شعر چگونه تاثیر Ù…ÛŒ گذارد ØŸ----ÙØ±Ù‡Ø§Ø¯ Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ÛŒ - مزدک
-برای اینکه بتوانیم به شعر بپردازیم ، پیش از هر چیز ، باید تصویری روشن از پدیده ای کلی تر ، که شعر زیرمجموعهء آن است ، داشته باشیم. این پدیده چیزی نیست جز هنر
از همان زمانیکه بشر شروع کرد به نقاشی کردن روی دیوار غارها ØŒ در کنار همهء انگیزه هائی Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ توانست برای اینکار وجود داشته باشد (( مثل انتقال عناصری Ú©Ù‡ مشغولیت زندگی روزمره اش بود ØŒ یا مقابله با هراسی Ú©Ù‡ از ناتوانی اش در مقابل طبیعت نشأت Ù…ÛŒ Ú¯Ø±ÙØª Ùˆ ... یا ØØªÛŒ سرگرمی Ùˆ گذراندن اوقات ÙØ±Ø§ØºØª در شبهای طولانی ٠تنهائی )) ØŒ به چیزی هم Ù…ÛŒ توانست Ùکر کند ØŒ Ú©Ù‡ تمامی انگیزه های Ùوق را جمع Ù…ÛŒ بست. آن چیز، انتقال Ø§ØØ³Ø§Ø³ بود . اینکه بشر از Ú©ÛŒ Ùˆ چگونه به این Ù…Ùهوم Ú©Ù„ÛŒ (( یعنی هنر )) دست ÛŒØ§ÙØª ØŒ روشن نیست ØŒ اما این روشن است Ú©Ù‡ ØŒ این عنصر Ù…ØÙˆØ±ÛŒ در زندگی بشر ØŒ Ùˆ در همه دوران ØŒ طبیعتا نمی توانسته است به عنوان یک پدیدهء Ù…ØªÙØ§ÙˆØª از دیگر پدیده ها ØŒ شناخته شده نباشد.
با وجود تمامی تعاریÙÛŒ Ú©Ù‡ تا کنون از هنر داده شده ØŒ آنچه را Ù…ÛŒ توان Ø¨ÙˆØ¶ÙˆØ ØŒ به عنوان عنصری از عناصر ØŒ Ùˆ Ù…ØÙˆØ± ØŒ مجزا کرد ØŒ چیزی نیست جز یک خصوصیت : (( برانگیزاندن ! )) . به تعبیر دیگر، آنچه این پدیده را از تمامی ØÙˆØ²Ù‡ های دیگر Ù…Ø¹Ø±ÙØª جدا Ù…ÛŒ کند ØŒ خصوصیت برانگیزانندگی آن است. اینکه قادر است به عنوان یک پدیدهء ثانوی ØŒ همان ØØ³ÛŒ را تولید کند ØŒ Ú©Ù‡ هنرمند را برانگیخته است. پدیدهء تاثیرگذاری ØŒ جانمایهء اصلی هنر است. بی آنکه بخواهیم ÙØ¹Ù„Ø£ به جنبه های ارزشی ØŒ Ùˆ مثبت Ùˆ منÙÛŒ بپردازیم ØŒ Ù…ÛŒ توانیم بپذیریم Ú©Ù‡ : (( هر اثر اگر برانگیزاند ØŒ هنر است )) .
با این تعری٠، شعر ØŒ به عنوان یکی از شاخه های اصلی درخت هنر ØŒ نباید ÙØ§Ù‚د این عنصر اصلی باشد. اما شعر ØŒ به عنوان یک پدیدهء کلامی ØŒ چگونه Ù…ÛŒ تواند دارای این خصوصیت شود. این نکته ØŒ همان نکتهء اصلی در Ø´Ú©Ù„ گیری شخصیت شعری Ùˆ Ù…ØØµÙˆÙ„ شاعرانه است.
قبل از هر چیز ØŒ باید توجه کنیم Ú©Ù‡ هر Ú†Ù‡ شعر انجام Ù…ÛŒ دهد ØŒ پیش ØŒ Ùˆ بیش از هر چیز ØŒ توسط (( واژه )) صورت Ù…ÛŒ پذیرد. پس (( واژه )) مادهء اولیه Ùˆ شمارهء یک است . اما واژه ØŒ به خودی خود ØŒ معر٠شعر نیست. خشتی است Ú©Ù‡ با توجه به جنس آن ØŒ جایگاه آن ØŒ استØÚ©Ø§Ù… آن ØŒ Ùˆ زاویهء Ù‚Ø±Ø§Ø±Ú¯Ø±ÙØªÙ† آن در ساختمان شعر ØŒ Ù…ÛŒ تواند Ùˆ باید Ú©Ù‡ مسئولیت خود را در مجموعهء کارکرد ٠تاثیر گذاری ØŒ به انجام رساند.
عنصر دوم ØŒ جمله است. یعنی یک ردی٠خشت ٠هم اندازه ØŒ هم تراش ØŒ Ùˆ هم توان ØŒ Ú©Ù‡ قادر است یک تصویر Ù Ù ØØ¯Ø§Ù‚Ù„ ØŒ مانند یک ردی٠خشت در یک دیوار ØŒ ایجاد کند.
عنصر سوم هماهنگی Ùˆ تناسب است. این عنصر ØŒ هم سازندهء Ø´Ú©Ù„ شعر است ØŒ هم آن پدیدهء بنیانی است Ú©Ù‡ از آن به عنوان موسیقی کلام یاد Ù…ÛŒ کنند. آنچه شعر را از غیر شعر مجزا Ù…ÛŒ کند ØŒ Ùˆ همچنین آن را به عنوان یک اثر هنری ØŒ از انواع دیگر هنر ØŒ متمایز Ù…ÛŒ سازد ØŒ همین عنصر است. در اینجاست Ú©Ù‡ شعر به عنوان یک هنر ٠کلامی ØŒ از انواع دیگر هنر کلامی ØŒ همچون نثر ØŒ جدا شده ØŒ Ùˆ شخصیت مستقل Ù…ÛŒ یابد. اگر Ú†Ù‡ نثر نیز دارای عنصر هماهنگی ØŒ Ùˆ تناسب است. اما نوع آن خطی است ØŒ نه هندسی ! ضرب آهنگ ØŒ در نثر نوسان ندارد ØŒ واگر دارد ØŒ تکرار نمیشود ØŒ یعنی از ریاضی هجائی Ùˆ یا توازن اصوات کوتاه Ùˆ بلند در ÙˆØ§ØØ¯ کلامی ØŒ پیروی نمی کند ØŒ بنابر این ممکن است القاء آهنگ Ùˆ موسیقی کند ØŒ ولی القاء وزن نمی کند ØŒ اما در شعر ØŒ هم تکرار Ù…ÛŒ شود ØŒ Ùˆ هم از نوسان ٠متوازی Ùˆ متوازن (( مانند عروض )) Ùˆ یا نامتوازی Ùˆ متقاطع ولی متوازن (( مانند شعر نیمائی )) برخوردار است.
پس سه عنصر اصلی هنر کلامی ØŒ د رنوع شعر Ø› واژهء مضمونی ØŒ جملهء تصویری ØŒ Ùˆ تناسب ٠متوازن است. شعر برای اینکه بتواند به عنوان یک پدیدهء هنری ØŒ به وظیÙهء اصلی اش , یعنی تاثیر گذاری Ùˆ ØªØØ±ÛŒÚ© Ø§ØØ³Ø§Ø³Ø§Øª ØŒ در سمت Ùˆ سوئی مشخص ØŒ عمل کند ØŒ باید قادر باشد با کاربست سه عنصر Ùوق الذکر آنچنان Ø´Ú©Ù„ÛŒ Ùˆ تصویری ایجاد نماید ØŒ Ú©Ù‡ Ù…ØØ±Ú©Ù‡Ø§ÛŒ عصبی ٠مخاطب را ØŒ متوجهء تصویری قرینه نماید. به عبارت ساده تر: سخن کز دل برآید - نشیند لاجرم بر دل ! هنر شاعر در آن است Ú©Ù‡ با کاربست عناصر Ùوق ØŒ قادر به ساختن آنچنان تصویری باشد ØŒ Ú©Ù‡ قادر بوده است Ø§ØØ³Ø§Ø³Ø§Øª خود او را ØªØØ±ÛŒÚ© کرده ØŒ در او ایجاد شور نماید.
اما نکته ای بس با اهمیت Ú©Ù‡ در اینجا باید مد نظر قرار گیرد ØŒ این است Ú©Ù‡ تصویر Ù Ù…ØØ±Ú© شاعر ØŒ دقیقأ همان تصاویر Ù…ØØ±Ú© مخاطب نیست، چرا Ú©Ù‡ عناصر ٠تصویر اولیه ØŒ از گذرگاه ذهن شاعر ØŒ یعنی تصورات ÙˆÛŒ ØŒ عبور کرده است. پس تصویر شعری ØŒ تصویر Ù…ØØ±Ú© شاعر ØŒ بعلاوه تصورات ÙˆÛŒ است . Ø§ØªÙØ§Ù‚ا آنچه باعث Ù…ÛŒ شود مخاطب اغلب این سوال را با Ø´Ú¯ÙØªÛŒ بپرسد Ú©Ù‡ : (( چگونه این شاعر توانسته است چنین شعری بسراید ØŸ )) نیز ØŒ همین نکته است. این نکته Ú©Ù‡ همهء مردم عادت دارند ØŒ تصاویر Ù Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØªÛŒ را ØŒ د رکنار تصورات خود ارائه دهند ØŒ اما شاعر، آن دو را درآمیخته ØŒ تصویری دیگر Ù…ÛŒ سازد.
اگر شاعر درچگونگی Ù Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ از عناصر اصلی توانا باشد ØŒ قادر خواهد بود Ù…ØØ±Ú©Ù‡Ø§ÛŒ اولیه را ØŒ در جمع بست با Ù…ØØ±Ú©Ù‡Ø§ÛŒ ثانویه ØŒ تبدیل به Ù…ØØ±Ú©Ù‡Ø§ÛŒ نوینی نماید Ú©Ù‡ ØŒ Ø§ØØ³Ø§Ø³Ø§Øª را با توان بیشتری به ØØ±Ú©Øª وادارد. همانگونه Ú©Ù‡ شما وقتی دست خود را در کنار بخاری Ù…ÛŒ گیرید ØŒ اعصاب ØŒ ØªØØ±ÛŒÚ© شده ØŒ عکس العمل نشان Ù…ÛŒ دهند ØŒ واژه ها ØŒ جملات Ùˆ Ø´Ú©Ù„ بکارگیری آنها باید چنان باشند Ú©Ù‡ همان ØªØØ±ÛŒÚ© را ØŒ اینبار از طریق چشم Ùˆ گوش انجام دهند ØŒ چرا Ú©Ù‡ شعر Ø› هنر انتقال Ø§ØØ³Ø§Ø³ از طریق کلام ٠موزون است. همانگونه Ú©Ù‡ نثر Ø› هنر انتقال اندیشه از طریق کلام ٠منثور است. درست است Ú©Ù‡ در هر دو هنر (( اندیشه Ùˆ Ø§ØØ³Ø§Ø³ )) با هم بکار Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ Ù…ÛŒ شود. اما در شعر (( Ø§ØØ³Ø§Ø³ )) مقدم است Ùˆ در نثر (( اندیشه )). در شعر ØŒ هنر ٠چگونگی ٠برانگیختن ØØ³ ØŒ Ø´Ú©Ù„ را Ù…ÛŒ سازد. در نثر ØŒ هنر چگونگی بیان اندیشه ØŒ سازندهء Ø´Ú©Ù„ است.
به این مثال توجه ÙØ±Ù…ائید : ( چشم مخصوص تماشاست ØŒ اگر ØŒ بگذارند خندهء پنجره زیباست ØŒ اگر ØŒ بگذارند غضب آلوده نگاهم مکنید ای مردم دل من مال شماهاست ØŒ اگر ØŒ بگذارند ) - Ù…ØÙ…ود اکرامی.
پس ØªÙØ§ÙˆØª اصلی شعر Ùˆ نثر، در Ø´Ú©Ù„ بیان اندیشه Ùˆ Ø§ØØ³Ø§Ø³ Ùˆ مسالهء تقدم Ùˆ تاخر هر کدام است ØŒ نه هیچ چیز دیگر!!
شعر از طریق اولویت بیان Ø§ØØ³Ø§Ø³ ØŒ در Ø´Ú©Ù„ خود تاثیر Ù…ÛŒ گذارد ØŒ Ùˆ نثر ØŒ از طریق اولویت بیان مضمون خود.
Ùˆ اما این ساخت ٠تاثیرگذار، از Ú†Ù‡ مکانیزمی پیروی Ù…ÛŒ کند ØŸ من نمی خواهم چیز تازه ای بگویم. چیزهائی را Ù…ÛŒ گویم ØŒ Ú©Ù‡ همه Ù…ÛŒ دانید. Ùقط قصدم این است Ú©Ù‡ مجموعه ای از تصاویر پراکنده را کنار هم بگذارم ØŒ بلکه بتوانیم تماشاگر منظره ای باشیم.
همانطور Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ دانید ØŒ اساس شعر بر Ø§ØØ³Ø§Ø³ استوار است. اما ØØ³ چیست؟
ØØ³ ØŒ همان ØªØØ±ÛŒÚ© عصبی است. یعنی زمانی شما چیزی را Ø§ØØ³Ø§Ø³ Ù…ÛŒ کنید Ú©Ù‡ ØŒ اعصابتان ØªØØ±ÛŒÚ© شده باشد. ØØ§Ù„ا این اعصاب ممکن است مربوط به چشم شما باشد ØŒ یا گوشتان ØŒ یا پوستتان ØŒ یا... ØŒ در هر صورت ÙØ±Ù‚ÛŒ نمی کند. Ù…ØØ±Ú© ØŒ با ØªØØ±ÛŒÚ© سلولهای عصبی شما Ùˆ سپس ÙØ¹Ù„ Ùˆ Ø§Ù†ÙØ¹Ø§Ù„ات شیمیائی ٠بین سلولهای عصبی ØŒ Ùˆ ایجاد الکتریسیته ØŒ پیامی عصبی را به مغز شما ارسال Ù…ÛŒ کند. این مکانیسم سادهء ØØ³ کردن چیزی در Ù…ØÛŒØ· است. این پیامها وقتی به مغز Ù…ÛŒ رسد ØŒ در آنجا تجزیه Ùˆ تØÙ„یل شده ØŒ Ùˆ دسته بندی Ù…ÛŒ شود ØŒ Ùˆ هر کدام در پرونده ای خاص قرار Ù…ÛŒ گیرد. اگر این پیامها به Ù„ØØ§Ø¸ طول موج Ùˆ ÙØ±Ú©Ø§Ù†Ø³ هماهنگ باشد Ùˆ یا بهتر بگویم (( متناسب باشند )) Ùˆ از یک منبع صادر شده باشد ØŒ ایجاد تصویر Ù…ÛŒ کند ( شدت Ùˆ ØØ¯Øª Ù…ØØ±Ú©Ù‡Ø§ ØŒ نقشی تعیین کننده ØŒ در گزینش تصاویر ØŒ توسط مغز دارند ). تصویری Ú©Ù‡ ØŒ باز هم ØŒ مغز این قابلیت را دارد Ú©Ù‡ آن را با دیگر تصاویر ØŒ از پرونده های دیگر تطبیق داده ØŒ Ùˆ یا تÙکیک کند ØŒ Ùˆ منظری جدید تولید کند ØŒ این عمل ØŒ همان بازتولید تصویر است ØŒ Ú©Ù‡ در عناصر ØŒ با تصویر اولیه ØŒ از یک خانواده است ØŒ ولی در آرایش عناصر ØŒ با آن ØªÙØ§ÙˆØª دارد ØŒ همانند Ø§ØªÙØ§Ù‚ÛŒ Ú©Ù‡ در ترکیب Ùˆ یا تجزیهء عناصر آلی ØŒ با آن روبرو هستیم.
ما ، بطور طبیعی ، در شبانه روز ، چه در خواب و چه بیداری ، میلیونها و بلکه میلیاردها بار این کار را ، خودآگاه و یا ناخودآگاه ( مانند وقتی که درخواب هستیم) انجام میدهیم.
هر Ú†Ù‡ Ù…ØØ±Ú©Ù‡Ø§ÛŒ عصبی ØŒ از قدرت ØŒ انسجام ØŒ Ùˆ تمرکز بیشتری برخوردار باشند ØŒ به همان میزان گیرنده های ما بیشتر ØªØØ±ÛŒÚ© شده ØŒ تاثیر : عمیق تر ØŒ Ùˆ عکس العمل : سریعتر است. گاهی اوقات ØŒ Ùˆ در ارتباط با علوم انسانی ØŒ بیشتر اوقات ØŒ ØªØØ±ÛŒÚ© ٠شرطی ٠اعصاب ØŒ Ùˆ عمل ØØ³ÛŒ ØŒ Ùˆ عکس العمل متناسب با آن ØŒ جایگزین ٠عامل واقعی ØŒ Ùˆ یا Ù…ØØ±Ú© واقعی ØŒ Ù…ÛŒ شود ØŒ مثل Ø§ØØ³Ø§Ø³ÛŒ Ú©Ù‡ از شنیدن کلمهء (( مرگ )) در شما بوجود Ù…ÛŒ آید ØŒ بی آنکه ØŒ بواقع ØŒ مرگی Ø§ØªÙØ§Ù‚ Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù‡ باشد.
پس بنابراین ØŒ کلمات ØŒ Ù…ØÙ…Ù„ ٠انتقال Ø§ØØ³Ø§Ø³Ø§Øª ØŒ در یک ÙØ±Ø§ÛŒÙ†Ø¯ شرطی ØŒ Ùˆ در واقع Ù…ØØ±Ú©Ù‡Ø§Ø¦ÛŒ هستند Ú©Ù‡ ØŒ با توجه بر میزان تاثیری Ú©Ù‡ بر گیرنده های عصبی ٠مخاطب Ù…ÛŒ گذارند ØŒ همزمان ØŒ هم ایجاد Ù Ø§ØØ³Ø§Ø³ Ù…ÛŒ نمایند ØŒ Ùˆ هم ایجاد ٠تصویر. Ú©Ù‡ البته دو عامل (( Ù…ØØ±Ú©Ù‡Ø§ÛŒ ناشناخته در هر زبان )) Ùˆ (( ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ Ù Ù…ØØ±Ú©Ù‡Ø§ ØŒ Ú©Ù‡ انباشتی از Ù…ØØ±Ú©Ù‡Ø§ÛŒ تاریخی ØŒ سنتی ØŒ اعتقادی Ùˆ طبیعی هستند )) را ØŒ در کنار Ù Ù…ØØ±Ú© اصلی ØŒ باید ملØÙˆØ¸ داشت.
شعر ØŒ پیش از آنکه یک ÙØ±Ø¢ÛŒÙ†Ø¯ ذوقی باشد ØŒ یک ÙØ±Ø¢ÛŒÙ†Ø¯ علمی است . یعنی از مکانیسم مشخص تجربی ØŒ منطبق بر ساختار Ùیزیکی - شیمیائی Ùˆ بیولوژیک پیروی Ù…ÛŒ کند .
زیر نویس :
1 - همانگونه Ú©Ù‡ کلماتی همچون قره قوروت ØŒ لواشک ØŒ آلو ØŒ یا تمر هندی ØŒ Ù…ÛŒ توانند عامل شرطی Ù…ØØ±Ú© اعصاب Ùˆ سپس ØªØ±Ø´Ø Ø¨Ø²Ø§Ù‚ در دهان باشد ØŒ واژه ها ØŒ ترکیبات ØŒ ØªÙˆØµÛŒÙØ§Øª ØŒ استعارات Ùˆ تصاویر نیز Ù…ÛŒ توانند ضمن بازی همین نقش ØŒ با ایجاد تغییرات شیمیائی ØŒ هورمونی Ùˆ یا Ùیزیکی ( به عنوان مثال در مویرگها Ùˆ رگها (( بخاطر آورید موقعیت رگهایتان Ùˆ ÙØ´Ø§Ø± خون را هنگامیکه کلماتی توهین آمیز Ù…ÛŒ شنوید ! )) ) ØŒ موقعیت ØØ³ÛŒ را در درون انسان ØŒ در هم ریخته ØŒ به منظور خود ØŒ یعنی انقباض Ùˆ یا انبساط خاطر ØŒ دست یابند.
2- شعر ØŒ Ù…ØÙ„ تلاقی سه هنر موسیقی ( در اینجا / وزن ) ØŒ نقاشی Ùˆ روایت است. Ø´Ú©Ù„ در شعر ØŒ زائیدهء کاربست Ùˆ هماهنگی بین این سه عنصر است . ( چگونگی آن را در مقالات Ø¨ØØ«ÛŒ در ماهیت شعر Ùˆ ظرÙیتهای بیانی آن Ùˆ همچنین مقالهء مبانی نظری Ø´Ú©Ù„ در شعر ØŒ ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¯Ø§Ø¯Ù‡ ام ) . ØØ°Ù هر یک از این عناصر ØŒ از ترکیب Ø´Ú©Ù„ ØŒ Ù…Ùهوم Ø´Ú©Ù„ را در شعر القاء نمی کند !
دقت شود Ú©Ù‡ Ù…Ùهوم Ø´Ú©Ù„ در شعر، با Ø´Ú©Ù„ در سایر پدیده ها ØªÙØ§ÙˆØª دارد. در هر پدیده ای ØŒ Ø´Ú©Ù„ ØŒ بسته به کارکرد آن پدیده ØŒ ساختار مخصوص به خود را داراست Ùˆ از اجزای مخصوص خود برخوردار است ( نظریهء سیستمها ! ). به عنوان مثال هنگامیکه ØµØØ¨Øª از Ø´Ú©Ù„ ØŒ در رابطه با یک (( لیوان )) Ù…ÛŒ شود ØŒ پیش از هر چیز (( Ùیزیک )) لیوان تداعی Ù…ÛŒ شود. Ùیزیکی Ú©Ù‡ شامل ابعاد ØŒ اندازه ØŒ مقدار ØŒ رنگ Ùˆ ... است. بنابراین ØŒ خواننده باید متوجه باشد Ú©Ù‡ د Ø±Ù…Ø¨Ø§ØØ« هنری Ùˆ مقولات نظری ØŒ Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… ØŒ از ساخت Ùˆ Ø¨Ø§ÙØª Ùˆ ساختار نظام مند خود ØŒ پیروی Ù…ÛŒ کنند.
بر این اساس ØŒ هنگامیکه Ù…ÛŒ گوئیم ØªÙØ§ÙˆØª شعر Ùˆ نثر در Ø´Ú©Ù„ آن است ØŒ قصدمان Ù†ÙÛŒ رابطهء دیالکتیکی Ø´Ú©Ù„ Ùˆ Ù…ØØªÙˆØ§ ØŒ یا به تعبیری دقیق تر Ø´Ú©Ù„ Ùˆ (( موضوع - معنا - مضمون - انگیزه )) نیست. چرا Ú©Ù‡ در تدقیق نظری ØŒ لازم است بر اساس نظریهء سیستم ها ØŒ هر سیستم به نظام خرد خود تقسیم شده ØŒ نظام درونی آن، Ú©Ø´Ù ØŒ Ùˆ رابطهء آن با سیستم بزرگتر مشخص شود. بنابر این ØŒ هد٠در اینجا روشن کردن ساختار آن سیستم Ùˆ نظامی است Ú©Ù‡ Ù…Ùهوم Ø´Ú©Ù„ را روشن Ù…ÛŒ سازد.
تا اینجا متوجه شدیم Ú©Ù‡ سه عنصر اصلی موسیقی ØŒ نقاشی Ùˆ روایت ØŒ یا به زبان دیگر موسیقی ØŒ تصویر ØŒ داستان ØŒ Ú©Ù‡ هر کدام ØŒ بر پایهء موزیک کلام Ùˆ ترکیب ØŒ تشبیه Ùˆ استعاره Ùˆ اندیشه ØŒ معنا Ù…ÛŒ یابند ØŒ باید در یک زنجیرهء کلامی قرار گیرند تا قادر باشند ØŒ ما را متوجهء نوعی از نوشته کنند ØŒ Ú©Ù‡ شعرش Ù…ÛŒ خوانیم. در ØØ§Ù„یکه در نثر ØŒ Ø´Ú©Ù„ از این قاعده پیروی نمی کند. در نثر ØŒ هنرمند موظ٠نیست Ú©Ù‡ عنصر موسیقی Ùˆ یا نقاشی را در ساختار خود ØŒ الزاما دخالت دهد Ùˆ یا اگر دخالت دارد ØŒ نقش مسلط بدان بخشد. اگرچه برخی نویسندگان از سبکهائی پیروی Ù…ÛŒ کنند Ú©Ù‡ این دو عنصر را (( البته نه دقیقا مانند شعر )) بکار Ù…ÛŒ گیرند ØŒ مانند قدمای ما در نثر مسجع ØŒ اما اینها آرایه های کلامی است ØŒ نه ساختار کلامی. این عناصر، در Ø´Ú©Ù„ شعر ،آرایه نیست ØŒ Ú©Ù‡ جزئی از ساختار است. بر خلا٠نثر، Ú©Ù‡ تنها بر پایه روایت استوار است ! شعر تنها زمانی Ù…Ùهوم Ù…ÛŒ یابد Ùˆ به عنوان هنری مستقل ØŒ قابل عرضه است Ú©Ù‡ سه عنصر Ùوق الزاما ØŒ سازندهء Ø´Ú©Ù„ آن باشند.
اکنون روشن Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ ØŒ وقتی Ù…ÛŒ گوئیم : شعر با Ø´Ú©Ù„ Ù…ÛŒ آغازد ØŒ چرا Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ خواهد ابتدا بر Ø§ØØ³Ø§Ø³ انگشت گذارد ØŒ ولی نثر با روایت Ùˆ مضمون Ù…ÛŒ آغازد ØŒ چرا Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ خواهد ابتدا بر اندیشه تاثیر گذارد ØŒ یعنی Ú†Ù‡ ØŸ
طبیعتا ØŒ هر دو نوع ادبی شعر Ùˆ نثر ØŒ در نتیجه ØŒ هم Ø§ØØ³Ø§Ø³ Ùˆ هم اندیشه را ØŒ بهم آمیخته ØŒ در بر Ù…ÛŒ گیرند ØŒ اما خواننده ØŒ در برخورد با این هنرها ØŒ هنگامیکه با شعر روبرو Ù…ÛŒ شود ØŒ ابتدا ØªØØª تاثیر آرایه های کلامی ØŒ موسیقی ØŒ تصاویر Ùˆ تخیل ( Ø´Ú©Ù„ ) قرار Ù…ÛŒ گیرد Ùˆ Ø§ØØ³Ø§Ø³ Ù…ÛŒ کند دارد یک شعر Ù…ÛŒ خواند Ùˆ آنهنگام ØŒ هر چند Ø¨ÙØ§ØµÙ„Ù‡ زمانی خارج از Ù…ØØ§Ø³Ø¨Ù‡ ! به آنچه مورد نظر شاعر است ( مضمون ) ØŒ Ù…ÛŒ اندیشد. اما در نثر ØŒ خواننده Ùˆ مخاطب ØŒ از همان آغاز، با یک مضمون روبرو Ù…ÛŒ شود ØŒ Ú©Ù‡ باید راجع به آن بیاندیشد ! Ùˆ شاید ØŒ تنها ØŒ پس از پایان نوشتار است Ú©Ù‡ (( در برخی موارد )) Ø§ØØ³Ø§Ø³ Ù…ÛŒ کند ØŒ این نوشته ØŒ دارای نوعی خاص از روش بکارگیری عناصر( سبک ) نیز بوده است !!
--------
این مقاله قبلا در جایی دیگر منتشر شد ه است.