نقد ادبی کمک به تعبیر اثر ادبی و تدوین روند کلی شعر در یک دوره مشخص می کند.

...

بگذار هزار گل بشکفد
دکتر بیژن باران
061310

یادداشت زیر شامل 4 نکته در باره نقد ادبی می باشد. پندار در 2/6/82 پاسخ علی رضا آبیز را به مقاله پگاه احمدی درج کرد. تسلسل مقالات این گونه بود: "جامعه" علی عبدالرضایی چاپ شد؛ احمدی "غلط- خوانی تصوف و طرح نو صوفیسم" را در نقد این کتاب نشر کرد. در رابطه با نقد احمدی، آبیز "معضل نقد نویسی" را چاپ کرد. احمدی واکنش خود را در شماره 34 کارنامه نوشت که با پاسخی از آبیز در پندار آمد. نوشته حاضر در باره رئوس عام آن بحث یعنی 4 نکته ی زیرست: نقد، زبان، سبک هنری، حقیقت.



نقد ادبی کمک به تعبیر اثر ادبی و تدوین روند کلی شعر در یک دوره مشخص می کند. در یک نقد ادبی، سلیقه نقاد بکنار، اجزای جهانشمولی وجود دارند که آن را علمی می کنند. تکامل آن از علم شعر، بوطیقا/ پوئتیک، خطابه یونان باستان و زیبایی شناسی اروپایی عصر روشنگری آغاز شد. در قرن بیستم نظریه نقد رایج به مکتبهای ساختاری، پساساختاری، روانشناسانه، زنانه، مارکسیسم، پسااستعماری، فرمالیسم، مخاطب- واکنشی، اصالت وجودی، پدیده شناسی، نوین منقسم شد. توصیف این شیوه های نقد از حوصله این یاد داشت خارج است.
یک نقد شامل دو بخش طرح اصول کلی و تجزیه تحلیل مشخص است؛ هدفها و شیوه هایی را مد نظر دارد. ساختار آن متشکل از رده بندی از زیر و مشخص با شواهد از یک شعر به فوق و کلی با نقل قول اصول عام، منطق استنتاجی و استقرایی بوده. شواهد از اثر ادبی و قولها از کتب نظری برای اثبات ادعای نقاد ارایه می شوند. در نقد ادبی اصول معلوم قبلی بکار برده شده تا اصول نوین نهفته در یک اثر مشخص استخراج شوند. این شیوه را اخوان در نقد بدایع نیما بکار برد؛ فروغ در تحلیل "آخر شاهنامه" اخوان. سپس "نوعی از هنر نوعی از اندیشه" در رد "هنر برای هنر و شعر ناب"و "طلا در مس" نقد ادبی علمی را تدوینی جامع بخشیدند. آثار آرین پور، فلاح، رسول زاده، مختاری جهت نقد را از شخصیت به متن کشاندند.
شاعر خلاقیت زبانی (با مصالح تجربی، بومی، تاریخی، جهانی) دارد که بسهم خود آنرا با شرایط زمان خود انطباق دهد. او 3 مرحله مبتدی، حرفه ای، ملی را در پیش دارد. مبتدی مانند کیمیاگر گیجی همه عمرش را به تجربه گری می گذراند، از این شاخه به آن شاخه می پرد. معمولا عده ای از شاعران مبتدی راهشان را عوض می کنند؛ فراموش شده یا می کنند. شاعر حرفه ای عمر خود را بجد در شعر و نقد می گذراند؛ که به 3 نوع تقسیم می شود: 1- اصیل/متعهد به فرهنگ/اجتماع، 2- ممدوح/مامور، 3- عوامفریب/ بازارگرمکن. نوع اول راوی تغییرات جامعه از دید فردی خویش با آگاهی از اسلوب ادبی رایج می باشد. شاعر حرفه ای در آفرینش آثار از مکتب و سبک استفاده کند؛ نقاد از شیوه های تحلیلی. 3 مقوله- مکتب، سبک، شیوه نقد- در زیر توضیح داده میشوند.
شاعر ملی با استقبال مردم مواجه می شود: صاحب مکتب یا پیش کسوت هم هست. در روالی صادقانه به حافظه ملی و فرهنگ عمومی معراج میکند. مردم در زندگی خود از ابیات آنها بکار می برند: این را می توان در کارت تبریک، سخنرانی، موقعیتی، نامه ای، سایتی مشاهده نمود. نمونه: توانا بود هر که دانا بود؛ میآزار موری که دانه کش است، فردوسی. خواب در چشم ترم می شکند؛ ترا من چشم در راهم، نیما. پرواز را بخاطربسپار پرنده مردنی است، فروغ. عشق صدای فاصله هاست؛ آب را گل نکنیم، سهراب. هوا بس ناجوانمردانه سرد است، اخوان. زخمهایی در زندگی ست که روح را مثل خوره میخورند، هدایت. هراس من - باری- همه از مردن در سرزمینی ست/که مزد گورکن/ از بهای آزادی آدمی/ افزون باشد، شاملو. شاعران طراز اول نقاد هم هستند. ولی بقول بلینسکی روسی، نقاد شاعر رفوزه ست.

درست نویسی مطلق نیست؛ زبان و خط قرار دادی بوده؛ وسیله بیان تفکرندکه خود متاثر از محیط است. محیط شامل جامعه، تاریخ، حافظه فردی میشود. نویسش در حیطه ی مشخص زمان- مکان کاربرد دارد. درست نویسی آرکییک/ عتیق دری اخوان با مال بیان تهرانی امروزی شاملو تفاوتهایی دارد. جهان در سیر سرمدی بوده؛ پس تفکر در تغییر؛ لذا زبان در تحول ست. نظام استندارد زبان در ارتباطات رایانه ای حیاتی ست. چون خطایاب، جستجوگر و امور بین رایانه های گوناگون در پردازش زبان مشروط به وجود این نظام استاندارد است. هر فردی بنا به تحصیلات و تجربه خود، طرز نویسش مخصوص خود را دارد – درست مانند مدارات پوستی سر انگشت فرد. بویژه شاعر که سبک و سلیقه فردی ش زیرعنوان امضای کار هنری اوست.
در قرون وسطا 3 مكتب عراقي، خراساني، هندي؛ در زمان معاصر 3 سبك کلاسیک ، نيمايي، سپيد/ پسا- مدرن در شعر فارسي نام برده شده. در بین 2 انقلاب مشروطه و جمهوری، شعر نوین نخست در معنی نو شد سپس در شکل. دهخدا، یزدی، ایرج، بهار، عارف، اعتصامی، عشقی، لاهوتی، شهریار در شکل قدیم مضامین نو در جامعه را به نظم درآوردند. ازميان رفتگان شعر نو، خمسه اول (نيما، شاملو، فروغ، اخوان، سهراب)، خمسه ثاني (رحماني، مشيري، ح مصدق، گلسرخي، كسرايي) و خمسه ثالث (ابتهاج، سلطانپور، مختاري، سيرجاني، نادرپور) می توان نام برد.
از زندگان خمسه یکم (كدكني، خويي، براهني، آزرم، سيمين)، دوم ( اميني، ار احمدي، سپانلو، آزاد، اج عطایی) را باید نام برد. خمسه های یک و دو هنوز در خوانش آثارشان در فرهنگ فارسی اند؛ در خاطره و ضمیر خوانندگان ذخیره نشده اند. برد ادبی / اجتماعی اینها هم بترتیبی است که در بالا ذکر شد. یعنی خمسه اول بالاترین است؛ بترتیب بقیه می آیند. این را در تعداد اعضای شاعران در اورکات می توان دید: شاملو 21 هزار عضو دارد؛ شاعر ناب 21 عضو که شامل برادرزادگان هم میشود.
گذار سریع جامعه پس از انقلاب جمهوری بویژه در روال جنگ 8 ساله جامعه را از خلقی به فردی تحول داد. اکنون شاعر به فردیت و موصوع شعری خود اولویت می دهد. نیما، شاملو، دیگران مقالات نظری در مورد نقد ادبی در مجلات وزین موسیقی، صدف، اندیشه و هنر، ایران آباد، آرش، خوشه، کتاب هفته، ایرانشهر منتشر کردند. سهراب از راه نقاشی و تئوری هنر به اصول زیباشناسی دست یافت.

اصولا یکی از موتورهای انکشاف زبان، سبک خاص و نو ادیبان است. هیچ شاعری سبک نگارش ش شبیه دیگری نیست. از نو سرایان، رفتگان خمسه اول و ثانی را می شود نام برد. نمی توان به شاعری خرده گرفت که "درست نویسی" پیشه کند. این بمثابه تجویز سیانور در مرگ هنری است. درستی را می شود تجزیه کرد به املا، دستور، خط، سبک. هر 4 جزء مطلق نبوده؛ املاء و خط بستگی به ابزار انتقالی در کدینگ حروف دارند. روشن است که قلم و دوات از حروف چینی و کدینگ یونی کد کندتر و آزادی نگارش بیشتر دارد. پس و پیشی کلمات در دستور با نحو شکنی بخاطر اوزان عروضی و نیمایی یا عمدی است یا روحی بخاطر هیجان راوی. در هر دو حالت در دور شدن از هنجار دستوری متعارف سبک شاعر تبلور می یابد.



زبان فارسی لهجه (واژه، نحو، تلفظ) های گوناگون مانند تهرانی، مشهدی، یزدی دارد. خود تهرانی لایه هایی مانند شمرونی، شابدولعظیمی، بازاری، چاله میدانی، حسن آبادی، یهودی، ارمنی دارد. نام شهر ری عمداٌ از روی تلفظ نگاشته شده نه از روی ترکیب فارسی و تازی. نیز، ویژگی قشری مانند اصالتی/ ملیتی، لاتی، فرنگ رفته ای، تخصصی، آخوندی، میرزایی، طبی، مهندسی، نتی دارد. تازه زبان محاوره با کتبی متفاوت است.

برخی، دستور و واژه های فارسی را با زبانهای هند و اروپایی قیاس می کنند؛ ولی باید سنت دری را هم در نظر داشت. نمونه: تطبیق و عدم تقارن فاعل جمع مبتدا و فعل خبر؛ ضمیر و حرف اشاره مشخص یا نامشخص. در زبان روایی لحن، لهجه، پس و پیشی واژه ها، علامات همه بار عاطفی و معنایی در خود دارند. شاعر همه اینها را بکار می برد یا تحت تاثیرشان ست تا اثر خود را متمایز و موثر کند.

هر زبان نسخ فراوانی دارد: ادبی، رسمی، حرفه ای، عامیانه، منطقه ای. زبان در یک ناحیه در معرض اثرگیری-دهی بر زبانهای همسایگی نیز قرار دارد. در شمال فلات واژههای روسی و ترکی در جنوب واژه های عربی و انگلیسی و در غرب بیان اردو روی زبان متکلمان پیرامونی وارد شده اند. هر واژه 2 معنی متمایز در ذهن شاعر دارد: 1- کتابی که در لغتنامه آمده مانند واژه طاق کسری، نمایشگر معماری آجری ضربی ایرانی در برابر سنگی ستون و سقف تیر چوبی رومی. 2- تجربی که در تجربه فردی در حافظه با لایه های عاطفی آغشته است مانند خانه، مامنی با یاد های عواطف گوناگون برای رشد کودکی.
3 نمونه از متغییرهای کل روال زبانی - گفتاری، نوشتاری، انتقالی - در اینجا می آیند: 1. در خط و قلم، یونی کد برای تعامل رایانه های گوناگون با اینکودینگهای ویندوز، اَسکیی، استاندارد، غیراستاندارد پدید آمد. 2. گریز از ترتیب دستوری برای حفظ اوزان عروضی که دستور جمله بندی نثری را مخدوش می کند. 3. طیف عاطفی هنرمند در زمان آفرینش چون مرگ عزیزی، نفرت، عشق، اختلال فکری راوی.

توجه شود اگر تمام اشعار درست گفته شوند- مطابق سلیقه یک قیم مرکزی مختار؛ چه بی اثری شعری ای در جامعه شیوع یابد! لذا نمی توان غر زد که درست نویسی آنها غلط است! بویژه در نویسش "روال ذهنی" بسبک کامینگز، جویس، وولف، لارنس، فاکنر؛ در سینما در تقابل بیان متمایز اپرایی گذشته سبک تودماغی جیمز دین و مارلون براندو. دیدگاه نامتعارف با جویدگی بیانی بخش عمده نوآوری این ادیبان و هنروران است. در این وضع، بدلایل گوناگون، راوی در التهاب بیانی یا غیر استندارد قرار دارد. البته می توان نوشت که این شاعر یا شعر را نمی پسندم؛ ولی این که درست نویسی رعایت نشده، درست نیست! تازه کیست که درست نویسی را تدوین و قضاوت می کند؟ خود نقاد! نیما از تکفیر درست نویسان هم عصرش می نالید.



مهارتهای شعری کدام اند؟ 1- قدرت حل مسئله. 2- تصمیم گیری/ گزینش مصالح شعری. 3- کاربرد نظام متکی به دانش تجربی، علوم، ادبیات، اعتقادات. 4- زبان جمعی تکلم، خوانش، بصری، نویسش، دکلمه، تعامل، و ذهنی اندیشه، تفیهم، شنوایی، قرائت. 5- ایجاد شبکه شعر، تماس با خواننده، ناشر، همکار، ممیزی. 6- کاربرد ابزار جدید ماشین تحریر، کلید رایانه، بلکبری، آیفون. 7- شجاعت و در جمع ظاهر شدن. 8- دانستن زبانهای دیگر نزدیک و دور عربی، ترکی، غربی، شرقی.
شاعر را هم چون ديگر احاد جامعه ميتوان به مولد و مصرفي تقسيم كرد. مولدان در جهت تكامل جهشي فرهنگ و مصرفي ها به آرايش فرهنگ رايج مي پردازند. در قرن 21م از يك شاعر چه توقعاتي ميتوان داشت؟ مهمترين اين توقعات 5 تا ست با منتجات حاصله:

1- قريحه، حاصل وراثت ژني و محيط پرورشي ست (20/ 80 %) که رشد ادبي و شجاعت اجتماعي شاعر را نتيجه مي شود.

2- مدارج تحصيلي و آموزش زبانهاي ديگر. برآیند اين آگاهي از گذشته و حال ادبيات بوده؛ نيز ترجمه و نقد را در پی دارد.

3- فعاليت حرفه اي/ اجتماعي. اعتماد به نفس شاعر در بيان عيني آثارش كه منجر به دفاع از حقوق فردي، صنفي، ملي، جهاني خود در برابر اقشار معاند مي شود.

4- كاربرد فنون رايج. از قرون وسطا كه قلم و کاغذ بود تا قرن 20م با ماشين تحرير و كاغذ؛ سپس كليد رايانه و نویسش نرم الکترونیک آمد؛ تا امروز كه ارتباطات همزمانی اينترنتي رايج اند.

5- بدایع هنري و تكامل فرهنگ - در نهايت ايجاد مكتب جديد. شاعر تجربه هاي متنوع در شعر را در محتوا- شكل از سر می گذراند. نقد آثار گذشتگان و هم عصران براي تبیين نظرات تئوريك (عام) شاعر و احیانا تصحيح ميان- راهی اوست. ميد- كورس باصطلاح فضانوردي ناسا برای تصحیح جهت حرکت در رسیدن به یک مقصد مشخص. شاعر می کوشد تا جاپاي خودرا در تاريخ ادب ايجاد كند. اين تصحيح معمولا از گنده گویی و خواص خواهی شاعر را به طيف بازتري در جامعه می کشد.

دیگر تجربه گرایی شاعر است که باید در نظر گرفت. این حق اوست که سلیقه خاص خود را در امور هجا، ترکیب، دستور، سبک، بهنگام بیان اعمال کند. کاربرد زبان در مرحله آموزش با مرحله آفرینش تفاوت دارد. در زبانهای اروپایی املا، دستور زبان و سبک در این دو مرحله از هم متمایز ند. در فارسی مسئله گزینش نویسنده شدیدتر هم است. برخی نوشته های آل احمد با کدام دستور زبان فارسی مطابقت دارند؟ در حالی که از مهمترین آثار معاصر ند.
چند نمونه از این گزینشها در خط: واو ناملفوظ (معدوله) را از قلم انداختن، تنوین را با ن نشان دادن، می و به را به فعل نه چسباندن، کسره آخر کلمه را با ی نشان دادن، نویسش ی بجای همزه. مسایل امروزی در پردازش رایانه ای واژه های مرکب با و بی فاصله، نیم یا تمام فاصله، جدا یا چسبیده، ترتیب دلخواهانه کلمات. ترتیب واژه ها بویژه در شعر کلاسیک، بخاطر اوزان عروضی، جای خود دارد. مسئله نظام نویسش در نمایش و تیاتر حادتر است. مورد فاصله (تمام، نیم، ربع) بین ترکیبات کلامی برای جستجوگرها (پارسیک، گوگول) مسئله ساز است. زیرا فاصله مرز 2 واژه پشت سرهم را تعیین می کند.

زبان آلمانی در قرن 20م با پراکندگی و عدم استاندارد روبرو بود. در امریکا چند لهجه مشخص وجود دارند: بوستونی، جنوبی، مرکزی، هیل بیلی، کیجون؛ در فرانسه لهجه شهرستانی پرووانسال از پاریسی کاملا متمایز است. عوامل موثر دیگر در زبان مخصوص یک شاعر اینهایند: روال مخصوص ذخیره زبانی و خاطرات اپیزودی در کودکی با محیط شرطی جنبی. این فردیت زبانی مانند انگشت نگاری ارثی منحصر بفرد است. عاطفه ی لحظه ی آفرینش ادبی، غلیان احساسات در باره موضوع، سلامت دماغی راوی بر زبان اثرگذارند.

ابزار کدینگ زبان مانند مداد، ماشین تحریر، نوع نرم افزار، قلم رایانه ای بر روند دام انداختن ترکیب فرار ذهنی اثرگذارند. هرچه ابزار تولید زبان کندتر باشد مناسبات سنتی ادبی و اجتماعی روی اثر سایه بیشتر دارد. با ابزار تولید و ضبط سریعتر بیان به فکر فردی نزدیکتر می شود. شاعر او آقا بالاسر و قیم نمی تواند داشته باشد؛ وگرنه پژمرده می شود. تاریخ داور منصفی ست. در سیر سرمدی خود، نوآوری و سلیقه ی زبانی شاعر را پذیرا شده یا طرد می کند. ترکیبات بدیع هزاران شاعر و مسافر، زبان فارسی رادر میدانهای کاربردی نوین تعالی میدهند. گروه فرهنگستان با وضع کردن واژه های فارسی یک عامل است؛ پذیرش مردم ضریب عمده تر است. نمونه: هزاران واژه فنی، طبی، دارویی از جمله رایانه، استرس، آسپرین وارد زبان شده اند. مسافران، ناقل هزاران واژه انیرانی ند.
نمونه دیگر: در جنگ دوم امریکا با عراق، فرانسه متحد نظامی نبود. فرنچ فرایز سیب زمینی سرخ کرده کبریتی نمکی است که یکی از غذاهای جنبی آمریکایی است و همراه همبرگر می آید. کنگره امریکا با تصویب تبدیل کلمه فرنچ به فریدم در فرنچ فرایز راه بجایی نبرد. زیرا مردم این ترکیب ملی گرایانه من درآوردی را نپذیرفتند. مادرم خاله پیر بدون سوادی با خال درشتی زیر چشم چپ داشت. ما کودکان فکر می کردیم برای همین او را خاله نامند! او ترور ناصر الدین شاه را چون ترور کندی بیاد داشت. میگفت وزیر با مرده در کالسکه، جنب شمس العماره/ عبدالعظیم، بلند بلند حرف می زد تا هرج و مرج نشود. او 10 ها واژه فرنگی بکار می برد: ارسی، پوتین، اوورت، راپرت، بلوف، مانتو، مرسی، مادام، کرست، آمپول، سورنج، مرکورکروم. همو بشوخی اشکنه را سوپ شنبه لیله می خواند. ولی مخالف دامن تا زانو، رفت وآمد به سازمانهای سیاسی و مجامع مختلط برای دختران بود.

پس مدرنیته در زبان را بآسانی بکار می برد؛ ولی رفتار جدید را مقاوم یا حتی مخالف بود. بعدها می خواستم باو بگویم که در جوامع عریان سرخ پوستی، تجاوز جنسی اتفاق نمی افتاد. پس حرمت فردی به پوشش تنی ربطی ندارد. ولی او دیگر با ما نبود. دیگر این که سره گویی زبان را محدود می کند. فارسی کمتر از 20 نام برای گلهای زینتی دارد؛ هزاران گل با اجزای ثانوی در جهان را چگونه میتوان نامید؟ نمونه: سیب مکنتوش، سیکلمن دوارف، ارکیده برزیلی، رز نیلی، نرگس هایبرد، بگونیا، آمارلیس، کلماتیس، کامیلیا، آزالیا، آناناس، لیچی.

هر شاعر حرفه ای سبک ویژه خود را دارد. در هر سبک ادبی اجزای ادبی شامل15 بخش اند که در یک اثر ادبی بکار برده می شوند: ساختار جمله، سرعت بیان، دقت اقتصاد کلامی یا اسراف/ افراط لغوی، گستره لغوی، شگرد کلامی استعاره، ایهام، نماد، مکالمه، دیدگاه و کلوزآپ، پرورش موضوع، لحن، آوا/ رنگ، تقطیع در مفصل بندی و ساختار درونی، زمان بندی، ایما/ اشاره/ نقل قول، آزمون زبانی، شیوه فرا روایتی چون نقش، نظر، موضع خود شاعر، اشارات، ارجاعات بیرونی. توضیح این بخشها از حوصله این یادداشت خارج است. شاعران در مکتبهای اصلی کلاسی سیسم، رمانتیسم، رئالیسم، مدرنیسم آثار خود را می آفرینند.

در مسایل هنری اجتماعی کسی صاحب حقیقت مطلق نیست. نسبیت را باید در نظر گرفت. حتی نوآوری انقلابی انیشتن در مورد قانون جاذبه نیوتون با مکانیک کوانتوم شرویدینگر و هایزنبرگ ارتقا یافت. از بیان و اشاعه افکار است که حقیقت ساطع شود. می توان همزمان موافق طرح نظرات همه بود زیرا هر کدام حاوی وجهی از حقیقت است. نوآوری با ترکیب لهجه های قومی در شعر عبدالرضایی، غنای احمدی با نقد آثار دیگران و اشعار به روز بومی اصیل خود، نکته سنجی و دل سوزی آبیز.

انرژی احمدی ستایش انگیز است." بررسی تحولات شعر زن در ایران" او یک اثر کلاسیک در نت است. اگرچه این روزها پایگاه و تارنمای خودش پنچر است! در خاتمه باید افزود که درست گویی بهانه است. زیرا در آخر مقاله آبیز دلیل اصلی آفتابی میشود: نان قرض دادن، نوشابه باز کردن، معامله پایاپای. یعنی اگر احمدی درست هم می نوشت باز آبیز گلایه مبنی بر ورود ممنوع به محافل دوستی و ادبی شاعر را داشت!

مدرنیته حامل رفتار نوین هم هست. در کلان شهر 12 میلیونی، جوانان با دسترسی به رسانه های گروهی جهانی نمی خواهند از میان اقوام یار گیری کنند. پس روند دوستی فراقومی آنان با اسم خاص فرنگیش طبیعی است؛ چون رادیو و آنتن! یا اگر نخواستند، پوشاک نوینی چون کت و کراوات تن نکنند. انصاف نیست که خواست طبیعی جوانان یعنی 3/ 2 جمیعت را دست انداخت. تازه این ربطی به احمدی ندارد. خیلی ها چون خاله پیر یک قرن پیش، واژه های فرنگی را بکار می برند؛ ولی رفتار مدرن را دست می اندازند. اله نور روزولت، بانی سازمان ملل، گوید: اذهان سترگ بحث عقاید کنند. اذهان متوسط بحث حوادث کنند. اذهان محدود به بحث در باره مردم می پردازند.