Ù…ØÙ…ّد امینی
Ù…ØÙ…ّد امینی 
در پاسداری از آن چه که مرا از ایرانی بودنم شرمسار نمی کند! )بخش دوم
برای خواندن متن کامل و قسمت اول به لینک زیر مراجعه کنید
https://archives.farhangshahr.com/standpoints/issue_215022007.php
امروزین ایران از هر دین، مذهب و پیشینه قومی کها
باشند، ÙØ±Ø²Ù†Ø¯Ø§Ù† هزاران سال پروش تاریخی خانواده بزرگ این سرزمین اند Ùˆ توشه آن تاریخ دراز Ùˆ آن هستی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ مشترک را با همه نیک Ùˆ بدش، سَره Ùˆ ناسَره اش، در رگ رگ خویش به یادگار دارند. این داوری های نسنجیده Ú©Ù‡ تاریخ Ùˆ پیشینه سرزمین ما تنها بر خون وستیز استوار بوده Ùˆ هویت امروزین ما تنها زاده خودکامگی شاهان Ùˆ ستیز دینی Ùˆ تنش های قومی است، تنها دستبرد به تاریخ نیست، تجاوز به هویت Ùˆ هستی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ امروزین مااست.
در بخش نخست این نوشتار۱ به این پرداختم Ú©Ù‡ در دودهه اخیر کارزار بررسی یک سویه از تاریخ ایران Ùˆ پیشینه ایرانیان Ø¨Ø§Ù„Ø§Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است Ùˆ روال براین شده Ú©Ù‡ کسانی یا از روی کژاندیشی، نا آگاهی Ùˆ یا Ø§ÙØ³Ø±Ø¯Ú¯ÛŒØŒ Ùˆ تنی چند نیزشاید بداندیشانه، تاریخ Ùˆ پیشینه سرزمین مارا چنان به نقد Ù…ÛŒ Ú©ÙØ´Ù€ÙŽÙ†Ø¯ Ùˆ Ù…ÛŒ توÙند۲ Ú©Ù‡ گویا «گذشته ما، یکسره تاریخ کشتار، خونریزی، خودکامگی، تبعیض، جنگ ایلی Ùˆ ستیز دینی بوده است Ùˆ Ù¾ÛŒ آمد آن زشت کاری ها، نا امنی شهروندان، Ùقدان ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ شهروندی گری، مدارا Ùˆ بردباری است Ú©Ù‡ گویا در میان اروپاییان سخت رواج داشته Ùˆ ما از آن ها بی بهره مانده ایم. سیمای هزاره گذشته Ùˆ هزاره های پیش ازآن را چنان ترسیم Ù…ÛŒ کنند Ú©Ù‡ گویی ماندگاری چندهزارساله ایران را گروهی قداره بند خونریز، با کشتار Ùˆ بیم، ÙØ±Ø§Ù‡Ù… آورده اند؛ گویی از این سرزمین، جزپَـلـَشـتی ارمغان دیگری به روزگار کنونی Ùˆ نیز به جامعه بشری نرسیده است.» (از بخش پیشین)
اینک پرسیدنی است Ú©Ù‡ چرا پرداختن به پیشینه سرزمین مان Ùˆ Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØª درست Ùˆ سنجیده از آن Ú†Ù‡ را Ú©Ù‡ ما توشه اجتماعی Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ امروزمان از آن پیشینه Ù…ÛŒ نامیم، ارج داراست؟ گیرم Ú©Ù‡ کسانی چونان نویسنده ارجمندی Ú©Ù‡ در نوشته پیشین به بازبینی داوری شان پرداختم، نا آگاهانه براین باور باشند Ú©Ù‡ برخلا٠اروپا، «تاریخ ایران بر بی قانونی Ùˆ استبداد متکی بوده است» Ùˆ یا گیرم Ú©Ù‡ برخی این نظریه پردازی استاد گرامی آرامش دوستدار را با آن نگاه ØØ³Ø±Øª آورش به تمدن اروپا Ùˆ خوارشمردن یکی از بردبار ترین تجربه های همزیستی دینی Ùˆ قومی در تاریخ، بپذیرند Ùˆ همانند ایشان، ایران را کشوری دینمَدار Ùˆ مردم مارا مردمی «دین خو» بخوانند.Û³ گیرم Ú©Ù‡ کسانی داوری های بیمارگویانه «پژوهشگرتاریخ»، ناصر پورپیرار را باورکنند Ú©Ù‡ «کنکاشی مختصر در تاریخ هزار Ùˆ دویست ساله ایران پیش از ØÙ…له اعراب گواهی Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ درسرتاسر آن دوران هیچ اثری از ØØ¶ÙˆØ± اندیشه Ùˆ عمل ملی در ØÙˆØ²Ù‡ های اقتصاد، سیاست Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ دیده نمی شود. مردم ایران این دوران دراز را در Ø§Ø®ØªÙØ§ÛŒ عمومی به سر برده اند Ùˆ چنین است Ú©Ù‡ ایرانیان تا سده دوم پس از ØÙ…له اعراب از معرÙÛŒ ØØªÛŒ یک چهره جهانی در تمامی رده های ØÚ©Ù…ت باستان عاجز Ù…ÛŒ مانند Ùˆ اسناد ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ جهان ØØªÛŒ یک برگ مکتوب را Ú©Ù‡ از سوی ایرانیان به ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ بشری Ø§ÙØ²ÙˆØ¯Ù‡ باشد، نمی شناسند.»۴ Ùˆ یا بپذیرند Ú©Ù‡ پیدایش زبان اداری Ùˆ مشترک امروزین ما، زبان پارسی، «درخراسان Ùˆ با Ú©Ù…Ú© Ø®Ù„ÙØ§ÛŒ عباسی در قرون اولیه Ùˆ با اختلا Ø· Ùˆ استمداد از چند منبع Ù…ØÙ„ÛŒ Ùˆ بخصوص تاتی، Ú©Ù‡ زبان غیر رسمی Ùˆ Ù…ØÙ„ÛŒ آوارگان یهود بوده است، صورت Ú¯Ø±ÙØª واین مطلب را میتوان از مسیرهای متعدد Ùˆ مختل٠اثبات کرد!»٥
پرسش این است Ú©Ù‡ ازاین گونه ناسزاگویی ها به پیشینه مردم ایران، ازاین خودستیزی ها Ùˆ ازاین داوری ها نا آگاهانه Ùˆ یا بدخواهانه پیرامون تاریخ، Ú†Ù‡ زیانی به زندگی امروز ما Ù…ÛŒ رسد Ùˆ کدامین پنجره را در چشم انداز ÙØ±Ø¯Ø§ÛŒÙ…ان Ù…ÛŒ بندد؟ Ùˆ این نیز پرسیدنی است Ú©Ù‡ من به Ú†Ù‡ انگیزه ای، به ستیز با این گونه کژاندیشی ها Ùˆ راست گرداندن داوری پیرامون هستی ماندگارما از پیشینه تاریخی مان برخاسته ام؟ پاسخ این است Ú©Ù‡ هست Ùˆ نیست هر مردمی، ازجمله از پیشینه آنان برمی خیزد. Ù…ÛŒ خواهی، مردمانی را نا امید Ùˆ ناتوان سازی، Ù…ÛŒ خواهی هستی امروز ایشان را ناچیزشماری Ùˆ ایشان را از آینده خویش بیمناک گردانی، به ویرانی یک سویه پیشینه Ùˆ ارزش های ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ ایشان برخیز!
ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ وهویت اجتماعی Ùˆ ملی یک سرزمین، خاک Ùˆ ساختمان های تاریخی، رودخانه ها، کوه ها Ùˆ درختان آن سرزمین نیست. بناهای تاریخی در روند زمان Ù…ÛŒ ÙØ±Ø³Ø§ÛŒÙ†Ø¯ Ùˆ ÙØ±ÙˆÙ…ÛŒ ریزند. شهرهایی Ú©Ù‡ زمانی آبادان بوده اند، تـَلی از خاک میشوند. جنگل ها گاه Ù…ÛŒ سوزند Ùˆ نابود Ù…ÛŒ گردند. دگرگونی های اقلیمی، Ùˆ یا مداخله انسان ها آن جا را Ú©Ù‡ روزی سرسبز Ùˆ Ù¾Ø±ØØ§ØµÙ„ بوده، به نیمه بیابانی تبدیل Ù…ÛŒ کند. اما، آنچه Ù…ÛŒ ماند، ارزش های تاریخی، اجتماعی Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ است Ú©Ù‡ در یاد Ùˆ هستی مشترک مردم آن سرزمین جاویدان Ù…ÛŒ شود Ùˆ در زندگی امروز ایشان بازتاب Ù…ÛŒ یابد. بیهوده نیست Ú©Ù‡ یکی از نخستین کوشش های سازمان ÛŒØ§ÙØªÙ‡ بنیانگذاران جمهوری اسلامی در آغاز کار، ستیز با ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ Ùˆ تاریخ ایران بود.Ù¦ از آن پس هم، کارزار بازنویسی تاریخ دور Ùˆ نزدیک ایران همچنان ادامه دارد .
ارزش هایی Ú©Ù‡ پدر Ùˆ مادری به ÙØ±Ø²Ù†Ø¯ خویش در کودکی Ù…ÛŒ آموزند Ùˆ Ø±ÙØªØ§Ø±ÛŒ Ú©Ù‡ آن کودک از پیرامونیانش یاد Ù…ÛŒ گیرد، در Ø±ÙˆØ Ùˆ روان Ùˆ اندیشه آن کودک بجای Ù…ÛŒ ماند Ùˆ گاه تا پایان زندگی با ÙˆÛŒ همراه Ù…ÛŒ شود. بیهوده نیست Ú©Ù‡ اینک در بررسی Ø±ÙØªØ§Ø±ÛŒ بزه کاران بزرگ، گاه به پیشینه خانوادگی Ùˆ سامان پرورش ایشان Ù…ÛŒ نگرند. پاره ای از جامعه شناسان امروز را باور براین است Ú©Ù‡ در راستای Ø±ÙØªØ§Ø±Ø§Ø¬ØªÙ…اعی، ارزش های ÙØ±Ø§Ú¯Ø±Ùته در کودکی Ùˆ نوجوانی، گاه از ساختار های ژنتیک انسان نیرومند تراند. همان ها، اگرچه بر سر Ù¾ÛŒ آمدهای مثبت Ùˆ منÙÛŒ خانواده سنتی در برابر ساختارهای خانوادگی در جوامع مدرن، با یکدیگر به جدل Ù…ÛŒ پردازند، اما دراینکه Ø±ÙØªØ§Ø± خانواده، بازتابی ماندگار در زندگی Ùˆ Ø±ÙØªØ§Ø± آتی ÙØ±Ø²Ù†Ø¯Ø§Ù† خانواده خواهد داشت، هم اندیش اند. بسیاری را باور بر این است Ú©Ù‡ Ø±ÙØªØ§Ø±Ø§Ù…روز ما با سامان پرورش ما پیوندی استوار دارد Ùˆ خود باوری Ùˆ یا خودناباوری ÙØ±Ø¯ÛŒ ما، با پیشینه ما واز جمله با پرورش خانوادگی Ùˆ زندگی دوران کودکی مان درهم آمیخته است. از سوی دیگر آنچه Ú©Ù‡ ما امروز در باره خود Ù…ÛŒ اندیشیم، سامان دهنده Ø±ÙØªØ§Ø±Ù…ا است Ùˆ چشم اندازی از آینده ما را به ما Ù…ÛŒ نمایاند. باورناکردنی است Ú©Ù‡ کودکی Ú©Ù‡ از آغاز با سرزنش، آزار Ùˆ خواری از سوی خانواده Ùˆ پیرامونیانش روبرو بوده Ùˆ در بزرگسالی نیز ارزش والایی در خویش نمی بیند Ùˆ خویشتن را Ø®Ù€ÙØ±Ø¯ Ùˆ ÙØ±Ù…ایه Ù…ÛŒ داند، به یکباره به جایگاهی ÙØ±Ø²Ø§Ù†Ù‡ در جامعه انسانی دست یابد!
همین داوری، در باره جوامع بشری نیز درست است. اگر مردم سرزمینی خویشتن را ناچیز Ùˆ ناتوان شمارند Ùˆ باورکنند Ú©Ù‡ تنگناهای گذرای زندگی، سرنوشت ناگزیر ایشان است، شوربختی خویش را پذیرا خواهند شد Ùˆ چالشی برای پایان دادن به درماندگی های خویش نخواهند کرد. در درازای تاریخ نیز یکی از نخستین کارهای دولت های چیره بر سرزمین های مغلوب، درهم شکستن ساختارهای تاریخی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ Ùˆ آتش Ùکندن در خرمن خودباوری مردم آن سرزمین بوده است. اندیشمندان برجسته استعمار اروپا نیز در این باره بسیار نوشته اند Ú©Ù‡ کلید چیرگی بر یک سرزمین، شکستن خودباوری مردم آن سرزمین است. پیام بریتانیا به مردم هند، سده ها این بود Ú©Ù‡ آنان بیرون از ÙØ±Ù…انروایی بریتانیا، راه به جایی نخواهند برد Ùˆ رستگاری آنان در گروی پیوند آنان با امپراتوری خواهد بود. بسیاری از ÙØ±Ù‡ÛŒØ®ØªÚ¯Ø§Ù† هند نیز این اندیشه را Ù¾Ø°ÛŒØ±ÙØªÙ†Ø¯. بخش از رهبران ØØ²Ø¨ کنگره هند را باور براین بود Ú©Ù‡ چالش هند با Ù…Ù†Ø§ÙØ¹ امپراتوری پیوند دارد Ùˆ هندیان باید درجستجوی ØÙ‚وق شهروندی برابر با دیگر شهروندان امپراتوری باشند Ùˆ نه استقلال. نخستین کوشش ÙØ§ØªØØ§Ù† مسلمان در ایران نیز همین بود Ú©Ù‡ اگرخونریزی هایشان در جولا Ùˆ نهاوند Ùˆ ده ها ستیز دیگر٧، آنان را بر خاک ایران چیره کرده بود، پس از آن با درهم شکستن ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ Ùˆ ساختارهای اجتماعی ایران، کارایران را به پایان رسانند Ú©Ù‡ نرساندند!
مردم امروزین ایران از هر مذهب Ùˆ پیشینه قومی Ú©Ù‡ باشند، ÙØ±Ø²Ù†Ø¯Ø§Ù† هزاران سال پروش تاریخی خانواده بزرگ این سرزمین اند Ùˆ توشه آن تاریخ دراز Ùˆ آن هستی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ مشترک را با همه نیک Ùˆ بدش، سره Ùˆ ناسره اش، در رگ رگ خویش به یادگار دارند. این داوری های نسنجیده Ú©Ù‡ تاریخ Ùˆ پیشینه سرزمین ما تنها بر خون وستیز استوار بوده Ùˆ هویت امروزین ما تنها زاده خودکامگی شاهان Ùˆ ستیز دینی Ùˆ تنش های قومی است، تنها دستبرد به تاریخ نیست، تجاوز به هویت Ùˆ هستی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ امروزین مااست! دراین جای Ú¯ÙØªÚ¯Ùˆ نیست Ú©Ù‡ پژوهشگران امروزین باید پرسشگرانه به تاریخ بنگرند. اما این نگاه پرسشگرانه به تاریخ باید همه سویه باشد. اگر ناکامی ها Ùˆ ناتوانی های پیشینه خویش را به نقد Ù…ÛŒ کشیم، به این نیز بپردازیم Ú©Ù‡ ارزش های ماندگار سرزمین Ùˆ مردم ایران کدام اند. به این نیز بپردازیم Ú©Ù‡ رمز ماندگاری چندهزارساله ایران در چیست Ùˆ چرا سرزمین ما با همه آن پلشتی ها Ùˆ پلیدی هایی Ú©Ù‡ برآن Ø±ÙØªÙ‡ØŒ همچنان پای برجای مانده است. اگر از خونریزی ها در تاریخ ایران گله Ù…ÛŒ کنیم Ùˆ آثار آن خونریزی هارا در خـÙلـق Ùˆ خوی امروز مردم مان Ù…ÛŒ جوییم، به بردباری، همزیستی Ùˆ Ù…ÙØ¯Ø§Ø±Ø§ÛŒ ماندگار Ùˆ شهروندانه در تاریخ ایران نیز اشاره کنیم.
همان تاریخ Ùˆ روزگاری Ú©Ù‡ الب ارسلان چغری Ùˆ سلطان Ù…ØÙ…ود Ø§ÙØºÙ€Ùز را به ماداده، خوارزمی، ÙØ§Ø±Ø§Ø¨ÛŒØŒ زکریای رازی، Ø§Ø¨ÙˆØ±ÛŒØØ§Ù† بیرونی، پورسینا، ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ Ùˆ ابن مسکویه رازی را نیز در دامان خویش پروریده است. در همان روزگاری Ú©Ù‡ Ù…ØÙ…ود غزنوی به ری لشگر کشید تا ساکنان شیعی مذهب آن دیار را از تیغ بگذراند، قاضی ابوالعلاء صاعدبن Ù…ØÙ…د استوایی، بزرگترین پیشوای ØÙ†Ùیان خراسان Ùˆ کسی Ú©Ù‡ پادشاه غزنوی بی مشورت او کاری نمی کرد، ÙØªÙˆØ§Ø¯Ø§Ø¯ Ú©Ù‡ ساختن مرقدی بر گور هارون الرشید در توس روا نیست زیرا چنین کاری Ù…ÛŒ تواند خشم مردم توس را برانگیزد! اسماعیل صابونی Ø´Ø§ÙØ¹ÛŒ مذهب، شیخ الاسلام سنیـّان خراسان Ú©Ù‡ بیهقی درباره اش Ú¯ÙØªÙ‡ Ú©Ù‡ «همه ÙÙ€ÙØµÙŽØØ§ پیش او سپر بیاÙکندند»، دشنام به صوÙیان Ùˆ شیعیان را ناشایست Ù…ÛŒ دانست.
پژوهشگر راستین باید به این بیاندیشد Ú©Ù‡ چرا Ùˆ چگونه، سرزمینی به رغم آن همه خونریزی ها، هجوم Ùˆ لشگرکشی ها، پای برجای مانده است. چگونه است Ú©Ù‡ از دل آن Ø¢Ø´ÙØªÙ‡ بازار ÙØ±Ù…انروایی، آن همه نویسنده ØŒ تاریخ نگار، شاعر، ادیب، ریاضی دان، اخترشناس، جغراÙÛŒ دان، سیاست مدار Ùˆ Ùیلسو٠برخاسته است؟ چرا Ùˆ چگونه است Ú©Ù‡ سرزمینی با آن همه ناهمگونی قومی Ùˆ ایلی Ùˆ بیش از یک هزار گویش، شیرازه هستی اش از هم ندریده Ùˆ یگانگی خویش را بیرون از ستیز ایلی Ùˆ قومی پاس داشته Ùˆ زبان مشترکی را داوطلبانه Ùˆ در کنار همه گویش هایی Ú©Ù‡ زبان مادری بیشترین مردم ایران بوده Ùˆ هست، برگزیده است؟ چرا Ùˆ چگونه است Ú©Ù‡ کوچندگان Ùˆ چیرگانی از تبارهای قومی Ùˆ ایلی گوناگون، آن گاه Ú©Ù‡ به سرزمین ما رسیدند، در کوتاه زمانی پیشینه ایلی Ùˆ تباری خویش را به کنار نهادند Ùˆ خویشتن را بخشی ازاین سرزمین Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ مشترک آن ÛŒØ§ÙØªÙ€Ù†Ø¯ Ùˆ به گسترش ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سرزمین پذیرنده ایشان، کمرهمت بستـند؟ چرا سرزمینی مانند مصر Ú©Ù‡ تمدنی بسی کهن داشت، زبان عربی Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ لشگرغالب را پذیرا شد ولی ایران، در کوتاه زمانی، اعراب مسلمان را ایرانی کرد Ùˆ آن هارا با ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ Ùˆ ساختارهای ایرانی درهم آمیخت Ùˆ از این هم بیش، ÙØ±Ù†Ø¯Ø§Ù† قبایل عرب را به سخن Ú¯ÙØªÙ† به پارسی یا گویش های بومی برانگیخت Ùˆ زبان عربی را از یاد ایشان Ø¨ÙØ±Ø¯ØŸ خاندان خزیمه به همراه خازم بن خزیمه، سردار عرب در میانه سده دوم هجری به خراسان آمد تا شورش ایرانیان را سرکوب کند. همین خاندان Ú©Ù‡ پس از چندی خویشتن را عرب خراسانی خواند، از شمار نخستین شورش گران در برابر آمدن Ø§ÙØºØ§Ù†Ø§Ù† به خراسان بود امیراسماعیل خان خزیمه به سپاه نادر پیوست Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت بهبهان Ùˆ کهکیلویه را Ú¯Ø±ÙØª. ÙØ±Ø²Ù†Ø¯ او، میرعلم خان، طوای٠عرب شیبانی، نخعی Ùˆ دیگر عرب تباران را به پشتیبانی از نادر Ùˆ ایل های ایرانی ØºÙ€ÙØ²ØªØ¨Ø§Ø± برانگیخت. از همین خاندان عرب تبارایرانی است Ú©Ù‡ پاره ای از شخصیت های برجسته سده کنونی برخاسته اند Ú©Ù‡ اسدالله علم، شناخته ترین ایشان است. چرا Ùˆ چگونه است Ú©Ù‡ ÙØ±Ø²Ù†Ø¯Ø§Ù† Ùˆ نوادگان تولی مغول، پس از آن همه خونریزی، با ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ Ùˆ ساختارهای اجتماعی ایران درهم آمیختـند Ùˆ ارغون خان از اردوی زرین Ø¨ÙØ±ÛŒØ¯ Ùˆ خویشتن را شهریار ایران خواند؟ چگونه است Ú©Ù‡ شمشیر ایل های ترکمان تبار Ùˆ ترک زبان قزلباش Ú©Ù‡ بیشترینشان از آناتولی به ایران کوچیده بودند، ضامن تشکیل دولت ملی درایران گردید؟
پاسخ خردمندانه به این گونه پرسش ها Ùˆ بازبینی راست گویانه تاریخ، کاری است Ú©Ù‡ جامعه امروز ما سخت به آن نیازمند است. چراکه در ارزیابی از Ø±ÙØªØ§Ø± خانواده تاریخی بزرگی Ú©Ù‡ مارا پروریده Ùˆ به روزگار کنونی رسانده است، ما چرایی بسیاری از توانایی ها Ùˆ نیز ناتوانایی های جامعه امروز خویش را خواهیم ÛŒØ§ÙØª. در راستای همین بازبینی های همه سویه است Ú©Ù‡ ازجمله آگاه خواهیم شد Ú©Ù‡ برخلا٠تجربه اروپا، در بیشتر دوران های تاریخ دراز ایران تاپیش از برپایی جمهوری اسلامی، ساختارهای دینی Ùˆ دولتی از یکدیگر جدامانده اند Ùˆ از اینرو، چالش ما در راستای سکولاریسم، با آنچه در غرب Ø±ÙØªÙ‡ØŒ دیگرگونه است. Ùˆ یا درخواهیم ÛŒØ§ÙØª Ú©Ù‡ مناسبات قومی Ùˆ ایلی در ایران برپراکندگی Ùˆ آمیزش استوار بوده Ùˆ نه ستیز. این چنین نگرش راست گویانه Ùˆ همه سویه ای، مارا از داوری های سیاه یا سپید پیرامون جایگاه دین Ùˆ Ø®ÙØ±ÙŽØ¯ درایران، پیدایش دولت مدرن در انقلاب مشروطه Ùˆ Ø´Ú©Ù„ گیری دولت پهلوی، مناسبات ملی Ùˆ قومی Ùˆ جایگاه زبان پارسی Ùˆ بسیاری رویدادها Ùˆ ساختارهای ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ اجتماعی درایران به دور خوهد داشت Ùˆ به ما نشان خواهد داد Ú©Ù‡ ایران کنونی ما چرا Ùˆ چگونه ماندگار بوده Ùˆ چرا باید Ùˆ چگونه Ù…ÛŒ تواند ماندگار بماند Ùˆ جایگاه تاریخی شایسته خویش را در جامعه بشری باز یابد.
در این راستا Ùˆ در ادامه بخش نخستین این نوشتار، امید این کمترین است Ú©Ù‡ در چهارده بخش آتی این نوشتار به روشن کردن پاره ای از ارزش های ماندگار تاریخی ایران Ùˆ پیوند آن ارزش ها با زندگی امروزمان بپردازم Ùˆ جایی Ú©ÙˆÚ†Ú© در این Ú¯ÙØªÙ…ان داشته باشم.
اما، یک راه دیگردرنگاه به تاریخ نیز این است Ú©Ù‡ چونان ارشمیدس، برهنه از گرمابه بیرون شویم Ùˆ ÙØ±ÛŒØ§ برآوریم Ú©Ù‡ Â«ÛŒØ§ÙØªÛŒÙ…ØŒ ÛŒØ§ÙØªÛŒÙ…»، هرچه بیشتر به تاریخ ایران نگریستیم، جز خون Ùˆ پلیدی Ùˆ ستیز Ùˆ نابردباری Ùˆ نادانی چیزی Ù†ÛŒØ§ÙØªÛŒÙ… Ùˆ راهی جز این نیست دوای درمان این بیمار رااز آنان Ú©Ù‡ راه رستگاری را ÛŒØ§ÙØªÙ‡ اند بستانیم! Ùˆ یا مانند پاره ای از روشنÙکران مسلمان براین شویم Ú©Ù‡ یگانه راه رهایی از «هیولایی Ú©Ù‡ به نام استبداد» بر تاریخ ما چیره گشته، بازگشت به پیرایش اسلامی است Ú©Ù‡ انقلاب Û±Û³Ù¥Ù§ به آن پرداخت Ùˆ «مبانی Ùكری Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ استبدادگرایی Ùˆ استبدادپذیری را به چالش خواند.استبداد به خاطر سابقه دیرینه تاریخی، چنان در عمق Ùكر Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ما ریشه دوانده بود كه تنها با ساختارشكنی بیرونی Ùˆ سرنگونی نهادهای استبدادی ریشهâ€ÙƒÙ† Ù†Ù…ÛŒâ€Ø´Ø¯. مهمتر از براندازی مستبدان Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ Ùˆ نهادهایی كه استبداد را اعمال Ù…ÛŒâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ØŒ باید Ùكر Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ كه استبدادگری را برای گروهی Ùˆ استبدادپذیری را برای گروهی دیگر در هر Ø¯ÙˆØ±Ù‡â€Ø§ÛŒ به شكلی توجیه Ù…ÛŒâ€ÙƒØ±Ø¯ شالوده â€Ø´ÙƒÙ†ÛŒ Ùˆ Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ù…ÛŒâ€Ø´Ø¯.» Ù¨
نمونه ای ازاین دست پرسشگری تاریخ را آقای ØØ³Ù† قاضی مرادی در خودمداری ایرانیان Ùˆ استبداد ایران به دست Ù…ÛŒ دهند. به داوری آقای قاضی مرادی آنچه Ú©Ù‡ از تاریخ به ما یادگار مانده Ùˆ در Ø±ÙˆØ Ùˆ روان مردم ما جاویدان شده «قانون شكنى، ديگر نمايى (تظاهر Ùˆ رياكارى)ØŒ عدم اعتماد به Ù†ÙØ³ØŒ غيبت Ùˆ زورپذيرى را از خصيصه هاى ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Ù‰ اجتماعى ايرانيان Ùˆ علامتهاى ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ استبدادى را نيز هوچيگرى، خودكامگى Ùكرى، پندآموزى Ù…ÙØ±Ø·ØŒ تجويزدهى Ùˆ تجويزپذيرى است.» 9
قاضی مرادی Ùˆ پژوهشگرانی چون ایشان، چون به تاریخ Ù…ÛŒ نگرند، روØÛŒÙ‡ خویش Ùˆ پیرامونیانشان را به کلیتی متØÙˆÙ„ Ù…ÛŒ سازند Ùˆ رنجیده از خودکامگی، یگانه ساختار ماندگار تاریخ ایران را خودکامگی Ù…ÛŒ دانند Ùˆ براین پایه، داوری های خویش را بنا Ù…ÛŒ نهند. از جمله Ù…ÛŒ نویسند Ú©Ù‡ در درازای تاریخ، مردم ایران «خودمَدار» بوده اند! خودمدارهم از دیدگاه ایشان با ÙØ±Ø¯Ú¯Ø±Ø§ÛŒÛŒ Ú©Ù‡ باز به داوری ایشان یک پدیده غربی است، Ù…ØªÙØ§ÙˆØª است. «خودمدارى نه به عنوان يك آموزه بلكه ØµØ±ÙØ§Ù‹ به عنوان يك شيوه زيستن شخصى كه ØØ§ØµÙ„ سازگارى پذيرى Ù…Ù†ÙØ¹Ù„انه ÙØ±Ø¯ با شرايط اجتماعى تØÙ…يل شده به اوست، بنيان بر ÙØ±Ø¯ÙŠØª Ùˆ هويت ÙØ±Ø¯Ù‰ ندارد. درست به همين دليل، خودمدارى يك ويژگى غربى نمى تواند باشد Ùˆ خاص جوامعى همچون جامعه ما است.» Û±Û°
جامعه شناس ارجمند، واژه «خودمداری» را برای بیان خـÙلق Ùˆ خوی ایرانیان در برابر ÙØ±Ø¯Ú¯Ø±Ø§ÛŒÛŒ Ú©Ù‡ به داوری او یک پدیده اروپایی است به کار Ù…ÛŒ برد. نخستین Ú¯Ø±ÙØªØ§Ø±ÛŒ این گونه نگاه به تاریخ ایران Ùˆ Ø±ÙØªØ§Ø± ایرانیان در این است Ú©Ù‡ با بهره جویی از واژه ÙØ±Ø¯ گرایی Ú©Ù‡ اندیشه گوهرین لیبرالیسم Ùˆ مدرنیته سده های اخیر است، آن را به پیشینه چند هزار ساله ایران گسترش Ù…ÛŒ دهد. مراد از ÙØ±Ø¯Ú¯Ø±Ø§ÛŒÛŒ مدرن نیز این است Ú©Ù‡ انسان آزاد است Ú©Ù‡ زندگی خویش را بر توان Ùˆ نیازهای خویش بنا نهد Ùˆ دولت، دین Ùˆ دیگر ساختارهای اجتماعی، نباید مزاØÙ… استقلال ÙØ±Ø¯ÛŒ Ùˆ شأن انسانی باشند. پرسش من از جامعه شناس گرامی Ùˆ دیگر کسانی Ú©Ù‡ شتابان برکرسی داوری Ú¯Ø±ÙØªØ§Ø±ÛŒ های تاریخی ما نشسته اند این است Ú©Ù‡ بر پایه چنین برداشت مدرنی، کدام یک از مردم اروپا، از آن گونه ÙØ±Ø¯Ú¯Ø±Ø§ÛŒÛŒ رهانیده از چیرگی دین، دولت Ùˆ جامعه برخوردار بوده اند Ú©Ù‡ ما نبوده ایم؟ چگونه Ù…ÛŒ توان انتظار داشت Ú©Ù‡ پیش از پیدایش لیبرالیسم Ùˆ ÙØ±Ø¯Ú¯Ø±Ø§ÛŒÛŒ مدرن برخاسته ازآن، چنین Ø±ÙØªØ§Ø±ÛŒ در پیشینه ایرانیان به Ù…Ùهوم مدرن آن روان بوده باشد؟
با آیینک ارزش های امروزین، نه Ù…ÛŒ توان به کرسی داوری در باره انسان اروپایی نشست Ùˆ نه میتوان انسان شرقی را به نقد کشید. من در بخش پنجم Ùˆ ششم این نوشتار به درازا به جایگاه Ø®ÙØ±ÙŽØ¯ Ùˆ ÙØ±Ø¯Ú¯Ø±Ø§ÛŒÛŒ در اندیشه ایرانی خواهم پرداخت. در این جا همین را بگویم Ú©Ù‡ خلاصه کردن تاریخ ایران به تاریخ استبداد امیران Ùˆ شهریاران یا چیرگی شریعتمداران Ùˆ ارباب دین، نه پژوهشگرانه است Ùˆ نه راست گویانه. تاریخ همه جوامع بشری تا سده های کنونی بر خودکامگی Ùˆ زور Ùˆ چیرگی گروهی Ú©ÙˆÚ†Ú© بر سرنوشت بیشترین مردم استوار بوده است Ùˆ آمیختگی دین با زندگی مردم نیز نه پدیده ای ایرانی است Ùˆ نه در Ø§Ù†ØØµØ§Ø± سرزمین های مسلمان شده. ÙØ±Ø¯ را هم چاره ای جز پذیرش آن ساختارهای چیره Ùˆ همسان کردن خویش با آن ساختارها نبوده است. دستکم این را درباره تاریخ ایران پس از اسلام Ù…ÛŒ توانیم بگوییم Ú©Ù‡ در ساختارهای ØÙ‚وقی Ùˆ قضایی شرعی Ú©Ù‡ از ساختارهای ÙØ±Ù…انروایی عرÙÛŒ برکنارمانده بودند، ØÙ‚وق ÙØ±Ø¯ÛŒ جایگاهی والاتر از ساختارهای ØÙ‚وقی Ùˆ قضایی اروپا Ú©Ù‡ شرع Ùˆ عر٠را درهم آمیخته بودند، داشته است.
اما اگر مراد از ÙØ±Ø¯ گرایی Ùˆ آزادی اندیشه Ùˆ Ø±ÙØªØ§Ø± ÙØ±Ø¯ÛŒ Ùˆ ناپذیرایی تنگناهای جمعی، Ù…Ùهوم گسترده ترآن، ÙØ±Ø§ÛŒ ارزش های دقیق تر شده دوران مدرنیته Ùˆ لیبرالیسم باشد، من با کمترین درنگی Ù…ÛŒ توانم بگویم Ú©Ù‡ در شرق Ùˆ از جمله شرق اسلامی، ÙØ±Ø¯ÛŒØª Ùˆ پذیرش اراده انسان در ادراه امور خویش Ùˆ چیرگی Ø®ÙØ±ÙŽØ¯ØŒ جایگاهی پست تر از غرب مسیØÛŒ تا روزگار مدرنیته نداشته است. آن اندیشه نیز از غرب مسیØÛŒ برنخاسته، آمیزه ای از ÙلسÙÙ‡ Ùˆ Ø®ÙØ±ÙŽØ¯ یونان با اندیشه های هندی وایرانی است Ú©Ù‡ پس از چیرگی مسیØÛŒØª در اروپا Ùˆ Ø§ÙØ²Ø§ÛŒØ´ Ø®ÙØ±ÙŽØ¯ ستیزی درآن دیار، از ایران Ùˆ شرق، به اروپا بازگشته است!
اندیشه آرمانشهر Ú©Ù‡ درآن، رهبری جامعه در دست اندیشمندی ÙØ±Ø²Ø§Ù†Ù‡ باشد Ùˆ ÙØ±Ø²Ø§Ù†Ú¯Ø§Ù† Ùˆ خردمندان Ùˆ نه ارباب دین Ùˆ شمشیر جامعه را بر پایه Ø®ÙØ±ÙŽØ¯ ØŒ قانون Ùˆ داد اداره کنند، اگرچه به گونه سازمان ÛŒØ§ÙØªÙ‡ اش، نخست از سوی اÙلاطون پیش نهاده شد، به دست ÙØ§Ø±Ø§Ø¨ÛŒ سیمایی تازه ÛŒØ§ÙØª. داوری های اÙلاطون از آزمون دولت- شهر آتن بهره Ù…ÛŒ جست Ùˆ در واکنش به پایان دوره دموکراسی اشراÙÛŒ بود. ÙØ§Ø±Ø§Ø¨ÛŒØŒ همان اندیشه را با آزمون یک امپراتوری بزرگ Ú©Ù‡ از پلاساغون چین تا اسپانیا گسترده بود Ùˆ دیوانسالاری Ùˆ Ø®ÙØ±ÙŽØ¯ ایرانی در کانون آن قرار داشت در هم آمیخت Ùˆ سیاسة المدنیه (سیاست شهری) Ùˆ رساله ÙÛŒ مبادی آراء اهل المدینة ا Ù„ÙØ§Ø¶Ù„Ù‡ را نوشت. ÙØ§Ø±Ø§Ø¨ÛŒ اجتماع شهری را بالاترین ساختار زندگی اجتماعی خواند Ùˆ نوشت Ú©Ù‡ رستگار ترین قوم (ملت) آن است Ú©Ù‡ شهرهای آن برای دستیابی به خوشبختی Ùˆ بهزیستی باهم پیوند یابند Ùˆ برپایه Ø®ÙØ±ÙŽØ¯ØŒ سرنوشت مردمان را اداره کنند! ÙØ§Ø±Ø§Ø¨ÛŒ Ú¯ÙØª Ú©Ù‡ بیرون از قوانین الهی Ú©Ù‡ انسان ها درآن ها نقشی ندارند، هویتی Ø´Ú©Ù„ Ù…ÛŒ گیرد Ú©Ù‡ زمینی است Ùˆ بر ÙلسÙÙ‡ Ùˆ عقل استوار است Ùˆ انسان این هویت Ùˆ قانون را بنا Ù…ÛŒ نهد. از دیدگاه ÙØ§Ø±Ø§Ø¨ÛŒ Ùˆ سپس ابن سینا Ùˆ ابن مسکویه Ùˆ پس از ایشان، بیش از سی نوشته ÙلسÙÛŒ دیگر، انسان قانون گذاراست Ùˆ قوم، «امت» یا «ملت»، یک کلیت مشترک ناشی از قوانین Ùˆ مناسبات انسانی میان شهروندان است. آرمانشهر اÙلاطون از سامان یک شهر بیرون نمی Ø±ÙØªØŒ چراکه پردازنده آن اندیشه، برخاسته از یک دولت- شهربود. Ø¢Ø±Ù…Ø§Ù†Ø´Ù‡Ø±ÙØ§Ø±Ø§Ø¨ÛŒ وهم اندیشان او، سرزمینی بود Ú©Ù‡ شهرهای بسیاری را دربرداشت Ùˆ به هم پیوستگی آرمان خواهانه Ùˆ قانون مند ایشان، یک قوم یا ملت را بنا Ù…ÛŒ نهاد.
آرمان شهر ÙØ§Ø±Ø§Ø¨ÛŒØŒ ابن سینا، ابن مسکویه، بیرونی Ùˆ اندیشمندان مسلمان پس از ایشان، هویت خویش را از دین Ú©Ù‡ به داوری ایشان، موضوعی الهی Ùˆ خارج از ØÙˆØ²Ù‡ عقل انسانی است نمی Ú¯Ø±ÙØªØŒ بلکه برخاسته از دگرگونی های آرام اندیشه ÙلسÙÛŒ وعقلانی بود Ú©Ù‡ «عقلاً قوم (مردم) آن را وضع کرده اند!» بیرونی در آثارالباقیه Ù…ÛŒ نویسد Ú©Ù‡ «تعصب چشم های بینا را کور Ùˆ گوش های شنوا را کرمی کند.» در مال الهند Ù…ÛŒ نویسد Ú©Ù‡ «وجود آدمی از جهل Ù…ØªÙ†ÙØ±Ø§Ø³Øª.»
بر روال همین گونه اندیشه است Ú©Ù‡ اخوان Ø§Ù„ØµÙØ§ عقل را برتر Ùˆ ÙØ±Ù…انروا Ù…ÛŒ دانسته اند «زيرا خداوند نيز عقل را سرور Ùˆ مهتر ÙØ§Ø¶Ù„ان قرار داده است.» Ùˆ هركس «رياست عقل Ùˆ مهتری عقل Ùˆ خرد را نمی‌ Ù¾Ø°ÙŠØ±ÙØªØŒ دوستی اخوان Ø§Ù„ØµÙØ§ را نمی‌ شايست، Ùˆ آنان از اين جهت، از ÙˆÛŒ دوری Ù…ÛŒ جستند Ùˆ با او هم نشينی نمی‌ كردند Ùˆ دانش ها Ùˆ دانسته های خود را برای او آشكار نمی‌ ساختند»۱۱ ویا، «همان گونه كه عقل ملاك ÙØ¶ÙŠÙ„ت انسان بر ساير ØÙŠÙˆØ§Ù†Ø§Øª است، ملاك ÙØ¶ÙŠÙ„ت انسان ها بر يك ديگر نيز عقل است.»۱۲ دربیان نامه خود در ÙØºØ§Ù† از خشکمغزی Ùˆ پاسداری ازآزاد اندیشی Ù…ÛŒ گویند: «اکنون Ú©Ù‡ دولت اهل شر به نهایت رسیده است .... از ØÚ©Ù…ای دانشمند Ùˆ ÙØ§Ø¶Ù„ان گزیده Ù…ÛŒ خواهیم تا بر اندیشه ای ÙˆØ§ØØ¯ اجتماع کنند ... با هیچ علمی از علوم نستیزند Ùˆ ازهیچ کتابی از کتاب ها دوری نکنند Ùˆ در هیچ مذهبی از مذهب ها تعصب نورزند.»۱۳
Ú†Ù‡ اندیشه شهروندی ÙØ§Ø±Ø§Ø¨ÛŒ ÙˆÚ†Ù‡ داوری ابن مسکویه رازی Ú©Ù‡ انسان موجودی مدنی است، بر Ø®ÙØ±ÙŽØ¯ ÙØ±Ø¯ÛŒ انسان بیرون از قـَدریت دینی استواراست. ابن مسکویه، نه سد سال پیش از پیدایش اندیشه های مدرن شهروندی گری Ù…ÛŒ نویسد Ú©Ù‡ ÙØ±Ø¯ØŒ بدور از زندگی شهروندی Ùˆ آمیزش با دیگران در شمار مردگان است! او Ù…ÛŒ گوید Ú©Ù‡ دستیابی به رستگاری در زندگی، همانا زندگی است Ùˆ رستگاری ÙØ±Ø¯ÛŒ ممکن نگردد مگر در پیوند با رستگاری دیگر شهروندان Ùˆ نه از راه سیر Ùˆ سلوک. پس آن ÙØ±Ø¯ Ú©Ù‡ جزوی از زندگی شهروندی نیست، راه رستگاری نیز نتواند ÛŒØ§ÙØª. آنچه راهم Ú©Ù‡ ابن مسکویه از داوری دوران باستانی ایران از برگردان جاویدان خرد در آداب العرب Ùˆ الÙÙ€ÙØ±Ø³ به عربی گردآورده است، باز هم گواه پایداری اندیشه Ø®ÙØ±ÙŽØ¯ Ùˆ شهریگری در پیشینه ایران است.
شما یک برگ کاغذ در اندیشه اروپاییان مسیØÛŒ سده های چهارم تا چهاردهم میلادی به من بنمایید Ú©Ù‡ به گـَردپای چنین ÙØ±Ø¯Ú¯Ø±Ø§ÛŒÛŒØŒ Ø®ÙØ±ÙŽØ¯ اندیشی Ùˆ Ø±ÙØªØ§Ø±ÛŒ Ú©Ù‡ گواهی از پذیرش روابط شهری باشد برسد Ùˆ یا این داوری ÙØ±Ø¯Ú¯Ø±Ø§ÛŒØ§Ù†Ù‡ Ùˆ آزاداندیشانه ابوسعید ابوالخیر را Ú©Ù‡ Ú¯ÙØªÙ‡ بود «خدایت آزاد Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯ØŒ آزاد زی»، تکرار کند. در راستای Ø´Ú© عام نیز Ú©Ù‡ امتیازآن در تاریخ ÙلسÙÙ‡ به نام رنه دکارت خورده است، اندیشه شکاکیت در شرق Ùˆ از جمله ایران، پیشینه ای بسی درازتردارد. در این راستا، امام Ù…ØÙ…د غزالی Ú©Ù‡ به نادرست Ùˆ یک سویه Ùˆ تنها به دلیل نقد عقلی اش به ÙلسÙه، دشمن Ø®ÙØ±ÙŽØ¯ شناسانده شده، داوری های گسترده تری از دکارت نسبت به Ø´Ú© عام ابراز Ù…ÛŒ کند. کوشش دکارت در اثبات وجود خدا از راه عقل نیز همان است Ú©Ù‡ غزالی پانسد سال پیش ازاو دنبال کرده بود. Ø´Ú© خاص او نیز از دکارت پیشرو تر است. غزالی را باور این است Ú©Ù‡ ÙØ±Ø²Ù†Ø¯Ø§Ù† نباید به دین پدران باشند مگر اینکه از راه Ø®ÙØ±ÙŽØ¯ به برتری آن دین برسند!
یکی دیگر از داوری های جامعه شناسان ارجمند ما، این است Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ نویسند Ú©Ù‡ به اعتبار چیرگی خودکامگی Ùˆ دوری مردم از Ø®ÙØ±ÙŽØ¯ Ùˆ ÙØ±Ø¯Ú¯Ø±Ø§ÛŒÛŒØŒ ایرانیان از رایزنی Ùˆ کار گروهی Ùˆ اعتماد به یکدیگر گریزان بوده اند! دراثبات این داوری هم به جای نگاه راستین به تاریخ اجتماعی ایران، Ú†Ù‡ بسا Ú©Ù‡ به پیرامون خویش Ù…ÛŒ نگرند. ازاین بیشتر نمی توان به بیراهه Ø±ÙØª! تاریخ ایران، تاریخ رایزنی Ùˆ کارگروهی است! همان ساختار ماندگار دیوانسالاری ایران، نشانی از رایزنی Ùˆ همکاری شهری است. خونریزترین ÙØ±Ù…انروایان نیز جز از راه رایزنی با دیگر اشرا٠ایلی Ùˆ نیز با دیوانسالارانی Ú©Ù‡ اداره کارسرزمین در دست ایشان بوده، راه بجایی نمی برده اند. زبان پارسی امروزین ما نیز جز در گستره این چنین پیوندهایی پا نمی Ú¯Ø±ÙØª. درآن روزگاری Ú©Ù‡ اعتبار بانکی Ùˆ ØØ³Ø§Ø¨ رسی مدرن وجود نمی داشته، پاگیری سوداگری Ùˆ بازار در ایران نیز جز از راه اعتماد Ùˆ رایزنی ممکن نبوده است. از همین رواست Ú©Ù‡ ساختارماندگار بازار، جایگاهی ÙØ±Ø§ قومی ÛŒØ§ÙØª Ùˆ یکی از ماندگارترین نهاد های زندگی شهری درایران شد. از این هم ÙØ±Ø§ØªØ± رویم، کارگروهی دانشمندانه Ùˆ Ùکری، زاده هند Ùˆ ایران است Ùˆ پیشینه آن به پیش از اسلام باز Ù…ÛŒ گردد. پس از اسلام نیز، همان انجمن اخوان Ø§Ù„ØµÙØ§ Ú©Ù‡ پنجاه Ùˆ دورساله دانشی Ùˆ ÙلسÙÛŒ را به نام یک گروه Ùˆ نه یک ÙØ±Ø¯ منتشرکرد، یاهمکاری چهار دانشمند Ú©Ù‡ هریک به مذهبی بودند: بیرونی از خوارزم با Ø§Ø¨ÙˆØ§Ù„ÙˆÙØ§ÛŒ بوزجانی، ابراهیم صابی Ùˆ ابوسهل بیژن رستم کوهی تبرستانی دررصدخانه بغداد برای Ù…ØØ§Ø³Ø¨Ù‡ ماه Ú¯Ø±ÙØªÚ¯ÛŒØŒ Ùˆ یا همکاری میان استادان مدارس نظامیه در بغداد، بصره، موصل، اصÙهان، نیشابور، بلخ، هرات، بخارا، مرو Ùˆ آمل، کاری است Ú©Ù‡ در غرب در چند سده گذشته آغاز شده است. کدام نمونه دیگری را در جهان دانش Ù…ÛŒ شناسیم Ú©Ù‡ به پای نمونه همکاری سیسد ساله (یازدهم تا چهاردهم میلادی) دانشمندان اخترشناس از سرتاسر جهان در رصدخانه مراغه برسد. من در بخش دیگری از این نوشته به پیشینه رایزنی در ساختارهای ÙØ±Ù…انروایی Ùˆ اداری ایران خواهم پرداخت.
Ù…ÛŒ نویسند Ú©Ù‡ ما خودمداریم Ùˆ اروپاییان ÙØ±Ø¯Ú¯Ø±Ø§! Ùˆ یاد Ù…ÛŒ گیریم Ú©Ù‡ «خودمدار، ÙØ±Ø¯Ù‰ است كه در كردارهايشان، خودسر است Ùˆ خودسرى اصلاً از الزامات سازگارى پذيرى با ØÙƒÙˆÙ…ت استبدادى است. همين خودسرى Ù…Ø¹Ø±Ù ÙØ±ØµØª طلبى خودمدار است. خودمدار اسم تمام ÙØ±ØµØª طلبى هايش به ضرر ØÙƒÙˆÙ…ت را زرنگى مى گذارد. اما تسليم طلب از خودسرى بى بهره است. تسليم طلب Ùقط در همان چارچوبى عمل مى كند كه ØÙƒÙˆÙ…ت براى او تعيين كرده Ùˆ يا برايش مجاز دانسته. تسليم طلب به خواستها Ùˆ دستورات ماÙوق خود توجه مى كند Ùˆ سعى مى كند آنها را همان طور كه از او خواسته شده انجام دهد. اما ÙØ±Ø¯ سازگار در ØØ§Ù„Ù‰ كه با توسل به هرØÙ‚Ù‡ بازى مى كوشد نشان دهد كه جز به Ùكر انجام دستورات ماÙوق خود نيست، آن دستورات را به گونه اى انجام مى دهد كه در درجه اول متضمن برآورده شدن Ù…Ù†Ø§ÙØ¹ Ùˆ خواست هاى شخصى اش باشد Ùˆ از اين طريق او سر هر ماÙوقى را كلاه مى گذارد.»۱۴
اگر این داوری ها، بررسی روان شناسانه خلق خوی گروه اندکی از مردم باشد Ú©Ù‡ پژوهشگر ارجمند ما با ایشان آشنایی دارد، مرا با ایشان، سرستیزی نیست. اما ایشان با نگاه به تاریخ، با کنکاش در پیشینه تاریخی همه مردم Ùˆ با خلاصه کردن همه پیشینه ما به بندگان Ùˆ پروش ÛŒØ§ÙØªÚ¯Ø§Ù† خودکامگی، دامنه داوری خویش را ÙØ±Ø§Ø® ترکرده Ùˆ هویت مردم ایران را در چنین داوری های نابخردانه ای Ù…ÛŒ بیند. این گونه داوری ها Ú†Ù‡ Ù¾ÛŒ آمدی جز این دارد Ú©Ù‡ بپذیریم ما مردمانی با پیشینه ای پست Ùˆ ÙØ±ÙˆÙ…ایه ایم Ùˆ اروپاییان مردمانی از سرشتی دیگر؟ کدام بخش از تاریخ ما گواه Ø±ÙØªØ§Ø± مردم ایران برتسلیم طلبی Ùˆ یا ÙØ±ØµØª طلبی است؟ آن خیزش ها در برابر چیرگی اعراب مسلمان Ùˆ سرانجام، چیرگی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ Ùˆ اداری برایشان؟ شاید این را Ú©Ù‡ بیشتر اندیشمندان اسلامی از میان ایرانیان بوده اند، به شمار Â«ÙØ±ØµØª طلبی» مردم ما بنویسید Ùˆ یا براین داوری باشید Ú©Ù‡ آن Ú†Ù‡ را Ú©Ù‡ ÙØ±Ù‡ÛŒØ®ØªÚ¯Ø§Ù† ایرانی با کوچندگان ترکمان Ùˆ سپس مغول کردند Ùˆ ایشان را با ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ Ùˆ ساختارهای دیوانی ایران درهم آمیختند، نشانی از تسلیم یا ÙØ±ØµØª طلبی ایشان بوده Ùˆ نه Ø®ÙØ±ÙŽØ¯ Ùˆ بردباری ماندگار سرزمین ما!
نشستن به نقد تاریخ Ùˆ پیشینه ایران، کاری است ارجمند Ùˆ بایسته. اما خلاصه کردن هویت امروزین Ùˆ تاریخی مردم ایران در دروغ گویی، ریا Ùˆ نان به نرخ روزخوردن نه پایه در تاریخ دارد Ùˆ نه پیوندی با جستجوی راهکاری برای رهانیدن مردم ایران از تنگنای کنونی. پرسش من ازاین گونه داوران تاریخ این است Ú©Ù‡ آیا در جستجوی پیشینه خویش، موردی راهم ÛŒØ§ÙØªÙ‡ اید Ú©Ù‡ ما مردم امروز ایران با اشاره به آن بتوانیم گاه Ùˆ بیگاه از شرمندگی وجود خویش، رها گردیم Ùˆ دقایقی راهم نسبت به پیشینه Ùˆ هویت امروزینمان سربلند باشیم؟ آیا در این نگاه شرمسارانه شما به تاریخ خانواده خویش، Ú©Ù‡ من نیز از آن برخاسته ام، جای درنگی برای Ø§ØØ³Ø§Ø³ شادمانی از این پیشینه وجود دارد؟
داورانی از این دست، توانایی یک جامعه ماندگار را در Ù…ÙØ¯Ø§Ø±Ø§ÛŒ خویش با روزگار Ùˆ دگرگون ساختن هوشمندانه شرایط، ÙØ±ØµØª طلبی Ùˆ خودمداری Ù…ÛŒ خوانند. از این رواست Ú©Ù‡ Ù…ÙØ¯Ø§Ø±Ø§ Ùˆ همزیستی رایزنانه را Ú©Ù‡ یکی از برجسته ترین ارزش های ماندگار Ùˆ توانای ساختارهای اجتماعی Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ زندگی شهری درایران بوده است، پدیده ای منÙÛŒ Ù…ÛŒ شمارند. برپایه این گونه داوری، ایرانیان Ú©Ù‡ پس از شکست نظامی از سپاهیان اسکندر، چاره را در پذیرش یونانیان Ùˆ ایرانی ساختن ایشان دیدند، به کژراهه Ø±ÙØªÙ‡ اند! نه این است Ú©Ù‡ چیرگی اسکندر Ùˆ هلنیک ها دو دهه ای بیش نبود Ùˆ از آن لشگرکشی ها، جز نام هایی یونانی Ùˆ سکه هایی باز نماند Ùˆ روال کار به کام ایرانیان بازگشت.
پس ازآن Ø¬Ø§Ù†ÙØ´Ø§Ù†ÛŒ های نخستین در برابر لشگراعراب Ùˆ خیزش هایی Ú©Ù‡ تا چیرگی دیلمان بر بغداد هیچ گاه به پایان نرسید، Ø±ÙØªØ§Ø± جامعه ایران در برابر لشگر پیروز اعراب مسلمان نیز نشانی از این مداراجویی Ùˆ توانایی های ماندگار این سرزمین در پذیرش ارزش ها ÛŒ نو Ùˆ درآمیختن آن ها با ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ Ùˆ ارزش های خویش است. از همین رواست Ú©Ù‡ در کوتاه زمانی، ÙØ§ØªØØ§Ù†ØŒ ساختارهای ادرای Ùˆ مالیاتی سرزمین Ù…ÙØªÙˆØ را Ù¾Ø°ÛŒØ±ÙØªÙ†Ø¯ Ùˆ دیوانسالاران، کاتبان Ùˆ دبیران ایرانی اداره امور را در دست Ú¯Ø±ÙØªÙ€Ù†Ø¯ Ùˆ به ایرانی کردن اعراب برخاستـند. به Ú¯ÙØªÙ‡ ابن اثیر، جریرطبری، دینوری، یعقوبی Ùˆ طقطقی، خراسان Ú©Ù‡ یکی ازخاستگاه های زبان پارسی امروزین مااست، در سده نخست پس از اسلام، شاهد ستیز خونین طوای٠عرب مضر Ùˆ یمانی بود. اما با گذشت زمان، نشانی از این ستیزعرب تباران در خراسان به جای نماند Ùˆ زبان عربی نیز از میان ایشان رخت بربست. آمیخته شدن خاندان های بزرگ عرب نیز با ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ Ùˆ ساختارهای ماندگار ایران به پایه ای بود Ú©Ù‡ پس از دو سده، از آل مهلب Ú©Ù‡ به همراه ابوسعید مهلب، سردار خونریزایرانی تبار زاده Ù…Ú©Ù‡ به ایران آمده بودند، نشانی بجای نماند Ùˆ ایشان بی آن Ú©Ù‡ بدانند، به پیشینه تباری خویش باز گشتند.Û±Ù¥ به روایت واقدی «چون تازیان در آذربایجان ÙØ±ÙˆØ¯ آمدند، عشیره های عرب از Ú©ÙˆÙÙ‡ Ùˆ بصره Ùˆ شام بدان جا روی آوردند. هرقوم برهرچه Ú©Ù‡ توانست مسلط گردید Ùˆ گروهی نیز زمین پارسیان را از آنان خریدند Ùˆ پارسیان دیه های خویش را بَهر Ù…ØØ§Ùظت به پناه ایشان سپردند Ùˆ خود کشاورزان ایشان گردیدند.» کمتر از سد سال پس از آن، بیشتر این اعراب نام های پارسی داشتند وبه زبان های بومی سخن Ù…ÛŒ Ú¯ÙØªÙ†Ø¯! اعراب شیبانی از نزدیکی Ù…Ú©Ù‡ به آذربایجان Ùˆ Ù‚Ùقاز کوچیدند Ùˆ به زودی به سنت ÙØ±Ù…انروایان این سرزمین در روزگار پیش از اسلام به شروانشاهان شهرت ÛŒØ§ÙØªÙ†Ø¯. ÙØ±Ù…انروایانشان Ú©Ù‡ نخست نام هایی عربی چون خالدابن یزید، هیثم ابن خالد Ùˆ اØÙ…دبن اØÙ…د داشتند، پس از گذشت چند نسل نام هایی چون منوچهر، قباد، سالار، ÙØ±ÛŒØ¨Ø±Ø² Ùˆ Ø§ÙØ±ÛŒØ¯ÙˆÙ† شروانشاه ÛŒØ§ÙØªÙ‡ Ùˆ زبان عربی از میانشان رخت بر بست.
برپایه چنین داوری های یکسویه ای، ایرانی کردن اعراب مسلمان مهاجم Ùˆ پذیرش ایشان در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ Ùˆ ساختارهای ایرانی، نه ناشی از توانایی های ماندگار جامعه ایران، Ú©Ù‡ نشانی از خودمداری ÙØ±ØµØª طلبانه ایرانیان بوده است! راستی را این است Ú©Ù‡ از همان سده نخست اسلام، واکنش ایرانیان به چیرگی اعراب Ùˆ دین نوپا در دردورراستا Ùˆ همسویه پیش Ø±ÙØªÙ‡ است. یک سوی این واکنش، Ú©Ù‡ کمترین نشانی از ÙØ±ØµØª طلبی Ùˆ تسلیم را باخود همراه ندارد، این است Ú©Ù‡ ایرانیان از همان آغاز اسلام به کانون قدرت Ø®Ù„ÙØ§ دست ÛŒØ§ÙØªÙ†Ø¯ Ùˆ دستگاه ادرای ایشان را بر پایه آنچه Ú©Ù‡ در دوره ساسانیان بود، بنا نهادند Ùˆ پس از واژگون کردن Ø®Ù„Ø§ÙØª اموی، اداره بالاترین مقام های سیاسی چونان وزیری، دیوان کتابت Ùˆ دیوان اموال را در دست Ú¯Ø±ÙØªÙ†Ø¯. مهر خویش رانیز بر دین برخاسته از شبه جزیره عربستان زدند Ùˆ ایران را کانون سرنوشت آینده اسلام کردند. نه تها بزرگترین اندیشمندان شیعه امامی، Ú©Ù‡ بیشتر پایه گذران Ùˆ پرورندگان Ùˆ Ùقیهان مذاهب چهارگانه اهل سنت نیز یا ایرانی بودند Ùˆ یا در دامان ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران پروریده شده بودند.Û±Ù¦ از این هم ÙØ±Ø§ØªØ± Ø±ÙØªÙ†Ø¯ØŒ زبان عربی را هم پالایش دادند Ùˆ نخستین Ùˆ مهمترین کتاب Ù†ØÙˆ عرب را یک دانشمند ایرانی زاده ÙØ§Ø±Ø³ به نام ابوبشرسیبویه نوشت Ú©Ù‡ الکتاب نام دارد. ایرانیان، به یاری همان زبان، جنبش شعوبیه را Ú©Ù‡ نخستین واکنش سازمان ÛŒØ§ÙØªÙ‡ آنان دربرابر Â«ØªÙØ®Ø±Ø¹Ø±Ø¨ÛŒÂ» در راستای ادب بود، برپاساختند. ایرانیانی مانند اسماعیل نسایی، بشاربن برد تخارستانی، ابونواس ØÚ©Ù…ی، خریمی سغدی، ابراهیم ممشاد اصÙهانی Ùˆ بسیاری دیگر در قالب شعر عرب به ستیز با ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ تازیان Ùˆ Ù¾ÛŒ ورزی نورسیدگان به ÙØ±Ù…انروایی برخاستند. سوی دیگر این واکنش Ùˆ تسلیم نا پذیری، خیزش هایی است Ú©Ù‡ از همان پَسان شکست نهاوند در گوشه Ùˆ کنار ایران آغاز شد Ùˆ پس از بابک، مازیار، استاذسیس، ØÙ…زه پسر آذرک شهری، Ø§Ø³ÙØ§Ø± پور شیرویه، مرداویج Ùˆ یعقوب Ù„ÛŒÙØ« Ùˆ دیگران، از Ø®Ù„Ø§ÙØª بغدا جز نامی بجای نگذارد.
این نیز باید از خودمداری دیوانسالاران ایران بوده باشد Ú©Ù‡ پس از آمدن اعراب مسلمان Ùˆ یا خونریزی های مغولان، سر رشته دیوانسالاری ایران را رها نکردند Ùˆ به هر گونه Ú©Ù‡ توانستند، دانسته Ùˆ یا نادانسته، از سر بیم Ùˆ یا از دیدگاهی Ø®ÙØ±ÙŽØ¯ مندانه، یگانگی ایران Ùˆ دوام زندگی اجتماعی را پاسداری کردند. خانواده روزبه پوردادبه، مشهور به عبدالله بن Ù…Ù‚ÙØ¹ØŒ از دیوانسالاران با پیشینه دوره ساسانی بود Ú©Ù‡ از زورآباد ÙØ§Ø±Ø³ برخاسته Ùˆ بیشتر ایشان، گردآورندگان مالیات بودند. ابن Ù…Ù‚ÙØ¹ به سان بسیاری دیگر از ÙØ±Ø²Ù†Ø¯Ø§Ù† دیوانسالاران دوران پیش از اسلام، به خدمت دستگاه Ø®Ù„Ø§ÙØª درآمد Ùˆ به ایرانی ساختن آن ÙØ±Ù…انروایی پرداخت Ùˆ سرانجام نیز جان خویش را در پایداری در اندیشه های خویش Ùˆ به اتهام مجوس بودن از دست داد. جز ازآن Ú†Ù‡ Ú©Ù‡ او در برگردان نوشته های پهلوی به عربی کرد Ú©Ù‡ به ماندگاری بسیاری ازآن نوشته ها انجامید، بزرگ ترین نوشته او Ø§Ù„ØµØØ§Ø¨Ù‡ بود Ú©Ù‡ چونان اندرز بزرگمهر به نوشیروان، اندرز به خلیÙÙ‡ بود Ú©Ù‡ از خشونت دوری جوید Ùˆ در«اداره سرزمین از کاردانان بهره گیرد.» نمونه دیگر، Ø±ÙØªØ§Ø± خاندان برمکی است Ú©Ù‡ از کارکنان دیوانسالاری ایران بودند. پدر خالد، برمک، پاسدارمعبدی بودایی در بلخ بود Ùˆ در کوتاه زمانی، کاراین خاندان به جایی رسید Ú©Ù‡ «شکوه موکب Ø¬Ø¹ÙØ± برمکی بارها جلال موکب هارون را از چشم ها انداخته بود »۱٧ ÙØ±Ø§Ø² توانایی برمکیان تا به آنجا پیش Ø±ÙØª Ú©Ù‡ به Ú¯ÙØªÙ‡ یعقوبی، خلیÙÙ‡ جز نامی بیش نبود Ùˆ ابن خلدون Ùˆ عبدوس جهشیاری Ù…ÛŒ نویسند Ú©Ù‡ دارایی Ùˆ هزینه روزمره خلیÙÙ‡ نیز در دست برمکیان بود!Û±Ù¨
دیوانسالاران ایران همین گونه Ø±ÙØªØ§Ø± را در دربار ترکمان تباران غزنوی Ùˆ سلجوقی Ùˆ سپس مغولان دنبال کردند Ùˆ با Ø±ÙØªØ§Ø± خویش نه تنها ماندگاری ایران را پاس داشتند، Ú©Ù‡ تیغ آخته شاهان Ùˆ امیران مغول را تا آن جا Ú©Ù‡ در توانشان بود، کند ساختند. من در بخش دیگری ازاین نوشتار به درازا به Ú¯ÙØªÚ¯Ùˆ پیرامون ارزش تاریخی ساختار دیوانسالاری در ایران خواهم پرداخت. در این جا، تنها در پاسخ به این گزاÙÙ‡ گویی Ú©Ù‡ گویا Ø±ÙØªØ§Ø± ÙØ±Ø²Ø§Ù†Ú¯Ø§Ù† تاریخ ایران، تسلیم دربرابر خودکامگی بوده است، به Ù…ÙØ´ØªÙˆØ§Ø±Ù‡ ای گذرا اشاره Ù…ÛŒ کنم. نخستین دولت سراسری ایران پس از اسلام را ترکمانان سلجوقی برپاکردند Ùˆ از همان آغاز، کسانی چونان خواجه نظام الملک توسی، Ù…Ùهر خویش را برکشورداری ایشان نهادند. خواجه درهمان دیار ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ زاده شد Ùˆ خانواده اونیز چونان ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ ازشمار دهگانان خراسان بود. شیرازه کار امپراتوری سلجوقی را هم او پیرامونیانش پاسداری کردند Ùˆ نظامی Ø¨Ø±Ø§ÙØ±Ø§Ø´ØªÙ†Ø¯ Ú©Ù‡ تا هجوم مغولان پای برجای بود. به قول مجتبی مینوی در نقد ØØ§Ù„ØŒ دیوانسالاری او، ÙØ±Ù…انروایی ایران بود Ùˆ از خلیÙÙ‡ عرب تا امیر غزنه Ùˆ پادشاه Ø§ÙØºÙ€Ùز از اراده او سر نمی پیچید Ùˆ سم اسب اورا Ù…ÛŒ بوسیدند! اندرز اودر سیاست نامه به پادشاه ترکمان نیزاین بود Ú©Ù‡ «پادشاهی با Ú©ÙØ± بپاید Ùˆ با ظلم نپاید!» یعنی Ú©Ù‡ ظلم از Ú©ÙØ± پلید تر است! بازبا اشاره ای به خویش، Ù…ÛŒ نویسد Ú©Ù‡ «بهترین سلطان آن است Ú©Ù‡ با اهل علم نشست Ùˆ خاست کند Ùˆ بدترین علما آن است Ú©Ù‡ با سلطان نشست Ùˆ خاست کند!»
برخی از روشنÙکران مارا رسم براین است Ú©Ù‡ چون به تاریخ اروپا Ù…ÛŒ نگرند، جایگاه توماس مور، ØÙ‚وق دان ÙØ±Ø²Ø§Ù†Ù‡ Ùˆ نویسنده آرمانشهر را بسی ارج Ù…ÛŒ نهند Ùˆ از این Ù…ÛŒ گذرند Ú©Ù‡ او پیش از آن Ú©Ù‡ مورد بی مهری هنری هشتم، پادشاه خودکامه انگلستان قرارگیرد Ùˆ جانش را از دست دهد، دوست Ùˆ خادم ÙˆÙØ§Ø¯Ø§Ø± او بود Ùˆ بالاترین مقام ÙØ±Ù…انروایی را پس از پادشاه دراختیار داشت. اما چون به خواجه نظام الملک توسی، خوجه نصیرالدین توسی Ùˆ یا خواجه رشیدالدین ÙØ¶Ù„ الله همدانی Ù…ÛŒ رسند آن ها را متهم Ù…ÛŒ کنند Ú©Ù‡ «سر برآستان خودکامگان ÙØ±ÙˆØ¯Ø¢ÙˆØ±Ø¯Ù‡ اند!» راستی این است Ú©Ù‡ سازمان ÛŒØ§ÙØªÙ† دولت سرتاسری ایران Ùˆ ایجاد نظم Ùˆ آرامش نسبی، نه به شمشیر پادشاهان ترکمان تبار سلجوقی Ùˆ ایلخانان مغول Ú©Ù‡ به تدبیر دبیران Ùˆ دیوانیانی چونان این خواجگان ÙØ±Ø²Ø§Ù†Ù‡ بود. همین ها Ùˆ پیرامونیانشان Ùˆ هزاران کارکنان دیوان سالاری ایران Ùˆ ÙØ±Ø²Ø§Ù†Ú¯Ø§Ù† دانش Ùˆ ادب ایران بودند Ú©Ù‡ غزنویان بی بهره از دانش Ùˆ ترکمانان آل سلجوق را ÙØ±Ø²Ø§Ù†Ú¯ÛŒ آموختند Ùˆ ایرانی کردند. همین ها بودند Ú©Ù‡ به کوچندگان مهاجم Ú©Ù‡ جز تیغ آخته Ùˆ امور لشگری بیش نمی دانستند، رایزنی Ùˆ کشورداری آموختند. زبان پارسی هم در ک٠با Ú©ÙØ§ÛŒØª آنان بود Ú©Ù‡ ÙØ±Ø§Ú¯ÛŒØ± شد Ùˆ دامنه چیرگی سیاسی Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ ایران از پلاساغون ترکستان شرقی تا انتاکیه، ارمنستان Ùˆ شام گسترش ÛŒØ§ÙØª.
از روزگاری سخن Ù…ÛŒ گوییم Ú©Ù‡ غازان خان مغول، وزیر ÙØ±Ø²Ø§Ù†Ù‡ خویش، صدرجهان زنجانی را Ù…ÛŒ کشد Ùˆ خواجه سعدالدین Ù…ØÙ…د آوجی را به جای او Ù…ÛŒ نشاند تا جانشینش، الجایتو Ú©Ù‡ اینک مسلمان Ùˆ شیعی شده Ùˆ نام Ù…ØÙ…د خدابنده را برگزیده، اورا هلاک کند Ùˆ وزارت را به ÙØ±Ø²Ø§Ù†Ù‡ ای دیگر، رشیدالدّین ÙØ¶Ù„ الله همدانی، دبیروتاریخ نویسی Ú©Ù‡ Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØ§Ù†Ø´ Ù…ÛŒ Ú¯ÙØªÙ†Ø¯ از یهودیان همدان است Ùˆ تاریخ رشیدی از Ú©ÙÙ„Ú© با Ú©ÙØ§ÛŒØª او بر کاغذ نشسته بود، واگذارد. جانشینش، ایلخان ابوسعید بهادرخان ÙØ±Ù…ان داد تا نخست، خواجه ابراهیم، ÙØ±Ø²Ù†Ø¯ خواجه رشیدالدین ÙØ¶Ù„ الله را در پیش چشمان پدرکهنسالش گردن زنند Ùˆ سپس خواجه را هلاک کنند. این چنین بود سرانجام دیوانسالاران ایران Ùˆ با این ØØ§Ù„ØŒ چون خشم ابوسعید بهادر ÙØ±ÙˆÙ†Ø´Ø³Øª Ùˆ ایلخان بی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ مغول Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØª Ú©Ù‡ دیوان را بدون ÙØ±Ø²Ø§Ù†Ú¯Ø§Ù† ایرانی اداره نتواند کرد، وزارت را به غیاث الدین Ù…ØÙ…د، ÙØ±Ø²Ù†Ø¯ دیگر خواجه رشیدالدّین واگذاشت! Ú†Ù‡ بجاست این سخن بیهقی Ú©Ù‡ «هر کس از اين ØÚ©Ø§ÙŠØª بتواند دانست Ú©Ù‡ اين Ú†Ù‡ بزرگان بوده اند وهمگان Ø¨Ø±ÙØªÙ‡ اند Ùˆ از ايشان اين نام نيکو يادگار مانده است Ùˆ غرض من از نبشتن اين اخبار آن است تا خوانندگان را ÙØ§ÙŠØ¯Ù‡ ای Ø¨ØØ§ØµÙ„ آيد Ùˆ مگر کسی را ازين بکارآيد.»
پاره ای ازنورسیدگان بازنویسی تاریخ Ú©Ù‡ دانش Ùکری خویش را از روزگار کنونی ستانده اند Ùˆ هیچ گاه در برابر تیغ آخته طغرل چغری بیک Ùˆ نوادگان تولی نبوده اند، پاسداری دیوانسالاران ایرانی را از ÙØ±Ù…انروایی شهریاری درایران، پاسداری ایشان از خودکامگی Ù…ÛŒ خوانند. گاه Ùˆ بیگاه نیز Ù…ÛŒ نویسند Ú©Ù‡ ÙØ±Ø²Ø§Ù†Ú¯Ø§Ù† Ùˆ دیوانیان ایران با کار در دربار شاهان، ساختاری را پاس داشته اند Ú©Ù‡ از بنیاد خودکامه بوده است! گویا Ú©Ù‡ درآن روزگار Ú©ÙˆÚ† خشونت بار ترکمانان به ایران Ùˆ پیدایش دولت سلجوقی، Ùˆ یا رسیدن لشگر خونریز مغول Ú©Ù‡ همانندی در تاریخ نداشته است، انتخاب جامعه ایران میان پادشاهی Ùˆ جمهوری منتخب مردم بوده است! پس گویا خواجه نظام الملک به جای پذیرش وزارت ملکشاه سلجوقی Ùˆ یا خواجه نصیرالدین توسی به جای همراهی با هلاکو به بغداد Ùˆ پایان دادن به دستگاه Ø®Ù„Ø§ÙØª Ùˆ یا دیگر دیوان سالاران ایرانی به جای اندرز امیر Ùˆ پادشاه Ú©Ù‡ یگانه راه پیش پای ایشان Ù…ÛŒ بوده، Ù…ÛŒ بایست Ú©Ù‡ مردم را ÙØ±Ø§Ù…ÛŒ خواندند Ú©Ù‡ Ø§ØØ²Ø§Ø¨ سیاسی برپاسازند، به شورش دربرابر لشگر طغرل Ùˆ ارغون برخیزند Ùˆ پس از ÙØ±ÙˆØ±ÛŒØ®ØªÙ† ØÚ©ÙˆÙ…ت ایشان، ØÚ©ÙˆÙ…تی برگزیده از اراده مردم بر پاکنند! راستی را این است Ú©Ù‡ هزارسال پیش، در ØÙˆØ²Ù‡ سیاست Ùˆ نه داوری Ùکری، ارجمندترین کاری را Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ توانسته اند بکنند همان است Ú©Ù‡ کردند. آن خردمندان بریتانیایی هم Ú©Ù‡ با اندیشمندی Ùˆ بردباری بیله ØÙ‚وق یا ماگنا کارتا را از پادشاه خودکامه آن سرزمین ستاندند، درهمان تنگناهایی Ú¯Ø±ÙØªØ§Ø± بودند Ú©Ù‡ دیوانسالاران ایرانی در برابر پادشاهان ترکمان Ùˆ مغول! تنها در روزگار نو Ùˆ مدرنیته است Ú©Ù‡ چشم اندازهایی تازه دربرابر بشریت گشوده شد Ùˆ اندیشه ØÚ©ÙˆÙ…ت قانون به Ù…Ùهوم مدرن پا Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است.
یک نمونه دیگر از این گونه Ø±ÙØªØ§Ø± خردمندان Ùˆ دیوانسالاران ایران در کاستن ستم شاهان Ùˆ تشویق ایشان به داد، Ø±ÙØªØ§Ø± Ùˆ اندرزهای علامه قطب الدین شیرازی است Ú©Ù‡ یکی از بزرگترین دانشمندان تاریخ ایران است. او درآغاز سده هشتم در اوج قدرت ایلخانان مغول، در درّة التـّاج به شاهان Ùˆ امیران خونریز مغول اندرز Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ Ù…ÙÙ„Ú© داری باید بر عدل باشد Ùˆ مشورت: «روزی را Ú©Ù‡ سلطان عادل در عدل بگذراند بهتر از شست سال عبادت است.» عدل «عبادتی است Ú©Ù‡ Ù†ÙØ¹ آن عام است؛ Ú†Ù‡ نظام عالم بدان منوط است... اثرظلم، خرابی است....» Ù…ÛŒ نویسد Ú©Ù‡ «اگر رای پادشاه برامری قرارگیرد Ú©Ù‡ در آن ØµÙØªÛŒ مذموم (ناشایست) باشد... آن را با اهل مشورت بگوید تا اورا بدان ØµÙØª مذموم مخصوص نباشد... هر رای Ú©Ù‡ اقتضای جنگ Ùˆ کارزار کند از صواب دورتر باشد Ùˆ هرچه اقتضای ØµÙ„Ø Ú©Ù†Ø¯ØŒ آن رای به صواب نزدیک تر... زیرا Ù…ÙØ³Ø¯Ù‡ ØµÙ„Ø ÛŒØ§ نباشد Ùˆ یا اندک باشد Ùˆ Ù…ÙØ³Ø¯Ù‡ جنگ Ùˆ قتال عظیم باشد Ùˆ هر مقصودی Ú©Ù‡ به ØµÙ„Ø ØØ§ØµÙ„ شود به جنگ نباید طلبید.» اخلاق جلالی Ú©Ù‡ خردمند کازرونی، جلال الدین دوانی، از قاضیان Ùˆ وزیران دوره قراقویونلو Ùˆ سپس آق قوینلو در سده دهم هجری نوشته، همین گونه اندرزها را به شاهان ترکمان ترکمان تبار آن دو Ø§ØªØØ§Ø¯ÛŒÙ‡ ایلی Ù…ÛŒ دهد. از درویشی Ùˆ کناره گیری از دنیا نیز Ú©Ù‡ پس از مغولان Ø¨Ø§Ù„Ø§Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ بود، برکنار است Ùˆ Ù…ÛŒ نویسد Ú©Ù‡ «ØÙƒÙ…ت با توانگرى بيدار است Ùˆ با درويشى در خواب.»١٩
از دیربازهم، اندیشه ÙØ±Ù…انروایی دادگرانه Ú©Ù‡ بر قانون Ùˆ نیازهای زندگی شهری Ùˆ گسترش خرد Ùˆ دانش استوار باشد، گوهر اندیشه خردمندان Ùˆ دیوان سالاران ایرانی بوده است. شوربختانه این Ú©Ù‡ این اندرزها برگوش بسیاری از ÙØ±Ù…انروایان تیغ برکÙÛŒ ک�

در پاسداری از آن چه که مرا از ایرانی بودنم شرمسار نمی کند! )بخش دوم
برای خواندن متن کامل و قسمت اول به لینک زیر مراجعه کنید
https://archives.farhangshahr.com/standpoints/issue_215022007.php
امروزین ایران از هر دین، مذهب و پیشینه قومی کها
باشند، ÙØ±Ø²Ù†Ø¯Ø§Ù† هزاران سال پروش تاریخی خانواده بزرگ این سرزمین اند Ùˆ توشه آن تاریخ دراز Ùˆ آن هستی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ مشترک را با همه نیک Ùˆ بدش، سَره Ùˆ ناسَره اش، در رگ رگ خویش به یادگار دارند. این داوری های نسنجیده Ú©Ù‡ تاریخ Ùˆ پیشینه سرزمین ما تنها بر خون وستیز استوار بوده Ùˆ هویت امروزین ما تنها زاده خودکامگی شاهان Ùˆ ستیز دینی Ùˆ تنش های قومی است، تنها دستبرد به تاریخ نیست، تجاوز به هویت Ùˆ هستی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ امروزین مااست.
در بخش نخست این نوشتار۱ به این پرداختم Ú©Ù‡ در دودهه اخیر کارزار بررسی یک سویه از تاریخ ایران Ùˆ پیشینه ایرانیان Ø¨Ø§Ù„Ø§Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است Ùˆ روال براین شده Ú©Ù‡ کسانی یا از روی کژاندیشی، نا آگاهی Ùˆ یا Ø§ÙØ³Ø±Ø¯Ú¯ÛŒØŒ Ùˆ تنی چند نیزشاید بداندیشانه، تاریخ Ùˆ پیشینه سرزمین مارا چنان به نقد Ù…ÛŒ Ú©ÙØ´Ù€ÙŽÙ†Ø¯ Ùˆ Ù…ÛŒ توÙند۲ Ú©Ù‡ گویا «گذشته ما، یکسره تاریخ کشتار، خونریزی، خودکامگی، تبعیض، جنگ ایلی Ùˆ ستیز دینی بوده است Ùˆ Ù¾ÛŒ آمد آن زشت کاری ها، نا امنی شهروندان، Ùقدان ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ شهروندی گری، مدارا Ùˆ بردباری است Ú©Ù‡ گویا در میان اروپاییان سخت رواج داشته Ùˆ ما از آن ها بی بهره مانده ایم. سیمای هزاره گذشته Ùˆ هزاره های پیش ازآن را چنان ترسیم Ù…ÛŒ کنند Ú©Ù‡ گویی ماندگاری چندهزارساله ایران را گروهی قداره بند خونریز، با کشتار Ùˆ بیم، ÙØ±Ø§Ù‡Ù… آورده اند؛ گویی از این سرزمین، جزپَـلـَشـتی ارمغان دیگری به روزگار کنونی Ùˆ نیز به جامعه بشری نرسیده است.» (از بخش پیشین)
اینک پرسیدنی است Ú©Ù‡ چرا پرداختن به پیشینه سرزمین مان Ùˆ Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØª درست Ùˆ سنجیده از آن Ú†Ù‡ را Ú©Ù‡ ما توشه اجتماعی Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ امروزمان از آن پیشینه Ù…ÛŒ نامیم، ارج داراست؟ گیرم Ú©Ù‡ کسانی چونان نویسنده ارجمندی Ú©Ù‡ در نوشته پیشین به بازبینی داوری شان پرداختم، نا آگاهانه براین باور باشند Ú©Ù‡ برخلا٠اروپا، «تاریخ ایران بر بی قانونی Ùˆ استبداد متکی بوده است» Ùˆ یا گیرم Ú©Ù‡ برخی این نظریه پردازی استاد گرامی آرامش دوستدار را با آن نگاه ØØ³Ø±Øª آورش به تمدن اروپا Ùˆ خوارشمردن یکی از بردبار ترین تجربه های همزیستی دینی Ùˆ قومی در تاریخ، بپذیرند Ùˆ همانند ایشان، ایران را کشوری دینمَدار Ùˆ مردم مارا مردمی «دین خو» بخوانند.Û³ گیرم Ú©Ù‡ کسانی داوری های بیمارگویانه «پژوهشگرتاریخ»، ناصر پورپیرار را باورکنند Ú©Ù‡ «کنکاشی مختصر در تاریخ هزار Ùˆ دویست ساله ایران پیش از ØÙ…له اعراب گواهی Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ درسرتاسر آن دوران هیچ اثری از ØØ¶ÙˆØ± اندیشه Ùˆ عمل ملی در ØÙˆØ²Ù‡ های اقتصاد، سیاست Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ دیده نمی شود. مردم ایران این دوران دراز را در Ø§Ø®ØªÙØ§ÛŒ عمومی به سر برده اند Ùˆ چنین است Ú©Ù‡ ایرانیان تا سده دوم پس از ØÙ…له اعراب از معرÙÛŒ ØØªÛŒ یک چهره جهانی در تمامی رده های ØÚ©Ù…ت باستان عاجز Ù…ÛŒ مانند Ùˆ اسناد ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ جهان ØØªÛŒ یک برگ مکتوب را Ú©Ù‡ از سوی ایرانیان به ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ بشری Ø§ÙØ²ÙˆØ¯Ù‡ باشد، نمی شناسند.»۴ Ùˆ یا بپذیرند Ú©Ù‡ پیدایش زبان اداری Ùˆ مشترک امروزین ما، زبان پارسی، «درخراسان Ùˆ با Ú©Ù…Ú© Ø®Ù„ÙØ§ÛŒ عباسی در قرون اولیه Ùˆ با اختلا Ø· Ùˆ استمداد از چند منبع Ù…ØÙ„ÛŒ Ùˆ بخصوص تاتی، Ú©Ù‡ زبان غیر رسمی Ùˆ Ù…ØÙ„ÛŒ آوارگان یهود بوده است، صورت Ú¯Ø±ÙØª واین مطلب را میتوان از مسیرهای متعدد Ùˆ مختل٠اثبات کرد!»٥
پرسش این است Ú©Ù‡ ازاین گونه ناسزاگویی ها به پیشینه مردم ایران، ازاین خودستیزی ها Ùˆ ازاین داوری ها نا آگاهانه Ùˆ یا بدخواهانه پیرامون تاریخ، Ú†Ù‡ زیانی به زندگی امروز ما Ù…ÛŒ رسد Ùˆ کدامین پنجره را در چشم انداز ÙØ±Ø¯Ø§ÛŒÙ…ان Ù…ÛŒ بندد؟ Ùˆ این نیز پرسیدنی است Ú©Ù‡ من به Ú†Ù‡ انگیزه ای، به ستیز با این گونه کژاندیشی ها Ùˆ راست گرداندن داوری پیرامون هستی ماندگارما از پیشینه تاریخی مان برخاسته ام؟ پاسخ این است Ú©Ù‡ هست Ùˆ نیست هر مردمی، ازجمله از پیشینه آنان برمی خیزد. Ù…ÛŒ خواهی، مردمانی را نا امید Ùˆ ناتوان سازی، Ù…ÛŒ خواهی هستی امروز ایشان را ناچیزشماری Ùˆ ایشان را از آینده خویش بیمناک گردانی، به ویرانی یک سویه پیشینه Ùˆ ارزش های ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ ایشان برخیز!
ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ وهویت اجتماعی Ùˆ ملی یک سرزمین، خاک Ùˆ ساختمان های تاریخی، رودخانه ها، کوه ها Ùˆ درختان آن سرزمین نیست. بناهای تاریخی در روند زمان Ù…ÛŒ ÙØ±Ø³Ø§ÛŒÙ†Ø¯ Ùˆ ÙØ±ÙˆÙ…ÛŒ ریزند. شهرهایی Ú©Ù‡ زمانی آبادان بوده اند، تـَلی از خاک میشوند. جنگل ها گاه Ù…ÛŒ سوزند Ùˆ نابود Ù…ÛŒ گردند. دگرگونی های اقلیمی، Ùˆ یا مداخله انسان ها آن جا را Ú©Ù‡ روزی سرسبز Ùˆ Ù¾Ø±ØØ§ØµÙ„ بوده، به نیمه بیابانی تبدیل Ù…ÛŒ کند. اما، آنچه Ù…ÛŒ ماند، ارزش های تاریخی، اجتماعی Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ است Ú©Ù‡ در یاد Ùˆ هستی مشترک مردم آن سرزمین جاویدان Ù…ÛŒ شود Ùˆ در زندگی امروز ایشان بازتاب Ù…ÛŒ یابد. بیهوده نیست Ú©Ù‡ یکی از نخستین کوشش های سازمان ÛŒØ§ÙØªÙ‡ بنیانگذاران جمهوری اسلامی در آغاز کار، ستیز با ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ Ùˆ تاریخ ایران بود.Ù¦ از آن پس هم، کارزار بازنویسی تاریخ دور Ùˆ نزدیک ایران همچنان ادامه دارد .
ارزش هایی Ú©Ù‡ پدر Ùˆ مادری به ÙØ±Ø²Ù†Ø¯ خویش در کودکی Ù…ÛŒ آموزند Ùˆ Ø±ÙØªØ§Ø±ÛŒ Ú©Ù‡ آن کودک از پیرامونیانش یاد Ù…ÛŒ گیرد، در Ø±ÙˆØ Ùˆ روان Ùˆ اندیشه آن کودک بجای Ù…ÛŒ ماند Ùˆ گاه تا پایان زندگی با ÙˆÛŒ همراه Ù…ÛŒ شود. بیهوده نیست Ú©Ù‡ اینک در بررسی Ø±ÙØªØ§Ø±ÛŒ بزه کاران بزرگ، گاه به پیشینه خانوادگی Ùˆ سامان پرورش ایشان Ù…ÛŒ نگرند. پاره ای از جامعه شناسان امروز را باور براین است Ú©Ù‡ در راستای Ø±ÙØªØ§Ø±Ø§Ø¬ØªÙ…اعی، ارزش های ÙØ±Ø§Ú¯Ø±Ùته در کودکی Ùˆ نوجوانی، گاه از ساختار های ژنتیک انسان نیرومند تراند. همان ها، اگرچه بر سر Ù¾ÛŒ آمدهای مثبت Ùˆ منÙÛŒ خانواده سنتی در برابر ساختارهای خانوادگی در جوامع مدرن، با یکدیگر به جدل Ù…ÛŒ پردازند، اما دراینکه Ø±ÙØªØ§Ø± خانواده، بازتابی ماندگار در زندگی Ùˆ Ø±ÙØªØ§Ø± آتی ÙØ±Ø²Ù†Ø¯Ø§Ù† خانواده خواهد داشت، هم اندیش اند. بسیاری را باور بر این است Ú©Ù‡ Ø±ÙØªØ§Ø±Ø§Ù…روز ما با سامان پرورش ما پیوندی استوار دارد Ùˆ خود باوری Ùˆ یا خودناباوری ÙØ±Ø¯ÛŒ ما، با پیشینه ما واز جمله با پرورش خانوادگی Ùˆ زندگی دوران کودکی مان درهم آمیخته است. از سوی دیگر آنچه Ú©Ù‡ ما امروز در باره خود Ù…ÛŒ اندیشیم، سامان دهنده Ø±ÙØªØ§Ø±Ù…ا است Ùˆ چشم اندازی از آینده ما را به ما Ù…ÛŒ نمایاند. باورناکردنی است Ú©Ù‡ کودکی Ú©Ù‡ از آغاز با سرزنش، آزار Ùˆ خواری از سوی خانواده Ùˆ پیرامونیانش روبرو بوده Ùˆ در بزرگسالی نیز ارزش والایی در خویش نمی بیند Ùˆ خویشتن را Ø®Ù€ÙØ±Ø¯ Ùˆ ÙØ±Ù…ایه Ù…ÛŒ داند، به یکباره به جایگاهی ÙØ±Ø²Ø§Ù†Ù‡ در جامعه انسانی دست یابد!
همین داوری، در باره جوامع بشری نیز درست است. اگر مردم سرزمینی خویشتن را ناچیز Ùˆ ناتوان شمارند Ùˆ باورکنند Ú©Ù‡ تنگناهای گذرای زندگی، سرنوشت ناگزیر ایشان است، شوربختی خویش را پذیرا خواهند شد Ùˆ چالشی برای پایان دادن به درماندگی های خویش نخواهند کرد. در درازای تاریخ نیز یکی از نخستین کارهای دولت های چیره بر سرزمین های مغلوب، درهم شکستن ساختارهای تاریخی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ Ùˆ آتش Ùکندن در خرمن خودباوری مردم آن سرزمین بوده است. اندیشمندان برجسته استعمار اروپا نیز در این باره بسیار نوشته اند Ú©Ù‡ کلید چیرگی بر یک سرزمین، شکستن خودباوری مردم آن سرزمین است. پیام بریتانیا به مردم هند، سده ها این بود Ú©Ù‡ آنان بیرون از ÙØ±Ù…انروایی بریتانیا، راه به جایی نخواهند برد Ùˆ رستگاری آنان در گروی پیوند آنان با امپراتوری خواهد بود. بسیاری از ÙØ±Ù‡ÛŒØ®ØªÚ¯Ø§Ù† هند نیز این اندیشه را Ù¾Ø°ÛŒØ±ÙØªÙ†Ø¯. بخش از رهبران ØØ²Ø¨ کنگره هند را باور براین بود Ú©Ù‡ چالش هند با Ù…Ù†Ø§ÙØ¹ امپراتوری پیوند دارد Ùˆ هندیان باید درجستجوی ØÙ‚وق شهروندی برابر با دیگر شهروندان امپراتوری باشند Ùˆ نه استقلال. نخستین کوشش ÙØ§ØªØØ§Ù† مسلمان در ایران نیز همین بود Ú©Ù‡ اگرخونریزی هایشان در جولا Ùˆ نهاوند Ùˆ ده ها ستیز دیگر٧، آنان را بر خاک ایران چیره کرده بود، پس از آن با درهم شکستن ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ Ùˆ ساختارهای اجتماعی ایران، کارایران را به پایان رسانند Ú©Ù‡ نرساندند!
مردم امروزین ایران از هر مذهب Ùˆ پیشینه قومی Ú©Ù‡ باشند، ÙØ±Ø²Ù†Ø¯Ø§Ù† هزاران سال پروش تاریخی خانواده بزرگ این سرزمین اند Ùˆ توشه آن تاریخ دراز Ùˆ آن هستی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ مشترک را با همه نیک Ùˆ بدش، سره Ùˆ ناسره اش، در رگ رگ خویش به یادگار دارند. این داوری های نسنجیده Ú©Ù‡ تاریخ Ùˆ پیشینه سرزمین ما تنها بر خون وستیز استوار بوده Ùˆ هویت امروزین ما تنها زاده خودکامگی شاهان Ùˆ ستیز دینی Ùˆ تنش های قومی است، تنها دستبرد به تاریخ نیست، تجاوز به هویت Ùˆ هستی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ امروزین مااست! دراین جای Ú¯ÙØªÚ¯Ùˆ نیست Ú©Ù‡ پژوهشگران امروزین باید پرسشگرانه به تاریخ بنگرند. اما این نگاه پرسشگرانه به تاریخ باید همه سویه باشد. اگر ناکامی ها Ùˆ ناتوانی های پیشینه خویش را به نقد Ù…ÛŒ کشیم، به این نیز بپردازیم Ú©Ù‡ ارزش های ماندگار سرزمین Ùˆ مردم ایران کدام اند. به این نیز بپردازیم Ú©Ù‡ رمز ماندگاری چندهزارساله ایران در چیست Ùˆ چرا سرزمین ما با همه آن پلشتی ها Ùˆ پلیدی هایی Ú©Ù‡ برآن Ø±ÙØªÙ‡ØŒ همچنان پای برجای مانده است. اگر از خونریزی ها در تاریخ ایران گله Ù…ÛŒ کنیم Ùˆ آثار آن خونریزی هارا در خـÙلـق Ùˆ خوی امروز مردم مان Ù…ÛŒ جوییم، به بردباری، همزیستی Ùˆ Ù…ÙØ¯Ø§Ø±Ø§ÛŒ ماندگار Ùˆ شهروندانه در تاریخ ایران نیز اشاره کنیم.
همان تاریخ Ùˆ روزگاری Ú©Ù‡ الب ارسلان چغری Ùˆ سلطان Ù…ØÙ…ود Ø§ÙØºÙ€Ùز را به ماداده، خوارزمی، ÙØ§Ø±Ø§Ø¨ÛŒØŒ زکریای رازی، Ø§Ø¨ÙˆØ±ÛŒØØ§Ù† بیرونی، پورسینا، ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ Ùˆ ابن مسکویه رازی را نیز در دامان خویش پروریده است. در همان روزگاری Ú©Ù‡ Ù…ØÙ…ود غزنوی به ری لشگر کشید تا ساکنان شیعی مذهب آن دیار را از تیغ بگذراند، قاضی ابوالعلاء صاعدبن Ù…ØÙ…د استوایی، بزرگترین پیشوای ØÙ†Ùیان خراسان Ùˆ کسی Ú©Ù‡ پادشاه غزنوی بی مشورت او کاری نمی کرد، ÙØªÙˆØ§Ø¯Ø§Ø¯ Ú©Ù‡ ساختن مرقدی بر گور هارون الرشید در توس روا نیست زیرا چنین کاری Ù…ÛŒ تواند خشم مردم توس را برانگیزد! اسماعیل صابونی Ø´Ø§ÙØ¹ÛŒ مذهب، شیخ الاسلام سنیـّان خراسان Ú©Ù‡ بیهقی درباره اش Ú¯ÙØªÙ‡ Ú©Ù‡ «همه ÙÙ€ÙØµÙŽØØ§ پیش او سپر بیاÙکندند»، دشنام به صوÙیان Ùˆ شیعیان را ناشایست Ù…ÛŒ دانست.
پژوهشگر راستین باید به این بیاندیشد Ú©Ù‡ چرا Ùˆ چگونه، سرزمینی به رغم آن همه خونریزی ها، هجوم Ùˆ لشگرکشی ها، پای برجای مانده است. چگونه است Ú©Ù‡ از دل آن Ø¢Ø´ÙØªÙ‡ بازار ÙØ±Ù…انروایی، آن همه نویسنده ØŒ تاریخ نگار، شاعر، ادیب، ریاضی دان، اخترشناس، جغراÙÛŒ دان، سیاست مدار Ùˆ Ùیلسو٠برخاسته است؟ چرا Ùˆ چگونه است Ú©Ù‡ سرزمینی با آن همه ناهمگونی قومی Ùˆ ایلی Ùˆ بیش از یک هزار گویش، شیرازه هستی اش از هم ندریده Ùˆ یگانگی خویش را بیرون از ستیز ایلی Ùˆ قومی پاس داشته Ùˆ زبان مشترکی را داوطلبانه Ùˆ در کنار همه گویش هایی Ú©Ù‡ زبان مادری بیشترین مردم ایران بوده Ùˆ هست، برگزیده است؟ چرا Ùˆ چگونه است Ú©Ù‡ کوچندگان Ùˆ چیرگانی از تبارهای قومی Ùˆ ایلی گوناگون، آن گاه Ú©Ù‡ به سرزمین ما رسیدند، در کوتاه زمانی پیشینه ایلی Ùˆ تباری خویش را به کنار نهادند Ùˆ خویشتن را بخشی ازاین سرزمین Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ مشترک آن ÛŒØ§ÙØªÙ€Ù†Ø¯ Ùˆ به گسترش ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سرزمین پذیرنده ایشان، کمرهمت بستـند؟ چرا سرزمینی مانند مصر Ú©Ù‡ تمدنی بسی کهن داشت، زبان عربی Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ لشگرغالب را پذیرا شد ولی ایران، در کوتاه زمانی، اعراب مسلمان را ایرانی کرد Ùˆ آن هارا با ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ Ùˆ ساختارهای ایرانی درهم آمیخت Ùˆ از این هم بیش، ÙØ±Ù†Ø¯Ø§Ù† قبایل عرب را به سخن Ú¯ÙØªÙ† به پارسی یا گویش های بومی برانگیخت Ùˆ زبان عربی را از یاد ایشان Ø¨ÙØ±Ø¯ØŸ خاندان خزیمه به همراه خازم بن خزیمه، سردار عرب در میانه سده دوم هجری به خراسان آمد تا شورش ایرانیان را سرکوب کند. همین خاندان Ú©Ù‡ پس از چندی خویشتن را عرب خراسانی خواند، از شمار نخستین شورش گران در برابر آمدن Ø§ÙØºØ§Ù†Ø§Ù† به خراسان بود امیراسماعیل خان خزیمه به سپاه نادر پیوست Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت بهبهان Ùˆ کهکیلویه را Ú¯Ø±ÙØª. ÙØ±Ø²Ù†Ø¯ او، میرعلم خان، طوای٠عرب شیبانی، نخعی Ùˆ دیگر عرب تباران را به پشتیبانی از نادر Ùˆ ایل های ایرانی ØºÙ€ÙØ²ØªØ¨Ø§Ø± برانگیخت. از همین خاندان عرب تبارایرانی است Ú©Ù‡ پاره ای از شخصیت های برجسته سده کنونی برخاسته اند Ú©Ù‡ اسدالله علم، شناخته ترین ایشان است. چرا Ùˆ چگونه است Ú©Ù‡ ÙØ±Ø²Ù†Ø¯Ø§Ù† Ùˆ نوادگان تولی مغول، پس از آن همه خونریزی، با ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ Ùˆ ساختارهای اجتماعی ایران درهم آمیختـند Ùˆ ارغون خان از اردوی زرین Ø¨ÙØ±ÛŒØ¯ Ùˆ خویشتن را شهریار ایران خواند؟ چگونه است Ú©Ù‡ شمشیر ایل های ترکمان تبار Ùˆ ترک زبان قزلباش Ú©Ù‡ بیشترینشان از آناتولی به ایران کوچیده بودند، ضامن تشکیل دولت ملی درایران گردید؟
پاسخ خردمندانه به این گونه پرسش ها Ùˆ بازبینی راست گویانه تاریخ، کاری است Ú©Ù‡ جامعه امروز ما سخت به آن نیازمند است. چراکه در ارزیابی از Ø±ÙØªØ§Ø± خانواده تاریخی بزرگی Ú©Ù‡ مارا پروریده Ùˆ به روزگار کنونی رسانده است، ما چرایی بسیاری از توانایی ها Ùˆ نیز ناتوانایی های جامعه امروز خویش را خواهیم ÛŒØ§ÙØª. در راستای همین بازبینی های همه سویه است Ú©Ù‡ ازجمله آگاه خواهیم شد Ú©Ù‡ برخلا٠تجربه اروپا، در بیشتر دوران های تاریخ دراز ایران تاپیش از برپایی جمهوری اسلامی، ساختارهای دینی Ùˆ دولتی از یکدیگر جدامانده اند Ùˆ از اینرو، چالش ما در راستای سکولاریسم، با آنچه در غرب Ø±ÙØªÙ‡ØŒ دیگرگونه است. Ùˆ یا درخواهیم ÛŒØ§ÙØª Ú©Ù‡ مناسبات قومی Ùˆ ایلی در ایران برپراکندگی Ùˆ آمیزش استوار بوده Ùˆ نه ستیز. این چنین نگرش راست گویانه Ùˆ همه سویه ای، مارا از داوری های سیاه یا سپید پیرامون جایگاه دین Ùˆ Ø®ÙØ±ÙŽØ¯ درایران، پیدایش دولت مدرن در انقلاب مشروطه Ùˆ Ø´Ú©Ù„ گیری دولت پهلوی، مناسبات ملی Ùˆ قومی Ùˆ جایگاه زبان پارسی Ùˆ بسیاری رویدادها Ùˆ ساختارهای ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ اجتماعی درایران به دور خوهد داشت Ùˆ به ما نشان خواهد داد Ú©Ù‡ ایران کنونی ما چرا Ùˆ چگونه ماندگار بوده Ùˆ چرا باید Ùˆ چگونه Ù…ÛŒ تواند ماندگار بماند Ùˆ جایگاه تاریخی شایسته خویش را در جامعه بشری باز یابد.
در این راستا Ùˆ در ادامه بخش نخستین این نوشتار، امید این کمترین است Ú©Ù‡ در چهارده بخش آتی این نوشتار به روشن کردن پاره ای از ارزش های ماندگار تاریخی ایران Ùˆ پیوند آن ارزش ها با زندگی امروزمان بپردازم Ùˆ جایی Ú©ÙˆÚ†Ú© در این Ú¯ÙØªÙ…ان داشته باشم.
اما، یک راه دیگردرنگاه به تاریخ نیز این است Ú©Ù‡ چونان ارشمیدس، برهنه از گرمابه بیرون شویم Ùˆ ÙØ±ÛŒØ§ برآوریم Ú©Ù‡ Â«ÛŒØ§ÙØªÛŒÙ…ØŒ ÛŒØ§ÙØªÛŒÙ…»، هرچه بیشتر به تاریخ ایران نگریستیم، جز خون Ùˆ پلیدی Ùˆ ستیز Ùˆ نابردباری Ùˆ نادانی چیزی Ù†ÛŒØ§ÙØªÛŒÙ… Ùˆ راهی جز این نیست دوای درمان این بیمار رااز آنان Ú©Ù‡ راه رستگاری را ÛŒØ§ÙØªÙ‡ اند بستانیم! Ùˆ یا مانند پاره ای از روشنÙکران مسلمان براین شویم Ú©Ù‡ یگانه راه رهایی از «هیولایی Ú©Ù‡ به نام استبداد» بر تاریخ ما چیره گشته، بازگشت به پیرایش اسلامی است Ú©Ù‡ انقلاب Û±Û³Ù¥Ù§ به آن پرداخت Ùˆ «مبانی Ùكری Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ استبدادگرایی Ùˆ استبدادپذیری را به چالش خواند.استبداد به خاطر سابقه دیرینه تاریخی، چنان در عمق Ùكر Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ما ریشه دوانده بود كه تنها با ساختارشكنی بیرونی Ùˆ سرنگونی نهادهای استبدادی ریشهâ€ÙƒÙ† Ù†Ù…ÛŒâ€Ø´Ø¯. مهمتر از براندازی مستبدان Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ Ùˆ نهادهایی كه استبداد را اعمال Ù…ÛŒâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ØŒ باید Ùكر Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ كه استبدادگری را برای گروهی Ùˆ استبدادپذیری را برای گروهی دیگر در هر Ø¯ÙˆØ±Ù‡â€Ø§ÛŒ به شكلی توجیه Ù…ÛŒâ€ÙƒØ±Ø¯ شالوده â€Ø´ÙƒÙ†ÛŒ Ùˆ Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ù…ÛŒâ€Ø´Ø¯.» Ù¨
نمونه ای ازاین دست پرسشگری تاریخ را آقای ØØ³Ù† قاضی مرادی در خودمداری ایرانیان Ùˆ استبداد ایران به دست Ù…ÛŒ دهند. به داوری آقای قاضی مرادی آنچه Ú©Ù‡ از تاریخ به ما یادگار مانده Ùˆ در Ø±ÙˆØ Ùˆ روان مردم ما جاویدان شده «قانون شكنى، ديگر نمايى (تظاهر Ùˆ رياكارى)ØŒ عدم اعتماد به Ù†ÙØ³ØŒ غيبت Ùˆ زورپذيرى را از خصيصه هاى ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Ù‰ اجتماعى ايرانيان Ùˆ علامتهاى ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ استبدادى را نيز هوچيگرى، خودكامگى Ùكرى، پندآموزى Ù…ÙØ±Ø·ØŒ تجويزدهى Ùˆ تجويزپذيرى است.» 9
قاضی مرادی Ùˆ پژوهشگرانی چون ایشان، چون به تاریخ Ù…ÛŒ نگرند، روØÛŒÙ‡ خویش Ùˆ پیرامونیانشان را به کلیتی متØÙˆÙ„ Ù…ÛŒ سازند Ùˆ رنجیده از خودکامگی، یگانه ساختار ماندگار تاریخ ایران را خودکامگی Ù…ÛŒ دانند Ùˆ براین پایه، داوری های خویش را بنا Ù…ÛŒ نهند. از جمله Ù…ÛŒ نویسند Ú©Ù‡ در درازای تاریخ، مردم ایران «خودمَدار» بوده اند! خودمدارهم از دیدگاه ایشان با ÙØ±Ø¯Ú¯Ø±Ø§ÛŒÛŒ Ú©Ù‡ باز به داوری ایشان یک پدیده غربی است، Ù…ØªÙØ§ÙˆØª است. «خودمدارى نه به عنوان يك آموزه بلكه ØµØ±ÙØ§Ù‹ به عنوان يك شيوه زيستن شخصى كه ØØ§ØµÙ„ سازگارى پذيرى Ù…Ù†ÙØ¹Ù„انه ÙØ±Ø¯ با شرايط اجتماعى تØÙ…يل شده به اوست، بنيان بر ÙØ±Ø¯ÙŠØª Ùˆ هويت ÙØ±Ø¯Ù‰ ندارد. درست به همين دليل، خودمدارى يك ويژگى غربى نمى تواند باشد Ùˆ خاص جوامعى همچون جامعه ما است.» Û±Û°
جامعه شناس ارجمند، واژه «خودمداری» را برای بیان خـÙلق Ùˆ خوی ایرانیان در برابر ÙØ±Ø¯Ú¯Ø±Ø§ÛŒÛŒ Ú©Ù‡ به داوری او یک پدیده اروپایی است به کار Ù…ÛŒ برد. نخستین Ú¯Ø±ÙØªØ§Ø±ÛŒ این گونه نگاه به تاریخ ایران Ùˆ Ø±ÙØªØ§Ø± ایرانیان در این است Ú©Ù‡ با بهره جویی از واژه ÙØ±Ø¯ گرایی Ú©Ù‡ اندیشه گوهرین لیبرالیسم Ùˆ مدرنیته سده های اخیر است، آن را به پیشینه چند هزار ساله ایران گسترش Ù…ÛŒ دهد. مراد از ÙØ±Ø¯Ú¯Ø±Ø§ÛŒÛŒ مدرن نیز این است Ú©Ù‡ انسان آزاد است Ú©Ù‡ زندگی خویش را بر توان Ùˆ نیازهای خویش بنا نهد Ùˆ دولت، دین Ùˆ دیگر ساختارهای اجتماعی، نباید مزاØÙ… استقلال ÙØ±Ø¯ÛŒ Ùˆ شأن انسانی باشند. پرسش من از جامعه شناس گرامی Ùˆ دیگر کسانی Ú©Ù‡ شتابان برکرسی داوری Ú¯Ø±ÙØªØ§Ø±ÛŒ های تاریخی ما نشسته اند این است Ú©Ù‡ بر پایه چنین برداشت مدرنی، کدام یک از مردم اروپا، از آن گونه ÙØ±Ø¯Ú¯Ø±Ø§ÛŒÛŒ رهانیده از چیرگی دین، دولت Ùˆ جامعه برخوردار بوده اند Ú©Ù‡ ما نبوده ایم؟ چگونه Ù…ÛŒ توان انتظار داشت Ú©Ù‡ پیش از پیدایش لیبرالیسم Ùˆ ÙØ±Ø¯Ú¯Ø±Ø§ÛŒÛŒ مدرن برخاسته ازآن، چنین Ø±ÙØªØ§Ø±ÛŒ در پیشینه ایرانیان به Ù…Ùهوم مدرن آن روان بوده باشد؟
با آیینک ارزش های امروزین، نه Ù…ÛŒ توان به کرسی داوری در باره انسان اروپایی نشست Ùˆ نه میتوان انسان شرقی را به نقد کشید. من در بخش پنجم Ùˆ ششم این نوشتار به درازا به جایگاه Ø®ÙØ±ÙŽØ¯ Ùˆ ÙØ±Ø¯Ú¯Ø±Ø§ÛŒÛŒ در اندیشه ایرانی خواهم پرداخت. در این جا همین را بگویم Ú©Ù‡ خلاصه کردن تاریخ ایران به تاریخ استبداد امیران Ùˆ شهریاران یا چیرگی شریعتمداران Ùˆ ارباب دین، نه پژوهشگرانه است Ùˆ نه راست گویانه. تاریخ همه جوامع بشری تا سده های کنونی بر خودکامگی Ùˆ زور Ùˆ چیرگی گروهی Ú©ÙˆÚ†Ú© بر سرنوشت بیشترین مردم استوار بوده است Ùˆ آمیختگی دین با زندگی مردم نیز نه پدیده ای ایرانی است Ùˆ نه در Ø§Ù†ØØµØ§Ø± سرزمین های مسلمان شده. ÙØ±Ø¯ را هم چاره ای جز پذیرش آن ساختارهای چیره Ùˆ همسان کردن خویش با آن ساختارها نبوده است. دستکم این را درباره تاریخ ایران پس از اسلام Ù…ÛŒ توانیم بگوییم Ú©Ù‡ در ساختارهای ØÙ‚وقی Ùˆ قضایی شرعی Ú©Ù‡ از ساختارهای ÙØ±Ù…انروایی عرÙÛŒ برکنارمانده بودند، ØÙ‚وق ÙØ±Ø¯ÛŒ جایگاهی والاتر از ساختارهای ØÙ‚وقی Ùˆ قضایی اروپا Ú©Ù‡ شرع Ùˆ عر٠را درهم آمیخته بودند، داشته است.
اما اگر مراد از ÙØ±Ø¯ گرایی Ùˆ آزادی اندیشه Ùˆ Ø±ÙØªØ§Ø± ÙØ±Ø¯ÛŒ Ùˆ ناپذیرایی تنگناهای جمعی، Ù…Ùهوم گسترده ترآن، ÙØ±Ø§ÛŒ ارزش های دقیق تر شده دوران مدرنیته Ùˆ لیبرالیسم باشد، من با کمترین درنگی Ù…ÛŒ توانم بگویم Ú©Ù‡ در شرق Ùˆ از جمله شرق اسلامی، ÙØ±Ø¯ÛŒØª Ùˆ پذیرش اراده انسان در ادراه امور خویش Ùˆ چیرگی Ø®ÙØ±ÙŽØ¯ØŒ جایگاهی پست تر از غرب مسیØÛŒ تا روزگار مدرنیته نداشته است. آن اندیشه نیز از غرب مسیØÛŒ برنخاسته، آمیزه ای از ÙلسÙÙ‡ Ùˆ Ø®ÙØ±ÙŽØ¯ یونان با اندیشه های هندی وایرانی است Ú©Ù‡ پس از چیرگی مسیØÛŒØª در اروپا Ùˆ Ø§ÙØ²Ø§ÛŒØ´ Ø®ÙØ±ÙŽØ¯ ستیزی درآن دیار، از ایران Ùˆ شرق، به اروپا بازگشته است!
اندیشه آرمانشهر Ú©Ù‡ درآن، رهبری جامعه در دست اندیشمندی ÙØ±Ø²Ø§Ù†Ù‡ باشد Ùˆ ÙØ±Ø²Ø§Ù†Ú¯Ø§Ù† Ùˆ خردمندان Ùˆ نه ارباب دین Ùˆ شمشیر جامعه را بر پایه Ø®ÙØ±ÙŽØ¯ ØŒ قانون Ùˆ داد اداره کنند، اگرچه به گونه سازمان ÛŒØ§ÙØªÙ‡ اش، نخست از سوی اÙلاطون پیش نهاده شد، به دست ÙØ§Ø±Ø§Ø¨ÛŒ سیمایی تازه ÛŒØ§ÙØª. داوری های اÙلاطون از آزمون دولت- شهر آتن بهره Ù…ÛŒ جست Ùˆ در واکنش به پایان دوره دموکراسی اشراÙÛŒ بود. ÙØ§Ø±Ø§Ø¨ÛŒØŒ همان اندیشه را با آزمون یک امپراتوری بزرگ Ú©Ù‡ از پلاساغون چین تا اسپانیا گسترده بود Ùˆ دیوانسالاری Ùˆ Ø®ÙØ±ÙŽØ¯ ایرانی در کانون آن قرار داشت در هم آمیخت Ùˆ سیاسة المدنیه (سیاست شهری) Ùˆ رساله ÙÛŒ مبادی آراء اهل المدینة ا Ù„ÙØ§Ø¶Ù„Ù‡ را نوشت. ÙØ§Ø±Ø§Ø¨ÛŒ اجتماع شهری را بالاترین ساختار زندگی اجتماعی خواند Ùˆ نوشت Ú©Ù‡ رستگار ترین قوم (ملت) آن است Ú©Ù‡ شهرهای آن برای دستیابی به خوشبختی Ùˆ بهزیستی باهم پیوند یابند Ùˆ برپایه Ø®ÙØ±ÙŽØ¯ØŒ سرنوشت مردمان را اداره کنند! ÙØ§Ø±Ø§Ø¨ÛŒ Ú¯ÙØª Ú©Ù‡ بیرون از قوانین الهی Ú©Ù‡ انسان ها درآن ها نقشی ندارند، هویتی Ø´Ú©Ù„ Ù…ÛŒ گیرد Ú©Ù‡ زمینی است Ùˆ بر ÙلسÙÙ‡ Ùˆ عقل استوار است Ùˆ انسان این هویت Ùˆ قانون را بنا Ù…ÛŒ نهد. از دیدگاه ÙØ§Ø±Ø§Ø¨ÛŒ Ùˆ سپس ابن سینا Ùˆ ابن مسکویه Ùˆ پس از ایشان، بیش از سی نوشته ÙلسÙÛŒ دیگر، انسان قانون گذاراست Ùˆ قوم، «امت» یا «ملت»، یک کلیت مشترک ناشی از قوانین Ùˆ مناسبات انسانی میان شهروندان است. آرمانشهر اÙلاطون از سامان یک شهر بیرون نمی Ø±ÙØªØŒ چراکه پردازنده آن اندیشه، برخاسته از یک دولت- شهربود. Ø¢Ø±Ù…Ø§Ù†Ø´Ù‡Ø±ÙØ§Ø±Ø§Ø¨ÛŒ وهم اندیشان او، سرزمینی بود Ú©Ù‡ شهرهای بسیاری را دربرداشت Ùˆ به هم پیوستگی آرمان خواهانه Ùˆ قانون مند ایشان، یک قوم یا ملت را بنا Ù…ÛŒ نهاد.
آرمان شهر ÙØ§Ø±Ø§Ø¨ÛŒØŒ ابن سینا، ابن مسکویه، بیرونی Ùˆ اندیشمندان مسلمان پس از ایشان، هویت خویش را از دین Ú©Ù‡ به داوری ایشان، موضوعی الهی Ùˆ خارج از ØÙˆØ²Ù‡ عقل انسانی است نمی Ú¯Ø±ÙØªØŒ بلکه برخاسته از دگرگونی های آرام اندیشه ÙلسÙÛŒ وعقلانی بود Ú©Ù‡ «عقلاً قوم (مردم) آن را وضع کرده اند!» بیرونی در آثارالباقیه Ù…ÛŒ نویسد Ú©Ù‡ «تعصب چشم های بینا را کور Ùˆ گوش های شنوا را کرمی کند.» در مال الهند Ù…ÛŒ نویسد Ú©Ù‡ «وجود آدمی از جهل Ù…ØªÙ†ÙØ±Ø§Ø³Øª.»
بر روال همین گونه اندیشه است Ú©Ù‡ اخوان Ø§Ù„ØµÙØ§ عقل را برتر Ùˆ ÙØ±Ù…انروا Ù…ÛŒ دانسته اند «زيرا خداوند نيز عقل را سرور Ùˆ مهتر ÙØ§Ø¶Ù„ان قرار داده است.» Ùˆ هركس «رياست عقل Ùˆ مهتری عقل Ùˆ خرد را نمی‌ Ù¾Ø°ÙŠØ±ÙØªØŒ دوستی اخوان Ø§Ù„ØµÙØ§ را نمی‌ شايست، Ùˆ آنان از اين جهت، از ÙˆÛŒ دوری Ù…ÛŒ جستند Ùˆ با او هم نشينی نمی‌ كردند Ùˆ دانش ها Ùˆ دانسته های خود را برای او آشكار نمی‌ ساختند»۱۱ ویا، «همان گونه كه عقل ملاك ÙØ¶ÙŠÙ„ت انسان بر ساير ØÙŠÙˆØ§Ù†Ø§Øª است، ملاك ÙØ¶ÙŠÙ„ت انسان ها بر يك ديگر نيز عقل است.»۱۲ دربیان نامه خود در ÙØºØ§Ù† از خشکمغزی Ùˆ پاسداری ازآزاد اندیشی Ù…ÛŒ گویند: «اکنون Ú©Ù‡ دولت اهل شر به نهایت رسیده است .... از ØÚ©Ù…ای دانشمند Ùˆ ÙØ§Ø¶Ù„ان گزیده Ù…ÛŒ خواهیم تا بر اندیشه ای ÙˆØ§ØØ¯ اجتماع کنند ... با هیچ علمی از علوم نستیزند Ùˆ ازهیچ کتابی از کتاب ها دوری نکنند Ùˆ در هیچ مذهبی از مذهب ها تعصب نورزند.»۱۳
Ú†Ù‡ اندیشه شهروندی ÙØ§Ø±Ø§Ø¨ÛŒ ÙˆÚ†Ù‡ داوری ابن مسکویه رازی Ú©Ù‡ انسان موجودی مدنی است، بر Ø®ÙØ±ÙŽØ¯ ÙØ±Ø¯ÛŒ انسان بیرون از قـَدریت دینی استواراست. ابن مسکویه، نه سد سال پیش از پیدایش اندیشه های مدرن شهروندی گری Ù…ÛŒ نویسد Ú©Ù‡ ÙØ±Ø¯ØŒ بدور از زندگی شهروندی Ùˆ آمیزش با دیگران در شمار مردگان است! او Ù…ÛŒ گوید Ú©Ù‡ دستیابی به رستگاری در زندگی، همانا زندگی است Ùˆ رستگاری ÙØ±Ø¯ÛŒ ممکن نگردد مگر در پیوند با رستگاری دیگر شهروندان Ùˆ نه از راه سیر Ùˆ سلوک. پس آن ÙØ±Ø¯ Ú©Ù‡ جزوی از زندگی شهروندی نیست، راه رستگاری نیز نتواند ÛŒØ§ÙØª. آنچه راهم Ú©Ù‡ ابن مسکویه از داوری دوران باستانی ایران از برگردان جاویدان خرد در آداب العرب Ùˆ الÙÙ€ÙØ±Ø³ به عربی گردآورده است، باز هم گواه پایداری اندیشه Ø®ÙØ±ÙŽØ¯ Ùˆ شهریگری در پیشینه ایران است.
شما یک برگ کاغذ در اندیشه اروپاییان مسیØÛŒ سده های چهارم تا چهاردهم میلادی به من بنمایید Ú©Ù‡ به گـَردپای چنین ÙØ±Ø¯Ú¯Ø±Ø§ÛŒÛŒØŒ Ø®ÙØ±ÙŽØ¯ اندیشی Ùˆ Ø±ÙØªØ§Ø±ÛŒ Ú©Ù‡ گواهی از پذیرش روابط شهری باشد برسد Ùˆ یا این داوری ÙØ±Ø¯Ú¯Ø±Ø§ÛŒØ§Ù†Ù‡ Ùˆ آزاداندیشانه ابوسعید ابوالخیر را Ú©Ù‡ Ú¯ÙØªÙ‡ بود «خدایت آزاد Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯ØŒ آزاد زی»، تکرار کند. در راستای Ø´Ú© عام نیز Ú©Ù‡ امتیازآن در تاریخ ÙلسÙÙ‡ به نام رنه دکارت خورده است، اندیشه شکاکیت در شرق Ùˆ از جمله ایران، پیشینه ای بسی درازتردارد. در این راستا، امام Ù…ØÙ…د غزالی Ú©Ù‡ به نادرست Ùˆ یک سویه Ùˆ تنها به دلیل نقد عقلی اش به ÙلسÙه، دشمن Ø®ÙØ±ÙŽØ¯ شناسانده شده، داوری های گسترده تری از دکارت نسبت به Ø´Ú© عام ابراز Ù…ÛŒ کند. کوشش دکارت در اثبات وجود خدا از راه عقل نیز همان است Ú©Ù‡ غزالی پانسد سال پیش ازاو دنبال کرده بود. Ø´Ú© خاص او نیز از دکارت پیشرو تر است. غزالی را باور این است Ú©Ù‡ ÙØ±Ø²Ù†Ø¯Ø§Ù† نباید به دین پدران باشند مگر اینکه از راه Ø®ÙØ±ÙŽØ¯ به برتری آن دین برسند!
یکی دیگر از داوری های جامعه شناسان ارجمند ما، این است Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ نویسند Ú©Ù‡ به اعتبار چیرگی خودکامگی Ùˆ دوری مردم از Ø®ÙØ±ÙŽØ¯ Ùˆ ÙØ±Ø¯Ú¯Ø±Ø§ÛŒÛŒØŒ ایرانیان از رایزنی Ùˆ کار گروهی Ùˆ اعتماد به یکدیگر گریزان بوده اند! دراثبات این داوری هم به جای نگاه راستین به تاریخ اجتماعی ایران، Ú†Ù‡ بسا Ú©Ù‡ به پیرامون خویش Ù…ÛŒ نگرند. ازاین بیشتر نمی توان به بیراهه Ø±ÙØª! تاریخ ایران، تاریخ رایزنی Ùˆ کارگروهی است! همان ساختار ماندگار دیوانسالاری ایران، نشانی از رایزنی Ùˆ همکاری شهری است. خونریزترین ÙØ±Ù…انروایان نیز جز از راه رایزنی با دیگر اشرا٠ایلی Ùˆ نیز با دیوانسالارانی Ú©Ù‡ اداره کارسرزمین در دست ایشان بوده، راه بجایی نمی برده اند. زبان پارسی امروزین ما نیز جز در گستره این چنین پیوندهایی پا نمی Ú¯Ø±ÙØª. درآن روزگاری Ú©Ù‡ اعتبار بانکی Ùˆ ØØ³Ø§Ø¨ رسی مدرن وجود نمی داشته، پاگیری سوداگری Ùˆ بازار در ایران نیز جز از راه اعتماد Ùˆ رایزنی ممکن نبوده است. از همین رواست Ú©Ù‡ ساختارماندگار بازار، جایگاهی ÙØ±Ø§ قومی ÛŒØ§ÙØª Ùˆ یکی از ماندگارترین نهاد های زندگی شهری درایران شد. از این هم ÙØ±Ø§ØªØ± رویم، کارگروهی دانشمندانه Ùˆ Ùکری، زاده هند Ùˆ ایران است Ùˆ پیشینه آن به پیش از اسلام باز Ù…ÛŒ گردد. پس از اسلام نیز، همان انجمن اخوان Ø§Ù„ØµÙØ§ Ú©Ù‡ پنجاه Ùˆ دورساله دانشی Ùˆ ÙلسÙÛŒ را به نام یک گروه Ùˆ نه یک ÙØ±Ø¯ منتشرکرد، یاهمکاری چهار دانشمند Ú©Ù‡ هریک به مذهبی بودند: بیرونی از خوارزم با Ø§Ø¨ÙˆØ§Ù„ÙˆÙØ§ÛŒ بوزجانی، ابراهیم صابی Ùˆ ابوسهل بیژن رستم کوهی تبرستانی دررصدخانه بغداد برای Ù…ØØ§Ø³Ø¨Ù‡ ماه Ú¯Ø±ÙØªÚ¯ÛŒØŒ Ùˆ یا همکاری میان استادان مدارس نظامیه در بغداد، بصره، موصل، اصÙهان، نیشابور، بلخ، هرات، بخارا، مرو Ùˆ آمل، کاری است Ú©Ù‡ در غرب در چند سده گذشته آغاز شده است. کدام نمونه دیگری را در جهان دانش Ù…ÛŒ شناسیم Ú©Ù‡ به پای نمونه همکاری سیسد ساله (یازدهم تا چهاردهم میلادی) دانشمندان اخترشناس از سرتاسر جهان در رصدخانه مراغه برسد. من در بخش دیگری از این نوشته به پیشینه رایزنی در ساختارهای ÙØ±Ù…انروایی Ùˆ اداری ایران خواهم پرداخت.
Ù…ÛŒ نویسند Ú©Ù‡ ما خودمداریم Ùˆ اروپاییان ÙØ±Ø¯Ú¯Ø±Ø§! Ùˆ یاد Ù…ÛŒ گیریم Ú©Ù‡ «خودمدار، ÙØ±Ø¯Ù‰ است كه در كردارهايشان، خودسر است Ùˆ خودسرى اصلاً از الزامات سازگارى پذيرى با ØÙƒÙˆÙ…ت استبدادى است. همين خودسرى Ù…Ø¹Ø±Ù ÙØ±ØµØª طلبى خودمدار است. خودمدار اسم تمام ÙØ±ØµØª طلبى هايش به ضرر ØÙƒÙˆÙ…ت را زرنگى مى گذارد. اما تسليم طلب از خودسرى بى بهره است. تسليم طلب Ùقط در همان چارچوبى عمل مى كند كه ØÙƒÙˆÙ…ت براى او تعيين كرده Ùˆ يا برايش مجاز دانسته. تسليم طلب به خواستها Ùˆ دستورات ماÙوق خود توجه مى كند Ùˆ سعى مى كند آنها را همان طور كه از او خواسته شده انجام دهد. اما ÙØ±Ø¯ سازگار در ØØ§Ù„Ù‰ كه با توسل به هرØÙ‚Ù‡ بازى مى كوشد نشان دهد كه جز به Ùكر انجام دستورات ماÙوق خود نيست، آن دستورات را به گونه اى انجام مى دهد كه در درجه اول متضمن برآورده شدن Ù…Ù†Ø§ÙØ¹ Ùˆ خواست هاى شخصى اش باشد Ùˆ از اين طريق او سر هر ماÙوقى را كلاه مى گذارد.»۱۴
اگر این داوری ها، بررسی روان شناسانه خلق خوی گروه اندکی از مردم باشد Ú©Ù‡ پژوهشگر ارجمند ما با ایشان آشنایی دارد، مرا با ایشان، سرستیزی نیست. اما ایشان با نگاه به تاریخ، با کنکاش در پیشینه تاریخی همه مردم Ùˆ با خلاصه کردن همه پیشینه ما به بندگان Ùˆ پروش ÛŒØ§ÙØªÚ¯Ø§Ù† خودکامگی، دامنه داوری خویش را ÙØ±Ø§Ø® ترکرده Ùˆ هویت مردم ایران را در چنین داوری های نابخردانه ای Ù…ÛŒ بیند. این گونه داوری ها Ú†Ù‡ Ù¾ÛŒ آمدی جز این دارد Ú©Ù‡ بپذیریم ما مردمانی با پیشینه ای پست Ùˆ ÙØ±ÙˆÙ…ایه ایم Ùˆ اروپاییان مردمانی از سرشتی دیگر؟ کدام بخش از تاریخ ما گواه Ø±ÙØªØ§Ø± مردم ایران برتسلیم طلبی Ùˆ یا ÙØ±ØµØª طلبی است؟ آن خیزش ها در برابر چیرگی اعراب مسلمان Ùˆ سرانجام، چیرگی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ Ùˆ اداری برایشان؟ شاید این را Ú©Ù‡ بیشتر اندیشمندان اسلامی از میان ایرانیان بوده اند، به شمار Â«ÙØ±ØµØª طلبی» مردم ما بنویسید Ùˆ یا براین داوری باشید Ú©Ù‡ آن Ú†Ù‡ را Ú©Ù‡ ÙØ±Ù‡ÛŒØ®ØªÚ¯Ø§Ù† ایرانی با کوچندگان ترکمان Ùˆ سپس مغول کردند Ùˆ ایشان را با ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ Ùˆ ساختارهای دیوانی ایران درهم آمیختند، نشانی از تسلیم یا ÙØ±ØµØª طلبی ایشان بوده Ùˆ نه Ø®ÙØ±ÙŽØ¯ Ùˆ بردباری ماندگار سرزمین ما!
نشستن به نقد تاریخ Ùˆ پیشینه ایران، کاری است ارجمند Ùˆ بایسته. اما خلاصه کردن هویت امروزین Ùˆ تاریخی مردم ایران در دروغ گویی، ریا Ùˆ نان به نرخ روزخوردن نه پایه در تاریخ دارد Ùˆ نه پیوندی با جستجوی راهکاری برای رهانیدن مردم ایران از تنگنای کنونی. پرسش من ازاین گونه داوران تاریخ این است Ú©Ù‡ آیا در جستجوی پیشینه خویش، موردی راهم ÛŒØ§ÙØªÙ‡ اید Ú©Ù‡ ما مردم امروز ایران با اشاره به آن بتوانیم گاه Ùˆ بیگاه از شرمندگی وجود خویش، رها گردیم Ùˆ دقایقی راهم نسبت به پیشینه Ùˆ هویت امروزینمان سربلند باشیم؟ آیا در این نگاه شرمسارانه شما به تاریخ خانواده خویش، Ú©Ù‡ من نیز از آن برخاسته ام، جای درنگی برای Ø§ØØ³Ø§Ø³ شادمانی از این پیشینه وجود دارد؟
داورانی از این دست، توانایی یک جامعه ماندگار را در Ù…ÙØ¯Ø§Ø±Ø§ÛŒ خویش با روزگار Ùˆ دگرگون ساختن هوشمندانه شرایط، ÙØ±ØµØª طلبی Ùˆ خودمداری Ù…ÛŒ خوانند. از این رواست Ú©Ù‡ Ù…ÙØ¯Ø§Ø±Ø§ Ùˆ همزیستی رایزنانه را Ú©Ù‡ یکی از برجسته ترین ارزش های ماندگار Ùˆ توانای ساختارهای اجتماعی Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ زندگی شهری درایران بوده است، پدیده ای منÙÛŒ Ù…ÛŒ شمارند. برپایه این گونه داوری، ایرانیان Ú©Ù‡ پس از شکست نظامی از سپاهیان اسکندر، چاره را در پذیرش یونانیان Ùˆ ایرانی ساختن ایشان دیدند، به کژراهه Ø±ÙØªÙ‡ اند! نه این است Ú©Ù‡ چیرگی اسکندر Ùˆ هلنیک ها دو دهه ای بیش نبود Ùˆ از آن لشگرکشی ها، جز نام هایی یونانی Ùˆ سکه هایی باز نماند Ùˆ روال کار به کام ایرانیان بازگشت.
پس ازآن Ø¬Ø§Ù†ÙØ´Ø§Ù†ÛŒ های نخستین در برابر لشگراعراب Ùˆ خیزش هایی Ú©Ù‡ تا چیرگی دیلمان بر بغداد هیچ گاه به پایان نرسید، Ø±ÙØªØ§Ø± جامعه ایران در برابر لشگر پیروز اعراب مسلمان نیز نشانی از این مداراجویی Ùˆ توانایی های ماندگار این سرزمین در پذیرش ارزش ها ÛŒ نو Ùˆ درآمیختن آن ها با ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ Ùˆ ارزش های خویش است. از همین رواست Ú©Ù‡ در کوتاه زمانی، ÙØ§ØªØØ§Ù†ØŒ ساختارهای ادرای Ùˆ مالیاتی سرزمین Ù…ÙØªÙˆØ را Ù¾Ø°ÛŒØ±ÙØªÙ†Ø¯ Ùˆ دیوانسالاران، کاتبان Ùˆ دبیران ایرانی اداره امور را در دست Ú¯Ø±ÙØªÙ€Ù†Ø¯ Ùˆ به ایرانی کردن اعراب برخاستـند. به Ú¯ÙØªÙ‡ ابن اثیر، جریرطبری، دینوری، یعقوبی Ùˆ طقطقی، خراسان Ú©Ù‡ یکی ازخاستگاه های زبان پارسی امروزین مااست، در سده نخست پس از اسلام، شاهد ستیز خونین طوای٠عرب مضر Ùˆ یمانی بود. اما با گذشت زمان، نشانی از این ستیزعرب تباران در خراسان به جای نماند Ùˆ زبان عربی نیز از میان ایشان رخت بربست. آمیخته شدن خاندان های بزرگ عرب نیز با ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ Ùˆ ساختارهای ماندگار ایران به پایه ای بود Ú©Ù‡ پس از دو سده، از آل مهلب Ú©Ù‡ به همراه ابوسعید مهلب، سردار خونریزایرانی تبار زاده Ù…Ú©Ù‡ به ایران آمده بودند، نشانی بجای نماند Ùˆ ایشان بی آن Ú©Ù‡ بدانند، به پیشینه تباری خویش باز گشتند.Û±Ù¥ به روایت واقدی «چون تازیان در آذربایجان ÙØ±ÙˆØ¯ آمدند، عشیره های عرب از Ú©ÙˆÙÙ‡ Ùˆ بصره Ùˆ شام بدان جا روی آوردند. هرقوم برهرچه Ú©Ù‡ توانست مسلط گردید Ùˆ گروهی نیز زمین پارسیان را از آنان خریدند Ùˆ پارسیان دیه های خویش را بَهر Ù…ØØ§Ùظت به پناه ایشان سپردند Ùˆ خود کشاورزان ایشان گردیدند.» کمتر از سد سال پس از آن، بیشتر این اعراب نام های پارسی داشتند وبه زبان های بومی سخن Ù…ÛŒ Ú¯ÙØªÙ†Ø¯! اعراب شیبانی از نزدیکی Ù…Ú©Ù‡ به آذربایجان Ùˆ Ù‚Ùقاز کوچیدند Ùˆ به زودی به سنت ÙØ±Ù…انروایان این سرزمین در روزگار پیش از اسلام به شروانشاهان شهرت ÛŒØ§ÙØªÙ†Ø¯. ÙØ±Ù…انروایانشان Ú©Ù‡ نخست نام هایی عربی چون خالدابن یزید، هیثم ابن خالد Ùˆ اØÙ…دبن اØÙ…د داشتند، پس از گذشت چند نسل نام هایی چون منوچهر، قباد، سالار، ÙØ±ÛŒØ¨Ø±Ø² Ùˆ Ø§ÙØ±ÛŒØ¯ÙˆÙ† شروانشاه ÛŒØ§ÙØªÙ‡ Ùˆ زبان عربی از میانشان رخت بر بست.
برپایه چنین داوری های یکسویه ای، ایرانی کردن اعراب مسلمان مهاجم Ùˆ پذیرش ایشان در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ Ùˆ ساختارهای ایرانی، نه ناشی از توانایی های ماندگار جامعه ایران، Ú©Ù‡ نشانی از خودمداری ÙØ±ØµØª طلبانه ایرانیان بوده است! راستی را این است Ú©Ù‡ از همان سده نخست اسلام، واکنش ایرانیان به چیرگی اعراب Ùˆ دین نوپا در دردورراستا Ùˆ همسویه پیش Ø±ÙØªÙ‡ است. یک سوی این واکنش، Ú©Ù‡ کمترین نشانی از ÙØ±ØµØª طلبی Ùˆ تسلیم را باخود همراه ندارد، این است Ú©Ù‡ ایرانیان از همان آغاز اسلام به کانون قدرت Ø®Ù„ÙØ§ دست ÛŒØ§ÙØªÙ†Ø¯ Ùˆ دستگاه ادرای ایشان را بر پایه آنچه Ú©Ù‡ در دوره ساسانیان بود، بنا نهادند Ùˆ پس از واژگون کردن Ø®Ù„Ø§ÙØª اموی، اداره بالاترین مقام های سیاسی چونان وزیری، دیوان کتابت Ùˆ دیوان اموال را در دست Ú¯Ø±ÙØªÙ†Ø¯. مهر خویش رانیز بر دین برخاسته از شبه جزیره عربستان زدند Ùˆ ایران را کانون سرنوشت آینده اسلام کردند. نه تها بزرگترین اندیشمندان شیعه امامی، Ú©Ù‡ بیشتر پایه گذران Ùˆ پرورندگان Ùˆ Ùقیهان مذاهب چهارگانه اهل سنت نیز یا ایرانی بودند Ùˆ یا در دامان ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران پروریده شده بودند.Û±Ù¦ از این هم ÙØ±Ø§ØªØ± Ø±ÙØªÙ†Ø¯ØŒ زبان عربی را هم پالایش دادند Ùˆ نخستین Ùˆ مهمترین کتاب Ù†ØÙˆ عرب را یک دانشمند ایرانی زاده ÙØ§Ø±Ø³ به نام ابوبشرسیبویه نوشت Ú©Ù‡ الکتاب نام دارد. ایرانیان، به یاری همان زبان، جنبش شعوبیه را Ú©Ù‡ نخستین واکنش سازمان ÛŒØ§ÙØªÙ‡ آنان دربرابر Â«ØªÙØ®Ø±Ø¹Ø±Ø¨ÛŒÂ» در راستای ادب بود، برپاساختند. ایرانیانی مانند اسماعیل نسایی، بشاربن برد تخارستانی، ابونواس ØÚ©Ù…ی، خریمی سغدی، ابراهیم ممشاد اصÙهانی Ùˆ بسیاری دیگر در قالب شعر عرب به ستیز با ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ تازیان Ùˆ Ù¾ÛŒ ورزی نورسیدگان به ÙØ±Ù…انروایی برخاستند. سوی دیگر این واکنش Ùˆ تسلیم نا پذیری، خیزش هایی است Ú©Ù‡ از همان پَسان شکست نهاوند در گوشه Ùˆ کنار ایران آغاز شد Ùˆ پس از بابک، مازیار، استاذسیس، ØÙ…زه پسر آذرک شهری، Ø§Ø³ÙØ§Ø± پور شیرویه، مرداویج Ùˆ یعقوب Ù„ÛŒÙØ« Ùˆ دیگران، از Ø®Ù„Ø§ÙØª بغدا جز نامی بجای نگذارد.
این نیز باید از خودمداری دیوانسالاران ایران بوده باشد Ú©Ù‡ پس از آمدن اعراب مسلمان Ùˆ یا خونریزی های مغولان، سر رشته دیوانسالاری ایران را رها نکردند Ùˆ به هر گونه Ú©Ù‡ توانستند، دانسته Ùˆ یا نادانسته، از سر بیم Ùˆ یا از دیدگاهی Ø®ÙØ±ÙŽØ¯ مندانه، یگانگی ایران Ùˆ دوام زندگی اجتماعی را پاسداری کردند. خانواده روزبه پوردادبه، مشهور به عبدالله بن Ù…Ù‚ÙØ¹ØŒ از دیوانسالاران با پیشینه دوره ساسانی بود Ú©Ù‡ از زورآباد ÙØ§Ø±Ø³ برخاسته Ùˆ بیشتر ایشان، گردآورندگان مالیات بودند. ابن Ù…Ù‚ÙØ¹ به سان بسیاری دیگر از ÙØ±Ø²Ù†Ø¯Ø§Ù† دیوانسالاران دوران پیش از اسلام، به خدمت دستگاه Ø®Ù„Ø§ÙØª درآمد Ùˆ به ایرانی ساختن آن ÙØ±Ù…انروایی پرداخت Ùˆ سرانجام نیز جان خویش را در پایداری در اندیشه های خویش Ùˆ به اتهام مجوس بودن از دست داد. جز ازآن Ú†Ù‡ Ú©Ù‡ او در برگردان نوشته های پهلوی به عربی کرد Ú©Ù‡ به ماندگاری بسیاری ازآن نوشته ها انجامید، بزرگ ترین نوشته او Ø§Ù„ØµØØ§Ø¨Ù‡ بود Ú©Ù‡ چونان اندرز بزرگمهر به نوشیروان، اندرز به خلیÙÙ‡ بود Ú©Ù‡ از خشونت دوری جوید Ùˆ در«اداره سرزمین از کاردانان بهره گیرد.» نمونه دیگر، Ø±ÙØªØ§Ø± خاندان برمکی است Ú©Ù‡ از کارکنان دیوانسالاری ایران بودند. پدر خالد، برمک، پاسدارمعبدی بودایی در بلخ بود Ùˆ در کوتاه زمانی، کاراین خاندان به جایی رسید Ú©Ù‡ «شکوه موکب Ø¬Ø¹ÙØ± برمکی بارها جلال موکب هارون را از چشم ها انداخته بود »۱٧ ÙØ±Ø§Ø² توانایی برمکیان تا به آنجا پیش Ø±ÙØª Ú©Ù‡ به Ú¯ÙØªÙ‡ یعقوبی، خلیÙÙ‡ جز نامی بیش نبود Ùˆ ابن خلدون Ùˆ عبدوس جهشیاری Ù…ÛŒ نویسند Ú©Ù‡ دارایی Ùˆ هزینه روزمره خلیÙÙ‡ نیز در دست برمکیان بود!Û±Ù¨
دیوانسالاران ایران همین گونه Ø±ÙØªØ§Ø± را در دربار ترکمان تباران غزنوی Ùˆ سلجوقی Ùˆ سپس مغولان دنبال کردند Ùˆ با Ø±ÙØªØ§Ø± خویش نه تنها ماندگاری ایران را پاس داشتند، Ú©Ù‡ تیغ آخته شاهان Ùˆ امیران مغول را تا آن جا Ú©Ù‡ در توانشان بود، کند ساختند. من در بخش دیگری ازاین نوشتار به درازا به Ú¯ÙØªÚ¯Ùˆ پیرامون ارزش تاریخی ساختار دیوانسالاری در ایران خواهم پرداخت. در این جا، تنها در پاسخ به این گزاÙÙ‡ گویی Ú©Ù‡ گویا Ø±ÙØªØ§Ø± ÙØ±Ø²Ø§Ù†Ú¯Ø§Ù† تاریخ ایران، تسلیم دربرابر خودکامگی بوده است، به Ù…ÙØ´ØªÙˆØ§Ø±Ù‡ ای گذرا اشاره Ù…ÛŒ کنم. نخستین دولت سراسری ایران پس از اسلام را ترکمانان سلجوقی برپاکردند Ùˆ از همان آغاز، کسانی چونان خواجه نظام الملک توسی، Ù…Ùهر خویش را برکشورداری ایشان نهادند. خواجه درهمان دیار ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ زاده شد Ùˆ خانواده اونیز چونان ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ ازشمار دهگانان خراسان بود. شیرازه کار امپراتوری سلجوقی را هم او پیرامونیانش پاسداری کردند Ùˆ نظامی Ø¨Ø±Ø§ÙØ±Ø§Ø´ØªÙ†Ø¯ Ú©Ù‡ تا هجوم مغولان پای برجای بود. به قول مجتبی مینوی در نقد ØØ§Ù„ØŒ دیوانسالاری او، ÙØ±Ù…انروایی ایران بود Ùˆ از خلیÙÙ‡ عرب تا امیر غزنه Ùˆ پادشاه Ø§ÙØºÙ€Ùز از اراده او سر نمی پیچید Ùˆ سم اسب اورا Ù…ÛŒ بوسیدند! اندرز اودر سیاست نامه به پادشاه ترکمان نیزاین بود Ú©Ù‡ «پادشاهی با Ú©ÙØ± بپاید Ùˆ با ظلم نپاید!» یعنی Ú©Ù‡ ظلم از Ú©ÙØ± پلید تر است! بازبا اشاره ای به خویش، Ù…ÛŒ نویسد Ú©Ù‡ «بهترین سلطان آن است Ú©Ù‡ با اهل علم نشست Ùˆ خاست کند Ùˆ بدترین علما آن است Ú©Ù‡ با سلطان نشست Ùˆ خاست کند!»
برخی از روشنÙکران مارا رسم براین است Ú©Ù‡ چون به تاریخ اروپا Ù…ÛŒ نگرند، جایگاه توماس مور، ØÙ‚وق دان ÙØ±Ø²Ø§Ù†Ù‡ Ùˆ نویسنده آرمانشهر را بسی ارج Ù…ÛŒ نهند Ùˆ از این Ù…ÛŒ گذرند Ú©Ù‡ او پیش از آن Ú©Ù‡ مورد بی مهری هنری هشتم، پادشاه خودکامه انگلستان قرارگیرد Ùˆ جانش را از دست دهد، دوست Ùˆ خادم ÙˆÙØ§Ø¯Ø§Ø± او بود Ùˆ بالاترین مقام ÙØ±Ù…انروایی را پس از پادشاه دراختیار داشت. اما چون به خواجه نظام الملک توسی، خوجه نصیرالدین توسی Ùˆ یا خواجه رشیدالدین ÙØ¶Ù„ الله همدانی Ù…ÛŒ رسند آن ها را متهم Ù…ÛŒ کنند Ú©Ù‡ «سر برآستان خودکامگان ÙØ±ÙˆØ¯Ø¢ÙˆØ±Ø¯Ù‡ اند!» راستی این است Ú©Ù‡ سازمان ÛŒØ§ÙØªÙ† دولت سرتاسری ایران Ùˆ ایجاد نظم Ùˆ آرامش نسبی، نه به شمشیر پادشاهان ترکمان تبار سلجوقی Ùˆ ایلخانان مغول Ú©Ù‡ به تدبیر دبیران Ùˆ دیوانیانی چونان این خواجگان ÙØ±Ø²Ø§Ù†Ù‡ بود. همین ها Ùˆ پیرامونیانشان Ùˆ هزاران کارکنان دیوان سالاری ایران Ùˆ ÙØ±Ø²Ø§Ù†Ú¯Ø§Ù† دانش Ùˆ ادب ایران بودند Ú©Ù‡ غزنویان بی بهره از دانش Ùˆ ترکمانان آل سلجوق را ÙØ±Ø²Ø§Ù†Ú¯ÛŒ آموختند Ùˆ ایرانی کردند. همین ها بودند Ú©Ù‡ به کوچندگان مهاجم Ú©Ù‡ جز تیغ آخته Ùˆ امور لشگری بیش نمی دانستند، رایزنی Ùˆ کشورداری آموختند. زبان پارسی هم در ک٠با Ú©ÙØ§ÛŒØª آنان بود Ú©Ù‡ ÙØ±Ø§Ú¯ÛŒØ± شد Ùˆ دامنه چیرگی سیاسی Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ ایران از پلاساغون ترکستان شرقی تا انتاکیه، ارمنستان Ùˆ شام گسترش ÛŒØ§ÙØª.
از روزگاری سخن Ù…ÛŒ گوییم Ú©Ù‡ غازان خان مغول، وزیر ÙØ±Ø²Ø§Ù†Ù‡ خویش، صدرجهان زنجانی را Ù…ÛŒ کشد Ùˆ خواجه سعدالدین Ù…ØÙ…د آوجی را به جای او Ù…ÛŒ نشاند تا جانشینش، الجایتو Ú©Ù‡ اینک مسلمان Ùˆ شیعی شده Ùˆ نام Ù…ØÙ…د خدابنده را برگزیده، اورا هلاک کند Ùˆ وزارت را به ÙØ±Ø²Ø§Ù†Ù‡ ای دیگر، رشیدالدّین ÙØ¶Ù„ الله همدانی، دبیروتاریخ نویسی Ú©Ù‡ Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØ§Ù†Ø´ Ù…ÛŒ Ú¯ÙØªÙ†Ø¯ از یهودیان همدان است Ùˆ تاریخ رشیدی از Ú©ÙÙ„Ú© با Ú©ÙØ§ÛŒØª او بر کاغذ نشسته بود، واگذارد. جانشینش، ایلخان ابوسعید بهادرخان ÙØ±Ù…ان داد تا نخست، خواجه ابراهیم، ÙØ±Ø²Ù†Ø¯ خواجه رشیدالدین ÙØ¶Ù„ الله را در پیش چشمان پدرکهنسالش گردن زنند Ùˆ سپس خواجه را هلاک کنند. این چنین بود سرانجام دیوانسالاران ایران Ùˆ با این ØØ§Ù„ØŒ چون خشم ابوسعید بهادر ÙØ±ÙˆÙ†Ø´Ø³Øª Ùˆ ایلخان بی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ مغول Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØª Ú©Ù‡ دیوان را بدون ÙØ±Ø²Ø§Ù†Ú¯Ø§Ù† ایرانی اداره نتواند کرد، وزارت را به غیاث الدین Ù…ØÙ…د، ÙØ±Ø²Ù†Ø¯ دیگر خواجه رشیدالدّین واگذاشت! Ú†Ù‡ بجاست این سخن بیهقی Ú©Ù‡ «هر کس از اين ØÚ©Ø§ÙŠØª بتواند دانست Ú©Ù‡ اين Ú†Ù‡ بزرگان بوده اند وهمگان Ø¨Ø±ÙØªÙ‡ اند Ùˆ از ايشان اين نام نيکو يادگار مانده است Ùˆ غرض من از نبشتن اين اخبار آن است تا خوانندگان را ÙØ§ÙŠØ¯Ù‡ ای Ø¨ØØ§ØµÙ„ آيد Ùˆ مگر کسی را ازين بکارآيد.»
پاره ای ازنورسیدگان بازنویسی تاریخ Ú©Ù‡ دانش Ùکری خویش را از روزگار کنونی ستانده اند Ùˆ هیچ گاه در برابر تیغ آخته طغرل چغری بیک Ùˆ نوادگان تولی نبوده اند، پاسداری دیوانسالاران ایرانی را از ÙØ±Ù…انروایی شهریاری درایران، پاسداری ایشان از خودکامگی Ù…ÛŒ خوانند. گاه Ùˆ بیگاه نیز Ù…ÛŒ نویسند Ú©Ù‡ ÙØ±Ø²Ø§Ù†Ú¯Ø§Ù† Ùˆ دیوانیان ایران با کار در دربار شاهان، ساختاری را پاس داشته اند Ú©Ù‡ از بنیاد خودکامه بوده است! گویا Ú©Ù‡ درآن روزگار Ú©ÙˆÚ† خشونت بار ترکمانان به ایران Ùˆ پیدایش دولت سلجوقی، Ùˆ یا رسیدن لشگر خونریز مغول Ú©Ù‡ همانندی در تاریخ نداشته است، انتخاب جامعه ایران میان پادشاهی Ùˆ جمهوری منتخب مردم بوده است! پس گویا خواجه نظام الملک به جای پذیرش وزارت ملکشاه سلجوقی Ùˆ یا خواجه نصیرالدین توسی به جای همراهی با هلاکو به بغداد Ùˆ پایان دادن به دستگاه Ø®Ù„Ø§ÙØª Ùˆ یا دیگر دیوان سالاران ایرانی به جای اندرز امیر Ùˆ پادشاه Ú©Ù‡ یگانه راه پیش پای ایشان Ù…ÛŒ بوده، Ù…ÛŒ بایست Ú©Ù‡ مردم را ÙØ±Ø§Ù…ÛŒ خواندند Ú©Ù‡ Ø§ØØ²Ø§Ø¨ سیاسی برپاسازند، به شورش دربرابر لشگر طغرل Ùˆ ارغون برخیزند Ùˆ پس از ÙØ±ÙˆØ±ÛŒØ®ØªÙ† ØÚ©ÙˆÙ…ت ایشان، ØÚ©ÙˆÙ…تی برگزیده از اراده مردم بر پاکنند! راستی را این است Ú©Ù‡ هزارسال پیش، در ØÙˆØ²Ù‡ سیاست Ùˆ نه داوری Ùکری، ارجمندترین کاری را Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ توانسته اند بکنند همان است Ú©Ù‡ کردند. آن خردمندان بریتانیایی هم Ú©Ù‡ با اندیشمندی Ùˆ بردباری بیله ØÙ‚وق یا ماگنا کارتا را از پادشاه خودکامه آن سرزمین ستاندند، درهمان تنگناهایی Ú¯Ø±ÙØªØ§Ø± بودند Ú©Ù‡ دیوانسالاران ایرانی در برابر پادشاهان ترکمان Ùˆ مغول! تنها در روزگار نو Ùˆ مدرنیته است Ú©Ù‡ چشم اندازهایی تازه دربرابر بشریت گشوده شد Ùˆ اندیشه ØÚ©ÙˆÙ…ت قانون به Ù…Ùهوم مدرن پا Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است.
یک نمونه دیگر از این گونه Ø±ÙØªØ§Ø± خردمندان Ùˆ دیوانسالاران ایران در کاستن ستم شاهان Ùˆ تشویق ایشان به داد، Ø±ÙØªØ§Ø± Ùˆ اندرزهای علامه قطب الدین شیرازی است Ú©Ù‡ یکی از بزرگترین دانشمندان تاریخ ایران است. او درآغاز سده هشتم در اوج قدرت ایلخانان مغول، در درّة التـّاج به شاهان Ùˆ امیران خونریز مغول اندرز Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ Ù…ÙÙ„Ú© داری باید بر عدل باشد Ùˆ مشورت: «روزی را Ú©Ù‡ سلطان عادل در عدل بگذراند بهتر از شست سال عبادت است.» عدل «عبادتی است Ú©Ù‡ Ù†ÙØ¹ آن عام است؛ Ú†Ù‡ نظام عالم بدان منوط است... اثرظلم، خرابی است....» Ù…ÛŒ نویسد Ú©Ù‡ «اگر رای پادشاه برامری قرارگیرد Ú©Ù‡ در آن ØµÙØªÛŒ مذموم (ناشایست) باشد... آن را با اهل مشورت بگوید تا اورا بدان ØµÙØª مذموم مخصوص نباشد... هر رای Ú©Ù‡ اقتضای جنگ Ùˆ کارزار کند از صواب دورتر باشد Ùˆ هرچه اقتضای ØµÙ„Ø Ú©Ù†Ø¯ØŒ آن رای به صواب نزدیک تر... زیرا Ù…ÙØ³Ø¯Ù‡ ØµÙ„Ø ÛŒØ§ نباشد Ùˆ یا اندک باشد Ùˆ Ù…ÙØ³Ø¯Ù‡ جنگ Ùˆ قتال عظیم باشد Ùˆ هر مقصودی Ú©Ù‡ به ØµÙ„Ø ØØ§ØµÙ„ شود به جنگ نباید طلبید.» اخلاق جلالی Ú©Ù‡ خردمند کازرونی، جلال الدین دوانی، از قاضیان Ùˆ وزیران دوره قراقویونلو Ùˆ سپس آق قوینلو در سده دهم هجری نوشته، همین گونه اندرزها را به شاهان ترکمان ترکمان تبار آن دو Ø§ØªØØ§Ø¯ÛŒÙ‡ ایلی Ù…ÛŒ دهد. از درویشی Ùˆ کناره گیری از دنیا نیز Ú©Ù‡ پس از مغولان Ø¨Ø§Ù„Ø§Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ بود، برکنار است Ùˆ Ù…ÛŒ نویسد Ú©Ù‡ «ØÙƒÙ…ت با توانگرى بيدار است Ùˆ با درويشى در خواب.»١٩
از دیربازهم، اندیشه ÙØ±Ù…انروایی دادگرانه Ú©Ù‡ بر قانون Ùˆ نیازهای زندگی شهری Ùˆ گسترش خرد Ùˆ دانش استوار باشد، گوهر اندیشه خردمندان Ùˆ دیوان سالاران ایرانی بوده است. شوربختانه این Ú©Ù‡ این اندرزها برگوش بسیاری از ÙØ±Ù…انروایان تیغ برکÙÛŒ ک�
رژان نوشت
خواهش ميكنم من تØÙ‚يق دارم Ùˆ هر Ú†Ù‡ دنبال اين مطالب مي گردم پيدا نمي كنم
با تشكر.