مقاله يكم ، منوچهر جمالى----« هــومـنـى »
در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ايران ØŒ انسان ØŒ همگوهر خداست ØŒ همپرس خداست . خدا ØŒ ØØªØ§ آموزگار اوهم نيست ØŒ بلكه در ديالوگ با انسان ØŒ Ùˆ در آميخته شدن با انسان ØŒ تبديل به انسانى ميشود كه اصل Ù…Ø¹Ø±ÙØª Ùˆ اندازه است .
« هــومـنـى »
نه « انسان گرائى »
نه « خليÙÙ‡ الله »
ونـه «هومنيسمHUMANISM»
نوزائى ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Ù‰ Ùˆ اجتماعى Ùˆ سياسى Ùˆ اقتصادى Ùˆ دينى Ùˆ هنرى ايران ØŒ نوزائى « بهمن » يا « هومن» است ØŒ كه هسته ژر٠هر ايرانيست . يكى از نامهاى بهمن ( = وهومن ØŒ خداى انديشه Ùˆ خنده Ùˆ همپرسى انجمنى Ùˆ آشتى دهنده اضداد ) در يسناها ØŒ « هومن » است . هومن ØŒ اصل هر اصليست . گوهر هرانسانى ØŒ اين » اصل همه اصلها « ØŒ يعنى « هومن » است . انديشه Ùˆ بينش Ùˆ اندازه ( معيارها Ùˆ ارزشها )ØŒ از اين هومن، كه بن هر انسانى است، بر ميخيزد . گوهر هر انسانى ØŒ در هركجا Ùˆ از هر جنس Ùˆ نژاد Ùˆ دينى Ùˆ طبقه اى كه باشد، بهمن يا هومن شمرده ميشود . به Ø§ØØªÙ…ال بسيار قوى ØŒ واژه هومن وهومنيسم درباختر، ازهمين نام، سرچشمه Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است،چون نيايشگاهاى اين خدا ØŒ زمانهاى دراز ØŒ در كرانه هاى آسياى صغير كه يونانيان در آنجا ميزيسته اند ØŒ بوده است .
Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Â« هومنسيم »، امروزه Ø¯Ø±ÙØ§Ø±Ø³Ù‰ به « انسان گرائى» بر گردانيده ميشود ØŒ Ùˆ نـÙقـل دهانها گرديده است . ولى بدبختانه بسيارى از Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§Øª بنيادى در ترجمه ØŒ بارگران Ù…ØØªÙˆÙŠØ§ØªØ´Ø§Ù† را ØŒ از دوش مياندازند ØŒ Ùˆ سبك Ùˆ طبعا تهى از معناى اصلى ميگردند . اين Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§ØªØŒ با از دست دادن ريشه هاى ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اصلى خود در ترجمه، ابزار ÙØ±ÙŠØ¨Ú¯Ø±Ù‰ Ùˆ مكارى گروههاى گوناگون در ايران ميگردند. از جمله اين Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§ØªØŒ همين هومنيسم است كه به انسانگرائى برگردانيده ميشود . هومنسيم در باختر ØŒ خوشه اى از معانى جدا ناپذير از هم دارد.اين Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø ØŒ هم به بررسى Ùˆ مطالعه ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ باستانى يونان بطوركلى Ú¯ÙØªÙ‡ ميشود ØŒ Ùˆ هم خصوصا ØŒ به تصويرى از انسان Ú¯ÙØªÙ‡ ميشود كه دراسطوره هاى يونان پيدايش ÙŠØ§ÙØªÙ‡ است ØŒ Ùˆ در هنر Ùˆ ÙلسÙÙ‡ يونان ØŒ پيكر به خود Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ ولطي٠ساخته شده است .اين تصوير انسان را ØŒ از ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ يونانى نميشود جراØÙ‰ كرد Ùˆ بريد ØŒ Ùˆ بريده اش را به خارج صادر كرد، وبه ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Ù‡Ø§Ù‰ ديگر ØŒ با سريشم چسبانيد .
ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ØŒ روند رويشى Ùˆ جوششى يك جامعه است . اين تصوير انسان ØŒ جائى جا Ù…ÙŠØ§ÙØªØ¯ Ùˆ ريشه پيدا ميكند ،كه اين ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ØŒ در شكلهاى گوناگون، مرتبا پرورده Ùˆ آموخته Ùˆ امتداد داده شود. بسيج شدن ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ يونانى از دوره رنسانس ( باز زائى ) به بعد در غرب ØŒ Ùˆ گسترش اين ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ Ùˆ Ù†Ùوذ شديد تصوير انسانش درجهان غرب ØŒ روياروى مسيØÙŠØª Ùˆ يهوديت، Ùˆ در تنش Ùˆ كشمكش با اين دو دين سامى Ù‚Ø±Ø§Ø±Ú¯Ø±ÙØª ØŒ Ùˆ اين تصوير انسانست كه كم كم درØÙ‚يقت، جانشين تصوير « آدم Ùˆ ØÙˆØ§Ù‰ توراتى » شد، Ùˆ تصوير كنونىغرب از انسان ØŒ زير Ù†Ùوذ اين تصوير ØŒ پيدايش ÙŠØ§ÙØªÙ‡ است. اين تصوير ØŒ با زنده شدن ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ يونانى در غرب ØŒ بسيج ساخته شد. وارد كردن Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø®Ø´Ùƒ Ùˆ خالى « انسان گرائى » كه اين زمينه را از ديد مى اندازد ØŒ دردى را دوا نميكند .
ما در برابر يونان ØŒ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ژر٠و مردمى Ùˆ متعالى ايران را داشتيم، Ùˆ اين ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ØŒ زائيده از خودى خود ما ØŒ يا از همان » هومن « بود. براى داشتن انسان گرائى يونانى ØŒ نياز به زنده ساختن « كل ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ يونان » در ايران هست،كه اين تصوير را در اصالتش بتواند انتقال دهد . همچنين نياز به بسيج ساختن هنر Ùˆ ÙلسÙÙ‡ Ùˆ ادبيات Ùˆ موسيقى Ùˆ ÙلسÙÙ‡ جشن هاى يونان به ايران هست. ولى چنين كارى با مسئله « زدودن هويت ايرانى از ايرانيان » كار دارد كه غير ممكن است. ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ايران، اصل « هومن » خود را ØŒ روياروى تصوير « پرومتئوس يونانى » دارد ØŒ كه بنياد تصوير انسان در يونان بوده است. از اين رو ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ يونان ØŒ برغم تسخير ايران بوسيله اسكندر، Ùˆ ØÙƒÙˆÙ…ت جانشينانش ØŒ در ايرانيان « ريشه » نكرد .تصوير انسان در اديان سامى، هر چند كه اندكى باهم ØªÙØ§ÙˆØª دارند ØŒ ولى در گوهرشان يكى هستتد . ÙØ±Ø§Ù…وش نبايد كرد كه غالبا ØªÙØ§ÙˆØªÙ‡Ø§Ù‰ اندك ØŒ به ØµÙ„Ø Ùˆ آشتى نميانجامد ØŒ بلكه سائقه امتياز جوئى ØŒ از آن ØªÙØ§ÙˆØª هاى نا چيز ØŒ ورطه هاى سهمناك ميسازند كه نميتوان بر روى آنها پلى زد. چنانكه Ø§ØØ²Ø§Ø¨ Ú†Ù¾ يا مذاهب اسلامى يا مسيØÙ‰ اگر Ú†Ù‡ باهم ØŒ مو ئى نازك ØŒ ØªÙØ§ÙˆØª داشتند ØŒ دشمنان خونى هم بودند، Ùˆ آن مو تبديل به كوه ميشد . تصاوير انسان در اديان سامى، همه استوار بر تصوير « خلق آدم Ùˆ ØÙˆØ§ بوسيله يك خالق + Ùˆ بستن ميثاق تابعيت با اين خالق + Ùˆ گناهكار بودن انسان + قربانى خونى كردن ابراهيم » قرار دارد. همان انديشه خالق بودن ØŒ بيان « بريدگى گوهر يهوه Ùˆ پدر آسمانى Ùˆ الله » از مخلوقاتش بطوركلى ØŒ Ùˆ از انسان بطور خصوصى است. Ùˆ از آنجا كه خالق با مخلوق، همگوهر نيستند ØŒ انسان Ùˆ گيتى ØŒ اصالت ندارند ØŒ Ùˆ اصالت بينش Ùˆ اندازه گذارى ØŒ از انسان، ØØ°Ù شده است .
اين پيآيند مستقيم همان رابطه خالق با مخلوق، Ùˆ بريدگى گوهرى مخلوق از خالقست . Ùˆ از همين جا ØŒ ØªÙØ§ÙˆØª Ø´Ú¯ÙØª آور ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ايران از اديان سامى آغاز ميگردد ØŒ چون اين هومن يا بهمن كه اصل همه اصلها يا « بزر درون همه بزرهاست » ØŒ يك اصل پيدايشى درگوهر هر جانيست ØŒ Ùˆ برضد الله يا يهوه خالق است ،كه بريده از جهان Ùˆ انسان ØŒ Ùˆ ÙØ±Ø§Ø³ÙˆÙ‰ آنست . الله Ùˆ يهوه Ùˆ پدر آسمانى ØŒ همگوهر انسانها Ùˆ گيتى Ùˆ زمين نيستند .در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ايران ،انسان، از خدا ØŒ خلق نميشود ØŒ بلكه از خدا ØŒ مانند گياه از تخم ØŒ پيدايش مى يابد ØŒ Ùˆ همگوهر اوست ØŒ Ùˆ همان اندازه، اصالت Ùˆ مرجعيت دارد كه خدا .ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ يونان در باختر ØŒ در روياروئى با مسيØÙŠØª Ùˆ يهوديت ØŒ زلزله در تصوير انسانى كه مسيØÙŠØª Ùˆ يهوديت ارائه ميداد انداخت. ولى ترجمه هزاران اثر انديشمندان باختر به ÙØ§Ø±Ø³Ù‰ ØŒ كه استوار براين تنش ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ يونانى با مسيØÙŠØª هستند ØŒ ودر واقع مسيØÙŠØª را به لعاب Ùˆ روكش ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ يونان كاسته است ØŒ در ايران Ùˆ ساير كشورهاى خاور ØŒ قادر به متزلزل ساختن اسلام ØŒ Ùˆ مهار كردن آن نبوده است، Ùˆ در آينده نيز نخواهد بود. علت آن چيست ØŸ علت آنست كه نقشى را كه ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ يونان در باختر،بازى كرده است ØŒ در شرق نميتواند بازى كند، وگرنه گوهر يهوديت Ùˆ مسيØÙŠØª Ùˆ اسلام ØŒ در برابر ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ يونان،همسان Ùˆ همانندند . آنچه در غرب توانست مسيØÙŠØª را متزلزل سازد، وتبديل به روكش Ùˆ لعاب ظاهريش كند ØŒ چرا در مقابله با اسلام،كارآ نيست ØŸ در شرق، اين نقش را، Ùقط Ùˆ Ùقط ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اصيل ايران ميتواند بازى كند . جاى Ø§ÙØ³ÙˆØ³ است كه اين ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ØŒ از درونسو ØŒ در بند Ùˆ زنجير است، Ùˆ هنوز نيز در زنجير اسارت « الهيات زرتشتى » است . درست هنگامى كه ما نياز به رستاخيز اين ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ داشتيم، باز ابراهيم پورداود ØŒ اين ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ را ØŒ در شكل مسخ ساخته زرتشتى اش، به مردم ايران ارائه داد .
مهرداد بهار ØŒ كه برغم زØÙ…ات ÙØ±Ø§ÙˆØ§Ù†Ø´ØŒ هنوز پايند انديشه « روبنائى بودن اسطوره ها » بود ØŒ نميتوانست از عهده چنين كارى برآيد . همين اسطوره ها ( بندهشن = شيوه درك Ø¢ÙØ±ÙŠÙ†Ø´ ازجستن بن ØŒ درك جهان Ùˆ زندگى از روند رويش آنها از بن Ùˆ تخم، پيدايش نه خلقت ) شامل ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اصيل ايران هستند كه موبدان زرتشتى آنها را ØªØØ±ÙŠÙ Ùˆ دستكارى كرده اند ØŒ تا انطباق به انديشه هاى تنگ Ùˆ سطØÙ‰ خود بدهند كه مى پندارند همان انديشه هاى زرتشت است ØŒ ولى از انديشه هاى زرتشت ØŒ ÙØ±Ø³Ø®Ù‡Ø§ ÙØ§ØµÙ„Ù‡ دارد . اينكه سرودهاى زرتشت را ميتوان بدون داستانهاى Ø¢ÙØ±ÙŠÙ†Ø´ ( در بندهشن Ùˆ گزيده هاى زاد اسپرم Ùˆ ونديداد Ùˆ يشتها ) Ùهميد ØŒ يك خيال پوچ است . ساير پژوهشگران ايرانى، همه در چهار ديواره برداشتهاى موبدان زرتشتى كه از دوره ساسانى به ارث برده اند ØŒ مانده اند ØŒ Ùˆ طبعا نا خود آگاهانه، باز دارنده رستاخيز Ùˆ نو زائى ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اصيل ايرانند . در الهيات زرتشتى ØŒ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اصيل ايران ØŒ مسخ Ùˆ مثله Ùˆ ÙƒÙˆÙØªÙ‡ شده است .
پيش از هجوم اسلام ØŒ اين ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ØŒ چهارصد سال در زندان Ø®Ùقان آور ØÙƒÙˆÙ…ت ساسانى بوده است كه در واقع چيزى جز همان ØÙƒÙˆÙ…ت موبدان ( ولايت Ùقيه بشكل ايرانيش ) نبوده است ØŒ Ùˆ سپس ارث همان موبدان زرتشتى ØŒ به آخوندهاى شيعه در ايران رسيده است . تشيع ØŒ اسلاميست كه رنگ موبدان زرتشتى را Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است . پيكار با ولايت Ùقيه Ùˆ قدرت آخوندان شيعه ØŒ پيكار با موبدان زرتشتى است ،كه شالوده انديشه هاى آنها را ريخته اند . پيكار با ولايت Ùقيه ØŒ پيكار هزاره هاست ØŒ چون ولايت Ùقيه ØŒ ريشه در هزاره ها دارد . در چهارصد سال ØÙƒÙˆÙ…ت ساسانى ØŒ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اصيل ايران ØŒ سركوب Ùˆ مسخ Ùˆ مثله شده است ØŒ Ùˆ هنوز جامعه زرتشتى در ايران Ùˆ هند وجود دارد كه ميكوشد ØŒ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ايران را هميشه در چهار چوب تنگ الهيات خود زندانى كند ØŒ Ùˆ Ø®Ùقان ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Ù‰ زمان ساسانى را، نا آگاهانه ادامه ميدهد. ولى در غرب ØŒ با آمدن رنسانس ØŒ آخوندهاى آپولو Ùˆ زئوس Ùˆ دمتر Ùˆ Ø¢ÙØ±ÙˆØ¯ÙŠØª Ùˆ ... ØŒ ديگر موجود نبودند . از اين رو نوزائى ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ايران ØŒ Ùˆ بسيج ساختن تصوير انسانش ØŒ بايد در چهار جبهه گوناگون بجنگد :
1- در برابر ØªØØ±ÙŠÙات Ùˆ سركوبى اسلام Ù¢- در برابر مسخسازى Ùˆ ØªØØ±ÙŠÙات موبدان زرتشتى Ù£- در جبهه » هومنسيم يونانى « كه در همه كتابهاى ترجمه شده از غرب ØŒ نامرئى ØØ§Ø¶Ø±Ù†Ø¯ Û´-با روشنÙكران ايرانى ØŒ كه« انسان گرائى» برايشان يك پديده بى ريشه ميباشد ØŒ Ùˆ برضد ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ايرانند. اين روشنÙكران ØŒ چون پيوند با مايه هاى اصيل ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ندارند ØŒ نميتوانند انديشه هاى غرب را در ايران ØŒ رويا Ùˆ Ø´ÙƒÙˆÙØ§ سازند . هر انديشه تازه اى را ( ØØªØ§ پست مدرنيسم را كه پيش از پيدايشش در غرب ØŒ من در ايران در آثارم ØŒ بنياد گذارده ام ) بايد در زمين ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ خود كاشت ØŒ تا از روان Ùˆ خرد Ùˆ ÙØ±ÙˆÙ‡Ø± خود ØŒ برويد .
در پايان ØŒ نگاهى كوتاه به « هومن » Ùˆ « هومنى بودن انسان » ØŒ در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ايران مياندازيم ØŒ Ùˆ آنرا در برابراسلام Ùˆ هومنسيم باخترى ØŒ مرزبندى ميكنيم . هومن يا بهمن ØŒ در اصل به معناى « مينوى مينو » يا « بزردرون بزر » يا « اصل درون اصل » است. بهمن ØŒ درونى ترين Ùˆ Ù…ØØ±Ù…ترين Ùˆ نزديكترين چيز ،به انسان، Ùˆ هسته ايست كه هستى انسان از آن ميرويد . اين بزريست كه « از خود » ØŒ ميرويد ØŒ Ùˆ تبديل به مردم = انسان ميگردد. هومن ØŒ تخم خود رو Ùˆ خود زائيست كه بن هر انسانيست . خدا كه « خوا داتا » باشد ،به معناى تخميست ( خوا = خيا = خايه = خيه ) كه خودش از خودش ميرويد . به عبارت ديگر ØŒ خودش ØŒ خودش را Ù…ÙŠØ¢ÙØ±ÙŠÙ†Ø¯ ØŒ Ùˆ در واقع ØŒ واژه خدا ØŒ به معناى « اصل » است. هر چيزى اصيلى در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ايران ØŒ خداست . در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ايران ØŒ خدا ØŒ همان مينو يا بزر Ùˆ تخم خود رو شمرده ميشود. ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ايران از همان سپيده دم پيدايشش ØŒ به گيتى Ùˆ انسان ØŒ بدين ترتيب اصالت داد ØŒ كه تصويرى انتزاعى، از تخم يا بزر يا هسته ( است ) Ø¢ÙØ±ÙŠØ¯ . تخمى كه از خود Ùˆ به خود ØŒ ميرويد ØŒ اصل است . Ùˆ خدا را چنين اصلى دانست كه خودش ØŒ چون از خودش ميرويد Ùˆ پيدايش مى يابد ØŒ پس خودش ØŒ اصل روشنى Ùˆ اصل خنده Ùˆ شاديست. پيدايش ØŒ برابر با روشنيست، Ùˆ Ø´ÙƒÙØªÙ† ØŒ برابر با خنده Ùˆ شاديست. اكنون بن هر انسانى، همين بهمن يا هومنست . به عبارت ديگر ØŒ هر انسانى، اصالت دارد . هرانسانى،اصالت بينش دارد . اصالت گذاردن اندازه ( معيارها Ùˆ ارزشها + قانون + نظم ) را دارد . از اين رو ØŒ بنياد ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ايران، بر اصل همپرسى يا ديالوگ ميان خدا Ùˆ انسانى كه بنش بهمن يا هومنست ØŒ قرار دارد .
جمشيد كه نخستين انسان Ùˆ بن همه انسانهاست از رود آبى كه « وه دايتى » ناميده ميشود، Ùˆ نماد خداست ميگذرد، Ùˆ بهمن ØŒ خداى انديشيدن Ùˆ خنده ،از او پيدايش مى يابد ØŒ Ùˆ Ø¨Ù„Ø§ÙØ§ØµÙ‡ انسان به انجمن خدايان راه مى يابد ØŒ تا با آنها در برابرى ØŒ همپرسى كند.انسان ايرانى مانند پرومتئوس يونانى ØŒ نياز به آن ندارد كه دست به دزدى از اولومپ ØŒ بارگاه خدا ØŒ بزند كه Ù…Ø¹Ø±ÙØª را از انسانها دريغ ميدارد .
انسان ايرانى نياز به آن ندارد برضد ÙØ±Ù…ان يهوه ØŒ از درخت Ù…Ø¹Ø±ÙØª دزدى كند ( تورات ). انسان ايرانى ØŒ نياز به آن ندارد كه « خليÙÙ‡ » الله گردد . « وانى جاعل ÙÙ‰ الارض Ø®Ù„ÙŠÙØ© - قرآن سوره بقره » ØŒ براى ايرانى Ù†ÙÙ‰ اصالت از انسان شمرده ميشود ØŒ چون خودش ØŒ همانقدر اصالت Ùˆ مرجعيت دارد كه خدايش . خليÙÙ‡ كسى بودن ØŒ Ù†ÙÙ‰ اصالت از خود است . آن بهمنى كه نگهبان ØÙƒÙˆÙ…ت Ùˆ نظمست ØŒ بن هستى خود اوست . براى ايرانى « ولقد كرمنا بنى آدم ØŒ سوره اسراء » ØŒ كه الله كرامت به ÙØ±Ø²Ù†Ø¯Ø§Ù† بنى آدم ميدهد ØŒ Ù†ÙÙ‰ اصالت از انسانست .
چون اين كرامت كه « كرمة » باشد ØŒ همان « كرمة البيضاء » يا درخت بسيار تخمه يا « ديو دار » است كه سيمرغ ÙØ±Ø§Ø²Ø´ لانه دارد، Ùˆ خودش مجموعه تخمهاى همه زندگانست Ùˆ خودش را در جهان Ù…ÙŠØ§ÙØ´Ø§Ù†Ø¯ØŒ Ùˆ اين همان كرامت ØÙ‚يقى است.اوخدائيست كه هرچه درگوهرش هست در جهان Ù…ÙŠØ§ÙØ´Ø§Ù†Ø¯ . معرب اين واژه « كرمة » ØŒ « قرمطة » است ،كه نام جنبش پيروان زنخدايان در ايران ( خرمدينان ) برضد عرب Ùˆ اسلام بوده است . ازاين تخمهاكه گوهر خداست، انسان، پديد ميآيد . پس انسان ØŒ خودش تخم كرامت است . انسان ØŒ نياز به آن ندارد كه الله به او كرامتى كند . واو خود را ÙØ±Ø²Ù†Ø¯ آدم نميشمارد ØŒ بلكه خود را ÙØ±Ø²Ù†Ø¯ جمشيد Ùˆ كيومرث ميشمارد ØŒ Ùˆ كيومرث ،كه « گيا مرتن» يا گياه مردم ØŒ يا مهر گياه باشد ØŒ همآغوشى بهرام Ùˆ سيمرغست، كه بن كل كيهانست . انسان ØŒ از تخم مهر خدايان به هم ØŒ ميرويد .
خليÙÙ‡ الله شدن ØŒ Ø§Ø³ØªØ¹ÙØ§ دادن از اصالت در بينش ØŒ Ùˆ اصالت در جهان آرائى است. Ø§Ø³ØªØ¹ÙØ§ دادن از مرجعيت Ùˆ اصل اندازه بودنست . Ù…Ø¹Ø±ÙØª ØŒ در اسطوره پرومتئوس ØŒ مانند اسطوره آدم Ùˆ ØÙˆØ§ در تورات ØŒ ØÙŠÙ„Ù‡ گرى Ùˆ كلاهبردارى از زئوس واز يهوه است .
در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ايران ØŒ انسان ØŒ همگوهر خداست ØŒ همپرس خداست . خدا ØŒ ØØªØ§ آموزگار اوهم نيست ØŒ بلكه در ديالوگ با انسان ØŒ Ùˆ در آميخته شدن با انسان ØŒ تبديل به انسانى ميشود كه اصل Ù…Ø¹Ø±ÙØª Ùˆ اندازه است . با Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Â« انسان گرائى » كه تهى از ريشه ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Ù‰ تصوير انسانست، مشتبه سازيها Ùˆ ÙØ±ÙŠØ¨ كاريهادرجامعه، آغازميگردد.هومنسيم را نميشود، از آيه« لقد كرمنا بنى آدم » يا ازآيه « وانى جاعل ÙÙ‰ الارض Ø®Ù„ÙŠÙØ© » ØŒØ§ÙØ³ÙˆÙ† كرد.درغرب نيز هومنسيم يونانى را هيچگاه به ØØ³Ø§Ø¨ مسيØÙŠØª Ùˆ يهوديت نگذاشتند ØŒ با آنكه مهارت كاÙÙ‰ در ÙÙ† Ùˆ Ùوت « هرمنويتيك » داشتند . هومنسيم يونانى را نميتوان از چند آيه قرآن ØŒ يا بدويت عرب ØŒ بيرون كشيد . قرآن Ùˆ اسلام كه انبان ابوهريره نيست كه بتوان هر چيزى را از آن بيرون كشيد .هومنيسم كه در Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Â« انسان گرائى » چهره كمرنگ Ùˆ بى ريشه ميشود، با اسلام، دو مقوله Ù…ØªÙØ§ÙˆØªÙ†Ø¯ . ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ يونانى كه در غرب ØŒ لعاب Ùˆ روكش مسيØÙŠØª به خود زده ØŒ Ùˆ ملقمه اى ساخته كه مدرنيسم Ùˆ پست مدرنيسم ØŒ چهره تازه آنست ØŒ هرگز نميتواند در خاور ،همان نقشى را بازى كند كه درباختر بازى كرده است .
اين ملقمه يونان Ùˆ مسيØÙŠØª ØŒ هرگز نميتواند جانشين ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اصيل ايران درشرق گردد كه « خودى خود = هومن » ايرانيست.هومن، خودى خود ايرانيست ØŒ ولو هزار خروار خاكستروگرد از الهيات زرتشتى Ùˆ الهيات Ùˆ Ùقه اسلامى روى آن ريخته شده باشد . اسلام ØŒ اين ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ را هزار Ùˆ چهارصد سال تا توانسته ( برغم ادعاى مكر آميز Ú¯ÙØªÚ¯ÙˆÙ‰ مدنيتها ! ) كوبيده Ùˆ پوشيده ØŒ چون از Ú¯ÙØªÚ¯Ùˆ Ùˆ همپرسى با آن ميترسد . همچنين الهيات زرتشتى، پيش از اسلام، چهارصد سال آنرا مسخ Ùˆ مثله Ùˆ ØªØØ±ÙŠÙ كرده است.
ولى خودى خود ايرانى كه هومنش باشد ØŒ Ùˆ هسته ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ زاى اوست ØŒ دست نخورده بجاى مانده است ØŒ چون هومن ØŒ اندرونى ترين بخش هستى اوست كه دست هيچ مهاجمى به آن نميرسد.براى ايرانى ØŒ گرائيدن به انسان ( مردم ) ØŒ زنده كردن Ùˆ بسيج ساختن Ùˆ نوزائى همين هومن است.گرائيدن به انسان ØŒ زايانيدن خداى Ù†Ù‡ÙØªÙ‡ در انسان از انسان ØŒ يا درك همگوهرى انسان با خدا، يا درك هم اصل بودن انسان با خداست.Ø¯Ø±ÙŠØ§ÙØªÙ† ÙˆÙŠØ§ÙØªÙ† آنست كه انسان، خود، ميتواند قانون بگذارد،خود،معيار ارزش هاست،خود ميتواندنظم ØÙƒÙˆÙ…تى واقتصادى Ùˆ اجتماعى را تعيين كند.Ø¯Ø±ÙŠØ§ÙØªÙ† Ùˆ ÙŠØ§ÙØªÙ† آنست كه هيچ مرجعى ÙØ±Ø§Ø³ÙˆÙ‰ اين هومن كه در Ú˜Ø±ÙØ§Ù‰ وجود اوست، نيست. Ø¯Ø±ÙŠØ§ÙØªÙ† Ùˆ ÙŠØ§ÙØªÙ† اينست كه خدا، Ùقط همپرس با انسانهاست ØŒ نه ØØ§ÙƒÙ… بر انسانها ØŒ ÙˆØØ§ÙƒÙ…يت الهى، يك دروغ بزرگست. Ùˆ بالاخره، Ø¯Ø±ÙŠØ§ÙØªÙ† ÙˆÙŠØ§ÙØªÙ† اينست كه خدا،خوشه انسانهاست .
« هــومـنـى »
نه « انسان گرائى »
نه « خليÙÙ‡ الله »
ونـه «هومنيسمHUMANISM»
نوزائى ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Ù‰ Ùˆ اجتماعى Ùˆ سياسى Ùˆ اقتصادى Ùˆ دينى Ùˆ هنرى ايران ØŒ نوزائى « بهمن » يا « هومن» است ØŒ كه هسته ژر٠هر ايرانيست . يكى از نامهاى بهمن ( = وهومن ØŒ خداى انديشه Ùˆ خنده Ùˆ همپرسى انجمنى Ùˆ آشتى دهنده اضداد ) در يسناها ØŒ « هومن » است . هومن ØŒ اصل هر اصليست . گوهر هرانسانى ØŒ اين » اصل همه اصلها « ØŒ يعنى « هومن » است . انديشه Ùˆ بينش Ùˆ اندازه ( معيارها Ùˆ ارزشها )ØŒ از اين هومن، كه بن هر انسانى است، بر ميخيزد . گوهر هر انسانى ØŒ در هركجا Ùˆ از هر جنس Ùˆ نژاد Ùˆ دينى Ùˆ طبقه اى كه باشد، بهمن يا هومن شمرده ميشود . به Ø§ØØªÙ…ال بسيار قوى ØŒ واژه هومن وهومنيسم درباختر، ازهمين نام، سرچشمه Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است،چون نيايشگاهاى اين خدا ØŒ زمانهاى دراز ØŒ در كرانه هاى آسياى صغير كه يونانيان در آنجا ميزيسته اند ØŒ بوده است .
Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Â« هومنسيم »، امروزه Ø¯Ø±ÙØ§Ø±Ø³Ù‰ به « انسان گرائى» بر گردانيده ميشود ØŒ Ùˆ نـÙقـل دهانها گرديده است . ولى بدبختانه بسيارى از Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§Øª بنيادى در ترجمه ØŒ بارگران Ù…ØØªÙˆÙŠØ§ØªØ´Ø§Ù† را ØŒ از دوش مياندازند ØŒ Ùˆ سبك Ùˆ طبعا تهى از معناى اصلى ميگردند . اين Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§ØªØŒ با از دست دادن ريشه هاى ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اصلى خود در ترجمه، ابزار ÙØ±ÙŠØ¨Ú¯Ø±Ù‰ Ùˆ مكارى گروههاى گوناگون در ايران ميگردند. از جمله اين Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§ØªØŒ همين هومنيسم است كه به انسانگرائى برگردانيده ميشود . هومنسيم در باختر ØŒ خوشه اى از معانى جدا ناپذير از هم دارد.اين Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø ØŒ هم به بررسى Ùˆ مطالعه ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ باستانى يونان بطوركلى Ú¯ÙØªÙ‡ ميشود ØŒ Ùˆ هم خصوصا ØŒ به تصويرى از انسان Ú¯ÙØªÙ‡ ميشود كه دراسطوره هاى يونان پيدايش ÙŠØ§ÙØªÙ‡ است ØŒ Ùˆ در هنر Ùˆ ÙلسÙÙ‡ يونان ØŒ پيكر به خود Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ ولطي٠ساخته شده است .اين تصوير انسان را ØŒ از ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ يونانى نميشود جراØÙ‰ كرد Ùˆ بريد ØŒ Ùˆ بريده اش را به خارج صادر كرد، وبه ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Ù‡Ø§Ù‰ ديگر ØŒ با سريشم چسبانيد .
ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ØŒ روند رويشى Ùˆ جوششى يك جامعه است . اين تصوير انسان ØŒ جائى جا Ù…ÙŠØ§ÙØªØ¯ Ùˆ ريشه پيدا ميكند ،كه اين ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ØŒ در شكلهاى گوناگون، مرتبا پرورده Ùˆ آموخته Ùˆ امتداد داده شود. بسيج شدن ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ يونانى از دوره رنسانس ( باز زائى ) به بعد در غرب ØŒ Ùˆ گسترش اين ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ Ùˆ Ù†Ùوذ شديد تصوير انسانش درجهان غرب ØŒ روياروى مسيØÙŠØª Ùˆ يهوديت، Ùˆ در تنش Ùˆ كشمكش با اين دو دين سامى Ù‚Ø±Ø§Ø±Ú¯Ø±ÙØª ØŒ Ùˆ اين تصوير انسانست كه كم كم درØÙ‚يقت، جانشين تصوير « آدم Ùˆ ØÙˆØ§Ù‰ توراتى » شد، Ùˆ تصوير كنونىغرب از انسان ØŒ زير Ù†Ùوذ اين تصوير ØŒ پيدايش ÙŠØ§ÙØªÙ‡ است. اين تصوير ØŒ با زنده شدن ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ يونانى در غرب ØŒ بسيج ساخته شد. وارد كردن Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø®Ø´Ùƒ Ùˆ خالى « انسان گرائى » كه اين زمينه را از ديد مى اندازد ØŒ دردى را دوا نميكند .
ما در برابر يونان ØŒ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ژر٠و مردمى Ùˆ متعالى ايران را داشتيم، Ùˆ اين ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ØŒ زائيده از خودى خود ما ØŒ يا از همان » هومن « بود. براى داشتن انسان گرائى يونانى ØŒ نياز به زنده ساختن « كل ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ يونان » در ايران هست،كه اين تصوير را در اصالتش بتواند انتقال دهد . همچنين نياز به بسيج ساختن هنر Ùˆ ÙلسÙÙ‡ Ùˆ ادبيات Ùˆ موسيقى Ùˆ ÙلسÙÙ‡ جشن هاى يونان به ايران هست. ولى چنين كارى با مسئله « زدودن هويت ايرانى از ايرانيان » كار دارد كه غير ممكن است. ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ايران، اصل « هومن » خود را ØŒ روياروى تصوير « پرومتئوس يونانى » دارد ØŒ كه بنياد تصوير انسان در يونان بوده است. از اين رو ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ يونان ØŒ برغم تسخير ايران بوسيله اسكندر، Ùˆ ØÙƒÙˆÙ…ت جانشينانش ØŒ در ايرانيان « ريشه » نكرد .تصوير انسان در اديان سامى، هر چند كه اندكى باهم ØªÙØ§ÙˆØª دارند ØŒ ولى در گوهرشان يكى هستتد . ÙØ±Ø§Ù…وش نبايد كرد كه غالبا ØªÙØ§ÙˆØªÙ‡Ø§Ù‰ اندك ØŒ به ØµÙ„Ø Ùˆ آشتى نميانجامد ØŒ بلكه سائقه امتياز جوئى ØŒ از آن ØªÙØ§ÙˆØª هاى نا چيز ØŒ ورطه هاى سهمناك ميسازند كه نميتوان بر روى آنها پلى زد. چنانكه Ø§ØØ²Ø§Ø¨ Ú†Ù¾ يا مذاهب اسلامى يا مسيØÙ‰ اگر Ú†Ù‡ باهم ØŒ مو ئى نازك ØŒ ØªÙØ§ÙˆØª داشتند ØŒ دشمنان خونى هم بودند، Ùˆ آن مو تبديل به كوه ميشد . تصاوير انسان در اديان سامى، همه استوار بر تصوير « خلق آدم Ùˆ ØÙˆØ§ بوسيله يك خالق + Ùˆ بستن ميثاق تابعيت با اين خالق + Ùˆ گناهكار بودن انسان + قربانى خونى كردن ابراهيم » قرار دارد. همان انديشه خالق بودن ØŒ بيان « بريدگى گوهر يهوه Ùˆ پدر آسمانى Ùˆ الله » از مخلوقاتش بطوركلى ØŒ Ùˆ از انسان بطور خصوصى است. Ùˆ از آنجا كه خالق با مخلوق، همگوهر نيستند ØŒ انسان Ùˆ گيتى ØŒ اصالت ندارند ØŒ Ùˆ اصالت بينش Ùˆ اندازه گذارى ØŒ از انسان، ØØ°Ù شده است .
اين پيآيند مستقيم همان رابطه خالق با مخلوق، Ùˆ بريدگى گوهرى مخلوق از خالقست . Ùˆ از همين جا ØŒ ØªÙØ§ÙˆØª Ø´Ú¯ÙØª آور ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ايران از اديان سامى آغاز ميگردد ØŒ چون اين هومن يا بهمن كه اصل همه اصلها يا « بزر درون همه بزرهاست » ØŒ يك اصل پيدايشى درگوهر هر جانيست ØŒ Ùˆ برضد الله يا يهوه خالق است ،كه بريده از جهان Ùˆ انسان ØŒ Ùˆ ÙØ±Ø§Ø³ÙˆÙ‰ آنست . الله Ùˆ يهوه Ùˆ پدر آسمانى ØŒ همگوهر انسانها Ùˆ گيتى Ùˆ زمين نيستند .در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ايران ،انسان، از خدا ØŒ خلق نميشود ØŒ بلكه از خدا ØŒ مانند گياه از تخم ØŒ پيدايش مى يابد ØŒ Ùˆ همگوهر اوست ØŒ Ùˆ همان اندازه، اصالت Ùˆ مرجعيت دارد كه خدا .ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ يونان در باختر ØŒ در روياروئى با مسيØÙŠØª Ùˆ يهوديت ØŒ زلزله در تصوير انسانى كه مسيØÙŠØª Ùˆ يهوديت ارائه ميداد انداخت. ولى ترجمه هزاران اثر انديشمندان باختر به ÙØ§Ø±Ø³Ù‰ ØŒ كه استوار براين تنش ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ يونانى با مسيØÙŠØª هستند ØŒ ودر واقع مسيØÙŠØª را به لعاب Ùˆ روكش ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ يونان كاسته است ØŒ در ايران Ùˆ ساير كشورهاى خاور ØŒ قادر به متزلزل ساختن اسلام ØŒ Ùˆ مهار كردن آن نبوده است، Ùˆ در آينده نيز نخواهد بود. علت آن چيست ØŸ علت آنست كه نقشى را كه ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ يونان در باختر،بازى كرده است ØŒ در شرق نميتواند بازى كند، وگرنه گوهر يهوديت Ùˆ مسيØÙŠØª Ùˆ اسلام ØŒ در برابر ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ يونان،همسان Ùˆ همانندند . آنچه در غرب توانست مسيØÙŠØª را متزلزل سازد، وتبديل به روكش Ùˆ لعاب ظاهريش كند ØŒ چرا در مقابله با اسلام،كارآ نيست ØŸ در شرق، اين نقش را، Ùقط Ùˆ Ùقط ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اصيل ايران ميتواند بازى كند . جاى Ø§ÙØ³ÙˆØ³ است كه اين ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ØŒ از درونسو ØŒ در بند Ùˆ زنجير است، Ùˆ هنوز نيز در زنجير اسارت « الهيات زرتشتى » است . درست هنگامى كه ما نياز به رستاخيز اين ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ داشتيم، باز ابراهيم پورداود ØŒ اين ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ را ØŒ در شكل مسخ ساخته زرتشتى اش، به مردم ايران ارائه داد .
مهرداد بهار ØŒ كه برغم زØÙ…ات ÙØ±Ø§ÙˆØ§Ù†Ø´ØŒ هنوز پايند انديشه « روبنائى بودن اسطوره ها » بود ØŒ نميتوانست از عهده چنين كارى برآيد . همين اسطوره ها ( بندهشن = شيوه درك Ø¢ÙØ±ÙŠÙ†Ø´ ازجستن بن ØŒ درك جهان Ùˆ زندگى از روند رويش آنها از بن Ùˆ تخم، پيدايش نه خلقت ) شامل ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اصيل ايران هستند كه موبدان زرتشتى آنها را ØªØØ±ÙŠÙ Ùˆ دستكارى كرده اند ØŒ تا انطباق به انديشه هاى تنگ Ùˆ سطØÙ‰ خود بدهند كه مى پندارند همان انديشه هاى زرتشت است ØŒ ولى از انديشه هاى زرتشت ØŒ ÙØ±Ø³Ø®Ù‡Ø§ ÙØ§ØµÙ„Ù‡ دارد . اينكه سرودهاى زرتشت را ميتوان بدون داستانهاى Ø¢ÙØ±ÙŠÙ†Ø´ ( در بندهشن Ùˆ گزيده هاى زاد اسپرم Ùˆ ونديداد Ùˆ يشتها ) Ùهميد ØŒ يك خيال پوچ است . ساير پژوهشگران ايرانى، همه در چهار ديواره برداشتهاى موبدان زرتشتى كه از دوره ساسانى به ارث برده اند ØŒ مانده اند ØŒ Ùˆ طبعا نا خود آگاهانه، باز دارنده رستاخيز Ùˆ نو زائى ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اصيل ايرانند . در الهيات زرتشتى ØŒ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اصيل ايران ØŒ مسخ Ùˆ مثله Ùˆ ÙƒÙˆÙØªÙ‡ شده است .
پيش از هجوم اسلام ØŒ اين ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ØŒ چهارصد سال در زندان Ø®Ùقان آور ØÙƒÙˆÙ…ت ساسانى بوده است كه در واقع چيزى جز همان ØÙƒÙˆÙ…ت موبدان ( ولايت Ùقيه بشكل ايرانيش ) نبوده است ØŒ Ùˆ سپس ارث همان موبدان زرتشتى ØŒ به آخوندهاى شيعه در ايران رسيده است . تشيع ØŒ اسلاميست كه رنگ موبدان زرتشتى را Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است . پيكار با ولايت Ùقيه Ùˆ قدرت آخوندان شيعه ØŒ پيكار با موبدان زرتشتى است ،كه شالوده انديشه هاى آنها را ريخته اند . پيكار با ولايت Ùقيه ØŒ پيكار هزاره هاست ØŒ چون ولايت Ùقيه ØŒ ريشه در هزاره ها دارد . در چهارصد سال ØÙƒÙˆÙ…ت ساسانى ØŒ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اصيل ايران ØŒ سركوب Ùˆ مسخ Ùˆ مثله شده است ØŒ Ùˆ هنوز جامعه زرتشتى در ايران Ùˆ هند وجود دارد كه ميكوشد ØŒ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ايران را هميشه در چهار چوب تنگ الهيات خود زندانى كند ØŒ Ùˆ Ø®Ùقان ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Ù‰ زمان ساسانى را، نا آگاهانه ادامه ميدهد. ولى در غرب ØŒ با آمدن رنسانس ØŒ آخوندهاى آپولو Ùˆ زئوس Ùˆ دمتر Ùˆ Ø¢ÙØ±ÙˆØ¯ÙŠØª Ùˆ ... ØŒ ديگر موجود نبودند . از اين رو نوزائى ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ايران ØŒ Ùˆ بسيج ساختن تصوير انسانش ØŒ بايد در چهار جبهه گوناگون بجنگد :
1- در برابر ØªØØ±ÙŠÙات Ùˆ سركوبى اسلام Ù¢- در برابر مسخسازى Ùˆ ØªØØ±ÙŠÙات موبدان زرتشتى Ù£- در جبهه » هومنسيم يونانى « كه در همه كتابهاى ترجمه شده از غرب ØŒ نامرئى ØØ§Ø¶Ø±Ù†Ø¯ Û´-با روشنÙكران ايرانى ØŒ كه« انسان گرائى» برايشان يك پديده بى ريشه ميباشد ØŒ Ùˆ برضد ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ايرانند. اين روشنÙكران ØŒ چون پيوند با مايه هاى اصيل ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ندارند ØŒ نميتوانند انديشه هاى غرب را در ايران ØŒ رويا Ùˆ Ø´ÙƒÙˆÙØ§ سازند . هر انديشه تازه اى را ( ØØªØ§ پست مدرنيسم را كه پيش از پيدايشش در غرب ØŒ من در ايران در آثارم ØŒ بنياد گذارده ام ) بايد در زمين ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ خود كاشت ØŒ تا از روان Ùˆ خرد Ùˆ ÙØ±ÙˆÙ‡Ø± خود ØŒ برويد .
در پايان ØŒ نگاهى كوتاه به « هومن » Ùˆ « هومنى بودن انسان » ØŒ در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ايران مياندازيم ØŒ Ùˆ آنرا در برابراسلام Ùˆ هومنسيم باخترى ØŒ مرزبندى ميكنيم . هومن يا بهمن ØŒ در اصل به معناى « مينوى مينو » يا « بزردرون بزر » يا « اصل درون اصل » است. بهمن ØŒ درونى ترين Ùˆ Ù…ØØ±Ù…ترين Ùˆ نزديكترين چيز ،به انسان، Ùˆ هسته ايست كه هستى انسان از آن ميرويد . اين بزريست كه « از خود » ØŒ ميرويد ØŒ Ùˆ تبديل به مردم = انسان ميگردد. هومن ØŒ تخم خود رو Ùˆ خود زائيست كه بن هر انسانيست . خدا كه « خوا داتا » باشد ،به معناى تخميست ( خوا = خيا = خايه = خيه ) كه خودش از خودش ميرويد . به عبارت ديگر ØŒ خودش ØŒ خودش را Ù…ÙŠØ¢ÙØ±ÙŠÙ†Ø¯ ØŒ Ùˆ در واقع ØŒ واژه خدا ØŒ به معناى « اصل » است. هر چيزى اصيلى در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ايران ØŒ خداست . در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ايران ØŒ خدا ØŒ همان مينو يا بزر Ùˆ تخم خود رو شمرده ميشود. ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ايران از همان سپيده دم پيدايشش ØŒ به گيتى Ùˆ انسان ØŒ بدين ترتيب اصالت داد ØŒ كه تصويرى انتزاعى، از تخم يا بزر يا هسته ( است ) Ø¢ÙØ±ÙŠØ¯ . تخمى كه از خود Ùˆ به خود ØŒ ميرويد ØŒ اصل است . Ùˆ خدا را چنين اصلى دانست كه خودش ØŒ چون از خودش ميرويد Ùˆ پيدايش مى يابد ØŒ پس خودش ØŒ اصل روشنى Ùˆ اصل خنده Ùˆ شاديست. پيدايش ØŒ برابر با روشنيست، Ùˆ Ø´ÙƒÙØªÙ† ØŒ برابر با خنده Ùˆ شاديست. اكنون بن هر انسانى، همين بهمن يا هومنست . به عبارت ديگر ØŒ هر انسانى، اصالت دارد . هرانسانى،اصالت بينش دارد . اصالت گذاردن اندازه ( معيارها Ùˆ ارزشها + قانون + نظم ) را دارد . از اين رو ØŒ بنياد ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ايران، بر اصل همپرسى يا ديالوگ ميان خدا Ùˆ انسانى كه بنش بهمن يا هومنست ØŒ قرار دارد .
جمشيد كه نخستين انسان Ùˆ بن همه انسانهاست از رود آبى كه « وه دايتى » ناميده ميشود، Ùˆ نماد خداست ميگذرد، Ùˆ بهمن ØŒ خداى انديشيدن Ùˆ خنده ،از او پيدايش مى يابد ØŒ Ùˆ Ø¨Ù„Ø§ÙØ§ØµÙ‡ انسان به انجمن خدايان راه مى يابد ØŒ تا با آنها در برابرى ØŒ همپرسى كند.انسان ايرانى مانند پرومتئوس يونانى ØŒ نياز به آن ندارد كه دست به دزدى از اولومپ ØŒ بارگاه خدا ØŒ بزند كه Ù…Ø¹Ø±ÙØª را از انسانها دريغ ميدارد .
انسان ايرانى نياز به آن ندارد برضد ÙØ±Ù…ان يهوه ØŒ از درخت Ù…Ø¹Ø±ÙØª دزدى كند ( تورات ). انسان ايرانى ØŒ نياز به آن ندارد كه « خليÙÙ‡ » الله گردد . « وانى جاعل ÙÙ‰ الارض Ø®Ù„ÙŠÙØ© - قرآن سوره بقره » ØŒ براى ايرانى Ù†ÙÙ‰ اصالت از انسان شمرده ميشود ØŒ چون خودش ØŒ همانقدر اصالت Ùˆ مرجعيت دارد كه خدايش . خليÙÙ‡ كسى بودن ØŒ Ù†ÙÙ‰ اصالت از خود است . آن بهمنى كه نگهبان ØÙƒÙˆÙ…ت Ùˆ نظمست ØŒ بن هستى خود اوست . براى ايرانى « ولقد كرمنا بنى آدم ØŒ سوره اسراء » ØŒ كه الله كرامت به ÙØ±Ø²Ù†Ø¯Ø§Ù† بنى آدم ميدهد ØŒ Ù†ÙÙ‰ اصالت از انسانست .
چون اين كرامت كه « كرمة » باشد ØŒ همان « كرمة البيضاء » يا درخت بسيار تخمه يا « ديو دار » است كه سيمرغ ÙØ±Ø§Ø²Ø´ لانه دارد، Ùˆ خودش مجموعه تخمهاى همه زندگانست Ùˆ خودش را در جهان Ù…ÙŠØ§ÙØ´Ø§Ù†Ø¯ØŒ Ùˆ اين همان كرامت ØÙ‚يقى است.اوخدائيست كه هرچه درگوهرش هست در جهان Ù…ÙŠØ§ÙØ´Ø§Ù†Ø¯ . معرب اين واژه « كرمة » ØŒ « قرمطة » است ،كه نام جنبش پيروان زنخدايان در ايران ( خرمدينان ) برضد عرب Ùˆ اسلام بوده است . ازاين تخمهاكه گوهر خداست، انسان، پديد ميآيد . پس انسان ØŒ خودش تخم كرامت است . انسان ØŒ نياز به آن ندارد كه الله به او كرامتى كند . واو خود را ÙØ±Ø²Ù†Ø¯ آدم نميشمارد ØŒ بلكه خود را ÙØ±Ø²Ù†Ø¯ جمشيد Ùˆ كيومرث ميشمارد ØŒ Ùˆ كيومرث ،كه « گيا مرتن» يا گياه مردم ØŒ يا مهر گياه باشد ØŒ همآغوشى بهرام Ùˆ سيمرغست، كه بن كل كيهانست . انسان ØŒ از تخم مهر خدايان به هم ØŒ ميرويد .
خليÙÙ‡ الله شدن ØŒ Ø§Ø³ØªØ¹ÙØ§ دادن از اصالت در بينش ØŒ Ùˆ اصالت در جهان آرائى است. Ø§Ø³ØªØ¹ÙØ§ دادن از مرجعيت Ùˆ اصل اندازه بودنست . Ù…Ø¹Ø±ÙØª ØŒ در اسطوره پرومتئوس ØŒ مانند اسطوره آدم Ùˆ ØÙˆØ§ در تورات ØŒ ØÙŠÙ„Ù‡ گرى Ùˆ كلاهبردارى از زئوس واز يهوه است .
در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ايران ØŒ انسان ØŒ همگوهر خداست ØŒ همپرس خداست . خدا ØŒ ØØªØ§ آموزگار اوهم نيست ØŒ بلكه در ديالوگ با انسان ØŒ Ùˆ در آميخته شدن با انسان ØŒ تبديل به انسانى ميشود كه اصل Ù…Ø¹Ø±ÙØª Ùˆ اندازه است . با Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Â« انسان گرائى » كه تهى از ريشه ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Ù‰ تصوير انسانست، مشتبه سازيها Ùˆ ÙØ±ÙŠØ¨ كاريهادرجامعه، آغازميگردد.هومنسيم را نميشود، از آيه« لقد كرمنا بنى آدم » يا ازآيه « وانى جاعل ÙÙ‰ الارض Ø®Ù„ÙŠÙØ© » ØŒØ§ÙØ³ÙˆÙ† كرد.درغرب نيز هومنسيم يونانى را هيچگاه به ØØ³Ø§Ø¨ مسيØÙŠØª Ùˆ يهوديت نگذاشتند ØŒ با آنكه مهارت كاÙÙ‰ در ÙÙ† Ùˆ Ùوت « هرمنويتيك » داشتند . هومنسيم يونانى را نميتوان از چند آيه قرآن ØŒ يا بدويت عرب ØŒ بيرون كشيد . قرآن Ùˆ اسلام كه انبان ابوهريره نيست كه بتوان هر چيزى را از آن بيرون كشيد .هومنيسم كه در Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Â« انسان گرائى » چهره كمرنگ Ùˆ بى ريشه ميشود، با اسلام، دو مقوله Ù…ØªÙØ§ÙˆØªÙ†Ø¯ . ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ يونانى كه در غرب ØŒ لعاب Ùˆ روكش مسيØÙŠØª به خود زده ØŒ Ùˆ ملقمه اى ساخته كه مدرنيسم Ùˆ پست مدرنيسم ØŒ چهره تازه آنست ØŒ هرگز نميتواند در خاور ،همان نقشى را بازى كند كه درباختر بازى كرده است .
اين ملقمه يونان Ùˆ مسيØÙŠØª ØŒ هرگز نميتواند جانشين ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اصيل ايران درشرق گردد كه « خودى خود = هومن » ايرانيست.هومن، خودى خود ايرانيست ØŒ ولو هزار خروار خاكستروگرد از الهيات زرتشتى Ùˆ الهيات Ùˆ Ùقه اسلامى روى آن ريخته شده باشد . اسلام ØŒ اين ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ را هزار Ùˆ چهارصد سال تا توانسته ( برغم ادعاى مكر آميز Ú¯ÙØªÚ¯ÙˆÙ‰ مدنيتها ! ) كوبيده Ùˆ پوشيده ØŒ چون از Ú¯ÙØªÚ¯Ùˆ Ùˆ همپرسى با آن ميترسد . همچنين الهيات زرتشتى، پيش از اسلام، چهارصد سال آنرا مسخ Ùˆ مثله Ùˆ ØªØØ±ÙŠÙ كرده است.
ولى خودى خود ايرانى كه هومنش باشد ØŒ Ùˆ هسته ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ زاى اوست ØŒ دست نخورده بجاى مانده است ØŒ چون هومن ØŒ اندرونى ترين بخش هستى اوست كه دست هيچ مهاجمى به آن نميرسد.براى ايرانى ØŒ گرائيدن به انسان ( مردم ) ØŒ زنده كردن Ùˆ بسيج ساختن Ùˆ نوزائى همين هومن است.گرائيدن به انسان ØŒ زايانيدن خداى Ù†Ù‡ÙØªÙ‡ در انسان از انسان ØŒ يا درك همگوهرى انسان با خدا، يا درك هم اصل بودن انسان با خداست.Ø¯Ø±ÙŠØ§ÙØªÙ† ÙˆÙŠØ§ÙØªÙ† آنست كه انسان، خود، ميتواند قانون بگذارد،خود،معيار ارزش هاست،خود ميتواندنظم ØÙƒÙˆÙ…تى واقتصادى Ùˆ اجتماعى را تعيين كند.Ø¯Ø±ÙŠØ§ÙØªÙ† Ùˆ ÙŠØ§ÙØªÙ† آنست كه هيچ مرجعى ÙØ±Ø§Ø³ÙˆÙ‰ اين هومن كه در Ú˜Ø±ÙØ§Ù‰ وجود اوست، نيست. Ø¯Ø±ÙŠØ§ÙØªÙ† Ùˆ ÙŠØ§ÙØªÙ† اينست كه خدا، Ùقط همپرس با انسانهاست ØŒ نه ØØ§ÙƒÙ… بر انسانها ØŒ ÙˆØØ§ÙƒÙ…يت الهى، يك دروغ بزرگست. Ùˆ بالاخره، Ø¯Ø±ÙŠØ§ÙØªÙ† ÙˆÙŠØ§ÙØªÙ† اينست كه خدا،خوشه انسانهاست .