رضا ایرانی
« Ùـــــرهنــــگ سیمرغی ایران » Ùˆ
درمـــــانده گـــــی " روشنÙـکــران " ایرانی
«چــرا جـــــان و زنــــدگـــــــی مقـــــدس است؟»

rezairani30@yahoo.com
رضا ایرانی- امریکا
Ùوریه 2007
بخش نخست (1)
«شراب خوارم و نرّاد و رند و شاهد باز
مرا ز دست هنرهای خویشتن ÙØ±ÛŒÙ€Ù€Ù€Ù€Ø§Ø¯
ز ننگ خرقه Ùˆ ØªØ³Ø¨ÛŒØ Ùˆ زهد در رنجم
که هر یکی به دگرگونه داردم ناشــاد»
(عبÙید زاکانی)
دلیری Ùˆ راست منشی Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ÛŒ Ú©Ù‡ سدها سال پیش از ما در ایران زندگی کرده اند در رودررویی با الله Ùˆ" دینش" وآخوندهای آن دوران، بی تردید ما را به Ø´Ú¯ÙØªÛŒ میآورد Ùˆ در مقایسه با امروزمان، Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ú¯ÙˆÛŒÛŒ ما را ÙØ±ÛŒØ§Ø¯ میزند.
برای نمونه، یکی از آنها « عبÙید زاکانی » بوده Ú©Ù‡ در بیانی ساده Ùˆ با دلیری در باره دین ٠الله Ù…ÛŒ گوید:
« زرتشتیی اسلام آورد. Ú¯ÙØªÙ†Ø¯Ø´ اسلام را چگونه دیدی؟ Ú¯ÙØª هرکه بدان در آید آلتش را Ù…ÛŒ Ø¨ÙØ±Ù†Ø¯ Ùˆ هرکس از آن بیرون رود گردنش را Ù…ÛŒ زنند.»
هرچند عبÙید، این روایت را اززبان زرتشتی ÙØªØ§Ø²Ù‡ مسلمان "گشته" میآورد، ولی درØÙ‚یقت رنج Ùˆ ناشادی خویش، Ùˆ دیدگاه خود را از اسلام، ازتیغ برنده شریعت اسلام، ومتوّلیان خونریزش، با دلیری وطنـز بیان میکند.
البته بسیاری Ú©Ù‡ امروزه مدّعی دانش Ùˆ" بینش علمی " هستند، Ùˆ از بیان دیدگاه های خود درباره اسلام Ùˆ اØÚ©Ø§Ù… انسان Ùˆ ØÛŒÙˆØ§Ù† ستیز آن، ولو آنکه دراروپا Ùˆ امریکا نیز زندگی کنند، خودداری Ù…ÛŒ ورزند، نه تنها اهمیت این سخن را درنمی یابند وآنرا جدّی نمی گیرند بلکه نام آنرا "اسلام ستیزی " Ù…ÛŒ گزارند وبنا بر" بینش علمی " خود سرگرم "مبارزه" آنهم، با بخش نادلپسند ØÚ©ÙˆÙ…ت اسلامی هستند وهرازگاهی از روی درمانده Ú¯ÛŒ Ùˆ تهی بودن ØŒ Ùˆ نداشتن مایه Ùکری
بدنبال این Ùˆ یا آن راه Ù…ÛŒ Ø§ÙØªÙ†Ø¯ تا مگر ازپیشوایی اینان، برایشان " ÙØ±Ø¬ÛŒ ØØ§ØµÙ„ " گردد. البته از آنهمه نعره های گوش کر Ú©Ù†Ù Ù " بینش علمی" Ùˆ آینده نگری Ùˆ یاوه گوییهای "لاییک Ùˆ سکولار"ØŒ چیزی جزاین هم از آب در نمی آید Ùˆ نبایستی انتظار دیگری داشت.
نگاهی به نوشته‌ها Ùˆ Ø¨ØØ«â€ŒÙ‡Ø§ÛŒ "میرزا بنویس‌ها"ØŒ دل هر ایران‌دوستی را به درد می‌آورد! میرزا بنویس‌های ما، از تنها چیزی Ú©Ù‡ نمی‌نویسند،اندیشه Ùˆ Ùکر کردن بنیادین در Â«Ú¯ÙØ³Ø³ØªÙ† از ذهنیت اسلامی» است. این گسست درست پیش شرط Ùˆ نیازاساسی نوشوی در ایران است. یک مقایسه‌ی ساده با روشنÙکران دوره‌ی مشروطه Ùˆ آثار آنان، مطلب را برای‌مان آشکار Ùˆ برجسته می‌سازد. آزادیخواهان دوره‌ی مشروطه رویکردی Ù…ØªÙØ§ÙˆØª نسبت به «قدرت» داشتند Ùˆ اساسن درپی هوس کسب قدرت Ùˆ قدرت ورزی بر ملت نبودند، وهمین ویژه گی، آنان را در جایگاهی دیگر قرار میدهد. گرچه شکست شان سرانجام Ù†Ø§ÛŒØ§ÙØªÙ†ØŒ همین « گسست از ذهنیت اسلامی» بود.
من در این Ø¬ÙØ³ØªØ§Ø± Ùˆ Ø¬ÙØ³ØªØ§Ø±Ù‡Ø§ÛŒ آینده کوشش خواهم نمود تا برخی سراندیشه ها Ùˆ ایده های ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی ایران زمین را، کوتاه از دید خود وبا انگیختگی از اندیشۀ Ùیلسو٠معاصر « منوچهر جمالی» Ù…Ø·Ø±Ø Ù†Ù…ÙˆØ¯Ù‡ØŒ تا انگیختگان سیمرغی Ùˆ جوانان ایران زمین Ùˆ آنانکه روزی Ø¯Ø±ÙØ´ Ú¯Ù€Ùـش (گوشÙورَون =جان =زندگی، Ø¯Ø±ÙØ´ کاویان) را در سرتاسر ایران خواهند Ø§ÙØ±Ø§Ø´ØªØŒ با ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی خود از سویی Ùˆ با سنجشگری از "نظرات" Ø·ÛŒÙ ØªØØµÛŒÙ„ کرده گان درمانده Ùˆ ضد ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران Ùˆ گدایان اندیشه Ùˆ دانایی از سوی دیگر، هرچه بیشترآشنا گردند.
« زندگی درگیتی همان Ù…Ùهوم سکولاریته است »
سخنان دیروز Â«Ø¹ÙØ¨ÛŒØ¯Â» امروزنیز همچنان پابرجاست، چون زندگی پابرجاست Ùˆ انسان همواره در Ù¾ÛŒ امکانات پدیداری "هنرهای خویشتن" است. ÙØ±ÛŒØ§Ø¯ او Ùˆ عبید زاکانی از برای زندگی کردن شاد برای خود Ùˆ دیگران است Ùˆ درست این Ù…Ùهوم، معنای واژه "سکولار" بر اساس درک درست از Ù…Ùهوم " زمان " هم هست. هرآنی Ùˆ Ù‡Ø±Ù„ØØ¸Ù‡ ای، انسان در Ù¾ÛŒ شادی Ùˆ به سخن عبید در Ù¾ÛŒ Â«ÙØ±ÛŒØ§Ø¯ هنرهای خویشتن» است Ú©Ù‡ ازسوی مستبدین دینی Ùˆ قدرت ورز ÙˆØØ§Ú©Ù…ان گوناگون، سرکوب Ù…ÛŒ گردد. این زمان نه تنها ÙØ§Ù†ÛŒ وگذرا نیست بلکه درهرآنی، Ø¯Ø±Ù‡Ø±Ù„ØØ¸Ù‡ ای، در ØØ§Ù„ گشتن Ùˆ شدن Ùˆ ازسرپدیدار آمدن است. پس واگذاری آن به جهان بعد ازمرگ، چنانکه مستبدین دینی Ù…ÛŒ خواهند، جلوگیری از پیدایش «هنر» انسان Ùˆ امکانات پیدایش آزادی او درگیتیست.
درشاهنامه نیز می‌آید Ú©Ù‡ "زمان"ØŒ درختی‌ست Ú©Ù‡ می‌روید Ùˆ هر روز، بر آن شاخه‌ای نو Ø§ÙØ²ÙˆØ¯Ù‡ می‌شود. اینست Ú©Ù‡ ما با "آخرت" Ùˆ دنیای دیگری بعد از این دنیا، Ú©Ù‡ ابدی Ùˆ جاویدست، کار نداریم، بلکه با Ù…Ùهوم "شدن در زمان" سر Ùˆ کار داریم Ú©Ù‡ همان Ù…Ùهوم تØÙˆÙ„ Ùˆ Ø§ÙØ²Ø§ÛŒØ´ است .
شریعت Ùˆ آخوند، ایدئولوژی Ùˆ مرام ÙلسÙÛŒ خاص، همه Ù…ÛŒ گویند Ú©Ù‡ " تو" را من معیّن Ù…ÛŒ کنم Ùˆ خیر Ùˆ ØµÙ„Ø§Ø ØªÙˆ را من بهتر ازتو میدانم پس تو با ایمان آوردن به دین من، به ایدئولوژی من، به ÙلسÙÙ‡ من، Ú©Ù‡ همه بیرون ازتو Ùˆ درک تو هست Ùˆ هیچگونه آمیزشی هم با تو ندارد، ازگناه بخشوده میشوی، به بینش علمی Ùˆ سوسیالیزم Ù…ÛŒ رسی، به ÙˆØØ¯Øª Ùˆ یگانگی با ØÙ‘قیقت دسترسی پیدا Ù…ÛŒ Ú©Ù†ÛŒ. همه‌ی Ù…ØØªÙˆØ§ÛŒ آموزه شان، چیزی جز این نیست. پس همه‌ی امکانات مردم دریک چشم بهم زدن، Ù…ØÙˆ Ùˆ نابود گشته Ùˆ Ùقط شریعت Ùˆ یا ایدئولوژی Ùˆ یا یک مکتب ÙلسÙÛŒ خاصی، تنها امکان می‌گردد. به سخنی دیگر، ایمان به «ØÙ‚یقت Ù…Ù†ØØµØ± به ÙØ±Ø¯Â» تنها معیار قابل قبول در اجتماع می‌شود.
جنبش " سکولاریته" درغرب درست در رودررویی با چنین اÙکار Ùˆ آموزه هایی Ú©Ù‡ درپی معین کردن ٠هست Ùˆ نیست٠مردمان و«ØÙ‚یقت Ù…Ù†ØØµØ± به ÙØ±Ø¯Â» بودند، پدیدار گشت. «من » Ú¯ÙØªÙ† و«من » شدن، نیازی به سیاه مشق نویسی Ùˆ تلنبار کردن سدها نقل قول Ùˆ روایت Ù†Ùهمیده ونجویده Ùˆ نگواریده از دیگران ندارد تا ما بÙهمیم Ú©Ù‡ " سکولاریته ولایتیسیته " چیست Ùˆ بعد هم بخواهیم Ú©Ù‡ آنرا به زور به خورد ایرانی بدهیم. در همان سخن ساده Ùˆ ÙØ±ÛŒØ§Ø¯ عبÙید، این ناشادی "من" از تعیین گشتن بوسیله‌ی کس دیگری، این وعده دادن "جنت" با دو پاره کردن گیتی، به روشنی آمده‌است. عبÙید زاکانی توانایی Ùˆ درک وشناخت٠جان ستیزان Ùˆ سرکوبگران اندیشه را، درآن دوره داشت Ùˆ نه تنها با آنان گلاویز گشت، Ú©Ù‡ گنجی نیز از این گلاویزی برای نسلهای پس از خود بجا گذارد، تا آنانکه دلسوز Ùˆ نگران زندگی Ùˆ جان دیگری هستند، بتوانند گامی، تجربه او Ùˆ دیگران مانند او را درمبارزه Ùˆ ص٠بندی با جان وزندگی ستیزان، پیش تر برده Ùˆ شاید رهایی از ستم را کارساز باشند. آنچه او نمی دانست این بود Ú©Ù‡ سده ها پس از او درمانده گانی آلوده به شیعیگری Ùˆ در اسارت آنچه ناتوان از Ú¯Ø³ÙØ³ØªÙ† از آن هستند، خواهند آمد Ú©Ù‡ جرأت ودلیری آن مجوس اسلام " آورده " را هم نخواهند داشت هرچند Ú©Ù‡ در جهان "آزاد" غرب نیز روزگار سپری کنند Ùˆ همراه آخوندهای خونریز از "اسلام ستیزی " سخن رانند Ùˆ سنجش آنرا "دین ستیزی " نامند.
« Ùـــــرهنــــگ چیســـت؟ »
ذهنیت اسلام زده شیعیی Ùˆ انباشته از اÙکارترجمه ای غرب، بیشتر ØªØØµÛŒÙ„کردگان Ùˆ یا همان Ø¨Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø±ÙˆØ´Ù†Ùکران ایران را، درقلمرو تصّر٠خود دارد. از آنجایی Ú©Ù‡ هنوز Â«Ú¯ÙØ³Ø³ØªÂ» از این اندیشه های خانمانسوز، پیکر به خود Ù†ÛŒØ§ÙØªÙ‡ است، انبوهی ازاین ØªØØµÛŒÙ„کردگان Ùˆ اساتید ایرانی هرآنچه را نمی پسندند با «مÙهوم ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Â» اینهمانی داده Ùˆ عمق ناÙهمی خویش را Ù…ÛŒ نمایانند. اینان با قرار دادن واژه ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ در پیش هر یاوه ای، Ú©Ú˜Ùهمی Ùˆ ناآشنایی خود را با ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ Ú©Ù‡ از واژه ها Ùˆ Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… کهن ایران است، به نمایش Ù…ÛŒ گزارند Ùˆ از سوی دیگر آبرسانی به آسیاب آخوندهای ØØ§Ú©Ù… بر ایران بر عهده Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ اند Ùˆ به بنیان دروغ Ùˆ دروغ ورزی خدمت Ù…ÛŒ کنند. ایرانی سالهاست Ú©Ù‡ در گازانبر آخوند Ùˆ این ØªØØµÛŒÙ„کردگان اسلام زده Ùˆ غرب زده، همانند Ùنری سخت در ØØ§Ù„ کشیده شدن بوده Ùˆ هر Ú†Ù‡ ÙØ´Ø§Ø±Ø±Ø§ بیشتر تØÙ…Ù„ Ù…ÛŒ نماید، به همان اندازه نیز رهایی وبرگشتش به ØØ§Ù„ت خویش Ú˜Ø±ÙØªØ±Ùˆ شدیدتر خواهد بود.
-"بدگمانی Ùˆ بی اعتمادی، نا امنی" ناشی از بی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ Ùˆ چیره گشتن اخلاق آخوندیست، Ùˆ نه Ø§Ø²ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯!!
دروغ Ùˆ دروغ ورزی ØŒ ناشی از بی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ گشتن است نه Ø§Ø²ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯!!
آدم Ú©Ø´ÛŒ Ùˆ شکنجه ØŒ دست Ùˆ پا Ø¨ÙØ±ÛŒØ¯Ù†ØŒ چشم درآوردن ØŒ از بی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ است نه Ø§Ø²ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯!!
- آدم Ú©Ø´ÛŒ Ùˆ شکنجه ØŒ دست Ùˆ پا Ø¨ÙØ±ÛŒØ¯Ù†ØŒ چشم درآوردن ØŒ از اخلاق آخوندی است نه Ø§Ø²ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯!!
- آنانی Ú©Ù‡ انسانها را به ÙÙ…Ù„ØØ¯ Ùˆ Ù…ÙØ´Ø±Ú© Ùˆ موءمن ÙˆÚ©Ø§ÙØ± ÙˆÙ…ÙØ±ØªØ¯ تقسیم Ù…ÛŒ کنند، بی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ هستند؛
- آنانی Ú©Ù‡ کشتار Ùˆ سرکوبی دراویش گنآبادی را Ù…ÛŒ بینند Ùˆ دم نمی زنند Ùˆ اعتراض نمی کنند، بی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ هستند؛
آنانی Ú©Ù‡ کشتار Ùˆ سرکوبی بهاییان، زرتشتیان وسایرپیروان ادیان Ùˆ مذاهب دیگررا Ù…ÛŒ بینند Ùˆ دم نمی زنند Ùˆ اعتراض نمی کنند، بی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ هستند، ولوآنکه روز Ùˆ شب از" ØÙ‚وق بشر" کذایی شان ÙØ±ÛŒØ§Ø¯ زنند Ùˆ سینه چاک دهند!
این همه یاوه‌گویی از آن روی هست تا به تزهای کذایی" تولید آسیایی" Ùˆ"Ú©Ù… آبی" آویزان شوند. Ùˆ اندیشیدن در معضلات Ùˆ مسایل سرزمینی به نام ایران به دیگران واگذار شود Ùˆ اسلام Ùˆ Ø±ÙˆØØ§Ù†ÛŒØª مرتجعش، از زیر ضرب آهنگ سنجشگری Ùˆ نقد رها شوند.
این همان ایمان به ضرورت تاریخی یا شرایط Ùˆ درک اجبار برای خود ÙØ±ÛŒØ¨ÛŒ خود با تاریخ است Ú©Ù‡ نیاز ایمانی است. همه اینها پاسخی است در نیازبه داشتن ایمان به مرجعیتی Ùˆ از دست Ø±ÙØªÙ† یقین به خود Ùˆ نیاندیشیدن با مغز خود، درباره آنچه، سرزمین ما را، به چنین وامانده Ú¯ÛŒ ونکبتی ÙØ±Ùˆ برده است.
"اساتید" درمانده‌ی ما، Ú©Ù‡ بویی Ø§Ø²ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ نبرده‌اند، هر یاوه‌ای را ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ می‌نامند. انسان بی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ Ú©Ù‡ از سخن از" ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانی–اسلامی" Ùˆ یا "ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اسلامی" Ù…ÛŒ زند Ùˆ آنرا در سیاه مشقهای خود( روزانه اش) بکار میبرد، نه ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران را Ù…ÛŒ شناسد Ùˆ نه اسلام الله را! اØÚ©Ø§Ù… صادر شده از الله هیچگاه، از مردمان عربستان نتابیده Ùˆ بنابر این Â«ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Â» نبوده Ùˆ نیست. عموی Ù…ØÙ…د رسول الله نیز او را به دلیل خودکامگی سرزنش Ùˆ پرسش می‌کرد. اØÚ©Ø§Ù… الله، بر قوم عرب عربستان Ùˆ سپس دیگر سرزمین‌ها Ùˆ ایران، با تهدید Ùˆ زور Ùˆ شمشیر Ø¨ÙØ±Ù†Ø¯Ù‡ØŒ تØÙ…یل گردید. این نه تنها Â«ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Â» نیست Ú©Ù‡ یک ØØ±Ú©Øª Ø¶Ø¯ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ در تاریخ بشریت بوده Ùˆ هست. " اگر کسی به دینی غیر از اسلام ایمان آورد، هرگز از او Ù¾Ø°ÛŒØ±ÙØªÙ‡ نمی‌شود " . ومن ینبغ غیرالاسلام دینا Ùلن یقبل منه ( سوره آل عمران ). اسلام وقرآن برآمده ازالله Ùˆ رسولش Ù…ØÙ…د بوده Ùˆ نه از مردمان عربستان Ú©Ù‡ تازه پیش از" ظهور" انور اسلام، در Ø²ÛŒØ±Ú†ØªØ±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانی بوده اند.
ما نه "ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ مسیØÛŒ"ØŒ نه "ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ زرتشتی"ØŒ Ùˆ نه "ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ Ù…ÙØ¯Ø±Ù†ÛŒØ³Ù… Ùˆ Ù¾ÙØ³Øªâ€ŒÙ…ÙØ¯Ø±Ù†ÛŒØ³Ù…" Ùˆ نه "ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ÙØ³Ù†ØªÛŒ" داریم! اینها همه Ú©Ú˜Ùهمی ٠ناشی از نیاندیشیدن در باره Â«ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Â» است.
«Ùــــرهنــــگ» همواره جوشش Ùˆ تراوش درونی انسان هاست برای زیستن وراهیابی زیستن درکنار همدیگر Ùˆ یا باهمستان. مسئله بنیادی Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اینست Ú©Ù‡ ما می‌خواهیم چگونه با یکدیگر بزی‌ایم ØŒ تا زندگی را ازگزند Ùˆ آزار، نگاهبانی کنیم.
Ùــــرهنــــگ، آن ایده ها، آرمانها، ارزشها، Ùˆ بنیانهای Ùکری هر ملّتیست Ú©Ù‡ از سرچشمه ÛŒ خود آن ملت روییده Ùˆ روان گشته Ùˆ Ù¾ÛŒ درپی تØÙˆÙ„ Ùˆ دگرگونی Ùˆ باززایی ÛŒØ§ÙØªÙ‡ تا اینکه ÙØ±Ø§Ø³ÙˆÛŒ مرزهای نخستین خود، تبدیل به یک ارزش واصل Ù¾Ø²ÛŒØ±ÙØªÙ‡ شده از سوی جامعه خویش قرار Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ Ùˆ دیگر تنها متعلق به سرچشمه نخستین وجودیش نمی باشد.
اندیشه‌ی «وراء Ú©ÙÙØ± Ùˆ دین» (=وراء عقاید) Ú©Ù‡ Ø¯Ø±Ø¹ÙØ±Ùان عبارت‌بندی شد Ùˆ رو به گسترش نهاد، اما Ø¯Ø±Ø¹ÙØ±Ùان Ù†Ú¯Ùنجید Ùˆ تبدیل به یک اصل ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانی گشت.
« از بهر الله آخر تا چند Ú©ÙÙــر Ùˆ ایمان Ú¯Ù‡ روی سوی قبله، Ú¯Ù‡ دست سوی باده
نه مومنم نه کاÙـر، نه اینم Ùˆ نه آنم Ø±ÙØªÙ… بخاک تاریک، از هر دو خر پیاده » عطار
«زندگی Ùˆ قداست جان» نیز، بزرگترین اصلی بود Ú©Ù‡ از همان آغاز سپیده دم ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Ù ایرانی از اندیشه انسان ایرانی تراوید Ùˆ سپس ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ او را معّین نمود. وگسترش آن را Ùˆ Ø±ÙØªÙ† ÙÙØ±Ø§Ø³ÙˆÛŒ مرزهای ابتداییش را، در منشور ØÙ‚وق بشر کوروش جلوه‌گر ساخت. منشور ØÙ‚وق بشر کوروش تنها نمونه‌ای از تجلی گسترش وعبارت بندی« ØÙ‚وقی ÛŒØ§ÙØªÙ†Â» Ùˆ گشایش مرزهای نوین آن ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ است. Ú˜Ø±ÙØ§ÛŒ این ایده ارجمند Ú©Ù‡ بزرگترین اصل ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی ایران است، بخوبی در پیوند Ùˆ مهر٠Ùملت‌های گوناگون با ادیان Ùˆ باور Ùˆ Ø§ØØªØ±Ø§Ù… به Ø¨ÙØªâ€ŒÙ‡Ø§ÛŒ گوناگون، در ØÚ©ÙˆÙ…ت هخامنشیان Ùˆ اشکانیان، Ùˆ در اندیشه‌های شعرا Ùˆ متÙکرین ایران‌زمین بازتاب ÛŒØ§ÙØªÙ‡ØŒ Ú©Ù‡ دیدن Ùˆ Ùهمیدنش کار٠مقّلدین اسلام زده Ùˆ اساتید اتوریته Ùˆ مرجعیت‌پرست نیست.
« میآزار موری که دانــه کش اســـــت
که جــان دارد و جــــان شیرین خوش است»
ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ
«مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن
که جز این در شریعت مـــا گنـــــاهی نیست»
ØØ§Ùظ
اکنون این را هم Ù…ÛŒ بایست تاکید نمایم Ú©Ù‡ برخلا٠سطØÛŒ نگری برخی هوچیگر، سخن از برتری ویا الویت ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانی بر ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ دیگری نیست. ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی ایران درپی تØÙ…یل اÙکار Ùˆ عقاید خود به دیگران نیست. ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانی درپی « معین» ساختن دیگری، در Ù¾ÛŒ پیرو Ùˆ هواخواه سازی Ùˆ وادار کردن دیگران به تقلید کردن نیست، درپی هوس قدرت ورزی به دیگری نیست. در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی ایران، "امر به معرو٠و نهی از منکر" وجود ندارد. امـــــا ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی ایران، در Ù¾ÛŒ انگیختن هرانسانی است زیرا Ú©Ù‡ هرانسانی را « ارجمند » میداند. آنکه دیگری را میانگیزد، درپی برتری بردیگری نیست. «انگیختن» برتری ایجاد نمی کند.
ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی ایران، ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ انگیزش است، اینستکه هنوز نام « جمشید » بعنوان نخستین انسان ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Ø³Ø§Ø²ØŒ در این ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ انگیزنده Ùˆ بیانگر ایده « Ùـّـر» ایرانی Ùˆ Ø¢ÙØ±ÛŒÙ† گویی Ù…ÛŒ باشد. کاÙیست نگاهی به سروده های شعرایمان بیندازیم تا چهره « جمشید » در جام جمش به دیده نقش بندد. جام جمی Ú©Ù‡ نماد بینش، نماد Ù…Ø¹Ø±ÙØª زدودن دردها Ùˆ رنجهای بشری است. اینستکه ایرانیان چهره انگیزنده جمشید را در« تخت جمشید» واتابی میکنند، زیرا آنرا جایی میدانند Ú©Ù‡ ایده آل ØÚ©ÙˆÙ…ت جمشیدی واقعیت ÛŒØ§ÙØªÙ‡ است. اما این خود مطلبیست Ú©Ù‡ همواره از دید سطØÛŒ نگر ٠ایرانشناسان غربی Ùˆ هوچیگران Ùˆ "پژوهشگران" مدعی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران، "نادیده" Ùˆ نا Ùهمیده مانده است.
ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ در ایران قدمتی به اندازه خود ایرانزمین دارد. دهقان ایرانی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Ø´ را «قنات» Ùˆ «کاریز» نامید، چون او سرچشمه بودن Ùˆ اصالت داشتن را با چشم خود Ùˆ با بینش مستقیم Ùˆ بی واسطه خویش درمی ÛŒØ§ÙØª. اهمیت آنرا خیلی زود Ø¨Ø±Ú¯Ø±ÙØª Ùˆ ØØªÛŒ نام خود Ùˆ ÙØ±Ø²Ù†Ø¯Ø§Ù†Ø´ وبزرگترین خدایش را Ú©Ù‡ سیمرغ بود، Â«ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Â» نهاد. هنوز در بخشهایی از ایران، دهقانان به قنات یا کاریزشان، « ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Â» میگویند
در بخش دوم این Ø¬ÙØ³ØªØ§Ø±ØŒ پیایندها Ùˆ تراوشات مستقیم ایده ارزشمند ÙØ±Ù‡Ù†Ù€Ù€Ù€Ú¯ سیمـــرغی ایـــران، اصل "زندگی Ùˆ قداست جان" را دنبال خواهم نمود.
پایان بخش نخست
این Ø¬ÙØ³ØªØ§Ø± در آینده در سایت « ÙØ±Ù‡Ù†Ù€Ù€Ù€Ú¯Ø´Ù‡Ø±Â» بایگانی خواهد شد.
درمـــــانده گـــــی " روشنÙـکــران " ایرانی
«چــرا جـــــان و زنــــدگـــــــی مقـــــدس است؟»

rezairani30@yahoo.com
رضا ایرانی- امریکا
Ùوریه 2007
بخش نخست (1)
«شراب خوارم و نرّاد و رند و شاهد باز
مرا ز دست هنرهای خویشتن ÙØ±ÛŒÙ€Ù€Ù€Ù€Ø§Ø¯
ز ننگ خرقه Ùˆ ØªØ³Ø¨ÛŒØ Ùˆ زهد در رنجم
که هر یکی به دگرگونه داردم ناشــاد»
(عبÙید زاکانی)
دلیری Ùˆ راست منشی Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ÛŒ Ú©Ù‡ سدها سال پیش از ما در ایران زندگی کرده اند در رودررویی با الله Ùˆ" دینش" وآخوندهای آن دوران، بی تردید ما را به Ø´Ú¯ÙØªÛŒ میآورد Ùˆ در مقایسه با امروزمان، Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ú¯ÙˆÛŒÛŒ ما را ÙØ±ÛŒØ§Ø¯ میزند.
برای نمونه، یکی از آنها « عبÙید زاکانی » بوده Ú©Ù‡ در بیانی ساده Ùˆ با دلیری در باره دین ٠الله Ù…ÛŒ گوید:
« زرتشتیی اسلام آورد. Ú¯ÙØªÙ†Ø¯Ø´ اسلام را چگونه دیدی؟ Ú¯ÙØª هرکه بدان در آید آلتش را Ù…ÛŒ Ø¨ÙØ±Ù†Ø¯ Ùˆ هرکس از آن بیرون رود گردنش را Ù…ÛŒ زنند.»
هرچند عبÙید، این روایت را اززبان زرتشتی ÙØªØ§Ø²Ù‡ مسلمان "گشته" میآورد، ولی درØÙ‚یقت رنج Ùˆ ناشادی خویش، Ùˆ دیدگاه خود را از اسلام، ازتیغ برنده شریعت اسلام، ومتوّلیان خونریزش، با دلیری وطنـز بیان میکند.
البته بسیاری Ú©Ù‡ امروزه مدّعی دانش Ùˆ" بینش علمی " هستند، Ùˆ از بیان دیدگاه های خود درباره اسلام Ùˆ اØÚ©Ø§Ù… انسان Ùˆ ØÛŒÙˆØ§Ù† ستیز آن، ولو آنکه دراروپا Ùˆ امریکا نیز زندگی کنند، خودداری Ù…ÛŒ ورزند، نه تنها اهمیت این سخن را درنمی یابند وآنرا جدّی نمی گیرند بلکه نام آنرا "اسلام ستیزی " Ù…ÛŒ گزارند وبنا بر" بینش علمی " خود سرگرم "مبارزه" آنهم، با بخش نادلپسند ØÚ©ÙˆÙ…ت اسلامی هستند وهرازگاهی از روی درمانده Ú¯ÛŒ Ùˆ تهی بودن ØŒ Ùˆ نداشتن مایه Ùکری
بدنبال این Ùˆ یا آن راه Ù…ÛŒ Ø§ÙØªÙ†Ø¯ تا مگر ازپیشوایی اینان، برایشان " ÙØ±Ø¬ÛŒ ØØ§ØµÙ„ " گردد. البته از آنهمه نعره های گوش کر Ú©Ù†Ù Ù " بینش علمی" Ùˆ آینده نگری Ùˆ یاوه گوییهای "لاییک Ùˆ سکولار"ØŒ چیزی جزاین هم از آب در نمی آید Ùˆ نبایستی انتظار دیگری داشت.
نگاهی به نوشته‌ها Ùˆ Ø¨ØØ«â€ŒÙ‡Ø§ÛŒ "میرزا بنویس‌ها"ØŒ دل هر ایران‌دوستی را به درد می‌آورد! میرزا بنویس‌های ما، از تنها چیزی Ú©Ù‡ نمی‌نویسند،اندیشه Ùˆ Ùکر کردن بنیادین در Â«Ú¯ÙØ³Ø³ØªÙ† از ذهنیت اسلامی» است. این گسست درست پیش شرط Ùˆ نیازاساسی نوشوی در ایران است. یک مقایسه‌ی ساده با روشنÙکران دوره‌ی مشروطه Ùˆ آثار آنان، مطلب را برای‌مان آشکار Ùˆ برجسته می‌سازد. آزادیخواهان دوره‌ی مشروطه رویکردی Ù…ØªÙØ§ÙˆØª نسبت به «قدرت» داشتند Ùˆ اساسن درپی هوس کسب قدرت Ùˆ قدرت ورزی بر ملت نبودند، وهمین ویژه گی، آنان را در جایگاهی دیگر قرار میدهد. گرچه شکست شان سرانجام Ù†Ø§ÛŒØ§ÙØªÙ†ØŒ همین « گسست از ذهنیت اسلامی» بود.
من در این Ø¬ÙØ³ØªØ§Ø± Ùˆ Ø¬ÙØ³ØªØ§Ø±Ù‡Ø§ÛŒ آینده کوشش خواهم نمود تا برخی سراندیشه ها Ùˆ ایده های ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی ایران زمین را، کوتاه از دید خود وبا انگیختگی از اندیشۀ Ùیلسو٠معاصر « منوچهر جمالی» Ù…Ø·Ø±Ø Ù†Ù…ÙˆØ¯Ù‡ØŒ تا انگیختگان سیمرغی Ùˆ جوانان ایران زمین Ùˆ آنانکه روزی Ø¯Ø±ÙØ´ Ú¯Ù€Ùـش (گوشÙورَون =جان =زندگی، Ø¯Ø±ÙØ´ کاویان) را در سرتاسر ایران خواهند Ø§ÙØ±Ø§Ø´ØªØŒ با ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی خود از سویی Ùˆ با سنجشگری از "نظرات" Ø·ÛŒÙ ØªØØµÛŒÙ„ کرده گان درمانده Ùˆ ضد ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران Ùˆ گدایان اندیشه Ùˆ دانایی از سوی دیگر، هرچه بیشترآشنا گردند.
« زندگی درگیتی همان Ù…Ùهوم سکولاریته است »
سخنان دیروز Â«Ø¹ÙØ¨ÛŒØ¯Â» امروزنیز همچنان پابرجاست، چون زندگی پابرجاست Ùˆ انسان همواره در Ù¾ÛŒ امکانات پدیداری "هنرهای خویشتن" است. ÙØ±ÛŒØ§Ø¯ او Ùˆ عبید زاکانی از برای زندگی کردن شاد برای خود Ùˆ دیگران است Ùˆ درست این Ù…Ùهوم، معنای واژه "سکولار" بر اساس درک درست از Ù…Ùهوم " زمان " هم هست. هرآنی Ùˆ Ù‡Ø±Ù„ØØ¸Ù‡ ای، انسان در Ù¾ÛŒ شادی Ùˆ به سخن عبید در Ù¾ÛŒ Â«ÙØ±ÛŒØ§Ø¯ هنرهای خویشتن» است Ú©Ù‡ ازسوی مستبدین دینی Ùˆ قدرت ورز ÙˆØØ§Ú©Ù…ان گوناگون، سرکوب Ù…ÛŒ گردد. این زمان نه تنها ÙØ§Ù†ÛŒ وگذرا نیست بلکه درهرآنی، Ø¯Ø±Ù‡Ø±Ù„ØØ¸Ù‡ ای، در ØØ§Ù„ گشتن Ùˆ شدن Ùˆ ازسرپدیدار آمدن است. پس واگذاری آن به جهان بعد ازمرگ، چنانکه مستبدین دینی Ù…ÛŒ خواهند، جلوگیری از پیدایش «هنر» انسان Ùˆ امکانات پیدایش آزادی او درگیتیست.
درشاهنامه نیز می‌آید Ú©Ù‡ "زمان"ØŒ درختی‌ست Ú©Ù‡ می‌روید Ùˆ هر روز، بر آن شاخه‌ای نو Ø§ÙØ²ÙˆØ¯Ù‡ می‌شود. اینست Ú©Ù‡ ما با "آخرت" Ùˆ دنیای دیگری بعد از این دنیا، Ú©Ù‡ ابدی Ùˆ جاویدست، کار نداریم، بلکه با Ù…Ùهوم "شدن در زمان" سر Ùˆ کار داریم Ú©Ù‡ همان Ù…Ùهوم تØÙˆÙ„ Ùˆ Ø§ÙØ²Ø§ÛŒØ´ است .
شریعت Ùˆ آخوند، ایدئولوژی Ùˆ مرام ÙلسÙÛŒ خاص، همه Ù…ÛŒ گویند Ú©Ù‡ " تو" را من معیّن Ù…ÛŒ کنم Ùˆ خیر Ùˆ ØµÙ„Ø§Ø ØªÙˆ را من بهتر ازتو میدانم پس تو با ایمان آوردن به دین من، به ایدئولوژی من، به ÙلسÙÙ‡ من، Ú©Ù‡ همه بیرون ازتو Ùˆ درک تو هست Ùˆ هیچگونه آمیزشی هم با تو ندارد، ازگناه بخشوده میشوی، به بینش علمی Ùˆ سوسیالیزم Ù…ÛŒ رسی، به ÙˆØØ¯Øª Ùˆ یگانگی با ØÙ‘قیقت دسترسی پیدا Ù…ÛŒ Ú©Ù†ÛŒ. همه‌ی Ù…ØØªÙˆØ§ÛŒ آموزه شان، چیزی جز این نیست. پس همه‌ی امکانات مردم دریک چشم بهم زدن، Ù…ØÙˆ Ùˆ نابود گشته Ùˆ Ùقط شریعت Ùˆ یا ایدئولوژی Ùˆ یا یک مکتب ÙلسÙÛŒ خاصی، تنها امکان می‌گردد. به سخنی دیگر، ایمان به «ØÙ‚یقت Ù…Ù†ØØµØ± به ÙØ±Ø¯Â» تنها معیار قابل قبول در اجتماع می‌شود.
جنبش " سکولاریته" درغرب درست در رودررویی با چنین اÙکار Ùˆ آموزه هایی Ú©Ù‡ درپی معین کردن ٠هست Ùˆ نیست٠مردمان و«ØÙ‚یقت Ù…Ù†ØØµØ± به ÙØ±Ø¯Â» بودند، پدیدار گشت. «من » Ú¯ÙØªÙ† و«من » شدن، نیازی به سیاه مشق نویسی Ùˆ تلنبار کردن سدها نقل قول Ùˆ روایت Ù†Ùهمیده ونجویده Ùˆ نگواریده از دیگران ندارد تا ما بÙهمیم Ú©Ù‡ " سکولاریته ولایتیسیته " چیست Ùˆ بعد هم بخواهیم Ú©Ù‡ آنرا به زور به خورد ایرانی بدهیم. در همان سخن ساده Ùˆ ÙØ±ÛŒØ§Ø¯ عبÙید، این ناشادی "من" از تعیین گشتن بوسیله‌ی کس دیگری، این وعده دادن "جنت" با دو پاره کردن گیتی، به روشنی آمده‌است. عبÙید زاکانی توانایی Ùˆ درک وشناخت٠جان ستیزان Ùˆ سرکوبگران اندیشه را، درآن دوره داشت Ùˆ نه تنها با آنان گلاویز گشت، Ú©Ù‡ گنجی نیز از این گلاویزی برای نسلهای پس از خود بجا گذارد، تا آنانکه دلسوز Ùˆ نگران زندگی Ùˆ جان دیگری هستند، بتوانند گامی، تجربه او Ùˆ دیگران مانند او را درمبارزه Ùˆ ص٠بندی با جان وزندگی ستیزان، پیش تر برده Ùˆ شاید رهایی از ستم را کارساز باشند. آنچه او نمی دانست این بود Ú©Ù‡ سده ها پس از او درمانده گانی آلوده به شیعیگری Ùˆ در اسارت آنچه ناتوان از Ú¯Ø³ÙØ³ØªÙ† از آن هستند، خواهند آمد Ú©Ù‡ جرأت ودلیری آن مجوس اسلام " آورده " را هم نخواهند داشت هرچند Ú©Ù‡ در جهان "آزاد" غرب نیز روزگار سپری کنند Ùˆ همراه آخوندهای خونریز از "اسلام ستیزی " سخن رانند Ùˆ سنجش آنرا "دین ستیزی " نامند.
« Ùـــــرهنــــگ چیســـت؟ »
ذهنیت اسلام زده شیعیی Ùˆ انباشته از اÙکارترجمه ای غرب، بیشتر ØªØØµÛŒÙ„کردگان Ùˆ یا همان Ø¨Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø±ÙˆØ´Ù†Ùکران ایران را، درقلمرو تصّر٠خود دارد. از آنجایی Ú©Ù‡ هنوز Â«Ú¯ÙØ³Ø³ØªÂ» از این اندیشه های خانمانسوز، پیکر به خود Ù†ÛŒØ§ÙØªÙ‡ است، انبوهی ازاین ØªØØµÛŒÙ„کردگان Ùˆ اساتید ایرانی هرآنچه را نمی پسندند با «مÙهوم ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Â» اینهمانی داده Ùˆ عمق ناÙهمی خویش را Ù…ÛŒ نمایانند. اینان با قرار دادن واژه ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ در پیش هر یاوه ای، Ú©Ú˜Ùهمی Ùˆ ناآشنایی خود را با ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ Ú©Ù‡ از واژه ها Ùˆ Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… کهن ایران است، به نمایش Ù…ÛŒ گزارند Ùˆ از سوی دیگر آبرسانی به آسیاب آخوندهای ØØ§Ú©Ù… بر ایران بر عهده Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ اند Ùˆ به بنیان دروغ Ùˆ دروغ ورزی خدمت Ù…ÛŒ کنند. ایرانی سالهاست Ú©Ù‡ در گازانبر آخوند Ùˆ این ØªØØµÛŒÙ„کردگان اسلام زده Ùˆ غرب زده، همانند Ùنری سخت در ØØ§Ù„ کشیده شدن بوده Ùˆ هر Ú†Ù‡ ÙØ´Ø§Ø±Ø±Ø§ بیشتر تØÙ…Ù„ Ù…ÛŒ نماید، به همان اندازه نیز رهایی وبرگشتش به ØØ§Ù„ت خویش Ú˜Ø±ÙØªØ±Ùˆ شدیدتر خواهد بود.
-"بدگمانی Ùˆ بی اعتمادی، نا امنی" ناشی از بی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ Ùˆ چیره گشتن اخلاق آخوندیست، Ùˆ نه Ø§Ø²ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯!!
دروغ Ùˆ دروغ ورزی ØŒ ناشی از بی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ گشتن است نه Ø§Ø²ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯!!
آدم Ú©Ø´ÛŒ Ùˆ شکنجه ØŒ دست Ùˆ پا Ø¨ÙØ±ÛŒØ¯Ù†ØŒ چشم درآوردن ØŒ از بی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ است نه Ø§Ø²ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯!!
- آدم Ú©Ø´ÛŒ Ùˆ شکنجه ØŒ دست Ùˆ پا Ø¨ÙØ±ÛŒØ¯Ù†ØŒ چشم درآوردن ØŒ از اخلاق آخوندی است نه Ø§Ø²ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯!!
- آنانی Ú©Ù‡ انسانها را به ÙÙ…Ù„ØØ¯ Ùˆ Ù…ÙØ´Ø±Ú© Ùˆ موءمن ÙˆÚ©Ø§ÙØ± ÙˆÙ…ÙØ±ØªØ¯ تقسیم Ù…ÛŒ کنند، بی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ هستند؛
- آنانی Ú©Ù‡ کشتار Ùˆ سرکوبی دراویش گنآبادی را Ù…ÛŒ بینند Ùˆ دم نمی زنند Ùˆ اعتراض نمی کنند، بی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ هستند؛
آنانی Ú©Ù‡ کشتار Ùˆ سرکوبی بهاییان، زرتشتیان وسایرپیروان ادیان Ùˆ مذاهب دیگررا Ù…ÛŒ بینند Ùˆ دم نمی زنند Ùˆ اعتراض نمی کنند، بی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ هستند، ولوآنکه روز Ùˆ شب از" ØÙ‚وق بشر" کذایی شان ÙØ±ÛŒØ§Ø¯ زنند Ùˆ سینه چاک دهند!
این همه یاوه‌گویی از آن روی هست تا به تزهای کذایی" تولید آسیایی" Ùˆ"Ú©Ù… آبی" آویزان شوند. Ùˆ اندیشیدن در معضلات Ùˆ مسایل سرزمینی به نام ایران به دیگران واگذار شود Ùˆ اسلام Ùˆ Ø±ÙˆØØ§Ù†ÛŒØª مرتجعش، از زیر ضرب آهنگ سنجشگری Ùˆ نقد رها شوند.
این همان ایمان به ضرورت تاریخی یا شرایط Ùˆ درک اجبار برای خود ÙØ±ÛŒØ¨ÛŒ خود با تاریخ است Ú©Ù‡ نیاز ایمانی است. همه اینها پاسخی است در نیازبه داشتن ایمان به مرجعیتی Ùˆ از دست Ø±ÙØªÙ† یقین به خود Ùˆ نیاندیشیدن با مغز خود، درباره آنچه، سرزمین ما را، به چنین وامانده Ú¯ÛŒ ونکبتی ÙØ±Ùˆ برده است.
"اساتید" درمانده‌ی ما، Ú©Ù‡ بویی Ø§Ø²ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ نبرده‌اند، هر یاوه‌ای را ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ می‌نامند. انسان بی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ Ú©Ù‡ از سخن از" ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانی–اسلامی" Ùˆ یا "ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اسلامی" Ù…ÛŒ زند Ùˆ آنرا در سیاه مشقهای خود( روزانه اش) بکار میبرد، نه ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران را Ù…ÛŒ شناسد Ùˆ نه اسلام الله را! اØÚ©Ø§Ù… صادر شده از الله هیچگاه، از مردمان عربستان نتابیده Ùˆ بنابر این Â«ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Â» نبوده Ùˆ نیست. عموی Ù…ØÙ…د رسول الله نیز او را به دلیل خودکامگی سرزنش Ùˆ پرسش می‌کرد. اØÚ©Ø§Ù… الله، بر قوم عرب عربستان Ùˆ سپس دیگر سرزمین‌ها Ùˆ ایران، با تهدید Ùˆ زور Ùˆ شمشیر Ø¨ÙØ±Ù†Ø¯Ù‡ØŒ تØÙ…یل گردید. این نه تنها Â«ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Â» نیست Ú©Ù‡ یک ØØ±Ú©Øª Ø¶Ø¯ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ در تاریخ بشریت بوده Ùˆ هست. " اگر کسی به دینی غیر از اسلام ایمان آورد، هرگز از او Ù¾Ø°ÛŒØ±ÙØªÙ‡ نمی‌شود " . ومن ینبغ غیرالاسلام دینا Ùلن یقبل منه ( سوره آل عمران ). اسلام وقرآن برآمده ازالله Ùˆ رسولش Ù…ØÙ…د بوده Ùˆ نه از مردمان عربستان Ú©Ù‡ تازه پیش از" ظهور" انور اسلام، در Ø²ÛŒØ±Ú†ØªØ±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانی بوده اند.
ما نه "ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ مسیØÛŒ"ØŒ نه "ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ زرتشتی"ØŒ Ùˆ نه "ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ Ù…ÙØ¯Ø±Ù†ÛŒØ³Ù… Ùˆ Ù¾ÙØ³Øªâ€ŒÙ…ÙØ¯Ø±Ù†ÛŒØ³Ù…" Ùˆ نه "ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ÙØ³Ù†ØªÛŒ" داریم! اینها همه Ú©Ú˜Ùهمی ٠ناشی از نیاندیشیدن در باره Â«ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Â» است.
«Ùــــرهنــــگ» همواره جوشش Ùˆ تراوش درونی انسان هاست برای زیستن وراهیابی زیستن درکنار همدیگر Ùˆ یا باهمستان. مسئله بنیادی Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اینست Ú©Ù‡ ما می‌خواهیم چگونه با یکدیگر بزی‌ایم ØŒ تا زندگی را ازگزند Ùˆ آزار، نگاهبانی کنیم.
Ùــــرهنــــگ، آن ایده ها، آرمانها، ارزشها، Ùˆ بنیانهای Ùکری هر ملّتیست Ú©Ù‡ از سرچشمه ÛŒ خود آن ملت روییده Ùˆ روان گشته Ùˆ Ù¾ÛŒ درپی تØÙˆÙ„ Ùˆ دگرگونی Ùˆ باززایی ÛŒØ§ÙØªÙ‡ تا اینکه ÙØ±Ø§Ø³ÙˆÛŒ مرزهای نخستین خود، تبدیل به یک ارزش واصل Ù¾Ø²ÛŒØ±ÙØªÙ‡ شده از سوی جامعه خویش قرار Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ Ùˆ دیگر تنها متعلق به سرچشمه نخستین وجودیش نمی باشد.
اندیشه‌ی «وراء Ú©ÙÙØ± Ùˆ دین» (=وراء عقاید) Ú©Ù‡ Ø¯Ø±Ø¹ÙØ±Ùان عبارت‌بندی شد Ùˆ رو به گسترش نهاد، اما Ø¯Ø±Ø¹ÙØ±Ùان Ù†Ú¯Ùنجید Ùˆ تبدیل به یک اصل ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانی گشت.
« از بهر الله آخر تا چند Ú©ÙÙــر Ùˆ ایمان Ú¯Ù‡ روی سوی قبله، Ú¯Ù‡ دست سوی باده
نه مومنم نه کاÙـر، نه اینم Ùˆ نه آنم Ø±ÙØªÙ… بخاک تاریک، از هر دو خر پیاده » عطار
«زندگی Ùˆ قداست جان» نیز، بزرگترین اصلی بود Ú©Ù‡ از همان آغاز سپیده دم ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Ù ایرانی از اندیشه انسان ایرانی تراوید Ùˆ سپس ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ او را معّین نمود. وگسترش آن را Ùˆ Ø±ÙØªÙ† ÙÙØ±Ø§Ø³ÙˆÛŒ مرزهای ابتداییش را، در منشور ØÙ‚وق بشر کوروش جلوه‌گر ساخت. منشور ØÙ‚وق بشر کوروش تنها نمونه‌ای از تجلی گسترش وعبارت بندی« ØÙ‚وقی ÛŒØ§ÙØªÙ†Â» Ùˆ گشایش مرزهای نوین آن ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ است. Ú˜Ø±ÙØ§ÛŒ این ایده ارجمند Ú©Ù‡ بزرگترین اصل ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی ایران است، بخوبی در پیوند Ùˆ مهر٠Ùملت‌های گوناگون با ادیان Ùˆ باور Ùˆ Ø§ØØªØ±Ø§Ù… به Ø¨ÙØªâ€ŒÙ‡Ø§ÛŒ گوناگون، در ØÚ©ÙˆÙ…ت هخامنشیان Ùˆ اشکانیان، Ùˆ در اندیشه‌های شعرا Ùˆ متÙکرین ایران‌زمین بازتاب ÛŒØ§ÙØªÙ‡ØŒ Ú©Ù‡ دیدن Ùˆ Ùهمیدنش کار٠مقّلدین اسلام زده Ùˆ اساتید اتوریته Ùˆ مرجعیت‌پرست نیست.
« میآزار موری که دانــه کش اســـــت
که جــان دارد و جــــان شیرین خوش است»
ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ
«مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن
که جز این در شریعت مـــا گنـــــاهی نیست»
ØØ§Ùظ
اکنون این را هم Ù…ÛŒ بایست تاکید نمایم Ú©Ù‡ برخلا٠سطØÛŒ نگری برخی هوچیگر، سخن از برتری ویا الویت ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانی بر ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ دیگری نیست. ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی ایران درپی تØÙ…یل اÙکار Ùˆ عقاید خود به دیگران نیست. ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانی درپی « معین» ساختن دیگری، در Ù¾ÛŒ پیرو Ùˆ هواخواه سازی Ùˆ وادار کردن دیگران به تقلید کردن نیست، درپی هوس قدرت ورزی به دیگری نیست. در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی ایران، "امر به معرو٠و نهی از منکر" وجود ندارد. امـــــا ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی ایران، در Ù¾ÛŒ انگیختن هرانسانی است زیرا Ú©Ù‡ هرانسانی را « ارجمند » میداند. آنکه دیگری را میانگیزد، درپی برتری بردیگری نیست. «انگیختن» برتری ایجاد نمی کند.
ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی ایران، ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ انگیزش است، اینستکه هنوز نام « جمشید » بعنوان نخستین انسان ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Ø³Ø§Ø²ØŒ در این ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ انگیزنده Ùˆ بیانگر ایده « Ùـّـر» ایرانی Ùˆ Ø¢ÙØ±ÛŒÙ† گویی Ù…ÛŒ باشد. کاÙیست نگاهی به سروده های شعرایمان بیندازیم تا چهره « جمشید » در جام جمش به دیده نقش بندد. جام جمی Ú©Ù‡ نماد بینش، نماد Ù…Ø¹Ø±ÙØª زدودن دردها Ùˆ رنجهای بشری است. اینستکه ایرانیان چهره انگیزنده جمشید را در« تخت جمشید» واتابی میکنند، زیرا آنرا جایی میدانند Ú©Ù‡ ایده آل ØÚ©ÙˆÙ…ت جمشیدی واقعیت ÛŒØ§ÙØªÙ‡ است. اما این خود مطلبیست Ú©Ù‡ همواره از دید سطØÛŒ نگر ٠ایرانشناسان غربی Ùˆ هوچیگران Ùˆ "پژوهشگران" مدعی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران، "نادیده" Ùˆ نا Ùهمیده مانده است.
ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ در ایران قدمتی به اندازه خود ایرانزمین دارد. دهقان ایرانی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Ø´ را «قنات» Ùˆ «کاریز» نامید، چون او سرچشمه بودن Ùˆ اصالت داشتن را با چشم خود Ùˆ با بینش مستقیم Ùˆ بی واسطه خویش درمی ÛŒØ§ÙØª. اهمیت آنرا خیلی زود Ø¨Ø±Ú¯Ø±ÙØª Ùˆ ØØªÛŒ نام خود Ùˆ ÙØ±Ø²Ù†Ø¯Ø§Ù†Ø´ وبزرگترین خدایش را Ú©Ù‡ سیمرغ بود، Â«ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Â» نهاد. هنوز در بخشهایی از ایران، دهقانان به قنات یا کاریزشان، « ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Â» میگویند
در بخش دوم این Ø¬ÙØ³ØªØ§Ø±ØŒ پیایندها Ùˆ تراوشات مستقیم ایده ارزشمند ÙØ±Ù‡Ù†Ù€Ù€Ù€Ú¯ سیمـــرغی ایـــران، اصل "زندگی Ùˆ قداست جان" را دنبال خواهم نمود.
پایان بخش نخست
این Ø¬ÙØ³ØªØ§Ø± در آینده در سایت « ÙØ±Ù‡Ù†Ù€Ù€Ù€Ú¯Ø´Ù‡Ø±Â» بایگانی خواهد شد.