بینامتنیت در متن پساغزل-----تورج بخشایشی
Øرکت از همین جا آغاز Ù…ÛŒ شود. درست از Ù„Øظه ای Ú©Ù‡ شروع به خوانش Ù…ÛŒ کنیم. این عمل مارا به شبکه ای از ارتباطات متنی رهنمون Ù…ÛŒ شود. Ú©Ø´Ù Ùˆ معنایابی مارا به سمت دیگر متون Ù…ÛŒ کشاند. تاویل ها یکی پس از دیگری ØŒ ذهن را بر کلیدهای اصلی Ù…ÛŒ Ùشارد. معنا چیزی Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ به متن Ùˆ به همه ÛŒ از پیش خوانده ها Ùˆ از پیش نوشته ها زنجیر است. دال های* متن در دل دیگر متون ردیابی Ù…ÛŒ شود. دال هایی Ú©Ù‡ خود به دال هایی دیگر
پیوند Ù…ÛŒ خورد Ùˆ هیچ گاه به مدلول* ثابتی ختم نمی شود. متن به دیگر متون ØŒ وابسته Ù…ÛŒ شود. شروع شد، متن ØŒ بینامتن Ù…ÛŒ شود. بینامتنیت Ù…ÛŒ تواند متن را از درون برآشوبد یا به آن سامان دهد. Ù…ÛŒ تواند در خدمت هر نوع اÙکار کلاسیک Ùˆ یا اÙکار ساختارگرایانه* باشد. یا Ù…ÛŒ تواند پا را Ùراتر گذاشته به Ùضایی چند بعدی Ú©Ù‡ در آن Ø·ÛŒÙÛŒ از نوشته های غیر اصیل Ú©Ù‡ برگرÙته از مراکز بیشمار Ùرهنگ است وارد شود Ùˆ متن را تا بی نهایت ادامه دهد. اولین بار Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø¨ÛŒÙ†Ø§Ù…ØªÙ†ÛŒØª از زبان ژولیا کریستوا* در اواسط دهه ÛŒ شصت Ùˆ در کانون نظریات گوناگون یعنی Ùرانسه شنیده شد. قصد این نوشته ØŒ بیان تاریخچه ÛŒ مستطابی در باب نظریه ÛŒ بینامتنیت نیست . بل این متن Ù…ÛŒ کوشد آن چیزی را Ú©Ù‡ در سبک ادبی پساغزل ØŒ تØت عنوان بینامتنیت به Ùعل در آمده است به ذهن مخاطبش متبادر کند. در پساغزل ØŒ بینامتنیت ØŒ به صورتی کاملا متÙاوت با دیگر سبک های به رسمیت شناخته شده Ùˆ نشده ÛŒ پیش از خود سر برآورده است. این نوع بینامتنیت شباهت کاملی با آن چیزی دارد Ú©Ù‡ کریستوا از آن با عنوان جایگشت* یاد Ù…ÛŒ کند Ùˆ متن را به ایده آل رولان بارت* ØŒ یعنی ناسازه* Ù…ÛŒ لغزاند. در پساغزل ØŒ پیشداوری ها نابود Ù…ÛŒ شود. روابط دال Ùˆ مدلولی ساکن معمول در سبک های پیش از خود را در هم Ù…ÛŒ شکند ØŒ مدلول های استعلائی* را سست Ù…ÛŒ کند Ùˆ از دل آن دال های جدیدی Ù…ÛŒ رویاند Ú©Ù‡ در برابر استعلایی بودن به شدت مقاومت Ù…ÛŒ کنند. متن به مکانی تبدیل Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ مقاومت در برابر دلالتی ثابت را در خود Ù…ÛŒ پرورد Ùˆ از کالایی شدن Ú¯Ùتار Ùˆ نوشتار Ù…ÛŒ گریزد. یک متن پساغزل به معنازایی متوسل Ù…ÛŒ شود Ùˆ از معنادهی به صورت رایج Ú©Ù‡ در آثار کلاسیک به چشم Ù…ÛŒ خورد دوری Ù…ÛŒ کند. بینامتنیت در پساغزل را نباید با نوعی از بینامتنیت Ú©Ù‡ در سبک های پیش از آن وجود دارد Ùˆ تا Øد یک ØªÙ„Ù…ÛŒØ Ø³Ø§Ø¯Ù‡ تنزل یاÙته اشتباه گرÙت. چون ØªÙ„Ù…ÛŒØ ØŒ نهایتا مارا به متنی دلالتی Ù…ÛŒ کشاند Ùˆ معنا تمام Ù…ÛŒ شود. ببینامتنیت در پساغزل همچنان به این عقیده پایبند است Ú©Ù‡ متون نمی توانند از متنیت Ùرهنگی Ùˆ اجتماعی Ú©Ù‡ پایه ÛŒ همه ÛŒ متون بر آن بناست تÙکیک شوند Ùˆ بالطبع هر متنی Øاصل آمیزش کلام Ùˆ متون دیگر است Ú©Ù‡ دست Ú©Ù… خوانش یک متن یا کلام دیگر را در خود دارد. اما با این Øال کاملا بر علیه Øس تکرار ØŒ اشباع Ùرهنگی Ùˆ سلطه ÛŒ کلیشه ها Ùˆ پدید آمدن همسازه ای* Ú©Ù‡ بالقوه در دل خود دارد Ù…ÛŒ شورد. در پساغزل متون زایشی* Ú©Ù‡ از نیروهای جهت دار ناخودآگاه Ù…ÛŒ جوشد برعلیه متون ظاهری* Ú©Ù‡ وابسته به قیودات زبان Ùˆ ارتباطات است سر بر Ù…ÛŒ آورد، آن را Ù…ÛŒ پراکند Ùˆ عامل یک سوبژکتیویته ÛŒ* پیشازبانی Ù…ÛŒ گردد. به بیان کریستوا در انقلاب در زبان شاعرانه : " بینامتنیت همان گذر از یک نظام نشانه* به نظام نشانه ای دیگر است Ú©Ù‡ متضمن تغییری در موضع نهاده ای ØŒ تخریب موضع قدیمی Ùˆ Ø´Ú©Ù„ دهی یک موضع جدید خواهد بود. " در پساغزل پیام به عنوان یک نشانه Ù…Ø·Ø±Ø Ù†Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ از یک سو، دال ( مادیت Øرو٠یا اصوات) Ùˆ از سوی دیگر مدلول ( معنایی همواره اصیل، یکه ØŒ خداگونه Ùˆ قطعی) آن را در برگیرد بلکه تکه ای از یک Øوزه ÛŒ روش شناختی است Ú©Ù‡ به قول بارت " نه در زبان بل در دست است. " اما تکثر متن را در پساغزل نباید با آن چیزی Ú©Ù‡ در بعضی سبک های پیش از آن تØت عنوان تکثر متن از آن یاد Ù…ÛŒ شود اشتباه گرÙت. در پساغزل تکثر متن به Ù…Ùهوم دارا بودن چندین معنا نیست( معنایی Ú©Ù‡ ساختارگرایانی از جمله Ú˜Ùرار ژنت* از تکثر دارند) چرا Ú©Ù‡ این معناها نهایتا به پایان Ù…ÛŒ رسند Ùˆ در زنجیره های معمول دال Ùˆ مدلول به یک مدلول ثابت ختم Ù…ÛŒ شوند. مدلولی Ú©Ù‡ هیچ گاه نقش یک دال را در ذهن خود نمی پروراند. بلکه تکثر متن در پساغزل در واقع Øصول ذات کثرت است. این نوع تکثر بر اساس بازی دال ها تا بی نهایت است Ùˆ در این کلا٠تو درتو هیچ مدلولی به خود ØŒ ختم نمی شود Ùˆ معنا تا دور دست به تعویق Ù…ÛŒ اÙتد. چنانچه بارت در لذت متن Ù…ÛŒ گوید: " تکثر متن نه وابسته به ابهام Ù…Øتواهای آن بل وابسته به چیزی است Ú©Ù‡ شاید بتوان آن را اثر استریو گراÙیکی از باÙته ÛŒ دال ها ÛŒ متن نامید. خواننده ÛŒ این متن را Ù…ÛŒ توان با آدمی پرسه گرد مقایسه کرد. " این نوع تکثر در Ùضای بین درون Ùˆ برون متن شناور است Ùˆ در واقع مرزها را از بین Ù…ÛŒ برد Ùˆ متن را از خطر تÙکیک پذیری به دو بخش درونی Ùˆ بیرونی Ù…ÛŒ رهاند. بدین سان متن، بینامتن Ù…ÛŒ شود. پساغزل با خوانندگان ( مصر٠کنندگان) ÛŒ Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ خوانند تا به معنای ثابتی برسند سنخیتی ندارد. این سبک ØŒ خطر اقتدار Ùˆ سلطه ÛŒ هیچ ابر معنایی را بر نمی تابد. در واقع مخاطبان اصلی پساغزل خوانندگانی هستند Ú©Ù‡ در Øین خواندن متن به نوشتن آن هم مشغول اند Ùˆ به عبارتی با متن رابطه ÛŒ بده بستان دارند. یعنی نقشی پویا Ùˆ زایشی درروند خوانش خود دارند Ùˆ بدین ترتیب اینان خود نویسندگان متن اند. Ùˆ این همان چیزی است Ú©Ù‡ باعث Ù…ÛŒ شود یک متن را متنی نویسا تلقی کنیم. چنان Ú©Ù‡ بارت در مرگ مول٠می گوید: " یک متن از نوشته های متعددی ساخته شده ØŒ از بسیاری از Ùرهنگ ها نشات گرÙته Ùˆ وارد روابط متقابل مکالمه، هجو Ùˆ مجادله Ù…ÛŒ شود. اما جایگاهی هست Ú©Ù‡ گرانیگاه این چندگانگی بوده Ùˆ این جایگاه ØŒ خواننده است نه چنان Ú©Ù‡ تاکنون Ú¯Ùته شده مولÙØŒ خواننده Ùضایی است Ú©Ù‡ همه ÛŒ نقل قول هایی Ú©Ù‡ یک نوشته را Ù…ÛŒ سازند در آن بی Ú©Ù‡ هیچ یک از دست رÙته باشند نگاشته Ù…ÛŒ شوند . ÙˆØدت یک متن نه در مبدا Ú©Ù‡ در مقصد آن است. با این Øال این مقصد دیگر نمی تواند شخصی باشد . خواننده صرÙا کسی است Ú©Ù‡ همه ÛŒ قرائنی را Ú©Ù‡ متن مکتوب بوسیله ÛŒ آنها Ø´Ú©Ù„ Ù…ÛŒ گیرد در یک Øوزه ÛŒ واØد گرد Ù…ÛŒ آورد ... زایش خواننده باید به بهای مرگ مولÙ* باشد. " این عقیده ÛŒ پساساختارگرایانه* از آن جهت است Ú©Ù‡ مول٠نمی تواند نظارتی بر معنای رها شده ÛŒ متن داشته باشد Ùˆ این عدم نظارت ریشه در بینامتنیتی Ùرهنگی دارد. مهمترین عوامل بوجود آورنده ÛŒ بینامتنیت رمزگان ها هستند. در پساغزل رمزگان های پروآیروتیک* Ùˆ هرمنوتیکی* به دلیل ذات بستارمند خود بسیار کمرنگ تر از دیگر انواع رمزگان ( معنابنی*ØŒ Ùرهنگی* Ùˆ نمادین* ) به چشم Ù…ÛŒ خورند. ولی با توجه به بازی دال ها در Ø³Ø·Ø Ø²Ø¨Ø§Ù† Ùˆ متن، این نوع رمزگان ها نیز Ù…ÛŒ توانند در متن گردش کنند Ùˆ به انواع دیگر رمزگان استØاله شوند. اما آیا با این تÙاسیر، پساغزل ژانری معنا گریز است؟ اگر معناگریزی را تØت عنوان بی معنایی در نظر بگیریم جواب منÙÛŒ است. اتÙاقا در پساغزل معنا سرریز Ù…ÛŒ کند. تولد Ùˆ مرگ ٠معناها یکی پس از دیگری باعث Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ متن همیشه به Øیات خود ادامه دهد Ùˆ هیچ گاه به کالایی تبدیل نشود Ú©Ù‡ به مصر٠برسد ØŒ تمام شود Ùˆ از بین برود. در پساغزل همه ÛŒ معناها از ارزشی واØد برخوردارند Ùˆ هیچ کدام بر دیگری برتری ندارد. ولی اگر معناگریزی را عدم Øضور معنایی نهایی ØŒ تک سویه ØŒ قاطع ØŒ با ثبات Ùˆ برتر Ú©Ù‡ در انتهای زنجیره ÛŒ خطی دال – مدلول خدایی Ù…ÛŒ کند در نظر بگیریم جواب مثبت است. پساغزل هیچ وقت به همسازه شدن ØŒ تثبیت شدن ØŒ قابل مصر٠شدن Ùˆ عقیده ÛŒ رایج تن نمی دهد. پساغزل به دنبال لذت بخشیدن نیست بل به دنبال آن چیزی است Ú©Ù‡ بارت آن را سرخوشی Ù…ÛŒ نامد. او در لذت متن چنین Ù…ÛŒ گوید: " متن سرخوشی بخش متنی است Ú©Ù‡ نوعی Ùقدان به بار Ù…ÛŒ آورد. متنی Ú©Ù‡ ناراØت Ù…ÛŒ کند.ØŒ پنداشت های تاریخی ØŒ Ùرهنگی Ùˆ روانی خواننده ØŒ همبستگی سلایق ØŒ ارزش ها Ùˆ خاطرات او را برمی آشوبد Ùˆ رابطه ÛŒ او با زبان را به بØران
می کشد. " بدین سان بینامتنیت با دیدی کاملا پسا ساختارگرایانه در پساغزل نمود
می یابد.
تورج بخشایشی
توصیه Ù…ÛŒ کنم برای دیدن بهترین نمونه های عملی پساغزل به وبلاگ خانم مریم Øقیقت (https://haghighat2058.persianblog.com/) Ú©Ù‡ برای اولین بار Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ù¾Ø³Ø§ØºØ²Ù„ را برای این نوع شعر به کار بردند مراجعه نمائید.
پانوشت ها:
دال: یک روی سکه ÛŒ نشانه است Ú©Ù‡ ماهیتی مادی دارد Ùˆ معنایی را به ذهن متبادر Ù…ÛŒ کند. ( رجوع شود به دوره ÛŒ زبانشناسی عمومی / Ùردینان دوسوسور/ ترجمه ÛŒ کوروش صÙری/ نشر هرمس)
مدلول: روی دیگر سکه ی نشانه است که دال آن را به ذهن متبادر می کند. ( رجوع شود به منبع قبلی)
ساختارگرایی: نظریه ایست Ú©Ù‡ کمتر به موضوع متن Ùˆ بیشتر به چگونگی تاثیر گذاشتن متن Ù…ÛŒ پردازد Ùˆ برای آنکه به مکانیسم های متن بهتر Ùˆ ÙˆØ§Ø¶Ø ØªØ± Ù¾ÛŒ ببرد گاهی عمدا از اهمیت Ù…Øتوای متن Ù…ÛŒ کاهد. ( رجوع شود به : درآمدی بر ساختارگرایی در ادبیات/ رابرت اسکولز/ ترجمه ÛŒ Ùرزانه طاهری/ نشر آگاه)
ژولیا کریستوا: Ùیلسو٠مونث پساساختارگرای بلغارستانی Ú©Ù‡ در Ùرانسه به عنوان یکی از بزرگترین نظریه پردازان دهه های شصت Ùˆ Ù‡Ùتاد شناخته شد. ( رجوع شود به : ژولیا کریستوا/ نوئل Ù…Ú© Ø¢ÙÛŒ/ ترجمه ÛŒ مهرداد پارسا/ نشر مرکز)
جایگشت: کریستوا در جستار انقلاب در زبان شاعرانه جایگشت را چنین تعری٠می کند: (( جایگشت مارا به توانایی Ùرآیند دلالتی برای گذر از یک نظام نشانه به نظام نشانه ای دیگر Ùˆ توانایی مبادله Ùˆ جابه جا کردن انها طلاق خواهیم کرد )).
رولان بارت: Ùیلسو٠بسیار مشهور پساساختارگرای Ùرانسوی هم عصر کریستوا. ( رجوع شود به : رولان بارت/ رولان بارت/ ترجمه ÛŒ پیام یزدانجو/ نشر مرکز)
همسازه: بارت در رولان بارت Ù…ÛŒ گوید : (( همسازه همان عقیده ÛŒ رایج است. معنایی مکرر، چنانکه گویی هیچ اتÙاقی نیاÙتاده است )). همسازه نشانگر Ùˆ در واقع مجسم کننده ÛŒ این ایده است Ú©Ù‡ معنای ثابت ممکن بوده Ùˆ برای دال های متن Ù…ÛŒ توان مدلولی یاÙت Ùˆ زبان به صورت سرراست Ù…ÛŒ تواند جهان را بازنمایی کند . ( رجوع شود به : رولان بارت/ رولان بارت/ ترجمه ÛŒ پیام یزدانجو/ نشر مرکز Ùˆ بینامتنیت / گراهام آلن / ترجمه ÛŒ پیام یزدانجو/ نشر مرکز)
ناسازه: دقیقا نقطه ی مقابل همسازه است. ( رجوع شود به منابع مربوط به همسازه)
مدلول استعلائی: دریدا در مصاØبه ای با کریستوا مدلول استعلائی را چنین تعری٠می کند : (( مدلول استعلائی در خود Ùˆ از خود ØŒ در جوهره ÛŒ خویش به هیچ مدلولی ارجاع نداشته ØŒ از زنجیره ÛŒ دال ها بیرون شده ØŒ دیگر به عنوان یک دال ایÙای نقش نمی کند.)) ( رجوع شود به : بینامتنیت/ گراهام آلن/ ترجمه ÛŒ پیام یزدانجو/ نشر مرکز)
متن زایشی: بنابر تعری٠کریستوا: (( متن زایشی بخشی از متن است Ú©Ù‡ از نیروی رانشی ناشی از ناخودآگاه سرچشمه گرÙته Ùˆ بر اساس تمهیدات آوایی نظیر ضرباهنگ ØŒ Ù„Øن، نوا، تکرار Ùˆ Øتی آرایش های روایی قابل شناسایی است . متن زایشی ØŒ متن ظاهری را بر هم زده ØŒ از هم گسسته Ùˆ متزلزل Ù…ÛŒ کند . ( رجوع شود به : ژولیا کریستوا/ نوئل Ù…Ú© Ø¢ÙÛŒ/ ترجمه ÛŒ مهرداد پارسا/ نشر مرکز)
متن ظاهری: بنابر تعری٠کریستوا: (( بخشی از متن است Ú©Ù‡ مقید به زبان ارتباطات ØŒ به امر نهاده ای – نهاده بوده Ùˆ نشانگر ساختار تعری٠پذیر Ùˆ معر٠آوای یک سوژه ÛŒ منÙرد Ùˆ متØد است. ( رجوع شود به منبع قبل)
سوبژکتویته: کریستوا Ùˆ پساساختارگرایان Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø³ÙˆØ¨Ú˜Ú©ØªÛŒÙˆÛŒØªÙ‡ را به عنوان بدیلی در برابر برداشت قراردادی از ( خود) Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÛŒ کنند.
( رجوع شود به منبع قبلی)
نشانه: ارتباط بر اساس نشانه هاست. در نشانه شناسی ØŒ نشانه ØŒ واØد معناست Ùˆ دو عنصر دارد. Ø´Ú©Ù„ Ùیزیکی ( یعنی دال ØŒ مثل صدای یک واژه) Ùˆ ارجاع ( مدلول ØŒ مثل معنای واژه ) . ( رجوع شود به : دوره ÛŒ زبانشناسی عمومی / Ùردینان دو سوسور/ ترجمه ÛŒ کورش صÙری/ نشر هرمس Ùˆ Ùردینان دوسوسور/ جاناتان کالر/ ترجمه ÛŒ کورش صÙری/ نشر هرمس)
Ú˜Ùرار ژنت: نظریه پرداز Ùˆ منتقد Ùرانسوی نویسنده ÛŒ جستار ساختارگرایی Ùˆ نقادی ادبی. ( رجوع شود به : بینامتنیت/ گراهام آلن/ ترجمه ÛŒ پیام یزدانجو/ نشر مرکز)
مرگ مولÙ: نظریه ÛŒ مرگ مول٠که برگرÙته از اندیشه های بارت است Ùˆ اشاره به نقش اساسی خواننده در معنا زایی متن Ùˆ خارج شدن معنا از اختیار مول٠دارد. ( برای درک بیشتر نظریه ÛŒ مرگ مول٠به آثار بارت از جمله لذت متن Ùˆ رولان بارت اثر رولان بارت /ترجه ÛŒ پیام یزدانجو/نشر مرکز مراجعه نمایید.)
پساساختارگرایی: نظریه ÛŒ ادبی Ú©Ù‡ پس از ساختارگرایی در دهه های شصت Ùˆ Ù‡Ùتاد در Ùرانسه اوج گرÙت. بیشتر ضد بنیاد گراست. به معنای عمیق توجهی ندارد Ùˆ به تÙاوت اهمیت زیادی Ù…ÛŒ دهد. Ùˆ آن را برجسته Ù…ÛŒ سازد تا هرگونه Ù…Ùهوم ثابت یا یکپارچه را نابود کند Ùˆ برخلا٠ساختارگرایی Ú©Ù‡ در آن متن همیشه کامل Ùرض Ù…ÛŒ شود یک متن را به تنهایی ناقص Ù…ÛŒ داند. ( رجوع شود به : پست مدرنیسم/گلن وارد/ ترجمه ÛŒ قادر Ùخر رنجبری Ùˆ ابوذر کرمی/ نشر ماهی)
رمزگان پروآیرتیک: متضمن کنش های گوناگونی است Ú©Ù‡ در قالب Ù¾ÛŒ رÙت هایی با یکدیگر ترکیب Ù…ÛŒ شوند. برخی از اعمال روزمره Ùˆ برخی از شاکله های مکتوب الگوهای نوشتاری نشات Ù…ÛŒ گیرند. ( رجوع شود به : بینامتنیت/گراهام آلن/ ترجمه ÛŒ پیام یزدانجو/نشر مرکز)
رمزگان هرمنوتیکی: متوجه همه ی عناصری از متن نظیر معماها و پرسش ها است که باعث تاویل متن می گردند. ( رجوع شود به منبع قبل)
رمزگان معنابنی: متوجه همه ÛŒ معناهای ضمنی است Ú©Ù‡ به ایجاد Øس ویژگی خاصی در یک شخصیت Ú©Ù…Ú© Ù…ÛŒ کند.( رجوع شود به منبع قبلی)
رمزگان نمادین: متضمن همه ی الگوهای نمادین قابل تشخیص از جمله تقابل های سنتی چون مرد و زن یا نور و تاریکی است. ( رجوع شود به منبع قبل)
رمزگان Ùرهنگی: به قول رولان بارت متضمن (( رمزگان های متعدد دانش یا Øکمتی است Ú©Ù‡ متن پیوسته به آنها رجوع Ù…ÛŒ کند. )) ( رجوع شود به منبع قبلی.)
نویسنده : تورج بخشایشی
آدرس وبلاگ: www.hochi.persianblog.com
ایمیل: tooraj536@yahoo.com
Ù…Øسن کدیور نوشت
بسیار عالی