گزارش مراسم تشييع آتشي (برداشت از كتابلاگ)
آتشی ز کاروان جدا مانده ...گزارشی از مراسم تشییع پیکر زنده‌یاد منوچهر آتشی
زود رسیده‌ام؛ مثل همیشه. قدم‌زنان خیابان منتهی به تالار ÙˆØØ¯Øª را می‌پیمایم. آخرین‌باری را Ú©Ù‡ برای تشییع کسی به این‌جا آمده‌ام با همه‌ی جزئیاتش به‌خاطر دارم؛ آن روز بهاری 16 ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ÛŒÙ† Ùˆ آخرین‌ وداع با کاوه‌ی گلستان. آن‌روزها دانش‌آموز سال آخر دبیرستان بودم Ùˆ ÙØ±Ø§Ù…وش نمی‌کنم Ú©Ù‡ چه‌طور به‌هوای مدرسه از خانه بیرون زدم Ùˆ به جای کلاس درس، به تالار ÙˆØØ¯Øª آمدم Ùˆ از بخت بد، ÙØ±Ø¯Ø§ÛŒ آن روز، روزنامه‌ی اعتماد در گزارشی Ú©Ù‡ منتشر کرد عکسی از مراسم گذاشت Ú©Ù‡ چهره‌ی من در مرکز آن خودنمایی می‌کرد!
جلوی تالار شلوغ است Ùˆ من دنبال چهره‌ای آشنا می‌گردم Ùˆ همان ابتدا، یوس٠را می‌بینم Ú©Ù‡ دوربین به دست میان جمعیت ایستاده. سلامی Ùˆ خوش‌وبشی Ùˆ یوس٠میان جمعیتی Ú©Ù‡ Ù‡Ø±Ù„ØØ¸Ù‡ بیش‌تر می‌شوند Ú¯Ù… Ùˆ پیدا می‌شود Ùˆ دوربینش چهره‌ی تک‌تک نام‌آشنایان Ùˆ صØÙ†Ù‡â€ŒÙ‡Ø§ÛŒ مراسم را ثبت می‌کند. من جلوی در ایستاده‌ام.
.jpg)
ناگهان رضا Ø³ÛŒØ¯ØØ³ÛŒÙ†ÛŒ را می‌بینم Ú©Ù‡ روی یکی از سکوهای داخل ØÙŠØ§Ø· تالار ÙˆØØ¯Øª تکیه زده بر عصا Ùˆ غمگین نشسته Ùˆ جمعیت Ø¨ÛŒâ€ŒØªÙØ§ÙˆØª از کنارش عبور می‌کنند. جلوتر می‌ایستم Ùˆ سلامی می‌دهم Ùˆ به‌خیال خودم ØÙاظ پیرمرد Ùˆ جمعیت می‌شوم. دستان لرزان پیرمرد کتابی را Ù…ÛŒâ€ŒÙØ´Ø§Ø±Ø¯Ø› نگاه می‌کنم: چاپ اول "آهنگ دیگر"ØŒ اولین مجموعه‌شعر منوچهر آتشی. روی جلد کتاب نوشته شده: "ناشر: رضا Ø³ÛŒØ¯ØØ³ÛŒÙ†ÛŒ"Ø› خبرنگار شبکه‌ی خبر سراغ استاد می‌آید Ùˆ سلامی Ùˆ کلامی Ùˆ من دور می‌شوم Ùˆ می‌بینم Ú©Ù‡ کسی سراغ پیرمرد می‌آید Ùˆ او را با خود به جای آرام‌تری می‌برد.
میان جمعیت چهره‌های آشنا بسیارند؛ آن‌قدر که نام بسیاریشان در خاطرم نمانده! در آن میان منیرو روانی‌پور، مدام در جنب و جوش است.
از دو روز قبل مشخص شده Ú©Ù‡ قرار است پیکر آتشی در امامزاده‌طاهر کرج دÙÙ† شود اما می‌دانم Ú©Ù‡ تعدادی از اهل قلم بوشهر اصرار دارند Ú©Ù‡ او را به زادگاهش برگردانند. همان ابتدای مراسم کار بالا می‌گیرد Ùˆ در وسط جمعیت خانواده‌ی زنده‌یاد آتشی Ú©Ù‡ تصمیم بر دÙÙ† او در کرج Ú¯Ø±ÙØªÙ‡â€ŒØ§Ù†Ø¯ Ùˆ آنانی Ú©Ù‡ اصرار بر دÙÙ† او در بوشهر دارند، Ø¨ØØ« می‌کنند. مدتی بعد سکوت ØØ§Ú©Ù… می‌شود Ùˆ Ø¨ØØ« بدون این‌که نتیجه‌ی آن مشخص شود، پایان می‌یابد.
ناگهان صØÙ†Ù‡â€ŒÛŒ عجیبی را می‌بینم!
منیرو روانی‌پور، سنج به دست با دسته‌ی عزاداران که سازهای جنوبی می‌زنند داخل تالار می‌شوند و مدتی عزاداری می‌کنند. ببینید:
منیرو، نزدیک بیست دقیقه همراه با دسته‌ی نوازندگان، سنج می‌زد و به‌شیوه‌ی زنان جنوب شعر می‌خواند و عزاداری می‌کرد؛ پنداری که یک زن عامی جنوبی باشد که در مرگ عزیزش مویه می‌کند و نه نویسنده‌ی "اهل غرق" و "کنیزو" و آن‌همه کتاب خواندنی دیگر.
بعد از عزاداری جنوبی‌ها، ساعد باقری به‌عنوان مجری مراسم بالای سن Ú©ÙˆÚ†Ú© گوشه‌ی ØÛŒØ§Ø· می‌رود Ùˆ همان ابتدا صدای اعتراض کسانی(علي شاه مولوي - پويا عزيزي) بلند می‌شود Ú©Ù‡ درخواست دارند او پایین بیاید. دلیلش هم مشخص است: باقری از زمره‌ی شاعران موسوم به متعهد Ùˆ انقلابی است Ùˆ برای عده‌ای خوشایند نیست Ú©Ù‡ او مجری این مراسم باشد. نکته‌ی جالب مراسم هم این‌جاست Ú©Ù‡ از هر دو طی٠هنرمندان، Ú†Ù‡ آنان Ú©Ù‡ متعهدند Ùˆ Ú†Ù‡ آنان Ú©Ù‡ لابد "غیرمتعهد"! در میان جمعیت ØØ¶ÙˆØ± دارند Ùˆ به‌گمانم اولین‌باری است Ú©Ù‡ در مرگ یک هنرمند چنین مساله‌ای را می‌بینیم.
"رضا Ø³ÛŒØ¯ØØ³ÛŒÙ†ÛŒ"ØŒ "علی باباچاهی"ØŒ "Ù…ØÙ…ود دولت‌آبادی" Ùˆ "علی‌مØÙ…د ØÙ‚‌شناس" سخنرانی می‌کنند Ùˆ Ùقط می‌ماند مهم‌ترین مساله‌ Ú©Ù‡ هنوز برای بسیاری نامشخص است: بالاخره آتشی کجا دÙÙ† خواهد شد؟
شخصی به نمایندگی از خانواده‌ی آتشی بالای سکو می‌رود Ùˆ اعلام می‌کند خانواده تصمیم Ú¯Ø±ÙØªÙ‡â€ŒØ§Ù†Ø¯ آتشی در بوشهر دÙÙ† شود! نارضایتی را می‌توان در چهره Ùˆ کلام بسیاری از ØØ§Ø¶Ø±Ø§Ù† ÛŒØ§ÙØª. سیمین بهبهانی Ùˆ بسیاری دیگر در امامزاده‌طاهر هستند Ùˆ بی‌خبر از Ø§ØªÙØ§Ù‚ات این‌جا انتظار پیکر آتشی را می‌کشند Ùˆ ØØ§Ù„ا باید کسی آن‌ها را خبر کند.
پیکر آتشی، هم‌نوا با عزاداری جنوبی‌ها تشییع می‌شود Ùˆ جمعیت کم‌کم Ù…ØªÙØ±Ù‚ می‌شوند.
این هم گوری خالی در امام‌زاده طاهر کرج که هرگز پیکر آتشی را در خود جای نداد.
.jpg)
×دوست داشتم گزارش Ù…ÙØµÙ„‌تری بنویسم، اما به‌همین مختصر Ø§Ú©ØªÙØ§ می‌کنم. گزارش کامل‌تر را هم لابد در روزنامه‌ها Ùˆ خبرگزاری‌ها می‌بینید Ùˆ می‌خوانید. همه‌ی عکس‌ها را هم یوس٠علیخانی Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است Ùˆ من چندتایی از آن‌ها را از او Ú¯Ø±ÙØªÙ… Ú©Ù‡ این‌جا بگذارم؛ از یوس٠تشکر می‌کنم. گزارش کامل تصویری این مراسم را می‌توانید در سایت قابیل ببینید.
زود رسیده‌ام؛ مثل همیشه. قدم‌زنان خیابان منتهی به تالار ÙˆØØ¯Øª را می‌پیمایم. آخرین‌باری را Ú©Ù‡ برای تشییع کسی به این‌جا آمده‌ام با همه‌ی جزئیاتش به‌خاطر دارم؛ آن روز بهاری 16 ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ÛŒÙ† Ùˆ آخرین‌ وداع با کاوه‌ی گلستان. آن‌روزها دانش‌آموز سال آخر دبیرستان بودم Ùˆ ÙØ±Ø§Ù…وش نمی‌کنم Ú©Ù‡ چه‌طور به‌هوای مدرسه از خانه بیرون زدم Ùˆ به جای کلاس درس، به تالار ÙˆØØ¯Øª آمدم Ùˆ از بخت بد، ÙØ±Ø¯Ø§ÛŒ آن روز، روزنامه‌ی اعتماد در گزارشی Ú©Ù‡ منتشر کرد عکسی از مراسم گذاشت Ú©Ù‡ چهره‌ی من در مرکز آن خودنمایی می‌کرد!
جلوی تالار شلوغ است Ùˆ من دنبال چهره‌ای آشنا می‌گردم Ùˆ همان ابتدا، یوس٠را می‌بینم Ú©Ù‡ دوربین به دست میان جمعیت ایستاده. سلامی Ùˆ خوش‌وبشی Ùˆ یوس٠میان جمعیتی Ú©Ù‡ Ù‡Ø±Ù„ØØ¸Ù‡ بیش‌تر می‌شوند Ú¯Ù… Ùˆ پیدا می‌شود Ùˆ دوربینش چهره‌ی تک‌تک نام‌آشنایان Ùˆ صØÙ†Ù‡â€ŒÙ‡Ø§ÛŒ مراسم را ثبت می‌کند. من جلوی در ایستاده‌ام.
.jpg)
ناگهان رضا Ø³ÛŒØ¯ØØ³ÛŒÙ†ÛŒ را می‌بینم Ú©Ù‡ روی یکی از سکوهای داخل ØÙŠØ§Ø· تالار ÙˆØØ¯Øª تکیه زده بر عصا Ùˆ غمگین نشسته Ùˆ جمعیت Ø¨ÛŒâ€ŒØªÙØ§ÙˆØª از کنارش عبور می‌کنند. جلوتر می‌ایستم Ùˆ سلامی می‌دهم Ùˆ به‌خیال خودم ØÙاظ پیرمرد Ùˆ جمعیت می‌شوم. دستان لرزان پیرمرد کتابی را Ù…ÛŒâ€ŒÙØ´Ø§Ø±Ø¯Ø› نگاه می‌کنم: چاپ اول "آهنگ دیگر"ØŒ اولین مجموعه‌شعر منوچهر آتشی. روی جلد کتاب نوشته شده: "ناشر: رضا Ø³ÛŒØ¯ØØ³ÛŒÙ†ÛŒ"Ø› خبرنگار شبکه‌ی خبر سراغ استاد می‌آید Ùˆ سلامی Ùˆ کلامی Ùˆ من دور می‌شوم Ùˆ می‌بینم Ú©Ù‡ کسی سراغ پیرمرد می‌آید Ùˆ او را با خود به جای آرام‌تری می‌برد.
میان جمعیت چهره‌های آشنا بسیارند؛ آن‌قدر که نام بسیاریشان در خاطرم نمانده! در آن میان منیرو روانی‌پور، مدام در جنب و جوش است.
از دو روز قبل مشخص شده Ú©Ù‡ قرار است پیکر آتشی در امامزاده‌طاهر کرج دÙÙ† شود اما می‌دانم Ú©Ù‡ تعدادی از اهل قلم بوشهر اصرار دارند Ú©Ù‡ او را به زادگاهش برگردانند. همان ابتدای مراسم کار بالا می‌گیرد Ùˆ در وسط جمعیت خانواده‌ی زنده‌یاد آتشی Ú©Ù‡ تصمیم بر دÙÙ† او در کرج Ú¯Ø±ÙØªÙ‡â€ŒØ§Ù†Ø¯ Ùˆ آنانی Ú©Ù‡ اصرار بر دÙÙ† او در بوشهر دارند، Ø¨ØØ« می‌کنند. مدتی بعد سکوت ØØ§Ú©Ù… می‌شود Ùˆ Ø¨ØØ« بدون این‌که نتیجه‌ی آن مشخص شود، پایان می‌یابد.
ناگهان صØÙ†Ù‡â€ŒÛŒ عجیبی را می‌بینم!
منیرو روانی‌پور، سنج به دست با دسته‌ی عزاداران که سازهای جنوبی می‌زنند داخل تالار می‌شوند و مدتی عزاداری می‌کنند. ببینید:
منیرو، نزدیک بیست دقیقه همراه با دسته‌ی نوازندگان، سنج می‌زد و به‌شیوه‌ی زنان جنوب شعر می‌خواند و عزاداری می‌کرد؛ پنداری که یک زن عامی جنوبی باشد که در مرگ عزیزش مویه می‌کند و نه نویسنده‌ی "اهل غرق" و "کنیزو" و آن‌همه کتاب خواندنی دیگر.
بعد از عزاداری جنوبی‌ها، ساعد باقری به‌عنوان مجری مراسم بالای سن Ú©ÙˆÚ†Ú© گوشه‌ی ØÛŒØ§Ø· می‌رود Ùˆ همان ابتدا صدای اعتراض کسانی(علي شاه مولوي - پويا عزيزي) بلند می‌شود Ú©Ù‡ درخواست دارند او پایین بیاید. دلیلش هم مشخص است: باقری از زمره‌ی شاعران موسوم به متعهد Ùˆ انقلابی است Ùˆ برای عده‌ای خوشایند نیست Ú©Ù‡ او مجری این مراسم باشد. نکته‌ی جالب مراسم هم این‌جاست Ú©Ù‡ از هر دو طی٠هنرمندان، Ú†Ù‡ آنان Ú©Ù‡ متعهدند Ùˆ Ú†Ù‡ آنان Ú©Ù‡ لابد "غیرمتعهد"! در میان جمعیت ØØ¶ÙˆØ± دارند Ùˆ به‌گمانم اولین‌باری است Ú©Ù‡ در مرگ یک هنرمند چنین مساله‌ای را می‌بینیم.
"رضا Ø³ÛŒØ¯ØØ³ÛŒÙ†ÛŒ"ØŒ "علی باباچاهی"ØŒ "Ù…ØÙ…ود دولت‌آبادی" Ùˆ "علی‌مØÙ…د ØÙ‚‌شناس" سخنرانی می‌کنند Ùˆ Ùقط می‌ماند مهم‌ترین مساله‌ Ú©Ù‡ هنوز برای بسیاری نامشخص است: بالاخره آتشی کجا دÙÙ† خواهد شد؟
شخصی به نمایندگی از خانواده‌ی آتشی بالای سکو می‌رود Ùˆ اعلام می‌کند خانواده تصمیم Ú¯Ø±ÙØªÙ‡â€ŒØ§Ù†Ø¯ آتشی در بوشهر دÙÙ† شود! نارضایتی را می‌توان در چهره Ùˆ کلام بسیاری از ØØ§Ø¶Ø±Ø§Ù† ÛŒØ§ÙØª. سیمین بهبهانی Ùˆ بسیاری دیگر در امامزاده‌طاهر هستند Ùˆ بی‌خبر از Ø§ØªÙØ§Ù‚ات این‌جا انتظار پیکر آتشی را می‌کشند Ùˆ ØØ§Ù„ا باید کسی آن‌ها را خبر کند.
پیکر آتشی، هم‌نوا با عزاداری جنوبی‌ها تشییع می‌شود Ùˆ جمعیت کم‌کم Ù…ØªÙØ±Ù‚ می‌شوند.
این هم گوری خالی در امام‌زاده طاهر کرج که هرگز پیکر آتشی را در خود جای نداد.
.jpg)
×دوست داشتم گزارش Ù…ÙØµÙ„‌تری بنویسم، اما به‌همین مختصر Ø§Ú©ØªÙØ§ می‌کنم. گزارش کامل‌تر را هم لابد در روزنامه‌ها Ùˆ خبرگزاری‌ها می‌بینید Ùˆ می‌خوانید. همه‌ی عکس‌ها را هم یوس٠علیخانی Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است Ùˆ من چندتایی از آن‌ها را از او Ú¯Ø±ÙØªÙ… Ú©Ù‡ این‌جا بگذارم؛ از یوس٠تشکر می‌کنم. گزارش کامل تصویری این مراسم را می‌توانید در سایت قابیل ببینید.
yeki نوشت