منوچهرجمالی---زمن، « هست » تا هست ایران بپای
این کدام « من » هست که میگوید ؟
زمن، « هست » تا هست ایران بپایروان ٠رسـتم ØŒ Ú©Ù‡ سیمرغ (= ارتا ) دایه او بوده است ØŒ به بهمن ØŒ پسراسÙندیار، Ú©Ù‡ برای گستردن آموزه زرتشت، پس ازبندکشیدن همه خانواده زال، درصدد٠نابودکردن ÙØ¯Ø®Ù…Ù‡ رستمست، تا بنیاد ٠سیمرغیان را ازجهان براÙکند، چنین میگوید :
12/31/06 (5 days ago)
منوچهرجمالی
زمـن بود ، تا بـود ایـران بـپـای
Ø¨Ú¯ÙØªÙ… ØŒ گواهست یـزدان خـدای
این کدام « من» هست که ایران ، با او میتواند، همیشه ازنو، برپا خیزد وهمیشه بــپـایـد ؟
این « منی » هست Ú©Ù‡ Ø¯Ø±Ù‡ÙØªØ®ÙˆØ§Ù† آزمایشها، « توتیائی را Ø¬ÙØ³ØªÙ‡ Ùˆ ÛŒØ§ÙØªÙ‡ است، Ú©Ù‡ خرد هرانسانی را ØŒ خورشید گونه، یا بسخنی دیگر، ازخودش روشـنـده و، ازخودش بیننده » میسازد.
گواه براین سخن نیز، اهورامزدای بهمن زرتشتی نیست، Ú©Ù‡ برضد چنین خردیست ØŒ بلکه سیمرغ ØŒ یا ارتا، خدای رستم است . این « من » به کسیکه دربرانداختن سیمرغیان ودیگر اندیشان ØŒ ØØ¯ÛŒ برای دشمنی Ùˆ کینه توزی نمیشناسد، ØØªØ§ پس ازمرگ خود ØŒ جام جم را هدیه میدهد ØŒ تا با دیدن ٠آن، کینه را تبدیل به مهرکند، Ùˆ به بینشی راه یابد ØŒ Ú©Ù‡ جانشین « بینش اهورامزدائیش » میگردد .
نام بخشنده٠جام جم به هرانسانی ØŒ یا انگیزنده Ù« خردÙ٠ازخود روشن » درهرانسانی ØŒ « Ø±ÙØ³Ù€ØªÙ€Ù…= takhma+rao » است ØŒ Ú©Ù‡ وارونه همه ترجمه های مغشوش ازاین نام ØŒ مانند خود٠واژه « روشـن= cana+ rao) ØŒ به معنای « تخمیست Ú©Ù‡ ازخود، روشن وسبز » میشود . « روشنی » Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ هرگونه نوری نیست ØŒ بلکه Ùقط « نوریست Ú©Ù‡ ازهستی خود ٠انسان ØŒ زائیده شود » . این « اصلی Ú©Ù‡ ازخود، روشن میشود » ØŒ سوار بر « رخش» است، Ú©Ù‡ « اصل پیوند دهی Ùˆ وصال»، Ùˆ « پیکریابی ٠رنگین کمان وطی٠وتنوع » میباشد . رستم ØŒ بخشنده روشنائیست ØŒ Ú©Ù‡ ازتعدد وکثرت Ùˆ پیوند یابی گوناگونیها Ùˆ رنگارنگیها، Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡ میشود ØŒ Ùˆ به هرجا برده میشود . Ùˆ اینکه هردو، « رستم Ùˆ رخش » ØŒ درپایان ØŒ باهم ØŒ « به چاه » ÙØ±Ùˆ Ù…ÛŒØ§ÙØªÙ†Ø¯ ØŒ بیان آنست Ú©Ù‡ هردو نیز Ø¬ÙØª با همدیگر ØŒ باز، زائیده خواهند شد ØŒ وباز برای ÙØ±Ø´Ú¯Ø±Ø¯ یا نوزائی، همه چشمها وخردها را خورشید گونه خواهند ساخت .
« رستم ورخش»،همان ÙØ±Ø´Ú¯Ø±Ø¯ØŒ یا باز زائی Ùهمیشگی « سمندرازخاکسترش» هست . « چاه ویا غار= مَـر» ØŒ نماد « اصل رستاخیز، یا ÙØ±Ø´Ú¯Ø±Ø¯ وباز زائی » بوده است . این « اصل ازخود روشن شدن » ØŒ آموزه ای Ùˆ مکتب ÙلسÙÛŒ تازه ای ØŒ ودینی تازه ای نمیآورد ØŒ بلکه همه چشمها وخردها Ùˆ دلهای انسانها را ازنو، « ازخودشان ØŒ روشن » میسازد ØŒ تا خود بیاندیشند ÙˆØ¨ÛŒØ§ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯ .
« باززائی = ÙØ±Ø´Ú¯Ø±Ø¯ » ØŒ همیشه یاد آوری از چیزیست Ú©Ù‡ جامعه بدان هزاره ها، آبستن بوده است، Ùˆ درچاه وغارناپیدای هستیش، ÙØ±Ùˆ Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù‡ ØŒ Ùˆ با گذشت زمان، ÙØ±Ø§Ù…وش ساخته شده است . ما به Ú†Ù‡ آبستنیم ØŸ تا آنرا بیاد آوریم ØŒ Ùˆ ازخود ØŒ بزایانیم ØŸ ما به سیمرغ، به اصل ÙØ±Ø´Ú¯Ø±Ø¯ ونو شوی ØŒ به رستم ورخش ØŒ به جام جم، آبستنیم . درما ØŒ کاریزی Ù†Ù‡ÙØªÙ‡ است Ú©Ù‡ دریای Ù ØÙ‚یقت ازآن میجوشد .
موج دریای ØÙ‚یقت Ú©Ù‡ زند بر Ú©Ù€ÙÙ‡ ٠قاÙ
زان زما جوش برآورد ، که ما کاریزیم ( مولوی )
« گرشاسپ نامه » و« شاهنامه » و« بهمن نامه » ØŒ مارا به یاد بÙـنی میاندازند Ú©Ù‡ بدان آبستنیم . یاد آوردنی Ú©Ù‡ با سراپای هستی ما، کار دارد، زائیدن ٠خود، از نو میباشد . نام این کاریزدرانسان، ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ است .
این خانواده٠سام ( گرشاسپ ØŒ زال زر، رستم ) هست Ú©Ù‡ بنیاد ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران را برشالوده تصویر ÙØ¨Ù‡Ù…Ù† (=هومن= برهمن= هخامن= ارکه من) Ùˆ سیمرغ ( ارتا خوشت+ Ø§Ø±ØªØ§ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ÛŒÙ†+ اشی به ) Ùˆ سروش گذارده است . ازاین ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Ø³Øª Ú©Ù‡ ایران، میتواند برپای خود بایستد Ùˆ پیش برود . در ادبیات ایران، گرشاسپ نامه اسدی ØŒ Ùˆ شاهنامه ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒØŒ Ùˆ بهمن نامه ایرانشاه بن ابی الخیر، گرد سرنوشت « این خانواده » میگردد، Ú©Ù‡ ØØ§Ù…Ù„ ٠سراندیشه های بنیادین این ÙØ±Ù‡Ù€Ù†Ù€Ú¯Ù€Ù†Ù€Ù€Ø¯ .
نخست، جنبش میتراس گرائی(Mithras= مرداس = مهراس )ØŒ Ú©Ù‡ درمتون زرتشتی نام « ایزد مهر» بدو داده شده است ØŒ وچهره دیگرش نزد مردم ØŒ همان « Ø¶ØØ§Ú© » میباشد ØŒ جنبشی برضد این ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی بود، ودر مصا٠با آن، بالاخره شکست خورد .
سپس مزدیسنا که « اهورامزدا پرستی » باشد ، جنبشی بود که برضد این هردو برخاست ، ولی بزودی ، خود را به میتراس گرائی نزدیک ساخت، و با آن آمیخت ، و با اندکی دستکاری که در « میترایشت » کنونی عبارت بندی شده ، برابروهمسان ٠با اهورامزدا ساخته شد ، واز موبدان زرتشتی ، « ایزد مهر » نامیده شد ، تا جایگزین « خدای اصیل ٠مهر» گردد ، که « سیمرغ = ارتا=جانان » بود .
باجانشین کردن « میتراس ØŒ خدای پیمان برپایه قربانی خونی » بجای « خدای مهر، Ú©Ù‡ ارتا، یا سیمرغ باشد » ØŒ معنای « مهر » ØŒ واژگونه ساخته شد . نام « مهر» ماند، ولی Ù…ØØªÙˆØ§ÛŒØ´ØŒ « عوض » گردید . ازآن پس ØŒ Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ù« مهر» ØŒ دو معنای متضاد باهم پیدا کرد .Ù…Ùهوم « مهر» در آموزه زرتشت ØŒ ازاین پس ØŒ از تصویر این خدا ØŒ معین میشد، Ùˆ با Ù…Ùهوم « مهری » Ú©Ù‡ بیان گوهر سیمرغ بود ØŒ ÙØ±Ù‚ Ú©Ù„ÛŒ داشت.
« مهر ٠سیمرغی » ØŒ روند Ù« گیتی شدن ÙØ®ÙˆØ¯Ù سیمرغ »، یا « انسان شدن خود سیمرغ » ØŒ بود، Ùˆ ازاین رو، واسطه وپیامبرنمیشناخت، چون خودش مستقیما ØŒ گنج در درون هرانسانی میشد . « مهر» درمهریشت Ú©Ù‡ ویژگی « میتراس = مرداس = ایزد٠مهر زرتشتیان » هست ØŒ ازپیمان ( به Ù…Ùهوم ٠قرار داد = میثاق=عهد ) مشخص میگردد ØŒ Ú©Ù‡ استوار بر« Ù…Ùهوم ٠بریدگی » است ØŒ وبرضد « مهر» ÛŒ است Ú©Ù‡ « امتداد یابی خدا درگیتی ØŒ وهمسرشتی آن دو باهم میبباشد » Ú©Ù‡ دین خانواده سام بوده است. دین زرتشت ØŒ همانقدر Ú©Ù‡ خودرا با « دین ٠میتراس » نزدیک ساخت ØŒ از ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی دورشد ØŒ Ùˆ با دین سیمرغی ØŒ از درجنگ درآمد، Ùˆ با آن بسختی گلاویز گردید، وکوشید Ú©Ù‡ آن را به Ú©Ù„ÛŒ نابود سازد . ولی دین زرتشتی ØŒ بدون پشتیبانی Ù« خانواده سام Ùˆ زال Ùˆ رستم » ØŒ نمیتوانست خود را درجامعه ایران بگستراند ودرآن ریشه بدواند . گشتاسب Ùˆ اسÙندیار Ùˆ بهمن ØŒ با همه تلاشهایشان ØŒ Ùˆ برغم همه کینه توزیهایشان درجهاد دینی با زال زر Ùˆ رستم Ùˆ ÙØ±Ø²Ù†Ø¯Ø§Ù† رستم ØŒ دراین کار، کامیاب نشدند ØŒ وبرای سده ها ازصØÙ†Ù‡ ØÚ©ÙˆÙ…تگری نیز، ناپدید گردیدند، Ùˆ با بهمن پسراسÙندیار، جنبش دینی زرتشت Ú©Ù‡ با سیاست ÙˆØÚ©ÙˆÙ…ت وقدرت بشدت، آمیخته شده بود ØŒ خاموش وناپیدا گردید . Ùˆ داستان « بهمن Ùˆ هما » درشاهنامه، Ùˆ دربهمن نامه ØŒ درست بیان « بازگشت ØÚ©ÙˆÙ…ت ØŒ از زرتشتیان، به سیمرغیان» است، چون « هما » ØŒ Ú©Ù‡ زن ودختر بهمن ØŒ نامیده میشود ØŒ کسی جزهمان خود ٠سیمرغ نیست . بهمن ØŒ Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران، نخست درهما (= ماه =چشم آسمان = خرد زاینده ) پدیدارمیشد . بهمن ØŒ اصل ناپیدائی ØŒ وهما ØŒ اصل پیدائی او ØŒ Ùˆ باهم Ø¬ÙØª ویوغ بودند .
جنگ خانوداه گشاسپ با خانواده زال Ùˆ رستم ÙˆÙØ±Ø²Ù†Ø¯Ø§Ù†Ø´ ØŒ یک جنگ تمام عیار ٠دینی بود . با آموزه زرتشت ØŒ پدیده « جهاد دینی » درجامعه ایران، نخستین بارچهره به خود Ú¯Ø±ÙØª ØŒ Ùˆ بزرگترین ÙØ§Ø¬Ø¹Ù‡Ù تاریخ ایران گردید . این جنگ ØŒ با جنگ اسÙندیاربا رستم ØŒ Ùˆ سپس جنگهای بهمن با پسران Ùˆ دختران رستم ØŒ پایان نمی پذیرد . این جنگ ØŒ هزاره ها در تاریخ ایران ØŒ باقی مانده است ØŒ چون اکثریت مردم ایران ØŒ ØØªØ§ در زمان ورود اعراب Ùˆ چیرگی اسلام نیز ØŒ سیمرغی بودند ØŒ نه پیروان میتراس ØŒ Ùˆ نه پیروان زرتشت . این خدا ØŒ در هرجائی ØŒ نامی دیگر داشت ØŒ چون ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Ù روئیده ازملت بود . گبر Ùˆ مجوس Ùˆ مغان Ùˆ خرمدین Ùˆ به Ø¢ÙØ±ÛŒØª Ùˆ ... همه چهره های گوناگون همین آئین هستند . بهمن نامه ØŒ نمونه ای ازاین جنگهای خونخوارانه Ùˆ قساوتمندانه دینی است . تنش Ùˆ کشمکش وتلاش برای سرنگون ساختن ساسانیان ØŒ هیچگاه پایان Ù†Ù¾Ø°ÛŒØ±ÙØª. همه قیامها، برضد شاهنشاهی ساسانیان درایران ( کرم Ù‡ÙØªÙˆØ§Ø¯+ بهرام چوبینه + Ø³ÙˆÙØ±Ø§+ مزدک+ سلمان( ماهیار) + رستم ÙØ±Ù‘خزاد+ .. )ØŒ به تلاش سیمرغیان، برای برانداختن ØÚ©ÙˆÙ…ت متعصب Ùˆ تنگ اندیش ÙØ²Ø±ØªØ´ØªÛŒ بازمیگردد، Ùˆ درپایان ØŒ همین سیمرغیان بودند ØŒ Ú©Ù‡ راه براندازی ٠ساسانیان را هموارکردند، Ùˆ برعکس خواست قلبی ٠خود ØŒ Ú¯Ø±ÙØªØ§Ø±Ø¹Ø±Ø¨Ø§Ù† شدند، Ú©Ù‡ آنها را درآغاز، بسیارنا چیزمیشمردند .
زرتشتیان درگلاویزی با ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی ØŒ همه جشن های سیمرغی را Ú©Ù‡ درآغاز، برضد همه آنها بوده اند( نوروز، سده ØŒ مهرگان ØŒ گاهنبارها ...... ) ØŒ با ØØ°Ù معنا Ùˆ Ù…ØØªÙˆØ§ÛŒ اصلیشان ØŒ درشکل خشک آداب Ùˆ رسوم توخالی ØŒ با معانی بسیارسطØÛŒØŒ پذیرÙـتـنـد . ازاین رو، زنده کردن این جشن ها ØŒ بدون Ù…ØØªÙˆØ§ÛŒ اصلیشان، Ú©Ù‡ برضد الهیات زرتشتی است، کارساز نیست . امروزه زرتشتیگری ØŒ در واقع ØŒ چیزی جز ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی ØŒ منهای« گوهر اصیل ٠سیمرغ ومنشش » ØŒ نیست . رد پای ٠روند این تØÙˆÙ„ را میتوان دربهمن نامه دید . به همین علت ØŒ « ÙلسÙÙ‡ جشن، Ú©Ù‡ ÙلسÙÙ‡ زندگی ØŒ Ùˆ بنیاد ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی » بوده است ØŒ ازهمه این جشن ها، زدوده شده است .
این سه جنبش( سیمرغیان + میتراس گرایان+ مزدیسنان ) درکنارهم ØŒ هرچند مخال٠باهم ØŒ هزاره ها درایران ØŒ پیروان خود را داشته اند . این جنبشها ØŒ جنبشهای « پشت سرهمدیگر» درتاریخ نبوده اند Ú©Ù‡ یکی برود Ùˆ دیگری بیاید . با ورود اعراب، Ùˆ پایان ÛŒØ§ÙØªÙ† « ØÚ©ÙˆÙ…ت زرتشتی » ØŒ زرتشتیان ØŒ به درون جامعه خود ØŒ خزیدند وازجامعه اسلامی ØŒ خود را واپس کشیدند، Ùˆ در« ساختن ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ نوین ایران » شرکت نکردند . بدین سان ØŒ آثار دینی Ùˆ تئولوژیکی خود را، بخوبی نگاهداشتند Ú©Ù‡ اکنون، ارزش ÙØ±Ø§ÙˆØ§Ù† برای ما دارد . ولی سیمرغیان ( گبرها ØŒ جوانمردان ØŒ عیارها ØŒ رندها ØŒ صعلوکها ØŒ خرّمدین ها ØŒ مزدکی ها .... ) ØŒ دیدی بسیار گشوده از « دین » داشتند . اندیشه بنیادی آنها در تصویرشان در پیوند « بهمن Ùˆ هما ØŒ Ú©Ù‡ همان سیمرغ باشد » ØŒ یا « بهمن وماه » عبارت بندی میشد . Ù…Ùهوم ٠« بهمن= هومن = هخامن= براهمن » برای آنها ØŒ بکلی با Ù…Ùهوم زرتشتیان از « بهمن » ÙØ±Ù‚ داشت . برای آنها ØŒ هومن یا هخامن ØŒ Ú©Ù‡ بÙÙ† Ù Ú©Ù„ هستی است ØŒ نا دیدنی Ùˆ Ù†Ø§Ú¯Ø±ÙØªÙ†ÛŒ است ØŒ ولی کشش گوهری، به « صورت پذیری ØŒ عبارت پذیری، ودیدنی شدن » دارد ØŒ Ùˆ ازصورتیابی درصور گوناگون ØŒ خوشش میآید . ولی برغم صورت پذیری ØŒ درهیچ صورتی Ùˆ عبارتی Ùˆ کلمه ای خودرا تثبیت Ùˆ Ø³ÙØª ومنجمد نمیکند . با این سراندیشه بود Ú©Ù‡ به سراغ شریعت اسلام Ø±ÙØªÙ†Ø¯ØŒ وکوشیدند ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اصیل ایران را ØŒ از درون Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§Øª وعبارات وتصاویر قرآنی ØŒ استخراج کنند .
بهترآن باشد Ú©Ù‡ سـرّ دلبران Ú¯ÙØªÙ‡ آید در ØØ¯ÛŒØ« دیگران
از این دید گاه ØŒ به « ØÙ‚یقت » ØŒ Ú©Ù‡ سرّ، یا سریره (= نام سیمرغ وبهرام = بهمن ) هرجانیست ØŒ میتوان Ù‡Ø±Ù„ØØ¸Ù‡ ØŒ جامه ای دیگر پوشانید . آنچه Ú©Ù‡ سپس ØŒ معنویات Ùˆ Ø±ÙˆØØ§Ù†ÛŒØ§Øª اسلام ØŒ نامیده شد ØŒ چیزی جز این « جاسازی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی، در Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… Ùˆ Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§Øª وتصاویر ٠اسلامی » نبوده Ùˆ نیست . « بهمن » ØŒ Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سام وزال زر، آن خردی بود Ú©Ù‡ « بÙÙ† Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡Â» و« پیوند دهنده » جهان ØŒ Ùˆ « اصل میان » شمرده میشد، Ú©Ù‡ سپس Ø¯Ø±Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ØŒ « عشق ودل » نامیده شد . این عشق (1- اشی بهashivanhu ØŒ 2- اشه= ارتا ØŒ3 - ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ÛŒÙ†= Ø§Ø±ØªØ§ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ ØŒ سه چهره سیمرغ بودند) Ú©Ù‡ اصل پیوند دادنست ØŒ اصل Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ جهانست . این « بهمن زال زری » ØŒ در گرشاسپ نامه Ùˆ شاهنامه ودرغزلی از ØØ§Ùظ ØŒ Ø´Ú©Ù„ « برهمن » بخود Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است . هنوز دراردو، به برهمن ØŒ بهمن Ú¯ÙØªÙ‡ میشود . باز زائی، یا« ÙØ±Ø´Ú¯Ø±Ø¯ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت وهنر Ùˆ اندیشه درایران » ØŒ دربازگشت به « آموزه زرتشت » ØŒ ممکن نخواهد شد . باززائی یا « ÙØ±Ø´Ú¯Ø±Ø¯Â» ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ درباززائی سیمرغ، یا هما، یا عنقا، یا جانان ØŒ یا ایرج Ùˆ سیاوش وزال زرو « رستم » است، Ú©Ù‡ جام جم زیرسرش هست » ØŒ ممکن میگردد . این نوشتار، نخستین ØÙ„قه ØŒ از زنجیره ای از بررسیهائیست Ú©Ù‡ پیاپی منتشر خواهد شد، تا راه را برای ÙØ±Ø´Ú¯Ø±Ø¯ØŒ یا باز زائی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اصیل ایران بگشاید، Ú©Ù‡ بنیاد نواندیشی Ùˆ جهان آرائی خواهد شد . « ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ » ØŒ Ú©Ù‡ دراصل، نام کاریز میباشد ØŒ نام خود سیمرغست . او کاریزیست Ú©Ù‡ دهانه هایش در همه خردها Ùˆ دلها Ùˆ چشمها وجانها ØŒ بازمیشود . اوست Ú©Ù‡ تØÙˆÙ„ به همه خردها Ùˆ جانها Ù…ÛŒ یابد ØŒ وازهرخردی Ùˆ جانی ØŒ به گونه ای دیگر، میجوشد Ùˆ میزهد .
منوچهرجمالی
28 دسامبر 2006
زمن، « هست » تا هست ایران بپایروان ٠رسـتم ØŒ Ú©Ù‡ سیمرغ (= ارتا ) دایه او بوده است ØŒ به بهمن ØŒ پسراسÙندیار، Ú©Ù‡ برای گستردن آموزه زرتشت، پس ازبندکشیدن همه خانواده زال، درصدد٠نابودکردن ÙØ¯Ø®Ù…Ù‡ رستمست، تا بنیاد ٠سیمرغیان را ازجهان براÙکند، چنین میگوید :
12/31/06 (5 days ago)
منوچهرجمالی
زمـن بود ، تا بـود ایـران بـپـای
Ø¨Ú¯ÙØªÙ… ØŒ گواهست یـزدان خـدای
این کدام « من» هست که ایران ، با او میتواند، همیشه ازنو، برپا خیزد وهمیشه بــپـایـد ؟
این « منی » هست Ú©Ù‡ Ø¯Ø±Ù‡ÙØªØ®ÙˆØ§Ù† آزمایشها، « توتیائی را Ø¬ÙØ³ØªÙ‡ Ùˆ ÛŒØ§ÙØªÙ‡ است، Ú©Ù‡ خرد هرانسانی را ØŒ خورشید گونه، یا بسخنی دیگر، ازخودش روشـنـده و، ازخودش بیننده » میسازد.
گواه براین سخن نیز، اهورامزدای بهمن زرتشتی نیست، Ú©Ù‡ برضد چنین خردیست ØŒ بلکه سیمرغ ØŒ یا ارتا، خدای رستم است . این « من » به کسیکه دربرانداختن سیمرغیان ودیگر اندیشان ØŒ ØØ¯ÛŒ برای دشمنی Ùˆ کینه توزی نمیشناسد، ØØªØ§ پس ازمرگ خود ØŒ جام جم را هدیه میدهد ØŒ تا با دیدن ٠آن، کینه را تبدیل به مهرکند، Ùˆ به بینشی راه یابد ØŒ Ú©Ù‡ جانشین « بینش اهورامزدائیش » میگردد .
نام بخشنده٠جام جم به هرانسانی ØŒ یا انگیزنده Ù« خردÙ٠ازخود روشن » درهرانسانی ØŒ « Ø±ÙØ³Ù€ØªÙ€Ù…= takhma+rao » است ØŒ Ú©Ù‡ وارونه همه ترجمه های مغشوش ازاین نام ØŒ مانند خود٠واژه « روشـن= cana+ rao) ØŒ به معنای « تخمیست Ú©Ù‡ ازخود، روشن وسبز » میشود . « روشنی » Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ هرگونه نوری نیست ØŒ بلکه Ùقط « نوریست Ú©Ù‡ ازهستی خود ٠انسان ØŒ زائیده شود » . این « اصلی Ú©Ù‡ ازخود، روشن میشود » ØŒ سوار بر « رخش» است، Ú©Ù‡ « اصل پیوند دهی Ùˆ وصال»، Ùˆ « پیکریابی ٠رنگین کمان وطی٠وتنوع » میباشد . رستم ØŒ بخشنده روشنائیست ØŒ Ú©Ù‡ ازتعدد وکثرت Ùˆ پیوند یابی گوناگونیها Ùˆ رنگارنگیها، Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡ میشود ØŒ Ùˆ به هرجا برده میشود . Ùˆ اینکه هردو، « رستم Ùˆ رخش » ØŒ درپایان ØŒ باهم ØŒ « به چاه » ÙØ±Ùˆ Ù…ÛŒØ§ÙØªÙ†Ø¯ ØŒ بیان آنست Ú©Ù‡ هردو نیز Ø¬ÙØª با همدیگر ØŒ باز، زائیده خواهند شد ØŒ وباز برای ÙØ±Ø´Ú¯Ø±Ø¯ یا نوزائی، همه چشمها وخردها را خورشید گونه خواهند ساخت .
« رستم ورخش»،همان ÙØ±Ø´Ú¯Ø±Ø¯ØŒ یا باز زائی Ùهمیشگی « سمندرازخاکسترش» هست . « چاه ویا غار= مَـر» ØŒ نماد « اصل رستاخیز، یا ÙØ±Ø´Ú¯Ø±Ø¯ وباز زائی » بوده است . این « اصل ازخود روشن شدن » ØŒ آموزه ای Ùˆ مکتب ÙلسÙÛŒ تازه ای ØŒ ودینی تازه ای نمیآورد ØŒ بلکه همه چشمها وخردها Ùˆ دلهای انسانها را ازنو، « ازخودشان ØŒ روشن » میسازد ØŒ تا خود بیاندیشند ÙˆØ¨ÛŒØ§ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯ .
« باززائی = ÙØ±Ø´Ú¯Ø±Ø¯ » ØŒ همیشه یاد آوری از چیزیست Ú©Ù‡ جامعه بدان هزاره ها، آبستن بوده است، Ùˆ درچاه وغارناپیدای هستیش، ÙØ±Ùˆ Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù‡ ØŒ Ùˆ با گذشت زمان، ÙØ±Ø§Ù…وش ساخته شده است . ما به Ú†Ù‡ آبستنیم ØŸ تا آنرا بیاد آوریم ØŒ Ùˆ ازخود ØŒ بزایانیم ØŸ ما به سیمرغ، به اصل ÙØ±Ø´Ú¯Ø±Ø¯ ونو شوی ØŒ به رستم ورخش ØŒ به جام جم، آبستنیم . درما ØŒ کاریزی Ù†Ù‡ÙØªÙ‡ است Ú©Ù‡ دریای Ù ØÙ‚یقت ازآن میجوشد .
موج دریای ØÙ‚یقت Ú©Ù‡ زند بر Ú©Ù€ÙÙ‡ ٠قاÙ
زان زما جوش برآورد ، که ما کاریزیم ( مولوی )
« گرشاسپ نامه » و« شاهنامه » و« بهمن نامه » ØŒ مارا به یاد بÙـنی میاندازند Ú©Ù‡ بدان آبستنیم . یاد آوردنی Ú©Ù‡ با سراپای هستی ما، کار دارد، زائیدن ٠خود، از نو میباشد . نام این کاریزدرانسان، ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ است .
این خانواده٠سام ( گرشاسپ ØŒ زال زر، رستم ) هست Ú©Ù‡ بنیاد ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران را برشالوده تصویر ÙØ¨Ù‡Ù…Ù† (=هومن= برهمن= هخامن= ارکه من) Ùˆ سیمرغ ( ارتا خوشت+ Ø§Ø±ØªØ§ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ÛŒÙ†+ اشی به ) Ùˆ سروش گذارده است . ازاین ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Ø³Øª Ú©Ù‡ ایران، میتواند برپای خود بایستد Ùˆ پیش برود . در ادبیات ایران، گرشاسپ نامه اسدی ØŒ Ùˆ شاهنامه ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒØŒ Ùˆ بهمن نامه ایرانشاه بن ابی الخیر، گرد سرنوشت « این خانواده » میگردد، Ú©Ù‡ ØØ§Ù…Ù„ ٠سراندیشه های بنیادین این ÙØ±Ù‡Ù€Ù†Ù€Ú¯Ù€Ù†Ù€Ù€Ø¯ .
نخست، جنبش میتراس گرائی(Mithras= مرداس = مهراس )ØŒ Ú©Ù‡ درمتون زرتشتی نام « ایزد مهر» بدو داده شده است ØŒ وچهره دیگرش نزد مردم ØŒ همان « Ø¶ØØ§Ú© » میباشد ØŒ جنبشی برضد این ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی بود، ودر مصا٠با آن، بالاخره شکست خورد .
سپس مزدیسنا که « اهورامزدا پرستی » باشد ، جنبشی بود که برضد این هردو برخاست ، ولی بزودی ، خود را به میتراس گرائی نزدیک ساخت، و با آن آمیخت ، و با اندکی دستکاری که در « میترایشت » کنونی عبارت بندی شده ، برابروهمسان ٠با اهورامزدا ساخته شد ، واز موبدان زرتشتی ، « ایزد مهر » نامیده شد ، تا جایگزین « خدای اصیل ٠مهر» گردد ، که « سیمرغ = ارتا=جانان » بود .
باجانشین کردن « میتراس ØŒ خدای پیمان برپایه قربانی خونی » بجای « خدای مهر، Ú©Ù‡ ارتا، یا سیمرغ باشد » ØŒ معنای « مهر » ØŒ واژگونه ساخته شد . نام « مهر» ماند، ولی Ù…ØØªÙˆØ§ÛŒØ´ØŒ « عوض » گردید . ازآن پس ØŒ Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ù« مهر» ØŒ دو معنای متضاد باهم پیدا کرد .Ù…Ùهوم « مهر» در آموزه زرتشت ØŒ ازاین پس ØŒ از تصویر این خدا ØŒ معین میشد، Ùˆ با Ù…Ùهوم « مهری » Ú©Ù‡ بیان گوهر سیمرغ بود ØŒ ÙØ±Ù‚ Ú©Ù„ÛŒ داشت.
« مهر ٠سیمرغی » ØŒ روند Ù« گیتی شدن ÙØ®ÙˆØ¯Ù سیمرغ »، یا « انسان شدن خود سیمرغ » ØŒ بود، Ùˆ ازاین رو، واسطه وپیامبرنمیشناخت، چون خودش مستقیما ØŒ گنج در درون هرانسانی میشد . « مهر» درمهریشت Ú©Ù‡ ویژگی « میتراس = مرداس = ایزد٠مهر زرتشتیان » هست ØŒ ازپیمان ( به Ù…Ùهوم ٠قرار داد = میثاق=عهد ) مشخص میگردد ØŒ Ú©Ù‡ استوار بر« Ù…Ùهوم ٠بریدگی » است ØŒ وبرضد « مهر» ÛŒ است Ú©Ù‡ « امتداد یابی خدا درگیتی ØŒ وهمسرشتی آن دو باهم میبباشد » Ú©Ù‡ دین خانواده سام بوده است. دین زرتشت ØŒ همانقدر Ú©Ù‡ خودرا با « دین ٠میتراس » نزدیک ساخت ØŒ از ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی دورشد ØŒ Ùˆ با دین سیمرغی ØŒ از درجنگ درآمد، Ùˆ با آن بسختی گلاویز گردید، وکوشید Ú©Ù‡ آن را به Ú©Ù„ÛŒ نابود سازد . ولی دین زرتشتی ØŒ بدون پشتیبانی Ù« خانواده سام Ùˆ زال Ùˆ رستم » ØŒ نمیتوانست خود را درجامعه ایران بگستراند ودرآن ریشه بدواند . گشتاسب Ùˆ اسÙندیار Ùˆ بهمن ØŒ با همه تلاشهایشان ØŒ Ùˆ برغم همه کینه توزیهایشان درجهاد دینی با زال زر Ùˆ رستم Ùˆ ÙØ±Ø²Ù†Ø¯Ø§Ù† رستم ØŒ دراین کار، کامیاب نشدند ØŒ وبرای سده ها ازصØÙ†Ù‡ ØÚ©ÙˆÙ…تگری نیز، ناپدید گردیدند، Ùˆ با بهمن پسراسÙندیار، جنبش دینی زرتشت Ú©Ù‡ با سیاست ÙˆØÚ©ÙˆÙ…ت وقدرت بشدت، آمیخته شده بود ØŒ خاموش وناپیدا گردید . Ùˆ داستان « بهمن Ùˆ هما » درشاهنامه، Ùˆ دربهمن نامه ØŒ درست بیان « بازگشت ØÚ©ÙˆÙ…ت ØŒ از زرتشتیان، به سیمرغیان» است، چون « هما » ØŒ Ú©Ù‡ زن ودختر بهمن ØŒ نامیده میشود ØŒ کسی جزهمان خود ٠سیمرغ نیست . بهمن ØŒ Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران، نخست درهما (= ماه =چشم آسمان = خرد زاینده ) پدیدارمیشد . بهمن ØŒ اصل ناپیدائی ØŒ وهما ØŒ اصل پیدائی او ØŒ Ùˆ باهم Ø¬ÙØª ویوغ بودند .
جنگ خانوداه گشاسپ با خانواده زال Ùˆ رستم ÙˆÙØ±Ø²Ù†Ø¯Ø§Ù†Ø´ ØŒ یک جنگ تمام عیار ٠دینی بود . با آموزه زرتشت ØŒ پدیده « جهاد دینی » درجامعه ایران، نخستین بارچهره به خود Ú¯Ø±ÙØª ØŒ Ùˆ بزرگترین ÙØ§Ø¬Ø¹Ù‡Ù تاریخ ایران گردید . این جنگ ØŒ با جنگ اسÙندیاربا رستم ØŒ Ùˆ سپس جنگهای بهمن با پسران Ùˆ دختران رستم ØŒ پایان نمی پذیرد . این جنگ ØŒ هزاره ها در تاریخ ایران ØŒ باقی مانده است ØŒ چون اکثریت مردم ایران ØŒ ØØªØ§ در زمان ورود اعراب Ùˆ چیرگی اسلام نیز ØŒ سیمرغی بودند ØŒ نه پیروان میتراس ØŒ Ùˆ نه پیروان زرتشت . این خدا ØŒ در هرجائی ØŒ نامی دیگر داشت ØŒ چون ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Ù روئیده ازملت بود . گبر Ùˆ مجوس Ùˆ مغان Ùˆ خرمدین Ùˆ به Ø¢ÙØ±ÛŒØª Ùˆ ... همه چهره های گوناگون همین آئین هستند . بهمن نامه ØŒ نمونه ای ازاین جنگهای خونخوارانه Ùˆ قساوتمندانه دینی است . تنش Ùˆ کشمکش وتلاش برای سرنگون ساختن ساسانیان ØŒ هیچگاه پایان Ù†Ù¾Ø°ÛŒØ±ÙØª. همه قیامها، برضد شاهنشاهی ساسانیان درایران ( کرم Ù‡ÙØªÙˆØ§Ø¯+ بهرام چوبینه + Ø³ÙˆÙØ±Ø§+ مزدک+ سلمان( ماهیار) + رستم ÙØ±Ù‘خزاد+ .. )ØŒ به تلاش سیمرغیان، برای برانداختن ØÚ©ÙˆÙ…ت متعصب Ùˆ تنگ اندیش ÙØ²Ø±ØªØ´ØªÛŒ بازمیگردد، Ùˆ درپایان ØŒ همین سیمرغیان بودند ØŒ Ú©Ù‡ راه براندازی ٠ساسانیان را هموارکردند، Ùˆ برعکس خواست قلبی ٠خود ØŒ Ú¯Ø±ÙØªØ§Ø±Ø¹Ø±Ø¨Ø§Ù† شدند، Ú©Ù‡ آنها را درآغاز، بسیارنا چیزمیشمردند .
زرتشتیان درگلاویزی با ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی ØŒ همه جشن های سیمرغی را Ú©Ù‡ درآغاز، برضد همه آنها بوده اند( نوروز، سده ØŒ مهرگان ØŒ گاهنبارها ...... ) ØŒ با ØØ°Ù معنا Ùˆ Ù…ØØªÙˆØ§ÛŒ اصلیشان ØŒ درشکل خشک آداب Ùˆ رسوم توخالی ØŒ با معانی بسیارسطØÛŒØŒ پذیرÙـتـنـد . ازاین رو، زنده کردن این جشن ها ØŒ بدون Ù…ØØªÙˆØ§ÛŒ اصلیشان، Ú©Ù‡ برضد الهیات زرتشتی است، کارساز نیست . امروزه زرتشتیگری ØŒ در واقع ØŒ چیزی جز ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی ØŒ منهای« گوهر اصیل ٠سیمرغ ومنشش » ØŒ نیست . رد پای ٠روند این تØÙˆÙ„ را میتوان دربهمن نامه دید . به همین علت ØŒ « ÙلسÙÙ‡ جشن، Ú©Ù‡ ÙلسÙÙ‡ زندگی ØŒ Ùˆ بنیاد ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی » بوده است ØŒ ازهمه این جشن ها، زدوده شده است .
این سه جنبش( سیمرغیان + میتراس گرایان+ مزدیسنان ) درکنارهم ØŒ هرچند مخال٠باهم ØŒ هزاره ها درایران ØŒ پیروان خود را داشته اند . این جنبشها ØŒ جنبشهای « پشت سرهمدیگر» درتاریخ نبوده اند Ú©Ù‡ یکی برود Ùˆ دیگری بیاید . با ورود اعراب، Ùˆ پایان ÛŒØ§ÙØªÙ† « ØÚ©ÙˆÙ…ت زرتشتی » ØŒ زرتشتیان ØŒ به درون جامعه خود ØŒ خزیدند وازجامعه اسلامی ØŒ خود را واپس کشیدند، Ùˆ در« ساختن ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ نوین ایران » شرکت نکردند . بدین سان ØŒ آثار دینی Ùˆ تئولوژیکی خود را، بخوبی نگاهداشتند Ú©Ù‡ اکنون، ارزش ÙØ±Ø§ÙˆØ§Ù† برای ما دارد . ولی سیمرغیان ( گبرها ØŒ جوانمردان ØŒ عیارها ØŒ رندها ØŒ صعلوکها ØŒ خرّمدین ها ØŒ مزدکی ها .... ) ØŒ دیدی بسیار گشوده از « دین » داشتند . اندیشه بنیادی آنها در تصویرشان در پیوند « بهمن Ùˆ هما ØŒ Ú©Ù‡ همان سیمرغ باشد » ØŒ یا « بهمن وماه » عبارت بندی میشد . Ù…Ùهوم ٠« بهمن= هومن = هخامن= براهمن » برای آنها ØŒ بکلی با Ù…Ùهوم زرتشتیان از « بهمن » ÙØ±Ù‚ داشت . برای آنها ØŒ هومن یا هخامن ØŒ Ú©Ù‡ بÙÙ† Ù Ú©Ù„ هستی است ØŒ نا دیدنی Ùˆ Ù†Ø§Ú¯Ø±ÙØªÙ†ÛŒ است ØŒ ولی کشش گوهری، به « صورت پذیری ØŒ عبارت پذیری، ودیدنی شدن » دارد ØŒ Ùˆ ازصورتیابی درصور گوناگون ØŒ خوشش میآید . ولی برغم صورت پذیری ØŒ درهیچ صورتی Ùˆ عبارتی Ùˆ کلمه ای خودرا تثبیت Ùˆ Ø³ÙØª ومنجمد نمیکند . با این سراندیشه بود Ú©Ù‡ به سراغ شریعت اسلام Ø±ÙØªÙ†Ø¯ØŒ وکوشیدند ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اصیل ایران را ØŒ از درون Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§Øª وعبارات وتصاویر قرآنی ØŒ استخراج کنند .
بهترآن باشد Ú©Ù‡ سـرّ دلبران Ú¯ÙØªÙ‡ آید در ØØ¯ÛŒØ« دیگران
از این دید گاه ØŒ به « ØÙ‚یقت » ØŒ Ú©Ù‡ سرّ، یا سریره (= نام سیمرغ وبهرام = بهمن ) هرجانیست ØŒ میتوان Ù‡Ø±Ù„ØØ¸Ù‡ ØŒ جامه ای دیگر پوشانید . آنچه Ú©Ù‡ سپس ØŒ معنویات Ùˆ Ø±ÙˆØØ§Ù†ÛŒØ§Øª اسلام ØŒ نامیده شد ØŒ چیزی جز این « جاسازی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی، در Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… Ùˆ Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§Øª وتصاویر ٠اسلامی » نبوده Ùˆ نیست . « بهمن » ØŒ Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سام وزال زر، آن خردی بود Ú©Ù‡ « بÙÙ† Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡Â» و« پیوند دهنده » جهان ØŒ Ùˆ « اصل میان » شمرده میشد، Ú©Ù‡ سپس Ø¯Ø±Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ØŒ « عشق ودل » نامیده شد . این عشق (1- اشی بهashivanhu ØŒ 2- اشه= ارتا ØŒ3 - ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ÛŒÙ†= Ø§Ø±ØªØ§ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ ØŒ سه چهره سیمرغ بودند) Ú©Ù‡ اصل پیوند دادنست ØŒ اصل Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ جهانست . این « بهمن زال زری » ØŒ در گرشاسپ نامه Ùˆ شاهنامه ودرغزلی از ØØ§Ùظ ØŒ Ø´Ú©Ù„ « برهمن » بخود Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است . هنوز دراردو، به برهمن ØŒ بهمن Ú¯ÙØªÙ‡ میشود . باز زائی، یا« ÙØ±Ø´Ú¯Ø±Ø¯ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت وهنر Ùˆ اندیشه درایران » ØŒ دربازگشت به « آموزه زرتشت » ØŒ ممکن نخواهد شد . باززائی یا « ÙØ±Ø´Ú¯Ø±Ø¯Â» ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ درباززائی سیمرغ، یا هما، یا عنقا، یا جانان ØŒ یا ایرج Ùˆ سیاوش وزال زرو « رستم » است، Ú©Ù‡ جام جم زیرسرش هست » ØŒ ممکن میگردد . این نوشتار، نخستین ØÙ„قه ØŒ از زنجیره ای از بررسیهائیست Ú©Ù‡ پیاپی منتشر خواهد شد، تا راه را برای ÙØ±Ø´Ú¯Ø±Ø¯ØŒ یا باز زائی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اصیل ایران بگشاید، Ú©Ù‡ بنیاد نواندیشی Ùˆ جهان آرائی خواهد شد . « ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ » ØŒ Ú©Ù‡ دراصل، نام کاریز میباشد ØŒ نام خود سیمرغست . او کاریزیست Ú©Ù‡ دهانه هایش در همه خردها Ùˆ دلها Ùˆ چشمها وجانها ØŒ بازمیشود . اوست Ú©Ù‡ تØÙˆÙ„ به همه خردها Ùˆ جانها Ù…ÛŒ یابد ØŒ وازهرخردی Ùˆ جانی ØŒ به گونه ای دیگر، میجوشد Ùˆ میزهد .
منوچهرجمالی
28 دسامبر 2006