به راستی « ØØ§Ùظ »، Ú©Ù‡ بود Ùˆ Ú†Ù‡ Ù…ÛŒ اندیشید؟ -------نویسنده: سند باد
ÙØ±Ø³ØªÙ†Ø¯Ù‡ ÛŒ مقاله آریو برزن زاگرسی
نویسنده: سند باد
به راستی « ØØ§Ùظ »، Ú©Ù‡ بود Ùˆ Ú†Ù‡ Ù…ÛŒ اندیشید؟
جام یا پیاله، سنگابه ای بوده است که در باورهای میترائیستی در آن نوشابهء مقدس را ریخته، می نوشیده اند. بنا بر اوستا، شربت جاودانگی _اَمریته Amrita _
نویسنده: سند باد
به راستی « ØØ§Ùظ »، Ú©Ù‡ بود Ùˆ Ú†Ù‡ Ù…ÛŒ اندیشید؟
جام یا پیاله، سنگابه ای بوده است Ú©Ù‡ در باورهای میترائیستی در آن نوشابهء مقدس را ریخته، Ù…ÛŒ نوشیده اند. بنا بر اوستا، شربت جاودانگی _اَمریته Amrita _ یا Ùّر کیانی Ú©Ù‡ بخشنده Ùˆ یا نماد دارایی، نعمت، ØØ§ØµÙ„خیزی، تسلط ÙØ±Ù…انروایانه بر خورشید Ùˆ ابر Ùˆ آسمان، بخت Ùˆ قدرت شهریاری، پیروزی Ùˆ بخشندهء همه نوع برکات است، در Ú˜Ø±ÙØ§ÛŒ دریا Ùˆ آب پنهان Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ پهلوانان، همهء خدایان Ùˆ شاهان از سویی، Ùˆ دیوان Ùˆ انیران از دیگر سو برای ØªØµØ§ØØ¨ آن به پیکار Ù…ÛŒ پردازند. در آیین میترایی، شیرهء ØÛŒØ§Øª بخش هَئومه همان رمز Ùّر را دارد Ú©Ù‡ در جام Ùˆ یا پیاله Ù…ÛŒ ریختند Ùˆ Ù…ÛŒ نوشیدند. این جام Ùˆ پیاله در ایران باستان ØØ±Ù…ت Ùˆ تقدس بسیار داشت. دارندهء Ùّر یا جام Ùˆ پیاله Ùˆ نوشندهء شربت مقدس٠جاودانگی، علاوه بر شهریاری، نیز قدرت، پیروزی، ØÚ©Ù…ت Ùˆ تسخیر اÙلاک را به ارمغان Ù…ÛŒ آورد. زرتشت، برای کسب خرد جاودانه، رستگاری ابدی Ùˆ نیروی Ø±ÙˆØØ§Ù†ÛŒ ÙˆØØ¯ØªØŒ Ùّر را به صورت آبی زلال در ک٠دست _ Ù…Ùهوم پسین جام _ از اهورامزدا Ùˆ به تعبیری از بهمن کسب کرده Ùˆ نوشیده است. این Ùّر در اشکال بعدی به نوشابهء مقدس Ùˆ سرمدی به نام بنگ گشتاسبی شهرت ÛŒØ§ÙØª Ú©Ù‡ به صورت Ù…ÛŒ مغانه، جام Ùˆ پیاله در ادب Ùˆ Ø¹Ø±ÙØ§Ù† ایران باقی ماند.8 Ùّر کیانی نیز Ú©Ù‡ ویژهء پادشاهانی بود Ú©Ù‡ از دایرهء عدالت خارج نشوند Ùˆ در Ø±ÙØ§Ù‡Ù زندگانی مردمان بکوشند، به جمشید رسیده Ú©Ù‡ نماد آن، یعنی جام جم، جایگاه شایستهء خود را در ادبیات Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ÛŒ Ùˆ در شعر ØØ§Ùظ پیدا کرده است. با نگاه در جام جم است Ú©Ù‡ انسان ایرانی Ù…ÛŒ تواند بر جهان اشراق پیدا کند Ùˆ بر امور موذی Ùˆ خطرناک آگاهی یابد. Ùˆ جمشید، از آنجا Ú©Ù‡ در پیوند با خرد جاودانه است؛ انسان- خدایی ست Ú©Ù‡ Ù…ØÙˆØ± اندیشه اش، بهروزی Ùˆ مانایی انسان است دراین جهان Ùˆ بر این باور است Ú©Ù‡ بهشت را تنها بر کرهء خاکی باید برپای داشت. آیا تلخ نیست Ú©Ù‡ با رویکرد به جهان بینی ای بیگانه Ùˆ سرتاسر سیاه، از خود Ùˆ توان خود غاÙÙ„ شویم؟ جام جام در ک٠داشته باشیم Ùˆ از جهان بینی ای Ú©Ù‡ کوچکترین ارزشی برای انسان Ùˆ مشیت او نمی شناسد Ùˆ ناÙÛŒ هر اراده ای، جز ارادهء الله ست، پشتیبانی کنیم؟ اما، ØØ§Ùظ به توانایی های خودی باور دارد Ùˆ تمنا از بیگانه را شایستهء دارندگی نمی داند؛ اصولاً بیگانگان Ùˆ انیران دارای Ùّر نیستند Ú©Ù‡ بتوان از آنان چنین تمنایی داشت.
گـوهر جـام جم از کان جهانی دگر است
تــو تمنــا ز Ú¯Ùــل کــوزه گــران مـی داری
به هر رو در تاریخ اندیشه، این تنها بستر ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ ست Ú©Ù‡ انسان را ØØ§Ù…Ù„ خدا Ù…ÛŒ داند Ùˆ با ابزار اشراق Ú©Ù‡ به علم مجهز Ùˆ همبسته به آن است، امکان رشد Ùˆ تعالی را همراه با سربلندی Ùˆ شجاعت Ù†ÙØ³ برای انسان تضمین Ù…ÛŒ کند.
مولوی بلخی که خود گنجینه ای گران بها از اندیشههای ایرانی ست، در همین راستا میسراید:
بیرون زتو نیست هر چه در عالم هست
از خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی
جان٠جهان ØØ§Ùظ
با توجه به اسطوره Ùˆ اندیشه های ایرانی، به گوشه هایی از جهان بینی ØØ§Ùظ اشاره Ù…ÛŒ کنم.
اگر شاهنامه، بیان گستردهء ذهن Ùˆ اندیشهء ایرانی پیش از اسلام است، دیوان ØØ§Ùظ، تمرکز Ùˆ ØØ¯Ù‘ت این اندیشه هاست در ردای بلند Ùˆ رنگین رندی. دیوان ØØ§Ùظ، به تمامی بر بنیادهای استوار خوشباشی، بهزیی، غنیمت دم، تکریم شأن انسان Ùˆ بر پایهء کامیابی از این جهان بنا گردیده است؛ اصولی Ú©Ù‡ جهان اسلام یکسره با آن بیگانه است. از همینروست Ú©Ù‡ ØØ§Ùظ، یکدم زبان از ذم Ùˆ ملامت زاهد Ùˆ شیخ Ùˆ Ù…ÙØªÛŒ Ùˆ Ùقیه در نمی بندد. ØØ§Ùظ با رویگردانی از ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ عرب، ایرانیان را به تکیه بر ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ خودی Ø³ÙØ§Ø±Ø´ Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ تکیه گاهی Ù…ØÚ©Ù… است برای ØÙظ ÙˆØØ¯Øª ملی.
اگر ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ از سلطهء خانمان برانداز اندیشهء عرب Ø´Ùکوه Ùˆ پرخاش Ù…ÛŒ کند:
ز شیر شـتر خـوردن و سـوسمـار
عرب را به جایی رسیده است کار
کــــه تــاج کــــیـانــی کــــنـد آرزو
تÙــو بـر تـو ای چـرخ گـردون تـÙـو
ØØ§Ùظ نیز، رنج Ùˆ اندوه خود را از ناکجاآباد این اندیشه باز Ù…ÛŒ نمایاند Ùˆ از پارسایان ( پارسیان ) یاری Ù…ÛŒ خواهد:
تازیان را غـم اØÙ€ÙˆØ§Ù„ گـرانباران نیـست
پارسایان مددی تا خوش و آسان بروم
Ùˆ در ماه رمضان Ú©Ù‡ برای مسلمانان، ماهی مقدس است Ùˆ هنگامهء عزاداری، Ø³ÙØ§Ø±Ø´ میکند:
زان می عشق کزو پخته شود هر خامی
گـر چـه مـاه رمـضان اسـت بیـاور جـامی
ØØ§Ùظ، ابایی ندارد Ú©Ù‡ در ماه رمضان به شادخواری بنشیند؛ چرا Ú©Ù‡ اصولاً اعتباری برای سنتهای اسلامی نمی شناسد Ùˆ ØªØµØ±ÛŒØ Ù…ÛŒ کند:
بده ساقی Ù…ÛŒ باقی Ú©Ù‡ در جنت نخواهی ÛŒØ§ÙØª
کـنــار آب رکنـــابـاد و گـلگــشت مــصـلــی را
آیتالله مطهری Ú©Ù‡ از زمرهء ØØ§Ùظ شناسان اسلامی ست Ùˆ نتیجههایی چون بهاء الدین خرمشاهی را در ØØ§Ùظ شناسی به یادگار گذاشته است، همه چیز را وارونه Ù…ÛŒ کند تا ØØ§Ùظ را به اندازه هایی Ú©Ù‡ از پیش در ذهن خود ساخته است، درآورد.
به دو بیت زیر که مطهری برای سرزنش شاملو، به آنها استناد کرده است، توجه کنید:
به گوش هوش نیوش از من و به عشرت کوش
Ú©Ù‡ این سـخن Ø³Ù€ØØ± از هـاتÙـم بــه گـوش آمـد
زÙـکــر تـÙـــرقــه بـاز Ø¢ÛŒ تـا شــوی مــجـــمـوع
بــه ØÙ€Ù€Ú©Ù… آنــکــه چـو شـد اهرمن سروش آمد
آقای مطهری این دو بیت را آورده است تا به شاملو Ú©Ù‡ از "عشرت" همان معنای واژه را Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØªÙ‡ است بتازد Ùˆ Ø³ÙØ³Ø·Ù‡ کند Ú©Ù‡: " آخر Ú†Ù‡ ارتباطی است میان Ù‡Ø§ØªÙ Ø³ØØ±ÛŒ Ùˆ دستور عیش Ùˆ عشرت؟ Ú†Ù‡ ارتباطی است میان عیش Ùˆ عشرت Ùˆ باز آمدن از Ùکر ØªÙØ±Ù‚Ù‡ Ùˆ مجموعه Ùˆ Ú†Ù‡ ارتباطی است میان Ø±ÙØªÙ† اهرمن Ùˆ آمدن سروش؟"9
ایشان به هزار ترÙند Ùˆ ریا Ùˆ بیراهه آویزان Ù…ÛŒ شود تا القاء کند Ú©Ù‡ هیچکس بجز ایشان ØØ§Ùظ را نمی Ùهمد Ùˆ چنین نتیجه گیری Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡: " شناخت کسی مانند ØØ§Ùظ آنگاه میسر است Ú©Ù‡ (ÙØ±Ø¯) ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ØØ§Ùظ را بشناسد Ùˆ برای شناخت ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ØØ§Ùظ لااقل باید Ø¹Ø±ÙØ§Ù† اسلامی را بشناسد Ùˆ با زبان این Ø¹Ø±ÙØ§Ù† گسترده آشنا باشد."10 Ùˆ با ÙˆÙ‚Ø§ØØª اعلام Ù…ÛŒ کند: " من ØÙ‚یقتاً نمی دانم Ú©Ù‡ آیا این آقایان نمی Ùهمند Ú©Ù‡ ØØ§Ùظ را نمی Ùهمند Ùˆ یا Ù…ÛŒ Ùهمند Ú©Ù‡ نمی Ùهمند Ùˆ یا Ù…ÛŒ Ùهمند Ú©Ù‡ نمی Ùهمند ولی خود را به Ù†Ùهمی Ù…ÛŒ زنند."11
واقعیت اما این است Ú©Ù‡ آقای مطهری در Ùهم ØØ§Ùظ دچار همان اشتباه٠معمول شده است. ایشان به راستی باور دارد Ú©Ù‡ برای شناخت ØØ§Ùظ باید "Ø¹Ø±ÙØ§Ù† اسلامی" را Ú©Ù‡ Ù…Ùهومی مخدوش Ùˆ بی معناست، شناخت Ùˆ با اسلام Ùˆ قرآن نیز آشنا بود، Ùˆ گرنه هیچکس توان آن را ندارد Ú©Ù‡ "تناقض"های ظاهری در اشعار ØØ§Ùظ را ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¯Ù‡Ø¯. به سادگی باید Ú¯ÙØª Ú©Ù‡ ایشان Ùقط Ú©Ù…ÛŒ نمی Ùهمند Ùˆ از همینرو برای مقدار Ùˆ گونه ای از Ùهم Ú©Ù‡ با Ù†Ùهمیدن برابر است، نخست، واژهها Ùˆ Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ…ÛŒ Ú©Ù‡ در بستر ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانی، معنا Ùˆ جایگاه های استوار خود را دارند، به زبان اسلام عزیز ترجمه Ù…ÛŒ کند Ùˆ آنگاه این زبان الکن را به ØØ§Ùظ Ù…ÛŒ بندد Ùˆ از چنین موضع مسخ شده ای، دیگران را به Ù†Ùهمی متهم Ù…ÛŒ کند Ùˆ بر Ù…ÛŒ آشوبد Ú©Ù‡ ØØ§Ùظ از آنجا Ú©Ù‡ از سروش Ùˆ هات٠و اهرمن Ùˆ...سخن میگوید، به ناگزیر باید از عیش Ùˆ عشرت Ú©Ù‡ در تضاد با سروش Ùˆ Ù‡Ø§ØªÙ Ø³ØØ±ÛŒ ست، معنایی اسلامی مراد کرده باشد Ú©Ù‡ صد البته Ùقط ایشان آن را Ù…ÛŒ Ùهمند.
از ویژگی های برجستهء شعر Ùˆ غزل ØØ§Ùظ، ØØ¶ÙˆØ± واژه هاست Ú©Ù‡ هنوز از بار معنایی خود خالی نشده Ùˆ استوار بر ذات خود هستند Ùˆ نمایندهء ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ Ú©Ù‡ در آن پدید آمده Ùˆ بالیده اند. با ریشه یابی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ واژگانی اشعار ØØ§Ùظ Ù…ÛŒ توان به جهان اندیشگی او Ú©Ù‡ سیراب از ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانی است، دست ÛŒØ§ÙØª Ùˆ به توان این شاعر در کاربرد دقیق واژه ها Ùˆ Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… Ù¾ÛŒ برد. اکنون توجه کنید Ú©Ù‡ آقای مطهری چگونه ØØ§Ùظ را Ù…ÙØ«Ù„Ù‡ کرده Ùˆ از ÙˆÛŒ آخوندی مانند خود ساخته Ùˆ پرداخته است؛
در دو بیت بالا، مطهری، هات٠را برابر جبرئیل Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است Ú©Ù‡ آورندهء ÙˆØÛŒ الله است به Ù…ØÙ…د. ÙˆØÛŒØŒ موضوعی بیرونی است Ú©Ù‡ با واسطه ای منتقل Ù…ÛŒ شود. Ù‡Ø§ØªÙØŒ زمزمه ای است درونی Ú©Ù‡ خرد کیهانی را به خرد انسانی Ù…ÛŒ پیونداند. Ù‡Ø§ØªÙØŒ ØØ§Ù…Ù„ هیچ ÙˆØÛŒ ای از جانب نیرویی خارج از انسان نیست.
سروش را آقای مطهری به ÙˆØÛŒ اسلامی ترجمه کرده است Ùˆ ناگزیر به بیراهه Ø±ÙØªÙ‡ است. سروش، گوش٠انسان است Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ تواند زمزمهء بهمن Ùˆ آسن خرد (خرد Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡) را بشنود Ùˆ از سرود به سخن در آورد. به سخن دیگر، سروش، بخشی از خرد است Ú©Ù‡ از درون٠انسان به راز Ùˆ رمز هستی، آگاه Ù…ÛŒ شود Ùˆ به خرد Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ یا عقل ÙØ¹Ø§Ù„ Ù…ÛŒ پیوندد.12 روشن است Ú©Ù‡ سروش، هیچ نزدیکی به ÙˆØÛŒ Ú©Ù‡ Ø¨Ø±Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ از بستر ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ دیگری ست، ندارد Ùˆ درست در تضاد با آن معنا Ù…ÛŒ یابد.
اگر خرد ایرانی Ùˆ سروش با عشق Ùˆ آمیختگی پیوندی ژر٠دارند، اهرمن با جدایی Ùˆ ØªÙØ±Ù‚Ù‡ معنا Ù…ÛŒ یابد. آقای مطهری اهرمن را به شیطان اسلامی ترجمه کرده است Ùˆ به برداشتهای خیالی Ùˆ دور از ذهن Ùˆ زبان ØØ§Ùظ رسیده است. Ø´Ú¯ÙØª آور است Ú©Ù‡ اهرمن اندیشهء ایرانی، از بسیاری از ویژگی های الله اسلام برخوردار است.
پیامد منطقی نیستی Ùˆ Ø±ÙØªÙ† اهرمن، آمدن سروش است Ùˆ خاطری مجموع Ú©Ù‡ عیش Ùˆ عشرت را در برابر شیطان غم، ناگزیر Ù…ÛŒ کند. سوء ØªÙØ§Ù‡Ù… آقای مطهری از اینجا ناشی میشود Ú©Ù‡ درنمی یابد Ú©Ù‡ اندیشهء ØØ§Ùظ از ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانی سیراب شده است Ú©Ù‡ ریشه در زمین Ùˆ این جهان دارد Ùˆ نگاه آقای مطهری به آسمان است Ùˆ از این زاویه، دیدگاه ایشان، ریشه در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ مرگ دارد Ú©Ù‡ به معنای رهایی انسان مسلمان از این جهان ظلمانی ست Ú©Ù‡ زندان تن Ùˆ روان است.
خنده آور است Ú©Ù‡ آیت الله مطهری با استناد به این غزل ØØ§Ùظ، مدعی ست Ú©Ù‡ برای شناخت ØØ§Ùظ، شناخت "Ø¹Ø±ÙØ§Ù† اسلامی" ضروری است؛ ØØ§Ù„ آنکه برای شناخت ØØ§Ùظ باید به شناخت اندیشه ها Ùˆ اسطوره های ایرانی روی آورد Ùˆ تا اندازه ای، ØØªØ§ برای شناخت قرآن، چنین رویکردی ضرور است. توجه کنید Ú©Ù‡ ØØ§Ùظ چگونه ادعای این آخوند ایرانی ستیز را Ú©Ù‡ ملتی را برای بزرگداشت آیین های ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ خود به ØÙ…اقت متهم Ù…ÛŒ کند، به ریشخند Ù…ÛŒ گیرد؛ در همین غزل Ú©Ù‡ ایشان در آن نشانه های بارز "Ø¹Ø±ÙØ§Ù† اسلامی" را دیده اند، ØØ§Ùظ با بیزاری از چنین Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ÛŒ Ù…ÛŒ سراید:
Ú†Ù‡ جای ØµØØ¨ØªÙ Ù†Ø§Ù…Ù€ØØ±Ù… است مجلس انس
سـر٠پیـالـه بپـوشــان کـه خـرقـه پـوش آمـد
ز خــانقــاه بــه میــخـانــه Ù…ÛŒ رود ØÙ€Ù€Ø§Ùــظ
مــگر ز مـستـی٠زهــد و ریا بــه هـوش آمـد
تردیدی نباید داشت که اگر این آخوند و یا دیگر آخوند های "عالم" امکان یابند، در روز روشن میخانه را به مسجد تأویل خواهند کرد.
بدبختانه در دوران هزار Ùˆ پانصد سالهء اسلام، زبان ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ در هجوم زبان Ùˆ اندیشهء مسلمان عرب، به مرور چنان از خود تهی شده است Ú©Ù‡ دشوار Ù…ÛŒ توان از آن به گونه ای گسترده، همچون زبان اندیشه Ùˆ زبان تبادل اندیشه بهره گیری کرد. امروز، کمتر کسی است Ú©Ù‡ از واژههایی چون مهربان، سروش، اهرمن، خرد Ùˆ ... همان برداشتی را داشته باشد Ú©Ù‡ این واژه ها در بستر ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ مشخص، از خود ارائه دادهاند. اگر به تاریخ ادبیات ایران نگاهی، هر چند کوتاه بیندازیم، درمی یابیم Ú©Ù‡ زبان ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ در وجوه Ú©Ù„ÛŒ خود، هر Ú†Ù‡ به دوران ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانی Ú©Ù‡ مغلوب اسلام Ùˆ عرب شد، نزدیک تر است، واژه های زبان نیز تا Ú˜Ø±ÙØ§ÛŒ اندیشهء مناسب خود، ارادهء معنا Ù…ÛŒ کنند. به سخن دیگر، واژهء مهربان، برای همگان همان معنای پاسدارندهء مهر را در تمام ابعاد ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ خود، بازمی تاباند. واژه های دیگر زبان نیز از این قاعده، مستثنی نیستند. از همینروست Ú©Ù‡ آن زبان، یعنی زبان ØØ§Ùظ Ùˆ ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ Ùˆ مانند اینان، زبان اندیشه Ùˆ تبادل اندیشه است Ùˆ توانسته است Ú©Ù‡ در درازای سده ها با انسان ایرانی Ú©Ù‡ در Ú˜Ø±ÙØ§ÛŒ وجدان Ùˆ خاطرهء قومی خود با این زبان آشناست، پیوند برقرار کند. یعنی؛ زبان، اگر Ú†Ù‡ وسیلهء ارتباط Ùˆ پیوند است، اما ÙØ±Ø§ØªØ± Ùˆ مهم تر از این، زبان ØØ§Ù…Ù„ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ نیز هست. سوگمندانه، در سراسر دوران پس از اسلام، مسلمانان، دمی از تخریب این زبان Ùˆ خالی کردن واژه ها از بار معنایی Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ خود، دست نکشیدهاند؛ آقای مطهری، نمونهء Ú©ÙˆÚ†Ú© این تلاش تخریبی ست. امروز ما به دشواری Ù…ÛŒ توانیم بوسیلهء این زبان با یکدیگر وارد Ú¯ÙØª Ùˆ Ú¯Ùˆ بشویم. اغلب، هر ÙØ±Ø¯ÛŒ از ما، مونولوگی ست Ú©Ù‡ خود بیش از همه، با خود سخن Ù…ÛŒ گوید Ùˆ خود را Ù…ÛŒ Ùهمد. باید تلاش کنیم Ú©Ù‡ واژه ها را بار دیگر در بستر ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ خود بازسازی کنیم تا امکان دیالوگ Ùˆ مبادلهء ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ ÙØ±Ø§Ù‡Ù… آید. Ùˆ این شدنی نیست، مگر Ú©Ù‡ زبان را از بند هزاران ØÙ„قهء ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اسلامی نجات دهیم. در دوران معاصر، بزرگمردی Ú©Ù‡ تلاش ÙØ±Ø§ÙˆØ§Ù† میکند Ú©Ù‡ از طریق بررسی Ùˆ پرتو اÙÚ©Ù†ÛŒ بر همهء گسترهء واژگان، ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ در غبار Ø±ÙØªÙ‡Ø¡ ایرانی را اØÛŒØ§ کند، « استاد منوچهر جمالی » ست Ú©Ù‡ با نشر دهها کتاب، پیشگام چنین راه پر سنگلاخی است. همینجا تأکید Ù…ÛŒ کنم Ú©Ù‡ اندیشمندان Ùˆ آیندهء ایران، مدیون تلاش های شبانروزی آقای« جمالی » خواهند بود.
ØØ§Ùظ Ú©Ù‡ قرآن را به چهارده روایت Ù…ÛŒ داند، از آنجا Ú©Ù‡ واق٠است ذهن مسلمان نمی تواند سروش Ùˆ هات٠و عیش Ùˆ عشرت را در یک مجموعهء ÙˆØ§ØØ¯ دریابد، پیشاپیش آخوندهایی چون مطهری Ùˆ اسلام خویانی چون خرمشاهی را با شوخ طبعی به ریشخند Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ Ùˆ دست انداخته است:
دو نصیـØÙ€Øª کنـمت بشنـو Ùˆ صد گنج ببر
از در عـیش در آی و بــه ره عـیب مپـوی
Ú¯Ù€Ù€ÙØªÙ€ÛŒ از ØÙ€Ø§Ùـظ مــا بـوی ریا مـی آید
Ø¢ÙØ±ÛŒÙ† بر Ù†ÙØ³Øª باد Ú©Ù‡ خوش بردی بوی
او Ú©Ù‡ میداند برای مسلمان، عیش چیزی جز عیب نیست، از سویی انسان مسلمان را به عیش ÙØ±Ø§Ù…ÛŒ خواند Ú©Ù‡ عیبی نیست Ùˆ از سوی دیگر ÙˆÛŒ را به ریاورزی متهم Ù…ÛŒ کند؛ چرا Ú©Ù‡ اسلام با خوشباشی Ùˆ عشرت میانهء چندانی ندارد Ùˆ این Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ…ØŒ خود همسان عیب هستند.
ØØ§Ùظ، با توجه به توانایی آخوندها در تکÙیر Ùˆ اعلام ØÚ©Ù… ارتداد، از اندک شاعرانی ست Ú©Ù‡ با شجاعت Ùˆ شهامتی Ú©Ù‡ آموزنده است، از اسلام Ùˆ مسلمانی تبری جسته Ùˆ هر جا توانسته است به روشنی تبیین کرده است Ú©Ù‡ پیرو کدام دین Ùˆ آیینی ست.
بر دلم گرد ستم هاست خدایا مپسند
کـه مکـدر شــود آیینــهء مـهــرآیینــم
وی، در جامعهء اسلامی آن دوران با تکیه بر آیین مهر و زرتشت، بیپروا اعلام می کند:
بـه بـاغ تازه کن آییـن دین زردشتـی
کنون Ú©Ù‡ لاله Ø¨Ø±Ø§ÙØ±ÙˆØ®Øª آتش نمرود
اگر ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ از زرتشت Ùˆ جمشید Ùˆ الگوهای سرشتین اندیشهء ایرانی سخن رانده Ùˆ کاخی از نظم برآورده است از گزند روزگار در امان، ØØ§Ùظ نیز به نوبهء خود به انسان ایرانی Ù…ÛŒ آموزد Ú©Ù‡ از قرآن بگریزد Ùˆ به اندیشه های خود بازآید. جان Ø´ÛŒÙØªÙ‡Ø§ÛŒ چون اوست Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ تواند به آشکارا بسراید:
دیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانند
اگر ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒØŒ الگوهای منش ایرانی را در زیر سلطه Ùˆ سیطرهء همه جانبهء اعراب Ùˆ اسلام در قالب اسطوره Ùˆ تاریخ زنده Ù…ÛŒ کند، ØØ§Ùظ نیز با نگاه در جام جم به اسراری Ù¾ÛŒ Ù…ÛŒ برد Ú©Ù‡ پیر مغان، او را از Ø§ÙØ´Ø§ÛŒ آنها Ø¨Ø±ØØ°Ø± Ù…ÛŒ دارد. همین پرهیز Ùˆ ترس از تیغ تیز تکÙیر آخوند، بهانه ای شده است تا آقای بهاءالدین خرمشاهی، تکیه کلام عامیانه را به باور اسلامی تبدیل کند Ùˆ قرآنی را Ú©Ù‡ در مقام سوگند، آمده است، همچون باور ØØ§Ùظ به این Ø¯ÙØªØ± القاء کند Ùˆ به ØØ§Ùظ اتهام مسلمانی ببندد؛ ØØ§Ùظی Ú©Ù‡ نوع مسلمانی خود را برابر با Ù†ÙÛŒ رستاخیز Ùˆ معاد Ù…ÛŒ داند.
ندیدم خوشتر از شعر تو ØØ§Ùظ
بـه قـرآنی که اندر سینه داری
ØØ§Ùظ Ú©Ù‡ به جایگاه شعر خود آگاه است Ùˆ خوشتر از شعر خود نمی بیند، برای رهایی از چنگال خونین مسلمان Ùˆ آخوند Ú©Ù‡ چیزی خوشتر از قرآن نمی بیند، Ùˆ نیز برای تأکید بر درستی ادعای خود به قرآن سوگند یاد Ù…ÛŒ کند؛ Ú©Ù‡ چیزی بیشتر از یک عادت اجتماعی نیست.
آقای خرمشاهی Ú©Ù‡ در قرن بیست Ùˆ یکم زندگی Ù…ÛŒ کند، دیده است Ú©Ù‡ آخوندهای ØØ§Ú©Ù…ØŒ در برابر چشمانش، انسان اندیشمند Ùˆ ÙØ±Ù‡ÛŒØ®ØªÙ‡ ای چون Ø§ØØ³Ø§Ù† طبری را مجبور کردند تا در برداشت هایش از ØØ§Ùظ تجدید نظر کند Ùˆ در بارهء ØØ§Ùظ آنی را بگوید Ú©Ù‡ آخوند Ùˆ امثال ایشان Ù…ÛŒ پسندند. آیا آقای خرمشاهی با توجه به این واقعیت ها، نمی تواند دریابد Ú©Ù‡ قرن ها پیش، ØØ§Ùظ نیز برای ØÙظ Ùˆ پاسداری از ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانی Ú©Ù‡ با باورهای اسلامی سنخیتی ندارد، مجبور بوده است Ú©Ù‡ گاهی سوگندی یاد کند؟ آقای خرمشاهی Ù…ÛŒ داند Ú©Ù‡ در قرن بیست Ùˆ یکم، آخوند منتظری Ú©Ù‡ خود در ØØµØ± ØÚ©ÙˆÙ…ت اسلامی ست، ÙØªÙˆØ§ÛŒ کشتار از اسلام برگشتگان را Ù…ÛŒ دهد، با این وجود جای Ø´Ú¯ÙØªÛŒ ست Ú©Ù‡ ایشان ارزش چندانی به شجاعت ØØ§Ùظ در بیان اندیشه هایش نمی دهد، اما در مقابل تلاش Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ از ØØ§Ùظ آنقدر بکاهد تا دست آخر، هم قد Ùˆ قوارهء خود Ùˆ کوتوله های اسلامی از آب درآید.
آقای خرمشاهی، پژوهش علمی را چنان با آخوندیسم درآمیخته است Ú©Ù‡ خوانندهء نوشتهء ایشان با عنوان "ذهن Ùˆ زبان ØØ§Ùظ"ØŒ با ØØ§Ùظی آشنا Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ عبوس در کنج مسجدی به لابه Ùˆ زاری Ùˆ دعا نشسته است. از ØØ§Ùظ ما Ú©Ù‡ پشت به اسلام کرده Ùˆ در Ù¾ÛŒ زرتشت Ùˆ پیر مغان است، در این کتاب خبری نیست Ú©Ù‡ نیست؛ ØØ§Ùظی Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ سراید:
تـا ز میخانـه و می نام و نشـان خواهد بود
ســر ما خــاک ره پیــر مغـان خــواهـد بـود
ØÙ€Ù„قـهء پیـر مـغـانـم ز ازل در گـوش است
بر همـانیـم کـه بودیم و همان خـواهد بـود
برو ای زاهد خود بین که ز چشم من و تـو
راز این پرده نهان است و نهان خواهـد بود
باری، ØØ§Ùظ نیز مانند ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ Ú©Ù‡ الگوهای منش ایرانی را در شاهنامهء بیهمتای خود زنده کرده است، به اسطوره های ایران Ù…ÛŒ پردازد Ùˆ Ù…ÛŒ سراید:
بیا ساقی آن می که عکسش ز جام
بـه کـیـخسـرو Ùˆ جـم Ùــرستـد پـیــام
بــــده تــا بــگــــویم بـــه آواز نــی
کـه جمشیـد کی بـود و کــاووس کی
Ùˆ آنچه او در آینهء جام Ù…ÛŒ بیند، براستی Ø´Ú¯ÙØª آور است:
بیــا ســـاقــی آن آتـش تــابــنـــاک
کــه زردشت می جـویدش زیـر خاک
به من ده که در کـیش رندان مـست
چه آتش پـرست و چـه دنیـا پـرست
ØØ§Ùظ به روشنی بیان Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ آیین زردشت، آیینی ست Ú©Ù‡ این جهان را بزرگ Ù…ÛŒ دارد Ùˆ شایستهء ستایش Ù…ÛŒ داند Ùˆ یک سره بر اسلام Ú©Ù‡ همه چیز این جهان را به پای جهان آخرت، خوار Ù…ÛŒ کند، خط بطلان Ù…ÛŒ کشد.
اسلام گریزی Ùˆ ستیز با ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اسلامی، بی تردید شهامتی قدسی Ù…ÛŒ خواهد. از اینرو، ØØ§Ùظ با تکیه بر آیین مهر Ùˆ آموزه های زرتشت، هول عظیم بی دینی را از دل Ù…ÛŒ زداید Ùˆ در پیوند با دانش عمیق خود، همچون ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ توسی قادر Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ بزرگترین مجموعهء ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ دیرین این سرزمین را پدید آورد؛ در مرکز چنین ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒØŒ زایش Ùˆ پرورش٠گونه ای انسان قرار دارد Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ تواند ورای Ú©ÙØ± Ùˆ دین بیاندیشد.
ØØ§Ùظ، با اینکه بارها آشکارا Ùˆ در پرده به باورهای دینی خود اشاره داشته است، با این وجود، بیشترینهء ØØ§Ùظ پژوهان کمتر به این امر توجه کرده اند. چنان Ú©Ù‡ آمد، آنان به نادرستی در بارهء مسلمانی ØØ§Ùظ دارای نظری مشابه هستند؛ برخی او را عارÙÙ "مسلمان" خوانده اند Ùˆ برخی "مسلمان" عارÙ. گروهی از او همچون "مسلمان" آزاده یاد کرده اند Ùˆ بعضی او را "مسلمان" مؤمن پنداشته اند.
دیوان ØØ§Ùظ اما، خلا٠چنین Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØª Ùˆ برداشتی را تأیید Ù…ÛŒ کند.
رند Ùˆ رندی، یکی از Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… کلیدی ورود به اندیشه Ùˆ جهان بینی ØØ§Ùظ است. آقای خرمشاهی، رند را از اراذل Ùˆ اوباشی Ù…ÛŒ داند Ú©Ù‡ ØØ§Ùظ ÙˆÛŒ را از قعر چاه به اوج ماه رسانده است. با این وجود، رند ØØ§Ùظ از دیدگاه ایشان، انسانی ست Ú©Ù‡ تعهد اسلامی دارد Ùˆ با اینکه رند، اولیاء الله است، باز لاابالی Ùˆ اباØÛŒ مشرب است Ú©Ù‡ ØØ¯ Ù†Ú¯Ù‡ Ù…ÛŒ دارد.13
روشن است Ú©Ù‡ ÙØ±Ø¯ مسلمانی چون آقای خرمشاهی، شادی Ùˆ عیش Ùˆ طرب را Ú©Ù‡ ناهمخوان با باورهای اسلامی ÙˆÛŒ است، به لاابالیگری ØªÙØ³ÛŒØ± کند Ùˆ درشناخت ØØ§Ùظ Ú©Ù‡ شاد زیستن را از ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانی به ارث برده است، درماند Ùˆ هزار برچسب به رند ØØ§Ùظ ببندد.
آقای مطهری در بارهء رند سکوت می کند و در این وادی پر پیچ و خم، چندان خطر نمی کند.
« منوچهر جمالی »، رند Ùˆ رندی را یک شیوهء تÙکر Ú©Ù„ÛŒ Ù…ÛŒ داند Ú©Ù‡ "در هر زمانی Ùˆ در برابر هر ایدهآل Ùˆ ارزشی تازه Ú©Ù‡ در اجتماع Ùˆ تاریخ رواج Ù…ÛŒ گیرد Ùˆ اعتبار پیدا Ù…ÛŒ کند از نو عبارت بندی Ù…ÛŒ گردد."14
با توجه به این برداشتها Ùˆ با رجوع به اشعار ØØ§Ùظ، Ù…Ùهوم Ùˆ معنای رند را در اندیشهء او دنبال میکنیم.
از دیدگاه او، رند کسی ست که:
1. با تکیه بر عشق Ùˆ با پشتوانهء خرد، مرید طاعت بیگانگان Ú©Ù‡ در نظام اندیشهء ØØ§Ùظ، اعراب Ùˆ اندیشهء اسلامی ست، نمی شود؛
مرید طاعت بیگانگان مشو ØÙ€Ø§Ùظ
ولی معاشر رندان آشنا می باش 2. رند، کسی ست که در راه عشق گام می زند. زاهد و مؤمن مسلمان به خاطر دین و شریعت، رهروان این راه نیستند؛
زاهد ار راه به رندی نبرد معذور است
3. رند، پیر مغان است Ùˆ رهاننده از جهل Ùˆ Ø®Ø±Ø§ÙØ§Øª Ùˆ جایگاه او نه در مسجد Ùˆ پای منبر، Ú©Ù‡ در Ú©ÙˆÛŒ خرابات نشینان است.
بندهء پیر مغانم که ز جهلم برهاند
4. رند، پرورندهء عشق است Ú©Ù‡ در قرآن بویی از آن به مشام نمیرسد Ùˆ از اینرو، رند خود عین ولایت است Ùˆ نه Ø¯ÙØªØ±Ø›
بشوی اوراق اگر همدرس مـایی
کـه عـلم عشق در دÙـتر نبـاشـد
بنام ایزد بتی سیمین تنم هست
کــــه در بـتــخانــهء آزر نبــاشـــد به روایت زنده یاد اØÙ…د شاملو، "Ø¯ÙØªØ±" معادل قرآن است Ùˆ اولی تر اینکه "این Ø¯ÙØªØ± بی معنی" در Ù…ÛŒ ناب غرق شود؛ چرا Ú©Ù‡ جایگاه عشق، یعنی جایگاه تبلور خرد در این Ø¯ÙØªØ±ØŒ همسنگ بردگی Ùˆ بندگی٠جان Ùˆ روان است Ùˆ ناگزیر است Ú©Ù‡ در برابر الله همیشه زانوی ØÙ‚ارت بر زمین بزند.
5. رند، کسی ست Ú©Ù‡ از نسیهء قصر ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ دل برمی کند Ùˆ ساکن دیر مغان Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ منزلگاه عشق زمینی Ùˆ معنوی ست Ùˆ نیز جای تجلی نور خدا؛ خدایی Ú©Ù‡ نخست شش امشاسپند را زایید Ùˆ آنگاه خود را از خود بزایید. پیداست Ú©Ù‡ در اندیشهء ایرانی، Ù…Ùهوم Ùˆ معنای خدا، یکسره Ù…ØªÙØ§ÙˆØª است با الله Ú©Ù‡ نه زاییده است Ùˆ نه انبازی دارد؛
قصر ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ به پاداش عمل Ù…ÛŒ بخشند
مـا کـه رندیـم و گـدا دیـر مغان مـا را بس
از در خویش خدا را بـه بهشتـم Ù…Ùـرست
که سر کوی تو از کـون و مکان ما را بس
6. رند، پیر میکده Ùˆ دیر مغان Ùˆ خرابات است Ú©Ù‡ نیک Ù…ÛŒ داند، گوش Ø®ÙˆÚ¯Ø±ÙØªÙ‡Ø¡ مسلمان٠به ÙˆØÛŒØŒ جای پیغام سروش نیست Ùˆ در Ù…ØÛŒØ· اسلام زدهء ایران، راه نجات از ایلغار مسلمان Ùˆ تکÙیر آخوند را در راز پوشیدن Ù…ÛŒ داند؛
به پیر میکده Ú¯ÙØªÙ… Ú©Ù‡ چیست راه نجات
بخواست جام Ù…ÛŒ Ùˆ Ú¯Ù€ÙØª راز پوشیدن
Ùˆ در این پوشش ناگزیر، اما پرده از راز برمیگیرد Ùˆ نشان Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ این راز چیزی نیست مگر توانایی بزرگ انسان در به خود رسیدن. این راز Ú©Ù‡ بازتاب٠مÙهوم ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانی ست، انسان ایرانی را از اسلام Ùˆ آموزه های تاریک مسلمانان بینیاز Ù…ÛŒ کند. آیا در نطام الله سالار اندیشگی جرمی بالاتر از این میشناسید؟
جرم ØÙ„اج همه آن بود Ú©Ù‡ اسرار هویدا Ù…ÛŒ کرد
به تعبیر « منوچهر جمالی »، رند Ú©Ù‡ زادهء تقابل اندیشهء توØÛŒØ¯ÛŒ با شریعت اسلامی در Ø´Ú©Ù„ تصو٠ایرانی ست15ØŒ انسان کمال ÛŒØ§ÙØªÙ‡ ای ست Ú©Ù‡ برای رهایی از بند بندگی، صلای "اناالØÙ‚" سرمی دهد تا "هوالØÙ‚" را Ú©Ù‡ بیرون از مدار انسان است، به Ø´Ú©Ù„ انسان Ùˆ "اناالØÙ‚" درآورد.
7. رند، دانایی ست Ú©Ù‡ در زمان مناسب، "سخن دانسته" Ù…ÛŒ گوید Ùˆ هشدار Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ رندی با ÙØ±ÛŒØ¨ Ùˆ کلاشی آخوندی، ØªÙØ§ÙˆØª ماهوی دارد؛
ما را به رندی Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ کردند
پیران جاهـل شیخان گـمراه
8. Ùˆ بالاخره، رند دارندهء جام جم است Ùˆ راهنمای تمیز خوب از بد، ÙØ±Ø´ØªÙ‡ از دیو، سروش از ÙˆØÛŒØŒ الله از اهورا، اهرمن از شیطان، خلاقیت Ùˆ آزادگی از تعبد، جهان از آخرت، عشق از خواری، شادی از "شیطان غم" Ùˆ نیز رند مبارز پیگیر با جهل Ùˆ خراÙÙ‡ است؛
در بیابان هوا گـم شدن آخر تا چـند
ره بپرسیم مگر Ù¾ÛŒ به مهمات بریم به هررو، ØØ§Ùظ انسان را به چهار چیز اندرز Ù…ÛŒ دهد:
امن و شراب٠بی غش معشوق و جای خالی
و بر خلا٠باورهای اسلامی توصیه می کند:
مــعنــــی آب زنــدگــــی و روضـــهء ارم
جز طر٠جویبار و می خوشگوار نیست
در پایان، بر این نکته باید بار دیگر تأکید کرد Ú©Ù‡ بدون درک اساطیر ایرانی Ùˆ بویژه بدون Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØªÙ امشاسپندان خرداد Ùˆ امرداد در باورهای مزداپرستی Ùˆ مهمتر اینکه بدون درک Ø±ÙˆØ Ø´Ø§Ù‡Ù†Ø§Ù…Ù‡ØŒ نزدیکی به ذهن Ùˆ اندیشهء ØØ§Ùظ، اگر امکان پذیر نباشد، بی تردید با خلأیی ژر٠روبروست.
++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
زیرنویس:
* کیومرث عزتی در تارنمای "رهایی" در تاریخ 2.3. 2006 مقاله ای دارد با عنوان "ØªÙØ§ÙˆØª میان روش مارکس Ùˆ Ù‡Ú¯Ù„" در شناخت Ú©Ù‡ به تبیین ÙلسÙÛŒ مقوله های "مجرد Ùˆ مشخص" پرداخته است.
1.رمز Ùˆ داستان های رمزی در ادبیات ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ. تقی پورنامداریان. چاپ اول: 1364. چاپ چهارم: 1375. شرکت انتشارات علمی Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ. ص: 39-38
2. ØÚ©Ù…ت خسروانی. تألی٠و پژوهش هاشم رضی. چاپ اول: 1379 خورشیدی. انتشارات ÙØ±Ù†Ùˆ. ص: 100
3. همانجا. ص: 305
4. عشق صوÙیانه. جلال ستاری. چاپ دوم: 1375. نشر مرکز. ص: 228
5. همانجا. ص: 231
6. قصه های شیخ اشراق شهاب الدین ÛŒØÛŒØ§ سهروردی. ویرایش متن: Ø¬Ø¹ÙØ± مدرس صادقی. چاپ دوم: 1377. نشر مرکز. ص: 72
7. ØÚ©Ù…ت خسروانی... ص: 314
8. همانجا. ص:161- 160
9. Ø¹Ø±ÙØ§Ù† ØØ§Ùظ ( تماشاگه راز ) مرتضی مطهری. چاپ Ù‡ÙØªÙ…: زمستان 1369. ص: 9
10-11. همانجا. ص: 11
12. برای آگاهی بیشتر، نگاه کنید به : شهر خرد بجای شهر ایمان. منوچهر جمالی.
انتشارات kurmali Press لندن. ص: 92
13. چارده روایت. مجموعهء مقاله در بارهء شعر Ùˆ شخصیت ØØ§Ùظ. بهاء الدین خرمشاهی. چاپ1367. انتشارات کتاب پرواز. ص: 5
14. پهلوان، Ø¹Ø§Ø±ÙØŒ رند. ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒØŒ عطار، ØØ§Ùظ. منوچهر جمالی. ص: 96
15. همانجا.
نویسنده: سند باد

به راستی « ØØ§Ùظ »، Ú©Ù‡ بود Ùˆ Ú†Ù‡ Ù…ÛŒ اندیشید؟
جام یا پیاله، سنگابه ای بوده است که در باورهای میترائیستی در آن نوشابهء مقدس را ریخته، می نوشیده اند. بنا بر اوستا، شربت جاودانگی _اَمریته Amrita _
نویسنده: سند باد
به راستی « ØØ§Ùظ »، Ú©Ù‡ بود Ùˆ Ú†Ù‡ Ù…ÛŒ اندیشید؟
جام یا پیاله، سنگابه ای بوده است Ú©Ù‡ در باورهای میترائیستی در آن نوشابهء مقدس را ریخته، Ù…ÛŒ نوشیده اند. بنا بر اوستا، شربت جاودانگی _اَمریته Amrita _ یا Ùّر کیانی Ú©Ù‡ بخشنده Ùˆ یا نماد دارایی، نعمت، ØØ§ØµÙ„خیزی، تسلط ÙØ±Ù…انروایانه بر خورشید Ùˆ ابر Ùˆ آسمان، بخت Ùˆ قدرت شهریاری، پیروزی Ùˆ بخشندهء همه نوع برکات است، در Ú˜Ø±ÙØ§ÛŒ دریا Ùˆ آب پنهان Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ پهلوانان، همهء خدایان Ùˆ شاهان از سویی، Ùˆ دیوان Ùˆ انیران از دیگر سو برای ØªØµØ§ØØ¨ آن به پیکار Ù…ÛŒ پردازند. در آیین میترایی، شیرهء ØÛŒØ§Øª بخش هَئومه همان رمز Ùّر را دارد Ú©Ù‡ در جام Ùˆ یا پیاله Ù…ÛŒ ریختند Ùˆ Ù…ÛŒ نوشیدند. این جام Ùˆ پیاله در ایران باستان ØØ±Ù…ت Ùˆ تقدس بسیار داشت. دارندهء Ùّر یا جام Ùˆ پیاله Ùˆ نوشندهء شربت مقدس٠جاودانگی، علاوه بر شهریاری، نیز قدرت، پیروزی، ØÚ©Ù…ت Ùˆ تسخیر اÙلاک را به ارمغان Ù…ÛŒ آورد. زرتشت، برای کسب خرد جاودانه، رستگاری ابدی Ùˆ نیروی Ø±ÙˆØØ§Ù†ÛŒ ÙˆØØ¯ØªØŒ Ùّر را به صورت آبی زلال در ک٠دست _ Ù…Ùهوم پسین جام _ از اهورامزدا Ùˆ به تعبیری از بهمن کسب کرده Ùˆ نوشیده است. این Ùّر در اشکال بعدی به نوشابهء مقدس Ùˆ سرمدی به نام بنگ گشتاسبی شهرت ÛŒØ§ÙØª Ú©Ù‡ به صورت Ù…ÛŒ مغانه، جام Ùˆ پیاله در ادب Ùˆ Ø¹Ø±ÙØ§Ù† ایران باقی ماند.8 Ùّر کیانی نیز Ú©Ù‡ ویژهء پادشاهانی بود Ú©Ù‡ از دایرهء عدالت خارج نشوند Ùˆ در Ø±ÙØ§Ù‡Ù زندگانی مردمان بکوشند، به جمشید رسیده Ú©Ù‡ نماد آن، یعنی جام جم، جایگاه شایستهء خود را در ادبیات Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ÛŒ Ùˆ در شعر ØØ§Ùظ پیدا کرده است. با نگاه در جام جم است Ú©Ù‡ انسان ایرانی Ù…ÛŒ تواند بر جهان اشراق پیدا کند Ùˆ بر امور موذی Ùˆ خطرناک آگاهی یابد. Ùˆ جمشید، از آنجا Ú©Ù‡ در پیوند با خرد جاودانه است؛ انسان- خدایی ست Ú©Ù‡ Ù…ØÙˆØ± اندیشه اش، بهروزی Ùˆ مانایی انسان است دراین جهان Ùˆ بر این باور است Ú©Ù‡ بهشت را تنها بر کرهء خاکی باید برپای داشت. آیا تلخ نیست Ú©Ù‡ با رویکرد به جهان بینی ای بیگانه Ùˆ سرتاسر سیاه، از خود Ùˆ توان خود غاÙÙ„ شویم؟ جام جام در ک٠داشته باشیم Ùˆ از جهان بینی ای Ú©Ù‡ کوچکترین ارزشی برای انسان Ùˆ مشیت او نمی شناسد Ùˆ ناÙÛŒ هر اراده ای، جز ارادهء الله ست، پشتیبانی کنیم؟ اما، ØØ§Ùظ به توانایی های خودی باور دارد Ùˆ تمنا از بیگانه را شایستهء دارندگی نمی داند؛ اصولاً بیگانگان Ùˆ انیران دارای Ùّر نیستند Ú©Ù‡ بتوان از آنان چنین تمنایی داشت.
گـوهر جـام جم از کان جهانی دگر است
تــو تمنــا ز Ú¯Ùــل کــوزه گــران مـی داری
به هر رو در تاریخ اندیشه، این تنها بستر ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ ست Ú©Ù‡ انسان را ØØ§Ù…Ù„ خدا Ù…ÛŒ داند Ùˆ با ابزار اشراق Ú©Ù‡ به علم مجهز Ùˆ همبسته به آن است، امکان رشد Ùˆ تعالی را همراه با سربلندی Ùˆ شجاعت Ù†ÙØ³ برای انسان تضمین Ù…ÛŒ کند.
مولوی بلخی که خود گنجینه ای گران بها از اندیشههای ایرانی ست، در همین راستا میسراید:
بیرون زتو نیست هر چه در عالم هست
از خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی
جان٠جهان ØØ§Ùظ
با توجه به اسطوره Ùˆ اندیشه های ایرانی، به گوشه هایی از جهان بینی ØØ§Ùظ اشاره Ù…ÛŒ کنم.
اگر شاهنامه، بیان گستردهء ذهن Ùˆ اندیشهء ایرانی پیش از اسلام است، دیوان ØØ§Ùظ، تمرکز Ùˆ ØØ¯Ù‘ت این اندیشه هاست در ردای بلند Ùˆ رنگین رندی. دیوان ØØ§Ùظ، به تمامی بر بنیادهای استوار خوشباشی، بهزیی، غنیمت دم، تکریم شأن انسان Ùˆ بر پایهء کامیابی از این جهان بنا گردیده است؛ اصولی Ú©Ù‡ جهان اسلام یکسره با آن بیگانه است. از همینروست Ú©Ù‡ ØØ§Ùظ، یکدم زبان از ذم Ùˆ ملامت زاهد Ùˆ شیخ Ùˆ Ù…ÙØªÛŒ Ùˆ Ùقیه در نمی بندد. ØØ§Ùظ با رویگردانی از ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ عرب، ایرانیان را به تکیه بر ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ خودی Ø³ÙØ§Ø±Ø´ Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ تکیه گاهی Ù…ØÚ©Ù… است برای ØÙظ ÙˆØØ¯Øª ملی.
اگر ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ از سلطهء خانمان برانداز اندیشهء عرب Ø´Ùکوه Ùˆ پرخاش Ù…ÛŒ کند:
ز شیر شـتر خـوردن و سـوسمـار
عرب را به جایی رسیده است کار
کــــه تــاج کــــیـانــی کــــنـد آرزو
تÙــو بـر تـو ای چـرخ گـردون تـÙـو
ØØ§Ùظ نیز، رنج Ùˆ اندوه خود را از ناکجاآباد این اندیشه باز Ù…ÛŒ نمایاند Ùˆ از پارسایان ( پارسیان ) یاری Ù…ÛŒ خواهد:
تازیان را غـم اØÙ€ÙˆØ§Ù„ گـرانباران نیـست
پارسایان مددی تا خوش و آسان بروم
Ùˆ در ماه رمضان Ú©Ù‡ برای مسلمانان، ماهی مقدس است Ùˆ هنگامهء عزاداری، Ø³ÙØ§Ø±Ø´ میکند:
زان می عشق کزو پخته شود هر خامی
گـر چـه مـاه رمـضان اسـت بیـاور جـامی
ØØ§Ùظ، ابایی ندارد Ú©Ù‡ در ماه رمضان به شادخواری بنشیند؛ چرا Ú©Ù‡ اصولاً اعتباری برای سنتهای اسلامی نمی شناسد Ùˆ ØªØµØ±ÛŒØ Ù…ÛŒ کند:
بده ساقی Ù…ÛŒ باقی Ú©Ù‡ در جنت نخواهی ÛŒØ§ÙØª
کـنــار آب رکنـــابـاد و گـلگــشت مــصـلــی را
آیتالله مطهری Ú©Ù‡ از زمرهء ØØ§Ùظ شناسان اسلامی ست Ùˆ نتیجههایی چون بهاء الدین خرمشاهی را در ØØ§Ùظ شناسی به یادگار گذاشته است، همه چیز را وارونه Ù…ÛŒ کند تا ØØ§Ùظ را به اندازه هایی Ú©Ù‡ از پیش در ذهن خود ساخته است، درآورد.
به دو بیت زیر که مطهری برای سرزنش شاملو، به آنها استناد کرده است، توجه کنید:
به گوش هوش نیوش از من و به عشرت کوش
Ú©Ù‡ این سـخن Ø³Ù€ØØ± از هـاتÙـم بــه گـوش آمـد
زÙـکــر تـÙـــرقــه بـاز Ø¢ÛŒ تـا شــوی مــجـــمـوع
بــه ØÙ€Ù€Ú©Ù… آنــکــه چـو شـد اهرمن سروش آمد
آقای مطهری این دو بیت را آورده است تا به شاملو Ú©Ù‡ از "عشرت" همان معنای واژه را Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØªÙ‡ است بتازد Ùˆ Ø³ÙØ³Ø·Ù‡ کند Ú©Ù‡: " آخر Ú†Ù‡ ارتباطی است میان Ù‡Ø§ØªÙ Ø³ØØ±ÛŒ Ùˆ دستور عیش Ùˆ عشرت؟ Ú†Ù‡ ارتباطی است میان عیش Ùˆ عشرت Ùˆ باز آمدن از Ùکر ØªÙØ±Ù‚Ù‡ Ùˆ مجموعه Ùˆ Ú†Ù‡ ارتباطی است میان Ø±ÙØªÙ† اهرمن Ùˆ آمدن سروش؟"9
ایشان به هزار ترÙند Ùˆ ریا Ùˆ بیراهه آویزان Ù…ÛŒ شود تا القاء کند Ú©Ù‡ هیچکس بجز ایشان ØØ§Ùظ را نمی Ùهمد Ùˆ چنین نتیجه گیری Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡: " شناخت کسی مانند ØØ§Ùظ آنگاه میسر است Ú©Ù‡ (ÙØ±Ø¯) ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ØØ§Ùظ را بشناسد Ùˆ برای شناخت ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ØØ§Ùظ لااقل باید Ø¹Ø±ÙØ§Ù† اسلامی را بشناسد Ùˆ با زبان این Ø¹Ø±ÙØ§Ù† گسترده آشنا باشد."10 Ùˆ با ÙˆÙ‚Ø§ØØª اعلام Ù…ÛŒ کند: " من ØÙ‚یقتاً نمی دانم Ú©Ù‡ آیا این آقایان نمی Ùهمند Ú©Ù‡ ØØ§Ùظ را نمی Ùهمند Ùˆ یا Ù…ÛŒ Ùهمند Ú©Ù‡ نمی Ùهمند Ùˆ یا Ù…ÛŒ Ùهمند Ú©Ù‡ نمی Ùهمند ولی خود را به Ù†Ùهمی Ù…ÛŒ زنند."11
واقعیت اما این است Ú©Ù‡ آقای مطهری در Ùهم ØØ§Ùظ دچار همان اشتباه٠معمول شده است. ایشان به راستی باور دارد Ú©Ù‡ برای شناخت ØØ§Ùظ باید "Ø¹Ø±ÙØ§Ù† اسلامی" را Ú©Ù‡ Ù…Ùهومی مخدوش Ùˆ بی معناست، شناخت Ùˆ با اسلام Ùˆ قرآن نیز آشنا بود، Ùˆ گرنه هیچکس توان آن را ندارد Ú©Ù‡ "تناقض"های ظاهری در اشعار ØØ§Ùظ را ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¯Ù‡Ø¯. به سادگی باید Ú¯ÙØª Ú©Ù‡ ایشان Ùقط Ú©Ù…ÛŒ نمی Ùهمند Ùˆ از همینرو برای مقدار Ùˆ گونه ای از Ùهم Ú©Ù‡ با Ù†Ùهمیدن برابر است، نخست، واژهها Ùˆ Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ…ÛŒ Ú©Ù‡ در بستر ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانی، معنا Ùˆ جایگاه های استوار خود را دارند، به زبان اسلام عزیز ترجمه Ù…ÛŒ کند Ùˆ آنگاه این زبان الکن را به ØØ§Ùظ Ù…ÛŒ بندد Ùˆ از چنین موضع مسخ شده ای، دیگران را به Ù†Ùهمی متهم Ù…ÛŒ کند Ùˆ بر Ù…ÛŒ آشوبد Ú©Ù‡ ØØ§Ùظ از آنجا Ú©Ù‡ از سروش Ùˆ هات٠و اهرمن Ùˆ...سخن میگوید، به ناگزیر باید از عیش Ùˆ عشرت Ú©Ù‡ در تضاد با سروش Ùˆ Ù‡Ø§ØªÙ Ø³ØØ±ÛŒ ست، معنایی اسلامی مراد کرده باشد Ú©Ù‡ صد البته Ùقط ایشان آن را Ù…ÛŒ Ùهمند.
از ویژگی های برجستهء شعر Ùˆ غزل ØØ§Ùظ، ØØ¶ÙˆØ± واژه هاست Ú©Ù‡ هنوز از بار معنایی خود خالی نشده Ùˆ استوار بر ذات خود هستند Ùˆ نمایندهء ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ Ú©Ù‡ در آن پدید آمده Ùˆ بالیده اند. با ریشه یابی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ واژگانی اشعار ØØ§Ùظ Ù…ÛŒ توان به جهان اندیشگی او Ú©Ù‡ سیراب از ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانی است، دست ÛŒØ§ÙØª Ùˆ به توان این شاعر در کاربرد دقیق واژه ها Ùˆ Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… Ù¾ÛŒ برد. اکنون توجه کنید Ú©Ù‡ آقای مطهری چگونه ØØ§Ùظ را Ù…ÙØ«Ù„Ù‡ کرده Ùˆ از ÙˆÛŒ آخوندی مانند خود ساخته Ùˆ پرداخته است؛
در دو بیت بالا، مطهری، هات٠را برابر جبرئیل Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است Ú©Ù‡ آورندهء ÙˆØÛŒ الله است به Ù…ØÙ…د. ÙˆØÛŒØŒ موضوعی بیرونی است Ú©Ù‡ با واسطه ای منتقل Ù…ÛŒ شود. Ù‡Ø§ØªÙØŒ زمزمه ای است درونی Ú©Ù‡ خرد کیهانی را به خرد انسانی Ù…ÛŒ پیونداند. Ù‡Ø§ØªÙØŒ ØØ§Ù…Ù„ هیچ ÙˆØÛŒ ای از جانب نیرویی خارج از انسان نیست.
سروش را آقای مطهری به ÙˆØÛŒ اسلامی ترجمه کرده است Ùˆ ناگزیر به بیراهه Ø±ÙØªÙ‡ است. سروش، گوش٠انسان است Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ تواند زمزمهء بهمن Ùˆ آسن خرد (خرد Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡) را بشنود Ùˆ از سرود به سخن در آورد. به سخن دیگر، سروش، بخشی از خرد است Ú©Ù‡ از درون٠انسان به راز Ùˆ رمز هستی، آگاه Ù…ÛŒ شود Ùˆ به خرد Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ یا عقل ÙØ¹Ø§Ù„ Ù…ÛŒ پیوندد.12 روشن است Ú©Ù‡ سروش، هیچ نزدیکی به ÙˆØÛŒ Ú©Ù‡ Ø¨Ø±Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ از بستر ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ دیگری ست، ندارد Ùˆ درست در تضاد با آن معنا Ù…ÛŒ یابد.
اگر خرد ایرانی Ùˆ سروش با عشق Ùˆ آمیختگی پیوندی ژر٠دارند، اهرمن با جدایی Ùˆ ØªÙØ±Ù‚Ù‡ معنا Ù…ÛŒ یابد. آقای مطهری اهرمن را به شیطان اسلامی ترجمه کرده است Ùˆ به برداشتهای خیالی Ùˆ دور از ذهن Ùˆ زبان ØØ§Ùظ رسیده است. Ø´Ú¯ÙØª آور است Ú©Ù‡ اهرمن اندیشهء ایرانی، از بسیاری از ویژگی های الله اسلام برخوردار است.
پیامد منطقی نیستی Ùˆ Ø±ÙØªÙ† اهرمن، آمدن سروش است Ùˆ خاطری مجموع Ú©Ù‡ عیش Ùˆ عشرت را در برابر شیطان غم، ناگزیر Ù…ÛŒ کند. سوء ØªÙØ§Ù‡Ù… آقای مطهری از اینجا ناشی میشود Ú©Ù‡ درنمی یابد Ú©Ù‡ اندیشهء ØØ§Ùظ از ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانی سیراب شده است Ú©Ù‡ ریشه در زمین Ùˆ این جهان دارد Ùˆ نگاه آقای مطهری به آسمان است Ùˆ از این زاویه، دیدگاه ایشان، ریشه در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ مرگ دارد Ú©Ù‡ به معنای رهایی انسان مسلمان از این جهان ظلمانی ست Ú©Ù‡ زندان تن Ùˆ روان است.
خنده آور است Ú©Ù‡ آیت الله مطهری با استناد به این غزل ØØ§Ùظ، مدعی ست Ú©Ù‡ برای شناخت ØØ§Ùظ، شناخت "Ø¹Ø±ÙØ§Ù† اسلامی" ضروری است؛ ØØ§Ù„ آنکه برای شناخت ØØ§Ùظ باید به شناخت اندیشه ها Ùˆ اسطوره های ایرانی روی آورد Ùˆ تا اندازه ای، ØØªØ§ برای شناخت قرآن، چنین رویکردی ضرور است. توجه کنید Ú©Ù‡ ØØ§Ùظ چگونه ادعای این آخوند ایرانی ستیز را Ú©Ù‡ ملتی را برای بزرگداشت آیین های ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ خود به ØÙ…اقت متهم Ù…ÛŒ کند، به ریشخند Ù…ÛŒ گیرد؛ در همین غزل Ú©Ù‡ ایشان در آن نشانه های بارز "Ø¹Ø±ÙØ§Ù† اسلامی" را دیده اند، ØØ§Ùظ با بیزاری از چنین Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ÛŒ Ù…ÛŒ سراید:
Ú†Ù‡ جای ØµØØ¨ØªÙ Ù†Ø§Ù…Ù€ØØ±Ù… است مجلس انس
سـر٠پیـالـه بپـوشــان کـه خـرقـه پـوش آمـد
ز خــانقــاه بــه میــخـانــه Ù…ÛŒ رود ØÙ€Ù€Ø§Ùــظ
مــگر ز مـستـی٠زهــد و ریا بــه هـوش آمـد
تردیدی نباید داشت که اگر این آخوند و یا دیگر آخوند های "عالم" امکان یابند، در روز روشن میخانه را به مسجد تأویل خواهند کرد.
بدبختانه در دوران هزار Ùˆ پانصد سالهء اسلام، زبان ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ در هجوم زبان Ùˆ اندیشهء مسلمان عرب، به مرور چنان از خود تهی شده است Ú©Ù‡ دشوار Ù…ÛŒ توان از آن به گونه ای گسترده، همچون زبان اندیشه Ùˆ زبان تبادل اندیشه بهره گیری کرد. امروز، کمتر کسی است Ú©Ù‡ از واژههایی چون مهربان، سروش، اهرمن، خرد Ùˆ ... همان برداشتی را داشته باشد Ú©Ù‡ این واژه ها در بستر ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ مشخص، از خود ارائه دادهاند. اگر به تاریخ ادبیات ایران نگاهی، هر چند کوتاه بیندازیم، درمی یابیم Ú©Ù‡ زبان ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ در وجوه Ú©Ù„ÛŒ خود، هر Ú†Ù‡ به دوران ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانی Ú©Ù‡ مغلوب اسلام Ùˆ عرب شد، نزدیک تر است، واژه های زبان نیز تا Ú˜Ø±ÙØ§ÛŒ اندیشهء مناسب خود، ارادهء معنا Ù…ÛŒ کنند. به سخن دیگر، واژهء مهربان، برای همگان همان معنای پاسدارندهء مهر را در تمام ابعاد ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ خود، بازمی تاباند. واژه های دیگر زبان نیز از این قاعده، مستثنی نیستند. از همینروست Ú©Ù‡ آن زبان، یعنی زبان ØØ§Ùظ Ùˆ ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ Ùˆ مانند اینان، زبان اندیشه Ùˆ تبادل اندیشه است Ùˆ توانسته است Ú©Ù‡ در درازای سده ها با انسان ایرانی Ú©Ù‡ در Ú˜Ø±ÙØ§ÛŒ وجدان Ùˆ خاطرهء قومی خود با این زبان آشناست، پیوند برقرار کند. یعنی؛ زبان، اگر Ú†Ù‡ وسیلهء ارتباط Ùˆ پیوند است، اما ÙØ±Ø§ØªØ± Ùˆ مهم تر از این، زبان ØØ§Ù…Ù„ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ نیز هست. سوگمندانه، در سراسر دوران پس از اسلام، مسلمانان، دمی از تخریب این زبان Ùˆ خالی کردن واژه ها از بار معنایی Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ خود، دست نکشیدهاند؛ آقای مطهری، نمونهء Ú©ÙˆÚ†Ú© این تلاش تخریبی ست. امروز ما به دشواری Ù…ÛŒ توانیم بوسیلهء این زبان با یکدیگر وارد Ú¯ÙØª Ùˆ Ú¯Ùˆ بشویم. اغلب، هر ÙØ±Ø¯ÛŒ از ما، مونولوگی ست Ú©Ù‡ خود بیش از همه، با خود سخن Ù…ÛŒ گوید Ùˆ خود را Ù…ÛŒ Ùهمد. باید تلاش کنیم Ú©Ù‡ واژه ها را بار دیگر در بستر ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ خود بازسازی کنیم تا امکان دیالوگ Ùˆ مبادلهء ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ ÙØ±Ø§Ù‡Ù… آید. Ùˆ این شدنی نیست، مگر Ú©Ù‡ زبان را از بند هزاران ØÙ„قهء ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اسلامی نجات دهیم. در دوران معاصر، بزرگمردی Ú©Ù‡ تلاش ÙØ±Ø§ÙˆØ§Ù† میکند Ú©Ù‡ از طریق بررسی Ùˆ پرتو اÙÚ©Ù†ÛŒ بر همهء گسترهء واژگان، ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ در غبار Ø±ÙØªÙ‡Ø¡ ایرانی را اØÛŒØ§ کند، « استاد منوچهر جمالی » ست Ú©Ù‡ با نشر دهها کتاب، پیشگام چنین راه پر سنگلاخی است. همینجا تأکید Ù…ÛŒ کنم Ú©Ù‡ اندیشمندان Ùˆ آیندهء ایران، مدیون تلاش های شبانروزی آقای« جمالی » خواهند بود.
ØØ§Ùظ Ú©Ù‡ قرآن را به چهارده روایت Ù…ÛŒ داند، از آنجا Ú©Ù‡ واق٠است ذهن مسلمان نمی تواند سروش Ùˆ هات٠و عیش Ùˆ عشرت را در یک مجموعهء ÙˆØ§ØØ¯ دریابد، پیشاپیش آخوندهایی چون مطهری Ùˆ اسلام خویانی چون خرمشاهی را با شوخ طبعی به ریشخند Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ Ùˆ دست انداخته است:
دو نصیـØÙ€Øª کنـمت بشنـو Ùˆ صد گنج ببر
از در عـیش در آی و بــه ره عـیب مپـوی
Ú¯Ù€Ù€ÙØªÙ€ÛŒ از ØÙ€Ø§Ùـظ مــا بـوی ریا مـی آید
Ø¢ÙØ±ÛŒÙ† بر Ù†ÙØ³Øª باد Ú©Ù‡ خوش بردی بوی
او Ú©Ù‡ میداند برای مسلمان، عیش چیزی جز عیب نیست، از سویی انسان مسلمان را به عیش ÙØ±Ø§Ù…ÛŒ خواند Ú©Ù‡ عیبی نیست Ùˆ از سوی دیگر ÙˆÛŒ را به ریاورزی متهم Ù…ÛŒ کند؛ چرا Ú©Ù‡ اسلام با خوشباشی Ùˆ عشرت میانهء چندانی ندارد Ùˆ این Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ…ØŒ خود همسان عیب هستند.
ØØ§Ùظ، با توجه به توانایی آخوندها در تکÙیر Ùˆ اعلام ØÚ©Ù… ارتداد، از اندک شاعرانی ست Ú©Ù‡ با شجاعت Ùˆ شهامتی Ú©Ù‡ آموزنده است، از اسلام Ùˆ مسلمانی تبری جسته Ùˆ هر جا توانسته است به روشنی تبیین کرده است Ú©Ù‡ پیرو کدام دین Ùˆ آیینی ست.
بر دلم گرد ستم هاست خدایا مپسند
کـه مکـدر شــود آیینــهء مـهــرآیینــم
وی، در جامعهء اسلامی آن دوران با تکیه بر آیین مهر و زرتشت، بیپروا اعلام می کند:
بـه بـاغ تازه کن آییـن دین زردشتـی
کنون Ú©Ù‡ لاله Ø¨Ø±Ø§ÙØ±ÙˆØ®Øª آتش نمرود
اگر ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ از زرتشت Ùˆ جمشید Ùˆ الگوهای سرشتین اندیشهء ایرانی سخن رانده Ùˆ کاخی از نظم برآورده است از گزند روزگار در امان، ØØ§Ùظ نیز به نوبهء خود به انسان ایرانی Ù…ÛŒ آموزد Ú©Ù‡ از قرآن بگریزد Ùˆ به اندیشه های خود بازآید. جان Ø´ÛŒÙØªÙ‡Ø§ÛŒ چون اوست Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ تواند به آشکارا بسراید:
دیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانند
اگر ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒØŒ الگوهای منش ایرانی را در زیر سلطه Ùˆ سیطرهء همه جانبهء اعراب Ùˆ اسلام در قالب اسطوره Ùˆ تاریخ زنده Ù…ÛŒ کند، ØØ§Ùظ نیز با نگاه در جام جم به اسراری Ù¾ÛŒ Ù…ÛŒ برد Ú©Ù‡ پیر مغان، او را از Ø§ÙØ´Ø§ÛŒ آنها Ø¨Ø±ØØ°Ø± Ù…ÛŒ دارد. همین پرهیز Ùˆ ترس از تیغ تیز تکÙیر آخوند، بهانه ای شده است تا آقای بهاءالدین خرمشاهی، تکیه کلام عامیانه را به باور اسلامی تبدیل کند Ùˆ قرآنی را Ú©Ù‡ در مقام سوگند، آمده است، همچون باور ØØ§Ùظ به این Ø¯ÙØªØ± القاء کند Ùˆ به ØØ§Ùظ اتهام مسلمانی ببندد؛ ØØ§Ùظی Ú©Ù‡ نوع مسلمانی خود را برابر با Ù†ÙÛŒ رستاخیز Ùˆ معاد Ù…ÛŒ داند.
ندیدم خوشتر از شعر تو ØØ§Ùظ
بـه قـرآنی که اندر سینه داری
ØØ§Ùظ Ú©Ù‡ به جایگاه شعر خود آگاه است Ùˆ خوشتر از شعر خود نمی بیند، برای رهایی از چنگال خونین مسلمان Ùˆ آخوند Ú©Ù‡ چیزی خوشتر از قرآن نمی بیند، Ùˆ نیز برای تأکید بر درستی ادعای خود به قرآن سوگند یاد Ù…ÛŒ کند؛ Ú©Ù‡ چیزی بیشتر از یک عادت اجتماعی نیست.
آقای خرمشاهی Ú©Ù‡ در قرن بیست Ùˆ یکم زندگی Ù…ÛŒ کند، دیده است Ú©Ù‡ آخوندهای ØØ§Ú©Ù…ØŒ در برابر چشمانش، انسان اندیشمند Ùˆ ÙØ±Ù‡ÛŒØ®ØªÙ‡ ای چون Ø§ØØ³Ø§Ù† طبری را مجبور کردند تا در برداشت هایش از ØØ§Ùظ تجدید نظر کند Ùˆ در بارهء ØØ§Ùظ آنی را بگوید Ú©Ù‡ آخوند Ùˆ امثال ایشان Ù…ÛŒ پسندند. آیا آقای خرمشاهی با توجه به این واقعیت ها، نمی تواند دریابد Ú©Ù‡ قرن ها پیش، ØØ§Ùظ نیز برای ØÙظ Ùˆ پاسداری از ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانی Ú©Ù‡ با باورهای اسلامی سنخیتی ندارد، مجبور بوده است Ú©Ù‡ گاهی سوگندی یاد کند؟ آقای خرمشاهی Ù…ÛŒ داند Ú©Ù‡ در قرن بیست Ùˆ یکم، آخوند منتظری Ú©Ù‡ خود در ØØµØ± ØÚ©ÙˆÙ…ت اسلامی ست، ÙØªÙˆØ§ÛŒ کشتار از اسلام برگشتگان را Ù…ÛŒ دهد، با این وجود جای Ø´Ú¯ÙØªÛŒ ست Ú©Ù‡ ایشان ارزش چندانی به شجاعت ØØ§Ùظ در بیان اندیشه هایش نمی دهد، اما در مقابل تلاش Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ از ØØ§Ùظ آنقدر بکاهد تا دست آخر، هم قد Ùˆ قوارهء خود Ùˆ کوتوله های اسلامی از آب درآید.
آقای خرمشاهی، پژوهش علمی را چنان با آخوندیسم درآمیخته است Ú©Ù‡ خوانندهء نوشتهء ایشان با عنوان "ذهن Ùˆ زبان ØØ§Ùظ"ØŒ با ØØ§Ùظی آشنا Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ عبوس در کنج مسجدی به لابه Ùˆ زاری Ùˆ دعا نشسته است. از ØØ§Ùظ ما Ú©Ù‡ پشت به اسلام کرده Ùˆ در Ù¾ÛŒ زرتشت Ùˆ پیر مغان است، در این کتاب خبری نیست Ú©Ù‡ نیست؛ ØØ§Ùظی Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ سراید:
تـا ز میخانـه و می نام و نشـان خواهد بود
ســر ما خــاک ره پیــر مغـان خــواهـد بـود
ØÙ€Ù„قـهء پیـر مـغـانـم ز ازل در گـوش است
بر همـانیـم کـه بودیم و همان خـواهد بـود
برو ای زاهد خود بین که ز چشم من و تـو
راز این پرده نهان است و نهان خواهـد بود
باری، ØØ§Ùظ نیز مانند ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ Ú©Ù‡ الگوهای منش ایرانی را در شاهنامهء بیهمتای خود زنده کرده است، به اسطوره های ایران Ù…ÛŒ پردازد Ùˆ Ù…ÛŒ سراید:
بیا ساقی آن می که عکسش ز جام
بـه کـیـخسـرو Ùˆ جـم Ùــرستـد پـیــام
بــــده تــا بــگــــویم بـــه آواز نــی
کـه جمشیـد کی بـود و کــاووس کی
Ùˆ آنچه او در آینهء جام Ù…ÛŒ بیند، براستی Ø´Ú¯ÙØª آور است:
بیــا ســـاقــی آن آتـش تــابــنـــاک
کــه زردشت می جـویدش زیـر خاک
به من ده که در کـیش رندان مـست
چه آتش پـرست و چـه دنیـا پـرست
ØØ§Ùظ به روشنی بیان Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ آیین زردشت، آیینی ست Ú©Ù‡ این جهان را بزرگ Ù…ÛŒ دارد Ùˆ شایستهء ستایش Ù…ÛŒ داند Ùˆ یک سره بر اسلام Ú©Ù‡ همه چیز این جهان را به پای جهان آخرت، خوار Ù…ÛŒ کند، خط بطلان Ù…ÛŒ کشد.
اسلام گریزی Ùˆ ستیز با ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اسلامی، بی تردید شهامتی قدسی Ù…ÛŒ خواهد. از اینرو، ØØ§Ùظ با تکیه بر آیین مهر Ùˆ آموزه های زرتشت، هول عظیم بی دینی را از دل Ù…ÛŒ زداید Ùˆ در پیوند با دانش عمیق خود، همچون ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ توسی قادر Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ بزرگترین مجموعهء ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ دیرین این سرزمین را پدید آورد؛ در مرکز چنین ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒØŒ زایش Ùˆ پرورش٠گونه ای انسان قرار دارد Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ تواند ورای Ú©ÙØ± Ùˆ دین بیاندیشد.
ØØ§Ùظ، با اینکه بارها آشکارا Ùˆ در پرده به باورهای دینی خود اشاره داشته است، با این وجود، بیشترینهء ØØ§Ùظ پژوهان کمتر به این امر توجه کرده اند. چنان Ú©Ù‡ آمد، آنان به نادرستی در بارهء مسلمانی ØØ§Ùظ دارای نظری مشابه هستند؛ برخی او را عارÙÙ "مسلمان" خوانده اند Ùˆ برخی "مسلمان" عارÙ. گروهی از او همچون "مسلمان" آزاده یاد کرده اند Ùˆ بعضی او را "مسلمان" مؤمن پنداشته اند.
دیوان ØØ§Ùظ اما، خلا٠چنین Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØª Ùˆ برداشتی را تأیید Ù…ÛŒ کند.
رند Ùˆ رندی، یکی از Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… کلیدی ورود به اندیشه Ùˆ جهان بینی ØØ§Ùظ است. آقای خرمشاهی، رند را از اراذل Ùˆ اوباشی Ù…ÛŒ داند Ú©Ù‡ ØØ§Ùظ ÙˆÛŒ را از قعر چاه به اوج ماه رسانده است. با این وجود، رند ØØ§Ùظ از دیدگاه ایشان، انسانی ست Ú©Ù‡ تعهد اسلامی دارد Ùˆ با اینکه رند، اولیاء الله است، باز لاابالی Ùˆ اباØÛŒ مشرب است Ú©Ù‡ ØØ¯ Ù†Ú¯Ù‡ Ù…ÛŒ دارد.13
روشن است Ú©Ù‡ ÙØ±Ø¯ مسلمانی چون آقای خرمشاهی، شادی Ùˆ عیش Ùˆ طرب را Ú©Ù‡ ناهمخوان با باورهای اسلامی ÙˆÛŒ است، به لاابالیگری ØªÙØ³ÛŒØ± کند Ùˆ درشناخت ØØ§Ùظ Ú©Ù‡ شاد زیستن را از ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانی به ارث برده است، درماند Ùˆ هزار برچسب به رند ØØ§Ùظ ببندد.
آقای مطهری در بارهء رند سکوت می کند و در این وادی پر پیچ و خم، چندان خطر نمی کند.
« منوچهر جمالی »، رند Ùˆ رندی را یک شیوهء تÙکر Ú©Ù„ÛŒ Ù…ÛŒ داند Ú©Ù‡ "در هر زمانی Ùˆ در برابر هر ایدهآل Ùˆ ارزشی تازه Ú©Ù‡ در اجتماع Ùˆ تاریخ رواج Ù…ÛŒ گیرد Ùˆ اعتبار پیدا Ù…ÛŒ کند از نو عبارت بندی Ù…ÛŒ گردد."14
با توجه به این برداشتها Ùˆ با رجوع به اشعار ØØ§Ùظ، Ù…Ùهوم Ùˆ معنای رند را در اندیشهء او دنبال میکنیم.
از دیدگاه او، رند کسی ست که:
1. با تکیه بر عشق Ùˆ با پشتوانهء خرد، مرید طاعت بیگانگان Ú©Ù‡ در نظام اندیشهء ØØ§Ùظ، اعراب Ùˆ اندیشهء اسلامی ست، نمی شود؛
مرید طاعت بیگانگان مشو ØÙ€Ø§Ùظ
ولی معاشر رندان آشنا می باش 2. رند، کسی ست که در راه عشق گام می زند. زاهد و مؤمن مسلمان به خاطر دین و شریعت، رهروان این راه نیستند؛
زاهد ار راه به رندی نبرد معذور است
3. رند، پیر مغان است Ùˆ رهاننده از جهل Ùˆ Ø®Ø±Ø§ÙØ§Øª Ùˆ جایگاه او نه در مسجد Ùˆ پای منبر، Ú©Ù‡ در Ú©ÙˆÛŒ خرابات نشینان است.
بندهء پیر مغانم که ز جهلم برهاند
4. رند، پرورندهء عشق است Ú©Ù‡ در قرآن بویی از آن به مشام نمیرسد Ùˆ از اینرو، رند خود عین ولایت است Ùˆ نه Ø¯ÙØªØ±Ø›
بشوی اوراق اگر همدرس مـایی
کـه عـلم عشق در دÙـتر نبـاشـد
بنام ایزد بتی سیمین تنم هست
کــــه در بـتــخانــهء آزر نبــاشـــد به روایت زنده یاد اØÙ…د شاملو، "Ø¯ÙØªØ±" معادل قرآن است Ùˆ اولی تر اینکه "این Ø¯ÙØªØ± بی معنی" در Ù…ÛŒ ناب غرق شود؛ چرا Ú©Ù‡ جایگاه عشق، یعنی جایگاه تبلور خرد در این Ø¯ÙØªØ±ØŒ همسنگ بردگی Ùˆ بندگی٠جان Ùˆ روان است Ùˆ ناگزیر است Ú©Ù‡ در برابر الله همیشه زانوی ØÙ‚ارت بر زمین بزند.
5. رند، کسی ست Ú©Ù‡ از نسیهء قصر ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ دل برمی کند Ùˆ ساکن دیر مغان Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ منزلگاه عشق زمینی Ùˆ معنوی ست Ùˆ نیز جای تجلی نور خدا؛ خدایی Ú©Ù‡ نخست شش امشاسپند را زایید Ùˆ آنگاه خود را از خود بزایید. پیداست Ú©Ù‡ در اندیشهء ایرانی، Ù…Ùهوم Ùˆ معنای خدا، یکسره Ù…ØªÙØ§ÙˆØª است با الله Ú©Ù‡ نه زاییده است Ùˆ نه انبازی دارد؛
قصر ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ به پاداش عمل Ù…ÛŒ بخشند
مـا کـه رندیـم و گـدا دیـر مغان مـا را بس
از در خویش خدا را بـه بهشتـم Ù…Ùـرست
که سر کوی تو از کـون و مکان ما را بس
6. رند، پیر میکده Ùˆ دیر مغان Ùˆ خرابات است Ú©Ù‡ نیک Ù…ÛŒ داند، گوش Ø®ÙˆÚ¯Ø±ÙØªÙ‡Ø¡ مسلمان٠به ÙˆØÛŒØŒ جای پیغام سروش نیست Ùˆ در Ù…ØÛŒØ· اسلام زدهء ایران، راه نجات از ایلغار مسلمان Ùˆ تکÙیر آخوند را در راز پوشیدن Ù…ÛŒ داند؛
به پیر میکده Ú¯ÙØªÙ… Ú©Ù‡ چیست راه نجات
بخواست جام Ù…ÛŒ Ùˆ Ú¯Ù€ÙØª راز پوشیدن
Ùˆ در این پوشش ناگزیر، اما پرده از راز برمیگیرد Ùˆ نشان Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ این راز چیزی نیست مگر توانایی بزرگ انسان در به خود رسیدن. این راز Ú©Ù‡ بازتاب٠مÙهوم ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانی ست، انسان ایرانی را از اسلام Ùˆ آموزه های تاریک مسلمانان بینیاز Ù…ÛŒ کند. آیا در نطام الله سالار اندیشگی جرمی بالاتر از این میشناسید؟
جرم ØÙ„اج همه آن بود Ú©Ù‡ اسرار هویدا Ù…ÛŒ کرد
به تعبیر « منوچهر جمالی »، رند Ú©Ù‡ زادهء تقابل اندیشهء توØÛŒØ¯ÛŒ با شریعت اسلامی در Ø´Ú©Ù„ تصو٠ایرانی ست15ØŒ انسان کمال ÛŒØ§ÙØªÙ‡ ای ست Ú©Ù‡ برای رهایی از بند بندگی، صلای "اناالØÙ‚" سرمی دهد تا "هوالØÙ‚" را Ú©Ù‡ بیرون از مدار انسان است، به Ø´Ú©Ù„ انسان Ùˆ "اناالØÙ‚" درآورد.
7. رند، دانایی ست Ú©Ù‡ در زمان مناسب، "سخن دانسته" Ù…ÛŒ گوید Ùˆ هشدار Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ رندی با ÙØ±ÛŒØ¨ Ùˆ کلاشی آخوندی، ØªÙØ§ÙˆØª ماهوی دارد؛
ما را به رندی Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ کردند
پیران جاهـل شیخان گـمراه
8. Ùˆ بالاخره، رند دارندهء جام جم است Ùˆ راهنمای تمیز خوب از بد، ÙØ±Ø´ØªÙ‡ از دیو، سروش از ÙˆØÛŒØŒ الله از اهورا، اهرمن از شیطان، خلاقیت Ùˆ آزادگی از تعبد، جهان از آخرت، عشق از خواری، شادی از "شیطان غم" Ùˆ نیز رند مبارز پیگیر با جهل Ùˆ خراÙÙ‡ است؛
در بیابان هوا گـم شدن آخر تا چـند
ره بپرسیم مگر Ù¾ÛŒ به مهمات بریم به هررو، ØØ§Ùظ انسان را به چهار چیز اندرز Ù…ÛŒ دهد:
امن و شراب٠بی غش معشوق و جای خالی
و بر خلا٠باورهای اسلامی توصیه می کند:
مــعنــــی آب زنــدگــــی و روضـــهء ارم
جز طر٠جویبار و می خوشگوار نیست
در پایان، بر این نکته باید بار دیگر تأکید کرد Ú©Ù‡ بدون درک اساطیر ایرانی Ùˆ بویژه بدون Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØªÙ امشاسپندان خرداد Ùˆ امرداد در باورهای مزداپرستی Ùˆ مهمتر اینکه بدون درک Ø±ÙˆØ Ø´Ø§Ù‡Ù†Ø§Ù…Ù‡ØŒ نزدیکی به ذهن Ùˆ اندیشهء ØØ§Ùظ، اگر امکان پذیر نباشد، بی تردید با خلأیی ژر٠روبروست.
++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
زیرنویس:
* کیومرث عزتی در تارنمای "رهایی" در تاریخ 2.3. 2006 مقاله ای دارد با عنوان "ØªÙØ§ÙˆØª میان روش مارکس Ùˆ Ù‡Ú¯Ù„" در شناخت Ú©Ù‡ به تبیین ÙلسÙÛŒ مقوله های "مجرد Ùˆ مشخص" پرداخته است.
1.رمز Ùˆ داستان های رمزی در ادبیات ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ. تقی پورنامداریان. چاپ اول: 1364. چاپ چهارم: 1375. شرکت انتشارات علمی Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ. ص: 39-38
2. ØÚ©Ù…ت خسروانی. تألی٠و پژوهش هاشم رضی. چاپ اول: 1379 خورشیدی. انتشارات ÙØ±Ù†Ùˆ. ص: 100
3. همانجا. ص: 305
4. عشق صوÙیانه. جلال ستاری. چاپ دوم: 1375. نشر مرکز. ص: 228
5. همانجا. ص: 231
6. قصه های شیخ اشراق شهاب الدین ÛŒØÛŒØ§ سهروردی. ویرایش متن: Ø¬Ø¹ÙØ± مدرس صادقی. چاپ دوم: 1377. نشر مرکز. ص: 72
7. ØÚ©Ù…ت خسروانی... ص: 314
8. همانجا. ص:161- 160
9. Ø¹Ø±ÙØ§Ù† ØØ§Ùظ ( تماشاگه راز ) مرتضی مطهری. چاپ Ù‡ÙØªÙ…: زمستان 1369. ص: 9
10-11. همانجا. ص: 11
12. برای آگاهی بیشتر، نگاه کنید به : شهر خرد بجای شهر ایمان. منوچهر جمالی.
انتشارات kurmali Press لندن. ص: 92
13. چارده روایت. مجموعهء مقاله در بارهء شعر Ùˆ شخصیت ØØ§Ùظ. بهاء الدین خرمشاهی. چاپ1367. انتشارات کتاب پرواز. ص: 5
14. پهلوان، Ø¹Ø§Ø±ÙØŒ رند. ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒØŒ عطار، ØØ§Ùظ. منوچهر جمالی. ص: 96
15. همانجا.