آریابرزن زاگرسی ---ایران؛ سرزمین Øسرتها Ùˆ آرزوهای سوخته
مردم زماني مي توانند در مسائل کشوري، تصميمهاي درست Ùˆ منطقي Ùˆ توام با مسئوليّت بگيرند Ú©Ù‡ اطّلاعات تقليب Ùˆ تØري٠نشده Ùˆ دقيق در اختيار آنها گذاشته شود. ولي سازمانها Ùˆ گروههايي Ú©Ù‡ براي به Ú†Ù†Ú¯ آوردن قدرت در رقابت با هم هستند، معمولا تلاش دارند اطّلاعاتي را به مردم بدهند Ú©Ù‡ در راستاي سمتگيري قدرتخواهي خودشان مي باشد.
---
پاد آواز مرغ آتشخوار
اینک منم،
جنازه ای ملعون بر دستهای قصّابان الهی،
با پیکری شکنجه و تیربارانی و گردنی به دار آویخته و چهره ای سنگسار شده.
کدام گورستان را می شناسید که نام مرا،
بر سنگ قبرهای آن، نتراشیده باشند؟
آریابرزن زاگرسی
تاریخ ویرایش: پانزدهم آگوست سال 2007 میلادی
از سلّاخ خانه ی قدرتپرستان
[ ایران؛ سرزمین Øسرتها Ùˆ آرزوهای سوخته ]
پاد آواز مرغ آتشخوار
اینک منم،
جنازه ای ملعون بر دستهای قصّابان الهی،
با پیکری شکنجه و تیربارانی و گردنی به دار آویخته و چهره ای سنگسار شده.
کدام گورستان را می شناسید که نام مرا،
بر سنگ قبرهای آن، نتراشیده باشند؟.
کدام سرزمین را می شناسید که
بوی ایده آلها Ùˆ آرمانها Ùˆ Øسرتهای من
به مشام مردمش نرسیده باشد؟.
کدام سینه است که
داغ مرا به قلبش نداشته باشد؟.
کدام کتیبه Ùˆ دÙتر است Ú©Ù‡
جانÙشانیهای عاشقانه ÛŒ مرا
در کلام، تثبیت نکرده باشد؟.
کدام آوازخوان را می شناسید که
نغمه های دلشکسته ام را
به آهنگ اشتیاق Ùˆ شوراÙشان، نخوانده باشد؟.
کدام زبان را می شناسید که نام مرا
« ایران سلّاخی شده » خطاب نکند؟.
1- آموختن از شکستها.
انسانها زمانی در باره ÛŒ « شکستهای گوناگون » خود خواهند اندیشید Ú©Ù‡ از دلایل کارها Ùˆ کنشها Ùˆ رÙتارهای خود، آگاهی داشته باشند. وقتی Ú©Ù‡ من نمی دانم، چرا به کارهایی اقدام Ù…ÛŒ کنم Ú©Ù‡ به شکست Ù…ÛŒ انجامند، خود به خود در باره ÛŒ دلایل شکستهایم نیز نخواهم اندیشید؛ زیرا کارها Ùˆ کنشهایم از آغاز، بی دلیل بوده اند. آن Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ داند Ùˆ Ù…ÛŒ Ùهمد Ùˆ هدÙمند در باره ÛŒ کنشها Ùˆ رÙتارها Ùˆ کردارهایش Ù…ÛŒ اندیشد، در ورطه ÛŒ هر شکستی Ú©Ù‡ درغلتد، نه تنها نا امید Ùˆ سرخوده Ùˆ کینه توز نخواهد شود؛ بلکه از شکستهای خودش به ژرÙتر اندیشیدن در باره ÛŒ واقعیّتهای زندگی Ùˆ بینشهای Ùردی خودش، بیشتر Ùˆ بیشتر، انگیخته خواهد شد. « شکست »، زمانی آموزنده Ùˆ بار آور است Ú©Ù‡ من، دلایل کنشها Ùˆ کردارها Ùˆ اقدامهای خودم را پیشاپیش بدانم.
2- کنّاس متعÙّن.
انسانها در بستر مسائل میهنی Ùˆ منطقه ای Ùˆ جهانی، زاده Ùˆ بزرگ Ù…ÛŒ شوند Ùˆ سر انجام Ù…ÛŒ میرند. مردم سرزمینهایی را Ù…ÛŒ توان یاÙت Ú©Ù‡ « مسائل خود » را Ù…ÛŒ شناسند Ùˆ از بهر راست Ùˆ ریس کردن آنها، همّت Ù…ÛŒ کنند تا نه تنها آسایش Ùˆ آرامش Ùˆ خوشی Ùˆ پیشرÙت Ùˆ بالنده Ú¯ÛŒ خودشان را داشته باشند؛ بلکه امکانهای خوشزیستی نسلهای آینده را نیز به سهم Ùˆ وسع خویش، مهیّا کنند. اینگونه ملّتها، جارو کردن خانه ÛŒ خویش را خیلی خوب Ù…ÛŒ شناسند Ùˆ سعی Ù…ÛŒ کنند، خانه ÛŒ خود را تر Ùˆ تمیز داشته باشند. در کثیری از سرزمینها نیز Ù…ÛŒ توان تلنبار شده Ú¯ÛŒ مسائل Ùˆ Ùلاکتها Ùˆ Ù…Ùعضلات را روز به روز، انبوه تر دید Ùˆ تجربه کرد. جایی Ú©Ù‡ مسائل بر یکدیگر انباشت Ùˆ تلنبار شوند، به مرور زمان، سخت Ùˆ متعÙّن نیز Ù…ÛŒ شوند. آنگاه در میان اینهمه تلنبار شده Ú¯ÛŒ مشکلات Ùˆ مصیبتهای ریشه Ú©Ù† Ù…ÛŒ توان میلیونها انسان را دید Ú©Ù‡ از بام تا شام، همچون خنج باتلاق در یکدیگر Ù…ÛŒ لولند Ùˆ از سر Ùˆ کول یکدیگر بالا Ù…ÛŒ روند بدون آنکه دلایل Ùˆ ریشه ÛŒ Ùلاکتهای خود را بدانند؛ Ú†Ù‡ رسد به آنکه بخواهند یا بتوانند در صدد Øلّ Ùˆ Ùصل کردن آنها نیز بر آیند. در چنین جوامعی Ú©Ù‡ ایران ما نیز به آنها « تعلّق » دارد، اگر متÙکّر Ùˆ Ùیلسو٠و اندیشنده ای یاÙت شود Ú©Ù‡ بخواهد برای گلاویز شدن با Ùلاکتهای مردم سزمینش، از جایی Ùˆ نقطه ای شروع کند خواه ناخواه با لایروبی کردن باتلاق مسائل، بوی تعÙّن از سر Ùˆ کولش بالا خواهد رÙت. به همین دلیل نیز هر کسی Ú©Ù‡ بخواهد به انسان اندیشنده Ùˆ متÙکّر Ùˆ Ùیلسو٠گلاویز شده با باتلاق مسائل ملّی، نزدیک Ùˆ روبرو شود، بلاÙاصله، بوی تعÙّن به مشامش Ù…ÛŒ رسد. من سالهاست Ú©Ù‡ « کنّاس Øماقتها Ùˆ بی شعوریها Ùˆ Ù†Ùهمیها Ùˆ ذلالتها Ùˆ صغارتها Ùˆ عقده ها Ùˆ Øسادتها Ùˆ کینه توزیها Ùˆ کمپلکسها Ùˆ شیّادیها Ùˆ تبهکاریها Ùˆ جنایتها Ùˆ ندانمکاریهای هموطنانم » شده ام. اینست Ú©Ù‡ اÙکارم Ùˆ سنجشگریهایم به مشام قدرتپرستان Ùˆ خبیثان خونریز Ùˆ Øکومتگر، بوی « تعÙّن » Ù…ÛŒ دهند.
3- انسان با دروغ و انسان بی دروغ.
در هیچ کجای جهان نمی توان اجتماعی را یاÙت Ú©Ù‡ انسانهایش، « خوب مطلق » باشند. « خوبی / نیکی / مهر » را با Øاکم کردن هیچ سیستمی نمی توان به وجود آورد. همینطور با ایمان کور کورانه آوردن به مبانی اعتقاداتی هیچ مذهب Ùˆ ایدئولوژی Ùˆ مرام Ùˆ مسلک Ùˆ نظریّه ای نیز نمی توان « نیکی / مهر / خوبی » را تضمین Ùˆ تامین Ùˆ اجرا کرد. « خوبی / نیکی / مهر » را Ùقط Ù…ÛŒ توان از وجود زاینده ÛŒ خویش بر پیرامونیان اÙشانید تا نتیجه بخش نیز باشد. من نمی توانم نیکی Ùˆ خوبی Ùˆ مهر را موعظه کنم، بدون آنکه خودم در پدیدار کردن آنها، پیشگام نباشم. در هیچ کجای جهان نمی توان « خوبی / نیکی / مهر » را انبار شده در جایی در نظر گرÙت Ú©Ù‡ بتوان با Ú©Ø´Ù Ùˆ استخراج آن، مابین انسانها، کیسه، کیسه، خوبیها Ùˆ نیکیها Ùˆ مهر ورزیها را تقسیم کرد. یا انسان خودش، Ùردی « مهربان Ùˆ نیک منش Ùˆ خوب » Ù…ÛŒ باشد یا اینکه از نیکی Ùˆ خوبی Ùˆ مهر، رو برمی گرداند Ùˆ به خساست Ùˆ Øقارت وجود خودش میخکوب Ù…ÛŒ ماند. از این رو، هیچ انقلابی نمی تواند « خوبی Ùˆ نیکی Ùˆ مهر » را برای انسانها با گشوده دستی Ùˆ خوشرویی به ارمغان بیاورد. Ùقط Ùردیّت انسان است Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ تواند « مهربان Ùˆ نیک Ùˆ خوب » باشد. انسانی Ú©Ù‡ خوبی Ùˆ نیکی را بیندیشد Ùˆ بزیید، « انسان بی دروغ » Ù…ÛŒ باشد Ùˆ انسانی Ú©Ù‡ نخواهد Ùˆ نکوشد Ú©Ù‡ نیک بیندیشد Ùˆ بزیید، « انسان با دروغ » Ù…ÛŒ باشد؛ ولو تمام عمرش هزاران بار، کعبه را زیارت کرده باشد Ùˆ هزاران هزار ساعت، رکوع Ùˆ سجود شبانه کرده باشد Ùˆ هزاران بار نیز، سینه زنی برای مظلومیّت شهدا کرده باشد.
4- شناخت بدیهیّات.
پیش از آنکه بخواهیم ویژه گیها Ùˆ Ù…Ùعضلات یک اجتماع را برشماریم Ùˆ سنجشگری کنیم، نیک است در آغاز از خود بپرسیم Ú©Ù‡ « جامعه چیست؟. » Ùˆ بکوشیم Ú©Ù‡ به جای باز ماندن به « تعاری٠آکادمیکی Ùˆ کلیشه ای Ùˆ قالبی – شابلونی » آن به « تعری٠Ùردی » خود بر شالوده ÛŒ اندیشیدنها Ùˆ پرسشها Ùˆ تیز نگریهای شایان تامل به پاسخی شایسته برای پرسشهای Ùردی خود همّت کنیم؛ زیرا در بطن تمام آن چیزهایی Ú©Ù‡ برای ما، « بدیهی » جلوه Ù…ÛŒ کنند Ùˆ وجودشان را عادّی Ù…ÛŒ پنداریم، ریشه ÛŒ Ù…Ùعضل سازترین Ùˆ بغرنج آورترین مسائل Ùˆ Ùلاکتهای یک اجتماع نیز، نهÙته Ù…ÛŒ باشند. در مسئله ÛŒ شناخت یک « جامعه » نبایستی Ùقط به آن سیستمی نگاه کرد Ú©Ù‡ بر آن جامعه، Øاکم Ù…ÛŒ باشد. خواه Øکومتش بر شالوده ÛŒ گزینشی بر Øقّ باشد یا با کاربست انواع Ùˆ اقسام ابزارهای استبدادی Ùˆ خشونتگرا، Øاکم شده باشد. اصل اینست Ú©Ù‡ ما بتوانیم با شکاÙتن پرده های ظاهری به « ریشه یابی Ùˆ علّت جویی اجتماعگرایی / باهمستان » انسانها راه یابیم تا بتوانیم تمام آن جلوه های زÙمخت Ùˆ آزارنده Ùˆ آسیبگر Ùˆ Ùاجعه بار را Ú©Ù‡ در Ø³Ø·Ø Ø§Ø¬ØªÙ…Ø§Ø¹ Ùˆ Øکومت، پدیدار شده اند Ùˆ Ù…ÛŒ شوند به دامنه ÛŒ « سنجشگری Ùˆ بررسی » بیاوریم. در سرزمینی Ú©Ù‡ تØصیل کرده گان اجتماعش نمی کوشند یا آن دلیری Ùˆ رادمنشی را ندارند Ú©Ù‡ به تن خویش در باره ÛŒ « ریشه یابی Ùˆ انگیزه ÛŒ باهمستان Ø¢Ùرینی انسانها » تلاش کنند، مردم آن اجتماع نخواهند Ùهمید Ú©Ù‡ بر پایه ÛŒ کدامین دلایل Ùˆ ضرورتها به « گرد یکدیگر » آمده اند تا نه تنها در کنار همدیگر برای « خوشزیستی » تلاش کنند؛ بلکه با « در کنار همدیگر بودن » بتوانند به « درد Ùˆ رنج Ùˆ مسائل یکدیگر » نیز رسیده Ú¯ÛŒ کنند. از این رو، « جامعه شناسی » به معنای تدریس آراء متÙکّران Ùˆ ÙیلسوÙان باختر زمینی یا بازگویی سطØÛŒ باÙیهای چیز نویسان خودی نیست؛ بلکه « جامعه شناسی » از نقطه ای آغاز Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ ما به تن خویش با « گستاخی Ùˆ رادمنشی Ùˆ آتوریته گریزی » به اندیشیدن در باره ÛŒ « ریشه های باهمستان انسانها » بکوشیم. ما در ایرانزمین، هنوز « جامعه شناسی » نداریم؛ زیرا « ÙلسÙیدن در بستر زبانها Ùˆ Ùرهنگ سرزمین خود » را نمی Ùهمیم تا بخواهیم Ùˆ بتوانیم Ú©Ù‡ با پشتیبانی Ùˆ پیشوازی کردن از « متÙکّران Ùˆ ÙیلسوÙان مستقل اندیش ایرانی » به زایش شاخه ÛŒ « جامعه شناسی ایرانی » بر درخت « ÙلسÙیدن ایرانی » گستره ای گشوده Ùکر بدهیم. ما همچنان در « Ù…Ùعضلات Ùˆ بدبختیها Ùˆ غارت شدنها Ùˆ سرکوب شدنها Ùˆ شکنجه Ùˆ آزار دیدنها Ùˆ هدر رÙتن سرمایه ها Ùˆ ثروتهای هنگÙت Ùˆ هرگز تکرار ناپذیر طبیعی Ùˆ Ùکری Ùˆ انسانی خود » غوطه ور Ù…ÛŒ مانیم تا روزی Ú©Ù‡ بÙهمیم Ùˆ هوشیار شویم چگونه Ù…ÛŒ توان « بدیهیّات باهمستان خود » را شناخت Ùˆ با سنجشگری آنها از چند – Ùˆ – چون آنها نیز، آگاهی درخور به دست آورد.
5- Øقیقتی Ú©Ù‡ قاتل جان Ùˆ زندگیست.
آنانی Ú©Ù‡ « Øقیقتهای نصّی / آمری » را اختراع کردند Ùˆ داروغه Ùˆ میر غضّب آن نیز شدند، در مغز Ùˆ ØاÙظه ÛŒ Øقیقت آلود خود Ùقط تنها چیزی را Ú©Ù‡ جاسازی Ùˆ برنامه ریزی کردند همانا ترمیناتور « جان آزاری Ùˆ خونریزی Ùˆ شکنجه Ùˆ Øبس » Ù…ÛŒ بود Ùˆ هنوز هست. Øقیقتی Ú©Ù‡ به بهای « خونریزی Ùˆ آزار » برپا شود Ùˆ خود را مطلق « صراط » بداند، هرگز Øقیقت نیست؛ بلکه ایدئولوژی بسیار مخرّبی Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ به جای Ø¢Ùرینش شادیها Ùˆ خوشیها Ùˆ امیدها Ùˆ رقصها Ùˆ شور Ùˆ اشتیاقها Ùˆ هنرهای دلآرا Ùˆ زیباییهای آرامش بخش به تØقیر Ùˆ تØبیس Ùˆ توبیخ Ùˆ تشر زدن به انسانها Ùˆ خوارداشت تمام جلوه های زندگی، Ùعّال مایشاء Ù…ÛŒ باشد. مومنان Ùˆ معتقدان آن مذهب / ایدئولوژی Ùˆ مرام Ùˆ مسلکی Ú©Ù‡ بیرق « Øقیقت » را بر پیشانی خود بیاویزند، هیچگاه « جوینده ÛŒ Øقیقت » نخواهند شد؛ زیرا آنانی Ú©Ù‡ مالک Øقیقت هستند Ùˆ آن را در هر Ú©ÙˆÛŒ Ùˆ برزنی روضه خوانی Ù…ÛŒ کنند Ùˆ اتیکت وابسته Ú¯ÛŒ به آن را در آغوش خویش، سÙت Ùˆ سخت، آویخته Ùˆ چسبان دارند، چگونه Ù…ÛŒ توانند یا ممکن است Ú©Ù‡ « جوینده ÛŒ Øقیقت » نیز باشند؟. چگونه؟. مذهب Ùˆ ایدئولوژی Ùˆ مرام Ùˆ مسلک Ùˆ اعتقاداتی Ú©Ù‡ مرا به « اندیشیدن Ùˆ جست – Ùˆ – جوی گوهر وجودی خودم » نیانگیزانند Ùˆ بدرقه Ú©Ù† ماجراهای Ù‡Ùتخوانی من برای یاÙتن Ùˆ Ø¢Ùرینش آن « Øقیقت معمّایی خودم » نباشند، چنان مذاهب Ùˆ ایدئولوژیها Ùˆ مرام Ùˆ مسلکها، Ùقط باری بسیار سنگین Ùˆ آزارنده بر دوش مغز Ùˆ روان آدمی Ù…ÛŒ باشند. Øقیقت، زمانی Øقیقت Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ در بی نامی خود، میلیونها جوینده ÛŒ عاشق Ùˆ گشوده Ùکر داشته باشد؛ نه Øقیقتی Ú©Ù‡ منجمد Ùˆ ماسیده Ùˆ متØجّر در گودالی Øقیر، بازپس Ù…ÛŒ ماند Ùˆ هرگز هیچ تکانی Øلزون وار Øتّا به مومنان خودش نمی دهد. چرا کثیری از انسانها در توهّم Øقیقتهای « نصّی » Ùرو Ø®Ùته اند؟. چرا؟.
6- نویسنده گی و هنر تاثیر گذاری.
تا اخگرهای آتش اشتیاق Ùˆ شور Ùˆ Øال به شعله ور کردن هیزم وجود انسان Ù†ÛŒÙتند، Ù…Øال است انسان بتواند سخنهایی را بر زبان Ùˆ قلم براند Ú©Ù‡ جانبخش Ùˆ دلنشین Ùˆ روشنگر باشند. سخن Ú¯Ùتن Ùˆ نوشتن در باره ÛŒ مسائلی Ú©Ù‡ ارزش « Ú¯Ùته شدن Ùˆ نوشته شدن » داشته باشند، سرودن آن نغمه هاییست Ú©Ù‡ « تاثیر گذارترین ناگÙته ها » Ù…ÛŒ باشند. متنی را Ú©Ù‡ نتوان با مطالعه اش به رقص در آمد، هرگز ارزش نگاه سرسری انداختن به آن را نیز ندارد. کلمات بایستی از دل Ùˆ وجود جانسوخته ÛŒ آدمی بر آیند تا بر دل دیگران، خوش نشینند Ùˆ موثر شوند. Ú©Ùند گامی ملّت ما در پذیرش دگرگشتهای روØÛŒ Ùˆ ذهنی Ùˆ Ùکری Ùˆ Ùرهنگی، Ùقط از پیامدهای رÙتاری Øکومتهای Ùاقد Ùرّ Ùˆ مستبد Ùˆ زورØاکمی نیست؛ بلکه از نتایج تولیدات نوشتاری Ùˆ Ú¯Ùتاری تØصیل کرده گان اجتماع ایرانی نیز Ù…ÛŒ باشند Ú©Ù‡ هیچ Ú†Ù†Ú¯ÛŒ به دل آدمیان نمی زنند Ùˆ هیچ نسیم روØÙزایی نیز در صØرای زندگی آنها ایجاد نمی کنند. نویسنده شدن، هنریست Ú©Ù‡ به نوشتن Ùˆ منتشر کردن منوط نمی باشد؛ بلکه به « شعله ور شدن جان Ù¾Ùر شور Ùˆ Øال انسان » بازبسته Ù…ÛŒ باشد. چرا ما در هیزم اشتیاقهای خود، شعله ور نمی شویم تا انسانهایی تاثیر گذار باشیم ØŸ. چرا؟.
7- دگرگشت خواهی برای واژگونی یا دوام سیطره ÛŒ ØÙکّام بی لیاقت؟.
دگرگشت پذیری Ùˆ آرزوی تجدید نظر Ùˆ Øقّ گزینشهای نو به نو را در گستره های مختل٠اجتماعی Ù…ÛŒ توان در دو دامنه ÛŒ متÙاوت Ùˆ Øتّا متضاد، تاویل Ùˆ تÙسیر Ùˆ اجرا کرد: 1- یکی در راستای واپسگیری Øقّانیّت داشتن به Øکومت کردن از Øاکمان Ùˆ مقتدرین وقت. 2- یکی در راستای استØکام Ùˆ استمرار Ùˆ باریگاد سازی برای دوام ØÙکّام وقت Ùˆ سیستم توتالیتری آنها. مسئله ÛŒ « تØوّل خواهی » در سرزمین ما تا امروز توانسته است در زیر چتر « کلمات Ùˆ عبارتها Ùˆ نمایشهای Ùریبنده به Ú©Ù…Ú© رسانه های جور واجور Ùˆ دستگاههای تبلیغاتی سر سام آور Øکومتی Ùˆ مشق نویسیهای Ù…Ùتعه گان ولایت Ùقاهتی » به ایجاد Ùˆ استمرار Øکومت Ùقاهتی، بیشتر خدمت کند تا عکس قضیه. اکنون بایستی هوشیاران Ùˆ بیدار مغزان اجتماع ایرانزمین در این باره بیندیشند Ú©Ù‡ چگونه Ù…ÛŒ توان صÙو٠خود را با صÙÙˆÙ ØÙکّام Ùˆ Ù…Ùتعه گان آنها از یکدیگر تÙکیک کرد؟. تا زمانی Ú©Ù‡ کلمات ما Ù…ÛŒ توانند آنقدر گشاد باشند Ú©Ù‡ بتوان هر گونه معنای دلبخواهی را در آنها جای داد، بی گمان پروسه ÛŒ « Ùریب دهی مردم از طر٠ØÙکّام »، پا به پای ذهنیّت متغیّر خواهنده ÛŒ انسانها، به پیش خواهد رÙت. Ùقط زمانی چنین پروسه ای متوقّ٠و متلاشی Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ مخالÙان Ùقاهتی در زبانی سخن بگویند Ùˆ بنویسند Ùˆ ص٠آرایی Ùکری با ØÙکّام Ùˆ Ù…Ùتعه گان آنها داشته باشند Ú©Ù‡ زبانی « سلیس Ùˆ گستاخ Ùˆ زÙلال » باشد. تراژدی درد آور مسئله اینست Ú©Ù‡ کثیری از مخالÙان Øکومت Ùقاهتی در همان زبانی Ù…ÛŒ گویند Ùˆ Ù…ÛŒ نویسند Ùˆ رÙتار Ù…ÛŒ کنند Ú©Ù‡ ØÙکّام Ù…ÛŒ خواهند Ùˆ Ù…ÛŒ توانند به همان زبان، مردم Ùˆ مخالÙان را Ùریب بدهند Ùˆ به استمرار Øاکمیّت بی Ùرّ خود، دوام بدهند.
8- تصویر خدا و اخلاق عام.
« Ù¾Ùرسمان / پربلماتیک » خدا به گرداگرد این معضل بنیانی Ù…ÛŒ چرخد Ú©Ù‡ ما در راستای Ø¢Ùرینش ارزشها Ùˆ منشهای نو هستیم؛ سوای آن اخلاقیاتی Ú©Ù‡ در لابیرنت آنها، اسیر Ùˆ ذلیل مانده ایم. مسئله ÛŒ « انکار Ùˆ اثبات خدا »، به خودی خودش، Ùاقد ارزش Ù…ÛŒ باشد؛ زیرا Ù†ÙÛŒ کلّی Ù…Ùهومی به نام « خدا » را در بطن خود دارند. اخلاقیات باهمستان انسانها بر صخره ای خارا سنگ بنا شده است Ú©Ù‡ در Ùراسوی آن Ù…ÛŒ توان « خدایی / خدایانی » را کش٠کرد. به همین دلیل، هر اخلاقی به عالی ترین Ùˆ پروریده ترین ارزشهایش نام « خدا » را Ù…ÛŒ دهد. از این رو، آن « خدایی » Ú©Ù‡ از گستره ÛŒ ارزشهای اخلاقی، روییده Ùˆ پدیدار شود، مومنان Ùˆ معتقدین به او بر شالوده ÛŒ همان ارزشها نیز با یکدیگر Ùˆ دیگر انسانها، رÙتار خواهند کرد Ùˆ مجری همان ارزشها نیز خواهند شد. در تصویر هر « خدایی » Ù…ÛŒ توان میدان جنگ Ùˆ گریز تضادهای مختل٠اخلاقی را به آسانی کش٠کرد. آن اخلاقی Ú©Ù‡ به اوج بØران خودش Ù…ÛŒ رسد Ùˆ بر تنشها Ùˆ تضادها Ùˆ درگیریها Ùˆ کشمکشهای خونین Ùˆ Ùاجعه بار اجتماعی شدّت Ù…ÛŒ دهد، اخلاقیست Ú©Ù‡ Ùقط با Ù†ÙÛŒ « خدایش » Ù…ÛŒ توان بر بØرانهای ناشی از وجود آن، چیره Ùˆ Ùائق شد. سنجشگری اخلاق متعÙّن اسلامی با Ù†ÙÛŒ رادیکال تصویر « الّله » است Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ تواند ذهنیّت Ùˆ روان معتقدان به او را تصÙیه Ùˆ لایروبی Ùˆ شاداب کند. اخلاقی Ú©Ù‡ گندیده Ùˆ پوسیده Ùˆ متعÙّن شده باشد Ùˆ مناسبات اجتماعی Ùˆ انسانی را متلاشی کند، اخلاقیست Ú©Ù‡ خدایش مرده Ùˆ پوسیده است Ùˆ Ùاقد ارزش برای زندگی Ù…ÛŒ باشد. Ú†Ù‡ کسانی « الّله » را Ú©Ùشتند Ùˆ بدویّت توØّشی Ùˆ تروریستی را در Ø³Ø·Ø Ø¬Ù‡Ø§Ù†ÛŒ توسعه دادند؟.
9- پیچیده گی سرسام آور مناسبات انسانها.
گاهی آن انسانهایی Ú©Ù‡ پیچیده Ù…ÛŒ نمایند، بالذّات خود، پیچیده نیستند؛ بلکه در نظر Ùˆ Ùهم ما، پیچیده، جلوه Ù…ÛŒ کنند. کاÙیست Ú©Ù‡ چنان انسانهایی را از نزدیک با آنها مراوده Ùˆ اÙت Ùˆ خیز داشته باشیم تا بÙهمیم Ú©Ù‡ آنها، پیچیده نیستند Ùˆ وجودی خیلی ساده Ùˆ خودمانی دارند. گاهی ساختمان همین انسانهای ساده را آنقدر ساختارشان را رویدادها Ùˆ تØوّلات اجتماعی Ùˆ کشوری Ùˆ جهانی Ù…ÛŒ پیچیانند Ú©Ù‡ ما هرگز به مخیله مان نیز این ظنّ قوی خطور نمی کند Ú©Ù‡ چنان انسانهای ساده، ممکن است در مرØله ای یا مقطعی از زندگی خود، پیچیده ترین انسانها از آب در آیند. کلا٠سر در Ú¯Ù… بودن بسیاری از مسائل لاینØÙ„ اجتماعی در ایرانزمین از انسانهایی نشات Ù…ÛŒ گیرد Ú©Ù‡ پروسه ÛŒ تØوّلات Ùرهنگی Ùˆ تاریخی Ùˆ نقش Øکومتها Ùˆ رویدادهای جهانی در بغرنجزایی مناسبات آنها با یکدیگر Ùˆ پیچیده Ú¯ÛŒ رÙتارها Ùˆ Ú¯Ùتارها Ùˆ واکنشها Ùˆ کنشهایشان، بسیار دخیل Ùˆ سهیم Ùˆ ناÙØ° بوده اند. برای آنکه بتوان مسئله ای ثقیل را در Ø³Ø·Ø Ø§Ø¬ØªÙ…Ø§Ø¹ÛŒ Ùهمید Ùˆ به چالش با آن رو آورد، بایستی بیش از هر چیز دیگر بکوشیم آن مویرگهایی را شناسایی کنیم Ú©Ù‡ همواره در پسزمینه ÛŒ رویدادهای آشکار شده، نقش دارند؛ ولی در تاریکی Ù…ÛŒ مانند. مویرگهای مناسبات Ùˆ کاراکتر پیچیده ÛŒ انسانها را Ù…ÛŒ توان در دامنه ÛŒ مذاهب Ùˆ اعتقادات Ùˆ خراÙات Ùˆ آداب Ùˆ رسوم Ùˆ Ù†ØµØ§ÛŒØ Ùˆ خواب Ùˆ خیالات Ùˆ توهّمات انسانهای یک سرزمین، واکاوی کرد Ùˆ عمیق شناخت. Ùقط آن جامعه ای مستعد « تØوّل Ùˆ دگرسانی » Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ روشنگران بیدار Ùهم Ùˆ مسئول Ùˆ Ùکر Ø¢Ùرین آن بتوانند ژرÙای تار – Ùˆ – پود مویرگهای مناسبات اجتماعی انسانها را بÙهمند Ùˆ دریابند. تاثیر بر ذهنیّت اÙراد هر جامعه ای، درمانگری آنها به Ú©Ù…Ú© جاری شدن ایده ها Ùˆ اÙکار نو به نو در ذهنیّت Ùˆ روان آنها به Ø´Ú©Ù„ قطره قطره از راه « سÙرÙÙ… اندیشیدن Ùˆ سنجشگری » Ù…ÛŒ باشد.
10- Ùهم Ùˆ ناÙهم ایده ÛŒ دمÙکراسی.
سخن Ú¯Ùتن در باره ÛŒ Ù…Ùهومی یا ایده ای به معنای « Ùهمیدن مغزه ÛŒ آن ایده Ùˆ Ù…Ùهوم » نیست. کثیری از انسانها در باره ÛŒ ایده های « دمکراسی / قانون اساسی / آزادی / انتخابات Ùˆ امثالهم » نظر Ù…ÛŒ دهند؛ ولی وقتی در باره ÛŒ Ú¯Ùتارهای آنها ژر٠بیندیشیم، متوجّه Ù…ÛŒ شویم Ú©Ù‡ از چنان ایده ها Ùˆ Ù…Ùاهیمی Ùقط « نامشان » را Ù…ÛŒ دانند؛ نه Ù…Øتویات Ùˆ درونه های Ùکری Ùˆ پرنسیپی آنها را. چگونه Ù…ÛŒ توان از ایده ÛŒ « دمکراسی » سخن راند؛ ولی در Ú¯Ùتار Ùˆ کردار Ùˆ اندیشه در تضاد با « پرنسیپهای دمکراسی » بود؟. برای بازشکاÙÛŒ Ùˆ ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ú†Ù†ÛŒÙ† تناقضی Ùقط دو امکان وجود دارد: 1- یا ما هنوز نمی Ùهمیم Ùˆ نمی دانیم Ú©Ù‡ « ایده ÛŒ دمکراسی » چیست Ùˆ Ú†Ù‡ Ù…Øتویاتی دارد؟. 2- یا ما Ù…ÛŒ دانیم « ایده ÛŒ دمکراسی Ùˆ Ù…Øتویات آن » چیست؛ ولی بر آنیم Ú©Ù‡ معنا Ùˆ برداشت Ùردی / گروهی / Øزبی / سازمانی / Ùرقه ای / مذهبی Ùˆ مرام Ùˆ مسلکی / ایدئولوژیکی Ùˆ امثالهم را به ظواهر آن بیاراییم Ùˆ Ùقط با نام آن به اهدا٠و مقاصد خود برسیم. من Ù…ÛŒ پرسم آیا « Øیران شدن Ùˆ سرخورده Ú¯ÛŒ مردم ما » از مدّعیان ایده ÛŒ دمکراسی در هر Ùرم Ùˆ صورتش Ú©Ù‡ تبلیغ Ù…ÛŒ شود، نشانگر آن نیست Ú©Ù‡ ما همچنان « انقلابی Øسینی » مانده ایم Ùˆ در زبان Ùˆ عمل، مسلمان شیعه زده هستیم!ØŸ.
11- دین ( = وجدان خویشآÙریده ) در گستره ÛŒ Ùردیّت Ùˆ تضاد آن با دین (= همعقیده Ú¯ÛŒ ) در تجمّع امّت.
تا زمانی Ú©Ù‡ ما در Ø³Ø·Ø Ù…Ø³Ø§Ø¦Ù„ لیز Ù…ÛŒ خوریم، خود به خود از ریشه زدن در خاک آن مسائل نیز به کنار Ù…ÛŒ اÙتیم Ùˆ نخواهیم توانست Ú©Ù‡ عمق آنها را بÙهمیم Ùˆ دریابیم Ùˆ سپس با آنها روبرو شویم؛ Ú†Ù‡ رسد به بر طر٠کردن آنها. « دین » در ذهنیّت امروز ما به معنای « شرایع Ùˆ مراسم Ùˆ آداب Ùˆ سنّتها Ùˆ خراÙات Ùˆ اعتقاداتی » Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ جنبه های پراگماتیستی آن Ù…ÛŒ تواند پاسخگوی روزمره Ú¯ÛŒ انسانها در ابعاد مختل٠زیستی باشد. این شیوه نگرش Ùˆ برداشت معنایی از « دین » باعث تنشها Ùˆ کژبینیها Ùˆ تاویل Ùˆ تÙسیرهای آشÙته ای شده است Ú©Ù‡ بازشکاÙÛŒ Ùˆ ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¢Ù† به سالها تلاش Ùکری Ùˆ روشنگری Ù…Øتاج Ù…ÛŒ باشد. « دین » همانطور Ú©Ù‡ مغزه ÛŒ تجربی Ùˆ زبانشناختی Ùˆ Ùرهنگی آن در اساطیر Ùˆ ادبیّات Ø´Ùاهی Ùˆ در برخی نوشته های تکه – پاره شده ÛŒ ادبیّات کتبی Ùˆ نوشتاری ایرانزمین باقی مانده است، به معنای « زیباترین Ùروزه ÛŒ گوهری انسان » Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ من آن را « وجدان خویشآÙریده » Ù…ÛŒ نامم. دین در چنین معنایی، هرگز « رسول Ùˆ خالقی » ندارد؛ زیرا تولیدیست Ú©Ù‡ Ùردیّت Ùˆ شخصیّت Ùˆ کرامت Ùˆ ارجمندی Ùˆ گزند ناپذیری وجود یگانه ÛŒ انسان را رقم Ù…ÛŒ زند. بنابر این، دین در گستره ÛŒ Ùردیّت، همان چیزی Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ انسان بالذّات هست Ùˆ در پروسه ÛŒ زندگی اش، پدیدار Ùˆ آشکار Ù…ÛŒ شود؛ نه آنچه Ú©Ù‡ به او تلقین Ù…ÛŒ کنند Ùˆ اجرایش را توقع دارند. تاریخ اجتماعی Ùˆ کشوری ما تا همین امروز، میدان درگیری Ùˆ گلاویزی دینهای Ùردی با « ضدّ دینهایی ( = میترائیسم / زرتشتیگری / اسلامیّت / Ùˆ امثالهم ) Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ ماسک « دین » را بر صورت خود آویخته اند Ùˆ به ستیز Ùˆ خصومت با « دین Ùردی » مشغولند. آن اعتقاداتی Ú©Ù‡ Ùردیّت Ùˆ شخصیّت منØصر به Ùرد انسانها را Ù…ÛŒ کاهد Ùˆ به صÙر تقلیل Ù…ÛŒ دهد Ùˆ از آنها « تجمّع امّت » Ù…ÛŒ سازد، آن اعتقادات را نمی توان « دین » نامید؛ بلکه « ضدّ دین ». بنابر این، اندیشیدن در باره ÛŒ « دین ( = وجدان خویشآÙریده ) Ùˆ ضدّ دین ( = تلنبار شدن شرایع Ùˆ اوامر Ùˆ Ùتاوی Ùˆ امثالهم در مغز Ùˆ روان منجمد ) » بایستی موضوع تÙکّر سنجشگر باشد تا بتوان پیوند متقابل « دین Ùردی Ùˆ مناسبات اجتماعی » Ùˆ مسائل کشوری را در گستره ÛŒ ایرانزمین دریاÙت Ùˆ Ùهمید. نیندیشیدن در باره ÛŒ این دو تÙاوت Ùˆ تضاد عمیق Ùˆ سازش ناپذیر « دین Ùردی Ùˆ اعتقادات امّتی » به این معناست Ú©Ù‡ ما هرگز نخواهیم توانست تنشهای اجتماع خود را در کوتاه مدّت بکاهیم؛ ولو هیچ مّلایی نیز Øاکم بر کشور نباشد.
12- اعتقادات و متخصّص اعتقاد.
به هر چیزی Ú©Ù‡ انسانها اعتقاد داشته باشند، Ù…ÛŒ توان Ú¯Ùت Ú©Ù‡ Ùقط Ùرد، Ùرد خود انسانها نیز هستند Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ دانند به Ú†Ù‡ چیزهایی اعتقاد دارند Ùˆ به Ú†Ù‡ چیزهایی، معتقد نیستند یا آنقدر اهمیّت Ùˆ نقش اساسی در زندگی Ùردی آنها ندارند Ú©Ù‡ بخواهند به آنها اعتقادی داشته یا نداشته باشند. از این رو، در مسئله ÛŒ اعتقادات Ùردی، هیچ شخص ثالثی نمی تواند « متخصّص Ùˆ Ø®Ùبره Ùˆ کاردان Ù…Øض » شود؛ زیرا هیچکس نمی تواند به درون دیگری راه یابد؛ ولو Øاکم Ùˆ آمر بر انسانها نیز باشد Ùˆ شبانه روز، قیراط وار به Ú©ÙنتÙرل Ùˆ Ù…ÙÙتّشی جیک Ùˆ بÙÚ© رÙتارها Ùˆ Ú¯Ùتارهای آنها مشغول باشد. کلیدی ترین گرهگاه مسائل کشورداری Ùˆ میهنی ما در این است Ú©Ù‡ « عدّه ای = آخوند با عمّامه Ùˆ بی عمّامه » Ù…ÛŒ خواهند به همه، تØمیل Ùˆ تلقین کنند Ú©Ù‡ در دامنه ÛŒ اعتقادات از خبره ترین Ùˆ متخصّص ترین کاردانها هستند Ùˆ درست با چنین ادّعا Ùˆ Øرکت بی شرم خود هست Ú©Ù‡ با کاربست زور Ùˆ ستم Ùˆ ترور عقیدتی، دائم تقلّا Ù…ÛŒ کنند مردم را به هر وسیله Ùˆ امکانی Ú©Ù‡ هست، مجاب Ùˆ قانع کنند. تا زمانی Ú©Ù‡ ما به چنان متخصّصانی ارزش Ù…ÛŒ دهیم Ùˆ ادّعای Ùریب آلود آنها را Ù…ÛŒ پذیریم Ùˆ تسلیم اوامر Ùˆ اØکام Ùˆ Ùتاوی آنها Ù…ÛŒ شویم، ما در اعتقاداتمان به دست خودمان، Ùریب Ù…ÛŒ خوریم Ùˆ قربانی قدرتپرستی Ùˆ Øرص Ùˆ آزخواهی طی٠مکّار Ùˆ مزوّر Ù…ÛŒ شویم. روزی Ú©Ù‡ ایرانیان بتوانند اعتقادات Ùردی خود را بÙهمند Ùˆ آگاهی درخور از اعتقادات خود کسب کنند Ùˆ هوشیاری Ùˆ بیداری خود را در داشتن Ùˆ نداشتن اعتقادات Ùردی بازیابند، مطمئن باشید آن روز، هیچکس جرات نخواهد کرد ادّعای « خبره Ú¯ÛŒ Ùˆ تخصّص » در اعتقادات دیگران را بر زبان براند؛ Ú†Ù‡ رسد به آنکه بخواهد به نام اعتقادات، بر وجدان Ùˆ زندگی Ùˆ جان Ùˆ آبرو Ùˆ Øیثیّت Ùˆ مال Ùˆ دارایی آنها، Øاکم Ùˆ آمر نیز بشود. دوران صغارت Ùˆ Øقارت ما ملّت، Ú©ÛŒ به پایان Ù…ÛŒ رسد؟.
13- بهشت سازی بدون الاهان.
« Ú©Ùˆ Ù…Ùطربی Ú©Ù‡ مست شوم از ترانه اش؟ »
جایی Ù…ÛŒ توان بهشت ساخت Ú©Ù‡ هیچ الاه مقتدر Ùˆ آمری وجود نداشته نباشد. در آن مکانها Ùˆ ناکجا آبادها Ùˆ رویاها Ùˆ خیالاتی Ú©Ù‡ ذهن آدمی Ù…ÛŒ Ø¢Ùریند، اگر الاه قادر Ùˆ قهّاری نیز وجود داشته باشد، هیچ بهشتی به پا نخواهد شد؛ سوای جهنّمی هولناک Ùˆ آزارنده. بهشت را Ù…ÛŒ توان بر روی زمین ساخت؛ به شرطی Ú©Ù‡ تمام الاهان مقتدر را به Ùراسوی همان کائناتی، تبعید ابدالدّهر Ùˆ مدÙون همیشه Ú¯ÛŒ کنیم Ú©Ù‡ جا خوش کرده اند Ùˆ متولیّان Ùˆ موکّلان Ùˆ شمشیر کشان آنها بر سرنوشت انسانها، Øاکم Ùˆ آمر شده اند. انسان بدون الاهان Ù…ÛŒ تواند به آسانی Ùˆ بدون هیچ Ù…Ùعضل دست Ùˆ پاگیر دار به ساختن زیباترین Ùˆ عالیترین Ùˆ شادی Ø¢Ùرین ترین بهشتها نیز کامیاب Ùˆ موÙّق شود. Ùقط تا زمانی Ú©Ù‡ الاهان مقتدر بر Ø¢Øادّ کره ÛŒ زمین، Ù†Ùوذ دارند Ùˆ موکّلان Ùˆ مومنان شمشیر Ú©Ø´ آنها در هر چیزی، Ùضولیهای آنچنانی Ù…ÛŒ کنند، هیچ بهشتی بر روی زمین ساخته نخواهد شد Ùˆ هر کجا نیز Ú©Ù‡ نشانه هایی از بهشت، وجود داشته باشد به دست موکّلان چنان الاهان خبیث Ùˆ اقتدار خواه، نابود Ùˆ سر به نیست خواهد شد. الاهان مقتدر Ùˆ Ùراکائناتی به نیروها Ùˆ استعدادها Ùˆ توانمندیها Ùˆ ایده های انسانهای Ø¢Ùریننده Ùˆ با ابتکار Ùˆ گستاخ Ùˆ قائم به ذات خود، بسیار Øسادت دارند Ùˆ کینه Ù…ÛŒ توزند.
14- گذار از ولایت Ùقاهتی بدون گدار.
در انجام کاری بنیانی Ùˆ اساسی Ùˆ ثمر بخش Ù…ÛŒ گویند: « بی Ú¯Ùدار به آب مزن!. ». من امّا Ù…ÛŒ اندیشم Ú©Ù‡ « Ú¯Ùدار » را زمانی Ù…ÛŒ توان تمییز Ùˆ تشخیص داد Ú©Ù‡ ما به آب بزنیم تا با دور اندیشی Ùˆ کور مال کورمال به Ú©Ø´Ù Ùˆ تخمین « Ú¯Ùدار آب » دست یابیم. از این رو، تلاشهای پیگیر Ùˆ همعزم Ùˆ همسو را برای ساقط کردن « اقتدار Ùقاهتی » بایستی از نقاطی آغازید Ú©Ù‡ تمام پیکارگران را نه تنها در عزم خودشان همبسته کند؛ بلکه پس از واقعیّت یابی سقوط اقتدار Ùقاهتی به « همبسته Ú¯ÛŒ Ùˆ همعزمی Ùˆ همگرایی Ùˆ همدردی Ùˆ همازمآیی آنها در گلاویز شدن با مشکلات Ùˆ Ù…Ùعضلات میهن »، رویه ای ارزشمند Ùˆ ستودنی بدهد. منتظر مردمی نشستن Ú©Ù‡ درگیر صدها مسئله برای معیشت روزانه ÛŒ خود Ù…ÛŒ باشند، به معنای تداوم دادن Ùˆ استمرار ولایت Ùقاهتی Ù…ÛŒ باشد. اساسا Øضور عوام میلیونی در واقعیّت پذیری دگرگشتهای Øسابشده Ùˆ خردمندانه به نابودی Ùˆ متلاشی کردن تمام پرنسیپها Ù…ÛŒ انجامد. عوام میلیونی را بایستی تلاش کرد Ú©Ù‡ به اشخاص مستقل اندیش واگردانده شوند؛ یعنی طوری Ú©Ù‡ در مسائل باهمستان به مرجعیّتهای مذهبی اقتدا نکنند Ùˆ از آنها واقعا روی برگردانند. از خصوصیّات مردم تمام جوامع بشری همین است Ú©Ù‡ آنها به دلیل تجارب گسترده ای Ú©Ù‡ در بستر تاریخ Ùˆ Ùرهنگشان، انباشت شده است، خود به خود آموخته اند با کشور دارانی همراه شوند Ú©Ù‡ در راستای مناÙع Ùˆ بهروزی Ùˆ خوشی Ùˆ آرامش Ùˆ امنیّت Ùˆ همدلی Ùˆ Ù…Ùدارایی تمام لایه های مردم یک سرزمین، Ùعّال Ù…ÛŒ باشند. بنابر این، راه پیکارگران آین نیست Ú©Ù‡ « Øضور میلیونی عوام » را در سراسر کشور به نام سند « Øقّانیّت خواستها Ùˆ پرنسیپ پیکارگری خود در پروسه ÛŒ ساقط کردن اقتدار Ùقها » به شمار آورند؛ بلکه پیکارگران بایستی در روبرو شدن Ùˆ گلاویزی مستقیم Ùˆ ص٠آرایی Ùکری با طی٠ØÙکّام به جلب نظر مردم در Ù¾Ùشتیبانی کردن از رزم خودشان کوشا شوند. گرایشی Ú©Ù‡ مردمدوست Ùˆ ایراندوست باشد، هیچگاه از میدان پیکار نمی گریزد؛ بلکه در روبرو شدن با Øری٠قهّار Ùˆ خونریز Ùˆ بی Ùرّ Ú©Ù‡ همان طی٠ØÙکّام ستمگر Ùˆ دژخیم باشند، Ù…ÛŒ توانند Øقّانیّت خود را در مقام یک ایرانی به ثبت برسانند. تنها راه گذار برای ساقط کردن ولایت Ùقاهتی همان Øضور یاÙتن در دریای میهن Ùˆ پیکار تئوریک Ùˆ پراکتیکی مستقیم با « جÙهلاء Ù…Ùعمّم Ùˆ Ù…Ùتعه گانشان » Ù…ÛŒ باشد. ایران از آن هر انسانیست Ú©Ù‡ خود را ایرانی Ù…ÛŒ داند. اسلامیّت هرگز شاخص ایرانی بودن نیست Ú©Ù‡ نیست.
15- از کجا باید آغازید؟.
برای ایجاد تØوّل اساسی در مناسبات میهنی Ùˆ Ùرهنگ Ùˆ اخلاقیّات Øاکم بر ذهنیّت Ùˆ روان انسانها Ù…ÛŒ توان از « خود » شروع کرد. بیایید صمیمانه از خود بپرسیم Ú©Ù‡ « من » تا Ú†Ù‡ اندازه ای Ù…ÛŒ توانم به خودم، تغییر بدهم Ùˆ گنجایش تغییر پذیری دارم. Ú†Ù‡ چیزی اساسا بایستی در ما، تغییر کند؟. بینش Ùˆ رÙتار Ùˆ نگرش Ùˆ Ú¯Ùتار ما؟ یا اینکه چشم اندازهای ما؟ یا شاید هم اعتقادات Ùˆ سنّتها Ùˆ مراسم Ùˆ آداب Ùˆ مرده ریگهای آبا Ùˆ اجدادی ما؟. من بر این اندیشه ام Ú©Ù‡ انسان Ùقط با تغییر در « ذهنیّت / آگاهبود / بینش » Ùردی خودش است Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ تواند از جمع همعقیده گان Ùˆ همرنگ جماعت شدنها بگسلد Ùˆ راه خود را بیاÙریند. اینکه آیا « راه Ùردی خود را Ø¢Ùریدن Ùˆ زندگی خویش را بر شالوده ÛŒ بینش Ùردی زیستن » Ù…ÛŒ تواند بر نوع نگرش Ùˆ رÙتار Ùˆ چشم اندازهای دیگران، موثر باشد یا نباشد، بØثیست ثانوی Ùˆ توام با امیدواری. من نمی توانم تغییراتی را Ú©Ù‡ به خودم Ù…ÛŒ دهم به عنوان « خط مشی Ùˆ تنها شیوه ÛŒ درست زیستن » برای دیگران بدانم. Ú†Ù‡ بسا آنچه به دهان من، خوش طعم Ù…ÛŒ باشد، در دهان دیگری، تلخ Ùˆ چندش آور باشد. بنابر این، من مجاز Ùˆ Ù…Øقّ نیستم Ú©Ù‡ شیوه ÛŒ زندگی Ùردی خودم را، ملاکی عام بپندارم Ùˆ آن را نصّی قاطع برای Øاکم کردن بر ذهنیّت Ùˆ نوع زندگی دیگران. من بایستی بÙهمم Ùˆ دریابم Ú©Ù‡ اگر چیزی را نمی پسندم، آن چیز را Ùقط به Øال خود رها کنم Ùˆ هرگز نه مبلّغ آن باشم، نه Øامی آن، نه آزارنده Ùˆ پایمال کننده ÛŒ آن. مسئله ÛŒ زندگی Ùردی خود را زیستن؛ یعنی دریاÙتن Ùˆ Ùهمیدن Ùˆ به کار بستن « منش مدارایی بر شالوده ÛŒ پرنسیپ پسند Ùˆ ناپسند ». انسان آن چیزهایی را Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ پسند با Ø®Ùرسندی برمی گزیند Ùˆ آن چیزهایی را Ú©Ù‡ نمی پسندد به Øال خود وامی گذارد Ùˆ از کاربست آنها پرهیز Ù…ÛŒ کند. آغازگاه تØوّل در هر انسانی، خودش Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ تواند خیزاب دگرگشتی Ùˆ طراوت نسیمی جانÙزا را در دریای اجتماع ایجاد کند.
16- Ùروپاشی Øکومتها.
« جان استوارت میل ( 1806 – 1873 Ù…. ) » بر این اندیشه است Ú©Ù‡ کلیّه ÛŒ انقلابهای سیاسی؛ چنانچه نیرویی بیگانه در تسخیر Ùˆ Ù†Ùوذ در قلمرو کشوری، دخالت نداشته باشد، انقلابهایی هستند Ú©Ù‡ سرچشمه ÛŒ تاثیر Ùˆ Øرکت خود را از « اخلاقیّات Øاکم بر ذهنیّت Ùˆ روان انسانها » Ù…ÛŒ گیرند. به عبارت دیگر؛ ساختمان کشور داری Ùˆ نظام سیاسی در یک سرزمین، زمانی از هم Ùرو Ù…ÛŒ پاشد Ú©Ù‡ عقاید Ùˆ نگرشهای اخلاقی Øاکم بر مناسبات انسانی، پیشاپیش در ذهنیّت Ùˆ روان مردم، Ùرو پاشیده شده باشند. آیا Ùاجعه ÛŒ انقلاب نکبتی1357 Ùˆ سمتگیری اقتدار آخوندی از Ùروپاشی « رادمنشی Ùˆ Ùقدان گستاخی Ùˆ انگیزه ÛŒ نوجویی تØصیل کرده گان » سرزمین ما، ریشه نگرÙته نبود؟. آیا امروزه روز، پس از نزدیک به سه دهه Ùعّال بودن گیوتین الهی در ایرانزمین، دقیقا با واقعیّت پذیر شدن « تØوّل Ùˆ دگرگشت منش ما ایرانیان Ùˆ تلاش برای رادمنش زیستن Ùˆ زایش Ùˆ پروراندن درخت راستی وجودمان » نیست Ú©Ù‡ امکانهای سریع السّیری Ùروپاشی Øکومت Ùقاهتی ایجاد Ù…ÛŒ شود؟.
17- اساتید٠دانشگاه و دانشگاه٠اساتید.
تا زمانی Ú©Ù‡ « دانشگاه »، مکان « کسب چیزی » Ù…ÛŒ باشد، هرگز دانشگاه نیست؛ بلکه « کاسبگاهی » Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ مشتریهای خود را با سلیقه ها Ùˆ توقّعهای مختل٠خواهد داشت. ولی از Ù„Øظه ای Ú©Ù‡ دانشگاه به « انگیزشگاه » تبدیل شود، آنگاه Ùقط جوینده گان Ùˆ پرسشگران Ùˆ نامتعارÙها در آن به انگیختن یکدیگر رو خواهند آورد. در دانشگاه اکتسابی Ùقط Ù…ÛŒ توان کسبه ای را بار آورد Ú©Ù‡ استاد کاسبکار هستند Ùˆ در برابر متاعی Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ Ùروشند، مزدی نیز دریاÙت Ù…ÛŒ کنند. چنین بازار خرید Ùˆ Ùروشی را Ù…ÛŒ توان « دانشگاه اساتید » نامید Ùˆ Ùروشنده گان انواع Ùˆ اقسام تØÙÙ‡ های وارداتی Ùˆ اØیانا عرضه کننده ÛŒ بعضی خنزر پنزرهای کاهدان عتیقه ای Ùˆ میراث زنگار گرÙته ÛŒ آبا Ùˆ اجدادی را نیز Ù…ÛŒ توان « اساتید دانشگاه » نامید. ایرانزمین، زمانی عرصه ÛŒ تÙکّر Ùˆ زایشگاه اندیشه ورزان Ùˆ ایده Ø¢Ùرینان Ùˆ متÙکّران Ùˆ ÙیلسوÙان Ùˆ هنرمندان متنوّع خواهد شد Ú©Ù‡ « دانشگاههایش، انگیزشگاه باشند؛ نه کاسبگاه Ùˆ کاسبگر ساز ».
18- روزمره Ú¯ÛŒ Ùˆ Ú†ÙÙ…Ú†Ùمه ÛŒ Ú†Ù‡ کنم؟. Ú†Ù‡ کنم؟.
مردمی Ú©Ù‡ در آزمونهای خود از تمام « Ù…Ùدّعیان کشور داری »، ناامید Ùˆ سرخورده شوند Ùˆ با وعده Ùˆ وعیدهای Ùریبنده Ùˆ مسائل جنجالی ØÙکّام Ùˆ بØثهای بی ربط آنها نسبت به « Ù…Ùعضلات Ùˆ مشکلات باهمزیستی » روبرو شوند، Ú©Ù… Ú©Ù… از چیزی Ùاصله Ù…ÛŒ گیرند Ùˆ نسبت به آن، بی اعتنا Ù…ÛŒ شوند Ú©Ù‡ نامش « اجتماع / باهمستان » Ù…ÛŒ باشد. در اجتماعی Ùˆ سرزمینی Ú©Ù‡ هیچکس « نگران زندگی Ùˆ جان Ùˆ وجود عزیز » دیگران نیست، آن جامعه نیز هرگز ارزش اندیشیدن در باره ÛŒ مسائل ناگزیرش را ندارد Ú©Ù‡ ندارد. اجتماعی Ú©Ù‡ « خوشیها Ùˆ شادمانیها Ùˆ دردها Ùˆ رنجها Ùˆ نگرانیها Ùˆ ترسها Ùˆ دلهره ها Ùˆ اشتیاقها Ùˆ آینده نگریها Ùˆ نیازها Ùˆ خواستها Ùˆ آرزوها Ùˆ آرمانهای مرا در Ùردیّتم » نادیده Ù…ÛŒ گیرد Ùˆ آنها را Øتّا تØقیر Ù…ÛŒ کند Ùˆ زیر پا Ù…ÛŒ گذارد Ùˆ مرا در آنچه Ú©Ù‡ هستم Ùˆ Ù…ÛŒ اندیشم، آزار Ù…ÛŒ دهد Ùˆ Øقوقم را به غارت Ù…ÛŒ برد، آن جامعه، روزها Ùˆ شبهایش، « جمع بی Ùردایی برای هر کسی » هست Ùˆ اجتماع انسانهای بی Ùردا، جامعه ÛŒ انسانهای ترانزیتی Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ هیچ خانه ÛŒ مسکونی ندارند Ùˆ هر Ù„Øظه در انتظار رویدادی نامترقّبه Ùˆ هولناک Ù…ÛŒ باشند. انسان بایستی در آغاز به آن جایی Ú©Ù‡ تعلّق دارد، اØساس مهر ورزی داشته باشد تا نسبت به مسائلش نیز مسئولیّت بپذیرد Ùˆ به وسع خویش در رشد Ùˆ Ø´Ú©ÙˆÙایی Ùˆ بهزیستی مناسبات انسانها سهیم Ùˆ دخیل شود. اقتدار ناخجسته Ùˆ ضدّ Ùرهنگی « طی٠Ùقاهتی » به اضمØلال سراسر آن چیزی تا امروز ساعی Ùˆ موÙّق بوده است Ú©Ù‡ نامش « زندگی Ùˆ آزادی » Ù…ÛŒ باشد.
19- گزینش آگاهمند.
مردم زماني مي توانند در مسائل کشوري، تصميمهاي درست Ùˆ منطقي Ùˆ توام با مسئوليّت بگيرند Ú©Ù‡ اطّلاعات تقليب Ùˆ تØري٠نشده Ùˆ دقيق در اختيار آنها گذاشته شود. ولي سازمانها Ùˆ گروههايي Ú©Ù‡ براي به Ú†Ù†Ú¯ آوردن قدرت در رقابت با هم هستند، معمولا تلاش دارند اطّلاعاتي را به مردم بدهند Ú©Ù‡ در راستاي سمتگيري قدرتخواهي خودشان مي باشد. بنابر اين، انتخابات بدون Øقّ کسب Ùˆ درياÙت اطّلاعات رضايت بخش Ùˆ دقيق از بهر تصميم گيريهاي اساسي، نمايشي تصنّعي مي باشد. در اينگونه مواقع است Ú©Ù‡ ملّت، تصميمهاي اشتباه Ùˆ خطا آميز مي گيرد Ùˆ بØرانهاي آزارنده ÙŠ اجتماعي را امکانپذير مي کند. در Øاليکه بايستي براي هر نوع انتخاباتي تمام گروهها Ùˆ سازمانها Ùˆ اØزاب رقيب بتوانند اطّلاعات خود را در اختيار مردم قرار دهند تا مردم بکوشند از ميان اطّلاعات سمت Ùˆ سو دار، راه خود را بازيابند Ùˆ به انتخابي درست Ùˆ منطقي دست بزنند.
20- در باره ی مغزه ی ایده ی « روشنگری » از زبان « ایمانوئل کانت ( 1724 – 1804 م. ) »:
Aufklärung ist der Ausgang des Menschen aus seiner selbst verschuldeten Unmündigkeit. Unmündigkeit ist das Unvermögen, sich seines Verstandes ohne Leitung eines anderen zu bedienen. Selbstverschuldet ist diese Unmündigkeit, wenn die Ursache derselben nicht am Mangel des Verstandes, sondern der Entschließung und des Mutes liegt, sich seiner ohne Leitung eines anderen zu bedienen. Sapere aude!. (= Habe Mut, dich deines eigenen Verstandes zu bedienen! ) ist also der Wahlspruch der Aufklärung.
( = روشنگری Ùˆ بازشکاÙÛŒ Ù…Øتویات ذهنیّت خویش به معنای گسستن انسانها از تمام آن غÙÙ„ Ùˆ زنجیرهای اعتقاداتی Ùˆ سنّتی Ùˆ آداب Ùˆ رسومی Ùˆ عقیدتی Ùˆ مذهبی Ùˆ ایدئولوژیکی Ùˆ امثالهم Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ صغارت خودخواسته Ùˆ به تقصیر انسان را اثبات Ù…ÛŒ کنند. چنان صغارتی نشانگر ناتوانی Ùˆ ضع٠انسان است Ú©Ù‡ وامانده Ú¯ÛŒ او را در کاربست نیروی Ùهم Ùˆ شعور Ùˆ داوری خودش رسوا Ù…ÛŒ کند؛ زیرا به رهنمودها Ùˆ اوامر Ùˆ توصیه ها Ùˆ Øبل المتین Ùˆ Ùتاوی دیگران استناد Ù…ÛŒ کند Ùˆ تاسی Ù…ÛŒ جوید Ùˆ آویزان Ù…ÛŒ شود. چنان صغارتی همچنین « خودخواسته Ùˆ به تقصیر » Ù…ÛŒ باشد، چنانچه مسبّب آن خودخواسته Ú¯ÛŒ را نقصان نیروی Ùهم Ùˆ داوری آدمی ندانیم؛ بلکه علّت آن را گریز بشر از تصمیم گرÙتن Ùˆ مسئولیّت پذیرÙتن Ùˆ دلاوری Ùردی اش بدانیم Ú©Ù‡ جرات نمی کند نیروی Ùهم Ùˆ شعور Ùˆ داوری خود را بدون متابعت Ùˆ دنباله روی Ùˆ تقلید از دیگران به کار بندد. خمیر مایه ÛŒ ایده ÛŒ روشنگری اینست Ú©Ù‡ : « در کاربست نیروی Ùهم Ùˆ شعور Ùˆ قوه ÛŒ تمییز Ùˆ تشخیص Ùردی ات، گستاخ Ùˆ رادمنش باش! ». )
« ایمانوئل کانت » / مجموعه ÛŒ آثار / ( جلد یازدهم / ص. 53 ) / نشر زورکامپ / ÙرانکÙورت.
اینقدر Ú©Ù‡ مطلب به خودی خود، گویا Ùˆ زÙلال Ùˆ آموزنده Ù…ÛŒ باشد، شاید نیازی به بازشکاÙÛŒ Ùˆ ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¢Ù† نیز نباشد. ولی در جامعه ای Ú©Ù‡ اسیر ترجمه های بازاری Ùˆ سطØÛŒ Ù…ÛŒ باشد، بازاندیشی چنین نگرشی Ù…ÛŒ تواند عمق ایده را در گلاویز شدن با مسائل Ùردی Ùˆ اجتماعی، بهتر Ùˆ Ø´ÙّاÙتر نشان دهد. ما تصوّر Ù…ÛŒ کنیم Ú©Ù‡ « ایده ÛŒ روشنگری » به معنای « معلّم دیگران شدن » Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ تکلی٠خود بدانیم هر روز از بامداد تا شامگاه به دیگران بگوییم چگونه رÙتار Ùˆ Ú¯Ùتار Ùˆ عقاید خود را با یکدیگر همپا کنند تا هیچ خللی در گردش زمین Ùˆ زمان به وجود نیاید. بدترین تØقیر Ùˆ لجنمالی ایده ÛŒ روشنگری همین است Ú©Ù‡ آن را به نام « مذهب تعلیمی - ارشادی » بدانیم. در Øالی Ú©Ù‡ ایده ÛŒ روشنگری، همانطور Ú©Ù‡ از بطن کلام « کانت » پیداست Ùˆ Ù…ÛŒ توان استنباط کرد، « روش Ùˆ تلاشیست Ùردی برای روبرو شدن با خود Ùˆ سنجشگری Ù…Øتویات ذهنیّت خویش ». هر انسانی با مصمّم شدن Ùˆ دلیر Ùˆ رادمنش بودن برای شناخت Ùˆ بازشکاÙÛŒ Ùˆ عبارت بندی پروسه ÛŒ گسستن خود از آن Ù…Øتویّات ذهنی هست Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ تواند از چیزهایی آگاهی درخور Ùراچنگ آورد؛ یعنی چیزهایی Ú©Ù‡ بر آنند « ذهنیّت بیدار Ùˆ هوشیار Ùˆ پوینده Ùˆ پرسشگر Ùˆ کاونده ÛŒ اÙراد را » شالوده ریزی کنند. انسان در اÙروختن Ùˆ به آتش کشیدن Ù…Øتویّات ذهنیّت Ùˆ سرند کردن Ùˆ گدازاندن تجربیّات Ùردی خودش هست Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ تواند روشنگر وجود بیدار خود شود Ùˆ چراغی را Ùرا راه دیگران بیÙروزاند؛ نه با « معلّم دیگران شدن » برای تدریس Øقایق جزمی Ùˆ تئوریهای آکادمیکی Ùˆ نصوص الهی. تا زمانی Ú©Ù‡ انسان به تاریکی تجربیات بی واسطه ÛŒ وجود خویش Ùرو نرÙته باشد، پرتوهای خورشید روشنگری از ژرÙای وجود او هرگز بر نخواهند تابید Ùˆ بر آسمان Ùرهنگ اجتماع نیز گسترده نخواهند شد. روشنگری، خودسنجشگری توام با گستاخی Ùˆ رادمنشی Ù…ÛŒ باشد. آیا تک، تک ما در سنجشگری Ù…Øتویّات ذهنیّت خویش، دلیر Ùˆ گستاخ هستیم؟.
21- سÙلطه پرستی آخوندها.
در رویکرد بازشکاÙنده Ùˆ انتقادی به آنچه Ú©Ù‡ « اقتدار Ùˆ سلطه خواهی آخوندها » را در تاریخ سرزمین ما امکانپذیر کرده است با تمام آن « Øاکمیّت آمری Ùˆ تروریستی Ùˆ اجرایی بودن گیوتین خونریز الهی » بایستی در این باره نیز اندیشید Ú©Ù‡ مسئله ÛŒ سنجشگری « اعتقادات Ùˆ آداب Ùˆ سنتّها Ùˆ مناسبات باهمزیستی یک ملّت »؛ سوای کنکرت دیدن Ùˆ بررسی کردن Ùˆ گلاویزی با طی٠آخوندها Ù…ÛŒ باشد. تلاشگران آزادی Ùˆ کوشنده گان روشنگری بایستی دو چیز را همواره در مدّ نظر داشته باشند: 1- آخوندها در طی٠سالمندی Ùˆ واقعیّت وجودی. 2- ایدئولوژی Ùˆ مبانی Ùˆ اصول مذهبی Ú©Ù‡ از آن، تغذیه Ù…ÛŒ کنند. با سنجشگری Øتّا رادیکال اسلامیّت Ùˆ دیگر مذاهب سامی نمی توان امیدوار بود Ú©Ù‡ به تنهایی بتوان از « اقتدار Ùˆ Ù†Ùوذ Ùˆ سلطه خواهی آخوندها » در کوتاه مدّت، آسوده شد Ùˆ ریشه ÛŒ آنها را در Øدّاقل Ùرصت ممکن خشکاند. چنین تصوّری، خیالی آرامبخش هست؛ ولی درمانپذیر Ùˆ چاره ساز نیست. در واقعیّت کنونی ایرانزمین بر اساس آمار رسمی Ùˆ تقریبی Ù…ÛŒ توان Ú¯Ùت Ú©Ù‡ بیش از نیم میلیون آخوند در سنین متÙاوت وجود دارند Ùˆ بر وجود آنها نیز روز به روز، اÙزوده Ù…ÛŒ شود؛ یعنی آخوندها Ùˆ Ù…Ùلّاهایی Ú©Ù‡ در سراسر ایران، پخش Ùˆ ذینÙوذ هستند. برای آنکه بتوان چنین Ø·ÛŒÙÛŒ را از Ù†Ùوذ Ùˆ اقتدار Ùˆ سلطه خواهی انداخت، بایستی به شیوه ای اقدام کرد Ú©Ù‡ نه تنها در تضاد با « بÙنمایه های Ùرهنگ جهان آرای ایرانزمین » نباشند؛ بلکه با مبانی اعتقاداتی Ùˆ پراکتیکی ایدئولوژی Ùˆ مذهب آنها نیز همسو Ùˆ همخوان نباشند. « جان Ùˆ زندگی » در Ùرهنگ ایرانی، قداست Ùˆ خدشه ناپذیری خدایی / کیهانی دارد. بنابر این، بØØ« از Ú©Ùشتن آخوند Ùˆ خونریزی به معنای اینهمانی داشتن با ØÙکّام Ùقاهتی Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ خودشان با اÙتخاری توصی٠ناپذیر به قصّاب الهی بودن Ùˆ دریا دریا خونریزی « ÙÛŒ سبیل الّله »، اÙتخار دارند. « تÙاوت Ùˆ تضاد ایرانی بودن با تا خرخره در باتلاق اسلامیّت Ùرو مانده بودن » درست در همین « مسئله ÛŒ قداست جان Ùˆ زندگی » Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ تک، تک ایرانیان را به Ù…ØÚ© Ù…ÛŒ زند Ùˆ از نوع رÙتار Ùˆ منش آنها نسبت به « جان Ùˆ زندگی » اثبات Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ Ú†Ù‡ کسانی، ایرانی اصیل هستند Ùˆ Ú†Ù‡ کسانی خاصم ایران Ùˆ پرنسیپهای Ùرهنگی اش.
در کلا٠پیچیده Ùˆ بÙغرنجزای Ù…Ùعضل خانمانسوز آخوندیسم، نخست Ù…ÛŒ توان در این باره اندیشید Ú©Ù‡ سراسر Øوزه های آخوندی را بایستی در ایران، تعطیل کرد Ùˆ ساختمان آنها را به کتابخانه های عمومی واگرداند. سپس آن تعداد از آخوندها Ùˆ شیوخی Ú©Ù‡ تا سن شصت سالگی Ù…ÛŒ رسند، به دلیل ستمها Ùˆ آزارها Ùˆ جانستانیها Ùˆ زورگوییها Ùˆ غارتگریها Ùˆ ویرانیها Ùˆ شکنجه ها Ùˆ Øبسها Ùˆ تبعید کردنهای اجباری Ùˆ نابودی هدÙمند ایرانزمین Ùˆ لت Ùˆ پار کردن Ùرهنگ باهمستان ایرانی Ùˆ تبهکاریها Ùˆ جنایتها Ùˆ ترورهای ÙˆØشتناک Ùˆ امثالهم Ú©Ù‡ در Øقّ مردم ایران Ùˆ جهان، مرتکب شده اند Øتما بدون امّا Ùˆ اگر، خلع لباس Ùˆ به شهروندان عادی واگردانده شوند Ùˆ آنانی را Ú©Ù‡ بالای شصت سال Ù…ÛŒ باشند، خانه نشین تا به مرگ طبیعی بمیرند. در ایران آینده نبایستی چیزی به نام « Øوزه های آخوندی » وجود خارجی داشته باشد Ùˆ امکانهای بال Ùˆ پر گرÙتن آخوند جماعت را مهیّا کنند. مسائل Ùˆ رتق Ùˆ Ùتق مناسبات انسانها را در بسیاری از رسوم مذهبی Ù…ÛŒ توان بدون آخوند نیز سر Ùˆ سامان داد Øتّا در همان مساجد. Øتّما نبایستی آخوند بود Ùˆ عمّامه بر سر داشت. سراسر آنچه Ú©Ù‡ مربوط به انسانها Ùˆ Ù…Ùعضلات Ùکری Ùˆ روØÛŒ Ùˆ اجتماعی باهمستانشان Ù…ÛŒ باشند، بایستی از Ù„Øاظ تئوریک به موضوعهای Ùکری Ùˆ سنجشگری Ùˆ چالش انگیز Ùقط در « دانشگاهها » کرانمند کرد. بیرون از گستره ÛŒ دانشگاهی، هیچ Øوزه ÛŒ تدریسی Ú©Ù‡ مستقل از نظارت آموزش Ùˆ پرورش Ùˆ مجلس رایزنی باشد، نبایستی پا بگیرد؛ زیرا Ù…ÛŒ تواند خطری ویرانگر برای باهمستان انسانها شود. بنابر این، تدریس آنچه Ú©Ù‡ « الهیّات / تئولوژی / تاریخ ادیان Ùˆ مذاهب / ایزدان شناسی Ùˆ امثالهم » نامیده Ù…ÛŒ شود، بایستی Ùقط در دانشکده های دانشگاهها رخ دهد. چنین رÙتارهایی نه تنها در راستای نقض آزادی نمی باشند؛ بلکه دقیقا در سمت Ùˆ سوی استØکام Ùˆ گسترش Ùˆ نگاهبانی از آزادی Ù…ÛŒ باشند. مسئله ÛŒ اسلامیّت Ùˆ موکّلان شمشیر به دست Ùˆ خونریز آن در ایرانزمین با دیگر مذاهب سامی مثل « یهودیّت Ùˆ مسیØیّت » از یکدیگر متÙاوت هستند. هیچکس نمی تواند با استناد کردن به پروسه ÛŒ روشنگری Ùˆ نو زایی در سرزمینهای باختری Ùˆ ص٠آراییهایی Ú©Ù‡ متÙکّران Ùˆ ÙیلسوÙان باختری با اصØاب کلیسا داشتند، مثالی برای روبرو شدن با اسلامیّت Ùˆ امید به اصلاØات کلیدی در مبانی اعتقاداتی آن Ùˆ رÙتارهای یسل کشانش بیاورد. اسلامیّت، مذهبیست Ú©Ù‡ از آغاز شکلگیری اش بر « خونریزی Ùˆ شمشیر Ú©Ø´ÛŒ Ùˆ چپاول Ùˆ غارت Ùˆ Ú©Ùشتار Ùˆ شکنجه Ùˆ زورگویی Ùˆ Øبس Ùˆ آزار جنون آمیز » بنیان گذاشته شده است. بنابر این، روبرو شدن با آن نیز، متدها Ùˆ روشها Ùˆ شیوه های دیگری را Ù…ÛŒ طلبد. ما بدون شناختن عمیق Ùˆ عاقبت اندیشی Ùˆ آینده نگری Øسابشده در باره ÛŒ این طی٠بسیار خطرناک آخوند Ùˆ تبهکاریها Ùˆ دسیسه چینیهای پنهان Ùˆ آشکارش هرگز نخواهیم توانست ایرانزمین را از باتلاقی به در آوریم Ú©Ù‡ بیش از دو دهه است تا خرخره در تعÙّن چنان قدرتپرستان خاصم جان Ùˆ زندگی، Ùرو رÙته Ùˆ در Øال دست Ùˆ پا زدن Ù…ÛŒ باشد. آنانی Ú©Ù‡ تصوّر Ùˆ به خود تلقین Ùˆ تØمیل Ù…ÛŒ کنند Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ توان با « Ú¯Ùت – Ùˆ – شنود منطقی Ùˆ مدارایی Ùˆ زبان خوش Ùˆ به میخ Ùˆ به نعل زدن Ùˆ به در Ú¯Ùتن Ú©Ù‡ دیوار بشنوه Ùˆ امثال اینگونه Øرکتهای دونکیشوتی » از پس آخوند جماعت برآمد Ùˆ آنها را از دخالتهای مستقیم Ùˆ Ùضولیهای قدرتپرستانه در مسائل کشوری ممانعت کرد، من همین جا برای چندمین بار Ùریاد رسا Ù…ÛŒ زنم Ú©Ù‡: « ای خوشخیالان روزگار! همگی دارید خشت بر آب Ù…ÛŒ زنید؛ زیرا آنانی Ú©Ù‡ خود را موکّل موهومی Ùراکائناتی به نام الّله Ùˆ رسولش Ù…ÛŒ دانند، به تنها چیزی Ú©Ù‡ هرگز Øساب پس نخواهند داد همان مردمی Ù…ÛŒ باشند Ú©Ù‡ بر آنها Øاکم Ùˆ قهّار Ùˆ آمر » Ù…ÛŒ شوند.
آخوندها برای این به « Øوزه سازی » رو آوردند Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ خواستند تکیه گاه تئوریک برای « Øاکم Ùˆ واقعیّت پذیر کردن سائقه ÛŒ مطلق قدرتپرستی خودشان را بدون Øساب Ùˆ کتاب پس دادن به ملّت Ùˆ مستقل از نقش تمام ارگانهای کشوری » به وجود بیاورند. Ù…Ùعضل آخوندی در ایرانزمین را با « نصیØت Ùˆ توپ Ùˆ تشر Ùˆ خط Ùˆ نشانهای امروز Ùˆ Ùردایی » هرگز نمی توان از توتالیتارخواهی Ùرو انداخت Ùˆ آن را ØÙ„ Ùˆ Ùصل شده قلمداد کرد. با چنین Ø·ÛŒÙÛŒ بایستی هم در عرصه های سنجشگری ایدئولوژی Ùˆ مبانی اعتقاداتی آنها، پیکاری رادیکال را به پیش برد، هم در عرصه های پراکتیکی برای خشکاندن ریشه های Ù†Ùوذی Ùˆ تکثیری آنها برای همیشه Ùˆ ابد، تلاش کرد. آن کوشنده گان روشنگری Ùˆ تلاشگران آزادی Ú©Ù‡ نتوانند نکبت مخرّب Ùˆ ویرانگری به نام طی٠آخوند جماعت Ùˆ اسلامیّت را در ایرانزمین
---
پاد آواز مرغ آتشخوار
اینک منم،
جنازه ای ملعون بر دستهای قصّابان الهی،
با پیکری شکنجه و تیربارانی و گردنی به دار آویخته و چهره ای سنگسار شده.
کدام گورستان را می شناسید که نام مرا،
بر سنگ قبرهای آن، نتراشیده باشند؟
آریابرزن زاگرسی
تاریخ ویرایش: پانزدهم آگوست سال 2007 میلادی
از سلّاخ خانه ی قدرتپرستان
[ ایران؛ سرزمین Øسرتها Ùˆ آرزوهای سوخته ]
پاد آواز مرغ آتشخوار
اینک منم،
جنازه ای ملعون بر دستهای قصّابان الهی،
با پیکری شکنجه و تیربارانی و گردنی به دار آویخته و چهره ای سنگسار شده.
کدام گورستان را می شناسید که نام مرا،
بر سنگ قبرهای آن، نتراشیده باشند؟.
کدام سرزمین را می شناسید که
بوی ایده آلها Ùˆ آرمانها Ùˆ Øسرتهای من
به مشام مردمش نرسیده باشد؟.
کدام سینه است که
داغ مرا به قلبش نداشته باشد؟.
کدام کتیبه Ùˆ دÙتر است Ú©Ù‡
جانÙشانیهای عاشقانه ÛŒ مرا
در کلام، تثبیت نکرده باشد؟.
کدام آوازخوان را می شناسید که
نغمه های دلشکسته ام را
به آهنگ اشتیاق Ùˆ شوراÙشان، نخوانده باشد؟.
کدام زبان را می شناسید که نام مرا
« ایران سلّاخی شده » خطاب نکند؟.
1- آموختن از شکستها.
انسانها زمانی در باره ÛŒ « شکستهای گوناگون » خود خواهند اندیشید Ú©Ù‡ از دلایل کارها Ùˆ کنشها Ùˆ رÙتارهای خود، آگاهی داشته باشند. وقتی Ú©Ù‡ من نمی دانم، چرا به کارهایی اقدام Ù…ÛŒ کنم Ú©Ù‡ به شکست Ù…ÛŒ انجامند، خود به خود در باره ÛŒ دلایل شکستهایم نیز نخواهم اندیشید؛ زیرا کارها Ùˆ کنشهایم از آغاز، بی دلیل بوده اند. آن Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ داند Ùˆ Ù…ÛŒ Ùهمد Ùˆ هدÙمند در باره ÛŒ کنشها Ùˆ رÙتارها Ùˆ کردارهایش Ù…ÛŒ اندیشد، در ورطه ÛŒ هر شکستی Ú©Ù‡ درغلتد، نه تنها نا امید Ùˆ سرخوده Ùˆ کینه توز نخواهد شود؛ بلکه از شکستهای خودش به ژرÙتر اندیشیدن در باره ÛŒ واقعیّتهای زندگی Ùˆ بینشهای Ùردی خودش، بیشتر Ùˆ بیشتر، انگیخته خواهد شد. « شکست »، زمانی آموزنده Ùˆ بار آور است Ú©Ù‡ من، دلایل کنشها Ùˆ کردارها Ùˆ اقدامهای خودم را پیشاپیش بدانم.
2- کنّاس متعÙّن.
انسانها در بستر مسائل میهنی Ùˆ منطقه ای Ùˆ جهانی، زاده Ùˆ بزرگ Ù…ÛŒ شوند Ùˆ سر انجام Ù…ÛŒ میرند. مردم سرزمینهایی را Ù…ÛŒ توان یاÙت Ú©Ù‡ « مسائل خود » را Ù…ÛŒ شناسند Ùˆ از بهر راست Ùˆ ریس کردن آنها، همّت Ù…ÛŒ کنند تا نه تنها آسایش Ùˆ آرامش Ùˆ خوشی Ùˆ پیشرÙت Ùˆ بالنده Ú¯ÛŒ خودشان را داشته باشند؛ بلکه امکانهای خوشزیستی نسلهای آینده را نیز به سهم Ùˆ وسع خویش، مهیّا کنند. اینگونه ملّتها، جارو کردن خانه ÛŒ خویش را خیلی خوب Ù…ÛŒ شناسند Ùˆ سعی Ù…ÛŒ کنند، خانه ÛŒ خود را تر Ùˆ تمیز داشته باشند. در کثیری از سرزمینها نیز Ù…ÛŒ توان تلنبار شده Ú¯ÛŒ مسائل Ùˆ Ùلاکتها Ùˆ Ù…Ùعضلات را روز به روز، انبوه تر دید Ùˆ تجربه کرد. جایی Ú©Ù‡ مسائل بر یکدیگر انباشت Ùˆ تلنبار شوند، به مرور زمان، سخت Ùˆ متعÙّن نیز Ù…ÛŒ شوند. آنگاه در میان اینهمه تلنبار شده Ú¯ÛŒ مشکلات Ùˆ مصیبتهای ریشه Ú©Ù† Ù…ÛŒ توان میلیونها انسان را دید Ú©Ù‡ از بام تا شام، همچون خنج باتلاق در یکدیگر Ù…ÛŒ لولند Ùˆ از سر Ùˆ کول یکدیگر بالا Ù…ÛŒ روند بدون آنکه دلایل Ùˆ ریشه ÛŒ Ùلاکتهای خود را بدانند؛ Ú†Ù‡ رسد به آنکه بخواهند یا بتوانند در صدد Øلّ Ùˆ Ùصل کردن آنها نیز بر آیند. در چنین جوامعی Ú©Ù‡ ایران ما نیز به آنها « تعلّق » دارد، اگر متÙکّر Ùˆ Ùیلسو٠و اندیشنده ای یاÙت شود Ú©Ù‡ بخواهد برای گلاویز شدن با Ùلاکتهای مردم سزمینش، از جایی Ùˆ نقطه ای شروع کند خواه ناخواه با لایروبی کردن باتلاق مسائل، بوی تعÙّن از سر Ùˆ کولش بالا خواهد رÙت. به همین دلیل نیز هر کسی Ú©Ù‡ بخواهد به انسان اندیشنده Ùˆ متÙکّر Ùˆ Ùیلسو٠گلاویز شده با باتلاق مسائل ملّی، نزدیک Ùˆ روبرو شود، بلاÙاصله، بوی تعÙّن به مشامش Ù…ÛŒ رسد. من سالهاست Ú©Ù‡ « کنّاس Øماقتها Ùˆ بی شعوریها Ùˆ Ù†Ùهمیها Ùˆ ذلالتها Ùˆ صغارتها Ùˆ عقده ها Ùˆ Øسادتها Ùˆ کینه توزیها Ùˆ کمپلکسها Ùˆ شیّادیها Ùˆ تبهکاریها Ùˆ جنایتها Ùˆ ندانمکاریهای هموطنانم » شده ام. اینست Ú©Ù‡ اÙکارم Ùˆ سنجشگریهایم به مشام قدرتپرستان Ùˆ خبیثان خونریز Ùˆ Øکومتگر، بوی « تعÙّن » Ù…ÛŒ دهند.
3- انسان با دروغ و انسان بی دروغ.
در هیچ کجای جهان نمی توان اجتماعی را یاÙت Ú©Ù‡ انسانهایش، « خوب مطلق » باشند. « خوبی / نیکی / مهر » را با Øاکم کردن هیچ سیستمی نمی توان به وجود آورد. همینطور با ایمان کور کورانه آوردن به مبانی اعتقاداتی هیچ مذهب Ùˆ ایدئولوژی Ùˆ مرام Ùˆ مسلک Ùˆ نظریّه ای نیز نمی توان « نیکی / مهر / خوبی » را تضمین Ùˆ تامین Ùˆ اجرا کرد. « خوبی / نیکی / مهر » را Ùقط Ù…ÛŒ توان از وجود زاینده ÛŒ خویش بر پیرامونیان اÙشانید تا نتیجه بخش نیز باشد. من نمی توانم نیکی Ùˆ خوبی Ùˆ مهر را موعظه کنم، بدون آنکه خودم در پدیدار کردن آنها، پیشگام نباشم. در هیچ کجای جهان نمی توان « خوبی / نیکی / مهر » را انبار شده در جایی در نظر گرÙت Ú©Ù‡ بتوان با Ú©Ø´Ù Ùˆ استخراج آن، مابین انسانها، کیسه، کیسه، خوبیها Ùˆ نیکیها Ùˆ مهر ورزیها را تقسیم کرد. یا انسان خودش، Ùردی « مهربان Ùˆ نیک منش Ùˆ خوب » Ù…ÛŒ باشد یا اینکه از نیکی Ùˆ خوبی Ùˆ مهر، رو برمی گرداند Ùˆ به خساست Ùˆ Øقارت وجود خودش میخکوب Ù…ÛŒ ماند. از این رو، هیچ انقلابی نمی تواند « خوبی Ùˆ نیکی Ùˆ مهر » را برای انسانها با گشوده دستی Ùˆ خوشرویی به ارمغان بیاورد. Ùقط Ùردیّت انسان است Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ تواند « مهربان Ùˆ نیک Ùˆ خوب » باشد. انسانی Ú©Ù‡ خوبی Ùˆ نیکی را بیندیشد Ùˆ بزیید، « انسان بی دروغ » Ù…ÛŒ باشد Ùˆ انسانی Ú©Ù‡ نخواهد Ùˆ نکوشد Ú©Ù‡ نیک بیندیشد Ùˆ بزیید، « انسان با دروغ » Ù…ÛŒ باشد؛ ولو تمام عمرش هزاران بار، کعبه را زیارت کرده باشد Ùˆ هزاران هزار ساعت، رکوع Ùˆ سجود شبانه کرده باشد Ùˆ هزاران بار نیز، سینه زنی برای مظلومیّت شهدا کرده باشد.
4- شناخت بدیهیّات.
پیش از آنکه بخواهیم ویژه گیها Ùˆ Ù…Ùعضلات یک اجتماع را برشماریم Ùˆ سنجشگری کنیم، نیک است در آغاز از خود بپرسیم Ú©Ù‡ « جامعه چیست؟. » Ùˆ بکوشیم Ú©Ù‡ به جای باز ماندن به « تعاری٠آکادمیکی Ùˆ کلیشه ای Ùˆ قالبی – شابلونی » آن به « تعری٠Ùردی » خود بر شالوده ÛŒ اندیشیدنها Ùˆ پرسشها Ùˆ تیز نگریهای شایان تامل به پاسخی شایسته برای پرسشهای Ùردی خود همّت کنیم؛ زیرا در بطن تمام آن چیزهایی Ú©Ù‡ برای ما، « بدیهی » جلوه Ù…ÛŒ کنند Ùˆ وجودشان را عادّی Ù…ÛŒ پنداریم، ریشه ÛŒ Ù…Ùعضل سازترین Ùˆ بغرنج آورترین مسائل Ùˆ Ùلاکتهای یک اجتماع نیز، نهÙته Ù…ÛŒ باشند. در مسئله ÛŒ شناخت یک « جامعه » نبایستی Ùقط به آن سیستمی نگاه کرد Ú©Ù‡ بر آن جامعه، Øاکم Ù…ÛŒ باشد. خواه Øکومتش بر شالوده ÛŒ گزینشی بر Øقّ باشد یا با کاربست انواع Ùˆ اقسام ابزارهای استبدادی Ùˆ خشونتگرا، Øاکم شده باشد. اصل اینست Ú©Ù‡ ما بتوانیم با شکاÙتن پرده های ظاهری به « ریشه یابی Ùˆ علّت جویی اجتماعگرایی / باهمستان » انسانها راه یابیم تا بتوانیم تمام آن جلوه های زÙمخت Ùˆ آزارنده Ùˆ آسیبگر Ùˆ Ùاجعه بار را Ú©Ù‡ در Ø³Ø·Ø Ø§Ø¬ØªÙ…Ø§Ø¹ Ùˆ Øکومت، پدیدار شده اند Ùˆ Ù…ÛŒ شوند به دامنه ÛŒ « سنجشگری Ùˆ بررسی » بیاوریم. در سرزمینی Ú©Ù‡ تØصیل کرده گان اجتماعش نمی کوشند یا آن دلیری Ùˆ رادمنشی را ندارند Ú©Ù‡ به تن خویش در باره ÛŒ « ریشه یابی Ùˆ انگیزه ÛŒ باهمستان Ø¢Ùرینی انسانها » تلاش کنند، مردم آن اجتماع نخواهند Ùهمید Ú©Ù‡ بر پایه ÛŒ کدامین دلایل Ùˆ ضرورتها به « گرد یکدیگر » آمده اند تا نه تنها در کنار همدیگر برای « خوشزیستی » تلاش کنند؛ بلکه با « در کنار همدیگر بودن » بتوانند به « درد Ùˆ رنج Ùˆ مسائل یکدیگر » نیز رسیده Ú¯ÛŒ کنند. از این رو، « جامعه شناسی » به معنای تدریس آراء متÙکّران Ùˆ ÙیلسوÙان باختر زمینی یا بازگویی سطØÛŒ باÙیهای چیز نویسان خودی نیست؛ بلکه « جامعه شناسی » از نقطه ای آغاز Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ ما به تن خویش با « گستاخی Ùˆ رادمنشی Ùˆ آتوریته گریزی » به اندیشیدن در باره ÛŒ « ریشه های باهمستان انسانها » بکوشیم. ما در ایرانزمین، هنوز « جامعه شناسی » نداریم؛ زیرا « ÙلسÙیدن در بستر زبانها Ùˆ Ùرهنگ سرزمین خود » را نمی Ùهمیم تا بخواهیم Ùˆ بتوانیم Ú©Ù‡ با پشتیبانی Ùˆ پیشوازی کردن از « متÙکّران Ùˆ ÙیلسوÙان مستقل اندیش ایرانی » به زایش شاخه ÛŒ « جامعه شناسی ایرانی » بر درخت « ÙلسÙیدن ایرانی » گستره ای گشوده Ùکر بدهیم. ما همچنان در « Ù…Ùعضلات Ùˆ بدبختیها Ùˆ غارت شدنها Ùˆ سرکوب شدنها Ùˆ شکنجه Ùˆ آزار دیدنها Ùˆ هدر رÙتن سرمایه ها Ùˆ ثروتهای هنگÙت Ùˆ هرگز تکرار ناپذیر طبیعی Ùˆ Ùکری Ùˆ انسانی خود » غوطه ور Ù…ÛŒ مانیم تا روزی Ú©Ù‡ بÙهمیم Ùˆ هوشیار شویم چگونه Ù…ÛŒ توان « بدیهیّات باهمستان خود » را شناخت Ùˆ با سنجشگری آنها از چند – Ùˆ – چون آنها نیز، آگاهی درخور به دست آورد.
5- Øقیقتی Ú©Ù‡ قاتل جان Ùˆ زندگیست.
آنانی Ú©Ù‡ « Øقیقتهای نصّی / آمری » را اختراع کردند Ùˆ داروغه Ùˆ میر غضّب آن نیز شدند، در مغز Ùˆ ØاÙظه ÛŒ Øقیقت آلود خود Ùقط تنها چیزی را Ú©Ù‡ جاسازی Ùˆ برنامه ریزی کردند همانا ترمیناتور « جان آزاری Ùˆ خونریزی Ùˆ شکنجه Ùˆ Øبس » Ù…ÛŒ بود Ùˆ هنوز هست. Øقیقتی Ú©Ù‡ به بهای « خونریزی Ùˆ آزار » برپا شود Ùˆ خود را مطلق « صراط » بداند، هرگز Øقیقت نیست؛ بلکه ایدئولوژی بسیار مخرّبی Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ به جای Ø¢Ùرینش شادیها Ùˆ خوشیها Ùˆ امیدها Ùˆ رقصها Ùˆ شور Ùˆ اشتیاقها Ùˆ هنرهای دلآرا Ùˆ زیباییهای آرامش بخش به تØقیر Ùˆ تØبیس Ùˆ توبیخ Ùˆ تشر زدن به انسانها Ùˆ خوارداشت تمام جلوه های زندگی، Ùعّال مایشاء Ù…ÛŒ باشد. مومنان Ùˆ معتقدان آن مذهب / ایدئولوژی Ùˆ مرام Ùˆ مسلکی Ú©Ù‡ بیرق « Øقیقت » را بر پیشانی خود بیاویزند، هیچگاه « جوینده ÛŒ Øقیقت » نخواهند شد؛ زیرا آنانی Ú©Ù‡ مالک Øقیقت هستند Ùˆ آن را در هر Ú©ÙˆÛŒ Ùˆ برزنی روضه خوانی Ù…ÛŒ کنند Ùˆ اتیکت وابسته Ú¯ÛŒ به آن را در آغوش خویش، سÙت Ùˆ سخت، آویخته Ùˆ چسبان دارند، چگونه Ù…ÛŒ توانند یا ممکن است Ú©Ù‡ « جوینده ÛŒ Øقیقت » نیز باشند؟. چگونه؟. مذهب Ùˆ ایدئولوژی Ùˆ مرام Ùˆ مسلک Ùˆ اعتقاداتی Ú©Ù‡ مرا به « اندیشیدن Ùˆ جست – Ùˆ – جوی گوهر وجودی خودم » نیانگیزانند Ùˆ بدرقه Ú©Ù† ماجراهای Ù‡Ùتخوانی من برای یاÙتن Ùˆ Ø¢Ùرینش آن « Øقیقت معمّایی خودم » نباشند، چنان مذاهب Ùˆ ایدئولوژیها Ùˆ مرام Ùˆ مسلکها، Ùقط باری بسیار سنگین Ùˆ آزارنده بر دوش مغز Ùˆ روان آدمی Ù…ÛŒ باشند. Øقیقت، زمانی Øقیقت Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ در بی نامی خود، میلیونها جوینده ÛŒ عاشق Ùˆ گشوده Ùکر داشته باشد؛ نه Øقیقتی Ú©Ù‡ منجمد Ùˆ ماسیده Ùˆ متØجّر در گودالی Øقیر، بازپس Ù…ÛŒ ماند Ùˆ هرگز هیچ تکانی Øلزون وار Øتّا به مومنان خودش نمی دهد. چرا کثیری از انسانها در توهّم Øقیقتهای « نصّی » Ùرو Ø®Ùته اند؟. چرا؟.
6- نویسنده گی و هنر تاثیر گذاری.
تا اخگرهای آتش اشتیاق Ùˆ شور Ùˆ Øال به شعله ور کردن هیزم وجود انسان Ù†ÛŒÙتند، Ù…Øال است انسان بتواند سخنهایی را بر زبان Ùˆ قلم براند Ú©Ù‡ جانبخش Ùˆ دلنشین Ùˆ روشنگر باشند. سخن Ú¯Ùتن Ùˆ نوشتن در باره ÛŒ مسائلی Ú©Ù‡ ارزش « Ú¯Ùته شدن Ùˆ نوشته شدن » داشته باشند، سرودن آن نغمه هاییست Ú©Ù‡ « تاثیر گذارترین ناگÙته ها » Ù…ÛŒ باشند. متنی را Ú©Ù‡ نتوان با مطالعه اش به رقص در آمد، هرگز ارزش نگاه سرسری انداختن به آن را نیز ندارد. کلمات بایستی از دل Ùˆ وجود جانسوخته ÛŒ آدمی بر آیند تا بر دل دیگران، خوش نشینند Ùˆ موثر شوند. Ú©Ùند گامی ملّت ما در پذیرش دگرگشتهای روØÛŒ Ùˆ ذهنی Ùˆ Ùکری Ùˆ Ùرهنگی، Ùقط از پیامدهای رÙتاری Øکومتهای Ùاقد Ùرّ Ùˆ مستبد Ùˆ زورØاکمی نیست؛ بلکه از نتایج تولیدات نوشتاری Ùˆ Ú¯Ùتاری تØصیل کرده گان اجتماع ایرانی نیز Ù…ÛŒ باشند Ú©Ù‡ هیچ Ú†Ù†Ú¯ÛŒ به دل آدمیان نمی زنند Ùˆ هیچ نسیم روØÙزایی نیز در صØرای زندگی آنها ایجاد نمی کنند. نویسنده شدن، هنریست Ú©Ù‡ به نوشتن Ùˆ منتشر کردن منوط نمی باشد؛ بلکه به « شعله ور شدن جان Ù¾Ùر شور Ùˆ Øال انسان » بازبسته Ù…ÛŒ باشد. چرا ما در هیزم اشتیاقهای خود، شعله ور نمی شویم تا انسانهایی تاثیر گذار باشیم ØŸ. چرا؟.
7- دگرگشت خواهی برای واژگونی یا دوام سیطره ÛŒ ØÙکّام بی لیاقت؟.
دگرگشت پذیری Ùˆ آرزوی تجدید نظر Ùˆ Øقّ گزینشهای نو به نو را در گستره های مختل٠اجتماعی Ù…ÛŒ توان در دو دامنه ÛŒ متÙاوت Ùˆ Øتّا متضاد، تاویل Ùˆ تÙسیر Ùˆ اجرا کرد: 1- یکی در راستای واپسگیری Øقّانیّت داشتن به Øکومت کردن از Øاکمان Ùˆ مقتدرین وقت. 2- یکی در راستای استØکام Ùˆ استمرار Ùˆ باریگاد سازی برای دوام ØÙکّام وقت Ùˆ سیستم توتالیتری آنها. مسئله ÛŒ « تØوّل خواهی » در سرزمین ما تا امروز توانسته است در زیر چتر « کلمات Ùˆ عبارتها Ùˆ نمایشهای Ùریبنده به Ú©Ù…Ú© رسانه های جور واجور Ùˆ دستگاههای تبلیغاتی سر سام آور Øکومتی Ùˆ مشق نویسیهای Ù…Ùتعه گان ولایت Ùقاهتی » به ایجاد Ùˆ استمرار Øکومت Ùقاهتی، بیشتر خدمت کند تا عکس قضیه. اکنون بایستی هوشیاران Ùˆ بیدار مغزان اجتماع ایرانزمین در این باره بیندیشند Ú©Ù‡ چگونه Ù…ÛŒ توان صÙو٠خود را با صÙÙˆÙ ØÙکّام Ùˆ Ù…Ùتعه گان آنها از یکدیگر تÙکیک کرد؟. تا زمانی Ú©Ù‡ کلمات ما Ù…ÛŒ توانند آنقدر گشاد باشند Ú©Ù‡ بتوان هر گونه معنای دلبخواهی را در آنها جای داد، بی گمان پروسه ÛŒ « Ùریب دهی مردم از طر٠ØÙکّام »، پا به پای ذهنیّت متغیّر خواهنده ÛŒ انسانها، به پیش خواهد رÙت. Ùقط زمانی چنین پروسه ای متوقّ٠و متلاشی Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ مخالÙان Ùقاهتی در زبانی سخن بگویند Ùˆ بنویسند Ùˆ ص٠آرایی Ùکری با ØÙکّام Ùˆ Ù…Ùتعه گان آنها داشته باشند Ú©Ù‡ زبانی « سلیس Ùˆ گستاخ Ùˆ زÙلال » باشد. تراژدی درد آور مسئله اینست Ú©Ù‡ کثیری از مخالÙان Øکومت Ùقاهتی در همان زبانی Ù…ÛŒ گویند Ùˆ Ù…ÛŒ نویسند Ùˆ رÙتار Ù…ÛŒ کنند Ú©Ù‡ ØÙکّام Ù…ÛŒ خواهند Ùˆ Ù…ÛŒ توانند به همان زبان، مردم Ùˆ مخالÙان را Ùریب بدهند Ùˆ به استمرار Øاکمیّت بی Ùرّ خود، دوام بدهند.
8- تصویر خدا و اخلاق عام.
« Ù¾Ùرسمان / پربلماتیک » خدا به گرداگرد این معضل بنیانی Ù…ÛŒ چرخد Ú©Ù‡ ما در راستای Ø¢Ùرینش ارزشها Ùˆ منشهای نو هستیم؛ سوای آن اخلاقیاتی Ú©Ù‡ در لابیرنت آنها، اسیر Ùˆ ذلیل مانده ایم. مسئله ÛŒ « انکار Ùˆ اثبات خدا »، به خودی خودش، Ùاقد ارزش Ù…ÛŒ باشد؛ زیرا Ù†ÙÛŒ کلّی Ù…Ùهومی به نام « خدا » را در بطن خود دارند. اخلاقیات باهمستان انسانها بر صخره ای خارا سنگ بنا شده است Ú©Ù‡ در Ùراسوی آن Ù…ÛŒ توان « خدایی / خدایانی » را کش٠کرد. به همین دلیل، هر اخلاقی به عالی ترین Ùˆ پروریده ترین ارزشهایش نام « خدا » را Ù…ÛŒ دهد. از این رو، آن « خدایی » Ú©Ù‡ از گستره ÛŒ ارزشهای اخلاقی، روییده Ùˆ پدیدار شود، مومنان Ùˆ معتقدین به او بر شالوده ÛŒ همان ارزشها نیز با یکدیگر Ùˆ دیگر انسانها، رÙتار خواهند کرد Ùˆ مجری همان ارزشها نیز خواهند شد. در تصویر هر « خدایی » Ù…ÛŒ توان میدان جنگ Ùˆ گریز تضادهای مختل٠اخلاقی را به آسانی کش٠کرد. آن اخلاقی Ú©Ù‡ به اوج بØران خودش Ù…ÛŒ رسد Ùˆ بر تنشها Ùˆ تضادها Ùˆ درگیریها Ùˆ کشمکشهای خونین Ùˆ Ùاجعه بار اجتماعی شدّت Ù…ÛŒ دهد، اخلاقیست Ú©Ù‡ Ùقط با Ù†ÙÛŒ « خدایش » Ù…ÛŒ توان بر بØرانهای ناشی از وجود آن، چیره Ùˆ Ùائق شد. سنجشگری اخلاق متعÙّن اسلامی با Ù†ÙÛŒ رادیکال تصویر « الّله » است Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ تواند ذهنیّت Ùˆ روان معتقدان به او را تصÙیه Ùˆ لایروبی Ùˆ شاداب کند. اخلاقی Ú©Ù‡ گندیده Ùˆ پوسیده Ùˆ متعÙّن شده باشد Ùˆ مناسبات اجتماعی Ùˆ انسانی را متلاشی کند، اخلاقیست Ú©Ù‡ خدایش مرده Ùˆ پوسیده است Ùˆ Ùاقد ارزش برای زندگی Ù…ÛŒ باشد. Ú†Ù‡ کسانی « الّله » را Ú©Ùشتند Ùˆ بدویّت توØّشی Ùˆ تروریستی را در Ø³Ø·Ø Ø¬Ù‡Ø§Ù†ÛŒ توسعه دادند؟.
9- پیچیده گی سرسام آور مناسبات انسانها.
گاهی آن انسانهایی Ú©Ù‡ پیچیده Ù…ÛŒ نمایند، بالذّات خود، پیچیده نیستند؛ بلکه در نظر Ùˆ Ùهم ما، پیچیده، جلوه Ù…ÛŒ کنند. کاÙیست Ú©Ù‡ چنان انسانهایی را از نزدیک با آنها مراوده Ùˆ اÙت Ùˆ خیز داشته باشیم تا بÙهمیم Ú©Ù‡ آنها، پیچیده نیستند Ùˆ وجودی خیلی ساده Ùˆ خودمانی دارند. گاهی ساختمان همین انسانهای ساده را آنقدر ساختارشان را رویدادها Ùˆ تØوّلات اجتماعی Ùˆ کشوری Ùˆ جهانی Ù…ÛŒ پیچیانند Ú©Ù‡ ما هرگز به مخیله مان نیز این ظنّ قوی خطور نمی کند Ú©Ù‡ چنان انسانهای ساده، ممکن است در مرØله ای یا مقطعی از زندگی خود، پیچیده ترین انسانها از آب در آیند. کلا٠سر در Ú¯Ù… بودن بسیاری از مسائل لاینØÙ„ اجتماعی در ایرانزمین از انسانهایی نشات Ù…ÛŒ گیرد Ú©Ù‡ پروسه ÛŒ تØوّلات Ùرهنگی Ùˆ تاریخی Ùˆ نقش Øکومتها Ùˆ رویدادهای جهانی در بغرنجزایی مناسبات آنها با یکدیگر Ùˆ پیچیده Ú¯ÛŒ رÙتارها Ùˆ Ú¯Ùتارها Ùˆ واکنشها Ùˆ کنشهایشان، بسیار دخیل Ùˆ سهیم Ùˆ ناÙØ° بوده اند. برای آنکه بتوان مسئله ای ثقیل را در Ø³Ø·Ø Ø§Ø¬ØªÙ…Ø§Ø¹ÛŒ Ùهمید Ùˆ به چالش با آن رو آورد، بایستی بیش از هر چیز دیگر بکوشیم آن مویرگهایی را شناسایی کنیم Ú©Ù‡ همواره در پسزمینه ÛŒ رویدادهای آشکار شده، نقش دارند؛ ولی در تاریکی Ù…ÛŒ مانند. مویرگهای مناسبات Ùˆ کاراکتر پیچیده ÛŒ انسانها را Ù…ÛŒ توان در دامنه ÛŒ مذاهب Ùˆ اعتقادات Ùˆ خراÙات Ùˆ آداب Ùˆ رسوم Ùˆ Ù†ØµØ§ÛŒØ Ùˆ خواب Ùˆ خیالات Ùˆ توهّمات انسانهای یک سرزمین، واکاوی کرد Ùˆ عمیق شناخت. Ùقط آن جامعه ای مستعد « تØوّل Ùˆ دگرسانی » Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ روشنگران بیدار Ùهم Ùˆ مسئول Ùˆ Ùکر Ø¢Ùرین آن بتوانند ژرÙای تار – Ùˆ – پود مویرگهای مناسبات اجتماعی انسانها را بÙهمند Ùˆ دریابند. تاثیر بر ذهنیّت اÙراد هر جامعه ای، درمانگری آنها به Ú©Ù…Ú© جاری شدن ایده ها Ùˆ اÙکار نو به نو در ذهنیّت Ùˆ روان آنها به Ø´Ú©Ù„ قطره قطره از راه « سÙرÙÙ… اندیشیدن Ùˆ سنجشگری » Ù…ÛŒ باشد.
10- Ùهم Ùˆ ناÙهم ایده ÛŒ دمÙکراسی.
سخن Ú¯Ùتن در باره ÛŒ Ù…Ùهومی یا ایده ای به معنای « Ùهمیدن مغزه ÛŒ آن ایده Ùˆ Ù…Ùهوم » نیست. کثیری از انسانها در باره ÛŒ ایده های « دمکراسی / قانون اساسی / آزادی / انتخابات Ùˆ امثالهم » نظر Ù…ÛŒ دهند؛ ولی وقتی در باره ÛŒ Ú¯Ùتارهای آنها ژر٠بیندیشیم، متوجّه Ù…ÛŒ شویم Ú©Ù‡ از چنان ایده ها Ùˆ Ù…Ùاهیمی Ùقط « نامشان » را Ù…ÛŒ دانند؛ نه Ù…Øتویات Ùˆ درونه های Ùکری Ùˆ پرنسیپی آنها را. چگونه Ù…ÛŒ توان از ایده ÛŒ « دمکراسی » سخن راند؛ ولی در Ú¯Ùتار Ùˆ کردار Ùˆ اندیشه در تضاد با « پرنسیپهای دمکراسی » بود؟. برای بازشکاÙÛŒ Ùˆ ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ú†Ù†ÛŒÙ† تناقضی Ùقط دو امکان وجود دارد: 1- یا ما هنوز نمی Ùهمیم Ùˆ نمی دانیم Ú©Ù‡ « ایده ÛŒ دمکراسی » چیست Ùˆ Ú†Ù‡ Ù…Øتویاتی دارد؟. 2- یا ما Ù…ÛŒ دانیم « ایده ÛŒ دمکراسی Ùˆ Ù…Øتویات آن » چیست؛ ولی بر آنیم Ú©Ù‡ معنا Ùˆ برداشت Ùردی / گروهی / Øزبی / سازمانی / Ùرقه ای / مذهبی Ùˆ مرام Ùˆ مسلکی / ایدئولوژیکی Ùˆ امثالهم را به ظواهر آن بیاراییم Ùˆ Ùقط با نام آن به اهدا٠و مقاصد خود برسیم. من Ù…ÛŒ پرسم آیا « Øیران شدن Ùˆ سرخورده Ú¯ÛŒ مردم ما » از مدّعیان ایده ÛŒ دمکراسی در هر Ùرم Ùˆ صورتش Ú©Ù‡ تبلیغ Ù…ÛŒ شود، نشانگر آن نیست Ú©Ù‡ ما همچنان « انقلابی Øسینی » مانده ایم Ùˆ در زبان Ùˆ عمل، مسلمان شیعه زده هستیم!ØŸ.
11- دین ( = وجدان خویشآÙریده ) در گستره ÛŒ Ùردیّت Ùˆ تضاد آن با دین (= همعقیده Ú¯ÛŒ ) در تجمّع امّت.
تا زمانی Ú©Ù‡ ما در Ø³Ø·Ø Ù…Ø³Ø§Ø¦Ù„ لیز Ù…ÛŒ خوریم، خود به خود از ریشه زدن در خاک آن مسائل نیز به کنار Ù…ÛŒ اÙتیم Ùˆ نخواهیم توانست Ú©Ù‡ عمق آنها را بÙهمیم Ùˆ دریابیم Ùˆ سپس با آنها روبرو شویم؛ Ú†Ù‡ رسد به بر طر٠کردن آنها. « دین » در ذهنیّت امروز ما به معنای « شرایع Ùˆ مراسم Ùˆ آداب Ùˆ سنّتها Ùˆ خراÙات Ùˆ اعتقاداتی » Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ جنبه های پراگماتیستی آن Ù…ÛŒ تواند پاسخگوی روزمره Ú¯ÛŒ انسانها در ابعاد مختل٠زیستی باشد. این شیوه نگرش Ùˆ برداشت معنایی از « دین » باعث تنشها Ùˆ کژبینیها Ùˆ تاویل Ùˆ تÙسیرهای آشÙته ای شده است Ú©Ù‡ بازشکاÙÛŒ Ùˆ ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¢Ù† به سالها تلاش Ùکری Ùˆ روشنگری Ù…Øتاج Ù…ÛŒ باشد. « دین » همانطور Ú©Ù‡ مغزه ÛŒ تجربی Ùˆ زبانشناختی Ùˆ Ùرهنگی آن در اساطیر Ùˆ ادبیّات Ø´Ùاهی Ùˆ در برخی نوشته های تکه – پاره شده ÛŒ ادبیّات کتبی Ùˆ نوشتاری ایرانزمین باقی مانده است، به معنای « زیباترین Ùروزه ÛŒ گوهری انسان » Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ من آن را « وجدان خویشآÙریده » Ù…ÛŒ نامم. دین در چنین معنایی، هرگز « رسول Ùˆ خالقی » ندارد؛ زیرا تولیدیست Ú©Ù‡ Ùردیّت Ùˆ شخصیّت Ùˆ کرامت Ùˆ ارجمندی Ùˆ گزند ناپذیری وجود یگانه ÛŒ انسان را رقم Ù…ÛŒ زند. بنابر این، دین در گستره ÛŒ Ùردیّت، همان چیزی Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ انسان بالذّات هست Ùˆ در پروسه ÛŒ زندگی اش، پدیدار Ùˆ آشکار Ù…ÛŒ شود؛ نه آنچه Ú©Ù‡ به او تلقین Ù…ÛŒ کنند Ùˆ اجرایش را توقع دارند. تاریخ اجتماعی Ùˆ کشوری ما تا همین امروز، میدان درگیری Ùˆ گلاویزی دینهای Ùردی با « ضدّ دینهایی ( = میترائیسم / زرتشتیگری / اسلامیّت / Ùˆ امثالهم ) Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ ماسک « دین » را بر صورت خود آویخته اند Ùˆ به ستیز Ùˆ خصومت با « دین Ùردی » مشغولند. آن اعتقاداتی Ú©Ù‡ Ùردیّت Ùˆ شخصیّت منØصر به Ùرد انسانها را Ù…ÛŒ کاهد Ùˆ به صÙر تقلیل Ù…ÛŒ دهد Ùˆ از آنها « تجمّع امّت » Ù…ÛŒ سازد، آن اعتقادات را نمی توان « دین » نامید؛ بلکه « ضدّ دین ». بنابر این، اندیشیدن در باره ÛŒ « دین ( = وجدان خویشآÙریده ) Ùˆ ضدّ دین ( = تلنبار شدن شرایع Ùˆ اوامر Ùˆ Ùتاوی Ùˆ امثالهم در مغز Ùˆ روان منجمد ) » بایستی موضوع تÙکّر سنجشگر باشد تا بتوان پیوند متقابل « دین Ùردی Ùˆ مناسبات اجتماعی » Ùˆ مسائل کشوری را در گستره ÛŒ ایرانزمین دریاÙت Ùˆ Ùهمید. نیندیشیدن در باره ÛŒ این دو تÙاوت Ùˆ تضاد عمیق Ùˆ سازش ناپذیر « دین Ùردی Ùˆ اعتقادات امّتی » به این معناست Ú©Ù‡ ما هرگز نخواهیم توانست تنشهای اجتماع خود را در کوتاه مدّت بکاهیم؛ ولو هیچ مّلایی نیز Øاکم بر کشور نباشد.
12- اعتقادات و متخصّص اعتقاد.
به هر چیزی Ú©Ù‡ انسانها اعتقاد داشته باشند، Ù…ÛŒ توان Ú¯Ùت Ú©Ù‡ Ùقط Ùرد، Ùرد خود انسانها نیز هستند Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ دانند به Ú†Ù‡ چیزهایی اعتقاد دارند Ùˆ به Ú†Ù‡ چیزهایی، معتقد نیستند یا آنقدر اهمیّت Ùˆ نقش اساسی در زندگی Ùردی آنها ندارند Ú©Ù‡ بخواهند به آنها اعتقادی داشته یا نداشته باشند. از این رو، در مسئله ÛŒ اعتقادات Ùردی، هیچ شخص ثالثی نمی تواند « متخصّص Ùˆ Ø®Ùبره Ùˆ کاردان Ù…Øض » شود؛ زیرا هیچکس نمی تواند به درون دیگری راه یابد؛ ولو Øاکم Ùˆ آمر بر انسانها نیز باشد Ùˆ شبانه روز، قیراط وار به Ú©ÙنتÙرل Ùˆ Ù…ÙÙتّشی جیک Ùˆ بÙÚ© رÙتارها Ùˆ Ú¯Ùتارهای آنها مشغول باشد. کلیدی ترین گرهگاه مسائل کشورداری Ùˆ میهنی ما در این است Ú©Ù‡ « عدّه ای = آخوند با عمّامه Ùˆ بی عمّامه » Ù…ÛŒ خواهند به همه، تØمیل Ùˆ تلقین کنند Ú©Ù‡ در دامنه ÛŒ اعتقادات از خبره ترین Ùˆ متخصّص ترین کاردانها هستند Ùˆ درست با چنین ادّعا Ùˆ Øرکت بی شرم خود هست Ú©Ù‡ با کاربست زور Ùˆ ستم Ùˆ ترور عقیدتی، دائم تقلّا Ù…ÛŒ کنند مردم را به هر وسیله Ùˆ امکانی Ú©Ù‡ هست، مجاب Ùˆ قانع کنند. تا زمانی Ú©Ù‡ ما به چنان متخصّصانی ارزش Ù…ÛŒ دهیم Ùˆ ادّعای Ùریب آلود آنها را Ù…ÛŒ پذیریم Ùˆ تسلیم اوامر Ùˆ اØکام Ùˆ Ùتاوی آنها Ù…ÛŒ شویم، ما در اعتقاداتمان به دست خودمان، Ùریب Ù…ÛŒ خوریم Ùˆ قربانی قدرتپرستی Ùˆ Øرص Ùˆ آزخواهی طی٠مکّار Ùˆ مزوّر Ù…ÛŒ شویم. روزی Ú©Ù‡ ایرانیان بتوانند اعتقادات Ùردی خود را بÙهمند Ùˆ آگاهی درخور از اعتقادات خود کسب کنند Ùˆ هوشیاری Ùˆ بیداری خود را در داشتن Ùˆ نداشتن اعتقادات Ùردی بازیابند، مطمئن باشید آن روز، هیچکس جرات نخواهد کرد ادّعای « خبره Ú¯ÛŒ Ùˆ تخصّص » در اعتقادات دیگران را بر زبان براند؛ Ú†Ù‡ رسد به آنکه بخواهد به نام اعتقادات، بر وجدان Ùˆ زندگی Ùˆ جان Ùˆ آبرو Ùˆ Øیثیّت Ùˆ مال Ùˆ دارایی آنها، Øاکم Ùˆ آمر نیز بشود. دوران صغارت Ùˆ Øقارت ما ملّت، Ú©ÛŒ به پایان Ù…ÛŒ رسد؟.
13- بهشت سازی بدون الاهان.
« Ú©Ùˆ Ù…Ùطربی Ú©Ù‡ مست شوم از ترانه اش؟ »
جایی Ù…ÛŒ توان بهشت ساخت Ú©Ù‡ هیچ الاه مقتدر Ùˆ آمری وجود نداشته نباشد. در آن مکانها Ùˆ ناکجا آبادها Ùˆ رویاها Ùˆ خیالاتی Ú©Ù‡ ذهن آدمی Ù…ÛŒ Ø¢Ùریند، اگر الاه قادر Ùˆ قهّاری نیز وجود داشته باشد، هیچ بهشتی به پا نخواهد شد؛ سوای جهنّمی هولناک Ùˆ آزارنده. بهشت را Ù…ÛŒ توان بر روی زمین ساخت؛ به شرطی Ú©Ù‡ تمام الاهان مقتدر را به Ùراسوی همان کائناتی، تبعید ابدالدّهر Ùˆ مدÙون همیشه Ú¯ÛŒ کنیم Ú©Ù‡ جا خوش کرده اند Ùˆ متولیّان Ùˆ موکّلان Ùˆ شمشیر کشان آنها بر سرنوشت انسانها، Øاکم Ùˆ آمر شده اند. انسان بدون الاهان Ù…ÛŒ تواند به آسانی Ùˆ بدون هیچ Ù…Ùعضل دست Ùˆ پاگیر دار به ساختن زیباترین Ùˆ عالیترین Ùˆ شادی Ø¢Ùرین ترین بهشتها نیز کامیاب Ùˆ موÙّق شود. Ùقط تا زمانی Ú©Ù‡ الاهان مقتدر بر Ø¢Øادّ کره ÛŒ زمین، Ù†Ùوذ دارند Ùˆ موکّلان Ùˆ مومنان شمشیر Ú©Ø´ آنها در هر چیزی، Ùضولیهای آنچنانی Ù…ÛŒ کنند، هیچ بهشتی بر روی زمین ساخته نخواهد شد Ùˆ هر کجا نیز Ú©Ù‡ نشانه هایی از بهشت، وجود داشته باشد به دست موکّلان چنان الاهان خبیث Ùˆ اقتدار خواه، نابود Ùˆ سر به نیست خواهد شد. الاهان مقتدر Ùˆ Ùراکائناتی به نیروها Ùˆ استعدادها Ùˆ توانمندیها Ùˆ ایده های انسانهای Ø¢Ùریننده Ùˆ با ابتکار Ùˆ گستاخ Ùˆ قائم به ذات خود، بسیار Øسادت دارند Ùˆ کینه Ù…ÛŒ توزند.
14- گذار از ولایت Ùقاهتی بدون گدار.
در انجام کاری بنیانی Ùˆ اساسی Ùˆ ثمر بخش Ù…ÛŒ گویند: « بی Ú¯Ùدار به آب مزن!. ». من امّا Ù…ÛŒ اندیشم Ú©Ù‡ « Ú¯Ùدار » را زمانی Ù…ÛŒ توان تمییز Ùˆ تشخیص داد Ú©Ù‡ ما به آب بزنیم تا با دور اندیشی Ùˆ کور مال کورمال به Ú©Ø´Ù Ùˆ تخمین « Ú¯Ùدار آب » دست یابیم. از این رو، تلاشهای پیگیر Ùˆ همعزم Ùˆ همسو را برای ساقط کردن « اقتدار Ùقاهتی » بایستی از نقاطی آغازید Ú©Ù‡ تمام پیکارگران را نه تنها در عزم خودشان همبسته کند؛ بلکه پس از واقعیّت یابی سقوط اقتدار Ùقاهتی به « همبسته Ú¯ÛŒ Ùˆ همعزمی Ùˆ همگرایی Ùˆ همدردی Ùˆ همازمآیی آنها در گلاویز شدن با مشکلات Ùˆ Ù…Ùعضلات میهن »، رویه ای ارزشمند Ùˆ ستودنی بدهد. منتظر مردمی نشستن Ú©Ù‡ درگیر صدها مسئله برای معیشت روزانه ÛŒ خود Ù…ÛŒ باشند، به معنای تداوم دادن Ùˆ استمرار ولایت Ùقاهتی Ù…ÛŒ باشد. اساسا Øضور عوام میلیونی در واقعیّت پذیری دگرگشتهای Øسابشده Ùˆ خردمندانه به نابودی Ùˆ متلاشی کردن تمام پرنسیپها Ù…ÛŒ انجامد. عوام میلیونی را بایستی تلاش کرد Ú©Ù‡ به اشخاص مستقل اندیش واگردانده شوند؛ یعنی طوری Ú©Ù‡ در مسائل باهمستان به مرجعیّتهای مذهبی اقتدا نکنند Ùˆ از آنها واقعا روی برگردانند. از خصوصیّات مردم تمام جوامع بشری همین است Ú©Ù‡ آنها به دلیل تجارب گسترده ای Ú©Ù‡ در بستر تاریخ Ùˆ Ùرهنگشان، انباشت شده است، خود به خود آموخته اند با کشور دارانی همراه شوند Ú©Ù‡ در راستای مناÙع Ùˆ بهروزی Ùˆ خوشی Ùˆ آرامش Ùˆ امنیّت Ùˆ همدلی Ùˆ Ù…Ùدارایی تمام لایه های مردم یک سرزمین، Ùعّال Ù…ÛŒ باشند. بنابر این، راه پیکارگران آین نیست Ú©Ù‡ « Øضور میلیونی عوام » را در سراسر کشور به نام سند « Øقّانیّت خواستها Ùˆ پرنسیپ پیکارگری خود در پروسه ÛŒ ساقط کردن اقتدار Ùقها » به شمار آورند؛ بلکه پیکارگران بایستی در روبرو شدن Ùˆ گلاویزی مستقیم Ùˆ ص٠آرایی Ùکری با طی٠ØÙکّام به جلب نظر مردم در Ù¾Ùشتیبانی کردن از رزم خودشان کوشا شوند. گرایشی Ú©Ù‡ مردمدوست Ùˆ ایراندوست باشد، هیچگاه از میدان پیکار نمی گریزد؛ بلکه در روبرو شدن با Øری٠قهّار Ùˆ خونریز Ùˆ بی Ùرّ Ú©Ù‡ همان طی٠ØÙکّام ستمگر Ùˆ دژخیم باشند، Ù…ÛŒ توانند Øقّانیّت خود را در مقام یک ایرانی به ثبت برسانند. تنها راه گذار برای ساقط کردن ولایت Ùقاهتی همان Øضور یاÙتن در دریای میهن Ùˆ پیکار تئوریک Ùˆ پراکتیکی مستقیم با « جÙهلاء Ù…Ùعمّم Ùˆ Ù…Ùتعه گانشان » Ù…ÛŒ باشد. ایران از آن هر انسانیست Ú©Ù‡ خود را ایرانی Ù…ÛŒ داند. اسلامیّت هرگز شاخص ایرانی بودن نیست Ú©Ù‡ نیست.
15- از کجا باید آغازید؟.
برای ایجاد تØوّل اساسی در مناسبات میهنی Ùˆ Ùرهنگ Ùˆ اخلاقیّات Øاکم بر ذهنیّت Ùˆ روان انسانها Ù…ÛŒ توان از « خود » شروع کرد. بیایید صمیمانه از خود بپرسیم Ú©Ù‡ « من » تا Ú†Ù‡ اندازه ای Ù…ÛŒ توانم به خودم، تغییر بدهم Ùˆ گنجایش تغییر پذیری دارم. Ú†Ù‡ چیزی اساسا بایستی در ما، تغییر کند؟. بینش Ùˆ رÙتار Ùˆ نگرش Ùˆ Ú¯Ùتار ما؟ یا اینکه چشم اندازهای ما؟ یا شاید هم اعتقادات Ùˆ سنّتها Ùˆ مراسم Ùˆ آداب Ùˆ مرده ریگهای آبا Ùˆ اجدادی ما؟. من بر این اندیشه ام Ú©Ù‡ انسان Ùقط با تغییر در « ذهنیّت / آگاهبود / بینش » Ùردی خودش است Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ تواند از جمع همعقیده گان Ùˆ همرنگ جماعت شدنها بگسلد Ùˆ راه خود را بیاÙریند. اینکه آیا « راه Ùردی خود را Ø¢Ùریدن Ùˆ زندگی خویش را بر شالوده ÛŒ بینش Ùردی زیستن » Ù…ÛŒ تواند بر نوع نگرش Ùˆ رÙتار Ùˆ چشم اندازهای دیگران، موثر باشد یا نباشد، بØثیست ثانوی Ùˆ توام با امیدواری. من نمی توانم تغییراتی را Ú©Ù‡ به خودم Ù…ÛŒ دهم به عنوان « خط مشی Ùˆ تنها شیوه ÛŒ درست زیستن » برای دیگران بدانم. Ú†Ù‡ بسا آنچه به دهان من، خوش طعم Ù…ÛŒ باشد، در دهان دیگری، تلخ Ùˆ چندش آور باشد. بنابر این، من مجاز Ùˆ Ù…Øقّ نیستم Ú©Ù‡ شیوه ÛŒ زندگی Ùردی خودم را، ملاکی عام بپندارم Ùˆ آن را نصّی قاطع برای Øاکم کردن بر ذهنیّت Ùˆ نوع زندگی دیگران. من بایستی بÙهمم Ùˆ دریابم Ú©Ù‡ اگر چیزی را نمی پسندم، آن چیز را Ùقط به Øال خود رها کنم Ùˆ هرگز نه مبلّغ آن باشم، نه Øامی آن، نه آزارنده Ùˆ پایمال کننده ÛŒ آن. مسئله ÛŒ زندگی Ùردی خود را زیستن؛ یعنی دریاÙتن Ùˆ Ùهمیدن Ùˆ به کار بستن « منش مدارایی بر شالوده ÛŒ پرنسیپ پسند Ùˆ ناپسند ». انسان آن چیزهایی را Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ پسند با Ø®Ùرسندی برمی گزیند Ùˆ آن چیزهایی را Ú©Ù‡ نمی پسندد به Øال خود وامی گذارد Ùˆ از کاربست آنها پرهیز Ù…ÛŒ کند. آغازگاه تØوّل در هر انسانی، خودش Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ تواند خیزاب دگرگشتی Ùˆ طراوت نسیمی جانÙزا را در دریای اجتماع ایجاد کند.
16- Ùروپاشی Øکومتها.
« جان استوارت میل ( 1806 – 1873 Ù…. ) » بر این اندیشه است Ú©Ù‡ کلیّه ÛŒ انقلابهای سیاسی؛ چنانچه نیرویی بیگانه در تسخیر Ùˆ Ù†Ùوذ در قلمرو کشوری، دخالت نداشته باشد، انقلابهایی هستند Ú©Ù‡ سرچشمه ÛŒ تاثیر Ùˆ Øرکت خود را از « اخلاقیّات Øاکم بر ذهنیّت Ùˆ روان انسانها » Ù…ÛŒ گیرند. به عبارت دیگر؛ ساختمان کشور داری Ùˆ نظام سیاسی در یک سرزمین، زمانی از هم Ùرو Ù…ÛŒ پاشد Ú©Ù‡ عقاید Ùˆ نگرشهای اخلاقی Øاکم بر مناسبات انسانی، پیشاپیش در ذهنیّت Ùˆ روان مردم، Ùرو پاشیده شده باشند. آیا Ùاجعه ÛŒ انقلاب نکبتی1357 Ùˆ سمتگیری اقتدار آخوندی از Ùروپاشی « رادمنشی Ùˆ Ùقدان گستاخی Ùˆ انگیزه ÛŒ نوجویی تØصیل کرده گان » سرزمین ما، ریشه نگرÙته نبود؟. آیا امروزه روز، پس از نزدیک به سه دهه Ùعّال بودن گیوتین الهی در ایرانزمین، دقیقا با واقعیّت پذیر شدن « تØوّل Ùˆ دگرگشت منش ما ایرانیان Ùˆ تلاش برای رادمنش زیستن Ùˆ زایش Ùˆ پروراندن درخت راستی وجودمان » نیست Ú©Ù‡ امکانهای سریع السّیری Ùروپاشی Øکومت Ùقاهتی ایجاد Ù…ÛŒ شود؟.
17- اساتید٠دانشگاه و دانشگاه٠اساتید.
تا زمانی Ú©Ù‡ « دانشگاه »، مکان « کسب چیزی » Ù…ÛŒ باشد، هرگز دانشگاه نیست؛ بلکه « کاسبگاهی » Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ مشتریهای خود را با سلیقه ها Ùˆ توقّعهای مختل٠خواهد داشت. ولی از Ù„Øظه ای Ú©Ù‡ دانشگاه به « انگیزشگاه » تبدیل شود، آنگاه Ùقط جوینده گان Ùˆ پرسشگران Ùˆ نامتعارÙها در آن به انگیختن یکدیگر رو خواهند آورد. در دانشگاه اکتسابی Ùقط Ù…ÛŒ توان کسبه ای را بار آورد Ú©Ù‡ استاد کاسبکار هستند Ùˆ در برابر متاعی Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ Ùروشند، مزدی نیز دریاÙت Ù…ÛŒ کنند. چنین بازار خرید Ùˆ Ùروشی را Ù…ÛŒ توان « دانشگاه اساتید » نامید Ùˆ Ùروشنده گان انواع Ùˆ اقسام تØÙÙ‡ های وارداتی Ùˆ اØیانا عرضه کننده ÛŒ بعضی خنزر پنزرهای کاهدان عتیقه ای Ùˆ میراث زنگار گرÙته ÛŒ آبا Ùˆ اجدادی را نیز Ù…ÛŒ توان « اساتید دانشگاه » نامید. ایرانزمین، زمانی عرصه ÛŒ تÙکّر Ùˆ زایشگاه اندیشه ورزان Ùˆ ایده Ø¢Ùرینان Ùˆ متÙکّران Ùˆ ÙیلسوÙان Ùˆ هنرمندان متنوّع خواهد شد Ú©Ù‡ « دانشگاههایش، انگیزشگاه باشند؛ نه کاسبگاه Ùˆ کاسبگر ساز ».
18- روزمره Ú¯ÛŒ Ùˆ Ú†ÙÙ…Ú†Ùمه ÛŒ Ú†Ù‡ کنم؟. Ú†Ù‡ کنم؟.
مردمی Ú©Ù‡ در آزمونهای خود از تمام « Ù…Ùدّعیان کشور داری »، ناامید Ùˆ سرخورده شوند Ùˆ با وعده Ùˆ وعیدهای Ùریبنده Ùˆ مسائل جنجالی ØÙکّام Ùˆ بØثهای بی ربط آنها نسبت به « Ù…Ùعضلات Ùˆ مشکلات باهمزیستی » روبرو شوند، Ú©Ù… Ú©Ù… از چیزی Ùاصله Ù…ÛŒ گیرند Ùˆ نسبت به آن، بی اعتنا Ù…ÛŒ شوند Ú©Ù‡ نامش « اجتماع / باهمستان » Ù…ÛŒ باشد. در اجتماعی Ùˆ سرزمینی Ú©Ù‡ هیچکس « نگران زندگی Ùˆ جان Ùˆ وجود عزیز » دیگران نیست، آن جامعه نیز هرگز ارزش اندیشیدن در باره ÛŒ مسائل ناگزیرش را ندارد Ú©Ù‡ ندارد. اجتماعی Ú©Ù‡ « خوشیها Ùˆ شادمانیها Ùˆ دردها Ùˆ رنجها Ùˆ نگرانیها Ùˆ ترسها Ùˆ دلهره ها Ùˆ اشتیاقها Ùˆ آینده نگریها Ùˆ نیازها Ùˆ خواستها Ùˆ آرزوها Ùˆ آرمانهای مرا در Ùردیّتم » نادیده Ù…ÛŒ گیرد Ùˆ آنها را Øتّا تØقیر Ù…ÛŒ کند Ùˆ زیر پا Ù…ÛŒ گذارد Ùˆ مرا در آنچه Ú©Ù‡ هستم Ùˆ Ù…ÛŒ اندیشم، آزار Ù…ÛŒ دهد Ùˆ Øقوقم را به غارت Ù…ÛŒ برد، آن جامعه، روزها Ùˆ شبهایش، « جمع بی Ùردایی برای هر کسی » هست Ùˆ اجتماع انسانهای بی Ùردا، جامعه ÛŒ انسانهای ترانزیتی Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ هیچ خانه ÛŒ مسکونی ندارند Ùˆ هر Ù„Øظه در انتظار رویدادی نامترقّبه Ùˆ هولناک Ù…ÛŒ باشند. انسان بایستی در آغاز به آن جایی Ú©Ù‡ تعلّق دارد، اØساس مهر ورزی داشته باشد تا نسبت به مسائلش نیز مسئولیّت بپذیرد Ùˆ به وسع خویش در رشد Ùˆ Ø´Ú©ÙˆÙایی Ùˆ بهزیستی مناسبات انسانها سهیم Ùˆ دخیل شود. اقتدار ناخجسته Ùˆ ضدّ Ùرهنگی « طی٠Ùقاهتی » به اضمØلال سراسر آن چیزی تا امروز ساعی Ùˆ موÙّق بوده است Ú©Ù‡ نامش « زندگی Ùˆ آزادی » Ù…ÛŒ باشد.
19- گزینش آگاهمند.
مردم زماني مي توانند در مسائل کشوري، تصميمهاي درست Ùˆ منطقي Ùˆ توام با مسئوليّت بگيرند Ú©Ù‡ اطّلاعات تقليب Ùˆ تØري٠نشده Ùˆ دقيق در اختيار آنها گذاشته شود. ولي سازمانها Ùˆ گروههايي Ú©Ù‡ براي به Ú†Ù†Ú¯ آوردن قدرت در رقابت با هم هستند، معمولا تلاش دارند اطّلاعاتي را به مردم بدهند Ú©Ù‡ در راستاي سمتگيري قدرتخواهي خودشان مي باشد. بنابر اين، انتخابات بدون Øقّ کسب Ùˆ درياÙت اطّلاعات رضايت بخش Ùˆ دقيق از بهر تصميم گيريهاي اساسي، نمايشي تصنّعي مي باشد. در اينگونه مواقع است Ú©Ù‡ ملّت، تصميمهاي اشتباه Ùˆ خطا آميز مي گيرد Ùˆ بØرانهاي آزارنده ÙŠ اجتماعي را امکانپذير مي کند. در Øاليکه بايستي براي هر نوع انتخاباتي تمام گروهها Ùˆ سازمانها Ùˆ اØزاب رقيب بتوانند اطّلاعات خود را در اختيار مردم قرار دهند تا مردم بکوشند از ميان اطّلاعات سمت Ùˆ سو دار، راه خود را بازيابند Ùˆ به انتخابي درست Ùˆ منطقي دست بزنند.
20- در باره ی مغزه ی ایده ی « روشنگری » از زبان « ایمانوئل کانت ( 1724 – 1804 م. ) »:
Aufklärung ist der Ausgang des Menschen aus seiner selbst verschuldeten Unmündigkeit. Unmündigkeit ist das Unvermögen, sich seines Verstandes ohne Leitung eines anderen zu bedienen. Selbstverschuldet ist diese Unmündigkeit, wenn die Ursache derselben nicht am Mangel des Verstandes, sondern der Entschließung und des Mutes liegt, sich seiner ohne Leitung eines anderen zu bedienen. Sapere aude!. (= Habe Mut, dich deines eigenen Verstandes zu bedienen! ) ist also der Wahlspruch der Aufklärung.
( = روشنگری Ùˆ بازشکاÙÛŒ Ù…Øتویات ذهنیّت خویش به معنای گسستن انسانها از تمام آن غÙÙ„ Ùˆ زنجیرهای اعتقاداتی Ùˆ سنّتی Ùˆ آداب Ùˆ رسومی Ùˆ عقیدتی Ùˆ مذهبی Ùˆ ایدئولوژیکی Ùˆ امثالهم Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ صغارت خودخواسته Ùˆ به تقصیر انسان را اثبات Ù…ÛŒ کنند. چنان صغارتی نشانگر ناتوانی Ùˆ ضع٠انسان است Ú©Ù‡ وامانده Ú¯ÛŒ او را در کاربست نیروی Ùهم Ùˆ شعور Ùˆ داوری خودش رسوا Ù…ÛŒ کند؛ زیرا به رهنمودها Ùˆ اوامر Ùˆ توصیه ها Ùˆ Øبل المتین Ùˆ Ùتاوی دیگران استناد Ù…ÛŒ کند Ùˆ تاسی Ù…ÛŒ جوید Ùˆ آویزان Ù…ÛŒ شود. چنان صغارتی همچنین « خودخواسته Ùˆ به تقصیر » Ù…ÛŒ باشد، چنانچه مسبّب آن خودخواسته Ú¯ÛŒ را نقصان نیروی Ùهم Ùˆ داوری آدمی ندانیم؛ بلکه علّت آن را گریز بشر از تصمیم گرÙتن Ùˆ مسئولیّت پذیرÙتن Ùˆ دلاوری Ùردی اش بدانیم Ú©Ù‡ جرات نمی کند نیروی Ùهم Ùˆ شعور Ùˆ داوری خود را بدون متابعت Ùˆ دنباله روی Ùˆ تقلید از دیگران به کار بندد. خمیر مایه ÛŒ ایده ÛŒ روشنگری اینست Ú©Ù‡ : « در کاربست نیروی Ùهم Ùˆ شعور Ùˆ قوه ÛŒ تمییز Ùˆ تشخیص Ùردی ات، گستاخ Ùˆ رادمنش باش! ». )
« ایمانوئل کانت » / مجموعه ÛŒ آثار / ( جلد یازدهم / ص. 53 ) / نشر زورکامپ / ÙرانکÙورت.
اینقدر Ú©Ù‡ مطلب به خودی خود، گویا Ùˆ زÙلال Ùˆ آموزنده Ù…ÛŒ باشد، شاید نیازی به بازشکاÙÛŒ Ùˆ ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¢Ù† نیز نباشد. ولی در جامعه ای Ú©Ù‡ اسیر ترجمه های بازاری Ùˆ سطØÛŒ Ù…ÛŒ باشد، بازاندیشی چنین نگرشی Ù…ÛŒ تواند عمق ایده را در گلاویز شدن با مسائل Ùردی Ùˆ اجتماعی، بهتر Ùˆ Ø´ÙّاÙتر نشان دهد. ما تصوّر Ù…ÛŒ کنیم Ú©Ù‡ « ایده ÛŒ روشنگری » به معنای « معلّم دیگران شدن » Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ تکلی٠خود بدانیم هر روز از بامداد تا شامگاه به دیگران بگوییم چگونه رÙتار Ùˆ Ú¯Ùتار Ùˆ عقاید خود را با یکدیگر همپا کنند تا هیچ خللی در گردش زمین Ùˆ زمان به وجود نیاید. بدترین تØقیر Ùˆ لجنمالی ایده ÛŒ روشنگری همین است Ú©Ù‡ آن را به نام « مذهب تعلیمی - ارشادی » بدانیم. در Øالی Ú©Ù‡ ایده ÛŒ روشنگری، همانطور Ú©Ù‡ از بطن کلام « کانت » پیداست Ùˆ Ù…ÛŒ توان استنباط کرد، « روش Ùˆ تلاشیست Ùردی برای روبرو شدن با خود Ùˆ سنجشگری Ù…Øتویات ذهنیّت خویش ». هر انسانی با مصمّم شدن Ùˆ دلیر Ùˆ رادمنش بودن برای شناخت Ùˆ بازشکاÙÛŒ Ùˆ عبارت بندی پروسه ÛŒ گسستن خود از آن Ù…Øتویّات ذهنی هست Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ تواند از چیزهایی آگاهی درخور Ùراچنگ آورد؛ یعنی چیزهایی Ú©Ù‡ بر آنند « ذهنیّت بیدار Ùˆ هوشیار Ùˆ پوینده Ùˆ پرسشگر Ùˆ کاونده ÛŒ اÙراد را » شالوده ریزی کنند. انسان در اÙروختن Ùˆ به آتش کشیدن Ù…Øتویّات ذهنیّت Ùˆ سرند کردن Ùˆ گدازاندن تجربیّات Ùردی خودش هست Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ تواند روشنگر وجود بیدار خود شود Ùˆ چراغی را Ùرا راه دیگران بیÙروزاند؛ نه با « معلّم دیگران شدن » برای تدریس Øقایق جزمی Ùˆ تئوریهای آکادمیکی Ùˆ نصوص الهی. تا زمانی Ú©Ù‡ انسان به تاریکی تجربیات بی واسطه ÛŒ وجود خویش Ùرو نرÙته باشد، پرتوهای خورشید روشنگری از ژرÙای وجود او هرگز بر نخواهند تابید Ùˆ بر آسمان Ùرهنگ اجتماع نیز گسترده نخواهند شد. روشنگری، خودسنجشگری توام با گستاخی Ùˆ رادمنشی Ù…ÛŒ باشد. آیا تک، تک ما در سنجشگری Ù…Øتویّات ذهنیّت خویش، دلیر Ùˆ گستاخ هستیم؟.
21- سÙلطه پرستی آخوندها.
در رویکرد بازشکاÙنده Ùˆ انتقادی به آنچه Ú©Ù‡ « اقتدار Ùˆ سلطه خواهی آخوندها » را در تاریخ سرزمین ما امکانپذیر کرده است با تمام آن « Øاکمیّت آمری Ùˆ تروریستی Ùˆ اجرایی بودن گیوتین خونریز الهی » بایستی در این باره نیز اندیشید Ú©Ù‡ مسئله ÛŒ سنجشگری « اعتقادات Ùˆ آداب Ùˆ سنتّها Ùˆ مناسبات باهمزیستی یک ملّت »؛ سوای کنکرت دیدن Ùˆ بررسی کردن Ùˆ گلاویزی با طی٠آخوندها Ù…ÛŒ باشد. تلاشگران آزادی Ùˆ کوشنده گان روشنگری بایستی دو چیز را همواره در مدّ نظر داشته باشند: 1- آخوندها در طی٠سالمندی Ùˆ واقعیّت وجودی. 2- ایدئولوژی Ùˆ مبانی Ùˆ اصول مذهبی Ú©Ù‡ از آن، تغذیه Ù…ÛŒ کنند. با سنجشگری Øتّا رادیکال اسلامیّت Ùˆ دیگر مذاهب سامی نمی توان امیدوار بود Ú©Ù‡ به تنهایی بتوان از « اقتدار Ùˆ Ù†Ùوذ Ùˆ سلطه خواهی آخوندها » در کوتاه مدّت، آسوده شد Ùˆ ریشه ÛŒ آنها را در Øدّاقل Ùرصت ممکن خشکاند. چنین تصوّری، خیالی آرامبخش هست؛ ولی درمانپذیر Ùˆ چاره ساز نیست. در واقعیّت کنونی ایرانزمین بر اساس آمار رسمی Ùˆ تقریبی Ù…ÛŒ توان Ú¯Ùت Ú©Ù‡ بیش از نیم میلیون آخوند در سنین متÙاوت وجود دارند Ùˆ بر وجود آنها نیز روز به روز، اÙزوده Ù…ÛŒ شود؛ یعنی آخوندها Ùˆ Ù…Ùلّاهایی Ú©Ù‡ در سراسر ایران، پخش Ùˆ ذینÙوذ هستند. برای آنکه بتوان چنین Ø·ÛŒÙÛŒ را از Ù†Ùوذ Ùˆ اقتدار Ùˆ سلطه خواهی انداخت، بایستی به شیوه ای اقدام کرد Ú©Ù‡ نه تنها در تضاد با « بÙنمایه های Ùرهنگ جهان آرای ایرانزمین » نباشند؛ بلکه با مبانی اعتقاداتی Ùˆ پراکتیکی ایدئولوژی Ùˆ مذهب آنها نیز همسو Ùˆ همخوان نباشند. « جان Ùˆ زندگی » در Ùرهنگ ایرانی، قداست Ùˆ خدشه ناپذیری خدایی / کیهانی دارد. بنابر این، بØØ« از Ú©Ùشتن آخوند Ùˆ خونریزی به معنای اینهمانی داشتن با ØÙکّام Ùقاهتی Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ خودشان با اÙتخاری توصی٠ناپذیر به قصّاب الهی بودن Ùˆ دریا دریا خونریزی « ÙÛŒ سبیل الّله »، اÙتخار دارند. « تÙاوت Ùˆ تضاد ایرانی بودن با تا خرخره در باتلاق اسلامیّت Ùرو مانده بودن » درست در همین « مسئله ÛŒ قداست جان Ùˆ زندگی » Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ تک، تک ایرانیان را به Ù…ØÚ© Ù…ÛŒ زند Ùˆ از نوع رÙتار Ùˆ منش آنها نسبت به « جان Ùˆ زندگی » اثبات Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ Ú†Ù‡ کسانی، ایرانی اصیل هستند Ùˆ Ú†Ù‡ کسانی خاصم ایران Ùˆ پرنسیپهای Ùرهنگی اش.
در کلا٠پیچیده Ùˆ بÙغرنجزای Ù…Ùعضل خانمانسوز آخوندیسم، نخست Ù…ÛŒ توان در این باره اندیشید Ú©Ù‡ سراسر Øوزه های آخوندی را بایستی در ایران، تعطیل کرد Ùˆ ساختمان آنها را به کتابخانه های عمومی واگرداند. سپس آن تعداد از آخوندها Ùˆ شیوخی Ú©Ù‡ تا سن شصت سالگی Ù…ÛŒ رسند، به دلیل ستمها Ùˆ آزارها Ùˆ جانستانیها Ùˆ زورگوییها Ùˆ غارتگریها Ùˆ ویرانیها Ùˆ شکنجه ها Ùˆ Øبسها Ùˆ تبعید کردنهای اجباری Ùˆ نابودی هدÙمند ایرانزمین Ùˆ لت Ùˆ پار کردن Ùرهنگ باهمستان ایرانی Ùˆ تبهکاریها Ùˆ جنایتها Ùˆ ترورهای ÙˆØشتناک Ùˆ امثالهم Ú©Ù‡ در Øقّ مردم ایران Ùˆ جهان، مرتکب شده اند Øتما بدون امّا Ùˆ اگر، خلع لباس Ùˆ به شهروندان عادی واگردانده شوند Ùˆ آنانی را Ú©Ù‡ بالای شصت سال Ù…ÛŒ باشند، خانه نشین تا به مرگ طبیعی بمیرند. در ایران آینده نبایستی چیزی به نام « Øوزه های آخوندی » وجود خارجی داشته باشد Ùˆ امکانهای بال Ùˆ پر گرÙتن آخوند جماعت را مهیّا کنند. مسائل Ùˆ رتق Ùˆ Ùتق مناسبات انسانها را در بسیاری از رسوم مذهبی Ù…ÛŒ توان بدون آخوند نیز سر Ùˆ سامان داد Øتّا در همان مساجد. Øتّما نبایستی آخوند بود Ùˆ عمّامه بر سر داشت. سراسر آنچه Ú©Ù‡ مربوط به انسانها Ùˆ Ù…Ùعضلات Ùکری Ùˆ روØÛŒ Ùˆ اجتماعی باهمستانشان Ù…ÛŒ باشند، بایستی از Ù„Øاظ تئوریک به موضوعهای Ùکری Ùˆ سنجشگری Ùˆ چالش انگیز Ùقط در « دانشگاهها » کرانمند کرد. بیرون از گستره ÛŒ دانشگاهی، هیچ Øوزه ÛŒ تدریسی Ú©Ù‡ مستقل از نظارت آموزش Ùˆ پرورش Ùˆ مجلس رایزنی باشد، نبایستی پا بگیرد؛ زیرا Ù…ÛŒ تواند خطری ویرانگر برای باهمستان انسانها شود. بنابر این، تدریس آنچه Ú©Ù‡ « الهیّات / تئولوژی / تاریخ ادیان Ùˆ مذاهب / ایزدان شناسی Ùˆ امثالهم » نامیده Ù…ÛŒ شود، بایستی Ùقط در دانشکده های دانشگاهها رخ دهد. چنین رÙتارهایی نه تنها در راستای نقض آزادی نمی باشند؛ بلکه دقیقا در سمت Ùˆ سوی استØکام Ùˆ گسترش Ùˆ نگاهبانی از آزادی Ù…ÛŒ باشند. مسئله ÛŒ اسلامیّت Ùˆ موکّلان شمشیر به دست Ùˆ خونریز آن در ایرانزمین با دیگر مذاهب سامی مثل « یهودیّت Ùˆ مسیØیّت » از یکدیگر متÙاوت هستند. هیچکس نمی تواند با استناد کردن به پروسه ÛŒ روشنگری Ùˆ نو زایی در سرزمینهای باختری Ùˆ ص٠آراییهایی Ú©Ù‡ متÙکّران Ùˆ ÙیلسوÙان باختری با اصØاب کلیسا داشتند، مثالی برای روبرو شدن با اسلامیّت Ùˆ امید به اصلاØات کلیدی در مبانی اعتقاداتی آن Ùˆ رÙتارهای یسل کشانش بیاورد. اسلامیّت، مذهبیست Ú©Ù‡ از آغاز شکلگیری اش بر « خونریزی Ùˆ شمشیر Ú©Ø´ÛŒ Ùˆ چپاول Ùˆ غارت Ùˆ Ú©Ùشتار Ùˆ شکنجه Ùˆ زورگویی Ùˆ Øبس Ùˆ آزار جنون آمیز » بنیان گذاشته شده است. بنابر این، روبرو شدن با آن نیز، متدها Ùˆ روشها Ùˆ شیوه های دیگری را Ù…ÛŒ طلبد. ما بدون شناختن عمیق Ùˆ عاقبت اندیشی Ùˆ آینده نگری Øسابشده در باره ÛŒ این طی٠بسیار خطرناک آخوند Ùˆ تبهکاریها Ùˆ دسیسه چینیهای پنهان Ùˆ آشکارش هرگز نخواهیم توانست ایرانزمین را از باتلاقی به در آوریم Ú©Ù‡ بیش از دو دهه است تا خرخره در تعÙّن چنان قدرتپرستان خاصم جان Ùˆ زندگی، Ùرو رÙته Ùˆ در Øال دست Ùˆ پا زدن Ù…ÛŒ باشد. آنانی Ú©Ù‡ تصوّر Ùˆ به خود تلقین Ùˆ تØمیل Ù…ÛŒ کنند Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ توان با « Ú¯Ùت – Ùˆ – شنود منطقی Ùˆ مدارایی Ùˆ زبان خوش Ùˆ به میخ Ùˆ به نعل زدن Ùˆ به در Ú¯Ùتن Ú©Ù‡ دیوار بشنوه Ùˆ امثال اینگونه Øرکتهای دونکیشوتی » از پس آخوند جماعت برآمد Ùˆ آنها را از دخالتهای مستقیم Ùˆ Ùضولیهای قدرتپرستانه در مسائل کشوری ممانعت کرد، من همین جا برای چندمین بار Ùریاد رسا Ù…ÛŒ زنم Ú©Ù‡: « ای خوشخیالان روزگار! همگی دارید خشت بر آب Ù…ÛŒ زنید؛ زیرا آنانی Ú©Ù‡ خود را موکّل موهومی Ùراکائناتی به نام الّله Ùˆ رسولش Ù…ÛŒ دانند، به تنها چیزی Ú©Ù‡ هرگز Øساب پس نخواهند داد همان مردمی Ù…ÛŒ باشند Ú©Ù‡ بر آنها Øاکم Ùˆ قهّار Ùˆ آمر » Ù…ÛŒ شوند.
آخوندها برای این به « Øوزه سازی » رو آوردند Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ خواستند تکیه گاه تئوریک برای « Øاکم Ùˆ واقعیّت پذیر کردن سائقه ÛŒ مطلق قدرتپرستی خودشان را بدون Øساب Ùˆ کتاب پس دادن به ملّت Ùˆ مستقل از نقش تمام ارگانهای کشوری » به وجود بیاورند. Ù…Ùعضل آخوندی در ایرانزمین را با « نصیØت Ùˆ توپ Ùˆ تشر Ùˆ خط Ùˆ نشانهای امروز Ùˆ Ùردایی » هرگز نمی توان از توتالیتارخواهی Ùرو انداخت Ùˆ آن را ØÙ„ Ùˆ Ùصل شده قلمداد کرد. با چنین Ø·ÛŒÙÛŒ بایستی هم در عرصه های سنجشگری ایدئولوژی Ùˆ مبانی اعتقاداتی آنها، پیکاری رادیکال را به پیش برد، هم در عرصه های پراکتیکی برای خشکاندن ریشه های Ù†Ùوذی Ùˆ تکثیری آنها برای همیشه Ùˆ ابد، تلاش کرد. آن کوشنده گان روشنگری Ùˆ تلاشگران آزادی Ú©Ù‡ نتوانند نکبت مخرّب Ùˆ ویرانگری به نام طی٠آخوند جماعت Ùˆ اسلامیّت را در ایرانزمین