یدالله موقن : تÙاوت تمدنهای شرق Ùˆ غرب از دیدگاه ماکس وبر 2
یدالله موقن : تÙاوت تمدنهای شرق Ùˆ غرب از دیدگاه ماکس وبر
Max Weber 's views on the Differences between Eastern and Western Civilizations by Yadollah Moughen
این وضع، ناپایداری سلطۀکاریزمایی را در مقایسه با سلطۀ سنتی Ùˆ سلطۀ عقلانی آشکار Ù…ÛŒ کند. زیرا سلطۀ کاریزمایی توانایی مشروعیت یاÙتن Ùˆ سازمانی شدن را Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ توانند ساختاری پایدار برای سلطه ایجاد کنند، ندارد. وبر سلطۀکاریزمایی را نه Ùقط به منزله سلطه غیرعادی Ùˆ استثنایی بلکه همچنین به مثابه سلطه شخص توصی٠می کند. کاریزما موهبتی شخصی است Ú©Ù‡ یک شخص را قادر Ù…ÛŒ سازد Ú©Ù‡ رهبر شود. این موهبت مرکب از نیروهایی است Ú©Ù‡ هر کس نمی تواند آنها را دارا باشد. بنابراین پیروان رهبر این نیروها را Ùوق طبیعی یا Ùوق بشری Ù…ÛŒ دانند.
بÙعد تØولی
این وضع، ناپایداری سلطۀکاریزمایی را در مقایسه با سلطۀ سنتی Ùˆ سلطۀ عقلانی آشکار Ù…ÛŒ کند. زیرا سلطۀ کاریزمایی توانایی مشروعیت یاÙتن Ùˆ سازمانی شدن را ،که Ù…ÛŒ توانند ساختاری پایدار برای سلطه ایجاد کنند، ندارد. وبر سلطۀکاریزمایی را نه Ùقط به منزلۀ سلطۀ غیرعادی Ùˆ استثنایی بلکه همچنین به مثابۀ سلطۀ شخصی توصی٠می کند. کاریزما موهبتی شخصی است Ú©Ù‡ یک شخص را قادر Ù…ÛŒ سازد Ú©Ù‡ رهبر شود. این موهبت مرکب از نیروهایی است Ú©Ù‡ هر کس نمی تواند آنها را دارا باشد. بنابراین پیروان رهبر این نیروها را Ùوق طبیعی یا Ùوق بشری Ù…ÛŒ دانند.
این نیروها را نمی توان از شخص رهبر جدا کرد Ùˆ نیز نمی توان آنها را اکتساب نمود؛ اما رابطۀ میان ماموریت Ùˆ شخص مامور چنان تنگاتنگ است Ú©Ù‡ اگر کاریزما از مواهب روØÛŒ باشد، شخص مامور نیز باید همانها را به طور عینی دارا باشد.
آنچه Ùوق طبیعی Ùˆ Ùوق بشری دانسته Ù…ÛŒ شود برØسب ماموریت Ùˆ وضعیت اجتماعی تغییر Ù…ÛŒ کند. بنابراین کاریزما را Ù…ÛŒ توان نه Ùقط در قالب ساختاری یعنی از طریق تقابل امر غیر عادی با امر عادی تÙسیر کرد بلکه همچنین Ù…ÛŒ توان آن را در چارچوب تاریخ تØولی یعنی با Ú©Ù…Ú© Ù…Ùاهیم امر شخصی Ùˆ امر غیرشخصی تÙسیر نمود. Ú©ÛŒÙیت موهبت کاریزمایی وابسته به این است Ú©Ù‡ آیا مأموریت در چارچوب جهان بینی اسطوره ای- خدا مرکزی Ùرمول بندی شده است یا در قالب جهان بینی انسان مداری؟و آیا شالوده ای Ú©Ù‡ مأموریت کاریزمایی ارائه Ù…ÛŒ دهد دیگر جهانی است یا درون جهانی؟
وبر میان کاریزمای جادویی Ùˆ کاریزمای دینی Ùˆ کاریزمای عقل Ùرق Ù…ÛŒ گذارد. به نظر او اعلامیه جهانی Øقوق بشر Ùˆ شهروند تجلی کاریزمای خرد است Ùˆ انقلاب Ùرانسه آخرین Ùیضان کاریزمایی بود Ú©Ù‡ از Ù„Øاظ ساختاری اهمیت عظیمی برای اروپای غربی داشت. انقلاب Ùرانسه مشروعیت کاریزمایی را نهادینه کرد ØŒ پیش از آن ØŒ کاریزما، کاریزمای شخصی یا کاریزمای تبار Ùˆ مقام بود Ùˆ این کاریزما منØصر Ù…ÛŒ شد به پیامبران Ùˆ قدیسان Ø› اما انقلاب Ùرانسه کاریزما را «ملی » کرد. اکنون اصول موضوعه اینها شدند : شهروندان روشن اندیش Ú©Ù‡ جامعه را تشکیل Ù…ÛŒ دهند دارای کاریزما هستند Ùˆ این کاریزما به رهبرانی Ú©Ù‡ منتخب آنان هستند مشروعیت Ù…ÛŒ بخشد.
به دیگر سخن لیبرال ها خرد را در قالب Øقوق طبیعی بشر نهادینه کردند Ùˆ این Øقوق به خاطر سرشت انتزاعی شان به Ø´Ú©Ù„ ایده آلهای جهانی بیان شدند.
از نظر وبر کاریزما بیش از هر چیز ØŒ «نیروی انقلابی٠» "خلاقÙ" خاصی در تاریخ است (1117). زیرا کاریزما هم در مقابل سنت Ù…ÛŒ ایستد وهم در مقابل مقررات. اما این عبارات را باید دقیق درک کرد. این موضوع مهمی است Ú©Ù‡ کاریزما Ùقط یک نیروی انقلابی نیست بلکه یک نیروی انقلابی٠خلاق است.
در تاریخ تØولی غرب این نیروی انقلابی٠خلاق برای آخرین بار به صورت کاریزمای خرد ظاهر شد. «روبسپیر ØŒ "کاریزمای خرد" را به مرتبۀ خدایی رساند Ùˆ این آخرین Ø´Ú©Ù„ÛŒ است Ú©Ù‡ کاریزما در سیر تاریخی٠سرنوشت ساز خود پیدا کرده است (1209) . آشکارترین بیان این کاریزما، Ù…Ùهوم انقلابی٠قانون طبیعی یا Øقوق طبیعی بشر Ùˆ اعتقاد روشنگری به خرد است. این اعتقاد ØŒ اصلی لائیک (غیردینی) را عرضه Ù…ÛŒ کند. این اصل لائیک ØŒ «مجموعۀ همۀ آن هنجارهایی است Ú©Ù‡ اعتبارشان از هر قانون موضوعه ای مستقل است Ùˆ از هر قانون موضوعه ای نیز بالاتر Ùˆ برتر است Ùˆ Øرکت آنها به وضع قانونی دل خواسته وابسته نیست ØŒ بلکه برعکس این هنجارها، شالوده مشروعیتی را ارائه Ù…ÛŒ دهند Ú©Ù‡ براساس آن باید از قانون موضوعه اطاعت کرد. بنابراین قانون طبیعی ØŒ اصطلاØÛŒ است برای آن نوع هنجارهایی Ú©Ù‡ مشروعیت شان را نه از منشا قانون گذاری شان بلکه از Ú©ÛŒÙیات درونی شان کسب Ù…ÛŒ کنند».
به نظر وبر وقتی Ú©Ù‡ قانون ÙˆØÛŒ شده Ùˆ تقدس یک سنت اقتدارطلب Ùˆ Øاملان آن، نیروی خود را از دست داده باشند قانون طبیعی ØŒ یک نظام قانونی منسجم Ùˆ بی تناقضی است Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ تواند جانشین آنها شود (867). بدین ترتیب نظام قانونی Ú©Ù‡ بدین شیوه برپا Ù…ÛŒ شود براساس اخلاق مبتنی بر اعتقاد است Ùˆ این نوع قانون طبیعی ØŒ انتزاعی Ùˆ صوری است. Ø´Ú©Ù„ برجستۀ این اعتقاد، نظریۀ قرارداد Ùردگرایانه است Ú©Ù‡ در قرنهای Ù‡Ùدهم Ùˆ هجدهم ارائه شد. 3
این نظریه مدعی است Ú©Ù‡ بر خرد استوار است ØŒ زیرا این نظریه از این تصور ناشی Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ «شناختی Ú©Ù‡ "خرد" انسانی به دست آورده با "طبیعت اشیاء " یا با "منطق اشیا" یکی است» (869) . نظریه پردازان قرارداد اجتماعی معتقدند Ú©Ù‡ «این هنجارها Ú©Ù‡ از طریق تØلیل منطقی Ù…Ùاهیم قانون Ùˆ اخلاق به دست آمده اند مانند "قوانین طبیعت" اند Ùˆ عموماً به آن قواعد الزامی تعلق دارند Ú©Ù‡ "Øتی خود خدا نیز نمی تواند آنها را تغییر دهد" Ùˆ هیچ نظام قانونگذاری Ùˆ قضایی نباید در تخال٠با این هنجارها قرار گیرد» (869) . به Ú¯Ùته کانت «خرد بشر توانایی قانونگذاری دارد ØŒ Ùˆ این توانایی، نیرویی است Ú©Ù‡ نه Ùقط در مقابل طبیعت بلکه در مقابل خیره سری بشر نیز باید به Øساب آید. قانون طبیعی ØŒ یک بار Ùˆ برای همیشه در سرنگونی جهان بینی مسیØÛŒ Ùˆ نظام سلسله مراتبی "Ùئودالی" نقش خود را ایÙا نمود Ùˆ بر ویرانه های آنها ØŒ جهان بینی لائیک را مستقر کرد. وبر تاکید Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ Ùرسایش قانون طبیعی Ú©Ù‡ زمانی مبنای قانون مدرن بود امری بازگشت ناپذیر است، Ùˆ معتقد است Ú©Ù‡ در شرایط مدرنیتۀ غربی، قانون دیگر Øرمت Ùˆ اعتبار Ùوق طبیعی ندارد Ùˆ به ابزاری ÙÙ†ÛŒ برای رسیدن به تواÙÙ‚ میان مناÙع متنازع تقلیل یاÙته است. بنابراین چنانچه معتقد باشیم Ú©Ù‡ «بدون دستاوردهای عصر Øقوق بشر، هر یک از ما، از جمله Ù…ØاÙظه کاران، Ù…ÛŒ توانند به زندگی خود ادامه دهند دچار خود Ùریبی بزرگی شده ایم» (403)
از این رو کاریزمای خرد، نیروی انقلابی بالقوۀ خود را همچنان Ù†Ú¯Ù‡ داشته است. سخنی Ú©Ù‡ باقی مانده تا دربارۀکاریزما بگوییم این است Ú©Ù‡ در زمانهای ثبات نسبی سیاسی Ùˆ سیاستهای معمول Ùˆ Øتی در زمان آغاز یک بØران، رهبران کاریزمایی به طور نسبی منزوی اند. اما هنگامی Ú©Ù‡ تغییرات ساختاری درازمدت Ùˆ رویدادهای تاریخی به بØران مشروعیت نظام Øاکم بینجامند مریدان رهبر کاریزمایی Ú©Ù‡ اÙرادی متعصب، تنگ نظر Ùˆ یکسونگر (virtousi) هستند به میدان Ù…ÛŒ آیند Ùˆ شاید موÙÙ‚ به کسب قدرت سیاسی شوند. در زمان وخامت اوضاع اجتماعی ØŒ جنبش کاریزمایی بسیاری از اÙراد معمولی را به دنبال خود Ù…ÛŒ کشد Ùˆ گاهی اوقات این وضع منجر به انقلاب سیاسی Ù…ÛŒ شود.
تا اینجا بیشتر به تاریخ تØولی غرب پرداخته ایم اکنون مطالبی را Ú©Ù‡ مربوط به خصوصیات جوامع شرقی Ù…ÛŒ شود Ùˆ در بالا به اجمال ذکر شد به تÙصیل Ù…ÛŒ آوریم.
پاتریمونیالیسم
همچنان Ú©Ù‡ در بالا Ú¯Ùته شد معمولی ترین Ø´Ú©Ù„ سلطۀ سنتی پاتریمونیالیسم است. شباهت آن به بوروکراسی از آن روست Ú©Ù‡ هر دو، سلطۀ کاریزمایی را Ù†ÙÛŒ Ù…ÛŒ کنند. سلطۀ سنتی، نهادی پایدار Ùˆ بادوام است Ùˆ هنجارهایش برای همۀ امور پیشاپیش مستقر شده اند ØŒ یعنی هنجارهای آن عقلانی Ùˆ ÙÙ†ÛŒ نیستند بلکه ماهیتی عملی دارند. این هنجارها، رسوم Ùˆ سنت هستند Ú©Ù‡ بر پایۀ اعتقاد به قداست شان، نقض ناشدنی Ùˆ تغییر ناپذیرند. در واقع آنچه سلطۀ سنتی به عنوان معیار Ùˆ هنجار Ù…ÛŒ شناسد «دیروز جاویدان» است Ú©Ù‡ همواره همین Ú©Ù‡ بوده است هست Ùˆ همیشه نیز همین خواهد بود. جامعۀ سنتی Ùاقد قانون اساسی است. بنابراین ÙˆØدت آن به شخص Ùرمانروا وابسته است Ú©Ù‡ وظیÙÙ‡ اش ØÙظ Ùˆ Øراست «دیروز جاویدان» Ùˆ تداوم آن است. اطاعت از Ùرمانهای Ùرمانروا ØŒ گردن نهادن به یک اصل Ú©Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ براساس انضباط Ùˆ انجام وظیÙÙ‡ باشد نیست بلکه Ø´Ú©Ù„ تعبد Ùˆ بندگی را دارد. Ù‡Ú¯Ù„ نیز دریاÙته بود Ú©Ù‡ نوع Øکومت کشورهای آسیایی تئوکراتیک است. یعنی خدا Ùرمانروای زمینی است Ùˆ Ùرمانروای زمینی، خداست. Ùرمانروا همزمان هر دوی آنهاست. خدا Ú©Ù‡ در Ùرمانروا Øلول کرده است بر دولت Øاکم است. القاب پادشاهان همیشه اسلام پناه Ùˆ نگهبان دین بوده است.
تاریخ نشان Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ Øاکمیت پاتریمونیالیسم Ùاقد دستگاه اداری به معنای جدید بوده است ØŒ شاه، خلیÙÙ‡ یا سلطان دستیاران خود را از میان خدمۀ خود یا متنÙذین Ù…ØÙ„ÛŒ برمی گزیده Ùˆ اگر خارج از قلمرو پاتریمونیالیسم از وجود اشخاص استÙاده Ù…ÛŒ کرده ØŒ کسانی را برمی گزیده Ú©Ù‡ مزدور Ùˆ غلام Øلقه به گوش او بوده اند. در واقع، Øکومت پاتریمونیال، به رغم ظاهر آن، نوعی Øکومت خان خانی Ùˆ ملوک الطوایÙÛŒ است Ùˆ در آن چیزی به نام دولت وجود پیدا نکرده است. گرچه ظاهراً نظام پاتریمونیال ناگزیر به برپایی دستگاه اداری Ù…ÛŒ شود، اما تÙاوت این دستگاه با بوروکراسی جدید در این است Ú©Ù‡ در نظام پاتریمونیال صاØب منصبان معمولاً منصب خود را از شخص سلطان Ù…ÛŒ خرند Ùˆ بدین طریق مالک منصب خود Ù…ÛŒ شوند. آنها مالک وسایل اداری منصب خود نیز هستند، به ویژه هنگامی Ú©Ù‡ در ایالات از سوی خلیÙÙ‡ یا سلطان Øکومت Ù…ÛŒ کنند. آنچه در نظام پاتریمونیال معنایی ندارد تÙکیک Øوزۀ امور خصوصی از Øوزۀ امور عمومی است؛ یعنی میان مناÙع شخصی٠صاØب منصب Ùˆ مناÙع عمومی Ú©Ù‡ به Ù†ØÙˆÛŒ با منصب او ارتباط داشته باشند تمایزی وجود ندارد. در گزینش صاØب منصبان به ندرت توانایی آنان در رتق Ùˆ Ùتق امور در نظر گرÙته Ù…ÛŒ شد. یگانه معیاری Ú©Ù‡ برای انتخاب آنان وجود داشت این بود Ú©Ù‡ مورد الطا٠سلطان قرار گرÙته باشند. به سخن دیگر نظام پاتریمونیال درکی از تخصص Ùˆ کاردانی ندارد بلکه Ùقط نسب Ùˆ سرسپردگی اÙراد به شخص سلطان معیار رسیدن آنان به مناصب بوده است. بنابراین در نظام پاتریمونیال به جای کارمندان، صاØب منصبان Ùˆ به جای شهروندان، رعایا Ùˆ بندگان وجود دارند. چون قدرت در وجود شخص سلطان یا خلیÙÙ‡ تجسم Ù…ÛŒ یاÙت بنابراین ارتش به شخص او ÙˆÙادار بود نه به نظام Øکومت.
تشریÙات «وضع» قانون در جامعۀ ابتدایی Ùˆ سنتی
در جامعۀ ابتدایی، «وضع» قانون امری بود در Øوزه غیب گویی Ùˆ تÙأل. بنابراین Ùالگیر Ùˆ جادوگر وظیÙÛ€ اعلان قوانین را بر عهده داشتند، یا به قول ماکس وبر «وضع» قانون خصلتی کاریزمایی داشت. در میان یهودیان نیز پیامبران مرسل وظیÙÛ€ اعلان قوانین را بر عهده داشتند Ùˆ قوانین را تجلی ارادۀ یهوه، (خدای یهود)Ù…ÛŒ دانستند.بنابراین وضع قوانین Ùˆ تغییر آنها در اختیار بشر نبود بلکه به ارادۀ یهوه وابسته بود. ترس از یهوه نیرویی بود Ú©Ù‡ پذیرش اØکام را بی چون Ùˆ چرا Ù…ÛŒ کرد. اما آنچه به نام قوانین٠یهوه در تورات آمده اند نظیرش در قوانین Øمورابی نیز پیدا Ù…ÛŒ شوند.در Øقیقت، هم قوانین یهود Ùˆ هم قوانین Øمورابی رسوم Ùˆ عرÙیات اقوام سامی هستند.به قول دورکم قبیله Ø·ÛŒ مراسم ومناسکی Ú©Ù‡ انجام Ù…ÛŒ دهد اØساس Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ نیرویی خارجی بر او چیره شده است.جامعه ØŒ همین نیروی بر تر وخارجی است.اعضای قبیله این نیرو را Ùوق بشری Ù…ÛŒ دانند ولی دورکم معتقد است Ú©Ù‡ این نیروی خارجی، قبیله یا اجتماع است Ú©Ù‡ قوانین خود را بر تک تک اÙراد قبیله تØمیل Ù…ÛŒ کند Ùˆ آنان منشأ این قوانین را Ùوق بشری Ù…ÛŒ پندارند وآنها را قدسی Ù…ÛŒ دانند. برگسون معتقد بود Ú©Ù‡ انسان، ماشین ساختن خدایان است ولی دورکم معتقد بود Ú©Ù‡ :جوامع، ماشین هایی هستند Ú©Ù‡ خدایان را Ù…ÛŒ ساز ند.
جامعۀ سنتی
در جامعۀ سنتی، خصلت کاریزمایی Ùˆ غیرعقلانی قانون تداوم دارد. قوانین را آداب Ùˆ رسوم Ùˆ سنت تنظیم Ù…ÛŒ کنند. علاوه بر قوانین شرع، Ùرامین سلطان نیز در ØÚ©Ù… قانون اند. زیرا او نمایندۀ خدا بر زمین است؛ از این رو همه چیز در قبضۀ قدرت اوست. اتباع در مقام بندگان اند Ùˆ او در مقام خدایگان. اصلاً واژه شهروند، واژه ای است Ú©Ù‡ در سه دهۀ اخیر در برابر citizen انگلیسی Ùˆ citoyen Ùرانسه جعل شده است. زیرا در Ùرهنگ ما چیزی به عنوان شهروند وجود نداشته است. بلکه همه، رعایا Ùˆ بندگان اعلیØضرت بوده اند. بنده Ú©Ù‡ در برابر خدایگان Øقوقی ندارد. در خصوص مراÙعات نیز اصØاب دعوا به صاØب منصب یا Øاکم شرع رجوع Ù…ÛŒ کردند Ú©Ù‡ آنان نیز اختیارات تام داشتند. چنانچه کار دعوا بالا Ù…ÛŒ گرÙت رعایا Ù…ÛŒ توانستند دامن مراØÙ… ملوکانه را بگیرند Ùˆ از او تظلم خواهی کنند. در یک کلمه خصوصیت بارز سلطۀ پاتریمونیال این است Ú©Ù‡ در همۀ وجوه Øاکمیت٠دولت Ùˆ Øقوق٠اقتصادی متناظر با آن ØŒ این تمایل غالب است Ú©Ù‡ آنها را امور خصوصی Ùˆ امتیازات شخص Ùرمانروا یا صاØب منصب او بدانند.
نقش سنت در جامعۀ سنتی
تÙاوت جامعۀ سنتی با جامعۀ ابتدایی در این است Ú©Ù‡ جامعۀ سنتی یا خود به اختراع خط نائل آمده یا از دیگر جوامع خطشان را اقتباس کرده است. جامعۀ سنتی معمولاً از اتØاد قبایل پاگرÙته Ùˆ نظام Øاکم بر آن، قبیله ای ØŒ پاتریمونیال ØŒ Ùئودال ØŒ سلطنتی یا دولت شهری بوده است. وجه مشترک جوامع سنتی این است Ú©Ù‡ آنها رویدادی واقعی یا نمادین را Ú©Ù‡ تصور Ù…ÛŒ کنند در گذشته اتÙاق اÙتاده Ùˆ موجب انتظام جامعه شده به نام سنت پذیرÙته اند Ùˆ آن را تعیین کنندۀ هویت جمعی خود Ù…ÛŒ دانند. این سنت هم خالق نظم اجتماعی Ùˆ هم خالق نظام Ùرهنگی است. سنت باید تغییرات اØتمالی را مشروعیت ببخشد Ùˆ Øدود نوآوری ها را مشخص کند. در جامعۀ سنتی، سنت Ùقط مظهر پیوستگی Ùˆ تداوم امور نیست بلکه Ù…Øدودکنندۀ خلاقیتها Ùˆ بدعتها نیز هست چنانچه Ùکر تازه ای در جامعه پیدا شود Ú©Ù‡ مشروعیت گذشته را به نوعی در معرض تهدید قرار دهد سنت Ù…ØÙˆ آن را ضروری Ù…ÛŒ داند.
در جامعۀ سنتی عادات، رسوم ØŒ قوانین ØŒ هنجارها Ùˆ پیوندهای اجتماعی از آن رو مقدس اند چون از نهادهایی Ú©Ù‡ در گذشته آغازین اسطوره ای (یا عصر رهبران کاریزمایی) Øاکم بوده اند ناشی شده اند. بنابراین آنچه بر جامعۀ سنتی Ùرمان Ù…ÛŒ راند «دیروز جاویدان Ùˆ مقدس» است . «دیروز جاویدان Ùˆ مقدس» دیگر چون Ùˆ چرا ندارد چون خودش علت وجودی چیزها Ùˆ امور است. از این رو جامعۀ سنتی با اندیشۀ ترقی Ùˆ پیشرÙت بیگانه است ØŒ پس نظرها نه به آینده ای بهتر Ùˆ مترقی تر بلکه به تقلید از گذشتۀ مقدس Ùˆ تکرار آن دوخته شده است. نکتۀ مهم دیگری Ú©Ù‡ باید در خصوص جامعۀ سنتی Ú¯Ùت Ùˆ مورد توجه ماکس وبر قرار نگرÙته ØŒ این است Ú©Ù‡ شیوه تÙکر از نوع جادویی – اسطوره ای یا به قول لوسین لوی – برول «پیش – منطقی» Ùˆ عرÙانی است Ùˆ در قالب اصطلاØات روان شناسی تکوینی ژان پیاژه پیش – عملیاتی (pre – operatory) است.
بجاست Ú©Ù‡ در اینجا در خصوص اندیشۀ پیشرÙت Ùˆ ترقی Ù„Øظه ای درنگ کنیم Ùˆ تأثیر آن را در تمدن جدید بررسی نماییم. ترولتچ Ú©Ù‡ آثار مهمی در زمینۀ تاریخ گرایی Ùˆ عقاید کلیساهای مسیØÛŒ نوشته است Ùˆ آثار او در Ø´Ú©Ù„ گیری اندیشۀ ماکس وبر تأثیر زیادی داشته اند در کتاب خود" پروتستانیسم Ùˆ پیشرÙت" Ù…ÛŒ نویسد:
«ریاضت Ú©Ø´ÛŒ دینی به Ø´Ú©Ù„ طرد دنیا Ùˆ به منظور وصول به Øیات اخروی، در جهان مدرن ناپدید شده است. اما کام گرÙتن بی Øد Ùˆ Øصر از نعمتهای زندگی هنوز در مرØله Øر٠و نظر است ؛چون کار غایت مند Ùˆ تÙکر Ùˆ تأمل سد رسیدن به زندگی ساده Ú©Ù‡ در آن غرایز طبیعی بشر ارضا شوند هستند.
خصلت Ø±ÙˆØ Ù…Ø¯Ø±Ù† در ارتباط با همین برداشت است ØŒ یعنی اعتماد به Ù†Ùس خوش بینانه ای دارد Ùˆ اعتقادش به ترقی Ùˆ پیشرÙت است. در دورۀ روشنگری این خوش بینی Ùˆ اعتقاد با نبرد برای آزادی همگام بود. بدون چنین اعتمادی به ترقی، شکستن زنجیرهای کهن امکان پذیر نبود. Ú©Ø´Ùیات متعدد در قلمرو علوم Ùˆ Ø¢Ùرینشهای علمی Ùˆ هنری، اعتقاد به پیشرÙت را تاکید نموده Ùˆ آن را تØکیم بخشیده اند. برداشتهای کهن درباره کائنات Ú©Ù‡ زیر سیطرۀ اعتقاد به هبوط آدم Ùˆ نجات جهان Ùˆ آخرت بودند از میان رÙته اند. امروزه همه چیز با اندیشه تØول Ùˆ ترقی سرشته شده است Ú©Ù‡ ما را از اعماق تاریکی به قله های ناشناخته (علم Ùˆ دانش) سیر Ù…ÛŒ دهد. اØساس نومیدی بر اثر گناه نخستین Ùˆ اØساس رنج Ùˆ عذاب عظیم در این دنیا Ú©Ù‡ به خاطر پاک شدن از گناه نخستین Ùˆ مکاÙات دیدن بر اثر آن به ما تØمیل شده بودند یعنی دو اصلی Ú©Ù‡ نجات بشر Ùˆ اØکام کلیسا درباره رستگاری بر آن دو متکی بودند از میان رÙته اند.
Øتی در جاهایی Ú©Ù‡ اعتقاد به ترقی Ùˆ پیشرÙت مورد تردید قرار Ù…ÛŒ گیرد Ùˆ رنج Ùˆ عذاب اØساس Ù…ÛŒ شود برای توجیه آن دیگر به بدبینی مسیØÛŒ Ú©Ù‡ متکی به هبوط است متوسل نمی شوند؛ بلکه آن را بر اثر شکاکیت مبتنی بر تجربه یا بدبینی مابعدالطبیعی Ù…ÛŒ دانند. البته نمی گویم Ú©Ù‡ ریشۀ همۀ نیروهای زندگی٠دینی Ú©Ù‡ مبتنی بر اعتقاد به یهودیت Ùˆ مسیØیت بودند خشکیده است؛ اما در مقایسه با قدرت قبلی شان Ú©Ù‡ شالوده ای برای تعالیم نجات بخش کلیسای سلطه گر (کلیسایی Ú©Ù‡ سخت گیری Ùˆ تعلیم Ùˆ تربیت خاص خودش را داشت) Ùراهم Ù…ÛŒ کردند، سست Ùˆ Ùاقد Øیات شده اند. نیروهای زندگی دینی کلیسایی دیگر نمی توانند تمدنی به وجود آورند یا تمدنی را سر پا نگاه دارند Ú©Ù‡ همسو با تعالیم Ùˆ اØکام کلیسایی باشد». 4
این سخنان ترولتچ گواهی بر این Øقیقت است Ú©Ù‡ جامعۀ سنتی در اروپای مرکزی Ùˆ غربی از اواخر سده شانزدهم کاملاً متزلزل Ù…ÛŒ شود Ùˆ جامعۀ مدرن در سده های Ù‡Ùدهم Ùˆ هجدهم کاملاً استقرار Ù…ÛŒ یابد. ولی جوامع سنتی در شرق چنین تØولی را از سر نگذرانیده اند، منتسکیو، مارکس Ùˆ ماکس وبر Ùˆ دیگر متÙکران بزرگ غربی بر این نکته تاکید بسیار کرده اند Ú©Ù‡ جوامع شرقی ایستا Ùˆ متØجرند. براساس همین برداشت، منتسکیو Ùˆ مارکس Ùˆ انگلس جوامع شرقی را Ùاقد تاریخ Ù…ÛŒ دانند، زیرا به نظر آنان تاریخ ،تغییرات Ùˆ تØولات اجتماعی را نشان Ù…ÛŒ دهد، پس در جایی Ú©Ù‡ رکود Ùˆ سکون باشد Ùˆ Øرکتی به پیش صورت نگیرد تاریخی وجود ندارد.
گذشت سده ها Ùˆ هزاره ها ØŒ بر گذشت زمان دلالت Ù…ÛŒ کنند نه بر تاریخ. از این رو جوامع شرقی، قدمت دارند اما تاریخ ندارند. گرچه متÙکران مذکور در خصوص ایستایی Ùˆ تØجر جوامع شرقی متÙÙ‚ رأی هستند اما در مورد علت این سکون Ùˆ رکود نظریاتشان با یکدیگر متÙاوت است.
منتسکیو بر تØجر Ùکری شرقیان انگشت گذاشته Ùˆ آنان را تابع اØساسات Ù…ÛŒ داند نه عقل.
مارکس، انگلس Ùˆ ماکس وبر نیز جوامع شرقی را ارتجاعی Ùˆ واپس رونده (regressive) Ù…ÛŒ دانند.5 منتسکیو علت ایستابودن جوامع شرقی را استبداد Øاکم بر آنها Ùˆ نیز شرایط جغراÙیایی کشورهای آسیایی Ù…ÛŒ پندارد. اما مارکس Ùˆ انگلس طبق بینش ماتریالیستی خودشان از تاریخ، علت رکود Ùˆ تØجر جوامع شرقی را شیوۀ تولید آسیایی Ù…ÛŒ دانستند. همچنان Ú©Ù‡ در بالا Ú¯Ùته شد این دو نیز اعتقاد داشتند Ú©Ù‡ جوامع شرقی، جوامع بی تاریخ اند، زیرا به رغم سرنگونی سلسله ها Ùˆ واژگونی تاج Ùˆ تختها ساختار اجتماعی این جوامع دگرگون نمی شود. مارکس جوامع شرقی را از هر Ù„Øاظ نقطۀ مقابل جوامع غربی Ù…ÛŒ دانست. به نظر او شهرهای کشورهای شرقی «اردوگاه شاهزادگان» بودند نه مرکز زندگی مدنی Ùˆ خلاقیتهای Ùرهنگی. جوامع آسیایی Ùاقد آن نوع نهادها Ùˆ مناسبات اقتصادی بودند Ú©Ù‡ سبب تØرک سرمایه داری اروپایی شدند.
مارکس Ùˆ انگلس معتقد بودند Ú©Ù‡ جوامع شرقی Ùاقد نیروی درونی لازم برای تغییر Ùˆ تØول اند، از این رو به نظر آنان این نیرو بایستی از خارج یعنی از طریق کشورهای استعماری غرب وارد جوامع شرقی شود. در بالا Ú¯Ùته شد Ú©Ù‡ منتسکیو علت رکود Ùˆ عقب ماندگی شرق را استبداد شرقی Ùˆ شرایط جغراÙیایی Ù…ÛŒ دانست Ùˆ مارکس Ùˆ انگلس علت را شیوه تولید آسیایی Ù…ÛŒ پنداشتند. اما ماکس وبر علت رکود Ùˆ در جازدن کشورهای آسیایی را دینهای خاور زمین Ù…ÛŒ داند. البته پیش از وبر، منتسکیو در Ø±ÙˆØ Ø§Ù„Ù‚ÙˆØ§Ù†ÛŒÙ† (کتاب بیست Ùˆ چهارم، Ùصلهای سوم ØŒ چهارم Ùˆ پنجم) درباره ارتباط میان Ø´Ú©Ù„ Øکومت Ùˆ دین بØØ« کرده بود. منتسکیو اعتقاد دارد Ú©Ù‡ هر دینی متناسب با هر نوع Øکومتی نیست Ùˆ گویی هر دینی نوع خاصی از Øکومت را تأسیس میکند یا آن را سر پا Ù†Ú¯Ù‡ Ù…ÛŒ دارد.
اکنون به بیان نظریات ماکس وبر دربارۀ اسلام می پردازیم: ماکس وبر از یک سو اسلام را جزو ادیان بزرگ جهان و دینهای متمدن می داند، اما از دیگر سو آن را دینی جنگ طلب می شناسد (kriegerreligion) زیرا به نظر وبر در اسلام «مجاهد» نمونۀ یک مسلمان واقعی شناخته می شود نه زاهد و عالم.
کسی Ú©Ù‡ در راه ترویج اسلام شمشیر زند Ùˆ کشورهای غیراسلامی را ÙØªØ Ú©Ù†Ø¯ØŒ مقامش بیش از عابد Ùˆ زاهد است. وبر Ù…ÛŒ گوید Ú©Ù‡ اسلام، عصبیت٠قبایل عرب را Ú©Ù‡ بر ضد یکدیگر به کار Ù…ÛŒ رÙت با متØدکردن آنها تØت لوای اسلام Ùˆ در قالب یک امت، متوجه غیرمسلمانان کرد Ùˆ اسلام را «دین ملی اعراب» ساخت. تاکید اسلام بر جهاد با مشرکان Ùˆ Ú©Ùار، باعث شده است Ú©Ù‡ مسلمانان به جای آنکه در Ù¾ÛŒ شناختن طبیعت Ùˆ سلطۀ بر آن برایند همیشه در اندیشۀ جهان گشایی Ùˆ غلبه بر غیر مسلمانان باشند. اسلام جهان را به دو اردوگاه «داراالسلام» Ùˆ «دارالØرب» تقسیم Ù…ÛŒ کند. مسلمان، غیرمسلمان را نجس Ù…ÛŒ داند Ùˆ از آمیزش با او پرهیز Ù…ÛŒ کند. به نظر وبر اسلام بیش از آنکه دین رستگاری اخلاقی باشد،یک دین سیاسی است ØŒ زیرا تکیۀ اسلام بر جنگ با Ú©Ùار Ùˆ گرÙتن جزیه از اهل کتاب است. هر مسلمان خود را از غیرمسلمان برتر Ù…ÛŒ شمارد، Øتی اموری Ú©Ù‡ هیچ ارتباطی با دین ندارند یا اصولاً مسئله ای سیاسی Ùˆ اجتماعی هستند در اسلام رنگ دینی پیدا Ù…ÛŒ کنند. به نظر وبر در یهودیت Ùˆ اسلام میان تشکیلات دینی Ùˆ تشکیلات دولتی تÙکیک Ùˆ تمایزی وجود ندارد.
هر Ùرقۀ اسلامی با دیگر Ùرقه های اسلامی Ù…ÛŒ جنگد Ùˆ آن را جهاد در راه خدا Ù…ÛŒ نامد. تاریخ کشورهای اسلامی یا تاریخ مهاجمانی است Ú©Ù‡ آنجا ها را متصر٠شده Ùˆ به انقیاد خود درآورده اند یا تاریخ جنگهای داخلی میان Ùرقه های مختل٠اسلامی است . هر Ùرقۀ اسلامی ادعا Ù…ÛŒ کرده Ú©Ù‡ وظیÙÛ€ شرعی اش این است Ú©Ù‡ ملاØده Ùˆ زنادقه را از دم تیغ بیدریغ بگذراند Ú©Ù‡ البته منظور از ملاØده Ùˆ زنادقه مخالÙان سیاسی بوده اند. البته ناگÙته نماند Ú©Ù‡ در نظام پاتریمونیال، به علت بسته بودن Ùضای سیاسی – اجتماعی٠جامعه، هر گونه نارضایتی از وضع موجود به صورت ظهور یک Ùرقۀ جدید مذهبی بروز Ù…ÛŒ کند، یا لااقل، اختلا٠میان Ùرق مذهبی را تشدید Ù…ÛŒ نماید. به نظر وبر شهرهای کشورهای اسلامی مرکز تبادل نظر Ùˆ ارتباطهای Ùرهنگی نبوده بلکه اردوگاه نظامی بوده اند. در هر شهر هر Ùرقۀ اسلامی Ùˆ نیز هر یک از اقلیتهای اهل کتاب Ù…ØÙ„Û€ خاص خود را داشته اند Ùˆ میان این Ù…Øله ها یا مراوده ای صورت نمی گرÙته یا ارتباطشان بسیار Ù…Øدود بوده است. در درون هر Ù…Øله نیز گهگاه جنگ میان دسته های «Øیدری» Ùˆ «نعمتی» در Ù…ÛŒ گرÙته است.
این تقسیم بندی های درون شهری Ùˆ سلطۀ پاتریمونیال Ú©Ù‡ امور بازرگانی، اقتصادی، Øمل Ùˆ نقل Ùˆ نظامی را از برون در Ú†Ù†Ú¯ خود داشته سبب شده است Ú©Ù‡ شهر اسلامی به مرتبۀ شهر غربی یعنی جامعۀ مدنی نرسد. بگذریم از اینکه هر مهاجم بیگانه یا سلطانی Ùرمان قتل عام اهالی یک منطقه را Ù…ÛŒ داده است. نکتۀ دیگری Ú©Ù‡ وبر ذکر Ù…ÛŒ کند این است Ú©Ù‡ هر گونه اندیشه Ùˆ نظر تازه ای را Ùقهای اسلامی به نام بدعت Ùˆ نظری Ú©Ù‡ ایجاد شبهه Ù…ÛŒ کند مردود Ù…ÛŒ دانسته اند. وبر Ù…ÛŒ گوید Ú©Ù‡ مقام Ùˆ منزلت زن در جامعۀ اسلامی در ردی٠اشیا Ùˆ اموال است ØŒ همچنان Ú©Ù‡ در جنگ غنائم را تقسیم Ù…ÛŒ کنند زنان Ùˆ کودکان را نیز در گذشته مانند اموال تقسیم Ù…ÛŒ کرده اند Ùˆ سپس آنها را به عنوان کنیز Ùˆ غلام Ù…ÛŒ Ùروخته اند. همچنین نوعی جداسازی زن از مرد وجود دارد. خلاصه نظر ماکس وبر این است Ú©Ù‡ جامعۀ اسلامی شرایط لازم برای گذر به جامعۀ مدرن صنعتی را نداشته Ú©Ù‡ از جملۀ این شرایط وجود سلطۀ عقلانی، قوانین عقلانی، شهرهای خودبسامان Ùˆ طبقۀ متوسط شهری Ùˆ نیروی کار آزاد بوده است، Ùˆ از Ù„Øاظ دینی نیز انگیزۀ رستگاری اخلاقی٠درون جهانی، بدان گونه Ú©Ù‡ در پروتستانیسم هست، وجود نداشته است6.
البته ماکس وبر بر تمایلات شیعیان برای بر پایی یک Øکومت تئوکراتیک اشاره Ù…ÛŒ کند Ùˆ جامعۀ ایران دوران انقلاب مشروطه را تئوکراتیک Ù…ÛŒ داند.ولی ژان ژاک روسو Øتی یک قرن پیش از ماکس وبردر اواخر کتابش :" قرار داد اجتماعی" Ù…ÛŒ گوید Ú©Ù‡ شیعیان ایران با نظام سلطنتی مخالÙند Ùˆ خواهان تاسیس Øکومتی تئوکراتیک هستند.
در بارۀ نظر ماکس وبر درخصوص علت عدم پیدایش Ùˆ رشد نظام سرمایه داری٠صنعتی در کشور های اسلامی بØØ« زیادی صورت گرÙته است.جملۀ ماکس وبر این است: "اسلام به منزلۀ اعتقادی شخصی مانعی در راه Ùعالیت اقتصادی نیست ....امادولتی Ú©Ù‡ در چارچوب اسلام Ø´Ú©Ù„ Ù…ÛŒ گیرد Ùˆ تشکیلات آن Ùˆ نیز نظام قضایی Ù…Øصور در قوانین شرع Ùˆ اجرای اØکام Ùˆ Øدود سبب ایجاد نوعی پاتریمونیالیسم شرقی Ù…ÛŒ گردد" Ú©Ù‡ این پاتریمونیالیسم مانع پیدایش Ùˆ رشد مناسبات سرمایه داری صنعتی ودر نتیجه پیدایش جامعۀ مدرن Ù…ÛŒ شود. البته همۀ اسلام شناسان نظریات ماکس وبر را نپذیرÙته اند.
عقلانیت
ماکس وبر در مقاله ای که در مقدمۀ جلد یکم کتاب" جامعه شناسی دین "به چاپ رسیده می نویسد:
«مسائل تاریخ جهان، Ù…Øصول Ùرهنگ مدرن اروپا هستند. یکی از این مسائل Ú©Ù‡ به ضرورت Ùˆ به درستی Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÛŒ شود این است Ú©Ù‡ Ú†Ù‡ مجموعه شرایطی دست به دست هم دادند تا Ùقط در کشورهای غربی آن نوع آثار Ùرهنگی Ø¢Ùریده شوند Ùˆ نیز در جهتی تکامل یابند Ú©Ù‡ لااقل از نظر ما اهمیت Ùˆ اعتباری جهانی داشته باشند؟
Ùقط در مغرب زمین «علم» به آن مرØله ای از تکامل رسیده است Ú©Ù‡ امروزه «اعتباری» جهانی یاÙته است . در کشورهای غیر غربی، دانش تجربی، تامل درباره جهان Ùˆ مسائل زندگی، Øکمت عمیق درباره امور زندگانی – خواه ÙلسÙÛŒ خواه دینی – وجود داشته اند، اما رشد کامل الهیات سیستماتیک تØت تاثیر هلنیسم Ùقط در مسیØیت صورت گرÙت (البته در اسلام Ùˆ بعضی Ùرقه های دینی هندوان مباØØ« مقدماتی کلام دیده Ù…ÛŒ شوند)
در دیگر سرزمینها Ùˆ بیش از همه در هند، چین، بابل Ùˆ مصر شناخت دقیقی در قلمروهای ستاره شناسی وجود داشته است Ùˆ رصدهای Ùوق العاده ظریÙÛŒ نیز صورت Ù…ÛŒ گرÙته است. اما ستاره شناسی بابلیها Ùˆ نیز دیگر اقوام بر ریاضیات، Ú©Ù‡ تØول ستاره شناسی را Øیرت آور Ù…ÛŒ کند، استوار نبود. هندسه هندی Ùاقد روش «اثبات» ]قضایای هندسی[ بود. اما در اینجا نیز یونانیان بودند Ú©Ù‡ هندسه را به صورت علمی سیستماتیک درآورند Ùˆ هم آنان بودند Ú©Ù‡ مکانیک Ùˆ Ùیزیک را نیز Ø¢Ùریدند. در هند علوم طبیعی پیشرÙت کرده بودند اما آن علوم بر آزمایشهایی Ú©Ù‡ درستی یا نادرستی شان را نشان دهند متکی نبودند. در یونان باستان Ø´Ú©Ù„ مقدماتی آزمایش استدلالی ]Ú©Ù‡ درست یا نادرست بودن Ùرضیه ای را نشان Ù…ÛŒ دهد[ وجود داشت؛ اما آزمایش استدلالی اساساً دستاورد دورۀ رنسانس Ùˆ ]بویژه[ لابراتورهای مدرن غربی است. در هیچ تمدنی غیر ازتمدن غربی شیمی استدلالی وجود نداشته است.
از این رو در هند Ú©Ù‡ در قلمرو Ùنون٠تجربی٠پزشکی پیشرÙت بسیاری کسب کرده بود مبانی بیولوژیکی Ùˆ به ویژه مبانی بیوشیمیایی نداشت. تاریخ نویسی در چین Ùاقد روشی است Ú©Ù‡ توسیدیدس در نگارش تاریخ به کار برده است. این ادعا درست است Ú©Ù‡ ماکیاولی پیشگامانی در هند داشته است، اما اندیشۀ سیاسی آسیاییان در باره دولت Ùاقد روش سیستماتیکی است Ú©Ù‡ قابل قیاس با روش ارسطو باشد Ùˆ به طور Ú©Ù„ÛŒ اندیشۀ سیاسی آسیایبان Ùاقد Ù…Ùاهیم عقلانی است. برغم همۀ پیش بینی های Øقوقی در هند (مکتب میمام سا, Mimamsa) Ùˆ برغم همۀ طبقه بندیهای وسیع Øقوقی هندیان، آنان Ùاقد شکلهای سیستماتیک آیین دادرسی رمی Ùˆ Øقوق غربی تØت تأثیر آن هستند ،چیز هایی Ú©Ù‡ برای امر قضاوت عقلانی Ùوق العاده ضروری اند. در هند ساختار Øقوق قضایی وجود نداشته است».7
جملۀ مشهور ماکس وبر Ú©Ù‡ «علم غربی از جهان اÙسون زدایی کرده است » بیانگر این نکتۀ بسیار مهم است . در Øالی Ú©Ù‡ اندیشۀ اقوام غیرغربی زندانی تخیلات اسطوره ای است، اندیشۀ غربی اوهام را زدوده است Ùˆ دیگر از طریق تخیلات اسطوره ای Ùˆ توهمات ذهنی به جهان نمی نگرد؛ بلکه پدیده های جهان را زیر سیطره قوانین Ùˆ شبکه ای از روابط علت Ùˆ معلولی قرار داده Ùˆ به این طریق از جهان اÙسون زدایی کرده است. ولی چرا به ادعای خود ماکس وبر چنین عقلانیتی Ùقط در غرب سر برکشید؟
جامعه شناسی عقلانیت ماکس وبر به خاطر تÙوقی Ú©Ù‡ به پروتستانیسم Ù…ÛŒ دهد نمی تواند به کنه این مسئله برود Ùˆ برای تÙاوت ساختار اندیشۀ غربی Ùˆ اندیشۀ غیرغربی تبیینی ارائه دهد.
ماکس وبر ظهور پروتستانیسم را باعث سکولارشدن اندیشه در اروپای غربی Ù…ÛŒ داند، اما در یونان باستان نیز اندیشه سکولار شده بود Ú©Ù‡ ÙلسÙÙ‡ Ùˆ علم یونانی Ùرآورده های آن هستند Ùˆ در رم باستان نیز اندیشه ØŒ سکولار شده بود Ú©Ù‡ Øقوق رمی Ùˆ ÙلسÙÛ€ رمی دستاورد های آنند. این دو نمونه نظریۀ جامعه شناسی عقلانیت وبر را تضعی٠می کنند. البته میان نظریۀ ماکس وبر دربارۀ بی همتابودن عقلانیت غربی Ùˆ نظریۀ لوی - برول در همین خصوص اتÙاق نظر وجود دارد.
در سرآغاز این مقاله Ú¯Ùته شد Ú©Ù‡ هد٠ماکس وبر تعیین هویت بی همتای خردگرایی مدرن غربی است. او روند عقلانی شدن را به ویژه در سه Øوزۀ دین ØŒ Øقوق Ùˆ سلطه پیگیری کرده اما در خصوص Ù…Ùهوم عقلانیت مطلب زیادی Ù†Ú¯Ùته است. وبر آثاری در جامعه شناسی دین، جامعه شناسی Øقوق Ùˆ جامعه شناسی سلطه نگاشت اما اثری درباره جامعه شناسی اندیشه ننوشت.
این کار را نابغه دیگری به نام لوسین لوی – برول انجام داد. تÙاوت در ساختار اندیشه وقتی آشکار Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ جوامع ابتدایی Ùˆ سنتی را با جوامع پیشرÙتۀ غربی مقابله Ùˆ مقایسه کنیم. Ùقط از طریق مقایسۀ این دو شیوۀ تÙکر ØŒ یعنی شیوۀ تÙکر Øاکم بر جوامع پیش – صنعتی با شیوۀ تÙکر Øاکم بر جوامع پیشرÙتۀ صنعتی – علمی غربی است Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ توانیم به وجوه متمایز Ùˆ بی همتایی عقلانیت غربی Ù¾ÛŒ ببریم. ولی در اینجا تعری٠عقلانیت را در خود آثار ماکس وبر جستجو Ù…ÛŒ کنیم.
البته همچنان Ú©Ù‡ ولÙگانگ شلوختر در کتابش " بینش وبر از تاریخ" Ù…ÛŒ گوید، وبر Ù…Ùهوم عقلانیت را دقیق به کار نبرده است یک جا عقلانیت به معنی کنترل جهان از طریق Ù…Øاسبه است Ú©Ù‡ در این معنی، عقلانیت نتیجۀ دانش تجربی Ùˆ دانستن این موضوع است Ú©Ù‡ این دانش را چگونه به کار ببندند. به سخن دیگر عقل گرایی، تلاش در جهت Ùهم جهان Ùˆ اتخاذ رویه ای منسجم نسبت به آن تلقی Ù…ÛŒ شود. این نوع خردگرایی را شلوختر عقل گرایی متاÙیزیکی – اخلاقی Ù…ÛŒ نامد. Ùˆ معنای دیگری Ú©Ù‡ شلوختر در آثار وبر برای عقل گرایی یاÙته اتخاذ طریق روش مند در زندگی است Ú©Ù‡ شلوختر آن را عقل گرایی عملی Ù…ÛŒ خواند.
اگر نظر تن بروک (Tenbruck) درست باشد Ú©Ù‡ مدعی است وبر Ù…ÛŒ خواسته تØول «عقلانیت» را در Ø³Ø·Ø Ø¬Ù‡Ø§Ù†ÛŒ کش٠کند، Ùˆ به نظر وبر این عقلانیت در منطق خود بسامان جهان بینی های دینی وجود دارد Ú©Ù‡ نیروی درونی آنها به سوی عقلانی شدن است؛ بنابراین نباید Ø´Ú¯Ùتی آور باشد Ú©Ù‡ چرا وبر از ارائه سنخ (تیپ) شناسی عقلانیت یا جامعه شناسی عقلانیت خودداری ورزیده است. زیرا منطقی Ú©Ù‡ در جهان بینی های دینهایی مانند بودیسم Ùˆ تائوئیسم وجود دارد از نوع جادویی – اسطوره ای است. البته درست است Ú©Ù‡ او از اعتقادات جادویی در تقابل با اعتقادات دینی سخن Ù…ÛŒ گوید، اما در این مورد نیز از ارائۀ وجوه تمایز جادو از دین خودداری Ù…ÛŒ کند. آیا وبر به شیوۀ تÙکر جادویی در تقابل با شیوه تÙکر عقلانی – علمی اعتقاد داشته است؟ اظهار نظر در این خصوص تقریباً Ù…Øال Ù…ÛŒ نماید. Øتی وبر به تعری٠«منطقی» Ú©Ù‡ مدعی است در جهان بینی های دینی وجود دارد نپرداخته است. آیا این «منطق» از نوع، مثلاً منطق ارسطویی است؟ در اینجاست Ú©Ù‡ نقص جامعه شناسی وبر آشکار Ù…ÛŒ شود، زیرا او عقلانیت را در جایی جستجو Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ به هیچ وجه در آنجا عقلانیتی مشهود نیست ØŒ یعنی در پروتستانتیسم.
در واقع جهان بینی وبر، جهان بینی دینی است. آن هم جهان بینی دینی٠اشباع شده از جهان بینی یهودی. به دیگر سخن وبر نیز تاریخ را صØÙ†Û€ ظهور پبامبران Ù…ÛŒ داند، البته در نظر او Ùقط پیامبران بنی اسرائیل Ùˆ Ù…Ø³ÛŒØ ØŒ پیامبران بر ØÙ‚ اند، Ùˆ دیگر پیامبران، کذاب اند. Ùˆ پس از Ù…Ø³ÛŒØ ØŒ کالون Ùˆ لوتر، (بنیانگذاران پروتستانیسم) پیامبران بر ØÙ‚ هستند Ú©Ù‡ با ظهور آنها Ùرهنگ غرب جهش دیگری Ù…ÛŒ کند، Ùˆ روند «عقلانی شدن» شتاب Ù…ÛŒ گیرد. بنابراین Ù…ÛŒ بینیم Ú©Ù‡ نظریه پرداز عقلانیت بی همتای غرب، خود غیرعقلانی ترین تبیین را برای این عقلانیت ارائه Ù…ÛŒ دهد.
پانوشتها:
- شماره هایی Ú©Ù‡ در مقابل نقل قولهاست، شمارۀ صÙØÛ€ ترجمۀ انگلیسی" اقتصاد Ùˆ جامعه" اثر ماکس وبر است Ú©Ù‡ از روی چاپ چهارم آن (توبینگن، 1956) صورت گرÙته است مشخصات آن:
Max weber , Economy and Society , eds . Guenther Roth and Claus Wittich ; trans . E. Fischoff et al . New York : Bedminster Press , 1968 ; reissued Berkeley and Los Angeles : University of California Press , 1978.
2 - Ú¯Ùتنی است Ú©Ù‡ با ظهور نازیسم در آلمان Ùˆ تبلیغاتی Ú©Ù‡ در خصوص هیتلر صورت گرÙت ماکس وبر متهم شد Ú©Ù‡ راه را برای پیروزی نازیسم Ùˆ رهبر کاریزمایی ] = هیتلر [ هموار کرده است .آنچه وبر دربارۀ کاریزما Ùˆ رهبر کاریزمایی Ù…ÛŒ گوید با آنچه ارنست کاسیرر دربارۀ اسطوره های سیاسی Ùˆ اسطورۀ رهبر Ù…ÛŒ گوید قابل مقایسه است. رجوع کنید به ارنست کاسیرر : اسطورۀ دولت ترجمۀ یدالله موقن (تهران ØŒ انتشارات هرمس ØŒ چاپ اول 1377ØŒ چاپ دوم 1382) به ویژه رجوع کنید به بخش سوم آن : «اسطورۀ قرن بیستم Ùˆ Ùصل نهایی اش «ÙÙ† اسطوره های سیاسی جدید»
3 - برای آگاهی بیشتر از نظریه های قرارداد اجتماعی Ùˆ نیز قانون طبیعی رجوع کنید به : ارنست کاسیرر: ÙلسÙÛ€ روشنگری ترجمه یدالله موقن (تهران، انتشارات نیلوÙر ØŒ چاپ اول 1370 ØŒ چاپ دوم 1382) Ùصل ششم ØŒ قانون ØŒ دولت ØŒ جامعه
4- Ernst Troeltsch , Protestantism and Progress (1912) , Fortress Press , 1986 , pp. 26 – 7.
5- Bryan S. Turner , Weber and Islam , London , Routhedge & Kegal Paul , 1974 , p. 77.
برای آگاهی از نظریات منتسکیو Ùˆ مارکس درباره جوامع شرقی رجوع کنید به : یدالله موقن «تاریخچه Ù…Ùهوم استبداد شرقی»در همین سایت.
6-برای آگاهی بیشتر رجوع کنید به:
«عقلانیت و آزادی» مقالاتی از ماکس وبر و در بارۀ ماکس وبر ترجمۀ یدالله موقن
(تهران ،انتشارات هرمس ، چاپ اول 1379، چاپ دوم 1384).
7- Max Weber , Gesammelte Aufsatze Zur Religionssoziologie , Tubingen , 1920, Bd. 1, S. 1-2
Max Weber 's views on the Differences between Eastern and Western Civilizations by Yadollah Moughen
این وضع، ناپایداری سلطۀکاریزمایی را در مقایسه با سلطۀ سنتی Ùˆ سلطۀ عقلانی آشکار Ù…ÛŒ کند. زیرا سلطۀ کاریزمایی توانایی مشروعیت یاÙتن Ùˆ سازمانی شدن را Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ توانند ساختاری پایدار برای سلطه ایجاد کنند، ندارد. وبر سلطۀکاریزمایی را نه Ùقط به منزله سلطه غیرعادی Ùˆ استثنایی بلکه همچنین به مثابه سلطه شخص توصی٠می کند. کاریزما موهبتی شخصی است Ú©Ù‡ یک شخص را قادر Ù…ÛŒ سازد Ú©Ù‡ رهبر شود. این موهبت مرکب از نیروهایی است Ú©Ù‡ هر کس نمی تواند آنها را دارا باشد. بنابراین پیروان رهبر این نیروها را Ùوق طبیعی یا Ùوق بشری Ù…ÛŒ دانند.
بÙعد تØولی
این وضع، ناپایداری سلطۀکاریزمایی را در مقایسه با سلطۀ سنتی Ùˆ سلطۀ عقلانی آشکار Ù…ÛŒ کند. زیرا سلطۀ کاریزمایی توانایی مشروعیت یاÙتن Ùˆ سازمانی شدن را ،که Ù…ÛŒ توانند ساختاری پایدار برای سلطه ایجاد کنند، ندارد. وبر سلطۀکاریزمایی را نه Ùقط به منزلۀ سلطۀ غیرعادی Ùˆ استثنایی بلکه همچنین به مثابۀ سلطۀ شخصی توصی٠می کند. کاریزما موهبتی شخصی است Ú©Ù‡ یک شخص را قادر Ù…ÛŒ سازد Ú©Ù‡ رهبر شود. این موهبت مرکب از نیروهایی است Ú©Ù‡ هر کس نمی تواند آنها را دارا باشد. بنابراین پیروان رهبر این نیروها را Ùوق طبیعی یا Ùوق بشری Ù…ÛŒ دانند.
این نیروها را نمی توان از شخص رهبر جدا کرد Ùˆ نیز نمی توان آنها را اکتساب نمود؛ اما رابطۀ میان ماموریت Ùˆ شخص مامور چنان تنگاتنگ است Ú©Ù‡ اگر کاریزما از مواهب روØÛŒ باشد، شخص مامور نیز باید همانها را به طور عینی دارا باشد.
آنچه Ùوق طبیعی Ùˆ Ùوق بشری دانسته Ù…ÛŒ شود برØسب ماموریت Ùˆ وضعیت اجتماعی تغییر Ù…ÛŒ کند. بنابراین کاریزما را Ù…ÛŒ توان نه Ùقط در قالب ساختاری یعنی از طریق تقابل امر غیر عادی با امر عادی تÙسیر کرد بلکه همچنین Ù…ÛŒ توان آن را در چارچوب تاریخ تØولی یعنی با Ú©Ù…Ú© Ù…Ùاهیم امر شخصی Ùˆ امر غیرشخصی تÙسیر نمود. Ú©ÛŒÙیت موهبت کاریزمایی وابسته به این است Ú©Ù‡ آیا مأموریت در چارچوب جهان بینی اسطوره ای- خدا مرکزی Ùرمول بندی شده است یا در قالب جهان بینی انسان مداری؟و آیا شالوده ای Ú©Ù‡ مأموریت کاریزمایی ارائه Ù…ÛŒ دهد دیگر جهانی است یا درون جهانی؟
وبر میان کاریزمای جادویی Ùˆ کاریزمای دینی Ùˆ کاریزمای عقل Ùرق Ù…ÛŒ گذارد. به نظر او اعلامیه جهانی Øقوق بشر Ùˆ شهروند تجلی کاریزمای خرد است Ùˆ انقلاب Ùرانسه آخرین Ùیضان کاریزمایی بود Ú©Ù‡ از Ù„Øاظ ساختاری اهمیت عظیمی برای اروپای غربی داشت. انقلاب Ùرانسه مشروعیت کاریزمایی را نهادینه کرد ØŒ پیش از آن ØŒ کاریزما، کاریزمای شخصی یا کاریزمای تبار Ùˆ مقام بود Ùˆ این کاریزما منØصر Ù…ÛŒ شد به پیامبران Ùˆ قدیسان Ø› اما انقلاب Ùرانسه کاریزما را «ملی » کرد. اکنون اصول موضوعه اینها شدند : شهروندان روشن اندیش Ú©Ù‡ جامعه را تشکیل Ù…ÛŒ دهند دارای کاریزما هستند Ùˆ این کاریزما به رهبرانی Ú©Ù‡ منتخب آنان هستند مشروعیت Ù…ÛŒ بخشد.
به دیگر سخن لیبرال ها خرد را در قالب Øقوق طبیعی بشر نهادینه کردند Ùˆ این Øقوق به خاطر سرشت انتزاعی شان به Ø´Ú©Ù„ ایده آلهای جهانی بیان شدند.
از نظر وبر کاریزما بیش از هر چیز ØŒ «نیروی انقلابی٠» "خلاقÙ" خاصی در تاریخ است (1117). زیرا کاریزما هم در مقابل سنت Ù…ÛŒ ایستد وهم در مقابل مقررات. اما این عبارات را باید دقیق درک کرد. این موضوع مهمی است Ú©Ù‡ کاریزما Ùقط یک نیروی انقلابی نیست بلکه یک نیروی انقلابی٠خلاق است.
در تاریخ تØولی غرب این نیروی انقلابی٠خلاق برای آخرین بار به صورت کاریزمای خرد ظاهر شد. «روبسپیر ØŒ "کاریزمای خرد" را به مرتبۀ خدایی رساند Ùˆ این آخرین Ø´Ú©Ù„ÛŒ است Ú©Ù‡ کاریزما در سیر تاریخی٠سرنوشت ساز خود پیدا کرده است (1209) . آشکارترین بیان این کاریزما، Ù…Ùهوم انقلابی٠قانون طبیعی یا Øقوق طبیعی بشر Ùˆ اعتقاد روشنگری به خرد است. این اعتقاد ØŒ اصلی لائیک (غیردینی) را عرضه Ù…ÛŒ کند. این اصل لائیک ØŒ «مجموعۀ همۀ آن هنجارهایی است Ú©Ù‡ اعتبارشان از هر قانون موضوعه ای مستقل است Ùˆ از هر قانون موضوعه ای نیز بالاتر Ùˆ برتر است Ùˆ Øرکت آنها به وضع قانونی دل خواسته وابسته نیست ØŒ بلکه برعکس این هنجارها، شالوده مشروعیتی را ارائه Ù…ÛŒ دهند Ú©Ù‡ براساس آن باید از قانون موضوعه اطاعت کرد. بنابراین قانون طبیعی ØŒ اصطلاØÛŒ است برای آن نوع هنجارهایی Ú©Ù‡ مشروعیت شان را نه از منشا قانون گذاری شان بلکه از Ú©ÛŒÙیات درونی شان کسب Ù…ÛŒ کنند».
به نظر وبر وقتی Ú©Ù‡ قانون ÙˆØÛŒ شده Ùˆ تقدس یک سنت اقتدارطلب Ùˆ Øاملان آن، نیروی خود را از دست داده باشند قانون طبیعی ØŒ یک نظام قانونی منسجم Ùˆ بی تناقضی است Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ تواند جانشین آنها شود (867). بدین ترتیب نظام قانونی Ú©Ù‡ بدین شیوه برپا Ù…ÛŒ شود براساس اخلاق مبتنی بر اعتقاد است Ùˆ این نوع قانون طبیعی ØŒ انتزاعی Ùˆ صوری است. Ø´Ú©Ù„ برجستۀ این اعتقاد، نظریۀ قرارداد Ùردگرایانه است Ú©Ù‡ در قرنهای Ù‡Ùدهم Ùˆ هجدهم ارائه شد. 3
این نظریه مدعی است Ú©Ù‡ بر خرد استوار است ØŒ زیرا این نظریه از این تصور ناشی Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ «شناختی Ú©Ù‡ "خرد" انسانی به دست آورده با "طبیعت اشیاء " یا با "منطق اشیا" یکی است» (869) . نظریه پردازان قرارداد اجتماعی معتقدند Ú©Ù‡ «این هنجارها Ú©Ù‡ از طریق تØلیل منطقی Ù…Ùاهیم قانون Ùˆ اخلاق به دست آمده اند مانند "قوانین طبیعت" اند Ùˆ عموماً به آن قواعد الزامی تعلق دارند Ú©Ù‡ "Øتی خود خدا نیز نمی تواند آنها را تغییر دهد" Ùˆ هیچ نظام قانونگذاری Ùˆ قضایی نباید در تخال٠با این هنجارها قرار گیرد» (869) . به Ú¯Ùته کانت «خرد بشر توانایی قانونگذاری دارد ØŒ Ùˆ این توانایی، نیرویی است Ú©Ù‡ نه Ùقط در مقابل طبیعت بلکه در مقابل خیره سری بشر نیز باید به Øساب آید. قانون طبیعی ØŒ یک بار Ùˆ برای همیشه در سرنگونی جهان بینی مسیØÛŒ Ùˆ نظام سلسله مراتبی "Ùئودالی" نقش خود را ایÙا نمود Ùˆ بر ویرانه های آنها ØŒ جهان بینی لائیک را مستقر کرد. وبر تاکید Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ Ùرسایش قانون طبیعی Ú©Ù‡ زمانی مبنای قانون مدرن بود امری بازگشت ناپذیر است، Ùˆ معتقد است Ú©Ù‡ در شرایط مدرنیتۀ غربی، قانون دیگر Øرمت Ùˆ اعتبار Ùوق طبیعی ندارد Ùˆ به ابزاری ÙÙ†ÛŒ برای رسیدن به تواÙÙ‚ میان مناÙع متنازع تقلیل یاÙته است. بنابراین چنانچه معتقد باشیم Ú©Ù‡ «بدون دستاوردهای عصر Øقوق بشر، هر یک از ما، از جمله Ù…ØاÙظه کاران، Ù…ÛŒ توانند به زندگی خود ادامه دهند دچار خود Ùریبی بزرگی شده ایم» (403)
از این رو کاریزمای خرد، نیروی انقلابی بالقوۀ خود را همچنان Ù†Ú¯Ù‡ داشته است. سخنی Ú©Ù‡ باقی مانده تا دربارۀکاریزما بگوییم این است Ú©Ù‡ در زمانهای ثبات نسبی سیاسی Ùˆ سیاستهای معمول Ùˆ Øتی در زمان آغاز یک بØران، رهبران کاریزمایی به طور نسبی منزوی اند. اما هنگامی Ú©Ù‡ تغییرات ساختاری درازمدت Ùˆ رویدادهای تاریخی به بØران مشروعیت نظام Øاکم بینجامند مریدان رهبر کاریزمایی Ú©Ù‡ اÙرادی متعصب، تنگ نظر Ùˆ یکسونگر (virtousi) هستند به میدان Ù…ÛŒ آیند Ùˆ شاید موÙÙ‚ به کسب قدرت سیاسی شوند. در زمان وخامت اوضاع اجتماعی ØŒ جنبش کاریزمایی بسیاری از اÙراد معمولی را به دنبال خود Ù…ÛŒ کشد Ùˆ گاهی اوقات این وضع منجر به انقلاب سیاسی Ù…ÛŒ شود.
تا اینجا بیشتر به تاریخ تØولی غرب پرداخته ایم اکنون مطالبی را Ú©Ù‡ مربوط به خصوصیات جوامع شرقی Ù…ÛŒ شود Ùˆ در بالا به اجمال ذکر شد به تÙصیل Ù…ÛŒ آوریم.
پاتریمونیالیسم
همچنان Ú©Ù‡ در بالا Ú¯Ùته شد معمولی ترین Ø´Ú©Ù„ سلطۀ سنتی پاتریمونیالیسم است. شباهت آن به بوروکراسی از آن روست Ú©Ù‡ هر دو، سلطۀ کاریزمایی را Ù†ÙÛŒ Ù…ÛŒ کنند. سلطۀ سنتی، نهادی پایدار Ùˆ بادوام است Ùˆ هنجارهایش برای همۀ امور پیشاپیش مستقر شده اند ØŒ یعنی هنجارهای آن عقلانی Ùˆ ÙÙ†ÛŒ نیستند بلکه ماهیتی عملی دارند. این هنجارها، رسوم Ùˆ سنت هستند Ú©Ù‡ بر پایۀ اعتقاد به قداست شان، نقض ناشدنی Ùˆ تغییر ناپذیرند. در واقع آنچه سلطۀ سنتی به عنوان معیار Ùˆ هنجار Ù…ÛŒ شناسد «دیروز جاویدان» است Ú©Ù‡ همواره همین Ú©Ù‡ بوده است هست Ùˆ همیشه نیز همین خواهد بود. جامعۀ سنتی Ùاقد قانون اساسی است. بنابراین ÙˆØدت آن به شخص Ùرمانروا وابسته است Ú©Ù‡ وظیÙÙ‡ اش ØÙظ Ùˆ Øراست «دیروز جاویدان» Ùˆ تداوم آن است. اطاعت از Ùرمانهای Ùرمانروا ØŒ گردن نهادن به یک اصل Ú©Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ براساس انضباط Ùˆ انجام وظیÙÙ‡ باشد نیست بلکه Ø´Ú©Ù„ تعبد Ùˆ بندگی را دارد. Ù‡Ú¯Ù„ نیز دریاÙته بود Ú©Ù‡ نوع Øکومت کشورهای آسیایی تئوکراتیک است. یعنی خدا Ùرمانروای زمینی است Ùˆ Ùرمانروای زمینی، خداست. Ùرمانروا همزمان هر دوی آنهاست. خدا Ú©Ù‡ در Ùرمانروا Øلول کرده است بر دولت Øاکم است. القاب پادشاهان همیشه اسلام پناه Ùˆ نگهبان دین بوده است.
تاریخ نشان Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ Øاکمیت پاتریمونیالیسم Ùاقد دستگاه اداری به معنای جدید بوده است ØŒ شاه، خلیÙÙ‡ یا سلطان دستیاران خود را از میان خدمۀ خود یا متنÙذین Ù…ØÙ„ÛŒ برمی گزیده Ùˆ اگر خارج از قلمرو پاتریمونیالیسم از وجود اشخاص استÙاده Ù…ÛŒ کرده ØŒ کسانی را برمی گزیده Ú©Ù‡ مزدور Ùˆ غلام Øلقه به گوش او بوده اند. در واقع، Øکومت پاتریمونیال، به رغم ظاهر آن، نوعی Øکومت خان خانی Ùˆ ملوک الطوایÙÛŒ است Ùˆ در آن چیزی به نام دولت وجود پیدا نکرده است. گرچه ظاهراً نظام پاتریمونیال ناگزیر به برپایی دستگاه اداری Ù…ÛŒ شود، اما تÙاوت این دستگاه با بوروکراسی جدید در این است Ú©Ù‡ در نظام پاتریمونیال صاØب منصبان معمولاً منصب خود را از شخص سلطان Ù…ÛŒ خرند Ùˆ بدین طریق مالک منصب خود Ù…ÛŒ شوند. آنها مالک وسایل اداری منصب خود نیز هستند، به ویژه هنگامی Ú©Ù‡ در ایالات از سوی خلیÙÙ‡ یا سلطان Øکومت Ù…ÛŒ کنند. آنچه در نظام پاتریمونیال معنایی ندارد تÙکیک Øوزۀ امور خصوصی از Øوزۀ امور عمومی است؛ یعنی میان مناÙع شخصی٠صاØب منصب Ùˆ مناÙع عمومی Ú©Ù‡ به Ù†ØÙˆÛŒ با منصب او ارتباط داشته باشند تمایزی وجود ندارد. در گزینش صاØب منصبان به ندرت توانایی آنان در رتق Ùˆ Ùتق امور در نظر گرÙته Ù…ÛŒ شد. یگانه معیاری Ú©Ù‡ برای انتخاب آنان وجود داشت این بود Ú©Ù‡ مورد الطا٠سلطان قرار گرÙته باشند. به سخن دیگر نظام پاتریمونیال درکی از تخصص Ùˆ کاردانی ندارد بلکه Ùقط نسب Ùˆ سرسپردگی اÙراد به شخص سلطان معیار رسیدن آنان به مناصب بوده است. بنابراین در نظام پاتریمونیال به جای کارمندان، صاØب منصبان Ùˆ به جای شهروندان، رعایا Ùˆ بندگان وجود دارند. چون قدرت در وجود شخص سلطان یا خلیÙÙ‡ تجسم Ù…ÛŒ یاÙت بنابراین ارتش به شخص او ÙˆÙادار بود نه به نظام Øکومت.
تشریÙات «وضع» قانون در جامعۀ ابتدایی Ùˆ سنتی
در جامعۀ ابتدایی، «وضع» قانون امری بود در Øوزه غیب گویی Ùˆ تÙأل. بنابراین Ùالگیر Ùˆ جادوگر وظیÙÛ€ اعلان قوانین را بر عهده داشتند، یا به قول ماکس وبر «وضع» قانون خصلتی کاریزمایی داشت. در میان یهودیان نیز پیامبران مرسل وظیÙÛ€ اعلان قوانین را بر عهده داشتند Ùˆ قوانین را تجلی ارادۀ یهوه، (خدای یهود)Ù…ÛŒ دانستند.بنابراین وضع قوانین Ùˆ تغییر آنها در اختیار بشر نبود بلکه به ارادۀ یهوه وابسته بود. ترس از یهوه نیرویی بود Ú©Ù‡ پذیرش اØکام را بی چون Ùˆ چرا Ù…ÛŒ کرد. اما آنچه به نام قوانین٠یهوه در تورات آمده اند نظیرش در قوانین Øمورابی نیز پیدا Ù…ÛŒ شوند.در Øقیقت، هم قوانین یهود Ùˆ هم قوانین Øمورابی رسوم Ùˆ عرÙیات اقوام سامی هستند.به قول دورکم قبیله Ø·ÛŒ مراسم ومناسکی Ú©Ù‡ انجام Ù…ÛŒ دهد اØساس Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ نیرویی خارجی بر او چیره شده است.جامعه ØŒ همین نیروی بر تر وخارجی است.اعضای قبیله این نیرو را Ùوق بشری Ù…ÛŒ دانند ولی دورکم معتقد است Ú©Ù‡ این نیروی خارجی، قبیله یا اجتماع است Ú©Ù‡ قوانین خود را بر تک تک اÙراد قبیله تØمیل Ù…ÛŒ کند Ùˆ آنان منشأ این قوانین را Ùوق بشری Ù…ÛŒ پندارند وآنها را قدسی Ù…ÛŒ دانند. برگسون معتقد بود Ú©Ù‡ انسان، ماشین ساختن خدایان است ولی دورکم معتقد بود Ú©Ù‡ :جوامع، ماشین هایی هستند Ú©Ù‡ خدایان را Ù…ÛŒ ساز ند.
جامعۀ سنتی
در جامعۀ سنتی، خصلت کاریزمایی Ùˆ غیرعقلانی قانون تداوم دارد. قوانین را آداب Ùˆ رسوم Ùˆ سنت تنظیم Ù…ÛŒ کنند. علاوه بر قوانین شرع، Ùرامین سلطان نیز در ØÚ©Ù… قانون اند. زیرا او نمایندۀ خدا بر زمین است؛ از این رو همه چیز در قبضۀ قدرت اوست. اتباع در مقام بندگان اند Ùˆ او در مقام خدایگان. اصلاً واژه شهروند، واژه ای است Ú©Ù‡ در سه دهۀ اخیر در برابر citizen انگلیسی Ùˆ citoyen Ùرانسه جعل شده است. زیرا در Ùرهنگ ما چیزی به عنوان شهروند وجود نداشته است. بلکه همه، رعایا Ùˆ بندگان اعلیØضرت بوده اند. بنده Ú©Ù‡ در برابر خدایگان Øقوقی ندارد. در خصوص مراÙعات نیز اصØاب دعوا به صاØب منصب یا Øاکم شرع رجوع Ù…ÛŒ کردند Ú©Ù‡ آنان نیز اختیارات تام داشتند. چنانچه کار دعوا بالا Ù…ÛŒ گرÙت رعایا Ù…ÛŒ توانستند دامن مراØÙ… ملوکانه را بگیرند Ùˆ از او تظلم خواهی کنند. در یک کلمه خصوصیت بارز سلطۀ پاتریمونیال این است Ú©Ù‡ در همۀ وجوه Øاکمیت٠دولت Ùˆ Øقوق٠اقتصادی متناظر با آن ØŒ این تمایل غالب است Ú©Ù‡ آنها را امور خصوصی Ùˆ امتیازات شخص Ùرمانروا یا صاØب منصب او بدانند.
نقش سنت در جامعۀ سنتی
تÙاوت جامعۀ سنتی با جامعۀ ابتدایی در این است Ú©Ù‡ جامعۀ سنتی یا خود به اختراع خط نائل آمده یا از دیگر جوامع خطشان را اقتباس کرده است. جامعۀ سنتی معمولاً از اتØاد قبایل پاگرÙته Ùˆ نظام Øاکم بر آن، قبیله ای ØŒ پاتریمونیال ØŒ Ùئودال ØŒ سلطنتی یا دولت شهری بوده است. وجه مشترک جوامع سنتی این است Ú©Ù‡ آنها رویدادی واقعی یا نمادین را Ú©Ù‡ تصور Ù…ÛŒ کنند در گذشته اتÙاق اÙتاده Ùˆ موجب انتظام جامعه شده به نام سنت پذیرÙته اند Ùˆ آن را تعیین کنندۀ هویت جمعی خود Ù…ÛŒ دانند. این سنت هم خالق نظم اجتماعی Ùˆ هم خالق نظام Ùرهنگی است. سنت باید تغییرات اØتمالی را مشروعیت ببخشد Ùˆ Øدود نوآوری ها را مشخص کند. در جامعۀ سنتی، سنت Ùقط مظهر پیوستگی Ùˆ تداوم امور نیست بلکه Ù…Øدودکنندۀ خلاقیتها Ùˆ بدعتها نیز هست چنانچه Ùکر تازه ای در جامعه پیدا شود Ú©Ù‡ مشروعیت گذشته را به نوعی در معرض تهدید قرار دهد سنت Ù…ØÙˆ آن را ضروری Ù…ÛŒ داند.
در جامعۀ سنتی عادات، رسوم ØŒ قوانین ØŒ هنجارها Ùˆ پیوندهای اجتماعی از آن رو مقدس اند چون از نهادهایی Ú©Ù‡ در گذشته آغازین اسطوره ای (یا عصر رهبران کاریزمایی) Øاکم بوده اند ناشی شده اند. بنابراین آنچه بر جامعۀ سنتی Ùرمان Ù…ÛŒ راند «دیروز جاویدان Ùˆ مقدس» است . «دیروز جاویدان Ùˆ مقدس» دیگر چون Ùˆ چرا ندارد چون خودش علت وجودی چیزها Ùˆ امور است. از این رو جامعۀ سنتی با اندیشۀ ترقی Ùˆ پیشرÙت بیگانه است ØŒ پس نظرها نه به آینده ای بهتر Ùˆ مترقی تر بلکه به تقلید از گذشتۀ مقدس Ùˆ تکرار آن دوخته شده است. نکتۀ مهم دیگری Ú©Ù‡ باید در خصوص جامعۀ سنتی Ú¯Ùت Ùˆ مورد توجه ماکس وبر قرار نگرÙته ØŒ این است Ú©Ù‡ شیوه تÙکر از نوع جادویی – اسطوره ای یا به قول لوسین لوی – برول «پیش – منطقی» Ùˆ عرÙانی است Ùˆ در قالب اصطلاØات روان شناسی تکوینی ژان پیاژه پیش – عملیاتی (pre – operatory) است.
بجاست Ú©Ù‡ در اینجا در خصوص اندیشۀ پیشرÙت Ùˆ ترقی Ù„Øظه ای درنگ کنیم Ùˆ تأثیر آن را در تمدن جدید بررسی نماییم. ترولتچ Ú©Ù‡ آثار مهمی در زمینۀ تاریخ گرایی Ùˆ عقاید کلیساهای مسیØÛŒ نوشته است Ùˆ آثار او در Ø´Ú©Ù„ گیری اندیشۀ ماکس وبر تأثیر زیادی داشته اند در کتاب خود" پروتستانیسم Ùˆ پیشرÙت" Ù…ÛŒ نویسد:
«ریاضت Ú©Ø´ÛŒ دینی به Ø´Ú©Ù„ طرد دنیا Ùˆ به منظور وصول به Øیات اخروی، در جهان مدرن ناپدید شده است. اما کام گرÙتن بی Øد Ùˆ Øصر از نعمتهای زندگی هنوز در مرØله Øر٠و نظر است ؛چون کار غایت مند Ùˆ تÙکر Ùˆ تأمل سد رسیدن به زندگی ساده Ú©Ù‡ در آن غرایز طبیعی بشر ارضا شوند هستند.
خصلت Ø±ÙˆØ Ù…Ø¯Ø±Ù† در ارتباط با همین برداشت است ØŒ یعنی اعتماد به Ù†Ùس خوش بینانه ای دارد Ùˆ اعتقادش به ترقی Ùˆ پیشرÙت است. در دورۀ روشنگری این خوش بینی Ùˆ اعتقاد با نبرد برای آزادی همگام بود. بدون چنین اعتمادی به ترقی، شکستن زنجیرهای کهن امکان پذیر نبود. Ú©Ø´Ùیات متعدد در قلمرو علوم Ùˆ Ø¢Ùرینشهای علمی Ùˆ هنری، اعتقاد به پیشرÙت را تاکید نموده Ùˆ آن را تØکیم بخشیده اند. برداشتهای کهن درباره کائنات Ú©Ù‡ زیر سیطرۀ اعتقاد به هبوط آدم Ùˆ نجات جهان Ùˆ آخرت بودند از میان رÙته اند. امروزه همه چیز با اندیشه تØول Ùˆ ترقی سرشته شده است Ú©Ù‡ ما را از اعماق تاریکی به قله های ناشناخته (علم Ùˆ دانش) سیر Ù…ÛŒ دهد. اØساس نومیدی بر اثر گناه نخستین Ùˆ اØساس رنج Ùˆ عذاب عظیم در این دنیا Ú©Ù‡ به خاطر پاک شدن از گناه نخستین Ùˆ مکاÙات دیدن بر اثر آن به ما تØمیل شده بودند یعنی دو اصلی Ú©Ù‡ نجات بشر Ùˆ اØکام کلیسا درباره رستگاری بر آن دو متکی بودند از میان رÙته اند.
Øتی در جاهایی Ú©Ù‡ اعتقاد به ترقی Ùˆ پیشرÙت مورد تردید قرار Ù…ÛŒ گیرد Ùˆ رنج Ùˆ عذاب اØساس Ù…ÛŒ شود برای توجیه آن دیگر به بدبینی مسیØÛŒ Ú©Ù‡ متکی به هبوط است متوسل نمی شوند؛ بلکه آن را بر اثر شکاکیت مبتنی بر تجربه یا بدبینی مابعدالطبیعی Ù…ÛŒ دانند. البته نمی گویم Ú©Ù‡ ریشۀ همۀ نیروهای زندگی٠دینی Ú©Ù‡ مبتنی بر اعتقاد به یهودیت Ùˆ مسیØیت بودند خشکیده است؛ اما در مقایسه با قدرت قبلی شان Ú©Ù‡ شالوده ای برای تعالیم نجات بخش کلیسای سلطه گر (کلیسایی Ú©Ù‡ سخت گیری Ùˆ تعلیم Ùˆ تربیت خاص خودش را داشت) Ùراهم Ù…ÛŒ کردند، سست Ùˆ Ùاقد Øیات شده اند. نیروهای زندگی دینی کلیسایی دیگر نمی توانند تمدنی به وجود آورند یا تمدنی را سر پا نگاه دارند Ú©Ù‡ همسو با تعالیم Ùˆ اØکام کلیسایی باشد». 4
این سخنان ترولتچ گواهی بر این Øقیقت است Ú©Ù‡ جامعۀ سنتی در اروپای مرکزی Ùˆ غربی از اواخر سده شانزدهم کاملاً متزلزل Ù…ÛŒ شود Ùˆ جامعۀ مدرن در سده های Ù‡Ùدهم Ùˆ هجدهم کاملاً استقرار Ù…ÛŒ یابد. ولی جوامع سنتی در شرق چنین تØولی را از سر نگذرانیده اند، منتسکیو، مارکس Ùˆ ماکس وبر Ùˆ دیگر متÙکران بزرگ غربی بر این نکته تاکید بسیار کرده اند Ú©Ù‡ جوامع شرقی ایستا Ùˆ متØجرند. براساس همین برداشت، منتسکیو Ùˆ مارکس Ùˆ انگلس جوامع شرقی را Ùاقد تاریخ Ù…ÛŒ دانند، زیرا به نظر آنان تاریخ ،تغییرات Ùˆ تØولات اجتماعی را نشان Ù…ÛŒ دهد، پس در جایی Ú©Ù‡ رکود Ùˆ سکون باشد Ùˆ Øرکتی به پیش صورت نگیرد تاریخی وجود ندارد.
گذشت سده ها Ùˆ هزاره ها ØŒ بر گذشت زمان دلالت Ù…ÛŒ کنند نه بر تاریخ. از این رو جوامع شرقی، قدمت دارند اما تاریخ ندارند. گرچه متÙکران مذکور در خصوص ایستایی Ùˆ تØجر جوامع شرقی متÙÙ‚ رأی هستند اما در مورد علت این سکون Ùˆ رکود نظریاتشان با یکدیگر متÙاوت است.
منتسکیو بر تØجر Ùکری شرقیان انگشت گذاشته Ùˆ آنان را تابع اØساسات Ù…ÛŒ داند نه عقل.
مارکس، انگلس Ùˆ ماکس وبر نیز جوامع شرقی را ارتجاعی Ùˆ واپس رونده (regressive) Ù…ÛŒ دانند.5 منتسکیو علت ایستابودن جوامع شرقی را استبداد Øاکم بر آنها Ùˆ نیز شرایط جغراÙیایی کشورهای آسیایی Ù…ÛŒ پندارد. اما مارکس Ùˆ انگلس طبق بینش ماتریالیستی خودشان از تاریخ، علت رکود Ùˆ تØجر جوامع شرقی را شیوۀ تولید آسیایی Ù…ÛŒ دانستند. همچنان Ú©Ù‡ در بالا Ú¯Ùته شد این دو نیز اعتقاد داشتند Ú©Ù‡ جوامع شرقی، جوامع بی تاریخ اند، زیرا به رغم سرنگونی سلسله ها Ùˆ واژگونی تاج Ùˆ تختها ساختار اجتماعی این جوامع دگرگون نمی شود. مارکس جوامع شرقی را از هر Ù„Øاظ نقطۀ مقابل جوامع غربی Ù…ÛŒ دانست. به نظر او شهرهای کشورهای شرقی «اردوگاه شاهزادگان» بودند نه مرکز زندگی مدنی Ùˆ خلاقیتهای Ùرهنگی. جوامع آسیایی Ùاقد آن نوع نهادها Ùˆ مناسبات اقتصادی بودند Ú©Ù‡ سبب تØرک سرمایه داری اروپایی شدند.
مارکس Ùˆ انگلس معتقد بودند Ú©Ù‡ جوامع شرقی Ùاقد نیروی درونی لازم برای تغییر Ùˆ تØول اند، از این رو به نظر آنان این نیرو بایستی از خارج یعنی از طریق کشورهای استعماری غرب وارد جوامع شرقی شود. در بالا Ú¯Ùته شد Ú©Ù‡ منتسکیو علت رکود Ùˆ عقب ماندگی شرق را استبداد شرقی Ùˆ شرایط جغراÙیایی Ù…ÛŒ دانست Ùˆ مارکس Ùˆ انگلس علت را شیوه تولید آسیایی Ù…ÛŒ پنداشتند. اما ماکس وبر علت رکود Ùˆ در جازدن کشورهای آسیایی را دینهای خاور زمین Ù…ÛŒ داند. البته پیش از وبر، منتسکیو در Ø±ÙˆØ Ø§Ù„Ù‚ÙˆØ§Ù†ÛŒÙ† (کتاب بیست Ùˆ چهارم، Ùصلهای سوم ØŒ چهارم Ùˆ پنجم) درباره ارتباط میان Ø´Ú©Ù„ Øکومت Ùˆ دین بØØ« کرده بود. منتسکیو اعتقاد دارد Ú©Ù‡ هر دینی متناسب با هر نوع Øکومتی نیست Ùˆ گویی هر دینی نوع خاصی از Øکومت را تأسیس میکند یا آن را سر پا Ù†Ú¯Ù‡ Ù…ÛŒ دارد.
اکنون به بیان نظریات ماکس وبر دربارۀ اسلام می پردازیم: ماکس وبر از یک سو اسلام را جزو ادیان بزرگ جهان و دینهای متمدن می داند، اما از دیگر سو آن را دینی جنگ طلب می شناسد (kriegerreligion) زیرا به نظر وبر در اسلام «مجاهد» نمونۀ یک مسلمان واقعی شناخته می شود نه زاهد و عالم.
کسی Ú©Ù‡ در راه ترویج اسلام شمشیر زند Ùˆ کشورهای غیراسلامی را ÙØªØ Ú©Ù†Ø¯ØŒ مقامش بیش از عابد Ùˆ زاهد است. وبر Ù…ÛŒ گوید Ú©Ù‡ اسلام، عصبیت٠قبایل عرب را Ú©Ù‡ بر ضد یکدیگر به کار Ù…ÛŒ رÙت با متØدکردن آنها تØت لوای اسلام Ùˆ در قالب یک امت، متوجه غیرمسلمانان کرد Ùˆ اسلام را «دین ملی اعراب» ساخت. تاکید اسلام بر جهاد با مشرکان Ùˆ Ú©Ùار، باعث شده است Ú©Ù‡ مسلمانان به جای آنکه در Ù¾ÛŒ شناختن طبیعت Ùˆ سلطۀ بر آن برایند همیشه در اندیشۀ جهان گشایی Ùˆ غلبه بر غیر مسلمانان باشند. اسلام جهان را به دو اردوگاه «داراالسلام» Ùˆ «دارالØرب» تقسیم Ù…ÛŒ کند. مسلمان، غیرمسلمان را نجس Ù…ÛŒ داند Ùˆ از آمیزش با او پرهیز Ù…ÛŒ کند. به نظر وبر اسلام بیش از آنکه دین رستگاری اخلاقی باشد،یک دین سیاسی است ØŒ زیرا تکیۀ اسلام بر جنگ با Ú©Ùار Ùˆ گرÙتن جزیه از اهل کتاب است. هر مسلمان خود را از غیرمسلمان برتر Ù…ÛŒ شمارد، Øتی اموری Ú©Ù‡ هیچ ارتباطی با دین ندارند یا اصولاً مسئله ای سیاسی Ùˆ اجتماعی هستند در اسلام رنگ دینی پیدا Ù…ÛŒ کنند. به نظر وبر در یهودیت Ùˆ اسلام میان تشکیلات دینی Ùˆ تشکیلات دولتی تÙکیک Ùˆ تمایزی وجود ندارد.
هر Ùرقۀ اسلامی با دیگر Ùرقه های اسلامی Ù…ÛŒ جنگد Ùˆ آن را جهاد در راه خدا Ù…ÛŒ نامد. تاریخ کشورهای اسلامی یا تاریخ مهاجمانی است Ú©Ù‡ آنجا ها را متصر٠شده Ùˆ به انقیاد خود درآورده اند یا تاریخ جنگهای داخلی میان Ùرقه های مختل٠اسلامی است . هر Ùرقۀ اسلامی ادعا Ù…ÛŒ کرده Ú©Ù‡ وظیÙÛ€ شرعی اش این است Ú©Ù‡ ملاØده Ùˆ زنادقه را از دم تیغ بیدریغ بگذراند Ú©Ù‡ البته منظور از ملاØده Ùˆ زنادقه مخالÙان سیاسی بوده اند. البته ناگÙته نماند Ú©Ù‡ در نظام پاتریمونیال، به علت بسته بودن Ùضای سیاسی – اجتماعی٠جامعه، هر گونه نارضایتی از وضع موجود به صورت ظهور یک Ùرقۀ جدید مذهبی بروز Ù…ÛŒ کند، یا لااقل، اختلا٠میان Ùرق مذهبی را تشدید Ù…ÛŒ نماید. به نظر وبر شهرهای کشورهای اسلامی مرکز تبادل نظر Ùˆ ارتباطهای Ùرهنگی نبوده بلکه اردوگاه نظامی بوده اند. در هر شهر هر Ùرقۀ اسلامی Ùˆ نیز هر یک از اقلیتهای اهل کتاب Ù…ØÙ„Û€ خاص خود را داشته اند Ùˆ میان این Ù…Øله ها یا مراوده ای صورت نمی گرÙته یا ارتباطشان بسیار Ù…Øدود بوده است. در درون هر Ù…Øله نیز گهگاه جنگ میان دسته های «Øیدری» Ùˆ «نعمتی» در Ù…ÛŒ گرÙته است.
این تقسیم بندی های درون شهری Ùˆ سلطۀ پاتریمونیال Ú©Ù‡ امور بازرگانی، اقتصادی، Øمل Ùˆ نقل Ùˆ نظامی را از برون در Ú†Ù†Ú¯ خود داشته سبب شده است Ú©Ù‡ شهر اسلامی به مرتبۀ شهر غربی یعنی جامعۀ مدنی نرسد. بگذریم از اینکه هر مهاجم بیگانه یا سلطانی Ùرمان قتل عام اهالی یک منطقه را Ù…ÛŒ داده است. نکتۀ دیگری Ú©Ù‡ وبر ذکر Ù…ÛŒ کند این است Ú©Ù‡ هر گونه اندیشه Ùˆ نظر تازه ای را Ùقهای اسلامی به نام بدعت Ùˆ نظری Ú©Ù‡ ایجاد شبهه Ù…ÛŒ کند مردود Ù…ÛŒ دانسته اند. وبر Ù…ÛŒ گوید Ú©Ù‡ مقام Ùˆ منزلت زن در جامعۀ اسلامی در ردی٠اشیا Ùˆ اموال است ØŒ همچنان Ú©Ù‡ در جنگ غنائم را تقسیم Ù…ÛŒ کنند زنان Ùˆ کودکان را نیز در گذشته مانند اموال تقسیم Ù…ÛŒ کرده اند Ùˆ سپس آنها را به عنوان کنیز Ùˆ غلام Ù…ÛŒ Ùروخته اند. همچنین نوعی جداسازی زن از مرد وجود دارد. خلاصه نظر ماکس وبر این است Ú©Ù‡ جامعۀ اسلامی شرایط لازم برای گذر به جامعۀ مدرن صنعتی را نداشته Ú©Ù‡ از جملۀ این شرایط وجود سلطۀ عقلانی، قوانین عقلانی، شهرهای خودبسامان Ùˆ طبقۀ متوسط شهری Ùˆ نیروی کار آزاد بوده است، Ùˆ از Ù„Øاظ دینی نیز انگیزۀ رستگاری اخلاقی٠درون جهانی، بدان گونه Ú©Ù‡ در پروتستانیسم هست، وجود نداشته است6.
البته ماکس وبر بر تمایلات شیعیان برای بر پایی یک Øکومت تئوکراتیک اشاره Ù…ÛŒ کند Ùˆ جامعۀ ایران دوران انقلاب مشروطه را تئوکراتیک Ù…ÛŒ داند.ولی ژان ژاک روسو Øتی یک قرن پیش از ماکس وبردر اواخر کتابش :" قرار داد اجتماعی" Ù…ÛŒ گوید Ú©Ù‡ شیعیان ایران با نظام سلطنتی مخالÙند Ùˆ خواهان تاسیس Øکومتی تئوکراتیک هستند.
در بارۀ نظر ماکس وبر درخصوص علت عدم پیدایش Ùˆ رشد نظام سرمایه داری٠صنعتی در کشور های اسلامی بØØ« زیادی صورت گرÙته است.جملۀ ماکس وبر این است: "اسلام به منزلۀ اعتقادی شخصی مانعی در راه Ùعالیت اقتصادی نیست ....امادولتی Ú©Ù‡ در چارچوب اسلام Ø´Ú©Ù„ Ù…ÛŒ گیرد Ùˆ تشکیلات آن Ùˆ نیز نظام قضایی Ù…Øصور در قوانین شرع Ùˆ اجرای اØکام Ùˆ Øدود سبب ایجاد نوعی پاتریمونیالیسم شرقی Ù…ÛŒ گردد" Ú©Ù‡ این پاتریمونیالیسم مانع پیدایش Ùˆ رشد مناسبات سرمایه داری صنعتی ودر نتیجه پیدایش جامعۀ مدرن Ù…ÛŒ شود. البته همۀ اسلام شناسان نظریات ماکس وبر را نپذیرÙته اند.
عقلانیت
ماکس وبر در مقاله ای که در مقدمۀ جلد یکم کتاب" جامعه شناسی دین "به چاپ رسیده می نویسد:
«مسائل تاریخ جهان، Ù…Øصول Ùرهنگ مدرن اروپا هستند. یکی از این مسائل Ú©Ù‡ به ضرورت Ùˆ به درستی Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÛŒ شود این است Ú©Ù‡ Ú†Ù‡ مجموعه شرایطی دست به دست هم دادند تا Ùقط در کشورهای غربی آن نوع آثار Ùرهنگی Ø¢Ùریده شوند Ùˆ نیز در جهتی تکامل یابند Ú©Ù‡ لااقل از نظر ما اهمیت Ùˆ اعتباری جهانی داشته باشند؟
Ùقط در مغرب زمین «علم» به آن مرØله ای از تکامل رسیده است Ú©Ù‡ امروزه «اعتباری» جهانی یاÙته است . در کشورهای غیر غربی، دانش تجربی، تامل درباره جهان Ùˆ مسائل زندگی، Øکمت عمیق درباره امور زندگانی – خواه ÙلسÙÛŒ خواه دینی – وجود داشته اند، اما رشد کامل الهیات سیستماتیک تØت تاثیر هلنیسم Ùقط در مسیØیت صورت گرÙت (البته در اسلام Ùˆ بعضی Ùرقه های دینی هندوان مباØØ« مقدماتی کلام دیده Ù…ÛŒ شوند)
در دیگر سرزمینها Ùˆ بیش از همه در هند، چین، بابل Ùˆ مصر شناخت دقیقی در قلمروهای ستاره شناسی وجود داشته است Ùˆ رصدهای Ùوق العاده ظریÙÛŒ نیز صورت Ù…ÛŒ گرÙته است. اما ستاره شناسی بابلیها Ùˆ نیز دیگر اقوام بر ریاضیات، Ú©Ù‡ تØول ستاره شناسی را Øیرت آور Ù…ÛŒ کند، استوار نبود. هندسه هندی Ùاقد روش «اثبات» ]قضایای هندسی[ بود. اما در اینجا نیز یونانیان بودند Ú©Ù‡ هندسه را به صورت علمی سیستماتیک درآورند Ùˆ هم آنان بودند Ú©Ù‡ مکانیک Ùˆ Ùیزیک را نیز Ø¢Ùریدند. در هند علوم طبیعی پیشرÙت کرده بودند اما آن علوم بر آزمایشهایی Ú©Ù‡ درستی یا نادرستی شان را نشان دهند متکی نبودند. در یونان باستان Ø´Ú©Ù„ مقدماتی آزمایش استدلالی ]Ú©Ù‡ درست یا نادرست بودن Ùرضیه ای را نشان Ù…ÛŒ دهد[ وجود داشت؛ اما آزمایش استدلالی اساساً دستاورد دورۀ رنسانس Ùˆ ]بویژه[ لابراتورهای مدرن غربی است. در هیچ تمدنی غیر ازتمدن غربی شیمی استدلالی وجود نداشته است.
از این رو در هند Ú©Ù‡ در قلمرو Ùنون٠تجربی٠پزشکی پیشرÙت بسیاری کسب کرده بود مبانی بیولوژیکی Ùˆ به ویژه مبانی بیوشیمیایی نداشت. تاریخ نویسی در چین Ùاقد روشی است Ú©Ù‡ توسیدیدس در نگارش تاریخ به کار برده است. این ادعا درست است Ú©Ù‡ ماکیاولی پیشگامانی در هند داشته است، اما اندیشۀ سیاسی آسیاییان در باره دولت Ùاقد روش سیستماتیکی است Ú©Ù‡ قابل قیاس با روش ارسطو باشد Ùˆ به طور Ú©Ù„ÛŒ اندیشۀ سیاسی آسیایبان Ùاقد Ù…Ùاهیم عقلانی است. برغم همۀ پیش بینی های Øقوقی در هند (مکتب میمام سا, Mimamsa) Ùˆ برغم همۀ طبقه بندیهای وسیع Øقوقی هندیان، آنان Ùاقد شکلهای سیستماتیک آیین دادرسی رمی Ùˆ Øقوق غربی تØت تأثیر آن هستند ،چیز هایی Ú©Ù‡ برای امر قضاوت عقلانی Ùوق العاده ضروری اند. در هند ساختار Øقوق قضایی وجود نداشته است».7
جملۀ مشهور ماکس وبر Ú©Ù‡ «علم غربی از جهان اÙسون زدایی کرده است » بیانگر این نکتۀ بسیار مهم است . در Øالی Ú©Ù‡ اندیشۀ اقوام غیرغربی زندانی تخیلات اسطوره ای است، اندیشۀ غربی اوهام را زدوده است Ùˆ دیگر از طریق تخیلات اسطوره ای Ùˆ توهمات ذهنی به جهان نمی نگرد؛ بلکه پدیده های جهان را زیر سیطره قوانین Ùˆ شبکه ای از روابط علت Ùˆ معلولی قرار داده Ùˆ به این طریق از جهان اÙسون زدایی کرده است. ولی چرا به ادعای خود ماکس وبر چنین عقلانیتی Ùقط در غرب سر برکشید؟
جامعه شناسی عقلانیت ماکس وبر به خاطر تÙوقی Ú©Ù‡ به پروتستانیسم Ù…ÛŒ دهد نمی تواند به کنه این مسئله برود Ùˆ برای تÙاوت ساختار اندیشۀ غربی Ùˆ اندیشۀ غیرغربی تبیینی ارائه دهد.
ماکس وبر ظهور پروتستانیسم را باعث سکولارشدن اندیشه در اروپای غربی Ù…ÛŒ داند، اما در یونان باستان نیز اندیشه سکولار شده بود Ú©Ù‡ ÙلسÙÙ‡ Ùˆ علم یونانی Ùرآورده های آن هستند Ùˆ در رم باستان نیز اندیشه ØŒ سکولار شده بود Ú©Ù‡ Øقوق رمی Ùˆ ÙلسÙÛ€ رمی دستاورد های آنند. این دو نمونه نظریۀ جامعه شناسی عقلانیت وبر را تضعی٠می کنند. البته میان نظریۀ ماکس وبر دربارۀ بی همتابودن عقلانیت غربی Ùˆ نظریۀ لوی - برول در همین خصوص اتÙاق نظر وجود دارد.
در سرآغاز این مقاله Ú¯Ùته شد Ú©Ù‡ هد٠ماکس وبر تعیین هویت بی همتای خردگرایی مدرن غربی است. او روند عقلانی شدن را به ویژه در سه Øوزۀ دین ØŒ Øقوق Ùˆ سلطه پیگیری کرده اما در خصوص Ù…Ùهوم عقلانیت مطلب زیادی Ù†Ú¯Ùته است. وبر آثاری در جامعه شناسی دین، جامعه شناسی Øقوق Ùˆ جامعه شناسی سلطه نگاشت اما اثری درباره جامعه شناسی اندیشه ننوشت.
این کار را نابغه دیگری به نام لوسین لوی – برول انجام داد. تÙاوت در ساختار اندیشه وقتی آشکار Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ جوامع ابتدایی Ùˆ سنتی را با جوامع پیشرÙتۀ غربی مقابله Ùˆ مقایسه کنیم. Ùقط از طریق مقایسۀ این دو شیوۀ تÙکر ØŒ یعنی شیوۀ تÙکر Øاکم بر جوامع پیش – صنعتی با شیوۀ تÙکر Øاکم بر جوامع پیشرÙتۀ صنعتی – علمی غربی است Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ توانیم به وجوه متمایز Ùˆ بی همتایی عقلانیت غربی Ù¾ÛŒ ببریم. ولی در اینجا تعری٠عقلانیت را در خود آثار ماکس وبر جستجو Ù…ÛŒ کنیم.
البته همچنان Ú©Ù‡ ولÙگانگ شلوختر در کتابش " بینش وبر از تاریخ" Ù…ÛŒ گوید، وبر Ù…Ùهوم عقلانیت را دقیق به کار نبرده است یک جا عقلانیت به معنی کنترل جهان از طریق Ù…Øاسبه است Ú©Ù‡ در این معنی، عقلانیت نتیجۀ دانش تجربی Ùˆ دانستن این موضوع است Ú©Ù‡ این دانش را چگونه به کار ببندند. به سخن دیگر عقل گرایی، تلاش در جهت Ùهم جهان Ùˆ اتخاذ رویه ای منسجم نسبت به آن تلقی Ù…ÛŒ شود. این نوع خردگرایی را شلوختر عقل گرایی متاÙیزیکی – اخلاقی Ù…ÛŒ نامد. Ùˆ معنای دیگری Ú©Ù‡ شلوختر در آثار وبر برای عقل گرایی یاÙته اتخاذ طریق روش مند در زندگی است Ú©Ù‡ شلوختر آن را عقل گرایی عملی Ù…ÛŒ خواند.
اگر نظر تن بروک (Tenbruck) درست باشد Ú©Ù‡ مدعی است وبر Ù…ÛŒ خواسته تØول «عقلانیت» را در Ø³Ø·Ø Ø¬Ù‡Ø§Ù†ÛŒ کش٠کند، Ùˆ به نظر وبر این عقلانیت در منطق خود بسامان جهان بینی های دینی وجود دارد Ú©Ù‡ نیروی درونی آنها به سوی عقلانی شدن است؛ بنابراین نباید Ø´Ú¯Ùتی آور باشد Ú©Ù‡ چرا وبر از ارائه سنخ (تیپ) شناسی عقلانیت یا جامعه شناسی عقلانیت خودداری ورزیده است. زیرا منطقی Ú©Ù‡ در جهان بینی های دینهایی مانند بودیسم Ùˆ تائوئیسم وجود دارد از نوع جادویی – اسطوره ای است. البته درست است Ú©Ù‡ او از اعتقادات جادویی در تقابل با اعتقادات دینی سخن Ù…ÛŒ گوید، اما در این مورد نیز از ارائۀ وجوه تمایز جادو از دین خودداری Ù…ÛŒ کند. آیا وبر به شیوۀ تÙکر جادویی در تقابل با شیوه تÙکر عقلانی – علمی اعتقاد داشته است؟ اظهار نظر در این خصوص تقریباً Ù…Øال Ù…ÛŒ نماید. Øتی وبر به تعری٠«منطقی» Ú©Ù‡ مدعی است در جهان بینی های دینی وجود دارد نپرداخته است. آیا این «منطق» از نوع، مثلاً منطق ارسطویی است؟ در اینجاست Ú©Ù‡ نقص جامعه شناسی وبر آشکار Ù…ÛŒ شود، زیرا او عقلانیت را در جایی جستجو Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ به هیچ وجه در آنجا عقلانیتی مشهود نیست ØŒ یعنی در پروتستانتیسم.
در واقع جهان بینی وبر، جهان بینی دینی است. آن هم جهان بینی دینی٠اشباع شده از جهان بینی یهودی. به دیگر سخن وبر نیز تاریخ را صØÙ†Û€ ظهور پبامبران Ù…ÛŒ داند، البته در نظر او Ùقط پیامبران بنی اسرائیل Ùˆ Ù…Ø³ÛŒØ ØŒ پیامبران بر ØÙ‚ اند، Ùˆ دیگر پیامبران، کذاب اند. Ùˆ پس از Ù…Ø³ÛŒØ ØŒ کالون Ùˆ لوتر، (بنیانگذاران پروتستانیسم) پیامبران بر ØÙ‚ هستند Ú©Ù‡ با ظهور آنها Ùرهنگ غرب جهش دیگری Ù…ÛŒ کند، Ùˆ روند «عقلانی شدن» شتاب Ù…ÛŒ گیرد. بنابراین Ù…ÛŒ بینیم Ú©Ù‡ نظریه پرداز عقلانیت بی همتای غرب، خود غیرعقلانی ترین تبیین را برای این عقلانیت ارائه Ù…ÛŒ دهد.
پانوشتها:
- شماره هایی Ú©Ù‡ در مقابل نقل قولهاست، شمارۀ صÙØÛ€ ترجمۀ انگلیسی" اقتصاد Ùˆ جامعه" اثر ماکس وبر است Ú©Ù‡ از روی چاپ چهارم آن (توبینگن، 1956) صورت گرÙته است مشخصات آن:
Max weber , Economy and Society , eds . Guenther Roth and Claus Wittich ; trans . E. Fischoff et al . New York : Bedminster Press , 1968 ; reissued Berkeley and Los Angeles : University of California Press , 1978.
2 - Ú¯Ùتنی است Ú©Ù‡ با ظهور نازیسم در آلمان Ùˆ تبلیغاتی Ú©Ù‡ در خصوص هیتلر صورت گرÙت ماکس وبر متهم شد Ú©Ù‡ راه را برای پیروزی نازیسم Ùˆ رهبر کاریزمایی ] = هیتلر [ هموار کرده است .آنچه وبر دربارۀ کاریزما Ùˆ رهبر کاریزمایی Ù…ÛŒ گوید با آنچه ارنست کاسیرر دربارۀ اسطوره های سیاسی Ùˆ اسطورۀ رهبر Ù…ÛŒ گوید قابل مقایسه است. رجوع کنید به ارنست کاسیرر : اسطورۀ دولت ترجمۀ یدالله موقن (تهران ØŒ انتشارات هرمس ØŒ چاپ اول 1377ØŒ چاپ دوم 1382) به ویژه رجوع کنید به بخش سوم آن : «اسطورۀ قرن بیستم Ùˆ Ùصل نهایی اش «ÙÙ† اسطوره های سیاسی جدید»
3 - برای آگاهی بیشتر از نظریه های قرارداد اجتماعی Ùˆ نیز قانون طبیعی رجوع کنید به : ارنست کاسیرر: ÙلسÙÛ€ روشنگری ترجمه یدالله موقن (تهران، انتشارات نیلوÙر ØŒ چاپ اول 1370 ØŒ چاپ دوم 1382) Ùصل ششم ØŒ قانون ØŒ دولت ØŒ جامعه
4- Ernst Troeltsch , Protestantism and Progress (1912) , Fortress Press , 1986 , pp. 26 – 7.
5- Bryan S. Turner , Weber and Islam , London , Routhedge & Kegal Paul , 1974 , p. 77.
برای آگاهی از نظریات منتسکیو Ùˆ مارکس درباره جوامع شرقی رجوع کنید به : یدالله موقن «تاریخچه Ù…Ùهوم استبداد شرقی»در همین سایت.
6-برای آگاهی بیشتر رجوع کنید به:
«عقلانیت و آزادی» مقالاتی از ماکس وبر و در بارۀ ماکس وبر ترجمۀ یدالله موقن
(تهران ،انتشارات هرمس ، چاپ اول 1379، چاپ دوم 1384).
7- Max Weber , Gesammelte Aufsatze Zur Religionssoziologie , Tubingen , 1920, Bd. 1, S. 1-2