مرا بÙشاعران! ای شاعراننده ! -نقدی از: علی مسعودی نیا
مرا بÙشاعران! ای شاعراننده!
درباره ی شعر((شکستن در چهارده قطعه ی نو برای رؤیا و عروسی و مرگ))از:رضا براهنی
علی مسعودی نیا
نمی دانم با توجه به تاریخ درج شده ذیل٠شعر ،چقدر درست است اصلن موشکاÙی٠آن Ùˆ رسیدن به جاهایی Ú©Ù‡ ممکن است ربطی به امروز٠براهنی Ùˆ براهنی٠امروز نداشته باشد.چرا Ú©Ù‡ براهنی در کارهای اخیرش به زبانی نرم تر Ùˆ ذهنیتی متمرکز تر رسیده Ùˆ همین Ú©ÛŒÙیت شعرش را
( برای خواندن شعر شکستن در چهارده........به نوشته ÛŒ تاریخ 2006/10/09 در همین صÙØÙ‡ مراجعه کنید)
خواندنی تر کرده.در Øالی Ú©Ù‡ شعر مورد بØØ« ما مربوط به دوره ÛŒ مانیÙست های آن چنانی Ùˆ جار Ùˆ جنجال های Øول Ùˆ Øوش کارها Ùˆ کارگاهش است.تنها مزیت چنین نگاهی Ù…ÛŒ تواند آسیب شناسی یا Øتی Ú©Ø´Ù Ùˆ بیان٠ظرÙیت ها Ùˆ خلاقیت های یک دوره ÛŒ شعری باشد ØŒ آن هم از شاعری Ú©Ù‡ نقد هایش در بسیاری از ادوار٠خمودگی Ùˆ کاهلی شعر امروز ایران ØŒ ذهن خیلی از شاعران را Ù‡ÛŒ زد Ùˆ به راه انداخت،Øالا کار نداریم Ú©Ù‡ به کجاها رسیدند بعضی هاشان.یادم هست در یکی از شماره های مجله ÛŒ باستانی! خوشه ØŒ مصاØبه ای خوانده بودم از رویایی ،که در آنجا وقتی از او خواسته بودند در باره ÛŒ براهنی Øر٠بزند، Ø·Ùره رÙته بود Ùˆ Ú¯Ùته بود : من از این آدم Ù…ÛŒ ترسم...
این ترس هنوز هم در جامعه ÛŒ ادبی ما وجود دارد.ترس از نوشتن در باره ÛŒ براهنی Ùˆ گلاویز شدن با او Ùˆ اÙکارش ،که به گمان من تا Øدود زیادی هم هراسی به ØÙ‚ است.چرا Ú©Ù‡ براهنی به طرز ارعاب آوری همواره سواد Ùˆ معلوماتش را به رخ کشیده Ùˆ خیلی ها را از میدان به در کرده Ùˆ با همین اØاطه اش به دانش شعری ،در دوره ای توانست روی بسیاری از استعدادها تاثیر بگذارد Ùˆ Ù†Ùرمهای خودش را به آنها تزریق کند.این است Ú©Ù‡ دندان شکستگان پاسخ ها Ùˆ نظریه پردازی های او Ú©Ù… نیستند Ùˆ به ØÚ©Ù… تاریخ ØŒ ما نسل٠جدیدی ها ! باید عبرت بگیریم از آن Ú†Ù‡ برگذشتگانمان رÙته (Ú©Ù‡ نمی دانم چرانمی گیریم!).
Øالا شما هم Ù…ÛŒ توانید این را از سر٠ترس بنده بدانید ØŒ اما من بر خود واجب Ù…ÛŒ دانم Ú©Ù‡ بگویم براهنی Øرمت زیادی در ادبیات دارد Ùˆ جسارت او در Ø·Ø±Ø Ø§Ù†Ø¯ÛŒØ´Ù‡ های تازه را کمتر کسی در تاریخ ادبیات معاصر داشته Ùˆ بروز داده.اما با توجه به وقو٠و اشرا٠براهنی در Øیطه ÛŒ شعر ØŒ خودش باید بهتر از هر کسی بداند Ú©Ù‡ هرگز شاعر تراز اولی نبوده.Øتی کار خیلی از شاگردانش از او پیشرو تر Ùˆ Ø³Ø·Ø Ø¨Ø§Ù„Ø§ØªØ± بوده.بگذریم از Ù„Øظات نابی Ú©Ù‡ در برخی شعرهای او –از جمله همین شعر- Ù…ÛŒ توان یاÙت.اما لا اقل برای من او هرگز شاعر Ùوق العاده ای جلوه نکرده(Ú©Ù‡ به اØتمالی قریب به یقین برای ایشان نباید مهم باشد) . بسم الله:
با چشم سرخ Ùیل Ú©Ù‡ از روی برگ Ù…ÛŒ گذرد
جل الخالق!...راستش Ùکر Ù…ÛŒ کنم یک تÙاوتهایی هست بین٠پرتاب ذهنی Ùˆ پرت کردن ذهن.در پرتاب ذهنی Ú©ÛŒÙیتی جنون آسا هست Ú©Ù‡ تعقل ریسمان پاره Ù…ÛŒ کند Ùˆ تخیل به جاهایی Ù…ÛŒ رسد بکر Ùˆ غریب Ùˆ دلنشین (همزمانی این سه خصیصه البته دائمی نیست، ولی اگر بشود Ú†Ù‡ Ù…ÛŒ شود!) Ùˆ آنگاه کلام به اعجاز خود Ù…ÛŒ رسد Ùˆ Øیرت آور Ù…ÛŒ شود.اما ذهن را Ú©Ù‡ در اوج تعقل Ù…ÛŒ گیری Ùˆ به زور جاکن Ù…ÛŒ Ú©Ù†ÛŒ Ùˆ پرتابش Ù…ÛŒ Ú©Ù†ÛŒ به جایی صرÙÙ† غریب ØŒ آنگاه تنها در Ùیزیک٠واژه Ùˆ جمله دخل Ùˆ تصرÙÛŒ انجام Ù…ÛŒ گیرد Ùˆ Ø´Ú¯Ùتی بار منÙÛŒ خود را به مخاطب تزریق Ù…ÛŒ کند.البته Ù…ÛŒ دانم Ú©Ù‡ براهنی تا Øدود زیادی ،اصلن ماجرای Ú©Ø´Ù Ùˆ شهود را بی ربط Ù…ÛŒ داند در شعر Ùˆ Ùرمولاسیون خاصی برای رسیدن به وادی Ù…Øیرالعقول واژه دارد.اما عقیده ÛŒ من این است Ú©Ù‡ خلق مجاز مجازی به موازات مجاز٠Øقیقی ØŒ چیزی است در مایه های Ùعلی Ú©Ù‡ به آب نیاز دارد Ùˆ هاون.اینگونه است Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ شود با چشم سرخ Ùیل از روی برگ گذر کرد Ùˆ Øتی کارهایی عجیب تر انجام داد با همین اکسسوار.Øالا وقتی سطر ابتدایی شعر براهنی این طور آغاز Ù…ÛŒ شود ØŒ من ÙˆØشتم Ù…ÛŒ گیرد از بلایی Ú©Ù‡ قرار است به سرم بیاورد.اما هزاری هم Ú©Ù‡ منکر شود ØŒ پرتاب ذهنی واقعی اش خیلی سریع رخ Ù…ÛŒ دهد :
با کودک آتش گرÙته روی رود قدسی
در ایستگاه مرگ که اندام های مرا تنها تا بهار آینده می خواهدامروز در کمال شجاعت سپیده دم بارید
چون اینجا دیگر دست٠خودش نیست Ú©Ù‡ بخواهد برای واژه ها تعیین تکلی٠کند Ùˆ در جایی Ú©Ù‡ قرار نیست باشند ØŒ بکاردشان.این Ùراز Ùˆ Ùرود عقلانیت Ùˆ جنون ØŒ در اکثر کارهای براهنی – از گذشته تا Øال- به چشم Ù…ÛŒ خورد Ùˆ راستش قدری توی ذوق هم Ù…ÛŒ زند.در چنین Øالتی او را به Øالت خانی لجوج Ù…ÛŒ بینم Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ داند دوره ÛŒ خانی گذشته ØŒ اما باز سودای Øرب دارد تا خون بس شود.
***
با دست های کاهگلی Ú©Ù‡ از هند ØŒ هند خجسته بر Ù…ÛŒ خیزد Ùریاد Ù…ÛŒ زند
که من اگرچه همین نیز با
Ùˆ خواب ایستاده Ú©Ù‡ توÙان کنج نهÙته را برساند به Ø³Ø·Ø Ø¢Ø¨
نکته ÛŒ دوم در این شعر ØŒ میل ٠شدید شاعر به المان گرایی از نوع جهان شمول آن است . یعنی بزرگی Ùˆ اقتدارش را Ù…ÛŒ خواهد از طریق مانور واژه های بزرگ Ùˆ کلان Ùˆ مثلن جهانی به ما تلقین کند.من منکر استÙاده از امکانات ویژه ÛŒ زبان نیستم Ùˆ با جهانی شدن ( نه به تعبیر مضØÚ© برخی ادبای امروزی) مخالÙتی ندارم.اما ورود تصنعی کلمه هایی Ú©Ù‡ به طور ژنتیک Ú©Ù„ÛŒ نگرانه Ùˆ پر هیبت هستند ØŒ در این شعر ÙˆØ§Ø¶Ø Ø§Ø³Øª.Ùˆ با آمدن٠این هند٠مادر مرده ØŒ تازه Ù¾ÛŒ Ù…ÛŒ بریم Ú©Ù‡ آن Ùیل٠بخت برگشته چرا مجبور شده با چشم سرخ از روی برگ بگذرد. Ùˆ در ادامه ÛŒ شعر هم به همین ترتیب به اهرام Ù…ÛŒ رسیم Ùˆ مصر Ùˆ نیویورک Ùˆ بودا Ùˆ امثالهم.
***
نکته ÛŒ دیگر در این شعر ØŒ Ú©ÛŒÙیت امکان سپید خانی سطرهاست.آسیبی Ú©Ù‡ تا امروز Ùˆ Ùردای نزدیک هم گریبانگیر شاعران بوده Ùˆ خواهد بود.
و در به روی پنجره / من خسته
*
کشیده ی پرده بر چهره ای که یشم شبکلاهش نیز
یک روز هم پدرم این جا از روی برگ ها و برهنه بی آن که بادستی شبیه پنجره با رگ های توری آوازی از تو را که در پرنده بهشت
Ùˆ میوه Ù…Øبوب دندان هایم ماه / با گازها Ú©Ù‡ من از رویش
Ùˆ Ùوج های بوسه Ú©Ù‡ بیگانه
و انسانی با چشم های گالینگور
*
اگر تعلیق معنوی جمله های نا تمام را سپید خوانی بدانیم ØŒ این تعلیق باید در Ùیزیک Ùˆ متاÙیزیک شعر جا بیÙتد.صرÙÙ Øذ٠واژه یا گزاره ÛŒ موعود ØŒ خالق تعلیق نمی تواند باشد.این را Ù…ÛŒ گویم چون خیلی ها را دیده ام Ú©Ù‡ چند مجموعه شعر با الØاقیات٠به به Ùˆ Ú†Ù‡Ú†Ù‡ Ùˆ من آنم Ú©Ù‡ Ùلان منتشر کرده اند Ùˆ هنوز Ù†Ùهمیده اند Ú©Ù‡ لیلی زن بوده یا مرد.براهنی در واقع با کاری Ú©Ù‡ دانسته انجام داد ØŒ خیلی ها را به ندانم کاری دچار کرد Ùˆ ماجرای تعلیق معنوی Ùˆ سپید خوانی در شعر بسیاری از شاعران مذکور از سر استیصال رخ Ù…ÛŒ دهد Ùˆ نه از سر٠تسلط Ùˆ درک٠درست.اینجا البته نمی خواهم بگویم Ú©Ù‡ براهنی هم به ندانم کاری دچار شده.این نقص شعر او هم از سر دانایی زیاد است.در واقع با تعلیق٠معنوی سطرها ØŒ براهنی Ù…ÛŒ خواهد از مخاطبش زهر چشم بگیرد Ùˆ او را به هراس بیندازد .چنین کاری ممکن است هد٠براهنی را برآورده کرده باشد ØŒ اما به شعر او لطمه ÛŒ جدی زده.در واقع در سطرهایی از این دست شعر تعلیق نیاÙته ØŒ بلکه وسط زمین Ùˆ آسمان معلق مانده Ùˆ به قول Ø´Ùاهی سید علی صالØÛŒ (البته نه در باره ÛŒ این شعر خاص) ØŒ به جای معنا گریزی ØŒ معنا ستیزی واقع شده.برای یاÙتن نمونه های بیشتر Ù…ÛŒ توانید رجوع کنید به خیلی از شعر های پیشین خود براهنی ØŒ علی بابا چاهی، مهرداد ÙÙ„Ø§Ø Ùˆ...
سومین مسئله ای Ú©Ù‡ دلم Ù…ÛŒ خواهد دراین مقال به آن اشاره کنم ØŒ مرز بسیار باریک پراکنده گویی با هذیان Ùˆ مرز باریک تر میان پاساژهای لغوی Ùˆ ورد باÙÛŒ است.
نه بی با / بی با نه / با بی نه با نه / با / با
به هر کس Ú©Ù‡ توانست این سطر شعر را ده بار بی غلط Ùˆ پیاپی تکرار کند ØŒ یک نسخه از همین شعر جایزه داده خواهد شد! این جور ژانگولرهای لغوی را Ù…ÛŒ توان با Ú©Ù…ÛŒ تر دستی اجرا کرد Ùˆ لذتی بیمار گونه را به مخاطب انتقال داد.چنین است Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ بینیم بسیاری از شعرا هر گاه در زیرساخت شعرشان دچار پارادوکس های بÙهمی Ù†Ùهمی Ù…ÛŒ شوند، شروع Ù…ÛŒ کنند به بند بازی Ùˆ لاطائلات Ù…ÛŒ باÙند Ú©Ù‡ ویرانی پای بست٠خانه لو نرود Ùˆ خواجه تا ابدالدهر بماند در بند نقش Ùˆ رنگ Ùˆ Ú¯Ú† بری ایوان.کسی هم اگر ایراد گرÙت ØŒ چاره اش آسان است.از بالای عینک ذره بینی Ù…ÛŒ شود نگاهی عاقل اندر سÙیه به او انداخت Ùˆ Ù†Ùسی عمیق کشید Ú©Ù‡ : ای بابا! Ù†Ùمیدی؟!...بعد هم دستی به Ù…Øاسن داشته یا نداشته کشید Ùˆ سری به وااس٠تکان داد تا طر٠از خجالت آب شود Ùˆ آن قسمت پایش را Ú©Ù‡ از مرز گلیم Ùراتر رÙته در اسرع وقت اره کند.سوء تÙاهم نشود.براهنی اینجا هم کاملن بر کار خود وقو٠داشته Ùˆ دانسته تن به این بازی داده.اما بینی Ùˆ بین الله ØŒ آخرش چه؟قرار است با این بازی ها به کجا برسیم؟Ùوق٠Ùوقش برسیم به شطØیات بقره بقویی Ùˆ Ù…Ùتعلن Ù…Ùتعلن کشت مرا ØŒ Ú©Ù‡ اصلن Ú†Ù‡ اصراری هست به رسیدن به چنین جاهایی ØŒ وقتی نوع بسیار پر مایه Ùˆ توÙانی اش را قبلن داشته ایم؟گیرم این هم ناشی از نگاه دگماتیک٠Øقیر به ادبیات باشد ØŒ آیا کش٠چنین وردهایی Ú©Ù‡ موقو٠المعنی هم هستند ØŒ چیزی به ظرÙیت شعر امروز ما اضاÙÙ‡ Ù…ÛŒ کند؟
***
بØØ« بعدی من در باره ÛŒ این شعر ØŒ شیوه Ùˆ شگرد Ù†ØÙˆ Ø´Ú©Ù†ÛŒ است.به عقیده ÛŒ من ØŒ Ù†ØÙˆ Ø´Ú©Ù†ÛŒ این شعر به شدت در Ø³Ø·Ø Ùˆ Ùیزیک باقی مانده . یعنی در اکثر موارد – به جز یکی ØŒ دو استثنا- چیزی است در مایه ÛŒ ساختن مصدرهای جعلی پلنگیدن در شعر کلاسیک دور Ùˆ گرخیدن در زبان Ù…Øاوره امروز تهران.
Øالا Ù†Ú¯Ùˆ Ú©Ù‡ شهر مرا Ø¢Ùتاب Ù…ÛŒ رواند
یک زن نمی رواند
*
پیشنهاد براهنی ØŒ پیشنهاد خوبی نیست.در دمکراتیک ترین قضاوت Ù…ÛŒ توانم بگویم Ú©Ù‡ دست Ú©Ù… در این شعر جا Ù†ÛŒÙتاده Ùˆ بسیار خودنمایانه اجرا شده است.این بازی لازم Ùˆ متعدی ،می توانست به جاهای بسیار خوبی برسد Ú©Ù‡ نرسیده متاسÙانه.((شوپنیدن)) براهنی علی رغم تمام مخالÙینش بویی از اندیشه ای خلاق داشت.Øتی ((دÙیدن)) هم در قالب آن شعر خاص قابل دÙاع بود.اما اینجا از کار٠نکرده نمی شود دÙاع کرد.
***
نمی خواهم پرگویی کنم ØŒ هر چند Ú©Ù‡ نکات دیگری مد نظرم هست در این شعر Ú©Ù‡ دلم Ù…ÛŒ خواهد Ù…Ùصل تر به آنها بپردازم ØŒ اما به Øرمت Øوصله ÛŒ خوانندگان اØتمالی ،صر٠نظر Ù…ÛŒ کنم.نکاتی از قبیل: Ù†Øوه ÛŒ ارائه ÛŒ المانهای کریه ØŒ سهل انگاری های دستوری از قبیل ((بر روی)) نوشتن به جای آوردن ((بر)) یا ((روی)) به تنهایی ØŒ Ùˆ نگاه Ú©Ù„ÛŒ نگر شاعر Ú©Ù‡ بعضی سطرها را از رمق انداخته Ùˆ...
شعر به نظرمن شعر مشوش Ùˆ بی نظمی است.براهنی زیر آوار ریخت Ùˆ پاش بی در Ùˆ پیکرش مانده Ùˆ سرنخ های شعر را Ú¯Ù… کرده Ùˆ کلا٠سردرگمش را پر گره پیچیده .براهنی در مصر٠واژه اÙراط کرده ØŒ بی آن Ú©Ù‡ از خرج این همه گزاره به جایی Ú©Ù‡ انتظار Ù…ÛŒ رود برسد.
***
با این وجود بندهایی از این شعر ،واقعن درخشان هستند Ùˆ نشان از تخیلی خلاق دارند Ú©Ù‡ هر Ú†Ù‡ Ù…ÛŒ کشد از دست خودش Ù…ÛŒ کشد ØŒ چرا Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ خواهد شگردهایش را ثبت کند Ùˆ به همه شیر Ùهم کند.
وقتی Ú©Ù‡ برگ های علامت را بر روی خاک های دیوار غربال Ù…ÛŒ کردم Ú¯Ùتی بیا مرا ببوس
من لب نداشتم
برگشتم دیوار نیمه تمام از چشمم بالا رÙت
*
چنان پرم از تو چنان پر که بیشتر شبیه شوخی زیبایی هستم
*
ومن بلند شدم ØŒ اریب توی آینه رÙتم
و از هزار بندر و دریاچه عبور کردم
Ùˆ بادبان های کشتی ها را به نام تو اÙراشتم
Ùˆ رÙتم از دکلی بالا ØŒ نشستم آن سر
و بوی دریا می آمد و عطر نای نهنگان عاشق را نسیم می آورد
Ùˆ خواستگار Ú©Ù‡ Ø´Ú©Ù„ بØر خزر بود پیش آمد ØŒ تمام ساØÙ„ Ùˆ جنگل را به دست داشت
*
Øالا دیگر بلند شو برویم وقت خوابیدن
Øالا Ú©Ù‡ وقت نداریم سال آینده Ù…ÛŒ خوابیم
Ùˆ Øالا مادر مرا Ù…ÛŒ زاید
و صورت مثالی لجن از بیضه هایم آویزان است
Øالا Ú©Ù‡ وقت نداریم سال آینده به دنیا Ù…ÛŒ آییم
شش روز مانده به پایان برج بلدرچین
Ùˆ شب پره از شب به روی پله شب دیگر پرید Ú©Ù‡ Ú¯Ùتند شب پره*
Ùˆ این نکته ÛŒ آخر Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ خواهم بگویم ØŒ نکته ÛŒ بسیار ظریÙÛŒ است .نگاه کنید به Øجم Ùیزیکی شعر Ùˆ طول Ùˆ عرض آن Ùˆ تعداد سطرهایی Ú©Ù‡ در Ù…ØÚ© سلایق مختل٠ممکن است اندکی بیش یا کمتر از یک چهارم Ú©Ù„ شعر باشد.در اینجا هم براهنی به معنی واقع کلمه ØرÙÙ‡ ای گری به خرج داده.نخستین کار ØرÙÙ‡ ای او این است Ú©Ù‡ Øجم شعر را نسبت به مضمون اتوبیوگراÙÛŒ گونه اش متناسب در نظر گرÙته.دوم این Ú©Ù‡ چنان مخاطب را در معرض رگبار واژه Ùˆ جامپ کات های ناگهانی Ùˆ انÙجاری قرارداده ØŒ Ú©Ù‡ در خوانش اول ممکن است آدم به Ø´Ú© بیÙتد Ú©Ù‡ یک شاهکار خوانده یا شنیده.این شعور ØرÙÙ‡ ای را خیلی ها ندارند Ùˆ بیش از امثال براهنی هم ((منم)) Ù…ÛŒ زنند.
Ùرق آنها با براهنی درست مثل تÙاوت بین Ùوتبالیستی است Ú©Ù‡ Øری٠با مشت بکوبد توی صورتش Ùˆ او بر Ùˆ بر به کردار ماست Ùˆ بورانی بایستد Ùˆ نگاه کند با بازیکنی Ú©Ù‡ باد٠ضربه ÛŒ نزده ÛŒ Øری٠از دو متری گوشش رد Ù…ÛŒ شود Ùˆ Ùوری صورتش را Ù…ÛŒ گیرد Ùˆ خودش را به زمین Ù…ÛŒ اندازد تا داور ترتیب طر٠را اتخاذ کند!
Øالا این Ú©Ù‡ عمل اخیر جوانمردانه است یا نه ØŒ باید از کمیته داوران ÙÛŒÙا پرسید!....
درباره ی شعر((شکستن در چهارده قطعه ی نو برای رؤیا و عروسی و مرگ))از:رضا براهنی
علی مسعودی نیا
نمی دانم با توجه به تاریخ درج شده ذیل٠شعر ،چقدر درست است اصلن موشکاÙی٠آن Ùˆ رسیدن به جاهایی Ú©Ù‡ ممکن است ربطی به امروز٠براهنی Ùˆ براهنی٠امروز نداشته باشد.چرا Ú©Ù‡ براهنی در کارهای اخیرش به زبانی نرم تر Ùˆ ذهنیتی متمرکز تر رسیده Ùˆ همین Ú©ÛŒÙیت شعرش را
( برای خواندن شعر شکستن در چهارده........به نوشته ÛŒ تاریخ 2006/10/09 در همین صÙØÙ‡ مراجعه کنید)
خواندنی تر کرده.در Øالی Ú©Ù‡ شعر مورد بØØ« ما مربوط به دوره ÛŒ مانیÙست های آن چنانی Ùˆ جار Ùˆ جنجال های Øول Ùˆ Øوش کارها Ùˆ کارگاهش است.تنها مزیت چنین نگاهی Ù…ÛŒ تواند آسیب شناسی یا Øتی Ú©Ø´Ù Ùˆ بیان٠ظرÙیت ها Ùˆ خلاقیت های یک دوره ÛŒ شعری باشد ØŒ آن هم از شاعری Ú©Ù‡ نقد هایش در بسیاری از ادوار٠خمودگی Ùˆ کاهلی شعر امروز ایران ØŒ ذهن خیلی از شاعران را Ù‡ÛŒ زد Ùˆ به راه انداخت،Øالا کار نداریم Ú©Ù‡ به کجاها رسیدند بعضی هاشان.یادم هست در یکی از شماره های مجله ÛŒ باستانی! خوشه ØŒ مصاØبه ای خوانده بودم از رویایی ،که در آنجا وقتی از او خواسته بودند در باره ÛŒ براهنی Øر٠بزند، Ø·Ùره رÙته بود Ùˆ Ú¯Ùته بود : من از این آدم Ù…ÛŒ ترسم...
این ترس هنوز هم در جامعه ÛŒ ادبی ما وجود دارد.ترس از نوشتن در باره ÛŒ براهنی Ùˆ گلاویز شدن با او Ùˆ اÙکارش ،که به گمان من تا Øدود زیادی هم هراسی به ØÙ‚ است.چرا Ú©Ù‡ براهنی به طرز ارعاب آوری همواره سواد Ùˆ معلوماتش را به رخ کشیده Ùˆ خیلی ها را از میدان به در کرده Ùˆ با همین اØاطه اش به دانش شعری ،در دوره ای توانست روی بسیاری از استعدادها تاثیر بگذارد Ùˆ Ù†Ùرمهای خودش را به آنها تزریق کند.این است Ú©Ù‡ دندان شکستگان پاسخ ها Ùˆ نظریه پردازی های او Ú©Ù… نیستند Ùˆ به ØÚ©Ù… تاریخ ØŒ ما نسل٠جدیدی ها ! باید عبرت بگیریم از آن Ú†Ù‡ برگذشتگانمان رÙته (Ú©Ù‡ نمی دانم چرانمی گیریم!).
Øالا شما هم Ù…ÛŒ توانید این را از سر٠ترس بنده بدانید ØŒ اما من بر خود واجب Ù…ÛŒ دانم Ú©Ù‡ بگویم براهنی Øرمت زیادی در ادبیات دارد Ùˆ جسارت او در Ø·Ø±Ø Ø§Ù†Ø¯ÛŒØ´Ù‡ های تازه را کمتر کسی در تاریخ ادبیات معاصر داشته Ùˆ بروز داده.اما با توجه به وقو٠و اشرا٠براهنی در Øیطه ÛŒ شعر ØŒ خودش باید بهتر از هر کسی بداند Ú©Ù‡ هرگز شاعر تراز اولی نبوده.Øتی کار خیلی از شاگردانش از او پیشرو تر Ùˆ Ø³Ø·Ø Ø¨Ø§Ù„Ø§ØªØ± بوده.بگذریم از Ù„Øظات نابی Ú©Ù‡ در برخی شعرهای او –از جمله همین شعر- Ù…ÛŒ توان یاÙت.اما لا اقل برای من او هرگز شاعر Ùوق العاده ای جلوه نکرده(Ú©Ù‡ به اØتمالی قریب به یقین برای ایشان نباید مهم باشد) . بسم الله:
با چشم سرخ Ùیل Ú©Ù‡ از روی برگ Ù…ÛŒ گذرد
جل الخالق!...راستش Ùکر Ù…ÛŒ کنم یک تÙاوتهایی هست بین٠پرتاب ذهنی Ùˆ پرت کردن ذهن.در پرتاب ذهنی Ú©ÛŒÙیتی جنون آسا هست Ú©Ù‡ تعقل ریسمان پاره Ù…ÛŒ کند Ùˆ تخیل به جاهایی Ù…ÛŒ رسد بکر Ùˆ غریب Ùˆ دلنشین (همزمانی این سه خصیصه البته دائمی نیست، ولی اگر بشود Ú†Ù‡ Ù…ÛŒ شود!) Ùˆ آنگاه کلام به اعجاز خود Ù…ÛŒ رسد Ùˆ Øیرت آور Ù…ÛŒ شود.اما ذهن را Ú©Ù‡ در اوج تعقل Ù…ÛŒ گیری Ùˆ به زور جاکن Ù…ÛŒ Ú©Ù†ÛŒ Ùˆ پرتابش Ù…ÛŒ Ú©Ù†ÛŒ به جایی صرÙÙ† غریب ØŒ آنگاه تنها در Ùیزیک٠واژه Ùˆ جمله دخل Ùˆ تصرÙÛŒ انجام Ù…ÛŒ گیرد Ùˆ Ø´Ú¯Ùتی بار منÙÛŒ خود را به مخاطب تزریق Ù…ÛŒ کند.البته Ù…ÛŒ دانم Ú©Ù‡ براهنی تا Øدود زیادی ،اصلن ماجرای Ú©Ø´Ù Ùˆ شهود را بی ربط Ù…ÛŒ داند در شعر Ùˆ Ùرمولاسیون خاصی برای رسیدن به وادی Ù…Øیرالعقول واژه دارد.اما عقیده ÛŒ من این است Ú©Ù‡ خلق مجاز مجازی به موازات مجاز٠Øقیقی ØŒ چیزی است در مایه های Ùعلی Ú©Ù‡ به آب نیاز دارد Ùˆ هاون.اینگونه است Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ شود با چشم سرخ Ùیل از روی برگ گذر کرد Ùˆ Øتی کارهایی عجیب تر انجام داد با همین اکسسوار.Øالا وقتی سطر ابتدایی شعر براهنی این طور آغاز Ù…ÛŒ شود ØŒ من ÙˆØشتم Ù…ÛŒ گیرد از بلایی Ú©Ù‡ قرار است به سرم بیاورد.اما هزاری هم Ú©Ù‡ منکر شود ØŒ پرتاب ذهنی واقعی اش خیلی سریع رخ Ù…ÛŒ دهد :
با کودک آتش گرÙته روی رود قدسی
در ایستگاه مرگ که اندام های مرا تنها تا بهار آینده می خواهدامروز در کمال شجاعت سپیده دم بارید
چون اینجا دیگر دست٠خودش نیست Ú©Ù‡ بخواهد برای واژه ها تعیین تکلی٠کند Ùˆ در جایی Ú©Ù‡ قرار نیست باشند ØŒ بکاردشان.این Ùراز Ùˆ Ùرود عقلانیت Ùˆ جنون ØŒ در اکثر کارهای براهنی – از گذشته تا Øال- به چشم Ù…ÛŒ خورد Ùˆ راستش قدری توی ذوق هم Ù…ÛŒ زند.در چنین Øالتی او را به Øالت خانی لجوج Ù…ÛŒ بینم Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ داند دوره ÛŒ خانی گذشته ØŒ اما باز سودای Øرب دارد تا خون بس شود.
***
با دست های کاهگلی Ú©Ù‡ از هند ØŒ هند خجسته بر Ù…ÛŒ خیزد Ùریاد Ù…ÛŒ زند
که من اگرچه همین نیز با
Ùˆ خواب ایستاده Ú©Ù‡ توÙان کنج نهÙته را برساند به Ø³Ø·Ø Ø¢Ø¨
نکته ÛŒ دوم در این شعر ØŒ میل ٠شدید شاعر به المان گرایی از نوع جهان شمول آن است . یعنی بزرگی Ùˆ اقتدارش را Ù…ÛŒ خواهد از طریق مانور واژه های بزرگ Ùˆ کلان Ùˆ مثلن جهانی به ما تلقین کند.من منکر استÙاده از امکانات ویژه ÛŒ زبان نیستم Ùˆ با جهانی شدن ( نه به تعبیر مضØÚ© برخی ادبای امروزی) مخالÙتی ندارم.اما ورود تصنعی کلمه هایی Ú©Ù‡ به طور ژنتیک Ú©Ù„ÛŒ نگرانه Ùˆ پر هیبت هستند ØŒ در این شعر ÙˆØ§Ø¶Ø Ø§Ø³Øª.Ùˆ با آمدن٠این هند٠مادر مرده ØŒ تازه Ù¾ÛŒ Ù…ÛŒ بریم Ú©Ù‡ آن Ùیل٠بخت برگشته چرا مجبور شده با چشم سرخ از روی برگ بگذرد. Ùˆ در ادامه ÛŒ شعر هم به همین ترتیب به اهرام Ù…ÛŒ رسیم Ùˆ مصر Ùˆ نیویورک Ùˆ بودا Ùˆ امثالهم.
***
نکته ÛŒ دیگر در این شعر ØŒ Ú©ÛŒÙیت امکان سپید خانی سطرهاست.آسیبی Ú©Ù‡ تا امروز Ùˆ Ùردای نزدیک هم گریبانگیر شاعران بوده Ùˆ خواهد بود.
و در به روی پنجره / من خسته
*
کشیده ی پرده بر چهره ای که یشم شبکلاهش نیز
یک روز هم پدرم این جا از روی برگ ها و برهنه بی آن که بادستی شبیه پنجره با رگ های توری آوازی از تو را که در پرنده بهشت
Ùˆ میوه Ù…Øبوب دندان هایم ماه / با گازها Ú©Ù‡ من از رویش
Ùˆ Ùوج های بوسه Ú©Ù‡ بیگانه
و انسانی با چشم های گالینگور
*
اگر تعلیق معنوی جمله های نا تمام را سپید خوانی بدانیم ØŒ این تعلیق باید در Ùیزیک Ùˆ متاÙیزیک شعر جا بیÙتد.صرÙÙ Øذ٠واژه یا گزاره ÛŒ موعود ØŒ خالق تعلیق نمی تواند باشد.این را Ù…ÛŒ گویم چون خیلی ها را دیده ام Ú©Ù‡ چند مجموعه شعر با الØاقیات٠به به Ùˆ Ú†Ù‡Ú†Ù‡ Ùˆ من آنم Ú©Ù‡ Ùلان منتشر کرده اند Ùˆ هنوز Ù†Ùهمیده اند Ú©Ù‡ لیلی زن بوده یا مرد.براهنی در واقع با کاری Ú©Ù‡ دانسته انجام داد ØŒ خیلی ها را به ندانم کاری دچار کرد Ùˆ ماجرای تعلیق معنوی Ùˆ سپید خوانی در شعر بسیاری از شاعران مذکور از سر استیصال رخ Ù…ÛŒ دهد Ùˆ نه از سر٠تسلط Ùˆ درک٠درست.اینجا البته نمی خواهم بگویم Ú©Ù‡ براهنی هم به ندانم کاری دچار شده.این نقص شعر او هم از سر دانایی زیاد است.در واقع با تعلیق٠معنوی سطرها ØŒ براهنی Ù…ÛŒ خواهد از مخاطبش زهر چشم بگیرد Ùˆ او را به هراس بیندازد .چنین کاری ممکن است هد٠براهنی را برآورده کرده باشد ØŒ اما به شعر او لطمه ÛŒ جدی زده.در واقع در سطرهایی از این دست شعر تعلیق نیاÙته ØŒ بلکه وسط زمین Ùˆ آسمان معلق مانده Ùˆ به قول Ø´Ùاهی سید علی صالØÛŒ (البته نه در باره ÛŒ این شعر خاص) ØŒ به جای معنا گریزی ØŒ معنا ستیزی واقع شده.برای یاÙتن نمونه های بیشتر Ù…ÛŒ توانید رجوع کنید به خیلی از شعر های پیشین خود براهنی ØŒ علی بابا چاهی، مهرداد ÙÙ„Ø§Ø Ùˆ...
سومین مسئله ای Ú©Ù‡ دلم Ù…ÛŒ خواهد دراین مقال به آن اشاره کنم ØŒ مرز بسیار باریک پراکنده گویی با هذیان Ùˆ مرز باریک تر میان پاساژهای لغوی Ùˆ ورد باÙÛŒ است.
نه بی با / بی با نه / با بی نه با نه / با / با
به هر کس Ú©Ù‡ توانست این سطر شعر را ده بار بی غلط Ùˆ پیاپی تکرار کند ØŒ یک نسخه از همین شعر جایزه داده خواهد شد! این جور ژانگولرهای لغوی را Ù…ÛŒ توان با Ú©Ù…ÛŒ تر دستی اجرا کرد Ùˆ لذتی بیمار گونه را به مخاطب انتقال داد.چنین است Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ بینیم بسیاری از شعرا هر گاه در زیرساخت شعرشان دچار پارادوکس های بÙهمی Ù†Ùهمی Ù…ÛŒ شوند، شروع Ù…ÛŒ کنند به بند بازی Ùˆ لاطائلات Ù…ÛŒ باÙند Ú©Ù‡ ویرانی پای بست٠خانه لو نرود Ùˆ خواجه تا ابدالدهر بماند در بند نقش Ùˆ رنگ Ùˆ Ú¯Ú† بری ایوان.کسی هم اگر ایراد گرÙت ØŒ چاره اش آسان است.از بالای عینک ذره بینی Ù…ÛŒ شود نگاهی عاقل اندر سÙیه به او انداخت Ùˆ Ù†Ùسی عمیق کشید Ú©Ù‡ : ای بابا! Ù†Ùمیدی؟!...بعد هم دستی به Ù…Øاسن داشته یا نداشته کشید Ùˆ سری به وااس٠تکان داد تا طر٠از خجالت آب شود Ùˆ آن قسمت پایش را Ú©Ù‡ از مرز گلیم Ùراتر رÙته در اسرع وقت اره کند.سوء تÙاهم نشود.براهنی اینجا هم کاملن بر کار خود وقو٠داشته Ùˆ دانسته تن به این بازی داده.اما بینی Ùˆ بین الله ØŒ آخرش چه؟قرار است با این بازی ها به کجا برسیم؟Ùوق٠Ùوقش برسیم به شطØیات بقره بقویی Ùˆ Ù…Ùتعلن Ù…Ùتعلن کشت مرا ØŒ Ú©Ù‡ اصلن Ú†Ù‡ اصراری هست به رسیدن به چنین جاهایی ØŒ وقتی نوع بسیار پر مایه Ùˆ توÙانی اش را قبلن داشته ایم؟گیرم این هم ناشی از نگاه دگماتیک٠Øقیر به ادبیات باشد ØŒ آیا کش٠چنین وردهایی Ú©Ù‡ موقو٠المعنی هم هستند ØŒ چیزی به ظرÙیت شعر امروز ما اضاÙÙ‡ Ù…ÛŒ کند؟
***
بØØ« بعدی من در باره ÛŒ این شعر ØŒ شیوه Ùˆ شگرد Ù†ØÙˆ Ø´Ú©Ù†ÛŒ است.به عقیده ÛŒ من ØŒ Ù†ØÙˆ Ø´Ú©Ù†ÛŒ این شعر به شدت در Ø³Ø·Ø Ùˆ Ùیزیک باقی مانده . یعنی در اکثر موارد – به جز یکی ØŒ دو استثنا- چیزی است در مایه ÛŒ ساختن مصدرهای جعلی پلنگیدن در شعر کلاسیک دور Ùˆ گرخیدن در زبان Ù…Øاوره امروز تهران.
Øالا Ù†Ú¯Ùˆ Ú©Ù‡ شهر مرا Ø¢Ùتاب Ù…ÛŒ رواند
یک زن نمی رواند
*
پیشنهاد براهنی ØŒ پیشنهاد خوبی نیست.در دمکراتیک ترین قضاوت Ù…ÛŒ توانم بگویم Ú©Ù‡ دست Ú©Ù… در این شعر جا Ù†ÛŒÙتاده Ùˆ بسیار خودنمایانه اجرا شده است.این بازی لازم Ùˆ متعدی ،می توانست به جاهای بسیار خوبی برسد Ú©Ù‡ نرسیده متاسÙانه.((شوپنیدن)) براهنی علی رغم تمام مخالÙینش بویی از اندیشه ای خلاق داشت.Øتی ((دÙیدن)) هم در قالب آن شعر خاص قابل دÙاع بود.اما اینجا از کار٠نکرده نمی شود دÙاع کرد.
***
نمی خواهم پرگویی کنم ØŒ هر چند Ú©Ù‡ نکات دیگری مد نظرم هست در این شعر Ú©Ù‡ دلم Ù…ÛŒ خواهد Ù…Ùصل تر به آنها بپردازم ØŒ اما به Øرمت Øوصله ÛŒ خوانندگان اØتمالی ،صر٠نظر Ù…ÛŒ کنم.نکاتی از قبیل: Ù†Øوه ÛŒ ارائه ÛŒ المانهای کریه ØŒ سهل انگاری های دستوری از قبیل ((بر روی)) نوشتن به جای آوردن ((بر)) یا ((روی)) به تنهایی ØŒ Ùˆ نگاه Ú©Ù„ÛŒ نگر شاعر Ú©Ù‡ بعضی سطرها را از رمق انداخته Ùˆ...
شعر به نظرمن شعر مشوش Ùˆ بی نظمی است.براهنی زیر آوار ریخت Ùˆ پاش بی در Ùˆ پیکرش مانده Ùˆ سرنخ های شعر را Ú¯Ù… کرده Ùˆ کلا٠سردرگمش را پر گره پیچیده .براهنی در مصر٠واژه اÙراط کرده ØŒ بی آن Ú©Ù‡ از خرج این همه گزاره به جایی Ú©Ù‡ انتظار Ù…ÛŒ رود برسد.
***
با این وجود بندهایی از این شعر ،واقعن درخشان هستند Ùˆ نشان از تخیلی خلاق دارند Ú©Ù‡ هر Ú†Ù‡ Ù…ÛŒ کشد از دست خودش Ù…ÛŒ کشد ØŒ چرا Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ خواهد شگردهایش را ثبت کند Ùˆ به همه شیر Ùهم کند.
وقتی Ú©Ù‡ برگ های علامت را بر روی خاک های دیوار غربال Ù…ÛŒ کردم Ú¯Ùتی بیا مرا ببوس
من لب نداشتم
برگشتم دیوار نیمه تمام از چشمم بالا رÙت
*
چنان پرم از تو چنان پر که بیشتر شبیه شوخی زیبایی هستم
*
ومن بلند شدم ØŒ اریب توی آینه رÙتم
و از هزار بندر و دریاچه عبور کردم
Ùˆ بادبان های کشتی ها را به نام تو اÙراشتم
Ùˆ رÙتم از دکلی بالا ØŒ نشستم آن سر
و بوی دریا می آمد و عطر نای نهنگان عاشق را نسیم می آورد
Ùˆ خواستگار Ú©Ù‡ Ø´Ú©Ù„ بØر خزر بود پیش آمد ØŒ تمام ساØÙ„ Ùˆ جنگل را به دست داشت
*
Øالا دیگر بلند شو برویم وقت خوابیدن
Øالا Ú©Ù‡ وقت نداریم سال آینده Ù…ÛŒ خوابیم
Ùˆ Øالا مادر مرا Ù…ÛŒ زاید
و صورت مثالی لجن از بیضه هایم آویزان است
Øالا Ú©Ù‡ وقت نداریم سال آینده به دنیا Ù…ÛŒ آییم
شش روز مانده به پایان برج بلدرچین
Ùˆ شب پره از شب به روی پله شب دیگر پرید Ú©Ù‡ Ú¯Ùتند شب پره*
Ùˆ این نکته ÛŒ آخر Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ خواهم بگویم ØŒ نکته ÛŒ بسیار ظریÙÛŒ است .نگاه کنید به Øجم Ùیزیکی شعر Ùˆ طول Ùˆ عرض آن Ùˆ تعداد سطرهایی Ú©Ù‡ در Ù…ØÚ© سلایق مختل٠ممکن است اندکی بیش یا کمتر از یک چهارم Ú©Ù„ شعر باشد.در اینجا هم براهنی به معنی واقع کلمه ØرÙÙ‡ ای گری به خرج داده.نخستین کار ØرÙÙ‡ ای او این است Ú©Ù‡ Øجم شعر را نسبت به مضمون اتوبیوگراÙÛŒ گونه اش متناسب در نظر گرÙته.دوم این Ú©Ù‡ چنان مخاطب را در معرض رگبار واژه Ùˆ جامپ کات های ناگهانی Ùˆ انÙجاری قرارداده ØŒ Ú©Ù‡ در خوانش اول ممکن است آدم به Ø´Ú© بیÙتد Ú©Ù‡ یک شاهکار خوانده یا شنیده.این شعور ØرÙÙ‡ ای را خیلی ها ندارند Ùˆ بیش از امثال براهنی هم ((منم)) Ù…ÛŒ زنند.
Ùرق آنها با براهنی درست مثل تÙاوت بین Ùوتبالیستی است Ú©Ù‡ Øری٠با مشت بکوبد توی صورتش Ùˆ او بر Ùˆ بر به کردار ماست Ùˆ بورانی بایستد Ùˆ نگاه کند با بازیکنی Ú©Ù‡ باد٠ضربه ÛŒ نزده ÛŒ Øری٠از دو متری گوشش رد Ù…ÛŒ شود Ùˆ Ùوری صورتش را Ù…ÛŒ گیرد Ùˆ خودش را به زمین Ù…ÛŒ اندازد تا داور ترتیب طر٠را اتخاذ کند!
Øالا این Ú©Ù‡ عمل اخیر جوانمردانه است یا نه ØŒ باید از کمیته داوران ÙÛŒÙا پرسید!....
pooya نوشت
ذکر نکاتی را پس از مطالعه ی سطر به سطر به این مقاله ی گرامی از شما ، بی ربط ندیدم :
1- این Ú©Ù‡ شما با این ترس با هر پدیده ای برخورد کنید به ناچار از راه درستی وارد نشده اید . من به یاد Ù…ÛŒ آورم Ú©Ù‡ یک روز داشتم در باشگاه بکس یکی از دوستان تمرین دوست دیگری را Ù…ÛŒ دیدم Ú©Ù‡ مربی اش او را در برابر آدمی بسیار قوی Ùˆ قوی هیکل تر از خودش قرار داده بود Ùˆ دیدم Ú©Ù‡ در گوش اش Ù…ÛŒ Ú¯Ùت اگر آن ضربه ÛŒ اول را زدی را Ù…ÛŒ توانی ضربه های دیگر را هم بزنی وگرنه او تا آخر راند تمام ضربات را خواهد زد .
Øال در جمله ÛŒ"با چشم سرخ Ùیل Ú©Ù‡ از روی برگ Ù…ÛŒ گذرد " هیچ پرتاب ذهنی Ùˆ پرت کردن ذهن صورت نگرÙته باشد . با ذکر این جمله Ú©Ù‡ ما برای بررسی هر شعری نیاز به این داریم Ú©Ù‡ با معیارهای همان نوع شعر با آن برخورد کنیم ØŒ بگویم در این جا کاÙÛŒ ست شما یک نقطه چین در نظر بگیرید :درست اینجا :.... با چشمان سرخ Ùیل Ú©Ù‡ از روی برگ Ù…ÛŒ گذرد ØŒ Ùˆ در آن نقطه چین جملات سوال Ú†Ù‡ چیزی؟ یا Ú†Ù‡ کسی؟ را قرار دهید تا در بقیه ساختمان شعر هم به همین منوال . منظور من این نیست Ú©Ù‡ این جا معماست Ùˆ شما هم باید معما را ØÙ„ Ú©Ù†ÛŒ . نه ! در این جا یک Øذ٠زبانی در رکن Ùاعل جمله صورت گرÙته است Ú©Ù‡ از آن طریق دال های موجود در جمله را معلق Ù†Ú¯Ù‡ Ù…ÛŒ دارد . Ùˆ این یک کارکرد شاعرانه در زبان است . مثلا" نوع دیگرش این است Ú©Ù‡ Ùروغ Ù…ÛŒ گوید :" من از تو Ù…ÛŒ مردم / اما تو تمام زندگانی من بودی . Øالا کاÙیست شما پس از "از" همان نقطه چین را بگذاری Ùˆ بپرسی از Ú†Ù‡ چیز ٠تو ØŸ
بگذریم یا مثلا ً در رویایی وقتی می گوید که " از تو سخن از به آرامی "
2- برای Ú¯Ùتن Ù…Ùاهیم مورد دوم نیاز به این دارم Ú©Ù‡ نگاهی از دیدی خطی به تاریخ شعر ایران بیندازم . شعر کلاسیک ایران به خاطر Ú©Ù„ÛŒ گویی Ùˆ داشتن Ù…Ùاهیم Ú©Ù„ÛŒ به تکرار Ù…Ùهوم Ùˆ مضمون تن داده Ùˆ کار را به جایی Ù…ÛŒ رساند Ú©Ù‡ اهل شعر به Ùکر به رخ کشاندن تکنیک های شعری شان Ù…ÛŒ شوند Ùˆ اصلا همین به وجود آمدن سبک های کلاسیک به ما همین را میگوید Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ بینیم در طول زمان همه تکنیکی تر شده اند . اما خصیصه ÛŒ ادبیات جدید ما در شعر به خصوص جزیی نگری در Ù…Ùاهیم Ú©Ù„ÛŒ ست Ùˆ ما اصولا در Ú©Ù„ بیش از چند Ù…Ùهوم Ú©Ù„ÛŒ مانند عشق ØŒ آزادی ØŒ عرÙان ØŒ مرگ Ùˆ ... نداریم . Ùˆ این شعر درست است Ú©Ù‡ از کلام Ùˆ Ù…Ùاهیم Ú©Ù„ÛŒ در خود دارد اما دیدی جزئ نگارانه به عشق آن هم از نوعی متÙاوت را در خود دارد .
کاÙÛŒ ست Ú©Ù‡ پس از از ها آن نقطه چین را بیاورید . انگار دارم زیاد تایپ Ù…ÛŒ کنم Ùˆ دست ام درد گرÙت . بقیه بماند برای باز کردن باب Ú¯Ùت Ùˆ Ú¯Ùˆ میان شما Ùˆ من Ùˆ دیگران!