حلقه ی هشتم :
صلح

به شیوه ی ِمادرم




1

از دردِ دندان هایت

درختان به خود می پیچند

و در پیکر هایی باران و ممنوع

آنچه را آفتاب دیده اند بالا می آورند


2

کوهستان

و پلکِ گریزانم از کندو

گمان مُقَدّر را

از گریه در گریه هایِ بابونه

سوسو می زنند

به ارواح ناگفته در پروانه


[ دیوار از زمزمِ سبابه اش

نَم نَمِ نان و عسل

و زنانی از / قوسِ رنگین کمان بود ]


وقتی

حباب را

نَمِ باد / نمِ کبوتر داشت

تو

آب می شدی و

انگشترت بلند


3

گور می کنم

و گورکن

تا چشم اندازِ آرامِ خرما

رویِ آب

بویِ شیرینِ پیراهنم را می چشد


4

راه می روم

کبوترم را صبح کنم

از ضخامتِ روزهایِ کاج

و در چارراه پیرِ مردانِ دخترم باشم

به دخترم تابوت

نگاه کنم

و دیوار

بال شود

در پاهایِ تنگم


5

در خاکِ صفر

سرم توی لیوان جا می شود

و جا می شود جهان جایِ باد

جایِ سفره


6

دست هایم

عطرِ آدم برفی دارد

و لبخندِ یک کودکِ زمستانی


7

شب خوابِ گیسو

دنباله ات

گلوله

امروز

حتا پدرم را

می توانم به دنیا بیاورم


8


آسمان

چقدر کم

تو را می بیند


9

از پیشانیِ تو

ماه می گرید

آرام باش !

آسمان

از کلاغ

پرواز نمی خواهد


10


انگشتری

تمامِ سرو

و سالمرگِ جمعه در جنگ


11


دستانم

پرچم

حدودِ شمع



12


[ به شیوه ی مادرم ]


می روم

اما

گورِ خود را

گم می کنم ...