منوچهرجمالی ------تـصـویـر Ù« خـانــه »
منوچهرجمالی

تـصـویـر Ù« خـانــه »
درÙـرهـنگ ایـران
خانه = ده + شهر+ کشور + جهان + مدنیت + نظم
-------- -------- -------
سنگ ØŒ اصل همبستگی Ùˆ پیوند Ùˆ مهر است . ازاین رو بود Ú©Ù‡ سنگ یاقوت با مهرگان ØŒ اینهمانی داده میشد ØŒ چون مهرگان = میترا گانه است Ú©Ù‡ زهدان میترا باشد ØŒ Ùˆ یاقوت ØŒ نماد مهرپایدارمیباشد ( درویس ورامین ) . درسغدی به «مهرگان » Ú©Ù‡ ماه Ù‡ÙØªÙ… است، bagha+kaanich میگویند Ú©Ù‡ به معنای « دوشیزه یا کنیزبغ = دوشیزه خدا » است . ازاینجا بخوبی میتوان دید Ú©Ù‡ « خدای مهر» ØŒ درآغاز زن بوده است
دی = مـادر= بـنـّا
Ø¢Ùـریـدن ÙØ¬Ù‡Ù€Ø§Ù†
سـاخـتـن ٠خانه اسـت
چرا « جای = مکان» ، خانه است ؟
چرا ØŒ « کنون= آن = زمان ØØ§Ø¶Ø±Â»ØŒ خانه است ØŸ
چرا، خدا، تا خانه Ù†ÛŒØ§ÙØ±ÛŒÙ†Ø¯ØŒ خدا نمیشود
خدا، درخانه اش، « هستی می یابد »
چرا، هرانسانی، خانه ایست که خدادرآن میزید ؟
چرا، زمین ، خانه ایست که خدا، برای زیستن خودش میسازد ؟
« عنکبوت ، زنبورعسل ، کرم ابریشم »
Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران، تصویر ویژه ای از« خانه » هست Ú©Ù‡ ازتصویر « خدا » Ùˆ « Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù† » جدا ناپذیراست . خدا ØŒ ازشیرابه گوهرخودش ØŒ آب Ùˆ Ú¯Ù„ ØŒ یا تاری وپودی میسازد ØŒ Ùˆ با آن ØŒ زمین ØŒ Ùˆ گیاهان Ùˆ جانوران Ùˆ انسانها را به Ø´Ú©Ù„ « خانه » خودش بنا میکند ØŒ تا درهریک ازآنها ØŒ زندگی کند.
« خانه » ØŒ جا Ùˆ مکانی هست Ú©Ù‡ خدا درآن ØŒ « هستی Ù…ÛŒ یابد » . خدا ØŒ Ø¯Ø±Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù† ØŒ هست Ú©Ù‡ خدا میشود . خدا ØŒ تا همه را Ù†ÛŒØ§ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡ است ØŒ هنوز« نیست » . خدا، در« کاری Ú©Ù‡ میکند » ØŒ « هستی » Ù…ÛŒ یابد . همین اندیشه، درجمشید نیز Ú©Ù‡ بÙÙ† همه انسانهاست، بازتابیده میشود . جمشید دررشتن ÙˆØ¨Ø§ÙØªÙ† Ùˆ خانه ساختن وبوهای خوش Ùˆ سنگهای قیمتی ... ÛŒØ§ÙØªÙ†ØŒ Ùˆ جها Ù† را آراستن ØŒ جمشید و« بÙÙ† انسان » میگردد . پس هرانسانی ØŒ درآنچه میکند ØŒ هستی Ù…ÛŒ یابد . انسان، درآراستن جهانست ØŒ Ú©Ù‡ هستی مییابد، Ùˆ انسان میشود . انسان، تا نظم ÙˆØÚ©ÙˆÙ…ت نسازد، تا قانون نسازد، تا آبـاد نکند ØŒ هستی نمی یابد . میهن، یا بهشت( پردیسpardes)ØŒ یا باغ ØŒ یا خانه ØŒ جائیست Ú©Ù‡ انسان ØŒ خودش، با دست خودش ساخته Ùˆ آباد کرده باشد . باغ یا خانه را باید خود بنا کرد ØŒ تا خود، درآنچه ازخود تراویده ØŒ آرام بگیرد .
Par+des= pari+disa درسغدی ØŒ مانند des=دیس ØŒ به معنای ساختن Ùˆ بنا کردن ÙˆÙ‚Ø±Ø§Ø±Ú¯Ø±ÙØªÙ† است .انسان ØŒ درخانه ای وطن دارد، Ú©Ù‡ خودش بنا کرده است . ÙØ±Ù‚ جمشید، با آدم توراتی Ùˆ قرآنی اینست Ú©Ù‡ آدم ØŒ از دید ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران، درباغ عدن ( گان) ØŒ درخانه اجاره ایست Ú©Ù‡ یهوه یا الله خلق کرده است . بهشت یا باغ عدن ØŒ خانه ایست Ú©Ù‡ با بینش یهوه یا الله ØŒ خلق شده ØŒ Ùˆ اوچون طبق این بینش، عمل نمیکند ØŒ ازاین خانه ØŒ رانده میشود Ùˆ گیتی ØŒ « آواره گاه = گستره آوارگی Ùˆ بیگانگی» اوست. وارونه آدم ØŒ جمشید ØŒ ازخانه ای ØŒ یا ازمدنیت Ùˆ بهشتی کـه با بینش زاده ازخردش، بناکرده است ØŒ بیرون رانده میشود ØŒ چونکه خرد او درپایان ØŒ با دیو یا اهریمن، همکارشده ØŒ وبا معراجش ØŒ به گستره « بینش خدا درآسمان»، تجاوزکرده است . خرد ورزی انسان درساختن خانه ØÚ©ÙˆÙ…ت ومدنیت ØŒ گوهر اهریمنی Ùˆ دیوی خود را درپایان، نشان میدهد . انسانی Ú©Ù‡ با خرد ورزی خودش ØŒ خانه ( مدنیت ÙˆØÚ©ÙˆÙ…ت وقانون ) بناکند ØŒ باید ازآن خانه اش تبعید گردد تا درآورگی به دونیمه ارّه شود . مسئله ØŒ Ù†ÙØ±ÛŒÙ† کردن خرد انسانی است . پایان داستان جمشید ØŒ Ú©Ù‡ بیان اندیشه اصیل ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی ( ارتائی = خرّم ) ایران بود ØŒ بوسیله الهیات زرتشتی دستکاری شده است ØŒ تا از« خرد انسانی » ØŒ ØÙ‚ Ùˆ توانائی به ساختن مدنیت Ùˆ نظام Ùˆ آراستن جهان ØŒ Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ شود . « آدم توراتی یا قرآنی » و« جمشید٠سیمرغی»، دو تصویرکاملا Ù…ØªÙØ§ÙˆØª ازانسان هستند . آدم ØŒ ازبن ØŒ بیوطن است ØŒ چون توانائی ساختن خانه خود را ازهمان آغاز ندارد، ولی جمشید، خرد خانه ساز( خرد جهان آرا ) دارد ØŒ ولی این خردش را باید بکوبد Ùˆ خواربشمارد Ùˆ Ù†ÙØ±ÛŒÙ† کند .
Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی= ارتائی= خرّمی ØŒ انسان، مانند ٠خدا ØŒ درخود را گستردن ØŒ درخود را نثارکردن ØŒ در خود را امتداد دادن ،در بیرون Ø±ÙØªÙ† ازخود ØŒ هست میشود . خدا ØŒ هنگامی « گیتی » شد ØŒ خدا شده است . خدا Ø¯Ø±Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù† همه خدایانست، Ú©Ù‡ خدا میشود . خدا، درخانه خود را ساختن ØŒ درمتامورÙوز دادن به خود، Ùˆ خانه خود شدنست Ú©Ù‡ ØŒ « هست » میشود ( تن میشود ). خدا درتن شدن، درجسم وماده شدن ØŒ خدا میشود . این Ù…Ùهوم خدا ØŒ به Ú©Ù„ÛŒ با Ù…Ùهوم ما از« الاه ٠خالـق » ØŒ ÙØ±Ù‚ دارد . خدا در« کد خدا شدن = کت خدا شدن = خانه٠خدا شدن » ØŒ خدا میشود .
« کت » یا کد، یا کهت ØŒ خانه است . این Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø ( کت = کد = کهت = کات )ØŒ Ú†Ù‡ معنائی داشته است ØŸ چرا به خانه ØŒ « کت = کد = کده » Ú¯ÙØªÙ‡ میشده است ØŸ
هرخانه ای ØŒ با Ø³Ù‚ÙØ´ ØŒ به کمال میرسد Ùˆ خانه میشود. همچنین خانه زمان، Ú©Ù‡ خانه خدایانست ( روزهای ماه ØŒ روندپیدایش ٠خدایانند ) ØŒ Ùˆ منازل 27 گانه ماه میباشد ØŒ با رسیدن به سه منزل آخر( سه کهت = سی کات = چکاد = سابات= سا پیته )ØŒ به آسمانه اش میرسد ØŒ واین آسمانه ØŒ خوشه تاک ØŒ یا درخت زمان است . ازاین رو ØŒ به ویران شدن خانه ØŒ درسغدی « شکستن کت = شکستن سق٠» Ú¯ÙØªÙ‡ میشد. درشاهنامه نیزدر داستان بهمن وهما ØŒ داراب ØŒ درزیر« طاق آزرده » Ø®ÙØªÙ‡ است، Ú©Ù‡ Ø¯Ø±ØØ§Ù„
ÙØ±ÙˆØ±ÛŒØ®ØªÙ† Ùˆ ویران شدنست ØŒ Ùˆ رشنواد ØŒ اورا Ø§Ø²ÙØ±ÙˆØ±ÛŒØ®ØªÙ† سق٠، نجات میدهد . همچنین دراشعاری Ú©Ù‡ اسدی درگرشاسب نامه Ø¯Ø±ØµÙØª جان وتن میآورد ØŒ خانه ØŒ از سق٠، ویران میشود :
تنت، خانه ای دان، بباغی درون
چراغش ، روان . زندگانی ، ستون
ÙØ±ÙˆÙ‡Ø´ØªÙ‡ زین خانه ØŒ زنجیز، چار
چراغ اندرو بسته ، قندیل وار
هرآنگه که زنجیرشد سست بند
زهرگوشه ناگه بخیزد گزند
شود خانه ویران و ، پژمرده ، باغ
Ø¨ÛŒÙØªØ¯ ستون Ùˆ بمیرد چراغ
طاق ( Ú©Ù‡ درواقع همان تاغ Ùˆ تاک Ùˆ داک است ) به سق٠خمیده (= آهنگ = آسنگ = سنگ) Ú¯ÙØªÙ‡ میشود. ودرست به خانه هم، طاق میگویند . طاق، Ú©Ù‡ به تاک ( درخت مو ) Ùˆ داک بازمیگردد ØŒ به معنای « مادر» است، و« تاغ » نیز به معنای « تخم مرغ » است ( جهانگیری+ ناظم الاطباء ) .همچنین طاق ØŒ به آزاد درخت Ùˆ همچنین به « درخت٠سایه خوش » Ú¯ÙØªÙ‡ میشود Ú©Ù‡ نارون باشد ØŒ Ùˆ نارون ( نار+ ون = درخت ٠زن ) ØŒ اینهمانی با سیمرغ دارد . تابوت(= گاهان = گاسان ) رستم Ùˆ رخش را از چوب درخت نارون میسازند . گاسان، به خمسه مسترقه Ú¯ÙØªÙ‡ میشود Ú©Ù‡ نام دیگرش « اندرگاه » است Ùˆ نام دیگرش « پیتک » میباشد.« اندر»، همان دین یا زهدان است ØŒ Ùˆ « پیت » نیز دراردو وسانسکریت ،« Ø´Ú©Ù… » ØŒ Ùˆ درØÙ‚یقت همان « Ùیت = Ùیتک ØŒ سوت یا Ù†ÛŒ » است .
ازآنجا Ú©Ù‡ خدا ØŒ خوشه بود ØŒ این اندیشه Ú©Ù‡ گیتی ØŒ یا زمین ØŒ خانه هست ØŒ این معنا را داشت Ú©Ù‡ خدا ØŒ « خوشه٠همه خانه ها » است. خدا درگیتی شدن ØŒ مجموعه خانه های به هم پیوسته میشود ( شهرجهانی ØŒ یا جهانخانه میشود ) . درجهان ØŒ جائی Ú©Ù‡ بی خانه یا ویران باشد ØŒ نیست . . همه جانها ØŒ خانه های او هستند . خدا ØŒ متامورÙوز، به خانه اش Ù…ÛŒ یابد ØŒ بدین معنا بود Ú©Ù‡ خدا دگردیسی به « همه خانه ها » Ù…ÛŒ یابد . درک انسان ØŒ به کردار« خانه » ØŒ تصویرویژه از انسان را پدید میآورد . خدا، درانسان ØŒ خانه خود را میسازد . خانه ØŒ دراثر همین آسمانه، یا سابات( سا پیته )ØŒ Ú©Ù‡ « رازraadh» هم نامیده میشود، آراسته است. «آراستن » Ú©Ù‡ aa+raadh باشد ØŒ به معنای به نظم درآوردن ØŒ زینت دادن ØŒ آماده کردن است . araastik درپهلوی به معنای مزّین ØŒ Ùˆ ÙØ±Ø§Ù‡Ù… ØŒ وآبادان است . چیزی آباد است Ú©Ù‡ « آراسته » باشد . این واژه « راز» ØŒ همان واژه « رته = ارتا » هست، Ú©Ù‡ سیمرغ Ùˆ سق٠آسمان میباشد . درکردی ØŒ رازاندن، به آراستن Ùˆ جوان کردن Ú¯ÙØªÙ‡ میشود .« رازندنه وه » ØŒ به معنای زینت دادن Ùˆ آراستن است . رازانن ØŒ آراستن است . اینست Ú©Ù‡ آراسته ØŒ معنای آبادشدن Ùˆ جوانشدن را داشته است . بیهقی مینویسد Ú©Ù‡ « جهان، چون عروس آراسته را مانست درآن روزگار مبارکش + سرائی دیدم چون بهشت، آراسته » . درشاهنامه هنگامی سخن ازآن میرود Ú©Ù‡ کاوس، جهان را میآراید ØŒ دیده میشود Ú©Ù‡ Ù‡ÙØª خانه، ازسنگهای گوناگون وکانی ها میسازد . آراستن جهان ØŒ همان خانه ساختن است . آراستن ØŒ Ø´Ú©Ù„ Ùˆ صورت دادن است ØŒ چیدن Ùˆ گستردنست ØŒ غنی کردن ÙˆÙ¾Ù€ÙØ±Ú©Ø±Ø¯Ù† است ØŒ آغازیدن است ØŒ آبادکردنست . داستان جمشید درشاهنامه ØŒ داستان « آراستن جهان » با خرد Ùˆ خواست انسانی خودش هست . « جهانیان را جمشید بزرو گوهرو دیبا Ùˆ عطرهاو چهارپایان بیاراست » . جمشید Ú©Ù‡ Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی ØŒ بÙÙ† انسان بوده است ØŒ خودش ØŒ جهان را میآراید . ØÙ‡Ø§Ù† آرائی ØŒ همان Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Â« سیاست رانی Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت کردن » امروزه میباشد.
البته دراصطلاØÂ« جهان آرائی » ØŒ بنیاد اندیشه ایران ØŒ از سیاست ÙˆØÚ©ÙˆÙ…ت ØŒ گذارده شده است ØŒ Ú©Ù‡ کمتر به آن توجه میگردد . اینست Ú©Ù‡ « ویران کردن »، درست ØŒ روند وارونه آراستن ØŒ وارونه Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ú¯ÛŒ خدا ( ارتا = رته = راز) ØŒ برضد گوهرخدا Ùˆ طبعا برضد گوهرانسانست Ú©Ù‡ دانه های خوشه خداست . ویران ØŒ به معنای « بی ویرایش ØŒ بی پیرایش » است . دراصل پهلوی وپازند، « ویران» به دوشکل aperaan+ یاawiraaan, averaan وجود دارد . averaan= a+ veraanبه معنای بی ویراستگی است . ویرایشveraayayishn به معنای آراستگی ØŒ ترتیب ØŒ آمادگی، پیرایش است . همچنین a+peraan به معنای بی پیرایش است . پیرایش peraayishn ØŒ به معنای زینت دادنست . باید در پیش چشم داشت Ú©Ù‡ واژه کیهان Kosmus در یونانی نیز، به معنای زینت ( kosmetik ) است . مقصود از بررسی Ù…Ùهوم دقیق « خانه آباد، Ú©Ù‡ خانه آراسته یا، دارای پایه Ùˆ دیوار Ùˆ سق٠است »، آنست Ú©Ù‡ Ù…Ùهوم « تـن » ØŒ Ú©Ù‡ خانه شمرده میشود ØŒ هم معنای« نظام ÛŒØ§ÙØªÙ† » وهم معنای« زیبا شدن » Ùˆ هم معنای « غنا » را دارد . اینکه خدا ØŒ درتن وجان انسانها، خانه میشود، یا خانه خود را میسازد ØŒ معانی بسیار ژر٠اجتماعی Ùˆ ØÙ‚وقی Ùˆ سیاسی Ù…ÛŒ یابد .
این خلق کردن، خلق کردن Ø§Ø²ÙØ±Ø§Ø³ÙˆÛŒ وجود انسان نیست، بلکه درست این « بـنـّا ØŒ یا اصل Ø´Ú©Ù„ وصورت دهنده ØŒ این اصل متامورÙوز» ØŒ در بÙÙ† خود ٠هرانسانیست . ارتا ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ ØŒ به صورت « ÙØ±ÙˆÙ‡Ø± = ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ = ÙØ±Ú¯Ø±Ø¯ » دربÙÙ† هر انسانست ØŒ Ú©Ù‡ خانه تن را میسازد . در گزیده های زاد اسپرم ØŒ بخش 29 میآید Ú©Ù‡ « 2- ÙØ±ÙˆÙ‡Ø± رویاننده است Ú©Ù‡ دست Ùˆ پای برویاند ØŒ ونری Ùˆ مادگی پدید آورد ØŒ Ùˆ رگ وپی را بسازد ØŒ Ùˆ استخوانهارا به هم پیوندد ØŒ Ùˆ راه گذرپدید آرد ØŒ Ú©Ù‡ در Ùˆ روزن گشاید ØŒ همانند است به بـنـّا ØŒ Ú©Ù‡ خانه سازد » در عبارت یکم ازهمین بخش میآید Ú©Ù‡ « تن ØŒ... همانند خانه است » . این ÙØ±ÙˆÙ‡Ø±ØŒ این اصل تØÙˆÙ„ دهنده Ùˆ تØÙˆÙ„ یابنده ØŒ ازچه اجزائی خانه تن را به هم Ù…ÛŒ پیوندد تا آن را بیاراید ØŒ تا ازآن درآراستن ØŒ خانه بسازد ØŸ پاسخ این پرسش سپس درهمین Ú¯ÙØªØ§Ø±ØŒ ÛŒØ§ÙØªÙ‡ میشود .
پس معلوم شد Ú©Ù‡ به Ú†Ù‡ علتی به خانه ØŒ « کت = کد = کده = کات» Ú¯ÙØªÙ‡ میشده است .ازاین رو دیده میشود Ú©Ù‡ « کد» معنای « شخص » را هم دارد . همانسان Ú©Ù‡ خانه ØŒ معنای چشمه آب را هم دارد ØŒ ( سیمرغ = آسمان ابری، یعنی سرچشمه آب بود ) کـت ØŒ نیز معنای کاریز= ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ =کـتـز( کاتوز) = سوما هم دارد . خانه ØŒ هم آسمانست ØŒ Ùˆ هم کاریزو سرچشمه Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ درزیرزمین . اینست Ú©Ù‡ نام « کتایون = کتا + یون » ØŒ هنگامی Ú©Ù‡ به معنای « زهدان کاریز» Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ میشد ØŒ « آناهیتا یا ناهید» بود .
پسوند Ù« یون » درکتایون ØŒ مانند« یائونه » Ùˆ « یان » ØŒ معنای زهدان Ùˆ خانه رادارد . « جان » Ú©Ù‡ گیان ( gyan= gy+yan ) باشد ØŒ به معنای « خانه سیمرغ= خانه ارتا ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ » ØŒ خانه، یا سرچشمه آب یا ØŒ خانه زندگی است . به عبارت دیگر، خانه یا سرچشمه « اصل متامورÙوز= ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ = ÙØ±Ú¯Ø±Ø¯Â» است Ú©Ù‡ چنانچه دیده شد ØŒ بـنـّا، یا سازنده خانه است . درجان ØŒ اصل سازنده Ùˆ بنـّا Ùˆ آراینده ( رازنده= جوان سازنده ØŒ نظم Ùˆ زیبائی دهنده ) جهان هست .
یکی جانیست مارا، شادی انگیز
که گر ویران شود عالم ، بسازیم ( مولوی )
ازاین رو بود Ú©Ù‡ الهیات زرتشتی در آغاز،« روشنی » را ØŒ « جای » اهورامزدا شمرد . در بندهش میآید Ú©Ù‡ : « هرمزد ÙØ±Ø§Ø²Ù¾Ø§ÛŒÙ‡ ØŒ با همه آگاهی وبهی ØŒ زمانی بیکرانه در روشنی بود . آن روشنی ØŒ گاه Ùˆ جای هرمزد است » . خدا ØŒ جای دارد . این « جای وخانه » اهورا مزداست Ú©Ù‡ گوهر اهورامزدا درآن ØŒ دیدنی میگردد ØŒ وهمچنین ویژگی گوهری اهریمن را ،ازجایش Ú©Ù‡ تاریکی هست ØŒ میتوان شناخت ودید .
« جای Ùˆ مکان » دراین ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ØŒ بطورکلی ØŒ ÙØ¶Ø§ÛŒ خالی وبی همه چیز درآن، وتهی ØŒ نیست .« جای » ØŒ پیکریابی اصل Ø¢ÙØ±ÛŒÛŒÙ†Ø¯Ù‡ درآنست. « جای» ØŒ دراصل ØŒ گیاک ( gi+yaak= giyaak ) و« جیناک » بود Ù‡ است . پسوند « یاک » ØŒ به معنای « مادر» است . Ùˆ سروش ØŒ نخستین خانه جهان را Ú©Ù‡ درگرشاسپ نامه ØŒ میآورد ØŒ تا آدم ÙˆØÙˆØ§ درآن ØŒ همدیگررا بیابند ( آبادیان = خانه آباد = بیت المعمور ) ØŒ ازسنگ یاقوت (= یاک کوت = زهدان مادر) یکپارچه است . همچنین درسانسکریت ØŒ Ø¢Ú©Ù‡ به معنای مادراست . ازاین رو، « جای » ØŒ Ú©Ù‡ « Ú¯ÛŒ + یاک» باشد به معنای « سرچشمه زندگی » است ØŒ ودرکردی به جای ØŒ یاگه Ú¯ÙØªÙ‡ میشود Ú©Ù‡ همان « مادرو سرچشمه » باشد . به« جای » ØŒ «جیناک» نیز Ú¯ÙØªÙ‡ میشود .درسغدی میتوان دید (zhinaak ) ØŒ معنای « تن » را دارد Ú©Ù‡ زهدان باشد . جین وگین ØŒ معنای زهدان ØŒ Ùˆ « Ø¢Ú© » معنای « تخم » را دارد. جیناک ØŒ معنای « تخم درزهدان مادر= آبستن» را دارد .
« جای »، « اصل یا سرچشمه زایندگی » است ØŒ چون جای، تخم درزهدان است . به همین علت به Ú¯Ù„ چنبیلی ( Ø¯Ø±Ø§Ù„ÙØ§Ø¸ الادویه ) یا یاسمن، « جای » Ú¯ÙØªÙ‡ میشود. یاس ØŒ Ú¯Ù„ « خرّم Ùˆ بهمن ØŒ یا روز یکم Ùˆ دوم » است ØŒ Ú©Ù‡ سپس الهیات زرتشتی، روزیکم را به اهورا مزدا ØŒ نسبت داده است. در« جای » ØŒ Ø¬ÙØª Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ « بهمن وارتا یا بهمن Ùˆ هما » باهمست ØŒ Ú©Ù‡ هرچند نادیدنی Ùˆ Ù†Ø§Ú¯Ø±ÙØªÙ†ÛŒ است، ولی ØŒ تØÙˆÙ„ پذیر به دیدنی Ùˆ Ú¯Ø±ÙØªÙ†ÛŒ میباشد . جای وخانه Ùˆ کده ودیس Ùˆ استان .. بدینسان، با Ù…Ùهوم امروزه ما ازجا وخانه ... ÙØ±Ù‚ Ú©Ù„ÛŒ دارند . مثلا ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ ØŒ هرگز واژه « اسطوره » را بکارنمی برد ØŒ بلکه واژه « داسـتان » را بکار میبرد ØŒ Ú©Ù‡ در اصل « دات + استان » بوده است . « داتستان= داستان » ØŒ به معنای « جایگاه وخانه ÙØ²Ø§ÛŒØ´ بینش وروشنی » است ØŒ چون « زایش » ØŒ اینهمانی با « بینش Ùˆ روشنی» داشته است . « داستان » ØŒ معنائی در راستای واژه « بندهشن » دارد . در داستانها ØŒ برای ما ØŒ روشنی Ùˆ بینش ØŒ پیدایش Ù…ÛŒ یابند .
امروزه معمولا Ù…Ùهوم ما از جای Ùˆ خانه .. Ø§ÙØ§Ø¯Ù‡ سائقه جستجوی چیزی Ø³ÙØª Ùˆ Ù…ØÚ©Ù… Ùˆ ساکن ÙˆØ¨ÛŒØØ±Ú©Øª وبسته ÙˆÙ…ØØµÙˆØ±Ø±Ø§ میکند . ما درخانه Ùˆ درجای... Ù…ØÙ„ همیشه ماندن Ùˆ دست ازجستجو کشیدن را میخواهیم . ولی دیده میشود Ú©Ù‡ خدای ایران ØŒ هم خدای خانه ØŒ Ùˆ هم خدای جستجوباهمست، هم دیواراست ØŒ وهم درو روزن است . بسته ایست، Ú©Ù‡ بازو گشوده است . ما Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØªÙ† خانه، میخواهیم چیزی بیابیم Ú©Ù‡ قاطع میباشد، تمام شده وبسته میباشد، Ùˆ دیگر نیاز به ادامه جستجوو سرگشتگی نباشد . درخانه، چیزی میخواهیم Ú©Ù‡ گرداگردش بسته است ØŒ وانسان را پایدار Ùˆ مقیم میسازد . Ù…Ùهوم « خانه وجای » ØŒ Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ به « جای زندگی جسمی ما » نمانده است ØŒ بلکه درهمان اصل نیز، Ù…Ùهومی گسترده گردیده است . ما میخواهیم در ÙلسÙÙ‡ ای ØŒ در آموزه ای Ùˆ درشریعتی Ùˆ درجهان بینی ØŒ درمسلکی، در طریقه ای ،« خانه بسته خود » را بیابیم ØŒ ودرآن ثابت بمانیم . خانه عقلی، خانه ÙلسÙÛŒ ØŒ خانه سیاسی ØŒ خانه روانی ØŒ خانه عاطÙÛŒ ØŒ خانه ضمیری ØŒ خانه روØÛŒ ØŒ خانه روابط Ùˆ پیوند ها . البته چنین « خانه های سربسته ای » ØŒ از دید ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران، خانه نیست ØŒ بلکه « Ù‚ÙØ³ Ùˆ زندان Ùˆ دام » است . همه « دستگاههای ÙلسÙÛŒ یا مذهبی یا ایدئولوژیکی » هرچند، خودرا بنام « خانه » نیز Ù…ÛŒÙØ±ÙˆØ´Ù†Ø¯ ØŒ ولی درگوهرشان ØŒ Ù‚ÙØ³ وزندانند .
آسودگی کنج Ù‚ÙØ³ کرد تلاÙÛŒ
یکچند اگرزØÙ…ت پروازکشیدیم ( صائب )
خانه ØŒ Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی= ارتائی ØŒ Ù…Ùهوم « آشیانه » را دارد Ú©Ù‡ همیشه ازآن ØŒ امکان پروازبه خدا، به آسمان ØŒ یا به هرجائی هست . « تن » Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران، خانه ØŒ به معنای « آشیانه» هست Ú©Ù‡ « همای چهارپرضمیر» ØŒ همیشه میتواند آزادانه به هرسوئی ØŒ پروازکند وبه معراج برود . «ضمیر» درآشیانه تن ØŒ Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ هما یا مرغ چهارپراست. خانه، Ù‚ÙØ³ Ùˆ زندان نیست ØŒ بلکه « آشیانه » است .
درسینه صد چاک ØŒ نگنجد دل عارÙ
سیمرغ ØŒ Ù…ØØ§Ù„ست Ù‚ÙØ³ داشته باشد ( صائب )
Ù‚ÙØ³ مذاهب Ùˆ دستگاهها Ùˆ ایدئولوژیها ،« رخنه های ÙØ±Ø§ÙˆØ§Ù†Â» دارند، ولی هیچگدام ØŒ « درباز Ùˆ گشوده » ندارند ØŒ ویا دربشان برای همیشه بسته است .
زخنده روئی گردون ØŒ ÙØ±ÛŒØ¨ رØÙ… مخور
Ú©Ù‡ « رخنه های Ù‚ÙØ³ » ØŒ رخنه رهائی نیست ( صائب )
Ø¨Ù„Ø§ÙØ§ØµÙ„Ù‡ موضعی Ú©Ù‡ ما نسبت به « خانه جسمانی » Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ ایم ØŒ در جستجوی ما در ساختن خانه عقلی ØŒ خانه روØÛŒ ØŒ خانه عاطÙÛŒ ØŒ خانه روانی ØŒ خانه سیاسی ØŒ خانه مذهبی .... بازتابیده میشود .
اینست Ú©Ù‡ آموزه های مذهبی ØŒ مکاتب ÙلسÙÛŒ ØŒ ایدئولوژیها .. هنگامی مارا قانع Ùˆ متقاعد میسازند، وما پذیرا ÛŒ آن هستیم Ú©Ù‡ بدین Ù…Ùهوم ØŒ خانه برای اقامت مان ØŒ برای « دست کشیدن از جستجوو از آزمودن Ùˆ ازنو Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†ÛŒ واز آواره گشتنمان» گردند . ما بنام خانه ØŒ با رغبت ØŒ Ù‚ÙØ³ Ùˆ زندان خود را میجوئیم . تبدیل « کشش خانه جوئی » به « Ù‚ÙØ³ وزندان جوئی » زود ØŒ روی میدهد . ما ازخانه ØŒ آشیانه نمیخواهیم ØŒ بلکه Ù‚ÙØ³ میخواهیم .
بدینسان دیده میشود Ú©Ù‡ خود Ù Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… « خانه ØŒ یان، کـَد ØŒ دیس ØŒ جای ... » سازگار با این تجربه امروزه ما، از« جای Ùˆ خانه » نیستند . خود٠سراندیشه « Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ »، برضد این تجربه است . خدا ØŒ تا گیتی نشده است ØŒ تا گیتی را Ù†ÛŒØ§ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡ است ØŒ خدا نیست . وگیتی ØŒ خانه اوست . خود ٠خدا در« جهانخانه شدن» ØŒ هستی Ù…ÛŒ یابد ØŒ وپیش ازآن ØŒ هنوز خدا نیست . بهمن وهما ( = ارتا ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ ) Ú©Ù‡ اصل Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ جهان Ùˆ بÙÙ† هرانسانی است ØŒ بیان رابطه « بیصورتیست » Ú©Ù‡ کشش به « صورت یابی Ùˆ Ø´Ú©Ù„ پذیری » دارد، وازصورتگیری ØŒ سائقه وکشش به « تن » شوی ( تنکرد= جسمانی، Ø´Ú©Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ Ú¯Ø±ÙØªÙ†ÛŒ است ) دارد .
Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی – ارتائی – خرّمی ØŒ بÙÙ† هستی ØŒ « بهمن» است ØŒ Ú©Ù‡ مانمن( مینوی مینو ) ØŒ یا « ارکه + من » میباشد . بهمن ØŒ ارکه است . خانه درون خانه است . بهمن Ú©Ù‡ « اصل Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ Ú©Ù„ هستی» است ØŒ در« خانه تنگ ÙØ±Ø¯ÛŒ » هست .« درخت Ú©Ù„ زندگی » ØŒ در « دانه » هست . چگونه « Ú©Ù„ گشاده » ØŒ Ø¯Ø±Â«ÙØ±Ø¯ تنگ وبسته» ØŒ جامیگیرد ØŸ
این خانه٠درون خانه ØŒ Ú©Ù‡ بیان Ù…Ùهوم Ø¬ÙØª بودنست ( مر= امر ) در گرشاسپ نامه « ØØµØ§Ø±Â» ØŒ Ùˆ درشاهنامه « دژ» هم نامیده میشود . « بÙÙ† هستی انسان » ØŒ ارکه ØŒ یا ØØµØ§Ø±ØŒ یا دژی میباشد Ú©Ù‡ « ویژگی خاصی » دارد . درست این ویژگی خاص بهمن ØŒ تصویر خانه را Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران، چشمگیر Ùˆ ملموس میسازد . بهمن ØŒ Ú©Ù‡ خرد بنیادی Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ هستی باشد ØŒ خانه ایست Ú©Ù‡ 1- هنگامی میخواهند به آن تجاوزکنند Ùˆ بیم Ùˆ ÙˆØØ´Øª میاندازند ØŒ بسته ودیوارمیشود، Ú©Ù‡ هیچ دری Ùˆ روزنی ندارد، وهیچ قدرتی نمیتواند درآن داخل شود . بهمن ØŒ اصل ضدخشم است . بیم انداختن( ارهاب، انذار، ایجاد خو٠) ØŒ بÙÙ† خشم یا قهرورزی Ùˆ تجاوزگریست . 2- این ارکه، یا خانه ØŒ Ú©Ù‡ تا کنون ØØµØ§Ø±ÙˆØ¯Ú˜Ùˆ قلعه وباره بود Ùˆ هیچ دری نداشت ØŒ ولی به Ù…ØØ¶ÛŒ Ú©Ù‡ دست ازبیم اندازی Ùˆ ارهاب Ùˆ انذارو ترور برداشته شود ØŒ باز وگشوده میگردد، Ùˆ همه دیوارها ØŒ دریک آن ØŒ تبدیل به « در» میگردند . این ویژگی خرد وجان انسان Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانست . ÙØ·Ø±Øª انسان ØŒ خانه ایست Ú©Ù‡ رویارو با قهرو خشم Ùˆ زدارکامگی Ùˆ تجاوزطلبی Ùˆ ÙˆØØ´Øª انگیزی ØŒ تبدیل به دژ Ùˆ دیوار ÙˆØØµØ§Ø±Ù…یگردد، Ùˆ رویا رو با آشتی ومهرو همپرسی ØŒ تبدیل به « گشودگی » میگردد، Ùˆ همه دیوارهایش ØŒ ازبین میروند . درپشتو، به خانه ØŒ « مینه » Ú¯ÙØªÙ‡ میشود، ومعنای دیگر« مینه » ØŒ عشق Ùˆ بستکی Ùˆ دوستی ونوازش هست . این اندیشه Ú©Ù‡ گوهرانسان را Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی بیان میکند ØŒ در تصویر« خانه » بازتابیده شده است . خانه ØŒ ویژگی دیالکتیکی خودرا دارد . Ø¯ÛŒÙˆØ§Ø±ÙˆØØµØ§Ø±Ùˆ دژ، دربرابر مهرودوستی ØŒ تبدیل به دربهای گشوده وباز میگردد، ودر برابر بیم وخشم وقهر، تبدیل به ØØµØ§Ø±Ùˆ دژ Ùˆ قلعه . این روند متامورÙوزاست Ú©Ù‡ Ù…Ùهوم « خانه Ùˆ جای Ùˆ دیس Ùˆ کده Ùˆ یان .. » را مشخص میسازد . بدینسان « خانه تن، Ú©Ù‡ آشیانه یا ارکه ضمیراست » ØŒ مقدس است ØŒ Ùˆ هیچ قدرتی ØŒ ØÙ‚انیت وارد شدن درآن را با تهدید Ùˆ قهرو عن٠ندارد . هیچ قدرتی ØŒ ولو خود را الهی Ùˆ مقدس نیز بداند ØŒ ØÙ‚انیت آن را ندارد Ú©Ù‡ به هر « خانه ای » ØŒ با زور وتهدید وقهر، وارد شود ØŒ Ùˆ آنرا تصر٠یا ویران کند . این اندیشه ØŒ ÙØ±Ø§Ú¯ÛŒØ±Ø¨ÙˆØ¯ . بتخانه نیز، خانه ای بود . مذهب هم خانه بود . هر شیوه Ùکری نیز، خانه ای بود . داستانی درگرشاسپ نامه میآید Ú©Ù‡ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی ایران را در Ø±ÙØªØ§Ø±Ø´ ØŒ رویاروی با عقاید Ùˆ مذاهب گوناگون نشان میدهد . درجنگ Ùˆ پیروزی بردشمن ØŒ سپاه ØŒ ØÙ‚ تجاوز به هیچ نیایشگاه Ùˆ بتخانه ای وخانه ای را نداشت . جنگ با دشمن ØŒ جهاد دینی نبود . دراین داستان ØŒ شیوه Ø±ÙØªØ§Ø± ( سام ) نریمان را با دلیری درسپاهش Ú©Ù‡ قباد نام داشت ØŒ بیان میکند . قباد، چون ازخانواده ÙØ±ÛŒØ¯ÙˆÙ† بود ØŒ خودرا ÙØ±Ø§Ø³ÙˆÛŒ قانون میشمرد، Ùˆ به خود، ØÙ‚ تجاوز به بتخانه شهر را میدهد وبا زورو عن٠وارد بتخانه میشود . نریمان با آگاه شدن ازاین عمل ضد ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ ØŒ دستور میدهد Ú©Ù‡ اورا بدون رعایت پیوندش با ÙØ±ÛŒØ¯ÙˆÙ†ØŒ شاه ایران ØŒ به داربکشند .
Ú¯ÙˆÛŒ Ø¨ÙØ¯ هنرمند، نامش قباد ازاهواز، گردی ÙØ±ÛŒØ¯ÙˆÙ† نژاد
همیگشت با چاکران گردشهر که گیرد زدیدارآن شهر، بهر
ببازار، بت خانه ای نغز دید که بود ازبلندی، سرش ناپدید
زمین، جزع و، دیوارها، لاژورد
درش زرّ و ، بیجاده بر زرّ زرد
بدهلیزگه ØŒ طاقش ازآبنوس Ú©Ù‡ Ø¨ÙØ±Ø¬Ø´ØŒ همی ماه را دادبوس
همه خمّ طاق، ازگهر،پرنگار درو بسته قندیل زرین، هزار
بَر ٠در زمرمر، دو دکان زده بهریک ، برازبت پرستان رده
به مجمر، ÙØ±ÙˆØ²Ø§Ù† همه مشک ناب
شده دود ØŒ چون میغ بر Ø¢ÙØªØ§Ø¨
درآن خانه شد خواست ، نگذاشتند
شمن هرچه Ø¨ÙØ¯ ØŒ با Ù†Ú¯ بر داشتند
که نزد خدایان ما ، بار نیست نه همکیشی ایدر، تراکارنیست
قباد هنرجوی، Ø¨ÙØ¯ تند وتیز برآهخت ØŒ خنجربه خشم وستیز
بدان چاکران Ú¯ÙØª یکسردهید زخون برسرهریک، Ø§ÙØ³Ø±Ù†Ù‡ÛŒØ¯
ازآن بت پرستان، بیÙکند Ù‡ÙØª همه چاک زد پرده زرّ Ø¨ÙØª
همه شهر ازآن درد، بریان شدند Ø¨ÙØ±ÛŒØ§Ø¯ØŒ نزد نریمان شدند
ÙØ±Ø³ØªØ§Ø¯ØŒ گرد سپهبد بجای یکی سرورازخادمان سرای
Ø¨Ø¯ÙˆÚ¯ÙØª : بردارکن هرکه هست
بشد خادم و، دید بت خانه ، پست
همه شهر، با گریه وسرد باد
خروشان Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ ØŒ قبای قباد
شده چاکرانش، ازگهر، بارکش
بتی زرّ پیکر، کشان زیرکش
نیارست بـَد کرد Ú©Ùˆ ازسپاه Ø¨ÙØ¯ از ویژگان ÙØ±ÛŒØ¯ÙˆÙ† شاه
هیچکدام ازسپاهیان این جرئت را نداشت Ú©Ù‡ دست به او بزند،چون از نزدیکان ÙØ±ÛŒØ¯ÙˆÙ† ØŒ شاه ایران بود
Ú†Ù‡ شورست Ú¯ÙØªØŒ اینکه انگیختی
که خاک از بر تارکت ریختی
سپهبد ترا دار ÙØ±Ù…ود جای برو نزد او زود وپوزش بخواه
قباد ØŒ ازبزرگی ØŒ Ø¨Ø±Ø¢Ø´ÙØª Ùˆ Ú¯ÙØª
به ایران Ùˆ توران ØŒ مرا کیست Ø¬ÙØª
ÙØ±ÛŒØ¯ÙˆÙ† ØŒ درشتم نگوید سخن Ú©Ù‡ یارد Ù…Ø±Ø§Ú¯ÙØª بردارکن
زتو بی بهاتر، کجا خواست کس
که ببریده پیشی و بدریده پس
کیی تو؟ که با من بوی همزبان که نزخیل مردانی ونز زنان
سپهداررا داد ØŒ خادم خبر Ú©Ù‡ هست آن ØŒ قباد ÙØ±ÛŒØ¯ÙˆÙ† گهر
اگرچه مرا دست دشنام برد ترا نیزهم چندئیی برشمرد
ببخشی گناهش، به از داروبند
نباید که گردد ، شهنشه نژند
نریمان Ø¨Ø±Ø¢Ø´ÙØª Ùˆ دشنام داد بخادم دگرباره پیغام داد
Ú©Ù‡ گرخود ÙØ±ÛŒØ¯Ù† شه ÙØ±Ù‘Ø® اوست
زدار اندر آویزش آهخته پوست ...
Ú†Ùˆ بشنید گرشاسپ ØŒ کار قباد پسندید Ùˆ Ú¯ÙØª این بود راه داد
نریمان نبودی مرا هم گهر اگر کردی از راه پیمان گذر
این پیمان وداد است Ú©Ù‡ کسی نباید به زوروقهرو ستیز، به هرگونه خانه ای ØŒ Ùˆ به بت خانه ای وارد شود ØŒ Ùˆ این پیمان وداد، شاه Ùˆ دهقان Ùˆ سربازوموبد Ùˆ آخوند Ùˆ نسبت Ùˆ خویشی نمیشناسد . همه باید یکسان وبرابر، این قانون ÙˆØÙ‚ را نگاه دارند . این پیشینه خانواده گرشاسپ وسام Ùˆ زال زر Ùˆ رستم است ØŒ Ú©Ù‡ ØªÙØ§ÙˆØª Ú©Ù„ÛŒ با Ø±ÙØªØ§Ø± اسÙندیارزرتشتی دارد ØŒ Ú©Ù‡ به بتخانه ها Ù…ÛŒ تازد ØŒ Ùˆ بت هارا میشکند، Ùˆ پیروانشان را به اجبار، زرتشتی میکند وآنرا Ø§ÙØªØ®Ø§Ø±Ø®ÙˆØ¯ میشمارد . همچنین ØªÙØ§ÙˆØª Ú©Ù„ÛŒ با اسلام دارد ØŒ Ú©Ù‡ « قداست خانه وجود انسان Ùˆ ضمیرش » را به Ú©Ù„ نادیده میگیرد . امروزه ØŒ معرکه گیران وهوچیان ØŒ به دو جمله کوروش ØŒ چسبیده اند، Ùˆ ازپیشینه آزادیخواهی خانواده سام وزال Ùˆ رستم ØŒ خاموشند ØŒ Ùˆ آن را جز Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ های کودکانه چیزی بیش نمیشمارند .
چنانکه Ú¯ÙØªÙ‡ شد ØŒ قداست گوهرانسان ØŒ Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی – ارتائی ØŒ در تصویر« خانه » بازتابیده شده است . خانه ØŒ هم دیواربسته وهم درگشوده است .هم Ø¯ÛŒÙˆØ§Ø±ÙˆØØµØ§Ø±Ùˆ دژ، دربرابر تهدید وقهرو تجاوزاست ØŒ وهم دربرابر مهر Ùˆ دوستی Ùˆ آشتی خواهی ØŒ تبدیل به دربهای گشوده وباز میگردد. این روند متامورÙوزاست Ú©Ù‡ Ù…Ùهوم « خانه Ùˆ جای Ùˆ دیس Ùˆ کده Ùˆ یان .. » را مشخص میسازد . بدینسان « خانه تن Ú©Ù‡ آشیانه یا ارکه ضمیراست » ØŒ مقدس است ØŒ Ùˆ هیچ قدرتی ØŒ ØÙ‚انیت وارد شدن درآن را با تهدید Ùˆ قهرو عن٠ندارد. داد Ùˆ پیمان ( قوانین ÙˆØÙ‚وق ) ØŒ نگاهبان این اندیشه دراجتماعند .
بهمن وارتائی Ú©Ù‡ بÙÙ† Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ Ú©Ù„ هستی است ØŒ در خانه Ø®Ù€ÙØ²Ø¯ تن وجانست . آنچه ناگنجیدنی درهرجا هست ØŒ درهرجائی ØŒ درهرخانه ای ØŒ گنجانیده شده است . تصویر « خانه » باید این دیالکتیک را درخود، واقعیت ببخشد . خانه ØŒ جایگاه گنجانیدن ناگنجیدنیست . ضمیرانسان ØŒ درهرچه خانه میکند ØŒ آن خانه ØŒ ناگنجیدنی را درخود میگنجاند . این تجربه است Ú©Ù‡ در غزل مولوی ØŒ چهره به خود Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است :
توکئیی دراین ضمیرم ØŒ Ú©Ù‡ ÙØ²ÙˆÙ†ØªØ± از جهانی
تو که « نکته جهانی » ، زچه نکته ، میجهانی ( می زهشی )؟
خود خدا ØŒ خود ٠بÙÙ† جهان، باید « خانه بشود ØŒ یا به سخنی دیگر Ø´Ú©Ù„ به خود بگیرد » تا درآن ØŒ هستی بیابد . خدا، دربه خود Ø´Ú©Ù„ دادن ØŒ Ùˆ در متامورÙوز Ùگوهرخود ØŒ خانه میشود .زمین ØŒ وهستی ØŒ خوشه خانه هاست . یا بسخنی دیگر، خدا ØŒ جهان هستی را به Ø´Ú©Ù„ « انبوه بیشماری از خانه ها » میسازد ØŒ تا درهمه آنها به Ø´Ú©Ù„ÛŒ Ùˆ صورتی دیگر، هستی یابد ØŒ وشاد بزید Ùˆ برقصد Ùˆ بنوشد Ùˆ خرّم باشد وقراربگیرد. اینست Ú©Ù‡ « ویرانه » ای درجهانی Ú©Ù‡ خدا Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡ است ØŒ نیست، یا بقول اسدی توسی : « Ú©Ù‡ ویران زمین ØŒ جای دیوان بود » . ویران کردن خانه تن Ùˆ جان Ùˆ خرد هر انسانی ØŒ ستم کردن به خود خدا هست .
خانه ساختن ØŒ معنای « آراستن Ùˆ نظم دادن Ùˆ Ø´Ú©Ù„ وصورت دادن » دارد . همه جانها ØŒ همه انسانها ØŒ خانه خدا هستند . هرتنی ØŒ خانه خدا یا « خانه بÙÙ† Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ جهان هستی » است . این تصویر را بایستی درهمه برآیندهایش شناخت ØŒ تا ورطه ÙˆØØ´Øª انگیزی Ú©Ù‡ میان تصویر کنونی ما از « خانه Ùˆ جایگاه » واز « طبیعت » Ùˆ از« مدنیت » ØŒ با تصویر ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانی از« خانه » هست، دریابیم .
ما ادبیات خود را بدون شناخت این تصویرویژه ازخانه ØŒ نمیتوانیم بÙهمیم . برای درک این ØªÙØ§ÙˆØª ØŒ نگاهی کوتاه به داستانی میکنیم Ú©Ù‡ عبید زاکانی در رساله دلگشایش میآورد . « دهقانی دراصÙهان، به درخانه خواجه بهاء الدین ØµØ§ØØ¨ دیوان Ø±ÙØª . با خواجه سرا Ú¯ÙØª Ú©Ù‡ : با خواجه بگو Ú©Ù‡ - خدا - بیرون نشسته است ØŒ با تو کاری دارد . با خواجه Ø¨Ú¯ÙØª . به Ø§ØØ¶Ø§Ø±Ø§Ùˆ اشارت کرد . چون درآمد پرسید Ú©Ù‡ : تو خدائی ØŸ Ú¯ÙØª آری . Ú¯ÙØª چگونه ØŸ
Ú¯ÙØª : ØØ§Ù„ آنکه من پیش، « ده خدا » Ùˆ « باغ خدا » Ùˆ « خانه خدا » بودم . نوّاب تو ØŒ ده Ùˆ باغ Ùˆ خانه ØŒ از من، به ظلم بستدند . خدا ØŒ ماند »
به سخنی دیگر، من ØŒ ازاین پس ØŒ هیچ نیستم. من خدائی خود را از دست داده ام . خدا، بی خانه وبی ده Ùˆ بی باغ ØŒ « نیست » . چون ØŒ خدا ØŒ خداست، هنگامی گیتی میشود ØŒ هنگامی باغ( پردیس = ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ ) Ù…ÛŒØ¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø¯ ØŒ هنگامی ده Ù…ÛŒØ¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø¯ ØŒ هنگامی خانه Ù…ÛŒØ¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø¯ . خدا در، خانه شدن Ùˆ باغ شدن Ùˆ ده شدن ØŒ درآبادان کردن ØŒ درشاد کردن ØŒ درجشن ساختن ØŒ هستی Ù…ÛŒ یابد . ظلم هر ØÚ©ÙˆÙ…تی ØŒ « خدا » را ØŒ هیچ میکند ØŒ نابود میکند ÙˆÙ…ÛŒÚ©Ù€ÙØ´Ø¯ . اینست Ú©Ù‡ با ظلم ØŒ خدا ( بÙÙ† Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ درهرانسانی) ازبین میرود . خدا Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ در Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù† گیتی هست Ú©Ù‡ خدا میشود ØŒ Ùˆ تا آن را Ù†ÛŒØ§ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡ ØŒ خدا نیست، Ùˆ با جدا کردن خدا ØŒ از Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡ هایش ØŒ خدا ØŒ « نیست میشود» ØŒ چون در Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡ هایش ØŒ خدا، به اوج هستی اش میرسد . این رد پای همان Ù…Ùهوم از خانه است ØŒ Ú©Ù‡ دراین داستان عبید زاکان در رساله دلگشا ØŒ بازتابیده میشود :
« شخصی ازمولانا عضدالدین پرسید Ú©Ù‡ چونست Ú©Ù‡ درزمان Ø®Ù„ÙØ§ØŒ مردم ØŒ دعوی خدائی Ùˆ پیغمبری بسیار میکردند ØŒ Ùˆ اکنون نمیکنند . Ú¯ÙØª : مردم این روزگاررا ØŒ چندان از ظلم Ùˆ گرسنگی Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù‡ است ØŒ Ú©Ù‡ نه ازخدایشان بیاد میآید Ùˆ نه از پیغامبر» . البته این عبارت ØŒ اشاره Ø®ÙÛŒ بدانست Ú©Ù‡ نه از خدا بودنشان Ùˆ نه از پیغامبربودنشان، یاد میکنند ! ظلم ØŒ « جان وخرد انسان » را ØŒ Ú©Ù‡ خانه٠نشیمن Ùˆ زیستن خدائیست Ú©Ù‡ خودش، ازگل Ùˆ آب وجود خودش ØŒ بنا کرده است ØŒ ویران میکند . ØØ§Ù„ا این انسان ØŒ خواه موءمن باشد ØŒ خواه Ú©Ø§ÙØ±ØŒ خواه مشرک باشد، خواه Ù…Ù„ØØ¯. آنکه خانه وجود انسان را ویران میکند ØŒ ظالمست ØŒ هرچند این کار را بنام خدائی، مقدس Ùˆ ثواب سازد . ستم ØŒ ویران کردن Ùˆ درهم شکستن ÙˆÙØ±Ùˆ ریزاندن خدا ØŒ درشکل خانه وجود انسانهاست . ستم ØŒ آنست Ú©Ù‡ انسانها ÙØ±Ø§Ù…وش سازند Ú©Ù‡ خانه خدا ( سرچشمه Ùˆ کاریز خدا ) هستند .
موج دریای ØÙ‚یقت Ú©Ù‡ زند بر کـه قاÙ
زان زما جوش برآورد که ما کاریزیم - مولوی
Ú¯Ø±ÙØªÙ† این آگاهبود از انسان Ú©Ù‡ او خانه خدا ØŒ خانه ØÙ‚یقت ØŒ خانه اصل Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ ØŒ سرچشمه ÙˆÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ هست ØŒ بÙÙ† همه ستم ها Ùˆ برترین ستم است. هنگامیکه انسان نمیتواند دیگر بیاد آورد Ú©Ù‡ خانه خدا ØŒ سرچشمه ØÙ‚یقت Ùˆ نظم Ùˆ صورتدهیست ØŒ بدو ستم شده است . خانه خدا بودن ØŒ آبستن بودن به خدا ØŒ سرچشمه خدا ÙˆØÙ‚یقت بودن ØŒ Ùˆ بÙÙ† متامورÙوز(ÙØ±ÙˆÙ‡Ø±) بودنست . ÙØ±Ø§Ù…وش ساختن اینکه من خانه خدا وچشمه خدا هستم ØŒ ویرانشدگی من هست . ÙØ±Ø§Ù…وش ساختن اینکه من، به خدا ÙˆØÙ‚یقت Ùˆ اصل Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø¯Ú¯ÛŒ ØŒ آبستن هستم ØŒ نازا Ùˆ عقیم ساختن Ùˆ سوختن بÙÙ† من است . اینست Ú©Ù‡ Ú¯ÙØªÙ‡ میشود Ú©Ù‡ « گنج ØŒ در ویرانه است » .
ما دیگر« کت خدا ØŒ خانه خدا ØŒ خانه خدا » نیستیم ØŒ بلکه دراثر این مذاهب ومکاتب Ùˆ مسالک وآموزه ها ØŒ « گنجی ØŒ در ویرانه ای شده ایم » . ما دیگر، « خانه خدا » نیستیم ØŒ بلکه « ویرانه خدا » ØŒ « خدای ویرانه = دیو » شده ایم ØŒ سق٠ما ( کت = ساپیته= سابات= سیکات = سه کهت= سه کت = راز ) Ú©Ù‡ اصل جوانشوی ونوزائی وبنا کنندگی ماست ØŒ ÙØ±ÙˆØ±ÛŒØ®ØªÙ‡ Ùˆ آزرده شده است . ولی درخاکستر ٠سمندر یا سیمرغ ØŒ تخمهای نوشونده وباز زاینده ÙØ³Ù…ندرهست . خاکستر، Ú©Ù‡ « خاک= هاک= تخم + استر» باشد، به معنای « پاشیدن Ùˆ پراکندن تخم وبذر» است . بَـرو بـÙÙ† ØŒ درتخمهای خوشه ( ارتا Ùˆ ÙÙ‡ خوشت = ارتای خوشه به ) Ú©Ù‡ آسمانست ØŒ هست Ùˆ Ø¯Ø±ÙØ±ÙˆØ±ÛŒØ®ØªÙ†ØŒ Ùˆ ویران شدن ØŒ ازسر نیروی بنا کردن دارد .
سق٠زمان درهر روزی، « نیمه شب آن روز» است ØŒ Ú©Ù‡ خانه همآغوشی « ارتا Ùˆ بهرام = مهرگیاه = بهروزوصنم = گلچهره Ùˆ اورنگ = مهر ÙˆÙˆÙØ§ » . ازاین سنگشدن است Ú©Ù‡ هرروز ازنو، گیتی Ùˆ انسان Ùˆ خورشید ØŒ پیدایش Ù…ÛŒ یابند . گیتی Ùˆ انسان ØŒ هنگامی خانه خدا( خانه٠بÙÙ† Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ یا Ø§Ø±ØªØ§ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ØŒ یا ÙØ±ÙˆÙ‡Ø±ØŒ بـنـّای گوهری درانسان ) هستند ØŒ آباد هستند . این بود Ú©Ù‡ این گاه را ØŒ « آبادیان = آباد+ یان » مینامیدند . « یان ØŒ یا یانه = » هم به معنای 1- خانه ومØÙ„ سکونت هست ØŒ وهم 2- به معنای وصال وپیوند Ùˆ Ù…ØªØØ¯Ø´Ø¯Ù† هست ØŒ Ùˆ هم 3- به معنای نیرو هست Ú©Ù‡ دراصل معنای یوغ دارد Ú©Ù‡ سرچشمه Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ú¯ÛŒ باشد . این گاه ØŒ خانه آباد است . خانه آباد، خانه پیوند دواصل Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ جهان وانسان وزمان ØŒ ارتا Ùˆ بهرام باهم است . نیمه شب ØŒ گاه Ù ØØ¬Ù„Ù‡ عروسی ( پری ) بهرام وارتا ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ است. این پیوند ووصال دوبÙÙ† جهان ØŒ یا اصل پیوند، Ú©Ù‡ همان سنگ باشد، اصل سومست ØŒ و« جایگاه پیوند » یا« خانه= یان» شمرده میشد ØŒ وبا بهرام وارتا Ú©Ù‡ Ø¬ÙØªÙ†Ø¯ØŒÂ« اصل سه تا یکتائی » میشوند. بهرام دراین خانه = یان ØŒ با ارتا ØŒ باهم یکی میشوند ) . ترجمه عربی « آبـادیـان= آباد + یان » « بیت المعمور»است Ú©Ù‡ به « کعبه » اطلاق گردیده است . درکعبه هم دراصل، اسا٠ونائله ØŒ همین نقش بهرام وارتا را داشته اند ØŒ Ú©Ù‡ سپس در اسلام ØŒ آنهارا زشت ساخته اند .
درگرشاسپ نامه ØŒ رد پای این داستان باقی مانده است . سروش ØŒ سنگی از یاقوت(= یاک + کوت = زهدان مادر) یکپاره میآورد ØŒ تا آدم ÙˆØÙˆØ§ درآن باهم پیوند یابند . این سنگ یاقوت، نخستین خانه است . سنگ ØŒ خانه وجایگاه ٠پیوند یابی بطورکلی هست . سنگ درسانسکریتsam-gha دارای این معانی میباشد 1- تماس نزدیک 2- ترکیب کردن 3- هرمجموعه یا گردهم آئی ( Ù…ØÙÙ„ÛŒ ) 4- کثرت 5- مهمان 6- جامعه 7- هرعده ازمردم Ú©Ù‡ برای غایتی ویژه ومشترک، با هم زندگی میکنند .... .
سنگ ØŒ اصل همبستگی Ùˆ پیوند Ùˆ مهر است . ازاین رو بود Ú©Ù‡ سنگ یاقوت با مهرگان ØŒ اینهمانی داده میشد ØŒ چون مهرگان = میترا گانه است Ú©Ù‡ زهدان میترا باشد ØŒ Ùˆ یاقوت ØŒ نماد مهرپایدارمیباشد ( درویس ورامین ) . درسغدی به «مهرگان » Ú©Ù‡ ماه Ù‡ÙØªÙ… است، bagha+kaanich میگویند Ú©Ù‡ به معنای « دوشیزه یا کنیزبغ = دوشیزه خدا » است . ازاینجا بخوبی میتوان دید Ú©Ù‡ « خدای مهر» ØŒ درآغاز زن بوده است .
ازاین رو هست Ú©Ù‡ کاوس برای آراستن جهان ØŒ Ù‡ÙØª خانه ازسنگها ( ازسنگ خارا 2 خانه + از آبگینه، دوخانه + از سیم ØŒ دوخانه +از زر، یک خانه، آبگینه وسیم وزر ØŒ کانی شمرده میشوند Ùˆ از سنگ ØŒ زاده شده اند ) میسازد. اندیشه خانه Ø¯Ø±ÙØ±Ø§Ø²Ú©ÙˆÙ‡ ØŒ همان اندیشه « خانه سیمرغ » است Ú©Ù‡ درشاهنامه ÙØ±Ø§Ø²Ú©ÙˆÙ‡ ØŒ ÙˆÙØ±Ø§Ø² سه درخت است Ú©Ù‡ سر به خوشه پروین میساید . درواقع ØŒ خوشه پروین ØŒ خانه سیمرغ است .
یکی خانه کرد اندرالبرزکوه که دیو اندرآن رنجها شد ستوه
Ø¨ÙØ±Ù…ود کزسنگ خارا کنند دو خانه براو هریکی ده کمند
دوخانه دگر زآبگینه بساخت زبرجد به هرجایش اندرنشاخت
دوخانه Ø²Ø¨Ù‡Ø±Ø³Ù„ÛŒØ Ù†Ø¨Ø±Ø¯ Ø¨ÙØ±Ù…ود کز نقره خام کرد
یکی خانه از زر بیاراستند به دیبا و خوالیگران ، خواستند
سنگ ، « خانه ، یا جایگاه٠پیوند بطورکلی» شمرده میشد. به روایت گرشاسب نامه ، سروش، آورنده « ابادیان = خانه آباد» هست . سروش، دراصل ، خدای زایمان بوده است ، ازاین رو چنانچه خواهد آمد نام دیگرش « تنو مانتره » است و همچنین نام دیگرش « رهگشا » میباشد ، چون راه زائیدن را میگشاید. سروش ، چون خدای زایمان بوده است ، خدای بینش وخرد نیزشمرده میشده است، چون بینش و روشنی، روند زادن هستند.
ÙØ±Ø³ØªØ§Ø¯ پس کردگار ازبهشت بدست سروش خجسته سرشت
زیاقوت یکپاره ٠لعل ÙØ§Ù… Ø¯ÙØ±Ùشان ØŒ یک خانه ØŒ آباد نام
مر آن را « میان جهان» جای کرد
پرستشگهی زو دلارام کرد
« میان جهان » دراین ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ØŒ به معنای « میان هرجانی وهرانسانی» میباشد، نه آنکه نقطه ای برگزیده در زمین باشد ØŒ مانند کعبه یا بیت المقدس، . Ú©Ù‡ میان جهان شمرده شود . این Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… ØŒ سپس در راستای « برگزیدگی یک نقطه » ØªØØ±ÛŒÙ شده . برگزیدن یک خانه برای خود ØŒ چیزی جز« بی خانه Ùˆ بی وطن شدن خدا Ùˆ ØÙ‚یقت Ùˆ معنا وبÙÙ† ØŒ درسراسرجهان » نیست .
Ø¨ÙØ±Ù…ود تا آدم آنجا Ø´ØªØ§ÙØª چوشد نزداو، Ø¬ÙØª را Ø¨Ø§Ø²ÛŒØ§ÙØª
بدانگه Ú©Ù‡ Ø¨Ú¯Ø±ÙØª Ø·ÙˆÙØ§Ù† جهان ( هنگامی ادیان نوری آمدند)
شد آن خانه ، سوی گرزمان ، نهان
(گرزمان ، گرو+ دمن است که خانه نی باشد )
همانجایگه ساخت خواهد خدای
یکی خانه ، کزوی بود « دین » بپای
دراین روایت کوشیده شده است Ú©Ù‡ « آبادیان » بطور مبهم ØŒ با « کعبه = بیت المعمور» رابطه داده شود .طبعا معنای « دین» Ú©Ù‡ « بینش زایشی ÙØ±Ø¯ÛŒ » بوده است ØŒ بکلی تغییرجهت داده است، Ùˆ معنای کعبه ÙˆØØ¬Ø±Ø§Ù„اسود Ùˆ شریعت اسلام را پیدا کرده است . سروش با رشنواد، دراصل، خدای زایمان هستند Ùˆ هرکسی، سروش Ø§Ù†ÙØ±Ø§Ø¯ÛŒ خودش را دارد. دراین ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ،« زایمان» ØŒ معنائی بسیارگسترده دارد . زائیدن ØŒ Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ به زائیدن کودک از زهدان مادرنیست ØŒ بلکه سخن از زائیدن خورشید وروشنی وبینش Ùˆ جهان هستی Ùˆ زمان ØŒ از همآغوشی بهرام وارتا نیزهست . همچنین سروش ØŒ خدای « زایمان بینش ازدین، Ú©Ù‡ زهدان بینشی هر انسانی میباشد » نیز هست ØŒ بدین علت نیز « تنو مانتره = زهدان سخن ومشورت ÙˆÙکر= زهدانی Ú©Ù‡ با سرود، Ø´Ú©Ù„ میدهد Ùˆ Ù…ÛŒØ¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø¯ وبنا میکند » نامیده میشده است . هرانسانی ØŒ سروش ویژه خود را دارد ØŒ Ú©Ù‡ « بینش درونی وگوهری اورا Ú©Ù‡ آسن خرد، یا خرد بنیادی بهمنی باشد » ØŒ میزایاند، Ùˆ این « دین » هرانسانی هست . این ویژگی سروش ØŒ در نامش Ú©Ù‡ « تـنـو مـانـتـره » باشد ØŒ پدیدار میگردد . الهیات زرتشتی ØŒ واژه« تنو مانتره» را برای سو دادن به الهیات خود ØŒ به « پیکریابی Ùˆ تجسم ÙØ±Ù…ان ØŒ یا آنچه اهورا مزدا میگوید » برمیگرداند ØŒ Ú©Ù‡ البته ØªØØ±ÛŒÙÛŒ ازمعنای اصلیش میباشد، وبا این ØªØØ±ÛŒÙ ØŒ اصالت بینش ØÙ‚یقت را ازهر انسانی ØŒ میگیرد .« منترهmantra » در سانسکریت ØŒ معنای « اسباب تÙکر+ Ù†ØµÛŒØØª خصوصی+ مشورت رازگونه+ آموزش معنوی + Ø´Ø¹Ø±Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ÛŒ+ تصمیم + نقشه + راز» را دارد . منتری mantriØŒ به معنای مشاور Ùˆ Ù†Ø§ØµØ Ø§Ø³Øª . مثلا سغدیها به کتاب یا رساله مار دانه maar dane یا منتره دان manthra- dana میگویند Ú©Ù‡ به معنای « جایگاه Ùˆ خانه شناخت Ùˆ منتره ØŒ یعنی سخن Ùˆ Ùکراست » .
ما معنای ژرÙ٠منتره را درست در سق٠زمان ( سه خانه پایانی ماه ) Ù…ÛŒ یابیم .سق٠زمان Ú©Ù‡ « کت = خانه » باشد ØŒ درهرماهی ØŒ سه منزل پایانی ماه شمرده میشد ( کهت=کت= کات = کد ) ØŒ Ú©Ù‡ اینهمانی با روزها وخدایان 28= رام جید، Ùˆ 29= ماترا سپنتا = مانتره سپنتا = امرسپنتا ( = سنگ ) ØŒ Ùˆ 30 = بهرام یا بهروز، یا روزبه داشت . درست ماترا سپنتا ( سپنتای مادر) ØŒ مارسپند Ùˆ امر سپند وهمچنین مانتره سپنتا نیز خوانده میشود .
« مـر= امـر» ØŒ درسانسکریت معانی خود را نگاه داشته است . یکی به معنای Ø¬ÙØª ( همزاد ) است، Ùˆ دیگری به معنای جایگاه اندر ( اندروای ) است. وهمچنین به معنای 33 است Ú©Ù‡ خدایان زمان ( ردان اشون ØŒ دراوستا ) باشند . این روز، روزیست نیک برای زناشوئی و« گرد آمدن با دوستان » . Ú¯Ù„ این روز، « برگ بو» هست ØŒ Ú©Ù‡ « غـار» Ùˆ « ر نـد » Ùˆ « ماه بهشتان » Ùˆ « سـنگ » نیز خوانده میشود ØŒ Ú©Ù‡ یونانیها شاخه وبرگ آن را نیم تاج کرده، به کردارنماد پیروزی ØŒ روی سر میگذاشتند .
درواقع ØŒ « ماترا سپنتا » یا« مارسپند » یا« مانترا سپنتا » ØŒ خانه پیوند رام( روز 28 ) با بهرام( روز 30 ) شمرده میشده است .سه خانه پایان ماه ØŒ خانه ایست Ú©Ù‡ تخم زمان تازه ØŒ پیدایش Ù…ÛŒ یابد Ùˆ زمان تازه ازآن میروید . این سه تای یکتا، بÙÙ† Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ اند ØŒ Ú©Ù‡ زمان وگیتی وجان ازآن پیدایش Ù…ÛŒ یابد . ازاین نامها ØŒ سه ویژگی ٠« سنگ یا خانه » نمایان میگردد . سپنتا ØŒ Ú©Ù‡ سه زهدان ( پنت = پند = پن )یا بÙÙ† جهانست ØŒ دارای سه ویژگیست
ماترا ، مادر است
مار، مر، امهر( امر= Ø¬ÙØª= همزاد= گواز= یوغ) است
مانترا ØŒ نای ØŒ وبا Ù†Ú¯ Ù†ÛŒ Ùˆ سرود Ù Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ آنست ( رند)
مانترا سپنتا ، از الهیات زرتشتی ، به « کلام مقدس » ترجمه میگردد . به مانترا، معنای « دانش وسخن اهورامزدا » ، وبه سپنتا ، معنای « مقدس » داده میشود . البته این روز، مانند سایر روزها ، اینهمانی با « خدائی » داشته است ، نه با « کلام وسخن مقدس » که متون زرتشتی میگویند . گذشته ازاین ، ویژگی ومعنای « سپنتا » ، نزد مردم، بخوبی باقی مانده است .
سپنتا وسپنا Ùˆ وسپند Ùˆ سپنج واسÙند، اشکال گوناگون ٠یک واژه اند . سپنج ØŒ به یوغ Ú¯ÙØªÙ‡ میشود ØŒ Ùˆ ما درست درگیاه این روز، Ú©Ù‡ برگ بوهست Ùˆ « سنگ» هم نامیده میشود، همین معنا را Ù…ÛŒ یابیم . همچنین دراینکه این روز ØŒ نیک برای جشن زناشوئی Ùˆ Ù…ØµØ§ØØ¨Øª با دوستان شمرده میشود، این معنا تائید میشود . سپنج= سپنتا ØŒ اصل پیوند دهیست . ازآنجا Ú©Ù‡ « پیوند دادن» ØŒ گرانیگاه این جهان بینی بوده است این واژه ØŒ به معنای « مقدس » بکار برده شده است . یوغ ØŒ تبدیل به« یوج» و« یوژ» Ùˆ یوش شده است ØŒ Ùˆ دراین شکلها، معنای « مقدس » پیدا کرده است . یوشیج ازهمین ریشه ساخته شده است . درواقع ØŒ مهرو عشق ØŒ قداست وقدس میباشد. عشق ومهر، Ù‚Ù€Ù€ÙØ¯Ø³ است . Ùˆ یوغ ØŒ یعنی پیوند نیروها Ùˆ انسانها باهم ØŒ اصل Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ú¯ÛŒ Ùˆ پیدایش روشنی Ùˆ بینش شمرده میشده است. این تجربه « قدس وقداست » ØŒ بکلی با تجربه ادیان نوری از« قدس وقداست » ÙØ±Ù‚ دارد . این برآیند بسیارمهم ØŒ به ÙØ±Ø§Ù…وشی سپرده میشود . معنای دیگر« سپنج » ØŒ ÙØ±Ø§Ù‡Ù… آوردن جشن ØŒ برای غریب Ùˆ آواره Ùˆ بیگانه Ùˆ ناشناس Ùˆ تازه وارد ØŒ Ùˆ کشش برای پیوند یابی با آنچه نو است میباشد . سرا یا خانه باید « سپنجی سرای = مهمانخانه آوارگان Ùˆ بیوران باشد ( بی+ ور= غریب ) . این Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Â« سپنجی سرای» Ú©Ù‡ خانه جشن برای پیوند یابی با هرچه نوین است ØŒ سپس ØŒ معنای« سرای ÙØ§Ù†ÛŒ » Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است ! نکته دیگری Ú©Ù‡ معنای اصلی سپنتا را روشن میسازد آنست که، هم کت یا سق٠آسمان ØŒ ØµÙØª « سپنتا » را دارد ØŒ Ùˆ همچنین مادر زمین « آرمئتی » ØŒ سپنتا آرمئتی است ( سپندارمد ) . زمین وآسمان باهم مقدسند . این اندیشه ØŒ تصویری دیگر از زندگی درگیتی ارائه میدهد . زندگی درگیتی وبر روی زمین ØŒ مقدس شمرده میشود . این بیان متامورÙوز« ماترا سپنتا » ØŒ به « سپنتا آرمئتی » ØŒ Ùˆ متامورÙوز« سپنتا آرمئتی» به « ماتراسپنتا » است . به عبارت دیگر، آسمان Ùˆ زمین، به هم تØÙˆÙ„ Ù…ÛŒ یابند . ÙØ±Ø§Ø²ÙˆÙرود ØŒ ازهم بریده وجدا نیستند. آسمان ØŒ همان اندازه مادراست Ú©Ù‡ زمین . آسمان وزمین باهم یک خانه اند، ویک چشمه Ùˆ یک مادرند . « ماترا سپنتا » Ú©Ù‡ سق٠و آسمانه زمانست ØŒ متامورÙوز( ÙØ±Ú¯Ø±Ø¯= دگردیسی) به زمین ( آرمئتی ) Ù…ÛŒ یابد .
دراصل ØŒ پدیده « مقدّس بودن= Ù‚Ù€Ù€ÙØ¯Ø³ » ØŒ Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ « عشق ومهر» بوده است ØŒ Ú©Ù‡ Ø¯Ø±Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… همزاد = جما= ییما ØŒ یا سنگ، یا گواز، یا « مر= مار» ØŒ یا یوغ ( یوج = یوژ= یوش ) ØŒ یا « سپنج Ùˆ سپنتا » ØŒ یا « آماج » ØŒ عبارت به خود Ù…ÛŒÚ¯Ø±ÙØªÙ‡ است . « عشق وجان » باهم، اینهمانی داشتند ØŒ وباهم مقدس بودند ( نه شخصی Ùˆ نه کتابی Ùˆ نه شریعتی ) . « یوش » Ú©Ù‡ همان یوغ ( Ù‡Ù…Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†ÛŒ ØŒ همپرسی ) باشد ØŒ اصطلاØÛŒØ³Øª هم معنا با « سپنج Ùˆ سپنت = اسÙند » . ماترا سپنتا ØŒ به معنای « مادرمقدس ØŒ مادرعشق ومهر، خانه وسرچشمه پیوند » است . ماترا Ú©Ù‡ مادر باشد، درعربی تبدیل به « مطر» شده است Ú©Ù‡ باران باشد . مادر، آب زندگیست . مادر، سرچشمه است.
نام « آرمئتی » ØŒ Ú©Ù‡ خدائیست Ú©Ù‡ اینهمانی با« زمین » دارد ØŒ وقداستش، در زهدان Ùˆ در تن ودر زندگی در زمین بازتابیده میشود ØŒ برعکس آنچه ایرانشناسان میگویند ØŒ مرکب از« آرمه + تی » هست . پیشوند ٠« آرمه » ØŒ همان « رمه » هست ØŒ Ú©Ù‡ نام « خوشه پروین » است ( برهان قاطع ) Ùˆ چون خوشه پروینست ØŒ تخم همه موجودات درگیتی است( شش ستاره پروین، ارتا هست) . ازاین رو« رمـه » ØŒ به معنای « سراسرجانها ØŒ ویا همه جانها » است . امروزه معنای این واژه « رمه » ØŒ Ùقط به « گلـه گاو وگوسÙند وبز » کاهش ÛŒØ§ÙØªÙ‡ است . خوشه پروین= رمه، پس ازآنکه در زهدان هلال ماه Ù‚Ø±Ø§Ø±Ú¯Ø±ÙØª ØŒ ÙØ±ÙˆØ§Ùشانده میشود ØŒ وازتخمهایش ( Ú©Ù‡ ارتا : شش تخم= شش ÙØµÙ„ میباشد ) Ú©Ù„ جهان جان، پیدایش Ù…ÛŒ یابد . واژه ٠« شبان » Ú©Ù‡ خشه پان باشد ØŒ همان معنای « شب » را دارد ØŒ Ùˆ « شب » ØŒ نام خدای زایمان یا آل Ùˆ سیمرغ بوده است . « شـبـان ٠رمـه » ØŒ به معنای « زایاننده ودایه Ùˆ مامای همه تخمهای جان درگیتی » است ØŒ Ùˆ ربطی به رابطه « چـوپـان با گله گاو وگوسÙند » ندارد . « سپنتا + آرمه + تی » که« زنخدای مقدش زمین» باشد، معنای « مادرمقدس همه زندگان درگیتی= زهدان مقدس همه زندگان درگیتی » را دارد . قداست در وجودآرمئتی ØŒ Ú©Ù‡ خدائی جدا از زمین باشد، نمی ماند ØŒ بلکه دروجود Ùهمه زندگان برروی زمین ØŒ پخش میگردد . آرمئتی ØŒ چیزی جز همه تن ها ØŒ همه زمینی ها ØŒ همه کانی ها نیست . برگرداندن دیده ها، ازمعنای اصلی واژه « آرمئتی » ØŒ به علت آن بوده است Ú©Ù‡ الهیات زرتشتی ØŒ میبایست « اقتران ماه با پروین » را Ù†ÙÛŒ Ùˆ طرد کند ØŒ تا بتواند اهورامزدا را به کردار Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ ØŒ جانشین آن سازد.
این متامورÙوز« سق٠آسمان » به « زمین» ØŒ یا زمین به آسمان ØŒ تصویر الهیات زرتشتی را درباره ÙØ±Ø§Ø²Ù¾Ø§ÛŒÙ‡ بودن آسمان Ùˆ روشنی Ú©Ù‡ خانه اهورامزدا ست ØŒ Ùˆ ÙØ±ÙˆØ¯ پایه بودن زمین ØŒ Ú©Ù‡ اهریمن بدان میتازد، Ùˆ خود را با آن میآمیزد ØŒ رد ونÙÛŒ میکرد . دراین تصویر« ماترا سپنتا + سپنتا آرمئتی » ØŒ هردو، سق٠و بوم ØŒ به هم چسبیده در یک خانه هستند ØŒ وهردو ازیک گوهر Ùˆ هردو هم ارزشند . ÙØ±Ø§Ø² Ùˆ ÙØ±ÙˆØ¯ ØŒ آسمان Ùˆ زمین ØŒ روشنی وتاریکی، همگوهروبه هم پیوسته اند . پدیده « سکولاریته » ØŒ امکان پیدایش دراین ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ نداشت . پدیده سکولاریته ØŒ آنگاه پیدایش Ù…ÛŒ یابد Ú©Ù‡ ÙØ±Ø§Ø²( آسمان، روشنی ) از ÙØ±ÙˆØ¯ ( زمین ØŒ تاریکی ) ØŒ بریده Ùˆ پاره Ùˆ جدا ساخته شود. اینست Ú©Ù‡ مکاتب ÙلسÙÛŒ درغرب ØŒ همه برای رویارو شدن با مسیØÛŒØª ØŒ روی به « زمین» آورند ØŒ Ùˆ « زمینی شدند » Ùˆ Ø§ÙØªØ®Ø§Ø± به « زمینی بودن » کردند ØŒ Ùˆ زمینی بودن، معنای واقعیت بین شدن Ùˆ ماده گرا شدن را ÛŒØ§ÙØª ØŒ ولی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی ایران ØŒ Ú†Ù†

تـصـویـر Ù« خـانــه »
درÙـرهـنگ ایـران
خانه = ده + شهر+ کشور + جهان + مدنیت + نظم
-------- -------- -------
سنگ ØŒ اصل همبستگی Ùˆ پیوند Ùˆ مهر است . ازاین رو بود Ú©Ù‡ سنگ یاقوت با مهرگان ØŒ اینهمانی داده میشد ØŒ چون مهرگان = میترا گانه است Ú©Ù‡ زهدان میترا باشد ØŒ Ùˆ یاقوت ØŒ نماد مهرپایدارمیباشد ( درویس ورامین ) . درسغدی به «مهرگان » Ú©Ù‡ ماه Ù‡ÙØªÙ… است، bagha+kaanich میگویند Ú©Ù‡ به معنای « دوشیزه یا کنیزبغ = دوشیزه خدا » است . ازاینجا بخوبی میتوان دید Ú©Ù‡ « خدای مهر» ØŒ درآغاز زن بوده است
دی = مـادر= بـنـّا
Ø¢Ùـریـدن ÙØ¬Ù‡Ù€Ø§Ù†
سـاخـتـن ٠خانه اسـت
چرا « جای = مکان» ، خانه است ؟
چرا ØŒ « کنون= آن = زمان ØØ§Ø¶Ø±Â»ØŒ خانه است ØŸ
چرا، خدا، تا خانه Ù†ÛŒØ§ÙØ±ÛŒÙ†Ø¯ØŒ خدا نمیشود
خدا، درخانه اش، « هستی می یابد »
چرا، هرانسانی، خانه ایست که خدادرآن میزید ؟
چرا، زمین ، خانه ایست که خدا، برای زیستن خودش میسازد ؟
« عنکبوت ، زنبورعسل ، کرم ابریشم »
Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران، تصویر ویژه ای از« خانه » هست Ú©Ù‡ ازتصویر « خدا » Ùˆ « Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù† » جدا ناپذیراست . خدا ØŒ ازشیرابه گوهرخودش ØŒ آب Ùˆ Ú¯Ù„ ØŒ یا تاری وپودی میسازد ØŒ Ùˆ با آن ØŒ زمین ØŒ Ùˆ گیاهان Ùˆ جانوران Ùˆ انسانها را به Ø´Ú©Ù„ « خانه » خودش بنا میکند ØŒ تا درهریک ازآنها ØŒ زندگی کند.
« خانه » ØŒ جا Ùˆ مکانی هست Ú©Ù‡ خدا درآن ØŒ « هستی Ù…ÛŒ یابد » . خدا ØŒ Ø¯Ø±Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù† ØŒ هست Ú©Ù‡ خدا میشود . خدا ØŒ تا همه را Ù†ÛŒØ§ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡ است ØŒ هنوز« نیست » . خدا، در« کاری Ú©Ù‡ میکند » ØŒ « هستی » Ù…ÛŒ یابد . همین اندیشه، درجمشید نیز Ú©Ù‡ بÙÙ† همه انسانهاست، بازتابیده میشود . جمشید دررشتن ÙˆØ¨Ø§ÙØªÙ† Ùˆ خانه ساختن وبوهای خوش Ùˆ سنگهای قیمتی ... ÛŒØ§ÙØªÙ†ØŒ Ùˆ جها Ù† را آراستن ØŒ جمشید و« بÙÙ† انسان » میگردد . پس هرانسانی ØŒ درآنچه میکند ØŒ هستی Ù…ÛŒ یابد . انسان، درآراستن جهانست ØŒ Ú©Ù‡ هستی مییابد، Ùˆ انسان میشود . انسان، تا نظم ÙˆØÚ©ÙˆÙ…ت نسازد، تا قانون نسازد، تا آبـاد نکند ØŒ هستی نمی یابد . میهن، یا بهشت( پردیسpardes)ØŒ یا باغ ØŒ یا خانه ØŒ جائیست Ú©Ù‡ انسان ØŒ خودش، با دست خودش ساخته Ùˆ آباد کرده باشد . باغ یا خانه را باید خود بنا کرد ØŒ تا خود، درآنچه ازخود تراویده ØŒ آرام بگیرد .
Par+des= pari+disa درسغدی ØŒ مانند des=دیس ØŒ به معنای ساختن Ùˆ بنا کردن ÙˆÙ‚Ø±Ø§Ø±Ú¯Ø±ÙØªÙ† است .انسان ØŒ درخانه ای وطن دارد، Ú©Ù‡ خودش بنا کرده است . ÙØ±Ù‚ جمشید، با آدم توراتی Ùˆ قرآنی اینست Ú©Ù‡ آدم ØŒ از دید ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران، درباغ عدن ( گان) ØŒ درخانه اجاره ایست Ú©Ù‡ یهوه یا الله خلق کرده است . بهشت یا باغ عدن ØŒ خانه ایست Ú©Ù‡ با بینش یهوه یا الله ØŒ خلق شده ØŒ Ùˆ اوچون طبق این بینش، عمل نمیکند ØŒ ازاین خانه ØŒ رانده میشود Ùˆ گیتی ØŒ « آواره گاه = گستره آوارگی Ùˆ بیگانگی» اوست. وارونه آدم ØŒ جمشید ØŒ ازخانه ای ØŒ یا ازمدنیت Ùˆ بهشتی کـه با بینش زاده ازخردش، بناکرده است ØŒ بیرون رانده میشود ØŒ چونکه خرد او درپایان ØŒ با دیو یا اهریمن، همکارشده ØŒ وبا معراجش ØŒ به گستره « بینش خدا درآسمان»، تجاوزکرده است . خرد ورزی انسان درساختن خانه ØÚ©ÙˆÙ…ت ومدنیت ØŒ گوهر اهریمنی Ùˆ دیوی خود را درپایان، نشان میدهد . انسانی Ú©Ù‡ با خرد ورزی خودش ØŒ خانه ( مدنیت ÙˆØÚ©ÙˆÙ…ت وقانون ) بناکند ØŒ باید ازآن خانه اش تبعید گردد تا درآورگی به دونیمه ارّه شود . مسئله ØŒ Ù†ÙØ±ÛŒÙ† کردن خرد انسانی است . پایان داستان جمشید ØŒ Ú©Ù‡ بیان اندیشه اصیل ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی ( ارتائی = خرّم ) ایران بود ØŒ بوسیله الهیات زرتشتی دستکاری شده است ØŒ تا از« خرد انسانی » ØŒ ØÙ‚ Ùˆ توانائی به ساختن مدنیت Ùˆ نظام Ùˆ آراستن جهان ØŒ Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ شود . « آدم توراتی یا قرآنی » و« جمشید٠سیمرغی»، دو تصویرکاملا Ù…ØªÙØ§ÙˆØª ازانسان هستند . آدم ØŒ ازبن ØŒ بیوطن است ØŒ چون توانائی ساختن خانه خود را ازهمان آغاز ندارد، ولی جمشید، خرد خانه ساز( خرد جهان آرا ) دارد ØŒ ولی این خردش را باید بکوبد Ùˆ خواربشمارد Ùˆ Ù†ÙØ±ÛŒÙ† کند .
Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی= ارتائی= خرّمی ØŒ انسان، مانند ٠خدا ØŒ درخود را گستردن ØŒ درخود را نثارکردن ØŒ در خود را امتداد دادن ،در بیرون Ø±ÙØªÙ† ازخود ØŒ هست میشود . خدا ØŒ هنگامی « گیتی » شد ØŒ خدا شده است . خدا Ø¯Ø±Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù† همه خدایانست، Ú©Ù‡ خدا میشود . خدا، درخانه خود را ساختن ØŒ درمتامورÙوز دادن به خود، Ùˆ خانه خود شدنست Ú©Ù‡ ØŒ « هست » میشود ( تن میشود ). خدا درتن شدن، درجسم وماده شدن ØŒ خدا میشود . این Ù…Ùهوم خدا ØŒ به Ú©Ù„ÛŒ با Ù…Ùهوم ما از« الاه ٠خالـق » ØŒ ÙØ±Ù‚ دارد . خدا در« کد خدا شدن = کت خدا شدن = خانه٠خدا شدن » ØŒ خدا میشود .
« کت » یا کد، یا کهت ØŒ خانه است . این Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø ( کت = کد = کهت = کات )ØŒ Ú†Ù‡ معنائی داشته است ØŸ چرا به خانه ØŒ « کت = کد = کده » Ú¯ÙØªÙ‡ میشده است ØŸ
هرخانه ای ØŒ با Ø³Ù‚ÙØ´ ØŒ به کمال میرسد Ùˆ خانه میشود. همچنین خانه زمان، Ú©Ù‡ خانه خدایانست ( روزهای ماه ØŒ روندپیدایش ٠خدایانند ) ØŒ Ùˆ منازل 27 گانه ماه میباشد ØŒ با رسیدن به سه منزل آخر( سه کهت = سی کات = چکاد = سابات= سا پیته )ØŒ به آسمانه اش میرسد ØŒ واین آسمانه ØŒ خوشه تاک ØŒ یا درخت زمان است . ازاین رو ØŒ به ویران شدن خانه ØŒ درسغدی « شکستن کت = شکستن سق٠» Ú¯ÙØªÙ‡ میشد. درشاهنامه نیزدر داستان بهمن وهما ØŒ داراب ØŒ درزیر« طاق آزرده » Ø®ÙØªÙ‡ است، Ú©Ù‡ Ø¯Ø±ØØ§Ù„
ÙØ±ÙˆØ±ÛŒØ®ØªÙ† Ùˆ ویران شدنست ØŒ Ùˆ رشنواد ØŒ اورا Ø§Ø²ÙØ±ÙˆØ±ÛŒØ®ØªÙ† سق٠، نجات میدهد . همچنین دراشعاری Ú©Ù‡ اسدی درگرشاسب نامه Ø¯Ø±ØµÙØª جان وتن میآورد ØŒ خانه ØŒ از سق٠، ویران میشود :
تنت، خانه ای دان، بباغی درون
چراغش ، روان . زندگانی ، ستون
ÙØ±ÙˆÙ‡Ø´ØªÙ‡ زین خانه ØŒ زنجیز، چار
چراغ اندرو بسته ، قندیل وار
هرآنگه که زنجیرشد سست بند
زهرگوشه ناگه بخیزد گزند
شود خانه ویران و ، پژمرده ، باغ
Ø¨ÛŒÙØªØ¯ ستون Ùˆ بمیرد چراغ
طاق ( Ú©Ù‡ درواقع همان تاغ Ùˆ تاک Ùˆ داک است ) به سق٠خمیده (= آهنگ = آسنگ = سنگ) Ú¯ÙØªÙ‡ میشود. ودرست به خانه هم، طاق میگویند . طاق، Ú©Ù‡ به تاک ( درخت مو ) Ùˆ داک بازمیگردد ØŒ به معنای « مادر» است، و« تاغ » نیز به معنای « تخم مرغ » است ( جهانگیری+ ناظم الاطباء ) .همچنین طاق ØŒ به آزاد درخت Ùˆ همچنین به « درخت٠سایه خوش » Ú¯ÙØªÙ‡ میشود Ú©Ù‡ نارون باشد ØŒ Ùˆ نارون ( نار+ ون = درخت ٠زن ) ØŒ اینهمانی با سیمرغ دارد . تابوت(= گاهان = گاسان ) رستم Ùˆ رخش را از چوب درخت نارون میسازند . گاسان، به خمسه مسترقه Ú¯ÙØªÙ‡ میشود Ú©Ù‡ نام دیگرش « اندرگاه » است Ùˆ نام دیگرش « پیتک » میباشد.« اندر»، همان دین یا زهدان است ØŒ Ùˆ « پیت » نیز دراردو وسانسکریت ،« Ø´Ú©Ù… » ØŒ Ùˆ درØÙ‚یقت همان « Ùیت = Ùیتک ØŒ سوت یا Ù†ÛŒ » است .
ازآنجا Ú©Ù‡ خدا ØŒ خوشه بود ØŒ این اندیشه Ú©Ù‡ گیتی ØŒ یا زمین ØŒ خانه هست ØŒ این معنا را داشت Ú©Ù‡ خدا ØŒ « خوشه٠همه خانه ها » است. خدا درگیتی شدن ØŒ مجموعه خانه های به هم پیوسته میشود ( شهرجهانی ØŒ یا جهانخانه میشود ) . درجهان ØŒ جائی Ú©Ù‡ بی خانه یا ویران باشد ØŒ نیست . . همه جانها ØŒ خانه های او هستند . خدا ØŒ متامورÙوز، به خانه اش Ù…ÛŒ یابد ØŒ بدین معنا بود Ú©Ù‡ خدا دگردیسی به « همه خانه ها » Ù…ÛŒ یابد . درک انسان ØŒ به کردار« خانه » ØŒ تصویرویژه از انسان را پدید میآورد . خدا، درانسان ØŒ خانه خود را میسازد . خانه ØŒ دراثر همین آسمانه، یا سابات( سا پیته )ØŒ Ú©Ù‡ « رازraadh» هم نامیده میشود، آراسته است. «آراستن » Ú©Ù‡ aa+raadh باشد ØŒ به معنای به نظم درآوردن ØŒ زینت دادن ØŒ آماده کردن است . araastik درپهلوی به معنای مزّین ØŒ Ùˆ ÙØ±Ø§Ù‡Ù… ØŒ وآبادان است . چیزی آباد است Ú©Ù‡ « آراسته » باشد . این واژه « راز» ØŒ همان واژه « رته = ارتا » هست، Ú©Ù‡ سیمرغ Ùˆ سق٠آسمان میباشد . درکردی ØŒ رازاندن، به آراستن Ùˆ جوان کردن Ú¯ÙØªÙ‡ میشود .« رازندنه وه » ØŒ به معنای زینت دادن Ùˆ آراستن است . رازانن ØŒ آراستن است . اینست Ú©Ù‡ آراسته ØŒ معنای آبادشدن Ùˆ جوانشدن را داشته است . بیهقی مینویسد Ú©Ù‡ « جهان، چون عروس آراسته را مانست درآن روزگار مبارکش + سرائی دیدم چون بهشت، آراسته » . درشاهنامه هنگامی سخن ازآن میرود Ú©Ù‡ کاوس، جهان را میآراید ØŒ دیده میشود Ú©Ù‡ Ù‡ÙØª خانه، ازسنگهای گوناگون وکانی ها میسازد . آراستن جهان ØŒ همان خانه ساختن است . آراستن ØŒ Ø´Ú©Ù„ Ùˆ صورت دادن است ØŒ چیدن Ùˆ گستردنست ØŒ غنی کردن ÙˆÙ¾Ù€ÙØ±Ú©Ø±Ø¯Ù† است ØŒ آغازیدن است ØŒ آبادکردنست . داستان جمشید درشاهنامه ØŒ داستان « آراستن جهان » با خرد Ùˆ خواست انسانی خودش هست . « جهانیان را جمشید بزرو گوهرو دیبا Ùˆ عطرهاو چهارپایان بیاراست » . جمشید Ú©Ù‡ Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی ØŒ بÙÙ† انسان بوده است ØŒ خودش ØŒ جهان را میآراید . ØÙ‡Ø§Ù† آرائی ØŒ همان Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Â« سیاست رانی Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت کردن » امروزه میباشد.
البته دراصطلاØÂ« جهان آرائی » ØŒ بنیاد اندیشه ایران ØŒ از سیاست ÙˆØÚ©ÙˆÙ…ت ØŒ گذارده شده است ØŒ Ú©Ù‡ کمتر به آن توجه میگردد . اینست Ú©Ù‡ « ویران کردن »، درست ØŒ روند وارونه آراستن ØŒ وارونه Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ú¯ÛŒ خدا ( ارتا = رته = راز) ØŒ برضد گوهرخدا Ùˆ طبعا برضد گوهرانسانست Ú©Ù‡ دانه های خوشه خداست . ویران ØŒ به معنای « بی ویرایش ØŒ بی پیرایش » است . دراصل پهلوی وپازند، « ویران» به دوشکل aperaan+ یاawiraaan, averaan وجود دارد . averaan= a+ veraanبه معنای بی ویراستگی است . ویرایشveraayayishn به معنای آراستگی ØŒ ترتیب ØŒ آمادگی، پیرایش است . همچنین a+peraan به معنای بی پیرایش است . پیرایش peraayishn ØŒ به معنای زینت دادنست . باید در پیش چشم داشت Ú©Ù‡ واژه کیهان Kosmus در یونانی نیز، به معنای زینت ( kosmetik ) است . مقصود از بررسی Ù…Ùهوم دقیق « خانه آباد، Ú©Ù‡ خانه آراسته یا، دارای پایه Ùˆ دیوار Ùˆ سق٠است »، آنست Ú©Ù‡ Ù…Ùهوم « تـن » ØŒ Ú©Ù‡ خانه شمرده میشود ØŒ هم معنای« نظام ÛŒØ§ÙØªÙ† » وهم معنای« زیبا شدن » Ùˆ هم معنای « غنا » را دارد . اینکه خدا ØŒ درتن وجان انسانها، خانه میشود، یا خانه خود را میسازد ØŒ معانی بسیار ژر٠اجتماعی Ùˆ ØÙ‚وقی Ùˆ سیاسی Ù…ÛŒ یابد .
این خلق کردن، خلق کردن Ø§Ø²ÙØ±Ø§Ø³ÙˆÛŒ وجود انسان نیست، بلکه درست این « بـنـّا ØŒ یا اصل Ø´Ú©Ù„ وصورت دهنده ØŒ این اصل متامورÙوز» ØŒ در بÙÙ† خود ٠هرانسانیست . ارتا ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ ØŒ به صورت « ÙØ±ÙˆÙ‡Ø± = ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ = ÙØ±Ú¯Ø±Ø¯ » دربÙÙ† هر انسانست ØŒ Ú©Ù‡ خانه تن را میسازد . در گزیده های زاد اسپرم ØŒ بخش 29 میآید Ú©Ù‡ « 2- ÙØ±ÙˆÙ‡Ø± رویاننده است Ú©Ù‡ دست Ùˆ پای برویاند ØŒ ونری Ùˆ مادگی پدید آورد ØŒ Ùˆ رگ وپی را بسازد ØŒ Ùˆ استخوانهارا به هم پیوندد ØŒ Ùˆ راه گذرپدید آرد ØŒ Ú©Ù‡ در Ùˆ روزن گشاید ØŒ همانند است به بـنـّا ØŒ Ú©Ù‡ خانه سازد » در عبارت یکم ازهمین بخش میآید Ú©Ù‡ « تن ØŒ... همانند خانه است » . این ÙØ±ÙˆÙ‡Ø±ØŒ این اصل تØÙˆÙ„ دهنده Ùˆ تØÙˆÙ„ یابنده ØŒ ازچه اجزائی خانه تن را به هم Ù…ÛŒ پیوندد تا آن را بیاراید ØŒ تا ازآن درآراستن ØŒ خانه بسازد ØŸ پاسخ این پرسش سپس درهمین Ú¯ÙØªØ§Ø±ØŒ ÛŒØ§ÙØªÙ‡ میشود .
پس معلوم شد Ú©Ù‡ به Ú†Ù‡ علتی به خانه ØŒ « کت = کد = کده = کات» Ú¯ÙØªÙ‡ میشده است .ازاین رو دیده میشود Ú©Ù‡ « کد» معنای « شخص » را هم دارد . همانسان Ú©Ù‡ خانه ØŒ معنای چشمه آب را هم دارد ØŒ ( سیمرغ = آسمان ابری، یعنی سرچشمه آب بود ) کـت ØŒ نیز معنای کاریز= ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ =کـتـز( کاتوز) = سوما هم دارد . خانه ØŒ هم آسمانست ØŒ Ùˆ هم کاریزو سرچشمه Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ درزیرزمین . اینست Ú©Ù‡ نام « کتایون = کتا + یون » ØŒ هنگامی Ú©Ù‡ به معنای « زهدان کاریز» Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ میشد ØŒ « آناهیتا یا ناهید» بود .
پسوند Ù« یون » درکتایون ØŒ مانند« یائونه » Ùˆ « یان » ØŒ معنای زهدان Ùˆ خانه رادارد . « جان » Ú©Ù‡ گیان ( gyan= gy+yan ) باشد ØŒ به معنای « خانه سیمرغ= خانه ارتا ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ » ØŒ خانه، یا سرچشمه آب یا ØŒ خانه زندگی است . به عبارت دیگر، خانه یا سرچشمه « اصل متامورÙوز= ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ = ÙØ±Ú¯Ø±Ø¯Â» است Ú©Ù‡ چنانچه دیده شد ØŒ بـنـّا، یا سازنده خانه است . درجان ØŒ اصل سازنده Ùˆ بنـّا Ùˆ آراینده ( رازنده= جوان سازنده ØŒ نظم Ùˆ زیبائی دهنده ) جهان هست .
یکی جانیست مارا، شادی انگیز
که گر ویران شود عالم ، بسازیم ( مولوی )
ازاین رو بود Ú©Ù‡ الهیات زرتشتی در آغاز،« روشنی » را ØŒ « جای » اهورامزدا شمرد . در بندهش میآید Ú©Ù‡ : « هرمزد ÙØ±Ø§Ø²Ù¾Ø§ÛŒÙ‡ ØŒ با همه آگاهی وبهی ØŒ زمانی بیکرانه در روشنی بود . آن روشنی ØŒ گاه Ùˆ جای هرمزد است » . خدا ØŒ جای دارد . این « جای وخانه » اهورا مزداست Ú©Ù‡ گوهر اهورامزدا درآن ØŒ دیدنی میگردد ØŒ وهمچنین ویژگی گوهری اهریمن را ،ازجایش Ú©Ù‡ تاریکی هست ØŒ میتوان شناخت ودید .
« جای Ùˆ مکان » دراین ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ØŒ بطورکلی ØŒ ÙØ¶Ø§ÛŒ خالی وبی همه چیز درآن، وتهی ØŒ نیست .« جای » ØŒ پیکریابی اصل Ø¢ÙØ±ÛŒÛŒÙ†Ø¯Ù‡ درآنست. « جای» ØŒ دراصل ØŒ گیاک ( gi+yaak= giyaak ) و« جیناک » بود Ù‡ است . پسوند « یاک » ØŒ به معنای « مادر» است . Ùˆ سروش ØŒ نخستین خانه جهان را Ú©Ù‡ درگرشاسپ نامه ØŒ میآورد ØŒ تا آدم ÙˆØÙˆØ§ درآن ØŒ همدیگررا بیابند ( آبادیان = خانه آباد = بیت المعمور ) ØŒ ازسنگ یاقوت (= یاک کوت = زهدان مادر) یکپارچه است . همچنین درسانسکریت ØŒ Ø¢Ú©Ù‡ به معنای مادراست . ازاین رو، « جای » ØŒ Ú©Ù‡ « Ú¯ÛŒ + یاک» باشد به معنای « سرچشمه زندگی » است ØŒ ودرکردی به جای ØŒ یاگه Ú¯ÙØªÙ‡ میشود Ú©Ù‡ همان « مادرو سرچشمه » باشد . به« جای » ØŒ «جیناک» نیز Ú¯ÙØªÙ‡ میشود .درسغدی میتوان دید (zhinaak ) ØŒ معنای « تن » را دارد Ú©Ù‡ زهدان باشد . جین وگین ØŒ معنای زهدان ØŒ Ùˆ « Ø¢Ú© » معنای « تخم » را دارد. جیناک ØŒ معنای « تخم درزهدان مادر= آبستن» را دارد .
« جای »، « اصل یا سرچشمه زایندگی » است ØŒ چون جای، تخم درزهدان است . به همین علت به Ú¯Ù„ چنبیلی ( Ø¯Ø±Ø§Ù„ÙØ§Ø¸ الادویه ) یا یاسمن، « جای » Ú¯ÙØªÙ‡ میشود. یاس ØŒ Ú¯Ù„ « خرّم Ùˆ بهمن ØŒ یا روز یکم Ùˆ دوم » است ØŒ Ú©Ù‡ سپس الهیات زرتشتی، روزیکم را به اهورا مزدا ØŒ نسبت داده است. در« جای » ØŒ Ø¬ÙØª Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ « بهمن وارتا یا بهمن Ùˆ هما » باهمست ØŒ Ú©Ù‡ هرچند نادیدنی Ùˆ Ù†Ø§Ú¯Ø±ÙØªÙ†ÛŒ است، ولی ØŒ تØÙˆÙ„ پذیر به دیدنی Ùˆ Ú¯Ø±ÙØªÙ†ÛŒ میباشد . جای وخانه Ùˆ کده ودیس Ùˆ استان .. بدینسان، با Ù…Ùهوم امروزه ما ازجا وخانه ... ÙØ±Ù‚ Ú©Ù„ÛŒ دارند . مثلا ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ ØŒ هرگز واژه « اسطوره » را بکارنمی برد ØŒ بلکه واژه « داسـتان » را بکار میبرد ØŒ Ú©Ù‡ در اصل « دات + استان » بوده است . « داتستان= داستان » ØŒ به معنای « جایگاه وخانه ÙØ²Ø§ÛŒØ´ بینش وروشنی » است ØŒ چون « زایش » ØŒ اینهمانی با « بینش Ùˆ روشنی» داشته است . « داستان » ØŒ معنائی در راستای واژه « بندهشن » دارد . در داستانها ØŒ برای ما ØŒ روشنی Ùˆ بینش ØŒ پیدایش Ù…ÛŒ یابند .
امروزه معمولا Ù…Ùهوم ما از جای Ùˆ خانه .. Ø§ÙØ§Ø¯Ù‡ سائقه جستجوی چیزی Ø³ÙØª Ùˆ Ù…ØÚ©Ù… Ùˆ ساکن ÙˆØ¨ÛŒØØ±Ú©Øª وبسته ÙˆÙ…ØØµÙˆØ±Ø±Ø§ میکند . ما درخانه Ùˆ درجای... Ù…ØÙ„ همیشه ماندن Ùˆ دست ازجستجو کشیدن را میخواهیم . ولی دیده میشود Ú©Ù‡ خدای ایران ØŒ هم خدای خانه ØŒ Ùˆ هم خدای جستجوباهمست، هم دیواراست ØŒ وهم درو روزن است . بسته ایست، Ú©Ù‡ بازو گشوده است . ما Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØªÙ† خانه، میخواهیم چیزی بیابیم Ú©Ù‡ قاطع میباشد، تمام شده وبسته میباشد، Ùˆ دیگر نیاز به ادامه جستجوو سرگشتگی نباشد . درخانه، چیزی میخواهیم Ú©Ù‡ گرداگردش بسته است ØŒ وانسان را پایدار Ùˆ مقیم میسازد . Ù…Ùهوم « خانه وجای » ØŒ Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ به « جای زندگی جسمی ما » نمانده است ØŒ بلکه درهمان اصل نیز، Ù…Ùهومی گسترده گردیده است . ما میخواهیم در ÙلسÙÙ‡ ای ØŒ در آموزه ای Ùˆ درشریعتی Ùˆ درجهان بینی ØŒ درمسلکی، در طریقه ای ،« خانه بسته خود » را بیابیم ØŒ ودرآن ثابت بمانیم . خانه عقلی، خانه ÙلسÙÛŒ ØŒ خانه سیاسی ØŒ خانه روانی ØŒ خانه عاطÙÛŒ ØŒ خانه ضمیری ØŒ خانه روØÛŒ ØŒ خانه روابط Ùˆ پیوند ها . البته چنین « خانه های سربسته ای » ØŒ از دید ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران، خانه نیست ØŒ بلکه « Ù‚ÙØ³ Ùˆ زندان Ùˆ دام » است . همه « دستگاههای ÙلسÙÛŒ یا مذهبی یا ایدئولوژیکی » هرچند، خودرا بنام « خانه » نیز Ù…ÛŒÙØ±ÙˆØ´Ù†Ø¯ ØŒ ولی درگوهرشان ØŒ Ù‚ÙØ³ وزندانند .
آسودگی کنج Ù‚ÙØ³ کرد تلاÙÛŒ
یکچند اگرزØÙ…ت پروازکشیدیم ( صائب )
خانه ØŒ Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی= ارتائی ØŒ Ù…Ùهوم « آشیانه » را دارد Ú©Ù‡ همیشه ازآن ØŒ امکان پروازبه خدا، به آسمان ØŒ یا به هرجائی هست . « تن » Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران، خانه ØŒ به معنای « آشیانه» هست Ú©Ù‡ « همای چهارپرضمیر» ØŒ همیشه میتواند آزادانه به هرسوئی ØŒ پروازکند وبه معراج برود . «ضمیر» درآشیانه تن ØŒ Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ هما یا مرغ چهارپراست. خانه، Ù‚ÙØ³ Ùˆ زندان نیست ØŒ بلکه « آشیانه » است .
درسینه صد چاک ØŒ نگنجد دل عارÙ
سیمرغ ØŒ Ù…ØØ§Ù„ست Ù‚ÙØ³ داشته باشد ( صائب )
Ù‚ÙØ³ مذاهب Ùˆ دستگاهها Ùˆ ایدئولوژیها ،« رخنه های ÙØ±Ø§ÙˆØ§Ù†Â» دارند، ولی هیچگدام ØŒ « درباز Ùˆ گشوده » ندارند ØŒ ویا دربشان برای همیشه بسته است .
زخنده روئی گردون ØŒ ÙØ±ÛŒØ¨ رØÙ… مخور
Ú©Ù‡ « رخنه های Ù‚ÙØ³ » ØŒ رخنه رهائی نیست ( صائب )
Ø¨Ù„Ø§ÙØ§ØµÙ„Ù‡ موضعی Ú©Ù‡ ما نسبت به « خانه جسمانی » Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ ایم ØŒ در جستجوی ما در ساختن خانه عقلی ØŒ خانه روØÛŒ ØŒ خانه عاطÙÛŒ ØŒ خانه روانی ØŒ خانه سیاسی ØŒ خانه مذهبی .... بازتابیده میشود .
اینست Ú©Ù‡ آموزه های مذهبی ØŒ مکاتب ÙلسÙÛŒ ØŒ ایدئولوژیها .. هنگامی مارا قانع Ùˆ متقاعد میسازند، وما پذیرا ÛŒ آن هستیم Ú©Ù‡ بدین Ù…Ùهوم ØŒ خانه برای اقامت مان ØŒ برای « دست کشیدن از جستجوو از آزمودن Ùˆ ازنو Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†ÛŒ واز آواره گشتنمان» گردند . ما بنام خانه ØŒ با رغبت ØŒ Ù‚ÙØ³ Ùˆ زندان خود را میجوئیم . تبدیل « کشش خانه جوئی » به « Ù‚ÙØ³ وزندان جوئی » زود ØŒ روی میدهد . ما ازخانه ØŒ آشیانه نمیخواهیم ØŒ بلکه Ù‚ÙØ³ میخواهیم .
بدینسان دیده میشود Ú©Ù‡ خود Ù Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… « خانه ØŒ یان، کـَد ØŒ دیس ØŒ جای ... » سازگار با این تجربه امروزه ما، از« جای Ùˆ خانه » نیستند . خود٠سراندیشه « Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ »، برضد این تجربه است . خدا ØŒ تا گیتی نشده است ØŒ تا گیتی را Ù†ÛŒØ§ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡ است ØŒ خدا نیست . وگیتی ØŒ خانه اوست . خود ٠خدا در« جهانخانه شدن» ØŒ هستی Ù…ÛŒ یابد ØŒ وپیش ازآن ØŒ هنوز خدا نیست . بهمن وهما ( = ارتا ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ ) Ú©Ù‡ اصل Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ جهان Ùˆ بÙÙ† هرانسانی است ØŒ بیان رابطه « بیصورتیست » Ú©Ù‡ کشش به « صورت یابی Ùˆ Ø´Ú©Ù„ پذیری » دارد، وازصورتگیری ØŒ سائقه وکشش به « تن » شوی ( تنکرد= جسمانی، Ø´Ú©Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ Ú¯Ø±ÙØªÙ†ÛŒ است ) دارد .
Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی – ارتائی – خرّمی ØŒ بÙÙ† هستی ØŒ « بهمن» است ØŒ Ú©Ù‡ مانمن( مینوی مینو ) ØŒ یا « ارکه + من » میباشد . بهمن ØŒ ارکه است . خانه درون خانه است . بهمن Ú©Ù‡ « اصل Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ Ú©Ù„ هستی» است ØŒ در« خانه تنگ ÙØ±Ø¯ÛŒ » هست .« درخت Ú©Ù„ زندگی » ØŒ در « دانه » هست . چگونه « Ú©Ù„ گشاده » ØŒ Ø¯Ø±Â«ÙØ±Ø¯ تنگ وبسته» ØŒ جامیگیرد ØŸ
این خانه٠درون خانه ØŒ Ú©Ù‡ بیان Ù…Ùهوم Ø¬ÙØª بودنست ( مر= امر ) در گرشاسپ نامه « ØØµØ§Ø±Â» ØŒ Ùˆ درشاهنامه « دژ» هم نامیده میشود . « بÙÙ† هستی انسان » ØŒ ارکه ØŒ یا ØØµØ§Ø±ØŒ یا دژی میباشد Ú©Ù‡ « ویژگی خاصی » دارد . درست این ویژگی خاص بهمن ØŒ تصویر خانه را Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران، چشمگیر Ùˆ ملموس میسازد . بهمن ØŒ Ú©Ù‡ خرد بنیادی Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ هستی باشد ØŒ خانه ایست Ú©Ù‡ 1- هنگامی میخواهند به آن تجاوزکنند Ùˆ بیم Ùˆ ÙˆØØ´Øª میاندازند ØŒ بسته ودیوارمیشود، Ú©Ù‡ هیچ دری Ùˆ روزنی ندارد، وهیچ قدرتی نمیتواند درآن داخل شود . بهمن ØŒ اصل ضدخشم است . بیم انداختن( ارهاب، انذار، ایجاد خو٠) ØŒ بÙÙ† خشم یا قهرورزی Ùˆ تجاوزگریست . 2- این ارکه، یا خانه ØŒ Ú©Ù‡ تا کنون ØØµØ§Ø±ÙˆØ¯Ú˜Ùˆ قلعه وباره بود Ùˆ هیچ دری نداشت ØŒ ولی به Ù…ØØ¶ÛŒ Ú©Ù‡ دست ازبیم اندازی Ùˆ ارهاب Ùˆ انذارو ترور برداشته شود ØŒ باز وگشوده میگردد، Ùˆ همه دیوارها ØŒ دریک آن ØŒ تبدیل به « در» میگردند . این ویژگی خرد وجان انسان Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانست . ÙØ·Ø±Øª انسان ØŒ خانه ایست Ú©Ù‡ رویارو با قهرو خشم Ùˆ زدارکامگی Ùˆ تجاوزطلبی Ùˆ ÙˆØØ´Øª انگیزی ØŒ تبدیل به دژ Ùˆ دیوار ÙˆØØµØ§Ø±Ù…یگردد، Ùˆ رویا رو با آشتی ومهرو همپرسی ØŒ تبدیل به « گشودگی » میگردد، Ùˆ همه دیوارهایش ØŒ ازبین میروند . درپشتو، به خانه ØŒ « مینه » Ú¯ÙØªÙ‡ میشود، ومعنای دیگر« مینه » ØŒ عشق Ùˆ بستکی Ùˆ دوستی ونوازش هست . این اندیشه Ú©Ù‡ گوهرانسان را Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی بیان میکند ØŒ در تصویر« خانه » بازتابیده شده است . خانه ØŒ ویژگی دیالکتیکی خودرا دارد . Ø¯ÛŒÙˆØ§Ø±ÙˆØØµØ§Ø±Ùˆ دژ، دربرابر مهرودوستی ØŒ تبدیل به دربهای گشوده وباز میگردد، ودر برابر بیم وخشم وقهر، تبدیل به ØØµØ§Ø±Ùˆ دژ Ùˆ قلعه . این روند متامورÙوزاست Ú©Ù‡ Ù…Ùهوم « خانه Ùˆ جای Ùˆ دیس Ùˆ کده Ùˆ یان .. » را مشخص میسازد . بدینسان « خانه تن، Ú©Ù‡ آشیانه یا ارکه ضمیراست » ØŒ مقدس است ØŒ Ùˆ هیچ قدرتی ØŒ ØÙ‚انیت وارد شدن درآن را با تهدید Ùˆ قهرو عن٠ندارد . هیچ قدرتی ØŒ ولو خود را الهی Ùˆ مقدس نیز بداند ØŒ ØÙ‚انیت آن را ندارد Ú©Ù‡ به هر « خانه ای » ØŒ با زور وتهدید وقهر، وارد شود ØŒ Ùˆ آنرا تصر٠یا ویران کند . این اندیشه ØŒ ÙØ±Ø§Ú¯ÛŒØ±Ø¨ÙˆØ¯ . بتخانه نیز، خانه ای بود . مذهب هم خانه بود . هر شیوه Ùکری نیز، خانه ای بود . داستانی درگرشاسپ نامه میآید Ú©Ù‡ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی ایران را در Ø±ÙØªØ§Ø±Ø´ ØŒ رویاروی با عقاید Ùˆ مذاهب گوناگون نشان میدهد . درجنگ Ùˆ پیروزی بردشمن ØŒ سپاه ØŒ ØÙ‚ تجاوز به هیچ نیایشگاه Ùˆ بتخانه ای وخانه ای را نداشت . جنگ با دشمن ØŒ جهاد دینی نبود . دراین داستان ØŒ شیوه Ø±ÙØªØ§Ø± ( سام ) نریمان را با دلیری درسپاهش Ú©Ù‡ قباد نام داشت ØŒ بیان میکند . قباد، چون ازخانواده ÙØ±ÛŒØ¯ÙˆÙ† بود ØŒ خودرا ÙØ±Ø§Ø³ÙˆÛŒ قانون میشمرد، Ùˆ به خود، ØÙ‚ تجاوز به بتخانه شهر را میدهد وبا زورو عن٠وارد بتخانه میشود . نریمان با آگاه شدن ازاین عمل ضد ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ ØŒ دستور میدهد Ú©Ù‡ اورا بدون رعایت پیوندش با ÙØ±ÛŒØ¯ÙˆÙ†ØŒ شاه ایران ØŒ به داربکشند .
Ú¯ÙˆÛŒ Ø¨ÙØ¯ هنرمند، نامش قباد ازاهواز، گردی ÙØ±ÛŒØ¯ÙˆÙ† نژاد
همیگشت با چاکران گردشهر که گیرد زدیدارآن شهر، بهر
ببازار، بت خانه ای نغز دید که بود ازبلندی، سرش ناپدید
زمین، جزع و، دیوارها، لاژورد
درش زرّ و ، بیجاده بر زرّ زرد
بدهلیزگه ØŒ طاقش ازآبنوس Ú©Ù‡ Ø¨ÙØ±Ø¬Ø´ØŒ همی ماه را دادبوس
همه خمّ طاق، ازگهر،پرنگار درو بسته قندیل زرین، هزار
بَر ٠در زمرمر، دو دکان زده بهریک ، برازبت پرستان رده
به مجمر، ÙØ±ÙˆØ²Ø§Ù† همه مشک ناب
شده دود ØŒ چون میغ بر Ø¢ÙØªØ§Ø¨
درآن خانه شد خواست ، نگذاشتند
شمن هرچه Ø¨ÙØ¯ ØŒ با Ù†Ú¯ بر داشتند
که نزد خدایان ما ، بار نیست نه همکیشی ایدر، تراکارنیست
قباد هنرجوی، Ø¨ÙØ¯ تند وتیز برآهخت ØŒ خنجربه خشم وستیز
بدان چاکران Ú¯ÙØª یکسردهید زخون برسرهریک، Ø§ÙØ³Ø±Ù†Ù‡ÛŒØ¯
ازآن بت پرستان، بیÙکند Ù‡ÙØª همه چاک زد پرده زرّ Ø¨ÙØª
همه شهر ازآن درد، بریان شدند Ø¨ÙØ±ÛŒØ§Ø¯ØŒ نزد نریمان شدند
ÙØ±Ø³ØªØ§Ø¯ØŒ گرد سپهبد بجای یکی سرورازخادمان سرای
Ø¨Ø¯ÙˆÚ¯ÙØª : بردارکن هرکه هست
بشد خادم و، دید بت خانه ، پست
همه شهر، با گریه وسرد باد
خروشان Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ ØŒ قبای قباد
شده چاکرانش، ازگهر، بارکش
بتی زرّ پیکر، کشان زیرکش
نیارست بـَد کرد Ú©Ùˆ ازسپاه Ø¨ÙØ¯ از ویژگان ÙØ±ÛŒØ¯ÙˆÙ† شاه
هیچکدام ازسپاهیان این جرئت را نداشت Ú©Ù‡ دست به او بزند،چون از نزدیکان ÙØ±ÛŒØ¯ÙˆÙ† ØŒ شاه ایران بود
Ú†Ù‡ شورست Ú¯ÙØªØŒ اینکه انگیختی
که خاک از بر تارکت ریختی
سپهبد ترا دار ÙØ±Ù…ود جای برو نزد او زود وپوزش بخواه
قباد ØŒ ازبزرگی ØŒ Ø¨Ø±Ø¢Ø´ÙØª Ùˆ Ú¯ÙØª
به ایران Ùˆ توران ØŒ مرا کیست Ø¬ÙØª
ÙØ±ÛŒØ¯ÙˆÙ† ØŒ درشتم نگوید سخن Ú©Ù‡ یارد Ù…Ø±Ø§Ú¯ÙØª بردارکن
زتو بی بهاتر، کجا خواست کس
که ببریده پیشی و بدریده پس
کیی تو؟ که با من بوی همزبان که نزخیل مردانی ونز زنان
سپهداررا داد ØŒ خادم خبر Ú©Ù‡ هست آن ØŒ قباد ÙØ±ÛŒØ¯ÙˆÙ† گهر
اگرچه مرا دست دشنام برد ترا نیزهم چندئیی برشمرد
ببخشی گناهش، به از داروبند
نباید که گردد ، شهنشه نژند
نریمان Ø¨Ø±Ø¢Ø´ÙØª Ùˆ دشنام داد بخادم دگرباره پیغام داد
Ú©Ù‡ گرخود ÙØ±ÛŒØ¯Ù† شه ÙØ±Ù‘Ø® اوست
زدار اندر آویزش آهخته پوست ...
Ú†Ùˆ بشنید گرشاسپ ØŒ کار قباد پسندید Ùˆ Ú¯ÙØª این بود راه داد
نریمان نبودی مرا هم گهر اگر کردی از راه پیمان گذر
این پیمان وداد است Ú©Ù‡ کسی نباید به زوروقهرو ستیز، به هرگونه خانه ای ØŒ Ùˆ به بت خانه ای وارد شود ØŒ Ùˆ این پیمان وداد، شاه Ùˆ دهقان Ùˆ سربازوموبد Ùˆ آخوند Ùˆ نسبت Ùˆ خویشی نمیشناسد . همه باید یکسان وبرابر، این قانون ÙˆØÙ‚ را نگاه دارند . این پیشینه خانواده گرشاسپ وسام Ùˆ زال زر Ùˆ رستم است ØŒ Ú©Ù‡ ØªÙØ§ÙˆØª Ú©Ù„ÛŒ با Ø±ÙØªØ§Ø± اسÙندیارزرتشتی دارد ØŒ Ú©Ù‡ به بتخانه ها Ù…ÛŒ تازد ØŒ Ùˆ بت هارا میشکند، Ùˆ پیروانشان را به اجبار، زرتشتی میکند وآنرا Ø§ÙØªØ®Ø§Ø±Ø®ÙˆØ¯ میشمارد . همچنین ØªÙØ§ÙˆØª Ú©Ù„ÛŒ با اسلام دارد ØŒ Ú©Ù‡ « قداست خانه وجود انسان Ùˆ ضمیرش » را به Ú©Ù„ نادیده میگیرد . امروزه ØŒ معرکه گیران وهوچیان ØŒ به دو جمله کوروش ØŒ چسبیده اند، Ùˆ ازپیشینه آزادیخواهی خانواده سام وزال Ùˆ رستم ØŒ خاموشند ØŒ Ùˆ آن را جز Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ های کودکانه چیزی بیش نمیشمارند .
چنانکه Ú¯ÙØªÙ‡ شد ØŒ قداست گوهرانسان ØŒ Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی – ارتائی ØŒ در تصویر« خانه » بازتابیده شده است . خانه ØŒ هم دیواربسته وهم درگشوده است .هم Ø¯ÛŒÙˆØ§Ø±ÙˆØØµØ§Ø±Ùˆ دژ، دربرابر تهدید وقهرو تجاوزاست ØŒ وهم دربرابر مهر Ùˆ دوستی Ùˆ آشتی خواهی ØŒ تبدیل به دربهای گشوده وباز میگردد. این روند متامورÙوزاست Ú©Ù‡ Ù…Ùهوم « خانه Ùˆ جای Ùˆ دیس Ùˆ کده Ùˆ یان .. » را مشخص میسازد . بدینسان « خانه تن Ú©Ù‡ آشیانه یا ارکه ضمیراست » ØŒ مقدس است ØŒ Ùˆ هیچ قدرتی ØŒ ØÙ‚انیت وارد شدن درآن را با تهدید Ùˆ قهرو عن٠ندارد. داد Ùˆ پیمان ( قوانین ÙˆØÙ‚وق ) ØŒ نگاهبان این اندیشه دراجتماعند .
بهمن وارتائی Ú©Ù‡ بÙÙ† Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ Ú©Ù„ هستی است ØŒ در خانه Ø®Ù€ÙØ²Ø¯ تن وجانست . آنچه ناگنجیدنی درهرجا هست ØŒ درهرجائی ØŒ درهرخانه ای ØŒ گنجانیده شده است . تصویر « خانه » باید این دیالکتیک را درخود، واقعیت ببخشد . خانه ØŒ جایگاه گنجانیدن ناگنجیدنیست . ضمیرانسان ØŒ درهرچه خانه میکند ØŒ آن خانه ØŒ ناگنجیدنی را درخود میگنجاند . این تجربه است Ú©Ù‡ در غزل مولوی ØŒ چهره به خود Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است :
توکئیی دراین ضمیرم ØŒ Ú©Ù‡ ÙØ²ÙˆÙ†ØªØ± از جهانی
تو که « نکته جهانی » ، زچه نکته ، میجهانی ( می زهشی )؟
خود خدا ØŒ خود ٠بÙÙ† جهان، باید « خانه بشود ØŒ یا به سخنی دیگر Ø´Ú©Ù„ به خود بگیرد » تا درآن ØŒ هستی بیابد . خدا، دربه خود Ø´Ú©Ù„ دادن ØŒ Ùˆ در متامورÙوز Ùگوهرخود ØŒ خانه میشود .زمین ØŒ وهستی ØŒ خوشه خانه هاست . یا بسخنی دیگر، خدا ØŒ جهان هستی را به Ø´Ú©Ù„ « انبوه بیشماری از خانه ها » میسازد ØŒ تا درهمه آنها به Ø´Ú©Ù„ÛŒ Ùˆ صورتی دیگر، هستی یابد ØŒ وشاد بزید Ùˆ برقصد Ùˆ بنوشد Ùˆ خرّم باشد وقراربگیرد. اینست Ú©Ù‡ « ویرانه » ای درجهانی Ú©Ù‡ خدا Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡ است ØŒ نیست، یا بقول اسدی توسی : « Ú©Ù‡ ویران زمین ØŒ جای دیوان بود » . ویران کردن خانه تن Ùˆ جان Ùˆ خرد هر انسانی ØŒ ستم کردن به خود خدا هست .
خانه ساختن ØŒ معنای « آراستن Ùˆ نظم دادن Ùˆ Ø´Ú©Ù„ وصورت دادن » دارد . همه جانها ØŒ همه انسانها ØŒ خانه خدا هستند . هرتنی ØŒ خانه خدا یا « خانه بÙÙ† Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ جهان هستی » است . این تصویر را بایستی درهمه برآیندهایش شناخت ØŒ تا ورطه ÙˆØØ´Øª انگیزی Ú©Ù‡ میان تصویر کنونی ما از « خانه Ùˆ جایگاه » واز « طبیعت » Ùˆ از« مدنیت » ØŒ با تصویر ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانی از« خانه » هست، دریابیم .
ما ادبیات خود را بدون شناخت این تصویرویژه ازخانه ØŒ نمیتوانیم بÙهمیم . برای درک این ØªÙØ§ÙˆØª ØŒ نگاهی کوتاه به داستانی میکنیم Ú©Ù‡ عبید زاکانی در رساله دلگشایش میآورد . « دهقانی دراصÙهان، به درخانه خواجه بهاء الدین ØµØ§ØØ¨ دیوان Ø±ÙØª . با خواجه سرا Ú¯ÙØª Ú©Ù‡ : با خواجه بگو Ú©Ù‡ - خدا - بیرون نشسته است ØŒ با تو کاری دارد . با خواجه Ø¨Ú¯ÙØª . به Ø§ØØ¶Ø§Ø±Ø§Ùˆ اشارت کرد . چون درآمد پرسید Ú©Ù‡ : تو خدائی ØŸ Ú¯ÙØª آری . Ú¯ÙØª چگونه ØŸ
Ú¯ÙØª : ØØ§Ù„ آنکه من پیش، « ده خدا » Ùˆ « باغ خدا » Ùˆ « خانه خدا » بودم . نوّاب تو ØŒ ده Ùˆ باغ Ùˆ خانه ØŒ از من، به ظلم بستدند . خدا ØŒ ماند »
به سخنی دیگر، من ØŒ ازاین پس ØŒ هیچ نیستم. من خدائی خود را از دست داده ام . خدا، بی خانه وبی ده Ùˆ بی باغ ØŒ « نیست » . چون ØŒ خدا ØŒ خداست، هنگامی گیتی میشود ØŒ هنگامی باغ( پردیس = ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ ) Ù…ÛŒØ¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø¯ ØŒ هنگامی ده Ù…ÛŒØ¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø¯ ØŒ هنگامی خانه Ù…ÛŒØ¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø¯ . خدا در، خانه شدن Ùˆ باغ شدن Ùˆ ده شدن ØŒ درآبادان کردن ØŒ درشاد کردن ØŒ درجشن ساختن ØŒ هستی Ù…ÛŒ یابد . ظلم هر ØÚ©ÙˆÙ…تی ØŒ « خدا » را ØŒ هیچ میکند ØŒ نابود میکند ÙˆÙ…ÛŒÚ©Ù€ÙØ´Ø¯ . اینست Ú©Ù‡ با ظلم ØŒ خدا ( بÙÙ† Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ درهرانسانی) ازبین میرود . خدا Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ در Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù† گیتی هست Ú©Ù‡ خدا میشود ØŒ Ùˆ تا آن را Ù†ÛŒØ§ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡ ØŒ خدا نیست، Ùˆ با جدا کردن خدا ØŒ از Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡ هایش ØŒ خدا ØŒ « نیست میشود» ØŒ چون در Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡ هایش ØŒ خدا، به اوج هستی اش میرسد . این رد پای همان Ù…Ùهوم از خانه است ØŒ Ú©Ù‡ دراین داستان عبید زاکان در رساله دلگشا ØŒ بازتابیده میشود :
« شخصی ازمولانا عضدالدین پرسید Ú©Ù‡ چونست Ú©Ù‡ درزمان Ø®Ù„ÙØ§ØŒ مردم ØŒ دعوی خدائی Ùˆ پیغمبری بسیار میکردند ØŒ Ùˆ اکنون نمیکنند . Ú¯ÙØª : مردم این روزگاررا ØŒ چندان از ظلم Ùˆ گرسنگی Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù‡ است ØŒ Ú©Ù‡ نه ازخدایشان بیاد میآید Ùˆ نه از پیغامبر» . البته این عبارت ØŒ اشاره Ø®ÙÛŒ بدانست Ú©Ù‡ نه از خدا بودنشان Ùˆ نه از پیغامبربودنشان، یاد میکنند ! ظلم ØŒ « جان وخرد انسان » را ØŒ Ú©Ù‡ خانه٠نشیمن Ùˆ زیستن خدائیست Ú©Ù‡ خودش، ازگل Ùˆ آب وجود خودش ØŒ بنا کرده است ØŒ ویران میکند . ØØ§Ù„ا این انسان ØŒ خواه موءمن باشد ØŒ خواه Ú©Ø§ÙØ±ØŒ خواه مشرک باشد، خواه Ù…Ù„ØØ¯. آنکه خانه وجود انسان را ویران میکند ØŒ ظالمست ØŒ هرچند این کار را بنام خدائی، مقدس Ùˆ ثواب سازد . ستم ØŒ ویران کردن Ùˆ درهم شکستن ÙˆÙØ±Ùˆ ریزاندن خدا ØŒ درشکل خانه وجود انسانهاست . ستم ØŒ آنست Ú©Ù‡ انسانها ÙØ±Ø§Ù…وش سازند Ú©Ù‡ خانه خدا ( سرچشمه Ùˆ کاریز خدا ) هستند .
موج دریای ØÙ‚یقت Ú©Ù‡ زند بر کـه قاÙ
زان زما جوش برآورد که ما کاریزیم - مولوی
Ú¯Ø±ÙØªÙ† این آگاهبود از انسان Ú©Ù‡ او خانه خدا ØŒ خانه ØÙ‚یقت ØŒ خانه اصل Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ ØŒ سرچشمه ÙˆÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ هست ØŒ بÙÙ† همه ستم ها Ùˆ برترین ستم است. هنگامیکه انسان نمیتواند دیگر بیاد آورد Ú©Ù‡ خانه خدا ØŒ سرچشمه ØÙ‚یقت Ùˆ نظم Ùˆ صورتدهیست ØŒ بدو ستم شده است . خانه خدا بودن ØŒ آبستن بودن به خدا ØŒ سرچشمه خدا ÙˆØÙ‚یقت بودن ØŒ Ùˆ بÙÙ† متامورÙوز(ÙØ±ÙˆÙ‡Ø±) بودنست . ÙØ±Ø§Ù…وش ساختن اینکه من خانه خدا وچشمه خدا هستم ØŒ ویرانشدگی من هست . ÙØ±Ø§Ù…وش ساختن اینکه من، به خدا ÙˆØÙ‚یقت Ùˆ اصل Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø¯Ú¯ÛŒ ØŒ آبستن هستم ØŒ نازا Ùˆ عقیم ساختن Ùˆ سوختن بÙÙ† من است . اینست Ú©Ù‡ Ú¯ÙØªÙ‡ میشود Ú©Ù‡ « گنج ØŒ در ویرانه است » .
ما دیگر« کت خدا ØŒ خانه خدا ØŒ خانه خدا » نیستیم ØŒ بلکه دراثر این مذاهب ومکاتب Ùˆ مسالک وآموزه ها ØŒ « گنجی ØŒ در ویرانه ای شده ایم » . ما دیگر، « خانه خدا » نیستیم ØŒ بلکه « ویرانه خدا » ØŒ « خدای ویرانه = دیو » شده ایم ØŒ سق٠ما ( کت = ساپیته= سابات= سیکات = سه کهت= سه کت = راز ) Ú©Ù‡ اصل جوانشوی ونوزائی وبنا کنندگی ماست ØŒ ÙØ±ÙˆØ±ÛŒØ®ØªÙ‡ Ùˆ آزرده شده است . ولی درخاکستر ٠سمندر یا سیمرغ ØŒ تخمهای نوشونده وباز زاینده ÙØ³Ù…ندرهست . خاکستر، Ú©Ù‡ « خاک= هاک= تخم + استر» باشد، به معنای « پاشیدن Ùˆ پراکندن تخم وبذر» است . بَـرو بـÙÙ† ØŒ درتخمهای خوشه ( ارتا Ùˆ ÙÙ‡ خوشت = ارتای خوشه به ) Ú©Ù‡ آسمانست ØŒ هست Ùˆ Ø¯Ø±ÙØ±ÙˆØ±ÛŒØ®ØªÙ†ØŒ Ùˆ ویران شدن ØŒ ازسر نیروی بنا کردن دارد .
سق٠زمان درهر روزی، « نیمه شب آن روز» است ØŒ Ú©Ù‡ خانه همآغوشی « ارتا Ùˆ بهرام = مهرگیاه = بهروزوصنم = گلچهره Ùˆ اورنگ = مهر ÙˆÙˆÙØ§ » . ازاین سنگشدن است Ú©Ù‡ هرروز ازنو، گیتی Ùˆ انسان Ùˆ خورشید ØŒ پیدایش Ù…ÛŒ یابند . گیتی Ùˆ انسان ØŒ هنگامی خانه خدا( خانه٠بÙÙ† Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ یا Ø§Ø±ØªØ§ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ØŒ یا ÙØ±ÙˆÙ‡Ø±ØŒ بـنـّای گوهری درانسان ) هستند ØŒ آباد هستند . این بود Ú©Ù‡ این گاه را ØŒ « آبادیان = آباد+ یان » مینامیدند . « یان ØŒ یا یانه = » هم به معنای 1- خانه ومØÙ„ سکونت هست ØŒ وهم 2- به معنای وصال وپیوند Ùˆ Ù…ØªØØ¯Ø´Ø¯Ù† هست ØŒ Ùˆ هم 3- به معنای نیرو هست Ú©Ù‡ دراصل معنای یوغ دارد Ú©Ù‡ سرچشمه Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ú¯ÛŒ باشد . این گاه ØŒ خانه آباد است . خانه آباد، خانه پیوند دواصل Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ جهان وانسان وزمان ØŒ ارتا Ùˆ بهرام باهم است . نیمه شب ØŒ گاه Ù ØØ¬Ù„Ù‡ عروسی ( پری ) بهرام وارتا ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ است. این پیوند ووصال دوبÙÙ† جهان ØŒ یا اصل پیوند، Ú©Ù‡ همان سنگ باشد، اصل سومست ØŒ و« جایگاه پیوند » یا« خانه= یان» شمرده میشد ØŒ وبا بهرام وارتا Ú©Ù‡ Ø¬ÙØªÙ†Ø¯ØŒÂ« اصل سه تا یکتائی » میشوند. بهرام دراین خانه = یان ØŒ با ارتا ØŒ باهم یکی میشوند ) . ترجمه عربی « آبـادیـان= آباد + یان » « بیت المعمور»است Ú©Ù‡ به « کعبه » اطلاق گردیده است . درکعبه هم دراصل، اسا٠ونائله ØŒ همین نقش بهرام وارتا را داشته اند ØŒ Ú©Ù‡ سپس در اسلام ØŒ آنهارا زشت ساخته اند .
درگرشاسپ نامه ØŒ رد پای این داستان باقی مانده است . سروش ØŒ سنگی از یاقوت(= یاک + کوت = زهدان مادر) یکپاره میآورد ØŒ تا آدم ÙˆØÙˆØ§ درآن باهم پیوند یابند . این سنگ یاقوت، نخستین خانه است . سنگ ØŒ خانه وجایگاه ٠پیوند یابی بطورکلی هست . سنگ درسانسکریتsam-gha دارای این معانی میباشد 1- تماس نزدیک 2- ترکیب کردن 3- هرمجموعه یا گردهم آئی ( Ù…ØÙÙ„ÛŒ ) 4- کثرت 5- مهمان 6- جامعه 7- هرعده ازمردم Ú©Ù‡ برای غایتی ویژه ومشترک، با هم زندگی میکنند .... .
سنگ ØŒ اصل همبستگی Ùˆ پیوند Ùˆ مهر است . ازاین رو بود Ú©Ù‡ سنگ یاقوت با مهرگان ØŒ اینهمانی داده میشد ØŒ چون مهرگان = میترا گانه است Ú©Ù‡ زهدان میترا باشد ØŒ Ùˆ یاقوت ØŒ نماد مهرپایدارمیباشد ( درویس ورامین ) . درسغدی به «مهرگان » Ú©Ù‡ ماه Ù‡ÙØªÙ… است، bagha+kaanich میگویند Ú©Ù‡ به معنای « دوشیزه یا کنیزبغ = دوشیزه خدا » است . ازاینجا بخوبی میتوان دید Ú©Ù‡ « خدای مهر» ØŒ درآغاز زن بوده است .
ازاین رو هست Ú©Ù‡ کاوس برای آراستن جهان ØŒ Ù‡ÙØª خانه ازسنگها ( ازسنگ خارا 2 خانه + از آبگینه، دوخانه + از سیم ØŒ دوخانه +از زر، یک خانه، آبگینه وسیم وزر ØŒ کانی شمرده میشوند Ùˆ از سنگ ØŒ زاده شده اند ) میسازد. اندیشه خانه Ø¯Ø±ÙØ±Ø§Ø²Ú©ÙˆÙ‡ ØŒ همان اندیشه « خانه سیمرغ » است Ú©Ù‡ درشاهنامه ÙØ±Ø§Ø²Ú©ÙˆÙ‡ ØŒ ÙˆÙØ±Ø§Ø² سه درخت است Ú©Ù‡ سر به خوشه پروین میساید . درواقع ØŒ خوشه پروین ØŒ خانه سیمرغ است .
یکی خانه کرد اندرالبرزکوه که دیو اندرآن رنجها شد ستوه
Ø¨ÙØ±Ù…ود کزسنگ خارا کنند دو خانه براو هریکی ده کمند
دوخانه دگر زآبگینه بساخت زبرجد به هرجایش اندرنشاخت
دوخانه Ø²Ø¨Ù‡Ø±Ø³Ù„ÛŒØ Ù†Ø¨Ø±Ø¯ Ø¨ÙØ±Ù…ود کز نقره خام کرد
یکی خانه از زر بیاراستند به دیبا و خوالیگران ، خواستند
سنگ ، « خانه ، یا جایگاه٠پیوند بطورکلی» شمرده میشد. به روایت گرشاسب نامه ، سروش، آورنده « ابادیان = خانه آباد» هست . سروش، دراصل ، خدای زایمان بوده است ، ازاین رو چنانچه خواهد آمد نام دیگرش « تنو مانتره » است و همچنین نام دیگرش « رهگشا » میباشد ، چون راه زائیدن را میگشاید. سروش ، چون خدای زایمان بوده است ، خدای بینش وخرد نیزشمرده میشده است، چون بینش و روشنی، روند زادن هستند.
ÙØ±Ø³ØªØ§Ø¯ پس کردگار ازبهشت بدست سروش خجسته سرشت
زیاقوت یکپاره ٠لعل ÙØ§Ù… Ø¯ÙØ±Ùشان ØŒ یک خانه ØŒ آباد نام
مر آن را « میان جهان» جای کرد
پرستشگهی زو دلارام کرد
« میان جهان » دراین ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ØŒ به معنای « میان هرجانی وهرانسانی» میباشد، نه آنکه نقطه ای برگزیده در زمین باشد ØŒ مانند کعبه یا بیت المقدس، . Ú©Ù‡ میان جهان شمرده شود . این Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… ØŒ سپس در راستای « برگزیدگی یک نقطه » ØªØØ±ÛŒÙ شده . برگزیدن یک خانه برای خود ØŒ چیزی جز« بی خانه Ùˆ بی وطن شدن خدا Ùˆ ØÙ‚یقت Ùˆ معنا وبÙÙ† ØŒ درسراسرجهان » نیست .
Ø¨ÙØ±Ù…ود تا آدم آنجا Ø´ØªØ§ÙØª چوشد نزداو، Ø¬ÙØª را Ø¨Ø§Ø²ÛŒØ§ÙØª
بدانگه Ú©Ù‡ Ø¨Ú¯Ø±ÙØª Ø·ÙˆÙØ§Ù† جهان ( هنگامی ادیان نوری آمدند)
شد آن خانه ، سوی گرزمان ، نهان
(گرزمان ، گرو+ دمن است که خانه نی باشد )
همانجایگه ساخت خواهد خدای
یکی خانه ، کزوی بود « دین » بپای
دراین روایت کوشیده شده است Ú©Ù‡ « آبادیان » بطور مبهم ØŒ با « کعبه = بیت المعمور» رابطه داده شود .طبعا معنای « دین» Ú©Ù‡ « بینش زایشی ÙØ±Ø¯ÛŒ » بوده است ØŒ بکلی تغییرجهت داده است، Ùˆ معنای کعبه ÙˆØØ¬Ø±Ø§Ù„اسود Ùˆ شریعت اسلام را پیدا کرده است . سروش با رشنواد، دراصل، خدای زایمان هستند Ùˆ هرکسی، سروش Ø§Ù†ÙØ±Ø§Ø¯ÛŒ خودش را دارد. دراین ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ،« زایمان» ØŒ معنائی بسیارگسترده دارد . زائیدن ØŒ Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ به زائیدن کودک از زهدان مادرنیست ØŒ بلکه سخن از زائیدن خورشید وروشنی وبینش Ùˆ جهان هستی Ùˆ زمان ØŒ از همآغوشی بهرام وارتا نیزهست . همچنین سروش ØŒ خدای « زایمان بینش ازدین، Ú©Ù‡ زهدان بینشی هر انسانی میباشد » نیز هست ØŒ بدین علت نیز « تنو مانتره = زهدان سخن ومشورت ÙˆÙکر= زهدانی Ú©Ù‡ با سرود، Ø´Ú©Ù„ میدهد Ùˆ Ù…ÛŒØ¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø¯ وبنا میکند » نامیده میشده است . هرانسانی ØŒ سروش ویژه خود را دارد ØŒ Ú©Ù‡ « بینش درونی وگوهری اورا Ú©Ù‡ آسن خرد، یا خرد بنیادی بهمنی باشد » ØŒ میزایاند، Ùˆ این « دین » هرانسانی هست . این ویژگی سروش ØŒ در نامش Ú©Ù‡ « تـنـو مـانـتـره » باشد ØŒ پدیدار میگردد . الهیات زرتشتی ØŒ واژه« تنو مانتره» را برای سو دادن به الهیات خود ØŒ به « پیکریابی Ùˆ تجسم ÙØ±Ù…ان ØŒ یا آنچه اهورا مزدا میگوید » برمیگرداند ØŒ Ú©Ù‡ البته ØªØØ±ÛŒÙÛŒ ازمعنای اصلیش میباشد، وبا این ØªØØ±ÛŒÙ ØŒ اصالت بینش ØÙ‚یقت را ازهر انسانی ØŒ میگیرد .« منترهmantra » در سانسکریت ØŒ معنای « اسباب تÙکر+ Ù†ØµÛŒØØª خصوصی+ مشورت رازگونه+ آموزش معنوی + Ø´Ø¹Ø±Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ÛŒ+ تصمیم + نقشه + راز» را دارد . منتری mantriØŒ به معنای مشاور Ùˆ Ù†Ø§ØµØ Ø§Ø³Øª . مثلا سغدیها به کتاب یا رساله مار دانه maar dane یا منتره دان manthra- dana میگویند Ú©Ù‡ به معنای « جایگاه Ùˆ خانه شناخت Ùˆ منتره ØŒ یعنی سخن Ùˆ Ùکراست » .
ما معنای ژرÙ٠منتره را درست در سق٠زمان ( سه خانه پایانی ماه ) Ù…ÛŒ یابیم .سق٠زمان Ú©Ù‡ « کت = خانه » باشد ØŒ درهرماهی ØŒ سه منزل پایانی ماه شمرده میشد ( کهت=کت= کات = کد ) ØŒ Ú©Ù‡ اینهمانی با روزها وخدایان 28= رام جید، Ùˆ 29= ماترا سپنتا = مانتره سپنتا = امرسپنتا ( = سنگ ) ØŒ Ùˆ 30 = بهرام یا بهروز، یا روزبه داشت . درست ماترا سپنتا ( سپنتای مادر) ØŒ مارسپند Ùˆ امر سپند وهمچنین مانتره سپنتا نیز خوانده میشود .
« مـر= امـر» ØŒ درسانسکریت معانی خود را نگاه داشته است . یکی به معنای Ø¬ÙØª ( همزاد ) است، Ùˆ دیگری به معنای جایگاه اندر ( اندروای ) است. وهمچنین به معنای 33 است Ú©Ù‡ خدایان زمان ( ردان اشون ØŒ دراوستا ) باشند . این روز، روزیست نیک برای زناشوئی و« گرد آمدن با دوستان » . Ú¯Ù„ این روز، « برگ بو» هست ØŒ Ú©Ù‡ « غـار» Ùˆ « ر نـد » Ùˆ « ماه بهشتان » Ùˆ « سـنگ » نیز خوانده میشود ØŒ Ú©Ù‡ یونانیها شاخه وبرگ آن را نیم تاج کرده، به کردارنماد پیروزی ØŒ روی سر میگذاشتند .
درواقع ØŒ « ماترا سپنتا » یا« مارسپند » یا« مانترا سپنتا » ØŒ خانه پیوند رام( روز 28 ) با بهرام( روز 30 ) شمرده میشده است .سه خانه پایان ماه ØŒ خانه ایست Ú©Ù‡ تخم زمان تازه ØŒ پیدایش Ù…ÛŒ یابد Ùˆ زمان تازه ازآن میروید . این سه تای یکتا، بÙÙ† Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ اند ØŒ Ú©Ù‡ زمان وگیتی وجان ازآن پیدایش Ù…ÛŒ یابد . ازاین نامها ØŒ سه ویژگی ٠« سنگ یا خانه » نمایان میگردد . سپنتا ØŒ Ú©Ù‡ سه زهدان ( پنت = پند = پن )یا بÙÙ† جهانست ØŒ دارای سه ویژگیست
ماترا ، مادر است
مار، مر، امهر( امر= Ø¬ÙØª= همزاد= گواز= یوغ) است
مانترا ØŒ نای ØŒ وبا Ù†Ú¯ Ù†ÛŒ Ùˆ سرود Ù Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ آنست ( رند)
مانترا سپنتا ، از الهیات زرتشتی ، به « کلام مقدس » ترجمه میگردد . به مانترا، معنای « دانش وسخن اهورامزدا » ، وبه سپنتا ، معنای « مقدس » داده میشود . البته این روز، مانند سایر روزها ، اینهمانی با « خدائی » داشته است ، نه با « کلام وسخن مقدس » که متون زرتشتی میگویند . گذشته ازاین ، ویژگی ومعنای « سپنتا » ، نزد مردم، بخوبی باقی مانده است .
سپنتا وسپنا Ùˆ وسپند Ùˆ سپنج واسÙند، اشکال گوناگون ٠یک واژه اند . سپنج ØŒ به یوغ Ú¯ÙØªÙ‡ میشود ØŒ Ùˆ ما درست درگیاه این روز، Ú©Ù‡ برگ بوهست Ùˆ « سنگ» هم نامیده میشود، همین معنا را Ù…ÛŒ یابیم . همچنین دراینکه این روز ØŒ نیک برای جشن زناشوئی Ùˆ Ù…ØµØ§ØØ¨Øª با دوستان شمرده میشود، این معنا تائید میشود . سپنج= سپنتا ØŒ اصل پیوند دهیست . ازآنجا Ú©Ù‡ « پیوند دادن» ØŒ گرانیگاه این جهان بینی بوده است این واژه ØŒ به معنای « مقدس » بکار برده شده است . یوغ ØŒ تبدیل به« یوج» و« یوژ» Ùˆ یوش شده است ØŒ Ùˆ دراین شکلها، معنای « مقدس » پیدا کرده است . یوشیج ازهمین ریشه ساخته شده است . درواقع ØŒ مهرو عشق ØŒ قداست وقدس میباشد. عشق ومهر، Ù‚Ù€Ù€ÙØ¯Ø³ است . Ùˆ یوغ ØŒ یعنی پیوند نیروها Ùˆ انسانها باهم ØŒ اصل Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ú¯ÛŒ Ùˆ پیدایش روشنی Ùˆ بینش شمرده میشده است. این تجربه « قدس وقداست » ØŒ بکلی با تجربه ادیان نوری از« قدس وقداست » ÙØ±Ù‚ دارد . این برآیند بسیارمهم ØŒ به ÙØ±Ø§Ù…وشی سپرده میشود . معنای دیگر« سپنج » ØŒ ÙØ±Ø§Ù‡Ù… آوردن جشن ØŒ برای غریب Ùˆ آواره Ùˆ بیگانه Ùˆ ناشناس Ùˆ تازه وارد ØŒ Ùˆ کشش برای پیوند یابی با آنچه نو است میباشد . سرا یا خانه باید « سپنجی سرای = مهمانخانه آوارگان Ùˆ بیوران باشد ( بی+ ور= غریب ) . این Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Â« سپنجی سرای» Ú©Ù‡ خانه جشن برای پیوند یابی با هرچه نوین است ØŒ سپس ØŒ معنای« سرای ÙØ§Ù†ÛŒ » Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است ! نکته دیگری Ú©Ù‡ معنای اصلی سپنتا را روشن میسازد آنست که، هم کت یا سق٠آسمان ØŒ ØµÙØª « سپنتا » را دارد ØŒ Ùˆ همچنین مادر زمین « آرمئتی » ØŒ سپنتا آرمئتی است ( سپندارمد ) . زمین وآسمان باهم مقدسند . این اندیشه ØŒ تصویری دیگر از زندگی درگیتی ارائه میدهد . زندگی درگیتی وبر روی زمین ØŒ مقدس شمرده میشود . این بیان متامورÙوز« ماترا سپنتا » ØŒ به « سپنتا آرمئتی » ØŒ Ùˆ متامورÙوز« سپنتا آرمئتی» به « ماتراسپنتا » است . به عبارت دیگر، آسمان Ùˆ زمین، به هم تØÙˆÙ„ Ù…ÛŒ یابند . ÙØ±Ø§Ø²ÙˆÙرود ØŒ ازهم بریده وجدا نیستند. آسمان ØŒ همان اندازه مادراست Ú©Ù‡ زمین . آسمان وزمین باهم یک خانه اند، ویک چشمه Ùˆ یک مادرند . « ماترا سپنتا » Ú©Ù‡ سق٠و آسمانه زمانست ØŒ متامورÙوز( ÙØ±Ú¯Ø±Ø¯= دگردیسی) به زمین ( آرمئتی ) Ù…ÛŒ یابد .
دراصل ØŒ پدیده « مقدّس بودن= Ù‚Ù€Ù€ÙØ¯Ø³ » ØŒ Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ « عشق ومهر» بوده است ØŒ Ú©Ù‡ Ø¯Ø±Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… همزاد = جما= ییما ØŒ یا سنگ، یا گواز، یا « مر= مار» ØŒ یا یوغ ( یوج = یوژ= یوش ) ØŒ یا « سپنج Ùˆ سپنتا » ØŒ یا « آماج » ØŒ عبارت به خود Ù…ÛŒÚ¯Ø±ÙØªÙ‡ است . « عشق وجان » باهم، اینهمانی داشتند ØŒ وباهم مقدس بودند ( نه شخصی Ùˆ نه کتابی Ùˆ نه شریعتی ) . « یوش » Ú©Ù‡ همان یوغ ( Ù‡Ù…Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†ÛŒ ØŒ همپرسی ) باشد ØŒ اصطلاØÛŒØ³Øª هم معنا با « سپنج Ùˆ سپنت = اسÙند » . ماترا سپنتا ØŒ به معنای « مادرمقدس ØŒ مادرعشق ومهر، خانه وسرچشمه پیوند » است . ماترا Ú©Ù‡ مادر باشد، درعربی تبدیل به « مطر» شده است Ú©Ù‡ باران باشد . مادر، آب زندگیست . مادر، سرچشمه است.
نام « آرمئتی » ØŒ Ú©Ù‡ خدائیست Ú©Ù‡ اینهمانی با« زمین » دارد ØŒ وقداستش، در زهدان Ùˆ در تن ودر زندگی در زمین بازتابیده میشود ØŒ برعکس آنچه ایرانشناسان میگویند ØŒ مرکب از« آرمه + تی » هست . پیشوند ٠« آرمه » ØŒ همان « رمه » هست ØŒ Ú©Ù‡ نام « خوشه پروین » است ( برهان قاطع ) Ùˆ چون خوشه پروینست ØŒ تخم همه موجودات درگیتی است( شش ستاره پروین، ارتا هست) . ازاین رو« رمـه » ØŒ به معنای « سراسرجانها ØŒ ویا همه جانها » است . امروزه معنای این واژه « رمه » ØŒ Ùقط به « گلـه گاو وگوسÙند وبز » کاهش ÛŒØ§ÙØªÙ‡ است . خوشه پروین= رمه، پس ازآنکه در زهدان هلال ماه Ù‚Ø±Ø§Ø±Ú¯Ø±ÙØª ØŒ ÙØ±ÙˆØ§Ùشانده میشود ØŒ وازتخمهایش ( Ú©Ù‡ ارتا : شش تخم= شش ÙØµÙ„ میباشد ) Ú©Ù„ جهان جان، پیدایش Ù…ÛŒ یابد . واژه ٠« شبان » Ú©Ù‡ خشه پان باشد ØŒ همان معنای « شب » را دارد ØŒ Ùˆ « شب » ØŒ نام خدای زایمان یا آل Ùˆ سیمرغ بوده است . « شـبـان ٠رمـه » ØŒ به معنای « زایاننده ودایه Ùˆ مامای همه تخمهای جان درگیتی » است ØŒ Ùˆ ربطی به رابطه « چـوپـان با گله گاو وگوسÙند » ندارد . « سپنتا + آرمه + تی » که« زنخدای مقدش زمین» باشد، معنای « مادرمقدس همه زندگان درگیتی= زهدان مقدس همه زندگان درگیتی » را دارد . قداست در وجودآرمئتی ØŒ Ú©Ù‡ خدائی جدا از زمین باشد، نمی ماند ØŒ بلکه دروجود Ùهمه زندگان برروی زمین ØŒ پخش میگردد . آرمئتی ØŒ چیزی جز همه تن ها ØŒ همه زمینی ها ØŒ همه کانی ها نیست . برگرداندن دیده ها، ازمعنای اصلی واژه « آرمئتی » ØŒ به علت آن بوده است Ú©Ù‡ الهیات زرتشتی ØŒ میبایست « اقتران ماه با پروین » را Ù†ÙÛŒ Ùˆ طرد کند ØŒ تا بتواند اهورامزدا را به کردار Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ ØŒ جانشین آن سازد.
این متامورÙوز« سق٠آسمان » به « زمین» ØŒ یا زمین به آسمان ØŒ تصویر الهیات زرتشتی را درباره ÙØ±Ø§Ø²Ù¾Ø§ÛŒÙ‡ بودن آسمان Ùˆ روشنی Ú©Ù‡ خانه اهورامزدا ست ØŒ Ùˆ ÙØ±ÙˆØ¯ پایه بودن زمین ØŒ Ú©Ù‡ اهریمن بدان میتازد، Ùˆ خود را با آن میآمیزد ØŒ رد ونÙÛŒ میکرد . دراین تصویر« ماترا سپنتا + سپنتا آرمئتی » ØŒ هردو، سق٠و بوم ØŒ به هم چسبیده در یک خانه هستند ØŒ وهردو ازیک گوهر Ùˆ هردو هم ارزشند . ÙØ±Ø§Ø² Ùˆ ÙØ±ÙˆØ¯ ØŒ آسمان Ùˆ زمین ØŒ روشنی وتاریکی، همگوهروبه هم پیوسته اند . پدیده « سکولاریته » ØŒ امکان پیدایش دراین ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ نداشت . پدیده سکولاریته ØŒ آنگاه پیدایش Ù…ÛŒ یابد Ú©Ù‡ ÙØ±Ø§Ø²( آسمان، روشنی ) از ÙØ±ÙˆØ¯ ( زمین ØŒ تاریکی ) ØŒ بریده Ùˆ پاره Ùˆ جدا ساخته شود. اینست Ú©Ù‡ مکاتب ÙلسÙÛŒ درغرب ØŒ همه برای رویارو شدن با مسیØÛŒØª ØŒ روی به « زمین» آورند ØŒ Ùˆ « زمینی شدند » Ùˆ Ø§ÙØªØ®Ø§Ø± به « زمینی بودن » کردند ØŒ Ùˆ زمینی بودن، معنای واقعیت بین شدن Ùˆ ماده گرا شدن را ÛŒØ§ÙØª ØŒ ولی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی ایران ØŒ Ú†Ù†
راضیه نوشت