منوچهرجمالی----سراندیشه دموکراسی Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران
منوچهرجمالی
سراندیشه دموکراسی Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران
«خرّم روز» ، هزاره ها،جشن دموکراسی بوده استاز روز یکم تا هشتم ماه ( دسامبر )
روز ۲۲ تا ٢۴ دی ( دسامبر )
روز جشن زایش جمشید وخورشید باهمست
دی و دسامبر ، هر دو دراصل ماه دهم بوده اند
خورشید و جمشید
( نخستین انسان ) همزادند
چهار جشنی Ú©Ù‡ در آغاز چهار Ù‡ÙØªÙ‡ ماه٠دی ( دسامبر ) ØŒ
بنام عیسی Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ میشوند ØŒ جشنهای ایرانی اند
« ملتی که جشنهایش را
از دست میدهد ، بی هوّیت میشود »
امروزه ما در اثر ÙØ±Ø§Ù…وش ساختن ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ زمستان را چون موسم سرماست ØŒ میانگاریم Ú©Ù‡ پیشوند « زم » در واژه « زمستان » ØŒ به معنای « سرما » است . کار برد این چنین شیوه ای ØŒ راه وارونه کردن Ùˆ بی معنا ساختن ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانست . ما به گونه ای دیگر ØŒ نامگذاری یا واژه سازی میکنیم ØŒ Ú©Ù‡ پیشینیان ما کرده اند . زمستان ØŒ در اصل به معنای « شهر٠رام ØŒ خدای موسیقی Ùˆ رقص Ùˆ شعر Ùˆ بینش » بوده است ØŒ چون « زم » پیشوند نام زمستان ØŒ یکی از نامهای « رام » است . رام یا « زم » ØŒ همان خدائیست Ú©Ù‡ رومیها ØŒ اورا « ونوس » Ùˆ یونانیها ØŒ « Ø¢ÙØ±ÙˆØ¯ÛŒØª » Ùˆ عربها آنرا « زÙهره » مینامند Ú©Ù‡ معرب واژه پهلوی « Ø²Ø§ÙˆÙˆÙØ± » میباشد .
رام یا « رام جیت » Ú©Ù‡ به معنای « رام Ù†ÛŒ نواز » Ùˆ یا « رام جشن ساز » است ØŒ خدائی بود Ú©Ù‡ سراسر موسم سرما را تبدیل به ماههای بزم Ùˆ جشن Ùˆ رقص Ùˆ موسیقی Ùˆ همپرسی Ùˆ Ú¯ÙØªÚ¯Ùˆ میکرد . ما به سرما میاندیشیم ØŒ Ùˆ آنها به جشن میاندیشیده اند . در کردی ØŒ « زه ما » به معنای پایکوبیست ØŒ Ùˆ « زه ماون » بزم Ùˆ جشن عروسی است . چنانکه Ú¯Ù„ زنبق ØŒ در ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ ØŒ Ú¯Ù„ « زم + بغ » یا Ú¯Ù„ « خدای رام » بوده است . Ùˆ در ترکی Ú©Ù‡ به جشن « بیرام » میگویند ØŒ همان واژه Ø§ÙØºØ§Ù†ÛŒ « بگرام » است Ú©Ù‡ به معنای « خدای رام » است ØŒ چون بگ همان بغ است ØŒ Ú©Ù‡ اساسا به معنای « زنخدا » بوده است ØŒ Ùˆ صوÙیها ØŒ « سماع » را از همین پیشینه دارند ØŒ Ùˆ واژه سماع ØŒ از همین ریشه « زم Ùˆ زَما » آمده است ØŒ چنانکه چاه زمزم در Ù…Ú©Ù‡ ØŒ چاهی منسوب به این خدا بوده است ØŒ چنانکه به « کعبه » نیز روزگاری ØŒ « بَیدَر » Ù…ÛŒÚ¯ÙØªÙ‡ اند ØŒ Ùˆ « بیدر = ÙˆÙŽÛŒ + در » ØŒ معکوس ØŒ همان واژه « دروای » است Ú©Ù‡ نام دیگر « رام » در اوستا است .
از اینگذاشته ØŒ همین رام ØŒ خدای زمان ØŒ Ùˆ خود « زمان » بوده است ØŒ چون از پیشوند واژه « زمان » میتوان بخوبی آنرا شناخت . نام دیگر زمان Ú©Ù‡ « زَر ÙˆÙŽÙ† » نام او بوده است ØŒ چون در تØÙÙ‡ ØÚ©ÛŒÙ… موءمن ØŒ دیده میشود Ú©Ù‡ « ورد الزروانی » ØŒ Ú¯Ù„ خیری است ØŒ Ùˆ خیری یا هیری ( در کردی ) بنا بر بندهشن ØŒ Ú¯Ù„ رام است . به عبرت دیگر ØŒ زمان ØŒ به معنای « جایگاه Ùˆ خانه رام » میباشد . زمان ØŒ خانه جشن است . انسان به جهان میآید ØŒ تا گیتی را ØŒ تا زندگی را ØŒ تا اجتخاع را ØŒ جشنگاه سازد . خرد انسانی ØŒ خرد شاد Ùˆ خندان Ùˆ مبتکر ونوآور Ùˆ قانونساز Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت Ø¢ÙØ±ÛŒÙ† است . « بهمن » Ú©Ù‡ به معنای « اصل اندیشیدن ٠به » یا « به اندیشی » است ØŒ نام دیگرش ØŒ « بزمونه » است Ú©Ù‡ به معنای « اصل بزم » است . پس « ÙØ¨Ù‡ اندیشیدن » ØŒ آنست Ú©Ù‡ خرد ØŒ آنگونه بیندیشد Ú©Ù‡ سراسر اجتماع را ØŒ چگونه میتوان همیشه شاد Ùˆ خندان » نگاه داشت .
این بهمن ØŒ « اَرکه » ØŒ یعنی « اصل ساماندهی Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت کردن » بود . پس ØÚ©ÙˆÙ…ت کردن Ùˆ سامان دادن به اجتماع ØŒ به این غایت بود Ú©Ù‡ با اندیشیدن ØŒ به گونه ای نظام به اجتماع داده شود Ú©Ù‡ همه مردمان ØŒ خندان Ùˆ شاد باشد . ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران Ú©Ù‡ از مردم ایران تراویده بود ØŒ ØÚ©ÙˆÙ…ت را بر شالوده « بهمن Ùˆ هما » نهاده بودند . Ù‡Ùما ØŒ در میان مردم ØŒ همان « ارتا ÙØ±ÙˆØ¯ » Ùˆ یا ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ÛŒÙ† بود . بهمن ØŒ جگر اجتماع بود Ú©Ù‡ میان اجتماع باشد ØŒ Ùˆ جگر ØŒ سرچشمه خون است Ú©Ù‡ همه تن را تغذیه میکند ØŒ Ùˆ همه بدن را گرم نگاه میدارد . خون Ú©Ù‡ در کردی ØŒ « هون » است ØŒ به معنای « بهم Ø¨Ø§ÙØªÙ† Ùˆ بهم رشته کردن » است . « ارتا » Ú©Ù‡ به معنای قانون Ùˆ عدالت است ØŒ نام « رگها » نیز هست . Ú©Ù‡ در غرب هنوز نام رگها ( arterie ) مانده است . ارتا ØŒ یا قانون Ùˆ عدالت ØŒ رگهائی هستند Ú©Ù‡ خون ٠بهمن ØŒ یا اصل آشتی Ùˆ خرّمی Ùˆ بزم Ùˆ اصل بهم Ø¨Ø§ÙØªÙ† را به سراسر هیکل اجتماع میرسانند . چگونه با بهمن میتوان ØŒ از اجتماع ØŒ یک جرگه عشق ØŒ یا جرگه لوی درست کرد ØŒ ودرست واژه جرگه ØŒ همان واژه جگر است ( جرگ = جگر ) . جرگه ØŒ همان انجمن بهمنی است . به عبارت دیگر ØŒ خرد ØŒ با ÙØ¨Ù‡ اندیشی ØŒ خون بهم باÙنده ØŒ تولید میکند Ú©Ù‡ با آن ارتا ØŒ سراسر وجود اجتماع را ØŒ هم سیراب Ùˆ زنده میکند ØŒ Ùˆ هم به هم پیوند میدهد ØŒ Ùˆ یک جرگه Ùˆ انجمن میسازد ØŒ Ùˆ در کار Ùˆ جنبش نگاه میدارد . این خون ٠بهم باÙنده Ú©Ù‡ اصل بزم ØŒ یعنی گوهر بهمن است ØŒ ارتا در سراسر اجتماع میگسترد . ایرانیان در هزاره پیش ØŒ در این تصاویر بهمن Ùˆ ارتا ØŒ Ú©Ù‡ خرد Ùˆ قانون باشد ØŒ Ùˆ متناظر با جگر Ùˆ رگها هستند ØŒ اندیشه هائی بسیار ژر٠در باره ØÚ©ÙˆÙ…ت Ùˆ عدالت Ùˆ قانون Ú¯ÙØªÙ‡ اند Ú©Ù‡ ارزشهای پایدار ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیاسی ما خواهد ماند .
البته ایرانیها ØŒ نمیتوانستند Û²Ù¥Û°Û° سال صبر کنند Ùˆ انتظار بکشند ØŒ تا مردم شهر آتن ØŒ ØÚ©ÙˆÙ…تی بنام دموکراسی پدید آورند . همیشه مبتکر ØŒ نخستین نام را به پدیده تازه میدهد . Ùˆ چون ایرانیان ابتکار تشکیل این نظام را داشتند ØŒ به آن ØŒ نام « شهر خرّم » را دادند . دموکراسی Ú©Ù‡ پیشتر ایرانیان آنرا « شهر خرّم » نامیده اند ØŒ نوع ساماندهی دریک چهارچوبه Ú©ÙˆÚ†Ú© است . ØØªØ§ روسو ØŒ در کتاب قرارداد اجتماعیش ØŒ در همان سطرهای آخر کتابش مینویسد Ú©Ù‡ دموکراسی ØŒ دریک شهر Ú©ÙˆÚ†Ú© قابل تØÙ‚Ù‚ است ØŒ نه در یک کشور وسیع مانند امپراطوری ایران . هنوز اندیشه نمایندگی ( Representation ) یا دموکراسی پارلمانی پیدا نشده Ùˆ رشد نکرده بود . این بود Ú©Ù‡ در یونان هم ØŒ دموکراسی در شهر آتن پدید آمد . از اینگذشته ØŒ مسئله امنیت Ú©Ù‡ در آن روزگار ØŒ بزرگترین مسئله بود ØŒ برای آتن بسیار ناچیز بود . از یک سویش دریا Ùˆ از سوی دیگرش ØŒ کوهسار بود Ú©Ù‡ کمتر کسی جرئت هجوم به آن داشت . چنانچه در اروپا نیز ØŒ نخست دموکراسی در انگلستان پدید آمد ØŒ چون از همه سویها ØŒ دریا آنرا ÙØ±Ø§Ú¯Ø±Ùته بود . مسئله امنیت Ú©Ù‡ هزاره ها بزرگترین مسئله اجتماع بود ØŒ برای انگلستان وجود نداشت ØŒ یا بسیار ناچیز بود . طبعا سیاست Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت ØŒ زود تر متوجه مسائل ساماندهی درون اجتماع شد . ولی ایران در Ú©ÙÙ„ ØŒ دشت وسیع Ùˆ ازهمه سو باز است . ایران ØŒ میدان عبور ومرور قبائل مهاجم بوده است .
طبعا ساماندهی دموکراتیک در چهارچوبه های Ú©ÙˆÚ†Ú© نیز در ایران بوده است ØŒ هرچند Ú©Ù‡ درتاریخ ثبت نشده است . همان واژه دموس Demos را Ú©Ù‡ پیشوند دموکراسی است ØŒ به روستائیان اطرا٠شهر آتن Ù…ÛŒÚ¯ÙØªÙ†Ø¯ ØŒ نه به اهالی آتن . این روستائیان Ú©Ù‡ درجنگ آتنیان با هخامنشیان شرکت کرده بودند ØŒ پس از پیروزی بر هخامنشیان ØŒ مطالبه ØÙ‚ شرکت خود را در ØÚ©ÙˆÙ…ت داشتند . البته نکته ØŒ ÙØ±Ø§ØªØ± از این مشارکت در جنگ است . روستائیان در آن روزگار ØŒ پایه اصلی اقتصاد بودند . طبعا سائقه آزادی Ùˆ استقلال ٠نیرومندی داشتندند ØŒ چنانچه در شاهنامه رد پای آن بخوبی باقیمانده است . در داستان جم میآید Ú©Ù‡ :
نسودی ( کشاورز ) ، سه دیگر گره را شناس
کجا نیست برکس از ایشان سپاس
بکارند و ورزند و خود بدروند بگاه خورش ، سرزنش نشنوند
ز ÙØ±Ù…ان ØŒ سر آزاده Ùˆ ژنده پوش وز آواز بیغاره ØŒ آسوده گوش
تن آزاد Ùˆ آباد گیتی بروی برآسوده از داور Ùˆ Ú¯ÙØªÚ¯ÙˆÛŒ
Ú†Ù‡ Ú¯ÙØª آن سخنگور آزاده مرد Ú©Ù‡ آزاده را ØŒ کاهلی بند کرد
این ویژگی را باچنین تکراری ØŒ به هیچکدام از اقشار Ùˆ طبقات دیگر ØŒ نسبت نداده است ( نه به ارتشتاران ØŒ نه به Ø±ÙˆØØ§Ù†ÛŒÙˆÙ† ØŒ نه به پیشه وران ) . Ùˆ همین سنت آزادیخواهی Ùˆ آزادگی ØŒ سپس نیز میان روستائیان Ùˆ دهقانان ایران ØŒ هزاره ماند Ú©Ù‡ در جنبشهای خرمدینی ( نامهای گوناگون این زنخدا ØŒ سبب شده است Ú©Ù‡ همه Ù…ÛŒ پندارند ØŒ این جنبشها ØŒ پراکنده Ùˆ مختل٠بوده اند ØŒ در ØÙ„یکه ØŒ همه به همین ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ØŒ Ú©Ù‡ نامهای مختل٠داشته است بر میگشته است ) برضد اسلام برخاست ØŒ Ùˆ سپس در جوانمردان Ùˆ رندان Ùˆ عیاران Ùˆ صوÙیان ØŒ این پیشینه آزادیخواهی ØŒ زنده بجای ماند . صوÙÛŒ ØŒ نه با پشمینه پوشی ØŒ نه با سایبانی Ú©Ù‡ صÙÙ‡ نامیده میشود ØŒ کار دارد ØŒ بلکه « صو٠» نام « نای » بوده است . Ùˆ از نای ØŒ هم جامه Ù…ÛŒ Ø¨Ø§ÙØªÙ‡ اند ØŒ هم بوریا Ùˆ ØØµÛŒØ± Ù…ÛŒØ¨Ø§ÙØªÙ‡ اند ØŒ هم سایبان میساختنه اند ØŒ Ùˆ این سکوهای سایه دار ØŒ بنام همین نای ها ( ØØµÛŒØ± سق٠) نامیده میشده است ØŒ Ùˆ هم امروزه صندلیهای Ø±Ø§ØØªÛŒ بنام « Ø³ÙˆÙØ§ sofa » میسازند ØŒ Ùˆ از آنجا Ú©Ù‡ نای ØŒ اصل آواز بوده است ØŒ Ùˆ گلو Ùˆ گردن ØŒ چون نای بوده است ØŒ Ùˆ این همانی با « رام ØŒ خدای Ù†ÛŒ نواز Ùˆ شعر Ùˆ شناخت Ùˆ آواز » دارد ØŒ معنای آگاهی Ùˆ دانش Ùˆ رهبری کردن Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است ØŒ Ùˆ پسوند٠واژه « Ùیلسو٠» یونانی ØŒ از همین ریشه برخاسته است . از اینگذشته ØŒ ارتا ØŒ Ú©Ù‡ خدای قانون Ùˆ عدالت است ØŒ همان واژه ایست Ú©Ù‡ در عربی ØŒ ارض شده است Ú©Ù‡ کشاوز Ùˆ دهقان درآن ریشه دارد ØŒ Ùˆ ارتا ( واهیشت ) Ú©Ù‡ روز سوم است ØŒ مشهور به « Ø³Ø±ÙØ±Ø§Ø² » ØŒ یعنی سرکش Ùˆ گردنکش Ùˆ طغیانگر است .
Ú¯ÙØªÙ‡ شد Ú©Ù‡ دÙموس ØŒ پیشوند دموکراسی ØŒ روستائیان دور آتن بودند نه خود آتنیان . در واقع دموکراسی ØŒ سرکشی دهقانان برضد شهریان بوده است . ولی همین آتنیان ØŒ در دموکراسی Ú©Ù‡ خود تأسیس کردند ØŒ خود٠همین مردم ØŒ ØÙ‚ تجاوز Ùˆ تصر٠و استثمار ØŒ در جزایر دیگر Ùˆ شهرهای دیگر Ùˆ سیسیل به ØÚ©ÙˆÙ…ت دموکرات خود دادند . آتنیان دموکرات ØŒ بر پایه برده داری در داخل آتن ØŒ Ùˆ تجاوز خواهی Ùˆ استعمار طلبی Ùˆ تØÙ…یل اراده خود بر سایر بخشهای یونان Ùˆ ÙØ±Ø§Ø³ÙˆÛŒ آن ØŒ میزیستند . ما Ùقط به یک رویه پدیده ها مینگریم . در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران مردمساری ( شهر خرم ) با هد٠و غایت تجاوز Ùˆ دستبرد Ùˆ استثمار سایر ملل Ùˆ اقوام ØŒ ØÚ©ÙˆÙ…ت دلبخواه یا « شهریور » نیست ØŒ بلکه غایت مردم ایران از همان آغاز ØŒ « مردمی سالاری » بود ØŒ نه « تشکیل اجتماع مردم ØŒ Ú©Ù‡ همه Ù‡Ø¯ÙØ´Ø§Ù† باهم ØŒ غارتگری Ùˆ استثمار Ùˆ تجاوز باشد » . بهمن ØŒ Ú©Ù‡ « ارکه یا اصل » ØÚ©ÙˆÙ…ت در ایران بوده است ØŒ نه تنها مردمسالاری میخواهد ØŒ بلکه مردمی سالاری میخواهد . بهمن ØŒ اصل ضد خشن ØŒ یعنی ضد قهر Ùˆ تجاوز Ùˆ پرخاشگری ØŒ Ùˆ اصل قداست جان Ùˆ اصل همپرسی انسانها باهم ØŒ Ùˆ اصل همپرسی انسان با خداست . رویه مشترک دموکراسی آتن با دموکراسیهای غرب Ú©Ù‡ دموکراسی آتن ØŒ سرمشقشان شد ØŒ در اینست Ú©Ù‡ « بار تأمین Ø±ÙØ§Ù‡ Ùˆ ØÙ‚وق مساوی درون اجتماع خود » را بر دوش سایر ملل ØŒ Ù…ÛŒ نهند ØŒ همانسان Ú©Ù‡ دموکراسی آتن ØŒ تأمین سعادت خود را در داخل ØŒ بردوش نه دهم یا سه چهارم بردگان نهاده بود Ú©Ù‡ در آتن میزیستند . همانسان Ú©Ù‡ امروزه دموکراسیهای غرب ØŒ بار سعادت خود را ØŒ بر دوش بازارهای ÙØ±ÙˆØ´ ملل دیگر ØŒ نهاده اند . بدینسان از همان بÙÙ† ØŒ سعادت جامعه خود ØŒ با سلب سعادت از جامعه دیگران گره خورده است . اگر ما میخواهیم دموکراسی ØŒ به مدل غرب بسازیم ØŒ باید ایرانی قدر تمند بسازیم Ú©Ù‡ بداند چگونه سعادت خود را با قیمت « سلب سعادت از ملل دیگر » بخرد . آیا ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ چنین دموکراسی را میخواهد ØŸ
این تز مارکس Ú©Ù‡ « دزدیدن ارزش ٠اضاÙÙ‡ کار ٠کارگران غرب ØŒ سبب پیدایش تجمع Ùˆ تمرکز سرمایه شد ØŒ استدلالیست برای دلخوش کردن غربیان ØŒ Ùˆ برای زدودن دغدغه وجدانشان . دموکراسیهای غرب Ùˆ مردم غرب ØŒ نمیخواهند Ú©Ù‡ دغدغه وجدان داشته باشند ØŒ چون دغدغه وجدان ØŒ از سعادت میکاهد . علت توده شدن سرمایه در غرب ØŒ پیآیند چپاول کردن منابع معدنی Ùˆ طبیعی ØŒ از خاور Ùˆ از آمریکای جنوبی بود . در غرب ØŒ پرولتاریا Ùˆ کارگاران ØŒ میخواستند Ùˆ میخواهند Ú©Ù‡ دراین « مال چپاول شده از خارج » ØŒ بطور برابر ØŒ شریک باشند . پس مسئله ما ØŒ مسئله « مردمسالاری بطور Ú©Ù„ÛŒ با نمونه غربی » نیست ØŒ بلکه مسئله ما ØŒ مسئله « مردمی سالاری مردمان » است . ما میخواهیم بهمن ØŒ Ú©Ù‡ هم « اصل همپرسی » Ùˆ هم اصل « قداست جان » است ØŒ بنیاد مردمسالاری Ùˆ مردمی سالاری باشد . نه تنها همپرسی مردمان ØŒ Ú©Ù‡ دیالوگ Ùˆ Ø¨ØØ« Ùˆ ØªÙØ§Ù‡Ù… میباشد ØŒ بلکه همپرسی ØŒ به غایت رعایت « قداست٠جانها ØŒ بدون تبعیض » . تقسیم برابر اموال غارت شده ØŒ Ú†Ù‡ در اشکال بدوی تاریخیش مانند اسلام ØŒ Ú†Ù‡ در شکلهای تازه اش Ú©Ù‡ پانصد سالست متداول شده است ØŒ میان شهروندان خود ØŒ برضد ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانست . تقسیم برابر اموال غارت شده ØŒ اندیشه ای بود Ú©Ù‡ قرآن بر آن بنا نهاده شده است ØŒ Ùˆ با اندیشه « جهاد مقدس دینی » چنان آمیخته شده Ú©Ù‡ از هم جدا ناپذیرند . در جهاد ØŒ اموالی Ú©Ù‡ به غنیمت Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ میشد ØŒ جز بخش از آن Ú©Ù‡ به Ù…ØÙ…د یا Ø®Ù„ÙØ§Ø¡ میرسید ØŒ بقیه بطور برابر ØŒ میان شرکت کنندگان در جهاد ØŒ پخش میگردید . براین پایه ØŒ اقتصاد اسلام بنا نهاده شد . جهاد ØŒ غارت کردن را مقدس میساخت . در غارتکردن ØŒ مسلمانها Ùˆ اعراب ØŒ نه تنها دغدغه وجدانی نداشتند ØŒ بلکه آنرا یک عمل مقدس هم میدانستند . مقدس ساختن چاپیدن یا استثمار ØŒ بنیاد کاپیتالیسم نیز هست ØŒ Ùقط با اند Ú©ÛŒ ØªÙØ§ÙˆØª » . سائقه « آز » با « غایت والائی » ØŒ یا با « غایت خدائی » پیوند داده میشود . آز ØŒ خود را در زیر پوشش آن غایت ØŒ نه تنها میپوشاند ØŒ بلکه خود را مقدس میسازد . این آز ØŒ بدون هیچ شرمی ØŒ خود را در صØÙ†Ù‡ دین Ùˆ در صØÙ†Ù‡ تاریخ Ùˆ مدنیت ØŒ نشان میدهد ØŒ Ùˆ به آن Ø§ÙØªØ®Ø§Ø± میکند . موء من ØŒ در ØÛŒÙ†ÛŒ Ú©Ù‡ در ته دلش برای ارضاء آز خودش چپاول میکرد ØŒ باور دارشت Ú©Ù‡ برای پیشبرد امر الهی ØŒ خون میریزد ØŒ واز دیگران به ØÙ‚ ØŒ سلب مالکیت Ùˆ سعادت میکند ØŒ چون همه این ملل Ùˆ سعادت را الله به ارث ØŒ به او داده است . این دو غایت ØŒ چنان بهم آمیخته اند Ú©Ù‡ نمیتوان آنهارا از هم جدا ساخت . همین به هم آمیختن دو غایت ØŒ در غرب هم به Ø´Ú©Ù„ دیگری صورت Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ Ùˆ میگیرد ØŒ Ùˆ از آن صورت بدوی عربی + اسلامیش بیرون آمده است ØŒ Ùˆ مدرنتر ØŒ Ùˆ ختا « Ù¾ÙØ³Øª مدرنتر » شده است . غایت « خود پرستی » ØŒ با غایت « سعادت جهانی » به هم چسبانیده میشوند ØŒ ولی این خودی Ú©Ù‡ پرستیده میشود ØŒ مانند مسیØÛŒØª Ùˆ اسلام ØŒ تنها آسمانی نمی ماند ØŒ بلکه بیش از ØØ¯ ØŒ زمینی میشود .
برگردیم به اندیشه دموکراسی در آتن . آنچه در دموکراسی آتن ØŒ مهم هست ØŒ همین پیدایش « سپیده دم اندیشه ساماندهی اجتماع بوسیله خود اجتماع » « در تاریخ » است . البته ØŒ هر پیدایشی ØŒ روندی دارد . Ùˆ بهترین اندیشه ها ØŒ بر زمینه ای تاریک Ùˆ یا آلوده میرویند ØŒ Ùˆ با خود در آغاز ØŒ بسیار ناخالصی دارند . ولی این اندیشه ساماندهی اجتماع بوسیله خود اجتماع ØŒ پیش از این « رویداد تاریخی » در آتن ØŒ پیش از تاریخ ØŒ در خود ایران هم بوده است . پیدایش بسیاری از پدیده ها ØŒ در درازای تاریخ نبوده است ØŒ بلکه بسیاری از پدیده های بزرگ ØŒ پیش از تاریخ کش٠شده اند . همه داروهای گیاهی Ú©Ù‡ پزشکی برپایه آن بنا نهاده شده ØŒ پیش از تاریخ ØŒ کش٠شده اند . علت اینکه « پژوهش کار برد گیاهان » یاد آروی شد . اینست Ú©Ù‡ در وندیداد دیده میشود Ú©Ù‡ شهریور ØŒ یا ØÚ©ÙˆÙ…تگری دلپسند مردم ØŒ همانند همین « پژوهش ÛŒØ§ÙØªÙ† گیاهان داروئی » شمرده میشود . َخشَترات Ú©Ù‡ ØÚ©ÙˆÙ…ت باشد ØŒ باید داروی دردها را بیازماید Ùˆ بجوید ØŒ تا بتواند جانها را بپرورد ودرد های مردمان را بکاهد . قانون Ùˆ نظام ØŒ بر پایه اصل پژوهش زندگی Ùˆ جانپروری اوقراردارد ØŒ نه بر نسخه های از پیش پیچیده ØŒ Ùˆ امر Ùˆ ØÚ©Ù… تغییر ناپذیر . همین آسپرین ØŒ هزاره پیش ØŒ از پوست درخت بید Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ میشد Ú©Ù‡ یک نامش « ÙˆÛŒ » است Ú©Ù‡ همان رام است ØŒ ونام دیگر بید ØŒ بهرامه است . موقعی Ú©Ù‡ این ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سرکوبی شد ØŒ دیگر نمیشد ØŒ دم از خود زنخدا زد . آنگاه ØŒ رام را Ú©Ù‡ معشوقه بهرام بود Ùˆ Ø¬ÙØªÛŒ بود Ú©Ù‡ از آن جهان Ùˆ انسان میروئید ØŒ بهرامه خواندند . مثل امروز Ú©Ù‡ در کشورهای اسلامی ØŒ یک زن را بنام پسرش میخوانند نه بنام خودش . مثلا میگویند : والده آقا مصطÙÛŒ . مصطÙÛŒ ØŒ آقا میشود ØŒ ولی شرم از بردن نام مادرش هست . این ØŒ برترین توهین به زن Ùˆ خوارشماری زن هست . در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ اندیشه « مردمی سالاری مردمان » ØŒ در شهرهائی واقعیت Ù…ÛŒ ÛŒØ§ÙØª Ú©Ù‡ به آن نام « شهر خرم » میدادند . این شهرها ØŒ سورستان ØŒ یا سور آباد یا سور هم نامیده میشدند . چنانچه در کردی ØŒ به همین بید ØŒ سوره بی ( سوره ÙˆÛŒ ) میگویند Ú©Ù‡ نشان میدهد Ú©Ù‡ سور ØŒ ØµÙØª رام است . یا به Ú¯Ù„ تاج خروس ØŒ Ú©Ù‡ Ú¯Ù„ بستان Ø§ÙØ±ÙˆØ² باشد ØŒ Ùˆ این همانی با ÙØ±ÙˆØ¯ÛŒÙ† ( ارتا ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ ) دارد ØŒ سوراو میگویند . Ùˆ سوران ØŒ یکی از چهار لهجه اصلی زبان کردیست . Ùˆ این نشان میدهد Ú©Ù‡ رام Ùˆ ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ÛŒÙ† ( = خرد ) خدای آنها بوده است . با دانستن این واژه ها ØŒ میتوان به بررسی « بهمن نامه » Ùˆ همچنین « درخت آسوریگ » پرداخت ØŒ Ùˆ از آنها ØŒ راه را به ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اصیل ایران گشود . نام خرّم ØŒ مردمی مالاری مردمان را مینماید ØŒ نه ØÚ©ÙˆÙ…ت مردمان ØŒ بدون مردمی را . در این مدنیت ØŒ بقول ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ : « دل مردم از خرّمی ØŒ شاد بود » . باید معنای تصویر خرّم را بشناسیم تا بتوانیم بدانیم Ú©Ù‡ « جشن خرّم را Ú©Ù‡ مردم بنام جشن برابری Ùˆ برادری ØÚ©ÙˆÙ…ت با ملت برگزار میکردند ØŒ چرا این جشن ØŒ جشن اینهمانی ØÚ©ÙˆÙ…ت با ملت ØŒ جشن اندیشه ØÚ©ÙˆÙ…ت در خدمت خواستهای مردمی ملت بوده است . چرا مردم ایران ØŒ هزاره ها این جشن را Ù…ÛŒÚ¯Ø±ÙØªÙ†Ø¯ ØŸ چون مردمان ایران ØŒ همیشه در Ù¾ÛŒ واقعیت بخشی این آرمان بزرگ بوده اند ØŒ برغم اینکه ضرورت جغراÙیای سیاسی ایران ØŒ ایجاب ضرورت یک ØÚ©ÙˆÙ…ت مقتدر مرکزی را برای Ø¯ÙØ§Ø¹ از ایران ØŒ Ùˆ ایجاد امنبت از هجوم اقوام ÙˆØØ´ÛŒ از Ø§Ø·Ø±Ø§ÙØ´ میکرد . شاه Ú©Ù‡ در اصل ØŒ رئیس سپاه بود ØŒ میبایستی نبوغ نظامی داشته باشد ØŒ Ùˆ از سپاه برگزیده شود . رد پای این پیشینه ØŒ در موارد گوناگون در شاهنامه باقیمانده است . طبعا ØÚ©ÙˆÙ…ت ساسانی Ùˆ موبدان زرتشتی ØŒ Ú©Ù‡ برپایه ØÚ©ÙˆÙ…تی بنا شده بود Ú©Ù‡ وظیÙÙ‡ اش ترویج دین زرتشتی بود ØŒ Ùˆ باید همیشه از خانواده گشتاسپ باشد ØŒ برضد این آروان بودند . چهارصد سال ØŒ سرکوبی این اندیشه آزادی ØŒ سبب شده است Ú©Ù‡ امروزه ما از ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیاسی پیشین خود بیخبریم . مردمان ایران ØŒ تصویری از انسان Ùˆ خدا Ùˆ شهر ( مدنیت Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت ) میکشیدند ØŒ Ú©Ù‡ ویژگیهای مردمی خودش را داشت . رد پای این تصویر در میان داستانهای اسکندر در شاهنامه Ú©Ù‡ البته ربطی به اسکندر ندارد ØŒ باقی مانده است . در شاهنامه میآید Ú©Ù‡ اسکندر :
ز راه بیابان بشهری رسید Ø¨Ø¨ÙØ¯ شاد ØŒ کآواز مردم شنید
همه بوم وبرباغ آباد بود دل مردم از خرّمی شاد بود
پذیره شدندش بزرگان شهر کسیرا که از مردمی بودند بهر
بدین شهر ، هر گز نیامد سپاه
نه هر گز شنیدست کس نام « شاه »
شهری که نه شاه و نه سپاه دارد ، و اینها واژه های بیگانه در این شهرند !
سکندر بپرسید از ایشان Ú©Ù‡ ایدر Ø´Ú¯ÙØª
Ú†Ù‡ چیزست ØŒ کاندازه باید Ú¯Ø±ÙØª
چنین داد پاسخ بدو رهنمای که ای شاه پیروز پا کیزه رای
Ø´Ú¯ÙØªÛŒØ³Øª ایدر Ú©Ù‡ اندر جهان کسی آن ندید آشکار Ùˆ نهان
در ختیست ایدر ØŒ دوبÙÙ† گشته Ø¬ÙØª Ú©Ù‡ چون آن Ø´Ú¯ÙØªÛŒ نشاید Ù†Ù‡ÙØª
یکی ماده و دیگری نرّ اوی سخن گوی و باشاخ و بارنگ و بوی
بشب ماده ، گویا و بویا شود چو روشن شود ، نرّ ، گویا شود
Ø´Ú¯ÙØªÛŒ این شهر ØŒ همان درختیست Ú©Ù‡ « مردم گیاه » یا « مهر گیاه » یا « بهروج الصنم » یا هه سن بگی ( در کردی ) نام دارد ØŒ Ùˆ نماد اندیشه ایرانی از رابطه خدا با انسانست . در بÙÙ† درخت یا گیاه ØŒ این « بهرام Ùˆ رام » یا « بهرام Ùˆ خرّم » هستند ØŒ Ú©Ù‡ همدیگر را در آغوش Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ اند ØŒ Ùˆ از عشق این خدایان به همدیگر ØŒ درختی میروید Ú©Ù‡ برگ Ùˆ برش ØŒ همه انسانها ØŒ همه بشریت ØŒ همه مدنیت Ùˆ شهر ( خشتره ) است . بهرام ØŒ اصل نرینگی جهانست ØŒ Ùˆ رام Ùˆ خرم ( ارتا ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ ) باهم دوچهره گوناگون اصل مادینه جهانند . از همآغوشی Ùˆ عشق خدایان به هم ØŒ شهر خرّم پیدایش Ù…ÛŒ یابد . البته بهرام Ùˆ رام Ùˆ خرّم ØŒ سه چهره بهمن ØŒ اصل ÙˆØ§ØØ¯ Ùˆ ناپیدای اندیشیدن Ùˆ بزم Ùˆ همپرسی Ùˆ خنده Ùˆ ساماندهی ( ارکه ) است . از بهمن ناپیدا ØŒ بهرام Ùˆ رام Ùˆ خرّم ØŒ پیدایش Ù…ÛŒ یابند ØŒ Ú©Ù‡ ریشه همه شهرند ØŒ Ùˆ شیره این درخت ØŒ خونیست Ú©Ù‡ همه برگها Ùˆ برها روانست . اینست Ú©Ù‡ بهمن Ùˆ بهرام Ùˆ خرّم Ùˆ رام ØŒ چهار نیروئی هستند Ú©Ù‡ درضمیر هر انسانی هستند . این شیره از زمینی میآید Ú©Ù‡ آرمیتی ØŒ زنخدای زمین میباشد . تن هر انسانی ØŒ آرمیتی یا Ú¯ÙØ´ هست ØŒ Ùˆ بهمن Ùˆ خرم Ùˆ رام Ùˆ بهرام ØŒ چهار بخش ضمیر ند Ú©Ù‡ در تن است .
ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ سلسله مراتب سیاسی یا اجتماعی یا طبقاتی برپایه « آسمان Ùˆ زمین » یا ÙØ±Ø§Ø² Ùˆ ÙØ±ÙˆØ¯ نمیشناخت . اندیشه سلسله مراتب سیاسی Ùˆ اجتماعی ØŒ از همان تصویر آسمان ØŒ به عنوان « ÙØ±Ø§Ø² » ØŒ Ùˆ زمین به عنوان « ÙØ±ÙˆØ¯ » آغاز میشود ØŒ Ùˆ سپس Ø·ÛŒÙÛŒ از سلسله مراتب میگردد . این گونه سلسله مراتب ØŒ بویژه میان قوای ضمیر ØŒ ØÙ‚انیتی به سلسله مراتب در نظم سیاسی Ùˆ اجتماعی یا طیقات Ùˆ اقشار میدهد . در ÙلسÙÙ‡ کلاسیک یونان ØŒ سلسله مراتب درنظم سیاسی Ùˆ اجتماعی ØŒ از سلسله مراتب میان قوای درونی روانی ØŒ یا نیروهای ضمیر انسان ØŒ نتیجه Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ میشود . در اروپا نیز کوشیده اند همین سلسله مراتب سیاسی را برسلسه مراتبی Ú©Ù‡ به قوای درونی روانی میدادند ØŒ استوار سازند . توماس اکوین Ú©Ù‡ ارسطوئی میاندیشید Ùˆ درقرن سیزدهم میلادی میزیست ØŒ نتیجه اوج تر کیب اندیشیدن مسیØÛŒ با ÙلسÙÙ‡ یونان است.
ولی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ چنین سلسله مراتبی را میان قوای درونی Ùˆ روانی انسان نمیشناخت ØŒ Ú©Ù‡ آنرا در سیاست Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت بازتاب دهد . چهار قوای درونی هرانسانی ØŒ همان چهاربال سیمرغ ØŒ یا همان چهار خدا است Ú©Ù‡ نامبردیم ØŒ Ùˆ هیچکدام بر دیگری برتری ندارد . این چهار بال ØŒ باید هم نیرو Ùˆ هم اندازه باشند ØŒ تا مرغ ضمیر بتواند مرتبا در اندیشیدن ØŒ بسوی سیمرغ پرواز کند Ùˆ باز گردد.
اگر به روند Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران نگاه شود ØŒ دیده میشود Ú©Ù‡ جمشید یعنی نخستین انسان ØŒ در سه ماه دی + بهمن + اسÙند پیدایش Ù…ÛŒ یابد . دی ØŒ آسمانست ØŒ Ùˆ اسÙند ØŒ زمین است ØŒ Ùˆ بهمن ØŒ میان آن دو ØŒ Ùˆ آندو را با هم ØŒ آشتی میدهد Ùˆ هم آهنگ میسازد Ùˆ از آنها « یک تخم » میسازد . در تخم هر انسانی ØŒ آسمان Ùˆ زمین باهم آمیخته اند ØŒ Ùˆ یک تخم = یک هستی شده اند . همینطور ØŒ اگر به نقشهای برجسته میترائیان در غرب نگریسته شود ØŒ دیده میشود Ú©Ù‡ گاوی Ú©Ù‡ نماد زمین است ØŒ Ùˆ همان Ú¯ÙØ´ میباشد ( گاو برمایون در شاهنامه ) ØŒ این همانی با هلال ماه دارد ØŒ Ùˆ به Ø´Ú©Ù„ هلال ماه است Ú©Ù‡ زهدان آسمانست . Ùˆ همچنین در آسمان ØŒ در هلال ماه ØŒ Ú¯ÙØ´ یا گاو زمین ایستاده است . آسمان به زمین آبستن است . این ادنیشه برتری آسمان برزمین ØŒ یا برتری خالق بر مخلوق ØŒ یا برتری عقل بر جسم Ùˆ عواط٠و سوائق در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران وجود ندارد ØŒ Ú©Ù‡ بنیاد « نابرابری ØÚ©ÙˆÙ…ت با ملت ØŒ یا نابرابری طبقات اجتماعی ØŒ یا نا برابری مرد با زن است .
در ÙلسÙÙ‡ یونان Ùˆ سپس در اندیشمندان مسیØÛŒ ØŒ ØØ§Ú©Ù…یت یک نیروی درونی ØŒ بر نیروهای دیگر درونی ØŒ نظام سیاسی را در اجتماع ØŒ استوار میساخت Ùˆ به آن ØŒ ØÙ‚انیت میبخشید ØŒ چون هر طبقه Ùˆ قشری ØŒ این همانی با یکی از این نیروهای داست ØŒ Ùˆ آن طبقه Ú©Ù‡ نیروی برتر را داشت ØŒ بایستی ØØ§Ú©Ù… باشد ØŒ یا باید در طبقه بالاتر قرار گیرد .
ولی در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ این نیروهای درونی ØŒ بخشی از خدایان چهارگانه بودند ØŒ Ùˆ اینها بÙÙ† هرانسانی بودند . این چهار نیرو ØŒ بیان Ù‡Ù†Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†ÛŒ چهار نیرو ØŒ در هر عملی Ùˆ Ùکری Ùˆ سخنی بودند .
در تÙکر ایرانی ØŒ برای آنکه جامعه ØŒ مردم سالار Ùˆ مردمی سالار باشد ØŒ باید « Ù‡Ù…Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†ÛŒ Ùˆ همکاری Ùˆ همÙکری » در بÙÙ† هر انسانی باشد . به همین علت بود Ú©Ù‡ ایرانیان ØŒ ÙØ·Ø±Øª یا طبیعت انسان را به عبارت اموزه ØŒ دموکراتیک Ùˆ سوسیال میدانستند . در بÙÙ† هر انسانی ØŒ خدایان کیهان ØŒ همکار Ùˆ هماندیش Ùˆ Ù‡Ù…Ø¢ÙØ±ÛŒÙ† Ùˆ Ù‡Ù…Ú¯ÙØªØ§Ø± بودند ØŒ Ùˆ از این بÙÙ† ØŒ هر انسانی ØŒ پیدایش Ù…ÛŒ ÛŒØ§ÙØª . از آنجا Ú©Ù‡ همکاری Ùˆ همپرسی Ùˆ هماندیشی ØŒ همان « جشن » بود ØŒ بنا براین ØŒ انسانها نیز باهمدیگر ØŒ همکاری Ùˆ Ù‡Ù…Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†ÛŒ Ùˆ هماندیشی میکردند ØŒ Ùˆ باهم ØŒ قانون Ùˆ نظام Ùˆ اقتصاد Ùˆ اجتماع را Ù…ÛŒØ¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù†Ø¯ . Ùˆ این جشن همکاری Ùˆ هماندیشی ØŒ همان خرّم یا ÙØ±Ù‘Ø® بود . « خود » ØŒ آمیزش Ùˆ یگانگی این چهار نیرو باهم بود . « خود انسان » ØŒ از همآهنگی چهار نیروی درونی ØŒ این چهار بخش چهار خدا یا چهار اصل ØŒ پیدایش Ù…ÛŒ ÛŒØ§ÙØª . در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… خدا Ùˆ اصل ØŒ چنان به هم نزدیکند Ú©Ù‡ کسی نمیتواند ایندو را از هم متمایز سازد . ولی در مسیØÛŒØª Ùˆ اسلام ØŒ خود٠ØÙ‚یقی Ú©Ù‡ Ø±ÙˆØ Ø¨Ø§Ø´Ø¯ ØŒ به سعادت میرسد ØŒ نه مابقی وجود ØŒ Ú©Ù‡ هیچکدام خود ØÙ‚یقی نیستند . از این رو نیز ØŒ Ø±ÙˆØØ§Ù†ÛŒÙˆÙ† Ú©Ù‡ نماینده این خود خقیقی هستند ØŒ یا این همانی با خود خقیقی دارند ØŒ ØÙ‚ ØØ§Ú©Ù…یت دارند . دراین ادیان ØŒ جستجو Ùˆ تالاش برای رسیدن سعادت ØŒ تالاش برای سعادت اخروی Ùˆ ملکوتی Ùˆ Ø±ÙˆØØ§Ù†ÛŒ است . بدین ترتیب ØŒ « خود پرستی روØÛŒ » ØŒ کاری مقدس میشود . خود پرستی جسمی ØŒ نکوهیده Ùˆ خوار شمرده میشود ØŒ ولی خود پرستی روØÛŒ ØŒ بنیاد زندگی میگردد . کوشش در سراسر زندگانی ØŒ برای تأمین « سعادت آسمانی خود » ØŒ برای آن « خود ØÙ‚یقی » مقدس است . بدینسان در دامان مسیØÛŒØª Ùˆ اسلام ØŒ « خود پرستی مقدس » پیدایش Ù…ÛŒ یابد . در مسیØÛŒØª ØŒ هزارو پانصد سال ØŒ این « خود پرستی مقدس » ØŒ بنیاد Ù…ØØ¨Øª Ùˆ ایمان بود . سراسر مسئله نجات از گناه در مسیØÛŒØª ØŒ این « خود پرستی مقدس » را میپرورد . از رÙنسانس ( دوره باز زائی ) به کنون ØŒ واکنش در برابر این هزار Ùˆ پانصد سال « خود پرستی مقدس » آغاز میشود . از پانصد سال پیش در اروپا ØŒ سر Ú©Ø´ÛŒ ٠« خود طبیعی » ØŒ از این « خود Ø±ÙˆØØ§Ù†ÛŒ Ùˆ خقیقی Ùˆ آسمانی » آغاز میشود . بنیاد خکومت از « خود Ø±ÙˆØØ§Ù†ÛŒ » برداشته میشود ØŒ Ùˆ بتدریج بر « خود طبیعی Ùˆ زمینی Ùˆ مادی » انسان ØŒ نهاده میشود . این خود طبیعی Ùˆ زمینی ØŒ Ú©Ù‡ تا کنون Ù…ØÚ©ÙˆÙ… خود٠ØÙ‚یقی Ùˆ Ø±ÙˆØØ§Ù†ÛŒ بود ØŒ Ùˆ ØÙ‚ نداشت به اندیشه سعادت باشد ØŒ سعادت را از آن خود میداند ØŒ Ùˆ طبعا ØÚ©ÙˆÙ…ت را بر خود بنیاد میکند . ولی ØŒ این خود طبیعی Ùˆ زمینی Ùˆ مادی ØŒ همانقدر « مقدس » میشود Ú©Ù‡ « خود ØÙ‚یقی Ùˆ Ø±ÙˆØØ§Ù†ÛŒ Ùˆ آسمانی » بود . « مقدس بودن » ØŒ مخرج مشترک این دو خود میماند . از رنسانس ØŒ خودی پیدایش مییابد Ú©Ù‡ سوائق Ùˆ امیال Ùˆ آزها Ùˆ قدر تخواهی Ùˆ سائقه تملک Ùˆ آرمانهای جسمانی Ùˆ دنیوی اش ØŒ مقدس میگردد . همان کاری را Ú©Ù‡ در گذشته ØŒ خود ØÙ‚یقی Ùˆ آسمانی Ùˆ Ø±ÙˆØØ§Ù†ÛŒ با این خود طبیعی ØŒ میکرد ØŒ اکنون این خود جسمانی Ùˆ زمینی ØŒ با آن خود Ø±ÙˆØØ§Ù†ÛŒ Ùˆ آسمانی میکند . این خود جسمانی Ùˆ زمینی است Ú©Ù‡ از این پس ØŒ ØØ§Ú©Ù…یت بر خود آسمانی گذشته Ù…ÛŒ یابد . « ØØ§Ú©Ù…یت خود خقیقی ØŒ یا Ø±ÙˆØ ØŒ بر خود جسمانی ØŒ یا بازتاب آن اندیشه در قوای ضمیر ØŒ در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران نبود . در مسیØÛŒØª ØŒ در قوای ضمیر ØŒ هم آز برای سعادت آسمانی برای Ø±ÙˆØ ÙˆØ¹Ø¸ میشد ØŒ Ùˆ هم آز Ùˆ کشش برای سعادت زمینی در نهان بود . Ùˆ یکی بردیگری برتری داده میشد ØŒ Ùˆ باید بر دیگری غلبه کند . طبعا از رنسانس به بعد ØŒ در اندیشه های غربی ØŒ جنبش وارونه کردن این سلسله مراتب ØŒ آغاز گردید . دموکراسی در باختر نیز ØŒ بر این جنبش قرار Ú¯Ø±ÙØª . انسانی Ú©Ù‡ سائقه برای سعادت زمینی اش ØŒ از هزاره ها Ùˆ سده ها Ù…ØØ±ÙˆÙ…یت از این سعادت ØŒ عذاب کشیده بود ØŒ Ùˆ سرکوب شده بود ØŒ بیمار Ùˆ کینه توز شده بود . این خود بیمار Ùˆ کینه توز بود Ú©Ù‡ « خود طبیعی Ùˆ زمینی Ùˆ واقعی » خوانده میشد . Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ ØŒ با پیدایش این خود کینه تاز Ùˆ بیمار ØŒ Ú©Ù‡ خود واقعی Ùˆ طبیعی خوانده میشد ØŒ در اروپا ØŒ در برابر ØÚ©ÙˆÙ…ات ØŒ قد علم کردند ØŒ تا ماهیت ØÚ©ÙˆÙ…ت را دگرگون سازند . ØÚ©ÙˆÙ…ت ØŒ دیگر ØŒ ØÚ©ÙˆÙ…ت Ø±ÙˆØ ØŒ در مقابل ملت ØŒ به عنوان جسم Ùˆ هوی Ùˆ Ù†ÙØ´ نباید باشد . « خود ها » دیگر ØŒ ØÙ‚یقی خود را در آسمان نمیدانستند ØŒ بلکه در زمین Ùˆ در طبیعت میدانستند . ولی خودی Ú©Ù‡ رو به سائقه های زندگی برای سعادت در گیتی آورده بود ØŒ سائقه های وازده در هزار Ùˆ پانصد سال Ùˆ Ø³Ø±Ú©ÙˆÙØªÙ‡ Ùˆ بیمار بود . درست این خود بود Ú©Ù‡ ØÙ‚ معین سازی خود در سیاست Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت میخواست Ùˆ میخواهد .
ولی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ به گونه ای دیگر بود . چنانچه Ú¯ÙØªÙ‡ شد ØŒ نطÙÙ‡ Ùˆ بزر Ùˆ یا بÙÙ† شهر ØŒ Ú©Ù‡ جامعه Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت باهم باشد ØŒ در نهاد هر انسانی دانسته میشد . از آنجا Ú©Ù‡ بهمن Ú©Ù‡ اصل میان در درون هر ÙØ±Ø¯ÛŒØ³Øª ØŒ به همانسان ØŒ اصل میان ØŒ میان انسانها نیز هست . پس هر انسانی با بهمن ØŒ یا با « خرد٠بÙÙ‡ » ØŒ با « ارکه » ØŒ یا نیروی ساماندهی اش ØŒ ØÙ‚ Ùˆ توانائی دخالت در سیاست Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت دارد ØŒ Ùˆ اگر در سیاست Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت دخالت نکند ØŒ گزند به اصل میان ØŒ Ùˆ مغز هستی Ú©Ù‡ بهمن است ØŒ میزند . دخالت در قانونگذاری ØŒ دخالت در تعیین سرنوشت اجتماع Ùˆ شهر ØŒ گوهر ÙØ·Ø±ÛŒ یا طبیعی اوست . بررسی این سر اندیشه بزرگ در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ نیاز به مرزبندی با ادیان Ùˆ جهان بینی ها Ùˆ ایدئولوژیها Ùˆ مکاتب ÙلسÙÛŒ ØŒ تنها کشیدن خط تمایز Ùˆ Ø§ÙØªØ±Ø§Ù‚ ØŒ میان آنها نیست ØŒ بلکه در برخورد با اسلام Ùˆ مسØÛŒØª ØŒ یا با مکاتب ÙلسÙÛŒ غرب ØŒ ما در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ خود ØŒ متوجه نکاتی میشویم Ú©Ù‡ تا کنون نمیشناختیم . از این رو من در سخنرانیهای آینده ØŒ در برخورد با این ادیان Ùˆ مکاتب ÙلسلÙÛŒ باختر ØŒ بویژه از ماکیاولی تا کنون ØŒ ویژگیهای ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیاسی ایران را یکایک ØŒ بیرون خواهم آورد Ùˆ خواهم گسترد . این امکانات Ø´Ú¯ÙØª انگیز Ùˆ کش٠ناشده Ùˆ نو ØŒ در اندیشه های ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیاسی ایران هست Ú©Ù‡ سزاوار بررسی است .
اندیشه « شهر خرّم » ØŒ Ú©Ù‡ بر شالوده انسانهائی نهاده شده است Ú©Ù‡ در Ú˜Ø±ÙØ§ÛŒ نهادشان ØŒ دموکرات Ùˆ سوسیال هستند ØŒ بخش جدا ناشدنی در تقویم یا ماهروز ایران است . تقویم ایران ØŒ بهترین ساختار ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران در روند زمان است . هر اندیشه ای Ùˆ آرمانی ØŒ در تصویری از روزها یا ماهها Ú©Ù‡ این همانی با خدائی دارد ØŒ باز تابیده شده است . آن اندیشه Ùˆ آرمان ØŒ بطور گشتی ØŒ از نو ØŒ واقعیت Ù…ÛŒ یابد ØŒ Ùˆ باید به اندیشه واقعیت دادن آن بود . این بود Ú©Ù‡ ماه دی ØŒ Ú©Ù‡ برابر با ماه دسامبر باختر باشد ØŒ اختصاص به واقعیت یابی یا آشکارشدن این اندیشه داشت . ماه دی را بنا بر آثار الباقیه ØŒ « خود ماه » نیز میگویند ØŒ Ùˆ سپس میآید Ú©Ù‡ « این روز – روز یکم – Ùˆ این ماه ØŒ هردو بنام خدای تعالی Ú©Ù‡ هرمزد است نامیده شده » . موبدان زرتشتی نام روز یکم هر ماه را Ú©Ù‡ « خرّم یا ÙØ±Ù‘Ø® » بوده است ØŒ عوض کرده بودند ØŒ Ùˆ آنرا به خدای خود ØŒ اهورامزدا منسوب ساخته بودند . پس معلوم میشود Ú©Ù‡ این ماه نیز « ماه خرّم » نام داشته است . بنا بر Ø§Ø¨ÙˆØ±ÛŒØØ§Ù† ØŒ روز یکم را ایرانیان ØŒ بنام جشن خرم روز ØŒ جشن Ù…ÛŒÚ¯Ø±ÙØªÙ‡ اند . Ø§Ø¨ÙˆØ±ÛŒØØ§Ù† ØŒ غالب اطلاعات خود را از موبدان زرتشتی یا زرتشتیان آگاه Ù…ÛŒÚ¯Ø±ÙØªÙ‡ است ØŒ Ùˆ کمتر متوجه پیروان زنخدائی Ùˆ خرمدینان شده است ØŒ Ùˆ آنهارا « علمه » میخواند . همینطور Ù…ØÙ…د ØØ³ÛŒÙ† برهان ØŒ ØµØ§ØØ¨ برهان قاطع ØŒ اغلب اطلاعات خود را از موبدان زرتشتی Ù…ÛŒÚ¯Ø±ÙØªÙ‡ است . خواه نا خواه ØŒ این اطلاعات ØŒ از سوئی ØŒ رد پای اندیشه های گمشده را نگاه داشته اند ØŒ Ùˆ از سوی دیگر ØŒ رنگ الهیات زرتشتی را به خود Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ اند . اینست Ú©Ù‡ برهان میگوید Ú©Ù‡ نام ماه دی ØŒ ماه خرّم است Ú©Ù‡ درست است ØŒ Ùˆ Ø§ÙØ²ÙˆØ¯Ù‡ براین میگوید Ú©Ù‡ : نام روزهشتم از هرماه نیز روز خرّم است ( دی به آذر = خرّم ) Ùˆ جشن خرّم روز را ایرانیان در روز هشتم Ù…ÛŒÚ¯Ø±ÙØªÙ‡ اند . هم قول Ø§Ø¨ÙˆØ±ÛŒØØ§Ù† Ùˆ هم قول برهان درست Ùˆ متمم هم هستند ØŒ Ùˆ از این رد پاها میتوان شناخت Ú©Ù‡ این جشن از روز یکم Ú©Ù‡ خرّم بوده است ØŒ تا روز هشتم Ú©Ù‡ خرّم = دی بوده است ØŒ ادامه داشته است .
ماه در ØŒ یا ماه خرّم ØŒ تنها ماهیست Ú©Ù‡ چهار بار ØŒ نام دی = خرّم درماه تکرار میشود . چهار آغاز Ù‡ÙØªÙ‡ ها ØŒ دی نامیده میشدند ØŒ Ùˆ خرّم Ú©Ù‡ نام روز یکم بوده است ØŒ نام دیگر همان دی است Ú©Ù‡ نام این زنخداست . این Ú©Ù‡ میگویند ØŒ پارستین ØŒ Ù‡ÙØªÙ‡ نداشته اند ØŒ مقصود زرتشتیانند . تکرار این چهار نام ØŒ در آغاز چهار Ù‡ÙØªÙ‡ ØŒ نشان میدهد ØŒ Ú©Ù‡ ایرانیان ØŒ Ù‡ÙØªÙ‡ داشته اند . موبدان زرتشتی با Ù‡ÙØªÙ‡ ØŒ Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØª میکردند ØŒ چونکه نام دیگر Ù‡ÙØª ØŒ شبا = شب است ØŒ Ú©Ù‡ نام دیگر این خداست ØŒ چون « شب Ø§ÙØ±ÙˆØ² » نیز نام دیگر ماه دی است . Ùˆ از این نامها ØŒ متوجه Ù‡ÙØªÙ‡ ØŒ Ùˆ طبعا متوجه خدای بزرگشان ØŒ خرّم یا دی ( دیو = دین ) یا خرّم یا ÙØ±Ù‘Ø® یا ریم میشده اند . Ùˆ آنها نمیخواستند Ú©Ù‡ اهورامزدا را ØŒ با « خرّم » این همانی بدهند . از این رو منکر Ù‡ÙØªÙ‡ بودند . ولی در اصل ØŒ تصویر اهورامزدا ØŒ این همانی با خرّم یا خرّخ داشته است . Ùˆ اهورامزدای هخامنشیان ØŒ همین خرّم یا ÙØ±Ù‘Ø® است .
Ø§Ø¨ÙˆØ±ÛŒØØ§Ù† ØŒ خاطره این جشن را Ú©Ù‡ هزاران سال ØŒ ایرانیان Ù…ÛŒÚ¯Ø±ÙØªÙ‡ اند ØŒ برای ما نگاه داشته است . او مینویسد Ú©Ù‡ « ودر این روز عادت ایرانیان چنین بود Ú©Ù‡ شادشاه از تخت شاهی بزیر میآمد Ùˆ جامه سپید میپوشید Ùˆ در بیابان بر ÙØ±Ø´Ù‡Ø§ÛŒ سپید Ù…ÛŒ نشست Ùˆ در بانها Ùˆ یساولان Ùˆ قراولان را Ú©Ù‡ هیبت ملک بدانهاست ØŒ بکنار میراند Ùˆ در امور دنیا ÙØ§Ø±Øº البال نظر مینمود Ùˆ هر کس نیازمند میشد Ú©Ù‡ با پادشاه سخن بگوید خواه Ú©Ù‡ گدا باشد یا دارا ØŒ Ùˆ شری٠باشد یا وضیع ØŒ بدون هیچ ØµØ§ØØ¨ Ùˆ دربانی بنزد پادشاه Ù…ÛŒØ±ÙØª ØŒ Ùˆ بدون هیچ مانعی با او Ú¯ÙØªÚ¯Ùˆ میکرد Ùˆ دراین روز پادشاه با دهقانان Ùˆ برزیگران مجالست میکرد Ùˆ در یک Ø³ÙØ±Ù‡ با ایشان غذا میخورد Ùˆ Ù…ÛŒÚ¯ÙØª : من امروز مانند یکی از شما هستم Ùˆ من با شما برادر هستم زیرا قوام دنیا بکارهائیست Ú©Ù‡ بدست شما میشود Ùˆ قوام عمارت آن هم بپادشاه است ØŒ Ùˆ نه پادشاه را از رعیت گریزی هست Ùˆ نه رعیت را از پادشاه ØŒ Ùˆ چون ØÙ‚یقت امر چنین شد ØŒ پس من Ú©Ù‡ پادشاه هستم با شما برزیگران برادر خواهم بود ØŒ Ùˆ مانند دو برادر مهربان خواهیم بود بخصوص Ú©Ù‡ دو برادر مهربان هوشنگ Ùˆ ویکرد ØŒ چنین بودند » . این « هوشنگ Ùˆ ویکرد » ØŒ عبارتی دیگر ØŒ از همان اندیشه « Ø¬ÙØª Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯ » یا « بهروج الصنم = بهروز Ùˆ سئنا » یا « ورقه Ùˆ گلشاه » ØŒ یا « اورنگ Ùˆ گلچهره » است Ú©Ù‡ بÙÙ† کیهان Ùˆ انسان شمرده میشدند . این هوشنگ Ùˆ ویکرد ØŒ همان درختیست Ú©Ù‡ در شاهنامه ØŒ بنام درخت Ø´Ú¯ÙØª انگیز٠« دوبÙÙ† ØŒ گشته Ø¬ÙØª » خوانده میشود . برابری رهبر Ùˆ یا ØØ§Ú©Ù… ØŒ با مردمان ØŒ از برابری بÙÙ† کیهان ØŒ نتیجه Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ میشود . برابری شاه با مردم ØŒ از بÙÙ† کیهان سرچشمه میگیرد . جامه سپید Ú©Ù‡ او در این روز میپوشد ØŒ جامه بهمن است . Ùˆ از بهمن ØŒ بهرام Ùˆ خرّم Ùˆ رام ØŒ پیدایش Ù…ÛŒ یابند Ú©Ù‡ هرسه باهم برابرند . Ùˆ این برابریست Ú©Ù‡ در میان همه انسانها ØŒ موجود است . Ùˆ بهمن نیز با این سه ØŒ برابر است ØŒ چون Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ ØŒ برابر با Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡ هست . در همه ماهها ØŒ Ùقط یکروز ØŒ همنام نام آن ماه است . از این رو Ùقط یک جشن اقتران ØŒ روز Ùˆ ماه است . قثط در این ماه ØŒ چهار روز ØŒ همنام نام ماه است . از این رو ØŒ این ماه ØŒ یک ماه استثنائی بشمار Ù…ÛŒØ±ÙØª . چون چهار جشن اقتران روز Ùˆ ماه باهم داشت . Ùˆ همین چهار جشن است Ú©Ù‡ بوسیله میترائیان به غرب آورده شده است Ùˆ بنام Advent یک جشن مسیØÛŒ شده است . البته اندیشه سه تا یکتائی ( بهمن = خرّم + رام + بهرام ) نیز در « اقانیم ثلاثه » ØŒ جزو بنیاد مسیØÛŒØª شده است ØŒ Ú©Ù‡ در نقش برجسته دیبرگ ( نزدیک ÙØ±Ø§Ù†Ú©Ùورت ØŒ مایم ) دیده میشود Ú©Ù‡ از درختی سه شاخه برآمده ØŒ Ú©Ù‡ سر میتراس + رشن ( Ú©Ø§ÙˆØªÙØ³ ) + سروش ( Ú©Ø§ÙˆØªÙˆÙ¾Ø§ØªÙØ³ ) باشند . Ùˆ همین سه تا یکتائی مسیØÛŒØª ØŒ سبب شد Ú©Ù‡ چند خدائی یونان Ùˆ روم ( خدایان Ú©ÙØ± ) ØŒ امکان بازگشت ÛŒØ§ÙØªÙ†Ø¯ ØŒ Ùˆ از سر ØŒ ÙلسÙÙ‡ زندگی Ùˆ سیاست Ùˆ اجتماع Ùˆ هنر اروپا ØŒ Ùˆ پلورالیسم در دموکراسی را در اروپا ØŒ معین ساختند . پلورالیسم در همه دامنه ها ØŒ پدیده ای جز همان « چند خدائی یا Ú©ÙØ± » در صورت تازه اش نیست . اندیشه چند خدائی Ùˆ پانتئون ( انجمان خدایان ) ØŒ Ú©Ù‡ نخستین نطÙÙ‡ بارآور ØŒ برای پیدایش دموکراسی Ùˆ تØÙˆÙ„ آنست ØŒ در همه تئوریهای سیاسی در غرب ØŒ نا دیده Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ میشود . چنانکه امروزه نیز اندیشه دموکراسی ØŒ بخوبی درجامعه هائی Ú©Ù‡ ادیان چند خدائی دارند ØŒ بآسانی راه مییابد Ùˆ ریشه میکند ØŒ ولی در جامعه های تک خدائی Ú©Ù‡ خدایان باهم انجمن نمیکنند ØŒ Ùˆ باهم دریک نیایشگاه گرد هم نمیآیند ØŒ اندیشه دموکراسی ØŒ تخمیست Ú©Ù‡ در شوره زار ریخته میشود .
جشن سر آغاز Ù‡ÙØªÙ‡ چهارم ØŒ تبدیل به جشن زاده شدن عیسی گردیده است . ولی این جشن ØŒ جشن زایش Ùˆ پیدایش همزاد جمشید Ùˆ خورشید باهم بوده است . ما جشن دموکراسی ( از یکم تا هشتم ماه دی = دسامبر ) Ùˆ جشن زایش Ùˆ پیدایش جمشید را Ú©Ù‡ مقارن پیدایش خورشید است ØŒ ÙØ±Ø§Ù…وش کرده ایم . در این روز است Ú©Ù‡ جمشید ØŒ نخستین انسان ØŒ سازنده شهر خرّم ( جمکرد = ÙŽÙˆÙØ± جم ) پیدایش Ù…ÛŒ یابد . او شهری میسازد Ú©Ù‡ در آن رشک نیست ØŒ به عبارت دیگر ØŒ اندیشه برابری در آن واقعیت ÛŒØ§ÙØªÙ‡ است . در این شهر است Ú©Ù‡ همیشه درآن ØŒ بقول شاهنامه « پر آواز نوش » است . ما چنین جشنی را ÙØ±Ø§Ù…وش کرده ایم Ùˆ غرب Ùˆ مسیØÛŒØª ØŒ آنرا بنام یک جشن مسیØÛŒ ØŒ زنده نگاه داشته است ØŒ Ùˆ از آن٠خود ساخته است . از یکم تا هشتم این ماه ØŒ جشن دموکراسی ØŒ جشن برابری ملت با ØÚ©ÙˆÙ…ت ØŒ جشن ØÚ©ÙˆÙ…ت بر پایه خواست ملت بوده است . روز چهاردهم ØŒ Ú©Ù‡ روز Ú¯ÙØ´ است ØŒ سیر سور نامیده میشود ØŒ Ùˆ برعکس آنچه نوشته اند ØŒ ربطی با سیر Ùˆ پیاز ندارد .
از روز شانزدهم تا روز Û²Û± ØŒ جشن گاهنبار پنجم است Ú©Ù‡ این همانی با پنج خدا دارند . Û± - سروش Û² - رشن Û³ - ÙØ±ÙˆØ¯ÛŒÙ† Û´- رام Ûµ - بهرام ØŒ Ùˆ اینها ØŒ خدایانی هستند Ú©Ù‡ باهم میآمیزند ØŒ Ùˆ بÙÙ† هر انسانی میشوند . از این تخمست Ú©Ù‡ جمشید ØŒ آغاز به پیدایش پیدا میکند . از این رو بنا بر Ø§Ø¨ÙˆØ±ÛŒØØ§Ù† در آثار الباقیه ØŒ از جمله مردم در این روز ØŒ « از خمیر یا ازÙÚ¯Ù„ ØŒ شخصی را به هیکل انسان میسازند Ùˆ در راهرو Ùˆ دالان خانه ها میگذارند . ولی این کار از زمان قدیم در خانه پادشاهان استعمال نمیشد ( یعنی شاهان زرتشتی دوره ساسانی ) Ùˆ در زمان ما این کار برای اینکه مانند کارهای مشرکان Ùˆ اهل ضلالت است متروک شده » . گذاشتن مجسمه Ú¯Ù„ÛŒ یا خمیری ØŒ نماد پیدایش جمشید ØŒ بÙÙ† انسانها بوده است . از این تخم Ú©Ù‡ پنج خدا باهم آمیخته اند ØŒ Ùˆ همکار Ùˆ هماندیش Ùˆ Ù‡Ù…Ø¢ÙØ±ÛŒÙ† شده اند ØŒ یعنی نهاد دموکراتیک Ùˆ سوسیال دارند ØŒ جمشید یا بÙÙ† هر انسانی ØŒ در روز Û²Û² دسامبر ØŒ پیدایش Ù…ÛŒ یابد . روز Û²Û² روز باد است . در کردی معنای « باد » پیچ است Ú©Ù‡ نماد عشقست ØŒ چنانچه « پیچه » ØŒ گیاهیست Ú©Ù‡ نماد عشقست . بلوچیها به باد ØŒ گواد میگویند ØŒ Ùˆ این گواد ØŒ Ú©Ù‡ همان قباد باشد ØŒ به معنای ابداع Ùˆ نوآوری است . سروش Ùˆ رشن ØŒ نزد میترائیها ØŒ کواد ( کاوتس = رشن ØŒ کاوتوپاتس = سروش ) بودند . در سیستان ØŒ به ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ÛŒÙ† ( ارتا ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ ) کواد Ù…ÛŒÚ¯ÙØªÙ†Ø¯ . در بهرام یشت ØŒ دیده میشود Ú©Ù‡ نخستین صورتی Ú©Ù‡ بهرام پیدا میکند ØŒ صورت « باد » است . در بندهشن Ù…ÛŒ بینیم Ú©Ù‡ جان انسان به « باد » باز میگردد ( واژه Ø±ÙˆØ Ø¯Ø± عبری نیز به Ø±ÛŒØ Ø¨Ø§Ø²Ù…ÛŒÚ¯Ø±Ø¯Ø¯ Ú©Ù‡ همان باد باشد ) چون اصلش ØŒ از باد شمرده میشود ( در الهیات زرتشتی ) . این به معنای آنست Ú©Ù‡ گوهر جان انسان ØŒ عشق Ùˆ نوآوری Ùˆ نوشوی است . روز Û²Û³ روز دی است Ùˆ روز Û²Û´ روز دین است . این دو روز باهم اینهمانی دارند ØŒ چون همنام هستند ØŒ Ùˆ یکی از آنها ØµÙØ± بشمار میرود . از این رو جشن تولد عیسی را روز Û²Û´ میدانند Ú©Ù‡ در ØÙ‚یقت روز جشن پیدایش جمشید ØŒ روز پیدایش انسانیست Ú©Ù‡ میتواند بهشت را بر روی گیتی بسازد ØŒ بوده است ØŒ Ùˆ طبعا ØŒ نیاز به منجی Ùˆ Ø´Ùیع نداشته است . جمشید Ùˆ خورشید ØŒ در یک روز باهم پیدایش Ù…ÛŒ یابند ØŒ چون هردو ÙØ±Ø²Ù†Ø¯Ø§Ù† همزاد سیمرغند . « شید = جید = شیت = شیث » ØŒ Ú©Ù‡ پسوند جمشید Ùˆ خورشید هست ØŒ در اصل به معنای « نای » است Ú©Ù‡ نام سیمرغ بوده است . خورشید ØŒ همزاد جمشید است . در روز Û²Û² تا Û²Û´ خورشید Ùˆ جمشید باهم از ماه Ú©Ù‡ خرّم یا ÙØ±Ù‘Ø® باشد ( Ú©Ù‡ همان پنج خدای نامبرده در بالا هست ) زاده میشوند . پس جمشید مانند خورشید ØŒ خرّم زاد ØŒ ÙØ±Ø²Ù†Ø¯ خرّم است . در دوره چیرگی ٠میترائی ØŒ خورشید ØŒ نرینه ساخته شد ØŒ Ùˆ بدست او تیغ یا شمشیر نهاده شد ØŒ Ùˆ از خرشید ØŒ شیر درنده ساخته شد Ú©Ù‡ علامت Ù…Ùهوم تازه از ØÚ©ÙˆÙ…ت نظامی ( ØÚ©ÙˆÙ…ت بر پایه ارتش ) بود . از اینرو Ø¯Ø±ÙØ´ با شیر Ùˆ خورشید Ùˆ تیغ ØŒ Ø¯Ø±ÙØ´ ارتشتاراتست نه Ø¯Ø±ÙØ´ ملت . Ø¯Ø±ÙØ´ ملت ØŒ Ø¯Ø±ÙØ´ کاویانست Ú©Ù‡ در اصل Ø¯Ø±ÙØ´ Ú¯ÙØ´ خوانده میشده است . پیش از آنکه خورشید ØŒ نرینه Ùˆ خونریز ساخته شود ØŒ خورشید خانم ( خشتری = زن ØŒ خشترات = ØÚ©ÙˆÙ…ت ) بود ØŒ چنانچه هنوز نیز مردم او را خورشید خانم میخوانند . خشتره ( شهریور ) پیش از آمدن میتراس ØŒ بر پایه کشش نوای نای قرار داشت ØŒ نه بر پایه شمشیر Ùˆ شیر Ùˆ خورشید نرینه . رد پای تصویر خورشید را به نام عروس آسمان ØŒ در قصیده ای از عبید زاکان باز Ù…ÛŒ یابیم . Ùˆ بخوبی در آن دیده میشود Ú©Ù‡ خورشید ØŒ نماد راهبری ØŒ بدون سپاه Ùˆ شاه است . سپهر چهارم ØŒ جایگاه خورشید است .
سریر گاه چهارم که جای پادشهست
ÙØ²ÙˆÙ† ز قیصر Ùˆ ÙØºÙور Ùˆ هرمز Ùˆ دارا
تهی ز والی و ، خالی ، ز پادشه دیدم
ولیک لشگرش از پیش تخت او بر پا
ÙØ±Ø§Ø² آن صنمی با هزار غنج Ùˆ دلال
چو دلبران دلاویز و لعبتان ختا
Ú¯Ù‡ÛŒ Ø¨Ø²Ø®Ù…Ù‡Ù Ø³ØØ± Ø¢ÙØ±ÛŒÙ† زدی رگ Ú†Ù†Ú¯
Ú¯Ù‡ÛŒ Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ بر دست ØŒ ساغر صهبا
از سوئی جمشید ØŒ همزاد چنین خورشیدیست Ú©Ù‡ معشوقه اوست ØŒ Ùˆ از سوی دیگر ØŒ جمشید ØŒ همزاد آرمیتی ØŒ زمین با زنخدای زمین است . آرمیتی ØŒ بنا بر برهان قاطع ØŒ ÙØ±Ø® زاد هم نامیده میشود ØŒ Ú©Ù‡ همان خرّم زاد باشد . در هندی باستان ØŒ روی زمین را جیما jimaa میگویند Ùˆ در Ø§ÙØºØ§Ù†ÛŒ زمین را جماکا jmaka مینامند ( زیر نویس واژه زمین ØŒ در برهان قاطع ØŒ دکتر معین ) . پس زمین ØŒ یعنی آرمیتی ØŒ خواهر Ùˆ همزاد جمشید است . هم خورشید در آسمان Ùˆ هم زمین ØŒ همزاد Ùˆ همگوهر جمشیدند . اینست Ú©Ù‡ جمشید در ماههای دی + بهمان + اسÙند پیدایش Ù…ÛŒ یابد ØŒ یا به عبارت دیگر ØŒ بهمن در جمشید ØŒ آسمان Ùˆ زمین ( دی Ùˆ آرمیتی ) را به هم پیوند داده Ùˆ بهم آمیخته است . در وجود انسان ØŒ آسمان یا ÙØ±Ø§Ø² ØŒ برتر از زمین یا ÙØ±ÙˆØ¯ نیست ØŒ یعنی اصل قدرت Ú©Ù‡ رابطه ØØ§Ú©Ù…یت با تابعیت است ØŒ وجود ندارد . واین جمشید است Ú©Ù‡ با نواختن نای ØŒ آرمیتی ØŒ خواهرش Ùˆ معشوقه اش را ØŒ به گسترش زمین میانگیزد تا شهر خرّم یا « ÙŽÙˆ ÙØ± جم » یا « جمکرد » را به وجود
سراندیشه دموکراسی Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران
«خرّم روز» ، هزاره ها،جشن دموکراسی بوده استاز روز یکم تا هشتم ماه ( دسامبر )
روز ۲۲ تا ٢۴ دی ( دسامبر )
روز جشن زایش جمشید وخورشید باهمست
دی و دسامبر ، هر دو دراصل ماه دهم بوده اند
خورشید و جمشید
( نخستین انسان ) همزادند
چهار جشنی Ú©Ù‡ در آغاز چهار Ù‡ÙØªÙ‡ ماه٠دی ( دسامبر ) ØŒ
بنام عیسی Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ میشوند ØŒ جشنهای ایرانی اند
« ملتی که جشنهایش را
از دست میدهد ، بی هوّیت میشود »
امروزه ما در اثر ÙØ±Ø§Ù…وش ساختن ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ زمستان را چون موسم سرماست ØŒ میانگاریم Ú©Ù‡ پیشوند « زم » در واژه « زمستان » ØŒ به معنای « سرما » است . کار برد این چنین شیوه ای ØŒ راه وارونه کردن Ùˆ بی معنا ساختن ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانست . ما به گونه ای دیگر ØŒ نامگذاری یا واژه سازی میکنیم ØŒ Ú©Ù‡ پیشینیان ما کرده اند . زمستان ØŒ در اصل به معنای « شهر٠رام ØŒ خدای موسیقی Ùˆ رقص Ùˆ شعر Ùˆ بینش » بوده است ØŒ چون « زم » پیشوند نام زمستان ØŒ یکی از نامهای « رام » است . رام یا « زم » ØŒ همان خدائیست Ú©Ù‡ رومیها ØŒ اورا « ونوس » Ùˆ یونانیها ØŒ « Ø¢ÙØ±ÙˆØ¯ÛŒØª » Ùˆ عربها آنرا « زÙهره » مینامند Ú©Ù‡ معرب واژه پهلوی « Ø²Ø§ÙˆÙˆÙØ± » میباشد .
رام یا « رام جیت » Ú©Ù‡ به معنای « رام Ù†ÛŒ نواز » Ùˆ یا « رام جشن ساز » است ØŒ خدائی بود Ú©Ù‡ سراسر موسم سرما را تبدیل به ماههای بزم Ùˆ جشن Ùˆ رقص Ùˆ موسیقی Ùˆ همپرسی Ùˆ Ú¯ÙØªÚ¯Ùˆ میکرد . ما به سرما میاندیشیم ØŒ Ùˆ آنها به جشن میاندیشیده اند . در کردی ØŒ « زه ما » به معنای پایکوبیست ØŒ Ùˆ « زه ماون » بزم Ùˆ جشن عروسی است . چنانکه Ú¯Ù„ زنبق ØŒ در ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ ØŒ Ú¯Ù„ « زم + بغ » یا Ú¯Ù„ « خدای رام » بوده است . Ùˆ در ترکی Ú©Ù‡ به جشن « بیرام » میگویند ØŒ همان واژه Ø§ÙØºØ§Ù†ÛŒ « بگرام » است Ú©Ù‡ به معنای « خدای رام » است ØŒ چون بگ همان بغ است ØŒ Ú©Ù‡ اساسا به معنای « زنخدا » بوده است ØŒ Ùˆ صوÙیها ØŒ « سماع » را از همین پیشینه دارند ØŒ Ùˆ واژه سماع ØŒ از همین ریشه « زم Ùˆ زَما » آمده است ØŒ چنانکه چاه زمزم در Ù…Ú©Ù‡ ØŒ چاهی منسوب به این خدا بوده است ØŒ چنانکه به « کعبه » نیز روزگاری ØŒ « بَیدَر » Ù…ÛŒÚ¯ÙØªÙ‡ اند ØŒ Ùˆ « بیدر = ÙˆÙŽÛŒ + در » ØŒ معکوس ØŒ همان واژه « دروای » است Ú©Ù‡ نام دیگر « رام » در اوستا است .
از اینگذاشته ØŒ همین رام ØŒ خدای زمان ØŒ Ùˆ خود « زمان » بوده است ØŒ چون از پیشوند واژه « زمان » میتوان بخوبی آنرا شناخت . نام دیگر زمان Ú©Ù‡ « زَر ÙˆÙŽÙ† » نام او بوده است ØŒ چون در تØÙÙ‡ ØÚ©ÛŒÙ… موءمن ØŒ دیده میشود Ú©Ù‡ « ورد الزروانی » ØŒ Ú¯Ù„ خیری است ØŒ Ùˆ خیری یا هیری ( در کردی ) بنا بر بندهشن ØŒ Ú¯Ù„ رام است . به عبرت دیگر ØŒ زمان ØŒ به معنای « جایگاه Ùˆ خانه رام » میباشد . زمان ØŒ خانه جشن است . انسان به جهان میآید ØŒ تا گیتی را ØŒ تا زندگی را ØŒ تا اجتخاع را ØŒ جشنگاه سازد . خرد انسانی ØŒ خرد شاد Ùˆ خندان Ùˆ مبتکر ونوآور Ùˆ قانونساز Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت Ø¢ÙØ±ÛŒÙ† است . « بهمن » Ú©Ù‡ به معنای « اصل اندیشیدن ٠به » یا « به اندیشی » است ØŒ نام دیگرش ØŒ « بزمونه » است Ú©Ù‡ به معنای « اصل بزم » است . پس « ÙØ¨Ù‡ اندیشیدن » ØŒ آنست Ú©Ù‡ خرد ØŒ آنگونه بیندیشد Ú©Ù‡ سراسر اجتماع را ØŒ چگونه میتوان همیشه شاد Ùˆ خندان » نگاه داشت .
این بهمن ØŒ « اَرکه » ØŒ یعنی « اصل ساماندهی Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت کردن » بود . پس ØÚ©ÙˆÙ…ت کردن Ùˆ سامان دادن به اجتماع ØŒ به این غایت بود Ú©Ù‡ با اندیشیدن ØŒ به گونه ای نظام به اجتماع داده شود Ú©Ù‡ همه مردمان ØŒ خندان Ùˆ شاد باشد . ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران Ú©Ù‡ از مردم ایران تراویده بود ØŒ ØÚ©ÙˆÙ…ت را بر شالوده « بهمن Ùˆ هما » نهاده بودند . Ù‡Ùما ØŒ در میان مردم ØŒ همان « ارتا ÙØ±ÙˆØ¯ » Ùˆ یا ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ÛŒÙ† بود . بهمن ØŒ جگر اجتماع بود Ú©Ù‡ میان اجتماع باشد ØŒ Ùˆ جگر ØŒ سرچشمه خون است Ú©Ù‡ همه تن را تغذیه میکند ØŒ Ùˆ همه بدن را گرم نگاه میدارد . خون Ú©Ù‡ در کردی ØŒ « هون » است ØŒ به معنای « بهم Ø¨Ø§ÙØªÙ† Ùˆ بهم رشته کردن » است . « ارتا » Ú©Ù‡ به معنای قانون Ùˆ عدالت است ØŒ نام « رگها » نیز هست . Ú©Ù‡ در غرب هنوز نام رگها ( arterie ) مانده است . ارتا ØŒ یا قانون Ùˆ عدالت ØŒ رگهائی هستند Ú©Ù‡ خون ٠بهمن ØŒ یا اصل آشتی Ùˆ خرّمی Ùˆ بزم Ùˆ اصل بهم Ø¨Ø§ÙØªÙ† را به سراسر هیکل اجتماع میرسانند . چگونه با بهمن میتوان ØŒ از اجتماع ØŒ یک جرگه عشق ØŒ یا جرگه لوی درست کرد ØŒ ودرست واژه جرگه ØŒ همان واژه جگر است ( جرگ = جگر ) . جرگه ØŒ همان انجمن بهمنی است . به عبارت دیگر ØŒ خرد ØŒ با ÙØ¨Ù‡ اندیشی ØŒ خون بهم باÙنده ØŒ تولید میکند Ú©Ù‡ با آن ارتا ØŒ سراسر وجود اجتماع را ØŒ هم سیراب Ùˆ زنده میکند ØŒ Ùˆ هم به هم پیوند میدهد ØŒ Ùˆ یک جرگه Ùˆ انجمن میسازد ØŒ Ùˆ در کار Ùˆ جنبش نگاه میدارد . این خون ٠بهم باÙنده Ú©Ù‡ اصل بزم ØŒ یعنی گوهر بهمن است ØŒ ارتا در سراسر اجتماع میگسترد . ایرانیان در هزاره پیش ØŒ در این تصاویر بهمن Ùˆ ارتا ØŒ Ú©Ù‡ خرد Ùˆ قانون باشد ØŒ Ùˆ متناظر با جگر Ùˆ رگها هستند ØŒ اندیشه هائی بسیار ژر٠در باره ØÚ©ÙˆÙ…ت Ùˆ عدالت Ùˆ قانون Ú¯ÙØªÙ‡ اند Ú©Ù‡ ارزشهای پایدار ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیاسی ما خواهد ماند .
البته ایرانیها ØŒ نمیتوانستند Û²Ù¥Û°Û° سال صبر کنند Ùˆ انتظار بکشند ØŒ تا مردم شهر آتن ØŒ ØÚ©ÙˆÙ…تی بنام دموکراسی پدید آورند . همیشه مبتکر ØŒ نخستین نام را به پدیده تازه میدهد . Ùˆ چون ایرانیان ابتکار تشکیل این نظام را داشتند ØŒ به آن ØŒ نام « شهر خرّم » را دادند . دموکراسی Ú©Ù‡ پیشتر ایرانیان آنرا « شهر خرّم » نامیده اند ØŒ نوع ساماندهی دریک چهارچوبه Ú©ÙˆÚ†Ú© است . ØØªØ§ روسو ØŒ در کتاب قرارداد اجتماعیش ØŒ در همان سطرهای آخر کتابش مینویسد Ú©Ù‡ دموکراسی ØŒ دریک شهر Ú©ÙˆÚ†Ú© قابل تØÙ‚Ù‚ است ØŒ نه در یک کشور وسیع مانند امپراطوری ایران . هنوز اندیشه نمایندگی ( Representation ) یا دموکراسی پارلمانی پیدا نشده Ùˆ رشد نکرده بود . این بود Ú©Ù‡ در یونان هم ØŒ دموکراسی در شهر آتن پدید آمد . از اینگذشته ØŒ مسئله امنیت Ú©Ù‡ در آن روزگار ØŒ بزرگترین مسئله بود ØŒ برای آتن بسیار ناچیز بود . از یک سویش دریا Ùˆ از سوی دیگرش ØŒ کوهسار بود Ú©Ù‡ کمتر کسی جرئت هجوم به آن داشت . چنانچه در اروپا نیز ØŒ نخست دموکراسی در انگلستان پدید آمد ØŒ چون از همه سویها ØŒ دریا آنرا ÙØ±Ø§Ú¯Ø±Ùته بود . مسئله امنیت Ú©Ù‡ هزاره ها بزرگترین مسئله اجتماع بود ØŒ برای انگلستان وجود نداشت ØŒ یا بسیار ناچیز بود . طبعا سیاست Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت ØŒ زود تر متوجه مسائل ساماندهی درون اجتماع شد . ولی ایران در Ú©ÙÙ„ ØŒ دشت وسیع Ùˆ ازهمه سو باز است . ایران ØŒ میدان عبور ومرور قبائل مهاجم بوده است .
طبعا ساماندهی دموکراتیک در چهارچوبه های Ú©ÙˆÚ†Ú© نیز در ایران بوده است ØŒ هرچند Ú©Ù‡ درتاریخ ثبت نشده است . همان واژه دموس Demos را Ú©Ù‡ پیشوند دموکراسی است ØŒ به روستائیان اطرا٠شهر آتن Ù…ÛŒÚ¯ÙØªÙ†Ø¯ ØŒ نه به اهالی آتن . این روستائیان Ú©Ù‡ درجنگ آتنیان با هخامنشیان شرکت کرده بودند ØŒ پس از پیروزی بر هخامنشیان ØŒ مطالبه ØÙ‚ شرکت خود را در ØÚ©ÙˆÙ…ت داشتند . البته نکته ØŒ ÙØ±Ø§ØªØ± از این مشارکت در جنگ است . روستائیان در آن روزگار ØŒ پایه اصلی اقتصاد بودند . طبعا سائقه آزادی Ùˆ استقلال ٠نیرومندی داشتندند ØŒ چنانچه در شاهنامه رد پای آن بخوبی باقیمانده است . در داستان جم میآید Ú©Ù‡ :
نسودی ( کشاورز ) ، سه دیگر گره را شناس
کجا نیست برکس از ایشان سپاس
بکارند و ورزند و خود بدروند بگاه خورش ، سرزنش نشنوند
ز ÙØ±Ù…ان ØŒ سر آزاده Ùˆ ژنده پوش وز آواز بیغاره ØŒ آسوده گوش
تن آزاد Ùˆ آباد گیتی بروی برآسوده از داور Ùˆ Ú¯ÙØªÚ¯ÙˆÛŒ
Ú†Ù‡ Ú¯ÙØª آن سخنگور آزاده مرد Ú©Ù‡ آزاده را ØŒ کاهلی بند کرد
این ویژگی را باچنین تکراری ØŒ به هیچکدام از اقشار Ùˆ طبقات دیگر ØŒ نسبت نداده است ( نه به ارتشتاران ØŒ نه به Ø±ÙˆØØ§Ù†ÛŒÙˆÙ† ØŒ نه به پیشه وران ) . Ùˆ همین سنت آزادیخواهی Ùˆ آزادگی ØŒ سپس نیز میان روستائیان Ùˆ دهقانان ایران ØŒ هزاره ماند Ú©Ù‡ در جنبشهای خرمدینی ( نامهای گوناگون این زنخدا ØŒ سبب شده است Ú©Ù‡ همه Ù…ÛŒ پندارند ØŒ این جنبشها ØŒ پراکنده Ùˆ مختل٠بوده اند ØŒ در ØÙ„یکه ØŒ همه به همین ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ØŒ Ú©Ù‡ نامهای مختل٠داشته است بر میگشته است ) برضد اسلام برخاست ØŒ Ùˆ سپس در جوانمردان Ùˆ رندان Ùˆ عیاران Ùˆ صوÙیان ØŒ این پیشینه آزادیخواهی ØŒ زنده بجای ماند . صوÙÛŒ ØŒ نه با پشمینه پوشی ØŒ نه با سایبانی Ú©Ù‡ صÙÙ‡ نامیده میشود ØŒ کار دارد ØŒ بلکه « صو٠» نام « نای » بوده است . Ùˆ از نای ØŒ هم جامه Ù…ÛŒ Ø¨Ø§ÙØªÙ‡ اند ØŒ هم بوریا Ùˆ ØØµÛŒØ± Ù…ÛŒØ¨Ø§ÙØªÙ‡ اند ØŒ هم سایبان میساختنه اند ØŒ Ùˆ این سکوهای سایه دار ØŒ بنام همین نای ها ( ØØµÛŒØ± سق٠) نامیده میشده است ØŒ Ùˆ هم امروزه صندلیهای Ø±Ø§ØØªÛŒ بنام « Ø³ÙˆÙØ§ sofa » میسازند ØŒ Ùˆ از آنجا Ú©Ù‡ نای ØŒ اصل آواز بوده است ØŒ Ùˆ گلو Ùˆ گردن ØŒ چون نای بوده است ØŒ Ùˆ این همانی با « رام ØŒ خدای Ù†ÛŒ نواز Ùˆ شعر Ùˆ شناخت Ùˆ آواز » دارد ØŒ معنای آگاهی Ùˆ دانش Ùˆ رهبری کردن Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است ØŒ Ùˆ پسوند٠واژه « Ùیلسو٠» یونانی ØŒ از همین ریشه برخاسته است . از اینگذشته ØŒ ارتا ØŒ Ú©Ù‡ خدای قانون Ùˆ عدالت است ØŒ همان واژه ایست Ú©Ù‡ در عربی ØŒ ارض شده است Ú©Ù‡ کشاوز Ùˆ دهقان درآن ریشه دارد ØŒ Ùˆ ارتا ( واهیشت ) Ú©Ù‡ روز سوم است ØŒ مشهور به « Ø³Ø±ÙØ±Ø§Ø² » ØŒ یعنی سرکش Ùˆ گردنکش Ùˆ طغیانگر است .
Ú¯ÙØªÙ‡ شد Ú©Ù‡ دÙموس ØŒ پیشوند دموکراسی ØŒ روستائیان دور آتن بودند نه خود آتنیان . در واقع دموکراسی ØŒ سرکشی دهقانان برضد شهریان بوده است . ولی همین آتنیان ØŒ در دموکراسی Ú©Ù‡ خود تأسیس کردند ØŒ خود٠همین مردم ØŒ ØÙ‚ تجاوز Ùˆ تصر٠و استثمار ØŒ در جزایر دیگر Ùˆ شهرهای دیگر Ùˆ سیسیل به ØÚ©ÙˆÙ…ت دموکرات خود دادند . آتنیان دموکرات ØŒ بر پایه برده داری در داخل آتن ØŒ Ùˆ تجاوز خواهی Ùˆ استعمار طلبی Ùˆ تØÙ…یل اراده خود بر سایر بخشهای یونان Ùˆ ÙØ±Ø§Ø³ÙˆÛŒ آن ØŒ میزیستند . ما Ùقط به یک رویه پدیده ها مینگریم . در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران مردمساری ( شهر خرم ) با هد٠و غایت تجاوز Ùˆ دستبرد Ùˆ استثمار سایر ملل Ùˆ اقوام ØŒ ØÚ©ÙˆÙ…ت دلبخواه یا « شهریور » نیست ØŒ بلکه غایت مردم ایران از همان آغاز ØŒ « مردمی سالاری » بود ØŒ نه « تشکیل اجتماع مردم ØŒ Ú©Ù‡ همه Ù‡Ø¯ÙØ´Ø§Ù† باهم ØŒ غارتگری Ùˆ استثمار Ùˆ تجاوز باشد » . بهمن ØŒ Ú©Ù‡ « ارکه یا اصل » ØÚ©ÙˆÙ…ت در ایران بوده است ØŒ نه تنها مردمسالاری میخواهد ØŒ بلکه مردمی سالاری میخواهد . بهمن ØŒ اصل ضد خشن ØŒ یعنی ضد قهر Ùˆ تجاوز Ùˆ پرخاشگری ØŒ Ùˆ اصل قداست جان Ùˆ اصل همپرسی انسانها باهم ØŒ Ùˆ اصل همپرسی انسان با خداست . رویه مشترک دموکراسی آتن با دموکراسیهای غرب Ú©Ù‡ دموکراسی آتن ØŒ سرمشقشان شد ØŒ در اینست Ú©Ù‡ « بار تأمین Ø±ÙØ§Ù‡ Ùˆ ØÙ‚وق مساوی درون اجتماع خود » را بر دوش سایر ملل ØŒ Ù…ÛŒ نهند ØŒ همانسان Ú©Ù‡ دموکراسی آتن ØŒ تأمین سعادت خود را در داخل ØŒ بردوش نه دهم یا سه چهارم بردگان نهاده بود Ú©Ù‡ در آتن میزیستند . همانسان Ú©Ù‡ امروزه دموکراسیهای غرب ØŒ بار سعادت خود را ØŒ بر دوش بازارهای ÙØ±ÙˆØ´ ملل دیگر ØŒ نهاده اند . بدینسان از همان بÙÙ† ØŒ سعادت جامعه خود ØŒ با سلب سعادت از جامعه دیگران گره خورده است . اگر ما میخواهیم دموکراسی ØŒ به مدل غرب بسازیم ØŒ باید ایرانی قدر تمند بسازیم Ú©Ù‡ بداند چگونه سعادت خود را با قیمت « سلب سعادت از ملل دیگر » بخرد . آیا ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ چنین دموکراسی را میخواهد ØŸ
این تز مارکس Ú©Ù‡ « دزدیدن ارزش ٠اضاÙÙ‡ کار ٠کارگران غرب ØŒ سبب پیدایش تجمع Ùˆ تمرکز سرمایه شد ØŒ استدلالیست برای دلخوش کردن غربیان ØŒ Ùˆ برای زدودن دغدغه وجدانشان . دموکراسیهای غرب Ùˆ مردم غرب ØŒ نمیخواهند Ú©Ù‡ دغدغه وجدان داشته باشند ØŒ چون دغدغه وجدان ØŒ از سعادت میکاهد . علت توده شدن سرمایه در غرب ØŒ پیآیند چپاول کردن منابع معدنی Ùˆ طبیعی ØŒ از خاور Ùˆ از آمریکای جنوبی بود . در غرب ØŒ پرولتاریا Ùˆ کارگاران ØŒ میخواستند Ùˆ میخواهند Ú©Ù‡ دراین « مال چپاول شده از خارج » ØŒ بطور برابر ØŒ شریک باشند . پس مسئله ما ØŒ مسئله « مردمسالاری بطور Ú©Ù„ÛŒ با نمونه غربی » نیست ØŒ بلکه مسئله ما ØŒ مسئله « مردمی سالاری مردمان » است . ما میخواهیم بهمن ØŒ Ú©Ù‡ هم « اصل همپرسی » Ùˆ هم اصل « قداست جان » است ØŒ بنیاد مردمسالاری Ùˆ مردمی سالاری باشد . نه تنها همپرسی مردمان ØŒ Ú©Ù‡ دیالوگ Ùˆ Ø¨ØØ« Ùˆ ØªÙØ§Ù‡Ù… میباشد ØŒ بلکه همپرسی ØŒ به غایت رعایت « قداست٠جانها ØŒ بدون تبعیض » . تقسیم برابر اموال غارت شده ØŒ Ú†Ù‡ در اشکال بدوی تاریخیش مانند اسلام ØŒ Ú†Ù‡ در شکلهای تازه اش Ú©Ù‡ پانصد سالست متداول شده است ØŒ میان شهروندان خود ØŒ برضد ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانست . تقسیم برابر اموال غارت شده ØŒ اندیشه ای بود Ú©Ù‡ قرآن بر آن بنا نهاده شده است ØŒ Ùˆ با اندیشه « جهاد مقدس دینی » چنان آمیخته شده Ú©Ù‡ از هم جدا ناپذیرند . در جهاد ØŒ اموالی Ú©Ù‡ به غنیمت Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ میشد ØŒ جز بخش از آن Ú©Ù‡ به Ù…ØÙ…د یا Ø®Ù„ÙØ§Ø¡ میرسید ØŒ بقیه بطور برابر ØŒ میان شرکت کنندگان در جهاد ØŒ پخش میگردید . براین پایه ØŒ اقتصاد اسلام بنا نهاده شد . جهاد ØŒ غارت کردن را مقدس میساخت . در غارتکردن ØŒ مسلمانها Ùˆ اعراب ØŒ نه تنها دغدغه وجدانی نداشتند ØŒ بلکه آنرا یک عمل مقدس هم میدانستند . مقدس ساختن چاپیدن یا استثمار ØŒ بنیاد کاپیتالیسم نیز هست ØŒ Ùقط با اند Ú©ÛŒ ØªÙØ§ÙˆØª » . سائقه « آز » با « غایت والائی » ØŒ یا با « غایت خدائی » پیوند داده میشود . آز ØŒ خود را در زیر پوشش آن غایت ØŒ نه تنها میپوشاند ØŒ بلکه خود را مقدس میسازد . این آز ØŒ بدون هیچ شرمی ØŒ خود را در صØÙ†Ù‡ دین Ùˆ در صØÙ†Ù‡ تاریخ Ùˆ مدنیت ØŒ نشان میدهد ØŒ Ùˆ به آن Ø§ÙØªØ®Ø§Ø± میکند . موء من ØŒ در ØÛŒÙ†ÛŒ Ú©Ù‡ در ته دلش برای ارضاء آز خودش چپاول میکرد ØŒ باور دارشت Ú©Ù‡ برای پیشبرد امر الهی ØŒ خون میریزد ØŒ واز دیگران به ØÙ‚ ØŒ سلب مالکیت Ùˆ سعادت میکند ØŒ چون همه این ملل Ùˆ سعادت را الله به ارث ØŒ به او داده است . این دو غایت ØŒ چنان بهم آمیخته اند Ú©Ù‡ نمیتوان آنهارا از هم جدا ساخت . همین به هم آمیختن دو غایت ØŒ در غرب هم به Ø´Ú©Ù„ دیگری صورت Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ Ùˆ میگیرد ØŒ Ùˆ از آن صورت بدوی عربی + اسلامیش بیرون آمده است ØŒ Ùˆ مدرنتر ØŒ Ùˆ ختا « Ù¾ÙØ³Øª مدرنتر » شده است . غایت « خود پرستی » ØŒ با غایت « سعادت جهانی » به هم چسبانیده میشوند ØŒ ولی این خودی Ú©Ù‡ پرستیده میشود ØŒ مانند مسیØÛŒØª Ùˆ اسلام ØŒ تنها آسمانی نمی ماند ØŒ بلکه بیش از ØØ¯ ØŒ زمینی میشود .
برگردیم به اندیشه دموکراسی در آتن . آنچه در دموکراسی آتن ØŒ مهم هست ØŒ همین پیدایش « سپیده دم اندیشه ساماندهی اجتماع بوسیله خود اجتماع » « در تاریخ » است . البته ØŒ هر پیدایشی ØŒ روندی دارد . Ùˆ بهترین اندیشه ها ØŒ بر زمینه ای تاریک Ùˆ یا آلوده میرویند ØŒ Ùˆ با خود در آغاز ØŒ بسیار ناخالصی دارند . ولی این اندیشه ساماندهی اجتماع بوسیله خود اجتماع ØŒ پیش از این « رویداد تاریخی » در آتن ØŒ پیش از تاریخ ØŒ در خود ایران هم بوده است . پیدایش بسیاری از پدیده ها ØŒ در درازای تاریخ نبوده است ØŒ بلکه بسیاری از پدیده های بزرگ ØŒ پیش از تاریخ کش٠شده اند . همه داروهای گیاهی Ú©Ù‡ پزشکی برپایه آن بنا نهاده شده ØŒ پیش از تاریخ ØŒ کش٠شده اند . علت اینکه « پژوهش کار برد گیاهان » یاد آروی شد . اینست Ú©Ù‡ در وندیداد دیده میشود Ú©Ù‡ شهریور ØŒ یا ØÚ©ÙˆÙ…تگری دلپسند مردم ØŒ همانند همین « پژوهش ÛŒØ§ÙØªÙ† گیاهان داروئی » شمرده میشود . َخشَترات Ú©Ù‡ ØÚ©ÙˆÙ…ت باشد ØŒ باید داروی دردها را بیازماید Ùˆ بجوید ØŒ تا بتواند جانها را بپرورد ودرد های مردمان را بکاهد . قانون Ùˆ نظام ØŒ بر پایه اصل پژوهش زندگی Ùˆ جانپروری اوقراردارد ØŒ نه بر نسخه های از پیش پیچیده ØŒ Ùˆ امر Ùˆ ØÚ©Ù… تغییر ناپذیر . همین آسپرین ØŒ هزاره پیش ØŒ از پوست درخت بید Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ میشد Ú©Ù‡ یک نامش « ÙˆÛŒ » است Ú©Ù‡ همان رام است ØŒ ونام دیگر بید ØŒ بهرامه است . موقعی Ú©Ù‡ این ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سرکوبی شد ØŒ دیگر نمیشد ØŒ دم از خود زنخدا زد . آنگاه ØŒ رام را Ú©Ù‡ معشوقه بهرام بود Ùˆ Ø¬ÙØªÛŒ بود Ú©Ù‡ از آن جهان Ùˆ انسان میروئید ØŒ بهرامه خواندند . مثل امروز Ú©Ù‡ در کشورهای اسلامی ØŒ یک زن را بنام پسرش میخوانند نه بنام خودش . مثلا میگویند : والده آقا مصطÙÛŒ . مصطÙÛŒ ØŒ آقا میشود ØŒ ولی شرم از بردن نام مادرش هست . این ØŒ برترین توهین به زن Ùˆ خوارشماری زن هست . در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ اندیشه « مردمی سالاری مردمان » ØŒ در شهرهائی واقعیت Ù…ÛŒ ÛŒØ§ÙØª Ú©Ù‡ به آن نام « شهر خرم » میدادند . این شهرها ØŒ سورستان ØŒ یا سور آباد یا سور هم نامیده میشدند . چنانچه در کردی ØŒ به همین بید ØŒ سوره بی ( سوره ÙˆÛŒ ) میگویند Ú©Ù‡ نشان میدهد Ú©Ù‡ سور ØŒ ØµÙØª رام است . یا به Ú¯Ù„ تاج خروس ØŒ Ú©Ù‡ Ú¯Ù„ بستان Ø§ÙØ±ÙˆØ² باشد ØŒ Ùˆ این همانی با ÙØ±ÙˆØ¯ÛŒÙ† ( ارتا ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ ) دارد ØŒ سوراو میگویند . Ùˆ سوران ØŒ یکی از چهار لهجه اصلی زبان کردیست . Ùˆ این نشان میدهد Ú©Ù‡ رام Ùˆ ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ÛŒÙ† ( = خرد ) خدای آنها بوده است . با دانستن این واژه ها ØŒ میتوان به بررسی « بهمن نامه » Ùˆ همچنین « درخت آسوریگ » پرداخت ØŒ Ùˆ از آنها ØŒ راه را به ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اصیل ایران گشود . نام خرّم ØŒ مردمی مالاری مردمان را مینماید ØŒ نه ØÚ©ÙˆÙ…ت مردمان ØŒ بدون مردمی را . در این مدنیت ØŒ بقول ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ : « دل مردم از خرّمی ØŒ شاد بود » . باید معنای تصویر خرّم را بشناسیم تا بتوانیم بدانیم Ú©Ù‡ « جشن خرّم را Ú©Ù‡ مردم بنام جشن برابری Ùˆ برادری ØÚ©ÙˆÙ…ت با ملت برگزار میکردند ØŒ چرا این جشن ØŒ جشن اینهمانی ØÚ©ÙˆÙ…ت با ملت ØŒ جشن اندیشه ØÚ©ÙˆÙ…ت در خدمت خواستهای مردمی ملت بوده است . چرا مردم ایران ØŒ هزاره ها این جشن را Ù…ÛŒÚ¯Ø±ÙØªÙ†Ø¯ ØŸ چون مردمان ایران ØŒ همیشه در Ù¾ÛŒ واقعیت بخشی این آرمان بزرگ بوده اند ØŒ برغم اینکه ضرورت جغراÙیای سیاسی ایران ØŒ ایجاب ضرورت یک ØÚ©ÙˆÙ…ت مقتدر مرکزی را برای Ø¯ÙØ§Ø¹ از ایران ØŒ Ùˆ ایجاد امنبت از هجوم اقوام ÙˆØØ´ÛŒ از Ø§Ø·Ø±Ø§ÙØ´ میکرد . شاه Ú©Ù‡ در اصل ØŒ رئیس سپاه بود ØŒ میبایستی نبوغ نظامی داشته باشد ØŒ Ùˆ از سپاه برگزیده شود . رد پای این پیشینه ØŒ در موارد گوناگون در شاهنامه باقیمانده است . طبعا ØÚ©ÙˆÙ…ت ساسانی Ùˆ موبدان زرتشتی ØŒ Ú©Ù‡ برپایه ØÚ©ÙˆÙ…تی بنا شده بود Ú©Ù‡ وظیÙÙ‡ اش ترویج دین زرتشتی بود ØŒ Ùˆ باید همیشه از خانواده گشتاسپ باشد ØŒ برضد این آروان بودند . چهارصد سال ØŒ سرکوبی این اندیشه آزادی ØŒ سبب شده است Ú©Ù‡ امروزه ما از ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیاسی پیشین خود بیخبریم . مردمان ایران ØŒ تصویری از انسان Ùˆ خدا Ùˆ شهر ( مدنیت Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت ) میکشیدند ØŒ Ú©Ù‡ ویژگیهای مردمی خودش را داشت . رد پای این تصویر در میان داستانهای اسکندر در شاهنامه Ú©Ù‡ البته ربطی به اسکندر ندارد ØŒ باقی مانده است . در شاهنامه میآید Ú©Ù‡ اسکندر :
ز راه بیابان بشهری رسید Ø¨Ø¨ÙØ¯ شاد ØŒ کآواز مردم شنید
همه بوم وبرباغ آباد بود دل مردم از خرّمی شاد بود
پذیره شدندش بزرگان شهر کسیرا که از مردمی بودند بهر
بدین شهر ، هر گز نیامد سپاه
نه هر گز شنیدست کس نام « شاه »
شهری که نه شاه و نه سپاه دارد ، و اینها واژه های بیگانه در این شهرند !
سکندر بپرسید از ایشان Ú©Ù‡ ایدر Ø´Ú¯ÙØª
Ú†Ù‡ چیزست ØŒ کاندازه باید Ú¯Ø±ÙØª
چنین داد پاسخ بدو رهنمای که ای شاه پیروز پا کیزه رای
Ø´Ú¯ÙØªÛŒØ³Øª ایدر Ú©Ù‡ اندر جهان کسی آن ندید آشکار Ùˆ نهان
در ختیست ایدر ØŒ دوبÙÙ† گشته Ø¬ÙØª Ú©Ù‡ چون آن Ø´Ú¯ÙØªÛŒ نشاید Ù†Ù‡ÙØª
یکی ماده و دیگری نرّ اوی سخن گوی و باشاخ و بارنگ و بوی
بشب ماده ، گویا و بویا شود چو روشن شود ، نرّ ، گویا شود
Ø´Ú¯ÙØªÛŒ این شهر ØŒ همان درختیست Ú©Ù‡ « مردم گیاه » یا « مهر گیاه » یا « بهروج الصنم » یا هه سن بگی ( در کردی ) نام دارد ØŒ Ùˆ نماد اندیشه ایرانی از رابطه خدا با انسانست . در بÙÙ† درخت یا گیاه ØŒ این « بهرام Ùˆ رام » یا « بهرام Ùˆ خرّم » هستند ØŒ Ú©Ù‡ همدیگر را در آغوش Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ اند ØŒ Ùˆ از عشق این خدایان به همدیگر ØŒ درختی میروید Ú©Ù‡ برگ Ùˆ برش ØŒ همه انسانها ØŒ همه بشریت ØŒ همه مدنیت Ùˆ شهر ( خشتره ) است . بهرام ØŒ اصل نرینگی جهانست ØŒ Ùˆ رام Ùˆ خرم ( ارتا ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ ) باهم دوچهره گوناگون اصل مادینه جهانند . از همآغوشی Ùˆ عشق خدایان به هم ØŒ شهر خرّم پیدایش Ù…ÛŒ یابد . البته بهرام Ùˆ رام Ùˆ خرّم ØŒ سه چهره بهمن ØŒ اصل ÙˆØ§ØØ¯ Ùˆ ناپیدای اندیشیدن Ùˆ بزم Ùˆ همپرسی Ùˆ خنده Ùˆ ساماندهی ( ارکه ) است . از بهمن ناپیدا ØŒ بهرام Ùˆ رام Ùˆ خرّم ØŒ پیدایش Ù…ÛŒ یابند ØŒ Ú©Ù‡ ریشه همه شهرند ØŒ Ùˆ شیره این درخت ØŒ خونیست Ú©Ù‡ همه برگها Ùˆ برها روانست . اینست Ú©Ù‡ بهمن Ùˆ بهرام Ùˆ خرّم Ùˆ رام ØŒ چهار نیروئی هستند Ú©Ù‡ درضمیر هر انسانی هستند . این شیره از زمینی میآید Ú©Ù‡ آرمیتی ØŒ زنخدای زمین میباشد . تن هر انسانی ØŒ آرمیتی یا Ú¯ÙØ´ هست ØŒ Ùˆ بهمن Ùˆ خرم Ùˆ رام Ùˆ بهرام ØŒ چهار بخش ضمیر ند Ú©Ù‡ در تن است .
ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ سلسله مراتب سیاسی یا اجتماعی یا طبقاتی برپایه « آسمان Ùˆ زمین » یا ÙØ±Ø§Ø² Ùˆ ÙØ±ÙˆØ¯ نمیشناخت . اندیشه سلسله مراتب سیاسی Ùˆ اجتماعی ØŒ از همان تصویر آسمان ØŒ به عنوان « ÙØ±Ø§Ø² » ØŒ Ùˆ زمین به عنوان « ÙØ±ÙˆØ¯ » آغاز میشود ØŒ Ùˆ سپس Ø·ÛŒÙÛŒ از سلسله مراتب میگردد . این گونه سلسله مراتب ØŒ بویژه میان قوای ضمیر ØŒ ØÙ‚انیتی به سلسله مراتب در نظم سیاسی Ùˆ اجتماعی یا طیقات Ùˆ اقشار میدهد . در ÙلسÙÙ‡ کلاسیک یونان ØŒ سلسله مراتب درنظم سیاسی Ùˆ اجتماعی ØŒ از سلسله مراتب میان قوای درونی روانی ØŒ یا نیروهای ضمیر انسان ØŒ نتیجه Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ میشود . در اروپا نیز کوشیده اند همین سلسله مراتب سیاسی را برسلسه مراتبی Ú©Ù‡ به قوای درونی روانی میدادند ØŒ استوار سازند . توماس اکوین Ú©Ù‡ ارسطوئی میاندیشید Ùˆ درقرن سیزدهم میلادی میزیست ØŒ نتیجه اوج تر کیب اندیشیدن مسیØÛŒ با ÙلسÙÙ‡ یونان است.
ولی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ چنین سلسله مراتبی را میان قوای درونی Ùˆ روانی انسان نمیشناخت ØŒ Ú©Ù‡ آنرا در سیاست Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت بازتاب دهد . چهار قوای درونی هرانسانی ØŒ همان چهاربال سیمرغ ØŒ یا همان چهار خدا است Ú©Ù‡ نامبردیم ØŒ Ùˆ هیچکدام بر دیگری برتری ندارد . این چهار بال ØŒ باید هم نیرو Ùˆ هم اندازه باشند ØŒ تا مرغ ضمیر بتواند مرتبا در اندیشیدن ØŒ بسوی سیمرغ پرواز کند Ùˆ باز گردد.
اگر به روند Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران نگاه شود ØŒ دیده میشود Ú©Ù‡ جمشید یعنی نخستین انسان ØŒ در سه ماه دی + بهمن + اسÙند پیدایش Ù…ÛŒ یابد . دی ØŒ آسمانست ØŒ Ùˆ اسÙند ØŒ زمین است ØŒ Ùˆ بهمن ØŒ میان آن دو ØŒ Ùˆ آندو را با هم ØŒ آشتی میدهد Ùˆ هم آهنگ میسازد Ùˆ از آنها « یک تخم » میسازد . در تخم هر انسانی ØŒ آسمان Ùˆ زمین باهم آمیخته اند ØŒ Ùˆ یک تخم = یک هستی شده اند . همینطور ØŒ اگر به نقشهای برجسته میترائیان در غرب نگریسته شود ØŒ دیده میشود Ú©Ù‡ گاوی Ú©Ù‡ نماد زمین است ØŒ Ùˆ همان Ú¯ÙØ´ میباشد ( گاو برمایون در شاهنامه ) ØŒ این همانی با هلال ماه دارد ØŒ Ùˆ به Ø´Ú©Ù„ هلال ماه است Ú©Ù‡ زهدان آسمانست . Ùˆ همچنین در آسمان ØŒ در هلال ماه ØŒ Ú¯ÙØ´ یا گاو زمین ایستاده است . آسمان به زمین آبستن است . این ادنیشه برتری آسمان برزمین ØŒ یا برتری خالق بر مخلوق ØŒ یا برتری عقل بر جسم Ùˆ عواط٠و سوائق در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران وجود ندارد ØŒ Ú©Ù‡ بنیاد « نابرابری ØÚ©ÙˆÙ…ت با ملت ØŒ یا نابرابری طبقات اجتماعی ØŒ یا نا برابری مرد با زن است .
در ÙلسÙÙ‡ یونان Ùˆ سپس در اندیشمندان مسیØÛŒ ØŒ ØØ§Ú©Ù…یت یک نیروی درونی ØŒ بر نیروهای دیگر درونی ØŒ نظام سیاسی را در اجتماع ØŒ استوار میساخت Ùˆ به آن ØŒ ØÙ‚انیت میبخشید ØŒ چون هر طبقه Ùˆ قشری ØŒ این همانی با یکی از این نیروهای داست ØŒ Ùˆ آن طبقه Ú©Ù‡ نیروی برتر را داشت ØŒ بایستی ØØ§Ú©Ù… باشد ØŒ یا باید در طبقه بالاتر قرار گیرد .
ولی در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ این نیروهای درونی ØŒ بخشی از خدایان چهارگانه بودند ØŒ Ùˆ اینها بÙÙ† هرانسانی بودند . این چهار نیرو ØŒ بیان Ù‡Ù†Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†ÛŒ چهار نیرو ØŒ در هر عملی Ùˆ Ùکری Ùˆ سخنی بودند .
در تÙکر ایرانی ØŒ برای آنکه جامعه ØŒ مردم سالار Ùˆ مردمی سالار باشد ØŒ باید « Ù‡Ù…Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†ÛŒ Ùˆ همکاری Ùˆ همÙکری » در بÙÙ† هر انسانی باشد . به همین علت بود Ú©Ù‡ ایرانیان ØŒ ÙØ·Ø±Øª یا طبیعت انسان را به عبارت اموزه ØŒ دموکراتیک Ùˆ سوسیال میدانستند . در بÙÙ† هر انسانی ØŒ خدایان کیهان ØŒ همکار Ùˆ هماندیش Ùˆ Ù‡Ù…Ø¢ÙØ±ÛŒÙ† Ùˆ Ù‡Ù…Ú¯ÙØªØ§Ø± بودند ØŒ Ùˆ از این بÙÙ† ØŒ هر انسانی ØŒ پیدایش Ù…ÛŒ ÛŒØ§ÙØª . از آنجا Ú©Ù‡ همکاری Ùˆ همپرسی Ùˆ هماندیشی ØŒ همان « جشن » بود ØŒ بنا براین ØŒ انسانها نیز باهمدیگر ØŒ همکاری Ùˆ Ù‡Ù…Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†ÛŒ Ùˆ هماندیشی میکردند ØŒ Ùˆ باهم ØŒ قانون Ùˆ نظام Ùˆ اقتصاد Ùˆ اجتماع را Ù…ÛŒØ¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù†Ø¯ . Ùˆ این جشن همکاری Ùˆ هماندیشی ØŒ همان خرّم یا ÙØ±Ù‘Ø® بود . « خود » ØŒ آمیزش Ùˆ یگانگی این چهار نیرو باهم بود . « خود انسان » ØŒ از همآهنگی چهار نیروی درونی ØŒ این چهار بخش چهار خدا یا چهار اصل ØŒ پیدایش Ù…ÛŒ ÛŒØ§ÙØª . در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… خدا Ùˆ اصل ØŒ چنان به هم نزدیکند Ú©Ù‡ کسی نمیتواند ایندو را از هم متمایز سازد . ولی در مسیØÛŒØª Ùˆ اسلام ØŒ خود٠ØÙ‚یقی Ú©Ù‡ Ø±ÙˆØ Ø¨Ø§Ø´Ø¯ ØŒ به سعادت میرسد ØŒ نه مابقی وجود ØŒ Ú©Ù‡ هیچکدام خود ØÙ‚یقی نیستند . از این رو نیز ØŒ Ø±ÙˆØØ§Ù†ÛŒÙˆÙ† Ú©Ù‡ نماینده این خود خقیقی هستند ØŒ یا این همانی با خود خقیقی دارند ØŒ ØÙ‚ ØØ§Ú©Ù…یت دارند . دراین ادیان ØŒ جستجو Ùˆ تالاش برای رسیدن سعادت ØŒ تالاش برای سعادت اخروی Ùˆ ملکوتی Ùˆ Ø±ÙˆØØ§Ù†ÛŒ است . بدین ترتیب ØŒ « خود پرستی روØÛŒ » ØŒ کاری مقدس میشود . خود پرستی جسمی ØŒ نکوهیده Ùˆ خوار شمرده میشود ØŒ ولی خود پرستی روØÛŒ ØŒ بنیاد زندگی میگردد . کوشش در سراسر زندگانی ØŒ برای تأمین « سعادت آسمانی خود » ØŒ برای آن « خود ØÙ‚یقی » مقدس است . بدینسان در دامان مسیØÛŒØª Ùˆ اسلام ØŒ « خود پرستی مقدس » پیدایش Ù…ÛŒ یابد . در مسیØÛŒØª ØŒ هزارو پانصد سال ØŒ این « خود پرستی مقدس » ØŒ بنیاد Ù…ØØ¨Øª Ùˆ ایمان بود . سراسر مسئله نجات از گناه در مسیØÛŒØª ØŒ این « خود پرستی مقدس » را میپرورد . از رÙنسانس ( دوره باز زائی ) به کنون ØŒ واکنش در برابر این هزار Ùˆ پانصد سال « خود پرستی مقدس » آغاز میشود . از پانصد سال پیش در اروپا ØŒ سر Ú©Ø´ÛŒ ٠« خود طبیعی » ØŒ از این « خود Ø±ÙˆØØ§Ù†ÛŒ Ùˆ خقیقی Ùˆ آسمانی » آغاز میشود . بنیاد خکومت از « خود Ø±ÙˆØØ§Ù†ÛŒ » برداشته میشود ØŒ Ùˆ بتدریج بر « خود طبیعی Ùˆ زمینی Ùˆ مادی » انسان ØŒ نهاده میشود . این خود طبیعی Ùˆ زمینی ØŒ Ú©Ù‡ تا کنون Ù…ØÚ©ÙˆÙ… خود٠ØÙ‚یقی Ùˆ Ø±ÙˆØØ§Ù†ÛŒ بود ØŒ Ùˆ ØÙ‚ نداشت به اندیشه سعادت باشد ØŒ سعادت را از آن خود میداند ØŒ Ùˆ طبعا ØÚ©ÙˆÙ…ت را بر خود بنیاد میکند . ولی ØŒ این خود طبیعی Ùˆ زمینی Ùˆ مادی ØŒ همانقدر « مقدس » میشود Ú©Ù‡ « خود ØÙ‚یقی Ùˆ Ø±ÙˆØØ§Ù†ÛŒ Ùˆ آسمانی » بود . « مقدس بودن » ØŒ مخرج مشترک این دو خود میماند . از رنسانس ØŒ خودی پیدایش مییابد Ú©Ù‡ سوائق Ùˆ امیال Ùˆ آزها Ùˆ قدر تخواهی Ùˆ سائقه تملک Ùˆ آرمانهای جسمانی Ùˆ دنیوی اش ØŒ مقدس میگردد . همان کاری را Ú©Ù‡ در گذشته ØŒ خود ØÙ‚یقی Ùˆ آسمانی Ùˆ Ø±ÙˆØØ§Ù†ÛŒ با این خود طبیعی ØŒ میکرد ØŒ اکنون این خود جسمانی Ùˆ زمینی ØŒ با آن خود Ø±ÙˆØØ§Ù†ÛŒ Ùˆ آسمانی میکند . این خود جسمانی Ùˆ زمینی است Ú©Ù‡ از این پس ØŒ ØØ§Ú©Ù…یت بر خود آسمانی گذشته Ù…ÛŒ یابد . « ØØ§Ú©Ù…یت خود خقیقی ØŒ یا Ø±ÙˆØ ØŒ بر خود جسمانی ØŒ یا بازتاب آن اندیشه در قوای ضمیر ØŒ در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران نبود . در مسیØÛŒØª ØŒ در قوای ضمیر ØŒ هم آز برای سعادت آسمانی برای Ø±ÙˆØ ÙˆØ¹Ø¸ میشد ØŒ Ùˆ هم آز Ùˆ کشش برای سعادت زمینی در نهان بود . Ùˆ یکی بردیگری برتری داده میشد ØŒ Ùˆ باید بر دیگری غلبه کند . طبعا از رنسانس به بعد ØŒ در اندیشه های غربی ØŒ جنبش وارونه کردن این سلسله مراتب ØŒ آغاز گردید . دموکراسی در باختر نیز ØŒ بر این جنبش قرار Ú¯Ø±ÙØª . انسانی Ú©Ù‡ سائقه برای سعادت زمینی اش ØŒ از هزاره ها Ùˆ سده ها Ù…ØØ±ÙˆÙ…یت از این سعادت ØŒ عذاب کشیده بود ØŒ Ùˆ سرکوب شده بود ØŒ بیمار Ùˆ کینه توز شده بود . این خود بیمار Ùˆ کینه توز بود Ú©Ù‡ « خود طبیعی Ùˆ زمینی Ùˆ واقعی » خوانده میشد . Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ ØŒ با پیدایش این خود کینه تاز Ùˆ بیمار ØŒ Ú©Ù‡ خود واقعی Ùˆ طبیعی خوانده میشد ØŒ در اروپا ØŒ در برابر ØÚ©ÙˆÙ…ات ØŒ قد علم کردند ØŒ تا ماهیت ØÚ©ÙˆÙ…ت را دگرگون سازند . ØÚ©ÙˆÙ…ت ØŒ دیگر ØŒ ØÚ©ÙˆÙ…ت Ø±ÙˆØ ØŒ در مقابل ملت ØŒ به عنوان جسم Ùˆ هوی Ùˆ Ù†ÙØ´ نباید باشد . « خود ها » دیگر ØŒ ØÙ‚یقی خود را در آسمان نمیدانستند ØŒ بلکه در زمین Ùˆ در طبیعت میدانستند . ولی خودی Ú©Ù‡ رو به سائقه های زندگی برای سعادت در گیتی آورده بود ØŒ سائقه های وازده در هزار Ùˆ پانصد سال Ùˆ Ø³Ø±Ú©ÙˆÙØªÙ‡ Ùˆ بیمار بود . درست این خود بود Ú©Ù‡ ØÙ‚ معین سازی خود در سیاست Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت میخواست Ùˆ میخواهد .
ولی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ به گونه ای دیگر بود . چنانچه Ú¯ÙØªÙ‡ شد ØŒ نطÙÙ‡ Ùˆ بزر Ùˆ یا بÙÙ† شهر ØŒ Ú©Ù‡ جامعه Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت باهم باشد ØŒ در نهاد هر انسانی دانسته میشد . از آنجا Ú©Ù‡ بهمن Ú©Ù‡ اصل میان در درون هر ÙØ±Ø¯ÛŒØ³Øª ØŒ به همانسان ØŒ اصل میان ØŒ میان انسانها نیز هست . پس هر انسانی با بهمن ØŒ یا با « خرد٠بÙÙ‡ » ØŒ با « ارکه » ØŒ یا نیروی ساماندهی اش ØŒ ØÙ‚ Ùˆ توانائی دخالت در سیاست Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت دارد ØŒ Ùˆ اگر در سیاست Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت دخالت نکند ØŒ گزند به اصل میان ØŒ Ùˆ مغز هستی Ú©Ù‡ بهمن است ØŒ میزند . دخالت در قانونگذاری ØŒ دخالت در تعیین سرنوشت اجتماع Ùˆ شهر ØŒ گوهر ÙØ·Ø±ÛŒ یا طبیعی اوست . بررسی این سر اندیشه بزرگ در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ نیاز به مرزبندی با ادیان Ùˆ جهان بینی ها Ùˆ ایدئولوژیها Ùˆ مکاتب ÙلسÙÛŒ ØŒ تنها کشیدن خط تمایز Ùˆ Ø§ÙØªØ±Ø§Ù‚ ØŒ میان آنها نیست ØŒ بلکه در برخورد با اسلام Ùˆ مسØÛŒØª ØŒ یا با مکاتب ÙلسÙÛŒ غرب ØŒ ما در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ خود ØŒ متوجه نکاتی میشویم Ú©Ù‡ تا کنون نمیشناختیم . از این رو من در سخنرانیهای آینده ØŒ در برخورد با این ادیان Ùˆ مکاتب ÙلسلÙÛŒ باختر ØŒ بویژه از ماکیاولی تا کنون ØŒ ویژگیهای ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیاسی ایران را یکایک ØŒ بیرون خواهم آورد Ùˆ خواهم گسترد . این امکانات Ø´Ú¯ÙØª انگیز Ùˆ کش٠ناشده Ùˆ نو ØŒ در اندیشه های ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیاسی ایران هست Ú©Ù‡ سزاوار بررسی است .
اندیشه « شهر خرّم » ØŒ Ú©Ù‡ بر شالوده انسانهائی نهاده شده است Ú©Ù‡ در Ú˜Ø±ÙØ§ÛŒ نهادشان ØŒ دموکرات Ùˆ سوسیال هستند ØŒ بخش جدا ناشدنی در تقویم یا ماهروز ایران است . تقویم ایران ØŒ بهترین ساختار ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران در روند زمان است . هر اندیشه ای Ùˆ آرمانی ØŒ در تصویری از روزها یا ماهها Ú©Ù‡ این همانی با خدائی دارد ØŒ باز تابیده شده است . آن اندیشه Ùˆ آرمان ØŒ بطور گشتی ØŒ از نو ØŒ واقعیت Ù…ÛŒ یابد ØŒ Ùˆ باید به اندیشه واقعیت دادن آن بود . این بود Ú©Ù‡ ماه دی ØŒ Ú©Ù‡ برابر با ماه دسامبر باختر باشد ØŒ اختصاص به واقعیت یابی یا آشکارشدن این اندیشه داشت . ماه دی را بنا بر آثار الباقیه ØŒ « خود ماه » نیز میگویند ØŒ Ùˆ سپس میآید Ú©Ù‡ « این روز – روز یکم – Ùˆ این ماه ØŒ هردو بنام خدای تعالی Ú©Ù‡ هرمزد است نامیده شده » . موبدان زرتشتی نام روز یکم هر ماه را Ú©Ù‡ « خرّم یا ÙØ±Ù‘Ø® » بوده است ØŒ عوض کرده بودند ØŒ Ùˆ آنرا به خدای خود ØŒ اهورامزدا منسوب ساخته بودند . پس معلوم میشود Ú©Ù‡ این ماه نیز « ماه خرّم » نام داشته است . بنا بر Ø§Ø¨ÙˆØ±ÛŒØØ§Ù† ØŒ روز یکم را ایرانیان ØŒ بنام جشن خرم روز ØŒ جشن Ù…ÛŒÚ¯Ø±ÙØªÙ‡ اند . Ø§Ø¨ÙˆØ±ÛŒØØ§Ù† ØŒ غالب اطلاعات خود را از موبدان زرتشتی یا زرتشتیان آگاه Ù…ÛŒÚ¯Ø±ÙØªÙ‡ است ØŒ Ùˆ کمتر متوجه پیروان زنخدائی Ùˆ خرمدینان شده است ØŒ Ùˆ آنهارا « علمه » میخواند . همینطور Ù…ØÙ…د ØØ³ÛŒÙ† برهان ØŒ ØµØ§ØØ¨ برهان قاطع ØŒ اغلب اطلاعات خود را از موبدان زرتشتی Ù…ÛŒÚ¯Ø±ÙØªÙ‡ است . خواه نا خواه ØŒ این اطلاعات ØŒ از سوئی ØŒ رد پای اندیشه های گمشده را نگاه داشته اند ØŒ Ùˆ از سوی دیگر ØŒ رنگ الهیات زرتشتی را به خود Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ اند . اینست Ú©Ù‡ برهان میگوید Ú©Ù‡ نام ماه دی ØŒ ماه خرّم است Ú©Ù‡ درست است ØŒ Ùˆ Ø§ÙØ²ÙˆØ¯Ù‡ براین میگوید Ú©Ù‡ : نام روزهشتم از هرماه نیز روز خرّم است ( دی به آذر = خرّم ) Ùˆ جشن خرّم روز را ایرانیان در روز هشتم Ù…ÛŒÚ¯Ø±ÙØªÙ‡ اند . هم قول Ø§Ø¨ÙˆØ±ÛŒØØ§Ù† Ùˆ هم قول برهان درست Ùˆ متمم هم هستند ØŒ Ùˆ از این رد پاها میتوان شناخت Ú©Ù‡ این جشن از روز یکم Ú©Ù‡ خرّم بوده است ØŒ تا روز هشتم Ú©Ù‡ خرّم = دی بوده است ØŒ ادامه داشته است .
ماه در ØŒ یا ماه خرّم ØŒ تنها ماهیست Ú©Ù‡ چهار بار ØŒ نام دی = خرّم درماه تکرار میشود . چهار آغاز Ù‡ÙØªÙ‡ ها ØŒ دی نامیده میشدند ØŒ Ùˆ خرّم Ú©Ù‡ نام روز یکم بوده است ØŒ نام دیگر همان دی است Ú©Ù‡ نام این زنخداست . این Ú©Ù‡ میگویند ØŒ پارستین ØŒ Ù‡ÙØªÙ‡ نداشته اند ØŒ مقصود زرتشتیانند . تکرار این چهار نام ØŒ در آغاز چهار Ù‡ÙØªÙ‡ ØŒ نشان میدهد ØŒ Ú©Ù‡ ایرانیان ØŒ Ù‡ÙØªÙ‡ داشته اند . موبدان زرتشتی با Ù‡ÙØªÙ‡ ØŒ Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØª میکردند ØŒ چونکه نام دیگر Ù‡ÙØª ØŒ شبا = شب است ØŒ Ú©Ù‡ نام دیگر این خداست ØŒ چون « شب Ø§ÙØ±ÙˆØ² » نیز نام دیگر ماه دی است . Ùˆ از این نامها ØŒ متوجه Ù‡ÙØªÙ‡ ØŒ Ùˆ طبعا متوجه خدای بزرگشان ØŒ خرّم یا دی ( دیو = دین ) یا خرّم یا ÙØ±Ù‘Ø® یا ریم میشده اند . Ùˆ آنها نمیخواستند Ú©Ù‡ اهورامزدا را ØŒ با « خرّم » این همانی بدهند . از این رو منکر Ù‡ÙØªÙ‡ بودند . ولی در اصل ØŒ تصویر اهورامزدا ØŒ این همانی با خرّم یا خرّخ داشته است . Ùˆ اهورامزدای هخامنشیان ØŒ همین خرّم یا ÙØ±Ù‘Ø® است .
Ø§Ø¨ÙˆØ±ÛŒØØ§Ù† ØŒ خاطره این جشن را Ú©Ù‡ هزاران سال ØŒ ایرانیان Ù…ÛŒÚ¯Ø±ÙØªÙ‡ اند ØŒ برای ما نگاه داشته است . او مینویسد Ú©Ù‡ « ودر این روز عادت ایرانیان چنین بود Ú©Ù‡ شادشاه از تخت شاهی بزیر میآمد Ùˆ جامه سپید میپوشید Ùˆ در بیابان بر ÙØ±Ø´Ù‡Ø§ÛŒ سپید Ù…ÛŒ نشست Ùˆ در بانها Ùˆ یساولان Ùˆ قراولان را Ú©Ù‡ هیبت ملک بدانهاست ØŒ بکنار میراند Ùˆ در امور دنیا ÙØ§Ø±Øº البال نظر مینمود Ùˆ هر کس نیازمند میشد Ú©Ù‡ با پادشاه سخن بگوید خواه Ú©Ù‡ گدا باشد یا دارا ØŒ Ùˆ شری٠باشد یا وضیع ØŒ بدون هیچ ØµØ§ØØ¨ Ùˆ دربانی بنزد پادشاه Ù…ÛŒØ±ÙØª ØŒ Ùˆ بدون هیچ مانعی با او Ú¯ÙØªÚ¯Ùˆ میکرد Ùˆ دراین روز پادشاه با دهقانان Ùˆ برزیگران مجالست میکرد Ùˆ در یک Ø³ÙØ±Ù‡ با ایشان غذا میخورد Ùˆ Ù…ÛŒÚ¯ÙØª : من امروز مانند یکی از شما هستم Ùˆ من با شما برادر هستم زیرا قوام دنیا بکارهائیست Ú©Ù‡ بدست شما میشود Ùˆ قوام عمارت آن هم بپادشاه است ØŒ Ùˆ نه پادشاه را از رعیت گریزی هست Ùˆ نه رعیت را از پادشاه ØŒ Ùˆ چون ØÙ‚یقت امر چنین شد ØŒ پس من Ú©Ù‡ پادشاه هستم با شما برزیگران برادر خواهم بود ØŒ Ùˆ مانند دو برادر مهربان خواهیم بود بخصوص Ú©Ù‡ دو برادر مهربان هوشنگ Ùˆ ویکرد ØŒ چنین بودند » . این « هوشنگ Ùˆ ویکرد » ØŒ عبارتی دیگر ØŒ از همان اندیشه « Ø¬ÙØª Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯ » یا « بهروج الصنم = بهروز Ùˆ سئنا » یا « ورقه Ùˆ گلشاه » ØŒ یا « اورنگ Ùˆ گلچهره » است Ú©Ù‡ بÙÙ† کیهان Ùˆ انسان شمرده میشدند . این هوشنگ Ùˆ ویکرد ØŒ همان درختیست Ú©Ù‡ در شاهنامه ØŒ بنام درخت Ø´Ú¯ÙØª انگیز٠« دوبÙÙ† ØŒ گشته Ø¬ÙØª » خوانده میشود . برابری رهبر Ùˆ یا ØØ§Ú©Ù… ØŒ با مردمان ØŒ از برابری بÙÙ† کیهان ØŒ نتیجه Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ میشود . برابری شاه با مردم ØŒ از بÙÙ† کیهان سرچشمه میگیرد . جامه سپید Ú©Ù‡ او در این روز میپوشد ØŒ جامه بهمن است . Ùˆ از بهمن ØŒ بهرام Ùˆ خرّم Ùˆ رام ØŒ پیدایش Ù…ÛŒ یابند Ú©Ù‡ هرسه باهم برابرند . Ùˆ این برابریست Ú©Ù‡ در میان همه انسانها ØŒ موجود است . Ùˆ بهمن نیز با این سه ØŒ برابر است ØŒ چون Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ ØŒ برابر با Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡ هست . در همه ماهها ØŒ Ùقط یکروز ØŒ همنام نام آن ماه است . از این رو Ùقط یک جشن اقتران ØŒ روز Ùˆ ماه است . قثط در این ماه ØŒ چهار روز ØŒ همنام نام ماه است . از این رو ØŒ این ماه ØŒ یک ماه استثنائی بشمار Ù…ÛŒØ±ÙØª . چون چهار جشن اقتران روز Ùˆ ماه باهم داشت . Ùˆ همین چهار جشن است Ú©Ù‡ بوسیله میترائیان به غرب آورده شده است Ùˆ بنام Advent یک جشن مسیØÛŒ شده است . البته اندیشه سه تا یکتائی ( بهمن = خرّم + رام + بهرام ) نیز در « اقانیم ثلاثه » ØŒ جزو بنیاد مسیØÛŒØª شده است ØŒ Ú©Ù‡ در نقش برجسته دیبرگ ( نزدیک ÙØ±Ø§Ù†Ú©Ùورت ØŒ مایم ) دیده میشود Ú©Ù‡ از درختی سه شاخه برآمده ØŒ Ú©Ù‡ سر میتراس + رشن ( Ú©Ø§ÙˆØªÙØ³ ) + سروش ( Ú©Ø§ÙˆØªÙˆÙ¾Ø§ØªÙØ³ ) باشند . Ùˆ همین سه تا یکتائی مسیØÛŒØª ØŒ سبب شد Ú©Ù‡ چند خدائی یونان Ùˆ روم ( خدایان Ú©ÙØ± ) ØŒ امکان بازگشت ÛŒØ§ÙØªÙ†Ø¯ ØŒ Ùˆ از سر ØŒ ÙلسÙÙ‡ زندگی Ùˆ سیاست Ùˆ اجتماع Ùˆ هنر اروپا ØŒ Ùˆ پلورالیسم در دموکراسی را در اروپا ØŒ معین ساختند . پلورالیسم در همه دامنه ها ØŒ پدیده ای جز همان « چند خدائی یا Ú©ÙØ± » در صورت تازه اش نیست . اندیشه چند خدائی Ùˆ پانتئون ( انجمان خدایان ) ØŒ Ú©Ù‡ نخستین نطÙÙ‡ بارآور ØŒ برای پیدایش دموکراسی Ùˆ تØÙˆÙ„ آنست ØŒ در همه تئوریهای سیاسی در غرب ØŒ نا دیده Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ میشود . چنانکه امروزه نیز اندیشه دموکراسی ØŒ بخوبی درجامعه هائی Ú©Ù‡ ادیان چند خدائی دارند ØŒ بآسانی راه مییابد Ùˆ ریشه میکند ØŒ ولی در جامعه های تک خدائی Ú©Ù‡ خدایان باهم انجمن نمیکنند ØŒ Ùˆ باهم دریک نیایشگاه گرد هم نمیآیند ØŒ اندیشه دموکراسی ØŒ تخمیست Ú©Ù‡ در شوره زار ریخته میشود .
جشن سر آغاز Ù‡ÙØªÙ‡ چهارم ØŒ تبدیل به جشن زاده شدن عیسی گردیده است . ولی این جشن ØŒ جشن زایش Ùˆ پیدایش همزاد جمشید Ùˆ خورشید باهم بوده است . ما جشن دموکراسی ( از یکم تا هشتم ماه دی = دسامبر ) Ùˆ جشن زایش Ùˆ پیدایش جمشید را Ú©Ù‡ مقارن پیدایش خورشید است ØŒ ÙØ±Ø§Ù…وش کرده ایم . در این روز است Ú©Ù‡ جمشید ØŒ نخستین انسان ØŒ سازنده شهر خرّم ( جمکرد = ÙŽÙˆÙØ± جم ) پیدایش Ù…ÛŒ یابد . او شهری میسازد Ú©Ù‡ در آن رشک نیست ØŒ به عبارت دیگر ØŒ اندیشه برابری در آن واقعیت ÛŒØ§ÙØªÙ‡ است . در این شهر است Ú©Ù‡ همیشه درآن ØŒ بقول شاهنامه « پر آواز نوش » است . ما چنین جشنی را ÙØ±Ø§Ù…وش کرده ایم Ùˆ غرب Ùˆ مسیØÛŒØª ØŒ آنرا بنام یک جشن مسیØÛŒ ØŒ زنده نگاه داشته است ØŒ Ùˆ از آن٠خود ساخته است . از یکم تا هشتم این ماه ØŒ جشن دموکراسی ØŒ جشن برابری ملت با ØÚ©ÙˆÙ…ت ØŒ جشن ØÚ©ÙˆÙ…ت بر پایه خواست ملت بوده است . روز چهاردهم ØŒ Ú©Ù‡ روز Ú¯ÙØ´ است ØŒ سیر سور نامیده میشود ØŒ Ùˆ برعکس آنچه نوشته اند ØŒ ربطی با سیر Ùˆ پیاز ندارد .
از روز شانزدهم تا روز Û²Û± ØŒ جشن گاهنبار پنجم است Ú©Ù‡ این همانی با پنج خدا دارند . Û± - سروش Û² - رشن Û³ - ÙØ±ÙˆØ¯ÛŒÙ† Û´- رام Ûµ - بهرام ØŒ Ùˆ اینها ØŒ خدایانی هستند Ú©Ù‡ باهم میآمیزند ØŒ Ùˆ بÙÙ† هر انسانی میشوند . از این تخمست Ú©Ù‡ جمشید ØŒ آغاز به پیدایش پیدا میکند . از این رو بنا بر Ø§Ø¨ÙˆØ±ÛŒØØ§Ù† در آثار الباقیه ØŒ از جمله مردم در این روز ØŒ « از خمیر یا ازÙÚ¯Ù„ ØŒ شخصی را به هیکل انسان میسازند Ùˆ در راهرو Ùˆ دالان خانه ها میگذارند . ولی این کار از زمان قدیم در خانه پادشاهان استعمال نمیشد ( یعنی شاهان زرتشتی دوره ساسانی ) Ùˆ در زمان ما این کار برای اینکه مانند کارهای مشرکان Ùˆ اهل ضلالت است متروک شده » . گذاشتن مجسمه Ú¯Ù„ÛŒ یا خمیری ØŒ نماد پیدایش جمشید ØŒ بÙÙ† انسانها بوده است . از این تخم Ú©Ù‡ پنج خدا باهم آمیخته اند ØŒ Ùˆ همکار Ùˆ هماندیش Ùˆ Ù‡Ù…Ø¢ÙØ±ÛŒÙ† شده اند ØŒ یعنی نهاد دموکراتیک Ùˆ سوسیال دارند ØŒ جمشید یا بÙÙ† هر انسانی ØŒ در روز Û²Û² دسامبر ØŒ پیدایش Ù…ÛŒ یابد . روز Û²Û² روز باد است . در کردی معنای « باد » پیچ است Ú©Ù‡ نماد عشقست ØŒ چنانچه « پیچه » ØŒ گیاهیست Ú©Ù‡ نماد عشقست . بلوچیها به باد ØŒ گواد میگویند ØŒ Ùˆ این گواد ØŒ Ú©Ù‡ همان قباد باشد ØŒ به معنای ابداع Ùˆ نوآوری است . سروش Ùˆ رشن ØŒ نزد میترائیها ØŒ کواد ( کاوتس = رشن ØŒ کاوتوپاتس = سروش ) بودند . در سیستان ØŒ به ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ÛŒÙ† ( ارتا ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ ) کواد Ù…ÛŒÚ¯ÙØªÙ†Ø¯ . در بهرام یشت ØŒ دیده میشود Ú©Ù‡ نخستین صورتی Ú©Ù‡ بهرام پیدا میکند ØŒ صورت « باد » است . در بندهشن Ù…ÛŒ بینیم Ú©Ù‡ جان انسان به « باد » باز میگردد ( واژه Ø±ÙˆØ Ø¯Ø± عبری نیز به Ø±ÛŒØ Ø¨Ø§Ø²Ù…ÛŒÚ¯Ø±Ø¯Ø¯ Ú©Ù‡ همان باد باشد ) چون اصلش ØŒ از باد شمرده میشود ( در الهیات زرتشتی ) . این به معنای آنست Ú©Ù‡ گوهر جان انسان ØŒ عشق Ùˆ نوآوری Ùˆ نوشوی است . روز Û²Û³ روز دی است Ùˆ روز Û²Û´ روز دین است . این دو روز باهم اینهمانی دارند ØŒ چون همنام هستند ØŒ Ùˆ یکی از آنها ØµÙØ± بشمار میرود . از این رو جشن تولد عیسی را روز Û²Û´ میدانند Ú©Ù‡ در ØÙ‚یقت روز جشن پیدایش جمشید ØŒ روز پیدایش انسانیست Ú©Ù‡ میتواند بهشت را بر روی گیتی بسازد ØŒ بوده است ØŒ Ùˆ طبعا ØŒ نیاز به منجی Ùˆ Ø´Ùیع نداشته است . جمشید Ùˆ خورشید ØŒ در یک روز باهم پیدایش Ù…ÛŒ یابند ØŒ چون هردو ÙØ±Ø²Ù†Ø¯Ø§Ù† همزاد سیمرغند . « شید = جید = شیت = شیث » ØŒ Ú©Ù‡ پسوند جمشید Ùˆ خورشید هست ØŒ در اصل به معنای « نای » است Ú©Ù‡ نام سیمرغ بوده است . خورشید ØŒ همزاد جمشید است . در روز Û²Û² تا Û²Û´ خورشید Ùˆ جمشید باهم از ماه Ú©Ù‡ خرّم یا ÙØ±Ù‘Ø® باشد ( Ú©Ù‡ همان پنج خدای نامبرده در بالا هست ) زاده میشوند . پس جمشید مانند خورشید ØŒ خرّم زاد ØŒ ÙØ±Ø²Ù†Ø¯ خرّم است . در دوره چیرگی ٠میترائی ØŒ خورشید ØŒ نرینه ساخته شد ØŒ Ùˆ بدست او تیغ یا شمشیر نهاده شد ØŒ Ùˆ از خرشید ØŒ شیر درنده ساخته شد Ú©Ù‡ علامت Ù…Ùهوم تازه از ØÚ©ÙˆÙ…ت نظامی ( ØÚ©ÙˆÙ…ت بر پایه ارتش ) بود . از اینرو Ø¯Ø±ÙØ´ با شیر Ùˆ خورشید Ùˆ تیغ ØŒ Ø¯Ø±ÙØ´ ارتشتاراتست نه Ø¯Ø±ÙØ´ ملت . Ø¯Ø±ÙØ´ ملت ØŒ Ø¯Ø±ÙØ´ کاویانست Ú©Ù‡ در اصل Ø¯Ø±ÙØ´ Ú¯ÙØ´ خوانده میشده است . پیش از آنکه خورشید ØŒ نرینه Ùˆ خونریز ساخته شود ØŒ خورشید خانم ( خشتری = زن ØŒ خشترات = ØÚ©ÙˆÙ…ت ) بود ØŒ چنانچه هنوز نیز مردم او را خورشید خانم میخوانند . خشتره ( شهریور ) پیش از آمدن میتراس ØŒ بر پایه کشش نوای نای قرار داشت ØŒ نه بر پایه شمشیر Ùˆ شیر Ùˆ خورشید نرینه . رد پای تصویر خورشید را به نام عروس آسمان ØŒ در قصیده ای از عبید زاکان باز Ù…ÛŒ یابیم . Ùˆ بخوبی در آن دیده میشود Ú©Ù‡ خورشید ØŒ نماد راهبری ØŒ بدون سپاه Ùˆ شاه است . سپهر چهارم ØŒ جایگاه خورشید است .
سریر گاه چهارم که جای پادشهست
ÙØ²ÙˆÙ† ز قیصر Ùˆ ÙØºÙور Ùˆ هرمز Ùˆ دارا
تهی ز والی و ، خالی ، ز پادشه دیدم
ولیک لشگرش از پیش تخت او بر پا
ÙØ±Ø§Ø² آن صنمی با هزار غنج Ùˆ دلال
چو دلبران دلاویز و لعبتان ختا
Ú¯Ù‡ÛŒ Ø¨Ø²Ø®Ù…Ù‡Ù Ø³ØØ± Ø¢ÙØ±ÛŒÙ† زدی رگ Ú†Ù†Ú¯
Ú¯Ù‡ÛŒ Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ بر دست ØŒ ساغر صهبا
از سوئی جمشید ØŒ همزاد چنین خورشیدیست Ú©Ù‡ معشوقه اوست ØŒ Ùˆ از سوی دیگر ØŒ جمشید ØŒ همزاد آرمیتی ØŒ زمین با زنخدای زمین است . آرمیتی ØŒ بنا بر برهان قاطع ØŒ ÙØ±Ø® زاد هم نامیده میشود ØŒ Ú©Ù‡ همان خرّم زاد باشد . در هندی باستان ØŒ روی زمین را جیما jimaa میگویند Ùˆ در Ø§ÙØºØ§Ù†ÛŒ زمین را جماکا jmaka مینامند ( زیر نویس واژه زمین ØŒ در برهان قاطع ØŒ دکتر معین ) . پس زمین ØŒ یعنی آرمیتی ØŒ خواهر Ùˆ همزاد جمشید است . هم خورشید در آسمان Ùˆ هم زمین ØŒ همزاد Ùˆ همگوهر جمشیدند . اینست Ú©Ù‡ جمشید در ماههای دی + بهمان + اسÙند پیدایش Ù…ÛŒ یابد ØŒ یا به عبارت دیگر ØŒ بهمن در جمشید ØŒ آسمان Ùˆ زمین ( دی Ùˆ آرمیتی ) را به هم پیوند داده Ùˆ بهم آمیخته است . در وجود انسان ØŒ آسمان یا ÙØ±Ø§Ø² ØŒ برتر از زمین یا ÙØ±ÙˆØ¯ نیست ØŒ یعنی اصل قدرت Ú©Ù‡ رابطه ØØ§Ú©Ù…یت با تابعیت است ØŒ وجود ندارد . واین جمشید است Ú©Ù‡ با نواختن نای ØŒ آرمیتی ØŒ خواهرش Ùˆ معشوقه اش را ØŒ به گسترش زمین میانگیزد تا شهر خرّم یا « ÙŽÙˆ ÙØ± جم » یا « جمکرد » را به وجود