آریابرزن زاگرسی---در باره ÛŒ ارثیه ÛŒ ضØÙ‘اکیان
آریابرزن زاگرسی
تاریخ نگارش: بیست Ùˆ پنجم Ùوریه 2007 میلادی
در باره ÛŒ ارثیه ÛŒ ضØÙ‘اکیان
Ù¾ÛŒØ´Ú¯ÙØªØ§Ø± :
در این Ø¬ÙØ³ØªØ§Ø±ØŒ روی سخن من با « آقای اسماعیل نوری علاء » Ù…ÛŒ باشد. ولی قبل از اینکه Ø¨ØØ«Ù… را آغاز کنم، خودم را ملزم Ù…ÛŒ بینم Ú©Ù‡ در باره ÛŒ سطØÛŒÙ‘ات یک مدّعی ( 1 )ØŒ Ú©Ù‡ خود را در باره ÛŒ امکان شناخت اسلامیّت تاریخی Ùˆ واقعیّت امتدادی آن در دوران معاصر به ندانستن Ù…ÛŒ زند Ùˆ این را به پای بردباری در برابر آن Ù…ÛŒ گذارد، نکاتی را گوشزد کنم.
براستی کسی Ú©Ù‡ شخصیّت Ùˆ ÙØ±Ø¯ÛŒÙ‘ت Ùˆ هویّت روشن Ùˆ آشکاری نداشته باشد Ùˆ Ùقط نقش « کاتب » را Ø§ÛŒÙØ§ کند، هیچگاه مسئولیّت آنچه را Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ نویسد بر عهده نیز نمی گیرد. اینکه کسانی یا کسی ادّعا کند [ وکیل Ù…Ø¯Ø§ÙØ¹ هیچ دین Ùˆ مذهبی ] نیست، بایستی آن « Ùهم Ùˆ شعور Ùˆ آگاهی » را نیز داشته باشد Ú©Ù‡ از اظهار Ù„ØÛŒÙ‡ کردن در زمینه ای Ú©Ù‡ هیچ گونه شناخت پیش پا Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù‡ Ùˆ مبتدی نیز از آن ندارد Ùˆ وکالتی نیز به او نداده اند، با مسئولیّت ÙØ±Ø¯ÛŒ خودش واپس نشیند. کسی Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ گوید من راننده Ú¯ÛŒ بلد نیستم، Ù…ØÙ‚Ù‘ Ùˆ مجاز نیز نیست Ú©Ù‡ Ù¾ÙØ´Øª رÙÙ„ بنشیند Ùˆ اگر از سر ماجراجوی یا هوسهای دیگر به چنان کاری مرتکب شود، مسئولیّت عواقب آن را نیز بایستی با دلیری به گردن بگیرد.
بد Ùهمی های یک مدّعی در باره علم Ùˆ سنجشگری اسلامیّت:
- علم بدون اندیشیدن ÙØ±Ø¯ÛŒ Ùˆ بدون Ø´Ú© Ùˆ سنجشگری، هیچ ارزشی ندارد:
علم هیچگاه Ùˆ در هیچ دوره ای Ùˆ در هیچ زمانی، [ اصول خدشه ناپذیر ] نداشته است. علمی Ú©Ù‡ خدشه ناپذیر باشد، علم نیست؛ بلکه ایدئولوژی آکبند Ùˆ توتالیتری Ùˆ نصّ الهی Ù…ÛŒ باشد. همان علم ØÙˆØ²ÙˆÛŒ Ù…ÛŒ باشد Ùˆ هرگز « ساینس Ùˆ ÙˆÛŒØ³Ù†Ø´Ø§ÙØª Ùˆ اپیستمولوژی » نیست Ú©Ù‡ نیست. علم، دقیقا Ùˆ اساسا از نطÙÙ‡ ÛŒ آغازینش تا گسترش امروزی Ùˆ ÙØ±Ø¯Ø§Ø¦ÛŒ اش، « خدشه پذیر » بوده Ùˆ هست Ùˆ خواهد بود؛ زیرا خدشه پذیری علم، پرنسیپ سنجشگری آنست. علمی را Ú©Ù‡ نتوان در اصولش، چون Ùˆ چرا کرد، علم نیست؛ بلکه ضدّ علم است. امریه است. تØÙ…یق Ùˆ تلقین است. مذهب جزمی است. علم بر اساس خدشه پذیر بودن تمام ÙØ±Ø¶ÛŒÙ‡ ها Ùˆ نظریّه هاست Ú©Ù‡ امکانهای « نو جویی Ùˆ نو یابی Ùˆ نو اندیشی » را دارد. علمی Ú©Ù‡ خدشه ناپذیر باشد، Ùقط ترّه هات ØÙˆØ²ÙˆÛŒ Ùˆ الهی است.
- بنیان علم بر آزمون و خطاست:
علم به گرداگرد Ù…ØÙˆØ± « ÙØ±Ø¶ÛŒÙ‡ Ùˆ آزمایش Ùˆ خطا » Ù…ÛŒ چرخد. به همین سبب نیز، چیزی Ú©Ù‡ پرنسیپش از « ÙØ±Ø¶ÛŒÙ‡ Ùˆ آزمایش Ùˆ خطا »، ریشه بگیرد هیچگاه نمی تواند ادّعای « خدشه ناپذیری مطلق » کند. اگر علم، خدشه پذیر نبود، هنوز مردمان جهان تصوّر Ù…ÛŒ کردند Ú©Ù‡ زمین، مرکز کائنات است. اگر علم، خدشه پذیر نبود، هنوز انسانها تصوّر Ù…ÛŒ کردند آنچه Ø§ØµØØ§Ø¨ کلیسا Ùˆ امثال آنها وعظ Ù…ÛŒ کنند، ØÙ‚یقت Ù…ØØ¶ است. اگر علم، خدشه پذیر نبود، هنوز مردم تصوّر Ù…ÛŒ کردند Ú©Ù‡ Ùیزیک نیوتونی، جامع تمام Ùˆ کمال نظریّه هاست. اگر علم، خدشه پذیر نبود، هیچگاه بشر از غارها، پایش به بیرون غار نیز نمی رسید.
علم، این نیست Ú©Ù‡ ما، چشم Ùˆ گوش بسته، وارث بی چون Ùˆ چرای نتایج آن باشیم. از این رو، علمی را Ú©Ù‡ من به تن خویش در باره اش نیندیشیده Ùˆ Ú†Ù… Ùˆ خم آن را سنجشگری نکرده باشم، علم نیست. علمی Ú©Ù‡ از نتایج تدقیق شدنها Ùˆ تاملات Ùˆ سنجشگریها Ùˆ لم Ùˆ بم کردنهای من، ریشه نگیرد، علم نیست؛ بلکه متابعت کردن است. تقلید کردن است. هر Ú†ÛŒ آقا Ú¯ÙØªÙ† است. ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø§Ù„Ù…Ø³Ø§Ø¦Ù„ است. علمی Ú©Ù‡ Ù…ØØµÙˆÙ„ اندیشیدنها Ùˆ کاویدنها Ùˆ پرسشگریها Ùˆ سنجشگریهای ÙØ±Ø¯ÛŒ نباشد، علم نیست.
- آن Ú†Ù‡ Ú©Ù‡ بسیاری از ØªØØµÛŒÙ„ کرده گان ما، علمی Ù…ÛŒ پندارند، هیچ ربطی به علم ندارد:
علمی Ú©Ù‡ دیگران بیندیشند Ùˆ ما Ùقط، مصر٠کننده Ùˆ نشخوار کننده ÛŒ تولیداتشان باشیم، علم نیست. اینگونه علمهای بدون امّا Ùˆ اگر Ùˆ بدون باز سنجی Ùˆ سنجشگری، همان دنباله روی کردن از دیگران است. نمونه اش همان چیزی است Ú©Ù‡ در ایران از سوی ذهنیّتهای شیعه زده، مارکسیسم، خطاب Ù…ÛŒ شود؛ یعنی چیزی Ú©Ù‡ با آمینگویی طوطی وار Ú¯ÙØªØ§Ø±Ù‡Ø§ÛŒ دیگران همپاست. نوعی بازخوری Ùˆ بازگویی Ùˆ بازنویسی اندیشیده های دیگران است بدون آنکه سهم Ùˆ رنگی Ùˆ نشانه ای از وجود خود ما در آنها باشد. علم را زمانی Ù…ÛŒ توان کسب کرد Ú©Ù‡ تک، تک ما با سراسر آن چیزهایی ص٠آرایی Ùکری Ùˆ ØµØ±ÛŒØ Ú©Ù†ÛŒÙ… Ú©Ù‡ به ستیز با علم برمی آیند. خواه مذاهب باشند. خواه ادیان Ùˆ الاهان Ùˆ رسولان باشند. خواه ایدئولوژیها باشند. خواه مقتدران باشند. خواه تزهای آکادمیکی آتوریته داران باشند. خواه در هر زمینه ای Ú©Ù‡ تصوّر پذیر باشد، مانع ضدّ علمی وجود داشته باشد. علم، هیچگونه دامنه ÛŒ کبریای را به رسمیّت نمی شناسد Ùˆ هرگز به متوکّلان Ùˆ متولیّان چنان دامنه هایی نیز ارج نمی گزارد Ùˆ برای چیز نویسیهای Ù…Ø¯Ø§ÙØ¹Ø§Ù†Ø´Ø§Ù† نیز ارزشی قائل نیست. علم، هیچگاه رعایت کننده نیست. علمی Ú©Ù‡ رعایت بکند، علم نیست؛ بلکه آلت Ùˆ ابزار تØÙ…یق Ùˆ اقتدار گرایی Ùˆ زورگویی Ùˆ جهالت گستری Ù…ÛŒ باشد.
- ذهنیّت سنّتی Ùˆ اسلام زده، شعار « علم ØŒ علم » سر Ù…ÛŒ دهد؛ امّا معنای علم را، « ایمان متابعتی » Ù…ÛŒ Ùهمد:
علم در سنجشگری ذهنیّتهای سنّتی Ùˆ اعتقاداتی Ùˆ آداب Ùˆ رسومی Ùˆ مقلّدی Ùˆ متابعتی انسانهای یک جامعه است Ú©Ù‡ پا Ú¯Ø±ÙØªÙ† « شناخت Ùˆ دانش » را امکانپذیر Ù…ÛŒ کند. آنچه Ú©Ù‡ ØÙ‚یقتهای ØØ§Ú©Ù… Ùˆ نصّی Ùˆ الهی را Ù…ØØ§Ùظت Ùˆ Ù…Ø¯Ø§ÙØ¹Ù‡ کند، هرگز علم نیست Ùˆ هیچ ربطی نیز به علم ندارد؛ ولو بر پیشانی خودش، اتیکت علم را آویزان کرده باشد Ùˆ در پای عَلَم Ùˆ Ú©ÙØªÙ„ علم، سینه ÛŒ ای خونین Ùˆ مالین داشته باشد. علم، هیچگاه Ùˆ در هیچ کجای جهان نمی تواند [ خدشه ناپذیر ] باشد. خدشه ناپذیری علم؛ یعنی Ù¾Ø°ÛŒØ±ÙØªÙ† Ùˆ گردن نهادن به اصول Ùˆ نصّ آکادمیکی Ùˆ ایدئولوژیکی Ú©Ù‡ گرانیگاه خودش را از « مذهب به علم » تغییر داده است؛ ولی متابعت Ùˆ Ù…ÙØªØ¹Ù‡ Ú¯ÛŒ Ùˆ تقلید را همچنان به خودش آغشته دارد. علم، جست – Ùˆ – جو به تن خویش است. علم اندیشی Ùˆ تلاش برای کسب علم؛ یعنی پاد اندیشی Ùˆ قیام بر ضدّ تمام آن داده هایی Ú©Ù‡ اتکیت خدشه ناپذیری علم را بر پیشانی خود دارند. علمی اندیشی Ùˆ کش٠هر چیز تازه در هر زمینه ای Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ خواهد باشد، سنجشگری رادیکال تمام جزئیات داده ها Ùˆ ÛŒØ§ÙØªÙ‡ ها Ùˆ اصول مطلق Ùˆ ØÙ‚یقتهای نصّی Ùˆ ÙØ±Ø§Ú©Ø§Ø¦Ù†Ø§ØªÛŒ Ùˆ غیره Ùˆ ذالک Ù…ÛŒ باشد.
- علم، زبان ØªÙØ§Ù‡Ù… است:
زبان ØªÙØ§Ù‡Ù…ÛŒ به « Ùهم Ùˆ شعور Ùˆ ÙØ±Ø¯ÛŒÙ‘ت مستقل اندیش » Ùˆ گشوده Ùکری هر انسانی منوط Ùˆ ملزوم Ù…ÛŒ باشد. کسی Ú©Ù‡ مالک Ùˆ مروّج Ùˆ Ù…Ø¯Ø§ÙØ¹ ØÙ‚یقتهای نصّی Ùˆ آکادمیکی Ùˆ ایدئولوژیکی Ùˆ الهی Ù…ÛŒ باشد، هیچگاه به دنبال زبان ØªÙØ§Ù‡Ù…ÛŒ نیست؛ بلکه به دنبال بریدن زبان آنانی Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ در چند Ùˆ چون ØÙ‚یقتهای نصّی Ùˆ ÙØ±Ø§Ú©Ø§Ø¦Ù†Ø§ØªÛŒ Ùˆ ادّعای رسالت داشتن شیّادانی مزوّر، پرسشها Ù…ÛŒ کنند. مالک ØÙ‚یقت Ùˆ مروّج ØÙ‚یقت، هرگز زبان ØªÙØ§Ù‡Ù…ÛŒ ندارد؛ بلکه زبان تعلیمی Ùˆ تدریسی Ùˆ امریّه ای دارد. زبان ØªÙØ§Ù‡Ù…ØŒ زبان « نمیدانمی انگیزنده » Ù…ÛŒ باشد. زبان ØªÙØ§Ù‡Ù…ØŒ زبان Ø´Ú© Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ Ùˆ پرسش زلزله اÙÚ©Ù† Ùˆ دلیر بودن در سنجشگری Ùˆ سخن Ú¯ÙØªÙ† Ùˆ پذیرش مسئولیّت Ù…ÛŒ باشد. زبان ØªÙØ§Ù‡Ù…ØŒ زبان آدمیگری Ùˆ شعور Ùˆ شخصیّت ÙØ±Ø¯ÛŒØŒ بدون کاربست خشونت Ùˆ خونریزی Ùˆ شکنجه Ùˆ Ú©ÙØ´ØªØ§Ø± Ùˆ آزار Ùˆ ØØ¨Ø³ Ùˆ ترور Ùˆ اعدام Ùˆ امثالهم Ù…ÛŒ باشد. زبان ØªÙØ§Ù‡Ù…ی، زبان انسانیست Ú©Ù‡ خردلی از ÙØ±ÙˆØ²Ù‡ های « ÙØ±Ø¯ÛŒÙ‘ت Ùˆ خویشاندیشی » در وجودش تعبیه باشد. زبان ØªÙØ§Ù‡Ù…ØŒ هرگز زبان قدرت Ùˆ اقتدار گرایی نیست. زبان ØªÙØ§Ù‡Ù…ØŒ زبان باهماندیشی Ùˆ باهمجویی Ùˆ باهمآزمایی Ùˆ همدردی Ù…ÛŒ باشد. زبان ØªÙØ§Ù‡Ù…ØŒ زبان شعور Ùˆ Ùهم Ùˆ تلاش برای شناخت Ùˆ سنجشگری تمام موانع ØªÙØ§Ù‡Ù… Ù…ÛŒ باشد . زبان ØªÙØ§Ù‡Ù…ØŒ زبان تصدیق Ùˆ شهادت دادن Ùˆ آمینگویی نیست. زبان ØªÙØ§Ù‡Ù…ØŒ زبان پرسشگری Ùˆ سنجشگری رادیکال بدون رعایت قدرتمندان Ùˆ Ù…Ù†ÙØ¹ØªÙ¾Ø±Ø³ØªØ§Ù† Ùˆ مالکین ØÙ‚ایق زمینی Ùˆ الهی Ù…ÛŒ باشد. زبان ØªÙØ§Ù‡Ù…ØŒ زبان انسانیست Ú©Ù‡ به هیچ ØÙ‚یقت غالب Ùˆ آمر هرگز Ùˆ هرگز شهادت نمی دهد Ùˆ در برابر آن نیز تعظیم Ùˆ تکریم نمی کند. زبان ØªÙØ§Ù‡Ù…ی، Ù…ØØµÙˆÙ„ رسمیّت بخشیدن به ÙØ±Ø¯ÛŒÙ‘تها Ùˆ معترضان Ùˆ سرکشان Ùˆ تکروها Ùˆ Ù†Ø§Ù…ØªØ¹Ø§Ø±ÙØ§Ù† Ùˆ دیگراندیشان Ùˆ قیام کننده گان Ùˆ خویشاندیشان است.
- ØªÙØ§Ù‡Ù… بدون پذیرش پرنسیب سنجشگری، ÙØ±ÛŒØ¨ Ùˆ عبودیّت است :
زبان ØªÙØ§Ù‡Ù…ÛŒ را نمی توان بدون سنجشگری موانع ØªÙØ§Ù‡Ù… به واقعیّت پذیری آن امیدوار بود. من نمی توانم با تایید Ùˆ تصدیق Ùˆ شهادت دادن به ØÙ‚ایق غالب Ùˆ آمر به زبان ØªÙØ§Ù‡Ù…ÛŒ با دیگران برسم. من زمانی Ù…ÛŒ توانم با دیگران، ØªÙØ§Ù‡Ù… داشته باشم Ú©Ù‡ مالک Ø§Ù†ØØµØ§Ø±ÛŒ هیچ ØÙ‚یقتی نباشند Ùˆ ادّعای Ù…ØµØ·ÙØ§Ø¦ÛŒ نیز نکنند. زبان ØªÙØ§Ù‡Ù…ØŒ زبان Ú¯ÙØª – Ùˆ – شنود انگیزشی Ùˆ تاثیر پذیری Ùˆ تاثیر گذاری برای بهمنشی Ùˆ بهزیستی Ùˆ بهکامی Ùˆ خشنودی Ùˆ شادمانی Ùˆ پروراندن Ø±ÙˆØ Ùˆ روان Ùˆ مغز یکدیگر است. زبان ØªÙØ§Ù‡Ù…ی، هرگز Ùˆ هرگز، شهادت دادن به جنایتها Ùˆ تبهکاریها Ùˆ خباثتها Ùˆ رذالتها Ùˆ خونریزیهای ØÙکّام Ùˆ مروّجان مذاهب ضدّ جان Ùˆ زندگی نیست Ú©Ù‡ نیست. من بدون سنجشگری موانع ØªÙØ§Ù‡Ù…ÛŒ نمی توانم با ØØªÙ‘ا برادران Ùˆ خواهران تنی خودم نیز سخنی داشته باشم. زبان ØªÙØ§Ù‡Ù…ی، زبان سنجشگری Ùˆ گشوده Ùکری Ù…ÛŒ باشد. زبان ØªÙØ§Ù‡Ù…ی،زبان پذیرش Ùˆ رسمیّت علنی دادن به تمام آنانیست Ú©Ù‡ در کلمات ÙØ±Ø¯ÛŒÙ‘ت Ùˆ Ø±ÙØªØ§Ø± شخصیّت Ù…Ù†ØØµØ± به ÙØ±Ø¯ خود سخن Ù…ÛŒ گویند Ùˆ Ù…ÛŒ زییند. زبان ØªÙØ§Ù‡Ù…ی، زبان تسلیم شدن به زورگویی ØÙکّام شمشیر به دست با ارگانهای سرکوبگرانشان نیست. زبان ØªÙØ§Ù‡Ù…ی، زبان استدلال Ùˆ منطق است. زبان ØªÙØ§Ù‡Ù…ی، زبان کاربست شمشیر Ùˆ شکنجه Ùˆ سنگسار Ùˆ قطع اعضا بدن Ùˆ ØØ¨Ø³ Ùˆ زندان Ùˆ تیر باران Ùˆ اعدام Ùˆ مصادره ÛŒ دارائیها Ùˆ غارت ØÙ‚Ù‘ Ùˆ ØÙ‚وق دیگران نیست. زبان ØªÙØ§Ù‡Ù…ی، زبان شعور Ùˆ Ùهم Ùˆ بینش Ùˆ رادمنشی Ùˆ دلیری Ùˆ گستاخی در سخن Ú¯ÙØªÙ† Ùˆ نوشتن Ùˆ زیستن Ù…ÛŒ باشد.
- در ستایش تضاد ها و گونا گونی جلوه های پدیداری اش :
کسی Ú©Ù‡ آن Ùهم Ùˆ شعور را ندارد تا بتواند « ØªÙØ§ÙˆØªÙ‡Ø§ Ùˆ تضادها » را ببیند، اگر سالهای سال نیز در صدها کتابخانه Ùˆ دانشگاه Ùˆ دانشکده Ùˆ پای تدریس اساتید گوناگون، غوطه بخورد Ùˆ Ù…ØØªÙˆÛŒØ§Øª کتابها را همچون توبره به دور گردن خودش ØÙ„Ù‚ آویز داشته باشد Ùˆ دائم به نشخوارشان سرگرم باشد Ùˆ صدها تجربه ÛŒ عینی Ùˆ ملموس به تن خویش نیز داشته باشد، هرگز نخواهد Ùهمید Ú©Ù‡ مسئله ÛŒ « عدالت در اسلامیّت »، Ú†Ù‡ ØªÙØ§ÙˆØª Ùˆ تضادی با « داد ورزی در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی ایرانزمین » دارد. همینطور Ú†Ù‡ ØªÙØ§ÙˆØªÙ‡Ø§ÛŒÛŒ عدالت اسلامیّت Ùˆ داد ورزی ایرانی با ترمینوسها مشابه ( = Gerechtigkeit / Justice ) در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Ù‡Ø§ Ùˆ تمدّنهای دیگر دارند. وقتی ما نمی توانیم ØªÙØ§ÙˆØªÙ‡Ø§ را تمییز Ùˆ تشخیص بدهیم، پیداست Ú©Ù‡ « عدالت اسلامی » را نیز نمی شناسیم Ùˆ نمی Ùهمیم؛ زیرا آنچه بیش از سه دهه است در ایرانزمین، ØØ§Ú©Ù… مطلق Ù…ÛŒ باشد، همان « عدالت الهی / اسلامی » هست Ú©Ù‡ با ترازوی قیراطی « شمشیر اقتلویی الّله به قوّه ÛŒ ولایت Ùقاهتی »، به پخش Ùˆ توسعه Ùˆ اجرای « سهم عدالت » به ایرانیان Ùˆ جهانیان مشغول Ùˆ کاسب هستند Ùˆ جای تعجب است Ú©Ù‡ چرا وارثان دین مورووثی( !ØŸ) آبا Ùˆ اجدادی خود از ØØ¶ÙˆØ± Ùˆ وجود Ùˆ مجریان « عدالت الهی / اسلامی »، ناراضی Ùˆ شاکی Ù…ÛŒ باشند Ùˆ دائم به اعتراض Ùˆ شورش Ùˆ طغیان Ùˆ سرکشی از اصول عدالت پخشی دین موروثی خود مشغولند؟.
- « دین موروثی » یا امتیاز Ù…ØµØ·ÙØ§Ø¦ÛŒØŸ :
اگر من از کسی بپرسم برای چی، یک چشمت آبی است Ùˆ چشم دیگرت Ø¨Ù†ÙØ´ØŸ Ùˆ از طر٠مقابلم، پاسخ بشنوم Ú©Ù‡ چشمهای من، ارثی Ù…ÛŒ باشند. پدرم همینطور بوده. پدر بزرگم نیز همینطور بوده. جدّ اعلا جدّم نیز تا آنجایی Ú©Ù‡ خبر دارم، همین گونه چشمها را داشته اند، هیچوقت در پاسخگویی او، شاخ درنمی آورم؛ زیرا Ø¨ØØ« « ژنتیک Ùˆ ارثیه های خونی » را Ù…ÛŒ Ùهمم. امّا وقتی کسی از این ØÙ‚یقت ژنتیکی بخواهد قیاس بگیرد Ùˆ ادّعای مضØÚ© « دین Ù…ÙˆØ±ÙˆÙØ«ÛŒ !ØŸ » بکند، معنایش این است Ú©Ù‡ سراسر آنچه اکنون در ایرانزمین ØØ§Ú©Ù… Ù…ÛŒ باشد، بایستی بی چون Ùˆ چرا Ù¾Ø°ÛŒØ±ÙØªÙ‡ شود Ùˆ هرگز لم Ùˆ بمی نیز در مسائل Ùˆ چگونگی واقعیّت آن نکند؛ زیرا آنچه، ارثی Ù…ÛŒ باشد، چیزیست Ú©Ù‡ به تار Ùˆ پود Ùˆ خون Ùˆ رگ Ùˆ Ù¾ÛŒ Ùˆ سلول Ùˆ نطÙÙ‡ Ùˆ دار Ùˆ ندار آدمی پیوند خورده است. با چنین ادّعای بی پایه Ùˆ بی مغز است Ú©Ù‡ چیز نویسان Ù…ÛŒ گویند هر ایرانی Ú©Ù‡ به دنیا Ù…ÛŒ آید بر پیشانی اش همچون جلّاد اوین، « اسدالّله لاجوردی »، مهر نماز، ØÚ©Ù‘اکی شده است Ùˆ دور تا دور کمرش نیز نوشته شده است: « لا إله إلا الله، Ù…ØÙ…ّد رسول الله ». همینطور روی شانه ÛŒ راستش، آخوندی با عمامه ÛŒ سیاه نشسته است Ùˆ روی شانه ÛŒ چپش نیز آخوندی با عمّامه ÛŒ سÙید. هر کجا بروند Ùˆ هر جایی Ú©Ù‡ باشند، چنین دین موروژی بسان دیگر ارثیه های ژنتیکی به هستی Ùˆ نیستی اشان عجین Ù…ÛŒ باشند. آمریکا باشند. باید با ماسک دیالوگ Ùˆ ØªÙØ§Ù‡Ù…ØŒ اقتلو اقتلو کنند. آلمان باشند، باید با ماسک دیالوگ Ùˆ ØªÙØ§Ù‡Ù…ØŒ اقتلو اقتلو کنند. ÙØ±Ø§Ù†Ø³Ù‡ باشند، باید با ماسک دیالوگ Ùˆ ØªÙØ§Ù‡Ù…ØŒ اقتلو اقتلو کنند. سوئد باشند، باید با ماسک دیالوگ Ùˆ ØªÙØ§Ù‡Ù…ØŒ اقتلو اقتلو کنند. کانادا باشند، باید با ماسک دیالوگ Ùˆ ØªÙØ§Ù‡Ù…ØŒ اقتلو اقتلو کنند. هلند باشند، باید با ماسک دیالوگ Ùˆ ØªÙØ§Ù‡Ù…ØŒ اقتلو اقتلو کنند. انگلیس باشند، باید با ماسک دیالوگ Ùˆ ØªÙØ§Ù‡Ù…ØŒ اقتلو اقتلو کنند. سوئیس باشند، باید با ماسک دیالوگ Ùˆ ØªÙØ§Ù‡Ù…ØŒ اقتلو اقتلو کنند. مقر سازمان ملل Ùˆ در Ø¯ÙØªØ± ØÙ‚وق بشر باشند، باید با ماسک دیالوگ Ùˆ ØªÙØ§Ù‡Ù…ØŒ اقتلو اقتلو کنند Ùˆ هیچکس نیز نبایستی در چند Ùˆ چون اقدامها Ùˆ ادّعاها Ùˆ کارهایشان دخالتی کند یا چون Ùˆ چرا کند؛ زیرا تمام آنچه را Ú©Ù‡ آنها انجام Ù…ÛŒ دهند، ارثی Ù…ÛŒ باشد Ùˆ چیزی Ú©Ù‡ ارثیست، درمانپذیر نیز نیست. این نظریّه را علم پزشکی نیز مهر مطلق تایید Ù…ÛŒ زند Ùˆ کسانی Ú©Ù‡ بر ضدّ پزشکی باشند، پیداست Ú©Ù‡ علمی نیستند Ùˆ Ø·Ø±ÙØ¯Ø§Ø± [ روایات Ùˆ Ø§ØØ§Ø¯ÛŒØ« یاجوج Ùˆ ماجوجی ] هستند؛ نه Ø·Ø±ÙØ¯Ø§Ø± [ اصول خدشه ناپذیر علمی به قوهّ ÛŒ جدال Ø§ØØ³Ù†! ].
- چرا ØªØØµÛŒÙ„ کرده ÛŒ ترسو Ùˆ کثیر النّّبش از سنجشگری اسلامیّت Ù…ÛŒ هراسد ØŸ:
جالب اینجاست Ú©Ù‡ اگر کسی بخواهد برای ریشه یابی چنین ددخویی Ùˆ ØªÙˆÙ‘ØØ´ÛŒ در تاریخ به دنبال آدرس بگردد، Ø¨Ù„Ø§ÙØ§ØµÙ„Ù‡ با واکنش آنها روبرو Ù…ÛŒ شود. Ù†Ø§Ø±Ø§ØØª Ù…ÛŒ شوند. Ø§ØØ³Ø§Ø³ کدورت Ùˆ ØÙ‚ارت Ù…ÛŒ کنند. بد Ùˆ بیراه به مورّخ Ùˆ تاریخگرا Ùˆ تاریخنویس Ù…ÛŒ دهند. Ù…ÛŒ خواهند تمام رگ Ùˆ ریشه ÛŒ ارثی خود را استتار کنند. ولی وقتی پای Ù…Ù†ÙØ¹Øª Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت Ùˆ امتیاز Ùˆ غارت Ùˆ چپاول Ùˆ زورگویی Ùˆ ستم Ùˆ شکنجه Ùˆ آزار پیش Ù…ÛŒ آید، Ø¨Ù„Ø§ÙØ§ØµÙ„ه، Ø±ÙØªØ§Ø±Ù‡Ø§ Ùˆ ØØ±Ú©ØªÙ‡Ø§ Ùˆ ستمهای آنها Ù…ÛŒ شود دین موروثی!ØŸ. به شتر Ú¯ÙØªÙ†Ø¯: بار ببر، Ú¯ÙØª من مرغم. Ú¯ÙØªÙ†Ø¯: پس تخم Ú©Ù†. Ú¯ÙØª من شترم. ØÚ©Ø§Ù„ا ØÚ©Ø§ÛŒØª مبلّغان Ùˆ مروّجان جوک بی مزه ÛŒ « دین موروثی !ØŸ » Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ به جای دلیر بودن در پاسخ Ú¯ÙØªÙ† به پرسشها، هنر Ùˆ استعداد خود را در ویراژگری برای رتوش کردن جنایتها Ùˆ خونریزیها Ùˆ Ú©Ø«Ø§ÙØªÚ©Ø§Ø±ÛŒÙ‡Ø§ØªÛŒ Ù…ÛŒ بینند Ú©Ù‡ به نام « الّله Ùˆ رسول Ùˆ قرآن » در ØÙ‚Ù‘ دیگران اجرا شده Ùˆ همچنان با ØªÙˆØØ´ÛŒ بدوی در ØØ§Ù„ اجرا شدن Ù…ÛŒ باشند.این مدعی روشنÙکر نه تنها در برابر تبه کاری های متولیان اسلام انتقادی ندارد بلکه Ø§Ù†ØªÙØ§Ø¯ کننده از اسلام را هم چون ملایان مسئول ÙØ± قه گرای معرÙÛŒ Ù…ÛŒ کند.
- Ù†Ùهمیدن تجربه ÛŒ نو زایی در باختر زمین :
انسانی Ú©Ù‡ چنین سطØÛŒ Ùˆ میان تهی است ØŒ پیداست Ú©Ù‡ وقتی از باختر زمین Ùˆ پروسه ÛŒ Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØªÙ‡Ø§ Ùˆ تØÙˆÙ‘لات اجتماعی Ùˆ اقتصادی Ùˆ کشوری Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ Ùˆ غیره Ùˆ ذالک آنها Ù…ÛŒ شنود، Ø¨Ù„Ø§ÙØ§ØµÙ„Ù‡ به این توهم دچار Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ Ø§ØµØØ§Ø¨ کلیسا با عشق Ùˆ علاقه از پیشگامان درجه یک تمام تØÙˆÙ‘لات اروپایی بودند Ùˆ اصلا اشخاصی به نام « Ùیلسو٠و متÙکّر Ùˆ هنرمند Ùˆ نقّاش Ùˆ آهنگساز Ùˆ دانش ورز Ùˆ امثالهم » وجود نداشته اند Ùˆ چنین اشخاصی Ùقط پرسونالهای قصّه های خراÙÛŒ عوام Ù…ÛŒ باشند Ú©Ù‡ برای لالایی کودکان بد خواب Ùˆ ØªÙØ®Ø³ØŒ ساخته Ùˆ پرداخته شده اند Ùˆ اصلا واقعیّتی ندارند. از روز ازل، نه گذشته ای وجود داشته است. نه قرار است Ú©Ù‡ آینده ای بیاید. همه چیز همین امروز است. عینی Ùˆ ملموس Ùˆ سندیّتی. در تاریخ اروپا، نه انگیزیسیونی بوده. نه Ø±ÙØ±Ù…اسیونی بوده. نه رنسانسی بوده. نه روشنگری بوده. هیچی نبوده است. قاÙله ÛŒ تمدن Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØªÙ‡Ø§ÛŒ غربی با Ú¯ÙÙ„ سر سبد آن؛ یعنی [ اصول خدشه ناپذیر ( !ØŸ ) علم ] ایده آلی Ùقط Ùˆ Ùقط به همّت Ø§ØµØØ§Ø¨ کلیسا به پیش برده شده است Ùˆ تمام Ú†Ù… Ùˆ خم قضایای Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØª Ùˆ تØÙˆÙ‘Ù„ نیز در « انجیل »، از طر٠پدر آسمانی (= عیسا Ù…Ø³ÛŒØ ) به Ø´Ú©Ù„ آکبند Ùˆ مهر Ùˆ موم شده در اختیار پاپها Ùˆ کاردینالها Ùˆ اسقÙها، تØÙˆÛŒÙ„ داده شده است تا عوام کالانعام باختر زمینی را به سوی صراط المستقیم واتیکان، هدایت کنند. به همین دلیل [ خدشه ناپذیر علمی! ]ØŒ ما ایرانیان نیز وظیÙÙ‡ Ùˆ رسالتمان است Ú©Ù‡ در ایرانزمین ØŒ مطیع Ùˆ خادم Ùˆ Ù…ÙØªØ¹Ù‡ ÛŒ ولایت Ùقاهتی باشیم تا با اصول خدشه ناپذیر علوم ØÙˆØ²ÙˆÛŒ به اوج مدرنیته برسیم! Ùˆ ØØªÙ‘ا از غربیان، سبقت نیز بگیریم!. چنین چیزنویسانی اعتقاد راسخ دارند Ú©Ù‡ در باختر زمین، هیچ متÙکّرانی نبودند Ú©Ù‡ برای ساقط کردن اقتدار Ùˆ آتوریته ÛŒ Ø§ØµØØ§Ø¨ کلیسایی Ùˆ ØØ§Ú©Ù…یّت هولناک انگیزیسیون به سراغ « اساطیر یونان Ùˆ روم باستان » Ø±ÙØªÙ‡ باشند Ùˆ با انگیخته شدن از مایه های تصاویر اسطوره ای آنها، به خنثا Ùˆ ساقط کردن مقتدرین الهی Ùˆ مدّعیان رستگاری کوشیده باشند. هرگز!. در نظر چنین اشخاصی، همه ÛŒ اسناد Ùˆ Ú¯ÙØªÙ‡ ها Ùˆ نوشته ها در باره ÛŒ گلاویزیهای متÙکّران Ùˆ ÙÛŒÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† Ùˆ دانشورزان Ùˆ هنرمندان باختر زمینی با Ø§ØµØØ§Ø¨ کلیسایی Ùˆ مسیØÛŒÙ‘ت Ùˆ یهودیّت، Ùقط ÙØ§Ù†ØªØ²ÛŒ Ùˆ بسان Ùیلمهای بولیوودی Ùˆ هالیوودی Ù…ÛŒ باشد.!ØŸ.
- ØªØØµÛŒÙ„ کرده ÛŒ Ù…ÙØªØ¹Ù‡ ÛŒ Ù…Ùلّایان از سنجشگری، Ù†ÙØ±Øª دارد :
سنجشگری، پرنسیپیست Ú©Ù‡ به هیچ ایدئولوژی Ùˆ نصّ Ùˆ مذهب Ùˆ مرام Ùˆ مسلک Ùˆ نظریّه Ùˆ تز Ùˆ غیره Ùˆ ذالک Ùˆ همچنین مقتدارن ØØ§Ú©Ù… Ùˆ سیّاسگران شیّاد هرگز Ùˆ هرگز ارج Ùˆ Ø§ØØªØ±Ø§Ù…ÛŒ نمی گذارد Ùˆ خوشایند هیچ Ù†ØÙ„Ù‡ ÛŒ قدرتپرست – Ú†Ù‡ آنان Ú©Ù‡ ØØ§Ú©Ù…ند، Ú†Ù‡ آنانی Ú©Ù‡ برای ØØ§Ú©Ù… شدن، تقلّا Ù…ÛŒ کنند – نمی تواند سخن بگوید Ùˆ بر رواق مذاج Ùˆ سلیقه ÛŒ آنها بنویسد Ùˆ بیندیشد Ùˆ Ø±ÙØªØ§Ø± کند. سنجشگری همواره به سوی سرند کردن Ùˆ بررسی ریشه ای تمام آن Ù…ÙØ¹Ø¶Ù„ات دست Ùˆ پاگیر داری گرایش دارد Ú©Ù‡ باهمستان انسانها را در کنار یکدیگر، مختل Ùˆ ناممکن Ùˆ ØØªÙ‘ا متلاشی Ù…ÛŒ کنند. سنجشگری، همواره Ù…ÛŒ کوشد Ú©Ù‡ « کلیدی ترین Ùˆ پایه ای ترین Ùˆ ریشه ای ترین Ù…ÙØ¹Ø¶Ù„ات Ùلاکتزا » را در مناسبات انسانها به دادگاه سنجشگری ÙØ±Ø§Ø®ÙˆØ§Ù†Ø¯. بنابر این، سنجشگری اسلامیّت، هرگز به معنای خصومت کردن با مسلمان جماعت نیست. سنجشگری مارکسیسم Ùˆ ایدئولوژیهای مشابه آن نیز، هرگز خصومت کردن Ùˆ ابلاغ Ùˆ صدور ØÙÚ©Ù… قتل مارکسیستها نیست. سنجشگری اساسا به Ù…ØØªÙˆÛŒÙ‘ات ذهنیّت انسانهایی رو Ù…ÛŒ آورد Ú©Ù‡ امکان ایجاد اغتشاشات Ùˆ مصیبتهای اجتماعی را تولید Ù…ÛŒ کنند.
مذهبی Ú©Ù‡ خودش را ØÙ‚یقت Ù…ØØ¶ Ùˆ تنها ØÙ‚یقت ÙØ±Ø§Ú©Ø§Ø¦Ù†Ø§ØªÛŒ Ùˆ زمینی Ù…ÛŒ شمارد، بالطّبع به مومنانش جواز هر نوع جنایتی را در ØÙ‚Ù‘ دیگران Ù…ÛŒ دهد. به همین دلیل، سنجشگری، دقیقا با آن مبانی اعتقاداتی گلاویز Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ در ذهنیّت Ùˆ روان Ùˆ مغز انسانها، ØØ§Ù„تی Ù…ØªØØ¬Ù‘ر Ùˆ سنگسان Ùˆ استبدادی Ùˆ زنگار Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ Ùˆ بسیار زمخت Ùˆ خشونت زا به خود Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ Ùˆ انسانها را « ابزار » خود ساخته اند. Ø§ÙØ³ اساس سنجشگری به گرداگرد این « ایده آل Ùˆ پرنسیپ » Ù…ÛŒ چرخد Ú©Ù‡ انسانها با آگاهی Ùˆ شعور ÙØ±Ø¯ÛŒ بتوانند، مالک اعتقادات خودشان باشند؛ نه اینکه اعتقادات بتوانند انسانها را اسیر Ùˆ ذلیل Ùˆ برده ÛŒ ØÙ‚یر خود بکنند. اعتقاداتی Ú©Ù‡ در تملّک من باشند، به آسانی Ù…ÛŒ توانم از آنها بگسلم بدون آنکه Ø§ØØ³Ø§Ø³ کمبود یا خلاء داشته باشم. ولی اعتقاداتی Ú©Ù‡ بر من، ØØ§Ú©Ù… Ùˆ آمر هستند، Ù…ÛŒ توانند مرا هم قربانی کنند هم قصّاب دیگران. بنابر این اصل است Ú©Ù‡ ØÚ©ÙˆÙ…تگران Ùˆ Ù…ÙØªØ¹Ù‡ گان تابع آنها، سنجشگری مبانی اعتقاداتی خود را [ تعصّبات Ùˆ نازلترین ÙØ±Ù… ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ !ØŸ ] Ù…ÛŒ دانند. از دیدگاه آنها، سنجشگری Ùˆ گشوده Ùکری Ùˆ مدارائی Ùˆ تولرانس؛ یعنی برپا کردن چرثقیل دار در ملاء عام. شکنجه Ùˆ Ú©ÙØ´ØªØ§Ø± در ØÙ‚Ù‘ دگر اندیشان. سنگسار Ùˆ شلّاق زدن Ùˆ شانتاژ کردن Ùˆ تار Ùˆ مار کردن Ùˆ آبرو ریزی انسانها. سرکوب Ùˆ لت Ùˆ پار کردن Ùˆ قبرستانسازی با جنازه ÛŒ Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØ§Ù† عقیدتی خود. قلع Ùˆ قمع Ùˆ ترور شنیع تمام دگراندیشان Ùˆ دگر رقیبان قدرتگرا. آنها اینگونه جنایتها را [ عالیترین !ØŸ ÙØ±Ù… سنجشگری Ùˆ تولرانس الهی ] Ù…ÛŒ دانند Ú©Ù‡ بسیار ستودنی Ùˆ پسندیده نیز Ù…ÛŒ باشد؛ زیرا « ØÙ‚یقت نصّی » Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت ÙØ§Ù‚د ÙØ±Ù‘ Ùˆ ÙØ§Ù‚د شایسته Ú¯ÛŒ آنها را تضمین Ùˆ تامین Ù…ÛŒ کنند!.
آن انساني Ú©Ù‡ خودش را با عقيده اش يکسان مي پندارد Ùˆ از سنجشگري عقيده اش به خشم مي آيد، انسان نيست؛ بلکه برده ÙŠ عقيده اش مي باشد. ما اگر آرزو مي کنيم Ú©Ù‡ جامعه اي باز Ùˆ گشوده Ùکر داشته باشيم، راهي نداريم سواي آنکه دلاورانه Ùˆ راستمنشانه با تمام مقدّسات کذّايي Ùˆ آراء بدون انديشه ÙŠ پيشکسوتان امامزاده گونه Ùˆ دانشهاي جزم آلود Ùˆ عقايد Ùˆ مذاهب مستبد، Ú†Ù‡ ØØ§Ú©Ù… بر اذهان مردم Ú†Ù‡ ØØ§Ú©Ù… بر ذهنيت خود با راستمنشي تام مبارزه کنيم Ùˆ خود را از آنها بگسلانيم تا انسانهايي جوينده Ùˆ پرسنده بار آييم. با Ø§ØØªØ±Ø§Ù… گذاردن به عقايد مردم، ما همچنان در قعر باتلاق واپسگرايي دست Ùˆ پا خواهيم زد. رعايت Ùˆ Ø§ØØªØ±Ø§Ù… به عقايد Ùˆ مذاهب Ùˆ ايدئولوژيها، خيانت به رشد Ùˆ Ø´Ú©ÙˆÙØ§ÙŠÙŠ Ø®ÙˆØ¯ از ÙŠÚ© طر٠و پايمالي ميراثهاي Ùکري ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ Ùˆ تمدّن بشري از سوي ديگر است. برای ایجاد Ùˆ نگاهبانی از « آزادیهای ÙØ±Ø¯ÛŒ Ùˆ اجتماعی Ùˆ پویایی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ باهمستان » بایستی با تمام عقايد Ùˆ مذاهب Ùˆ ايدئولوژيهاي الهي Ùˆ زميني Ùˆ ماوراالطبيعي Ùˆ رنگارنگ، مرزبندی Ø´Ùّا٠و ØµØ±ÛŒØ Ùˆ گویایی داشت. ما براي زيستن در کنار يکديگر به هيچ کتاب مقدّس Ùˆ علمي Ùˆ عقيدتی Ùˆ مذهبی Ùˆ ايدئولوژيکی Ùˆ رسول Ùˆ منجي Ùˆ رهبر نيازي نداريم؛ زيرا اگر باور داريم Ú©Ù‡ انسانهايي با Ùهم Ùˆ شعور هستيم Ùˆ مي توانيم با يکديگر سخن بگوييم Ùˆ از بهر Ø±ÙØ¹ دشواريهاي زندگي اجتماعي Ùˆ گيتايي خود با يکديگر رايزني کنيم، پس به هيچ مرجعي ÙØ±Ø§Ø³ÙˆÙŠ Ùهم Ùˆ شعور ÙØ±Ø¯ÙŠ Ø®ÙˆØ¯ نيز نبايد نيازي داشته باشيم. ما نبايد منجي بخواهيم؛ بلکه وجود انسانهايي را آرزو کنيم Ú©Ù‡ Ø§Ù„ÙØ¨Ø§ÙŠ Ø²Ù†Ø¯Ú¯ÙŠ را آموخته Ùˆ تجربه کرده باشند. به همين دليل، هيچ عقيده اي Ùˆ مذهبی Ùˆ کتابی Ùˆ الهی Ùˆ غیره Ùˆ ذالک به مستثنا شمردن خود از Ø±ÙØªÙ† به دامنه ÛŒ سنجشگري، هرگز ØÙ‚ّانيت ندارد ØØªÙ‘ا اگر معتقدانش ادّعا کنند Ú©Ù‡ عقيده يا مذهب يا دانش يا ايدئولوژي آنها، ØÙ‚يقت Ù…ØØ¶ الهی است. درست با ØÙ‚يقت شمردن چنين موانع مخرب است Ú©Ù‡ قلم سنجشگر ما بايستي بي پرواتر Ùˆ تند Ùˆ تيزتر شود.
پرداختن به سطØÛŒÙ‘ات آن مدّعی را بیش از این نشاید. اکنون بازگردم به اصل مطلب Ùˆ Ø·Ø±Ø Ú†Ù†Ø¯ پرسش کلیدی.
2- بÙنمایه های ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی ایرانزمین Ùˆ خاصمان آن.
آقای « نوری علاء »، عنایت داشته باشند Ú©Ù‡ با رویکرد خودش به سنجشگری هر Ù…ÙØ¹Ø¶Ù„ی؛ بویژه اسلامیّت، لزومی ندارد Ú©Ù‡ اینهمه راههای پر پیچ Ùˆ خم Ùˆ بیراهه های طول Ùˆ تاریک را بپیمایند؛ بلکه خیلی ØµØ±ÛŒØ Ùˆ یکراست Ù…ÛŒ توانند با رجوع به Ù…ØØªÙˆÛŒØ§Øª قرآن Ùˆ مقایسه ÛŒ آن با تجربیّات مایه ای ایرانیان، Ø¨Ù„Ø§ÙØ§ØµÙ„Ù‡ به تضاد Ùˆ خصومت سرسختانه ÛŒ اسلامیّت Ùˆ مومنان ریاکار Ùˆ شیّاد آن با ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانی Ù¾ÛŒ ببرند. اصل بایستی این باشد Ú©Ù‡ در سنجشگری اسلامیّت Ùˆ دیگر مذاهب سامی Ùˆ ØØªÙ‘ا هویّتهای ملل دیگر به « برجسته کردن Ùˆ مقایسه ÛŒ ØªÙØ§ÙˆØªÙ‡Ø§ Ùˆ تضادها Ùˆ دیگرسانیها Ùˆ تجربیّات مایه ای مردم خود » رو آورد تا دیگران بتوانند بدون هیچ دشواری به تمییز Ùˆ تشخیص دادن علل دشمنی Ùˆ خصومت اسلامیّت با بÙنمایه های ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی ایرانزمین Ù¾ÛŒ ببرند. ما برای شناختن Ùˆ سنجشگری « ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سرزمینمان » بایستی بتوانیم « Ù…ØØªÙˆÛŒÙ‘ات ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی ایرانزمین » را استخراج Ùˆ در کلمات Ùˆ Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… ÙØ±Ø¯ÛŒØŒ عبارت بندی کنیم Ùˆ نشان دهیم Ú©Ù‡ « ØªÙØ§ÙˆØª Ùˆ تضاد Ùˆ ناهمخوانی Ùˆ تنش تجربیّات مایه ای Ùˆ گوهری ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سرزمین ما » با مذاهب برآمده یا غالب شده بر آن Ùˆ همچنین تضاد Ùˆ ØªÙØ§ÙˆØª آن با تجربیّات ملل دیگر در کجاست؟. این به معنای آن نیست Ú©Ù‡ ما Ø¨ØØ« « برتری یا امتیازی یا Ù…ØµØ·ÙØ§Ø¦ÛŒ » را Ù…ÛŒ خواهیم Ø·Ø±Ø Ú©Ù†ÛŒÙ…Ø› بدانسان Ú©Ù‡ در مذاهب سامی مرسوم است؛ بلکه ما بر آنیم Ú©Ù‡ « چهره Ùˆ وجود Ùˆ ØªÙØ§ÙˆØª خویشتن را با دیگران » کش٠کنیم Ùˆ شناخت روشن Ùˆ گویا Ùˆ مرز بندی شده Ùˆ Ø´ÙّاÙÛŒ از « هویّت / خویشباشی » خودمان با دیگران داشته باشیم. Ø¨ØØ«Ù‡Ø§ÛŒÛŒ Ú©Ù‡ روشنگر هیچ چیزی نیستند Ùˆ در همان ØØ¯ Ùˆ ØØ¯ÙˆØ¯ قیل Ùˆ قالهای ØÙˆØ²ÙˆÛŒ Ù…ÛŒ باشند؛ سوای وقت تل٠کردن Ùˆ کاغذ سیاه کردن، Ø¨ØØ«Ù‡Ø§Ø¦ÛŒ هستند Ú©Ù‡ Ùقط ÙØ±Ø³Ø§ÛŒØ´ÛŒ Ùˆ تولید کننده ÛŒ انواع Ùˆ اقسام کژبرداشتهای مغرضانه Ùˆ اØÙ…قانه نیز Ù…ÛŒ باشند . منظور از « ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ايراني » چيست؟ بنمايه هاي چشمگير Ùˆ برجسته آن کدامند؟. چرا اين ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ با « مذاهب وارداتي سامي Ùˆ ایدئولوژیهای برآمده از آنها مثل مارکسیسم » در تضاد است؟. اين تضاد در کدام تصاوير يا ايده ها يا انديشه هايي نمودار مي شود؟. « ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی ايرانزمین »، چگونه زاييده Ùˆ پروريده شده است؟ اين ØµÙØªÙ‡Ø§ÙŠ Ù…Ù„Ù‘ÛŒ Ùˆ ايراني، يعني چه؟. ما برای نشان دادن « ØªÙØ§ÙˆØª Ùˆ تمایز خودمان با مبانی اعتقاداتی اسلامیّت » به واقعیّتها Ùˆ اصلها Ùˆ پرنسیپهایی بایستی استناد کنیم Ú©Ù‡ ØªÙØ§ÙˆØª Ùˆ تضاد گوهری « ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی ایرانزمین را با اصول Ùˆ مبانی اعتقاداتی اسلامیّت به طور کلّی » اثبات Ù…ÛŒ کنند Ùˆ نشان Ù…ÛŒ دهند؛ یعنی ØªÙØ§ÙˆØªÙ‡Ø§ Ùˆ تضادهایی Ú©Ù‡ با هیچ چیزی نمی توان آنان را به یکدیگر « جوش داد Ùˆ متّصل کرد ». بÙنمایه های ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی ایرانزمین کدامینند؟. :
ال٠) - قداست جان و زندگی:
پرنسیپ « قداست جان Ùˆ زندگی »، ابعاد گسترده ÙŠ گيتايي Ùˆ کيهاني ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ جهان آراي ايرانزمین را نشان Ù…ÛŒ دهد Ùˆ هر آن چيزي را در برمي گيرد Ú©Ù‡ نشانه اي از « جان Ùˆ زندگي » داشته باشد. « پرنسیپ قداست جان Ùˆ زندگي »، ريشه اي بسيار کهنسال در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ايرانزمين دارد. ردّ پاي چنين پرنسیپ ژر٠و انساندوستي ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ايراني را مي توان در « شاهنامه ÙŠ ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÙŠ Â» ديد. زماني Ú©Ù‡ « زال » زائيده مي شود، پدرش « سام »، دستور مي دهد Ú©Ù‡ او را به دليل « سپيد مويي Ùˆ سياه چشمي ( = ÙØ±ÙˆØ²Ù‡ های سیمرغی داشتن ) »، شبانه به گوشه اي ببرند Ùˆ سر به نيست کنند. با دستور « سام »، خادمان دربار،« زال ( = انسان به طور کلّي / زندگي ) » را به دليل آنچه Ú©Ù‡ از نظر اجتماع، « معيوب = سپيد مويي Ùˆ سياه چشمي » قلمداد مي شود به دور مي اÙکنند. سپس آنچه را Ú©Ù‡ به دور اÙکنده شده است، « خدا = سيمرغ گسترده پر » به ÙØ±Ø²Ù†Ø¯ÙŠ Ù…ÙŠ پذيرد Ùˆ او را بزرگ مي کند Ùˆ همال Ùˆ معشوقه ÙŠ خود مي کند. سالها مي گذرد تا « سام » از کردار خود پشيمان مي شود Ùˆ به جستجوي ÙØ±Ø²Ù†Ø¯ خود با « خدا = سيمرغ گسترده پر » رويارو مي شود. او در اين رويارويي درمي يابد Ú©Ù‡ « زندگي، مقدّس هست Ùˆ نبايد آن را دور اÙکند ØØªÙ‘ا اگر معيوب باشد. ». ÙØ¹Ù„ا برای طولانی نشدن مطلب، از صØÙ†Ù‡ سازیهای مشابه « تجربیات گوهری Ùˆ مایه ای ایرانی در روبرو شدن با خدا » در مذاهب سامی (= یهوديّت Ùˆ مسيØÙŠÙ‘ت Ùˆ اسلامیّت شمشیر اقتلویی )ØŒ صر٠نظر مي کنم.
ما با خواندن يا شنيدن چنين رويدادي، Ø¨Ù„Ø§ÙØ§ØµÙ„Ù‡ تصوّر مي کنيم Ú©Ù‡ ايرانيان باستان، انسانهاي خوشخيالی بوده اند Ùˆ براي سرگرمي همديگر، قصّه مي Ø¨Ø§ÙØªÙ‡ اند. از اين رو، ژر٠- انديشيده ترين Ùˆ عاليترين تجربيات مايه اي Ùˆ بي واسطه ÙŠ خودمان را با دستهاي خودمان پايمال مي کنيم. به عبارت دقيقتر Ùˆ مستدلتر؛ ما با دستهاي خودمان، قبر خودمان را ØÙر مي کنيم. آنهم تجربياتي Ú©Ù‡ تار – Ùˆ – پود « هويت / خويشباشي » ما را متعيّن مي کنند. نياکان ما بسان تمام ملتهاي جهان باستان، تجربيات خود را در تصاوير اسطوره اي بازتاب مي دادند Ùˆ طبيعيست Ú©Ù‡ تصاوير نيز از تجربیاتی سرچشمه Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ اند Ú©Ù‡ انسانها از باهمستان خود، استنتاج Ùˆ استخراج کرده اند. « تصوير سيمرغ گسترده پر = خدای ایرانیان در معنای وسیع تنوّع واقعیّتی اش )ØŒ در نگاه نخست به ذهن ما، پرنده اي عجيب Ùˆ غريب را تداعي مي کند Ú©Ù‡ البته خيلي کودکانه است چنين برداشتي از تصوير سيمرغ. در تصوير سیمرغ گسترده پر، ايرانيان، هويت خود را بازمي يابند. چنين تصويري از ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ هزاره اي مردماني [= قومها، قبيله ها، مليّتها، ايلها، تبارها، اقليّتها Ùˆ ... ] سخن مي گويد Ú©Ù‡ در طول تاريخ در Ùلات ايرانزمين گرد آمده اند Ùˆ در يکديگر ادغام شده اند Ùˆ عصاره ÙŠ باهمآيي Ùˆ باهمزيستي خود را در اين تصوير شکوهمند Ùˆ شايان ستايش بازتاب داده اند. انسانهاي جهان باستان هنوز از Ù„ØØ§Ø¸ انديشيدن تئوريک Ùˆ پروراندن Ù…ÙØ§Ù‡ÙŠÙ… به آن مرØÙ„Ù‡ نرسيده بودند Ú©Ù‡ تجربيات خود را بخواهند در Ù…ÙØ§Ù‡ÙŠÙ… « راسيوناليستي » عبارت بندي کنند. اين بود Ú©Ù‡ تصاوير، بهترين امکان براي انتقال Ùˆ Ù…ØØ§Ùظت Ùˆ دوام تجربيات مايه اي Ùˆ بي واسطه ÙŠ آنها بود. بعدها Ú©Ù‡ تÙکّر ÙلسÙÙŠ نم نم پروريده شد، گسستن پاداندیشانه از تصاوير اسطوره اي Ùˆ انديشيدن در Ù…ÙØ§Ù‡ÙŠÙ… ÙلسÙÙŠ شروع شد. البته این به معنای آن نیست Ú©Ù‡ با گسترش Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… راسیونالیستی، تصاویر اسطوره ای برای همیشه Ùˆ ابد از جوامع بشری، رخت بر بستند. اینطور نیست. پیوند تصویر Ùˆ Ù…Ùهوم، همیشه Ùˆ همه جا با بشر بوده Ùˆ هست Ùˆ خواهد بود.
در رویکرد ØªØØµÛŒÙ„ کرده گان اجتماع ما به میراث کتبی Ùˆ Ø´ÙØ§Ù‡ÛŒ سرزمینمان تا امروز Ùقط ÙØ§Ø¬Ø¹Ù‡ به دنبال ÙØ§Ø¬Ø¹Ù‡ رخ داده است؛ زیرا ادیبان تعلیق Ùˆ ØªØØ´ÛŒÙ‡ نویس Ùˆ اساتید دانشگاهی با اتیکت به همّت / به کوشش با آن ذهنیّت متشرّع خودشان، هنوز آن بینش Ùˆ ژرÙنگری مستدل را ندارند تا دریابند Ùˆ بÙهمند Ú©Ù‡ « تصویر ایرج در شاهنامه ÛŒ ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ »، سند Ùˆ منشور Ùˆ اعلامیه ÛŒ « آزاداندیشی Ùˆ جهانوطنی Ùˆ پرنسیپ قداست جان Ùˆ زندگی » Ù…ÛŒ باشد. اینگونه اساتید سطØÛŒ بین Ùˆ تعلیق Ùˆ ØªØØ´ÛŒÙ‡ نویس با تمام آن نوشتارهای مملوّ از Ú¯ÙØªØ¢ÙˆØ±Ø¯Ù‡Ø§ÛŒ ØªØØ±ÛŒÙÛŒ / متابعتی / ØØ¨Ù„ المتینی / نون قرض دهی خودشان به یکدیگر با نیّتهایی بسیار میهن پرستانه در سمت Ùˆ سوی « نابودی Ùˆ لت Ùˆ پار کردن ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی ایرانزمین »، شبانه روز، سعی بلیغ آکادمیکی Ùˆ آتوریته پسند دارند؛ زیرا ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانی برای اینان Ùقط « مشاعره گاه غبار روبی » Ù…ÛŒ باشد؛ نه آوردگاه تÙکّرات ÙØ±Ø¯ÛŒ. هیچکدام یک از این ادیبان Ùˆ اساتید تعلیق Ùˆ ØªØØ´ÛŒÙ‡ نویس تا امروز آن دلیری Ùˆ گشوده Ùکری را نداشته اند Ú©Ù‡ با رادمنشی در برابر تمام آن داده های اساتید اقدم خود Ùˆ غربیان سطØÛŒ نگر Ùˆ مطلق بیگانه با بÙنمایه های ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانی، Ùقط یک پرسش ساده ÛŒ Ø´Ú© آمیز کنند، قیام Ùˆ سرپیچی در برابر نظرات سطØÛŒ آنها، پیشکش تک، تکشان باد!.
هیچ کدام از اینهمه ادیبان Ùˆ اساتید مدّعی « شاهنامه پژوهی Ùˆ شاهنامه شناسی Ùˆ ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ شناس » تا امروز، آن دلیری Ùˆ گستاخی پرسیدن را نداشته اند Ú©Ù‡ با خواندن Ùقط یک بیت از « شاهنامه ÛŒ ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ » بتوانند « ایرانی Ùˆ هویّت ایرانی بودن » خود را بشناسند Ùˆ ØªÙØ§ÙˆØª آن را با دیگران؛ بویژه اسلامیّت، تمییز Ùˆ تشخیص دهند. برای آنها « شاهنامه »، گونه ای امامزاده برای نون در آوردن Ùˆ اسم در کردن Ù…ÛŒ باشد؛ نه « معدن Ùˆ چشمه ÛŒ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی Ùˆ ØÛŒØ§ØªØ¨Ø®Ø´ Ùˆ نو زاینده ÛŒ ایرانی Ùˆ ایرانزمین ». اینگونه اساتید Ú©Ù‡ بیش از شصت سال آزگار است به بی Ù…ØØªÙˆØ§ Ùˆ تو خالی کردن Ùˆ بی معنی جلوه دادن « میراث ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ Ùˆ تجربیّات ژر٠ایرانیان »، سرگرم دود چراغ خوردن Ù…ÛŒ باشند، هنوز آن درایت Ùˆ بینش Ùˆ گشوده Ùکری را پیدا نکرده اند تا دریابند Ú©Ù‡ « شاهنامه Ùˆ غزلیّات مولوی Ùˆ عطّار Ùˆ ØØ§Ùظ شیرازی Ùˆ کثیری از این متÙکّران رادمنش ایرانی » در تمام سرایشهای خود، همانا هویّت ایرانی را با مسئولیّت Ùˆ دلیری پاس داشته اند Ùˆ به صدها زبان Ùˆ عبارت، ایرانی بودن خود را Ùˆ دلبسته گیهای ژر٠خویش را به بÙنمایه های ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی ایرانی سروده اند Ùˆ ÙØ±ÛŒØ§Ø¯ زده اند. اینگونه ادیبان Ùˆ اساتید دانشگاهی هستند Ú©Ù‡ Ùلاکتها Ùˆ صغارتها Ùˆ ØÙ‚ارتهای ایرانی را در سیطره ÛŒ ØÙکّام شمشیر اقتلویی، امکانپذیر Ùˆ مهیّا Ù…ÛŒ کنند Ùˆ در هر ÙØ±ØµØª Ùˆ مکانی Ú©Ù‡ پیش آید ØØªÙ‘ا به همپایی Ùˆ همدستی Ùˆ همآوازی با آنان نیز از جان Ùˆ دل Ù…ÛŒ شتابند. تا چنین اساتید Ùˆ ادیبانی، مسند Ùˆ متولّی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ Ùˆ تاریخ ایرانی باشند، دوام ØÚ©ÙˆÙ…ت Ùقاهتی Ùˆ دیگر ØÚ©ÙˆÙ…تهای ضØÙ‘اکی، در ایرانزمین، اجتناب ناپذیر خواهد بود.
در سرزمين ما، چندين دوره وجود دارد Ú©Ù‡ بايستي آنها را با تيزبيني Ùˆ ژرÙنگري، دائم در پيش چشم خود داشت: 1- دوران Ø´Ú©Ù„ گيري ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ايران Ùˆ زايش Ùˆ پرورش تصوير سيمرغ گسترده پر. 2- دوران چيرگي ميترائيسم Ùˆ مبارزه با « ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی » Ùˆ تلاش براي جا انداختن Ùˆ تØÙ…یل Ùˆ تلقین ايده ÙŠ « قرباني خوني ». 3- دوران زايش « زرتشت » Ùˆ زرتشتيگري Ùˆ مبارزه ÙŠ سرسختانه ÙŠ دبيران Ùˆ موبدان قدرت پرست [ = نياکان آخوندهاي امروزي ] در تمام ابعاد تصوّر شدني با تصویر سیمرغ گسترده پر Ùˆ تقليب Ùˆ ØªØØ±ÙŠÙ Ùˆ مخدوش Ùˆ نابود کردن کثير زيادي از متون Ùˆ آثار Ùˆ نشانه هاي ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سيمرغي ايرانيان. 4- دوران استیلا ÛŒØ§ÙØªÙ† Ùˆ سقوط ساسانيان Ùˆ چيرگي خشونت آميز Ùˆ مملوّ از خونريزي اسلامیّت به Ú©Ù…Ú© Ùˆ طّراØÙŠ Ù…ØºØ²Ù‡Ø§ÛŒ متÙکّر سپاهيگري ايران بر سراسر امپراتوري ايرانزمين. 5- دوران برآمدن سلسله هاي متنوّع ØÚ©ÙˆÙ…تي Ùˆ آغاز نبردهاي ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÙŠ Ùˆ اجتماعي ايرانيان با قدرتهاي ØØ§Ú©Ù… براي گسترش Ùˆ واقعیّت پذیر کردن بÙنمایه های هويت خود{ = ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سيمرغي = مهر Ùˆ داد Ùˆ راستی Ùˆ قداست جان Ùˆ زندگی } در ابعاد زندگي ÙØ±Ø¯ÙŠ Ùˆ اجتماعي Ùˆ کشوري Ú©Ù‡ تا همین امروز همچنان ادامه دارد.
زندگي در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ايراني، « قداست » دارد؛ زيرا هر رويه اي از آن، چهره هايي ديگرسان از روند « خودگستري خدا » ( = سیمرغ گسترده پر ) هستند. در اين معنا، خدا براي ايراني، آشکار Ùˆ زيبا Ùˆ مهر ورز Ùˆ نگهبان جان Ùˆ رنگين کمان گرايشها Ùˆ بينشها Ùˆ تضادها Ùˆ تناقضها هست. در اصل، « خدا » از نظر ايراني، جوينده است Ùˆ براي رهانيدن جانداران از « درد »، پيوسته به رنگي ديگر Ùˆ امکان مددکاری دیگرگونه در مي آيد. از اين رو، هر جلوه اي نامتعار٠از او، قداست دارد؛ زيرا نشانه اي از اوست. به همين دليل بود Ú©Ù‡ « زال » در Ù„ØØ¸Ù‡ اي Ú©Ù‡ مي خواست از « سيمرغ » جدا شود، « سيمرغ »، پرهايي از وجود خودش را به او مي دهد Ùˆ مي گويد Ú©Ù‡ هر گاه به Ú©Ù…Ú© من نياز داشتي، ÙŠÚ©ÙŠ از اين پرها را آتش بزن. با آتش زدن « پر سيمرغ »، Ø¨Ù„Ø§ÙØ§ØµÙ„Ù‡ « سيمرغ » پديدار مي شد. زيرا در سوختن پر سيمرغ، خدا آتش مي Ú¯Ø±ÙØª از دردي Ú©Ù‡ انسان به آن Ú¯Ø±ÙØªØ§Ø± شده بود. « خدا » مي سوخت Ùˆ دردي را Ú©Ù‡ همالش داشت با تمام وجودش مي چشيد. هنوز Ú©Ù‡ هنوز است ايرانيان در مهر ورزي به ديگران مي گويند: « من دلم براي او مي سوزد. ». « خدا » در Ù„ØØ¸Ø§Øª درد بر انسانها پديدار مي شود Ùˆ آنها را از درد مي رهاند. « انسان Ùˆ خدا، همال Ùˆ همگوهر » يکديگر هستند؛ نه اينکه یکي آمر Ùˆ ديگري تابع باشد.
پرنسیپ « قداست » در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ايراني، زائيده ÙŠ شرم Ùˆ ارجگزاري Ùˆ Ù¾Ø°ÙŠØ±ÙØªÙ† آگاهانه ÙŠ رويه هاي رنگارنگ « خدا » هستند؛ زيرا « خدا »، « باهماد آمیخته به هم تمام دیگرسانیها Ùˆ تنوّعات Ùˆ بسیار چهره ها » هست Ùˆ زاينده Ùˆ پرورنده Ùˆ بالنده ÙŠ زندگي. از اين رو، براي ايراني، « خدا » نمي توانست جانستان Ùˆ خونريز باشد، زيرا هر گونه خونريزي، آسيب زدن به خودش بود. خدايي Ú©Ù‡ « زندگي » را به ديگري مي بخشد، هرگز نمي تواند « جانستان » باشد. در اين راستا، ØØªÙ‘ا مرگ طبیعی نيز عدم نيست؛ بلکه امتداد Ùˆ ÙØ±Ø§Ú¯Ø³ØªØ±ÙŠ Ø®Ø¯Ø§ در کائنات اسرار آميز هست. براي ايراني Ùقط « زندگي » وجود دارد Ùˆ « مرگ » به معناي Ùنا شدن Ùˆ نابودي نيست. در طول تاريخ کهنسال ما Ù…ØªØ§Ø³ÙØ§Ù†Ù‡ چنين تجربيات بي نظير از سوي قدرت پرستان بي ÙØ±Ù‘ Ùˆ ØÚ©Ù‘ام مستبد Ùˆ دبيران Ø°ÙŠÙ†ÙØ¹ Ùˆ موبدان در ذهنيّت Ùˆ روان ايرانيان به شدّت سرکوب Ùˆ واپس رانده شدند؛ ولي هميشه در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ عوام Ùˆ قصّه ها Ùˆ متلها Ùˆ زبانها Ùˆ لهجه ها Ùˆ آداب Ùˆ سّنن Ùˆ باورداشتها Ùˆ ØÚ©Ø§ÙŠØªÙ‡Ø§ÙŠ Ù…Ø±Ø¯Ù… Ùˆ اشعار Ùˆ سرایشهای شاعران ايرانزمين، پايدار Ùˆ ایده آل مردم ایران از « ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ باهمستان Ùˆ شیوه ÛŒ کشور داری Ùˆ جهان آرایی »، جاودانه؛ ولی همچنان نامکشو٠مانده اند.
با چيرگي ميترائيسم Ùˆ ريختن خون گاو ( = گاو، در تصاوير اسطوره اي همان مادر / پرنسیپ زاینده Ú¯ÛŒ مي باشد )ØŒ Ùلاکت Ùˆ تباهي ايرانزمين نيز آغاز شد Ú©Ù‡ مرده ريگ خشونتهاي بسيار آزارنده Ùˆ زننده ÙŠ آن در اسلامیّت، امتداد خودش را تا همین امروز ØÙظ کرده است. Ù†Ø§Ú¯ÙØªÙ‡ نگذارم Ú©Ù‡ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانی اصلا Ùˆ ابدا، زرتشتیگری Ùˆ میترائیسم Ùˆ مذاهب غالب شده بر آن نیست Ú©Ù‡ نیست. اسلامیّت نیز چیزی نیست سوای ØªÙØ§Ù„Ù‡ ÛŒ زرتشتیگری. با شعارهای دلخوشکنکی برای مراقبت کردن از « پاسارگاد Ùˆ دیگر بناهای تاریخی »، هرگز نمی توان « زهدان ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ مردم » خویش را نگاهبانی Ùˆ رستاخیزنده کرد. این به آن Ù…ÛŒ ماند Ú©Ù‡ در یک ØØ§Ø¯Ø«Ù‡ ÛŒ راننده Ú¯ÛŒ به جای نجات دادن Ùˆ به ÙØ±ÛŒØ§Ø¯ انسانها ÛŒ زخمی Ùˆ لهیده Ùˆ داغون شده رسیدن، به مراقبت از ماشین درب Ùˆ داغون رو آوریم Ùˆ تصوّر کنیم Ú©Ù‡ با ØÙØ· Ùˆ تعمیر کردن ماشینهای تصادÙÛŒ Ù…ÛŒ توان جان Ùˆ زندگی آنانی را Ø¨Ø§Ø²ÛŒØ§ÙØª Ú©Ù‡ در ØªØµØ§Ø¯ÙØŒ Ú©ÙØ´ØªÙ‡ شده اند. کثیری از همین مدّعیان نجات میراث تاریخی Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ ایرانزمین از تØÙ‚یر Ùˆ تمسخر Ùˆ پایمال کننده گان « ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی ایرانزمین » هستند. امروزه ما براي آنکه بتوانيم ايده ÙŠ ÙØ±Ù…انروايي ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی را در ايرانزمين واقعيّت پذير کنيم، هيچ راهي نداريم مگر اينکه تصوير « سيمرغ گسترده پر » را Ú©Ù‡ نگهبان جان Ùˆ زندگيست در برابر تصوير هولناک « الّله آمر به اقتلو اقتلو » بگذاريم؛ یعنی الاهی Ú©Ù‡ منشاء خونريزی Ùˆ قتل Ùˆ آزار Ùˆ تبعيض Ùˆ شکنجه Ùˆ غارت Ùˆ تخريب مي باشد. ما با بازشکاÙÙŠ Ùکري Ùˆ پروراندن تئوريک تجربيات اصيل خودمان است Ú©Ù‡ مي توانيم امکانهاي پلوراليسم ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ Ùˆ کشورداری Ùˆ ØÙ‚وق انسانها را بدون هیچ تمایز Ùˆ ØªÙØ§ÙˆØªÛŒ در دامنه ÙŠ دولت Ùˆ اجتماع، Ø´Ú©Ù„ بدهيم.
« تصویر ایده آلی سیمرغ گسترده پر » از نتایج باهماندیشی Ùˆ باهمزیستی قرنها زندگی ØµÙ„Ø Ø¢Ù…ÛŒØ² قبایل مهاجر در Ùلات ایران، زاییده Ùˆ پروریده شده است. وجود انواع Ùˆ اقسام قومهای ایرانی Ú©Ù‡ هنوز هر استانی از ایرانزمین به نام آنها رقم خورده است، اثبات Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ این ملّت در تنوّع وجودی اش به « پرنسیپهایی » ارج Ù…ÛŒ گزارد Ú©Ù‡ هویّت وجودی اش را پاس Ù…ÛŒ دارد Ùˆ نگهبان Ùˆ ØØ§Ùظ آن هست. « پرنسیپ باهمستان ایرانیان به طور کلّی » در ØÙ‚یقتی عریان Ùˆ مسلّم به نام « قداست جان Ùˆ زندگی » خانه Ùˆ کاشانه دارد. تجربه ÛŒ « به دور اÙکنده شدن زال Ùˆ Ù¾Ø°ÛŒØ±ÙØªÙ‡ شدنش از سوی خدا = سیمرغ گسترده پر » برای هر ایرانی ØØ¶ÙˆØ± ملموس Ùˆ اکنونبوده Ú¯ÛŒ = Present / Gegenwart دارد. آنچه را Ú©Ù‡ در « واقعه ÛŒ دربار سام Ùˆ زایش زال » از زبان « ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ در شاهنامه » Ù…ÛŒ شنویم، نمادیست از « سراسر صØÙ†Ù‡ Ùˆ میدان اجتماع ایرانی - جهانی » Ú©Ù‡ Ø±ÙØªØ§Ø± Ùˆ شیرازه Ùˆ گوهر « هویّت ایرانی » را نسبت به خودش Ùˆ جهان Ùˆ جانداران Ùˆ کائنات، متعیّن Ù…ÛŒ کند Ùˆ رقم Ù…ÛŒ زند. در تجربه ÛŒ به دور اÙکنده شدن زال، ایرانی درمی یابد Ú©Ù‡ « زندگی Ùˆ جان » را هر چند Ú©Ù‡ عر٠و قوانین Ùˆ اعتقادات Ùˆ باورهای مذهبی Ùˆ مراسم Ùˆ آداب Ùˆ غیره Ùˆ ذالک اجتماع Ùˆ ØØªÙ‘ا قوانین ØÚ©ÙˆÙ…تی بر ضدّ آنها باشند، بایستی بی چون Ùˆ چرا « نگهبان بود Ùˆ پرورید »؛ زیرا « جان Ùˆ زندگی » همان شاهرگ خداست Ú©Ù‡ در پدیده ها جاری Ùˆ ساری Ù…ÛŒ باشد Ùˆ خدا، هیچگاه Ùˆ هرگز نمی تواند « جانستان Ùˆ خونریز » باشد؛ زیرا خدایی Ú©Ù‡ اهل خونریزی باشد، نمی تواند پرنسیپا، پرورنده ÛŒ جان Ùˆ زندگی نیز باشد. Ùقط خدایی Ù…ÛŒ تواند، پروردگار باشد Ú©Ù‡ زندگی را در هر ÙØ±Ù…Ø´ ØØªÙ‘ا نوع معیوبش دوست Ù…ÛŒ دارد Ùˆ به آن مهر Ù…ÛŒ ورزد Ùˆ نگاهبان جان شیرین آن هست. اگر خدا بر ضدّ زندگی Ùˆ جان باشد، نبایستی از به دور اÙکنده شدن یک کودک معیوب(= زال / انسان Ùˆ جاندار به طور کلّی ) ØØªÙ‘ا خم به آبرو بیاورد؛ Ú†Ù‡ رسد به آنکه او را به ÙØ±Ø²Ù†Ø¯ÛŒ بپذیرد Ùˆ معشوق او نیز بشود Ùˆ در تمام دردهای زنده گانی ÙØ±Ø¯ÛŒ او بر وجودش پدیدار Ùˆ یاور شود. Ù†Ø§Ú¯ÙØªÙ‡ نماند Ú©Ù‡ معنای عیب Ùقط جنبه های Ùیزیکی قضیه نیست؛ بلکه معنای بسیار گسترده ÛŒ « دگرسانی Ùˆ دگر اندیشی Ùˆ دگر اعتقادی Ùˆ نامتعار٠بودن » Ùˆ امثالهم را در برمی گیرد . ایرانی با چنین تجربه ای Ú©Ù‡ در تصویر اسطوره ÛŒ « سیمرغ » واتابیده شده است، هویّت خود را Ùˆ ایده آلش را از سیاستهای Ø±ÙØªØ§Ø±ÛŒ Ùˆ کارگذاری ØÚ©ÙˆÙ…تگران Ùˆ مناسبات اجتماعی در کنش Ùˆ واکنش با دیگر جانداران برای همیشه Ùˆ ابد، متعیّن کرده است. معیار برای ایرانی، « جاندار بودن » Ù…ÛŒ باشد؛ نه عقیده Ùˆ مرام Ùˆ ایدئولوژی Ùˆ رنگ پوست Ùˆ قوم Ùˆ نژاد Ùˆ زبان Ùˆ غیره Ùˆ غیره. از این رو، آنانی Ú©Ù‡ زندگی را Ù…ÛŒ آزارند Ùˆ جان را قبضه Ù…ÛŒ کنند، همه بدون استثناء از قاتلان خدا Ùˆ در خصومت با زندگی Ùˆ جان هستند Ú©Ù‡ به بریدن شاهرگ خدا، مشغولند. اسلامیّت در تضاد با ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی ایرانزمین Ù…ÛŒ باشد؛ زیرا به امریّه ÛŒ « اقتلو اقتلو »، متّکی Ù…ÛŒ باشد.
همین پرنسیپ « قداست جان Ùˆ زندگی » بود Ú©Ù‡ امکانهای بسیار گسترده ÛŒ باهمستان انسانها را مهیّا کرد Ùˆ باعث شد Ú©Ù‡ ایرانیان در رشد Ùˆ توسعه Ùˆ ایجاد تمدّن بزرگ هخامنشی Ùˆ پل بزرگ ارتباطات ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ Ùˆ تجاری با سراسر جهان، نقش کلیدی Ùˆ اساسی Ùˆ Ùوق العاده ستودنی Ø§ÛŒÙØ§ کنند. همین پرنسیپ « قداست جان Ùˆ زندگی » بود Ú©Ù‡ به ایرانی اجازه نمی داد به Ù…ØªÙˆØØ´ ترین ساکنان شبه جزیره ÛŒ عربستان، کوچکترین گزندی برسانند. همین پرنسیپ « قداست جان Ùˆ زندگی » بود Ú©Ù‡ قوم یهود را از اسارت بابلیان بدون آنکه قطره خونی از دماغ Ø§ØØ¯ÛŒ ÙØ±Ùˆ چکد، به در آورد Ùˆ آزادی بخشید. همین پرنسیپ « قداست جان Ùˆ زندگی » بود Ú©Ù‡ نخستین « منشور جهانی ØÙ‚وق بشر » را تثبیت Ùˆ اجرا کرد. مسئله ÛŒ « پرنسیپ قداست جان Ùˆ زندگی » بر « ÙØ±ÙˆØ²Ù‡ های زایشی – پیدایشی »، استوار هست؛ زیرا آنچه Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ زاید Ùˆ به زایش، بار دار Ù…ÛŒ کند، به زیستن، ØÙ‚ّانیّت دارد Ùˆ هیچکس Ù…ØÙ‚Ù‘ نیست Ú©Ù‡ Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ Ùˆ Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡ اش را بیازارد. آزردن Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡ به معنای زجر دادن، Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ Ù…ÛŒ باشد.
------------
برای خواندن متن کامل به لینک های زیر مراجعه کنید
https://archives.farhangshahr.com/private_segment/issue_244032007 پانویسها:
1-
https://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=8403
2-
https://archives.farhangshahr.com/private_segment/issue_225022007/
تاریخ نگارش: بیست Ùˆ پنجم Ùوریه 2007 میلادی
در باره ÛŒ ارثیه ÛŒ ضØÙ‘اکیان
Ù¾ÛŒØ´Ú¯ÙØªØ§Ø± :
در این Ø¬ÙØ³ØªØ§Ø±ØŒ روی سخن من با « آقای اسماعیل نوری علاء » Ù…ÛŒ باشد. ولی قبل از اینکه Ø¨ØØ«Ù… را آغاز کنم، خودم را ملزم Ù…ÛŒ بینم Ú©Ù‡ در باره ÛŒ سطØÛŒÙ‘ات یک مدّعی ( 1 )ØŒ Ú©Ù‡ خود را در باره ÛŒ امکان شناخت اسلامیّت تاریخی Ùˆ واقعیّت امتدادی آن در دوران معاصر به ندانستن Ù…ÛŒ زند Ùˆ این را به پای بردباری در برابر آن Ù…ÛŒ گذارد، نکاتی را گوشزد کنم.
براستی کسی Ú©Ù‡ شخصیّت Ùˆ ÙØ±Ø¯ÛŒÙ‘ت Ùˆ هویّت روشن Ùˆ آشکاری نداشته باشد Ùˆ Ùقط نقش « کاتب » را Ø§ÛŒÙØ§ کند، هیچگاه مسئولیّت آنچه را Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ نویسد بر عهده نیز نمی گیرد. اینکه کسانی یا کسی ادّعا کند [ وکیل Ù…Ø¯Ø§ÙØ¹ هیچ دین Ùˆ مذهبی ] نیست، بایستی آن « Ùهم Ùˆ شعور Ùˆ آگاهی » را نیز داشته باشد Ú©Ù‡ از اظهار Ù„ØÛŒÙ‡ کردن در زمینه ای Ú©Ù‡ هیچ گونه شناخت پیش پا Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù‡ Ùˆ مبتدی نیز از آن ندارد Ùˆ وکالتی نیز به او نداده اند، با مسئولیّت ÙØ±Ø¯ÛŒ خودش واپس نشیند. کسی Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ گوید من راننده Ú¯ÛŒ بلد نیستم، Ù…ØÙ‚Ù‘ Ùˆ مجاز نیز نیست Ú©Ù‡ Ù¾ÙØ´Øª رÙÙ„ بنشیند Ùˆ اگر از سر ماجراجوی یا هوسهای دیگر به چنان کاری مرتکب شود، مسئولیّت عواقب آن را نیز بایستی با دلیری به گردن بگیرد.
بد Ùهمی های یک مدّعی در باره علم Ùˆ سنجشگری اسلامیّت:
- علم بدون اندیشیدن ÙØ±Ø¯ÛŒ Ùˆ بدون Ø´Ú© Ùˆ سنجشگری، هیچ ارزشی ندارد:
علم هیچگاه Ùˆ در هیچ دوره ای Ùˆ در هیچ زمانی، [ اصول خدشه ناپذیر ] نداشته است. علمی Ú©Ù‡ خدشه ناپذیر باشد، علم نیست؛ بلکه ایدئولوژی آکبند Ùˆ توتالیتری Ùˆ نصّ الهی Ù…ÛŒ باشد. همان علم ØÙˆØ²ÙˆÛŒ Ù…ÛŒ باشد Ùˆ هرگز « ساینس Ùˆ ÙˆÛŒØ³Ù†Ø´Ø§ÙØª Ùˆ اپیستمولوژی » نیست Ú©Ù‡ نیست. علم، دقیقا Ùˆ اساسا از نطÙÙ‡ ÛŒ آغازینش تا گسترش امروزی Ùˆ ÙØ±Ø¯Ø§Ø¦ÛŒ اش، « خدشه پذیر » بوده Ùˆ هست Ùˆ خواهد بود؛ زیرا خدشه پذیری علم، پرنسیپ سنجشگری آنست. علمی را Ú©Ù‡ نتوان در اصولش، چون Ùˆ چرا کرد، علم نیست؛ بلکه ضدّ علم است. امریه است. تØÙ…یق Ùˆ تلقین است. مذهب جزمی است. علم بر اساس خدشه پذیر بودن تمام ÙØ±Ø¶ÛŒÙ‡ ها Ùˆ نظریّه هاست Ú©Ù‡ امکانهای « نو جویی Ùˆ نو یابی Ùˆ نو اندیشی » را دارد. علمی Ú©Ù‡ خدشه ناپذیر باشد، Ùقط ترّه هات ØÙˆØ²ÙˆÛŒ Ùˆ الهی است.
- بنیان علم بر آزمون و خطاست:
علم به گرداگرد Ù…ØÙˆØ± « ÙØ±Ø¶ÛŒÙ‡ Ùˆ آزمایش Ùˆ خطا » Ù…ÛŒ چرخد. به همین سبب نیز، چیزی Ú©Ù‡ پرنسیپش از « ÙØ±Ø¶ÛŒÙ‡ Ùˆ آزمایش Ùˆ خطا »، ریشه بگیرد هیچگاه نمی تواند ادّعای « خدشه ناپذیری مطلق » کند. اگر علم، خدشه پذیر نبود، هنوز مردمان جهان تصوّر Ù…ÛŒ کردند Ú©Ù‡ زمین، مرکز کائنات است. اگر علم، خدشه پذیر نبود، هنوز انسانها تصوّر Ù…ÛŒ کردند آنچه Ø§ØµØØ§Ø¨ کلیسا Ùˆ امثال آنها وعظ Ù…ÛŒ کنند، ØÙ‚یقت Ù…ØØ¶ است. اگر علم، خدشه پذیر نبود، هنوز مردم تصوّر Ù…ÛŒ کردند Ú©Ù‡ Ùیزیک نیوتونی، جامع تمام Ùˆ کمال نظریّه هاست. اگر علم، خدشه پذیر نبود، هیچگاه بشر از غارها، پایش به بیرون غار نیز نمی رسید.
علم، این نیست Ú©Ù‡ ما، چشم Ùˆ گوش بسته، وارث بی چون Ùˆ چرای نتایج آن باشیم. از این رو، علمی را Ú©Ù‡ من به تن خویش در باره اش نیندیشیده Ùˆ Ú†Ù… Ùˆ خم آن را سنجشگری نکرده باشم، علم نیست. علمی Ú©Ù‡ از نتایج تدقیق شدنها Ùˆ تاملات Ùˆ سنجشگریها Ùˆ لم Ùˆ بم کردنهای من، ریشه نگیرد، علم نیست؛ بلکه متابعت کردن است. تقلید کردن است. هر Ú†ÛŒ آقا Ú¯ÙØªÙ† است. ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø§Ù„Ù…Ø³Ø§Ø¦Ù„ است. علمی Ú©Ù‡ Ù…ØØµÙˆÙ„ اندیشیدنها Ùˆ کاویدنها Ùˆ پرسشگریها Ùˆ سنجشگریهای ÙØ±Ø¯ÛŒ نباشد، علم نیست.
- آن Ú†Ù‡ Ú©Ù‡ بسیاری از ØªØØµÛŒÙ„ کرده گان ما، علمی Ù…ÛŒ پندارند، هیچ ربطی به علم ندارد:
علمی Ú©Ù‡ دیگران بیندیشند Ùˆ ما Ùقط، مصر٠کننده Ùˆ نشخوار کننده ÛŒ تولیداتشان باشیم، علم نیست. اینگونه علمهای بدون امّا Ùˆ اگر Ùˆ بدون باز سنجی Ùˆ سنجشگری، همان دنباله روی کردن از دیگران است. نمونه اش همان چیزی است Ú©Ù‡ در ایران از سوی ذهنیّتهای شیعه زده، مارکسیسم، خطاب Ù…ÛŒ شود؛ یعنی چیزی Ú©Ù‡ با آمینگویی طوطی وار Ú¯ÙØªØ§Ø±Ù‡Ø§ÛŒ دیگران همپاست. نوعی بازخوری Ùˆ بازگویی Ùˆ بازنویسی اندیشیده های دیگران است بدون آنکه سهم Ùˆ رنگی Ùˆ نشانه ای از وجود خود ما در آنها باشد. علم را زمانی Ù…ÛŒ توان کسب کرد Ú©Ù‡ تک، تک ما با سراسر آن چیزهایی ص٠آرایی Ùکری Ùˆ ØµØ±ÛŒØ Ú©Ù†ÛŒÙ… Ú©Ù‡ به ستیز با علم برمی آیند. خواه مذاهب باشند. خواه ادیان Ùˆ الاهان Ùˆ رسولان باشند. خواه ایدئولوژیها باشند. خواه مقتدران باشند. خواه تزهای آکادمیکی آتوریته داران باشند. خواه در هر زمینه ای Ú©Ù‡ تصوّر پذیر باشد، مانع ضدّ علمی وجود داشته باشد. علم، هیچگونه دامنه ÛŒ کبریای را به رسمیّت نمی شناسد Ùˆ هرگز به متوکّلان Ùˆ متولیّان چنان دامنه هایی نیز ارج نمی گزارد Ùˆ برای چیز نویسیهای Ù…Ø¯Ø§ÙØ¹Ø§Ù†Ø´Ø§Ù† نیز ارزشی قائل نیست. علم، هیچگاه رعایت کننده نیست. علمی Ú©Ù‡ رعایت بکند، علم نیست؛ بلکه آلت Ùˆ ابزار تØÙ…یق Ùˆ اقتدار گرایی Ùˆ زورگویی Ùˆ جهالت گستری Ù…ÛŒ باشد.
- ذهنیّت سنّتی Ùˆ اسلام زده، شعار « علم ØŒ علم » سر Ù…ÛŒ دهد؛ امّا معنای علم را، « ایمان متابعتی » Ù…ÛŒ Ùهمد:
علم در سنجشگری ذهنیّتهای سنّتی Ùˆ اعتقاداتی Ùˆ آداب Ùˆ رسومی Ùˆ مقلّدی Ùˆ متابعتی انسانهای یک جامعه است Ú©Ù‡ پا Ú¯Ø±ÙØªÙ† « شناخت Ùˆ دانش » را امکانپذیر Ù…ÛŒ کند. آنچه Ú©Ù‡ ØÙ‚یقتهای ØØ§Ú©Ù… Ùˆ نصّی Ùˆ الهی را Ù…ØØ§Ùظت Ùˆ Ù…Ø¯Ø§ÙØ¹Ù‡ کند، هرگز علم نیست Ùˆ هیچ ربطی نیز به علم ندارد؛ ولو بر پیشانی خودش، اتیکت علم را آویزان کرده باشد Ùˆ در پای عَلَم Ùˆ Ú©ÙØªÙ„ علم، سینه ÛŒ ای خونین Ùˆ مالین داشته باشد. علم، هیچگاه Ùˆ در هیچ کجای جهان نمی تواند [ خدشه ناپذیر ] باشد. خدشه ناپذیری علم؛ یعنی Ù¾Ø°ÛŒØ±ÙØªÙ† Ùˆ گردن نهادن به اصول Ùˆ نصّ آکادمیکی Ùˆ ایدئولوژیکی Ú©Ù‡ گرانیگاه خودش را از « مذهب به علم » تغییر داده است؛ ولی متابعت Ùˆ Ù…ÙØªØ¹Ù‡ Ú¯ÛŒ Ùˆ تقلید را همچنان به خودش آغشته دارد. علم، جست – Ùˆ – جو به تن خویش است. علم اندیشی Ùˆ تلاش برای کسب علم؛ یعنی پاد اندیشی Ùˆ قیام بر ضدّ تمام آن داده هایی Ú©Ù‡ اتکیت خدشه ناپذیری علم را بر پیشانی خود دارند. علمی اندیشی Ùˆ کش٠هر چیز تازه در هر زمینه ای Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ خواهد باشد، سنجشگری رادیکال تمام جزئیات داده ها Ùˆ ÛŒØ§ÙØªÙ‡ ها Ùˆ اصول مطلق Ùˆ ØÙ‚یقتهای نصّی Ùˆ ÙØ±Ø§Ú©Ø§Ø¦Ù†Ø§ØªÛŒ Ùˆ غیره Ùˆ ذالک Ù…ÛŒ باشد.
- علم، زبان ØªÙØ§Ù‡Ù… است:
زبان ØªÙØ§Ù‡Ù…ÛŒ به « Ùهم Ùˆ شعور Ùˆ ÙØ±Ø¯ÛŒÙ‘ت مستقل اندیش » Ùˆ گشوده Ùکری هر انسانی منوط Ùˆ ملزوم Ù…ÛŒ باشد. کسی Ú©Ù‡ مالک Ùˆ مروّج Ùˆ Ù…Ø¯Ø§ÙØ¹ ØÙ‚یقتهای نصّی Ùˆ آکادمیکی Ùˆ ایدئولوژیکی Ùˆ الهی Ù…ÛŒ باشد، هیچگاه به دنبال زبان ØªÙØ§Ù‡Ù…ÛŒ نیست؛ بلکه به دنبال بریدن زبان آنانی Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ در چند Ùˆ چون ØÙ‚یقتهای نصّی Ùˆ ÙØ±Ø§Ú©Ø§Ø¦Ù†Ø§ØªÛŒ Ùˆ ادّعای رسالت داشتن شیّادانی مزوّر، پرسشها Ù…ÛŒ کنند. مالک ØÙ‚یقت Ùˆ مروّج ØÙ‚یقت، هرگز زبان ØªÙØ§Ù‡Ù…ÛŒ ندارد؛ بلکه زبان تعلیمی Ùˆ تدریسی Ùˆ امریّه ای دارد. زبان ØªÙØ§Ù‡Ù…ØŒ زبان « نمیدانمی انگیزنده » Ù…ÛŒ باشد. زبان ØªÙØ§Ù‡Ù…ØŒ زبان Ø´Ú© Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ Ùˆ پرسش زلزله اÙÚ©Ù† Ùˆ دلیر بودن در سنجشگری Ùˆ سخن Ú¯ÙØªÙ† Ùˆ پذیرش مسئولیّت Ù…ÛŒ باشد. زبان ØªÙØ§Ù‡Ù…ØŒ زبان آدمیگری Ùˆ شعور Ùˆ شخصیّت ÙØ±Ø¯ÛŒØŒ بدون کاربست خشونت Ùˆ خونریزی Ùˆ شکنجه Ùˆ Ú©ÙØ´ØªØ§Ø± Ùˆ آزار Ùˆ ØØ¨Ø³ Ùˆ ترور Ùˆ اعدام Ùˆ امثالهم Ù…ÛŒ باشد. زبان ØªÙØ§Ù‡Ù…ی، زبان انسانیست Ú©Ù‡ خردلی از ÙØ±ÙˆØ²Ù‡ های « ÙØ±Ø¯ÛŒÙ‘ت Ùˆ خویشاندیشی » در وجودش تعبیه باشد. زبان ØªÙØ§Ù‡Ù…ØŒ هرگز زبان قدرت Ùˆ اقتدار گرایی نیست. زبان ØªÙØ§Ù‡Ù…ØŒ زبان باهماندیشی Ùˆ باهمجویی Ùˆ باهمآزمایی Ùˆ همدردی Ù…ÛŒ باشد. زبان ØªÙØ§Ù‡Ù…ØŒ زبان شعور Ùˆ Ùهم Ùˆ تلاش برای شناخت Ùˆ سنجشگری تمام موانع ØªÙØ§Ù‡Ù… Ù…ÛŒ باشد . زبان ØªÙØ§Ù‡Ù…ØŒ زبان تصدیق Ùˆ شهادت دادن Ùˆ آمینگویی نیست. زبان ØªÙØ§Ù‡Ù…ØŒ زبان پرسشگری Ùˆ سنجشگری رادیکال بدون رعایت قدرتمندان Ùˆ Ù…Ù†ÙØ¹ØªÙ¾Ø±Ø³ØªØ§Ù† Ùˆ مالکین ØÙ‚ایق زمینی Ùˆ الهی Ù…ÛŒ باشد. زبان ØªÙØ§Ù‡Ù…ØŒ زبان انسانیست Ú©Ù‡ به هیچ ØÙ‚یقت غالب Ùˆ آمر هرگز Ùˆ هرگز شهادت نمی دهد Ùˆ در برابر آن نیز تعظیم Ùˆ تکریم نمی کند. زبان ØªÙØ§Ù‡Ù…ی، Ù…ØØµÙˆÙ„ رسمیّت بخشیدن به ÙØ±Ø¯ÛŒÙ‘تها Ùˆ معترضان Ùˆ سرکشان Ùˆ تکروها Ùˆ Ù†Ø§Ù…ØªØ¹Ø§Ø±ÙØ§Ù† Ùˆ دیگراندیشان Ùˆ قیام کننده گان Ùˆ خویشاندیشان است.
- ØªÙØ§Ù‡Ù… بدون پذیرش پرنسیب سنجشگری، ÙØ±ÛŒØ¨ Ùˆ عبودیّت است :
زبان ØªÙØ§Ù‡Ù…ÛŒ را نمی توان بدون سنجشگری موانع ØªÙØ§Ù‡Ù… به واقعیّت پذیری آن امیدوار بود. من نمی توانم با تایید Ùˆ تصدیق Ùˆ شهادت دادن به ØÙ‚ایق غالب Ùˆ آمر به زبان ØªÙØ§Ù‡Ù…ÛŒ با دیگران برسم. من زمانی Ù…ÛŒ توانم با دیگران، ØªÙØ§Ù‡Ù… داشته باشم Ú©Ù‡ مالک Ø§Ù†ØØµØ§Ø±ÛŒ هیچ ØÙ‚یقتی نباشند Ùˆ ادّعای Ù…ØµØ·ÙØ§Ø¦ÛŒ نیز نکنند. زبان ØªÙØ§Ù‡Ù…ØŒ زبان Ú¯ÙØª – Ùˆ – شنود انگیزشی Ùˆ تاثیر پذیری Ùˆ تاثیر گذاری برای بهمنشی Ùˆ بهزیستی Ùˆ بهکامی Ùˆ خشنودی Ùˆ شادمانی Ùˆ پروراندن Ø±ÙˆØ Ùˆ روان Ùˆ مغز یکدیگر است. زبان ØªÙØ§Ù‡Ù…ی، هرگز Ùˆ هرگز، شهادت دادن به جنایتها Ùˆ تبهکاریها Ùˆ خباثتها Ùˆ رذالتها Ùˆ خونریزیهای ØÙکّام Ùˆ مروّجان مذاهب ضدّ جان Ùˆ زندگی نیست Ú©Ù‡ نیست. من بدون سنجشگری موانع ØªÙØ§Ù‡Ù…ÛŒ نمی توانم با ØØªÙ‘ا برادران Ùˆ خواهران تنی خودم نیز سخنی داشته باشم. زبان ØªÙØ§Ù‡Ù…ی، زبان سنجشگری Ùˆ گشوده Ùکری Ù…ÛŒ باشد. زبان ØªÙØ§Ù‡Ù…ی،زبان پذیرش Ùˆ رسمیّت علنی دادن به تمام آنانیست Ú©Ù‡ در کلمات ÙØ±Ø¯ÛŒÙ‘ت Ùˆ Ø±ÙØªØ§Ø± شخصیّت Ù…Ù†ØØµØ± به ÙØ±Ø¯ خود سخن Ù…ÛŒ گویند Ùˆ Ù…ÛŒ زییند. زبان ØªÙØ§Ù‡Ù…ی، زبان تسلیم شدن به زورگویی ØÙکّام شمشیر به دست با ارگانهای سرکوبگرانشان نیست. زبان ØªÙØ§Ù‡Ù…ی، زبان استدلال Ùˆ منطق است. زبان ØªÙØ§Ù‡Ù…ی، زبان کاربست شمشیر Ùˆ شکنجه Ùˆ سنگسار Ùˆ قطع اعضا بدن Ùˆ ØØ¨Ø³ Ùˆ زندان Ùˆ تیر باران Ùˆ اعدام Ùˆ مصادره ÛŒ دارائیها Ùˆ غارت ØÙ‚Ù‘ Ùˆ ØÙ‚وق دیگران نیست. زبان ØªÙØ§Ù‡Ù…ی، زبان شعور Ùˆ Ùهم Ùˆ بینش Ùˆ رادمنشی Ùˆ دلیری Ùˆ گستاخی در سخن Ú¯ÙØªÙ† Ùˆ نوشتن Ùˆ زیستن Ù…ÛŒ باشد.
- در ستایش تضاد ها و گونا گونی جلوه های پدیداری اش :
کسی Ú©Ù‡ آن Ùهم Ùˆ شعور را ندارد تا بتواند « ØªÙØ§ÙˆØªÙ‡Ø§ Ùˆ تضادها » را ببیند، اگر سالهای سال نیز در صدها کتابخانه Ùˆ دانشگاه Ùˆ دانشکده Ùˆ پای تدریس اساتید گوناگون، غوطه بخورد Ùˆ Ù…ØØªÙˆÛŒØ§Øª کتابها را همچون توبره به دور گردن خودش ØÙ„Ù‚ آویز داشته باشد Ùˆ دائم به نشخوارشان سرگرم باشد Ùˆ صدها تجربه ÛŒ عینی Ùˆ ملموس به تن خویش نیز داشته باشد، هرگز نخواهد Ùهمید Ú©Ù‡ مسئله ÛŒ « عدالت در اسلامیّت »، Ú†Ù‡ ØªÙØ§ÙˆØª Ùˆ تضادی با « داد ورزی در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی ایرانزمین » دارد. همینطور Ú†Ù‡ ØªÙØ§ÙˆØªÙ‡Ø§ÛŒÛŒ عدالت اسلامیّت Ùˆ داد ورزی ایرانی با ترمینوسها مشابه ( = Gerechtigkeit / Justice ) در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Ù‡Ø§ Ùˆ تمدّنهای دیگر دارند. وقتی ما نمی توانیم ØªÙØ§ÙˆØªÙ‡Ø§ را تمییز Ùˆ تشخیص بدهیم، پیداست Ú©Ù‡ « عدالت اسلامی » را نیز نمی شناسیم Ùˆ نمی Ùهمیم؛ زیرا آنچه بیش از سه دهه است در ایرانزمین، ØØ§Ú©Ù… مطلق Ù…ÛŒ باشد، همان « عدالت الهی / اسلامی » هست Ú©Ù‡ با ترازوی قیراطی « شمشیر اقتلویی الّله به قوّه ÛŒ ولایت Ùقاهتی »، به پخش Ùˆ توسعه Ùˆ اجرای « سهم عدالت » به ایرانیان Ùˆ جهانیان مشغول Ùˆ کاسب هستند Ùˆ جای تعجب است Ú©Ù‡ چرا وارثان دین مورووثی( !ØŸ) آبا Ùˆ اجدادی خود از ØØ¶ÙˆØ± Ùˆ وجود Ùˆ مجریان « عدالت الهی / اسلامی »، ناراضی Ùˆ شاکی Ù…ÛŒ باشند Ùˆ دائم به اعتراض Ùˆ شورش Ùˆ طغیان Ùˆ سرکشی از اصول عدالت پخشی دین موروثی خود مشغولند؟.
- « دین موروثی » یا امتیاز Ù…ØµØ·ÙØ§Ø¦ÛŒØŸ :
اگر من از کسی بپرسم برای چی، یک چشمت آبی است Ùˆ چشم دیگرت Ø¨Ù†ÙØ´ØŸ Ùˆ از طر٠مقابلم، پاسخ بشنوم Ú©Ù‡ چشمهای من، ارثی Ù…ÛŒ باشند. پدرم همینطور بوده. پدر بزرگم نیز همینطور بوده. جدّ اعلا جدّم نیز تا آنجایی Ú©Ù‡ خبر دارم، همین گونه چشمها را داشته اند، هیچوقت در پاسخگویی او، شاخ درنمی آورم؛ زیرا Ø¨ØØ« « ژنتیک Ùˆ ارثیه های خونی » را Ù…ÛŒ Ùهمم. امّا وقتی کسی از این ØÙ‚یقت ژنتیکی بخواهد قیاس بگیرد Ùˆ ادّعای مضØÚ© « دین Ù…ÙˆØ±ÙˆÙØ«ÛŒ !ØŸ » بکند، معنایش این است Ú©Ù‡ سراسر آنچه اکنون در ایرانزمین ØØ§Ú©Ù… Ù…ÛŒ باشد، بایستی بی چون Ùˆ چرا Ù¾Ø°ÛŒØ±ÙØªÙ‡ شود Ùˆ هرگز لم Ùˆ بمی نیز در مسائل Ùˆ چگونگی واقعیّت آن نکند؛ زیرا آنچه، ارثی Ù…ÛŒ باشد، چیزیست Ú©Ù‡ به تار Ùˆ پود Ùˆ خون Ùˆ رگ Ùˆ Ù¾ÛŒ Ùˆ سلول Ùˆ نطÙÙ‡ Ùˆ دار Ùˆ ندار آدمی پیوند خورده است. با چنین ادّعای بی پایه Ùˆ بی مغز است Ú©Ù‡ چیز نویسان Ù…ÛŒ گویند هر ایرانی Ú©Ù‡ به دنیا Ù…ÛŒ آید بر پیشانی اش همچون جلّاد اوین، « اسدالّله لاجوردی »، مهر نماز، ØÚ©Ù‘اکی شده است Ùˆ دور تا دور کمرش نیز نوشته شده است: « لا إله إلا الله، Ù…ØÙ…ّد رسول الله ». همینطور روی شانه ÛŒ راستش، آخوندی با عمامه ÛŒ سیاه نشسته است Ùˆ روی شانه ÛŒ چپش نیز آخوندی با عمّامه ÛŒ سÙید. هر کجا بروند Ùˆ هر جایی Ú©Ù‡ باشند، چنین دین موروژی بسان دیگر ارثیه های ژنتیکی به هستی Ùˆ نیستی اشان عجین Ù…ÛŒ باشند. آمریکا باشند. باید با ماسک دیالوگ Ùˆ ØªÙØ§Ù‡Ù…ØŒ اقتلو اقتلو کنند. آلمان باشند، باید با ماسک دیالوگ Ùˆ ØªÙØ§Ù‡Ù…ØŒ اقتلو اقتلو کنند. ÙØ±Ø§Ù†Ø³Ù‡ باشند، باید با ماسک دیالوگ Ùˆ ØªÙØ§Ù‡Ù…ØŒ اقتلو اقتلو کنند. سوئد باشند، باید با ماسک دیالوگ Ùˆ ØªÙØ§Ù‡Ù…ØŒ اقتلو اقتلو کنند. کانادا باشند، باید با ماسک دیالوگ Ùˆ ØªÙØ§Ù‡Ù…ØŒ اقتلو اقتلو کنند. هلند باشند، باید با ماسک دیالوگ Ùˆ ØªÙØ§Ù‡Ù…ØŒ اقتلو اقتلو کنند. انگلیس باشند، باید با ماسک دیالوگ Ùˆ ØªÙØ§Ù‡Ù…ØŒ اقتلو اقتلو کنند. سوئیس باشند، باید با ماسک دیالوگ Ùˆ ØªÙØ§Ù‡Ù…ØŒ اقتلو اقتلو کنند. مقر سازمان ملل Ùˆ در Ø¯ÙØªØ± ØÙ‚وق بشر باشند، باید با ماسک دیالوگ Ùˆ ØªÙØ§Ù‡Ù…ØŒ اقتلو اقتلو کنند Ùˆ هیچکس نیز نبایستی در چند Ùˆ چون اقدامها Ùˆ ادّعاها Ùˆ کارهایشان دخالتی کند یا چون Ùˆ چرا کند؛ زیرا تمام آنچه را Ú©Ù‡ آنها انجام Ù…ÛŒ دهند، ارثی Ù…ÛŒ باشد Ùˆ چیزی Ú©Ù‡ ارثیست، درمانپذیر نیز نیست. این نظریّه را علم پزشکی نیز مهر مطلق تایید Ù…ÛŒ زند Ùˆ کسانی Ú©Ù‡ بر ضدّ پزشکی باشند، پیداست Ú©Ù‡ علمی نیستند Ùˆ Ø·Ø±ÙØ¯Ø§Ø± [ روایات Ùˆ Ø§ØØ§Ø¯ÛŒØ« یاجوج Ùˆ ماجوجی ] هستند؛ نه Ø·Ø±ÙØ¯Ø§Ø± [ اصول خدشه ناپذیر علمی به قوهّ ÛŒ جدال Ø§ØØ³Ù†! ].
- چرا ØªØØµÛŒÙ„ کرده ÛŒ ترسو Ùˆ کثیر النّّبش از سنجشگری اسلامیّت Ù…ÛŒ هراسد ØŸ:
جالب اینجاست Ú©Ù‡ اگر کسی بخواهد برای ریشه یابی چنین ددخویی Ùˆ ØªÙˆÙ‘ØØ´ÛŒ در تاریخ به دنبال آدرس بگردد، Ø¨Ù„Ø§ÙØ§ØµÙ„Ù‡ با واکنش آنها روبرو Ù…ÛŒ شود. Ù†Ø§Ø±Ø§ØØª Ù…ÛŒ شوند. Ø§ØØ³Ø§Ø³ کدورت Ùˆ ØÙ‚ارت Ù…ÛŒ کنند. بد Ùˆ بیراه به مورّخ Ùˆ تاریخگرا Ùˆ تاریخنویس Ù…ÛŒ دهند. Ù…ÛŒ خواهند تمام رگ Ùˆ ریشه ÛŒ ارثی خود را استتار کنند. ولی وقتی پای Ù…Ù†ÙØ¹Øª Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت Ùˆ امتیاز Ùˆ غارت Ùˆ چپاول Ùˆ زورگویی Ùˆ ستم Ùˆ شکنجه Ùˆ آزار پیش Ù…ÛŒ آید، Ø¨Ù„Ø§ÙØ§ØµÙ„ه، Ø±ÙØªØ§Ø±Ù‡Ø§ Ùˆ ØØ±Ú©ØªÙ‡Ø§ Ùˆ ستمهای آنها Ù…ÛŒ شود دین موروثی!ØŸ. به شتر Ú¯ÙØªÙ†Ø¯: بار ببر، Ú¯ÙØª من مرغم. Ú¯ÙØªÙ†Ø¯: پس تخم Ú©Ù†. Ú¯ÙØª من شترم. ØÚ©Ø§Ù„ا ØÚ©Ø§ÛŒØª مبلّغان Ùˆ مروّجان جوک بی مزه ÛŒ « دین موروثی !ØŸ » Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ به جای دلیر بودن در پاسخ Ú¯ÙØªÙ† به پرسشها، هنر Ùˆ استعداد خود را در ویراژگری برای رتوش کردن جنایتها Ùˆ خونریزیها Ùˆ Ú©Ø«Ø§ÙØªÚ©Ø§Ø±ÛŒÙ‡Ø§ØªÛŒ Ù…ÛŒ بینند Ú©Ù‡ به نام « الّله Ùˆ رسول Ùˆ قرآن » در ØÙ‚Ù‘ دیگران اجرا شده Ùˆ همچنان با ØªÙˆØØ´ÛŒ بدوی در ØØ§Ù„ اجرا شدن Ù…ÛŒ باشند.این مدعی روشنÙکر نه تنها در برابر تبه کاری های متولیان اسلام انتقادی ندارد بلکه Ø§Ù†ØªÙØ§Ø¯ کننده از اسلام را هم چون ملایان مسئول ÙØ± قه گرای معرÙÛŒ Ù…ÛŒ کند.
- Ù†Ùهمیدن تجربه ÛŒ نو زایی در باختر زمین :
انسانی Ú©Ù‡ چنین سطØÛŒ Ùˆ میان تهی است ØŒ پیداست Ú©Ù‡ وقتی از باختر زمین Ùˆ پروسه ÛŒ Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØªÙ‡Ø§ Ùˆ تØÙˆÙ‘لات اجتماعی Ùˆ اقتصادی Ùˆ کشوری Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ Ùˆ غیره Ùˆ ذالک آنها Ù…ÛŒ شنود، Ø¨Ù„Ø§ÙØ§ØµÙ„Ù‡ به این توهم دچار Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ Ø§ØµØØ§Ø¨ کلیسا با عشق Ùˆ علاقه از پیشگامان درجه یک تمام تØÙˆÙ‘لات اروپایی بودند Ùˆ اصلا اشخاصی به نام « Ùیلسو٠و متÙکّر Ùˆ هنرمند Ùˆ نقّاش Ùˆ آهنگساز Ùˆ دانش ورز Ùˆ امثالهم » وجود نداشته اند Ùˆ چنین اشخاصی Ùقط پرسونالهای قصّه های خراÙÛŒ عوام Ù…ÛŒ باشند Ú©Ù‡ برای لالایی کودکان بد خواب Ùˆ ØªÙØ®Ø³ØŒ ساخته Ùˆ پرداخته شده اند Ùˆ اصلا واقعیّتی ندارند. از روز ازل، نه گذشته ای وجود داشته است. نه قرار است Ú©Ù‡ آینده ای بیاید. همه چیز همین امروز است. عینی Ùˆ ملموس Ùˆ سندیّتی. در تاریخ اروپا، نه انگیزیسیونی بوده. نه Ø±ÙØ±Ù…اسیونی بوده. نه رنسانسی بوده. نه روشنگری بوده. هیچی نبوده است. قاÙله ÛŒ تمدن Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØªÙ‡Ø§ÛŒ غربی با Ú¯ÙÙ„ سر سبد آن؛ یعنی [ اصول خدشه ناپذیر ( !ØŸ ) علم ] ایده آلی Ùقط Ùˆ Ùقط به همّت Ø§ØµØØ§Ø¨ کلیسا به پیش برده شده است Ùˆ تمام Ú†Ù… Ùˆ خم قضایای Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØª Ùˆ تØÙˆÙ‘Ù„ نیز در « انجیل »، از طر٠پدر آسمانی (= عیسا Ù…Ø³ÛŒØ ) به Ø´Ú©Ù„ آکبند Ùˆ مهر Ùˆ موم شده در اختیار پاپها Ùˆ کاردینالها Ùˆ اسقÙها، تØÙˆÛŒÙ„ داده شده است تا عوام کالانعام باختر زمینی را به سوی صراط المستقیم واتیکان، هدایت کنند. به همین دلیل [ خدشه ناپذیر علمی! ]ØŒ ما ایرانیان نیز وظیÙÙ‡ Ùˆ رسالتمان است Ú©Ù‡ در ایرانزمین ØŒ مطیع Ùˆ خادم Ùˆ Ù…ÙØªØ¹Ù‡ ÛŒ ولایت Ùقاهتی باشیم تا با اصول خدشه ناپذیر علوم ØÙˆØ²ÙˆÛŒ به اوج مدرنیته برسیم! Ùˆ ØØªÙ‘ا از غربیان، سبقت نیز بگیریم!. چنین چیزنویسانی اعتقاد راسخ دارند Ú©Ù‡ در باختر زمین، هیچ متÙکّرانی نبودند Ú©Ù‡ برای ساقط کردن اقتدار Ùˆ آتوریته ÛŒ Ø§ØµØØ§Ø¨ کلیسایی Ùˆ ØØ§Ú©Ù…یّت هولناک انگیزیسیون به سراغ « اساطیر یونان Ùˆ روم باستان » Ø±ÙØªÙ‡ باشند Ùˆ با انگیخته شدن از مایه های تصاویر اسطوره ای آنها، به خنثا Ùˆ ساقط کردن مقتدرین الهی Ùˆ مدّعیان رستگاری کوشیده باشند. هرگز!. در نظر چنین اشخاصی، همه ÛŒ اسناد Ùˆ Ú¯ÙØªÙ‡ ها Ùˆ نوشته ها در باره ÛŒ گلاویزیهای متÙکّران Ùˆ ÙÛŒÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† Ùˆ دانشورزان Ùˆ هنرمندان باختر زمینی با Ø§ØµØØ§Ø¨ کلیسایی Ùˆ مسیØÛŒÙ‘ت Ùˆ یهودیّت، Ùقط ÙØ§Ù†ØªØ²ÛŒ Ùˆ بسان Ùیلمهای بولیوودی Ùˆ هالیوودی Ù…ÛŒ باشد.!ØŸ.
- ØªØØµÛŒÙ„ کرده ÛŒ Ù…ÙØªØ¹Ù‡ ÛŒ Ù…Ùلّایان از سنجشگری، Ù†ÙØ±Øª دارد :
سنجشگری، پرنسیپیست Ú©Ù‡ به هیچ ایدئولوژی Ùˆ نصّ Ùˆ مذهب Ùˆ مرام Ùˆ مسلک Ùˆ نظریّه Ùˆ تز Ùˆ غیره Ùˆ ذالک Ùˆ همچنین مقتدارن ØØ§Ú©Ù… Ùˆ سیّاسگران شیّاد هرگز Ùˆ هرگز ارج Ùˆ Ø§ØØªØ±Ø§Ù…ÛŒ نمی گذارد Ùˆ خوشایند هیچ Ù†ØÙ„Ù‡ ÛŒ قدرتپرست – Ú†Ù‡ آنان Ú©Ù‡ ØØ§Ú©Ù…ند، Ú†Ù‡ آنانی Ú©Ù‡ برای ØØ§Ú©Ù… شدن، تقلّا Ù…ÛŒ کنند – نمی تواند سخن بگوید Ùˆ بر رواق مذاج Ùˆ سلیقه ÛŒ آنها بنویسد Ùˆ بیندیشد Ùˆ Ø±ÙØªØ§Ø± کند. سنجشگری همواره به سوی سرند کردن Ùˆ بررسی ریشه ای تمام آن Ù…ÙØ¹Ø¶Ù„ات دست Ùˆ پاگیر داری گرایش دارد Ú©Ù‡ باهمستان انسانها را در کنار یکدیگر، مختل Ùˆ ناممکن Ùˆ ØØªÙ‘ا متلاشی Ù…ÛŒ کنند. سنجشگری، همواره Ù…ÛŒ کوشد Ú©Ù‡ « کلیدی ترین Ùˆ پایه ای ترین Ùˆ ریشه ای ترین Ù…ÙØ¹Ø¶Ù„ات Ùلاکتزا » را در مناسبات انسانها به دادگاه سنجشگری ÙØ±Ø§Ø®ÙˆØ§Ù†Ø¯. بنابر این، سنجشگری اسلامیّت، هرگز به معنای خصومت کردن با مسلمان جماعت نیست. سنجشگری مارکسیسم Ùˆ ایدئولوژیهای مشابه آن نیز، هرگز خصومت کردن Ùˆ ابلاغ Ùˆ صدور ØÙÚ©Ù… قتل مارکسیستها نیست. سنجشگری اساسا به Ù…ØØªÙˆÛŒÙ‘ات ذهنیّت انسانهایی رو Ù…ÛŒ آورد Ú©Ù‡ امکان ایجاد اغتشاشات Ùˆ مصیبتهای اجتماعی را تولید Ù…ÛŒ کنند.
مذهبی Ú©Ù‡ خودش را ØÙ‚یقت Ù…ØØ¶ Ùˆ تنها ØÙ‚یقت ÙØ±Ø§Ú©Ø§Ø¦Ù†Ø§ØªÛŒ Ùˆ زمینی Ù…ÛŒ شمارد، بالطّبع به مومنانش جواز هر نوع جنایتی را در ØÙ‚Ù‘ دیگران Ù…ÛŒ دهد. به همین دلیل، سنجشگری، دقیقا با آن مبانی اعتقاداتی گلاویز Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ در ذهنیّت Ùˆ روان Ùˆ مغز انسانها، ØØ§Ù„تی Ù…ØªØØ¬Ù‘ر Ùˆ سنگسان Ùˆ استبدادی Ùˆ زنگار Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ Ùˆ بسیار زمخت Ùˆ خشونت زا به خود Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ Ùˆ انسانها را « ابزار » خود ساخته اند. Ø§ÙØ³ اساس سنجشگری به گرداگرد این « ایده آل Ùˆ پرنسیپ » Ù…ÛŒ چرخد Ú©Ù‡ انسانها با آگاهی Ùˆ شعور ÙØ±Ø¯ÛŒ بتوانند، مالک اعتقادات خودشان باشند؛ نه اینکه اعتقادات بتوانند انسانها را اسیر Ùˆ ذلیل Ùˆ برده ÛŒ ØÙ‚یر خود بکنند. اعتقاداتی Ú©Ù‡ در تملّک من باشند، به آسانی Ù…ÛŒ توانم از آنها بگسلم بدون آنکه Ø§ØØ³Ø§Ø³ کمبود یا خلاء داشته باشم. ولی اعتقاداتی Ú©Ù‡ بر من، ØØ§Ú©Ù… Ùˆ آمر هستند، Ù…ÛŒ توانند مرا هم قربانی کنند هم قصّاب دیگران. بنابر این اصل است Ú©Ù‡ ØÚ©ÙˆÙ…تگران Ùˆ Ù…ÙØªØ¹Ù‡ گان تابع آنها، سنجشگری مبانی اعتقاداتی خود را [ تعصّبات Ùˆ نازلترین ÙØ±Ù… ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ !ØŸ ] Ù…ÛŒ دانند. از دیدگاه آنها، سنجشگری Ùˆ گشوده Ùکری Ùˆ مدارائی Ùˆ تولرانس؛ یعنی برپا کردن چرثقیل دار در ملاء عام. شکنجه Ùˆ Ú©ÙØ´ØªØ§Ø± در ØÙ‚Ù‘ دگر اندیشان. سنگسار Ùˆ شلّاق زدن Ùˆ شانتاژ کردن Ùˆ تار Ùˆ مار کردن Ùˆ آبرو ریزی انسانها. سرکوب Ùˆ لت Ùˆ پار کردن Ùˆ قبرستانسازی با جنازه ÛŒ Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØ§Ù† عقیدتی خود. قلع Ùˆ قمع Ùˆ ترور شنیع تمام دگراندیشان Ùˆ دگر رقیبان قدرتگرا. آنها اینگونه جنایتها را [ عالیترین !ØŸ ÙØ±Ù… سنجشگری Ùˆ تولرانس الهی ] Ù…ÛŒ دانند Ú©Ù‡ بسیار ستودنی Ùˆ پسندیده نیز Ù…ÛŒ باشد؛ زیرا « ØÙ‚یقت نصّی » Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت ÙØ§Ù‚د ÙØ±Ù‘ Ùˆ ÙØ§Ù‚د شایسته Ú¯ÛŒ آنها را تضمین Ùˆ تامین Ù…ÛŒ کنند!.
آن انساني Ú©Ù‡ خودش را با عقيده اش يکسان مي پندارد Ùˆ از سنجشگري عقيده اش به خشم مي آيد، انسان نيست؛ بلکه برده ÙŠ عقيده اش مي باشد. ما اگر آرزو مي کنيم Ú©Ù‡ جامعه اي باز Ùˆ گشوده Ùکر داشته باشيم، راهي نداريم سواي آنکه دلاورانه Ùˆ راستمنشانه با تمام مقدّسات کذّايي Ùˆ آراء بدون انديشه ÙŠ پيشکسوتان امامزاده گونه Ùˆ دانشهاي جزم آلود Ùˆ عقايد Ùˆ مذاهب مستبد، Ú†Ù‡ ØØ§Ú©Ù… بر اذهان مردم Ú†Ù‡ ØØ§Ú©Ù… بر ذهنيت خود با راستمنشي تام مبارزه کنيم Ùˆ خود را از آنها بگسلانيم تا انسانهايي جوينده Ùˆ پرسنده بار آييم. با Ø§ØØªØ±Ø§Ù… گذاردن به عقايد مردم، ما همچنان در قعر باتلاق واپسگرايي دست Ùˆ پا خواهيم زد. رعايت Ùˆ Ø§ØØªØ±Ø§Ù… به عقايد Ùˆ مذاهب Ùˆ ايدئولوژيها، خيانت به رشد Ùˆ Ø´Ú©ÙˆÙØ§ÙŠÙŠ Ø®ÙˆØ¯ از ÙŠÚ© طر٠و پايمالي ميراثهاي Ùکري ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ Ùˆ تمدّن بشري از سوي ديگر است. برای ایجاد Ùˆ نگاهبانی از « آزادیهای ÙØ±Ø¯ÛŒ Ùˆ اجتماعی Ùˆ پویایی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ باهمستان » بایستی با تمام عقايد Ùˆ مذاهب Ùˆ ايدئولوژيهاي الهي Ùˆ زميني Ùˆ ماوراالطبيعي Ùˆ رنگارنگ، مرزبندی Ø´Ùّا٠و ØµØ±ÛŒØ Ùˆ گویایی داشت. ما براي زيستن در کنار يکديگر به هيچ کتاب مقدّس Ùˆ علمي Ùˆ عقيدتی Ùˆ مذهبی Ùˆ ايدئولوژيکی Ùˆ رسول Ùˆ منجي Ùˆ رهبر نيازي نداريم؛ زيرا اگر باور داريم Ú©Ù‡ انسانهايي با Ùهم Ùˆ شعور هستيم Ùˆ مي توانيم با يکديگر سخن بگوييم Ùˆ از بهر Ø±ÙØ¹ دشواريهاي زندگي اجتماعي Ùˆ گيتايي خود با يکديگر رايزني کنيم، پس به هيچ مرجعي ÙØ±Ø§Ø³ÙˆÙŠ Ùهم Ùˆ شعور ÙØ±Ø¯ÙŠ Ø®ÙˆØ¯ نيز نبايد نيازي داشته باشيم. ما نبايد منجي بخواهيم؛ بلکه وجود انسانهايي را آرزو کنيم Ú©Ù‡ Ø§Ù„ÙØ¨Ø§ÙŠ Ø²Ù†Ø¯Ú¯ÙŠ را آموخته Ùˆ تجربه کرده باشند. به همين دليل، هيچ عقيده اي Ùˆ مذهبی Ùˆ کتابی Ùˆ الهی Ùˆ غیره Ùˆ ذالک به مستثنا شمردن خود از Ø±ÙØªÙ† به دامنه ÛŒ سنجشگري، هرگز ØÙ‚ّانيت ندارد ØØªÙ‘ا اگر معتقدانش ادّعا کنند Ú©Ù‡ عقيده يا مذهب يا دانش يا ايدئولوژي آنها، ØÙ‚يقت Ù…ØØ¶ الهی است. درست با ØÙ‚يقت شمردن چنين موانع مخرب است Ú©Ù‡ قلم سنجشگر ما بايستي بي پرواتر Ùˆ تند Ùˆ تيزتر شود.
پرداختن به سطØÛŒÙ‘ات آن مدّعی را بیش از این نشاید. اکنون بازگردم به اصل مطلب Ùˆ Ø·Ø±Ø Ú†Ù†Ø¯ پرسش کلیدی.
2- بÙنمایه های ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی ایرانزمین Ùˆ خاصمان آن.
آقای « نوری علاء »، عنایت داشته باشند Ú©Ù‡ با رویکرد خودش به سنجشگری هر Ù…ÙØ¹Ø¶Ù„ی؛ بویژه اسلامیّت، لزومی ندارد Ú©Ù‡ اینهمه راههای پر پیچ Ùˆ خم Ùˆ بیراهه های طول Ùˆ تاریک را بپیمایند؛ بلکه خیلی ØµØ±ÛŒØ Ùˆ یکراست Ù…ÛŒ توانند با رجوع به Ù…ØØªÙˆÛŒØ§Øª قرآن Ùˆ مقایسه ÛŒ آن با تجربیّات مایه ای ایرانیان، Ø¨Ù„Ø§ÙØ§ØµÙ„Ù‡ به تضاد Ùˆ خصومت سرسختانه ÛŒ اسلامیّت Ùˆ مومنان ریاکار Ùˆ شیّاد آن با ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانی Ù¾ÛŒ ببرند. اصل بایستی این باشد Ú©Ù‡ در سنجشگری اسلامیّت Ùˆ دیگر مذاهب سامی Ùˆ ØØªÙ‘ا هویّتهای ملل دیگر به « برجسته کردن Ùˆ مقایسه ÛŒ ØªÙØ§ÙˆØªÙ‡Ø§ Ùˆ تضادها Ùˆ دیگرسانیها Ùˆ تجربیّات مایه ای مردم خود » رو آورد تا دیگران بتوانند بدون هیچ دشواری به تمییز Ùˆ تشخیص دادن علل دشمنی Ùˆ خصومت اسلامیّت با بÙنمایه های ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی ایرانزمین Ù¾ÛŒ ببرند. ما برای شناختن Ùˆ سنجشگری « ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سرزمینمان » بایستی بتوانیم « Ù…ØØªÙˆÛŒÙ‘ات ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی ایرانزمین » را استخراج Ùˆ در کلمات Ùˆ Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… ÙØ±Ø¯ÛŒØŒ عبارت بندی کنیم Ùˆ نشان دهیم Ú©Ù‡ « ØªÙØ§ÙˆØª Ùˆ تضاد Ùˆ ناهمخوانی Ùˆ تنش تجربیّات مایه ای Ùˆ گوهری ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سرزمین ما » با مذاهب برآمده یا غالب شده بر آن Ùˆ همچنین تضاد Ùˆ ØªÙØ§ÙˆØª آن با تجربیّات ملل دیگر در کجاست؟. این به معنای آن نیست Ú©Ù‡ ما Ø¨ØØ« « برتری یا امتیازی یا Ù…ØµØ·ÙØ§Ø¦ÛŒ » را Ù…ÛŒ خواهیم Ø·Ø±Ø Ú©Ù†ÛŒÙ…Ø› بدانسان Ú©Ù‡ در مذاهب سامی مرسوم است؛ بلکه ما بر آنیم Ú©Ù‡ « چهره Ùˆ وجود Ùˆ ØªÙØ§ÙˆØª خویشتن را با دیگران » کش٠کنیم Ùˆ شناخت روشن Ùˆ گویا Ùˆ مرز بندی شده Ùˆ Ø´ÙّاÙÛŒ از « هویّت / خویشباشی » خودمان با دیگران داشته باشیم. Ø¨ØØ«Ù‡Ø§ÛŒÛŒ Ú©Ù‡ روشنگر هیچ چیزی نیستند Ùˆ در همان ØØ¯ Ùˆ ØØ¯ÙˆØ¯ قیل Ùˆ قالهای ØÙˆØ²ÙˆÛŒ Ù…ÛŒ باشند؛ سوای وقت تل٠کردن Ùˆ کاغذ سیاه کردن، Ø¨ØØ«Ù‡Ø§Ø¦ÛŒ هستند Ú©Ù‡ Ùقط ÙØ±Ø³Ø§ÛŒØ´ÛŒ Ùˆ تولید کننده ÛŒ انواع Ùˆ اقسام کژبرداشتهای مغرضانه Ùˆ اØÙ…قانه نیز Ù…ÛŒ باشند . منظور از « ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ايراني » چيست؟ بنمايه هاي چشمگير Ùˆ برجسته آن کدامند؟. چرا اين ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ با « مذاهب وارداتي سامي Ùˆ ایدئولوژیهای برآمده از آنها مثل مارکسیسم » در تضاد است؟. اين تضاد در کدام تصاوير يا ايده ها يا انديشه هايي نمودار مي شود؟. « ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی ايرانزمین »، چگونه زاييده Ùˆ پروريده شده است؟ اين ØµÙØªÙ‡Ø§ÙŠ Ù…Ù„Ù‘ÛŒ Ùˆ ايراني، يعني چه؟. ما برای نشان دادن « ØªÙØ§ÙˆØª Ùˆ تمایز خودمان با مبانی اعتقاداتی اسلامیّت » به واقعیّتها Ùˆ اصلها Ùˆ پرنسیپهایی بایستی استناد کنیم Ú©Ù‡ ØªÙØ§ÙˆØª Ùˆ تضاد گوهری « ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی ایرانزمین را با اصول Ùˆ مبانی اعتقاداتی اسلامیّت به طور کلّی » اثبات Ù…ÛŒ کنند Ùˆ نشان Ù…ÛŒ دهند؛ یعنی ØªÙØ§ÙˆØªÙ‡Ø§ Ùˆ تضادهایی Ú©Ù‡ با هیچ چیزی نمی توان آنان را به یکدیگر « جوش داد Ùˆ متّصل کرد ». بÙنمایه های ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی ایرانزمین کدامینند؟. :
ال٠) - قداست جان و زندگی:
پرنسیپ « قداست جان Ùˆ زندگی »، ابعاد گسترده ÙŠ گيتايي Ùˆ کيهاني ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ جهان آراي ايرانزمین را نشان Ù…ÛŒ دهد Ùˆ هر آن چيزي را در برمي گيرد Ú©Ù‡ نشانه اي از « جان Ùˆ زندگي » داشته باشد. « پرنسیپ قداست جان Ùˆ زندگي »، ريشه اي بسيار کهنسال در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ايرانزمين دارد. ردّ پاي چنين پرنسیپ ژر٠و انساندوستي ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ايراني را مي توان در « شاهنامه ÙŠ ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÙŠ Â» ديد. زماني Ú©Ù‡ « زال » زائيده مي شود، پدرش « سام »، دستور مي دهد Ú©Ù‡ او را به دليل « سپيد مويي Ùˆ سياه چشمي ( = ÙØ±ÙˆØ²Ù‡ های سیمرغی داشتن ) »، شبانه به گوشه اي ببرند Ùˆ سر به نيست کنند. با دستور « سام »، خادمان دربار،« زال ( = انسان به طور کلّي / زندگي ) » را به دليل آنچه Ú©Ù‡ از نظر اجتماع، « معيوب = سپيد مويي Ùˆ سياه چشمي » قلمداد مي شود به دور مي اÙکنند. سپس آنچه را Ú©Ù‡ به دور اÙکنده شده است، « خدا = سيمرغ گسترده پر » به ÙØ±Ø²Ù†Ø¯ÙŠ Ù…ÙŠ پذيرد Ùˆ او را بزرگ مي کند Ùˆ همال Ùˆ معشوقه ÙŠ خود مي کند. سالها مي گذرد تا « سام » از کردار خود پشيمان مي شود Ùˆ به جستجوي ÙØ±Ø²Ù†Ø¯ خود با « خدا = سيمرغ گسترده پر » رويارو مي شود. او در اين رويارويي درمي يابد Ú©Ù‡ « زندگي، مقدّس هست Ùˆ نبايد آن را دور اÙکند ØØªÙ‘ا اگر معيوب باشد. ». ÙØ¹Ù„ا برای طولانی نشدن مطلب، از صØÙ†Ù‡ سازیهای مشابه « تجربیات گوهری Ùˆ مایه ای ایرانی در روبرو شدن با خدا » در مذاهب سامی (= یهوديّت Ùˆ مسيØÙŠÙ‘ت Ùˆ اسلامیّت شمشیر اقتلویی )ØŒ صر٠نظر مي کنم.
ما با خواندن يا شنيدن چنين رويدادي، Ø¨Ù„Ø§ÙØ§ØµÙ„Ù‡ تصوّر مي کنيم Ú©Ù‡ ايرانيان باستان، انسانهاي خوشخيالی بوده اند Ùˆ براي سرگرمي همديگر، قصّه مي Ø¨Ø§ÙØªÙ‡ اند. از اين رو، ژر٠- انديشيده ترين Ùˆ عاليترين تجربيات مايه اي Ùˆ بي واسطه ÙŠ خودمان را با دستهاي خودمان پايمال مي کنيم. به عبارت دقيقتر Ùˆ مستدلتر؛ ما با دستهاي خودمان، قبر خودمان را ØÙر مي کنيم. آنهم تجربياتي Ú©Ù‡ تار – Ùˆ – پود « هويت / خويشباشي » ما را متعيّن مي کنند. نياکان ما بسان تمام ملتهاي جهان باستان، تجربيات خود را در تصاوير اسطوره اي بازتاب مي دادند Ùˆ طبيعيست Ú©Ù‡ تصاوير نيز از تجربیاتی سرچشمه Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ اند Ú©Ù‡ انسانها از باهمستان خود، استنتاج Ùˆ استخراج کرده اند. « تصوير سيمرغ گسترده پر = خدای ایرانیان در معنای وسیع تنوّع واقعیّتی اش )ØŒ در نگاه نخست به ذهن ما، پرنده اي عجيب Ùˆ غريب را تداعي مي کند Ú©Ù‡ البته خيلي کودکانه است چنين برداشتي از تصوير سيمرغ. در تصوير سیمرغ گسترده پر، ايرانيان، هويت خود را بازمي يابند. چنين تصويري از ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ هزاره اي مردماني [= قومها، قبيله ها، مليّتها، ايلها، تبارها، اقليّتها Ùˆ ... ] سخن مي گويد Ú©Ù‡ در طول تاريخ در Ùلات ايرانزمين گرد آمده اند Ùˆ در يکديگر ادغام شده اند Ùˆ عصاره ÙŠ باهمآيي Ùˆ باهمزيستي خود را در اين تصوير شکوهمند Ùˆ شايان ستايش بازتاب داده اند. انسانهاي جهان باستان هنوز از Ù„ØØ§Ø¸ انديشيدن تئوريک Ùˆ پروراندن Ù…ÙØ§Ù‡ÙŠÙ… به آن مرØÙ„Ù‡ نرسيده بودند Ú©Ù‡ تجربيات خود را بخواهند در Ù…ÙØ§Ù‡ÙŠÙ… « راسيوناليستي » عبارت بندي کنند. اين بود Ú©Ù‡ تصاوير، بهترين امکان براي انتقال Ùˆ Ù…ØØ§Ùظت Ùˆ دوام تجربيات مايه اي Ùˆ بي واسطه ÙŠ آنها بود. بعدها Ú©Ù‡ تÙکّر ÙلسÙÙŠ نم نم پروريده شد، گسستن پاداندیشانه از تصاوير اسطوره اي Ùˆ انديشيدن در Ù…ÙØ§Ù‡ÙŠÙ… ÙلسÙÙŠ شروع شد. البته این به معنای آن نیست Ú©Ù‡ با گسترش Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… راسیونالیستی، تصاویر اسطوره ای برای همیشه Ùˆ ابد از جوامع بشری، رخت بر بستند. اینطور نیست. پیوند تصویر Ùˆ Ù…Ùهوم، همیشه Ùˆ همه جا با بشر بوده Ùˆ هست Ùˆ خواهد بود.
در رویکرد ØªØØµÛŒÙ„ کرده گان اجتماع ما به میراث کتبی Ùˆ Ø´ÙØ§Ù‡ÛŒ سرزمینمان تا امروز Ùقط ÙØ§Ø¬Ø¹Ù‡ به دنبال ÙØ§Ø¬Ø¹Ù‡ رخ داده است؛ زیرا ادیبان تعلیق Ùˆ ØªØØ´ÛŒÙ‡ نویس Ùˆ اساتید دانشگاهی با اتیکت به همّت / به کوشش با آن ذهنیّت متشرّع خودشان، هنوز آن بینش Ùˆ ژرÙنگری مستدل را ندارند تا دریابند Ùˆ بÙهمند Ú©Ù‡ « تصویر ایرج در شاهنامه ÛŒ ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ »، سند Ùˆ منشور Ùˆ اعلامیه ÛŒ « آزاداندیشی Ùˆ جهانوطنی Ùˆ پرنسیپ قداست جان Ùˆ زندگی » Ù…ÛŒ باشد. اینگونه اساتید سطØÛŒ بین Ùˆ تعلیق Ùˆ ØªØØ´ÛŒÙ‡ نویس با تمام آن نوشتارهای مملوّ از Ú¯ÙØªØ¢ÙˆØ±Ø¯Ù‡Ø§ÛŒ ØªØØ±ÛŒÙÛŒ / متابعتی / ØØ¨Ù„ المتینی / نون قرض دهی خودشان به یکدیگر با نیّتهایی بسیار میهن پرستانه در سمت Ùˆ سوی « نابودی Ùˆ لت Ùˆ پار کردن ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی ایرانزمین »، شبانه روز، سعی بلیغ آکادمیکی Ùˆ آتوریته پسند دارند؛ زیرا ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانی برای اینان Ùقط « مشاعره گاه غبار روبی » Ù…ÛŒ باشد؛ نه آوردگاه تÙکّرات ÙØ±Ø¯ÛŒ. هیچکدام یک از این ادیبان Ùˆ اساتید تعلیق Ùˆ ØªØØ´ÛŒÙ‡ نویس تا امروز آن دلیری Ùˆ گشوده Ùکری را نداشته اند Ú©Ù‡ با رادمنشی در برابر تمام آن داده های اساتید اقدم خود Ùˆ غربیان سطØÛŒ نگر Ùˆ مطلق بیگانه با بÙنمایه های ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانی، Ùقط یک پرسش ساده ÛŒ Ø´Ú© آمیز کنند، قیام Ùˆ سرپیچی در برابر نظرات سطØÛŒ آنها، پیشکش تک، تکشان باد!.
هیچ کدام از اینهمه ادیبان Ùˆ اساتید مدّعی « شاهنامه پژوهی Ùˆ شاهنامه شناسی Ùˆ ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ شناس » تا امروز، آن دلیری Ùˆ گستاخی پرسیدن را نداشته اند Ú©Ù‡ با خواندن Ùقط یک بیت از « شاهنامه ÛŒ ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ » بتوانند « ایرانی Ùˆ هویّت ایرانی بودن » خود را بشناسند Ùˆ ØªÙØ§ÙˆØª آن را با دیگران؛ بویژه اسلامیّت، تمییز Ùˆ تشخیص دهند. برای آنها « شاهنامه »، گونه ای امامزاده برای نون در آوردن Ùˆ اسم در کردن Ù…ÛŒ باشد؛ نه « معدن Ùˆ چشمه ÛŒ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی Ùˆ ØÛŒØ§ØªØ¨Ø®Ø´ Ùˆ نو زاینده ÛŒ ایرانی Ùˆ ایرانزمین ». اینگونه اساتید Ú©Ù‡ بیش از شصت سال آزگار است به بی Ù…ØØªÙˆØ§ Ùˆ تو خالی کردن Ùˆ بی معنی جلوه دادن « میراث ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ Ùˆ تجربیّات ژر٠ایرانیان »، سرگرم دود چراغ خوردن Ù…ÛŒ باشند، هنوز آن درایت Ùˆ بینش Ùˆ گشوده Ùکری را پیدا نکرده اند تا دریابند Ú©Ù‡ « شاهنامه Ùˆ غزلیّات مولوی Ùˆ عطّار Ùˆ ØØ§Ùظ شیرازی Ùˆ کثیری از این متÙکّران رادمنش ایرانی » در تمام سرایشهای خود، همانا هویّت ایرانی را با مسئولیّت Ùˆ دلیری پاس داشته اند Ùˆ به صدها زبان Ùˆ عبارت، ایرانی بودن خود را Ùˆ دلبسته گیهای ژر٠خویش را به بÙنمایه های ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی ایرانی سروده اند Ùˆ ÙØ±ÛŒØ§Ø¯ زده اند. اینگونه ادیبان Ùˆ اساتید دانشگاهی هستند Ú©Ù‡ Ùلاکتها Ùˆ صغارتها Ùˆ ØÙ‚ارتهای ایرانی را در سیطره ÛŒ ØÙکّام شمشیر اقتلویی، امکانپذیر Ùˆ مهیّا Ù…ÛŒ کنند Ùˆ در هر ÙØ±ØµØª Ùˆ مکانی Ú©Ù‡ پیش آید ØØªÙ‘ا به همپایی Ùˆ همدستی Ùˆ همآوازی با آنان نیز از جان Ùˆ دل Ù…ÛŒ شتابند. تا چنین اساتید Ùˆ ادیبانی، مسند Ùˆ متولّی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ Ùˆ تاریخ ایرانی باشند، دوام ØÚ©ÙˆÙ…ت Ùقاهتی Ùˆ دیگر ØÚ©ÙˆÙ…تهای ضØÙ‘اکی، در ایرانزمین، اجتناب ناپذیر خواهد بود.
در سرزمين ما، چندين دوره وجود دارد Ú©Ù‡ بايستي آنها را با تيزبيني Ùˆ ژرÙنگري، دائم در پيش چشم خود داشت: 1- دوران Ø´Ú©Ù„ گيري ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ايران Ùˆ زايش Ùˆ پرورش تصوير سيمرغ گسترده پر. 2- دوران چيرگي ميترائيسم Ùˆ مبارزه با « ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی » Ùˆ تلاش براي جا انداختن Ùˆ تØÙ…یل Ùˆ تلقین ايده ÙŠ « قرباني خوني ». 3- دوران زايش « زرتشت » Ùˆ زرتشتيگري Ùˆ مبارزه ÙŠ سرسختانه ÙŠ دبيران Ùˆ موبدان قدرت پرست [ = نياکان آخوندهاي امروزي ] در تمام ابعاد تصوّر شدني با تصویر سیمرغ گسترده پر Ùˆ تقليب Ùˆ ØªØØ±ÙŠÙ Ùˆ مخدوش Ùˆ نابود کردن کثير زيادي از متون Ùˆ آثار Ùˆ نشانه هاي ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سيمرغي ايرانيان. 4- دوران استیلا ÛŒØ§ÙØªÙ† Ùˆ سقوط ساسانيان Ùˆ چيرگي خشونت آميز Ùˆ مملوّ از خونريزي اسلامیّت به Ú©Ù…Ú© Ùˆ طّراØÙŠ Ù…ØºØ²Ù‡Ø§ÛŒ متÙکّر سپاهيگري ايران بر سراسر امپراتوري ايرانزمين. 5- دوران برآمدن سلسله هاي متنوّع ØÚ©ÙˆÙ…تي Ùˆ آغاز نبردهاي ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÙŠ Ùˆ اجتماعي ايرانيان با قدرتهاي ØØ§Ú©Ù… براي گسترش Ùˆ واقعیّت پذیر کردن بÙنمایه های هويت خود{ = ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سيمرغي = مهر Ùˆ داد Ùˆ راستی Ùˆ قداست جان Ùˆ زندگی } در ابعاد زندگي ÙØ±Ø¯ÙŠ Ùˆ اجتماعي Ùˆ کشوري Ú©Ù‡ تا همین امروز همچنان ادامه دارد.
زندگي در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ايراني، « قداست » دارد؛ زيرا هر رويه اي از آن، چهره هايي ديگرسان از روند « خودگستري خدا » ( = سیمرغ گسترده پر ) هستند. در اين معنا، خدا براي ايراني، آشکار Ùˆ زيبا Ùˆ مهر ورز Ùˆ نگهبان جان Ùˆ رنگين کمان گرايشها Ùˆ بينشها Ùˆ تضادها Ùˆ تناقضها هست. در اصل، « خدا » از نظر ايراني، جوينده است Ùˆ براي رهانيدن جانداران از « درد »، پيوسته به رنگي ديگر Ùˆ امکان مددکاری دیگرگونه در مي آيد. از اين رو، هر جلوه اي نامتعار٠از او، قداست دارد؛ زيرا نشانه اي از اوست. به همين دليل بود Ú©Ù‡ « زال » در Ù„ØØ¸Ù‡ اي Ú©Ù‡ مي خواست از « سيمرغ » جدا شود، « سيمرغ »، پرهايي از وجود خودش را به او مي دهد Ùˆ مي گويد Ú©Ù‡ هر گاه به Ú©Ù…Ú© من نياز داشتي، ÙŠÚ©ÙŠ از اين پرها را آتش بزن. با آتش زدن « پر سيمرغ »، Ø¨Ù„Ø§ÙØ§ØµÙ„Ù‡ « سيمرغ » پديدار مي شد. زيرا در سوختن پر سيمرغ، خدا آتش مي Ú¯Ø±ÙØª از دردي Ú©Ù‡ انسان به آن Ú¯Ø±ÙØªØ§Ø± شده بود. « خدا » مي سوخت Ùˆ دردي را Ú©Ù‡ همالش داشت با تمام وجودش مي چشيد. هنوز Ú©Ù‡ هنوز است ايرانيان در مهر ورزي به ديگران مي گويند: « من دلم براي او مي سوزد. ». « خدا » در Ù„ØØ¸Ø§Øª درد بر انسانها پديدار مي شود Ùˆ آنها را از درد مي رهاند. « انسان Ùˆ خدا، همال Ùˆ همگوهر » يکديگر هستند؛ نه اينکه یکي آمر Ùˆ ديگري تابع باشد.
پرنسیپ « قداست » در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ايراني، زائيده ÙŠ شرم Ùˆ ارجگزاري Ùˆ Ù¾Ø°ÙŠØ±ÙØªÙ† آگاهانه ÙŠ رويه هاي رنگارنگ « خدا » هستند؛ زيرا « خدا »، « باهماد آمیخته به هم تمام دیگرسانیها Ùˆ تنوّعات Ùˆ بسیار چهره ها » هست Ùˆ زاينده Ùˆ پرورنده Ùˆ بالنده ÙŠ زندگي. از اين رو، براي ايراني، « خدا » نمي توانست جانستان Ùˆ خونريز باشد، زيرا هر گونه خونريزي، آسيب زدن به خودش بود. خدايي Ú©Ù‡ « زندگي » را به ديگري مي بخشد، هرگز نمي تواند « جانستان » باشد. در اين راستا، ØØªÙ‘ا مرگ طبیعی نيز عدم نيست؛ بلکه امتداد Ùˆ ÙØ±Ø§Ú¯Ø³ØªØ±ÙŠ Ø®Ø¯Ø§ در کائنات اسرار آميز هست. براي ايراني Ùقط « زندگي » وجود دارد Ùˆ « مرگ » به معناي Ùنا شدن Ùˆ نابودي نيست. در طول تاريخ کهنسال ما Ù…ØªØ§Ø³ÙØ§Ù†Ù‡ چنين تجربيات بي نظير از سوي قدرت پرستان بي ÙØ±Ù‘ Ùˆ ØÚ©Ù‘ام مستبد Ùˆ دبيران Ø°ÙŠÙ†ÙØ¹ Ùˆ موبدان در ذهنيّت Ùˆ روان ايرانيان به شدّت سرکوب Ùˆ واپس رانده شدند؛ ولي هميشه در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ عوام Ùˆ قصّه ها Ùˆ متلها Ùˆ زبانها Ùˆ لهجه ها Ùˆ آداب Ùˆ سّنن Ùˆ باورداشتها Ùˆ ØÚ©Ø§ÙŠØªÙ‡Ø§ÙŠ Ù…Ø±Ø¯Ù… Ùˆ اشعار Ùˆ سرایشهای شاعران ايرانزمين، پايدار Ùˆ ایده آل مردم ایران از « ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ باهمستان Ùˆ شیوه ÛŒ کشور داری Ùˆ جهان آرایی »، جاودانه؛ ولی همچنان نامکشو٠مانده اند.
با چيرگي ميترائيسم Ùˆ ريختن خون گاو ( = گاو، در تصاوير اسطوره اي همان مادر / پرنسیپ زاینده Ú¯ÛŒ مي باشد )ØŒ Ùلاکت Ùˆ تباهي ايرانزمين نيز آغاز شد Ú©Ù‡ مرده ريگ خشونتهاي بسيار آزارنده Ùˆ زننده ÙŠ آن در اسلامیّت، امتداد خودش را تا همین امروز ØÙظ کرده است. Ù†Ø§Ú¯ÙØªÙ‡ نگذارم Ú©Ù‡ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانی اصلا Ùˆ ابدا، زرتشتیگری Ùˆ میترائیسم Ùˆ مذاهب غالب شده بر آن نیست Ú©Ù‡ نیست. اسلامیّت نیز چیزی نیست سوای ØªÙØ§Ù„Ù‡ ÛŒ زرتشتیگری. با شعارهای دلخوشکنکی برای مراقبت کردن از « پاسارگاد Ùˆ دیگر بناهای تاریخی »، هرگز نمی توان « زهدان ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ مردم » خویش را نگاهبانی Ùˆ رستاخیزنده کرد. این به آن Ù…ÛŒ ماند Ú©Ù‡ در یک ØØ§Ø¯Ø«Ù‡ ÛŒ راننده Ú¯ÛŒ به جای نجات دادن Ùˆ به ÙØ±ÛŒØ§Ø¯ انسانها ÛŒ زخمی Ùˆ لهیده Ùˆ داغون شده رسیدن، به مراقبت از ماشین درب Ùˆ داغون رو آوریم Ùˆ تصوّر کنیم Ú©Ù‡ با ØÙØ· Ùˆ تعمیر کردن ماشینهای تصادÙÛŒ Ù…ÛŒ توان جان Ùˆ زندگی آنانی را Ø¨Ø§Ø²ÛŒØ§ÙØª Ú©Ù‡ در ØªØµØ§Ø¯ÙØŒ Ú©ÙØ´ØªÙ‡ شده اند. کثیری از همین مدّعیان نجات میراث تاریخی Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ ایرانزمین از تØÙ‚یر Ùˆ تمسخر Ùˆ پایمال کننده گان « ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی ایرانزمین » هستند. امروزه ما براي آنکه بتوانيم ايده ÙŠ ÙØ±Ù…انروايي ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی را در ايرانزمين واقعيّت پذير کنيم، هيچ راهي نداريم مگر اينکه تصوير « سيمرغ گسترده پر » را Ú©Ù‡ نگهبان جان Ùˆ زندگيست در برابر تصوير هولناک « الّله آمر به اقتلو اقتلو » بگذاريم؛ یعنی الاهی Ú©Ù‡ منشاء خونريزی Ùˆ قتل Ùˆ آزار Ùˆ تبعيض Ùˆ شکنجه Ùˆ غارت Ùˆ تخريب مي باشد. ما با بازشکاÙÙŠ Ùکري Ùˆ پروراندن تئوريک تجربيات اصيل خودمان است Ú©Ù‡ مي توانيم امکانهاي پلوراليسم ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ Ùˆ کشورداری Ùˆ ØÙ‚وق انسانها را بدون هیچ تمایز Ùˆ ØªÙØ§ÙˆØªÛŒ در دامنه ÙŠ دولت Ùˆ اجتماع، Ø´Ú©Ù„ بدهيم.
« تصویر ایده آلی سیمرغ گسترده پر » از نتایج باهماندیشی Ùˆ باهمزیستی قرنها زندگی ØµÙ„Ø Ø¢Ù…ÛŒØ² قبایل مهاجر در Ùلات ایران، زاییده Ùˆ پروریده شده است. وجود انواع Ùˆ اقسام قومهای ایرانی Ú©Ù‡ هنوز هر استانی از ایرانزمین به نام آنها رقم خورده است، اثبات Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ این ملّت در تنوّع وجودی اش به « پرنسیپهایی » ارج Ù…ÛŒ گزارد Ú©Ù‡ هویّت وجودی اش را پاس Ù…ÛŒ دارد Ùˆ نگهبان Ùˆ ØØ§Ùظ آن هست. « پرنسیپ باهمستان ایرانیان به طور کلّی » در ØÙ‚یقتی عریان Ùˆ مسلّم به نام « قداست جان Ùˆ زندگی » خانه Ùˆ کاشانه دارد. تجربه ÛŒ « به دور اÙکنده شدن زال Ùˆ Ù¾Ø°ÛŒØ±ÙØªÙ‡ شدنش از سوی خدا = سیمرغ گسترده پر » برای هر ایرانی ØØ¶ÙˆØ± ملموس Ùˆ اکنونبوده Ú¯ÛŒ = Present / Gegenwart دارد. آنچه را Ú©Ù‡ در « واقعه ÛŒ دربار سام Ùˆ زایش زال » از زبان « ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ در شاهنامه » Ù…ÛŒ شنویم، نمادیست از « سراسر صØÙ†Ù‡ Ùˆ میدان اجتماع ایرانی - جهانی » Ú©Ù‡ Ø±ÙØªØ§Ø± Ùˆ شیرازه Ùˆ گوهر « هویّت ایرانی » را نسبت به خودش Ùˆ جهان Ùˆ جانداران Ùˆ کائنات، متعیّن Ù…ÛŒ کند Ùˆ رقم Ù…ÛŒ زند. در تجربه ÛŒ به دور اÙکنده شدن زال، ایرانی درمی یابد Ú©Ù‡ « زندگی Ùˆ جان » را هر چند Ú©Ù‡ عر٠و قوانین Ùˆ اعتقادات Ùˆ باورهای مذهبی Ùˆ مراسم Ùˆ آداب Ùˆ غیره Ùˆ ذالک اجتماع Ùˆ ØØªÙ‘ا قوانین ØÚ©ÙˆÙ…تی بر ضدّ آنها باشند، بایستی بی چون Ùˆ چرا « نگهبان بود Ùˆ پرورید »؛ زیرا « جان Ùˆ زندگی » همان شاهرگ خداست Ú©Ù‡ در پدیده ها جاری Ùˆ ساری Ù…ÛŒ باشد Ùˆ خدا، هیچگاه Ùˆ هرگز نمی تواند « جانستان Ùˆ خونریز » باشد؛ زیرا خدایی Ú©Ù‡ اهل خونریزی باشد، نمی تواند پرنسیپا، پرورنده ÛŒ جان Ùˆ زندگی نیز باشد. Ùقط خدایی Ù…ÛŒ تواند، پروردگار باشد Ú©Ù‡ زندگی را در هر ÙØ±Ù…Ø´ ØØªÙ‘ا نوع معیوبش دوست Ù…ÛŒ دارد Ùˆ به آن مهر Ù…ÛŒ ورزد Ùˆ نگاهبان جان شیرین آن هست. اگر خدا بر ضدّ زندگی Ùˆ جان باشد، نبایستی از به دور اÙکنده شدن یک کودک معیوب(= زال / انسان Ùˆ جاندار به طور کلّی ) ØØªÙ‘ا خم به آبرو بیاورد؛ Ú†Ù‡ رسد به آنکه او را به ÙØ±Ø²Ù†Ø¯ÛŒ بپذیرد Ùˆ معشوق او نیز بشود Ùˆ در تمام دردهای زنده گانی ÙØ±Ø¯ÛŒ او بر وجودش پدیدار Ùˆ یاور شود. Ù†Ø§Ú¯ÙØªÙ‡ نماند Ú©Ù‡ معنای عیب Ùقط جنبه های Ùیزیکی قضیه نیست؛ بلکه معنای بسیار گسترده ÛŒ « دگرسانی Ùˆ دگر اندیشی Ùˆ دگر اعتقادی Ùˆ نامتعار٠بودن » Ùˆ امثالهم را در برمی گیرد . ایرانی با چنین تجربه ای Ú©Ù‡ در تصویر اسطوره ÛŒ « سیمرغ » واتابیده شده است، هویّت خود را Ùˆ ایده آلش را از سیاستهای Ø±ÙØªØ§Ø±ÛŒ Ùˆ کارگذاری ØÚ©ÙˆÙ…تگران Ùˆ مناسبات اجتماعی در کنش Ùˆ واکنش با دیگر جانداران برای همیشه Ùˆ ابد، متعیّن کرده است. معیار برای ایرانی، « جاندار بودن » Ù…ÛŒ باشد؛ نه عقیده Ùˆ مرام Ùˆ ایدئولوژی Ùˆ رنگ پوست Ùˆ قوم Ùˆ نژاد Ùˆ زبان Ùˆ غیره Ùˆ غیره. از این رو، آنانی Ú©Ù‡ زندگی را Ù…ÛŒ آزارند Ùˆ جان را قبضه Ù…ÛŒ کنند، همه بدون استثناء از قاتلان خدا Ùˆ در خصومت با زندگی Ùˆ جان هستند Ú©Ù‡ به بریدن شاهرگ خدا، مشغولند. اسلامیّت در تضاد با ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی ایرانزمین Ù…ÛŒ باشد؛ زیرا به امریّه ÛŒ « اقتلو اقتلو »، متّکی Ù…ÛŒ باشد.
همین پرنسیپ « قداست جان Ùˆ زندگی » بود Ú©Ù‡ امکانهای بسیار گسترده ÛŒ باهمستان انسانها را مهیّا کرد Ùˆ باعث شد Ú©Ù‡ ایرانیان در رشد Ùˆ توسعه Ùˆ ایجاد تمدّن بزرگ هخامنشی Ùˆ پل بزرگ ارتباطات ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ Ùˆ تجاری با سراسر جهان، نقش کلیدی Ùˆ اساسی Ùˆ Ùوق العاده ستودنی Ø§ÛŒÙØ§ کنند. همین پرنسیپ « قداست جان Ùˆ زندگی » بود Ú©Ù‡ به ایرانی اجازه نمی داد به Ù…ØªÙˆØØ´ ترین ساکنان شبه جزیره ÛŒ عربستان، کوچکترین گزندی برسانند. همین پرنسیپ « قداست جان Ùˆ زندگی » بود Ú©Ù‡ قوم یهود را از اسارت بابلیان بدون آنکه قطره خونی از دماغ Ø§ØØ¯ÛŒ ÙØ±Ùˆ چکد، به در آورد Ùˆ آزادی بخشید. همین پرنسیپ « قداست جان Ùˆ زندگی » بود Ú©Ù‡ نخستین « منشور جهانی ØÙ‚وق بشر » را تثبیت Ùˆ اجرا کرد. مسئله ÛŒ « پرنسیپ قداست جان Ùˆ زندگی » بر « ÙØ±ÙˆØ²Ù‡ های زایشی – پیدایشی »، استوار هست؛ زیرا آنچه Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ زاید Ùˆ به زایش، بار دار Ù…ÛŒ کند، به زیستن، ØÙ‚ّانیّت دارد Ùˆ هیچکس Ù…ØÙ‚Ù‘ نیست Ú©Ù‡ Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ Ùˆ Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡ اش را بیازارد. آزردن Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡ به معنای زجر دادن، Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ Ù…ÛŒ باشد.
------------
برای خواندن متن کامل به لینک های زیر مراجعه کنید
https://archives.farhangshahr.com/private_segment/issue_244032007 پانویسها:
1-
https://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=8403
2-
https://archives.farhangshahr.com/private_segment/issue_225022007/