جشن شاداب ٠شادی سالار ٠تیرگان، شادمان باد!--- دکتر اØÙ…د پناهنده

جشن شاداب ٠شادی سالار ٠تیرگان، شادمان باد!
دکتر اØÙ…د پناهنده
این مقاله را تقدیم می کنم به دوست و استاد ٠دانشمندم آقای دکتر تورج پارسی، که از ایشان بسیار آموختم.
آب گوید من ÙØ±Ø²Ù†Ø¯ ٠لاله کویم ( آب Ù…ÛŒ گوید من ÙØ±Ø²Ù†Ø¯ ٠کوه ٠لاله هستم )
یکسر به دریا بندم و صد سر بکویم ( یکسرم به دریا وصل است و صد سرم به کوه ها )
هزارته سیه سنگونه سره یکساله شویم ( هزاران سنگهای سیاه را در مدت یکسال می شویم )
سرگذشت یکساله خوا امشو بگویم ( ولی امشب می خواهم سرگذشت یکساله را تعری٠کنم )
تیرگان
آبریزگان
و یا
آبریزان است
تیرگان
جشنی شاداب، از ستایش ٠آب است
آب
مظهر Ù ØÛŒØ§Øª
Ùˆ ØÛŒØ§Øª
یعنی
آب
تابستان از پس ٠غنچه ÛŒ بهار Ù…ÛŒ Ø´Ú©ÙØ¯ Ùˆ عطر ٠معطر ٠گلباران ٠گلستان ٠گندم زار را در دیده Ùˆ دل، گلاب Ø§ÙØ´Ø§Ù† Ù…ÛŒ کند.
دشت و دمن و کوه و چمن را، سبز چون نارنج، در باغ ٠تورنج چلچراغ می آویزد
جویبارها را نسیم Ø§ÙØ´Ø§Ù†ØŒ با زلالیت ٠آینه گون ٠آبش، بر چهره ها طراوت Ù…ÛŒ ÙØ±ÙˆØ´Ø¯
رودها را آرام Ùˆ رام، با بستر ٠نشاط انگیزش، بر روی ٠عاشقان، پنجره Ù…ÛŒ گشاید Ùˆ آب ونسیم را ÙØ±ÙˆØªÙ†Ø§Ù†Ù‡ بخشش گر است
دریا را آبی Ùˆ زلال، در گرمای تیر، به هم Ù…ÛŒ آمیزد Ùˆ خنکی ٠خوشنواز را در تن ٠گرما زده گان ÙØ±Ùˆ Ù…ÛŒ دمد
جنگل را معطر Ùˆ سبز، سپر ٠برکه ها Ùˆ نهرها Ù…ÛŒ کند تا در مقابل Ø¢ÙØªØ§Ø¨ ٠سوزنده ÛŒ تیرماه، زندگی سبزه ها Ùˆ بوته ها وگلها را طراوت ببخشد
درختان را پر بر، در Ø§Ø²Ø¯ØØ§Ù… برگها از شاخه ها، گوشوار آویزان است
تابستان ÙØµÙ„ چلچله هاست
ÙØµÙ„ آواز ٠زلزله* هاست
ÙØµÙ„ دریاست
Ùˆ
همآغوشی با آب
آه ه ه
آب
در دوران ٠شباب
در زیر ٠چراغ ٠مهتاب
با نسمیت
عاشقان را
عاشقانه
می کردی خواب
Ùˆ
مستی ٠شب ٠شراب ٠ارغوانرا
در جان ٠جانان
ناب
Ùˆ
بی قراران را
بی تاب
هنوز شادمانی ٠جشن ٠سرخ ٠آتش و چرخ زنان و هلهله کنان به دور ٠شراره های ٠ظلمت سوز ٠شب ٠چهارشنبه سوری را در کام ٠جان داشتیم که شادی و نشاط ٠نوروز، در هر سرایی، آواز ٠سبز ٠نوبر ٠بهار را در دیده و دل ترنّم کرد و جهان ٠ایرانیان را رقصان و پایکوبان، بر بام ٠خانه ها، در گوش ٠عاشقان زمزمه کرد.
در ØØ§Ù„ Ùˆ هوای ٠نوروز ٠شادمان بودیم Ú©Ù‡ تولد پیامبر ٠خرد، آشو زرتشت را در سراسر ٠پهن دشت ٠بی کران سرای ٠ایرانزمین، Ú¯Ù„ پاشیدیم Ùˆ چلچراغ آویختیم Ùˆ گلاب Ø§ÙØ´Ø§Ù† کردیم.
شاداب Ùˆ شادمان در هیاهوی ٠نشاط انگیز ٠بهار، با پای ٠سر به کوه Ùˆ جویبار، آغوش گشودیم Ùˆ Ø³ÙØ±Ù‡ در دشت Ùˆ ØµØØ±Ø§ گستردیم Ùˆ در لازاران، همسایه شقایق زاران شدیم .
بوی ٠برنجزاران را در چای زاران، در جان ÙØ±ÙˆØ¯Ø§Ø¯ÛŒÙ… Ùˆ با آواز ٠پرندگان، چون کبوتری گردن ÙØ±Ø§Ø²ØŒ در چمن زاران با یار Ùˆ دلدار، جشن ٠معطر ٠شاداب ٠سیزده بدر را، بدری جانانه کردیم.
لذت ٠شادمانی ٠جشن ٠سبز ٠بدر را در جان Ùˆ خردمان ØÙ…Ù„ Ù…ÛŒ کنیم Ú©Ù‡ پختگی آن را در جشنی سزاوارتر Ùˆ شاداب تر، در گرمی ٠تیر ماه، جان Ùˆ جهانمان را آبریزان کنیم.
آری:
یکی از آئین های بسیار با شکوه و پر طراوت ٠کهن ایرانی، برپا داشتن جشن ٠شاداب و شادمان ٠آبریزان، آبریزگان یا تیرگان است.
در این مختصر کوشش Ù…ÛŒ کنیم تا این جشن را از منظر تاریخی، نجومی Ùˆ اجتماعی در ØØ¯ توان Ùˆ سواد برسی کنیم.
پیشینه تاریخی:
در یشت ها آمده است:
دومین گاهنبار از شش گاهنبار، در روز 15 تیر ماه واقع می شود و در این روز، آب به وجود آمده است.
در اسطورها Ùˆ Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ ها، پیدایش ٠این جشن را به پیروزی آب Ùˆ زندگی بر خشکسالی Ùˆ مردگی Ùˆ یا پیروزی " تیشتر " ستاره Ùˆ ایزد باران بر " آپوش " سنبل مرگ Ùˆ خشکسالی نسبت Ù…ÛŒ دهند.
آمده است Ú©Ù‡ " تیشتر " ستاره باران برای آبیاری زمین ونباتات به دریای ÙØ±Ø§Ø® ٠کرت Ø±ÙØª تا آب برگیرد Ùˆ به آسمان بَرَد Ùˆ به Ø´Ú©Ù„ باران بر زمین بباراند. اما در بین راه " آپوش " دیو خشکسالی سد ٠راهش Ù…ÛŒ شود تا نگذارد آب به زمین برساند.
سه شبانه روز بین این دو جنگ در Ù…ÛŒ گیرد Ú©Ù‡ عاقبت " تیشتر " شکست Ù…ÛŒ خورد Ùˆ دیو خشکسالی Ùˆ مرگ ØØ§Ú©Ù… Ù…ÛŒ شود. " تیشتر "ØŒ دردمند Ùˆ Ø§ÙØ³Ø±Ø¯Ù‡ شکایت به هرمز Ù…ÛŒ برد Ú©Ù‡ Ú©Ù…Ú©Ø´ کند تا جهان را به زندگی Ùˆ سرسبزی برگرداند.
اینبار " تیشتر " به یاری هرمز، بار دیگر به دریای کرت می رود و پس از برداشتن آب به سوی آسمان پروازمی کند. اما در بین راه دوباره با " آپوش " در گیر می شود ولی در این نبرد " تیشتر " پیروز می شود و آب را به آسمان می بَرَد و زندگی و سرسبزی و شادابی را به جهان بر می گرداند.
همچنین در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانی چنین Ù…ÛŒ خوانیم:
آبریزگان نام جشنی است باستانی که نیاکانمان در روز سیزدهم تیر ماه یعنی روز تیر از ماه تیر بر پا می داشتند و در این جشن، آب بر یکدیگر می پاشیدند و می گویند:
" در زمان Ùیروز، جدّ ٠انوشیروان، خشکسالی شد Ùˆ شاه Ùˆ مردم در این روز دست به دعا برداشتند Ùˆ باران آمد Ùˆ مردم به شادی، آب Ùˆ گلاب به یکدیگر Ù…ÛŒ پاشیدند Ùˆ از این روآن را آبریزان Ùˆ یا آب تیرگان نیز میگویند Ùˆ بنا به روایت Ø§Ø¨ÙˆØ±ÛŒØØ§Ù†ØŒ منشاء این جشن به زمان جمشید Ù…ÛŒ رسد. در این زمان جانوران Ùˆ آدمیان آنقدر زیاد شدند Ú©Ù‡ دیگر جایی برای زنده ماندن باقی نماند. خداوند زمین را سه برابر ÙØ±Ø§Ø® تر گردانید Ùˆ ÙØ±Ù…ود مردم غسل کنند تا از گناهان پاک شوند Ùˆ از آن زمان جشن آبریزگان به یادگار ماند."
اما پیدایش تاریخی این جشن را سوای Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ ها، در دروران پادشاهی منوچهر، نوه ایرج، پسر Ú©ÙˆÚ†Ú© ÙØ±ÛŒØ¯ÙˆÙ† شاه از پادشاهان پیشدادی، Ù…ÛŒ توان سراغ Ú¯Ø±ÙØª.
همانگونه Ú©Ù‡ تاریخ باستان Ùˆ شاهنامه ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ گواهی Ù…ÛŒ دهند:
ÙØ±ÛŒØ¯ÙˆÙ† سه پسر داشت Ú©Ù‡ نامشان ایرج، سلم Ùˆ تور بود Ùˆ در پایان عمرش، سرزمین وسیع قلمرو خود را بین آنها تقسیم کرد. بطوری Ú©Ù‡ سرزمین ایران را به ایرج، روم را به سلم Ùˆ توران را به تور بخشید.سلم با برادر بزرگش تور، بر برادر کوچکتر ØØ³Ø¯ Ù…ÛŒ برند Ùˆ او را با نیرنگ Ù…ÛŒ کشند تا بلکه سرزمین ایران را بدست آورند اما ÙØ±ÛŒØ¯ÙˆÙ†ØŒ از پس این مرگ جانگداز Ù ÙØ±Ø²Ù†Ø¯ØŒ ایران را به نوه ایرج، منوچهر بخشید.
در جنگی بین منوچهر Ùˆ Ø§ÙØ±Ø§Ø³ÛŒØ§Ø¨ØŒ منوچهر در مازندران به Ù…ØØ§ØµØ±Ù‡ Ø§ÙØ±Ø§Ø³ÛŒØ§Ø¨ در Ù…ÛŒ آید Ú©Ù‡ پس از چند روز مقاومت، سرانجام نمایندگانی جهت ØµÙ„Ø Ù†Ø²Ø¯ Ø§ÙØ±Ø§Ø³ÛŒØ§Ø¨ Ù…ÛŒ ÙØ±Ø³ØªØ¯ Ùˆ قرار بر این Ù…ÛŒ گذارند Ú©Ù‡ برای تعیین مرز ایران Ùˆ توران از سپاه ایران تیراندازی برگزیده شود تا با انداختن تیر از کمان، هر جا Ú©Ù‡ تیر ÙØ±ÙˆØ¯ آید، آنجا مرز ایران Ùˆ توران گردد.
آرش قهرمان اسطوره ای ٠سپاه ایران Ú©Ù‡ در تیراندازی Ùˆ قدرت ٠بازو، شهره بود؛ جهت این کار انتخاب شد Ùˆ برای انداختن تیر، کوه البرز را بالا Ø±ÙØª Ùˆ از بالای کوه با تمامی جان وتوان Ùˆ خرد خود، زه کمان را کشید Ùˆ تیر را پرتاب کرد. بطوری Ú©Ù‡ این تیر تا نیمروز در راه بود Ùˆ عاقبت در کنار رود جیØÙˆÙ† بر تنه ÛŒ درخت ٠گردویی دوخت شد Ùˆ آن نقطه مرز ایران Ùˆ توران گردید.
اما آرش از پس ٠این کار سترگ، در راه ایران ٠جانش، جان بداد و پودر گشت.
همچنین پیدایش این روز را چنین گزارش کرده اند:
".... چون کيخسرو از جنگ با Ø§ÙØ±Ø§Ø³ÙŠØ§Ø¨ برگشت در اين روز ( تيرگان ) به ناØÙŠÙ‡ ساوه عبور نمود Ùˆ به کوهي Ú©Ù‡ به ساوه مشر٠بود بالا Ø±ÙØª Ùˆ تـنها خود او، بدون هيچيک از لشکريان به چشمه اي وارد شد Ùˆ ÙØ±Ø´ØªÙ‡ اي را ديد، در دم مدهوش شد. ولي اين کار با رسيدن بـيـژن، پسر گودرز مصاد٠شد Ùˆ قدري از آب چشمه بر روي کيخسرو ريخت (...) Ùˆ رسم اغتسال Ùˆ شست Ùˆ شوي به اين آب Ùˆ ديگر آبهاي چشمه سارها باقي Ùˆ پايدار ماند، از راه تبرک. Ùˆ اهل آمل در اين روز به درياي خزر مي روند Ùˆ همه روز را آب بازي مي کنند ..."
Ùˆ Ø§Ø¨ÙˆØ±ÙŠØØ§Ù† بيروني در التÙهيم آورده است :
... بدين جهت تيرگان Ú¯ÙØªÙ€Ù†Ø¯ØŒ Ú©Ù‡ آرش تير انداخت از بهر ØµÙ„Ø Ù…Ù†ÙˆÚ†Ù‡Ø± Ú©Ù‡ با Ø§ÙØ±Ø§Ø³ÙŠØ§Ø¨ ترکي کرده است، بر تير پرتابي از مملکت؛ Ùˆ آن تير Ú¯Ùـتـند : او از کوه هاي طبرستان بکشيد تا بر سوي تخارستان. Ø§Ø¨ÙˆØ±ÙŠØØ§Ù† همچنین در آثار الباقیه، پيدايش جشن تيرگان را چنین نقل کرده است؛ " ... تيراندازي آرش براي مرز ايران Ùˆ توران بود Ú©Ù‡ : ... کمان را تا بنا گوش خود کشيد Ùˆ خود پاره پاره شد. Ùˆ تير از کوه رويان به اقصاي خراسان Ú©Ù‡ ميان ÙØ±ØºØ§Ù†Ù‡ Ùˆ تخارستان است، به درخت گردوي بزرگي ÙØ±ÙˆØ¯ آمد به Ù…Ø³Ø§ÙØª هزار ÙØ±Ø³Ù†Ú¯ Ùˆ مردم آن روز را عيد گرÙـتـند (...) Ùˆ چون در وقت Ù…ØØ§ØµØ±Ù‡ کار بر منوچهر Ùˆ ايرانيان سخت Ùˆ دشوار شده بود، بقسمي Ú©Ù‡ ديگر به آرد کردن گندم Ùˆ پختن نان نمي رسيدند، گندم Ùˆ ميوه کال مي پخـتـند. بدين جهت شکستن ظرÙها Ùˆ پختن ميوه کال Ùˆ گندم در اين روز رسم شد...."
از نظر نجومی:
از نظر نجومی تیرگان در مقابل دیگان قراردارد. بطوری Ú©Ù‡ اگر در دیگان، خورشید در دورترین نقطه جنوبی از استوا قرار Ù…ÛŒ گیرد Ùˆ شب Ùˆ تاریکی در بلندای زمان خود بر نور ÙØ±Ù…انروا هستند، اما در تیرگان خورشید در دورترین نقطه شمالی از استوا قرار Ù…ÛŒ گیرد Ùˆ روز Ùˆ نور در درازای طول زمانشان، میدان دار Ùˆ پادشاه هستند. در تیرگان روز به بلندترین قد Ùˆ قامت خود رشد Ù…ÛŒ کند Ùˆ شب را هر Ú†Ù‡ بیشتر از هستی Ùˆ بودن ٠خود دور Ù…ÛŒ نماید.
امروز بر خلا٠گذشته، جشن تیرگان در روز 10 تیرماه برگزار می شود. اما در گذشته ی دور، نیاکنمان این جشن را در روز 13 تیر ماه بر گزار می کردند. دلیل این اختلا٠٠زمان ٠برگزاری جشن این است که در زمان باستان، هرماه 30 روز بوده است اما به دلیل تغییراتی که در تقویم ٠سال شمار ایرانی بوجود آمده است، شش ماه اول سال، هر ماهش 31 روز رقم خورده است که مطابق با سال شمار قدیم، جشن تیرگان سه روز جلوتر، یعنی در دهم تیر ماه برگزار می شود.
از نظر اجتماعی:
در این روز مردم Ùˆ بویژه زرتشتیان، این پاسداران ٠سنن Ùˆ اعیاد ٠پاک گذشته، پس از به جای آوردن مراسم ٠جشن ونیایش ٠اهورامزدا، Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ هر خانواده Ùˆ ÙØ§Ù…یل در خانه ÙØ§Ù…یل ٠بزرگتر جمع Ù…ÛŒ شوند. بچه ها به هم آب Ù…ÛŒ پاشند Ùˆ نامزدها برای هم هدیه Ù…ÛŒ برند. بزرگان هم از داخل کوزه ای Ú©Ù‡ نام های Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ از قبل در آن ریخته شده بود، بوسیله کودکی بیرون آورده Ù…ÛŒ شود Ùˆ در این هنگام شخص خوش صدایی از روی کتاب Ù ØØ§Ùظ Ùˆ یا کتب دیگری ÙØ§Ù„ Ù…ÛŒ گیرد.
خوردن آجیل Ùˆ خواندن سرود همراه با پایکوبی Ùˆ دست Ø§ÙØ´Ø§Ù†ÛŒ از Ù„ØØ¸Ø§Øª ٠پرشور ٠شادمان Ùˆ شاداب این جشن است Ú©Ù‡ با آب ریختن در اوج تکان دادن بدن بر یکدیگر، جلوه هایی از نشاط Ùˆ نسیم ٠زندگی بخش را در جان Ùˆ دل ٠جمع شدگان در آن جشن Ù…ÛŒ نشاند.
ØØ§Ù„ مایل هستم برای شادمانی ٠همه شادی سالاران ٠ایرانزمین، شما را به جایی ببرم Ú©Ù‡ این قلم از آن سامان به این دیار ٠غریب پرت شده است.
آری:
این جشن ٠سزاوار Ùˆ شاداب، در گیلان ٠جان ٠همه گیله زنان Ùˆ گیله مردان تا دوره صÙویه بویژه در زمان پادشاهی شاه عباس، با شکوه هر Ú†Ù‡ تمامتر در کنار دریا برگزار Ù…ÛŒ شده است. بطوریکه در این روز هزاران Ù†ÙØ± از Ú©ÙˆÚ†Ú© Ùˆ بزرگ بساط عیش Ùˆ نوش را جمع Ù…ÛŒ کردند Ùˆ با ساز Ùˆ نقاره به سمت دریای لنگرود Ùˆ رودسر راه Ù…ÛŒ Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù†Ø¯. بعد از برگزاری مراسم ٠نیایش Ùˆ آداب جشن، Ù„ØØ¸Ø§Øª ٠پر شور Ùˆ طراوت ٠آب پاشیدن به یکدیگر، در هلهله Ùˆ غریو شادمانی ٠شادی سالاران، در زلالی آب دریا، همراه با گرمای خورشید ٠تیر ماه، ÙØ±Ø§ Ù…ÛŒ رسید Ùˆ عاشقان ٠آب Ùˆ نسیم، رقصان Ùˆ پایکوبان، مهمان آب دریا Ù…ÛŒ شدند Ùˆ تنشان را در جان دریا ÙØ±Ùˆ Ù…ÛŒ بردند Ùˆ گرمای تیر را در خنکی ٠آب Ù…ÛŒ شستند Ùˆ چون ØµØ¯ÙØŒ شاداب Ù…ÛŒ شدند.
بطوریکه اسکندر بیک ترکمان، وقایع نگار ٠شاه عباس می نویسد:
" رسم مردم گیلان است Ú©Ù‡ در ایام ( خمسه مسترقه ) هر سال Ú©Ù‡ به ØØ³Ø§Ø¨ اهل تنجیم ٠آن Ù…ÙÙ„Ú©ØŒ بعد از انقضای سه ماه بهار قرار داده اند Ùˆ در میان ٠اهل عجم " روز آب پاشان " است، بزرگ Ùˆ Ú©ÙˆÚ†Ú© Ùˆ مذکّر Ùˆ مؤنث به کنار دریا آمده Ùˆ در آن ( پنج روز ) به سور Ùˆ سرور Ù…ÛŒ پردازند Ùˆ همگی از لباس تکلی٠( یعنی لباس رسمی ) عریان گشته، هر جماعت با اهل خود به آب در آمده با یکدیگر آب بازی کرده، بدین طرب Ùˆ خرمی Ù…ÛŒ گذرانند Ùˆ الØÙ‚ تماشای غریبی است ..."
هر چند این جشن دلربا Ùˆ شاداب، در دوره جوانی ما، از یادها Ú¯Ù… شده بود اما رسم آب بازی Ùˆ آب پاشی همچنان، در ماه تیر متداول بوده Ùˆ جلوه Ù…ÛŒ ÙØ±ÙˆØ®Øª.
چمخاله این جایگاه ٠ایام ٠شادی سالار ٠دوران ٠شباب، دوران همآغوشی با آب بود Ùˆ آب بر چهره وتن، غنچه ÛŒ جوان ٠عاشقان ٠بی قرار را Ø´Ú©ÙØªÙ‡ Ù…ÛŒ کرد. آنجا Ú©Ù‡ تن جوانمان، در Ø¢ÙØªØ§Ø¨ ٠تبر ماه، گرما Ù…ÛŒ Ú¯Ø±ÙØª Ùˆ عطش را در جانمان به ÙØ±ÛŒØ§Ø¯ Ù…ÛŒ کشید، این آب بود Ùˆ چاه Ú©Ù‡ به دادمان Ù…ÛŒ رسید. سطل ها یکی پس از دیگری پر Ù…ÛŒ شد Ùˆ در Ø¶ÛŒØ§ÙØªÛŒ از جشن آب پاشان، آب را بر روی یکدیگر Ù…ÛŒ ریختیم Ùˆ خنکی ٠نسیمگون ٠آب را در جانمان ÙØ±Ùˆ Ù…ÛŒ مکیدیم.
اما Ø§ÙØ³ÙˆØ³ Ùˆ هزاران دریغ Ùˆ درد، امروز در این دوران Ù ÙØ³ÙˆÙ† Ùˆ جنون، سیاه پوشان Ùˆ ماتم سالاران Ùˆ عزا باوران ٠خراÙÙ‡ دوست، نه اینکه شادی Ùˆ شادمانی را بر عاشقان ٠زندگی شاداب، به ناله Ùˆ لابه Ùˆ گریه تبدیل کردند بلکه دریا را دیوار بر سرش هموار کردند Ùˆ زن Ùˆ مرد را از هم جدا نمودند تا آن هلهله Ùˆ شادی Ùˆ غریو جشن را، در گریه دریا، از چشمان ٠عاشقان خون جاری کنند.
ØØ§Ù„ با هم کتاب پر بار ٠عاشق ٠گیل ودیلم، Ù…ØÙ…ود پاینده لنگرودی را ورق Ù…ÛŒ زنیم Ùˆ با او به گیلان ٠جانمان Ù…ÛŒ رویم تا ببینیم همزبانان گیل Ùˆ دیلم، این جشن را چگونه برگزار Ù…ÛŒ کردند:
Ù…ØÙ…ود پاینده لنگرودی در کتاب " آئین ها Ùˆ باورداشتهای گیل Ùˆ دیلم "Ù…ÛŒ نویسد:
" ...ودر (واژه نامۀ طبری )نوشتۀ آقای دکتر صادق کیا-دربارۀ گاهشماری و جشن های طبری چنین آمده است:
[ازجشن های باستانی Ú©Ù‡ دراین گاهشماری باز مانده ،پس از جشن نوروز ازهمه نامی تر ،تیرما سینزه(سیزده تیرماه)است.واین همان جشن تیرگان یا آبریزگان Ùˆ آبریزان است Ú©Ù‡ در روز تیر(سیزدهم) از ماه تیر درسراسر ایران Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ Ù…ÛŒ شد.نام دیگر این جشن در Ø´Ø±Ø Ø¨ÛŒØ³Øª باب ملا Ù…Ø¸ÙØ±ØŒÙ†ÙˆØ±ÙˆØ² طبری یاد شده]
..اما عبدالرØÙ…Ù† عمادی در سومین کنگرۀ تØÙ‚یقات ایرانی زیر عنوان "واژه هایی از گاهشماری کهن دیلمی "Ù…ÛŒ نویسد:«ماه چهارم : تیر است .روز سیزدهم آن را Ú©Ù‡ بسیار گرامی است،تیرما سین زه گویند Ùˆ در آن مراسمی برپا کنند Ùˆ سرودهایی Ù…ÛŒ خوانند Ú©Ù‡ در ستایش آب Ùˆ اسب Ùˆ ایزد مهر است."ص142
آیین تیر ما سینزه
" در گاهشماری دیلمی ،تیر ماtir ma تیر ماه دیلمی ،مقارن با آبانماه خورشیدی است .کوه نشینان در ستایش از آب ØŒ آیین دل انگیزی دارند.شب سیزدهم تیر ماه دیلمی ØŒ ÙØ±Ø²Ù†Ø¯ اول یک خانواده با ÙØ±Ø²Ù†Ø¯ آخر یک خانوادۀ دیگر –دختر یا پسر یک آبادی Ú©Ù‡ باهم آشنای دیرینه اند-با همدیگر ØØ±Ù نمی زنند وبه پای یک چشمه میروند ویک [قابدون qabdon= ظر٠مسی استوانه ای Ùˆ دسته دار] آب برمی دارند Ùˆ روی طاقچۀ اطاق خانه ای Ú©Ù‡ باید مردم، آن جا جمع شوند Ùˆ مراسم تیرما سینزه را برگزار کنند ØŒ میگذارند.(به روایت دیگر ØŒ هنگام برگشتن، بچۀ بزرگتر بچۀ کوچکتر را «کول.ا.گیرهkul .a.gira»= به دوش Ù…ÛŒ کشد Ùˆ به خانه Ù…ÛŒ آورد.)
غروب روز سینزدهم - شب چهاردهم - همۀ کسانی Ú©Ù‡ در جشن شرکت Ù…ÛŒ کنند ØŒ در خانه ای Ú©Ù‡ «آب قابدون »در آنجاست جمع Ù…ÛŒ شوند Ùˆ نیت Ù…ÛŒ کنند Ùˆ چیزی از قبیل : انگشتر ØŒ دکمه ØŒ گردن بند Ùˆ...را در آن ظر٠آب Ù…ÛŒ اندازند. ظر٠را وسط اطاق Ù…ÛŒ نهند Ùˆ خود ØÙ„قه وار Ù…ÛŒ نشینند.
رباعي خون rabbaai xon = رباعي خوان = طبري خون tabari xon = طبري خوان ØØ§Ø¶Ø± مي شود
کودک خردسالی Ú©Ù‡ نمی داند اشیاء داخل ظر٠٠آب از آن Ú†Ù‡ کسی است، در ظر٠آب دست Ù…ÛŒ کند ویکی از آن ها را بیرون Ù…ÛŒ آورد Ùˆ به ØØ§Ø¶Ø±ÛŒÙ† نشان Ù…ÛŒ دهد - ØµØ§ØØ¨Ø´ آن را میشناسد- در این هنگام رباعی خوان مشغول خواندن شعرهای خاص تیرما سینزه است.ØµØ§ØØ¨ آن انگشتری یا گوشوار Ùˆ... از Ø¨Ø§ÙØª کلام رباعی Ù…ÛŒ Ùهمد Ú©Ù‡ مرادش برآورده Ù…ÛŒ شود یا نه؟
رباعی خوان به تعداد Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ شرکت کننده در این جشن رباعی Ù…ÛŒ خواند Ùˆ این رباعی ها Ú©Ù‡ وزن Ùˆ آهنگ خاصی غیر از «لاØÙˆÙ„ ولا قوه الا بالله » ندارند منسوب به امیر پازواری ،شاعر Ùˆ عار٠دلسوختۀ مازندران است Ú©Ù‡ «آهنگ امیری »آن بسیار معرو٠می باشد. (البته در مناطق کوه نشین جنوب شرقی گیلان علاوه بر اشعار امیر پازواری ØŒ اشعار دیگری نیز خوانده Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ ساختار کاملا گالشی گیلان را دارد ( ."
" در پاره ای از آبادی های دیلمستان، همانند ٠اشکور ... و ... جشن ٠( تیر ما سینزه ) با ویژگیهای دلپذیر ٠دیگری همراه است:
Ø³ÙØ±Ù‡ ای از انواع ٠خوردنی های ٠زمان Ù…ÛŒ چینند Ùˆ در آن شب، سیزده گونه خوردنی، Ù…ÛŒ خورند. بر Ùˆ بچه های ٠آبادی Ú©Ù‡ با همگان آشنایی دیرینه دارند، شوش یا ترکه یا چوب ٠باریکی را بنام ( لال ٠شوش ) به دست Ù…ÛŒ گیرند Ùˆ وارد اطاق های ٠خانه ها Ù…ÛŒ شوند Ùˆ بی آنکه سخنی بگویند ( لال لالکی ) به خواب ÙØ±Ùˆ Ø±ÙØªÚ¯Ø§Ù†ØŒ چند ترکه یا شوش Ù…ÛŒ زنند Ùˆ آنان را بیدار Ù…ÛŒ کنند تا شرکت در برگزاری ٠آئین ٠تیر ماه سیزده را از یاد نبرند. آنگاه جوانان، با شور ٠بی پایان، بر ÙØ±Ø§Ø² ٠بام ها Ù…ÛŒ روند Ùˆ از ( روزن بام یا لوجون )ØŒ دستکش ( دس جورو٠یا جوراب ٠دست ) Ùˆ ... به پائین Ù…ÛŒ آویزند Ùˆ خدایان خانه، انواع خوردنی ها را در آن Ù…ÛŒ ریزند Ùˆ آن آشنایان ٠ناشناس، به بالای ٠بام Ù…ÛŒ کشند.
گاهی نیز به نشانه مطایبه و شوخ طبعی، زغال و دیگر چیزهای ٠خنده آور، در دستکش یا جوراب می گذارند.
این شادمانی ها تا دیرگاه ٠شب ٠تیرماه سیزده یا سیزدهم تیر ماه ٠دیلمی، ادامه می یابد."
نمونه هایی از اشعار طبره خوانی یا طبری خوانی گالشی:
(1)
می جونه دوستی /
گوسن ورا پوسّه کولا چی خوبه/مو بز وچه پوسّه کلا دارم
یار /دوره راه چی خوبه / مو می بره /بون /دارم
می دیل خانه /ه٠روزو ه٠شو/عروسی / بدارم
دس/بیاردم/به جیÙ/بدی Ù…/دیناری/ندارم/للی...
برگردان ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ:
دوست عزیزم/کلاه پشمی از پوست برۀ گوسÙند چقدر خوب است Ú©Ù‡ آدم داشته باشد، من ØŒ کلاه از پوست بچۀ بز دارم ..
اگر یار دلدار آدم از ولایات دور دست باشد/بسیار ارزشمند است ولی ای دریغ/ یار Ùمن از دختران همسایه است
دلم میخواهد Ú©Ù‡ به رسم دیلمیان Ùˆ خوانیین "Ù‡ÙØª شبانه روز مجلس عروسی برپا کنم"
ولی ای دریغ/دست به جیب که شدم دیدم که پولی در بساط ندارم...
(2)
" تیر ما " بگوته: می سینزه چره سنگینه؟
هر که آب ویگیته، خوشته مآره اولینه
انگشتره طلا، Ùیروزه Ùˆ ÙŽ Ù†ÛŒ نگینه
بهشته قربان، چه جای نازنینه
برگردان ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ:
تیرماه Ú¯ÙØªØŒ سیزده ÛŒ من چرا سنگین است؟
هر کس آب برداشت، اولین ÙØ±Ø²Ù†Ø¯ مادرش است
انگشتری طلا، Ùیروزه، نگین آن است
بهشت را قربان، چه جای ٠نازنینی است
(3)
میان ٠دریا، گل بَد ئَم خالَ بَبیه
بلبول بَنشینه، شصت وچهار بَبیه
تاسه آب بریختم، زلال بَبیه
می دوست بخوره، دشمن لال بَبیه
برگردان ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ:
میان دریا، درخت کاشتم، سرسبز شود
بلبل بنشیند، شصت وچهار تا شود
در تاس ( ظر٠مسی ) آب ریختم زلال شود
دوستم بخورد، دشمن لال شود
(4)
تنی دوری، مره دور بساته
تنی دوری، Ù…ÛŒ جانه، تَندÙور بساته
چشم اشک و دامن ٠شور بساته
نامرده ÙÙ„Ú©ØŒ Ù…ÛŒ منزله دور بساته
برگردان ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ:
دوری تو، مرا دور کرده است
دوری تو، جانم را چون تنور ساخته است
چشمانم را اشک آلود و دامنم را شور ساخته است
ÙÙ„Ú© نامرد، منزلم را دور ساخته است
شاد و شاداب و شادمان باشید!
* زلزله در لهجه Ùˆ یا زبان مردم لنگرود نام جیر جیرکی است Ú©Ù‡ تابستانها در هوای گرم روی شاخه درختان بویژه شاخه لطی٠توت Ù…ÛŒ نشیند Ùˆ از بهار Ùˆ زیبایی طبیعت در تابستان ساعتها بدون وقÙÙ‡ در دستگاهی مخصوص Ù…ÛŒ سراید. Ù„ØØ¸Ø§Øª ٠شور انگیز این نوای ٠خوش آهنگ زمانی است Ú©Ù‡ چندین زلزله، سمÙونی وار بنوازند Ùˆ بسرایند.