آریابرزن زاگرسی
آریابرزن زاگرسی
تاریخ نگارش: یازدهم آوریل سال 2007 میلادی
باز ویرایش: بیست و نهم مای سال 2007 میلادی
از تجزیه شدن خاک باهمستان
[ ..... ØÙ‚یقت بدان Ú©Ù‡ در عالَم، هیچ شرّی Ùˆ بلایی Ùˆ ÙØªÙ†Ù‡ ای Ùˆ وبایی را آن اثر ÙØ³Ø§Ø¯ نیست Ú©Ù‡ « ÙØ±ÙˆÙ…ایه » به مرتبه ÛŒ « بزرگان » رسد. ....... ] از کتاب: « تاریخ طبرستان » - / بهاءالدّین اسÙندیارابن کاتب / ص. 13
[ چرا ØÚ©ÙˆÙ…ت ضØÙ‘اکیان Ùقاهتی، هیچ آلترناتیوی ندارد؟. ]
[ ..... ØÙ‚یقت بدان Ú©Ù‡ در عالَم، هیچ شرّی Ùˆ بلایی Ùˆ ÙØªÙ†Ù‡ ای Ùˆ وبایی را آن اثر ÙØ³Ø§Ø¯ نیست Ú©Ù‡ « ÙØ±ÙˆÙ…ایه » به مرتبه ÛŒ « بزرگان » رسد. ....... ] از کتاب: « تاریخ طبرستان » - / بهاءالدّین اسÙندیارابن کاتب / ص. 13
1- ایمان برای واقعیّت پذیری دمکراسی باهمستان.
« عیسا Ù…Ø³ÛŒØ Â» بر این اندیشه بود Ú©Ù‡ « ایمان Ù…ÛŒ تواند کوهها را جابجا کند. ». برای کسانی Ú©Ù‡ چنین سخنی را در جایی Ù…ÛŒ شنوند یا در کتابی / متنی Ù…ÛŒ خوانند، خیلی ØØ±Ù مضØÚ© Ùˆ بی پایه ای جلوه Ù…ÛŒ کند؛ ولی برای کسانی Ú©Ù‡ عمیق در باره ÛŒ « واقعیّتهای تلخ Ùˆ آزارنده Ùˆ مستمر اجتماع Ùˆ همچنین نکبت گریه آور منش انسانها Ùˆ ÙØ±ÙˆÙ¾Ø§Ø´ÛŒ Ùˆ قهقرایی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ مردم » با دلسوزی Ùˆ شکیبایی اندیشیده باشند، نیک Ù…ÛŒ دانند Ú©Ù‡ Ú†Ù‡ معنای « بسیار Ù¾ÙØ± مغزی » در این سخن « عیسای ناصری » Ù†Ù‡ÙØªÙ‡ است. سالهاست Ú©Ù‡ من اعتقاد خود را به تمام آنانی از دست داده ام Ùˆ به شدّت مشکوک Ùˆ مظنون به تمام ادّعاهایشان Ùˆ Ø±ÙØªØ§Ø±Ù‡Ø§ÛŒØ´Ø§Ù† هستم Ú©Ù‡ شبانه روز در رسانه های بی مقدار Ùˆ هوچیگر Ùˆ چیزنویس Ùˆ سطØÛŒ گرا Ùˆ Ù„Ùمپن جمع Ú©Ù† دور خود با شعار « مخال٠ØÚ©ÙˆÙ…ت آخوندی بودن Ùˆ Ø·Ø±ÙØ¯Ø§Ø± Ø³ÙØª Ùˆ سخت دمکراسی Ùˆ آزادی » به جار Ùˆ جنجالهای مطبوعاتی Ùˆ اینترنتی Ùˆ جهانی Ùˆ غیره، مشغول Ùˆ سرگرم هستند. اینان بدون استثناء، طی٠دروغگویان بی شرم ینگه دنیا هستند؛ زیرا به هر آن چیزی Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ نازند Ùˆ مدّعی هستند، اصلا Ùˆ ابدا، هیچ اعتقادی ندارند؛ Ú†Ù‡ رسد به ایمان Ú©Ù‡ شرط اساسی Ùˆ ضروری واقعیّت پذیر شدن چنان آرزویی Ù…ÛŒ باشد. من یقین دارم Ú©Ù‡ انسانها تا زمانی Ú©Ù‡ در باره ÛŒ Ù…ØØªÙˆÛŒÙ‘ات آنچه Ùکر Ù…ÛŒ کنند Ùˆ بر زبان Ùˆ قلم Ù…ÛŒ رانند با تمام وجودشان، « ایمان راسخ » نداشته باشند، Ù…ØØ§Ù„ است بتوان کوچکترین تغییری Ùˆ دگرگشتی در واقعیّتهای ناخوشایند Ùˆ آزارنده ایجاد کرد. اÙکار Ùˆ اعتقاداتی Ú©Ù‡ از وجود آدمی، ریشه نگیرند Ùˆ در تمام سلول به سلول هستی انسان، ریشه های خود را نپیچانند Ùˆ آبیاری نشوند، هرگز با قرنهای قرن، سیاه مشق نویسی Ùˆ قیاÙÙ‡ های ØÙ‚Ù‘ به جانب Ú¯Ø±ÙØªÙ† Ùˆ نقاب مخال٠رقیبان بر چهره زدن نمی توان در هیچ گوشه ای از اجتماع یا جهان، واقعیّت پذیری چنان ایده ها Ùˆ اÙکار Ùˆ آرزوهایی را امکانپذیر Ùˆ لباس واقعیّت بر تنشان پوشید. هرگز. وقتی من به « دمکراسی Ùˆ آزادی »، هیچ اعتقاد Ùˆ ایمانی ندارم Ùˆ Ùقط از نام آنها به Ø´Ú©Ù„ شمشیر برای کوبیدن رقیبان Ùˆ قدرتمندان ØØ§Ú©Ù… بر کشورم Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ Ù…ÛŒ کنم، آن « ابزار شونده Ú¯ÛŒ ایده آلهای من » به ریشه Ú©Ù† کردن من Ùˆ تمام آنانی مختوم خواهد شد Ú©Ù‡ من ادّعای « آزادی برای خودم Ùˆ آنها » را دارم. آنانی Ú©Ù‡ از صمیم قلب به « دمکراسی Ùˆ آزادی Ùˆ Ú¯ÙØª – Ùˆ شنود انگیزشی » اعتقاد Ùˆ ایمان داشته باشند، هیچگاه همانسان در Ø±ÙØªØ§Ø± Ùˆ Ú¯ÙØªØ§Ø± Ùˆ اندیشه نخواهند زیست Ú©Ù‡ خاصمان Ùˆ رقیبان بی لیاقت Ùˆ ÙØ±Ù‘ Ù…ÛŒ زییند. ولی من Ù…ÛŒ پرسم، این چگونه مدّعیان ضدّ ØÚ©ÙˆÙ…ت Ùقاهتی هستند Ú©Ù‡ پس از نزدیک به سه دهه اقتدار ضØÙ‘اکی ØÚ©ÙˆÙ…ت Ùقاهتی با تمام آن مزدوران رنگارنگش از جلّادان خونریزش Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ تا قلم به دستان توجیه گر جنایتهای ØÚ©ÙˆÙ…ت Ùقاهتی، هنوز نمی خواهند Ùˆ نمی توانند با تقویّت « مخرج مشترک خود = دمکراسی Ùˆ آزادی خواهی » به گردآگرد یکدیگر آیند؟. چرا Ùˆ چگونه است؟. آیا سوای این ØÙ‚یقت تلخ Ùˆ رسواگر است Ú©Ù‡ هیچکدام از مدّعیان ضدّ ØÚ©ÙˆÙ…ت Ùقاهتی، هرگز، بویی از « دمکراسی Ùˆ آزاد منشی » نبرده اند Ùˆ همه بدون استثناء، اینهمانی با ØÙکّام دارند؟.
2- تغییرخواهانی که ضدّ تغییر می شوند.
در پس برنامه ها Ùˆ ایدئولوژیÙها Ùˆ مرام Ùˆ مسلکها Ùˆ نظریّه ها Ùˆ کشمکشهای تمام آن خیرخواهانی Ú©Ù‡ به دنبال « تغییر واقعیّتهای ناخوشایند اجتماع از Ø³Ø·Ø ØÚ©ÙˆÙ…ت Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ تا ریزترین گوشه ÛŒ اجتماع » Ù…ÛŒ باشند، بایستی بتوان « Ù…Ù†ÙØ¹ØªØ®ÙˆØ§Ù‡ÛŒ Ùˆ امتیاز پرستی Ùˆ Ø§ÙØ²Ø§ÛŒØ´ آتوریته Ùˆ ذینÙوذی قدرت طلبی آنان » را کش٠کرد Ùˆ شناخت تا در شعارهای خوش نقش Ùˆ نگاری Ú©Ù‡ برای دگرگونی واقعیّتها سر Ù…ÛŒ دهند، ÙØ±ÛŒØ¨ لبخندهای تجاری آنان را نخوریم؛ زیرا خصلت ذاتی تمام آن « تغییرخواهان خیّر ملّت » در اینست Ú©Ù‡ پس از تغییری Ú©Ù‡ در راستای « Ù…Ù†ÙØ¹ØªØ®ÙˆØ§Ù‡ÛŒ Ùˆ امتیازها Ùˆ قدرتگرایی » آنها Ø±ÙØ® Ù…ÛŒ دهد Ùˆ به Ù…ÙØ±Ø§Ø¯ دل خود Ù…ÛŒ رسند، هرگز هیچ نوع تغییری دیگر را به دنبالش، اصلا Ùˆ ابدا به رسمیّت نمی شناسند Ùˆ برنمی تابند Ùˆ هر گونه « تغییر خواهی Ùˆ تلاش انسانها » را برای متغیّر Ùˆ متØÙˆÙ‘Ù„ کردن واقعیّتهای اجتماعی؛ ولو ناخوشایندترین باشند، با شدّت تمام، سرکوب Ùˆ متلاشی Ù…ÛŒ کنند. تاریخ یکصد سال گذشته ÛŒ ایران Ùˆ از همه مهمتر، واقعیّت مرگبار ØÚ©ÙˆÙ…ت Ùقاهتی، بزرگترین سند این برهان خدشه ناپذیر Ù…ÛŒ باشد. به همین سبب، تغییرخواهانی Ú©Ù‡ « پرنسیپ تغییر Ùˆ تØÙˆÙ‘Ù„ » را در سر لوØÙ‡ ÛŒ برنامه های تغییر خواهی خود ندانند Ùˆ آن را به نام « پرنسیپ آزادی » به رسمیّت نشناسند Ùˆ با تمام نیرو نیز از آن ØÙ…ایت Ùˆ پشتیبانی نکنند، تمام آن تغییر خواهان از قماش مستبدّان بالذّات هستند؛ ولو تمام عÙمرشان در « اپوزیسیون Ùˆ مخال٠قدرتمندان ØØ§Ú©Ù… » باشند. تغییردهی Ùˆ تغییر خواهی از نشانه های جوامعیست Ú©Ù‡ « پرنسیپ تعادل » را Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØªÙ‡ Ùˆ Ùهمیده اند. ولی در جوامعی Ú©Ù‡ Ùقط « تغییر خواهان، وجود دارند »، هیچگاه چنان جامعه ای به تعادل نخواهد رسید؛ زیرا از یک Ø·Ø±ÙØŒ ØÙکّام نالایق در اوج استبداد اقتداری Ùˆ ضدّ تغییر Ù…ÛŒ باشند Ùˆ از طر٠دیگر، Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØ§Ù† نیز در رادیکالترین ÙØ±Ù… تغییر خواهی اصرار Ù…ÛŒ ورزند. در بینابین دو گرایش Ø§ÙØ±Ø§Ø·ÛŒ نمی توان هیچ میانگینی را به دست آورد. جامعه ÛŒ ایرانی در کشمکش دو گرایش Ø§ÙØ±Ø§Ø·ÛŒ (= تغییر خواهی مطلق – ثبات Ùˆ استمرار مطلق )ØŒ دائم لت Ùˆ پار خواهد ماند تا روزی Ú©Ù‡ « Ø·ÛŒÙهای گوناگون قدرتخواه Ùˆ تغییر خواه » به « پرنسیپ تعادل »، آگاهی Ùˆ ایمان راسخ پیدا کنند.
مردم ØÚ©ÙˆÙ…تگریز Ùˆ ØÙکّام سلطه خواه.
مابین آنچه Ú©Ù‡ بر مردم، « ØØ§Ú©Ù… » Ù…ÛŒ شود Ùˆ آنچه Ú©Ù‡ « مردم » از آن Ù…ÛŒ گریزند، تناسبی شایان تامل Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ Ú©Ø´Ù Ùˆ شناخت آن Ù…ÛŒ تواند ما را در Ùهمیدن Ùˆ ÛŒØ§ÙØªÙ† راهکارهایی برای « ØÙ„Ù‘ معادله ÛŒ خانمانسوز مردم ØÚ©ÙˆÙ…تگریز Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…تهای سلطه خواه »، بسیار مددکار شود. Ù…ØØ§Ù„ است ØÚ©ÙˆÙ…تگرانی بتوانند بر اکثریّت Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ یک جامعه تسلط یابند، بدون آنکه رگ Ùˆ ریشه هایی قطور در وجود آنها نداشته باشند. اساسا ØÚ©ÙˆÙ…تهای مهاجم Ùˆ غالبخواه نمی توانند برای مدّت طولانی بر یک سرزمین، ØØ§Ú©Ù… قهّار بمانند؛ ولو شبانه روز به شمشیر Ùˆ خونریزی نیز تکیّه کنند. ØÚ©ÙˆÙ…تها، همواره Ù…ØØµÙˆÙ„ « شعور جمعی انسانهای یک سرزمین » Ù…ÛŒ باشند ØØªÙ‘ا شعور Ùˆ Ùهم آنانی Ú©Ù‡ مخال٠ØÚ©ÙˆÙ…تهای وقت هستند. مردم ما Ú©Ù‡ خودمان نیز به آنان متعلّق Ù…ÛŒ باشیم بدون در نظر Ú¯Ø±ÙØªÙ† تمایزهای Ú©ÛŒÙÛŒ Ùˆ کمّی از کهنترین ایّام تا همین امروز در تلاشهای خود برای « ÛŒØ§ÙØªÙ† Ùˆ Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù† ØÚ©ÙˆÙ…تی شایسته » به آزمایشهای Ù…ØªÙØ§ÙˆØªÛŒ رو آورده اند Ùˆ هر بار در نتیجه ÛŒ « آزمونهای خود » با شکستهای ÙØ§ØØ´ÛŒ روبرو شده اند. این به آن معنا نیست Ú©Ù‡ مردم با کوششهای خود به هیچ اهداÙÛŒ نرسیده اند؛ بلکه کاملا برعکس، مردم توانسته اند به برخی اهدا٠برسند؛ ولی در ازایش چیزهایی را از دست داده اند یا نتوانسته اند به آنها دست یابند Ú©Ù‡ « ایده آل Ùˆ آرزوی دیرین آنها » بوده است. من Ù…ÛŒ اندیشم Ú©Ù‡ « ØÚ©ÙˆÙ…تگریزی ایرانیان Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…تخواهی آنها » از Ùقدان آگاهی داشتن در باره ÛŒ آن « پرنسیپهایی » ریشه Ù…ÛŒ گیرد Ú©Ù‡ ارجگزاری Ùˆ مراقبت Ùˆ پرورش آنها در گرو منش تک، تک ایرانیان Ù…ÛŒ باشد، مهم نیست کدامین Ú©ÛŒÙیّتها Ùˆ کمیّتهای انسانی را داشته باشند. ملّتی Ú©Ù‡ بیشینه شمار Ø§ÙØ±Ø§Ø¯Ø´ØŒ « کثیرالنّبش » هستند، هیچگاه نخواهند توانست « ØÚ©ÙˆÙ…تهایی » را Ø¨ÛŒØ§ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯ Ùˆ استØÚ©Ø§Ù… بخشند Ùˆ خدمتگزار خود کنند Ú©Ù‡ واتاب دهنده ÛŒ « رادمنشی Ùˆ راستی ایده آلی » ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ باهمستان ما باشند.
4- ÙˆØØ¯Øª در کلیّات؛ تضاد در جزئیّات.
در زیر سق٠بسیاری از « نامها Ùˆ Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… عام = آزادی / دین / خدا / دمکراسی Ùˆ امثالهم » Ù…ÛŒ توان Ù¾ÙØ± تنش ترین گرایشها Ùˆ نیروها را برای « گرد همآئیهای مختل٠» در Ø±ÙØªØ§Ø± ظاهری Ùˆ از Ù„ØØ§Ø¸ Ù„ÙØ¸ÛŒØŒ Ù…ØªÙ‘ØØ¯ Ùˆ متّÙÙ‚ کرد. ولی همین گردآمدنها در « کلّیات » هست Ú©Ù‡ مدّعیان را خاصم Ùˆ دشمن خونی یکدیگر Ù…ÛŒ کنند؛ زیرا هر « گروهی Ùˆ گرایشی » Ù…ÛŒ خواهد « امتیاز Ùˆ دیگرسان بودن Ùˆ ØÙ‚ّانیّت خودش » را با دیگری در « جزئی ترین » Ø´Ú©Ù„ به مردم سرزمینش نشان دهد Ùˆ اثبات کند؛ ولو نماد چنان « اختلاÙÛŒ »، دوختن یک پارچه ÛŒ سه سانتی قرمز رنگ بر روی شلوارشان یا پیراهنشان یا کراواتشان یا بیرقشان باشد. اصل برای هر گرایشی، « تمایز Ùˆ مرز گذاشتن بین خودش Ùˆ دیگران » Ù…ÛŒ باشد. مسئله ÛŒ « تمایزخواهی انسانها Ùˆ گرایشها » را بایستی در آن « سوائق Ùˆ ÙØ±ÙˆØ²Ù‡ ها Ùˆ ویژه گیها Ùˆ استعدادها Ùˆ هنرهایی » جست – Ùˆ – جو کرد Ú©Ù‡ انسان را در مقام انسان، Ù¾ÛŒ Ù…ÛŒ ریزند. اگر روزی روزگاری، Ø¢ØÙ‘اد Ùˆ گرایشهای سیاسی Ùˆ پولیتیکی در یک سرزمین دریابند Ùˆ بÙهمند Ú©Ù‡ بایستی به « اختلا٠داشتن در جزئیّات »، رسمیّت بدهند Ùˆ وجود آنها را برای پرورش اجتماع، ضروری ارزشیابی کنند، آنگاه است Ú©Ù‡ در کوتاهترین Ø´Ú©Ù„ ممکن Ù…ÛŒ توان به « ÙˆØØ¯Ù‘ت در کلیّات بدون هیچ تنش Ùˆ جنگ Ùˆ خونریزی » نیز رسید Ùˆ تØÙˆÙ‘لات بسیار اساسی Ùˆ کلیدی را در اجتماع خود Ø´Ú©Ù„ داد. مشکل همچنان لاینØÙ„ تمام گرایشهای سیاسی در سرزمین ما – مهم نیست کجا مقیم باشند Ùˆ کدامین ÙØ±Ù… ØÚ©ÙˆÙ…تی را قبول داشته باشند – در این است Ú©Ù‡ دائم « شعار ÙˆØØ¯Øª در کلیّات » را رساتر Ùˆ رساتر Ù…ÛŒ کنند بدون آنکه به « مقصود Ùˆ منظور خود » نائل شوند؛ زیرا تا « جزئیّات » را هر گرایشی با صمیمیّت نپذیرد Ùˆ در راستای واقعیّت پذیری آنها نیز تلاش نکند، به هیچ ÙˆØØ¯ØªÛŒ نمی توان گردن نهاد؛ ولو « آزادی موقتی تک، تک ما از اسارت ØÚ©ÙˆÙ…تهای مستبد » در گرو چنان ÙˆØØ¯ØªÛŒ باشد. آنچه ÙˆØØ¯Øª گرایشهای ناهمگون یک اجتماع را منسجم Ùˆ با دوام Ù…ÛŒ کند، سرکوب Ùˆ نادیده Ú¯Ø±ÙØªÙ† Ùˆ سخن Ù†Ú¯ÙØªÙ† از « جزئیّات » نیست؛ بلکه دقیقا Ùˆ اساسا همین « اهمیّت دادن Ùˆ به رسمیّت شناختن جزئیّات اختلا٠» هست Ú©Ù‡ چنان ÙˆØØ¯ØªÙ‡Ø§ÛŒ بزرگ Ùˆ آرمانی را امکانپذیر Ù…ÛŒ کند.
5- گریز از مسئولیّت؛ یعنی خدمت به دیکتاتورها.
دیکتاتورها، Ù…ØØµÙˆÙ„ اجتماعاتی هستند Ú©Ù‡ بیشینه شمار Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ از « پذیرش Ùˆ کاربست مسئولیّت » Ø·ÙØ±Ù‡ Ù…ÛŒ روند؛ ولو مسئولیّتهای ÙØ±Ø¯ÛŒ آنان، چهار ساعت، کار ساده ÛŒ تمبر چسباندن بر روی نامه های اداری باشد. ملّتی Ú©Ù‡ Ø§ÙØ±Ø§Ø¯Ø´ØŒ نم نم از « پذیرش مسئولیّت » در قبال مسائل شخصی خود بگریزند، دائم مترصد آنند Ú©Ù‡ « مستبدی یا دیکتاتوری » را در جایی گیر بیاورند Ùˆ دست بسته در خدمت اوامر او بایستند؛ زیرا هر امری را Ú©Ù‡ مستبد Ùˆ دیکتاتور بدهد، آنها در برابر اجرایش Ùˆ نتایج Ùˆ عواقبش، هیچ مسئولیّتی ندارند. کشمکشهای خونین اجتماعی Ùˆ کشوری Ùˆ وجود قیامها Ùˆ انقلابها Ùˆ نهضتهای عجیب Ùˆ غریب در بعضی از سرزمینها؛ بویژه کشورهای کهنسالی مثل ایران از پیامدهای « مسئولیّت گریزی Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ » Ù…ÛŒ باشند Ú©Ù‡ قطره قطره بر یکدیگر تلنبار Ù…ÛŒ شوند Ùˆ به ناگهان از جایی، سر باز Ù…ÛŒ کنند Ùˆ سیلابوار بر اجتماع Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…تها Ù…ÛŒ شورند. مسئله ÛŒ مسئولیّت را نمی توان به دیگران، دیکته کرد؛ زیرا دیکته کردن، همان امر کردن است. اصل مسئله این است Ú©Ù‡ ما « Ùهم Ùˆ شعور ÙØ±Ø¯ÛŒ خود » را بایستی روز به روز برای پذیرش « مسئولیّت پذیری Ùˆ رادمنش Ø±ÙØªØ§Ø± کردن Ùˆ دادگزار بودن در برابر وجدان ÙØ±Ø¯ÛŒ خود » بپرورانیم Ùˆ بر انسانهایی Ú©Ù‡ چنین ویژه گیهای ستودنی را در خود Ù…ÛŒ پرورانند با دلیری « Ø¢ÙØ±ÛŒÙ† » بگوییم Ùˆ وجود آنها را غنیمت شماریم، مهم نیست Ú©Ù‡ Ú†Ù‡ اعتقاداتی داشته باشند. اصل را بر این بگذاریم Ú©Ù‡ چنان انسانهایی، دارای « چنین ÙØ±ÙˆØ²Ù‡ های خجسته ای » Ù…ÛŒ باشند Ùˆ با Ø®ÙˆØ¯Ø§ÙØ´Ø§Ù†ÛŒ ÙØ±ÙˆØ²Ù‡ هایشان هست Ú©Ù‡ مسائل Ùˆ گرهگاههای اجتماعی را Ù…ÛŒ توانند ØÙ„Ù‘ Ùˆ ÙØµÙ„ کنند. تا زمانی Ú©Ù‡ « مسئولیّـت » از ÙØ±Ø¯ØŒ ÙØ±Ø¯ ما گسسته Ùˆ به گردن دیگران آویخته Ù…ÛŒ شود، نه تنها هیچ سنگی از روی سنگ Ùلاکتهای اجتماعی، برداشته نخواهد شد؛ بلکه کلا٠سر در Ú¯Ù… Ù…ÙØ¹Ø¶Ù„ات اجتماعی، پیچیده تر Ùˆ Ø®Ùقان آورتر نیز خواهند شد. ما از « شرّ دیکتاتورها » Ù…ÛŒ توانیم آزاد Ùˆ رها شویم؛ به شرطی Ú©Ù‡ از همین امروز با خودمان رو راست شویم Ùˆ مسئولیّت زندگی ÙØ±Ø¯ÛŒ خود را با تمام نیرو به دست بگیریم Ùˆ کمتر برای چسباندن کاغذ ØÙ…اقتها Ùˆ بلاهتها Ùˆ Ø¨Ø¯ÙØ±Ø¬Ø§Ù…یهای خود به دنبال « مقصر در زمین Ùˆ آسمان » بگردیم.
6- خوبانی که گوشه نشین می شوند.
امکانهای خیانت به وطن را آنانی مهیّا Ù…ÛŒ کنند Ùˆ توسعه Ù…ÛŒ دهند Ú©Ù‡ خودشان را « خوبان ملّت » Ù…ÛŒ دانند Ùˆ Ùقط یاد Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ اند در گوشه ای بنشینند Ùˆ نظاره گر کژبختیها Ùˆ بلایای ØØ§Ø¯Ø« شده بر وطن Ùˆ مردمش باشند. خائن باید به آنانی Ú¯ÙØª Ú©Ù‡ « کار آمد Ùˆ با شعور Ùˆ Ùهمیده Ùˆ دانا Ùˆ کاردان » هستند؛ ولی دست بر روی دست هم Ù…ÛŒ گذارند Ùˆ Ù…ÛŒ گویند: « به من Ú†Ù‡!ØŸ ». در سرزمینی Ú©Ù‡ « خوبانش »، Ù…ÙØ¹ØªÚ©Ù Ù…ÛŒ شوند، ابلهان آن سرزمین، « شاه دوران » خواهند شد تا آن « خوبانی » را ØÙ‚یر نقشه ها Ùˆ برنامه های خود کنند Ú©Ù‡ « غرور خوب بودنشان »، آنها را به Ú©Ùنج اعتکا٠خود خوری میخکوب کرده است. جایی Ú©Ù‡ « نیکان » واپس نشینند، « شرّ » با خیالی آسوده به راه خودش Ù…ÛŒ رود.
7- اپوزیسیون؛ ولی ینگه ی دنیا.
واژه ÛŒ « اپوزیسیون »، همانطور Ú©Ù‡ از ظاهرش پیداست Ùˆ مثل کثیری از « واژگان Ùˆ ترمینوسها Ùˆ Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… بیگانه » در زبان ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ به شدّت، تقلیب Ùˆ ØªØØ±ÛŒÙ Ùˆ دگردیسه شده است. این واژه، به معنای « Ø¬Ù†Ø§Ø Ø±ÙˆØ¨Ø±Ùˆ در مجالس رایزنی » Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ برای رتق Ùˆ ÙØªÙ‚ کردن مسائل کشوری به « تجربیّات Ùˆ دیدگاهها Ùˆ تئوریهای دیگرسانی » متکّی هستند؛ سوای آن « دیدگاهها Ùˆ تئوریها Ùˆ تجربیّاتی » Ú©Ù‡ Ø¬Ù†Ø§Ø ØØ§Ú©Ù… Ùˆ دارای بیشترین کرسیها در مجلس به اجرای آنها تواÙÙ‚ عقیدتی دارند. ÙØ§Ø¬Ø¹Ù‡ این جاست Ú©Ù‡ تا امروز، ما از کلمه ÛŒ « اپوزیسیون » این برداشت ابلهانه را داشته ایم Ùˆ هنوز نیز داریم Ú©Ù‡ « گروهی یا ØÙکّامی یا ØØ²Ø¨ÛŒ » بایستی ریشه Ú©Ù† Ùˆ سر به نیست Ùˆ قلع Ùˆ قمع شود تا گروهی Ùˆ دسته ای Ùˆ جمعیّتی دیگر به « قدرت Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت مطلق » برسد. چنین برداشتی Ùˆ درکی از کلمه ÛŒ « اپوزیسیون »؛ یعنی Ù†Ùهمیدن « ÙلسÙÙ‡ ÛŒ کشور داری ». Ù†Ø§Ú¯ÙØªÙ‡ نگذارم Ú©Ù‡ « اپوزیسیون » بایستی ØØ¶ÙˆØ± ملموس Ùˆ عینی Ùˆ پراکتیکی در « کشور » داشته باشد تا مردم بدانند Ú©Ù‡ ØªÙØ§ÙˆØª دیدگاههای مخالÙین Ùˆ مواÙقین Ùˆ غیره بر کدامین « استدلالها Ùˆ برهانها Ùˆ تجربیّات عمیق » استوار Ù…ÛŒ باشند تا از آنان، متابعت کنند. با لم دادن در « ینگه دنیا Ùˆ رها کردن مردم به دست ØØ§Ú©Ù…ین بی لیاقت »، هرگز نمی توان ادّعای اپوزیسیون داشت. من Ù…ÛŒ پرسم اگر مدّعیان « اپوزیسیون ØÚ©ÙˆÙ…ت Ùقاهتی » به راستی با آنهمه تبلیغات سرسام آوری Ú©Ù‡ در رسانه های بی مقدار خود Ù…ÛŒ کنند، همچنان اعتقاد دارند Ú©Ù‡ در ایرانزمین از « پایگاه مردمی » برخوردار Ù…ÛŒ باشند، پس این چگونه « اپوزیسیونداری » Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ در کنار مردم خود نایستاده است تا از ØÙ‚وق آنها پداÙند کند؟. آیا تمام این ادّعاهای « مردم، مردم Ú¯ÙØªÙ†Ù‡Ø§ÛŒ مدّعیان اپوزیسیون »، رسواگر Ùˆ نشانگر این نیست Ú©Ù‡ این طی٠دربدر Ùˆ سرا پا تقصیر، هیچ پایگاه مردمی نداشته Ùˆ هنوز ندارند Ùˆ تمام امیدشان برای کسب قدرت Ùˆ ØØ§Ú©Ù… شدن بر سرنوشت ایرانزمین به « قدرتهای بیگانه » Ù…ÛŒ باشد؟. از یاد نباید برد Ú©Ù‡ کلمه ÛŒ « مردم »، همیشه جزو « Ù…ÙØ¨Ù‡Ù…ات » Ù…ÛŒ باشد Ùˆ از سه Ù†ÙØ± تا بی نهایت را در بر Ù…ÛŒ گیرد. از این رو، « اپوزیسیون » بایستی به آنانی اطلاق شود Ú©Ù‡ در خاک میهن، روبری ØÙکّام Ù…ÛŒ ایستند Ùˆ با آنها برای کسب بسیاری از ØÙ‚وق خود، همآوردی Ù…ÛŒ کنند. اگر ØÚ©ÙˆÙ…تی ÙØ§Ù‚د پایگاه مردمی باشد، مطمئن باشید Ú©Ù‡ سقوط آن؛ ولو تا خرخره به Ú©ÙØ´Ù†Ø¯Ù‡ ترین سلاØÙ‡Ø§ Ùˆ ارگانهای سرکوبگر، مسلّط نیز باشد، دیر یا زود، Ø§ØªÙ‘ÙØ§Ù‚ خواهد Ø§ÙØªØ§Ø¯. چرا ØÚ©ÙˆÙ…ت Ùقاهتی برغم بایکوتهای بین المللی Ùˆ اینهمه تنشها Ùˆ کشمکشها Ùˆ درگیریهای خونین Ùˆ هول اÙÚ©Ù† اجتماعی Ùˆ منطقه ای Ùˆ جهانی، همچنان نزدیک به سه دهه است Ú©Ù‡ پا بر جا مانده است؟. چرا؟.
8- کار ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒØŒ گریختن از قدرت است.
انسانی Ú©Ù‡ بر آنست به « روشنگری مغزهای مردم مملکت خودش » بکوشد، در نخستین ØØ±Ú©Øª بایستی گرداگرد « قدرت Ùˆ ارگانهای قدرتگرا Ùˆ سازمانها Ùˆ Ø§ØØ²Ø§Ø¨ Ùˆ گروههای قدرتگرا » را برای همیشه Ùˆ ابد، خط قرمز بکشد Ùˆ هیچگاه نیز در Ùکر این نباشد Ú©Ù‡ بخواهد به Ù†ÙØ¹ گروهی Ùˆ برای Ù…ØÚ©ÙˆÙ…یّت گروهی دیگر، سخن بگوید Ùˆ بنویسد؛ بلکه بایستی تلاش کند Ú©Ù‡ « اصل مسائل Ùˆ Ù…ÙØ¹Ø¶Ù„ات باهمستان انسانها » را به دامنه ÛŒ « سنجشگری Ùˆ اندیشیدن Ùˆ ایده Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†ÛŒ بار آور » ÙØ±Ø§ خواند. انتقاداتی Ú©Ù‡ با پشتوانه ÛŒ ÙلسÙÛŒ Ùˆ Ú˜Ø±ÙØ§Ù†Ø¯ÛŒØ´ÛŒ Ùˆ مسئولیّت برای « به اندیشی Ùˆ به Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†ÛŒ Ùˆ بهزیستی Ùˆ به برنامه ای Ùˆ به راهی » همپا نباشند، انتقاداتی هستند Ú©Ù‡ ویران Ù…ÛŒ کنند؛ ولی هرگز میهن Ùˆ مردم را « آباد Ùˆ آزاد » نمی کنند. کار ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ در سرزمین ما ÙØ§Ù‚د « پرنسیپ آزادمنشی Ùˆ مردمدوستی Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Ù¾Ø±ÙˆØ±ÛŒ » Ù…ÛŒ باشد. به همین سبب نیز هست Ú©Ù‡ Ùلاکتهای اجتماعی ما در تمام « انقلابات Ùˆ قیامها Ùˆ خیزشها Ùˆ نهضتهای یکصد سال اخیر » برطر٠نشده اند Ùˆ امیدها Ùˆ آرزوها Ùˆ خواستهایمان نیز به بار Ùˆ بر ننشسته اند. ملّتی Ú©Ù‡ در Ùکر « راهیابی Ùˆ راهاندیشی Ùˆ راهسازی » باشد، بایستی هنر شناختن امکانهای دم دست Ùˆ « کلا٠پیچیده ÛŒ مناسبات ÙØ±Ø¯ÛŒ Ùˆ اجتماعی » را بشناسد Ùˆ بکوشد Ú©Ù‡ همواره « کلیدی ترین اهرمهای باهمستان انسانها » را زیباتر Ùˆ عمیق تر Ùˆ مستØÚ©Ù…تر بیاراید Ùˆ بسنجد Ùˆ مراقبت Ùˆ ترمیم کند. ویران کردن، بسیار بسیار آسان Ù…ÛŒ باشد، ولی کیست Ú©Ù‡ هنر « سازنده Ú¯ÛŒ Ùˆ آبادانی » را بدون ویرانگری بداند Ùˆ در پراکتیک Ø±ÙØªØ§Ø±ÛŒ Ùˆ Ú¯ÙØªØ§Ø±ÛŒ Ùˆ اصولی خودش، دلیرانه بیازماید؟.
9- ما و دروغهای دلبندمان.
دوست داشتن Ùˆ مهر ورزیدن Ùˆ عاشق شدن؛ یعنی Ø§ÙØ²ÙˆÙ† تر از آنچه من هستم Ùˆ سرشارتر از آنچه Ú©Ù‡ خودم هستم به دیگران نثار کردن Ùˆ بخشیدن. میهن Ùˆ مردم میهن را زمانی Ù…ÛŒ توان دوست داشت Ú©Ù‡ هر مدّعی « دوستی میهن Ùˆ مردمدوستی » از وجود خودش، لبریزتر شود Ùˆ به پیرامون خویش بدون هیچ چشمداشتی، Ø§ÙØ´Ø§Ù†Ø¯Ù‡ شود. در میان اینهمه کباده کشان تاق Ùˆ Ø¬ÙØª عرصه ÛŒ بی مقدار Ùˆ مزخر٠شده ÛŒ « سیاست / پولیتیک »، هیچ گرایشی را نمی توان پیدا کرد Ú©Ù‡ به راستی، میهن Ùˆ مردمش را با تمام وجودش دوست بدارند بدون آنکه بخواهند تمایزی Ùˆ ØªÙØ§ÙˆØªÛŒ بین انسانها بگذارند. یکصد سال آزگار است Ú©Ù‡ تمام « کشمکشهای اجتماعی Ùˆ کشوری » ما به گرداگرد « 1- Ú©ÛŒ با من Ùˆ همعقیده ÛŒ من است؟. 2- Ú©ÛŒ ضدّ من Ùˆ سنجشگر عقایدم هست؟ » Ù…ÛŒ چرخد Ùˆ هنوز هیچ گرایشی پیدا نشده است Ú©Ù‡ با دلیری Ùˆ رادمنشی از خودش بپرسد: « Ú©ÛŒ با میهن Ùˆ مردمش هست بدون آنکه ضدّیتی با ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ باهمستانشان داشته باشد؟. ». تمام این نیروها Ùˆ ØØ²Ø¨Ù‡Ø§ Ùˆ سازمانها Ùˆ گروهها Ùˆ مدّعیان Ùˆ گرایشهایی Ú©Ù‡ عربده ÛŒ « ایراندوستی Ùˆ مردمدوستی شان »، گوش کائنات را لت Ùˆ پار کرده است، اگر به جای آنکه به دنبال « همعقیده گان خود » Ùˆ قبضه کردن کودتا وار قدرت Ù…ÛŒ بودند، در Ùکر این Ù…ÛŒ Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù†Ø¯ Ú©Ù‡ پس از تقریبا سی سال « روشها Ùˆ کارگزاریها Ùˆ برنامه های بلاهت آمیز آخوندی » Ú©Ù‡ نه « سر سوزنی با خدا Ùˆ دین » پیوند دارند؛ نه با مردم Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Ø´Ø§Ù†ØŒ Ù…ÛŒ آمدند به گستره ÛŒ خاتمیّت دادن به انواع Ùˆ اقسام خصومتها Ùˆ کینه توزیها Ùˆ دشمنیها Ùˆ توطئه ها Ùˆ تبهکاریها Ùˆ جنایتها در ØÙ‚Ù‘ یکدیگر مصمّم شوند Ùˆ دلیرانه برای Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ باهمستانی ستودنی Ùˆ ارزشمند تلاش کنند؛ طوری Ú©Ù‡ الگویی برای نه تنها کشورهای همسایه؛ بلکه جهانیان باشد، شاید ØØ§Ù„ Ùˆ روز ما ملّت « مدام شکست خورده Ùˆ هرگز درس نا آزموده Ùˆ ناپرورده شدن از شکستها »، بهتر از این Ù…ÛŒ بود Ú©Ù‡ ÙØ¹Ù„ا هست. ولی دریغا! Ú©Ù‡ آنچه ما ملّت را به خاک سیاه قرون Ù¾ÛŒ در پی، میخکوب Ùˆ ملعون Ùˆ Ù†ÙØ±ÛŒÙ† شده چسبانیده است، مرض « دروغگوییها Ùˆ Ø®ÙˆØ¯ÙØ±ÛŒØ¨ÛŒÙ‡Ø§ÛŒ مدّعیان سیاست Ùˆ کشور داری Ùقط از بهر قدرت طلبی Ùˆ جاه طلبیهای سیری ناپذیر » بوده Ùˆ هنوز هست. اگر روزی روزگاری ÙØ±Ø§ رسد Ú©Ù‡ ما ملّت یاد بگیریم، همدیگر را در ترازوی اعتقادات Ùˆ مرام Ùˆ مسلکها Ùˆ مذاهب Ùˆ عقاید Ùˆ ÙلسÙÙ‡ ها Ùˆ امثالهم یکدیگر قضاوت نکنیم؛ بلکه در ÙØ±ÙˆØ²Ù‡ های « آدمیگری Ùˆ معنویّات دلآراینده Ùˆ ÙØ±Ù‡ÛŒØ®ØªÙ‡ Ú¯ÛŒ Ùˆ مسئولیّت Ùˆ بیدار وجدانی Ùˆ هوشیاری Ùˆ شعور Ùˆ Ùهم یکدیگر »، شاید آن روزگاران، روزگارانی خواهد بود Ú©Ù‡ ایرانزمین، بزرگترین Ùˆ با Ù†Ùوذترین Ùˆ اصیل ترین کشور ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ جهان شود. شاید!.
10- وقتی که ایرانزمین، تجزیه شد.
هنوز به ذهن هیچکس خطور نکرده است Ú©Ù‡ ایرانزمین در زمین لرزه ÛŒ 28 سال قبل، « تجزیه » Ùˆ به صدها تکه پاره ÛŒ « ÙØ±Ù‚Ù‡ ای Ùˆ خاصم یکدیگر » تبدیل شد. ملّتی Ú©Ù‡ در طول ÙØ±Ø§Ø² Ùˆ نشیب تاریخ Ø´Ú¯ÙØª انگیزش، قرنهای قرن در برابر هجومهای بیگانه گان Ùˆ مستبدّین داخلی به « ترکیب Ùˆ ÙˆØØ¯Øª Ùˆ انسجام Ùˆ همبسته Ú¯ÛŒ با یکدیگر » Ù…ÛŒ گرایید، در یک « خطای تاریخی »، ناگهان ناخواسته Ùˆ ناباورانه از هم گسست Ùˆ ÙØ±Ùˆ پاشید Ùˆ به شناخته Ùˆ ناشناخته ترین نقاط جهان، پراکنده شد Ùˆ هنوز Ú©Ù‡ هنوز است نتوانسته، تکه پاره های خودش را باز یابد؛ Ú†Ù‡ رسد به آنکه « امیدی به ÙˆØØ¯Øª Ùˆ اتّصال آنها » نیز داشته باشد. تکّه ای به اسلام ÙØ±Ùˆ Ø§ÙØªØ§Ø¯ با صدها نوع ÙØ±Ù‚Ù‡ Ùˆ تاویل Ùˆ ØªÙØ³ÛŒØ± زیر Ùˆ بمهای عجیب Ùˆ غریب Ùˆ گاه مضØÚ©Ø´. تکّه ای به سلطنت ÙØ±Ùˆ Ø§ÙØªØ§Ø¯ با دهها جلوه ÛŒ متناقض Ùˆ رنگارنگ Ùˆ سرگیجه آور در توهّمات مالیخولیائی اش. تکّه ای به کمونیسم ÙØ±Ùˆ Ø§ÙØªØ§Ø¯ با صدها ÙØ±Ù‚Ù‡ ÛŒ جاهل Ùˆ خاطی Ùˆ گمراهش. تکهّ ای به ملّیگرایی بدون ملّت Ø§ÙØªØ§Ø¯ با تمام آن کمپلکسهای لاینØÙ„Ø´. تکّه ای به متابعتگری از غربیان Ø§ÙØªØ§Ø¯ با تمام آن معصومیّتهای جاهلانه اش. تکّه ای نیز به صدها گروه Ùˆ سازمان Ùˆ دسته Ùˆ ØØ²Ø¨ بی عضو Ø§ÙØªØ§Ø¯ با تمام آن بی مغزیها Ùˆ ØÙ…اقتهایشان. همه ÛŒ این تکه پاره ها، نزدیک به سه دهه است Ú©Ù‡ بسان « جزایر پراکنده » در توهمّی به نام « ایرانزمین Ùˆ مردمش » غوطه ور مانده اند Ùˆ هرگز به یکدیگر نمی رسند Ú©Ù‡ نمی رسند؛ زیرا آن « Ùهم Ùˆ شعور » را ندارند تا بÙهمند آنچه آنها را « جزیره های Ù…Ù†ÙØ±Ø¯ Ùˆ Ù…Ù†ÙØµÙ„ » نگاه داشته است، خود پنداری « تمامیّت بودن ایرانزمین Ùˆ مردمش » Ù…ÛŒ باشد؛ نه واقعیّت ایرانزمین Ùˆ مردمش Ú©Ù‡ هیچ کدام به تنهایی، بازتاب دهنده ÛŒ آن نیستند Ú©Ù‡ نیستند. تا تمام این جزیره های پراکنده درنیابند Ú©Ù‡ در کنار هم بودن Ùˆ باهم بودن آنهاست Ú©Ù‡ واقعیّت ایرانزمین Ùˆ مردمش را از نو Ù…ÛŒ Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø¯ØŒ Ù…ØØ§Ù„ است روزگاری برسد Ú©Ù‡ « ایران تجزیه شده » به « همبسته Ú¯ÛŒ Ùˆ ترکیب ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ اش » باز گردد. هرگز!.
11- تغییر ØÚ©ÙˆÙ…تها یا تغییر منش Ùˆ بینش انسانها؟.
در بطن Ùˆ زیرلایه ÛŒ تمام آن کشمکشهایی Ú©Ù‡ ØÚ©ÙˆÙ…تها Ùˆ مردم یک سرزمین در مقاطع گوناگون تاریخ با یکدیگر داشته اند Ùˆ همچنان دارند، Ù…ÛŒ توان علل خصومتها را با Ø¸Ø±Ø§ÙØª تمام، ریشه یابی کرد Ùˆ در Ùکر « راهکاری کلیدی » بود. معمولا ØÙکّام Ù…ÛŒ خواهند Ú©Ù‡ برای همیشه Ùˆ ابد، ØØ§Ú©Ù… مطلق بمانند Ùˆ مردم نیز برآنند Ú©Ù‡ « ØÙکّام را با گزینشهای خود بیازمایند Ùˆ لایقترینها را برای کشورداری برگزینند »؛ نه اینکه مقهور Ùˆ مطیع Ùˆ تابع همیشه Ú¯ÛŒ آنها بمانند. اگر در « آزمونهای مردم » بتوان ØÚ©ÙˆÙ…تگرانی را ÛŒØ§ÙØª Ú©Ù‡ خدمتگزار Ùˆ درکنار مردم خود بدون هیچ استثنائی بایستند، آن ملّت در گزینش ØÚ©ÙˆÙ…تگرانش، سعادتمند خواهد شد. ولی اگر برغم آزمونهای گوناگون، آش همان Ù…ÛŒ ماند Ùˆ کاسه نیز همان، آنگاه بایستی مسئله ÛŒ « کشور داری » را با جدّیت تمام در باره اش اندیشید. یک چیز در این کشمکشهای ÙØ±Ø³Ø§ÛŒØ´ÛŒ Ùˆ خونین Ùˆ آلوده به خشن ترین Ø±ÙØªØ§Ø±Ù‡Ø§ بایستی ریشه ای، « متØÙˆÙ‘Ù„ Ùˆ دگردیسه » شود تا بتوان امیدی به « همپایی Ùˆ همخوانی Ùˆ Ù‡Ù…Ø³ÙØ±Ø§ÛŒÛŒ Ùˆ همدردی ØÚ©ÙˆÙ…تگران » داشت؛ آنهم « تØÙˆÙ‘Ù„ در منش Ùˆ بینش انسانهای یک سرزمین به طور کلّی ». ملّتی Ú©Ù‡ از تمام « ØÚ©ÙˆÙ…تگران تاق Ùˆ Ø¬ÙØª » در طول تاریخ غمبارش، سرخورده Ùˆ ناامید Ùˆ مظنون شده است، بایستی در « Ù„ØØ¸Ù‡ ای تاریخی »، توقّ٠کند Ùˆ به خود آید Ùˆ سپس با عزمی راسخ Ùˆ استوار به راهی برود Ú©Ù‡ سیصد Ùˆ شصت درجه، بر خلا٠راه ØÚ©ÙˆÙ…تگران Ù…ÛŒ باشد. تا ملّتی نکوشند Ùˆ نخواهند Ú©Ù‡ « از خلا٠آمد عادت را با مسئولیّتهای ÙØ±Ø¯ÛŒ Ùˆ جمعی Ùˆ بیداری Ùˆ هوشیاری Ùˆ رادمنشی » در واقعیّت زندگیهای ÙØ±Ø¯ÛŒ خودشان اجرا کنند Ùˆ ÙˆÙØ§Ø¯Ø§Ø± به پرنسیپهای آن باشند، هرگز هیچ « تØÙˆÙ‘Ù„ ریشه ای Ùˆ کارساز » در میهن، ایجاد نخواهد شد Ú©Ù‡ نخواهد شد؛ سوای اینکه « دیکتاتورهایی Ù…ÛŒ روند Ùˆ نو دیکتاتورهایی دیگر » از راه Ù…ÛŒ رسند. مردم در تنوّع قومی Ùˆ نژادی Ùˆ ÙØ±Ù‚Ù‡ ای Ùˆ قبیله ای بایستی برای از پا در اÙکندن ØÚ©ÙˆÙ…تهای ناشایسته با تمام نیرو بر خلا٠جریان آب، شنا کنند Ùˆ هرگز به توپ Ùˆ تشرهای آنان، اهمیّت ندهند Ùˆ همواره خلا٠آن کاری را اجرا کنند Ú©Ù‡ ØÚ©ÙˆÙ…تگران Ùˆ ارگانهای وابسته به آنها در اجرایشان، مصمّم Ùˆ آمر Ùˆ خیره سر Ù…ÛŒ باشند.
12- هیچکس، اپوزیسیون نیست؛ زیرا همه مدّعیان، Ùقط خاطر خواه ØÚ©ÙˆÙ…ت مطلق هستند.
برای اپوزیسیون بودن در دامنه ÛŒ کشورداری بایستی گرایشی « گشوده Ùکر Ùˆ واقعگرا Ùˆ با شعور » بود تا بتوان برغم « اقلیّت ماندن » برای نشان دادن Ùˆ مهم Ùˆ Ù…Ùید بودن ØÙ‚ّانیّت نگرشها Ùˆ تجربیّات گروهی Ùˆ تشکیلاتی Ùˆ ÙØ±Ù‚Ù‡ ای خود، تلاشهای صبورانه کرد Ùˆ مردم را به اندیشیدن در باره ÛŒ Ø¯ÙØ±ÙÙØ³ØªÛŒ Ùˆ کارساز بودن دیدگاهها Ùˆ برنامه ها Ùˆ اهدا٠اجتماعی گروه Ùˆ گرایش خود انگیزاند. کسانی Ú©Ù‡ در کشمکشهای رقابتی Ùˆ سیاسی / پولیتیکی به گستره ÛŒ « اقلیّت بودن »، تعلّق دارند، نبایستی Ø¨Ù„Ø§ÙØ§ØµÙ„ه، میدان « همآوردی » را به بهانه ÛŒ نرسیدن به « قدرت Ùˆ Ù…ØØ±ÙˆÙ… بودن از Ù¾ÙØ³ØªÙ‡Ø§ÛŒ ØÚ©ÙˆÙ…تی » ترک کنند Ùˆ تمام امکانها را به اکثریّتی واگذار کنند Ú©Ù‡ به ØÙ‚Ù‘ یا به ناØÙ‚Ù‘ توانسته خودش را به اخذ کرسیهای قدرت ورز در دامنه ÛŒ ارگانهای دولتی Ùˆ مجلس رایزنی به ØÚ©ÙˆÙ…ت برساند. واپس نشینی اقلیّتهای سیاسی / پولیتیکی از دامنه ÛŒ کشور داری Ùˆ گریز از میهن به هر بهانه ای Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ خواهد باشد، هیچ معنایی Ùˆ ØªÙØ³ÛŒØ±ÛŒ Ùˆ تاویلی دیگر ندارد؛ سوای اینکه تمام آن جاهای خالی شده ÛŒ اقلیّتها را Ùقط اکثریّت ØØ§Ú©Ù…ØŒ تسخیر Ùˆ به تملّک خود در خواهد آورد. جایی را Ú©Ù‡ خالی شده باشد Ùˆ اکثریّت ØØ§Ú©Ù… بتواند آن را به Ù†ÙØ¹ خودش، تسخیر کند، چنان جایی را بسیار بسیار مشکل بتوان دوباره به جایگاه اقلیّتی؛ ولو دو Ù†ÙØ±Ù‡ باشند، تبدیل کرد. اگر تمام آن گرایشهای اقلیّتی Ú©Ù‡ در دامنه ÛŒ کشور داری / پولیتیکی ایجاد Ù…ÛŒ شوند، بیاموزند Ú©Ù‡ در جایگاه خود بمانند Ùˆ هرگز میدان همآوردی را ترک نکنند، اکثریت نیز هیچگاه آن امکان را به دست نخواهد آورد Ú©Ù‡ به قلع Ùˆ قمع آنها رو آورد Ùˆ خودش برای همیشه Ùˆ ابد، اکثریّت مطلق Ùˆ ØØ§Ú©Ù… بماند. امید به اینکه روزی، اقلیّتها با ماندن در مواضع خود، بدون ترک میدان همآوردی بتوانند به اکثریّت تاثیر گذار Ùˆ نقش پذیر تبدیل شوند، بسیار زیادتر Ù…ÛŒ باشد از امید به اینکه اکثریّتی ØØ§Ú©Ù… با Ú©ÙØ´Øª Ùˆ Ú©ÙØ´ØªØ§Ø±Ù‡Ø§ Ùˆ خونریزیهای آنچنانی، واژگون شود Ùˆ یکی از آن اقلیّتها به ناگهان یا بر اثر تصاد٠به ØÚ©ÙˆÙ…ت مطلق دست یابد. ØÚ©ÙˆÙ…ت Ùقاهتی Ù…Ùلّایان، هیچ اپوزیسیونی نداشته Ùˆ ندارد؛ زیرا تمام گرایشهای مدّعی، Ùقط خاطر خواه ØÚ©ÙˆÙ…ت مطلق هستند، مهم نیست خود را Ú†Ù‡ بنامند Ùˆ چگونه آرایش ÙØ±ÛŒØ¨Ù†Ø¯Ù‡ ÛŒ مردم به خود بگیرند.
13- سÙله Ú¯ÛŒ در ØÚ©ÙˆÙ…ت.
آنچه در ØÚ©ÙˆÙ…تها واتاب Ùˆ ØØ§Ú©Ù…یّت Ù…ÛŒ یابد، Ù…ØØµÙˆÙ„ Ùˆ چکیده ÛŒ شعور Ùˆ Ùهم بیشینه شمار ملّتی هستند Ú©Ù‡ دوران « بلوغ جسمانی Ùˆ آموزش Ùˆ پرورشی » را پشت سر گذاشته باشند. از این رو، جایی Ú©Ù‡ « سÙله گان » بتوانند به روشهای خود؛ ولو خونریزی Ùˆ شکنجه Ùˆ Ú©ÙØ´ØªØ§Ø± Ùˆ ترور Ùˆ امثالهم باشد بر ØÙ„قوم ملّت دست یابند Ùˆ « ضØÙ‘اک ØµÙØª »، آن امکانها را به دست آورند Ú©Ù‡ « مدّاØÛŒ Ùˆ ستایش » ملّت را با خود، همپا کنند، چنان ملّتی بی Ú©Ù… – Ùˆ - کاست در « منش ÙØ±Ø¯ÛŒ Ùˆ اجتماعی اش » به « رذالت Ùˆ خباثت » ÙØ±Ùˆ غلتیده است؛ وگر نه چطور ممکن است Ú©Ù‡ جامعه ای، Ø§ÙØ±Ø§Ø¯Ø´ با شعور Ùˆ Ùهم Ùˆ ØªØØµÛŒÙ„ کرده Ùˆ مجرّب Ùˆ دانش آموخته باشند؛ ولی آن « بینش Ùˆ درایت Ùˆ خویشتنداری Ùˆ ذکاوت Ùˆ استواری Ùˆ پایداری Ùˆ دلیری » را نداشته باشند Ú©Ù‡ بخواهند برای « اداره کردن سرزمین خود با یکدیگر، هماندیشی Ùˆ همآزمایی Ùˆ همدردی » کنند؛ مبادا Ú©Ù‡ ضØÙ‘اکیان به قدرت برسند یا دوام قدرتشان، ضمانتهای طولانی داشته باشند؟. چطور ممکن است؟. ØÚ©ÙˆÙ…تگران سÙله Ùˆ ضØÙ‘اک ØµÙØª از قطره قطره گرد آمدن دامنه های ØÙ…اقتها Ùˆ ØØ³Ø§Ø¯ØªÙ‡Ø§ Ùˆ کینه توزیها Ùˆ Ù†ÙØ±ØªÙ‡Ø§ Ùˆ شکستها Ùˆ جاه طلبیها Ùˆ بی مایه گیها Ùˆ Ú©Ù… دانشیها Ùˆ اغراض تک، تک « بالغین ملّت در ØÙ‚Ù‘ یکدیگر » هست Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ توانند وجود « زالو ØµÙØª ØÙکّام بی لیاقت Ùˆ ÙØ±Ù‘ » را استØÚ©Ø§Ù… دهند Ùˆ دوامشان را تضمین کنند. تا اکثریّت بالغ یک ملّت به ØØ¶ÛŒØ¶ باتلاق رذالت Ùˆ دنائت منش، Ú¯Ø±ÙØªØ§Ø± نشده باشند، Ù…ØØ§Ù„ است Ú©Ù‡ « سÙله گان Ùˆ ضØÙ‘اکان » بتوانند به قدرت، دست یابند Ùˆ برای مدّتی طولانی، ØØ§Ú©Ù… بر سرنوشت یک ملت، بشوند. بنابر این، جست – Ùˆ – جو کنیم ریشه های به قدرت رسیدن ØÚ©ÙˆÙ…ت Ù…Ùلّایان Ùˆ دوام ضØÙ‘اکوار آنها را در « منش تک، تک خودمان در مقام Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ÛŒ تاریخی / ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ »؛ نه اینکه عوامل Ùˆ دلایل ØÚ©ÙˆÙ…ت Ùقاهتی را بیرون از وجود خودمان در توجیهات Ùˆ توهّمات مالیخولیائی پاس کنیم.
Ùقدان Ù†ÙØ®Ø¨Ù‡ گان ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ
« تØÙˆÙ‘Ù„ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ Ùˆ اجتماعی Ùˆ ستوده منش شدن Ùˆ دگرگشتهای ریشه ای Ùˆ با دوام » در هر سرزمینی از پیامد « اندیشیدنها Ùˆ ایده Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†ÛŒÙ‡Ø§ Ùˆ سنجشگریهای قلیلی از نخبه گان ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ » Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ با پروراندن Ùˆ Ø´Ú©ÙˆÙØ§ کردن « درخت ÙØ±Ø¯ÛŒÙ‘ت خویشاندیش Ùˆ دلیر خود » Ù…ÛŒ توانند مستقل از یکدیگر؛ ولی همپا Ùˆ همسو Ùˆ همعزم Ùˆ همگرا با Ø§ÙØ´Ø§Ù†Ø¯Ù† تخمه های اÙکار Ùˆ ایده های ÙØ±Ø¯ÛŒ به ایجاد خیزابهایی در دریای راکد اجتماع، همّت کنند. ÙØ§Ø¬Ø¹Ù‡ ÛŒ اجتماع ما از ØØ¯ÙˆØ¯ شصت سال پیش به این سو در این است Ú©Ù‡ ملّت ما در عرصه ÛŒ « ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ Ùˆ Ùکری »، Ø·ÛŒÙ Ù†ÙØ®Ø¨Ù‡ گان مستقل اندیش Ùˆ راستمنش نداشته است. ØØªÙ‘ا اگر تک Ùˆ توکی نیز پیدا شده اند، یا آنها را Ú©ÙØ´ØªÙ‡ Ùˆ سر به نیست کرده اند یا اینکه آنقدر در قرنطینه ÛŒ معدوم Ùˆ ملعون Ùˆ Ù†ÙØ±Øª Ùˆ کینه توزی، Ù…ØØ¨ÙˆØ³Ø´Ø§Ù† کرده اند Ú©Ù‡ هیچ تاثیری نتوانسته اند بر ذهنیّت مردم داشته باشند. علل عقب مانده Ú¯ÛŒ ایران، نبود دانش Ùˆ امکانات نیست؛ بلکه « Ùقدان طی٠نخبه گان مستقل اندیش Ùˆ رادمنش » Ù…ÛŒ باشد؛ یعنی رازی Ùˆ شاهکلیدی Ú©Ù‡ عدم Ùˆ Ùقدان ØØ¶ÙˆØ± Ùکری Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ Ùˆ Ø±ÙˆØØ§Ù†ÛŒØ´Ø§Ù† در تمام عرصه های اجتماعی باعث Ù…ÛŒ شود دوام استبدادها Ùˆ ÙØ¬Ø§ÛŒØ¹ Ùˆ Ùلاکتها Ùˆ ویرانگریها Ùˆ عقب مانده گیهای اجتماعی شدّت بگیرد.
15- آبادانی Ùˆ Ø´Ú©ÙˆÙØ§ÛŒÛŒ.
هر سرزمینی را Ù…ÛŒ توان « آباد Ùˆ سر سبز پرورانید Ùˆ نهال روان Ùˆ شعور Ùˆ Ùهم Ùˆ دانش مردمش » را Ø´Ú©ÙˆÙØ§ کرد؛ به شرطی Ú©Ù‡ مردم به طور کلّی بکوشند Ùˆ بخواهند Ùˆ مصمّم شوند Ú©Ù‡ سایه ÛŒ بختک « کینه توزی Ùˆ بی اعتنائی Ùˆ مسئولیّت گریزی » را در ØÙ‚Ù‘ یکدیگر از سر خودشان واگذارند Ùˆ « راستی » را پاس بدارند Ùˆ ارج گزارند. دوام خصومت Ùˆ کینه توزی Ùˆ کاه کهنه ÛŒ دشمنیها را در ØÙ‚Ù‘ یکدیگر، شبانه روز بر باد دادن به معنای در جا زدن Ùˆ ÙØ±Ùˆ ماندن در همان Ùلاکتها Ùˆ مصیبتهایی Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ قرنهاست نسلهای Ù¾ÛŒ در Ù¾ÛŒ ملّت در چنبره ÛŒ آنها Ù…ÛŒ سوزند Ùˆ خاکستر Ù…ÛŒ شوند. آنانی Ú©Ù‡ ادّعای « اپوزیسیون ØÚ©ÙˆÙ…ت Ùقاهتی » را دارند – مهم نیست کجا مقیم باشند Ùˆ به Ú†Ù‡ چیزهایی معتقد Ùˆ مبلّغ باشند -ØŒ اگر به راستی، همه بدون استثناء با ØÚ©ÙˆÙ…تگران بی لیاقت Ùˆ ÙØ±Ù‘ØŒ اینهمانی کاراکتری Ùˆ اغراضی ندارند، پس باید صمیمانه تصمیم بگیرند Ú©Ù‡ به وطن بازگردند Ùˆ مسئله ÛŒ « ایرانزمین Ùˆ شیوه ÛŒ کشور داری » را در کنار مردم Ùˆ گرایشهای مختل٠قدرتگرا با گستاخی Ùˆ مقاومت Ùˆ سختکوشی، ØÙ„Ù‘ Ùˆ ÙØµÙ„ کنند. آنانی Ú©Ù‡ منتظر ØÙ…ایت بیگانه گان امتیاز خواه نشسته اند یا منتظر مردمی Ú©Ù‡ هر روز به سلّاخ خانه ÛŒ نشئه گان قدرت Ù…ÛŒ روند، تمام آن منتظران، خود را به دست خویش، قربانی Ù…ÛŒ کنند. هیچ تØÙˆÙ‘Ù„ÛŒ را نمی توان بدون « ØØ¶ÙˆØ± تØÙˆÙ‘لگرایان » در اجتماع، واقعیّت پذیر کرد. هرگز Ùˆ هیچگاه.
16- ØÚ©ÙˆÙ…تهای غاصب Ùˆ تجهیزات وابسته به آنها.
خصلت بارز تمام « ØÚ©ÙˆÙ…تهای مستبد Ùˆ ØÙکّام بی لیاقت Ùˆ ÙØ±Ù‘ » Ú©Ù‡ تا کنون در ایرانزمین به « غصب قدرت مطلق » آلوده شده اند، در اینست Ú©Ù‡ وقتی Ù…ÛŒ آیند لنگر ستمگریها Ùˆ رسالت خونریزیها Ùˆ مردم آزار یهای خود را با تجهیزات کامل Ù…ÛŒ آورند؛ یعنی ارگانهای سرکوبگر یکسان. مزدوران قلم به دست یکسان. تبلیغاتچیها Ùˆ مبلّغان Ùˆ روضه خوانان Ùˆ Ù…Ø¯Ù‘Ø§ØØ§Ù† Ùˆ اساتید Ùˆ شاعران Ùˆ نویسنده گان Ùˆ آکادمیکرهای چیز نویس یکسان. شکنجه گران Ùˆ دژخیمان Ùˆ جلّادان یکسان. ادبیّات Ùˆ رسانه های Ø´ÙØ§Ù‡ÛŒ Ùˆ کتبی یکسان. برنامه ها Ùˆ روشها Ùˆ واکنشها Ùˆ Ø±ÙØªØ§Ø±Ù‡Ø§ Ùˆ اقدامها Ùˆ کارهای یکسان . ویرانیها Ùˆ خرابکاریها Ùˆ تبهکاریها Ùˆ ستمها Ùˆ جنایتها Ùˆ Ú©ÙØ´Øª Ùˆ Ú©ÙØ´ØªØ§Ø±Ù‡Ø§ Ùˆ غارتگریها Ùˆ چپاولهای یکسان. خلاصه، ØÚ©ÙˆÙ…ت غاصب ( مثل ولایت Ùقاهتی ) Ùˆ تجهیزاتش در تمام جلوه های ظاهری Ùˆ پراکتیکی اش، همسان Ùˆ همخو هستند Ùˆ وقتی نیز سرنگون Ù…ÛŒ شوند، همه چیز را با خودشان، همسان به قعر ÙØ±ÙˆÙ¾Ø§Ø´ÛŒ Ù…ÛŒ بلعند. ØÚ©ÙˆÙ…ت آخوندی نیز در رده ÛŒ همان « ØÚ©ÙˆÙ…تهای غاصب Ùˆ غارتگر Ùˆ خونریزی » به شمار Ù…ÛŒ آید Ú©Ù‡ وقتی از هم ÙØ±Ùˆ پاشد، تمام عناصر وابسته به آن نیز ÙØ±Ùˆ خواهند ریخت. منابر Ùˆ اعتبار مساجد ÙØ±Ùˆ خواهد ریخت. قرآن Ùˆ اسلامیّت Ùˆ تاریخ انبیاء ÙØ±Ùˆ خواهد ریخت. زنجیره ÛŒ به هم جوشیده ÛŒ تمام مزدوران تاق Ùˆ Ø¬ÙØª Ùˆ تبلیغاتچیهای رنگارنگ Ùˆ جنایتکاران خونریز آنها نیز از هم ÙØ±Ùˆ خواهد پاشید. ادعیه Ùˆ روضه خوانی Ùˆ رمّالی Ùˆ پرده زنی Ùˆ جادوگری Ùˆ معرکه گیری Ùˆ سینه زنیهای ÙØ±Ù‚ شکاÙنده Ùˆ عَلَم گردانیهای مضØÚ© نیز ÙØ±Ùˆ خواهد پاشید. هر ØÚ©ÙˆÙ…تی Ú©Ù‡ غاصب قدرت باشد، بسان « کشتی تایتانیکی » هست Ú©Ù‡ وقتی غرق دریای سرنگونی شود، تمام خدمه Ùˆ هستی Ùˆ نیستی خودش را نیز با خود به قعر سرنگونی ÙØ±Ùˆ Ù…ÛŒ کشاند.
17- چرا Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØ§Ù† ØÚ©ÙˆÙ…ت آخوندی با آخوندها، اینهمانی کاراکتری دارند؟.
اگر بیست Ùˆ پنج سال پیش، پیدا Ù…ÛŒ شدند کسانی Ú©Ù‡ برای من استدلال بیاورند Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØ§Ù† ØÚ©ÙˆÙ…ت آخوندی، Ø±ÙˆÛŒÙ‡Ù…Ø±ÙØªÙ‡ در سراسر جهان شاید سه درصد باشند Ùˆ هر گونه ÙØ¹Ø§Ù„یّت Ùˆ تلاش برای ÙØ±ÙˆÙ¾Ø§Ø´ÛŒØ¯Ù† این سیستم Ùقاهتی Ùˆ خونریز Ùˆ ضدّ جان Ùˆ زندگی Ùˆ شوق Ùˆ عشق Ùˆ مهر Ùˆ دانش Ùˆ شادی Ùˆ رقص Ùˆ غیره Ùˆ ذالک در نخستین ØØ±Ú©Øª با شکست ÙØ§ØØ´ Ùˆ هرگز جبران ناپذیر روبرو خواهد شد، من بی Ø´Ú© Ùˆ بدون هیچ مقاومت Ùکری، چنان استدلالی را با جان Ùˆ دل Ù…ÛŒ Ù¾Ø°ÛŒØ±ÙØªÙ… Ùˆ Ù…ÛŒ کوشیدم Ú©Ù‡ « خردمندترین راه » را برای مبارزه ات خودم بر ضدّ ØÚ©ÙˆÙ…ت آخوندی برگزینم Ùˆ نم نم به واقعیّت پذیری آنها سختکوشی کنم. امّا اگر امروز، پس از سپری شدن نزدیک به سه دهه، کسانی پیدا شوند Ú©Ù‡ بخواهند برای من، استدلال بیاورند ØÚ©ÙˆÙ…ت آخوندی Ùقط به « تار مویی » بند است Ùˆ کاÙیست Ú©Ù‡ تمام Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØ§Ù† ØÚ©ÙˆÙ…ت Ùقاهتی، همزمان با همدیگر به وجود ولایت Ùقاهتی Ùوت کنند، آنگاه است Ú©Ù‡ هیچ نشانه ای از آخوند Ùˆ وابسته گانش در هیچ کجای جهان، پیدا نخواهد شد. Ù…ÛŒ دانید من در برابر چنین استدلالی، ØØªÙ‘ا اگر به قوی ترین اسناد اثباتی Ùˆ ØÙ‚ّانیّتی Ùˆ ملموس Ùˆ عینی نیز متّکی باشد، Ú†Ù‡ واکنشی نشان خواهم داد؟. خیلی ساده است: « از خنده، روده Ø¨ÙØ± خواهم شد!. »؛ زیرا آنانی Ú©Ù‡ به استدلال « تار مویی دوام ØÚ©ÙˆÙ…ت آخوندی » استناد Ù…ÛŒ جویند، هنوز عمیق به آنچه Ú©Ù‡ « ØÚ©ÙˆÙ…ت آخوندی » را واقعیّت پذیر Ùˆ مستدام در قدرت، میخکوب کرده است، اصلا Ùˆ ابدا، خیره ÛŒ پرسنده Ùˆ جوینده Ùˆ اندیشنده نشده اند تا به عیان ببینند Ùˆ بÙهمند Ùˆ دریابند Ú©Ù‡ « Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØª Ù„ÙØ¸ÛŒ ما ایرانیان در برابر ØÚ©ÙˆÙ…تهای غاصب Ùˆ ستمگر » هرگز به « نتیجه گیری » نینجامیده است؛ بلکه Ùقط « آهی دلسوزانه از ته دل بر اØÙˆØ§Ù„ خودمان Ùˆ دیگرانی » بوده است Ú©Ù‡ در « شرایط Ùˆ وضعیّتی همسان ما » Ù…ØÚ©ÙˆÙ… Ùˆ اسیر بوده اند. رمز Ùˆ راز دوام ØÚ©ÙˆÙ…ت آخوندی، هرگز کاربست خشونتهای توصی٠ناپذیر آنان نیست Ú©Ù‡ رسالت ØÙکّام الهی از آغاز، همین بوده است؛ بلکه « رمز Ùˆ راز دوام ØÚ©ÙˆÙ…ت آخوندی Ùˆ ÙØ¹Ù‘ال بودن شمشیر خونریز او » در « واکنش Ø±ÙØªØ§Ø±ÛŒ Ùˆ Ú¯ÙØªØ§Ø±ÛŒ » آنانی Ù†Ù‡ÙØªÙ‡ است Ú©Ù‡ خود را « مخال٠ØÚ©ÙˆÙ…ت آخوندی » Ù…ÛŒ دانند؛ ولو Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØªØ´Ø§Ù† Ùقط Ù„ÙØ¸ÛŒ باشد؛ نه قلبی Ùˆ مصمّم Ùˆ با آگاهی Ùˆ شعور Ùˆ Ùهم.
18- چرا ما میهن Ùˆ مردم Ùˆ تاریخ Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سرزمینمان را نمی شناسیم؟.
ØªÙØ§ÙˆØª ما امروزیان با آنانی Ú©Ù‡ در عصر مشروطیّت Ù…ÛŒ زیستند یا پیشتر از آن عصر، در این است Ú©Ù‡ « درگذشته گان » Ù…ÛŒ دانستند Ú©ÛŒ هستند؟. Ùˆ کجایی Ù…ÛŒ باشند؟ Ùˆ تاریخ Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ آنان چیست؟. Ùˆ از دیگران، Ú†Ù‡ چیزهایی را لازم است Ú©Ù‡ بیاموزند Ùˆ اقتباس Ùˆ سرمایه گذاری کنند. ولی ما امروزیان، نه Ù…ÛŒ دانیم کیستیم. نه Ù…ÛŒ دانیم چیستیم. نه Ù…ÛŒ دانیم به کجا تعلّق داریم Ùˆ از کجا آمده ایم Ùˆ به کجا Ù…ÛŒ رویم؟. در طول هزار سال Ùˆ اندی، صدها نوع غارتگر Ùˆ متجاوز Ùˆ ستمگر Ùˆ زورگو به ایرانزمین Ùˆ مردم Ùˆ تاریخ Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ Ùˆ دار Ùˆ ندار این گوشه از خاک تاختند Ùˆ تاختند Ùˆ خیانتها Ùˆ خباثتها Ùˆ جنایتها مرتکب شدند؛ ولی هیچگاه نتوانستند این ملّت Ùˆ تاریخ Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Ø´ را برغم استقرار سالها Ùˆ قرنها ØÚ©ÙˆÙ…ت زورگو Ùˆ ستمگر خود، ذلیل Ùˆ ØÙ‚یر Ùˆ صغیر کنند یا از بین ببرند یا نابود نابود کنند. ولی ÙØ§Ø¬Ø¹Ù‡ ÛŒ غم انگیز تاریخ معاصر ایران را ببینید Ú©Ù‡ در کمتر از سی سال، سراسر تاریخ Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ Ùˆ مردم این سرزمین به دست ÙØ±Ø²Ù†Ø¯Ø§Ù† ناخل٠و Ù…ÙØªØ¹Ù‡ ÛŒ ØÚ©ÙˆÙ…تگران خبیث Ùقاهتی، آنچنان ذلیل Ùˆ ØÙ‚یر Ùˆ صغیر Ùˆ سÙله Ùˆ کثیر النّبش Ùˆ لت Ùˆ پار Ùˆ کاراکتر پوچ Ùˆ بی معنی Ú¯Ùˆ Ùˆ مزخر٠روش شده اند Ú©Ù‡ ایکاش ایرانزمین امروزه روز همچنان در دست « چنگیز خان Ùˆ نواده گانش » مانده بود Ùˆ هرگز به باتلاق Ùقاهتی Ùˆ Ù…ÙØªØ¹Ù‡ گان کمونیستش ÙØ±Ùˆ نمی Ø§ÙØªØ§Ø¯. ایکاش!. تاریخ سی سال اخیر ایران، تاریخ قهقرائی هزاره ای Ùˆ متلاشی شدن ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ باهمستان ایران به دست خودیهای نالایق Ùˆ ÙØ±Ø²Ù†Ø¯Ø§Ù† ایدئولوژی زده Ùˆ عقده ای اش Ù…ÛŒ باشد.
19- آنتی منش برای ÙØ§Ø¨Ø±ÛŒÚ© امّت سازی.
منش هر انسانی به ÙØ±ÙˆØ²Ù‡ های یگانه Ùˆ بی همتا Ùˆ ارزشگذارنده ÛŒ اوست Ú©Ù‡ منوط Ù…ÛŒ باشد. بالطّبع، آنانی Ú©Ù‡ « ÙØ±Ø¯ÛŒÙ‘ت Ùˆ شخصیّت اندیشنده Ùˆ مسئولیّت پذیر » دارند، در ÙØ±ÙˆØ²Ù‡ های زایشی Ùˆ پیدایشی Ùˆ پرورشی Ùˆ رویشی خود، چهره های Ù…Ù†ØØµØ± به ÙØ±Ø¯ Ùˆ ممتاز Ù…ÛŒ شوند. تراژدی وجود انسان ممتاز نیز در اجتماع گلّه ای، نادره ایست Ú©Ù‡ ØØ³Ø§Ø¯Øª کثیری از انسانها را ØªØØ±ÛŒÚ© ØÙˆØ§Ù‡Ø¯ کرد؛ زیرا « نادره شدن » به بیش – بودن Ùˆ Ø§ÙØ´Ø§Ù†Ø¯Ù‡ شدن Ø¢ØªØ´ÙØ´Ø§Ù†ÛŒ از « بود خود » متّکی Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ خود به خود به توانمندی Ùˆ نیرومندی زایشی ÙØ±Ø¯ÛŒÙ‘ت انسانها بازمی گردد. جامعه ای Ú©Ù‡ نتواند بر ÙØ±Ø¯ÛŒÙ‘تهای بی همتا Ùˆ شخصیّتهای Ù…Ù†ØØµØ± به ÙØ±Ø¯ خودش « Ø¢ÙØ±ÛŒÙ† » بگوید Ùˆ به پروراندن Ùˆ پشتیبانی کردن Ùˆ اهمیّت دادن Ùˆ ارجگزاری Ùˆ قدردانی کردن Ùˆ ستودن آنها همّت کنند، آن اجتماع، زمینه های ایجاد « ÙØ§Ø¨Ø±ÛŒÚ© امّت سازی » را با دستان خودش به طی٠« ØØ§Ø³Ø¯Ø§Ù† Ùˆ خاصمان ÙØ±Ø¯ÛŒÙ‘تها Ùˆ بی همتایان » ارزانی کرده است. امّتها در جایی پا Ù…ÛŒ گیرند Ú©Ù‡ « ÙØ±Ø¯ÛŒÙ‘تهای نامتعار٠»، سر به نیست شده باشند.
20- مسببّان توسعه ی آته ایسم و بی اخلاقی و واکنشهای ضدّ دین.
بی خدایی Ùˆ بی دینی Ùˆ ضدّ خدا بودن Ùˆ خاصم دین Ùˆ مذهب شدن در هر اجتماعی از پیامدهای « ØØ§Ú©Ù… Ùˆ مقتدر شدن موکّلان Ùˆ متولیّان مذاهب Ùˆ خدایان » Ù…ÛŒ باشد. خدا Ùˆ دینی Ú©Ù‡ به عدّه ای، امتیاز Ùˆ ØÙ‚ّانیّت برای غارت Ùˆ چپاول Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت کردن Ùˆ خونریزی Ùˆ سرکوب Ùˆ شکنجه Ùˆ ستم Ùˆ زورگویی Ùˆ امریّه های ÙˆØØ´ØªÙ†Ø§Ú© Ø±ÙØªØ§Ø±ÛŒ بدهد، چنان « خدا Ùˆ دینی » به زودی از بزرگترین منابع Ùˆ کشتزارهای « آته ایسم Ùˆ دین – ستیزی Ùˆ بی اخلاقی » خواهد شد؛ زیرا موکّلان خدا Ùˆ دین با واکنشها Ùˆ کنشهای خود در مناسبات اجتماعی Ùˆ کشوری به نام خدا Ùˆ دین، دست به کارهایی Ù…ÛŒ زنند Ú©Ù‡ « پرنسیپ Ùˆ اصل خدا Ùˆ دین Ùˆ اخلاق » را، ریشه ای Ùˆ رادیکال، متزلزل Ùˆ متلاشی Ùˆ مطلق مظنون Ù…ÛŒ کنند. از این رو، تا زمانی Ú©Ù‡ متوکّلان Ùˆ Ù…Ø¯Ø§ÙØ¹Ø§Ù† Ùˆ مروّجان خدا Ùˆ دین در قدرت هستند Ùˆ ØØ§Ú©Ù… بر سرنوشت انسانها Ù…ÛŒ شوند، وجود Ùˆ گسترش آته ایسم Ùˆ دین ستیزی Ùˆ بی اخلاقی ÙØ§Ø¬Ø¹Ù‡ بار، نه تنها اجتناب ناپذیر خواهد بود؛ بلکه ØÙ‚ّانیّت مبارزه ÛŒ آنها بر ضدّ خدا Ùˆ دین؛ ولو ØØ±Ú©ØªÛŒ بی نتیجه Ùˆ سر انجام باشد، هرگز جای چون Ùˆ چرا ندارد. خدا Ùˆ دین Ùقط زمانی به « ØÚ©ÙˆÙ…ت کردن » ØÙ‚ّانیّت دارند Ú©Ù‡ هیچ کتاب Ùˆ واسط Ùˆ رسول Ùˆ موکّل Ùˆ مبلّغ Ùˆ Ù…Ø¯Ø§ÙØ¹ Ùˆ Ùقیه Ùˆ مجتهد Ùˆ آخوند Ùˆ منبر Ùˆ روضه خوان Ùˆ امثالهم، اصلا Ùˆ ابدا نداشته باشند. ///
تاریخ نگارش: یازدهم آوریل سال 2007 میلادی
باز ویرایش: بیست و نهم مای سال 2007 میلادی
از تجزیه شدن خاک باهمستان
[ ..... ØÙ‚یقت بدان Ú©Ù‡ در عالَم، هیچ شرّی Ùˆ بلایی Ùˆ ÙØªÙ†Ù‡ ای Ùˆ وبایی را آن اثر ÙØ³Ø§Ø¯ نیست Ú©Ù‡ « ÙØ±ÙˆÙ…ایه » به مرتبه ÛŒ « بزرگان » رسد. ....... ] از کتاب: « تاریخ طبرستان » - / بهاءالدّین اسÙندیارابن کاتب / ص. 13
[ چرا ØÚ©ÙˆÙ…ت ضØÙ‘اکیان Ùقاهتی، هیچ آلترناتیوی ندارد؟. ]
[ ..... ØÙ‚یقت بدان Ú©Ù‡ در عالَم، هیچ شرّی Ùˆ بلایی Ùˆ ÙØªÙ†Ù‡ ای Ùˆ وبایی را آن اثر ÙØ³Ø§Ø¯ نیست Ú©Ù‡ « ÙØ±ÙˆÙ…ایه » به مرتبه ÛŒ « بزرگان » رسد. ....... ] از کتاب: « تاریخ طبرستان » - / بهاءالدّین اسÙندیارابن کاتب / ص. 13
1- ایمان برای واقعیّت پذیری دمکراسی باهمستان.
« عیسا Ù…Ø³ÛŒØ Â» بر این اندیشه بود Ú©Ù‡ « ایمان Ù…ÛŒ تواند کوهها را جابجا کند. ». برای کسانی Ú©Ù‡ چنین سخنی را در جایی Ù…ÛŒ شنوند یا در کتابی / متنی Ù…ÛŒ خوانند، خیلی ØØ±Ù مضØÚ© Ùˆ بی پایه ای جلوه Ù…ÛŒ کند؛ ولی برای کسانی Ú©Ù‡ عمیق در باره ÛŒ « واقعیّتهای تلخ Ùˆ آزارنده Ùˆ مستمر اجتماع Ùˆ همچنین نکبت گریه آور منش انسانها Ùˆ ÙØ±ÙˆÙ¾Ø§Ø´ÛŒ Ùˆ قهقرایی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ مردم » با دلسوزی Ùˆ شکیبایی اندیشیده باشند، نیک Ù…ÛŒ دانند Ú©Ù‡ Ú†Ù‡ معنای « بسیار Ù¾ÙØ± مغزی » در این سخن « عیسای ناصری » Ù†Ù‡ÙØªÙ‡ است. سالهاست Ú©Ù‡ من اعتقاد خود را به تمام آنانی از دست داده ام Ùˆ به شدّت مشکوک Ùˆ مظنون به تمام ادّعاهایشان Ùˆ Ø±ÙØªØ§Ø±Ù‡Ø§ÛŒØ´Ø§Ù† هستم Ú©Ù‡ شبانه روز در رسانه های بی مقدار Ùˆ هوچیگر Ùˆ چیزنویس Ùˆ سطØÛŒ گرا Ùˆ Ù„Ùمپن جمع Ú©Ù† دور خود با شعار « مخال٠ØÚ©ÙˆÙ…ت آخوندی بودن Ùˆ Ø·Ø±ÙØ¯Ø§Ø± Ø³ÙØª Ùˆ سخت دمکراسی Ùˆ آزادی » به جار Ùˆ جنجالهای مطبوعاتی Ùˆ اینترنتی Ùˆ جهانی Ùˆ غیره، مشغول Ùˆ سرگرم هستند. اینان بدون استثناء، طی٠دروغگویان بی شرم ینگه دنیا هستند؛ زیرا به هر آن چیزی Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ نازند Ùˆ مدّعی هستند، اصلا Ùˆ ابدا، هیچ اعتقادی ندارند؛ Ú†Ù‡ رسد به ایمان Ú©Ù‡ شرط اساسی Ùˆ ضروری واقعیّت پذیر شدن چنان آرزویی Ù…ÛŒ باشد. من یقین دارم Ú©Ù‡ انسانها تا زمانی Ú©Ù‡ در باره ÛŒ Ù…ØØªÙˆÛŒÙ‘ات آنچه Ùکر Ù…ÛŒ کنند Ùˆ بر زبان Ùˆ قلم Ù…ÛŒ رانند با تمام وجودشان، « ایمان راسخ » نداشته باشند، Ù…ØØ§Ù„ است بتوان کوچکترین تغییری Ùˆ دگرگشتی در واقعیّتهای ناخوشایند Ùˆ آزارنده ایجاد کرد. اÙکار Ùˆ اعتقاداتی Ú©Ù‡ از وجود آدمی، ریشه نگیرند Ùˆ در تمام سلول به سلول هستی انسان، ریشه های خود را نپیچانند Ùˆ آبیاری نشوند، هرگز با قرنهای قرن، سیاه مشق نویسی Ùˆ قیاÙÙ‡ های ØÙ‚Ù‘ به جانب Ú¯Ø±ÙØªÙ† Ùˆ نقاب مخال٠رقیبان بر چهره زدن نمی توان در هیچ گوشه ای از اجتماع یا جهان، واقعیّت پذیری چنان ایده ها Ùˆ اÙکار Ùˆ آرزوهایی را امکانپذیر Ùˆ لباس واقعیّت بر تنشان پوشید. هرگز. وقتی من به « دمکراسی Ùˆ آزادی »، هیچ اعتقاد Ùˆ ایمانی ندارم Ùˆ Ùقط از نام آنها به Ø´Ú©Ù„ شمشیر برای کوبیدن رقیبان Ùˆ قدرتمندان ØØ§Ú©Ù… بر کشورم Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ Ù…ÛŒ کنم، آن « ابزار شونده Ú¯ÛŒ ایده آلهای من » به ریشه Ú©Ù† کردن من Ùˆ تمام آنانی مختوم خواهد شد Ú©Ù‡ من ادّعای « آزادی برای خودم Ùˆ آنها » را دارم. آنانی Ú©Ù‡ از صمیم قلب به « دمکراسی Ùˆ آزادی Ùˆ Ú¯ÙØª – Ùˆ شنود انگیزشی » اعتقاد Ùˆ ایمان داشته باشند، هیچگاه همانسان در Ø±ÙØªØ§Ø± Ùˆ Ú¯ÙØªØ§Ø± Ùˆ اندیشه نخواهند زیست Ú©Ù‡ خاصمان Ùˆ رقیبان بی لیاقت Ùˆ ÙØ±Ù‘ Ù…ÛŒ زییند. ولی من Ù…ÛŒ پرسم، این چگونه مدّعیان ضدّ ØÚ©ÙˆÙ…ت Ùقاهتی هستند Ú©Ù‡ پس از نزدیک به سه دهه اقتدار ضØÙ‘اکی ØÚ©ÙˆÙ…ت Ùقاهتی با تمام آن مزدوران رنگارنگش از جلّادان خونریزش Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ تا قلم به دستان توجیه گر جنایتهای ØÚ©ÙˆÙ…ت Ùقاهتی، هنوز نمی خواهند Ùˆ نمی توانند با تقویّت « مخرج مشترک خود = دمکراسی Ùˆ آزادی خواهی » به گردآگرد یکدیگر آیند؟. چرا Ùˆ چگونه است؟. آیا سوای این ØÙ‚یقت تلخ Ùˆ رسواگر است Ú©Ù‡ هیچکدام از مدّعیان ضدّ ØÚ©ÙˆÙ…ت Ùقاهتی، هرگز، بویی از « دمکراسی Ùˆ آزاد منشی » نبرده اند Ùˆ همه بدون استثناء، اینهمانی با ØÙکّام دارند؟.
2- تغییرخواهانی که ضدّ تغییر می شوند.
در پس برنامه ها Ùˆ ایدئولوژیÙها Ùˆ مرام Ùˆ مسلکها Ùˆ نظریّه ها Ùˆ کشمکشهای تمام آن خیرخواهانی Ú©Ù‡ به دنبال « تغییر واقعیّتهای ناخوشایند اجتماع از Ø³Ø·Ø ØÚ©ÙˆÙ…ت Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ تا ریزترین گوشه ÛŒ اجتماع » Ù…ÛŒ باشند، بایستی بتوان « Ù…Ù†ÙØ¹ØªØ®ÙˆØ§Ù‡ÛŒ Ùˆ امتیاز پرستی Ùˆ Ø§ÙØ²Ø§ÛŒØ´ آتوریته Ùˆ ذینÙوذی قدرت طلبی آنان » را کش٠کرد Ùˆ شناخت تا در شعارهای خوش نقش Ùˆ نگاری Ú©Ù‡ برای دگرگونی واقعیّتها سر Ù…ÛŒ دهند، ÙØ±ÛŒØ¨ لبخندهای تجاری آنان را نخوریم؛ زیرا خصلت ذاتی تمام آن « تغییرخواهان خیّر ملّت » در اینست Ú©Ù‡ پس از تغییری Ú©Ù‡ در راستای « Ù…Ù†ÙØ¹ØªØ®ÙˆØ§Ù‡ÛŒ Ùˆ امتیازها Ùˆ قدرتگرایی » آنها Ø±ÙØ® Ù…ÛŒ دهد Ùˆ به Ù…ÙØ±Ø§Ø¯ دل خود Ù…ÛŒ رسند، هرگز هیچ نوع تغییری دیگر را به دنبالش، اصلا Ùˆ ابدا به رسمیّت نمی شناسند Ùˆ برنمی تابند Ùˆ هر گونه « تغییر خواهی Ùˆ تلاش انسانها » را برای متغیّر Ùˆ متØÙˆÙ‘Ù„ کردن واقعیّتهای اجتماعی؛ ولو ناخوشایندترین باشند، با شدّت تمام، سرکوب Ùˆ متلاشی Ù…ÛŒ کنند. تاریخ یکصد سال گذشته ÛŒ ایران Ùˆ از همه مهمتر، واقعیّت مرگبار ØÚ©ÙˆÙ…ت Ùقاهتی، بزرگترین سند این برهان خدشه ناپذیر Ù…ÛŒ باشد. به همین سبب، تغییرخواهانی Ú©Ù‡ « پرنسیپ تغییر Ùˆ تØÙˆÙ‘Ù„ » را در سر لوØÙ‡ ÛŒ برنامه های تغییر خواهی خود ندانند Ùˆ آن را به نام « پرنسیپ آزادی » به رسمیّت نشناسند Ùˆ با تمام نیرو نیز از آن ØÙ…ایت Ùˆ پشتیبانی نکنند، تمام آن تغییر خواهان از قماش مستبدّان بالذّات هستند؛ ولو تمام عÙمرشان در « اپوزیسیون Ùˆ مخال٠قدرتمندان ØØ§Ú©Ù… » باشند. تغییردهی Ùˆ تغییر خواهی از نشانه های جوامعیست Ú©Ù‡ « پرنسیپ تعادل » را Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØªÙ‡ Ùˆ Ùهمیده اند. ولی در جوامعی Ú©Ù‡ Ùقط « تغییر خواهان، وجود دارند »، هیچگاه چنان جامعه ای به تعادل نخواهد رسید؛ زیرا از یک Ø·Ø±ÙØŒ ØÙکّام نالایق در اوج استبداد اقتداری Ùˆ ضدّ تغییر Ù…ÛŒ باشند Ùˆ از طر٠دیگر، Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØ§Ù† نیز در رادیکالترین ÙØ±Ù… تغییر خواهی اصرار Ù…ÛŒ ورزند. در بینابین دو گرایش Ø§ÙØ±Ø§Ø·ÛŒ نمی توان هیچ میانگینی را به دست آورد. جامعه ÛŒ ایرانی در کشمکش دو گرایش Ø§ÙØ±Ø§Ø·ÛŒ (= تغییر خواهی مطلق – ثبات Ùˆ استمرار مطلق )ØŒ دائم لت Ùˆ پار خواهد ماند تا روزی Ú©Ù‡ « Ø·ÛŒÙهای گوناگون قدرتخواه Ùˆ تغییر خواه » به « پرنسیپ تعادل »، آگاهی Ùˆ ایمان راسخ پیدا کنند.
مردم ØÚ©ÙˆÙ…تگریز Ùˆ ØÙکّام سلطه خواه.
مابین آنچه Ú©Ù‡ بر مردم، « ØØ§Ú©Ù… » Ù…ÛŒ شود Ùˆ آنچه Ú©Ù‡ « مردم » از آن Ù…ÛŒ گریزند، تناسبی شایان تامل Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ Ú©Ø´Ù Ùˆ شناخت آن Ù…ÛŒ تواند ما را در Ùهمیدن Ùˆ ÛŒØ§ÙØªÙ† راهکارهایی برای « ØÙ„Ù‘ معادله ÛŒ خانمانسوز مردم ØÚ©ÙˆÙ…تگریز Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…تهای سلطه خواه »، بسیار مددکار شود. Ù…ØØ§Ù„ است ØÚ©ÙˆÙ…تگرانی بتوانند بر اکثریّت Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ یک جامعه تسلط یابند، بدون آنکه رگ Ùˆ ریشه هایی قطور در وجود آنها نداشته باشند. اساسا ØÚ©ÙˆÙ…تهای مهاجم Ùˆ غالبخواه نمی توانند برای مدّت طولانی بر یک سرزمین، ØØ§Ú©Ù… قهّار بمانند؛ ولو شبانه روز به شمشیر Ùˆ خونریزی نیز تکیّه کنند. ØÚ©ÙˆÙ…تها، همواره Ù…ØØµÙˆÙ„ « شعور جمعی انسانهای یک سرزمین » Ù…ÛŒ باشند ØØªÙ‘ا شعور Ùˆ Ùهم آنانی Ú©Ù‡ مخال٠ØÚ©ÙˆÙ…تهای وقت هستند. مردم ما Ú©Ù‡ خودمان نیز به آنان متعلّق Ù…ÛŒ باشیم بدون در نظر Ú¯Ø±ÙØªÙ† تمایزهای Ú©ÛŒÙÛŒ Ùˆ کمّی از کهنترین ایّام تا همین امروز در تلاشهای خود برای « ÛŒØ§ÙØªÙ† Ùˆ Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù† ØÚ©ÙˆÙ…تی شایسته » به آزمایشهای Ù…ØªÙØ§ÙˆØªÛŒ رو آورده اند Ùˆ هر بار در نتیجه ÛŒ « آزمونهای خود » با شکستهای ÙØ§ØØ´ÛŒ روبرو شده اند. این به آن معنا نیست Ú©Ù‡ مردم با کوششهای خود به هیچ اهداÙÛŒ نرسیده اند؛ بلکه کاملا برعکس، مردم توانسته اند به برخی اهدا٠برسند؛ ولی در ازایش چیزهایی را از دست داده اند یا نتوانسته اند به آنها دست یابند Ú©Ù‡ « ایده آل Ùˆ آرزوی دیرین آنها » بوده است. من Ù…ÛŒ اندیشم Ú©Ù‡ « ØÚ©ÙˆÙ…تگریزی ایرانیان Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…تخواهی آنها » از Ùقدان آگاهی داشتن در باره ÛŒ آن « پرنسیپهایی » ریشه Ù…ÛŒ گیرد Ú©Ù‡ ارجگزاری Ùˆ مراقبت Ùˆ پرورش آنها در گرو منش تک، تک ایرانیان Ù…ÛŒ باشد، مهم نیست کدامین Ú©ÛŒÙیّتها Ùˆ کمیّتهای انسانی را داشته باشند. ملّتی Ú©Ù‡ بیشینه شمار Ø§ÙØ±Ø§Ø¯Ø´ØŒ « کثیرالنّبش » هستند، هیچگاه نخواهند توانست « ØÚ©ÙˆÙ…تهایی » را Ø¨ÛŒØ§ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯ Ùˆ استØÚ©Ø§Ù… بخشند Ùˆ خدمتگزار خود کنند Ú©Ù‡ واتاب دهنده ÛŒ « رادمنشی Ùˆ راستی ایده آلی » ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ باهمستان ما باشند.
4- ÙˆØØ¯Øª در کلیّات؛ تضاد در جزئیّات.
در زیر سق٠بسیاری از « نامها Ùˆ Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… عام = آزادی / دین / خدا / دمکراسی Ùˆ امثالهم » Ù…ÛŒ توان Ù¾ÙØ± تنش ترین گرایشها Ùˆ نیروها را برای « گرد همآئیهای مختل٠» در Ø±ÙØªØ§Ø± ظاهری Ùˆ از Ù„ØØ§Ø¸ Ù„ÙØ¸ÛŒØŒ Ù…ØªÙ‘ØØ¯ Ùˆ متّÙÙ‚ کرد. ولی همین گردآمدنها در « کلّیات » هست Ú©Ù‡ مدّعیان را خاصم Ùˆ دشمن خونی یکدیگر Ù…ÛŒ کنند؛ زیرا هر « گروهی Ùˆ گرایشی » Ù…ÛŒ خواهد « امتیاز Ùˆ دیگرسان بودن Ùˆ ØÙ‚ّانیّت خودش » را با دیگری در « جزئی ترین » Ø´Ú©Ù„ به مردم سرزمینش نشان دهد Ùˆ اثبات کند؛ ولو نماد چنان « اختلاÙÛŒ »، دوختن یک پارچه ÛŒ سه سانتی قرمز رنگ بر روی شلوارشان یا پیراهنشان یا کراواتشان یا بیرقشان باشد. اصل برای هر گرایشی، « تمایز Ùˆ مرز گذاشتن بین خودش Ùˆ دیگران » Ù…ÛŒ باشد. مسئله ÛŒ « تمایزخواهی انسانها Ùˆ گرایشها » را بایستی در آن « سوائق Ùˆ ÙØ±ÙˆØ²Ù‡ ها Ùˆ ویژه گیها Ùˆ استعدادها Ùˆ هنرهایی » جست – Ùˆ – جو کرد Ú©Ù‡ انسان را در مقام انسان، Ù¾ÛŒ Ù…ÛŒ ریزند. اگر روزی روزگاری، Ø¢ØÙ‘اد Ùˆ گرایشهای سیاسی Ùˆ پولیتیکی در یک سرزمین دریابند Ùˆ بÙهمند Ú©Ù‡ بایستی به « اختلا٠داشتن در جزئیّات »، رسمیّت بدهند Ùˆ وجود آنها را برای پرورش اجتماع، ضروری ارزشیابی کنند، آنگاه است Ú©Ù‡ در کوتاهترین Ø´Ú©Ù„ ممکن Ù…ÛŒ توان به « ÙˆØØ¯Ù‘ت در کلیّات بدون هیچ تنش Ùˆ جنگ Ùˆ خونریزی » نیز رسید Ùˆ تØÙˆÙ‘لات بسیار اساسی Ùˆ کلیدی را در اجتماع خود Ø´Ú©Ù„ داد. مشکل همچنان لاینØÙ„ تمام گرایشهای سیاسی در سرزمین ما – مهم نیست کجا مقیم باشند Ùˆ کدامین ÙØ±Ù… ØÚ©ÙˆÙ…تی را قبول داشته باشند – در این است Ú©Ù‡ دائم « شعار ÙˆØØ¯Øª در کلیّات » را رساتر Ùˆ رساتر Ù…ÛŒ کنند بدون آنکه به « مقصود Ùˆ منظور خود » نائل شوند؛ زیرا تا « جزئیّات » را هر گرایشی با صمیمیّت نپذیرد Ùˆ در راستای واقعیّت پذیری آنها نیز تلاش نکند، به هیچ ÙˆØØ¯ØªÛŒ نمی توان گردن نهاد؛ ولو « آزادی موقتی تک، تک ما از اسارت ØÚ©ÙˆÙ…تهای مستبد » در گرو چنان ÙˆØØ¯ØªÛŒ باشد. آنچه ÙˆØØ¯Øª گرایشهای ناهمگون یک اجتماع را منسجم Ùˆ با دوام Ù…ÛŒ کند، سرکوب Ùˆ نادیده Ú¯Ø±ÙØªÙ† Ùˆ سخن Ù†Ú¯ÙØªÙ† از « جزئیّات » نیست؛ بلکه دقیقا Ùˆ اساسا همین « اهمیّت دادن Ùˆ به رسمیّت شناختن جزئیّات اختلا٠» هست Ú©Ù‡ چنان ÙˆØØ¯ØªÙ‡Ø§ÛŒ بزرگ Ùˆ آرمانی را امکانپذیر Ù…ÛŒ کند.
5- گریز از مسئولیّت؛ یعنی خدمت به دیکتاتورها.
دیکتاتورها، Ù…ØØµÙˆÙ„ اجتماعاتی هستند Ú©Ù‡ بیشینه شمار Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ از « پذیرش Ùˆ کاربست مسئولیّت » Ø·ÙØ±Ù‡ Ù…ÛŒ روند؛ ولو مسئولیّتهای ÙØ±Ø¯ÛŒ آنان، چهار ساعت، کار ساده ÛŒ تمبر چسباندن بر روی نامه های اداری باشد. ملّتی Ú©Ù‡ Ø§ÙØ±Ø§Ø¯Ø´ØŒ نم نم از « پذیرش مسئولیّت » در قبال مسائل شخصی خود بگریزند، دائم مترصد آنند Ú©Ù‡ « مستبدی یا دیکتاتوری » را در جایی گیر بیاورند Ùˆ دست بسته در خدمت اوامر او بایستند؛ زیرا هر امری را Ú©Ù‡ مستبد Ùˆ دیکتاتور بدهد، آنها در برابر اجرایش Ùˆ نتایج Ùˆ عواقبش، هیچ مسئولیّتی ندارند. کشمکشهای خونین اجتماعی Ùˆ کشوری Ùˆ وجود قیامها Ùˆ انقلابها Ùˆ نهضتهای عجیب Ùˆ غریب در بعضی از سرزمینها؛ بویژه کشورهای کهنسالی مثل ایران از پیامدهای « مسئولیّت گریزی Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ » Ù…ÛŒ باشند Ú©Ù‡ قطره قطره بر یکدیگر تلنبار Ù…ÛŒ شوند Ùˆ به ناگهان از جایی، سر باز Ù…ÛŒ کنند Ùˆ سیلابوار بر اجتماع Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…تها Ù…ÛŒ شورند. مسئله ÛŒ مسئولیّت را نمی توان به دیگران، دیکته کرد؛ زیرا دیکته کردن، همان امر کردن است. اصل مسئله این است Ú©Ù‡ ما « Ùهم Ùˆ شعور ÙØ±Ø¯ÛŒ خود » را بایستی روز به روز برای پذیرش « مسئولیّت پذیری Ùˆ رادمنش Ø±ÙØªØ§Ø± کردن Ùˆ دادگزار بودن در برابر وجدان ÙØ±Ø¯ÛŒ خود » بپرورانیم Ùˆ بر انسانهایی Ú©Ù‡ چنین ویژه گیهای ستودنی را در خود Ù…ÛŒ پرورانند با دلیری « Ø¢ÙØ±ÛŒÙ† » بگوییم Ùˆ وجود آنها را غنیمت شماریم، مهم نیست Ú©Ù‡ Ú†Ù‡ اعتقاداتی داشته باشند. اصل را بر این بگذاریم Ú©Ù‡ چنان انسانهایی، دارای « چنین ÙØ±ÙˆØ²Ù‡ های خجسته ای » Ù…ÛŒ باشند Ùˆ با Ø®ÙˆØ¯Ø§ÙØ´Ø§Ù†ÛŒ ÙØ±ÙˆØ²Ù‡ هایشان هست Ú©Ù‡ مسائل Ùˆ گرهگاههای اجتماعی را Ù…ÛŒ توانند ØÙ„Ù‘ Ùˆ ÙØµÙ„ کنند. تا زمانی Ú©Ù‡ « مسئولیّـت » از ÙØ±Ø¯ØŒ ÙØ±Ø¯ ما گسسته Ùˆ به گردن دیگران آویخته Ù…ÛŒ شود، نه تنها هیچ سنگی از روی سنگ Ùلاکتهای اجتماعی، برداشته نخواهد شد؛ بلکه کلا٠سر در Ú¯Ù… Ù…ÙØ¹Ø¶Ù„ات اجتماعی، پیچیده تر Ùˆ Ø®Ùقان آورتر نیز خواهند شد. ما از « شرّ دیکتاتورها » Ù…ÛŒ توانیم آزاد Ùˆ رها شویم؛ به شرطی Ú©Ù‡ از همین امروز با خودمان رو راست شویم Ùˆ مسئولیّت زندگی ÙØ±Ø¯ÛŒ خود را با تمام نیرو به دست بگیریم Ùˆ کمتر برای چسباندن کاغذ ØÙ…اقتها Ùˆ بلاهتها Ùˆ Ø¨Ø¯ÙØ±Ø¬Ø§Ù…یهای خود به دنبال « مقصر در زمین Ùˆ آسمان » بگردیم.
6- خوبانی که گوشه نشین می شوند.
امکانهای خیانت به وطن را آنانی مهیّا Ù…ÛŒ کنند Ùˆ توسعه Ù…ÛŒ دهند Ú©Ù‡ خودشان را « خوبان ملّت » Ù…ÛŒ دانند Ùˆ Ùقط یاد Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ اند در گوشه ای بنشینند Ùˆ نظاره گر کژبختیها Ùˆ بلایای ØØ§Ø¯Ø« شده بر وطن Ùˆ مردمش باشند. خائن باید به آنانی Ú¯ÙØª Ú©Ù‡ « کار آمد Ùˆ با شعور Ùˆ Ùهمیده Ùˆ دانا Ùˆ کاردان » هستند؛ ولی دست بر روی دست هم Ù…ÛŒ گذارند Ùˆ Ù…ÛŒ گویند: « به من Ú†Ù‡!ØŸ ». در سرزمینی Ú©Ù‡ « خوبانش »، Ù…ÙØ¹ØªÚ©Ù Ù…ÛŒ شوند، ابلهان آن سرزمین، « شاه دوران » خواهند شد تا آن « خوبانی » را ØÙ‚یر نقشه ها Ùˆ برنامه های خود کنند Ú©Ù‡ « غرور خوب بودنشان »، آنها را به Ú©Ùنج اعتکا٠خود خوری میخکوب کرده است. جایی Ú©Ù‡ « نیکان » واپس نشینند، « شرّ » با خیالی آسوده به راه خودش Ù…ÛŒ رود.
7- اپوزیسیون؛ ولی ینگه ی دنیا.
واژه ÛŒ « اپوزیسیون »، همانطور Ú©Ù‡ از ظاهرش پیداست Ùˆ مثل کثیری از « واژگان Ùˆ ترمینوسها Ùˆ Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… بیگانه » در زبان ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ به شدّت، تقلیب Ùˆ ØªØØ±ÛŒÙ Ùˆ دگردیسه شده است. این واژه، به معنای « Ø¬Ù†Ø§Ø Ø±ÙˆØ¨Ø±Ùˆ در مجالس رایزنی » Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ برای رتق Ùˆ ÙØªÙ‚ کردن مسائل کشوری به « تجربیّات Ùˆ دیدگاهها Ùˆ تئوریهای دیگرسانی » متکّی هستند؛ سوای آن « دیدگاهها Ùˆ تئوریها Ùˆ تجربیّاتی » Ú©Ù‡ Ø¬Ù†Ø§Ø ØØ§Ú©Ù… Ùˆ دارای بیشترین کرسیها در مجلس به اجرای آنها تواÙÙ‚ عقیدتی دارند. ÙØ§Ø¬Ø¹Ù‡ این جاست Ú©Ù‡ تا امروز، ما از کلمه ÛŒ « اپوزیسیون » این برداشت ابلهانه را داشته ایم Ùˆ هنوز نیز داریم Ú©Ù‡ « گروهی یا ØÙکّامی یا ØØ²Ø¨ÛŒ » بایستی ریشه Ú©Ù† Ùˆ سر به نیست Ùˆ قلع Ùˆ قمع شود تا گروهی Ùˆ دسته ای Ùˆ جمعیّتی دیگر به « قدرت Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت مطلق » برسد. چنین برداشتی Ùˆ درکی از کلمه ÛŒ « اپوزیسیون »؛ یعنی Ù†Ùهمیدن « ÙلسÙÙ‡ ÛŒ کشور داری ». Ù†Ø§Ú¯ÙØªÙ‡ نگذارم Ú©Ù‡ « اپوزیسیون » بایستی ØØ¶ÙˆØ± ملموس Ùˆ عینی Ùˆ پراکتیکی در « کشور » داشته باشد تا مردم بدانند Ú©Ù‡ ØªÙØ§ÙˆØª دیدگاههای مخالÙین Ùˆ مواÙقین Ùˆ غیره بر کدامین « استدلالها Ùˆ برهانها Ùˆ تجربیّات عمیق » استوار Ù…ÛŒ باشند تا از آنان، متابعت کنند. با لم دادن در « ینگه دنیا Ùˆ رها کردن مردم به دست ØØ§Ú©Ù…ین بی لیاقت »، هرگز نمی توان ادّعای اپوزیسیون داشت. من Ù…ÛŒ پرسم اگر مدّعیان « اپوزیسیون ØÚ©ÙˆÙ…ت Ùقاهتی » به راستی با آنهمه تبلیغات سرسام آوری Ú©Ù‡ در رسانه های بی مقدار خود Ù…ÛŒ کنند، همچنان اعتقاد دارند Ú©Ù‡ در ایرانزمین از « پایگاه مردمی » برخوردار Ù…ÛŒ باشند، پس این چگونه « اپوزیسیونداری » Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ در کنار مردم خود نایستاده است تا از ØÙ‚وق آنها پداÙند کند؟. آیا تمام این ادّعاهای « مردم، مردم Ú¯ÙØªÙ†Ù‡Ø§ÛŒ مدّعیان اپوزیسیون »، رسواگر Ùˆ نشانگر این نیست Ú©Ù‡ این طی٠دربدر Ùˆ سرا پا تقصیر، هیچ پایگاه مردمی نداشته Ùˆ هنوز ندارند Ùˆ تمام امیدشان برای کسب قدرت Ùˆ ØØ§Ú©Ù… شدن بر سرنوشت ایرانزمین به « قدرتهای بیگانه » Ù…ÛŒ باشد؟. از یاد نباید برد Ú©Ù‡ کلمه ÛŒ « مردم »، همیشه جزو « Ù…ÙØ¨Ù‡Ù…ات » Ù…ÛŒ باشد Ùˆ از سه Ù†ÙØ± تا بی نهایت را در بر Ù…ÛŒ گیرد. از این رو، « اپوزیسیون » بایستی به آنانی اطلاق شود Ú©Ù‡ در خاک میهن، روبری ØÙکّام Ù…ÛŒ ایستند Ùˆ با آنها برای کسب بسیاری از ØÙ‚وق خود، همآوردی Ù…ÛŒ کنند. اگر ØÚ©ÙˆÙ…تی ÙØ§Ù‚د پایگاه مردمی باشد، مطمئن باشید Ú©Ù‡ سقوط آن؛ ولو تا خرخره به Ú©ÙØ´Ù†Ø¯Ù‡ ترین سلاØÙ‡Ø§ Ùˆ ارگانهای سرکوبگر، مسلّط نیز باشد، دیر یا زود، Ø§ØªÙ‘ÙØ§Ù‚ خواهد Ø§ÙØªØ§Ø¯. چرا ØÚ©ÙˆÙ…ت Ùقاهتی برغم بایکوتهای بین المللی Ùˆ اینهمه تنشها Ùˆ کشمکشها Ùˆ درگیریهای خونین Ùˆ هول اÙÚ©Ù† اجتماعی Ùˆ منطقه ای Ùˆ جهانی، همچنان نزدیک به سه دهه است Ú©Ù‡ پا بر جا مانده است؟. چرا؟.
8- کار ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒØŒ گریختن از قدرت است.
انسانی Ú©Ù‡ بر آنست به « روشنگری مغزهای مردم مملکت خودش » بکوشد، در نخستین ØØ±Ú©Øª بایستی گرداگرد « قدرت Ùˆ ارگانهای قدرتگرا Ùˆ سازمانها Ùˆ Ø§ØØ²Ø§Ø¨ Ùˆ گروههای قدرتگرا » را برای همیشه Ùˆ ابد، خط قرمز بکشد Ùˆ هیچگاه نیز در Ùکر این نباشد Ú©Ù‡ بخواهد به Ù†ÙØ¹ گروهی Ùˆ برای Ù…ØÚ©ÙˆÙ…یّت گروهی دیگر، سخن بگوید Ùˆ بنویسد؛ بلکه بایستی تلاش کند Ú©Ù‡ « اصل مسائل Ùˆ Ù…ÙØ¹Ø¶Ù„ات باهمستان انسانها » را به دامنه ÛŒ « سنجشگری Ùˆ اندیشیدن Ùˆ ایده Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†ÛŒ بار آور » ÙØ±Ø§ خواند. انتقاداتی Ú©Ù‡ با پشتوانه ÛŒ ÙلسÙÛŒ Ùˆ Ú˜Ø±ÙØ§Ù†Ø¯ÛŒØ´ÛŒ Ùˆ مسئولیّت برای « به اندیشی Ùˆ به Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†ÛŒ Ùˆ بهزیستی Ùˆ به برنامه ای Ùˆ به راهی » همپا نباشند، انتقاداتی هستند Ú©Ù‡ ویران Ù…ÛŒ کنند؛ ولی هرگز میهن Ùˆ مردم را « آباد Ùˆ آزاد » نمی کنند. کار ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ در سرزمین ما ÙØ§Ù‚د « پرنسیپ آزادمنشی Ùˆ مردمدوستی Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Ù¾Ø±ÙˆØ±ÛŒ » Ù…ÛŒ باشد. به همین سبب نیز هست Ú©Ù‡ Ùلاکتهای اجتماعی ما در تمام « انقلابات Ùˆ قیامها Ùˆ خیزشها Ùˆ نهضتهای یکصد سال اخیر » برطر٠نشده اند Ùˆ امیدها Ùˆ آرزوها Ùˆ خواستهایمان نیز به بار Ùˆ بر ننشسته اند. ملّتی Ú©Ù‡ در Ùکر « راهیابی Ùˆ راهاندیشی Ùˆ راهسازی » باشد، بایستی هنر شناختن امکانهای دم دست Ùˆ « کلا٠پیچیده ÛŒ مناسبات ÙØ±Ø¯ÛŒ Ùˆ اجتماعی » را بشناسد Ùˆ بکوشد Ú©Ù‡ همواره « کلیدی ترین اهرمهای باهمستان انسانها » را زیباتر Ùˆ عمیق تر Ùˆ مستØÚ©Ù…تر بیاراید Ùˆ بسنجد Ùˆ مراقبت Ùˆ ترمیم کند. ویران کردن، بسیار بسیار آسان Ù…ÛŒ باشد، ولی کیست Ú©Ù‡ هنر « سازنده Ú¯ÛŒ Ùˆ آبادانی » را بدون ویرانگری بداند Ùˆ در پراکتیک Ø±ÙØªØ§Ø±ÛŒ Ùˆ Ú¯ÙØªØ§Ø±ÛŒ Ùˆ اصولی خودش، دلیرانه بیازماید؟.
9- ما و دروغهای دلبندمان.
دوست داشتن Ùˆ مهر ورزیدن Ùˆ عاشق شدن؛ یعنی Ø§ÙØ²ÙˆÙ† تر از آنچه من هستم Ùˆ سرشارتر از آنچه Ú©Ù‡ خودم هستم به دیگران نثار کردن Ùˆ بخشیدن. میهن Ùˆ مردم میهن را زمانی Ù…ÛŒ توان دوست داشت Ú©Ù‡ هر مدّعی « دوستی میهن Ùˆ مردمدوستی » از وجود خودش، لبریزتر شود Ùˆ به پیرامون خویش بدون هیچ چشمداشتی، Ø§ÙØ´Ø§Ù†Ø¯Ù‡ شود. در میان اینهمه کباده کشان تاق Ùˆ Ø¬ÙØª عرصه ÛŒ بی مقدار Ùˆ مزخر٠شده ÛŒ « سیاست / پولیتیک »، هیچ گرایشی را نمی توان پیدا کرد Ú©Ù‡ به راستی، میهن Ùˆ مردمش را با تمام وجودش دوست بدارند بدون آنکه بخواهند تمایزی Ùˆ ØªÙØ§ÙˆØªÛŒ بین انسانها بگذارند. یکصد سال آزگار است Ú©Ù‡ تمام « کشمکشهای اجتماعی Ùˆ کشوری » ما به گرداگرد « 1- Ú©ÛŒ با من Ùˆ همعقیده ÛŒ من است؟. 2- Ú©ÛŒ ضدّ من Ùˆ سنجشگر عقایدم هست؟ » Ù…ÛŒ چرخد Ùˆ هنوز هیچ گرایشی پیدا نشده است Ú©Ù‡ با دلیری Ùˆ رادمنشی از خودش بپرسد: « Ú©ÛŒ با میهن Ùˆ مردمش هست بدون آنکه ضدّیتی با ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ باهمستانشان داشته باشد؟. ». تمام این نیروها Ùˆ ØØ²Ø¨Ù‡Ø§ Ùˆ سازمانها Ùˆ گروهها Ùˆ مدّعیان Ùˆ گرایشهایی Ú©Ù‡ عربده ÛŒ « ایراندوستی Ùˆ مردمدوستی شان »، گوش کائنات را لت Ùˆ پار کرده است، اگر به جای آنکه به دنبال « همعقیده گان خود » Ùˆ قبضه کردن کودتا وار قدرت Ù…ÛŒ بودند، در Ùکر این Ù…ÛŒ Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù†Ø¯ Ú©Ù‡ پس از تقریبا سی سال « روشها Ùˆ کارگزاریها Ùˆ برنامه های بلاهت آمیز آخوندی » Ú©Ù‡ نه « سر سوزنی با خدا Ùˆ دین » پیوند دارند؛ نه با مردم Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Ø´Ø§Ù†ØŒ Ù…ÛŒ آمدند به گستره ÛŒ خاتمیّت دادن به انواع Ùˆ اقسام خصومتها Ùˆ کینه توزیها Ùˆ دشمنیها Ùˆ توطئه ها Ùˆ تبهکاریها Ùˆ جنایتها در ØÙ‚Ù‘ یکدیگر مصمّم شوند Ùˆ دلیرانه برای Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ باهمستانی ستودنی Ùˆ ارزشمند تلاش کنند؛ طوری Ú©Ù‡ الگویی برای نه تنها کشورهای همسایه؛ بلکه جهانیان باشد، شاید ØØ§Ù„ Ùˆ روز ما ملّت « مدام شکست خورده Ùˆ هرگز درس نا آزموده Ùˆ ناپرورده شدن از شکستها »، بهتر از این Ù…ÛŒ بود Ú©Ù‡ ÙØ¹Ù„ا هست. ولی دریغا! Ú©Ù‡ آنچه ما ملّت را به خاک سیاه قرون Ù¾ÛŒ در پی، میخکوب Ùˆ ملعون Ùˆ Ù†ÙØ±ÛŒÙ† شده چسبانیده است، مرض « دروغگوییها Ùˆ Ø®ÙˆØ¯ÙØ±ÛŒØ¨ÛŒÙ‡Ø§ÛŒ مدّعیان سیاست Ùˆ کشور داری Ùقط از بهر قدرت طلبی Ùˆ جاه طلبیهای سیری ناپذیر » بوده Ùˆ هنوز هست. اگر روزی روزگاری ÙØ±Ø§ رسد Ú©Ù‡ ما ملّت یاد بگیریم، همدیگر را در ترازوی اعتقادات Ùˆ مرام Ùˆ مسلکها Ùˆ مذاهب Ùˆ عقاید Ùˆ ÙلسÙÙ‡ ها Ùˆ امثالهم یکدیگر قضاوت نکنیم؛ بلکه در ÙØ±ÙˆØ²Ù‡ های « آدمیگری Ùˆ معنویّات دلآراینده Ùˆ ÙØ±Ù‡ÛŒØ®ØªÙ‡ Ú¯ÛŒ Ùˆ مسئولیّت Ùˆ بیدار وجدانی Ùˆ هوشیاری Ùˆ شعور Ùˆ Ùهم یکدیگر »، شاید آن روزگاران، روزگارانی خواهد بود Ú©Ù‡ ایرانزمین، بزرگترین Ùˆ با Ù†Ùوذترین Ùˆ اصیل ترین کشور ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ جهان شود. شاید!.
10- وقتی که ایرانزمین، تجزیه شد.
هنوز به ذهن هیچکس خطور نکرده است Ú©Ù‡ ایرانزمین در زمین لرزه ÛŒ 28 سال قبل، « تجزیه » Ùˆ به صدها تکه پاره ÛŒ « ÙØ±Ù‚Ù‡ ای Ùˆ خاصم یکدیگر » تبدیل شد. ملّتی Ú©Ù‡ در طول ÙØ±Ø§Ø² Ùˆ نشیب تاریخ Ø´Ú¯ÙØª انگیزش، قرنهای قرن در برابر هجومهای بیگانه گان Ùˆ مستبدّین داخلی به « ترکیب Ùˆ ÙˆØØ¯Øª Ùˆ انسجام Ùˆ همبسته Ú¯ÛŒ با یکدیگر » Ù…ÛŒ گرایید، در یک « خطای تاریخی »، ناگهان ناخواسته Ùˆ ناباورانه از هم گسست Ùˆ ÙØ±Ùˆ پاشید Ùˆ به شناخته Ùˆ ناشناخته ترین نقاط جهان، پراکنده شد Ùˆ هنوز Ú©Ù‡ هنوز است نتوانسته، تکه پاره های خودش را باز یابد؛ Ú†Ù‡ رسد به آنکه « امیدی به ÙˆØØ¯Øª Ùˆ اتّصال آنها » نیز داشته باشد. تکّه ای به اسلام ÙØ±Ùˆ Ø§ÙØªØ§Ø¯ با صدها نوع ÙØ±Ù‚Ù‡ Ùˆ تاویل Ùˆ ØªÙØ³ÛŒØ± زیر Ùˆ بمهای عجیب Ùˆ غریب Ùˆ گاه مضØÚ©Ø´. تکّه ای به سلطنت ÙØ±Ùˆ Ø§ÙØªØ§Ø¯ با دهها جلوه ÛŒ متناقض Ùˆ رنگارنگ Ùˆ سرگیجه آور در توهّمات مالیخولیائی اش. تکّه ای به کمونیسم ÙØ±Ùˆ Ø§ÙØªØ§Ø¯ با صدها ÙØ±Ù‚Ù‡ ÛŒ جاهل Ùˆ خاطی Ùˆ گمراهش. تکهّ ای به ملّیگرایی بدون ملّت Ø§ÙØªØ§Ø¯ با تمام آن کمپلکسهای لاینØÙ„Ø´. تکّه ای به متابعتگری از غربیان Ø§ÙØªØ§Ø¯ با تمام آن معصومیّتهای جاهلانه اش. تکّه ای نیز به صدها گروه Ùˆ سازمان Ùˆ دسته Ùˆ ØØ²Ø¨ بی عضو Ø§ÙØªØ§Ø¯ با تمام آن بی مغزیها Ùˆ ØÙ…اقتهایشان. همه ÛŒ این تکه پاره ها، نزدیک به سه دهه است Ú©Ù‡ بسان « جزایر پراکنده » در توهمّی به نام « ایرانزمین Ùˆ مردمش » غوطه ور مانده اند Ùˆ هرگز به یکدیگر نمی رسند Ú©Ù‡ نمی رسند؛ زیرا آن « Ùهم Ùˆ شعور » را ندارند تا بÙهمند آنچه آنها را « جزیره های Ù…Ù†ÙØ±Ø¯ Ùˆ Ù…Ù†ÙØµÙ„ » نگاه داشته است، خود پنداری « تمامیّت بودن ایرانزمین Ùˆ مردمش » Ù…ÛŒ باشد؛ نه واقعیّت ایرانزمین Ùˆ مردمش Ú©Ù‡ هیچ کدام به تنهایی، بازتاب دهنده ÛŒ آن نیستند Ú©Ù‡ نیستند. تا تمام این جزیره های پراکنده درنیابند Ú©Ù‡ در کنار هم بودن Ùˆ باهم بودن آنهاست Ú©Ù‡ واقعیّت ایرانزمین Ùˆ مردمش را از نو Ù…ÛŒ Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø¯ØŒ Ù…ØØ§Ù„ است روزگاری برسد Ú©Ù‡ « ایران تجزیه شده » به « همبسته Ú¯ÛŒ Ùˆ ترکیب ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ اش » باز گردد. هرگز!.
11- تغییر ØÚ©ÙˆÙ…تها یا تغییر منش Ùˆ بینش انسانها؟.
در بطن Ùˆ زیرلایه ÛŒ تمام آن کشمکشهایی Ú©Ù‡ ØÚ©ÙˆÙ…تها Ùˆ مردم یک سرزمین در مقاطع گوناگون تاریخ با یکدیگر داشته اند Ùˆ همچنان دارند، Ù…ÛŒ توان علل خصومتها را با Ø¸Ø±Ø§ÙØª تمام، ریشه یابی کرد Ùˆ در Ùکر « راهکاری کلیدی » بود. معمولا ØÙکّام Ù…ÛŒ خواهند Ú©Ù‡ برای همیشه Ùˆ ابد، ØØ§Ú©Ù… مطلق بمانند Ùˆ مردم نیز برآنند Ú©Ù‡ « ØÙکّام را با گزینشهای خود بیازمایند Ùˆ لایقترینها را برای کشورداری برگزینند »؛ نه اینکه مقهور Ùˆ مطیع Ùˆ تابع همیشه Ú¯ÛŒ آنها بمانند. اگر در « آزمونهای مردم » بتوان ØÚ©ÙˆÙ…تگرانی را ÛŒØ§ÙØª Ú©Ù‡ خدمتگزار Ùˆ درکنار مردم خود بدون هیچ استثنائی بایستند، آن ملّت در گزینش ØÚ©ÙˆÙ…تگرانش، سعادتمند خواهد شد. ولی اگر برغم آزمونهای گوناگون، آش همان Ù…ÛŒ ماند Ùˆ کاسه نیز همان، آنگاه بایستی مسئله ÛŒ « کشور داری » را با جدّیت تمام در باره اش اندیشید. یک چیز در این کشمکشهای ÙØ±Ø³Ø§ÛŒØ´ÛŒ Ùˆ خونین Ùˆ آلوده به خشن ترین Ø±ÙØªØ§Ø±Ù‡Ø§ بایستی ریشه ای، « متØÙˆÙ‘Ù„ Ùˆ دگردیسه » شود تا بتوان امیدی به « همپایی Ùˆ همخوانی Ùˆ Ù‡Ù…Ø³ÙØ±Ø§ÛŒÛŒ Ùˆ همدردی ØÚ©ÙˆÙ…تگران » داشت؛ آنهم « تØÙˆÙ‘Ù„ در منش Ùˆ بینش انسانهای یک سرزمین به طور کلّی ». ملّتی Ú©Ù‡ از تمام « ØÚ©ÙˆÙ…تگران تاق Ùˆ Ø¬ÙØª » در طول تاریخ غمبارش، سرخورده Ùˆ ناامید Ùˆ مظنون شده است، بایستی در « Ù„ØØ¸Ù‡ ای تاریخی »، توقّ٠کند Ùˆ به خود آید Ùˆ سپس با عزمی راسخ Ùˆ استوار به راهی برود Ú©Ù‡ سیصد Ùˆ شصت درجه، بر خلا٠راه ØÚ©ÙˆÙ…تگران Ù…ÛŒ باشد. تا ملّتی نکوشند Ùˆ نخواهند Ú©Ù‡ « از خلا٠آمد عادت را با مسئولیّتهای ÙØ±Ø¯ÛŒ Ùˆ جمعی Ùˆ بیداری Ùˆ هوشیاری Ùˆ رادمنشی » در واقعیّت زندگیهای ÙØ±Ø¯ÛŒ خودشان اجرا کنند Ùˆ ÙˆÙØ§Ø¯Ø§Ø± به پرنسیپهای آن باشند، هرگز هیچ « تØÙˆÙ‘Ù„ ریشه ای Ùˆ کارساز » در میهن، ایجاد نخواهد شد Ú©Ù‡ نخواهد شد؛ سوای اینکه « دیکتاتورهایی Ù…ÛŒ روند Ùˆ نو دیکتاتورهایی دیگر » از راه Ù…ÛŒ رسند. مردم در تنوّع قومی Ùˆ نژادی Ùˆ ÙØ±Ù‚Ù‡ ای Ùˆ قبیله ای بایستی برای از پا در اÙکندن ØÚ©ÙˆÙ…تهای ناشایسته با تمام نیرو بر خلا٠جریان آب، شنا کنند Ùˆ هرگز به توپ Ùˆ تشرهای آنان، اهمیّت ندهند Ùˆ همواره خلا٠آن کاری را اجرا کنند Ú©Ù‡ ØÚ©ÙˆÙ…تگران Ùˆ ارگانهای وابسته به آنها در اجرایشان، مصمّم Ùˆ آمر Ùˆ خیره سر Ù…ÛŒ باشند.
12- هیچکس، اپوزیسیون نیست؛ زیرا همه مدّعیان، Ùقط خاطر خواه ØÚ©ÙˆÙ…ت مطلق هستند.
برای اپوزیسیون بودن در دامنه ÛŒ کشورداری بایستی گرایشی « گشوده Ùکر Ùˆ واقعگرا Ùˆ با شعور » بود تا بتوان برغم « اقلیّت ماندن » برای نشان دادن Ùˆ مهم Ùˆ Ù…Ùید بودن ØÙ‚ّانیّت نگرشها Ùˆ تجربیّات گروهی Ùˆ تشکیلاتی Ùˆ ÙØ±Ù‚Ù‡ ای خود، تلاشهای صبورانه کرد Ùˆ مردم را به اندیشیدن در باره ÛŒ Ø¯ÙØ±ÙÙØ³ØªÛŒ Ùˆ کارساز بودن دیدگاهها Ùˆ برنامه ها Ùˆ اهدا٠اجتماعی گروه Ùˆ گرایش خود انگیزاند. کسانی Ú©Ù‡ در کشمکشهای رقابتی Ùˆ سیاسی / پولیتیکی به گستره ÛŒ « اقلیّت بودن »، تعلّق دارند، نبایستی Ø¨Ù„Ø§ÙØ§ØµÙ„ه، میدان « همآوردی » را به بهانه ÛŒ نرسیدن به « قدرت Ùˆ Ù…ØØ±ÙˆÙ… بودن از Ù¾ÙØ³ØªÙ‡Ø§ÛŒ ØÚ©ÙˆÙ…تی » ترک کنند Ùˆ تمام امکانها را به اکثریّتی واگذار کنند Ú©Ù‡ به ØÙ‚Ù‘ یا به ناØÙ‚Ù‘ توانسته خودش را به اخذ کرسیهای قدرت ورز در دامنه ÛŒ ارگانهای دولتی Ùˆ مجلس رایزنی به ØÚ©ÙˆÙ…ت برساند. واپس نشینی اقلیّتهای سیاسی / پولیتیکی از دامنه ÛŒ کشور داری Ùˆ گریز از میهن به هر بهانه ای Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ خواهد باشد، هیچ معنایی Ùˆ ØªÙØ³ÛŒØ±ÛŒ Ùˆ تاویلی دیگر ندارد؛ سوای اینکه تمام آن جاهای خالی شده ÛŒ اقلیّتها را Ùقط اکثریّت ØØ§Ú©Ù…ØŒ تسخیر Ùˆ به تملّک خود در خواهد آورد. جایی را Ú©Ù‡ خالی شده باشد Ùˆ اکثریّت ØØ§Ú©Ù… بتواند آن را به Ù†ÙØ¹ خودش، تسخیر کند، چنان جایی را بسیار بسیار مشکل بتوان دوباره به جایگاه اقلیّتی؛ ولو دو Ù†ÙØ±Ù‡ باشند، تبدیل کرد. اگر تمام آن گرایشهای اقلیّتی Ú©Ù‡ در دامنه ÛŒ کشور داری / پولیتیکی ایجاد Ù…ÛŒ شوند، بیاموزند Ú©Ù‡ در جایگاه خود بمانند Ùˆ هرگز میدان همآوردی را ترک نکنند، اکثریت نیز هیچگاه آن امکان را به دست نخواهد آورد Ú©Ù‡ به قلع Ùˆ قمع آنها رو آورد Ùˆ خودش برای همیشه Ùˆ ابد، اکثریّت مطلق Ùˆ ØØ§Ú©Ù… بماند. امید به اینکه روزی، اقلیّتها با ماندن در مواضع خود، بدون ترک میدان همآوردی بتوانند به اکثریّت تاثیر گذار Ùˆ نقش پذیر تبدیل شوند، بسیار زیادتر Ù…ÛŒ باشد از امید به اینکه اکثریّتی ØØ§Ú©Ù… با Ú©ÙØ´Øª Ùˆ Ú©ÙØ´ØªØ§Ø±Ù‡Ø§ Ùˆ خونریزیهای آنچنانی، واژگون شود Ùˆ یکی از آن اقلیّتها به ناگهان یا بر اثر تصاد٠به ØÚ©ÙˆÙ…ت مطلق دست یابد. ØÚ©ÙˆÙ…ت Ùقاهتی Ù…Ùلّایان، هیچ اپوزیسیونی نداشته Ùˆ ندارد؛ زیرا تمام گرایشهای مدّعی، Ùقط خاطر خواه ØÚ©ÙˆÙ…ت مطلق هستند، مهم نیست خود را Ú†Ù‡ بنامند Ùˆ چگونه آرایش ÙØ±ÛŒØ¨Ù†Ø¯Ù‡ ÛŒ مردم به خود بگیرند.
13- سÙله Ú¯ÛŒ در ØÚ©ÙˆÙ…ت.
آنچه در ØÚ©ÙˆÙ…تها واتاب Ùˆ ØØ§Ú©Ù…یّت Ù…ÛŒ یابد، Ù…ØØµÙˆÙ„ Ùˆ چکیده ÛŒ شعور Ùˆ Ùهم بیشینه شمار ملّتی هستند Ú©Ù‡ دوران « بلوغ جسمانی Ùˆ آموزش Ùˆ پرورشی » را پشت سر گذاشته باشند. از این رو، جایی Ú©Ù‡ « سÙله گان » بتوانند به روشهای خود؛ ولو خونریزی Ùˆ شکنجه Ùˆ Ú©ÙØ´ØªØ§Ø± Ùˆ ترور Ùˆ امثالهم باشد بر ØÙ„قوم ملّت دست یابند Ùˆ « ضØÙ‘اک ØµÙØª »، آن امکانها را به دست آورند Ú©Ù‡ « مدّاØÛŒ Ùˆ ستایش » ملّت را با خود، همپا کنند، چنان ملّتی بی Ú©Ù… – Ùˆ - کاست در « منش ÙØ±Ø¯ÛŒ Ùˆ اجتماعی اش » به « رذالت Ùˆ خباثت » ÙØ±Ùˆ غلتیده است؛ وگر نه چطور ممکن است Ú©Ù‡ جامعه ای، Ø§ÙØ±Ø§Ø¯Ø´ با شعور Ùˆ Ùهم Ùˆ ØªØØµÛŒÙ„ کرده Ùˆ مجرّب Ùˆ دانش آموخته باشند؛ ولی آن « بینش Ùˆ درایت Ùˆ خویشتنداری Ùˆ ذکاوت Ùˆ استواری Ùˆ پایداری Ùˆ دلیری » را نداشته باشند Ú©Ù‡ بخواهند برای « اداره کردن سرزمین خود با یکدیگر، هماندیشی Ùˆ همآزمایی Ùˆ همدردی » کنند؛ مبادا Ú©Ù‡ ضØÙ‘اکیان به قدرت برسند یا دوام قدرتشان، ضمانتهای طولانی داشته باشند؟. چطور ممکن است؟. ØÚ©ÙˆÙ…تگران سÙله Ùˆ ضØÙ‘اک ØµÙØª از قطره قطره گرد آمدن دامنه های ØÙ…اقتها Ùˆ ØØ³Ø§Ø¯ØªÙ‡Ø§ Ùˆ کینه توزیها Ùˆ Ù†ÙØ±ØªÙ‡Ø§ Ùˆ شکستها Ùˆ جاه طلبیها Ùˆ بی مایه گیها Ùˆ Ú©Ù… دانشیها Ùˆ اغراض تک، تک « بالغین ملّت در ØÙ‚Ù‘ یکدیگر » هست Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ توانند وجود « زالو ØµÙØª ØÙکّام بی لیاقت Ùˆ ÙØ±Ù‘ » را استØÚ©Ø§Ù… دهند Ùˆ دوامشان را تضمین کنند. تا اکثریّت بالغ یک ملّت به ØØ¶ÛŒØ¶ باتلاق رذالت Ùˆ دنائت منش، Ú¯Ø±ÙØªØ§Ø± نشده باشند، Ù…ØØ§Ù„ است Ú©Ù‡ « سÙله گان Ùˆ ضØÙ‘اکان » بتوانند به قدرت، دست یابند Ùˆ برای مدّتی طولانی، ØØ§Ú©Ù… بر سرنوشت یک ملت، بشوند. بنابر این، جست – Ùˆ – جو کنیم ریشه های به قدرت رسیدن ØÚ©ÙˆÙ…ت Ù…Ùلّایان Ùˆ دوام ضØÙ‘اکوار آنها را در « منش تک، تک خودمان در مقام Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ÛŒ تاریخی / ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ »؛ نه اینکه عوامل Ùˆ دلایل ØÚ©ÙˆÙ…ت Ùقاهتی را بیرون از وجود خودمان در توجیهات Ùˆ توهّمات مالیخولیائی پاس کنیم.
Ùقدان Ù†ÙØ®Ø¨Ù‡ گان ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ
« تØÙˆÙ‘Ù„ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ Ùˆ اجتماعی Ùˆ ستوده منش شدن Ùˆ دگرگشتهای ریشه ای Ùˆ با دوام » در هر سرزمینی از پیامد « اندیشیدنها Ùˆ ایده Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†ÛŒÙ‡Ø§ Ùˆ سنجشگریهای قلیلی از نخبه گان ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ » Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ با پروراندن Ùˆ Ø´Ú©ÙˆÙØ§ کردن « درخت ÙØ±Ø¯ÛŒÙ‘ت خویشاندیش Ùˆ دلیر خود » Ù…ÛŒ توانند مستقل از یکدیگر؛ ولی همپا Ùˆ همسو Ùˆ همعزم Ùˆ همگرا با Ø§ÙØ´Ø§Ù†Ø¯Ù† تخمه های اÙکار Ùˆ ایده های ÙØ±Ø¯ÛŒ به ایجاد خیزابهایی در دریای راکد اجتماع، همّت کنند. ÙØ§Ø¬Ø¹Ù‡ ÛŒ اجتماع ما از ØØ¯ÙˆØ¯ شصت سال پیش به این سو در این است Ú©Ù‡ ملّت ما در عرصه ÛŒ « ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ Ùˆ Ùکری »، Ø·ÛŒÙ Ù†ÙØ®Ø¨Ù‡ گان مستقل اندیش Ùˆ راستمنش نداشته است. ØØªÙ‘ا اگر تک Ùˆ توکی نیز پیدا شده اند، یا آنها را Ú©ÙØ´ØªÙ‡ Ùˆ سر به نیست کرده اند یا اینکه آنقدر در قرنطینه ÛŒ معدوم Ùˆ ملعون Ùˆ Ù†ÙØ±Øª Ùˆ کینه توزی، Ù…ØØ¨ÙˆØ³Ø´Ø§Ù† کرده اند Ú©Ù‡ هیچ تاثیری نتوانسته اند بر ذهنیّت مردم داشته باشند. علل عقب مانده Ú¯ÛŒ ایران، نبود دانش Ùˆ امکانات نیست؛ بلکه « Ùقدان طی٠نخبه گان مستقل اندیش Ùˆ رادمنش » Ù…ÛŒ باشد؛ یعنی رازی Ùˆ شاهکلیدی Ú©Ù‡ عدم Ùˆ Ùقدان ØØ¶ÙˆØ± Ùکری Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ Ùˆ Ø±ÙˆØØ§Ù†ÛŒØ´Ø§Ù† در تمام عرصه های اجتماعی باعث Ù…ÛŒ شود دوام استبدادها Ùˆ ÙØ¬Ø§ÛŒØ¹ Ùˆ Ùلاکتها Ùˆ ویرانگریها Ùˆ عقب مانده گیهای اجتماعی شدّت بگیرد.
15- آبادانی Ùˆ Ø´Ú©ÙˆÙØ§ÛŒÛŒ.
هر سرزمینی را Ù…ÛŒ توان « آباد Ùˆ سر سبز پرورانید Ùˆ نهال روان Ùˆ شعور Ùˆ Ùهم Ùˆ دانش مردمش » را Ø´Ú©ÙˆÙØ§ کرد؛ به شرطی Ú©Ù‡ مردم به طور کلّی بکوشند Ùˆ بخواهند Ùˆ مصمّم شوند Ú©Ù‡ سایه ÛŒ بختک « کینه توزی Ùˆ بی اعتنائی Ùˆ مسئولیّت گریزی » را در ØÙ‚Ù‘ یکدیگر از سر خودشان واگذارند Ùˆ « راستی » را پاس بدارند Ùˆ ارج گزارند. دوام خصومت Ùˆ کینه توزی Ùˆ کاه کهنه ÛŒ دشمنیها را در ØÙ‚Ù‘ یکدیگر، شبانه روز بر باد دادن به معنای در جا زدن Ùˆ ÙØ±Ùˆ ماندن در همان Ùلاکتها Ùˆ مصیبتهایی Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ قرنهاست نسلهای Ù¾ÛŒ در Ù¾ÛŒ ملّت در چنبره ÛŒ آنها Ù…ÛŒ سوزند Ùˆ خاکستر Ù…ÛŒ شوند. آنانی Ú©Ù‡ ادّعای « اپوزیسیون ØÚ©ÙˆÙ…ت Ùقاهتی » را دارند – مهم نیست کجا مقیم باشند Ùˆ به Ú†Ù‡ چیزهایی معتقد Ùˆ مبلّغ باشند -ØŒ اگر به راستی، همه بدون استثناء با ØÚ©ÙˆÙ…تگران بی لیاقت Ùˆ ÙØ±Ù‘ØŒ اینهمانی کاراکتری Ùˆ اغراضی ندارند، پس باید صمیمانه تصمیم بگیرند Ú©Ù‡ به وطن بازگردند Ùˆ مسئله ÛŒ « ایرانزمین Ùˆ شیوه ÛŒ کشور داری » را در کنار مردم Ùˆ گرایشهای مختل٠قدرتگرا با گستاخی Ùˆ مقاومت Ùˆ سختکوشی، ØÙ„Ù‘ Ùˆ ÙØµÙ„ کنند. آنانی Ú©Ù‡ منتظر ØÙ…ایت بیگانه گان امتیاز خواه نشسته اند یا منتظر مردمی Ú©Ù‡ هر روز به سلّاخ خانه ÛŒ نشئه گان قدرت Ù…ÛŒ روند، تمام آن منتظران، خود را به دست خویش، قربانی Ù…ÛŒ کنند. هیچ تØÙˆÙ‘Ù„ÛŒ را نمی توان بدون « ØØ¶ÙˆØ± تØÙˆÙ‘لگرایان » در اجتماع، واقعیّت پذیر کرد. هرگز Ùˆ هیچگاه.
16- ØÚ©ÙˆÙ…تهای غاصب Ùˆ تجهیزات وابسته به آنها.
خصلت بارز تمام « ØÚ©ÙˆÙ…تهای مستبد Ùˆ ØÙکّام بی لیاقت Ùˆ ÙØ±Ù‘ » Ú©Ù‡ تا کنون در ایرانزمین به « غصب قدرت مطلق » آلوده شده اند، در اینست Ú©Ù‡ وقتی Ù…ÛŒ آیند لنگر ستمگریها Ùˆ رسالت خونریزیها Ùˆ مردم آزار یهای خود را با تجهیزات کامل Ù…ÛŒ آورند؛ یعنی ارگانهای سرکوبگر یکسان. مزدوران قلم به دست یکسان. تبلیغاتچیها Ùˆ مبلّغان Ùˆ روضه خوانان Ùˆ Ù…Ø¯Ù‘Ø§ØØ§Ù† Ùˆ اساتید Ùˆ شاعران Ùˆ نویسنده گان Ùˆ آکادمیکرهای چیز نویس یکسان. شکنجه گران Ùˆ دژخیمان Ùˆ جلّادان یکسان. ادبیّات Ùˆ رسانه های Ø´ÙØ§Ù‡ÛŒ Ùˆ کتبی یکسان. برنامه ها Ùˆ روشها Ùˆ واکنشها Ùˆ Ø±ÙØªØ§Ø±Ù‡Ø§ Ùˆ اقدامها Ùˆ کارهای یکسان . ویرانیها Ùˆ خرابکاریها Ùˆ تبهکاریها Ùˆ ستمها Ùˆ جنایتها Ùˆ Ú©ÙØ´Øª Ùˆ Ú©ÙØ´ØªØ§Ø±Ù‡Ø§ Ùˆ غارتگریها Ùˆ چپاولهای یکسان. خلاصه، ØÚ©ÙˆÙ…ت غاصب ( مثل ولایت Ùقاهتی ) Ùˆ تجهیزاتش در تمام جلوه های ظاهری Ùˆ پراکتیکی اش، همسان Ùˆ همخو هستند Ùˆ وقتی نیز سرنگون Ù…ÛŒ شوند، همه چیز را با خودشان، همسان به قعر ÙØ±ÙˆÙ¾Ø§Ø´ÛŒ Ù…ÛŒ بلعند. ØÚ©ÙˆÙ…ت آخوندی نیز در رده ÛŒ همان « ØÚ©ÙˆÙ…تهای غاصب Ùˆ غارتگر Ùˆ خونریزی » به شمار Ù…ÛŒ آید Ú©Ù‡ وقتی از هم ÙØ±Ùˆ پاشد، تمام عناصر وابسته به آن نیز ÙØ±Ùˆ خواهند ریخت. منابر Ùˆ اعتبار مساجد ÙØ±Ùˆ خواهد ریخت. قرآن Ùˆ اسلامیّت Ùˆ تاریخ انبیاء ÙØ±Ùˆ خواهد ریخت. زنجیره ÛŒ به هم جوشیده ÛŒ تمام مزدوران تاق Ùˆ Ø¬ÙØª Ùˆ تبلیغاتچیهای رنگارنگ Ùˆ جنایتکاران خونریز آنها نیز از هم ÙØ±Ùˆ خواهد پاشید. ادعیه Ùˆ روضه خوانی Ùˆ رمّالی Ùˆ پرده زنی Ùˆ جادوگری Ùˆ معرکه گیری Ùˆ سینه زنیهای ÙØ±Ù‚ شکاÙنده Ùˆ عَلَم گردانیهای مضØÚ© نیز ÙØ±Ùˆ خواهد پاشید. هر ØÚ©ÙˆÙ…تی Ú©Ù‡ غاصب قدرت باشد، بسان « کشتی تایتانیکی » هست Ú©Ù‡ وقتی غرق دریای سرنگونی شود، تمام خدمه Ùˆ هستی Ùˆ نیستی خودش را نیز با خود به قعر سرنگونی ÙØ±Ùˆ Ù…ÛŒ کشاند.
17- چرا Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØ§Ù† ØÚ©ÙˆÙ…ت آخوندی با آخوندها، اینهمانی کاراکتری دارند؟.
اگر بیست Ùˆ پنج سال پیش، پیدا Ù…ÛŒ شدند کسانی Ú©Ù‡ برای من استدلال بیاورند Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØ§Ù† ØÚ©ÙˆÙ…ت آخوندی، Ø±ÙˆÛŒÙ‡Ù…Ø±ÙØªÙ‡ در سراسر جهان شاید سه درصد باشند Ùˆ هر گونه ÙØ¹Ø§Ù„یّت Ùˆ تلاش برای ÙØ±ÙˆÙ¾Ø§Ø´ÛŒØ¯Ù† این سیستم Ùقاهتی Ùˆ خونریز Ùˆ ضدّ جان Ùˆ زندگی Ùˆ شوق Ùˆ عشق Ùˆ مهر Ùˆ دانش Ùˆ شادی Ùˆ رقص Ùˆ غیره Ùˆ ذالک در نخستین ØØ±Ú©Øª با شکست ÙØ§ØØ´ Ùˆ هرگز جبران ناپذیر روبرو خواهد شد، من بی Ø´Ú© Ùˆ بدون هیچ مقاومت Ùکری، چنان استدلالی را با جان Ùˆ دل Ù…ÛŒ Ù¾Ø°ÛŒØ±ÙØªÙ… Ùˆ Ù…ÛŒ کوشیدم Ú©Ù‡ « خردمندترین راه » را برای مبارزه ات خودم بر ضدّ ØÚ©ÙˆÙ…ت آخوندی برگزینم Ùˆ نم نم به واقعیّت پذیری آنها سختکوشی کنم. امّا اگر امروز، پس از سپری شدن نزدیک به سه دهه، کسانی پیدا شوند Ú©Ù‡ بخواهند برای من، استدلال بیاورند ØÚ©ÙˆÙ…ت آخوندی Ùقط به « تار مویی » بند است Ùˆ کاÙیست Ú©Ù‡ تمام Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØ§Ù† ØÚ©ÙˆÙ…ت Ùقاهتی، همزمان با همدیگر به وجود ولایت Ùقاهتی Ùوت کنند، آنگاه است Ú©Ù‡ هیچ نشانه ای از آخوند Ùˆ وابسته گانش در هیچ کجای جهان، پیدا نخواهد شد. Ù…ÛŒ دانید من در برابر چنین استدلالی، ØØªÙ‘ا اگر به قوی ترین اسناد اثباتی Ùˆ ØÙ‚ّانیّتی Ùˆ ملموس Ùˆ عینی نیز متّکی باشد، Ú†Ù‡ واکنشی نشان خواهم داد؟. خیلی ساده است: « از خنده، روده Ø¨ÙØ± خواهم شد!. »؛ زیرا آنانی Ú©Ù‡ به استدلال « تار مویی دوام ØÚ©ÙˆÙ…ت آخوندی » استناد Ù…ÛŒ جویند، هنوز عمیق به آنچه Ú©Ù‡ « ØÚ©ÙˆÙ…ت آخوندی » را واقعیّت پذیر Ùˆ مستدام در قدرت، میخکوب کرده است، اصلا Ùˆ ابدا، خیره ÛŒ پرسنده Ùˆ جوینده Ùˆ اندیشنده نشده اند تا به عیان ببینند Ùˆ بÙهمند Ùˆ دریابند Ú©Ù‡ « Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØª Ù„ÙØ¸ÛŒ ما ایرانیان در برابر ØÚ©ÙˆÙ…تهای غاصب Ùˆ ستمگر » هرگز به « نتیجه گیری » نینجامیده است؛ بلکه Ùقط « آهی دلسوزانه از ته دل بر اØÙˆØ§Ù„ خودمان Ùˆ دیگرانی » بوده است Ú©Ù‡ در « شرایط Ùˆ وضعیّتی همسان ما » Ù…ØÚ©ÙˆÙ… Ùˆ اسیر بوده اند. رمز Ùˆ راز دوام ØÚ©ÙˆÙ…ت آخوندی، هرگز کاربست خشونتهای توصی٠ناپذیر آنان نیست Ú©Ù‡ رسالت ØÙکّام الهی از آغاز، همین بوده است؛ بلکه « رمز Ùˆ راز دوام ØÚ©ÙˆÙ…ت آخوندی Ùˆ ÙØ¹Ù‘ال بودن شمشیر خونریز او » در « واکنش Ø±ÙØªØ§Ø±ÛŒ Ùˆ Ú¯ÙØªØ§Ø±ÛŒ » آنانی Ù†Ù‡ÙØªÙ‡ است Ú©Ù‡ خود را « مخال٠ØÚ©ÙˆÙ…ت آخوندی » Ù…ÛŒ دانند؛ ولو Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØªØ´Ø§Ù† Ùقط Ù„ÙØ¸ÛŒ باشد؛ نه قلبی Ùˆ مصمّم Ùˆ با آگاهی Ùˆ شعور Ùˆ Ùهم.
18- چرا ما میهن Ùˆ مردم Ùˆ تاریخ Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سرزمینمان را نمی شناسیم؟.
ØªÙØ§ÙˆØª ما امروزیان با آنانی Ú©Ù‡ در عصر مشروطیّت Ù…ÛŒ زیستند یا پیشتر از آن عصر، در این است Ú©Ù‡ « درگذشته گان » Ù…ÛŒ دانستند Ú©ÛŒ هستند؟. Ùˆ کجایی Ù…ÛŒ باشند؟ Ùˆ تاریخ Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ آنان چیست؟. Ùˆ از دیگران، Ú†Ù‡ چیزهایی را لازم است Ú©Ù‡ بیاموزند Ùˆ اقتباس Ùˆ سرمایه گذاری کنند. ولی ما امروزیان، نه Ù…ÛŒ دانیم کیستیم. نه Ù…ÛŒ دانیم چیستیم. نه Ù…ÛŒ دانیم به کجا تعلّق داریم Ùˆ از کجا آمده ایم Ùˆ به کجا Ù…ÛŒ رویم؟. در طول هزار سال Ùˆ اندی، صدها نوع غارتگر Ùˆ متجاوز Ùˆ ستمگر Ùˆ زورگو به ایرانزمین Ùˆ مردم Ùˆ تاریخ Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ Ùˆ دار Ùˆ ندار این گوشه از خاک تاختند Ùˆ تاختند Ùˆ خیانتها Ùˆ خباثتها Ùˆ جنایتها مرتکب شدند؛ ولی هیچگاه نتوانستند این ملّت Ùˆ تاریخ Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Ø´ را برغم استقرار سالها Ùˆ قرنها ØÚ©ÙˆÙ…ت زورگو Ùˆ ستمگر خود، ذلیل Ùˆ ØÙ‚یر Ùˆ صغیر کنند یا از بین ببرند یا نابود نابود کنند. ولی ÙØ§Ø¬Ø¹Ù‡ ÛŒ غم انگیز تاریخ معاصر ایران را ببینید Ú©Ù‡ در کمتر از سی سال، سراسر تاریخ Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ Ùˆ مردم این سرزمین به دست ÙØ±Ø²Ù†Ø¯Ø§Ù† ناخل٠و Ù…ÙØªØ¹Ù‡ ÛŒ ØÚ©ÙˆÙ…تگران خبیث Ùقاهتی، آنچنان ذلیل Ùˆ ØÙ‚یر Ùˆ صغیر Ùˆ سÙله Ùˆ کثیر النّبش Ùˆ لت Ùˆ پار Ùˆ کاراکتر پوچ Ùˆ بی معنی Ú¯Ùˆ Ùˆ مزخر٠روش شده اند Ú©Ù‡ ایکاش ایرانزمین امروزه روز همچنان در دست « چنگیز خان Ùˆ نواده گانش » مانده بود Ùˆ هرگز به باتلاق Ùقاهتی Ùˆ Ù…ÙØªØ¹Ù‡ گان کمونیستش ÙØ±Ùˆ نمی Ø§ÙØªØ§Ø¯. ایکاش!. تاریخ سی سال اخیر ایران، تاریخ قهقرائی هزاره ای Ùˆ متلاشی شدن ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ باهمستان ایران به دست خودیهای نالایق Ùˆ ÙØ±Ø²Ù†Ø¯Ø§Ù† ایدئولوژی زده Ùˆ عقده ای اش Ù…ÛŒ باشد.
19- آنتی منش برای ÙØ§Ø¨Ø±ÛŒÚ© امّت سازی.
منش هر انسانی به ÙØ±ÙˆØ²Ù‡ های یگانه Ùˆ بی همتا Ùˆ ارزشگذارنده ÛŒ اوست Ú©Ù‡ منوط Ù…ÛŒ باشد. بالطّبع، آنانی Ú©Ù‡ « ÙØ±Ø¯ÛŒÙ‘ت Ùˆ شخصیّت اندیشنده Ùˆ مسئولیّت پذیر » دارند، در ÙØ±ÙˆØ²Ù‡ های زایشی Ùˆ پیدایشی Ùˆ پرورشی Ùˆ رویشی خود، چهره های Ù…Ù†ØØµØ± به ÙØ±Ø¯ Ùˆ ممتاز Ù…ÛŒ شوند. تراژدی وجود انسان ممتاز نیز در اجتماع گلّه ای، نادره ایست Ú©Ù‡ ØØ³Ø§Ø¯Øª کثیری از انسانها را ØªØØ±ÛŒÚ© ØÙˆØ§Ù‡Ø¯ کرد؛ زیرا « نادره شدن » به بیش – بودن Ùˆ Ø§ÙØ´Ø§Ù†Ø¯Ù‡ شدن Ø¢ØªØ´ÙØ´Ø§Ù†ÛŒ از « بود خود » متّکی Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ خود به خود به توانمندی Ùˆ نیرومندی زایشی ÙØ±Ø¯ÛŒÙ‘ت انسانها بازمی گردد. جامعه ای Ú©Ù‡ نتواند بر ÙØ±Ø¯ÛŒÙ‘تهای بی همتا Ùˆ شخصیّتهای Ù…Ù†ØØµØ± به ÙØ±Ø¯ خودش « Ø¢ÙØ±ÛŒÙ† » بگوید Ùˆ به پروراندن Ùˆ پشتیبانی کردن Ùˆ اهمیّت دادن Ùˆ ارجگزاری Ùˆ قدردانی کردن Ùˆ ستودن آنها همّت کنند، آن اجتماع، زمینه های ایجاد « ÙØ§Ø¨Ø±ÛŒÚ© امّت سازی » را با دستان خودش به طی٠« ØØ§Ø³Ø¯Ø§Ù† Ùˆ خاصمان ÙØ±Ø¯ÛŒÙ‘تها Ùˆ بی همتایان » ارزانی کرده است. امّتها در جایی پا Ù…ÛŒ گیرند Ú©Ù‡ « ÙØ±Ø¯ÛŒÙ‘تهای نامتعار٠»، سر به نیست شده باشند.
20- مسببّان توسعه ی آته ایسم و بی اخلاقی و واکنشهای ضدّ دین.
بی خدایی Ùˆ بی دینی Ùˆ ضدّ خدا بودن Ùˆ خاصم دین Ùˆ مذهب شدن در هر اجتماعی از پیامدهای « ØØ§Ú©Ù… Ùˆ مقتدر شدن موکّلان Ùˆ متولیّان مذاهب Ùˆ خدایان » Ù…ÛŒ باشد. خدا Ùˆ دینی Ú©Ù‡ به عدّه ای، امتیاز Ùˆ ØÙ‚ّانیّت برای غارت Ùˆ چپاول Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت کردن Ùˆ خونریزی Ùˆ سرکوب Ùˆ شکنجه Ùˆ ستم Ùˆ زورگویی Ùˆ امریّه های ÙˆØØ´ØªÙ†Ø§Ú© Ø±ÙØªØ§Ø±ÛŒ بدهد، چنان « خدا Ùˆ دینی » به زودی از بزرگترین منابع Ùˆ کشتزارهای « آته ایسم Ùˆ دین – ستیزی Ùˆ بی اخلاقی » خواهد شد؛ زیرا موکّلان خدا Ùˆ دین با واکنشها Ùˆ کنشهای خود در مناسبات اجتماعی Ùˆ کشوری به نام خدا Ùˆ دین، دست به کارهایی Ù…ÛŒ زنند Ú©Ù‡ « پرنسیپ Ùˆ اصل خدا Ùˆ دین Ùˆ اخلاق » را، ریشه ای Ùˆ رادیکال، متزلزل Ùˆ متلاشی Ùˆ مطلق مظنون Ù…ÛŒ کنند. از این رو، تا زمانی Ú©Ù‡ متوکّلان Ùˆ Ù…Ø¯Ø§ÙØ¹Ø§Ù† Ùˆ مروّجان خدا Ùˆ دین در قدرت هستند Ùˆ ØØ§Ú©Ù… بر سرنوشت انسانها Ù…ÛŒ شوند، وجود Ùˆ گسترش آته ایسم Ùˆ دین ستیزی Ùˆ بی اخلاقی ÙØ§Ø¬Ø¹Ù‡ بار، نه تنها اجتناب ناپذیر خواهد بود؛ بلکه ØÙ‚ّانیّت مبارزه ÛŒ آنها بر ضدّ خدا Ùˆ دین؛ ولو ØØ±Ú©ØªÛŒ بی نتیجه Ùˆ سر انجام باشد، هرگز جای چون Ùˆ چرا ندارد. خدا Ùˆ دین Ùقط زمانی به « ØÚ©ÙˆÙ…ت کردن » ØÙ‚ّانیّت دارند Ú©Ù‡ هیچ کتاب Ùˆ واسط Ùˆ رسول Ùˆ موکّل Ùˆ مبلّغ Ùˆ Ù…Ø¯Ø§ÙØ¹ Ùˆ Ùقیه Ùˆ مجتهد Ùˆ آخوند Ùˆ منبر Ùˆ روضه خوان Ùˆ امثالهم، اصلا Ùˆ ابدا نداشته باشند. ///