منوچهرجمالی
منوچهرجمالی
ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ
ØÚ©ÙˆÙ…ت را بر پایه خرد انسان میگذارد
ØÚ©ÙˆÙ…تی در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØÙ‚انیت دارد Ú©Ù‡
استوار بر خرد انسانی باشد
گذر از « سیاست » به « جهان آرائی »
خرد در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ از جان یا زندگی ØŒ جدا ناپذیر است . خرد ØŒ چشم جان، یا پاسدار Ùˆ نگهبان زندگی در گیتی است . اینست Ú©Ù‡ با Ù…Ùهوم « عقل »، ÙØ±Ù‚ Ú©Ù„ÛŒ دارد .غایت « خرد» ØŒ آراستن گیتی برای خوشزیستی Ùˆ دیر زیستی در گیتی است . وقتی Ú¯ÙØªÙ‡ میشود ØŒ ØÚ©ÙˆÙ…ت در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران بر پایه خرد گذاشته شده است ØŒ به معنای آنست Ú©Ù‡ ØÚ©ÙˆÙ…ت، استوار بر خردیست Ú©Ù‡ نگران پرورش زندگی در این گیتی است تا کسی بدان گزندی وارد نسازد . به عبارت دیکر ØŒ خرد پرستار زندگی در این گیتیست . در بررسیهای گسترده ØŒ کوشیده خواهد شد Ú©Ù‡ Ù…ØØªÙˆÛŒØ§Øª واژه « خرد » در نخستین ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ برجسته Ùˆ چشمگیر ساخته شود .
برابری دو واژه عقل Ùˆ خرد ØŒ Ú©Ù‡ برای ما بدیهی شده است ØŒ سبب نا مشخص ساختن ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران میگردد . ما کتابها Ùˆ روز نامه ها Ùˆ سخنرانیهائی را دوست میداریم Ú©Ù‡ پر از Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§Øª Ùˆ عبارات Ùˆ واژه های « بدیهی » هستند . ما دوست داریم ØŒ روی بدیهیات ØŒ سر بخوریم Ùˆ ØØªØ§ زØÙ…ت گام برداشتن هم به خود ندهیم . ولی اندیشیدن ØŒ درست جائی شروع میشود Ú©Ù‡ پای ما گیر کند Ùˆ سکندری بخوریم . اندیشیدن ØŒ موقعی شروع میشود Ú©Ù‡ سنگ یا مانعی پیش ما Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù‡ باشد . اندیشیدن ØŒ جائی شروع میشود Ú©Ù‡ راه ØŒ ناهموار Ùˆ کج Ùˆ کوله باشد ØŒ یا اساسا راهی نباشد Ùˆ ما به Ùکر ایجاد راهی Ø¨ÛŒÙØªÛŒÙ… ØŒ یعنی ØŒ ابتکاری نشان بدهیم .
در واقع جنبش روان Ùˆ جنبش خرد ما ØŒ با این شروع میشود Ú©Ù‡ « آنچه برای ما بدیهی است » ØŒ غیر بدیهی بشود . Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§Øª Ùˆ عبارات Ùˆ واژه ها Ùˆ تصاویری Ú©Ù‡ ما تا کنون نا آگاهبودانه از آن میگذریم ØŒ وچون برای ما عادی Ùˆ پیش پا Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù‡ اند ØŒ به چیزی نمیگیریم ،« مسئله بشود» . اندیشیدن ØÙ‚یقی ØŒ روزی آغاز میشود Ú©Ù‡ بدیهیات ØŒ ناگهان ناپدید شوند . از آن Ù„ØØ¸Ù‡ است Ú©Ù‡ از نو میپرسیم ØŒ Ùˆ با پرسش نو ØŒ اندیشیدن نو ØŒ آغاز میشود . آنچه بدیهی ØŒ یا از خود روشن بنظر میرسید ØŒ مبهم Ùˆ تاریک میشود. تخمی میشود Ú©Ù‡ در زمین روان Ùˆ ضمیر ما کاشته میشود . ما معمولا با Ø³Ø·Ø ÙˆØ§Ú˜Ù‡ ها ØŒ آشنا هستیم ØŒ Ùˆ با آنها در زندگی عادی خود ØŒ خو Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ ایم . این واژه ها برای ما ملموس Ùˆ بدیهی هستند . مثلا ما بطور بدیهی میدانیم ØÚ©ÙˆÙ…ت چیست ØŸ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ چیست ØŸ خرد چیست ØŸ ØÙ‚انیت چیست ØŸ
ولی هر « واژه » ای ØŒ چنانکه از خود کلمه « واژه » در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران میتوان دید ØŒ یک موجود زنده ایست . واژه Ú©Ù‡ از ریشهÙ« واکس+ واکسÙن، » است Ùˆ از آن ØŒ وَخش واژه وویس انگلیسی پدید آمده است، به معنای « روئیدن » است . همین واژه « وخش » معنای « Ø±ÙˆØ Â» را Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است. همین واژه در Ø´Ú©Ù„ waxshendag به معنای Ø§ÙØ±ÙˆØ®ØªÙ† + زبانه کشیدن + آتش Ú¯Ø±ÙØªÙ† + برق زدن یا آذرخش است . پس واژه ( روئیدن) Ø·ÛŒÙÛŒ از معانی گمشده ولی کارگذار در روان ما دارند . یک واژه ØŒ در سیر تØÙˆÙ„اتش ØŒ Ùˆ در Ø·ÛŒÙÛŒ Ú©Ù‡ از معانی در روند هزاره ها پیدا میکند ØŒ شناخته میشود . شاید پرسیده شود Ú©Ù‡ ما با سیر تØÙˆÙ„ات واژه ها ØŒ کاری نداریم ØŒ Ùˆ در سیاست Ùˆ هنر Ùˆ دین Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ،امروزه ØŒ به همین معنای معمولی بدیهیش ØŒ بس میکنیم . این ØØ±Ù ØŒ هرچند ØŒ سخنی بجا بنظر میرسد ØŒ Ùˆ Ù„ÛŒ سیر تØÙˆÙ„ات یک واژه ØŒ از سوئی در لایه های پنهان روان Ùˆ ضمیر نا آگاه ما بجای مانده است ØŒ Ùˆ از سوی دیگر ØŒ این سیر تØÙˆÙ„ ØŒ در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ما بجای مانده است ØŒ Ú©Ù‡ ما هرروز نا آگاهبودانه ØªÙ†ÙØ³ میکنیم . این لایه های ضمیر نیز مانند لایه های زمین ØŒ جابه جا شده اند . ما به « معنائی بریده از آن واژه » در آگاهبود خود بس میکنیم ØŒ وارکراه از آن داریم Ú©Ù‡ سیر تØÙˆÙ„ این واژه را بشناسیم ØŒ Ùˆ میگوئیم Ú©Ù‡ این معانی ØŒ بکار ما نمیخورند .
ولی این « معانی بدیهی شده در ذهن ما » ØŒ برای آن بدیهی Ùˆ روشن Ùˆ عادی شده اند ØŒ چون هزاره ها Ùˆ سده ها ØŒ معانی دیگر آن واژه ØŒ با زور Ùˆ خشونت وخشم Ùˆ قهر ØŒ بریده Ùˆ سرکوب شده اند . بهمن ØŒ Ú©Ù‡ خدا یا اصل اندیشیدن هست ØŒ اصل ضد خشم هم هست . در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ خشم ØŒ به معنای پرخاشگری Ùˆ تهاجم Ùˆ تجاوز Ùˆ سرکوب Ùˆ تهدید Ùˆ انذار است ØŒ Ùˆ خشم ØŒ برضد پیدایش بینش Ùˆ خرد ورزی است . پس تا اثر خشم Ùˆ خشونت Ùˆ زور در این واژه ها ØŒ برطر٠نشود ØŒ ما نمیتوانیم بیندیشیم Ùˆ به بینش ØÙ‚یقی برسیم . Ù¾ÛŒ بردن به این معانی سرکوب شده ØŒ به سود مقتدران دینی Ùˆ سیاسی Ùˆ اقتصادی در جامعه نیست . آنها علاقمندند Ú©Ù‡ در همان معانی بدیهی واژه ها بمانند . پس ماندن در معانی بدیهی واژه ها ØŒ مقتدران دینی Ùˆ سیاسی Ùˆ اقتصادی را در جامعه پا برجا Ùˆ استوار میسازد . آنها میدانند Ú©Ù‡ ØŒ اگر به سیر تØÙˆÙ„ات واژه ها Ù¾ÛŒ ببریم ØŒ آموزه دینی اشان ØŒ یا ÙلسÙÙ‡ Ùˆ متاÙیزیک ØÚ©ÙˆÙ…تیشان ØŒ یا ØÙ‚انیت جهان بینی اقتصادیشان ØŒ متزلزل میشود Ùˆ دستکاهشان به هم میخورد . پس طی٠معانی یک واژه ØŒ میدان نبرد قدرتهاست . از این رو Ù¾ÛŒ کردن روند تØÙˆÙ„ات یک واژه ØŒ اندیشه هائی رااز نو زنده میکند ØŒ Ú©Ù‡ در برگه های تاریخ Ú©Ù‡ همیشه بدست مقتدران نوشته شده ØŒ نیست ØŒ Ùˆ ØØªØ§ از آگاهبود مردمان ØŒ رانده شده اند .در واقع ØŒ واژه های بدیهی ØŒ به ما دروغ میگویند ØŒ مارا Ù…ÛŒÙØ±ÛŒØ¨Ù†Ø¯ . این معانی بدیهی ØŒ دروغهای قدرتمندان سیاسی Ùˆ دینی است . این معانی بدیهی ØŒ سرچشمه Ùˆ دستگاه قدرت آنهاست Ú©Ù‡ در این واژه ها ØŒ بدیهی Ùˆ « از خود ØŒ روشن ساخته شده است ». Ø¢ÙØªØ§Ø¨ آمد ØŒ دلیل Ø¢ÙØªØ§Ø¨ . همین ورود واژه بر زبان Ùˆ ذهن ØŒ ما را از آن بی نیاز میسازد Ú©Ù‡ از آن قدرتمند سیاسی یا دینی یا اقتصادی بخواهیم Ú©Ù‡ دلیلی بر ØÙ‚انیتش بیاورد . ما امروزه همیشه Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Â« مشروعیت » را بکار میبریم ØŒ نه « ØÙ‚انیت » را . با همین Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø¨Ø¯ÛŒÙ‡ÛŒ Ú©Ù‡ امروزه در همه رسانه ها Ùˆ در Ø¨ØØ« Ùˆ Ù…ØµØ§ØØ¨Ù‡ Ùˆ مجادله درباره سیاست Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت Ùˆ قانون ØŒ بکار برده میشود ØŒ نا آگاهبودانه اقرار به آن کرده میشود Ú©Ù‡ ØŒ شریعت اسلام ØŒ مدار همه ØÙ‚وق Ùˆ قوانین Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت است . واژه ای Ú©Ù‡ بر ضد خواست ماست ØŒ برای پشتیبانی از خواست خود بکار میبریم Ùˆ خواست خود را لغو Ùˆ با طل میسازیم .
ما امروزه واژه سیاست را Ú©Ù‡ ترجمه است بکار میبریم Ùˆ همچنین واژه ØÚ©ÙˆÙ…ت را به عنوان ترجمه بکار میبریم . از آنجا Ú©Ù‡ اغلب کتابهای سیاسی Ùˆ آموزه های ØÚ©ÙˆÙ…تی ما از غرب ترجمه شده اند Ùˆ همه نیز ØŒ این تناظر واژه ها را با واژه های غربی در پیش چشم دارند . Ùˆ همین تناظر واژه سیاست با پولیتیک ØŒ Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت با برای آنها تعریÙÛŒ کاÙیست . ولی واژه های سیاست Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت بر زمینه اسلامی ØŒ در لایه های روانی Ùˆ Ùکری ما ØŒ با معانی دیگری گره خورده Ùˆ ریشه دوانیده اند Ú©Ù‡ نا آگاهانه ØŒ بسیار موء ثرند . این معانی Ù†Ù‡ÙØªÙ‡ در زیر Ø³Ø·Ø ÙˆØ§Ú˜Ù‡ ØŒ Ùˆ طبعا زیر Ø³Ø·Ø Ø¢Ú©Ø§Ù‡Ø¨ÙˆØ¯ ØŒ نا دلبخواه ØŒ واقعیات سیاست Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت را معین میسازند .
معنای « سیاست » در اثر این ترجمه ها ØŒ در همان راستای معنای یونانی Ùˆ غربی اش ( پولیس در یونان به شهر Ù…ÛŒÚ¯ÙØªÙ‡ اند ) با Ø³Ø·Ø Ø¢Ú¯Ø§Ù‡Ø¨ÙˆØ¯ ما ØŒ کار دارد . ولی سیاست ØŒ هزاره ها در زمینه اسلامیش ریشه های دیگری در Ú˜Ø±ÙØ§ÛŒ روان ما دوانیده است . اگر نگاهی به ادبیات Ùˆ واژه نامه ها کرده شود ØŒ دیده میشود Ú©Ù‡ « سیاستگر » به معنای Ø³ÙØ§Ú© Ùˆ خونریز Ùˆ جلاد بوده است . سیاست ØŒ به معنای قهرکردن Ùˆ هیبت نمودن است . سیاستگاه ØŒ قتلگاه بوده است . سیاست راندن ØŒ مجازات کردن Ùˆ عقوبت کردن بوده است . سیاست کردن ØŒ ØÚ©ÙˆÙ…ت کردن Ùˆ داوری نمودن Ùˆ عقوبت کردن بطور رسوائی Ùˆ Ø§ÙØªØ¶Ø§Ø بوده است . اکنون ØŒ روی این لایه های ÙˆØØ´ØªØ§Ù†Ú© سیاست رانی بشیوه اسلامی وعربی ما ØŒ اندکی پودر پر جلای ÙلسÙÙ‡ مدرن سیاست ØŒ به معنای پولیتیک ارسطو Ùˆ اÙلاطون Ùˆ کانت Ùˆ روسو Ùˆ مونسکیو Ùˆ .... میریزیم . ولی آن معانی سیاست ØŒ ÙØ±Ø§Ù…وش شده اند ولی در نا آگاهبود ØŒ زنده Ùˆ Ø®ÙØªÙ‡ اند .
ØÙ‚ایقهای نیک Ùˆ بد به شیر Ø®ÙØªÙ‡ میماند Ú©Ù‡ عالم را زند برهم ØŒ Ú†Ùˆ دستی برنهی براو
همه تاءویلات اسلامهای راستین از آیه های قرآنی ØŒ همان داستان٠« خوابانیدن شیر درنده ØŒ یا اسد الله » است Ú©Ù‡ Ùقط نیاز به آنست Ú©Ù‡ دستی برسر این شیر Ø®ÙØªÙ‡ نهاده بشود . از سیاست اسلامهای راستینی ØŒ با همان نهادن دست ØŒ همان سیاست شیردرنده ای از آب در میآید Ú©Ù‡ به خواب Ø±ÙØªÙ‡ بوده است . میثاق دموکراسی ØŒ با همان نهادن دست به قدرت ØŒ از نهنگ استبداد ØŒ دریده میشود . هنوز گوهر Ùˆ منشÙ. « سیاست اسلامی» ØŒ زیر پوست٠« پولیتیک٠مدرن غربی » زنده است. تا این گوهر Ùˆ منش، در همان واژه « سیاست » هست ØŒ هرکسی به قدرت برسد ØŒ همان شیر Ø®ÙØªÙ‡ است Ú©Ù‡ با یک تلنگر ØŒ صد Ùˆ هشتاد درجه تغییر ماهیت میدهد . Ø¶ØØ§Ú© هم در آغاز گیاه خوار بود Ùˆ به هیچ جانی ØŒ آزار نمیرسانید ØŒ ولی با « یک بوسه اهریمن » ØŒ با یک تلنگر ØŒ تبدیل به « اژدهای خونخوار Ùˆ خَرَد خوار » گردید . « سیاست » ØŒ ریشه در اسلام دارد Ùˆ تا این ریشه ØŒ از جا کنده نشود ØŒ از « سیاست » نمیشود ØŒ « جهان آرا » شد . جهان آرائی ØŒ در ÙØ±Ù‡Ù†Ú© ایران ØŒ در بهمن Ùˆ ارتا ØŒ خدایان ضد خشم ( ضد کار برد قهر Ùˆ تهدید Ùˆ زور ) ریشه دارد . در برابر این واژه « سیاست » ØŒ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ جهان آرائی ØŒ کشور آرائی ØŒ شهر آرائی داشت . ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ غایتش ایجاد آرامش ØŒ بازور Ùˆ تهدید Ùˆ ÙˆØØ´Øª انگیزی نبود ØŒ بلکه غایتش ØŒ « آراستن جهان با خرد انسانی » برای زندگی کردن آزاد از هر ترسی بود . جهان هنگامی آراسته میشود Ú©Ù‡ خشم برآن چیره نگردد . به عبارتی دیگر ØŒ جهان موقعی آراسته میگردد Ú©Ù‡ تجاوزگری Ùˆ تهدید Ùˆ آزار Ùˆ پرخاش به جانها Ùˆ خردهای انسانی درآن جهان یا جامعه نباشد . چون این بهمن Ùˆ ارتا ØŒ بخشهای بنیادی از مینو یا تخم یا بن انسان هستند ØŒ پس طبیعت انسان ØŒ جهان آرائیست . به سخنی دیگر ØŒ انسانها در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ نیروی زیبا ساختن Ùˆ منظم ساختن Ùˆ زینت دادن Ùˆ آماده کردن Ùˆ مهیا ساختن دارند ØŒ Ú©Ù‡ به آبادی شهر Ùˆ کشور Ùˆ جهان میگمارند . انسان ØŒ طبیعت مدنیت ساز دارد . انسان ØŒ ÙØ·Ø±Øª بهشت ساز دارد . نام Ù„ØÙ†ÛŒ Ú©Ù‡ باربد برای نخستین روز ØŒ روز خرم ساخت ØŒ آرایش جهان نام داشت . خرمی Ùˆ ÙØ±Ø®ÛŒ ØŒ در آراستن جهان بود . نامهای دیگر این روز ØŒ خرم Ùˆ ÙØ±Ø® Ùˆ جشن ساز بود .
پس انسان ØŒ ÙØ·Ø±ØªØ§ ØŒ آراینده جهان بود . این خرد کاربند، یا خرد کارگزار Ùˆ آزماینده Ùˆ برگزیننده Ùˆ سامانده از Ú˜Ø±ÙØ§ÛŒ انسان ØŒ سرچشمه آراستن جهان بود . ولی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ نزد روشنÙکران ما ØŒ Ù†ÙØ±ÛŒÙ† شده است ØŒ چون Ù…ÛŒ انگارند ØŒ آنچه موبدان زرتشتی ارائه داده اند Ùˆ میدهند ØŒ همان ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانست . در ØØ§Ù„یکه آنها هستند Ú©Ù‡ همین بهمن Ùˆ ارتا را از ÙØ·Ø±Øª انسان رانده اند ØŒ Ùˆ اصالت را از انسان Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ اند .
در کردی ØŒ واژه دیگری برای سیاست Ùˆ سیاستمداری باقیمانده است ØŒ Ùˆ آن « رامیاری » است . ØŒ رامیار » در اصل به معنای « یار Ùˆ همکار رام ØŒ خدای موسیقی Ùˆ شعر Ùˆ رقص Ùˆ شناخت شدن است » . رام ØŒ خدائی بوده است Ú©Ù‡ با موسیقی ( Ù†ÛŒ نواختن ) Ùˆ بینش ØŒ مردم را مدنی Ùˆ اهلی ØŒ یا رام Ùˆ آرام میساخته است . ارتا ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ ØŒ مادر ٠« رام » است Ú©Ù‡ با او اینهمانی دارد. واین رام= ارتا ÙØ±ÙˆØ±Ø¯+ بهرام ( بهروز ) + بهمن ØŒ باهم ØŒ مینو یا تخم یا ÙØ·Ø±Øª انسان هستند. پس رام Ù†ÛŒ نواز هم ØŒ اصل بنیادگذار مدنیت Ùˆ آراینده جهانست . از این رو به رهبری کردن Ùˆ مدیریت اجتماعی Ùˆ سیاسی ØŒ « نییدن = Ù†ÛŒ نواختن » میگویند . این ÙØ± هنگ ØŒ روزگاری ØŒ اینهمانی با منش Ùˆ گوهر ایرانیان داشته است . بدین معنا ØŒ ایرانی ÙØ·Ø±Øª جهان آرا داشته است . اکنون ØŒ این منش Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ØŒ با واژه « سیاست » درگوهر ایرانی سرکوبی شده است . اکنون تا این ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران بسیج ساخته نشده است ØŒ آن رسوبات اسلامی در آگاهبود ما ØŒ ØØªØ§ اگر منکر اسلام هم باشیم ØŒ مارا به همان « سیاست Ùˆ سیاستمداری Ùˆ سیاستمداران » میکشاند . در سیاست کردن ØŒ لذتهائیست Ú©Ù‡ در « آراستن جهان » نیست . برغم همه وعده ها Ùˆ میثاقها Ùˆ نویدها ØŒ در آینده نیز با همین « سیاست » است Ú©Ù‡ ØÚ©ÙˆÙ…ت خواهند کرد . این مهم نیست Ú©Ù‡ عنوانش شاه یا رئیس جمهور باشد. .مسئله مهم ما گذر از « سیاست » به « جهان آرائی » است . ØÚ©ÙˆÙ…ت در غرب state+staat+etat است . اینها به معنای وضع Ùˆ ØØ§Ù„ت هستند . این Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø¯Ø± پایان سده پانزدهم در ایتالیا پدیدار شد . نخست به معنای « تملک قدرت » بکار برده شد ØŒ سپس به معنای « سازمان سیاسی » بکار برده شد Ùˆ در پایان به معنای « ÙˆØØ¯Øª سیاسی Ùˆ اجتماعی » . ØÚ©ÙˆÙ…ت ØŒ جامعه سیاسی است Ùˆ ØŒ سازمان اجتماعی درجه دومست . بدین معنا Ú©Ù‡ سازمان سیاسی است Ú©Ù‡ سقÙ٠همه سازمانهای دیگر اجتماعست » یا به عبارت دیکر ØŒ « نظام سقÙی، یا سق٠همه سازمانهای اجتماع » است .ولی Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø ØÚ©ÙˆÙ…ت در اسلام با ØÚ©Ù… Ùˆ ØÚ©Ù…ت کار دارد . ØÚ©ÙˆÙ…ت ØŒ با اØÚ©Ø§Ù…ÛŒ کار دارد Ú©Ù‡ از ØÚ©Ù…ت ØŒ تولید میشود . الله Ùˆ پدرآسمانی Ùˆ یهوه ØŒ چون ØÚ©ÛŒÙ…ند ØŒ ØØ§Ú©Ù…ند . ØÚ©Ù…ت ØŒ در همه دانی Ùˆ پیشدانی الله Ùˆ یهوه Ùˆ پدر آسمانی است . چون آنها همه چیزها را از پیش میدانند ØŒ ØµÙ„Ø§Ø Ùˆ سعادت انسانها Ùˆ جوامع را میدانند . بنا بر این دانش است Ú©Ù‡ Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ را شکنجه Ùˆ عذاب میدهند Ùˆ هلاک میسازند ØŒ چون این عذاب Ùˆ شکنجه ØŒ بسود سعادت اخروی یا نهائی آن ÙØ±Ø¯ یا ملت یا جامعه است . به سخنی دیگر ØŒ ØÚ©Ù…ت ØŒ کار بردن شر ØŒ برای غایت خیر است .
بهترین نمونه ØÚ©Ù…ت در قرآن ØŒ همان خضر است . بقول مولوی :
آن پسر را Ú©Ø´ خضر ببرید ØÙ„Ù‚ سر آن را در نیابد عام خلق
گر خضر در Ø¨ØØ± کشتی را شکست صد درستی در شکست خضر هست
این ØÚ©Ù…ت الهیست Ú©Ù‡ یهوه یا الله یا پدر آسمانی ØŒ همه دنیا را به خاطر شصت یا Ù‡ÙØªØ§Ø¯ Ù†ÙØ± موء من سر به نیست کردند . این ØÚ©Ù…ت الهیست Ú©Ù‡ یهودیان را هزاره ها سرگردان Ùˆ آواره میسازد . شاید همین ØÚ©Ù…ت الله است Ú©Ù‡ ایرانیان را هزار Ùˆ چهارص سال دچار عذاب Ùˆ Ø®Ùقان Ùˆ تباهی Ùˆ ÙØ³Ø§Ø¯ اسلام کرده است . ØÚ©Ù…ت ØŒ بر این پایه نهاده شده است Ú©Ù‡ الله ØŒ میتواند شر را وسیله رسیدن به خیر سازد . الله ØŒ ایجاد شر Ùˆ تباهی Ùˆ ÙØ³Ø§Ø¯Ùˆ گمراهی میکند تا مردمان عاقبت به خیر بشوند ! اغوا Ùˆ مکر Ùˆ خدعه میکند تا انسانها را به سعادت Ùˆ ØÙ‚یقت برساند . مثلا ساختن اسلامهای راستین ØŒ همه بر پایه این مکر Ùˆ ØØ¯Ø¹Ù‡ است یکنوع ØÚ©Ù…ت برای غالب ساختن اسلامست . اینست Ú©Ù‡ در زیر این دردها Ùˆ شکنجه ها Ùˆ عذابها باید مانند ایوب صبر کرد تا الله آن شر را تبدیل به خیر کند . عذاب Ùˆ شکنجه Ùˆ درد Ùˆ ذلت ØŒ همه با نیت خیر الله روی میدهد . اینها ÙلسÙÙ‡ ØÚ©Ù…ت است . معانی دیگری Ú©Ù‡ سپس به « ØÚ©Ù…ت » داده اند ØŒ همه معانی تازه اند Ú©Ù‡ به آن Ø§ÙØ²ÙˆØ¯Ù‡ اند Ú©Ù‡ معنای اصلی را پوشانیده Ùˆ تاریک ساخته اند . تازگیها یکی از همین سازندگان اسلام راستین ØŒ نوشته بود Ú©Ù‡ ØÚ©Ù…ت ØŒ آمیخته شدن مهر با خرد است . این تعری٠، چپاندن ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ در انبان اسلامست . ØÚ©ÙˆÙ…ت الهی ØŒ برای تامین سعادت اخروی Ùˆ ملکوتی ØŒ باید Ú©ÙØ§Ø± Ùˆ دیگر اندیشان را در این جهان عذاب بدهد Ùˆ تØÙ‚یر کند Ùˆ از آنها جزیه بگیرد Ùˆ ØÙ‚وق برابری انسانی بدانها ندهد . اینها همه ØÚ©Ù…ت است . آزادی به Ú†Ù‡ درد انسان جاهل Ùˆ ظلوم Ùˆ کنود ( قرآن ) ÛŒ میخورد Ú©Ù‡ مغزش کوچکتر از گنجشکست ØŒ Ú©Ù‡ نمیتواند آشیانه اش را در این جهان سامان بدهد . ØÚ©ÙˆÙ…ت اسلامی ØŒ طبق ØÚ©Ù…ت الهی Ø±ÙØªØ§Ø± میکند . دست Ùˆ پا میبرد ØŒ رجم میکند ØŒ سر میبرد ØŒ شکنجه میدهد...... چون ما Ú©Ù‡ عام خلق هستیم سر این ØÚ©Ù…ت را نمیدانیم . عقل انسانی ØŒ قادر به تاءمین سعادت خود دراین جهان ØŒ با تدبر Ùˆ تÙکر خود نیست . از این رو الله ØŒ قانون میگذارد Ùˆ شریعت وضع میکند . Ùقط وظیÙÙ‡ عقل انسانی آنست Ú©Ù‡ بکوشد ØŒ این اØÚ©Ø§Ù… را Ú©Ù‡ همه پیدایش ØÚ©Ù…ت الله هستند ØŒ اگر بتواند بÙهمد . او ØÙ‚ دارد ØŒ سئوال استÙهامی از خلی٠یا ولایت Ùقیه ... بکند Ú©Ù‡ من این را نمیÙهمم Ùˆ آنرا به من بÙهمان . انسان ØÙ‚ ندارد ØŒ سئوال به عنوان شیوه Ø´Ú© برای بررسی بکند . عقل Ùقط باید تابع شرع باشد ØŒ تا عقل ØÙ‚یقی باشد . از اینجاست Ú©Ù‡ دین اسلام را دین عقلی مینامند ! طبعا کسیکه این اوامر را همآهنگ خرد انسانی نمیداند ØŒ عاقل نیست ØŒ Ùˆ گرنه به عقلی بودن اسلام Ù¾ÛŒ نمیبرد . از اینگذشته اگر عقل انسان ØÚ©Ù…ت الله را در رجم Ùˆ قتل Ú©ÙØ§Ø± Ùˆ دیگر اندیشان Ùˆ قصاص Ùˆ مکر را Ù†Ùهمد ØŒ براو ØØ±Ø¬ÛŒ نیست . ØÚ©Ù…ت الهی ØŒ سر مکنون هست . ØÚ©Ù…ت الله ØŒ ÙØ±Ø§Ø³ÙˆÛŒ Ùهم عقلهای ناقص Ùˆ جزئی انسانیست . همه این اØÚ©Ø§Ù… Ùˆ شریعت Ú©Ù‡ دیگر هزاران ÙØ±Ø³Ø® از مقتضیات زمان Ùˆ خرد انسانی بدورند ØŒ Ùˆ با زور به مردم تØÙ…یل میکنند ØŒ همه زاده از ØÚ©Ù…ت الله هستند Ú©Ù‡ امکان درکش ØŒ ÙØ±Ø§Ø³ÙˆÛŒ دسترسی مردمانست . در همه اینها ØÚ©Ù…تهائی Ù†Ù‡ÙØªÙ‡ اند Ú©Ù‡ عقل انسانی عاجز از درک ØÚ©Ù…ت٠آنست .
ولی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ چنین نمیاندیشد . ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ کاملا برضد ØÚ©Ù…ت است .
ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ
ØÚ©ÙˆÙ…ت را بر پایه خرد انسان میگذارد
ØÚ©ÙˆÙ…تی در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØÙ‚انیت دارد Ú©Ù‡
استوار بر خرد انسانی باشد
گذر از « سیاست » به « جهان آرائی »
خرد در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ از جان یا زندگی ØŒ جدا ناپذیر است . خرد ØŒ چشم جان، یا پاسدار Ùˆ نگهبان زندگی در گیتی است . اینست Ú©Ù‡ با Ù…Ùهوم « عقل »، ÙØ±Ù‚ Ú©Ù„ÛŒ دارد .غایت « خرد» ØŒ آراستن گیتی برای خوشزیستی Ùˆ دیر زیستی در گیتی است . وقتی Ú¯ÙØªÙ‡ میشود ØŒ ØÚ©ÙˆÙ…ت در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران بر پایه خرد گذاشته شده است ØŒ به معنای آنست Ú©Ù‡ ØÚ©ÙˆÙ…ت، استوار بر خردیست Ú©Ù‡ نگران پرورش زندگی در این گیتی است تا کسی بدان گزندی وارد نسازد . به عبارت دیکر ØŒ خرد پرستار زندگی در این گیتیست . در بررسیهای گسترده ØŒ کوشیده خواهد شد Ú©Ù‡ Ù…ØØªÙˆÛŒØ§Øª واژه « خرد » در نخستین ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ برجسته Ùˆ چشمگیر ساخته شود .
برابری دو واژه عقل Ùˆ خرد ØŒ Ú©Ù‡ برای ما بدیهی شده است ØŒ سبب نا مشخص ساختن ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران میگردد . ما کتابها Ùˆ روز نامه ها Ùˆ سخنرانیهائی را دوست میداریم Ú©Ù‡ پر از Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§Øª Ùˆ عبارات Ùˆ واژه های « بدیهی » هستند . ما دوست داریم ØŒ روی بدیهیات ØŒ سر بخوریم Ùˆ ØØªØ§ زØÙ…ت گام برداشتن هم به خود ندهیم . ولی اندیشیدن ØŒ درست جائی شروع میشود Ú©Ù‡ پای ما گیر کند Ùˆ سکندری بخوریم . اندیشیدن ØŒ موقعی شروع میشود Ú©Ù‡ سنگ یا مانعی پیش ما Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù‡ باشد . اندیشیدن ØŒ جائی شروع میشود Ú©Ù‡ راه ØŒ ناهموار Ùˆ کج Ùˆ کوله باشد ØŒ یا اساسا راهی نباشد Ùˆ ما به Ùکر ایجاد راهی Ø¨ÛŒÙØªÛŒÙ… ØŒ یعنی ØŒ ابتکاری نشان بدهیم .
در واقع جنبش روان Ùˆ جنبش خرد ما ØŒ با این شروع میشود Ú©Ù‡ « آنچه برای ما بدیهی است » ØŒ غیر بدیهی بشود . Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§Øª Ùˆ عبارات Ùˆ واژه ها Ùˆ تصاویری Ú©Ù‡ ما تا کنون نا آگاهبودانه از آن میگذریم ØŒ وچون برای ما عادی Ùˆ پیش پا Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù‡ اند ØŒ به چیزی نمیگیریم ،« مسئله بشود» . اندیشیدن ØÙ‚یقی ØŒ روزی آغاز میشود Ú©Ù‡ بدیهیات ØŒ ناگهان ناپدید شوند . از آن Ù„ØØ¸Ù‡ است Ú©Ù‡ از نو میپرسیم ØŒ Ùˆ با پرسش نو ØŒ اندیشیدن نو ØŒ آغاز میشود . آنچه بدیهی ØŒ یا از خود روشن بنظر میرسید ØŒ مبهم Ùˆ تاریک میشود. تخمی میشود Ú©Ù‡ در زمین روان Ùˆ ضمیر ما کاشته میشود . ما معمولا با Ø³Ø·Ø ÙˆØ§Ú˜Ù‡ ها ØŒ آشنا هستیم ØŒ Ùˆ با آنها در زندگی عادی خود ØŒ خو Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ ایم . این واژه ها برای ما ملموس Ùˆ بدیهی هستند . مثلا ما بطور بدیهی میدانیم ØÚ©ÙˆÙ…ت چیست ØŸ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ چیست ØŸ خرد چیست ØŸ ØÙ‚انیت چیست ØŸ
ولی هر « واژه » ای ØŒ چنانکه از خود کلمه « واژه » در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران میتوان دید ØŒ یک موجود زنده ایست . واژه Ú©Ù‡ از ریشهÙ« واکس+ واکسÙن، » است Ùˆ از آن ØŒ وَخش واژه وویس انگلیسی پدید آمده است، به معنای « روئیدن » است . همین واژه « وخش » معنای « Ø±ÙˆØ Â» را Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است. همین واژه در Ø´Ú©Ù„ waxshendag به معنای Ø§ÙØ±ÙˆØ®ØªÙ† + زبانه کشیدن + آتش Ú¯Ø±ÙØªÙ† + برق زدن یا آذرخش است . پس واژه ( روئیدن) Ø·ÛŒÙÛŒ از معانی گمشده ولی کارگذار در روان ما دارند . یک واژه ØŒ در سیر تØÙˆÙ„اتش ØŒ Ùˆ در Ø·ÛŒÙÛŒ Ú©Ù‡ از معانی در روند هزاره ها پیدا میکند ØŒ شناخته میشود . شاید پرسیده شود Ú©Ù‡ ما با سیر تØÙˆÙ„ات واژه ها ØŒ کاری نداریم ØŒ Ùˆ در سیاست Ùˆ هنر Ùˆ دین Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ،امروزه ØŒ به همین معنای معمولی بدیهیش ØŒ بس میکنیم . این ØØ±Ù ØŒ هرچند ØŒ سخنی بجا بنظر میرسد ØŒ Ùˆ Ù„ÛŒ سیر تØÙˆÙ„ات یک واژه ØŒ از سوئی در لایه های پنهان روان Ùˆ ضمیر نا آگاه ما بجای مانده است ØŒ Ùˆ از سوی دیگر ØŒ این سیر تØÙˆÙ„ ØŒ در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ما بجای مانده است ØŒ Ú©Ù‡ ما هرروز نا آگاهبودانه ØªÙ†ÙØ³ میکنیم . این لایه های ضمیر نیز مانند لایه های زمین ØŒ جابه جا شده اند . ما به « معنائی بریده از آن واژه » در آگاهبود خود بس میکنیم ØŒ وارکراه از آن داریم Ú©Ù‡ سیر تØÙˆÙ„ این واژه را بشناسیم ØŒ Ùˆ میگوئیم Ú©Ù‡ این معانی ØŒ بکار ما نمیخورند .
ولی این « معانی بدیهی شده در ذهن ما » ØŒ برای آن بدیهی Ùˆ روشن Ùˆ عادی شده اند ØŒ چون هزاره ها Ùˆ سده ها ØŒ معانی دیگر آن واژه ØŒ با زور Ùˆ خشونت وخشم Ùˆ قهر ØŒ بریده Ùˆ سرکوب شده اند . بهمن ØŒ Ú©Ù‡ خدا یا اصل اندیشیدن هست ØŒ اصل ضد خشم هم هست . در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ خشم ØŒ به معنای پرخاشگری Ùˆ تهاجم Ùˆ تجاوز Ùˆ سرکوب Ùˆ تهدید Ùˆ انذار است ØŒ Ùˆ خشم ØŒ برضد پیدایش بینش Ùˆ خرد ورزی است . پس تا اثر خشم Ùˆ خشونت Ùˆ زور در این واژه ها ØŒ برطر٠نشود ØŒ ما نمیتوانیم بیندیشیم Ùˆ به بینش ØÙ‚یقی برسیم . Ù¾ÛŒ بردن به این معانی سرکوب شده ØŒ به سود مقتدران دینی Ùˆ سیاسی Ùˆ اقتصادی در جامعه نیست . آنها علاقمندند Ú©Ù‡ در همان معانی بدیهی واژه ها بمانند . پس ماندن در معانی بدیهی واژه ها ØŒ مقتدران دینی Ùˆ سیاسی Ùˆ اقتصادی را در جامعه پا برجا Ùˆ استوار میسازد . آنها میدانند Ú©Ù‡ ØŒ اگر به سیر تØÙˆÙ„ات واژه ها Ù¾ÛŒ ببریم ØŒ آموزه دینی اشان ØŒ یا ÙلسÙÙ‡ Ùˆ متاÙیزیک ØÚ©ÙˆÙ…تیشان ØŒ یا ØÙ‚انیت جهان بینی اقتصادیشان ØŒ متزلزل میشود Ùˆ دستکاهشان به هم میخورد . پس طی٠معانی یک واژه ØŒ میدان نبرد قدرتهاست . از این رو Ù¾ÛŒ کردن روند تØÙˆÙ„ات یک واژه ØŒ اندیشه هائی رااز نو زنده میکند ØŒ Ú©Ù‡ در برگه های تاریخ Ú©Ù‡ همیشه بدست مقتدران نوشته شده ØŒ نیست ØŒ Ùˆ ØØªØ§ از آگاهبود مردمان ØŒ رانده شده اند .در واقع ØŒ واژه های بدیهی ØŒ به ما دروغ میگویند ØŒ مارا Ù…ÛŒÙØ±ÛŒØ¨Ù†Ø¯ . این معانی بدیهی ØŒ دروغهای قدرتمندان سیاسی Ùˆ دینی است . این معانی بدیهی ØŒ سرچشمه Ùˆ دستگاه قدرت آنهاست Ú©Ù‡ در این واژه ها ØŒ بدیهی Ùˆ « از خود ØŒ روشن ساخته شده است ». Ø¢ÙØªØ§Ø¨ آمد ØŒ دلیل Ø¢ÙØªØ§Ø¨ . همین ورود واژه بر زبان Ùˆ ذهن ØŒ ما را از آن بی نیاز میسازد Ú©Ù‡ از آن قدرتمند سیاسی یا دینی یا اقتصادی بخواهیم Ú©Ù‡ دلیلی بر ØÙ‚انیتش بیاورد . ما امروزه همیشه Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Â« مشروعیت » را بکار میبریم ØŒ نه « ØÙ‚انیت » را . با همین Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø¨Ø¯ÛŒÙ‡ÛŒ Ú©Ù‡ امروزه در همه رسانه ها Ùˆ در Ø¨ØØ« Ùˆ Ù…ØµØ§ØØ¨Ù‡ Ùˆ مجادله درباره سیاست Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت Ùˆ قانون ØŒ بکار برده میشود ØŒ نا آگاهبودانه اقرار به آن کرده میشود Ú©Ù‡ ØŒ شریعت اسلام ØŒ مدار همه ØÙ‚وق Ùˆ قوانین Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت است . واژه ای Ú©Ù‡ بر ضد خواست ماست ØŒ برای پشتیبانی از خواست خود بکار میبریم Ùˆ خواست خود را لغو Ùˆ با طل میسازیم .
ما امروزه واژه سیاست را Ú©Ù‡ ترجمه است بکار میبریم Ùˆ همچنین واژه ØÚ©ÙˆÙ…ت را به عنوان ترجمه بکار میبریم . از آنجا Ú©Ù‡ اغلب کتابهای سیاسی Ùˆ آموزه های ØÚ©ÙˆÙ…تی ما از غرب ترجمه شده اند Ùˆ همه نیز ØŒ این تناظر واژه ها را با واژه های غربی در پیش چشم دارند . Ùˆ همین تناظر واژه سیاست با پولیتیک ØŒ Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت با برای آنها تعریÙÛŒ کاÙیست . ولی واژه های سیاست Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت بر زمینه اسلامی ØŒ در لایه های روانی Ùˆ Ùکری ما ØŒ با معانی دیگری گره خورده Ùˆ ریشه دوانیده اند Ú©Ù‡ نا آگاهانه ØŒ بسیار موء ثرند . این معانی Ù†Ù‡ÙØªÙ‡ در زیر Ø³Ø·Ø ÙˆØ§Ú˜Ù‡ ØŒ Ùˆ طبعا زیر Ø³Ø·Ø Ø¢Ú©Ø§Ù‡Ø¨ÙˆØ¯ ØŒ نا دلبخواه ØŒ واقعیات سیاست Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت را معین میسازند .
معنای « سیاست » در اثر این ترجمه ها ØŒ در همان راستای معنای یونانی Ùˆ غربی اش ( پولیس در یونان به شهر Ù…ÛŒÚ¯ÙØªÙ‡ اند ) با Ø³Ø·Ø Ø¢Ú¯Ø§Ù‡Ø¨ÙˆØ¯ ما ØŒ کار دارد . ولی سیاست ØŒ هزاره ها در زمینه اسلامیش ریشه های دیگری در Ú˜Ø±ÙØ§ÛŒ روان ما دوانیده است . اگر نگاهی به ادبیات Ùˆ واژه نامه ها کرده شود ØŒ دیده میشود Ú©Ù‡ « سیاستگر » به معنای Ø³ÙØ§Ú© Ùˆ خونریز Ùˆ جلاد بوده است . سیاست ØŒ به معنای قهرکردن Ùˆ هیبت نمودن است . سیاستگاه ØŒ قتلگاه بوده است . سیاست راندن ØŒ مجازات کردن Ùˆ عقوبت کردن بوده است . سیاست کردن ØŒ ØÚ©ÙˆÙ…ت کردن Ùˆ داوری نمودن Ùˆ عقوبت کردن بطور رسوائی Ùˆ Ø§ÙØªØ¶Ø§Ø بوده است . اکنون ØŒ روی این لایه های ÙˆØØ´ØªØ§Ù†Ú© سیاست رانی بشیوه اسلامی وعربی ما ØŒ اندکی پودر پر جلای ÙلسÙÙ‡ مدرن سیاست ØŒ به معنای پولیتیک ارسطو Ùˆ اÙلاطون Ùˆ کانت Ùˆ روسو Ùˆ مونسکیو Ùˆ .... میریزیم . ولی آن معانی سیاست ØŒ ÙØ±Ø§Ù…وش شده اند ولی در نا آگاهبود ØŒ زنده Ùˆ Ø®ÙØªÙ‡ اند .
ØÙ‚ایقهای نیک Ùˆ بد به شیر Ø®ÙØªÙ‡ میماند Ú©Ù‡ عالم را زند برهم ØŒ Ú†Ùˆ دستی برنهی براو
همه تاءویلات اسلامهای راستین از آیه های قرآنی ØŒ همان داستان٠« خوابانیدن شیر درنده ØŒ یا اسد الله » است Ú©Ù‡ Ùقط نیاز به آنست Ú©Ù‡ دستی برسر این شیر Ø®ÙØªÙ‡ نهاده بشود . از سیاست اسلامهای راستینی ØŒ با همان نهادن دست ØŒ همان سیاست شیردرنده ای از آب در میآید Ú©Ù‡ به خواب Ø±ÙØªÙ‡ بوده است . میثاق دموکراسی ØŒ با همان نهادن دست به قدرت ØŒ از نهنگ استبداد ØŒ دریده میشود . هنوز گوهر Ùˆ منشÙ. « سیاست اسلامی» ØŒ زیر پوست٠« پولیتیک٠مدرن غربی » زنده است. تا این گوهر Ùˆ منش، در همان واژه « سیاست » هست ØŒ هرکسی به قدرت برسد ØŒ همان شیر Ø®ÙØªÙ‡ است Ú©Ù‡ با یک تلنگر ØŒ صد Ùˆ هشتاد درجه تغییر ماهیت میدهد . Ø¶ØØ§Ú© هم در آغاز گیاه خوار بود Ùˆ به هیچ جانی ØŒ آزار نمیرسانید ØŒ ولی با « یک بوسه اهریمن » ØŒ با یک تلنگر ØŒ تبدیل به « اژدهای خونخوار Ùˆ خَرَد خوار » گردید . « سیاست » ØŒ ریشه در اسلام دارد Ùˆ تا این ریشه ØŒ از جا کنده نشود ØŒ از « سیاست » نمیشود ØŒ « جهان آرا » شد . جهان آرائی ØŒ در ÙØ±Ù‡Ù†Ú© ایران ØŒ در بهمن Ùˆ ارتا ØŒ خدایان ضد خشم ( ضد کار برد قهر Ùˆ تهدید Ùˆ زور ) ریشه دارد . در برابر این واژه « سیاست » ØŒ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ جهان آرائی ØŒ کشور آرائی ØŒ شهر آرائی داشت . ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ غایتش ایجاد آرامش ØŒ بازور Ùˆ تهدید Ùˆ ÙˆØØ´Øª انگیزی نبود ØŒ بلکه غایتش ØŒ « آراستن جهان با خرد انسانی » برای زندگی کردن آزاد از هر ترسی بود . جهان هنگامی آراسته میشود Ú©Ù‡ خشم برآن چیره نگردد . به عبارتی دیگر ØŒ جهان موقعی آراسته میگردد Ú©Ù‡ تجاوزگری Ùˆ تهدید Ùˆ آزار Ùˆ پرخاش به جانها Ùˆ خردهای انسانی درآن جهان یا جامعه نباشد . چون این بهمن Ùˆ ارتا ØŒ بخشهای بنیادی از مینو یا تخم یا بن انسان هستند ØŒ پس طبیعت انسان ØŒ جهان آرائیست . به سخنی دیگر ØŒ انسانها در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ نیروی زیبا ساختن Ùˆ منظم ساختن Ùˆ زینت دادن Ùˆ آماده کردن Ùˆ مهیا ساختن دارند ØŒ Ú©Ù‡ به آبادی شهر Ùˆ کشور Ùˆ جهان میگمارند . انسان ØŒ طبیعت مدنیت ساز دارد . انسان ØŒ ÙØ·Ø±Øª بهشت ساز دارد . نام Ù„ØÙ†ÛŒ Ú©Ù‡ باربد برای نخستین روز ØŒ روز خرم ساخت ØŒ آرایش جهان نام داشت . خرمی Ùˆ ÙØ±Ø®ÛŒ ØŒ در آراستن جهان بود . نامهای دیگر این روز ØŒ خرم Ùˆ ÙØ±Ø® Ùˆ جشن ساز بود .
پس انسان ØŒ ÙØ·Ø±ØªØ§ ØŒ آراینده جهان بود . این خرد کاربند، یا خرد کارگزار Ùˆ آزماینده Ùˆ برگزیننده Ùˆ سامانده از Ú˜Ø±ÙØ§ÛŒ انسان ØŒ سرچشمه آراستن جهان بود . ولی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ نزد روشنÙکران ما ØŒ Ù†ÙØ±ÛŒÙ† شده است ØŒ چون Ù…ÛŒ انگارند ØŒ آنچه موبدان زرتشتی ارائه داده اند Ùˆ میدهند ØŒ همان ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانست . در ØØ§Ù„یکه آنها هستند Ú©Ù‡ همین بهمن Ùˆ ارتا را از ÙØ·Ø±Øª انسان رانده اند ØŒ Ùˆ اصالت را از انسان Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ اند .
در کردی ØŒ واژه دیگری برای سیاست Ùˆ سیاستمداری باقیمانده است ØŒ Ùˆ آن « رامیاری » است . ØŒ رامیار » در اصل به معنای « یار Ùˆ همکار رام ØŒ خدای موسیقی Ùˆ شعر Ùˆ رقص Ùˆ شناخت شدن است » . رام ØŒ خدائی بوده است Ú©Ù‡ با موسیقی ( Ù†ÛŒ نواختن ) Ùˆ بینش ØŒ مردم را مدنی Ùˆ اهلی ØŒ یا رام Ùˆ آرام میساخته است . ارتا ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ ØŒ مادر ٠« رام » است Ú©Ù‡ با او اینهمانی دارد. واین رام= ارتا ÙØ±ÙˆØ±Ø¯+ بهرام ( بهروز ) + بهمن ØŒ باهم ØŒ مینو یا تخم یا ÙØ·Ø±Øª انسان هستند. پس رام Ù†ÛŒ نواز هم ØŒ اصل بنیادگذار مدنیت Ùˆ آراینده جهانست . از این رو به رهبری کردن Ùˆ مدیریت اجتماعی Ùˆ سیاسی ØŒ « نییدن = Ù†ÛŒ نواختن » میگویند . این ÙØ± هنگ ØŒ روزگاری ØŒ اینهمانی با منش Ùˆ گوهر ایرانیان داشته است . بدین معنا ØŒ ایرانی ÙØ·Ø±Øª جهان آرا داشته است . اکنون ØŒ این منش Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ØŒ با واژه « سیاست » درگوهر ایرانی سرکوبی شده است . اکنون تا این ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران بسیج ساخته نشده است ØŒ آن رسوبات اسلامی در آگاهبود ما ØŒ ØØªØ§ اگر منکر اسلام هم باشیم ØŒ مارا به همان « سیاست Ùˆ سیاستمداری Ùˆ سیاستمداران » میکشاند . در سیاست کردن ØŒ لذتهائیست Ú©Ù‡ در « آراستن جهان » نیست . برغم همه وعده ها Ùˆ میثاقها Ùˆ نویدها ØŒ در آینده نیز با همین « سیاست » است Ú©Ù‡ ØÚ©ÙˆÙ…ت خواهند کرد . این مهم نیست Ú©Ù‡ عنوانش شاه یا رئیس جمهور باشد. .مسئله مهم ما گذر از « سیاست » به « جهان آرائی » است . ØÚ©ÙˆÙ…ت در غرب state+staat+etat است . اینها به معنای وضع Ùˆ ØØ§Ù„ت هستند . این Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø¯Ø± پایان سده پانزدهم در ایتالیا پدیدار شد . نخست به معنای « تملک قدرت » بکار برده شد ØŒ سپس به معنای « سازمان سیاسی » بکار برده شد Ùˆ در پایان به معنای « ÙˆØØ¯Øª سیاسی Ùˆ اجتماعی » . ØÚ©ÙˆÙ…ت ØŒ جامعه سیاسی است Ùˆ ØŒ سازمان اجتماعی درجه دومست . بدین معنا Ú©Ù‡ سازمان سیاسی است Ú©Ù‡ سقÙ٠همه سازمانهای دیگر اجتماعست » یا به عبارت دیکر ØŒ « نظام سقÙی، یا سق٠همه سازمانهای اجتماع » است .ولی Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø ØÚ©ÙˆÙ…ت در اسلام با ØÚ©Ù… Ùˆ ØÚ©Ù…ت کار دارد . ØÚ©ÙˆÙ…ت ØŒ با اØÚ©Ø§Ù…ÛŒ کار دارد Ú©Ù‡ از ØÚ©Ù…ت ØŒ تولید میشود . الله Ùˆ پدرآسمانی Ùˆ یهوه ØŒ چون ØÚ©ÛŒÙ…ند ØŒ ØØ§Ú©Ù…ند . ØÚ©Ù…ت ØŒ در همه دانی Ùˆ پیشدانی الله Ùˆ یهوه Ùˆ پدر آسمانی است . چون آنها همه چیزها را از پیش میدانند ØŒ ØµÙ„Ø§Ø Ùˆ سعادت انسانها Ùˆ جوامع را میدانند . بنا بر این دانش است Ú©Ù‡ Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ را شکنجه Ùˆ عذاب میدهند Ùˆ هلاک میسازند ØŒ چون این عذاب Ùˆ شکنجه ØŒ بسود سعادت اخروی یا نهائی آن ÙØ±Ø¯ یا ملت یا جامعه است . به سخنی دیگر ØŒ ØÚ©Ù…ت ØŒ کار بردن شر ØŒ برای غایت خیر است .
بهترین نمونه ØÚ©Ù…ت در قرآن ØŒ همان خضر است . بقول مولوی :
آن پسر را Ú©Ø´ خضر ببرید ØÙ„Ù‚ سر آن را در نیابد عام خلق
گر خضر در Ø¨ØØ± کشتی را شکست صد درستی در شکست خضر هست
این ØÚ©Ù…ت الهیست Ú©Ù‡ یهوه یا الله یا پدر آسمانی ØŒ همه دنیا را به خاطر شصت یا Ù‡ÙØªØ§Ø¯ Ù†ÙØ± موء من سر به نیست کردند . این ØÚ©Ù…ت الهیست Ú©Ù‡ یهودیان را هزاره ها سرگردان Ùˆ آواره میسازد . شاید همین ØÚ©Ù…ت الله است Ú©Ù‡ ایرانیان را هزار Ùˆ چهارص سال دچار عذاب Ùˆ Ø®Ùقان Ùˆ تباهی Ùˆ ÙØ³Ø§Ø¯ اسلام کرده است . ØÚ©Ù…ت ØŒ بر این پایه نهاده شده است Ú©Ù‡ الله ØŒ میتواند شر را وسیله رسیدن به خیر سازد . الله ØŒ ایجاد شر Ùˆ تباهی Ùˆ ÙØ³Ø§Ø¯Ùˆ گمراهی میکند تا مردمان عاقبت به خیر بشوند ! اغوا Ùˆ مکر Ùˆ خدعه میکند تا انسانها را به سعادت Ùˆ ØÙ‚یقت برساند . مثلا ساختن اسلامهای راستین ØŒ همه بر پایه این مکر Ùˆ ØØ¯Ø¹Ù‡ است یکنوع ØÚ©Ù…ت برای غالب ساختن اسلامست . اینست Ú©Ù‡ در زیر این دردها Ùˆ شکنجه ها Ùˆ عذابها باید مانند ایوب صبر کرد تا الله آن شر را تبدیل به خیر کند . عذاب Ùˆ شکنجه Ùˆ درد Ùˆ ذلت ØŒ همه با نیت خیر الله روی میدهد . اینها ÙلسÙÙ‡ ØÚ©Ù…ت است . معانی دیگری Ú©Ù‡ سپس به « ØÚ©Ù…ت » داده اند ØŒ همه معانی تازه اند Ú©Ù‡ به آن Ø§ÙØ²ÙˆØ¯Ù‡ اند Ú©Ù‡ معنای اصلی را پوشانیده Ùˆ تاریک ساخته اند . تازگیها یکی از همین سازندگان اسلام راستین ØŒ نوشته بود Ú©Ù‡ ØÚ©Ù…ت ØŒ آمیخته شدن مهر با خرد است . این تعری٠، چپاندن ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ در انبان اسلامست . ØÚ©ÙˆÙ…ت الهی ØŒ برای تامین سعادت اخروی Ùˆ ملکوتی ØŒ باید Ú©ÙØ§Ø± Ùˆ دیگر اندیشان را در این جهان عذاب بدهد Ùˆ تØÙ‚یر کند Ùˆ از آنها جزیه بگیرد Ùˆ ØÙ‚وق برابری انسانی بدانها ندهد . اینها همه ØÚ©Ù…ت است . آزادی به Ú†Ù‡ درد انسان جاهل Ùˆ ظلوم Ùˆ کنود ( قرآن ) ÛŒ میخورد Ú©Ù‡ مغزش کوچکتر از گنجشکست ØŒ Ú©Ù‡ نمیتواند آشیانه اش را در این جهان سامان بدهد . ØÚ©ÙˆÙ…ت اسلامی ØŒ طبق ØÚ©Ù…ت الهی Ø±ÙØªØ§Ø± میکند . دست Ùˆ پا میبرد ØŒ رجم میکند ØŒ سر میبرد ØŒ شکنجه میدهد...... چون ما Ú©Ù‡ عام خلق هستیم سر این ØÚ©Ù…ت را نمیدانیم . عقل انسانی ØŒ قادر به تاءمین سعادت خود دراین جهان ØŒ با تدبر Ùˆ تÙکر خود نیست . از این رو الله ØŒ قانون میگذارد Ùˆ شریعت وضع میکند . Ùقط وظیÙÙ‡ عقل انسانی آنست Ú©Ù‡ بکوشد ØŒ این اØÚ©Ø§Ù… را Ú©Ù‡ همه پیدایش ØÚ©Ù…ت الله هستند ØŒ اگر بتواند بÙهمد . او ØÙ‚ دارد ØŒ سئوال استÙهامی از خلی٠یا ولایت Ùقیه ... بکند Ú©Ù‡ من این را نمیÙهمم Ùˆ آنرا به من بÙهمان . انسان ØÙ‚ ندارد ØŒ سئوال به عنوان شیوه Ø´Ú© برای بررسی بکند . عقل Ùقط باید تابع شرع باشد ØŒ تا عقل ØÙ‚یقی باشد . از اینجاست Ú©Ù‡ دین اسلام را دین عقلی مینامند ! طبعا کسیکه این اوامر را همآهنگ خرد انسانی نمیداند ØŒ عاقل نیست ØŒ Ùˆ گرنه به عقلی بودن اسلام Ù¾ÛŒ نمیبرد . از اینگذشته اگر عقل انسان ØÚ©Ù…ت الله را در رجم Ùˆ قتل Ú©ÙØ§Ø± Ùˆ دیگر اندیشان Ùˆ قصاص Ùˆ مکر را Ù†Ùهمد ØŒ براو ØØ±Ø¬ÛŒ نیست . ØÚ©Ù…ت الهی ØŒ سر مکنون هست . ØÚ©Ù…ت الله ØŒ ÙØ±Ø§Ø³ÙˆÛŒ Ùهم عقلهای ناقص Ùˆ جزئی انسانیست . همه این اØÚ©Ø§Ù… Ùˆ شریعت Ú©Ù‡ دیگر هزاران ÙØ±Ø³Ø® از مقتضیات زمان Ùˆ خرد انسانی بدورند ØŒ Ùˆ با زور به مردم تØÙ…یل میکنند ØŒ همه زاده از ØÚ©Ù…ت الله هستند Ú©Ù‡ امکان درکش ØŒ ÙØ±Ø§Ø³ÙˆÛŒ دسترسی مردمانست . در همه اینها ØÚ©Ù…تهائی Ù†Ù‡ÙØªÙ‡ اند Ú©Ù‡ عقل انسانی عاجز از درک ØÚ©Ù…ت٠آنست .
ولی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ چنین نمیاندیشد . ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ کاملا برضد ØÚ©Ù…ت است .