ÙØ±Ø²Ø§Ù†Ù‡ قوامي
پنج دقیقه سکوت

ØØ±Ù Ù…ÛŒ شوم توی خالی
پیغام می گذارم پی پیدا شدنت
خالی نگاهم نکن!
Ù…ÛŒ آیم از ØªÙ†ÙØ³ امروز Ùˆ ÙØ±Ø¯Ø§ÛŒ دور Ù†ÙØ³ گیر
سنگی رویم بگذار
کلاهم صورتی بود Ùˆ دستکش هایم Ø¨Ù†ÙØ´
هوا کم بود و من خالی
پس از شنیدن صدای بوق
پیغام می گذارند و من برمی دارم
خودم کلاهم شانه های بیچاره ام
پس از شنیدن خالی
قبل از من نگرانت شدم
نیستی عزیزم که ببینی
چقدر توی ص٠مرده بودند
خالی نگاهم نکن
گوشم کن خوب
گلی روی سینه ات بگذار
و پنج دقیقه سکوت...
هوا Ú©Ù… بود Ùˆ روز هر Ù„ØØ¸Ù‡ غلیظ تر Ù…ÛŒ شد
شانه هایم سنگین
پاک Ù…ÛŒ شوند ØØ±Ù ها
-من تلخ می خورم مرسی!
-چند دقیقه سکوت
-چه کلاه قشنگی!
-چند دقیقه "کجایی"
امروز بیدار نمی شوم
Ø¨Ù†ÙØ´ به من Ù…ÛŒ آید
نیستی عزیزم که بیایی!
بابك ØµØØ±Ø§Ù†ÙˆØ±Ø¯ نوشت
اين شعر ها مصداق Ú¯ÙØªÙ‡ هاي بالايم بود .
به جز اين ها ساده ، آرام و روان مي نماياند .
موÙÙ‚ باشيد