ùˆ بنیادی تر Ù…ÛŒ شود، آینده این شکا٠میان دو گونه آگاهی چگونه خواهد بود؟ در واقع، پرسش بنیادین این است Ú©Ù‡ اثرات این Ø´Ú©Ø§Ù ÙØ²Ø§ÛŒÙ†Ø¯Ù‡ در آینده Ú†Ù‡ صورتی به خود خواهد Ú¯Ø±ÙØª Ùˆ شیوه رویارویی با آن چگونه باید باشد." (ØµÙØÙ‡ 359)
باز Ù…ÛŒ بینیم Ú©Ù‡ ایشان Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… کلیدی همچون "آگاهی مغرب زمین" Ùˆ "آگاهی ایران" را تعری٠ناشده رها کرده اند. این دو گونه آگاهی Ú†Ù‡ خصوصیاتی دارند Ú©Ù‡ شکا٠میانشان هر دم ÙØ²ÙˆÙ†ÛŒ Ù…ÛŒ گیرد؟ مسلما پاسخ چنین پرسشهایی را در آثار Ù‡Ú¯Ù„ØŒ مارکس، هایدگر، آلتوسر، هورکهایمر، آدرنو، ÙÙˆÚ©Ùˆ نمی توان ÛŒØ§ÙØª. به همین دلیل هم آقای طباطبایی ÙØ§Ù‚د ابزارهای Ù…Ùهومی لازم برای پاسخ دادن به این پرسشهاست. اگر ایشان آثار انسان شناسان اجتماعی، Ùˆ آثار متÙکرانی مانند ژان پیاژه، ارنست کاسیرر، لوی برول Ùˆ مارسل موس را مطالعه کرده Ùˆ به Ø³Ù„Ø§Ø Ø¹Ù„Ù… Ùˆ ÙلسÙÙ‡ علمی مجهز شده بودند شاید کتاب خود را از اساس به گونه دیگر Ù…ÛŒ نوشتند. نگارنده Ù…ÛŒ کوشد برای Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ…ÛŒ Ú©Ù‡ ایشان تعری٠نکرده به کار برده اند تعریÙÛŒ در آثار تخصصی معتبر بیابد. پرسش "ماهیت سنت" را شاید بتوان به این سوال برگرداند Ú©Ù‡ جامعه سنتی Ú†Ù‡ خصوصیاتی دارد Ùˆ ساخت تÙکر در چنین جامعه ای Ú†Ù‡ خصلتهایی را داراست. هالپیک از جمله معدود انسان شناسان اجتماعی است Ú©Ù‡ در روانشناسی تکوینی نیز ØµØ§ØØ¨ نظر است Ùˆ در زمره پیروان ژان پیاژه به شمار Ù…ÛŒ آید. او اعتقاد دارد Ú©Ù‡ Ùقط با مطالعه آثار روانشناسان تکوینی Ùˆ به ویژه ژان پیاژه Ù…ÛŒ توان به شناخت تÙکر انسان Ú†Ù‡ در جوامع صنعتی Ùˆ Ú†Ù‡ در جوامع پیش- صنعتی دست ÛŒØ§ÙØª. او معتقد است Ú©Ù‡ اختلا٠در شیوه تÙکر وقتی مشهود Ùˆ بارز Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ شیوه تÙکر در جامعه پیش -صنعتی را با شیوه تÙکر در جوامع صنعتی Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØªÙ‡ مقابله Ùˆ مقایسه کنیم. هالپیک Ù…ÛŒ گوید اگر نظریه ذهنیت "پیش- منطقی" لوی برول را با آنچه ژان پیاژه مرØÙ„Ù‡ "پیش- عملیاتی" در رشد ذهن Ù…ÛŒ نامد منطبق بدانیم، نظریات لوی -برول معنا پیدا Ù…ÛŒ کنند. هالپیک در کتاب" مبانی تÙکر ابتدایی" خصلتهای تÙکر در جامعه سنتی یا پیش- صنعتی را چنین توصی٠می کند:
1. "در جامعه سنتی ÙØ±Ø§Ú¯Ø±Ø¯Ù‡Ø§ÛŒ طبیعی Ùˆ اجتماعی را نمی توان مورد تØÙ„یل علی قرار داد؛
2. جهان طبیعی Ùقط تا جایی Ú©Ù‡ انسان را ØªØØª تأثیر قرار دهد تجربه Ù…ÛŒ شود. بنابراین خواص اشیای طبیعی، ذهنی Ù…ÛŒ شود Ùˆ به ØµÙØ§Øª ØØ³ÛŒ وابسته Ù…ÛŒ گردد؛
3. برای انجام بسیاری کارها هیچ نیازی به برنامه ریزی دقیق، انجام آزمایش یا اندازه گیری Ø§ØØ³Ø§Ø³ نمی شود؛
4. از Ù„ØØ§Ø¸ تکنولوژیکی دامنه مسائل بسیار Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ است Ùˆ آنها را Ù…ÛŒ توان به روش های سنتی ØÙ„ کرد؛
5. تکنولوژی به علت Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØªÙ‡ نبودنش مقام شامخی ندارد، بنابراین به دشواری مسئله تکنولوژیکی به منزله مسئله تخصصی قابل Ø·Ø±Ø Ø§Ø³ØªØ›
6. پرسش و چون و چرا کردن در مسائل و ناهمنوایی با سنت، به شدت سرکوب می شود؛
7. از رشد تجربه ÙØ±Ø¯ÛŒ ممانعت به عمل Ù…ÛŒ اید. در دیدگاهها همگرایی Ùˆ یکنواختی وجود دارد؛
8. مسائل زندگی روزمره عمدتا مسائل شخصی اند Ú©Ù‡ اندیشه پیش- عملیاتی( در روانشناسی تکوینی پیاژه دومین مرØÙ„Ù‡ از مراØÙ„ چهارگانه رشد ذهنی) برای ØÙ„ آن Ú©ÙØ§ÛŒØª Ù…ÛŒ کند؛
9. ارائه دلیل Ùˆ برهان (استدلال)ØŒ به Ø´Ú©Ù„ غیر منطقی Ùˆ ناهمساز صورت Ù…ÛŒ گیرد. هیچ تصوری از استنتاج ØµØ±ÙØ§ صوری یا منطقی وجود ندارد. استدلال منطقی برپایه ÙØ±Ø¶ÛŒØ§ØªÛŒ Ú©Ù‡ خود شخص تجربه نکرده باشد مردود شناخته Ù…ÛŒ شود؛
10. بسیاری از موسسات Ùˆ نهادها هد٠مشخصی ندارند Ùˆ Ùقط بر پایه مقام Ùˆ منزلت متکی اند نه "قرارداد" Ùˆ با ارزشهای سمبلیک Ùˆ اخلاقی اشباع شده اند Ùˆ با کارایی Ùˆ برنامه ریزی در تقابل اند؛
11. جامعه به کسانی Ú©Ù‡ از هوش Ùˆ ذکاوتی عالی برخوردارند Ùˆ علائق Ùکری دارند اجازه نمی دهد Ú©Ù‡ در Ù…ØÙ„ÛŒ جمع شوند Ùˆ به Ø¨ØØ« بپردازند."
چون آقای طباطبایی تعریÙÛŒ از مدرنیته Ùˆ خصوصیات Ùˆ وجوه Ø§ÙØªØ±Ø§Ù‚Ø´ با دوره پیش- مدرنیته Ùˆ خصوصیات آن دوره، یعنی قرون وسطی به دست نداده اند. در اینجا به اجمال تعریÙÛŒ از آن ارائه Ù…ÛŒ شود. Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø "مدرن" از Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø modernus لاتینی Ú©Ù‡ در قرن پنجم میلادی به کار Ù…ÛŒ Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ اشتقاق ÛŒØ§ÙØªÙ‡ است Ùˆ برای متمایز کردن رم مسیØÛŒ از رم مشرک به کار Ù…ÛŒ Ø±ÙØª. بنابراین Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ù…Ø¯Ø±Ù† وضع ØØ§Ù„ (رم مسیØÛŒ) را نسبت به دوران کهن (یعنی رم مشرک) مشخص Ù…ÛŒ کرد. با ظهور جنبش روشنگری در ÙØ±Ø§Ù†Ø³Ù‡" مدرنیته" بار Ù…Ùهومی دیگری ÛŒØ§ÙØª Ùˆ دوره ای از تاریخ بشر را مشخص Ù…ÛŒ کرد Ú©Ù‡ از دوره های قبل برتر بود. در واقع از عصر روشنگری تمایز دوره جدید نسبت به دوران پیش از خود بارزتر شد. در این قرن، سکولار شدن اندیشه به همه رشته های دانش تسری ÛŒØ§ÙØª. علوم از قیمومت الهیات آزاد شدند Ùˆ طبق منطق درونی خویش تØÙˆÙ„ ÛŒØ§ÙØªÙ†Ø¯. "قواعد استدلال در ÙلسÙÙ‡" Ú©Ù‡ نیوتون در کتاب" اصول ریاضی ÙلسÙÙ‡ طبیعی" برای بررسی پدیدارهای Ùیزیکی ارائه داده بود سرمشق Ùˆ الگوی دیگر رشته های دانش واقع شد؛ سازمان اجتماعی براساس عقل بشر Ø´Ú©Ù„ Ú¯Ø±ÙØªØ› "قرارداد اجتماعی" Ùˆ نه کتاب مقدس شالوده جامعه مدنی را تشکیل داد؛ دولت نهادی شناخته شد Ú©Ù‡ بر پایه قرارداد Ø´Ú©Ù„ Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است. پایه قوانین Ùیزیک را گالیله نه بر تورات بلکه بر خرد انسان گذاشت. Ùˆ همین طور ØÙ‚وق Ùˆ دیگر شاخه های دانش بشر بر عقل Ùˆ Ùهم او متکی شدند نه بر نیرویی مابعد الطبیعی.
هم چنان Ú©Ù‡ Ú¯ÙØªÛŒÙ… در دوره مدرن، عقلانیت پایه علوم Ùˆ اساس تجدید سازمان اجتماع قرار Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است. یعنی ستون مدرنیته "خرد" Ùˆ "عقلانیت" است. ولی Ù…ØªØ§Ø³ÙØ§Ù†Ù‡ آقای طباطبایی "عقلانیت" را نیز تعری٠نکرده اند. اگر جامعه سنتی، غیر عقلانی خوانده Ù…ÛŒ شود Ùˆ جامعه مدرن ادعا Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ عقلانی است وجوه Ø§ÙØªØ±Ø§Ù‚ این دو چیست؟ توهم دیگری Ú©Ù‡ آقای طباطبایی دچار آنند این است Ú©Ù‡ تصور Ù…ÛŒ کنند همه ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ها از Ù„ØØ§Ø¸ شناخت ÙلسÙÛŒ Ùˆ علمی در یک Ø³Ø·Ø Ù‚Ø±Ø§Ø± دارند یا همه اقوام ساخت ذهنی مشابهی دارند . بعضی ملت ها سینه آسمان را Ù…ÛŒ شکاÙند با تلسکوپهایشان کهکشانهایی را مطالعه Ù…ÛŒ کنند Ú©Ù‡ در ÙØ§ØµÙ„Ù‡ میلیارد ها سال نوری قرار دارند. دل ذرات Ùˆ پاره ذرات اتمی را Ù…ÛŒ شکاÙند Ùˆ آنها را مطالعه Ù…ÛŒ کنند، در بیوشیمی، بیوÙیزیک Ùˆ پزشکی Ùˆ زیست شناسی به دستاوردهای متØÛŒØ± العقولی نائل Ù…ÛŒ شوند. در مقابل اقوامی وجود دارند Ú©Ù‡ Ùکر Ùˆ ذهنشان را مسائل پیش پا Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù‡ Ùˆ غالبا خراÙÛŒ پر کرده است. انرژی ملتها در شکستن رسوم Ùˆ قالب تÙکرات سنتی Ùˆ Ù¾ÛŒ اÙکندن علم Ùˆ جامعه مدرن به یک اندازه نیست. مثلا ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ روسی از ارئه ÙÛŒÙ„Ø³ÙˆÙØŒ مورخ یا جامعه شناس برجسته ای ناتوان بوده است ولی در مقابل موسیقی دانان، رمان نویسان Ùˆ شاعران بزرگی به جهان عرضه کرده است. آقای طباطبایی با Ù…Ø¨ØØ« نوپای "ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ Ùˆ شناخت" نا آشنایند؛ یعنی از رابطه میان ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ یک جامعه Ùˆ نوع شناختی Ú©Ù‡ این ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ به Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ Ù…ÛŒ دهد بی اطلاع هستند. ژان پیاژه در مقاله ای با عنوان: "نیاز به مطالعات ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ تطبیقی برای روانشناسی تکوینی Ùˆ اهمیت این مطالعات" Ù…ÛŒ نویسد:
"مایلیم Ú©Ù‡ آن گونه پژوهش های ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ تطبیقی مربوط به کارکردهای شناختی (cognitive) را مطالعه کنیم Ú©Ù‡ Ùقط به مطالعه رشد ذهنی کودک Ù…Ù†ØØµØ± نشده باشند بلکه رشد ذهنی را ØŒ به منزله یک Ú©Ù„ØŒ در نظر گیرند Ùˆ از آن جمله مراØÙ„ نهایی رشد ذهنی بزرگسالان را. هنگامی Ú©Ù‡ لوی – برول مسئله "پیش- منطقی" بودن "ذهنیت ابتدایی" را Ù…Ø·Ø±Ø Ú©Ø±Ø¯ بی Ø´Ú© این تقابل را بیش از ØØ¯ برجسته کرد، درست همان طور Ú©Ù‡ بعدا در اثری Ú©Ù‡ پس از مرگش انتشار ÛŒØ§ÙØªÙ‡ØŒ در مورد یکسانی ساختارهای ذهنی راه غلو پوییده است. این امر Ù…ØØªÙ…Ù„ است ( Ùˆ اسناد Ùˆ مدارک قوم شناختی نیز این نظر را القاء Ù…ÛŒ کنند) Ú©Ù‡ در بسیاری از ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ها تÙکر بزرگسالان از مرØÙ„Ù‡ عملیات کانکریت (ملموس) ÙØ±Ø§ØªØ± نمی رود Ùˆ به مرØÙ„Ù‡ عملیات منطقی ( یا تÙکر استدلالی Ùˆ انتزاعی) Ú©Ù‡ در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ما (اروپای غربی) در سنین 12 تا 15 ØØ§ØµÙ„ Ù…ÛŒ شود نمی رسد."
منظور ژان پیاژه این است Ú©Ù‡ در بسیاری از ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ها تÙکردر مرØÙ„Ù‡ "پیش – منطقی" متوق٠می شود. البته توق٠رشد ذهنی Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ به واسطه نقصی در مغز آنان یا نژادشان نیست بلکه نهادهای اجتماعی مانع رشد ذهنی Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ Ù…ÛŒ شوند. شاید آقای طباطبایی گوشه چشمی به چنین Ù…Ø¨Ø§ØØ«ÛŒ داشته باشدآنجا Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ نویسد:
"نگارنده این سطور بر آن است Ú©Ù‡ به Ø§ØØªÙ…ال زیاد، Ø·Ø±Ø Ù¾Ø±Ø³Ø´ از امکان انتقال آگاهی به درستی صورت Ù†Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است، زیرا در این صورت، راه تعاطی به تجربه ای نو برای برخی از اقوام برای همیشه مسدود خواهد بود. بدیهی است Ú©Ù‡ این نظر امروزه، به دلیل این Ú©Ù‡ بر نوعی از نظریه منسوخ یهودی – مسیØÛŒ "قوم برگزیده" Ùˆ نیز نوعی ایدئولوژی اروپا Ù…ØÙˆØ±ÛŒ تکیه دارد قابل Ø¯ÙØ§Ø¹ نیست."(ØµÙØÙ‡ 359)
کدام نظریه بر نظریه "قوم برگزیده" متکی است؟ معلوم نیست! ولی Ù†Ø§Ú¯ÙØªÙ‡ نماند Ú©Ù‡ هرکس بخواهد علمی بیندیشد Ùˆ درباره مبادی علم Ùˆ شناخت Ø¨ØØ« های ÙلسÙÛŒ بکند، خواه ناخواه اروپا Ù…ØÙˆØ±ÛŒ Ù…ÛŒ اندیشد. کتاب خود آقای دکتر طباطبایی از آغاز تا پایان اروپا Ù…ØÙˆØ±ÛŒ است! پس اروپا Ù…ØÙˆØ±ÛŒ اندیشیدن در قلمرو علوم، اعم از علوم طبیعی Ùˆ علوم اجتماعی Ùˆ ÙلسÙه، نه تنها منسوخ نشده بلکه سیطره جهانی ÛŒØ§ÙØªÙ‡ است؛ Ùˆ اگر راه خروجی از بن بست کنونی متصور باشد جز از این راه نمی گذرد. با نقل قول دیگری ازکتاب آقای طباطبایی Ø¨ØØ« را به پایان Ù…ÛŒ آوریم. ایشان Ù…ÛŒ نویسند:
"انتقال آگاهی از مجرای تقلید ظاهر تمدن غربی، چنانکه اهل تقلید در سده گذشته در ایران به عنوان یگانه راه برون Ø±ÙØª از وضعیت Ø´Ú©Ø§Ù ÙØ²Ø§ÛŒÙ†Ø¯Ù‡ میان غرب Ùˆ ایران پیش کشیدند Ùˆ عدم امکان انتقال آگاهی به گونه ای Ú©Ù‡ امروزه، با توجه به تØÙˆÙ„ات دو دهه گذشته، Ù…ÛŒ تواند Ø·Ø±Ø Ø´ÙˆØ¯ØŒ اما هنوز نظریه پرداز خود را پیدا نکرده، اگرچه کوششی در این زمینه در دست انجام است، دو رویه سکه ÙˆØ§ØØ¯ÛŒ است Ú©Ù‡ بن بست کنونی را نه بن بست تاریخی، یعنی به هر ØØ§Ù„ گذرا، بلکه بن بست وجودی Ùˆ "ÙØ·Ø±ÛŒ" Ù…ÛŒ داندکه راه برون Ø±ÙØªÛŒ بر آن متصور نیست. بر این دو گروه، ÙØ±Ù‚Ù‡ ای را نیز باید Ø§ÙØ²ÙˆØ¯ Ú©Ù‡ با بازگشت به گذشته به دنیال بر هم زدن نظام جهانی برای ایجاد نظمی نو است Ùˆ پای در Ú¯Ù„ توهم نسبت به خود Ùˆ جهان، به ناسازگاری میان بازگشت به سنت Ùˆ نظم نو توجهی ندارد. این وجوه آگاهی روزی باید به عنوان صورت های پدیدارشناسی وجدان نگون بخت ایرانی مورد توجه قرار گیرد." (ØµÙØÙ‡ 360)
پی نویسها
________________________________________
1.Wilhelm Windelband:lehrbuch der Geschichte der philosophie, Tubingen J.C.B. Mohr (Paul Siebeck)17 Auflage,1980,s,266f,274
2. برای آگاهی بیشتر از نظریات منتسکیو Ùˆ مارکس Ùˆ لوی برول رجوع کنید به :یدالله موقن، نظریه لوی برول درباره ساخت ذهن اقوام ابتدایی" ( نگاه نو شماره 12ØŒ بهمن- اسÙند 1371ØŒ صص166-177) Ùˆ یدالله موقن، "آیا به راستی نظریه لوی برول ابطال شده است؟ " (نگاه نو شماره 19ØŒ ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ÛŒÙ† – اردیبهشت، 1373 صص 190- 208) Ùˆ یدالله موقن : "تاریخچه Ù…Ùهوم استبداد شرقی" ( نگاه مو شماره 23ØŒ آذر – بهمن، 1373صص 78- 97). این مقالات بعدا در کتاب " زبان ،اندیشه Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ " (تهران ØŒ نشر هرمس ØŒ1378) به چاپ رسیدند. اما این کتاب چند سالی است Ú©Ù‡ نایاب است Ùˆ تجدید چاپ نشده است.
3. C.R.Hallpike: The Foundations of Primitive Thought,Oxford U.P.1979,pp.132-4
4. برای Ùهم مبادی مدرنیته Ùˆ ØªÙØ§ÙˆØª آن با مبادی اندیشه قرون وسطی Ùˆ چگونگی جهش از اندیشه اسطوره ای به اندیشه علمی بهترین اثر هم چنان کتاب ارنست کاسیرر: ÙلسÙÙ‡ روشنگری ( ترجمه یدالله موقن تهران، انتشارات Ù†ÛŒÙ„ÙˆÙØ± 1370) است.
5. Jean Piaget (1966): need and significance of cross- cultural studies in Genetic Psychology.
در کتاب:
J. W. Barry and P.R dasen(ed,) Culture and Cognition: Reading In Cross- Cultural Psychology, London,Methuen,1974,p. 309
یدالله موقن
سنت / تجدد
دکتر سید جواد طباطبایی پس از انتشار دو کتاب "درآمدی ÙلسÙÛŒ بر تاریخ اندیشه سیاسی در ایران" (تهران: Ø¯ÙØªØ± مطالعات سیاسی Ùˆ بین المللی، چاپ دوم، 1368) Ùˆ" زوال اندیشه سیاسی در ایران" (تهران: کویر، 1372) کتاب "ابن خلدون Ùˆ علوم اجتماعی"( تهران ØŒ Ø·Ø±Ø Ù†Ùˆ ØŒ )1374 را منتشر کرده است. انتشار این کتاب ÙØ±ØµØªÛŒ پیش Ù…ÛŒ آورد تا بار دیگر مسائلی در خصوص سنت Ùˆ تجدد Ù…Ø·Ø±Ø Ø´ÙˆØ¯. دکتر طباطبایی Ù…ÛŒ نویسد:
"در شرایط امتناع اندیشه Ùˆ تصلب سنت، تنها با نقادی از سنت Ù…ÛŒ توان به طور جدی با سنت روبرو شد Ùˆ گرنه، نمی توان سنت را با امکانات خود سنت مورد پرسش قرار داد. سنتی Ú©Ù‡ توان Ø·Ø±Ø Ù¾Ø±Ø³Ø´ Ùˆ لاجرم، تجدید نظر در مبانی خود را از دست داده باشد، نمی تواند شالوده ای استوار برای تذکر Ùˆ تجدید آن ÙØ±Ø§Ù‡Ù… آورده Ùˆ به دست دهد Ùˆ بنابراین در نهایت، هرگونه کوشش برای تجدید نظر در مبانی، در Ù…ØØ¯ÙˆØ¯Ù‡ آن، در عمل Ù…ØØªÙˆÙ… به شکست خواهد بود. با توجه به چنین Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØªÛŒ از Ø·Ø±Ø Ù¾Ø±Ø³Ø´ از ماهیت سنت، در دوره اسلامی متأخر بود Ú©Ù‡ اندیشه تجدد را به عنوان تکیه گاهی در بیرون سنت، اما برای Ø·Ø±Ø Ù¾Ø±Ø³Ø´ÛŒ در ماهیت سنت پیش کشیدیم." (صص 8-7)
جمله ها Ùˆ عبارت های بالا در ØµÙØÙ‡ های دیگر کتاب نیز، Ùˆ تقریبا شعارگونه، به کرات آمده است. ولی مؤل٠این Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… را تعری٠نکرده اند، نه "ماهیت سنت" تعری٠شده Ùˆ نه "اندیشه تجدد"Ø› درباره معنی "شرایط امتناع اندیشه" نیز مطلبی Ú¯ÙØªÙ‡ نشده است! ایشان Ù…ÛŒ نویسد: "در شرایط کنونی، هیچ تØÙ„یل جامعی از تاریخ اندیشه معاصر امکان پذیر نیست Ùˆ در واقع، این تاریخ، به تبع خود اندیشه، تاریخی عدمی است. Ø¨ØØ« Ø¯ÙØªØ± ØØ§Ø¶Ø± به مبادی مربوط Ù…ÛŒ شود."(ØµÙØÙ‡ 10) اما منظور خود را از "مبادی" روشن نکرده اند؛ "تاریخ عدمی است" به Ú†Ù‡ معناست؟ آیا منظورشان این است Ú©Ù‡ "اندیشه" ای در ایران وجود نداشته است Ú©Ù‡ " تاریخ" تغییر Ùˆ تØÙˆÙ„ آن را مطالعه کنیم؟ آقای طباطبایی Ù…ÛŒ نویسند:
"اگر تأسیس Ùˆ تدوین اندیشه تجدد در مغرب زمین، به دنبال Ø¨ØØ«ÛŒ در شرایط امکان آن صورت Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ØŒ در وضعیت Ø§Ù†ØØ·Ø§Ø· مزمن تاریخ متأخر ایران، امکان تأسیس تجدد، جز از مجرای Ø¨ØØ«ÛŒ بنیادین در شرایط امتناع Ùˆ مبادی آن صورت نخواهد Ú¯Ø±ÙØª." (ØµÙØÙ‡11)
جمله های بالا نیز دارای عبارت هایی نامÙهوم اند. منظور ایشان "از تأسیس Ùˆ تدوین اندیشه تجدد در مغرب زمین، به دنبال Ø¨ØØ«ÛŒ در شرایط امکان آن صورت Ú¯Ø±ÙØªÙ‡" چیست؟ گویا ایشان در Ù†ÛŒØ§ÙØªÙ‡ اند Ú©Ù‡ وقتی از "شرایط امکان" سخن Ú¯ÙØªÛŒÙ… در قالب ÙلسÙÙ‡ کانت Ù…ÛŒ اندیشیم، ØØ§Ù„ آنکه اساس مدرنیته را دستاوردهای گالیله (1594-1642) Ùˆ دکارت (1596-1650) تشکیل Ù…ÛŒ دهد. در واقع جنگ با خراÙÙ‡ پرستی Ùˆ رسوم سنتی را ÙلسÙÙ‡ دکارت پیروزمندانه به انجام رساند. ÙلسÙÙ‡ کانت قله ÙلسÙÙ‡ روشنگری است اما کانت مؤسس مدرنیته نبوده است. آقای طباطبایی در کتاب خود جلال آل اØÙ…د، علی شریعتی، داریوش شایگان، Ø§ØØ³Ø§Ù† نراقی، رضا داوری Ùˆ چند Ù†ÙØ± دیگر را به عنوان "تجدد ستیز" آماج انتقاد قرار Ù…ÛŒ دهند. در مورد کتاب "غرب زدگی" Ù…ÛŒ نویسند:
"آل اØÙ…د از سویی درباره ماهیت سنت، به دلیل تصوری سطØÛŒ Ùˆ سیاست زده Ú©Ù‡ از عملکرد Ø§ØØªÙ…الی آن دارد، در توهم است Ùˆ از سوی دیگر، توجهی به بنیاد اندیشه غربی ندارد، ÙØ±Ø¢ÙˆØ±Ø¯Ù‡ هایی ایدئولوژیکی از آن را Ú©Ù‡ از ØØ¯ نازل انتقاد روزنامه ای Ùˆ نیز از ظاهر تمدن جدید غربی ÙØ±Ø§ØªØ± نمی رود، به عنوان اندیشه ای ناب Ùˆ اساسی درباره ماهیت تمدن غربی Ù…Ø·Ø±Ø Ú©Ø±Ø¯Ù‡ است." (ØµÙØÙ‡ 11)
اما جلال آل اØÙ…د کیست Ùˆ کتاب "غرب زدگی" او Ú†Ù‡ تأثیری بر Ù…ØÛŒØ· روشنÙکری ایران داشته Ú©Ù‡ در اینجا آماج ØÙ…له قرار Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است؟ آقای هوشنگ گلشیری در Ú¯ÙØª Ùˆ Ú¯Ùˆ با خانم سیمین دانشور، همسر مرØÙˆÙ… آل اØÙ…د، (مجله Ù…Ùید، تیرماه 1366ØŒ ØµÙØÙ‡ 16) Ù…ÛŒ گوید: "...غولی مثل جلال Ú©Ù‡ ( غول بود از نظر تأثیر در دیگران) خیلی از ما ØªØØª تأثیر ØÚ©Ù…های او بودیم، دیگر مد هم شده بود." Ùˆ آقای داریوش آشوری در Ù…ØµØ§ØØ¨Ù‡ با نگاه نو (شماره 14ØŒ ØµÙØÙ‡ 24) Ù…ÛŒ گوید: "ما گروهی از روشنÙکران جوان بودیم Ú©Ù‡ با مرØÙˆÙ… آل اØÙ…د ØØ´Ø± Ùˆ نشر داشتیم. جلال مانند مرشد ما بود." شهادت این دو تن گواهی است بر اینکه تأثیر آل اØÙ…د Ùˆ کتابش "غرب زدگی" بر Ù…ØÛŒØ· "روشنÙکری" ایران عظیم بوده است؛ Ùˆ اگر داوری آقای طباطبایی در مورد کتاب " غرب زدگی" آل اØÙ…د درست باشد، Ú©Ù‡ درست است، باید نتیجه Ú¯Ø±ÙØª Ú©Ù‡ Ù…ØÛŒØ· "روشنÙکری" ایران در Ùقر ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ ÙˆØØ´ØªÙ†Ø§Ú©ÛŒ به سر Ù…ÛŒ برده Ùˆ به قول طباطبایی "شرایط امتناع اندیشه" بر آن ØØ§Ú©Ù… بوده است. آقای طباطبایی درباره آقای شایگان Ù…ÛŒ نویسند:
"مورد جالب توجهی از خیال اندیشی در ØÙˆØ²Ù‡ اندیشه، کتاب "آسیا در برابر غرب" اثر داریوش شایگان است Ú©Ù‡ با تعبیری Ú©Ù‡ نویسنده آن برای توصیی٠هنر جدید از هایدگر وام Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ØŒ Ù…ÛŒ توان مجموعه آن Ø¨ØØ«Ù‡Ø§ را "اندیشه بی جایگاه" نامید. سرگردانی داریوش شایگان در "آسیا در برابر غرب"ØŒ به عنوان مثال، Ùˆ نوسان او میان ارزیابی مثبتی Ú©Ù‡ از سنت ارائه Ù…ÛŒ دهد Ùˆ تأیید بر اینکه به هر ØØ§Ù„ØŒ در وضعیت کنونی در صورت بازپرداختن نااندیشه به سنت، بقایای آن جز به "موتاسیون" نمی تواند منجر شود، ریشه در همین ناروشنی موضع او نسبت به بنیاد اندیشه در غرب Ùˆ شرق دارد. نویسنده "آسیا در برابر غرب"ØŒ به طور Ú©Ù„ÛŒ Ùˆ یکسره، به تØÙ„یل بیرونی روی کرده Ùˆ لاجرم به Ø·Ø±Ø Ø¯ÛŒØ¯Ú¯Ø§Ù‡ÛŒ پرداخته Ú©Ù‡ او را از دیدگاه Ø·Ø±Ø Ù…Ø´Ú©Ù„ دوره گذار Ùˆ امتناع تأسیس اندیشه تجدد دور Ùˆ به جریان تجدد ستیزی نزدیک کرده است." (صص 38-44)
نگارنده با این داوری آقای طباطبایی اساسا مواÙÙ‚ است. "روشنÙکر" ایرانی ÙØ§Ù‚د ذهن استدلالی- علمی است. این ضع٠گریبانگیر همه کسانی است Ú©Ù‡ در ایران به مطالعه ÙلسÙÙ‡ پرداخته اند. (از جمله خود آقای طباطبایی). Ùقدان تربیت علمی موجب شده است Ú©Ù‡ اینان به ÙلسÙÙ‡ هایی روی بیاورند Ú©Ù‡ بیشتر با تتبعات ادبی Ùˆ نقد متون ارتباط دارد. Ùˆ به علت سیطره بازنمایی های جمعی بر ذهنشان، Ùˆ پرورش ÛŒØ§ÙØªÙ† در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ Ú©Ù‡ ذاتا Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ÛŒ Ùˆ خرد ستیز است، Ø´ÛŒÙØªÙ‡ ÙلسÙÙ‡ هایی شده اند Ú©Ù‡ خصلتی خرد ستیزانه Ùˆ تاریک اندیشانه دارند. مثلا آقای شایگان همراه با مرتجعان Ùˆ تاریک اندیشان Ùˆ علم ستیزان غرب بر ÙØ±ÙˆØ±ÛŒØ²ÛŒ قرون وسطی مویه Ù…ÛŒ کند Ùˆ پیدایش علم را Ú©Ù‡ موجب Ø§ÙØ³ÙˆÙ† زدایی از جهان شده است "ØØ±Ú©Øª نزولی" Ùˆ "نیهیلیسم" Ù…ÛŒ داند. ( "آسیا در برابر غرب"ØŒ ØµÙØÙ‡ 47). آقای شایگان Ùˆ مرشدش، هانری کربن، ذهنیتی "Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ÛŒ" دارند. ولی خود آقای طباطبایی نیز از ذهنیت Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ÛŒ بی نصیب نیست. اگر شایگان به هایدگر(Ùیلسو٠رمانتیک Ùˆ نازی آلمانی) Ùˆ هانری کربن (عار٠و تاریک اندیش ÙØ±Ø§Ù†Ø³ÙˆÛŒ) سرسپرده است، آقای طباطبایی هم به مارکس رمانتیک Ùˆ تجدد ستیز آلمانی Ùˆ آلتوسر (ایدئولوگ استالینیست) تعلق خاطر دارد Ùˆ ضمنا مترجم کتاب هانری کرین "تاریخ ÙلسÙÙ‡ اسلامی" به ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ نیز هست! آقای طباطبایی در انتقاد به جا Ùˆ به موقع Ùˆ تأمل برانگیز خود از بعضی نویسندگان ایرانی Ù…ÛŒ نویسند:
"به جای آنکه مشکل آینده ایران را Ù…Ø·Ø±Ø Ú©Ø±Ø¯Ù‡ باشیم، به زوال Ù…ØØªÙˆÙ… غرب Ù…ÛŒ اندیشیم، در ØØ§Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ بازپرداختی کژتاب ار ایدئولوژی های جدید غربی Ú©Ù‡ واپسین ÙØ±Ø¢ÙˆØ±Ø¯Ù‡ آنها ایدئولوژی به Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ù¾Ø³Øª مدرنیته است، هم چنانکه دهه های پیش، جامعه شناسی Ùˆ نظریه تجدد ستیز بود- جانشین علم به گذشته غرب شده است. زوال Ù…ØØªÙˆÙ… غرب، توهم یا وجهی از ایدوئولوژی جدید غربی است Ú©Ù‡ درباره آن خشت پرتوان زد. چرا Ú©Ù‡ پایه ای در واقعیت ندارد، ولی وجدان نگونبخت ما را Ú©Ù‡ پای در Ú¯Ù„ وضعیت زوال Ùˆ Ø§Ù†ØØ·Ø§Ø· مانده است، نوازش Ù…ÛŒ دهد. اما به هر ØØ§Ù„ØŒ این پرسش را از خود نکرده ایم Ú©Ù‡ در صورت سقوط غرب، وضع Ùˆ ØØ§Ù„ آن بخشی از جهان Ú©Ù‡ در دوران جدید، در نهایت، ØØªÛŒ مشکل خود را جز در نسبت با غرب Ùˆ اندیشه غربی نمی تواند Ø·Ø±Ø Ú©Ù†Ø¯ØŒ Ú†Ù‡ خواهد بود؟
البته این پرسش جدی است Ùˆ در واقع، به مشکل Ø¨ØØ±Ø§Ù† عقلانیتی باز Ù…ÛŒ گردد Ú©Ù‡ از همان نخستین سده دوره اسلامی تاریخ ما، پیوسته، مشکل عمده ای بوده است." (ØµÙØÙ‡ 16)
نگارنده با آنچه آقای طباطبایی Ù…ÛŒ گوید کاملا مواÙÙ‚ است ولی این نکته را از نظر دور نمی دارد Ú©Ù‡ کسانی Ú©Ù‡ ایدئولوژی پست مدرنیته را علم کرده اند نقطه اتکای ایدئولوژی خود را کتاب "دیالکتیک روشنگری" اثر مشترک هورکهایمر Ùˆ آدرونو قرار داده اند. این دو ایدئولوگ مارکسیست، به دنبال لوکاچ، سنت Ù‡Ú¯Ù„ÛŒ – مارکسی را اØÛŒØ§ کردند، یعنی همان سنتی Ú©Ù‡ آقای طباطبایی Ø´ÛŒÙØªÙ‡ آن است. (البته بگذریم از اینکه نمی توان Ù‡Ú¯Ù„ تاریخ گرا را با ساخت گرایی آلتوسر Ùˆ ØªÙØ³ÛŒØ± ضد اومانیستی Ùˆ ضد تاریخ گرایی او از مارکسیسم سازش داد.) اما آقای شایگان Ú©Ù‡ بنا بر عقیده آقای طباطبایی به تجددستیزی نزدیکتر است تا تجدد خواهی برای جنگ با علم Ùˆ خرد Ùˆ تخطئه مدرنیته بخشی از ابزارهای Ù…Ùهومی خود را از همین کتاب "دیالکتیک روشنگری" بدست آورده است. ("زیر آسمان های جهان"ØŒ ØµÙØÙ‡ 155) Ùˆ از غرایب دیگر آنکه هم علم کنندگان پست مدرنیته به آثار میشل ÙÙˆÚ©Ùˆ استناد Ù…ÛŒ کنند Ùˆ هم آقای شایگان Ùˆ طباطبایی! بنابراین Ù…ÛŒ بینیم Ú©Ù‡ آقای طباطبایی به خاطر ذهنیت مشترکی Ú©Ù‡ با غرب ستیزان Ùˆ تجدد ستیزان دارد از ØÙ„ مسائلی Ú©Ù‡ در کتاب خود Ù…Ø·Ø±Ø Ú©Ø±Ø¯Ù‡ است بر نمی آید. در واقع به خاطر همان ذهنیت Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ÛŒ Ú©Ù‡ ذکرش گذشت Ø´ÛŒÙØªÙ‡ آن گروه از ÙÛŒÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† غربی شده است Ú©Ù‡ علم ستیز Ùˆ تجدد ستیزند Ùˆ به رومانتیسیسم خرد ستیز Ùˆ علم ستیز اروپایی تعلق دارند Ùˆ نه به سنت خردگرا Ùˆ علمی غرب. آقای طباطبایی به خاطر همین وابستگی ذهنی Ùˆ Ùکری به سنت رومانتیسیسم اروپایی در گزینش غرب ستیزان Ùˆ تجدد ستیزان Ùˆ نقد آثار آنان مشکل Ùکری Ùˆ ذهنی داشته است. تأثیر آقای شایگان، Ø§ØØ³Ø§Ù† نراقی Ùˆ رضا داوری بر Ù…ØÛŒØ· "روشنÙکری" ایران تقریبا ناچیز بوده Ùˆ در واقع برخورد "روشنÙکران" ایرانی با آثار آنان خصمانه بوده است. از این گذشته هیچ یک از آنان ایدئولوگ هیچ ØØ²Ø¨ سیاسی نبوده است. ØØ²Ø¨ÛŒ Ú©Ù‡ تشکیلات وسیعی داشته باشد، چندین روزنامه Ùˆ نشریه منتشر کند Ú©Ù‡ از طریق آنها بتوان اÙکار تجددستیز را تبلیغ کرد Ùˆ اشاعه داد. اما برعکس Ø§ØØ²Ø§Ø¨ چپ، Ùˆ در رأس آنها ØØ²Ø¨ توده، از چنین امکاناتی برخوردار بوده Ùˆ آنها را در اختیار ایدئولوگ های خود قرار Ù…ÛŒ داده اند؛ مثلا امکاناتی Ú©Ù‡ ØØ²Ø¨ توده در اختیار Ø§ØØ³Ø§Ù† طبری قرار داده بود. ولی آقای طباطبایی در این مورد از Ø§ØØ³Ø§Ù† طبری اسمی به میان نمی آورد Ùˆ Ùقط به اشاره ای Ú¯Ù†Ú¯ Ø§Ú©ØªÙØ§ Ù…ÛŒ کند: " اندیشه ای برآمده از علوم اجتماعی جدید غربی، بنیان ÙلسÙÙ‡ سیاسی تجدد را مورد تردید جدی قرار داد Ùˆ بدین سان راه بسط آن را بست" (ØµÙØÙ‡ 9). ایشان معتقدند Ú©Ù‡ پست مدرنیته Ú©Ù‡ بیشتر سردمداران آن مارکسیستهای علم ستیزند، "ایدئولوژی" است اما مارکسیسم- لنینیسم نوع کیانوری – طبری "اندیشه برآمده از علوم اجتماعی جدید غربی" است! مگر از نظر یک مارکسیست، مدرنیته ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ بورژوایی نیست Ú©Ù‡ باید براÙکنده شود؟ مگر مارکسیست ها در همه کشورها، به ویژه در آلمان، نیروهای عقلانی Ùˆ خردگرا Ùˆ دموکراسی لیبرالی را تخطئه نمی کردند Ùˆ با این کار موجبات تضعی٠نیروهای عقلانی جامعه را ÙØ±Ø§Ù‡Ù… نمی آوردند Ùˆ راه را برای پیروزی ÙØ§Ø´ÛŒØ³Ù… Ùˆ نازیسم هموار نمی کردند؟ Ùˆ از یاد نبریم Ú©Ù‡ علی شریعتی Ùˆ جلال آل اØÙ…د نیز در مکتب مارکسیسم – لنینیسم آموزش دیده بودند.
تشکیلات سیاسی دیگری Ú©Ù‡ در پروردن اسطوره اهریمن غرب Ùˆ در تجدد ستیزی نقش مهمی داشته است بخشی از جبهه ملی است. تأثیر نیروهای Ú†Ù¾ Ùˆ جبهه ملی بر Ù…ØÛŒØ· "روشنÙکری" ایران عظیم بوده است نه تأثیر شایگان، Ø§ØØ³Ø§Ù† نراقی Ùˆ رضا داوری. گویی آقای طباطبایی از Ø¯Ø±Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù† با اینان واهمه ای ندارد اما از درگیر شدن با پیروان مرØÙˆÙ… دکتر مصدق Ùˆ هواداران نیروهای Ú†Ù¾ ØØ°Ø± Ù…ÛŒ کند! پس در گزینش "غرب ستیزان Ùˆ "تجدد ستیزان" بی طر٠و بی غرض نبوده است.
به Ø¨ØØ« اصلی بازمی گردیم. مطالبی Ú©Ù‡ آقای طباطبایی درباره Ù‡Ú¯Ù„ Ùˆ مارکس نوشته اند خالی از اشکال نیست. Ù…ØØªÙˆØ§ÛŒ کتاب "علم منطق" Ù‡Ú¯Ù„" بازنمایی خداست بدان گونه Ú©Ù‡ ذات جاودانش پیش از Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù† طبیعت Ùˆ هر Ø±ÙˆØ Ù…ØªÙ†Ø§Ù‡ÛŒ بوده است." گوته به بهترین وجه خصلت منطق دیالکتیکی Ù‡Ú¯Ù„ را توصی٠کرده، Ù…ÛŒ گوید: "Ù‡Ú¯Ù„ Ù…ÛŒ خواهد واقعیت جاودان طبیعت را با شوخی زننده Ùˆ Ø³ÙØ³Ø·Ù‡ آمیزی از میان ببرد." در ØØ§Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ Ùیزیک نیوتونی هر روز موÙقیت بیشتری به دست Ù…ÛŒ آورد Ùˆ الگوی روش پژوهش برای دیگر رشته های علمی شده بود، Ù‡Ú¯Ù„ بر علم Ùیزیک ردیه Ù…ÛŒ نوشت! ØØ§Ù„ا چگونه چنین منطقی، Ú©Ù‡ گوته آن را شوخی زننده ای Ù…ÛŒ نامید، دستاورد بزرگی برای علوم اجتماعی ( صص 48ØŒ 227ØŒ 230ØŒ 231Ù244-245) به شمار Ù…ÛŒ آید؟ Ùˆ چگونه Ù‡Ú¯Ù„ Ú©Ù‡ بزرگترین Ùیلسو٠پروتستان است Ùˆ "ایده" یا خدا را وارد "طبیعت" کرده است Ùˆ در واقع بنا بر ÙلسÙÙ‡ او "طبیعت"ØŒ ایده در دیگر بودگی خویش است Ùˆ Ù‡Ú¯Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ عصر روشنگری را تØÙ‚یر Ù…ÛŒ کرد، Ùیلسو٠مدرنیته Ù…ÛŒ شود؟ معلوم نیست! چنین ادعایی نشانه ناآگاهی از سرشت ÙلسÙÙ‡ Ù‡Ú¯Ù„ Ùˆ مبادی علم جدید Ùˆ مدرنیته است. البته نگارنده مقام ÙلسÙÛŒ Ù‡Ú¯Ù„ را انکار نمی کند. دستاورد مثلا نقشی را Ú©Ù‡ Ù‡Ú¯Ù„ برای دین قائل است Ù…ÛŒ پذیرد. Ù‡Ú¯Ù„ معتقد بود Ú©Ù‡ دین آگاهی یی است Ú©Ù‡ هر قوم از خود Ùˆ از ذات پروردگار خویش دارد، یا ØŒ درکی است Ú©Ù‡ یک قوم از خود دارد. Ù‡Ú¯Ù„ میان دین هر قوم Ùˆ نظام سیاسی Ùˆ قضایی آن ارتباطی تنگاتنگ Ù…ÛŒ بیند. بنابراین بهترین راه شناخت یک قوم، مطالعه دین او است. او به پیروی از منتسکیو معتقد است Ú©Ù‡ هر نظام ØÚ©ÙˆÙ…تی با هر دینی سازگار نیست. دموکراسی را نمی توان در هر جامعه ای صر٠نظر از دین آن، مستقر کرد. اما Ù…ØªØ£Ø³ÙØ§Ù†Ù‡ آقای طباطبایی این بخش از اندیشه Ù‡Ú¯Ù„ را Ú©Ù‡ هنوز Ù…Ø·Ø±Ø Ø§Ø³ØªØŒ نادیده Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ اند، یعنی بخشی را Ú©Ù‡ به شرایط "امتناع اندیشه" Ùˆ " امتناع تجدد" ارتباط Ù…ÛŒ یابد مسکوت گذاشته اند Ùˆ به بخش مرده ÙلسÙÙ‡ Ù‡Ú¯Ù„ یعنی منطق پرداخته اند. آقای طباطبایی Ù…ÛŒ نویسند:
"مارکس در نخستین نوشته های خود زمینه تØÙˆÙ„ÛŒ در بنیادهای روش شناسی علوم اجتماعی را ÙØ±Ø§Ù‡Ù… Ù…ÛŒ اورد، اما این تØÙˆÙ„ در روش شناسی با نخستین نقادی مارکس از اقتصاد سیاسی در جهتی رانده خواهد شد Ú©Ù‡ از نظر روش Ùˆ Ù…Ø¹Ø±ÙØª شناسی علوم اجتماعی جدید ØØ§Ø¦Ø² اهمیت ÙØ±Ø§ÙˆØ§Ù†ÛŒ است." (ØµÙØÙ‡ 232)
ولی با کمال تعجب دو ØµÙØÙ‡ بعد نقیض Ú¯ÙØªÙ‡ بالا را Ù…ÛŒ خوانیم: " نقادی مبانی نظری دیدگاه Ù‡Ú¯Ù„ØŒ در نهایت، مارکس Ùˆ بیشتر از او مارکسیستها را به سقوط در روش Ùˆ Ù…Ø¹Ø±ÙØª شناسی پیش از "انقلاب کوپرنیکی" کانت بازگرداند؟ مطالبی Ú©Ù‡ آقای طباطبایی درباره منطق Ù‡Ú¯Ù„ در ØµÙØØ§Øª 48ØŒ 227ØŒ 230-231ØŒ 244-245 Ù…ÛŒ گویند در تناقض آشکار با مطالبی است Ú©Ù‡ در ØµÙØØ§Øª 228ØŒ 233- 234 اظهار داشته اند. آیا این تناقض گویی ها را باید به پای ذهنیت "Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ÛŒ" یا اسطوره ای ایشان بگذاریم Ú©Ù‡ تناقض را درنمی یابد یا اینکه آقای طباطبایی مانند Ù‡Ú¯Ù„ Ùˆ مارکس به اصل امتناع تناقض اعلان جنگ داده اند Ùˆ از Ú¯ÙØªÙ† عبارات متناقض ابایی ندارند؟
البته نگارنده آقای طباطبایی را در زمره ÙØ±Ù‡ÛŒØ®ØªÚ¯Ø§Ù†ÛŒ Ù…ÛŒ داند Ú©Ù‡ تعدادشان Ù…ØªØ£Ø³ÙØ§Ù†Ù‡ در ایران اندک است. اختلا٠نظر نگارنده با ایشان بر سر بعضی مطالب نباید بر Ø§ØªÙØ§Ù‚ نظر میان من Ùˆ ایشان بر سر بسیاری از مسائل خدشه وارد کند.نگارنده معتقد است Ú©Ù‡ هر ایرانی ÙØ±Ù‡ÛŒØ®ØªÙ‡ ای باید کتاب "ابن خلدون Ùˆ علوم اجتماعی" Ùˆ به ویژه Ù¾ÛŒØ´Ú¯ÙØªØ§Ø± Ùˆ ÙØµÙ„ اول Ùˆ ÙØµÙ„ خاتمه را به دقت بخواند. هشداری را Ú©Ù‡ کتاب Ù…ÛŒ دهد باید بسیار جدی Ú¯Ø±ÙØª. پرسش هایی را Ú©Ù‡ Ù…Ø·Ø±Ø Ú©Ø±Ø¯Ù‡ است در خور تأمل جدی است. نگارنده خود با همدلی Ùˆ همدردی ÙØµÙ„های یاد شده را خواند. ولی پیش از پرداختن به مطالب ÙØµÙˆÙ„ مذکور چند نکته را باید خاطرنشان کرد. آقای طباطبایی ایران پرست است Ùˆ ایران پرستی او موجب شده است Ú©Ù‡ نسبت به تاریخ گذشته ایران دچار توهم شود Ùˆ در ارزیابی اهمیت Ùˆ جایگاه اندیشه ÙلسÙÛŒ در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران غلو کند. ایشان تاریخ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران را نه آنگونه Ú©Ù‡ بوده است بلکه آن گونه Ú©Ù‡ آرزو دارند Ù…ÛŒ باید بوده باشد درک Ù…ÛŒ کنند Ùˆ به خاطر همین ذهن گرایی، بسیاری از ادعاهایی Ú©Ù‡ درباره اندیشه سیاسی "ایرانشهری" کرده اند مورد تردید جدی قرار Ù…ÛŒ گیرد. ایشان از سویی مدعی اند Ú©Ù‡ در ایران اواخر قرن بیستم- به رغم همه گونه ارتباط ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ Ú©Ù‡ با غرب برقرار است Ùˆ کتابخانه هایی Ú©Ù‡ در کشور موجود است Ùˆ استادانی Ú©Ù‡ ØªØØµÛŒÙ„کرده دانشگاه های غرب اند- تاریخ اندیشه، تاریخ عدمی است؛ Ùˆ از سوی دیگر مدعی Ù…ÛŒ شوند Ú©Ù‡ در ایران قدیم اندیشه سیاسی"ایرانشهری" وجود داشته است،گرچه تعداد باسوادان از تعداد انگشتان یک دست بیشتر نبوده Ùˆ ÙÙ† چاپ Ùˆ مدرسه Ùˆ دانشگاهی نیز وجود نداشته است. نگارنده از ایشان Ù…ÛŒ پرسد: کدام ایرانی پیش از اسلام کتابی در مورد تاریخ ایران، ØØªÛŒ به Ø´Ú©Ù„ ذکر سلسله شاهان نگاشته است؟ آنچه ما درباره پیش از اسلام خود Ù…ÛŒ دانیم از مورخان یونانی Ùˆ رمی است. آیا این امر به این معنا نیست Ú©Ù‡ ایرانی درکی از تاریخ ندارد؟ آنچه در دوره ساسانیان از ØØ§Ù„ت Ø´ÙØ§Ù‡ÛŒ به صورت مکتوب درآمد متون دینی Ùˆ خدای نامکها (داستان ها Ùˆ Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ ها) بود. این از وضع تاریخی Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ ما پیش از اسلام. اما ایران پس از اسلام: چند قرن Ú©Ù‡ برده اعراب بوده است. بعد هم نوبت به ترک ها ÛŒ زردپوست آسیای میانه Ùˆ ترکمنها Ùˆ مغولان Ù…ÛŒ رسد Ú©Ù‡ تیغ در میان ایرانیان نهند. ØØªÛŒ پادشاهان قاجار نیز اصل Ùˆ نسب مغولی داشته اند. Ù…ÛŒ بینیم Ú©Ù‡ تاریخ ایران پس از اسلام، در واقع، تاریخ مهاجمانی است Ú©Ù‡ این سرزمین را از Ù¾ÛŒ یکدیگر تسخیر کرده Ùˆ آن را منقاد خویش ساخته اند.
آقای صادق زیباکلام کتابی نوشته اند به نام " ماچگونه ما شدیم" (با زیر عنوان "ریشه یابی علل عقب ماندگی در ایران"). ایشان نیز مانند آقای طباطبای در ارزیابی نقش علم Ùˆ ÙلسÙÙ‡ در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران دچار توهم هستند. گرچه از بعضی جهات ارزیابی ایشان از انتقال علوم به تمدن اسلامی Ùˆ Ù†ØÙˆÙ‡ رشد Ùˆ بالندگی Ùˆ سپس زوال آن واقع بینانه تر است، اما توهم یادشده ایشان را دچار توهم بزرگتری کرده Ú©Ù‡ در عنوان کتابشان مشهود است: "ما چگونه ما شدیم". در پاسخ به ایشان باید Ú¯ÙØª: برادر، ما همین Ú©Ù‡ هستیم قبلا نیز بوده ایم! Ø±ÙˆØ Ù‚ÙˆÙ…ÛŒ ما Ú©Ù‡ تغییری نکرده است. بازنمایی های جمعی ما هیچ گاه پذیرای تÙکر علمی Ùˆ انتقادی نبوده است. برای روشنتر شدن ایرادی Ú©Ù‡ به آقایان طباطبایی Ùˆ زیباکلام Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ ام، نظر ویلهلم ویندلباند ( از بزرگترین ÙÛŒÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† Ùˆ مورخان اندیشه ÙلسÙÛŒ Ùˆ از رهبران مکتب نوکانتی هیدلبرگ) را در مورد وضع علم Ùˆ ÙلسÙÙ‡ در تمدن اسلامی نقل Ù…ÛŒ کنم. او در کتاب "تاریخ ÙلسÙÙ‡" Ú©Ù‡ از کتاب های مرجع است Ù…ÛŒ نویسد:
"به علت وجود شرایط خاص در تمدن اسلامی، بخش اعظم بنیانگذاران Ùˆ ØØ§Ù…یان علم Ùˆ ÙلسÙÙ‡ پزشکان بودند در ØØ§Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ در غرب این نقش را Ø±ÙˆØØ§Ù†ÛŒÙˆÙ† بر عهده داشتند. از این روی در کشورهای عربی آموزش پزشکی قدیم Ùˆ علوم طبیعی همراه با تعلیم ÙلسÙÙ‡ بود. آثار بقراط Ùˆ جالینوس مانند اثار اÙلاطون Ùˆ ارسطو Ùˆ نو اÙلاطونیان به عربی ترجمه شد. به همین علت در مابعدالطبیعه عربی، دیالکتیک همیشه در توازن با ÙلسÙÙ‡ طبیعی قرار داشت. اما به دستاوردهای تازه اعراب (= دانشمندان کشورهای اسلامی) در قلمرو طب Ùˆ علوم طبیعی نباید بیش از ØØ¯ بها داد. دانشی Ú©Ù‡ اعراب بعدها به غرب انتقال دادند عمدتا عبارت بود از کتاب های یونانی. Ú©Ù„ این ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ علمی را به طور مصنوعی به تمدن اسلامی پیوند زده بودند. این ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ علمی (بیگانه) در تمدن اسلامی ریشه ندوانید Ùˆ پس از رشدی کوتاه مدت، بی آنکه رمقی داشته باشد پژمرد Ùˆ خشکید. علم در تمدن اسلامی همیشه در Ù…ØÙلهای تنگ Ùˆ بسته به ØÛŒØ§Øª خود ادامه Ù…ÛŒ داد Ùˆ هرگز مورد توجه Ùˆ ØÙ…ایت توده مردم قرار Ù†Ú¯Ø±ÙØª."
Ùˆ جرج سارتون در شش بال علم (ترجمه اØÙ…د آرام، تهران، انتشار 1339ØŒ ØµÙØÙ‡ 15) Ù…ÛŒ نویسد: "رنسانس تنها انقلاب در برابر اÙکار Ø§ØµØØ§Ø¨ مدرسه نبود، بلکه قیام در برابر اÙکار عربی Ùˆ اسلامی( مخصوصا ابن سینا Ùˆ ابن رشد) نیز بود." آقای طباطبایی Ù…ÛŒ نویسند:
"اگر در شرایط "قرون وسطی" تأسیس علم جدید امکان پذیر نمی بوده است، چرا با پایان آن دوره Ùˆ با تأسیس علم جدید Ùˆ ØØªÛŒ ورود آن به کشورهایی Ú©Ù‡ موضوع مورد Ø¨ØØ« ماست، دست Ú©Ù…ØŒ پرداختن کمابیش جدی به این علوم نیزممکن نشده است Ùˆ این کشورها نه تنها نتوانستند گامی با تØÙˆÙ„ جدید بردارند بلکه پس از ØØ±Ú©ØªÛŒ آغازین، به نظر Ù…ÛŒ رسد Ú©Ù‡ در آستانه ÙØ±Ùˆ Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù† در چاه ویل "قرون وسطای" دیگری قرار دارند Ú©Ù‡ خروج از آن، به طور Ú©Ù„ÛŒ بسیار بعید Ù…ÛŒ نماید." (ØµÙØÙ‡ 116)
آقای طباطبایی مشخص نکرده اند Ú©Ù‡ "شرایط قرون وسطی" چیست؟ Ùˆ سوالی را Ú©Ù‡ Ù…Ø·Ø±Ø Ú©Ø±Ø¯Ù‡ اند، بی پاسخ گذاشته اند. پاسخ بنده به ایشان نقل قولی است Ú©Ù‡ از ویندلباند آوردم؛ Ùˆ شاید در قالب Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§Øª مکتب جامعه شناسی امیل دورکم بتوان Ú¯ÙØª Ú©Ù‡ بازنمایی های جمعی این اقوام با علم غربی در تخاصم است. یا باید علم غربی سرکوب شود Ùˆ به عنوان زایده ای بیگانه با اعتقادات آنان به دور اÙکنده شود یا برعکس بازبینی Ùˆ دگرگونی عظیمی در بازنمایی های جمعی آنان صورت گیرد، به گونه ای Ú©Ù‡ بتوانند با علم Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ غربی سر سازش پیدا کنند. Ùˆ Ù…ÛŒ دانیم Ú©Ù‡ کشورهای اسلامی همیشه راه نخست را برگزیده اند. البته تذکر این نکته ضروری است Ú©Ù‡ علم Ùˆ ÙلسÙÙ‡ غرب در خود غرب نیز با مبارزه ای طولانی Ùˆ جانکاه مستقر شد Ùˆ در نتیجه رویارویی دانشمندان Ùˆ ÙÛŒÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† با کلیسا، مسیØÛŒØª Ø§Ø³ØªØØ§Ù„Ù‡ درونی ÛŒØ§ÙØª Ùˆ با علم Ùˆ ÙلسÙÙ‡ به نوعی ØªÙØ§Ù‡Ù… Ùˆ همزیستی مسالمت آمیز رسید. آقای طباطبایی Ù…ÛŒ نویسند:
"مشکل شرایط امتناع Ùˆ اینکه چگونه به بن بست کنونی رانده شده ایم، مشکل بنیادینی است Ú©Ù‡ باید جدی Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ شود Ùˆ تدوین نظریه ای در مبانی آن، امر عاجلی است Ú©Ù‡ باید، پیش از آنکه طشت ایران زمین از بام Ø¨ÛŒÙØªØ¯ØŒ به آن پرداخت."(ØµÙØÙ‡ 18)
شاید آقای طباطبایی Ù…Ø³ØªØØ¶Ø± نباشند Ú©Ù‡ قبل از ایشان ماکس وبر نیز شرایط امتناع ظهور سرمایه داری (به دیگر سخن، ظهور عقلانیت از نوع غربی Ùˆ مدرنیته) را در کشورهای اسلامی مطالعه جدی کرده است. گرچه جامعه شناسی اسلام ماکس وبر به هنگام مرگ ÙˆÛŒ ناتمام ماند، اما از همان تکه پاره ها Ù…ÛŒ توان استنباط هایی کرد Ùˆ در این خصوص ماکس وبر شناسان نیز Ø´Ø±Ø Ù‡Ø§ÛŒÛŒ بر نظریات ÙˆÛŒ نگاشته اند. ØØªÛŒ پیش از ماکس وبر، منتسکیو در "Ø±ÙˆØ Ø§Ù„Ù‚ÙˆØ§Ù†ÛŒÙ†" Ùˆ در "نامه های ایرانی" Ùˆ مارکس نیز در مقاله های خود درباره چین Ùˆ هند، از دیدگاه خودشان، پاسخ پرسش شرایط امتناع تجدد در کشورهای آسیایی را داده بودند. نا آشنایی آقای طباطبایی با این گونه پژوهش ها (یا سکوت ایشان در این موارد) لطمات جدی به تØÙ‚یق ایشان وارد کرده Ùˆ کتاب ایشان بر اثر نادیده Ú¯Ø±ÙØªÙ† این پژوهش ها از بنیاد سست شده است. اگر ایشان نظریات منتسکیو، مارکس Ùˆ ماکس وبر را در این مورد قبول ندارند Ù…ÛŒ توانستند به نقد آنها بپردازند.
آقای طباطبایی می نویسند:
"اگر در شرایط کنونی کشوری نظیر ایران، انتقال آگاهی دوران جدید Ùˆ اندیشه تجدد امری Ù…ØØ§Ù„ است Ùˆ چنانکه به عیان Ù…ÛŒ توان دید،شکا٠میان آگاهی مغرب زمین Ùˆ ایران در گذر زمان ژر٠تر Ùˆ بنیادی تر Ù…ÛŒ شود، آینده این شکا٠میان دو گونه آگاهی چگونه خواهد بود؟ در واقع، پرسش بنیادین این است Ú©Ù‡ اثرات این Ø´Ú©Ø§Ù ÙØ²Ø§ÛŒÙ†Ø¯Ù‡ در آینده Ú†Ù‡ صورتی به خود خواهد Ú¯Ø±ÙØª Ùˆ شیوه رویارویی با آن چگونه باید باشد." (ØµÙØÙ‡ 359)
باز Ù…ÛŒ بینیم Ú©Ù‡ ایشان Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… کلیدی همچون "آگاهی مغرب زمین" Ùˆ "آگاهی ایران" را تعری٠ناشده رها کرده اند. این دو گونه آگاهی Ú†Ù‡ خصوصیاتی دارند Ú©Ù‡ شکا٠میانشان هر دم ÙØ²ÙˆÙ†ÛŒ Ù…ÛŒ گیرد؟ مسلما پاسخ چنین پرسشهایی را در آثار Ù‡Ú¯Ù„ØŒ مارکس، هایدگر، آلتوسر، هورکهایمر، آدرنو، ÙÙˆÚ©Ùˆ نمی توان ÛŒØ§ÙØª. به همین دلیل هم آقای طباطبایی ÙØ§Ù‚د ابزارهای Ù…Ùهومی لازم برای پاسخ دادن به این پرسشهاست. اگر ایشان آثار انسان شناسان اجتماعی، Ùˆ آثار متÙکرانی مانند ژان پیاژه، ارنست کاسیرر، لوی برول Ùˆ مارسل موس را مطالعه کرده Ùˆ به Ø³Ù„Ø§Ø Ø¹Ù„Ù… Ùˆ ÙلسÙÙ‡ علمی مجهز شده بودند شاید کتاب خود را از اساس به گونه دیگر Ù…ÛŒ نوشتند. نگارنده Ù…ÛŒ کوشد برای Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ…ÛŒ Ú©Ù‡ ایشان تعری٠نکرده به کار برده اند تعریÙÛŒ در آثار تخصصی معتبر بیابد. پرسش "ماهیت سنت" را شاید بتوان به این سوال برگرداند Ú©Ù‡ جامعه سنتی Ú†Ù‡ خصوصیاتی دارد Ùˆ ساخت تÙکر در چنین جامعه ای Ú†Ù‡ خصلتهایی را داراست. هالپیک از جمله معدود انسان شناسان اجتماعی است Ú©Ù‡ در روانشناسی تکوینی نیز ØµØ§ØØ¨ نظر است Ùˆ در زمره پیروان ژان پیاژه به شمار Ù…ÛŒ آید. او اعتقاد دارد Ú©Ù‡ Ùقط با مطالعه آثار روانشناسان تکوینی Ùˆ به ویژه ژان پیاژه Ù…ÛŒ توان به شناخت تÙکر انسان Ú†Ù‡ در جوامع صنعتی Ùˆ Ú†Ù‡ در جوامع پیش- صنعتی دست ÛŒØ§ÙØª. او معتقد است Ú©Ù‡ اختلا٠در شیوه تÙکر وقتی مشهود Ùˆ بارز Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ شیوه تÙکر در جامعه پیش -صنعتی را با شیوه تÙکر در جوامع صنعتی Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØªÙ‡ مقابله Ùˆ مقایسه کنیم. هالپیک Ù…ÛŒ گوید اگر نظریه ذهنیت "پیش- منطقی" لوی برول را با آنچه ژان پیاژه مرØÙ„Ù‡ "پیش- عملیاتی" در رشد ذهن Ù…ÛŒ نامد منطبق بدانیم، نظریات لوی -برول معنا پیدا Ù…ÛŒ کنند. هالپیک در کتاب" مبانی تÙکر ابتدایی" خصلتهای تÙکر در جامعه سنتی یا پیش- صنعتی را چنین توصی٠می کند:
1. "در جامعه سنتی ÙØ±Ø§Ú¯Ø±Ø¯Ù‡Ø§ÛŒ طبیعی Ùˆ اجتماعی را نمی توان مورد تØÙ„یل علی قرار داد؛
2. جهان طبیعی Ùقط تا جایی Ú©Ù‡ انسان را ØªØØª تأثیر قرار دهد تجربه Ù…ÛŒ شود. بنابراین خواص اشیای طبیعی، ذهنی Ù…ÛŒ شود Ùˆ به ØµÙØ§Øª ØØ³ÛŒ وابسته Ù…ÛŒ گردد؛
3. برای انجام بسیاری کارها هیچ نیازی به برنامه ریزی دقیق، انجام آزمایش یا اندازه گیری Ø§ØØ³Ø§Ø³ نمی شود؛
4. از Ù„ØØ§Ø¸ تکنولوژیکی دامنه مسائل بسیار Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ است Ùˆ آنها را Ù…ÛŒ توان به روش های سنتی ØÙ„ کرد؛
5. تکنولوژی به علت Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØªÙ‡ نبودنش مقام شامخی ندارد، بنابراین به دشواری مسئله تکنولوژیکی به منزله مسئله تخصصی قابل Ø·Ø±Ø Ø§Ø³ØªØ›
6. پرسش و چون و چرا کردن در مسائل و ناهمنوایی با سنت، به شدت سرکوب می شود؛
7. از رشد تجربه ÙØ±Ø¯ÛŒ ممانعت به عمل Ù…ÛŒ اید. در دیدگاهها همگرایی Ùˆ یکنواختی وجود دارد؛
8. مسائل زندگی روزمره عمدتا مسائل شخصی اند Ú©Ù‡ اندیشه پیش- عملیاتی( در روانشناسی تکوینی پیاژه دومین مرØÙ„Ù‡ از مراØÙ„ چهارگانه رشد ذهنی) برای ØÙ„ آن Ú©ÙØ§ÛŒØª Ù…ÛŒ کند؛
9. ارائه دلیل Ùˆ برهان (استدلال)ØŒ به Ø´Ú©Ù„ غیر منطقی Ùˆ ناهمساز صورت Ù…ÛŒ گیرد. هیچ تصوری از استنتاج ØµØ±ÙØ§ صوری یا منطقی وجود ندارد. استدلال منطقی برپایه ÙØ±Ø¶ÛŒØ§ØªÛŒ Ú©Ù‡ خود شخص تجربه نکرده باشد مردود شناخته Ù…ÛŒ شود؛
10. بسیاری از موسسات Ùˆ نهادها هد٠مشخصی ندارند Ùˆ Ùقط بر پایه مقام Ùˆ منزلت متکی اند نه "قرارداد" Ùˆ با ارزشهای سمبلیک Ùˆ اخلاقی اشباع شده اند Ùˆ با کارایی Ùˆ برنامه ریزی در تقابل اند؛
11. جامعه به کسانی Ú©Ù‡ از هوش Ùˆ ذکاوتی عالی برخوردارند Ùˆ علائق Ùکری دارند اجازه نمی دهد Ú©Ù‡ در Ù…ØÙ„ÛŒ جمع شوند Ùˆ به Ø¨ØØ« بپردازند."
چون آقای طباطبایی تعریÙÛŒ از مدرنیته Ùˆ خصوصیات Ùˆ وجوه Ø§ÙØªØ±Ø§Ù‚Ø´ با دوره پیش- مدرنیته Ùˆ خصوصیات آن دوره، یعنی قرون وسطی به دست نداده اند. در اینجا به اجمال تعریÙÛŒ از آن ارائه Ù…ÛŒ شود. Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø "مدرن" از Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø modernus لاتینی Ú©Ù‡ در قرن پنجم میلادی به کار Ù…ÛŒ Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ اشتقاق ÛŒØ§ÙØªÙ‡ است Ùˆ برای متمایز کردن رم مسیØÛŒ از رم مشرک به کار Ù…ÛŒ Ø±ÙØª. بنابراین Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ù…Ø¯Ø±Ù† وضع ØØ§Ù„ (رم مسیØÛŒ) را نسبت به دوران کهن (یعنی رم مشرک) مشخص Ù…ÛŒ کرد. با ظهور جنبش روشنگری در ÙØ±Ø§Ù†Ø³Ù‡" مدرنیته" بار Ù…Ùهومی دیگری ÛŒØ§ÙØª Ùˆ دوره ای از تاریخ بشر را مشخص Ù…ÛŒ کرد Ú©Ù‡ از دوره های قبل برتر بود. در واقع از عصر روشنگری تمایز دوره جدید نسبت به دوران پیش از خود بارزتر شد. در این قرن، سکولار شدن اندیشه به همه رشته های دانش تسری ÛŒØ§ÙØª. علوم از قیمومت الهیات آزاد شدند Ùˆ طبق منطق درونی خویش تØÙˆÙ„ ÛŒØ§ÙØªÙ†Ø¯. "قواعد استدلال در ÙلسÙÙ‡" Ú©Ù‡ نیوتون در کتاب" اصول ریاضی ÙلسÙÙ‡ طبیعی" برای بررسی پدیدارهای Ùیزیکی ارائه داده بود سرمشق Ùˆ الگوی دیگر رشته های دانش واقع شد؛ سازمان اجتماعی براساس عقل بشر Ø´Ú©Ù„ Ú¯Ø±ÙØªØ› "قرارداد اجتماعی" Ùˆ نه کتاب مقدس شالوده جامعه مدنی را تشکیل داد؛ دولت نهادی شناخته شد Ú©Ù‡ بر پایه قرارداد Ø´Ú©Ù„ Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است. پایه قوانین Ùیزیک را گالیله نه بر تورات بلکه بر خرد انسان گذاشت. Ùˆ همین طور ØÙ‚وق Ùˆ دیگر شاخه های دانش بشر بر عقل Ùˆ Ùهم او متکی شدند نه بر نیرویی مابعد الطبیعی.
هم چنان Ú©Ù‡ Ú¯ÙØªÛŒÙ… در دوره مدرن، عقلانیت پایه علوم Ùˆ اساس تجدید سازمان اجتماع قرار Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است. یعنی ستون مدرنیته "خرد" Ùˆ "عقلانیت" است. ولی Ù…ØªØ§Ø³ÙØ§Ù†Ù‡ آقای طباطبایی "عقلانیت" را نیز تعری٠نکرده اند. اگر جامعه سنتی، غیر عقلانی خوانده Ù…ÛŒ شود Ùˆ جامعه مدرن ادعا Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ عقلانی است وجوه Ø§ÙØªØ±Ø§Ù‚ این دو چیست؟ توهم دیگری Ú©Ù‡ آقای طباطبایی دچار آنند این است Ú©Ù‡ تصور Ù…ÛŒ کنند همه ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ها از Ù„ØØ§Ø¸ شناخت ÙلسÙÛŒ Ùˆ علمی در یک Ø³Ø·Ø Ù‚Ø±Ø§Ø± دارند یا همه اقوام ساخت ذهنی مشابهی دارند . بعضی ملت ها سینه آسمان را Ù…ÛŒ شکاÙند با تلسکوپهایشان کهکشانهایی را مطالعه Ù…ÛŒ کنند Ú©Ù‡ در ÙØ§ØµÙ„Ù‡ میلیارد ها سال نوری قرار دارند. دل ذرات Ùˆ پاره ذرات اتمی را Ù…ÛŒ شکاÙند Ùˆ آنها را مطالعه Ù…ÛŒ کنند، در بیوشیمی، بیوÙیزیک Ùˆ پزشکی Ùˆ زیست شناسی به دستاوردهای متØÛŒØ± العقولی نائل Ù…ÛŒ شوند. در مقابل اقوامی وجود دارند Ú©Ù‡ Ùکر Ùˆ ذهنشان را مسائل پیش پا Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù‡ Ùˆ غالبا خراÙÛŒ پر کرده است. انرژی ملتها در شکستن رسوم Ùˆ قالب تÙکرات سنتی Ùˆ Ù¾ÛŒ اÙکندن علم Ùˆ جامعه مدرن به یک اندازه نیست. مثلا ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ روسی از ارئه ÙÛŒÙ„Ø³ÙˆÙØŒ مورخ یا جامعه شناس برجسته ای ناتوان بوده است ولی در مقابل موسیقی دانان، رمان نویسان Ùˆ شاعران بزرگی به جهان عرضه کرده است. آقای طباطبایی با Ù…Ø¨ØØ« نوپای "ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ Ùˆ شناخت" نا آشنایند؛ یعنی از رابطه میان ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ یک جامعه Ùˆ نوع شناختی Ú©Ù‡ این ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ به Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ Ù…ÛŒ دهد بی اطلاع هستند. ژان پیاژه در مقاله ای با عنوان: "نیاز به مطالعات ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ تطبیقی برای روانشناسی تکوینی Ùˆ اهمیت این مطالعات" Ù…ÛŒ نویسد:
"مایلیم Ú©Ù‡ آن گونه پژوهش های ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ تطبیقی مربوط به کارکردهای شناختی (cognitive) را مطالعه کنیم Ú©Ù‡ Ùقط به مطالعه رشد ذهنی کودک Ù…Ù†ØØµØ± نشده باشند بلکه رشد ذهنی را ØŒ به منزله یک Ú©Ù„ØŒ در نظر گیرند Ùˆ از آن جمله مراØÙ„ نهایی رشد ذهنی بزرگسالان را. هنگامی Ú©Ù‡ لوی – برول مسئله "پیش- منطقی" بودن "ذهنیت ابتدایی" را Ù…Ø·Ø±Ø Ú©Ø±Ø¯ بی Ø´Ú© این تقابل را بیش از ØØ¯ برجسته کرد، درست همان طور Ú©Ù‡ بعدا در اثری Ú©Ù‡ پس از مرگش انتشار ÛŒØ§ÙØªÙ‡ØŒ در مورد یکسانی ساختارهای ذهنی راه غلو پوییده است. این امر Ù…ØØªÙ…Ù„ است ( Ùˆ اسناد Ùˆ مدارک قوم شناختی نیز این نظر را القاء Ù…ÛŒ کنند) Ú©Ù‡ در بسیاری از ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ها تÙکر بزرگسالان از مرØÙ„Ù‡ عملیات کانکریت (ملموس) ÙØ±Ø§ØªØ± نمی رود Ùˆ به مرØÙ„Ù‡ عملیات منطقی ( یا تÙکر استدلالی Ùˆ انتزاعی) Ú©Ù‡ در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ما (اروپای غربی) در سنین 12 تا 15 ØØ§ØµÙ„ Ù…ÛŒ شود نمی رسد."
منظور ژان پیاژه این است Ú©Ù‡ در بسیاری از ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ها تÙکردر مرØÙ„Ù‡ "پیش – منطقی" متوق٠می شود. البته توق٠رشد ذهنی Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ به واسطه نقصی در مغز آنان یا نژادشان نیست بلکه نهادهای اجتماعی مانع رشد ذهنی Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ Ù…ÛŒ شوند. شاید آقای طباطبایی گوشه چشمی به چنین Ù…Ø¨Ø§ØØ«ÛŒ داشته باشدآنجا Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ نویسد:
"نگارنده این سطور بر آن است Ú©Ù‡ به Ø§ØØªÙ…ال زیاد، Ø·Ø±Ø Ù¾Ø±Ø³Ø´ از امکان انتقال آگاهی به درستی صورت Ù†Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است، زیرا در این صورت، راه تعاطی به تجربه ای نو برای برخی از اقوام برای همیشه مسدود خواهد بود. بدیهی است Ú©Ù‡ این نظر امروزه، به دلیل این Ú©Ù‡ بر نوعی از نظریه منسوخ یهودی – مسیØÛŒ "قوم برگزیده" Ùˆ نیز نوعی ایدئولوژی اروپا Ù…ØÙˆØ±ÛŒ تکیه دارد قابل Ø¯ÙØ§Ø¹ نیست."(ØµÙØÙ‡ 359)
کدام نظریه بر نظریه "قوم برگزیده" متکی است؟ معلوم نیست! ولی Ù†Ø§Ú¯ÙØªÙ‡ نماند Ú©Ù‡ هرکس بخواهد علمی بیندیشد Ùˆ درباره مبادی علم Ùˆ شناخت Ø¨ØØ« های ÙلسÙÛŒ بکند، خواه ناخواه اروپا Ù…ØÙˆØ±ÛŒ Ù…ÛŒ اندیشد. کتاب خود آقای دکتر طباطبایی از آغاز تا پایان اروپا Ù…ØÙˆØ±ÛŒ است! پس اروپا Ù…ØÙˆØ±ÛŒ اندیشیدن در قلمرو علوم، اعم از علوم طبیعی Ùˆ علوم اجتماعی Ùˆ ÙلسÙه، نه تنها منسوخ نشده بلکه سیطره جهانی ÛŒØ§ÙØªÙ‡ است؛ Ùˆ اگر راه خروجی از بن بست کنونی متصور باشد جز از این راه نمی گذرد. با نقل قول دیگری ازکتاب آقای طباطبایی Ø¨ØØ« را به پایان Ù…ÛŒ آوریم. ایشان Ù…ÛŒ نویسند:
"انتقال آگاهی از مجرای تقلید ظاهر تمدن غربی، چنانکه اهل تقلید در سده گذشته در ایران به عنوان یگانه راه برون Ø±ÙØª از وضعیت Ø´Ú©Ø§Ù ÙØ²Ø§ÛŒÙ†Ø¯Ù‡ میان غرب Ùˆ ایران پیش کشیدند Ùˆ عدم امکان انتقال آگاهی به گونه ای Ú©Ù‡ امروزه، با توجه به تØÙˆÙ„ات دو دهه گذشته، Ù…ÛŒ تواند Ø·Ø±Ø Ø´ÙˆØ¯ØŒ اما هنوز نظریه پرداز خود را پیدا نکرده، اگرچه کوششی در این زمینه در دست انجام است، دو رویه سکه ÙˆØ§ØØ¯ÛŒ است Ú©Ù‡ بن بست کنونی را نه بن بست تاریخی، یعنی به هر ØØ§Ù„ گذرا، بلکه بن بست وجودی Ùˆ "ÙØ·Ø±ÛŒ" Ù…ÛŒ داندکه راه برون Ø±ÙØªÛŒ بر آن متصور نیست. بر این دو گروه، ÙØ±Ù‚Ù‡ ای را نیز باید Ø§ÙØ²ÙˆØ¯ Ú©Ù‡ با بازگشت به گذشته به دنیال بر هم زدن نظام جهانی برای ایجاد نظمی نو است Ùˆ پای در Ú¯Ù„ توهم نسبت به خود Ùˆ جهان، به ناسازگاری میان بازگشت به سنت Ùˆ نظم نو توجهی ندارد. این وجوه آگاهی روزی باید به عنوان صورت های پدیدارشناسی وجدان نگون بخت ایرانی مورد توجه قرار گیرد." (ØµÙØÙ‡ 360)
پی نویسها
________________________________________
1.Wilhelm Windelband:lehrbuch der Geschichte der philosophie, Tubingen J.C.B. Mohr (Paul Siebeck)17 Auflage,1980,s,266f,274
2. برای آگاهی بیشتر از نظریات منتسکیو Ùˆ مارکس Ùˆ لوی برول رجوع کنید به :یدالله موقن، نظریه لوی برول درباره ساخت ذهن اقوام ابتدایی" ( نگاه نو شماره 12ØŒ بهمن- اسÙند 1371ØŒ صص166-177) Ùˆ یدالله موقن، "آیا به راستی نظریه لوی برول ابطال شده است؟ " (نگاه نو شماره 19ØŒ ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ÛŒÙ† – اردیبهشت، 1373 صص 190- 208) Ùˆ یدالله موقن : "تاریخچه Ù…Ùهوم استبداد شرقی" ( نگاه مو شماره 23ØŒ آذر – بهمن، 1373صص 78- 97). این مقالات بعدا در کتاب " زبان ،اندیشه Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ " (تهران ØŒ نشر هرمس ØŒ1378) به چاپ رسیدند. اما این کتاب چند سالی است Ú©Ù‡ نایاب است Ùˆ تجدید چاپ نشده است.
3. C.R.Hallpike: The Foundations of Primitive Thought,Oxford U.P.1979,pp.132-4
4. برای Ùهم مبادی مدرنیته Ùˆ ØªÙØ§ÙˆØª آن با مبادی اندیشه قرون وسطی Ùˆ چگونگی جهش از اندیشه اسطوره ای به اندیشه علمی بهترین اثر هم چنان کتاب ارنست کاسیرر: ÙلسÙÙ‡ روشنگری ( ترجمه یدالله موقن تهران، انتشارات Ù†ÛŒÙ„ÙˆÙØ± 1370) است.
5. Jean Piaget (1966): need and significance of cross- cultural studies in Genetic Psychology.
در کتاب:
J. W. Barry and P.R dasen(ed,) Culture and Cognition: Reading In Cross- Cultural Psychology, London,Methuen,1974,p. 309