چشم گشا----داوود بهرامی
داوود بهرامی
۱ ژانویه ۲۰۰۷
چشم گشا
به مناسبت Û·Û¸ مین زادروز ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ زمانه
گوهر هر انسانی در کشتی استعدادهای ژنتییک Ùˆ طبیعی او بر دریای زندگی به آب بوسه می‌زند؛ Ú©ÛŒÙیت ØØ§Ùظه، میزان برنائی ØØ¶ÙˆØ± ذهن، ظری٠بینی Ùˆ اندازه‌ی تندرستی جان از جمله سازه‌های کشتی اویند
.
بخش دیگری از گوهر انسان در خانه Ø´Ú©Ù„ Ù…ÛŒ گیرد: راست‌منشی ÙØ±Ø¯ÛŒ در همان چهار دیواری تنگ Ùˆ Ú©ÙˆÚ†Ú© نقطه‌ی ناپیدائی در جهان به نام خانه از زهدان تاریک مادر سر برون می‌آورد، بال‌های Ú©ÙˆÚ†Ú© خود را به پرهائی رنگین زیور می‌دهد Ùˆ سپس خود را در جهان پیرامون Ù…ÛŒâ€ŒØ§ÙØ´Ø§Ù†Ø¯. پس از چندی زیستگاه بزرگتری گوهر او را عیار می‌زند Ùˆ به پهناوری آن Ù…ÛŒâ€ŒØ§ÙØ²Ø§ÛŒØ¯ØŒ به هر سو Ú©Ù‡ باشد: پستی، جوانمردی Ùˆ یا Ú©Ù‡ آشی از هر دو.
ستایش از کسی شاید به هد٠بزرگ نمائی باشد. اما اگر کسی واقعن بزرگ باشد چگونه باید او را ستود؟ چگونه باید دیگران را از خواب غÙلت بیدار نمود Ùˆ به باورشان رخنه کرد Ùˆ Ú¯ÙØª Ú©Ù‡ او به راستی به اندازه ÛŒ کارکردها Ùˆ خردورزی هایش، بزرگ Ùˆ جاودانه است؟
ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ کتاب شاهنامه اش، اثری Ú©Ù‡ تمامی دانش Ùˆ بینش Ùˆ عشق او را نمایان Ù…ÛŒ سازد، را Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯ Ùˆ Ø±ÙØª. ØØ§Ùظ Ùˆ مولوی بلخی Ùˆ همانند ایشان نیز بدین گونه در خاک ÙØ±Ùˆ Ø®ÙØªÙ†Ø¯. آنان با تمامی توانائی Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´Ú¯Ø± خویش در زیر تیغ ملایان پل هائی به گذشته را در هوائی بس مه آلود برای ما ساختند. اما دیری نپائید Ú©Ù‡ اسلام زدگان ایرانی ستیز به تک تک آجر پل های Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡ ÛŒ ایشان رنگ مرگ Ùˆ نیستی مذهب متعÙÙ† خود را زدند Ùˆ راهی Ú©Ù‡ در آن سوی پل ها به ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Ø³ØªØ§Ù† ایران رهنمون Ù…ÛŒ شد، را به مرداب تعزیه خوانی های خود بازگرداندند.
ایشان تک نغمه خوانانی یگانه در گورستانی انباشته از لاشه های Ù…ØªØØ±Ú© Ùˆ نوØÙ‡ خوانان گندیده ÛŒ اسلام بودند؛ کسانی Ú©Ù‡ هرگز نتوانستند، آن گونه Ú©Ù‡ در تب آن Ù…ÛŒ سوختند، زبان به سخن بگشایند؛ آنان در پناه هنر Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´Ú¯Ø± Ùˆ بی همتای خود ÙلسÙیدند؛ Ú†Ù‡ در زمانه ÛŒ ایشان همچنان چنگال خونریز اسلام بر سراسر سرزمین ایران گلوی مردم را Ù…ÛŒ ÙØ´Ø±Ø¯. راستی چگونه Ù…ÛŒ توان بر آن گنجینه ÛŒ هنر Ùˆ ÙلسÙÙ‡ Ú©Ù‡ بنیان نخستین سراندیشه ÛŒ ØÙ‚وق بشر در تاریخ پیدائی انسان متمدن بود، دست یازید، آن را بازیابی نمود، باز Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯ Ùˆ رهنمود راه خویش گرداند؟ Ú†Ù‡ کسی از آن چنان نیرومندی Ùکری Ùˆ عشق برخوردار است Ú©Ù‡ در این بازار مکاره ÛŒ بی مایگی Ùˆ بیگانه پرستی خطر کند Ùˆ آزار تØÙ‚یرآمیز تهی مغزان، Ùˆ شمشیر دژخیمان ۱۴۰۰ساله را به جان خریدار شود؟
استاد منوچهر جمالی ÙیلسوÙÛŒ است Ú©Ù‡ ÙØ±ÛŒØ¯ÙˆÙ† وار با اندیشه ÛŒ توانای خویش آجرهای به غارت Ø±ÙØªÙ‡ را یک به یک به ما Ù…ÛŒ نمایاند Ùˆ جاده ÛŒ گمشده را با پشتکاری ستایش انگیز هموار Ù…ÛŒ گرداند. او کاوشگری پرشور Ùˆ چابک است Ú©Ù‡ در سرزمین Ø´Ú¯ÙØªÛŒ های دانش اجتماعی Ùˆ روان انسان ها دست به جست Ùˆ جوهای دل انگیز Ù…ÛŒ زند Ùˆ هر بار مرزهای Ø´ÙØ§Ù تری از جاده ÛŒ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانی را Ù…ÛŒ گشاید. روش او شاید یکنواخت به دیده آید اما منظره هائی Ú©Ù‡ او به ما Ù…ÛŒ شناساند، بار "کسالت گونه ÛŒ" روش های او را Ù…ÛŒ شویند Ùˆ ما را به شوق Ùˆ غرور وا Ù…ÛŒ دارند.
جمالی استوره نیست. او انسانی عاشق است؛ پس ناتوان در مهار شعله‌های وجودش. عشق او دیوانگی Ù…ØØ¶ است؛ از همان نوع Ú©Ù‡ ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ را با تمامی وجود در میدان خویش بلعید، ØØ§Ùظ را واداشت تا بر گردن خویش لبه‌ی تیغ شمشیر دژخیمان شریعت اسلام را شب Ùˆ روز ØØ³ کند Ùˆ مولوی بلخی را از عبا Ùˆ منبر متواری ساخت.
مولوی الله را بدور اÙکند Ùˆ عشق را Ú©Ù‡ هسته‌ی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ Ùˆ تمدن ایرانی را تشکیل می‌دهد، به جای آن نشاند. جمالی را مهر Ùˆ جوانمردی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانی‌اند Ú©Ù‡ به هیجان می‌آورند Ùˆ ازین جاست Ú©Ù‡ او تمامی گوهر خود را برای Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ÛŒ نوین به کار می‌بندد. Ùˆ از Ù¾ÛŒ آن ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ Ùˆ مولوی Ùˆ ØØ§Ùظ Ùˆ عطار Ùˆ ... دوباره زاده Ù…ÛŒ شوند. او مادری است Ú©Ù‡ از تاریکی‌های وجود خود بال‌های اندیشه‌های ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒØŒ مولوی بلخی، ØØ§Ùظ Ùˆ عطار Ùˆ ... را از نوع می‌گشاید. این اوست Ú©Ù‡ ایشان را از زیر خروارها خاک Ùˆ کوه‌ریزهای لشکر بیگانگان ایران‌شناس، ایرانیان بیگانه‌پرست، متجاوزان ایدئولوژی زده با زØÙ…تی کمرشکن در می‌آورد. او آن پهلوانی است Ú©Ù‡ به پیشواز Ù‡ÙØª خوان باززائی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران دهه‌هاست گام برداشته‌است. او آرشی است Ú©Ù‡ تیر دانش Ùˆ پژوهشش را در رنگین کمان عشق به ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران، بر ÙØ±Ø§Ø² جامعه‌ی بشری به پرواز در Ù…ÛŒ آورد.
جمالی ÙیلسوÙÛŒ است بی پیرو. او شاید نخستین ÙیلسوÙÛŒ باشد Ú©Ù‡ از ایسمی Ú©Ù‡ به پایان نامش خواهند بست Ùˆ توق بندگی بر گردن پیروان آتی‌اش می‌آویزند، بیزار Ùˆ روی‌گردان است. او اندازه‌ی خود را همچون زال می‌داند Ùˆ در Ù¾ÛŒ نام Ùˆ نشان نیست.
خیل روشنÙکرانی Ú©Ù‡ توانائی تقلیدشان از اندیشمندان بیگانه به اندازه‌ی تهی مغزی، مال‌پرستی، ایران Ùˆ انسان ستیزی مبلغان اسلام ØØ§Ú©Ù… بر میهن ما ÙØ±Ø§Ø®Ù†Ø§Ú© است، سر به ÙÙ„Ú© Ù…ÛŒ زند؛ جمالی هرگز به خانه‌ی آنان راهی نخواهد ÛŒØ§ÙØª. پیشه‌ی اینان تاب قامت او را ندارد. ØªÙØ§ÙˆØª بر سر غوغای خودبودن Ùˆ یا هیاهوی دیگری‌بودن است؛ گوهر خود را Ø¨Ø±Ø§ÙØ±ÙˆØ®ØªÙ† Ùˆ یا همچون روباه داستان مولوی به دم شتری آویز بودن است.
ما را Ú†Ù‡ می‌شود؟ سکوت ما Ú†Ù‡ معنائی جز ÙˆØØ´Øª دارد؟ چگونه Ù…ÛŒ توان ایران را دوست داشت Ùˆ جمالی را نادیده Ú¯Ø±ÙØªØŸ آیا ارزش والای "قداست جان" او را در Ù…ÛŒ یابیم؟ مگر Ù…ÛŒ شود در دنیای پویای امروز اندیشه ای ناب نداشت Ùˆ ادعای دگرگونی نمود؟ راه دیگران، ØØªØ§ اگر امروز نیز ساخته Ùˆ پرداخته شده باشد، برای ایران بس کهنه Ùˆ پس مانده است.
کشوری Ú©Ù‡ دم از ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ Ù…ÛŒ زند اما اندیشه ای از خود ندارد، شایسته ÛŒ ادعایش نیست. جمالی برهان ادعای ایرانیان است. او دروازه ای را برای ما گشوده‌است؛ گنجی Ú©Ù‡ نیاکان ما برای ما به یادگار گذاشته‌اند‌، اکنون در برابر ماست. خوشا به ØØ§Ù„ جامعه ای Ú©Ù‡ Ùیلسو٠گرانمایه ای همچون منوچهر جمالی را در دامان خود دارد. او بی تردید پدر بی چون Ùˆ چرای ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ نوین ایران است.
زادروز استاد منوچهر جمالی به ایشان Ùˆ همه ÛŒ عاشقان ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران خجسته باد!
davoudbahrami@yahoo.com