عليرضاعباسي: نگاهي به رمان تونل، ارنستو ساباتو(1911Ù…) / مترجم: مصطÙÙŠ Ù…Ùيدي
يكي از نكات قابل توجه در رمان تونل اين است كه با Ù¾ÙŠØ´Ø±ÙØª روايت ،ساباتو سعي در سلطه گري Ùˆ Ø§ØØ§Ø·Ù‡ ÙŠ خواننده ÙŠ خود در Ù¾Ø°ÙŠØ±ÙØªÙ† نقطه نظرش ندارد Ùˆ مدام او را براي تصميم گيري ØŒ قضاوت Ùˆ انصرا٠آزاد مي گذارد او Ùقط مي خواهد جزييات جنايت خود را تصوير كند Ùˆ بررسي زوايا Ùˆ علت آن را به خواننده مي سپارد.
...
نگاهي به رمان تونل، ارنستو ساباتو(1911م)
مترجم: مصطÙÙŠ Ù…Ùيدي
عليرضاعباسي
وجود تناقضات در زندگي بشر Ùˆ بطبع پيدايش Ø±ÙØªØ§Ø±Ù‡Ø§ÙŠ Ú¯ÙˆÙ†Ø§Ú¯ÙˆÙ† Ùˆ متناقض در وي ،انديشه ورزان را برآن داشته كه به نكويي سرشت انسان ترديد كنند وانديشه ÙŠ خود را در قالب ژانر- هاي مختل٠نوشتار،براي روشنگري Ùˆ تØÙ„يل ٠ويژگي هاي ديگرش بكار گيرند.
ارنستوساباتو با انديشه ÙŠ انتقادي خود، مانند ديگر متÙكران اگزيستانسياليست به برجسته سازي رويه اي ديگر از سرشت انسان توجه داشته ،آنچه در رمان تونل بچشم مي خورد برداشتي از ديالكتيك زشتي Ùˆ زيبايي ØŒ پاكي Ùˆ پليدي Ùˆ Ø±Ø§ÙØª وسنگدلي است . جهان بيني ساباتو به او امكان مي دهد كه در قالب دو شخصيت داستاني Ùˆ روايتي ملموس نوعي از Ù…ØÙƒÙˆÙ…يت گريزناپذير بشر را ØªØØª اسارت سرنوشت يا شرايط اجتماعي به تصوير كشد ÙˆÙلسÙÙ‡ پنداري خود را در روايت جاري سازد.
تونل(The Tunnel) نوشته ÙŠ ارنستو ساباتو نويسنده ÙŠ آرژانتيني ،رماني است كه به بيست Ùˆ هشت زبان دردنيا ترجمه شده وبدليل وجود انديشه ÙŠ انتقادي وتÙكرات اگزيستانساليستي مول٠ونگاه تØÙ„يلي روان شناختي موجود در اثرتوجه نويسندگان بزرگي چون آلبركامو،گراهام گرين Ùˆ توماس مان را بخود جلب كرده Ùˆ كتابي Ù¾Ø±ÙØ±ÙˆØ´ در Ø³Ø·Ø Ø¨ÙŠÙ† المللي بوده است . تونل ØŒ نخستين اثر از بزرگترين رمان هاي سه گانه ÙŠ آمريكاي لاتين Ø¨ØØ³Ø§Ø¨ مي آيد Ùˆ باعث شده ساباتو در كنار نويسدگان بزرگي چون بورخس Ùˆ كورتاثار در مقام پرآوازه ترين نويسندگان آرژانتيني قرار گيرد.
اين كتاب به همت ترجمه مصطÙÙŠ Ù…Ùيدي Ùˆ توسط انتشارات Ù†ÙŠÙ„ÙˆÙØ± در سال 86 بچاپ اول Ùˆ در پاييز 87 به چاپ دوم رسيده است.
خواننده در آغاز روايت در مي يابد كه خوان پابلو كاستل برآن است كه گزارش جزبه جزيي از جنايتي كه مرتكب شده را به او ارائه دهد بدون اين كه دليل خاص Ùˆ پراهميتي را براي اين گزارش وانگيزه ÙŠ انتشارش ذكر كند ،او همواره به پندار مخاطب خود تلنگر مي زند اما به اين بسنده مي كند كه مي خواهم ØÙ‚يقت خود را كه بسيار ساده است بيان كنم ØŒ كاستل كه در روايت يك هنرمند Ùˆ نقاش مشهور است مي گويد: من Ùكر كردم ØØ§Ù„اكه مشهور شده ام آنچه را مي نويسم عده ÙŠ زيادي مي خوانند، Ùˆ گرچه درباره ÙŠ بشريت بطور كلي ،وخوانندگان اين سطور بالاخص ،توهمي به خود راه نمي دهم ،از اين اميد ضعي٠كه كسي مرا درك كند به شور وهيجان مي آيم ØØªÙŠ Ø§Ú¯Ø± Ùقط يك Ù†ÙØ± باشد. همه مي دانند من – مارياايريبارنه – را كشتم اما كسي نمي داند چطور با او آشنا شدم ...
يكي از نكات قابل توجه در رمان تونل اين است كه با Ù¾ÙŠØ´Ø±ÙØª روايت ،ساباتو سعي در سلطه گري Ùˆ Ø§ØØ§Ø·Ù‡ ÙŠ خواننده ÙŠ خود در Ù¾Ø°ÙŠØ±ÙØªÙ† نقطه نظرش ندارد Ùˆ مدام او را براي تصميم گيري ØŒ قضاوت Ùˆ انصرا٠آزاد مي گذارد او Ùقط مي خواهد جزييات جنايت خود را تصوير كند Ùˆ بررسي زوايا Ùˆ علت آن را به خواننده مي سپارد.
ساباتو از كاستل Ùˆ ماريا بعنوان شبه نمادي از ويژگي هاي Ø±ÙØªØ§Ø±ÙŠ Ùˆ پنداري بشر بهره مي برد Ùˆ با Ø·Ø±Ø Ø±ÙˆØ§ÙŠØªÙŠ آنها را به تØÙ„يل Ùˆ چالش مي كشد تا خواننده اش را نيز علاوه بر روبرو شدن با اثري در ژانر رمان براي لذت بري به تÙكرو تØÙ„يل ØŒ وا دارد . او در قالب روايت به شيوه اي استادانه جنبه هاي بيمار شناختي دروني انسان را مورد واكاوي قرار مي دهد Ùˆ بدون ÙØ±Ø§Ùكني Ùˆ پيشروي در Ù…Ø¨Ø§ØØ« موضوعي ٠روانشناختي با زبان٠روايت آن را تØÙ„يل مي كند Ùˆ در واقع انديشه خواننده ÙŠ خود را به دقت نظر Ùˆ موشكاÙÙŠ وا مي دارد.
خواننده در پايان رمان آزاد است كه انديشه انتقادي ساباتو كه از شخصيت هاي روايت مي تواند به بشريت بسط داده شوند را مورد تØÙ„يل قرار دهد Ùˆ خود دريابد كه انسان Ù…ØÙƒÙˆÙ…ÙŠ ازلي است يا سوار بر سرنوشت .
ساباتو در قالب شخصيت داستان ،كاستل، در طول روايت با مستندات ØŒ ÙØ±Ø¶ÙŠØ§Øª Ùˆ ساخته هاي ذهني خود به مسئله ÙŠ بغرنج عشق در ظرÙيت انساني تلنگر مي زند Ùˆ Ø§ÙØª Ùˆ خيز روØÙŠØ§Øª انساني را در مواجهه با سرنوشت وشرايط اجتماعي به چالش مي كشد.او مي خواهد كاستي ها Ùˆ ناچاري انسان را در قبال ماهيت عشق ورزي بعنوان دست مايه Ùˆ نماد برجسته سازد Ùˆ براي منظورش سعي در ورود به ويژگي هاي روانكاوانه Ùˆ بيمار شناختي نهادينه در سرشت انسان دارد.اين امر بدليل ملموس بودن روايت قابل درك Ùˆ تØÙ„يل است.
ساباتو در آغاز رمان خواننده اش را از بلاتكليÙÙŠ خارج مي كند Ùˆ در عين ØØ§Ù„ كه او را با كليت روايت آشنا مي سازد به او انگيزه ÙŠ وص٠ناپذيري براي دقت نظر Ùˆ تعمق مي دهد، گويي همواره به همدردي مي خواندش در عين اينكه نيازي به التيام در خود ØØ³ نمي كند.
كاستل كه در روايت ØØ§Ù…Ù„ انديشه هاي ساباتو است در جاي جاي روايت به نوع نگاهش به پيرامون اشاره مي كند ØŒ من هميشه با بي علاقگي به Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ نگاه مي كردم ØŒ...نسبت به تني چند از مردان Ùˆ تك وتوكي زنان Ù…ØØ¨ØªÙŠ Ø§ØØ³Ø§Ø³ كرده ام، با بعضي ديگر Ø§ØØ³Ø§Ø³ همدلي واقعي داشته ام. نسبت به كودكان با Ù…ØØ¨Øª ودلسوزي برخورد كرده ام.. ولي به طور كلي نوع بشر هميشه به نظرم Ù†ÙØ±Øª انگيز رسيده است...با اينهمه مي خواهم اين را روشن كنم كه اين ØµÙØª براي من Ø§ÙØªØ®Ø§Ø± آميز نيست.
او هنگامي كه ماريا ايريبانه را در نمايشگاه نقاشي سالانه اش مي بيند Ùˆ درمي يابد بجز او هيچكس به زواياي دريچه ÙŠ كوچكي كه روي تابلوي نقاشي اش بود Ùˆ جزيي تÙكيك ناپذير Ø¨ØØ³Ø§Ø¨ مي آمد ØŒ توجه نكرده بود Ùˆ تنها او با ÙØ±Ùˆ Ø±ÙØªÙ† در آن پنجره از همه ÙŠ جهان پيرامونش منتزع Ùˆ ÙØ§Ø±Øº گشته بود ØŒ ØØ³ مي كند به او نيازي ويژه Ùˆ عميق دارد . گهگاهي پس از ارتباط با او ØØ³ مي كرد تØÙ‚يرش نسبت به انسانيت ازبين Ø±ÙØªÙ‡ يا دست كم موقتا از صØÙ†Ù‡ خارج مي شود.
ساباتو خواننده را درروايتي خطي با ÙØ¶Ø§ÙŠ ÙŠÙƒØ¯Ø³Øª Ùˆ همگون ØÙظ مي كند Ùˆ Ø§ØªÙØ§Ù‚اتي را براي او رقم مي زند كه در روند آنها خواننده هيجان بيشتري براي كش٠آنها درخود Ø§ØØ³Ø§Ø³ مي كند.
به تصوير كشيدن هيجانات روØÙŠ ÙƒØ§Ø³ØªÙ„ در كنار استيصال وي در تجزيه Ùˆ تØÙ„يل وضعيت پيش آمده Ùˆ Ø±ÙØª Ùˆ آمدهاي خواننده در خوشبيني ها Ùˆ بدبيني هاي مدام او مويدي بر توجه ساباتو به نشان دادن تقابل پاكي Ùˆ Ù†ÙØ±Øª Ùˆ زشتي Ùˆ زيبايي در نهاد بشر است.
نويسنده در متن سعي بر آن داشته كه به جاي مالامال كردن ٠اثر از روØÙŠØ§Øª ØØ³ برانگيز ØŒ تصويري ويا استعاري با ÙØ¶Ø§ÙŠÙŠ Ù…Ù„Ù…ÙˆØ³ Ùˆ عيني ØŒ بيشتر ÙØ±ØµØª تØÙ„يل Ùˆ موشكاÙÙŠ ٠انديشه ÙŠ جاري درروايت را به خواننده بدهد تا لذت بري تكنيكي Ùˆ ساختاري را.
همانگونه كه در انديشه هاي ساير متÙكران برجسته ÙŠ ÙلسÙÙ‡ اگزيستانسياليست بچشم مي خورد وي نيز با Ø§ØØªØ±Ø§Ù… به روØÙŠØ§Øª والاي انساني Ùˆ در نظر Ú¯Ø±ÙØªÙ† ويژگي هاي Ø±ÙˆØ Ø§ÙØ²Ø§ نمي تواند از رويه ÙŠ ديگر سرشت انسان چشم پوشي كند آن چيزي كه در تÙكر نويسنده ÙŠ بزرگي چون آلبر كامو در آثاري مانند بيگانه، مرگ خوش، طاعون،كاليگولا Ùˆ...مي توان Ø¯Ø±ÙŠØ§ÙØª.
....
مندرج در روزنامه شرق 29/2/1389
...
نگاهي به رمان تونل، ارنستو ساباتو(1911م)
مترجم: مصطÙÙŠ Ù…Ùيدي
عليرضاعباسي
وجود تناقضات در زندگي بشر Ùˆ بطبع پيدايش Ø±ÙØªØ§Ø±Ù‡Ø§ÙŠ Ú¯ÙˆÙ†Ø§Ú¯ÙˆÙ† Ùˆ متناقض در وي ،انديشه ورزان را برآن داشته كه به نكويي سرشت انسان ترديد كنند وانديشه ÙŠ خود را در قالب ژانر- هاي مختل٠نوشتار،براي روشنگري Ùˆ تØÙ„يل ٠ويژگي هاي ديگرش بكار گيرند.
ارنستوساباتو با انديشه ÙŠ انتقادي خود، مانند ديگر متÙكران اگزيستانسياليست به برجسته سازي رويه اي ديگر از سرشت انسان توجه داشته ،آنچه در رمان تونل بچشم مي خورد برداشتي از ديالكتيك زشتي Ùˆ زيبايي ØŒ پاكي Ùˆ پليدي Ùˆ Ø±Ø§ÙØª وسنگدلي است . جهان بيني ساباتو به او امكان مي دهد كه در قالب دو شخصيت داستاني Ùˆ روايتي ملموس نوعي از Ù…ØÙƒÙˆÙ…يت گريزناپذير بشر را ØªØØª اسارت سرنوشت يا شرايط اجتماعي به تصوير كشد ÙˆÙلسÙÙ‡ پنداري خود را در روايت جاري سازد.
تونل(The Tunnel) نوشته ÙŠ ارنستو ساباتو نويسنده ÙŠ آرژانتيني ،رماني است كه به بيست Ùˆ هشت زبان دردنيا ترجمه شده وبدليل وجود انديشه ÙŠ انتقادي وتÙكرات اگزيستانساليستي مول٠ونگاه تØÙ„يلي روان شناختي موجود در اثرتوجه نويسندگان بزرگي چون آلبركامو،گراهام گرين Ùˆ توماس مان را بخود جلب كرده Ùˆ كتابي Ù¾Ø±ÙØ±ÙˆØ´ در Ø³Ø·Ø Ø¨ÙŠÙ† المللي بوده است . تونل ØŒ نخستين اثر از بزرگترين رمان هاي سه گانه ÙŠ آمريكاي لاتين Ø¨ØØ³Ø§Ø¨ مي آيد Ùˆ باعث شده ساباتو در كنار نويسدگان بزرگي چون بورخس Ùˆ كورتاثار در مقام پرآوازه ترين نويسندگان آرژانتيني قرار گيرد.
اين كتاب به همت ترجمه مصطÙÙŠ Ù…Ùيدي Ùˆ توسط انتشارات Ù†ÙŠÙ„ÙˆÙØ± در سال 86 بچاپ اول Ùˆ در پاييز 87 به چاپ دوم رسيده است.
خواننده در آغاز روايت در مي يابد كه خوان پابلو كاستل برآن است كه گزارش جزبه جزيي از جنايتي كه مرتكب شده را به او ارائه دهد بدون اين كه دليل خاص Ùˆ پراهميتي را براي اين گزارش وانگيزه ÙŠ انتشارش ذكر كند ،او همواره به پندار مخاطب خود تلنگر مي زند اما به اين بسنده مي كند كه مي خواهم ØÙ‚يقت خود را كه بسيار ساده است بيان كنم ØŒ كاستل كه در روايت يك هنرمند Ùˆ نقاش مشهور است مي گويد: من Ùكر كردم ØØ§Ù„اكه مشهور شده ام آنچه را مي نويسم عده ÙŠ زيادي مي خوانند، Ùˆ گرچه درباره ÙŠ بشريت بطور كلي ،وخوانندگان اين سطور بالاخص ،توهمي به خود راه نمي دهم ،از اين اميد ضعي٠كه كسي مرا درك كند به شور وهيجان مي آيم ØØªÙŠ Ø§Ú¯Ø± Ùقط يك Ù†ÙØ± باشد. همه مي دانند من – مارياايريبارنه – را كشتم اما كسي نمي داند چطور با او آشنا شدم ...
يكي از نكات قابل توجه در رمان تونل اين است كه با Ù¾ÙŠØ´Ø±ÙØª روايت ،ساباتو سعي در سلطه گري Ùˆ Ø§ØØ§Ø·Ù‡ ÙŠ خواننده ÙŠ خود در Ù¾Ø°ÙŠØ±ÙØªÙ† نقطه نظرش ندارد Ùˆ مدام او را براي تصميم گيري ØŒ قضاوت Ùˆ انصرا٠آزاد مي گذارد او Ùقط مي خواهد جزييات جنايت خود را تصوير كند Ùˆ بررسي زوايا Ùˆ علت آن را به خواننده مي سپارد.
ساباتو از كاستل Ùˆ ماريا بعنوان شبه نمادي از ويژگي هاي Ø±ÙØªØ§Ø±ÙŠ Ùˆ پنداري بشر بهره مي برد Ùˆ با Ø·Ø±Ø Ø±ÙˆØ§ÙŠØªÙŠ آنها را به تØÙ„يل Ùˆ چالش مي كشد تا خواننده اش را نيز علاوه بر روبرو شدن با اثري در ژانر رمان براي لذت بري به تÙكرو تØÙ„يل ØŒ وا دارد . او در قالب روايت به شيوه اي استادانه جنبه هاي بيمار شناختي دروني انسان را مورد واكاوي قرار مي دهد Ùˆ بدون ÙØ±Ø§Ùكني Ùˆ پيشروي در Ù…Ø¨Ø§ØØ« موضوعي ٠روانشناختي با زبان٠روايت آن را تØÙ„يل مي كند Ùˆ در واقع انديشه خواننده ÙŠ خود را به دقت نظر Ùˆ موشكاÙÙŠ وا مي دارد.
خواننده در پايان رمان آزاد است كه انديشه انتقادي ساباتو كه از شخصيت هاي روايت مي تواند به بشريت بسط داده شوند را مورد تØÙ„يل قرار دهد Ùˆ خود دريابد كه انسان Ù…ØÙƒÙˆÙ…ÙŠ ازلي است يا سوار بر سرنوشت .
ساباتو در قالب شخصيت داستان ،كاستل، در طول روايت با مستندات ØŒ ÙØ±Ø¶ÙŠØ§Øª Ùˆ ساخته هاي ذهني خود به مسئله ÙŠ بغرنج عشق در ظرÙيت انساني تلنگر مي زند Ùˆ Ø§ÙØª Ùˆ خيز روØÙŠØ§Øª انساني را در مواجهه با سرنوشت وشرايط اجتماعي به چالش مي كشد.او مي خواهد كاستي ها Ùˆ ناچاري انسان را در قبال ماهيت عشق ورزي بعنوان دست مايه Ùˆ نماد برجسته سازد Ùˆ براي منظورش سعي در ورود به ويژگي هاي روانكاوانه Ùˆ بيمار شناختي نهادينه در سرشت انسان دارد.اين امر بدليل ملموس بودن روايت قابل درك Ùˆ تØÙ„يل است.
ساباتو در آغاز رمان خواننده اش را از بلاتكليÙÙŠ خارج مي كند Ùˆ در عين ØØ§Ù„ كه او را با كليت روايت آشنا مي سازد به او انگيزه ÙŠ وص٠ناپذيري براي دقت نظر Ùˆ تعمق مي دهد، گويي همواره به همدردي مي خواندش در عين اينكه نيازي به التيام در خود ØØ³ نمي كند.
كاستل كه در روايت ØØ§Ù…Ù„ انديشه هاي ساباتو است در جاي جاي روايت به نوع نگاهش به پيرامون اشاره مي كند ØŒ من هميشه با بي علاقگي به Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ نگاه مي كردم ØŒ...نسبت به تني چند از مردان Ùˆ تك وتوكي زنان Ù…ØØ¨ØªÙŠ Ø§ØØ³Ø§Ø³ كرده ام، با بعضي ديگر Ø§ØØ³Ø§Ø³ همدلي واقعي داشته ام. نسبت به كودكان با Ù…ØØ¨Øª ودلسوزي برخورد كرده ام.. ولي به طور كلي نوع بشر هميشه به نظرم Ù†ÙØ±Øª انگيز رسيده است...با اينهمه مي خواهم اين را روشن كنم كه اين ØµÙØª براي من Ø§ÙØªØ®Ø§Ø± آميز نيست.
او هنگامي كه ماريا ايريبانه را در نمايشگاه نقاشي سالانه اش مي بيند Ùˆ درمي يابد بجز او هيچكس به زواياي دريچه ÙŠ كوچكي كه روي تابلوي نقاشي اش بود Ùˆ جزيي تÙكيك ناپذير Ø¨ØØ³Ø§Ø¨ مي آمد ØŒ توجه نكرده بود Ùˆ تنها او با ÙØ±Ùˆ Ø±ÙØªÙ† در آن پنجره از همه ÙŠ جهان پيرامونش منتزع Ùˆ ÙØ§Ø±Øº گشته بود ØŒ ØØ³ مي كند به او نيازي ويژه Ùˆ عميق دارد . گهگاهي پس از ارتباط با او ØØ³ مي كرد تØÙ‚يرش نسبت به انسانيت ازبين Ø±ÙØªÙ‡ يا دست كم موقتا از صØÙ†Ù‡ خارج مي شود.
ساباتو خواننده را درروايتي خطي با ÙØ¶Ø§ÙŠ ÙŠÙƒØ¯Ø³Øª Ùˆ همگون ØÙظ مي كند Ùˆ Ø§ØªÙØ§Ù‚اتي را براي او رقم مي زند كه در روند آنها خواننده هيجان بيشتري براي كش٠آنها درخود Ø§ØØ³Ø§Ø³ مي كند.
به تصوير كشيدن هيجانات روØÙŠ ÙƒØ§Ø³ØªÙ„ در كنار استيصال وي در تجزيه Ùˆ تØÙ„يل وضعيت پيش آمده Ùˆ Ø±ÙØª Ùˆ آمدهاي خواننده در خوشبيني ها Ùˆ بدبيني هاي مدام او مويدي بر توجه ساباتو به نشان دادن تقابل پاكي Ùˆ Ù†ÙØ±Øª Ùˆ زشتي Ùˆ زيبايي در نهاد بشر است.
نويسنده در متن سعي بر آن داشته كه به جاي مالامال كردن ٠اثر از روØÙŠØ§Øª ØØ³ برانگيز ØŒ تصويري ويا استعاري با ÙØ¶Ø§ÙŠÙŠ Ù…Ù„Ù…ÙˆØ³ Ùˆ عيني ØŒ بيشتر ÙØ±ØµØª تØÙ„يل Ùˆ موشكاÙÙŠ ٠انديشه ÙŠ جاري درروايت را به خواننده بدهد تا لذت بري تكنيكي Ùˆ ساختاري را.
همانگونه كه در انديشه هاي ساير متÙكران برجسته ÙŠ ÙلسÙÙ‡ اگزيستانسياليست بچشم مي خورد وي نيز با Ø§ØØªØ±Ø§Ù… به روØÙŠØ§Øª والاي انساني Ùˆ در نظر Ú¯Ø±ÙØªÙ† ويژگي هاي Ø±ÙˆØ Ø§ÙØ²Ø§ نمي تواند از رويه ÙŠ ديگر سرشت انسان چشم پوشي كند آن چيزي كه در تÙكر نويسنده ÙŠ بزرگي چون آلبر كامو در آثاري مانند بيگانه، مرگ خوش، طاعون،كاليگولا Ùˆ...مي توان Ø¯Ø±ÙŠØ§ÙØª.
....
مندرج در روزنامه شرق 29/2/1389