یدالله موقن ذهنیت جهادی علی شریعتی
این مقاله در مجلۀ قلمیاران( سال اول ØŒ شماره 3 ØŒ صÙØات 7-10) به چاپ رسیده است.
نسخه Ù¾ÛŒ.دی.اÙ. این مقاله را در کانل تلگرامم بیابید :https://t.me/moughen
مقدمه
خرداد امسال چهلمین سالگرد درگذشت مرØوم علی شریعتی (تولد1312- ÙˆÙات 1356) بود. به همین مناسبت Ù…ÛŒ خواستم مقاله ای درباره ÛŒ اندیشه ÛŒ شریعتی بنویسم، ولی وقت تنگ بود. از این رو تصمیم گرÙتم چند صÙØÙ‡ ای از کتاب لورنت موراویک: «ذهنیت مجاهد» را ترجمه کنم. البته موراویک یک نومØاÙظه - کار است Ùˆ دیدگاه نومØاÙظه - کاران مشخص است Ú©Ù‡ چیست. موراویک منتقد سرسخت سیاست امریکا نسبت به عربستان سعودی بود. او کتابی نوشت با عنوان «شاهزادگان تاریکی: Øمله ÛŒ عربستان سعودی به غرب». او شاهزادگان سعودی را Øامیان تروریسم Ù…ÛŒ دانست. او به خاطر موضع گیری های شدیداً ضد سعودی اش از کار برکنار شد. موراویک چند ماه پس از انتشار کتاب «ذهنیت مجاهد» (چاپ دانشگاه کمبریج ØŒ 2008) به علت ابتلا به سرطان استخوان در واشنگتن در گذشت. مول٠می خواهد نشان دهد Ú©Ù‡ چگونه مرØوم علی شریعتی «تÙسیر گنوسی خود از تشیع را با ایدئولوژی های توتالیتاریستی قرن بیستم در هم آمیخت .» مسلماً نظر مؤل٠نظر مترجم نیست.
«علی شریعتی در سال 1312هجری شمسی متولد شد. او « خشن ترین انقلابی در میان ایدئولوگ‌های انقلاب بود. در پاریس رساله‌ ÛŒ دکتری خود را از اسلام شناس Ùرانسوی ««لویی ماسینیون»» Ú©Ù‡ مداÙع رومانتیک تشیع Ùˆ عرÙان صوÙیانه بود در یاÙت کرد. مبدا مارکسیسم اسلامی شریعتی رد کامل Ùرهنگ Ùˆ ارزش های اروپایی (غربی ) بود.
« بیایید دوستان بگذارید این اروپا را رها کنیم. بگذارید از این تقلید تهوع آور Ùˆ میمون وار از اروپا دست برداریم. بگذارید این اروپا را پشت سر بگذاریم Ú©Ù‡ همواره از انسانیت سخن می‌گوید اما هر جا انسان‌ها را می‌یابد نابودشان می‌کند.» این عبارات از Ùرانتس Ùانون است Ú©Ù‡ شریعتی آن‌ها را تکرار می‌کرد .بینش شریعتی بر پایه شبه-تاریخ مانوی گونه‌ای از جهان بود Ú©Ù‡ از زمان هابیل Ùˆ قابیل میان دو اصل نیک Ùˆ بد تقسیم شده بود. به زعم شریعتی پیامبر (ص) Ùˆ نیز شخصیت‌های نیمه خدایی شده‌ی تشیع (Øضرت) علی Ùˆ (امام ) Øسین ØŒ مداÙعان سرکوب شدگان ØŒ توده ÛŒ نامتمایز قربانیان ØŒ مستضعÙان Ùˆ استعمار شدگان بودند.
اسطوره باÙÛŒ شریعتی بر پایه‌ی نظریه‌ی خشونت رهایی بخش Ùانون صورت گرÙته است. Ùانون نظریه‌ی خشونت رهایی بخش را به ویژه در کتاب «نÙرین شدگان زمین» ارائه داده Ùˆ ژان پل سارتر با نوشتن پیشگÙتاری بر آن به کتاب شهرتی جهانی بخشیده است. ژان پل سارتر در پیشگÙتاری Ú©Ù‡ به سال 1961 بر کتاب : « Ù†Ùرین شدگان زمین» نوشت
Ù…ÛŒ گوید برای انسان استعمار شده، کشتن یک سÙیدپوست رهایی دوگانه ای دربردارد. قتل سبب آزادی انسان استعمار شده از طریق بازیاÙتن هویت خود، Ú©Ù‡ استعمارگر از او ربوده بود ØŒ Ù…ÛŒ شود. از [دیگرسو] استعمارگر نیز [با مرگش] از هویت خویش Ú©Ù‡ هویت یک استعمارگر بود آزاد Ù…ÛŒ شود.{ ترجمه ÛŒ علی شریعتی از عبارات Ùوق: Â«Ø³Ù„Ø§Ø Ù…Ø¬Ø§Ù‡Ø¯ [الجزایری] انسانیت اوست، چون در اولین مرØله ÛŒ قیام باید کشت. کشتن یک اروپایی با یک تیر دو نشان زدن است. انهدام ستمگر Ùˆ ستمدیده. مردی مرده Ùˆ انسانی آزاد به جا می‌ماند.» (دوزخیان زمین، صÙØÙ‡ ÛŒ 10)}.
آموزه های Ùانون-سارتر را همه ÛŒ روشنÙکران جهان سوم Ùˆ نیز استادان "ضد امپریالیست" دانشگاه های غرب پذیرÙتند. نظریه ÛŒ از خود بیگانگی هربرت مارکوزه نیز الهام بخش شریعتی بود. او با نظری تأییدآمیز از کتاب " انسان یک بعدی" مارکوزه Ùˆ نیز از نظریات رنه گنون غیب باور Ùˆ Ùاشیست Ùرانسوی Ú©Ù‡ به اسلام گرویده بود مطالبی را نقل می‌کرد. Ùاشیست ها Ùˆ مارکسیست های اروپایی در اثبات این موضوع Ú©Ù‡ Ùرهنگ Ùˆ جامعه ÛŒ غربی مسموم کننده اند سنگ تمام گذاشته بودند. از این رو شریعتی Ù…ÛŒ توانست داروی همه ÛŒ این بیماری ها را ارائه دهد. به همین خاطر شهرنشین‌ های ایرانی پیش از انقلاب Ú©Ù‡ تØصیلات متوسطی داشتند نظریات او را Ù…ÛŒ بلعیدند Ùˆ شریعتی برایشان بت شده بود.
شهادت راه نجات بود. پرولتاریای مارکس، Ù†Ùرین شدگان زمین Ùانون، مستضعÙان شریعتی همه از یک گونه بودند، Ùˆ Ùقط در مرگ به رهایی Ù…ÛŒ رسیدند. در نظر علی شریعتی [امام] Øسین Ùقط یک شهید نبود، او یک شهید انقلابی بود. بدین ترتیب «تشیع ÛŒ سرخ» Ú©Ù‡ تشیع ÛŒ علوی» هم نامیده Ù…ÛŒ شود در تقابل با تشیع ÛŒ رسمی [یا صÙÙˆÛŒ] Ú©Ù‡ در قرن شانزدهم میلادی دین دولتی شده بود ابداع گردید. در تشیع ÛŒ سرخ ØŒ رنگ سرخ همان اندازه به سنت شیعی کالبدهای خونین [امام] Øسین Ùˆ Ù‡Ùتاد Ùˆ دو تن از یارانش اشاره دارد Ú©Ù‡ به «رنگ سرخ» گروه های Ú†Ù¾. شریعتی Ù…ÛŒ نویسد Ú©Ù‡ [امام] Øسین «تجلی انقلاب خونین» است.
شریعتی برپایه ÛŒ میراث عملیات تروریستی مریدان Øسن ØµØ¨Ø§Ø Ùˆ میراث مبارزه ÛŒ قرمطیان گنوسی، قیام مردمی در Ù…Øتوای ایرانی را شبیه شورش های دهقانان اروپایی Ù…ÛŒ داند: «مردم تصمیم گرÙته اند، آن ها را یکجا بکشند. Ùˆ چون Ù…ÛŒ دانند Ú©Ù‡ دیگر راه بازگشت نیست Ùˆ مرگ را انتخاب کرده اند، تردید ندارند. انتخاب مرگ به آنان قدرتی Ù…ÛŒ بخشد Ú©Ù‡ یک ده را در برابر یک رژیم خون آشام به قیام وا Ù…ÛŒ دارد Ùˆ پیروز Ù…ÛŒ کند!» (تشیع سرخ، صÙØÙ‡ ÛŒ 16)
شریعتی اسطوره ÛŒ قیام خود را به توده ها منتسب Ù…ÛŒ کند، قیام شریعتی یک داستان تخیلی- اخلاقی است، «Ùرهنگ شهادت» او پرستش مرگ است : «یک شهید را نمی بینی Ú©Ù‡ شیرین Ùˆ آرام Ù…ÛŒ میرد؟»
شهید مسیØÛŒ با تأیید پیام الهی Ù…ÛŒ میرد، اما شهید در نظر شریعتی با کشتن دیگران Ù…ÛŒ میرد.
شریعتی ادامه می دهد :
« برای آنها Ú©Ù‡ به روزمرگی خو کرده‌اند Ùˆ با خود ماندگارند، مرگ ØŒ Ùاجعه ا ÛŒ هولناک Ùˆ شوم ٠زوال است ØŒ Ú¯Ù… شدن در نیستی است.آن‌که آهنگ هجرت از خویش کرده است ØŒ با مرگ ØŒ آغاز می‌شود. Ú†Ù‡ عظیم‌اند مردانی Ú©Ù‡ عظمت این Ùرمان Ø´Ú¯Ùت را شنیده‌اند Ùˆ بدان کار بسته‌اند Ú©Ù‡: بمیرید پیش از آن Ú©Ù‡ بمیرید !ØŸ.» ( کویر - نامه ای به دوستم .)
در یک پارادوی) (parodyآشÙته از «تزهایی درباره ÛŒ Ùوئرباخ» مارکس، شریعتی Ù…ÛŒ گوید: «هم‌چنان Ú©Ù‡ کسی Ùقط هنگامی می¬تواند یک گلوله ÛŒ آتشین را درک کند، Ú©Ù‡ گلوله به او اصابت کرده باشد، همین طور کسی Ù…ÛŒ تواند یک Ù…Ùهوم را بÙهمد Ú©Ù‡ در مسیر کاربرد آن Ù…Ùهوم قرار گرÙته باشد. در عمل است Ú©Ù‡ Øقیقت خود را نشان می¬دهد.»
در متنی Ú©Ù‡ به « ÙلسÙÙ‡ ÛŒ شهادت» اختصاص یاÙته، شریعتی رزمنده ÛŒ مجاهد را Ù…ÛŒ ستاید: مرگ شهید تصادÙÛŒ نیست، بلکه طراØÛŒ شده است: « رسیدن به امر مطلق از طریق مرگ خویشتن است.» « شهادت « Øضور درصØÙ†Û€ ØÙ‚ Ùˆ باطل ٠تاریخ است.»
« شهید نشان می‌دهد ØŒ Ùˆ می‌آموزد Ùˆ پیام می‌دهد ØŒ Ú©Ù‡ در برابر ظلم Ùˆ ستم ØŒ ای کسانی Ú©Ù‡ می‌پندارید : « نتوانستن ØŒ از جهاد معا٠می‌کند » ØŒ Ùˆ ای کسانی Ú©Ù‡ می‌گویید : « پیروزی بر خصم هنگامی تØقق دارد Ú©Ù‡ بر خصم غلبه شود » نه! شهید انسانی است Ú©Ù‡ در عصر نتوانستن Ùˆ غلبه نیاÙتن ØŒ با مرگ خویش بر دشمن پیروز می‌شود، Ùˆ اگر دشمنش را نمی‌شکند رسوا می‌کند. Ùˆ شهید قلب٠تاریخ است ،؛ هم چنان Ú©Ù‡ قلب به رگ‌های خشک اندام ØŒ خون ØŒ Øیات Ùˆ زندگی می‌دهد . » ( شهادت صÙØÙ‡ 5) «خون یک شهید قایق نجات است.» و«خون شهید نور شمعی است Ú©Ù‡ بینایی می¬دهد.»
چکیده ÛŒ نظر شریعتی درباره ÛŒ شهادت این است: شهادت دعوتی است به همه‌ی عصر ها Ùˆ به همه ÛŒ نسل ها: «اگر Ù…ÛŒ توانی بمیران! Ùˆ اگر نمی توانی بمیر!.» ( مجموعه آثار جلد 19 ØŒ Øسین وارث آدم صÙØÙ‡ ÛŒ 242 . )
بازسازی شریعتی از تاریخ بشر نمونه ÛŒ کامل بینش گنوستیک اوست. شریعتی در "آری این چنین بود ای برادر " Ùˆ نیز در «تشیع سرخ» ØŒ Ú©Ù‡ اصطلاØÛŒ عاریتی است، Ù…Ùهوم مارکس از مبارزه ÛŒ طبقاتی را به منزله ÛŒ موتور تاریخ به کار Ù…ÛŒ برد تا تابلویی بزرگ از تاریخ جهان ترسیم کند. Øماسه ÛŒ تخیلی او شباهت زیادی به "الهیات رهایی بخش" گروه های مسیØÛŒ مدرن [در آمریکای لاتین] دارد. نتیجه ÛŒ التقاط٠شکل های مسیØÛŒ وسوسه ÛŒ [مسیØ] Ùˆ قربانی شدن [Ù…Ø³ÛŒØ Ø¨Ø±Ø§ÛŒ بخشش گناهان انسان] Ùˆ رنج کشیدن او [بر صلیب] Ùˆ نیز Ù…Øتویات مارکسیستی با چاشنی ÙلسÙÙ‡ ÛŒ پست¬مدرنیستی ØŒ اعتقادنامه ای Ù…ÛŒ شود کاملاً گنوستیک. او "مستضعÙان" را به منزله ÛŒ مقوله ای غیر تاریخی ارائه Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ نقش پرولتاریای مارکس را دارد؛ "مستضعÙان" گاهی اوقات بردگانی هستند Ú©Ù‡ اهرام مصر را ساخته اند Ùˆ گاهی اوقات شیعیان قرن‌های Ù‡Ùتم Ùˆ هشتم میلادی Ùˆ گاهی هم توده‌های مستعمرات اروپایی اواسط قرن بیستم هستند. "مستضعÙان" خوب هستند Ùˆ Øامل اصل نیک اند؛ به این سبب Ú©Ù‡ رنج Ù…ÛŒ کشند. "مستکبران" نیز مقوله ای غیر تاریخی اند Ùˆ Øاملان اصل شر هستند. تشیع همچنان Ú©Ù‡ پیشتر دیدیم، نماینده ÛŒ قربانیان است؛ Ùˆ [امام] Øسین٠شهید مظهر آنان است: شریعتی از [امام] Øسین یک انقلابی Ù…ÛŒ سازد. او [امام] Øسین را کاراکتری توصی٠می¬کند Ú©Ù‡ بیش از هرچیز آرزو دارد Ú©Ù‡ مبارزه ÛŒ طرÙداران هابیل، طرÙداران امر نیک را در برابر هوادران قابیل یعنی هواداران امر بد تداوم ببخشد.
بینش سید قطب از تاریخ نیز همین گونه بود. او معتقد بود Ú©Ù‡ ذات های جاودانی وجود دارند Ú©Ù‡ همیشه با هم در کشاکش اند: «یک عنصری در این جا هست Ú©Ù‡ [همواره وجود دارد مثلاً] Ø±ÙˆØ ØµÙ„ÛŒØ¨ÛŒ (...) Ú©Ù‡ در خون همه ÛŒ غربیان هست.»
از نظر سید قطب غربیان ذاتاً همانی هستند Ú©Ù‡ در سال 1099 میلادی بودند (یعنی صلیبیون). از نظر او تاریخ Ùرآیند نیست Ùˆ همچون تاÙته ای باز Ùˆ گشوده نمی شود. تاریخ صرÙاً یک تکرار ابدی است؛ تاریخ [در ذهن قطب] به مبارزه ÛŒ مانوی میان دو اصل نیک Ùˆ بد Ùروکاسته Ù…ÛŒ شود. تاریخ جایش را به یک نمایش گنوسی-مانوی Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ در آن انسان ها عروسکان خیمه شب بازی در دست های این دو اصل اند.
برای شریعتی نیز تاریخ، غیر تاریخ است؛ تاریخ Ùقط تکرار ابدی یک چیز است، تاریخ یک نمایش کیهانی است Ú©Ù‡ بارها روی صØنه Ù…ÛŒ آید، ستمکاران ستم می‌کنند Ùˆ ستم دیدگان ستم می‌کشند، مگر هنگامی Ú©Ù‡ یک رهبر پیامبر گونه یا امام گونه ظهورکند Ùˆ موانع را در هم شکند Ùˆ به رنج Ùˆ Ù…Øنت، ستم Ùˆ بی‌عدالتی پایان دهد. ÙˆØÛŒ را نگاه دارد [Øرمت] شهادت [Øضرت] علی، [امام] Øسین Ùˆ [امام] Øسن را نگاه دارد، هنگامی Ú©Ù‡ سلطنت [خدا] در زمین کامل شد Ùˆ عدالت Øاکم گشت رستگاری رخ خواهد داد Ùˆ پس از آن دیگر هیچ اتÙاقی در تاریخ روی نمی دهد
شریعتی Ù…ÛŒ نویسد : « زمان، در ÙلسÙÙ‡ ÛŒ تاریخ ما با جنگ آغاز می‌شود Ùˆ با جنگ پایان می‌یابد ØŒ از هابیل تا امام زمان (ع). Ùˆ این است Ú©Ù‡ تاریخ سر گذشت خونخواهی هابیل است Ùˆ هر دوران تاریخی صØنه‌ای است از این نبرد مستمر.» ( مجموعه آثار علی شریعتی جلد 2 « خود سازی انقلابی ». صÙØÙ‡ 235.)
ساخت اسطوره ای ذهن شریعتی ناتوان از تمایز شخصیت های تاریخی ازشخصیت های اسطوره ای است. هابیل و قابیل شخصیت های اسطوره ای هستند نه تاریخی.
شریعتی مستقیماً به «نÙرین¬شدگان زمین» Ùانون به عنوان نجات¬دهندگان ارجاع Ù…ÛŒ-کند. شیوه¬ی بیان شریعتی به Ø´Ú©Ù„ غیب گویان قرون وسطی یا روشنÙکران مدرن مارکسیست است Ú©Ù‡ پایان تاریخ را می¬دانند.
شریعتی خود را سخنگوی خیل عظیم ستمدیدگان بی¬نام و نشان می¬داند. او آنان را به سخن درمی‌آورد:
«دیگر بار در کام ناامیدی بودیم Ú©Ù‡ امیدی به ماندنمان خواند. پیامبران بزرگ برخواستند، زرتشت بزرگ، مانی بزرگ، بودای بزرگ، Ú©Ù†Ùوسیوس Øکیم، لائوتستوی عمیق... . روزنه ای به نجات گشوده شده بود. خدایان برای نجات ما از ذلت Ùˆ بردگی، پیامبران منجی خویش را بسیج کرده بودند تا ایمان Ùˆ پرستش را جانشین ستم Ùˆ بردگی کنند. اما برادر، این مبعوثین خدایان از خانه ÛŒ بعثتشان Ùرود Ù…ÛŒ آمدند Ùˆ بی هیچ اعتنایی به ما Ùˆ هیچ نام Ùˆ یادی از ما راهی کاخ Ùˆ قصر می¬شدند. (...) یقین کردم Ú©Ù‡ ما برای بردگی به دنیا آمده¬ایم Ùˆ جز این سرنوشتی نداریم، Ùˆ سرنوشت مقدرمان باربری Ùˆ ستم Ú©Ø´ÛŒ Ùˆ تازیانه خوردن Ùˆ تØقیر شدن Ùˆ نجس تلقی شدن Ùˆ بردگی است، Ùˆ جز این دیگر هیچ. اما برادر، ناگهان خبر یاÙتم مردی از کوه Ùرود آمده است Ùˆ در کنار معبدی Ùریاد زده است Ú©Ù‡: من از جانب خدا آمده¬ام. Ùˆ من باز بر خود لرزیدم Ú©Ù‡ باز Ùریبی تازه برای ستمی تازه. اما چون زبان به Ú¯Ùتن گشود باورم نشد: می¬گÙت من از جانب خدا آمده¬ام Ú©Ù‡ خدا اراده کرده است تا بر همه ÛŒ بردگان Ùˆ بیچارگان زمین منت بگذارد Ùˆ آنان را پیشوای جهان Ùˆ وارثان زمین قرار دهد. باورم نشد. Ú¯Ùتم: او نیز همچون پیامبران دیگر در ایران Ùˆ چین Ùˆ هند شاهزاده ای است Ú©Ù‡ به نبوت مبعوث شده است تا با قدرتمندی هم¬پیمان شود Ùˆ قدرتی تازه بیاÙریند. اما Ú¯Ùتند: نه، او یتیم بوده است Ùˆ همه او را دیده¬اند Ú©Ù‡ در پشت همین کوه گوسÙندان را می¬چرانیده است. Ú¯Ùتم عجبا! چگونه است Ú©Ù‡ خداوند Ùرستاده-اش را از میان چوپانان برگزیده است؟ Ú¯Ùتند: او آخرین سلسله¬ای است Ú©Ù‡ در آن سلسله اجدادش همه چوپان بودند، با هراسی Ú¯Ù†Ú¯ بر خود لرزیدم Ú©Ù‡ برای نخستین بار از میان ما پیامبری برخاسته است. (...) باور کردم Ùˆ ایمان آوردم. چرا Ú©Ù‡ کاخش چند اتاق Ú¯Ù„ÛŒ بود، Ùˆ بارگاهش Ùˆ تختش تکه چوبی بود انباشته از برگ¬های خرما.» (علی شریعتی،« آری این چنین بود ای برادر» ØŒ صÙØات 6-7)
شریعتی مدعی است Ú©Ù‡ زرتشت، بودا، Ú©Ù†Ùوسیوس پیامبرانی خائن بودند. شبه-تاریخ مقدسی Ú©Ù‡ شریعتی ساخته است Ù…ÛŒ توان آن را اولیاالله شناسی نامید؛ این شبه-تاریخ، بی زمان است، داستان تخیلی- اخلاقی است، همچون تخت پروکوستی است Ú©Ù‡ باید سر Ùˆ ته هر واقعه ای را زد تا به‌اندازه¬ی ابعاد آن تخت درآید، Øتی اگر با این کار آن واقعه Ùاقد واقعیت شود. شریعتی در ادامه¬ی مطلب بالا Ù…ÛŒ گوید: متأسÙانه پس از مرگ پیامبر، جانشینان اموی او به ستمگری بازگشنتد، سنیان جهان را برده کردند. Ùقط [Øضرت] علی Ùˆ علویان Ùˆ هوادارانشان به دین Øقیقی ÙˆÙادار ماندند. Ú©Ù„ جهان در جاهلیت تازه ای غوطه ور شد. پیام پیامبر بی Ø±ÙˆØ Ùˆ واژگونه شد. کسانی Ú©Ù‡ به نامش Øکومت می‌کردند ستمگران بودند: «تاریخ اسلام مسیر Ø´Ú¯Ùتی را دنبال کرد. مسیری Ú©Ù‡ در آن همه¬ی قلدران Ùˆ قداره¬بندان Ùˆ خاندان¬ها Ùˆ خان های عرب Ùˆ عجم Ùˆ ترک Ùˆ تاتار Ùˆ مغول، ØÙ‚ رهبری امت اسلام Ùˆ خلاÙت پیامبر را داشتند، جز خاندان پیامبر Ùˆ ائمه¬ی راستین اسلام! Ùˆ تشیع -Ú©Ù‡ با "نه" آغاز شد، "نه" در قبال مسیری Ú©Ù‡ تاریخ انتخاب می¬کرد- عصیانی علیه تاریخ بود. تاریخی Ú©Ù‡ بنام قرآن، مسیر جاهلیت کسری Ùˆ قیصر را دنبال می¬کرد Ùˆ بنام سنت پیش از همه، پروردگار خانه¬ی قرآن Ùˆ سنت را قربانی ساخت!» (مجموعه¬ی آثار علی شریعتی، جلد 9ØŒ تشیع علوی Ùˆ تشیع صÙوی، صÙØات 5-6)
در اینجا Ø±ÙˆØ Ù†ÙÛŒ-نیهیلیسم- سخن می¬گوید. تشیع [از نظر شریعتی] چیست؟
Ù…Ùیستو Ùلس در [Ùاوست] گوته می¬گوید: «من روØÛŒ هستم Ú©Ù‡ همواره Ù†ÙÛŒ می¬کند.»
شریعتی ادامه میدهد: «شیعه ÛŒ سرخ تاریخ را نپذیرÙت، رهبری Ùˆ Øاکمیت آنهایی را Ú©Ù‡ بر تاریخ تسلط یاÙتند Ùˆ در جامه ÛŒ جانشینی رسول Ùˆ Øمایت اسلام Ùˆ جهاد علیه Ú©Ùر، اکثریت خلق را ÙریÙتند Ù†ÙÛŒ کرد Ùˆ پشت به مسجدهای مجلل Ùˆ کاخ¬های پرشکوه امام Ùˆ خلیÙه¬ی اسلام، رو به خانه¬ی گلین Ùˆ متروک Ùاطمه نهاد. شیعه – Ú©Ù‡ نماینده ÛŒ طبقه ÛŒ ستمدیده Ùˆ عدالتخواه در نظام خلاÙت بود- در این "خانه" هرچه را Ùˆ هرکه را Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ خواست، Ù…ÛŒ یاÙت.» (همان، صÙØه¬ی 6)
گنوسیسم به جنبش توده¬ای یعنی به انقلاب تبدیل می¬شود:
« شیعه¬ی علوی، در طول هشت قرن (تا صÙویه)ØŒ نه تنها یک نهضت انقلابی در تاریخ است Ùˆ در برابر همه¬ی رژیم های استبدادی Ùˆ طبقاتی خلاÙت اموی Ùˆ عباسی Ùˆ سلطنت غزنوی Ùˆ سلجوقی Ùˆ مغولی Ùˆ تیموری Ùˆ ایلخانی –که مذهب تسنن دولتی را مذهب رسمی خود ساخته بودند- جهادی مستمر در Ùکر Ùˆ عمل بوده است، بلکه همچون یک Øزب انقلابی مجهز، آگاه Ùˆ دارای ایدئولوژی بسیار عمیق Ùˆ روشن، شعارهای قاطع Ùˆ ØµØ±ÛŒØ Ùˆ تشکیلات Ùˆ انضباط دقیق Ùˆ منظم، رهبری اکثریت Øرکت های آزادی خواه Ùˆ عدالت طلب توده های Ù…Øروم Ùˆ ستمدیده را به دست داشته Ùˆ کانون خواست ها Ùˆ درد Ùˆ سرکشی های روشنÙکران ØÙ‚ طلب Ùˆ مردم عدالت طلب به شمار آمده است.» (مجموعه ÛŒ آثار، جلد 9ØŒ تشیع علوی Ùˆ تشیع صÙوی، صÙØÙ‡ ÛŒ 8)
شبه-¬تاریخ شریعتی، به صورت داستانی نشئه آور درمی¬آید Ùˆ تشیع [شریعتی] به طور جادویی ØŒ Øزبی لنینی می¬شود. پرستش خون Ùˆ خشونت٠شÙابخش ØŒ نشانه¬ی تمام¬عیار "اسلام مارکسیستی" شریعتی است Ø› یعنی آموزه¬ی "تشیع سرخ" او اسطوره¬ی مدرن انقلاب یا Ø´Ú©Ù„ مدرن اعتقادات هزاره¬ای "millenarian" است.
پیش از شریعتی مودودی ØŒ ایدئولوگ بنیادگرای اسلامی، هندی-پاکستانی ØŒ به سیاسی کردن اسلام پرداخته بود. او هم زیر سیطره¬ی اسطوره ÛŒ قدرتمند قرن بیستم یعنی اسطوره ÛŒ انقلاب بود. او در سال 1939 نوشت: «"مسلمانان"ØŒ عنوان یک Øزب انترناسیونالیستی انقلابی است Ú©Ù‡ اسلام سازمان دهی کرده است تا برنامه¬ای انقلابی پیاده کند.» مودودی Øزب جماعت اسلامی را براساس مدل لنینی-استالینی تأسیس کرد. ولی شباهت¬ها به مدل شوروی Ùقط Ù…Øدود به شباهت های سازمانی نبود. مودودی همواره از اØزاب Ùˆ جنبش های توتالیتاریستی مانند اØزاب کمونیست Ùˆ Ùاشیست ستایش Ù…ÛŒ کرد. او Ù…ÛŒ گقت Øکومت اسلامی مانند Øکومت های کمونیستی Ùˆ Ùاشیستی خواهد بود نه Øکومت های لیبرالی. از نظر مودودی Ùˆ سید قطب Ùˆ علی شریعتی در اسلام، «مسجد Ùˆ دولت» از هم جدا نیستندو مودودی می¬نویسد: «از این رو Øزب الله (= مسلمانان ) هیچ گزینه¬ای در پیش رو ندارد جز به Ú†Ù†Ú¯ آوردن قدرت٠دولت.»
گویی، مودودی، سید قطب Ùˆ شریعتی شب ها پیش از خواب کتاب لنین : "دولت Ùˆ انقلاب" را Ù…ÛŒ خوانده اند. البته پیوند میان بنیادگرایان اسلامی Ùˆ بلشویک ها دو سویه بوده است. در سال 1920 (میلادی) دومین کنگره ÛŒ انترناسیونالیست کمونیست به رهبری لنین Ùراخوانی داد تا همه¬ی بنیادگرایان اسلامی به باکو بیایند Ùˆ بر ضد امپریالیست¬های انگلیس Ùˆ Ùرانسه جنگ مقدس (جهاد) را آغاز کنند. زینووی٠در نطق اÙتتاØیه¬ی خود در جمع اسلام¬گرایانی Ú©Ù‡ به باکو آمده بودند پنج بار Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø¬Ù†Ú¯ مقدس ( جهاد ) را به کار برد. Ùˆ در اعلامیه ÛŒ پایانی جلسه ÛŒ باکو پانزده بار از جنگ مقدس (جهاد) مسلمانان بر ضد امپریالیست ها سخن رÙته است. شاید با توجه به نوشته های بنیادگرایان اسلامی مانند مودودی Ùˆ همین اعلامیه ها باشد Ú©Ù‡ برتراند راسل Ù…ÛŒ Ú¯Ùت: «هیچ چیز مانند بلشویسم Ùˆ اسلام شبیه به هم نیستند.»
یکی از بنیادگرایان اسلامی مشهور می¬گوید: «ما مارکسیسم را در جام اسلام می¬ریزیم و می¬نوشیم.» و مارکسیست¬های به ظاهر بی¬دین کشورهای اسلامی نیز اسلام را در جام مارکسیسم می¬ریزند و می‌نوشند.
آشنایی شریعتی با جریان های Ùکری غرب سطØÛŒ بود. دانش او در جامعه شناسی در Øد یک دانشجوی سال دوم دانشگاه بود Ùˆ پژوهشگری او به طور خجلت آوری ضعیÙ. او ایدئولوگی بود Ú©Ù‡ به هر تکه پاره ای از تاریخ، ÙلسÙÙ‡ Ùˆ جامعه شناسی نوکی زده بود. همانندی شریعتی Ùˆ برداشتی Ú©Ù‡ او از خودش داشت با غیب گویان قرون وسطای اروپا تکان دهنده است. او روشنÙکری بود Ú©Ù‡ Ùرمول رستگاری شوربختان جهان را Ù…ÛŒ دانست Ùˆ Ù…ÛŒ توانست پیشگویی کند Ú©Ù‡ سیر تاریخ جهان در آینده Ú†Ù‡ خواهد بود.
البته مناسبتر است Ú©Ù‡ او را نیمه روشنÙکر بدانیم. گوته در
"die wahlverwandtschaft" [=ترکیب Ù…Ø±Ø¬Ø Ø¹Ù†Ø§ØµØ± شیمیایی] می¬گوید: «اØمق ها Ùˆ دانشوران هر دو به یکسان بی زیانند. اما این نیمه- اØمق¬ها هستند Ú©Ù‡ واقعاً خطرناکند.»
"بین¬الملل سوم" با روسیه یکی شد، "رم سوم"، "رایش سوم" با "عصر سوم"
(عصر روØ) یا پارودی parody)) گنوسی - مسیØÛŒ یکی شد؛ همین طور نیز شریعتی مانند یک کیمیاگر، مهدویت٠شیعی را با هزاره ی٠(millenarian) مارکسی در هم آمیخت.عصاره ÛŒ مطالب همه ÛŒ صÙØات کتاب Ùانون، "Ù†Ùرین شدگان زمین" را شریعتی در یک جمله خلاصه کرد: «من از مدرنیته متنÙرم.» او از تأثیر Ùرهنگ مدرن غرب بر ایران Ù†Ùرت داشت Ùˆ به پیروی از جلال آل¬اØمد آن را "غربزدگی" Ù…ÛŒ نامید. ذهن شریعتی Ùˆ آل اØمد ذهنی پیش-مدرن Ùˆ متعلق به سده های میانی بودند. همچنان Ú©Ù‡ شریعتی خود اعترا٠می کند : «ما شرقی ها همه « گذشته پرستیم » ØŒ نه «گذشته گرا » Ú©Ù‡ برای ما صÙت بی رمقی است. Ùˆ آنچه ما اØساس Ù…ÛŒ کنیم با آنچه اروپایی ها کلاسیسم Ù…ÛŒ نامند یکی نیست. از این است Ú©Ù‡ همواره « دوران طلایی » ما در گذشته قرار دارد.» ( کویر صÙØÙ‡ ÛŒ 12.)
اندیشه ÛŒ اسطوره ای زندانی گذشته است. به همین سبب مسلمانان در Ø¢Ùرینش مدرنیته هیچ سهمی نداشته اند Ùˆ از آن متنÙر نیز بوده اند . چون با اعتقاداتشان سازگار نیست. ولی برعکس، هر ایدئولوژی ضد مدرنیته را با آغوش باز پذیرÙته اند؛ مانند نازیسم، Ùاشیسم، بلشویسم Ùˆ پست¬مدرنیسم.
شریعتی مسیØیت را "دین Ùردی" Ù…ÛŒ دانست Ùˆ از همین رو از آن متنÙر بود، ولی اسلام را "دین جمعی" (کلکتیویسم) Ù…ÛŒ پنداشت Ùˆ به همین خاطر آن را ستایش Ù…ÛŒ کرد. شریعتی در دهه ÛŒ 1950 عضو "نهضت خداپرستان سوسیالیست" -بود. شریعتی مانند پیشگامان بلشویکش ØŒ درست مانند "تسخیر شدگان" داستایوسکی، خدا Ùˆ مردم را با هم برابر Ù…ÛŒ دانست. از نظر او توØید (اسلام) Ùˆ شرک (پرستش خدایان چندگانه) -Ú©Ù‡ این شرک شامل یهودیت Ùˆ مسیØیت نیز Ù…ÛŒ شد بیانهای مبارزه ÛŒ طبقاتی بودند Ùˆ نیز منطبق با آن دوتایی بودند Ú©Ù‡ شریعتی اختراع کرده بود: مستضعÙان Ùˆ مستکبران. شریعتی مردم را به مقام خدایی رساند. «جهاد در راه خدا، جهاد در راه مردم است.» این نظریهای کاملاً پوپولیستی Ùˆ کاملاً رادیکال از انقلاب بود. انسان شریعتی خدا-مانند است؛ اخلاق این انسان، اخلاق انسان کامل است. او غیب گویی بود Ú©Ù‡ متقاعد شده بود Ú©Ù‡ هیچ کس در سرزمین او به اندازه ÛŒ او نور (الهی) را ندیده است. او خود را منورالÙکر بزرگی Ù…ÛŒ دانست Ú©Ù‡ رسالتی قدسی برعهده دارد Ú©Ù‡ ایرانیان را از "Ùرهنگ استعماری" رهایی بخشد، Ùˆ به این طریق ایرانیان سرشت Øقیقی خود را بازیابند. اما چگونه؟
گنوسیسم در Øرکتی دوگانه، امر مطلق را متØقق Ù…ÛŒ سازد: 1- با برقراری کمال در امر متناهی Ùˆ انسان ناکامل؛ 2- اما برای دریاÙت این کمال Ùˆ امر مطلق باید مردم را بسیج کرد. آنچه در این Ùرآیند دوگانه، گنوسی است این ادعا ست Ú©Ù‡ انسان Ù…ÛŒ تواند از شرایط [اجتماعیش] بگریزد Ùˆ سرشت متناهی خود را از میان ببرد. به دیگر سخن سرشت خود را تغییر دهد. تغییردادن سرشت انسان را هر دینی وظیÙÙ‡ ÛŒ خود Ù…ÛŒ داند Ùˆ همین اعتقاد دینی ØŒ اسطوره ÛŒ همه ÛŒ انقلاب ها شده است Ùˆ در اعتقاد به هزاره ÛŒ Ùرجام شناختی (یا آخرالزمانی) تجسد یاÙته است. هر اتوپیایی اساساً پوج Ùˆ تهی است. اتوپیا Ùقط دربردارنده ÛŒ آرزوهای باورمندانی است Ú©Ù‡ آرزوهای خود را به اتوپیا ÙراÙÚ©Ù†ÛŒ کرده اند. اتوپیای انقلاب روسیه ØŒ اتوپیای انقلاب نازی ها واتوپیای انقلاب چینی ها Ùˆ ....همه چنین بوده اند.
برداشت شریعتی از تشیع Ú©Ù‡ آن را Øزبی مانند Øزب بلشویک Ù…ÛŒ پنداشت، برداشتی لنینی بود. Øزب ابزار انقلاب بود؛ کانونی بود Ú©Ù‡ ایمان Ùˆ عمل انقلابی (جهاد) در آن به هم Ù…ÛŒ پیوستند. شعار "شهید قلب تاریخ است" شعاری است Ú©Ù‡ شریعتی رایج کرد Ú©Ù‡ در سال های اول انقلاب اسلامی، مکرراً سرداده Ù…ÛŒ شد Ùˆ هنوز هم ،کم Ùˆ بیش ØŒ سرداده Ù…ÛŒ-شود. شریعتی: «موÙÙ‚ شد تا جوانانی را Ú©Ù‡ به رهبران دینی اعتنایی نمی کردند، دوباره اسلامی شان کند (...) جوانانی را Ú©Ù‡ غربی شده بودند به جهادگران اسلامی تبدیل کند؛ Ùˆ این تبدیل روانی Ùˆ رÙتاری، خود را در رد روزاÙزون مدل غربی نشان داد (...) شریعتی خود را "پلی" ساخت Ú©Ù‡ عناصر Ùعال طبقه¬ی متوسط اسلام گرا، با جوانان تØصیل کرده Ùˆ با مردم سنتی Ú©Ù‡ روØانیون رهبری Ù…ÛŒ کردند، به هم متصل Ù…ÛŒ شدند. این "مثلث" انقلاب اسلامی هزار Ùˆ سیصد Ùˆ پنجاه Ùˆ Ù‡Ùت را پدید آورد.»
نسخه Ù¾ÛŒ.دی.اÙ. این مقاله را در کانل تلگرامم بیابید :https://t.me/moughen
مقدمه
خرداد امسال چهلمین سالگرد درگذشت مرØوم علی شریعتی (تولد1312- ÙˆÙات 1356) بود. به همین مناسبت Ù…ÛŒ خواستم مقاله ای درباره ÛŒ اندیشه ÛŒ شریعتی بنویسم، ولی وقت تنگ بود. از این رو تصمیم گرÙتم چند صÙØÙ‡ ای از کتاب لورنت موراویک: «ذهنیت مجاهد» را ترجمه کنم. البته موراویک یک نومØاÙظه - کار است Ùˆ دیدگاه نومØاÙظه - کاران مشخص است Ú©Ù‡ چیست. موراویک منتقد سرسخت سیاست امریکا نسبت به عربستان سعودی بود. او کتابی نوشت با عنوان «شاهزادگان تاریکی: Øمله ÛŒ عربستان سعودی به غرب». او شاهزادگان سعودی را Øامیان تروریسم Ù…ÛŒ دانست. او به خاطر موضع گیری های شدیداً ضد سعودی اش از کار برکنار شد. موراویک چند ماه پس از انتشار کتاب «ذهنیت مجاهد» (چاپ دانشگاه کمبریج ØŒ 2008) به علت ابتلا به سرطان استخوان در واشنگتن در گذشت. مول٠می خواهد نشان دهد Ú©Ù‡ چگونه مرØوم علی شریعتی «تÙسیر گنوسی خود از تشیع را با ایدئولوژی های توتالیتاریستی قرن بیستم در هم آمیخت .» مسلماً نظر مؤل٠نظر مترجم نیست.
«علی شریعتی در سال 1312هجری شمسی متولد شد. او « خشن ترین انقلابی در میان ایدئولوگ‌های انقلاب بود. در پاریس رساله‌ ÛŒ دکتری خود را از اسلام شناس Ùرانسوی ««لویی ماسینیون»» Ú©Ù‡ مداÙع رومانتیک تشیع Ùˆ عرÙان صوÙیانه بود در یاÙت کرد. مبدا مارکسیسم اسلامی شریعتی رد کامل Ùرهنگ Ùˆ ارزش های اروپایی (غربی ) بود.
« بیایید دوستان بگذارید این اروپا را رها کنیم. بگذارید از این تقلید تهوع آور Ùˆ میمون وار از اروپا دست برداریم. بگذارید این اروپا را پشت سر بگذاریم Ú©Ù‡ همواره از انسانیت سخن می‌گوید اما هر جا انسان‌ها را می‌یابد نابودشان می‌کند.» این عبارات از Ùرانتس Ùانون است Ú©Ù‡ شریعتی آن‌ها را تکرار می‌کرد .بینش شریعتی بر پایه شبه-تاریخ مانوی گونه‌ای از جهان بود Ú©Ù‡ از زمان هابیل Ùˆ قابیل میان دو اصل نیک Ùˆ بد تقسیم شده بود. به زعم شریعتی پیامبر (ص) Ùˆ نیز شخصیت‌های نیمه خدایی شده‌ی تشیع (Øضرت) علی Ùˆ (امام ) Øسین ØŒ مداÙعان سرکوب شدگان ØŒ توده ÛŒ نامتمایز قربانیان ØŒ مستضعÙان Ùˆ استعمار شدگان بودند.
اسطوره باÙÛŒ شریعتی بر پایه‌ی نظریه‌ی خشونت رهایی بخش Ùانون صورت گرÙته است. Ùانون نظریه‌ی خشونت رهایی بخش را به ویژه در کتاب «نÙرین شدگان زمین» ارائه داده Ùˆ ژان پل سارتر با نوشتن پیشگÙتاری بر آن به کتاب شهرتی جهانی بخشیده است. ژان پل سارتر در پیشگÙتاری Ú©Ù‡ به سال 1961 بر کتاب : « Ù†Ùرین شدگان زمین» نوشت
Ù…ÛŒ گوید برای انسان استعمار شده، کشتن یک سÙیدپوست رهایی دوگانه ای دربردارد. قتل سبب آزادی انسان استعمار شده از طریق بازیاÙتن هویت خود، Ú©Ù‡ استعمارگر از او ربوده بود ØŒ Ù…ÛŒ شود. از [دیگرسو] استعمارگر نیز [با مرگش] از هویت خویش Ú©Ù‡ هویت یک استعمارگر بود آزاد Ù…ÛŒ شود.{ ترجمه ÛŒ علی شریعتی از عبارات Ùوق: Â«Ø³Ù„Ø§Ø Ù…Ø¬Ø§Ù‡Ø¯ [الجزایری] انسانیت اوست، چون در اولین مرØله ÛŒ قیام باید کشت. کشتن یک اروپایی با یک تیر دو نشان زدن است. انهدام ستمگر Ùˆ ستمدیده. مردی مرده Ùˆ انسانی آزاد به جا می‌ماند.» (دوزخیان زمین، صÙØÙ‡ ÛŒ 10)}.
آموزه های Ùانون-سارتر را همه ÛŒ روشنÙکران جهان سوم Ùˆ نیز استادان "ضد امپریالیست" دانشگاه های غرب پذیرÙتند. نظریه ÛŒ از خود بیگانگی هربرت مارکوزه نیز الهام بخش شریعتی بود. او با نظری تأییدآمیز از کتاب " انسان یک بعدی" مارکوزه Ùˆ نیز از نظریات رنه گنون غیب باور Ùˆ Ùاشیست Ùرانسوی Ú©Ù‡ به اسلام گرویده بود مطالبی را نقل می‌کرد. Ùاشیست ها Ùˆ مارکسیست های اروپایی در اثبات این موضوع Ú©Ù‡ Ùرهنگ Ùˆ جامعه ÛŒ غربی مسموم کننده اند سنگ تمام گذاشته بودند. از این رو شریعتی Ù…ÛŒ توانست داروی همه ÛŒ این بیماری ها را ارائه دهد. به همین خاطر شهرنشین‌ های ایرانی پیش از انقلاب Ú©Ù‡ تØصیلات متوسطی داشتند نظریات او را Ù…ÛŒ بلعیدند Ùˆ شریعتی برایشان بت شده بود.
شهادت راه نجات بود. پرولتاریای مارکس، Ù†Ùرین شدگان زمین Ùانون، مستضعÙان شریعتی همه از یک گونه بودند، Ùˆ Ùقط در مرگ به رهایی Ù…ÛŒ رسیدند. در نظر علی شریعتی [امام] Øسین Ùقط یک شهید نبود، او یک شهید انقلابی بود. بدین ترتیب «تشیع ÛŒ سرخ» Ú©Ù‡ تشیع ÛŒ علوی» هم نامیده Ù…ÛŒ شود در تقابل با تشیع ÛŒ رسمی [یا صÙÙˆÛŒ] Ú©Ù‡ در قرن شانزدهم میلادی دین دولتی شده بود ابداع گردید. در تشیع ÛŒ سرخ ØŒ رنگ سرخ همان اندازه به سنت شیعی کالبدهای خونین [امام] Øسین Ùˆ Ù‡Ùتاد Ùˆ دو تن از یارانش اشاره دارد Ú©Ù‡ به «رنگ سرخ» گروه های Ú†Ù¾. شریعتی Ù…ÛŒ نویسد Ú©Ù‡ [امام] Øسین «تجلی انقلاب خونین» است.
شریعتی برپایه ÛŒ میراث عملیات تروریستی مریدان Øسن ØµØ¨Ø§Ø Ùˆ میراث مبارزه ÛŒ قرمطیان گنوسی، قیام مردمی در Ù…Øتوای ایرانی را شبیه شورش های دهقانان اروپایی Ù…ÛŒ داند: «مردم تصمیم گرÙته اند، آن ها را یکجا بکشند. Ùˆ چون Ù…ÛŒ دانند Ú©Ù‡ دیگر راه بازگشت نیست Ùˆ مرگ را انتخاب کرده اند، تردید ندارند. انتخاب مرگ به آنان قدرتی Ù…ÛŒ بخشد Ú©Ù‡ یک ده را در برابر یک رژیم خون آشام به قیام وا Ù…ÛŒ دارد Ùˆ پیروز Ù…ÛŒ کند!» (تشیع سرخ، صÙØÙ‡ ÛŒ 16)
شریعتی اسطوره ÛŒ قیام خود را به توده ها منتسب Ù…ÛŒ کند، قیام شریعتی یک داستان تخیلی- اخلاقی است، «Ùرهنگ شهادت» او پرستش مرگ است : «یک شهید را نمی بینی Ú©Ù‡ شیرین Ùˆ آرام Ù…ÛŒ میرد؟»
شهید مسیØÛŒ با تأیید پیام الهی Ù…ÛŒ میرد، اما شهید در نظر شریعتی با کشتن دیگران Ù…ÛŒ میرد.
شریعتی ادامه می دهد :
« برای آنها Ú©Ù‡ به روزمرگی خو کرده‌اند Ùˆ با خود ماندگارند، مرگ ØŒ Ùاجعه ا ÛŒ هولناک Ùˆ شوم ٠زوال است ØŒ Ú¯Ù… شدن در نیستی است.آن‌که آهنگ هجرت از خویش کرده است ØŒ با مرگ ØŒ آغاز می‌شود. Ú†Ù‡ عظیم‌اند مردانی Ú©Ù‡ عظمت این Ùرمان Ø´Ú¯Ùت را شنیده‌اند Ùˆ بدان کار بسته‌اند Ú©Ù‡: بمیرید پیش از آن Ú©Ù‡ بمیرید !ØŸ.» ( کویر - نامه ای به دوستم .)
در یک پارادوی) (parodyآشÙته از «تزهایی درباره ÛŒ Ùوئرباخ» مارکس، شریعتی Ù…ÛŒ گوید: «هم‌چنان Ú©Ù‡ کسی Ùقط هنگامی می¬تواند یک گلوله ÛŒ آتشین را درک کند، Ú©Ù‡ گلوله به او اصابت کرده باشد، همین طور کسی Ù…ÛŒ تواند یک Ù…Ùهوم را بÙهمد Ú©Ù‡ در مسیر کاربرد آن Ù…Ùهوم قرار گرÙته باشد. در عمل است Ú©Ù‡ Øقیقت خود را نشان می¬دهد.»
در متنی Ú©Ù‡ به « ÙلسÙÙ‡ ÛŒ شهادت» اختصاص یاÙته، شریعتی رزمنده ÛŒ مجاهد را Ù…ÛŒ ستاید: مرگ شهید تصادÙÛŒ نیست، بلکه طراØÛŒ شده است: « رسیدن به امر مطلق از طریق مرگ خویشتن است.» « شهادت « Øضور درصØÙ†Û€ ØÙ‚ Ùˆ باطل ٠تاریخ است.»
« شهید نشان می‌دهد ØŒ Ùˆ می‌آموزد Ùˆ پیام می‌دهد ØŒ Ú©Ù‡ در برابر ظلم Ùˆ ستم ØŒ ای کسانی Ú©Ù‡ می‌پندارید : « نتوانستن ØŒ از جهاد معا٠می‌کند » ØŒ Ùˆ ای کسانی Ú©Ù‡ می‌گویید : « پیروزی بر خصم هنگامی تØقق دارد Ú©Ù‡ بر خصم غلبه شود » نه! شهید انسانی است Ú©Ù‡ در عصر نتوانستن Ùˆ غلبه نیاÙتن ØŒ با مرگ خویش بر دشمن پیروز می‌شود، Ùˆ اگر دشمنش را نمی‌شکند رسوا می‌کند. Ùˆ شهید قلب٠تاریخ است ،؛ هم چنان Ú©Ù‡ قلب به رگ‌های خشک اندام ØŒ خون ØŒ Øیات Ùˆ زندگی می‌دهد . » ( شهادت صÙØÙ‡ 5) «خون یک شهید قایق نجات است.» و«خون شهید نور شمعی است Ú©Ù‡ بینایی می¬دهد.»
چکیده ÛŒ نظر شریعتی درباره ÛŒ شهادت این است: شهادت دعوتی است به همه‌ی عصر ها Ùˆ به همه ÛŒ نسل ها: «اگر Ù…ÛŒ توانی بمیران! Ùˆ اگر نمی توانی بمیر!.» ( مجموعه آثار جلد 19 ØŒ Øسین وارث آدم صÙØÙ‡ ÛŒ 242 . )
بازسازی شریعتی از تاریخ بشر نمونه ÛŒ کامل بینش گنوستیک اوست. شریعتی در "آری این چنین بود ای برادر " Ùˆ نیز در «تشیع سرخ» ØŒ Ú©Ù‡ اصطلاØÛŒ عاریتی است، Ù…Ùهوم مارکس از مبارزه ÛŒ طبقاتی را به منزله ÛŒ موتور تاریخ به کار Ù…ÛŒ برد تا تابلویی بزرگ از تاریخ جهان ترسیم کند. Øماسه ÛŒ تخیلی او شباهت زیادی به "الهیات رهایی بخش" گروه های مسیØÛŒ مدرن [در آمریکای لاتین] دارد. نتیجه ÛŒ التقاط٠شکل های مسیØÛŒ وسوسه ÛŒ [مسیØ] Ùˆ قربانی شدن [Ù…Ø³ÛŒØ Ø¨Ø±Ø§ÛŒ بخشش گناهان انسان] Ùˆ رنج کشیدن او [بر صلیب] Ùˆ نیز Ù…Øتویات مارکسیستی با چاشنی ÙلسÙÙ‡ ÛŒ پست¬مدرنیستی ØŒ اعتقادنامه ای Ù…ÛŒ شود کاملاً گنوستیک. او "مستضعÙان" را به منزله ÛŒ مقوله ای غیر تاریخی ارائه Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ نقش پرولتاریای مارکس را دارد؛ "مستضعÙان" گاهی اوقات بردگانی هستند Ú©Ù‡ اهرام مصر را ساخته اند Ùˆ گاهی اوقات شیعیان قرن‌های Ù‡Ùتم Ùˆ هشتم میلادی Ùˆ گاهی هم توده‌های مستعمرات اروپایی اواسط قرن بیستم هستند. "مستضعÙان" خوب هستند Ùˆ Øامل اصل نیک اند؛ به این سبب Ú©Ù‡ رنج Ù…ÛŒ کشند. "مستکبران" نیز مقوله ای غیر تاریخی اند Ùˆ Øاملان اصل شر هستند. تشیع همچنان Ú©Ù‡ پیشتر دیدیم، نماینده ÛŒ قربانیان است؛ Ùˆ [امام] Øسین٠شهید مظهر آنان است: شریعتی از [امام] Øسین یک انقلابی Ù…ÛŒ سازد. او [امام] Øسین را کاراکتری توصی٠می¬کند Ú©Ù‡ بیش از هرچیز آرزو دارد Ú©Ù‡ مبارزه ÛŒ طرÙداران هابیل، طرÙداران امر نیک را در برابر هوادران قابیل یعنی هواداران امر بد تداوم ببخشد.
بینش سید قطب از تاریخ نیز همین گونه بود. او معتقد بود Ú©Ù‡ ذات های جاودانی وجود دارند Ú©Ù‡ همیشه با هم در کشاکش اند: «یک عنصری در این جا هست Ú©Ù‡ [همواره وجود دارد مثلاً] Ø±ÙˆØ ØµÙ„ÛŒØ¨ÛŒ (...) Ú©Ù‡ در خون همه ÛŒ غربیان هست.»
از نظر سید قطب غربیان ذاتاً همانی هستند Ú©Ù‡ در سال 1099 میلادی بودند (یعنی صلیبیون). از نظر او تاریخ Ùرآیند نیست Ùˆ همچون تاÙته ای باز Ùˆ گشوده نمی شود. تاریخ صرÙاً یک تکرار ابدی است؛ تاریخ [در ذهن قطب] به مبارزه ÛŒ مانوی میان دو اصل نیک Ùˆ بد Ùروکاسته Ù…ÛŒ شود. تاریخ جایش را به یک نمایش گنوسی-مانوی Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ در آن انسان ها عروسکان خیمه شب بازی در دست های این دو اصل اند.
برای شریعتی نیز تاریخ، غیر تاریخ است؛ تاریخ Ùقط تکرار ابدی یک چیز است، تاریخ یک نمایش کیهانی است Ú©Ù‡ بارها روی صØنه Ù…ÛŒ آید، ستمکاران ستم می‌کنند Ùˆ ستم دیدگان ستم می‌کشند، مگر هنگامی Ú©Ù‡ یک رهبر پیامبر گونه یا امام گونه ظهورکند Ùˆ موانع را در هم شکند Ùˆ به رنج Ùˆ Ù…Øنت، ستم Ùˆ بی‌عدالتی پایان دهد. ÙˆØÛŒ را نگاه دارد [Øرمت] شهادت [Øضرت] علی، [امام] Øسین Ùˆ [امام] Øسن را نگاه دارد، هنگامی Ú©Ù‡ سلطنت [خدا] در زمین کامل شد Ùˆ عدالت Øاکم گشت رستگاری رخ خواهد داد Ùˆ پس از آن دیگر هیچ اتÙاقی در تاریخ روی نمی دهد
شریعتی Ù…ÛŒ نویسد : « زمان، در ÙلسÙÙ‡ ÛŒ تاریخ ما با جنگ آغاز می‌شود Ùˆ با جنگ پایان می‌یابد ØŒ از هابیل تا امام زمان (ع). Ùˆ این است Ú©Ù‡ تاریخ سر گذشت خونخواهی هابیل است Ùˆ هر دوران تاریخی صØنه‌ای است از این نبرد مستمر.» ( مجموعه آثار علی شریعتی جلد 2 « خود سازی انقلابی ». صÙØÙ‡ 235.)
ساخت اسطوره ای ذهن شریعتی ناتوان از تمایز شخصیت های تاریخی ازشخصیت های اسطوره ای است. هابیل و قابیل شخصیت های اسطوره ای هستند نه تاریخی.
شریعتی مستقیماً به «نÙرین¬شدگان زمین» Ùانون به عنوان نجات¬دهندگان ارجاع Ù…ÛŒ-کند. شیوه¬ی بیان شریعتی به Ø´Ú©Ù„ غیب گویان قرون وسطی یا روشنÙکران مدرن مارکسیست است Ú©Ù‡ پایان تاریخ را می¬دانند.
شریعتی خود را سخنگوی خیل عظیم ستمدیدگان بی¬نام و نشان می¬داند. او آنان را به سخن درمی‌آورد:
«دیگر بار در کام ناامیدی بودیم Ú©Ù‡ امیدی به ماندنمان خواند. پیامبران بزرگ برخواستند، زرتشت بزرگ، مانی بزرگ، بودای بزرگ، Ú©Ù†Ùوسیوس Øکیم، لائوتستوی عمیق... . روزنه ای به نجات گشوده شده بود. خدایان برای نجات ما از ذلت Ùˆ بردگی، پیامبران منجی خویش را بسیج کرده بودند تا ایمان Ùˆ پرستش را جانشین ستم Ùˆ بردگی کنند. اما برادر، این مبعوثین خدایان از خانه ÛŒ بعثتشان Ùرود Ù…ÛŒ آمدند Ùˆ بی هیچ اعتنایی به ما Ùˆ هیچ نام Ùˆ یادی از ما راهی کاخ Ùˆ قصر می¬شدند. (...) یقین کردم Ú©Ù‡ ما برای بردگی به دنیا آمده¬ایم Ùˆ جز این سرنوشتی نداریم، Ùˆ سرنوشت مقدرمان باربری Ùˆ ستم Ú©Ø´ÛŒ Ùˆ تازیانه خوردن Ùˆ تØقیر شدن Ùˆ نجس تلقی شدن Ùˆ بردگی است، Ùˆ جز این دیگر هیچ. اما برادر، ناگهان خبر یاÙتم مردی از کوه Ùرود آمده است Ùˆ در کنار معبدی Ùریاد زده است Ú©Ù‡: من از جانب خدا آمده¬ام. Ùˆ من باز بر خود لرزیدم Ú©Ù‡ باز Ùریبی تازه برای ستمی تازه. اما چون زبان به Ú¯Ùتن گشود باورم نشد: می¬گÙت من از جانب خدا آمده¬ام Ú©Ù‡ خدا اراده کرده است تا بر همه ÛŒ بردگان Ùˆ بیچارگان زمین منت بگذارد Ùˆ آنان را پیشوای جهان Ùˆ وارثان زمین قرار دهد. باورم نشد. Ú¯Ùتم: او نیز همچون پیامبران دیگر در ایران Ùˆ چین Ùˆ هند شاهزاده ای است Ú©Ù‡ به نبوت مبعوث شده است تا با قدرتمندی هم¬پیمان شود Ùˆ قدرتی تازه بیاÙریند. اما Ú¯Ùتند: نه، او یتیم بوده است Ùˆ همه او را دیده¬اند Ú©Ù‡ در پشت همین کوه گوسÙندان را می¬چرانیده است. Ú¯Ùتم عجبا! چگونه است Ú©Ù‡ خداوند Ùرستاده-اش را از میان چوپانان برگزیده است؟ Ú¯Ùتند: او آخرین سلسله¬ای است Ú©Ù‡ در آن سلسله اجدادش همه چوپان بودند، با هراسی Ú¯Ù†Ú¯ بر خود لرزیدم Ú©Ù‡ برای نخستین بار از میان ما پیامبری برخاسته است. (...) باور کردم Ùˆ ایمان آوردم. چرا Ú©Ù‡ کاخش چند اتاق Ú¯Ù„ÛŒ بود، Ùˆ بارگاهش Ùˆ تختش تکه چوبی بود انباشته از برگ¬های خرما.» (علی شریعتی،« آری این چنین بود ای برادر» ØŒ صÙØات 6-7)
شریعتی مدعی است Ú©Ù‡ زرتشت، بودا، Ú©Ù†Ùوسیوس پیامبرانی خائن بودند. شبه-تاریخ مقدسی Ú©Ù‡ شریعتی ساخته است Ù…ÛŒ توان آن را اولیاالله شناسی نامید؛ این شبه-تاریخ، بی زمان است، داستان تخیلی- اخلاقی است، همچون تخت پروکوستی است Ú©Ù‡ باید سر Ùˆ ته هر واقعه ای را زد تا به‌اندازه¬ی ابعاد آن تخت درآید، Øتی اگر با این کار آن واقعه Ùاقد واقعیت شود. شریعتی در ادامه¬ی مطلب بالا Ù…ÛŒ گوید: متأسÙانه پس از مرگ پیامبر، جانشینان اموی او به ستمگری بازگشنتد، سنیان جهان را برده کردند. Ùقط [Øضرت] علی Ùˆ علویان Ùˆ هوادارانشان به دین Øقیقی ÙˆÙادار ماندند. Ú©Ù„ جهان در جاهلیت تازه ای غوطه ور شد. پیام پیامبر بی Ø±ÙˆØ Ùˆ واژگونه شد. کسانی Ú©Ù‡ به نامش Øکومت می‌کردند ستمگران بودند: «تاریخ اسلام مسیر Ø´Ú¯Ùتی را دنبال کرد. مسیری Ú©Ù‡ در آن همه¬ی قلدران Ùˆ قداره¬بندان Ùˆ خاندان¬ها Ùˆ خان های عرب Ùˆ عجم Ùˆ ترک Ùˆ تاتار Ùˆ مغول، ØÙ‚ رهبری امت اسلام Ùˆ خلاÙت پیامبر را داشتند، جز خاندان پیامبر Ùˆ ائمه¬ی راستین اسلام! Ùˆ تشیع -Ú©Ù‡ با "نه" آغاز شد، "نه" در قبال مسیری Ú©Ù‡ تاریخ انتخاب می¬کرد- عصیانی علیه تاریخ بود. تاریخی Ú©Ù‡ بنام قرآن، مسیر جاهلیت کسری Ùˆ قیصر را دنبال می¬کرد Ùˆ بنام سنت پیش از همه، پروردگار خانه¬ی قرآن Ùˆ سنت را قربانی ساخت!» (مجموعه¬ی آثار علی شریعتی، جلد 9ØŒ تشیع علوی Ùˆ تشیع صÙوی، صÙØات 5-6)
در اینجا Ø±ÙˆØ Ù†ÙÛŒ-نیهیلیسم- سخن می¬گوید. تشیع [از نظر شریعتی] چیست؟
Ù…Ùیستو Ùلس در [Ùاوست] گوته می¬گوید: «من روØÛŒ هستم Ú©Ù‡ همواره Ù†ÙÛŒ می¬کند.»
شریعتی ادامه میدهد: «شیعه ÛŒ سرخ تاریخ را نپذیرÙت، رهبری Ùˆ Øاکمیت آنهایی را Ú©Ù‡ بر تاریخ تسلط یاÙتند Ùˆ در جامه ÛŒ جانشینی رسول Ùˆ Øمایت اسلام Ùˆ جهاد علیه Ú©Ùر، اکثریت خلق را ÙریÙتند Ù†ÙÛŒ کرد Ùˆ پشت به مسجدهای مجلل Ùˆ کاخ¬های پرشکوه امام Ùˆ خلیÙه¬ی اسلام، رو به خانه¬ی گلین Ùˆ متروک Ùاطمه نهاد. شیعه – Ú©Ù‡ نماینده ÛŒ طبقه ÛŒ ستمدیده Ùˆ عدالتخواه در نظام خلاÙت بود- در این "خانه" هرچه را Ùˆ هرکه را Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ خواست، Ù…ÛŒ یاÙت.» (همان، صÙØه¬ی 6)
گنوسیسم به جنبش توده¬ای یعنی به انقلاب تبدیل می¬شود:
« شیعه¬ی علوی، در طول هشت قرن (تا صÙویه)ØŒ نه تنها یک نهضت انقلابی در تاریخ است Ùˆ در برابر همه¬ی رژیم های استبدادی Ùˆ طبقاتی خلاÙت اموی Ùˆ عباسی Ùˆ سلطنت غزنوی Ùˆ سلجوقی Ùˆ مغولی Ùˆ تیموری Ùˆ ایلخانی –که مذهب تسنن دولتی را مذهب رسمی خود ساخته بودند- جهادی مستمر در Ùکر Ùˆ عمل بوده است، بلکه همچون یک Øزب انقلابی مجهز، آگاه Ùˆ دارای ایدئولوژی بسیار عمیق Ùˆ روشن، شعارهای قاطع Ùˆ ØµØ±ÛŒØ Ùˆ تشکیلات Ùˆ انضباط دقیق Ùˆ منظم، رهبری اکثریت Øرکت های آزادی خواه Ùˆ عدالت طلب توده های Ù…Øروم Ùˆ ستمدیده را به دست داشته Ùˆ کانون خواست ها Ùˆ درد Ùˆ سرکشی های روشنÙکران ØÙ‚ طلب Ùˆ مردم عدالت طلب به شمار آمده است.» (مجموعه ÛŒ آثار، جلد 9ØŒ تشیع علوی Ùˆ تشیع صÙوی، صÙØÙ‡ ÛŒ 8)
شبه-¬تاریخ شریعتی، به صورت داستانی نشئه آور درمی¬آید Ùˆ تشیع [شریعتی] به طور جادویی ØŒ Øزبی لنینی می¬شود. پرستش خون Ùˆ خشونت٠شÙابخش ØŒ نشانه¬ی تمام¬عیار "اسلام مارکسیستی" شریعتی است Ø› یعنی آموزه¬ی "تشیع سرخ" او اسطوره¬ی مدرن انقلاب یا Ø´Ú©Ù„ مدرن اعتقادات هزاره¬ای "millenarian" است.
پیش از شریعتی مودودی ØŒ ایدئولوگ بنیادگرای اسلامی، هندی-پاکستانی ØŒ به سیاسی کردن اسلام پرداخته بود. او هم زیر سیطره¬ی اسطوره ÛŒ قدرتمند قرن بیستم یعنی اسطوره ÛŒ انقلاب بود. او در سال 1939 نوشت: «"مسلمانان"ØŒ عنوان یک Øزب انترناسیونالیستی انقلابی است Ú©Ù‡ اسلام سازمان دهی کرده است تا برنامه¬ای انقلابی پیاده کند.» مودودی Øزب جماعت اسلامی را براساس مدل لنینی-استالینی تأسیس کرد. ولی شباهت¬ها به مدل شوروی Ùقط Ù…Øدود به شباهت های سازمانی نبود. مودودی همواره از اØزاب Ùˆ جنبش های توتالیتاریستی مانند اØزاب کمونیست Ùˆ Ùاشیست ستایش Ù…ÛŒ کرد. او Ù…ÛŒ گقت Øکومت اسلامی مانند Øکومت های کمونیستی Ùˆ Ùاشیستی خواهد بود نه Øکومت های لیبرالی. از نظر مودودی Ùˆ سید قطب Ùˆ علی شریعتی در اسلام، «مسجد Ùˆ دولت» از هم جدا نیستندو مودودی می¬نویسد: «از این رو Øزب الله (= مسلمانان ) هیچ گزینه¬ای در پیش رو ندارد جز به Ú†Ù†Ú¯ آوردن قدرت٠دولت.»
گویی، مودودی، سید قطب Ùˆ شریعتی شب ها پیش از خواب کتاب لنین : "دولت Ùˆ انقلاب" را Ù…ÛŒ خوانده اند. البته پیوند میان بنیادگرایان اسلامی Ùˆ بلشویک ها دو سویه بوده است. در سال 1920 (میلادی) دومین کنگره ÛŒ انترناسیونالیست کمونیست به رهبری لنین Ùراخوانی داد تا همه¬ی بنیادگرایان اسلامی به باکو بیایند Ùˆ بر ضد امپریالیست¬های انگلیس Ùˆ Ùرانسه جنگ مقدس (جهاد) را آغاز کنند. زینووی٠در نطق اÙتتاØیه¬ی خود در جمع اسلام¬گرایانی Ú©Ù‡ به باکو آمده بودند پنج بار Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø¬Ù†Ú¯ مقدس ( جهاد ) را به کار برد. Ùˆ در اعلامیه ÛŒ پایانی جلسه ÛŒ باکو پانزده بار از جنگ مقدس (جهاد) مسلمانان بر ضد امپریالیست ها سخن رÙته است. شاید با توجه به نوشته های بنیادگرایان اسلامی مانند مودودی Ùˆ همین اعلامیه ها باشد Ú©Ù‡ برتراند راسل Ù…ÛŒ Ú¯Ùت: «هیچ چیز مانند بلشویسم Ùˆ اسلام شبیه به هم نیستند.»
یکی از بنیادگرایان اسلامی مشهور می¬گوید: «ما مارکسیسم را در جام اسلام می¬ریزیم و می¬نوشیم.» و مارکسیست¬های به ظاهر بی¬دین کشورهای اسلامی نیز اسلام را در جام مارکسیسم می¬ریزند و می‌نوشند.
آشنایی شریعتی با جریان های Ùکری غرب سطØÛŒ بود. دانش او در جامعه شناسی در Øد یک دانشجوی سال دوم دانشگاه بود Ùˆ پژوهشگری او به طور خجلت آوری ضعیÙ. او ایدئولوگی بود Ú©Ù‡ به هر تکه پاره ای از تاریخ، ÙلسÙÙ‡ Ùˆ جامعه شناسی نوکی زده بود. همانندی شریعتی Ùˆ برداشتی Ú©Ù‡ او از خودش داشت با غیب گویان قرون وسطای اروپا تکان دهنده است. او روشنÙکری بود Ú©Ù‡ Ùرمول رستگاری شوربختان جهان را Ù…ÛŒ دانست Ùˆ Ù…ÛŒ توانست پیشگویی کند Ú©Ù‡ سیر تاریخ جهان در آینده Ú†Ù‡ خواهد بود.
البته مناسبتر است Ú©Ù‡ او را نیمه روشنÙکر بدانیم. گوته در
"die wahlverwandtschaft" [=ترکیب Ù…Ø±Ø¬Ø Ø¹Ù†Ø§ØµØ± شیمیایی] می¬گوید: «اØمق ها Ùˆ دانشوران هر دو به یکسان بی زیانند. اما این نیمه- اØمق¬ها هستند Ú©Ù‡ واقعاً خطرناکند.»
"بین¬الملل سوم" با روسیه یکی شد، "رم سوم"، "رایش سوم" با "عصر سوم"
(عصر روØ) یا پارودی parody)) گنوسی - مسیØÛŒ یکی شد؛ همین طور نیز شریعتی مانند یک کیمیاگر، مهدویت٠شیعی را با هزاره ی٠(millenarian) مارکسی در هم آمیخت.عصاره ÛŒ مطالب همه ÛŒ صÙØات کتاب Ùانون، "Ù†Ùرین شدگان زمین" را شریعتی در یک جمله خلاصه کرد: «من از مدرنیته متنÙرم.» او از تأثیر Ùرهنگ مدرن غرب بر ایران Ù†Ùرت داشت Ùˆ به پیروی از جلال آل¬اØمد آن را "غربزدگی" Ù…ÛŒ نامید. ذهن شریعتی Ùˆ آل اØمد ذهنی پیش-مدرن Ùˆ متعلق به سده های میانی بودند. همچنان Ú©Ù‡ شریعتی خود اعترا٠می کند : «ما شرقی ها همه « گذشته پرستیم » ØŒ نه «گذشته گرا » Ú©Ù‡ برای ما صÙت بی رمقی است. Ùˆ آنچه ما اØساس Ù…ÛŒ کنیم با آنچه اروپایی ها کلاسیسم Ù…ÛŒ نامند یکی نیست. از این است Ú©Ù‡ همواره « دوران طلایی » ما در گذشته قرار دارد.» ( کویر صÙØÙ‡ ÛŒ 12.)
اندیشه ÛŒ اسطوره ای زندانی گذشته است. به همین سبب مسلمانان در Ø¢Ùرینش مدرنیته هیچ سهمی نداشته اند Ùˆ از آن متنÙر نیز بوده اند . چون با اعتقاداتشان سازگار نیست. ولی برعکس، هر ایدئولوژی ضد مدرنیته را با آغوش باز پذیرÙته اند؛ مانند نازیسم، Ùاشیسم، بلشویسم Ùˆ پست¬مدرنیسم.
شریعتی مسیØیت را "دین Ùردی" Ù…ÛŒ دانست Ùˆ از همین رو از آن متنÙر بود، ولی اسلام را "دین جمعی" (کلکتیویسم) Ù…ÛŒ پنداشت Ùˆ به همین خاطر آن را ستایش Ù…ÛŒ کرد. شریعتی در دهه ÛŒ 1950 عضو "نهضت خداپرستان سوسیالیست" -بود. شریعتی مانند پیشگامان بلشویکش ØŒ درست مانند "تسخیر شدگان" داستایوسکی، خدا Ùˆ مردم را با هم برابر Ù…ÛŒ دانست. از نظر او توØید (اسلام) Ùˆ شرک (پرستش خدایان چندگانه) -Ú©Ù‡ این شرک شامل یهودیت Ùˆ مسیØیت نیز Ù…ÛŒ شد بیانهای مبارزه ÛŒ طبقاتی بودند Ùˆ نیز منطبق با آن دوتایی بودند Ú©Ù‡ شریعتی اختراع کرده بود: مستضعÙان Ùˆ مستکبران. شریعتی مردم را به مقام خدایی رساند. «جهاد در راه خدا، جهاد در راه مردم است.» این نظریهای کاملاً پوپولیستی Ùˆ کاملاً رادیکال از انقلاب بود. انسان شریعتی خدا-مانند است؛ اخلاق این انسان، اخلاق انسان کامل است. او غیب گویی بود Ú©Ù‡ متقاعد شده بود Ú©Ù‡ هیچ کس در سرزمین او به اندازه ÛŒ او نور (الهی) را ندیده است. او خود را منورالÙکر بزرگی Ù…ÛŒ دانست Ú©Ù‡ رسالتی قدسی برعهده دارد Ú©Ù‡ ایرانیان را از "Ùرهنگ استعماری" رهایی بخشد، Ùˆ به این طریق ایرانیان سرشت Øقیقی خود را بازیابند. اما چگونه؟
گنوسیسم در Øرکتی دوگانه، امر مطلق را متØقق Ù…ÛŒ سازد: 1- با برقراری کمال در امر متناهی Ùˆ انسان ناکامل؛ 2- اما برای دریاÙت این کمال Ùˆ امر مطلق باید مردم را بسیج کرد. آنچه در این Ùرآیند دوگانه، گنوسی است این ادعا ست Ú©Ù‡ انسان Ù…ÛŒ تواند از شرایط [اجتماعیش] بگریزد Ùˆ سرشت متناهی خود را از میان ببرد. به دیگر سخن سرشت خود را تغییر دهد. تغییردادن سرشت انسان را هر دینی وظیÙÙ‡ ÛŒ خود Ù…ÛŒ داند Ùˆ همین اعتقاد دینی ØŒ اسطوره ÛŒ همه ÛŒ انقلاب ها شده است Ùˆ در اعتقاد به هزاره ÛŒ Ùرجام شناختی (یا آخرالزمانی) تجسد یاÙته است. هر اتوپیایی اساساً پوج Ùˆ تهی است. اتوپیا Ùقط دربردارنده ÛŒ آرزوهای باورمندانی است Ú©Ù‡ آرزوهای خود را به اتوپیا ÙراÙÚ©Ù†ÛŒ کرده اند. اتوپیای انقلاب روسیه ØŒ اتوپیای انقلاب نازی ها واتوپیای انقلاب چینی ها Ùˆ ....همه چنین بوده اند.
برداشت شریعتی از تشیع Ú©Ù‡ آن را Øزبی مانند Øزب بلشویک Ù…ÛŒ پنداشت، برداشتی لنینی بود. Øزب ابزار انقلاب بود؛ کانونی بود Ú©Ù‡ ایمان Ùˆ عمل انقلابی (جهاد) در آن به هم Ù…ÛŒ پیوستند. شعار "شهید قلب تاریخ است" شعاری است Ú©Ù‡ شریعتی رایج کرد Ú©Ù‡ در سال های اول انقلاب اسلامی، مکرراً سرداده Ù…ÛŒ شد Ùˆ هنوز هم ،کم Ùˆ بیش ØŒ سرداده Ù…ÛŒ-شود. شریعتی: «موÙÙ‚ شد تا جوانانی را Ú©Ù‡ به رهبران دینی اعتنایی نمی کردند، دوباره اسلامی شان کند (...) جوانانی را Ú©Ù‡ غربی شده بودند به جهادگران اسلامی تبدیل کند؛ Ùˆ این تبدیل روانی Ùˆ رÙتاری، خود را در رد روزاÙزون مدل غربی نشان داد (...) شریعتی خود را "پلی" ساخت Ú©Ù‡ عناصر Ùعال طبقه¬ی متوسط اسلام گرا، با جوانان تØصیل کرده Ùˆ با مردم سنتی Ú©Ù‡ روØانیون رهبری Ù…ÛŒ کردند، به هم متصل Ù…ÛŒ شدند. این "مثلث" انقلاب اسلامی هزار Ùˆ سیصد Ùˆ پنجاه Ùˆ Ù‡Ùت را پدید آورد.»