انسان٠تلنگری---Ù¾Ø±ÙˆÙØ³ÙˆØ± منوچهر جمالی
انسان٠تلنگری
«جهان بینش»در انسان ،
از یک تلنگر، پیدایش می یابد
Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Ø´Ù‡Ø±
«انسان، موجودیست Ú©Ù‡ ØØ³Ù‘اسیت در ادراک Ùˆ شناخت دارد»
ماننده دانه زیر خاکم موقو٠اشارت بهارم
چرخیست کزان چرخ یکی برق بتابد برچرخ برآئیم و زمین را بنوردیم
ØÙ‚ایقهای نیک وبد به شیر Ø®ÙØªÙ‡ میماند Ú©Ù‡ عالم را زند برهم چودستی برنهی براو
مولوی بلخی
ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ در همه پدیده ها ØŒ به بن Ùˆ تخم Ùˆ ریشه آن اهمیت میداد . باید تخم Ùˆ بن هرچیزی را شناخت Ùˆ دانست ØŒ تا بتوان آنرا شناخت.وقتی تخم چیزی را داریم ØŒ میتوانیم به همه آن برسیم . اگرانسان ØŒ « تخم Ùˆ بن ØŒ هر بینشی را در خود داشته باشد، Ú©ÙØ§ÛŒØª میکند ØŒ چون آن تخم Ùˆ بن را ØŒ در زمین وجود خود ØŒ یعنی در تن خود Ú©Ù‡ « آرمیتی » است میکارد Ùˆ آن تخم میروید Ùˆ Ù…ÛŒØ´Ú©ÙˆÙØ¯ Ùˆ درختی پرشاخ Ùˆ برگ Ùˆ تنومند میشود . به انسانها باید تخم Ùˆ بزر بینش را ارائه داد ØŒ تا آن را در خود بکارد . اینست Ú©Ù‡ تئوری Ù…Ø¹Ø±ÙØª انسانی در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران، از کوچکترین Ùˆ Ø¸Ø±ÛŒÙØªØ±ÛŒÙ† چیزهائی Ú©Ù‡ « ØØ³ » میکنیم آغاز میشود .
« یک مزه » Ú©ÙØ§ÛŒØª میکند تا انسان ØŒ بنیاد یک چیزی را در یابد . یکبار بو کردن، Ú©ÙØ§ÛŒØª میکند Ú©Ù‡ انسان ØŒ وجود Ùˆ ماهیت هر چیزی را بشناسد . « یک پیام » Ú©ÙØ§ÛŒØª میکند Ú©Ù‡ انسان ØŒ خدارا بشناسد . پیام Ú©Ù‡ paite`gama با شد ،به معنای « ترانه Ù†ÛŒ » است . کیکاوس یک ترانه کوتاه از رامشگر مازندرانی میشنود ØŒ Ùˆ با شنیدن این ترانه ØŒ انگیخته میشود Ú©Ù‡ کاری بکند Ú©Ù‡ از همه پیشینیانش ÙØ±Ø§ØªØ± بتازد .
من از جم Ùˆ Ø¶ØØ§Ú© واز کیقباد ÙØ²ÙˆÙ†Ù… ببخت Ùˆ Ø¨ÙØ± Ùˆ نژاد
ÙØ²ÙˆÙ† بایدم نیز از ایشان هنر جهانجوی باید سر تاجور
این رامشگر مازندرانی
چنین Ú¯ÙØª کز شهر مازندران یکی خوشنوازم زرامشگران
و این ترانه را برای کاوس خواند
ببربط چو بایست برساخت رود برآورد مازندرانی سرود
که مازندران شهر ما یاد باد همیشه برو بومش آباد باد
که در بوستانش همیشه گلست بکوه اندرون لاله و سنبلست
هوا خوشگوار و زمین پرنگار نه گرم ونه سرد و همیشه بهار
نوازنده بلبل بباغ اندرون گرازنده آهو براغ اندرون
همیشه نیاساید از جست و جوی همه ساله هر جای رنگست و بوی
گلابست گوئی بجویش روان همی شاد گردد زبویش روان
دی Ùˆ بهمن Ùˆ آذر Ùˆ ÙØ±ÙˆØ¯ÛŒÙ† همیشه پر از لاله بینی زمین
همه ساله خندان لب جویبار بهر جای باز شکاری بکار
سراسر همه کشور آراسته زدینار و دیبا و از خواسته
بتان پرستده با تاج زر همان نامداران زرین کمر
کسی کاندر آن بوم آباد نیست بکام از دل و جان خود شاد نیست
Ú†Ùˆ کاوس بشنید از او این سخن یکی تازه اندیشه اÙکند بن
دل رزمجویش ببست اندر آن که لشگر کشد سوی مازندرانA
باشنیدن یک ترانه از رامشگر مازندرانی Ú©Ù‡ از میهنش ØŒ مازندران یاد میکرد ØŒ کیکاوس بن اندیشه ای تازه اÙکند Ú©Ù‡ به جهانگیری برود . درست در این داستان میبینیم Ú©Ù‡ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران به سختی اندیشه « جهانگیری » را Ù…ÛŒ نکوهد . ولی شنیدن این ترانه ØŒ ماجرائی بزرگ به وجود میآورد . در اثر شنیدن همین ترانه رامشگر مازندرانی است Ú©Ù‡ رستم در پایان مجبور میشود به Ù‡ÙØªØ®ÙˆØ§Ù†Ø´ برود ØŒ ودر Ù‡ÙØªØ®ÙˆØ§Ù† ØŒ با ÛŒØ§ÙØªÙ† « تو تیای چشم » ØŒ Ú©Ù‡ در چشم کیکاوس Ùˆ سپاه ایران میریزد ØŒ چشمان آنها را ØŒ Ú©Ù‡ در اثر بی اندازه خواهی کورشده اند ØŒ بینا میکند . این همان « پیام » یا « ترانه نای « است Ú©Ù‡ چنین چنبشی پدید میآورد .
اینست Ú©Ù‡ باید از برابر نهادن واژه « پیامبر » با واژه٠« رسول » پرهیز کرد . پیامبر در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ کسی نبوده است Ú©Ù‡ از خدا ØŒ پیامی ØŒ Ù…ØØªÙˆØ§ÛŒ امر Ùˆ نهی Ùˆ شریعت بیآورد . بلکه پیامبر کسی بوده است Ú©Ù‡ با یک ترانه نای ØŒ در خرد Ùˆ جان انسانها ØŒ اندیشه های نو میانگیخته است . برابرنهادن این واژه های عربی با ایرانی ØŒ سبب مسخ ساختن Ùˆ نابود ساختن ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران میگردد . اینست Ú©Ù‡ زرتشت نیز گاتا یا « گاهان» را میآورد Ú©Ù‡ « سرودهای Ù†ÛŒ » هستند ØŒ چون گاتا ØŒ جزو یسناها ØŒ یا سرودهای Ù†ÛŒ Ùˆ جشن ( یسناÂ) قرارداده شده اند . ویژگی این سرودهای زرتشت ØŒ آنست Ú©Ù‡ انسانها را میانگیزد تا خود بیندیشند . پیامش ØŒ Ùقط انگیزه Ùˆ تلنگر است .
البته در داستانهای کاوس ØŒ همه این ویژگیهای « انگیزانندگی » زشت Ùˆ مسخ Ùˆ زشت ساخته شده اند .چنانچه دیده میشوددر این داستان از همان آغاز، رامشگر مازندرانی ØŒ رامشگر دیوی خوانده میشود ØŒ Ùˆ ترانه Ùˆ موسیقی او ØŒ اغواگر به ÙØ²ÙˆÙ†Ø®ÙˆØ§Ù‡ÛŒØ³Øª . موسیقی Ùˆ کشش ØŒ اغواگر Ùˆ گمراه سازنده Ùˆ اهریمنی است .
همانسان Ú©Ù‡ انسان در شنیدن یک آهنگ Ùˆ ترانه ØŒ چنان انگیخته میشد Ú©Ù‡ بسراغ ماجراهای خطرناک Ù…ÛŒØ±ÙØª Ùˆ در پایان آزمایشها ØŒ چشم خورشید گونه را Ù…ÛŒ ÛŒØ§ÙØª ØŒ همانسان ØŒ همانسان « بوی یک دسته Ú¯Ù„ » انسان را به بینش آسمان Ùˆ خدا میکشاند . البته خدایان ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ زنخدائی ØŒ هرکدام با گلهائی اینهمانی داشتند . طبعا بوئیدن دسته همه گلها ØŒ استنشاق کردن این خدایان باهم بود Ú©Ù‡ سرمستی میآورد . اساسا واژه « بوی » در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ نه تنها به همه ØÙˆØ§Ø³ ØŒ بلکه به « Ú©Ù„ شناخت » Ú¯ÙØªÙ‡ میشود . بوئیدن Ú©Ù‡ اصل جستن Ùˆ « یوزیدن » Ùˆ پژوهش کردن است ØŒ به شناخت میرسد . دانشمندان ØŒ امروزه کش٠کرده اند Ú©Ù‡ بینی انسان ØŒ ده هزار بو را میتواند از هم تمیز بدهد . نیاکان ما در آغاز متوجه توانائی Ùˆ ØØ³Ø§Ø³ÛŒØª Ùوق العاده بویائی شده بودند Ú©Ù‡ خود واژه « بو» را به کلیه اندامهای شناخت Ùˆ همچنین گویائی داده اند . اینست Ú©Ù‡ در داستان دیگر، اهریمن به کاوس ØŒ یک دسته Ú¯Ù„ میدهد تا ببوید ØŒ Ùˆ با این بوی Ú¯Ù„ است Ú©Ù‡ اهریمن اورا میانگیزد تا آسمانها را بپیماید Ùˆ راز آنها را بیابد یا بسخن دیگر ØŒ به ØØ±ÛŒÙ… بینش خدایان تجاوز کند .
بیآمد به پیشش زمین بوسه داد یکی دسته گل به کاوس داد
چنین Ú¯ÙØª کین ÙØ± زیبای تو همی چرخ گردان سزد جای تو
یکی کارمانده است تا در جهان نشان تو هرگز نگردد نهان
Ú†Ù‡ دارد همی Ø¢ÙØªØ§Ø¨ از تو راز Ú©Ù‡ چون گردد اندر نشیب Ùˆ ÙØ±Ø§Ø²
چگونه است ماه و شب و روز چیست برین گردش چرخ ، سالار کیست
Ú¯Ø±ÙØªÛŒ زمین Ùˆ آنچه بد کام تو شود آسمان نیز در دام تو
دل شاه از آن دیو ، بیراه شد روانش از اندیشه کوتاه شد
در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ ضمیر انسان، همان سیمرغ چهار پر است . چنانکه رد پای آن در اندیشه های مولوی باقی مانده است
تومرغ چهار پری تا بر آسمان پری تو از کجا و ره بام و نردبان زکجا
پس ضمیر دارای چهار نیروست Ú©Ù‡ جان + روان Ùˆ بوی + آئینه + ÙØ±ÙˆÙ‡Ø± باشند ØŒ Ùˆ درست ÙØ°Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ بینش Ùˆ اندیشیدن را همین پرواز مرغ چهار پر میدانست Ú©Ù‡ به آسمان نزد خدایان میرود ØŒ Ùˆ با آنها میآمیزد . Ùˆ بینش انسان ØŒ درست همین وصال با خدایانست . از اینرو بینش ØŒ همیشه شادی Ùˆ سرخوشی آور است. Ùˆ این سرخوشی بینش را « دیوانگی » میخواندند . اگر دقت شود دیده میشود Ú©Ù‡ Ø±ÙØªÙ† به آسمان ØŒ تجاوز به آسمان Ú©Ù‡ جایگاه خداست بشمار میآید . در ØØ§Ù„یکه در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ نخستین ایران ØŒ آسمان جایگاه همآغوشی انسان با خداست . الهیات زرتشتی، وارونه خود زرتشت ØŒ راه پرواز انسان رادر بینش به آسمان Ù…ÛŒ بندد .اینست Ú©Ù‡ داستان کاوس در زیر دست موبدان دستکاری Ùˆ مسخ شده است تا نشان داده شود Ú©Ù‡ پرواز به آسمان ( معراج ) برای انسان ØŒ گناه آمیز است . هیج انسانی نباید به اندیشه پرواز به آسمان Ø¨ÛŒÙØªØ¯ . دستیابی به چنین بینشی، ÙØ²ÙˆÙ†Ø®ÙˆØ§Ù‡ÛŒØ³Øª .این اهریمنست Ú©Ù‡ دسته Ú¯Ù„ خوشبوی Ù…Ø¹Ø±ÙØª را به کاوس میدهد تا به پرواز به آسمان اغوا شود Ùˆ به آسمان تچاوز کند Ùˆ در اندیشه آن برآید Ú©Ù‡ آسمان را تصر٠و تسخیر کند . او جای چهارپر ضمیرش ØŒ چهار عقاب را به تختش Ù…ÛŒ بندد ØŒ Ùˆ پیش منقار آنها ØŒ به گونه ای میآویزد Ú©Ù‡ هیچگاه منقارشان به گوشت نمیرسد ولی چنان نزدیکست Ú©Ù‡ آنهارا همیشه میانگیزد. اینست Ú©Ù‡ عقابها به هوس رسیدن به گوشت ØŒ پرواز میکنند Ùˆ بآسمان میروند ولی هیچگاه به خوراک خود نمیرسند Ùˆ وامانده از خوراک ØŒ بی نیرو میشوند Ùˆ تخت کاوس از آسمان به مین Ù…ÛŒØ§ÙØªØ¯ Ùˆ او نمیتواند به Ù…Ø¹Ø±ÙØª آسمان برسد . کاوس در اثر این ÙØ²ÙˆÙ†Ø®ÙˆØ§Ù‡ÛŒ Ùˆ اقدام ØŒ گناهکار شده است . این روایت موبدان زرتشتی از داستان کاوس است ØŒ Ú©Ù‡ البته در اصل چیز دیگری بوده است . دراین داستان نشان داده میشود Ú©Ù‡ راه همه ØŒ به خدا Ùˆ اهورامزدا بسته است ØŒ Ùˆ هیچکسی به بینش او دسترسی ندارد. در جالیکه زرتشت وارونه این ØŒ میخواهد مردمان را « همپرس » اهورامزدا کند. روایتی Ú©Ù‡ موبدان از زرتشت کرده اند ØŒ روایتی است برضد ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اصیل ایران ØŒ واین روایت تنگ بینانه آنها ØŒ سبب شکا٠خوردگی بزرگ Ùˆ التیام ناپذیر در جامعه ایران شد ØŒ Ùˆ بالاخره این تنش Ùˆ کشمکش Ú©Ù‡ بهترین نمادش ØŒ رستم Ùˆ اسÙندیار در شاهنامه ØŒ Ùˆ بهمن Ùˆ دختران رستم در بهمن نامه است ØŒ به نابودی ØÚ©ÙˆÙ…ت ایران Ùˆ شکست آموزه خود زرتشت انجامید . دیگر ØµÙ„Ø§Ø Ù†ÛŒØ³Øª Ú©Ù‡ امروزه کسی اینگونه برخوردها را با ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران داشته باشد . تصویر این موبدان از زرتشت Ú©Ù‡ هنوز نیز به آن ÙˆÙØ§ دار مانره انذ ØŒ تصویر ÙØ§Ø¬Ø¹Ù‡ آوریست . یکبار قادسیه ØŒ بس است . ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ کوه البرز است Ùˆ زرتشت ØŒ چکاد همین ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Ø³Øª ØŒ Ùˆ ماباید از این ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ بالا برویم تا به آن چکاد برسیم . این ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران Ø¡ در همین بندهشن Ùˆ گزیده های زاداسپرم Ùˆ روایات پهلوی Ùˆ دینکرد ..... باقیمانده است ØŒ Ùقط این ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ را در این متون ØŒ مسخ ومثله کرده اند تا در تصویری Ú©Ù‡ آنها از زرتشت Ùˆ اهورامزدا داشته اند ØŒ بگنجد . دریای ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران را خواسته اند در کوزه تنگ خود Ú©Ù‡ از زرتشت Ùˆ آموزه اش داشته اند بگنجانند . ما زرتشتی را Ú©Ù‡ آنها شکست داده اند ( نه اعراب ) میخواهیم دو باره پیروز سازیم . ما به پیام او ØŒ به ترانه نای او ØŒ مستقیما گوش میدهیم ØŒ Ùˆ این ترانه ØŒ همانند آن ترانه رامشگر مازندرانی Ùˆ بوی دسته Ú¯Ù„ خدایان ØŒ مارا به بینشپ آسمان زرتشت میرساند . چنانچه Ú¯ÙØªÙ‡ شد ØŒ خدایان ایران ØŒ اینهمانی با گلها دارند . یک دسته Ú¯Ù„ ØŒ بوی همه خدایان را باهم آمیخته ØŒ مارا به Ù…Ø¹Ø±ÙØª رازهای آسمان میانگیزد.
اگر دقت شود، این شنیدن ترانه یا پیام ØŒ این بوئیدن Ú¯Ù„ یا بوسیدن کت٠، همه ØŒ « تلنگر » هستند . انسان ØŒ وجودیست بسیار ØØ³Ø§Ø³ Ú©Ù‡ با یک تلنگر، به اوج Ù…Ø¹Ø±ÙØª خود میرسد . انسان ØŒ نیاز به خروارها تعلیم دموکراسی از روشنÙکران ØŒ یا به خروارها وعظ Ùˆ تخصص از آخوندها Ùˆ موبدان برای « دین » ندارد ØŒ تا بداند تجدبه ژر٠دینی کدامست Ùˆ جهان آرائی Ùˆ کشور آرائی چیست .
Ù…Ùهوم « تلنگر ØŒ Ùˆ Ø§Ù†Ú¯ÛŒØØªÙ† ناگهانی » را چنانچه دیدیم در شاهنامه ØŒ در راستای منÙÛŒ Ùˆ زشت بکار برده اند ØŒ Ùˆ این نشان میدهد Ú©Ù‡ الهیات زرتشتی برضد این گونه Ù…Ø¹Ø±ÙØª بوده است ØŒ چون انگخته شدن با تلنگر به بینش ØŒ بیان خود جوشی Ùˆ اصالت انسان در بینش است . به عبارت دیگر ØŒ تصویر انسان ØØ³Ø§Ø³ Ú©Ù‡ از شنیدن « ٠» Ù…ÛŒÙهمد Ú©Ù‡ سخن از ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ میرود ØŒ واز یک مزه سر.زبان Ù…ÛŒÙهمد Ú©Ù‡ خوردن این خوراک خطرناکست ( داستانی Ú©Ù‡ مولوی از سرعت بینش در مثنوی میآورد ) ØŒ Ùˆ از یک بوئیدن ØŒ دنبال بو میرود تا به شناخت کامل برسد ØŒ یا از یک لقیه ( دیدار ناگهانی نخستین ) به جستجوی یار Ù…ÛŒØ§ÙØªØ¯ Ùˆ یا در منطق الطیر با یا ÙØªÙ† یک پر از سیمرغ تا ÛŒØ§ÙØªÙ† سیمرغ از پا نمی نشیند ØŒ مورد قبول موبدان نبوده است . آنها میخواستند Ú©Ù‡ « گستره Ù…Ø¹Ø±ÙØª سانسور شده خود» را به همه تلقین کنند ØŒ Ùˆ جا برای هیچ « پیدایش Ù…Ø¹Ø±ÙØª نوینی » باز نگذارند . در ØØ§Ù„یکه « انگیخته شدن به بینش » ØŒ همیشه پیآیندهای غیر منتظره دارد Ùˆ کسی نمیتواند از پیش بداند Ú©Ù‡ Ú†Ù‡ اندیشه هائی از گوهر پوشیده بیرون خواهد تراوید . پدیده « بوسه اهریمن » Ú©Ù‡ در داستان Ø¶ØØ§Ú© مانده است ØŒ بیان همین پیآیندهای غیر منتظره انگیختن هست .آزادی ØŒ همیشه رویدادهای غیر منتظره میزاید . آزادی اندیشه ØŒ همیشه با خطر اندیشه های پیش بینی Ùˆ Ù…ØØ§Ø³Ø¨Ù‡ ناشده ØŒ روبروست . اینست Ú©Ù‡ بوسه در این داستان اهریمنی ساخته شده است . ولی « اهریمن « Ú©Ù‡ انگره مینو باشد ØŒ اساسا وجودی انگیزنده بوده است . با تماس اهریمنست Ú©Ù‡ در بندهش ØŒ جنبش در Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ ØŒ آغاز میشود . تصویر اهریمن در الهیات زرتشتی ØŒ به Ú©Ù„ÛŒ با تصویر اهریمن ØŒ پیش از زرتشت ØŒ ÙØ±Ù‚ دارد . اهریمن ØŒ پیش از زرتشت ØŒ تصویری دیگر داشته است . تØÙˆÙ„ تصویر اهریمن را باید شناخت تا با ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اصیل ایران آشنا گردید . وگرنه با داشتن تصویر اهریمن از متون زرتشتی ØŒ ما از دستیابی به ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران باز میمانیم . انگره ØŒ معنای انگیزنده را داشته است ØŒ Ùˆ انگره مینو ØŒ معنای « اصل انگیزنده » را داشته است . انگیزندگی ØŒ ÙØ±ÙˆØ²Ù‡ هرسه مینو بوده است Ú©Ù‡ بن جهان Ùˆ انسان هستند . انگره مینو ( روز 29) + سپنتا مینو ( روزیکم ) + وهو مینو ( روز دوم) ØŒ Ú©Ù‡ تخم زمان Ùˆ زندگی هستند ØŒ هرسه انگیزنده ØŒ یا به Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø¯ÛŒÚ¯Ø±ØŒ آتش ÙØ±ÙˆØ² یا آتش زنه یا « زند » بوده اند . هنوز داژه « انگره » در Ø´Ú©Ù„ معربش Ú©Ù‡ « عنقر» باشد باقیمانده است Ùˆ عنقر ØŒ نام Ú¯Ù„ « مرزنگوش » است Ú©Ù‡ Ú©Ù„ اردیبهشت ( ارتا واهیشت) میباشد . یا در Ø´Ú©Ù„ دیگرش Ú©Ù‡ « انجرک » باشد باز همین Ú¯Ù„ است . این گیاهیست Ú©Ù‡ از دید پیشینیان ØŒ انسان را به عشق ورزی میانگیزد . از اینگذشته در سانسکریت به روز هشتم ماه Ú©Ù‡ Ú©Ù‡ روزخرم( دی ) Ùˆ یا اهورامزداباشد ØŒ انگیرا میگویند . اینها همه چهره های گوناگون همان ارتا میباشند . پس اهورا مزدا نیز ØŒ « انگیز نده ØŒ آتش ÙØ±ÙˆØ² ØŒ زند ØŒ آتش زنه » هست . یعنی با « تلنگر « هر چیزی را به پیدایش میانگیزد . او چیزها را معین نمیسازد . در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ ØØªÛŒ بن کیهان ØŒ « علت » نیست Ú©Ù‡ همه چیزهارا معلوم سازد ØŒ بلکه هر چیزی را به پیدایش گوهرش میانگیزد . خدای ایران در Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù† ØŒ میانگیزد . او خلق نمیکند ØŒ معین نمیکند ØŒ علت نمیشود.هرکسی را با یک تلنگر بدان میانگیزد Ú©Ù‡ گوهرش را پدیدار سازد. اینست Ú©Ù‡ اهریمن وقتی اهریمن به تصویر زرتشتی هم شد ØŒ Ú©ØªÙ Ø¶ØØ§Ú© را میبوسد. بوسه ØŒ تخمیست Ú©Ù‡ در آن ØŒ « Ú©Ù„ » هست . اساسا در زبان پهلوی ØŒ « همبوسی » به معنای « آبستن شدن + ایجاد کردن Ùˆ تکوین یاک Ø¨Ø§ÙØªÙ† » است . ازهمان یک بوسه اهریمن ØŒ مار Ú©Ù‡ Ú©Ù„ اهریمنست پیدایش Ù…ÛŒ یابد . چرا اهریمن ØŒ Ú©ØªÙ Ø¶ØØ§Ú© را میبوسد؟ چرا هنوذ صوÙیها ØŒ کت٠همدیگر را میبوسند ØŸ
چون کت٠و گردن Ùˆ سر ØŒ همان سه کت یا سه کات یا سه کهت هستند Ú©Ù‡ در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ سه منزل آخر ماه شمرده میشوند . واین سه منزل آخر ماه ØŒ عبارتند از رام ( رام جیت ) + خرم ( مار اسپند ) Ùˆ بهرام ( روزبه ) . بوسیدن کت٠، انگیختن خوشه وجود، یا بن کیهان Ùˆ انسان ØŒ به پیدایش است . بوسه ØŒ همان تلنگر Ùˆ آتش Ø§ÙØ±ÙˆØ² یا آتش زنه یا زند برای نوشوی وجود انسان است . از یک بسودن لب ØŒ گوهر Ø¶ØØ§Ú© Ú©Ù‡ خونخواری Ùˆ خوردن خردهای جوان است ØŒ پدیدار میشود . سروکت٠و گردن Ú©Ù‡ سق٠تن Ùˆ خوشه ÙØ±Ø§Ø² درخت انسانند مانند سق٠زمان ØŒ نیاز به یک آتش زنه ØŒ یک آتش Ø§ÙØ±ÙˆØ²ØŒ یک تلنگر دارد تا بروید Ùˆ بجوشد Ùˆ Ùوران کند . این ÙلسÙÙ‡ تلنگر، یا انگیزندگی ØŒ ÙلسÙÙ‡ بنیادی ایران بوده است ØŒ چون در وجود انسان ØŒ همین سه تا یکتا ØŒ یا این تخم کیهان ØŒ این اصل خرد ( اسنا خرد) این ارکه ØŒ این بهمن Ùˆ+ رام Ùˆ Ø§Ø±ØªØ§ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ Ùˆ+ بهرام هست . به عبارت دیگر، خدا در Ú˜Ø±ÙØ§ÛŒ هر انسانی هست ØŒ Ùˆ نیاز به یک تلنگر دارد، تا زاده شود ØŒ تا پیدایش یابد .
اینست Ú©Ù‡ تصویری Ú©Ù‡ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ از انسان دارد ØŒ به Ú©Ù„ÛŒ در تضاد با تصویر انسان در اسلامست . در مقابل این پرسش Ú©Ù‡ « جای اسلام Ú†Ù‡ میخواهید بگذارید؟ » این پاسخ را Ù…ÛŒ یابیم Ú©Ù‡ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران Ú©Ù‡ شیره خرد Ùˆ جان ایرانیست ØŒ میخواهد از نو بجوشد . اسلام ØŒ هزار Ùˆ چهار صد سالست Ú©Ù‡ جلو این Ùوران وجود Ùˆ خرد ایرانی را Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است . اسلام، باز دارنده Ø´Ú©ÙˆÙØ§Ø¦ÛŒ ایرانست . ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران به اندازه ای سرشارو نیرومندست Ú©Ù‡ جائی را Ú©Ù‡ اسلام در Ø³Ø·Ø Ø¢Ú¯Ø§Ù‡Ø¨ÙˆØ¯ ایرانیان غصب کرده است ØŒ بآسانی پر میکند . اسلام ØŒ در جائی خود را نشانده است Ú©Ù‡ زیرش ØŒ Ø¢ØªØ´ÙØ´Ø§Ù† ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانست ØŒ Ú©Ù‡ بالاخره روزی سرباز خواهد کرد Ùˆ خواهد Ø§ÙØ´Ø§Ù†Ø¯ . در زیر این Ø¢ØªØ´ÙØ´Ø§Ù† خاموش ØŒ هنوز ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران میگدازد تا دهانه بسته را باز کند . اسلام ØŒ جای ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران را غصب کرده است Ùˆ بهترر است Ú©Ù‡ این جای را به مالک اصلش باز گرداند . ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ Ùقط نیاز دارد Ú©Ù‡ یک تلنگر به روان هر ایرانی بزند تا از سر این چشمه از نو بجوشد . اگر بدیده انصا٠نگریسته شود ØŒ میتوان ØªÙØ§ÙˆØª ژرÙ٠تصویر انسان رادر اسلام، از تصویر انسان در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران بخوبی شناخت ØŒ ودید Ú©Ù‡ ما سیاست Ùˆ ØÚ©ÙˆØÚ©ÙˆÙ…ت را باید بر پایه ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران بگذاریم تا از سر در جهان سر Ø¨ÛŒØ§ÙØ±Ø§Ø²ÛŒÙ… . در مقابل این انسانی Ú©Ù‡ با یک تلنگر ØŒ خدا را از خود میزاید ØŒ Ùˆ با خرد بهمنی اش به همپرسی در انجمن خدایان میرود ØŒ اسلام Ú†Ù‡ عرضه میکند ØŸ اسلام ØŒ انسان را وجودی میداند Ú©Ù‡ ÙØ·Ø±ØªØ§ بر ضد ØÙ‚یقت است . نه تنها نمیتواند ØŒ ØÙ‚یقت را بشناسد ØŒ بلکه ØÙ‚یقت Ùˆ بینش نیز کینه میورزد . بارها در قرآن میآید Ú©Ù‡ « ان الانسان لظلوم Ú©ÙØ§Ø± » Ùˆ « کان الانسان Ú©Ùورا » ØŒ « ان الانسان Ù„Ú©Ùور » ØŒ « ان الانسان Ù„Ú©Ùور مبین » . انسان ØŒ Ú©Ø§ÙØ± Ùˆ ظلوم Ùˆ ظالمست . ظالم به معنای تاریکساز است . Ú©Ø§ÙØ± به معنای پوشنده است . انسان ØŒ ØÙ‚یقت را به عمد Ùˆ اراده میپوشاند . کسی ØÙ‚یقت را به عمد میپوشاند Ùˆ تاریک میسازد Ú©Ù‡ دشمن ØÙ‚یقت است .در اسلام ØŒ انسان وجودیست ضعی٠. الله انسان را ضعی٠خلق میکند . در قرآن مبآید Ú©Ù‡ « وخلق الانسان Ø¶Ø¹ÛŒÙØ§ » ضعی٠در عربی دارای معانی سست Ùˆ ناتوان Ùˆ کور Ùˆ مملوک Ùˆ گول میباشد ( لغت نامه ) . اینها معانی ضعیÙند . از این رو مردم را مستضعÙین خواندند . این بزرگترین توهین به ملت ایران بود . چون ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ انسان را مرکب از آرمیتی Ùˆ سیمرغ ( ارتا ÙØ±ÙˆØ±Ø¯) ØŒ یعنی همآغوشی خدای آسمان Ùˆ زمین میداند . در Ú˜Ø±ÙØ§ÛŒ هر انسانی ØŒ خدا موجود است . در Ú˜Ø±ÙØ§ÛŒ هر انسانی ØŒ بهمن ØŒ اصل Ùˆ خدای اندیشه شاد Ùˆ خندان میداند Ú©Ù‡ بن هستی است .در Ú˜Ø±ÙØ§ÛŒ هر انسانی ØŒ بهمن هست Ú©Ù‡ ارکه یا اصل ساماندهی جهان با خرد است . در جای دیگر اذ قرآن میآید Ú©Ù‡ « ان الانسان لربه لکنود » . انسان در برابر الله ØŒ کنود است . کنود ØŒ به زمینی Ú¯ÙØªÙ‡ میشود Ú©Ù‡ در آن گیاه نمیروید + زمینی Ú©Ù‡ نرویاند چیزی را ( منتهی الارب ) . همچنین کنود به معنای « تنها خورنده Ùˆ باز دارتده عطای خودرا یعنی بخیل . چنین انسانی ØŒ به Ú©Ù„ÛŒ با تصویر ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران از انسان ØŒ ÙØ±Ù‚ دارد . انسان در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ با یک تلنگر ØŒ خود را میگشاید Ùˆ Ù…ÛŒØ§ÙØ´Ø§Ù†Ø¯ Ùˆ مانند خدایش ØŒ جوانمرد است . به این انسان کودن Ùˆ Ø®Ø±ÙØª Ú©Ù‡ هیچگونه ØØ³Ø§Ø³ÛŒØªÛŒ ندارد ØŒ این الله است Ú©Ù‡ « علم الانسان مالا یعلم » . به انسان ØŒ چیزهائی Ú©Ù‡ نمیداند Ùˆ نمیتواند هرگز بداند ØŒ از راه یک واسطه میآموزد . این انسان ØŒ هیچ ØØ³Ø§Ø³ÛŒØªÛŒ در برابر خوب Ùˆ بد ندارد . اینست Ú©Ù‡ باید به او « امر به معرو٠» کرد . یعنی باید اورا به نیکی کردن با قدرت ØŒ امرکرد . « مر به معرو٠» درست برضد ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانست ØŒ چون نیکی باید از گوهر خود انسان بجوشد Ùˆ بتراود . امر به نیکی کردن Ùˆ نهی از بدی کردن ØŒ نشان آنست Ú©Ù‡ انسان هیچگونه ØØ³Ø§Ø³ÛŒØªÛŒ در آگاهی نارد ØŒ والله Ùˆ اولی الامرش وهمه مسلمانان ØÙ‚ دارند اورا مجبور کنند Ú©Ù‡ یک کار نیک بکند .Ùˆ اورا مجبور کنند Ú©Ù‡ یک کار بد را نکنند . آنجا یک تلنگر میزدی Ùˆ از یک تلنکر، خوب Ùˆ بد را با خرد خودش میشناخت . اینجا باید ÙØØ´ بدهی ØŒ شمشیر بکشی ØŒ اوباش Ù…ØÙ„ را جمع Ú©Ù†ÛŒ Ùˆ برای تهدید Ùˆ آزارش بسراغش بروی . اینها را در ÙØµÙ„ « Ø§ØØªØ³Ø§Ø¨ « در کیمیای سعادت غزالی میتوان ÛŒØ§ÙØª . چنین امر ونهی را سازندگان اسلامهای راستین در روزگار ما آنقدر چرخانیدند ØŒ Ùˆ Ú¯ÙØªÙ†Ø¯ Ú©Ù‡ این همان « انتقاد Ùˆ نقد » است Ùˆ نه تنها با این سخن دروغ، ملت ایران را ÙØ±ÛŒÙتند ØŒ بلکه روشنÙکران را هم Ú©Ù‡ نه معنای نقد را میشناختند نه معنای امر Ùˆ نهی Ùˆ Ø§ØØªØ³Ø§Ø¨ را ØŒ خام کردند ØŒ با آنکه ØØ§Ùظ همیشه از این Ù…ØØªØ³Ø¨Ø§Ù† سخن میراند .
این را باید دانست Ú©Ù‡ هرکسی مسلمان خوبیست تا قرآن را نخوانده باشد . به Ù…ØØ¶ÛŒ Ú©Ù‡ شروع به خواندن قرآن کرد ØŒ ÙØ§Ø³Ø¯ Ùˆ ظالم Ùˆ جائر Ùˆ مستبد Ùˆ خوانخوار Ùˆ تروریست ( ÙˆØØ´Øª انداز یا انزار کننده ) میشود . یاد میگیرد Ú©Ù‡ هر کجا دیگر اندیشان را بیابد، Ùوری سر ببرد چنانچه در قرآن در سوره توبه میآید Ú©Ù‡ « اقتلوا ØÛŒØ« وجدتهم » . یاد میگیرد Ú©Ù‡ هرکه ایمان به اسلام ندارد، نجس Ùˆ ناپاکست Ùˆ نباید با او دوستی کرد Ùˆ ØÙ‚ به زیستن ندارد Ùˆ اگر ØÙ‚ زیستن به او داده شود با مسلمانان برابر نیست Ùˆ ØÙ‚ شرکت در ØÚ©ÙˆÙ…ت ندارد . برای همین خاطر ØŒ مسلمانان هنذ خود را از هند جدا ساختند Ùˆ نام « پاکستان ØŒ جایگاه پاکان » بخود دادند، تا نشان بدهند Ú©Ù‡ مردم هند ناپاکند . یک انسان در اثر داشتن عقیده Ùˆ دین Ùˆ Ùکر دیگر ØŒ نجس Ùˆ ناپاک میشود . درچنین اجتماعی ØŒ آزادی Ùکر Ùˆ دین Ùˆ عقیده ØŒ امکان پیدایش ندارد . آیا میخواهیم جای این اسلام Ú†Ù‡ بگذاریم ØŸ ما میخواهیم از سر ØŒ خرد Ùˆ جان هر انسانی را مقدس بدانیم . ما میخواهیم Ú©Ù‡ همه انسانهارا ØŒ چون جان دارند ØŒ برابر در ØÙ‚وق Ùˆ در شهروندشماریم . برابری در مسلمان بودن نیست . برابری در انسان بودنست . هر انسانی ØŒ هر دین Ùˆ عقیده Ùˆ ایدئولوژی Ú©Ù‡ میخواهد داشته باشد . هیچ Ùکری Ùˆ دینی Ùˆ ایرئو لوژئی Ùˆ ÙلسÙÙ‡ ای ØŒ هیچ انسانی را ناپاک Ùˆ نجس نمیسازد . این ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانست . اسلام با پذیرش این اصلها، میتواند در ایران ز ندگی کند . ما میخواهیم پیام این ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ را به عربها Ùˆ کشورهای مسلمان نیز برسانیم . این « قداست جان Ùˆ قداست خرد انسان Ú©Ù‡ نگهبان زندگی در گیتی است » Ú©Ù‡ برترین اصل ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانست ØŒ پیام Ùˆ ترانه زرتشت هم بوده است .در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ خرد از جان Ú©Ù‡ زندگی در همین گیتی باشد ØŒ جدا Ùˆ بریده نیست . خرد، تراوش مستقیم جان انسانست . قداست جان انسانی ØŒ قداست خرد او نیز هست . هیچکسی Ùˆ هیچ قدرتی Ùˆ هیچ دینی Ùˆ هیچ ØÚ©ÙˆÙ…تی Ùˆ هیچ قانونی Ùˆ هیچ خدائی ØŒ ØÙ‚ ندارد ØŒ آزار Ùˆ گزند به جان انسانی Ùˆ خرد انسانی بزند . اگر شاهان Ùˆ موبدان در تاریخ ایران ØŒ چنین کرده اند آنها نیز برضد ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران عمل کرده اند . کارهای آنها در تاریخ ایران ØŒ نماد ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران نیست ØŒ بلکه نماد ضدیت با ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانست . ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ آرمانهای بنیادی مردمان ایران است Ú©Ù‡ کمتر جا در ØµÙØØ§Øª ØªØ§Ø±ÛŒØ ÛŒØ§ÙØªÙ‡ است . ما دیگر ،جای Ú†Ù†ÛŒ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒØŒ Ú†Ù‡ میخواهیم بگذاریم ØŸ ما انسان را وجودی میدانیم Ú©Ù‡ در بینش ØŒ ØØ³Ø§Ø³ÛŒØª Ùوق العاده دارد Ùˆ با یک تلنگر ØŒ میتوان سیمرغ چهار پر را از Ú˜Ø±ÙØ§ÛŒ وجود او برانگیخت تا مانند چمشید ØŒ به آسمان Ù…Ø¹Ø±ÙØª پرواز کند .
اکنون نظری به خود واژه تلنگر ØŒ Ú©Ù‡ برابر با واژه « تلنگ » است میاندازیم . تلنگ به معنای زدن انگشت برد٠و دایره وامثال آن میباشد . با یک ضربه یا کوبه انگشت ØŒ آهنگ از ابزار موسیقی بر میخیزد . همینطور تلنگ ØŒ خوشه Ú©ÙˆÚ†Ú© انگور است . ولی اگر در واژه نامه ها دقت شود ØŒ رد پای معنای اصلی « تلنگ » هنوز باقیمانده است . تلنگ به معنای اندروای + Ùˆ دروای است ØŒ Ùˆ اینها ØŒ نام ØŒ زنخدای رام هستند . از سوئی در لغت ÙØ±Ø³ اسدی چاپ اقبال Ù…ÛŒ بینیم Ú©Ù‡ تلنگ به معنای « روزبه » است Ú©Ù‡ همان « بهرام » باشد . پس « بهرام ورام » Ú©Ù‡ همان بن کیهانند ØŒ تلنگرند . با یک نوک انگشت Ú©Ù‡ برنای یا رود خود میزنند ØŒ جهان از آن بانگ Ùˆ ترانه نای ØŒ پیدایش Ù…ÛŒ یابد . آبی نیز Ú©Ù‡ در زمین به خوشه میرسد ØŒ همین کار را میکند Ùˆ تلنگری به پیدایش گیاهست . چنانچه « انجیدن» Ú©Ù‡ همان « انگیدن » میباشد در ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ به معنای آب دادن به زمین است . آب ØŒ تلنگر یا انگیزنده است Ùˆ با آن ØŒ تخم در زمین ØŒ بلند میشود ØŒ وبا این تلنکر ØŒ بعثت Ùˆ قیامت ورستاخیز میشود . معنای دیگر « انجیدن » ØŒ استره زدن است Ú©Ù‡ سپس به معنای « ØØ¬Ø§Ù…ت » بکار برده شده است . ولی استره در اصل ØŒ به معنای شاخ Ùˆ Ù†ÛŒ بوده است . Ùˆ استره زدن ØŒ همان Ù†ÛŒ زدن بوده است ØŒ Ùˆ از Ù†ÛŒ است Ú©Ù‡ تیغ سلمانی Ùˆ ØØ¬Ø§Ù…ت میسازند . پس انگیدن به معنای Ù†ÛŒ نواختن Ùˆ انگیختن جهانست . چنانچه در وندیداد ØŒ جمشید با سورنایش ØŒ آرمیتی ØŒ یعنی زمین را به گسترش Ùˆ Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ میانگیزد .
همینگونه ØŒ آب دادن زمین ØŒ معنای تلنگر زدن Ùˆ انگیختن تخمها، Ùˆ یا بعثت Ùˆ رستاخیز Ùˆ ÙØ±Ø´Ú¯Ø±Ø¯ را دارد . اصلا معنای « انگیزش » ØŒ بعثت Ùˆ رستاخیز است . ناگهان همه با زدن صور اسراÙیل بپا میخیزند . « انگ » هم به همین علت ØŒ تنبوشه ( تن + بوش ØŒ تهیگاه زهدان ) هائی بودند Ú©Ù‡ Ù…ØÙ„ مرور آب به Ù…ØÙ„ کشت بودند . از همین آب یا « رود وه دایتی » یا دایه به است Ú©Ù‡ در داستانی Ú©Ù‡ گزیده های زاد اسپرم میآید ØŒ زرتشت میگذرد ØŒ Ùˆ چهار رستاØÛŒØ² از او بر میخیزد ØŒ Ú©Ù‡ نخستینش ،پیدایش خودش هست .پیدایش زرتشت ØŒ یک رستاخیز بود . چون از همین آب رود وه دایتی Ú©Ù‡ در تنش ÙØ±Ùˆ Ø±ÙØªÙ‡ بود ØŒ به بعثت انگیخته شده بود . چون زرتشت ØŒ یک تخم یا خوشه است . البته این داستان در اصل ØŒ داستان جمشید بوده است . جمشید یا انسان بطور Ú©Ù„ÛŒ ØŒ تخمیست Ú©Ù‡ وقتی آب رود وه دایتی ØŒ یعنی شیره وجود خدا ØŒ اورا انگیخت ØŒ آنگاه بهمن یا خرد خندان از او میروید ØŒ Ùˆ خوشه این خرد ØŒ همپرس با خدایان میشود . اینجاست Ú©Ù‡ دیده میشود Ú©Ù‡ « مزه Ùˆ مزیدن Ùˆ چشیدن » Ú†Ù‡ اهمیت Ùوق العاده ای در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران داشته است . انسان ØŒ تخمیست Ú©Ù‡ آب وجود خدارا در خود میمزد یعنی میمکد . همه چیزهای مایع را در ÙØ±Ù‡Ù†Ú© ایران ØŒ آب Ù…ÛŒÚ¯ÙØªÙ‡ اند . آب ØŒ تنها به آنچه امروزه ما آب میگوئیم ØŒ اطلاق نمیشده است ØŒ بلکه در بندهشن Ù…ÛŒ بینیم Ú©Ù‡ آب ØŒ به Ù‡ÙØ¯Ù‡ چیز گوناگون Ú¯ÙØªÙ‡ میشود . مثلا روغن ØŒ آبست ØŒ خدوی مردمان Ùˆ گوسÙندان ØŒ آبست . شیر گوسÙندان Ùˆ مردمان، آبست . شیره گیاهان ØŒ آبست . اشگ ØŒ آبست . خون ØŒ آبست . شراب ØŒ Ú©Ù‡ شیره انگور است ØŒ آبست . منی انسان Ùˆ جانوران ØŒ آبست . آب ØŒ شیره همه جانهاست . اینست Ú©Ù‡ نام سیمرغ ØŒ آوه است Ú©Ù‡ هنوز پسوند سهراب + مهراب + سودابه + رودابه Ùˆ خرابه است . خرابه Ú©Ù‡ « خور+ آوه » باشد به معنای نوشابه سیمرغ است . خرابات Ú©Ù‡ جمع خرابه باشد همان « انجمن نوشندگان از شراب یا شیره سیمرغ ». خرابات در واقع نیایشگاه Ùˆ جشنگاه خرم بوده است . معنای امروذه خرابه ØŒ باید زشت سازی معنای اصلی بوده است تا این خدا ØŒ خوارساخته شده باشد . انسان ØŒ شیره هستی را Ú©Ù‡ اشیر یا اشه باشد ØŒ Ú©Ù‡ اینهمانی با خدا دارد ØŒ در خود میمزد . مزیدن ØŒ آمیختن است . جشن ØŒ میزد خوانده میشود . مردمان در کنار یک Ø³ÙØ±Ù‡ یا سک میز یا یک خوان ØŒ با خوردن Ùˆ نوشیدن از خوراکیها Ùˆ نوشیدنیهای مشترک ØŒ با هم میآمیختند . ازاینجاست Ú©Ù‡ در زبان پهلوی ØŒ واژه میزاگ پیدایش ÛŒØ§ÙØªÙ‡ است Ú©Ù‡ در اصل از همان ریشه maet,`mit Ú©Ù‡ به معنای آمیختن است ØŒ Ø´Ú©Ø§ÙØªÙ‡ شده است . این واژه است Ú©Ù‡ به معنای « ذوق » است . ولی این همان واژه میزاگ
است Ú©Ù‡ در عربی مذاق Ùˆ مزاج شده است .Ùˆ سپس اعراب از مذاق ØŒ ریشه « ذوق»را ساخته اند . امروزه ما در ادبیات خود واژه ذوق را بکار میبریم Ùˆ نمیدانیم Ú©Ù‡ این واژه از ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ Kایران ØŒ از مزه ØŒ از میزاگ برخاسته است . Ùˆ سراسر تئوری شناخت Ø¹Ø±ÙØ§Ù† ایران برپایه همین : ذوق ØŒ بو ØŒ چشش ØŒ چاشنی ØŒ یک لقیه ( دیدار) ØŒ یک دم ØŒ یک نظر ØŒ یک بانگ ØŒ یک آن یا سرمه Ùˆ توتیای چشم بنا شده است .
این « مزه» یا « میزاگ » Ú©Ù‡ معربش « مذاق » است ØŒ Ùˆ بالاخره این « ذوق » در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ Ú†Ù‡ معنائی داشته است ØŸ امروزه ما معنائی Ú©Ù‡ از « ذوق Ùˆ سلیقه » داریم ØŒ بکلی با « مزه Ùˆ مذاق Ùˆ ذوق » در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اصیل ایران ØŒ ÙØ±Ù‚ دارد . ذوق ØŒ امروره ØŒ یک ØØ§Ù„ت نا آگاهانه Ùˆ ÙØ±Ø¯ÛŒØ³Øª Ú©Ù‡ ÙØ±Ø¯ در مقابل چیزها میگیرد . همچنین « ذوق » Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ به گستره هنر ست ØŒ در ØØ§Ù„یکه ØŒ « ذوق Ùˆ مزه » در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ درست با گوهر Ùˆ شیره Ùˆ جان کیهان Ùˆ هستی کار دارد ØŒ Ùˆ خدایان Ùˆ یا خدا ØŒ درست همین شیره هستی ØŒ یا شیره کیهان هستند . بهمن Ú©Ù‡ اصل نا پیداو میانی جهانست ØŒ جگر یست Ú©Ù‡ خونش را از رگها Ú©Ù‡ « ارتا واهیشت » باشد ØŒ به سراسر جهان Ù…ÛŒÙØ±Ø³ØªØ¯ . دیده شد Ú©Ù‡ خون Ùˆ شیر Ùˆ شیره گیاهان Ùˆ اشک Ùˆ عرق Ùˆ نطÙÙ‡ Ùˆ منی ØŒ همه آبند . همه « آوه » یعنی سیمرغند ØŒ خرمند ØŒ ÙØ±Ø®Ù†Ø¯ ØŒ ریمند . اکنون در زند وهومن یسن ØŒ بخش یکم ØŒ پاره چهار Ùˆ پنج Ùˆ شش ØŒ Ù…ÛŒ بینیم Ú©Ù‡ اهورامزدا ØŒ خرد هرویسپ آگاه را بسان « آب » بر دست زرتشت میریزد Ùˆ به او میگوید « ÙØ±Ø§Ø² خور» ØŒ Ùˆ این خرد، به ززرتشت» اندر میآمیزد» ØŒ Ùˆ زرتشت ØŒ با نوشیدن خرد اورمزد است Ú©Ù‡ بینش جهانی یا به سراسر سیر تاریخ پیدا میکند . همه مایعات باهم ØŒ اشه یا رود وه دائیتی یا دریای ÙØ±Ø§Ø®Ú©Ø±Øª هستند .
در Ø±ÙˆØ Ù†Ø¸Ø± کردم بی رنگ Ú†Ùˆ آبی بود ناگاه پدید آمد در آب چنان ماهی
آن آب بجوش آمد هستی بخروش آمد تا واشد و دریا شد این عالم چون چاهی
باز تابیدن ماه ( سیمرغ ) در رئØ= آب ØŒ سبب به جوش Ùˆ خروش آمدن دریای Ø±ÙˆØ Ù…ÛŒÚ¯Ø±Ø¯Ø¯.
وهمین آبرا ØŒ Ú©Ù‡ هرگونه مایعیست ØŒ اشه یا اشیر یا شیره Ù…ÛŒÚ¯ÙØªÙ†Ø¯ چون شیره Ùˆ شیر ØŒ چسبنده اند ØŒ Ùˆ جوهر هر چیزی در جهان هستند . از این رو ØŒ مکیدن Ùˆ نوشیدن این شیره هستی ØŒ اینهمانی با گوهر Ùˆ ذات جهان پیدا میکند . اینست Ú©Ù‡ هنگامی ØŒ خشم تخمگان ØŒ یعنی مسلمانان به ایران میتازند ØŒ دیده میشود Ú©Ù‡ در همین وهومن یسن میآید Ú©Ù‡ « زندگی بیمزه « شد . یعنی ذندگی ØŒ معنایش را از دست داد . زندگی ØŒ بی ØÙ‚یقت ØŒ بی Ù…ØØªÙˆØ§ ØŒ ÙØ§Ù‚د هرگونه ارزش شد . این تجربه واقعی ایرانیان از اسلام Ùˆ مسلمانان بوده است . مثلا در مجمل التواریخ Ùˆ القصص میآید Ú©Ù‡ » Ú¯ÙØª اکنون مزه زندگانی Ø¨Ø±ÙØª Ùˆ پادشاهی بکار نیاید » . وقتی وندگانی ØŒ مزه ای ندارد ØŒ پادشاهی کردن Ú†Ù‡ ارزشی دارد؟ مزه ØŒ نه تنها بمعنی شیرینی Ùˆ چاشنی Ùˆ ÙØ±Ø Ùˆ Ù…ÙØ±Ø Ùˆ خوشی آور Ùˆ ÙØ±ØÙ†Ø§Ú©Ø³Øª ØŒ نه تنها به معنای تعجب Ùˆ Ø´Ú¯ÙØªÛŒ Ùˆ طراوت Ùˆ زیبائی Ùˆ خوبی Ùˆ اجر Ùˆ پاداش است ØŒ بلکه بیان ادراک Ùˆ Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØª Ùˆ اینهمانی با شیره هستی یا خداست . چنانکه بهائ ولد ØŒ پدر مولوی ØŒ Ú©Ù‡ در بلخ میزیسته است میکوید « تا مزه همه چیزها را از خود برنگیرم ØŒ به مزه تو ای الله نرسم » . الله برای بهاء ولد ØŒ مزه دارد . این تصویریست از ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران Ú©Ù‡ در ذهن او بجای مانده است . همین بهائ ولد در جای دیگر میگوید « ادراکات من دست آموز الله است Ùˆ مزه از الله میگیرم » . یعنی ØÙˆØ§Ø³ من ØŒ مزه خودشان را از خدا میگیرند . او تصویری Ú©Ù‡ از خدای ایران دارد ØŒ به الله انتقال میدهد . یا در تاریخ بیهقی میآید Ú©Ù‡ « او را مزه نمانده است از زندگانی Ú©Ù‡ چشم Ùˆ دست Ùˆ پای ندارد» . این مزه Ùˆ ذوق Ùˆ مذاق را با شناخت ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران میتوان Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØª ØŒ نه با ترجمه تعری٠ذوق از کتابهای زیباشناسی Ùˆ هنر از غرب یا از آثار عربی . مزیدن ØŒ هم مکیدن Ùˆ هم چشیدن است . ما امروزه از « چشم » به Ùکر « دیدن» Ù…ÛŒØ§ÙØªÛŒÙ… . چشم ØŒ اندام بینائی است . چشم Ù…ÛŒ بیند . ولی در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ چشم ØŒ اندام چشائی بوده است . چشم ØŒ میچشیده است . چشم با همان نگاه ØŒ مزه یعنی شیره پنهان در درون چیزها را میچشیده است . به همین علت ØŒ به دیدی Ú©Ù‡ واقعیات را آنچنان Ú©Ù‡ هست ØŒ Ù…ÛŒ بیند ØŒ « دید عینی » میگویند ØŒ نه برای آنکه نگاهش به Ø³Ø·Ø Ú†ÛŒØ²Ù‡Ø§ Ù…ÛŒØ§ÙØªØ¯ ØŒ بلکه چون شیره هر چیزی را میچشد Ùˆ میمکد . البته مزیدن در اصل به واژه مکیدن برمیگردد . نخستین تجربه هر انسانی از مکیدن ØŒ مکیدن پستان مادر است . اینست Ú©Ù‡ انگشتان بطور Ú©Ù„ÛŒ ØŒ Ùˆ انگشت Ú©ÙˆÚ†Ú© بطور خصوصی ØŒ نماد دکمه پستان مادر بودند . از این رو در مینوی خرد میآید Ú©Ù‡ « خرد ØŒ از راه انگشت Ú©ÙˆÚ†Ú© به درون انسان میرود Ùˆ با انسان میآمیزد. چون این انگشت Ú©ÙˆÚ†Ú© ØŒ با نوک پستان مادر ØŒ اینهمانی داده میشد . مثلا درکردی « میت » هم به معنای انگشت Ú©ÙˆÚ†Ú©Ù‡ هست Ùˆ هم بمعنای « مکید» است ØŒ Ùˆ هم به معنای برجستگیست Ú©Ù‡ پستان بوده است . در کردی ØŒ یک واژه مکیدن ØŒ همین « میتین » است . یک واژه دیگر مکیدن Ú©Ù‡ همان مزیدن باشد ØŒ در کردی ØŒ میژتن Ùˆ مژتن است ØŒ Ùˆ درست واژه « میژ » هم به « Ù…Ú© » میگویند Ùˆ هم به « مسجد » . مسجد ØŒ میژگه است ØŒ چون نیایشگاه در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ جائی بوده است Ú©Ù‡ انسان ØŒ از پستان مادر جهان یا دایه به ،شیر مهر Ùˆ بینش ØŒ میمکیده است . یا به همین علت به تاریخ ØŒ میژو میگویند . انسان ØŒ آنچه در باستان روی داده است ØŒ میمکد ØŒ میمزد . انسان ØŒ تجربه نیاکانش را میمزد ومیمکد .
انسان در مکیدن شیر Ùˆ خون ØŒ جان مادر را در خود میمکد . زن Ùˆ مادر ØŒ اینهمانی با « نای » داشتند، چنانکه واژه « کانیا Ùˆ کانا » هم ذن Ùˆ هم نای است . آنچه را در رابطه با مادر میخواستند میخواستند بگویند ØŒ به « نای » باز Ù…ÛŒ تابیدند . انسان ØŒ از شیره نای است Ú©Ù‡ پیدایش Ù…ÛŒ یابد ØŒ همان معنا را داشت Ú©Ù‡ انسان ØŒ از مادر پیدایش Ù…ÛŒ یابد . Ù…Ø¹Ø±ÙØª هم از « نوشیدن شیره نای » پیدایش Ù…ÛŒ یابد . این تصویر ØŒ بسیار انتزاعی Ùˆ جهانی Ùˆ عمومی میشد ØŒ Ùˆ معانی ژرÙÛŒ پیدا میکرد . به همین علت ØŒ « هوم » Ùˆ « Ø§ÙØ´Ø±Ù‡ هوم » Ùˆ « نوشیدن از Ø§ÙØ´Ø±Ù‡ هوم« ØŒ معانی بسیار گسترده Ùˆ ژر٠داشت ØŒ Ú©Ù‡ ر اصل به معنای « پیدایش از مادر Ùˆ از نوشیدن شیر مادر » بود . چون « هوم » ØŒ همان واژه « خوم « است Ú©Ù‡ « خامه Ùˆ خام » است Ú©Ù‡ به معنای « نای » است . موبدان با Ù…Ùهوم Ùˆ تصویر « نای » دشمنی شدید داشتند . چون این Ù…Ùهوم بنیادی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران بود . « نای » ØŒ نماد « پیدایش از زنخدا » بود Ùˆ موبدان میخواستند Ú©Ù‡ اهورامزدا را جانشین این زنخدا ( خرم یا ÙØ±Ø® یا ریم) سازند . از این رو کوشیدند Ú©Ù‡ نام « هوم » را به گیاهی دیگر بدهند ØŒ Ùˆ آن گیاه را Ú©Ù‡ Ùقط زرد بود ØŒ در مراسم دینی خود بکار ببرند .
در ØØ§Ù„یکه رد پای آن درست در عربی Ùˆ کردی باقی مانده است ØŒ چون Ù†Ùوذ موبدان بدانجاها نمیرسیده است Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ زنخدائی ایران ØŒ زمانها پیش در عربستان گسترش ÛŒØ§ÙØªÙ‡ بوده است . همچنین در کردستان ØŒ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ زنخدائی ØŒ هنوز Ù…ØÚ©Ù… ریشه داشته است . در عربی ØŒ « مرانی » را به « هوم المجوس » میگویند . این مرانی Ú©Ù‡ مرکب از « مر + نای » است Ùˆ به معنای « نای همیشه رستاخیزنده Ùˆ نوشونده » میباشد ØŒ در عربی نیز همانند یاسمین دانسته
میشود. ولی یاسمین ØŒ Ú¯Ù„ روز نخستین ماه ØŒ یعنی روز خرم یا ÙØ±Ø® یا ریم است Ú©Ù‡ در الهیات زرتشتی ØŒ تبدیل به روز اهورامزدا شده است . Ùˆ ریم نیز همان شاخ Ùˆ Ù†ÛŒ است ØŒ چنانکه کرگدن را برای شاخی Ú©Ù‡ بر بینی دارد ØŒ ریما میخوانند . ولی در کردی ØŒ مرانی ØŒ به معنای یاسمین است . پس بدون Ø´Ú© ØŒ هوم ØŒ همان Ù†ÛŒ بوده است . این بود Ú©Ù‡ « Ù…Ùهوم پیادایش از Ù†ÛŒ » Ú©Ù‡ مستقیم پیدایش از زنخدا خرم باشد ØŒ در الهیات زرتشتی سپس دستکاری شده است .بدینسان Ú©Ù‡ Ú¯ÙØªÙ‡ شد ØŒ پدر جمشید، ویونگهان ØŒ Ù†ÛŒ( هوم ) را کوبید Ùˆ Ø§ÙØ´Ø±Ù‡ Ù†ÛŒ( هوم) را Ú¯Ø±ÙØª Ùˆ ازآن نوشید یا بپاداش این کار ØŒ چمشید را پیداکرد ØŒ یا ÙØ±ÛŒØ¯ÙˆÙ† Ùˆ زرتشت در اثر پاداش Ø§ÙØ´Ø±Ø¯Ù† هوم یا نوشیدن پدر Ùˆ مادرشان از این Ø§ÙØ´Ø±Ù‡ ØŒ بوجود آمده اند . از این رو نیز هوم نیز « هوم اشون » = هوم دارای « اشه = اشیره » ØŒ خوانده میشود . از شیره این نای جهان، این مادر Ùˆ دایه Ú©Ù„ جهان ( گئو کرنا ) ØŒ جمشید یا ÙØ±ÛŒØ¯ÙˆÙ† ... یا زرتشت پیدایش ÛŒØ§ÙØªÙ‡ اند . اینست Ú©Ù‡ در هوم یشت ØŒ میآید Ú©Ù‡ ( پاره 7)ØŒ ای هوم زرین ! سر خوشی ترا ÙØ±ÙˆØ®ÙˆØ§Ù†Ù… ØŒ دلیری ØŒ درمان ØŒ Ø§ÙØ²Ø§ÛŒØ´ ØŒ با لندگی ØŒ نیروی تن ØŒ Ùˆ هر گونه ÙØ±Ø²Ø§Ù†Ú¯ÛŒ را بدین جا ÙØ±Ùˆ خوانم » . البته این به معنای آن بود Ú©Ù‡ هر انسانی ØŒ مستقیما زاده از سیمرغ یا دایه جهانست . از اینرو ØŒ همه انسانها باهم برادر Ùˆ خواهر Ùˆ برابرند . Ù…Ùهوم برابری در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ ریشه بسیار ژر٠دارد . برابرند ØŒ چون همه ÙØ±Ø²Ù†Ø¯ یک مادرند Ùˆ همسرشتند ØŒ نه برای اینکه همه بیک دین یا عقیده یا شخص ایمان دارند . از اینرو نیز هنوز به عروس ØŒ وایو ( بیو ) Ùˆ سنه Ú¯ÙØªÙ‡ میشود ØŒ Ùˆ هردو نام سیمرغند . پس هر انسانی ØŒ در اثر همین شیره نائی Ú©Ù‡ از خون Ùˆ پستان مادر به او رسیده ØŒ میتواند به هر گونه ÙØ±Ø²Ø§Ù†Ú¯ÛŒ برسد . در اثر نوشیدن از این Ø§ÙØ´Ø±Ù‡ هوم ( شیر مادر ) است Ú©Ù‡ جمشید Ùˆ ÙØ±ÛŒØ¯ÙˆÙ† ØŒ شاه میشوند Ùˆ آن آرملنهای بزرگ را انجام میدهند Ùˆ زرتشت پیامبر نوین قداست جان میگردد . ÙØ±Ø²Ø§Ù†Ú¯ÛŒ ØŒ بهره همه از شیر مادراست . همچنین در همین هوم یشت، پاره بیست Ùˆ پنج میآید Ú©Ù‡ – ای هوم ØŒ خوشا به روزگار تو Ú©Ù‡ به نیروی خویشتن ØŒ شهریار کامروائی » . این « شهریاری با نیروی خویش » Ú©Ù‡ « ØØ§Ú©Ù…یت پیدایش ÛŒØ§ÙØªÙ‡ از خود » باشد ØŒ در اثر همین مکیدن شیر از پستان مادر ØŒ Ùˆ خوردن خون از نا٠در Ø´Ú©Ù… مادر است . به عبارت دیگر ØŒ هرکسی از خود Ùˆ به خود ØŒ شهریاری است . ØÚ©ÙˆÙ…ت ÙˆØØ§Ú©Ù…یت از خود انسان ØŒ سرچشمه میگیرد . این دو اندیشه بنیادی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ با تئوری سیاسی موبدان زرتشتی Ùˆ موبدان میترائیسم سازگار نبود ØŒ بلکه با الهیات آنها در تضاد بود . اینست Ú©Ù‡ Ù…Ùهوم « مزه + میزاگ در پلوی Ú©Ù‡ معربش مذاق است » معنای بسیار ژرÙÛŒ داشته است . وظیÙÙ‡ یا خویشکاری همه ØÙˆØ§Ø³ انسان ØŒ همین مکیدن Ùˆ مزیدن ØŒ یعنی جذب شیره اشیاء جهان در خود بوده است . ØØ³ ØŒ Ùوق العاده اهمیت داشته است . مزیدن Ùˆ مکیدن ØŒ تنها کار دهان نبوده است ØŒ بلکه همه ØÙˆØ§Ø³ در این کار بودند . همه ØÙˆØ§Ø³ ØŒ با شیره چیزها در جهان کار داشتند . هر ØØ³ÛŒ با Ù…ØØ³ÙˆØ³Ø´ ØŒ رابطه عشقی ØŒ رابطه ذوقی ( میزاگی ) دارد . از همین زمینه است Ú©Ù‡ اندیشه های مولوی بلخی بر خاسته است . مولوی برای شناخت ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اصیل ایران ( زنخائی ) همان اندازه اهمیت Ùˆ مرجعیت دارد Ú©Ù‡ ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ . مولوی میگوید
آن مه که زپیدائی ، در چشم نمیآید جان از مزه عشقش ، بی گشن همی زاید
عقل از مزه بویش و ز تابش آن رویش هم خیره همی خندد ، هم دست همی خاید
جان از مزه عشق به ماه ØŒ Ú©Ù‡ در دیدن ماه پدید میآید ØŒ بدون گشن ØŒ میزاید . البته ماه ØŒ همان سیمرغست . جان از مزیدن سیمرغ ØŒ در دیدن ماه ØŒ آبستن میشود . اینست Ú©Ù‡ سراسر ØÙˆØ§Ø³ پنجگانه انسان، اندامهای آمیزشی Ùˆ آمیزندگی با چیزها در گیتی هستند . ما Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡ نشده ایم Ú©Ù‡ برچیزها ØŒ بر جانوران ØŒ بر طبیعت ØŒ غلبه Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت کنیم ØŒ بلکه همه ØÙˆØ§Ø³ ما ØŒ Ùˆ خردی Ú©Ù‡ از تجربیات این ØÙˆØ§Ø³ ما پیدایش Ù…ÛŒ یابد ØŒ همه ذوق عشق ورزی با این طبیعت دارند . از این رو انسان ØŒ وجودی « ذوقی » است .
دروازه هستی را جز ذوق مدان ای جان این نکته شیرین را در جان بنشان ای جان
زیرا عرض و جوهر ، از ذوق برآرد سر ذوق پدر و ما در ، کردت مهمان ای جان
هرجا Ú©Ù‡ بود ذوقی ØŒ زآسیب دو Ø¬ÙØª آید زان یک شدن دوتن ØŒ ذوقست نشان ایجان
هر ØØ³ به Ù…ØØ³ÙˆØ³ÛŒ ØŒ Ø¬ÙØªØ³Øª یکی گشته هر عقل به معقولی ØŒ Ø¬ÙØª Ùˆ نگران ایجان
رد پای این اندیشه در گزیده های زاد اسپرم بخوبی باقیمانده است . همه امشاسپندان Ú©Ù‡ در اصل ØŒ شامل همه خدایان ایران بوده است ØŒ ÙˆÙقط در الهیات زرتشتی Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ به Ù‡ÙØª امشاا سپند گردیده است ØŒ همه شبها با جهان از نو میآمیختند . یعنی همه جهان ØŒ مزه Ùˆ ذوق خدایان را داشتند . در گزیده های زاد اسپرم دربخش سی Ùˆ پنجم میآید Ú©Ù‡ ( پاره سی Ùˆ نهم ) « هنگامی Ú©Ù‡ زمان شب ÙØ±Ø§Ø±Ø³Ø¯ ØŒ امشاسپندان به نمادهای مادی خویش آمیزند ØŒ اورمزد به سوشیانس ØŒ Ùˆ همه مردمان ØŒ Ú©Ù‡ تا ØŒ پاک کام ØŒ نیک اندیش Ùˆ استوار جای Ùˆ دارای سزشت تغییر نا پذیر باشند . بهمن به گوسپندان ØŒ اردیبهشت به آتشها ØŒ شهریور به Ùلزات ØŒ سپندارمذ به زمینها ØŒ خرداد به آبها ØŒ امرداد به گیاهان Ú©Ù‡ تا جدا جدا به سرشت خویش به پاکی Ùˆ به استواری ØŒ تا سپند مد گاه به مینوی اندر نمادهای مادی خویش هستند ». این اندیشه اصلی بوده است Ú©Ù‡ به زمانهای رستاخیز اÙکنده شده است . همین رد پا Ú©Ù‡ در روایات زرتشتی باقی مانده است ØŒ ØÚ©Ø§ÛŒØª از آن میکند Ú©Ù‡ همه امشاسپندان یا خدایان ایران ØŒ هرشبی با Ú©Ù„ هستی میآمیزند ØŒ Ùˆ مزه Ùˆ ذوق Ùˆ میزاگ Ùˆ مذاق ØŒ پیآیند عشق ورزی خدایان با گیتی ØŒ آمیختن خدایان با گیتی است . از این ذوق خدایان Ùˆ گیتی ØŒ همگوهر هم میشوند .
«جهان بینش»در انسان ،
از یک تلنگر، پیدایش می یابد
Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Ø´Ù‡Ø±
«انسان، موجودیست Ú©Ù‡ ØØ³Ù‘اسیت در ادراک Ùˆ شناخت دارد»
ماننده دانه زیر خاکم موقو٠اشارت بهارم
چرخیست کزان چرخ یکی برق بتابد برچرخ برآئیم و زمین را بنوردیم
ØÙ‚ایقهای نیک وبد به شیر Ø®ÙØªÙ‡ میماند Ú©Ù‡ عالم را زند برهم چودستی برنهی براو
مولوی بلخی
ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ در همه پدیده ها ØŒ به بن Ùˆ تخم Ùˆ ریشه آن اهمیت میداد . باید تخم Ùˆ بن هرچیزی را شناخت Ùˆ دانست ØŒ تا بتوان آنرا شناخت.وقتی تخم چیزی را داریم ØŒ میتوانیم به همه آن برسیم . اگرانسان ØŒ « تخم Ùˆ بن ØŒ هر بینشی را در خود داشته باشد، Ú©ÙØ§ÛŒØª میکند ØŒ چون آن تخم Ùˆ بن را ØŒ در زمین وجود خود ØŒ یعنی در تن خود Ú©Ù‡ « آرمیتی » است میکارد Ùˆ آن تخم میروید Ùˆ Ù…ÛŒØ´Ú©ÙˆÙØ¯ Ùˆ درختی پرشاخ Ùˆ برگ Ùˆ تنومند میشود . به انسانها باید تخم Ùˆ بزر بینش را ارائه داد ØŒ تا آن را در خود بکارد . اینست Ú©Ù‡ تئوری Ù…Ø¹Ø±ÙØª انسانی در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران، از کوچکترین Ùˆ Ø¸Ø±ÛŒÙØªØ±ÛŒÙ† چیزهائی Ú©Ù‡ « ØØ³ » میکنیم آغاز میشود .
« یک مزه » Ú©ÙØ§ÛŒØª میکند تا انسان ØŒ بنیاد یک چیزی را در یابد . یکبار بو کردن، Ú©ÙØ§ÛŒØª میکند Ú©Ù‡ انسان ØŒ وجود Ùˆ ماهیت هر چیزی را بشناسد . « یک پیام » Ú©ÙØ§ÛŒØª میکند Ú©Ù‡ انسان ØŒ خدارا بشناسد . پیام Ú©Ù‡ paite`gama با شد ،به معنای « ترانه Ù†ÛŒ » است . کیکاوس یک ترانه کوتاه از رامشگر مازندرانی میشنود ØŒ Ùˆ با شنیدن این ترانه ØŒ انگیخته میشود Ú©Ù‡ کاری بکند Ú©Ù‡ از همه پیشینیانش ÙØ±Ø§ØªØ± بتازد .
من از جم Ùˆ Ø¶ØØ§Ú© واز کیقباد ÙØ²ÙˆÙ†Ù… ببخت Ùˆ Ø¨ÙØ± Ùˆ نژاد
ÙØ²ÙˆÙ† بایدم نیز از ایشان هنر جهانجوی باید سر تاجور
این رامشگر مازندرانی
چنین Ú¯ÙØª کز شهر مازندران یکی خوشنوازم زرامشگران
و این ترانه را برای کاوس خواند
ببربط چو بایست برساخت رود برآورد مازندرانی سرود
که مازندران شهر ما یاد باد همیشه برو بومش آباد باد
که در بوستانش همیشه گلست بکوه اندرون لاله و سنبلست
هوا خوشگوار و زمین پرنگار نه گرم ونه سرد و همیشه بهار
نوازنده بلبل بباغ اندرون گرازنده آهو براغ اندرون
همیشه نیاساید از جست و جوی همه ساله هر جای رنگست و بوی
گلابست گوئی بجویش روان همی شاد گردد زبویش روان
دی Ùˆ بهمن Ùˆ آذر Ùˆ ÙØ±ÙˆØ¯ÛŒÙ† همیشه پر از لاله بینی زمین
همه ساله خندان لب جویبار بهر جای باز شکاری بکار
سراسر همه کشور آراسته زدینار و دیبا و از خواسته
بتان پرستده با تاج زر همان نامداران زرین کمر
کسی کاندر آن بوم آباد نیست بکام از دل و جان خود شاد نیست
Ú†Ùˆ کاوس بشنید از او این سخن یکی تازه اندیشه اÙکند بن
دل رزمجویش ببست اندر آن که لشگر کشد سوی مازندرانA
باشنیدن یک ترانه از رامشگر مازندرانی Ú©Ù‡ از میهنش ØŒ مازندران یاد میکرد ØŒ کیکاوس بن اندیشه ای تازه اÙکند Ú©Ù‡ به جهانگیری برود . درست در این داستان میبینیم Ú©Ù‡ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران به سختی اندیشه « جهانگیری » را Ù…ÛŒ نکوهد . ولی شنیدن این ترانه ØŒ ماجرائی بزرگ به وجود میآورد . در اثر شنیدن همین ترانه رامشگر مازندرانی است Ú©Ù‡ رستم در پایان مجبور میشود به Ù‡ÙØªØ®ÙˆØ§Ù†Ø´ برود ØŒ ودر Ù‡ÙØªØ®ÙˆØ§Ù† ØŒ با ÛŒØ§ÙØªÙ† « تو تیای چشم » ØŒ Ú©Ù‡ در چشم کیکاوس Ùˆ سپاه ایران میریزد ØŒ چشمان آنها را ØŒ Ú©Ù‡ در اثر بی اندازه خواهی کورشده اند ØŒ بینا میکند . این همان « پیام » یا « ترانه نای « است Ú©Ù‡ چنین چنبشی پدید میآورد .
اینست Ú©Ù‡ باید از برابر نهادن واژه « پیامبر » با واژه٠« رسول » پرهیز کرد . پیامبر در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ کسی نبوده است Ú©Ù‡ از خدا ØŒ پیامی ØŒ Ù…ØØªÙˆØ§ÛŒ امر Ùˆ نهی Ùˆ شریعت بیآورد . بلکه پیامبر کسی بوده است Ú©Ù‡ با یک ترانه نای ØŒ در خرد Ùˆ جان انسانها ØŒ اندیشه های نو میانگیخته است . برابرنهادن این واژه های عربی با ایرانی ØŒ سبب مسخ ساختن Ùˆ نابود ساختن ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران میگردد . اینست Ú©Ù‡ زرتشت نیز گاتا یا « گاهان» را میآورد Ú©Ù‡ « سرودهای Ù†ÛŒ » هستند ØŒ چون گاتا ØŒ جزو یسناها ØŒ یا سرودهای Ù†ÛŒ Ùˆ جشن ( یسناÂ) قرارداده شده اند . ویژگی این سرودهای زرتشت ØŒ آنست Ú©Ù‡ انسانها را میانگیزد تا خود بیندیشند . پیامش ØŒ Ùقط انگیزه Ùˆ تلنگر است .
البته در داستانهای کاوس ØŒ همه این ویژگیهای « انگیزانندگی » زشت Ùˆ مسخ Ùˆ زشت ساخته شده اند .چنانچه دیده میشوددر این داستان از همان آغاز، رامشگر مازندرانی ØŒ رامشگر دیوی خوانده میشود ØŒ Ùˆ ترانه Ùˆ موسیقی او ØŒ اغواگر به ÙØ²ÙˆÙ†Ø®ÙˆØ§Ù‡ÛŒØ³Øª . موسیقی Ùˆ کشش ØŒ اغواگر Ùˆ گمراه سازنده Ùˆ اهریمنی است .
همانسان Ú©Ù‡ انسان در شنیدن یک آهنگ Ùˆ ترانه ØŒ چنان انگیخته میشد Ú©Ù‡ بسراغ ماجراهای خطرناک Ù…ÛŒØ±ÙØª Ùˆ در پایان آزمایشها ØŒ چشم خورشید گونه را Ù…ÛŒ ÛŒØ§ÙØª ØŒ همانسان ØŒ همانسان « بوی یک دسته Ú¯Ù„ » انسان را به بینش آسمان Ùˆ خدا میکشاند . البته خدایان ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ زنخدائی ØŒ هرکدام با گلهائی اینهمانی داشتند . طبعا بوئیدن دسته همه گلها ØŒ استنشاق کردن این خدایان باهم بود Ú©Ù‡ سرمستی میآورد . اساسا واژه « بوی » در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ نه تنها به همه ØÙˆØ§Ø³ ØŒ بلکه به « Ú©Ù„ شناخت » Ú¯ÙØªÙ‡ میشود . بوئیدن Ú©Ù‡ اصل جستن Ùˆ « یوزیدن » Ùˆ پژوهش کردن است ØŒ به شناخت میرسد . دانشمندان ØŒ امروزه کش٠کرده اند Ú©Ù‡ بینی انسان ØŒ ده هزار بو را میتواند از هم تمیز بدهد . نیاکان ما در آغاز متوجه توانائی Ùˆ ØØ³Ø§Ø³ÛŒØª Ùوق العاده بویائی شده بودند Ú©Ù‡ خود واژه « بو» را به کلیه اندامهای شناخت Ùˆ همچنین گویائی داده اند . اینست Ú©Ù‡ در داستان دیگر، اهریمن به کاوس ØŒ یک دسته Ú¯Ù„ میدهد تا ببوید ØŒ Ùˆ با این بوی Ú¯Ù„ است Ú©Ù‡ اهریمن اورا میانگیزد تا آسمانها را بپیماید Ùˆ راز آنها را بیابد یا بسخن دیگر ØŒ به ØØ±ÛŒÙ… بینش خدایان تجاوز کند .
بیآمد به پیشش زمین بوسه داد یکی دسته گل به کاوس داد
چنین Ú¯ÙØª کین ÙØ± زیبای تو همی چرخ گردان سزد جای تو
یکی کارمانده است تا در جهان نشان تو هرگز نگردد نهان
Ú†Ù‡ دارد همی Ø¢ÙØªØ§Ø¨ از تو راز Ú©Ù‡ چون گردد اندر نشیب Ùˆ ÙØ±Ø§Ø²
چگونه است ماه و شب و روز چیست برین گردش چرخ ، سالار کیست
Ú¯Ø±ÙØªÛŒ زمین Ùˆ آنچه بد کام تو شود آسمان نیز در دام تو
دل شاه از آن دیو ، بیراه شد روانش از اندیشه کوتاه شد
در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ ضمیر انسان، همان سیمرغ چهار پر است . چنانکه رد پای آن در اندیشه های مولوی باقی مانده است
تومرغ چهار پری تا بر آسمان پری تو از کجا و ره بام و نردبان زکجا
پس ضمیر دارای چهار نیروست Ú©Ù‡ جان + روان Ùˆ بوی + آئینه + ÙØ±ÙˆÙ‡Ø± باشند ØŒ Ùˆ درست ÙØ°Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ بینش Ùˆ اندیشیدن را همین پرواز مرغ چهار پر میدانست Ú©Ù‡ به آسمان نزد خدایان میرود ØŒ Ùˆ با آنها میآمیزد . Ùˆ بینش انسان ØŒ درست همین وصال با خدایانست . از اینرو بینش ØŒ همیشه شادی Ùˆ سرخوشی آور است. Ùˆ این سرخوشی بینش را « دیوانگی » میخواندند . اگر دقت شود دیده میشود Ú©Ù‡ Ø±ÙØªÙ† به آسمان ØŒ تجاوز به آسمان Ú©Ù‡ جایگاه خداست بشمار میآید . در ØØ§Ù„یکه در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ نخستین ایران ØŒ آسمان جایگاه همآغوشی انسان با خداست . الهیات زرتشتی، وارونه خود زرتشت ØŒ راه پرواز انسان رادر بینش به آسمان Ù…ÛŒ بندد .اینست Ú©Ù‡ داستان کاوس در زیر دست موبدان دستکاری Ùˆ مسخ شده است تا نشان داده شود Ú©Ù‡ پرواز به آسمان ( معراج ) برای انسان ØŒ گناه آمیز است . هیج انسانی نباید به اندیشه پرواز به آسمان Ø¨ÛŒÙØªØ¯ . دستیابی به چنین بینشی، ÙØ²ÙˆÙ†Ø®ÙˆØ§Ù‡ÛŒØ³Øª .این اهریمنست Ú©Ù‡ دسته Ú¯Ù„ خوشبوی Ù…Ø¹Ø±ÙØª را به کاوس میدهد تا به پرواز به آسمان اغوا شود Ùˆ به آسمان تچاوز کند Ùˆ در اندیشه آن برآید Ú©Ù‡ آسمان را تصر٠و تسخیر کند . او جای چهارپر ضمیرش ØŒ چهار عقاب را به تختش Ù…ÛŒ بندد ØŒ Ùˆ پیش منقار آنها ØŒ به گونه ای میآویزد Ú©Ù‡ هیچگاه منقارشان به گوشت نمیرسد ولی چنان نزدیکست Ú©Ù‡ آنهارا همیشه میانگیزد. اینست Ú©Ù‡ عقابها به هوس رسیدن به گوشت ØŒ پرواز میکنند Ùˆ بآسمان میروند ولی هیچگاه به خوراک خود نمیرسند Ùˆ وامانده از خوراک ØŒ بی نیرو میشوند Ùˆ تخت کاوس از آسمان به مین Ù…ÛŒØ§ÙØªØ¯ Ùˆ او نمیتواند به Ù…Ø¹Ø±ÙØª آسمان برسد . کاوس در اثر این ÙØ²ÙˆÙ†Ø®ÙˆØ§Ù‡ÛŒ Ùˆ اقدام ØŒ گناهکار شده است . این روایت موبدان زرتشتی از داستان کاوس است ØŒ Ú©Ù‡ البته در اصل چیز دیگری بوده است . دراین داستان نشان داده میشود Ú©Ù‡ راه همه ØŒ به خدا Ùˆ اهورامزدا بسته است ØŒ Ùˆ هیچکسی به بینش او دسترسی ندارد. در جالیکه زرتشت وارونه این ØŒ میخواهد مردمان را « همپرس » اهورامزدا کند. روایتی Ú©Ù‡ موبدان از زرتشت کرده اند ØŒ روایتی است برضد ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اصیل ایران ØŒ واین روایت تنگ بینانه آنها ØŒ سبب شکا٠خوردگی بزرگ Ùˆ التیام ناپذیر در جامعه ایران شد ØŒ Ùˆ بالاخره این تنش Ùˆ کشمکش Ú©Ù‡ بهترین نمادش ØŒ رستم Ùˆ اسÙندیار در شاهنامه ØŒ Ùˆ بهمن Ùˆ دختران رستم در بهمن نامه است ØŒ به نابودی ØÚ©ÙˆÙ…ت ایران Ùˆ شکست آموزه خود زرتشت انجامید . دیگر ØµÙ„Ø§Ø Ù†ÛŒØ³Øª Ú©Ù‡ امروزه کسی اینگونه برخوردها را با ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران داشته باشد . تصویر این موبدان از زرتشت Ú©Ù‡ هنوز نیز به آن ÙˆÙØ§ دار مانره انذ ØŒ تصویر ÙØ§Ø¬Ø¹Ù‡ آوریست . یکبار قادسیه ØŒ بس است . ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ کوه البرز است Ùˆ زرتشت ØŒ چکاد همین ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Ø³Øª ØŒ Ùˆ ماباید از این ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ بالا برویم تا به آن چکاد برسیم . این ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران Ø¡ در همین بندهشن Ùˆ گزیده های زاداسپرم Ùˆ روایات پهلوی Ùˆ دینکرد ..... باقیمانده است ØŒ Ùقط این ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ را در این متون ØŒ مسخ ومثله کرده اند تا در تصویری Ú©Ù‡ آنها از زرتشت Ùˆ اهورامزدا داشته اند ØŒ بگنجد . دریای ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران را خواسته اند در کوزه تنگ خود Ú©Ù‡ از زرتشت Ùˆ آموزه اش داشته اند بگنجانند . ما زرتشتی را Ú©Ù‡ آنها شکست داده اند ( نه اعراب ) میخواهیم دو باره پیروز سازیم . ما به پیام او ØŒ به ترانه نای او ØŒ مستقیما گوش میدهیم ØŒ Ùˆ این ترانه ØŒ همانند آن ترانه رامشگر مازندرانی Ùˆ بوی دسته Ú¯Ù„ خدایان ØŒ مارا به بینشپ آسمان زرتشت میرساند . چنانچه Ú¯ÙØªÙ‡ شد ØŒ خدایان ایران ØŒ اینهمانی با گلها دارند . یک دسته Ú¯Ù„ ØŒ بوی همه خدایان را باهم آمیخته ØŒ مارا به Ù…Ø¹Ø±ÙØª رازهای آسمان میانگیزد.
اگر دقت شود، این شنیدن ترانه یا پیام ØŒ این بوئیدن Ú¯Ù„ یا بوسیدن کت٠، همه ØŒ « تلنگر » هستند . انسان ØŒ وجودیست بسیار ØØ³Ø§Ø³ Ú©Ù‡ با یک تلنگر، به اوج Ù…Ø¹Ø±ÙØª خود میرسد . انسان ØŒ نیاز به خروارها تعلیم دموکراسی از روشنÙکران ØŒ یا به خروارها وعظ Ùˆ تخصص از آخوندها Ùˆ موبدان برای « دین » ندارد ØŒ تا بداند تجدبه ژر٠دینی کدامست Ùˆ جهان آرائی Ùˆ کشور آرائی چیست .
Ù…Ùهوم « تلنگر ØŒ Ùˆ Ø§Ù†Ú¯ÛŒØØªÙ† ناگهانی » را چنانچه دیدیم در شاهنامه ØŒ در راستای منÙÛŒ Ùˆ زشت بکار برده اند ØŒ Ùˆ این نشان میدهد Ú©Ù‡ الهیات زرتشتی برضد این گونه Ù…Ø¹Ø±ÙØª بوده است ØŒ چون انگخته شدن با تلنگر به بینش ØŒ بیان خود جوشی Ùˆ اصالت انسان در بینش است . به عبارت دیگر ØŒ تصویر انسان ØØ³Ø§Ø³ Ú©Ù‡ از شنیدن « ٠» Ù…ÛŒÙهمد Ú©Ù‡ سخن از ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ میرود ØŒ واز یک مزه سر.زبان Ù…ÛŒÙهمد Ú©Ù‡ خوردن این خوراک خطرناکست ( داستانی Ú©Ù‡ مولوی از سرعت بینش در مثنوی میآورد ) ØŒ Ùˆ از یک بوئیدن ØŒ دنبال بو میرود تا به شناخت کامل برسد ØŒ یا از یک لقیه ( دیدار ناگهانی نخستین ) به جستجوی یار Ù…ÛŒØ§ÙØªØ¯ Ùˆ یا در منطق الطیر با یا ÙØªÙ† یک پر از سیمرغ تا ÛŒØ§ÙØªÙ† سیمرغ از پا نمی نشیند ØŒ مورد قبول موبدان نبوده است . آنها میخواستند Ú©Ù‡ « گستره Ù…Ø¹Ø±ÙØª سانسور شده خود» را به همه تلقین کنند ØŒ Ùˆ جا برای هیچ « پیدایش Ù…Ø¹Ø±ÙØª نوینی » باز نگذارند . در ØØ§Ù„یکه « انگیخته شدن به بینش » ØŒ همیشه پیآیندهای غیر منتظره دارد Ùˆ کسی نمیتواند از پیش بداند Ú©Ù‡ Ú†Ù‡ اندیشه هائی از گوهر پوشیده بیرون خواهد تراوید . پدیده « بوسه اهریمن » Ú©Ù‡ در داستان Ø¶ØØ§Ú© مانده است ØŒ بیان همین پیآیندهای غیر منتظره انگیختن هست .آزادی ØŒ همیشه رویدادهای غیر منتظره میزاید . آزادی اندیشه ØŒ همیشه با خطر اندیشه های پیش بینی Ùˆ Ù…ØØ§Ø³Ø¨Ù‡ ناشده ØŒ روبروست . اینست Ú©Ù‡ بوسه در این داستان اهریمنی ساخته شده است . ولی « اهریمن « Ú©Ù‡ انگره مینو باشد ØŒ اساسا وجودی انگیزنده بوده است . با تماس اهریمنست Ú©Ù‡ در بندهش ØŒ جنبش در Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ ØŒ آغاز میشود . تصویر اهریمن در الهیات زرتشتی ØŒ به Ú©Ù„ÛŒ با تصویر اهریمن ØŒ پیش از زرتشت ØŒ ÙØ±Ù‚ دارد . اهریمن ØŒ پیش از زرتشت ØŒ تصویری دیگر داشته است . تØÙˆÙ„ تصویر اهریمن را باید شناخت تا با ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اصیل ایران آشنا گردید . وگرنه با داشتن تصویر اهریمن از متون زرتشتی ØŒ ما از دستیابی به ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران باز میمانیم . انگره ØŒ معنای انگیزنده را داشته است ØŒ Ùˆ انگره مینو ØŒ معنای « اصل انگیزنده » را داشته است . انگیزندگی ØŒ ÙØ±ÙˆØ²Ù‡ هرسه مینو بوده است Ú©Ù‡ بن جهان Ùˆ انسان هستند . انگره مینو ( روز 29) + سپنتا مینو ( روزیکم ) + وهو مینو ( روز دوم) ØŒ Ú©Ù‡ تخم زمان Ùˆ زندگی هستند ØŒ هرسه انگیزنده ØŒ یا به Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø¯ÛŒÚ¯Ø±ØŒ آتش ÙØ±ÙˆØ² یا آتش زنه یا « زند » بوده اند . هنوز داژه « انگره » در Ø´Ú©Ù„ معربش Ú©Ù‡ « عنقر» باشد باقیمانده است Ùˆ عنقر ØŒ نام Ú¯Ù„ « مرزنگوش » است Ú©Ù‡ Ú©Ù„ اردیبهشت ( ارتا واهیشت) میباشد . یا در Ø´Ú©Ù„ دیگرش Ú©Ù‡ « انجرک » باشد باز همین Ú¯Ù„ است . این گیاهیست Ú©Ù‡ از دید پیشینیان ØŒ انسان را به عشق ورزی میانگیزد . از اینگذشته در سانسکریت به روز هشتم ماه Ú©Ù‡ Ú©Ù‡ روزخرم( دی ) Ùˆ یا اهورامزداباشد ØŒ انگیرا میگویند . اینها همه چهره های گوناگون همان ارتا میباشند . پس اهورا مزدا نیز ØŒ « انگیز نده ØŒ آتش ÙØ±ÙˆØ² ØŒ زند ØŒ آتش زنه » هست . یعنی با « تلنگر « هر چیزی را به پیدایش میانگیزد . او چیزها را معین نمیسازد . در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ ØØªÛŒ بن کیهان ØŒ « علت » نیست Ú©Ù‡ همه چیزهارا معلوم سازد ØŒ بلکه هر چیزی را به پیدایش گوهرش میانگیزد . خدای ایران در Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù† ØŒ میانگیزد . او خلق نمیکند ØŒ معین نمیکند ØŒ علت نمیشود.هرکسی را با یک تلنگر بدان میانگیزد Ú©Ù‡ گوهرش را پدیدار سازد. اینست Ú©Ù‡ اهریمن وقتی اهریمن به تصویر زرتشتی هم شد ØŒ Ú©ØªÙ Ø¶ØØ§Ú© را میبوسد. بوسه ØŒ تخمیست Ú©Ù‡ در آن ØŒ « Ú©Ù„ » هست . اساسا در زبان پهلوی ØŒ « همبوسی » به معنای « آبستن شدن + ایجاد کردن Ùˆ تکوین یاک Ø¨Ø§ÙØªÙ† » است . ازهمان یک بوسه اهریمن ØŒ مار Ú©Ù‡ Ú©Ù„ اهریمنست پیدایش Ù…ÛŒ یابد . چرا اهریمن ØŒ Ú©ØªÙ Ø¶ØØ§Ú© را میبوسد؟ چرا هنوذ صوÙیها ØŒ کت٠همدیگر را میبوسند ØŸ
چون کت٠و گردن Ùˆ سر ØŒ همان سه کت یا سه کات یا سه کهت هستند Ú©Ù‡ در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ سه منزل آخر ماه شمرده میشوند . واین سه منزل آخر ماه ØŒ عبارتند از رام ( رام جیت ) + خرم ( مار اسپند ) Ùˆ بهرام ( روزبه ) . بوسیدن کت٠، انگیختن خوشه وجود، یا بن کیهان Ùˆ انسان ØŒ به پیدایش است . بوسه ØŒ همان تلنگر Ùˆ آتش Ø§ÙØ±ÙˆØ² یا آتش زنه یا زند برای نوشوی وجود انسان است . از یک بسودن لب ØŒ گوهر Ø¶ØØ§Ú© Ú©Ù‡ خونخواری Ùˆ خوردن خردهای جوان است ØŒ پدیدار میشود . سروکت٠و گردن Ú©Ù‡ سق٠تن Ùˆ خوشه ÙØ±Ø§Ø² درخت انسانند مانند سق٠زمان ØŒ نیاز به یک آتش زنه ØŒ یک آتش Ø§ÙØ±ÙˆØ²ØŒ یک تلنگر دارد تا بروید Ùˆ بجوشد Ùˆ Ùوران کند . این ÙلسÙÙ‡ تلنگر، یا انگیزندگی ØŒ ÙلسÙÙ‡ بنیادی ایران بوده است ØŒ چون در وجود انسان ØŒ همین سه تا یکتا ØŒ یا این تخم کیهان ØŒ این اصل خرد ( اسنا خرد) این ارکه ØŒ این بهمن Ùˆ+ رام Ùˆ Ø§Ø±ØªØ§ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ Ùˆ+ بهرام هست . به عبارت دیگر، خدا در Ú˜Ø±ÙØ§ÛŒ هر انسانی هست ØŒ Ùˆ نیاز به یک تلنگر دارد، تا زاده شود ØŒ تا پیدایش یابد .
اینست Ú©Ù‡ تصویری Ú©Ù‡ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ از انسان دارد ØŒ به Ú©Ù„ÛŒ در تضاد با تصویر انسان در اسلامست . در مقابل این پرسش Ú©Ù‡ « جای اسلام Ú†Ù‡ میخواهید بگذارید؟ » این پاسخ را Ù…ÛŒ یابیم Ú©Ù‡ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران Ú©Ù‡ شیره خرد Ùˆ جان ایرانیست ØŒ میخواهد از نو بجوشد . اسلام ØŒ هزار Ùˆ چهار صد سالست Ú©Ù‡ جلو این Ùوران وجود Ùˆ خرد ایرانی را Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است . اسلام، باز دارنده Ø´Ú©ÙˆÙØ§Ø¦ÛŒ ایرانست . ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران به اندازه ای سرشارو نیرومندست Ú©Ù‡ جائی را Ú©Ù‡ اسلام در Ø³Ø·Ø Ø¢Ú¯Ø§Ù‡Ø¨ÙˆØ¯ ایرانیان غصب کرده است ØŒ بآسانی پر میکند . اسلام ØŒ در جائی خود را نشانده است Ú©Ù‡ زیرش ØŒ Ø¢ØªØ´ÙØ´Ø§Ù† ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانست ØŒ Ú©Ù‡ بالاخره روزی سرباز خواهد کرد Ùˆ خواهد Ø§ÙØ´Ø§Ù†Ø¯ . در زیر این Ø¢ØªØ´ÙØ´Ø§Ù† خاموش ØŒ هنوز ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران میگدازد تا دهانه بسته را باز کند . اسلام ØŒ جای ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران را غصب کرده است Ùˆ بهترر است Ú©Ù‡ این جای را به مالک اصلش باز گرداند . ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ Ùقط نیاز دارد Ú©Ù‡ یک تلنگر به روان هر ایرانی بزند تا از سر این چشمه از نو بجوشد . اگر بدیده انصا٠نگریسته شود ØŒ میتوان ØªÙØ§ÙˆØª ژرÙ٠تصویر انسان رادر اسلام، از تصویر انسان در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران بخوبی شناخت ØŒ ودید Ú©Ù‡ ما سیاست Ùˆ ØÚ©ÙˆØÚ©ÙˆÙ…ت را باید بر پایه ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران بگذاریم تا از سر در جهان سر Ø¨ÛŒØ§ÙØ±Ø§Ø²ÛŒÙ… . در مقابل این انسانی Ú©Ù‡ با یک تلنگر ØŒ خدا را از خود میزاید ØŒ Ùˆ با خرد بهمنی اش به همپرسی در انجمن خدایان میرود ØŒ اسلام Ú†Ù‡ عرضه میکند ØŸ اسلام ØŒ انسان را وجودی میداند Ú©Ù‡ ÙØ·Ø±ØªØ§ بر ضد ØÙ‚یقت است . نه تنها نمیتواند ØŒ ØÙ‚یقت را بشناسد ØŒ بلکه ØÙ‚یقت Ùˆ بینش نیز کینه میورزد . بارها در قرآن میآید Ú©Ù‡ « ان الانسان لظلوم Ú©ÙØ§Ø± » Ùˆ « کان الانسان Ú©Ùورا » ØŒ « ان الانسان Ù„Ú©Ùور » ØŒ « ان الانسان Ù„Ú©Ùور مبین » . انسان ØŒ Ú©Ø§ÙØ± Ùˆ ظلوم Ùˆ ظالمست . ظالم به معنای تاریکساز است . Ú©Ø§ÙØ± به معنای پوشنده است . انسان ØŒ ØÙ‚یقت را به عمد Ùˆ اراده میپوشاند . کسی ØÙ‚یقت را به عمد میپوشاند Ùˆ تاریک میسازد Ú©Ù‡ دشمن ØÙ‚یقت است .در اسلام ØŒ انسان وجودیست ضعی٠. الله انسان را ضعی٠خلق میکند . در قرآن مبآید Ú©Ù‡ « وخلق الانسان Ø¶Ø¹ÛŒÙØ§ » ضعی٠در عربی دارای معانی سست Ùˆ ناتوان Ùˆ کور Ùˆ مملوک Ùˆ گول میباشد ( لغت نامه ) . اینها معانی ضعیÙند . از این رو مردم را مستضعÙین خواندند . این بزرگترین توهین به ملت ایران بود . چون ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ انسان را مرکب از آرمیتی Ùˆ سیمرغ ( ارتا ÙØ±ÙˆØ±Ø¯) ØŒ یعنی همآغوشی خدای آسمان Ùˆ زمین میداند . در Ú˜Ø±ÙØ§ÛŒ هر انسانی ØŒ خدا موجود است . در Ú˜Ø±ÙØ§ÛŒ هر انسانی ØŒ بهمن ØŒ اصل Ùˆ خدای اندیشه شاد Ùˆ خندان میداند Ú©Ù‡ بن هستی است .در Ú˜Ø±ÙØ§ÛŒ هر انسانی ØŒ بهمن هست Ú©Ù‡ ارکه یا اصل ساماندهی جهان با خرد است . در جای دیگر اذ قرآن میآید Ú©Ù‡ « ان الانسان لربه لکنود » . انسان در برابر الله ØŒ کنود است . کنود ØŒ به زمینی Ú¯ÙØªÙ‡ میشود Ú©Ù‡ در آن گیاه نمیروید + زمینی Ú©Ù‡ نرویاند چیزی را ( منتهی الارب ) . همچنین کنود به معنای « تنها خورنده Ùˆ باز دارتده عطای خودرا یعنی بخیل . چنین انسانی ØŒ به Ú©Ù„ÛŒ با تصویر ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران از انسان ØŒ ÙØ±Ù‚ دارد . انسان در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ با یک تلنگر ØŒ خود را میگشاید Ùˆ Ù…ÛŒØ§ÙØ´Ø§Ù†Ø¯ Ùˆ مانند خدایش ØŒ جوانمرد است . به این انسان کودن Ùˆ Ø®Ø±ÙØª Ú©Ù‡ هیچگونه ØØ³Ø§Ø³ÛŒØªÛŒ ندارد ØŒ این الله است Ú©Ù‡ « علم الانسان مالا یعلم » . به انسان ØŒ چیزهائی Ú©Ù‡ نمیداند Ùˆ نمیتواند هرگز بداند ØŒ از راه یک واسطه میآموزد . این انسان ØŒ هیچ ØØ³Ø§Ø³ÛŒØªÛŒ در برابر خوب Ùˆ بد ندارد . اینست Ú©Ù‡ باید به او « امر به معرو٠» کرد . یعنی باید اورا به نیکی کردن با قدرت ØŒ امرکرد . « مر به معرو٠» درست برضد ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانست ØŒ چون نیکی باید از گوهر خود انسان بجوشد Ùˆ بتراود . امر به نیکی کردن Ùˆ نهی از بدی کردن ØŒ نشان آنست Ú©Ù‡ انسان هیچگونه ØØ³Ø§Ø³ÛŒØªÛŒ در آگاهی نارد ØŒ والله Ùˆ اولی الامرش وهمه مسلمانان ØÙ‚ دارند اورا مجبور کنند Ú©Ù‡ یک کار نیک بکند .Ùˆ اورا مجبور کنند Ú©Ù‡ یک کار بد را نکنند . آنجا یک تلنگر میزدی Ùˆ از یک تلنکر، خوب Ùˆ بد را با خرد خودش میشناخت . اینجا باید ÙØØ´ بدهی ØŒ شمشیر بکشی ØŒ اوباش Ù…ØÙ„ را جمع Ú©Ù†ÛŒ Ùˆ برای تهدید Ùˆ آزارش بسراغش بروی . اینها را در ÙØµÙ„ « Ø§ØØªØ³Ø§Ø¨ « در کیمیای سعادت غزالی میتوان ÛŒØ§ÙØª . چنین امر ونهی را سازندگان اسلامهای راستین در روزگار ما آنقدر چرخانیدند ØŒ Ùˆ Ú¯ÙØªÙ†Ø¯ Ú©Ù‡ این همان « انتقاد Ùˆ نقد » است Ùˆ نه تنها با این سخن دروغ، ملت ایران را ÙØ±ÛŒÙتند ØŒ بلکه روشنÙکران را هم Ú©Ù‡ نه معنای نقد را میشناختند نه معنای امر Ùˆ نهی Ùˆ Ø§ØØªØ³Ø§Ø¨ را ØŒ خام کردند ØŒ با آنکه ØØ§Ùظ همیشه از این Ù…ØØªØ³Ø¨Ø§Ù† سخن میراند .
این را باید دانست Ú©Ù‡ هرکسی مسلمان خوبیست تا قرآن را نخوانده باشد . به Ù…ØØ¶ÛŒ Ú©Ù‡ شروع به خواندن قرآن کرد ØŒ ÙØ§Ø³Ø¯ Ùˆ ظالم Ùˆ جائر Ùˆ مستبد Ùˆ خوانخوار Ùˆ تروریست ( ÙˆØØ´Øª انداز یا انزار کننده ) میشود . یاد میگیرد Ú©Ù‡ هر کجا دیگر اندیشان را بیابد، Ùوری سر ببرد چنانچه در قرآن در سوره توبه میآید Ú©Ù‡ « اقتلوا ØÛŒØ« وجدتهم » . یاد میگیرد Ú©Ù‡ هرکه ایمان به اسلام ندارد، نجس Ùˆ ناپاکست Ùˆ نباید با او دوستی کرد Ùˆ ØÙ‚ به زیستن ندارد Ùˆ اگر ØÙ‚ زیستن به او داده شود با مسلمانان برابر نیست Ùˆ ØÙ‚ شرکت در ØÚ©ÙˆÙ…ت ندارد . برای همین خاطر ØŒ مسلمانان هنذ خود را از هند جدا ساختند Ùˆ نام « پاکستان ØŒ جایگاه پاکان » بخود دادند، تا نشان بدهند Ú©Ù‡ مردم هند ناپاکند . یک انسان در اثر داشتن عقیده Ùˆ دین Ùˆ Ùکر دیگر ØŒ نجس Ùˆ ناپاک میشود . درچنین اجتماعی ØŒ آزادی Ùکر Ùˆ دین Ùˆ عقیده ØŒ امکان پیدایش ندارد . آیا میخواهیم جای این اسلام Ú†Ù‡ بگذاریم ØŸ ما میخواهیم از سر ØŒ خرد Ùˆ جان هر انسانی را مقدس بدانیم . ما میخواهیم Ú©Ù‡ همه انسانهارا ØŒ چون جان دارند ØŒ برابر در ØÙ‚وق Ùˆ در شهروندشماریم . برابری در مسلمان بودن نیست . برابری در انسان بودنست . هر انسانی ØŒ هر دین Ùˆ عقیده Ùˆ ایدئولوژی Ú©Ù‡ میخواهد داشته باشد . هیچ Ùکری Ùˆ دینی Ùˆ ایرئو لوژئی Ùˆ ÙلسÙÙ‡ ای ØŒ هیچ انسانی را ناپاک Ùˆ نجس نمیسازد . این ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانست . اسلام با پذیرش این اصلها، میتواند در ایران ز ندگی کند . ما میخواهیم پیام این ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ را به عربها Ùˆ کشورهای مسلمان نیز برسانیم . این « قداست جان Ùˆ قداست خرد انسان Ú©Ù‡ نگهبان زندگی در گیتی است » Ú©Ù‡ برترین اصل ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانست ØŒ پیام Ùˆ ترانه زرتشت هم بوده است .در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ خرد از جان Ú©Ù‡ زندگی در همین گیتی باشد ØŒ جدا Ùˆ بریده نیست . خرد، تراوش مستقیم جان انسانست . قداست جان انسانی ØŒ قداست خرد او نیز هست . هیچکسی Ùˆ هیچ قدرتی Ùˆ هیچ دینی Ùˆ هیچ ØÚ©ÙˆÙ…تی Ùˆ هیچ قانونی Ùˆ هیچ خدائی ØŒ ØÙ‚ ندارد ØŒ آزار Ùˆ گزند به جان انسانی Ùˆ خرد انسانی بزند . اگر شاهان Ùˆ موبدان در تاریخ ایران ØŒ چنین کرده اند آنها نیز برضد ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران عمل کرده اند . کارهای آنها در تاریخ ایران ØŒ نماد ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران نیست ØŒ بلکه نماد ضدیت با ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانست . ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ آرمانهای بنیادی مردمان ایران است Ú©Ù‡ کمتر جا در ØµÙØØ§Øª ØªØ§Ø±ÛŒØ ÛŒØ§ÙØªÙ‡ است . ما دیگر ،جای Ú†Ù†ÛŒ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒØŒ Ú†Ù‡ میخواهیم بگذاریم ØŸ ما انسان را وجودی میدانیم Ú©Ù‡ در بینش ØŒ ØØ³Ø§Ø³ÛŒØª Ùوق العاده دارد Ùˆ با یک تلنگر ØŒ میتوان سیمرغ چهار پر را از Ú˜Ø±ÙØ§ÛŒ وجود او برانگیخت تا مانند چمشید ØŒ به آسمان Ù…Ø¹Ø±ÙØª پرواز کند .
اکنون نظری به خود واژه تلنگر ØŒ Ú©Ù‡ برابر با واژه « تلنگ » است میاندازیم . تلنگ به معنای زدن انگشت برد٠و دایره وامثال آن میباشد . با یک ضربه یا کوبه انگشت ØŒ آهنگ از ابزار موسیقی بر میخیزد . همینطور تلنگ ØŒ خوشه Ú©ÙˆÚ†Ú© انگور است . ولی اگر در واژه نامه ها دقت شود ØŒ رد پای معنای اصلی « تلنگ » هنوز باقیمانده است . تلنگ به معنای اندروای + Ùˆ دروای است ØŒ Ùˆ اینها ØŒ نام ØŒ زنخدای رام هستند . از سوئی در لغت ÙØ±Ø³ اسدی چاپ اقبال Ù…ÛŒ بینیم Ú©Ù‡ تلنگ به معنای « روزبه » است Ú©Ù‡ همان « بهرام » باشد . پس « بهرام ورام » Ú©Ù‡ همان بن کیهانند ØŒ تلنگرند . با یک نوک انگشت Ú©Ù‡ برنای یا رود خود میزنند ØŒ جهان از آن بانگ Ùˆ ترانه نای ØŒ پیدایش Ù…ÛŒ یابد . آبی نیز Ú©Ù‡ در زمین به خوشه میرسد ØŒ همین کار را میکند Ùˆ تلنگری به پیدایش گیاهست . چنانچه « انجیدن» Ú©Ù‡ همان « انگیدن » میباشد در ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ به معنای آب دادن به زمین است . آب ØŒ تلنگر یا انگیزنده است Ùˆ با آن ØŒ تخم در زمین ØŒ بلند میشود ØŒ وبا این تلنکر ØŒ بعثت Ùˆ قیامت ورستاخیز میشود . معنای دیگر « انجیدن » ØŒ استره زدن است Ú©Ù‡ سپس به معنای « ØØ¬Ø§Ù…ت » بکار برده شده است . ولی استره در اصل ØŒ به معنای شاخ Ùˆ Ù†ÛŒ بوده است . Ùˆ استره زدن ØŒ همان Ù†ÛŒ زدن بوده است ØŒ Ùˆ از Ù†ÛŒ است Ú©Ù‡ تیغ سلمانی Ùˆ ØØ¬Ø§Ù…ت میسازند . پس انگیدن به معنای Ù†ÛŒ نواختن Ùˆ انگیختن جهانست . چنانچه در وندیداد ØŒ جمشید با سورنایش ØŒ آرمیتی ØŒ یعنی زمین را به گسترش Ùˆ Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ میانگیزد .
همینگونه ØŒ آب دادن زمین ØŒ معنای تلنگر زدن Ùˆ انگیختن تخمها، Ùˆ یا بعثت Ùˆ رستاخیز Ùˆ ÙØ±Ø´Ú¯Ø±Ø¯ را دارد . اصلا معنای « انگیزش » ØŒ بعثت Ùˆ رستاخیز است . ناگهان همه با زدن صور اسراÙیل بپا میخیزند . « انگ » هم به همین علت ØŒ تنبوشه ( تن + بوش ØŒ تهیگاه زهدان ) هائی بودند Ú©Ù‡ Ù…ØÙ„ مرور آب به Ù…ØÙ„ کشت بودند . از همین آب یا « رود وه دایتی » یا دایه به است Ú©Ù‡ در داستانی Ú©Ù‡ گزیده های زاد اسپرم میآید ØŒ زرتشت میگذرد ØŒ Ùˆ چهار رستاØÛŒØ² از او بر میخیزد ØŒ Ú©Ù‡ نخستینش ،پیدایش خودش هست .پیدایش زرتشت ØŒ یک رستاخیز بود . چون از همین آب رود وه دایتی Ú©Ù‡ در تنش ÙØ±Ùˆ Ø±ÙØªÙ‡ بود ØŒ به بعثت انگیخته شده بود . چون زرتشت ØŒ یک تخم یا خوشه است . البته این داستان در اصل ØŒ داستان جمشید بوده است . جمشید یا انسان بطور Ú©Ù„ÛŒ ØŒ تخمیست Ú©Ù‡ وقتی آب رود وه دایتی ØŒ یعنی شیره وجود خدا ØŒ اورا انگیخت ØŒ آنگاه بهمن یا خرد خندان از او میروید ØŒ Ùˆ خوشه این خرد ØŒ همپرس با خدایان میشود . اینجاست Ú©Ù‡ دیده میشود Ú©Ù‡ « مزه Ùˆ مزیدن Ùˆ چشیدن » Ú†Ù‡ اهمیت Ùوق العاده ای در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران داشته است . انسان ØŒ تخمیست Ú©Ù‡ آب وجود خدارا در خود میمزد یعنی میمکد . همه چیزهای مایع را در ÙØ±Ù‡Ù†Ú© ایران ØŒ آب Ù…ÛŒÚ¯ÙØªÙ‡ اند . آب ØŒ تنها به آنچه امروزه ما آب میگوئیم ØŒ اطلاق نمیشده است ØŒ بلکه در بندهشن Ù…ÛŒ بینیم Ú©Ù‡ آب ØŒ به Ù‡ÙØ¯Ù‡ چیز گوناگون Ú¯ÙØªÙ‡ میشود . مثلا روغن ØŒ آبست ØŒ خدوی مردمان Ùˆ گوسÙندان ØŒ آبست . شیر گوسÙندان Ùˆ مردمان، آبست . شیره گیاهان ØŒ آبست . اشگ ØŒ آبست . خون ØŒ آبست . شراب ØŒ Ú©Ù‡ شیره انگور است ØŒ آبست . منی انسان Ùˆ جانوران ØŒ آبست . آب ØŒ شیره همه جانهاست . اینست Ú©Ù‡ نام سیمرغ ØŒ آوه است Ú©Ù‡ هنوز پسوند سهراب + مهراب + سودابه + رودابه Ùˆ خرابه است . خرابه Ú©Ù‡ « خور+ آوه » باشد به معنای نوشابه سیمرغ است . خرابات Ú©Ù‡ جمع خرابه باشد همان « انجمن نوشندگان از شراب یا شیره سیمرغ ». خرابات در واقع نیایشگاه Ùˆ جشنگاه خرم بوده است . معنای امروذه خرابه ØŒ باید زشت سازی معنای اصلی بوده است تا این خدا ØŒ خوارساخته شده باشد . انسان ØŒ شیره هستی را Ú©Ù‡ اشیر یا اشه باشد ØŒ Ú©Ù‡ اینهمانی با خدا دارد ØŒ در خود میمزد . مزیدن ØŒ آمیختن است . جشن ØŒ میزد خوانده میشود . مردمان در کنار یک Ø³ÙØ±Ù‡ یا سک میز یا یک خوان ØŒ با خوردن Ùˆ نوشیدن از خوراکیها Ùˆ نوشیدنیهای مشترک ØŒ با هم میآمیختند . ازاینجاست Ú©Ù‡ در زبان پهلوی ØŒ واژه میزاگ پیدایش ÛŒØ§ÙØªÙ‡ است Ú©Ù‡ در اصل از همان ریشه maet,`mit Ú©Ù‡ به معنای آمیختن است ØŒ Ø´Ú©Ø§ÙØªÙ‡ شده است . این واژه است Ú©Ù‡ به معنای « ذوق » است . ولی این همان واژه میزاگ
است Ú©Ù‡ در عربی مذاق Ùˆ مزاج شده است .Ùˆ سپس اعراب از مذاق ØŒ ریشه « ذوق»را ساخته اند . امروزه ما در ادبیات خود واژه ذوق را بکار میبریم Ùˆ نمیدانیم Ú©Ù‡ این واژه از ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ Kایران ØŒ از مزه ØŒ از میزاگ برخاسته است . Ùˆ سراسر تئوری شناخت Ø¹Ø±ÙØ§Ù† ایران برپایه همین : ذوق ØŒ بو ØŒ چشش ØŒ چاشنی ØŒ یک لقیه ( دیدار) ØŒ یک دم ØŒ یک نظر ØŒ یک بانگ ØŒ یک آن یا سرمه Ùˆ توتیای چشم بنا شده است .
این « مزه» یا « میزاگ » Ú©Ù‡ معربش « مذاق » است ØŒ Ùˆ بالاخره این « ذوق » در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ Ú†Ù‡ معنائی داشته است ØŸ امروزه ما معنائی Ú©Ù‡ از « ذوق Ùˆ سلیقه » داریم ØŒ بکلی با « مزه Ùˆ مذاق Ùˆ ذوق » در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اصیل ایران ØŒ ÙØ±Ù‚ دارد . ذوق ØŒ امروره ØŒ یک ØØ§Ù„ت نا آگاهانه Ùˆ ÙØ±Ø¯ÛŒØ³Øª Ú©Ù‡ ÙØ±Ø¯ در مقابل چیزها میگیرد . همچنین « ذوق » Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ به گستره هنر ست ØŒ در ØØ§Ù„یکه ØŒ « ذوق Ùˆ مزه » در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ درست با گوهر Ùˆ شیره Ùˆ جان کیهان Ùˆ هستی کار دارد ØŒ Ùˆ خدایان Ùˆ یا خدا ØŒ درست همین شیره هستی ØŒ یا شیره کیهان هستند . بهمن Ú©Ù‡ اصل نا پیداو میانی جهانست ØŒ جگر یست Ú©Ù‡ خونش را از رگها Ú©Ù‡ « ارتا واهیشت » باشد ØŒ به سراسر جهان Ù…ÛŒÙØ±Ø³ØªØ¯ . دیده شد Ú©Ù‡ خون Ùˆ شیر Ùˆ شیره گیاهان Ùˆ اشک Ùˆ عرق Ùˆ نطÙÙ‡ Ùˆ منی ØŒ همه آبند . همه « آوه » یعنی سیمرغند ØŒ خرمند ØŒ ÙØ±Ø®Ù†Ø¯ ØŒ ریمند . اکنون در زند وهومن یسن ØŒ بخش یکم ØŒ پاره چهار Ùˆ پنج Ùˆ شش ØŒ Ù…ÛŒ بینیم Ú©Ù‡ اهورامزدا ØŒ خرد هرویسپ آگاه را بسان « آب » بر دست زرتشت میریزد Ùˆ به او میگوید « ÙØ±Ø§Ø² خور» ØŒ Ùˆ این خرد، به ززرتشت» اندر میآمیزد» ØŒ Ùˆ زرتشت ØŒ با نوشیدن خرد اورمزد است Ú©Ù‡ بینش جهانی یا به سراسر سیر تاریخ پیدا میکند . همه مایعات باهم ØŒ اشه یا رود وه دائیتی یا دریای ÙØ±Ø§Ø®Ú©Ø±Øª هستند .
در Ø±ÙˆØ Ù†Ø¸Ø± کردم بی رنگ Ú†Ùˆ آبی بود ناگاه پدید آمد در آب چنان ماهی
آن آب بجوش آمد هستی بخروش آمد تا واشد و دریا شد این عالم چون چاهی
باز تابیدن ماه ( سیمرغ ) در رئØ= آب ØŒ سبب به جوش Ùˆ خروش آمدن دریای Ø±ÙˆØ Ù…ÛŒÚ¯Ø±Ø¯Ø¯.
وهمین آبرا ØŒ Ú©Ù‡ هرگونه مایعیست ØŒ اشه یا اشیر یا شیره Ù…ÛŒÚ¯ÙØªÙ†Ø¯ چون شیره Ùˆ شیر ØŒ چسبنده اند ØŒ Ùˆ جوهر هر چیزی در جهان هستند . از این رو ØŒ مکیدن Ùˆ نوشیدن این شیره هستی ØŒ اینهمانی با گوهر Ùˆ ذات جهان پیدا میکند . اینست Ú©Ù‡ هنگامی ØŒ خشم تخمگان ØŒ یعنی مسلمانان به ایران میتازند ØŒ دیده میشود Ú©Ù‡ در همین وهومن یسن میآید Ú©Ù‡ « زندگی بیمزه « شد . یعنی ذندگی ØŒ معنایش را از دست داد . زندگی ØŒ بی ØÙ‚یقت ØŒ بی Ù…ØØªÙˆØ§ ØŒ ÙØ§Ù‚د هرگونه ارزش شد . این تجربه واقعی ایرانیان از اسلام Ùˆ مسلمانان بوده است . مثلا در مجمل التواریخ Ùˆ القصص میآید Ú©Ù‡ » Ú¯ÙØª اکنون مزه زندگانی Ø¨Ø±ÙØª Ùˆ پادشاهی بکار نیاید » . وقتی وندگانی ØŒ مزه ای ندارد ØŒ پادشاهی کردن Ú†Ù‡ ارزشی دارد؟ مزه ØŒ نه تنها بمعنی شیرینی Ùˆ چاشنی Ùˆ ÙØ±Ø Ùˆ Ù…ÙØ±Ø Ùˆ خوشی آور Ùˆ ÙØ±ØÙ†Ø§Ú©Ø³Øª ØŒ نه تنها به معنای تعجب Ùˆ Ø´Ú¯ÙØªÛŒ Ùˆ طراوت Ùˆ زیبائی Ùˆ خوبی Ùˆ اجر Ùˆ پاداش است ØŒ بلکه بیان ادراک Ùˆ Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØª Ùˆ اینهمانی با شیره هستی یا خداست . چنانکه بهائ ولد ØŒ پدر مولوی ØŒ Ú©Ù‡ در بلخ میزیسته است میکوید « تا مزه همه چیزها را از خود برنگیرم ØŒ به مزه تو ای الله نرسم » . الله برای بهاء ولد ØŒ مزه دارد . این تصویریست از ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران Ú©Ù‡ در ذهن او بجای مانده است . همین بهائ ولد در جای دیگر میگوید « ادراکات من دست آموز الله است Ùˆ مزه از الله میگیرم » . یعنی ØÙˆØ§Ø³ من ØŒ مزه خودشان را از خدا میگیرند . او تصویری Ú©Ù‡ از خدای ایران دارد ØŒ به الله انتقال میدهد . یا در تاریخ بیهقی میآید Ú©Ù‡ « او را مزه نمانده است از زندگانی Ú©Ù‡ چشم Ùˆ دست Ùˆ پای ندارد» . این مزه Ùˆ ذوق Ùˆ مذاق را با شناخت ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران میتوان Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØª ØŒ نه با ترجمه تعری٠ذوق از کتابهای زیباشناسی Ùˆ هنر از غرب یا از آثار عربی . مزیدن ØŒ هم مکیدن Ùˆ هم چشیدن است . ما امروزه از « چشم » به Ùکر « دیدن» Ù…ÛŒØ§ÙØªÛŒÙ… . چشم ØŒ اندام بینائی است . چشم Ù…ÛŒ بیند . ولی در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ چشم ØŒ اندام چشائی بوده است . چشم ØŒ میچشیده است . چشم با همان نگاه ØŒ مزه یعنی شیره پنهان در درون چیزها را میچشیده است . به همین علت ØŒ به دیدی Ú©Ù‡ واقعیات را آنچنان Ú©Ù‡ هست ØŒ Ù…ÛŒ بیند ØŒ « دید عینی » میگویند ØŒ نه برای آنکه نگاهش به Ø³Ø·Ø Ú†ÛŒØ²Ù‡Ø§ Ù…ÛŒØ§ÙØªØ¯ ØŒ بلکه چون شیره هر چیزی را میچشد Ùˆ میمکد . البته مزیدن در اصل به واژه مکیدن برمیگردد . نخستین تجربه هر انسانی از مکیدن ØŒ مکیدن پستان مادر است . اینست Ú©Ù‡ انگشتان بطور Ú©Ù„ÛŒ ØŒ Ùˆ انگشت Ú©ÙˆÚ†Ú© بطور خصوصی ØŒ نماد دکمه پستان مادر بودند . از این رو در مینوی خرد میآید Ú©Ù‡ « خرد ØŒ از راه انگشت Ú©ÙˆÚ†Ú© به درون انسان میرود Ùˆ با انسان میآمیزد. چون این انگشت Ú©ÙˆÚ†Ú© ØŒ با نوک پستان مادر ØŒ اینهمانی داده میشد . مثلا درکردی « میت » هم به معنای انگشت Ú©ÙˆÚ†Ú©Ù‡ هست Ùˆ هم بمعنای « مکید» است ØŒ Ùˆ هم به معنای برجستگیست Ú©Ù‡ پستان بوده است . در کردی ØŒ یک واژه مکیدن ØŒ همین « میتین » است . یک واژه دیگر مکیدن Ú©Ù‡ همان مزیدن باشد ØŒ در کردی ØŒ میژتن Ùˆ مژتن است ØŒ Ùˆ درست واژه « میژ » هم به « Ù…Ú© » میگویند Ùˆ هم به « مسجد » . مسجد ØŒ میژگه است ØŒ چون نیایشگاه در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ جائی بوده است Ú©Ù‡ انسان ØŒ از پستان مادر جهان یا دایه به ،شیر مهر Ùˆ بینش ØŒ میمکیده است . یا به همین علت به تاریخ ØŒ میژو میگویند . انسان ØŒ آنچه در باستان روی داده است ØŒ میمکد ØŒ میمزد . انسان ØŒ تجربه نیاکانش را میمزد ومیمکد .
انسان در مکیدن شیر Ùˆ خون ØŒ جان مادر را در خود میمکد . زن Ùˆ مادر ØŒ اینهمانی با « نای » داشتند، چنانکه واژه « کانیا Ùˆ کانا » هم ذن Ùˆ هم نای است . آنچه را در رابطه با مادر میخواستند میخواستند بگویند ØŒ به « نای » باز Ù…ÛŒ تابیدند . انسان ØŒ از شیره نای است Ú©Ù‡ پیدایش Ù…ÛŒ یابد ØŒ همان معنا را داشت Ú©Ù‡ انسان ØŒ از مادر پیدایش Ù…ÛŒ یابد . Ù…Ø¹Ø±ÙØª هم از « نوشیدن شیره نای » پیدایش Ù…ÛŒ یابد . این تصویر ØŒ بسیار انتزاعی Ùˆ جهانی Ùˆ عمومی میشد ØŒ Ùˆ معانی ژرÙÛŒ پیدا میکرد . به همین علت ØŒ « هوم » Ùˆ « Ø§ÙØ´Ø±Ù‡ هوم » Ùˆ « نوشیدن از Ø§ÙØ´Ø±Ù‡ هوم« ØŒ معانی بسیار گسترده Ùˆ ژر٠داشت ØŒ Ú©Ù‡ ر اصل به معنای « پیدایش از مادر Ùˆ از نوشیدن شیر مادر » بود . چون « هوم » ØŒ همان واژه « خوم « است Ú©Ù‡ « خامه Ùˆ خام » است Ú©Ù‡ به معنای « نای » است . موبدان با Ù…Ùهوم Ùˆ تصویر « نای » دشمنی شدید داشتند . چون این Ù…Ùهوم بنیادی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران بود . « نای » ØŒ نماد « پیدایش از زنخدا » بود Ùˆ موبدان میخواستند Ú©Ù‡ اهورامزدا را جانشین این زنخدا ( خرم یا ÙØ±Ø® یا ریم) سازند . از این رو کوشیدند Ú©Ù‡ نام « هوم » را به گیاهی دیگر بدهند ØŒ Ùˆ آن گیاه را Ú©Ù‡ Ùقط زرد بود ØŒ در مراسم دینی خود بکار ببرند .
در ØØ§Ù„یکه رد پای آن درست در عربی Ùˆ کردی باقی مانده است ØŒ چون Ù†Ùوذ موبدان بدانجاها نمیرسیده است Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ زنخدائی ایران ØŒ زمانها پیش در عربستان گسترش ÛŒØ§ÙØªÙ‡ بوده است . همچنین در کردستان ØŒ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ زنخدائی ØŒ هنوز Ù…ØÚ©Ù… ریشه داشته است . در عربی ØŒ « مرانی » را به « هوم المجوس » میگویند . این مرانی Ú©Ù‡ مرکب از « مر + نای » است Ùˆ به معنای « نای همیشه رستاخیزنده Ùˆ نوشونده » میباشد ØŒ در عربی نیز همانند یاسمین دانسته
میشود. ولی یاسمین ØŒ Ú¯Ù„ روز نخستین ماه ØŒ یعنی روز خرم یا ÙØ±Ø® یا ریم است Ú©Ù‡ در الهیات زرتشتی ØŒ تبدیل به روز اهورامزدا شده است . Ùˆ ریم نیز همان شاخ Ùˆ Ù†ÛŒ است ØŒ چنانکه کرگدن را برای شاخی Ú©Ù‡ بر بینی دارد ØŒ ریما میخوانند . ولی در کردی ØŒ مرانی ØŒ به معنای یاسمین است . پس بدون Ø´Ú© ØŒ هوم ØŒ همان Ù†ÛŒ بوده است . این بود Ú©Ù‡ « Ù…Ùهوم پیادایش از Ù†ÛŒ » Ú©Ù‡ مستقیم پیدایش از زنخدا خرم باشد ØŒ در الهیات زرتشتی سپس دستکاری شده است .بدینسان Ú©Ù‡ Ú¯ÙØªÙ‡ شد ØŒ پدر جمشید، ویونگهان ØŒ Ù†ÛŒ( هوم ) را کوبید Ùˆ Ø§ÙØ´Ø±Ù‡ Ù†ÛŒ( هوم) را Ú¯Ø±ÙØª Ùˆ ازآن نوشید یا بپاداش این کار ØŒ چمشید را پیداکرد ØŒ یا ÙØ±ÛŒØ¯ÙˆÙ† Ùˆ زرتشت در اثر پاداش Ø§ÙØ´Ø±Ø¯Ù† هوم یا نوشیدن پدر Ùˆ مادرشان از این Ø§ÙØ´Ø±Ù‡ ØŒ بوجود آمده اند . از این رو نیز هوم نیز « هوم اشون » = هوم دارای « اشه = اشیره » ØŒ خوانده میشود . از شیره این نای جهان، این مادر Ùˆ دایه Ú©Ù„ جهان ( گئو کرنا ) ØŒ جمشید یا ÙØ±ÛŒØ¯ÙˆÙ† ... یا زرتشت پیدایش ÛŒØ§ÙØªÙ‡ اند . اینست Ú©Ù‡ در هوم یشت ØŒ میآید Ú©Ù‡ ( پاره 7)ØŒ ای هوم زرین ! سر خوشی ترا ÙØ±ÙˆØ®ÙˆØ§Ù†Ù… ØŒ دلیری ØŒ درمان ØŒ Ø§ÙØ²Ø§ÛŒØ´ ØŒ با لندگی ØŒ نیروی تن ØŒ Ùˆ هر گونه ÙØ±Ø²Ø§Ù†Ú¯ÛŒ را بدین جا ÙØ±Ùˆ خوانم » . البته این به معنای آن بود Ú©Ù‡ هر انسانی ØŒ مستقیما زاده از سیمرغ یا دایه جهانست . از اینرو ØŒ همه انسانها باهم برادر Ùˆ خواهر Ùˆ برابرند . Ù…Ùهوم برابری در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ ریشه بسیار ژر٠دارد . برابرند ØŒ چون همه ÙØ±Ø²Ù†Ø¯ یک مادرند Ùˆ همسرشتند ØŒ نه برای اینکه همه بیک دین یا عقیده یا شخص ایمان دارند . از اینرو نیز هنوز به عروس ØŒ وایو ( بیو ) Ùˆ سنه Ú¯ÙØªÙ‡ میشود ØŒ Ùˆ هردو نام سیمرغند . پس هر انسانی ØŒ در اثر همین شیره نائی Ú©Ù‡ از خون Ùˆ پستان مادر به او رسیده ØŒ میتواند به هر گونه ÙØ±Ø²Ø§Ù†Ú¯ÛŒ برسد . در اثر نوشیدن از این Ø§ÙØ´Ø±Ù‡ هوم ( شیر مادر ) است Ú©Ù‡ جمشید Ùˆ ÙØ±ÛŒØ¯ÙˆÙ† ØŒ شاه میشوند Ùˆ آن آرملنهای بزرگ را انجام میدهند Ùˆ زرتشت پیامبر نوین قداست جان میگردد . ÙØ±Ø²Ø§Ù†Ú¯ÛŒ ØŒ بهره همه از شیر مادراست . همچنین در همین هوم یشت، پاره بیست Ùˆ پنج میآید Ú©Ù‡ – ای هوم ØŒ خوشا به روزگار تو Ú©Ù‡ به نیروی خویشتن ØŒ شهریار کامروائی » . این « شهریاری با نیروی خویش » Ú©Ù‡ « ØØ§Ú©Ù…یت پیدایش ÛŒØ§ÙØªÙ‡ از خود » باشد ØŒ در اثر همین مکیدن شیر از پستان مادر ØŒ Ùˆ خوردن خون از نا٠در Ø´Ú©Ù… مادر است . به عبارت دیگر ØŒ هرکسی از خود Ùˆ به خود ØŒ شهریاری است . ØÚ©ÙˆÙ…ت ÙˆØØ§Ú©Ù…یت از خود انسان ØŒ سرچشمه میگیرد . این دو اندیشه بنیادی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ با تئوری سیاسی موبدان زرتشتی Ùˆ موبدان میترائیسم سازگار نبود ØŒ بلکه با الهیات آنها در تضاد بود . اینست Ú©Ù‡ Ù…Ùهوم « مزه + میزاگ در پلوی Ú©Ù‡ معربش مذاق است » معنای بسیار ژرÙÛŒ داشته است . وظیÙÙ‡ یا خویشکاری همه ØÙˆØ§Ø³ انسان ØŒ همین مکیدن Ùˆ مزیدن ØŒ یعنی جذب شیره اشیاء جهان در خود بوده است . ØØ³ ØŒ Ùوق العاده اهمیت داشته است . مزیدن Ùˆ مکیدن ØŒ تنها کار دهان نبوده است ØŒ بلکه همه ØÙˆØ§Ø³ در این کار بودند . همه ØÙˆØ§Ø³ ØŒ با شیره چیزها در جهان کار داشتند . هر ØØ³ÛŒ با Ù…ØØ³ÙˆØ³Ø´ ØŒ رابطه عشقی ØŒ رابطه ذوقی ( میزاگی ) دارد . از همین زمینه است Ú©Ù‡ اندیشه های مولوی بلخی بر خاسته است . مولوی برای شناخت ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اصیل ایران ( زنخائی ) همان اندازه اهمیت Ùˆ مرجعیت دارد Ú©Ù‡ ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ . مولوی میگوید
آن مه که زپیدائی ، در چشم نمیآید جان از مزه عشقش ، بی گشن همی زاید
عقل از مزه بویش و ز تابش آن رویش هم خیره همی خندد ، هم دست همی خاید
جان از مزه عشق به ماه ØŒ Ú©Ù‡ در دیدن ماه پدید میآید ØŒ بدون گشن ØŒ میزاید . البته ماه ØŒ همان سیمرغست . جان از مزیدن سیمرغ ØŒ در دیدن ماه ØŒ آبستن میشود . اینست Ú©Ù‡ سراسر ØÙˆØ§Ø³ پنجگانه انسان، اندامهای آمیزشی Ùˆ آمیزندگی با چیزها در گیتی هستند . ما Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡ نشده ایم Ú©Ù‡ برچیزها ØŒ بر جانوران ØŒ بر طبیعت ØŒ غلبه Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت کنیم ØŒ بلکه همه ØÙˆØ§Ø³ ما ØŒ Ùˆ خردی Ú©Ù‡ از تجربیات این ØÙˆØ§Ø³ ما پیدایش Ù…ÛŒ یابد ØŒ همه ذوق عشق ورزی با این طبیعت دارند . از این رو انسان ØŒ وجودی « ذوقی » است .
دروازه هستی را جز ذوق مدان ای جان این نکته شیرین را در جان بنشان ای جان
زیرا عرض و جوهر ، از ذوق برآرد سر ذوق پدر و ما در ، کردت مهمان ای جان
هرجا Ú©Ù‡ بود ذوقی ØŒ زآسیب دو Ø¬ÙØª آید زان یک شدن دوتن ØŒ ذوقست نشان ایجان
هر ØØ³ به Ù…ØØ³ÙˆØ³ÛŒ ØŒ Ø¬ÙØªØ³Øª یکی گشته هر عقل به معقولی ØŒ Ø¬ÙØª Ùˆ نگران ایجان
رد پای این اندیشه در گزیده های زاد اسپرم بخوبی باقیمانده است . همه امشاسپندان Ú©Ù‡ در اصل ØŒ شامل همه خدایان ایران بوده است ØŒ ÙˆÙقط در الهیات زرتشتی Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ به Ù‡ÙØª امشاا سپند گردیده است ØŒ همه شبها با جهان از نو میآمیختند . یعنی همه جهان ØŒ مزه Ùˆ ذوق خدایان را داشتند . در گزیده های زاد اسپرم دربخش سی Ùˆ پنجم میآید Ú©Ù‡ ( پاره سی Ùˆ نهم ) « هنگامی Ú©Ù‡ زمان شب ÙØ±Ø§Ø±Ø³Ø¯ ØŒ امشاسپندان به نمادهای مادی خویش آمیزند ØŒ اورمزد به سوشیانس ØŒ Ùˆ همه مردمان ØŒ Ú©Ù‡ تا ØŒ پاک کام ØŒ نیک اندیش Ùˆ استوار جای Ùˆ دارای سزشت تغییر نا پذیر باشند . بهمن به گوسپندان ØŒ اردیبهشت به آتشها ØŒ شهریور به Ùلزات ØŒ سپندارمذ به زمینها ØŒ خرداد به آبها ØŒ امرداد به گیاهان Ú©Ù‡ تا جدا جدا به سرشت خویش به پاکی Ùˆ به استواری ØŒ تا سپند مد گاه به مینوی اندر نمادهای مادی خویش هستند ». این اندیشه اصلی بوده است Ú©Ù‡ به زمانهای رستاخیز اÙکنده شده است . همین رد پا Ú©Ù‡ در روایات زرتشتی باقی مانده است ØŒ ØÚ©Ø§ÛŒØª از آن میکند Ú©Ù‡ همه امشاسپندان یا خدایان ایران ØŒ هرشبی با Ú©Ù„ هستی میآمیزند ØŒ Ùˆ مزه Ùˆ ذوق Ùˆ میزاگ Ùˆ مذاق ØŒ پیآیند عشق ورزی خدایان با گیتی ØŒ آمیختن خدایان با گیتی است . از این ذوق خدایان Ùˆ گیتی ØŒ همگوهر هم میشوند .