نقدی بر شعر کوروش همه خانی

نوشته : سمیه طوسی
از سرازیری درخت
سر به اندام ات می کشم
برگ برگ
روی دگمه ها ی پوست
مکث می شوم
در نسیم ٠آهو:
از شیب صدای ات Ù…ÛŒ Ø§ÙØªÙ…
پس ٠سکوت
که می کشیدی روی چشم:
هر چه شما بگویید
تصویر! در تقاطع لبخند
سیب بی دندان
تو را Ù‡ÙÙ„ Ù…ÛŒ دهد
وبرگ شب را ورق می زند
به سمت زنی Ú©Ù‡ گونه ها ÛŒ اش سرخ همین ØØ§Ù„ا
آرام
از درشکه ی پاییز
پای این شعر
پیاده می شود
ØØ§Ù„ا صورت بپوشان
مرا خراب ٠میدان کن
و از عطر گیسوت
در شیشه ی چشم ام
چون شتاب گل
پر گلاب کن
درد ات به عمرم ... به خدا
کاسه ی دست ام از شیب درخت
با دعای شراب
مستجاب کن
شعراز کوروش همه خانی درج شده در وبلاگ سیب آبی
گلبرگ را ز سنبل مشکین نقاب کن
یعنی که رخ بپوش جهانی خراب کن
Ø¨ÙØ´Ø§Ù† عرق ز چهر Ù‡ ÛŒ اطرا٠،باغ را
چون شیشه های دیده ی ما ، پر گلاب کن
یک اثر کاملاٌ مدرن Ùˆ سورئال. اثری کاملاٌ چند لایه Ùˆ دو پهلو.اثری Ú©Ù‡ در هر بار خوانش آن بیشتر ذهن را به خود معطو٠و بیشتر خود را نمایان Ù…ÛŒ کند.ÙØ¶Ø§ کاملاٌ انتزاعی است Ùˆ شاعر در باز گذاشتن دست مخاطب برای برداشتهای Ù…ØªÙØ§ÙˆØª با کاربرد زبانی Ùˆ بیانی درونی Ùˆ تجربه شده،بسیار موÙÙ‚ عمل کرده است. شعر از عناصر خیال Ùˆ عاطÙÙ‡ لبریز Ùˆ هماهنگی کاملی بین آنها وجود دارد.هم چنین از Ù„ØØ§Ø¸ موسیقیایی، شعر بهره خوبی از بار کلمات کشیده است. این کارکرد به Ù†ØÙˆÛŒ است Ú©Ù‡ شاعر برای لطی٠تر شدن ÙØ¶Ø§ ØŒ از موسیقی ٠بیشتری بهره برده Ùˆ کاملآ مخاطب را در ذهنیت Ùˆ لایه های شعر غرق Ù…ÛŒ کند.Ø§ØØ³Ø§Ø³ بی وزنی Ùˆ سبکی در کلمات اثر، بخوبی مشهود Ùˆ قابل لمس است.
در اولین خوانش شعر ØŒ شاعر یا راوی اثر، با « تو» یی همکلام است.توصیÙÛŒ است ØŒ Ú©Ù‡ ÙØ¶Ø§Ù‡Ø§ را معین Ùˆ در ایجاد ØØ¯ÙˆØ¯ برای ذهن مخاطب عمل Ù…ÛŒ کند. ØµÙØªÙ‡Ø§ÛŒÛŒ نظیر آهو،لبخند،گونه های سرخ،صورت پوشاندن،عطر گیسو... همه ØØ¶ÙˆØ± زن را در شعر قطعی Ù…ÛŒ کنند.زنی Ú©Ù‡ از راه Ù…ÛŒ رسد Ùˆ گویا معشوقه ایست Ú©Ù‡ در نهایت، در التماس شاعر غرق Ù…ÛŒ شود.
اما نگاهی عمیق تر به شعر Ùˆ واژه ها، مناسباتی مستتر در لایه های شعر را نمایان Ù…ÛŒ کند. مناسباتی Ú©Ù‡ کلیدها را به دست مخاطب Ù…ÛŒ دهند تا مخاطب Ù‚ÙÙ„ ها را باز کند Ùˆ ذهنیت شاعر را در عمق کلمات کش٠کند. Ú©Ø´ÙÛŒ عمیق Ú©Ù‡ بر Ø±ÙˆØ Ù…Ø®Ø§Ø·Ø¨ Ù…ÛŒ نشیند Ùˆ لذت خواندن یک اثر دو پهلو،اثری کاملاٌ معنوی- Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ÛŒ را رقم Ù…ÛŒ زند. به قول بارت « در شعر مدرن ØŒ مناسبات چیزی جز بسط واژه ها نیست » وباز به قول براهنی « در شعر هر معنا، چندین معنای دیگر هم پیدا Ù…ÛŒ کند Ø› مرام Ùˆ Ù…Ùهوم یک کلمه بستگی به زمینه ای دارد Ú©Ù‡ آن کلمه موقتاٌ بدان تعلق پیدا کرده است. » برای کش٠این مناسبات Ùˆ معناها، کاÙیست با دیدی Ù…ÙˆØ´Ú©Ø§ÙØ§Ù†Ù‡ تر،سطرها Ùˆ واژه ها را بررسی کنیم.
« از سرازیری درخت» درخت بجز معنای ØªØØª Ø§Ù„Ù„ÙØ¸ÛŒ Ùˆ تصویری آن ØŒ نماد پاکی Ùˆ صاÙÛŒ است.«سر به اندامت Ù…ÛŒ کشم» نوعی بالندگی در مصرع دوم وجود دارد.اولین تضاد در اولین سطرهای شعر Ø§ØªÙØ§Ù‚ Ù…ÛŒ Ø§ÙØªØ¯. سرازیری Ùˆ سرکشیدن. بالندگی مصرع دوم،یک Ø§ØØ³Ø§Ø³ بکر با خود دارد.انگار شاعر از پایین ترین قسمت Ø› از ابتدای درخت شروع Ù…ÛŒ کند Ùˆ در شاخه شاخه های درخت جاری Ù…ÛŒ شود.
«برگ برگ» بجز تناسب روشن Ùˆ پیش پا Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù‡ ÛŒ درخت Ùˆ برگ،برگ را Ù…ÛŒ توان معیاری برای سنجش به ØØ³Ø§Ø¨ آورد. یک مکیال Ø› یک پیمانه .همچنین قدم به قدم را تداعی Ù…ÛŒ کند.
«روی دگمه های پوست/ Ù…Ú©Ø« Ù…ÛŒ شوم» دگمه معمولاٌ برای اتصال Ùˆ هم چنین زیبایی به کار برده Ù…ÛŒ شود.ترکیب دگمه های پوست،علاوه بر اتصال یک پوست ÙˆØ§ØØ¯ بهم Ø› گویا دو لبه پوست درونی Ùˆ بیرونی را بهم وصل کرده است Ú©Ù‡ ØØªÛŒ روزنه های پوست بعنوان دگمه تداعی Ù…ÛŒ شود.این تصور،با برگ مصرع قبل Ù…ÛŒ آمیزد Ùˆ نقطه اتصال برگ Ùˆ شاخه را تصویر Ù…ÛŒ کند .جالب اینجاست Ú©Ù‡ دگمه در Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ú¯ÛŒØ§Ù‡ شناسی به : گره Ú©Ù‡ شاخ درخت نخست Ù…ÛŒ زند Ùˆ چون Ø´Ú©Ø§ÙØ¯ برگ از آن پدید آید اطلاق Ù…ÛŒ شود . (ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ معین) .اما تکیه گاه بند آغازین اثر روی ÙØ¹Ù„«مکث Ù…ÛŒ شوم» است . به طور Ú©Ù„ÛŒ ØŒ یکی از بارزترین مشخصه های زبانی شاعر Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ از ÙØ¹Ù„ ها Ùˆ Ùˆ ساختن Ø§ÙØ¹Ø§Ù„ مرکبی است،به صورتی Ú©Ù‡ ضمن ØÙظ کردن اصل Ùˆ Ù…Ùهوم ÙØ¹Ù„ ،ایجاد معنایی جدید در زبان Ù…ÛŒ کند.شاید استعمال ÙØ¹Ù„ Ùوق در زبان عادی بصورت «مکث Ù…ÛŒ کنم» باشد.اما در Ù…Ú©Ø« Ù…ÛŒ شوم،علاوه بر Ù…Ú©Ø« Ú©Ø±Ø¯Ù†ØŒÙØ¹Ù„ Ù†Ø§ÙØ°Â« بهت زده شدن» نیز بچشم Ù…ÛŒ خورد.از تمام آنچه بیان شد، در ذهن مخاطب برداشتی عمیق Ù…ÛŒ نشیند : شاعر در پاکی Ùˆ زلالی چیزی یا کسی میبالد ØŒ بدون جا انداختن ØØªÛŒ ذره ای از آن وجود مقدس، سعی Ù…ÛŒ کند تا عمق آن Ù†Ùوذ کند ØŒ Ùˆ در نهایت از آنچه بدست Ù…ÛŒ آورد مبهوت Ù…ÛŒ شود! این تعلیق Ùˆ این برداشت ØŒ ذهن مخاطب را کنجکاو Ù…ÛŒ کند Ùˆ هیچ چیز بیشتر از یک مخاطب کنجکاو در توÙیق یک شعر موثر نیست!
در نسیم آهو: قبل از هر چیز اشاره ای Ù…ÛŒ کنم به ØØ§Ù„ت نوشتاری سطر،به دو نقطه ÛŒ بعد از ترکیب؛ این Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ ÛŒ ساده اما موجز، باعث شده تا آن را از یک ترکیب ساده به یک قید زمانی تبدیل کند. در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ Ù†Ùیسی Ø› « در » : کلمه ÛŒ ارتباط عینی درون Ùˆ میان Ùˆ در میان Ùˆ ÙÛŒ ما بین ... معنا شده است.همین تعمق Ø› صØÙ‡ ÛŒ بیشتری بر برداشت ٠مخاطب از متن Ù…ÛŒ گذارد. در نسیم آهو، ترکیب لطیÙÛŒ Ú©Ù‡ مخاطب را به دور دست های ذهنش Ù…ÛŒ برد. آنجا Ú©Ù‡ آهو برایش کنایه از چشم معشوق است Ùˆ کنایه از دور از دسترس بودن. اما در اینجا این نسیم، نسیمی است Ú©Ù‡ ØØªÛŒ آهوی گریزپا را به دنبال خودش Ù…ÛŒ کشد.زمان Ùˆ ÙØ¶Ø§ÛŒÛŒ کاملا ÙŒ لطی٠به جریان Ù…ÛŒ Ø§ÙØªØ¯ . چهار مصرع بعد ØŒ چهار مصرع Ù…ØÚ©Ù… با کارکرد زبانی Ùˆ بیانی Ùوق العاده است.شاعر Ùوق العاده هوشمندانه ØŒ در این ÙØ¶Ø§ÛŒ لطی٠که بخصوص برای این مطلب ایجاد شده به بیان ØØ³ یکی از شیرین ترین واژه هایی Ú©Ù‡ از دهان معشوق شنیده Ù…ÛŒ شود،پرداخته است : «چشم» واژه ای Ú©Ù‡ معمولاٌ وقتی بیان Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ نهایت رضایت را با خود دارد.
«از شیب صدایت Ù…ÛŒ Ø§ÙØªÙ…» Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù† Ø› Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù† عاشق نیست ØŒ ریختن دل عاشق است.Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù† علاوه بر عاشق ØŒ به شیب هم بر Ù…ÛŒ گردد وشیب را به Ù…Ùهوم « تــÙن» Ùˆ «درجه صدا» تعبیر Ù…ÛŒ کند.
پس٠٠سکوت، پشت سکوتت ØŒ تشخیصی Ú©Ù‡ به سکوت داده شده ØŒ سکوتی Ú©Ù‡ روی چشم کشیده Ù…ÛŒ شود آن هم «چشم» ÛŒ Ú©Ù‡ تنها Ùˆ تنها واژه چشم در معنای Ù…ØµØ·Ù„Ø Ùˆ کاربردی آن است؛ یکی از کاربردهای Ù…ØÚ©Ù… اثر است. دقیقاٌ سکوت پس از چشم Ú¯ÙØªÙ† را نشان Ù…ÛŒ دهد. این بند، به روشنی هنگامی است Ú©Ù‡ صدای Ù…ØØ¨ÙˆØ¨ معشوق ،پایین تر از معمول Ù…ÛŒ شود Ùˆ به آرامی «چشم» Ù…ÛŒ گوید Ùˆ سکوت Ù…ÛŒ کند. سکوتی Ú©Ù‡ مالامال از رضایت است Ùˆ در آن «هرچه شما بگویید» موج Ù…ÛŒ زند.در نظر داشته باشید Ú©Ù‡ گاهاٌ پس از چشم Ú¯ÙØªÙ† ،هرچه شما بگویید ،استعمال Ù…ÛŒ شود.شاعر با Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ از هر دو ØØ§Ù„ت کاربردی، بهترین را Ú©Ù‡ شامل هردو Ù…ÛŒ باشد، به کار Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است. روایت این تسلیم شیرین Ùˆ ذهنیتی Ú©Ù‡ مخاطب از سطرهای آغازین اثر داشت،خواهی،نخواهی «زن» را وارد اثر Ù…ÛŒ کند. زنی Ú©Ù‡ در قالب یک درخت مستتر شده Ùˆ پیش آمده است. اما سوال Ú©Ù‡ چرا در قالب درخت؟! درخت در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ دهخدا،کنایه از اشخاص ØµØ§ØØ¨ اقتدار بیان شده است. تا بوده قدرتمند«معشوق» است نه «عاشق». Ú©Ù‡ همین انتخاب مناسب واژه توسط شاعر را تصدیق Ù…ÛŒ کند.
علامت تعجب: یک نشانه ÛŒ نوشتاری Ú©Ù‡ معمولاٌ برای ابراز Ø§ØØ³Ø§Ø³Ø§Øª قوی یا شدت زیاد به کار Ù…ÛŒ رود.گاهاٌ برای تاکید بیشتر بر مطلب نیز Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ Ù…ÛŒ شود. این علامت « تصویر» را درشت تر Ù…ÛŒ کند.تصویری Ú©Ù‡ از سطر قبل ایجاد Ù…ÛŒ شود، تصویری Ú©Ù‡ شاعر واژه به واژه آن را Ø´Ø±Ø Ù…ÛŒ دهد. کلمه « لبخند » به معنای خنده ÛŒ کوتاهی Ú©Ù‡ تنها موجب ØØ±Ú©Øª لبها Ù…ÛŒ شود نه باز شدن آنها، Ùˆ همین طور « تقاطع » به معنای یکدیگر را قطع کردن،ضد تواصل است .ØØ§Ù„ا قدرت ترکیب «تقاطع لبخند» روشن Ù…ÛŒ شود.دو لبخندی Ú©Ù‡ به هم Ù…ÛŒ رسند. اینجا تقاطع،ضد تواصل نیست،خود وصل است. وصلی عاری از گناه Ú©Ù‡ سطرهای بعدی،مبین Ùˆ شاهد این پاکی اند.
«سیب بی دندان» ØŒ سیب Ú©Ù‡ در آثار بی شمار شاعران معاصر،چنان بیش از ØØ¯ بکار Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ شده Ùˆ دستمالی گردیده Ú©Ù‡ به Ù…ØØ¶ شنیدن آن، در ذهن مخاطب همه ÛŒ آن چیزهایی Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ تواند بیان کند،می نشیند Ùˆ کاربرد آن ،هیچ Ú©Ø´ÙÛŒ Ùˆ لذتی برای مخاطب ندارد.اما بدون اغراق، در اینجا یکی از Ù…ØÚ©Ù… ترین کاربردهای سیب، به چشم Ù…ÛŒ خورد.سیب بی دندان؛ منظور سیبی است Ú©Ù‡ اثر دندان روی آن وجود ندارد. سیب گاز نخورده ،سیب سالم! Ùˆ تقابل این سیب با سیب ابتدای خلقت Ùˆ تداعی گناهی Ú©Ù‡ تاریخ بدون هیچ سندی به نام زن ثبت کرد. سیب سالم،سند بی گناهی است Ùˆ عاری از گناه بودن سطر قبل را نیز تایید Ù…ÛŒ کند.«زن» از همین سطر ØØ¶ÙˆØ±Ø´ بیشتر رنگ Ù…ÛŒ گیرد. زنی Ú©Ù‡ با «درخت» Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡ شده بود. زنی Ú©Ù‡ پاک Ùˆ زلال است.«زنی» Ú©Ù‡ با «تو» یکی است.«سیب بی دندان» مجوزی است Ú©Ù‡ تو را هل Ù…ÛŒ دهد. ÙØ¹Ù„ هل دادن به Ù…Ùهوم عمد یا غیر عمد با ÙØ´Ø§Ø± کسی را به سمت عقب یا جلو راندن است Ú©Ù‡ معمولاٌ باری منÙÛŒ دارد.Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ از ÙØ¹Ù„ØŒ نمی تواند با این Ù…Ùهوم منÙÛŒ باشد. نجابت جاری در بند قبل جان Ù…ÛŒ گیرد. گویا زن از نجابتش است Ú©Ù‡ ØØªÛŒ زمانی Ú©Ù‡ بی گناهیش ثابت شده هنوز خودش پیش نمی رود Ùˆ به جلو هدایتش Ù…ÛŒ کنند.
«وبرگ شب را ورق Ù…ÛŒ زند» تقابل Ùوق العاده ÛŒ برگ Ùˆ ورق زدن. Ù…Ùهوم ورق خوردن تقدیر تداعی Ù…ÛŒ شود.شب معمولا ÙŒ نماد تاریکی، سیاهی Ùˆ خاموشی است Ú©Ù‡ مختص شب طبیعی است. اما اقتضای شب اجتماعی تیرگی Ùˆ سکوت است Ú©Ù‡ در آن جاری است.این شب ٠تیرگی Ùˆ سیاهی ورق Ù…ÛŒ خورد، Ùˆ به ØµØ¨Ø Ø¨Ø± Ù…ÛŒ گردد. اما تشخصی Ú©Ù‡ به برگ داده شده،از آنجا Ú©Ù‡ درخت ØŒ تصویری ناب Ùˆ پاک از «زن» شد، تنها Ù…Ùهوم تصویری برگ Ùˆ یا تقابل بیان شده در بالا نیست.در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ دهخدا،برگ به معنای توشه، میل،اسباب Ùˆ اثاثیه ÛŒ زندگی نیز آمده است. اگر Ù…Ùهوم میل Ùˆ اراده را در نظر بگیریم: شدیدن ÙØ¹Ù„«هل دادن» سطر قبل معنا Ù…ÛŒ پذیرد. اینجا«زن» با لبخندی ØØ§Ú©ÛŒ از رضایت، در ØØ§Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ بی گناهیش ثابت شده،اراده Ù…ÛŒ کند، تیرگی ها را کنار Ù…ÛŒ زند، Ùˆ از زمین به Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ Ù…ÛŒ رود.از ÙØ±Ø´ به عرش Ù…ÛŒ رسد! نهایت«زن» بودن و« مقدس بودن» آن از دید شاعر در سطرهای بعدی به تصویر کشیده شده:گونه های سرخ،آرام Ùˆ متانت Ù†Ù‡ÙØªÙ‡ درآن Ùˆ...
« به سمت زني كه گونه هايش سرخ همين ØØ§Ù„ا »
Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ زيركانه شاعر از ÙØ¹Ù„ « مي زند» براي هر دو سطر؛ علاوه بر ØÙظ بيشتر ارتباط عمودي در شعر؛ در ايجاز Ùˆ بهره گيري از عناصر زباني نيز موثر عمل كرده است در نظر داشته باشد كه شب وروز مي خورد به سمت Ùˆ.... شب Ú†Ù‡ از Ù„ØØ§Ø¸ طبيعي Ùˆ تصويري، Ú†Ù‡ از Ù„ØØ§Ø¸ نمادي Ùˆ تضادش با نور روشني خواه ناخواه زماني كه طي مي شود به روز مي رسد. اما به جاي كلمه روز اثر« زن» رسيده است.«زن» نهايت روشني تعبير مي شود در نگاهي عميق تر Ùˆ Ù…ÙˆØ´ÙƒØ§ÙØ§Ù†Ù‡ تر رسيدن شب به زن مديون ØØ±ÙˆÙ « به سمت» است. شب ورق مي خورد اما « به سمت Ù» به آن جهت مي بخشد Ùˆ آنرا به زن ربط مي دهد.
سرخي گونه ها، معمولا ØØ§Ù„تي است كه در اثر خجالت زدگي Ùˆ شرم پديد مي آيد گويا تمام چشم ها به او خيره اند، تاكيدي كه در قيد « همين ØØ§Ù„ا» وجود دارد باعث مي شود كه مخاطب ناخودآگاه ØØ³ كند كه زن، تازه از راه رسيده است كه در اثر نيز، با پياده شدن؛ بر برداشت مخاطب صØÙ‡ گذاشته مي شود. اين تازه از راه رسيدن Ùˆ پياده شدن نوعي تولد است. « زن» در شعر شاعر، دوباره متولد مي شود اما نه بر زمين، در ابتداي Ø¢ÙØ±ÙŠÙ†Ø´. پاك، Ùˆ مقدس. در اينجا شعر كاملا بعد معنوي
مي گيرد. ØµÙØª آرام يكي از درخشان ترين ØµÙØªÙ‡Ø§ÙŠÙŠ ÙƒÙ‡ به كار برده شده را موقتا رها مي كنيم Ùˆ مصرع بعد راتØÙ„يل مي نماييم.
« زن» در پاييز متولد مي شود پاييزي كه تا بوده است ÙØµÙ„ برگ ريزان Ùˆ زوال Ù…ØØ³ÙˆØ¨ شده است. اما با اين تولد ØŒ ÙØµÙ„ÙŠ است در نهايت كمال . بيان وروايتي تازه از «برگ در انتهاي كمال مي Ø§ÙØªØ¯ØŒ نه زوال» در شعر موج مي زند Ùˆ اينجا اين نهايت كمال متعلق به «زن» است.
هر چند از Ù„ØØ§Ø¸ سنخيت تركيب « درشكه پاييز» با تركيب« پادشاه ÙØµÙ„ ها پاييز» اخوان قابل قياس نيست ØŒ اما بدون اغراق از زيباترين تركيب هاي به كار برده شده براي پاييز بود.
به كار برد عالي شاعر در مصرع « پاي اين شعر پياده مي شود» توجه كنيد . تقابل پا Ùˆ پياده، تازه از راه رسيدن را كه در قبل نتيجه Ú¯Ø±ÙØªÙŠÙ… بخوبي تاييد مي كند .تركيب عاميانه« پاي چيزي پياده شدن» را در نظر بگيريد. معمولا براي كنار Ù…ØÙ„ مورد نظر پياده شدن به كار مي رود (پاي همين خانه، پياده مي شوم) Ù…Ùهوم آغاز را در اينجا با خود دارد.
گويا زن از اينجا به بعد وارد شعر مي شود. همين كاربرد زيركانه،«تو»«زن» Ùˆ «درخت» را يكي كرده كه تكلي٠مرجع ضميرها در شعر را به بهترين Ù†ØÙˆ روشن مي كند Ùˆ مخاطب بين آنها سردرگم نمي شود.
از Ù„ØØ§Ø¸ موسيقيايي، تعداد ØØ±ÙˆÙ « ا » در چند سطر آخر اين بند، قابل توجه است تكرار ØØ±Ù در كلمات ØØ§Ù„ا، آرام، پاييز، پا،پياده، به نوعي بلند بالا بودن معشوق را بيان مي كند. هم چنين موسيقي ØØ±Ù « Ù¾ » در پاييز، پا، پياده ØŒ گويا نوعي Ù¾Ú†Ù¾Ú†Ù‡ Ùˆ همهمه در شعر مي پيچاند. همين طور موسيقي ØØ±Ù « Ø´ » در درشكه، شعرو مي شود. نوعي آشوب را در اثر تداعي مي كند. Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ همزمان اين دو واج « Ù¾ » و« Ø´ » به صورت پشت سرهم يك در ميان، براي مخاطب نوعي هيجان را مي Ø¢ÙØ±ÙŠÙ†Ø¯ بطوري كه خوانش اين چند سطر برايش اوج را رقم مي زند.
در همـين تداعـي موسيـقی ها، اگر خوانش كلمات پايـيز، پـا، پيـاده را در نظـر بگيريم در تلÙـظ ØÙ€Ø±Ù
« پ» لبها كاملا بهم خورده Ùˆ در ØªÙ„ÙØ¸ « ا » كاملا از هم دور مي شوند. اين دقيقا Ù…Ùهوم يك ØØ§Ù„ت است : بهت زدگي ! در مبهوت شدن دقيقا همين Ø§ØªÙØ§Ù‚ مي Ø§ÙØªØ¯ لبها براي اداي ØØ±ÙÙŠ به هم نزديك مي شوند، بهم مي خورند ولي از شدت بهت ØØ±ÙÙŠ براي Ú¯ÙØªÙ† پيدا نمي كنند Ùˆ نهايتا دهن باز مي ماند! همچنين در ØØ±ÙˆÙ « ا » خصوصا در همين سه كلمه ØŒ به بالا Ùˆ به عرش رسيدن به Ø¢ÙØ±ÙŠÙ†Ø´ ابتدا، مي رسيم. عملي كه در دیالک تیک عكس العمل آن Ùقط براي مخاطب « بهت » است.مثل دال Ùˆ مدلول Ú©Ù‡ دلالتی بر
بهت، شدت هيجان را هم در بر مي گيرد Ùˆ از آن نيز ناشي مي شود ( از شدت هيجان به بهت مي رسيم.) تقابل اين هيجان با آرام ( تقابل دروني) پا Ùˆ پياده ( كه اشاره شد) Ø› سرخ Ùˆ گونه ØŒ زن Ùˆ گونه، پاييز Ùˆ سرخ ØŒ برگ Ùˆ ورق زدن ØŒ از دلايل بسيار استوار Ùˆ جاندار بودن شعر شده است. مد نظر داشته باشيد كه تمام اين تقابل ها تنها در چند سطر كوتاه، Ø§ØªÙØ§Ù‚ Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù‡ كه ØØ§ÙƒÙŠ Ø§Ø² كار كشيدن شاعر از تمام ابعاد واژه مي باشد.
انتخاب دقيق كلمات در كل اثر، بطور غاÙÙ„ گير كننده اي، به چشم مي خورد. ØØ§Ù„ا مي پردازيم به ØµÙØª درخشان « آرام» كه از Ù„ØØ§Ø¸ موسيقيايي بيان شد. از Ù„ØØ§Ø¸ Ù„ØÙ† Ùˆ ØªÙ„ÙØ¸ پس از بيان آرام، مكثي ايجاد مي شود ØŒ دهان در ØªÙ„ÙØ¸ « میم » کاملا بسته Ù…ÛŒ شود كه سكوت ناشي از آن با « آرام » مطابق Ùˆ تاكيد بيشتري بر سطرهاي بعدي را باعث شده است . ØµÙØª « آرام » براي زن Ø› آن هم زني كه گونه هاي سرخ شده اش، مبين Ùˆ دليل به ماخوذ به ØÙŠØ§ بودنش است Ø› نهايت«خانم» بودن را برايش رقم مي زند.
به كار برد واژه « درخت» و يا «سيب» و نيز در متن اشاره شد.
پس از اين Ø§ØªÙØ§Ù‚ عظيم Ùˆ Ø´Ú¯Ø±ÙØŒ اثر ÙØ¶Ø§ÙŠÙŠ Ùˆ روان، ÙØ¶Ø§ÙŠÙŠ Ø¯Ù„Ù†Ø´ÙŠÙ† پيدا مي كند. به طوري كه بند قبل در اوج مي ماند Ùˆ مخاطب از اوج به سرازيري مي رسد. مخاطب در اثر رها مي شود. Ù„Ø·Ø§ÙØª ÙØ¶Ø§ØŒ ØØ¶ÙˆØ± « زن » را نيز در بر مي گيرد.
« ØØ§Ù„ا صورت بپوشان» هر Ú†Ù‡ تا Ø¨ØØ§Ù„ Ø§ØªÙØ§Ù‚ Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù‡ØŒ در زمان ØØ§Ù„ بوده ( Ø§ÙØ¹Ø§Ù„ سطرهاي قبل را در نظر بگيريد) بهترين زمان براي لمس اثر، زمان ØØ§Ù„ است. تاثير اين جمله در قيد « ØØ§Ù„ا » مشخص است. جمله « ØØ§Ù„ا صورت بپوشان» در عين امريه بودن Ø› لبريز از ستايش Ùˆ خواهش است. مخاطب Â«ØØ§Ù„ا» را چنان درك مي كند كه ناخودآگاه شيريني اين Ù„ØØ¸Ù‡ بر لبش نقش مي بندد . به بيان بهتر اين كه مخاطب در اين Ù„ØØ¸Ù‡ØŒ غرق مي شود Ùˆ يكي از دلايل لطي٠تر بودن سطرهاي بعد، همين ابتداي Ù…ØÙƒÙ… است
صورت بپوشان؛ به Ù…Ùهوم پنهان كردن؛ براي مخاطبي كه از اين Ø§ØªÙØ§Ù‚ لبريز از هيجان مي آيد، خلا٠انتظار است. چرا كه انتظار دارد هر Ú†Ù‡ ØØ¬Ø§Ø¨ است از ميان برداشته شود، پس صورت بپوشان، Ù…Ùهوم تركيب كنايي « ناز كردن» را به خود مي گيرد. « ناز كردن» كه شيرين ترين ØØ§Ù„ت معشوق است. ناز كن و« مرا خراب ميدان كن» ميدان كنايه از عرصه، روزگار، سطر Ù…Ùهوم همان رسوايي هميشگي عاشق است. ØØªÙŠ Ø®Ø±Ø§Ø¨ معناي بازنده را هم با خود دارد. ØØ§Ù„ا كه آمده اي، باز هم همه چيز در دست توست.
Ùˆ «عطر گيسو» عطري كه هميشه عاشق از نسيم سراغش را مي Ú¯Ø±ÙØªÙ‡. واج بلند «او» در گيسو، گويا بربلندي گيسو دلالت مي كند.
هم چنين ØªÙ„ÙØ¸ گيسوت بجاي گيسويت علاوه بر بار موسيقيايي؛ باعث يكي شدن Ùˆ درهم پيچيدن صداي دو واج «ط»و«ت» در عطر Ùˆ گيسوت شده، كه هر دو از Ù„ØØ§Ø¸ شنيداري، يك آوا دارند Ùˆ همين صميميت بيشتري را به متن داده است.
«شيشه چشم»، چشمان شيشه اي، چشم زلال و پاك. همين طور تداعي گراشك! « چون شتاب گل» به سرعت عمر يك گل، كوتاهي زمان را بيانگر است. كه طاقت نداشتن
عاشق را پررنگ مي كند. هر Ú†Ù‡ سريعتر مي خواهد كه عطر گيسو را Ù†ÙØ³ بكشد وچشمانش از گلاب، مظهر آب خوشبو Ùˆ پاك، پر شود.
« دردات به عمرم» تركيب عاميانه Ùوق العاده ØØ³ÙŠ. نهايت خواهش در نهايت تصدق. اينجا « Ù„ØÙ†Â» بيشترين نمود را پيدا مي كند. چند نقطه بيانگر اين التماس را از خدا است.
« ترا به خدا» به ذهن مخاطب مي رود. شايد« كاسه دست ام» تصويري ترين تركيب اثر باشد. دست در ØØ§Ù„ التماس بي شباهت به كاسه نيست! اين التماس با سطر ارتباط عمودي Ù…ØÙƒÙ…ÙŠ پيدا مي كند. همين ارتباط هاي عمودي، خط روايت در اثر Ù…ØÙƒÙ… مي نمايد.
« شيب درخت» ذهن مخاطب را ارجاع مي دهدبه سرازيري درخت ابتداي اثر Ùˆ دوري شدن شعر را پديد مي آورد. ØØªÙŠ Ø¯Ø± ذهنم، روايتي تازه بود از تركيب كنايي دستم به امانت! دعاي شراب، دعايي است كه ردخور ندارد. گويا باران است. در همين سه سطر، سه تركيب بديع Ùˆ بكر كنار هم نشسته اند. تركيب هايي آنچنان آميخته با اثر Ùˆ آنچنان از قدرت زباني شاعر بهره Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ كه مخاطب به هيچ وجه در ØØ¬Ù… Ùˆ قدرت آن ها Ú¯Ù… نمي شود Ùˆ اين يكي از نمونه هاي زباني قابل ØªØØ³ÙŠÙ† اثر به شمار مي رود. اگر مصرع ها ÙŠ آخر، اين دو بند را زير هم بنويسيم به دو مصرع Ù…Ù‚ÙØ§ برمي خوريم.
پر گلاب كن.
مستجاب كن.
اين دو سطر اگر Ú†Ù‡ با ÙØ§ØµÙ„Ù‡ از يكديگرند ولي آهنگ موسيقيايي خود را ØÙظ Ùˆ قواÙÙŠ خاصيت ارتجاعي به اثر داده اند. اين ارجاع، سبب ØÙظ Ùˆ تداوم آهنگ در ذهن مخاطب شده Ùˆ عمده دليل Ù„Ø·Ø§ÙØª سطرها در دوبند پاياني، همين Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ عالي شاعر از آهنگ Ùˆ موسيقي كلمات Ù…Ù‚ÙØ§Ø³Øª!
در پايان لازم بذكر است كه در كل اثر، ديدي عميق در شاعر، نسبت به مقدس بودن «زن» برايم تداعي شد.هم چنین تاثیراتی Ú©Ù‡ شاعر از ØØ§Ùظ Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ Ú©Ù‡ در آغاز نیز با چند بیت عنوان گردید Ø› قابل ØªØØ³ÛŒÙ† Ùˆ ستایش است .اما در کلیت شعر باید عنوان کنم Ú©Ù‡ هرمنوتیک خاصی Ú©Ù‡ از ØØ§Ùظ به هستی شناسی شاعر راه پیدا کرده ،به دلیل ترکیب ها ÛŒ مستعمل در متنی مدرن این شبهه را ایجاد Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ از شاعری مثل همه خا Ù†ÛŒ نباید بر آید !اما به نظر من در نوع کاری Ú©Ù‡ شاعر ارائه داده Ùˆ جسارتی Ú©Ù‡ از تلÙیق دو سبک کهنه Ùˆ نو ایجاد کرده به Ú©Ø´ÙÛŒ جدید نائل آمده Ú©Ù‡ بستگی به خوانش مخاطب Ùˆ التذاذ ØØ³ÛŒ Ú©Ù‡ از این برداشت Ù…ÛŒ تواند تاویل ها ÛŒ مختل٠را بوجود بیاورد ... مصداق سلیقه ها ÛŒ ست Ú©Ù‡ تا Ú†Ù‡ ØØ¯ از آن بهره خواهند برد .
جلال کیانی نوشت