منوچهرجمالی
منوچهرجمالی

« زال ÙØ²ÙŽØ±Â» یا « Ø²Ø±ØªÙ€ÙØ´Øª »
« سیـمـرغ » یا « اهورامزدا»
« مـÙهــروخـرد٠بـاهـم جـÙÙـت »
یا
« جنگ ابدی، وکین توزی بی ØØ¯ »
در انجیل متی ØŒ میآید Ú©Ù‡ درهنگام به دارزدن عیسی ØŒ مردم به او Ù…ÛŒÚ¯ÙØªÙ†Ø¯ Ú©Ù‡: « اگرپسر خدا هستی ØŒ ازصلیب ÙØ±ÙˆØ¯ بیا » Ùˆ نزدیک به آخرین Ù„ØØ¸Ø§Øª زندگی اش، عیسی Ø¨Ø±ÙØ±Ø§Ø²ØµÙ„یب ØŒ Ú¯ÙØª Ú©Ù‡ : « الهی الهی ØŒ مراچرا تـرک کردی ØŸ مرا چرا واگذاردی ØŸ » . زندگی « زال زر » ØŒ Ø¯Ø±Ø¨ÙØ±Ù‡Ù‡ دراز ٠پیری اش ØŒ روند « مداوم به صلیب کشیده شدن پسرخدا وانبازخدا » Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران بوده است . داستان زندگی زال زر درپایان ØŒ نه تنها داستان به صلیب کشیدن روز به روز ٠پسر خدا Ùˆ انباز ٠خدا، بلکه داستان به صلیب کشیدن خود٠خدا ØŒ خود سیمرغ بوده است . این داستان ØŒ داستان به صلیب کشیدن سیمرغ ØŒ به دست ٠اهورامزدا ØŒ یا به دست خدای نور، درهـرانـسـانی است . هرخدای نوری ØŒ سیمرغ را درهرانسانی ØŒ به صلیب میکشد . این سرنوشت هزاره ها تاریخ بشریت است .
ولی « آنچه به صلیب زده میشود » ØŒ به گونه ای دیگر، وبه صورتی دیگر، ازنـو ØŒ زنـده میشود . صلیب ØŒ آمیزش تـار، با پـود است . سیمرغ درداستان رستم واسÙندیار، برای بدرود کردن ØŒ زال را درآغوش میگیرد ØŒ Ùˆ با زال ØŒ « تارو پود » میشود .
تن زال را مرغ (= سیمرغ ) پدرود کرد
ازو (= زال ) تار و، ازخویشتن (= سیمرغ ) پود کرد
به صلیب کشیدن ØŒ یا « تاروپودشدن خدا با انسان » ØŒ جشن Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ú¯ÛŒ ازنو است . درجشن ØŒ همه با هم، تارو پود میشوند . « به هم Ø¨Ø§ÙØªÙ‡ شدن خدا Ùˆ انسان»، به هم Ø¨Ø§ÙØªÙ‡ شدن پایان با آغاز، جشن نو Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†ÛŒØ³Øª . اساسا واژه صلیب ØŒ Ú©Ù‡ معرب « چـلـیـپـا » است ØŒ به معنای « به زهدان برگشتن وازنو زاده شدن » است . در تبری ØŒ « چـل کینی » ØŒ زائیدن پیاپی ØŒ Ùˆ درکردی چیل وچیله ØŒ به معنای بچه Ùˆ ÙØ±Ø²Ù†Ø¯ Ùˆ جوجه ØŒ ودرشوشتری ØŒ Ú†Ù„ چوز، به اندام تناسلی زن میگویند . چیل ØŒ همان « جیل » است Ú©Ù‡ به معنای « Ù†ÛŒ » است( شوشتری ) ØŒ وصلیب Ú©Ù‡ « Ú†Ù„ÛŒ+ پا » باشد، به معنای « نای + پا » است ØŒ Ú©Ù‡ « زهدان زاینده » میباشد ØŒ چنانچه درواژه نامه بهدینان « وج پا » به معنای زهدان است . « وایو پا » دراوستا ØŒ عروسی کردنست . به صلیب زدن ØŒ به معنای تخمیست Ú©Ù‡ درون زهدان قرارمیگیرد تا ازنو زنده بشود .
بدینسان ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ با چهره زال ØŒ مسئله بی نظیری از زندگی انسان را Ø·Ø±Ø Ù…ÛŒÚ©Ù†Ø¯ . خدائی Ú©Ù‡ درون هرانسان ØŒ وانباز هرانسان Ùˆ آمیخته با هرانسانی است ØŒ چگونه وچرا درهر روزی ØŒ به صلیب کشیده میشود ØŸ چرا انسان ØŒ به خدای Ù†Ù‡ÙØªÙ‡ درخودش ØŒ کین میورزد ØŸ Ùˆ چگونه وچرا ØŒ انسانی Ú©Ù‡ خدایش را ØŒ هر روز در خود، به صلیب میکشد ØŒ وبه خدایش Ú©Ù‡ Ø¬ÙØª اوست ØŒ کین میورزد Ùˆ Ù†ÙØ±Øª ازاو دارد، زند Ú¯ÛŒ میکند ØŸ آیا انسان برای زیستن ،همانسان Ú©Ù‡ نیاز به نان وآب دارد ØŒ همانسان ØŒ نیازبه شکنجه دادن Ùˆ آزردن Ùˆ به صلیب کشیدن خدا در خود دارد ØŸ چرا انسان نمیخواهد دراندیشه Ùˆ روانش ØŒ از این « شکنجه دهی خدا یا Ø¬ÙØªØ´ » ØŒ آگاهی داشته باشد ØŸ
داستان « زال زر» یا « دستـان زنـد » ØŒ مسئله بنیادی هرانسانی ØŒ « انسان شدگی خدا » Ùˆ « Ø¯Ø±Ù‚ÙØ³ اندازی خدا ÛŒ خود» Ùˆ « صلیب زنی خدا ÛŒ خود » درهرروزیست . شیره ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ روند زندگی زال زر، درتمامیتش هست . به همین علت ØŒ ما بیشتر، Ùقط با « نیمی از زندگی زال زر» آشنا هستیم ØŒ Ùˆ به نیمه دوم زندگی زال زر، نگاهی نمیاندازیم ÙˆØØªØ§ به آن پشت میکنیم . ولی ازآن غاÙلیم Ú©Ù‡ ØŒ « آنچه به صلیب زده میشود » ØŒ به گونه ای دیگر، وبه صورتی دیگر، ازنو ØŒ زنده میشود. این سیمرغ یا خداست Ú©Ù‡ به زال ØŒ نام خود راکه « زنــد » باشد ØŒ میدهد .
« زنـد » ØŒ آتش زنه Ùˆ آتش ÙØ±ÙˆØ² است . « آتش ÙØ±ÙˆØ² » ØŒ یا آذر ÙØ±ÙˆØ²ØŒ معنای « نو Ø¢ÙØ±ÛŒÙ† » Ùˆ « نو آورو مبدع » داشته است . همچنین « دست » ØŒ نام سیمرغست . اهل ÙØ§Ø±Ø³ بنا به قول Ø§Ø¨ÙˆØ±ÛŒØØ§Ù† بیرونی ØŒ بدین علت سه آغاز Ù‡ÙØªÙ‡ را بجای « دی » ØŒ « دست » مینامیدند . سیمرغ ØŒ دستان زند ØŒ دستهای آتش ÙØ±ÙˆØ²ØŒ دستهای Ù†ÛŒ نواز بود Ú©Ù‡ با سرودش جهان را ازنو Ù…ÛŒØ¢ÙØ±ÛŒØ¯ . Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ بهمن Ùˆ سیمرغ ( = عنقا ) ØŒ لقب « Ø¢Ø°Ø±ÙØ±ÙˆØ² » ØŒ یا « کواد » را داشتند ØŒ Ú©Ù‡ همان « قباد= غباد» باشد . آنها اصل Ø¢Ø°Ø±ÙØ±ÙˆØ²ÛŒ ØŒ اصل Ù†ÙˆØ¢ÙØ±ÛŒÙ†ÛŒ درهرانسانی ودرهرجانی بود ند . آنها « اصل پیروزی درشکست » بودند . آنها تخمی بودند Ú©Ù‡ Ø¯Ø±ÙØ±Ùˆ Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù† ØŒ بÙÙ† ٠از نو Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†ÛŒ وبالندگی ÙˆÙØ±Ø§Ø²Ù†Ø¯Ù‡ میشدند .
برپایه همین اندیشه است Ú©Ù‡ مسیØÛŒØª ØŒ نشان « صلیب = چلیپا » را، به کردار« گوهر زندگی عیسی » ØŒ برگزیده است ØŒ چون بیان « پایانیست ØŒ Ú©Ù‡ بÙÙ† پیدایش Ùˆ Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ نوین ØŒ هست » . مسیØÛŒØª ØŒ زندگی عیسی را ازپایانش Ù…ÛŒÙهمد ØŒ چون پایانش ØŒ درست ØŒ بÙÙ†ÛŒ است Ú©Ù‡ تخمیست ØŒ Ú©Ù‡ کاشته میشود ØŒ تا رستاخیز بیابد . درد پایان شکست ØŒ جشن ٠آغاز Ù Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ نوین است .
شخصیت هائی درهرجامعه ای هستند Ú©Ù‡ ØŒ هراندیشه یا Ú¯ÙØªÙ‡ یا کردارشان ØŒ ویژگی Ù« بÙـنی = بنیادی = بÙÙ† دادی = بÙندهشی » دارد . هر اندیشه یا Ú¯ÙØªÙ‡ یا کرده اشان ØŒ پیوند یابی « درد ورنج » با « جشن زایش » است . هر اندیشه یا Ú¯ÙØªÙ‡ یا کرده بـزرگـی ØŒ درتنگنای زمان خود، زندانی نمیشود ØŒ چون ØŒ « درخودش ØŒ پایان را با آغاز، پیوند میدهد » . درهراندیشه ای ازآنها ØŒ انسان ØŒ تجربه « بÙÙ† ØŒ Ø¢ØºØ§Ø²Ù†ÙˆØ¢ÙØ±ÛŒÙ†ÛŒ » را میکند .
Ù…Ùهوم « ÙØªØ Ùˆ غلبه Ùˆ موÙقیت ما » ØŒ Ú©Ù‡ سراسر گستره ٠روان Ùˆ ذهن مارا تسخیر کرده است ØŒ همیشه « پایان » را « اوج Ùˆ کمال » میداند . کسی ØŒ غالب است Ú©Ù‡ در پایان ØŒ Ù…ÛŒ بـَرَد Ùˆ دشمن را ÙØ±Ùˆ میشکند Ùˆ Ø®Ù€ÙØ±Ø¯ ونابود میکند . ازاین رو نیزهست Ú©Ù‡ زندگی « زال زر » را درتمامیتش ØŒ تاکنون ØŒ درتÙکرات اخلاقی Ùˆ دینی Ùˆ اجتماعی وهنری ایران ØŒ نه Ø·Ø±Ø Ú©Ø±Ø¯Ù‡ ایم ØŒ ونه تاکنون شناخته ایم .
ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ ØŒ برغم آنکه داستان زال زر را در بخش نخستینش ØŒ جاودان ساخته است ØŒ ولی از سرودن پایانه زندگی زال زر، دست کشیده است، Ùˆ آنرا بسیارکوتاه ساخته ØŒ وازآن زود گذشته است ØŸ چرا ØŸ چون این بخش اززندگی زال زر است Ú©Ù‡ نه تنها برای ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ ØŒ بلکه برای همه ایرانیان ØŒ ایجاد دردسر Ùˆ اشکال میکند . دراین بخش است Ú©Ù‡ زال ØŒ Ú¯Ø±ÙØªØ§Ø± عذابهائی ØŒ به مراتب دردناکتر از صلیب زده شدن عیسی میشود ØŒ ولی درمیان این سوختن ØŒ هیچگاه « پری را Ú©Ù‡ سیمرغ به او Ø¯Ø±ÙØ±ÙˆØ¯ آمدن به گیتی داده است » آتش نمیزند ! ما ÙØ±Ø§Ù…وش میکنیم Ú©Ù‡ زال ØŒ هیچگاه ØŒ پری را Ú©Ù‡ سیمرغ به او داده بود ØŒ در یاری خواستن از سیمرغ ØŒ برای « شخص خودش » ØŒ بکار نبرده است . او یکبار، این پر را برای یاری خواستن ازسیمرغ ØŒ در زاده شدن رستم از رودابه Ù…ÛŒØ§ÙØ±ÙˆØ²Ø¯ ØŒ Ùˆ بار دیگر برای یاری خواستن ازسیمرغ برای رسـتـم، درجنگ او با اسÙندیار، Ù…ÛŒØ§ÙØ±ÙˆØ²Ø¯ .
همانسان Ú©Ù‡ Ø±ÙˆØØ§Ù†ÛŒÙˆÙ† ومتÙکران ٠مسیØÛŒ ØŒ ازعهده ØªÙØ³ÛŒØ± قانع کننده ای از جمله « الهی الهی ØŒ مراچرا ترک کردی » عیسی Ø¨Ø±ÙØ±Ø§Ø² صلیب ØŒ برنیامده اند ØŒ ما ØŒ ازعهده درک این بخش از زندگی او، در پیوند با بخش نخستینش، برنیامده ایم . علت این ناتوانی ØŒ ازجمله ØŒ ÙØ±Ø§Ù…وش کردن « اندیشه بنیادی Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی » ØŒ دراثر ٠آمدن الهیات زرتشتی ØŒ Ùˆ سپس چیره شدن ØÚ©Ù…ت قرآنی براندیشه Ùˆ روان ما میباشد Ú©Ù‡ بررسی خواهد شد . آنچه از دید گاه ما Ùˆ ادیان نوری Ùˆ جهان بینی های متداول در ÙلسÙÙ‡ ØŒ « شـطـØÛŒparadox » Ùˆ نا سازگاربا هم است ØŒ درست ØŒ شیوه اندیشگی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اصیل ایران از زندگی انسان درگیتی ØŒ Ùˆ ازتصویر خدائیست Ú©Ù‡ درهرانسانی ØŒ گوشت Ùˆ پوست ومو واستخوان Ùˆ پیه میشود .
به همین علت نیز باید ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ ØŒ این بخش را به کنار نهاده باشد . ایرانشاه بن ابی الخیر، Ú©Ù‡ سپس این بخش از زندگی زال را در بهمن نامه ØŒ سروده است ØŒ هیچگاه آنرا با بخش نخست از زندگیش پیوند نمیدهد ØŒ Ùˆ درباره « پرسیمرغ نزد زال » خاموش میماند . ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ Ú©Ù‡ درست داستان پرسیمرغ را در نبرد رستم واسÙندیارآورده است ØŒ نمیتوانسته است ØŒ داستانی را بسراید ØŒ Ú©Ù‡ زال زر ØŒ دراوج عذاب ØŒ بی یاری سیمرغ بماند . همه دراین بخش دوم ØŒ ازخود میپرسند ØŒ چرا Ú©Ù‡ زال زر، در این ورطه های سهمگین Ùˆ دهشتناک زندگیش ØŒ پر سیمرغ را آتش نمیزند Ùˆ سیمرغ را به یاری نمیخواند ØŸ
زال زر ØŒ در ØØ±ÛŒÙ‚ جانسوز Ùˆ خانمان سوز Ùˆ عالم سوز وتاریخ سوز ٠تعصب Ùˆ کین توزی ٠بی ØØ¯ÙˆØØµØ±ÛŒ Ú©Ù‡ « اهورامزدا ÛŒ زرتشت » آورده ØŒ Ù…Ù€ÛŒÚ¯Ù€Ù€ÙØ¯Ø§Ø²Ø¯ ØŒ Ùˆ در قعر ØÙ‚ارت ØŒ پایمال میشود ØŒ ولی همه این دردها را ØŒ Ú©Ù‡ Ùوق توان تØÙ…Ù„ هر انسانیست ØŒ تاب میآورد .
Ø¯Ø±ØØ±ÛŒÙ‚ کین توزی Ø¨ÛŒØØ¯ « اهورامزدای زرتشت، خدای نور » ØŒ بیش از چهل سال میسوزد ØŒ ولی هرگز، سیمرغ را بیاری خود نمیخواند ØŸ چرا سیمرغی Ú©Ù‡ به او Ú¯ÙØªÙ‡ بود ØŒ مهربه تو، دلم را ازهم میگسلد ØŒ خودش ØŒ یادی از زال نمیکند، Ùˆ به غمزدائی زال نمیآید ØŒ Ùˆ مانند روزی Ú©Ù‡ پدرش اورا درکودکی ØŒ درسنگلاخ مطرودیت انداخته بود ØŒ برنمیگیرد ØŒ Ùˆ به آشیانه گزند ناپذیر خودش نمی برد ØŸ
ابا خویشتن بر، یکی پرّ ٠من همی باش در سایه ÙØ±Ù‘ من
گرت هیچ سختی بروی آورند
زنیک Ùˆ زبد ØŒ Ú¯ÙØª ÙˆÚ¯ÙˆÛŒ آورند
برآتش ÙÚ©Ù† یکی پرّ من ببینی هم اندر زمان ØŒ ÙØ±Ù‘ من
که در زیر پرّ ت ، بپرورده ام
ابا بچگانم بپرورده ام
همانگه بیایم ، چو ابر سیاه
بی آزارت آرم ، برین جایگاه
ÙØ±Ø§Ù…Ø´ Ù…Ú©Ù† ØŒ مهر دایه زدل
که دردل مرا ، مهر تو ، دلگسل
درست Ùهم « شخصیت زال » ØŒ یا Ùهم « تصویر انسان، بطورکلی Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران » ØŒ درپیوند دادن این دو بخش متضاد در زندگی زال باهم، ممکنست.
زال زر ØŒ مثل ÙØ§Ø¹Ù„ا ÛŒ ٠« انسان شدگی خدا» هست
هرانسانی، « آبستن به خدا» هست
« میان خدا وانسان، واسطه ای نیست »
« خـرد» درایران ØŒ جـÙÙØª وهمزاد ٠« Ù…Ùهـر»است
ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ استوار بر « بیواسطه بودن ØÙ‚یقت ØŒ بیواسطه بودن خدا » میباشد. ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ ØÙ‚یقت Ùˆ خدا را ØŒ « بÙÙ† ٠انسان = بÙÙ† ٠جان » میدانست . ØÙ‚یقت ویا خدا ØŒ « تخم» شمرده میشدند . ازاینرو انسان ØŒ Ú©Ù‡ « مردم= مر+ تخم » نامیده میشود « تخمی درون تخم » ØŒ « دانه ای درون دانه » ØŒ یا « جانی درون جان » ØŒ یا به Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø¢Ù† زمان ØŒ « مینوئی درون مینو» ØŒ دو جانه (= دو گیان ) ØŒ یا اصل آبستنی بود. این مینوی Ùمینو ØŒ این تخم ٠درون تخم ØŒ بهمن ØŒ یا هخامن، یا ارکمن ( ارکه ) ØŒ یا اندیمن ØŒ نامیده میشد .
بÙÙ† Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ ØŒ درخود ٠هستی انسان ØŒ یا در هرجانی بود . انسان به سخنی دیگر ØŒ به خدا ØŒ آبستن بود . این تصویراز خدا وانسان ØŒ یا از « بÙÙ† Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ هستی درهر Ú†Ù‡ هست » ØŒ Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… دیگری از « آغاز وپایان » درخود ØŒ پوشیده داشت . دراین اندیشه ØŒ هیچ چیزی ØŒ از جائی ØŒ آغاز نمیشود ØŒ Ú©Ù‡ آن آغاز را ØŒ Ø¨Ù„Ø§ÙØ§ØµÙ„Ù‡ پشت سر بگذارد . بلکه درهمه جا ØŒ آن آغاز، آن ØÙ‚یقت ØŒ آن خدا ØŒ آن اصل زاینده ØŒ « ØØ§Ø¶Ø±Â» است . این« ØØ¶ÙˆØ±Â» ØŒ ØØ¶ÙˆØ± ٠تشبیهی وکنایه ای Ùˆ استعاره ای Ùˆ تمثیلی نیست ØŒ بلکه این ØØ¶ÙˆØ±ØŒ ØØ¶ÙˆØ± ٠سرشتی وگوهری ØŒ یا زهشی Ùˆ انبثاقیست . ØØ¶ÙˆØ±Ø¢Ø¨ درژر٠چشمه یا کاریزی است Ú©Ù‡ از روزنه های سنگها وخاکها ØŒ میزهد Ùˆ میجهد . همیشه در هرنقطه ای ØŒ درهر « آنـی » ØŒ در هر « Ø¨Ù€ÙØ±Ù‡Ù‡ ای اززمان » ØŒ در هرنسلی ØŒ درهردوره ای ØŒ درهرانسانی ØŒ ... « آغاز Ùˆ انجام » ØŒ « خدا Ùˆ انسان » ØŒ « Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ Ùˆ Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡ » ØŒ « روشنی Ùˆ تاریکی » ØŒ با هـمند Ùˆ جـÙÙـت به هم چسبیده Ùˆ باهم آمیخته اند . این « Ø¬ÙØª بودن » ØŒ نامهای گوناگون داشت . ازجمله « جـم » ØŒ Ú©Ù‡ دراین ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ØŒ بÙÙ† انسانها شمرده میشده است، Ùˆ همان نقش آدم توراتی ØŒ Ùˆ کیومرث زرتشتی را بازی میکرده است ،« جـم یا یـیـمـا » خوانده میشد، Ú©Ù‡ امروزه به « هــمــزاد » ترجمه میگردد . ولی « همزاد» برای آنها ØŒ « دوقلوی به هم چسبیده ØŒ Ùˆ ازهم جداناپذیر، Ùˆ باهم آمیخته ØŒ وهمسرشت » بود ØŒ نه « دوقلوی ازهم جدا وبریده ØŒ ودرسرشت ØŒ متضاد باهم » .
« همزاد » دراین ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ØŒ معنای « عشق یا مهر » را داشت . « آبستن بودن انسان به خدا یا بـÙÙ† » هم ØŒ « ییما » ØŒ یا « Ø¬ÙØª ازهم نابریدنی » شمرده میشد . به عبارت دیگر ØŒ روند تبدیل تاریکی به روشنائی ØŒ Ùˆ روند روشنائی به تاریکی ØŒ به هم پیوسته اند . آغاز، روند خروج روشنی ازتاریکی است . این اندیشه ØŒ به Ú©Ù„ÛŒ درتضاد با آموزه زرتشت ØŒ ودرتضاد با سایر ادیان نوری Ùˆ اغلب ٠مکاتب ÙلسÙÛŒ است .
زرتـÙـشـت ØŒ درست Ù…ØØªÙˆØ§ÛŒ ٠این تصویر « همزاد، یا ییما » را ØŒ صدو هشتاد درجه واژگونه ساخت ØŒ وآن را ØŒ گـرانـیـگـاه آموزه Ùˆ دین خود ساخت . درگـاتـا ØŒ « همزاد » ØŒ دو نیرو ØŒ دو اندیشه ØŒ دو اصل جدا ازهم ØŒ ودرگوهر، متضاد با هم هستند ØŒ Ú©Ù‡ هرگز نمیتوان آنهارا به هم پیوست ØŒ وباید یکی ازآنها را برگزید .
1- Ù…Ùهوم « روشنی ٠زرتشت » Ùˆ
2- Ù…Ùهوم « آزادی دربرگزیدن زرتشت »
Ùˆ3- Ù…Ùهوم « دشـمـنـی ÙØ²Ø±ØªØ´Øª » ØŒ
ازاین تصویر « همزاد ٠آشتی ناپذیر وبÙـریده ازهم ØŒ Ú©Ù‡ درگوهروسرشت، بکلی باهم متناقضند » معـین میگردد . این اندیشه ØŒ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اصیل ایران را Ú©Ù‡ زال ØŒ پیکریابی آن ØŒ شمرده میشد ØŒ به Ú©Ù„ÛŒ متزلزل ساخت . این Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… بودند Ú©Ù‡ Ú©Ù„ Ø±ÙØªØ§Ø± واندیشه بهمن ØŒ پسراسÙندیار ØŒ مبلغ دین زرتشتی را دربرخورد، با خانواده سیمرغیان ( رستم Ùˆ زال ) مشخص میسازند ØŒ Ùˆ گسترش Ùˆ Ù†Ùوذ این Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… واندیشه ها Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ Ùˆ تاریخ ایران ØŒ بزرگترین ÙØ§Ø¬Ø¹Ù‡ هارا ببار آورد . تصویر« همزاد= جم » که« اصل مهر» نزد « زال زر وخانواده رستم بود ØŒ وبن جهان هستی شمرده میشد ØŒ تبدیل به تصویر ٠« همزاد = جنگ وکین ودشمنی ابدی ÙˆØ¨ÛŒØØ¯ » نزد گشتاسپ Ùˆ اسÙندیار Ùˆ بهمن ØŒ Ú©Ù‡ گسترنده دین زرتشت بودند ØŒ گردید . این Ù…Ùهوم روشنی Ùˆ این Ù…Ùهوم « آزادی دربرگزیدن » Ùˆ این Ù…Ùهوم « دشمنی » بود Ú©Ù‡ زندگی زال را در چهل سال پایان عمرش ØŒ تبدیل به مصلوب شدن روزانه کرد . زالی Ú©Ù‡ ÙØ±Ø²Ù†Ø¯ سیمرغ ØŒ Ùˆ Ø¬ÙØª خدای مهربود، Ø¯Ø±Ù‚ÙØ³ آهنی انداخته شد Ùˆ سیستان به آتش کشانده شد ØŒ تا ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی ØŒ ریشه Ú©Ù† ساخته شود . ØØ±ÛŒÙ‚ تعصب دینی ØŒ نخستین بار، ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران را سوخت وخاکسترساخت .
تضاد ٠« خـدای آذرÙـروز» ٠زال زر
که روشنی را از« هرانسانی » مـیـزایـانـد
با
خدای زرتشت، که « روشنی بیکران » است
و به موءمنانش ، روشنی مـیـتـابـد
روشنی و بینش نزد «زال زر» ، زاده ازتاریکی بود ، و با پیدایش ازتاریکی کار داشت . روشنی هرانسانی از هستی خودش میزائید.
Ùˆ خدا ØŒ Ùقط « Ø¢Ø°Ø±ÙØ±ÙˆØ²Â» بود . Ø¢Ø°Ø±ÙØ±ÙˆØ²ØŒ هم نام « بهمن » است Ú©Ù‡ درچهره هوشنگ درشاهنامه نمودارشده است وهم نام سیمرغ یا عنقا یا سمندریا هما است . سیمرغ یا هما ØŒ نخستین پیدایش یا روشنی بهمن است . « روشنی » از بهمن Ú©Ù‡ اصل آبستنی است ØŒ زاده میشود . « آذر ÙØ±ÙˆØ²Â» ØŒ هم به معنای « ماما Ùˆ دایه » است Ùˆ هم به معنای « انگیزنده به آبستنی » است . « آذر» ØŒ همان « آگر= آور» است Ú©Ù‡ دراصل معنای زهدان Ùˆ رØÙ… Ùˆ زن را داشته است . « Ø§ÙØ±ÙˆØ®ØªÙ† » Ú©Ù‡ « روشن کردن » باشد ØŒ یکی از نامهای سیمرغ یا ارتا ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ بوده است . چنانچه سغدیها ØŒ بنا بر Ø§Ø¨ÙˆØ±ÛŒØØ§Ù† ØŒ روز نوزدهم را Ú©Ù‡ روز ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ÛŒÙ† یا ارتا ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ ( سیمرغ ) است ØŒ Ùـروز میخوانند . ما ما یا دایه ØŒ با زایانیدن کودک ØŒ با بیرون کشیدن بچه با دستهایش ازصنوق زهدان ØŒ Ú©Ù‡ پیدایش کودک باشد ØŒ کودک را ازتاریکی به روشنی میآورد . پیدایش یا Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ ØŒ گذراز تاریکی به روشنائیست . پیدایش برق از ابر سیاه ØŒ پیدایش روشنی ازسنگ شمرده میشد . نام ابر دربندهش بخش نهم ØŒ سنگ است . چون ابر ( آب + ور= زهدان آب ) ØŒ زهدان آب وبرق شمرده میشد . هنوز در سجستان به زهدان یا رØÙ… مادر ØŒ « سنگـک= سنگ + اک » ØŒ Ú¯ÙØªÙ‡ میشود . کردها با سینه ØŒ سنگ میگویند . ازسوی دیگر، « سنگ » ØŒ معنای امتزاج Ùˆ اتصال دوکس یا دوچیز باهم را داشته است . درهندوستان به اتصال رودها به همدیگر، سنگام Ú¯ÙØªÙ‡ میشود . سنگم Ùˆ سنگار دربرهان قاطع ØŒ همین معنای اتصال وامتزاج دوکس یا دو چیز را دارد . « سنگ » ØŒ معنای پیکریابی عشق را داشته است . ازاینرو درشاهنامه سام ØŒ « سام سنگی » خوانده میشود . به همین علت ØŒ « سـنجـر» ØŒ معنای Ø¢Ø°Ø±ÙØ±ÙˆØ²ÛŒ Ùˆ جشن داشته است . پیدایش روشنی از سنگ ØŒ زایش کودک از زهدان بود . « دستان زند » هم ØŒ دستهائی هستند Ú©Ù‡ آتش را Ù…ÛŒØ§ÙØ±ÙˆØ²Ù†Ø¯ . آتش Ú©Ù‡ همان « تش وتشه » باشد ØŒ هنوز درکردی به معنای « دوک » است ØŒ Ùˆ دوخ همان Ù†ÛŒ است Ú©Ù‡ اینهمانی با زهدان دارد . دستان زند ØŒ معنای « به وجود آورنده = Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ » داشت Ùˆ درواقع نام خود سیمرغ بود . واین سمرغست Ú©Ù‡ به زال میگوید Ú©Ù‡ به پدرت بگو ØŒ ازاین پس Ú©Ù‡ تو به گیتی ÙØ±ÙˆØ¯ میآئی ترا ØŒ بدین نام بخواند . سیمرغ ØŒ نام Ùˆ خویشکاری خود را به زال میدهد . به عبارت دیگر، زال زر یا دستان زند ØŒ دراجتماع ØŒ نقش « دایه » را دارد . او « دایه انسانها » میشود . او کودک بینش Ùˆ روشنی را ØŒ از زهدان وجود هرانسانی ØŒ بیرون میکشد . کودک ØŒ ازخودش ØŒ روشن میشود، به وجود میآید . او ØŒ همال سیمرغ است . Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ Ù…Ùهوم « پیامبر» ØŒ یا « ÙØ±Ø³ØªØ§Ø¯Ù‡ خدا = رسول » ØŒ یا « مظهر» ØŒ تـهـی ازهر معنائی بود . پیامبر ØŒ روشنی را ازÙوق ØŒ ازآسمان ØŒ ازاصل Ù…Ù†ØØµØ± به ÙØ±Ø¯ روشنی ØŒ از « روشنی بیکران » ØŒ به زمینیان ØŒ انتقال میدهد Ùˆ آنها را با روشنائی Ø§Ø²ÙØ±Ø§Ø²ØŒ روشن میکند . روشنی بدانها تابیده میشود . ولی Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران، روشنی Ùˆ بینش Ùˆ « به وجود آمدن » ØŒ زایشی ازخود انسانست . انسانها ØŒ دراجتماع ØŒ نیاز به « دایه » دارند ØŒ نه پیامبر . وزال زر، نخستین دایه در ایران میباشد . او روشنی Ùˆ بینش را ØŒ از هرانسانی میزایانید . آنچه را سده ها بعد ØŒ سقراط دریونان کرد ØŒ زال ØŒ زمانها پیشتر، درایران میکرد . ازاین رو نیز ØŒ Ø¹Ø±ÙØ§ÛŒ ایران ØŒ میکوشیدند ØŒ نقش « دایه » را دراجتماع داشته باشند. Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§Øª « دی » ØŒ « دای = تای = تی = تائو » ØŒ « دایتی » Ùˆ « دیوdva = تئو theo= dieu» بیان سه نقش 1- مادری 2- مامائی یا قابلگی 3- شیردهندگی ( پروردگار) بود . خدا ØŒ « هو+ دای » ØŒ « دایه٠بـÙـه » بود . مردمان با چنین ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ ØŒ دنبال پیامبر Ù†Ù…ÛŒØ±ÙØªÙ†Ø¯ Ùˆ ادعای پیامبری Ùˆ رسالت Ùˆ مظهریت ØŒ Ù†ÙÛŒ اصالت هرانسانی شمرده میشد . مردمان ØŒ خواستار ٠« دایه » بودند ØŒ تا روشنائی را ازخود آنها بزایاند . تÙکر ÙلسÙÛŒ درست با همین « دایه بودن » آغازشد . اغلب مکاتب ÙلسÙÛŒ ØŒ پشت به خویشکاری اصلی ÙلسÙÙ‡ ØŒ Ú©Ù‡ دایگی است ØŒ کردند . آنها با ساختن Ùˆ پرداختن دستگاههای ÙلسÙÛŒ ØŒ نقشهای آموزنده Ùˆ آموزگار ØŒ همانند پیامبران را بازی میکنند ØŒ Ùˆ « عـقـل » را بجای « خـدا » ØŒ سرچشمه روشنی میسازند . آنها نه پیامبرهستند ونه Ùیلسو٠. این ÙØ³Ø§Ø¯ Ùˆ Ø§Ù†ØØ·Ø§ Ø· بنیادی ٠تÙکرÙلسÙیست ØŒ Ú©Ù‡ دست از زایاندن روشنی ازخود انسانها میکشد ØŒ Ùˆ مشغول ساختن « روشنیهای بیکران » در دستگاه Ùکری خود میگردد . شناخت زرتشت ØŒ به کردار پیامبر اهورامزدا ØŒ به معنای « نابود ساختن بهمن Ùˆ سیمرغ دربÙÙ† هرانسانی » بود Ùˆ هست . به صلیب کشیدن سیمرغ درهرانسانی ØŒ باهمین کار، آغاز میشود .
Ú†Ù†Ú¯ واژگونه زدن ØŒ یا « ضد ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ را ØŒ درپوشه Ù ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ نمودن » ØŒ با « میترا گرائی » در ایران پدیدارشد .
میترا گرائی ØŒ روند پیدایش ٠بینش Ùˆ روشنی را ØŒ با تصویری Ú©Ù‡ امکانش درمیان مردم ،شناخته شده بود ØŒ مسخ Ùˆ ØªØØ±ÛŒÙ کرد . میترا گرائی ØŒ همان تصویر زایش روشنی را Ú¯Ø±ÙØª وبا یک ضربه تردستانه ØŒ مسخ کرد. این کار، درمیان همه ادیان ومکاتب ÙلسÙÛŒ Ùˆ ایدئولوژکی ØŒ کاری متداول است . همه « جنبش های راستین » ØŒ این Ú†Ù†Ú¯ واژگونه را میزنند ØŒ Ùˆ آنرا کاری مقدس میشمارند . میتراگرائی ØŒ از تصویر زایش رستم ØŒ Ø¯Ø±Ø´Ú©Ø§ÙØªÙ† پهلوی رودابه با تیغ ØŒ بهره برد ØŒ Ùˆ پدیده روشنی را با تیغ ( خنجرو شمشیرو دندان درنده ) Ùˆ Ú¯Ø§ÙØªÙ† زهدان ( = سنگ ) پیوند داد .
بیاور یکی خنجر آبگون یکی مرد بینا دل ÙˆÙ¾Ø±ÙØ³ÙˆÙ†
نخستین به می، ماه را مست کن زدل، بیم واندیشه راپست کن
تو بنگرکه بینا دل Ø§ÙØ³ÙˆÙ† کند زصندوق تا شیر بیرون کند
Ø¨Ú¯Ø§ÙØ¯ تهیگاه سروسهی نباشد مرو را زدرد Ø¢Ú¯Ù‡ÛŒ
وزو بچه شیر بیرون کشد همه پهلوی ماه، درخون کشد
وزآن پس بدوز آنکجا کردچاک زدل دورکن ترس واندوه وباک
خود میتراس ØŒ با Ø´Ú©Ø§ÙØªÙ† Ùˆ ترکانیدن Ùˆ شکستن Ùˆ چاک دادن ( چاک = Ú†Ú© = شق ØŒ انشقاق ) سنگ ØŒ با آتش ÙØ±ÙˆØ² ( مشعله ) دریکدست ØŒ Ùˆ با تیغ Ùلزی برّنده دردست دیگر، زاده میشود . Ù…Ùهوم « روشنی » ØŒ با ویژگیهای 1- تیغ برنده ØŒ 2- آتش سوزنده ØŒ Ùˆ 3- شکستن Ùˆ انشقاق Ùˆ پاره کردن ØŒ اینهمانی ÛŒØ§ÙØª . با یک ضربه ØŒ Ø´Ú©Ø§ÙØªÙ† یک چیزی ØŒ روشن کردن آن شد . ما با عقل خود ØŒ پدیده ها Ùˆ تجربه های انسانی ØŒ ÙˆØØªØ§ درپایان ØŒ خود انسان را ØŒ ازهم میشکاÙیم Ùˆ چاک میزنیم ( چاک = چاقو= شق وانشقاق ) ØŒ Ùˆ ازهم ØŒ پاره پاره ( تجزیه ) میکنیم ØŒ تا بدینسان آنهارا روشن کنیم. ازهم پاره کردن ØŒ بریدن ØŒ Ú©ÙŽÙØ´ØªÙ† ØŒ هم لطی٠و هم مقدس ساخته میشود . برای روشن شدن Ùˆ روشن ساختن ØŒ ما ØÙ‚ به بریدن وپاره کردن Ùˆ کشتن Ùˆ سختدلی داریم. هنگامی خدا Ú©Ù‡ میترا باشد ØŒ با ازهم گسستن ÙˆØ´Ú©Ø§ÙØªÙ† Ùˆ شکستن Ùˆ پاره کردن ØŒ با تیغ نور Ùˆ آتش گدارنده زائیده میشود ØŒ چنین « روشنائی » ØŒ مقدس Ùˆ متعالی Ùˆ الهی ساخته میشود . امروزه با چنین پدیده « روشنائی برنده Ùˆ ازهم شکاÙنده » درهمه گستره ها کار داریم . عقل ØŒ این تقدس را از ادیان نوری ØŒ به خود انتقال داده است.
ودرست این Ù…Ùهوم « روشنائی میترائی » ØŒ در پدیده « همزاد٠زرتشت » Ú©Ù‡ گرانیگاه آموزه دینی اوست ØŒ ریشه کرده ØŒ گستره معانی آن را معین ساخته است .
با آنکه زرتشت ØŒ برضد قربانی خونی میترائیان بود ØŒ ولی اندیشه « بریدگی پیوند ناپذیر همزاد ØŒ Ùˆ تضاد مطلق آندو باهم »، پیآیند مستقیم Ù…Ùهوم میترائیان از« پیدایش روشنی » هست . مقدس کردن قربانی خونی ( وبالاخره کشتارو جهاد Ùˆ شکنجه گری ) ØŒ درهمه ادیان نوری ØŒ با اندیشه « ÙØ±Ù‚ان ØÙ‚ ازباطل » ØŒ و« خوبی از بدی » ØŒ Ú©Ù‡ Ø¨Ù„Ø§ÙØ§ØµÙ„Ù‡ به بریدن « خوبان از بد ان » ØŒ یا « انشقاق موءمنان ازبی ایمانان » میکشد ØŒ به هم پیوسته اند . قربانی خونی میترائیان ØŒ پیوند تنگاتنگ با « تیغ روشنائی » داشت ØŒ Ú©Ù‡ از « خورشید » به او داده میشد ØŒ واین دو پدیده ازهم جدا ناپذیرند . تیغ روشنی ØŒ Ø§ØØ³Ø§Ø³ قساوت در بریدن Ùˆ کشتن را ØŒ هم متعالی وهم لطی٠میسازد . « خورشید» ازاین پس ØŒ زاده شده از ماه نیست ØŒ بلکه ØŒ روشنائیست Ú©Ù‡ ازتاریکی زاده نمیشود . خورشید ØŒ دیگر خورشید خانم نیست ØŒ بلکه « نر» ØŒ ساخته شده ØŒ Ùˆ همگوهر شمشیر( خنجر) Ø¨Ù€ÙØ±Ù‘نده، و« شیر درنده» شده است.
آنکه خوب را ازبد، با « تیغ روشنش » ØŒ Ú©Ù‡ « معیارخوب وبدش» باشد ØŒ Ùˆ همان آموزه پیامبرش هست ØŒ ازهم جدا میکند ØŒ « قساوت Ùˆ کین ورزی وپرخاشگری وخونخواری وپشت پا زدن به همه آداب مردمی » را به Ø´Ú©Ù„ « جـشـن ØŒ Ùˆ اوج تـعـالی اخلاقـی » ØŒ به کار Ù…ÛŒ بند د . این Ù…Ùهوم Ú©Ù‡ بنام « آزادی انسان درگزینش » ستوده میشود ØŒ درست ØŒ پدیده « کـیـن ورزی Ùˆ دشمنی » را در گستره سیاست Ùˆ زندگانی اجتماعی ØŒ Ø¨ÛŒØØ¯ ÙˆØØµØ±ØŒ ومطلق میسازد . این Ù…Ùهوم زرتـشـت ØŒ « دشـمـن » را ØŒ تبدیل به « اهـریـمـن » میکند، Ùˆ این جنبشی کاملا برضد ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اصیل ایران بود ØŒ Ú©Ù‡ درچهره « دستان زند » برترین درخشش خودرا Ù…ÛŒ ÛŒØ§ÙØª . سیمرغ در زال ØŒ بنام اهریمن ØŒ به صلیب کشیده میشود ØŒ ولی ØŒ زال دربرترین دشمن سیمرغ Ú©Ù‡ بهمن است ØŒ انسانی Ù…ÛŒ بیند Ú©Ù‡ میتوان « سیمرغ Ù†Ù‡ÙØªÙ‡ در درونش را ØŒ به رغم کین توزی بی ØØ¯ Ùˆ اندازه اش » Ø¨Ø±Ø§ÙØ±ÙˆØ®Øª .
زال زر ، مثال اعلی
« نـمـونه ٠خـدائـی که انسان میشـود »
رویاروی ٠« زرتشت ٠پیامبر »
زرتشت ، آورنده٠روشنائی ازاهورامزدا
زال زر، زایاننده روشنائی ازهرانسانی
در شخصیت ٠بهمن ØŒ پسر اسÙندیار، اندیشه های زرتشت ØŒ Ø´ÙØ§Ù ترین Ø´Ú©Ù„ برجسته خود را Ù…ÛŒ یابد . هر اندیشه انتزاعی ÙˆÚ©Ù„ÛŒ درباره « ارزش » ØŒ هنگامی Ú©Ù‡ « دربستر ٠زمان ØŒ Ùˆ Ø¯Ø±Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ ØŒ چهره خود را ÛŒØ§ÙØª » ØŒ آنگاهست Ú©Ù‡ معنای ØÙ‚یقی Ù†Ù‡ÙØªÙ‡ در خود را میدهد . بهمن ØŒ در صلیب کشیدن ÙØ±Ø§Ù…رز، پسر رستم ØŒ Ùˆ در« به Ù‚ÙØ³ آهنین انداختن زال ØŒ Ú©Ù‡ پیکریابی ارزشهای مردمی ٠بنیادین ØÚ©ÙˆÙ…ت واجتماع Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانست » ØŒ آموزه زرتشت Ùˆ اهورا مزدا را ØŒ با کین ورزی Ø¨ÛŒØØ¯ ÙˆØØµØ±ØŒ میگسترد ØŒ Ùˆ بدینسان ØŒ آنچه را در آموزه زرتشت ØŒ در کلیات انتزاعی وزیبا ØŒ پوشیده بود ØŒ Ù†Ù…ÙˆØ¯Ø§Ø±ÙˆÙØ§Ø´ میسازد .
دربهمن پسر اسÙندیار، Ú©Ù‡ الهیات زرتشتی اورا ØŒ اینهمانی با « بهمن = خرد Ùˆ مهر ٠بنیادی کیهانی » میدهد ØŒ ناگهان ØŒ آموزه زرتشت ØŒ Ù…ØØªÙˆÛŒØ§Øª Ù†Ù‡ÙØªÙ‡ اش را ÙØ§Ø´ Ùˆ آشکارمیسازد .
شناخت ژر٠شاهنامه Ùˆ بهمن نامه Ùˆ گرشاسپ نامه Ùˆ ویس Ùˆ رامین ØŒ Ùˆ بالاخره ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اصیل ایران بطورکلی ØŒ در درک شیوه رویاروئی « اهورامزدا » با « سیمرغ »، یا در شیوه برخورد « اسÙندیارو گشتاسپ ØŒ با رستم » ØŒ ممکن میشود ØŒ Ùˆ این رویاروئی اهوره مزدا با سیمرغ ØŒ در برخورد « بهمن ØŒ با زال Ùˆ تباررستم » ØŒ برجسته ترین Ùˆ چشمگیرترین چهره خود را Ù…ÛŒ یابد . واین رویاروئیهاست Ú©Ù‡ گزینش میان « زال زر » یا « زرتشت» ØŒ گزینش سیمرغ Ùˆ یا اهورامزدا را مسئله بنیادین ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران میسازد . درهمین رویاروئی ØŒ سنجه بنیادین، برای گزینش ارزشها Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ برای همیشه ØŒ معین میگردد . این رویاروئی ØŒ بررسی « یک رویداد گذشته ÙˆÙØ±Ø§Ù…وش شدنی » نیست ØŒ بلکه بÙÙ† مایه شیوه گزینش در ارزشها ØŒ در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران در اÙÙ‚ آینده است .
این گزینش ØŒ تنها گزینش میان دو تصویر گوناگون ØŒ ازدو خدا نیست ØŒ بلکه مسئله گزینش میان دو تصویر ازانسان ØŒ Ùˆ دو تصویر از ساختاراجتماع Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت است ØŒ Ú©Ù‡ در ØªÙØ§ÙˆØª شخصیت زال، از« شخصیت های زرتشت وگشتاسپ Ùˆ اسÙندیارو بهمن » ØŒ برجسته Ùˆ چشمگیر میگردد .
زال زر ØŒ مثل اعلا ÛŒ ٠« انسان شدگی خدا» هست . خدای او Ú©Ù‡ بنامهای گوناگون نامیده میشود ( ارتا ØŒ یا سیمرغ ØŒ یا گلچهره، یا صنم ØŒ یا Ø¨ÙØª ... ) انسان میشود ØŒ گیتی میشود ØŒ Ùˆ گنج Ù†Ù‡ÙØªÙ‡ ØŒ ویا بÙÙ† هستی هرانسانی ØŒ و« جان ٠هر جانی » میگردد . خدای او خدای آمیزشی است . خدائیست Ú©Ù‡ درگوهرش « گشتن = وشتن = تØÙˆÙ„ یابی ورقص » است . Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù† برای او ØŒ تØÙˆÙ„ ÛŒØ§ÙØªÙ† ٠خودش ØŒ مستقیما به Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡ اش هست . این خدا :
هم 1- دایه ، به معنای زایاننده و مامای هرکودکیست
هم 2- شیردهنده و پرورنده هرانسانیست .ازشیری که خون دل وجانش هست ، همه را پرورش میدهد، و همسرشت خود میسازد
هم 3- Ø¬ÙØª Ùˆ انباز ٠هرانسانی همیشه میماند .
داستان زال Ùˆ Ø¨Ù€ÙØ±Ø¯Ù†Ø´ به آشیانه سیمرغ ØŒ Ùقط بیان یک ØÙ‚یقت Ú©Ù„ÛŒ ØŒ دریک مثال اعلی ( دریک پارادیگم ØŒ نمونه Ø¨Ø³ÛŒØ§Ø±Ø´ÙØ§Ù ) است.
Ø¯Ø±ØØ§Ù„یکه زرتشت ØŒ نقش پیامبری ازاهورامزدا یا ازخدایش را بازی میکند ØŒ Ùˆ هیچیک ازاین پیوندهای زال زر را ØŒ با خدایش اهورامزدا ندارد . ØØªØ§ رابطه « همپرسی زرتشت با اهورامزدا » ØŒ به معنای « یک دیدار » کاسته میگردد . اوÙقط به لقاء اهورامزدا میرسد ØŒ ولی هیچگاه پیوند گوهری Ùˆ سرشتی با اهورامزدا پیدا نمیکند ودرهمخانه اهورامزدا نمیگردد .
وارونه رابطه زرتشت با اهورامزدا ØŒ زال زر ØŒ مثل ÙØ§Ø¹Ù„ای انسان شدگی ارتا ( = سیمرغ ) هست . به عبارت دیگر، خدای او درهمه انسانها ØŒ تن Ùˆ پیکر به خود میگیرد . پدیده « مثل اعلا»، بکلی با پدیده « برگزیدگی پیامبران » ØªÙØ§ÙˆØª دارد . درمثل اعلی بودن این اندیشه عبارت بندی میگردد ØŒ Ú©Ù‡ دریک انسانست Ú©Ù‡ ÙØ±ÙˆØ²Ù‡ های خدا درانسان ØŒ بطور آشکار، برجسته ترو نمایانتر Ùˆ چشمگیرتراست ØŒ ولی این خدا ( ارتا ) درهرانسانی هست . خدا یا سیمرغ ØŒ Ú©Ù‡ اصل روشنی Ùˆ بینش درهرانسانی هست ØŒ روشنائی وبینشی است Ú©Ù‡ میتواند ازهرانسانی ØŒ زاده شود . پهلوان هم درایران ØŒ چنین پدیده ای بود . Ø¯Ø±ØØ§Ù„یکه زرتشت ØŒ تنها برگزیده ایست ØŒ Ú©Ù‡ بینش Ùˆ روشنائی اهورا مزدا را ØŒ برای سایر انسانها، Ú©Ù‡ ازاین برگزیدگی، Ù…ØØ±ÙˆÙ…ند ØŒ آورده است .
داستانهائی که از زندگی زرتشت درشکل اسطوره ها مانده اند ، دربرابر داستانهائی که درشاهنامه و بهمن نامه از زال مانده اند ، بسیار ناچیزند . زرتشت در داستانهائی که با پیچیدگیهای زندگی انسان و اجتماع سروکار داشته باشند ، پیش نمیآید .
داستانهای زندگی زال ، دربخش یکم ، پیکریابی « پیوند مستقیم انسان با خدا » است .
خدا ، مامای اوست ( دایه ای که در داستان سام پیش میآید ، همانند هدهد در داستان عطاراست که درواقع نماد سیمرغ درشکل تخم و دانه هست )
سیمرغ یا خدا ØŒ کودک خرد را Ú©Ù‡ ناتوان Ùˆ ضعی٠و بیچاره است ØŒ Ùˆ جامعه Ùˆ پدرومادر، به خود، ØÙ‚ مالکیت Ùˆ تعیین سرنوشت اورا میدهند ØŒ Ø§Ø²ÙØ±Ø§Ø² سنگ، برمیگیرد ØŒ Ùˆ به آشیانه اس میبرد ØŒ Ú©Ù‡ « ÙØ±Ø§Ø²Ú©ÙˆÙ‡ البرزاست ØŒ آنجا Ú©Ù‡ با خوشه پروین ØŒ اقتران دارد( زهدان Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ú¯ÛŒ Ú©Ù„ جهان هستی ) . واورا با شیری Ú©Ù‡ Ø§ÙØ´Ø±Ù‡ جان خودش هست، Ù…ÛŒ پروراند . این سرنوشت هرانسانی در زاده شدن هست .
درپایان ØŒ انسان ØŒ Ø¬ÙØª Ùˆ یار Ùˆ انبازوهمال ٠سیمرغ میشود .
Ùˆ به کردار « انبازو همال ویار ÙˆØ¬ÙØª سیمرغ » ØŒ به زمین باز میگردد . با انسان ØŒ ازاین پس ØŒ باید به کردار ÙØ±Ø²Ù†Ø¯ Ùˆ Ø¬ÙØª Ø³ÛŒÙ…Ø±ØºØŒØ±ÙØªØ§Ø± کرد.انسان ØŒ ارجمند ( dignity)است . ارج ØŒ نام سیمرغست. درهرانسانی ØŒ خود ٠سیمرغ ( = ارج ) هست . انبازو یار بودن سیمرغ ØŒ درداستان ØŒ بدین Ø´Ú©Ù„ عبارت بندی میشود Ú©Ù‡ سیمرغ ØŒ پـرخودرا به او میدهد . هرانسانی ØŒ چهارپر سیمرغ را درضمیرش دارد . این ضمیر چهارپر، « ÙØ±ÙˆÙ‡Ø± هرانسانی » خوانده میشود . ضمیر چهارپر( چهارنیروی درونی ) ØŒ Ø´Ú©Ù„ گیری Ø¬ÙØª بودن Ùˆ انباز بودن Ùˆ یاربودن انسان با خدا= با سیمرغ ست .
انسان با چهارپرضمیرش ØŒ Ú©Ù‡ همان چهارپرسیمرغست ØŒ همیشه انباز (= همآغوش ) Ùˆ Ø¬ÙØªØŒ یا یار، یا « مار= مر Ù» خداست . ازاین رو نیز هست Ú©Ù‡ انسان ØŒ « مردم = مر+ تخم » نامیده میشود . انسان ØŒ دراین جهان بینی « مر+ تخم= بÙÙ† وصال با خدا » است ØŒ Ùˆ در جهان بینی زرتشت ØŒ انسان ،« مرت + تخم = تخم ٠میرنده= اصل گذروÙنا » میباشد.
زال ØŒ مثل اعلای « انباز خدابودن » ØŒ یا « آبستن بودن به خدا یا ارتا » هست . به سخنی دیگر، روند زندگی درهرانسانی ØŒ به غایت آنست Ú©Ù‡ خدا را، در Ú¯ÙØªØ§Ø± Ùˆ کردار Ùˆ اندیشه خود ØŒ با بردن ٠درد زه ØŒ بزایاند . رسالت هرانسانی ØŒ زایانیدن روشنی Ùˆ بینش، زایانیدن سیمرغ ØŒ ازخودش هست . هرانسانی باید ازخودش روشن شود . هرانسانی ØŒ ماهیست زیر ابر ( میغ = مغ = مگا= اهوره = آوره ) . سیمرغ ØŒ درهرانسانی ØŒ درست همان ماه روشن(= مزدا ) زیر ٠ابرسیاه است .
ولی با زرتشت ØŒ Ù…Ùهوم « روشنی Ùˆ بینش » ØŒ به Ú©Ù„ÛŒ دگرگون ساخته میشود .اهورامزدا ØŒ اصل ÙÙ…Ù†ØØµØ± به ÙØ±Ø¯ Ù Ú©Ù„ ٠روشنی ( روشنی بیکران ) میگردد . بینش Ùˆ روشنی ØŒ دیگر ازهرانسانی ØŒ زاده نمیشود . ازاین پس ØŒ هیچ انسانی ØŒ ازخودش ØŒ روشن نمیشود ØŒ Ùˆ دیگر، نیاز به « دایه = یا آتش ÙØ±ÙˆØ²= یا زننده تلنگر» ØŒ یا « زال زر» نیست .
انسان ØŒ Ùقط میان روشنی یا تاریکی Ú©Ù‡ مشخص Ùˆ معین Ùˆ بطورچشمگیر بریده ازهمست ØŒ یکی را برمیگزیند. آبستن به بینش Ùˆ روشنی درخود بودن ØŒ پذیرش تاریکی است . زرتشت ØŒ انتقال دهنده این روشنائی اهورامزدا به انسانهاست ØŒ تا با داشتن Ùˆ آموختن این روشنی ØŒ با تاریکی Ùˆ تاریکان بجنگند . انسان زرتشت ØŒ به کردار « همرزم او، درجنگ با اهریمن » Ùˆ برای « نابود ساختن اهریمن » Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡ میشود . زندگی ØŒ روند جنگ با اهریمن است . هر « دشمنی » ØŒ گوهر اهریمنی پیدا میکند . اینهمانی دادن « دشمن با اهریمن » ØŒ Ú©Ù‡ ازاین پس متداول میشود ØŒ ÙØ§Ø¬Ø¹Ù‡ بزرگ، برضد ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران میشود . موءمنان به زرتشت ØŒ باید روشنائی اهورامزدا را درهمه جا ØŒ با « آنچه تاریکی است » چیره سازند . ولی درست این پیکار، با همان وجود ÙØ®ÙˆØ¯Ø´Ø§Ù† آغازمیشود . انسان آبستن به خدا ØŒ انسانی Ú©Ù‡ « روشنی Ùˆ بینش را درخود دارد Ùˆ باید آنرا ازخود بزایاند » باید به صلیب زده شود، چون این، بیان « پیدایش روشنی ازتاریکی » است . ودرست چنین تصویری ازانسان ØŒ برضد تصویر زرتشت از اهورامزدا ست ØŒ Ú©Ù‡ هیچکس بدو، آبستن نیست
« زال ÙØ²ÙŽØ±Â» یا « Ø²Ø±ØªÙ€ÙØ´Øª »
« سیـمـرغ » یا « اهورامزدا»
« مـÙهــروخـرد٠بـاهـم جـÙÙـت »
یا
« جنگ ابدی، وکین توزی بی ØØ¯ »
در انجیل متی ØŒ میآید Ú©Ù‡ درهنگام به دارزدن عیسی ØŒ مردم به او Ù…ÛŒÚ¯ÙØªÙ†Ø¯ Ú©Ù‡: « اگرپسر خدا هستی ØŒ ازصلیب ÙØ±ÙˆØ¯ بیا » Ùˆ نزدیک به آخرین Ù„ØØ¸Ø§Øª زندگی اش، عیسی Ø¨Ø±ÙØ±Ø§Ø²ØµÙ„یب ØŒ Ú¯ÙØª Ú©Ù‡ : « الهی الهی ØŒ مراچرا تـرک کردی ØŸ مرا چرا واگذاردی ØŸ » . زندگی « زال زر » ØŒ Ø¯Ø±Ø¨ÙØ±Ù‡Ù‡ دراز ٠پیری اش ØŒ روند « مداوم به صلیب کشیده شدن پسرخدا وانبازخدا » Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران بوده است . داستان زندگی زال زر درپایان ØŒ نه تنها داستان به صلیب کشیدن روز به روز ٠پسر خدا Ùˆ انباز ٠خدا، بلکه داستان به صلیب کشیدن خود٠خدا ØŒ خود سیمرغ بوده است . این داستان ØŒ داستان به صلیب کشیدن سیمرغ ØŒ به دست ٠اهورامزدا ØŒ یا به دست خدای نور، درهـرانـسـانی است . هرخدای نوری ØŒ سیمرغ را درهرانسانی ØŒ به صلیب میکشد . این سرنوشت هزاره ها تاریخ بشریت است .
ولی « آنچه به صلیب زده میشود » ØŒ به گونه ای دیگر، وبه صورتی دیگر، ازنـو ØŒ زنـده میشود . صلیب ØŒ آمیزش تـار، با پـود است . سیمرغ درداستان رستم واسÙندیار، برای بدرود کردن ØŒ زال را درآغوش میگیرد ØŒ Ùˆ با زال ØŒ « تارو پود » میشود .
تن زال را مرغ (= سیمرغ ) پدرود کرد
ازو (= زال ) تار و، ازخویشتن (= سیمرغ ) پود کرد
به صلیب کشیدن ØŒ یا « تاروپودشدن خدا با انسان » ØŒ جشن Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ú¯ÛŒ ازنو است . درجشن ØŒ همه با هم، تارو پود میشوند . « به هم Ø¨Ø§ÙØªÙ‡ شدن خدا Ùˆ انسان»، به هم Ø¨Ø§ÙØªÙ‡ شدن پایان با آغاز، جشن نو Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†ÛŒØ³Øª . اساسا واژه صلیب ØŒ Ú©Ù‡ معرب « چـلـیـپـا » است ØŒ به معنای « به زهدان برگشتن وازنو زاده شدن » است . در تبری ØŒ « چـل کینی » ØŒ زائیدن پیاپی ØŒ Ùˆ درکردی چیل وچیله ØŒ به معنای بچه Ùˆ ÙØ±Ø²Ù†Ø¯ Ùˆ جوجه ØŒ ودرشوشتری ØŒ Ú†Ù„ چوز، به اندام تناسلی زن میگویند . چیل ØŒ همان « جیل » است Ú©Ù‡ به معنای « Ù†ÛŒ » است( شوشتری ) ØŒ وصلیب Ú©Ù‡ « Ú†Ù„ÛŒ+ پا » باشد، به معنای « نای + پا » است ØŒ Ú©Ù‡ « زهدان زاینده » میباشد ØŒ چنانچه درواژه نامه بهدینان « وج پا » به معنای زهدان است . « وایو پا » دراوستا ØŒ عروسی کردنست . به صلیب زدن ØŒ به معنای تخمیست Ú©Ù‡ درون زهدان قرارمیگیرد تا ازنو زنده بشود .
بدینسان ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ با چهره زال ØŒ مسئله بی نظیری از زندگی انسان را Ø·Ø±Ø Ù…ÛŒÚ©Ù†Ø¯ . خدائی Ú©Ù‡ درون هرانسان ØŒ وانباز هرانسان Ùˆ آمیخته با هرانسانی است ØŒ چگونه وچرا درهر روزی ØŒ به صلیب کشیده میشود ØŸ چرا انسان ØŒ به خدای Ù†Ù‡ÙØªÙ‡ درخودش ØŒ کین میورزد ØŸ Ùˆ چگونه وچرا ØŒ انسانی Ú©Ù‡ خدایش را ØŒ هر روز در خود، به صلیب میکشد ØŒ وبه خدایش Ú©Ù‡ Ø¬ÙØª اوست ØŒ کین میورزد Ùˆ Ù†ÙØ±Øª ازاو دارد، زند Ú¯ÛŒ میکند ØŸ آیا انسان برای زیستن ،همانسان Ú©Ù‡ نیاز به نان وآب دارد ØŒ همانسان ØŒ نیازبه شکنجه دادن Ùˆ آزردن Ùˆ به صلیب کشیدن خدا در خود دارد ØŸ چرا انسان نمیخواهد دراندیشه Ùˆ روانش ØŒ از این « شکنجه دهی خدا یا Ø¬ÙØªØ´ » ØŒ آگاهی داشته باشد ØŸ
داستان « زال زر» یا « دستـان زنـد » ØŒ مسئله بنیادی هرانسانی ØŒ « انسان شدگی خدا » Ùˆ « Ø¯Ø±Ù‚ÙØ³ اندازی خدا ÛŒ خود» Ùˆ « صلیب زنی خدا ÛŒ خود » درهرروزیست . شیره ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ روند زندگی زال زر، درتمامیتش هست . به همین علت ØŒ ما بیشتر، Ùقط با « نیمی از زندگی زال زر» آشنا هستیم ØŒ Ùˆ به نیمه دوم زندگی زال زر، نگاهی نمیاندازیم ÙˆØØªØ§ به آن پشت میکنیم . ولی ازآن غاÙلیم Ú©Ù‡ ØŒ « آنچه به صلیب زده میشود » ØŒ به گونه ای دیگر، وبه صورتی دیگر، ازنو ØŒ زنده میشود. این سیمرغ یا خداست Ú©Ù‡ به زال ØŒ نام خود راکه « زنــد » باشد ØŒ میدهد .
« زنـد » ØŒ آتش زنه Ùˆ آتش ÙØ±ÙˆØ² است . « آتش ÙØ±ÙˆØ² » ØŒ یا آذر ÙØ±ÙˆØ²ØŒ معنای « نو Ø¢ÙØ±ÛŒÙ† » Ùˆ « نو آورو مبدع » داشته است . همچنین « دست » ØŒ نام سیمرغست . اهل ÙØ§Ø±Ø³ بنا به قول Ø§Ø¨ÙˆØ±ÛŒØØ§Ù† بیرونی ØŒ بدین علت سه آغاز Ù‡ÙØªÙ‡ را بجای « دی » ØŒ « دست » مینامیدند . سیمرغ ØŒ دستان زند ØŒ دستهای آتش ÙØ±ÙˆØ²ØŒ دستهای Ù†ÛŒ نواز بود Ú©Ù‡ با سرودش جهان را ازنو Ù…ÛŒØ¢ÙØ±ÛŒØ¯ . Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ بهمن Ùˆ سیمرغ ( = عنقا ) ØŒ لقب « Ø¢Ø°Ø±ÙØ±ÙˆØ² » ØŒ یا « کواد » را داشتند ØŒ Ú©Ù‡ همان « قباد= غباد» باشد . آنها اصل Ø¢Ø°Ø±ÙØ±ÙˆØ²ÛŒ ØŒ اصل Ù†ÙˆØ¢ÙØ±ÛŒÙ†ÛŒ درهرانسانی ودرهرجانی بود ند . آنها « اصل پیروزی درشکست » بودند . آنها تخمی بودند Ú©Ù‡ Ø¯Ø±ÙØ±Ùˆ Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù† ØŒ بÙÙ† ٠از نو Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†ÛŒ وبالندگی ÙˆÙØ±Ø§Ø²Ù†Ø¯Ù‡ میشدند .
برپایه همین اندیشه است Ú©Ù‡ مسیØÛŒØª ØŒ نشان « صلیب = چلیپا » را، به کردار« گوهر زندگی عیسی » ØŒ برگزیده است ØŒ چون بیان « پایانیست ØŒ Ú©Ù‡ بÙÙ† پیدایش Ùˆ Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ نوین ØŒ هست » . مسیØÛŒØª ØŒ زندگی عیسی را ازپایانش Ù…ÛŒÙهمد ØŒ چون پایانش ØŒ درست ØŒ بÙÙ†ÛŒ است Ú©Ù‡ تخمیست ØŒ Ú©Ù‡ کاشته میشود ØŒ تا رستاخیز بیابد . درد پایان شکست ØŒ جشن ٠آغاز Ù Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ نوین است .
شخصیت هائی درهرجامعه ای هستند Ú©Ù‡ ØŒ هراندیشه یا Ú¯ÙØªÙ‡ یا کردارشان ØŒ ویژگی Ù« بÙـنی = بنیادی = بÙÙ† دادی = بÙندهشی » دارد . هر اندیشه یا Ú¯ÙØªÙ‡ یا کرده اشان ØŒ پیوند یابی « درد ورنج » با « جشن زایش » است . هر اندیشه یا Ú¯ÙØªÙ‡ یا کرده بـزرگـی ØŒ درتنگنای زمان خود، زندانی نمیشود ØŒ چون ØŒ « درخودش ØŒ پایان را با آغاز، پیوند میدهد » . درهراندیشه ای ازآنها ØŒ انسان ØŒ تجربه « بÙÙ† ØŒ Ø¢ØºØ§Ø²Ù†ÙˆØ¢ÙØ±ÛŒÙ†ÛŒ » را میکند .
Ù…Ùهوم « ÙØªØ Ùˆ غلبه Ùˆ موÙقیت ما » ØŒ Ú©Ù‡ سراسر گستره ٠روان Ùˆ ذهن مارا تسخیر کرده است ØŒ همیشه « پایان » را « اوج Ùˆ کمال » میداند . کسی ØŒ غالب است Ú©Ù‡ در پایان ØŒ Ù…ÛŒ بـَرَد Ùˆ دشمن را ÙØ±Ùˆ میشکند Ùˆ Ø®Ù€ÙØ±Ø¯ ونابود میکند . ازاین رو نیزهست Ú©Ù‡ زندگی « زال زر » را درتمامیتش ØŒ تاکنون ØŒ درتÙکرات اخلاقی Ùˆ دینی Ùˆ اجتماعی وهنری ایران ØŒ نه Ø·Ø±Ø Ú©Ø±Ø¯Ù‡ ایم ØŒ ونه تاکنون شناخته ایم .
ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ ØŒ برغم آنکه داستان زال زر را در بخش نخستینش ØŒ جاودان ساخته است ØŒ ولی از سرودن پایانه زندگی زال زر، دست کشیده است، Ùˆ آنرا بسیارکوتاه ساخته ØŒ وازآن زود گذشته است ØŸ چرا ØŸ چون این بخش اززندگی زال زر است Ú©Ù‡ نه تنها برای ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ ØŒ بلکه برای همه ایرانیان ØŒ ایجاد دردسر Ùˆ اشکال میکند . دراین بخش است Ú©Ù‡ زال ØŒ Ú¯Ø±ÙØªØ§Ø± عذابهائی ØŒ به مراتب دردناکتر از صلیب زده شدن عیسی میشود ØŒ ولی درمیان این سوختن ØŒ هیچگاه « پری را Ú©Ù‡ سیمرغ به او Ø¯Ø±ÙØ±ÙˆØ¯ آمدن به گیتی داده است » آتش نمیزند ! ما ÙØ±Ø§Ù…وش میکنیم Ú©Ù‡ زال ØŒ هیچگاه ØŒ پری را Ú©Ù‡ سیمرغ به او داده بود ØŒ در یاری خواستن از سیمرغ ØŒ برای « شخص خودش » ØŒ بکار نبرده است . او یکبار، این پر را برای یاری خواستن ازسیمرغ ØŒ در زاده شدن رستم از رودابه Ù…ÛŒØ§ÙØ±ÙˆØ²Ø¯ ØŒ Ùˆ بار دیگر برای یاری خواستن ازسیمرغ برای رسـتـم، درجنگ او با اسÙندیار، Ù…ÛŒØ§ÙØ±ÙˆØ²Ø¯ .
همانسان Ú©Ù‡ Ø±ÙˆØØ§Ù†ÛŒÙˆÙ† ومتÙکران ٠مسیØÛŒ ØŒ ازعهده ØªÙØ³ÛŒØ± قانع کننده ای از جمله « الهی الهی ØŒ مراچرا ترک کردی » عیسی Ø¨Ø±ÙØ±Ø§Ø² صلیب ØŒ برنیامده اند ØŒ ما ØŒ ازعهده درک این بخش از زندگی او، در پیوند با بخش نخستینش، برنیامده ایم . علت این ناتوانی ØŒ ازجمله ØŒ ÙØ±Ø§Ù…وش کردن « اندیشه بنیادی Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی » ØŒ دراثر ٠آمدن الهیات زرتشتی ØŒ Ùˆ سپس چیره شدن ØÚ©Ù…ت قرآنی براندیشه Ùˆ روان ما میباشد Ú©Ù‡ بررسی خواهد شد . آنچه از دید گاه ما Ùˆ ادیان نوری Ùˆ جهان بینی های متداول در ÙلسÙÙ‡ ØŒ « شـطـØÛŒparadox » Ùˆ نا سازگاربا هم است ØŒ درست ØŒ شیوه اندیشگی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اصیل ایران از زندگی انسان درگیتی ØŒ Ùˆ ازتصویر خدائیست Ú©Ù‡ درهرانسانی ØŒ گوشت Ùˆ پوست ومو واستخوان Ùˆ پیه میشود .
به همین علت نیز باید ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ ØŒ این بخش را به کنار نهاده باشد . ایرانشاه بن ابی الخیر، Ú©Ù‡ سپس این بخش از زندگی زال را در بهمن نامه ØŒ سروده است ØŒ هیچگاه آنرا با بخش نخست از زندگیش پیوند نمیدهد ØŒ Ùˆ درباره « پرسیمرغ نزد زال » خاموش میماند . ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ Ú©Ù‡ درست داستان پرسیمرغ را در نبرد رستم واسÙندیارآورده است ØŒ نمیتوانسته است ØŒ داستانی را بسراید ØŒ Ú©Ù‡ زال زر ØŒ دراوج عذاب ØŒ بی یاری سیمرغ بماند . همه دراین بخش دوم ØŒ ازخود میپرسند ØŒ چرا Ú©Ù‡ زال زر، در این ورطه های سهمگین Ùˆ دهشتناک زندگیش ØŒ پر سیمرغ را آتش نمیزند Ùˆ سیمرغ را به یاری نمیخواند ØŸ
زال زر ØŒ در ØØ±ÛŒÙ‚ جانسوز Ùˆ خانمان سوز Ùˆ عالم سوز وتاریخ سوز ٠تعصب Ùˆ کین توزی ٠بی ØØ¯ÙˆØØµØ±ÛŒ Ú©Ù‡ « اهورامزدا ÛŒ زرتشت » آورده ØŒ Ù…Ù€ÛŒÚ¯Ù€Ù€ÙØ¯Ø§Ø²Ø¯ ØŒ Ùˆ در قعر ØÙ‚ارت ØŒ پایمال میشود ØŒ ولی همه این دردها را ØŒ Ú©Ù‡ Ùوق توان تØÙ…Ù„ هر انسانیست ØŒ تاب میآورد .
Ø¯Ø±ØØ±ÛŒÙ‚ کین توزی Ø¨ÛŒØØ¯ « اهورامزدای زرتشت، خدای نور » ØŒ بیش از چهل سال میسوزد ØŒ ولی هرگز، سیمرغ را بیاری خود نمیخواند ØŸ چرا سیمرغی Ú©Ù‡ به او Ú¯ÙØªÙ‡ بود ØŒ مهربه تو، دلم را ازهم میگسلد ØŒ خودش ØŒ یادی از زال نمیکند، Ùˆ به غمزدائی زال نمیآید ØŒ Ùˆ مانند روزی Ú©Ù‡ پدرش اورا درکودکی ØŒ درسنگلاخ مطرودیت انداخته بود ØŒ برنمیگیرد ØŒ Ùˆ به آشیانه گزند ناپذیر خودش نمی برد ØŸ
ابا خویشتن بر، یکی پرّ ٠من همی باش در سایه ÙØ±Ù‘ من
گرت هیچ سختی بروی آورند
زنیک Ùˆ زبد ØŒ Ú¯ÙØª ÙˆÚ¯ÙˆÛŒ آورند
برآتش ÙÚ©Ù† یکی پرّ من ببینی هم اندر زمان ØŒ ÙØ±Ù‘ من
که در زیر پرّ ت ، بپرورده ام
ابا بچگانم بپرورده ام
همانگه بیایم ، چو ابر سیاه
بی آزارت آرم ، برین جایگاه
ÙØ±Ø§Ù…Ø´ Ù…Ú©Ù† ØŒ مهر دایه زدل
که دردل مرا ، مهر تو ، دلگسل
درست Ùهم « شخصیت زال » ØŒ یا Ùهم « تصویر انسان، بطورکلی Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران » ØŒ درپیوند دادن این دو بخش متضاد در زندگی زال باهم، ممکنست.
زال زر ØŒ مثل ÙØ§Ø¹Ù„ا ÛŒ ٠« انسان شدگی خدا» هست
هرانسانی، « آبستن به خدا» هست
« میان خدا وانسان، واسطه ای نیست »
« خـرد» درایران ØŒ جـÙÙØª وهمزاد ٠« Ù…Ùهـر»است
ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ استوار بر « بیواسطه بودن ØÙ‚یقت ØŒ بیواسطه بودن خدا » میباشد. ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ ØÙ‚یقت Ùˆ خدا را ØŒ « بÙÙ† ٠انسان = بÙÙ† ٠جان » میدانست . ØÙ‚یقت ویا خدا ØŒ « تخم» شمرده میشدند . ازاینرو انسان ØŒ Ú©Ù‡ « مردم= مر+ تخم » نامیده میشود « تخمی درون تخم » ØŒ « دانه ای درون دانه » ØŒ یا « جانی درون جان » ØŒ یا به Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø¢Ù† زمان ØŒ « مینوئی درون مینو» ØŒ دو جانه (= دو گیان ) ØŒ یا اصل آبستنی بود. این مینوی Ùمینو ØŒ این تخم ٠درون تخم ØŒ بهمن ØŒ یا هخامن، یا ارکمن ( ارکه ) ØŒ یا اندیمن ØŒ نامیده میشد .
بÙÙ† Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ ØŒ درخود ٠هستی انسان ØŒ یا در هرجانی بود . انسان به سخنی دیگر ØŒ به خدا ØŒ آبستن بود . این تصویراز خدا وانسان ØŒ یا از « بÙÙ† Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ هستی درهر Ú†Ù‡ هست » ØŒ Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… دیگری از « آغاز وپایان » درخود ØŒ پوشیده داشت . دراین اندیشه ØŒ هیچ چیزی ØŒ از جائی ØŒ آغاز نمیشود ØŒ Ú©Ù‡ آن آغاز را ØŒ Ø¨Ù„Ø§ÙØ§ØµÙ„Ù‡ پشت سر بگذارد . بلکه درهمه جا ØŒ آن آغاز، آن ØÙ‚یقت ØŒ آن خدا ØŒ آن اصل زاینده ØŒ « ØØ§Ø¶Ø±Â» است . این« ØØ¶ÙˆØ±Â» ØŒ ØØ¶ÙˆØ± ٠تشبیهی وکنایه ای Ùˆ استعاره ای Ùˆ تمثیلی نیست ØŒ بلکه این ØØ¶ÙˆØ±ØŒ ØØ¶ÙˆØ± ٠سرشتی وگوهری ØŒ یا زهشی Ùˆ انبثاقیست . ØØ¶ÙˆØ±Ø¢Ø¨ درژر٠چشمه یا کاریزی است Ú©Ù‡ از روزنه های سنگها وخاکها ØŒ میزهد Ùˆ میجهد . همیشه در هرنقطه ای ØŒ درهر « آنـی » ØŒ در هر « Ø¨Ù€ÙØ±Ù‡Ù‡ ای اززمان » ØŒ در هرنسلی ØŒ درهردوره ای ØŒ درهرانسانی ØŒ ... « آغاز Ùˆ انجام » ØŒ « خدا Ùˆ انسان » ØŒ « Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ Ùˆ Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡ » ØŒ « روشنی Ùˆ تاریکی » ØŒ با هـمند Ùˆ جـÙÙـت به هم چسبیده Ùˆ باهم آمیخته اند . این « Ø¬ÙØª بودن » ØŒ نامهای گوناگون داشت . ازجمله « جـم » ØŒ Ú©Ù‡ دراین ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ØŒ بÙÙ† انسانها شمرده میشده است، Ùˆ همان نقش آدم توراتی ØŒ Ùˆ کیومرث زرتشتی را بازی میکرده است ،« جـم یا یـیـمـا » خوانده میشد، Ú©Ù‡ امروزه به « هــمــزاد » ترجمه میگردد . ولی « همزاد» برای آنها ØŒ « دوقلوی به هم چسبیده ØŒ Ùˆ ازهم جداناپذیر، Ùˆ باهم آمیخته ØŒ وهمسرشت » بود ØŒ نه « دوقلوی ازهم جدا وبریده ØŒ ودرسرشت ØŒ متضاد باهم » .
« همزاد » دراین ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ØŒ معنای « عشق یا مهر » را داشت . « آبستن بودن انسان به خدا یا بـÙÙ† » هم ØŒ « ییما » ØŒ یا « Ø¬ÙØª ازهم نابریدنی » شمرده میشد . به عبارت دیگر ØŒ روند تبدیل تاریکی به روشنائی ØŒ Ùˆ روند روشنائی به تاریکی ØŒ به هم پیوسته اند . آغاز، روند خروج روشنی ازتاریکی است . این اندیشه ØŒ به Ú©Ù„ÛŒ درتضاد با آموزه زرتشت ØŒ ودرتضاد با سایر ادیان نوری Ùˆ اغلب ٠مکاتب ÙلسÙÛŒ است .
زرتـÙـشـت ØŒ درست Ù…ØØªÙˆØ§ÛŒ ٠این تصویر « همزاد، یا ییما » را ØŒ صدو هشتاد درجه واژگونه ساخت ØŒ وآن را ØŒ گـرانـیـگـاه آموزه Ùˆ دین خود ساخت . درگـاتـا ØŒ « همزاد » ØŒ دو نیرو ØŒ دو اندیشه ØŒ دو اصل جدا ازهم ØŒ ودرگوهر، متضاد با هم هستند ØŒ Ú©Ù‡ هرگز نمیتوان آنهارا به هم پیوست ØŒ وباید یکی ازآنها را برگزید .
1- Ù…Ùهوم « روشنی ٠زرتشت » Ùˆ
2- Ù…Ùهوم « آزادی دربرگزیدن زرتشت »
Ùˆ3- Ù…Ùهوم « دشـمـنـی ÙØ²Ø±ØªØ´Øª » ØŒ
ازاین تصویر « همزاد ٠آشتی ناپذیر وبÙـریده ازهم ØŒ Ú©Ù‡ درگوهروسرشت، بکلی باهم متناقضند » معـین میگردد . این اندیشه ØŒ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اصیل ایران را Ú©Ù‡ زال ØŒ پیکریابی آن ØŒ شمرده میشد ØŒ به Ú©Ù„ÛŒ متزلزل ساخت . این Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… بودند Ú©Ù‡ Ú©Ù„ Ø±ÙØªØ§Ø± واندیشه بهمن ØŒ پسراسÙندیار ØŒ مبلغ دین زرتشتی را دربرخورد، با خانواده سیمرغیان ( رستم Ùˆ زال ) مشخص میسازند ØŒ Ùˆ گسترش Ùˆ Ù†Ùوذ این Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… واندیشه ها Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ Ùˆ تاریخ ایران ØŒ بزرگترین ÙØ§Ø¬Ø¹Ù‡ هارا ببار آورد . تصویر« همزاد= جم » که« اصل مهر» نزد « زال زر وخانواده رستم بود ØŒ وبن جهان هستی شمرده میشد ØŒ تبدیل به تصویر ٠« همزاد = جنگ وکین ودشمنی ابدی ÙˆØ¨ÛŒØØ¯ » نزد گشتاسپ Ùˆ اسÙندیار Ùˆ بهمن ØŒ Ú©Ù‡ گسترنده دین زرتشت بودند ØŒ گردید . این Ù…Ùهوم روشنی Ùˆ این Ù…Ùهوم « آزادی دربرگزیدن » Ùˆ این Ù…Ùهوم « دشمنی » بود Ú©Ù‡ زندگی زال را در چهل سال پایان عمرش ØŒ تبدیل به مصلوب شدن روزانه کرد . زالی Ú©Ù‡ ÙØ±Ø²Ù†Ø¯ سیمرغ ØŒ Ùˆ Ø¬ÙØª خدای مهربود، Ø¯Ø±Ù‚ÙØ³ آهنی انداخته شد Ùˆ سیستان به آتش کشانده شد ØŒ تا ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیمرغی ØŒ ریشه Ú©Ù† ساخته شود . ØØ±ÛŒÙ‚ تعصب دینی ØŒ نخستین بار، ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران را سوخت وخاکسترساخت .
تضاد ٠« خـدای آذرÙـروز» ٠زال زر
که روشنی را از« هرانسانی » مـیـزایـانـد
با
خدای زرتشت، که « روشنی بیکران » است
و به موءمنانش ، روشنی مـیـتـابـد
روشنی و بینش نزد «زال زر» ، زاده ازتاریکی بود ، و با پیدایش ازتاریکی کار داشت . روشنی هرانسانی از هستی خودش میزائید.
Ùˆ خدا ØŒ Ùقط « Ø¢Ø°Ø±ÙØ±ÙˆØ²Â» بود . Ø¢Ø°Ø±ÙØ±ÙˆØ²ØŒ هم نام « بهمن » است Ú©Ù‡ درچهره هوشنگ درشاهنامه نمودارشده است وهم نام سیمرغ یا عنقا یا سمندریا هما است . سیمرغ یا هما ØŒ نخستین پیدایش یا روشنی بهمن است . « روشنی » از بهمن Ú©Ù‡ اصل آبستنی است ØŒ زاده میشود . « آذر ÙØ±ÙˆØ²Â» ØŒ هم به معنای « ماما Ùˆ دایه » است Ùˆ هم به معنای « انگیزنده به آبستنی » است . « آذر» ØŒ همان « آگر= آور» است Ú©Ù‡ دراصل معنای زهدان Ùˆ رØÙ… Ùˆ زن را داشته است . « Ø§ÙØ±ÙˆØ®ØªÙ† » Ú©Ù‡ « روشن کردن » باشد ØŒ یکی از نامهای سیمرغ یا ارتا ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ بوده است . چنانچه سغدیها ØŒ بنا بر Ø§Ø¨ÙˆØ±ÛŒØØ§Ù† ØŒ روز نوزدهم را Ú©Ù‡ روز ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ÛŒÙ† یا ارتا ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ ( سیمرغ ) است ØŒ Ùـروز میخوانند . ما ما یا دایه ØŒ با زایانیدن کودک ØŒ با بیرون کشیدن بچه با دستهایش ازصنوق زهدان ØŒ Ú©Ù‡ پیدایش کودک باشد ØŒ کودک را ازتاریکی به روشنی میآورد . پیدایش یا Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ ØŒ گذراز تاریکی به روشنائیست . پیدایش برق از ابر سیاه ØŒ پیدایش روشنی ازسنگ شمرده میشد . نام ابر دربندهش بخش نهم ØŒ سنگ است . چون ابر ( آب + ور= زهدان آب ) ØŒ زهدان آب وبرق شمرده میشد . هنوز در سجستان به زهدان یا رØÙ… مادر ØŒ « سنگـک= سنگ + اک » ØŒ Ú¯ÙØªÙ‡ میشود . کردها با سینه ØŒ سنگ میگویند . ازسوی دیگر، « سنگ » ØŒ معنای امتزاج Ùˆ اتصال دوکس یا دوچیز باهم را داشته است . درهندوستان به اتصال رودها به همدیگر، سنگام Ú¯ÙØªÙ‡ میشود . سنگم Ùˆ سنگار دربرهان قاطع ØŒ همین معنای اتصال وامتزاج دوکس یا دو چیز را دارد . « سنگ » ØŒ معنای پیکریابی عشق را داشته است . ازاینرو درشاهنامه سام ØŒ « سام سنگی » خوانده میشود . به همین علت ØŒ « سـنجـر» ØŒ معنای Ø¢Ø°Ø±ÙØ±ÙˆØ²ÛŒ Ùˆ جشن داشته است . پیدایش روشنی از سنگ ØŒ زایش کودک از زهدان بود . « دستان زند » هم ØŒ دستهائی هستند Ú©Ù‡ آتش را Ù…ÛŒØ§ÙØ±ÙˆØ²Ù†Ø¯ . آتش Ú©Ù‡ همان « تش وتشه » باشد ØŒ هنوز درکردی به معنای « دوک » است ØŒ Ùˆ دوخ همان Ù†ÛŒ است Ú©Ù‡ اینهمانی با زهدان دارد . دستان زند ØŒ معنای « به وجود آورنده = Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ » داشت Ùˆ درواقع نام خود سیمرغ بود . واین سمرغست Ú©Ù‡ به زال میگوید Ú©Ù‡ به پدرت بگو ØŒ ازاین پس Ú©Ù‡ تو به گیتی ÙØ±ÙˆØ¯ میآئی ترا ØŒ بدین نام بخواند . سیمرغ ØŒ نام Ùˆ خویشکاری خود را به زال میدهد . به عبارت دیگر، زال زر یا دستان زند ØŒ دراجتماع ØŒ نقش « دایه » را دارد . او « دایه انسانها » میشود . او کودک بینش Ùˆ روشنی را ØŒ از زهدان وجود هرانسانی ØŒ بیرون میکشد . کودک ØŒ ازخودش ØŒ روشن میشود، به وجود میآید . او ØŒ همال سیمرغ است . Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ Ù…Ùهوم « پیامبر» ØŒ یا « ÙØ±Ø³ØªØ§Ø¯Ù‡ خدا = رسول » ØŒ یا « مظهر» ØŒ تـهـی ازهر معنائی بود . پیامبر ØŒ روشنی را ازÙوق ØŒ ازآسمان ØŒ ازاصل Ù…Ù†ØØµØ± به ÙØ±Ø¯ روشنی ØŒ از « روشنی بیکران » ØŒ به زمینیان ØŒ انتقال میدهد Ùˆ آنها را با روشنائی Ø§Ø²ÙØ±Ø§Ø²ØŒ روشن میکند . روشنی بدانها تابیده میشود . ولی Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران، روشنی Ùˆ بینش Ùˆ « به وجود آمدن » ØŒ زایشی ازخود انسانست . انسانها ØŒ دراجتماع ØŒ نیاز به « دایه » دارند ØŒ نه پیامبر . وزال زر، نخستین دایه در ایران میباشد . او روشنی Ùˆ بینش را ØŒ از هرانسانی میزایانید . آنچه را سده ها بعد ØŒ سقراط دریونان کرد ØŒ زال ØŒ زمانها پیشتر، درایران میکرد . ازاین رو نیز ØŒ Ø¹Ø±ÙØ§ÛŒ ایران ØŒ میکوشیدند ØŒ نقش « دایه » را دراجتماع داشته باشند. Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§Øª « دی » ØŒ « دای = تای = تی = تائو » ØŒ « دایتی » Ùˆ « دیوdva = تئو theo= dieu» بیان سه نقش 1- مادری 2- مامائی یا قابلگی 3- شیردهندگی ( پروردگار) بود . خدا ØŒ « هو+ دای » ØŒ « دایه٠بـÙـه » بود . مردمان با چنین ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ ØŒ دنبال پیامبر Ù†Ù…ÛŒØ±ÙØªÙ†Ø¯ Ùˆ ادعای پیامبری Ùˆ رسالت Ùˆ مظهریت ØŒ Ù†ÙÛŒ اصالت هرانسانی شمرده میشد . مردمان ØŒ خواستار ٠« دایه » بودند ØŒ تا روشنائی را ازخود آنها بزایاند . تÙکر ÙلسÙÛŒ درست با همین « دایه بودن » آغازشد . اغلب مکاتب ÙلسÙÛŒ ØŒ پشت به خویشکاری اصلی ÙلسÙÙ‡ ØŒ Ú©Ù‡ دایگی است ØŒ کردند . آنها با ساختن Ùˆ پرداختن دستگاههای ÙلسÙÛŒ ØŒ نقشهای آموزنده Ùˆ آموزگار ØŒ همانند پیامبران را بازی میکنند ØŒ Ùˆ « عـقـل » را بجای « خـدا » ØŒ سرچشمه روشنی میسازند . آنها نه پیامبرهستند ونه Ùیلسو٠. این ÙØ³Ø§Ø¯ Ùˆ Ø§Ù†ØØ·Ø§ Ø· بنیادی ٠تÙکرÙلسÙیست ØŒ Ú©Ù‡ دست از زایاندن روشنی ازخود انسانها میکشد ØŒ Ùˆ مشغول ساختن « روشنیهای بیکران » در دستگاه Ùکری خود میگردد . شناخت زرتشت ØŒ به کردار پیامبر اهورامزدا ØŒ به معنای « نابود ساختن بهمن Ùˆ سیمرغ دربÙÙ† هرانسانی » بود Ùˆ هست . به صلیب کشیدن سیمرغ درهرانسانی ØŒ باهمین کار، آغاز میشود .
Ú†Ù†Ú¯ واژگونه زدن ØŒ یا « ضد ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ را ØŒ درپوشه Ù ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ نمودن » ØŒ با « میترا گرائی » در ایران پدیدارشد .
میترا گرائی ØŒ روند پیدایش ٠بینش Ùˆ روشنی را ØŒ با تصویری Ú©Ù‡ امکانش درمیان مردم ،شناخته شده بود ØŒ مسخ Ùˆ ØªØØ±ÛŒÙ کرد . میترا گرائی ØŒ همان تصویر زایش روشنی را Ú¯Ø±ÙØª وبا یک ضربه تردستانه ØŒ مسخ کرد. این کار، درمیان همه ادیان ومکاتب ÙلسÙÛŒ Ùˆ ایدئولوژکی ØŒ کاری متداول است . همه « جنبش های راستین » ØŒ این Ú†Ù†Ú¯ واژگونه را میزنند ØŒ Ùˆ آنرا کاری مقدس میشمارند . میتراگرائی ØŒ از تصویر زایش رستم ØŒ Ø¯Ø±Ø´Ú©Ø§ÙØªÙ† پهلوی رودابه با تیغ ØŒ بهره برد ØŒ Ùˆ پدیده روشنی را با تیغ ( خنجرو شمشیرو دندان درنده ) Ùˆ Ú¯Ø§ÙØªÙ† زهدان ( = سنگ ) پیوند داد .
بیاور یکی خنجر آبگون یکی مرد بینا دل ÙˆÙ¾Ø±ÙØ³ÙˆÙ†
نخستین به می، ماه را مست کن زدل، بیم واندیشه راپست کن
تو بنگرکه بینا دل Ø§ÙØ³ÙˆÙ† کند زصندوق تا شیر بیرون کند
Ø¨Ú¯Ø§ÙØ¯ تهیگاه سروسهی نباشد مرو را زدرد Ø¢Ú¯Ù‡ÛŒ
وزو بچه شیر بیرون کشد همه پهلوی ماه، درخون کشد
وزآن پس بدوز آنکجا کردچاک زدل دورکن ترس واندوه وباک
خود میتراس ØŒ با Ø´Ú©Ø§ÙØªÙ† Ùˆ ترکانیدن Ùˆ شکستن Ùˆ چاک دادن ( چاک = Ú†Ú© = شق ØŒ انشقاق ) سنگ ØŒ با آتش ÙØ±ÙˆØ² ( مشعله ) دریکدست ØŒ Ùˆ با تیغ Ùلزی برّنده دردست دیگر، زاده میشود . Ù…Ùهوم « روشنی » ØŒ با ویژگیهای 1- تیغ برنده ØŒ 2- آتش سوزنده ØŒ Ùˆ 3- شکستن Ùˆ انشقاق Ùˆ پاره کردن ØŒ اینهمانی ÛŒØ§ÙØª . با یک ضربه ØŒ Ø´Ú©Ø§ÙØªÙ† یک چیزی ØŒ روشن کردن آن شد . ما با عقل خود ØŒ پدیده ها Ùˆ تجربه های انسانی ØŒ ÙˆØØªØ§ درپایان ØŒ خود انسان را ØŒ ازهم میشکاÙیم Ùˆ چاک میزنیم ( چاک = چاقو= شق وانشقاق ) ØŒ Ùˆ ازهم ØŒ پاره پاره ( تجزیه ) میکنیم ØŒ تا بدینسان آنهارا روشن کنیم. ازهم پاره کردن ØŒ بریدن ØŒ Ú©ÙŽÙØ´ØªÙ† ØŒ هم لطی٠و هم مقدس ساخته میشود . برای روشن شدن Ùˆ روشن ساختن ØŒ ما ØÙ‚ به بریدن وپاره کردن Ùˆ کشتن Ùˆ سختدلی داریم. هنگامی خدا Ú©Ù‡ میترا باشد ØŒ با ازهم گسستن ÙˆØ´Ú©Ø§ÙØªÙ† Ùˆ شکستن Ùˆ پاره کردن ØŒ با تیغ نور Ùˆ آتش گدارنده زائیده میشود ØŒ چنین « روشنائی » ØŒ مقدس Ùˆ متعالی Ùˆ الهی ساخته میشود . امروزه با چنین پدیده « روشنائی برنده Ùˆ ازهم شکاÙنده » درهمه گستره ها کار داریم . عقل ØŒ این تقدس را از ادیان نوری ØŒ به خود انتقال داده است.
ودرست این Ù…Ùهوم « روشنائی میترائی » ØŒ در پدیده « همزاد٠زرتشت » Ú©Ù‡ گرانیگاه آموزه دینی اوست ØŒ ریشه کرده ØŒ گستره معانی آن را معین ساخته است .
با آنکه زرتشت ØŒ برضد قربانی خونی میترائیان بود ØŒ ولی اندیشه « بریدگی پیوند ناپذیر همزاد ØŒ Ùˆ تضاد مطلق آندو باهم »، پیآیند مستقیم Ù…Ùهوم میترائیان از« پیدایش روشنی » هست . مقدس کردن قربانی خونی ( وبالاخره کشتارو جهاد Ùˆ شکنجه گری ) ØŒ درهمه ادیان نوری ØŒ با اندیشه « ÙØ±Ù‚ان ØÙ‚ ازباطل » ØŒ و« خوبی از بدی » ØŒ Ú©Ù‡ Ø¨Ù„Ø§ÙØ§ØµÙ„Ù‡ به بریدن « خوبان از بد ان » ØŒ یا « انشقاق موءمنان ازبی ایمانان » میکشد ØŒ به هم پیوسته اند . قربانی خونی میترائیان ØŒ پیوند تنگاتنگ با « تیغ روشنائی » داشت ØŒ Ú©Ù‡ از « خورشید » به او داده میشد ØŒ واین دو پدیده ازهم جدا ناپذیرند . تیغ روشنی ØŒ Ø§ØØ³Ø§Ø³ قساوت در بریدن Ùˆ کشتن را ØŒ هم متعالی وهم لطی٠میسازد . « خورشید» ازاین پس ØŒ زاده شده از ماه نیست ØŒ بلکه ØŒ روشنائیست Ú©Ù‡ ازتاریکی زاده نمیشود . خورشید ØŒ دیگر خورشید خانم نیست ØŒ بلکه « نر» ØŒ ساخته شده ØŒ Ùˆ همگوهر شمشیر( خنجر) Ø¨Ù€ÙØ±Ù‘نده، و« شیر درنده» شده است.
آنکه خوب را ازبد، با « تیغ روشنش » ØŒ Ú©Ù‡ « معیارخوب وبدش» باشد ØŒ Ùˆ همان آموزه پیامبرش هست ØŒ ازهم جدا میکند ØŒ « قساوت Ùˆ کین ورزی وپرخاشگری وخونخواری وپشت پا زدن به همه آداب مردمی » را به Ø´Ú©Ù„ « جـشـن ØŒ Ùˆ اوج تـعـالی اخلاقـی » ØŒ به کار Ù…ÛŒ بند د . این Ù…Ùهوم Ú©Ù‡ بنام « آزادی انسان درگزینش » ستوده میشود ØŒ درست ØŒ پدیده « کـیـن ورزی Ùˆ دشمنی » را در گستره سیاست Ùˆ زندگانی اجتماعی ØŒ Ø¨ÛŒØØ¯ ÙˆØØµØ±ØŒ ومطلق میسازد . این Ù…Ùهوم زرتـشـت ØŒ « دشـمـن » را ØŒ تبدیل به « اهـریـمـن » میکند، Ùˆ این جنبشی کاملا برضد ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اصیل ایران بود ØŒ Ú©Ù‡ درچهره « دستان زند » برترین درخشش خودرا Ù…ÛŒ ÛŒØ§ÙØª . سیمرغ در زال ØŒ بنام اهریمن ØŒ به صلیب کشیده میشود ØŒ ولی ØŒ زال دربرترین دشمن سیمرغ Ú©Ù‡ بهمن است ØŒ انسانی Ù…ÛŒ بیند Ú©Ù‡ میتوان « سیمرغ Ù†Ù‡ÙØªÙ‡ در درونش را ØŒ به رغم کین توزی بی ØØ¯ Ùˆ اندازه اش » Ø¨Ø±Ø§ÙØ±ÙˆØ®Øª .
زال زر ، مثال اعلی
« نـمـونه ٠خـدائـی که انسان میشـود »
رویاروی ٠« زرتشت ٠پیامبر »
زرتشت ، آورنده٠روشنائی ازاهورامزدا
زال زر، زایاننده روشنائی ازهرانسانی
در شخصیت ٠بهمن ØŒ پسر اسÙندیار، اندیشه های زرتشت ØŒ Ø´ÙØ§Ù ترین Ø´Ú©Ù„ برجسته خود را Ù…ÛŒ یابد . هر اندیشه انتزاعی ÙˆÚ©Ù„ÛŒ درباره « ارزش » ØŒ هنگامی Ú©Ù‡ « دربستر ٠زمان ØŒ Ùˆ Ø¯Ø±Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ ØŒ چهره خود را ÛŒØ§ÙØª » ØŒ آنگاهست Ú©Ù‡ معنای ØÙ‚یقی Ù†Ù‡ÙØªÙ‡ در خود را میدهد . بهمن ØŒ در صلیب کشیدن ÙØ±Ø§Ù…رز، پسر رستم ØŒ Ùˆ در« به Ù‚ÙØ³ آهنین انداختن زال ØŒ Ú©Ù‡ پیکریابی ارزشهای مردمی ٠بنیادین ØÚ©ÙˆÙ…ت واجتماع Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانست » ØŒ آموزه زرتشت Ùˆ اهورا مزدا را ØŒ با کین ورزی Ø¨ÛŒØØ¯ ÙˆØØµØ±ØŒ میگسترد ØŒ Ùˆ بدینسان ØŒ آنچه را در آموزه زرتشت ØŒ در کلیات انتزاعی وزیبا ØŒ پوشیده بود ØŒ Ù†Ù…ÙˆØ¯Ø§Ø±ÙˆÙØ§Ø´ میسازد .
دربهمن پسر اسÙندیار، Ú©Ù‡ الهیات زرتشتی اورا ØŒ اینهمانی با « بهمن = خرد Ùˆ مهر ٠بنیادی کیهانی » میدهد ØŒ ناگهان ØŒ آموزه زرتشت ØŒ Ù…ØØªÙˆÛŒØ§Øª Ù†Ù‡ÙØªÙ‡ اش را ÙØ§Ø´ Ùˆ آشکارمیسازد .
شناخت ژر٠شاهنامه Ùˆ بهمن نامه Ùˆ گرشاسپ نامه Ùˆ ویس Ùˆ رامین ØŒ Ùˆ بالاخره ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اصیل ایران بطورکلی ØŒ در درک شیوه رویاروئی « اهورامزدا » با « سیمرغ »، یا در شیوه برخورد « اسÙندیارو گشتاسپ ØŒ با رستم » ØŒ ممکن میشود ØŒ Ùˆ این رویاروئی اهوره مزدا با سیمرغ ØŒ در برخورد « بهمن ØŒ با زال Ùˆ تباررستم » ØŒ برجسته ترین Ùˆ چشمگیرترین چهره خود را Ù…ÛŒ یابد . واین رویاروئیهاست Ú©Ù‡ گزینش میان « زال زر » یا « زرتشت» ØŒ گزینش سیمرغ Ùˆ یا اهورامزدا را مسئله بنیادین ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران میسازد . درهمین رویاروئی ØŒ سنجه بنیادین، برای گزینش ارزشها Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ برای همیشه ØŒ معین میگردد . این رویاروئی ØŒ بررسی « یک رویداد گذشته ÙˆÙØ±Ø§Ù…وش شدنی » نیست ØŒ بلکه بÙÙ† مایه شیوه گزینش در ارزشها ØŒ در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران در اÙÙ‚ آینده است .
این گزینش ØŒ تنها گزینش میان دو تصویر گوناگون ØŒ ازدو خدا نیست ØŒ بلکه مسئله گزینش میان دو تصویر ازانسان ØŒ Ùˆ دو تصویر از ساختاراجتماع Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت است ØŒ Ú©Ù‡ در ØªÙØ§ÙˆØª شخصیت زال، از« شخصیت های زرتشت وگشتاسپ Ùˆ اسÙندیارو بهمن » ØŒ برجسته Ùˆ چشمگیر میگردد .
زال زر ØŒ مثل اعلا ÛŒ ٠« انسان شدگی خدا» هست . خدای او Ú©Ù‡ بنامهای گوناگون نامیده میشود ( ارتا ØŒ یا سیمرغ ØŒ یا گلچهره، یا صنم ØŒ یا Ø¨ÙØª ... ) انسان میشود ØŒ گیتی میشود ØŒ Ùˆ گنج Ù†Ù‡ÙØªÙ‡ ØŒ ویا بÙÙ† هستی هرانسانی ØŒ و« جان ٠هر جانی » میگردد . خدای او خدای آمیزشی است . خدائیست Ú©Ù‡ درگوهرش « گشتن = وشتن = تØÙˆÙ„ یابی ورقص » است . Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù† برای او ØŒ تØÙˆÙ„ ÛŒØ§ÙØªÙ† ٠خودش ØŒ مستقیما به Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡ اش هست . این خدا :
هم 1- دایه ، به معنای زایاننده و مامای هرکودکیست
هم 2- شیردهنده و پرورنده هرانسانیست .ازشیری که خون دل وجانش هست ، همه را پرورش میدهد، و همسرشت خود میسازد
هم 3- Ø¬ÙØª Ùˆ انباز ٠هرانسانی همیشه میماند .
داستان زال Ùˆ Ø¨Ù€ÙØ±Ø¯Ù†Ø´ به آشیانه سیمرغ ØŒ Ùقط بیان یک ØÙ‚یقت Ú©Ù„ÛŒ ØŒ دریک مثال اعلی ( دریک پارادیگم ØŒ نمونه Ø¨Ø³ÛŒØ§Ø±Ø´ÙØ§Ù ) است.
Ø¯Ø±ØØ§Ù„یکه زرتشت ØŒ نقش پیامبری ازاهورامزدا یا ازخدایش را بازی میکند ØŒ Ùˆ هیچیک ازاین پیوندهای زال زر را ØŒ با خدایش اهورامزدا ندارد . ØØªØ§ رابطه « همپرسی زرتشت با اهورامزدا » ØŒ به معنای « یک دیدار » کاسته میگردد . اوÙقط به لقاء اهورامزدا میرسد ØŒ ولی هیچگاه پیوند گوهری Ùˆ سرشتی با اهورامزدا پیدا نمیکند ودرهمخانه اهورامزدا نمیگردد .
وارونه رابطه زرتشت با اهورامزدا ØŒ زال زر ØŒ مثل ÙØ§Ø¹Ù„ای انسان شدگی ارتا ( = سیمرغ ) هست . به عبارت دیگر، خدای او درهمه انسانها ØŒ تن Ùˆ پیکر به خود میگیرد . پدیده « مثل اعلا»، بکلی با پدیده « برگزیدگی پیامبران » ØªÙØ§ÙˆØª دارد . درمثل اعلی بودن این اندیشه عبارت بندی میگردد ØŒ Ú©Ù‡ دریک انسانست Ú©Ù‡ ÙØ±ÙˆØ²Ù‡ های خدا درانسان ØŒ بطور آشکار، برجسته ترو نمایانتر Ùˆ چشمگیرتراست ØŒ ولی این خدا ( ارتا ) درهرانسانی هست . خدا یا سیمرغ ØŒ Ú©Ù‡ اصل روشنی Ùˆ بینش درهرانسانی هست ØŒ روشنائی وبینشی است Ú©Ù‡ میتواند ازهرانسانی ØŒ زاده شود . پهلوان هم درایران ØŒ چنین پدیده ای بود . Ø¯Ø±ØØ§Ù„یکه زرتشت ØŒ تنها برگزیده ایست ØŒ Ú©Ù‡ بینش Ùˆ روشنائی اهورا مزدا را ØŒ برای سایر انسانها، Ú©Ù‡ ازاین برگزیدگی، Ù…ØØ±ÙˆÙ…ند ØŒ آورده است .
داستانهائی که از زندگی زرتشت درشکل اسطوره ها مانده اند ، دربرابر داستانهائی که درشاهنامه و بهمن نامه از زال مانده اند ، بسیار ناچیزند . زرتشت در داستانهائی که با پیچیدگیهای زندگی انسان و اجتماع سروکار داشته باشند ، پیش نمیآید .
داستانهای زندگی زال ، دربخش یکم ، پیکریابی « پیوند مستقیم انسان با خدا » است .
خدا ، مامای اوست ( دایه ای که در داستان سام پیش میآید ، همانند هدهد در داستان عطاراست که درواقع نماد سیمرغ درشکل تخم و دانه هست )
سیمرغ یا خدا ØŒ کودک خرد را Ú©Ù‡ ناتوان Ùˆ ضعی٠و بیچاره است ØŒ Ùˆ جامعه Ùˆ پدرومادر، به خود، ØÙ‚ مالکیت Ùˆ تعیین سرنوشت اورا میدهند ØŒ Ø§Ø²ÙØ±Ø§Ø² سنگ، برمیگیرد ØŒ Ùˆ به آشیانه اس میبرد ØŒ Ú©Ù‡ « ÙØ±Ø§Ø²Ú©ÙˆÙ‡ البرزاست ØŒ آنجا Ú©Ù‡ با خوشه پروین ØŒ اقتران دارد( زهدان Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ú¯ÛŒ Ú©Ù„ جهان هستی ) . واورا با شیری Ú©Ù‡ Ø§ÙØ´Ø±Ù‡ جان خودش هست، Ù…ÛŒ پروراند . این سرنوشت هرانسانی در زاده شدن هست .
درپایان ØŒ انسان ØŒ Ø¬ÙØª Ùˆ یار Ùˆ انبازوهمال ٠سیمرغ میشود .
Ùˆ به کردار « انبازو همال ویار ÙˆØ¬ÙØª سیمرغ » ØŒ به زمین باز میگردد . با انسان ØŒ ازاین پس ØŒ باید به کردار ÙØ±Ø²Ù†Ø¯ Ùˆ Ø¬ÙØª Ø³ÛŒÙ…Ø±ØºØŒØ±ÙØªØ§Ø± کرد.انسان ØŒ ارجمند ( dignity)است . ارج ØŒ نام سیمرغست. درهرانسانی ØŒ خود ٠سیمرغ ( = ارج ) هست . انبازو یار بودن سیمرغ ØŒ درداستان ØŒ بدین Ø´Ú©Ù„ عبارت بندی میشود Ú©Ù‡ سیمرغ ØŒ پـرخودرا به او میدهد . هرانسانی ØŒ چهارپر سیمرغ را درضمیرش دارد . این ضمیر چهارپر، « ÙØ±ÙˆÙ‡Ø± هرانسانی » خوانده میشود . ضمیر چهارپر( چهارنیروی درونی ) ØŒ Ø´Ú©Ù„ گیری Ø¬ÙØª بودن Ùˆ انباز بودن Ùˆ یاربودن انسان با خدا= با سیمرغ ست .
انسان با چهارپرضمیرش ØŒ Ú©Ù‡ همان چهارپرسیمرغست ØŒ همیشه انباز (= همآغوش ) Ùˆ Ø¬ÙØªØŒ یا یار، یا « مار= مر Ù» خداست . ازاین رو نیز هست Ú©Ù‡ انسان ØŒ « مردم = مر+ تخم » نامیده میشود . انسان ØŒ دراین جهان بینی « مر+ تخم= بÙÙ† وصال با خدا » است ØŒ Ùˆ در جهان بینی زرتشت ØŒ انسان ،« مرت + تخم = تخم ٠میرنده= اصل گذروÙنا » میباشد.
زال ØŒ مثل اعلای « انباز خدابودن » ØŒ یا « آبستن بودن به خدا یا ارتا » هست . به سخنی دیگر، روند زندگی درهرانسانی ØŒ به غایت آنست Ú©Ù‡ خدا را، در Ú¯ÙØªØ§Ø± Ùˆ کردار Ùˆ اندیشه خود ØŒ با بردن ٠درد زه ØŒ بزایاند . رسالت هرانسانی ØŒ زایانیدن روشنی Ùˆ بینش، زایانیدن سیمرغ ØŒ ازخودش هست . هرانسانی باید ازخودش روشن شود . هرانسانی ØŒ ماهیست زیر ابر ( میغ = مغ = مگا= اهوره = آوره ) . سیمرغ ØŒ درهرانسانی ØŒ درست همان ماه روشن(= مزدا ) زیر ٠ابرسیاه است .
ولی با زرتشت ØŒ Ù…Ùهوم « روشنی Ùˆ بینش » ØŒ به Ú©Ù„ÛŒ دگرگون ساخته میشود .اهورامزدا ØŒ اصل ÙÙ…Ù†ØØµØ± به ÙØ±Ø¯ Ù Ú©Ù„ ٠روشنی ( روشنی بیکران ) میگردد . بینش Ùˆ روشنی ØŒ دیگر ازهرانسانی ØŒ زاده نمیشود . ازاین پس ØŒ هیچ انسانی ØŒ ازخودش ØŒ روشن نمیشود ØŒ Ùˆ دیگر، نیاز به « دایه = یا آتش ÙØ±ÙˆØ²= یا زننده تلنگر» ØŒ یا « زال زر» نیست .
انسان ØŒ Ùقط میان روشنی یا تاریکی Ú©Ù‡ مشخص Ùˆ معین Ùˆ بطورچشمگیر بریده ازهمست ØŒ یکی را برمیگزیند. آبستن به بینش Ùˆ روشنی درخود بودن ØŒ پذیرش تاریکی است . زرتشت ØŒ انتقال دهنده این روشنائی اهورامزدا به انسانهاست ØŒ تا با داشتن Ùˆ آموختن این روشنی ØŒ با تاریکی Ùˆ تاریکان بجنگند . انسان زرتشت ØŒ به کردار « همرزم او، درجنگ با اهریمن » Ùˆ برای « نابود ساختن اهریمن » Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡ میشود . زندگی ØŒ روند جنگ با اهریمن است . هر « دشمنی » ØŒ گوهر اهریمنی پیدا میکند . اینهمانی دادن « دشمن با اهریمن » ØŒ Ú©Ù‡ ازاین پس متداول میشود ØŒ ÙØ§Ø¬Ø¹Ù‡ بزرگ، برضد ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران میشود . موءمنان به زرتشت ØŒ باید روشنائی اهورامزدا را درهمه جا ØŒ با « آنچه تاریکی است » چیره سازند . ولی درست این پیکار، با همان وجود ÙØ®ÙˆØ¯Ø´Ø§Ù† آغازمیشود . انسان آبستن به خدا ØŒ انسانی Ú©Ù‡ « روشنی Ùˆ بینش را درخود دارد Ùˆ باید آنرا ازخود بزایاند » باید به صلیب زده شود، چون این، بیان « پیدایش روشنی ازتاریکی » است . ودرست چنین تصویری ازانسان ØŒ برضد تصویر زرتشت از اهورامزدا ست ØŒ Ú©Ù‡ هیچکس بدو، آبستن نیست