زیباشدن کار Ùˆ عمل درÙلسÙÛ€ صورت های سمبلیک ارنست کاسیرر نوشتۀ یدالله موقن
ÙلسÙÛ€ صورت های سمبلیک نظریۀ کشاکش نیروهای اجتماعی را نیز Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÛŒ کند. صورت های سمبلیک مختل٠به منزلۀ واقعیت های اجتماعی انضمامی (= کانکریت) هم هماهنگی Ùˆ هم رویارویی ایجاد Ù…ÛŒ کنند.
مهمترین این رویارویی ها، تقابل میان شیوۀ اسطوره ای درک جهان با شیوۀ غیراسطوره ای آن است.
. کشاکش میان علم Ùˆ دین، قانون شرع با قانون سکولار، هنر با تکنولوژی، Ùˆ اخلاق با ارزش گذاری اقتصادی ØŒ کشاکش های Ùرهنگی٠آشنایی هستند Ú©Ù‡ بارها Ùˆ بارها در تاریخ مشاهده شده اند. دیدگاه های متخاصم هنر، علم، دین Ùˆ تکنولوژی با یکدیگر را نمی توان با نشان دادن این Ú©Ù‡ همۀ آنها را Ù…ÛŒ توان از Ù„Øاظ ÙلسÙÛŒ به منزلۀ صورت های سمبلیک دانست از میان برد.
زیباشدن کار Ùˆ عمل درÙلسÙÛ€ صورت های سمبلیک ارنست کاسیرر نوشتۀ یدالله موقن
جایگاه ÙلسÙÛ€ صورت های سمبلیک در ÙلسÙÛ€ معاصر
زمینۀ تاریخی ÙلسÙۀارنست کاسیرر
ارنست کاسیرر دستگاه ÙلسÙÛŒ خود را در دوره ای بنا نهاد Ú©Ù‡ سمت Ùˆ سوی تازه ای در قلمرو ÙلسÙÙ‡ نمایان شده بود. کتاب کاسیرر با عنوان: Ù…Ùهوم جوهر Ùˆ Ù…Ùهوم Ùونکسیون در سال 1910 منتشر شد. در Ùرانسه هانری برگسون کتاب خود را با عنوان :رساله ای درباره دانسته های بی واسطه آگاهی در سال 1881 Ùˆ سپس کتاب پرنÙوذتر خود با عنوان مقدمه بر متاÙیزیک را در سال 1903 منتشر کرد. در ایالات متØده ویلیام جیمز در سال 1904 مقالۀ مشهور خود را با عنوان : «آیا آگاهی وجود دارد؟ » منتشر کرد Ùˆ سپس در سال 1907 درس Ú¯Ùتارهای خود دربارۀ پراگماتیسم را به چاپ رساند. در Ùرهنگ آلمانی زبان ها از یک سو سلطۀ نوکانتی های مکتب ماربورگ Ùˆ مکتب بادن Ùˆ نیز ÙلسÙÙ‡ های بسیار سنتی مانند سکولاستیسیسم ØŒ تاریخ گرایی Ùˆ دیگر Ø´Ú©Ù„ های ÙلسÙÛŒ آکادمیک را داریم Ùˆ از سوی دیگر بعضی گرایش های جدید ÙلسÙÛŒ را. در سال 1913 ادموند هوسرل کتاب خود را با عنوان: ایده هایی درباره پدیدارشناسی Ù…Øض Ùˆ ÙلسÙÙ‡ پدیدارشناختی منتشر کرد. آثار بزرگ ÙلسÙÛ€ آلمانی در قرن بیستم متعلق به دهه 1920 هستند. از جمله کتاب وینگنشتاین با عنوان رسالۀ منطقی – ÙلسÙÛŒ (تراکتاتوس) ØŒ ÙلسÙÙ‡ صورت های سمبلیک (1923ØŒ 1925ØŒ 1929) کاسیرر، کتاب هایدگر با عنوان هستی Ùˆ زمان (1927)ØŒ اثر هوسرل با عنوان بØران علوم اروپایی Ùˆ پدیدارشناسی ترانساندانتال: مقدمه بر ÙلسÙÙ‡ پدیدارشناختی (Ú©Ù‡ بخشی از آن در سال 1936 منتشر شد Ùˆ چاپ انتقادی اش در سال 1954 انتشار یاÙت) Ùˆ سرانجام کتاب وینگنشتاین با عنوان پژوهش های ÙلسÙÛŒ Ú©Ù‡ در سال 1953 به چاپ رسید (گرچه در سال 1949 نوشته شده بود).
البته کتاب های دیگری نیز در قرن گذشته به زبان آلمانی نوشته شده اند مانند آثار دیلتای، ریکرت ØŒ ویندلباند Ùˆ شلر، اما کتاب هایی Ú©Ù‡ در اینجا ذکرشان رÙت آثار برجسته ای هستند Ú©Ù‡ نه Ùقط بر اندیشۀآلمانی بلکه بر اندیشۀ قرن بیستم تأثیری قاطع داشته اند.اما اگر بخواهیم آنچه را در این آثار تازگی دارد مشخص کنیم یعنی شیوه های جدیدی یا کلیدهای تازه ای را Ú©Ù‡ برای تÙکر به ارمغان آورده اند باز شناسیم، Ù…ÛŒ توان معیارهای زیر را برای گزینش آنها به کار برد:
1- آن ÙیلسوÙانی Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ خواستند سیستم های Ù…Ùهومی را Ú©Ù‡ اعتبارشان مسلم Ù…ÛŒ نمود Ùˆ عبارت بودند از نظام های عقلانی ÙلسÙÙ‡ های خردگرا Ùˆ نیز شناخت شناسی تجربه گرا، چنان دگرگون کنند Ú©Ù‡ به تجربه، در کلیت آن، نزدیک تر شوند Ùˆ اØساس ها، خلق Ùˆ خوی ها Ùˆ جد Ùˆ جهدها را نیز شامل گردند. این ÙیلسوÙان عبارتند از هوسرل، کاسیرر Ùˆ هایدگر.
2- آن ÙیلسوÙانی Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ کوشیدند تا نسبت های Ù…Ùهومی Ùˆ منطقی را Ú©Ù‡ در چارچوب سنت های خردگرا Ùˆ تجربه گرا پرورده شده بودند با ارجاع جدیدی به شرایط تØقق زبانی شان Ùˆ تØقق سمبلیک شان چنان نسبی کنند تا شناخت ما را از واقعیت های٠Ùرهنگی Ùˆ تاریخی ذهن انسان عمیق تر سازند: این ÙیلسوÙان عبارتند از ویتگنشتاین٠دورۀ اول Ùˆ کاسیرر.
3- آن ÙیلسوÙانی Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ کوشیدند ÙلسÙÙ‡ را از دغدغۀ ساخت علمی Ù…Ùاهیم Ùˆ نظریه ها دور کنند Ùˆ به سوی وضعیت های روزمرۀ زندگی بشر Ùˆ Ú©Ù„ وجود او سوق دهند. این ÙیلسوÙان عبارتند از هوسرل، کاسیرر، هایدگر Ùˆ ویتگنشتاین٠متاخر. Ù…ÛŒ بینیم Ú©Ù‡ Ùقط نام کاسیرر است Ú©Ù‡ در هر سه گروه آمده است.
جهان های سمبلیک
خصلت اندیشۀ کاسیرر این است Ú©Ù‡ با چشم اندازهای وجود انسان Ùˆ صورت های مختل٠بیان او درگیر بوده است. به این طریق کاسیرر Ù…ÛŒ خواست کلیت آن چیزی را درک کند Ú©Ù‡ نوع بشر نام دارد. ÙلسÙÛ€ صورت های سمبلیک او را Ù…ÛŒ توان با سه برنهاد زیر تعری٠کرد:
1- شناخت٠علمی، الگویی عام برای شناخت ما نیست. برعکس، شناخت ما شکل های گوناگون درک جهان را شامل می شود کاسیرر در این باره می نویسد:
«ÙلسÙÛ€ صورت های سمبلیک صرÙاً با آن نوع شناختی Ú©Ù‡ منجر به درک دقیق جهان Ù…ÛŒ شود سر Ùˆ کار ندارد ØŒ Øتی این نوع شناخت برایش در اولویت نیست، بلکه با همۀ صورت های شناخت بشر از جهان سر Ùˆ کار دارد. ÙلسÙÛ€ صورت های سمبلیک Ù…ÛŒ کوشد تا تنوع، کلیت Ùˆ تمایز درونی بیان های متÙاوت این صورت ها را درک کند».
2- شیوه های مختل٠Ùهم ما از جهان، از طریق صورت های سمبلیک مختل٠صورت Ù…ÛŒ گیرند Ú©Ù‡ هر یک از این صورت های شناخت، اصول ساختاری خود را دارد Ùˆ اصول ساختاری هر صورت به اصول ساختاری دیگر صورت ها Ùروکاستنی نیست. کاسیرر Ù…ÛŒ نویسد: «هر یک از این صورت های سمبلیک را نمی توان به دیگر صورت ها Ùرو کاست یا آن را از دیگر صورتها به دست آورد. هر صورت سمبلیک شیوۀ خاص خود را در Ùهم جهان دارد، Ùˆ بشر Ùˆ از طریق آن صورت سمبلیک، جنبۀ خاصی از «واقعیت» را درک Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ آن صورت ارائه Ù…ÛŒ دهد».
3- در این شیوه های مختل٠درک ما از جهان ØŒ بر وجه اØساسی Ùˆ عاطÙÛŒ وجود بشر باید تاکید شود. کاسیرر Ù…ÛŒ نویسد: «تمامی اندیشه Ùˆ تمامی شهود٠Øسی Ùˆ ادراک ما بر اØساس اولیه متکی اند» خصلت اصلی ÙسÙÛ€ کاسیرر کثرت گروی است، نه Ùقط کثرت در شیوه های درک جهان بلکه هم چنین کثرت در Ø´Ú©Ù„ های بیان ما Ùˆ وجود ما.
کثرت گروی کاسیرر او را به متÙکری مدرن بدل کرده است. او بسیاری از جریان های Ùکری معاصر را در ÙلسÙÛ€ خود به هم پیوند Ù…ÛŒ دهد. کاسیرر صرÙاً نمی کوشد تا کثرت Øاکم بر اندیشه Ùˆ عمل بشر را نشان دهد، بلکه هم چنین Ù…ÛŒ خواهد نشان دهد Ú©Ù‡ روابط Ùˆ مناسبات بشر با جهان Ùˆ با Ø´Ú©Ù„ های وجود از ÙˆØدت برخوردار است. اما کاسیرر با اعلام این Ú©Ù‡ در زندگی عقلانی بشر هم کثرت Øاکم است Ùˆ هم ÙˆØدت، ÙلسÙÛ€ خود را در معرض تنش قرار Ù…ÛŒ دهد Ùˆ این تنش گاه به اندیشه اش نیز انتقال Ù…ÛŒ یابد. اما در اندیشۀ او تنش Ùقط میان کثرت Ùˆ ÙˆØدت نیست، این تنش میان جهان مدرن وآن سنتی٠ÙلسÙÛŒ است Ú©Ù‡ کاسیرر در آن پرورش شده بود .
زیرا سنت ÙلسÙÛŒ زمینه ساز اندیشۀ کاسیرر بسیاری از تØولات جهان مدرن را نمی شناخت. این تنش یکی از خصوصیات بارز تÙکر کاسیرر است. اندیشۀ کاسیرر منشایی دوگانه دارد: یکی، سنت ÙلسÙÛ€ نوکانتی به آن Ø´Ú©Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ نمایندگان مکتب ماربورگ، هرمان کوهن Ùˆ پل ناتورپ ارائه داده بودند، Ùˆ دیگر آثار گوته Ú©Ù‡ نه Ùقط از Ù„Øاظ Ùکری کاسیرر را مسØور Ù…ÛŒ کردند بلکه مونس Ùˆ همدم او بودند Ùˆ همیشه Øتی در مخاطره آمیزترین اوقات مهاجرت، همراهش بودند.
سنت کانتی بر یگانگی خرد انسان، Ú©Ù‡ معتقد بود همه جا Ùˆ همیشه Ùˆ برای همه اÙراد یکی است، تاکید Ù…ÛŒ کرد ØŒ در Øالی Ú©Ù‡ گوته گوناگونی امور Ù…Øسوس Ùˆ به ویژه صورت های خلاق عمل Ùˆ زندگی را مورد تایید قرار Ù…ÛŒ داد. کاسیرر تنش میان این دو گرایش عقلی را به گونه ای رÙع Ù…ÛŒ کرد Ú©Ù‡ این خلاقیت Ùˆ این خصلت Ø´Ú©Ù„ دهندگی را Ú©Ù‡ گوته بر آن انگشت Ù…ÛŒ گذاشت، بخشی از تعری٠خرد انسان کند. اگر انسان بخواهد زندگی عقلانی داشته باشدوجود این خلاقیت٠شکل دادن Ú©Ù‡ صورت ها را Ù…ÛŒ Ø¢Ùریند ضروری است. از نظر کاسیرر همین Ù…Ùهوم خلاقیت صورت بخشیدن است Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ تواند خود انگیختگی خرد آگاه را با خلاقیت به معنای گوته ای آن ترکیب کند.
گرچه در نگاه نخست، وساطت میان خود انگیختگی٠خرد کانتی با نظر گوته دربارۀ خلاقیت، یک هماهنگ سازی سطØÛŒ به نظر Ù…ÛŒ آید ØŒ با این وص٠همین هماهنگ سازی برای ÙلسÙÛ€ صورت های سمبلیک کاسیرر ثمربخش بوده است. وساطت میان یگانگی خرد از نظر کانت با صورت های ملموس Ùˆ Ù…Øسوس اعمال Ùˆ کارهای انسان، Ú©Ù‡ به نظر گوته خلاقیت ذهن او را نشان Ù…ÛŒ دهند، از آن رو دشوار است Ú©Ù‡ کانت خود انگیختگی خرد انسان را Ùقط در انتظام منطقی مقولات Ùˆ Ø´Ú©Ù„ های شهودی شناخت Ù…ÛŒ دید. کاسیرر در تلاش خود برای وساطت میان دیدگاه کانت Ùˆ دیدگاه گوته بر پیوند میان جهان ادارک Ù…Ùهومی Ùˆ جهان ادرک Øسی تکیه Ù…ÛŒ کرد. در آثار تاریخی کاسیرر خلاقیت٠Ùرم دهنده، به شیوه ای مشابه، میان دو منشا تاریخی ذهن مدرن یعنی رنسانس Ùˆ روشنگری نیز وساطت Ù…ÛŒ کند. کاسیرر به ویژه به خصلت خلاقیت خرد در این دو دورۀ تاریخی علاقه مند است. در چشم او رنسانس یگانگی هنر با علم یعنی یگانگی خلاقیت Ùرم دهنده با بازنمایی ریاضی است؛ ÙˆØدتی Ú©Ù‡ خرد را در Ø¢Ùرینش آثار هنری متجسم Ù…ÛŒ کند. کاسیرر در روشنگری نخست Ùˆ بیش از هر چیز معتقد است Ú©Ù‡ «گرایش بنیادی Ùˆ تلاش عمدۀ ÙلسÙÛ€ روشنگری ØŒ این نیست Ú©Ù‡ زندگی را مشاهده Ùˆ آن را با اصطلاØات اندیشۀ بازتابی تصویر کند، بلکه به خود انگیختگی اصیل اندیشه اعتقاد دارد Ùˆ برای اندیشه کارکردی تقلیدی قایل نیست، بلکه توان Ùˆ وظیÙÛ€ اندیشه را در Ø´Ú©Ù„ بخشیدن به زندگی Ù…ÛŒ داند».
کاسیرر عصر رنسانس Ùˆ عصر روشنگری را ایستگاه هایی در مسیر مستمر تØول خرد به سوی خود – رهایی از زندگی٠ناهمگون Ùˆ بی تجانس Ù…ÛŒ داند. آنچه در این جا موضوع توجه ما است آن ایده یا اندیشه ای است Ú©Ù‡ انگیزه ای Ùکری برای برداشت سیستماتیک ÙلسÙÛ€ کاسیرر Ùراهم Ù…ÛŒ آورد. این اندیشه Øاصل سازشی است Ú©Ù‡ کاسیرر میان بینش کانت Ùˆ بینش گوته برقرار کرد ØŒ اما این نیروی Ùکری سپس از این وساطت میان دو بینش رها Ù…ÛŒ شودو راه تØول خود را در پیش Ù…ÛŒ گیرد Ùˆ اندیشه هدایت کننده ای برای Ø´Ú©Ù„ گیری ÙلسÙÛ€ صورت های سمبلیک Ù…ÛŒ شود. Ù…ÛŒ توان تØول این اندیشۀ هدایت کننده را در دو بینش از زندگی٠بشر Ùˆ عمل او Ù¾ÛŒ گیری کرد. از یک سو، Ù…ÛŒ توان بر رÙتار بیان کنندۀ انسان Ùˆ به ویژه بر Ø¢Ùرینش آثار به منزلۀ صورت رÙتار بیان کننده تاکید کرد ØŒ Ùˆ از سوی دیگر Ù…ÛŒ توان بر Ùعالیت های سمبلیک خاص انسان یعنی Ø¢Ùرینش نشانه ها Ùˆ به کارگیری آنها انگشت گذاشت.
Ù…ÛŒ توان با نگریستن به رÙتار بیان کننده Ùˆ خلاق انسان Ú¯Ùت Ú©Ù‡ نخستین اصل در دستگاه ÙلسÙÛŒ کاسیرر این است Ú©Ù‡ وجود عقلانی Ùˆ Ùرهنگی ما بر عمل مان متکی است. کاسیرر در جلد دوم ÙلسÙÛ€ صورت های سمبلیک : اندیشه اسطوره ای Ù…ÛŒ نویسد: «این Ùرایند نه تعقلی Ù…Øض است ØŒ نه Øاصل مکاشÙÛ€ Ù…Øض Ø› بلکه عمل انسان، مرکزی را تشکیل Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ از آنجا انسان به سازمان دادن روØÛŒ واقعیت Ù…ÛŒ پردازد. اینجاست Ú©Ù‡ میان قلمرو ذهنی Ùˆ قلمرو عینی، میان جهان من Ùˆ جهان اشیاء به تدریج تمایز به وجود Ù…ÛŒ آید».
در نظر کاسیرر اتکای هستی بر عمل برای تمامی واقعیت عقلانی Ùˆ Ùرهنگی مان صادق است. بشر با اعمالش Ùˆ از طریق آنهاست Ú©Ù‡ جهان خود را Ù…Ùصل بندی Ù…ÛŒ کند Ùˆ آن را انتظام Ù…ÛŒ بخشد. اکنون انسان در جهانی Ú©Ù‡ به این ترتیب ساخته است Ù…ÛŒ تواند جهت یابی Ùˆ سمت گیری کند. تمامی هستی٠Ùکری Ùˆ Ùرهنگی انسان بر عمل Ùˆ کار او متکی است به این معنی Ú©Ù‡ این هستی به طور عملی ساخته Ùˆ پرداخته Ù…ÛŒ شود.
با بررسی بیشتر Ù…ÛŒ توان سه جنبۀ برداشت ÙلسÙÛŒ کاسیرر را برشمرد:
1- Ùقط با عمل است Ú©Ù‡ آنچه یک شخص یا یک شیء واقعاً هست پدیدار Ù…ÛŒ شود. کاسیرر Ù…ÛŒ نویسد: «هرگز نمی توانیم به هستی٠آگاهی٠مØض Ùˆ به زندگی٠بیواسطۀ آن دست یابیم».
«در٠بهشت بی واسطه به روی ما بسته است». «زیرا بیان Ùˆ بازنمایی Ùˆ معنابخشی ØŒ اعمالی اند Ú©Ù‡ به طور بی واسطه Øاضر Ùˆ آماده نیستند. این اعمال هرگز مرئی نخواهند شد مگر در پایان عمل، به منزلۀ یک Ú©Ù„. آنها تا آنجا Ú©Ù‡ Ùعال اند وجود دارند، Ùˆ خود را در عملشان متجلی Ù…ÛŒ کنند». Ùقط در عمل Ùˆ در کار است Ú©Ù‡ آن چیزی Ù…ÛŒ شویم Ú©Ù‡ هستیم.
2- تمایزاتی Ú©Ù‡ عقل ما صورت Ù…ÛŒ دهد بر اعمال ما متکی اند Ùˆ اعمال ما کاربرد مشترک آنها را تضمین Ù…ÛŒ کنند. اعمال ما رویدادهای ملموس جسمانی Ùˆ عناصر جهانی مشترک Ùˆ عمومی هستند. پیوند درونی میان تمایزاتی Ú©Ù‡ زبان در بیان امور ایجاد کند Ùˆ تمایزاتی Ú© دیگر صورتهای سمبلیک ØŒ به طور عام، ایجاد Ù…ÛŒ کنند،اعمال ما کاربرد این تمایزات را مستØÚ©Ù… Ùˆ نیز از این طریق معنای آنها را تثبیت Ù…ÛŒ کنند.
3- Ùقط در اعمال سازنده Ùˆ بررسی کننده Ù…ÛŒ توان پیشرÙت علوم را مستقر ساخت Ùˆ به اثبات رساند. کاسیرر به ویژه در پژوهش های خود دربارۀ رنسانس این جنبه از شالودۀ عملی علوم Ùˆ زندگی عقلانی مان را برجسته Ù…ÛŒ کند. مثلاً به لئوناردو داوینچی بنگرید. کاسیرر نشان Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ این عنصر روش شناختی یعنی انتظام Ù…Ùهومی دقیقاً تعری٠و ساخته Ù…ÛŒ شود. آنچه به اندیشۀ مدرن Ø±ÙˆØ ØªØ§Ø²Ù‡ ای دمید قواعد روش٠تØقیق٠منطبق با آن نبود. آنچه سبب ظهور Ø±ÙˆØ ØªØ§Ø²Ù‡ ای در عصر مدرن شد ارادۀ مصممی بود Ú©Ù‡ نه Ùقط زبان مدرسان سکولاستیک بلکه روش تØقیق سکولاستیکی آنان را نیز به طور Ú©Ù„ÛŒ کنار گذاشت. عامل قطعی در واژگونی جهان بینی قرون وسطا نه منطق، Ú©Ù‡ دغدغۀ Ù†ØÙˆ زبان را داشت، بلکه ریاضیات بود، نه اندیشۀ پژوهشگرانه دربارۀ روش تØقیق Ú©Ù‡ نتیجه را پیشاپیش معلوم Ù…ÛŒ کرد بلکه روش ÙÙ†ÛŒ بررسی مسائل بود. از نظر کاسیرر کش٠عمدۀ رنسانس این بود Ú©Ù‡ Ùقط از طریق کار Ùˆ عمل یعنی Ùقط از طریق تولید Ù…ÛŒ توان چیزی آموخت.
برداشت کاسیرر از «انجام دادن کاری از طریق تولید» Ùقط مسئلۀ سبک نیست، برعکس، برداشت کاسیرر بر Ùهم خاصی از عمل Ùˆ کارکردن به طور عام متکی است. کارکرد٠عمل در ایجاد شالودهای برای هستی، آن چنان Ú©Ù‡ کاسیرر آن را درک Ù…ÛŒ کند، Ùرم بخشیدن است: Ùرم بخشیدن به Ø´Ú©Ù„ های بیان کننده، به طور عام، Ùˆ Ùرم بخشیدن به تصاویر Ùˆ Ù…Ùاهیم به طور خاص. کاسیرر، به شیوه های بسیار کلی، وجود عقلانی ما را با توانایی مان برای ایجاد نوعی انتظام در آشÙتگی Ùˆ درهم برهمی تأثرات Øسی تعری٠می کند. بنابراین، به اعتقاد او وظیÙÛ€ عمومی همۀ صورت های سمبلیک Ùˆ Ø¢Ùرینش های گوناگون Ùرهنگ عقلانی این است Ú©Ù‡ «جهان انÙعالی تاثرات Øسی Ù…Øض را به جهان بیان عقلانی Ù…Øض تبدیل کند».
پرسشی Ú©Ù‡ برداشت کاسیرر دربارۀ انسان Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÛŒ کند این است Ú©Ù‡ آیا تÙسیر عمل انسان در قالب Ø¢Ùرینش صورت های بیان، نوعی زیبا کردن وجود انسان نیست؟ زیباکردن٠این چنینی Ú©Ù‡ کلیت وجود انسان را در بر Ù…ÛŒ گیرد، همۀ اعمال Ùˆ گرایش ها Ùˆ به طور Ú©Ù„ÛŒ بینش ما از زندگی انسان Ùˆ نخست Ùˆ بیش از همه، بازنمایی شخصیت مان را در قالب یک سمبل، یک تصویر یا یک Ù…Ùهوم Ù…ÛŒ بیند.
اتÙاقاً کاسیرر خود نیز پرسش «زیباکردن وجود انسان» را به ویژه دربارۀ عمل ÙÙ†ÛŒ Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÛŒ کند. او بر نقش عینی کردن٠ابزارهای ÙÙ†ÛŒ تاکید Ù…ÛŒ کند .« هنگامی Ú©Ù‡ این ابزارها به کار گرÙته Ù…ÛŒ شوند، از طریق عمل تکنیکی مان، به طور عام، سبب عینی کردن Ù…ÛŒ شوند، زیرا در عمل ÙÙ†ÛŒ مان ناگزیر Ù…ÛŒ شویم قوانین واقعیت را بدانیم. به این طریق Ùعالیت تکنیکی ما واقعیتی Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ Ùرق بارز میان رویا، آرزو Ùˆ خیال با واقعیت را به ما Ù…ÛŒ آموزد». از سوی دیگر عمل تکنیکی ما بخشی از عمل Ú©Ù„ÛŒ Ø´Ú©Ù„ دادن به جهانی است Ú©Ù‡ در آن به سر Ù…ÛŒ بریم. از این رو عمل Ùنی، Ø´Ú©Ù„ دادن به من٠خودمان نیز هست. عمل Ùنی، عنصری از Ø´Ú©Ù„ بخشیدن به جهان Ùˆ نیز Ø´Ú©Ù„ بخشیدن به من٠خودمان است Ùˆ به نظر Ù…ÛŒ آید Ú©Ù‡ این Ø´Ú©Ù„ ویژه ای از برداشت عمدۀ زیباکردن همه جانبه باشد.
پاسخ کاسیرر به این پرسش در Øد معیار تØلیل Ùونکسیونل او Ú©Ù‡ در سه جلد ÙلسÙÛ€ صورت های سمبلیک ارائه شده است، نیست. به نظر کاسیرر کار تکنیکی در جهان صرÙاً عینی باقی Ù…ÛŒ ماند Ùˆ وجود خود را Ùقط به خودش اظهار Ùˆ اثبات Ù…ÛŒ کند Ùˆ نه به سازنده اش؛ اما اثر هنری همیشه در وجود Ùرد یا در زندگی هنرمند، خود را اظهار Ù…ÛŒ دارد Ùˆ اثبات Ù…ÛŒ کند. Øتی اگر دشواری Ùهم آثار هنری دوره معاصر را به این شیوه ای Ú©Ù‡ کاسیرر Ù…ÛŒ گوید ØŒ کنار بگذاریم ØŒ باز هم تمایز کاسیرر میان کار تکنیکی Ùˆ اثر هنری نمی تواند به کنه موضوع برود. پرسش این است Ú©Ù‡ آیا باید Ú©Ù„ زندگی بشر Ùˆ همه اعمال او را ØŒ Ú©Ù… Ùˆ بیش، Ø´Ú©Ù„ دادن موÙقیت آمیز بدانیم یعنی آنها را Ø¢Ùرینش صورت های سمبلیک بشناسیم Ú©Ù‡ از طریق آنها خود را اظهار Ùˆ بیان Ùˆ نیز درک Ù…ÛŒ کنیم ØŸ چنین دیدی از زندگی بشر Ú©Ù‡ آن را Ø´Ú©Ù„ دادن خلاق به صورت های سبملیک تلقی Ù…ÛŒ کند، بعضی از جنبه های بنیادین زندگی انسان را نادیده Ù…ÛŒ گیرد، یعنی ÙلسÙÛ€ صورت های سبملیک کاسیرر آن جنبه هایی را Ú©Ù‡ به تÙاوت در ساختار من٠انسانها مرتبط Ù…ÛŒ شوند، Ùرایند یا بازنمایی Ù…ÛŒ انگارد. اما Øقیقت وجودی ما این است Ú©Ù‡ به قول هایدگر ØŒ ما به جهان پرتاب شده ایم، Øقایقی چون با خود بیگانگی، مرگ ونیز همه آن چیزهایی Ú©Ù‡ به Ùانی بودن بشر مرتبط Ù…ÛŒ شوند، غیرقابل انکارند.
اما باید این نکته بسیار مهم را همیشه در نظر بگیریم Ú©Ù‡ ÙلسÙÛ€ Ø±ÙˆØ Ú©Ø§Ø³ÛŒØ±Ø± پاسخی است به ÙلسÙÛ€ Øیات. این مدعایی بدیهی است Ú©Ù‡ سنت ÙلسÙÛŒ غرب زیر سیطرۀ خرد بوده است. اندیشۀ ÙلسÙÛŒ غرب با Ù…Ùهوم خرد آغاز Ù…ÛŒ شود Ùˆ Ù…ÛŒ کوشد تا خرد را با امور Ù…Øسوس Ùˆ ملموس، Ú©Ù‡ در تجربه درک Ùˆ به طور زنده اØساس Ù…ÛŒ شوند ØŒ سازش دهد. مجادلۀ اÙلاطونی با تصاویر شعری Ùˆ تعری٠ارسطو از انسان Ú©Ù‡ او را جانور بخرد Ù…ÛŒ نامد همه شاهدی بر این مدعا هستند.
کاسیرر مسئلۀ ÙلسÙۀمدرن را رد قالب تقابل Ùˆ تÙاوت میان ÙلسÙÛ€ Ø±ÙˆØ Ùˆ ÙلسÙÛ€ زندگی یا اگزیستانسیالیسم Ù…ÛŒ بیند.این تمایز برای او چنان بنیادین بود Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ خواست تمامی جلد چهارم ÙلسÙÛ€ صورت های سمبلیک را به بررسی Ùˆ ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø§ÛŒÙ† تقابل Ùˆ تÙاوت اختصاص دهد.
کاسیرر ÙلسÙÛ€ ایده آلیسم را تØول ÙلسÙÛ€ Ø±ÙˆØ Ù…ÛŒ دانست Ú©Ù‡ در دوران جدید از دکارت Ùˆ لایب نیتس آغاز شده Ùˆ تا کانت Ùˆ Ù‡Ú¯Ù„ ادامه یاÙته بود. برداشت خود کاسیرر از سمبل نیز در ادامه همین سنت ÙلسÙÛŒ است.
ÙلسÙÙ‡ Ù…ÛŒ خواهد Ú©Ù‡ لوگوس خودآگاه باشد ØŒ سخن بگوید Ùˆ Øقیقت هستی را به منزلۀ هستی٠لوگوس بشناسد.
کوشش کاسیرر برای پیشبرد ÙلسÙÛ€ Ø±ÙˆØ Ø¨Ù‡ این طریق صورت گرÙت Ú©Ù‡ در سمبل پدیده ای مشابه با Ø·Ø±Ø Ù†Ù…Ø§ÛŒÛŒ کانت یاÙت. او در برداشتش از سمبل، Ù…Ùهوم Ù‡Ú¯Ù„ÛŒ خود Øرکتی٠آگاهی را با این Ø·Ø±Ø Ù†Ù…Ø§ÛŒÛŒ پیوند داد؛ Ùˆ با این برداشت از سمبل ØŒ پژوهشی گسترده در قلمرو زبان، اسطوره، دین، هنر، علم Ùˆ تکنیک انجام داد Ùˆ نقد خرد را به نقد Ùرهنگ تبدیل کرد.
او با برداشت خود از اندیشۀ کانت Ùˆ Ù‡Ú¯Ù„ Ùˆ ترکیب آن دو Ùˆ گسترش آن به Øوزۀ سمبل، قهرمان سمبل شد. این دستاورد مستلزم داشتن نبوغ ÙلسÙÛŒ بود. اما الگوی بنیادین برای سمبل در اندیشۀ کاسیرر، الگوی شناختی است Ø› Ùˆ Ù…ÛŒ کوشد تا این الگوی اساساً شناختی اندیشه را به صورت های تجربی، یعنی به زبان ØŒ هنر، تاریخ Ùˆ به ویژه اسطوره تعمیم دهد. گرچه کاسیرر ویکو را کاشÙ٠واقعی اسطوره Ù…ÛŒ داند، اما برخلا٠ویکو، کاسیرر اسطوره را از طریق Ù…Ùهوم عقلانی Ú©Ø´Ù Ù…ÛŒ کند. نظریۀ کاسیرر دربارۀ اسطوره شاید اصیل ترین بخش ÙلسÙÛ€ صورت های سبملیک او باشد. به همین دلیل نیز بیش از دیگر بخش های ÙلسÙÙ‡ اش نیاز به Ø§ÛŒØ¶Ø§Ø Ùˆ تÙسیر دارد. در سراسر بررسی کاسیرر از اسطوره، اگر نه تناقض ها ØŒ لااقل پارادوکس های بسیاری وجود دارند. در تقابل با ÙلسÙÛ€ روØØŒ ÙلسÙÛ€ امر غیرعقلانی یا ÙلسÙÛ€ زندگی Ùˆ وجود قرار دارد. کاسیرر ÙلسÙÛ€ زندگی را واکنشی به نیروی قاهر Ùˆ سیستماتیک ÙلسÙÛ€ Ø±ÙˆØ Ù…ÛŒ داند. ÙلسÙÛ€ زندگی Ùˆ وجود Ù…ÛŒ کوشد تا مستقیماً با امر بی واسطه روبرو شود. این کوشش را در اندیشۀ نیچه Ùˆ کیرکه گور Ùˆ در ÙلسÙÙ‡ های شلر Ùˆ هایدگر Ù…ÛŒ بینیم.
خستگی ذهنی از Ù…Ùاهیم عقلانی از یک سو Ùˆ قول هایی Ú©Ù‡ ÙلسÙÛ€ زندگی سمبل ØŒ Ù…Ùهوم هگلی٠خود Øرکتی٠آگاهی را با این Ø·Ø±Ø Ù†Ù…Ø§ÛŒÛŒ پیوند داد؛ Ùˆ با این برداشت از سمبل، پژوهشی گسترده در قلمرو زبان، اسطوره، دین، هنر، علم Ùˆ تکنیک انجام داد Ùˆ نقد خرد را به نقد Ùرهنگ تبدیل کرد.
او با برداشت خود از اندیشۀ کانت Ùˆ Ù‡Ú¯Ù„ Ùˆ ترکیب آن دو Ùˆ گسترش آن به Øوزه سمبل، قهرمان سمبل شد. این دستاورد مستلزم داشتن نبوغ ÙلسÙÛŒ بود. اما الگوی بنیادین برای سمبل در اندیشه کاسیرر، الگوی شناختی است، Ùˆ Ù…ÛŒ کوشد تا این الگوی اساساً شناختی اندیشه را به صورت های تجربه، یعنی به زبان، هنر ØŒ تاریخ Ùˆ به ویژه اسطوره تعمیم دهد. گرچه کاسیرر ویکو را کاش٠واقعی اسطوره Ù…ÛŒ داند، اما برخلا٠ویکو، کاسیرر اسطوره را از طریق Ù…Ùهوم عقلانی Ú©Ø´Ù Ù…ÛŒ کند. نظریه کاسیرر درباره اسطوره شاید اصیل ترین بخش ÙلسÙÙ‡ صورت های سمبلیک او باشد. به همین دلیل نیز بیش از دیگر بخش های ÙلسÙÙ‡ اش نیاز به Ø§ÛŒØ¶Ø§Ø Ùˆ تÙسیر دارد. در سراسر بررسی کاسیرر از اسطوره، اگر نه تناقض ها ØŒ لااقل پارادوکس های بسیاری وجود دارند. در تقابل با ÙلسÙÙ‡ روØØŒ ÙلسÙÙ‡ امر غیرعقلانی یا ÙلسÙÙ‡ زندگی Ùˆ وجود قرار دارد. کاسیرر ÙلسÙÙ‡ زندگی را واکنشی به نیروی قاهر Ùˆ سیستماتیک ÙلسÙÙ‡ Ø±ÙˆØ Ù…ÛŒ داند. ÙلسÙÙ‡ زندگی Ùˆ وجود Ù…ÛŒ کوشد تا مستقیماً با امر بی واسطه روبرو شود.این کوشش را در اندیشه نیچه Ùˆ کیرکه گور Ùˆ در ÙلسÙÙ‡ های شلر Ùˆ هایدگر Ù…ÛŒ بینیم.
خستگی ذهنی از Ù…Ùاهیم عقلانی از یک سو Ùˆ قول هایی Ú©Ù‡ ÙلسÙÙ‡ زندگی از دیگر سو Ù…ÛŒ دهد، ÙلسÙÛ€ اگزیستانسیالیسم را جذاب Ù…ÛŒ سازد. این قول Ú©Ù‡ امکان پدیدارشدن هستی هست دعوتی برای آمادگی یاÙتن برای ورودش است.
این وضعیت به ویژه در زندگی دورۀ معاصر صادق است Ú©Ù‡ انسان با وضعیت بی معنای وجودش Ú©Ù‡ با تکنولوژی انتظام یاÙته دست به گریبان است، وضعیتی Ú©Ù‡ اساس ÙلسÙÛŒ آن روش اندیشۀ دکارتی است یعنی ÙˆØ§Ø¶Ø Ùˆ متمایز اندیشیدن. این وضعیت موجب واکنشی از سوی ÙلسÙÛ€ اگزیستانسیالیسم بر ضد ÙلسÙÛ€ دکارتی Ù…ÛŒ شود. این واکنش Øتی در جاهایی نیز دیده Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ ÙلسÙÛ€ دکارتی تلطی٠شده Ùˆ از طریق ÙلسÙÛ€ امر کانکریت جهان شمول Ùˆ سمبل در معرض تجدید نظر قرار گرÙته است. اگزیستانسیالیسم یا ÙلسÙÛ€ زندگی Ùˆ وجود، Ø±ÙˆØ Ø±Ø§ نه به منزلۀ Ø´Ú©Ù„ مبدل زندگی بلکه آن را بیگانه با زندگی یا چیزی Ú©Ù‡ نسبتی غیرواقعی با هستی دارد Ù…ÛŒ بیند.
ÙلسÙÛ€ غرب در دورۀ مدرن، ما را بر سر دو راهی قرار داده است، زیرا از ما Ù…ÛŒ خواهد Ú©Ù‡ Ùهم ÙلسÙÛŒ را یا در قالب اصول قابل اثبات ØŒ Ù…Ùهوم Ùˆ استدلال دنبال کنیم یا این ها را مردود بدانیم Ùˆ مستقیماً از وضعیت زندگی Ùˆ وجود به «ارزش های Ùوق ارزش» Ùˆ درون نگری بیندیشیم یا برای پدیدارشدن هستی منتظر بمانیم. اما کاسیرر با متمرکزکردن توجه مان به خصلت خلاق Ùˆ Ø´Ú©Ù„ دهندۀ اعمال مان، این جنبۀ بنیادین از وجود مان را برجسته Ù…ÛŒ کند، جنبه ای Ú©Ù‡ به ویژه در قلمرو ÙلسÙÛ€ آلمانی از جمله ÙلسÙÛ€ زندگی تقریباً نادیده گرÙته شده است. کاسیرر عمیقاً اعتقاد داشت Ú©Ù‡ نادیده گرÙتن همین جنبه، سبب شد Ú©Ù‡ ÙلسÙÛ€ آلمانی نتواند در دورۀ نازیسم وظیÙÙ‡ اش را انجام دهد، زیرا ÙلسÙه، قدرت خرد انسان را نشان نداد Ùˆ به اثبات نرساند. زیرا معتقد نبود Ú©Ù‡ خرد، قدرت Ùˆ نیرویی است Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ تواند Ú©Ù„ جهان را Ø´Ú©Ù„ دهد Ùˆ بسامان کند. همین بی اعتمادی عمومی به خرد سبب شد Ú©Ù‡ Ú©Ù„ Ùرهنگ آلمانی به Ú†Ù†Ú¯ ایدئولوگ ها Ùˆ تبلیغاتچی ها بیÙتد Ùˆ Ùقط نیروی اØساسات، خون Ùˆ سرنوشت Ùˆ عظمت رهبر کبیر موعظه شوند.
چنانچه بخواهیم درک درستی از ÙلسÙÛ€ کاسیرر به دست آوریم باید ریشۀ اخلاقی عمیق تÙکر او از جمله زیباکردن وجود بشر را بشناسیم. همین ریشۀ اخلاقی ÙلسÙÛ€ کاسیرر، تÙسیر او را از عمل Ùˆ زندگی انسان تقویت Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ او آنها را به منزلۀ کار Ùˆ اثر Ù…ÛŒ بیند. جنبۀ کار٠عمل انسان به طور تنگاتنگ با دومین اصل برداشت ÙلسÙÛŒ کاسیرر مرتبط Ù…ÛŒ شود، اصلی Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ توان آن را «اصل برونی شدن» نامید. کاسیرر خود این اصل را به منزلۀ یک «قاعدۀ اساسی» بیان Ù…ÛŒ کند. او در جلد دوم ÙلسÙÛ€ صورت های سمبلیک : اندیشه اسطوره ای Ù…ÛŒ نویسد: «یک بار دیگر Ù…ÛŒ بینیم Ú©Ù‡ آن قاعده اساسی Ú©Ù‡ بر همه تØولات روØÛŒ Øاکم است تایید Ù…ÛŒ شود، بدین معنی Ú©Ù‡ Ø±ÙˆØ Ùقط وقتی به درون بودگی Øقیقی Ùˆ کامل خود دست Ù…ÛŒ یابد Ú©Ù‡ بتواند خود را بیان کند. Ø´Ú©Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ Øیات درونی انسان به خود گرÙته بر ذات Ùˆ معنای آن اثر Ù…ÛŒ گذارد Ùˆ این دو را متعین Ù…ÛŒ سازد» (ترجمۀ Ùارسی صÙØات 1-300)
طبق این قاعدۀ اساسی، کاسیرر تأکید Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ ذهن ما بی درنگ Ùˆ به طور Ø´Ùا٠مجهز نیست بلکه باید از طریق Ø´Ú©Ù„ بخشیدن به جهان٠تصاویر Ùˆ جهان٠مÙاهیم Ùˆ Ø¢Ùریدن صورت های سمبلیک خود را تجهیز کند؛ بنابراین ذهن ما Ùقط در Ø¢Ùرینش هایش Ùˆ از طریق آنها، Ùˆ نیز از طریق Ùعالیت خلاق خود Ùˆ در آثاری Ú©Ù‡ خلق Ù…ÛŒ کند به درک خود نایل Ù…ÛŒ آید.
اصل برونی شدن، پرسش تنوع ذهن با یکسانی آن Ùˆ نیز پرسش تنوع جهان های سمبلیک یا تنوع جهان های Ùرهنگی یا یکسانی آنها را Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÛŒÚ©Ù†Ø¯.از یک سو به نظر Ù…ÛŒ رسد Ú©Ù‡ انرژی Ø´Ú©Ù„ دهنده ای در ذهن انسان هست Ú©Ù‡ در همۀ Ø¢Ùرینش ها Ùˆ Ø¢Ùریده شده ها، شامل تنوع صورتهای سمبلیک، وجود دارد. Ù…ÛŒ توان دیدگاه کاسیرر را دربارۀ صورت های سمبلیک را از طریق تجسم یک Ú¯Ù„ درک کرد. در مرکز Ú¯Ù„ ØŒ صورت سمبلیک اسطوره را داریم، دیگر صورت های سمبلیک (مانند، زبان، دین، علم، هنر) از این مرکز، مانند گلبرگ های٠گل، رشد Ù…ÛŒ کنند، آنها همه از یکدیگر جدا Ù…ÛŒ شوند Ùˆ رو به جهات مختل٠می کنند. Ùرایندهای گوناگون عقلانی شدن Ùˆ متمایزشدن موجب این تØول Ù…ÛŒ شوند. کاسیرر در کتابش با عنوان زبان Ùˆ اسطوره Ù…ÛŒ نویسد: «در این جا با قانونی روبرو Ù…ÛŒ شویم Ú©Ù‡ برای همۀ صورت های سمبلیک به یکسان صادق است Ùˆ اساساً این قانون با تکامل صورت های سمبلیک ارتباط Ù…ÛŒ یابد. هیچ یک از صورت های سمبلیک در آغاز به صورت یک صورت سمبلیک٠متمایز، Ú©Ù‡ مستقلاً قابل تشخیص باشد، ظاهر نمی شود بلکه هر یک از آنها باید نخست خود را از زهدان مشترک اسطوره رها سازد. همۀ Ù…Øتویات ذهنی، به رغم آنکه Øقیقتاً قلمرو سیستماتیک مستقلی را تشکیل دهند، Ùˆ اصل خود را دارا باشند، در آغاز با اسطوره آمیخته بوده اند Ùˆ در زمین آن روییده اند.
تقابل صورت های سمبلیک و رویارویی آنها، به ویژه جدال اسطوره با دیگر صورت های سمبلیک
هم چنان Ú©Ù‡ پیش تر Ú¯Ùتیم در بطن ÙلسÙÛ€ صورت های سمبلیک، به منزلۀ ÙلسÙÛ€ Ùرهنگ، ÙلسÙÛ€ تاریخ نیز مستتر است . ÙلسÙÛ€ صورت های سمبلیک دو چشم انداز متقابل از Øیات تاریخی بشر را ارائه Ù…ÛŒ دهد. چشم انداز نخست ØŒ تاریخ را به معنای Ú©Ù„ÛŒ یعنی به معنای تاریخ ایده آل٠Ùرهنگ انسانی معنا Ù…ÛŒ کند. این تاریخ نشان Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ چگونه اسطوره، زبان Ùˆ تکنولوژی ØŒ Ø´Ú©Ù„ های اساسی Ùرهنگی هستند Ú©Ù‡ از آنها دین، قانون مدون، تاریخ ØŒ هنر Ùˆ علم سر بر Ù…ÛŒ کشند. ÙلسÙÛ€ صورت های سمبلیک راهی را بازآÙرینی Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ صورت های سمبلیک در پیش Ù…ÛŒ گیرند؛ این راه از مرØÙ„Û€ تقلیدی Ùˆ سپس مرØÙ„Û€ تمثیلی Ù…ÛŒ گذرد تا سرانجام به مرØÙ„Û€ «صرÙاً سمبلیک» برسد. علاوه بر این چشم انداز ایده آل، ÙلسÙÛ€ صورت های سمبلیک نظریۀ کشاکش نیروهای اجتماعی را نیز Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÛŒ کند. صورت های سمبلیک مختل٠به منزلۀ واقعیت های اجتماعی انضمامی (= کانکریت) هم هماهنگی Ùˆ هم رویارویی ایجاد Ù…ÛŒ کنند.
مهمترین این رویارویی ها، تقابل میان شیوۀ اسطوره ای درک جهان با شیوۀ غیراسطوره ای آن است.
هر دوی این چشم اندازها نظری هستند، هر یک از آن دو، زندگی تاریخی بشر را از دیدگاه صورت های سمبلیک Ùرهنگی Ù…ÛŒ شناسد. نخستین دیدگاه یعنی تاریخ ایده آل یا «پدیدارشناسی» صورت های Ùرهنگی در کتاب های ÙلسÙۀصورت های سمبلیک Ùˆ رساله ای درباره انسان، دیدگاه برجسته است. گرچه برخوردهای انضمامی ] کانکریت[ اجتماعی ضرورتاً در Ùرهنگ موجودند Ùˆ این رویارویی ها Ùˆ تقابل ها بخشی از برداشت صورتهای سمبلیک کاسیرر بوده اند. اما در نخستین صورت بیانی شان Ú©Ù… تر بر این کشمکش ها تاکید شده است. صورت های سمبلیک شیوه های خود بسامانی نیستند Ú©Ù‡ جهانی مستقل از آن خود داشته باشند بلکه همیشه در رابطه با یکدیگر Ùˆ در تقابل Ùˆ رویارویی با یکدیگرند. کاسیرر نخستین بار در سخنرانی های خود با عنوان «مÙهوم صورت سمبلیک در ساختار علوم انسانی» Ú©Ù‡ در کتابخانۀ واربورگ (22-1921) برگزار Ù…ÛŒ شد Ù…Ùهوم صورت های سمبلیک را معرÙÛŒ کرد.
او در آنجا Ù…ÛŒ گوید : «پژوهش ÙلسÙÛŒ دربارۀ صورت های سمبلیک، به طور عام، نباید در مرØÙ„Û€ توصی٠هر یک از آنها به طور انÙرادی باقی بماند. یعنی نباید ساختار منطقی خاص Ùˆ وسیله بیان ویژه هر یک از آنها را مستقل از دیگر صورتهای سمبلیک بررسی کند، بلکه یکی از وظای٠اصلی پژوهش ÙلسÙÛŒ درباره آنها معین کردن رابطۀ این صورتها با یکدیگر است. رابطه ای Ú©Ù‡ همان قدر از هماهنگی آنها ناشی Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ از تقابلشان ØŒ آنها یکدیگر را همان قدر جذب Ù…ÛŒ کنند Ú©Ù‡ متقابلاً دÙع Ù…ÛŒ کنند».
بخشی از این تقابل Ùˆ کشاکش از آنجا ناشی Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ صورت های سمبلیک به منزلۀ نیروهای تثبیت کننده یا نوآور در جامعه بر یکدیگر تاثیر Ù…ÛŒ گذارند. مثلاً ØŒ اسطوره نیروی Ù…ØاÙظه کار اÙراطی است در Øالی Ú©Ù‡ هنر Ùˆ علم خواهان نوآوری Ùˆ خلاقیت هستند، زبان این هر دو تمایل را در بر دارد یعنی هم Ù…ØاÙظه کار است Ùˆ هم نوآور. همۀ صورت های سمبلیک نیروهایی اجتماعی هستند Ú©Ù‡ میان مردم برای ایجاد اتØاد یا اختلا٠عمل Ù…ÛŒ کنند. دین مثالی قدیمی از این اتØاد Ùˆ اختلا٠را ارائه Ù…ÛŒ دهد. گرچه هر صورت سمبلیک وسیله ای برای متØدکردن نوع بشر است، «هیچ یک از آنها ممکن نیست این اتØاد را موجب شود بی آنکه در عین Øال در میان نوع بشر اختلا٠بیندازد Ùˆ آنان را از یکدیگر جدا کند. بدین ترتیب آنچه قرار بود هماهنگی Ùرهنگی را تضمین کند منشا عمیق ترین ناهماهنگی ها Ùˆ نابسامانی ها Ù…ÛŒ شود» (رساله ای درباره انسان، صÙØÙ‡ 29 – 30) اما اختلا٠هایی Ú©Ù‡ زبان ها Ùˆ دین های مختل٠موجب Ù…ÛŒ شوند در مقایسه با اختلا٠ها Ùˆ کشمکش هایی Ú©Ù‡ میان خود صورتهای سمبلیک مختل٠بروز Ù…ÛŒ کنند آن قدرها شدید نیستند زیرا تÙاوت های میان صورت های سمبلیک مختل٠را نمی توان از میان برد، آن ها در اصل، سازش ناپذیرند. کشاکش میان علم Ùˆ دین، قانون شرع با قانون سکولار، هنر با تکنولوژی، Ùˆ اخلاق با ارزش گذاری اقتصادی ØŒ کشاکش های Ùرهنگی٠آشنایی هستند Ú©Ù‡ بارها Ùˆ بارها در تاریخ مشاهده شده اند. دیدگاه های متخاصم هنر، علم، دین Ùˆ تکنولوژی با یکدیگر را نمی توان با نشان دادن این Ú©Ù‡ همۀ آنها را Ù…ÛŒ توان از Ù„Øاظ ÙلسÙÛŒ به منزلۀ صورت های سمبلیک دانست از میان برد.
آگاهی نظری، آگاهی عملی و آگاهی زیبایی شناختی، جهان زبان و اخلاق، شکل های اساسی جامعه و دولت، همه در آغاز با برداشت های اسطوره ای- دینی آمیخته بوده اند. 30
این برداشتها نه Ùقط تÙاوت رشدیابنده Ùˆ Ùاصلۀ ساختاری میان صورت های سمبلیک را، Ú©Ù‡ از صورت اولیۀ اسطوره سر بر کشیده اند، شامل اند بلکه همچنین تÙاوت رشد یابنده Ùˆ Ùاصلل ساختاری میان هر یک از صورت ها با صورت اسطوره را نیز شامل Ù…ÛŒ شوند. منÙÚ© Ùˆ متمایزشدن صورت های سمبلیک از یکدیگر، کارکردهای تازه ای ایجاد Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ قابل Ùعلیت یاÙتن اند. منÙÚ© Ùˆ متمایزشدن صورت ها را واسطه های مادی مختل٠متØقق Ù…ÛŒ سازند Ùˆ این کارکردها را نیز Ùعلیت Ù…ÛŒ دهند. این واسطه های مادی را باید بررسی کرد. ترکیب این کارکردها Ùˆ واسطه های مادی سبب Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ بیان های سمبلیک ما Ø´Ú©Ù„ خاصی به خود بگیرند. این Ø´Ú©Ù„ را از Ù„Øاظ درونی، کارکردها Ùˆ واسطه ها Ù…ÛŒ سازند. اگر اصول متمایزکننده ای وجود داشته باشند Ú©Ù‡ بر Ø´Ú©Ù„ گیری صورت های گوناگون٠بیان سمبلیک Øاکم اند (در Øقیقت، Ùرض وجود چنین اصول متمایزکننده ای بر نهاد اصلی ÙلسÙÛ€ کاسیرر است) ØŒ پس در این صورت صورت های سمبلیک یا صورت های Ùرهنگی گوناگونی داریم Ú©Ù‡ Ùروکاستنی به هم نیستند Ùˆ ما خود را در قالب هر یک از آنها بیان Ù…ÛŒ کنیم.
ÙلسÙÙ‡ صورت های سمبلیک، ÙلسÙÛ€ صورت های Ùرهنگی است Ùˆ ما Ùقط Ù…ÛŒ توانیم از میان آنها آن مدل هایی را Ùرا بخوانیم Ú©Ù‡ در درونشان، کارکرد سمبلیک انجام Ù…ÛŒ گیرد Ùˆ از آنهاست Ú©Ù‡ Ù…Ùهوم – سمبل، عام ترین Ùرمول خود را به دست Ù…ÛŒ آورد. اگر تاکیدمان بر جهان شمول ترین صورت هایۀ نسبت باشد (مانند صورت Ùضا، صورت زمان، صورت علت، صورت عدد Ùˆ غیره) Ú©Ù‡ در همۀ صورت های سمبلیک ظاهر Ù…ÛŒ شوند، در این صورت ما متاÙیزیک تجربۀ Ùرهنگی را داریم. اما اگر Ø´Ø±Ø Ùˆ تÙصیل ما از طریق تØلیل های جداگانۀ زبان، اسطوره ØŒ دین ØŒ علوم ریاضی Ùˆ Ùیزیک ارائه شوند، ÙˆØ§Ø¶Ø Ø§Ø³Øª Ú©Ù‡ در این Øالت یک ÙلسÙÛ€ Ùرهنگ داریم. اما شیوۀ ارائه ما از صورت های سمبلیک هر Ú†Ù‡ باشد ØŒ هر صورت سمبلیک Øول Ù…Ùهوم – سمبل تشکل Ù…ÛŒ یابد.
Ù…Ùسران مدعی اند Ú©Ù‡ باید به ÙلسÙÛ€ صورت های سمبلیک کاسیرر ارج بسیار نهاد.زیرا این ÙلسÙÙ‡ نه Ùقط درکی بسیار مدرن از سمت گیری جهانی را عرضه Ù…ÛŒ کند بلکه هم چنین بینشی ارائه Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ در زمانۀ بØران آمیز ما سخت موردنیاز است ØŒ چون به ما Ù…ÛŒ آمورد Ú©Ù‡ دیدگاه مان، تمایل Ùکری مان Ùˆ رویۀ مان اعتباری جهان شمول Ùˆ مطلق ندارند، از این رو باید در برابر دیگر دیدگاه ها Ùˆ تمایلات Ùکری Ùˆ رویه ها ØŒ ذهنی باز داشته باشیم، زیرا در عصر دهکدۀ جهانی ناگزیریم Ú©Ù‡ با دیگر جهان ها Ùˆ دیدگاه ها زندگی مسالمت آمیزی داشته باشیم Ùˆ اعلام کنیم Ú©Ù‡ اعتبار Ùˆ Øقانیت هر صورت سمبلیک نسبی است نه مطلق.
پانوشتها :
- Henry Bergson, Essai sur Les Donees Immediates de la Conscience.
2 - Introduction a La Metaphysique.
3 - Edmund Husserl , Ideen zur einer reinen phänomenologie und phänomenologischen philosophie.
4 - Tractatus
5 - Martin Heidegger , Sein und Zeit.
6 - Die krisis der euröpäischen Wsisenschaften und die transzendentale phänomenologie: eine Einleitung in die phänomenologische philosophie ,ed. Walter Biemel (The Hague: Martinium Nitoff , 1954)
7- ترجمۀ انگلیسی ÙلسÙÛ€ صورت های سمبلیک، جلد سوم، صÙØÙ‡ 13 Ùˆ در متن اصلی آلمانی آن صÙØÙ‡ 16
8- درترجمۀ انگلیسی ÙلسÙÛ€ صورت های سمبلیک ØŒ جلد یکم، صÙØÛ€ 78 Ùˆ در متن اصلی آلمانی آن صÙØÛ€9.
9 – ÙلسÙÛ€ صورت های سمبلیک ØŒ جلد دوم، اندیشۀ اسطوره ای ترجمه یدالله موقن، ص 167 در ترجمۀانگلیسی آن صÙØÙ‡ 95 Ùˆ در متن اصلی آلمانی آن صÙØÛ€ 118.
10 - ارنست کاسیرر، ÙلسÙÛ€ روشنگری، ترجمه یدالله موقن (تهران : انتشارات نیلوÙر ØŒ چاپ اول ØŒ 1370ØŒ چاپ دوم ØŒ 1382) ص 49 – 50.
11- ترجمه Ùارسی صÙØات 8 – 247.
12 - جلد سوم ÙلسÙÛ€ صورت های سمبلیک : پدیدارشناسی شناخت Ø› در ترجمۀ انگلیسی آن صÙØÙ‡ 53 Ùˆ در اصل آلمانی آن صÙØÙ‡ 48.
13- مأخذ پیشین ØŒ در ترجمۀ انگلیسی آن صÙØÙ‡ 40 ØŒ در متن آلمانی آن صÙØÙ‡ 48.
14 - همان ØŒ در ترجمۀ انگلیسی آن صÙØÛ€ 110ØŒ در متن آلمانی آن صÙØÛ€118.
15 - جلد یکم ÙلسÙÛ€ صورت های سمبلیک ØŒ زبان در ترجمۀ انگلیسی آن صÙØÛ€ 12 Ùˆ در متن اصلی آلمانی آن صÙØÛ€ 12
16 - aesthetization
17- objectifying
18 - Geis
19 - Leben
20 - Logos
21 - schematism
22 - Irrational
23 - irrational
24 - transvaluate
25 - introspect
26 - the principle of exteriorization
27- mimetic
28 - analogical
29 - Ernst Cassirer , wesen und wirkung des symbolbegriff (wissenschaftliche Buchgesellschaft , Darmstadt, 1983)p.192
30 - در ترجمه انگلیسی زبان واسطوره، صÙØÙ‡ 44 Ùˆ در متن اصلی آلمانی آن Ú©Ù‡ در کتاب wirkung symbolbegriffs des wesen und تجدید چاپ شده است، صÙØÙ‡ 112. نگارنده کتاب زبان Ùˆ اسطوره را به Ùارسی برگردانده است Ú©Ù‡ به زودی به چاپ خواهد رسید.
مهمترین این رویارویی ها، تقابل میان شیوۀ اسطوره ای درک جهان با شیوۀ غیراسطوره ای آن است.
. کشاکش میان علم Ùˆ دین، قانون شرع با قانون سکولار، هنر با تکنولوژی، Ùˆ اخلاق با ارزش گذاری اقتصادی ØŒ کشاکش های Ùرهنگی٠آشنایی هستند Ú©Ù‡ بارها Ùˆ بارها در تاریخ مشاهده شده اند. دیدگاه های متخاصم هنر، علم، دین Ùˆ تکنولوژی با یکدیگر را نمی توان با نشان دادن این Ú©Ù‡ همۀ آنها را Ù…ÛŒ توان از Ù„Øاظ ÙلسÙÛŒ به منزلۀ صورت های سمبلیک دانست از میان برد.
زیباشدن کار Ùˆ عمل درÙلسÙÛ€ صورت های سمبلیک ارنست کاسیرر نوشتۀ یدالله موقن
جایگاه ÙلسÙÛ€ صورت های سمبلیک در ÙلسÙÛ€ معاصر
زمینۀ تاریخی ÙلسÙۀارنست کاسیرر
ارنست کاسیرر دستگاه ÙلسÙÛŒ خود را در دوره ای بنا نهاد Ú©Ù‡ سمت Ùˆ سوی تازه ای در قلمرو ÙلسÙÙ‡ نمایان شده بود. کتاب کاسیرر با عنوان: Ù…Ùهوم جوهر Ùˆ Ù…Ùهوم Ùونکسیون در سال 1910 منتشر شد. در Ùرانسه هانری برگسون کتاب خود را با عنوان :رساله ای درباره دانسته های بی واسطه آگاهی در سال 1881 Ùˆ سپس کتاب پرنÙوذتر خود با عنوان مقدمه بر متاÙیزیک را در سال 1903 منتشر کرد. در ایالات متØده ویلیام جیمز در سال 1904 مقالۀ مشهور خود را با عنوان : «آیا آگاهی وجود دارد؟ » منتشر کرد Ùˆ سپس در سال 1907 درس Ú¯Ùتارهای خود دربارۀ پراگماتیسم را به چاپ رساند. در Ùرهنگ آلمانی زبان ها از یک سو سلطۀ نوکانتی های مکتب ماربورگ Ùˆ مکتب بادن Ùˆ نیز ÙلسÙÙ‡ های بسیار سنتی مانند سکولاستیسیسم ØŒ تاریخ گرایی Ùˆ دیگر Ø´Ú©Ù„ های ÙلسÙÛŒ آکادمیک را داریم Ùˆ از سوی دیگر بعضی گرایش های جدید ÙلسÙÛŒ را. در سال 1913 ادموند هوسرل کتاب خود را با عنوان: ایده هایی درباره پدیدارشناسی Ù…Øض Ùˆ ÙلسÙÙ‡ پدیدارشناختی منتشر کرد. آثار بزرگ ÙلسÙÛ€ آلمانی در قرن بیستم متعلق به دهه 1920 هستند. از جمله کتاب وینگنشتاین با عنوان رسالۀ منطقی – ÙلسÙÛŒ (تراکتاتوس) ØŒ ÙلسÙÙ‡ صورت های سمبلیک (1923ØŒ 1925ØŒ 1929) کاسیرر، کتاب هایدگر با عنوان هستی Ùˆ زمان (1927)ØŒ اثر هوسرل با عنوان بØران علوم اروپایی Ùˆ پدیدارشناسی ترانساندانتال: مقدمه بر ÙلسÙÙ‡ پدیدارشناختی (Ú©Ù‡ بخشی از آن در سال 1936 منتشر شد Ùˆ چاپ انتقادی اش در سال 1954 انتشار یاÙت) Ùˆ سرانجام کتاب وینگنشتاین با عنوان پژوهش های ÙلسÙÛŒ Ú©Ù‡ در سال 1953 به چاپ رسید (گرچه در سال 1949 نوشته شده بود).
البته کتاب های دیگری نیز در قرن گذشته به زبان آلمانی نوشته شده اند مانند آثار دیلتای، ریکرت ØŒ ویندلباند Ùˆ شلر، اما کتاب هایی Ú©Ù‡ در اینجا ذکرشان رÙت آثار برجسته ای هستند Ú©Ù‡ نه Ùقط بر اندیشۀآلمانی بلکه بر اندیشۀ قرن بیستم تأثیری قاطع داشته اند.اما اگر بخواهیم آنچه را در این آثار تازگی دارد مشخص کنیم یعنی شیوه های جدیدی یا کلیدهای تازه ای را Ú©Ù‡ برای تÙکر به ارمغان آورده اند باز شناسیم، Ù…ÛŒ توان معیارهای زیر را برای گزینش آنها به کار برد:
1- آن ÙیلسوÙانی Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ خواستند سیستم های Ù…Ùهومی را Ú©Ù‡ اعتبارشان مسلم Ù…ÛŒ نمود Ùˆ عبارت بودند از نظام های عقلانی ÙلسÙÙ‡ های خردگرا Ùˆ نیز شناخت شناسی تجربه گرا، چنان دگرگون کنند Ú©Ù‡ به تجربه، در کلیت آن، نزدیک تر شوند Ùˆ اØساس ها، خلق Ùˆ خوی ها Ùˆ جد Ùˆ جهدها را نیز شامل گردند. این ÙیلسوÙان عبارتند از هوسرل، کاسیرر Ùˆ هایدگر.
2- آن ÙیلسوÙانی Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ کوشیدند تا نسبت های Ù…Ùهومی Ùˆ منطقی را Ú©Ù‡ در چارچوب سنت های خردگرا Ùˆ تجربه گرا پرورده شده بودند با ارجاع جدیدی به شرایط تØقق زبانی شان Ùˆ تØقق سمبلیک شان چنان نسبی کنند تا شناخت ما را از واقعیت های٠Ùرهنگی Ùˆ تاریخی ذهن انسان عمیق تر سازند: این ÙیلسوÙان عبارتند از ویتگنشتاین٠دورۀ اول Ùˆ کاسیرر.
3- آن ÙیلسوÙانی Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ کوشیدند ÙلسÙÙ‡ را از دغدغۀ ساخت علمی Ù…Ùاهیم Ùˆ نظریه ها دور کنند Ùˆ به سوی وضعیت های روزمرۀ زندگی بشر Ùˆ Ú©Ù„ وجود او سوق دهند. این ÙیلسوÙان عبارتند از هوسرل، کاسیرر، هایدگر Ùˆ ویتگنشتاین٠متاخر. Ù…ÛŒ بینیم Ú©Ù‡ Ùقط نام کاسیرر است Ú©Ù‡ در هر سه گروه آمده است.
جهان های سمبلیک
خصلت اندیشۀ کاسیرر این است Ú©Ù‡ با چشم اندازهای وجود انسان Ùˆ صورت های مختل٠بیان او درگیر بوده است. به این طریق کاسیرر Ù…ÛŒ خواست کلیت آن چیزی را درک کند Ú©Ù‡ نوع بشر نام دارد. ÙلسÙÛ€ صورت های سمبلیک او را Ù…ÛŒ توان با سه برنهاد زیر تعری٠کرد:
1- شناخت٠علمی، الگویی عام برای شناخت ما نیست. برعکس، شناخت ما شکل های گوناگون درک جهان را شامل می شود کاسیرر در این باره می نویسد:
«ÙلسÙÛ€ صورت های سمبلیک صرÙاً با آن نوع شناختی Ú©Ù‡ منجر به درک دقیق جهان Ù…ÛŒ شود سر Ùˆ کار ندارد ØŒ Øتی این نوع شناخت برایش در اولویت نیست، بلکه با همۀ صورت های شناخت بشر از جهان سر Ùˆ کار دارد. ÙلسÙÛ€ صورت های سمبلیک Ù…ÛŒ کوشد تا تنوع، کلیت Ùˆ تمایز درونی بیان های متÙاوت این صورت ها را درک کند».
2- شیوه های مختل٠Ùهم ما از جهان، از طریق صورت های سمبلیک مختل٠صورت Ù…ÛŒ گیرند Ú©Ù‡ هر یک از این صورت های شناخت، اصول ساختاری خود را دارد Ùˆ اصول ساختاری هر صورت به اصول ساختاری دیگر صورت ها Ùروکاستنی نیست. کاسیرر Ù…ÛŒ نویسد: «هر یک از این صورت های سمبلیک را نمی توان به دیگر صورت ها Ùرو کاست یا آن را از دیگر صورتها به دست آورد. هر صورت سمبلیک شیوۀ خاص خود را در Ùهم جهان دارد، Ùˆ بشر Ùˆ از طریق آن صورت سمبلیک، جنبۀ خاصی از «واقعیت» را درک Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ آن صورت ارائه Ù…ÛŒ دهد».
3- در این شیوه های مختل٠درک ما از جهان ØŒ بر وجه اØساسی Ùˆ عاطÙÛŒ وجود بشر باید تاکید شود. کاسیرر Ù…ÛŒ نویسد: «تمامی اندیشه Ùˆ تمامی شهود٠Øسی Ùˆ ادراک ما بر اØساس اولیه متکی اند» خصلت اصلی ÙسÙÛ€ کاسیرر کثرت گروی است، نه Ùقط کثرت در شیوه های درک جهان بلکه هم چنین کثرت در Ø´Ú©Ù„ های بیان ما Ùˆ وجود ما.
کثرت گروی کاسیرر او را به متÙکری مدرن بدل کرده است. او بسیاری از جریان های Ùکری معاصر را در ÙلسÙÛ€ خود به هم پیوند Ù…ÛŒ دهد. کاسیرر صرÙاً نمی کوشد تا کثرت Øاکم بر اندیشه Ùˆ عمل بشر را نشان دهد، بلکه هم چنین Ù…ÛŒ خواهد نشان دهد Ú©Ù‡ روابط Ùˆ مناسبات بشر با جهان Ùˆ با Ø´Ú©Ù„ های وجود از ÙˆØدت برخوردار است. اما کاسیرر با اعلام این Ú©Ù‡ در زندگی عقلانی بشر هم کثرت Øاکم است Ùˆ هم ÙˆØدت، ÙلسÙÛ€ خود را در معرض تنش قرار Ù…ÛŒ دهد Ùˆ این تنش گاه به اندیشه اش نیز انتقال Ù…ÛŒ یابد. اما در اندیشۀ او تنش Ùقط میان کثرت Ùˆ ÙˆØدت نیست، این تنش میان جهان مدرن وآن سنتی٠ÙلسÙÛŒ است Ú©Ù‡ کاسیرر در آن پرورش شده بود .
زیرا سنت ÙلسÙÛŒ زمینه ساز اندیشۀ کاسیرر بسیاری از تØولات جهان مدرن را نمی شناخت. این تنش یکی از خصوصیات بارز تÙکر کاسیرر است. اندیشۀ کاسیرر منشایی دوگانه دارد: یکی، سنت ÙلسÙÛ€ نوکانتی به آن Ø´Ú©Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ نمایندگان مکتب ماربورگ، هرمان کوهن Ùˆ پل ناتورپ ارائه داده بودند، Ùˆ دیگر آثار گوته Ú©Ù‡ نه Ùقط از Ù„Øاظ Ùکری کاسیرر را مسØور Ù…ÛŒ کردند بلکه مونس Ùˆ همدم او بودند Ùˆ همیشه Øتی در مخاطره آمیزترین اوقات مهاجرت، همراهش بودند.
سنت کانتی بر یگانگی خرد انسان، Ú©Ù‡ معتقد بود همه جا Ùˆ همیشه Ùˆ برای همه اÙراد یکی است، تاکید Ù…ÛŒ کرد ØŒ در Øالی Ú©Ù‡ گوته گوناگونی امور Ù…Øسوس Ùˆ به ویژه صورت های خلاق عمل Ùˆ زندگی را مورد تایید قرار Ù…ÛŒ داد. کاسیرر تنش میان این دو گرایش عقلی را به گونه ای رÙع Ù…ÛŒ کرد Ú©Ù‡ این خلاقیت Ùˆ این خصلت Ø´Ú©Ù„ دهندگی را Ú©Ù‡ گوته بر آن انگشت Ù…ÛŒ گذاشت، بخشی از تعری٠خرد انسان کند. اگر انسان بخواهد زندگی عقلانی داشته باشدوجود این خلاقیت٠شکل دادن Ú©Ù‡ صورت ها را Ù…ÛŒ Ø¢Ùریند ضروری است. از نظر کاسیرر همین Ù…Ùهوم خلاقیت صورت بخشیدن است Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ تواند خود انگیختگی خرد آگاه را با خلاقیت به معنای گوته ای آن ترکیب کند.
گرچه در نگاه نخست، وساطت میان خود انگیختگی٠خرد کانتی با نظر گوته دربارۀ خلاقیت، یک هماهنگ سازی سطØÛŒ به نظر Ù…ÛŒ آید ØŒ با این وص٠همین هماهنگ سازی برای ÙلسÙÛ€ صورت های سمبلیک کاسیرر ثمربخش بوده است. وساطت میان یگانگی خرد از نظر کانت با صورت های ملموس Ùˆ Ù…Øسوس اعمال Ùˆ کارهای انسان، Ú©Ù‡ به نظر گوته خلاقیت ذهن او را نشان Ù…ÛŒ دهند، از آن رو دشوار است Ú©Ù‡ کانت خود انگیختگی خرد انسان را Ùقط در انتظام منطقی مقولات Ùˆ Ø´Ú©Ù„ های شهودی شناخت Ù…ÛŒ دید. کاسیرر در تلاش خود برای وساطت میان دیدگاه کانت Ùˆ دیدگاه گوته بر پیوند میان جهان ادارک Ù…Ùهومی Ùˆ جهان ادرک Øسی تکیه Ù…ÛŒ کرد. در آثار تاریخی کاسیرر خلاقیت٠Ùرم دهنده، به شیوه ای مشابه، میان دو منشا تاریخی ذهن مدرن یعنی رنسانس Ùˆ روشنگری نیز وساطت Ù…ÛŒ کند. کاسیرر به ویژه به خصلت خلاقیت خرد در این دو دورۀ تاریخی علاقه مند است. در چشم او رنسانس یگانگی هنر با علم یعنی یگانگی خلاقیت Ùرم دهنده با بازنمایی ریاضی است؛ ÙˆØدتی Ú©Ù‡ خرد را در Ø¢Ùرینش آثار هنری متجسم Ù…ÛŒ کند. کاسیرر در روشنگری نخست Ùˆ بیش از هر چیز معتقد است Ú©Ù‡ «گرایش بنیادی Ùˆ تلاش عمدۀ ÙلسÙÛ€ روشنگری ØŒ این نیست Ú©Ù‡ زندگی را مشاهده Ùˆ آن را با اصطلاØات اندیشۀ بازتابی تصویر کند، بلکه به خود انگیختگی اصیل اندیشه اعتقاد دارد Ùˆ برای اندیشه کارکردی تقلیدی قایل نیست، بلکه توان Ùˆ وظیÙÛ€ اندیشه را در Ø´Ú©Ù„ بخشیدن به زندگی Ù…ÛŒ داند».
کاسیرر عصر رنسانس Ùˆ عصر روشنگری را ایستگاه هایی در مسیر مستمر تØول خرد به سوی خود – رهایی از زندگی٠ناهمگون Ùˆ بی تجانس Ù…ÛŒ داند. آنچه در این جا موضوع توجه ما است آن ایده یا اندیشه ای است Ú©Ù‡ انگیزه ای Ùکری برای برداشت سیستماتیک ÙلسÙÛ€ کاسیرر Ùراهم Ù…ÛŒ آورد. این اندیشه Øاصل سازشی است Ú©Ù‡ کاسیرر میان بینش کانت Ùˆ بینش گوته برقرار کرد ØŒ اما این نیروی Ùکری سپس از این وساطت میان دو بینش رها Ù…ÛŒ شودو راه تØول خود را در پیش Ù…ÛŒ گیرد Ùˆ اندیشه هدایت کننده ای برای Ø´Ú©Ù„ گیری ÙلسÙÛ€ صورت های سمبلیک Ù…ÛŒ شود. Ù…ÛŒ توان تØول این اندیشۀ هدایت کننده را در دو بینش از زندگی٠بشر Ùˆ عمل او Ù¾ÛŒ گیری کرد. از یک سو، Ù…ÛŒ توان بر رÙتار بیان کنندۀ انسان Ùˆ به ویژه بر Ø¢Ùرینش آثار به منزلۀ صورت رÙتار بیان کننده تاکید کرد ØŒ Ùˆ از سوی دیگر Ù…ÛŒ توان بر Ùعالیت های سمبلیک خاص انسان یعنی Ø¢Ùرینش نشانه ها Ùˆ به کارگیری آنها انگشت گذاشت.
Ù…ÛŒ توان با نگریستن به رÙتار بیان کننده Ùˆ خلاق انسان Ú¯Ùت Ú©Ù‡ نخستین اصل در دستگاه ÙلسÙÛŒ کاسیرر این است Ú©Ù‡ وجود عقلانی Ùˆ Ùرهنگی ما بر عمل مان متکی است. کاسیرر در جلد دوم ÙلسÙÛ€ صورت های سمبلیک : اندیشه اسطوره ای Ù…ÛŒ نویسد: «این Ùرایند نه تعقلی Ù…Øض است ØŒ نه Øاصل مکاشÙÛ€ Ù…Øض Ø› بلکه عمل انسان، مرکزی را تشکیل Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ از آنجا انسان به سازمان دادن روØÛŒ واقعیت Ù…ÛŒ پردازد. اینجاست Ú©Ù‡ میان قلمرو ذهنی Ùˆ قلمرو عینی، میان جهان من Ùˆ جهان اشیاء به تدریج تمایز به وجود Ù…ÛŒ آید».
در نظر کاسیرر اتکای هستی بر عمل برای تمامی واقعیت عقلانی Ùˆ Ùرهنگی مان صادق است. بشر با اعمالش Ùˆ از طریق آنهاست Ú©Ù‡ جهان خود را Ù…Ùصل بندی Ù…ÛŒ کند Ùˆ آن را انتظام Ù…ÛŒ بخشد. اکنون انسان در جهانی Ú©Ù‡ به این ترتیب ساخته است Ù…ÛŒ تواند جهت یابی Ùˆ سمت گیری کند. تمامی هستی٠Ùکری Ùˆ Ùرهنگی انسان بر عمل Ùˆ کار او متکی است به این معنی Ú©Ù‡ این هستی به طور عملی ساخته Ùˆ پرداخته Ù…ÛŒ شود.
با بررسی بیشتر Ù…ÛŒ توان سه جنبۀ برداشت ÙلسÙÛŒ کاسیرر را برشمرد:
1- Ùقط با عمل است Ú©Ù‡ آنچه یک شخص یا یک شیء واقعاً هست پدیدار Ù…ÛŒ شود. کاسیرر Ù…ÛŒ نویسد: «هرگز نمی توانیم به هستی٠آگاهی٠مØض Ùˆ به زندگی٠بیواسطۀ آن دست یابیم».
«در٠بهشت بی واسطه به روی ما بسته است». «زیرا بیان Ùˆ بازنمایی Ùˆ معنابخشی ØŒ اعمالی اند Ú©Ù‡ به طور بی واسطه Øاضر Ùˆ آماده نیستند. این اعمال هرگز مرئی نخواهند شد مگر در پایان عمل، به منزلۀ یک Ú©Ù„. آنها تا آنجا Ú©Ù‡ Ùعال اند وجود دارند، Ùˆ خود را در عملشان متجلی Ù…ÛŒ کنند». Ùقط در عمل Ùˆ در کار است Ú©Ù‡ آن چیزی Ù…ÛŒ شویم Ú©Ù‡ هستیم.
2- تمایزاتی Ú©Ù‡ عقل ما صورت Ù…ÛŒ دهد بر اعمال ما متکی اند Ùˆ اعمال ما کاربرد مشترک آنها را تضمین Ù…ÛŒ کنند. اعمال ما رویدادهای ملموس جسمانی Ùˆ عناصر جهانی مشترک Ùˆ عمومی هستند. پیوند درونی میان تمایزاتی Ú©Ù‡ زبان در بیان امور ایجاد کند Ùˆ تمایزاتی Ú© دیگر صورتهای سمبلیک ØŒ به طور عام، ایجاد Ù…ÛŒ کنند،اعمال ما کاربرد این تمایزات را مستØÚ©Ù… Ùˆ نیز از این طریق معنای آنها را تثبیت Ù…ÛŒ کنند.
3- Ùقط در اعمال سازنده Ùˆ بررسی کننده Ù…ÛŒ توان پیشرÙت علوم را مستقر ساخت Ùˆ به اثبات رساند. کاسیرر به ویژه در پژوهش های خود دربارۀ رنسانس این جنبه از شالودۀ عملی علوم Ùˆ زندگی عقلانی مان را برجسته Ù…ÛŒ کند. مثلاً به لئوناردو داوینچی بنگرید. کاسیرر نشان Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ این عنصر روش شناختی یعنی انتظام Ù…Ùهومی دقیقاً تعری٠و ساخته Ù…ÛŒ شود. آنچه به اندیشۀ مدرن Ø±ÙˆØ ØªØ§Ø²Ù‡ ای دمید قواعد روش٠تØقیق٠منطبق با آن نبود. آنچه سبب ظهور Ø±ÙˆØ ØªØ§Ø²Ù‡ ای در عصر مدرن شد ارادۀ مصممی بود Ú©Ù‡ نه Ùقط زبان مدرسان سکولاستیک بلکه روش تØقیق سکولاستیکی آنان را نیز به طور Ú©Ù„ÛŒ کنار گذاشت. عامل قطعی در واژگونی جهان بینی قرون وسطا نه منطق، Ú©Ù‡ دغدغۀ Ù†ØÙˆ زبان را داشت، بلکه ریاضیات بود، نه اندیشۀ پژوهشگرانه دربارۀ روش تØقیق Ú©Ù‡ نتیجه را پیشاپیش معلوم Ù…ÛŒ کرد بلکه روش ÙÙ†ÛŒ بررسی مسائل بود. از نظر کاسیرر کش٠عمدۀ رنسانس این بود Ú©Ù‡ Ùقط از طریق کار Ùˆ عمل یعنی Ùقط از طریق تولید Ù…ÛŒ توان چیزی آموخت.
برداشت کاسیرر از «انجام دادن کاری از طریق تولید» Ùقط مسئلۀ سبک نیست، برعکس، برداشت کاسیرر بر Ùهم خاصی از عمل Ùˆ کارکردن به طور عام متکی است. کارکرد٠عمل در ایجاد شالودهای برای هستی، آن چنان Ú©Ù‡ کاسیرر آن را درک Ù…ÛŒ کند، Ùرم بخشیدن است: Ùرم بخشیدن به Ø´Ú©Ù„ های بیان کننده، به طور عام، Ùˆ Ùرم بخشیدن به تصاویر Ùˆ Ù…Ùاهیم به طور خاص. کاسیرر، به شیوه های بسیار کلی، وجود عقلانی ما را با توانایی مان برای ایجاد نوعی انتظام در آشÙتگی Ùˆ درهم برهمی تأثرات Øسی تعری٠می کند. بنابراین، به اعتقاد او وظیÙÛ€ عمومی همۀ صورت های سمبلیک Ùˆ Ø¢Ùرینش های گوناگون Ùرهنگ عقلانی این است Ú©Ù‡ «جهان انÙعالی تاثرات Øسی Ù…Øض را به جهان بیان عقلانی Ù…Øض تبدیل کند».
پرسشی Ú©Ù‡ برداشت کاسیرر دربارۀ انسان Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÛŒ کند این است Ú©Ù‡ آیا تÙسیر عمل انسان در قالب Ø¢Ùرینش صورت های بیان، نوعی زیبا کردن وجود انسان نیست؟ زیباکردن٠این چنینی Ú©Ù‡ کلیت وجود انسان را در بر Ù…ÛŒ گیرد، همۀ اعمال Ùˆ گرایش ها Ùˆ به طور Ú©Ù„ÛŒ بینش ما از زندگی انسان Ùˆ نخست Ùˆ بیش از همه، بازنمایی شخصیت مان را در قالب یک سمبل، یک تصویر یا یک Ù…Ùهوم Ù…ÛŒ بیند.
اتÙاقاً کاسیرر خود نیز پرسش «زیباکردن وجود انسان» را به ویژه دربارۀ عمل ÙÙ†ÛŒ Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÛŒ کند. او بر نقش عینی کردن٠ابزارهای ÙÙ†ÛŒ تاکید Ù…ÛŒ کند .« هنگامی Ú©Ù‡ این ابزارها به کار گرÙته Ù…ÛŒ شوند، از طریق عمل تکنیکی مان، به طور عام، سبب عینی کردن Ù…ÛŒ شوند، زیرا در عمل ÙÙ†ÛŒ مان ناگزیر Ù…ÛŒ شویم قوانین واقعیت را بدانیم. به این طریق Ùعالیت تکنیکی ما واقعیتی Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ Ùرق بارز میان رویا، آرزو Ùˆ خیال با واقعیت را به ما Ù…ÛŒ آموزد». از سوی دیگر عمل تکنیکی ما بخشی از عمل Ú©Ù„ÛŒ Ø´Ú©Ù„ دادن به جهانی است Ú©Ù‡ در آن به سر Ù…ÛŒ بریم. از این رو عمل Ùنی، Ø´Ú©Ù„ دادن به من٠خودمان نیز هست. عمل Ùنی، عنصری از Ø´Ú©Ù„ بخشیدن به جهان Ùˆ نیز Ø´Ú©Ù„ بخشیدن به من٠خودمان است Ùˆ به نظر Ù…ÛŒ آید Ú©Ù‡ این Ø´Ú©Ù„ ویژه ای از برداشت عمدۀ زیباکردن همه جانبه باشد.
پاسخ کاسیرر به این پرسش در Øد معیار تØلیل Ùونکسیونل او Ú©Ù‡ در سه جلد ÙلسÙÛ€ صورت های سمبلیک ارائه شده است، نیست. به نظر کاسیرر کار تکنیکی در جهان صرÙاً عینی باقی Ù…ÛŒ ماند Ùˆ وجود خود را Ùقط به خودش اظهار Ùˆ اثبات Ù…ÛŒ کند Ùˆ نه به سازنده اش؛ اما اثر هنری همیشه در وجود Ùرد یا در زندگی هنرمند، خود را اظهار Ù…ÛŒ دارد Ùˆ اثبات Ù…ÛŒ کند. Øتی اگر دشواری Ùهم آثار هنری دوره معاصر را به این شیوه ای Ú©Ù‡ کاسیرر Ù…ÛŒ گوید ØŒ کنار بگذاریم ØŒ باز هم تمایز کاسیرر میان کار تکنیکی Ùˆ اثر هنری نمی تواند به کنه موضوع برود. پرسش این است Ú©Ù‡ آیا باید Ú©Ù„ زندگی بشر Ùˆ همه اعمال او را ØŒ Ú©Ù… Ùˆ بیش، Ø´Ú©Ù„ دادن موÙقیت آمیز بدانیم یعنی آنها را Ø¢Ùرینش صورت های سمبلیک بشناسیم Ú©Ù‡ از طریق آنها خود را اظهار Ùˆ بیان Ùˆ نیز درک Ù…ÛŒ کنیم ØŸ چنین دیدی از زندگی بشر Ú©Ù‡ آن را Ø´Ú©Ù„ دادن خلاق به صورت های سبملیک تلقی Ù…ÛŒ کند، بعضی از جنبه های بنیادین زندگی انسان را نادیده Ù…ÛŒ گیرد، یعنی ÙلسÙÛ€ صورت های سبملیک کاسیرر آن جنبه هایی را Ú©Ù‡ به تÙاوت در ساختار من٠انسانها مرتبط Ù…ÛŒ شوند، Ùرایند یا بازنمایی Ù…ÛŒ انگارد. اما Øقیقت وجودی ما این است Ú©Ù‡ به قول هایدگر ØŒ ما به جهان پرتاب شده ایم، Øقایقی چون با خود بیگانگی، مرگ ونیز همه آن چیزهایی Ú©Ù‡ به Ùانی بودن بشر مرتبط Ù…ÛŒ شوند، غیرقابل انکارند.
اما باید این نکته بسیار مهم را همیشه در نظر بگیریم Ú©Ù‡ ÙلسÙÛ€ Ø±ÙˆØ Ú©Ø§Ø³ÛŒØ±Ø± پاسخی است به ÙلسÙÛ€ Øیات. این مدعایی بدیهی است Ú©Ù‡ سنت ÙلسÙÛŒ غرب زیر سیطرۀ خرد بوده است. اندیشۀ ÙلسÙÛŒ غرب با Ù…Ùهوم خرد آغاز Ù…ÛŒ شود Ùˆ Ù…ÛŒ کوشد تا خرد را با امور Ù…Øسوس Ùˆ ملموس، Ú©Ù‡ در تجربه درک Ùˆ به طور زنده اØساس Ù…ÛŒ شوند ØŒ سازش دهد. مجادلۀ اÙلاطونی با تصاویر شعری Ùˆ تعری٠ارسطو از انسان Ú©Ù‡ او را جانور بخرد Ù…ÛŒ نامد همه شاهدی بر این مدعا هستند.
کاسیرر مسئلۀ ÙلسÙۀمدرن را رد قالب تقابل Ùˆ تÙاوت میان ÙلسÙÛ€ Ø±ÙˆØ Ùˆ ÙلسÙÛ€ زندگی یا اگزیستانسیالیسم Ù…ÛŒ بیند.این تمایز برای او چنان بنیادین بود Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ خواست تمامی جلد چهارم ÙلسÙÛ€ صورت های سمبلیک را به بررسی Ùˆ ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø§ÛŒÙ† تقابل Ùˆ تÙاوت اختصاص دهد.
کاسیرر ÙلسÙÛ€ ایده آلیسم را تØول ÙلسÙÛ€ Ø±ÙˆØ Ù…ÛŒ دانست Ú©Ù‡ در دوران جدید از دکارت Ùˆ لایب نیتس آغاز شده Ùˆ تا کانت Ùˆ Ù‡Ú¯Ù„ ادامه یاÙته بود. برداشت خود کاسیرر از سمبل نیز در ادامه همین سنت ÙلسÙÛŒ است.
ÙلسÙÙ‡ Ù…ÛŒ خواهد Ú©Ù‡ لوگوس خودآگاه باشد ØŒ سخن بگوید Ùˆ Øقیقت هستی را به منزلۀ هستی٠لوگوس بشناسد.
کوشش کاسیرر برای پیشبرد ÙلسÙÛ€ Ø±ÙˆØ Ø¨Ù‡ این طریق صورت گرÙت Ú©Ù‡ در سمبل پدیده ای مشابه با Ø·Ø±Ø Ù†Ù…Ø§ÛŒÛŒ کانت یاÙت. او در برداشتش از سمبل، Ù…Ùهوم Ù‡Ú¯Ù„ÛŒ خود Øرکتی٠آگاهی را با این Ø·Ø±Ø Ù†Ù…Ø§ÛŒÛŒ پیوند داد؛ Ùˆ با این برداشت از سمبل ØŒ پژوهشی گسترده در قلمرو زبان، اسطوره، دین، هنر، علم Ùˆ تکنیک انجام داد Ùˆ نقد خرد را به نقد Ùرهنگ تبدیل کرد.
او با برداشت خود از اندیشۀ کانت Ùˆ Ù‡Ú¯Ù„ Ùˆ ترکیب آن دو Ùˆ گسترش آن به Øوزۀ سمبل، قهرمان سمبل شد. این دستاورد مستلزم داشتن نبوغ ÙلسÙÛŒ بود. اما الگوی بنیادین برای سمبل در اندیشۀ کاسیرر، الگوی شناختی است Ø› Ùˆ Ù…ÛŒ کوشد تا این الگوی اساساً شناختی اندیشه را به صورت های تجربی، یعنی به زبان ØŒ هنر، تاریخ Ùˆ به ویژه اسطوره تعمیم دهد. گرچه کاسیرر ویکو را کاشÙ٠واقعی اسطوره Ù…ÛŒ داند، اما برخلا٠ویکو، کاسیرر اسطوره را از طریق Ù…Ùهوم عقلانی Ú©Ø´Ù Ù…ÛŒ کند. نظریۀ کاسیرر دربارۀ اسطوره شاید اصیل ترین بخش ÙلسÙÛ€ صورت های سبملیک او باشد. به همین دلیل نیز بیش از دیگر بخش های ÙلسÙÙ‡ اش نیاز به Ø§ÛŒØ¶Ø§Ø Ùˆ تÙسیر دارد. در سراسر بررسی کاسیرر از اسطوره، اگر نه تناقض ها ØŒ لااقل پارادوکس های بسیاری وجود دارند. در تقابل با ÙلسÙÛ€ روØØŒ ÙلسÙÛ€ امر غیرعقلانی یا ÙلسÙÛ€ زندگی Ùˆ وجود قرار دارد. کاسیرر ÙلسÙÛ€ زندگی را واکنشی به نیروی قاهر Ùˆ سیستماتیک ÙلسÙÛ€ Ø±ÙˆØ Ù…ÛŒ داند. ÙلسÙÛ€ زندگی Ùˆ وجود Ù…ÛŒ کوشد تا مستقیماً با امر بی واسطه روبرو شود. این کوشش را در اندیشۀ نیچه Ùˆ کیرکه گور Ùˆ در ÙلسÙÙ‡ های شلر Ùˆ هایدگر Ù…ÛŒ بینیم.
خستگی ذهنی از Ù…Ùاهیم عقلانی از یک سو Ùˆ قول هایی Ú©Ù‡ ÙلسÙÛ€ زندگی سمبل ØŒ Ù…Ùهوم هگلی٠خود Øرکتی٠آگاهی را با این Ø·Ø±Ø Ù†Ù…Ø§ÛŒÛŒ پیوند داد؛ Ùˆ با این برداشت از سمبل، پژوهشی گسترده در قلمرو زبان، اسطوره، دین، هنر، علم Ùˆ تکنیک انجام داد Ùˆ نقد خرد را به نقد Ùرهنگ تبدیل کرد.
او با برداشت خود از اندیشۀ کانت Ùˆ Ù‡Ú¯Ù„ Ùˆ ترکیب آن دو Ùˆ گسترش آن به Øوزه سمبل، قهرمان سمبل شد. این دستاورد مستلزم داشتن نبوغ ÙلسÙÛŒ بود. اما الگوی بنیادین برای سمبل در اندیشه کاسیرر، الگوی شناختی است، Ùˆ Ù…ÛŒ کوشد تا این الگوی اساساً شناختی اندیشه را به صورت های تجربه، یعنی به زبان، هنر ØŒ تاریخ Ùˆ به ویژه اسطوره تعمیم دهد. گرچه کاسیرر ویکو را کاش٠واقعی اسطوره Ù…ÛŒ داند، اما برخلا٠ویکو، کاسیرر اسطوره را از طریق Ù…Ùهوم عقلانی Ú©Ø´Ù Ù…ÛŒ کند. نظریه کاسیرر درباره اسطوره شاید اصیل ترین بخش ÙلسÙÙ‡ صورت های سمبلیک او باشد. به همین دلیل نیز بیش از دیگر بخش های ÙلسÙÙ‡ اش نیاز به Ø§ÛŒØ¶Ø§Ø Ùˆ تÙسیر دارد. در سراسر بررسی کاسیرر از اسطوره، اگر نه تناقض ها ØŒ لااقل پارادوکس های بسیاری وجود دارند. در تقابل با ÙلسÙÙ‡ روØØŒ ÙلسÙÙ‡ امر غیرعقلانی یا ÙلسÙÙ‡ زندگی Ùˆ وجود قرار دارد. کاسیرر ÙلسÙÙ‡ زندگی را واکنشی به نیروی قاهر Ùˆ سیستماتیک ÙلسÙÙ‡ Ø±ÙˆØ Ù…ÛŒ داند. ÙلسÙÙ‡ زندگی Ùˆ وجود Ù…ÛŒ کوشد تا مستقیماً با امر بی واسطه روبرو شود.این کوشش را در اندیشه نیچه Ùˆ کیرکه گور Ùˆ در ÙلسÙÙ‡ های شلر Ùˆ هایدگر Ù…ÛŒ بینیم.
خستگی ذهنی از Ù…Ùاهیم عقلانی از یک سو Ùˆ قول هایی Ú©Ù‡ ÙلسÙÙ‡ زندگی از دیگر سو Ù…ÛŒ دهد، ÙلسÙÛ€ اگزیستانسیالیسم را جذاب Ù…ÛŒ سازد. این قول Ú©Ù‡ امکان پدیدارشدن هستی هست دعوتی برای آمادگی یاÙتن برای ورودش است.
این وضعیت به ویژه در زندگی دورۀ معاصر صادق است Ú©Ù‡ انسان با وضعیت بی معنای وجودش Ú©Ù‡ با تکنولوژی انتظام یاÙته دست به گریبان است، وضعیتی Ú©Ù‡ اساس ÙلسÙÛŒ آن روش اندیشۀ دکارتی است یعنی ÙˆØ§Ø¶Ø Ùˆ متمایز اندیشیدن. این وضعیت موجب واکنشی از سوی ÙلسÙÛ€ اگزیستانسیالیسم بر ضد ÙلسÙÛ€ دکارتی Ù…ÛŒ شود. این واکنش Øتی در جاهایی نیز دیده Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ ÙلسÙÛ€ دکارتی تلطی٠شده Ùˆ از طریق ÙلسÙÛ€ امر کانکریت جهان شمول Ùˆ سمبل در معرض تجدید نظر قرار گرÙته است. اگزیستانسیالیسم یا ÙلسÙÛ€ زندگی Ùˆ وجود، Ø±ÙˆØ Ø±Ø§ نه به منزلۀ Ø´Ú©Ù„ مبدل زندگی بلکه آن را بیگانه با زندگی یا چیزی Ú©Ù‡ نسبتی غیرواقعی با هستی دارد Ù…ÛŒ بیند.
ÙلسÙÛ€ غرب در دورۀ مدرن، ما را بر سر دو راهی قرار داده است، زیرا از ما Ù…ÛŒ خواهد Ú©Ù‡ Ùهم ÙلسÙÛŒ را یا در قالب اصول قابل اثبات ØŒ Ù…Ùهوم Ùˆ استدلال دنبال کنیم یا این ها را مردود بدانیم Ùˆ مستقیماً از وضعیت زندگی Ùˆ وجود به «ارزش های Ùوق ارزش» Ùˆ درون نگری بیندیشیم یا برای پدیدارشدن هستی منتظر بمانیم. اما کاسیرر با متمرکزکردن توجه مان به خصلت خلاق Ùˆ Ø´Ú©Ù„ دهندۀ اعمال مان، این جنبۀ بنیادین از وجود مان را برجسته Ù…ÛŒ کند، جنبه ای Ú©Ù‡ به ویژه در قلمرو ÙلسÙÛ€ آلمانی از جمله ÙلسÙÛ€ زندگی تقریباً نادیده گرÙته شده است. کاسیرر عمیقاً اعتقاد داشت Ú©Ù‡ نادیده گرÙتن همین جنبه، سبب شد Ú©Ù‡ ÙلسÙÛ€ آلمانی نتواند در دورۀ نازیسم وظیÙÙ‡ اش را انجام دهد، زیرا ÙلسÙه، قدرت خرد انسان را نشان نداد Ùˆ به اثبات نرساند. زیرا معتقد نبود Ú©Ù‡ خرد، قدرت Ùˆ نیرویی است Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ تواند Ú©Ù„ جهان را Ø´Ú©Ù„ دهد Ùˆ بسامان کند. همین بی اعتمادی عمومی به خرد سبب شد Ú©Ù‡ Ú©Ù„ Ùرهنگ آلمانی به Ú†Ù†Ú¯ ایدئولوگ ها Ùˆ تبلیغاتچی ها بیÙتد Ùˆ Ùقط نیروی اØساسات، خون Ùˆ سرنوشت Ùˆ عظمت رهبر کبیر موعظه شوند.
چنانچه بخواهیم درک درستی از ÙلسÙÛ€ کاسیرر به دست آوریم باید ریشۀ اخلاقی عمیق تÙکر او از جمله زیباکردن وجود بشر را بشناسیم. همین ریشۀ اخلاقی ÙلسÙÛ€ کاسیرر، تÙسیر او را از عمل Ùˆ زندگی انسان تقویت Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ او آنها را به منزلۀ کار Ùˆ اثر Ù…ÛŒ بیند. جنبۀ کار٠عمل انسان به طور تنگاتنگ با دومین اصل برداشت ÙلسÙÛŒ کاسیرر مرتبط Ù…ÛŒ شود، اصلی Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ توان آن را «اصل برونی شدن» نامید. کاسیرر خود این اصل را به منزلۀ یک «قاعدۀ اساسی» بیان Ù…ÛŒ کند. او در جلد دوم ÙلسÙÛ€ صورت های سمبلیک : اندیشه اسطوره ای Ù…ÛŒ نویسد: «یک بار دیگر Ù…ÛŒ بینیم Ú©Ù‡ آن قاعده اساسی Ú©Ù‡ بر همه تØولات روØÛŒ Øاکم است تایید Ù…ÛŒ شود، بدین معنی Ú©Ù‡ Ø±ÙˆØ Ùقط وقتی به درون بودگی Øقیقی Ùˆ کامل خود دست Ù…ÛŒ یابد Ú©Ù‡ بتواند خود را بیان کند. Ø´Ú©Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ Øیات درونی انسان به خود گرÙته بر ذات Ùˆ معنای آن اثر Ù…ÛŒ گذارد Ùˆ این دو را متعین Ù…ÛŒ سازد» (ترجمۀ Ùارسی صÙØات 1-300)
طبق این قاعدۀ اساسی، کاسیرر تأکید Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ ذهن ما بی درنگ Ùˆ به طور Ø´Ùا٠مجهز نیست بلکه باید از طریق Ø´Ú©Ù„ بخشیدن به جهان٠تصاویر Ùˆ جهان٠مÙاهیم Ùˆ Ø¢Ùریدن صورت های سمبلیک خود را تجهیز کند؛ بنابراین ذهن ما Ùقط در Ø¢Ùرینش هایش Ùˆ از طریق آنها، Ùˆ نیز از طریق Ùعالیت خلاق خود Ùˆ در آثاری Ú©Ù‡ خلق Ù…ÛŒ کند به درک خود نایل Ù…ÛŒ آید.
اصل برونی شدن، پرسش تنوع ذهن با یکسانی آن Ùˆ نیز پرسش تنوع جهان های سمبلیک یا تنوع جهان های Ùرهنگی یا یکسانی آنها را Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÛŒÚ©Ù†Ø¯.از یک سو به نظر Ù…ÛŒ رسد Ú©Ù‡ انرژی Ø´Ú©Ù„ دهنده ای در ذهن انسان هست Ú©Ù‡ در همۀ Ø¢Ùرینش ها Ùˆ Ø¢Ùریده شده ها، شامل تنوع صورتهای سمبلیک، وجود دارد. Ù…ÛŒ توان دیدگاه کاسیرر را دربارۀ صورت های سمبلیک را از طریق تجسم یک Ú¯Ù„ درک کرد. در مرکز Ú¯Ù„ ØŒ صورت سمبلیک اسطوره را داریم، دیگر صورت های سمبلیک (مانند، زبان، دین، علم، هنر) از این مرکز، مانند گلبرگ های٠گل، رشد Ù…ÛŒ کنند، آنها همه از یکدیگر جدا Ù…ÛŒ شوند Ùˆ رو به جهات مختل٠می کنند. Ùرایندهای گوناگون عقلانی شدن Ùˆ متمایزشدن موجب این تØول Ù…ÛŒ شوند. کاسیرر در کتابش با عنوان زبان Ùˆ اسطوره Ù…ÛŒ نویسد: «در این جا با قانونی روبرو Ù…ÛŒ شویم Ú©Ù‡ برای همۀ صورت های سمبلیک به یکسان صادق است Ùˆ اساساً این قانون با تکامل صورت های سمبلیک ارتباط Ù…ÛŒ یابد. هیچ یک از صورت های سمبلیک در آغاز به صورت یک صورت سمبلیک٠متمایز، Ú©Ù‡ مستقلاً قابل تشخیص باشد، ظاهر نمی شود بلکه هر یک از آنها باید نخست خود را از زهدان مشترک اسطوره رها سازد. همۀ Ù…Øتویات ذهنی، به رغم آنکه Øقیقتاً قلمرو سیستماتیک مستقلی را تشکیل دهند، Ùˆ اصل خود را دارا باشند، در آغاز با اسطوره آمیخته بوده اند Ùˆ در زمین آن روییده اند.
تقابل صورت های سمبلیک و رویارویی آنها، به ویژه جدال اسطوره با دیگر صورت های سمبلیک
هم چنان Ú©Ù‡ پیش تر Ú¯Ùتیم در بطن ÙلسÙÛ€ صورت های سمبلیک، به منزلۀ ÙلسÙÛ€ Ùرهنگ، ÙلسÙÛ€ تاریخ نیز مستتر است . ÙلسÙÛ€ صورت های سمبلیک دو چشم انداز متقابل از Øیات تاریخی بشر را ارائه Ù…ÛŒ دهد. چشم انداز نخست ØŒ تاریخ را به معنای Ú©Ù„ÛŒ یعنی به معنای تاریخ ایده آل٠Ùرهنگ انسانی معنا Ù…ÛŒ کند. این تاریخ نشان Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ چگونه اسطوره، زبان Ùˆ تکنولوژی ØŒ Ø´Ú©Ù„ های اساسی Ùرهنگی هستند Ú©Ù‡ از آنها دین، قانون مدون، تاریخ ØŒ هنر Ùˆ علم سر بر Ù…ÛŒ کشند. ÙلسÙÛ€ صورت های سمبلیک راهی را بازآÙرینی Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ صورت های سمبلیک در پیش Ù…ÛŒ گیرند؛ این راه از مرØÙ„Û€ تقلیدی Ùˆ سپس مرØÙ„Û€ تمثیلی Ù…ÛŒ گذرد تا سرانجام به مرØÙ„Û€ «صرÙاً سمبلیک» برسد. علاوه بر این چشم انداز ایده آل، ÙلسÙÛ€ صورت های سمبلیک نظریۀ کشاکش نیروهای اجتماعی را نیز Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÛŒ کند. صورت های سمبلیک مختل٠به منزلۀ واقعیت های اجتماعی انضمامی (= کانکریت) هم هماهنگی Ùˆ هم رویارویی ایجاد Ù…ÛŒ کنند.
مهمترین این رویارویی ها، تقابل میان شیوۀ اسطوره ای درک جهان با شیوۀ غیراسطوره ای آن است.
هر دوی این چشم اندازها نظری هستند، هر یک از آن دو، زندگی تاریخی بشر را از دیدگاه صورت های سمبلیک Ùرهنگی Ù…ÛŒ شناسد. نخستین دیدگاه یعنی تاریخ ایده آل یا «پدیدارشناسی» صورت های Ùرهنگی در کتاب های ÙلسÙۀصورت های سمبلیک Ùˆ رساله ای درباره انسان، دیدگاه برجسته است. گرچه برخوردهای انضمامی ] کانکریت[ اجتماعی ضرورتاً در Ùرهنگ موجودند Ùˆ این رویارویی ها Ùˆ تقابل ها بخشی از برداشت صورتهای سمبلیک کاسیرر بوده اند. اما در نخستین صورت بیانی شان Ú©Ù… تر بر این کشمکش ها تاکید شده است. صورت های سمبلیک شیوه های خود بسامانی نیستند Ú©Ù‡ جهانی مستقل از آن خود داشته باشند بلکه همیشه در رابطه با یکدیگر Ùˆ در تقابل Ùˆ رویارویی با یکدیگرند. کاسیرر نخستین بار در سخنرانی های خود با عنوان «مÙهوم صورت سمبلیک در ساختار علوم انسانی» Ú©Ù‡ در کتابخانۀ واربورگ (22-1921) برگزار Ù…ÛŒ شد Ù…Ùهوم صورت های سمبلیک را معرÙÛŒ کرد.
او در آنجا Ù…ÛŒ گوید : «پژوهش ÙلسÙÛŒ دربارۀ صورت های سمبلیک، به طور عام، نباید در مرØÙ„Û€ توصی٠هر یک از آنها به طور انÙرادی باقی بماند. یعنی نباید ساختار منطقی خاص Ùˆ وسیله بیان ویژه هر یک از آنها را مستقل از دیگر صورتهای سمبلیک بررسی کند، بلکه یکی از وظای٠اصلی پژوهش ÙلسÙÛŒ درباره آنها معین کردن رابطۀ این صورتها با یکدیگر است. رابطه ای Ú©Ù‡ همان قدر از هماهنگی آنها ناشی Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ از تقابلشان ØŒ آنها یکدیگر را همان قدر جذب Ù…ÛŒ کنند Ú©Ù‡ متقابلاً دÙع Ù…ÛŒ کنند».
بخشی از این تقابل Ùˆ کشاکش از آنجا ناشی Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ صورت های سمبلیک به منزلۀ نیروهای تثبیت کننده یا نوآور در جامعه بر یکدیگر تاثیر Ù…ÛŒ گذارند. مثلاً ØŒ اسطوره نیروی Ù…ØاÙظه کار اÙراطی است در Øالی Ú©Ù‡ هنر Ùˆ علم خواهان نوآوری Ùˆ خلاقیت هستند، زبان این هر دو تمایل را در بر دارد یعنی هم Ù…ØاÙظه کار است Ùˆ هم نوآور. همۀ صورت های سمبلیک نیروهایی اجتماعی هستند Ú©Ù‡ میان مردم برای ایجاد اتØاد یا اختلا٠عمل Ù…ÛŒ کنند. دین مثالی قدیمی از این اتØاد Ùˆ اختلا٠را ارائه Ù…ÛŒ دهد. گرچه هر صورت سمبلیک وسیله ای برای متØدکردن نوع بشر است، «هیچ یک از آنها ممکن نیست این اتØاد را موجب شود بی آنکه در عین Øال در میان نوع بشر اختلا٠بیندازد Ùˆ آنان را از یکدیگر جدا کند. بدین ترتیب آنچه قرار بود هماهنگی Ùرهنگی را تضمین کند منشا عمیق ترین ناهماهنگی ها Ùˆ نابسامانی ها Ù…ÛŒ شود» (رساله ای درباره انسان، صÙØÙ‡ 29 – 30) اما اختلا٠هایی Ú©Ù‡ زبان ها Ùˆ دین های مختل٠موجب Ù…ÛŒ شوند در مقایسه با اختلا٠ها Ùˆ کشمکش هایی Ú©Ù‡ میان خود صورتهای سمبلیک مختل٠بروز Ù…ÛŒ کنند آن قدرها شدید نیستند زیرا تÙاوت های میان صورت های سمبلیک مختل٠را نمی توان از میان برد، آن ها در اصل، سازش ناپذیرند. کشاکش میان علم Ùˆ دین، قانون شرع با قانون سکولار، هنر با تکنولوژی، Ùˆ اخلاق با ارزش گذاری اقتصادی ØŒ کشاکش های Ùرهنگی٠آشنایی هستند Ú©Ù‡ بارها Ùˆ بارها در تاریخ مشاهده شده اند. دیدگاه های متخاصم هنر، علم، دین Ùˆ تکنولوژی با یکدیگر را نمی توان با نشان دادن این Ú©Ù‡ همۀ آنها را Ù…ÛŒ توان از Ù„Øاظ ÙلسÙÛŒ به منزلۀ صورت های سمبلیک دانست از میان برد.
آگاهی نظری، آگاهی عملی و آگاهی زیبایی شناختی، جهان زبان و اخلاق، شکل های اساسی جامعه و دولت، همه در آغاز با برداشت های اسطوره ای- دینی آمیخته بوده اند. 30
این برداشتها نه Ùقط تÙاوت رشدیابنده Ùˆ Ùاصلۀ ساختاری میان صورت های سمبلیک را، Ú©Ù‡ از صورت اولیۀ اسطوره سر بر کشیده اند، شامل اند بلکه همچنین تÙاوت رشد یابنده Ùˆ Ùاصلل ساختاری میان هر یک از صورت ها با صورت اسطوره را نیز شامل Ù…ÛŒ شوند. منÙÚ© Ùˆ متمایزشدن صورت های سمبلیک از یکدیگر، کارکردهای تازه ای ایجاد Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ قابل Ùعلیت یاÙتن اند. منÙÚ© Ùˆ متمایزشدن صورت ها را واسطه های مادی مختل٠متØقق Ù…ÛŒ سازند Ùˆ این کارکردها را نیز Ùعلیت Ù…ÛŒ دهند. این واسطه های مادی را باید بررسی کرد. ترکیب این کارکردها Ùˆ واسطه های مادی سبب Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ بیان های سمبلیک ما Ø´Ú©Ù„ خاصی به خود بگیرند. این Ø´Ú©Ù„ را از Ù„Øاظ درونی، کارکردها Ùˆ واسطه ها Ù…ÛŒ سازند. اگر اصول متمایزکننده ای وجود داشته باشند Ú©Ù‡ بر Ø´Ú©Ù„ گیری صورت های گوناگون٠بیان سمبلیک Øاکم اند (در Øقیقت، Ùرض وجود چنین اصول متمایزکننده ای بر نهاد اصلی ÙلسÙÛ€ کاسیرر است) ØŒ پس در این صورت صورت های سمبلیک یا صورت های Ùرهنگی گوناگونی داریم Ú©Ù‡ Ùروکاستنی به هم نیستند Ùˆ ما خود را در قالب هر یک از آنها بیان Ù…ÛŒ کنیم.
ÙلسÙÙ‡ صورت های سمبلیک، ÙلسÙÛ€ صورت های Ùرهنگی است Ùˆ ما Ùقط Ù…ÛŒ توانیم از میان آنها آن مدل هایی را Ùرا بخوانیم Ú©Ù‡ در درونشان، کارکرد سمبلیک انجام Ù…ÛŒ گیرد Ùˆ از آنهاست Ú©Ù‡ Ù…Ùهوم – سمبل، عام ترین Ùرمول خود را به دست Ù…ÛŒ آورد. اگر تاکیدمان بر جهان شمول ترین صورت هایۀ نسبت باشد (مانند صورت Ùضا، صورت زمان، صورت علت، صورت عدد Ùˆ غیره) Ú©Ù‡ در همۀ صورت های سمبلیک ظاهر Ù…ÛŒ شوند، در این صورت ما متاÙیزیک تجربۀ Ùرهنگی را داریم. اما اگر Ø´Ø±Ø Ùˆ تÙصیل ما از طریق تØلیل های جداگانۀ زبان، اسطوره ØŒ دین ØŒ علوم ریاضی Ùˆ Ùیزیک ارائه شوند، ÙˆØ§Ø¶Ø Ø§Ø³Øª Ú©Ù‡ در این Øالت یک ÙلسÙÛ€ Ùرهنگ داریم. اما شیوۀ ارائه ما از صورت های سمبلیک هر Ú†Ù‡ باشد ØŒ هر صورت سمبلیک Øول Ù…Ùهوم – سمبل تشکل Ù…ÛŒ یابد.
Ù…Ùسران مدعی اند Ú©Ù‡ باید به ÙلسÙÛ€ صورت های سمبلیک کاسیرر ارج بسیار نهاد.زیرا این ÙلسÙÙ‡ نه Ùقط درکی بسیار مدرن از سمت گیری جهانی را عرضه Ù…ÛŒ کند بلکه هم چنین بینشی ارائه Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ در زمانۀ بØران آمیز ما سخت موردنیاز است ØŒ چون به ما Ù…ÛŒ آمورد Ú©Ù‡ دیدگاه مان، تمایل Ùکری مان Ùˆ رویۀ مان اعتباری جهان شمول Ùˆ مطلق ندارند، از این رو باید در برابر دیگر دیدگاه ها Ùˆ تمایلات Ùکری Ùˆ رویه ها ØŒ ذهنی باز داشته باشیم، زیرا در عصر دهکدۀ جهانی ناگزیریم Ú©Ù‡ با دیگر جهان ها Ùˆ دیدگاه ها زندگی مسالمت آمیزی داشته باشیم Ùˆ اعلام کنیم Ú©Ù‡ اعتبار Ùˆ Øقانیت هر صورت سمبلیک نسبی است نه مطلق.
پانوشتها :
- Henry Bergson, Essai sur Les Donees Immediates de la Conscience.
2 - Introduction a La Metaphysique.
3 - Edmund Husserl , Ideen zur einer reinen phänomenologie und phänomenologischen philosophie.
4 - Tractatus
5 - Martin Heidegger , Sein und Zeit.
6 - Die krisis der euröpäischen Wsisenschaften und die transzendentale phänomenologie: eine Einleitung in die phänomenologische philosophie ,ed. Walter Biemel (The Hague: Martinium Nitoff , 1954)
7- ترجمۀ انگلیسی ÙلسÙÛ€ صورت های سمبلیک، جلد سوم، صÙØÙ‡ 13 Ùˆ در متن اصلی آلمانی آن صÙØÙ‡ 16
8- درترجمۀ انگلیسی ÙلسÙÛ€ صورت های سمبلیک ØŒ جلد یکم، صÙØÛ€ 78 Ùˆ در متن اصلی آلمانی آن صÙØÛ€9.
9 – ÙلسÙÛ€ صورت های سمبلیک ØŒ جلد دوم، اندیشۀ اسطوره ای ترجمه یدالله موقن، ص 167 در ترجمۀانگلیسی آن صÙØÙ‡ 95 Ùˆ در متن اصلی آلمانی آن صÙØÛ€ 118.
10 - ارنست کاسیرر، ÙلسÙÛ€ روشنگری، ترجمه یدالله موقن (تهران : انتشارات نیلوÙر ØŒ چاپ اول ØŒ 1370ØŒ چاپ دوم ØŒ 1382) ص 49 – 50.
11- ترجمه Ùارسی صÙØات 8 – 247.
12 - جلد سوم ÙلسÙÛ€ صورت های سمبلیک : پدیدارشناسی شناخت Ø› در ترجمۀ انگلیسی آن صÙØÙ‡ 53 Ùˆ در اصل آلمانی آن صÙØÙ‡ 48.
13- مأخذ پیشین ØŒ در ترجمۀ انگلیسی آن صÙØÙ‡ 40 ØŒ در متن آلمانی آن صÙØÙ‡ 48.
14 - همان ØŒ در ترجمۀ انگلیسی آن صÙØÛ€ 110ØŒ در متن آلمانی آن صÙØÛ€118.
15 - جلد یکم ÙلسÙÛ€ صورت های سمبلیک ØŒ زبان در ترجمۀ انگلیسی آن صÙØÛ€ 12 Ùˆ در متن اصلی آلمانی آن صÙØÛ€ 12
16 - aesthetization
17- objectifying
18 - Geis
19 - Leben
20 - Logos
21 - schematism
22 - Irrational
23 - irrational
24 - transvaluate
25 - introspect
26 - the principle of exteriorization
27- mimetic
28 - analogical
29 - Ernst Cassirer , wesen und wirkung des symbolbegriff (wissenschaftliche Buchgesellschaft , Darmstadt, 1983)p.192
30 - در ترجمه انگلیسی زبان واسطوره، صÙØÙ‡ 44 Ùˆ در متن اصلی آلمانی آن Ú©Ù‡ در کتاب wirkung symbolbegriffs des wesen und تجدید چاپ شده است، صÙØÙ‡ 112. نگارنده کتاب زبان Ùˆ اسطوره را به Ùارسی برگردانده است Ú©Ù‡ به زودی به چاپ خواهد رسید.