پیروز شری٠از ایران----ضرورت سنجشگري اسلام
ضرورت سنجشگري اسلام

توسط نيروهاي Ø·Ø±ÙØ¯Ø§Ø± دموكراسي
پیروز شری٠از ایران
ما ايرانيان به ويژه اكثريت روشنÙكران Ùˆ مردم ايران در داخل كشور هنوز كه هنوز است بنا به دلايل تاريخي Ùˆ ØØ§ÙƒÙ… بودن رژيم هاي استبدادي طي اعصار Ù…Ø®ØªÙ„ÙØŒ Ù…ØªØ§Ø³ÙØ§Ù†Ù‡ با تاريخ Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ كهن Ùˆ اصيل ايراني خود( ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سيمرغي ) نه تنها آشنا نيستيم بلكه در جهل Ùˆ Ø®Ø±Ø§ÙØ§Øª Ùˆ دگم انديشي نيزغوطه ور هستيم
. اينكه در عصر ÙØ¶Ø§ Ùˆ اينتر نت Ùˆ ماهواره همچنان شاهد بر گذاري آيين ها Ùˆ مراسم مذهبي به شكل نهايت خراÙÙŠ آن هستيم تا جايي كه صداي برخي از مسئولان رده بالاي ØÙƒÙˆÙ…تي هم بلند شده است .( رجوع شود به رهنمود هاي ريس مجلس آقاي ØØ¯Ø§Ø¯ عادل به مبلغان اسلامي در استانه Ù…ØØ±Ù… )‌ اينكه بعد از گذشت 28 سال از عمر رژيم ديني يكي از عمده ترين Ø¨ØØ« هاي تشكل هاي دانشجويي كشور (â€ŒØ¯ÙØªØ± تØÙƒÙŠÙ… ÙˆØØ¯Øª Ùˆ شعبات آن ) بر سر هويت اسلامي است . اينكه نيروهاي به Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ù…Ù„ÙŠ مذهبي به دانشجويان رهنمود مي دهند كه به هويت اسلامي خود باز گردند Ùˆ ص٠خود را از ديگر دانشجويان منتقد ØØ§ÙƒÙ…يت جدا سازند. اينكه بعد از گذشت 28 سال از عمر رژيم ديني Ùˆ ÙØ¬Ø§ÙŠØ¹ آن ØŒ هنوز عده اي از نيروهاي جامعه ØªØØª عنوان ملي – مذهبي عليرغم همكاريهاي پنهان Ùˆ آشكار خود با رژيم ولايت Ùقيهي به دنبال تØÙ‚Ù‚ Ùˆ پياده سازي اسلام راستين Ùˆ نظريه پرداز مردم سالاري ديني هستند. اينكه نظام آموزشي كشور از مدارس ابتدايي بگير تا دبيرستان Ùˆ دانشگاه با Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ از اساتيد خود ÙØ±ÙˆØ®ØªÙ‡ 28 سال است نه تنها تاريخ Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ كهن ايران را بلكه تاريخ معاصر يكصد ساله ايران را مطابق با ايدولوژي Ùˆ شريعت خود ØªØØ±ÙŠÙ كرده است Ùˆ هنوز هم ميكند. اينكه در قرن 21 ام هنوز شيوه ها Ùˆ روشهاي قرون وسطايي انگيزاسيون Ùˆ ØªÙØªÙŠØ´ عقايد در ايران ØØ§ÙƒÙ… است Ùˆ اكثريت مردم ايران به دليل ØØ§ÙƒÙ… بودن نظام ØªÙØªÙŠØ´ عقايد از مشاركت در ابندايي ترين امور كشور Ù…ØØ±ÙˆÙ… هستندو تنها عده قليلي چاپلوس Ùˆ خود ÙØ±ÙˆØ®ØªÙ‡ سالهاست بازي گردان صØÙ†Ù‡ اقتصاد Ùˆ سياست در ايران شده اند Ùˆ اكثريت جامعه بايد با Ùقر Ùˆ Ùلاكت خود تاوان سياستهاي ضد ملي Ùˆ Ù…Ù†Ø§ÙØ¹ ملي آنها را بپردازد Ùˆ دم بر نيارد.
ÙØ§ÙƒØª هاي Ùوق بيانگر اين است كه عليرغم مبارزات نيروهاي سياسي كشوردر يكصد سال اخير ØªØØª ايسم هاي مختل٠، مردم يا خلق يا پرولتارياي ايران هنوز اندر خم يك كوچه مانده است. در مملكتي كه قبل از گذار به سرمايه داري ايدولوژي هاي ضد سرمايه داري Ùˆ امپرياليستي ØªØØª عنوان انواع ايسم ها ÙŠ مختل٠سالهاست كه همه توان Ùˆ انرژي نيروهاي جوان Ùˆ تØÙˆÙ„ خواه مملكت را هرز داده است Ùˆ هنوز هم هرز مي دهد. در جايي كه 28 سال است طبقه آخوند Ùˆ Ø±ÙˆØØ§Ù†ÙŠØª مملكت را به ورطه نابودي كشانده است ØŒ هنوز روشنÙكران اين مملكت ØªØØª انديشه هاي ماركسيستي ( آنهم در مملكتي كه عمده درآمد آن از Ù…ØÙ„ Ù†ÙØª Ùˆ گاز Ùˆ ديگر منابع معدني تامين ودر Ø§Ù†ØØµØ§Ø± مطلق رزيم ديني است Ùˆ نه از Ù…ØÙ„ ماليات Ùˆ ارزش Ø§ÙØ²ÙˆØ¯Ù‡ طبقه سرمايه داري )‌ دشمن را سرمايه داري يا بورژوازي ريغوي ايران مي دانند كه در عمل وجود خارجي ندارد. اين نيروها به جاي پرداختن به دشمن اصلي جامعه ايران كه جهل Ùˆ Ø®Ø±Ø§ÙØ§Øª ونظام ديني ولايت Ùقيهي توليد كننده آن است با استدلال اينكه طبق آموزه هاي ماركس طبقه اي به نام Ø±ÙˆØØ§Ù†ÙŠØª جزو طبقه خرده بورژوازي Ù…ØØ³ÙˆØ¨ مي شود Ùˆ در نتيجه طبقه خرده بورژوازي Ù…ØªØØ¯ طبقه كارگر است ØŒ هنوز كه هنوز است به دنبال Ø§ØªØØ§Ø¯ با آن هستند. ( رجوع شود به بيانات آقاي ÙØ±Ø® نگهدار در استانه انتخابات شوراهاي اسلامي ) Ùˆ به جاي روشنگري Ùˆ اشاعه ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ خرد ورزي Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ كهن Ùˆ سيمرغي ايران همان مشي غلط Ùˆ نخ نما شده خود را ادامه مي دهند. از نقطه نظر سردمداران اين قبيل سازمانها هنوز رژيم ولايت Ùقيهي ايران طبق ÙØ±Ù…وده كيانوري در مرØÙ„Ù‡ كه بر كه است Ùˆ هنوز تثبيت نشده است . در كنار Ø§Ù†ÙØ¹Ø§Ù„ Ùˆ ستروني اين قبيل نيروها ØŒ رژيم ديني ØØ§ÙƒÙ… بر ايران همچنان مي تازد. بعد از انقلاب ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÙŠ ØŒ جنگ 8 ساله با Ù‡Ø¯Ù ÙØªØ قدس Ùˆ نابودي استكبار جهاني Ùˆ تبعات سياستهاي Ùوق تازه در سال گذشته پديده جديد Ùˆ نوظهورمكتب خود (اØÙ…دي نژاد ) را به مردم ايران Ùˆ جهان معرÙÙŠ كرده است كه تبعات آن را مردم ايران در اين يكسال Ùˆ اندي با پوست Ùˆ خون خو به خوبي لمس كرده اند.
در ادامه براي نشان دادن يك نمونه كار وتلاش اصولي كه با هد٠پاسخگويي به ريشه مسائل Ùˆ مشكلات اساسي مردم ايران Ùˆ پاسخگويي به يك ضرورت تاريخي انجام شده است ØŒ خلاصه اي از كتاب " آزادي ØÙ‚ انتقاد از اسلام است " استاد منوچهر جمالي ارائه شده است. آنچه كه جامعه Ùˆ مردم ايران در شرايط ØØ§Ø¶Ø± با توجه به شرايط ØØ§ÙƒÙ… به آن شديدا نياز دارد، مطالعات Ùˆ پزوهش هايي از اين نوع مي باشد. جا دارد كليه نيروهاي سياسي Ø·Ø±ÙØ¯Ø§Ø± دموكراسي Ùˆ ايراني سربلند ونيروهاي Ø·Ø±ÙØ¯Ø§Ø± آنها با توجه به امكانات خود در نشر Ùˆ ترويج آن هر Ú†Ù‡ در توان دارند انجام دهند.
• مبارزات علیه اسلام Ùˆ علیه طبقه آخوندی" در این صدوپنجاه سال در ایران، نتایج خود را نداده است. این مبارزات، بسیار سطØÛŒ Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ شده بود. این مبارزات بر پایه آشنایی عمیق با اسلام Ùˆ اÙکار Ùˆ اØÚ©Ø§Ù…Ø´ نبود، بلکه بر پایه " وام اسلØÙ‡ های روشنÙکران اروپایی Ú©Ù‡ علیه مسیØÛŒØª به کار برده اند" بود. همان طور Ú©Ù‡ شاه اسلØÙ‡ وارد Ù…ÛŒ کرد، روشنÙکران ایرانی نیز .اسلØÙ‡ های Ùکری Ùˆ تاریخی از اروپائی ها وام Ù…ÛŒ کردند تا علیه اسلام بجنگند، ولی اسلØÙ‡ØŒ همیشه باید بر پایه شناسایی دشمن Ùˆ امکانات Ø¯ÙØ§Ø¹ÛŒ Ùˆ تهاجمی اش باشد. اسلØÙ‡ را باید بر طبق ایده های دشمن ساخت. اسلØÙ‡ بر ضد طبقه آخوندی Ùˆ بر ضد اسلام را نمی شود از روشنÙکران اروپایی وام Ú¯Ø±ÙØª. در دوره پیش از انقلاب ÙØ±Ø§Ù†Ø³Ù‡ØŒ مبارزات علیه دین، غلط Ùهمیده Ù…ÛŒ شد. دین را با طبقه Ø±ÙˆØØ§Ù†ÛŒ عینیت Ù…ÛŒ دادند Ùˆ Ùکر Ù…ÛŒ کردند وقتی علیه آخوند های مسیØÛŒ Ù…ÛŒ جنگند، علیه مسیØÛŒØª جنگیده اند. اساسا Ù‹ پدیده دین را خیلی سطØÛŒ Ù…ÛŒ Ú¯Ø±ÙØªÙ†Ø¯. این روش مبارزه، به روشنÙکران ایرانی به ارث رسید. ولی این روش، برای مبارزه با اسلام Ú©ÙØ§ÛŒØª نمی کرد.
• روشنÙکران به ندرت با قرآن Ùˆ تاریخ اسلام Ùˆ اÙکار قرآنی Ùˆ قوانین اسلامی آشنایی کامل داشتند به ندرت در این زمینه .تØÙ‚یقات Ù…ÛŒ کردند Ùˆ به ندرت این تØÙ‚یقات را منتشر Ù…ÛŒ کردند
رژیم اسلامی خمینی Ù…ÛŒ خواست Ú©Ù‡ روشنÙکران ایرانی را وادارد Ú©Ù‡ در یک جبهه علنی، علیه اسلام بجنگد. رژیم اسلامی خمینی آن ها را ØªØØª ÙØ´Ø§Ø± قرار داده است Ú©Ù‡ از این به بعد درست با اسلام آشنا شوند Ùˆ اسلØÙ‡ را از دست خود اسلام بگیرند Ùˆ با اسلام مبارزه کنند. ولی هنوز این روشنÙکران تا به ØØ§Ù„ جرأ ت Ú¯Ø±ÙØªÙ† چنین جبهه ای علنی را ندارند، نه برای آن Ú©Ù‡ Ùقط از " عامه" Ù…ÛŒ ترسند، بلکه چون به ضع٠خود آگاهند. ضعÙÛŒ Ú©Ù‡ نتیجه عدم آشنایی با اسلام است
" ولایت Ùقیه" ØŒ ادامه ایده " امامت" است Ùˆ امامت Ú†Ù‡ در Ø´Ú©Ù„ تشیع اش Ú†Ù‡ در Ø´Ú©Ù„ Ø®Ù„Ø§ÙØª ( اهل تسنن) زائیده ایده خود اسلام است. این ها Ø§Ù†ØØ±Ø§Ùات از اسلام نیست. این ایده " ولایت Ùقیه" ایده ای ضد اسلامی Ùˆ ضد شیعی نیست بلکه نتیجه مستقیم شیعه Ùˆ اسلام است. این ها خود اسلام است. اسلام، تنها در یک Ø´Ú©Ù„ ظهور نمی کند. اسلام Ù…ÛŒ تواند صد Ø´Ú©Ù„ مختل٠به خود بگیرد Ùˆ در همه این Ø´Ú©Ù„ های مختل٠همان اسلام Ù…ÛŒ ماند Ùˆ ماهیت مشترکش را علی رغم همه این Ø´Ú©Ù„ های Ù…ØªÙØ§ÙˆØª ظاهری نگاه Ù…ÛŒ دارد. همان طور Ú©Ù‡ کمونیسم تنها یک Ø´Ú©Ù„ در تØÙ‚Ù‚ ندارد. Ù…ÛŒ تواند Ø´Ú©Ù„ های مختل٠داشته باشد Ùˆ همه این اشکال، در همان ایده کمونیسم Ù†Ù‡ÙØªÙ‡ است. این Ú©Ù‡ پیروان هر مذهبی ادعا Ù…ÛŒ کنند Ùقط این Ø´Ú©Ù„ Ùˆ این مذهب از همه آن مذاهب Ùˆ اشکال، صØÛŒØ Ùˆ ØÙ‚یقی است Ùˆ مابقی همه ناØÙ‚ Ùˆ کاذب Ù…ÛŒ باشند،و ØØ±Ùیست Ú©Ù‡ در مشاجرات داخلی میان دستجات کمونیستی یا مذاهب اسلامی مورد Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ قرار Ù…ÛŒ گیرد. هر دسته ای، دستجات غیر از خودش را Ø§Ù†ØØ±Ø§ÙÛŒ Ùˆ گمراه Ùˆ دروغزن Ù…ÛŒ شمارد. این Ùکر، از اعتقاد به " ØÙ‚یقت ÙˆØ§ØØ¯" Ù…ÛŒ آید. ولی از Ù„ØØ§Ø¸ تاریخی Ùˆ واقعیت همه این دستجات Ùˆ مذاهب در ایده اسلام یا در ایده کمونیسم Ù†Ù‡ÙØªÙ‡ اند. این ها تراش های مختل٠از یک کریستال هستند. اسلام Ø®Ù„ÙØ§ÛŒ راشدین، اسلام علوی، اسلام اموی ØŒ اسلام عباسی، اسلام صÙوی، اسلام ÙØ§Ø·Ù…ÛŒ (مصر) اسلام عثمانی، اسلام مغول ها در هند، اسلام خمینی Ùˆ ØØªÛŒ همین اسلام راستین مجاهدین خلق،همه مظاهر مختل٠یک ایده اند، همه تراش های مختل٠یک کریستال هستند Ùˆ با همه مشاجرات میان خودشان، وجه اشتراکشان بیش از وجه Ø®ØªÙ„Ø§ÙØ´Ø§Ù† است
آن Ú†Ù‡ را Ú©Ù‡ ما به نام آزادی Ù…ÛŒ خواهیم تØÙˆÛŒÙ„ "عامه" بدهیم، او لازم ندارد Ùˆ آن ها را نمی شناسند. Ùˆ به دردش نمی خورد.Ù‡ تنها ازادی Ú©Ù‡ " عامه" در مرØÙ„Ù‡ نخستین لازم دارد ØŒ Ùقط یک نوع آزادی است. عامه باید از " تقلید از مراجع تقلید " رهانیده شود، تا بتواند به آزادی های دیگرش آشنا گردد.تا در این " تقلید" Ú¯Ø±ÙØªØ§Ø± است، ازادی سیاسی Ùˆ آزادی اجتماعی هیچ معنا Ùˆ Ù…ØØªÙˆØ§ÛŒÛŒ برای او ندارد. " عامه"ØŒ نمی تواند از آزادی سیاسی خود Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ ببرد Ùˆ ارزش آزادی سیاسی را نمی داند، قدرت Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ از آن را ندارد، چون مقلد است Ùˆ تا تقلید است، عامه، از Ù„ØØ§Ø¸ سیاسی " صغیر" Ù…ÛŒ باشد، Ùˆ قیّمش، همان آخوند است Ùˆ ولایت اگر به طور رسمی به آن Ø´Ú©Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ خمینی Ù…ÛŒ خواهد تØÙ‚Ù‚ نباید، به طور غیر رسمی ادامه خواهد ÛŒØ§ÙØªØŒ این ولایت Ùقیه، همیشه در ایران از دوره صÙÙˆÛŒ تا به ØØ§Ù„ بوده است. Ùقط مسئله تØÙˆÙ„ این " ولایت Ùقیه غیر رسمی " به " ولایت Ùقیه رسمی" .بود
مبارزات، برای آزادی سیاسی Ùˆ دموکراسی موقعی معنا Ùˆ Ù…ØØªÙˆØ§ پیدا Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ ما بتوانیم، عامه را از تقلید بیرون بکنیم. هنوز سخن به آزادی Ùˆ دموکراسی اقتصادی Ùˆ سیاسی نرسیده است. ما هنوز در خم Ú©ÙˆÚ†Ù‡ اول گیریم. از آن Ú†Ù‡ Ú©Ù‡ در اروپا در زمان لوتر صورت Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است، هنوز ما انجام نداده ایم. رژیم خمینی ما را ØªØØª ÙØ´Ø§Ø± قرار Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ این انقلاب را Ú©Ù‡ چهارصد سال پیش در اروپا صورت Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است در آغاز جبران کنیم. آزادی ÙØ±Ø¯ÛŒ Ùˆ سیاسی Ùˆ اقتصاد، Ùقط بر پایه این .رهایی عامه از تقلید" امکان دارد
• تا این " رهایی عامه از تقلید" Ø´Ú©Ù„ به خود Ù†Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است، همه تلا Ø´ های ما Ù†Ø§ÙØ±Ø¬Ø§Ù… خواهند ماند. روشنÙکران Ùˆ سیاستمداران Ùˆ طبقه متوسط این مسئله را باید در آغاز ØÙ„ کنند. این برنامه های عریض Ùˆ طویل، هیچ کدام بدون چنین پایه ای، ساختن کاخ های رؤیایی بر روی هواست. هر اصطلاØÛŒØŒ هر نهضتی، هر انقلابی، تا این " عامه مقلد" بوده باشد، سر به نیست، خواهد شد. ما خلق ها نداریم ما عامه داریم. این پنداشت خام ولی شیرین روشنÙکران از " خلق ها" آن ها را Ù…ÛŒ ÙØ±ÛŒØ¨Ø¯. این کلمات غالب Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ اروپایی در مورد "خلق " درایران درباره " عامه " صادق نیست. عامه هنوز خلق نشده است. عامه نمی تواند بداند Ú©Ù‡ آزادی ÙØ±Ø¯ÛŒ" Ùˆ " آزادی سیاسی" چیست Ùˆ نه " Ø§ØØ³Ø§Ø³ Ùˆ خودآگاهی ملی" دارد. جبهه ملی، بدون" ملت" است. چون ملت، ملت نیست بلکه " عامه" هست نه " ملت". عامه با ملت ØªÙØ§ÙˆØª دارد. ملت، یک نوع خود آگاهی نیرومند سیاسی Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ است Ú©Ù‡ .عامه ندارد Ùˆ نمی تواند داشته باشد تا از مراجع تقلید، تقلید Ù…ÛŒ کند
نباید ÙØ±Ø§Ù…وش ساخت Ú©Ù‡ " نارضایتی عامه" از دست یک مشت ملا، دلیل Ù†ÙÛŒ Ùˆ طرد مرجعیت آخوندی نیست. ما در ایران .عامه" داریم نه " خلق" Ùˆ نه "ملت.
تا مرجعیت آخوندی اعتبار اجتماعی خود را دارد، " خودآگاهی ملی" نمی تواند رشد بکند. اگر این خودآگاهی ملی نیرومند بود آخوند ها نمی توانستند دو ماه نیز ØÚ©ÙˆÙ…ت کنند. " خودآگاهی ملی" یعنی " تقدم بستگی ملی" به " بستگی دینی". یعنی "سود جامعه ملی" را درصدر سود های دیگر قرار Ù…ÛŒ دهد. ولی اگر مردم چنین جدولی از سود ها داشته باشند Ùˆ سود ملی پیش از سود دینی بیاید، Ø±ÙˆØØ§Ù†ÛŒÙˆÙ† Ù†Ùوذ خود را به عامه از دست خواهند داد، چون او مرجع برای " سود ملی" او نیست
تاریخ پیدایش اÙکار، تاریخ در هم کوبیدن " ØÙ‚ایق مطلق " است. روشنÙکری Ú©Ù‡ پروا نمی کند، تقیه Ù…ÛŒ کند. " روشنائی انداختن" به ریشه های قدرت، همیشه "پروا" لازم دارد روشنÙکری Ú©Ù‡ Ùکرش، روشنی نمی اندازد، تقیه Ù…ÛŒ کنداوبرضدواقعیت Ùکرش Ú©Ù‡ بایستی روشن Ø¨Ú©Ù†Ø¯ØŒØ±ÙØªØ§Ø±Ù…ÛŒ نماید.اونقض روشنÙکری خودرا Ù…ÛŒ کند. . روشنÙکری Ú©Ù‡ تقیه میکند، خیانت به Ùکرمیکند.روشنÙکری Ú©Ù‡ تقیه Ù…ÛŒ کند،روشن نیست ÙˆÙکری Ú©Ù‡ روشن نیست وروشنی نمی اندازد، برضد Ùکراست.تنها" وظیÙÙ‡ شناسی،علاقه مندی،پشتکاروزØÙ…ت" Ú©ÙØ§ÛŒØª نمی کند.هرچند این ریاضت های Ùکری وجسمی لازمست،شرط کاÙÛŒ برای ابتکارات Ùˆ Ú©Ø´Ùیات نیست. بلکه همین" پروای قهرمانانه" است Ú©Ù‡ جهنم رابه خود Ù…ÛŒ خرد ÙˆØØ§Ø¶Ø±Ø§Ø³Øª به نام شیطان لعن بشود(ازØÙ‚یقت) ودرقعر جهنم بدنامی Ùˆ تØÙ‚یر انداخته بشودوملامت بشودواین دردها راقبول کند، بدون این Ú©Ù‡ واویلای " مظلومیت" راه بیندازد Ú©Ù‡ همه دنیارا به گریه وادارکند وبیش ازهمه خودش به خودش بگرید
• خدا به انسان علم Ù…ÛŒ آموزد تا از او سلب استقلال Ùˆ ØØ§Ú©Ù…یت کند
در اصول کاÙی، جزء سوم این Ú¯ÙØªÙ‡ از امام باقر نقل Ù…ÛŒ شود " سمعت ابا Ø¬Ø¹ÙØ± یقول : الناس کلهم بهائم الا قلیل من المؤمنین والمؤمنین غریب" شنیدم Ú©Ù‡ امام باقر علیه السلام Ú¯ÙØª: مردم همه شان بهائم (چهارپا) هستند به غیر از معدودی از مؤمنین، مؤمنین میان این چهار پایان غریبند. طبق Ø§ØØ§Ø¯ÛŒØ«ÛŒ Ú©Ù‡ در اصول کاÙÛŒ تکرار Ù…ÛŒ شود، مقصود از مؤمنین، اهل شیعه هستند، Ùˆ شیعه در آن موقع، اقلیت بسیار قلیلی بودند. ØØªÛŒ در این Ø§ØØ§Ø¯ÛŒØ« تخمین Ù…ÛŒ زند Ú©Ù‡ در هر شهری ØØªÛŒ دویست یا سیصد Ù†ÙØ± هم نیستند. بدین سان همه هل عالم Ùˆ همه مسلمانان را به جز معدودی قلیل از این دویست یا سیصد هزار Ù†ÙØ±ÛŒ Ú©Ù‡ شاید در آن روزگار شیعه بودند، جزو بهائم Ù…ØØ³ÙˆØ¨ Ù…ÛŒ دارد. بعد از این خواهیم دید Ú©Ù‡ شأ Ù†ÛŒ را Ú©Ù‡ به این اقلیت معدود نیز داده بودند، ÙØ§ØµÙ„Ù‡ زیادی با آن بهائم نداشت، بلکه کمتر از آن بهائم بود.Ù‡
Ùˆ از آن جا Ú©Ù‡ در ØØ¯ÛŒØ«ÛŒ دیگر یکی از این امام ها این نکته را تأئید Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ " مؤمن مانند کبریت اØÙ…ر" است مطلب به این جا Ù…ÛŒ کشد Ú©Ù‡ همه مردم بهائم هستند
آیا این Ú¯ÙØªÙ‡ های امام ها از کجا آب Ù…ÛŒ خورند؟ آیا سرچشمه ای غیر از قرآن دارند؟ بهتر است سخن را با آیه 33 از سوره 72 آغاز کنیم.Ù‡
"انا عرضنا الامانه علی السموات والارض الجبال ان ÛŒØÙ…لنا Ùˆ اشÙقن منها Ùˆ ØÙ…لها الانسان، انه کان ظلو ما جهولا- ما ایمان را Ú©Ù‡ امانتی از ماست به آسمان ها Ùˆ زمین Ùˆ کوه ها عرضه کردیم Ùˆ همه از ØÙ…لش اباء کردند ( از کشیدن بارش سر باز زدند) Ùˆ از آن ترسیدند ولی انسان آن را ØÙ…Ù„ کردو او در واقع ظلوم Ùˆ جهول بود.
• " ظالم" در قرآن، برعکس امروز، معنای اجتماعی Ùˆ اقتصادی Ùˆ سیاسی ندارد، بلکه در درجه اول، به معنای " Ú©Ø§ÙØ±" Ù…ÛŒ آید.Ù‡ در این زمینه همه ØªÙØ§Ø³ÛŒØ± این نکته را تأئید Ù…ÛŒ کنند. Ùˆ " Ú©Ø§ÙØ±"ØŒ معنی اش " پوشاننده ØÙ‚یقت" است Ùˆ عبارت دقیق تر " پوشاننده نعمت" Ùˆ ظالم هم Ú©Ù‡ اشتراک ریشه با کلمه ظلمت دارد، در واقع مؤید همان خصوصیت " ØÙ‚ پوشانی یا ØÙ‚یقت پوشانی" انسان است. Ù‡
خدا، ایمان را به Ø´Ú©Ù„" امانت" به همه کائنات عرضه Ù…ÛŒ دارد. در واقع، ایمان، عمل هیچ کسی نیست. جریان خود جوشی نیست Ú©Ù‡ درون انسان صورت Ù…ÛŒ گیرد، Ùˆ یک ÙØ¹Ø§Ù„یت Ùˆ ØØ±Ú©Øª درونی ا نسانی Ú©Ù‡ زائیده از خود انسان باشد، نیست. بلکه " مالکیتش" در دست خداست.Ù‡
انسان، ایمان را به Ø´Ú©Ù„ یک جنبش ذاتی Ùˆ جوهری خود، در Ø±ÙˆØ Ø®ÙˆØ¯ ندارد. انسان، در اصل، بدون ایمان است، به عبارت دیگر، انسان خود، خود را نمی تواند ببندد، چون ایمان همان " بستگی شدید" است. انسان، ایمان را به طور قرضی Ù…ÛŒ تواند ØÙ…Ù„ کند (به عنوان بار، بکشد). Ù‡
• ایمان هیچ گاه یک ØØ±Ú©Øª بنیادی درونی انسان نمی گردد. بلکه " مالک اصلی آن"ØŒ خدا Ù…ÛŒ ماند.Ù‡
انسان از خودش و به خودش مإمن نیست و مإمن من نمی شود بلکه مالکیت و تصر٠ایمان، در مشیت ( اراده) خدا قرار می گیرد.ه
مؤمن در این Ú©Ù‡ مؤمن است، هیچ امتیازی نمی تواند برای " ایمان آوردن خود" ادعا بکند. چون او از خود Ùˆ به خود، ایمان ندارد. " بستگی" Ùˆ " خود را بستن"ØŒ در اختیار او نیست. انسان، خود، نه " ØÙ‚ بستن خود" ØŒ Ùˆ نه " قدرت بستن خود" را دارد
• دل بستن، از ØÛŒØ·Ù‡ قدرت Ùˆ ØÙ‚ انسان،خارج است. انسان ØØªÛŒ آزادی ندارد، خود،خود را ببندد. بلکه در " خود را بستن" آزادی از او Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ Ù…ÛŒ شود
قبول ایمان از طر٠انسان، بر پایه " جهل Ùˆ Ú©ÙØ±" اوست. نه از ماهیت آزادی او. او نه برای این Ú©Ù‡ آزاد است به اختیار ایمان را Ù…ÛŒ پذیرد. بلکه انسان ایمان را انتخاب Ù…ÛŒ کند، چون جاهل Ùˆ Ú©Ø§ÙØ± است. در جریان قبول ایمان،تکیه به آزادی Ùˆ اراده او نمی .شود، بلکه نقطه ثقل بر "جهل Ùˆ Ú©ÙØ± ÙØ·Ø±ÛŒ او" گذارده Ù…ÛŒ شود
• انسان سقراطی، دوست ØÙ‚یقت است. انسان Ù…ØÙ…دی، دشمن ØÙ‚یقت است. سقراط به انسان خوش بین است، Ù…ØÙ…د به انسان بدبین است (همه جا این اکثریت مردم است Ú©Ù‡ ایمان نمی آورند Ùˆ Ú©Ø§ÙØ±Ù†Ø¯ Ùˆ به هلاک Ùˆ عذاب سپرده Ù…ÛŒ شوند. هر انسانی در اثر نعمت، Ú©Ø§ÙØ± Ùˆ مشرک Ù…ÛŒ شود) سقراط هر انسانی را سرچشمه Ù…Ø¹Ø±ÙØª Ù…ÛŒ داند. Ù…ØÙ…د، علم را Ùقط به خدا اختصاص Ù…ÛŒ دهد Ùˆ انسان را از Ù„ØØ§Ø¸ Ù…Ø¹Ø±ÙØª عقیم Ù…ÛŒ ماند
انسانی Ú©Ù‡ پوشاننده ØÙ‚یقت Ùˆ جاهل است، ضرورتا Ù‹ در مقابل خداوند Ú©Ù‡ ØÙ‚یقت است قرار Ù…ÛŒ گیرد. خداوند در مقابل " پوشاننده ØÙ‚یقت"ØŒ Ùقط یک امکان دارد
" Ùˆ ÛŒÙ…Ø Ø§Ù„Ù„Ù‡ الباطل"ØŒ خداوند باطل را نابود Ù…ÛŒ سازد. بنابر این هر ÙØ±Ø¯ÛŒ یا جامعه ای Ú©Ù‡ " پوشاننده Ù…ØØ¶ ØÙ‚یقت" است، مستØÙ‚ هلاکت Ùˆ Ùناء Ù…ÛŒ باشد. ØÙ‚ باید ناØÙ‚ را از بین ببرد. خداوند با مؤلÙÙ‡ " ØÙ‚ پوشانی" در انسان Ùقط با نیستی Ùˆ هلاکت رو برو Ù…ÛŒ شود اما خداوند درمقابل انسان به عنوان "جاهل" وظیÙÙ‡ دیگری دارد. جهل انسانی برای Ù…ØÙ…د " ÙØ±Ø§Ù…وش شدگی" سقراطی نیست Ú©Ù‡ با سؤال بتوان زائل ساخت
انسان از Ù„ØØ§Ø¸ Ù…Ø¹Ø±ÙØªÛŒØŒ عقیم است. جهل، یک ØØ¬Ø§Ø¨ موقت به ØÙ‚یقت نیست Ú©Ù‡ در انسان قرار داشته Ùˆ بتوان آن را با کوشش عقل، پاره کرد Ùˆ برطر٠شدنی نیست. براساس همین اصل، خداوند، همیشه پیامبرانش را Ù…ÛŒ ÙØ±Ø³ØªØ¯ ( از Ù„ØØ§Ø¸ شیعه، همیشه باید ØØ¬Øª خدا در میان مردم باشد). با وجود پیامبر در میان جامعه انسانی، " امکان ØÚ©ÙˆÙ…ت ØÙ‚" در جامعه پدید Ù…ÛŒ آید.
Ø±ÙØªØ§Ø± اخلاقی یک مقتدر نسبت به ضعی٠" رØÙ…" است. از این رو در قرآن، هیچ گاه رابطه " Ù…ØØ¨Øª" در خدا اصالت ندارد .Ù…ØØ¨Øª از خدا شروع نمی شود Ùˆ " ÙØ±Ø§Ú¯ÛŒØ±" نمی باشد Ùˆ بدون شرط نیست ( در ØØ§Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ Ù…ØØ¨Øª ØÙ‚یقی بدون شرط است). Ù…ØØ¨Øª خدا چون Ø¢ØªØ´ÙØ´Ø§Ù†ÛŒ نیست Ú©Ù‡ ÙØ±Ùˆ ریزد Ùˆ همه را بدون استثناء ÙØ±Ø§ گیرد. این " عبد" است Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ تواند Ùˆ باید در اثر " .اطاعت"ØŒ خدا را " دوست بدارد". .دوستی خدا، Ùقط در اطاعت ممکن Ù…ÛŒ شود، در ØØ§Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ رابطه ØÙ‚یقی Ù…ØØ¨ØªØŒ ÙØ§Ù‚د عنصر " اطاعت" است. در Ù…ØØ¨ØªØŒ " برتری" وجود ندارد. در Ù…ØØ¨ØªØŒ " ÙØ§ØµÙ„Ù‡" نیست. بر عکس در رØÙ…ØŒ " برتری" Ùˆ " ÙØ§ØµÙ„Ù‡" Ùˆ " اطاعت" هست. Ùˆ وقتی عبد در Ù…ØØ¨ØªØŒ خدا را اطاعت کرد، " آن گاه" خدا نیز او را دوست خواهد داشت. رابطه اصلی خدا با انسان در قرآن، " رØÙ…" است.از این رو، همه سوره های قرآن با " بسم الله الرØÙ…Ù† الرØÛŒÙ…" شروع Ù…ÛŒ شود. Ùˆ این "رØÙ…"ØŒ " رØÙ… به جهل انسان" .است Ú©Ù‡ ضع٠اساسی Ùˆ برطر٠نشدنی او را ایجاد Ù…ÛŒ کند. خداوند نسبت به " Ú©ÙØ± Ùˆ ظلم" او، نسبت به ÙØ±Ø§Ù…وش سازی او نمی تواند " رØÙ…" داشته باشد، نسبت به ظلم Ùˆ Ú©ÙØ± او، خداوند Ùقط "عزیز Ùˆ قهار" است
• سقراط می خواست از همه سؤال کند. امام می خواهد که همه از او سؤال کنند. درک همین دو نوع سؤال، ما را به کنه مطلب .راهبری می نماید
.علم در قرآن، جریانی نیست " Ú¯ÙØªÚ¯ÙˆØ¦ÛŒ"
علم، جریانی نیست Ú©Ù‡ از " برخورد دو انسان" (دیالوگ) پدید آید Ùˆ رشد کند. بلکه علم، Ùقط از " یک سو" Ú¯Ø±ÙØªÙ†ÛŒ Ùˆ به عبارت .صØÛŒØ تر " وام کردنی" است
انسان، هیچ گاه مالک علم نمی شود. علم مانند ایمان، همیشه " امانت خدا" است. سرچشمه علم Ùقط یک جاست. عقل دو انسان Ú©Ù‡ با هم Ú¯ÙØªÚ¯Ùˆ Ù…ÛŒ کنند، نمی تواند در تولید وخلاقیت علمی شرکت داشته باشد، بلکه باید Ùقط به " نقش وام گیری" Ø§Ú©ØªÙØ§ کنند
خداوند هیچ گاه عقل را به عنوان " سرچشمه خلاقه Ù…Ø¹Ø±ÙØª" به انسان نمی دهد، بلکه او Ù…ØØµÙˆÙ„ Ù…Ø¹Ø±ÙØªÛŒ (علم ساخته شده) Ú©Ù‡ " معلومات" باشد به انسان Ù…ÛŒ دهد. سؤال، هیچ گاه ØÙ‚ ندارد Ú©Ù‡ Ø´Ú© باشد. سؤال، Ùقط بیان " مقدار تØÙ…Ù„ Ùˆ طاقت درک Ùˆ ظرÙیت انسانی برای وام کردن بهرهای از معلومات" است. علمی Ú©Ù‡ خدا Ù…ÛŒ دهد، همیشه " معلومات" است، نه یک جریان Ùˆ .گسترش Ùˆ روش گسترش یک اندیشه
• انسان در آموزش، " معلوماتی" می گیرد و " معلوماتی" به دیگرا ن انتقال می دهد
انبیاء Ùˆ امام ها Ùˆ علماء اسلامی، " گنجینه معلومات" بودند. هد٠علم، " جمع آوری Ùˆ روی هم انباشتن معلومات" بود. هنوز این آرمان علمی که، روی هم انباشتن معلومات، باشد در ملل اسلامی مانده است Ùˆ آن ها را از رشد علمی باز Ù…ÛŒ دارد. اما معلومات، چندان ارزشی ندارد. ØØªÛŒ معلومات، چون ÙØ§Ù‚د روش Ùˆ گسترش وجریان است، به رشد عقل ضرر Ù…ÛŒ زند معلومات، خلاقیت عقلی را Ø®ÙÙ‡ Ù…ÛŒ کند. عقل را از خلاقیت Ù…ØØ±ÙˆÙ… Ù…ÛŒ سازند. بنابراین " سؤال از امام" برای کسب معلومات"ØŒ Ù‡Ø¯ÙØ´ " Ù†ÙÛŒ Ùˆ Ù…ØÙˆ خلاقیت عقلی انسان" بود. علمی را Ú©Ù‡ خدا به انسان Ù…ÛŒ آموخت، " معلوماتی" بودند Ú©Ù‡ " خلاقیت عقلی انسانی" را نابود Ù…ÛŒ ساختند. خدا در آغاز ادعا Ù…ÛŒ کرد Ú©Ù‡ انسان هیچ گاه سرچشمه علم نیست ولی در واقع، انسان سرچشمه علم بود. اما " معلومات خدائی" در اثر " تربیت ÙˆØÚ©ÙˆÙ…ت الهی Ùˆ ارشاد"ØŒ خلاقیت انسان را از بین Ù…ÛŒ برد، چون " علم"ØŒ تبدیل به " معلومات" یعنی تبدیل به " .علم سنگ شده" گردیده، ØÙ‚ جریان Ùˆ ØØ±Ú©Øª ندارد. بدین سان سؤال، هیچ گاه ØÙ‚ ندارد، " Ø´Ú©" باشد. در " علم مذاب"ØŒ در " علم روشی Ùˆ گسترشی"ØŒ Ø´Ú©ØŒ " روش ØØ±Ú©Øª Ùˆ .گسترش" است. وقتی Ú©Ù‡ علم، سنگ شد، Ø´Ú© باید از بین برود. از این رو قرآن Ùˆ Ø§ØØ§Ø¯ÛŒØ«ØŒ Ø´Ú© را به سختی منÙور Ù…ÛŒ دارند. سؤال به عنوان " Ø´Ú© روشی"ØŒ در تعقل، به Ø´Ú©Ù„ یک " جریان خلاقه" شرکت نمی کند. بلکه سؤال Ùقط " آمادگی" خود را .برای "Ù…ÙØ¹ÙˆÙ„یت عقلی" Ù…ÛŒ نماید.
میان انسان Ùˆ امام (نبی)ØŒ Ú¯ÙØªÚ¯Ùˆ صورت نمی بندد. این پرسنده، همیشه پرسنده باقی Ù…ÛŒ ماند Ùˆ آن پاسخگو، همیشه پاسخگو .است
دیالوگ، جا به جا شدن مداوم همین " سؤال کننده" Ùˆ " جواب دهنده" است. ولی انسان هم Ù…ÛŒ پرسد Ùˆ هم پاسخ Ù…ÛŒ دهد. انسان هم Ù…ÛŒ پذیرد Ùˆ هم Ù…ÛŒ دهد. سرچشمه علم، همه انسان ها هستند Ùˆ شاگرد علم، همه انسان ها Ù…ÛŒ باشند. انسان هم معلم Ùˆ هم شاگرد است (بعدا Ù‹ نتایج این تئوری Ù…Ø¹Ø±ÙØª را در تقسیم قدرت Ùˆ ØÙ‚ ØØ§Ú©Ù…یت در اجتماع خواهیم دید) در دیالوگ، کسی وجود ندارد Ú©Ù‡ همیشه بپرسد Ùˆ دیگری همیشه به طور ثابت جواب بدهد. دموکراسی، دیالوگ همه با همه است. در استبداد، همیشه یکی است Ú©Ù‡ تعلّم Ù…ÛŒ دهد Ùˆ همه جز او، باید بیاموزند. در دیکتاتوری یکی است Ú©Ù‡ درباره معنای ØÙ‚یقت ( توجیه Ùˆ ØªÙØ³ÛŒØ± .ØÙ‚یقت) در مورد، هر Ø§ØªÙØ§Ù‚ÛŒ تصمیم Ù…ÛŒ گیرد ( همین قضیه در مورد کمونیسم رخ داد)
تعلیم، یک طرÙÙ‡ صورت Ù…ÛŒ بندد. یک Ù†ÙØ± است Ú©Ù‡ ØÙ‚یقت را دارد. هر کس Ú©Ù‡ ØÙ‚ ØªÙØ³ÛŒØ± Ùˆ توجیه Ø§Ù†ØØµØ§Ø±ÛŒ ØÙ‚یقت را دارد، .Ùقط او ØÙ‚یقت را دارد، Ùˆ دیگران Ùقط Ù…ÛŒ توانند ان را وام بگیرند
• ØÙ‚یقت هر انسانی از سؤال، آبیاری Ù…ÛŒ شود. سقراط به هیچ کس، علم نمی آموخت. ØÙ‚یقت خود را نمی داد بلکه با سؤال، خاک Ø³ÙØªÛŒ را Ú©Ù‡ دور ریشه هر ÙØ±Ø¯ÛŒ را Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ بود، شخم Ù…ÛŒ زد Ùˆ شل Ù…ÛŒ کرد، تا ریشه، امکان دویدن پیدا کند. سؤال، امکان ریشه دوانیدن به هر ÙØ±Ø¯ÛŒ Ù…ÛŒ داد. ØÙ‚یقت، ثمری بود Ú©Ù‡ هر درختی ( هر ÙØ±Ø¯ÛŒ) خود Ù…ÛŒ آورد. برای سقراط، یک سؤال، عقل طر٠را Ù…ÛŒ توانست برانگیزاند. سقراط، ایمان داشت Ú©Ù‡ هر کس، ØÙ‚یقت دارد. ایمان داشت Ú©Ù‡ هر کس خود Ù…ÛŒ تواند به عمیق ترین Ù…Ø¹Ø±ÙØª ها راه یابد. سقراط در سؤال Ùˆ جوابش، " معلومات" به هیچ کس نمی داد. در همه دیالوگ های سقراط، هیچ کدام به نتیجه ای نمی رسند. همه جنبش Ùˆ روش اند
•
درست در همان سؤال هایش عقل هر ÙØ±Ø¯ÛŒ را به خلاقیت بر Ù…ÛŒ انگیزد. او جواب هیچ کس را نمی داد. مردم Ø§ØØªÛŒØ§Ø¬ به " .سؤال" دارند. مردم در Ø®Ø±Ø§ÙØ§Øª Ùˆ در ایمان ها Ùˆ در ØÙ‚یقت ها، به زنجیر Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù‡ اند، سنگ شده اند
مردم، Ø§ØØªÛŒØ§Ø¬ به ØØ±Ú©Øª دارند. این زنجیر ها را باید شکست. این سنگ ها را باید از هم Ø´Ú©Ø§ÙØª
•
مردم Ø§ØØªÛŒØ§Ø¬ به تزلزل Ùˆ تکان دارند. باید عقاید آن ها را متزلزل ساخت. باید ØÙ‚ایق آن ها را متزلزل ساخت. قیامت روØÛŒ .زلزله است
سؤال، باید زلزله بیاندازد
مردم Ø§ØØªÛŒØ§Ø¬ به سؤالی دارند Ú©Ù‡ زلزله در آن ها بیندازد. Ø§ØØªÛŒØ§Ø¬ به کسی ندارند Ú©Ù‡ سؤال های آن ها را Ú©Ù‡ " زائیده از این عقاید Ùˆ ØÙ‚ایق سنگ شده آن هاست" پاسخ بگوید. به جای آن Ú©Ù‡ صد سؤال مرا جواب بگوئید، یک سؤال از من بکنید تا وجود من .تکان بخورد
• یک سؤال است Ú©Ù‡ وجود یک رژیم را به Ù…ÛŒ اندازد. یک سؤال است Ú©Ù‡ یک تئوری علمی را متروک Ù…ÛŒ سازد. یک سؤال است Ú©Ù‡ یک ØÙ‚یقت را باطل Ù…ÛŒ سازد. آخرین سؤال انسان، راجع به خود " جوابگوی همه سوالات" است Ùˆ معمولا Ù‹ .جوابگویان همه سؤالات، در جواب این سؤال عاجز Ù…ÛŒ مانند. سؤالی Ú©Ù‡ علی رغم همه جوابسازی ها، جواب داده نشده است، همیشه بر Ù…ÛŒ گردد.سؤالی Ú©Ù‡ جواب داده شد، تکرار نمی شود .سؤال موقعی تکرار Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ هنوز جواب Ù†ÛŒØ§ÙØªÙ‡ است
هر رژیمی یک سؤال دارد که همیشه می کوشد جواب بدهد و همه تلاش هایش برای جواب دادن این سؤال است ولی با همه این تلاش ها و با همه تسلیت خاطر که جواب آن ها داده شده است، باز این سؤال از سر می آید و این سؤال همیشه پیشاپیش و در پی این رژیم می آید و این سؤا لیست که رژیم آن را جواب نمی گوید، بلکه این سؤالیست که آخرالامر آن ر ژیم را جواب می .گوید
.این سؤالیست Ú©Ù‡ رژیم را بالاخره Ù†ÙÛŒ Ù…ÛŒ کند
با هر ØÙ‚یقتی، با هر سیستمی، با هر ایدئولوژی چنین سؤالی همراه هست Ùˆ آن ØÙ‚یقت Ùˆ سیستم Ùˆ ایدئولوژی نیست Ú©Ù‡ جواب این سؤا Ù„ را خواهد داد بلکه این سؤال است Ú©Ù‡ طومار آن ØÙ‚یقت Ùˆ ایدئولوژی Ùˆ سیستم را در هم خواهد پیچید
وقتی یک ÙØ±Ø¯ یا گروه، ØÙ‚ ØªÙØ³ÛŒØ± تأویل رسمی قرآن یا یک ایدئولوژی را دارد، دیگر قرآن یا آن ایدئولوژی، مرجع ØÙ‚یقت نیستند، بلکه آن ÙØ±Ø¯ Ùˆ آن هیئت، مرجع ØÙ‚یقت هست. کسی Ú©Ù‡ روی ØÙ‚یقت قرآن Ùˆ معنی صØÛŒØ ایدئولوژی، ØÙ‚ تصمیم دارد مرجع واقعی قدرت اوست. نه تنها ØÙ‚یقت در دست اوست، بلکه ØÙ‚یقت، اوست
• قدرتی Ú©Ù‡ خود را مساوی با ØÙ‚یقت کرد، مسئولیت را از خود سلب Ù…ÛŒ کند. با ØÙ‚یقت شدن، هر ÙØ±Ø¯ÛŒ یا گروهی، وراء سؤال Ùˆ Ø´Ú© Ùˆ انتقاد قرار Ù…ÛŒ گیرد. امروزه ایدئولوژی ها Ùˆ جهان بینی ها Ùˆ ادیان این عینیت دادن ØÙ‚یقت را با رهبر به عهده Ù…ÛŒ گیرند. هر قدرتی Ú©Ù‡ بر ØÙ‚یقتی بنا شده است، وراء سؤال قرار دارد Ùˆ اوست Ú©Ù‡ ØÙ‚ دارد جواب همه سؤالات را بدهد
سقراط با سؤال خود، سراسر قدرت خود را از خود Ù†ÙÛŒ Ù…ÛŒ کرد Ùˆ به انسان Ù…ÛŒ داد. سقراط با این سخن Ù…ÛŒ Ú¯ÙØª Ú©Ù‡ انسان، سرچشمه علم است، علی با سخنش Ù…ÛŒ Ú¯ÙØª Ú©Ù‡ علم از انسان Ùˆ در انسان نمی جوشد. سقراط با این سخن Ù…ÛŒ Ú¯ÙØª Ú©Ù‡ قدرت Ùˆ ØØ§Ú©Ù…یت سیاسی به انسان Ùˆ جامعه انسانی باز Ù…ÛŒ گردد، علی با سخنش Ù…ÛŒ Ú¯ÙØª Ú©Ù‡ قدرت Ùˆ ØØ§Ú©Ù…یت سیاسی باید از انسان Ùˆ جامعه انسانی سلب گردد Ùˆ به خدا Ùˆ نمایندگانش به طور مطلق Ùˆ Ø§Ù†ØØµØ§Ø±ÛŒ داده شود.

توسط نيروهاي Ø·Ø±ÙØ¯Ø§Ø± دموكراسي
پیروز شری٠از ایران
ما ايرانيان به ويژه اكثريت روشنÙكران Ùˆ مردم ايران در داخل كشور هنوز كه هنوز است بنا به دلايل تاريخي Ùˆ ØØ§ÙƒÙ… بودن رژيم هاي استبدادي طي اعصار Ù…Ø®ØªÙ„ÙØŒ Ù…ØªØ§Ø³ÙØ§Ù†Ù‡ با تاريخ Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ كهن Ùˆ اصيل ايراني خود( ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سيمرغي ) نه تنها آشنا نيستيم بلكه در جهل Ùˆ Ø®Ø±Ø§ÙØ§Øª Ùˆ دگم انديشي نيزغوطه ور هستيم
. اينكه در عصر ÙØ¶Ø§ Ùˆ اينتر نت Ùˆ ماهواره همچنان شاهد بر گذاري آيين ها Ùˆ مراسم مذهبي به شكل نهايت خراÙÙŠ آن هستيم تا جايي كه صداي برخي از مسئولان رده بالاي ØÙƒÙˆÙ…تي هم بلند شده است .( رجوع شود به رهنمود هاي ريس مجلس آقاي ØØ¯Ø§Ø¯ عادل به مبلغان اسلامي در استانه Ù…ØØ±Ù… )‌ اينكه بعد از گذشت 28 سال از عمر رژيم ديني يكي از عمده ترين Ø¨ØØ« هاي تشكل هاي دانشجويي كشور (â€ŒØ¯ÙØªØ± تØÙƒÙŠÙ… ÙˆØØ¯Øª Ùˆ شعبات آن ) بر سر هويت اسلامي است . اينكه نيروهاي به Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ù…Ù„ÙŠ مذهبي به دانشجويان رهنمود مي دهند كه به هويت اسلامي خود باز گردند Ùˆ ص٠خود را از ديگر دانشجويان منتقد ØØ§ÙƒÙ…يت جدا سازند. اينكه بعد از گذشت 28 سال از عمر رژيم ديني Ùˆ ÙØ¬Ø§ÙŠØ¹ آن ØŒ هنوز عده اي از نيروهاي جامعه ØªØØª عنوان ملي – مذهبي عليرغم همكاريهاي پنهان Ùˆ آشكار خود با رژيم ولايت Ùقيهي به دنبال تØÙ‚Ù‚ Ùˆ پياده سازي اسلام راستين Ùˆ نظريه پرداز مردم سالاري ديني هستند. اينكه نظام آموزشي كشور از مدارس ابتدايي بگير تا دبيرستان Ùˆ دانشگاه با Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ از اساتيد خود ÙØ±ÙˆØ®ØªÙ‡ 28 سال است نه تنها تاريخ Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ كهن ايران را بلكه تاريخ معاصر يكصد ساله ايران را مطابق با ايدولوژي Ùˆ شريعت خود ØªØØ±ÙŠÙ كرده است Ùˆ هنوز هم ميكند. اينكه در قرن 21 ام هنوز شيوه ها Ùˆ روشهاي قرون وسطايي انگيزاسيون Ùˆ ØªÙØªÙŠØ´ عقايد در ايران ØØ§ÙƒÙ… است Ùˆ اكثريت مردم ايران به دليل ØØ§ÙƒÙ… بودن نظام ØªÙØªÙŠØ´ عقايد از مشاركت در ابندايي ترين امور كشور Ù…ØØ±ÙˆÙ… هستندو تنها عده قليلي چاپلوس Ùˆ خود ÙØ±ÙˆØ®ØªÙ‡ سالهاست بازي گردان صØÙ†Ù‡ اقتصاد Ùˆ سياست در ايران شده اند Ùˆ اكثريت جامعه بايد با Ùقر Ùˆ Ùلاكت خود تاوان سياستهاي ضد ملي Ùˆ Ù…Ù†Ø§ÙØ¹ ملي آنها را بپردازد Ùˆ دم بر نيارد.
ÙØ§ÙƒØª هاي Ùوق بيانگر اين است كه عليرغم مبارزات نيروهاي سياسي كشوردر يكصد سال اخير ØªØØª ايسم هاي مختل٠، مردم يا خلق يا پرولتارياي ايران هنوز اندر خم يك كوچه مانده است. در مملكتي كه قبل از گذار به سرمايه داري ايدولوژي هاي ضد سرمايه داري Ùˆ امپرياليستي ØªØØª عنوان انواع ايسم ها ÙŠ مختل٠سالهاست كه همه توان Ùˆ انرژي نيروهاي جوان Ùˆ تØÙˆÙ„ خواه مملكت را هرز داده است Ùˆ هنوز هم هرز مي دهد. در جايي كه 28 سال است طبقه آخوند Ùˆ Ø±ÙˆØØ§Ù†ÙŠØª مملكت را به ورطه نابودي كشانده است ØŒ هنوز روشنÙكران اين مملكت ØªØØª انديشه هاي ماركسيستي ( آنهم در مملكتي كه عمده درآمد آن از Ù…ØÙ„ Ù†ÙØª Ùˆ گاز Ùˆ ديگر منابع معدني تامين ودر Ø§Ù†ØØµØ§Ø± مطلق رزيم ديني است Ùˆ نه از Ù…ØÙ„ ماليات Ùˆ ارزش Ø§ÙØ²ÙˆØ¯Ù‡ طبقه سرمايه داري )‌ دشمن را سرمايه داري يا بورژوازي ريغوي ايران مي دانند كه در عمل وجود خارجي ندارد. اين نيروها به جاي پرداختن به دشمن اصلي جامعه ايران كه جهل Ùˆ Ø®Ø±Ø§ÙØ§Øª ونظام ديني ولايت Ùقيهي توليد كننده آن است با استدلال اينكه طبق آموزه هاي ماركس طبقه اي به نام Ø±ÙˆØØ§Ù†ÙŠØª جزو طبقه خرده بورژوازي Ù…ØØ³ÙˆØ¨ مي شود Ùˆ در نتيجه طبقه خرده بورژوازي Ù…ØªØØ¯ طبقه كارگر است ØŒ هنوز كه هنوز است به دنبال Ø§ØªØØ§Ø¯ با آن هستند. ( رجوع شود به بيانات آقاي ÙØ±Ø® نگهدار در استانه انتخابات شوراهاي اسلامي ) Ùˆ به جاي روشنگري Ùˆ اشاعه ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ خرد ورزي Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ كهن Ùˆ سيمرغي ايران همان مشي غلط Ùˆ نخ نما شده خود را ادامه مي دهند. از نقطه نظر سردمداران اين قبيل سازمانها هنوز رژيم ولايت Ùقيهي ايران طبق ÙØ±Ù…وده كيانوري در مرØÙ„Ù‡ كه بر كه است Ùˆ هنوز تثبيت نشده است . در كنار Ø§Ù†ÙØ¹Ø§Ù„ Ùˆ ستروني اين قبيل نيروها ØŒ رژيم ديني ØØ§ÙƒÙ… بر ايران همچنان مي تازد. بعد از انقلاب ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÙŠ ØŒ جنگ 8 ساله با Ù‡Ø¯Ù ÙØªØ قدس Ùˆ نابودي استكبار جهاني Ùˆ تبعات سياستهاي Ùوق تازه در سال گذشته پديده جديد Ùˆ نوظهورمكتب خود (اØÙ…دي نژاد ) را به مردم ايران Ùˆ جهان معرÙÙŠ كرده است كه تبعات آن را مردم ايران در اين يكسال Ùˆ اندي با پوست Ùˆ خون خو به خوبي لمس كرده اند.
در ادامه براي نشان دادن يك نمونه كار وتلاش اصولي كه با هد٠پاسخگويي به ريشه مسائل Ùˆ مشكلات اساسي مردم ايران Ùˆ پاسخگويي به يك ضرورت تاريخي انجام شده است ØŒ خلاصه اي از كتاب " آزادي ØÙ‚ انتقاد از اسلام است " استاد منوچهر جمالي ارائه شده است. آنچه كه جامعه Ùˆ مردم ايران در شرايط ØØ§Ø¶Ø± با توجه به شرايط ØØ§ÙƒÙ… به آن شديدا نياز دارد، مطالعات Ùˆ پزوهش هايي از اين نوع مي باشد. جا دارد كليه نيروهاي سياسي Ø·Ø±ÙØ¯Ø§Ø± دموكراسي Ùˆ ايراني سربلند ونيروهاي Ø·Ø±ÙØ¯Ø§Ø± آنها با توجه به امكانات خود در نشر Ùˆ ترويج آن هر Ú†Ù‡ در توان دارند انجام دهند.
• مبارزات علیه اسلام Ùˆ علیه طبقه آخوندی" در این صدوپنجاه سال در ایران، نتایج خود را نداده است. این مبارزات، بسیار سطØÛŒ Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ شده بود. این مبارزات بر پایه آشنایی عمیق با اسلام Ùˆ اÙکار Ùˆ اØÚ©Ø§Ù…Ø´ نبود، بلکه بر پایه " وام اسلØÙ‡ های روشنÙکران اروپایی Ú©Ù‡ علیه مسیØÛŒØª به کار برده اند" بود. همان طور Ú©Ù‡ شاه اسلØÙ‡ وارد Ù…ÛŒ کرد، روشنÙکران ایرانی نیز .اسلØÙ‡ های Ùکری Ùˆ تاریخی از اروپائی ها وام Ù…ÛŒ کردند تا علیه اسلام بجنگند، ولی اسلØÙ‡ØŒ همیشه باید بر پایه شناسایی دشمن Ùˆ امکانات Ø¯ÙØ§Ø¹ÛŒ Ùˆ تهاجمی اش باشد. اسلØÙ‡ را باید بر طبق ایده های دشمن ساخت. اسلØÙ‡ بر ضد طبقه آخوندی Ùˆ بر ضد اسلام را نمی شود از روشنÙکران اروپایی وام Ú¯Ø±ÙØª. در دوره پیش از انقلاب ÙØ±Ø§Ù†Ø³Ù‡ØŒ مبارزات علیه دین، غلط Ùهمیده Ù…ÛŒ شد. دین را با طبقه Ø±ÙˆØØ§Ù†ÛŒ عینیت Ù…ÛŒ دادند Ùˆ Ùکر Ù…ÛŒ کردند وقتی علیه آخوند های مسیØÛŒ Ù…ÛŒ جنگند، علیه مسیØÛŒØª جنگیده اند. اساسا Ù‹ پدیده دین را خیلی سطØÛŒ Ù…ÛŒ Ú¯Ø±ÙØªÙ†Ø¯. این روش مبارزه، به روشنÙکران ایرانی به ارث رسید. ولی این روش، برای مبارزه با اسلام Ú©ÙØ§ÛŒØª نمی کرد.
• روشنÙکران به ندرت با قرآن Ùˆ تاریخ اسلام Ùˆ اÙکار قرآنی Ùˆ قوانین اسلامی آشنایی کامل داشتند به ندرت در این زمینه .تØÙ‚یقات Ù…ÛŒ کردند Ùˆ به ندرت این تØÙ‚یقات را منتشر Ù…ÛŒ کردند
رژیم اسلامی خمینی Ù…ÛŒ خواست Ú©Ù‡ روشنÙکران ایرانی را وادارد Ú©Ù‡ در یک جبهه علنی، علیه اسلام بجنگد. رژیم اسلامی خمینی آن ها را ØªØØª ÙØ´Ø§Ø± قرار داده است Ú©Ù‡ از این به بعد درست با اسلام آشنا شوند Ùˆ اسلØÙ‡ را از دست خود اسلام بگیرند Ùˆ با اسلام مبارزه کنند. ولی هنوز این روشنÙکران تا به ØØ§Ù„ جرأ ت Ú¯Ø±ÙØªÙ† چنین جبهه ای علنی را ندارند، نه برای آن Ú©Ù‡ Ùقط از " عامه" Ù…ÛŒ ترسند، بلکه چون به ضع٠خود آگاهند. ضعÙÛŒ Ú©Ù‡ نتیجه عدم آشنایی با اسلام است
" ولایت Ùقیه" ØŒ ادامه ایده " امامت" است Ùˆ امامت Ú†Ù‡ در Ø´Ú©Ù„ تشیع اش Ú†Ù‡ در Ø´Ú©Ù„ Ø®Ù„Ø§ÙØª ( اهل تسنن) زائیده ایده خود اسلام است. این ها Ø§Ù†ØØ±Ø§Ùات از اسلام نیست. این ایده " ولایت Ùقیه" ایده ای ضد اسلامی Ùˆ ضد شیعی نیست بلکه نتیجه مستقیم شیعه Ùˆ اسلام است. این ها خود اسلام است. اسلام، تنها در یک Ø´Ú©Ù„ ظهور نمی کند. اسلام Ù…ÛŒ تواند صد Ø´Ú©Ù„ مختل٠به خود بگیرد Ùˆ در همه این Ø´Ú©Ù„ های مختل٠همان اسلام Ù…ÛŒ ماند Ùˆ ماهیت مشترکش را علی رغم همه این Ø´Ú©Ù„ های Ù…ØªÙØ§ÙˆØª ظاهری نگاه Ù…ÛŒ دارد. همان طور Ú©Ù‡ کمونیسم تنها یک Ø´Ú©Ù„ در تØÙ‚Ù‚ ندارد. Ù…ÛŒ تواند Ø´Ú©Ù„ های مختل٠داشته باشد Ùˆ همه این اشکال، در همان ایده کمونیسم Ù†Ù‡ÙØªÙ‡ است. این Ú©Ù‡ پیروان هر مذهبی ادعا Ù…ÛŒ کنند Ùقط این Ø´Ú©Ù„ Ùˆ این مذهب از همه آن مذاهب Ùˆ اشکال، صØÛŒØ Ùˆ ØÙ‚یقی است Ùˆ مابقی همه ناØÙ‚ Ùˆ کاذب Ù…ÛŒ باشند،و ØØ±Ùیست Ú©Ù‡ در مشاجرات داخلی میان دستجات کمونیستی یا مذاهب اسلامی مورد Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ قرار Ù…ÛŒ گیرد. هر دسته ای، دستجات غیر از خودش را Ø§Ù†ØØ±Ø§ÙÛŒ Ùˆ گمراه Ùˆ دروغزن Ù…ÛŒ شمارد. این Ùکر، از اعتقاد به " ØÙ‚یقت ÙˆØ§ØØ¯" Ù…ÛŒ آید. ولی از Ù„ØØ§Ø¸ تاریخی Ùˆ واقعیت همه این دستجات Ùˆ مذاهب در ایده اسلام یا در ایده کمونیسم Ù†Ù‡ÙØªÙ‡ اند. این ها تراش های مختل٠از یک کریستال هستند. اسلام Ø®Ù„ÙØ§ÛŒ راشدین، اسلام علوی، اسلام اموی ØŒ اسلام عباسی، اسلام صÙوی، اسلام ÙØ§Ø·Ù…ÛŒ (مصر) اسلام عثمانی، اسلام مغول ها در هند، اسلام خمینی Ùˆ ØØªÛŒ همین اسلام راستین مجاهدین خلق،همه مظاهر مختل٠یک ایده اند، همه تراش های مختل٠یک کریستال هستند Ùˆ با همه مشاجرات میان خودشان، وجه اشتراکشان بیش از وجه Ø®ØªÙ„Ø§ÙØ´Ø§Ù† است
آن Ú†Ù‡ را Ú©Ù‡ ما به نام آزادی Ù…ÛŒ خواهیم تØÙˆÛŒÙ„ "عامه" بدهیم، او لازم ندارد Ùˆ آن ها را نمی شناسند. Ùˆ به دردش نمی خورد.Ù‡ تنها ازادی Ú©Ù‡ " عامه" در مرØÙ„Ù‡ نخستین لازم دارد ØŒ Ùقط یک نوع آزادی است. عامه باید از " تقلید از مراجع تقلید " رهانیده شود، تا بتواند به آزادی های دیگرش آشنا گردد.تا در این " تقلید" Ú¯Ø±ÙØªØ§Ø± است، ازادی سیاسی Ùˆ آزادی اجتماعی هیچ معنا Ùˆ Ù…ØØªÙˆØ§ÛŒÛŒ برای او ندارد. " عامه"ØŒ نمی تواند از آزادی سیاسی خود Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ ببرد Ùˆ ارزش آزادی سیاسی را نمی داند، قدرت Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ از آن را ندارد، چون مقلد است Ùˆ تا تقلید است، عامه، از Ù„ØØ§Ø¸ سیاسی " صغیر" Ù…ÛŒ باشد، Ùˆ قیّمش، همان آخوند است Ùˆ ولایت اگر به طور رسمی به آن Ø´Ú©Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ خمینی Ù…ÛŒ خواهد تØÙ‚Ù‚ نباید، به طور غیر رسمی ادامه خواهد ÛŒØ§ÙØªØŒ این ولایت Ùقیه، همیشه در ایران از دوره صÙÙˆÛŒ تا به ØØ§Ù„ بوده است. Ùقط مسئله تØÙˆÙ„ این " ولایت Ùقیه غیر رسمی " به " ولایت Ùقیه رسمی" .بود
مبارزات، برای آزادی سیاسی Ùˆ دموکراسی موقعی معنا Ùˆ Ù…ØØªÙˆØ§ پیدا Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ ما بتوانیم، عامه را از تقلید بیرون بکنیم. هنوز سخن به آزادی Ùˆ دموکراسی اقتصادی Ùˆ سیاسی نرسیده است. ما هنوز در خم Ú©ÙˆÚ†Ù‡ اول گیریم. از آن Ú†Ù‡ Ú©Ù‡ در اروپا در زمان لوتر صورت Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است، هنوز ما انجام نداده ایم. رژیم خمینی ما را ØªØØª ÙØ´Ø§Ø± قرار Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ این انقلاب را Ú©Ù‡ چهارصد سال پیش در اروپا صورت Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است در آغاز جبران کنیم. آزادی ÙØ±Ø¯ÛŒ Ùˆ سیاسی Ùˆ اقتصاد، Ùقط بر پایه این .رهایی عامه از تقلید" امکان دارد
• تا این " رهایی عامه از تقلید" Ø´Ú©Ù„ به خود Ù†Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است، همه تلا Ø´ های ما Ù†Ø§ÙØ±Ø¬Ø§Ù… خواهند ماند. روشنÙکران Ùˆ سیاستمداران Ùˆ طبقه متوسط این مسئله را باید در آغاز ØÙ„ کنند. این برنامه های عریض Ùˆ طویل، هیچ کدام بدون چنین پایه ای، ساختن کاخ های رؤیایی بر روی هواست. هر اصطلاØÛŒØŒ هر نهضتی، هر انقلابی، تا این " عامه مقلد" بوده باشد، سر به نیست، خواهد شد. ما خلق ها نداریم ما عامه داریم. این پنداشت خام ولی شیرین روشنÙکران از " خلق ها" آن ها را Ù…ÛŒ ÙØ±ÛŒØ¨Ø¯. این کلمات غالب Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ اروپایی در مورد "خلق " درایران درباره " عامه " صادق نیست. عامه هنوز خلق نشده است. عامه نمی تواند بداند Ú©Ù‡ آزادی ÙØ±Ø¯ÛŒ" Ùˆ " آزادی سیاسی" چیست Ùˆ نه " Ø§ØØ³Ø§Ø³ Ùˆ خودآگاهی ملی" دارد. جبهه ملی، بدون" ملت" است. چون ملت، ملت نیست بلکه " عامه" هست نه " ملت". عامه با ملت ØªÙØ§ÙˆØª دارد. ملت، یک نوع خود آگاهی نیرومند سیاسی Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ است Ú©Ù‡ .عامه ندارد Ùˆ نمی تواند داشته باشد تا از مراجع تقلید، تقلید Ù…ÛŒ کند
نباید ÙØ±Ø§Ù…وش ساخت Ú©Ù‡ " نارضایتی عامه" از دست یک مشت ملا، دلیل Ù†ÙÛŒ Ùˆ طرد مرجعیت آخوندی نیست. ما در ایران .عامه" داریم نه " خلق" Ùˆ نه "ملت.
تا مرجعیت آخوندی اعتبار اجتماعی خود را دارد، " خودآگاهی ملی" نمی تواند رشد بکند. اگر این خودآگاهی ملی نیرومند بود آخوند ها نمی توانستند دو ماه نیز ØÚ©ÙˆÙ…ت کنند. " خودآگاهی ملی" یعنی " تقدم بستگی ملی" به " بستگی دینی". یعنی "سود جامعه ملی" را درصدر سود های دیگر قرار Ù…ÛŒ دهد. ولی اگر مردم چنین جدولی از سود ها داشته باشند Ùˆ سود ملی پیش از سود دینی بیاید، Ø±ÙˆØØ§Ù†ÛŒÙˆÙ† Ù†Ùوذ خود را به عامه از دست خواهند داد، چون او مرجع برای " سود ملی" او نیست
تاریخ پیدایش اÙکار، تاریخ در هم کوبیدن " ØÙ‚ایق مطلق " است. روشنÙکری Ú©Ù‡ پروا نمی کند، تقیه Ù…ÛŒ کند. " روشنائی انداختن" به ریشه های قدرت، همیشه "پروا" لازم دارد روشنÙکری Ú©Ù‡ Ùکرش، روشنی نمی اندازد، تقیه Ù…ÛŒ کنداوبرضدواقعیت Ùکرش Ú©Ù‡ بایستی روشن Ø¨Ú©Ù†Ø¯ØŒØ±ÙØªØ§Ø±Ù…ÛŒ نماید.اونقض روشنÙکری خودرا Ù…ÛŒ کند. . روشنÙکری Ú©Ù‡ تقیه میکند، خیانت به Ùکرمیکند.روشنÙکری Ú©Ù‡ تقیه Ù…ÛŒ کند،روشن نیست ÙˆÙکری Ú©Ù‡ روشن نیست وروشنی نمی اندازد، برضد Ùکراست.تنها" وظیÙÙ‡ شناسی،علاقه مندی،پشتکاروزØÙ…ت" Ú©ÙØ§ÛŒØª نمی کند.هرچند این ریاضت های Ùکری وجسمی لازمست،شرط کاÙÛŒ برای ابتکارات Ùˆ Ú©Ø´Ùیات نیست. بلکه همین" پروای قهرمانانه" است Ú©Ù‡ جهنم رابه خود Ù…ÛŒ خرد ÙˆØØ§Ø¶Ø±Ø§Ø³Øª به نام شیطان لعن بشود(ازØÙ‚یقت) ودرقعر جهنم بدنامی Ùˆ تØÙ‚یر انداخته بشودوملامت بشودواین دردها راقبول کند، بدون این Ú©Ù‡ واویلای " مظلومیت" راه بیندازد Ú©Ù‡ همه دنیارا به گریه وادارکند وبیش ازهمه خودش به خودش بگرید
• خدا به انسان علم Ù…ÛŒ آموزد تا از او سلب استقلال Ùˆ ØØ§Ú©Ù…یت کند
در اصول کاÙی، جزء سوم این Ú¯ÙØªÙ‡ از امام باقر نقل Ù…ÛŒ شود " سمعت ابا Ø¬Ø¹ÙØ± یقول : الناس کلهم بهائم الا قلیل من المؤمنین والمؤمنین غریب" شنیدم Ú©Ù‡ امام باقر علیه السلام Ú¯ÙØª: مردم همه شان بهائم (چهارپا) هستند به غیر از معدودی از مؤمنین، مؤمنین میان این چهار پایان غریبند. طبق Ø§ØØ§Ø¯ÛŒØ«ÛŒ Ú©Ù‡ در اصول کاÙÛŒ تکرار Ù…ÛŒ شود، مقصود از مؤمنین، اهل شیعه هستند، Ùˆ شیعه در آن موقع، اقلیت بسیار قلیلی بودند. ØØªÛŒ در این Ø§ØØ§Ø¯ÛŒØ« تخمین Ù…ÛŒ زند Ú©Ù‡ در هر شهری ØØªÛŒ دویست یا سیصد Ù†ÙØ± هم نیستند. بدین سان همه هل عالم Ùˆ همه مسلمانان را به جز معدودی قلیل از این دویست یا سیصد هزار Ù†ÙØ±ÛŒ Ú©Ù‡ شاید در آن روزگار شیعه بودند، جزو بهائم Ù…ØØ³ÙˆØ¨ Ù…ÛŒ دارد. بعد از این خواهیم دید Ú©Ù‡ شأ Ù†ÛŒ را Ú©Ù‡ به این اقلیت معدود نیز داده بودند، ÙØ§ØµÙ„Ù‡ زیادی با آن بهائم نداشت، بلکه کمتر از آن بهائم بود.Ù‡
Ùˆ از آن جا Ú©Ù‡ در ØØ¯ÛŒØ«ÛŒ دیگر یکی از این امام ها این نکته را تأئید Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ " مؤمن مانند کبریت اØÙ…ر" است مطلب به این جا Ù…ÛŒ کشد Ú©Ù‡ همه مردم بهائم هستند
آیا این Ú¯ÙØªÙ‡ های امام ها از کجا آب Ù…ÛŒ خورند؟ آیا سرچشمه ای غیر از قرآن دارند؟ بهتر است سخن را با آیه 33 از سوره 72 آغاز کنیم.Ù‡
"انا عرضنا الامانه علی السموات والارض الجبال ان ÛŒØÙ…لنا Ùˆ اشÙقن منها Ùˆ ØÙ…لها الانسان، انه کان ظلو ما جهولا- ما ایمان را Ú©Ù‡ امانتی از ماست به آسمان ها Ùˆ زمین Ùˆ کوه ها عرضه کردیم Ùˆ همه از ØÙ…لش اباء کردند ( از کشیدن بارش سر باز زدند) Ùˆ از آن ترسیدند ولی انسان آن را ØÙ…Ù„ کردو او در واقع ظلوم Ùˆ جهول بود.
• " ظالم" در قرآن، برعکس امروز، معنای اجتماعی Ùˆ اقتصادی Ùˆ سیاسی ندارد، بلکه در درجه اول، به معنای " Ú©Ø§ÙØ±" Ù…ÛŒ آید.Ù‡ در این زمینه همه ØªÙØ§Ø³ÛŒØ± این نکته را تأئید Ù…ÛŒ کنند. Ùˆ " Ú©Ø§ÙØ±"ØŒ معنی اش " پوشاننده ØÙ‚یقت" است Ùˆ عبارت دقیق تر " پوشاننده نعمت" Ùˆ ظالم هم Ú©Ù‡ اشتراک ریشه با کلمه ظلمت دارد، در واقع مؤید همان خصوصیت " ØÙ‚ پوشانی یا ØÙ‚یقت پوشانی" انسان است. Ù‡
خدا، ایمان را به Ø´Ú©Ù„" امانت" به همه کائنات عرضه Ù…ÛŒ دارد. در واقع، ایمان، عمل هیچ کسی نیست. جریان خود جوشی نیست Ú©Ù‡ درون انسان صورت Ù…ÛŒ گیرد، Ùˆ یک ÙØ¹Ø§Ù„یت Ùˆ ØØ±Ú©Øª درونی ا نسانی Ú©Ù‡ زائیده از خود انسان باشد، نیست. بلکه " مالکیتش" در دست خداست.Ù‡
انسان، ایمان را به Ø´Ú©Ù„ یک جنبش ذاتی Ùˆ جوهری خود، در Ø±ÙˆØ Ø®ÙˆØ¯ ندارد. انسان، در اصل، بدون ایمان است، به عبارت دیگر، انسان خود، خود را نمی تواند ببندد، چون ایمان همان " بستگی شدید" است. انسان، ایمان را به طور قرضی Ù…ÛŒ تواند ØÙ…Ù„ کند (به عنوان بار، بکشد). Ù‡
• ایمان هیچ گاه یک ØØ±Ú©Øª بنیادی درونی انسان نمی گردد. بلکه " مالک اصلی آن"ØŒ خدا Ù…ÛŒ ماند.Ù‡
انسان از خودش و به خودش مإمن نیست و مإمن من نمی شود بلکه مالکیت و تصر٠ایمان، در مشیت ( اراده) خدا قرار می گیرد.ه
مؤمن در این Ú©Ù‡ مؤمن است، هیچ امتیازی نمی تواند برای " ایمان آوردن خود" ادعا بکند. چون او از خود Ùˆ به خود، ایمان ندارد. " بستگی" Ùˆ " خود را بستن"ØŒ در اختیار او نیست. انسان، خود، نه " ØÙ‚ بستن خود" ØŒ Ùˆ نه " قدرت بستن خود" را دارد
• دل بستن، از ØÛŒØ·Ù‡ قدرت Ùˆ ØÙ‚ انسان،خارج است. انسان ØØªÛŒ آزادی ندارد، خود،خود را ببندد. بلکه در " خود را بستن" آزادی از او Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ Ù…ÛŒ شود
قبول ایمان از طر٠انسان، بر پایه " جهل Ùˆ Ú©ÙØ±" اوست. نه از ماهیت آزادی او. او نه برای این Ú©Ù‡ آزاد است به اختیار ایمان را Ù…ÛŒ پذیرد. بلکه انسان ایمان را انتخاب Ù…ÛŒ کند، چون جاهل Ùˆ Ú©Ø§ÙØ± است. در جریان قبول ایمان،تکیه به آزادی Ùˆ اراده او نمی .شود، بلکه نقطه ثقل بر "جهل Ùˆ Ú©ÙØ± ÙØ·Ø±ÛŒ او" گذارده Ù…ÛŒ شود
• انسان سقراطی، دوست ØÙ‚یقت است. انسان Ù…ØÙ…دی، دشمن ØÙ‚یقت است. سقراط به انسان خوش بین است، Ù…ØÙ…د به انسان بدبین است (همه جا این اکثریت مردم است Ú©Ù‡ ایمان نمی آورند Ùˆ Ú©Ø§ÙØ±Ù†Ø¯ Ùˆ به هلاک Ùˆ عذاب سپرده Ù…ÛŒ شوند. هر انسانی در اثر نعمت، Ú©Ø§ÙØ± Ùˆ مشرک Ù…ÛŒ شود) سقراط هر انسانی را سرچشمه Ù…Ø¹Ø±ÙØª Ù…ÛŒ داند. Ù…ØÙ…د، علم را Ùقط به خدا اختصاص Ù…ÛŒ دهد Ùˆ انسان را از Ù„ØØ§Ø¸ Ù…Ø¹Ø±ÙØª عقیم Ù…ÛŒ ماند
انسانی Ú©Ù‡ پوشاننده ØÙ‚یقت Ùˆ جاهل است، ضرورتا Ù‹ در مقابل خداوند Ú©Ù‡ ØÙ‚یقت است قرار Ù…ÛŒ گیرد. خداوند در مقابل " پوشاننده ØÙ‚یقت"ØŒ Ùقط یک امکان دارد
" Ùˆ ÛŒÙ…Ø Ø§Ù„Ù„Ù‡ الباطل"ØŒ خداوند باطل را نابود Ù…ÛŒ سازد. بنابر این هر ÙØ±Ø¯ÛŒ یا جامعه ای Ú©Ù‡ " پوشاننده Ù…ØØ¶ ØÙ‚یقت" است، مستØÙ‚ هلاکت Ùˆ Ùناء Ù…ÛŒ باشد. ØÙ‚ باید ناØÙ‚ را از بین ببرد. خداوند با مؤلÙÙ‡ " ØÙ‚ پوشانی" در انسان Ùقط با نیستی Ùˆ هلاکت رو برو Ù…ÛŒ شود اما خداوند درمقابل انسان به عنوان "جاهل" وظیÙÙ‡ دیگری دارد. جهل انسانی برای Ù…ØÙ…د " ÙØ±Ø§Ù…وش شدگی" سقراطی نیست Ú©Ù‡ با سؤال بتوان زائل ساخت
انسان از Ù„ØØ§Ø¸ Ù…Ø¹Ø±ÙØªÛŒØŒ عقیم است. جهل، یک ØØ¬Ø§Ø¨ موقت به ØÙ‚یقت نیست Ú©Ù‡ در انسان قرار داشته Ùˆ بتوان آن را با کوشش عقل، پاره کرد Ùˆ برطر٠شدنی نیست. براساس همین اصل، خداوند، همیشه پیامبرانش را Ù…ÛŒ ÙØ±Ø³ØªØ¯ ( از Ù„ØØ§Ø¸ شیعه، همیشه باید ØØ¬Øª خدا در میان مردم باشد). با وجود پیامبر در میان جامعه انسانی، " امکان ØÚ©ÙˆÙ…ت ØÙ‚" در جامعه پدید Ù…ÛŒ آید.
Ø±ÙØªØ§Ø± اخلاقی یک مقتدر نسبت به ضعی٠" رØÙ…" است. از این رو در قرآن، هیچ گاه رابطه " Ù…ØØ¨Øª" در خدا اصالت ندارد .Ù…ØØ¨Øª از خدا شروع نمی شود Ùˆ " ÙØ±Ø§Ú¯ÛŒØ±" نمی باشد Ùˆ بدون شرط نیست ( در ØØ§Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ Ù…ØØ¨Øª ØÙ‚یقی بدون شرط است). Ù…ØØ¨Øª خدا چون Ø¢ØªØ´ÙØ´Ø§Ù†ÛŒ نیست Ú©Ù‡ ÙØ±Ùˆ ریزد Ùˆ همه را بدون استثناء ÙØ±Ø§ گیرد. این " عبد" است Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ تواند Ùˆ باید در اثر " .اطاعت"ØŒ خدا را " دوست بدارد". .دوستی خدا، Ùقط در اطاعت ممکن Ù…ÛŒ شود، در ØØ§Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ رابطه ØÙ‚یقی Ù…ØØ¨ØªØŒ ÙØ§Ù‚د عنصر " اطاعت" است. در Ù…ØØ¨ØªØŒ " برتری" وجود ندارد. در Ù…ØØ¨ØªØŒ " ÙØ§ØµÙ„Ù‡" نیست. بر عکس در رØÙ…ØŒ " برتری" Ùˆ " ÙØ§ØµÙ„Ù‡" Ùˆ " اطاعت" هست. Ùˆ وقتی عبد در Ù…ØØ¨ØªØŒ خدا را اطاعت کرد، " آن گاه" خدا نیز او را دوست خواهد داشت. رابطه اصلی خدا با انسان در قرآن، " رØÙ…" است.از این رو، همه سوره های قرآن با " بسم الله الرØÙ…Ù† الرØÛŒÙ…" شروع Ù…ÛŒ شود. Ùˆ این "رØÙ…"ØŒ " رØÙ… به جهل انسان" .است Ú©Ù‡ ضع٠اساسی Ùˆ برطر٠نشدنی او را ایجاد Ù…ÛŒ کند. خداوند نسبت به " Ú©ÙØ± Ùˆ ظلم" او، نسبت به ÙØ±Ø§Ù…وش سازی او نمی تواند " رØÙ…" داشته باشد، نسبت به ظلم Ùˆ Ú©ÙØ± او، خداوند Ùقط "عزیز Ùˆ قهار" است
• سقراط می خواست از همه سؤال کند. امام می خواهد که همه از او سؤال کنند. درک همین دو نوع سؤال، ما را به کنه مطلب .راهبری می نماید
.علم در قرآن، جریانی نیست " Ú¯ÙØªÚ¯ÙˆØ¦ÛŒ"
علم، جریانی نیست Ú©Ù‡ از " برخورد دو انسان" (دیالوگ) پدید آید Ùˆ رشد کند. بلکه علم، Ùقط از " یک سو" Ú¯Ø±ÙØªÙ†ÛŒ Ùˆ به عبارت .صØÛŒØ تر " وام کردنی" است
انسان، هیچ گاه مالک علم نمی شود. علم مانند ایمان، همیشه " امانت خدا" است. سرچشمه علم Ùقط یک جاست. عقل دو انسان Ú©Ù‡ با هم Ú¯ÙØªÚ¯Ùˆ Ù…ÛŒ کنند، نمی تواند در تولید وخلاقیت علمی شرکت داشته باشد، بلکه باید Ùقط به " نقش وام گیری" Ø§Ú©ØªÙØ§ کنند
خداوند هیچ گاه عقل را به عنوان " سرچشمه خلاقه Ù…Ø¹Ø±ÙØª" به انسان نمی دهد، بلکه او Ù…ØØµÙˆÙ„ Ù…Ø¹Ø±ÙØªÛŒ (علم ساخته شده) Ú©Ù‡ " معلومات" باشد به انسان Ù…ÛŒ دهد. سؤال، هیچ گاه ØÙ‚ ندارد Ú©Ù‡ Ø´Ú© باشد. سؤال، Ùقط بیان " مقدار تØÙ…Ù„ Ùˆ طاقت درک Ùˆ ظرÙیت انسانی برای وام کردن بهرهای از معلومات" است. علمی Ú©Ù‡ خدا Ù…ÛŒ دهد، همیشه " معلومات" است، نه یک جریان Ùˆ .گسترش Ùˆ روش گسترش یک اندیشه
• انسان در آموزش، " معلوماتی" می گیرد و " معلوماتی" به دیگرا ن انتقال می دهد
انبیاء Ùˆ امام ها Ùˆ علماء اسلامی، " گنجینه معلومات" بودند. هد٠علم، " جمع آوری Ùˆ روی هم انباشتن معلومات" بود. هنوز این آرمان علمی که، روی هم انباشتن معلومات، باشد در ملل اسلامی مانده است Ùˆ آن ها را از رشد علمی باز Ù…ÛŒ دارد. اما معلومات، چندان ارزشی ندارد. ØØªÛŒ معلومات، چون ÙØ§Ù‚د روش Ùˆ گسترش وجریان است، به رشد عقل ضرر Ù…ÛŒ زند معلومات، خلاقیت عقلی را Ø®ÙÙ‡ Ù…ÛŒ کند. عقل را از خلاقیت Ù…ØØ±ÙˆÙ… Ù…ÛŒ سازند. بنابراین " سؤال از امام" برای کسب معلومات"ØŒ Ù‡Ø¯ÙØ´ " Ù†ÙÛŒ Ùˆ Ù…ØÙˆ خلاقیت عقلی انسان" بود. علمی را Ú©Ù‡ خدا به انسان Ù…ÛŒ آموخت، " معلوماتی" بودند Ú©Ù‡ " خلاقیت عقلی انسانی" را نابود Ù…ÛŒ ساختند. خدا در آغاز ادعا Ù…ÛŒ کرد Ú©Ù‡ انسان هیچ گاه سرچشمه علم نیست ولی در واقع، انسان سرچشمه علم بود. اما " معلومات خدائی" در اثر " تربیت ÙˆØÚ©ÙˆÙ…ت الهی Ùˆ ارشاد"ØŒ خلاقیت انسان را از بین Ù…ÛŒ برد، چون " علم"ØŒ تبدیل به " معلومات" یعنی تبدیل به " .علم سنگ شده" گردیده، ØÙ‚ جریان Ùˆ ØØ±Ú©Øª ندارد. بدین سان سؤال، هیچ گاه ØÙ‚ ندارد، " Ø´Ú©" باشد. در " علم مذاب"ØŒ در " علم روشی Ùˆ گسترشی"ØŒ Ø´Ú©ØŒ " روش ØØ±Ú©Øª Ùˆ .گسترش" است. وقتی Ú©Ù‡ علم، سنگ شد، Ø´Ú© باید از بین برود. از این رو قرآن Ùˆ Ø§ØØ§Ø¯ÛŒØ«ØŒ Ø´Ú© را به سختی منÙور Ù…ÛŒ دارند. سؤال به عنوان " Ø´Ú© روشی"ØŒ در تعقل، به Ø´Ú©Ù„ یک " جریان خلاقه" شرکت نمی کند. بلکه سؤال Ùقط " آمادگی" خود را .برای "Ù…ÙØ¹ÙˆÙ„یت عقلی" Ù…ÛŒ نماید.
میان انسان Ùˆ امام (نبی)ØŒ Ú¯ÙØªÚ¯Ùˆ صورت نمی بندد. این پرسنده، همیشه پرسنده باقی Ù…ÛŒ ماند Ùˆ آن پاسخگو، همیشه پاسخگو .است
دیالوگ، جا به جا شدن مداوم همین " سؤال کننده" Ùˆ " جواب دهنده" است. ولی انسان هم Ù…ÛŒ پرسد Ùˆ هم پاسخ Ù…ÛŒ دهد. انسان هم Ù…ÛŒ پذیرد Ùˆ هم Ù…ÛŒ دهد. سرچشمه علم، همه انسان ها هستند Ùˆ شاگرد علم، همه انسان ها Ù…ÛŒ باشند. انسان هم معلم Ùˆ هم شاگرد است (بعدا Ù‹ نتایج این تئوری Ù…Ø¹Ø±ÙØª را در تقسیم قدرت Ùˆ ØÙ‚ ØØ§Ú©Ù…یت در اجتماع خواهیم دید) در دیالوگ، کسی وجود ندارد Ú©Ù‡ همیشه بپرسد Ùˆ دیگری همیشه به طور ثابت جواب بدهد. دموکراسی، دیالوگ همه با همه است. در استبداد، همیشه یکی است Ú©Ù‡ تعلّم Ù…ÛŒ دهد Ùˆ همه جز او، باید بیاموزند. در دیکتاتوری یکی است Ú©Ù‡ درباره معنای ØÙ‚یقت ( توجیه Ùˆ ØªÙØ³ÛŒØ± .ØÙ‚یقت) در مورد، هر Ø§ØªÙØ§Ù‚ÛŒ تصمیم Ù…ÛŒ گیرد ( همین قضیه در مورد کمونیسم رخ داد)
تعلیم، یک طرÙÙ‡ صورت Ù…ÛŒ بندد. یک Ù†ÙØ± است Ú©Ù‡ ØÙ‚یقت را دارد. هر کس Ú©Ù‡ ØÙ‚ ØªÙØ³ÛŒØ± Ùˆ توجیه Ø§Ù†ØØµØ§Ø±ÛŒ ØÙ‚یقت را دارد، .Ùقط او ØÙ‚یقت را دارد، Ùˆ دیگران Ùقط Ù…ÛŒ توانند ان را وام بگیرند
• ØÙ‚یقت هر انسانی از سؤال، آبیاری Ù…ÛŒ شود. سقراط به هیچ کس، علم نمی آموخت. ØÙ‚یقت خود را نمی داد بلکه با سؤال، خاک Ø³ÙØªÛŒ را Ú©Ù‡ دور ریشه هر ÙØ±Ø¯ÛŒ را Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ بود، شخم Ù…ÛŒ زد Ùˆ شل Ù…ÛŒ کرد، تا ریشه، امکان دویدن پیدا کند. سؤال، امکان ریشه دوانیدن به هر ÙØ±Ø¯ÛŒ Ù…ÛŒ داد. ØÙ‚یقت، ثمری بود Ú©Ù‡ هر درختی ( هر ÙØ±Ø¯ÛŒ) خود Ù…ÛŒ آورد. برای سقراط، یک سؤال، عقل طر٠را Ù…ÛŒ توانست برانگیزاند. سقراط، ایمان داشت Ú©Ù‡ هر کس، ØÙ‚یقت دارد. ایمان داشت Ú©Ù‡ هر کس خود Ù…ÛŒ تواند به عمیق ترین Ù…Ø¹Ø±ÙØª ها راه یابد. سقراط در سؤال Ùˆ جوابش، " معلومات" به هیچ کس نمی داد. در همه دیالوگ های سقراط، هیچ کدام به نتیجه ای نمی رسند. همه جنبش Ùˆ روش اند
•
درست در همان سؤال هایش عقل هر ÙØ±Ø¯ÛŒ را به خلاقیت بر Ù…ÛŒ انگیزد. او جواب هیچ کس را نمی داد. مردم Ø§ØØªÛŒØ§Ø¬ به " .سؤال" دارند. مردم در Ø®Ø±Ø§ÙØ§Øª Ùˆ در ایمان ها Ùˆ در ØÙ‚یقت ها، به زنجیر Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù‡ اند، سنگ شده اند
مردم، Ø§ØØªÛŒØ§Ø¬ به ØØ±Ú©Øª دارند. این زنجیر ها را باید شکست. این سنگ ها را باید از هم Ø´Ú©Ø§ÙØª
•
مردم Ø§ØØªÛŒØ§Ø¬ به تزلزل Ùˆ تکان دارند. باید عقاید آن ها را متزلزل ساخت. باید ØÙ‚ایق آن ها را متزلزل ساخت. قیامت روØÛŒ .زلزله است
سؤال، باید زلزله بیاندازد
مردم Ø§ØØªÛŒØ§Ø¬ به سؤالی دارند Ú©Ù‡ زلزله در آن ها بیندازد. Ø§ØØªÛŒØ§Ø¬ به کسی ندارند Ú©Ù‡ سؤال های آن ها را Ú©Ù‡ " زائیده از این عقاید Ùˆ ØÙ‚ایق سنگ شده آن هاست" پاسخ بگوید. به جای آن Ú©Ù‡ صد سؤال مرا جواب بگوئید، یک سؤال از من بکنید تا وجود من .تکان بخورد
• یک سؤال است Ú©Ù‡ وجود یک رژیم را به Ù…ÛŒ اندازد. یک سؤال است Ú©Ù‡ یک تئوری علمی را متروک Ù…ÛŒ سازد. یک سؤال است Ú©Ù‡ یک ØÙ‚یقت را باطل Ù…ÛŒ سازد. آخرین سؤال انسان، راجع به خود " جوابگوی همه سوالات" است Ùˆ معمولا Ù‹ .جوابگویان همه سؤالات، در جواب این سؤال عاجز Ù…ÛŒ مانند. سؤالی Ú©Ù‡ علی رغم همه جوابسازی ها، جواب داده نشده است، همیشه بر Ù…ÛŒ گردد.سؤالی Ú©Ù‡ جواب داده شد، تکرار نمی شود .سؤال موقعی تکرار Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ هنوز جواب Ù†ÛŒØ§ÙØªÙ‡ است
هر رژیمی یک سؤال دارد که همیشه می کوشد جواب بدهد و همه تلاش هایش برای جواب دادن این سؤال است ولی با همه این تلاش ها و با همه تسلیت خاطر که جواب آن ها داده شده است، باز این سؤال از سر می آید و این سؤال همیشه پیشاپیش و در پی این رژیم می آید و این سؤا لیست که رژیم آن را جواب نمی گوید، بلکه این سؤالیست که آخرالامر آن ر ژیم را جواب می .گوید
.این سؤالیست Ú©Ù‡ رژیم را بالاخره Ù†ÙÛŒ Ù…ÛŒ کند
با هر ØÙ‚یقتی، با هر سیستمی، با هر ایدئولوژی چنین سؤالی همراه هست Ùˆ آن ØÙ‚یقت Ùˆ سیستم Ùˆ ایدئولوژی نیست Ú©Ù‡ جواب این سؤا Ù„ را خواهد داد بلکه این سؤال است Ú©Ù‡ طومار آن ØÙ‚یقت Ùˆ ایدئولوژی Ùˆ سیستم را در هم خواهد پیچید
وقتی یک ÙØ±Ø¯ یا گروه، ØÙ‚ ØªÙØ³ÛŒØ± تأویل رسمی قرآن یا یک ایدئولوژی را دارد، دیگر قرآن یا آن ایدئولوژی، مرجع ØÙ‚یقت نیستند، بلکه آن ÙØ±Ø¯ Ùˆ آن هیئت، مرجع ØÙ‚یقت هست. کسی Ú©Ù‡ روی ØÙ‚یقت قرآن Ùˆ معنی صØÛŒØ ایدئولوژی، ØÙ‚ تصمیم دارد مرجع واقعی قدرت اوست. نه تنها ØÙ‚یقت در دست اوست، بلکه ØÙ‚یقت، اوست
• قدرتی Ú©Ù‡ خود را مساوی با ØÙ‚یقت کرد، مسئولیت را از خود سلب Ù…ÛŒ کند. با ØÙ‚یقت شدن، هر ÙØ±Ø¯ÛŒ یا گروهی، وراء سؤال Ùˆ Ø´Ú© Ùˆ انتقاد قرار Ù…ÛŒ گیرد. امروزه ایدئولوژی ها Ùˆ جهان بینی ها Ùˆ ادیان این عینیت دادن ØÙ‚یقت را با رهبر به عهده Ù…ÛŒ گیرند. هر قدرتی Ú©Ù‡ بر ØÙ‚یقتی بنا شده است، وراء سؤال قرار دارد Ùˆ اوست Ú©Ù‡ ØÙ‚ دارد جواب همه سؤالات را بدهد
سقراط با سؤال خود، سراسر قدرت خود را از خود Ù†ÙÛŒ Ù…ÛŒ کرد Ùˆ به انسان Ù…ÛŒ داد. سقراط با این سخن Ù…ÛŒ Ú¯ÙØª Ú©Ù‡ انسان، سرچشمه علم است، علی با سخنش Ù…ÛŒ Ú¯ÙØª Ú©Ù‡ علم از انسان Ùˆ در انسان نمی جوشد. سقراط با این سخن Ù…ÛŒ Ú¯ÙØª Ú©Ù‡ قدرت Ùˆ ØØ§Ú©Ù…یت سیاسی به انسان Ùˆ جامعه انسانی باز Ù…ÛŒ گردد، علی با سخنش Ù…ÛŒ Ú¯ÙØª Ú©Ù‡ قدرت Ùˆ ØØ§Ú©Ù…یت سیاسی باید از انسان Ùˆ جامعه انسانی سلب گردد Ùˆ به خدا Ùˆ نمایندگانش به طور مطلق Ùˆ Ø§Ù†ØØµØ§Ø±ÛŒ داده شود.