منوچهرجمالی -----ÙØ±Ù‚ Ùمیان پهلوان ÙˆÙ…ÙØ¬Ø§Ù‡Ùـد

ÙØ±Ù‚ Ùمیان پهلوان ÙˆÙ…ÙØ¬Ø§Ù‡Ùـد
زال ورستم ØŒ مثل ÙØ§Ø¹Ù„ای پهـلوانی
اسÙندیار، مثل ÙØ§Ø¹Ù„ای ÙÙ…ÙØ¬Ø§Ù‡Ù€Ø¯
پهلوان، سـپر ÙØ¬Ø§Ù† (قداست جان)
مجاهد،برای چیرگی ایمانش میجنگد
ØªÙØ§ÙˆØª Ù‡ÙØªØ®ÙˆØ§Ù† رستم Ùˆ Ù‡ÙØªØ®ÙˆØ§Ù† اسÙندیار
داستان Ù‡ÙØªØ®ÙˆØ§Ù† اسÙندیار، برای عرضه کردن یک « مجاهد ٠زرتشتی »، رویاروی « رستم ØŒ پهلوان سیمرغی » ØŒ ساخته Ùˆ پرداخته شده است . بکاربردن واژه « پهلوان » برای اسÙندیار، مشتبه سازی دو جهان بینی متضاد باهمست. پهلوان ØŒ آرمانیست Ú©Ù‡ نمیتوان برای هرگونه مبارزه ای ØŒ بکار برد .
سازندگان داستان اسÙندیار ØŒ خیال میکرده اند Ú©Ù‡ « جهان پهلوانی رستم »، استوار بر نمایش زورمندی وخطرجوئی Ùیک مرد جنگجو است . مغزو بÙÙ† داستان را Ú©Ù‡ « ÛŒØ§ÙØªÙ† چشمی است Ú©Ù‡ ازخود، میتواند درتاریکی رویدادها ØŒ نیکی را ازبدی ØŒ Ùˆ زندگی را از ضد زندگی ببیند » به عمد ØŒ نادیده Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ اند . هسته داستان ØŒ ÛŒØ§ÙØªÙ† ٠راز جام جم ØŒ یا جستن ٠بینش بهمنی وجمشیدی ازبÙÙ† خود است . هسته داستان ØŒ ÛŒØ§ÙØªÙ† چنین چشمی Ùˆ هدیه کردن چنین چشمانی به دیگرانست ØŒ میتواند Ú©Ù‡ بلاواسطه ØŒ سراسر رویدادهای گیتی با روشنی Ú©Ù‡ خود میاÙکند ØŒ خود نیز ببینند . هسته این داستان ØŒ ÛŒØ§ÙØªÙ† خردیست Ú©Ù‡ خودش ØŒ معیارشناخت زندگی ازضد زندگی میباشد، Ùˆ دادن آن به دیگران ØŒ بی آنکه با آنها درانتقال این خرد، ازآنها پیمان تابعیت Ùˆ اطاعت بخواهد. سازندگان داستان Ù‡ÙØªØ®ÙˆØ§Ù† اسÙندیار، این سراندیشه را از Ú©Ù„ داستان ØŒ بیرون اÙکنده اند Ú©Ù‡ آماج Ùپهلوان ØŒ ازخود زیستن ØŒ در ازخود دیدن است. چشم (= خرد) وجان ØŒ باهمند .
آماج مجاهد ØŒ چیره ساختن آموزه ایست Ú©Ù‡ خود بدان ایمان آورده براذهان دیگرانست، Ùˆ طبعا سلب توانائی دیدن ازچشم وخرد خود ØŒ Ùˆ به هستی ازآنست . مسئله ØŒ انگیختن Ùˆ Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù† خرد در دیگران نیست ØŒ بلکه دادن یک آموزه به دیگرانست Ú©Ù‡ درچهارچوبه آن وبا معیارهای آن ØŒ بیندیشند ÙˆØ±ÙØªØ§Ø±Ú©Ù†Ù†Ø¯ . Ø¯Ø±Ù‡ÙØªØ®ÙˆØ§Ù† اسÙندیار ØŒ ازهمان آغاز دیده میشود Ú©Ù‡ آماج Ø±ÙØªÙ† اسÙندیار، کشتن ارجاسب ØŒ دشمن دین زرتشت Ùˆ درضمن ØŒ رهائی بخشیدن خواهران خود میباشد، Ú©Ù‡ دراثر غÙلت Ùˆ بی سیاستی پدرش گشتاسپ ØŒ اسیرارجاسب شده اند میباشد.
ازسوی دیگر ØŒ رابطه رستم با « دیو سپید » ØŒ بکلی با رابطه اسÙندیار با ارجاسب ØŒ ÙØ±Ù‚ دارد . رستم در دیو سپید ØŒ دوبخش متضاد میشناسد Ú©Ù‡ آمیخته به همند. دست وپای دیو سپید ØŒ آهنین است Ú©Ù‡ نماد تجاوزطلبی وپرخاشگری ( خشم ) است ØŒ Ø¯Ø±ØØ§Ù„یکه جگرو دل Ùˆ مغزش ØŒ دارای خونی هستند Ú©Ù‡ روشن کننده چشمانی هستند Ú©Ù‡ از بی اندازه بودن ØŒ کور شده اند . رستم ØŒ Ù…Ùهوم دیگری از دشمنی Ùˆ دشمن دارد . رستم ØŒ دشمن را وارونه زرتشت ØŒ « اژی ناب Ùˆ زدارکامه یکدست » نمیشناسد ØŒ بلکه در دشمن ØŒ خوبی Ùˆ نیکی Ùˆ بینش را نیز Ù…ÛŒ یابد . Ú˜ÛŒ Ùˆ اژی ØŒ زندگی Ùˆ ضد زندگی ØŒ در دشمن ØŒ باهم آمیخته اند . جنگ با دشمن ØŒ بسیارپیچیده است ØŒ چون کسی ØÙ‚ ندارد ØŒ دشمن را درکل ØŒ بد Ùˆ تباه Ùˆ زشت کند Ùˆ Ùقط در او، « اژی = ضد زندگی ØŒ ØÙ‚یقت پوشانی » ببیند. او ØŒ اژی را بطور روشن Ùˆ ساده در پیش چشم خود نمیشناسد. چنین « اژی = ضد زندگی ØŒ بدی Ùˆ شرّ » در جهان وجود ندارد . درهیچ دشمنی Ùˆ رویدادی ØŒ خوبی Ùˆ بدی ØŒ خیر Ùˆ شرّ ØŒ Ú˜ÛŒ Ùˆ اژی ØŒ ازهم جدا Ùˆ مشخص نیستند . ازاین رو، هرانسانی باید چشمی وخردی داشته باشد، Ú©Ù‡ دربرخوردهایش بتواند این دورا ازهم جدا سازد . هر رویدادی وپدیده ای ØŒ دیو سپید است . Ø¯Ø±ØØ§Ù„یکه اسÙندیار، تصویر کاملا دیگری از ارجاسب دارد . این همان تصویر« اهریمن = اژی » زرتشت است . رستم باید « Ú˜ÛŒ »و « اژی » را Ú©Ù‡ دردیو سپید باهم آمیخته اند ØŒ ازهم بازشناسد . او با Ú©Ù„ وجود دیو سپید ،عداوت ندارد Ùˆ اورا درتمامیتش ØŒ تاریک Ùˆ دروغزن Ùˆ پرخاشگر نمیداند . او دشمن ÙÚ©Ù„ دشمن نیست. هیچ دشمنی برای او، اهریمن زرتشتی یا شیطان اسلامی نیست .رستم درهر پدیده ای ØŒ نیک وبد ØŒ یا Ú˜ÛŒ Ùˆ اژی ØŒ مهرو کین را باهم آمیخته میداند ØŒ Ú©Ù‡ بایستی درجستجو، با بینشی ژر٠ازخود درهنگام ØŒ آنهارا ازهم جدا سازد .
این دو Ù‡ÙØªØ®ÙˆØ§Ù† ØŒ بخوبی ویژگیهای شاخصه « پهلوان » را از« مجاهد» ØŒ نمایان وبرجسته میسازد. Ø¯Ø±Ø§Ø«Ø±Ú©Ø§Ø±Ø¨ÙØ±Ø¯ نا بهنجار ٠واژه « پهلوان » ØŒ معنای ژر٠و برجسته آن ØŒ Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیاسی ایران ØŒ بکلی ÙØ±Ø§Ù…وش شده است . تصویر Ùˆ جایگاه اجتماعی پهلوان ØŒ با چیرگی ساسانیان Ùˆ موبدان والهیات زرتشتی ØŒ بکلی عوض شد ØŒ ودر ذهن ما، این تصویرتنگ Ùˆ یکسویه است Ú©Ù‡ Ø¬Ø§Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù‡ است ØŒ Ú©Ù‡ با تصویراصلی Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ زال زری یا سیمرغی ØŒ ÙØ±Ù‚ Ú©Ù„ÛŒ داشته است . موبد زرتشتی ØŒ Ù†ÙØ´ روشن کننده Ùˆ جداسازنده خوبی از بدی ØŒ یا Ú˜ÛŒ Ùˆ اژی را در دوره ساسانیان به عهده Ú¯Ø±ÙØª ØŒ Ùˆ طبعا برضد چنان تصویری از پهلوان بود . پهلوان ØŒ چنانچه سپس با بررسی دقیق ØŒ در واژه « پهلوی وپهلوانی » نشان داده خواهد شد، نام خود سیمرغ بوده است . پهلوان ØŒ کسی بود Ú©Ù‡ خود را ÙˆÙØ§Ø¯Ø§Ø± نسبت به آرمانهای « ارتای خوشه ØŒ ارتای هژیر، Ú©Ù‡ «هو چیتره باشد ØŒ وبه معنای ارتا، دارای دانه های Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ » میدانست . پهلوان ØŒ کسی بود Ú©Ù‡ با بینش روئیده ازبÙÙ† جان خود ( اخو = خوا = چتره = ÙˆÙŽÙ† ) ØŒ سپر همه جانها Ùˆ انسانها ØŒ ازگزند Ùˆ آزار ودرد است .
پهلوان ØŒ با نگاهی Ú©Ù‡ زاده از بینش بنیادی خود ٠اوست ØŒ نگاهدار« زندگی وخرد » جامعه ازگزند Ùˆ آزار زدارکامگانست . این آرمان پهلوانی ØŒ ØØªØ§ در « یاوگیان » ØŒ سده ها پس ازچیرگی اسلام در میان سپاهیان ایران باقی ماند . « ØÚ©ÙˆÙ…ت » ØŒ دراین ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ØŒ « نگهبان جانها » ØŒ با « نگاهیست Ú©Ù‡ ازخردی Ú©Ù‡ چشم جان است » برمیخیزد . این سراندیشه ØŒ برضد هرگونه ØÚ©ÙˆÙ…ت دینی Ùˆ مذهبی Ùˆ ایدئولوژیکی است .
شناخت٠« نگاه ازچشم جان ØŒ Ú©Ù‡ خرد باشد » ØŒ بنیاد Ù ØÚ©ÙˆÙ…ت، یا نگهبانی جامعه است . خویشکاری خرد ØŒ اندیشیدن به « بهزیستی جان ØŒ بطورکلی » است . خرد ØŒ درخدمت « Ø¯ÙØ§Ø¹ از دین Ùˆ مذهب Ùˆ طریقه ای ومسلکی » نیست ØŒ بلکه درخدمت نگهبانی ازخردیست Ú©Ù‡ به بهزیستی جانها ( نه موءمنان ) میاندیشد . این آرمان پهلوانی ØŒ بکلی با آرمان اسÙندیار Ú©Ù‡ یک مجاهد دین زرتشتی است ØŒ ÙØ±Ù‚ دارد . ØªÙØ§ÙˆØª این دوآرمان ØŒ ÙˆØªÙØ§ÙˆØªÂ« پهلوان » از« مجاهد » ØŒ Ø¯Ø±Ù‡ÙØªØ®ÙˆØ§Ù† رستم Ùˆ Ø¯Ø±Ù‡ÙØªØ®ÙˆØ§Ù† اسÙندیار، بطور برجسته مشخص میگردد .
هرچند موبدان زرتشتی در ØªØØ±ÛŒÙ داستانهای موجود درشاهنامه کوشیده اند Ú©Ù‡ سیمرغ را جانوری خونخوارو ÙˆØØ´ÛŒ Ùˆ درنده Ùˆ پرخاشگر، نشان بدهند ØŒ Ùˆ اصالت مهر را ازاو بگیرند ØŒ ولی با « اشتباهات لـÙپـی = اشتباهات نا آگاهبودانه » Ú©Ù‡ کرده اند ØŒ میتوان به ØÙ‚یقت گمشده راه ÛŒØ§ÙØª . بهترین گواه براین اندیشه ØŒ سخنی است Ú©Ù‡ کیخسرو ØŒ هنگامی Ú©Ù‡ رستم را به نجات بیژن ÙØ±Ø§Ù…یخواند ØŒ میگوید :
توئی پهلوان Ùکیان جهان نهان ØŒ آشکار، Ùˆ آشکارت ØŒ نهان
گزین کیانی و پشت سپاه « نگهدارایران » و لشگر پناه
مرا شاد کردی بدیدارخویش بدین پرهنر، جان ٠بیدار خویش
سپس به او میگوید :
زهربد ، تو بر پیش ایران ،« ســپــر »
همیشه ، چو « سیمـرغ گــستـرده پــر »
پهلوان ØŒ کسیست Ú©Ù‡ نهانش ØŒ آشکار، Ùˆ آشکارش ØŒ نهان باشد. این گوهر Ùپدیده « راستی »، یا « چهره نمائی گوهر ٠خود ÙØ§Ù†Ø³Ø§Ù† = اخو= خوا xva= تخم » میباشد.
تو مانند سیمرغ گسترده پر، پیش ایران ØŒ سپرجان )= نگهبان ) آنان از بدیها Ùˆ آزار هستی . همین جا ØŒ خود را لو داده اند. چون این سیمرغ ( ارتای خوشه ØŒ ارتای Ùهژیر= هوچیتره ) با گشودن پرهایش، همه ÙØ±Ø²Ù†Ø¯Ø§Ù† خود را زیر پرهای خود ØŒ ازهرگزندی Ùˆ آزاری ( اژی ) بجانشان باز میدارد . سیمرغ ØŒ یا جانان ØŒ اصل قداست جان وزندگیست، وبدین علت، اصل نگهبانی همه جانها بدون هیچ تبعیضی هست . او اصل نگهبانی هرجانیست ØŒ چون تخم جان درهرجانی و« Ø¬ÙØª هرجانی = پـات = پـر » است . اوست Ú©Ù‡ « پـرش » را به هرجانی میدهد . دراثراینکه Â«Ø¬ÙØª هرجانی » است ØŒ « نگهبان هرجانی » است ØŒ نگران هرجانیست . چشمان سیمرغ ØŒ چشمانیست Ú©Ù‡ کوچکترین درد Ùˆ آزارهرجانی را ازدورمی بیند، Ùˆ به نگهداری آن ازگزند میشتابد . این همان بینشی است Ú©Ù‡ دردین یشت Ùˆ بهرام یشت ØŒ « دین » خوانده شده است ØŒ چون بینش چشم کرکس ( کرک + کاز= مرغ ÙØ±Ø§Ø²Ú©ÙˆÙ‡ ) اینهمانی با بینش چشم سیمرغ، داده میشده است . همین اندیشه است Ú©Ù‡ برغم ØªØØ±ÛŒÙ موبدان، در داستان زال دور اÙکنده ØŒ مانده است : سیمرغ ØŒ از دوردرآسمان :
یکی شیرخواره، خروشنده دیـد زمین همچو دریای جوشنده دید
زخاراش، گهواره و، دایه ، خاک
تن ازجامه دور و ، لب از شیر پاک
بگرد اندرش ، تیره خاک نژند بسربرش، خورشیدگشته بلند
خداوند، مهری به سیمرغ داد نکرد او ، بخوردن ازآن بچه یاد
این سخن Ú©Ù‡ خداوند دردل این مرغ خونخوار، مهری اÙکند، ØªØØ±ÛŒÙ ومسخسازیست . این زشت سازی سیمرغ ÙˆÚ¯Ø±ÙØªÙ† اصالت مهرازاوست که، مرغ خونخواراست Ùˆ این خدا( اهورامزدا ) هست Ú©Ù‡ به دل پرخاشگراو، مهر Ù…ÛŒ اندازد !
Ùˆ هنگامی سیمرغ ØŒ زال را به پدرش سام بازمیدهد ØŒ بادادن پر، به زال ØŒ این پیوند Ø¬ÙØª بودن ٠خود با او را ØŒ بیان میکند. من همیشه با تو، ÙˆØ¬ÙØª تو Ùˆ ازاین ر وهمیشه ٠نگاهبان جان توهستم . دادن پربه زال ØŒ بیان Ø¬ÙØª همیشگی با زال بودنست :
ابا خویشتن بر، یکی پرّ من همی باش درسایه ÙØ±Ù‘ من
گرت هیچ سختی بروی آورند زنیک Ùˆ زبد، Ú¯ÙØª ÙˆÚ¯ÙˆÛŒ آورند
برآتش براÙÚ©Ù† یکی پرّ من ببینی هم اندر زمان ØŒ ÙØ±Ù‘ من
که در زیرپرّت ، برآورده ام ابا بچگانم بپرورده ام
همانگه بیایم چو ابر سیاه بی آزارت آرم ، برین جایگاه
ÙØ±Ø§Ù…Ø´ مکن،« مهر دایه» زدل Ú©Ù‡ دردل، مرا مهرتو دلگسل
اندیشه « Ø¬ÙØª بودن سیمرغ با هرجانی » ØŒ سرچشمه آنست Ú©Ù‡ هرگز، سیمرغ « بی Ø¬ÙØª » ØŒ نمیتواند زنده بماند . همه انسانها Ùˆ جانها ØŒ Ø¬ÙØª سیمرغ هستند .هستی( =Ú˜ÛŒ) ØŒ اینهمانی با Ø¬ÙØª ویوغ بودن ( جی = یوغ ) دارد . دانه های وجود خوشه گونه سیمرغ ØŒ درتن هرانسانی Ùˆ Ø¬ÙØª هرانسانیست. اینست Ú©Ù‡ همیشه نگران Ùˆ نگاهبان Ø¬ÙØª خود ØŒ Ú©Ù‡ هرجانیست ØŒ میباشد .
نگاه سیمرغ به Ø¬ÙØª ØŒ نگرنده ونگاهدارنده Ø¬ÙØª خود است. Ø¯ÙˆØ¬ÙØª را نمیتوان ازهم برید . اینست Ú©Ù‡ واژه « پـاس » در پهلوی ØŒ Ú©Ù‡ همان « پاتpaatha » دراوستاست ØŒ Ùˆ دراصل به معنای « Ø¬ÙØª = ØØ¶ÙˆØ±= همراه بودگی= تواءم بودگی = Ø§ØªØØ§Ø¯ = معیت = با کسی بودن » بوده است . با تصویر زرتشت ازهمزاد = Ø¬ÙØª ØŒ معنای « پات = پاد » ØŒ درمتون زرتشتی واژگونه ساخته شد، Ùˆ ازآن پس ØŒ پات= پاد، معنای « ضد » را پیدا کرد . مثلا « پاد زهر» ØŒ به معنای ضد زهر است ØŒ ولی « پادشاه » ØŒ دراصل، به معنای « Ø¬ÙØª ویار سیمرغ » بوده است Ú©Ù‡ بهرام باشد ØŒ چون سیمرغ ØŒ « شاه » است .
مثلا « پـتـیـاره = پات یارکpat+yaarak=pait+yaara » Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی به معنای « Ø¬ÙØª ویارو یوغ ٠سیمرغ » است ØŒ در ØØ§Ù„یکه در الهیات زرتشتی Ùˆ زبان ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ ØŒ معنای « ضد Ùˆ مخالÙ» را پیدا کرده است ØŒ چون درتصویر« همزاد» ØŒ Ø¬ÙØª Ú˜ÛŒ ØŒ ضد Ú˜ÛŒ ØŒ شده بود .
ازاینجاست Ú©Ù‡ نگهبان ÙˆÙ…ØØ§Ùظ ÙˆØØ§Ø±Ø³ ÙˆØØ§Ù…ÛŒ ØŒ دراصل به معنای کسی است Ú©Ù‡ همیشه Ø¬ÙØª Ùˆ تواءمان Ùˆ همراه است . Ø¬ÙØª Ú©Ù‡ همیشه بدیگری متصل است ØŒ Ú©Ù‡ Ø¬ÙØª دیگر را همیشه نگاه میدارد ØŒ وگرنه هستی خودش ØŒ Ø¯Ø±Ø®Ø·Ø±Ù…ÛŒØ§ÙØªØ¯ . سیمرغ با دادن پربه زال ØŒ میگوید Ú©Ù‡ من همیشه با توام ØŒ من همیشه Ø¬ÙØª توام . ازاینرو همیشه نگهدارجان ٠تو، از گزند وآزارهستم . Ø¬ÙØª بودن ØŒ معنای « مهر» را مشخص میساخت ØŒ چون ریشه «مـهــر» Ú©Ù‡ « مت maetha » باشد، به معنای Â«Ø¬ÙØª + Ø§ØªØØ§Ø¯ ووصال » هست(Ferdinand Justi ) . ØÚ©ÙˆÙ…ت ØŒ هنگامی اصالت ÙˆØÙ‚انیت دارد Ú©Ù‡ نگهبان جان Ù‡Ø±ÙØ±Ø¯ÛŒ باشد ØŒ یا به سخنی دیگر، Ø¬ÙØª Ùˆ تواءمان با Ù‡Ø±ÙØ±Ø¯ÛŒ دراجتماع میباشد . نام این پیوند ØŒ مهر بود. مهر، معنای « Ø¬ÙØª بودن » داشت . مهر،اصلیست Ú©Ù‡ دوتا را به هم پیوند میدهد Ùˆ سومیست Ú©Ù‡ نادیده میماند، ولی ازدو، یکی میسازد . این اندیشه ØŒ سبب میشد، Ú©Ù‡ چیزهائی Ú©Ù‡ « سه تا » نامیده میشدند ØŒ معنای « یکی » هم میدادند . مثلا دراوستا « سه پاspaa » به معنای « پا » هست ( یوستی ) . یا « چکاد» Ú©Ù‡ قله باشد ØŒ دراصل « سی کات = سه سر= سر» میباشد . همانسان « سپاس » Ú©Ù‡ « سه پاس » باشد ØŒ همان معنای « پاس = نگهدارو Ù…ØØ§Ùظ » را دارد . همانسان « سپاه » Ú©Ù‡ « spaadha= سه + پاد » باشد، همان معنای paadha یا نگهبان را دارد . همانسان سپرspaara ØŒ معنای پرpaara را دارد . اندیشه« نگهبانی Ùˆ نگهداری » Ùˆ « نگاه » ØŒ با اندیشه Ø¬ÙØª وتواءم Ùˆ یوغ بودن Ùˆ مهرورزیدن ونگران Ùˆ دلمشغول Ùˆ مراقب Ùˆ مواظب Ø¬ÙØª خود بودن ( Ú©Ù‡ هرجانی بود ) ،ازهم جدا ناپذیرند .
تصاویر سیمرغ ØŒ به کردار جانور پرخاشگرو خونخوارو تباهگر درشاهنامه ØŒ یا متون دیگر، همه توهین Ùˆ تهمت Ùˆ زشت سازی Ùˆ ØªØØ±ÛŒÙ است . واژه « سپر» ØŒ درکردی، نام « باز = عقاب » هست ØŒ Ùˆ « باز» همان » واز= وای » یا سیمرغ است . سپرها را دراصل ØŒ ازنی میساخته اند . کیخسرو به رستم میگوید Ú©Ù‡ تو ای رستم ØŒ ای پهلوان ØŒ همگوهر با سیمرغ ØŒ Ùˆ سپرجان ایران هستی . تو « جان همیشه بیداری » Ùˆ « نگهدار» مردمان از آزارو گزند هستی . نقش پهلوان ØŒ سپر بودن برای جان بطورکلی ØŒ ازگزند Ùˆ آزار ( اژی ) است .اوباید مانند سیمرغ ( کرک + کاز = مرغ ÙØ±Ø§Ø²Ú©ÙˆÙ‡ ØŒ کرک + کاس = مرغ Ù†ÛŒ نواز ) Ú©Ù‡ چشمان دوربین دارد ØŒ Ùˆ خطرهرجانی ( Ú˜ÛŒ ) را از دور، Ù…ÛŒ بیند ( مانند دیدن کودک زال Ú©Ù‡ روی سنگ خارا اÙکنده شده بود ) ØŒ ببیند Ùˆ بیاری آن جان بشتابد .
داستان بینش در« جام گیتی نما » نیز دیدن از دور ٠« درد بیژنیست ØŒ Ú©Ù‡ درچاهی تاریک دراقصای جهان » اسیرو درمانده Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù‡ است، Ùˆ رهائی دادن اواز درد ست. « بینش درجام جم » ØŒ برای Ø´ØªØ§ÙØªÙ† به رهائی دادن ازگزند است . پهلوان ØŒ باید با بینشی Ú©Ù‡ ازبÙÙ† جان ٠جهان بین ØŒ درخود ( اخو= چیتره =وین = جام جم) دارد ØŒ به یاری انسانها از آزار ( اژی = اژدها ) بشتابد .
خویشکاری پهلوان ØŒ Ø¯ÙØ§Ø¹ از رندگی( جان ) بطورکلی هست، نه تنÙیذ Ùˆ تØÙ…یل دین Ùˆ عقیده Ùˆ آموزه خود، با زورو شمشیر Ùˆ تیغ به دیگرانست . درست ØŒ گشتاسپ Ùˆ اسÙندیار Ùˆ بهمن ØŒ با زورو تیغ وبند میخواستند دین زرتشت را به خانواده رستم تØÙ…یل کنند. خانواده رستم وزال ØŒ برضد جهاد دینی Ùˆ استبداد دینی برخاستند، هستی خود را نثارکردند ØŒ وبدینسان بنیاد گذار آزادی دینی درایران شدند . منش پهلوانی ØŒ برضد « منش جهاد » بود . « ارتای خوشه = ارتای هژیر یا هو چیتره » یا ارتا وشی » ØŒ خود را « خوشه همه جانها Ùˆ انسانهای جهان » میدانست ØŒ Ùˆ Ù…Ùهوم « دروند » Ùˆ « اشون Ù» زرتشت را نداشت، Ú©Ù‡ مردمان گیتی را به دوبخش ØŒ نظیر آموزه اسلامی « دارالسلام » Ùˆ « دار Ø§Ù„ØØ±Ø¨ » ازهم جدا میکند. برای پهلوان ØŒ ایمان وبی ایمانی ØŒ جانهارا ازهم جدا نمیکند .
برای پهلوان ØŒ « جان= زندگی = Ú˜ÛŒ » ØŒ بر هرگونه ایمانی Ùˆ هر گونه اختلاÙÛŒ ØŒ اولویت داشت . برای پهلوان ØŒ « بینش برای نگاهداری جان » ØŒ ازخود Ù Ú˜Ø±ÙØ§ÛŒ جان در هرانسانی ØŒ برمیخیزد ØŒ وچنین بینشی است Ú©Ù‡ ØŒ انسان را به نگهبانی جانها میکشاند .این اندیشه Ú©Ù‡ آرمان ٠بنیادی Ùپهلوان است ØŒ درچند بیت در آغازشاهنامه آمده است
خرد ، « چشم جان» است چون بنگری
توبی چشم جان ، این جهان نسپری
خرد ØŒ چشم جان، Ùˆ طبعا پاسدارو نگاهبان جان وزندگیست . اندیشیدن خرد، نگاهیست Ú©Ù‡ چشم جان ØŒ یا چشم زندگی ØŒ به رویدادها، برای بهترزیستن جان بطورکلی میکند . اینهمانی دادن « خرد » با «چشم جان » ØŒ Ùˆ طبعا اینهمانی دادن ØŒ « اندیشه » با « نگاه » ØŒ نشان میدهد Ú©Ù‡ خویشکاری خرد ØŒ « نگهداری جان بطورکلی » است .اینست Ú©Ù‡ Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ù†Ú¯Ù‡Ø¯Ø§Ø±ÛŒ Ùˆ نگهبانی ØŒ رابطه تنگاتنگ « نگاه انسان را Ú©Ù‡ بینش خرد انسان باشد »، با Ø·ÛŒÙÛŒ ازخویشکاریهای اجتماعی Ùˆ سیاسی نشان میدهد .
با نگاه یا اندیشه است ØŒ Ú©Ù‡ شهررا نگاه میدارند ØŒ رعیت را نگاه میدارند ØŒ جامعه را از دشمن نگاه میدارند ØŒ کودک Ùˆ دوستان را نگاه میدارند ØŒ ÙØ±ØµØª را نگاه میدارند ØŒ به روزهای بدی یا نیکی Ú©Ù‡ میآید نگاه میکنند . بالاخره جهان آرائی ØŒ نگاهداشتن زندگی است . نگاه ØŒ اینهمانی با اندیشه ای دارد Ú©Ù‡ ازبÙÙ† جان انسان میتراود .
نخست Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ ØŒ خرد را شناس نگهدارجانست Ùˆ جان را سپاس
برداشت ما از« نخست Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ » ØŒ برداشتیست Ú©Ù‡ زاده از تصویر خدا در اسلام Ùˆ دین زرتشتی است . Ø¯Ø±ØØ§Ù„یکه « نخست Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ » ØŒ دراصل به تصویر « بهمن = مینوی درون مینو = بÙÙ† زندگی Ùˆ بÙÙ† خرد باهم » بازمیگردد . بهمن ØŒ بÙÙ† خرد Ùˆ بن زندگی بطورکلی هست . دربهمن ،که بÙÙ† جهان هستی است ØŒ « خرد» با « جان» ØŒ اینهمانی دارد . جهان از خرد، روئیده Ùˆ زائیده شده است . اینست Ú©Ù‡ نخستین پیدایش بهمن ØŒ ماه است ( رØÛŒÙ… عÙÛŒÙی، اساطیر، ØµÙØÙ‡ 249 ماه نیایش ) ØŒ Ú©Ù‡ مجموعه همه تخمهای زندگان شمرده میشود ØŒ وچون تخم ØŒ سرچشمه روشنائیست ØŒ بنابراین ماه ØŒ اصل روشنائی است ØŒ Ùˆ چشم آسمانست، Ú©Ù‡ اینهمانی با خرد دارد . ودرادبیات ایران ØŒ ماه ØŒ سـپر شمرده میشود .
سپاس ( سه + پاس ) تو چشم است و گوش و زبان
کزین سه ، رسد نیک و بد ، بیگمان
همیشه خرد را تو دستور دار بدو ، جانت ازناسزا ، دور دار
با پیدایش زرتشت ØŒ معنای « خرد» بکلی تغییر میکند . خرد، ازبرگزیدن « Ú˜ÛŒ Ùˆ اژی » در تصویر همزاد زرتشت ØŒ معین ساخته میشود Ú©Ù‡ ازهم جدا Ùˆ متضاد با همند Ùˆ ازاین رو کاملا روشن هستند . این در آموزه زرتشت است Ú©Ù‡ چنین روشنائی میان پدیده های خیروشرّ ØŒ Ú˜ÛŒ Ùˆ اژی هست . ازاین رو، Ù‡ÙØªØ®ÙˆØ§Ù† رستم ØŒ دراین چهارچوبه ØŒ بی معنا وپوچست . با باور به آموزه زرتشت ØŒ کسی بسراغ ÛŒØ§ÙØªÙ† چشم خورشید گونه یا جام جم ( چشمی Ú©Ù‡ ازخود ببیند Ùˆ ازخود روشن بکند ) نمیرود . اینست Ú©Ù‡ Ø¯Ø±Ù‡ÙØªØ®ÙˆØ§Ù† اسÙندیار، این هسته داستان، ØØ°Ù میگردد .
رابطه اسÙندیار با پدرش Ú©Ù‡ گسترنده دین زرتشت است ØŒ Ùˆ با گوش های خود ØŒ گاتا را از دهان خود زرتشت ØŒ شنیده Ùˆ Ùهمیده ØŒ دراثر قدرتخواهی بیش Ø§Ø²ØØ¯ÛŒ Ú©Ù‡ هردودارند ØŒ بسیار Ø¢Ø´ÙØªÙ‡ Ùˆ پریشان است . Ø¯Ø±ØØ§Ù„یکه میان زال زر، ÙØ±Ø²Ù†Ø¯ ÙˆØ¬ÙØª سیمرغ Ùˆ پیکریابی سیمرغ Ùˆ رستم ØŒ درست رابطه ای دیگر برقراراست . رستم ØŒ ÙØ±Ø³ØªØ§Ø¯Ù‡ میشود تا « یکی آزمایش از روزگار بکند» Ùˆ نخست خودش بادیده خود بتواند راه برود Ùˆ چشم دیگران را ازهمین راه بازکند . اسÙÙ†Ø¯ÛŒØ§Ø±ÙØ±Ø³ØªØ§Ø¯Ù‡ نمیشود Ú©Ù‡ یکی آزمایش از روزگاربکند تا به « چشم ازخود بیننده » برسد، بلکه مانند پدرش با ایمان به آموزه زرتشت ØŒ نیازبه چنین Ù‡ÙØªØ®ÙˆØ§Ù†ÛŒ ندارد .
دیدن برای سیمرغ یا « ارتا ÛŒ خوشه» ØŒ دیدن درتاریکی Ùˆ جستجوی آب زندگی درتاریکیها کاردارد . گوهر ٠ارتای خوشه یا سیمرغ، چنین چشمیست Ú©Ù‡ درهرانسانی ØŒ کاشته Ùˆ غرس شده است . نام ÙÚ¯Ù„ ارتای خوشه ØŒ Ú©Ù‡ سپس زرتشت ØŒ نامش را تبدیل به اردیبهشت کرد ØŒ مرزنگوش است، Ú©Ù‡ « عین الهدهد » یا « مروی= مر+ وای » نیز نامیده میشود . باید پیش چشم داشت Ú©Ù‡ ÙÚ¯Ù„ ØŒ یا گول ØŒ معنای خوشه را دارد . کردها، ماه اردیبهشت را « گولان » مینامند . ارتا ØŒ گلچهره است ( همان گلچهره ØŒ در غزل ØØ§Ùظ ) ØŒ یعنی گوهرش Ùˆ ذاتش، خوشه است . هدهد را Ú©Ù‡ ما، در منطق الطیرعطارمیشناسیم، درواقع چشم خود این خداست، Ú©Ù‡ درهرانسانی هست ØŒ Ùˆ بینش او در تاریکیهاست Ú©Ù‡ همه را درپایان به سیمرغ راهبری میکند Ùˆ تبدیل به سیمرغ میکند .
صنما( سن=سیمرغ )، چگونه گویم که : تو نور جان مائی
که چه طاقتست جان را ، چو تو ، نور خود ، نمائی
توچنان همائی ای جان ، که بزیر سایه تو
به ک٠آورند زاغان ، همه ، خلقت ٠هـمـائـی
هد هد، Ú©Ù‡ سبکشده واژه « هو توتک » است، به معنای « نای به » است ØŒ Ú©Ù‡ همان « وای به» یا سیمرغ میباشد ( توتک = نای شبانان، هو= به ) . به عبارت دیگر ارتای خوشه ØŒ چشم هدهد یا چشم نای به است . وهدهد Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ چشمی دارد Ú©Ù‡ قنات ( = ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯= سیمرغ ) یا آب روان درتاریکیهای زیر زمین را Ù…ÛŒ بیند . Ø´Ú¯ÙØªÛŒ وخیرگی Ùˆ اندیشیدن وجستجو Ùˆ آزمودن ØŒ با دیدن در تاریکی کار دارد . اینست Ú©Ù‡ رستم درآغاز، بدون رهبریست Ú©Ù‡ پیشاپیش به او « آنچه پیش خواهد آمد Ùˆ روی خواهد داد » به او بگوید . دراین صورت ØŒ او با چشم خود، باید راه خود را بیابد وهیچ رهبرو راهگشا Ùˆ پیشوا ئی ندارد. درست این سراندیشه Ú©Ù‡ Ú¯ÙˆÙ‡Ø±Ù‡ÙØªØ®ÙˆØ§Ù† خیرگی Ùˆ آزمایش Ùˆ جستجو است ØŒ درداستان اسÙندیار، ÙØ±Ø§Ù…وش ساخته میشود . کرگسار، دشمنی Ú©Ù‡ درجنگ ØŒ اسیر اوشده است ØŒ همه رویداد هارا Ú©Ù‡ پیش خواهد آمد، پیشاپیش درهرخوانی به او میگوید ØŒ Ùˆ برعکس Ù‡ÙØªØ®ÙˆØ§Ù† رستم ØŒ همه جا ØŒ سپاه او با اوست Ùˆ تماشاچی قهرمانیهای اوست . غایتی را Ú©Ù‡ اسÙندیار، ندارد Ùˆ نمیشناسد ØŒ جستجوی توتیائیست Ú©Ù‡ چشمهای نگهبانان ایران را ØŒ ازخود ØŒ بینا میکند.
چشم اسÙندیار، کرگسار تورانی است Ú©Ù‡ دشمن او میباشد Ùˆ Ø§Ø³ÛŒØ±Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است . اسÙندیار، خودش، درتاریکی زمان نمی بیند .
ز روئین دژ Ùˆ کار اسÙندیار ز راه Ùˆ ز « آموزش کرگسار »
پس ازمشاجره اسÙندیاربا پدرش، Ú©Ù‡ وعده های دروغ به او میدهد Ùˆ به هیچکدام نیز ÙˆÙØ§Ø¯Ø§Ø±Ù†Ù…ÛŒ ماند ( Ùˆ نخستین مبلغ دین زرتشت است Ú©Ù‡ سرودهای گاتا را یک به یک از دهان خود زرتشت شنیده است ) وخودش، درقدرتخواهی، دست Ú©Ù…ÛŒ از پدرش ندارد ØŒ راه Ù…ÛŒØ§ÙØªØ¯
چنین Ú¯ÙØª Ú©Ùˆ چون بیامد زبلخ زبان وروان پر Ø²Ú¯ÙØªØ§Ø± تلخ
زپیش پدر Ø±ÙØª اسÙندیار سوی راه توران ØŒ ابا کرگسار
همی راند تا پیشش آمد دوراه سراپرده و خیمه زد با سپاه
اسÙندیار وگشتاسپ ØŒ Ú©Ù‡ موءمن به زرتشت هستند ØŒ دراندیشه ÛŒØ§ÙØªÙ† چشمی Ú©Ù‡ دراثر آزمایش Ùˆ جستجو ازخود، همه چیزها را ( به ویژه ØªÙØ§ÙˆØª Ú˜ÛŒ از اژی را ) روشن کند نیستند ØŒ چون این ØªÙØ§ÙˆØª را زرتشت ØŒ درآموزه خود ØŒ کاملا روشن کرده است، وآنها راه درست را برگزیده اند . اکنون این دوراه تازه ØŒ Ú†Ù‡ معنائی دارد ØŸ سپس نیز« کرگسار تورانی » را Ú©Ù‡ دشمن است با نوشانیدن باده، به زور Ùˆ عن٠، مورد ØªÙØªÛŒØ´ قرارمیگیرد. دشمن دراثرنوشیدن باده به عن٠، مست میشود Ùˆ برضد خواست خود ØŒ هررویدادی را Ú©Ù‡ پیش خواهد آمد ØŒ به اسÙندیاری Ú©Ù‡ چشم برای جستن آن ندارد ØŒ میگوید . اسÙندیار، چشمی را Ú©Ù‡ درتاریکیهای جستجو، ببیند ØŒ Ú¯Ù… کرده است . چشمش وخردش را با ایمان ØŒ برای چنین بینشی ØŒ کور کرده است. این نقطه ضع٠اسÙندیار، Ùˆ هرموءمنی هست، Ùˆ بدین علت، سیمرغ درجنگش با رستم ØŒ تیرگز را به رستم میدهد تا به چشم او بزند .
Ø¯Ø±Ù‡ÙØªØ®ÙˆØ§Ù† اسÙندیار، ناگهانی بودن ØØ§Ø¯Ø«Ù‡ ها ÙˆØ´Ú¯ÙØªÛŒ پیدایش آنها ØŒ ØØ°Ù شده است ØŒ چون کرگسار، زیر ÙØ´Ø§Ø±Ùˆ مست ساخته شدگی ØŒ راه Ùˆ ØØ§Ø¯Ø«Ù‡ ای Ú©Ù‡ پیش خواهد آمد ØŒ بدو میگوید میداند. دشمن ØŒ زیر ÙØ´Ø§Ø± Ùˆ ناخواسته ØŒ اورا از ØÙ‚یقت آگاه میسازد ØŒ واو Ùقط زورمندی خود را در برخورد با آن پیش آمد ØŒ نشان میدهد :
ازآن پس Ø¨ÙØ±Ù…ود تا کرگسار شود داغ دل پیش اسÙندیار
Ø¨ÙØ±Ù…ود تا جام زرین چهار دمادم بدادند برکرگسار
وزآن پس Ø¨Ø¯ÙˆÚ¯ÙØª کای تیره بخت
رسانم ترا من به تاج و به تخت
اسÙندیار،ازقماش همان وعده های دروغی Ú©Ù‡ پدرش به او مرتبا میدهد ØŒ به کرگسارنیز میدهد، تا او را Ø¨ÙØ±ÛŒØ¨Ø¯ وبه هیچکدام نیزدرپایان ÙˆÙØ§ نمیکند . این شیوه راست گوئی Ùˆ راست کرداری شاگرد زرتشت است !
گرایدون که هرچت بپرسم ، تو راست
بگوئی ، همه مرز توران ، تراست !
چو پیروز گردم ، سپارم ترا بخورشید تابان برآرم ترا
وگر هیچ گردی به گرد دروغ نگیرد دروغت برمن ÙØ±ÙˆØº
این کرگسار، پیش ازرسیدن به هرخوانی، بزور، مست ساخته میشود Ùˆ همه جا نیز راست میگوید، ولی اسÙندیار زرتشتی ØŒ برعکس همه وعده هایش، اورا دچار سخت ترین عذابها، ودرپایان، با Ù†Ø§Ø±Ø§ØØª ساختن Ùˆ خشمگین ساختن اوبه عمد ØŒ اورا به پرخاش وخشمناکی میانگیزاند ØŒ تا او را به هرترتیبی شده ØŒ ازسرخود واکند Ùˆ بکشد. این شیوه برخورد شاگرد Ùˆ مبلغ بزرگ دین زرتشت است Ú©Ù‡ گاتا را از دهان خود زرتشت با گوش خود شنیده است ØŒ Ùˆ چون زبان خودش بوده است ØŒ واژه به واژه آن را Ùهمیده است ØŒ Ø¯Ø±ØØ§Ù„یکه هیچکدام از مدعیان امروزه ØŒ چنین ادعائی نمیتوانند بکنند .
ØªÙØ§ÙˆØª Ø±ÙØªØ§Ø±Ø§Ø³Ùندیار با کرگسار، با شیوه Ù Ø±ÙØªØ§Ø± رستم با « اولاد »که ازسپاه دشمنست، واورا Ùقط درمرØÙ„Ù‡ پایانی رهنمائی میکند ØŒ ØªÙØ§ÙˆØª Ù…Ùهوم « دشمن » را نزد پهلوان Ùˆ نزد مجاهد دینی، نمودار میسازد . رستم ØŒ وعده ئی Ú©Ù‡ به اولاد میدهد ØŒ انجام میدهد Ùˆ به تØÙˆÙ„ اولاد از دشمنی به دوستی ØŒ اطمینان دارد . برای اسÙندیار، دشمن ØŒ Ú©Ø§ÙØ± ØŒ یعنی درگوهر، پوشنده ØÙ‚یقت است . دشمن ØŒ Ø¨Ø§Ù„ÙØ·Ø±Ù‡ ØŒ ØÙ‚یقت را تاریک میسازد ØŒ Ùˆ طبعا جنایتکار است ØŒ Ùˆ گوهرش ØŒ تغییر نمی پذیرد . برای رستم ØŒ دشمن ØŒ جنایتکار Ùˆ Ú©Ø§ÙØ±( پوشنده ØÙ‚یقت Ø¨Ø§Ù„ÙØ·Ø±Ù‡ ) نیست، Ùˆ بازور نباید ØÙ‚یقت را به رغم میل او ØŒ ازاو بیرون کشید . مجاهد دینی Ùˆ ایدئولوژیکی ØŒ ØªÙØ§ÙˆØª میان Ù…Ùهوم « دشمن » ØŒ با « جنایتکار Ùˆ پوشنده ØÙ‚یقت Ø¨Ø§Ù„ÙØ·Ø±Ù‡ » را نمیشاسد . برای مجاهد ØŒ دشمن ØŒ Ú©Ø§ÙØ±( پوشنده ØÙ‚یقت )ØŒ یا واژگونه سازنده ØÙ‚یقت ( اهریمن ) ودرگوهرش ØŒ ضد ØÙ‚یقت وضد زندگی ( اژی= اهریمن ) است . اینست Ú©Ù‡ دشمن ØŒ قطرتا ØŒ جنایتکاراست . چنین Ù…Ùهومی از دشمن ØŒ سراسر Ø±ÙØªØ§Ø± Ùˆ اندیشیدن Ùˆ شیوه مبارزات مجاهد را معین میسازد . برپایه این شیوه اندیشیدن است Ú©Ù‡ اسÙندیار درخوان ششم میگوید :
به نیروی یزدان ، بیابیم دست بدین بدکنش مردم بت پرست
ازآن دژ، یکایک توانگرشوید همه پاک ØŒ با گنج Ùˆ Ø§ÙØ³Ø±Ø´ÙˆÛŒØ¯
برای ما ØŒ Ú©Ù‡ تصاویر اسلامی بر ذهنمان چیره است ØŒ « مردم بت پرست بدکنش » نه تنها معنای بدی ندارد ØŒ بلکه ÙØ¶ÛŒÙ„ت ÙˆØ§ÙØªØ®Ø§Ø± هم هست ØŒ چون اسلام هم، بت پرستان جاهل را میکوبد ومیکشد Ùˆ آنرا ÙØ®Ø±Ùˆ ثواب هم میداند . ولی بت پرستی درآن زمان ØŒ همین دین سیمرغی بوده است . جهاد، هم با بت پرستانی کاردارد Ú©Ù‡ کنششان دراثر ایمانشان ØŒ بد هست ØŒ Ùˆ هم با غارت Ùˆ یغمای اموال چنین Ú©ÙØ§Ø±ÛŒ Ú©Ù‡ ØÙ‚ مالکیت ندارند ØŒ Ùˆ توانگر ساختن خود ازاین اموال ØŒ کار دارد . کسیکه ØÙ‚یقت ندارد( Ú©Ø§ÙØ±Ø§Ø³Øª ) ØŒ ØÙ‚ هستی Ùˆ ØÙ‚ مالکیت ندارد .
اسÙندیار، با خدعه وارد روئین دژ میشود، Ùˆ بنام بازرگان بزمی میسازد تا شاه ( ارجاسب ) Ùˆ مهتران لشگررا همه مست سازد Ùˆ سپس دراین مست سازی ØŒ لشگرخود را ازخارج به تهاجم ÙØ±Ø§Ù…یخواند Ùˆ ارجاسب را میکشد، Ùˆ کاخ اورا آتش میزند :
Ø¨ÙØ±Ù…ود تا شمع Ø§ÙØ±ÙˆØ®ØªÙ†Ø¯ به هرسوی ØŒ ایوان همی سوختند
ودستور میدهد سر ارجاسب را از تن جدا کرده ، از روئین دژ پائین اندازند :
چو انبوه گردد به دژ در، سپاه گریزان و برگشته از رزمگاه
سرشاه ترکان ، ازاین دیدگاه بینداخت باید به پیش سپاه
Ø¸ÙØ²ÙˆÙØªØ Ù Ø§Ø³Ùندیار، یک Ø¸ÙØ± ٠دینی شمرده میشود :
همیشه جوان باد اسÙندیار Ùˆ را باد چرخ ومه Ùˆ بخت، یار
که برکین لهراسب، زارجاسب سر
ببرید Ùˆ ØŒ Ø¨ÙØ±ÙˆØ®Øª آئین Ùˆ ÙØ±Ù‘
با کشتن ارجاست ØŒ آئین زرتشت ر Ø§Ù…ÛŒØ§ÙØ±ÙˆØ²Ø¯ . آنگاه اسÙندیار به پدرش مینویسد :
به روئین دژ، ارجاسب وکهرم نماند
بجزمویه و درد و ماتم نماند
کسی را ندادم به جان زینهار گیا در بیابان سرآورد بار
همه مغزمردم خورد شیروگرگ جز از دل نجوید پلنگ سترگ
این نخستین مبلغ آموزه مهر زرتشت است، Ú©Ù‡ هیچکس را به جانش زینهار نمیدهد، Ùˆ ازخون دشمن ØŒ همه گیاهان بیابان را آبیاری میکند، Ùˆ باندازه ای کشتارکرده است، Ú©Ù‡ پلنگان ØŒ Ùقط دل کشته شدگان Ùˆ شیرها وگرگها Ùقط مغز مردمان را میخورند .
« مجاهد دینی » ØŒ همیشه در دشمن ØŒ Ú©Ø§ÙØ±(= پوشنده ØÙ‚یقت ) Ùˆ طبعا ظالم Ùˆ ÙØ§Ø³Ø¯ Ùˆ جنایتکارمی بیند، Ú©Ù‡ راهی جز نابود ساختن آن نیست Ùˆ این Ù…Ùهوم « دشمنی » برای رستم Ùˆ خانواده زال، Ù¾Ø°ÛŒØ±ÙØªÙ†ÛŒ نبود .