سمبل گرایی و نمادهای زنانه در رمان کولی کنار آتش نوشته منیرو روانی پور

رمان کولی کنار آتش نوشته منیرو روانی پور از مجموعه داستانهایی است Ú©Ù‡ هر روز بر ارزش آن Ø§ÙØ²ÙˆØ¯Ù‡ Ù…ÛŒ شود .
. تا کنون نقدهای زیادی در مورد این کتاب نوشته شده است Ú©Ù‡ هر کدام در جایگاه خود اهمیت ویژه ای دارند اما با توجه به مسائل روز زنان Ùˆ نیازهای جامعه امروز٠زنان به بازنمایی Ùˆ شناخت سمبلها Ùˆ نمودهای زنانه در داستانهای نویسندگان ٠زن ایرانی برآن شدم Ú©Ù‡ نقد سمبل گرایی زنانه را بر این رمان بنویسم . رمانی Ú©Ù‡ جدا از مسائل مهم تکنیکی Ùˆ ارزشهای ادبی اش Ù…ÛŒ تواند یکی از رمانهای مشخص در ØÙˆØ²Ù‡ سمبل ها Ùˆ نشان دادن نمادهایی باشد Ú©Ù‡ تماما منشا زنانه دارند Ùˆ به خوبی در جامعه مردسالاری چون ایران به تصویر کشیده شده اند .
کولی آینه ÛŒ زنی Ú©Ù‡ باید باشد : آینه Ùˆ سمبلهای ØØ¶ÙˆØ±Ø´
کولی کنار آتش با رمز گرایی Ùˆ رجوع آن به دنیای ØÙ‚یقی پرده از واقعیتهایی برمی دارد Ú©Ù‡ خاستگاه زنانه دارند . در این داستان چند اسم مرجع سمبولیک دارند به این معنی Ú©Ù‡ نویسنده از بیان هرکدام از آنها هد٠و منظور خاصی داشته است.
کولی ( آینه): کولی یا همان آینه Ú©Ù‡ کولی Ùˆ سرگردانی هایش نمادی از زن امروز است . زنی Ú©Ù‡ برای رسیدن به خواسته هایش از تابوهای جامعه مردسالار باید بگذرد. کولی نماد زنی است Ú©Ù‡ در بستر تابوها رشد Ù…ÛŒ کند Ùˆ برای ÛŒØ§ÙØªÙ† Ùˆ رسیدن به عشقش در دنیای مجازی وارد دنیای ØÙ‚یقی Ù…ÛŒ شود . کولی در ابتدا نامی ندارد اما پس از آن نویسنده او را Ø¢ ینه Ù…ÛŒ نامد . رنج کولی Ùˆ مرØÙ„Ù‡ گذر او از بیابان Ùˆ از چادرها Ùˆ نشان دادن زندگی او Ùˆ دربه دری ها Ùˆ آوارگی هایش سمبل ØØ¶ÙˆØ± زن در جامعه سنتی Ùˆ مردسالار امروز است . تمامی استعاره ها برای نشان دادن ÙØ¶Ø§Ù‡Ø§ Ùˆ باورهای زنانه به کار Ù…ÛŒ رود . " دیر زمانی بود Ú©Ù‡ روز را ÙØ±Ø§Ù…وش کرده بود . روزها همیشه در خواب Ù…ÛŒ گذشت ØØªÛŒ به هنگام Ú©ÙˆÚ† Ú©Ù‡ پیاده بود Ùˆ با سواره براسبی هوشیار" ( ص3). از سوی دیگر نویسنده کولی بودن را ØØ±ÙÙ‡ ای موروثی توصیÙÛŒ کرده است . میراثی Ú©Ù‡ از مادر به دخترمی رسد . همین میراث به جامعه ای مردسالاری بازمی گردد Ú©Ù‡ دختران در آن میراث مقاومت Ùˆ سرسپردگی به جامعه را از مادرانشان Ù…ÛŒ آموزند . قبیله Ùˆ قوانیننش ØŒ دختر کولی Ùˆ پدرش نماد جامعه مردسالاری است Ú©Ù‡ تنها دختران را به رقص در مقابل آتش وامی دارد . کولی ØŒ آتش ØŒ مردان Ùˆ سپس رقص کولی ها در برابر آتش هرکدام سمبل Ùˆ نمادی است Ú©Ù‡ به دنیای ØÙ‚یقی بازمی گردد . کولی نماد زنی سنتی است Ùˆ آتش همان سنتی است Ú©Ù‡ زنان باید از آن بگذرند. رقصیدن زنان در برابر آتش Ùˆ برای مردان نماد تسلیم٠شدن Ùˆ پذیرش باورهای آنها Ùˆ در واقع به نوعی تن دادن به خواسته های آنان است. " خیلی دیر ØŒ وقتی قاÙله رقص او را دیده بود ØŒ مادر با پاهای ورم کرده در چادر Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù‡ بود Ùˆ مردان گریز پای شهری با آوازه ÛŒ نام او به چادرها Ù…ÛŒ آمدند Ùˆ جیبهای پدر پر از پول Ù…ÛŒ شد : " برقص Ù…ÛŒ خواهی مادرت بمیرد ØŸ" (ص5). همچنین آینه سمبول معصومیت Ùˆ ØØ¶ÙˆØ± زنان در جامعه ØÙ‚یقی است . نویسنده ازآینه به عنوان نمادی برای رسیدن به هد٠خود Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ کرده است . نوع برخورد با آینه Ùˆ Ù†ØÙˆÙ‡ واکنش مردان نبست به او ØŒ مناسبات٠اجتماعی Ø´Ú©Ù„ Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ در جامعه مردسالار را آشکار Ù…ÛŒ سازد Ø› روایتی Ú©Ù‡ برای بیان نقصهای همین جامعه از آن Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ می٠شود . " این پول را بگیر . شاید لازمت بشه ... " این جمله را نانوایی Ú¯ÙØª وقتی هیچ کس توی دکان نبود Ùˆ Ø´ÙˆÙØ± تاکسی وقتی هیچ کس توی تاکسی نبود Ùˆ پاسبان سر چهارراه وقتی درخیابان آیند Ùˆ روندی نبود Ùˆ .... " نمی خواهم آقا " (ص59). نویسنده با Ø¸Ø±Ø§ÙØª توانسته است نوع Ø±ÙØªØ§Ø± Ùˆ عکس العمل آینه را وقتی Ú©Ù‡ آینه به هیچ کدام از خواستهای مردان Ø§Ø·Ø±Ø§ÙØ´ تن در نمی دهد ØŒ به صورت زنی نشان دهد Ú©Ù‡ در برابر هیچ کدام از ترسهای روا داشته شده سر خم نکرده است . نویسنده در عین ØØ§Ù„ ÙØ¶Ø§ÛŒ Ùواقعیت Ùˆ خیال را در روایت آینه به هم آمیخته است تا هم ÙØ±ØµØªÙ‡Ø§ÛŒ ایده آل شخصیتش را به نمایش بگذارد Ùˆ هم با بیان نمادها Ùˆ سمبل های زنانه ÙØ±ØµØª نقد Ùˆ بیان دیدگاهش را در جامعه مردسالار داشته باشد .
مانس ( معشوق خیالی آینه): ارتباط کولی Ùˆ مانسی Ú©Ù‡ دوستش Ù…ÛŒ دارد چندان نمی تواند در جامعه ØÙ‚یقی Ø§ØªÙØ§Ù‚ Ø¨ÛŒÙØªØ¯ . Ù„ÙØ¸ Ùˆ بیان دختر کولی نماد٠معصومیت او در رابطه ای است Ú©Ù‡ قرار است نوشته شود . راوی Ú©Ù‡ قرار است داستان٠آینه را بنویسد مردی است Ú©Ù‡ کولی عاشقش Ù…ÛŒ شود؛ عشقی Ú©Ù‡ در قبیله آیینه ممنوع است Ùˆ در واقع همین عشق سرآغاز دگردیسی Ùˆ تکامل آینه است . در واقع مانس یا همان راوی کولی ØŒ واسطه ÛŒ میان کولی Ùˆ قبیله اش Ùˆ دنیای ØÙ‚یقی است Ùˆ آینه به واسطه عشق به او از قبیله ÛŒ سنتی بیرون Ù…ÛŒ آید تا دنیای مدرن Ùˆ ÙØ¶Ø§ÛŒ زیستنن مدرن را تجربه کند . نویسنده قبیله را با تابوها Ùˆ Ø±ÙØªØ§Ø±Ù‡Ø§ÛŒ مشخص ترسیم کرده تا قبیله همان جامعه سنتی Ùˆ آینه زنی باشد Ú©Ù‡ تمایل به گذر ا ز آن را دارد . آینه یا همان کولی سمبل زنی آزادی خواه است Ú©Ù‡ پایش را از مرز تابوها ÛŒ سنتی قبیله ÙØ±Ø§ØªØ± Ù…ÛŒ گذارد . ارتباط او با مانس ارتباطی ممنوع است . همان ممنوعیتهایی Ú©Ù‡ در جامعه سنتی Ùˆ مردسالار وجود دارد اما در عین ØØ§Ù„ ادامه پیدا Ù…ÛŒ کند . آینه پایش را از Ù…ØØ¯ÙˆØ¯Ù‡ قوانین قبیله ÙØ±Ø§ØªØ± Ù…ÛŒ گذراد Ùˆ وارد دنیای ØÙ‚یقی مرد٠راوی Ù…ÛŒ شود . درواقع عشق به مرد کولی نشانه ÛŒ ØØ¶ÙˆØ± آینه در جامعه ای متمدن است. Ø§ØªÙØ§Ù‚ÛŒ Ú©Ù‡ برای آینه Ù…ÛŒ Ø§ÙØªØ¯ پا ÙØ±Ø§ØªØ± گذاشتن از خط قرمزها Ùˆ تجربه ای عشقی ممنوعه ،همان چیزی است Ú©Ù‡ ممکن به طور مشابه برای یک زن د ر جامعه سنتی Ø¨ÛŒÙØªØ¯ . آینه هم Ù…ÛŒ خواهد بگریزد Ùˆ هم Ù…ÛŒ خواهد بماند آنچه Ú©Ù‡ او را مردد کرده بناهای Ùکری Ùˆ سنتی Ùˆ ذهنی او Ùˆ اشنایی اش با مانس( نماد مدرنیته ÛŒ جامعه مردسالار) است .
پدر آینه : پدر Ùˆ ارتباطش با آینه نماد دیگری از جامعه ÛŒ سنتی ØÙ‚یقی است . گرچه نویسنده همه ÛŒ اینها رابه صورتی نمادین بیان Ù…ÛŒ کند، اما مقصود Ùˆ منظور او از همه ÛŒ اینها برقراری ارتباط با مخاطب Ùˆ ارائه شکلهای Ù…ØªÙØ§ÙˆØª موانع جامعه سنتی بر سر ایده های زنانه است . از سوی دیگر آینه Ùˆ نوع ارتباط او با پدرش Ùˆ همینطور Ø±ÙØªØ§Ø±ÛŒ Ú©Ù‡ با پدرش دارد به صورت روایتی بیان Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ گرچه نمادین است اما ØÙ‚یقتی است Ú©Ù‡ در دنیای خارج از داستان Ùˆ در دنیای واقعیت وجود دارد . آیینه Ùˆ رابطه ÛŒ او با پدرش در قاÙله از نوع Ø±ÙØªØ§Ø±Ù¾Ø¯Ø± با مادرش تاثیر Ù¾Ø°ÛŒØ±ÙØªÙ‡ است Ùˆ برای او به کابوسی مبدل گشته است . قوانین قبیله هم بر نوع روابط آینه Ùˆ پدرش تأثیر Ù…ÛŒ گذارد . گرچه ناخودآگاه پدر، آینه را برای خود Ù…ÛŒ خواهد اما طبق قوانین جامعه همین خودخواستن باعث Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ پدر آینه را ترک کند . اوج ارتباط میان پدر Ùˆ دختر در نماد سنتی اش در این رابطه نمایان است . رابطه ای Ú©Ù‡ گرچه از Ù„ØØ§Ø¸ سنتی شکننده است اما از Ù„ØØ§Ø¸ روانی پابرجا بوده Ùˆ سویه های مشخص نمادینش را نشان Ù…ÛŒ دهد . پدر آینه در عین سنتی بودن گرایش به دختر را رابطه ÛŒ میان دختر Ùˆ پدر ØÙظ Ù…ÛŒ کند. " نیرویی Ú©Ù‡ نیتوک را به گوشه ای پرت کرد ØŒ نیروی آدمیزاده نبود، آینه روی خراشیده Ùˆ پریشان به جانب پدر دوید ØŒ دست سیاه استخوانی او را Ú¯Ø±ÙØª Ùˆ بویید ØŒ به دامن کیمیا آویخت :" کیمیا بگذار نگاهش کنم " پدر در میان هق هق گریه نالید :" قانون قاÙله نمی گذارد بابا " ( ص73). نمونه ای دیگر از نمادهایی Ú©Ù‡ نویسنده به کار برده است اشاره به شراب تلخی است Ú©Ù‡ پدر در گلوی آینه Ù…ÛŒ ریزد . در بعضی از مراسم پدر قطره ای از شراب تلخ در دهان آینه Ù…ÛŒ ریز د Ú©Ù‡ همین تلخی Ùˆ ریختن شراب نماد القاء عقاید Ùˆ باورهای پدر به آینه است Ùˆ آینه هم برایش خوردن این شراب تلخ است . " آنگاه پدر گیلاس نیمه خالی را رو به آینه Ú¯Ø±ÙØª تا در دهان او Ú©Ù‡ مانند پرنده ای باز شده بود بریزد ... قطره ای تلخ در گلویش . سوخت ريال چشمانش ØØªÙ…ا Ø¢Ø´ÙØªÙ‡ بود Ú©Ù‡ پدر قاشقی ماست برداشت . روی واگرداند . هنگامه ÛŒ نمایش بود " (ص22) . آینه ØØªÛŒ در قاÙله اش نمی تواند تصمیم بگیرد Ùˆ اختیار از او سلب شده است .
مادر آینه : خاطرات آینه از مادرش بیان رنج هایی است Ú©Ù‡ در قبیله روا بر او داشته شده است رابطه ÛŒ آینه Ùˆ مادرش سمبولی است از روابط٠ØÙ‚یقی Ùˆ میراثی Ú©Ù‡ در جامعه سنتی از مادر به دختر Ù…ÛŒ رسد . این میراث همان رنجهای زنان در جامعه مردسالار است . " آینه با اشاره ÛŒ مادر برایشان رقصید ØŒ مادر Ú†Ù…Ú¯ در خاک گوشه چادر زده بود Ùˆ آنچه را Ú©Ù‡ پنهان کرده بود ØŒ سکه هایی Ú¯Ù„ آلود Ùˆ قدیمی به کیمیا داده بود . درد ØŒ چشمان مادر را سیاه تر کرده بود .... Ù‡ÙØª شبانه روز صدای Ù†ÛŒ Ø¬ÙØªÛŒ Ùˆ Ù†ÛŒ انبان Ùˆ دایره در چادرها Ù…ÛŒ پیچید . زن ها Ù…ÛŒ رقصیدند Ùˆ مردان مست Ùˆ ناشکیبای کولی سر به دنبال زنانشان Ù…ÛŒ گذاشتند . Ùˆ مادر درد Ù…ÛŒ کشید Ùˆ با ک٠دستان Ùˆ دو زانو روی زمین Ù…ÛŒ سرید تا دور شود ØŒ دور از چادرها Ùˆ صداها .... " (ص 16). ØØªÛŒ مادر به خاطر رقص Ù…ÛŒ میرد، به خاطر آنچه Ú©Ù‡ قبیله او را مجبور به انجام آن کرده است . در واقع مادر قربانی خواسته های قبیله Ùˆ امیال Ùˆ آرزوهای مردسالارانه ØØ§Ú©Ù… بر طبیعت قبیله Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ روایت آنچیزی است Ú©Ù‡ در جامعه ØÙ‚یقی Ù…ÛŒ گذرد . ØØªÛŒ در قبیله ØŒ قوانین به گونه ای است Ú©Ù‡ زنان منبع کسب درآمد برای مردان هستند Ùˆ همین نوع پردازش در داستان ØŒ به نوعی گذشتن از سنت Ùˆ بیان رویکرد جدیدی است . کولی به صورت ØÙ‚یقی نمی تواند وجودداشته باشد ØŒ پس نویسنده ا ز او برای بیان دگرگونیها Ùˆ خواستها ÛŒ خودش آن استعاره ای Ù…ÛŒ سازد.ترس از قاÙله Ùˆ قوانین آن مدام همراه آینه است ØŒ قاÙله ای Ú©Ù‡ تنها به سنتها Ùˆ باورهای خود پای بند است . " هراسان لباسهایش را به تن کرد . دهانه ÛŒ مشک خالی را بست ØŒ مردد ماند ! اگر او را دیده باشند نه تنها رهیار ØŒ بلکه همه ØŸ " (ص 18 ).
قاÙله سرزمین مجازی مردسالار : قاÙله Ùˆ مردمش در برابر هر نوع خروج زنان Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØª Ù…ÛŒ کنند Ùˆ نمی توانند بپذیرند Ú©Ù‡ کسی از قاÙله خارج شود . . قانون قاÙله ØŒ سمبل قوانین سخت Ùˆ دست پاگیر جامعه مردسالار است . " قانون ! در گوش دخترکان ØŒ زنان دنیا دیده ÛŒ کولی Ú†Ù‡ بسیار از قانون قاÙله Ù…ÛŒ Ú¯ÙØªÙ†Ø¯ ØŒ تا آنگاه Ú©Ù‡ مردی هم خون Ùˆ هم ریشه او را Ù…ÛŒ خرید Ùˆ دخترک یکباره تن به نستهای قاÙله Ù…ÛŒ داد Ùˆ همچون زنی دنیا دیده ØŒ قصه رسم Ùˆ رسوم اجدادی را در گوش دیگران زممزمه Ù…ÛŒ کرد " (ص13). روایت آینه ØÚ©Ø§ÛŒØª زن در جهان Ùˆ جامعه مردسالار است Ú©Ù‡ Ø§ØØ³Ø§Ø³ Ø®ÙÚ¯ÛŒ Ù…ÛŒ کند. آینه نمی تواند خودش باشد چرا Ú©Ù‡ قوانین مردسالار قاÙله او را از دوست داشتن خارج از ØÛŒØ·Ù‡ سنتی قبیله منع Ù…ÛŒ کند . ØØªÛŒ مجازاتهایی چون سنگ انداختن Ùˆ دیگر مجازاتها Ú©Ù‡ پدر Ùˆ دیگر Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ قبیله آن را اعمال Ù…ÛŒ کنند ØŒ نماد قوانین ØØ§Ø¶Ø± در جامعه ØÙ‚یقی است Ú©Ù‡ خاستگاهی مردسالار دارد. نویسنده با نشان دادن جامعه ÛŒ کوچک٠قبیله ÛŒ خود توانسته است ارتباط با مخاطب را ØÙظ کند Ùˆ در عین ØØ§Ù„ به دنیای ØÙ‚یقی هم اشاره ای داشته باشد. آینه همانند مادرش سمبل زنی است Ú©Ù‡ رنجهای ÙØ±Ø§ÙˆØ§Ù†ÛŒ براو Ù…ÛŒ رود ØŒ نویسنده با به تصویر کشیدن این رنجها Ùˆ مجازاتهای نمادین Ú©Ù‡ در داستان به وقوع Ù…ÛŒ پیوندد ،سعی در ÙØ§Ø´ کردن روابط سخت Ùˆ مناسبات پیچیده زنانه در دنیای مردسالار دارد . " پدر موهایت را دور دست Ù…ÛŒ پیچاند ØŒ تو را تا میدانگاه روی سنگ Ùˆ سنگلاخ Ù…ÛŒ کشد . قاÙله منتظر ایستاده است . روز اول ØŒ روز پدر است ØŒ Ù…ÛŒ زند تا خسته شود ØŒ آنگاه نوبت به مردان قاÙله Ù…ÛŒ رسد ... آن کس Ú©Ù‡ بی گناه است ØŒ سنگ بیندازد Ùˆ Ú†Ù‡ کسی شلاق را به دست پدر Ù…ÛŒ دهد؟" در عین ØØ§Ù„ نویسنده پرده از خشونتی برمی دارد Ú©Ù‡ در قاÙله نسبت به زنان در جریان است . این خشونت هم میراث٠جامعه ÛŒ مردسالار است Ú©Ù‡ نویسنده با اشاره سمبلیک به آن به نوعی به روایت خشونت علیه زنان در همین نوع جامعه Ù…ÛŒ پردازد . آینه به نوعی Ù…ØÚ©ÙˆÙ… به اطاعت از پدر Ùˆ قوانین قاÙله ÛŒ خود است Ùˆ در صورت سرپیچی با خشونت علیه خود مواجه Ù…ÛŒ شود، این سرنوشت همه ÛŒ زنان قاÙله است . او در تقابل Ùˆ تضاد با جامعه Ùˆ سنتهایش قرار Ù…ÛŒ گیرد Ùˆ وقتی Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ خواهد ا ز سنتهای قاÙله خود Ø´ جدا شود طرد Ù…ÛŒ گردد. رانده شدن از قانون قاÙله همان در تقابل قرار Ú¯Ø±ÙØªÙ† با وضعیت Ùˆ تابوهای موجود است آینه باید مرده باشد تا بتواند از قوانین قاÙله سرپیچی کند " Ùˆ چون پنج روز زیر ضربه های قانون قاÙله جان ندادی Ùˆ کلامی Ù†Ú¯ÙØªÛŒ رانده Ù…ÛŒ شوی ... " در نهایت نویسنده روابط تیره Ùˆ خشونت در جامعه مردسالار را به تصویر Ù…ÛŒ کشد.
سمبلهای مکانی تکامل آینه :
آینه یا همان کولی دگردیسی را آغاز Ù…ÛŒ کند ØŒ دگردیسی Ú©Ù‡ در نهایت از سنت گرایی قاÙله شروع Ù…ÛŒ شود Ùˆ نهایتا به تکامل آینه Ù…ÛŒ انجامد . نویسنده در قسمتهای مختل٠با اشاره به نمادهایی مشخص همچون ØØ¶ÙˆØ± مردان ØŒ ØØ¶ÙˆØ± در قبرستان سوخته Ùˆ پس از آن ØØ¶ÙˆØ± در شهر تهران بلوغ زن جوانی را با عبور از مرØÙ„Ù‡ سنت گرایی Ùˆ رسیدن به نوگرایی نشان Ù…ÛŒ دهد . ÙØ§ØµÙ„Ù‡ میان شهر Ùˆ قاÙله جاده ای است Ú©Ù‡ آینه باید از آن بگذرد . در واقع این ÙØ§ØµÙ„Ù‡ نمود Ùˆ تجلی همان راهی است Ú©Ù‡ در دنیای ØÙ‚یقی Ø§ØªÙØ§Ù‚ Ù…ÛŒ Ø§ÙØªØ¯ در طول این مسیر Ùˆ هنگام گذر از آن عکس العملها Ùˆ Ø±ÙØªØ§Ø±Ù‡Ø§ÛŒ نسبت به آینه به بوته آزمایش گذاشته Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ در واقع نشانه همان Ø±ÙØªØ§Ø±Ù‡Ø§ در جامه ØÙ‚یقی است . این مکانها به ترتیب در داستان رونمایی Ù…ÛŒ شوند .
قبرستان Ùˆ سمبلهای موجود در آن : آینه در Ø·ÛŒ این دگردیسی وارد شهری Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ در آن با زنی سوخته Ùˆ پیرزنی آشنا Ù…ÛŒ شود. به نظر Ù…ÛŒ رسد Ú©Ù‡ نویسنده در انتخاب زن سوخته در قبرستان منظور Ùˆ هد٠خاصی داشته است Ùˆ شاید تاکید او بر مورد ظلم قرار Ú¯Ø±ÙØªÙ† زنان در جامعه مردسالاراست . قبرستان هم Ú©Ù‡ آینه در آن قرار Ù…ÛŒ گیرد . نماد جامعه Ù…Ù†ØØ·ÛŒ است Ú©Ù‡ Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ رو به زوال در آن زندگی Ù…ÛŒ کنند ØŒ این Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ ØØªÛŒ در تاریکی هم با هم Ø¬ÙØª Ù…ÛŒ شوند . چراغهای خاموش هم بر این تاریکی صØÙ‡ Ù…ÛŒ گذارد . " در کنار زن سوخته پشت به دیوار قبرستان نشست . ساکنان قبرستان قدیمی تسلیم Ù…ÛŒ شدند . شمعها آرام آرام روشن Ù…ÛŒ شد . گاهی روشنایی ÙØ§Ù†ÙˆØ³ÛŒ در گوشه ای دور Ùˆ نجوایی Ú¯Ù†Ú¯ زیر سایه روشن ٠روشنایی شمعها ØŒ صدای مردگان است Ú©Ù‡ ا ز زیر خاک برمی آید یا آوای زندگی Ú©Ù‡ از ÙˆØØ´Øª به نجوایی دل خوش کرده اند ØŸ" ( ص89). قبرستان جایی میان دگردیسی آینه Ùˆ تبدیل او به زنی مدرن است . در واقع قبرستان جایگاه کسانی است Ú©Ù‡ نتوانسته اند هویت اصلی خود را بازیاند Ùˆ برزخی برای آنهاست . تمامی اشارات Ùˆ سمبلهای موجود در قبرستان نشان از جامعه شکست خورده Ùˆ ØÙ‚یقی است . " قبرستان قدیمی Ú©Ù‡ مرده هایش آنقدر مرده بودند Ú©Ù‡ دیگر کسی به سراغشان نمی آمد ØŒ جمعه های پر جنب Ùˆ جوشی داشت . زنانی Ú©Ù‡ قبرهای خود را جارو Ù…ÛŒ کردند ØŒ لباسهای کهنه Ùˆ نخ نما را با آب چاهی Ú©Ù‡ همان نزدیکی بود Ù…ÛŒ شستند Ùˆ نزدیک ظهر دیگ های خود را بار Ù…ÛŒ گذاشتند ØŒ گاهی به جای سنگ از استخوانهای سری ØŒ دستی ØŒ اجاق های سه گوش Ù…ÛŒ ساهتند ØŒ استخوانهایی Ú©Ù‡ روزگاری تخت بند تنی بود ØŒ جمجمه هایی Ú©Ù‡ اندیشه ای در آن به لجاجت یا از سر شوریدگی با زندگی Ùˆ زمانه آویخته بود .... " (95). از سوی دیگر قبرستان همان جامعه مجازی Ùˆ شکست خورده زنان است Ú©Ù‡ در آن ØØªÛŒ مردان هم به مبارزه برمی خیزند Ùˆ گاهی همدیگر را Ù…ÛŒ کشند ØŒ نویسنده به طور مستقیم بیان نمی کند Ú©Ù‡ هد٠مبارزه ÛŒ مردان چیست ØŒ اما این مبارزه در مقابل زنان صورت Ù…ÛŒ گیرد قبرستانی لبریز از دود Ùˆ مه Ùˆ در واقع جنگ واقعه ای است Ú©Ù‡ در دنیای مجازی برای به دست آوردن زن به وقوع Ù…ÛŒ پیوندد. " با آخرین مشت خاک ØŒ قبرستان Ù†ÙØ³ بلندی کشید . عده ای دوباره دور هم جمع شدند Ùˆ بی آنکه از ØØ§Ø¯Ø«Ù‡ سخن بگویند ØŒ از روز جمعه به شب جمعه رسیدند . با تاریکی هوا تمام شمعها روشن شد ØŒ زنان تراشه های چوب Ùˆ کاغذ پاره ها را آتش زدند تا Ø´Ø¨Ø Ø®ÙˆÙ†ÛŒÙ† مردی را از ذهن خود دور کنند Ú©Ù‡ تا سپیده ÛŒ ØµØ¨Ø Ø¨Ø§ دشنه ای در سینه در قبرستان Ù…ÛŒ گشت " (ص99).
زن سوخته درقبرستان: زن سوخته سمبل زنی است Ú©Ù‡ قربانی خواستهای قاÙله خود شده است . زن سوخته هم از قربانیان ٠قواعد تØÙ…یل شده به او Ù…ÛŒ باشد . زن سوخته خودش ا ز این دگردیسی Ùˆ تغییر Ø´Ú©Ù„ Ù†Ø§Ø±Ø§ØØª است Ùˆ کسی او را نمی شناسد. ØªÙØ§ÙˆØª او با آینه تنها در این است Ú©Ù‡ آینه مجازات کارش را در خود قاÙله نمی بیند . اما وجه تشابه او با آینه همان روی گرداندن آنها از قوانین اجتماعی است . آینه برای ÛŒØ§ÙØªÙ† استقلال ÙØ±Ø¯ÛŒ Ùˆ هویت خوش با زن سوخته همراه Ù…ÛŒ شود . زن سوخته Ùˆ آینه مدام در تقابل با تاریکی قرار Ù…ÛŒ گیرند، آنها در تلاشند تا در نبرد با تاریکی برآیند، تاریکی Ú©Ù‡ با روشن کردن ÙØ§Ù†ÙˆØ³ به جنگ با آن Ù…ÛŒ روند . " با غیظ در روشنایی ÙØ§Ù†ÙˆØ³Ù‡Ø§ دراز کشید .... همه چیز Ú©Ù… داری ØØªÛŒ تاریکی شب... خسته بود اما روشنایی ÙØ§Ù†ÙˆØ³ ها خوا ب را در چشمانش Ù…ÛŒ کشت ." (ص115). زن سوخته Ù…ÛŒ میرد ارتباط زیادی میان زن سوخته Ùˆ مادر آینه وجود دارد در واقع زن سوخته Ø´Ú©Ù„ دیگری از مادر آینه است Ú©Ù‡ قربانی تابوها Ùˆ سنتهای قاÙله خود Ù…ÛŒ شود . زن سوخته Ú©Ù‡ از قربانیان جامعه ÛŒ مردسالار است در مرØÙ„Ù‡ بعد با آینه Ùˆ دیگر زنهای داستان ارتباط برقرار Ù…ÛŒ کند نویسنده همه ÛŒ این زنها را به نوعی در ارتباط با هم قرار داده است . در نهایت آینه در دنیای زنانه به زن سوخته Ù…ÛŒ رسد زن سوخته همانی است Ú©Ù‡ در قبرستان مرده Ùˆ هم وجود ØÙ‚یقی دارد، یعنی وقتی آینه به نقطه نهایی دگردیسی Ùˆ تکاملش Ù…ÛŒ رسد هم زن سوخته Ú©Ù‡ در مقابل سنت ایستاده بود زنده Ù…ÛŒ شود . زن سوخته همان قمر است Ú©Ù‡ آینه او را در نهایت ملاقات Ù…ÛŒ کند خوابی Ú©Ù‡ در دنیای قبل تر آینه وجود داشت Ùˆ ØØ§Ù„ با گذرش از آن دیگر وجود ØÙ‚یقی ندارد.
باغ Ùˆ پیرزن : در دیگر مرØÙ„Ù‡ داستان آینه وارد باغی Ù…ÛŒ شود . باغ بعد از گورستان مکان بعدی گذر آینه است . آینه در باغ با پیرزنی روبه رو Ù…ÛŒ شود . پیرزنی Ú©Ù‡ نماد زنی است Ú©Ù‡ عمرش را وق٠باغ کرده است . گرچه ظاهر باغ برخلا٠قبرستان زیباست Ùˆ پر از گیلاسهای ÙØ±Ø§ÙˆØ§Ù† است ،اما پیرزن آینه را از ماندن Ùˆ سکون در باغ منع Ù…ÛŒ کند . باغ سمبل خوشی هایی است Ú©Ù‡ ممکن است در زندگی زنان به آنها برسد اما نویسنده نشان داده است Ú©Ù‡ همین خوشیها کاÙÛŒ نیست Ùˆ برای رسیدن به کمال نهایی باید از همه ÛŒ آنها گذر کرد. باغ ØŒ نوع دیگری از جامعه ÛŒ زنانه است جامعه ای Ú©Ù‡ نباید در آن شاخه اش را بشکند . اما به نظر Ù…ÛŒ رسد Ú©Ù‡ آینه بازهم سنت Ø´Ú©Ù†ÛŒ Ù…ÛŒ کند. او در دگردیسی اش یاد Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است Ú©Ù‡ از این تابوها روی برگرداند . " اما آینه چیزی را شکسته بود ØŒ نه برای پیرزن Ú©Ù‡ دل مشغول کار خویش بود . بلکه برای دیگران Ú©Ù‡ با ØØ³Ø±Øª نگاهش Ù…ÛŒ کردند Ùˆ در چشمانشان Ù…ÛŒ دیدی Ú©Ù‡ بارها در خلوت راهی برای گریز جسته اند Ùˆ Ù†ÛŒØ§ÙØªÙ‡ اند Ùˆ یا توش Ùˆ توان خود را در گریز آنقدر اندک دیده اند Ú©Ù‡ دست Ùˆ پا به زنجیر شاخه های باغ مانده اند Ùˆ این بود Ú©Ù‡ ØØ§Ù„ا در نگاهشان شادمانی طلوع Ù…ÛŒ کرد Ùˆ با کلام Ùˆ ØØ¶ÙˆØ± او ØŒ روزنی انگار به جهانی ÙØ§Ø±Øº از شاخه ها Ùˆ دانه های گیلاس گشوده شد " ( ص121). در واقع آینه برای آنان ØÚ©Ù… منجی را دارد Ú©Ù‡ نوید رهایی است گرچه هنوز خود آینه به مرØÙ„Ù‡ تکامل نرسیده است اما د ر Ø·ÛŒ این مسیر پیام آور رهایی برای زنانی است Ú©Ù‡ هنوز مثل او ÙØ¶Ø§ÛŒ خارج را تجربه نکرده اند.
دنیای زنانه : پس از کش٠رویدادهای جامعه Ùˆ مسائل ØÙ‚یقی آن نویسنده دنیای زندگی سه زن را به تصویر Ù…ÛŒ کشد . دنیایی کاملا زنانه Ú©Ù‡ عناصر شخصیتی آن همه زن Ùˆ در ارتباط با هم Ù…ÛŒ باشند . نویسنده در این جامعه ÛŒ Ú©ÙˆÚ†Ú© زنانه ØŒ به پر رنگ کردن عکس العمهای زنان در Ù…ØÛŒØ·ÛŒ مجازی Ù…ÛŒ پردازد . آینه پس از عبور از دو ØÙˆØ²Ù‡ Ùˆ دو دنیای Ù…ØªÙØ§ÙˆØª در گذرش به مدرنیته پا به این دنیای زنانه Ù…ÛŒ گذارد Ùˆ هویتش درهمین Ù…ØÛŒØ· به تکامل Ù…ÛŒ رسد.
هر سه زن پس از ارتباط با یکدیگر در ÙØ¶Ø§ÛŒÛŒ مدرن استقلال Ùˆ ÙØ±Ø¯ÛŒØª گرایی را Ù…ÛŒ آزمایند . در نتیجه نویسنده هویت Ùˆ استقلال زنانه را پس از تکامل نهایی به تصویر Ù…ÛŒ کشد. روابط میان زنان در ØÛŒØ·Ù‡ ÛŒ خانه از نوع روابطی مستقل Ùˆ به دور از هر گونه تأثیر پذیری از هویت مردانه است . ØØªÛŒ مردی Ú©Ù‡ خواستگار٠گل Ø§ÙØ±ÙˆØ² است هم تأثیری در استقلال سه زن ندارد . به این ترتیب این نوع از هویت خواهی تاثیر مثبتی بر خواننده زن Ùˆ همینطور در مواجه با اجبارهای جامعه مرد سالار Ù…ÛŒ گذارد. آینه از آن زنی Ú©Ù‡ ØªØØª تأثیر قانون قاÙله بوده اکنون به زنی مدرن Ùˆ مستقل تبدیل شده Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ تواند هویت خو د را باز یابد . " مرد روی صندلی لهستانی نشست . هیچ کس ØØ±ÙÛŒ نزد. Ú¯Ù„ Ø§ÙØ±ÙˆØ² تنگ پر از دوغ را برداشت ØŒ لیوانی برای خودش ریخت ØŒ جرعه ای نوشید ØŒ دوغ با خنده توی گلویش گیر کرد ØŒ پقی زد زیر خنده Ùˆ سه تای دیگر هم . مرد Ú¯ÙØª :" ØªØ§ÙØ³Ø® صیغه دو Ù‡ÙØªÙ‡ مانده ... " هیچ کس نگاهش نکرد ØŒ Ú¯Ù„ Ø§ÙØ±ÙˆØ² Ú¯ÙØª :" Ú†Ù‡ کباب خوبی !" مرد Ú¯ÙØª :" تو شرعا زن منی . " Ø³ØØ± Ú¯ÙØª :" این خونه مال ماست " قمر Ú¯ÙØª :" دیگه نمی تونیم سرگردون خیابونا بشیم " Ú¯Ù„ Ø§ÙØ±ÙˆØ² ÙØª :" مردی یک اتاق بگیر" مرد Ú¯ÙØª :" از کجا بیارم " Ú¯Ù„ Ø§ÙØ±ÙˆØ² Ú¯ÙØª :" نداری برو " (ص230).
تکامل Ùˆ بلوغ نهایی : در مرØÙ„Ù‡ آخر Ú©Ù‡ آینه برای پایان ÛŒØ§ÙØªÙ† به دگردیسی اش ØØ§Ø¶Ø± Ù…ÛŒ شود نویسنده باورهای مذهبی Ùˆ تئوریزه شده را به چالش Ù…ÛŒ کشد Ùˆ نشان Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ آینه در انتهای رسیدن به بلوغ اش هنوز با همین باورهادرگیر است . در واقع نویسنده نشان Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ آینه هنو ز از از سنگسار شدن به خاطر ارتکاب به گناه Ù…ÛŒ ترسد. با این ØØ§Ù„ آینه از تقابل با مذهب نمی هراسد Ùˆ از آن سربلند بیرون Ù…ÛŒ آید . نویسنده آینه را به اسطوره های مذهبی پیوند Ù…ÛŒ دهد انگار Ú©Ù‡ آینه نشان همان کسی است Ú©Ù‡ باید باشد . " کشیش یوØÙ†Ø§ کتاب را بست . آینه چهارزانو روبه رویش نشسته بود. Ú¯Ù„ Ø§ÙØ±ÙˆØ² روی مبل بی ØÙˆØµÙ„Ù‡ لم داده بود . " گناه همزاد آدمی است. " " Ú†Ù‡ گناهی پدر یوØÙ†Ø§" " گناه نخستین ØŒ گناه آدم Ùˆ ØÙˆØ§" گا Ø§ÙØ±ÙˆØ² راست نشست ØŒ دستش را به طر٠کشیش تکان داد : " Ù…ÛŒ خواهی بگویی آدم باید چشمانش را تا ابد Ù…ÛŒ بست " لبخندی بر لبان کشیش نشست :" بازهم جدل Ù…ÛŒ Ú©Ù†ÛŒ Ú¯Ù„ Ø§ÙØ±ÙˆØ² !" " پس Ú†Ù‡ ØŸ من Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ گویم نارشستشان ØŒ ØÛŒÙ نبود Ú©Ù‡ دنیا را نبینند" " آدمی جا Ùˆ مکانش خو Ø´ بود" " ØØªÙ…ا چیزی Ú©Ù… بوده " کشیش یوØÙ†Ø§ با انگشت به تصویر Ù…Ø³ÛŒØ Ø§Ø´Ø§Ø±Ù‡ کرد :" این کلام Ù…Ø³ÛŒØ Ø§Ø³Øª " آینه Ú¯ÙØª :" او روزگاری در برابر مردگان شورید اما ØØ§Ù„ا مرده است ... یعنی ... Ú©Ù‡ ... زنده است "( ص245). آینه در Ø·ÛŒ این روند دگردیسی با گذر از تغییرات اجتماعی وارد بلوغ سیاسی Ù…ÛŒ شود Ùˆ نویسنده به خوبی این بلوغ سیاسی را در لابه لای داستان قرار Ù…ÛŒ دهد . بدین ترتیب آینه الگوی شخصیتی Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ از ورای قبیله به مرز تجارب سیاسی Ùˆ اجتماعی Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ رسیده Ùˆ شخصیت او از بوته آزمایش تمامی این تجارب سربلند بیرون Ù…ÛŒ آید . او تبدیل به زنی Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ هویتش را در Ø·ÛŒ یک دگردیسی Ùˆ بلوغ سیاسی Ùˆ اجتماعی کسب کرده است . آینه مدام در Ø±ÙØª Ùˆ آمد است Ùˆ به هیچ کدام از مردانی Ú©Ù‡ سر راهش قرار Ù…ÛŒ گرند دل نمی بندد Ùˆ نویسنده عدم دلبستگی را دلیل موÙقیت Ùˆ تکمل او قرار داده است . نویسنده در عین ØØ§Ù„ در برخی از قسمتهای داستان به ØÙ‚یقی نبودن شخصیت آینه Ùˆ سمبلیک بودن آن اشاره Ù…ÛŒ کند، گویی Ú©Ù‡ تا ØØ¯ÙˆØ¯ÛŒ Ù…ÛŒ خواهد از آن ایده آلی Ú©Ù‡ ساخته است، ÙØ§ØµÙ„Ù‡ بگیرد Ùˆ این را به مخاطب خود بقبولاند Ú©Ù‡ ÙØ¶Ø§ÛŒ داستان مجازی است Ùˆ در عین با نشان دادن الگوهای نمادین خاطر نشان Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ آینه سمبل زنی است Ú©Ù‡ باید باشد . " Ú†Ù‡ کار Ù…ÛŒ خواستی بکند ØŸ قصه ÛŒ من را Ù…ÛŒ نویسد ØŒ Ù…ÛŒ خواهد از من چیزی بساز د Ú©Ù‡ نیستم ØŒ Ù…ÛŒ دانی Ø› من وجود ندارم ØŒ نمی گذارند Ú©Ù‡ وجود داشته باشم ...Ù…ÛŒ خواهند Ú©Ù‡ Ùقط قهرمان قصه اش باشم" (ص 179). نقد اجتماعی Ùˆ سیاسی گاهی به طور مستقیم Ùˆ غیر مستقیم در روایت گنجانده شده است . ØØ±Ú©ØªÙ‡Ø§ÛŒ تدریجی یک زن Ùˆ پا گذاشتن او به شهر های مختل٠و سیر تکامل او تا مقصد نهایی از دیگر مشخصه های بارز شخصیت پردازی در داستان کولی کنار آتش است . به این ترتیب نویسنده نوعی از ØØ³Ø§Ø³ÛŒØª اجتماعی Ùˆ شخصیتی خود را در Ù…ØÙˆØ± داستان Ùˆ ØÙˆÙ„ قهرمان خود به تصویر کشیده است ." Ùˆ سال 59ØŒ هنوز Ù…Ø³Ø§ÙØ±Ø®Ø§Ù†Ù‡ ها را نمی گشتند Ùˆ زنان ٠تنها Ù…ÛŒ توانستند اتاقی در مهمانخانه ای ØŒ هتلی پیدا کنند بی آنکه به اداره ÛŒ اماکن عمومی بروند Ùˆ اجازه بگیرند . " (ص179). پس از Ø´Ú©Ù„ گیری ÙØ¶Ø§ÛŒ سیاسی نویسنده، اسطوره ÛŒ خود Ø´ را در این ÙØ¶Ø§ سازی Ùˆ بلوغ سیاسی Ùˆ اجتماعی درگیر Ù…ÛŒ کند.
پس از Ø·ÛŒ تمامی مراØÙ„ آینه به قبیله ÛŒ خود باز Ù…ÛŒ گردد . سایه ÛŒ اودر تمام این مدت بر سر آنها بوده یعنی اینکه دگردیسی Ùˆ تکامل او برسایر اعضای خانواده اش تأثیر گذاشته است . آینه با استقبال اعضای قاÙله مواجه Ù…ÛŒ شود ،چرا Ú©Ù‡ توانسته است بعد از مرØÙ„Ù‡ گذار از سنت سربلند بیرون آید Ùˆ تغییر کند Ùˆ این تغییر برای اعضای قاÙله اش خوشایند است . سایه ÛŒ او نماد ØØ¶ÙˆØ± زنی است Ú©Ù‡ توانسته است قانون یک قاÙله را عوض کند .سمبل زنی جسور Ùˆ در عین ØØ§Ù„ کامل Ú©Ù‡ تمامی روندها Ùˆ پروسه های تکامل را Ø·ÛŒ کرده است Ùˆ به مرØÙ„Ù‡ ثبات Ùˆ استقلال شخصیتی Ùˆ Ùکری Ùˆ هویتی رسیده است . او در برابر چالشها سر خم نکرده است ودر انتهای داستان خودش آتش Ø§ÙØ±ÙˆØ² Ù…ÛŒ شود Ùˆ معلمان کسانی Ú©Ù‡ آتش Ù…ÛŒ Ø§ÙØ±ÙˆØ²Ù†Ø¯ تا قاÙله را به سوی باورهایشان سوق دهد .
منیرو روانی پور در کتابش آن زنی را نشان Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ هرگز سرخورده نشده Ùˆ تنها برای رسیدن به Ù‡Ø¯ÙØ´ Ùˆ گذر از جامعه سنتی به مدرنیته تغییر ÛŒØ§ÙØªÙ‡ Ùˆ به زنی دیگر مبدل شده است زنی Ú©Ù‡ سمبل Ø§ÙØªØ®Ø§Ø± Ùˆ آبرو برای قاÙله خود شده است . در پایان Ù…ÛŒ توان Ú¯ÙØª Ú©Ù‡ منیرو روانی پور در پردازش شخصیت زنان Ùˆ سمبلهای زنانه موÙÙ‚ عمل مرده است Ùˆ توانسته Ú©Ù‡ رویکرد جدیدی را از این سمبل ها به تصویر بکشد سمبل هایی Ú©Ù‡ هر کدام Ù…ÛŒ توانند ØÙ‚یقی د ر دنیا ÛŒ واقعی باشند .
پانوشت : کولی کنار آتش، منیرو روانی پور. نشر مرکز 1378 .