بینامتنیت در متن پساغزل-----تورج بخشایشی
ØØ±Ú©Øª از همین جا آغاز Ù…ÛŒ شود. درست از Ù„ØØ¸Ù‡ ای Ú©Ù‡ شروع به خوانش Ù…ÛŒ کنیم. این عمل مارا به شبکه ای از ارتباطات متنی رهنمون Ù…ÛŒ شود. Ú©Ø´Ù Ùˆ معنایابی مارا به سمت دیگر متون Ù…ÛŒ کشاند. تاویل ها یکی پس از دیگری ØŒ ذهن را بر کلیدهای اصلی Ù…ÛŒ ÙØ´Ø§Ø±Ø¯. معنا چیزی Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ به متن Ùˆ به همه ÛŒ از پیش خوانده ها Ùˆ از پیش نوشته ها زنجیر است. دال های* متن در دل دیگر متون ردیابی Ù…ÛŒ شود. دال هایی Ú©Ù‡ خود به دال هایی دیگر
پیوند Ù…ÛŒ خورد Ùˆ هیچ گاه به مدلول* ثابتی ختم نمی شود. متن به دیگر متون ØŒ وابسته Ù…ÛŒ شود. شروع شد، متن ØŒ بینامتن Ù…ÛŒ شود. بینامتنیت Ù…ÛŒ تواند متن را از درون برآشوبد یا به آن سامان دهد. Ù…ÛŒ تواند در خدمت هر نوع اÙکار کلاسیک Ùˆ یا اÙکار ساختارگرایانه* باشد. یا Ù…ÛŒ تواند پا را ÙØ±Ø§ØªØ± گذاشته به ÙØ¶Ø§ÛŒÛŒ چند بعدی Ú©Ù‡ در آن Ø·ÛŒÙÛŒ از نوشته های غیر اصیل Ú©Ù‡ Ø¨Ø±Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ از مراکز بیشمار ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ است وارد شود Ùˆ متن را تا بی نهایت ادامه دهد. اولین بار Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø¨ÛŒÙ†Ø§Ù…ØªÙ†ÛŒØª از زبان ژولیا کریستوا* در اواسط دهه ÛŒ شصت Ùˆ در کانون نظریات گوناگون یعنی ÙØ±Ø§Ù†Ø³Ù‡ شنیده شد. قصد این نوشته ØŒ بیان تاریخچه ÛŒ مستطابی در باب نظریه ÛŒ بینامتنیت نیست . بل این متن Ù…ÛŒ کوشد آن چیزی را Ú©Ù‡ در سبک ادبی پساغزل ØŒ ØªØØª عنوان بینامتنیت به ÙØ¹Ù„ در آمده است به ذهن مخاطبش متبادر کند. در پساغزل ØŒ بینامتنیت ØŒ به صورتی کاملا Ù…ØªÙØ§ÙˆØª با دیگر سبک های به رسمیت شناخته شده Ùˆ نشده ÛŒ پیش از خود سر برآورده است. این نوع بینامتنیت شباهت کاملی با آن چیزی دارد Ú©Ù‡ کریستوا از آن با عنوان جایگشت* یاد Ù…ÛŒ کند Ùˆ متن را به ایده آل رولان بارت* ØŒ یعنی ناسازه* Ù…ÛŒ لغزاند. در پساغزل ØŒ پیشداوری ها نابود Ù…ÛŒ شود. روابط دال Ùˆ مدلولی ساکن معمول در سبک های پیش از خود را در هم Ù…ÛŒ شکند ØŒ مدلول های استعلائی* را سست Ù…ÛŒ کند Ùˆ از دل آن دال های جدیدی Ù…ÛŒ رویاند Ú©Ù‡ در برابر استعلایی بودن به شدت مقاومت Ù…ÛŒ کنند. متن به مکانی تبدیل Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ مقاومت در برابر دلالتی ثابت را در خود Ù…ÛŒ پرورد Ùˆ از کالایی شدن Ú¯ÙØªØ§Ø± Ùˆ نوشتار Ù…ÛŒ گریزد. یک متن پساغزل به معنازایی متوسل Ù…ÛŒ شود Ùˆ از معنادهی به صورت رایج Ú©Ù‡ در آثار کلاسیک به چشم Ù…ÛŒ خورد دوری Ù…ÛŒ کند. بینامتنیت در پساغزل را نباید با نوعی از بینامتنیت Ú©Ù‡ در سبک های پیش از آن وجود دارد Ùˆ تا ØØ¯ یک ØªÙ„Ù…ÛŒØ Ø³Ø§Ø¯Ù‡ تنزل ÛŒØ§ÙØªÙ‡ اشتباه Ú¯Ø±ÙØª. چون ØªÙ„Ù…ÛŒØ ØŒ نهایتا مارا به متنی دلالتی Ù…ÛŒ کشاند Ùˆ معنا تمام Ù…ÛŒ شود. ببینامتنیت در پساغزل همچنان به این عقیده پایبند است Ú©Ù‡ متون نمی توانند از متنیت ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ Ùˆ اجتماعی Ú©Ù‡ پایه ÛŒ همه ÛŒ متون بر آن بناست تÙکیک شوند Ùˆ بالطبع هر متنی ØØ§ØµÙ„ آمیزش کلام Ùˆ متون دیگر است Ú©Ù‡ دست Ú©Ù… خوانش یک متن یا کلام دیگر را در خود دارد. اما با این ØØ§Ù„ کاملا بر علیه ØØ³ تکرار ØŒ اشباع ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ Ùˆ سلطه ÛŒ کلیشه ها Ùˆ پدید آمدن همسازه ای* Ú©Ù‡ بالقوه در دل خود دارد Ù…ÛŒ شورد. در پساغزل متون زایشی* Ú©Ù‡ از نیروهای جهت دار ناخودآگاه Ù…ÛŒ جوشد برعلیه متون ظاهری* Ú©Ù‡ وابسته به قیودات زبان Ùˆ ارتباطات است سر بر Ù…ÛŒ آورد، آن را Ù…ÛŒ پراکند Ùˆ عامل یک سوبژکتیویته ÛŒ* پیشازبانی Ù…ÛŒ گردد. به بیان کریستوا در انقلاب در زبان شاعرانه : " بینامتنیت همان گذر از یک نظام نشانه* به نظام نشانه ای دیگر است Ú©Ù‡ متضمن تغییری در موضع نهاده ای ØŒ تخریب موضع قدیمی Ùˆ Ø´Ú©Ù„ دهی یک موضع جدید خواهد بود. " در پساغزل پیام به عنوان یک نشانه Ù…Ø·Ø±Ø Ù†Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ از یک سو، دال ( مادیت ØØ±ÙˆÙ یا اصوات) Ùˆ از سوی دیگر مدلول ( معنایی همواره اصیل، یکه ØŒ خداگونه Ùˆ قطعی) آن را در برگیرد بلکه تکه ای از یک ØÙˆØ²Ù‡ ÛŒ روش شناختی است Ú©Ù‡ به قول بارت " نه در زبان بل در دست است. " اما تکثر متن را در پساغزل نباید با آن چیزی Ú©Ù‡ در بعضی سبک های پیش از آن ØªØØª عنوان تکثر متن از آن یاد Ù…ÛŒ شود اشتباه Ú¯Ø±ÙØª. در پساغزل تکثر متن به Ù…Ùهوم دارا بودن چندین معنا نیست( معنایی Ú©Ù‡ ساختارگرایانی از جمله Ú˜ÙØ±Ø§Ø± ژنت* از تکثر دارند) چرا Ú©Ù‡ این معناها نهایتا به پایان Ù…ÛŒ رسند Ùˆ در زنجیره های معمول دال Ùˆ مدلول به یک مدلول ثابت ختم Ù…ÛŒ شوند. مدلولی Ú©Ù‡ هیچ گاه نقش یک دال را در ذهن خود نمی پروراند. بلکه تکثر متن در پساغزل در واقع ØØµÙˆÙ„ ذات کثرت است. این نوع تکثر بر اساس بازی دال ها تا بی نهایت است Ùˆ در این کلا٠تو درتو هیچ مدلولی به خود ØŒ ختم نمی شود Ùˆ معنا تا دور دست به تعویق Ù…ÛŒ Ø§ÙØªØ¯. چنانچه بارت در لذت متن Ù…ÛŒ گوید: " تکثر متن نه وابسته به ابهام Ù…ØØªÙˆØ§Ù‡Ø§ÛŒ آن بل وابسته به چیزی است Ú©Ù‡ شاید بتوان آن را اثر استریو گراÙیکی از Ø¨Ø§ÙØªÙ‡ ÛŒ دال ها ÛŒ متن نامید. خواننده ÛŒ این متن را Ù…ÛŒ توان با آدمی پرسه گرد مقایسه کرد. " این نوع تکثر در ÙØ¶Ø§ÛŒ بین درون Ùˆ برون متن شناور است Ùˆ در واقع مرزها را از بین Ù…ÛŒ برد Ùˆ متن را از خطر تÙکیک پذیری به دو بخش درونی Ùˆ بیرونی Ù…ÛŒ رهاند. بدین سان متن، بینامتن Ù…ÛŒ شود. پساغزل با خوانندگان ( مصر٠کنندگان) ÛŒ Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ خوانند تا به معنای ثابتی برسند سنخیتی ندارد. این سبک ØŒ خطر اقتدار Ùˆ سلطه ÛŒ هیچ ابر معنایی را بر نمی تابد. در واقع مخاطبان اصلی پساغزل خوانندگانی هستند Ú©Ù‡ در ØÛŒÙ† خواندن متن به نوشتن آن هم مشغول اند Ùˆ به عبارتی با متن رابطه ÛŒ بده بستان دارند. یعنی نقشی پویا Ùˆ زایشی درروند خوانش خود دارند Ùˆ بدین ترتیب اینان خود نویسندگان متن اند. Ùˆ این همان چیزی است Ú©Ù‡ باعث Ù…ÛŒ شود یک متن را متنی نویسا تلقی کنیم. چنان Ú©Ù‡ بارت در مرگ مول٠می گوید: " یک متن از نوشته های متعددی ساخته شده ØŒ از بسیاری از ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ها نشات Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ Ùˆ وارد روابط متقابل مکالمه، هجو Ùˆ مجادله Ù…ÛŒ شود. اما جایگاهی هست Ú©Ù‡ گرانیگاه این چندگانگی بوده Ùˆ این جایگاه ØŒ خواننده است نه چنان Ú©Ù‡ تاکنون Ú¯ÙØªÙ‡ شده Ù…ÙˆÙ„ÙØŒ خواننده ÙØ¶Ø§ÛŒÛŒ است Ú©Ù‡ همه ÛŒ نقل قول هایی Ú©Ù‡ یک نوشته را Ù…ÛŒ سازند در آن بی Ú©Ù‡ هیچ یک از دست Ø±ÙØªÙ‡ باشند نگاشته Ù…ÛŒ شوند . ÙˆØØ¯Øª یک متن نه در مبدا Ú©Ù‡ در مقصد آن است. با این ØØ§Ù„ این مقصد دیگر نمی تواند شخصی باشد . خواننده ØµØ±ÙØ§ کسی است Ú©Ù‡ همه ÛŒ قرائنی را Ú©Ù‡ متن مکتوب بوسیله ÛŒ آنها Ø´Ú©Ù„ Ù…ÛŒ گیرد در یک ØÙˆØ²Ù‡ ÛŒ ÙˆØ§ØØ¯ گرد Ù…ÛŒ آورد ... زایش خواننده باید به بهای مرگ مولÙ* باشد. " این عقیده ÛŒ پساساختارگرایانه* از آن جهت است Ú©Ù‡ مول٠نمی تواند نظارتی بر معنای رها شده ÛŒ متن داشته باشد Ùˆ این عدم نظارت ریشه در بینامتنیتی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ دارد. مهمترین عوامل بوجود آورنده ÛŒ بینامتنیت رمزگان ها هستند. در پساغزل رمزگان های پروآیروتیک* Ùˆ هرمنوتیکی* به دلیل ذات بستارمند خود بسیار کمرنگ تر از دیگر انواع رمزگان ( معنابنی*ØŒ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ* Ùˆ نمادین* ) به چشم Ù…ÛŒ خورند. ولی با توجه به بازی دال ها در Ø³Ø·Ø Ø²Ø¨Ø§Ù† Ùˆ متن، این نوع رمزگان ها نیز Ù…ÛŒ توانند در متن گردش کنند Ùˆ به انواع دیگر رمزگان Ø§Ø³ØªØØ§Ù„Ù‡ شوند. اما آیا با این ØªÙØ§Ø³ÛŒØ±ØŒ پساغزل ژانری معنا گریز است؟ اگر معناگریزی را ØªØØª عنوان بی معنایی در نظر بگیریم جواب منÙÛŒ است. Ø§ØªÙØ§Ù‚ا در پساغزل معنا سرریز Ù…ÛŒ کند. تولد Ùˆ مرگ ٠معناها یکی پس از دیگری باعث Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ متن همیشه به ØÛŒØ§Øª خود ادامه دهد Ùˆ هیچ گاه به کالایی تبدیل نشود Ú©Ù‡ به مصر٠برسد ØŒ تمام شود Ùˆ از بین برود. در پساغزل همه ÛŒ معناها از ارزشی ÙˆØ§ØØ¯ برخوردارند Ùˆ هیچ کدام بر دیگری برتری ندارد. ولی اگر معناگریزی را عدم ØØ¶ÙˆØ± معنایی نهایی ØŒ تک سویه ØŒ قاطع ØŒ با ثبات Ùˆ برتر Ú©Ù‡ در انتهای زنجیره ÛŒ خطی دال – مدلول خدایی Ù…ÛŒ کند در نظر بگیریم جواب مثبت است. پساغزل هیچ وقت به همسازه شدن ØŒ تثبیت شدن ØŒ قابل مصر٠شدن Ùˆ عقیده ÛŒ رایج تن نمی دهد. پساغزل به دنبال لذت بخشیدن نیست بل به دنبال آن چیزی است Ú©Ù‡ بارت آن را سرخوشی Ù…ÛŒ نامد. او در لذت متن چنین Ù…ÛŒ گوید: " متن سرخوشی بخش متنی است Ú©Ù‡ نوعی Ùقدان به بار Ù…ÛŒ آورد. متنی Ú©Ù‡ Ù†Ø§Ø±Ø§ØØª Ù…ÛŒ کند.ØŒ پنداشت های تاریخی ØŒ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ Ùˆ روانی خواننده ØŒ همبستگی سلایق ØŒ ارزش ها Ùˆ خاطرات او را برمی آشوبد Ùˆ رابطه ÛŒ او با زبان را به Ø¨ØØ±Ø§Ù†
می کشد. " بدین سان بینامتنیت با دیدی کاملا پسا ساختارگرایانه در پساغزل نمود
می یابد.
تورج بخشایشی
توصیه Ù…ÛŒ کنم برای دیدن بهترین نمونه های عملی پساغزل به وبلاگ خانم مریم ØÙ‚یقت (https://haghighat2058.persianblog.com/) Ú©Ù‡ برای اولین بار Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ù¾Ø³Ø§ØºØ²Ù„ را برای این نوع شعر به کار بردند مراجعه نمائید.
پانوشت ها:
دال: یک روی سکه ÛŒ نشانه است Ú©Ù‡ ماهیتی مادی دارد Ùˆ معنایی را به ذهن متبادر Ù…ÛŒ کند. ( رجوع شود به دوره ÛŒ زبانشناسی عمومی / ÙØ±Ø¯ÛŒÙ†Ø§Ù† دوسوسور/ ترجمه ÛŒ کوروش ØµÙØ±ÛŒ/ نشر هرمس)
مدلول: روی دیگر سکه ی نشانه است که دال آن را به ذهن متبادر می کند. ( رجوع شود به منبع قبلی)
ساختارگرایی: نظریه ایست Ú©Ù‡ کمتر به موضوع متن Ùˆ بیشتر به چگونگی تاثیر گذاشتن متن Ù…ÛŒ پردازد Ùˆ برای آنکه به مکانیسم های متن بهتر Ùˆ ÙˆØ§Ø¶Ø ØªØ± Ù¾ÛŒ ببرد گاهی عمدا از اهمیت Ù…ØØªÙˆØ§ÛŒ متن Ù…ÛŒ کاهد. ( رجوع شود به : درآمدی بر ساختارگرایی در ادبیات/ رابرت اسکولز/ ترجمه ÛŒ ÙØ±Ø²Ø§Ù†Ù‡ طاهری/ نشر آگاه)
ژولیا کریستوا: Ùیلسو٠مونث پساساختارگرای بلغارستانی Ú©Ù‡ در ÙØ±Ø§Ù†Ø³Ù‡ به عنوان یکی از بزرگترین نظریه پردازان دهه های شصت Ùˆ Ù‡ÙØªØ§Ø¯ شناخته شد. ( رجوع شود به : ژولیا کریستوا/ نوئل Ù…Ú© Ø¢ÙÛŒ/ ترجمه ÛŒ مهرداد پارسا/ نشر مرکز)
جایگشت: کریستوا در جستار انقلاب در زبان شاعرانه جایگشت را چنین تعری٠می کند: (( جایگشت مارا به توانایی ÙØ±Ø¢ÛŒÙ†Ø¯ دلالتی برای گذر از یک نظام نشانه به نظام نشانه ای دیگر Ùˆ توانایی مبادله Ùˆ جابه جا کردن انها طلاق خواهیم کرد )).
رولان بارت: Ùیلسو٠بسیار مشهور پساساختارگرای ÙØ±Ø§Ù†Ø³ÙˆÛŒ هم عصر کریستوا. ( رجوع شود به : رولان بارت/ رولان بارت/ ترجمه ÛŒ پیام یزدانجو/ نشر مرکز)
همسازه: بارت در رولان بارت Ù…ÛŒ گوید : (( همسازه همان عقیده ÛŒ رایج است. معنایی مکرر، چنانکه گویی هیچ Ø§ØªÙØ§Ù‚ÛŒ Ù†ÛŒØ§ÙØªØ§Ø¯Ù‡ است )). همسازه نشانگر Ùˆ در واقع مجسم کننده ÛŒ این ایده است Ú©Ù‡ معنای ثابت ممکن بوده Ùˆ برای دال های متن Ù…ÛŒ توان مدلولی ÛŒØ§ÙØª Ùˆ زبان به صورت سرراست Ù…ÛŒ تواند جهان را بازنمایی کند . ( رجوع شود به : رولان بارت/ رولان بارت/ ترجمه ÛŒ پیام یزدانجو/ نشر مرکز Ùˆ بینامتنیت / گراهام آلن / ترجمه ÛŒ پیام یزدانجو/ نشر مرکز)
ناسازه: دقیقا نقطه ی مقابل همسازه است. ( رجوع شود به منابع مربوط به همسازه)
مدلول استعلائی: دریدا در Ù…ØµØ§ØØ¨Ù‡ ای با کریستوا مدلول استعلائی را چنین تعری٠می کند : (( مدلول استعلائی در خود Ùˆ از خود ØŒ در جوهره ÛŒ خویش به هیچ مدلولی ارجاع نداشته ØŒ از زنجیره ÛŒ دال ها بیرون شده ØŒ دیگر به عنوان یک دال Ø§ÛŒÙØ§ÛŒ نقش نمی کند.)) ( رجوع شود به : بینامتنیت/ گراهام آلن/ ترجمه ÛŒ پیام یزدانجو/ نشر مرکز)
متن زایشی: بنابر تعری٠کریستوا: (( متن زایشی بخشی از متن است Ú©Ù‡ از نیروی رانشی ناشی از ناخودآگاه سرچشمه Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ Ùˆ بر اساس تمهیدات آوایی نظیر ضرباهنگ ØŒ Ù„ØÙ†ØŒ نوا، تکرار Ùˆ ØØªÛŒ آرایش های روایی قابل شناسایی است . متن زایشی ØŒ متن ظاهری را بر هم زده ØŒ از هم گسسته Ùˆ متزلزل Ù…ÛŒ کند . ( رجوع شود به : ژولیا کریستوا/ نوئل Ù…Ú© Ø¢ÙÛŒ/ ترجمه ÛŒ مهرداد پارسا/ نشر مرکز)
متن ظاهری: بنابر تعری٠کریستوا: (( بخشی از متن است Ú©Ù‡ مقید به زبان ارتباطات ØŒ به امر نهاده ای – نهاده بوده Ùˆ نشانگر ساختار تعری٠پذیر Ùˆ معر٠آوای یک سوژه ÛŒ Ù…Ù†ÙØ±Ø¯ Ùˆ Ù…ØªØØ¯ است. ( رجوع شود به منبع قبل)
سوبژکتویته: کریستوا Ùˆ پساساختارگرایان Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø³ÙˆØ¨Ú˜Ú©ØªÛŒÙˆÛŒØªÙ‡ را به عنوان بدیلی در برابر برداشت قراردادی از ( خود) Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÛŒ کنند.
( رجوع شود به منبع قبلی)
نشانه: ارتباط بر اساس نشانه هاست. در نشانه شناسی ØŒ نشانه ØŒ ÙˆØ§ØØ¯ معناست Ùˆ دو عنصر دارد. Ø´Ú©Ù„ Ùیزیکی ( یعنی دال ØŒ مثل صدای یک واژه) Ùˆ ارجاع ( مدلول ØŒ مثل معنای واژه ) . ( رجوع شود به : دوره ÛŒ زبانشناسی عمومی / ÙØ±Ø¯ÛŒÙ†Ø§Ù† دو سوسور/ ترجمه ÛŒ کورش ØµÙØ±ÛŒ/ نشر هرمس Ùˆ ÙØ±Ø¯ÛŒÙ†Ø§Ù† دوسوسور/ جاناتان کالر/ ترجمه ÛŒ کورش ØµÙØ±ÛŒ/ نشر هرمس)
Ú˜ÙØ±Ø§Ø± ژنت: نظریه پرداز Ùˆ منتقد ÙØ±Ø§Ù†Ø³ÙˆÛŒ نویسنده ÛŒ جستار ساختارگرایی Ùˆ نقادی ادبی. ( رجوع شود به : بینامتنیت/ گراهام آلن/ ترجمه ÛŒ پیام یزدانجو/ نشر مرکز)
مرگ مولÙ: نظریه ÛŒ مرگ مول٠که Ø¨Ø±Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ از اندیشه های بارت است Ùˆ اشاره به نقش اساسی خواننده در معنا زایی متن Ùˆ خارج شدن معنا از اختیار مول٠دارد. ( برای درک بیشتر نظریه ÛŒ مرگ مول٠به آثار بارت از جمله لذت متن Ùˆ رولان بارت اثر رولان بارت /ترجه ÛŒ پیام یزدانجو/نشر مرکز مراجعه نمایید.)
پساساختارگرایی: نظریه ÛŒ ادبی Ú©Ù‡ پس از ساختارگرایی در دهه های شصت Ùˆ Ù‡ÙØªØ§Ø¯ در ÙØ±Ø§Ù†Ø³Ù‡ اوج Ú¯Ø±ÙØª. بیشتر ضد بنیاد گراست. به معنای عمیق توجهی ندارد Ùˆ به ØªÙØ§ÙˆØª اهمیت زیادی Ù…ÛŒ دهد. Ùˆ آن را برجسته Ù…ÛŒ سازد تا هرگونه Ù…Ùهوم ثابت یا یکپارچه را نابود کند Ùˆ برخلا٠ساختارگرایی Ú©Ù‡ در آن متن همیشه کامل ÙØ±Ø¶ Ù…ÛŒ شود یک متن را به تنهایی ناقص Ù…ÛŒ داند. ( رجوع شود به : پست مدرنیسم/گلن وارد/ ترجمه ÛŒ قادر ÙØ®Ø± رنجبری Ùˆ ابوذر کرمی/ نشر ماهی)
رمزگان پروآیرتیک: متضمن کنش های گوناگونی است Ú©Ù‡ در قالب Ù¾ÛŒ Ø±ÙØª هایی با یکدیگر ترکیب Ù…ÛŒ شوند. برخی از اعمال روزمره Ùˆ برخی از شاکله های مکتوب الگوهای نوشتاری نشات Ù…ÛŒ گیرند. ( رجوع شود به : بینامتنیت/گراهام آلن/ ترجمه ÛŒ پیام یزدانجو/نشر مرکز)
رمزگان هرمنوتیکی: متوجه همه ی عناصری از متن نظیر معماها و پرسش ها است که باعث تاویل متن می گردند. ( رجوع شود به منبع قبل)
رمزگان معنابنی: متوجه همه ÛŒ معناهای ضمنی است Ú©Ù‡ به ایجاد ØØ³ ویژگی خاصی در یک شخصیت Ú©Ù…Ú© Ù…ÛŒ کند.( رجوع شود به منبع قبلی)
رمزگان نمادین: متضمن همه ی الگوهای نمادین قابل تشخیص از جمله تقابل های سنتی چون مرد و زن یا نور و تاریکی است. ( رجوع شود به منبع قبل)
رمزگان ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ: به قول رولان بارت متضمن (( رمزگان های متعدد دانش یا ØÚ©Ù…تی است Ú©Ù‡ متن پیوسته به آنها رجوع Ù…ÛŒ کند. )) ( رجوع شود به منبع قبلی.)
نویسنده : تورج بخشایشی
آدرس وبلاگ: www.hochi.persianblog.com
ایمیل: tooraj536@yahoo.com
Ù…ØØ³Ù† کدیور نوشت
بسیار عالی