ملاقاتی با دوریس لسینگ

منتشر شده در مجله Southern Review اکتبر 1973
مترجم : آزاده دواچی
مقدمه مترجم
دوریس لسینگ Ùˆ جویس کارول اوتس از نویسندگان به نام انگلیسی Ùˆ آمریکایی Ù…ÛŒ باشند . Ú¯ÙØªÚ¯ÙˆÛŒ زیر ترجمه ای است از ملاقات Ùˆ مشاهدات اوتس با لسینگ گرچه این Ú¯ÙØªÚ¯Ùˆ به نظر ساده Ù…ÛŒ رسد، اما اوتس با زیرکی در پس این Ú¯ÙØªÚ¯Ùˆ نقدها Ùˆ معضلات جامعه ادبی آمریکا Ùˆ انگلیس را هم نهاده است.

در لندن روز سرد Ùˆ تازه Ùˆ Ø¢ÙØªØ§Ø¨ÛŒ بود ØŒ یکی از آن روزهای عالی زمستان ،که به نظر Ù…ÛŒ رسید امید بخش بهار باشد. اما در تقویم اینجا الان بهار است. بهار۹۷۲ Û± ،نه زمستان تا انتظارات هر کسی تا اندازه ای دور انداخته شود . همه چیز در اینجا ماهاست Ú©Ù‡ Ø´Ú©ÙˆÙÙ‡ زده است Ùˆ هم اکنون درختان پر از برگند .خورشید ØØ¶ÙˆØ± پر قدرتی در آسمان دارد ،اما هنوز هوا به طرز غریبی سرد است ØŒ گویی Ú©Ù‡ زمان مدام تأخیر دارد. Ø¯Ø±ØØ§Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ در سراشیبی خیابان شوت آپ واقع در کیلبورن در لندن قدم Ù…ÛŒ زدم Ø§Ø²Ù†ÙØ³Ù‡Ø§ÛŒ گرم مردم در میانه ماه Ù…ÛŒ آگاهم؛ Ùˆ مثل همیشه از شلوغی خیابانهای اصلی Ú©Ù…ÛŒ گیج Ù…ÛŒ شوم ØŒ موج مداوم تاکسی ها Ùˆ اتوبوسهای دو طبقه قرمز Ùˆ براق Ùˆ ماشینهای شخصی Ùˆ سکوتی Ú©Ù‡ در میان این همهمه ØØ¶ÙˆØ± پیدا Ù…ÛŒ کند . نبودن صدای بوق Ùˆ سروصدا غیر منتظره است. این تضاد برای آمریکاییها در لندن تعجب برانگیزاست ،این چنین جمعیت عظیمی از مردم Ú©Ù‡ در مکانهای Ú©ÙˆÚ†Ú© Ø§Ø²Ø¯ØØ§Ù… Ù…ÛŒ کنند،بدون اینکه کوچکترین مزاØÙ…تی برای یکدیگر درست کنند Ùˆ یا ØØªÛŒ تصویر واضØÛŒ از این Ø§Ø²Ø¯ØØ§Ù… را نشان دهند.اغلب اینگونه است Ú©Ù‡ یک دقیقه در Ø±ÙØªÙ† از جاده ای شلوغ هر کس را به آرامشی کامل Ù…ÛŒ رساند، طبیعت ساده Ùˆ دور از ذهن گرین پارک Ú©Ù‡ دقیقا مثل یک روستاست Ùˆ -ØØªÛŒ مثل یک روستای Ú©ÙˆÚ†Ú© لبخند Ù…ÛŒ زند- از یک سو از پیکادیلی چند ثانیه راه است Ùˆ از طر٠دیگر به بازاری Ù…ÛŒ رسد Ùˆ همینطوربه خانه دریس لسینگ Ú©Ù‡ Ùقط چند مایل از بزرگراه کیلبورن ÙØ§ØµÙ„Ù‡ دارد Ú©Ù‡ به طرز خارق العاده ا ÛŒ ساکت Ùˆ دنج است. جایی دور Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù‡ØŒ انگار Ú©Ù‡ دورترین خانه در این شهر است. در جاده کینگز Ú©Ø±Ø§ÙØª خیابانی Ú©ÙˆÚ†Ú© Ùˆ پر پیچ وخمی است Ú©Ù‡ دریس لسینگ در آخرین طبقه یکی از خانه های زیبا ØŒ خوش ساخت آن Ú©Ù‡ به صورت تک ÙˆØ§ØØ¯ یا نیمه جدا هستند، زندگی Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ با دیوارهای آجری Ùˆ سنگی باغچه هایشان را از خیابان Ù…ØØ§Ùظت Ù…ÛŒ کنند. بوی خوش عل٠تازه چیده شده در هوا پیچیده شده Ùˆ ÙØ±Ø§ÙˆØ§Ù†ÛŒ گلها Ùˆ درختان پر برگ به نظر جایشان در این هوای سرد نیست . در طبقه بالا اتاقی است Ú©Ù‡ هم اتاق غذا خوری Ùˆ هم اتاق کار لسینگ در آنجا است Ú©Ù‡ منظره اش رو به ØÛŒØ§Ø· پر درختی است Ú©Ù‡ با شاخ Ùˆ برگ زیبای درختان در نور خورشید Ù…ÛŒ درخشد درست مثل من Ú©Ù‡ در اتاق ØØ¶ÙˆØ± پیدا Ù…ÛŒ کنم. اتاقی با چیدمانی وسیع Ùˆ متناسب Ú©Ù‡ در یک انتهایش تخته ای برای Ù†Ú¯Ù‡ داشتن گلدانهای Ú©ÙˆÚ†Ú© است Ùˆ در طر٠دیگرش میز ØªØØ±ÛŒØ±ÛŒ وسیع Ú©Ù‡ پوشیده از کاغذها Ùˆ کتابها است . آپارتمان از Ù„ØØ§Ø¸ استانداردهای لندن بزرگ است Ùˆ خانه ای Ø±Ø§ØØª Ùˆ مناسب برای زندگی Ú©Ù‡ با وسایل دریس لسینگ مثل قالی ها، بالشها Ùˆ میزها Ùˆ Ù‚ÙØ³Ù‡ های کتاب پر شده است.
دریس لسینگ رک Ùˆ ØµØ±ÛŒØ Ùˆ Ø±ÙØªØ§Ø±ÛŒ خانمانه دارد Ùˆ بسیار گیرا است . موهای بلند Ùˆ خاکستری اش را پشت سرش گوجه کرده ØŒ صورتش قلمی Ùˆ جذاب است ØŒ دقیقا مثل عکس های دریس لسینگی Ú©Ù‡ مدتها کتابهایش را خوانده بودم Ùˆ ØªØØ³ÛŒÙ†Ø´ کرده بودم . بالاخره او را Ú©Ù‡ دیدم Ø§ØØ³Ø§Ø³ ضع٠کردم(البته در خیالم) Ùˆ بعد خودم را در ØØ¶ÙˆØ± این زن روشنÙکر ØŒ دارای اعتماد به Ù†ÙØ³ Ùˆ با وقار پیدا Ù…ÛŒ کنم . به کیلبورن نیم ساعت قبل آمده بودم تا پرسه ای در اطرا٠بزنم Ùˆ همسایگانی را Ú©Ù‡ کنار دریس لسینگ زندگی Ù…ÛŒ کردند، ببینم Ùˆ بالاخره Ú©Ù‡ خودش را دیدم ØŒ تعجب کردم Ú©Ù‡ به Ú†Ù‡ سادگی ÙØ§ØµÙ„Ù‡ میان ما خط خورد. بالطبع همه چیز در نظر من Ú©Ù…ÛŒ Ù…ØØ³ÙˆØ± کننده به نظر Ù…ÛŒ رسد. Ùˆ قتی ایستگاه زیرزمینی کیلبورن را تر Ú© کرده بودم ،در یک مرکز خبری توق٠کرده بود Ù… Ùˆ با شگقتگی خبر تلاش برای ترور جورج والس را خوانده بودم . به خانم لیسنگ ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¯Ø§Ø¯Ù… Ú©Ù‡ من هنوز این قدر از این اخبار متØÛŒØ±Ù… Ú©Ù‡ به سختی Ù…ÛŒ توانم Ùکر کنم Ùˆ از این اعمال اخیر خشونت متØÛŒØ± Ùˆ Ø¢Ø´ÙØªÙ‡ شده ام . Ùˆ مثل خیلی از آمریکاییها در کشورهای خارجی Ø§ØØ³Ø§Ø³ شرم داشتم. خانم لسینگ با ØØ³ همدردی در مورد مشکلات خشونت در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ معاصر مخصوصا آمریکا ØµØØ¨Øª Ù…ÛŒ کرد . " هر کس در مزرعه موقعی Ú©Ù‡ من کودک بودم تÙÙ†Ú¯ داشت ." دریس لسینگ این جمله را Ú¯ÙØª در ØØ§Ù„یکه به دوران کودکیش در رودیژیای جنوبی اشاره Ù…ÛŒ کرد . " آنها بیرون Ù…ÛŒ Ø±ÙØªÙ†Ø¯ Ùˆ به مارها شلیک Ù…ÛŒ کردند . به نظر کاملا طبیعی بود Ú©Ù‡ آنها را بکشند . هیچ کس نپرسیده بود Ú©Ù‡ چرا ؟چرا کشتن ؟کاملا به نظر عادی Ù…ÛŒ رسید." خانم لسینگ از من سؤا لهای بسیار نکته بینانه ای را در مورد جو سیاسی آمریکا پرسید Ú©Ù‡ آیا کسی Ù…ÛŒ تواند جای والس را بگیرد یا نه ( از آنجایی Ú©Ù‡ امروز ØµØ¨Ø Ø¨Ù‡ نظر Ù…ÛŒ رسید ÙˆÛŒ ممکن است بهبود نیابد ) Ùˆ یا اینکه به نظر من این همه تلاش های اعتراض آمیز ضد جنگ طولانی Ùˆ شجاعانه واقعا خوب انجام شده است یا نه؟ به نظر Ù…ÛŒ رسید Ú©Ù‡ ÙˆÛŒ بیشتر Ùˆ عموما با آمریکا Ùˆ اÙکار آزادی خواها Ù† همدردی Ù…ÛŒ کند تا با انگلیس. وقتی Ú©Ù‡ عقیده ام را راجع به این موضوع خاطر نشان کردم او Ú¯ÙØª Ú©Ù‡ به نظر Ù…ÛŒ رسد آمریکا یی ها نوشته هایش را بهتر درک Ù…ÛŒ کنند.
"در انگلستان اگر شما مدام کارتان را منتشر Ú©Ù†ÛŒ انگار Ú©Ù‡ شما دوست دارید کارتان بی ارزش شود." او Ú¯ÙØª : " در آمریکا تصور هر کس از منتقدان ØŒ مکاشÙÙ‡ هر اثر است گویی Ú©Ù‡ تلاشهای هر کس علاقه ای است برای پرش از موانع وچیرگی بر آنها . در مورد واکنش به رمان اخیرش در انگلستان از او پرسیدم رمان خارق العده راهنمایی برای سقوط به دره (1971). ÙˆÛŒ Ú¯ÙØª : "خوانندگانی Ú©Ù‡ آن را بهتر از همه Ùهمیده بودند جوانان بودند. "
راهنمایی برای سقوط به دره رمانی معنوی Ùˆ ماورایی است ( از دسته بندی های خانم لسینگ) Ùˆ همدردی Ø´Ú¯ÙØªÛŒ را با روØÛŒ زایل شده نشان Ù…ÛŒ هد . این رمان سرگذشت استاد درس هنرمندان Ùˆ نویسندگان برجسته یونان است Ú©Ù‡ جهانی خیالی از کهن الگو های اساطیر Ùˆ نمایشنامه را تجربه Ù…ÛŒ کند Ùˆ بهبودش بازگشت به دنیای پست Ùˆ کوته بینانه Ùˆ خود ناپذیر عقل است . در مؤخره توسط خود نویسنده مشاهدات جالب ÙˆÛŒ را بیان Ù…ÛŒ شود ،که ØªÙØ³ÛŒØ± ادراک خارق العاده بشر به عنوان نوعی غیر عادی است - Ú©Ù‡ او باید یک ایرادی داشته باشد- تنها واکنشی است Ú©Ù‡ در ØØ§Ù„ ØØ§Ø¶Ø± از پزشکان معمولی Ù…ÛŒ توان انتظار داشت . از خانم لسینگ پرسیدم Ú©Ù‡ آیا با کارهای رونالد لینگ Ú©Ù‡ ایده هایش مشابه ÙˆÛŒ است مواÙÙ‚ است یا نه .
" بله. هر دوی ما در جستجوی پدیده خارق العاده ای هستیم Ú©Ù‡ تجربه ای غیرقابل دسته بندی است Ú©Ø´ÙÛŒ روØÛŒ Ùˆ روانی Ú©Ù‡ دنیای عوامانه آن را دیوانگی قلمداد Ù…ÛŒ کند. به گمان من لینگ بسیار شجاع بوده Ú©Ù‡ ÙØ±Ø¶Ù‡Ø§ÛŒ اولیه اقرارات درونی خودش را مورد پرسش قرار داده است. در امریکا روانپزشکی به نام توماس شاش در کتاب تولید دیوانگی ادعای مشابهی کرده است . ÙˆÛŒ جایگاهی بنیادین را در این زمینه از آن خود کرده است."
( شاش- البته Ø§ÙØ±Ø§Ø· گرایانه -این گونه بیان کرده Ú©Ù‡ Ø¢Ø´ÙØªÚ¯ÛŒ روانی ØŒØÙ‚وق شهروندی تمام Ùˆ کمالی را ارائه Ù…ÛŒ کند از جمله شامل ØÙ‚ دستگیر شدن Ùˆ تلاش برای جرم Ùˆ جنایت Ù…ÛŒ باشدو نباید با آن به عنوان بیمار برخورد شود. بنا به عقیده ÙˆÛŒ مداخله پزشکی تنها راه ساده برای کنترل Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ÛŒ است Ú©Ù‡ با این سیستم نا هماهنگند Ùˆ همه اینها با هم برای روانپزشکان Ùˆ دیگر قدرتمندان بسیار ساده است Ú©Ù‡ کسانی را Ú©Ù‡ دوست ندارند به عنوان بیمار روانی بشناسند. )
خانم لسینگ Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ÛŒ را Ù…ÛŒ شناخته است Ú©Ù‡ بینش ها ÛŒ رمز گرای Ùˆ اخلاقی را به ÙˆØ¶ÙˆØ ØªØ¬Ø±Ø¨Ù‡ کرده اند . پس از انتشار کتاب سنت شکنش با نام " Ø¯ÙØªØ±Ú†Ù‡ طلایی" (1962) ÙˆÛŒ نامه های بسیار ÛŒ را از مردمی Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØª کرد Ú©Ù‡ در بیمارستان روانی بستری بوده اند Ùˆ یا به شدت ØªØØª مداوای روانپزشکان معمول بوده اند ØŒ اما در نظر خانم لسینگ آنها واقعا دیوانه نیستند Ùˆ اصلا بیمار نیستند.
از او پرسیدم Ú©Ù‡ آیا واژه هایی Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ÛŒ Ùˆ خیالی گمراه کننده بوده یا خیر Ùˆ یا اینکه این تجارب کاملا طبیعی Ùˆ نرمال است یا نه؟
ÙˆÛŒ Ú¯ÙØª: " Ùکر Ù…ÛŒ کنم بله . غیر از آن مواردی Ú©Ù‡ علیه ØµØØ¨Øª کردن آنها هشدار داده میشود. بسیار معمول است Ú©Ù‡ مردم چیزهایی را تجربه Ù…ÛŒ کنند Ú©Ù‡ از پذیرش آن Ù…ÛŒ هراسند، مردم از این Ù…ÛŒ ترسند Ú©Ù‡ به آنها برچسب دیوانه Ùˆ یا بیمار زده شود Ú©Ù‡ طبقه بندی کاÙÛŒ برای این دسته از تجربه نیست "
چون این مسئله مشکل مشابهی است Ú©Ù‡ من در نوشته هایم با آنها مواجه Ù…ÛŒ شوم،از خانم لسینگ پرسیدم Ú©Ù‡ آیا ÙˆÛŒ Ø§ØØ³Ø§Ø³ نمی کند Ú©Ù‡ انتقال تجربه این نوع Ø¹Ø±ÙØ§Ù† در قالب داستان Ùˆ یا هر اثری Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ کوشدتا با خیل وسیعی از مخاطبان ارتباط طبیعی برقرار کند بسیار مشکل باشد؟ ÙˆÛŒ مواÙقت کرد Ùˆ Ú¯ÙØª Ú©Ù‡ ØØ¯Ø§Ù‚Ù„ در انگلستان منتقدان ادبی تمایل دارند Ú©Ù‡ از نقطه نظراتی Ú©Ù‡ مال خودشان نیست Ùˆ در واقع خارج از واکنشی عا دی است بگذرند . من نام کولین ویلسون را ذکر کردم Ú©Ù‡ نظرش را را با نوشته های روانشناس آمریکایی آبراهام مسلو ( در راه کارهای جدید روانشناسی: مسلو Ùˆ انقلاب پس از ÙØ±ÙˆÛŒØ¯) بسیار همسان Ù…ÛŒ داند Ùˆ ØØ¯Ø§Ù‚Ù„ یک نقد را راجع به کارهایش Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØª کرده بود Ú©Ù‡ در تلاش بوده هوش او را رد کند Ùˆ اینکه من معتقد بودم این روند در Ú©Ù„ کاملا با روشهای نقد ادبی انگلیسی همسان است . خانم لسینگ Ú©Ù‡ کولین ویلسون را ملاقات کرده بود Ú¯ÙØª Ú©Ù‡ منتقدان Ùˆ بازبینان ادبی همیشه قصد داشته اند Ú©Ù‡ موÙقیت سریع Ùˆ زود هنگام کولین ویلسون Ú©Ù‡ با کتاب غریبه Ùˆ وقتی تنها بیست Ùˆ سه سال داشت نوشت را تلاÙÛŒ کنند ØŒ اما او آگاه Ùˆ بسیار پر توان Ùˆ نویسنده ای مهم است . گرچه واکنش های نقادانه به کتابهایی از این نوع یا هر کتا ب دیگری Ú©Ù‡ تلاش Ù…ÛŒ کند با تجارب به Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ÛŒ همسویی خود را نشان دهند با Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØª شرایط ØØ§Ø¶Ø± روبه رو خواهند شد.
یکی از نتایج ÙØ±Ø§Ú¯ÛŒØ± کارهای لسینگ دو کتاب اخیر راهنمایی Ùˆ شهر چهار در Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ در ارتباط با تجربه Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ÛŒ زندگی عادی است. برای اینکه نشان دهند اعضاء جامعه Ú©Ù‡ از Ù„ØØ§Ø¸ قانونی دیوانه Ùˆ یا به ÙˆØ¶ÙˆØ Ø¨ÛŒÙ…Ø§Ø± هستند ممکن است در ØÙ‚یقت در ارتباط با واقعیتهای عمیق تر شاعرانه تر Ùˆ انسانی تری از اعضای به ظاهر سالم اجتماع باشند. اما هر دوی این رمانها ØŒ نوع مشکلی Ù…ÛŒ باشند Ùˆ خوانندگان با هوش را هم گیج Ù…ÛŒ کنند . وقتی Ú©Ù‡ برای اولین بار رمان شهر چها ر دره را برای بررسی Ùˆ نقد در مجله " نقد شنبه" خواندم از جسارت نویسنده متØÛŒØ± شدم Ú©Ù‡ ÙˆÛŒ قهرمان زن خود را در Ù…ØÛŒØ·ÛŒ عادی وطبیعی به کار برده است Ùˆ ÙˆÛŒ را در معرض تجارب خارق العا ده ای قرار داده بود Ùˆ او را نه تنها تا انتهای زمان ØØ§Ù„ بلکه تا زمان آینده Ùˆ نهایتا با مرگ اش نزدیک به انتهای قرن بیستم ترسیم کرده بود . نمی توانم به خاطر بیاورم Ú©Ù‡ تا به ØØ§Ù„ همچین رمانی خوانده باشم . واین سنت Ø´Ú©Ù†ÛŒ بیشتر در پنج سری آخر رمان ÙØ±Ø²Ù†Ø¯Ø§Ù† آشوب مشاهده شد Ú©Ù‡ در سال 1952 Ø§ØªÙØ§Ù‚ Ù…ÛŒ Ø§ÙØªØ¯ Ùˆ زندگی مارتا Ú©Ùˆ ئست قهرمان زن داستان را دنبال Ù…ÛŒ کند.
از خانم لسینگ پرسیدم Ú©Ù‡ در ØØ§Ù„ ØØ§Ø¶Ø± Ú†Ù‡ کاری انجام Ù…ÛŒ دهد Ùˆ یا اینکه Ù…ÛŒ خواهد مکاشÙÙ‡ Ø±ÙˆØ Ø±Ø§ ادامه دهد؛ اما ÙˆÛŒ Ú¯ÙØª Ú©Ù‡ در این صورت ممکن است Ú©Ù‡ متهم به Ù¾Ø³Ø±ÙØª کارهایش شود در آن رمان او به نگرانی های یک زن Ú©Ù‡ ازدواج ،زندگی اش را از هم پاشیده بود Ùˆ به یک باره زندگی اش پوچ Ùˆ بدون معنا Ù…ÛŒ شود؛ خاتمه Ù…ÛŒ دهد. " عنوان تابستان قبل از تاریکی Ùˆ زن در آن زنی است Ú©Ù‡ همسرش را از دست Ù…ÛŒ دهد آن طوری ÙØ±Ùˆ Ù…ÛŒ ریزد Ú©Ù‡ او شاهد ÙØ±Ùˆ ریختن زنان بوده است." لسینگ خاطر نشان کرد Ú©Ù‡ ازدواج خودش خیلی با دوام نبوده Ùˆ مدواما هم بر ÙˆÛŒ تأثیر نگذاشته است اما این طبیعت یک زن Ú©Ù‡ کاملا با ازدواجش تعری٠می شود از دیر باز مورد توجهش بوده است. پیشتر ÙˆÛŒ تصمیم داشت Ú©Ù‡ مجموعه ای از داستانهای کوتاه را تهیه کند Ú©Ù‡ در ویرایش آمریکایی وسوسه جک اورکنی Ùˆ در ویرایش انگلیسی داستان مرد مجرد نامیده Ù…ÛŒ شد.
لسینگ برنامه ای را ترتیب داد تا برای پنج سری سخنرانی Ú©Ù‡ قرا ر بود در مدرسه جدید اجرا شود به آمریکا رود Ùˆ بسیار مشتاق Ø±ÙØªÙ† به این Ø³ÙØ± بود Ù…ÛŒ خواست Ú©Ù‡ دوستانش راببیند ØŒ گردش کند Ùˆ اگر امکانش بود به جنوب شرقی هم برود.
آخرین Ø³ÙØ± او به آمریکا در سال Û±Û¹Û¶Û¹ بود ØŒ زمانی Ú©Ù‡ ÙˆÛŒ سخنرانیهای بسیاری را در دانشگاههای مختل٠ارائه داد. در آن زمان کرت وانه گات را ملاقات کرد، کسی Ú©Ù‡ من خیلی خوب Ù…ÛŒ شناختمش ØŒ Ùˆ لسینگ همیشه نوشته هایش را بسیار ØªØØ³ÛŒÙ† Ù…ÛŒ کرد . این امر من را بیشتر Ø´Ú¯ÙØª زده کرد ،از آنجایی Ú©Ù‡ نوشته های لسینگ در طبیعت ادبی شان از کارهای وانه گات استوار تر بودند،اما نگرانی مشابه آنها برای دیوانگی جامعه Ùˆ تمایلات خود مخربش Ù…ÛŒ توانست تو ضیØÛŒ برای این علاقه باشد. لیسنگ Ú¯ÙØª Ú©Ù‡ شنیده است - Ú©Ù‡ البته من خودم شخصا نشنیده بودم - Ú©Ù‡ وانه گات قصد ندارد کتاب دیگری بنویسد Ùˆ این مسئله اور ا آزرده است او Ùکر Ù…ÛŒ کرد Ú©Ù‡ وانه گات قطعا نویسنده خوبی است . ÙˆÛŒ رمان مسلخ شماره پنج را به عنوان کتابی تأثیر گذار ذکر کرد.
جالب بود Ú©Ù‡ ÙˆÛŒ با نورمن میلیر هم Ø§ØØ³Ø§Ø³ قرابت Ùˆ نزدیکی داشت Ùˆ معتقد بود Ú©Ù‡ برخوردهای منتقدانه نسبت به دو کتاب سواØÙ„ شمال Ø¢ÙØ±ÛŒÙ‚ا Ùˆ پارک آهو Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØª کرده است کاملا غیر Ù…Ù†ØµÙØ§Ù†Ù‡ بوده است Ø› او Ú¯ÙØª : " آنها کتابهای خوبی هستند." من این نکته را ذکر کردم Ú©Ù‡ گاهی اوقات مسئله جالب در مورد میلر جزئیات Ú©ÛŒÙØª زیباشناشناختی کارهایش Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ هویت کامل زمانی است Ú©Ù‡ در آن Ù…ÛŒ زیسته است Ùˆ آرزویش برای ØªØØª تأثیر قرار دادن کامل وجدان های آن زمان Ø› بیان کردن خودش به عنوان نماینده معنوی دوره زندگی اش Ùˆ تضادهای آن مانند ØØ³ انجام وظیÙÙ‡ اش در کارهای او به خوبی به چشم Ù…ÛŒ خورد.
من Ú¯ÙØªÙ…: " در آغاز سری داستانهای مارتا کؤست Ø§ØØªÙ…الا شما نمی توانید بÙهمید Ú©Ù‡ داستان Ú†Ù‡ طور خاتمه Ù…ÛŒ پذیرد، خواننده دلسوز زندگی مارتا را دنبال Ù…ÛŒ کند Ùˆ نمی تواند Ú©Ù…Ú©ÛŒ کند مگر آنکه همراه با مارتا دگرگون شود." خانم لسینگ در مورد کارهای خودش آرام بود Ùˆ شاید اشتیاق من او را Ú©Ù… رو کرده بود ØŒ گرچه من به او نگقتم Ú©Ù‡ در Ø§ØØ³Ø§Ø³Ø´ کاملا اشتبا Ù‡ است Ú©Ù‡ نوشته هایش ممکن است تأثیری را Ú©Ù‡ او Ù…ÛŒ خواسته نداشته باشند : کتاب Ø¯ÙØªØ±Ú†Ù‡ طلایی به تنهایی ذهن زنان جوان را بسیار دگرگون کرده بود. آیا کس دیگری بود Ú©Ù‡ خانم لسینگ با آنها Ø§ØØ³Ø§Ø³ قرابت Ùˆ نزدیکی کند؟"
او نام سال بلورا ذکر کردو البته نام دی اچ لاورنس Ùˆ همینطور نویسنده Ø¢ÙØ±ÛŒÙ‚ایی نادین گوردمیر.
( خانم لسینگ نمی تواند به کشور زمان کودکی Ùˆ دختری اش ،رو دژیا جنوبی ØŒ بازگردد چراکه ÙˆÛŒ مهاجر ممنوع الورود است Ùˆ دلش برای Ø¹Ù„ÙØ²Ø§Ø±Ù‡Ø§ÛŒ Ø¢ÙØ±ÛŒÙ‚ای جنوبی تنگ شده است دخترش را چندین بار ÙØ±Ø³ØªØ§Ø¯Ù‡ تا عکسهای رنگی از گلهای Ø¢ÙØ±ÛŒÙ‚ایی بگیرد Ú©Ù‡ در آپارتمانش آنها را به نمایش گذاشته است).
خانم لسینگ Ú¯ÙØª Ú©Ù‡ ایده کاری را در ذهن دارد Ú©Ù‡ در مورد دو مرد در زندان است Ú©Ù‡ الان قصدنوشتن ندارد (مثل وانه گات Ú©Ù‡ مدتها در مورد بمب آتش زا شهر درسدن در آلمان Ú©Ù‡ موضوع نمایان داستان مسلخ گاه شماره پنج بود ننوشت ) شاید این کار Ú©Ù‡ روزی ممکن است لسینگ آن را به رشته ØªØØ±ÛŒØ± درآورد به پیش زمینه ÙˆÛŒ در Ø¢ÙØ±ÛŒÙ‚ای جنوبی مربوط باشد.
چیزی Ú©Ù‡ در مورد آمریکا در مدت Ø³ÙØ±Ø´ او را هیجانزده Ù…ÛŒ کرد Ø±ÙˆØ Ø¢Ø²Ø§Ø¯ÛŒ خواهی Ùˆ هیجان در جوانان بود. ÙˆÛŒ در دانشگاه ایا لتی نیویورک در شهر Ø¨ÙˆÙØ§Ù„Ùˆ در سال Û±Û¹Û¶Û¹ سخنرانی داشت وقتی Ú©Ù‡ دانشگاه در شرایط Ø¨ØØ±Ø§Ù†ÛŒ بود، ( شرایطی Ú©Ù‡ نشریات به طور غیر قابل توجیهی آن را نادیده Ù…ÛŒ Ú¯Ø±ÙØªÙ†Ø¯ Ùˆ تمام اخبار خود را برروی کلمبیا Ùˆ برکلیمتمرکز Ù…ÛŒ کردند) ØŒ پس از آن لسینگ به استونی Ø¨Ø±ÙˆÚ©Ø±ÙØª. با آنکه در آن زمان چندان مؤسسه رادیکالی نبود ÙˆØ¨Ù„Ø§ÙØ§ØµÙ„Ù‡ شورشهاو خشم دانشجویات را با ÙØ´Ø§Ø± Ùˆ سخت گیری طولانی مدت پلیس بر روی مواد مخدر برانگیخت. بعد از ملاقات این دو دانشگاه ،خانم لسینگ برنامه ریزی کرد Ú©Ù‡ به همه مناطق برکلی برود؛ جایی Ú©Ù‡ قراربود سخنرانی دیگری ارائه دهد. در Ú©Ù„ خانم لسینگ بسیار ØªØØª تأثیر دانشجویان Ùˆ Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ جوان قرار Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ بود ،با کسانی Ú©Ù‡ در آنجا آشنا شده بود. از او پرسیدم Ú©Ù‡ آیا امکان دارد Ú©Ù‡ او در اینجا به صورت تمام وقت به تدریس بپردازد اما ÙˆÛŒ Ú¯ÙØª Ú©Ù‡ در Ù¾Ø°ÛŒØ±ÙØªÙ† این چنین مسؤلیتی تردید دارد ( به او شغلی بسیار عالی در دانشکده سیتی پیشنهاد شده بود Ú©Ù‡ او با پوزش آن را رد کرده بود) شاید به خاطر اینکه او ØªØØµÛŒÙ„ات دانشگاهی خودش را کاÙÛŒ نمی دانست .
او Ú¯ÙØª : " من ØªØØµÛŒÙ„ات رسمی ام را در سن چهارده سالگی پایان دادم Ùˆ قبل از آن من زیاد چیزی یاد Ù†Ú¯Ø±ÙØªÙ… ." این جمله من را Ø´Ú¯ÙØª زده کرد ØŒ زنی Ú©Ù‡ کتابهایش دست آوردهای سرسام آوری را کسب کرده بود، Ùˆ خودش به تنهایی Ùˆ بدون Ø´Ú© مهمترین شخصیت در ادبیات قرن بیستم انگلیس بود برای تدریس در دانشگاه تردید داشت . بیشتر این طور بود Ú©Ù‡ انگار کاÙکای دوباره زنده شده ØŒ خجل Ùˆ بی درد سرو ÙØ±Ùˆ Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù‡ باید اصرار کند Ú©Ù‡ کارهایش توسط هرکسی درس داده شوند هر ÙØ±Ø¯ ØªØØµÛŒÙ„ کرده ای عادی با صلاØÛŒØªÙ‡Ø§ÛŒ عادی ØªØØµÛŒÙ„ÛŒ Ù…ÛŒ تواند کارهای او را ندریس کند Ùˆ خودش را تا ØØ¯ÙˆØ¯ÛŒ در ØØ¯ آنچه Ú©Ù‡ ارائه داده بود نمی دانست . شاید در این امر ØÙ‚یقتی بود . اما مجبور شدم Ú©Ù‡ اینگونه Ùکر کنم Ú©Ù‡ دنیای ØØ±ÙÙ‡ ای تدریس کاملا طاقت ÙØ±Ø³Ø§ است Ùˆ چطور Ù…ÛŒ تواند در را به روی کسی ببندد Ùˆ در نتیجه پیش زمینه هوشی ذاتی به نظر ناکاÙÛŒ برسد .
خانم لسینگ Ú¯ÙØª Ú©Ù‡ ارتباطات میان نویسندگان انگلیسی Ùˆ دانشگاهها به ندرت Ø§ØªÙØ§Ù‚ Ù…ÛŒ Ø§ÙØªØ¯ اما در آمریکا به نظر امری عادی است. برای Ø§ÙˆØ´Ø±Ø Ø¯Ø§Ø¯Ù… Ú©Ù‡ به خاطر برنامه های نگارش ادبی در آمریکاست Ú©Ù‡ خیلی آکادمیک نیستند اما به نویسندگان مقیم دانشگاه این اجازه را Ù…ÛŒ دهند Ú©Ù‡ دانشجویانشان را یک یا دوبار در Ù‡ÙØªÙ‡ ببینند Ùˆ زمان بیشتری را برای کارهای خودشان به آنها Ù…ÛŒ دهند. در انگلستان بسیاری از نویسندگان ناچارند Ú©Ù‡ در مراکز Ùˆ یا مجله های انتشاراتی کا رکنند. خانم لسینگ Ú¯ÙØª Ú©Ù‡ دنیای انتشارات در لندن مدام در ØØ§Ù„ تغییر است ویرایشگران مدام ناشران را عوض Ù…ÛŒ کنند ØŒ مراکز انتشار ناپدید Ù…ÛŒ شوند Ùˆ یکی دیگر به Ùˆ جود Ù…ÛŒ آید . در واقع او اخباری را به من گقت Ú©Ù‡ تا به ØØ§Ù„ نشنیده بودم ( Ùˆ شاید نشنیده بودم چرا Ú©Ù‡ در جهان رؤیایی اینجا سیر Ù…ÛŒ کردم Ùˆ به طرز عجیبی با Ø§ØªÙØ§Ù‚ات Ù…ØÙ„ÛŒ اینجا در ارتباط نبودم ) در مورد مرکز چاپ مجدد جلد های کتاب Ú©Ù‡ ناشر هر دوی ما بود پنتر3 دو Ù†ÙØ± از بهترین ویراشگران این Ù‡ÙØªÙ‡ آن جا را ترک کرده بودند Ùˆ Ù…ÛŒ خواستند تا مرکز نشر خودشان را داشته باشند. وقتی Ú©Ù‡ Ø´Ú¯ÙØªÛŒ ام را از این مسئله بیان کردم، ÙˆÛŒ Ú¯ÙØª Ú©Ù‡ این جور چیزها همیشه Ø§ØªÙØ§Ù‚ Ù…ÛŒ Ø§ÙØªØ¯ ØŒ گرچه شهر نیو یورک مدام نا آرام است اما زیاد هم بد نیست .
ناشر آمریکایی خانم لسینگ کناپ٠هست Ùˆ ویرایشگرش باب گاتلیب سرشناس است کسی Ú©Ù‡ خانم لسینگ از کار کردن با او لذت Ù…ÛŒ برد. او وقتی Ú©Ù‡ سایمون Ùˆ شیستر را ترک کرد به گاتلیب پیوست Ùˆ Ùکر Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ ÙˆÛŒ بهترین ویرایشگر است او به خانم لسینگ در هماهنگ کردن سخنرانیهایش Ú©Ù…Ú© کرده بود . از خانم لسینگ پرسیدم Ú©Ù‡ آیا در Ú©Ù„ از نوشته هایش Ùˆ واکنش عمومی آن راضی است . برایم عجیب بود Ú©Ù‡ خانم لسینگ پاسخ داد بعضی وقتها خودش را مجبور به نوشتن Ù…ÛŒ کند Ùˆ اغلب بی ÙØ§ÛŒØ¯Ú¯ÛŒ Ù…ØØªÙ…Ù„ همه چیز او را ØªØØª تأثیر قرار Ù…ÛŒ دهد. از خانم لسینگ پرسیدم Ú©Ù‡ منظورش این است Ú©Ù‡ نوشته های خودش گاهی به نظرش پوچ Ù…ÛŒ رسند یا این نقش ادبیات در جامعه است . ÙˆÛŒ Ú¯ÙØª : " گمان Ù…ÛŒ کنم Ú©Ù‡ هرکس با ایده تغییر اجتماع شروع Ù…ÛŒ کند. از طریق ادبیات Ùˆ بعد وقتی چیزی Ø§ØªÙØ§Ù‚ نمی Ø§ÙØªØ¯ آن ÙØ±Ø¯ Ø§ØØ³Ø§Ø³ شکست Ù…ÛŒ کند. اما سؤال ساده اینجاست Ú©Ù‡ چرا آن شخص Ùکر Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ ممکن است جامعه را عوض کند؟ چرا هر چیز را عوض کند؟ در هر صورت باز هم به نوشتن ادامه Ù…ÛŒ دهد. "
به خانم لسینگ Ú¯ÙØªÙ… Ú©Ù‡ نوشته های او دربسیار ÛŒ از Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ تغییر ØØ§ØµÙ„ کرده است Ùˆ آن Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ گرچه تنها یک ÙØ±Ø¯Ù†Ø¯ اما در واقع یک جامعه را تشکیل Ù…ÛŒ هند. به عقیده من نوشته های او پوچ Ùˆ بی هد٠نیستند؛ بلکه نوشته های Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ بسیاری از هم عصرانش (Ùˆ نوشته های غیر ادبی ) را مثل رونالد لینگ، آبراهام مسلو ØŒ باکمینستر Ùولر، بری کمونر Ùˆ بسیار از نقدهای جامعه خود مخرب را تقویت کرده است Ùˆ یا توسط آنها تقویت شده است . خانم لسینگ Ú¯ÙØª:" هنوز کسی ممکن است گهگاه Ù…ÙØ±ÙˆØ¶Ø§Øª اولیه ادبیات را مورد سؤال قرار دهند. چیزی تغییر کرده است؟ چیزی تغییر خواهد کرد؟ آیا طنین اعتراض جنگ ویتنام در آمریکا باعث هیچ تغییر واقعی شد؟ "
من Ú¯ÙØªÙ…:" Ùکر Ù…ÛŒ کنم تغییراتی بوده است، تغییر آگاهی ها"
خانم لسینگ با Ø§ØØªØ±Ø§Ù… عقیده من را Ù¾Ø°ÛŒØ±ÙØª اما کاملا مشخص بود Ú©Ù‡ با آن مواÙÙ‚ نیست . ÙˆÛŒ ادامه داد Ú©Ù‡ ØØ³ کرده تا ØØ¯ÙˆØ¯ÛŒ با نوشته های اخیر در تماس نبوده از آنجایی Ú©Ù‡ عموما بیشتر ØÙˆØ§Ø³Ø´ به نوشته های خودش است Ùˆ تلاش نکرده تا پا به پای همه آن چیزهایی Ú©Ù‡ نوشته شده پیش رود. از من در مورد نویسندگان انگلیسی پرسید Ú©Ù‡ به نظرم قابل ستایشند . وقتی Ú©Ù‡ به او Ú¯ÙØªÙ… Ú©Ù‡ در ایالت آزاد نیپی آل راخیلی دوست داشته ام Ùˆ او مواÙÙ‚ این بود Ú©Ù‡ ÙˆÛŒ نویسنده خوبی است .
" اما تا ØØ¯ÙˆØ¯ÛŒ با او Ø§ØØ³Ø§Ø³ قرابت نمی کنم، از آن نوعی Ú©Ù‡ نسبت به اشخاصی چون وانه گات دارم ØŒ گرچه ÙˆÛŒ در مورد بخشی از جهان ØŒ Ø¢ÙØ±ÛŒÙ‚ا ØŒ Ù…ÛŒ نویسد Ú©Ù‡ من به خوبی Ù…ÛŒ شناسمش. "
زمانی Ú©Ù‡ آپارتمان خانم لسینگ را ترک کردم Ùˆ ازسرازیری پایین آمدم Ùˆ به سمت ایستگاه زیرزمینی برگشتم ØŒ از اینکه از غیر واقعی بودن Ø§ØØ³Ø§Ø³ بلاتکلیÙÛŒ کنم Ø¨ÛŒØ´ØªØ±Ø§ØØ³Ø§Ø³ قدرت Ù…ÛŒ کردم. انگار Ú©Ù‡ یکی از تضادهای مرموز زندگی ناتوانی درآنچه Ú©Ù‡ صادقانه به ما هدیه شده ،و هوشی آینده نگر (کلمه ای غیر قابل بخشش اما کلمه ای لازم) برای درک آنها بود Ùˆ اینکه جای این نوابغ در تاریخ چگونه است؛ مسلما موارد نادری هستند Ú©Ù‡ مثل ییتس خودشناخته Ùˆ معتمد به Ù†ÙØ³ باشند Ú©Ù‡ به نظر Ù…ÛŒ رسد نه تنها از طریق خلاقیتش به این مرØÙ„Ù‡ رسیده بلکه سرنوشتش به او Ú©Ù…Ú© کرده است.
دریس لسینگ زنی مهربان ، متین و زنی بسیار جالب بود که دو ساعت از وقتم را با او گذراندم و هنوز نمی دانم که او دریس لسینگ بوده است.
البته ØØ¯Ø³ Ù…ÛŒ زنم Ú©Ù‡ این طبیعی است Ú©Ù‡ ÙˆÛŒ نداند Ú†Ù‡ قدر کتابش Ø¯ÙØªØ±Ú†Ù‡ طلایی ( قدیمی ترین Ùˆ Ø§Ø±Ø¬Ø ØªØ±ÛŒÙ† Ùˆ ØØªÛŒ پرمایه ترین کارهای آزادی خواهانه زنان است) Ú†Ù‡ قدر برای زنان جوان نسل من معنا داشته است Ùˆ Ú†Ù‡ قدر بسیاری از داستانهای Ú©Ùˆ تاهش هنرمندانه ØŒ مرموزترین Ùˆ Ù…ØÙوظ ترین بخش های زندگی شخصی را آشکار ساخته اند ØŒ به شیوه ای Ú©Ù‡ هرگز خود آگاهانه Ùˆ یا ازقبل Ø·Ø±Ø Ø±ÛŒØ²ÛŒ شده نبوده است. آن قدر Ú©Ù‡ رمان شهر چهار دره (Ú©Ù‡ مسلما رمانی مشکل برای نوشتن بوده است) توانسته وجدانهای ما را نه تنها در رویا یویی با ÙØ¬Ø§ÛŒØ¹ اجتماعی ØŒ جنون خود مخرب جامعه مان Ú©Ù‡ منتقدانش را دیوانه قلمداد Ù…ÛŒ کند، تغییر دهد ØŒ بلکه به عنوان ÙØ±Ù…ÛŒ آزاد از یک رمان برای لسینگ قابل تصور نیست. در ØØ§Ù„یکه نوشته های خانم لسینگ هرگز سطØÛŒ نگر نبوده اند بلکه عمیق نگر بوده Ùˆ در تلاش برای اکتشا٠انتظارات ما در مورد زندگی Ùˆ طی٠وسیعی از آگاهی ها ÛŒ ما بوده است.
کتابهایش مخصوصا سری مارتا کؤست ØŒ Ø¯ÙØªØ±Ú†Ù‡ طلایی ØŒ راهنمایی برای سقوط به دره Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØª تکاملی روØÛŒ را دنبال کرده اند Ú©Ù‡ به نظر Ù…ÛŒ رسد تا ØØ¯ÙˆØ¯ÛŒ مخاطب را در هنگام خواندن دگرگون Ù…ÛŒ کند. گمان Ù…ÛŒ کنم این درست است Ú©Ù‡ تأثیر نوسندگان بزرگ بر ما به تأخیر Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù‡ است Ùˆ ممکن هست سالها طول بکشد تا بÙمیم Ú©Ù‡ آنها برای ما Ú†Ù‡ کرده اند. دریس لسینگ ØØ³Ø§Ø³ÛŒØªÛŒ یکتا دارد Ú©Ù‡ از تجارب گسترده خودش Ù…ÛŒ نویسد از ÙØ±Ø¯ÛŒØªØ´ Ùˆ در همین ØØ§Ù„ از Ø±ÙˆØ Ø²Ù…Ø§Ù†ÛŒ Ú©Ù‡ در آن زندگی Ù…ÛŒ کند . این هدیه ای است Ú©Ù‡ نمی تواند بررسی شود Ùˆ تنها باید ارج نهاده شود.
پانویس ها
1-Shoot-Up Hill , Kilburn نام منطقه ای در انگلیس
2- Green Park نام پارکی در انگلیس
3- Piccadilly
4-Kingscroft -4
George Wallace -5
Southern Rhodesia -6نام پیشین کشور زیمبابوه است
7-Briefing for a Descent into Hell رمانی از دریس لسینگ
8- Ronald Laing روانپزشکی اسکاتلندی که در مورد جنون و به خصوص بیماریهای روانی کتابهای زیادی نوشته است
9- Thomas Szasz پژوهشگر و روانپزشک مجارستانی
10- The Manufacture of Madness نام کتابی از توماس شاش
11-The Golden Notebook (1962) از رمانهای معرو٠لسینگ
12- Colin Wilson نویسنده پرکار انگلیسی Ú©Ù‡ پیشتر به عنوان Ùیلسو٠و رمان نویس شناخته شده است
13- Abraham Maslow روانشناس آمریکایی
14- Saturday Review
Children of Violence -15 رمانی از دریس لسینگ
16- The Summer before the Dark رمانی از دریس لسینگ
17-Temptation of Jack Orknay
The Story of an Unmarrying Man -18
The New School -19
Kurt Vonnegut -20
نویسندهٔ آمریکایی بود. آثار او غالباً ترکیبی از طنزی سیاه Ùˆ مایه‌های علمی‌تخیلی است Ú©Ù‡ از میان آنها گهوارهٔ گربه (Û±Û¹Û¶Û³)ØŒ سلاخ‌خانهٔ شمارهٔ پنج (Û±Û¹Û¶Û¹) Ùˆ ØµØ¨ØØ§Ù†Ù‡Ù” قهرمانان (Û±Û¹Û·Û³) بیشتر مورد ستایش قرار Ú¯Ø±ÙØªÙ‡â€ŒØ§Ù†Ø¯ در سال Û±Û¹Û¹Û¹ آستروئید یا سیارک Û²ÛµÛ³Û¹Û¹ را به بزرگداشت او ونه گات نامیدند.
21- Norman Mailer نویسنده مشهور Ùˆ ØµØ§ØØ¨ سبک آمریکایی Ùˆ برنده جایزه ادبی «پولیتزر» است. ÙˆÛŒ بیشتر بخاطر نثر تلخ Ùˆ گزنده‌ Ùˆ Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØªØ´ با جنبش‌های Ùمینیستی شهرت دارد.
22- Barbary Shore
The Deer Park -23
24-Saul Bellow نویسنده کانادایی – آمریکایی یهودی
25-D. H. Lawrence منتقد، شاعر، نمایشنامه نویس و نویسنده به نام انگلیسی
26- Nadine Gordimer نمایشنامه نویس Ùˆ رمان نویس Ø¢ÙØ±ÛŒÙ‚ای جنوبی
27- Dresden
Buffalo -28
Colombia -29
Berkeley -30
Stony Brook -31
City College -32
Panther -33
Knopf -34
Bob Gottlieb -35
Buckminster Fuller -36
Barry Commoner -37
38-V.S. Naipaul نویسنده مشهور انگلیسی
nafiseh نوشت