سالهای صمد، سالهای سعید----ØÙ…زه ÙØ±Ø§Ù‡ØªÛŒ
سالهای صمد، سالهای سعید
◊از آن سالها و سالهای دیگر
â—Š ØÙ…زه ÙØ±Ø§Ù‡ØªÛŒ
â—Š نشر ÙØ±ÙˆØºØ› آلمان 2006
کتاب هایی از این دست معمولا بیش از تنها یک «کتاب» هستند. پیشینه اند. تاریخچه اند. جهان عجیب Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ÛŒ هستند Ú©Ù‡ گاه عقل از درکشان باز Ù…ÛŒ ماند. بازگویی دروغ Ùˆ ØÙ‚یقت، Ùˆ بیان تناقض Ùˆ هنجارند.
هنگامی Ú©Ù‡ ØØ¯ÙˆØ¯ ده سال پیش ØÙ…زه ÙØ±Ø§Ù‡ØªÛŒ دست نوشته این کتاب را به من داد تا بخوانم Ùˆ نظرم را بگویم، خیلی زود به پایانش رساندم Ùˆ Ú¯ÙØªÙ…: «دستی به سر Ùˆ رویش بکشید Ùˆ ØØªÙ…ا چاپش کنید!» به هر ØØ§Ù„ من نیز از نسل آخرین Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ آن تباری هستم Ú©Ù‡ در این کتاب از آن سخن Ø±ÙØªÙ‡ است Ùˆ من سایه این نسل را نیز در آن Ù…ÛŒ دیدم. Ù…ÛŒ پرسید چرا Ù…ÛŒ گویم از آخرین Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ آن تبار؟ زیرا به باور من آن تبار Ú©Ù‡ Â«ÙØ¯Ø§ÛŒÛŒÂ» بود در خاوران های ایران برای همیشه به گور سپرده شده است Ùˆ ملتی گول Ùˆ سر به هوا Ú©Ù‡ آنها را به روی خود نیاورد، ولی با خونسردی کسی Ú©Ù‡ دماغ پاک Ù…ÛŒ کند به تماشای سنگسار Ùˆ اعدام های خیابانی Ùˆ هم چنین ØØ±ÛŒÙ… خصوصی Ùˆ اتاق خواب دیگران Ù…ÛŒ نشیند، سرانجام روزی مجبور خواهد شد چشمان خود را بگشاید Ùˆ آنچه را ببیند Ú©Ù‡ باید Ù…ÛŒ دید. آنچه را ببیند Ú©Ù‡ برای نجات خود از این ابتذالی Ú©Ù‡ تا گلو در آن Ú¯Ø±ÙØªØ§Ø± آمده است، باید ببیند. نویسندگان، شاعران، کسانی Ú©Ù‡ مدعی سیاست اند، هنرمندان، از عرصه موسیقی تا تئاتر Ùˆ Ùیلم Ùˆ طنز باید با پس گردنی سر این ملت را به سوی ØÙ‚یقت برگردانند Ùˆ مجبورش کنند به تماشای خود بنشیند Ùˆ ببیند Ú©Ù‡ مسبب «چسناله» های امروزش کسی جز خود او نیست. زندگی ØÙ…زه ÙØ±Ø§Ù‡ØªÛŒ Ùˆ دروغ «شهادت» صمد در آبهای ارس Ùˆ ØÙ‚یقت کشتن سعید در لباس دامادی از ÙØ¬ÛŒØ¹ ترین صØÙ†Ù‡ های تاریخی است Ú©Ù‡ این ملت هنوز هم چیزی از آن نمی داند Ùˆ تا سالها بعد نخواهد دانست Ùˆ تا آزادی نباشد، چیزی جز سکوت Ùˆ یا دروغ Ùˆ ØªØØ±ÛŒÙ نخواهد شنید.
صمد غرق شد
کتاب پاییز امسال توسط انتشارات ÙØ±ÙˆØº در کلن به چاپ رسید. ÙØ±Ø§Ù‡ØªÛŒ برای چاپ کتاب کاری بیش از «دستی به سر Ùˆ روی آن کشیدن» انجام داد. زبان مادری نویسنده Ùˆ ویراستار کتاب (کیوان ارجمند) ترکی آذری است Ùˆ این کتاب از نادر انتشارات خارج از کشور است Ú©Ù‡ به ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ رساست Ùˆ به جز چند نکته Ú©Ù‡ به قدرت کتاب Ù…ÛŒ توان از آنها چشم پوشید، گاه به نظر Ù…ÛŒ رسد بر روی هر کلمه Ùˆ جمله آن دقتی ویژه صورت Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است.
ÙØ±Ø§Ù‡ØªÛŒ در Ù¾ÛŒØ´Ú¯ÙØªØ§Ø± نمی تواند به این پرسش Ú©Ù‡ چرا اقدام به نوشتن خاطراتش کرده است، پاسخی بدهد جز آنکه Ù…ÛŒ خواسته با مخاطبان خود سخن بگوید. او تأکید Ù…ÛŒ کند در این کتاب «هیچ تخیلی» به کار Ù†Ø±ÙØªÙ‡ Ùˆ «همه چیز همان گونه منعکس شده Ú©Ù‡ Ø§ØªÙØ§Ù‚ Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù‡ است». ÙØ±Ø§Ù‡ØªÛŒ برای ÙØ§ØµÙ„Ù‡ Ú¯Ø±ÙØªÙ† از خود، خاطرات خویش را از زبان «او» Ù…ÛŒ نویسد Ú©Ù‡ البته در مواردی خواننده را در تشخیص «او» با Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ÛŒ در جمله پیش Ú©Ù‡ از آنها سخن Ø±ÙØªÙ‡ØŒ به اشتباه Ù…ÛŒ اندازد.
کتاب مانند یک رمان پرکشش Ùˆ جذاب با کودکی «او» در Ú©ÙˆÚ†Ù‡ انجمن واقع در Ù…ØÙ„Ù‡ امیرخیز یکی از قدیمی ترین Ù…ØÙ„Ù‡ های تبریز آغاز Ù…ÛŒ شود. دوران کودکی «او» به دوران جوانی Ù…ÛŒ رسد Ùˆ با سیاست در هم Ù…ÛŒ آمیزد. در اینجا تØÙ„یل Ùˆ نظر Ùˆ بیان وقایع تاریخی از منابعی یکسویه ØµÙØØ§Øª خاطرات «او» را دچار گسست Ù…ÛŒ کند. ØµÙØØ§ØªÛŒ Ú©Ù‡ نبود آنها مطلقا لطمه ای به خاطرات «او» نمی زند چرا Ú©Ù‡ کسی برای اینکه بداند در دهه سی Ú†Ù‡ اتقاقاتی Ø§ÙØªØ§Ø¯ Ùˆ بعدها شاه Ùˆ خمینی به یکدیگر Ú†Ù‡ Ú¯ÙØªÙ†Ø¯ به این کتاب مراجعه نمی کند. کسانی هم Ú©Ù‡ این نوع کتاب را Ù…ÛŒ خوانند از ØØ¯ معینی آگاهی از ÙØ¶Ø§ Ùˆ وقایع آن دوران برخوردارند Ùˆ تکرار آن چیزی به آنها نمی Ø§ÙØ²Ø§ÛŒØ¯ جز آنکه رشته خاطرات را از هم Ù…ÛŒ گسلد.
با رسیدن به ماجرای مرگ صمد بهرنگی دوباره قلم «او» به جذابیت رمان باز Ù…ÛŒ گردد. در همان Ù„ØØ¸Ù‡ Ú©Ù‡ صمد با ÙØ±ÛŒØ§Ø¯ «دکتر، دکتر» دوست خود، ØÙ…زه ÙØ±Ø§Ù‡ØªÛŒ را به یاری Ù…ÛŒ طلبد، نطÙÙ‡ یک دروغ بسته Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ به نظر نمی رسد آن آموزگار پاکدل Ùˆ زØÙ…تکش هرگز Ù…ÛŒ توانست با آن مواÙÙ‚ باشد. پس از آنکه ØÙ…زه ÙØ±Ø§Ù‡ØªÛŒ نه در این کتاب، بلکه سالها پیش، از دروغ «شهادت» صمد پرده برداشت، بارها از خود پرسیده ام صمد بهرنگی خود در این باره Ú†Ù‡ Ù…ÛŒ Ú¯ÙØªØŸ آیا خالق «ماهی سیاه کوچولو» Ú©Ù‡ Ø§ØªÙØ§Ù‚ا در Ù¾ÛŒ ÛŒØ§ÙØªÙ† ØÙ‚یقت دل به دریا Ù…ÛŒ زند، Ù…ÛŒ توانست با دروغ «شهادت» خود مواÙÙ‚ باشد؟ آیا بهرنگی Ú©Ù‡ در بر٠و بوران روستاهای آذربایجان را زیر پا Ù…ÛŒ گذاشت تا دو کلمه ØÙ‚یقت به کودکان بیاموزد، با ØÙ…زه ÙØ±Ø§Ù‡ØªÛŒ در سکوتش همراهی Ù…ÛŒ کرد؟ نه درباره دروغ Ùˆ نه در مورد سکوت کسی به نظر صمد نیندیشید.
جالب اینجاست Ú©Ù‡ سردمدار این دروغ Ùˆ ÙØ±ÛŒØ¨ «روشنÙکرانه» جلال آل اØÙ…د نویسنده «خدمت Ùˆ خیانت روشنÙکران» است. آل اØÙ…د درست یک سال پس از به جریان انداختن دروغ «شهادت» صمد بهرنگی درگذشت. شاگردانش تلاش کردند مرگ او را نیز به «شهادت» دیگری تبدیل کنند Ú©Ù‡ همسرش سیمین دانشور قاطعانه آن را رد کرد. آل اØÙ…د پس از اینکه دروغ ØØ³Ø§Ø¨ÛŒ Ú¯Ø±ÙØª به منصور اوجی نوشت: «درین تردیدی نیست Ú©Ù‡ [صمد] غرق شده. اما چون همه دلمان Ù…ÛŒ خواهد قصه بسازیم Ùˆ ساختم، خوب ساختیم دیگر...» به همین سادگی!
سعید اما اعدام شد
صمد بهرنگی نویسنده Ùˆ آموزگار آزادیخواه چون شنا بلد نبود، در شهریور 1347 در رودخانه ارس غرق شد. سعید سلطانپور نویسنده Ùˆ شاعر آزادیخواه اما در بهار 1360 در مراسم عروسی اش دستگیر Ùˆ به دادستانی انقلاب برده شد Ùˆ اعدام گشت. در این دومی جز ØÙ‚یقت چیزی نیست. کسی آن را نساخت. ØªÙØ§ÙˆØª این دو تنها ØªÙØ§ÙˆØª دو نام Ùˆ دو سرنوشت با ÙØ§ØµÙ„Ù‡ Ú©Ù…ÛŒ بیش از یک دهه نیست، بلکه از یک سو ØªÙØ§ÙˆØª دو تاریخ Ùˆ دو پیشینه است Ùˆ از سوی دیگر ØªÙØ§ÙˆØª دو Ø±ÙØªØ§Ø± است: یکی Ø±ÙØªØ§Ø± نظام، Ù…ØØ§ÙÙ„ روشنÙکری Ùˆ جامعه ای Ú©Ù‡ دروغ شهادت صمد بهرنگی در آن به واقعیت تبدیل شد. دیگری Ø±ÙØªØ§Ø± نظام، Ù…ØØ§ÙÙ„ روشنÙکری Ùˆ جامعه ای Ú©Ù‡ واقعیت اعدام سعید سلطانپور را به روی خود نیاورد. آن پس گردنی Ú©Ù‡ در بالا Ú¯ÙØªÙ… برای به یاد آوردن تاریخی است Ú©Ù‡ هنوز چهار دهه از آن نگذشته است. نسل ما به این پس گردنی نیاز دارد چرا Ú©Ù‡ به خشونت تاریخ عادت کرده است.
بر اساس همین عادت تاریخی است Ú©Ù‡ ØÙ…زه ÙØ±Ø§Ù‡ØªÛŒ Ú©Ù‡ به Ú¯ÙØªÙ‡ خودش در نوجوانی به دلیل تردستی در بازی ورق به «ØÙ…زه خالباز» Ùˆ سپس به دلیل کار ساختمانی به «ØÙ…زه ÙØ¹Ù„ه» معرو٠شده بود، در همان نظام Ú©Ù‡ در سراسر کتاب از آن به عنوان «رژیم کودتا» نام برده Ù…ÛŒ شود، این امکان را Ù…ÛŒ یابد در دانشگاه در رشته دامپزشکی ØªØØµÛŒÙ„ کند Ùˆ به «دکتر ØÙ…زه ÙØ±Ø§Ù‡ØªÛŒÂ» تبدیل شود Ùˆ پس از پایان ØªØØµÛŒÙ„ات به عنوان پاداش دو ماه در یک گردش علمی گروهی به اروپا اعزام شود، Ùˆ در همان Ø³ÙØ± با Ú©Ù†ÙØ¯Ø±Ø§Ø³ÛŒÙˆÙ†ÛŒ ها تماس بگیرد Ùˆ با باری از جزوه به ایران باز گردد تا «رژیم کودتا» را ساقط.کند. Ùˆ موÙÙ‚ Ù…ÛŒ شود. همه موÙÙ‚ شدیم. هم صمد Ú©Ù‡ دیگر نبود، هم آل اØÙ…د Ú©Ù‡ دروغ خود را با Ù‡Ø¯ÙØ´ توجیه Ù…ÛŒ کرد، هم ØÙ…زه ÙØ±Ø§Ù‡ØªÛŒ Ú©Ù‡ در سراسر کتاب از نقش غرق شدن صمد در تغییر سرنوشت خود سخن Ù…ÛŒ گوید، هم سعید سلطانپور Ú©Ù‡ انقلاب کرد تا اعدام شود، Ùˆ هم ما جوانان Ø´ÛŒÙØªÙ‡ انقلاب Ú©Ù‡ از زندان Ùˆ شکنجه Ùˆ اعدام Ùˆ تبعید سر در آوردیم، همه موÙÙ‚ شدیم. «رژیم کودتا» سرنگون شد تا رژیم دروغ Ùˆ ÙØ±ÛŒØ¨ Ú©Ù‡ هزاران صمد را به جوخه اعدام سپرد، نامشان را به صدای بلند از رادیو هم اعلام کند ولی دیگر جلال آل اØÙ…دی نبود تا ببینیم آن دروغ را با این ØÙ‚یقت چگونه تاخت خواهد زد. رژیم تازه به دوران رسیده اما نخستین بزرگراه تهران را Ú©Ù‡ کاج هایش در رژیم پیشین معرو٠شده بود، جلال آل اØÙ…د نامید. Ú†Ù‡ بی مسما! بزرگراه جلال آل اØÙ…د؟ کدام بیراهه را Ù…ÛŒ گویند؟
من در تمام این سالها نسخه ای از «ماهی سیاه کوچولو» را Ú©Ù‡ پیش از انقلاب اسلامی چاپ شده است با خود به این سو Ùˆ آن سو کشیده ام. تنها به این دلیل Ú©Ù‡ این داستان، داستان دو نسل آرمانگراست Ú©Ù‡ در جستجوی دریا از گنداب سر در Ù…ÛŒ آورد. Ùˆ هم چنین به این دلیل Ú©Ù‡ صمد برای من نه در مرگ خود، Ú©Ù‡ در زندگی اش قهرمان بود. در آن روزهایی Ú©Ù‡ آموزگار کودکان روستاهای آذربایجان بود Ùˆ Ù…ÛŒ خواست مسواک Ùˆ خمیردندان را برای آنها تعری٠کند. در آن زمان Ú©Ù‡ Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ های دیارش را جمع آوری Ù…ÛŒ کرد. با مرگ صمد بر خلا٠سازندگان Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ اش، هیچ قهرمانی زاده نشد، بلکه یکی از هزاران قهرمانی Ú©Ù‡ در همان روزگار در روستاها Ùˆ شهرهای دور Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù‡ ایران به آموزش Ùˆ درمان Ùˆ آبادانی مشغول بودند، از میان Ø±ÙØª. قهرمانانی Ú©Ù‡ بر عکس صمد بهرنگی یا شنا بلد بودند Ùˆ یا هرگز در ارس یا هیچ رودخانه دیگری Ú©Ù‡ آنها را ببلعد، هوس شنا نکردند Ùˆ دوستان چریک یا روشنÙکر نداشتند.
سعید اما با مرگ خود قهرمان شد. چرا Ú©Ù‡ ایستاد. در برابر لاجوردی ایستاد. کوتاه نیامد. از کسی یاری نخواست تا نجاتش دهد. کسی برایش Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ سازی نکرد. در شب شاد عروسی خودش تیرباران شد. به جای Ú¯Ù„ØŒ گلوله باران شد. Ú†Ù‡ باری، Ú†Ù‡ بار سنگینی!
ØÙ…زه Ù…ÛŒ نویسد
صمد نویسنده غرق شد. سعید شاعر اعدام شد. ØÙ…زه ÙØ¯Ø§ÛŒÛŒ Ù…ÛŒ نویسد. ÙØ±Ø§Ù‡ØªÛŒ در این کتاب از «خود» ÙØ§ØµÙ„Ù‡ Ù…ÛŒ گیرد Ùˆ «او» Ù…ÛŒ شود تا بتواند ØÙ‚یقت را آنگونه Ú©Ù‡ هست بنمایاند. لیکن چگونه Ù…ÛŒ توان این ÙØ§ØµÙ„Ù‡ را ØÙظ کرد هنگامی Ú©Ù‡ «او» نیز هنوز دچار باورهای متناقض است؟ نه تنها «او» بلکه Ú†Ù¾ سنتی ایران دچار تناقضی است Ú©Ù‡ هنوز نتوانسته است گریبان خود را از آن رها سازد. انقلابیون Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ø·Ù„Ø¨! ØÙ‚یقت جویان دروغساز! آرمان گرایانی Ú©Ù‡ منادی سیاست واقع گرایانه اند. تØÙ„یل گرانی Ú©Ù‡ در تاریخچه سازمان خود جز «شکست» Ùˆ «هیچ» نمی بینند لیکن همچنان دلبسته آنند Ùˆ به آن Ø§ÙØªØ®Ø§Ø± Ù…ÛŒ کنند.
پس از ÙØ±Ø§Ø± به شوروی بود Ú©Ù‡ «آنهایی Ú©Ù‡ باقی مانده بودند، ناگزیر از اعترا٠به تلخ ترین ØÙ‚یقت زندگی خود بودند: جامعه آرمانی Ú©Ù‡ رسیدن به آن انگیزه همه ÙØ¯Ø§Ú©Ø§Ø±ÛŒ ها بود، به یکباره پوک از آب در آمده بود. ÙØ¯Ø§ÛŒÛŒØ§Ù† شکست خورده بودند. نه در Ú©ÙˆÚ†Ù‡ Ùˆ خیابان، تا بار دیگر برخیزند Ùˆ قد علم کنند Ùˆ برای پیروزی بجنگند، بلکه در درون خودشان. با وجود این باز هم تسلیم نشدند. تمامی تلخی ها را به جان خریدند Ùˆ تا پایان ادامه دادند Ùˆ پس از پایان نبرد، پس از ÙØ±ÙˆÚ©Ø´ گرد Ùˆ خاک جنگی سخت با خود، خالی Ùˆ بی Ù‡Ø¯ÙØŒ با دست های آویخته بر پهلو، بار سنگین شکست بر قلب Ùˆ طعم تلخ زندگی بیهوده در دهان، در ابتدای راهی قرار Ú¯Ø±ÙØªÙ†Ø¯ Ú©Ù‡ پایانش هیچ بود. هیچ به تمام معنی».
Ø±ÙØªØ§Ø± هر انسان را موقعیتی Ú©Ù‡ در آن قرار Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است تعیین Ù…ÛŒ کند Ùˆ سرنوشت ÙˆÛŒ را نیز همان Ø±ÙØªØ§Ø± رقم Ù…ÛŒ زند. زندگی «او» گویی تازه با مرگ صمد شروع Ù…ÛŒ شود. در واقع ØÙ…زه Ùˆ صمد، هر دو، قربانی دوستانشان شدند. دستگاه امنیتی رژیم سابق هم ظاهرا برایش ÙØ±Ù‚ÛŒ نمی کرد یک قتل بر کارنامه اعمالش Ø§ÙØ²ÙˆØ¯Ù‡ شود چرا Ú©Ù‡ هیچ تلاشی برای خنثی ساختن این دروغ نکرد Ùˆ راضی به این شد Ú©Ù‡ همه چیز را گردن آن ÙØ±Ø¯ «نظامی» بیندازند Ú©Ù‡ همراه صمد بهرنگی بود. ØØ§Ù„ پس از نزدیک به چهل سال مرز بین واقعیت Ùˆ دروغ در «آن سالها» Ùˆ این «سالهای دیگر» چنان مخدوش شده است Ú©Ù‡ هنوز هم عده ای بر این باورند Ú©Ù‡ از مرگ صمد بهرنگی «دو روایت» وجود دارد! Ùˆ از گواهی تاریخی آن Ø§ÙØ³Ø± Ú©Ù‡ نخستین بار پانزده سال پیش در سال 1370 به همت ÙØ±Ø¬ سرکوهی سردبیر «آدینه» زیر عنوان «راز کشنده ارس» منتشر شد، به عنوان «روایت ØÙ…زه ÙØ±Ø§Ù‡ØªÛŒÂ» یاد Ù…ÛŒ کنند!
در مورد نویسندگان Ùˆ شاعرانی Ú©Ù‡ در «سالهای دیگر» در خیابانها ربوده Ù…ÛŒ شوند Ùˆ به قتل Ù…ÛŒ رسند، روایتی جز روایت واقعیت وجود ندارد. ØÙ‚یقت Ù…ØØ¶ است Ùˆ دروغ شهادت صمد در برابر آن هیچ Ù…ÛŒ نماید. پرسشی Ú©Ù‡ اما به آن پاسخ داده نمی شود این است Ú©Ù‡ چرا «او» همان زمان درباره غرق شدن صمد سکوت کرد؟ او Ú©Ù‡ از کودکی زندگی سختی داشت Ùˆ در سالهای بعد نیز در ÙØ¹Ø§Ù„یت سیاسی جز ÙØ±Ø§Ø² Ùˆ نشیب نداشت، چرا در برابر دروغ مقاومت نکرد؟ آیا گذشت زمان یک بار دیگر نشان نمی دهد Ú©Ù‡ ØÙ‚یقت بالاتر از همه چیز است Ùˆ اگر «او» آن زمان به جای تØÙ…Ù„ رنجی Ú©Ù‡ زندگی اش را آکند، در برابر «سازمان» Ùˆ Ù…ØØ§ÙÙ„ روشنÙکری Ù…ÛŒ ایستاد، امروز از واقعیت مرگ صمد «دو روایت» وجود نمی داشت؟! دردا Ú©Ù‡ گاه ØÙ‚یقت را یارای ایستادگی در برابر دروغ مزمن نیست. «شهادت» صمد یکی از آنهاست Ú©Ù‡ ØØªÛŒ ØÙ‚یقت اعدام سعید Ùˆ هزاران Ù†ÙØ± دیگر Ùˆ واقعیت قتل های زنجیره ای از عیار تقلبی آن نمی کاهد.
آن دروغ Ùˆ جریان پر تلاطم دروغ های مشابه، دهها «ماهی سیاه کوچولو» را در جستجوی دریا به زندان، Ùˆ ملتی را به جهنم جمهوری اسلامی کشاند. دروغ «شهادت» غلامرضا تختی Ú©Ù‡ پسرش بابک تختی به تØÙ‚یق Ùˆ ÛŒØ§ÙØªÙ† ØÙ‚یقت همت گماشت، دروغ «شهادت» جلال آل اØÙ…د Ú©Ù‡ سیمین دانشور قاطعانه آن را تکذیب کرد، دروغ «شهادت» علی شریعتی Ú©Ù‡ هرگز مخاطبی Ù†ÛŒØ§ÙØªØŒ Ùˆ سرانجام دروغ سینما رکس آبادان Ú©Ù‡ 444 Ù†ÙØ± را زنده در آتش سوزاندند Ùˆ هیچ کس در تأثیر نقش آن بر تشدید نا آرامی های بعدی در ایران تردیدی ندارد. آن دروغها امروز تغییر Ø´Ú©Ù„ داده اند. درباره Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ دروغ نمی گویند چرا Ú©Ù‡ ØÙ‚یقت کوبنده تر است. درباره شرایط Ùˆ موقعیت دروغ Ù…ÛŒ باÙند. خاک در چشم ها Ù…ÛŒ پاشند.
در میان این گرد Ùˆ غبار «از آن سالها Ùˆ سالهای دیگر» یک روایت بوم شناسانه از تبریز، یک منبع معتبر برای بازنویسی تاریخچه «سازمان چریکهای ÙØ¯Ø§ÛŒÛŒ خلق ایران»، یک سند گویا از ÙØ¶Ø§ÛŒ سیاسی دهه پنجاه Ùˆ شصت خورشیدی، روایت زندان دو رژیم، روایت کردستان، Ùˆ سرانجام روایت دردناک تبعید در شرق Ùˆ غرب است. روایت موقعیت Ùˆ سرنوشت انسان هایی است Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ دانند اگر دوباره به دنیا Ù…ÛŒ آمدند «قطعا» چنین نمی زیستند لیکن «به تلخی» این را هم Ù…ÛŒ دانند Ú©Ù‡ «نوع دیگری از زیستن را نیز» نمی شناسند.
نوامبر 2006
بر Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ از:
https://www.alefbe.com/bookFarahati.htm
◊از آن سالها و سالهای دیگر
â—Š ØÙ…زه ÙØ±Ø§Ù‡ØªÛŒ
â—Š نشر ÙØ±ÙˆØºØ› آلمان 2006
کتاب هایی از این دست معمولا بیش از تنها یک «کتاب» هستند. پیشینه اند. تاریخچه اند. جهان عجیب Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ÛŒ هستند Ú©Ù‡ گاه عقل از درکشان باز Ù…ÛŒ ماند. بازگویی دروغ Ùˆ ØÙ‚یقت، Ùˆ بیان تناقض Ùˆ هنجارند.
هنگامی Ú©Ù‡ ØØ¯ÙˆØ¯ ده سال پیش ØÙ…زه ÙØ±Ø§Ù‡ØªÛŒ دست نوشته این کتاب را به من داد تا بخوانم Ùˆ نظرم را بگویم، خیلی زود به پایانش رساندم Ùˆ Ú¯ÙØªÙ…: «دستی به سر Ùˆ رویش بکشید Ùˆ ØØªÙ…ا چاپش کنید!» به هر ØØ§Ù„ من نیز از نسل آخرین Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ آن تباری هستم Ú©Ù‡ در این کتاب از آن سخن Ø±ÙØªÙ‡ است Ùˆ من سایه این نسل را نیز در آن Ù…ÛŒ دیدم. Ù…ÛŒ پرسید چرا Ù…ÛŒ گویم از آخرین Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ آن تبار؟ زیرا به باور من آن تبار Ú©Ù‡ Â«ÙØ¯Ø§ÛŒÛŒÂ» بود در خاوران های ایران برای همیشه به گور سپرده شده است Ùˆ ملتی گول Ùˆ سر به هوا Ú©Ù‡ آنها را به روی خود نیاورد، ولی با خونسردی کسی Ú©Ù‡ دماغ پاک Ù…ÛŒ کند به تماشای سنگسار Ùˆ اعدام های خیابانی Ùˆ هم چنین ØØ±ÛŒÙ… خصوصی Ùˆ اتاق خواب دیگران Ù…ÛŒ نشیند، سرانجام روزی مجبور خواهد شد چشمان خود را بگشاید Ùˆ آنچه را ببیند Ú©Ù‡ باید Ù…ÛŒ دید. آنچه را ببیند Ú©Ù‡ برای نجات خود از این ابتذالی Ú©Ù‡ تا گلو در آن Ú¯Ø±ÙØªØ§Ø± آمده است، باید ببیند. نویسندگان، شاعران، کسانی Ú©Ù‡ مدعی سیاست اند، هنرمندان، از عرصه موسیقی تا تئاتر Ùˆ Ùیلم Ùˆ طنز باید با پس گردنی سر این ملت را به سوی ØÙ‚یقت برگردانند Ùˆ مجبورش کنند به تماشای خود بنشیند Ùˆ ببیند Ú©Ù‡ مسبب «چسناله» های امروزش کسی جز خود او نیست. زندگی ØÙ…زه ÙØ±Ø§Ù‡ØªÛŒ Ùˆ دروغ «شهادت» صمد در آبهای ارس Ùˆ ØÙ‚یقت کشتن سعید در لباس دامادی از ÙØ¬ÛŒØ¹ ترین صØÙ†Ù‡ های تاریخی است Ú©Ù‡ این ملت هنوز هم چیزی از آن نمی داند Ùˆ تا سالها بعد نخواهد دانست Ùˆ تا آزادی نباشد، چیزی جز سکوت Ùˆ یا دروغ Ùˆ ØªØØ±ÛŒÙ نخواهد شنید.
صمد غرق شد
کتاب پاییز امسال توسط انتشارات ÙØ±ÙˆØº در کلن به چاپ رسید. ÙØ±Ø§Ù‡ØªÛŒ برای چاپ کتاب کاری بیش از «دستی به سر Ùˆ روی آن کشیدن» انجام داد. زبان مادری نویسنده Ùˆ ویراستار کتاب (کیوان ارجمند) ترکی آذری است Ùˆ این کتاب از نادر انتشارات خارج از کشور است Ú©Ù‡ به ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ رساست Ùˆ به جز چند نکته Ú©Ù‡ به قدرت کتاب Ù…ÛŒ توان از آنها چشم پوشید، گاه به نظر Ù…ÛŒ رسد بر روی هر کلمه Ùˆ جمله آن دقتی ویژه صورت Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است.
ÙØ±Ø§Ù‡ØªÛŒ در Ù¾ÛŒØ´Ú¯ÙØªØ§Ø± نمی تواند به این پرسش Ú©Ù‡ چرا اقدام به نوشتن خاطراتش کرده است، پاسخی بدهد جز آنکه Ù…ÛŒ خواسته با مخاطبان خود سخن بگوید. او تأکید Ù…ÛŒ کند در این کتاب «هیچ تخیلی» به کار Ù†Ø±ÙØªÙ‡ Ùˆ «همه چیز همان گونه منعکس شده Ú©Ù‡ Ø§ØªÙØ§Ù‚ Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù‡ است». ÙØ±Ø§Ù‡ØªÛŒ برای ÙØ§ØµÙ„Ù‡ Ú¯Ø±ÙØªÙ† از خود، خاطرات خویش را از زبان «او» Ù…ÛŒ نویسد Ú©Ù‡ البته در مواردی خواننده را در تشخیص «او» با Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ÛŒ در جمله پیش Ú©Ù‡ از آنها سخن Ø±ÙØªÙ‡ØŒ به اشتباه Ù…ÛŒ اندازد.
کتاب مانند یک رمان پرکشش Ùˆ جذاب با کودکی «او» در Ú©ÙˆÚ†Ù‡ انجمن واقع در Ù…ØÙ„Ù‡ امیرخیز یکی از قدیمی ترین Ù…ØÙ„Ù‡ های تبریز آغاز Ù…ÛŒ شود. دوران کودکی «او» به دوران جوانی Ù…ÛŒ رسد Ùˆ با سیاست در هم Ù…ÛŒ آمیزد. در اینجا تØÙ„یل Ùˆ نظر Ùˆ بیان وقایع تاریخی از منابعی یکسویه ØµÙØØ§Øª خاطرات «او» را دچار گسست Ù…ÛŒ کند. ØµÙØØ§ØªÛŒ Ú©Ù‡ نبود آنها مطلقا لطمه ای به خاطرات «او» نمی زند چرا Ú©Ù‡ کسی برای اینکه بداند در دهه سی Ú†Ù‡ اتقاقاتی Ø§ÙØªØ§Ø¯ Ùˆ بعدها شاه Ùˆ خمینی به یکدیگر Ú†Ù‡ Ú¯ÙØªÙ†Ø¯ به این کتاب مراجعه نمی کند. کسانی هم Ú©Ù‡ این نوع کتاب را Ù…ÛŒ خوانند از ØØ¯ معینی آگاهی از ÙØ¶Ø§ Ùˆ وقایع آن دوران برخوردارند Ùˆ تکرار آن چیزی به آنها نمی Ø§ÙØ²Ø§ÛŒØ¯ جز آنکه رشته خاطرات را از هم Ù…ÛŒ گسلد.
با رسیدن به ماجرای مرگ صمد بهرنگی دوباره قلم «او» به جذابیت رمان باز Ù…ÛŒ گردد. در همان Ù„ØØ¸Ù‡ Ú©Ù‡ صمد با ÙØ±ÛŒØ§Ø¯ «دکتر، دکتر» دوست خود، ØÙ…زه ÙØ±Ø§Ù‡ØªÛŒ را به یاری Ù…ÛŒ طلبد، نطÙÙ‡ یک دروغ بسته Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ به نظر نمی رسد آن آموزگار پاکدل Ùˆ زØÙ…تکش هرگز Ù…ÛŒ توانست با آن مواÙÙ‚ باشد. پس از آنکه ØÙ…زه ÙØ±Ø§Ù‡ØªÛŒ نه در این کتاب، بلکه سالها پیش، از دروغ «شهادت» صمد پرده برداشت، بارها از خود پرسیده ام صمد بهرنگی خود در این باره Ú†Ù‡ Ù…ÛŒ Ú¯ÙØªØŸ آیا خالق «ماهی سیاه کوچولو» Ú©Ù‡ Ø§ØªÙØ§Ù‚ا در Ù¾ÛŒ ÛŒØ§ÙØªÙ† ØÙ‚یقت دل به دریا Ù…ÛŒ زند، Ù…ÛŒ توانست با دروغ «شهادت» خود مواÙÙ‚ باشد؟ آیا بهرنگی Ú©Ù‡ در بر٠و بوران روستاهای آذربایجان را زیر پا Ù…ÛŒ گذاشت تا دو کلمه ØÙ‚یقت به کودکان بیاموزد، با ØÙ…زه ÙØ±Ø§Ù‡ØªÛŒ در سکوتش همراهی Ù…ÛŒ کرد؟ نه درباره دروغ Ùˆ نه در مورد سکوت کسی به نظر صمد نیندیشید.
جالب اینجاست Ú©Ù‡ سردمدار این دروغ Ùˆ ÙØ±ÛŒØ¨ «روشنÙکرانه» جلال آل اØÙ…د نویسنده «خدمت Ùˆ خیانت روشنÙکران» است. آل اØÙ…د درست یک سال پس از به جریان انداختن دروغ «شهادت» صمد بهرنگی درگذشت. شاگردانش تلاش کردند مرگ او را نیز به «شهادت» دیگری تبدیل کنند Ú©Ù‡ همسرش سیمین دانشور قاطعانه آن را رد کرد. آل اØÙ…د پس از اینکه دروغ ØØ³Ø§Ø¨ÛŒ Ú¯Ø±ÙØª به منصور اوجی نوشت: «درین تردیدی نیست Ú©Ù‡ [صمد] غرق شده. اما چون همه دلمان Ù…ÛŒ خواهد قصه بسازیم Ùˆ ساختم، خوب ساختیم دیگر...» به همین سادگی!
سعید اما اعدام شد
صمد بهرنگی نویسنده Ùˆ آموزگار آزادیخواه چون شنا بلد نبود، در شهریور 1347 در رودخانه ارس غرق شد. سعید سلطانپور نویسنده Ùˆ شاعر آزادیخواه اما در بهار 1360 در مراسم عروسی اش دستگیر Ùˆ به دادستانی انقلاب برده شد Ùˆ اعدام گشت. در این دومی جز ØÙ‚یقت چیزی نیست. کسی آن را نساخت. ØªÙØ§ÙˆØª این دو تنها ØªÙØ§ÙˆØª دو نام Ùˆ دو سرنوشت با ÙØ§ØµÙ„Ù‡ Ú©Ù…ÛŒ بیش از یک دهه نیست، بلکه از یک سو ØªÙØ§ÙˆØª دو تاریخ Ùˆ دو پیشینه است Ùˆ از سوی دیگر ØªÙØ§ÙˆØª دو Ø±ÙØªØ§Ø± است: یکی Ø±ÙØªØ§Ø± نظام، Ù…ØØ§ÙÙ„ روشنÙکری Ùˆ جامعه ای Ú©Ù‡ دروغ شهادت صمد بهرنگی در آن به واقعیت تبدیل شد. دیگری Ø±ÙØªØ§Ø± نظام، Ù…ØØ§ÙÙ„ روشنÙکری Ùˆ جامعه ای Ú©Ù‡ واقعیت اعدام سعید سلطانپور را به روی خود نیاورد. آن پس گردنی Ú©Ù‡ در بالا Ú¯ÙØªÙ… برای به یاد آوردن تاریخی است Ú©Ù‡ هنوز چهار دهه از آن نگذشته است. نسل ما به این پس گردنی نیاز دارد چرا Ú©Ù‡ به خشونت تاریخ عادت کرده است.
بر اساس همین عادت تاریخی است Ú©Ù‡ ØÙ…زه ÙØ±Ø§Ù‡ØªÛŒ Ú©Ù‡ به Ú¯ÙØªÙ‡ خودش در نوجوانی به دلیل تردستی در بازی ورق به «ØÙ…زه خالباز» Ùˆ سپس به دلیل کار ساختمانی به «ØÙ…زه ÙØ¹Ù„ه» معرو٠شده بود، در همان نظام Ú©Ù‡ در سراسر کتاب از آن به عنوان «رژیم کودتا» نام برده Ù…ÛŒ شود، این امکان را Ù…ÛŒ یابد در دانشگاه در رشته دامپزشکی ØªØØµÛŒÙ„ کند Ùˆ به «دکتر ØÙ…زه ÙØ±Ø§Ù‡ØªÛŒÂ» تبدیل شود Ùˆ پس از پایان ØªØØµÛŒÙ„ات به عنوان پاداش دو ماه در یک گردش علمی گروهی به اروپا اعزام شود، Ùˆ در همان Ø³ÙØ± با Ú©Ù†ÙØ¯Ø±Ø§Ø³ÛŒÙˆÙ†ÛŒ ها تماس بگیرد Ùˆ با باری از جزوه به ایران باز گردد تا «رژیم کودتا» را ساقط.کند. Ùˆ موÙÙ‚ Ù…ÛŒ شود. همه موÙÙ‚ شدیم. هم صمد Ú©Ù‡ دیگر نبود، هم آل اØÙ…د Ú©Ù‡ دروغ خود را با Ù‡Ø¯ÙØ´ توجیه Ù…ÛŒ کرد، هم ØÙ…زه ÙØ±Ø§Ù‡ØªÛŒ Ú©Ù‡ در سراسر کتاب از نقش غرق شدن صمد در تغییر سرنوشت خود سخن Ù…ÛŒ گوید، هم سعید سلطانپور Ú©Ù‡ انقلاب کرد تا اعدام شود، Ùˆ هم ما جوانان Ø´ÛŒÙØªÙ‡ انقلاب Ú©Ù‡ از زندان Ùˆ شکنجه Ùˆ اعدام Ùˆ تبعید سر در آوردیم، همه موÙÙ‚ شدیم. «رژیم کودتا» سرنگون شد تا رژیم دروغ Ùˆ ÙØ±ÛŒØ¨ Ú©Ù‡ هزاران صمد را به جوخه اعدام سپرد، نامشان را به صدای بلند از رادیو هم اعلام کند ولی دیگر جلال آل اØÙ…دی نبود تا ببینیم آن دروغ را با این ØÙ‚یقت چگونه تاخت خواهد زد. رژیم تازه به دوران رسیده اما نخستین بزرگراه تهران را Ú©Ù‡ کاج هایش در رژیم پیشین معرو٠شده بود، جلال آل اØÙ…د نامید. Ú†Ù‡ بی مسما! بزرگراه جلال آل اØÙ…د؟ کدام بیراهه را Ù…ÛŒ گویند؟
من در تمام این سالها نسخه ای از «ماهی سیاه کوچولو» را Ú©Ù‡ پیش از انقلاب اسلامی چاپ شده است با خود به این سو Ùˆ آن سو کشیده ام. تنها به این دلیل Ú©Ù‡ این داستان، داستان دو نسل آرمانگراست Ú©Ù‡ در جستجوی دریا از گنداب سر در Ù…ÛŒ آورد. Ùˆ هم چنین به این دلیل Ú©Ù‡ صمد برای من نه در مرگ خود، Ú©Ù‡ در زندگی اش قهرمان بود. در آن روزهایی Ú©Ù‡ آموزگار کودکان روستاهای آذربایجان بود Ùˆ Ù…ÛŒ خواست مسواک Ùˆ خمیردندان را برای آنها تعری٠کند. در آن زمان Ú©Ù‡ Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ های دیارش را جمع آوری Ù…ÛŒ کرد. با مرگ صمد بر خلا٠سازندگان Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ اش، هیچ قهرمانی زاده نشد، بلکه یکی از هزاران قهرمانی Ú©Ù‡ در همان روزگار در روستاها Ùˆ شهرهای دور Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù‡ ایران به آموزش Ùˆ درمان Ùˆ آبادانی مشغول بودند، از میان Ø±ÙØª. قهرمانانی Ú©Ù‡ بر عکس صمد بهرنگی یا شنا بلد بودند Ùˆ یا هرگز در ارس یا هیچ رودخانه دیگری Ú©Ù‡ آنها را ببلعد، هوس شنا نکردند Ùˆ دوستان چریک یا روشنÙکر نداشتند.
سعید اما با مرگ خود قهرمان شد. چرا Ú©Ù‡ ایستاد. در برابر لاجوردی ایستاد. کوتاه نیامد. از کسی یاری نخواست تا نجاتش دهد. کسی برایش Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ سازی نکرد. در شب شاد عروسی خودش تیرباران شد. به جای Ú¯Ù„ØŒ گلوله باران شد. Ú†Ù‡ باری، Ú†Ù‡ بار سنگینی!
ØÙ…زه Ù…ÛŒ نویسد
صمد نویسنده غرق شد. سعید شاعر اعدام شد. ØÙ…زه ÙØ¯Ø§ÛŒÛŒ Ù…ÛŒ نویسد. ÙØ±Ø§Ù‡ØªÛŒ در این کتاب از «خود» ÙØ§ØµÙ„Ù‡ Ù…ÛŒ گیرد Ùˆ «او» Ù…ÛŒ شود تا بتواند ØÙ‚یقت را آنگونه Ú©Ù‡ هست بنمایاند. لیکن چگونه Ù…ÛŒ توان این ÙØ§ØµÙ„Ù‡ را ØÙظ کرد هنگامی Ú©Ù‡ «او» نیز هنوز دچار باورهای متناقض است؟ نه تنها «او» بلکه Ú†Ù¾ سنتی ایران دچار تناقضی است Ú©Ù‡ هنوز نتوانسته است گریبان خود را از آن رها سازد. انقلابیون Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ø·Ù„Ø¨! ØÙ‚یقت جویان دروغساز! آرمان گرایانی Ú©Ù‡ منادی سیاست واقع گرایانه اند. تØÙ„یل گرانی Ú©Ù‡ در تاریخچه سازمان خود جز «شکست» Ùˆ «هیچ» نمی بینند لیکن همچنان دلبسته آنند Ùˆ به آن Ø§ÙØªØ®Ø§Ø± Ù…ÛŒ کنند.
پس از ÙØ±Ø§Ø± به شوروی بود Ú©Ù‡ «آنهایی Ú©Ù‡ باقی مانده بودند، ناگزیر از اعترا٠به تلخ ترین ØÙ‚یقت زندگی خود بودند: جامعه آرمانی Ú©Ù‡ رسیدن به آن انگیزه همه ÙØ¯Ø§Ú©Ø§Ø±ÛŒ ها بود، به یکباره پوک از آب در آمده بود. ÙØ¯Ø§ÛŒÛŒØ§Ù† شکست خورده بودند. نه در Ú©ÙˆÚ†Ù‡ Ùˆ خیابان، تا بار دیگر برخیزند Ùˆ قد علم کنند Ùˆ برای پیروزی بجنگند، بلکه در درون خودشان. با وجود این باز هم تسلیم نشدند. تمامی تلخی ها را به جان خریدند Ùˆ تا پایان ادامه دادند Ùˆ پس از پایان نبرد، پس از ÙØ±ÙˆÚ©Ø´ گرد Ùˆ خاک جنگی سخت با خود، خالی Ùˆ بی Ù‡Ø¯ÙØŒ با دست های آویخته بر پهلو، بار سنگین شکست بر قلب Ùˆ طعم تلخ زندگی بیهوده در دهان، در ابتدای راهی قرار Ú¯Ø±ÙØªÙ†Ø¯ Ú©Ù‡ پایانش هیچ بود. هیچ به تمام معنی».
Ø±ÙØªØ§Ø± هر انسان را موقعیتی Ú©Ù‡ در آن قرار Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است تعیین Ù…ÛŒ کند Ùˆ سرنوشت ÙˆÛŒ را نیز همان Ø±ÙØªØ§Ø± رقم Ù…ÛŒ زند. زندگی «او» گویی تازه با مرگ صمد شروع Ù…ÛŒ شود. در واقع ØÙ…زه Ùˆ صمد، هر دو، قربانی دوستانشان شدند. دستگاه امنیتی رژیم سابق هم ظاهرا برایش ÙØ±Ù‚ÛŒ نمی کرد یک قتل بر کارنامه اعمالش Ø§ÙØ²ÙˆØ¯Ù‡ شود چرا Ú©Ù‡ هیچ تلاشی برای خنثی ساختن این دروغ نکرد Ùˆ راضی به این شد Ú©Ù‡ همه چیز را گردن آن ÙØ±Ø¯ «نظامی» بیندازند Ú©Ù‡ همراه صمد بهرنگی بود. ØØ§Ù„ پس از نزدیک به چهل سال مرز بین واقعیت Ùˆ دروغ در «آن سالها» Ùˆ این «سالهای دیگر» چنان مخدوش شده است Ú©Ù‡ هنوز هم عده ای بر این باورند Ú©Ù‡ از مرگ صمد بهرنگی «دو روایت» وجود دارد! Ùˆ از گواهی تاریخی آن Ø§ÙØ³Ø± Ú©Ù‡ نخستین بار پانزده سال پیش در سال 1370 به همت ÙØ±Ø¬ سرکوهی سردبیر «آدینه» زیر عنوان «راز کشنده ارس» منتشر شد، به عنوان «روایت ØÙ…زه ÙØ±Ø§Ù‡ØªÛŒÂ» یاد Ù…ÛŒ کنند!
در مورد نویسندگان Ùˆ شاعرانی Ú©Ù‡ در «سالهای دیگر» در خیابانها ربوده Ù…ÛŒ شوند Ùˆ به قتل Ù…ÛŒ رسند، روایتی جز روایت واقعیت وجود ندارد. ØÙ‚یقت Ù…ØØ¶ است Ùˆ دروغ شهادت صمد در برابر آن هیچ Ù…ÛŒ نماید. پرسشی Ú©Ù‡ اما به آن پاسخ داده نمی شود این است Ú©Ù‡ چرا «او» همان زمان درباره غرق شدن صمد سکوت کرد؟ او Ú©Ù‡ از کودکی زندگی سختی داشت Ùˆ در سالهای بعد نیز در ÙØ¹Ø§Ù„یت سیاسی جز ÙØ±Ø§Ø² Ùˆ نشیب نداشت، چرا در برابر دروغ مقاومت نکرد؟ آیا گذشت زمان یک بار دیگر نشان نمی دهد Ú©Ù‡ ØÙ‚یقت بالاتر از همه چیز است Ùˆ اگر «او» آن زمان به جای تØÙ…Ù„ رنجی Ú©Ù‡ زندگی اش را آکند، در برابر «سازمان» Ùˆ Ù…ØØ§ÙÙ„ روشنÙکری Ù…ÛŒ ایستاد، امروز از واقعیت مرگ صمد «دو روایت» وجود نمی داشت؟! دردا Ú©Ù‡ گاه ØÙ‚یقت را یارای ایستادگی در برابر دروغ مزمن نیست. «شهادت» صمد یکی از آنهاست Ú©Ù‡ ØØªÛŒ ØÙ‚یقت اعدام سعید Ùˆ هزاران Ù†ÙØ± دیگر Ùˆ واقعیت قتل های زنجیره ای از عیار تقلبی آن نمی کاهد.
آن دروغ Ùˆ جریان پر تلاطم دروغ های مشابه، دهها «ماهی سیاه کوچولو» را در جستجوی دریا به زندان، Ùˆ ملتی را به جهنم جمهوری اسلامی کشاند. دروغ «شهادت» غلامرضا تختی Ú©Ù‡ پسرش بابک تختی به تØÙ‚یق Ùˆ ÛŒØ§ÙØªÙ† ØÙ‚یقت همت گماشت، دروغ «شهادت» جلال آل اØÙ…د Ú©Ù‡ سیمین دانشور قاطعانه آن را تکذیب کرد، دروغ «شهادت» علی شریعتی Ú©Ù‡ هرگز مخاطبی Ù†ÛŒØ§ÙØªØŒ Ùˆ سرانجام دروغ سینما رکس آبادان Ú©Ù‡ 444 Ù†ÙØ± را زنده در آتش سوزاندند Ùˆ هیچ کس در تأثیر نقش آن بر تشدید نا آرامی های بعدی در ایران تردیدی ندارد. آن دروغها امروز تغییر Ø´Ú©Ù„ داده اند. درباره Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ دروغ نمی گویند چرا Ú©Ù‡ ØÙ‚یقت کوبنده تر است. درباره شرایط Ùˆ موقعیت دروغ Ù…ÛŒ باÙند. خاک در چشم ها Ù…ÛŒ پاشند.
در میان این گرد Ùˆ غبار «از آن سالها Ùˆ سالهای دیگر» یک روایت بوم شناسانه از تبریز، یک منبع معتبر برای بازنویسی تاریخچه «سازمان چریکهای ÙØ¯Ø§ÛŒÛŒ خلق ایران»، یک سند گویا از ÙØ¶Ø§ÛŒ سیاسی دهه پنجاه Ùˆ شصت خورشیدی، روایت زندان دو رژیم، روایت کردستان، Ùˆ سرانجام روایت دردناک تبعید در شرق Ùˆ غرب است. روایت موقعیت Ùˆ سرنوشت انسان هایی است Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ دانند اگر دوباره به دنیا Ù…ÛŒ آمدند «قطعا» چنین نمی زیستند لیکن «به تلخی» این را هم Ù…ÛŒ دانند Ú©Ù‡ «نوع دیگری از زیستن را نیز» نمی شناسند.
نوامبر 2006
بر Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ از:
https://www.alefbe.com/bookFarahati.htm