مريم ØÙ‚يقت
یک شعر بی.....{جای نقطه چین خودت را بگذار}

اصلا نشسته ام به تو/Ù‡ÛŒ Ùکر Ù…ÛŒ کنم-
-
بایدکجای خیس جهان جاده می شدم
در من برای زلزله آماده می شدم!
انگار یک Ù†ÙØ± به تو....پرتم/نمی کند
Ø¨ÙØ± Ù…ÛŒ خورم نگاه تو ..../شرطم نمی کند
تا بیست ویک...نمی شوم از من برو هنوز
چشمان گیج منتظرت را...به من.../ندوز-
-لبهام/ خشک٠باز تو را پرسه می زنم
هی آب پشت آب بمیران مرا/بسوز
ØØ§Ù„ا برای اینکه بدانی روانیم
وزن رابی خیال
بالا می آورمت
Ù‡ÙØªØ§Ø¯ وچند کیلو...
شکم بزرگی دارم!
دسته گلی که.../ آه/به آبم نمی دهی؟
مامان!...کسی درون تو...تابم نمی دهی؟
ÙØ±Ø¯Ø§Ú©Ù†Ø§Ø± نخل تو را.../زور میزنم
با من نیا عزیز که ناجور می زنم-
-زیر هر آنچه گریه شدن...پر می آورم
ÙØ±Ø¯Ø§ برای عشق برادر Ù…ÛŒ آورم!
بعد از طلوع اینهمه شب...خسته می شوم
پشت تمام پنجره ها بسته می شوم
Ù‡ÛŒ یک Ù†ÙØ±...لگد به توو بخت مرده ام
من را ببخش توی خودم بچه خورده ام!
بالا بیاوری به خدا قهر می کنم
بالا/نمی آوریم
کمر درد می کنم!
خودم هم نمی دانم از کجا بخوابم
که مثل همیشه زود نمیری
ØØ§Ù„ا دستانم رابگیر
به پل برسیم
پرت شدن چیز خوبیست!
دستان گیج ومضطرب وخیس پالتو
ومن Ú©Ù‡ پرت Ù…ÛŒ شوم از Ø§Ø±ØªÙØ§Ø¹ تو
یک کامیون شدی که مرا زیر می کند
شب را به عمق ÙØ§Ø¬Ø¹Ù‡ زنـ/جیر Ù…ÛŒ کند
خون گرم٠جاده های نرو،/سرد می شوم
آوارهای خیس تو را درد می شوم
باید دوباره شکل خودم را عوض کنم
یک مریم جدید بسازم Ú©Ù‡ ØØ¸ کنم!
یک مریم جدید...مرا زنگ می زند
بر شانه های مضطربم چنگ می زند
یک دختر رکابی وشلوار می شود
هی چشمهای منتظرم تار می شود
Ù‡ÛŒ ÙØ§Ù„ پشت ÙØ§Ù„،دلم شور Ù…ÛŒ زند
هی زنگ،زنگ،زنگ...د٠ناجور می زند
از خودم می زنم بیرون
ترس برم می دارد
نکند اشغال شدی
به دست یک آشغال
دلم بمب/
باران می شود
ØØ§Ù„ا دوباره پل،شب وجاده مرا نترس
له می شوم همیشه عزیزم بیا نترس
نص٠مـَ/را دیه بشوی خوب می شود
ÙØ±Ø¯Ø§ تمام دهکده زن کوب !Ù…ÛŒ شود
از Ø±ÙØª وآمدی Ú©Ù‡ مرا شهر Ù…ÛŒ شوی
پر می شود تمام تنم/قهر می شوی
یا تکه تکه Ú©Ù† بدنم را Ùˆ یا Ø¨Ú©ÙØ´
هم ÙˆØØ´ØªÙ غریزه ÛŒ اصلی مرا Ø¨Ú©ÙØ´
یک دختر رکابی و...می ترسم از خودم
ØØ§Ù„ا دوباره له شده ÛŒ مریمی شدم-
که مثل خون تازه سرازیر می شوم
می میرمت!اگر چه تو را پیر می شوم
می میرمت!
ودیگر توی هیچ قالبی جا نمی شوم
...............
خدا کند اینبار مرا تو به یاد امیر نیندازد
امیر تو را به یاد من برسد!
[اینجا امیر را مرده ای ÙØ±Ø¶ کنید Ú©Ù‡ دوست شماست!!!]
/نخواستید هم نخواستید مهم نیست
Ùقط/...
شمع که روشن می کنی؟
مریم ØÙ‚یقت نوشت