آریابرزن زاگرسی ---ایران؛ سرزمین ØØ³Ø±ØªÙ‡Ø§ Ùˆ آرزوهای سوخته
مردم زماني مي توانند در مسائل کشوري، تصميمهاي درست Ùˆ منطقي Ùˆ توام با مسئوليّت بگيرند Ú©Ù‡ اطّلاعات تقليب Ùˆ ØªØØ±ÙŠÙ نشده Ùˆ دقيق در اختيار آنها گذاشته شود. ولي سازمانها Ùˆ گروههايي Ú©Ù‡ براي به Ú†Ù†Ú¯ آوردن قدرت در رقابت با هم هستند، معمولا تلاش دارند اطّلاعاتي را به مردم بدهند Ú©Ù‡ در راستاي سمتگيري قدرتخواهي خودشان مي باشد.
---
پاد آواز مرغ آتشخوار
اینک منم،
جنازه ای ملعون بر دستهای قصّابان الهی،
با پیکری شکنجه و تیربارانی و گردنی به دار آویخته و چهره ای سنگسار شده.
کدام گورستان را می شناسید که نام مرا،
بر سنگ قبرهای آن، نتراشیده باشند؟
آریابرزن زاگرسی
تاریخ ویرایش: پانزدهم آگوست سال 2007 میلادی
از سلّاخ خانه ی قدرتپرستان
[ ایران؛ سرزمین ØØ³Ø±ØªÙ‡Ø§ Ùˆ آرزوهای سوخته ]
پاد آواز مرغ آتشخوار
اینک منم،
جنازه ای ملعون بر دستهای قصّابان الهی،
با پیکری شکنجه و تیربارانی و گردنی به دار آویخته و چهره ای سنگسار شده.
کدام گورستان را می شناسید که نام مرا،
بر سنگ قبرهای آن، نتراشیده باشند؟.
کدام سرزمین را می شناسید که
بوی ایده آلها Ùˆ آرمانها Ùˆ ØØ³Ø±ØªÙ‡Ø§ÛŒ من
به مشام مردمش نرسیده باشد؟.
کدام سینه است که
داغ مرا به قلبش نداشته باشد؟.
کدام کتیبه Ùˆ Ø¯ÙØªØ± است Ú©Ù‡
Ø¬Ø§Ù†ÙØ´Ø§Ù†ÛŒÙ‡Ø§ÛŒ عاشقانه ÛŒ مرا
در کلام، تثبیت نکرده باشد؟.
کدام آوازخوان را می شناسید که
نغمه های دلشکسته ام را
به آهنگ اشتیاق Ùˆ Ø´ÙˆØ±Ø§ÙØ´Ø§Ù†ØŒ نخوانده باشد؟.
کدام زبان را می شناسید که نام مرا
« ایران سلّاخی شده » خطاب نکند؟.
1- آموختن از شکستها.
انسانها زمانی در باره ÛŒ « شکستهای گوناگون » خود خواهند اندیشید Ú©Ù‡ از دلایل کارها Ùˆ کنشها Ùˆ Ø±ÙØªØ§Ø±Ù‡Ø§ÛŒ خود، آگاهی داشته باشند. وقتی Ú©Ù‡ من نمی دانم، چرا به کارهایی اقدام Ù…ÛŒ کنم Ú©Ù‡ به شکست Ù…ÛŒ انجامند، خود به خود در باره ÛŒ دلایل شکستهایم نیز نخواهم اندیشید؛ زیرا کارها Ùˆ کنشهایم از آغاز، بی دلیل بوده اند. آن Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ داند Ùˆ Ù…ÛŒ Ùهمد Ùˆ هدÙمند در باره ÛŒ کنشها Ùˆ Ø±ÙØªØ§Ø±Ù‡Ø§ Ùˆ کردارهایش Ù…ÛŒ اندیشد، در ورطه ÛŒ هر شکستی Ú©Ù‡ درغلتد، نه تنها نا امید Ùˆ سرخوده Ùˆ کینه توز نخواهد شود؛ بلکه از شکستهای خودش به Ú˜Ø±ÙØªØ± اندیشیدن در باره ÛŒ واقعیّتهای زندگی Ùˆ بینشهای ÙØ±Ø¯ÛŒ خودش، بیشتر Ùˆ بیشتر، انگیخته خواهد شد. « شکست »، زمانی آموزنده Ùˆ بار آور است Ú©Ù‡ من، دلایل کنشها Ùˆ کردارها Ùˆ اقدامهای خودم را پیشاپیش بدانم.
2- کنّاس متعÙّن.
انسانها در بستر مسائل میهنی Ùˆ منطقه ای Ùˆ جهانی، زاده Ùˆ بزرگ Ù…ÛŒ شوند Ùˆ سر انجام Ù…ÛŒ میرند. مردم سرزمینهایی را Ù…ÛŒ توان ÛŒØ§ÙØª Ú©Ù‡ « مسائل خود » را Ù…ÛŒ شناسند Ùˆ از بهر راست Ùˆ ریس کردن آنها، همّت Ù…ÛŒ کنند تا نه تنها آسایش Ùˆ آرامش Ùˆ خوشی Ùˆ Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØª Ùˆ بالنده Ú¯ÛŒ خودشان را داشته باشند؛ بلکه امکانهای خوشزیستی نسلهای آینده را نیز به سهم Ùˆ وسع خویش، مهیّا کنند. اینگونه ملّتها، جارو کردن خانه ÛŒ خویش را خیلی خوب Ù…ÛŒ شناسند Ùˆ سعی Ù…ÛŒ کنند، خانه ÛŒ خود را تر Ùˆ تمیز داشته باشند. در کثیری از سرزمینها نیز Ù…ÛŒ توان تلنبار شده Ú¯ÛŒ مسائل Ùˆ Ùلاکتها Ùˆ Ù…ÙØ¹Ø¶Ù„ات را روز به روز، انبوه تر دید Ùˆ تجربه کرد. جایی Ú©Ù‡ مسائل بر یکدیگر انباشت Ùˆ تلنبار شوند، به مرور زمان، سخت Ùˆ متعÙّن نیز Ù…ÛŒ شوند. آنگاه در میان اینهمه تلنبار شده Ú¯ÛŒ مشکلات Ùˆ مصیبتهای ریشه Ú©Ù† Ù…ÛŒ توان میلیونها انسان را دید Ú©Ù‡ از بام تا شام، همچون خنج باتلاق در یکدیگر Ù…ÛŒ لولند Ùˆ از سر Ùˆ کول یکدیگر بالا Ù…ÛŒ روند بدون آنکه دلایل Ùˆ ریشه ÛŒ Ùلاکتهای خود را بدانند؛ Ú†Ù‡ رسد به آنکه بخواهند یا بتوانند در صدد ØÙ„Ù‘ Ùˆ ÙØµÙ„ کردن آنها نیز بر آیند. در چنین جوامعی Ú©Ù‡ ایران ما نیز به آنها « تعلّق » دارد، اگر متÙکّر Ùˆ Ùیلسو٠و اندیشنده ای ÛŒØ§ÙØª شود Ú©Ù‡ بخواهد برای گلاویز شدن با Ùلاکتهای مردم سزمینش، از جایی Ùˆ نقطه ای شروع کند خواه ناخواه با لایروبی کردن باتلاق مسائل، بوی تعÙّن از سر Ùˆ کولش بالا خواهد Ø±ÙØª. به همین دلیل نیز هر کسی Ú©Ù‡ بخواهد به انسان اندیشنده Ùˆ متÙکّر Ùˆ Ùیلسو٠گلاویز شده با باتلاق مسائل ملّی، نزدیک Ùˆ روبرو شود، Ø¨Ù„Ø§ÙØ§ØµÙ„ه، بوی تعÙّن به مشامش Ù…ÛŒ رسد. من سالهاست Ú©Ù‡ « کنّاس ØÙ…اقتها Ùˆ بی شعوریها Ùˆ Ù†Ùهمیها Ùˆ ذلالتها Ùˆ صغارتها Ùˆ عقده ها Ùˆ ØØ³Ø§Ø¯ØªÙ‡Ø§ Ùˆ کینه توزیها Ùˆ کمپلکسها Ùˆ شیّادیها Ùˆ تبهکاریها Ùˆ جنایتها Ùˆ ندانمکاریهای هموطنانم » شده ام. اینست Ú©Ù‡ اÙکارم Ùˆ سنجشگریهایم به مشام قدرتپرستان Ùˆ خبیثان خونریز Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…تگر، بوی « تعÙّن » Ù…ÛŒ دهند.
3- انسان با دروغ و انسان بی دروغ.
در هیچ کجای جهان نمی توان اجتماعی را ÛŒØ§ÙØª Ú©Ù‡ انسانهایش، « خوب مطلق » باشند. « خوبی / نیکی / مهر » را با ØØ§Ú©Ù… کردن هیچ سیستمی نمی توان به وجود آورد. همینطور با ایمان کور کورانه آوردن به مبانی اعتقاداتی هیچ مذهب Ùˆ ایدئولوژی Ùˆ مرام Ùˆ مسلک Ùˆ نظریّه ای نیز نمی توان « نیکی / مهر / خوبی » را تضمین Ùˆ تامین Ùˆ اجرا کرد. « خوبی / نیکی / مهر » را Ùقط Ù…ÛŒ توان از وجود زاینده ÛŒ خویش بر پیرامونیان Ø§ÙØ´Ø§Ù†ÛŒØ¯ تا نتیجه بخش نیز باشد. من نمی توانم نیکی Ùˆ خوبی Ùˆ مهر را موعظه کنم، بدون آنکه خودم در پدیدار کردن آنها، پیشگام نباشم. در هیچ کجای جهان نمی توان « خوبی / نیکی / مهر » را انبار شده در جایی در نظر Ú¯Ø±ÙØª Ú©Ù‡ بتوان با Ú©Ø´Ù Ùˆ استخراج آن، مابین انسانها، کیسه، کیسه، خوبیها Ùˆ نیکیها Ùˆ مهر ورزیها را تقسیم کرد. یا انسان خودش، ÙØ±Ø¯ÛŒ « مهربان Ùˆ نیک منش Ùˆ خوب » Ù…ÛŒ باشد یا اینکه از نیکی Ùˆ خوبی Ùˆ مهر، رو برمی گرداند Ùˆ به خساست Ùˆ ØÙ‚ارت وجود خودش میخکوب Ù…ÛŒ ماند. از این رو، هیچ انقلابی نمی تواند « خوبی Ùˆ نیکی Ùˆ مهر » را برای انسانها با گشوده دستی Ùˆ خوشرویی به ارمغان بیاورد. Ùقط ÙØ±Ø¯ÛŒÙ‘ت انسان است Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ تواند « مهربان Ùˆ نیک Ùˆ خوب » باشد. انسانی Ú©Ù‡ خوبی Ùˆ نیکی را بیندیشد Ùˆ بزیید، « انسان بی دروغ » Ù…ÛŒ باشد Ùˆ انسانی Ú©Ù‡ نخواهد Ùˆ نکوشد Ú©Ù‡ نیک بیندیشد Ùˆ بزیید، « انسان با دروغ » Ù…ÛŒ باشد؛ ولو تمام عمرش هزاران بار، کعبه را زیارت کرده باشد Ùˆ هزاران هزار ساعت، رکوع Ùˆ سجود شبانه کرده باشد Ùˆ هزاران بار نیز، سینه زنی برای مظلومیّت شهدا کرده باشد.
4- شناخت بدیهیّات.
پیش از آنکه بخواهیم ویژه گیها Ùˆ Ù…ÙØ¹Ø¶Ù„ات یک اجتماع را برشماریم Ùˆ سنجشگری کنیم، نیک است در آغاز از خود بپرسیم Ú©Ù‡ « جامعه چیست؟. » Ùˆ بکوشیم Ú©Ù‡ به جای باز ماندن به « تعاری٠آکادمیکی Ùˆ کلیشه ای Ùˆ قالبی – شابلونی » آن به « ØªØ¹Ø±ÛŒÙ ÙØ±Ø¯ÛŒ » خود بر شالوده ÛŒ اندیشیدنها Ùˆ پرسشها Ùˆ تیز نگریهای شایان تامل به پاسخی شایسته برای پرسشهای ÙØ±Ø¯ÛŒ خود همّت کنیم؛ زیرا در بطن تمام آن چیزهایی Ú©Ù‡ برای ما، « بدیهی » جلوه Ù…ÛŒ کنند Ùˆ وجودشان را عادّی Ù…ÛŒ پنداریم، ریشه ÛŒ Ù…ÙØ¹Ø¶Ù„ سازترین Ùˆ بغرنج آورترین مسائل Ùˆ Ùلاکتهای یک اجتماع نیز، Ù†Ù‡ÙØªÙ‡ Ù…ÛŒ باشند. در مسئله ÛŒ شناخت یک « جامعه » نبایستی Ùقط به آن سیستمی نگاه کرد Ú©Ù‡ بر آن جامعه، ØØ§Ú©Ù… Ù…ÛŒ باشد. خواه ØÚ©ÙˆÙ…تش بر شالوده ÛŒ گزینشی بر ØÙ‚Ù‘ باشد یا با کاربست انواع Ùˆ اقسام ابزارهای استبدادی Ùˆ خشونتگرا، ØØ§Ú©Ù… شده باشد. اصل اینست Ú©Ù‡ ما بتوانیم با Ø´Ú©Ø§ÙØªÙ† پرده های ظاهری به « ریشه یابی Ùˆ علّت جویی اجتماعگرایی / باهمستان » انسانها راه یابیم تا بتوانیم تمام آن جلوه های زÙمخت Ùˆ آزارنده Ùˆ آسیبگر Ùˆ ÙØ§Ø¬Ø¹Ù‡ بار را Ú©Ù‡ در Ø³Ø·Ø Ø§Ø¬ØªÙ…Ø§Ø¹ Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت، پدیدار شده اند Ùˆ Ù…ÛŒ شوند به دامنه ÛŒ « سنجشگری Ùˆ بررسی » بیاوریم. در سرزمینی Ú©Ù‡ ØªØØµÛŒÙ„ کرده گان اجتماعش نمی کوشند یا آن دلیری Ùˆ رادمنشی را ندارند Ú©Ù‡ به تن خویش در باره ÛŒ « ریشه یابی Ùˆ انگیزه ÛŒ باهمستان Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†ÛŒ انسانها » تلاش کنند، مردم آن اجتماع نخواهند Ùهمید Ú©Ù‡ بر پایه ÛŒ کدامین دلایل Ùˆ ضرورتها به « گرد یکدیگر » آمده اند تا نه تنها در کنار همدیگر برای « خوشزیستی » تلاش کنند؛ بلکه با « در کنار همدیگر بودن » بتوانند به « درد Ùˆ رنج Ùˆ مسائل یکدیگر » نیز رسیده Ú¯ÛŒ کنند. از این رو، « جامعه شناسی » به معنای تدریس آراء متÙکّران Ùˆ ÙÛŒÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† باختر زمینی یا بازگویی سطØÛŒ باÙیهای چیز نویسان خودی نیست؛ بلکه « جامعه شناسی » از نقطه ای آغاز Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ ما به تن خویش با « گستاخی Ùˆ رادمنشی Ùˆ آتوریته گریزی » به اندیشیدن در باره ÛŒ « ریشه های باهمستان انسانها » بکوشیم. ما در ایرانزمین، هنوز « جامعه شناسی » نداریم؛ زیرا « ÙلسÙیدن در بستر زبانها Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سرزمین خود » را نمی Ùهمیم تا بخواهیم Ùˆ بتوانیم Ú©Ù‡ با پشتیبانی Ùˆ پیشوازی کردن از « متÙکّران Ùˆ ÙÛŒÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† مستقل اندیش ایرانی » به زایش شاخه ÛŒ « جامعه شناسی ایرانی » بر درخت « ÙلسÙیدن ایرانی » گستره ای گشوده Ùکر بدهیم. ما همچنان در « Ù…ÙØ¹Ø¶Ù„ات Ùˆ بدبختیها Ùˆ غارت شدنها Ùˆ سرکوب شدنها Ùˆ شکنجه Ùˆ آزار دیدنها Ùˆ هدر Ø±ÙØªÙ† سرمایه ها Ùˆ ثروتهای Ù‡Ù†Ú¯ÙØª Ùˆ هرگز تکرار ناپذیر طبیعی Ùˆ Ùکری Ùˆ انسانی خود » غوطه ور Ù…ÛŒ مانیم تا روزی Ú©Ù‡ بÙهمیم Ùˆ هوشیار شویم چگونه Ù…ÛŒ توان « بدیهیّات باهمستان خود » را شناخت Ùˆ با سنجشگری آنها از چند – Ùˆ – چون آنها نیز، آگاهی درخور به دست آورد.
5- ØÙ‚یقتی Ú©Ù‡ قاتل جان Ùˆ زندگیست.
آنانی Ú©Ù‡ « ØÙ‚یقتهای نصّی / آمری » را اختراع کردند Ùˆ داروغه Ùˆ میر غضّب آن نیز شدند، در مغز Ùˆ ØØ§Ùظه ÛŒ ØÙ‚یقت آلود خود Ùقط تنها چیزی را Ú©Ù‡ جاسازی Ùˆ برنامه ریزی کردند همانا ترمیناتور « جان آزاری Ùˆ خونریزی Ùˆ شکنجه Ùˆ ØØ¨Ø³ » Ù…ÛŒ بود Ùˆ هنوز هست. ØÙ‚یقتی Ú©Ù‡ به بهای « خونریزی Ùˆ آزار » برپا شود Ùˆ خود را مطلق « صراط » بداند، هرگز ØÙ‚یقت نیست؛ بلکه ایدئولوژی بسیار مخرّبی Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ به جای Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ شادیها Ùˆ خوشیها Ùˆ امیدها Ùˆ رقصها Ùˆ شور Ùˆ اشتیاقها Ùˆ هنرهای دلآرا Ùˆ زیباییهای آرامش بخش به تØÙ‚یر Ùˆ ØªØØ¨ÛŒØ³ Ùˆ توبیخ Ùˆ تشر زدن به انسانها Ùˆ خوارداشت تمام جلوه های زندگی، ÙØ¹Ù‘ال مایشاء Ù…ÛŒ باشد. مومنان Ùˆ معتقدان آن مذهب / ایدئولوژی Ùˆ مرام Ùˆ مسلکی Ú©Ù‡ بیرق « ØÙ‚یقت » را بر پیشانی خود بیاویزند، هیچگاه « جوینده ÛŒ ØÙ‚یقت » نخواهند شد؛ زیرا آنانی Ú©Ù‡ مالک ØÙ‚یقت هستند Ùˆ آن را در هر Ú©ÙˆÛŒ Ùˆ برزنی روضه خوانی Ù…ÛŒ کنند Ùˆ اتیکت وابسته Ú¯ÛŒ به آن را در آغوش خویش، Ø³ÙØª Ùˆ سخت، آویخته Ùˆ چسبان دارند، چگونه Ù…ÛŒ توانند یا ممکن است Ú©Ù‡ « جوینده ÛŒ ØÙ‚یقت » نیز باشند؟. چگونه؟. مذهب Ùˆ ایدئولوژی Ùˆ مرام Ùˆ مسلک Ùˆ اعتقاداتی Ú©Ù‡ مرا به « اندیشیدن Ùˆ جست – Ùˆ – جوی گوهر وجودی خودم » نیانگیزانند Ùˆ بدرقه Ú©Ù† ماجراهای Ù‡ÙØªØ®ÙˆØ§Ù†ÛŒ من برای ÛŒØ§ÙØªÙ† Ùˆ Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ آن « ØÙ‚یقت معمّایی خودم » نباشند، چنان مذاهب Ùˆ ایدئولوژیها Ùˆ مرام Ùˆ مسلکها، Ùقط باری بسیار سنگین Ùˆ آزارنده بر دوش مغز Ùˆ روان آدمی Ù…ÛŒ باشند. ØÙ‚یقت، زمانی ØÙ‚یقت Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ در بی نامی خود، میلیونها جوینده ÛŒ عاشق Ùˆ گشوده Ùکر داشته باشد؛ نه ØÙ‚یقتی Ú©Ù‡ منجمد Ùˆ ماسیده Ùˆ Ù…ØªØØ¬Ù‘ر در گودالی ØÙ‚یر، بازپس Ù…ÛŒ ماند Ùˆ هرگز هیچ تکانی ØÙ„زون وار ØØªÙ‘ا به مومنان خودش نمی دهد. چرا کثیری از انسانها در توهّم ØÙ‚یقتهای « نصّی » ÙØ±Ùˆ Ø®ÙØªÙ‡ اند؟. چرا؟.
6- نویسنده گی و هنر تاثیر گذاری.
تا اخگرهای آتش اشتیاق Ùˆ شور Ùˆ ØØ§Ù„ به شعله ور کردن هیزم وجود انسان Ù†ÛŒÙØªÙ†Ø¯ØŒ Ù…ØØ§Ù„ است انسان بتواند سخنهایی را بر زبان Ùˆ قلم براند Ú©Ù‡ جانبخش Ùˆ دلنشین Ùˆ روشنگر باشند. سخن Ú¯ÙØªÙ† Ùˆ نوشتن در باره ÛŒ مسائلی Ú©Ù‡ ارزش « Ú¯ÙØªÙ‡ شدن Ùˆ نوشته شدن » داشته باشند، سرودن آن نغمه هاییست Ú©Ù‡ « تاثیر گذارترین Ù†Ø§Ú¯ÙØªÙ‡ ها » Ù…ÛŒ باشند. متنی را Ú©Ù‡ نتوان با مطالعه اش به رقص در آمد، هرگز ارزش نگاه سرسری انداختن به آن را نیز ندارد. کلمات بایستی از دل Ùˆ وجود جانسوخته ÛŒ آدمی بر آیند تا بر دل دیگران، خوش نشینند Ùˆ موثر شوند. Ú©Ùند گامی ملّت ما در پذیرش دگرگشتهای روØÛŒ Ùˆ ذهنی Ùˆ Ùکری Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒØŒ Ùقط از پیامدهای Ø±ÙØªØ§Ø±ÛŒ ØÚ©ÙˆÙ…تهای ÙØ§Ù‚د ÙØ±Ù‘ Ùˆ مستبد Ùˆ Ø²ÙˆØ±ØØ§Ú©Ù…ÛŒ نیست؛ بلکه از نتایج تولیدات نوشتاری Ùˆ Ú¯ÙØªØ§Ø±ÛŒ ØªØØµÛŒÙ„ کرده گان اجتماع ایرانی نیز Ù…ÛŒ باشند Ú©Ù‡ هیچ Ú†Ù†Ú¯ÛŒ به دل آدمیان نمی زنند Ùˆ هیچ نسیم روØÙزایی نیز در ØµØØ±Ø§ÛŒ زندگی آنها ایجاد نمی کنند. نویسنده شدن، هنریست Ú©Ù‡ به نوشتن Ùˆ منتشر کردن منوط نمی باشد؛ بلکه به « شعله ور شدن جان Ù¾ÙØ± شور Ùˆ ØØ§Ù„ انسان » بازبسته Ù…ÛŒ باشد. چرا ما در هیزم اشتیاقهای خود، شعله ور نمی شویم تا انسانهایی تاثیر گذار باشیم ØŸ. چرا؟.
7- دگرگشت خواهی برای واژگونی یا دوام سیطره ÛŒ ØÙکّام بی لیاقت؟.
دگرگشت پذیری Ùˆ آرزوی تجدید نظر Ùˆ ØÙ‚Ù‘ گزینشهای نو به نو را در گستره های مختل٠اجتماعی Ù…ÛŒ توان در دو دامنه ÛŒ Ù…ØªÙØ§ÙˆØª Ùˆ ØØªÙ‘ا متضاد، تاویل Ùˆ ØªÙØ³ÛŒØ± Ùˆ اجرا کرد: 1- یکی در راستای واپسگیری ØÙ‚ّانیّت داشتن به ØÚ©ÙˆÙ…ت کردن از ØØ§Ú©Ù…ان Ùˆ مقتدرین وقت. 2- یکی در راستای استØÚ©Ø§Ù… Ùˆ استمرار Ùˆ باریگاد سازی برای دوام ØÙکّام وقت Ùˆ سیستم توتالیتری آنها. مسئله ÛŒ « تØÙˆÙ‘Ù„ خواهی » در سرزمین ما تا امروز توانسته است در زیر چتر « کلمات Ùˆ عبارتها Ùˆ نمایشهای ÙØ±ÛŒØ¨Ù†Ø¯Ù‡ به Ú©Ù…Ú© رسانه های جور واجور Ùˆ دستگاههای تبلیغاتی سر سام آور ØÚ©ÙˆÙ…تی Ùˆ مشق نویسیهای Ù…ÙØªØ¹Ù‡ گان ولایت Ùقاهتی » به ایجاد Ùˆ استمرار ØÚ©ÙˆÙ…ت Ùقاهتی، بیشتر خدمت کند تا عکس قضیه. اکنون بایستی هوشیاران Ùˆ بیدار مغزان اجتماع ایرانزمین در این باره بیندیشند Ú©Ù‡ چگونه Ù…ÛŒ توان صÙو٠خود را با صÙÙˆÙ ØÙکّام Ùˆ Ù…ÙØªØ¹Ù‡ گان آنها از یکدیگر تÙکیک کرد؟. تا زمانی Ú©Ù‡ کلمات ما Ù…ÛŒ توانند آنقدر گشاد باشند Ú©Ù‡ بتوان هر گونه معنای دلبخواهی را در آنها جای داد، بی گمان پروسه ÛŒ « ÙØ±ÛŒØ¨ دهی مردم از طر٠ØÙکّام »، پا به پای ذهنیّت متغیّر خواهنده ÛŒ انسانها، به پیش خواهد Ø±ÙØª. Ùقط زمانی چنین پروسه ای متوقّ٠و متلاشی Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØ§Ù† Ùقاهتی در زبانی سخن بگویند Ùˆ بنویسند Ùˆ ص٠آرایی Ùکری با ØÙکّام Ùˆ Ù…ÙØªØ¹Ù‡ گان آنها داشته باشند Ú©Ù‡ زبانی « سلیس Ùˆ گستاخ Ùˆ زÙلال » باشد. تراژدی درد آور مسئله اینست Ú©Ù‡ کثیری از Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØ§Ù† ØÚ©ÙˆÙ…ت Ùقاهتی در همان زبانی Ù…ÛŒ گویند Ùˆ Ù…ÛŒ نویسند Ùˆ Ø±ÙØªØ§Ø± Ù…ÛŒ کنند Ú©Ù‡ ØÙکّام Ù…ÛŒ خواهند Ùˆ Ù…ÛŒ توانند به همان زبان، مردم Ùˆ Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØ§Ù† را ÙØ±ÛŒØ¨ بدهند Ùˆ به استمرار ØØ§Ú©Ù…یّت بی ÙØ±Ù‘ خود، دوام بدهند.
8- تصویر خدا و اخلاق عام.
« Ù¾ÙØ±Ø³Ù…ان / پربلماتیک » خدا به گرداگرد این معضل بنیانی Ù…ÛŒ چرخد Ú©Ù‡ ما در راستای Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ ارزشها Ùˆ منشهای نو هستیم؛ سوای آن اخلاقیاتی Ú©Ù‡ در لابیرنت آنها، اسیر Ùˆ ذلیل مانده ایم. مسئله ÛŒ « انکار Ùˆ اثبات خدا »، به خودی خودش، ÙØ§Ù‚د ارزش Ù…ÛŒ باشد؛ زیرا Ù†ÙÛŒ کلّی Ù…Ùهومی به نام « خدا » را در بطن خود دارند. اخلاقیات باهمستان انسانها بر صخره ای خارا سنگ بنا شده است Ú©Ù‡ در ÙØ±Ø§Ø³ÙˆÛŒ آن Ù…ÛŒ توان « خدایی / خدایانی » را کش٠کرد. به همین دلیل، هر اخلاقی به عالی ترین Ùˆ پروریده ترین ارزشهایش نام « خدا » را Ù…ÛŒ دهد. از این رو، آن « خدایی » Ú©Ù‡ از گستره ÛŒ ارزشهای اخلاقی، روییده Ùˆ پدیدار شود، مومنان Ùˆ معتقدین به او بر شالوده ÛŒ همان ارزشها نیز با یکدیگر Ùˆ دیگر انسانها، Ø±ÙØªØ§Ø± خواهند کرد Ùˆ مجری همان ارزشها نیز خواهند شد. در تصویر هر « خدایی » Ù…ÛŒ توان میدان جنگ Ùˆ گریز تضادهای مختل٠اخلاقی را به آسانی کش٠کرد. آن اخلاقی Ú©Ù‡ به اوج Ø¨ØØ±Ø§Ù† خودش Ù…ÛŒ رسد Ùˆ بر تنشها Ùˆ تضادها Ùˆ درگیریها Ùˆ کشمکشهای خونین Ùˆ ÙØ§Ø¬Ø¹Ù‡ بار اجتماعی شدّت Ù…ÛŒ دهد، اخلاقیست Ú©Ù‡ Ùقط با Ù†ÙÛŒ « خدایش » Ù…ÛŒ توان بر Ø¨ØØ±Ø§Ù†Ù‡Ø§ÛŒ ناشی از وجود آن، چیره Ùˆ ÙØ§Ø¦Ù‚ شد. سنجشگری اخلاق متعÙّن اسلامی با Ù†ÙÛŒ رادیکال تصویر « الّله » است Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ تواند ذهنیّت Ùˆ روان معتقدان به او را تصÙیه Ùˆ لایروبی Ùˆ شاداب کند. اخلاقی Ú©Ù‡ گندیده Ùˆ پوسیده Ùˆ متعÙّن شده باشد Ùˆ مناسبات اجتماعی Ùˆ انسانی را متلاشی کند، اخلاقیست Ú©Ù‡ خدایش مرده Ùˆ پوسیده است Ùˆ ÙØ§Ù‚د ارزش برای زندگی Ù…ÛŒ باشد. Ú†Ù‡ کسانی « الّله » را Ú©ÙØ´ØªÙ†Ø¯ Ùˆ بدویّت توØÙ‘Ø´ÛŒ Ùˆ تروریستی را در Ø³Ø·Ø Ø¬Ù‡Ø§Ù†ÛŒ توسعه دادند؟.
9- پیچیده گی سرسام آور مناسبات انسانها.
گاهی آن انسانهایی Ú©Ù‡ پیچیده Ù…ÛŒ نمایند، بالذّات خود، پیچیده نیستند؛ بلکه در نظر Ùˆ Ùهم ما، پیچیده، جلوه Ù…ÛŒ کنند. کاÙیست Ú©Ù‡ چنان انسانهایی را از نزدیک با آنها مراوده Ùˆ Ø§ÙØª Ùˆ خیز داشته باشیم تا بÙهمیم Ú©Ù‡ آنها، پیچیده نیستند Ùˆ وجودی خیلی ساده Ùˆ خودمانی دارند. گاهی ساختمان همین انسانهای ساده را آنقدر ساختارشان را رویدادها Ùˆ تØÙˆÙ‘لات اجتماعی Ùˆ کشوری Ùˆ جهانی Ù…ÛŒ پیچیانند Ú©Ù‡ ما هرگز به مخیله مان نیز این ظنّ قوی خطور نمی کند Ú©Ù‡ چنان انسانهای ساده، ممکن است در مرØÙ„Ù‡ ای یا مقطعی از زندگی خود، پیچیده ترین انسانها از آب در آیند. کلا٠سر در Ú¯Ù… بودن بسیاری از مسائل لاینØÙ„ اجتماعی در ایرانزمین از انسانهایی نشات Ù…ÛŒ گیرد Ú©Ù‡ پروسه ÛŒ تØÙˆÙ‘لات ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ Ùˆ تاریخی Ùˆ نقش ØÚ©ÙˆÙ…تها Ùˆ رویدادهای جهانی در بغرنجزایی مناسبات آنها با یکدیگر Ùˆ پیچیده Ú¯ÛŒ Ø±ÙØªØ§Ø±Ù‡Ø§ Ùˆ Ú¯ÙØªØ§Ø±Ù‡Ø§ Ùˆ واکنشها Ùˆ کنشهایشان، بسیار دخیل Ùˆ سهیم Ùˆ Ù†Ø§ÙØ° بوده اند. برای آنکه بتوان مسئله ای ثقیل را در Ø³Ø·Ø Ø§Ø¬ØªÙ…Ø§Ø¹ÛŒ Ùهمید Ùˆ به چالش با آن رو آورد، بایستی بیش از هر چیز دیگر بکوشیم آن مویرگهایی را شناسایی کنیم Ú©Ù‡ همواره در پسزمینه ÛŒ رویدادهای آشکار شده، نقش دارند؛ ولی در تاریکی Ù…ÛŒ مانند. مویرگهای مناسبات Ùˆ کاراکتر پیچیده ÛŒ انسانها را Ù…ÛŒ توان در دامنه ÛŒ مذاهب Ùˆ اعتقادات Ùˆ Ø®Ø±Ø§ÙØ§Øª Ùˆ آداب Ùˆ رسوم Ùˆ Ù†ØµØ§ÛŒØ Ùˆ خواب Ùˆ خیالات Ùˆ توهّمات انسانهای یک سرزمین، واکاوی کرد Ùˆ عمیق شناخت. Ùقط آن جامعه ای مستعد « تØÙˆÙ‘Ù„ Ùˆ دگرسانی » Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ روشنگران بیدار Ùهم Ùˆ مسئول Ùˆ Ùکر Ø¢ÙØ±ÛŒÙ† آن بتوانند Ú˜Ø±ÙØ§ÛŒ تار – Ùˆ – پود مویرگهای مناسبات اجتماعی انسانها را بÙهمند Ùˆ دریابند. تاثیر بر ذهنیّت Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ هر جامعه ای، درمانگری آنها به Ú©Ù…Ú© جاری شدن ایده ها Ùˆ اÙکار نو به نو در ذهنیّت Ùˆ روان آنها به Ø´Ú©Ù„ قطره قطره از راه « Ø³ÙØ±ÙÙ… اندیشیدن Ùˆ سنجشگری » Ù…ÛŒ باشد.
10- Ùهم Ùˆ ناÙهم ایده ÛŒ دمÙکراسی.
سخن Ú¯ÙØªÙ† در باره ÛŒ Ù…Ùهومی یا ایده ای به معنای « Ùهمیدن مغزه ÛŒ آن ایده Ùˆ Ù…Ùهوم » نیست. کثیری از انسانها در باره ÛŒ ایده های « دمکراسی / قانون اساسی / آزادی / انتخابات Ùˆ امثالهم » نظر Ù…ÛŒ دهند؛ ولی وقتی در باره ÛŒ Ú¯ÙØªØ§Ø±Ù‡Ø§ÛŒ آنها ژر٠بیندیشیم، متوجّه Ù…ÛŒ شویم Ú©Ù‡ از چنان ایده ها Ùˆ Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ…ÛŒ Ùقط « نامشان » را Ù…ÛŒ دانند؛ نه Ù…ØØªÙˆÛŒØ§Øª Ùˆ درونه های Ùکری Ùˆ پرنسیپی آنها را. چگونه Ù…ÛŒ توان از ایده ÛŒ « دمکراسی » سخن راند؛ ولی در Ú¯ÙØªØ§Ø± Ùˆ کردار Ùˆ اندیشه در تضاد با « پرنسیپهای دمکراسی » بود؟. برای بازشکاÙÛŒ Ùˆ ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ú†Ù†ÛŒÙ† تناقضی Ùقط دو امکان وجود دارد: 1- یا ما هنوز نمی Ùهمیم Ùˆ نمی دانیم Ú©Ù‡ « ایده ÛŒ دمکراسی » چیست Ùˆ Ú†Ù‡ Ù…ØØªÙˆÛŒØ§ØªÛŒ دارد؟. 2- یا ما Ù…ÛŒ دانیم « ایده ÛŒ دمکراسی Ùˆ Ù…ØØªÙˆÛŒØ§Øª آن » چیست؛ ولی بر آنیم Ú©Ù‡ معنا Ùˆ برداشت ÙØ±Ø¯ÛŒ / گروهی / ØØ²Ø¨ÛŒ / سازمانی / ÙØ±Ù‚Ù‡ ای / مذهبی Ùˆ مرام Ùˆ مسلکی / ایدئولوژیکی Ùˆ امثالهم را به ظواهر آن بیاراییم Ùˆ Ùقط با نام آن به اهدا٠و مقاصد خود برسیم. من Ù…ÛŒ پرسم آیا « ØÛŒØ±Ø§Ù† شدن Ùˆ سرخورده Ú¯ÛŒ مردم ما » از مدّعیان ایده ÛŒ دمکراسی در هر ÙØ±Ù… Ùˆ صورتش Ú©Ù‡ تبلیغ Ù…ÛŒ شود، نشانگر آن نیست Ú©Ù‡ ما همچنان « انقلابی ØØ³ÛŒÙ†ÛŒ » مانده ایم Ùˆ در زبان Ùˆ عمل، مسلمان شیعه زده هستیم!ØŸ.
11- دین ( = وجدان Ø®ÙˆÛŒØ´Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡ ) در گستره ÛŒ ÙØ±Ø¯ÛŒÙ‘ت Ùˆ تضاد آن با دین (= همعقیده Ú¯ÛŒ ) در تجمّع امّت.
تا زمانی Ú©Ù‡ ما در Ø³Ø·Ø Ù…Ø³Ø§Ø¦Ù„ لیز Ù…ÛŒ خوریم، خود به خود از ریشه زدن در خاک آن مسائل نیز به کنار Ù…ÛŒ Ø§ÙØªÛŒÙ… Ùˆ نخواهیم توانست Ú©Ù‡ عمق آنها را بÙهمیم Ùˆ دریابیم Ùˆ سپس با آنها روبرو شویم؛ Ú†Ù‡ رسد به بر طر٠کردن آنها. « دین » در ذهنیّت امروز ما به معنای « شرایع Ùˆ مراسم Ùˆ آداب Ùˆ سنّتها Ùˆ Ø®Ø±Ø§ÙØ§Øª Ùˆ اعتقاداتی » Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ جنبه های پراگماتیستی آن Ù…ÛŒ تواند پاسخگوی روزمره Ú¯ÛŒ انسانها در ابعاد مختل٠زیستی باشد. این شیوه نگرش Ùˆ برداشت معنایی از « دین » باعث تنشها Ùˆ کژبینیها Ùˆ تاویل Ùˆ ØªÙØ³ÛŒØ±Ù‡Ø§ÛŒ Ø¢Ø´ÙØªÙ‡ ای شده است Ú©Ù‡ بازشکاÙÛŒ Ùˆ ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¢Ù† به سالها تلاش Ùکری Ùˆ روشنگری Ù…ØØªØ§Ø¬ Ù…ÛŒ باشد. « دین » همانطور Ú©Ù‡ مغزه ÛŒ تجربی Ùˆ زبانشناختی Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ آن در اساطیر Ùˆ ادبیّات Ø´ÙØ§Ù‡ÛŒ Ùˆ در برخی نوشته های تکه – پاره شده ÛŒ ادبیّات کتبی Ùˆ نوشتاری ایرانزمین باقی مانده است، به معنای « زیباترین ÙØ±ÙˆØ²Ù‡ ÛŒ گوهری انسان » Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ من آن را « وجدان Ø®ÙˆÛŒØ´Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡ » Ù…ÛŒ نامم. دین در چنین معنایی، هرگز « رسول Ùˆ خالقی » ندارد؛ زیرا تولیدیست Ú©Ù‡ ÙØ±Ø¯ÛŒÙ‘ت Ùˆ شخصیّت Ùˆ کرامت Ùˆ ارجمندی Ùˆ گزند ناپذیری وجود یگانه ÛŒ انسان را رقم Ù…ÛŒ زند. بنابر این، دین در گستره ÛŒ ÙØ±Ø¯ÛŒÙ‘ت، همان چیزی Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ انسان بالذّات هست Ùˆ در پروسه ÛŒ زندگی اش، پدیدار Ùˆ آشکار Ù…ÛŒ شود؛ نه آنچه Ú©Ù‡ به او تلقین Ù…ÛŒ کنند Ùˆ اجرایش را توقع دارند. تاریخ اجتماعی Ùˆ کشوری ما تا همین امروز، میدان درگیری Ùˆ گلاویزی دینهای ÙØ±Ø¯ÛŒ با « ضدّ دینهایی ( = میترائیسم / زرتشتیگری / اسلامیّت / Ùˆ امثالهم ) Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ ماسک « دین » را بر صورت خود آویخته اند Ùˆ به ستیز Ùˆ خصومت با « دین ÙØ±Ø¯ÛŒ » مشغولند. آن اعتقاداتی Ú©Ù‡ ÙØ±Ø¯ÛŒÙ‘ت Ùˆ شخصیّت Ù…Ù†ØØµØ± به ÙØ±Ø¯ انسانها را Ù…ÛŒ کاهد Ùˆ به ØµÙØ± تقلیل Ù…ÛŒ دهد Ùˆ از آنها « تجمّع امّت » Ù…ÛŒ سازد، آن اعتقادات را نمی توان « دین » نامید؛ بلکه « ضدّ دین ». بنابر این، اندیشیدن در باره ÛŒ « دین ( = وجدان Ø®ÙˆÛŒØ´Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡ ) Ùˆ ضدّ دین ( = تلنبار شدن شرایع Ùˆ اوامر Ùˆ ÙØªØ§ÙˆÛŒ Ùˆ امثالهم در مغز Ùˆ روان منجمد ) » بایستی موضوع تÙکّر سنجشگر باشد تا بتوان پیوند متقابل « دین ÙØ±Ø¯ÛŒ Ùˆ مناسبات اجتماعی » Ùˆ مسائل کشوری را در گستره ÛŒ ایرانزمین Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØª Ùˆ Ùهمید. نیندیشیدن در باره ÛŒ این دو ØªÙØ§ÙˆØª Ùˆ تضاد عمیق Ùˆ سازش ناپذیر « دین ÙØ±Ø¯ÛŒ Ùˆ اعتقادات امّتی » به این معناست Ú©Ù‡ ما هرگز نخواهیم توانست تنشهای اجتماع خود را در کوتاه مدّت بکاهیم؛ ولو هیچ مّلایی نیز ØØ§Ú©Ù… بر کشور نباشد.
12- اعتقادات و متخصّص اعتقاد.
به هر چیزی Ú©Ù‡ انسانها اعتقاد داشته باشند، Ù…ÛŒ توان Ú¯ÙØª Ú©Ù‡ Ùقط ÙØ±Ø¯ØŒ ÙØ±Ø¯ خود انسانها نیز هستند Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ دانند به Ú†Ù‡ چیزهایی اعتقاد دارند Ùˆ به Ú†Ù‡ چیزهایی، معتقد نیستند یا آنقدر اهمیّت Ùˆ نقش اساسی در زندگی ÙØ±Ø¯ÛŒ آنها ندارند Ú©Ù‡ بخواهند به آنها اعتقادی داشته یا نداشته باشند. از این رو، در مسئله ÛŒ اعتقادات ÙØ±Ø¯ÛŒØŒ هیچ شخص ثالثی نمی تواند « متخصّص Ùˆ Ø®ÙØ¨Ø±Ù‡ Ùˆ کاردان Ù…ØØ¶ » شود؛ زیرا هیچکس نمی تواند به درون دیگری راه یابد؛ ولو ØØ§Ú©Ù… Ùˆ آمر بر انسانها نیز باشد Ùˆ شبانه روز، قیراط وار به Ú©ÙÙ†ØªÙØ±Ù„ Ùˆ Ù…ÙÙØªÙ‘Ø´ÛŒ جیک Ùˆ بÙÚ© Ø±ÙØªØ§Ø±Ù‡Ø§ Ùˆ Ú¯ÙØªØ§Ø±Ù‡Ø§ÛŒ آنها مشغول باشد. کلیدی ترین گرهگاه مسائل کشورداری Ùˆ میهنی ما در این است Ú©Ù‡ « عدّه ای = آخوند با عمّامه Ùˆ بی عمّامه » Ù…ÛŒ خواهند به همه، تØÙ…یل Ùˆ تلقین کنند Ú©Ù‡ در دامنه ÛŒ اعتقادات از خبره ترین Ùˆ متخصّص ترین کاردانها هستند Ùˆ درست با چنین ادّعا Ùˆ ØØ±Ú©Øª بی شرم خود هست Ú©Ù‡ با کاربست زور Ùˆ ستم Ùˆ ترور عقیدتی، دائم تقلّا Ù…ÛŒ کنند مردم را به هر وسیله Ùˆ امکانی Ú©Ù‡ هست، مجاب Ùˆ قانع کنند. تا زمانی Ú©Ù‡ ما به چنان متخصّصانی ارزش Ù…ÛŒ دهیم Ùˆ ادّعای ÙØ±ÛŒØ¨ آلود آنها را Ù…ÛŒ پذیریم Ùˆ تسلیم اوامر Ùˆ اØÚ©Ø§Ù… Ùˆ ÙØªØ§ÙˆÛŒ آنها Ù…ÛŒ شویم، ما در اعتقاداتمان به دست خودمان، ÙØ±ÛŒØ¨ Ù…ÛŒ خوریم Ùˆ قربانی قدرتپرستی Ùˆ ØØ±Øµ Ùˆ آزخواهی طی٠مکّار Ùˆ مزوّر Ù…ÛŒ شویم. روزی Ú©Ù‡ ایرانیان بتوانند اعتقادات ÙØ±Ø¯ÛŒ خود را بÙهمند Ùˆ آگاهی درخور از اعتقادات خود کسب کنند Ùˆ هوشیاری Ùˆ بیداری خود را در داشتن Ùˆ نداشتن اعتقادات ÙØ±Ø¯ÛŒ بازیابند، مطمئن باشید آن روز، هیچکس جرات نخواهد کرد ادّعای « خبره Ú¯ÛŒ Ùˆ تخصّص » در اعتقادات دیگران را بر زبان براند؛ Ú†Ù‡ رسد به آنکه بخواهد به نام اعتقادات، بر وجدان Ùˆ زندگی Ùˆ جان Ùˆ آبرو Ùˆ ØÛŒØ«ÛŒÙ‘ت Ùˆ مال Ùˆ دارایی آنها، ØØ§Ú©Ù… Ùˆ آمر نیز بشود. دوران صغارت Ùˆ ØÙ‚ارت ما ملّت، Ú©ÛŒ به پایان Ù…ÛŒ رسد؟.
13- بهشت سازی بدون الاهان.
« Ú©Ùˆ Ù…ÙØ·Ø±Ø¨ÛŒ Ú©Ù‡ مست شوم از ترانه اش؟ »
جایی Ù…ÛŒ توان بهشت ساخت Ú©Ù‡ هیچ الاه مقتدر Ùˆ آمری وجود نداشته نباشد. در آن مکانها Ùˆ ناکجا آبادها Ùˆ رویاها Ùˆ خیالاتی Ú©Ù‡ ذهن آدمی Ù…ÛŒ Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø¯ØŒ اگر الاه قادر Ùˆ قهّاری نیز وجود داشته باشد، هیچ بهشتی به پا نخواهد شد؛ سوای جهنّمی هولناک Ùˆ آزارنده. بهشت را Ù…ÛŒ توان بر روی زمین ساخت؛ به شرطی Ú©Ù‡ تمام الاهان مقتدر را به ÙØ±Ø§Ø³ÙˆÛŒ همان کائناتی، تبعید ابدالدّهر Ùˆ مدÙون همیشه Ú¯ÛŒ کنیم Ú©Ù‡ جا خوش کرده اند Ùˆ متولیّان Ùˆ موکّلان Ùˆ شمشیر کشان آنها بر سرنوشت انسانها، ØØ§Ú©Ù… Ùˆ آمر شده اند. انسان بدون الاهان Ù…ÛŒ تواند به آسانی Ùˆ بدون هیچ Ù…ÙØ¹Ø¶Ù„ دست Ùˆ پاگیر دار به ساختن زیباترین Ùˆ عالیترین Ùˆ شادی Ø¢ÙØ±ÛŒÙ† ترین بهشتها نیز کامیاب Ùˆ موÙّق شود. Ùقط تا زمانی Ú©Ù‡ الاهان مقتدر بر Ø¢ØØ§Ø¯Ù‘ کره ÛŒ زمین، Ù†Ùوذ دارند Ùˆ موکّلان Ùˆ مومنان شمشیر Ú©Ø´ آنها در هر چیزی، ÙØ¶ÙˆÙ„یهای آنچنانی Ù…ÛŒ کنند، هیچ بهشتی بر روی زمین ساخته نخواهد شد Ùˆ هر کجا نیز Ú©Ù‡ نشانه هایی از بهشت، وجود داشته باشد به دست موکّلان چنان الاهان خبیث Ùˆ اقتدار خواه، نابود Ùˆ سر به نیست خواهد شد. الاهان مقتدر Ùˆ ÙØ±Ø§Ú©Ø§Ø¦Ù†Ø§ØªÛŒ به نیروها Ùˆ استعدادها Ùˆ توانمندیها Ùˆ ایده های انسانهای Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ Ùˆ با ابتکار Ùˆ گستاخ Ùˆ قائم به ذات خود، بسیار ØØ³Ø§Ø¯Øª دارند Ùˆ کینه Ù…ÛŒ توزند.
14- گذار از ولایت Ùقاهتی بدون گدار.
در انجام کاری بنیانی Ùˆ اساسی Ùˆ ثمر بخش Ù…ÛŒ گویند: « بی Ú¯ÙØ¯Ø§Ø± به آب مزن!. ». من امّا Ù…ÛŒ اندیشم Ú©Ù‡ « Ú¯ÙØ¯Ø§Ø± » را زمانی Ù…ÛŒ توان تمییز Ùˆ تشخیص داد Ú©Ù‡ ما به آب بزنیم تا با دور اندیشی Ùˆ کور مال کورمال به Ú©Ø´Ù Ùˆ تخمین « Ú¯ÙØ¯Ø§Ø± آب » دست یابیم. از این رو، تلاشهای پیگیر Ùˆ همعزم Ùˆ همسو را برای ساقط کردن « اقتدار Ùقاهتی » بایستی از نقاطی آغازید Ú©Ù‡ تمام پیکارگران را نه تنها در عزم خودشان همبسته کند؛ بلکه پس از واقعیّت یابی سقوط اقتدار Ùقاهتی به « همبسته Ú¯ÛŒ Ùˆ همعزمی Ùˆ همگرایی Ùˆ همدردی Ùˆ همازمآیی آنها در گلاویز شدن با مشکلات Ùˆ Ù…ÙØ¹Ø¶Ù„ات میهن »، رویه ای ارزشمند Ùˆ ستودنی بدهد. منتظر مردمی نشستن Ú©Ù‡ درگیر صدها مسئله برای معیشت روزانه ÛŒ خود Ù…ÛŒ باشند، به معنای تداوم دادن Ùˆ استمرار ولایت Ùقاهتی Ù…ÛŒ باشد. اساسا ØØ¶ÙˆØ± عوام میلیونی در واقعیّت پذیری دگرگشتهای ØØ³Ø§Ø¨Ø´Ø¯Ù‡ Ùˆ خردمندانه به نابودی Ùˆ متلاشی کردن تمام پرنسیپها Ù…ÛŒ انجامد. عوام میلیونی را بایستی تلاش کرد Ú©Ù‡ به اشخاص مستقل اندیش واگردانده شوند؛ یعنی طوری Ú©Ù‡ در مسائل باهمستان به مرجعیّتهای مذهبی اقتدا نکنند Ùˆ از آنها واقعا روی برگردانند. از خصوصیّات مردم تمام جوامع بشری همین است Ú©Ù‡ آنها به دلیل تجارب گسترده ای Ú©Ù‡ در بستر تاریخ Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Ø´Ø§Ù†ØŒ انباشت شده است، خود به خود آموخته اند با کشور دارانی همراه شوند Ú©Ù‡ در راستای Ù…Ù†Ø§ÙØ¹ Ùˆ بهروزی Ùˆ خوشی Ùˆ آرامش Ùˆ امنیّت Ùˆ همدلی Ùˆ Ù…ÙØ¯Ø§Ø±Ø§ÛŒÛŒ تمام لایه های مردم یک سرزمین، ÙØ¹Ù‘ال Ù…ÛŒ باشند. بنابر این، راه پیکارگران آین نیست Ú©Ù‡ « ØØ¶ÙˆØ± میلیونی عوام » را در سراسر کشور به نام سند « ØÙ‚ّانیّت خواستها Ùˆ پرنسیپ پیکارگری خود در پروسه ÛŒ ساقط کردن اقتدار Ùقها » به شمار آورند؛ بلکه پیکارگران بایستی در روبرو شدن Ùˆ گلاویزی مستقیم Ùˆ ص٠آرایی Ùکری با طی٠ØÙکّام به جلب نظر مردم در Ù¾ÙØ´ØªÛŒØ¨Ø§Ù†ÛŒ کردن از رزم خودشان کوشا شوند. گرایشی Ú©Ù‡ مردمدوست Ùˆ ایراندوست باشد، هیچگاه از میدان پیکار نمی گریزد؛ بلکه در روبرو شدن با ØØ±ÛŒÙ قهّار Ùˆ خونریز Ùˆ بی ÙØ±Ù‘ Ú©Ù‡ همان طی٠ØÙکّام ستمگر Ùˆ دژخیم باشند، Ù…ÛŒ توانند ØÙ‚ّانیّت خود را در مقام یک ایرانی به ثبت برسانند. تنها راه گذار برای ساقط کردن ولایت Ùقاهتی همان ØØ¶ÙˆØ± ÛŒØ§ÙØªÙ† در دریای میهن Ùˆ پیکار تئوریک Ùˆ پراکتیکی مستقیم با « جÙهلاء Ù…ÙØ¹Ù…ّم Ùˆ Ù…ÙØªØ¹Ù‡ گانشان » Ù…ÛŒ باشد. ایران از آن هر انسانیست Ú©Ù‡ خود را ایرانی Ù…ÛŒ داند. اسلامیّت هرگز شاخص ایرانی بودن نیست Ú©Ù‡ نیست.
15- از کجا باید آغازید؟.
برای ایجاد تØÙˆÙ‘Ù„ اساسی در مناسبات میهنی Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ Ùˆ اخلاقیّات ØØ§Ú©Ù… بر ذهنیّت Ùˆ روان انسانها Ù…ÛŒ توان از « خود » شروع کرد. بیایید صمیمانه از خود بپرسیم Ú©Ù‡ « من » تا Ú†Ù‡ اندازه ای Ù…ÛŒ توانم به خودم، تغییر بدهم Ùˆ گنجایش تغییر پذیری دارم. Ú†Ù‡ چیزی اساسا بایستی در ما، تغییر کند؟. بینش Ùˆ Ø±ÙØªØ§Ø± Ùˆ نگرش Ùˆ Ú¯ÙØªØ§Ø± ما؟ یا اینکه چشم اندازهای ما؟ یا شاید هم اعتقادات Ùˆ سنّتها Ùˆ مراسم Ùˆ آداب Ùˆ مرده ریگهای آبا Ùˆ اجدادی ما؟. من بر این اندیشه ام Ú©Ù‡ انسان Ùقط با تغییر در « ذهنیّت / آگاهبود / بینش » ÙØ±Ø¯ÛŒ خودش است Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ تواند از جمع همعقیده گان Ùˆ همرنگ جماعت شدنها بگسلد Ùˆ راه خود را Ø¨ÛŒØ§ÙØ±ÛŒÙ†Ø¯. اینکه آیا « راه ÙØ±Ø¯ÛŒ خود را Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù† Ùˆ زندگی خویش را بر شالوده ÛŒ بینش ÙØ±Ø¯ÛŒ زیستن » Ù…ÛŒ تواند بر نوع نگرش Ùˆ Ø±ÙØªØ§Ø± Ùˆ چشم اندازهای دیگران، موثر باشد یا نباشد، Ø¨ØØ«ÛŒØ³Øª ثانوی Ùˆ توام با امیدواری. من نمی توانم تغییراتی را Ú©Ù‡ به خودم Ù…ÛŒ دهم به عنوان « خط مشی Ùˆ تنها شیوه ÛŒ درست زیستن » برای دیگران بدانم. Ú†Ù‡ بسا آنچه به دهان من، خوش طعم Ù…ÛŒ باشد، در دهان دیگری، تلخ Ùˆ چندش آور باشد. بنابر این، من مجاز Ùˆ Ù…ØÙ‚Ù‘ نیستم Ú©Ù‡ شیوه ÛŒ زندگی ÙØ±Ø¯ÛŒ خودم را، ملاکی عام بپندارم Ùˆ آن را نصّی قاطع برای ØØ§Ú©Ù… کردن بر ذهنیّت Ùˆ نوع زندگی دیگران. من بایستی بÙهمم Ùˆ دریابم Ú©Ù‡ اگر چیزی را نمی پسندم، آن چیز را Ùقط به ØØ§Ù„ خود رها کنم Ùˆ هرگز نه مبلّغ آن باشم، نه ØØ§Ù…ÛŒ آن، نه آزارنده Ùˆ پایمال کننده ÛŒ آن. مسئله ÛŒ زندگی ÙØ±Ø¯ÛŒ خود را زیستن؛ یعنی Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØªÙ† Ùˆ Ùهمیدن Ùˆ به کار بستن « منش مدارایی بر شالوده ÛŒ پرنسیپ پسند Ùˆ ناپسند ». انسان آن چیزهایی را Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ پسند با Ø®ÙØ±Ø³Ù†Ø¯ÛŒ برمی گزیند Ùˆ آن چیزهایی را Ú©Ù‡ نمی پسندد به ØØ§Ù„ خود وامی گذارد Ùˆ از کاربست آنها پرهیز Ù…ÛŒ کند. آغازگاه تØÙˆÙ‘Ù„ در هر انسانی، خودش Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ تواند خیزاب دگرگشتی Ùˆ طراوت نسیمی Ø¬Ø§Ù†ÙØ²Ø§ را در دریای اجتماع ایجاد کند.
16- ÙØ±ÙˆÙ¾Ø§Ø´ÛŒ ØÚ©ÙˆÙ…تها.
« جان استوارت میل ( 1806 – 1873 Ù…. ) » بر این اندیشه است Ú©Ù‡ کلیّه ÛŒ انقلابهای سیاسی؛ چنانچه نیرویی بیگانه در تسخیر Ùˆ Ù†Ùوذ در قلمرو کشوری، دخالت نداشته باشد، انقلابهایی هستند Ú©Ù‡ سرچشمه ÛŒ تاثیر Ùˆ ØØ±Ú©Øª خود را از « اخلاقیّات ØØ§Ú©Ù… بر ذهنیّت Ùˆ روان انسانها » Ù…ÛŒ گیرند. به عبارت دیگر؛ ساختمان کشور داری Ùˆ نظام سیاسی در یک سرزمین، زمانی از هم ÙØ±Ùˆ Ù…ÛŒ پاشد Ú©Ù‡ عقاید Ùˆ نگرشهای اخلاقی ØØ§Ú©Ù… بر مناسبات انسانی، پیشاپیش در ذهنیّت Ùˆ روان مردم، ÙØ±Ùˆ پاشیده شده باشند. آیا ÙØ§Ø¬Ø¹Ù‡ ÛŒ انقلاب نکبتی1357 Ùˆ سمتگیری اقتدار آخوندی از ÙØ±ÙˆÙ¾Ø§Ø´ÛŒ « رادمنشی Ùˆ Ùقدان گستاخی Ùˆ انگیزه ÛŒ نوجویی ØªØØµÛŒÙ„ کرده گان » سرزمین ما، ریشه Ù†Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ نبود؟. آیا امروزه روز، پس از نزدیک به سه دهه ÙØ¹Ù‘ال بودن گیوتین الهی در ایرانزمین، دقیقا با واقعیّت پذیر شدن « تØÙˆÙ‘Ù„ Ùˆ دگرگشت منش ما ایرانیان Ùˆ تلاش برای رادمنش زیستن Ùˆ زایش Ùˆ پروراندن درخت راستی وجودمان » نیست Ú©Ù‡ امکانهای سریع السّیری ÙØ±ÙˆÙ¾Ø§Ø´ÛŒ ØÚ©ÙˆÙ…ت Ùقاهتی ایجاد Ù…ÛŒ شود؟.
17- اساتید٠دانشگاه و دانشگاه٠اساتید.
تا زمانی Ú©Ù‡ « دانشگاه »، مکان « کسب چیزی » Ù…ÛŒ باشد، هرگز دانشگاه نیست؛ بلکه « کاسبگاهی » Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ مشتریهای خود را با سلیقه ها Ùˆ توقّعهای مختل٠خواهد داشت. ولی از Ù„ØØ¸Ù‡ ای Ú©Ù‡ دانشگاه به « انگیزشگاه » تبدیل شود، آنگاه Ùقط جوینده گان Ùˆ پرسشگران Ùˆ نامتعارÙها در آن به انگیختن یکدیگر رو خواهند آورد. در دانشگاه اکتسابی Ùقط Ù…ÛŒ توان کسبه ای را بار آورد Ú©Ù‡ استاد کاسبکار هستند Ùˆ در برابر متاعی Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ ÙØ±ÙˆØ´Ù†Ø¯ØŒ مزدی نیز Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØª Ù…ÛŒ کنند. چنین بازار خرید Ùˆ ÙØ±ÙˆØ´ÛŒ را Ù…ÛŒ توان « دانشگاه اساتید » نامید Ùˆ ÙØ±ÙˆØ´Ù†Ø¯Ù‡ گان انواع Ùˆ اقسام تØÙÙ‡ های وارداتی Ùˆ اØÛŒØ§Ù†Ø§ عرضه کننده ÛŒ بعضی خنزر پنزرهای کاهدان عتیقه ای Ùˆ میراث زنگار Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ ÛŒ آبا Ùˆ اجدادی را نیز Ù…ÛŒ توان « اساتید دانشگاه » نامید. ایرانزمین، زمانی عرصه ÛŒ تÙکّر Ùˆ زایشگاه اندیشه ورزان Ùˆ ایده Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø§Ù† Ùˆ متÙکّران Ùˆ ÙÛŒÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† Ùˆ هنرمندان متنوّع خواهد شد Ú©Ù‡ « دانشگاههایش، انگیزشگاه باشند؛ نه کاسبگاه Ùˆ کاسبگر ساز ».
18- روزمره Ú¯ÛŒ Ùˆ Ú†ÙÙ…Ú†Ùمه ÛŒ Ú†Ù‡ کنم؟. Ú†Ù‡ کنم؟.
مردمی Ú©Ù‡ در آزمونهای خود از تمام « Ù…ÙØ¯Ù‘عیان کشور داری »، ناامید Ùˆ سرخورده شوند Ùˆ با وعده Ùˆ وعیدهای ÙØ±ÛŒØ¨Ù†Ø¯Ù‡ Ùˆ مسائل جنجالی ØÙکّام Ùˆ Ø¨ØØ«Ù‡Ø§ÛŒ بی ربط آنها نسبت به « Ù…ÙØ¹Ø¶Ù„ات Ùˆ مشکلات باهمزیستی » روبرو شوند، Ú©Ù… Ú©Ù… از چیزی ÙØ§ØµÙ„Ù‡ Ù…ÛŒ گیرند Ùˆ نسبت به آن، بی اعتنا Ù…ÛŒ شوند Ú©Ù‡ نامش « اجتماع / باهمستان » Ù…ÛŒ باشد. در اجتماعی Ùˆ سرزمینی Ú©Ù‡ هیچکس « نگران زندگی Ùˆ جان Ùˆ وجود عزیز » دیگران نیست، آن جامعه نیز هرگز ارزش اندیشیدن در باره ÛŒ مسائل ناگزیرش را ندارد Ú©Ù‡ ندارد. اجتماعی Ú©Ù‡ « خوشیها Ùˆ شادمانیها Ùˆ دردها Ùˆ رنجها Ùˆ نگرانیها Ùˆ ترسها Ùˆ دلهره ها Ùˆ اشتیاقها Ùˆ آینده نگریها Ùˆ نیازها Ùˆ خواستها Ùˆ آرزوها Ùˆ آرمانهای مرا در ÙØ±Ø¯ÛŒÙ‘تم » نادیده Ù…ÛŒ گیرد Ùˆ آنها را ØØªÙ‘ا تØÙ‚یر Ù…ÛŒ کند Ùˆ زیر پا Ù…ÛŒ گذارد Ùˆ مرا در آنچه Ú©Ù‡ هستم Ùˆ Ù…ÛŒ اندیشم، آزار Ù…ÛŒ دهد Ùˆ ØÙ‚وقم را به غارت Ù…ÛŒ برد، آن جامعه، روزها Ùˆ شبهایش، « جمع بی ÙØ±Ø¯Ø§ÛŒÛŒ برای هر کسی » هست Ùˆ اجتماع انسانهای بی ÙØ±Ø¯Ø§ØŒ جامعه ÛŒ انسانهای ترانزیتی Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ هیچ خانه ÛŒ مسکونی ندارند Ùˆ هر Ù„ØØ¸Ù‡ در انتظار رویدادی نامترقّبه Ùˆ هولناک Ù…ÛŒ باشند. انسان بایستی در آغاز به آن جایی Ú©Ù‡ تعلّق دارد، Ø§ØØ³Ø§Ø³ مهر ورزی داشته باشد تا نسبت به مسائلش نیز مسئولیّت بپذیرد Ùˆ به وسع خویش در رشد Ùˆ Ø´Ú©ÙˆÙØ§ÛŒÛŒ Ùˆ بهزیستی مناسبات انسانها سهیم Ùˆ دخیل شود. اقتدار ناخجسته Ùˆ ضدّ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ « طی٠Ùقاهتی » به اضمØÙ„ال سراسر آن چیزی تا امروز ساعی Ùˆ موÙّق بوده است Ú©Ù‡ نامش « زندگی Ùˆ آزادی » Ù…ÛŒ باشد.
19- گزینش آگاهمند.
مردم زماني مي توانند در مسائل کشوري، تصميمهاي درست Ùˆ منطقي Ùˆ توام با مسئوليّت بگيرند Ú©Ù‡ اطّلاعات تقليب Ùˆ ØªØØ±ÙŠÙ نشده Ùˆ دقيق در اختيار آنها گذاشته شود. ولي سازمانها Ùˆ گروههايي Ú©Ù‡ براي به Ú†Ù†Ú¯ آوردن قدرت در رقابت با هم هستند، معمولا تلاش دارند اطّلاعاتي را به مردم بدهند Ú©Ù‡ در راستاي سمتگيري قدرتخواهي خودشان مي باشد. بنابر اين، انتخابات بدون ØÙ‚Ù‘ کسب Ùˆ Ø¯Ø±ÙŠØ§ÙØª اطّلاعات رضايت بخش Ùˆ دقيق از بهر تصميم گيريهاي اساسي، نمايشي تصنّعي مي باشد. در اينگونه مواقع است Ú©Ù‡ ملّت، تصميمهاي اشتباه Ùˆ خطا آميز مي گيرد Ùˆ Ø¨ØØ±Ø§Ù†Ù‡Ø§ÙŠ Ø¢Ø²Ø§Ø±Ù†Ø¯Ù‡ ÙŠ اجتماعي را امکانپذير مي کند. در ØØ§Ù„ÙŠÚ©Ù‡ بايستي براي هر نوع انتخاباتي تمام گروهها Ùˆ سازمانها Ùˆ Ø§ØØ²Ø§Ø¨ رقيب بتوانند اطّلاعات خود را در اختيار مردم قرار دهند تا مردم بکوشند از ميان اطّلاعات سمت Ùˆ سو دار، راه خود را بازيابند Ùˆ به انتخابي درست Ùˆ منطقي دست بزنند.
20- در باره ی مغزه ی ایده ی « روشنگری » از زبان « ایمانوئل کانت ( 1724 – 1804 م. ) »:
Aufklärung ist der Ausgang des Menschen aus seiner selbst verschuldeten Unmündigkeit. Unmündigkeit ist das Unvermögen, sich seines Verstandes ohne Leitung eines anderen zu bedienen. Selbstverschuldet ist diese Unmündigkeit, wenn die Ursache derselben nicht am Mangel des Verstandes, sondern der Entschließung und des Mutes liegt, sich seiner ohne Leitung eines anderen zu bedienen. Sapere aude!. (= Habe Mut, dich deines eigenen Verstandes zu bedienen! ) ist also der Wahlspruch der Aufklärung.
( = روشنگری Ùˆ بازشکاÙÛŒ Ù…ØØªÙˆÛŒØ§Øª ذهنیّت خویش به معنای گسستن انسانها از تمام آن غÙÙ„ Ùˆ زنجیرهای اعتقاداتی Ùˆ سنّتی Ùˆ آداب Ùˆ رسومی Ùˆ عقیدتی Ùˆ مذهبی Ùˆ ایدئولوژیکی Ùˆ امثالهم Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ صغارت خودخواسته Ùˆ به تقصیر انسان را اثبات Ù…ÛŒ کنند. چنان صغارتی نشانگر ناتوانی Ùˆ ضع٠انسان است Ú©Ù‡ وامانده Ú¯ÛŒ او را در کاربست نیروی Ùهم Ùˆ شعور Ùˆ داوری خودش رسوا Ù…ÛŒ کند؛ زیرا به رهنمودها Ùˆ اوامر Ùˆ توصیه ها Ùˆ ØØ¨Ù„ المتین Ùˆ ÙØªØ§ÙˆÛŒ دیگران استناد Ù…ÛŒ کند Ùˆ تاسی Ù…ÛŒ جوید Ùˆ آویزان Ù…ÛŒ شود. چنان صغارتی همچنین « خودخواسته Ùˆ به تقصیر » Ù…ÛŒ باشد، چنانچه مسبّب آن خودخواسته Ú¯ÛŒ را نقصان نیروی Ùهم Ùˆ داوری آدمی ندانیم؛ بلکه علّت آن را گریز بشر از تصمیم Ú¯Ø±ÙØªÙ† Ùˆ مسئولیّت Ù¾Ø°ÛŒØ±ÙØªÙ† Ùˆ دلاوری ÙØ±Ø¯ÛŒ اش بدانیم Ú©Ù‡ جرات نمی کند نیروی Ùهم Ùˆ شعور Ùˆ داوری خود را بدون متابعت Ùˆ دنباله روی Ùˆ تقلید از دیگران به کار بندد. خمیر مایه ÛŒ ایده ÛŒ روشنگری اینست Ú©Ù‡ : « در کاربست نیروی Ùهم Ùˆ شعور Ùˆ قوه ÛŒ تمییز Ùˆ تشخیص ÙØ±Ø¯ÛŒ ات، گستاخ Ùˆ رادمنش باش! ». )
« ایمانوئل کانت » / مجموعه ÛŒ آثار / ( جلد یازدهم / ص. 53 ) / نشر زورکامپ / ÙØ±Ø§Ù†Ú©Ùورت.
اینقدر Ú©Ù‡ مطلب به خودی خود، گویا Ùˆ زÙلال Ùˆ آموزنده Ù…ÛŒ باشد، شاید نیازی به بازشکاÙÛŒ Ùˆ ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¢Ù† نیز نباشد. ولی در جامعه ای Ú©Ù‡ اسیر ترجمه های بازاری Ùˆ سطØÛŒ Ù…ÛŒ باشد، بازاندیشی چنین نگرشی Ù…ÛŒ تواند عمق ایده را در گلاویز شدن با مسائل ÙØ±Ø¯ÛŒ Ùˆ اجتماعی، بهتر Ùˆ Ø´ÙÙ‘Ø§ÙØªØ± نشان دهد. ما تصوّر Ù…ÛŒ کنیم Ú©Ù‡ « ایده ÛŒ روشنگری » به معنای « معلّم دیگران شدن » Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ تکلی٠خود بدانیم هر روز از بامداد تا شامگاه به دیگران بگوییم چگونه Ø±ÙØªØ§Ø± Ùˆ Ú¯ÙØªØ§Ø± Ùˆ عقاید خود را با یکدیگر همپا کنند تا هیچ خللی در گردش زمین Ùˆ زمان به وجود نیاید. بدترین تØÙ‚یر Ùˆ لجنمالی ایده ÛŒ روشنگری همین است Ú©Ù‡ آن را به نام « مذهب تعلیمی - ارشادی » بدانیم. در ØØ§Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ ایده ÛŒ روشنگری، همانطور Ú©Ù‡ از بطن کلام « کانت » پیداست Ùˆ Ù…ÛŒ توان استنباط کرد، « روش Ùˆ تلاشیست ÙØ±Ø¯ÛŒ برای روبرو شدن با خود Ùˆ سنجشگری Ù…ØØªÙˆÛŒØ§Øª ذهنیّت خویش ». هر انسانی با مصمّم شدن Ùˆ دلیر Ùˆ رادمنش بودن برای شناخت Ùˆ بازشکاÙÛŒ Ùˆ عبارت بندی پروسه ÛŒ گسستن خود از آن Ù…ØØªÙˆÛŒÙ‘ات ذهنی هست Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ تواند از چیزهایی آگاهی درخور ÙØ±Ø§Ú†Ù†Ú¯ آورد؛ یعنی چیزهایی Ú©Ù‡ بر آنند « ذهنیّت بیدار Ùˆ هوشیار Ùˆ پوینده Ùˆ پرسشگر Ùˆ کاونده ÛŒ Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ را » شالوده ریزی کنند. انسان در Ø§ÙØ±ÙˆØ®ØªÙ† Ùˆ به آتش کشیدن Ù…ØØªÙˆÛŒÙ‘ات ذهنیّت Ùˆ سرند کردن Ùˆ گدازاندن تجربیّات ÙØ±Ø¯ÛŒ خودش هست Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ تواند روشنگر وجود بیدار خود شود Ùˆ چراغی را ÙØ±Ø§ راه دیگران Ø¨ÛŒÙØ±ÙˆØ²Ø§Ù†Ø¯Ø› نه با « معلّم دیگران شدن » برای تدریس ØÙ‚ایق جزمی Ùˆ تئوریهای آکادمیکی Ùˆ نصوص الهی. تا زمانی Ú©Ù‡ انسان به تاریکی تجربیات بی واسطه ÛŒ وجود خویش ÙØ±Ùˆ Ù†Ø±ÙØªÙ‡ باشد، پرتوهای خورشید روشنگری از Ú˜Ø±ÙØ§ÛŒ وجود او هرگز بر نخواهند تابید Ùˆ بر آسمان ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اجتماع نیز گسترده نخواهند شد. روشنگری، خودسنجشگری توام با گستاخی Ùˆ رادمنشی Ù…ÛŒ باشد. آیا تک، تک ما در سنجشگری Ù…ØØªÙˆÛŒÙ‘ات ذهنیّت خویش، دلیر Ùˆ گستاخ هستیم؟.
21- سÙلطه پرستی آخوندها.
در رویکرد بازشکاÙنده Ùˆ انتقادی به آنچه Ú©Ù‡ « اقتدار Ùˆ سلطه خواهی آخوندها » را در تاریخ سرزمین ما امکانپذیر کرده است با تمام آن « ØØ§Ú©Ù…یّت آمری Ùˆ تروریستی Ùˆ اجرایی بودن گیوتین خونریز الهی » بایستی در این باره نیز اندیشید Ú©Ù‡ مسئله ÛŒ سنجشگری « اعتقادات Ùˆ آداب Ùˆ سنتّها Ùˆ مناسبات باهمزیستی یک ملّت »؛ سوای کنکرت دیدن Ùˆ بررسی کردن Ùˆ گلاویزی با طی٠آخوندها Ù…ÛŒ باشد. تلاشگران آزادی Ùˆ کوشنده گان روشنگری بایستی دو چیز را همواره در مدّ نظر داشته باشند: 1- آخوندها در طی٠سالمندی Ùˆ واقعیّت وجودی. 2- ایدئولوژی Ùˆ مبانی Ùˆ اصول مذهبی Ú©Ù‡ از آن، تغذیه Ù…ÛŒ کنند. با سنجشگری ØØªÙ‘ا رادیکال اسلامیّت Ùˆ دیگر مذاهب سامی نمی توان امیدوار بود Ú©Ù‡ به تنهایی بتوان از « اقتدار Ùˆ Ù†Ùوذ Ùˆ سلطه خواهی آخوندها » در کوتاه مدّت، آسوده شد Ùˆ ریشه ÛŒ آنها را در ØØ¯Ù‘اقل ÙØ±ØµØª ممکن خشکاند. چنین تصوّری، خیالی آرامبخش هست؛ ولی درمانپذیر Ùˆ چاره ساز نیست. در واقعیّت کنونی ایرانزمین بر اساس آمار رسمی Ùˆ تقریبی Ù…ÛŒ توان Ú¯ÙØª Ú©Ù‡ بیش از نیم میلیون آخوند در سنین Ù…ØªÙØ§ÙˆØª وجود دارند Ùˆ بر وجود آنها نیز روز به روز، Ø§ÙØ²ÙˆØ¯Ù‡ Ù…ÛŒ شود؛ یعنی آخوندها Ùˆ Ù…Ùلّاهایی Ú©Ù‡ در سراسر ایران، پخش Ùˆ ذینÙوذ هستند. برای آنکه بتوان چنین Ø·ÛŒÙÛŒ را از Ù†Ùوذ Ùˆ اقتدار Ùˆ سلطه خواهی انداخت، بایستی به شیوه ای اقدام کرد Ú©Ù‡ نه تنها در تضاد با « بÙنمایه های ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ جهان آرای ایرانزمین » نباشند؛ بلکه با مبانی اعتقاداتی Ùˆ پراکتیکی ایدئولوژی Ùˆ مذهب آنها نیز همسو Ùˆ همخوان نباشند. « جان Ùˆ زندگی » در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانی، قداست Ùˆ خدشه ناپذیری خدایی / کیهانی دارد. بنابر این، Ø¨ØØ« از Ú©ÙØ´ØªÙ† آخوند Ùˆ خونریزی به معنای اینهمانی داشتن با ØÙکّام Ùقاهتی Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ خودشان با Ø§ÙØªØ®Ø§Ø±ÛŒ توصی٠ناپذیر به قصّاب الهی بودن Ùˆ دریا دریا خونریزی « ÙÛŒ سبیل الّله »، Ø§ÙØªØ®Ø§Ø± دارند. « ØªÙØ§ÙˆØª Ùˆ تضاد ایرانی بودن با تا خرخره در باتلاق اسلامیّت ÙØ±Ùˆ مانده بودن » درست در همین « مسئله ÛŒ قداست جان Ùˆ زندگی » Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ تک، تک ایرانیان را به Ù…ØÚ© Ù…ÛŒ زند Ùˆ از نوع Ø±ÙØªØ§Ø± Ùˆ منش آنها نسبت به « جان Ùˆ زندگی » اثبات Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ Ú†Ù‡ کسانی، ایرانی اصیل هستند Ùˆ Ú†Ù‡ کسانی خاصم ایران Ùˆ پرنسیپهای ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ اش.
در کلا٠پیچیده Ùˆ Ø¨ÙØºØ±Ù†Ø¬Ø²Ø§ÛŒ Ù…ÙØ¹Ø¶Ù„ خانمانسوز آخوندیسم، نخست Ù…ÛŒ توان در این باره اندیشید Ú©Ù‡ سراسر ØÙˆØ²Ù‡ های آخوندی را بایستی در ایران، تعطیل کرد Ùˆ ساختمان آنها را به کتابخانه های عمومی واگرداند. سپس آن تعداد از آخوندها Ùˆ شیوخی Ú©Ù‡ تا سن شصت سالگی Ù…ÛŒ رسند، به دلیل ستمها Ùˆ آزارها Ùˆ جانستانیها Ùˆ زورگوییها Ùˆ غارتگریها Ùˆ ویرانیها Ùˆ شکنجه ها Ùˆ ØØ¨Ø³Ù‡Ø§ Ùˆ تبعید کردنهای اجباری Ùˆ نابودی هدÙمند ایرانزمین Ùˆ لت Ùˆ پار کردن ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ باهمستان ایرانی Ùˆ تبهکاریها Ùˆ جنایتها Ùˆ ترورهای ÙˆØØ´ØªÙ†Ø§Ú© Ùˆ امثالهم Ú©Ù‡ در ØÙ‚Ù‘ مردم ایران Ùˆ جهان، مرتکب شده اند ØØªÙ…ا بدون امّا Ùˆ اگر، خلع لباس Ùˆ به شهروندان عادی واگردانده شوند Ùˆ آنانی را Ú©Ù‡ بالای شصت سال Ù…ÛŒ باشند، خانه نشین تا به مرگ طبیعی بمیرند. در ایران آینده نبایستی چیزی به نام « ØÙˆØ²Ù‡ های آخوندی » وجود خارجی داشته باشد Ùˆ امکانهای بال Ùˆ پر Ú¯Ø±ÙØªÙ† آخوند جماعت را مهیّا کنند. مسائل Ùˆ رتق Ùˆ ÙØªÙ‚ مناسبات انسانها را در بسیاری از رسوم مذهبی Ù…ÛŒ توان بدون آخوند نیز سر Ùˆ سامان داد ØØªÙ‘ا در همان مساجد. ØØªÙ‘ما نبایستی آخوند بود Ùˆ عمّامه بر سر داشت. سراسر آنچه Ú©Ù‡ مربوط به انسانها Ùˆ Ù…ÙØ¹Ø¶Ù„ات Ùکری Ùˆ روØÛŒ Ùˆ اجتماعی باهمستانشان Ù…ÛŒ باشند، بایستی از Ù„ØØ§Ø¸ تئوریک به موضوعهای Ùکری Ùˆ سنجشگری Ùˆ چالش انگیز Ùقط در « دانشگاهها » کرانمند کرد. بیرون از گستره ÛŒ دانشگاهی، هیچ ØÙˆØ²Ù‡ ÛŒ تدریسی Ú©Ù‡ مستقل از نظارت آموزش Ùˆ پرورش Ùˆ مجلس رایزنی باشد، نبایستی پا بگیرد؛ زیرا Ù…ÛŒ تواند خطری ویرانگر برای باهمستان انسانها شود. بنابر این، تدریس آنچه Ú©Ù‡ « الهیّات / تئولوژی / تاریخ ادیان Ùˆ مذاهب / ایزدان شناسی Ùˆ امثالهم » نامیده Ù…ÛŒ شود، بایستی Ùقط در دانشکده های دانشگاهها رخ دهد. چنین Ø±ÙØªØ§Ø±Ù‡Ø§ÛŒÛŒ نه تنها در راستای نقض آزادی نمی باشند؛ بلکه دقیقا در سمت Ùˆ سوی استØÚ©Ø§Ù… Ùˆ گسترش Ùˆ نگاهبانی از آزادی Ù…ÛŒ باشند. مسئله ÛŒ اسلامیّت Ùˆ موکّلان شمشیر به دست Ùˆ خونریز آن در ایرانزمین با دیگر مذاهب سامی مثل « یهودیّت Ùˆ مسیØÛŒÙ‘ت » از یکدیگر Ù…ØªÙØ§ÙˆØª هستند. هیچکس نمی تواند با استناد کردن به پروسه ÛŒ روشنگری Ùˆ نو زایی در سرزمینهای باختری Ùˆ ص٠آراییهایی Ú©Ù‡ متÙکّران Ùˆ ÙÛŒÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† باختری با Ø§ØµØØ§Ø¨ کلیسا داشتند، مثالی برای روبرو شدن با اسلامیّت Ùˆ امید به Ø§ØµÙ„Ø§ØØ§Øª کلیدی در مبانی اعتقاداتی آن Ùˆ Ø±ÙØªØ§Ø±Ù‡Ø§ÛŒ یسل کشانش بیاورد. اسلامیّت، مذهبیست Ú©Ù‡ از آغاز شکلگیری اش بر « خونریزی Ùˆ شمشیر Ú©Ø´ÛŒ Ùˆ چپاول Ùˆ غارت Ùˆ Ú©ÙØ´ØªØ§Ø± Ùˆ شکنجه Ùˆ زورگویی Ùˆ ØØ¨Ø³ Ùˆ آزار جنون آمیز » بنیان گذاشته شده است. بنابر این، روبرو شدن با آن نیز، متدها Ùˆ روشها Ùˆ شیوه های دیگری را Ù…ÛŒ طلبد. ما بدون شناختن عمیق Ùˆ عاقبت اندیشی Ùˆ آینده نگری ØØ³Ø§Ø¨Ø´Ø¯Ù‡ در باره ÛŒ این طی٠بسیار خطرناک آخوند Ùˆ تبهکاریها Ùˆ دسیسه چینیهای پنهان Ùˆ آشکارش هرگز نخواهیم توانست ایرانزمین را از باتلاقی به در آوریم Ú©Ù‡ بیش از دو دهه است تا خرخره در تعÙّن چنان قدرتپرستان خاصم جان Ùˆ زندگی، ÙØ±Ùˆ Ø±ÙØªÙ‡ Ùˆ در ØØ§Ù„ دست Ùˆ پا زدن Ù…ÛŒ باشد. آنانی Ú©Ù‡ تصوّر Ùˆ به خود تلقین Ùˆ تØÙ…یل Ù…ÛŒ کنند Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ توان با « Ú¯ÙØª – Ùˆ – شنود منطقی Ùˆ مدارایی Ùˆ زبان خوش Ùˆ به میخ Ùˆ به نعل زدن Ùˆ به در Ú¯ÙØªÙ† Ú©Ù‡ دیوار بشنوه Ùˆ امثال اینگونه ØØ±Ú©ØªÙ‡Ø§ÛŒ دونکیشوتی » از پس آخوند جماعت برآمد Ùˆ آنها را از دخالتهای مستقیم Ùˆ ÙØ¶ÙˆÙ„یهای قدرتپرستانه در مسائل کشوری ممانعت کرد، من همین جا برای چندمین بار ÙØ±ÛŒØ§Ø¯ رسا Ù…ÛŒ زنم Ú©Ù‡: « ای خوشخیالان روزگار! همگی دارید خشت بر آب Ù…ÛŒ زنید؛ زیرا آنانی Ú©Ù‡ خود را موکّل موهومی ÙØ±Ø§Ú©Ø§Ø¦Ù†Ø§ØªÛŒ به نام الّله Ùˆ رسولش Ù…ÛŒ دانند، به تنها چیزی Ú©Ù‡ هرگز ØØ³Ø§Ø¨ پس نخواهند داد همان مردمی Ù…ÛŒ باشند Ú©Ù‡ بر آنها ØØ§Ú©Ù… Ùˆ قهّار Ùˆ آمر » Ù…ÛŒ شوند.
آخوندها برای این به « ØÙˆØ²Ù‡ سازی » رو آوردند Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ خواستند تکیه گاه تئوریک برای « ØØ§Ú©Ù… Ùˆ واقعیّت پذیر کردن سائقه ÛŒ مطلق قدرتپرستی خودشان را بدون ØØ³Ø§Ø¨ Ùˆ کتاب پس دادن به ملّت Ùˆ مستقل از نقش تمام ارگانهای کشوری » به وجود بیاورند. Ù…ÙØ¹Ø¶Ù„ آخوندی در ایرانزمین را با « Ù†ØµÛŒØØª Ùˆ توپ Ùˆ تشر Ùˆ خط Ùˆ نشانهای امروز Ùˆ ÙØ±Ø¯Ø§ÛŒÛŒ » هرگز نمی توان از توتالیتارخواهی ÙØ±Ùˆ انداخت Ùˆ آن را ØÙ„ Ùˆ ÙØµÙ„ شده قلمداد کرد. با چنین Ø·ÛŒÙÛŒ بایستی هم در عرصه های سنجشگری ایدئولوژی Ùˆ مبانی اعتقاداتی آنها، پیکاری رادیکال را به پیش برد، هم در عرصه های پراکتیکی برای خشکاندن ریشه های Ù†Ùوذی Ùˆ تکثیری آنها برای همیشه Ùˆ ابد، تلاش کرد. آن کوشنده گان روشنگری Ùˆ تلاشگران آزادی Ú©Ù‡ نتوانند نکبت مخرّب Ùˆ ویرانگری به نام طی٠آخوند جماعت Ùˆ اسلامیّت را در ایرانزمین

پاد آواز مرغ آتشخوار
اینک منم،
جنازه ای ملعون بر دستهای قصّابان الهی،
با پیکری شکنجه و تیربارانی و گردنی به دار آویخته و چهره ای سنگسار شده.
کدام گورستان را می شناسید که نام مرا،
بر سنگ قبرهای آن، نتراشیده باشند؟
آریابرزن زاگرسی
تاریخ ویرایش: پانزدهم آگوست سال 2007 میلادی
از سلّاخ خانه ی قدرتپرستان
[ ایران؛ سرزمین ØØ³Ø±ØªÙ‡Ø§ Ùˆ آرزوهای سوخته ]
پاد آواز مرغ آتشخوار
اینک منم،
جنازه ای ملعون بر دستهای قصّابان الهی،
با پیکری شکنجه و تیربارانی و گردنی به دار آویخته و چهره ای سنگسار شده.
کدام گورستان را می شناسید که نام مرا،
بر سنگ قبرهای آن، نتراشیده باشند؟.
کدام سرزمین را می شناسید که
بوی ایده آلها Ùˆ آرمانها Ùˆ ØØ³Ø±ØªÙ‡Ø§ÛŒ من
به مشام مردمش نرسیده باشد؟.
کدام سینه است که
داغ مرا به قلبش نداشته باشد؟.
کدام کتیبه Ùˆ Ø¯ÙØªØ± است Ú©Ù‡
Ø¬Ø§Ù†ÙØ´Ø§Ù†ÛŒÙ‡Ø§ÛŒ عاشقانه ÛŒ مرا
در کلام، تثبیت نکرده باشد؟.
کدام آوازخوان را می شناسید که
نغمه های دلشکسته ام را
به آهنگ اشتیاق Ùˆ Ø´ÙˆØ±Ø§ÙØ´Ø§Ù†ØŒ نخوانده باشد؟.
کدام زبان را می شناسید که نام مرا
« ایران سلّاخی شده » خطاب نکند؟.
1- آموختن از شکستها.
انسانها زمانی در باره ÛŒ « شکستهای گوناگون » خود خواهند اندیشید Ú©Ù‡ از دلایل کارها Ùˆ کنشها Ùˆ Ø±ÙØªØ§Ø±Ù‡Ø§ÛŒ خود، آگاهی داشته باشند. وقتی Ú©Ù‡ من نمی دانم، چرا به کارهایی اقدام Ù…ÛŒ کنم Ú©Ù‡ به شکست Ù…ÛŒ انجامند، خود به خود در باره ÛŒ دلایل شکستهایم نیز نخواهم اندیشید؛ زیرا کارها Ùˆ کنشهایم از آغاز، بی دلیل بوده اند. آن Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ داند Ùˆ Ù…ÛŒ Ùهمد Ùˆ هدÙمند در باره ÛŒ کنشها Ùˆ Ø±ÙØªØ§Ø±Ù‡Ø§ Ùˆ کردارهایش Ù…ÛŒ اندیشد، در ورطه ÛŒ هر شکستی Ú©Ù‡ درغلتد، نه تنها نا امید Ùˆ سرخوده Ùˆ کینه توز نخواهد شود؛ بلکه از شکستهای خودش به Ú˜Ø±ÙØªØ± اندیشیدن در باره ÛŒ واقعیّتهای زندگی Ùˆ بینشهای ÙØ±Ø¯ÛŒ خودش، بیشتر Ùˆ بیشتر، انگیخته خواهد شد. « شکست »، زمانی آموزنده Ùˆ بار آور است Ú©Ù‡ من، دلایل کنشها Ùˆ کردارها Ùˆ اقدامهای خودم را پیشاپیش بدانم.
2- کنّاس متعÙّن.
انسانها در بستر مسائل میهنی Ùˆ منطقه ای Ùˆ جهانی، زاده Ùˆ بزرگ Ù…ÛŒ شوند Ùˆ سر انجام Ù…ÛŒ میرند. مردم سرزمینهایی را Ù…ÛŒ توان ÛŒØ§ÙØª Ú©Ù‡ « مسائل خود » را Ù…ÛŒ شناسند Ùˆ از بهر راست Ùˆ ریس کردن آنها، همّت Ù…ÛŒ کنند تا نه تنها آسایش Ùˆ آرامش Ùˆ خوشی Ùˆ Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØª Ùˆ بالنده Ú¯ÛŒ خودشان را داشته باشند؛ بلکه امکانهای خوشزیستی نسلهای آینده را نیز به سهم Ùˆ وسع خویش، مهیّا کنند. اینگونه ملّتها، جارو کردن خانه ÛŒ خویش را خیلی خوب Ù…ÛŒ شناسند Ùˆ سعی Ù…ÛŒ کنند، خانه ÛŒ خود را تر Ùˆ تمیز داشته باشند. در کثیری از سرزمینها نیز Ù…ÛŒ توان تلنبار شده Ú¯ÛŒ مسائل Ùˆ Ùلاکتها Ùˆ Ù…ÙØ¹Ø¶Ù„ات را روز به روز، انبوه تر دید Ùˆ تجربه کرد. جایی Ú©Ù‡ مسائل بر یکدیگر انباشت Ùˆ تلنبار شوند، به مرور زمان، سخت Ùˆ متعÙّن نیز Ù…ÛŒ شوند. آنگاه در میان اینهمه تلنبار شده Ú¯ÛŒ مشکلات Ùˆ مصیبتهای ریشه Ú©Ù† Ù…ÛŒ توان میلیونها انسان را دید Ú©Ù‡ از بام تا شام، همچون خنج باتلاق در یکدیگر Ù…ÛŒ لولند Ùˆ از سر Ùˆ کول یکدیگر بالا Ù…ÛŒ روند بدون آنکه دلایل Ùˆ ریشه ÛŒ Ùلاکتهای خود را بدانند؛ Ú†Ù‡ رسد به آنکه بخواهند یا بتوانند در صدد ØÙ„Ù‘ Ùˆ ÙØµÙ„ کردن آنها نیز بر آیند. در چنین جوامعی Ú©Ù‡ ایران ما نیز به آنها « تعلّق » دارد، اگر متÙکّر Ùˆ Ùیلسو٠و اندیشنده ای ÛŒØ§ÙØª شود Ú©Ù‡ بخواهد برای گلاویز شدن با Ùلاکتهای مردم سزمینش، از جایی Ùˆ نقطه ای شروع کند خواه ناخواه با لایروبی کردن باتلاق مسائل، بوی تعÙّن از سر Ùˆ کولش بالا خواهد Ø±ÙØª. به همین دلیل نیز هر کسی Ú©Ù‡ بخواهد به انسان اندیشنده Ùˆ متÙکّر Ùˆ Ùیلسو٠گلاویز شده با باتلاق مسائل ملّی، نزدیک Ùˆ روبرو شود، Ø¨Ù„Ø§ÙØ§ØµÙ„ه، بوی تعÙّن به مشامش Ù…ÛŒ رسد. من سالهاست Ú©Ù‡ « کنّاس ØÙ…اقتها Ùˆ بی شعوریها Ùˆ Ù†Ùهمیها Ùˆ ذلالتها Ùˆ صغارتها Ùˆ عقده ها Ùˆ ØØ³Ø§Ø¯ØªÙ‡Ø§ Ùˆ کینه توزیها Ùˆ کمپلکسها Ùˆ شیّادیها Ùˆ تبهکاریها Ùˆ جنایتها Ùˆ ندانمکاریهای هموطنانم » شده ام. اینست Ú©Ù‡ اÙکارم Ùˆ سنجشگریهایم به مشام قدرتپرستان Ùˆ خبیثان خونریز Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…تگر، بوی « تعÙّن » Ù…ÛŒ دهند.
3- انسان با دروغ و انسان بی دروغ.
در هیچ کجای جهان نمی توان اجتماعی را ÛŒØ§ÙØª Ú©Ù‡ انسانهایش، « خوب مطلق » باشند. « خوبی / نیکی / مهر » را با ØØ§Ú©Ù… کردن هیچ سیستمی نمی توان به وجود آورد. همینطور با ایمان کور کورانه آوردن به مبانی اعتقاداتی هیچ مذهب Ùˆ ایدئولوژی Ùˆ مرام Ùˆ مسلک Ùˆ نظریّه ای نیز نمی توان « نیکی / مهر / خوبی » را تضمین Ùˆ تامین Ùˆ اجرا کرد. « خوبی / نیکی / مهر » را Ùقط Ù…ÛŒ توان از وجود زاینده ÛŒ خویش بر پیرامونیان Ø§ÙØ´Ø§Ù†ÛŒØ¯ تا نتیجه بخش نیز باشد. من نمی توانم نیکی Ùˆ خوبی Ùˆ مهر را موعظه کنم، بدون آنکه خودم در پدیدار کردن آنها، پیشگام نباشم. در هیچ کجای جهان نمی توان « خوبی / نیکی / مهر » را انبار شده در جایی در نظر Ú¯Ø±ÙØª Ú©Ù‡ بتوان با Ú©Ø´Ù Ùˆ استخراج آن، مابین انسانها، کیسه، کیسه، خوبیها Ùˆ نیکیها Ùˆ مهر ورزیها را تقسیم کرد. یا انسان خودش، ÙØ±Ø¯ÛŒ « مهربان Ùˆ نیک منش Ùˆ خوب » Ù…ÛŒ باشد یا اینکه از نیکی Ùˆ خوبی Ùˆ مهر، رو برمی گرداند Ùˆ به خساست Ùˆ ØÙ‚ارت وجود خودش میخکوب Ù…ÛŒ ماند. از این رو، هیچ انقلابی نمی تواند « خوبی Ùˆ نیکی Ùˆ مهر » را برای انسانها با گشوده دستی Ùˆ خوشرویی به ارمغان بیاورد. Ùقط ÙØ±Ø¯ÛŒÙ‘ت انسان است Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ تواند « مهربان Ùˆ نیک Ùˆ خوب » باشد. انسانی Ú©Ù‡ خوبی Ùˆ نیکی را بیندیشد Ùˆ بزیید، « انسان بی دروغ » Ù…ÛŒ باشد Ùˆ انسانی Ú©Ù‡ نخواهد Ùˆ نکوشد Ú©Ù‡ نیک بیندیشد Ùˆ بزیید، « انسان با دروغ » Ù…ÛŒ باشد؛ ولو تمام عمرش هزاران بار، کعبه را زیارت کرده باشد Ùˆ هزاران هزار ساعت، رکوع Ùˆ سجود شبانه کرده باشد Ùˆ هزاران بار نیز، سینه زنی برای مظلومیّت شهدا کرده باشد.
4- شناخت بدیهیّات.
پیش از آنکه بخواهیم ویژه گیها Ùˆ Ù…ÙØ¹Ø¶Ù„ات یک اجتماع را برشماریم Ùˆ سنجشگری کنیم، نیک است در آغاز از خود بپرسیم Ú©Ù‡ « جامعه چیست؟. » Ùˆ بکوشیم Ú©Ù‡ به جای باز ماندن به « تعاری٠آکادمیکی Ùˆ کلیشه ای Ùˆ قالبی – شابلونی » آن به « ØªØ¹Ø±ÛŒÙ ÙØ±Ø¯ÛŒ » خود بر شالوده ÛŒ اندیشیدنها Ùˆ پرسشها Ùˆ تیز نگریهای شایان تامل به پاسخی شایسته برای پرسشهای ÙØ±Ø¯ÛŒ خود همّت کنیم؛ زیرا در بطن تمام آن چیزهایی Ú©Ù‡ برای ما، « بدیهی » جلوه Ù…ÛŒ کنند Ùˆ وجودشان را عادّی Ù…ÛŒ پنداریم، ریشه ÛŒ Ù…ÙØ¹Ø¶Ù„ سازترین Ùˆ بغرنج آورترین مسائل Ùˆ Ùلاکتهای یک اجتماع نیز، Ù†Ù‡ÙØªÙ‡ Ù…ÛŒ باشند. در مسئله ÛŒ شناخت یک « جامعه » نبایستی Ùقط به آن سیستمی نگاه کرد Ú©Ù‡ بر آن جامعه، ØØ§Ú©Ù… Ù…ÛŒ باشد. خواه ØÚ©ÙˆÙ…تش بر شالوده ÛŒ گزینشی بر ØÙ‚Ù‘ باشد یا با کاربست انواع Ùˆ اقسام ابزارهای استبدادی Ùˆ خشونتگرا، ØØ§Ú©Ù… شده باشد. اصل اینست Ú©Ù‡ ما بتوانیم با Ø´Ú©Ø§ÙØªÙ† پرده های ظاهری به « ریشه یابی Ùˆ علّت جویی اجتماعگرایی / باهمستان » انسانها راه یابیم تا بتوانیم تمام آن جلوه های زÙمخت Ùˆ آزارنده Ùˆ آسیبگر Ùˆ ÙØ§Ø¬Ø¹Ù‡ بار را Ú©Ù‡ در Ø³Ø·Ø Ø§Ø¬ØªÙ…Ø§Ø¹ Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت، پدیدار شده اند Ùˆ Ù…ÛŒ شوند به دامنه ÛŒ « سنجشگری Ùˆ بررسی » بیاوریم. در سرزمینی Ú©Ù‡ ØªØØµÛŒÙ„ کرده گان اجتماعش نمی کوشند یا آن دلیری Ùˆ رادمنشی را ندارند Ú©Ù‡ به تن خویش در باره ÛŒ « ریشه یابی Ùˆ انگیزه ÛŒ باهمستان Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†ÛŒ انسانها » تلاش کنند، مردم آن اجتماع نخواهند Ùهمید Ú©Ù‡ بر پایه ÛŒ کدامین دلایل Ùˆ ضرورتها به « گرد یکدیگر » آمده اند تا نه تنها در کنار همدیگر برای « خوشزیستی » تلاش کنند؛ بلکه با « در کنار همدیگر بودن » بتوانند به « درد Ùˆ رنج Ùˆ مسائل یکدیگر » نیز رسیده Ú¯ÛŒ کنند. از این رو، « جامعه شناسی » به معنای تدریس آراء متÙکّران Ùˆ ÙÛŒÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† باختر زمینی یا بازگویی سطØÛŒ باÙیهای چیز نویسان خودی نیست؛ بلکه « جامعه شناسی » از نقطه ای آغاز Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ ما به تن خویش با « گستاخی Ùˆ رادمنشی Ùˆ آتوریته گریزی » به اندیشیدن در باره ÛŒ « ریشه های باهمستان انسانها » بکوشیم. ما در ایرانزمین، هنوز « جامعه شناسی » نداریم؛ زیرا « ÙلسÙیدن در بستر زبانها Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سرزمین خود » را نمی Ùهمیم تا بخواهیم Ùˆ بتوانیم Ú©Ù‡ با پشتیبانی Ùˆ پیشوازی کردن از « متÙکّران Ùˆ ÙÛŒÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† مستقل اندیش ایرانی » به زایش شاخه ÛŒ « جامعه شناسی ایرانی » بر درخت « ÙلسÙیدن ایرانی » گستره ای گشوده Ùکر بدهیم. ما همچنان در « Ù…ÙØ¹Ø¶Ù„ات Ùˆ بدبختیها Ùˆ غارت شدنها Ùˆ سرکوب شدنها Ùˆ شکنجه Ùˆ آزار دیدنها Ùˆ هدر Ø±ÙØªÙ† سرمایه ها Ùˆ ثروتهای Ù‡Ù†Ú¯ÙØª Ùˆ هرگز تکرار ناپذیر طبیعی Ùˆ Ùکری Ùˆ انسانی خود » غوطه ور Ù…ÛŒ مانیم تا روزی Ú©Ù‡ بÙهمیم Ùˆ هوشیار شویم چگونه Ù…ÛŒ توان « بدیهیّات باهمستان خود » را شناخت Ùˆ با سنجشگری آنها از چند – Ùˆ – چون آنها نیز، آگاهی درخور به دست آورد.
5- ØÙ‚یقتی Ú©Ù‡ قاتل جان Ùˆ زندگیست.
آنانی Ú©Ù‡ « ØÙ‚یقتهای نصّی / آمری » را اختراع کردند Ùˆ داروغه Ùˆ میر غضّب آن نیز شدند، در مغز Ùˆ ØØ§Ùظه ÛŒ ØÙ‚یقت آلود خود Ùقط تنها چیزی را Ú©Ù‡ جاسازی Ùˆ برنامه ریزی کردند همانا ترمیناتور « جان آزاری Ùˆ خونریزی Ùˆ شکنجه Ùˆ ØØ¨Ø³ » Ù…ÛŒ بود Ùˆ هنوز هست. ØÙ‚یقتی Ú©Ù‡ به بهای « خونریزی Ùˆ آزار » برپا شود Ùˆ خود را مطلق « صراط » بداند، هرگز ØÙ‚یقت نیست؛ بلکه ایدئولوژی بسیار مخرّبی Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ به جای Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ شادیها Ùˆ خوشیها Ùˆ امیدها Ùˆ رقصها Ùˆ شور Ùˆ اشتیاقها Ùˆ هنرهای دلآرا Ùˆ زیباییهای آرامش بخش به تØÙ‚یر Ùˆ ØªØØ¨ÛŒØ³ Ùˆ توبیخ Ùˆ تشر زدن به انسانها Ùˆ خوارداشت تمام جلوه های زندگی، ÙØ¹Ù‘ال مایشاء Ù…ÛŒ باشد. مومنان Ùˆ معتقدان آن مذهب / ایدئولوژی Ùˆ مرام Ùˆ مسلکی Ú©Ù‡ بیرق « ØÙ‚یقت » را بر پیشانی خود بیاویزند، هیچگاه « جوینده ÛŒ ØÙ‚یقت » نخواهند شد؛ زیرا آنانی Ú©Ù‡ مالک ØÙ‚یقت هستند Ùˆ آن را در هر Ú©ÙˆÛŒ Ùˆ برزنی روضه خوانی Ù…ÛŒ کنند Ùˆ اتیکت وابسته Ú¯ÛŒ به آن را در آغوش خویش، Ø³ÙØª Ùˆ سخت، آویخته Ùˆ چسبان دارند، چگونه Ù…ÛŒ توانند یا ممکن است Ú©Ù‡ « جوینده ÛŒ ØÙ‚یقت » نیز باشند؟. چگونه؟. مذهب Ùˆ ایدئولوژی Ùˆ مرام Ùˆ مسلک Ùˆ اعتقاداتی Ú©Ù‡ مرا به « اندیشیدن Ùˆ جست – Ùˆ – جوی گوهر وجودی خودم » نیانگیزانند Ùˆ بدرقه Ú©Ù† ماجراهای Ù‡ÙØªØ®ÙˆØ§Ù†ÛŒ من برای ÛŒØ§ÙØªÙ† Ùˆ Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ آن « ØÙ‚یقت معمّایی خودم » نباشند، چنان مذاهب Ùˆ ایدئولوژیها Ùˆ مرام Ùˆ مسلکها، Ùقط باری بسیار سنگین Ùˆ آزارنده بر دوش مغز Ùˆ روان آدمی Ù…ÛŒ باشند. ØÙ‚یقت، زمانی ØÙ‚یقت Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ در بی نامی خود، میلیونها جوینده ÛŒ عاشق Ùˆ گشوده Ùکر داشته باشد؛ نه ØÙ‚یقتی Ú©Ù‡ منجمد Ùˆ ماسیده Ùˆ Ù…ØªØØ¬Ù‘ر در گودالی ØÙ‚یر، بازپس Ù…ÛŒ ماند Ùˆ هرگز هیچ تکانی ØÙ„زون وار ØØªÙ‘ا به مومنان خودش نمی دهد. چرا کثیری از انسانها در توهّم ØÙ‚یقتهای « نصّی » ÙØ±Ùˆ Ø®ÙØªÙ‡ اند؟. چرا؟.
6- نویسنده گی و هنر تاثیر گذاری.
تا اخگرهای آتش اشتیاق Ùˆ شور Ùˆ ØØ§Ù„ به شعله ور کردن هیزم وجود انسان Ù†ÛŒÙØªÙ†Ø¯ØŒ Ù…ØØ§Ù„ است انسان بتواند سخنهایی را بر زبان Ùˆ قلم براند Ú©Ù‡ جانبخش Ùˆ دلنشین Ùˆ روشنگر باشند. سخن Ú¯ÙØªÙ† Ùˆ نوشتن در باره ÛŒ مسائلی Ú©Ù‡ ارزش « Ú¯ÙØªÙ‡ شدن Ùˆ نوشته شدن » داشته باشند، سرودن آن نغمه هاییست Ú©Ù‡ « تاثیر گذارترین Ù†Ø§Ú¯ÙØªÙ‡ ها » Ù…ÛŒ باشند. متنی را Ú©Ù‡ نتوان با مطالعه اش به رقص در آمد، هرگز ارزش نگاه سرسری انداختن به آن را نیز ندارد. کلمات بایستی از دل Ùˆ وجود جانسوخته ÛŒ آدمی بر آیند تا بر دل دیگران، خوش نشینند Ùˆ موثر شوند. Ú©Ùند گامی ملّت ما در پذیرش دگرگشتهای روØÛŒ Ùˆ ذهنی Ùˆ Ùکری Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒØŒ Ùقط از پیامدهای Ø±ÙØªØ§Ø±ÛŒ ØÚ©ÙˆÙ…تهای ÙØ§Ù‚د ÙØ±Ù‘ Ùˆ مستبد Ùˆ Ø²ÙˆØ±ØØ§Ú©Ù…ÛŒ نیست؛ بلکه از نتایج تولیدات نوشتاری Ùˆ Ú¯ÙØªØ§Ø±ÛŒ ØªØØµÛŒÙ„ کرده گان اجتماع ایرانی نیز Ù…ÛŒ باشند Ú©Ù‡ هیچ Ú†Ù†Ú¯ÛŒ به دل آدمیان نمی زنند Ùˆ هیچ نسیم روØÙزایی نیز در ØµØØ±Ø§ÛŒ زندگی آنها ایجاد نمی کنند. نویسنده شدن، هنریست Ú©Ù‡ به نوشتن Ùˆ منتشر کردن منوط نمی باشد؛ بلکه به « شعله ور شدن جان Ù¾ÙØ± شور Ùˆ ØØ§Ù„ انسان » بازبسته Ù…ÛŒ باشد. چرا ما در هیزم اشتیاقهای خود، شعله ور نمی شویم تا انسانهایی تاثیر گذار باشیم ØŸ. چرا؟.
7- دگرگشت خواهی برای واژگونی یا دوام سیطره ÛŒ ØÙکّام بی لیاقت؟.
دگرگشت پذیری Ùˆ آرزوی تجدید نظر Ùˆ ØÙ‚Ù‘ گزینشهای نو به نو را در گستره های مختل٠اجتماعی Ù…ÛŒ توان در دو دامنه ÛŒ Ù…ØªÙØ§ÙˆØª Ùˆ ØØªÙ‘ا متضاد، تاویل Ùˆ ØªÙØ³ÛŒØ± Ùˆ اجرا کرد: 1- یکی در راستای واپسگیری ØÙ‚ّانیّت داشتن به ØÚ©ÙˆÙ…ت کردن از ØØ§Ú©Ù…ان Ùˆ مقتدرین وقت. 2- یکی در راستای استØÚ©Ø§Ù… Ùˆ استمرار Ùˆ باریگاد سازی برای دوام ØÙکّام وقت Ùˆ سیستم توتالیتری آنها. مسئله ÛŒ « تØÙˆÙ‘Ù„ خواهی » در سرزمین ما تا امروز توانسته است در زیر چتر « کلمات Ùˆ عبارتها Ùˆ نمایشهای ÙØ±ÛŒØ¨Ù†Ø¯Ù‡ به Ú©Ù…Ú© رسانه های جور واجور Ùˆ دستگاههای تبلیغاتی سر سام آور ØÚ©ÙˆÙ…تی Ùˆ مشق نویسیهای Ù…ÙØªØ¹Ù‡ گان ولایت Ùقاهتی » به ایجاد Ùˆ استمرار ØÚ©ÙˆÙ…ت Ùقاهتی، بیشتر خدمت کند تا عکس قضیه. اکنون بایستی هوشیاران Ùˆ بیدار مغزان اجتماع ایرانزمین در این باره بیندیشند Ú©Ù‡ چگونه Ù…ÛŒ توان صÙو٠خود را با صÙÙˆÙ ØÙکّام Ùˆ Ù…ÙØªØ¹Ù‡ گان آنها از یکدیگر تÙکیک کرد؟. تا زمانی Ú©Ù‡ کلمات ما Ù…ÛŒ توانند آنقدر گشاد باشند Ú©Ù‡ بتوان هر گونه معنای دلبخواهی را در آنها جای داد، بی گمان پروسه ÛŒ « ÙØ±ÛŒØ¨ دهی مردم از طر٠ØÙکّام »، پا به پای ذهنیّت متغیّر خواهنده ÛŒ انسانها، به پیش خواهد Ø±ÙØª. Ùقط زمانی چنین پروسه ای متوقّ٠و متلاشی Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØ§Ù† Ùقاهتی در زبانی سخن بگویند Ùˆ بنویسند Ùˆ ص٠آرایی Ùکری با ØÙکّام Ùˆ Ù…ÙØªØ¹Ù‡ گان آنها داشته باشند Ú©Ù‡ زبانی « سلیس Ùˆ گستاخ Ùˆ زÙلال » باشد. تراژدی درد آور مسئله اینست Ú©Ù‡ کثیری از Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØ§Ù† ØÚ©ÙˆÙ…ت Ùقاهتی در همان زبانی Ù…ÛŒ گویند Ùˆ Ù…ÛŒ نویسند Ùˆ Ø±ÙØªØ§Ø± Ù…ÛŒ کنند Ú©Ù‡ ØÙکّام Ù…ÛŒ خواهند Ùˆ Ù…ÛŒ توانند به همان زبان، مردم Ùˆ Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØ§Ù† را ÙØ±ÛŒØ¨ بدهند Ùˆ به استمرار ØØ§Ú©Ù…یّت بی ÙØ±Ù‘ خود، دوام بدهند.
8- تصویر خدا و اخلاق عام.
« Ù¾ÙØ±Ø³Ù…ان / پربلماتیک » خدا به گرداگرد این معضل بنیانی Ù…ÛŒ چرخد Ú©Ù‡ ما در راستای Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ ارزشها Ùˆ منشهای نو هستیم؛ سوای آن اخلاقیاتی Ú©Ù‡ در لابیرنت آنها، اسیر Ùˆ ذلیل مانده ایم. مسئله ÛŒ « انکار Ùˆ اثبات خدا »، به خودی خودش، ÙØ§Ù‚د ارزش Ù…ÛŒ باشد؛ زیرا Ù†ÙÛŒ کلّی Ù…Ùهومی به نام « خدا » را در بطن خود دارند. اخلاقیات باهمستان انسانها بر صخره ای خارا سنگ بنا شده است Ú©Ù‡ در ÙØ±Ø§Ø³ÙˆÛŒ آن Ù…ÛŒ توان « خدایی / خدایانی » را کش٠کرد. به همین دلیل، هر اخلاقی به عالی ترین Ùˆ پروریده ترین ارزشهایش نام « خدا » را Ù…ÛŒ دهد. از این رو، آن « خدایی » Ú©Ù‡ از گستره ÛŒ ارزشهای اخلاقی، روییده Ùˆ پدیدار شود، مومنان Ùˆ معتقدین به او بر شالوده ÛŒ همان ارزشها نیز با یکدیگر Ùˆ دیگر انسانها، Ø±ÙØªØ§Ø± خواهند کرد Ùˆ مجری همان ارزشها نیز خواهند شد. در تصویر هر « خدایی » Ù…ÛŒ توان میدان جنگ Ùˆ گریز تضادهای مختل٠اخلاقی را به آسانی کش٠کرد. آن اخلاقی Ú©Ù‡ به اوج Ø¨ØØ±Ø§Ù† خودش Ù…ÛŒ رسد Ùˆ بر تنشها Ùˆ تضادها Ùˆ درگیریها Ùˆ کشمکشهای خونین Ùˆ ÙØ§Ø¬Ø¹Ù‡ بار اجتماعی شدّت Ù…ÛŒ دهد، اخلاقیست Ú©Ù‡ Ùقط با Ù†ÙÛŒ « خدایش » Ù…ÛŒ توان بر Ø¨ØØ±Ø§Ù†Ù‡Ø§ÛŒ ناشی از وجود آن، چیره Ùˆ ÙØ§Ø¦Ù‚ شد. سنجشگری اخلاق متعÙّن اسلامی با Ù†ÙÛŒ رادیکال تصویر « الّله » است Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ تواند ذهنیّت Ùˆ روان معتقدان به او را تصÙیه Ùˆ لایروبی Ùˆ شاداب کند. اخلاقی Ú©Ù‡ گندیده Ùˆ پوسیده Ùˆ متعÙّن شده باشد Ùˆ مناسبات اجتماعی Ùˆ انسانی را متلاشی کند، اخلاقیست Ú©Ù‡ خدایش مرده Ùˆ پوسیده است Ùˆ ÙØ§Ù‚د ارزش برای زندگی Ù…ÛŒ باشد. Ú†Ù‡ کسانی « الّله » را Ú©ÙØ´ØªÙ†Ø¯ Ùˆ بدویّت توØÙ‘Ø´ÛŒ Ùˆ تروریستی را در Ø³Ø·Ø Ø¬Ù‡Ø§Ù†ÛŒ توسعه دادند؟.
9- پیچیده گی سرسام آور مناسبات انسانها.
گاهی آن انسانهایی Ú©Ù‡ پیچیده Ù…ÛŒ نمایند، بالذّات خود، پیچیده نیستند؛ بلکه در نظر Ùˆ Ùهم ما، پیچیده، جلوه Ù…ÛŒ کنند. کاÙیست Ú©Ù‡ چنان انسانهایی را از نزدیک با آنها مراوده Ùˆ Ø§ÙØª Ùˆ خیز داشته باشیم تا بÙهمیم Ú©Ù‡ آنها، پیچیده نیستند Ùˆ وجودی خیلی ساده Ùˆ خودمانی دارند. گاهی ساختمان همین انسانهای ساده را آنقدر ساختارشان را رویدادها Ùˆ تØÙˆÙ‘لات اجتماعی Ùˆ کشوری Ùˆ جهانی Ù…ÛŒ پیچیانند Ú©Ù‡ ما هرگز به مخیله مان نیز این ظنّ قوی خطور نمی کند Ú©Ù‡ چنان انسانهای ساده، ممکن است در مرØÙ„Ù‡ ای یا مقطعی از زندگی خود، پیچیده ترین انسانها از آب در آیند. کلا٠سر در Ú¯Ù… بودن بسیاری از مسائل لاینØÙ„ اجتماعی در ایرانزمین از انسانهایی نشات Ù…ÛŒ گیرد Ú©Ù‡ پروسه ÛŒ تØÙˆÙ‘لات ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ Ùˆ تاریخی Ùˆ نقش ØÚ©ÙˆÙ…تها Ùˆ رویدادهای جهانی در بغرنجزایی مناسبات آنها با یکدیگر Ùˆ پیچیده Ú¯ÛŒ Ø±ÙØªØ§Ø±Ù‡Ø§ Ùˆ Ú¯ÙØªØ§Ø±Ù‡Ø§ Ùˆ واکنشها Ùˆ کنشهایشان، بسیار دخیل Ùˆ سهیم Ùˆ Ù†Ø§ÙØ° بوده اند. برای آنکه بتوان مسئله ای ثقیل را در Ø³Ø·Ø Ø§Ø¬ØªÙ…Ø§Ø¹ÛŒ Ùهمید Ùˆ به چالش با آن رو آورد، بایستی بیش از هر چیز دیگر بکوشیم آن مویرگهایی را شناسایی کنیم Ú©Ù‡ همواره در پسزمینه ÛŒ رویدادهای آشکار شده، نقش دارند؛ ولی در تاریکی Ù…ÛŒ مانند. مویرگهای مناسبات Ùˆ کاراکتر پیچیده ÛŒ انسانها را Ù…ÛŒ توان در دامنه ÛŒ مذاهب Ùˆ اعتقادات Ùˆ Ø®Ø±Ø§ÙØ§Øª Ùˆ آداب Ùˆ رسوم Ùˆ Ù†ØµØ§ÛŒØ Ùˆ خواب Ùˆ خیالات Ùˆ توهّمات انسانهای یک سرزمین، واکاوی کرد Ùˆ عمیق شناخت. Ùقط آن جامعه ای مستعد « تØÙˆÙ‘Ù„ Ùˆ دگرسانی » Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ روشنگران بیدار Ùهم Ùˆ مسئول Ùˆ Ùکر Ø¢ÙØ±ÛŒÙ† آن بتوانند Ú˜Ø±ÙØ§ÛŒ تار – Ùˆ – پود مویرگهای مناسبات اجتماعی انسانها را بÙهمند Ùˆ دریابند. تاثیر بر ذهنیّت Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ هر جامعه ای، درمانگری آنها به Ú©Ù…Ú© جاری شدن ایده ها Ùˆ اÙکار نو به نو در ذهنیّت Ùˆ روان آنها به Ø´Ú©Ù„ قطره قطره از راه « Ø³ÙØ±ÙÙ… اندیشیدن Ùˆ سنجشگری » Ù…ÛŒ باشد.
10- Ùهم Ùˆ ناÙهم ایده ÛŒ دمÙکراسی.
سخن Ú¯ÙØªÙ† در باره ÛŒ Ù…Ùهومی یا ایده ای به معنای « Ùهمیدن مغزه ÛŒ آن ایده Ùˆ Ù…Ùهوم » نیست. کثیری از انسانها در باره ÛŒ ایده های « دمکراسی / قانون اساسی / آزادی / انتخابات Ùˆ امثالهم » نظر Ù…ÛŒ دهند؛ ولی وقتی در باره ÛŒ Ú¯ÙØªØ§Ø±Ù‡Ø§ÛŒ آنها ژر٠بیندیشیم، متوجّه Ù…ÛŒ شویم Ú©Ù‡ از چنان ایده ها Ùˆ Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ…ÛŒ Ùقط « نامشان » را Ù…ÛŒ دانند؛ نه Ù…ØØªÙˆÛŒØ§Øª Ùˆ درونه های Ùکری Ùˆ پرنسیپی آنها را. چگونه Ù…ÛŒ توان از ایده ÛŒ « دمکراسی » سخن راند؛ ولی در Ú¯ÙØªØ§Ø± Ùˆ کردار Ùˆ اندیشه در تضاد با « پرنسیپهای دمکراسی » بود؟. برای بازشکاÙÛŒ Ùˆ ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ú†Ù†ÛŒÙ† تناقضی Ùقط دو امکان وجود دارد: 1- یا ما هنوز نمی Ùهمیم Ùˆ نمی دانیم Ú©Ù‡ « ایده ÛŒ دمکراسی » چیست Ùˆ Ú†Ù‡ Ù…ØØªÙˆÛŒØ§ØªÛŒ دارد؟. 2- یا ما Ù…ÛŒ دانیم « ایده ÛŒ دمکراسی Ùˆ Ù…ØØªÙˆÛŒØ§Øª آن » چیست؛ ولی بر آنیم Ú©Ù‡ معنا Ùˆ برداشت ÙØ±Ø¯ÛŒ / گروهی / ØØ²Ø¨ÛŒ / سازمانی / ÙØ±Ù‚Ù‡ ای / مذهبی Ùˆ مرام Ùˆ مسلکی / ایدئولوژیکی Ùˆ امثالهم را به ظواهر آن بیاراییم Ùˆ Ùقط با نام آن به اهدا٠و مقاصد خود برسیم. من Ù…ÛŒ پرسم آیا « ØÛŒØ±Ø§Ù† شدن Ùˆ سرخورده Ú¯ÛŒ مردم ما » از مدّعیان ایده ÛŒ دمکراسی در هر ÙØ±Ù… Ùˆ صورتش Ú©Ù‡ تبلیغ Ù…ÛŒ شود، نشانگر آن نیست Ú©Ù‡ ما همچنان « انقلابی ØØ³ÛŒÙ†ÛŒ » مانده ایم Ùˆ در زبان Ùˆ عمل، مسلمان شیعه زده هستیم!ØŸ.
11- دین ( = وجدان Ø®ÙˆÛŒØ´Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡ ) در گستره ÛŒ ÙØ±Ø¯ÛŒÙ‘ت Ùˆ تضاد آن با دین (= همعقیده Ú¯ÛŒ ) در تجمّع امّت.
تا زمانی Ú©Ù‡ ما در Ø³Ø·Ø Ù…Ø³Ø§Ø¦Ù„ لیز Ù…ÛŒ خوریم، خود به خود از ریشه زدن در خاک آن مسائل نیز به کنار Ù…ÛŒ Ø§ÙØªÛŒÙ… Ùˆ نخواهیم توانست Ú©Ù‡ عمق آنها را بÙهمیم Ùˆ دریابیم Ùˆ سپس با آنها روبرو شویم؛ Ú†Ù‡ رسد به بر طر٠کردن آنها. « دین » در ذهنیّت امروز ما به معنای « شرایع Ùˆ مراسم Ùˆ آداب Ùˆ سنّتها Ùˆ Ø®Ø±Ø§ÙØ§Øª Ùˆ اعتقاداتی » Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ جنبه های پراگماتیستی آن Ù…ÛŒ تواند پاسخگوی روزمره Ú¯ÛŒ انسانها در ابعاد مختل٠زیستی باشد. این شیوه نگرش Ùˆ برداشت معنایی از « دین » باعث تنشها Ùˆ کژبینیها Ùˆ تاویل Ùˆ ØªÙØ³ÛŒØ±Ù‡Ø§ÛŒ Ø¢Ø´ÙØªÙ‡ ای شده است Ú©Ù‡ بازشکاÙÛŒ Ùˆ ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¢Ù† به سالها تلاش Ùکری Ùˆ روشنگری Ù…ØØªØ§Ø¬ Ù…ÛŒ باشد. « دین » همانطور Ú©Ù‡ مغزه ÛŒ تجربی Ùˆ زبانشناختی Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ آن در اساطیر Ùˆ ادبیّات Ø´ÙØ§Ù‡ÛŒ Ùˆ در برخی نوشته های تکه – پاره شده ÛŒ ادبیّات کتبی Ùˆ نوشتاری ایرانزمین باقی مانده است، به معنای « زیباترین ÙØ±ÙˆØ²Ù‡ ÛŒ گوهری انسان » Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ من آن را « وجدان Ø®ÙˆÛŒØ´Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡ » Ù…ÛŒ نامم. دین در چنین معنایی، هرگز « رسول Ùˆ خالقی » ندارد؛ زیرا تولیدیست Ú©Ù‡ ÙØ±Ø¯ÛŒÙ‘ت Ùˆ شخصیّت Ùˆ کرامت Ùˆ ارجمندی Ùˆ گزند ناپذیری وجود یگانه ÛŒ انسان را رقم Ù…ÛŒ زند. بنابر این، دین در گستره ÛŒ ÙØ±Ø¯ÛŒÙ‘ت، همان چیزی Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ انسان بالذّات هست Ùˆ در پروسه ÛŒ زندگی اش، پدیدار Ùˆ آشکار Ù…ÛŒ شود؛ نه آنچه Ú©Ù‡ به او تلقین Ù…ÛŒ کنند Ùˆ اجرایش را توقع دارند. تاریخ اجتماعی Ùˆ کشوری ما تا همین امروز، میدان درگیری Ùˆ گلاویزی دینهای ÙØ±Ø¯ÛŒ با « ضدّ دینهایی ( = میترائیسم / زرتشتیگری / اسلامیّت / Ùˆ امثالهم ) Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ ماسک « دین » را بر صورت خود آویخته اند Ùˆ به ستیز Ùˆ خصومت با « دین ÙØ±Ø¯ÛŒ » مشغولند. آن اعتقاداتی Ú©Ù‡ ÙØ±Ø¯ÛŒÙ‘ت Ùˆ شخصیّت Ù…Ù†ØØµØ± به ÙØ±Ø¯ انسانها را Ù…ÛŒ کاهد Ùˆ به ØµÙØ± تقلیل Ù…ÛŒ دهد Ùˆ از آنها « تجمّع امّت » Ù…ÛŒ سازد، آن اعتقادات را نمی توان « دین » نامید؛ بلکه « ضدّ دین ». بنابر این، اندیشیدن در باره ÛŒ « دین ( = وجدان Ø®ÙˆÛŒØ´Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡ ) Ùˆ ضدّ دین ( = تلنبار شدن شرایع Ùˆ اوامر Ùˆ ÙØªØ§ÙˆÛŒ Ùˆ امثالهم در مغز Ùˆ روان منجمد ) » بایستی موضوع تÙکّر سنجشگر باشد تا بتوان پیوند متقابل « دین ÙØ±Ø¯ÛŒ Ùˆ مناسبات اجتماعی » Ùˆ مسائل کشوری را در گستره ÛŒ ایرانزمین Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØª Ùˆ Ùهمید. نیندیشیدن در باره ÛŒ این دو ØªÙØ§ÙˆØª Ùˆ تضاد عمیق Ùˆ سازش ناپذیر « دین ÙØ±Ø¯ÛŒ Ùˆ اعتقادات امّتی » به این معناست Ú©Ù‡ ما هرگز نخواهیم توانست تنشهای اجتماع خود را در کوتاه مدّت بکاهیم؛ ولو هیچ مّلایی نیز ØØ§Ú©Ù… بر کشور نباشد.
12- اعتقادات و متخصّص اعتقاد.
به هر چیزی Ú©Ù‡ انسانها اعتقاد داشته باشند، Ù…ÛŒ توان Ú¯ÙØª Ú©Ù‡ Ùقط ÙØ±Ø¯ØŒ ÙØ±Ø¯ خود انسانها نیز هستند Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ دانند به Ú†Ù‡ چیزهایی اعتقاد دارند Ùˆ به Ú†Ù‡ چیزهایی، معتقد نیستند یا آنقدر اهمیّت Ùˆ نقش اساسی در زندگی ÙØ±Ø¯ÛŒ آنها ندارند Ú©Ù‡ بخواهند به آنها اعتقادی داشته یا نداشته باشند. از این رو، در مسئله ÛŒ اعتقادات ÙØ±Ø¯ÛŒØŒ هیچ شخص ثالثی نمی تواند « متخصّص Ùˆ Ø®ÙØ¨Ø±Ù‡ Ùˆ کاردان Ù…ØØ¶ » شود؛ زیرا هیچکس نمی تواند به درون دیگری راه یابد؛ ولو ØØ§Ú©Ù… Ùˆ آمر بر انسانها نیز باشد Ùˆ شبانه روز، قیراط وار به Ú©ÙÙ†ØªÙØ±Ù„ Ùˆ Ù…ÙÙØªÙ‘Ø´ÛŒ جیک Ùˆ بÙÚ© Ø±ÙØªØ§Ø±Ù‡Ø§ Ùˆ Ú¯ÙØªØ§Ø±Ù‡Ø§ÛŒ آنها مشغول باشد. کلیدی ترین گرهگاه مسائل کشورداری Ùˆ میهنی ما در این است Ú©Ù‡ « عدّه ای = آخوند با عمّامه Ùˆ بی عمّامه » Ù…ÛŒ خواهند به همه، تØÙ…یل Ùˆ تلقین کنند Ú©Ù‡ در دامنه ÛŒ اعتقادات از خبره ترین Ùˆ متخصّص ترین کاردانها هستند Ùˆ درست با چنین ادّعا Ùˆ ØØ±Ú©Øª بی شرم خود هست Ú©Ù‡ با کاربست زور Ùˆ ستم Ùˆ ترور عقیدتی، دائم تقلّا Ù…ÛŒ کنند مردم را به هر وسیله Ùˆ امکانی Ú©Ù‡ هست، مجاب Ùˆ قانع کنند. تا زمانی Ú©Ù‡ ما به چنان متخصّصانی ارزش Ù…ÛŒ دهیم Ùˆ ادّعای ÙØ±ÛŒØ¨ آلود آنها را Ù…ÛŒ پذیریم Ùˆ تسلیم اوامر Ùˆ اØÚ©Ø§Ù… Ùˆ ÙØªØ§ÙˆÛŒ آنها Ù…ÛŒ شویم، ما در اعتقاداتمان به دست خودمان، ÙØ±ÛŒØ¨ Ù…ÛŒ خوریم Ùˆ قربانی قدرتپرستی Ùˆ ØØ±Øµ Ùˆ آزخواهی طی٠مکّار Ùˆ مزوّر Ù…ÛŒ شویم. روزی Ú©Ù‡ ایرانیان بتوانند اعتقادات ÙØ±Ø¯ÛŒ خود را بÙهمند Ùˆ آگاهی درخور از اعتقادات خود کسب کنند Ùˆ هوشیاری Ùˆ بیداری خود را در داشتن Ùˆ نداشتن اعتقادات ÙØ±Ø¯ÛŒ بازیابند، مطمئن باشید آن روز، هیچکس جرات نخواهد کرد ادّعای « خبره Ú¯ÛŒ Ùˆ تخصّص » در اعتقادات دیگران را بر زبان براند؛ Ú†Ù‡ رسد به آنکه بخواهد به نام اعتقادات، بر وجدان Ùˆ زندگی Ùˆ جان Ùˆ آبرو Ùˆ ØÛŒØ«ÛŒÙ‘ت Ùˆ مال Ùˆ دارایی آنها، ØØ§Ú©Ù… Ùˆ آمر نیز بشود. دوران صغارت Ùˆ ØÙ‚ارت ما ملّت، Ú©ÛŒ به پایان Ù…ÛŒ رسد؟.
13- بهشت سازی بدون الاهان.
« Ú©Ùˆ Ù…ÙØ·Ø±Ø¨ÛŒ Ú©Ù‡ مست شوم از ترانه اش؟ »
جایی Ù…ÛŒ توان بهشت ساخت Ú©Ù‡ هیچ الاه مقتدر Ùˆ آمری وجود نداشته نباشد. در آن مکانها Ùˆ ناکجا آبادها Ùˆ رویاها Ùˆ خیالاتی Ú©Ù‡ ذهن آدمی Ù…ÛŒ Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø¯ØŒ اگر الاه قادر Ùˆ قهّاری نیز وجود داشته باشد، هیچ بهشتی به پا نخواهد شد؛ سوای جهنّمی هولناک Ùˆ آزارنده. بهشت را Ù…ÛŒ توان بر روی زمین ساخت؛ به شرطی Ú©Ù‡ تمام الاهان مقتدر را به ÙØ±Ø§Ø³ÙˆÛŒ همان کائناتی، تبعید ابدالدّهر Ùˆ مدÙون همیشه Ú¯ÛŒ کنیم Ú©Ù‡ جا خوش کرده اند Ùˆ متولیّان Ùˆ موکّلان Ùˆ شمشیر کشان آنها بر سرنوشت انسانها، ØØ§Ú©Ù… Ùˆ آمر شده اند. انسان بدون الاهان Ù…ÛŒ تواند به آسانی Ùˆ بدون هیچ Ù…ÙØ¹Ø¶Ù„ دست Ùˆ پاگیر دار به ساختن زیباترین Ùˆ عالیترین Ùˆ شادی Ø¢ÙØ±ÛŒÙ† ترین بهشتها نیز کامیاب Ùˆ موÙّق شود. Ùقط تا زمانی Ú©Ù‡ الاهان مقتدر بر Ø¢ØØ§Ø¯Ù‘ کره ÛŒ زمین، Ù†Ùوذ دارند Ùˆ موکّلان Ùˆ مومنان شمشیر Ú©Ø´ آنها در هر چیزی، ÙØ¶ÙˆÙ„یهای آنچنانی Ù…ÛŒ کنند، هیچ بهشتی بر روی زمین ساخته نخواهد شد Ùˆ هر کجا نیز Ú©Ù‡ نشانه هایی از بهشت، وجود داشته باشد به دست موکّلان چنان الاهان خبیث Ùˆ اقتدار خواه، نابود Ùˆ سر به نیست خواهد شد. الاهان مقتدر Ùˆ ÙØ±Ø§Ú©Ø§Ø¦Ù†Ø§ØªÛŒ به نیروها Ùˆ استعدادها Ùˆ توانمندیها Ùˆ ایده های انسانهای Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ Ùˆ با ابتکار Ùˆ گستاخ Ùˆ قائم به ذات خود، بسیار ØØ³Ø§Ø¯Øª دارند Ùˆ کینه Ù…ÛŒ توزند.
14- گذار از ولایت Ùقاهتی بدون گدار.
در انجام کاری بنیانی Ùˆ اساسی Ùˆ ثمر بخش Ù…ÛŒ گویند: « بی Ú¯ÙØ¯Ø§Ø± به آب مزن!. ». من امّا Ù…ÛŒ اندیشم Ú©Ù‡ « Ú¯ÙØ¯Ø§Ø± » را زمانی Ù…ÛŒ توان تمییز Ùˆ تشخیص داد Ú©Ù‡ ما به آب بزنیم تا با دور اندیشی Ùˆ کور مال کورمال به Ú©Ø´Ù Ùˆ تخمین « Ú¯ÙØ¯Ø§Ø± آب » دست یابیم. از این رو، تلاشهای پیگیر Ùˆ همعزم Ùˆ همسو را برای ساقط کردن « اقتدار Ùقاهتی » بایستی از نقاطی آغازید Ú©Ù‡ تمام پیکارگران را نه تنها در عزم خودشان همبسته کند؛ بلکه پس از واقعیّت یابی سقوط اقتدار Ùقاهتی به « همبسته Ú¯ÛŒ Ùˆ همعزمی Ùˆ همگرایی Ùˆ همدردی Ùˆ همازمآیی آنها در گلاویز شدن با مشکلات Ùˆ Ù…ÙØ¹Ø¶Ù„ات میهن »، رویه ای ارزشمند Ùˆ ستودنی بدهد. منتظر مردمی نشستن Ú©Ù‡ درگیر صدها مسئله برای معیشت روزانه ÛŒ خود Ù…ÛŒ باشند، به معنای تداوم دادن Ùˆ استمرار ولایت Ùقاهتی Ù…ÛŒ باشد. اساسا ØØ¶ÙˆØ± عوام میلیونی در واقعیّت پذیری دگرگشتهای ØØ³Ø§Ø¨Ø´Ø¯Ù‡ Ùˆ خردمندانه به نابودی Ùˆ متلاشی کردن تمام پرنسیپها Ù…ÛŒ انجامد. عوام میلیونی را بایستی تلاش کرد Ú©Ù‡ به اشخاص مستقل اندیش واگردانده شوند؛ یعنی طوری Ú©Ù‡ در مسائل باهمستان به مرجعیّتهای مذهبی اقتدا نکنند Ùˆ از آنها واقعا روی برگردانند. از خصوصیّات مردم تمام جوامع بشری همین است Ú©Ù‡ آنها به دلیل تجارب گسترده ای Ú©Ù‡ در بستر تاریخ Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Ø´Ø§Ù†ØŒ انباشت شده است، خود به خود آموخته اند با کشور دارانی همراه شوند Ú©Ù‡ در راستای Ù…Ù†Ø§ÙØ¹ Ùˆ بهروزی Ùˆ خوشی Ùˆ آرامش Ùˆ امنیّت Ùˆ همدلی Ùˆ Ù…ÙØ¯Ø§Ø±Ø§ÛŒÛŒ تمام لایه های مردم یک سرزمین، ÙØ¹Ù‘ال Ù…ÛŒ باشند. بنابر این، راه پیکارگران آین نیست Ú©Ù‡ « ØØ¶ÙˆØ± میلیونی عوام » را در سراسر کشور به نام سند « ØÙ‚ّانیّت خواستها Ùˆ پرنسیپ پیکارگری خود در پروسه ÛŒ ساقط کردن اقتدار Ùقها » به شمار آورند؛ بلکه پیکارگران بایستی در روبرو شدن Ùˆ گلاویزی مستقیم Ùˆ ص٠آرایی Ùکری با طی٠ØÙکّام به جلب نظر مردم در Ù¾ÙØ´ØªÛŒØ¨Ø§Ù†ÛŒ کردن از رزم خودشان کوشا شوند. گرایشی Ú©Ù‡ مردمدوست Ùˆ ایراندوست باشد، هیچگاه از میدان پیکار نمی گریزد؛ بلکه در روبرو شدن با ØØ±ÛŒÙ قهّار Ùˆ خونریز Ùˆ بی ÙØ±Ù‘ Ú©Ù‡ همان طی٠ØÙکّام ستمگر Ùˆ دژخیم باشند، Ù…ÛŒ توانند ØÙ‚ّانیّت خود را در مقام یک ایرانی به ثبت برسانند. تنها راه گذار برای ساقط کردن ولایت Ùقاهتی همان ØØ¶ÙˆØ± ÛŒØ§ÙØªÙ† در دریای میهن Ùˆ پیکار تئوریک Ùˆ پراکتیکی مستقیم با « جÙهلاء Ù…ÙØ¹Ù…ّم Ùˆ Ù…ÙØªØ¹Ù‡ گانشان » Ù…ÛŒ باشد. ایران از آن هر انسانیست Ú©Ù‡ خود را ایرانی Ù…ÛŒ داند. اسلامیّت هرگز شاخص ایرانی بودن نیست Ú©Ù‡ نیست.
15- از کجا باید آغازید؟.
برای ایجاد تØÙˆÙ‘Ù„ اساسی در مناسبات میهنی Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ Ùˆ اخلاقیّات ØØ§Ú©Ù… بر ذهنیّت Ùˆ روان انسانها Ù…ÛŒ توان از « خود » شروع کرد. بیایید صمیمانه از خود بپرسیم Ú©Ù‡ « من » تا Ú†Ù‡ اندازه ای Ù…ÛŒ توانم به خودم، تغییر بدهم Ùˆ گنجایش تغییر پذیری دارم. Ú†Ù‡ چیزی اساسا بایستی در ما، تغییر کند؟. بینش Ùˆ Ø±ÙØªØ§Ø± Ùˆ نگرش Ùˆ Ú¯ÙØªØ§Ø± ما؟ یا اینکه چشم اندازهای ما؟ یا شاید هم اعتقادات Ùˆ سنّتها Ùˆ مراسم Ùˆ آداب Ùˆ مرده ریگهای آبا Ùˆ اجدادی ما؟. من بر این اندیشه ام Ú©Ù‡ انسان Ùقط با تغییر در « ذهنیّت / آگاهبود / بینش » ÙØ±Ø¯ÛŒ خودش است Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ تواند از جمع همعقیده گان Ùˆ همرنگ جماعت شدنها بگسلد Ùˆ راه خود را Ø¨ÛŒØ§ÙØ±ÛŒÙ†Ø¯. اینکه آیا « راه ÙØ±Ø¯ÛŒ خود را Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù† Ùˆ زندگی خویش را بر شالوده ÛŒ بینش ÙØ±Ø¯ÛŒ زیستن » Ù…ÛŒ تواند بر نوع نگرش Ùˆ Ø±ÙØªØ§Ø± Ùˆ چشم اندازهای دیگران، موثر باشد یا نباشد، Ø¨ØØ«ÛŒØ³Øª ثانوی Ùˆ توام با امیدواری. من نمی توانم تغییراتی را Ú©Ù‡ به خودم Ù…ÛŒ دهم به عنوان « خط مشی Ùˆ تنها شیوه ÛŒ درست زیستن » برای دیگران بدانم. Ú†Ù‡ بسا آنچه به دهان من، خوش طعم Ù…ÛŒ باشد، در دهان دیگری، تلخ Ùˆ چندش آور باشد. بنابر این، من مجاز Ùˆ Ù…ØÙ‚Ù‘ نیستم Ú©Ù‡ شیوه ÛŒ زندگی ÙØ±Ø¯ÛŒ خودم را، ملاکی عام بپندارم Ùˆ آن را نصّی قاطع برای ØØ§Ú©Ù… کردن بر ذهنیّت Ùˆ نوع زندگی دیگران. من بایستی بÙهمم Ùˆ دریابم Ú©Ù‡ اگر چیزی را نمی پسندم، آن چیز را Ùقط به ØØ§Ù„ خود رها کنم Ùˆ هرگز نه مبلّغ آن باشم، نه ØØ§Ù…ÛŒ آن، نه آزارنده Ùˆ پایمال کننده ÛŒ آن. مسئله ÛŒ زندگی ÙØ±Ø¯ÛŒ خود را زیستن؛ یعنی Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØªÙ† Ùˆ Ùهمیدن Ùˆ به کار بستن « منش مدارایی بر شالوده ÛŒ پرنسیپ پسند Ùˆ ناپسند ». انسان آن چیزهایی را Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ پسند با Ø®ÙØ±Ø³Ù†Ø¯ÛŒ برمی گزیند Ùˆ آن چیزهایی را Ú©Ù‡ نمی پسندد به ØØ§Ù„ خود وامی گذارد Ùˆ از کاربست آنها پرهیز Ù…ÛŒ کند. آغازگاه تØÙˆÙ‘Ù„ در هر انسانی، خودش Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ تواند خیزاب دگرگشتی Ùˆ طراوت نسیمی Ø¬Ø§Ù†ÙØ²Ø§ را در دریای اجتماع ایجاد کند.
16- ÙØ±ÙˆÙ¾Ø§Ø´ÛŒ ØÚ©ÙˆÙ…تها.
« جان استوارت میل ( 1806 – 1873 Ù…. ) » بر این اندیشه است Ú©Ù‡ کلیّه ÛŒ انقلابهای سیاسی؛ چنانچه نیرویی بیگانه در تسخیر Ùˆ Ù†Ùوذ در قلمرو کشوری، دخالت نداشته باشد، انقلابهایی هستند Ú©Ù‡ سرچشمه ÛŒ تاثیر Ùˆ ØØ±Ú©Øª خود را از « اخلاقیّات ØØ§Ú©Ù… بر ذهنیّت Ùˆ روان انسانها » Ù…ÛŒ گیرند. به عبارت دیگر؛ ساختمان کشور داری Ùˆ نظام سیاسی در یک سرزمین، زمانی از هم ÙØ±Ùˆ Ù…ÛŒ پاشد Ú©Ù‡ عقاید Ùˆ نگرشهای اخلاقی ØØ§Ú©Ù… بر مناسبات انسانی، پیشاپیش در ذهنیّت Ùˆ روان مردم، ÙØ±Ùˆ پاشیده شده باشند. آیا ÙØ§Ø¬Ø¹Ù‡ ÛŒ انقلاب نکبتی1357 Ùˆ سمتگیری اقتدار آخوندی از ÙØ±ÙˆÙ¾Ø§Ø´ÛŒ « رادمنشی Ùˆ Ùقدان گستاخی Ùˆ انگیزه ÛŒ نوجویی ØªØØµÛŒÙ„ کرده گان » سرزمین ما، ریشه Ù†Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ نبود؟. آیا امروزه روز، پس از نزدیک به سه دهه ÙØ¹Ù‘ال بودن گیوتین الهی در ایرانزمین، دقیقا با واقعیّت پذیر شدن « تØÙˆÙ‘Ù„ Ùˆ دگرگشت منش ما ایرانیان Ùˆ تلاش برای رادمنش زیستن Ùˆ زایش Ùˆ پروراندن درخت راستی وجودمان » نیست Ú©Ù‡ امکانهای سریع السّیری ÙØ±ÙˆÙ¾Ø§Ø´ÛŒ ØÚ©ÙˆÙ…ت Ùقاهتی ایجاد Ù…ÛŒ شود؟.
17- اساتید٠دانشگاه و دانشگاه٠اساتید.
تا زمانی Ú©Ù‡ « دانشگاه »، مکان « کسب چیزی » Ù…ÛŒ باشد، هرگز دانشگاه نیست؛ بلکه « کاسبگاهی » Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ مشتریهای خود را با سلیقه ها Ùˆ توقّعهای مختل٠خواهد داشت. ولی از Ù„ØØ¸Ù‡ ای Ú©Ù‡ دانشگاه به « انگیزشگاه » تبدیل شود، آنگاه Ùقط جوینده گان Ùˆ پرسشگران Ùˆ نامتعارÙها در آن به انگیختن یکدیگر رو خواهند آورد. در دانشگاه اکتسابی Ùقط Ù…ÛŒ توان کسبه ای را بار آورد Ú©Ù‡ استاد کاسبکار هستند Ùˆ در برابر متاعی Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ ÙØ±ÙˆØ´Ù†Ø¯ØŒ مزدی نیز Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØª Ù…ÛŒ کنند. چنین بازار خرید Ùˆ ÙØ±ÙˆØ´ÛŒ را Ù…ÛŒ توان « دانشگاه اساتید » نامید Ùˆ ÙØ±ÙˆØ´Ù†Ø¯Ù‡ گان انواع Ùˆ اقسام تØÙÙ‡ های وارداتی Ùˆ اØÛŒØ§Ù†Ø§ عرضه کننده ÛŒ بعضی خنزر پنزرهای کاهدان عتیقه ای Ùˆ میراث زنگار Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ ÛŒ آبا Ùˆ اجدادی را نیز Ù…ÛŒ توان « اساتید دانشگاه » نامید. ایرانزمین، زمانی عرصه ÛŒ تÙکّر Ùˆ زایشگاه اندیشه ورزان Ùˆ ایده Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø§Ù† Ùˆ متÙکّران Ùˆ ÙÛŒÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† Ùˆ هنرمندان متنوّع خواهد شد Ú©Ù‡ « دانشگاههایش، انگیزشگاه باشند؛ نه کاسبگاه Ùˆ کاسبگر ساز ».
18- روزمره Ú¯ÛŒ Ùˆ Ú†ÙÙ…Ú†Ùمه ÛŒ Ú†Ù‡ کنم؟. Ú†Ù‡ کنم؟.
مردمی Ú©Ù‡ در آزمونهای خود از تمام « Ù…ÙØ¯Ù‘عیان کشور داری »، ناامید Ùˆ سرخورده شوند Ùˆ با وعده Ùˆ وعیدهای ÙØ±ÛŒØ¨Ù†Ø¯Ù‡ Ùˆ مسائل جنجالی ØÙکّام Ùˆ Ø¨ØØ«Ù‡Ø§ÛŒ بی ربط آنها نسبت به « Ù…ÙØ¹Ø¶Ù„ات Ùˆ مشکلات باهمزیستی » روبرو شوند، Ú©Ù… Ú©Ù… از چیزی ÙØ§ØµÙ„Ù‡ Ù…ÛŒ گیرند Ùˆ نسبت به آن، بی اعتنا Ù…ÛŒ شوند Ú©Ù‡ نامش « اجتماع / باهمستان » Ù…ÛŒ باشد. در اجتماعی Ùˆ سرزمینی Ú©Ù‡ هیچکس « نگران زندگی Ùˆ جان Ùˆ وجود عزیز » دیگران نیست، آن جامعه نیز هرگز ارزش اندیشیدن در باره ÛŒ مسائل ناگزیرش را ندارد Ú©Ù‡ ندارد. اجتماعی Ú©Ù‡ « خوشیها Ùˆ شادمانیها Ùˆ دردها Ùˆ رنجها Ùˆ نگرانیها Ùˆ ترسها Ùˆ دلهره ها Ùˆ اشتیاقها Ùˆ آینده نگریها Ùˆ نیازها Ùˆ خواستها Ùˆ آرزوها Ùˆ آرمانهای مرا در ÙØ±Ø¯ÛŒÙ‘تم » نادیده Ù…ÛŒ گیرد Ùˆ آنها را ØØªÙ‘ا تØÙ‚یر Ù…ÛŒ کند Ùˆ زیر پا Ù…ÛŒ گذارد Ùˆ مرا در آنچه Ú©Ù‡ هستم Ùˆ Ù…ÛŒ اندیشم، آزار Ù…ÛŒ دهد Ùˆ ØÙ‚وقم را به غارت Ù…ÛŒ برد، آن جامعه، روزها Ùˆ شبهایش، « جمع بی ÙØ±Ø¯Ø§ÛŒÛŒ برای هر کسی » هست Ùˆ اجتماع انسانهای بی ÙØ±Ø¯Ø§ØŒ جامعه ÛŒ انسانهای ترانزیتی Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ هیچ خانه ÛŒ مسکونی ندارند Ùˆ هر Ù„ØØ¸Ù‡ در انتظار رویدادی نامترقّبه Ùˆ هولناک Ù…ÛŒ باشند. انسان بایستی در آغاز به آن جایی Ú©Ù‡ تعلّق دارد، Ø§ØØ³Ø§Ø³ مهر ورزی داشته باشد تا نسبت به مسائلش نیز مسئولیّت بپذیرد Ùˆ به وسع خویش در رشد Ùˆ Ø´Ú©ÙˆÙØ§ÛŒÛŒ Ùˆ بهزیستی مناسبات انسانها سهیم Ùˆ دخیل شود. اقتدار ناخجسته Ùˆ ضدّ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ « طی٠Ùقاهتی » به اضمØÙ„ال سراسر آن چیزی تا امروز ساعی Ùˆ موÙّق بوده است Ú©Ù‡ نامش « زندگی Ùˆ آزادی » Ù…ÛŒ باشد.
19- گزینش آگاهمند.
مردم زماني مي توانند در مسائل کشوري، تصميمهاي درست Ùˆ منطقي Ùˆ توام با مسئوليّت بگيرند Ú©Ù‡ اطّلاعات تقليب Ùˆ ØªØØ±ÙŠÙ نشده Ùˆ دقيق در اختيار آنها گذاشته شود. ولي سازمانها Ùˆ گروههايي Ú©Ù‡ براي به Ú†Ù†Ú¯ آوردن قدرت در رقابت با هم هستند، معمولا تلاش دارند اطّلاعاتي را به مردم بدهند Ú©Ù‡ در راستاي سمتگيري قدرتخواهي خودشان مي باشد. بنابر اين، انتخابات بدون ØÙ‚Ù‘ کسب Ùˆ Ø¯Ø±ÙŠØ§ÙØª اطّلاعات رضايت بخش Ùˆ دقيق از بهر تصميم گيريهاي اساسي، نمايشي تصنّعي مي باشد. در اينگونه مواقع است Ú©Ù‡ ملّت، تصميمهاي اشتباه Ùˆ خطا آميز مي گيرد Ùˆ Ø¨ØØ±Ø§Ù†Ù‡Ø§ÙŠ Ø¢Ø²Ø§Ø±Ù†Ø¯Ù‡ ÙŠ اجتماعي را امکانپذير مي کند. در ØØ§Ù„ÙŠÚ©Ù‡ بايستي براي هر نوع انتخاباتي تمام گروهها Ùˆ سازمانها Ùˆ Ø§ØØ²Ø§Ø¨ رقيب بتوانند اطّلاعات خود را در اختيار مردم قرار دهند تا مردم بکوشند از ميان اطّلاعات سمت Ùˆ سو دار، راه خود را بازيابند Ùˆ به انتخابي درست Ùˆ منطقي دست بزنند.
20- در باره ی مغزه ی ایده ی « روشنگری » از زبان « ایمانوئل کانت ( 1724 – 1804 م. ) »:
Aufklärung ist der Ausgang des Menschen aus seiner selbst verschuldeten Unmündigkeit. Unmündigkeit ist das Unvermögen, sich seines Verstandes ohne Leitung eines anderen zu bedienen. Selbstverschuldet ist diese Unmündigkeit, wenn die Ursache derselben nicht am Mangel des Verstandes, sondern der Entschließung und des Mutes liegt, sich seiner ohne Leitung eines anderen zu bedienen. Sapere aude!. (= Habe Mut, dich deines eigenen Verstandes zu bedienen! ) ist also der Wahlspruch der Aufklärung.
( = روشنگری Ùˆ بازشکاÙÛŒ Ù…ØØªÙˆÛŒØ§Øª ذهنیّت خویش به معنای گسستن انسانها از تمام آن غÙÙ„ Ùˆ زنجیرهای اعتقاداتی Ùˆ سنّتی Ùˆ آداب Ùˆ رسومی Ùˆ عقیدتی Ùˆ مذهبی Ùˆ ایدئولوژیکی Ùˆ امثالهم Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ صغارت خودخواسته Ùˆ به تقصیر انسان را اثبات Ù…ÛŒ کنند. چنان صغارتی نشانگر ناتوانی Ùˆ ضع٠انسان است Ú©Ù‡ وامانده Ú¯ÛŒ او را در کاربست نیروی Ùهم Ùˆ شعور Ùˆ داوری خودش رسوا Ù…ÛŒ کند؛ زیرا به رهنمودها Ùˆ اوامر Ùˆ توصیه ها Ùˆ ØØ¨Ù„ المتین Ùˆ ÙØªØ§ÙˆÛŒ دیگران استناد Ù…ÛŒ کند Ùˆ تاسی Ù…ÛŒ جوید Ùˆ آویزان Ù…ÛŒ شود. چنان صغارتی همچنین « خودخواسته Ùˆ به تقصیر » Ù…ÛŒ باشد، چنانچه مسبّب آن خودخواسته Ú¯ÛŒ را نقصان نیروی Ùهم Ùˆ داوری آدمی ندانیم؛ بلکه علّت آن را گریز بشر از تصمیم Ú¯Ø±ÙØªÙ† Ùˆ مسئولیّت Ù¾Ø°ÛŒØ±ÙØªÙ† Ùˆ دلاوری ÙØ±Ø¯ÛŒ اش بدانیم Ú©Ù‡ جرات نمی کند نیروی Ùهم Ùˆ شعور Ùˆ داوری خود را بدون متابعت Ùˆ دنباله روی Ùˆ تقلید از دیگران به کار بندد. خمیر مایه ÛŒ ایده ÛŒ روشنگری اینست Ú©Ù‡ : « در کاربست نیروی Ùهم Ùˆ شعور Ùˆ قوه ÛŒ تمییز Ùˆ تشخیص ÙØ±Ø¯ÛŒ ات، گستاخ Ùˆ رادمنش باش! ». )
« ایمانوئل کانت » / مجموعه ÛŒ آثار / ( جلد یازدهم / ص. 53 ) / نشر زورکامپ / ÙØ±Ø§Ù†Ú©Ùورت.
اینقدر Ú©Ù‡ مطلب به خودی خود، گویا Ùˆ زÙلال Ùˆ آموزنده Ù…ÛŒ باشد، شاید نیازی به بازشکاÙÛŒ Ùˆ ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¢Ù† نیز نباشد. ولی در جامعه ای Ú©Ù‡ اسیر ترجمه های بازاری Ùˆ سطØÛŒ Ù…ÛŒ باشد، بازاندیشی چنین نگرشی Ù…ÛŒ تواند عمق ایده را در گلاویز شدن با مسائل ÙØ±Ø¯ÛŒ Ùˆ اجتماعی، بهتر Ùˆ Ø´ÙÙ‘Ø§ÙØªØ± نشان دهد. ما تصوّر Ù…ÛŒ کنیم Ú©Ù‡ « ایده ÛŒ روشنگری » به معنای « معلّم دیگران شدن » Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ تکلی٠خود بدانیم هر روز از بامداد تا شامگاه به دیگران بگوییم چگونه Ø±ÙØªØ§Ø± Ùˆ Ú¯ÙØªØ§Ø± Ùˆ عقاید خود را با یکدیگر همپا کنند تا هیچ خللی در گردش زمین Ùˆ زمان به وجود نیاید. بدترین تØÙ‚یر Ùˆ لجنمالی ایده ÛŒ روشنگری همین است Ú©Ù‡ آن را به نام « مذهب تعلیمی - ارشادی » بدانیم. در ØØ§Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ ایده ÛŒ روشنگری، همانطور Ú©Ù‡ از بطن کلام « کانت » پیداست Ùˆ Ù…ÛŒ توان استنباط کرد، « روش Ùˆ تلاشیست ÙØ±Ø¯ÛŒ برای روبرو شدن با خود Ùˆ سنجشگری Ù…ØØªÙˆÛŒØ§Øª ذهنیّت خویش ». هر انسانی با مصمّم شدن Ùˆ دلیر Ùˆ رادمنش بودن برای شناخت Ùˆ بازشکاÙÛŒ Ùˆ عبارت بندی پروسه ÛŒ گسستن خود از آن Ù…ØØªÙˆÛŒÙ‘ات ذهنی هست Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ تواند از چیزهایی آگاهی درخور ÙØ±Ø§Ú†Ù†Ú¯ آورد؛ یعنی چیزهایی Ú©Ù‡ بر آنند « ذهنیّت بیدار Ùˆ هوشیار Ùˆ پوینده Ùˆ پرسشگر Ùˆ کاونده ÛŒ Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ را » شالوده ریزی کنند. انسان در Ø§ÙØ±ÙˆØ®ØªÙ† Ùˆ به آتش کشیدن Ù…ØØªÙˆÛŒÙ‘ات ذهنیّت Ùˆ سرند کردن Ùˆ گدازاندن تجربیّات ÙØ±Ø¯ÛŒ خودش هست Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ تواند روشنگر وجود بیدار خود شود Ùˆ چراغی را ÙØ±Ø§ راه دیگران Ø¨ÛŒÙØ±ÙˆØ²Ø§Ù†Ø¯Ø› نه با « معلّم دیگران شدن » برای تدریس ØÙ‚ایق جزمی Ùˆ تئوریهای آکادمیکی Ùˆ نصوص الهی. تا زمانی Ú©Ù‡ انسان به تاریکی تجربیات بی واسطه ÛŒ وجود خویش ÙØ±Ùˆ Ù†Ø±ÙØªÙ‡ باشد، پرتوهای خورشید روشنگری از Ú˜Ø±ÙØ§ÛŒ وجود او هرگز بر نخواهند تابید Ùˆ بر آسمان ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اجتماع نیز گسترده نخواهند شد. روشنگری، خودسنجشگری توام با گستاخی Ùˆ رادمنشی Ù…ÛŒ باشد. آیا تک، تک ما در سنجشگری Ù…ØØªÙˆÛŒÙ‘ات ذهنیّت خویش، دلیر Ùˆ گستاخ هستیم؟.
21- سÙلطه پرستی آخوندها.
در رویکرد بازشکاÙنده Ùˆ انتقادی به آنچه Ú©Ù‡ « اقتدار Ùˆ سلطه خواهی آخوندها » را در تاریخ سرزمین ما امکانپذیر کرده است با تمام آن « ØØ§Ú©Ù…یّت آمری Ùˆ تروریستی Ùˆ اجرایی بودن گیوتین خونریز الهی » بایستی در این باره نیز اندیشید Ú©Ù‡ مسئله ÛŒ سنجشگری « اعتقادات Ùˆ آداب Ùˆ سنتّها Ùˆ مناسبات باهمزیستی یک ملّت »؛ سوای کنکرت دیدن Ùˆ بررسی کردن Ùˆ گلاویزی با طی٠آخوندها Ù…ÛŒ باشد. تلاشگران آزادی Ùˆ کوشنده گان روشنگری بایستی دو چیز را همواره در مدّ نظر داشته باشند: 1- آخوندها در طی٠سالمندی Ùˆ واقعیّت وجودی. 2- ایدئولوژی Ùˆ مبانی Ùˆ اصول مذهبی Ú©Ù‡ از آن، تغذیه Ù…ÛŒ کنند. با سنجشگری ØØªÙ‘ا رادیکال اسلامیّت Ùˆ دیگر مذاهب سامی نمی توان امیدوار بود Ú©Ù‡ به تنهایی بتوان از « اقتدار Ùˆ Ù†Ùوذ Ùˆ سلطه خواهی آخوندها » در کوتاه مدّت، آسوده شد Ùˆ ریشه ÛŒ آنها را در ØØ¯Ù‘اقل ÙØ±ØµØª ممکن خشکاند. چنین تصوّری، خیالی آرامبخش هست؛ ولی درمانپذیر Ùˆ چاره ساز نیست. در واقعیّت کنونی ایرانزمین بر اساس آمار رسمی Ùˆ تقریبی Ù…ÛŒ توان Ú¯ÙØª Ú©Ù‡ بیش از نیم میلیون آخوند در سنین Ù…ØªÙØ§ÙˆØª وجود دارند Ùˆ بر وجود آنها نیز روز به روز، Ø§ÙØ²ÙˆØ¯Ù‡ Ù…ÛŒ شود؛ یعنی آخوندها Ùˆ Ù…Ùلّاهایی Ú©Ù‡ در سراسر ایران، پخش Ùˆ ذینÙوذ هستند. برای آنکه بتوان چنین Ø·ÛŒÙÛŒ را از Ù†Ùوذ Ùˆ اقتدار Ùˆ سلطه خواهی انداخت، بایستی به شیوه ای اقدام کرد Ú©Ù‡ نه تنها در تضاد با « بÙنمایه های ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ جهان آرای ایرانزمین » نباشند؛ بلکه با مبانی اعتقاداتی Ùˆ پراکتیکی ایدئولوژی Ùˆ مذهب آنها نیز همسو Ùˆ همخوان نباشند. « جان Ùˆ زندگی » در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانی، قداست Ùˆ خدشه ناپذیری خدایی / کیهانی دارد. بنابر این، Ø¨ØØ« از Ú©ÙØ´ØªÙ† آخوند Ùˆ خونریزی به معنای اینهمانی داشتن با ØÙکّام Ùقاهتی Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ خودشان با Ø§ÙØªØ®Ø§Ø±ÛŒ توصی٠ناپذیر به قصّاب الهی بودن Ùˆ دریا دریا خونریزی « ÙÛŒ سبیل الّله »، Ø§ÙØªØ®Ø§Ø± دارند. « ØªÙØ§ÙˆØª Ùˆ تضاد ایرانی بودن با تا خرخره در باتلاق اسلامیّت ÙØ±Ùˆ مانده بودن » درست در همین « مسئله ÛŒ قداست جان Ùˆ زندگی » Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ تک، تک ایرانیان را به Ù…ØÚ© Ù…ÛŒ زند Ùˆ از نوع Ø±ÙØªØ§Ø± Ùˆ منش آنها نسبت به « جان Ùˆ زندگی » اثبات Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ Ú†Ù‡ کسانی، ایرانی اصیل هستند Ùˆ Ú†Ù‡ کسانی خاصم ایران Ùˆ پرنسیپهای ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ اش.
در کلا٠پیچیده Ùˆ Ø¨ÙØºØ±Ù†Ø¬Ø²Ø§ÛŒ Ù…ÙØ¹Ø¶Ù„ خانمانسوز آخوندیسم، نخست Ù…ÛŒ توان در این باره اندیشید Ú©Ù‡ سراسر ØÙˆØ²Ù‡ های آخوندی را بایستی در ایران، تعطیل کرد Ùˆ ساختمان آنها را به کتابخانه های عمومی واگرداند. سپس آن تعداد از آخوندها Ùˆ شیوخی Ú©Ù‡ تا سن شصت سالگی Ù…ÛŒ رسند، به دلیل ستمها Ùˆ آزارها Ùˆ جانستانیها Ùˆ زورگوییها Ùˆ غارتگریها Ùˆ ویرانیها Ùˆ شکنجه ها Ùˆ ØØ¨Ø³Ù‡Ø§ Ùˆ تبعید کردنهای اجباری Ùˆ نابودی هدÙمند ایرانزمین Ùˆ لت Ùˆ پار کردن ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ باهمستان ایرانی Ùˆ تبهکاریها Ùˆ جنایتها Ùˆ ترورهای ÙˆØØ´ØªÙ†Ø§Ú© Ùˆ امثالهم Ú©Ù‡ در ØÙ‚Ù‘ مردم ایران Ùˆ جهان، مرتکب شده اند ØØªÙ…ا بدون امّا Ùˆ اگر، خلع لباس Ùˆ به شهروندان عادی واگردانده شوند Ùˆ آنانی را Ú©Ù‡ بالای شصت سال Ù…ÛŒ باشند، خانه نشین تا به مرگ طبیعی بمیرند. در ایران آینده نبایستی چیزی به نام « ØÙˆØ²Ù‡ های آخوندی » وجود خارجی داشته باشد Ùˆ امکانهای بال Ùˆ پر Ú¯Ø±ÙØªÙ† آخوند جماعت را مهیّا کنند. مسائل Ùˆ رتق Ùˆ ÙØªÙ‚ مناسبات انسانها را در بسیاری از رسوم مذهبی Ù…ÛŒ توان بدون آخوند نیز سر Ùˆ سامان داد ØØªÙ‘ا در همان مساجد. ØØªÙ‘ما نبایستی آخوند بود Ùˆ عمّامه بر سر داشت. سراسر آنچه Ú©Ù‡ مربوط به انسانها Ùˆ Ù…ÙØ¹Ø¶Ù„ات Ùکری Ùˆ روØÛŒ Ùˆ اجتماعی باهمستانشان Ù…ÛŒ باشند، بایستی از Ù„ØØ§Ø¸ تئوریک به موضوعهای Ùکری Ùˆ سنجشگری Ùˆ چالش انگیز Ùقط در « دانشگاهها » کرانمند کرد. بیرون از گستره ÛŒ دانشگاهی، هیچ ØÙˆØ²Ù‡ ÛŒ تدریسی Ú©Ù‡ مستقل از نظارت آموزش Ùˆ پرورش Ùˆ مجلس رایزنی باشد، نبایستی پا بگیرد؛ زیرا Ù…ÛŒ تواند خطری ویرانگر برای باهمستان انسانها شود. بنابر این، تدریس آنچه Ú©Ù‡ « الهیّات / تئولوژی / تاریخ ادیان Ùˆ مذاهب / ایزدان شناسی Ùˆ امثالهم » نامیده Ù…ÛŒ شود، بایستی Ùقط در دانشکده های دانشگاهها رخ دهد. چنین Ø±ÙØªØ§Ø±Ù‡Ø§ÛŒÛŒ نه تنها در راستای نقض آزادی نمی باشند؛ بلکه دقیقا در سمت Ùˆ سوی استØÚ©Ø§Ù… Ùˆ گسترش Ùˆ نگاهبانی از آزادی Ù…ÛŒ باشند. مسئله ÛŒ اسلامیّت Ùˆ موکّلان شمشیر به دست Ùˆ خونریز آن در ایرانزمین با دیگر مذاهب سامی مثل « یهودیّت Ùˆ مسیØÛŒÙ‘ت » از یکدیگر Ù…ØªÙØ§ÙˆØª هستند. هیچکس نمی تواند با استناد کردن به پروسه ÛŒ روشنگری Ùˆ نو زایی در سرزمینهای باختری Ùˆ ص٠آراییهایی Ú©Ù‡ متÙکّران Ùˆ ÙÛŒÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† باختری با Ø§ØµØØ§Ø¨ کلیسا داشتند، مثالی برای روبرو شدن با اسلامیّت Ùˆ امید به Ø§ØµÙ„Ø§ØØ§Øª کلیدی در مبانی اعتقاداتی آن Ùˆ Ø±ÙØªØ§Ø±Ù‡Ø§ÛŒ یسل کشانش بیاورد. اسلامیّت، مذهبیست Ú©Ù‡ از آغاز شکلگیری اش بر « خونریزی Ùˆ شمشیر Ú©Ø´ÛŒ Ùˆ چپاول Ùˆ غارت Ùˆ Ú©ÙØ´ØªØ§Ø± Ùˆ شکنجه Ùˆ زورگویی Ùˆ ØØ¨Ø³ Ùˆ آزار جنون آمیز » بنیان گذاشته شده است. بنابر این، روبرو شدن با آن نیز، متدها Ùˆ روشها Ùˆ شیوه های دیگری را Ù…ÛŒ طلبد. ما بدون شناختن عمیق Ùˆ عاقبت اندیشی Ùˆ آینده نگری ØØ³Ø§Ø¨Ø´Ø¯Ù‡ در باره ÛŒ این طی٠بسیار خطرناک آخوند Ùˆ تبهکاریها Ùˆ دسیسه چینیهای پنهان Ùˆ آشکارش هرگز نخواهیم توانست ایرانزمین را از باتلاقی به در آوریم Ú©Ù‡ بیش از دو دهه است تا خرخره در تعÙّن چنان قدرتپرستان خاصم جان Ùˆ زندگی، ÙØ±Ùˆ Ø±ÙØªÙ‡ Ùˆ در ØØ§Ù„ دست Ùˆ پا زدن Ù…ÛŒ باشد. آنانی Ú©Ù‡ تصوّر Ùˆ به خود تلقین Ùˆ تØÙ…یل Ù…ÛŒ کنند Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ توان با « Ú¯ÙØª – Ùˆ – شنود منطقی Ùˆ مدارایی Ùˆ زبان خوش Ùˆ به میخ Ùˆ به نعل زدن Ùˆ به در Ú¯ÙØªÙ† Ú©Ù‡ دیوار بشنوه Ùˆ امثال اینگونه ØØ±Ú©ØªÙ‡Ø§ÛŒ دونکیشوتی » از پس آخوند جماعت برآمد Ùˆ آنها را از دخالتهای مستقیم Ùˆ ÙØ¶ÙˆÙ„یهای قدرتپرستانه در مسائل کشوری ممانعت کرد، من همین جا برای چندمین بار ÙØ±ÛŒØ§Ø¯ رسا Ù…ÛŒ زنم Ú©Ù‡: « ای خوشخیالان روزگار! همگی دارید خشت بر آب Ù…ÛŒ زنید؛ زیرا آنانی Ú©Ù‡ خود را موکّل موهومی ÙØ±Ø§Ú©Ø§Ø¦Ù†Ø§ØªÛŒ به نام الّله Ùˆ رسولش Ù…ÛŒ دانند، به تنها چیزی Ú©Ù‡ هرگز ØØ³Ø§Ø¨ پس نخواهند داد همان مردمی Ù…ÛŒ باشند Ú©Ù‡ بر آنها ØØ§Ú©Ù… Ùˆ قهّار Ùˆ آمر » Ù…ÛŒ شوند.
آخوندها برای این به « ØÙˆØ²Ù‡ سازی » رو آوردند Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ خواستند تکیه گاه تئوریک برای « ØØ§Ú©Ù… Ùˆ واقعیّت پذیر کردن سائقه ÛŒ مطلق قدرتپرستی خودشان را بدون ØØ³Ø§Ø¨ Ùˆ کتاب پس دادن به ملّت Ùˆ مستقل از نقش تمام ارگانهای کشوری » به وجود بیاورند. Ù…ÙØ¹Ø¶Ù„ آخوندی در ایرانزمین را با « Ù†ØµÛŒØØª Ùˆ توپ Ùˆ تشر Ùˆ خط Ùˆ نشانهای امروز Ùˆ ÙØ±Ø¯Ø§ÛŒÛŒ » هرگز نمی توان از توتالیتارخواهی ÙØ±Ùˆ انداخت Ùˆ آن را ØÙ„ Ùˆ ÙØµÙ„ شده قلمداد کرد. با چنین Ø·ÛŒÙÛŒ بایستی هم در عرصه های سنجشگری ایدئولوژی Ùˆ مبانی اعتقاداتی آنها، پیکاری رادیکال را به پیش برد، هم در عرصه های پراکتیکی برای خشکاندن ریشه های Ù†Ùوذی Ùˆ تکثیری آنها برای همیشه Ùˆ ابد، تلاش کرد. آن کوشنده گان روشنگری Ùˆ تلاشگران آزادی Ú©Ù‡ نتوانند نکبت مخرّب Ùˆ ویرانگری به نام طی٠آخوند جماعت Ùˆ اسلامیّت را در ایرانزمین