نگاهی به مجموعه شعر " با خودم ØØ±Ù Ù…ÛŒ زنم " سروده روجا چمنکار

به بهانه Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØª جایزه شعر زنان ایران ( خورشید )
بهاره رضایی
پهلو بگيري؛
دريا را به آتش مي ÙƒÙØ´ÙŽÙ…!(1)
اوايل دهه ÙŠ 80 مجموعه شعري با نام "Ø±ÙØªÙ‡ بودي برايم كمي جنوب بياوري از "روجا چمنكار" منتشر مي شود.نخستين تجربه هاي ØØ±ÙÙ‡ اي ÙŠ شاعري در ابتداي راه كه ØØ¶ÙˆØ± خود را پيش از اين كتاب،باانتشار شعرهايش در مطبوعات دهه ÙŠ 70،اعلام كرده است.
در اين كتاب ما با شاعري كه معصوميت ٠زبان Ùˆ ÙØ¶Ø§ÙŠ Ø´Ø¹Ø± هايش براي مخاطب ،مكث بر انگيز است؛مواجه مي شويم Ùˆ در مي يابيم كه او شاعري جدي Ùˆ پي گير است Ùˆ با نگاه Ùˆ Ù„ØÙ†ÙŠ ÙƒÙ‡ بعدها به شعر هايش مي دهد در طي٠طريق هاي شخصي اش ،مجموعه شعر "سنگ هاي Ù†ÙÙ‡ ماهه " را منتشر مي كند Ùˆ باز به مخاطب شعر هايش گوشزد مي كند كه شعر،برايش جدي است
Ùˆ اما كتاب "با خودم ØØ±Ù مي زنم" Ø› سومين مجموعه شعر "روجا چمنكار" ØØ§ÙˆÙŠ Ø´Ø¹Ø± هاي Ø±Ø§ØØªÙŠ Ø§Ø³Øª.Ø±Ø§ØØª در اين جا به معناي رها شدگي ست . شاعر در اين مجموعه به دور از ÙØ±Ø§Ø² Ùˆ ÙØ±ÙˆØ¯Ù‡Ø§ÙŠ ÙƒÙ„Ø§Ù…ÙŠØŒØ±Ù‡Ø§ Ùˆ بدون دغدغه با ما ØØ±Ù مي زند.
در اولين شعر اين كتاب،ما با روايتي ساده مواجه مي شويم اما سادگي را به معناي سهل انگاري و بازيگوشي ي روايي به اشتباه نگيريم :
اصلا به ديدنم نيا
دوستت دارم را توي گل ها ي سرخ نگذار
برايم نيار
اصلا به من
به ويلاي خنده داري در جنوب/Ùكر نكن
سردرد نگير
عصبي نشو
اصلا زنگ در،تلÙن،خواب،خيال،خلوت مرا نزن
اين قدر نمك روي زخم من نپاش
اصلا نباش!
با اين همه
روزي اگر كنار بيراهه اي عجيب ØØªÙŠ
پيدايم كردي
چيزي نگو
تعجب نكن
ØØªÙ…ا به دنبال تو آمده بودم ( ص9Ùˆ10)
با رمانس عميقي در شعربالا مواجه مي شويم Ùˆ اين رمانس را نبايد به Ø±Ø§ØØªÙŠ "سانتي مانتال" خطاب كنيم.
روجا چمنكار،شاعري است كه زيركي هاي خودش را دارد. او به Ø±Ø§ØØªÙŠ Ø§Ø² هر Ø§ØªÙØ§Ù‚ تاثير گذاري در Ø§Ø·Ø±Ø§ÙØ´ØŒØ´Ø¹Ø± مي Ø¢ÙØ±ÙŠÙ†Ø¯ Ùˆ اين چيز كمي نيست.
شهود،هميشه به كمكش مي آيد. واقعيت اين است كه او راه خودش را مي رود و از ميان عناصري كه خارج از ذهنش با آن ها در گير است،بيشتر به نداي درونش گوش مي دهد.آن چه را مي خواهد،رديابي مي كند و به آن مي رسد.
او به منطقه ÙŠ زادگاهش ؛جنوب ارادت ويژه اي دارد.اين را از عنوان Ùˆ ÙØ¶Ø§ÙŠ Ù†Ø®Ø³ØªÙŠÙ† مجموعه شعرش تا شعرهاي مجموعه ÙŠ دوم Ùˆ تا كتاب ØØ§Ø¶Ø±ØŒÙ…ÙŠ توان پي گيري كرد.Ùˆ در اين تعقيب،چيزي كه به چشم مي خورد اين است كه بومي گرايي Ùˆ اقليمي نويسي در شعرهاي او از اولين مجموعه شعرش تا كتاب "با خودم ØØ±Ù مي زنم" روندي تعديل شده پيدا كرده است.
اگر Ú†Ù‡ هنوز،دغدغه هاي بومي-وطني اش را دارد اما اين منطقه گرايي بازتابي اجتماعي Ùˆ ÙØ±Ø§ منطقه اي پيدا كرده است Ùˆ اين از هوشياري Ùˆ همان زيركي شاعرانه ÙŠ او نشات مي گيرد:
...غربت
نه عطر تند ادويه داشت
نه طعم به هم ÙØ´Ø±Ø¯Ù‡ ÙŠ خرما در بسته هاي غير طبيعي.....
....تكه ØØ±Ù مي زنم
تكه
تكه
ØØ±Ù مي زنم
خواب اين كارتن خواب
گوشه ي خيابان هاي سرد تهران
پاره كه شد
ماه Ø§ÙØªØ§Ø¯ توي دامنم Ùˆ
آب از سرم گذشت(ص21و22)
واز ÙØ¶Ø§Ù‡Ø§ Ùˆ اÙلمان هاي بومي Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ مي كند تا دغدغه ها Ùˆ رنج هاي اجتماعي اش را بازتاب دهد Ùˆ اين بروز را مي توان در شعر "Ù…Ø´Ø±ÙˆØ Ø§Ø®Ø¨Ø§Ø±" ديد:
ØØªÙŠ ØªÙ…Ø§Ù… نخل ها
همه چيز ÙØ±Ùˆ Ø±ÙØªÙ‡
بينندگان Ù…ØØªØ±Ù…!
با Ù…Ø´Ø±ÙˆØ Ø§Ø®Ø¨Ø§Ø± امروز
ما را همراهي Ø¨ÙØ±Ù…اييد:
مويرگ ها تركيده اند
و خون تا گردن بالا آمده
از شكا٠زمين
استخوان هاي شكسته نرخ تورم
و بچه هاي مچاله
بالا مي زند
ØØªÙŠ Ù†Ø®Ù„ هاي مرده....(ص32Ùˆ33)
ريتم Ùˆ موسيقي،هنوز از دغدغه هاي شاعر Ù…ØØ³ÙˆØ¨ مي شود.آهنگ دروني واژه ها در ناخود آگاه شاعر وجود دارد. Ùˆ اين موسيقي Ùˆ وزن ،گاهي به صورتي كاملا ظاهري هم بروز مي كند كه به نظر مي رسد شاعر از اين نوع وزن ظاهري،بايد دوري كند تا به ساختار شعرهايش آسيبي نرسد.
اين نوع وزن ظاهري را در بخش هايي از شعر "گمشده" مي توان ديد :
پيدايم كن......
وسط رقصي بندري
استكاني كمر باريك
شبي تاريك
ØØ§Ùظه ام كجاست؟
خانه ام كجاست؟
خنده ام كجاست؟
................
آخر اسمم چه بود؟
اسمم چه بود؟
پوستم چه رنگي بود؟
..............
انتهاي خيابان دراز
خياباني دراز
ديروزي دراز
روزي دراز
رازم چه بود؟
سايه ام كجاست؟(ص28و29)
چيزي كه در اين مجموعه جالب توجه Ø§Ø³ØªØŒØ§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§Øª دست ساز شاعر است.Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§ØªÙŠ Ù…Ø®ØµÙˆØµ خودش كه به استقلال زباني شاعر،كمك مي كند.
مثل :
دوستت دارم ريخته روي ميز(ص17)
يا
خط خطر ريزش Ù†ÙØ±ÙŠÙ† خدايان(ص18)
يا
درست مثل بيزارباش هاي /بيدارباش دختري(ص18)
يا
پايه هاي من درد مي كند(ص27)
يا
خطر ريزشت بر نيمه ي چپم(ص18)
بخش زيادي از ÙƒØªØ§Ø¨ØŒØØ§ÙˆÙŠ Ø´Ø¹Ø±Ù‡Ø§ÙŠ عاشقانه است.عاشقانه هايي كه ديگر رشد كرده اند Ùˆ بازتاب اجتماع Ùˆ ÙØ¶Ø§Ù‡Ø§ÙŠ Ø¨Ø§Ø²Ø¯Ø§Ø±Ù†Ø¯Ù‡ ÙŠ جامعه ÙŠ پيرامون ماست. Ùˆ اين عاشقانه ها را مي توان در شمار عاشقانه هاي اجتماعي قرار داد:
.......
لب هايم را از پشت بام ÙØ±Ø§Ø±ÙŠ Ø¨Ø¯Ù‡
لرزش صدايم را از پشت بام ÙØ±Ø§Ø±ÙŠ Ø¨Ø¯Ù‡
چشم هايم را
نه
بگذار هميشه باز بمانند و سياه....(ص38)
اگرچه هنوز نوستالوژياي كودكي،با شاعر همراه است Ùˆ اين همراهي به او كمك مي كند كه معصوميت نگاه شاعر،مØÙوظ بماند:
مي خواستم بروم
از تو
از اين خانه
نمي خواستم براي عروسك هايم پدري كني.......(ص38)
عادت كرده ايم در اين سال ها،هرمجموعه شعري را با مشخصات و مختصات شعري كه خودمان دوست مي داريم،ارزيابي كنيم.اما هر مجموعه شعري،شناسنامه و قانون ورود به خودش را دارد.
روجا چمنكار،جوان است و راه درازي در پيش دارد.پس شروع خوب او را در اين سال ها با توقعات كمال طلبا نه ي خود،خراب نكنيم!
1-با خودم ØØ±Ù مي زنم-روجا چمنكار-نشر ثالث-1387-ص52
اØÙ…د نوشت
ای کاش بهاره بیشتر به معرÙÛŒ روجا به خواننده نا آشنا با جریان های شعر زنان جوان ایران Ú©Ù‡ بی Ø´Ú© صداهای Ù…ØªÙØ§ÙˆØª Ùˆ ساختار Ø´Ú©Ù†ÛŒ بین آن ها ÛŒØ§ÙØª Ù…ÛŒ شود Ø› Ù…ÛŒ پرداخت .
با درود به خانم آزاده دواچی بسیار عزیز
که جز زیبایی و اندیشه ی منور به انسان تقدیم نمی کند بی شک