منوچهرجمالی ---رمـز های شـاهـنامه
منوچهرجمالی 
رمـز های شـاهـنامه
تو این را ØŒ دروغ Ùˆ ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ مدان بیکسان ØŒ روش درزمانه مدان
ازاو، هرچه اندرخورد با خرد وگر بـرره « رمـز» ، معـنی برد
و خـردی که در
جستجوی معانی آنهاست
« دشمنی با Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ Ùˆ اسـطوره »
تو این را ØŒ دروغ Ùˆ ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ مدان بیکسان ØŒ روش درزمانه مدان
ازاو، هرچه اندرخورد با خرد وگر بـرره « رمـز» ، معـنی برد
« ارزشهای » سیاسی Ùˆ اخلاقی Ùˆ اجتماعی وقضائی ØŒ هزاره ها، ازØÚ©Ù… Ùˆ امر Ùیک کتاب مقدس یا یک رسول ØŒ یا از Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… Ùˆ دلائل عقلی یک دستگاه ÙلسÙÛŒ Ùˆ علمی ØŒ اعتبارو معنا Ùˆ ارج Ùˆ رواج، نمی ÛŒØ§ÙØªÙ†Ø¯ . این ارزشها ØŒ دردرون Ùکردارها ئی بودند Ú©Ù‡ در سرمشق ها Ùˆ نمونه های شخصیت های اسطوره ای ØŒ روانها را با یک تلنگر، برمیانگیختند ØŒ وبا یک اخگر Ø®Ù€ÙØ±Ø¯ ØŒ آتشی زبانه کشنده درسراسروجود انسانها Ø¨Ø±Ù…ÛŒØ§ÙØ±ÙˆØ®ØªÙ†Ø¯ ØŒ Ùˆ ارجی بس متعالی Ù…ÛŒ ÛŒØ§ÙØªÙ†Ø¯ØŒ Ùˆ این ارزشهای پیکر ÛŒØ§ÙØªÙ‡ دراین شخصیت های اسطوره ای بودند ØŒ Ú©Ù‡ به زندگی اجتماعی Ùˆ سیاسی Ùˆ قضائی Ùˆ اخلاقی ØŒ Ø´Ú©Ù„ÛŒ پایدارو استوار میدادند .
این شخصیت ÙØ¬Ù…شید اسطوره ای ØŒ که« نخستین انسان» Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی بود ØŒ گیتی را باخرد Ùˆ خواست انسانی خود ØŒ یعنی با منی کردن ( منی کردن ومنیدن ØŒ معنای اندیشیدن درجستجوکردن دارد ) ØŒ بهشت میساخت، Ùˆ خرداد ( خوشزیستی ) Ùˆ امرداد ( دیرزیستی Ùˆ بقا وخلود ) را Ú©Ù‡ غایت انسانها بود ØŒ برآورده میکرد ØŒ Ùˆ بدینسان ØŒ آباد کردن گیتی را باخرد انسانی ØŒ ارزش Ùمعتبر وارجمند Ùˆ والای اجتماعی Ùˆ سیاسی Ùˆ اخلاقی میساخت . بدینسان خرد انسان ØŒ را سرچشمه مدنیت Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ Ùˆ بهسازی گیتی (بهشت سازی گیتی ) میدانست Ùˆ ارزشی را معتبرمیساخت ØŒ Ú©Ù‡ دین زرتشتی واسلام Ùˆ مسیØÛŒØª برضد آنند . «اسطوره » درعربی نیز، از واژه « ئوستره » ایرانی برخاسته است ØŒ Ú©Ù‡ دراصل، به معنای « سه + نای »= « ئوز + تره » یا « نای » است ØŒ Ú©Ù‡ نام ویژه سیمرغ ( سئنا = سن = صنم = سین = سین مورو ) است . از نای درگذشته ØŒ تیغ موتراشی Ùˆ ØØ¬Ø§Ù…ت درست میکردند . سیمرغ Ú©Ù‡ « وای به = اصل پیوند دهنده Ùˆ مهر، « میان همه چیزهاست » ØŒ « نای به » است ØŒ Ùˆ با بانگ Ùˆ آهنگ Ùˆ ترانه Ùˆ سرود Ù†ÛŒ اش هست ØŒ Ú©Ù‡ جهانی Ù…ÛŒØ¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø¯. با سرود Ù†ÛŒ ØŒ انگیزنده Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ جهان میگردد ( جهان را ØŒ خلق نمیکند ) . بهمن Ùˆ ارتا ( سیمرغ = عنقا ) ØŒ آتش ÙØ±ÙˆØ²ØŒ یا به اصطلاØÛŒ دیگر، « انگیزنده اند» ØŒ به سخنی دیگر، با یک تلنگر، همه چیزها را آبستن میسازند . ازیک تلنگرناچیزو گمشدنی وناپیدا ØŒ جهانی گسترده ØŒ Ù…ÛŒØ¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯.ازاین رو درکردی ودر آثارسـعدی « ئوستره = Ø§ÙØ³ØªØ±Ù‡ » ØŒ به همین معنا ( تیغ مو وسرتراشی ÙˆØØ¬Ø§Ù…ت Ú©Ù‡ ازنی بوده است )ØŒ Ùˆ همچنین معنای « ترانه » باقی مانده است .« ئوستره » Ú©Ù‡ معربش «اسطوره » باشد ØŒ درواقع سرودهای انگیزنده ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ این بانوخدا ( زنخدا ) بوده است ØŒ و« سرود» و« جشن » ØŒ هردو ØŒ بانگ Ùˆ آهنگ وترانه Ù†ÛŒ میباشند . این کردارها دراسطوره ها ،« ارزشها » را با یک زخمه ناچیز، دروجود یک انسان یا اجتماع بر Ù…ÛŒØ§ÙØ±ÙˆØ²Ù†Ø¯ . این ها ØŒ Ø§ÙØ³ÙˆÙ†Ú¯Ø±Ù†Ø¯ . اینها Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ اند . Ø§ÙØ³Ø§Ø¦ÛŒØ¯Ù† ØŒ مالیدن است. دوسنگ را Ú©Ù‡ بهم میمالند، جرقه میزند Ùˆ آتش زنه است . سنگ هم معنای « همخوابی وهمآغوشی Ùˆ وصال باهمدیگر» را داشته است . واژه « مالیدن » ØŒ دراصل ØŒ مرزیدن میباشد . به عشق ورزیدن ØŒ « مرزیدن » Ù…ÛŒÚ¯ÙØªÙ†Ø¯ . سیمرغ، درشاهنامه ØŒ پرش را برتارک سر رستم ØŒ میمالد ØŒ واورا با یک تلنگر، Ø§ÙØ³ÙˆÙ† Ùˆ Ø§ÙØ³Ø§Ù† میکند ØŒ یا به عبارت دیگر، دراو، « آتش Ù…ÛŒØ§ÙØ±ÙˆØ²Ø¯ » . « آتش Ø§ÙØ±ÙˆØ®ØªÙ† » ØŒ معنای « انداختن تخم در تخمدان ØŒ یا کاشتن تخم در زمین، یا آبستن کردن » داشته است ØŒ Ú©Ù‡ نماد « Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù† » بطور Ú©Ù„ÛŒ بوده است . رستمی Ú©Ù‡ Ù‡ÙØªÙ‡ پیش ØŒ با اسÙندیار روبرو شد وزخمگین ØŒ از نبرد بازگشت Ùˆ امیدی ببازگشت او Ùˆ اسبش نبود ØŒ ناگاه ØŒ پس ازاین « Ø§ÙØ³Ø§Ù† سیمرغ » ØŒ دیگر، رستم پیشین نیست . رستمیست Ú©Ù‡ ازنو Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡ شده است . خدا (= سیمرغ = ارته)ØŒ اورا Ø§ÙØ³ÙˆÙ† Ùˆ Ø§ÙØ³Ø§Ù† کرده است ØŒ Ùˆ Ø¬ÙØª او شده است، Ùˆ اورا درآغوش خود Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است ØŒ Ùˆ رستم را باز ازخود ØŒ آبستن کرده است . دراو، نیروهائی Ø§ÙØ±ÙˆØ®ØªÙ‡ شده اند Ú©Ù‡ اسÙندیار، Ú©Ù‡ رستم تازه را از رستم پیشین ØŒ باز نمیشناسد ØŒ Ùˆ نمیتواند آنهارا تاب بیاورد . « Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ Ùˆ Ø§ÙØ³ÙˆÙ† »، تلنگری ناچیز است، Ú©Ù‡ سراپای هستی انسان یا اجتماع را مانند ØØ±ÛŒÙ‚ ØŒ بر میانگیزد . ØØ§Ùظ میگوید :
خدا را Ù…ØØªØ³Ø¨ ØŒ مارا ØŒ به « ÙØ±ÛŒØ§Ø¯ د٠ونی » ØŒ بخش
Ú©Ù‡ کارشرع ØŒ « زین Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ » ØŒ بی قانون نخواهد شد
هنوز در اندیشه ØØ§Ùظ شیرازی ØŒ ÙØ±ÛŒØ§Ø¯ د٠ونی ØŒ Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ وترانه ایست ØŒ Ú©Ù‡ انسان را میانگیزد . ولی Ù…ØØªØ³Ø¨ ( پاسدار) Ùˆ شرع ØŒ ازهمین انگیزندگی ÙØ±ÛŒØ§Ø¯ د٠ونی دروجود انسان ØŒ میترسد . درست شریعت ØŒ ازاین Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ یا بانگ Ù†ÛŒ Ùˆ جشن ØŒ بی قانون ودرهم وبرهم میشود .«انگیزه »، برابر با« آنچه انگیخته شده » نیست . « انگیزه » ØŒ اندک خمیرمایه است Ú©Ù‡ Ú©Ù„ خمیر را ØŒ ناگهان تخمیر میکند . انگیزه ØŒ یک بوسه اهریمن است، Ú©Ù‡ همیشه مار Ø§Ø²Ú©ØªÙ Ø¶ØØ§Ú© میرویاند . « انگیزه » ØŒ یک ترانه است Ú©Ù‡ شاه ایران را به لشگرکشی به سرزمین میکشاند، Ú©Ù‡ هیچکس جرئت ÙØªØ کردن آن پیش ازاو نداشته است . این انگیزندگی موسیقی Ùˆ رامشگری ØŒ موبدان زرتشتی را نیز به هراس آورده بود . ازاین رو در متونشان ØŒ این اهریمنست Ú©Ù‡ سرود خوانست. به عبارت دیگر، زرتشتیان نیز پشت به موسیقی وجشن میکرده اند ØŒ وازاین رو بسیارخشک وپارسا بوده اند وبا جشن ها ØŒ پیوند گوهری نداشته اند . همین ترس از انگیزندگی د٠ونای ØŒ ترس از آهنگ موسیقی ØŒ ترس از انگیزندگان بطورکلی ØŒ ترس از اندیشه ها Ùˆ کردارها Ùˆ Ú¯ÙØªØ§Ø±Ù‡Ø§ÛŒ انگیزنده است ØŒ Ú©Ù‡ Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ را برای قدرتمندان دینی Ùˆ سیاسی ØŒ خطرناک، Ùˆ طبعا بدنام کرده است . این پدیده خطرناکی انگیزندگی Ùˆ زشت سازیش در داستانهای کاوس ØŒ باز تابیده میشود . با یک انگیزه است Ú©Ù‡ به Ùکرکش٠رازهای آسمان وخدا Ù…ÛŒØ§ÙØªØ¯ ØŒ Ú©Ù‡ ادیان نوری ØŒ دست ÛŒØ§ÙØªÙ† آن را برای انسانها ØŒ قدغن ساخته اند. با یک انگیزه ØŒ یک ارزش مردمی Ú©Ù‡ واقعیت دادن به آن ØŒ درتاریخ Ùˆ اجتماع ØŒ Ù…ØØ§Ù„ مینماید ØŒ واقعیت پذیرمیشود . انسان ØŒ دلیری به واقعیت دادن آن ارزش روءیائی پیدا میکند . واقعیت بخشی به ارزشهای Ùمهر Ùˆ یا داد ØŒ همیشه نیاز به دلیری Ùˆ گستاخی دارد . ترکیب دو اندیشه «مهر وداد »، یکی از بغرنجترین ماجراهای اجتماعی Ùˆ سیاسی Ùˆ اقتصادی Ùˆ قضائیست Ú©Ù‡ درهرزمان ØŒ باید با دلیری درآن اندیشید ØŒ Ùˆ یک Ùورمول ØØ§Ø¶Ø± Ùˆ موجود، Ùˆ یک نسخه پیچیده شده درکتاب مقدس یا آموزه علمی نیست. این « دیو رامشگر» است Ú©Ù‡ کیکاوس را ØŒ به بی اندازه خواهی ØŒ ویا کردن کاری Ù…ØØ§Ù„ Ú©Ù‡ ÙØªØ مازندران باشد ØŒ میانگیزد . دیوی Ú©Ù‡ رامشگرست ( موسیقی ،دراثر انگیزنگیش ØŒ گوهر اهریمنی پیدا میکند ) :
به بر بط چو بایست، برساخت رود
برآورد، مازندرانی سرود ..
Ú†Ùˆ کاوس بشنید ازاو این سخن یکی « تازه اندیشه » اÙکند بن
دل رزم جویش ببست اندرآن که لشگرکشد سوی مازندران....
من ازجم Ùˆ Ø¶ØØ§Ú© Ùˆ ازکیقباد ÙØ²ÙˆÙ†Ù… به بخت Ùˆ Ø¨ÙØ±Ù‘ Ùˆ نژاد
ÙØ²ÙˆÙ† بایدم نیز ازایشان « هنر» جهانجوی باید، سر تاجور
او چنان انگیخته میشود Ú©Ù‡ به هیچکس ازجمله به زال زر، گوش ÙØ±Ø§Ù†Ù…یدهد ØŒ Ùˆ این ماجرا ÛŒ انگیخته شدن، ازیک ترانه انگیزنده است ØŒ Ú©Ù‡ Ú©Ù„ لشگرکشی به مازندران Ùˆ Ù‡ÙØªØ®ÙˆØ§Ù† رستم را معین میسازد. ترس از « انگیزندگی ازیک تلنگر، ازیک Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ » بود Ú©Ù‡ Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ را ØŒ ابلیسی Ùˆ اهریمنی Ùˆ شوم ساخت .
اهورامزدا یا خدایان دیگر نوری ØŒ Ú©Ù‡ « همه دان » Ùˆ « پیشدان » هستـند ،« انگیزه » را ØŒ Ú©Ù‡ Ø·ÙˆÙØ§Ù†ÛŒ از نیروهای غیرقابل پیش بینی Ù…ÛŒØ¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø¯ ØŒ نمی Ù¾Ø°ÛŒØ±ÙØªÙ†Ø¯ ØŒ چون اندیشه « همه دانی Ùˆ پیشدانی» آنها را ØŒ باطل Ùˆ پوچ میساخت . ابلیس با سخنان Ùˆ خورشهای انگیزنده خود، وجود Ø¶ØØ§Ú© را منقلب میسازد ØŒ Ùˆ Ú©Ù„ ارزشهای دینی اورا، دیگرگون میسازد .
Ú†Ùˆ ابلیس دانست Ú©Ùˆ دل نهاد بر Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ اش گشت، نهمار، شاد
ازاین پس ØŒ « انچه انگیزنده بود= Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ وسمر »، نزد خدایان نوری ØŒ شوم Ùˆ تباه Ùˆ اهریمنی وپلشت شمرده شد . Ùˆ چنین سخنان یا اندیشه ها یا کردارهای Ø§ÙØ³ÙˆÙ†Ú¯Ø± ÙˆØ§ÙØ³Ø§ÛŒÙ†Ø¯Ù‡ بودند ØŒ Ú©Ù‡ ناراست ودروغ Ùˆ ØØ±Ù غیر واقعی وکلمات Ø¨ÛŒÙØ§ÛŒØ¯Ù‡ شمرده شدند . جنگ خدایان نوری وهمه دان Ùˆ پیشدان ØŒ با « Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ ها ØŒ با موسیقی ها با مزه ها ØŒ با انگیزندگان اجتماع » شروع شد ØŒ چون انگیزه ØŒ دیو خدائی Daemoenisch بود . از انگیزه ØŒ نمیشد ØØ³Ø§Ø¨ دقیق کرد Ú©Ù‡ « Ú†Ù‡ ها » ØŒ انگیخته خواهد شد . از انگیزه ØŒ سیل نیروهای پیش بینی ناشونده ( تاریک ) Ùوران میکرد Ú©Ù‡ با اندیشه روشنائی آنها سازگار نبود . قدرت ØŒ میخواهد ØŒ ازپیش ØŒ کنترل کند Ùˆ ØŒ انگیزه ØŒ گوهرآزادیست Ú©Ù‡ Ù…ØØ¯ÙˆØ¯Ù‡ ها Ùˆ دیوارهای ازپیش ساخته را درهم میشکند . Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ وسمر، خطرناک بود ØŒ چون با یک زخمه وتکان ØŒ انسانها را منقلب میسازد . برغم بی ارزش سازی Ùˆ دروغسازی Ùˆ ØÛŒÙ„Ù‡ Ùˆ تزویرسازی ÙˆÙØ±ÛŒØ¨ سازی ÙØ§ÛŒÙ† داستانها Ùˆ اسطوره ها ØŒ Ú©Ù‡ Ùوق العاده انگیزنده بودند ØŒ از Ù†Ùوذ Ú˜Ø±ÙØ´Ø´Ø§Ù† در روانها ØŒ کاسته نشد . این بود Ú©Ù‡ « Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ واسطوره » ØŒ برغم تهمت Ø§ÙØ³ÙˆÙ†Ú¯Ø±ÛŒ Ùˆ جادوگری Ùˆ دروغ Ùˆ Ø¨ÛŒÙØ§ÛŒØ¯Ù‡ Ùˆ غیرواقعی بودنش ØŒ در اجتماع ØŒ ارزشساز، Ùˆ رقیب سرسخت ادیان نوری ØŒ باقی ماندند . برغم تنش وکشمکش این دورویگی Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ Ùˆ داستان Ùˆ اسطوره ØŒ Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ واسطوره Ùˆ داستان ØŒ ØÙ†Ø«ÛŒ وبی اثر ساخته نـشد . ارزشهائی Ú©Ù‡ از اوامر Ùˆ اØÚ©Ø§Ù… Ùˆ آموزه مقدس آنها ایجاد میشد ØŒ در تنش Ùˆ کشمکش با ارزشهائی بودند وهستند Ú©Ù‡ نا آگاهانه ØŒ از این Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ ها Ùˆ داستانها ØŒ در دل Ùˆ روان شنوندگان میزهیدند ومیزهند . این دو گونه ارزش دراجتماع ایران ØŒ همیشه در تنش وکشمکش بوده اند Ùˆ هستند وخواهند بود . « Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ » ØŒ برغم دروغ شمرده شدن ØŒ « رمز معنا Ùˆ ارزش های بلند Ùˆ مردمی » باقی میماند . اینست Ú©Ù‡ ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ ØŒ ازاین دورویگی داستانها ØŒ بخوبی آگاهست وبه همین علت ØŒ شاهنامه را سروده است. دراین داستانهای شاهنامه، ارزشهای والای ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران Ø®ÙØªÙ‡ ÙˆÙ†Ù‡ÙØªÙ‡ اند، Ú©Ù‡ هرقدرتی ازبیدار Ùˆ بسیج شدن آنها ØŒ ØØ³Ø§Ø¨ میبرد . این داستانها ØŒ با نام Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ ØŒ Ù…ØÚ©ÙˆÙ… به دروغ وپوچ بودن میشوند ØŒ چون ØØ§ÙˆÛŒ ارزشهای والا Ùˆ ØÙ‚یقت Ùˆ راستی اند، Ú©Ù‡ قدرتمندان دینی Ùˆ سیاسی ازانگیزندگیشان میترسند Ùˆ آنهارا بدنام Ùˆ زشت میسازند .
این کردارهای برجسته Ùˆ دوست داشتنی ÙØ±ÛŒØ¯ÙˆÙ† Ùˆ ایرج Ùˆ سیامک وهوشنگ Ùˆ گرشاسپ ( سام ) Ùˆ زال زر( ÙØ±Ø²Ù†Ø¯ سیمرغ یا خدا ) بودند Ú©Ù‡ مردمان را به خویشتن، میکشیدند، Ùˆ معیار ارزشهای زندگیشان بود . شنیدن این کردارها ØŒ آتش ارزشها را دربÙÙ† آنها Ø¨Ø±Ù…ÛŒØ§ÙØ±ÙˆØ®ØªØŒ Ùˆ آنهارا از سر، آبستن به سیمرغ میکرد. ÙØ±ÛŒØ¯ÙˆÙ† ØŒ Ú©Ù‡ Ù…Ø¯Ø§ÙØ¹ قداست جان دربرابر Ø¶ØØ§Ú© بود، بنیاد گذار« داد= قانون Ùˆ ØÙ‚ Ùˆ عدالت » میشود . به عبارت دیگر، قانون Ùˆ ØÙ‚ Ùˆ عدالت ØŒ برای مردم، هنگامی ارزشمند هست ØŒ Ú©Ù‡ براصل قداست جان وخرد انسان استوارباشد . قانون Ùˆ عدالت Ùˆ ØÙ‚ ØŒ بدون این بنیاد ØŒ هیچ ارزشی ÙˆØÙ‚انیتی ندارد . قانون Ùˆ عدالت Ùˆ ØÙ‚ ØŒ باید تراوش اندیشه قداست جان Ùهمه انسانها بدون تبعیض نژاد Ùˆ مذهب ومسلک وجنس Ùˆ طبقه باشد ØŒ تا اعتبارداشته باشد . ایرج ØŒ Ú©Ù‡ همان « ا ÙØ± ÙØ²= ارتا = ارج = سیمرغ » است ØŒ از قدرت Ùˆ از ملک خود Ú©Ù‡ ایرانست ØŒ میگذرد ØŒ Ùˆ بدون سپاه Ùˆ Ø³Ù„Ø§Ø ØŒ خواهان آشتی ومهر از ملل دیگر، میشود . این نخستین شاه اسطوره ای یا سیمرغی ایرانست Ú©Ù‡ هزار بار بیشتر از نخستین شاه تاریخی ØŒ برای ایرانیان ØŒ ارزش وارج داشته است ØŒ چنانکه هزاره ها نیز، کسی از نخستین شاه تاریخی ØŒ یادی هم نکرده است . این ایرجست Ú©Ù‡ آشتی ومهر با ملل دیگررا، برقدرت وداد Ùˆ سپاه Ùˆ Ø³Ù„Ø§Ø ØŒ ارجØÛŒØª میدهد . آری این Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ ای خام وکودکانه مینماید ØŒ ولی این ارزشی است Ú©Ù‡ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران در دل مردم ØŒ با یک تلنگر درهمین Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ ایرج، برمیانگیزد . شاید بسیاری ازآنانکه با دوسطر ازمنشور کوروش امروزه همه جا معرکه بپا کرده اند وسینه برای پاسارگاد میزنند ØŒ ارج والای مردمی این اندیشه را Ù†Ùهمند، Ùˆ از درکش مانند سام Ùˆ تور، سرگیجه پیدا کنند ØŒ Ùˆ Ù„ÛŒ همین ایرج Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ ای ØŒ همین ارزش Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ ای ØŒ هزاره ها ØŒ برترین ارزش مهر را دردل مردم ایران Ø¨Ø±Ø§ÙØ±ÙˆØ®ØªÙ‡ است . زال زر ØŒ با ازدواج خود با رودابه ØŒ برضد ارزش های معتبر درادیان نوری ( ازجمله زرتشتی ) ØŒ Ú©Ù‡ Ùقط ازدواج « با همدینان وهم مذهبان» را اجازه میدهند برمیخیزد Ùˆ برهمه آنها ØŒ خط بطلان میکشد ØŒ به عشق ØŒ ØÙ‚ میدهد Ú©Ù‡ این ارزش معتبر درقوانین ادیان را درهم ÙØ±ÙˆØ´Ú©Ù†Ø¯ . این کردارهای مردمی بودند Ú©Ù‡ اعتبار ÙØ§Ø±Ø²Ø´Ù‡Ø§ÛŒ سیاسی واخلاقی واجتماعی ایرانیان را مشخص میساختند . ایرانیان ØŒ اینان را انگیزنده ( Ø§ÙØ³ÙˆÙ† Ùˆ Ø§ÙØ³Ø§Ù† Ùˆ آتش ÙØ±ÙˆØ² ) « بÙÙ† ÙØ³ÛŒÙ…رغی ( بهمن وارتا ) در خود » میدانستند. ازاین رو به این اسطوره ها ØŒ « بند هش ØŒ بنداده = بن + داته » یا « پیشداد = پر+ داته para+ dhaata » Ù…ÛŒÚ¯ÙØªÙ†Ø¯. پیامبران ÙˆÙلاسÙÙ‡ Ùˆ قانونگذاران Ùˆ جهانگیرانی Ú©Ù‡ سپس درزمان تاریخی پیداشدند ØŒ هنوز خود را، با همین سرمشق ها Ùˆ نمونه های اسطوره ای ( بندادی = بنیادی ØŒ پیشدادی ) همانند میساختند ØŒ یا آنهارا پیشینیان ونیاکان خود میشمردند، تا کردار واندیشه ÙˆÚ¯ÙØªØ§Ø±Ø´Ø§Ù†ØŒ ارزش واعتبار اجتماعی پیداکند .
این کردارهوشنگ Ú©Ù‡ همان بهمن ØŒ همان بÙÙ† جهان Ø¢ÙØ±ÛŒÙ† در هرجانی Ùˆ انسانی بود ØŒ این کردار ایرج ØŒ Ú©Ù‡ همان ارتا ( ارز ) Ùˆ سیمرغ ØŒ خدای مهر بود ØŒ انسانها را Ù…ÛŒØ§ÙØ³Ø§Ø¦ÛŒØ¯ ØŒ Ùˆ همآغوشی با زمین وجود انسان میکرد ØŒ Ùˆ آتش را دروجود او Ù…ÛŒØ§ÙØ±ÙˆØ®Øª . ازاین رو نام بهمن (= هوشنگ) Ùˆ عنقا ( سیمرغ ) ØŒ آتش ÙØ±ÙˆØ² بود. آنچه درشاهنامه ØŒ تبدیل به زدن سنگ Ú©ÙˆÚ†Ú© به سنگ بزرگ Ùˆ پیدایش دروشنی از هوشنگ شده است ØŒ روایت زرتشتی از سراندیشه Ù« همآغوشی هوشنگ با جان انسانها » است . سنگ ØŒ سنگم ØŒ سنگار، سنگام ØŒ دارای معانی امتزاج Ùˆ اتصال Ùˆ همآغوشی دو چیز یا دوکس باهم است . آتش ÙØ±ÙˆØ²ÛŒ ØŒ Ø§ÙØ³Ø§Ù†ÛŒØ¯Ù† ØŒ مالیدن ØŒ مرزیدن ØŒ آبستن کردن جان هر انسانÙÛŒ ØŒ خویشکاری بهمن Ùˆ سیمرغ ( ارتا ) بوده است . ازاین روهست Ú©Ù‡ ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ ØŒ نا گهان Ùˆ بی اختیار، Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Â« رمز» را بکار میبرد.
چون ØŒ هر« رمزی ØŒ بنی Ùˆ تخمیست Ú©Ù‡ زیرخاک، پوشیده ØŒ وبا رسیدن آبی ووزیدن نسیمی ØŒ ناگهان ØŒ رویا Ùˆ Ø´Ú©ÙˆÙØ§ میشود، وسراز زیرخاک تیره، بیرون میآورد .
« رمز Ú¯ÙØªÙ† » ØŒ بیان کردن مقصود، با Ú¯ÙØªØ§Ø±ÛŒ Ùˆ با شیوه ایست Ú©Ù‡ معنا ØŒ جز برکسان معهود، مخÙÛŒ میماند . به رمز Ú¯ÙØªÙ† ØŒ بیان کردن مقصود ØŒ با نشانیها Ùˆ علائمیست Ú©Ù‡ مقصود ØŒ از غیر Ùˆ دشمن Ùˆ بیگانه ØŒ پنهان میماند . برخی ازخوانندگان شاهنامه ØŒ ÙØ±Ø§Ù…وش میکنند Ú©Ù‡ درست خودشان ØŒ همان بیگانگان Ùˆ دشمنان Ùˆ اغیار هستند . این اغیار Ùˆ دشمنان Ùˆ بیگانگان ØŒ Ú†Ù‡ کسانی ØŒ Ú†Ù‡ قدرتهائی ØŒ Ú†Ù‡ عقایدی هستند ØŸ به Ø±Ù…Ø²Ú¯ÙØªÙ† ØŒ رسانیدن معنای Ù†Ø§Ú¯Ø±ÙØªÙ†ÛŒ ونادیدنی ( بی نشان ) درنشان است، Ú©Ù‡ معنا درآن هنوز نادیده ØŒ میگریزد. بقول مولوی :
پی بدین رمز، هرکسی نبرد نبرد ره به قا٠، غیر عقاب
« Ù‚Ø§ÙØŒ Ú©Ù‡ آشیانه سیمرغست » ØŒ همین « رمز» است ØŒ Ùˆ بدین آشیانه رمز ØŒ کسی جز سیمرغ نمیرسد . رمز، نشانیست دیدنی ØŒ ولی برغم دیدن ØŒ نمیتوان آنرا Ú¯Ø±ÙØª . هنگامی سام، درجستجوی پسر دوراÙکنده اش ØŒ زال ØŒ برمیخیزد، Ùˆ به کوه البرز میرود ØŒ سیمرغ را Ø¨Ø±ÙØ±Ø§Ø² کوه میبیند ØŒ ولی راه دسترسی بدو بسته است :
یکی کوه دیدم ØŒ سر اندر Ø³ØØ§Ø¨ سپهریست Ú¯ÙØªÛŒ زخارا برآب
بروبر، نشیمی چو کاخ بلند زهرسو، برو بسته راه گزند
برو اندرو ØŒ بچه مرغ Ùˆ زال تو Ú¯ÙØªÛŒ Ú©Ù‡ هستند هردو همال
Ù†Ù€Ù†Ø¨Ù€ÙØ¯ راه برکوه از هیچ روی دویدم بسی گرد او پوی پوی
« رمز» ØŒ درست ØŒ همین تجربه ایست Ú©Ù‡ سام از سیمرغ میکند . او تجربه٠ØÙ‚یقت بی نشانی را میکند Ú©Ù‡ آن را درنشانی Ù…ÛŒ بیند ØŒ ولی برغم جستن Ùˆ دویدن ØŒ بدو نمیرسد .درغزلیات مولوی ØŒ Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Â« رمز»، دررابطه با « تخم Ùˆ دانه » آورده میشود ØŒ ودراثر چنین اندیشه ای ØŒ همانندی Ùˆ بالاخره همریشه بودن Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Â« رمز» ØŒ با Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Â« رمس » درعربی ØŒ به خاطر خواننده Ù…ÛŒØ§ÙØªØ¯ . « رمس» درعربی ØŒ به معنای « دÙÙ† کردن چیزی Ùˆ پوشانیدن آن ( اقرب الموارد) ØŒ ویا به معنای « درخاک پنهان کردن ( زوزنی ) ØŒ Ùˆ بالاخره به معنای « دÙÙ† کردن مرده ( منتهی الارب ) Ùˆ گورو خاک گور ( منتهی الارب) است . پس « رمز» هم Ú©Ù‡ چنین معنائی دارد ØŒ همان تخمیست Ú©Ù‡ با پوشانیدن در زیرخاک تیره Ùˆ تاریک ØŒ ازسر، زنده Ùˆ آشکار میشود . مولوی گوید :
چون دانه شد اÙکنده ØŒ بر Ø±ÙØ³Øª ودرختی شد
این « رمز» ØŒ Ú†Ùˆ دریابی ØŒ اÙکنده شوی با ما
یا درغزلی دیگر میگوید :
Ú¯Ù‡ مثال Ùˆ رمزگوئی ØŒ Ú©Ù‡ ØµØ±ÛŒØ Ùˆ آشکار
تخم را اندر زمین ریگ ما ، چون کاشتی
ای زمین ریگ ، شرمت نیست از« انبار تخم »
ÙØ§Ø±ØºÛŒ ØŒ چون « تخم هارا ØŒ تو ØŒ عدم انگاشتی »
ای زمین تخم گیر، آخر توئی هم اصل تخم
کز نتیجه خویش ØŒ شاخ سنبلی Ø§ÙØ±Ø§Ø´ØªÛŒ
البته « خاک » ØŒ Ú©Ù‡ همان « Ø¢Ú¯ وهاگ » باشد ØŒ به معنای تخم است( چنانچه واژه ÙØ®Ø§Ú© Ùˆ خاکینه ØŒ بهترین گواه برآنست )
ای زمین های ریگ ØŒ Ú©Ù‡ هیچ تخمی درشما نمیروید Ùˆ غیر قابل کشت هستید ØŒ شرم ندارید، Ú©Ù‡ درخود ØŒ انبار تخم ( شاهنامه ) را درخود ریخته اید ØŒ ولی جز سطØÛŒØ§Øª بی معنا Ùˆ بی بو وخاصیت، ازاین رمزها ØŒ از زمین شعورتان ØŒ Ùˆ از بررسیهای بیش Ø§Ø²ØØ¯ علمی تان، نروئیده است Ùˆ هرگز نخواهد روئید ! این، علمی بودن ØŒ نیست Ú©Ù‡ اندیشه های مرموز درشاهنامه را ØŒ Ù…ÛŒØ´Ú©ÙˆÙØ§Ù†Ø¯ . این وجود خود شماست Ú©Ù‡ « زمین ریگ ØŒ زمین غیرقابل کشت » شده است، Ú©Ù‡ تخم ها درآن ØŒ میسوزند ØŒ Ùˆ خروارها تخم را ØŒ معدوم ونابود میسازند . شما دراین زمین شعور Ùˆ روان Ùˆ ضمیرتان Ú©Ù‡ ریگ است ØŒ شاهنامه را به رغم ادعای علمی بودن ØŒ معدوم میسازید . شما شاهنامه را، برغم همه بزرگداشتهای رسمی Ùˆ پرطنطنه وپر دبدبه ØŒ عدم Ù…ÛŒ انگارید ØŒ وبه این« عدم » ØŒ نام « ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران » را میدهید ØŒ Ùˆ دربررسیهای علمی خود ØŒ مشغول « عدم شناسی » هستید .
شما شاهنامه را دربررسیهای علمی تان ØŒ عدم ساخته اید، Ùˆ نام این عدم سازی ها را ØŒ شاهنامه شناسی Ùˆ ایرانشاسی هم گذاشته اید. هر رمزی ØŒ ØÛŒØ±Øª Ùˆ سرگشتگی وتعجب میـآورد . در این بررسیها شما ØŒ هیچ ØÛŒØ±ØªÛŒ از بینش دیده نمیشود ØŒ واثری Ø§Ø²Ø´Ú¯ÙØª وتعجبی نیست Ú©Ù‡ سرچشمه اندیشیدن باشد . ازاین بررسیها، ازاین کشت ها در ریگستان وجودتان ØŒ رستاخیزی ÙˆÙØ±Ø´Ú¯Ø±Ø¯ÛŒ پدیدار نمیشود Ú©Ù‡ رمزها ØŒ بدان ØŒ آبستن هستند . تا زمین وجودتان از« ریگستان » ØŒ تبدیل به « زمین تخمگیر» نشود ØŒ سیمرغ وبهمن ØŒ درشما، آتشی Ù†Ù…ÛŒØ§ÙØ±ÙˆØ²Ù†Ø¯ØŒ Ùˆ شمارا آبستن نمیکنند .
بخش اصلی شاهنامه ØŒ گرداگرد پهلوانانی ( سام Ùˆ زال Ùˆ رستم ) میگردد Ú©Ù‡ ایران ØŒ سده ها Ùˆ هزاره ها ازرنجها Ùˆ تلاشها Ùˆ جان Ø§ÙØ´Ø§Ù†ÛŒÙ‡Ø§ÛŒØ´Ø§Ù† ØŒ پایدار واستوار بوده است، Ùˆ معنای زندگی آنها، در رابطه با « سیمرغ »، مشخص Ùˆ معین میگردیده است ØŒ Ú©Ù‡ همه شما ØŒ آن را مرغ Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ ØŒ یعنی « دروغ » میدانید.
چنین سیمرغی ØŒ Ú©Ù‡ گرانیگاه شاهنامه است ØŒ بنا بربررسیهای علمی شما ØŒ وجودی دروغ Ùˆ Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ ایست ØŸ شما میخواهید از دروغ ØŒ آبستن شوید ØŸ ÙˆØÙ‚یقت بزائید ØŸ شمائید Ú©Ù‡ مانند موبدان زرتشتی ØŒ سیمرغ را ØŒ Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ دروغ میسازید ØŒ Ùˆ نام این کار آخوندانی Ú©Ù‡ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران را هزاره ها ØŒ مسخ Ùˆ ØªØØ±ÛŒÙ ساخته اند ØŒ کارعلمی هم گذاشته اید . پس همه شاهنامه ØŒ دروغ Ùˆ Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ است ! ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ ØŒ شاعریست Ú©Ù‡ Ú˜Ø±ÙØªØ±ÛŒÙ† اندیشه هارا ØŒ چنان روشن Ùˆ صا٠وساده بیان میکند، Ú©Ù‡ انسان Ù…ÛŒ انگارد، از Ú˜Ø±ÙØ§ÛŒ آنها، هیچ ÙØ§ØµÙ„Ù‡ ندارد . خواننده ØŒ درخواندن شاهنامه ØŒ از اقیانوسی میگذرد، Ùˆ Ù„ÛŒ میانگارد Ú©Ù‡ از باتلاقی میگذرد Ú©Ù‡ Ú˜Ø±ÙØ§ÛŒØ´ ØŒ یک بدست آبست . ازاین رو نیز توده انبوه سطØÛŒ اندیشان هستند Ú©Ù‡ به پژوهش شاهنامه ØŒ هجوم میآورند ØŒ وطبعا روی همه رمزها با دید سطØÛŒ بینشان ØŒ خط بطلان میکشند، Ùˆ با دروغ Ùˆ Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ دانستن همه این رمزها ØŒ ادعای شناخت علمی شاهنامه Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران را درکرنا ها Ùˆ Ù†Ùیرها نیز باد میکنند .
آنها نیز Ú©Ù‡ علاقه به شناخت « رمز» دارند ØŒ بسراغ Ø¢Ø«Ø§Ø±Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ÛŒ میروند ØŒ Ùˆ میانگارند Ú©Ù‡ شاهنامه ØŒ تهی از رموز است . ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ ØŒ چنین شاعریست Ú©Ù‡ درهمان آغاز ØŒ هشیارمیدهد Ú©Ù‡ این سخنان ØŒ برغم آنکه ساده Ùˆ آشکار مینمایند ØŒ چندان هم ساده Ùˆ ÙØ§Ø´ نیستند ØŒ بلکه درست « رمز » هستند . جای آن دارد Ú©Ù‡ ازخود بپرسیم Ú©Ù‡ اگر درشاهنامه ØŒ سیمرغ ØŒ رمز نیست ØŒ پس درشاهنامه ØŒ کدام چیزی رمز است ØŸ مخصوصا ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ ØŒ Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ دانستن شاهنامه را اینهمانی با دروغ میدهد . این شاهنامه شناسان ØŒ بزرگترین شاهکارخود را ØŒ کاهش دادن اسطوره های شاهنامه، به « وقایع روشن تاریخ » ØŒ میدانند ØŒ چون اسطوره شناسی ØŒ رمزورازی ندارد Ú©Ù‡ هیچ ØŒ غیر علمی وخراÙÙ‡ نیزهست . با این کارخود، سخن ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ را : Ú©Ù‡ این کتاب دروغ Ùˆ Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ نیست Ùˆ پرازرمز است ØŒ باطل میسازند، Ùˆ آن را« شاهنامه شناسی » نیز میدانند . با تاریخی سازی اسطوره ها ØŒ غایتشان ØŒ Ú†Ù‡ بدانند Ùˆ Ú†Ù‡ ندانند ØŒ زدودن ویژگی « رمزبودن شاهنامه » است . درست این ضدیتشان با اسطوره ØŒ نشان آنست Ú©Ù‡ معنای « رمز» را نمیدانند چیست . شاهکاربرخی دیگر از این شاهنامه شناسان ØŒ کاستن اسطوره های شاهنامه ØŒ به الهیات تنگ Ùˆ متناقض زرتشتی است . Ø§Ø²ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ الهیات میسازند ! ارزشهای شاهنامه ØŒ همه برضد ارزشهائیست Ú©Ù‡ گرانیگاه الهیات زرتشتی است . Ù…Ùهوم « دشـمـنی » درداستانهای شاهنامه ØŒ Ú©Ù‡ بنیاد تÙکرسیاسی ÙˆØÚ©ÙˆÙ…تی Ùˆ اجتماعی Ùˆ اقتصادیست ØŒ بکلی برضد « Ù…Ùهوم دشمنی » درالهیات زرتشتی است . ولی تا کنون، کسی اثری درباره رموز شاهنامه ننوشته است ØŒ وسخنی نیزاز شیوه کش٠این رموز Ù†Ú¯ÙØªÙ‡ است .
چرا الهیات زرتشتی ØŒ برغم ترجمه گاتا ØŒ Ùˆ تلاش برای گاتائی سازی خود ØŒ سیمرغ را ØŒ Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ میداند ØŸ چرا بطور سرسام آور، طبل ودهل Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ بودن سیمرغ را میزند ØŸ چون سیمرغ ØŒ پیکر یابی بزرگترین Ùˆ برترین ومردمی ترین Ùˆ زنده ترین ارزشهای ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران، درشاهنامه Ùˆ Ø¹Ø±ÙØ§Ù† است، Ú©Ù‡ با تصویر ÙØ§Ù‡ÙˆØ±Ø§Ù…زدا، سازگارنیست . چون بهمن Ùˆ سیمرغ (Ú©Ù‡ انوشه = رنگین کمان هم نام دارد ØŒ الما انوشه ) ØŒ برضد « یک راه راست » ØŒ Ùˆ بر ضد جهاد دینی ØŒ Ùˆ برضد استبداد دینی ØŒ Ùˆ برضد تØÙ…یل دین Ùˆ ایدئولوژی هستند، Ú©Ù‡ گشتاسپ Ùˆ اسÙندیار Ùˆ بهمن ØŒ نخستین مبلغان دین زرتشت درصدد تØÙ‚Ù‚ آن بودند ØŒ Ùˆ رستم Ùˆ زال زروخانواده اش، در برابرش ایستادند ØŒ Ùˆ هستی خود Ùˆ خانمان خود را برای پایدارسازی اندیشه آزادی Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران Ø§ÙØ´Ø§Ù†Ø¯Ù†Ø¯ . آیا این ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی آنها ØŒ Ú©Ù‡ استوار بر تصویر سیمرغ بود ØŒ دروغ Ùˆ پوچ Ùˆ قصه ÙˆØ§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ بود ØŸ آیا ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ ØŒ جنگ اسÙندیارزرتشتی Ùˆ رستم سیمرغی را ØŒ برای رویاروئی ملت ایران ØŒ با دین جهادی تازه Ú©Ù‡ اسلام باشد Ùˆ استبداد دینی تازه Ùˆ اندیشه تازه جهاد دراسلام ØŒ نسروده است ØŸ آیا این رمزرا Ú©Ù‡ Ùهمیده است ØŸ

رمـز های شـاهـنامه
تو این را ØŒ دروغ Ùˆ ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ مدان بیکسان ØŒ روش درزمانه مدان
ازاو، هرچه اندرخورد با خرد وگر بـرره « رمـز» ، معـنی برد
و خـردی که در
جستجوی معانی آنهاست
« دشمنی با Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ Ùˆ اسـطوره »
تو این را ØŒ دروغ Ùˆ ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ مدان بیکسان ØŒ روش درزمانه مدان
ازاو، هرچه اندرخورد با خرد وگر بـرره « رمـز» ، معـنی برد
« ارزشهای » سیاسی Ùˆ اخلاقی Ùˆ اجتماعی وقضائی ØŒ هزاره ها، ازØÚ©Ù… Ùˆ امر Ùیک کتاب مقدس یا یک رسول ØŒ یا از Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… Ùˆ دلائل عقلی یک دستگاه ÙلسÙÛŒ Ùˆ علمی ØŒ اعتبارو معنا Ùˆ ارج Ùˆ رواج، نمی ÛŒØ§ÙØªÙ†Ø¯ . این ارزشها ØŒ دردرون Ùکردارها ئی بودند Ú©Ù‡ در سرمشق ها Ùˆ نمونه های شخصیت های اسطوره ای ØŒ روانها را با یک تلنگر، برمیانگیختند ØŒ وبا یک اخگر Ø®Ù€ÙØ±Ø¯ ØŒ آتشی زبانه کشنده درسراسروجود انسانها Ø¨Ø±Ù…ÛŒØ§ÙØ±ÙˆØ®ØªÙ†Ø¯ ØŒ Ùˆ ارجی بس متعالی Ù…ÛŒ ÛŒØ§ÙØªÙ†Ø¯ØŒ Ùˆ این ارزشهای پیکر ÛŒØ§ÙØªÙ‡ دراین شخصیت های اسطوره ای بودند ØŒ Ú©Ù‡ به زندگی اجتماعی Ùˆ سیاسی Ùˆ قضائی Ùˆ اخلاقی ØŒ Ø´Ú©Ù„ÛŒ پایدارو استوار میدادند .
این شخصیت ÙØ¬Ù…شید اسطوره ای ØŒ که« نخستین انسان» Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی بود ØŒ گیتی را باخرد Ùˆ خواست انسانی خود ØŒ یعنی با منی کردن ( منی کردن ومنیدن ØŒ معنای اندیشیدن درجستجوکردن دارد ) ØŒ بهشت میساخت، Ùˆ خرداد ( خوشزیستی ) Ùˆ امرداد ( دیرزیستی Ùˆ بقا وخلود ) را Ú©Ù‡ غایت انسانها بود ØŒ برآورده میکرد ØŒ Ùˆ بدینسان ØŒ آباد کردن گیتی را باخرد انسانی ØŒ ارزش Ùمعتبر وارجمند Ùˆ والای اجتماعی Ùˆ سیاسی Ùˆ اخلاقی میساخت . بدینسان خرد انسان ØŒ را سرچشمه مدنیت Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ Ùˆ بهسازی گیتی (بهشت سازی گیتی ) میدانست Ùˆ ارزشی را معتبرمیساخت ØŒ Ú©Ù‡ دین زرتشتی واسلام Ùˆ مسیØÛŒØª برضد آنند . «اسطوره » درعربی نیز، از واژه « ئوستره » ایرانی برخاسته است ØŒ Ú©Ù‡ دراصل، به معنای « سه + نای »= « ئوز + تره » یا « نای » است ØŒ Ú©Ù‡ نام ویژه سیمرغ ( سئنا = سن = صنم = سین = سین مورو ) است . از نای درگذشته ØŒ تیغ موتراشی Ùˆ ØØ¬Ø§Ù…ت درست میکردند . سیمرغ Ú©Ù‡ « وای به = اصل پیوند دهنده Ùˆ مهر، « میان همه چیزهاست » ØŒ « نای به » است ØŒ Ùˆ با بانگ Ùˆ آهنگ Ùˆ ترانه Ùˆ سرود Ù†ÛŒ اش هست ØŒ Ú©Ù‡ جهانی Ù…ÛŒØ¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø¯. با سرود Ù†ÛŒ ØŒ انگیزنده Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ جهان میگردد ( جهان را ØŒ خلق نمیکند ) . بهمن Ùˆ ارتا ( سیمرغ = عنقا ) ØŒ آتش ÙØ±ÙˆØ²ØŒ یا به اصطلاØÛŒ دیگر، « انگیزنده اند» ØŒ به سخنی دیگر، با یک تلنگر، همه چیزها را آبستن میسازند . ازیک تلنگرناچیزو گمشدنی وناپیدا ØŒ جهانی گسترده ØŒ Ù…ÛŒØ¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯.ازاین رو درکردی ودر آثارسـعدی « ئوستره = Ø§ÙØ³ØªØ±Ù‡ » ØŒ به همین معنا ( تیغ مو وسرتراشی ÙˆØØ¬Ø§Ù…ت Ú©Ù‡ ازنی بوده است )ØŒ Ùˆ همچنین معنای « ترانه » باقی مانده است .« ئوستره » Ú©Ù‡ معربش «اسطوره » باشد ØŒ درواقع سرودهای انگیزنده ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ این بانوخدا ( زنخدا ) بوده است ØŒ و« سرود» و« جشن » ØŒ هردو ØŒ بانگ Ùˆ آهنگ وترانه Ù†ÛŒ میباشند . این کردارها دراسطوره ها ،« ارزشها » را با یک زخمه ناچیز، دروجود یک انسان یا اجتماع بر Ù…ÛŒØ§ÙØ±ÙˆØ²Ù†Ø¯ . این ها ØŒ Ø§ÙØ³ÙˆÙ†Ú¯Ø±Ù†Ø¯ . اینها Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ اند . Ø§ÙØ³Ø§Ø¦ÛŒØ¯Ù† ØŒ مالیدن است. دوسنگ را Ú©Ù‡ بهم میمالند، جرقه میزند Ùˆ آتش زنه است . سنگ هم معنای « همخوابی وهمآغوشی Ùˆ وصال باهمدیگر» را داشته است . واژه « مالیدن » ØŒ دراصل ØŒ مرزیدن میباشد . به عشق ورزیدن ØŒ « مرزیدن » Ù…ÛŒÚ¯ÙØªÙ†Ø¯ . سیمرغ، درشاهنامه ØŒ پرش را برتارک سر رستم ØŒ میمالد ØŒ واورا با یک تلنگر، Ø§ÙØ³ÙˆÙ† Ùˆ Ø§ÙØ³Ø§Ù† میکند ØŒ یا به عبارت دیگر، دراو، « آتش Ù…ÛŒØ§ÙØ±ÙˆØ²Ø¯ » . « آتش Ø§ÙØ±ÙˆØ®ØªÙ† » ØŒ معنای « انداختن تخم در تخمدان ØŒ یا کاشتن تخم در زمین، یا آبستن کردن » داشته است ØŒ Ú©Ù‡ نماد « Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù† » بطور Ú©Ù„ÛŒ بوده است . رستمی Ú©Ù‡ Ù‡ÙØªÙ‡ پیش ØŒ با اسÙندیار روبرو شد وزخمگین ØŒ از نبرد بازگشت Ùˆ امیدی ببازگشت او Ùˆ اسبش نبود ØŒ ناگاه ØŒ پس ازاین « Ø§ÙØ³Ø§Ù† سیمرغ » ØŒ دیگر، رستم پیشین نیست . رستمیست Ú©Ù‡ ازنو Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡ شده است . خدا (= سیمرغ = ارته)ØŒ اورا Ø§ÙØ³ÙˆÙ† Ùˆ Ø§ÙØ³Ø§Ù† کرده است ØŒ Ùˆ Ø¬ÙØª او شده است، Ùˆ اورا درآغوش خود Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است ØŒ Ùˆ رستم را باز ازخود ØŒ آبستن کرده است . دراو، نیروهائی Ø§ÙØ±ÙˆØ®ØªÙ‡ شده اند Ú©Ù‡ اسÙندیار، Ú©Ù‡ رستم تازه را از رستم پیشین ØŒ باز نمیشناسد ØŒ Ùˆ نمیتواند آنهارا تاب بیاورد . « Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ Ùˆ Ø§ÙØ³ÙˆÙ† »، تلنگری ناچیز است، Ú©Ù‡ سراپای هستی انسان یا اجتماع را مانند ØØ±ÛŒÙ‚ ØŒ بر میانگیزد . ØØ§Ùظ میگوید :
خدا را Ù…ØØªØ³Ø¨ ØŒ مارا ØŒ به « ÙØ±ÛŒØ§Ø¯ د٠ونی » ØŒ بخش
Ú©Ù‡ کارشرع ØŒ « زین Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ » ØŒ بی قانون نخواهد شد
هنوز در اندیشه ØØ§Ùظ شیرازی ØŒ ÙØ±ÛŒØ§Ø¯ د٠ونی ØŒ Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ وترانه ایست ØŒ Ú©Ù‡ انسان را میانگیزد . ولی Ù…ØØªØ³Ø¨ ( پاسدار) Ùˆ شرع ØŒ ازهمین انگیزندگی ÙØ±ÛŒØ§Ø¯ د٠ونی دروجود انسان ØŒ میترسد . درست شریعت ØŒ ازاین Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ یا بانگ Ù†ÛŒ Ùˆ جشن ØŒ بی قانون ودرهم وبرهم میشود .«انگیزه »، برابر با« آنچه انگیخته شده » نیست . « انگیزه » ØŒ اندک خمیرمایه است Ú©Ù‡ Ú©Ù„ خمیر را ØŒ ناگهان تخمیر میکند . انگیزه ØŒ یک بوسه اهریمن است، Ú©Ù‡ همیشه مار Ø§Ø²Ú©ØªÙ Ø¶ØØ§Ú© میرویاند . « انگیزه » ØŒ یک ترانه است Ú©Ù‡ شاه ایران را به لشگرکشی به سرزمین میکشاند، Ú©Ù‡ هیچکس جرئت ÙØªØ کردن آن پیش ازاو نداشته است . این انگیزندگی موسیقی Ùˆ رامشگری ØŒ موبدان زرتشتی را نیز به هراس آورده بود . ازاین رو در متونشان ØŒ این اهریمنست Ú©Ù‡ سرود خوانست. به عبارت دیگر، زرتشتیان نیز پشت به موسیقی وجشن میکرده اند ØŒ وازاین رو بسیارخشک وپارسا بوده اند وبا جشن ها ØŒ پیوند گوهری نداشته اند . همین ترس از انگیزندگی د٠ونای ØŒ ترس از آهنگ موسیقی ØŒ ترس از انگیزندگان بطورکلی ØŒ ترس از اندیشه ها Ùˆ کردارها Ùˆ Ú¯ÙØªØ§Ø±Ù‡Ø§ÛŒ انگیزنده است ØŒ Ú©Ù‡ Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ را برای قدرتمندان دینی Ùˆ سیاسی ØŒ خطرناک، Ùˆ طبعا بدنام کرده است . این پدیده خطرناکی انگیزندگی Ùˆ زشت سازیش در داستانهای کاوس ØŒ باز تابیده میشود . با یک انگیزه است Ú©Ù‡ به Ùکرکش٠رازهای آسمان وخدا Ù…ÛŒØ§ÙØªØ¯ ØŒ Ú©Ù‡ ادیان نوری ØŒ دست ÛŒØ§ÙØªÙ† آن را برای انسانها ØŒ قدغن ساخته اند. با یک انگیزه ØŒ یک ارزش مردمی Ú©Ù‡ واقعیت دادن به آن ØŒ درتاریخ Ùˆ اجتماع ØŒ Ù…ØØ§Ù„ مینماید ØŒ واقعیت پذیرمیشود . انسان ØŒ دلیری به واقعیت دادن آن ارزش روءیائی پیدا میکند . واقعیت بخشی به ارزشهای Ùمهر Ùˆ یا داد ØŒ همیشه نیاز به دلیری Ùˆ گستاخی دارد . ترکیب دو اندیشه «مهر وداد »، یکی از بغرنجترین ماجراهای اجتماعی Ùˆ سیاسی Ùˆ اقتصادی Ùˆ قضائیست Ú©Ù‡ درهرزمان ØŒ باید با دلیری درآن اندیشید ØŒ Ùˆ یک Ùورمول ØØ§Ø¶Ø± Ùˆ موجود، Ùˆ یک نسخه پیچیده شده درکتاب مقدس یا آموزه علمی نیست. این « دیو رامشگر» است Ú©Ù‡ کیکاوس را ØŒ به بی اندازه خواهی ØŒ ویا کردن کاری Ù…ØØ§Ù„ Ú©Ù‡ ÙØªØ مازندران باشد ØŒ میانگیزد . دیوی Ú©Ù‡ رامشگرست ( موسیقی ،دراثر انگیزنگیش ØŒ گوهر اهریمنی پیدا میکند ) :
به بر بط چو بایست، برساخت رود
برآورد، مازندرانی سرود ..
Ú†Ùˆ کاوس بشنید ازاو این سخن یکی « تازه اندیشه » اÙکند بن
دل رزم جویش ببست اندرآن که لشگرکشد سوی مازندران....
من ازجم Ùˆ Ø¶ØØ§Ú© Ùˆ ازکیقباد ÙØ²ÙˆÙ†Ù… به بخت Ùˆ Ø¨ÙØ±Ù‘ Ùˆ نژاد
ÙØ²ÙˆÙ† بایدم نیز ازایشان « هنر» جهانجوی باید، سر تاجور
او چنان انگیخته میشود Ú©Ù‡ به هیچکس ازجمله به زال زر، گوش ÙØ±Ø§Ù†Ù…یدهد ØŒ Ùˆ این ماجرا ÛŒ انگیخته شدن، ازیک ترانه انگیزنده است ØŒ Ú©Ù‡ Ú©Ù„ لشگرکشی به مازندران Ùˆ Ù‡ÙØªØ®ÙˆØ§Ù† رستم را معین میسازد. ترس از « انگیزندگی ازیک تلنگر، ازیک Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ » بود Ú©Ù‡ Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ را ØŒ ابلیسی Ùˆ اهریمنی Ùˆ شوم ساخت .
اهورامزدا یا خدایان دیگر نوری ØŒ Ú©Ù‡ « همه دان » Ùˆ « پیشدان » هستـند ،« انگیزه » را ØŒ Ú©Ù‡ Ø·ÙˆÙØ§Ù†ÛŒ از نیروهای غیرقابل پیش بینی Ù…ÛŒØ¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø¯ ØŒ نمی Ù¾Ø°ÛŒØ±ÙØªÙ†Ø¯ ØŒ چون اندیشه « همه دانی Ùˆ پیشدانی» آنها را ØŒ باطل Ùˆ پوچ میساخت . ابلیس با سخنان Ùˆ خورشهای انگیزنده خود، وجود Ø¶ØØ§Ú© را منقلب میسازد ØŒ Ùˆ Ú©Ù„ ارزشهای دینی اورا، دیگرگون میسازد .
Ú†Ùˆ ابلیس دانست Ú©Ùˆ دل نهاد بر Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ اش گشت، نهمار، شاد
ازاین پس ØŒ « انچه انگیزنده بود= Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ وسمر »، نزد خدایان نوری ØŒ شوم Ùˆ تباه Ùˆ اهریمنی وپلشت شمرده شد . Ùˆ چنین سخنان یا اندیشه ها یا کردارهای Ø§ÙØ³ÙˆÙ†Ú¯Ø± ÙˆØ§ÙØ³Ø§ÛŒÙ†Ø¯Ù‡ بودند ØŒ Ú©Ù‡ ناراست ودروغ Ùˆ ØØ±Ù غیر واقعی وکلمات Ø¨ÛŒÙØ§ÛŒØ¯Ù‡ شمرده شدند . جنگ خدایان نوری وهمه دان Ùˆ پیشدان ØŒ با « Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ ها ØŒ با موسیقی ها با مزه ها ØŒ با انگیزندگان اجتماع » شروع شد ØŒ چون انگیزه ØŒ دیو خدائی Daemoenisch بود . از انگیزه ØŒ نمیشد ØØ³Ø§Ø¨ دقیق کرد Ú©Ù‡ « Ú†Ù‡ ها » ØŒ انگیخته خواهد شد . از انگیزه ØŒ سیل نیروهای پیش بینی ناشونده ( تاریک ) Ùوران میکرد Ú©Ù‡ با اندیشه روشنائی آنها سازگار نبود . قدرت ØŒ میخواهد ØŒ ازپیش ØŒ کنترل کند Ùˆ ØŒ انگیزه ØŒ گوهرآزادیست Ú©Ù‡ Ù…ØØ¯ÙˆØ¯Ù‡ ها Ùˆ دیوارهای ازپیش ساخته را درهم میشکند . Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ وسمر، خطرناک بود ØŒ چون با یک زخمه وتکان ØŒ انسانها را منقلب میسازد . برغم بی ارزش سازی Ùˆ دروغسازی Ùˆ ØÛŒÙ„Ù‡ Ùˆ تزویرسازی ÙˆÙØ±ÛŒØ¨ سازی ÙØ§ÛŒÙ† داستانها Ùˆ اسطوره ها ØŒ Ú©Ù‡ Ùوق العاده انگیزنده بودند ØŒ از Ù†Ùوذ Ú˜Ø±ÙØ´Ø´Ø§Ù† در روانها ØŒ کاسته نشد . این بود Ú©Ù‡ « Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ واسطوره » ØŒ برغم تهمت Ø§ÙØ³ÙˆÙ†Ú¯Ø±ÛŒ Ùˆ جادوگری Ùˆ دروغ Ùˆ Ø¨ÛŒÙØ§ÛŒØ¯Ù‡ Ùˆ غیرواقعی بودنش ØŒ در اجتماع ØŒ ارزشساز، Ùˆ رقیب سرسخت ادیان نوری ØŒ باقی ماندند . برغم تنش وکشمکش این دورویگی Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ Ùˆ داستان Ùˆ اسطوره ØŒ Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ واسطوره Ùˆ داستان ØŒ ØÙ†Ø«ÛŒ وبی اثر ساخته نـشد . ارزشهائی Ú©Ù‡ از اوامر Ùˆ اØÚ©Ø§Ù… Ùˆ آموزه مقدس آنها ایجاد میشد ØŒ در تنش Ùˆ کشمکش با ارزشهائی بودند وهستند Ú©Ù‡ نا آگاهانه ØŒ از این Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ ها Ùˆ داستانها ØŒ در دل Ùˆ روان شنوندگان میزهیدند ومیزهند . این دو گونه ارزش دراجتماع ایران ØŒ همیشه در تنش وکشمکش بوده اند Ùˆ هستند وخواهند بود . « Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ » ØŒ برغم دروغ شمرده شدن ØŒ « رمز معنا Ùˆ ارزش های بلند Ùˆ مردمی » باقی میماند . اینست Ú©Ù‡ ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ ØŒ ازاین دورویگی داستانها ØŒ بخوبی آگاهست وبه همین علت ØŒ شاهنامه را سروده است. دراین داستانهای شاهنامه، ارزشهای والای ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران Ø®ÙØªÙ‡ ÙˆÙ†Ù‡ÙØªÙ‡ اند، Ú©Ù‡ هرقدرتی ازبیدار Ùˆ بسیج شدن آنها ØŒ ØØ³Ø§Ø¨ میبرد . این داستانها ØŒ با نام Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ ØŒ Ù…ØÚ©ÙˆÙ… به دروغ وپوچ بودن میشوند ØŒ چون ØØ§ÙˆÛŒ ارزشهای والا Ùˆ ØÙ‚یقت Ùˆ راستی اند، Ú©Ù‡ قدرتمندان دینی Ùˆ سیاسی ازانگیزندگیشان میترسند Ùˆ آنهارا بدنام Ùˆ زشت میسازند .
این کردارهای برجسته Ùˆ دوست داشتنی ÙØ±ÛŒØ¯ÙˆÙ† Ùˆ ایرج Ùˆ سیامک وهوشنگ Ùˆ گرشاسپ ( سام ) Ùˆ زال زر( ÙØ±Ø²Ù†Ø¯ سیمرغ یا خدا ) بودند Ú©Ù‡ مردمان را به خویشتن، میکشیدند، Ùˆ معیار ارزشهای زندگیشان بود . شنیدن این کردارها ØŒ آتش ارزشها را دربÙÙ† آنها Ø¨Ø±Ù…ÛŒØ§ÙØ±ÙˆØ®ØªØŒ Ùˆ آنهارا از سر، آبستن به سیمرغ میکرد. ÙØ±ÛŒØ¯ÙˆÙ† ØŒ Ú©Ù‡ Ù…Ø¯Ø§ÙØ¹ قداست جان دربرابر Ø¶ØØ§Ú© بود، بنیاد گذار« داد= قانون Ùˆ ØÙ‚ Ùˆ عدالت » میشود . به عبارت دیگر، قانون Ùˆ ØÙ‚ Ùˆ عدالت ØŒ برای مردم، هنگامی ارزشمند هست ØŒ Ú©Ù‡ براصل قداست جان وخرد انسان استوارباشد . قانون Ùˆ عدالت Ùˆ ØÙ‚ ØŒ بدون این بنیاد ØŒ هیچ ارزشی ÙˆØÙ‚انیتی ندارد . قانون Ùˆ عدالت Ùˆ ØÙ‚ ØŒ باید تراوش اندیشه قداست جان Ùهمه انسانها بدون تبعیض نژاد Ùˆ مذهب ومسلک وجنس Ùˆ طبقه باشد ØŒ تا اعتبارداشته باشد . ایرج ØŒ Ú©Ù‡ همان « ا ÙØ± ÙØ²= ارتا = ارج = سیمرغ » است ØŒ از قدرت Ùˆ از ملک خود Ú©Ù‡ ایرانست ØŒ میگذرد ØŒ Ùˆ بدون سپاه Ùˆ Ø³Ù„Ø§Ø ØŒ خواهان آشتی ومهر از ملل دیگر، میشود . این نخستین شاه اسطوره ای یا سیمرغی ایرانست Ú©Ù‡ هزار بار بیشتر از نخستین شاه تاریخی ØŒ برای ایرانیان ØŒ ارزش وارج داشته است ØŒ چنانکه هزاره ها نیز، کسی از نخستین شاه تاریخی ØŒ یادی هم نکرده است . این ایرجست Ú©Ù‡ آشتی ومهر با ملل دیگررا، برقدرت وداد Ùˆ سپاه Ùˆ Ø³Ù„Ø§Ø ØŒ ارجØÛŒØª میدهد . آری این Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ ای خام وکودکانه مینماید ØŒ ولی این ارزشی است Ú©Ù‡ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران در دل مردم ØŒ با یک تلنگر درهمین Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ ایرج، برمیانگیزد . شاید بسیاری ازآنانکه با دوسطر ازمنشور کوروش امروزه همه جا معرکه بپا کرده اند وسینه برای پاسارگاد میزنند ØŒ ارج والای مردمی این اندیشه را Ù†Ùهمند، Ùˆ از درکش مانند سام Ùˆ تور، سرگیجه پیدا کنند ØŒ Ùˆ Ù„ÛŒ همین ایرج Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ ای ØŒ همین ارزش Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ ای ØŒ هزاره ها ØŒ برترین ارزش مهر را دردل مردم ایران Ø¨Ø±Ø§ÙØ±ÙˆØ®ØªÙ‡ است . زال زر ØŒ با ازدواج خود با رودابه ØŒ برضد ارزش های معتبر درادیان نوری ( ازجمله زرتشتی ) ØŒ Ú©Ù‡ Ùقط ازدواج « با همدینان وهم مذهبان» را اجازه میدهند برمیخیزد Ùˆ برهمه آنها ØŒ خط بطلان میکشد ØŒ به عشق ØŒ ØÙ‚ میدهد Ú©Ù‡ این ارزش معتبر درقوانین ادیان را درهم ÙØ±ÙˆØ´Ú©Ù†Ø¯ . این کردارهای مردمی بودند Ú©Ù‡ اعتبار ÙØ§Ø±Ø²Ø´Ù‡Ø§ÛŒ سیاسی واخلاقی واجتماعی ایرانیان را مشخص میساختند . ایرانیان ØŒ اینان را انگیزنده ( Ø§ÙØ³ÙˆÙ† Ùˆ Ø§ÙØ³Ø§Ù† Ùˆ آتش ÙØ±ÙˆØ² ) « بÙÙ† ÙØ³ÛŒÙ…رغی ( بهمن وارتا ) در خود » میدانستند. ازاین رو به این اسطوره ها ØŒ « بند هش ØŒ بنداده = بن + داته » یا « پیشداد = پر+ داته para+ dhaata » Ù…ÛŒÚ¯ÙØªÙ†Ø¯. پیامبران ÙˆÙلاسÙÙ‡ Ùˆ قانونگذاران Ùˆ جهانگیرانی Ú©Ù‡ سپس درزمان تاریخی پیداشدند ØŒ هنوز خود را، با همین سرمشق ها Ùˆ نمونه های اسطوره ای ( بندادی = بنیادی ØŒ پیشدادی ) همانند میساختند ØŒ یا آنهارا پیشینیان ونیاکان خود میشمردند، تا کردار واندیشه ÙˆÚ¯ÙØªØ§Ø±Ø´Ø§Ù†ØŒ ارزش واعتبار اجتماعی پیداکند .
این کردارهوشنگ Ú©Ù‡ همان بهمن ØŒ همان بÙÙ† جهان Ø¢ÙØ±ÛŒÙ† در هرجانی Ùˆ انسانی بود ØŒ این کردار ایرج ØŒ Ú©Ù‡ همان ارتا ( ارز ) Ùˆ سیمرغ ØŒ خدای مهر بود ØŒ انسانها را Ù…ÛŒØ§ÙØ³Ø§Ø¦ÛŒØ¯ ØŒ Ùˆ همآغوشی با زمین وجود انسان میکرد ØŒ Ùˆ آتش را دروجود او Ù…ÛŒØ§ÙØ±ÙˆØ®Øª . ازاین رو نام بهمن (= هوشنگ) Ùˆ عنقا ( سیمرغ ) ØŒ آتش ÙØ±ÙˆØ² بود. آنچه درشاهنامه ØŒ تبدیل به زدن سنگ Ú©ÙˆÚ†Ú© به سنگ بزرگ Ùˆ پیدایش دروشنی از هوشنگ شده است ØŒ روایت زرتشتی از سراندیشه Ù« همآغوشی هوشنگ با جان انسانها » است . سنگ ØŒ سنگم ØŒ سنگار، سنگام ØŒ دارای معانی امتزاج Ùˆ اتصال Ùˆ همآغوشی دو چیز یا دوکس باهم است . آتش ÙØ±ÙˆØ²ÛŒ ØŒ Ø§ÙØ³Ø§Ù†ÛŒØ¯Ù† ØŒ مالیدن ØŒ مرزیدن ØŒ آبستن کردن جان هر انسانÙÛŒ ØŒ خویشکاری بهمن Ùˆ سیمرغ ( ارتا ) بوده است . ازاین روهست Ú©Ù‡ ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ ØŒ نا گهان Ùˆ بی اختیار، Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Â« رمز» را بکار میبرد.
چون ØŒ هر« رمزی ØŒ بنی Ùˆ تخمیست Ú©Ù‡ زیرخاک، پوشیده ØŒ وبا رسیدن آبی ووزیدن نسیمی ØŒ ناگهان ØŒ رویا Ùˆ Ø´Ú©ÙˆÙØ§ میشود، وسراز زیرخاک تیره، بیرون میآورد .
« رمز Ú¯ÙØªÙ† » ØŒ بیان کردن مقصود، با Ú¯ÙØªØ§Ø±ÛŒ Ùˆ با شیوه ایست Ú©Ù‡ معنا ØŒ جز برکسان معهود، مخÙÛŒ میماند . به رمز Ú¯ÙØªÙ† ØŒ بیان کردن مقصود ØŒ با نشانیها Ùˆ علائمیست Ú©Ù‡ مقصود ØŒ از غیر Ùˆ دشمن Ùˆ بیگانه ØŒ پنهان میماند . برخی ازخوانندگان شاهنامه ØŒ ÙØ±Ø§Ù…وش میکنند Ú©Ù‡ درست خودشان ØŒ همان بیگانگان Ùˆ دشمنان Ùˆ اغیار هستند . این اغیار Ùˆ دشمنان Ùˆ بیگانگان ØŒ Ú†Ù‡ کسانی ØŒ Ú†Ù‡ قدرتهائی ØŒ Ú†Ù‡ عقایدی هستند ØŸ به Ø±Ù…Ø²Ú¯ÙØªÙ† ØŒ رسانیدن معنای Ù†Ø§Ú¯Ø±ÙØªÙ†ÛŒ ونادیدنی ( بی نشان ) درنشان است، Ú©Ù‡ معنا درآن هنوز نادیده ØŒ میگریزد. بقول مولوی :
پی بدین رمز، هرکسی نبرد نبرد ره به قا٠، غیر عقاب
« Ù‚Ø§ÙØŒ Ú©Ù‡ آشیانه سیمرغست » ØŒ همین « رمز» است ØŒ Ùˆ بدین آشیانه رمز ØŒ کسی جز سیمرغ نمیرسد . رمز، نشانیست دیدنی ØŒ ولی برغم دیدن ØŒ نمیتوان آنرا Ú¯Ø±ÙØª . هنگامی سام، درجستجوی پسر دوراÙکنده اش ØŒ زال ØŒ برمیخیزد، Ùˆ به کوه البرز میرود ØŒ سیمرغ را Ø¨Ø±ÙØ±Ø§Ø² کوه میبیند ØŒ ولی راه دسترسی بدو بسته است :
یکی کوه دیدم ØŒ سر اندر Ø³ØØ§Ø¨ سپهریست Ú¯ÙØªÛŒ زخارا برآب
بروبر، نشیمی چو کاخ بلند زهرسو، برو بسته راه گزند
برو اندرو ØŒ بچه مرغ Ùˆ زال تو Ú¯ÙØªÛŒ Ú©Ù‡ هستند هردو همال
Ù†Ù€Ù†Ø¨Ù€ÙØ¯ راه برکوه از هیچ روی دویدم بسی گرد او پوی پوی
« رمز» ØŒ درست ØŒ همین تجربه ایست Ú©Ù‡ سام از سیمرغ میکند . او تجربه٠ØÙ‚یقت بی نشانی را میکند Ú©Ù‡ آن را درنشانی Ù…ÛŒ بیند ØŒ ولی برغم جستن Ùˆ دویدن ØŒ بدو نمیرسد .درغزلیات مولوی ØŒ Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Â« رمز»، دررابطه با « تخم Ùˆ دانه » آورده میشود ØŒ ودراثر چنین اندیشه ای ØŒ همانندی Ùˆ بالاخره همریشه بودن Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Â« رمز» ØŒ با Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Â« رمس » درعربی ØŒ به خاطر خواننده Ù…ÛŒØ§ÙØªØ¯ . « رمس» درعربی ØŒ به معنای « دÙÙ† کردن چیزی Ùˆ پوشانیدن آن ( اقرب الموارد) ØŒ ویا به معنای « درخاک پنهان کردن ( زوزنی ) ØŒ Ùˆ بالاخره به معنای « دÙÙ† کردن مرده ( منتهی الارب ) Ùˆ گورو خاک گور ( منتهی الارب) است . پس « رمز» هم Ú©Ù‡ چنین معنائی دارد ØŒ همان تخمیست Ú©Ù‡ با پوشانیدن در زیرخاک تیره Ùˆ تاریک ØŒ ازسر، زنده Ùˆ آشکار میشود . مولوی گوید :
چون دانه شد اÙکنده ØŒ بر Ø±ÙØ³Øª ودرختی شد
این « رمز» ØŒ Ú†Ùˆ دریابی ØŒ اÙکنده شوی با ما
یا درغزلی دیگر میگوید :
Ú¯Ù‡ مثال Ùˆ رمزگوئی ØŒ Ú©Ù‡ ØµØ±ÛŒØ Ùˆ آشکار
تخم را اندر زمین ریگ ما ، چون کاشتی
ای زمین ریگ ، شرمت نیست از« انبار تخم »
ÙØ§Ø±ØºÛŒ ØŒ چون « تخم هارا ØŒ تو ØŒ عدم انگاشتی »
ای زمین تخم گیر، آخر توئی هم اصل تخم
کز نتیجه خویش ØŒ شاخ سنبلی Ø§ÙØ±Ø§Ø´ØªÛŒ
البته « خاک » ØŒ Ú©Ù‡ همان « Ø¢Ú¯ وهاگ » باشد ØŒ به معنای تخم است( چنانچه واژه ÙØ®Ø§Ú© Ùˆ خاکینه ØŒ بهترین گواه برآنست )
ای زمین های ریگ ØŒ Ú©Ù‡ هیچ تخمی درشما نمیروید Ùˆ غیر قابل کشت هستید ØŒ شرم ندارید، Ú©Ù‡ درخود ØŒ انبار تخم ( شاهنامه ) را درخود ریخته اید ØŒ ولی جز سطØÛŒØ§Øª بی معنا Ùˆ بی بو وخاصیت، ازاین رمزها ØŒ از زمین شعورتان ØŒ Ùˆ از بررسیهای بیش Ø§Ø²ØØ¯ علمی تان، نروئیده است Ùˆ هرگز نخواهد روئید ! این، علمی بودن ØŒ نیست Ú©Ù‡ اندیشه های مرموز درشاهنامه را ØŒ Ù…ÛŒØ´Ú©ÙˆÙØ§Ù†Ø¯ . این وجود خود شماست Ú©Ù‡ « زمین ریگ ØŒ زمین غیرقابل کشت » شده است، Ú©Ù‡ تخم ها درآن ØŒ میسوزند ØŒ Ùˆ خروارها تخم را ØŒ معدوم ونابود میسازند . شما دراین زمین شعور Ùˆ روان Ùˆ ضمیرتان Ú©Ù‡ ریگ است ØŒ شاهنامه را به رغم ادعای علمی بودن ØŒ معدوم میسازید . شما شاهنامه را، برغم همه بزرگداشتهای رسمی Ùˆ پرطنطنه وپر دبدبه ØŒ عدم Ù…ÛŒ انگارید ØŒ وبه این« عدم » ØŒ نام « ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران » را میدهید ØŒ Ùˆ دربررسیهای علمی خود ØŒ مشغول « عدم شناسی » هستید .
شما شاهنامه را دربررسیهای علمی تان ØŒ عدم ساخته اید، Ùˆ نام این عدم سازی ها را ØŒ شاهنامه شناسی Ùˆ ایرانشاسی هم گذاشته اید. هر رمزی ØŒ ØÛŒØ±Øª Ùˆ سرگشتگی وتعجب میـآورد . در این بررسیها شما ØŒ هیچ ØÛŒØ±ØªÛŒ از بینش دیده نمیشود ØŒ واثری Ø§Ø²Ø´Ú¯ÙØª وتعجبی نیست Ú©Ù‡ سرچشمه اندیشیدن باشد . ازاین بررسیها، ازاین کشت ها در ریگستان وجودتان ØŒ رستاخیزی ÙˆÙØ±Ø´Ú¯Ø±Ø¯ÛŒ پدیدار نمیشود Ú©Ù‡ رمزها ØŒ بدان ØŒ آبستن هستند . تا زمین وجودتان از« ریگستان » ØŒ تبدیل به « زمین تخمگیر» نشود ØŒ سیمرغ وبهمن ØŒ درشما، آتشی Ù†Ù…ÛŒØ§ÙØ±ÙˆØ²Ù†Ø¯ØŒ Ùˆ شمارا آبستن نمیکنند .
بخش اصلی شاهنامه ØŒ گرداگرد پهلوانانی ( سام Ùˆ زال Ùˆ رستم ) میگردد Ú©Ù‡ ایران ØŒ سده ها Ùˆ هزاره ها ازرنجها Ùˆ تلاشها Ùˆ جان Ø§ÙØ´Ø§Ù†ÛŒÙ‡Ø§ÛŒØ´Ø§Ù† ØŒ پایدار واستوار بوده است، Ùˆ معنای زندگی آنها، در رابطه با « سیمرغ »، مشخص Ùˆ معین میگردیده است ØŒ Ú©Ù‡ همه شما ØŒ آن را مرغ Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ ØŒ یعنی « دروغ » میدانید.
چنین سیمرغی ØŒ Ú©Ù‡ گرانیگاه شاهنامه است ØŒ بنا بربررسیهای علمی شما ØŒ وجودی دروغ Ùˆ Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ ایست ØŸ شما میخواهید از دروغ ØŒ آبستن شوید ØŸ ÙˆØÙ‚یقت بزائید ØŸ شمائید Ú©Ù‡ مانند موبدان زرتشتی ØŒ سیمرغ را ØŒ Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ دروغ میسازید ØŒ Ùˆ نام این کار آخوندانی Ú©Ù‡ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران را هزاره ها ØŒ مسخ Ùˆ ØªØØ±ÛŒÙ ساخته اند ØŒ کارعلمی هم گذاشته اید . پس همه شاهنامه ØŒ دروغ Ùˆ Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ است ! ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ ØŒ شاعریست Ú©Ù‡ Ú˜Ø±ÙØªØ±ÛŒÙ† اندیشه هارا ØŒ چنان روشن Ùˆ صا٠وساده بیان میکند، Ú©Ù‡ انسان Ù…ÛŒ انگارد، از Ú˜Ø±ÙØ§ÛŒ آنها، هیچ ÙØ§ØµÙ„Ù‡ ندارد . خواننده ØŒ درخواندن شاهنامه ØŒ از اقیانوسی میگذرد، Ùˆ Ù„ÛŒ میانگارد Ú©Ù‡ از باتلاقی میگذرد Ú©Ù‡ Ú˜Ø±ÙØ§ÛŒØ´ ØŒ یک بدست آبست . ازاین رو نیز توده انبوه سطØÛŒ اندیشان هستند Ú©Ù‡ به پژوهش شاهنامه ØŒ هجوم میآورند ØŒ وطبعا روی همه رمزها با دید سطØÛŒ بینشان ØŒ خط بطلان میکشند، Ùˆ با دروغ Ùˆ Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ دانستن همه این رمزها ØŒ ادعای شناخت علمی شاهنامه Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران را درکرنا ها Ùˆ Ù†Ùیرها نیز باد میکنند .
آنها نیز Ú©Ù‡ علاقه به شناخت « رمز» دارند ØŒ بسراغ Ø¢Ø«Ø§Ø±Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ÛŒ میروند ØŒ Ùˆ میانگارند Ú©Ù‡ شاهنامه ØŒ تهی از رموز است . ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ ØŒ چنین شاعریست Ú©Ù‡ درهمان آغاز ØŒ هشیارمیدهد Ú©Ù‡ این سخنان ØŒ برغم آنکه ساده Ùˆ آشکار مینمایند ØŒ چندان هم ساده Ùˆ ÙØ§Ø´ نیستند ØŒ بلکه درست « رمز » هستند . جای آن دارد Ú©Ù‡ ازخود بپرسیم Ú©Ù‡ اگر درشاهنامه ØŒ سیمرغ ØŒ رمز نیست ØŒ پس درشاهنامه ØŒ کدام چیزی رمز است ØŸ مخصوصا ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ ØŒ Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ دانستن شاهنامه را اینهمانی با دروغ میدهد . این شاهنامه شناسان ØŒ بزرگترین شاهکارخود را ØŒ کاهش دادن اسطوره های شاهنامه، به « وقایع روشن تاریخ » ØŒ میدانند ØŒ چون اسطوره شناسی ØŒ رمزورازی ندارد Ú©Ù‡ هیچ ØŒ غیر علمی وخراÙÙ‡ نیزهست . با این کارخود، سخن ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ را : Ú©Ù‡ این کتاب دروغ Ùˆ Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ نیست Ùˆ پرازرمز است ØŒ باطل میسازند، Ùˆ آن را« شاهنامه شناسی » نیز میدانند . با تاریخی سازی اسطوره ها ØŒ غایتشان ØŒ Ú†Ù‡ بدانند Ùˆ Ú†Ù‡ ندانند ØŒ زدودن ویژگی « رمزبودن شاهنامه » است . درست این ضدیتشان با اسطوره ØŒ نشان آنست Ú©Ù‡ معنای « رمز» را نمیدانند چیست . شاهکاربرخی دیگر از این شاهنامه شناسان ØŒ کاستن اسطوره های شاهنامه ØŒ به الهیات تنگ Ùˆ متناقض زرتشتی است . Ø§Ø²ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ الهیات میسازند ! ارزشهای شاهنامه ØŒ همه برضد ارزشهائیست Ú©Ù‡ گرانیگاه الهیات زرتشتی است . Ù…Ùهوم « دشـمـنی » درداستانهای شاهنامه ØŒ Ú©Ù‡ بنیاد تÙکرسیاسی ÙˆØÚ©ÙˆÙ…تی Ùˆ اجتماعی Ùˆ اقتصادیست ØŒ بکلی برضد « Ù…Ùهوم دشمنی » درالهیات زرتشتی است . ولی تا کنون، کسی اثری درباره رموز شاهنامه ننوشته است ØŒ وسخنی نیزاز شیوه کش٠این رموز Ù†Ú¯ÙØªÙ‡ است .
چرا الهیات زرتشتی ØŒ برغم ترجمه گاتا ØŒ Ùˆ تلاش برای گاتائی سازی خود ØŒ سیمرغ را ØŒ Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ میداند ØŸ چرا بطور سرسام آور، طبل ودهل Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ بودن سیمرغ را میزند ØŸ چون سیمرغ ØŒ پیکر یابی بزرگترین Ùˆ برترین ومردمی ترین Ùˆ زنده ترین ارزشهای ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران، درشاهنامه Ùˆ Ø¹Ø±ÙØ§Ù† است، Ú©Ù‡ با تصویر ÙØ§Ù‡ÙˆØ±Ø§Ù…زدا، سازگارنیست . چون بهمن Ùˆ سیمرغ (Ú©Ù‡ انوشه = رنگین کمان هم نام دارد ØŒ الما انوشه ) ØŒ برضد « یک راه راست » ØŒ Ùˆ بر ضد جهاد دینی ØŒ Ùˆ برضد استبداد دینی ØŒ Ùˆ برضد تØÙ…یل دین Ùˆ ایدئولوژی هستند، Ú©Ù‡ گشتاسپ Ùˆ اسÙندیار Ùˆ بهمن ØŒ نخستین مبلغان دین زرتشت درصدد تØÙ‚Ù‚ آن بودند ØŒ Ùˆ رستم Ùˆ زال زروخانواده اش، در برابرش ایستادند ØŒ Ùˆ هستی خود Ùˆ خانمان خود را برای پایدارسازی اندیشه آزادی Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران Ø§ÙØ´Ø§Ù†Ø¯Ù†Ø¯ . آیا این ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی آنها ØŒ Ú©Ù‡ استوار بر تصویر سیمرغ بود ØŒ دروغ Ùˆ پوچ Ùˆ قصه ÙˆØ§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ بود ØŸ آیا ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ ØŒ جنگ اسÙندیارزرتشتی Ùˆ رستم سیمرغی را ØŒ برای رویاروئی ملت ایران ØŒ با دین جهادی تازه Ú©Ù‡ اسلام باشد Ùˆ استبداد دینی تازه Ùˆ اندیشه تازه جهاد دراسلام ØŒ نسروده است ØŸ آیا این رمزرا Ú©Ù‡ Ùهمیده است ØŸ