چرا معتقدم ادعا های آقای طباطبایی بی اعتبارند
یدالله موقن
چرا معتقدم ادعا های آقای طباطبایی بی اعتبارند
یکی از مریدان آقای سید جواد طباطبایی اخیرا ØŒ گویا در Ùیسبوکشان ØŒ جوابیه ای با عنوان " تداوم در گسست " به نقد من بر کتاب دکتر سید جواد طباطبایی " ابن خلدون Ùˆ علوم اجتماعی " داده اند. نقد من با عنوان "سنت / تجدد " در مجله نگاه نو (شماره 27 بهمن 1374 ) به چاپ رسید. نوزده سال پیش Ú©Ù‡ این مقاله را نوشتم آقای طباطبایی هنوز به مقام قدیسی نرسیده بودند Ùˆ ØÙˆØ§Ø±ÛŒÙˆÙ†ÛŒ پیدا نکرده بودند. ولی امروز مریدانی دارند Ú©Ù‡ از Ù„ØØ§Ø¸ سر سپردگی به ایشان روی هر Ùناتیک مذهبی را سÙید کرده اند. این هم یکی از عوارض مهلک جوامع سنتی است. پرسش من از این مرید این است اگر در نقد من ایرادی اساسی بر نوشته آقای طباطبایی وجود ندارد چرا پس از نوزده سال زØÙ…ت پاسخگویی بر آن را بر خود روا داشته اند؟ وچرا از آغاز تا پایان مقاله عربده کشیده اند Ùˆ یقه درانده اند Ùˆ پای بر زمین کوبیده اند؟ شاید به این توهم دچار شده اند Ú©Ù‡ من خواسته ام از آقای طباطبایی تقدس زدایی یا اسطوره زدایی بکنم! همچنان Ú©Ù‡ Ú¯ÙØªÙ… وقتی Ú©Ù‡ من این نقد را نوشتم نمی دانستم Ú©Ù‡ ایشان از قدیسان اند Ùˆ بنابر این نقد ناپذیر. بنده نمی دانستم Ú©Ù‡ آثار ایشان متون مقدس اند Ùˆ خواننده آثارشان جز بوسیدن Ùˆ پرستیدن آنها کار دیگری نباید بکند. ØØ§Ù„ا Ú©Ù‡ از سر نادانی بنده سر تا پا تقصیر این " نباید " را کرده است Ùˆ مورد تکÙیر ØÙˆØ§Ø±ÛŒÙˆÙ† قرار Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است Ú†Ù‡ باید بکند؟ از در گاه ایشان طلب بخشش بکند؟ وقتی Ú©Ù‡ جنگ میان ØÙˆØ§Ø±ÛŒÙˆÙ† آقای طباطبایی با ØÙˆØ§Ø±ÛŒÙˆÙ† مثلا دکتر سروش را Ù…ÛŒ خواندم دچار این توهم Ù…ÛŒ شدم Ú©Ù‡ جنگ میان سکولار ها Ùˆ ØÙˆØ§Ø±ÛŒÙˆÙ† دکتر سروش یا شبستری است. ولی اکنون در Ù…ÛŒ یابم Ú©Ù‡ جنگ میان ØÙˆØ§Ø±ÛŒÙˆÙ† این قدیس با ØÙˆØ§Ø±ÛŒÙˆÙ† آن قدیس است. آقای سید جواد طباطبای در کتاب " ابن خلدون Ùˆ علوم اجتماعی" Ù…ÛŒ نویسند :
"در شرایط امتناع اندیشه Ùˆ تصلب سنت، تنها با نقادی از سنت Ù…ÛŒ توان به طور جدی با سنت روبرو شد Ùˆ گرنه، نمی توان سنت را با امکانات خود سنت مورد پرسش قرار داد. سنتی Ú©Ù‡ توان Ø·Ø±Ø Ù¾Ø±Ø³Ø´ Ùˆ لاجرم، تجدید نظر در مبانی خود را از دست داده باشد، نمی تواند شالوده ای استوار برای تذکر Ùˆ تجدید آن ÙØ±Ø§Ù‡Ù… آورده Ùˆ به دست دهد Ùˆ بنابراین در نهایت، هرگونه کوشش برای تجدید نظر در مبانی، در Ù…ØØ¯ÙˆØ¯Ù‡ آن، در عمل Ù…ØØªÙˆÙ… به شکست خواهد بود. با توجه به چنین Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØªÛŒ از Ø·Ø±Ø Ù¾Ø±Ø³Ø´ از ماهیت سنت، در دوره اسلامی متأخر بود Ú©Ù‡ اندیشه تجدد را به عنوان تکیه گاهی در بیرون سنت، اما برای Ø·Ø±Ø Ù¾Ø±Ø³Ø´ÛŒ در ماهیت سنت پیش کشیدیم." (صص 8-7)
آگر آقای طباطبایی خود را نابغه بی بدیلی Ù…ÛŒ داند یا لا اقل مریدانش بر این باورند عبارت " در شرایط امتناع اندیشه " را باید تبدیل به این عبارت کرد " در شرایط ظهور نابغه ای مثل من سید جواد طباطبایی"!در این صورت عبارات بعدی "تصلب سنت ......." بی معنی Ù…ÛŒ شوند. آقای آرامش دوستدار مدعی شد Ú©Ù‡ عبارت " شرایط امتناع اندیشه " را آقای طباطبایی از او Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است Ùˆ سر این موضوع با هم دعوا هایی داشتند. بر اثر این کشمکش ها بعدا آقای طباطبایی ناچار شد Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø±Ø§ به " در شرایط امتناع " تغییر دهد. مریدان هم Ú©Ù‡ در میانشان استاد دانشگاه هم دیده Ù…ÛŒ شوند طوطی وار همین Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø±Ø§ به کار Ù…ÛŒ برند. ÙØ§Ø±Øº از جدل آیا تا به ØØ§Ù„ کسی به آقای طباطبایی Ùˆ مریدانش Ù†Ú¯ÙØªÙ‡ است " شرایط امتناع " معنی نمی دهد. امتناع از چی؟ از خوردن ØŸ از آشامیدن ØŸ پس باید به همان عبارت " در شرایط امتناع اندیشه " باز گشت. ولی پرسش نخست من من از آقایان آرامش دوستدار Ùˆ دکتر طباطبایی این است اگر بر جامعه ما " شرایط امتناع اندیشه " ØØ§Ú©Ù… است چگونه شما خود را Ùیلسو٠و متÙکر Ù…ÛŒ دانید؟ شاید این دو بگویند Ú©Ù‡ ما در غرب ØªØØµÛŒÙ„ کرده ایم Ùˆ بر اثر پرورش در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ غرب به این نتایج رسیده ایم. در این صورت آقای طباطبایی باید بگوید من وام دار ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ غربم Ùˆ به همین سبب باید جهان وطنی باشم نه ناسیونالیست ایرانی . اگربر جامعه ما " شرایط امتناع اندیشه " ØØ§Ú©Ù… است ناسیونالیسم ایرانی لااقل برای طباطبایی باید پوچ Ùˆ بی معنی باشد. پرسش دوم من از آقایان دوستدار Ùˆ طباطبایی این است :" شرایط امتناع اندیشه " یعنی چه؟ ابتدایی ترین انسان نیز Ù…ÛŒ اندیشد. شاید نتواند انتزاعی بیندیشد اما Ù…ÛŒ اندیشد. پس باید نوع خاصی از اندیشیدن مد نظر باشد. ولی عقل آقای دوستدار Ùˆ آقای طباطبایی به این موضوع نرسیده است. اگر این دو به من اجازه دهند آن را به این صورت تغییر Ù…ÛŒ دهم :" در شرایط امتناع از اندیشیدن انتقادی. " در این صورت یکی از موانع اندیشیدن انتقادی خود آقای طباطبایی Ùˆ مریدانشان هستند Ú©Ù‡ صدای هر منتقدی را با هتاکی Ùˆ ÙØØ§Ø´ÛŒ Ùˆ سیلی از دشنام Ø®ÙÙ‡ Ù…ÛŒ کنند! اما اخیرا Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØªÙ‡ ام Ú©Ù‡ Ø¨ØØ« این دو هایدگری است Ùˆ هر دو ØªØØª تاثیر لاطائلات دیوانه ای به نام سید اØÙ…د ÙØ±Ø¯ÛŒØ¯ قرار داشته ا ند Ùˆ هایدگری اندیشیدن این دو متاثر از یاوه های آن نادان بوده است. اما من اخیرا در ÛŒØ§ÙØªÙ‡ ام Ú©Ù‡ Ø¨ØØ« این دو هایدگری است Ùˆ هر دو ØªØØª القائات مجنونی به نام سید اØÙ…د ÙØ±Ø¯ÛŒØ¯ قرار داشته اند Ùˆ هایدگری اندیشیدن شان متاثر از یاوه های آن نادان است. ولی به نقل قولی Ú©Ù‡ در آغاز آوردم باز گردیم اقای طباطبایی Ù…ÛŒ نویسند : " (...)اندیشه تجدد را به عنوان تکیه گاهی در بیرون سنت، اما برای Ø·Ø±Ø Ù¾Ø±Ø³Ø´ÛŒ در ماهیت سنت پیش کشیدیم."
اگر طباطبایی" اندیشه تجدد را در بیرون سنت تکیه گاه " قرار Ù…ÛŒ دهد تا ماهیت سنت را بÙهمد پس میان آن دو تقابلی Ù…ÛŒ بیند Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ خواهد با Ú©Ù…Ú© آن یکی آن دیگری را بÙهمد. مسلما این سنت ØŒ سنت مدرنیته نیست چون در مدرنیته سنت Ù†ÙÛŒ کننده خود است Ùˆ در همه ØØ§Ù„ تغییر Ù…ÛŒ کند. گزینه درست این است Ú©Ù‡ آن را سنت در جوامع سنتی بدانیم . چون این نوع سنت است Ú©Ù‡ در تقابل با اندیشه تجدد قرار Ù…ÛŒ گیرد. اما آقای طباطبای Ù…ÛŒ گویند این هم نیست! شاید سنت از نظر ایشان نمی دانم چیست اسطوره ای باشد؟! مانند "هستی " در ÙلسÙÙ‡ هایدگر. هایدگر از ÙØ±Ø§Ù…وشی "هستی" سخن Ù…ÛŒ گوید Ùˆ آقای طباطبایی از ÙØ±Ø§Ù…وشی "اندیشه ایرانشهری" Ùˆ لاجرم "اندیشه زوال " .آقای طباطبایی در Ù…ØµØ§ØØ¨Ù‡ ای ØªØØª عنوان "Ú¯ÙØªÚ¯Ùˆ "Ú©Ù‡ در اینترنت است Ù…ÛŒ گوید:
"از چند سال پیش Ú©Ù‡ Ø¨ØØ« «سنت Ùˆ تجدد» در ایران موضوع روز شده، تبدیل به مهم ترین مساله ما گردیده است. ولی این Ø¨ØØ« شاید خیلی روشن نباشد Ú©Ù‡ راجع به Ú†Ù‡ چیزی داریم سخن Ù…ÛŒ گوییم. به نظر من روشن کردن مساله خیلی مهم است. وقتی آقای یدالله موقن در مجله نگاه نو، نقدی بر دیدگاه من نوشت، نمونه کاملی از ÙØ§ØµÙ„Ù‡ ذهنیت ایرانی با Ø¨ØØ« من را به تصویر کشید. ایشان Ú¯ÙØªÙ‡ بود «طباطبایی » وقتی از سنت ØµØØ¨Øª Ù…ÛŒ کند منظورش از سنت، جامعه سنتی است. در اینجا Ú†Ù‡ Ø§ØªÙØ§Ù‚ÛŒ Ù…ÛŒ Ø§ÙØªØ¯ØŸ لغزشی صورت Ù…ÛŒ گیرد. زیرا Ø¨ØØ« من، Ø¨ØØ« ÙلسÙÛŒ است.
چون یدالله موقن اشکال کرده بود Ú©Ù‡ تو کتابهای لووی- برول را نخوانده ای. Ù…ÛŒ دانیم Ú©Ù‡ لووی برول متخصص جوامع اولیه است وقتی او کتاب Ù…ÛŒ نوشت به Traditional Society نظر داشت Ú©Ù‡ آن را به جوامع سنتی ترجمه کرده اند. جامعه سنتی اولیه جامعه ای است Ú©Ù‡ تمدن از آن رد نشده است. در جوامع اولیه مردمان با پانصد کلمه ØØ±Ù Ù…ÛŒ زنند، در ØØ§Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ من از جامعه ای سخن Ù…ÛŒ گویم Ú©Ù‡ هزار سال Ùکر عقلانی طراز اول داشته است Ùˆ نه تنها خودش رنسانس کرده بلکه غرب هم از طریق این جوامع رنسانس ایجاد کرده است. اشتباه اساسی این است Ú©Ù‡ او Ùکر Ù…ÛŒ کند من از جامعه ای ØµØØ¨Øª Ù…ÛŒ کنم Ú©Ù‡ هنوز انسان اولیه توی غار زندگی Ù…ÛŒ کند."
آقای طباطبایی شما Ú©Ù‡ با آثار لوسین لوی-برول آشنایی ندارید چرا اظهار ÙØ¶Ù„ بیجا Ù…ÛŒ کنید؟ لوی-برول کلیسا Ùˆ کنیسه را دو نهاد تÙکر ابتدایی Ù…ÛŒ نامد. اعتقاد به تثلیث ØŒ اعتقاد به این Ú©Ù‡ عیسی مردگان را زنده Ù…ÛŒ کرده است همه نشئت Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ از ذهنیت ابتدایی هستند. امیل دورکم هم Ù…ÛŒ Ú¯ÙØª Ú©Ù‡ لوی-برول ذهنیت دینی را بررسی کرده است. اگر در آثار شما Ùˆ دوستدار مطالب قابل تعمقی هم پیدا شوند Ùقط Ù…ÛŒ توانند پانوشتی بر آثار لوی-برول یا "ÙلسÙÙ‡ صورت های سمبلیک : اندیشه اسطوره ای " کاسیرر باشند. آقای طباطبایی شما Ù…ÛŒ گویید Ú©Ù‡ Ø¨ØØ« ÙلسÙÛŒ Ù…ÛŒ کنید نه جامعه شناختی؛ اما Ø¨ØØ« ÙلسÙÛŒ بمعنای نوشتن عبارات نامÙهوم نیست؛ Ø¨ØØ« ÙلسÙÛŒ بمعنای هتاکی Ùˆ ÙØØ§Ø´ÛŒ نیست.
ØØ¯ÙˆØ¯ چهل پنجاه سال پیش کتابی از مرØÙˆÙ… علینقی وزیری Ù…ÛŒ خواندم Ú©Ù‡ در آن آمده بود Ú©Ù‡ یک مصری Ùˆ یک ایرانی از Ù…ÙØ§Ø®Ø± ملی کشور خود سخن Ù…ÛŒ Ú¯ÙØªÙ†Ø¯. مصری Ù…ÛŒ Ú¯ÙØª Ú©Ù‡ در ØÙاری های باستان شناختی Ú©Ù‡ در کشورش صورت Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ سیم Ùˆ مقره پیدا شده است Ùˆ این دلیل بر آن است Ú©Ù‡ مصریان باستان به تلگرا٠دست ÛŒØ§ÙØªÙ‡ بودند.. ایرانی در پاسخ مصری Ù…ÛŒ گوید ولی در کاوش هایی Ú©Ù‡ در ایران صورت Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ سیم Ùˆ مقره ای پیدا نشده است Ùˆ این دلیل بر این است Ú©Ù‡ در دوره باستان ارتباطات ایرانیان از طریق بی سیم بوده است . این ØÚ©Ø§ÛŒØª ØŒ ØÚ©Ø§ÛŒØª آقای طباطبایی Ùˆ امثال او نیز هست. آقای طباطبایی در همان "Ú¯ÙØªÚ¯Ùˆ " Ù…ÛŒ گویند :" من از جامعه ای سخن Ù…ÛŒ گویم Ú©Ù‡ هزار سال Ùکر عقلانی طراز اول داشته است Ùˆ نه تنها خودش رنسانس کرده بلکه غرب هم از طریق این جوامع رنسانس ایجاد کرده است. اشتباه اساسی این است Ú©Ù‡ او Ùکر Ù…ÛŒ کند من از جامعه ای ØµØØ¨Øª Ù…ÛŒ کنم Ú©Ù‡ هنوز انسان اولیه توی غار زندگی Ù…ÛŒ کند. "
جامعه ایران هزار سال Ùکر عقلانی طولانی داشته است Ùˆ رنسانس در اروپا را ایجاد کرده است ØŸ!
شتر در خواب بیند پنبه دانه / گهی لپ لپ خورد گه دانه دانه.
آقای طباطبایی اگر معتقدید Ú©Ù‡ من Ùقط پنج شش کتاب خوانده ام بر آنها سه تا ÛŒ دیگر هم Ø¨ÛŒÙØ²Ø§ÛŒÛŒØ¯. یکی جلد دوم "تاریخ ادبیات " از Ø°Ø¨ÛŒØ Ø§Ù„Ù„Ù‡ ØµÙØ§ .دوم " تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی " از Ø°Ø¨ÛŒØ Ø§Ù„Ù„Ù‡ ØµÙØ§ Ùˆ سوم " Ø±Ø´Ù Ø§Ù„Ù†ØµØ§Ø¦Ø Ø§Ù„Ø§ÛŒÙ…Ø§Ù†ÛŒÙ‡ Ùˆ Ú©Ø´Ù Ø§Ù„ÙØ¶Ø§Ø¦Ø الیونانیه ".از شهاب الدین عمر سهروردی.ØµÙØ§ در بخش عهد اعتلای علوم Ù…ÛŒ نویسد : "علوم اسلامی علی الخصوص در بغداد Ùˆ ممالک شرقی Ø®Ù„ÙØ§ تا پایان قرن چهارم Ùˆ چند سالی از اوایل قرن پنجم در مدارج ترقی سیر Ù…ÛŒ کرد . از این مدت قرن دوم Ùˆ سوم را باید بیشتر عهد نقل Ùˆ تدوین Ùˆ تکوین علوم عقلی Ùˆ قرن چهارم Ùˆ اوایل قرن پنجم را عهد Ø§Ø³ØªØØµØ§Ù„ مسلمین از زØÙ…ات دو قرن پیش Ùˆ قرن طلایی علوم در تمدن اسلامی دانست." مدت دو قرن مشغول ترجمه Ùˆ تدوین کتابها Ùˆ تکوین علوم هستند Ùˆ از اوایل قرن پنجم دوران Ø§Ù†ØØ·Ø§Ø· Ùˆ سرکوب ØÚ©Ù…ا Ùˆ دانشمندان آغاز Ù…ÛŒ شود. در خوشبینانه ترین تخمین تاریخ علوم عقلی به سه قرن هم نمی رسد ! اگر بخواهیم درجه خصومتی را بÙهمیم Ú©Ù‡ متوجه ÙلسÙÙ‡ وعلم است باید کتاب شهاب الدین عمر سهروردی را بخوانیم. من نمی Ùهمم آقای طباطبایی از کدام تاریخ هزار ساله علوم عقلی یا بقول خودشان " Ùکر عقلی " آن هم طراز اول سخن Ù…ÛŒ رانند. شاید علم ØØ³Ø§Ø¨ ایشان ضعی٠است Ú©Ù‡ ÙØ±Ù‚ میان سه قرن با ده قرن را در نمی یابند؟ یا شاید ØªÙØ§ÙˆØª سه قرن با ده قرن برایشان چندان مهم نیست! . خود ایشان نیز در همان " Ú¯ÙØªÚ¯Ùˆ" Ú¯ÙØªÙ‡ اند Ú©Ù‡ درک زمان Ùˆ ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¢Ù† برایشان دشوار است. Ù…ÛŒ گویند : " زمان در واقع، منزلتی در تØÙˆÙ„ دارد. در واقع، زمان را به صورت تØÙˆÙ„ Ùهمیدند. البته Ù…Ùهوم زمان را در اینجا نمی توانم زیاد ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¨Ø¯Ù‡Ù….چون مساله بسیار پیچیده ای است. " برای آگاهی خوانندگان متذکر Ù…ÛŒ شوم Ú©Ù‡ زمان چند نوع است. یک زمان اسطوره ای، دوم زمان تاریخی ØŒ سوم زمان مطلق در Ùیزیک کلاسیک ØŒ چهارم زمان نسبی در نسبیت. بعضی از Ùیزیکدانان کوانتومی مدعی اند در برخی آزمایشها در ÛŒØ§ÙØªÙ‡ اند Ú©Ù‡ در بعضی سیستم های کوانتومی زمان به عقب Ù…ÛŒ رود؛ولی بر سر این ادعا تواÙÙ‚ÛŒ میان Ùیزیکدانان ØØ§ØµÙ„ نشده است. Ù…ÛŒ ÙØ±Ù…ایند : ":" من از جامعه ای سخن Ù…ÛŒ گویم Ú©Ù‡ هزار سال Ùکر عقلانی طراز اول داشته است Ùˆ نه تنها خودش رنسانس کرده بلکه غرب هم از طریق این جوامع رنسانس ایجاد کرده است."
بنده آن قدر هم Ú©Ù‡ ایشان Ùکر Ù…ÛŒ کنند در باره رنسانس جاهل نیستم. مترجم کتاب "ÙØ±Ø¯ Ùˆ کیهان در Ùلسه رنسانس " از ارنست کاسیرر هستم. چنین مطلبی را در کتاب او ندیدم . گویا مدعی هستند Ú©Ù‡ تاثیر ابن رشد در ÙØ±Ø§Ù†Ø³Ù‡ قرون وسطی موجد رنسانس اروپایی شده است. در جوانی کتاب " شش بال علم " اثر جرج سارتون را خواندم Ú©Ù‡ در باره تاریخ علم در دوره رنسانس است او بنیان گذار "تاریخ علم " بود. این کتاب را مرØÙˆÙ… اØÙ…د آرام ترجمه کرده است. در آنجا Ù…ÛŒ گوید : "رنسانس تنها انقلاب در برابر اÙکار Ø§ØµØØ§Ø¨ مدرسه نبود، بلکه قیام در برابر اÙکار عربی Ùˆ اسلامی( مخصوصا ابن سینا Ùˆ ابن رشد) نیز بود." یکی از دستاورد های رنسانس شکلگیری ÙØ±Ø¯ÛŒØª است. کاسیرر در کتاب نامبرده ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ ÙلسÙÙ‡ ابن رشد یکی از موانع شکلگیری ÙØ±Ø¯ÛŒØª بود. ØØªÛŒ آکویناس نیز ردیه ای بر ابن رشد نوشته است چون نظریه ابن رشد در باره عقل Ú©Ù„ را مغایر با ÙØ±Ø¯ÛŒØª شخص مسیØÛŒ Ù…ÛŒ دیده است. یکی از دستاورد های رنسانس این است Ú©Ù‡ از شر ترجمه های مغلوط آثار ÙÛŒÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† یونانی زبان به عربی خلاص Ù…ÛŒ شود Ùˆ اصل یونانی آنها را Ù…ÛŒ یابد. قبلا هم در نقدی Ú©Ù‡ بر کتاب شما نوشته بودم از ویندلباند Ùیلسو٠و مورخ تاریخ ÙلسÙÙ‡ این نقل قول را آورده بودم : "(...) به دستاوردهای تازه اعراب (= دانشمندان کشورهای اسلامی) در قلمرو طب Ùˆ علوم طبیعی نباید بیش از ØØ¯ بها داد. دانشی Ú©Ù‡ اعراب بعدها به غرب انتقال دادند عمدتا عبارت بود از کتاب های یونانی. Ú©Ù„ این ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ علمی را به طور مصنوعی به تمدن اسلامی پیوند زده بودند. این ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ علمی (بیگانه) در تمدن اسلامی ریشه ندوانید Ùˆ پس از رشدی کوتاه مدت، بی آنکه رمقی داشته باشد پژمرد Ùˆ خشکید. علم در تمدن اسلامی همیشه در Ù…ØÙلهای تنگ Ùˆ بسته به ØÛŒØ§Øª خود ادامه Ù…ÛŒ داد Ùˆ هرگز مورد توجه Ùˆ ØÙ…ایت توده مردم قرار Ù†Ú¯Ø±ÙØª."
" اسپانیا نسبت به دیگر جوامع اروپایی عقب مانده است. ولی تعداد کتاب هایی که در آنجا هر سال ترجمه می شوند بیش از تعداد کتابهایی است که از قرن دوم هجری تا کنون به عربی ترجمه شده اند" .
شاید هم کتاب " Ø±Ø´Ù Ø§Ù„Ù†ØµØ§Ø¦Ø Ø§Ù„Ø§ÛŒÙ…Ø§Ù†ÛŒÙ‡ Ùˆ Ú©Ø´Ù Ø§Ù„ÙØ¶Ø§Ø¦Ø الیونانیه ".از شهاب الدین عمر سهروردی موجد رنسانس در اروپا شده است!
ولی آقای طباطبایی ادعا عجیب تری هم Ù…ÛŒ کنند مثلا در Ù…ØµØ§ØØ¨Ù‡ ای با عنوان " نقد روشنÙکری دینی " Ù…ÛŒ گویند :" مي دانيد كه در الهيات مسيØÙŠ ØªØ¬Ø³Ø¯ از اصول ديانت است. برابر اين نظريه خداوند به خود، صورت انسان مي دهد Ùˆ بدين سان براي مؤمن مسيØÙŠ Ø¯ÙˆØ±Ù‡ اي آغاز مي شود كه دوره «لطÙ» Ù€ به انگليسي Grace كه گاهي به Ùيض هم ترجمه كرده اند Ù€ خوانده مي شود. دوره پيش از لط٠را مي توان به تعبير اسلامي دوره جاهليت ناميد، اما در الهيات مسيØÙŠ Ø§ÙŠÙ† دوره را دوره «طبيعت» مي نامند. مسئله اي كه به ويژه در سده هاي Û±Û² Ùˆ Û±Û³ ميلادي Ù…Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯ØŒ به نسبت دو دوره مربوط مي شد، يعني اين كه آيا لط٠طبيعت را نسخ مي كند؟ متأله بزرگ سده سيزدهم، تÙوماس قديس، بر آن بود كه Ù„Ø·ÙØŒ طبيعت را نسخ نمي كند. يعني اين كه نظام شريعت با الزامات نظام طبيعت تعارضي ندارد، بلكه آن را قبول مي كند. به تعبير علماي اسلامي نظام Ù„Ø·ÙØŒ طبيعت را امضا مي كند Ùˆ به Ú¯ÙØªÙ‡ توماس قديس Ù€ به نقل از اگوستين قديس Ù€ اندكي بر آن مي Ø§ÙØ²Ø§ÙŠØ¯. نتيجه اين كه شريعت مسيØÙŠ Ø¹ÙŠÙ† ØÙ‚وق طبيعي است Ùˆ اØÙƒØ§Ù… قانون طبيعي را نقض نمي كند. "
در ÙلسÙÙ‡ قرون وسطی "قلمرو طبیعت" به معنی قلمرو خرد است در مقابل " قلمرو Ùیض " یا قلمرو ÙˆØÛŒ. ÙÛŒÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† مسیØÛŒ Ù¾Ø°ÛŒØ±ÙØªÙ†Ø¯ Ú©Ù‡ خرد در قلمرو خودش مستقل از ÙˆØÛŒ است. ولی در اسلام قلمروی برای خرد وجود ندلرد Ú©Ù‡ بتواند مستقل از ÙˆØÛŒ اظهار وجود کند. یعنی در اسلام ØŒ بر خلا٠مسیØÛŒØª ØŒ " قلمرو طبیعت " Ú©Ù‡ قلمرو خود مختاری عقل باشد وجود ندارد.
ایشان سخن عجیب تری نیز Ù…ÛŒ گویند Ú©Ù‡ "دین ما از آغاز سکولار بوده است." مگر دین هم Ù…ÛŒ تواند سکولار باشد ØŸ اگر دین ÙˆØÛŒØ§Ù†ÛŒ بتواند سکولار باشد Ú†Ù‡ نیازی بوده است Ú©Ù‡ " دین طبیعی " را کسانی مانند دیدرو ابداع کنند؟ دین ÙˆØÛŒØ§Ù†ÛŒ یعنی دینی Ú©Ù‡ مبتنی بر عقل نیست؛ یعنی سکولار نیست. شاید آقای سید جواد طباطبایی معتقد است Ú©Ù‡ همه جوامع اسلامی سکولار بوده Ùˆ هستند Ùˆ غربیان به پیروی از جوامع مسلمان به Ùکر سکولار شدن Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù†Ø¯.
سکولار شدن اندیشه و سکولاریسم دستاورد مدرنیته و بویژه روشنگری است. آیا کشور های اسلامی مدرنیته و جنبش روشنگری داشته اند ؟
ماکس وبر Ù…ÛŒ گوید Ú©Ù‡ در یهودیت Ùˆ اسلام نهاد های دینی از نهاد های ØÚ©ÙˆÙ…تی منÙÚ© نیستند. او جامعه ایران رابه هنگام انقلاب مشروطیت تئوکراتیک Ù…ÛŒ داند.
آقای طباطبایی جامعه سنتی به معنی جماعت های غار نشین نیست. آیا واقعا این قدر بی سوادید Ú©Ù‡ این ÙØ±Ù‚ را تشخیص نمی دهید.بیشتر جوامع آسیایی سنتی بوده اند Ùˆ هستند ولی غار نشین نیستند. Ù‡Ú¯Ù„ÛŒ هم Ú©Ù‡ شما مدعی هستید پیرو او هستید پروتستان بود Ùˆ به تثلیث اعتقاد داشت. وهمچنان Ú©Ù‡ Ú¯ÙØªÙ… لوی-بول معتقد بود Ú©Ù‡ این نوع اعتقادات از ذهنیت ابتدایی ناشی Ù…ÛŒ شوند. شما در آثار ØÚ©Ù…ای مابعدالطبیعی همه جا این ذهنیت را Ù…ÛŒ بینید.ذهن شما Ø§Ø²Ø±ÙØªÙ† ÙØ±Ø§Ø³ÙˆÛŒ ماکیاوللی عاجز است. ذهنتان همیشه درگیر اواخر قرون وسطی Ùˆ Ùوقش اوایل رنسانس است . ندیده ام Ú©Ù‡ از دوران روشنگری سخنی به نکویی بگویید. ÙÛŒÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† مورد توجه شما Ù…ØØ§Ùظه کار Ùˆ مرتجع بوده اند. آیا نیاید شما رامرتجع یا لااقل Ù…ØØ§Ùظه کار ضد روشنگری دانست؟
آقای طباطبایی چرا در مورد نظریه ماکس وبر در باره " پاتریمونیالیسم شرقی " Ú©Ù‡ آن را بزرگترین مانعی Ù…ÛŒ داند Ú©Ù‡ در راه ورود جوامع اسلامی به مدرنیته وجود دارد سکوت کرده اید؟ شاید بگویید او جامعه شناس بود Ùˆ من ÙیلسوÙÙ… . ولی او مسلما از شما Ùیلسو٠تر بود. شاید هم توانایی ذهنی تان آن قدر نیست Ú©Ù‡ بتوانید آثار دشوار جامعه شناختی Ùˆ ÙلسÙÛŒ را بخوانید؟ زیرا Ù…ÛŒ بینم Ú©Ù‡ رساله میرزای نائینی Ùˆ سیاستنامه Ùˆ امثالهم موضوع تØÙ‚یق شما هستند Ùˆ شما را بوجد Ù…ÛŒ آورند. مثل این Ú©Ù‡ از این بیشتر را ذهن شما نمی کشد. ماکس وبر Ù…ÛŒ Ú¯ÙØª " اندیشه سیاسی آسیاییان ÙØ§Ù‚د Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… عقلانی است " . ولی گویا شما بر عکس معتقدید Ú©Ù‡ در سیاستنامه خواجه نظام الملک Ùˆ Ù†ØµÛŒØØª الملوک غزالی سیستم های سیاسی وجود دارند Ú©Ù‡ خیلی هم عقلانی اند. یکی از Ø´ÛŒÙØªÚ¯Ø§Ù†ØªØ§Ù† معترض است Ú©Ù‡ چرا من شما را متوهم Ù…ÛŒ بینم. ولی شما متوهم تر از آنید Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ پنداشتم.
"
Ø³ØØ± زدگان ØŒ طلسم شدگان ØŒ سر سپردگان ØŒ مریدان Ùˆ عقل ناداشتگان از من خواستند Ú©Ù‡ نظرم را در باره منصب "وزارت" Ú©Ù‡ در کتاب آقای طباطبایی با عنوان " خواجه نظام الملک" آمده بخوانم Ùˆ نظر بدهم. بنده هم از سر ÙØ±ÙˆØªÙ†ÛŒ Ù¾Ø°ÛŒØ±ÙØªÙ… Ùˆ این کتاب را خریدم. با تورقی در کتاب عبارات آن را در هم Ùˆ مبهم ÛŒØ§ÙØªÙ…. آقای آرامش دوستدار Ùˆ آقای طباطبایی Ú©Ù‡ چنین داعیه های بزرگی دارند باید از کودکی ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ نویسی را ÙØ±Ø§ Ù…ÛŒ Ú¯Ø±ÙØªÙ†Ø¯. خواندن کتاب های این دو واقعا شکنجه آور است. عبارات نا Ù…Ùهوم ØŒ انشای مطالب پر از غلط Ùˆ ارتباط جملات مبهم اند.از بخت بد آقای طباطبایی Ùˆ مریدانش چشمم به عبارتی Ø§ÙØªØ§Ø¯ Ú©Ù‡ هوش از سرم پرید. چندین بارچشمانم را مالش دادم تا مطمئن شوم Ú©Ù‡ آیا آنچه Ù…ÛŒ بینم بر اثر خطای باصره است یا واقعا چنین عبارتی در کتاب وجود دارد. وقتی از درست دیدن چشمان خود مطمئن شدم در برداشت خودم از عبارت Ø´Ú© کردم Ùˆ به چندین دوست ÙØ±Ù‡ÛŒØ®ØªÙ‡ Ùˆ چند استاد دانشگاه تلÙÙ† کردم Ùˆ آن عبارت رابرای آنان خواندم. همگی به این اجماع رسیدیم Ú©Ù‡ برداشت من از آن عبارت درست است. به شناسنامه کتاب نگاه کردم دیدم چاپ انتشارات نگاه معاصر است. از دوستان Ú©ØªØ§Ø¨ÙØ±ÙˆØ´ جویای تاریخ چاپ های قبلی کتاب شدم . آنان Ú¯ÙØªÙ†Ø¯ Ú©Ù‡ چاپ اولش را انتشارات Ø·Ø±Ø Ù†Ùˆ ØŒ چاپ دومش را انتشارات ستوده (تبریز ) در آورده Ùˆ آنچه در دست من است در واقع چاپ سوم کتاب به سال 1390است.عنوان کامل کتاب هست :"خواجه نظام الملک طوسی ØŒÚ¯ÙØªØ§Ø± در تداوم ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ ایران " نوشته سید جواد طباطبایی. هر مسلمانی اعم از سنی Ùˆ شیعه معتقد است Ú©Ù‡ Ø®Ù„ÙØ§ÛŒ راشدین وزیر نداشته اند. بنده به شخصه در عمرم نشنیده ام Ùˆ نخوانده ام Ú©Ù‡ ابوبکر ØŒ عمر ØŒ عثمان Ùˆ ØØ¶Ø±Øª علی(ع) وزیر داشته اند. ØØªÛŒ بنده در کتاب های تاریخی مربوط به اسلام نخوانده ام Ú©Ù‡ Ø®Ù„ÙØ§ÛŒ اموی وزیر داشته اند. منصب وزارت پس از ساسانیان دو باره در ØÚ©ÙˆÙ…ت عباسیان اØÛŒØ§ Ù…ÛŒ شود . چون به ضرب شمشیر ایرانیان است Ú©Ù‡ عباسیان به Ø®Ù„Ø§ÙØª Ù…ÛŒ رسند. اسلام شناسا Ù† نامدار مدعی هستند Ú©Ù‡ ØÚ©ÙˆÙ…ت عباسیان ØŒ به نوعی ØŒ ادامه ØÚ©ÙˆÙ…ت ساسانیان است . آقای طباطبایی در کتاب یاد شده Ù…ÛŒ نویسند " در Ùقره ای Ú©Ù‡ در زیر Ù…ÛŒ آوریم خواجه ضمن تاکید بر نیکواعتقادی وزیر ØŒ به خلا٠سنت وزارت دوره اسلامی ØŒ بویژه عهد Ø®Ù„ÙØ§ÛŒ راشدین Ú©Ù‡ به ظاهر با دیدگاه او سازگار تر Ù…ÛŒ نمود ،مورد وزارت ساسانیان را پیش Ù…ÛŒ کشد "( ØµÙØÙ‡ 43 ). ایشان Ù…ÛŒ خواهند بگویند چون خواجه نظام الملک سنی بو ده Ùˆ سنی بسیار متعصبی هم بوده است باید وزارت در عهد Ø®Ù„ÙØ§ÛŒ راشدین ووزارت در دوره اسلامی را سر مشق خود قرار Ù…ÛŒ داد؛ ولی بر عکس ØŒ وزارت در دوره ساسانیان را الگو Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است. وقتی ایشان مدعی هستند Ú©Ù‡ Ø®Ù„ÙØ§ÛŒ راشدین وزیر داشته اند بالطبع امویان هم داشته اند. یعنی منظور ایشان از "دوره اسلامی" شامل ØÚ©ÙˆÙ…ت امویان نیز Ù…ÛŒ شود. د.
من با تورقی در کتاب های آقای طباطبایی مانند "جدال قدیم Ùˆ جدید" در ÛŒØ§ÙØªÙ… Ú©Ù‡ مطالب ایشان ترجمه هایی نا Ù…Ùهوم ازکتاب های ÙØ±Ø§Ù†Ø³ÙˆÛŒ در این زمینه هستند. هم آقای طباطبایی مترجم است Ùˆ هم من. ایشان را متهم به Ø§Ù†ØªØØ§Ù„ از آثار دیگر نویسندگان ایرانی کردند. در اینجا راست یا دروغش به من مربوط نیست. اگر ایشان از نویسندگان ایرانی اقتباس Ù…ÛŒ کنند مسلما از نویسندگان ÙØ±Ø§Ù†Ø³ÙˆÛŒ Ùˆ ترجمه های ÙØ±Ø§Ù†Ø³ÙˆÛŒ بیشتر اقتباس Ù…ÛŒ کنند. من آقای طباطبایی را نه تنها متÙکر نمی دانم بلکه Ø¢Ø´ÙØªÙ‡ اندیش Ùˆ پریشان Ú¯Ùˆ Ù…ÛŒ یابم. تا وقتی کتاب های متعددی در باره جدال قدیم Ùˆ جدید به زبان های غربی وجود دارد Ú©ÛŒ Ù…ÛŒ آید کتاب های آقای طباطبایی را بخواند؟ وقتی اظهار نظر های Ø¢ÙØ§ÛŒ طباطبایی در باره ایران نادرست است چگونه اظهار نظر های ایشان در باره اندیشه در غرب درست است ØŸ. ایشان تشیع معاصر را عین مسیØÛŒØª قرون وسطی Ù…ÛŒ دانند.Ùˆ برای عنوان های سلسله مراتب کلیسایی عنوان های سلسله مراتب تشیع معاصر را بکار برده اند. ولی تشیع با تسنن یکی نیست پس چگونه تشیع معاصر با مسیØÛŒØª کاتولیک قرون وسطی یکی است؟ در اینجا آقای طباطبایی Ø¨ØØ« آکادمیک نمی کند بلکه Ø¨ØØ« ایدئولوژیک زده Ù…ÛŒ کند. من در نقد قبلی خودم آقای طباطبایی را به ذهنیت گرایی متص٠کرده بودم. دوستان Ùناتیک ایشان از من خواسته اند Ú©Ù‡ در باره نقش ذهنیت مورخ در تاریخ نگاری نظرم را بدهم. اگر دوستان علاقمند به این موضوع Ø§ÙØ²ÙˆØ¯Ù‡ ای راکه در انتهای کتاب "ÙØ±Ø¯ Ùˆ کیهان در ÙلسÙÙ‡ رنسانس " تالی٠کاسیرر آورده ام بخوانند Ù†ÙØ³ موضوع برایشان روشن Ù…ÛŒ شود. مسائل زیادی در رنسانس Ù…Ø·Ø±Ø Ø§Ø³Øª ولی کاسیرر به آن دسته از مسائل توجه بیشتری Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ از نظر ÙلسÙÙ‡ کانت مهم اند. مارکس نیروی مولد اقتصادی Ùˆ مبارزه طبقاتی را نیروی Ù…ØØ±Ú©Ù‡ تاریخ Ù…ÛŒ دانست. Ù‡Ú¯Ù„ ØØ±Ú©Øª خدا در زمان را تاریخ Ù…ÛŒ دانست. دینداران مشیت الهی Ùˆ مداخله خدا در رویداد ها را نیروی Ù…ØØ±Ú©Ù‡ تاریخ Ù…ÛŒ دانند.کاسیرر نیروی اندیشه ها را Ú©Ù‡ در Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ بزرگ تاریخی تجسم ÛŒØ§ÙØªÙ‡ اند Ù…ØØ±Ú© Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØª Ù…ÛŒ دانست. دخالت ذهیت مورخ در همین Ù…ØØ¯ÙˆØ¯Ù‡ است یعنی در ØªÙØ³ÛŒØ± علل وقایع. البته نقد تاریخی با روش های جدید تاریخ پژوهی پنبه بسیاری از به Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø " اسناد Ùˆ مدارک تاریخی " را زده است. نقد متون به ویژه در قلمرو یهود شناسی Ùˆ مسیØÛŒØª شناسی Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØª قابل توجهی
داشته است. به همین سبب من به مطالعه تاریخ ادیان بیشتر علاقه دارم تا مثلا تاریخ سیاسی. ذهنیت مورخ در همین ØØ¯ÙˆØ¯ در بررسی موضوع دخالت Ù…ÛŒ کند نه بیشتر. اگر جز
این بود تاریخ نگاری با داستان نویسی تخیلی ØªÙØ§ÙˆØªÛŒ نداشت.این Ú©Ù‡ آقای طباطبایی Ù…ÛŒ گوید نهاد وزارت در زمان Ø®Ù„ÙØ§ÛŒ راشدین Ùˆ Ø®Ù„ÙØ§ÛŒ اموی بوده است یا تاریخ علوم عقلی در ایران هزار سال قدمت دارد این را دیگر دخالت ذهنیت مورخ در تاریخ نگاری نمی دانند بلکه آن به بی سوادی گوینده اش نسبت Ù…ÛŒ دهند. پایان.
یکم بهمن ماه هزار و سیصد و نود و سه
ویرایش دوم 28 بهمن 1393
چرا معتقدم ادعا های آقای طباطبایی بی اعتبارند
یکی از مریدان آقای سید جواد طباطبایی اخیرا ØŒ گویا در Ùیسبوکشان ØŒ جوابیه ای با عنوان " تداوم در گسست " به نقد من بر کتاب دکتر سید جواد طباطبایی " ابن خلدون Ùˆ علوم اجتماعی " داده اند. نقد من با عنوان "سنت / تجدد " در مجله نگاه نو (شماره 27 بهمن 1374 ) به چاپ رسید. نوزده سال پیش Ú©Ù‡ این مقاله را نوشتم آقای طباطبایی هنوز به مقام قدیسی نرسیده بودند Ùˆ ØÙˆØ§Ø±ÛŒÙˆÙ†ÛŒ پیدا نکرده بودند. ولی امروز مریدانی دارند Ú©Ù‡ از Ù„ØØ§Ø¸ سر سپردگی به ایشان روی هر Ùناتیک مذهبی را سÙید کرده اند. این هم یکی از عوارض مهلک جوامع سنتی است. پرسش من از این مرید این است اگر در نقد من ایرادی اساسی بر نوشته آقای طباطبایی وجود ندارد چرا پس از نوزده سال زØÙ…ت پاسخگویی بر آن را بر خود روا داشته اند؟ وچرا از آغاز تا پایان مقاله عربده کشیده اند Ùˆ یقه درانده اند Ùˆ پای بر زمین کوبیده اند؟ شاید به این توهم دچار شده اند Ú©Ù‡ من خواسته ام از آقای طباطبایی تقدس زدایی یا اسطوره زدایی بکنم! همچنان Ú©Ù‡ Ú¯ÙØªÙ… وقتی Ú©Ù‡ من این نقد را نوشتم نمی دانستم Ú©Ù‡ ایشان از قدیسان اند Ùˆ بنابر این نقد ناپذیر. بنده نمی دانستم Ú©Ù‡ آثار ایشان متون مقدس اند Ùˆ خواننده آثارشان جز بوسیدن Ùˆ پرستیدن آنها کار دیگری نباید بکند. ØØ§Ù„ا Ú©Ù‡ از سر نادانی بنده سر تا پا تقصیر این " نباید " را کرده است Ùˆ مورد تکÙیر ØÙˆØ§Ø±ÛŒÙˆÙ† قرار Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است Ú†Ù‡ باید بکند؟ از در گاه ایشان طلب بخشش بکند؟ وقتی Ú©Ù‡ جنگ میان ØÙˆØ§Ø±ÛŒÙˆÙ† آقای طباطبایی با ØÙˆØ§Ø±ÛŒÙˆÙ† مثلا دکتر سروش را Ù…ÛŒ خواندم دچار این توهم Ù…ÛŒ شدم Ú©Ù‡ جنگ میان سکولار ها Ùˆ ØÙˆØ§Ø±ÛŒÙˆÙ† دکتر سروش یا شبستری است. ولی اکنون در Ù…ÛŒ یابم Ú©Ù‡ جنگ میان ØÙˆØ§Ø±ÛŒÙˆÙ† این قدیس با ØÙˆØ§Ø±ÛŒÙˆÙ† آن قدیس است. آقای سید جواد طباطبای در کتاب " ابن خلدون Ùˆ علوم اجتماعی" Ù…ÛŒ نویسند :
"در شرایط امتناع اندیشه Ùˆ تصلب سنت، تنها با نقادی از سنت Ù…ÛŒ توان به طور جدی با سنت روبرو شد Ùˆ گرنه، نمی توان سنت را با امکانات خود سنت مورد پرسش قرار داد. سنتی Ú©Ù‡ توان Ø·Ø±Ø Ù¾Ø±Ø³Ø´ Ùˆ لاجرم، تجدید نظر در مبانی خود را از دست داده باشد، نمی تواند شالوده ای استوار برای تذکر Ùˆ تجدید آن ÙØ±Ø§Ù‡Ù… آورده Ùˆ به دست دهد Ùˆ بنابراین در نهایت، هرگونه کوشش برای تجدید نظر در مبانی، در Ù…ØØ¯ÙˆØ¯Ù‡ آن، در عمل Ù…ØØªÙˆÙ… به شکست خواهد بود. با توجه به چنین Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØªÛŒ از Ø·Ø±Ø Ù¾Ø±Ø³Ø´ از ماهیت سنت، در دوره اسلامی متأخر بود Ú©Ù‡ اندیشه تجدد را به عنوان تکیه گاهی در بیرون سنت، اما برای Ø·Ø±Ø Ù¾Ø±Ø³Ø´ÛŒ در ماهیت سنت پیش کشیدیم." (صص 8-7)
آگر آقای طباطبایی خود را نابغه بی بدیلی Ù…ÛŒ داند یا لا اقل مریدانش بر این باورند عبارت " در شرایط امتناع اندیشه " را باید تبدیل به این عبارت کرد " در شرایط ظهور نابغه ای مثل من سید جواد طباطبایی"!در این صورت عبارات بعدی "تصلب سنت ......." بی معنی Ù…ÛŒ شوند. آقای آرامش دوستدار مدعی شد Ú©Ù‡ عبارت " شرایط امتناع اندیشه " را آقای طباطبایی از او Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است Ùˆ سر این موضوع با هم دعوا هایی داشتند. بر اثر این کشمکش ها بعدا آقای طباطبایی ناچار شد Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø±Ø§ به " در شرایط امتناع " تغییر دهد. مریدان هم Ú©Ù‡ در میانشان استاد دانشگاه هم دیده Ù…ÛŒ شوند طوطی وار همین Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø±Ø§ به کار Ù…ÛŒ برند. ÙØ§Ø±Øº از جدل آیا تا به ØØ§Ù„ کسی به آقای طباطبایی Ùˆ مریدانش Ù†Ú¯ÙØªÙ‡ است " شرایط امتناع " معنی نمی دهد. امتناع از چی؟ از خوردن ØŸ از آشامیدن ØŸ پس باید به همان عبارت " در شرایط امتناع اندیشه " باز گشت. ولی پرسش نخست من من از آقایان آرامش دوستدار Ùˆ دکتر طباطبایی این است اگر بر جامعه ما " شرایط امتناع اندیشه " ØØ§Ú©Ù… است چگونه شما خود را Ùیلسو٠و متÙکر Ù…ÛŒ دانید؟ شاید این دو بگویند Ú©Ù‡ ما در غرب ØªØØµÛŒÙ„ کرده ایم Ùˆ بر اثر پرورش در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ غرب به این نتایج رسیده ایم. در این صورت آقای طباطبایی باید بگوید من وام دار ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ غربم Ùˆ به همین سبب باید جهان وطنی باشم نه ناسیونالیست ایرانی . اگربر جامعه ما " شرایط امتناع اندیشه " ØØ§Ú©Ù… است ناسیونالیسم ایرانی لااقل برای طباطبایی باید پوچ Ùˆ بی معنی باشد. پرسش دوم من از آقایان دوستدار Ùˆ طباطبایی این است :" شرایط امتناع اندیشه " یعنی چه؟ ابتدایی ترین انسان نیز Ù…ÛŒ اندیشد. شاید نتواند انتزاعی بیندیشد اما Ù…ÛŒ اندیشد. پس باید نوع خاصی از اندیشیدن مد نظر باشد. ولی عقل آقای دوستدار Ùˆ آقای طباطبایی به این موضوع نرسیده است. اگر این دو به من اجازه دهند آن را به این صورت تغییر Ù…ÛŒ دهم :" در شرایط امتناع از اندیشیدن انتقادی. " در این صورت یکی از موانع اندیشیدن انتقادی خود آقای طباطبایی Ùˆ مریدانشان هستند Ú©Ù‡ صدای هر منتقدی را با هتاکی Ùˆ ÙØØ§Ø´ÛŒ Ùˆ سیلی از دشنام Ø®ÙÙ‡ Ù…ÛŒ کنند! اما اخیرا Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØªÙ‡ ام Ú©Ù‡ Ø¨ØØ« این دو هایدگری است Ùˆ هر دو ØªØØª تاثیر لاطائلات دیوانه ای به نام سید اØÙ…د ÙØ±Ø¯ÛŒØ¯ قرار داشته ا ند Ùˆ هایدگری اندیشیدن این دو متاثر از یاوه های آن نادان بوده است. اما من اخیرا در ÛŒØ§ÙØªÙ‡ ام Ú©Ù‡ Ø¨ØØ« این دو هایدگری است Ùˆ هر دو ØªØØª القائات مجنونی به نام سید اØÙ…د ÙØ±Ø¯ÛŒØ¯ قرار داشته اند Ùˆ هایدگری اندیشیدن شان متاثر از یاوه های آن نادان است. ولی به نقل قولی Ú©Ù‡ در آغاز آوردم باز گردیم اقای طباطبایی Ù…ÛŒ نویسند : " (...)اندیشه تجدد را به عنوان تکیه گاهی در بیرون سنت، اما برای Ø·Ø±Ø Ù¾Ø±Ø³Ø´ÛŒ در ماهیت سنت پیش کشیدیم."
اگر طباطبایی" اندیشه تجدد را در بیرون سنت تکیه گاه " قرار Ù…ÛŒ دهد تا ماهیت سنت را بÙهمد پس میان آن دو تقابلی Ù…ÛŒ بیند Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ خواهد با Ú©Ù…Ú© آن یکی آن دیگری را بÙهمد. مسلما این سنت ØŒ سنت مدرنیته نیست چون در مدرنیته سنت Ù†ÙÛŒ کننده خود است Ùˆ در همه ØØ§Ù„ تغییر Ù…ÛŒ کند. گزینه درست این است Ú©Ù‡ آن را سنت در جوامع سنتی بدانیم . چون این نوع سنت است Ú©Ù‡ در تقابل با اندیشه تجدد قرار Ù…ÛŒ گیرد. اما آقای طباطبای Ù…ÛŒ گویند این هم نیست! شاید سنت از نظر ایشان نمی دانم چیست اسطوره ای باشد؟! مانند "هستی " در ÙلسÙÙ‡ هایدگر. هایدگر از ÙØ±Ø§Ù…وشی "هستی" سخن Ù…ÛŒ گوید Ùˆ آقای طباطبایی از ÙØ±Ø§Ù…وشی "اندیشه ایرانشهری" Ùˆ لاجرم "اندیشه زوال " .آقای طباطبایی در Ù…ØµØ§ØØ¨Ù‡ ای ØªØØª عنوان "Ú¯ÙØªÚ¯Ùˆ "Ú©Ù‡ در اینترنت است Ù…ÛŒ گوید:
"از چند سال پیش Ú©Ù‡ Ø¨ØØ« «سنت Ùˆ تجدد» در ایران موضوع روز شده، تبدیل به مهم ترین مساله ما گردیده است. ولی این Ø¨ØØ« شاید خیلی روشن نباشد Ú©Ù‡ راجع به Ú†Ù‡ چیزی داریم سخن Ù…ÛŒ گوییم. به نظر من روشن کردن مساله خیلی مهم است. وقتی آقای یدالله موقن در مجله نگاه نو، نقدی بر دیدگاه من نوشت، نمونه کاملی از ÙØ§ØµÙ„Ù‡ ذهنیت ایرانی با Ø¨ØØ« من را به تصویر کشید. ایشان Ú¯ÙØªÙ‡ بود «طباطبایی » وقتی از سنت ØµØØ¨Øª Ù…ÛŒ کند منظورش از سنت، جامعه سنتی است. در اینجا Ú†Ù‡ Ø§ØªÙØ§Ù‚ÛŒ Ù…ÛŒ Ø§ÙØªØ¯ØŸ لغزشی صورت Ù…ÛŒ گیرد. زیرا Ø¨ØØ« من، Ø¨ØØ« ÙلسÙÛŒ است.
چون یدالله موقن اشکال کرده بود Ú©Ù‡ تو کتابهای لووی- برول را نخوانده ای. Ù…ÛŒ دانیم Ú©Ù‡ لووی برول متخصص جوامع اولیه است وقتی او کتاب Ù…ÛŒ نوشت به Traditional Society نظر داشت Ú©Ù‡ آن را به جوامع سنتی ترجمه کرده اند. جامعه سنتی اولیه جامعه ای است Ú©Ù‡ تمدن از آن رد نشده است. در جوامع اولیه مردمان با پانصد کلمه ØØ±Ù Ù…ÛŒ زنند، در ØØ§Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ من از جامعه ای سخن Ù…ÛŒ گویم Ú©Ù‡ هزار سال Ùکر عقلانی طراز اول داشته است Ùˆ نه تنها خودش رنسانس کرده بلکه غرب هم از طریق این جوامع رنسانس ایجاد کرده است. اشتباه اساسی این است Ú©Ù‡ او Ùکر Ù…ÛŒ کند من از جامعه ای ØµØØ¨Øª Ù…ÛŒ کنم Ú©Ù‡ هنوز انسان اولیه توی غار زندگی Ù…ÛŒ کند."
آقای طباطبایی شما Ú©Ù‡ با آثار لوسین لوی-برول آشنایی ندارید چرا اظهار ÙØ¶Ù„ بیجا Ù…ÛŒ کنید؟ لوی-برول کلیسا Ùˆ کنیسه را دو نهاد تÙکر ابتدایی Ù…ÛŒ نامد. اعتقاد به تثلیث ØŒ اعتقاد به این Ú©Ù‡ عیسی مردگان را زنده Ù…ÛŒ کرده است همه نشئت Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ از ذهنیت ابتدایی هستند. امیل دورکم هم Ù…ÛŒ Ú¯ÙØª Ú©Ù‡ لوی-برول ذهنیت دینی را بررسی کرده است. اگر در آثار شما Ùˆ دوستدار مطالب قابل تعمقی هم پیدا شوند Ùقط Ù…ÛŒ توانند پانوشتی بر آثار لوی-برول یا "ÙلسÙÙ‡ صورت های سمبلیک : اندیشه اسطوره ای " کاسیرر باشند. آقای طباطبایی شما Ù…ÛŒ گویید Ú©Ù‡ Ø¨ØØ« ÙلسÙÛŒ Ù…ÛŒ کنید نه جامعه شناختی؛ اما Ø¨ØØ« ÙلسÙÛŒ بمعنای نوشتن عبارات نامÙهوم نیست؛ Ø¨ØØ« ÙلسÙÛŒ بمعنای هتاکی Ùˆ ÙØØ§Ø´ÛŒ نیست.
ØØ¯ÙˆØ¯ چهل پنجاه سال پیش کتابی از مرØÙˆÙ… علینقی وزیری Ù…ÛŒ خواندم Ú©Ù‡ در آن آمده بود Ú©Ù‡ یک مصری Ùˆ یک ایرانی از Ù…ÙØ§Ø®Ø± ملی کشور خود سخن Ù…ÛŒ Ú¯ÙØªÙ†Ø¯. مصری Ù…ÛŒ Ú¯ÙØª Ú©Ù‡ در ØÙاری های باستان شناختی Ú©Ù‡ در کشورش صورت Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ سیم Ùˆ مقره پیدا شده است Ùˆ این دلیل بر آن است Ú©Ù‡ مصریان باستان به تلگرا٠دست ÛŒØ§ÙØªÙ‡ بودند.. ایرانی در پاسخ مصری Ù…ÛŒ گوید ولی در کاوش هایی Ú©Ù‡ در ایران صورت Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ سیم Ùˆ مقره ای پیدا نشده است Ùˆ این دلیل بر این است Ú©Ù‡ در دوره باستان ارتباطات ایرانیان از طریق بی سیم بوده است . این ØÚ©Ø§ÛŒØª ØŒ ØÚ©Ø§ÛŒØª آقای طباطبایی Ùˆ امثال او نیز هست. آقای طباطبایی در همان "Ú¯ÙØªÚ¯Ùˆ " Ù…ÛŒ گویند :" من از جامعه ای سخن Ù…ÛŒ گویم Ú©Ù‡ هزار سال Ùکر عقلانی طراز اول داشته است Ùˆ نه تنها خودش رنسانس کرده بلکه غرب هم از طریق این جوامع رنسانس ایجاد کرده است. اشتباه اساسی این است Ú©Ù‡ او Ùکر Ù…ÛŒ کند من از جامعه ای ØµØØ¨Øª Ù…ÛŒ کنم Ú©Ù‡ هنوز انسان اولیه توی غار زندگی Ù…ÛŒ کند. "
جامعه ایران هزار سال Ùکر عقلانی طولانی داشته است Ùˆ رنسانس در اروپا را ایجاد کرده است ØŸ!
شتر در خواب بیند پنبه دانه / گهی لپ لپ خورد گه دانه دانه.
آقای طباطبایی اگر معتقدید Ú©Ù‡ من Ùقط پنج شش کتاب خوانده ام بر آنها سه تا ÛŒ دیگر هم Ø¨ÛŒÙØ²Ø§ÛŒÛŒØ¯. یکی جلد دوم "تاریخ ادبیات " از Ø°Ø¨ÛŒØ Ø§Ù„Ù„Ù‡ ØµÙØ§ .دوم " تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی " از Ø°Ø¨ÛŒØ Ø§Ù„Ù„Ù‡ ØµÙØ§ Ùˆ سوم " Ø±Ø´Ù Ø§Ù„Ù†ØµØ§Ø¦Ø Ø§Ù„Ø§ÛŒÙ…Ø§Ù†ÛŒÙ‡ Ùˆ Ú©Ø´Ù Ø§Ù„ÙØ¶Ø§Ø¦Ø الیونانیه ".از شهاب الدین عمر سهروردی.ØµÙØ§ در بخش عهد اعتلای علوم Ù…ÛŒ نویسد : "علوم اسلامی علی الخصوص در بغداد Ùˆ ممالک شرقی Ø®Ù„ÙØ§ تا پایان قرن چهارم Ùˆ چند سالی از اوایل قرن پنجم در مدارج ترقی سیر Ù…ÛŒ کرد . از این مدت قرن دوم Ùˆ سوم را باید بیشتر عهد نقل Ùˆ تدوین Ùˆ تکوین علوم عقلی Ùˆ قرن چهارم Ùˆ اوایل قرن پنجم را عهد Ø§Ø³ØªØØµØ§Ù„ مسلمین از زØÙ…ات دو قرن پیش Ùˆ قرن طلایی علوم در تمدن اسلامی دانست." مدت دو قرن مشغول ترجمه Ùˆ تدوین کتابها Ùˆ تکوین علوم هستند Ùˆ از اوایل قرن پنجم دوران Ø§Ù†ØØ·Ø§Ø· Ùˆ سرکوب ØÚ©Ù…ا Ùˆ دانشمندان آغاز Ù…ÛŒ شود. در خوشبینانه ترین تخمین تاریخ علوم عقلی به سه قرن هم نمی رسد ! اگر بخواهیم درجه خصومتی را بÙهمیم Ú©Ù‡ متوجه ÙلسÙÙ‡ وعلم است باید کتاب شهاب الدین عمر سهروردی را بخوانیم. من نمی Ùهمم آقای طباطبایی از کدام تاریخ هزار ساله علوم عقلی یا بقول خودشان " Ùکر عقلی " آن هم طراز اول سخن Ù…ÛŒ رانند. شاید علم ØØ³Ø§Ø¨ ایشان ضعی٠است Ú©Ù‡ ÙØ±Ù‚ میان سه قرن با ده قرن را در نمی یابند؟ یا شاید ØªÙØ§ÙˆØª سه قرن با ده قرن برایشان چندان مهم نیست! . خود ایشان نیز در همان " Ú¯ÙØªÚ¯Ùˆ" Ú¯ÙØªÙ‡ اند Ú©Ù‡ درک زمان Ùˆ ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¢Ù† برایشان دشوار است. Ù…ÛŒ گویند : " زمان در واقع، منزلتی در تØÙˆÙ„ دارد. در واقع، زمان را به صورت تØÙˆÙ„ Ùهمیدند. البته Ù…Ùهوم زمان را در اینجا نمی توانم زیاد ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¨Ø¯Ù‡Ù….چون مساله بسیار پیچیده ای است. " برای آگاهی خوانندگان متذکر Ù…ÛŒ شوم Ú©Ù‡ زمان چند نوع است. یک زمان اسطوره ای، دوم زمان تاریخی ØŒ سوم زمان مطلق در Ùیزیک کلاسیک ØŒ چهارم زمان نسبی در نسبیت. بعضی از Ùیزیکدانان کوانتومی مدعی اند در برخی آزمایشها در ÛŒØ§ÙØªÙ‡ اند Ú©Ù‡ در بعضی سیستم های کوانتومی زمان به عقب Ù…ÛŒ رود؛ولی بر سر این ادعا تواÙÙ‚ÛŒ میان Ùیزیکدانان ØØ§ØµÙ„ نشده است. Ù…ÛŒ ÙØ±Ù…ایند : ":" من از جامعه ای سخن Ù…ÛŒ گویم Ú©Ù‡ هزار سال Ùکر عقلانی طراز اول داشته است Ùˆ نه تنها خودش رنسانس کرده بلکه غرب هم از طریق این جوامع رنسانس ایجاد کرده است."
بنده آن قدر هم Ú©Ù‡ ایشان Ùکر Ù…ÛŒ کنند در باره رنسانس جاهل نیستم. مترجم کتاب "ÙØ±Ø¯ Ùˆ کیهان در Ùلسه رنسانس " از ارنست کاسیرر هستم. چنین مطلبی را در کتاب او ندیدم . گویا مدعی هستند Ú©Ù‡ تاثیر ابن رشد در ÙØ±Ø§Ù†Ø³Ù‡ قرون وسطی موجد رنسانس اروپایی شده است. در جوانی کتاب " شش بال علم " اثر جرج سارتون را خواندم Ú©Ù‡ در باره تاریخ علم در دوره رنسانس است او بنیان گذار "تاریخ علم " بود. این کتاب را مرØÙˆÙ… اØÙ…د آرام ترجمه کرده است. در آنجا Ù…ÛŒ گوید : "رنسانس تنها انقلاب در برابر اÙکار Ø§ØµØØ§Ø¨ مدرسه نبود، بلکه قیام در برابر اÙکار عربی Ùˆ اسلامی( مخصوصا ابن سینا Ùˆ ابن رشد) نیز بود." یکی از دستاورد های رنسانس شکلگیری ÙØ±Ø¯ÛŒØª است. کاسیرر در کتاب نامبرده ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ ÙلسÙÙ‡ ابن رشد یکی از موانع شکلگیری ÙØ±Ø¯ÛŒØª بود. ØØªÛŒ آکویناس نیز ردیه ای بر ابن رشد نوشته است چون نظریه ابن رشد در باره عقل Ú©Ù„ را مغایر با ÙØ±Ø¯ÛŒØª شخص مسیØÛŒ Ù…ÛŒ دیده است. یکی از دستاورد های رنسانس این است Ú©Ù‡ از شر ترجمه های مغلوط آثار ÙÛŒÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† یونانی زبان به عربی خلاص Ù…ÛŒ شود Ùˆ اصل یونانی آنها را Ù…ÛŒ یابد. قبلا هم در نقدی Ú©Ù‡ بر کتاب شما نوشته بودم از ویندلباند Ùیلسو٠و مورخ تاریخ ÙلسÙÙ‡ این نقل قول را آورده بودم : "(...) به دستاوردهای تازه اعراب (= دانشمندان کشورهای اسلامی) در قلمرو طب Ùˆ علوم طبیعی نباید بیش از ØØ¯ بها داد. دانشی Ú©Ù‡ اعراب بعدها به غرب انتقال دادند عمدتا عبارت بود از کتاب های یونانی. Ú©Ù„ این ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ علمی را به طور مصنوعی به تمدن اسلامی پیوند زده بودند. این ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ علمی (بیگانه) در تمدن اسلامی ریشه ندوانید Ùˆ پس از رشدی کوتاه مدت، بی آنکه رمقی داشته باشد پژمرد Ùˆ خشکید. علم در تمدن اسلامی همیشه در Ù…ØÙلهای تنگ Ùˆ بسته به ØÛŒØ§Øª خود ادامه Ù…ÛŒ داد Ùˆ هرگز مورد توجه Ùˆ ØÙ…ایت توده مردم قرار Ù†Ú¯Ø±ÙØª."
" اسپانیا نسبت به دیگر جوامع اروپایی عقب مانده است. ولی تعداد کتاب هایی که در آنجا هر سال ترجمه می شوند بیش از تعداد کتابهایی است که از قرن دوم هجری تا کنون به عربی ترجمه شده اند" .
شاید هم کتاب " Ø±Ø´Ù Ø§Ù„Ù†ØµØ§Ø¦Ø Ø§Ù„Ø§ÛŒÙ…Ø§Ù†ÛŒÙ‡ Ùˆ Ú©Ø´Ù Ø§Ù„ÙØ¶Ø§Ø¦Ø الیونانیه ".از شهاب الدین عمر سهروردی موجد رنسانس در اروپا شده است!
ولی آقای طباطبایی ادعا عجیب تری هم Ù…ÛŒ کنند مثلا در Ù…ØµØ§ØØ¨Ù‡ ای با عنوان " نقد روشنÙکری دینی " Ù…ÛŒ گویند :" مي دانيد كه در الهيات مسيØÙŠ ØªØ¬Ø³Ø¯ از اصول ديانت است. برابر اين نظريه خداوند به خود، صورت انسان مي دهد Ùˆ بدين سان براي مؤمن مسيØÙŠ Ø¯ÙˆØ±Ù‡ اي آغاز مي شود كه دوره «لطÙ» Ù€ به انگليسي Grace كه گاهي به Ùيض هم ترجمه كرده اند Ù€ خوانده مي شود. دوره پيش از لط٠را مي توان به تعبير اسلامي دوره جاهليت ناميد، اما در الهيات مسيØÙŠ Ø§ÙŠÙ† دوره را دوره «طبيعت» مي نامند. مسئله اي كه به ويژه در سده هاي Û±Û² Ùˆ Û±Û³ ميلادي Ù…Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯ØŒ به نسبت دو دوره مربوط مي شد، يعني اين كه آيا لط٠طبيعت را نسخ مي كند؟ متأله بزرگ سده سيزدهم، تÙوماس قديس، بر آن بود كه Ù„Ø·ÙØŒ طبيعت را نسخ نمي كند. يعني اين كه نظام شريعت با الزامات نظام طبيعت تعارضي ندارد، بلكه آن را قبول مي كند. به تعبير علماي اسلامي نظام Ù„Ø·ÙØŒ طبيعت را امضا مي كند Ùˆ به Ú¯ÙØªÙ‡ توماس قديس Ù€ به نقل از اگوستين قديس Ù€ اندكي بر آن مي Ø§ÙØ²Ø§ÙŠØ¯. نتيجه اين كه شريعت مسيØÙŠ Ø¹ÙŠÙ† ØÙ‚وق طبيعي است Ùˆ اØÙƒØ§Ù… قانون طبيعي را نقض نمي كند. "
در ÙلسÙÙ‡ قرون وسطی "قلمرو طبیعت" به معنی قلمرو خرد است در مقابل " قلمرو Ùیض " یا قلمرو ÙˆØÛŒ. ÙÛŒÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† مسیØÛŒ Ù¾Ø°ÛŒØ±ÙØªÙ†Ø¯ Ú©Ù‡ خرد در قلمرو خودش مستقل از ÙˆØÛŒ است. ولی در اسلام قلمروی برای خرد وجود ندلرد Ú©Ù‡ بتواند مستقل از ÙˆØÛŒ اظهار وجود کند. یعنی در اسلام ØŒ بر خلا٠مسیØÛŒØª ØŒ " قلمرو طبیعت " Ú©Ù‡ قلمرو خود مختاری عقل باشد وجود ندارد.
ایشان سخن عجیب تری نیز Ù…ÛŒ گویند Ú©Ù‡ "دین ما از آغاز سکولار بوده است." مگر دین هم Ù…ÛŒ تواند سکولار باشد ØŸ اگر دین ÙˆØÛŒØ§Ù†ÛŒ بتواند سکولار باشد Ú†Ù‡ نیازی بوده است Ú©Ù‡ " دین طبیعی " را کسانی مانند دیدرو ابداع کنند؟ دین ÙˆØÛŒØ§Ù†ÛŒ یعنی دینی Ú©Ù‡ مبتنی بر عقل نیست؛ یعنی سکولار نیست. شاید آقای سید جواد طباطبایی معتقد است Ú©Ù‡ همه جوامع اسلامی سکولار بوده Ùˆ هستند Ùˆ غربیان به پیروی از جوامع مسلمان به Ùکر سکولار شدن Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù†Ø¯.
سکولار شدن اندیشه و سکولاریسم دستاورد مدرنیته و بویژه روشنگری است. آیا کشور های اسلامی مدرنیته و جنبش روشنگری داشته اند ؟
ماکس وبر Ù…ÛŒ گوید Ú©Ù‡ در یهودیت Ùˆ اسلام نهاد های دینی از نهاد های ØÚ©ÙˆÙ…تی منÙÚ© نیستند. او جامعه ایران رابه هنگام انقلاب مشروطیت تئوکراتیک Ù…ÛŒ داند.
آقای طباطبایی جامعه سنتی به معنی جماعت های غار نشین نیست. آیا واقعا این قدر بی سوادید Ú©Ù‡ این ÙØ±Ù‚ را تشخیص نمی دهید.بیشتر جوامع آسیایی سنتی بوده اند Ùˆ هستند ولی غار نشین نیستند. Ù‡Ú¯Ù„ÛŒ هم Ú©Ù‡ شما مدعی هستید پیرو او هستید پروتستان بود Ùˆ به تثلیث اعتقاد داشت. وهمچنان Ú©Ù‡ Ú¯ÙØªÙ… لوی-بول معتقد بود Ú©Ù‡ این نوع اعتقادات از ذهنیت ابتدایی ناشی Ù…ÛŒ شوند. شما در آثار ØÚ©Ù…ای مابعدالطبیعی همه جا این ذهنیت را Ù…ÛŒ بینید.ذهن شما Ø§Ø²Ø±ÙØªÙ† ÙØ±Ø§Ø³ÙˆÛŒ ماکیاوللی عاجز است. ذهنتان همیشه درگیر اواخر قرون وسطی Ùˆ Ùوقش اوایل رنسانس است . ندیده ام Ú©Ù‡ از دوران روشنگری سخنی به نکویی بگویید. ÙÛŒÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† مورد توجه شما Ù…ØØ§Ùظه کار Ùˆ مرتجع بوده اند. آیا نیاید شما رامرتجع یا لااقل Ù…ØØ§Ùظه کار ضد روشنگری دانست؟
آقای طباطبایی چرا در مورد نظریه ماکس وبر در باره " پاتریمونیالیسم شرقی " Ú©Ù‡ آن را بزرگترین مانعی Ù…ÛŒ داند Ú©Ù‡ در راه ورود جوامع اسلامی به مدرنیته وجود دارد سکوت کرده اید؟ شاید بگویید او جامعه شناس بود Ùˆ من ÙیلسوÙÙ… . ولی او مسلما از شما Ùیلسو٠تر بود. شاید هم توانایی ذهنی تان آن قدر نیست Ú©Ù‡ بتوانید آثار دشوار جامعه شناختی Ùˆ ÙلسÙÛŒ را بخوانید؟ زیرا Ù…ÛŒ بینم Ú©Ù‡ رساله میرزای نائینی Ùˆ سیاستنامه Ùˆ امثالهم موضوع تØÙ‚یق شما هستند Ùˆ شما را بوجد Ù…ÛŒ آورند. مثل این Ú©Ù‡ از این بیشتر را ذهن شما نمی کشد. ماکس وبر Ù…ÛŒ Ú¯ÙØª " اندیشه سیاسی آسیاییان ÙØ§Ù‚د Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… عقلانی است " . ولی گویا شما بر عکس معتقدید Ú©Ù‡ در سیاستنامه خواجه نظام الملک Ùˆ Ù†ØµÛŒØØª الملوک غزالی سیستم های سیاسی وجود دارند Ú©Ù‡ خیلی هم عقلانی اند. یکی از Ø´ÛŒÙØªÚ¯Ø§Ù†ØªØ§Ù† معترض است Ú©Ù‡ چرا من شما را متوهم Ù…ÛŒ بینم. ولی شما متوهم تر از آنید Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ پنداشتم.
"
Ø³ØØ± زدگان ØŒ طلسم شدگان ØŒ سر سپردگان ØŒ مریدان Ùˆ عقل ناداشتگان از من خواستند Ú©Ù‡ نظرم را در باره منصب "وزارت" Ú©Ù‡ در کتاب آقای طباطبایی با عنوان " خواجه نظام الملک" آمده بخوانم Ùˆ نظر بدهم. بنده هم از سر ÙØ±ÙˆØªÙ†ÛŒ Ù¾Ø°ÛŒØ±ÙØªÙ… Ùˆ این کتاب را خریدم. با تورقی در کتاب عبارات آن را در هم Ùˆ مبهم ÛŒØ§ÙØªÙ…. آقای آرامش دوستدار Ùˆ آقای طباطبایی Ú©Ù‡ چنین داعیه های بزرگی دارند باید از کودکی ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ نویسی را ÙØ±Ø§ Ù…ÛŒ Ú¯Ø±ÙØªÙ†Ø¯. خواندن کتاب های این دو واقعا شکنجه آور است. عبارات نا Ù…Ùهوم ØŒ انشای مطالب پر از غلط Ùˆ ارتباط جملات مبهم اند.از بخت بد آقای طباطبایی Ùˆ مریدانش چشمم به عبارتی Ø§ÙØªØ§Ø¯ Ú©Ù‡ هوش از سرم پرید. چندین بارچشمانم را مالش دادم تا مطمئن شوم Ú©Ù‡ آیا آنچه Ù…ÛŒ بینم بر اثر خطای باصره است یا واقعا چنین عبارتی در کتاب وجود دارد. وقتی از درست دیدن چشمان خود مطمئن شدم در برداشت خودم از عبارت Ø´Ú© کردم Ùˆ به چندین دوست ÙØ±Ù‡ÛŒØ®ØªÙ‡ Ùˆ چند استاد دانشگاه تلÙÙ† کردم Ùˆ آن عبارت رابرای آنان خواندم. همگی به این اجماع رسیدیم Ú©Ù‡ برداشت من از آن عبارت درست است. به شناسنامه کتاب نگاه کردم دیدم چاپ انتشارات نگاه معاصر است. از دوستان Ú©ØªØ§Ø¨ÙØ±ÙˆØ´ جویای تاریخ چاپ های قبلی کتاب شدم . آنان Ú¯ÙØªÙ†Ø¯ Ú©Ù‡ چاپ اولش را انتشارات Ø·Ø±Ø Ù†Ùˆ ØŒ چاپ دومش را انتشارات ستوده (تبریز ) در آورده Ùˆ آنچه در دست من است در واقع چاپ سوم کتاب به سال 1390است.عنوان کامل کتاب هست :"خواجه نظام الملک طوسی ØŒÚ¯ÙØªØ§Ø± در تداوم ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ ایران " نوشته سید جواد طباطبایی. هر مسلمانی اعم از سنی Ùˆ شیعه معتقد است Ú©Ù‡ Ø®Ù„ÙØ§ÛŒ راشدین وزیر نداشته اند. بنده به شخصه در عمرم نشنیده ام Ùˆ نخوانده ام Ú©Ù‡ ابوبکر ØŒ عمر ØŒ عثمان Ùˆ ØØ¶Ø±Øª علی(ع) وزیر داشته اند. ØØªÛŒ بنده در کتاب های تاریخی مربوط به اسلام نخوانده ام Ú©Ù‡ Ø®Ù„ÙØ§ÛŒ اموی وزیر داشته اند. منصب وزارت پس از ساسانیان دو باره در ØÚ©ÙˆÙ…ت عباسیان اØÛŒØ§ Ù…ÛŒ شود . چون به ضرب شمشیر ایرانیان است Ú©Ù‡ عباسیان به Ø®Ù„Ø§ÙØª Ù…ÛŒ رسند. اسلام شناسا Ù† نامدار مدعی هستند Ú©Ù‡ ØÚ©ÙˆÙ…ت عباسیان ØŒ به نوعی ØŒ ادامه ØÚ©ÙˆÙ…ت ساسانیان است . آقای طباطبایی در کتاب یاد شده Ù…ÛŒ نویسند " در Ùقره ای Ú©Ù‡ در زیر Ù…ÛŒ آوریم خواجه ضمن تاکید بر نیکواعتقادی وزیر ØŒ به خلا٠سنت وزارت دوره اسلامی ØŒ بویژه عهد Ø®Ù„ÙØ§ÛŒ راشدین Ú©Ù‡ به ظاهر با دیدگاه او سازگار تر Ù…ÛŒ نمود ،مورد وزارت ساسانیان را پیش Ù…ÛŒ کشد "( ØµÙØÙ‡ 43 ). ایشان Ù…ÛŒ خواهند بگویند چون خواجه نظام الملک سنی بو ده Ùˆ سنی بسیار متعصبی هم بوده است باید وزارت در عهد Ø®Ù„ÙØ§ÛŒ راشدین ووزارت در دوره اسلامی را سر مشق خود قرار Ù…ÛŒ داد؛ ولی بر عکس ØŒ وزارت در دوره ساسانیان را الگو Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است. وقتی ایشان مدعی هستند Ú©Ù‡ Ø®Ù„ÙØ§ÛŒ راشدین وزیر داشته اند بالطبع امویان هم داشته اند. یعنی منظور ایشان از "دوره اسلامی" شامل ØÚ©ÙˆÙ…ت امویان نیز Ù…ÛŒ شود. د.
من با تورقی در کتاب های آقای طباطبایی مانند "جدال قدیم Ùˆ جدید" در ÛŒØ§ÙØªÙ… Ú©Ù‡ مطالب ایشان ترجمه هایی نا Ù…Ùهوم ازکتاب های ÙØ±Ø§Ù†Ø³ÙˆÛŒ در این زمینه هستند. هم آقای طباطبایی مترجم است Ùˆ هم من. ایشان را متهم به Ø§Ù†ØªØØ§Ù„ از آثار دیگر نویسندگان ایرانی کردند. در اینجا راست یا دروغش به من مربوط نیست. اگر ایشان از نویسندگان ایرانی اقتباس Ù…ÛŒ کنند مسلما از نویسندگان ÙØ±Ø§Ù†Ø³ÙˆÛŒ Ùˆ ترجمه های ÙØ±Ø§Ù†Ø³ÙˆÛŒ بیشتر اقتباس Ù…ÛŒ کنند. من آقای طباطبایی را نه تنها متÙکر نمی دانم بلکه Ø¢Ø´ÙØªÙ‡ اندیش Ùˆ پریشان Ú¯Ùˆ Ù…ÛŒ یابم. تا وقتی کتاب های متعددی در باره جدال قدیم Ùˆ جدید به زبان های غربی وجود دارد Ú©ÛŒ Ù…ÛŒ آید کتاب های آقای طباطبایی را بخواند؟ وقتی اظهار نظر های Ø¢ÙØ§ÛŒ طباطبایی در باره ایران نادرست است چگونه اظهار نظر های ایشان در باره اندیشه در غرب درست است ØŸ. ایشان تشیع معاصر را عین مسیØÛŒØª قرون وسطی Ù…ÛŒ دانند.Ùˆ برای عنوان های سلسله مراتب کلیسایی عنوان های سلسله مراتب تشیع معاصر را بکار برده اند. ولی تشیع با تسنن یکی نیست پس چگونه تشیع معاصر با مسیØÛŒØª کاتولیک قرون وسطی یکی است؟ در اینجا آقای طباطبایی Ø¨ØØ« آکادمیک نمی کند بلکه Ø¨ØØ« ایدئولوژیک زده Ù…ÛŒ کند. من در نقد قبلی خودم آقای طباطبایی را به ذهنیت گرایی متص٠کرده بودم. دوستان Ùناتیک ایشان از من خواسته اند Ú©Ù‡ در باره نقش ذهنیت مورخ در تاریخ نگاری نظرم را بدهم. اگر دوستان علاقمند به این موضوع Ø§ÙØ²ÙˆØ¯Ù‡ ای راکه در انتهای کتاب "ÙØ±Ø¯ Ùˆ کیهان در ÙلسÙÙ‡ رنسانس " تالی٠کاسیرر آورده ام بخوانند Ù†ÙØ³ موضوع برایشان روشن Ù…ÛŒ شود. مسائل زیادی در رنسانس Ù…Ø·Ø±Ø Ø§Ø³Øª ولی کاسیرر به آن دسته از مسائل توجه بیشتری Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ از نظر ÙلسÙÙ‡ کانت مهم اند. مارکس نیروی مولد اقتصادی Ùˆ مبارزه طبقاتی را نیروی Ù…ØØ±Ú©Ù‡ تاریخ Ù…ÛŒ دانست. Ù‡Ú¯Ù„ ØØ±Ú©Øª خدا در زمان را تاریخ Ù…ÛŒ دانست. دینداران مشیت الهی Ùˆ مداخله خدا در رویداد ها را نیروی Ù…ØØ±Ú©Ù‡ تاریخ Ù…ÛŒ دانند.کاسیرر نیروی اندیشه ها را Ú©Ù‡ در Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ بزرگ تاریخی تجسم ÛŒØ§ÙØªÙ‡ اند Ù…ØØ±Ú© Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØª Ù…ÛŒ دانست. دخالت ذهیت مورخ در همین Ù…ØØ¯ÙˆØ¯Ù‡ است یعنی در ØªÙØ³ÛŒØ± علل وقایع. البته نقد تاریخی با روش های جدید تاریخ پژوهی پنبه بسیاری از به Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø " اسناد Ùˆ مدارک تاریخی " را زده است. نقد متون به ویژه در قلمرو یهود شناسی Ùˆ مسیØÛŒØª شناسی Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØª قابل توجهی
داشته است. به همین سبب من به مطالعه تاریخ ادیان بیشتر علاقه دارم تا مثلا تاریخ سیاسی. ذهنیت مورخ در همین ØØ¯ÙˆØ¯ در بررسی موضوع دخالت Ù…ÛŒ کند نه بیشتر. اگر جز
این بود تاریخ نگاری با داستان نویسی تخیلی ØªÙØ§ÙˆØªÛŒ نداشت.این Ú©Ù‡ آقای طباطبایی Ù…ÛŒ گوید نهاد وزارت در زمان Ø®Ù„ÙØ§ÛŒ راشدین Ùˆ Ø®Ù„ÙØ§ÛŒ اموی بوده است یا تاریخ علوم عقلی در ایران هزار سال قدمت دارد این را دیگر دخالت ذهنیت مورخ در تاریخ نگاری نمی دانند بلکه آن به بی سوادی گوینده اش نسبت Ù…ÛŒ دهند. پایان.
یکم بهمن ماه هزار و سیصد و نود و سه
ویرایش دوم 28 بهمن 1393