آریابرزن زاگرسی
آریابرزن زاگرسی
تاریخ نگارش: یازدهم آوریل سال 2007 میلادی
باز ویرایش: بیست و نهم مای سال 2007 میلادی
از تجزیه شدن خاک باهمستان
[ ..... Øقیقت بدان Ú©Ù‡ در عالَم، هیچ شرّی Ùˆ بلایی Ùˆ Ùتنه ای Ùˆ وبایی را آن اثر Ùساد نیست Ú©Ù‡ « Ùرومایه » به مرتبه ÛŒ « بزرگان » رسد. ....... ] از کتاب: « تاریخ طبرستان » - / بهاءالدّین اسÙندیارابن کاتب / ص. 13
[ چرا Øکومت ضØّاکیان Ùقاهتی، هیچ آلترناتیوی ندارد؟. ]
[ ..... Øقیقت بدان Ú©Ù‡ در عالَم، هیچ شرّی Ùˆ بلایی Ùˆ Ùتنه ای Ùˆ وبایی را آن اثر Ùساد نیست Ú©Ù‡ « Ùرومایه » به مرتبه ÛŒ « بزرگان » رسد. ....... ] از کتاب: « تاریخ طبرستان » - / بهاءالدّین اسÙندیارابن کاتب / ص. 13
1- ایمان برای واقعیّت پذیری دمکراسی باهمستان.
« عیسا Ù…Ø³ÛŒØ Â» بر این اندیشه بود Ú©Ù‡ « ایمان Ù…ÛŒ تواند کوهها را جابجا کند. ». برای کسانی Ú©Ù‡ چنین سخنی را در جایی Ù…ÛŒ شنوند یا در کتابی / متنی Ù…ÛŒ خوانند، خیلی Øر٠مضØÚ© Ùˆ بی پایه ای جلوه Ù…ÛŒ کند؛ ولی برای کسانی Ú©Ù‡ عمیق در باره ÛŒ « واقعیّتهای تلخ Ùˆ آزارنده Ùˆ مستمر اجتماع Ùˆ همچنین نکبت گریه آور منش انسانها Ùˆ Ùروپاشی Ùˆ قهقرایی Ùرهنگ مردم » با دلسوزی Ùˆ شکیبایی اندیشیده باشند، نیک Ù…ÛŒ دانند Ú©Ù‡ Ú†Ù‡ معنای « بسیار Ù¾Ùر مغزی » در این سخن « عیسای ناصری » نهÙته است. سالهاست Ú©Ù‡ من اعتقاد خود را به تمام آنانی از دست داده ام Ùˆ به شدّت مشکوک Ùˆ مظنون به تمام ادّعاهایشان Ùˆ رÙتارهایشان هستم Ú©Ù‡ شبانه روز در رسانه های بی مقدار Ùˆ هوچیگر Ùˆ چیزنویس Ùˆ سطØÛŒ گرا Ùˆ Ù„Ùمپن جمع Ú©Ù† دور خود با شعار « مخال٠Øکومت آخوندی بودن Ùˆ طرÙدار سÙت Ùˆ سخت دمکراسی Ùˆ آزادی » به جار Ùˆ جنجالهای مطبوعاتی Ùˆ اینترنتی Ùˆ جهانی Ùˆ غیره، مشغول Ùˆ سرگرم هستند. اینان بدون استثناء، طی٠دروغگویان بی شرم ینگه دنیا هستند؛ زیرا به هر آن چیزی Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ نازند Ùˆ مدّعی هستند، اصلا Ùˆ ابدا، هیچ اعتقادی ندارند؛ Ú†Ù‡ رسد به ایمان Ú©Ù‡ شرط اساسی Ùˆ ضروری واقعیّت پذیر شدن چنان آرزویی Ù…ÛŒ باشد. من یقین دارم Ú©Ù‡ انسانها تا زمانی Ú©Ù‡ در باره ÛŒ Ù…Øتویّات آنچه Ùکر Ù…ÛŒ کنند Ùˆ بر زبان Ùˆ قلم Ù…ÛŒ رانند با تمام وجودشان، « ایمان راسخ » نداشته باشند، Ù…Øال است بتوان کوچکترین تغییری Ùˆ دگرگشتی در واقعیّتهای ناخوشایند Ùˆ آزارنده ایجاد کرد. اÙکار Ùˆ اعتقاداتی Ú©Ù‡ از وجود آدمی، ریشه نگیرند Ùˆ در تمام سلول به سلول هستی انسان، ریشه های خود را نپیچانند Ùˆ آبیاری نشوند، هرگز با قرنهای قرن، سیاه مشق نویسی Ùˆ قیاÙÙ‡ های Øقّ به جانب گرÙتن Ùˆ نقاب مخال٠رقیبان بر چهره زدن نمی توان در هیچ گوشه ای از اجتماع یا جهان، واقعیّت پذیری چنان ایده ها Ùˆ اÙکار Ùˆ آرزوهایی را امکانپذیر Ùˆ لباس واقعیّت بر تنشان پوشید. هرگز. وقتی من به « دمکراسی Ùˆ آزادی »، هیچ اعتقاد Ùˆ ایمانی ندارم Ùˆ Ùقط از نام آنها به Ø´Ú©Ù„ شمشیر برای کوبیدن رقیبان Ùˆ قدرتمندان Øاکم بر کشورم استÙاده Ù…ÛŒ کنم، آن « ابزار شونده Ú¯ÛŒ ایده آلهای من » به ریشه Ú©Ù† کردن من Ùˆ تمام آنانی مختوم خواهد شد Ú©Ù‡ من ادّعای « آزادی برای خودم Ùˆ آنها » را دارم. آنانی Ú©Ù‡ از صمیم قلب به « دمکراسی Ùˆ آزادی Ùˆ Ú¯Ùت – Ùˆ شنود انگیزشی » اعتقاد Ùˆ ایمان داشته باشند، هیچگاه همانسان در رÙتار Ùˆ Ú¯Ùتار Ùˆ اندیشه نخواهند زیست Ú©Ù‡ خاصمان Ùˆ رقیبان بی لیاقت Ùˆ Ùرّ Ù…ÛŒ زییند. ولی من Ù…ÛŒ پرسم، این چگونه مدّعیان ضدّ Øکومت Ùقاهتی هستند Ú©Ù‡ پس از نزدیک به سه دهه اقتدار ضØّاکی Øکومت Ùقاهتی با تمام آن مزدوران رنگارنگش از جلّادان خونریزش گرÙته تا قلم به دستان توجیه گر جنایتهای Øکومت Ùقاهتی، هنوز نمی خواهند Ùˆ نمی توانند با تقویّت « مخرج مشترک خود = دمکراسی Ùˆ آزادی خواهی » به گردآگرد یکدیگر آیند؟. چرا Ùˆ چگونه است؟. آیا سوای این Øقیقت تلخ Ùˆ رسواگر است Ú©Ù‡ هیچکدام از مدّعیان ضدّ Øکومت Ùقاهتی، هرگز، بویی از « دمکراسی Ùˆ آزاد منشی » نبرده اند Ùˆ همه بدون استثناء، اینهمانی با ØÙکّام دارند؟.
2- تغییرخواهانی که ضدّ تغییر می شوند.
در پس برنامه ها Ùˆ ایدئولوژیÙها Ùˆ مرام Ùˆ مسلکها Ùˆ نظریّه ها Ùˆ کشمکشهای تمام آن خیرخواهانی Ú©Ù‡ به دنبال « تغییر واقعیّتهای ناخوشایند اجتماع از Ø³Ø·Ø Øکومت گرÙته تا ریزترین گوشه ÛŒ اجتماع » Ù…ÛŒ باشند، بایستی بتوان « منÙعتخواهی Ùˆ امتیاز پرستی Ùˆ اÙزایش آتوریته Ùˆ ذینÙوذی قدرت طلبی آنان » را کش٠کرد Ùˆ شناخت تا در شعارهای خوش نقش Ùˆ نگاری Ú©Ù‡ برای دگرگونی واقعیّتها سر Ù…ÛŒ دهند، Ùریب لبخندهای تجاری آنان را نخوریم؛ زیرا خصلت ذاتی تمام آن « تغییرخواهان خیّر ملّت » در اینست Ú©Ù‡ پس از تغییری Ú©Ù‡ در راستای « منÙعتخواهی Ùˆ امتیازها Ùˆ قدرتگرایی » آنها رÙØ® Ù…ÛŒ دهد Ùˆ به Ù…Ùراد دل خود Ù…ÛŒ رسند، هرگز هیچ نوع تغییری دیگر را به دنبالش، اصلا Ùˆ ابدا به رسمیّت نمی شناسند Ùˆ برنمی تابند Ùˆ هر گونه « تغییر خواهی Ùˆ تلاش انسانها » را برای متغیّر Ùˆ متØوّل کردن واقعیّتهای اجتماعی؛ ولو ناخوشایندترین باشند، با شدّت تمام، سرکوب Ùˆ متلاشی Ù…ÛŒ کنند. تاریخ یکصد سال گذشته ÛŒ ایران Ùˆ از همه مهمتر، واقعیّت مرگبار Øکومت Ùقاهتی، بزرگترین سند این برهان خدشه ناپذیر Ù…ÛŒ باشد. به همین سبب، تغییرخواهانی Ú©Ù‡ « پرنسیپ تغییر Ùˆ تØوّل » را در سر لوØÙ‡ ÛŒ برنامه های تغییر خواهی خود ندانند Ùˆ آن را به نام « پرنسیپ آزادی » به رسمیّت نشناسند Ùˆ با تمام نیرو نیز از آن Øمایت Ùˆ پشتیبانی نکنند، تمام آن تغییر خواهان از قماش مستبدّان بالذّات هستند؛ ولو تمام عÙمرشان در « اپوزیسیون Ùˆ مخال٠قدرتمندان Øاکم » باشند. تغییردهی Ùˆ تغییر خواهی از نشانه های جوامعیست Ú©Ù‡ « پرنسیپ تعادل » را دریاÙته Ùˆ Ùهمیده اند. ولی در جوامعی Ú©Ù‡ Ùقط « تغییر خواهان، وجود دارند »، هیچگاه چنان جامعه ای به تعادل نخواهد رسید؛ زیرا از یک طرÙØŒ ØÙکّام نالایق در اوج استبداد اقتداری Ùˆ ضدّ تغییر Ù…ÛŒ باشند Ùˆ از طر٠دیگر، مخالÙان نیز در رادیکالترین Ùرم تغییر خواهی اصرار Ù…ÛŒ ورزند. در بینابین دو گرایش اÙراطی نمی توان هیچ میانگینی را به دست آورد. جامعه ÛŒ ایرانی در کشمکش دو گرایش اÙراطی (= تغییر خواهی مطلق – ثبات Ùˆ استمرار مطلق )ØŒ دائم لت Ùˆ پار خواهد ماند تا روزی Ú©Ù‡ « Ø·ÛŒÙهای گوناگون قدرتخواه Ùˆ تغییر خواه » به « پرنسیپ تعادل »، آگاهی Ùˆ ایمان راسخ پیدا کنند.
مردم Øکومتگریز Ùˆ ØÙکّام سلطه خواه.
مابین آنچه Ú©Ù‡ بر مردم، « Øاکم » Ù…ÛŒ شود Ùˆ آنچه Ú©Ù‡ « مردم » از آن Ù…ÛŒ گریزند، تناسبی شایان تامل Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ Ú©Ø´Ù Ùˆ شناخت آن Ù…ÛŒ تواند ما را در Ùهمیدن Ùˆ یاÙتن راهکارهایی برای « Øلّ معادله ÛŒ خانمانسوز مردم Øکومتگریز Ùˆ Øکومتهای سلطه خواه »، بسیار مددکار شود. Ù…Øال است Øکومتگرانی بتوانند بر اکثریّت اÙراد یک جامعه تسلط یابند، بدون آنکه رگ Ùˆ ریشه هایی قطور در وجود آنها نداشته باشند. اساسا Øکومتهای مهاجم Ùˆ غالبخواه نمی توانند برای مدّت طولانی بر یک سرزمین، Øاکم قهّار بمانند؛ ولو شبانه روز به شمشیر Ùˆ خونریزی نیز تکیّه کنند. Øکومتها، همواره Ù…Øصول « شعور جمعی انسانهای یک سرزمین » Ù…ÛŒ باشند Øتّا شعور Ùˆ Ùهم آنانی Ú©Ù‡ مخال٠Øکومتهای وقت هستند. مردم ما Ú©Ù‡ خودمان نیز به آنان متعلّق Ù…ÛŒ باشیم بدون در نظر گرÙتن تمایزهای Ú©ÛŒÙÛŒ Ùˆ کمّی از کهنترین ایّام تا همین امروز در تلاشهای خود برای « یاÙتن Ùˆ Ø¢Ùریدن Øکومتی شایسته » به آزمایشهای متÙاوتی رو آورده اند Ùˆ هر بار در نتیجه ÛŒ « آزمونهای خود » با شکستهای ÙاØØ´ÛŒ روبرو شده اند. این به آن معنا نیست Ú©Ù‡ مردم با کوششهای خود به هیچ اهداÙÛŒ نرسیده اند؛ بلکه کاملا برعکس، مردم توانسته اند به برخی اهدا٠برسند؛ ولی در ازایش چیزهایی را از دست داده اند یا نتوانسته اند به آنها دست یابند Ú©Ù‡ « ایده آل Ùˆ آرزوی دیرین آنها » بوده است. من Ù…ÛŒ اندیشم Ú©Ù‡ « Øکومتگریزی ایرانیان Ùˆ Øکومتخواهی آنها » از Ùقدان آگاهی داشتن در باره ÛŒ آن « پرنسیپهایی » ریشه Ù…ÛŒ گیرد Ú©Ù‡ ارجگزاری Ùˆ مراقبت Ùˆ پرورش آنها در گرو منش تک، تک ایرانیان Ù…ÛŒ باشد، مهم نیست کدامین Ú©ÛŒÙیّتها Ùˆ کمیّتهای انسانی را داشته باشند. ملّتی Ú©Ù‡ بیشینه شمار اÙرادش، « کثیرالنّبش » هستند، هیچگاه نخواهند توانست « Øکومتهایی » را بیاÙرینند Ùˆ استØکام بخشند Ùˆ خدمتگزار خود کنند Ú©Ù‡ واتاب دهنده ÛŒ « رادمنشی Ùˆ راستی ایده آلی » Ùرهنگ باهمستان ما باشند.
4- ÙˆØدت در کلیّات؛ تضاد در جزئیّات.
در زیر سق٠بسیاری از « نامها Ùˆ Ù…Ùاهیم عام = آزادی / دین / خدا / دمکراسی Ùˆ امثالهم » Ù…ÛŒ توان Ù¾Ùر تنش ترین گرایشها Ùˆ نیروها را برای « گرد همآئیهای مختل٠» در رÙتار ظاهری Ùˆ از Ù„Øاظ Ù„Ùظی، متّØد Ùˆ متّÙÙ‚ کرد. ولی همین گردآمدنها در « کلّیات » هست Ú©Ù‡ مدّعیان را خاصم Ùˆ دشمن خونی یکدیگر Ù…ÛŒ کنند؛ زیرا هر « گروهی Ùˆ گرایشی » Ù…ÛŒ خواهد « امتیاز Ùˆ دیگرسان بودن Ùˆ Øقّانیّت خودش » را با دیگری در « جزئی ترین » Ø´Ú©Ù„ به مردم سرزمینش نشان دهد Ùˆ اثبات کند؛ ولو نماد چنان « اختلاÙÛŒ »، دوختن یک پارچه ÛŒ سه سانتی قرمز رنگ بر روی شلوارشان یا پیراهنشان یا کراواتشان یا بیرقشان باشد. اصل برای هر گرایشی، « تمایز Ùˆ مرز گذاشتن بین خودش Ùˆ دیگران » Ù…ÛŒ باشد. مسئله ÛŒ « تمایزخواهی انسانها Ùˆ گرایشها » را بایستی در آن « سوائق Ùˆ Ùروزه ها Ùˆ ویژه گیها Ùˆ استعدادها Ùˆ هنرهایی » جست – Ùˆ – جو کرد Ú©Ù‡ انسان را در مقام انسان، Ù¾ÛŒ Ù…ÛŒ ریزند. اگر روزی روزگاری، Ø¢Øّاد Ùˆ گرایشهای سیاسی Ùˆ پولیتیکی در یک سرزمین دریابند Ùˆ بÙهمند Ú©Ù‡ بایستی به « اختلا٠داشتن در جزئیّات »، رسمیّت بدهند Ùˆ وجود آنها را برای پرورش اجتماع، ضروری ارزشیابی کنند، آنگاه است Ú©Ù‡ در کوتاهترین Ø´Ú©Ù„ ممکن Ù…ÛŒ توان به « ÙˆØدّت در کلیّات بدون هیچ تنش Ùˆ جنگ Ùˆ خونریزی » نیز رسید Ùˆ تØوّلات بسیار اساسی Ùˆ کلیدی را در اجتماع خود Ø´Ú©Ù„ داد. مشکل همچنان لاینØÙ„ تمام گرایشهای سیاسی در سرزمین ما – مهم نیست کجا مقیم باشند Ùˆ کدامین Ùرم Øکومتی را قبول داشته باشند – در این است Ú©Ù‡ دائم « شعار ÙˆØدت در کلیّات » را رساتر Ùˆ رساتر Ù…ÛŒ کنند بدون آنکه به « مقصود Ùˆ منظور خود » نائل شوند؛ زیرا تا « جزئیّات » را هر گرایشی با صمیمیّت نپذیرد Ùˆ در راستای واقعیّت پذیری آنها نیز تلاش نکند، به هیچ ÙˆØدتی نمی توان گردن نهاد؛ ولو « آزادی موقتی تک، تک ما از اسارت Øکومتهای مستبد » در گرو چنان ÙˆØدتی باشد. آنچه ÙˆØدت گرایشهای ناهمگون یک اجتماع را منسجم Ùˆ با دوام Ù…ÛŒ کند، سرکوب Ùˆ نادیده گرÙتن Ùˆ سخن Ù†Ú¯Ùتن از « جزئیّات » نیست؛ بلکه دقیقا Ùˆ اساسا همین « اهمیّت دادن Ùˆ به رسمیّت شناختن جزئیّات اختلا٠» هست Ú©Ù‡ چنان ÙˆØدتهای بزرگ Ùˆ آرمانی را امکانپذیر Ù…ÛŒ کند.
5- گریز از مسئولیّت؛ یعنی خدمت به دیکتاتورها.
دیکتاتورها، Ù…Øصول اجتماعاتی هستند Ú©Ù‡ بیشینه شمار اÙراد از « پذیرش Ùˆ کاربست مسئولیّت » Ø·Ùره Ù…ÛŒ روند؛ ولو مسئولیّتهای Ùردی آنان، چهار ساعت، کار ساده ÛŒ تمبر چسباندن بر روی نامه های اداری باشد. ملّتی Ú©Ù‡ اÙرادش، نم نم از « پذیرش مسئولیّت » در قبال مسائل شخصی خود بگریزند، دائم مترصد آنند Ú©Ù‡ « مستبدی یا دیکتاتوری » را در جایی گیر بیاورند Ùˆ دست بسته در خدمت اوامر او بایستند؛ زیرا هر امری را Ú©Ù‡ مستبد Ùˆ دیکتاتور بدهد، آنها در برابر اجرایش Ùˆ نتایج Ùˆ عواقبش، هیچ مسئولیّتی ندارند. کشمکشهای خونین اجتماعی Ùˆ کشوری Ùˆ وجود قیامها Ùˆ انقلابها Ùˆ نهضتهای عجیب Ùˆ غریب در بعضی از سرزمینها؛ بویژه کشورهای کهنسالی مثل ایران از پیامدهای « مسئولیّت گریزی اÙراد » Ù…ÛŒ باشند Ú©Ù‡ قطره قطره بر یکدیگر تلنبار Ù…ÛŒ شوند Ùˆ به ناگهان از جایی، سر باز Ù…ÛŒ کنند Ùˆ سیلابوار بر اجتماع Ùˆ Øکومتها Ù…ÛŒ شورند. مسئله ÛŒ مسئولیّت را نمی توان به دیگران، دیکته کرد؛ زیرا دیکته کردن، همان امر کردن است. اصل مسئله این است Ú©Ù‡ ما « Ùهم Ùˆ شعور Ùردی خود » را بایستی روز به روز برای پذیرش « مسئولیّت پذیری Ùˆ رادمنش رÙتار کردن Ùˆ دادگزار بودن در برابر وجدان Ùردی خود » بپرورانیم Ùˆ بر انسانهایی Ú©Ù‡ چنین ویژه گیهای ستودنی را در خود Ù…ÛŒ پرورانند با دلیری « Ø¢Ùرین » بگوییم Ùˆ وجود آنها را غنیمت شماریم، مهم نیست Ú©Ù‡ Ú†Ù‡ اعتقاداتی داشته باشند. اصل را بر این بگذاریم Ú©Ù‡ چنان انسانهایی، دارای « چنین Ùروزه های خجسته ای » Ù…ÛŒ باشند Ùˆ با خوداÙشانی Ùروزه هایشان هست Ú©Ù‡ مسائل Ùˆ گرهگاههای اجتماعی را Ù…ÛŒ توانند Øلّ Ùˆ Ùصل کنند. تا زمانی Ú©Ù‡ « مسئولیّـت » از Ùرد، Ùرد ما گسسته Ùˆ به گردن دیگران آویخته Ù…ÛŒ شود، نه تنها هیچ سنگی از روی سنگ Ùلاکتهای اجتماعی، برداشته نخواهد شد؛ بلکه کلا٠سر در Ú¯Ù… Ù…Ùعضلات اجتماعی، پیچیده تر Ùˆ Ø®Ùقان آورتر نیز خواهند شد. ما از « شرّ دیکتاتورها » Ù…ÛŒ توانیم آزاد Ùˆ رها شویم؛ به شرطی Ú©Ù‡ از همین امروز با خودمان رو راست شویم Ùˆ مسئولیّت زندگی Ùردی خود را با تمام نیرو به دست بگیریم Ùˆ کمتر برای چسباندن کاغذ Øماقتها Ùˆ بلاهتها Ùˆ بدÙرجامیهای خود به دنبال « مقصر در زمین Ùˆ آسمان » بگردیم.
6- خوبانی که گوشه نشین می شوند.
امکانهای خیانت به وطن را آنانی مهیّا Ù…ÛŒ کنند Ùˆ توسعه Ù…ÛŒ دهند Ú©Ù‡ خودشان را « خوبان ملّت » Ù…ÛŒ دانند Ùˆ Ùقط یاد گرÙته اند در گوشه ای بنشینند Ùˆ نظاره گر کژبختیها Ùˆ بلایای Øادث شده بر وطن Ùˆ مردمش باشند. خائن باید به آنانی Ú¯Ùت Ú©Ù‡ « کار آمد Ùˆ با شعور Ùˆ Ùهمیده Ùˆ دانا Ùˆ کاردان » هستند؛ ولی دست بر روی دست هم Ù…ÛŒ گذارند Ùˆ Ù…ÛŒ گویند: « به من Ú†Ù‡!ØŸ ». در سرزمینی Ú©Ù‡ « خوبانش »، Ù…Ùعتک٠می شوند، ابلهان آن سرزمین، « شاه دوران » خواهند شد تا آن « خوبانی » را Øقیر نقشه ها Ùˆ برنامه های خود کنند Ú©Ù‡ « غرور خوب بودنشان »، آنها را به Ú©Ùنج اعتکا٠خود خوری میخکوب کرده است. جایی Ú©Ù‡ « نیکان » واپس نشینند، « شرّ » با خیالی آسوده به راه خودش Ù…ÛŒ رود.
7- اپوزیسیون؛ ولی ینگه ی دنیا.
واژه ÛŒ « اپوزیسیون »، همانطور Ú©Ù‡ از ظاهرش پیداست Ùˆ مثل کثیری از « واژگان Ùˆ ترمینوسها Ùˆ Ù…Ùاهیم بیگانه » در زبان Ùارسی به شدّت، تقلیب Ùˆ تØری٠و دگردیسه شده است. این واژه، به معنای « Ø¬Ù†Ø§Ø Ø±ÙˆØ¨Ø±Ùˆ در مجالس رایزنی » Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ برای رتق Ùˆ Ùتق کردن مسائل کشوری به « تجربیّات Ùˆ دیدگاهها Ùˆ تئوریهای دیگرسانی » متکّی هستند؛ سوای آن « دیدگاهها Ùˆ تئوریها Ùˆ تجربیّاتی » Ú©Ù‡ Ø¬Ù†Ø§Ø Øاکم Ùˆ دارای بیشترین کرسیها در مجلس به اجرای آنها تواÙÙ‚ عقیدتی دارند. Ùاجعه این جاست Ú©Ù‡ تا امروز، ما از کلمه ÛŒ « اپوزیسیون » این برداشت ابلهانه را داشته ایم Ùˆ هنوز نیز داریم Ú©Ù‡ « گروهی یا ØÙکّامی یا Øزبی » بایستی ریشه Ú©Ù† Ùˆ سر به نیست Ùˆ قلع Ùˆ قمع شود تا گروهی Ùˆ دسته ای Ùˆ جمعیّتی دیگر به « قدرت Ùˆ Øکومت مطلق » برسد. چنین برداشتی Ùˆ درکی از کلمه ÛŒ « اپوزیسیون »؛ یعنی Ù†Ùهمیدن « ÙلسÙÙ‡ ÛŒ کشور داری ». ناگÙته نگذارم Ú©Ù‡ « اپوزیسیون » بایستی Øضور ملموس Ùˆ عینی Ùˆ پراکتیکی در « کشور » داشته باشد تا مردم بدانند Ú©Ù‡ تÙاوت دیدگاههای مخالÙین Ùˆ مواÙقین Ùˆ غیره بر کدامین « استدلالها Ùˆ برهانها Ùˆ تجربیّات عمیق » استوار Ù…ÛŒ باشند تا از آنان، متابعت کنند. با لم دادن در « ینگه دنیا Ùˆ رها کردن مردم به دست Øاکمین بی لیاقت »، هرگز نمی توان ادّعای اپوزیسیون داشت. من Ù…ÛŒ پرسم اگر مدّعیان « اپوزیسیون Øکومت Ùقاهتی » به راستی با آنهمه تبلیغات سرسام آوری Ú©Ù‡ در رسانه های بی مقدار خود Ù…ÛŒ کنند، همچنان اعتقاد دارند Ú©Ù‡ در ایرانزمین از « پایگاه مردمی » برخوردار Ù…ÛŒ باشند، پس این چگونه « اپوزیسیونداری » Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ در کنار مردم خود نایستاده است تا از Øقوق آنها پداÙند کند؟. آیا تمام این ادّعاهای « مردم، مردم Ú¯Ùتنهای مدّعیان اپوزیسیون »، رسواگر Ùˆ نشانگر این نیست Ú©Ù‡ این طی٠دربدر Ùˆ سرا پا تقصیر، هیچ پایگاه مردمی نداشته Ùˆ هنوز ندارند Ùˆ تمام امیدشان برای کسب قدرت Ùˆ Øاکم شدن بر سرنوشت ایرانزمین به « قدرتهای بیگانه » Ù…ÛŒ باشد؟. از یاد نباید برد Ú©Ù‡ کلمه ÛŒ « مردم »، همیشه جزو « Ù…Ùبهمات » Ù…ÛŒ باشد Ùˆ از سه Ù†Ùر تا بی نهایت را در بر Ù…ÛŒ گیرد. از این رو، « اپوزیسیون » بایستی به آنانی اطلاق شود Ú©Ù‡ در خاک میهن، روبری ØÙکّام Ù…ÛŒ ایستند Ùˆ با آنها برای کسب بسیاری از Øقوق خود، همآوردی Ù…ÛŒ کنند. اگر Øکومتی Ùاقد پایگاه مردمی باشد، مطمئن باشید Ú©Ù‡ سقوط آن؛ ولو تا خرخره به Ú©Ùشنده ترین سلاØها Ùˆ ارگانهای سرکوبگر، مسلّط نیز باشد، دیر یا زود، اتّÙاق خواهد اÙتاد. چرا Øکومت Ùقاهتی برغم بایکوتهای بین المللی Ùˆ اینهمه تنشها Ùˆ کشمکشها Ùˆ درگیریهای خونین Ùˆ هول اÙÚ©Ù† اجتماعی Ùˆ منطقه ای Ùˆ جهانی، همچنان نزدیک به سه دهه است Ú©Ù‡ پا بر جا مانده است؟. چرا؟.
8- کار Ùرهنگی، گریختن از قدرت است.
انسانی Ú©Ù‡ بر آنست به « روشنگری مغزهای مردم مملکت خودش » بکوشد، در نخستین Øرکت بایستی گرداگرد « قدرت Ùˆ ارگانهای قدرتگرا Ùˆ سازمانها Ùˆ اØزاب Ùˆ گروههای قدرتگرا » را برای همیشه Ùˆ ابد، خط قرمز بکشد Ùˆ هیچگاه نیز در Ùکر این نباشد Ú©Ù‡ بخواهد به Ù†Ùع گروهی Ùˆ برای Ù…Øکومیّت گروهی دیگر، سخن بگوید Ùˆ بنویسد؛ بلکه بایستی تلاش کند Ú©Ù‡ « اصل مسائل Ùˆ Ù…Ùعضلات باهمستان انسانها » را به دامنه ÛŒ « سنجشگری Ùˆ اندیشیدن Ùˆ ایده Ø¢Ùرینی بار آور » Ùرا خواند. انتقاداتی Ú©Ù‡ با پشتوانه ÛŒ ÙلسÙÛŒ Ùˆ ژرÙاندیشی Ùˆ مسئولیّت برای « به اندیشی Ùˆ به Ø¢Ùرینی Ùˆ بهزیستی Ùˆ به برنامه ای Ùˆ به راهی » همپا نباشند، انتقاداتی هستند Ú©Ù‡ ویران Ù…ÛŒ کنند؛ ولی هرگز میهن Ùˆ مردم را « آباد Ùˆ آزاد » نمی کنند. کار Ùرهنگی در سرزمین ما Ùاقد « پرنسیپ آزادمنشی Ùˆ مردمدوستی Ùˆ Ùرهنگپروری » Ù…ÛŒ باشد. به همین سبب نیز هست Ú©Ù‡ Ùلاکتهای اجتماعی ما در تمام « انقلابات Ùˆ قیامها Ùˆ خیزشها Ùˆ نهضتهای یکصد سال اخیر » برطر٠نشده اند Ùˆ امیدها Ùˆ آرزوها Ùˆ خواستهایمان نیز به بار Ùˆ بر ننشسته اند. ملّتی Ú©Ù‡ در Ùکر « راهیابی Ùˆ راهاندیشی Ùˆ راهسازی » باشد، بایستی هنر شناختن امکانهای دم دست Ùˆ « کلا٠پیچیده ÛŒ مناسبات Ùردی Ùˆ اجتماعی » را بشناسد Ùˆ بکوشد Ú©Ù‡ همواره « کلیدی ترین اهرمهای باهمستان انسانها » را زیباتر Ùˆ عمیق تر Ùˆ مستØکمتر بیاراید Ùˆ بسنجد Ùˆ مراقبت Ùˆ ترمیم کند. ویران کردن، بسیار بسیار آسان Ù…ÛŒ باشد، ولی کیست Ú©Ù‡ هنر « سازنده Ú¯ÛŒ Ùˆ آبادانی » را بدون ویرانگری بداند Ùˆ در پراکتیک رÙتاری Ùˆ Ú¯Ùتاری Ùˆ اصولی خودش، دلیرانه بیازماید؟.
9- ما و دروغهای دلبندمان.
دوست داشتن Ùˆ مهر ورزیدن Ùˆ عاشق شدن؛ یعنی اÙزون تر از آنچه من هستم Ùˆ سرشارتر از آنچه Ú©Ù‡ خودم هستم به دیگران نثار کردن Ùˆ بخشیدن. میهن Ùˆ مردم میهن را زمانی Ù…ÛŒ توان دوست داشت Ú©Ù‡ هر مدّعی « دوستی میهن Ùˆ مردمدوستی » از وجود خودش، لبریزتر شود Ùˆ به پیرامون خویش بدون هیچ چشمداشتی، اÙشانده شود. در میان اینهمه کباده کشان تاق Ùˆ جÙت عرصه ÛŒ بی مقدار Ùˆ مزخر٠شده ÛŒ « سیاست / پولیتیک »، هیچ گرایشی را نمی توان پیدا کرد Ú©Ù‡ به راستی، میهن Ùˆ مردمش را با تمام وجودش دوست بدارند بدون آنکه بخواهند تمایزی Ùˆ تÙاوتی بین انسانها بگذارند. یکصد سال آزگار است Ú©Ù‡ تمام « کشمکشهای اجتماعی Ùˆ کشوری » ما به گرداگرد « 1- Ú©ÛŒ با من Ùˆ همعقیده ÛŒ من است؟. 2- Ú©ÛŒ ضدّ من Ùˆ سنجشگر عقایدم هست؟ » Ù…ÛŒ چرخد Ùˆ هنوز هیچ گرایشی پیدا نشده است Ú©Ù‡ با دلیری Ùˆ رادمنشی از خودش بپرسد: « Ú©ÛŒ با میهن Ùˆ مردمش هست بدون آنکه ضدّیتی با Ùرهنگ باهمستانشان داشته باشد؟. ». تمام این نیروها Ùˆ Øزبها Ùˆ سازمانها Ùˆ گروهها Ùˆ مدّعیان Ùˆ گرایشهایی Ú©Ù‡ عربده ÛŒ « ایراندوستی Ùˆ مردمدوستی شان »، گوش کائنات را لت Ùˆ پار کرده است، اگر به جای آنکه به دنبال « همعقیده گان خود » Ùˆ قبضه کردن کودتا وار قدرت Ù…ÛŒ بودند، در Ùکر این Ù…ÛŒ اÙتادند Ú©Ù‡ پس از تقریبا سی سال « روشها Ùˆ کارگزاریها Ùˆ برنامه های بلاهت آمیز آخوندی » Ú©Ù‡ نه « سر سوزنی با خدا Ùˆ دین » پیوند دارند؛ نه با مردم Ùˆ Ùرهنگشان، Ù…ÛŒ آمدند به گستره ÛŒ خاتمیّت دادن به انواع Ùˆ اقسام خصومتها Ùˆ کینه توزیها Ùˆ دشمنیها Ùˆ توطئه ها Ùˆ تبهکاریها Ùˆ جنایتها در Øقّ یکدیگر مصمّم شوند Ùˆ دلیرانه برای Ø¢Ùرینش باهمستانی ستودنی Ùˆ ارزشمند تلاش کنند؛ طوری Ú©Ù‡ الگویی برای نه تنها کشورهای همسایه؛ بلکه جهانیان باشد، شاید Øال Ùˆ روز ما ملّت « مدام شکست خورده Ùˆ هرگز درس نا آزموده Ùˆ ناپرورده شدن از شکستها »، بهتر از این Ù…ÛŒ بود Ú©Ù‡ Ùعلا هست. ولی دریغا! Ú©Ù‡ آنچه ما ملّت را به خاک سیاه قرون Ù¾ÛŒ در پی، میخکوب Ùˆ ملعون Ùˆ Ù†Ùرین شده چسبانیده است، مرض « دروغگوییها Ùˆ خودÙریبیهای مدّعیان سیاست Ùˆ کشور داری Ùقط از بهر قدرت طلبی Ùˆ جاه طلبیهای سیری ناپذیر » بوده Ùˆ هنوز هست. اگر روزی روزگاری Ùرا رسد Ú©Ù‡ ما ملّت یاد بگیریم، همدیگر را در ترازوی اعتقادات Ùˆ مرام Ùˆ مسلکها Ùˆ مذاهب Ùˆ عقاید Ùˆ ÙلسÙÙ‡ ها Ùˆ امثالهم یکدیگر قضاوت نکنیم؛ بلکه در Ùروزه های « آدمیگری Ùˆ معنویّات دلآراینده Ùˆ Ùرهیخته Ú¯ÛŒ Ùˆ مسئولیّت Ùˆ بیدار وجدانی Ùˆ هوشیاری Ùˆ شعور Ùˆ Ùهم یکدیگر »، شاید آن روزگاران، روزگارانی خواهد بود Ú©Ù‡ ایرانزمین، بزرگترین Ùˆ با Ù†Ùوذترین Ùˆ اصیل ترین کشور Ùرهنگی جهان شود. شاید!.
10- وقتی که ایرانزمین، تجزیه شد.
هنوز به ذهن هیچکس خطور نکرده است Ú©Ù‡ ایرانزمین در زمین لرزه ÛŒ 28 سال قبل، « تجزیه » Ùˆ به صدها تکه پاره ÛŒ « Ùرقه ای Ùˆ خاصم یکدیگر » تبدیل شد. ملّتی Ú©Ù‡ در طول Ùراز Ùˆ نشیب تاریخ Ø´Ú¯Ùت انگیزش، قرنهای قرن در برابر هجومهای بیگانه گان Ùˆ مستبدّین داخلی به « ترکیب Ùˆ ÙˆØدت Ùˆ انسجام Ùˆ همبسته Ú¯ÛŒ با یکدیگر » Ù…ÛŒ گرایید، در یک « خطای تاریخی »، ناگهان ناخواسته Ùˆ ناباورانه از هم گسست Ùˆ Ùرو پاشید Ùˆ به شناخته Ùˆ ناشناخته ترین نقاط جهان، پراکنده شد Ùˆ هنوز Ú©Ù‡ هنوز است نتوانسته، تکه پاره های خودش را باز یابد؛ Ú†Ù‡ رسد به آنکه « امیدی به ÙˆØدت Ùˆ اتّصال آنها » نیز داشته باشد. تکّه ای به اسلام Ùرو اÙتاد با صدها نوع Ùرقه Ùˆ تاویل Ùˆ تÙسیر زیر Ùˆ بمهای عجیب Ùˆ غریب Ùˆ گاه مضØÚ©Ø´. تکّه ای به سلطنت Ùرو اÙتاد با دهها جلوه ÛŒ متناقض Ùˆ رنگارنگ Ùˆ سرگیجه آور در توهّمات مالیخولیائی اش. تکّه ای به کمونیسم Ùرو اÙتاد با صدها Ùرقه ÛŒ جاهل Ùˆ خاطی Ùˆ گمراهش. تکهّ ای به ملّیگرایی بدون ملّت اÙتاد با تمام آن کمپلکسهای لاینØلش. تکّه ای به متابعتگری از غربیان اÙتاد با تمام آن معصومیّتهای جاهلانه اش. تکّه ای نیز به صدها گروه Ùˆ سازمان Ùˆ دسته Ùˆ Øزب بی عضو اÙتاد با تمام آن بی مغزیها Ùˆ Øماقتهایشان. همه ÛŒ این تکه پاره ها، نزدیک به سه دهه است Ú©Ù‡ بسان « جزایر پراکنده » در توهمّی به نام « ایرانزمین Ùˆ مردمش » غوطه ور مانده اند Ùˆ هرگز به یکدیگر نمی رسند Ú©Ù‡ نمی رسند؛ زیرا آن « Ùهم Ùˆ شعور » را ندارند تا بÙهمند آنچه آنها را « جزیره های منÙرد Ùˆ منÙصل » نگاه داشته است، خود پنداری « تمامیّت بودن ایرانزمین Ùˆ مردمش » Ù…ÛŒ باشد؛ نه واقعیّت ایرانزمین Ùˆ مردمش Ú©Ù‡ هیچ کدام به تنهایی، بازتاب دهنده ÛŒ آن نیستند Ú©Ù‡ نیستند. تا تمام این جزیره های پراکنده درنیابند Ú©Ù‡ در کنار هم بودن Ùˆ باهم بودن آنهاست Ú©Ù‡ واقعیّت ایرانزمین Ùˆ مردمش را از نو Ù…ÛŒ Ø¢Ùریند، Ù…Øال است روزگاری برسد Ú©Ù‡ « ایران تجزیه شده » به « همبسته Ú¯ÛŒ Ùˆ ترکیب Ùرهنگی اش » باز گردد. هرگز!.
11- تغییر Øکومتها یا تغییر منش Ùˆ بینش انسانها؟.
در بطن Ùˆ زیرلایه ÛŒ تمام آن کشمکشهایی Ú©Ù‡ Øکومتها Ùˆ مردم یک سرزمین در مقاطع گوناگون تاریخ با یکدیگر داشته اند Ùˆ همچنان دارند، Ù…ÛŒ توان علل خصومتها را با ظراÙت تمام، ریشه یابی کرد Ùˆ در Ùکر « راهکاری کلیدی » بود. معمولا ØÙکّام Ù…ÛŒ خواهند Ú©Ù‡ برای همیشه Ùˆ ابد، Øاکم مطلق بمانند Ùˆ مردم نیز برآنند Ú©Ù‡ « ØÙکّام را با گزینشهای خود بیازمایند Ùˆ لایقترینها را برای کشورداری برگزینند »؛ نه اینکه مقهور Ùˆ مطیع Ùˆ تابع همیشه Ú¯ÛŒ آنها بمانند. اگر در « آزمونهای مردم » بتوان Øکومتگرانی را یاÙت Ú©Ù‡ خدمتگزار Ùˆ درکنار مردم خود بدون هیچ استثنائی بایستند، آن ملّت در گزینش Øکومتگرانش، سعادتمند خواهد شد. ولی اگر برغم آزمونهای گوناگون، آش همان Ù…ÛŒ ماند Ùˆ کاسه نیز همان، آنگاه بایستی مسئله ÛŒ « کشور داری » را با جدّیت تمام در باره اش اندیشید. یک چیز در این کشمکشهای Ùرسایشی Ùˆ خونین Ùˆ آلوده به خشن ترین رÙتارها بایستی ریشه ای، « متØوّل Ùˆ دگردیسه » شود تا بتوان امیدی به « همپایی Ùˆ همخوانی Ùˆ همسÙرایی Ùˆ همدردی Øکومتگران » داشت؛ آنهم « تØوّل در منش Ùˆ بینش انسانهای یک سرزمین به طور کلّی ». ملّتی Ú©Ù‡ از تمام « Øکومتگران تاق Ùˆ جÙت » در طول تاریخ غمبارش، سرخورده Ùˆ ناامید Ùˆ مظنون شده است، بایستی در « Ù„Øظه ای تاریخی »، توقّ٠کند Ùˆ به خود آید Ùˆ سپس با عزمی راسخ Ùˆ استوار به راهی برود Ú©Ù‡ سیصد Ùˆ شصت درجه، بر خلا٠راه Øکومتگران Ù…ÛŒ باشد. تا ملّتی نکوشند Ùˆ نخواهند Ú©Ù‡ « از خلا٠آمد عادت را با مسئولیّتهای Ùردی Ùˆ جمعی Ùˆ بیداری Ùˆ هوشیاری Ùˆ رادمنشی » در واقعیّت زندگیهای Ùردی خودشان اجرا کنند Ùˆ ÙˆÙادار به پرنسیپهای آن باشند، هرگز هیچ « تØوّل ریشه ای Ùˆ کارساز » در میهن، ایجاد نخواهد شد Ú©Ù‡ نخواهد شد؛ سوای اینکه « دیکتاتورهایی Ù…ÛŒ روند Ùˆ نو دیکتاتورهایی دیگر » از راه Ù…ÛŒ رسند. مردم در تنوّع قومی Ùˆ نژادی Ùˆ Ùرقه ای Ùˆ قبیله ای بایستی برای از پا در اÙکندن Øکومتهای ناشایسته با تمام نیرو بر خلا٠جریان آب، شنا کنند Ùˆ هرگز به توپ Ùˆ تشرهای آنان، اهمیّت ندهند Ùˆ همواره خلا٠آن کاری را اجرا کنند Ú©Ù‡ Øکومتگران Ùˆ ارگانهای وابسته به آنها در اجرایشان، مصمّم Ùˆ آمر Ùˆ خیره سر Ù…ÛŒ باشند.
12- هیچکس، اپوزیسیون نیست؛ زیرا همه مدّعیان، Ùقط خاطر خواه Øکومت مطلق هستند.
برای اپوزیسیون بودن در دامنه ÛŒ کشورداری بایستی گرایشی « گشوده Ùکر Ùˆ واقعگرا Ùˆ با شعور » بود تا بتوان برغم « اقلیّت ماندن » برای نشان دادن Ùˆ مهم Ùˆ Ù…Ùید بودن Øقّانیّت نگرشها Ùˆ تجربیّات گروهی Ùˆ تشکیلاتی Ùˆ Ùرقه ای خود، تلاشهای صبورانه کرد Ùˆ مردم را به اندیشیدن در باره ÛŒ دÙرÙÙستی Ùˆ کارساز بودن دیدگاهها Ùˆ برنامه ها Ùˆ اهدا٠اجتماعی گروه Ùˆ گرایش خود انگیزاند. کسانی Ú©Ù‡ در کشمکشهای رقابتی Ùˆ سیاسی / پولیتیکی به گستره ÛŒ « اقلیّت بودن »، تعلّق دارند، نبایستی بلاÙاصله، میدان « همآوردی » را به بهانه ÛŒ نرسیدن به « قدرت Ùˆ Ù…Øروم بودن از Ù¾Ùستهای Øکومتی » ترک کنند Ùˆ تمام امکانها را به اکثریّتی واگذار کنند Ú©Ù‡ به Øقّ یا به ناØقّ توانسته خودش را به اخذ کرسیهای قدرت ورز در دامنه ÛŒ ارگانهای دولتی Ùˆ مجلس رایزنی به Øکومت برساند. واپس نشینی اقلیّتهای سیاسی / پولیتیکی از دامنه ÛŒ کشور داری Ùˆ گریز از میهن به هر بهانه ای Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ خواهد باشد، هیچ معنایی Ùˆ تÙسیری Ùˆ تاویلی دیگر ندارد؛ سوای اینکه تمام آن جاهای خالی شده ÛŒ اقلیّتها را Ùقط اکثریّت Øاکم، تسخیر Ùˆ به تملّک خود در خواهد آورد. جایی را Ú©Ù‡ خالی شده باشد Ùˆ اکثریّت Øاکم بتواند آن را به Ù†Ùع خودش، تسخیر کند، چنان جایی را بسیار بسیار مشکل بتوان دوباره به جایگاه اقلیّتی؛ ولو دو Ù†Ùره باشند، تبدیل کرد. اگر تمام آن گرایشهای اقلیّتی Ú©Ù‡ در دامنه ÛŒ کشور داری / پولیتیکی ایجاد Ù…ÛŒ شوند، بیاموزند Ú©Ù‡ در جایگاه خود بمانند Ùˆ هرگز میدان همآوردی را ترک نکنند، اکثریت نیز هیچگاه آن امکان را به دست نخواهد آورد Ú©Ù‡ به قلع Ùˆ قمع آنها رو آورد Ùˆ خودش برای همیشه Ùˆ ابد، اکثریّت مطلق Ùˆ Øاکم بماند. امید به اینکه روزی، اقلیّتها با ماندن در مواضع خود، بدون ترک میدان همآوردی بتوانند به اکثریّت تاثیر گذار Ùˆ نقش پذیر تبدیل شوند، بسیار زیادتر Ù…ÛŒ باشد از امید به اینکه اکثریّتی Øاکم با Ú©Ùشت Ùˆ Ú©Ùشتارها Ùˆ خونریزیهای آنچنانی، واژگون شود Ùˆ یکی از آن اقلیّتها به ناگهان یا بر اثر تصاد٠به Øکومت مطلق دست یابد. Øکومت Ùقاهتی Ù…Ùلّایان، هیچ اپوزیسیونی نداشته Ùˆ ندارد؛ زیرا تمام گرایشهای مدّعی، Ùقط خاطر خواه Øکومت مطلق هستند، مهم نیست خود را Ú†Ù‡ بنامند Ùˆ چگونه آرایش Ùریبنده ÛŒ مردم به خود بگیرند.
13- سÙله Ú¯ÛŒ در Øکومت.
آنچه در Øکومتها واتاب Ùˆ Øاکمیّت Ù…ÛŒ یابد، Ù…Øصول Ùˆ چکیده ÛŒ شعور Ùˆ Ùهم بیشینه شمار ملّتی هستند Ú©Ù‡ دوران « بلوغ جسمانی Ùˆ آموزش Ùˆ پرورشی » را پشت سر گذاشته باشند. از این رو، جایی Ú©Ù‡ « سÙله گان » بتوانند به روشهای خود؛ ولو خونریزی Ùˆ شکنجه Ùˆ Ú©Ùشتار Ùˆ ترور Ùˆ امثالهم باشد بر Øلقوم ملّت دست یابند Ùˆ « ضØّاک صÙت »، آن امکانها را به دست آورند Ú©Ù‡ « مدّاØÛŒ Ùˆ ستایش » ملّت را با خود، همپا کنند، چنان ملّتی بی Ú©Ù… – Ùˆ - کاست در « منش Ùردی Ùˆ اجتماعی اش » به « رذالت Ùˆ خباثت » Ùرو غلتیده است؛ وگر نه چطور ممکن است Ú©Ù‡ جامعه ای، اÙرادش با شعور Ùˆ Ùهم Ùˆ تØصیل کرده Ùˆ مجرّب Ùˆ دانش آموخته باشند؛ ولی آن « بینش Ùˆ درایت Ùˆ خویشتنداری Ùˆ ذکاوت Ùˆ استواری Ùˆ پایداری Ùˆ دلیری » را نداشته باشند Ú©Ù‡ بخواهند برای « اداره کردن سرزمین خود با یکدیگر، هماندیشی Ùˆ همآزمایی Ùˆ همدردی » کنند؛ مبادا Ú©Ù‡ ضØّاکیان به قدرت برسند یا دوام قدرتشان، ضمانتهای طولانی داشته باشند؟. چطور ممکن است؟. Øکومتگران سÙله Ùˆ ضØّاک صÙت از قطره قطره گرد آمدن دامنه های Øماقتها Ùˆ Øسادتها Ùˆ کینه توزیها Ùˆ Ù†Ùرتها Ùˆ شکستها Ùˆ جاه طلبیها Ùˆ بی مایه گیها Ùˆ Ú©Ù… دانشیها Ùˆ اغراض تک، تک « بالغین ملّت در Øقّ یکدیگر » هست Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ توانند وجود « زالو صÙت ØÙکّام بی لیاقت Ùˆ Ùرّ » را استØکام دهند Ùˆ دوامشان را تضمین کنند. تا اکثریّت بالغ یک ملّت به Øضیض باتلاق رذالت Ùˆ دنائت منش، گرÙتار نشده باشند، Ù…Øال است Ú©Ù‡ « سÙله گان Ùˆ ضØّاکان » بتوانند به قدرت، دست یابند Ùˆ برای مدّتی طولانی، Øاکم بر سرنوشت یک ملت، بشوند. بنابر این، جست – Ùˆ – جو کنیم ریشه های به قدرت رسیدن Øکومت Ù…Ùلّایان Ùˆ دوام ضØّاکوار آنها را در « منش تک، تک خودمان در مقام اÙرادی تاریخی / Ùرهنگی »؛ نه اینکه عوامل Ùˆ دلایل Øکومت Ùقاهتی را بیرون از وجود خودمان در توجیهات Ùˆ توهّمات مالیخولیائی پاس کنیم.
Ùقدان Ù†Ùخبه گان Ùرهنگی
« تØوّل Ùرهنگی Ùˆ اجتماعی Ùˆ ستوده منش شدن Ùˆ دگرگشتهای ریشه ای Ùˆ با دوام » در هر سرزمینی از پیامد « اندیشیدنها Ùˆ ایده Ø¢Ùرینیها Ùˆ سنجشگریهای قلیلی از نخبه گان Ùرهنگی » Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ با پروراندن Ùˆ Ø´Ú©ÙˆÙا کردن « درخت Ùردیّت خویشاندیش Ùˆ دلیر خود » Ù…ÛŒ توانند مستقل از یکدیگر؛ ولی همپا Ùˆ همسو Ùˆ همعزم Ùˆ همگرا با اÙشاندن تخمه های اÙکار Ùˆ ایده های Ùردی به ایجاد خیزابهایی در دریای راکد اجتماع، همّت کنند. Ùاجعه ÛŒ اجتماع ما از Øدود شصت سال پیش به این سو در این است Ú©Ù‡ ملّت ما در عرصه ÛŒ « Ùرهنگی Ùˆ Ùکری »، طی٠نÙخبه گان مستقل اندیش Ùˆ راستمنش نداشته است. Øتّا اگر تک Ùˆ توکی نیز پیدا شده اند، یا آنها را Ú©Ùشته Ùˆ سر به نیست کرده اند یا اینکه آنقدر در قرنطینه ÛŒ معدوم Ùˆ ملعون Ùˆ Ù†Ùرت Ùˆ کینه توزی، Ù…Øبوسشان کرده اند Ú©Ù‡ هیچ تاثیری نتوانسته اند بر ذهنیّت مردم داشته باشند. علل عقب مانده Ú¯ÛŒ ایران، نبود دانش Ùˆ امکانات نیست؛ بلکه « Ùقدان طی٠نخبه گان مستقل اندیش Ùˆ رادمنش » Ù…ÛŒ باشد؛ یعنی رازی Ùˆ شاهکلیدی Ú©Ù‡ عدم Ùˆ Ùقدان Øضور Ùکری Ùˆ Ùرهنگی Ùˆ روØانیشان در تمام عرصه های اجتماعی باعث Ù…ÛŒ شود دوام استبدادها Ùˆ Ùجایع Ùˆ Ùلاکتها Ùˆ ویرانگریها Ùˆ عقب مانده گیهای اجتماعی شدّت بگیرد.
15- آبادانی Ùˆ Ø´Ú©ÙˆÙایی.
هر سرزمینی را Ù…ÛŒ توان « آباد Ùˆ سر سبز پرورانید Ùˆ نهال روان Ùˆ شعور Ùˆ Ùهم Ùˆ دانش مردمش » را Ø´Ú©ÙˆÙا کرد؛ به شرطی Ú©Ù‡ مردم به طور کلّی بکوشند Ùˆ بخواهند Ùˆ مصمّم شوند Ú©Ù‡ سایه ÛŒ بختک « کینه توزی Ùˆ بی اعتنائی Ùˆ مسئولیّت گریزی » را در Øقّ یکدیگر از سر خودشان واگذارند Ùˆ « راستی » را پاس بدارند Ùˆ ارج گزارند. دوام خصومت Ùˆ کینه توزی Ùˆ کاه کهنه ÛŒ دشمنیها را در Øقّ یکدیگر، شبانه روز بر باد دادن به معنای در جا زدن Ùˆ Ùرو ماندن در همان Ùلاکتها Ùˆ مصیبتهایی Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ قرنهاست نسلهای Ù¾ÛŒ در Ù¾ÛŒ ملّت در چنبره ÛŒ آنها Ù…ÛŒ سوزند Ùˆ خاکستر Ù…ÛŒ شوند. آنانی Ú©Ù‡ ادّعای « اپوزیسیون Øکومت Ùقاهتی » را دارند – مهم نیست کجا مقیم باشند Ùˆ به Ú†Ù‡ چیزهایی معتقد Ùˆ مبلّغ باشند -ØŒ اگر به راستی، همه بدون استثناء با Øکومتگران بی لیاقت Ùˆ Ùرّ، اینهمانی کاراکتری Ùˆ اغراضی ندارند، پس باید صمیمانه تصمیم بگیرند Ú©Ù‡ به وطن بازگردند Ùˆ مسئله ÛŒ « ایرانزمین Ùˆ شیوه ÛŒ کشور داری » را در کنار مردم Ùˆ گرایشهای مختل٠قدرتگرا با گستاخی Ùˆ مقاومت Ùˆ سختکوشی، Øلّ Ùˆ Ùصل کنند. آنانی Ú©Ù‡ منتظر Øمایت بیگانه گان امتیاز خواه نشسته اند یا منتظر مردمی Ú©Ù‡ هر روز به سلّاخ خانه ÛŒ نشئه گان قدرت Ù…ÛŒ روند، تمام آن منتظران، خود را به دست خویش، قربانی Ù…ÛŒ کنند. هیچ تØوّلی را نمی توان بدون « Øضور تØوّلگرایان » در اجتماع، واقعیّت پذیر کرد. هرگز Ùˆ هیچگاه.
16- Øکومتهای غاصب Ùˆ تجهیزات وابسته به آنها.
خصلت بارز تمام « Øکومتهای مستبد Ùˆ ØÙکّام بی لیاقت Ùˆ Ùرّ » Ú©Ù‡ تا کنون در ایرانزمین به « غصب قدرت مطلق » آلوده شده اند، در اینست Ú©Ù‡ وقتی Ù…ÛŒ آیند لنگر ستمگریها Ùˆ رسالت خونریزیها Ùˆ مردم آزار یهای خود را با تجهیزات کامل Ù…ÛŒ آورند؛ یعنی ارگانهای سرکوبگر یکسان. مزدوران قلم به دست یکسان. تبلیغاتچیها Ùˆ مبلّغان Ùˆ روضه خوانان Ùˆ مدّاØان Ùˆ اساتید Ùˆ شاعران Ùˆ نویسنده گان Ùˆ آکادمیکرهای چیز نویس یکسان. شکنجه گران Ùˆ دژخیمان Ùˆ جلّادان یکسان. ادبیّات Ùˆ رسانه های Ø´Ùاهی Ùˆ کتبی یکسان. برنامه ها Ùˆ روشها Ùˆ واکنشها Ùˆ رÙتارها Ùˆ اقدامها Ùˆ کارهای یکسان . ویرانیها Ùˆ خرابکاریها Ùˆ تبهکاریها Ùˆ ستمها Ùˆ جنایتها Ùˆ Ú©Ùشت Ùˆ Ú©Ùشتارها Ùˆ غارتگریها Ùˆ چپاولهای یکسان. خلاصه، Øکومت غاصب ( مثل ولایت Ùقاهتی ) Ùˆ تجهیزاتش در تمام جلوه های ظاهری Ùˆ پراکتیکی اش، همسان Ùˆ همخو هستند Ùˆ وقتی نیز سرنگون Ù…ÛŒ شوند، همه چیز را با خودشان، همسان به قعر Ùروپاشی Ù…ÛŒ بلعند. Øکومت آخوندی نیز در رده ÛŒ همان « Øکومتهای غاصب Ùˆ غارتگر Ùˆ خونریزی » به شمار Ù…ÛŒ آید Ú©Ù‡ وقتی از هم Ùرو پاشد، تمام عناصر وابسته به آن نیز Ùرو خواهند ریخت. منابر Ùˆ اعتبار مساجد Ùرو خواهد ریخت. قرآن Ùˆ اسلامیّت Ùˆ تاریخ انبیاء Ùرو خواهد ریخت. زنجیره ÛŒ به هم جوشیده ÛŒ تمام مزدوران تاق Ùˆ جÙت Ùˆ تبلیغاتچیهای رنگارنگ Ùˆ جنایتکاران خونریز آنها نیز از هم Ùرو خواهد پاشید. ادعیه Ùˆ روضه خوانی Ùˆ رمّالی Ùˆ پرده زنی Ùˆ جادوگری Ùˆ معرکه گیری Ùˆ سینه زنیهای Ùرق شکاÙنده Ùˆ عَلَم گردانیهای مضØÚ© نیز Ùرو خواهد پاشید. هر Øکومتی Ú©Ù‡ غاصب قدرت باشد، بسان « کشتی تایتانیکی » هست Ú©Ù‡ وقتی غرق دریای سرنگونی شود، تمام خدمه Ùˆ هستی Ùˆ نیستی خودش را نیز با خود به قعر سرنگونی Ùرو Ù…ÛŒ کشاند.
17- چرا مخالÙان Øکومت آخوندی با آخوندها، اینهمانی کاراکتری دارند؟.
اگر بیست Ùˆ پنج سال پیش، پیدا Ù…ÛŒ شدند کسانی Ú©Ù‡ برای من استدلال بیاورند مخالÙان Øکومت آخوندی، رویهمرÙته در سراسر جهان شاید سه درصد باشند Ùˆ هر گونه Ùعالیّت Ùˆ تلاش برای Ùروپاشیدن این سیستم Ùقاهتی Ùˆ خونریز Ùˆ ضدّ جان Ùˆ زندگی Ùˆ شوق Ùˆ عشق Ùˆ مهر Ùˆ دانش Ùˆ شادی Ùˆ رقص Ùˆ غیره Ùˆ ذالک در نخستین Øرکت با شکست ÙاØØ´ Ùˆ هرگز جبران ناپذیر روبرو خواهد شد، من بی Ø´Ú© Ùˆ بدون هیچ مقاومت Ùکری، چنان استدلالی را با جان Ùˆ دل Ù…ÛŒ پذیرÙتم Ùˆ Ù…ÛŒ کوشیدم Ú©Ù‡ « خردمندترین راه » را برای مبارزه ات خودم بر ضدّ Øکومت آخوندی برگزینم Ùˆ نم نم به واقعیّت پذیری آنها سختکوشی کنم. امّا اگر امروز، پس از سپری شدن نزدیک به سه دهه، کسانی پیدا شوند Ú©Ù‡ بخواهند برای من، استدلال بیاورند Øکومت آخوندی Ùقط به « تار مویی » بند است Ùˆ کاÙیست Ú©Ù‡ تمام مخالÙان Øکومت Ùقاهتی، همزمان با همدیگر به وجود ولایت Ùقاهتی Ùوت کنند، آنگاه است Ú©Ù‡ هیچ نشانه ای از آخوند Ùˆ وابسته گانش در هیچ کجای جهان، پیدا نخواهد شد. Ù…ÛŒ دانید من در برابر چنین استدلالی، Øتّا اگر به قوی ترین اسناد اثباتی Ùˆ Øقّانیّتی Ùˆ ملموس Ùˆ عینی نیز متّکی باشد، Ú†Ù‡ واکنشی نشان خواهم داد؟. خیلی ساده است: « از خنده، روده بÙر خواهم شد!. »؛ زیرا آنانی Ú©Ù‡ به استدلال « تار مویی دوام Øکومت آخوندی » استناد Ù…ÛŒ جویند، هنوز عمیق به آنچه Ú©Ù‡ « Øکومت آخوندی » را واقعیّت پذیر Ùˆ مستدام در قدرت، میخکوب کرده است، اصلا Ùˆ ابدا، خیره ÛŒ پرسنده Ùˆ جوینده Ùˆ اندیشنده نشده اند تا به عیان ببینند Ùˆ بÙهمند Ùˆ دریابند Ú©Ù‡ « مخالÙت Ù„Ùظی ما ایرانیان در برابر Øکومتهای غاصب Ùˆ ستمگر » هرگز به « نتیجه گیری » نینجامیده است؛ بلکه Ùقط « آهی دلسوزانه از ته دل بر اØوال خودمان Ùˆ دیگرانی » بوده است Ú©Ù‡ در « شرایط Ùˆ وضعیّتی همسان ما » Ù…Øکوم Ùˆ اسیر بوده اند. رمز Ùˆ راز دوام Øکومت آخوندی، هرگز کاربست خشونتهای توصی٠ناپذیر آنان نیست Ú©Ù‡ رسالت ØÙکّام الهی از آغاز، همین بوده است؛ بلکه « رمز Ùˆ راز دوام Øکومت آخوندی Ùˆ Ùعّال بودن شمشیر خونریز او » در « واکنش رÙتاری Ùˆ Ú¯Ùتاری » آنانی نهÙته است Ú©Ù‡ خود را « مخال٠Øکومت آخوندی » Ù…ÛŒ دانند؛ ولو مخالÙتشان Ùقط Ù„Ùظی باشد؛ نه قلبی Ùˆ مصمّم Ùˆ با آگاهی Ùˆ شعور Ùˆ Ùهم.
18- چرا ما میهن Ùˆ مردم Ùˆ تاریخ Ùˆ Ùرهنگ سرزمینمان را نمی شناسیم؟.
تÙاوت ما امروزیان با آنانی Ú©Ù‡ در عصر مشروطیّت Ù…ÛŒ زیستند یا پیشتر از آن عصر، در این است Ú©Ù‡ « درگذشته گان » Ù…ÛŒ دانستند Ú©ÛŒ هستند؟. Ùˆ کجایی Ù…ÛŒ باشند؟ Ùˆ تاریخ Ùˆ Ùرهنگ آنان چیست؟. Ùˆ از دیگران، Ú†Ù‡ چیزهایی را لازم است Ú©Ù‡ بیاموزند Ùˆ اقتباس Ùˆ سرمایه گذاری کنند. ولی ما امروزیان، نه Ù…ÛŒ دانیم کیستیم. نه Ù…ÛŒ دانیم چیستیم. نه Ù…ÛŒ دانیم به کجا تعلّق داریم Ùˆ از کجا آمده ایم Ùˆ به کجا Ù…ÛŒ رویم؟. در طول هزار سال Ùˆ اندی، صدها نوع غارتگر Ùˆ متجاوز Ùˆ ستمگر Ùˆ زورگو به ایرانزمین Ùˆ مردم Ùˆ تاریخ Ùˆ Ùرهنگ Ùˆ دار Ùˆ ندار این گوشه از خاک تاختند Ùˆ تاختند Ùˆ خیانتها Ùˆ خباثتها Ùˆ جنایتها مرتکب شدند؛ ولی هیچگاه نتوانستند این ملّت Ùˆ تاریخ Ùˆ Ùرهنگش را برغم استقرار سالها Ùˆ قرنها Øکومت زورگو Ùˆ ستمگر خود، ذلیل Ùˆ Øقیر Ùˆ صغیر کنند یا از بین ببرند یا نابود نابود کنند. ولی Ùاجعه ÛŒ غم انگیز تاریخ معاصر ایران را ببینید Ú©Ù‡ در کمتر از سی سال، سراسر تاریخ Ùˆ Ùرهنگ Ùˆ مردم این سرزمین به دست Ùرزندان ناخل٠و Ù…Ùتعه ÛŒ Øکومتگران خبیث Ùقاهتی، آنچنان ذلیل Ùˆ Øقیر Ùˆ صغیر Ùˆ سÙله Ùˆ کثیر النّبش Ùˆ لت Ùˆ پار Ùˆ کاراکتر پوچ Ùˆ بی معنی Ú¯Ùˆ Ùˆ مزخر٠روش شده اند Ú©Ù‡ ایکاش ایرانزمین امروزه روز همچنان در دست « چنگیز خان Ùˆ نواده گانش » مانده بود Ùˆ هرگز به باتلاق Ùقاهتی Ùˆ Ù…Ùتعه گان کمونیستش Ùرو نمی اÙتاد. ایکاش!. تاریخ سی سال اخیر ایران، تاریخ قهقرائی هزاره ای Ùˆ متلاشی شدن Ùرهنگ باهمستان ایران به دست خودیهای نالایق Ùˆ Ùرزندان ایدئولوژی زده Ùˆ عقده ای اش Ù…ÛŒ باشد.
19- آنتی منش برای Ùابریک امّت سازی.
منش هر انسانی به Ùروزه های یگانه Ùˆ بی همتا Ùˆ ارزشگذارنده ÛŒ اوست Ú©Ù‡ منوط Ù…ÛŒ باشد. بالطّبع، آنانی Ú©Ù‡ « Ùردیّت Ùˆ شخصیّت اندیشنده Ùˆ مسئولیّت پذیر » دارند، در Ùروزه های زایشی Ùˆ پیدایشی Ùˆ پرورشی Ùˆ رویشی خود، چهره های منØصر به Ùرد Ùˆ ممتاز Ù…ÛŒ شوند. تراژدی وجود انسان ممتاز نیز در اجتماع گلّه ای، نادره ایست Ú©Ù‡ Øسادت کثیری از انسانها را تØریک Øواهد کرد؛ زیرا « نادره شدن » به بیش – بودن Ùˆ اÙشانده شدن آتشÙشانی از « بود خود » متّکی Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ خود به خود به توانمندی Ùˆ نیرومندی زایشی Ùردیّت انسانها بازمی گردد. جامعه ای Ú©Ù‡ نتواند بر Ùردیّتهای بی همتا Ùˆ شخصیّتهای منØصر به Ùرد خودش « Ø¢Ùرین » بگوید Ùˆ به پروراندن Ùˆ پشتیبانی کردن Ùˆ اهمیّت دادن Ùˆ ارجگزاری Ùˆ قدردانی کردن Ùˆ ستودن آنها همّت کنند، آن اجتماع، زمینه های ایجاد « Ùابریک امّت سازی » را با دستان خودش به طی٠« Øاسدان Ùˆ خاصمان Ùردیّتها Ùˆ بی همتایان » ارزانی کرده است. امّتها در جایی پا Ù…ÛŒ گیرند Ú©Ù‡ « Ùردیّتهای نامتعار٠»، سر به نیست شده باشند.
20- مسببّان توسعه ی آته ایسم و بی اخلاقی و واکنشهای ضدّ دین.
بی خدایی Ùˆ بی دینی Ùˆ ضدّ خدا بودن Ùˆ خاصم دین Ùˆ مذهب شدن در هر اجتماعی از پیامدهای « Øاکم Ùˆ مقتدر شدن موکّلان Ùˆ متولیّان مذاهب Ùˆ خدایان » Ù…ÛŒ باشد. خدا Ùˆ دینی Ú©Ù‡ به عدّه ای، امتیاز Ùˆ Øقّانیّت برای غارت Ùˆ چپاول Ùˆ Øکومت کردن Ùˆ خونریزی Ùˆ سرکوب Ùˆ شکنجه Ùˆ ستم Ùˆ زورگویی Ùˆ امریّه های ÙˆØشتناک رÙتاری بدهد، چنان « خدا Ùˆ دینی » به زودی از بزرگترین منابع Ùˆ کشتزارهای « آته ایسم Ùˆ دین – ستیزی Ùˆ بی اخلاقی » خواهد شد؛ زیرا موکّلان خدا Ùˆ دین با واکنشها Ùˆ کنشهای خود در مناسبات اجتماعی Ùˆ کشوری به نام خدا Ùˆ دین، دست به کارهایی Ù…ÛŒ زنند Ú©Ù‡ « پرنسیپ Ùˆ اصل خدا Ùˆ دین Ùˆ اخلاق » را، ریشه ای Ùˆ رادیکال، متزلزل Ùˆ متلاشی Ùˆ مطلق مظنون Ù…ÛŒ کنند. از این رو، تا زمانی Ú©Ù‡ متوکّلان Ùˆ مداÙعان Ùˆ مروّجان خدا Ùˆ دین در قدرت هستند Ùˆ Øاکم بر سرنوشت انسانها Ù…ÛŒ شوند، وجود Ùˆ گسترش آته ایسم Ùˆ دین ستیزی Ùˆ بی اخلاقی Ùاجعه بار، نه تنها اجتناب ناپذیر خواهد بود؛ بلکه Øقّانیّت مبارزه ÛŒ آنها بر ضدّ خدا Ùˆ دین؛ ولو Øرکتی بی نتیجه Ùˆ سر انجام باشد، هرگز جای چون Ùˆ چرا ندارد. خدا Ùˆ دین Ùقط زمانی به « Øکومت کردن » Øقّانیّت دارند Ú©Ù‡ هیچ کتاب Ùˆ واسط Ùˆ رسول Ùˆ موکّل Ùˆ مبلّغ Ùˆ مداÙع Ùˆ Ùقیه Ùˆ مجتهد Ùˆ آخوند Ùˆ منبر Ùˆ روضه خوان Ùˆ امثالهم، اصلا Ùˆ ابدا نداشته باشند. ///
تاریخ نگارش: یازدهم آوریل سال 2007 میلادی
باز ویرایش: بیست و نهم مای سال 2007 میلادی
از تجزیه شدن خاک باهمستان
[ ..... Øقیقت بدان Ú©Ù‡ در عالَم، هیچ شرّی Ùˆ بلایی Ùˆ Ùتنه ای Ùˆ وبایی را آن اثر Ùساد نیست Ú©Ù‡ « Ùرومایه » به مرتبه ÛŒ « بزرگان » رسد. ....... ] از کتاب: « تاریخ طبرستان » - / بهاءالدّین اسÙندیارابن کاتب / ص. 13
[ چرا Øکومت ضØّاکیان Ùقاهتی، هیچ آلترناتیوی ندارد؟. ]
[ ..... Øقیقت بدان Ú©Ù‡ در عالَم، هیچ شرّی Ùˆ بلایی Ùˆ Ùتنه ای Ùˆ وبایی را آن اثر Ùساد نیست Ú©Ù‡ « Ùرومایه » به مرتبه ÛŒ « بزرگان » رسد. ....... ] از کتاب: « تاریخ طبرستان » - / بهاءالدّین اسÙندیارابن کاتب / ص. 13
1- ایمان برای واقعیّت پذیری دمکراسی باهمستان.
« عیسا Ù…Ø³ÛŒØ Â» بر این اندیشه بود Ú©Ù‡ « ایمان Ù…ÛŒ تواند کوهها را جابجا کند. ». برای کسانی Ú©Ù‡ چنین سخنی را در جایی Ù…ÛŒ شنوند یا در کتابی / متنی Ù…ÛŒ خوانند، خیلی Øر٠مضØÚ© Ùˆ بی پایه ای جلوه Ù…ÛŒ کند؛ ولی برای کسانی Ú©Ù‡ عمیق در باره ÛŒ « واقعیّتهای تلخ Ùˆ آزارنده Ùˆ مستمر اجتماع Ùˆ همچنین نکبت گریه آور منش انسانها Ùˆ Ùروپاشی Ùˆ قهقرایی Ùرهنگ مردم » با دلسوزی Ùˆ شکیبایی اندیشیده باشند، نیک Ù…ÛŒ دانند Ú©Ù‡ Ú†Ù‡ معنای « بسیار Ù¾Ùر مغزی » در این سخن « عیسای ناصری » نهÙته است. سالهاست Ú©Ù‡ من اعتقاد خود را به تمام آنانی از دست داده ام Ùˆ به شدّت مشکوک Ùˆ مظنون به تمام ادّعاهایشان Ùˆ رÙتارهایشان هستم Ú©Ù‡ شبانه روز در رسانه های بی مقدار Ùˆ هوچیگر Ùˆ چیزنویس Ùˆ سطØÛŒ گرا Ùˆ Ù„Ùمپن جمع Ú©Ù† دور خود با شعار « مخال٠Øکومت آخوندی بودن Ùˆ طرÙدار سÙت Ùˆ سخت دمکراسی Ùˆ آزادی » به جار Ùˆ جنجالهای مطبوعاتی Ùˆ اینترنتی Ùˆ جهانی Ùˆ غیره، مشغول Ùˆ سرگرم هستند. اینان بدون استثناء، طی٠دروغگویان بی شرم ینگه دنیا هستند؛ زیرا به هر آن چیزی Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ نازند Ùˆ مدّعی هستند، اصلا Ùˆ ابدا، هیچ اعتقادی ندارند؛ Ú†Ù‡ رسد به ایمان Ú©Ù‡ شرط اساسی Ùˆ ضروری واقعیّت پذیر شدن چنان آرزویی Ù…ÛŒ باشد. من یقین دارم Ú©Ù‡ انسانها تا زمانی Ú©Ù‡ در باره ÛŒ Ù…Øتویّات آنچه Ùکر Ù…ÛŒ کنند Ùˆ بر زبان Ùˆ قلم Ù…ÛŒ رانند با تمام وجودشان، « ایمان راسخ » نداشته باشند، Ù…Øال است بتوان کوچکترین تغییری Ùˆ دگرگشتی در واقعیّتهای ناخوشایند Ùˆ آزارنده ایجاد کرد. اÙکار Ùˆ اعتقاداتی Ú©Ù‡ از وجود آدمی، ریشه نگیرند Ùˆ در تمام سلول به سلول هستی انسان، ریشه های خود را نپیچانند Ùˆ آبیاری نشوند، هرگز با قرنهای قرن، سیاه مشق نویسی Ùˆ قیاÙÙ‡ های Øقّ به جانب گرÙتن Ùˆ نقاب مخال٠رقیبان بر چهره زدن نمی توان در هیچ گوشه ای از اجتماع یا جهان، واقعیّت پذیری چنان ایده ها Ùˆ اÙکار Ùˆ آرزوهایی را امکانپذیر Ùˆ لباس واقعیّت بر تنشان پوشید. هرگز. وقتی من به « دمکراسی Ùˆ آزادی »، هیچ اعتقاد Ùˆ ایمانی ندارم Ùˆ Ùقط از نام آنها به Ø´Ú©Ù„ شمشیر برای کوبیدن رقیبان Ùˆ قدرتمندان Øاکم بر کشورم استÙاده Ù…ÛŒ کنم، آن « ابزار شونده Ú¯ÛŒ ایده آلهای من » به ریشه Ú©Ù† کردن من Ùˆ تمام آنانی مختوم خواهد شد Ú©Ù‡ من ادّعای « آزادی برای خودم Ùˆ آنها » را دارم. آنانی Ú©Ù‡ از صمیم قلب به « دمکراسی Ùˆ آزادی Ùˆ Ú¯Ùت – Ùˆ شنود انگیزشی » اعتقاد Ùˆ ایمان داشته باشند، هیچگاه همانسان در رÙتار Ùˆ Ú¯Ùتار Ùˆ اندیشه نخواهند زیست Ú©Ù‡ خاصمان Ùˆ رقیبان بی لیاقت Ùˆ Ùرّ Ù…ÛŒ زییند. ولی من Ù…ÛŒ پرسم، این چگونه مدّعیان ضدّ Øکومت Ùقاهتی هستند Ú©Ù‡ پس از نزدیک به سه دهه اقتدار ضØّاکی Øکومت Ùقاهتی با تمام آن مزدوران رنگارنگش از جلّادان خونریزش گرÙته تا قلم به دستان توجیه گر جنایتهای Øکومت Ùقاهتی، هنوز نمی خواهند Ùˆ نمی توانند با تقویّت « مخرج مشترک خود = دمکراسی Ùˆ آزادی خواهی » به گردآگرد یکدیگر آیند؟. چرا Ùˆ چگونه است؟. آیا سوای این Øقیقت تلخ Ùˆ رسواگر است Ú©Ù‡ هیچکدام از مدّعیان ضدّ Øکومت Ùقاهتی، هرگز، بویی از « دمکراسی Ùˆ آزاد منشی » نبرده اند Ùˆ همه بدون استثناء، اینهمانی با ØÙکّام دارند؟.
2- تغییرخواهانی که ضدّ تغییر می شوند.
در پس برنامه ها Ùˆ ایدئولوژیÙها Ùˆ مرام Ùˆ مسلکها Ùˆ نظریّه ها Ùˆ کشمکشهای تمام آن خیرخواهانی Ú©Ù‡ به دنبال « تغییر واقعیّتهای ناخوشایند اجتماع از Ø³Ø·Ø Øکومت گرÙته تا ریزترین گوشه ÛŒ اجتماع » Ù…ÛŒ باشند، بایستی بتوان « منÙعتخواهی Ùˆ امتیاز پرستی Ùˆ اÙزایش آتوریته Ùˆ ذینÙوذی قدرت طلبی آنان » را کش٠کرد Ùˆ شناخت تا در شعارهای خوش نقش Ùˆ نگاری Ú©Ù‡ برای دگرگونی واقعیّتها سر Ù…ÛŒ دهند، Ùریب لبخندهای تجاری آنان را نخوریم؛ زیرا خصلت ذاتی تمام آن « تغییرخواهان خیّر ملّت » در اینست Ú©Ù‡ پس از تغییری Ú©Ù‡ در راستای « منÙعتخواهی Ùˆ امتیازها Ùˆ قدرتگرایی » آنها رÙØ® Ù…ÛŒ دهد Ùˆ به Ù…Ùراد دل خود Ù…ÛŒ رسند، هرگز هیچ نوع تغییری دیگر را به دنبالش، اصلا Ùˆ ابدا به رسمیّت نمی شناسند Ùˆ برنمی تابند Ùˆ هر گونه « تغییر خواهی Ùˆ تلاش انسانها » را برای متغیّر Ùˆ متØوّل کردن واقعیّتهای اجتماعی؛ ولو ناخوشایندترین باشند، با شدّت تمام، سرکوب Ùˆ متلاشی Ù…ÛŒ کنند. تاریخ یکصد سال گذشته ÛŒ ایران Ùˆ از همه مهمتر، واقعیّت مرگبار Øکومت Ùقاهتی، بزرگترین سند این برهان خدشه ناپذیر Ù…ÛŒ باشد. به همین سبب، تغییرخواهانی Ú©Ù‡ « پرنسیپ تغییر Ùˆ تØوّل » را در سر لوØÙ‡ ÛŒ برنامه های تغییر خواهی خود ندانند Ùˆ آن را به نام « پرنسیپ آزادی » به رسمیّت نشناسند Ùˆ با تمام نیرو نیز از آن Øمایت Ùˆ پشتیبانی نکنند، تمام آن تغییر خواهان از قماش مستبدّان بالذّات هستند؛ ولو تمام عÙمرشان در « اپوزیسیون Ùˆ مخال٠قدرتمندان Øاکم » باشند. تغییردهی Ùˆ تغییر خواهی از نشانه های جوامعیست Ú©Ù‡ « پرنسیپ تعادل » را دریاÙته Ùˆ Ùهمیده اند. ولی در جوامعی Ú©Ù‡ Ùقط « تغییر خواهان، وجود دارند »، هیچگاه چنان جامعه ای به تعادل نخواهد رسید؛ زیرا از یک طرÙØŒ ØÙکّام نالایق در اوج استبداد اقتداری Ùˆ ضدّ تغییر Ù…ÛŒ باشند Ùˆ از طر٠دیگر، مخالÙان نیز در رادیکالترین Ùرم تغییر خواهی اصرار Ù…ÛŒ ورزند. در بینابین دو گرایش اÙراطی نمی توان هیچ میانگینی را به دست آورد. جامعه ÛŒ ایرانی در کشمکش دو گرایش اÙراطی (= تغییر خواهی مطلق – ثبات Ùˆ استمرار مطلق )ØŒ دائم لت Ùˆ پار خواهد ماند تا روزی Ú©Ù‡ « Ø·ÛŒÙهای گوناگون قدرتخواه Ùˆ تغییر خواه » به « پرنسیپ تعادل »، آگاهی Ùˆ ایمان راسخ پیدا کنند.
مردم Øکومتگریز Ùˆ ØÙکّام سلطه خواه.
مابین آنچه Ú©Ù‡ بر مردم، « Øاکم » Ù…ÛŒ شود Ùˆ آنچه Ú©Ù‡ « مردم » از آن Ù…ÛŒ گریزند، تناسبی شایان تامل Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ Ú©Ø´Ù Ùˆ شناخت آن Ù…ÛŒ تواند ما را در Ùهمیدن Ùˆ یاÙتن راهکارهایی برای « Øلّ معادله ÛŒ خانمانسوز مردم Øکومتگریز Ùˆ Øکومتهای سلطه خواه »، بسیار مددکار شود. Ù…Øال است Øکومتگرانی بتوانند بر اکثریّت اÙراد یک جامعه تسلط یابند، بدون آنکه رگ Ùˆ ریشه هایی قطور در وجود آنها نداشته باشند. اساسا Øکومتهای مهاجم Ùˆ غالبخواه نمی توانند برای مدّت طولانی بر یک سرزمین، Øاکم قهّار بمانند؛ ولو شبانه روز به شمشیر Ùˆ خونریزی نیز تکیّه کنند. Øکومتها، همواره Ù…Øصول « شعور جمعی انسانهای یک سرزمین » Ù…ÛŒ باشند Øتّا شعور Ùˆ Ùهم آنانی Ú©Ù‡ مخال٠Øکومتهای وقت هستند. مردم ما Ú©Ù‡ خودمان نیز به آنان متعلّق Ù…ÛŒ باشیم بدون در نظر گرÙتن تمایزهای Ú©ÛŒÙÛŒ Ùˆ کمّی از کهنترین ایّام تا همین امروز در تلاشهای خود برای « یاÙتن Ùˆ Ø¢Ùریدن Øکومتی شایسته » به آزمایشهای متÙاوتی رو آورده اند Ùˆ هر بار در نتیجه ÛŒ « آزمونهای خود » با شکستهای ÙاØØ´ÛŒ روبرو شده اند. این به آن معنا نیست Ú©Ù‡ مردم با کوششهای خود به هیچ اهداÙÛŒ نرسیده اند؛ بلکه کاملا برعکس، مردم توانسته اند به برخی اهدا٠برسند؛ ولی در ازایش چیزهایی را از دست داده اند یا نتوانسته اند به آنها دست یابند Ú©Ù‡ « ایده آل Ùˆ آرزوی دیرین آنها » بوده است. من Ù…ÛŒ اندیشم Ú©Ù‡ « Øکومتگریزی ایرانیان Ùˆ Øکومتخواهی آنها » از Ùقدان آگاهی داشتن در باره ÛŒ آن « پرنسیپهایی » ریشه Ù…ÛŒ گیرد Ú©Ù‡ ارجگزاری Ùˆ مراقبت Ùˆ پرورش آنها در گرو منش تک، تک ایرانیان Ù…ÛŒ باشد، مهم نیست کدامین Ú©ÛŒÙیّتها Ùˆ کمیّتهای انسانی را داشته باشند. ملّتی Ú©Ù‡ بیشینه شمار اÙرادش، « کثیرالنّبش » هستند، هیچگاه نخواهند توانست « Øکومتهایی » را بیاÙرینند Ùˆ استØکام بخشند Ùˆ خدمتگزار خود کنند Ú©Ù‡ واتاب دهنده ÛŒ « رادمنشی Ùˆ راستی ایده آلی » Ùرهنگ باهمستان ما باشند.
4- ÙˆØدت در کلیّات؛ تضاد در جزئیّات.
در زیر سق٠بسیاری از « نامها Ùˆ Ù…Ùاهیم عام = آزادی / دین / خدا / دمکراسی Ùˆ امثالهم » Ù…ÛŒ توان Ù¾Ùر تنش ترین گرایشها Ùˆ نیروها را برای « گرد همآئیهای مختل٠» در رÙتار ظاهری Ùˆ از Ù„Øاظ Ù„Ùظی، متّØد Ùˆ متّÙÙ‚ کرد. ولی همین گردآمدنها در « کلّیات » هست Ú©Ù‡ مدّعیان را خاصم Ùˆ دشمن خونی یکدیگر Ù…ÛŒ کنند؛ زیرا هر « گروهی Ùˆ گرایشی » Ù…ÛŒ خواهد « امتیاز Ùˆ دیگرسان بودن Ùˆ Øقّانیّت خودش » را با دیگری در « جزئی ترین » Ø´Ú©Ù„ به مردم سرزمینش نشان دهد Ùˆ اثبات کند؛ ولو نماد چنان « اختلاÙÛŒ »، دوختن یک پارچه ÛŒ سه سانتی قرمز رنگ بر روی شلوارشان یا پیراهنشان یا کراواتشان یا بیرقشان باشد. اصل برای هر گرایشی، « تمایز Ùˆ مرز گذاشتن بین خودش Ùˆ دیگران » Ù…ÛŒ باشد. مسئله ÛŒ « تمایزخواهی انسانها Ùˆ گرایشها » را بایستی در آن « سوائق Ùˆ Ùروزه ها Ùˆ ویژه گیها Ùˆ استعدادها Ùˆ هنرهایی » جست – Ùˆ – جو کرد Ú©Ù‡ انسان را در مقام انسان، Ù¾ÛŒ Ù…ÛŒ ریزند. اگر روزی روزگاری، Ø¢Øّاد Ùˆ گرایشهای سیاسی Ùˆ پولیتیکی در یک سرزمین دریابند Ùˆ بÙهمند Ú©Ù‡ بایستی به « اختلا٠داشتن در جزئیّات »، رسمیّت بدهند Ùˆ وجود آنها را برای پرورش اجتماع، ضروری ارزشیابی کنند، آنگاه است Ú©Ù‡ در کوتاهترین Ø´Ú©Ù„ ممکن Ù…ÛŒ توان به « ÙˆØدّت در کلیّات بدون هیچ تنش Ùˆ جنگ Ùˆ خونریزی » نیز رسید Ùˆ تØوّلات بسیار اساسی Ùˆ کلیدی را در اجتماع خود Ø´Ú©Ù„ داد. مشکل همچنان لاینØÙ„ تمام گرایشهای سیاسی در سرزمین ما – مهم نیست کجا مقیم باشند Ùˆ کدامین Ùرم Øکومتی را قبول داشته باشند – در این است Ú©Ù‡ دائم « شعار ÙˆØدت در کلیّات » را رساتر Ùˆ رساتر Ù…ÛŒ کنند بدون آنکه به « مقصود Ùˆ منظور خود » نائل شوند؛ زیرا تا « جزئیّات » را هر گرایشی با صمیمیّت نپذیرد Ùˆ در راستای واقعیّت پذیری آنها نیز تلاش نکند، به هیچ ÙˆØدتی نمی توان گردن نهاد؛ ولو « آزادی موقتی تک، تک ما از اسارت Øکومتهای مستبد » در گرو چنان ÙˆØدتی باشد. آنچه ÙˆØدت گرایشهای ناهمگون یک اجتماع را منسجم Ùˆ با دوام Ù…ÛŒ کند، سرکوب Ùˆ نادیده گرÙتن Ùˆ سخن Ù†Ú¯Ùتن از « جزئیّات » نیست؛ بلکه دقیقا Ùˆ اساسا همین « اهمیّت دادن Ùˆ به رسمیّت شناختن جزئیّات اختلا٠» هست Ú©Ù‡ چنان ÙˆØدتهای بزرگ Ùˆ آرمانی را امکانپذیر Ù…ÛŒ کند.
5- گریز از مسئولیّت؛ یعنی خدمت به دیکتاتورها.
دیکتاتورها، Ù…Øصول اجتماعاتی هستند Ú©Ù‡ بیشینه شمار اÙراد از « پذیرش Ùˆ کاربست مسئولیّت » Ø·Ùره Ù…ÛŒ روند؛ ولو مسئولیّتهای Ùردی آنان، چهار ساعت، کار ساده ÛŒ تمبر چسباندن بر روی نامه های اداری باشد. ملّتی Ú©Ù‡ اÙرادش، نم نم از « پذیرش مسئولیّت » در قبال مسائل شخصی خود بگریزند، دائم مترصد آنند Ú©Ù‡ « مستبدی یا دیکتاتوری » را در جایی گیر بیاورند Ùˆ دست بسته در خدمت اوامر او بایستند؛ زیرا هر امری را Ú©Ù‡ مستبد Ùˆ دیکتاتور بدهد، آنها در برابر اجرایش Ùˆ نتایج Ùˆ عواقبش، هیچ مسئولیّتی ندارند. کشمکشهای خونین اجتماعی Ùˆ کشوری Ùˆ وجود قیامها Ùˆ انقلابها Ùˆ نهضتهای عجیب Ùˆ غریب در بعضی از سرزمینها؛ بویژه کشورهای کهنسالی مثل ایران از پیامدهای « مسئولیّت گریزی اÙراد » Ù…ÛŒ باشند Ú©Ù‡ قطره قطره بر یکدیگر تلنبار Ù…ÛŒ شوند Ùˆ به ناگهان از جایی، سر باز Ù…ÛŒ کنند Ùˆ سیلابوار بر اجتماع Ùˆ Øکومتها Ù…ÛŒ شورند. مسئله ÛŒ مسئولیّت را نمی توان به دیگران، دیکته کرد؛ زیرا دیکته کردن، همان امر کردن است. اصل مسئله این است Ú©Ù‡ ما « Ùهم Ùˆ شعور Ùردی خود » را بایستی روز به روز برای پذیرش « مسئولیّت پذیری Ùˆ رادمنش رÙتار کردن Ùˆ دادگزار بودن در برابر وجدان Ùردی خود » بپرورانیم Ùˆ بر انسانهایی Ú©Ù‡ چنین ویژه گیهای ستودنی را در خود Ù…ÛŒ پرورانند با دلیری « Ø¢Ùرین » بگوییم Ùˆ وجود آنها را غنیمت شماریم، مهم نیست Ú©Ù‡ Ú†Ù‡ اعتقاداتی داشته باشند. اصل را بر این بگذاریم Ú©Ù‡ چنان انسانهایی، دارای « چنین Ùروزه های خجسته ای » Ù…ÛŒ باشند Ùˆ با خوداÙشانی Ùروزه هایشان هست Ú©Ù‡ مسائل Ùˆ گرهگاههای اجتماعی را Ù…ÛŒ توانند Øلّ Ùˆ Ùصل کنند. تا زمانی Ú©Ù‡ « مسئولیّـت » از Ùرد، Ùرد ما گسسته Ùˆ به گردن دیگران آویخته Ù…ÛŒ شود، نه تنها هیچ سنگی از روی سنگ Ùلاکتهای اجتماعی، برداشته نخواهد شد؛ بلکه کلا٠سر در Ú¯Ù… Ù…Ùعضلات اجتماعی، پیچیده تر Ùˆ Ø®Ùقان آورتر نیز خواهند شد. ما از « شرّ دیکتاتورها » Ù…ÛŒ توانیم آزاد Ùˆ رها شویم؛ به شرطی Ú©Ù‡ از همین امروز با خودمان رو راست شویم Ùˆ مسئولیّت زندگی Ùردی خود را با تمام نیرو به دست بگیریم Ùˆ کمتر برای چسباندن کاغذ Øماقتها Ùˆ بلاهتها Ùˆ بدÙرجامیهای خود به دنبال « مقصر در زمین Ùˆ آسمان » بگردیم.
6- خوبانی که گوشه نشین می شوند.
امکانهای خیانت به وطن را آنانی مهیّا Ù…ÛŒ کنند Ùˆ توسعه Ù…ÛŒ دهند Ú©Ù‡ خودشان را « خوبان ملّت » Ù…ÛŒ دانند Ùˆ Ùقط یاد گرÙته اند در گوشه ای بنشینند Ùˆ نظاره گر کژبختیها Ùˆ بلایای Øادث شده بر وطن Ùˆ مردمش باشند. خائن باید به آنانی Ú¯Ùت Ú©Ù‡ « کار آمد Ùˆ با شعور Ùˆ Ùهمیده Ùˆ دانا Ùˆ کاردان » هستند؛ ولی دست بر روی دست هم Ù…ÛŒ گذارند Ùˆ Ù…ÛŒ گویند: « به من Ú†Ù‡!ØŸ ». در سرزمینی Ú©Ù‡ « خوبانش »، Ù…Ùعتک٠می شوند، ابلهان آن سرزمین، « شاه دوران » خواهند شد تا آن « خوبانی » را Øقیر نقشه ها Ùˆ برنامه های خود کنند Ú©Ù‡ « غرور خوب بودنشان »، آنها را به Ú©Ùنج اعتکا٠خود خوری میخکوب کرده است. جایی Ú©Ù‡ « نیکان » واپس نشینند، « شرّ » با خیالی آسوده به راه خودش Ù…ÛŒ رود.
7- اپوزیسیون؛ ولی ینگه ی دنیا.
واژه ÛŒ « اپوزیسیون »، همانطور Ú©Ù‡ از ظاهرش پیداست Ùˆ مثل کثیری از « واژگان Ùˆ ترمینوسها Ùˆ Ù…Ùاهیم بیگانه » در زبان Ùارسی به شدّت، تقلیب Ùˆ تØری٠و دگردیسه شده است. این واژه، به معنای « Ø¬Ù†Ø§Ø Ø±ÙˆØ¨Ø±Ùˆ در مجالس رایزنی » Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ برای رتق Ùˆ Ùتق کردن مسائل کشوری به « تجربیّات Ùˆ دیدگاهها Ùˆ تئوریهای دیگرسانی » متکّی هستند؛ سوای آن « دیدگاهها Ùˆ تئوریها Ùˆ تجربیّاتی » Ú©Ù‡ Ø¬Ù†Ø§Ø Øاکم Ùˆ دارای بیشترین کرسیها در مجلس به اجرای آنها تواÙÙ‚ عقیدتی دارند. Ùاجعه این جاست Ú©Ù‡ تا امروز، ما از کلمه ÛŒ « اپوزیسیون » این برداشت ابلهانه را داشته ایم Ùˆ هنوز نیز داریم Ú©Ù‡ « گروهی یا ØÙکّامی یا Øزبی » بایستی ریشه Ú©Ù† Ùˆ سر به نیست Ùˆ قلع Ùˆ قمع شود تا گروهی Ùˆ دسته ای Ùˆ جمعیّتی دیگر به « قدرت Ùˆ Øکومت مطلق » برسد. چنین برداشتی Ùˆ درکی از کلمه ÛŒ « اپوزیسیون »؛ یعنی Ù†Ùهمیدن « ÙلسÙÙ‡ ÛŒ کشور داری ». ناگÙته نگذارم Ú©Ù‡ « اپوزیسیون » بایستی Øضور ملموس Ùˆ عینی Ùˆ پراکتیکی در « کشور » داشته باشد تا مردم بدانند Ú©Ù‡ تÙاوت دیدگاههای مخالÙین Ùˆ مواÙقین Ùˆ غیره بر کدامین « استدلالها Ùˆ برهانها Ùˆ تجربیّات عمیق » استوار Ù…ÛŒ باشند تا از آنان، متابعت کنند. با لم دادن در « ینگه دنیا Ùˆ رها کردن مردم به دست Øاکمین بی لیاقت »، هرگز نمی توان ادّعای اپوزیسیون داشت. من Ù…ÛŒ پرسم اگر مدّعیان « اپوزیسیون Øکومت Ùقاهتی » به راستی با آنهمه تبلیغات سرسام آوری Ú©Ù‡ در رسانه های بی مقدار خود Ù…ÛŒ کنند، همچنان اعتقاد دارند Ú©Ù‡ در ایرانزمین از « پایگاه مردمی » برخوردار Ù…ÛŒ باشند، پس این چگونه « اپوزیسیونداری » Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ در کنار مردم خود نایستاده است تا از Øقوق آنها پداÙند کند؟. آیا تمام این ادّعاهای « مردم، مردم Ú¯Ùتنهای مدّعیان اپوزیسیون »، رسواگر Ùˆ نشانگر این نیست Ú©Ù‡ این طی٠دربدر Ùˆ سرا پا تقصیر، هیچ پایگاه مردمی نداشته Ùˆ هنوز ندارند Ùˆ تمام امیدشان برای کسب قدرت Ùˆ Øاکم شدن بر سرنوشت ایرانزمین به « قدرتهای بیگانه » Ù…ÛŒ باشد؟. از یاد نباید برد Ú©Ù‡ کلمه ÛŒ « مردم »، همیشه جزو « Ù…Ùبهمات » Ù…ÛŒ باشد Ùˆ از سه Ù†Ùر تا بی نهایت را در بر Ù…ÛŒ گیرد. از این رو، « اپوزیسیون » بایستی به آنانی اطلاق شود Ú©Ù‡ در خاک میهن، روبری ØÙکّام Ù…ÛŒ ایستند Ùˆ با آنها برای کسب بسیاری از Øقوق خود، همآوردی Ù…ÛŒ کنند. اگر Øکومتی Ùاقد پایگاه مردمی باشد، مطمئن باشید Ú©Ù‡ سقوط آن؛ ولو تا خرخره به Ú©Ùشنده ترین سلاØها Ùˆ ارگانهای سرکوبگر، مسلّط نیز باشد، دیر یا زود، اتّÙاق خواهد اÙتاد. چرا Øکومت Ùقاهتی برغم بایکوتهای بین المللی Ùˆ اینهمه تنشها Ùˆ کشمکشها Ùˆ درگیریهای خونین Ùˆ هول اÙÚ©Ù† اجتماعی Ùˆ منطقه ای Ùˆ جهانی، همچنان نزدیک به سه دهه است Ú©Ù‡ پا بر جا مانده است؟. چرا؟.
8- کار Ùرهنگی، گریختن از قدرت است.
انسانی Ú©Ù‡ بر آنست به « روشنگری مغزهای مردم مملکت خودش » بکوشد، در نخستین Øرکت بایستی گرداگرد « قدرت Ùˆ ارگانهای قدرتگرا Ùˆ سازمانها Ùˆ اØزاب Ùˆ گروههای قدرتگرا » را برای همیشه Ùˆ ابد، خط قرمز بکشد Ùˆ هیچگاه نیز در Ùکر این نباشد Ú©Ù‡ بخواهد به Ù†Ùع گروهی Ùˆ برای Ù…Øکومیّت گروهی دیگر، سخن بگوید Ùˆ بنویسد؛ بلکه بایستی تلاش کند Ú©Ù‡ « اصل مسائل Ùˆ Ù…Ùعضلات باهمستان انسانها » را به دامنه ÛŒ « سنجشگری Ùˆ اندیشیدن Ùˆ ایده Ø¢Ùرینی بار آور » Ùرا خواند. انتقاداتی Ú©Ù‡ با پشتوانه ÛŒ ÙلسÙÛŒ Ùˆ ژرÙاندیشی Ùˆ مسئولیّت برای « به اندیشی Ùˆ به Ø¢Ùرینی Ùˆ بهزیستی Ùˆ به برنامه ای Ùˆ به راهی » همپا نباشند، انتقاداتی هستند Ú©Ù‡ ویران Ù…ÛŒ کنند؛ ولی هرگز میهن Ùˆ مردم را « آباد Ùˆ آزاد » نمی کنند. کار Ùرهنگی در سرزمین ما Ùاقد « پرنسیپ آزادمنشی Ùˆ مردمدوستی Ùˆ Ùرهنگپروری » Ù…ÛŒ باشد. به همین سبب نیز هست Ú©Ù‡ Ùلاکتهای اجتماعی ما در تمام « انقلابات Ùˆ قیامها Ùˆ خیزشها Ùˆ نهضتهای یکصد سال اخیر » برطر٠نشده اند Ùˆ امیدها Ùˆ آرزوها Ùˆ خواستهایمان نیز به بار Ùˆ بر ننشسته اند. ملّتی Ú©Ù‡ در Ùکر « راهیابی Ùˆ راهاندیشی Ùˆ راهسازی » باشد، بایستی هنر شناختن امکانهای دم دست Ùˆ « کلا٠پیچیده ÛŒ مناسبات Ùردی Ùˆ اجتماعی » را بشناسد Ùˆ بکوشد Ú©Ù‡ همواره « کلیدی ترین اهرمهای باهمستان انسانها » را زیباتر Ùˆ عمیق تر Ùˆ مستØکمتر بیاراید Ùˆ بسنجد Ùˆ مراقبت Ùˆ ترمیم کند. ویران کردن، بسیار بسیار آسان Ù…ÛŒ باشد، ولی کیست Ú©Ù‡ هنر « سازنده Ú¯ÛŒ Ùˆ آبادانی » را بدون ویرانگری بداند Ùˆ در پراکتیک رÙتاری Ùˆ Ú¯Ùتاری Ùˆ اصولی خودش، دلیرانه بیازماید؟.
9- ما و دروغهای دلبندمان.
دوست داشتن Ùˆ مهر ورزیدن Ùˆ عاشق شدن؛ یعنی اÙزون تر از آنچه من هستم Ùˆ سرشارتر از آنچه Ú©Ù‡ خودم هستم به دیگران نثار کردن Ùˆ بخشیدن. میهن Ùˆ مردم میهن را زمانی Ù…ÛŒ توان دوست داشت Ú©Ù‡ هر مدّعی « دوستی میهن Ùˆ مردمدوستی » از وجود خودش، لبریزتر شود Ùˆ به پیرامون خویش بدون هیچ چشمداشتی، اÙشانده شود. در میان اینهمه کباده کشان تاق Ùˆ جÙت عرصه ÛŒ بی مقدار Ùˆ مزخر٠شده ÛŒ « سیاست / پولیتیک »، هیچ گرایشی را نمی توان پیدا کرد Ú©Ù‡ به راستی، میهن Ùˆ مردمش را با تمام وجودش دوست بدارند بدون آنکه بخواهند تمایزی Ùˆ تÙاوتی بین انسانها بگذارند. یکصد سال آزگار است Ú©Ù‡ تمام « کشمکشهای اجتماعی Ùˆ کشوری » ما به گرداگرد « 1- Ú©ÛŒ با من Ùˆ همعقیده ÛŒ من است؟. 2- Ú©ÛŒ ضدّ من Ùˆ سنجشگر عقایدم هست؟ » Ù…ÛŒ چرخد Ùˆ هنوز هیچ گرایشی پیدا نشده است Ú©Ù‡ با دلیری Ùˆ رادمنشی از خودش بپرسد: « Ú©ÛŒ با میهن Ùˆ مردمش هست بدون آنکه ضدّیتی با Ùرهنگ باهمستانشان داشته باشد؟. ». تمام این نیروها Ùˆ Øزبها Ùˆ سازمانها Ùˆ گروهها Ùˆ مدّعیان Ùˆ گرایشهایی Ú©Ù‡ عربده ÛŒ « ایراندوستی Ùˆ مردمدوستی شان »، گوش کائنات را لت Ùˆ پار کرده است، اگر به جای آنکه به دنبال « همعقیده گان خود » Ùˆ قبضه کردن کودتا وار قدرت Ù…ÛŒ بودند، در Ùکر این Ù…ÛŒ اÙتادند Ú©Ù‡ پس از تقریبا سی سال « روشها Ùˆ کارگزاریها Ùˆ برنامه های بلاهت آمیز آخوندی » Ú©Ù‡ نه « سر سوزنی با خدا Ùˆ دین » پیوند دارند؛ نه با مردم Ùˆ Ùرهنگشان، Ù…ÛŒ آمدند به گستره ÛŒ خاتمیّت دادن به انواع Ùˆ اقسام خصومتها Ùˆ کینه توزیها Ùˆ دشمنیها Ùˆ توطئه ها Ùˆ تبهکاریها Ùˆ جنایتها در Øقّ یکدیگر مصمّم شوند Ùˆ دلیرانه برای Ø¢Ùرینش باهمستانی ستودنی Ùˆ ارزشمند تلاش کنند؛ طوری Ú©Ù‡ الگویی برای نه تنها کشورهای همسایه؛ بلکه جهانیان باشد، شاید Øال Ùˆ روز ما ملّت « مدام شکست خورده Ùˆ هرگز درس نا آزموده Ùˆ ناپرورده شدن از شکستها »، بهتر از این Ù…ÛŒ بود Ú©Ù‡ Ùعلا هست. ولی دریغا! Ú©Ù‡ آنچه ما ملّت را به خاک سیاه قرون Ù¾ÛŒ در پی، میخکوب Ùˆ ملعون Ùˆ Ù†Ùرین شده چسبانیده است، مرض « دروغگوییها Ùˆ خودÙریبیهای مدّعیان سیاست Ùˆ کشور داری Ùقط از بهر قدرت طلبی Ùˆ جاه طلبیهای سیری ناپذیر » بوده Ùˆ هنوز هست. اگر روزی روزگاری Ùرا رسد Ú©Ù‡ ما ملّت یاد بگیریم، همدیگر را در ترازوی اعتقادات Ùˆ مرام Ùˆ مسلکها Ùˆ مذاهب Ùˆ عقاید Ùˆ ÙلسÙÙ‡ ها Ùˆ امثالهم یکدیگر قضاوت نکنیم؛ بلکه در Ùروزه های « آدمیگری Ùˆ معنویّات دلآراینده Ùˆ Ùرهیخته Ú¯ÛŒ Ùˆ مسئولیّت Ùˆ بیدار وجدانی Ùˆ هوشیاری Ùˆ شعور Ùˆ Ùهم یکدیگر »، شاید آن روزگاران، روزگارانی خواهد بود Ú©Ù‡ ایرانزمین، بزرگترین Ùˆ با Ù†Ùوذترین Ùˆ اصیل ترین کشور Ùرهنگی جهان شود. شاید!.
10- وقتی که ایرانزمین، تجزیه شد.
هنوز به ذهن هیچکس خطور نکرده است Ú©Ù‡ ایرانزمین در زمین لرزه ÛŒ 28 سال قبل، « تجزیه » Ùˆ به صدها تکه پاره ÛŒ « Ùرقه ای Ùˆ خاصم یکدیگر » تبدیل شد. ملّتی Ú©Ù‡ در طول Ùراز Ùˆ نشیب تاریخ Ø´Ú¯Ùت انگیزش، قرنهای قرن در برابر هجومهای بیگانه گان Ùˆ مستبدّین داخلی به « ترکیب Ùˆ ÙˆØدت Ùˆ انسجام Ùˆ همبسته Ú¯ÛŒ با یکدیگر » Ù…ÛŒ گرایید، در یک « خطای تاریخی »، ناگهان ناخواسته Ùˆ ناباورانه از هم گسست Ùˆ Ùرو پاشید Ùˆ به شناخته Ùˆ ناشناخته ترین نقاط جهان، پراکنده شد Ùˆ هنوز Ú©Ù‡ هنوز است نتوانسته، تکه پاره های خودش را باز یابد؛ Ú†Ù‡ رسد به آنکه « امیدی به ÙˆØدت Ùˆ اتّصال آنها » نیز داشته باشد. تکّه ای به اسلام Ùرو اÙتاد با صدها نوع Ùرقه Ùˆ تاویل Ùˆ تÙسیر زیر Ùˆ بمهای عجیب Ùˆ غریب Ùˆ گاه مضØÚ©Ø´. تکّه ای به سلطنت Ùرو اÙتاد با دهها جلوه ÛŒ متناقض Ùˆ رنگارنگ Ùˆ سرگیجه آور در توهّمات مالیخولیائی اش. تکّه ای به کمونیسم Ùرو اÙتاد با صدها Ùرقه ÛŒ جاهل Ùˆ خاطی Ùˆ گمراهش. تکهّ ای به ملّیگرایی بدون ملّت اÙتاد با تمام آن کمپلکسهای لاینØلش. تکّه ای به متابعتگری از غربیان اÙتاد با تمام آن معصومیّتهای جاهلانه اش. تکّه ای نیز به صدها گروه Ùˆ سازمان Ùˆ دسته Ùˆ Øزب بی عضو اÙتاد با تمام آن بی مغزیها Ùˆ Øماقتهایشان. همه ÛŒ این تکه پاره ها، نزدیک به سه دهه است Ú©Ù‡ بسان « جزایر پراکنده » در توهمّی به نام « ایرانزمین Ùˆ مردمش » غوطه ور مانده اند Ùˆ هرگز به یکدیگر نمی رسند Ú©Ù‡ نمی رسند؛ زیرا آن « Ùهم Ùˆ شعور » را ندارند تا بÙهمند آنچه آنها را « جزیره های منÙرد Ùˆ منÙصل » نگاه داشته است، خود پنداری « تمامیّت بودن ایرانزمین Ùˆ مردمش » Ù…ÛŒ باشد؛ نه واقعیّت ایرانزمین Ùˆ مردمش Ú©Ù‡ هیچ کدام به تنهایی، بازتاب دهنده ÛŒ آن نیستند Ú©Ù‡ نیستند. تا تمام این جزیره های پراکنده درنیابند Ú©Ù‡ در کنار هم بودن Ùˆ باهم بودن آنهاست Ú©Ù‡ واقعیّت ایرانزمین Ùˆ مردمش را از نو Ù…ÛŒ Ø¢Ùریند، Ù…Øال است روزگاری برسد Ú©Ù‡ « ایران تجزیه شده » به « همبسته Ú¯ÛŒ Ùˆ ترکیب Ùرهنگی اش » باز گردد. هرگز!.
11- تغییر Øکومتها یا تغییر منش Ùˆ بینش انسانها؟.
در بطن Ùˆ زیرلایه ÛŒ تمام آن کشمکشهایی Ú©Ù‡ Øکومتها Ùˆ مردم یک سرزمین در مقاطع گوناگون تاریخ با یکدیگر داشته اند Ùˆ همچنان دارند، Ù…ÛŒ توان علل خصومتها را با ظراÙت تمام، ریشه یابی کرد Ùˆ در Ùکر « راهکاری کلیدی » بود. معمولا ØÙکّام Ù…ÛŒ خواهند Ú©Ù‡ برای همیشه Ùˆ ابد، Øاکم مطلق بمانند Ùˆ مردم نیز برآنند Ú©Ù‡ « ØÙکّام را با گزینشهای خود بیازمایند Ùˆ لایقترینها را برای کشورداری برگزینند »؛ نه اینکه مقهور Ùˆ مطیع Ùˆ تابع همیشه Ú¯ÛŒ آنها بمانند. اگر در « آزمونهای مردم » بتوان Øکومتگرانی را یاÙت Ú©Ù‡ خدمتگزار Ùˆ درکنار مردم خود بدون هیچ استثنائی بایستند، آن ملّت در گزینش Øکومتگرانش، سعادتمند خواهد شد. ولی اگر برغم آزمونهای گوناگون، آش همان Ù…ÛŒ ماند Ùˆ کاسه نیز همان، آنگاه بایستی مسئله ÛŒ « کشور داری » را با جدّیت تمام در باره اش اندیشید. یک چیز در این کشمکشهای Ùرسایشی Ùˆ خونین Ùˆ آلوده به خشن ترین رÙتارها بایستی ریشه ای، « متØوّل Ùˆ دگردیسه » شود تا بتوان امیدی به « همپایی Ùˆ همخوانی Ùˆ همسÙرایی Ùˆ همدردی Øکومتگران » داشت؛ آنهم « تØوّل در منش Ùˆ بینش انسانهای یک سرزمین به طور کلّی ». ملّتی Ú©Ù‡ از تمام « Øکومتگران تاق Ùˆ جÙت » در طول تاریخ غمبارش، سرخورده Ùˆ ناامید Ùˆ مظنون شده است، بایستی در « Ù„Øظه ای تاریخی »، توقّ٠کند Ùˆ به خود آید Ùˆ سپس با عزمی راسخ Ùˆ استوار به راهی برود Ú©Ù‡ سیصد Ùˆ شصت درجه، بر خلا٠راه Øکومتگران Ù…ÛŒ باشد. تا ملّتی نکوشند Ùˆ نخواهند Ú©Ù‡ « از خلا٠آمد عادت را با مسئولیّتهای Ùردی Ùˆ جمعی Ùˆ بیداری Ùˆ هوشیاری Ùˆ رادمنشی » در واقعیّت زندگیهای Ùردی خودشان اجرا کنند Ùˆ ÙˆÙادار به پرنسیپهای آن باشند، هرگز هیچ « تØوّل ریشه ای Ùˆ کارساز » در میهن، ایجاد نخواهد شد Ú©Ù‡ نخواهد شد؛ سوای اینکه « دیکتاتورهایی Ù…ÛŒ روند Ùˆ نو دیکتاتورهایی دیگر » از راه Ù…ÛŒ رسند. مردم در تنوّع قومی Ùˆ نژادی Ùˆ Ùرقه ای Ùˆ قبیله ای بایستی برای از پا در اÙکندن Øکومتهای ناشایسته با تمام نیرو بر خلا٠جریان آب، شنا کنند Ùˆ هرگز به توپ Ùˆ تشرهای آنان، اهمیّت ندهند Ùˆ همواره خلا٠آن کاری را اجرا کنند Ú©Ù‡ Øکومتگران Ùˆ ارگانهای وابسته به آنها در اجرایشان، مصمّم Ùˆ آمر Ùˆ خیره سر Ù…ÛŒ باشند.
12- هیچکس، اپوزیسیون نیست؛ زیرا همه مدّعیان، Ùقط خاطر خواه Øکومت مطلق هستند.
برای اپوزیسیون بودن در دامنه ÛŒ کشورداری بایستی گرایشی « گشوده Ùکر Ùˆ واقعگرا Ùˆ با شعور » بود تا بتوان برغم « اقلیّت ماندن » برای نشان دادن Ùˆ مهم Ùˆ Ù…Ùید بودن Øقّانیّت نگرشها Ùˆ تجربیّات گروهی Ùˆ تشکیلاتی Ùˆ Ùرقه ای خود، تلاشهای صبورانه کرد Ùˆ مردم را به اندیشیدن در باره ÛŒ دÙرÙÙستی Ùˆ کارساز بودن دیدگاهها Ùˆ برنامه ها Ùˆ اهدا٠اجتماعی گروه Ùˆ گرایش خود انگیزاند. کسانی Ú©Ù‡ در کشمکشهای رقابتی Ùˆ سیاسی / پولیتیکی به گستره ÛŒ « اقلیّت بودن »، تعلّق دارند، نبایستی بلاÙاصله، میدان « همآوردی » را به بهانه ÛŒ نرسیدن به « قدرت Ùˆ Ù…Øروم بودن از Ù¾Ùستهای Øکومتی » ترک کنند Ùˆ تمام امکانها را به اکثریّتی واگذار کنند Ú©Ù‡ به Øقّ یا به ناØقّ توانسته خودش را به اخذ کرسیهای قدرت ورز در دامنه ÛŒ ارگانهای دولتی Ùˆ مجلس رایزنی به Øکومت برساند. واپس نشینی اقلیّتهای سیاسی / پولیتیکی از دامنه ÛŒ کشور داری Ùˆ گریز از میهن به هر بهانه ای Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ خواهد باشد، هیچ معنایی Ùˆ تÙسیری Ùˆ تاویلی دیگر ندارد؛ سوای اینکه تمام آن جاهای خالی شده ÛŒ اقلیّتها را Ùقط اکثریّت Øاکم، تسخیر Ùˆ به تملّک خود در خواهد آورد. جایی را Ú©Ù‡ خالی شده باشد Ùˆ اکثریّت Øاکم بتواند آن را به Ù†Ùع خودش، تسخیر کند، چنان جایی را بسیار بسیار مشکل بتوان دوباره به جایگاه اقلیّتی؛ ولو دو Ù†Ùره باشند، تبدیل کرد. اگر تمام آن گرایشهای اقلیّتی Ú©Ù‡ در دامنه ÛŒ کشور داری / پولیتیکی ایجاد Ù…ÛŒ شوند، بیاموزند Ú©Ù‡ در جایگاه خود بمانند Ùˆ هرگز میدان همآوردی را ترک نکنند، اکثریت نیز هیچگاه آن امکان را به دست نخواهد آورد Ú©Ù‡ به قلع Ùˆ قمع آنها رو آورد Ùˆ خودش برای همیشه Ùˆ ابد، اکثریّت مطلق Ùˆ Øاکم بماند. امید به اینکه روزی، اقلیّتها با ماندن در مواضع خود، بدون ترک میدان همآوردی بتوانند به اکثریّت تاثیر گذار Ùˆ نقش پذیر تبدیل شوند، بسیار زیادتر Ù…ÛŒ باشد از امید به اینکه اکثریّتی Øاکم با Ú©Ùشت Ùˆ Ú©Ùشتارها Ùˆ خونریزیهای آنچنانی، واژگون شود Ùˆ یکی از آن اقلیّتها به ناگهان یا بر اثر تصاد٠به Øکومت مطلق دست یابد. Øکومت Ùقاهتی Ù…Ùلّایان، هیچ اپوزیسیونی نداشته Ùˆ ندارد؛ زیرا تمام گرایشهای مدّعی، Ùقط خاطر خواه Øکومت مطلق هستند، مهم نیست خود را Ú†Ù‡ بنامند Ùˆ چگونه آرایش Ùریبنده ÛŒ مردم به خود بگیرند.
13- سÙله Ú¯ÛŒ در Øکومت.
آنچه در Øکومتها واتاب Ùˆ Øاکمیّت Ù…ÛŒ یابد، Ù…Øصول Ùˆ چکیده ÛŒ شعور Ùˆ Ùهم بیشینه شمار ملّتی هستند Ú©Ù‡ دوران « بلوغ جسمانی Ùˆ آموزش Ùˆ پرورشی » را پشت سر گذاشته باشند. از این رو، جایی Ú©Ù‡ « سÙله گان » بتوانند به روشهای خود؛ ولو خونریزی Ùˆ شکنجه Ùˆ Ú©Ùشتار Ùˆ ترور Ùˆ امثالهم باشد بر Øلقوم ملّت دست یابند Ùˆ « ضØّاک صÙت »، آن امکانها را به دست آورند Ú©Ù‡ « مدّاØÛŒ Ùˆ ستایش » ملّت را با خود، همپا کنند، چنان ملّتی بی Ú©Ù… – Ùˆ - کاست در « منش Ùردی Ùˆ اجتماعی اش » به « رذالت Ùˆ خباثت » Ùرو غلتیده است؛ وگر نه چطور ممکن است Ú©Ù‡ جامعه ای، اÙرادش با شعور Ùˆ Ùهم Ùˆ تØصیل کرده Ùˆ مجرّب Ùˆ دانش آموخته باشند؛ ولی آن « بینش Ùˆ درایت Ùˆ خویشتنداری Ùˆ ذکاوت Ùˆ استواری Ùˆ پایداری Ùˆ دلیری » را نداشته باشند Ú©Ù‡ بخواهند برای « اداره کردن سرزمین خود با یکدیگر، هماندیشی Ùˆ همآزمایی Ùˆ همدردی » کنند؛ مبادا Ú©Ù‡ ضØّاکیان به قدرت برسند یا دوام قدرتشان، ضمانتهای طولانی داشته باشند؟. چطور ممکن است؟. Øکومتگران سÙله Ùˆ ضØّاک صÙت از قطره قطره گرد آمدن دامنه های Øماقتها Ùˆ Øسادتها Ùˆ کینه توزیها Ùˆ Ù†Ùرتها Ùˆ شکستها Ùˆ جاه طلبیها Ùˆ بی مایه گیها Ùˆ Ú©Ù… دانشیها Ùˆ اغراض تک، تک « بالغین ملّت در Øقّ یکدیگر » هست Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ توانند وجود « زالو صÙت ØÙکّام بی لیاقت Ùˆ Ùرّ » را استØکام دهند Ùˆ دوامشان را تضمین کنند. تا اکثریّت بالغ یک ملّت به Øضیض باتلاق رذالت Ùˆ دنائت منش، گرÙتار نشده باشند، Ù…Øال است Ú©Ù‡ « سÙله گان Ùˆ ضØّاکان » بتوانند به قدرت، دست یابند Ùˆ برای مدّتی طولانی، Øاکم بر سرنوشت یک ملت، بشوند. بنابر این، جست – Ùˆ – جو کنیم ریشه های به قدرت رسیدن Øکومت Ù…Ùلّایان Ùˆ دوام ضØّاکوار آنها را در « منش تک، تک خودمان در مقام اÙرادی تاریخی / Ùرهنگی »؛ نه اینکه عوامل Ùˆ دلایل Øکومت Ùقاهتی را بیرون از وجود خودمان در توجیهات Ùˆ توهّمات مالیخولیائی پاس کنیم.
Ùقدان Ù†Ùخبه گان Ùرهنگی
« تØوّل Ùرهنگی Ùˆ اجتماعی Ùˆ ستوده منش شدن Ùˆ دگرگشتهای ریشه ای Ùˆ با دوام » در هر سرزمینی از پیامد « اندیشیدنها Ùˆ ایده Ø¢Ùرینیها Ùˆ سنجشگریهای قلیلی از نخبه گان Ùرهنگی » Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ با پروراندن Ùˆ Ø´Ú©ÙˆÙا کردن « درخت Ùردیّت خویشاندیش Ùˆ دلیر خود » Ù…ÛŒ توانند مستقل از یکدیگر؛ ولی همپا Ùˆ همسو Ùˆ همعزم Ùˆ همگرا با اÙشاندن تخمه های اÙکار Ùˆ ایده های Ùردی به ایجاد خیزابهایی در دریای راکد اجتماع، همّت کنند. Ùاجعه ÛŒ اجتماع ما از Øدود شصت سال پیش به این سو در این است Ú©Ù‡ ملّت ما در عرصه ÛŒ « Ùرهنگی Ùˆ Ùکری »، طی٠نÙخبه گان مستقل اندیش Ùˆ راستمنش نداشته است. Øتّا اگر تک Ùˆ توکی نیز پیدا شده اند، یا آنها را Ú©Ùشته Ùˆ سر به نیست کرده اند یا اینکه آنقدر در قرنطینه ÛŒ معدوم Ùˆ ملعون Ùˆ Ù†Ùرت Ùˆ کینه توزی، Ù…Øبوسشان کرده اند Ú©Ù‡ هیچ تاثیری نتوانسته اند بر ذهنیّت مردم داشته باشند. علل عقب مانده Ú¯ÛŒ ایران، نبود دانش Ùˆ امکانات نیست؛ بلکه « Ùقدان طی٠نخبه گان مستقل اندیش Ùˆ رادمنش » Ù…ÛŒ باشد؛ یعنی رازی Ùˆ شاهکلیدی Ú©Ù‡ عدم Ùˆ Ùقدان Øضور Ùکری Ùˆ Ùرهنگی Ùˆ روØانیشان در تمام عرصه های اجتماعی باعث Ù…ÛŒ شود دوام استبدادها Ùˆ Ùجایع Ùˆ Ùلاکتها Ùˆ ویرانگریها Ùˆ عقب مانده گیهای اجتماعی شدّت بگیرد.
15- آبادانی Ùˆ Ø´Ú©ÙˆÙایی.
هر سرزمینی را Ù…ÛŒ توان « آباد Ùˆ سر سبز پرورانید Ùˆ نهال روان Ùˆ شعور Ùˆ Ùهم Ùˆ دانش مردمش » را Ø´Ú©ÙˆÙا کرد؛ به شرطی Ú©Ù‡ مردم به طور کلّی بکوشند Ùˆ بخواهند Ùˆ مصمّم شوند Ú©Ù‡ سایه ÛŒ بختک « کینه توزی Ùˆ بی اعتنائی Ùˆ مسئولیّت گریزی » را در Øقّ یکدیگر از سر خودشان واگذارند Ùˆ « راستی » را پاس بدارند Ùˆ ارج گزارند. دوام خصومت Ùˆ کینه توزی Ùˆ کاه کهنه ÛŒ دشمنیها را در Øقّ یکدیگر، شبانه روز بر باد دادن به معنای در جا زدن Ùˆ Ùرو ماندن در همان Ùلاکتها Ùˆ مصیبتهایی Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ قرنهاست نسلهای Ù¾ÛŒ در Ù¾ÛŒ ملّت در چنبره ÛŒ آنها Ù…ÛŒ سوزند Ùˆ خاکستر Ù…ÛŒ شوند. آنانی Ú©Ù‡ ادّعای « اپوزیسیون Øکومت Ùقاهتی » را دارند – مهم نیست کجا مقیم باشند Ùˆ به Ú†Ù‡ چیزهایی معتقد Ùˆ مبلّغ باشند -ØŒ اگر به راستی، همه بدون استثناء با Øکومتگران بی لیاقت Ùˆ Ùرّ، اینهمانی کاراکتری Ùˆ اغراضی ندارند، پس باید صمیمانه تصمیم بگیرند Ú©Ù‡ به وطن بازگردند Ùˆ مسئله ÛŒ « ایرانزمین Ùˆ شیوه ÛŒ کشور داری » را در کنار مردم Ùˆ گرایشهای مختل٠قدرتگرا با گستاخی Ùˆ مقاومت Ùˆ سختکوشی، Øلّ Ùˆ Ùصل کنند. آنانی Ú©Ù‡ منتظر Øمایت بیگانه گان امتیاز خواه نشسته اند یا منتظر مردمی Ú©Ù‡ هر روز به سلّاخ خانه ÛŒ نشئه گان قدرت Ù…ÛŒ روند، تمام آن منتظران، خود را به دست خویش، قربانی Ù…ÛŒ کنند. هیچ تØوّلی را نمی توان بدون « Øضور تØوّلگرایان » در اجتماع، واقعیّت پذیر کرد. هرگز Ùˆ هیچگاه.
16- Øکومتهای غاصب Ùˆ تجهیزات وابسته به آنها.
خصلت بارز تمام « Øکومتهای مستبد Ùˆ ØÙکّام بی لیاقت Ùˆ Ùرّ » Ú©Ù‡ تا کنون در ایرانزمین به « غصب قدرت مطلق » آلوده شده اند، در اینست Ú©Ù‡ وقتی Ù…ÛŒ آیند لنگر ستمگریها Ùˆ رسالت خونریزیها Ùˆ مردم آزار یهای خود را با تجهیزات کامل Ù…ÛŒ آورند؛ یعنی ارگانهای سرکوبگر یکسان. مزدوران قلم به دست یکسان. تبلیغاتچیها Ùˆ مبلّغان Ùˆ روضه خوانان Ùˆ مدّاØان Ùˆ اساتید Ùˆ شاعران Ùˆ نویسنده گان Ùˆ آکادمیکرهای چیز نویس یکسان. شکنجه گران Ùˆ دژخیمان Ùˆ جلّادان یکسان. ادبیّات Ùˆ رسانه های Ø´Ùاهی Ùˆ کتبی یکسان. برنامه ها Ùˆ روشها Ùˆ واکنشها Ùˆ رÙتارها Ùˆ اقدامها Ùˆ کارهای یکسان . ویرانیها Ùˆ خرابکاریها Ùˆ تبهکاریها Ùˆ ستمها Ùˆ جنایتها Ùˆ Ú©Ùشت Ùˆ Ú©Ùشتارها Ùˆ غارتگریها Ùˆ چپاولهای یکسان. خلاصه، Øکومت غاصب ( مثل ولایت Ùقاهتی ) Ùˆ تجهیزاتش در تمام جلوه های ظاهری Ùˆ پراکتیکی اش، همسان Ùˆ همخو هستند Ùˆ وقتی نیز سرنگون Ù…ÛŒ شوند، همه چیز را با خودشان، همسان به قعر Ùروپاشی Ù…ÛŒ بلعند. Øکومت آخوندی نیز در رده ÛŒ همان « Øکومتهای غاصب Ùˆ غارتگر Ùˆ خونریزی » به شمار Ù…ÛŒ آید Ú©Ù‡ وقتی از هم Ùرو پاشد، تمام عناصر وابسته به آن نیز Ùرو خواهند ریخت. منابر Ùˆ اعتبار مساجد Ùرو خواهد ریخت. قرآن Ùˆ اسلامیّت Ùˆ تاریخ انبیاء Ùرو خواهد ریخت. زنجیره ÛŒ به هم جوشیده ÛŒ تمام مزدوران تاق Ùˆ جÙت Ùˆ تبلیغاتچیهای رنگارنگ Ùˆ جنایتکاران خونریز آنها نیز از هم Ùرو خواهد پاشید. ادعیه Ùˆ روضه خوانی Ùˆ رمّالی Ùˆ پرده زنی Ùˆ جادوگری Ùˆ معرکه گیری Ùˆ سینه زنیهای Ùرق شکاÙنده Ùˆ عَلَم گردانیهای مضØÚ© نیز Ùرو خواهد پاشید. هر Øکومتی Ú©Ù‡ غاصب قدرت باشد، بسان « کشتی تایتانیکی » هست Ú©Ù‡ وقتی غرق دریای سرنگونی شود، تمام خدمه Ùˆ هستی Ùˆ نیستی خودش را نیز با خود به قعر سرنگونی Ùرو Ù…ÛŒ کشاند.
17- چرا مخالÙان Øکومت آخوندی با آخوندها، اینهمانی کاراکتری دارند؟.
اگر بیست Ùˆ پنج سال پیش، پیدا Ù…ÛŒ شدند کسانی Ú©Ù‡ برای من استدلال بیاورند مخالÙان Øکومت آخوندی، رویهمرÙته در سراسر جهان شاید سه درصد باشند Ùˆ هر گونه Ùعالیّت Ùˆ تلاش برای Ùروپاشیدن این سیستم Ùقاهتی Ùˆ خونریز Ùˆ ضدّ جان Ùˆ زندگی Ùˆ شوق Ùˆ عشق Ùˆ مهر Ùˆ دانش Ùˆ شادی Ùˆ رقص Ùˆ غیره Ùˆ ذالک در نخستین Øرکت با شکست ÙاØØ´ Ùˆ هرگز جبران ناپذیر روبرو خواهد شد، من بی Ø´Ú© Ùˆ بدون هیچ مقاومت Ùکری، چنان استدلالی را با جان Ùˆ دل Ù…ÛŒ پذیرÙتم Ùˆ Ù…ÛŒ کوشیدم Ú©Ù‡ « خردمندترین راه » را برای مبارزه ات خودم بر ضدّ Øکومت آخوندی برگزینم Ùˆ نم نم به واقعیّت پذیری آنها سختکوشی کنم. امّا اگر امروز، پس از سپری شدن نزدیک به سه دهه، کسانی پیدا شوند Ú©Ù‡ بخواهند برای من، استدلال بیاورند Øکومت آخوندی Ùقط به « تار مویی » بند است Ùˆ کاÙیست Ú©Ù‡ تمام مخالÙان Øکومت Ùقاهتی، همزمان با همدیگر به وجود ولایت Ùقاهتی Ùوت کنند، آنگاه است Ú©Ù‡ هیچ نشانه ای از آخوند Ùˆ وابسته گانش در هیچ کجای جهان، پیدا نخواهد شد. Ù…ÛŒ دانید من در برابر چنین استدلالی، Øتّا اگر به قوی ترین اسناد اثباتی Ùˆ Øقّانیّتی Ùˆ ملموس Ùˆ عینی نیز متّکی باشد، Ú†Ù‡ واکنشی نشان خواهم داد؟. خیلی ساده است: « از خنده، روده بÙر خواهم شد!. »؛ زیرا آنانی Ú©Ù‡ به استدلال « تار مویی دوام Øکومت آخوندی » استناد Ù…ÛŒ جویند، هنوز عمیق به آنچه Ú©Ù‡ « Øکومت آخوندی » را واقعیّت پذیر Ùˆ مستدام در قدرت، میخکوب کرده است، اصلا Ùˆ ابدا، خیره ÛŒ پرسنده Ùˆ جوینده Ùˆ اندیشنده نشده اند تا به عیان ببینند Ùˆ بÙهمند Ùˆ دریابند Ú©Ù‡ « مخالÙت Ù„Ùظی ما ایرانیان در برابر Øکومتهای غاصب Ùˆ ستمگر » هرگز به « نتیجه گیری » نینجامیده است؛ بلکه Ùقط « آهی دلسوزانه از ته دل بر اØوال خودمان Ùˆ دیگرانی » بوده است Ú©Ù‡ در « شرایط Ùˆ وضعیّتی همسان ما » Ù…Øکوم Ùˆ اسیر بوده اند. رمز Ùˆ راز دوام Øکومت آخوندی، هرگز کاربست خشونتهای توصی٠ناپذیر آنان نیست Ú©Ù‡ رسالت ØÙکّام الهی از آغاز، همین بوده است؛ بلکه « رمز Ùˆ راز دوام Øکومت آخوندی Ùˆ Ùعّال بودن شمشیر خونریز او » در « واکنش رÙتاری Ùˆ Ú¯Ùتاری » آنانی نهÙته است Ú©Ù‡ خود را « مخال٠Øکومت آخوندی » Ù…ÛŒ دانند؛ ولو مخالÙتشان Ùقط Ù„Ùظی باشد؛ نه قلبی Ùˆ مصمّم Ùˆ با آگاهی Ùˆ شعور Ùˆ Ùهم.
18- چرا ما میهن Ùˆ مردم Ùˆ تاریخ Ùˆ Ùرهنگ سرزمینمان را نمی شناسیم؟.
تÙاوت ما امروزیان با آنانی Ú©Ù‡ در عصر مشروطیّت Ù…ÛŒ زیستند یا پیشتر از آن عصر، در این است Ú©Ù‡ « درگذشته گان » Ù…ÛŒ دانستند Ú©ÛŒ هستند؟. Ùˆ کجایی Ù…ÛŒ باشند؟ Ùˆ تاریخ Ùˆ Ùرهنگ آنان چیست؟. Ùˆ از دیگران، Ú†Ù‡ چیزهایی را لازم است Ú©Ù‡ بیاموزند Ùˆ اقتباس Ùˆ سرمایه گذاری کنند. ولی ما امروزیان، نه Ù…ÛŒ دانیم کیستیم. نه Ù…ÛŒ دانیم چیستیم. نه Ù…ÛŒ دانیم به کجا تعلّق داریم Ùˆ از کجا آمده ایم Ùˆ به کجا Ù…ÛŒ رویم؟. در طول هزار سال Ùˆ اندی، صدها نوع غارتگر Ùˆ متجاوز Ùˆ ستمگر Ùˆ زورگو به ایرانزمین Ùˆ مردم Ùˆ تاریخ Ùˆ Ùرهنگ Ùˆ دار Ùˆ ندار این گوشه از خاک تاختند Ùˆ تاختند Ùˆ خیانتها Ùˆ خباثتها Ùˆ جنایتها مرتکب شدند؛ ولی هیچگاه نتوانستند این ملّت Ùˆ تاریخ Ùˆ Ùرهنگش را برغم استقرار سالها Ùˆ قرنها Øکومت زورگو Ùˆ ستمگر خود، ذلیل Ùˆ Øقیر Ùˆ صغیر کنند یا از بین ببرند یا نابود نابود کنند. ولی Ùاجعه ÛŒ غم انگیز تاریخ معاصر ایران را ببینید Ú©Ù‡ در کمتر از سی سال، سراسر تاریخ Ùˆ Ùرهنگ Ùˆ مردم این سرزمین به دست Ùرزندان ناخل٠و Ù…Ùتعه ÛŒ Øکومتگران خبیث Ùقاهتی، آنچنان ذلیل Ùˆ Øقیر Ùˆ صغیر Ùˆ سÙله Ùˆ کثیر النّبش Ùˆ لت Ùˆ پار Ùˆ کاراکتر پوچ Ùˆ بی معنی Ú¯Ùˆ Ùˆ مزخر٠روش شده اند Ú©Ù‡ ایکاش ایرانزمین امروزه روز همچنان در دست « چنگیز خان Ùˆ نواده گانش » مانده بود Ùˆ هرگز به باتلاق Ùقاهتی Ùˆ Ù…Ùتعه گان کمونیستش Ùرو نمی اÙتاد. ایکاش!. تاریخ سی سال اخیر ایران، تاریخ قهقرائی هزاره ای Ùˆ متلاشی شدن Ùرهنگ باهمستان ایران به دست خودیهای نالایق Ùˆ Ùرزندان ایدئولوژی زده Ùˆ عقده ای اش Ù…ÛŒ باشد.
19- آنتی منش برای Ùابریک امّت سازی.
منش هر انسانی به Ùروزه های یگانه Ùˆ بی همتا Ùˆ ارزشگذارنده ÛŒ اوست Ú©Ù‡ منوط Ù…ÛŒ باشد. بالطّبع، آنانی Ú©Ù‡ « Ùردیّت Ùˆ شخصیّت اندیشنده Ùˆ مسئولیّت پذیر » دارند، در Ùروزه های زایشی Ùˆ پیدایشی Ùˆ پرورشی Ùˆ رویشی خود، چهره های منØصر به Ùرد Ùˆ ممتاز Ù…ÛŒ شوند. تراژدی وجود انسان ممتاز نیز در اجتماع گلّه ای، نادره ایست Ú©Ù‡ Øسادت کثیری از انسانها را تØریک Øواهد کرد؛ زیرا « نادره شدن » به بیش – بودن Ùˆ اÙشانده شدن آتشÙشانی از « بود خود » متّکی Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ خود به خود به توانمندی Ùˆ نیرومندی زایشی Ùردیّت انسانها بازمی گردد. جامعه ای Ú©Ù‡ نتواند بر Ùردیّتهای بی همتا Ùˆ شخصیّتهای منØصر به Ùرد خودش « Ø¢Ùرین » بگوید Ùˆ به پروراندن Ùˆ پشتیبانی کردن Ùˆ اهمیّت دادن Ùˆ ارجگزاری Ùˆ قدردانی کردن Ùˆ ستودن آنها همّت کنند، آن اجتماع، زمینه های ایجاد « Ùابریک امّت سازی » را با دستان خودش به طی٠« Øاسدان Ùˆ خاصمان Ùردیّتها Ùˆ بی همتایان » ارزانی کرده است. امّتها در جایی پا Ù…ÛŒ گیرند Ú©Ù‡ « Ùردیّتهای نامتعار٠»، سر به نیست شده باشند.
20- مسببّان توسعه ی آته ایسم و بی اخلاقی و واکنشهای ضدّ دین.
بی خدایی Ùˆ بی دینی Ùˆ ضدّ خدا بودن Ùˆ خاصم دین Ùˆ مذهب شدن در هر اجتماعی از پیامدهای « Øاکم Ùˆ مقتدر شدن موکّلان Ùˆ متولیّان مذاهب Ùˆ خدایان » Ù…ÛŒ باشد. خدا Ùˆ دینی Ú©Ù‡ به عدّه ای، امتیاز Ùˆ Øقّانیّت برای غارت Ùˆ چپاول Ùˆ Øکومت کردن Ùˆ خونریزی Ùˆ سرکوب Ùˆ شکنجه Ùˆ ستم Ùˆ زورگویی Ùˆ امریّه های ÙˆØشتناک رÙتاری بدهد، چنان « خدا Ùˆ دینی » به زودی از بزرگترین منابع Ùˆ کشتزارهای « آته ایسم Ùˆ دین – ستیزی Ùˆ بی اخلاقی » خواهد شد؛ زیرا موکّلان خدا Ùˆ دین با واکنشها Ùˆ کنشهای خود در مناسبات اجتماعی Ùˆ کشوری به نام خدا Ùˆ دین، دست به کارهایی Ù…ÛŒ زنند Ú©Ù‡ « پرنسیپ Ùˆ اصل خدا Ùˆ دین Ùˆ اخلاق » را، ریشه ای Ùˆ رادیکال، متزلزل Ùˆ متلاشی Ùˆ مطلق مظنون Ù…ÛŒ کنند. از این رو، تا زمانی Ú©Ù‡ متوکّلان Ùˆ مداÙعان Ùˆ مروّجان خدا Ùˆ دین در قدرت هستند Ùˆ Øاکم بر سرنوشت انسانها Ù…ÛŒ شوند، وجود Ùˆ گسترش آته ایسم Ùˆ دین ستیزی Ùˆ بی اخلاقی Ùاجعه بار، نه تنها اجتناب ناپذیر خواهد بود؛ بلکه Øقّانیّت مبارزه ÛŒ آنها بر ضدّ خدا Ùˆ دین؛ ولو Øرکتی بی نتیجه Ùˆ سر انجام باشد، هرگز جای چون Ùˆ چرا ندارد. خدا Ùˆ دین Ùقط زمانی به « Øکومت کردن » Øقّانیّت دارند Ú©Ù‡ هیچ کتاب Ùˆ واسط Ùˆ رسول Ùˆ موکّل Ùˆ مبلّغ Ùˆ مداÙع Ùˆ Ùقیه Ùˆ مجتهد Ùˆ آخوند Ùˆ منبر Ùˆ روضه خوان Ùˆ امثالهم، اصلا Ùˆ ابدا نداشته باشند. ///