ØØ§Ùظ خوانی در زبان ÙØ±Ø§Ù†Ø³Ù‡ -یدالله رویایی
ØØ§Ùظ خوانی در زبان ÙØ±Ø§Ù†Ø³Ù‡
یدالله رویایی

گوهری دارم Ùˆ ØµØ§ØØ¨ نظری Ù…ÛŒ جویم
ØØ§Ùظ
با خواندن ØØ§Ùظ Ù Ùوشه کور در زبان ÙØ±Ø§Ù†Ø³Ù‡ØŒ یک بار دیگر به ترجمه نا پذیری ÙØ´Ø¹Ø± ایمان Ù…ÛŒ آوریم.
معذالک ترجمه ای Ú©Ù‡ شارل هانری دو Ùوشه کور( 1) از دیوان ØØ§Ùظ، این روزها Ø¯Ø±ÙØ±Ø§Ù†Ø³Ù‡ در 1280 ØµÙØÙ‡ ارائه داده است ØŒ تنها یک ترجمه نیست. Ú©Ù‡ اگر چنین بود، برای تمام این 486 غزلی Ú©Ù‡ تمام دیوان ØØ§Ùظ را Ù…ÛŒ سازد 200 ØµÙØÙ‡ در همین قطع Ùˆ ÙØ±Ù… کاÙÛŒ بود(انتشارات وردیه ØŒ آوریل 2006) (2). ولی Ùوشه کور به دنبال ترجمه ÛŒ هرغزل توجیهی ÙÙ†ÛŒ Ùˆ متدیک در باره ÛŒ خوانش خود از آن غزل ارائه کرده است. Ùˆ برای به کرسی نشاندن این توجیه ها به نمام ØØ§Ùظ های تمام ØØ§Ùظ شناسان دیگر سرکشیده است Ùˆ به موارد تطبیقی بسیاری اشاره داده است. Ùˆ این یعنی Ù…ØØµÙˆÙ„ شانزده سال کار، شانزده سال ØÙˆØµÙ„Ù‡ Ùˆ وسواس، ÙØ¶Ù„ØŒ وسخاوت ÙÙØ¶Ù„ØŒ نه ÙØ±ÙˆØ´ ÙØ¢Ù† ( آنچنانکه پیش بعضی از اساتید "ممتاز" ٠ادبیات دانشگاهی ما رایج است) .
ده سال پیش، در یک Ú©Ù†ÙØ±Ø§Ù†Ø³ مشترکی Ú©Ù‡ باهم داشتیم، وقتی از این اقدام دلیرانه اش با من چیزی Ú¯ÙØª به خود Ù…ÛŒ Ú¯ÙØªÙ…: یک هوس ایرانشناسانه ! ولی ØØ§Ù„ا با این کتابی Ú©Ù‡ در دست دارم، وتا چندی در دست های من خواهد ماند، به خود Ù…ÛŒ گویم : یک کار عظیم !
همیشه سهم بزرگی از اثر را خواننده ÛŒ اثر Ù…ÛŒ سازد. Ùˆ این یعنی ØØ¶ÙˆØ± خواننده در اثر. چنین ØØ¶ÙˆØ±ÛŒ را هرخواننده ای ندارد. به عبارت دیگر چنین موهبتی را هر اثری با هر خواننده ای مبادله
نمی کند. در این معنی مترجم ها بهترین خواننده های ما یند. واثررا، گاه، بهتر از Ù…ÙˆÙ„Ù ÙØ§Ø«Ø± Ù…ÛŒ خوانند. اگر ØØ§Ùظ خوانشی از کار خود ارائه Ù…ÛŒ داد، به جرئت Ù…ÛŒ توانستیم امروز بگوئیم Ú©Ù‡ Ùوشه کور" دیوان ØØ§Ùظ " را دقیق تر از ØØ§Ùظ خوانده است .
در این کتاب ترجمه ÛŒ هرغزل را باید با ØªØØ´ÛŒÙ‡ های تو جیهی اش خواند تا بتوانیم از خوانش ÙÙوشه کور سر دربیاوریم، وگرنه شاخ از سر در Ù…ÛŒ آوریم ! با اینکه من شخصا بسیاری Ø§Ø²ÙˆÙØ§ داریهای های اورابه متن ØØ§Ùظ، عین بی ÙˆÙØ§Ø¦ÛŒ Ù…ÛŒ دانم Ùˆ بسیاری از Ø¨ÛŒÙˆÙØ§Ø¦ÛŒ های او را عین ÙˆÙØ§Ø¯Ø§Ø±ÛŒ.
گوهری دارم Ùˆ ØµØ§ØØ¨ نظری Ù…ÛŒ جویم. Ùˆ من Ùکر Ù…ÛŒ کنم Ú©Ù‡ ØØ§Ùظ "ØµØ§ØØ¨ نظر" Ø´ را، Ùˆ یا "ØµØ§ØØ¨ نظر" ÛŒ را، سر انجام در" Ùوشه کور" پیدا کرده است . Ú©Ù‡ اگر بخواهیم در ترجمه ÛŒ شعر ØØ§Ùظ به آن گوهری Ú©Ù‡ Ùوشه کور از آن ØØ±Ù Ù…ÛŒ زند صادق Ùˆ ÙˆÙØ§ دار باشیم، باید از خیانت به آن نترسیم. با اینهمه بسیار Ø§ØªÙØ§Ù‚ Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù‡ است Ú©Ù‡ Ùوشه کور از خیانت ترسیده است ولی معذالک به آن " گوهر" هم، چندان ÙˆÙØ§Ø¯Ø§Ø± نمانده است. او خواسته است معاشر همه ÛŒ ØØ§Ùظ شناس ها باشد Ùˆ از میان همه ÛŒ ØªÙØ³ÛŒØ±Ù‡Ø§ Ùˆ تعبیرهای آشنا مآلا به تعبیرها Ùˆ ØªÙØ³ÛŒØ±Ù‡Ø§ ÛŒ خود، گاه سخت پارادوکسال، Ùˆ اغلب Ù¾Ø°ÛŒØ±ÙØªÙ†ÛŒØŒ برسد. اما این ØØ´Ø± Ùˆ نشر ÙØ§Ùˆ با ØØ§Ùظ شناسان دیگر، نظیر"گلشن راز" مخمود شبستری، اورا از شبهه Ùˆ شیاع ÙØ¢Ù†Ù‡Ø§ معا٠نداشته است : اینکه شعر ØØ§Ùظ را میستیک (Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ÛŒ ØŸ) معرÙÛŒ بکنیم و، بدون اینکه تعریÙÛŒ از" میستیک " بدهیم، به خود ØÙ‚ بدهیم Ú©Ù‡ ضمایر" او" ØŒ " تو" ØŒ ونیز ØØ±Ù اول واژه هائی مثل "Ù…ØØ¨ÙˆØ¨"ØŒ " دوست"ØŒ " شاهد" Ùˆ نظایر آنرا درشت(ماژسکول) بنویسیم ØŒ Ú©Ù‡ یعنی خدا ØŒ در تمام غزلها بلا استثنا، این دیگر سر ÙØØ§ÙØ¸ را به طاق صوÙیسم کوبیدن است. اینکه معشوق Ùˆ هر آنچه مربوط به معشوق است، از روی معشوق Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ تا گیسوی معشوق، Ùˆ چشم Ùˆ ابروی معشوق ØŒ همه باید ماژسکول باشد چون مربوط به دنیای انسانی نیست، این Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ کردن کائنات ÙØØ§ÙØ¸ است، مرز بندی کردن تعبیر، تØÙ…یل نوعی قرائت سنتی، Ùˆ دادن Ùکلید برای یک هرمنوتیک ÙØ§Ø±ØªØ¬Ø§Ø¹ÛŒ Ø§Ø²ØØ§Ùظ درغرب است.
این کلید را ا یرا نشناس ها Ùˆ ایرانیزان های د یگر هم داده اند. داده بودند. از نویسنده های اسلامیست ÙØºØ±Ø¨ÛŒØŒ متخصصان ملا صدرا Ùˆ رومی، تا عربیزان های ÙØ±Ø§Ù†Ø³ÙˆÛŒ Ùˆ اسلامیست های شرقی ٠مقیم غرب، همه خواسته اند Ùˆ یا دوست داشته اند اینطور بیند یشند. کاش Ùوشه کور Ù…ÛŒ توانست خود را به این بازی ٠آسانÙ
خانقاهی نسپارد. وبه این عادت" دلپذیرÙ" اگزوتیک سازی ٠غرب از ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ملل شرق، نپیوندد. اومبارزه با ریا را Ø¯Ø±ØØ§Ùظ (لااقل در Ù„ØÙ† Ú¯ÙØªÙ…انش) Ù…ÛŒ ستاید ولی خود از Ù…ÙØ³Ø±Ø§Ù† ریائی وامی به ریا Ù…ÛŒ گیرد، Ú©Ù‡ هر چیزی دراین دنیای انسانی معنای الهی Ùˆ آن دنیائی دارد.
ما در ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ چنین تصریØÛŒ نمی کنیم، نه به خاطر اینکه ØØ±ÙˆÙ ماژسکول بکار نمی بریم ویا مونث Ùˆ مذکر نداریم، نمی کنیم چون شاعرش نمی کند. نه Ù…ÛŒ کند Ùˆ نه Ù…ÛŒ خواهد Ú©Ù‡ ما او را آنطور بخوا.نیم. کلمه، لائیک است. کلمه بار لغوی خودش را، بارلغتی ولوگوسی ÙØ®ÙˆØ¯Ø´ را Ù…ÛŒ برد، Ùˆ تابه کار گاه شاعر Ù†Ø±ÙØªÙ‡ Ùˆ مصر٠نشده است مایه Ùˆ Ø§Ù†ÙØ±Ù… است. بار های مجازی اش را استعاره Ùˆ ÙØ±Ù… به او Ù…ÛŒ دهد. شعر به او Ù…ÛŒ دهد. Ùوشه کور نتوانسته است این ØÙ‚یقت راسر انجام هضم کند Ú©Ù‡ ØØ§Ùظ Ùقط شاعر است Ùˆ چیزی جز شاعر نیست.
ما درخوانش خود آزادیم. ما آزادیم. ولی ترجمه ÙØ±Ø§Ù†Ø³ÙˆÛŒ دیوان ØØ§Ùظ Ùˆ ØªÙØ³ÛŒØ±Ù‡Ø§ÛŒ آن، این آزادی را از ما Ù…ÛŒ گیرد. Ùˆ درعوض آزادی های بسیاری را به خود Ù…ÛŒ دهد. به این ترتیب، ØØ§Ùظ روی زمین خدا نیست. تمام دیوان او دیوان خدا شناسی، Ùˆ ذکر Ùˆ ثنای او شده است. Ú©Ù‡ هرچه ها بوده هو شده است. Ùˆ در این هایهو، خواننده ÛŒ ÙØ±Ø§Ù†Ø³ÙˆÛŒ قسمت بزرگی از خصیصه ÛŒ شعری ØØ§Ùظ را Ú©Ù‡ رندی اوست از دست Ù…ÛŒ دهد. به خود Ù…ÛŒ گویم Ú©Ù‡ شاید تربیت کاتولیک ÙÙوشه کور Ùˆ Ø±ÙˆØØ§Ù†ÛŒØª مسیØÛŒ ای Ú©Ù‡ در خود ذخیره کرده است در این اغراق بی تاثیر نبوده است.
برعکس در آزادی هائی Ú©Ù‡ به خود داده است سخت سخاوتمند است . Ùوشه کور در جستجوی یک نخ ارتباطی برای ابیات یک غزل ØŒ ورابطه هائی Ú©Ù‡ گاه ندارند، Ú†Ù‡ نقشه ها Ú©Ù‡ نکشیده، Ùˆ در Ú¯Ù„ هم کردن بیت ها Ú†Ù‡ زØÙ…ت ها Ú©Ù‡ نبرده، ودر واقع در این زمینه دست همه ÛŒ ØØ§Ùظ شناسان داخلی را از پشت بسته است. نمونه؟ کتاب را دوباره به ØªÙØ§Ù„ باز Ù…ÛŒ کنم، غزل 276 Ù…ÛŒ آید :
Ú†Ùˆ بر شکست صبا زل٠عنبر Ø§ÙØ´Ø§Ù†Ø´
به هر شکسته که پیوست تازه شد جانش...الخ .
برای مترجم ÙØ±Ø§Ù†Ø³ÙˆÛŒ دیوان ØØ§Ùظ ÙØ¹Ù„ "بر شکستن" در اینجا یعنی " ترک کردن". Ùˆ "زل٠عنبر Ø§ÙØ´Ø§Ù†Ø´" دراینجا زلÙÛŒ انسانی نیست، الهی است، پس باید ماژسکول نوشته شود. کلمه ÛŒ " شکسته" در مصرع دوم، Ø§ØØªÙ…الا Ø´Ú©Ù† ÙØ²Ù„٠نیست، بلکه مرد دلشکسته ÛŒ Ù…ØØ²ÙˆÙ†ÛŒ ست Ú©Ù‡ در گذارباد صبا جانش تازه Ù…ÛŒ شود . او البته برای اینکه این دخالت ها ( شهامت ها؟) ÛŒ خود را آگاهانه توجیه کند ناچار برای نیم ØµÙØÙ‡ متن غزل ØµÙØÙ‡ ها ØªØØ´ÛŒÙ‡ Ùˆ ØªÙØ³ÛŒØ± نوشته ( Ú†Ù‡ ØÙˆØµÙ„Ù‡ ای!) Ùˆ در این تعبیر Ùˆ توجیه ها جای پای همه ØØ§Ùظ شناس ها Ùˆ معبران دیگر ØØ§Ùظ را جا بجا Ù…ÛŒ بینیم. والبته شاهد های رایگان ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ دهخدا راهم.
این را باید قبول کنیم Ú©Ù‡ همیشه نگاهی Ú©Ù‡ از بیرون به ما کرده اند دقیق تر Ùˆ Ù…ÙˆØ´Ú©Ø§ÙØ§Ù†Ù‡ تراز نگاهی بوده است Ú©Ù‡ ما از درون به خود کرده ایم. اگر نه همیشه ØŒ ولی غالبا. Ú†Ù‡ در ادبیات Ú†Ù‡ در تاریخ. از زرتشت تا ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒØŒ واز نظامی تا رومی. در مورد Ø®Ø§ÙØ¸ اما، گرچه آن نگاه Ù…ÙˆØ´Ú©Ø§ÙØ§Ù†Ù‡ ÛŒ بیرون را نداشته ایم در عوض ØØ§Ùظ شناس های داخلی بیشماری را همیشه داشته ایم . واز قرارهمچنان همیشه خواهیم داشت. معذالک خیل عظیم ØØ§Ùظ شناسان ما انگار باید منتظر Ù…ÛŒ شدند تا دستی دیگر، به زبانی دیگر Ùˆ راه وروشی دیگر، راستای دیگری در این بازار Ø¨Ø±Ø§ÙØ±Ø§Ø²Ø¯. یا بازار دیگری در این راستا.
با اینهمه من ØØ§Ùظ Ùوشه کور را به آنهائی Ú©Ù‡ ÙØ±Ø§Ù†Ø³Ù‡ Ù…ÛŒ خوانند مشتاقانه توصیه Ù…ÛŒ کنم. چرا Ú©Ù‡ در این ترجمه ها Ùˆ ØªØØ´ÛŒÙ‡ ها ØŒ یک ØØ§Ùظ جدید با یک خوانش ÙØ¬Ø¯ÛŒØ¯ Ù…ÛŒ خوانید : خروج یک ØØ§Ùظ شناس دیگر!
دیگر؟ نه ØŒ این یکی را معذالک نمی شود کنار آن یکی ها گذاشت. چرا Ú©Ù‡ در Ø§Ø±ØªÙØ§Ø¹ Ùکار ØØ§Ùظ، کاری از این دست Ú©Ù… داریم. Ùˆ امروز ØŒ برای زبان ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ Ùوشه کور در قامت Ú©ÙˆÚ†Ú©Ø´ غنیمت بزرگی ست.
یدالله رویائی
1Charles-Henri de Fouchécpur
2 Editions Verdier
نقل ازمجله "بخارا" شماره ۵۳
mehdi نوشت